سایه ها و باد
4.5/5
()
About this ebook
مجموعه غزلی را كه در این دفتر مشاهده می كنید، بین سالهای 67 تا 79 به صورت پراكنده سروده شده است. سرایش آنها بیش و پیش از آنكه برای برآوردن نیازی در دنیای شعر بوده باشد، پاسخ به ضرورتی، در مقاومت تمامعیار علیه جلادان حاكم بر میهنمان بوده است. هركدام از این غزلها، نه در خلوت شاعرانه، كه در كوران یك نبرد تنگاتنگ و گاه در سنگر و میدانهای مرگ و زندگی ـ در مجال اندك بین دو رزم ـ سروده شده و اغلب زمزمه یی بیش نبوده و سپس روی كاغذ منتقل گردیده اند.
در آنها عاطفههای گوناگونی را می توانید، جستجو كنید؛ عاطفه هایی از قبیل به وجدآمدن در برابر حماسهی سرداران، تهییج و دعوت به رزم، برانگیختگی دربرابر شهادت عزیزان عزیزتر از جان، دلگیر شدن از تباهی و تاریكی، ستایش بهار و زیبایی های زندگی، مبارزه و انسان مقاومتكننده؛ و در قلهی بالا بلند همهی اینها، سر فرود آوردن به اعجاز عشق و آنكه، در زمانهی دار و درفش و فرو ریختن ارزشها به عشق می خواند.
اگر بپرسید چرا غزل؟ سخنی، جز سخن تكاندهنده و عمیق خواجهی شیراز ندارم:
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استاد ازل گفت بگو، می گویم
اصرار كنید، خواهم گفت:
شاعرنیم و شعر ندانم كه چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانهی خویشم
وقتی «نازك آرای تن ساق گلی»، «كه به جانش باید كشت و به جان باید داد آبش»، در وجود شاعر ریشه می دواند، هنگام كه صاعقهیی جادویی در آسمان هستی او طنین می افكند و «ابرهای عالم شب و روز پشت پلك های او می گریند»؛ و دل او بیقرارتر از نبض تمام توفان ها و تفتیده تر از هرم تمام آتش هاست؛ و او نیست جز اشكی كه به بزرگی ماه غریب چارده، از چشم تنهای خدا می چكد و در نمی یابندش. آنگاه كه دل او با تمام زندانی ها شلاق می خورد و با تمام تیرباران شدگان، تیرباران می شود و شبانگاه با مادران بغض، بر جسد خفتهی عزیزانشان، در باغچهی خانه می گرید؛ و تمامت امید خود را به بوتهی گلسرخی می بندد كه در گوشهی باغچه سر بر خواهد آورد ... وقتی هر لحظه خبرحلقآویز و قطع معكوس دست و پا و سنگسار می رسد و ـ اگر مبارزه و سازمان مقاومت كننده و سرداران سربدار آن نبود ـ قطعا، شریف ترین كار کوبیدن سر خویش به سنگ بود؛ برای آنكه به وهن دهشتناك زیستن در عصر دژخیمان متهم نشویم. در چنین زمانه یی، البته والاترین شاعر آن است كه تفنگها را به سرودن برای آزادی وادارد.
به این دفتر، نه به عنوان اندك مایهیی درگنجینهی عظیم و پر افتخار شعر فارسی، كه به مثابهی دلسروده های شاعری بنگرید كه بیان احساسات سوزان خود را ـ در بحبوحهی نبرد ـ باقالب غزل، راحتتر یافته است و اذعان می كند كه بیش و پیش از آنكه شاعر؛ به معنی «شاعر» باشد، رزمندهییست درگیر در نبردی سهمگین، برای باز آوردن آزادی به میهنی در زنجیر. این جان سخن بود تا داوری فردا چه باشد و آیندگان چه بگویند.
علیرضا خالو کاکایی
Ali reza khalo kakaee is an Iranian poet, songwriter, and Iranian authorThis exiled artist is against fundamentalist ruling of Iran.He comes from a country that taken hostage by reactionary and terrorist mullahsHe could not live in Iran for a different opinion and libertyHe was not allowed to publish their books freely in IranIran's freedom for this progressive intellectual is equal to his lifeWe publish some of his books for world-wide acquaintanceYour welcome to these books will spread freedom in Iranعلیرضا خالوکاکایی با تخلص (ع. طارق) شاعر، ترانه سرا و نویسندهی آزادی خواه و آوانگارد ایرانی است. او زندگی و قلمش را صرف مبارزه با دولت فناتیستی ایران کرده است. ما جمعی از ادب دوستان، تصمیم گرفتیم ـ بخشی از آثار او را که در اینترنت موجود است ـ بدون دخل و تصرف و با رعایت قوانین کپی رایت، باز نشر و منعکس کنیم. امیدواریم بتوانیم آثار سایرین هنرمندان مردمی و در تبعید را نیز در آینده در نوبت انتشار قرار دهیم.این هنرمند ایرانی مخالف با بنیادگرایی مذهبی، بر اساس خاطراتی که در کتاب «من و برفهای سهیل» نوشته، در سال ۱۳۴۱ در یک خانوادهی فقیر در شهر سنقر کلیایی به دنیا آمد. به نقاشی و کتاب علاقه وافر داشت. در ۱۴سالگی یک مجموعه قصه برای کودکان نوشت. در ۱۵سالگی با خواندن کتابهای دکتر علی شریعتی، صمد بهرنگی و دفاعیههای مهدی رضایی به دنیای مبارزه و سیاست قدم گذاشت و همراه با جوانان آزادیخواه و انقلابی شهر به فعالیت زیرزمینی روی آورد. با شروع تظاهرات دانشآموزی علیه شاه در سال ۱۳۵۷ به آن پیوست و در سرنگونی دیکتاتوری نقش فعال داشت. با تأسیس جنبش ملی مجاهدین به عضویت در آن درآمد. در سال ۱۳۶۰ با تأثیرپذیری از جان باختن تعدادی از دوستانش به سرودن شعر متمایل شد. به دلیل مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه و استبداد جدید در زیر پردهی دین زندگی مخفی اختیار کرد. در سال ۱۳۶۵ از طریق غیرقانونی از ایران خارج شد و به مقاومت سازمان یافته علیه دیکتاتوری پیوست.او در بارهی زندگی مخفی خود در مقدمهی کتاب سکوت آبی ماه، دومین مجموعه شعر خود، اینچنین نوشته است:«آن سال به دلیل فشارهای عظیم روحی، تنهایی در پشت درهای بسته و پنجرههای تاریک، در به دری و آوارگی و تحت تعقیب بودن به وسیلهی پاسداران، و زیستن ۲۴ساعته در وضعیت آمادهباش، تازه به شعر روآورده بودم و داشتم در کنار فعالیتهای سیاسی، آن را تجربه میکردم. البته آشناییام با ادبیات و نیز داستاننویسی به ۱۴سالگیام برمیگردد؛ یعنی ۵سال زودتر از خطرکردن ناشیانه در وادی شعر. شعر را نه برای شاعر شدن و بودن یا چاپ کتاب، که سنگ صبوری میدیدم که میتوان دلزمزمههای مکنون را با آن در میان نهاد.روزهای سیاهی که بر روشنفکران و آزادیخواهان ایران در حکومت ولایت فقیه گذشته و میگذرد، قابل بازگفتن نیست.اگر روزی سلطان محمود غزنوی در پاسخ به خلیفهی عصر خویش میگفت: «من از بهر عباسیان انگشت در کردهام در همهی جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند...» روح الله الموسوی الخمینی، خود خلیفه بود و امرش مطاع، او آزادیخواهان و دگراندیشان عصر خود را «منافق»، «مرتد»، «مهدورالدم»، «محارب»، «یاغی» و «باغی» خوانده و فتوای او برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ این بود:«رحم بر محاربين ساده انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامی است، اميدوارم با خشم و كينهی انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانی كه تشخيص موضوع به عهدهی آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعی كنند [اشداء علی الكفار] باشند.»به پای دارندگان چوبههای دار و جلادانش که گویی این میزان از درندهخویی را ظرفیت نداشتند، با دستهای مرتعش، از طریق احمد خمینی رقعهیی نوشته و شک خود نسبت به شامل بودن حکم در مورد همهی زندانیان را، در سوالی ضمیمهی این حکم کردند. پاسخ آنها به سرعت داده شد:«هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگی به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.»آری، من در چنین شرایطی با شعر محرم شدم و به آن رو کردم. پیشاپیش بگویم که این قفسهای رنگین از کلمات، به لحاظ هنری فاقد ارزش هستند. آنچه آنها را در حال حاضر از پاکسازی و به دور ریخته شدن، مانع میشود، خاطرات و خطرات و پارههای عزیزی از عمر هستند که نمیتوان کتمانشان کرد. مطمئن هستم و ایمان دارم روزی خواهد رسید که نسلهای پس از ما، آزادی را تنفس خواهند کرد و آزادی را خواهند اندیشید، در آزادی از آزادی خواهند نوشت؛ این سیاهمشقها برای آنان است.علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) با اینکه بهطور حرفهای به مبارزه با دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران اشتغال داشته اما آثار متعددی در زمینهی شعر و نثر دارد. او از شاعران و نویسندگانی است که پیوسته به نوگرایی باور داشته و هیچگاه در یک سبک درجا نزده است. علاوه بر شعر، داستان کوتاه و رمان، در زمینة وزن شعر و اسلوب نویسندگی تجارب خود را ارائه کرده است. برخی نوشتههای موجز او تم عرفانی ـ فلسفی دارد. نمونههایی از آن را در کتابهای دلگریههای قلم، درنگپارهها و مکث در پرانتز آبی میتوان یافت. او و دیگر شاعران و نویسندگان آزادیخواه و در تبعید، خود را شاعران مقاومت ایران میخوانندع. طارق، شعر مقاومت را در یکی از مقالههای خود اینگونه تعریف میکند«حین نبرد انقلابی ، پیوسته عواطفی به منصهی ظهور میرسند که فرصت پرداختن به آنها نیست؛ از دعای بدرقهی مادری گرفته ، تا سفرهیی نان و پنیر که یک روستایی برای چریک زخمی فراهم میآورد، تا کبوتری که بر لبهی بام یک خانهی تیمی قبل از تسخیر، آرامش ابریشمی خود را جار میزند و تا دانهیی که دستی برای گنجشکان میپاشد؛ قبل از اینکه گلولهیی قلب او را از هم بپاشاند.لحظاتی هستند؛ لحظاتی نادر و معصوم؛ لحظاتی که چشمان خونی جلاد و نگاههای چوبی نامحرم، آن را نمیبینند؛ لحظاتی که در رژهی زنجیرها و تازیانهها گم میشوند. شعر مقاومت، این لحظات را از زیر غبار فراموشی نجات میدهد و آنها را از خلوت خاطرات آفرینندگان و ناظران آنها بیرون میکشد و با قلم بر انگارهی سپید کاغذ میسپارد تا وجدانهای حساس انسانی، آن را در حال و آینده دریابند.شعر مقاومت ـ با این تعریف ـ بیان لحظات و صداهای گذرا و فراموش شده است. سوژههای شعر مقاومت، بسیار متنوع و پردامنهاند و عواطف ناب و گستردهیی را در برمیگیرند؛ سوژهها و عواطفی که شاعر مقاومت، یا عاجز از بیان تمامی آنهاست، یا فرصت تصویر آنها را ندارد زیرا خود در متن آتش است و جزیی از جریان متلاطم مبارزه.آری، شاعر مقاومت، در گرماگرم نبرد سهمگین سرنوشت، مجال روی کاغذ آوردن ندارد او تنها به ثبت حادثهیی در عاطفهی خود بسنده میکند و با قطره اشکی تأثر خود را بروز میدهد تا پیشآیی دقیقهیی چند برای ثبت و تصویر؛ که ممکن است هیچگاه پیش نیاید.»کتابهای زیر تاکنون از علیرضا خالوکاکایی تاکنون در فضای مجازی به انتشار رسیده است:شعر:دیدم خدا میگریست ۹۶ ـ ۱۳۹۳فرصت آبی شعر ۹۶ ـ ۱۳۹۳آخرین حرف خزان ۱۳۶۰آبیترین و سفر ۱۳۷۳آواز ماهیان ۱۳۶۸باریدن از ناگهانتبعید به شعرهای خیس ۶۶ ـ ۱۳۶۵تپش در میان دو مرگ ۷۶ـ ۱۳۷۳تکرار تا زیبایی ۶۹ ـ ۱۳۶۸چامههای فصل خاکستر ۶۵ ـ ۱۳۶۰در تبعید خاک ۱۳۸۰سایهها و باد ۷۹ ـ ۱۳۶۷سکوت آبی ماه ۱۳۶۰گفتیم نه و ایستادیم ۸۰ ـ ۱۳۷۹رمان:آنان که با منند بیایند ـ جلد۱ ۱۳۹۷ـ ۱۳۸۶آنان که با منند بیایند ـ جلد۲آنان که با منند بیایند ـ جلد۳آنان که با منند بیایند ـ جلد۴داستان کوتاه:بهار از دیوارها گذشته بود ۱۳۶۷برفها و سکوت ۱۳۶۴مقاله و جستار:بالهای بی قافیه ۱۳۹۳مترسک و پرندهی نخستین خطر ۱۳۹۷جوانههای آبی چخماق ۱۳۹۷چکههای ترد عقیق ۹۸ـ ۱۳۹۷قیام تا آزادی ۱۳۹۶میان من و نگاه ۱۳۸۴تحقیق:جادوی نوشتن (یادداشتهایی در بارهی نویسندگی) ۱۳۸۳نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) ۱۳۸۳مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن ۱۳۹۸فلسفی ـ عرفانی:دلگریههای قلم ۱۳۸۸درنگپارهها ۱۳۸۹مکث در پرانتز آبیخاطره و اتوبیوگرافی:من و برفهای سهیل ۱۳۸۳نمایشنامه:سفر تا اعماق آینه ۱۳۸۳
Read more from علیرضا خالو کاکایی
آخرین حرف خزان Rating: 3 out of 5 stars3/5دیدم خدا می گریست Rating: 5 out of 5 stars5/5میان من و نگاه Rating: 5 out of 5 stars5/5فرصت آبی شعر Rating: 5 out of 5 stars5/5چکههای ترد عقیق Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsUkraine, the Struggle for Freedom Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsچامه های فصل خاکستر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsMoon Light on Scale of Fishes Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآنان که با منند بیایند ـ جلد ۳ Rating: 5 out of 5 stars5/5
Related to سایه ها و باد
Related ebooks
Turbulent Waves: Enigmatic micro-writes cast ashore during a global pandemic Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsCollected Poems: Patterson Gap Poetry, #6 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsSunlit Nights Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsLove: Poetry Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsIndian Love Poetry Rating: 5 out of 5 stars5/5Shadows, Memories, and Dreams: A Collection of Ethereal Poetry Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsPure Essence Flowers of Poetry Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsTravel: Expressive Narrative Prose Poems Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsColored Whispers: prose poems Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Ethereal Poetry Of Words: Poetry Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsPoetry, poems and love letters Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsTo Fall or To Fly: A Poetry Book on Life, Love and Time. Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsPoems of the Comet Dust Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsDREAMS Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsMissing Pieces of Heart Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsNarratopoet: Narrative Prose Poems Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsmy loves Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsSymphony of 100 Poems Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsAgeless Rainbow Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsMeghashyam: An Anthology of Poems: Poetry, #2 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsPetals 2023 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsEmo Feels Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsArcs Prose Poetry 2020: expressive narrative prose poetry Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Spark: An Ode to Life Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsGloaming Reveries: Poetry Collection Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsWords over Love Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsMegh Mallhar: The Song of the Rains: Poetry, #1 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Many Colors of My Heart Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsInklings of Ink Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Complete Works of Rabindranath Tagore Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related categories
Reviews for سایه ها و باد
3 ratings0 reviews
Book preview
سایه ها و باد - علیرضا خالو کاکایی
سایهها و باد
(مجموعه غزل ـ دفتر دوم)
علیرضاخالوكاكایی (ع. طارق)
شعرهای ۷۹ ـ۱۳۶۷
Title: Shadows and wind
ISBN: 9780463888322
Author: Ali reza khalo kakaee
Publisher: Smashwords, In
سخنی چند
مجموعه غزلی را كه در این دفتر مشاهده می كنید، بین سالهای ۶۷ تا ۷۹ به صورت پراكنده سروده شده است. سرایش آنها بیش و پیش از آنكه برای برآوردن نیازی در دنیای شعر بوده باشد، پاسخ به ضرورتی، در مقاومت تمامعیار علیه جلادان حاكم بر میهنمان بوده است. هركدام از این غزلها، نه در خلوت شاعرانه، كه در كوران یك نبرد تنگاتنگ و گاه در سنگر و میدانهای مرگ و زندگی ـ در مجال اندك بین دو رزم ـ سروده شده و اغلب زمزمه یی بیش نبوده و سپس روی كاغذ منتقل گردیده اند.
در آنها عاطفههای گوناگونی را می توانید، جستجو كنید؛ عاطفه هایی از قبیل به وجدآمدن در برابر حماسهی سرداران، تهییج و دعوت به رزم، برانگیختگی دربرابر شهادت عزیزان عزیزتر از جان، دلگیر شدن از تباهی و تاریكی، ستایش بهار و زیبایی های زندگی، مبارزه و انسان مقاومتكننده؛ و در قلهی بالا بلند همهی اینها، سر فرود آوردن به اعجاز عشق و آنكه، در زمانهی دار و درفش و فرو ریختن ارزشها به عشق می خواند.
اگر بپرسید چرا غزل؟ سخنی، جز سخن تكاندهنده و عمیق خواجهی شیراز ندارم:
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استاد ازل گفت بگو، می گویم
اصرار كنید، خواهم گفت:
شاعرنیم و شعر ندانم كه چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانهی خویشم
وقتی «نازك آرای تن ساق گلی»، «كه به جانش باید كشت و به جان باید داد آبش»، در وجود شاعر ریشه می دواند، هنگام كه صاعقهیی جادویی در آسمان هستی او طنین می افكند و «ابرهای عالم شب و روز پشت پلك های او می گریند»؛ و دل او بیقرارتر از نبض تمام توفان ها و تفتیده تر از هرم تمام آتش هاست؛ و او نیست جز اشكی كه به بزرگی ماه غریب چارده، از چشم تنهای خدا می چكد و در نمی یابندش. آنگاه كه دل او با تمام زندانی ها شلاق می خورد و با تمام تیرباران شدگان، تیرباران می شود و شبانگاه با مادران بغض، بر جسد خفتهی عزیزانشان، در باغچهی خانه می گرید؛ و تمامت امید خود را به بوتهی گلسرخی می بندد كه در گوشهی باغچه سر بر خواهد آورد ... وقتی هر لحظه خبرحلقآویز و قطع معكوس دست و پا و سنگسار می رسد و ـ اگر مبارزه و سازمان مقاومت كننده