You are on page 1of 3

‫ميرزا محمد علي صائب تبریزی‬

‫ميرزا محمد علي صائب تبریزی در ‪ 1901‬ميلدی در تبریز متولد شد و در ‪ 1677‬ميلدی درگذشت‬
‫صائب از خاک پاک تبریز است‬
‫هست سعدی گر از گل شيراز‬

‫صائب در حوزه شعر فارسی شهره عام و خاص بود و آثارش دست به دست می گشت‪ .‬صائب خط را خوش مينوشت و‬
‫‪.‬به تركي نيز شعر ميسرود‬
‫به دستور شاه عباس اول صفوي (‪ )1629-1587‬در دوره کودکی با خانواده اش از تبریز كوچ كرد و در محله عباس‬
‫‪.‬آباد اصفهان ساكن شد‪ .‬عموي صائب‪ ،‬شمس الدین تبریزي شيرین قلم‪ ،‬مشهور به شمس ثاني‪ ،‬از استادان خط تبریز بود‬
‫صائب از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و كابل رفت‪ .‬حكمران كابل‪ ،‬خواجه احسن ال مشهور به ظفرخان‪،‬‬
‫كه خود شاعر و ادیب بود‪ ،‬مقدم صائب را گرامي داشت‪ .‬ظفرخان پس از مدتي به خاطر جلوس شاه جهان‪ ،‬عازم دكن‬
‫‪ .‬شد و صائب را نيز با خود همراه بود‪ .‬شاه جهان‪ ،‬صائب را مورد عنایت قرار داد و به او لقب مستعدخان داد‬
‫وقتی كه صائب و ظفرخان در ركاب شاه جهان در برهانپور بودند‪ ،‬خبر رسيد كه پدر صائب از ایران به اكبرآباد‬
‫هندوستان آمده است و ميخواهد او را با خود به ایران ببرد‪ .‬صائب از ظفرخان و پدر او‪ ،‬خواجه ابوالحسن تربتي اجازه‬
‫بازگشت خواست‪ ،‬اما حصول این رخصت تا دو سال طول كشيد‪ .‬هنگاميکه حكومت كشمير به ظفرخان (به نيابت از‬
‫پدرش) واگذار شد‪ ،‬صائب نيز به آن جا رفت‪ ،‬و از آن جا هم به اتفاق پدر عازم ایران شد‪ .‬پس از بازگشت به ایران‪ ،‬در‬
‫اصفهان اقامت گزید و سپس به شهرهایي از قبيل قزوین‪ ،‬اردبيل‪ ،‬تبریز و یزد سفر كرد‪ .‬صائب در ایران شهرت فراوان‬
‫‪.‬یافت و شاه عباس دوم صفوي او را به لقب ملك الشعرایي مفتخر ساخت‬
‫وفات صائب در اصفهان اتفاق افتاد‪ .‬آرامگاه او در اصفهان و در محلي است كه در زمان حياتش معروف به تكيه ميرزا‬
‫‪.‬صائب بود‬
‫صائب مردی دیندار و معتقد به فرایض و سنن اسلمی بوده است‪ .‬مذهب او شيعه دوازده امامی است‪ .‬بعيد نيست که به‬
‫جهت علقه و ارادت شدید به مولنا جلل الدین بلخی که در حدود صد غزل به استقبال وی رفته است دچار شور و‬
‫حالی آشکار شده و از مولنا به «ساغر روحانی»‪« ،‬آدم عشق»‪« ،‬مرشد روح»‪« ،‬شمس حقيقت» و امثال اینها تعبير‬
‫‪:‬کرده است‪ .‬مثل این بيت‬
‫از گفته مولنا مدهوش شدم صائب‬
‫این ساغر روحانی صهبای دگر دارد‬
‫در اینکه صائب با آن همه ابيات بلند عارفانه مرد روشن بينی است شکی نيست ولی آیا او صوفی بوده و طریقه ای هم‬
‫‪.‬داشته است‪ ،‬نمی توان نظری ابراز کرد زیرا سندی در دست نيست‪ .‬تنها می گویيم که عرفان صائب‪ ،‬عرفان الهی است‬
‫‪.‬شماره ابيات او را به اختلف از هشتاد تا سيصد هزار نوشته اند به علوه که بيست هزار بيت ترکی هم دارد‬
‫صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو‪ ،‬کم آزار و متواضع بوده‪ ،‬تمام تذکره نویسان از محامد‬
‫او سخن گفته اند‪ .‬خوش طينتی او بقدری است که همه شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق‬
‫قرار داده است و در دیوان وی شاید به بيش از نام پنجاه شاعر برسيم که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجليل و‬
‫‪.‬محبت نام برده است‬
‫صائب تنها شاعری است که پس از حافظ طریقه ای مستقل و ممتاز دارد‪ .‬او نماینده کامل سبک زمان و زبان مردم‬
‫خویش است‪ ،‬محال است بتوان جای او را در این سبک با سبکی دیگر پر کرد‪ ،‬به عبارت دیگر تمام محسنات سخن‬
‫شعرایی چون نظيری‪ ،‬طالب آملی و کليم که هر کدام از جهتی مورد توجه اند در صائب یکجا وجود دارد‪ ،‬پس می توانيم‬
‫‪.‬اگر او را فرد اعلی سبک هندی یا اصفهانی و مقتدای شعرای این سبک بدانيم‬
‫از این سبک که قبل از او همه جا به طرز تازه نام برده می شد پس از او به طرز صائب نام برده شد و تذکره نویسان‬
‫‪.‬همه شعرای این شيوه را پيروان طرز صائب بشمار آوردند‬
‫در دوره صفویه شاید هيچ شاعری به اندازه صائب تبریزی نتوانسته است در شعر‪ ،‬مضمون آفرینی کند و شيوه ای نو‬
‫چه از جهت محتوا و چه از لحاظ ترکيب کلمات و شکل ظاهری شعر و تعبيرات و تشبيهات بيافریند‪ .‬از این رو صائب‬
‫را می توان نماینده واقعی شعر دوره صفویه و سبک هندی دانست‪ .‬او در قالبهای گوناگون‪ ،‬شعر می سراید اما غزل را‬
‫‪.‬بيش از انواع دیگر می پسندد‬
‫به نظر او در شعر اصالت با معنی است شاعر باید حرفی برای گفتن داشته باشد و این سخن باید همچون کشف تازه ای‬
‫اعجاب انگيز باشد‪ .‬آسان نگری و آسان گذری سخن را بی قدر می سازد‪ .‬برای یافتن مضمون در جهانی که همه چيز‬
‫کهنه و مکرر است راهی نيست جز اینکه روش نگریستن و برداشتن نو شود‪ ،‬آن وقت است که از هر حقيقت خارجی و‬
‫‪.‬هر دریافت وجدانی مضامين متعدد بدست خواهد آمد‬
‫یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت‬
‫در بند آن مباش که مضمون نمانده است‬
‫منابع مضمون های صائب انسان است و جهان‪ ،‬خلقيات آدم که خلقت دوگانه دارد‪ ،‬نيمی فرشته و نيمی اهریمن‪ ،‬و جهان‬
‫که مجموعه ایست از تضادها‪ ،‬جمع نور است و ظلمت و حيات است و ممات‪ ،‬ذهن او مدام می کوشد که نسبتی و رابطه‬
‫ای بين انسان و طبيعت و طبيعت و انسان برقرار کند‪ .‬تجربه او در ميدان زندگی شخصی و انفرادی نيست تجربه ای‬
‫کلی است‪ .‬مثلً با اینکه آن سياح تذکره نویس سمرقندی در وصف عمارت و باغ او در عباس آباد اصفهان نوشته است‪:‬‬
‫«رفيع ترین عمارات و وسيع ترین این سراها دولتخانه ميرزا صائب است که زبان گفتار از عهده بيان کرد آن بر نمی‬
‫‪:‬آید مگر کار شنودن را به دیدن رسد‪ ».‬سروده است‬
‫دل دشمن به تهی دستی من می سوزد‬
‫برق ازین مزرعه با دیده تر می گذرد‬
‫چون داغ لله سوخته نانيست روزیم‬
‫آنهم فلک که به خون جگر می دهد مرا‬
‫تضادی که در گفته های صائب می بينيم ‪،‬حاکی از کوشش او برای یافتن مضامين نو است‪ .‬این نوع سخن که نمونه‬
‫کاملش غزل سبک هندی است به سالهای بسيار قبل از صائب حتی به زمانی قبل از خواجه و در حقيقت بعد از سعدی بر‬
‫‪.‬می گردد و در عصر صفوی حسن غزل در اختصاص داشتن هر بيت آن یک معنی و اندیشه خاص است‬
‫بيهوده است اگر عشق و شيدایی را در دیوان صائب جستجو کنيم‪ ،‬شور عاشقی سعدی و شيدایی مولنا ابداً در غزل های‬
‫‪.‬او نيست‬
‫از موضوعات رایج غزل صائب حسب حال است‪ ،‬حساسيت شدید و بيقراری و شيدایی‪ ،‬مردم گریزی‪ ،‬حيا و نرم خویی‪،‬‬
‫‪.‬فرار از تقليد و تعریف از خود ‪،‬از مشخصه های روحيه صائب است‬
‫عنصر خيال در شعر صائب و شاعران سبک هندی از مهمترین عناصر سبکی است و حضوری گسترده و متنوع در‬
‫‪.‬شعر این شاعران دارد‬
‫‪.‬صورتهای گوناگون بيانی تخيل‪ ،‬همچون تشبيه‪ ،‬استعاره‪ ،‬کنایه و تمثيل به وفور در آثار صائب و ‪ ...‬به چشم ميخورد‬
‫ارسال المثل از صنایع مورد توجه صائب و شاعران سبک هندی بود‪ .‬اما نکته جالب این است که بسياری از مصرعهای‬
‫برجسته این گروه از شاعران و به ویژه صائب به خاطر دلنشينی و مقبوليت خاصش در بين مردم در زمان شاعر و پس‬
‫‪.‬از او به صورت ضرب المثلهای رایج زبانزد مردم ميشد‬

‫تمثيل که از ویژگيهای عمده این سبک به شمار ميرود‪ ،‬این است که شاعر در یک مصرع‪ ،‬مطلب و مضمونی اخلقی یا‬
‫عرفانی است‪ ،‬بيان ميکند و در مصرع دوم با ذکر مثالی از طبيعت‪ ،‬اشيا و یا آوردن تصویری محسوس‪ ،‬دليلی برای‬
‫‪.‬اثبات آن ميآورد‬
‫‪:‬تمثيلت شعر صائب کليم و بيدل از معروفترین تمثيلت شعر فارسی است‬
‫من از بيقدری خار سر دیوار دانستم‬
‫که ناکس کس نميگردد از این بالنشينيها‬
‫ظالم به ظلم خویش گرفتار ميشود‬
‫از پيچ و تاب نيست رهایی کمند را‬
‫ما زنده به آنيم که آرام نگيریم‬
‫موجيم که آسودگی ما عدم ماست‬
‫جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نيست‬
‫پيش این سيلب کی دیوار ميماند به جا‬
‫تعداد بالی ردیفهای اسمی در شعر صائب‪ ،‬از دیگر مميزات شعر او به سبک هندی است‪ .‬ردیفهای اسمی از علل عمده‬
‫توسعه خيال در شعر است؛ چرا که شاعر ناچار ميشود در هر بيت تصویری بسازد که به نوعی با ردیف ارتباط دارد‪،‬‬
‫‪ .‬ردیفهایی نظير‪ :‬رقص‪ ،‬خط‪ ،‬شمع‪ ،‬حرف‪ ،‬گل‪ ،‬صبح‪ ،‬رنگ و آفتاب مکرر مورد استفاده صائب است‬
‫مطالعه آثار متقدمين گاه به نوعی داد و ستد ادبی (و یا گفتگو) منجر ميشود‪ .‬جواب دادن به شعر یکدیگر داد و ستدی‬
‫‪ .‬ازاین نوع بود‬
‫نظری گذرا به دیوان صائب نشان ميدهد که این شاعر بزرگ چه مقدار تتبع و تأمل در آثار شاعران متقدم و معاصر‬
‫‪:‬خود داشته است‬
‫فتاد تا به ره طرز مولوی‪ ،‬صائب‬
‫سپند شعله فکرش شدهست کوکبها‬
‫این جواب آن غزل صائب‪ ،‬که ميگوید کليم‬
‫هر چه جانکاه است در این راه‪ ،‬دلخواه من است‬
‫ز بلبلن خوش الحان این چمن صائب‬
‫مرید زمزمه حافظ خوش الحان باش‬
‫صائب از درد سر هر دو جهان باز رهی‬
‫سر اگر در ره عطار نشابور کنی‬
‫این غزل را از حکيم غزنوی بشنو تمام‬
‫تا بدانی نطق صائب پيش نطقش الکن است‬
‫صائب به تماشا و تفریح جهان آمده است و در این تماشا‪ ،‬دیدنيهای طبيعت را با برخی از مفاهيم و مضامين موجود در‬
‫‪.‬زندگی انسانی بيان می کند‬
‫شعر وی با عموم مخاطبان ارتباط برقرار ميکند و این ارتباط به قدری صميمی است که مخاطب احساس ميکند به‬
‫‪.‬مضمون اندیشه شاعر قبل اندیشيده ؛ اما توان بيان آن را در خود نمييافته است‬
‫نمونه اثر‬
‫از بس مکدرست در این روزگار صبح‬
‫از دل نميکشد نفس بيغبار صبح‬
‫رخسار نو خط تو خوش آمد به دیدهاش‬
‫از شب کشيده سرمه دنبالهدار صبح‬
‫گلدسته بهشت برین‪ ،‬روی تازه است‬
‫برگ شکوفهای است از این شاخسار صبح‬
‫تر ميکند به خون شفق نان آفتاب‬
‫از راستی‪ ،‬چه ميکشد از روزگار صبح‬
‫‪Qaynaq: http://www.qaynaq.com‬‬

You might also like