دل گریه های قلم
()
About this ebook
کتابی که ما را به خواندن نا نبشته های بین سطرهای کتاب ها فرامیخواند؛ زیرا این نا نبشته ها آینهی دیرپاترین تراوشات خامهی نگارنده اند
کتابی که زیباترین آفریدهی خدا را چشمان اشک آلود آدمی می داند؛ و سکوت را زیباترین سخن
چند جمله از کتاب:
«عقل را گوژپشتكی شكسته پای یافتم؛ آنجا كه طیكرد راه (با هفت خوان گام شكن) گامهایی بلند می طلبید؛ نه برای نوردیدن، بل، پرواز كردن؛ پروازكردنی جنونآمیز....
«عقل»، نهادم و در «عشق» آویختم.»
«تنهایی، بیتوتهی انسان است با خویشتن. در تنهایی، می توان به موسیقی سكرآور ضربان قلب خویش گوش سپرد؛ خود را نیوشید، وزن بودن را حس كرد و «هستن» را لمس نمود.»
«آنان كه سخن نمی گویند، یا سخنی دارند كه گوشها را تاب شنودنش نیست، یا سكوت شان، خود سخن است؛ سخن زندگی شان، یا دردی دارند كه به پیمانهی سخن درآمدن، نمی یارد.»
«شكسته باد قلمم، اگر بسرایم، برای آن كه بگویند؛ «شاعر است»، یعنی صراف، و بنگارم، برای آن كه بگویند: «اهل قلم است» یعنی سودا ورز و در این نمایشْ بازار عرضهی خود، كالایی باشم زرورق پیچ؛ فریفتار نگاه ها، یا باد به غبغب افكننده یی تهی مغز، ویران ساز گوشها، یا دلقگكی رقصنده در هر باد و آنچه «پسند روز» نام دارد... وای بر من! و شكسته باد قلمم؛ شكسته تر.»
«دراعه پوش و سبحه در انگشت، شاهروهای آسمان و آنچه آسمانی ست را خوب میشناسند؛ از طعم میوه های بهشت تا نام خردترین فرشتگان، در لیست مطول كروبیان، ولی راه های خاكی زمین را بیگانه اند؛ راه هایی كه راه به نادیده های قلب آدمی می برد با عشق؛ نیز، کاروان اشکهای دلشکستگی در کوچه های گونهی خیس. گروه خون آنان با راز شکفتن یک لبخند در نسیم مهربانی نا همخوان است
...
[آری، فریسیان را میگویم].»
«چون حقیقت به تمامی بر من متجلی شد، سوگند خوردم چون انسان بزیم، نه چون علفهای كنار هرزآب یا گوسپندانی كه میجوند شان؛ اگر چه بهای انسان بودنم سلامی دردناك بر ارتفاع دارها باشد یا لبخندی سرخ بر عبور زوبینی از نی نی خویش.»
«می دانم خواهم مرد، خواهم پوسید و خواهم فراموش گشت؛ اما می دانم قلبم نخواهد مرد و عشقم و كلمات سوزانم.»
...
این کتاب در برگیرندهی ۲۳۷ جملهی فلسفی ـ عرفانی است. شما را به خواندن آن دعوت میکنیم. کتابی که برای همیشه در خاطرتان خواهد ماند و با هر بار مراجعه به آن معنایی جدید قلبها و دیدگانتان را خواهد نواخت
علیرضا خالو کاکایی
Ali reza khalo kakaee is an Iranian poet, songwriter, and Iranian authorThis exiled artist is against fundamentalist ruling of Iran.He comes from a country that taken hostage by reactionary and terrorist mullahsHe could not live in Iran for a different opinion and libertyHe was not allowed to publish their books freely in IranIran's freedom for this progressive intellectual is equal to his lifeWe publish some of his books for world-wide acquaintanceYour welcome to these books will spread freedom in Iranعلیرضا خالوکاکایی با تخلص (ع. طارق) شاعر، ترانه سرا و نویسندهی آزادی خواه و آوانگارد ایرانی است. او زندگی و قلمش را صرف مبارزه با دولت فناتیستی ایران کرده است. ما جمعی از ادب دوستان، تصمیم گرفتیم ـ بخشی از آثار او را که در اینترنت موجود است ـ بدون دخل و تصرف و با رعایت قوانین کپی رایت، باز نشر و منعکس کنیم. امیدواریم بتوانیم آثار سایرین هنرمندان مردمی و در تبعید را نیز در آینده در نوبت انتشار قرار دهیم.این هنرمند ایرانی مخالف با بنیادگرایی مذهبی، بر اساس خاطراتی که در کتاب «من و برفهای سهیل» نوشته، در سال ۱۳۴۱ در یک خانوادهی فقیر در شهر سنقر کلیایی به دنیا آمد. به نقاشی و کتاب علاقه وافر داشت. در ۱۴سالگی یک مجموعه قصه برای کودکان نوشت. در ۱۵سالگی با خواندن کتابهای دکتر علی شریعتی، صمد بهرنگی و دفاعیههای مهدی رضایی به دنیای مبارزه و سیاست قدم گذاشت و همراه با جوانان آزادیخواه و انقلابی شهر به فعالیت زیرزمینی روی آورد. با شروع تظاهرات دانشآموزی علیه شاه در سال ۱۳۵۷ به آن پیوست و در سرنگونی دیکتاتوری نقش فعال داشت. با تأسیس جنبش ملی مجاهدین به عضویت در آن درآمد. در سال ۱۳۶۰ با تأثیرپذیری از جان باختن تعدادی از دوستانش به سرودن شعر متمایل شد. به دلیل مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه و استبداد جدید در زیر پردهی دین زندگی مخفی اختیار کرد. در سال ۱۳۶۵ از طریق غیرقانونی از ایران خارج شد و به مقاومت سازمان یافته علیه دیکتاتوری پیوست.او در بارهی زندگی مخفی خود در مقدمهی کتاب سکوت آبی ماه، دومین مجموعه شعر خود، اینچنین نوشته است:«آن سال به دلیل فشارهای عظیم روحی، تنهایی در پشت درهای بسته و پنجرههای تاریک، در به دری و آوارگی و تحت تعقیب بودن به وسیلهی پاسداران، و زیستن ۲۴ساعته در وضعیت آمادهباش، تازه به شعر روآورده بودم و داشتم در کنار فعالیتهای سیاسی، آن را تجربه میکردم. البته آشناییام با ادبیات و نیز داستاننویسی به ۱۴سالگیام برمیگردد؛ یعنی ۵سال زودتر از خطرکردن ناشیانه در وادی شعر. شعر را نه برای شاعر شدن و بودن یا چاپ کتاب، که سنگ صبوری میدیدم که میتوان دلزمزمههای مکنون را با آن در میان نهاد.روزهای سیاهی که بر روشنفکران و آزادیخواهان ایران در حکومت ولایت فقیه گذشته و میگذرد، قابل بازگفتن نیست.اگر روزی سلطان محمود غزنوی در پاسخ به خلیفهی عصر خویش میگفت: «من از بهر عباسیان انگشت در کردهام در همهی جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند...» روح الله الموسوی الخمینی، خود خلیفه بود و امرش مطاع، او آزادیخواهان و دگراندیشان عصر خود را «منافق»، «مرتد»، «مهدورالدم»، «محارب»، «یاغی» و «باغی» خوانده و فتوای او برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ این بود:«رحم بر محاربين ساده انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامی است، اميدوارم با خشم و كينهی انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانی كه تشخيص موضوع به عهدهی آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعی كنند [اشداء علی الكفار] باشند.»به پای دارندگان چوبههای دار و جلادانش که گویی این میزان از درندهخویی را ظرفیت نداشتند، با دستهای مرتعش، از طریق احمد خمینی رقعهیی نوشته و شک خود نسبت به شامل بودن حکم در مورد همهی زندانیان را، در سوالی ضمیمهی این حکم کردند. پاسخ آنها به سرعت داده شد:«هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگی به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.»آری، من در چنین شرایطی با شعر محرم شدم و به آن رو کردم. پیشاپیش بگویم که این قفسهای رنگین از کلمات، به لحاظ هنری فاقد ارزش هستند. آنچه آنها را در حال حاضر از پاکسازی و به دور ریخته شدن، مانع میشود، خاطرات و خطرات و پارههای عزیزی از عمر هستند که نمیتوان کتمانشان کرد. مطمئن هستم و ایمان دارم روزی خواهد رسید که نسلهای پس از ما، آزادی را تنفس خواهند کرد و آزادی را خواهند اندیشید، در آزادی از آزادی خواهند نوشت؛ این سیاهمشقها برای آنان است.علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) با اینکه بهطور حرفهای به مبارزه با دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران اشتغال داشته اما آثار متعددی در زمینهی شعر و نثر دارد. او از شاعران و نویسندگانی است که پیوسته به نوگرایی باور داشته و هیچگاه در یک سبک درجا نزده است. علاوه بر شعر، داستان کوتاه و رمان، در زمینة وزن شعر و اسلوب نویسندگی تجارب خود را ارائه کرده است. برخی نوشتههای موجز او تم عرفانی ـ فلسفی دارد. نمونههایی از آن را در کتابهای دلگریههای قلم، درنگپارهها و مکث در پرانتز آبی میتوان یافت. او و دیگر شاعران و نویسندگان آزادیخواه و در تبعید، خود را شاعران مقاومت ایران میخوانندع. طارق، شعر مقاومت را در یکی از مقالههای خود اینگونه تعریف میکند«حین نبرد انقلابی ، پیوسته عواطفی به منصهی ظهور میرسند که فرصت پرداختن به آنها نیست؛ از دعای بدرقهی مادری گرفته ، تا سفرهیی نان و پنیر که یک روستایی برای چریک زخمی فراهم میآورد، تا کبوتری که بر لبهی بام یک خانهی تیمی قبل از تسخیر، آرامش ابریشمی خود را جار میزند و تا دانهیی که دستی برای گنجشکان میپاشد؛ قبل از اینکه گلولهیی قلب او را از هم بپاشاند.لحظاتی هستند؛ لحظاتی نادر و معصوم؛ لحظاتی که چشمان خونی جلاد و نگاههای چوبی نامحرم، آن را نمیبینند؛ لحظاتی که در رژهی زنجیرها و تازیانهها گم میشوند. شعر مقاومت، این لحظات را از زیر غبار فراموشی نجات میدهد و آنها را از خلوت خاطرات آفرینندگان و ناظران آنها بیرون میکشد و با قلم بر انگارهی سپید کاغذ میسپارد تا وجدانهای حساس انسانی، آن را در حال و آینده دریابند.شعر مقاومت ـ با این تعریف ـ بیان لحظات و صداهای گذرا و فراموش شده است. سوژههای شعر مقاومت، بسیار متنوع و پردامنهاند و عواطف ناب و گستردهیی را در برمیگیرند؛ سوژهها و عواطفی که شاعر مقاومت، یا عاجز از بیان تمامی آنهاست، یا فرصت تصویر آنها را ندارد زیرا خود در متن آتش است و جزیی از جریان متلاطم مبارزه.آری، شاعر مقاومت، در گرماگرم نبرد سهمگین سرنوشت، مجال روی کاغذ آوردن ندارد او تنها به ثبت حادثهیی در عاطفهی خود بسنده میکند و با قطره اشکی تأثر خود را بروز میدهد تا پیشآیی دقیقهیی چند برای ثبت و تصویر؛ که ممکن است هیچگاه پیش نیاید.»کتابهای زیر تاکنون از علیرضا خالوکاکایی تاکنون در فضای مجازی به انتشار رسیده است:شعر:دیدم خدا میگریست ۹۶ ـ ۱۳۹۳فرصت آبی شعر ۹۶ ـ ۱۳۹۳آخرین حرف خزان ۱۳۶۰آبیترین و سفر ۱۳۷۳آواز ماهیان ۱۳۶۸باریدن از ناگهانتبعید به شعرهای خیس ۶۶ ـ ۱۳۶۵تپش در میان دو مرگ ۷۶ـ ۱۳۷۳تکرار تا زیبایی ۶۹ ـ ۱۳۶۸چامههای فصل خاکستر ۶۵ ـ ۱۳۶۰در تبعید خاک ۱۳۸۰سایهها و باد ۷۹ ـ ۱۳۶۷سکوت آبی ماه ۱۳۶۰گفتیم نه و ایستادیم ۸۰ ـ ۱۳۷۹رمان:آنان که با منند بیایند ـ جلد۱ ۱۳۹۷ـ ۱۳۸۶آنان که با منند بیایند ـ جلد۲آنان که با منند بیایند ـ جلد۳آنان که با منند بیایند ـ جلد۴داستان کوتاه:بهار از دیوارها گذشته بود ۱۳۶۷برفها و سکوت ۱۳۶۴مقاله و جستار:بالهای بی قافیه ۱۳۹۳مترسک و پرندهی نخستین خطر ۱۳۹۷جوانههای آبی چخماق ۱۳۹۷چکههای ترد عقیق ۹۸ـ ۱۳۹۷قیام تا آزادی ۱۳۹۶میان من و نگاه ۱۳۸۴تحقیق:جادوی نوشتن (یادداشتهایی در بارهی نویسندگی) ۱۳۸۳نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) ۱۳۸۳مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن ۱۳۹۸فلسفی ـ عرفانی:دلگریههای قلم ۱۳۸۸درنگپارهها ۱۳۸۹مکث در پرانتز آبیخاطره و اتوبیوگرافی:من و برفهای سهیل ۱۳۸۳نمایشنامه:سفر تا اعماق آینه ۱۳۸۳
Read more from علیرضا خالو کاکایی
نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمافیای بیت خامنه ای و اهمیت تحریم آن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجادوی نوشتن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبرفها و سکوت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمن و برفهای سهیل Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتگو با نفس سبز خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمترسک و پرندهی نخستین خطر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsباریدن از ناگهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجوانههای آبی چخماق Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاوکراین، نبرد برای آزادی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدرنگ پاره ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعروسک نیز میگرید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتبعید به شعرهای خیس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزندگی در پارادایم اعتراض Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآواز ماهیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتکرار تا زیبایی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعبور از ممنوع Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآنان که با منند بیایند ـ جلد ۴ Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related to دل گریه های قلم
Related ebooks
عروسک نیز میگرید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsباریدن از ناگهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآواز ماهیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبالهای بی قافیه Rating: 5 out of 5 stars5/5تپش در میان دو مرگ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتگو با نفس سبز خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکی خوابه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبمان تا عشق دریایی بیافریند Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتبعید به شعرهای خیس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدرنگ پاره ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsیادداشتها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاز-مجموعه شعر-Of-poetry collection-(Persian original text) Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبه گلاریس عزیزم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدر تبعید خاک Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsهنوز نه -مجموعه شعر: " Still Not- a Persian poetry collection " Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتکرار تا زیبایی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعبور از ممنوع Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبالاتر از سیاهی رنگیست Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Vine Girl: A Book of Self-Wisdom Poetry (دختر رَز: دفتری از شعر حکمت خویشتن) Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsنامه های معروف جهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsحیجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقرارمان آذر Rating: 5 out of 5 stars5/5رویای درون Rating: 5 out of 5 stars5/5همسر مسافر زمان Rating: 5 out of 5 stars5/5کوه معطر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsماهی و شیوا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsماسیا Rating: 5 out of 5 stars5/5رِیل-مجموعه شعر -Rail- Persian poetry collection Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسبوعیت Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Reviews for دل گریه های قلم
0 ratings0 reviews
Book preview
دل گریه های قلم - علیرضا خالو کاکایی
دل گریه های قلم
نوشتههایی از آنسوی «رایج»
علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق)
نگارش: پاییز ۱۳۸۸
Title: Heart crying of pen
ISBN: 9780463288085
Author: Ali reza khalo kakaee
Publisher: Smashwords, Inc
این نوشته های درد سرشته از ناپیداهای قلبم چکیده اند. به دیگر سخن، چکیده هایی از عمر یا پاره هایی از زیستن من و دیگرترانی چون من بر این گریوهی خاکی اند. شعر نیستند و تعریف شعر بر آنها نمی توانم نهاد. پلکانی نوشتن شان برای آن است که چشم بر آنها مکث کند و اندیشه به تأمل بنشیند. اگر چه شعر نیستند باید اعتراف کنم بیش از هر شعر در خلوت بارها با آنها گریسته ام.
شرم باد؛ شرمی عظیم مرا، از آن كه بگویند، شاعر است و از حقیقت شعر، هیچ با من، نه؛ و از راز عشق، هیچ با من، نه، چون سبویی در باد كه هر اندازه تهی ـ خیكتر، صدای آن، گوشآزارتر، و بس بیشتر.
سوال
زیباتر از چشمان اشكآلود آدمی،
آیا
خدا
آفریده است؟
آمدهام، ندانم از کجا؟
آمدهام،
ندانم از كجا؟
میروم،
ندانم به كجا؟
هستم،
ندانم که چرا؟
مینویسم و ...
مینویسم و در رود میافكنم
واژگانم را،
از آیندگان،
بوكه كسی برگیرد، روزی.
تنها
هرچه بیشتر اندیشیدم،
بیشتر «تنها» شدم
کم ـ اندکان
كم ـ اندكان،
«پر»اند و «هیچ» مینمایند.
بس ـ بسیاران،
هیچ اند و پر، میانگارند شان.
اندیشههای باقی میمانند
بسیار مردمان زیسته اند،
آری، فقط «زیسته اند».
اما آنان كه «مانده اند»
بسیار نیستند.
استخوان ها میپوسند،
اما اندیشه ها باقی میمانند.
كار انسان، فقط «زیستن» نیست
تا بررسی زیست شناسانه را بشاید،
كار انسان...
من و واژگان
من نمینویسم،
واژگان، مینویسندم.
اندیشه و گفتار
برخی نمیاندیشند و نمیگویند.
بعضی نمیاندیشند و میگویند.
پاره یی میاندیشند و میگویند.
كسانی میاندیشند و نمیگویند.
در هر یک از ما
در هر یك از ما
دو تن است؛
دو تن شگفت،
در جدالی ابدی با هم.
ما،
گاه آنیم،
گاه این.
هر کس تنهاست
در راهی كه رهسپاریم
ـ هر چند با كسان ـ
اما هر كس تنهاست.
گمنامی