You are on page 1of 89

‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫الف‬

‫‪Commencement‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از تاريخ‌ در اختيار استاندار‬ ‫آغاز‬


‫‪of the lease term‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫ي يا آغاز تعلق‌‬
‫گرفتن‌ داراي ‌‬ ‫اجاره‬
‫‪5‬‬ ‫گرفتن‌ اجاره‌بها‪ ،‬هر كدام‌‬
‫م است‌‪.‬‬‫مقد ‌‬

‫‪Lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫موافقتنامه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌‬ ‫اجاره‬


‫د ‪ 21‬بند‬ ‫موجب‌ آن‌‪ ،‬اجاره‌دهنده‌ در‬
‫‪5‬‬ ‫قبال‌ دريافت‌ مبلغ‌ يا مبالغ‌‬
‫ه از‬
‫مشخصي‌ حق‌ استفاد ‌‬
‫دارايي‌ را براي‌ مدت‌ مورد‬
‫توافق‌ به‌ اجاره‌كننده‌ واگذار‬
‫مي‌كند‪.‬‬

‫‪Finance lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از اجاره‌اي‌ كه‌ به‌‬ ‫اجار ‌‬


‫ه‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫موجب‌ آن‌ تقريبا ً تمام‌‬ ‫سرمايه‌ا‬
‫‪5‬‬ ‫ت و مزاياي‌ ناشي از‬ ‫مخاطرا ‌‬ ‫ي‬
‫مالكيت‌ دارايي‌ به‌ اجاره‌كننده‌‬
‫منتقل‌ مي‌شود‪ .‬مالكيت‌‬
‫دارايي‌ ممكن‌ است‌ نهايتاً‬
‫انتقال‌ يابد يا انتقال‌ نيابد‪.‬‬

‫‪Operating lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ اجاره‌اي‌ غير از اجار ‌‬


‫ه‬ ‫اجار ‌‬
‫ه‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫سرمايه‌اي‌ اطلق‌ مي‌شود‪.‬‬ ‫عملياتي‬
‫‪5‬‬

‫‪1‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Non-cancelable‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ اجاره‌ است‌ كه‌ تنها در‬ ‫اجاره‌‬


‫‪lease‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫غير قابل‌ موارد زير قابل‌ فسخ‌ است‌‪:‬‬
‫‪5‬‬ ‫الف‪ .‬وقوع‌ برخي‌ پيشامدهاي‌‬ ‫فسخ‬
‫ي بعيد‬‫احتمال ‌‬
‫ب‪ .‬با مجوز اجاره‌دهنده‬
‫ج‪ .‬انعقاد قرارداد جديد اجاره‌‬
‫براي‌ همان‌ دارايي‌ يا دارايي‌‬
‫ن همان‌ اجاره‌كننده‌‬ ‫مشابه‌‪ ،‬بي ‌‬
‫و اجاره‌دهنده‌‪ ،‬يا‬
‫غ اضافي‌ توسط‌‬ ‫د‪ .‬پرداخت‌ مبل ‌‬
‫اجاره‌كننده‌‪ ،‬به گونه‌اي‌ كه‌ در‬
‫آغاز اجاره‌ در رابطه‌ با‬
‫استمرار اجاره‌ اطميناني‌‬
‫معقول‌ وجود داشته‌ باشد‬

‫‪Foreign‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از هر واحد پولي‌‬ ‫ارز‬


‫‪currency‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫به‌ غير از واحد پول‌‬
‫‪7‬‬ ‫گزارشگري‌‬

‫‪Entity-specific‬‬ ‫استاندار‬ ‫ارزش‌ فعلي‌ خالص جريانهاي‌‬ ‫ارزش‌‬


‫‪value‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫اقتصادي‌ نقدي‌ آتي ناشي از کاربرد‬
‫‪5‬‬ ‫مستمر دارايي ازجمله‬
‫جريانهاي نقدي ناشي از‬
‫واگذاري نهايي آن‬

‫‪Entity-specific‬‬ ‫استاندار‬ ‫خالص ارزش‌ فعلي‌ جريانهاي‌‬ ‫ارزش‌‬


‫‪value‬‬ ‫د ‪ 17‬بند‬ ‫اقتصادي‌ نقدي‌ آتي ناشي از کاربرد‬
‫‪5‬‬ ‫مستمر دارايي از جمله‬
‫جريانهاي نقدي ناشي از‬
‫واگذاري نهايي آن‬

‫‪2‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Residual value‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ‌ برآوردي که واحد تجاري‬ ‫ارزش‌‬


‫د ‪ 11‬بند‬ ‫باقيمانده در حال حاضر مي‌تواند از‬
‫‪5‬و‬ ‫واگذاري دارايي پس از كسر‬
‫استاندار‬ ‫مخارج برآوردي واگذاري‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫بدست آورد‪ ،‬با اين فرض که‬
‫‪5‬‬ ‫دارايي در وضعيت متصور در‬
‫پايان عمر مفيد باشد‬

‫‪Guaranteed‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از‪:‬‬ ‫ارزش‌‬


‫‪residual value‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫باقيمانده‌ الف‪ .‬در مورد اجاره‌كننده‌‪ ،‬آن‌‬
‫‪5‬‬ ‫بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌‬ ‫تضمين‌‬
‫دارايي‌ كه‌ توسط‌ اجاره‌كننده‌‬ ‫شده‬
‫يا شخص‌ وابسته‌ به‌ وي‌‬
‫تضمين‌ گرديده‌ است‌ (مبلغ‌‬
‫تضمين‌ شده‌ حداكثر مبلغي‌‬
‫است‌ كه‌ مي‌تواند تحت‌ هر‬
‫شرايطي‌ قابل‌ پرداخت‌ باشد)‪،‬‬
‫و‬
‫ب‪ .‬در مورد اجاره‌دهنده‌‪ ،‬آن‌‬
‫بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌‬
‫دارايي‌ كه‌ توسط‌ اجاره‌كننده‌‬
‫يا شخص‌ ثالثي‌ تضمين‌ شده‌‬
‫است‌‪.‬‬

‫‪Unguaranteed‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از آن‌ بخش‌ از‬ ‫ارزش‌‬


‫‪residual value‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫ي كه‌‬ ‫باقيمانده‌ ارزش‌ باقيمانده‌ داراي ‌‬
‫ق آن‌ ‪5‬‬
‫اجاره‌دهنده‌ نسبت‌ به‌ تحق ‌‬ ‫تضمين‌‬
‫اطمينان‌ كافي‌ ندارد يا تنها‬ ‫نشده‬
‫توسط‌ شخص‌ وابسته‌ به‌‬
‫اجاره‌دهنده‌ تضمين‌ شده‌‬
‫است‌‪.‬‬

‫‪Selling price‬‬ ‫استاندار‬ ‫بهاي فروش برآوردي جاري‬ ‫ارزش‬


‫د ‪ 29‬بند‬ ‫يک واحد ساختماني در‬ ‫فروش‬
‫‪6‬‬ ‫وضعيت نهايي قابل فروش‬
‫آن‪ ،‬در هر مقطع زماني‪.‬‬

‫‪3‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Actuarial‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از ارزش‌ فعلي‌‬ ‫ارزش‌‬


‫‪present value of‬‬ ‫د ‪ 27‬بند‬ ‫پرداختهاي‌ مورد انتظار به‌‬ ‫فعلي‌‬
‫‪promised‬‬
‫‪5‬‬ ‫اعضاي‌ طرح‌ بابت‌ سنوات‌‬ ‫مزاياي‌‬
‫‪retirement‬‬
‫‪benefits‬‬ ‫خدمت‌ گذشته‌ آنان‌ كه‌ برمبناي‌‬ ‫بازنشست‬
‫مفروضات‌ ا كچوئري‌ محاسبه‌‬ ‫گي‌‬
‫مي‌شود‪ .‬خالص‌ داراييهاي‌‬ ‫مبتني‌بر‬
‫طرح‌ (ارزش‌ ويژه‌ طرح‌)‬ ‫ا كچوئر‬
‫عبارت‌ است‌ از داراييهاي‌ طرح‌‬ ‫ي‌‬
‫منهاي‌ بدهيهاي‌ آن‌ غير از‬
‫ارزش‌ فعلي‌ مزاياي‌‬
‫بازنشستگي‌ مبتني‌بر‬
‫ا كچوئري‌‪.‬‬

‫‪Fair value‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ است‌ كه‌ خريداري‌‬ ‫ارزش‌‬


‫د ‪ 3‬بند‬ ‫ع و مايل‌ و فروشنده‌اي‌‬ ‫مطل ‌‬ ‫منصفانه‬
‫‪،8‬‬ ‫ع و مايل‌ مي‌توانند در‬‫مطل ‌‬
‫معامله‌اي‌ حقيقي‌ و در شرايط‌ استاندار‬
‫د ‪ 10‬بند‬ ‫عادي‌‪ ،‬يك‌ دارايي‌ را در ازاي‌‬
‫‪،3‬‬ ‫مبلغ‌ مزبور با يكديگر مبادله‌‬
‫استاندار‬ ‫كنند‬
‫د ‪ 11‬بند‬
‫‪،5‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 16‬بند‬
‫‪،7‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪،5‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪ ،9‬و‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 21‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪4‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Fair value‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ است‌ كه‌ خريدار ‌‬


‫ي‬ ‫ارزش‌‬
‫د ‪ 26‬بند‬ ‫ع و مايل‌ و فروشنده‌اي‌‬ ‫مطل ‌‬ ‫منصفانه‬
‫‪9‬‬ ‫ع و مايل‌ مي‌توانند در‬ ‫مطل ‌‬
‫معامله‌اي‌ حقيقي‌ و در شرايط‌‬
‫عادي‌ ‪ ،‬يك‌ دارايي‌ را در ازاي‌‬
‫مبلغ‌ مزبور با يكديگر مبادله‌ يا‬
‫يك‌ بدهي‌ را تسويه‌ كنند‪.‬‬

‫‪Proportional‬‬ ‫استاندار‬ ‫نسبت ارزش فروش هر واحد‬ ‫ارزش‬


‫‪selling price‬‬ ‫د ‪ 29‬بند‬ ‫ساختماني به ارزش فروش‬ ‫نسبي‬
‫‪6‬‬ ‫مجموع واحدهاي ساختماني‬ ‫فروش‬
‫يک پروژه يا نسبت ارزش‬
‫فروش هر پروژه به ارزش‬
‫فروش مجموع پروژه‌ها‪.‬‬

‫‪Depreciation‬‬ ‫استاندار‬ ‫تخصيص‌ سيستماتيك‌ مبل ‌‬


‫غ‬ ‫استهلك‌‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫استهلك‌ پذير يك‌ دارايي‌ طي‌‬
‫‪ ،5‬و‬ ‫عمر مفيد آن‌‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪Participants‬‬ ‫استاندار‬ ‫ل كليه‌ افراد اعم‌ از‬


‫شام ‌‬ ‫اعضـا‬
‫د ‪ 27‬بند‬ ‫شاغلين‌‪ ،‬بازنشستگان‌ و‬
‫‪5‬‬ ‫مستمري‌بگيراني‌ است‌ كه‌ از‬
‫ح بازنشستگي‌‬ ‫مزاياي‌ طر ‌‬
‫بهره‌مند مي‌شوند‪.‬‬

‫‪Exceptional‬‬ ‫استاندار‬ ‫اقلمي‌ با اهميت‌ است‌ كه‌‬ ‫اقلم‌‬


‫‪(Special) items‬‬ ‫ن رويدادها يا معاملتي‌ د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫استثنايي‌ منشأ آ ‌‬
‫مي‌باشد كه‌ در چارچوب‌‬
‫فعاليتهاي‌ عادي‌ شركت‌ واقع‌‬
‫مي‌گردد و به منظور ارائـه‌‬
‫تصويري‌ مطلوب‌‪ ،‬افشاي‌‬
‫جداگانه‌ آنها‪ ،‬منفردا ً يا در‬
‫صورت‌ تشابه‌ نوع‌‪ ،‬در مجموع‌‪،‬‬
‫ي بودن‌ ماهيت‌‬ ‫به لحاظ‌ استثناي ‌‬

‫‪5‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫يا وقوع‌ ضرورت‌ مي‌يابد‬

‫‪Monetary items‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از وجه‌ نقد و‬ ‫اقلم‌‬


‫د ‪ 16‬بند‬ ‫داراييها و بدهيهايي‌ كه‌ قرار‬ ‫پولي‬
‫‪7‬‬ ‫است‌ به‌ مبلغ‌ ثابت‌ يا قابل‌‬
‫تعييني‌ از وجه‌ نقد دريافت‌ يا‬
‫پرداخت‌ شود‬

‫‪Extraordinary‬‬ ‫استاندار‬ ‫اقلمي‌ با اهميت‌ و بسيار‬ ‫اقلم‌‬


‫‪items‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫غير مترق غير معمول‌ است‌ كه‌ منشأ آن‌‬
‫ي خارج‌ از فعاليتهاي‌‬
‫رويدادهاي ‌‬ ‫به‌‬
‫عادي‌ شركت‌ مي‌باشد و‬
‫انتظار نمي‌رود به طور مكرر‬
‫يا منظم‌ واقع‌ شود‬

‫ب‬

‫‪Active market‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از بازاري‌ كه‌ كليه‌ استاندار‬ ‫بازار‬


‫د ‪ 26‬بند‬ ‫شرايط‌ زير را دارد‪:‬‬ ‫فعال‬
‫‪9‬‬ ‫الف‪ .‬اقلم‌ مبادله‌ شده‌ در‬
‫س هستند‪،‬‬ ‫بازار متجان ‌‬
‫ب‪ .‬معمول ً خريداران‌ و‬
‫ن مايل‌ در هر زمان‌‬ ‫فروشندگا ‌‬
‫وجود دارند‪ ،‬و‬
‫ج‪ .‬قیمتها براي‌ عموم‌ قابل‌‬
‫دسترسي‌ است‌‪.‬‬

‫‪6‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Liability‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت از تعهد انتقال منافع‬ ‫بدهی‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫اقتصادی توسط واحد تجاری‪،‬‬
‫ناشی از معاملت یا سایر‬
‫رویدادهای گذشته است‬

‫‪Contingent‬‬ ‫استاندار‬ ‫الف‪.‬تعهدی غیرقطعی است‬ ‫بدهي‬


‫‪liability‬‬ ‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫که از رويدادهاي گذشته ناشي‬ ‫احتمالي‬
‫مي‌‌شود و وجود آن تنها‬
‫ازطريق وقوع يا عدم وقوع‬
‫يک يا چند رويداد نامشخص‬
‫آتي که بطور کامل در کنترل‬
‫واحد تجاري نيست‪،‬تأييد خواهد‬
‫شد‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬تعهدی فعلي است که از‬
‫رويدادهاي گذشته ناشي‬
‫مي‌شود اما بدليل زير‬
‫شناسايي نمي‌شود‪:‬‬
‫‪ .1‬خروج منافع اقتصادي براي‬
‫تسويه تعهد محتمل نيست‪.‬‬
‫‪ .2‬مبلغ تعهد را نمي‌توان با‬
‫قابليت اتکاي کافي‬
‫اندازه‌گيري کرد‪.‬‬

‫‪Segment‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از بدهيهايي‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫بدهيهاي‌‬
‫‪liability‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫مستقیما ً قابل‌ انتساب‌ و یا بر‬ ‫قسمت‌‬
‫‪6‬‬ ‫مبنايي‌ منطقي‌ قابل‌ تخصيص‌‬
‫به‌ فعاليتهاي‌ عملياتي‌ قسمت‌‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪Harvest‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از جداسازي‌ تولید استاندار‬ ‫برداشت‌‬


‫كشاورزي‌ از دارايي‌ زيستي‌ یا د ‪ 26‬بند‬
‫‪5‬‬ ‫پايان‌ دادن‌ به‌ فرايند زندگي‌‬
‫دارايي‌ زيستي‌‪.‬‬

‫‪7‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Cost‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ‌ وجه‌ نقد يا معادل‌ نقد‬ ‫بهاي‌‬


‫د ‪ 11‬بند‬ ‫پرداختي‌ و يا ارزش‌ منصفانه‌‬ ‫تمام‌‬
‫‪5‬‬ ‫ي كه‌ جهت‌‬
‫ساير مابه‌ازاهاي ‌‬ ‫شده‌‬
‫تحصيل‌ يك‌ دارايي‌ در زمان‌‬
‫تحصيل‌ يا ساخت آن واگذار‬
‫شده‌ است‌ و در صورت‬
‫مصداق‪ ،‬مبلغي که براساس‬
‫الزامات خاص ساير‬
‫استانداردهاي حسابداري‬
‫(مانند مخارج تأمين مالي) به‬
‫آن دارايي تخصيص يافته است‬

‫‪Cost‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ‌ وجه‌ نقد يا معادل‌ نقد‬ ‫بهاي‌‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫پرداختي‌ يا ارزش‌ منصفانه‌‬ ‫تمام‌‬
‫‪5‬‬ ‫ي كه‌ جهت‌‬
‫ساير مابه‌ازاهاي ‌‬ ‫شده‌‬
‫تحصيل‌ يك‌ دارايي‌ در زمان‌‬
‫تحصيل‌ يا ايجاد آن‪ ،‬واگذار‬
‫شده‌ است‪ ،‬يا حسب مورد‪،‬‬
‫مبلغي که در زمان شناخت‬
‫اوليه براساس الزامات خاص‬
‫ساير استانداردهاي‬
‫حسابداري‪ ،‬به آن دارايي‬
‫تخصيص يافته است (مانند‬
‫مخارج تأمين مالي)‪.‬‬

‫‪Replacement‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مخارجي‌ كه‌‬ ‫بها ‌‬


‫ي‬
‫‪cost‬‬ ‫د ‪ 8‬بند ‪3‬‬ ‫بايد براي‌ خريد يا ساخت‌ يك‌‬ ‫جايگزين‬
‫قلم‌ موجودي‌ كامل ً مشابه‌‬ ‫ي‌‬
‫تحمل‌ شود‬

‫‪Depreciated‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از بهاي ناخالص‬ ‫بهاي‬


‫‪replacement cost‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫جايگزيني يک دارايي (يعني‬ ‫جايگزين‬
‫‪5‬‬ ‫بهاي جاري جايگزيني يک‬ ‫ي‬
‫دارايي نو با توان خدمت‌دهي‬ ‫مستهلک‬
‫مشابه) پس از کسر استهلک‬ ‫شده‬
‫مبتني بر بهاي مزبور و مدت‬
‫استفاده شده از آن دارايي‬

‫‪8‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Life insurance‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعی بیمه مرتبط با حیات یا‬ ‫بیمه‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫فوت انسان است که بیمه‌گر‬ ‫زندگی‬
‫‪3‬‬ ‫نسبت به پرداخت وجوهی‬
‫معین براساس رویداد‬
‫مشخصی‪ ،‬اطمینان می‌دهد‪.‬‬

‫‪Reinsurance‬‬ ‫استاندار‬ ‫بيمه اتکاي بیمه‌‌ای است كه به موجب آن‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫يك طرف (بيمه‌گر اتکایی)‬ ‫ي‬
‫‪3‬‬ ‫در ازاى دريافت حق بيمه‪،‬‬
‫جبران تمام يا بخشى از‬
‫خسارت وارده به طرف ديگر‬
‫(بيمه‌گر واگذارنده) را بابت‬
‫بيمه‌نامه يا بيمه‌نامه‌هاي‬
‫صادره و يا قبولى توسط وى‪،‬‬
‫تعهد مي‌کند‪.‬‬

‫‪Pro rata or‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعى بيمه اتکايي است كه‬ ‫بيمه‬
‫‪proportional‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫به موجب آن بيمه‌گر اتکایی‬ ‫اتكايى‬
‫‪reinsurance‬‬
‫‪3‬‬ ‫در قبال دريافت نسبتى از‬ ‫نسبى‬
‫حق بيمه قرارداد بيمه اوليه‪،‬‬
‫تعهد مي‌کند بههمان نسبت‬
‫خسارت وارده به بيمه‌گر‬
‫واگذارنده را جبران كند‬

‫‪General‬‬ ‫به بیمه‌های غیر از بیمه زندگی استاندار‬ ‫بيمه‬


‫‪insurance‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫اطلق می‌شود‪.‬‬ ‫عمومى‬
‫‪3‬‬

‫‪Nonproportional‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعى بيمه‌اتكايى است كه در‬ ‫بيمه‌اتكاي‬


‫‪reinsurance‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫آن بيمه‌گر اتکایی در قبال‬ ‫ى‬
‫‪3‬‬ ‫دريافت حق بيمه‪ ،‬تعهد مي‌کند‬ ‫غيرنسب‬
‫تمام يا بخشى از خسارت‬ ‫ى‬
‫مازاد بر سقف از پيش تعيين‬
‫شده را جبران كند‪.‬‬

‫پ‬

‫‪9‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Project‬‬ ‫استاندار‬ ‫تمام يا بخشي از واحدهاي‬ ‫پروژه‬


‫د ‪ 29‬بند‬ ‫ساختماني مورد اجرا در يک‬
‫‪6‬‬ ‫مکان جغرافيايي مشخص که‬
‫يک مرکز انباشت مخارج را‬
‫تشکيل مي‌دهد‪.‬‬

‫‪Advances‬‬ ‫استاندار‬ ‫بخشي‌ از مبالغ‌ دريافتي‌‬ ‫پيش‌دريا‬


‫‪received‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫ط پيمانكار است‌ كه‌ كار‬ ‫توس ‌‬ ‫فت‌‬
‫خ ترازنامه‌‬‫مربوط‌ به‌ آن‌ تا تاري ‌‬ ‫پيمان‌‬
‫انجام‌ نشده‌ است‬

‫‪Cost plus‬‬ ‫استاندار‬ ‫پيمان‌ بلند مدتي‌ است‌ كه‌ به‌‬ ‫پيمان‌‬
‫‪contract‬‬ ‫ن مخارج‌ قابل‌ قبول‌ يا د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫موجب‌ آ ‌‬ ‫اماني‌‬
‫ن پيمان‌ به‌‬ ‫(پيمان‌ با مشخص‌ شده‌ در مت ‌‬
‫حق‌الزحم پيمانكار تأديه‌ و درصد معيني‌‬
‫از مخارج‌ مزبور يا حق‌الزحمه‌‬ ‫ه‌‬
‫مبتني‌بر ثابتي‌ نيز به‌ پيمانكار پرداخت‌‬
‫شود‬ ‫مخارج‌)‌‬

‫‪Construction‬‬ ‫پيماني‌ است‌ كه‌ براي‌ طراحي‌‪ ،‬استاندار‬ ‫پيما ‌‬


‫ن‬
‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫توليد يا ساخت‌ يك‌ دارايي‌‬ ‫بلندمد ‌‬
‫ت‬
‫منفرد قابل‌ ملحظه‌ يا ارائـه‌‬
‫خدمات‌ (يا تركيبي‌ از داراييها‬
‫يا خدمات‌ كه‌ تواما ً يك‌ پروژه‌‬
‫را تشكيل‌ دهد) منعقد مي‌شود‬
‫ت زمان‌ لزم‌ براي‌ تكميل‌‬ ‫و مد ‌‬
‫ن است‌ كه‌‬ ‫ً‬
‫پيمان‌ عمدتا چنا ‌‬
‫فعاليت‌ پيمان‌ در دوره‌هاي‌‬
‫مالي‌ متفاوت‌ قرار مي‌گيرد ‪.‬‬
‫ن استاندارد‪،‬‬ ‫پيماني‌ كه‌ طبق‌ اي ‌‬
‫ي مي‌گردد‪،‬‬ ‫بلندمدت‌ تلق ‌‬
‫معمول ً در طول‌ مدتي‌ بيش از‬
‫يكسال‌ انجام‌ خواهد شد ‪.‬‬
‫با اين حال‌‪ ،‬مدت‌ بيش از‬
‫يكسال‌‪ ،‬مشخصه‌ اصلي‌ يك‌‬
‫پيمان‌ بلندمدت‌ نيست‌ ‪ .‬برخي‌‬
‫ت كمتر از‬‫پيمانهاي‌ با مد ‌‬

‫‪10‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫يكسال‌‪ ،‬هرگاه‌ از نظر فعاليت‌‬


‫دوره‌‪ ،‬داراي‌ چنان‌ اهميت‌‬
‫ي باشد كه‌ عدم‌ انعكاس‌‬ ‫نسب ‌‬
‫درآمد و هزينه‌ عملياتي‌ و سود‬
‫مربوط‌ به‌ آن‌ منجر به‌ مخدوش‌‬
‫شدن‌ درآمد و هزينه‌ عملياتي‌‬
‫و نتايج‌ دوره‌ و عدم‌ ارائـه‌‬
‫تصويري‌ مطلوب‌ توسط‌‬
‫ي گردد‪ ،‬بايد‬ ‫صورتهاي‌ مال ‌‬
‫به عنوان‌ پيمان‌ بلندمدت‌‬
‫محسوب‌ شود‪ ،‬مشروط‌ بر‬
‫ه در واحد‬ ‫اينكه‌ رويـه‌ متخذ ‌‬
‫تجاري‌ از سالي‌ به‌ سال‌ ديگر‬
‫به طور يكنواخت‌ اعمال‌ گردد‬

‫‪Fixed price‬‬ ‫استاندار‬ ‫پيمان‌ بلند مدتي‌ است‌ كه‌ ب ‌‬


‫ه‬ ‫پيما ‌‬
‫ن‬
‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫ن پيمانكار با يك‌ مبلغ‌‬‫موجب‌ آ ‌‬ ‫مقطو ‌‬
‫ع‬
‫مقطوع‌ براي‌ كل‌ پيمان‌ يا يك‌‬
‫نرخ‌ ثابت‌ براي‌ هر واحد‬
‫موضوع‌ پيمان‌ كه‌ در برخي از‬
‫موارد ممكن‌ است‌ براساس‌‬
‫موادي‌ خاص‌ مشمول‌ تعديل‌‬
‫قرار گيرد‪ ،‬توافق‌ مي‌كند‬

‫ت‬

‫‪Date of‬‬ ‫استاندار‬ ‫تاریخی است که مدیریت‪،‬‬ ‫تاریخ‬


‫‪authorization for‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫صورتهای مالی را به‌طور‬ ‫تأیید‬
‫‪issue‬‬
‫رسمی و برای آخرین بار‬ ‫صورتها‬
‫به‌منظور انتشار‪ ،‬تأیید می‌کند‪.‬‬ ‫ی مالی‬
‫تاریخ تأیید صورتهای مالی‬
‫تلفیقی‪ ،‬تاریخی است که‬
‫صورتهای مالی یاد شده‬
‫توسط مدیریت واحد تجاری‬
‫اصلی به‌منظور انتشار تأیید‬
‫می‌شود‬

‫‪11‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Acquisition date‬‬ ‫استاندار‬ ‫تاريخي‌ است‌ كه‌ در آن‪ ،‬كنترل‌‬ ‫تاري ‌‬


‫خ‬
‫د ‪ 19‬بند‬ ‫خالص‌ داراييها و عمليات‌ واحد‬ ‫تحصي ‌‬
‫ل‬
‫‪9‬‬ ‫تحصيل‌شده‌ به‌ طور مؤثر به‌‬
‫واحد تحصيل‌كننده‌ انتقال‌‬
‫مي‌يابد‬

‫‪Attachment date‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از تاریخ شروع‬ ‫تاريخ‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫پذیرش خطر توسط بیمه‌گر‬ ‫شروع‬
‫‪3‬‬ ‫طبق قرارداد بیمه‪.‬‬ ‫پوشش‬
‫بیمه‌ای‬

‫‪Restructuring‬‬ ‫استاندار‬ ‫برنامه‌اي است که توسط‬ ‫تجديد‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫مديريت طراحي و کنترل‬ ‫ساختار‬
‫مي‌شود و در دامنه فعاليت‬
‫واحد تجاري و يا شيوه انجام‬
‫آن فعاليت‪ ،‬تغييرات با اهميتي‬
‫ايجاد مي‌کند‬

‫‪Research‬‬ ‫استاندار‬ ‫پژوهشي نو و برنامه‌ريزي‬ ‫تحقيق‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫شده است که با هدف کسب‬
‫‪5‬‬ ‫دانش علمي يا فني جديد‬
‫انجام مي‌شود‬

‫‪Business‬‬ ‫استاندار‬ ‫تجميع واحدها يا فعاليتهاي‬ ‫تركيب‌‬


‫‪combination‬‬ ‫د ‪ 19‬بند‬ ‫تجاري جداگانه در قالب‬ ‫تجاري‌‬
‫يک شخصيت اقتصادي است که ‪9‬‬
‫براثر کسب کنترل خالص‬
‫داراييها و عمليات واحد ديگر‬
‫پديد مي‌آيد‬

‫‪Exchange‬‬ ‫فرايندي‌ است‌ كه‌ از طريق‌ آن‌‪ ،‬استاندار‬ ‫تسعير‬


‫د ‪ 16‬بند‬ ‫اطلعات‌ مالي‌ مبتني بر ارز‪،‬‬
‫برحسب‌ واحد پول‌ گزارشگري‌ ‪7‬‬
‫بيان‌ شود‪ .‬واژه‌ تسعير‪،‬‬
‫گزارش‌ معاملت‌ منفرد ارزي‌‬
‫برحسب‌ واحد پول‌ گزارشگري‌‬
‫و همچنين‌ برگردان‌ يك‌‬

‫‪12‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ه كامل‌ صورتهاي‌ مالي‌‬ ‫مجموع ‌‬


‫تهيه‌ شده‌ بر حسب‌ ارز به‌‬
‫واحد پول‌ گزارشگري‌ را در بر‬
‫مي‌گيرد‪.‬‬

‫‪Prior period‬‬ ‫استاندار‬ ‫تعديلتي‌ با اهميت‌ است‌ كه‌ ب ‌‬


‫ه‬ ‫تعديل ‌‬
‫ت‬
‫‪adjustments‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫ل مربوط‌ مي‌شود و‬ ‫سنوات‌ قب ‌‬ ‫سنواتي‌‬
‫از تغيير در رويه‌ حسابداري‌ يا‬
‫ي مي‌گردد‪.‬‬ ‫اصلح‌ اشتباه‌ ناش ‌‬
‫تعديلت‌ سنواتي‌‪ ،‬اصلحات‌‬
‫تكرار شونده‌ معمول‌ و تعديل‌‬
‫براوردهاي‌ انجام‌ شده‌ در‬
‫سنوات‌ قبل‌ را شامل‌‬
‫نمي‌شود‬

‫‪Constructive‬‬ ‫تعهدي است ناشی از اقدامات استاندار‬ ‫تعهد‬


‫‪obligation‬‬ ‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫واحد تجاري در مواردی که‬ ‫عرفي‬
‫واحد تجاري با توجه به نحوه‬
‫عمل خود در گذشته‪،‬‬
‫سیاستهاي اعلم شده يا‬
‫آئين‌نامه‌هاي جاري کاملً‬
‫مشخص‪ ،‬به ساير اشخاص‬
‫نشان داده است که‬
‫مسئوليتهاي‌ خاصي را خواهد‬
‫پذيرفت‪ ،‬و در نتيجه‪ ،‬واحد‬
‫تجاري انتظاري بجا براي آنها‬
‫ايجاد کرده است که‬
‫مسئوليتهاي خود را ايفا‬
‫خواهد کرد‬

‫‪Legal obligation‬‬ ‫استاندار‬ ‫تعهدي است که از قرارداد يا‬ ‫تعهد‬


‫الزامات قانونی ناشي مي‌شود د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫قانوني‬

‫‪13‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Exchange‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از تفاوت‌‬ ‫تفاوت‌‬


‫‪difference‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫ناشي از تسعير ميزان‌ معيني‌‬ ‫تسعير‬
‫‪7‬‬ ‫از يك‌ ارز به‌ واحد پول‌‬
‫گزارشگري‌ با نرخهاي‌تسعير‬
‫متفاوت‌‬

‫‪Consolidation‬‬ ‫استاندار‬ ‫فرايند تعديل‌ و تركيب‌‬ ‫تلفيق‌‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫اطلعات‌ صورتهاي‌ مالي‌‬
‫‪4‬‬ ‫جداگانه‌ يك‌ واحد تجاري‌ اصلي‌‬
‫و صورتهاي مالي واحدهاي‌‬
‫تجاري‌ فرعي‌ آن‌ به‌ منظور‬
‫تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌‬
‫ت مالي‌ گروه‌‬ ‫است كه‌ اطلعا ‌‬
‫ه عنوان‌ شخصيت‌ اقتصادي‌‬ ‫را ب ‌‬
‫واحد ارائه‌ مي‌كند‬

‫‪Development‬‬ ‫استاندار‬ ‫بکارگيري دستاوردهاي‬ ‫توسعه‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫تحقيقاتي يا ساير دانشها‬
‫‪5‬‬ ‫در قالب يک برنامه يا طرح‬
‫براي توليد مواد‪ ،‬تجهيزات‪،‬‬
‫محصولت‪ ،‬فرايندها‪،‬‬
‫سيستمها يا خدمات جديد‪ ،‬يا‬
‫بهسازي اساسي مواردي که‬
‫قبل ً توليد يا ارائه گرديده و يا‬
‫استقرار يافته است‪ ،‬پيش از‬
‫آغاز توليد يا کاربرد تجاري‬

‫‪Agricultural‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از محصول‌‬ ‫تولید‬


‫‪produce‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫برداشت‌ شده‌ از داراييهاي‌‬ ‫كشاورز‬
‫‪5‬‬ ‫زيستي‌ واحد تجاري‌‪.‬‬ ‫ي‌‬

‫ج‬

‫‪14‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Cash flow‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از افزايش‌ يـا‬ ‫جريـا ‌‬


‫ن‬
‫د ‪ 2‬بند‬ ‫كاهش‌ در مبلـغ‌ وجه نقد‬ ‫وجه نقد‬
‫‪11‬‬ ‫ناشي از معاملت با اشخاص‌‬
‫حقيقي‌ يا حقوقي‌ مستقل‌ از‬
‫شخصيت‌ حقوقي‌ واحـد‬
‫تجـاري‌ و ناشي از سايـر‬
‫رويدادها‬

‫‪Exceptional‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي به‌ آن‌ دسته‌ از جريانها ‌‬


‫ي‬ ‫جريانها ‌‬
‫‪(Special) cash‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫ي وجه نقد‬ ‫ورودي‌ و خروج ‌‬ ‫نقدي‌‬
‫‪flows‬‬
‫‪11‬‬ ‫استثنايي اطلق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌‬
‫اهميت‌ نسبي‌ است‌‪ ،‬از‬
‫فعاليتهاي‌ عادي‌ واحد تجاري‌‬
‫ناشي‌ مي‌شود و اقلمي‌ را‬
‫در بر مي‌گيرد كه‌ به منظور‬
‫ه تصويري‌ مطلوب‌ از‬ ‫ارائـ ‌‬
‫انعطاف‌ پذيري‌ واحد تجاري‌‪،‬‬
‫افشاي‌ جداگانه‌ آنها به‌ لحاظ‌‬
‫استثنايي‌ بودن‌ ماهيت‌ يا وقوع‌‬
‫ضرورت‌ مي‌يابد‪ .‬اين‌ اقلم‌‬
‫لزوما ً با اقلم‌ استثنايي‌ مندرج‌‬
‫در صورت‌ سود و زيان‌ ارتباط‌‬
‫ندارد‬

‫‪Extraordinary‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي به‌ آن‌ دسته‌ از جريانها ‌‬


‫ي‬ ‫جريانها ‌‬
‫‪cash flows‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫ي وجه نقد‬ ‫ورودي‌ و خروج ‌‬ ‫نقدي‌‬
‫‪11‬‬ ‫غيرمترق اطلق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌‬
‫اهميت‌ نسبي‌ است‌‪ ،‬از‬ ‫به‌‬
‫رويدادهاي‌ خارج‌ از فعاليتهاي‌‬
‫عادي‌ واحد تجاري‌ ناشي‌‬
‫مي‌شود و اقلمي‌ را در‬
‫برمي‌گيرد كه‌ به منظور ارائه‌‬
‫تصويري‌ مطلوب‌ از‬
‫انعطاف‌ پذيري‌ واحد تجاري‌‪،‬‬
‫افشاي‌ جداگانه‌ آنها به‌ لحاظ‌‬
‫غير مترقبه‌ بودن‌ ماهيت‌ يا‬
‫وقوع‌ آنها ضرورت‌ مي‌يابد‪.‬‬
‫اين‌ اقلم‌ معمول ً با اقلم‌‬

‫‪15‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫غير مترقبه‌ مندرج‌ در صورت‌‬


‫سود و زيان‌ ارتباط‌ دارد‬

‫‪Cash flows‬‬ ‫استاندار‬ ‫ن استاندارد شامل‌‬‫ي در اي ‌‬


‫جريانها ‌‬
‫‪arising from‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫وجه نقد جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌ و‬
‫‪operating‬‬
‫‪activities‬‬
‫‪11‬‬ ‫ناشي از خروجي‌ ناشي از فعاليتهاي‌‬
‫فعاليتها عملياتي‌ به‌ شرح‌ تعريف‌ مندرج‌‬
‫در همين‌ بند و نيز آن‌ دسته‌ از‬ ‫ي‌‬
‫ت كه‌‬‫عملياتي جريانهاي‌ نقدي‌ اس ‌‬
‫ماهيتا ً به‌ طور مستقيم‌ قابل‌‬
‫ارتباط‌ با ساير طبقات‌‬
‫جريانهاي‌ نقدي‌ صورت‌ جريان‌‬
‫وجوه نقد نباشد‬

‫ح‬

‫‪Minimum lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مبالغي‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫حداقل‌‬
‫‪payments‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫اجاره‌كننده‌ بايد در طول‌ دوره‌‬ ‫مبالغ‌‬
‫‪5‬‬ ‫ه بپردازد يا از وي‌ انتظار‬ ‫اجار ‌‬ ‫اجاره‬
‫مي‌رود كه‌ پرداخت‌ كند‬
‫(به استثناي‌ مخارج‌ ماليات‌‪،‬‬
‫ت كه‌‬ ‫نگهداري‌ دارايي‌ و خدما ‌‬
‫به عهده‌ اجاره‌دهنده‌ است‌)‬
‫به اضافه‌‪:‬‬
‫الف‪ .‬در ارتباط‌ با اجاره‌كننده‌‪،‬‬
‫هر مبلغي‌ كه‌ توسط‌ وي‌ يا هر‬
‫شخص‌ وابسته‌ به‌ وي‌ تضمين‌‬
‫شده‌ است‌‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬در ارتباط‌ با اجاره‌دهنده‌‪،‬‬
‫هر گونه ارزش باقی مانده که‬
‫پرداخت آن توسط اجاره کننده‬

‫‪16‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫یا شخص ثالثی به اجاره دهنده‬


‫تضمین شده باشد‬

‫‪Premium‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغی است که بیمه‌گر‬ ‫حق بيمه‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫در ازای پذیرش خطر طبق‬
‫‪3‬‬ ‫قرارداد بیمه از بیمه‌گذار‬
‫مطالبه می‌کند‪.‬‬

‫‪Options,‬‬ ‫استاندار‬ ‫حق‌ تقدم‌ به موجب‌ ماده‌ ‪ 166‬اصلحيه‌‬


‫‪warrants and‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫قانون‌ تجارت‌‪ ،‬حقي‌ است‌‬
‫‪their equivalents‬‬
‫‪5‬‬ ‫قابل‌ نقل‌ و انتقال‌ كه‌ در‬
‫زمان‌ خريد سهام‌ جديد توسط‌‬
‫صاحبان‌ سهام‌ واحد تجاري‌ به‌‬
‫نسبت‌ سهامي‌ كه‌ مالكند‬
‫به‌ ايشان‌ تعلق‌ مي‌گيرد‪.‬‬

‫خ‬

‫‪Net realizable‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از بهاي‌ فرو ‌‬


‫ش‬ ‫خال ‌‬
‫ص‬
‫‪value‬‬ ‫د ‪ 8‬بند ‪3‬‬ ‫(بعد از كسر تخفيفات‌ تجاري‌‬ ‫ارزش‌‬
‫ولي‌ قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌‬ ‫فروش‌‬
‫به‌ تسويه‌ حساب‌) پس‌ از كسر‪:‬‬
‫الف‪ .‬مخارج‌ براوردي‌ تكميل‌‪ ،‬و‬
‫ب‪ .‬مخارج‌ براوردي‌ بازاريابي‌‪،‬‬
‫فروش‌ و توزيع‌‬

‫‪Net selling price‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ وجه نقد يا معادل نقد که‬ ‫خالص‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫از طريق فروش دارايي‬ ‫ارزش‬
‫‪5‬و‬ ‫در شرايط عادي و پس از کسر‬ ‫فروش‬
‫استاندار‬ ‫کليه هزينه‌هاي مرتبط با‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫فروش حاصل مي‌شود‬
‫‪5‬‬

‫‪Net investment‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از سهم‌ واحد‬ ‫خال ‌‬


‫ص‬
‫‪in a foreign‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫تجاري‌ گزارشگر در خالص‌‬ ‫سرمايه‌گ‬
‫‪entity‬‬
‫‪7‬‬ ‫داراييهاي‌ آن‌ واحد مستقل‌‬ ‫ذاري‌ در‬
‫خارجي‌‪.‬‬ ‫يك‌ واحد‬

‫‪17‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫مستقل‌‬
‫خارجي‬

‫‪Claim‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از مبلغ قابل‬ ‫خسارت‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫پرداخت در اثر وقوع حوادث‬
‫‪3‬‬ ‫تحت پوشش قرارداد بيمه‬

‫‪Close members‬‬ ‫استاندار‬ ‫خويشاوند نسبي و سببي فرد‬ ‫خويشاون‬


‫‪of the family of‬‬ ‫د ‪ 12‬بند‬ ‫که انتظار می‌رود در معامله با‬ ‫دان‬
‫‪an individual‬‬
‫‪6‬‬ ‫واحد تجاری‪ ،‬وی را تحت نفوذ‬ ‫نزديک‬
‫قرار دهد یا تحت نفوذ وی‬
‫واقع شود که معمول ً شامل‬
‫خويشاوندان نسبي و سببي‬
‫طبقه‌اول تا سوم است‬

‫د‬

‫‪Asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫حقوق‌ نسبت‌ ب ‌‬


‫ه‬ ‫دارايي‌‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫منافع‌اقتصادي‌ آتي‌ يا ساير‬
‫‪5‬‬ ‫راههاي‌ دستيابي‌ مشروع‌ به‌‬
‫آن‌ منافع‌ كه‌ درنتيجه‌ معاملت‌‬
‫يا ساير رويدادهاي‌ گذشته‌ به‌‬
‫كنترل‌ واحدتجاري‌ درآمده‌‬
‫است‌‬

‫‪Contingent asset‬‬ ‫يک دارايي غیرقطعی است که استاندار‬ ‫دارايي‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫از رويدادهاي گذشته ناشي‬ ‫احتمالي‬
‫مي‌شود و وجود آن تنها از‬
‫طريق وقوع يا عدم وقوع يک‬
‫يا چند رويداد نامشخص آتي که‬
‫بطور کامل تحت کنترل واحد‬
‫تجاري نيست‪ ،‬تأييد خواهد شد‬

‫‪Tangible fixed‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ دارايي مشهودي ‌اطلق‬ ‫دارايي‌‬


‫‪asset‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫مي‌شود که‪:‬‬ ‫ثابت‬
‫‪5‬‬ ‫الف‪ .‬به منظور استفاده در‬ ‫مشهود‬
‫توليد يا عرضه کالها يا‬

‫‪18‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫خدمات‪ ،‬اجاره به ديگران يا‬


‫براي مقاصد اداري توسط‬
‫واحد تجاري نگهداري مي‌شود‪،‬‬
‫و‬
‫ب‪ .‬انتظار مي‌رود بيش از يک‬
‫دوره مالي مورد استفاده قرار‬
‫گيرد‬

‫‪Biological asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از حيوان‌ يا گياه‌‬ ‫داراي ‌‬


‫ي‬
‫د ‪ 26‬بند‬ ‫زنده‌‪.‬‬ ‫زيستي‬
‫‪5‬‬

‫‪Consumable‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ طبقه‌اي‌ از داراييهاي‌‬ ‫داراي ‌‬


‫ي‬
‫‪biological assets‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫زيستي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ واجد‬ ‫زيستي‌‬
‫‪5‬‬ ‫ه براي‌‬
‫شرايط‌ تعيين‌ شد ‌‬ ‫غير مولد‬
‫ي مولد نيست‌‪.‬‬ ‫داراييهاي‌ زيست ‌‬

‫‪Mature‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از يك‌ دارايي‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫داراي ‌‬
‫ي‬
‫‪(productive, or‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫به‌قصد توليد مثل‌‪ ،‬اصلح‌ نژاد‬ ‫زيستي‌‬
‫)‪bearer‬‬
‫‪5‬‬ ‫و يا توليد كشاورزي‌ ‪ ،‬با حفظ‌‬ ‫مولد‬
‫‪biological assets‬‬
‫حيات‌ دارايي‌ زيستي‌ ‪،‬‬
‫نگهداري‌ مي‌شود و قابليت‌‬
‫برداشت‌ در بيش‌ از يك‌ سال‌ را‬
‫دارد‪.‬‬

‫‪Intangible asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ دارايي‌ قابل تشخيص‬ ‫داراي ‌‬


‫ي‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫غيرپولي‌ و فاقد ماهيت‌عيني‬ ‫نامشهود‬
‫‪5‬‬

‫‪Qualifying asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫ت كه‌‬


‫يك‌ دارايي‌ اس ‌‬ ‫دارايي‌‬
‫د ‪ 13‬بند‬ ‫آماده‌ سازي‌ آن‌ جهت‌ استفاد ‌‬
‫ه‬ ‫واجد‬
‫‪4‬‬ ‫ش الزاماً‬
‫مورد انتظار يا فرو ‌‬ ‫ط‬
‫شراي ‌‬
‫مدت‌ زيادي‌ طول‌ مي‌كشد‬

‫‪Monetary assets‬‬ ‫استاندار‬ ‫وجه‌ نقد و داراييهايي‌ كه‌ قرار‬ ‫داراييها‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫است‌ به مبلغ‌ ثابت‌ يا قابل‌‬ ‫ي‌ پولي‬
‫‪5‬و‬ ‫تعييني‌ از وجه‌ نقد دريافت‌‬

‫‪19‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫استاندار‬ ‫شود‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪9‬‬

‫‪Segment assets‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي كه‌‬


‫عبارت‌ است‌ از داراييهاي ‌‬ ‫داراييها‬
‫د ‪ 25‬بند‬ ‫به طور مستقيم‌ قابل‌ انتساب‌‬ ‫ي‌‬
‫‪6‬‬ ‫يا بر مبنايي‌ منطقي‌ قابل‌‬ ‫قسمت‌‬
‫ه فعاليتهاي‌ عملياتي‌‬ ‫تخصيص‌ ب ‌‬
‫قسمت‌ باشد‪.‬‬

‫‪Royalties‬‬ ‫استاندار‬ ‫ه از‬ ‫مبالغي‌ كه‌ بابت‌ استفاد ‌‬ ‫درآمد‬


‫د ‪ 3‬بند ‪6‬‬ ‫داراييهاي‌ غيرجاري‌ واحد‬ ‫حق امتيا‬
‫تجاري‌ نظير امتياز ساخت‌‪،‬‬ ‫ز‬
‫عليم‌ تجاري‌‪ ،‬حق‌ انتشار و‬
‫نرم‌افزار رايانه‌اي‌ مطالبه‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪Revenue‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از افزايش‌ در‬ ‫درآمد‬


‫د ‪ 3‬بند ‪8‬‬ ‫حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌‪ ،‬بجز‬ ‫عمليات ‌‬
‫ي‬
‫ه صاحبان‌‬‫موارد مرتبط‌ با آورد ‌‬
‫سرمايه‌‪ ،‬كه‌ از فعاليتهاي‌‬
‫اصلي‌ و مستمر واحد تجاري‌‬
‫ناشي‌ شده‌ باشد‬

‫‪Segment‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از درآمد حاصل‌ از استاندار‬ ‫درآمد‬


‫‪revenue‬‬ ‫فعاليتهاي‌ اصلي‌ و مستمر كه‌ د ‪ 25‬بند‬ ‫عملياتي‌‬
‫‪6‬‬ ‫مستقيما ً قابل‌ انتساب‌ يا‬ ‫قسمت‬
‫برمبنايي‌ منطقي‌‪ ،‬قابل‌‬
‫تخصيص‌ به‌ قسمت‌ است‌ اعم‌‬
‫از اينكه‌ از فروش‌ به‌ مشتريان‌‬
‫برون‌ سازماني‌ يا معاملت‌ با‬
‫ن واحد‬ ‫ساير قسمتهاي‌ هما ‌‬
‫تجاري‌ ناشي ‌شده‌ باشد‪.‬‬

‫‪Unearned‬‬ ‫استاندار‬ ‫ت بين‌‪:‬‬‫عبارت‌ است‌ از تفاو ‌‬ ‫درآمد‬


‫‪finance income‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫الف‪ .‬مجموع‌ حداقل‌ مبالغ‌‬ ‫مالي‌‬
‫‪5‬‬ ‫ه مربوط‌ به‌ قرارداد اجاره‌‬‫كسب‌ نش اجار ‌‬

‫‪20‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫سرمايه‌اي‌ از ديد اجاره‌دهنده‌ و‬ ‫ده‌‬


‫هر گونه‌ ارزش‌ باقيمانده‌‬
‫تضمين‌ نشده‌اي‌ كه‌ به‌ وي‌‬
‫تعلق‌ مي‌گيرد‪ ،‬و‬
‫ب‪ .‬ارزش‌ فعلي‌ مبلغ‌ ياد شده‌‬
‫در بند “ الف‌“ با نرخ‌ ضمني‌‬
‫سود تضمين‌شده‌ اجاره‌‪.‬‬

‫‪Biological‬‬ ‫شامل‌ فرايندهاي‌ رشد‪ ،‬تحليل‌‪ ،‬استاندار‬ ‫دگرديس‬


‫‪transformation‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫توليد و توليد مثل‌ است‌ كه‌ ب ‌‬
‫ه‬ ‫ي‌‬
‫مي‌ دارايي‌ ‪5‬‬ ‫تغييرات‌ كيفي‌ يا ك ّ‬
‫زيستي‌ مي‌انجامد‪.‬‬

‫‪Lease term‬‬ ‫استاندار‬ ‫ه غيرقاب ‌‬


‫ل‬ ‫عبارت‌ از دور ‌‬ ‫دور ‌‬
‫ه‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫فسخي‌ است‌ كه‌ اجاره‌كننده‌‪،‬‬ ‫اجاره‌‬
‫‪5‬‬ ‫دارايي‌ مورد نظر را براي‌ آن‌‬
‫دوره‌ اجاره‌ كرده‌ است‌‬
‫ه هر مدت‌ زمان‌ ديگري‌‬ ‫به اضاف ‌‬
‫كه‌ اجاره‌كننده‌ اختيار دارد‬
‫اجاره‌ آن‌ دارايي‌ را با پرداخت‌‬
‫يا بـدون‌ پرداخت‌ مبلغ‌ اضافـي‌‬
‫ادامه‌ دهد و در آغاز اجاره‌‬
‫اطمينان‌ معقولي‌ وجود داشته‌‬
‫باشد كه‌ اجاره‌كننده‌ از اين‌‬
‫اختيار استفاده‌ خواهد كرد‪.‬‬

‫‪Interim period‬‬ ‫دوره‌ مالي‌ گزارشگري‌ كوتاه‌تر استاندار‬ ‫دور ‌‬


‫ه‬
‫د ‪ 22‬بند‬ ‫از يك‌ سال‌ مالي‌ است‬ ‫مياني‌‬
‫‪3‬‬

‫‪Government‬‬ ‫استاندار‬ ‫متشكل‌ است‌ از وزارتخانه‌ها‪،‬‬ ‫دولت‌‬


‫د ‪ 10‬بند‬ ‫مؤسسات‌ دولتي‪ ،‬نهادها و‬
‫‪3‬‬ ‫ارگانهاي‌ دولتي‌‪ ،‬شركتهايي‌‬
‫كه‌ بيش از ‪ %50‬سرمايه‌ آنها‬
‫متعلق‌ به‌ دولت‌ است‌ و ساير‬
‫مؤسساتي‌ كه‌ به موجب‌‬
‫قوانين‌ موضوعه‌‪ ،‬دولتي‌‬

‫‪21‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫شناخته‌ مي‌شود‬

‫ذ‬

‫‪Provision‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعی بدهي است که زمان‬ ‫ذخيره‬


‫تسویه و يا تعیین مبلغ آن توأم د ‪ 4‬بند ‪7‬‬
‫با ابهام نسبتا ً قابل توجه‬
‫است‬

‫ر‬

‫‪Equity method‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ روش‌ حسابداري‌ است‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫رو ‌‬
‫ش‬
‫د ‪ 20‬بند‬ ‫براساس‌ آن‌ سرمايه‌گذاري‌ در‬ ‫ارزش‌‬
‫‪2‬‬ ‫ه بهاي‌‬
‫تاريخ‌ تحصيل‌ ب ‌‬ ‫ه‬
‫ويژ ‌‬
‫ه ثبت‌ مي‌شود و پس‌‬ ‫تمام‌شد ‌‬
‫ن بابت‌ تغيير در سهم‌ واحد‬ ‫از آ ‌‬
‫سرمايه‌گذار از خالص‌‬
‫داراييهاي‌ واحد سرمايه‌پذير‬
‫پس‌ از تاريخ‌ تحصيل‌‪ ،‬تعديل‌‬
‫مي‌شود‪ .‬سهم‌ واحد‬
‫سرمايه‌گذار از نتايج‌ عملكرد‬
‫واحد سرمايه‌پذير در صورت‌‬
‫سود و زيان‌ منعكس‌ مي‌شود‬

‫‪Equity method‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ روش‌ حسابداري‌ است‌ كه‌‬ ‫رو ‌‬


‫ش‬
‫براساس‌ آن‌ سهم‌ شريك‌ خاص‌ د ‪ 23‬بند‬ ‫ارزش‌‬
‫‪2‬‬ ‫در واحد تجاري‌ تحت‌ كنترل‌‬ ‫ه‬
‫ويژ ‌‬
‫مشترك‌ ابتدا به‌ بهاي‌ تمام‌شده‌‬
‫ن بابت‌‬ ‫ثبت‌ مي‌شود و پس‌ از آ ‌‬
‫تغيير درسهم‌ وي‌ از خالص‌‬
‫داراييهاي‌ واحد تجاري‌ تحت‌‬
‫كنترل‌ مشترك‌ تعديل‌ مي‌گردد‪.‬‬
‫سهم‌ شريك‌ خاص‌ از نتايج‌‬
‫عملكرد واحد تجاري‌ تحت‌‬
‫كنترل‌ مشترك‌ در صورت‌ سود‬
‫و زيان‌ منعكس‌ مي‌شود‪.‬‬

‫‪22‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Proportionate‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ روش‌ ارزش‌ ويژه‌ است‌‬ ‫رو ‌‬


‫ش‬
‫‪consolidation‬‬ ‫د ‪ 23‬بند‬ ‫م شريك‌‬ ‫كه‌ به موجب‌ آن‌ سه ‌‬ ‫ارزش‌‬
‫‪2‬‬ ‫خاص‌ به‌ تفكيك‌ مجموع‌‬ ‫ويژه‌‬
‫داراييها و مجموع‌ بدهيهاي‌‬ ‫ص‬
‫ناخال ‌‬
‫مشاركت‌ خاص‌ كه‌‬
‫تشكيل‌دهنده‌ مبلغ‌ خالص‌‬
‫سرمايه‌گذاري‌ وي‌ است‌ در‬
‫ترازنامه‌ و سهم‌ وي‌ از‬
‫درآمدهاي‌ عملياتي‌ مشاركت‌‬
‫خاص‌ در صورت‌ سود و زيان‌‬
‫منعكس‌ مي‌شود ‪.‬‬

‫‪Cost‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ روش‌ حسابداري‌ است‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫روش‌‬
‫د ‪ 20‬بند‬ ‫براساس‌ آن‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌‬ ‫بهاي‌‬
‫‪2‬‬ ‫تمام‌شده‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ ثبت‌ مي‌شود‪.‬‬
‫در اين‌ روش‌‪ ،‬واحد‬
‫سرمايه‌گذار‪ ،‬سود حاصل‌ از‬
‫سرمايه‌گذاري‌ را تنها‬
‫تا ميزاني‌ به عنوان‌ درآمد‬
‫شناسايي‌ مي‌كند كه‌ از محل‌‬
‫ه واحد‬ ‫سودهاي‌ خالص‌ انباشت ‌‬
‫سرمايه‌پذير بعد از تاريخ‌‬
‫تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌‪ ،‬دريافت‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪Events after the‬‬ ‫استاندار‬ ‫رویدادهای مطلوب و‬ ‫رویدادها‬


‫‪balance sheet‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫نامطلوبی است که بین تاریخ‬ ‫ی بعد از‬
‫ترازنامه و تاریخ تأیید‬ ‫تاریخ‬
‫صورتهای مالی رخ می‌دهد‬ ‫ترازنامه‬

‫‪Adjusting events‬‬ ‫استاندار‬ ‫رویدادهایی که شواهدی‬ ‫رویدادها‬


‫‪after the balance‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫در‌ ‌مورد شرایط موجود در‬ ‫ی‬
‫‪sheet date‬‬
‫تاریخ ترازنامه فراهم می‌کند‬ ‫تعدیلی‬
‫بعد از‬
‫تاریخ‬
‫ترازنامه‬

‫‪23‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Non-adjusting‬‬ ‫استاندار‬ ‫رویدادهایی که بیانگر شرایط‬ ‫رویدادها‬


‫‪events after the‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫ایجاد شده بعد از تاریخ‬ ‫ی‬
‫‪balance sheet‬‬
‫ترازنامه است‬ ‫غیرتعدیل‬
‫‪date‬‬
‫ی بعد از‬
‫تاریخ‬
‫ترازنامه‬

‫‪Obligating event‬‬ ‫استاندار‬ ‫رويدادي است که تعهدي‬ ‫رويداد‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫قانوني يا عرفي ايجاد مي‌کند‬ ‫تعهدآور‬
‫به‌گونه‌ای که واحد تجاري ملزم‬
‫به تسویه آن باشد‬

‫ز‬

‫‪Impairment loss‬‬ ‫استاندار‬ ‫مازاد مبلغ دفتري‌ يک دارايي‬ ‫زيا ‌‬


‫ن‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫نسبت‌ به‌ مبلغ بازيافتني‌ آن‬ ‫كاهش‌‬
‫‪5‬و‬ ‫ارزش‌‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪Expected losses‬‬ ‫استاندار‬ ‫زيانهايي‌ است‌ كه‌ انتظار‬ ‫زيانهاي‌‬


‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫مي‌رود در طول‌ مدت‌ پيمان‌‬ ‫قابل‌‬
‫ب مبالغ‌‬ ‫پيش‌بيني‌ ايجاد شود (با احتسا ‌‬
‫براوردي‌ هزينه‌ كارهاي‌‬
‫اصلحي‌ و تضميني‌ و هرگونه‌‬
‫هزينه‌هاي‌ مشابهي‌ كه‌ تحت‌‬
‫شرايط‌ پيمان‌ قابل‌ بازيافت‌‬
‫نيست‌) ‪ .‬مبلغ‌ زيان‌ مذكور‬
‫بدون‌ توجه‌ به‌ موارد زير‬
‫براورد مي‌شود‪:‬‬
‫الف‪ .‬شروع‌ يا عدم‌ شروع‌ كار‬
‫پيمان‌‬
‫ب‪ .‬حصه‌اي‌ از كار كه‌ تا تاريخ‌‬
‫ترازنامه‌ انجام‌ شده‌ است‬
‫ج‪ .‬ميزان‌ سودي‌ كه‌ انتظار‬
‫مي‌رود از پيمانهاي‌ ديگر (به‌‬
‫ي كه‌ طبق‌‬‫استثناي‌ پيمانهاي ‌‬

‫‪24‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫بند ‪ 6‬پيمان‌ واحد تلقي‌‬


‫مي‌شود) حاصل‌ شود‬

‫س‬

‫‪Investor in a‬‬ ‫استاندار‬ ‫در مشاركت‌ خاص‌ يكي‌ از‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪joint venture‬‬ ‫د ‪ 23‬بند‬ ‫طرفهاي‌ مشاركت‌ خاص‌ است‌‬ ‫ذار‬
‫‪2‬‬ ‫كه‌ بر آن‌ كنترل‌ مشترك‌ ندارد‪.‬‬

‫‪Investment‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ دارايي‌ است‌ كه‌ واحد‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫د ‪ 15‬بند‬ ‫سرمايه‌گذار براي‌ افزايش‌‬ ‫ذاري‌‬
‫ع اقتصادي‌ از طريق‌ توزيع‌ ‪5‬‬ ‫مناف ‌‬
‫منافع‌ (به‌ شكل‌ سود سهام‌‪،‬‬
‫سود تضمين‌ شده‌ و اجاره‌)‪،‬‬
‫افزايش‌ ارزش‌ يا ساير مزايا‬
‫(مانند مزاياي‌ ناشي از‬
‫مناسبات‌ تجاري‌) نگهداري‌‬
‫مي‌كند‬

‫‪Long-term‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ طبقه‌اي‌ از سرمايه‌گذاريها‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫گفته‌ مي‌شود كه‌ به قصد‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫استفاده‌ مستمر در فعاليتهاي‌‬ ‫بلندمدت‬
‫واحد تجاري‌ نگهداري‌ شود‪ .‬يك‌‬
‫سرمايه‌گذاري‌ هنگامي‌‬
‫به عنوان‌ دارايي‌ غيرجاري‌‬
‫طبقه‌بندي‌ مي‌شود كه‌ قصد‬
‫نگهداري‌ آن‌ براي‌ مدت‌‬
‫طولني‌ به وضوح‌ قابل‌ اثبات‌‬
‫باشد يا توانايي‌ واگذاري‌ آن‌‬
‫ط سرمايه‌گذار مشمول‌‬ ‫توس ‌‬
‫محدوديتهايي‌ باشد‪.‬‬

‫‪Current‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ طبقه‌اي‌ از سرمايه‌گذاريها‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫گفته‌ مي‌شود كه‌‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ نباشد‬ ‫جاري‌‬

‫‪25‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Net investment‬‬ ‫استاندار‬ ‫سرمايه‌گ عبارت‌ است‌ از سرمايه‌گذاري‌‬


‫‪in the lease‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫ناخالص‌ در اجاره‌ پس‌ از كسر‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫خالص‌ در درآمد مالي‌ كسب‌ نشده‌‪.‬‬
‫اجاره‬

‫‪Investment in‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ از سرمايه‌گذاري‌ در‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪property‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫زمين‌ يا ساختماني‌ است‌ كه‌‬ ‫ذاري‌ در‬
‫‪5‬‬ ‫ن به‌‬‫عمليات‌ ساخت‌ و توسعه‌ آ ‌‬ ‫املك‌‬
‫اتمام‌ رسيده‌ و به‌ جهت‌ ارزش‌‬
‫بالقوه‌اي‌ كه‌ ازنظر‬
‫سرمايه‌گذاري‌ دارد و نه‌‬
‫به قصد استفاده‌ توسط‌ واحد‬
‫تجاري‌ سرمايه‌گذار يا‬
‫شركتهاي‌ همگروه‌ آن‌‪،‬‬
‫نگهداري‌ مي‌شود‪.‬‬

‫‪Marketable‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ سرمايه‌گذاري‌ است‌ كه‌‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫براي‌ آن‌ بازار فعالي‌ كه‌ آزاد و‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫در دسترس‌ است‌ وجود دارد‬ ‫سريع‌الم‬
‫به‌طوري‌ كه‌ از طريق‌ آن‌ بتوان‌‬ ‫ه در‬‫عامل ‌‬
‫به‌ ارزش‌ بازار يا شاخصي‌‬ ‫بازار‬
‫قابل‌ اتكا كه‌ محاسبه‌ ارزش‌‬
‫بازار را امكان‌پذير سازد‪،‬‬
‫دست‌ يافت‌‬

‫‪Gross‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از مجموع‌ حداقل‌ استاندار‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment in‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫مبالغ‌ اجاره‌ مربوط‌ به‌ اجاره‌‬ ‫ذاري‌‬
‫‪the lease‬‬
‫سرمايه‌اي‌ از ديد اجاره‌دهنده‌ و ‪5‬‬ ‫ناخالص‌‬
‫هر گونه‌ ارزش‌ باقيمانده‌‬ ‫در اجاره‌‬
‫تضمين‌ نشده‌اي‌ كه‌ به‌ وي‌‬
‫تعلق‌ مي‌گيرد‪.‬‬

‫‪Interest‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبالغي‌ كـه‌ بابت‌ استفـاده‌ از‬ ‫سـود‬


‫د ‪ 3‬بند ‪6‬‬ ‫ه نقد‬ ‫وجـوه‌ نقـد يا معادل‌ وج ‌‬ ‫تضمين‌‬
‫واحد تجاري‌ مطالبه‌ مي‌شود‬ ‫شـده‌‬

‫‪26‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Dividends‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبالغي‌ از سود توزيع‌ شد ‌‬


‫ه‬ ‫سود‬
‫د ‪ 3‬بند ‪6‬‬ ‫واحد سرمايه‌پذير كه‌ متناسب‌‬ ‫سهام‌‬
‫با سهم‌الشركه‌ واحد تجاري‌‬
‫عايد آن‌ مي‌شود‬

‫‪Stock dividend‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از توزيع‌ سود ب ‌‬


‫ه‬ ‫سود‬
‫د ‪ 15‬بند‬ ‫شكل‌ سهم‌ بين‌ صاحبان‌ سهام‌‬ ‫سهمي‌‬
‫‪5‬‬ ‫(يا سهام‌ يك‌ واحد تجاري‌ از محل‌ سود‬
‫تقسيم‌ نشده‌ يا اندوخته‌ها كه‌‬ ‫جايزه‌)‬
‫با توجه‌ به‌ اصلحيه‌ قانون‌‬
‫تجارت‌ موكول‌ به‌ تصويب‌‬
‫مجمع‌ عمومي‌ فوق‌العاده‌‬
‫است‬

‫‪Minority interest‬‬ ‫استاندار‬ ‫آن‌ بخش‌ از سود و زيان و ‌‬ ‫سه ‌‬


‫م‬
‫د ‪ 19‬بند‬ ‫خالص‌ داراييهاي‌ يك‌ واحد‬ ‫اقليت‌‬
‫‪9‬و‬ ‫تجاري‌ فرعي‪،‬‬
‫استاندار‬ ‫با در نظر گرفتن تعديلت‬
‫د ‪ 18‬بند‬ ‫تلفيقي‪ ‌،‬كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌‬
‫‪4‬‬ ‫سهامي‌ است‌ كه‌ به‌ طور‬
‫مستقيم‌ يا غيرمستقيم‌‬
‫از طريق‌ واحدهاي‌ تجاري‌‬
‫فرعي‌ ديگر‪ ،‬به‌ واحد تجاري‌‬
‫اصلي‌ تعلق‌ ندارد‬

‫ش‬

‫‪Related party‬‬ ‫استاندار‬ ‫یک شخص در صورتی وابسته‬ ‫شخص‬


‫د ‪ 12‬بند‬ ‫به واحد تجاری است که ‪:‬‬ ‫وابسته‬
‫‪6‬‬ ‫الف‪ .‬به‌طور مستقیم‪ ،‬یا‬
‫غیرمستقیم از طریق یک یا‬
‫چند واسطه ‪:‬‬
‫‪ .1‬واحد تجاری را کنترل کند‪،‬‬
‫یا توسط واحد تجاری کنترل‬
‫شود‪ ،‬یا با آن تحت کنترل واحد‬
‫قرار داشته باشد (شامل‬
‫واحدهای تجاری اصلی‪،‬‬

‫‪27‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫واحدهای تجاري فرعی و‬


‫واحدهای تجاري فرعی‬
‫هم‌گروه) ‪،‬‬
‫‪ .2‬در واحد تجاري نفوذ قابل‬
‫ملحظه داشته باشد‪ ،‬يا‬
‫‪ .3‬بر واحد تجاری کنترل‬
‫مشترک داشته باشد ‪.‬‬
‫ب‪ .‬واحد تجاری وابسته آن‬
‫واحد باشد (طبق تعريف‬
‫استاندارد حسابداري شماره‬
‫‪ 20‬با عنوان ” حسابداري‬
‫سرمایه‌گذاری در واحدهای‬
‫تجاری وابسته“ ) ‪،‬‬
‫ج‪ .‬مشارکت خاص آن واحد‬
‫باشد (طبق تعريف استاندارد‬
‫حسابداري شماره ‪ 23‬با عنوان‬
‫” حسابداري مشارکتهاي‬
‫خاص“) ‪،‬‬
‫د‪ .‬از مديران اصلي واحد‬
‫تجاري يا واحد تجاري اصلي آن‬
‫باشد‪،‬‬
‫ه‪ .‬خويشاوند نزديک اشخاص‬
‫اشاره شده در بندهاي ” الف“‬
‫يا ” د“ باشد‪،‬‬
‫و‪ .‬توسط اشخاص اشاره شده‬
‫در بندهاي ” د“ يا ” ه “‬
‫کنترل مي‌شود‪ ،‬تحت کنترل‬
‫مشترک يا نفوذ قابل ملحظه‬
‫آنان است و يا اينکه سهم‬
‫قابل ملحظه‌اي از حق رأي آن‬
‫به طور مستقيم يا‬
‫غيرمستقيم در اختيار ايشان‬
‫باشد‪ ،‬و‬
‫ز‪ .‬طرح بازنشستگي خاص‬
‫کارکنان واحد تجاري يا طرح‬
‫بازنشستگي خاص کارکنان‬
‫اشخاص وابسته به آن و‬
‫همچنين واحدهاي تجاري تحت‬

‫‪28‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫کنترل اين گونه طرحها باشد‪.‬‬

‫‪Venturer‬‬ ‫استاندار‬ ‫يكي‌ از طرفهاي‌ مشارك ‌‬


‫ت‬ ‫شريك‌‬
‫د ‪ 23‬بند‬ ‫خاص‌ است‌ كه‌ بر آن‌ كنترل‌‬ ‫خاص‌‬
‫‪2‬‬ ‫مشترك‌ دارد‬

‫ص‬

‫‪Pension fund‬‬ ‫استاندار‬ ‫شخصيت‌ حقوقي‌ مستقل ‌‬


‫ي‬ ‫صندوق‌‬
‫د ‪ 27‬بند‬ ‫ي مانند‬‫است‌ كه‌ تحت‌ عناوين ‌‬ ‫بازنشست‬
‫‪5‬‬ ‫صندوق‌‪ ،‬سازمان‌‪ ،‬مؤسسه‌ و‬ ‫گي‬
‫غيره‌ براساس‌ قانون‌‪،‬‬
‫اساسنامه‌ يا دستورالعمل‌‬
‫ه تأمين‌ مزاياي‌‬‫خاص‌‪ ،‬در حوز ‌‬
‫بازنشستگي‌ اعضا‪ ،‬فعاليت‌‬
‫مي‌كند‪.‬‬

‫‪Separate‬‬ ‫استاندار‬ ‫صورتهای مالی که توسط‬ ‫صورتها‬


‫‪financial‬‬ ‫د ‪ 18‬بند‬ ‫واحد تجاری اصلی ارائه‬ ‫ی مالی‬
‫‪statements‬‬
‫‪4‬‬ ‫می‌شود و در آن‬ ‫جداگانه‬
‫سرمایه‌گذاريها براساس منافع‬
‫مالکانه مستقیم و نه برمبناي‬
‫نتایج عملیات وخالص‬
‫داراییهای واحد سرمایه‌پذیر‬
‫به حساب گرفته می‌شود‬

‫‪Consolidated‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي يک گروه است‬‫صورتهاي‌ مال ‌‬ ‫صورتها‬


‫‪financial‬‬ ‫د ‪ 18‬بند‬ ‫که آن گروه به عنوان يک‬ ‫ي‌ مالي‌‬
‫‪statements‬‬
‫‪4‬‬ ‫شخصيت اقتصادي واحد‬ ‫تلفيقي‬
‫محسوب مي‌شود‬

‫‪Condensed‬‬ ‫استاندار‬ ‫حداقل‌ شامل‌ صورتهاي‌ مالي‌‬ ‫صورتها‬


‫‪financial‬‬ ‫د ‪ 22‬بند‬ ‫اساسي‌ و گزيده‌اي‌ از‬ ‫ي‌ مالي‌‬
‫‪statements‬‬
‫‪3‬‬ ‫يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مطابق‌‬ ‫فشرده‌‬
‫ن استاندارد است‌‪.‬‬ ‫الزامات‌ اي ‌‬

‫‪29‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ط‬

‫‪Retirement‬‬ ‫استاندار‬ ‫ت كه‌ به‌ موجب‌‬ ‫ي برنامه‌هايي‌ اس ‌‬


‫طرحها ‌‬
‫‪benefit plans‬‬ ‫د ‪ 27‬بند‬ ‫آن‌ براي‌ اعضا پس‌ از خاتمه‌‬ ‫مزاياي‌‬
‫‪5‬‬ ‫بازنشست خدمت‌‪ ،‬مزايايي‌ در قالب‌‬
‫حقوق‌ بازنشستگي‌ يا‬ ‫گي‌‬
‫مستمري‌ فراهم‌ مي‌شود‪،‬‬
‫ن مزايا‬ ‫به‌شرطي‌ كه‌ بتوان‌ اي ‌‬
‫را قبل‌ از خاتمه‌ خدمت‌‬
‫براساس‌ شرايط‌ مصوب‌ يا‬
‫رويه‌ مورد عمل‌ تعيين‌ يا‬
‫براورد كرد‪.‬‬

‫ع‬

‫‪Economic life‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از ‪:‬‬ ‫عمر‬


‫د ‪ 21‬بند‬ ‫اقتصادي‌ الف‪ .‬مدت‌ زماني‌ كه‌ انتظار‬
‫‪5‬‬ ‫مي‌رود يك‌ دارايي‌ از لحاظ‌‬
‫اقتصادي‌ توسط‌ يك‌ يا چند‬
‫كاربر قابل‌ استفاده‌ باشد‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬تعداد توليد يا واحدهاي‌‬
‫مشابهي‌ كه‌ انتظار مي‌رود در‬
‫فرايند استفاده‌ از دارايي‌‬
‫توسط‌ يك‌ يا چند‬
‫ه كسب‌ شود‬ ‫استفاده‌كنند ‌‬

‫‪Useful life‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از ‪:‬‬ ‫عمر مفي‬


‫د ‪ 11‬بند‬ ‫الف‪ .‬مدت‌ زماني‌‌كه‌ انتظار‬ ‫د‬
‫‪5‬‬ ‫مي‌رود دارايي مورد استفاده‬
‫واحد تجاري قرار گيرد‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬تعداد توليد يا واحدهاي‌‬
‫مقداري‌ مشابه‌ كه‌ انتظار‬
‫مي‌رود در فرايند استفاده‌ از‬
‫دارايي‌ توسط‌ واحد تجاري‌‬
‫تحصيل‌ شود‬

‫‪30‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Useful life‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از ‪:‬‬ ‫عمر‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫الف‪ .‬مدت‌ زماني‌‌كه‌ انتظار‬ ‫مفيد‬
‫‪5‬و‬ ‫مي‌رود يك‌ دارايي‪ ،‬مورد‬
‫استاندار‬ ‫استفاده‌ واحد تجاري‌ قرار‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫گيرد‪ ،‬يا‬
‫‪5‬‬ ‫ب‪ .‬تعداد توليد يا ساير‬
‫واحدهاي‌ مقداري‌ مشابه‌ كه‌‬
‫انتظار مي‌رود در فرايند‬
‫استفاده‌ از دارايي‌ توسط‌‬
‫واحد تجاري‌ تحصيل‌ شود‪.‬‬

‫‪Hedging‬‬ ‫به‌ اقداماتي‌ اطلق‌ مي‌شود كه‌ استاندار‬ ‫عمليا ‌‬


‫ت‬
‫د ‪ 16‬بند‬ ‫به منظور كاهش‌ يا جبران‌‬ ‫حفاظي‌‬
‫ت ‪7‬‬
‫ريسك‌ ناشي از تغييرات‌ قيم ‌‬
‫بازار‪ ،‬نرخ‌ سود تضمين‌ شده‌ يا‬
‫نرخ‌ ارز صورت‌ مي‌گيرد‪.‬‬
‫استقراض‌ خارجي‌ به منظور‬
‫پوشش‌ ريسك‌ تغييرات‌ نرخ‌ ارز‬
‫ناشي از سرمايه‌گذاري‌ در يك‌‬
‫واحد مستقل‌ خارجي‌ از جمله‌‬
‫عمليات‌ حفاظي‌ است‬

‫‪Foreign‬‬ ‫ي استاندار‬‫عبارت‌ است‌ از يك‌ واحد تجار ‌‬ ‫عمليات‌‬


‫‪operation‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫فرعي‌‪ ،‬واحد تجاري‌ وابسته‌‪،‬‬ ‫خارجي‬
‫‪7‬‬ ‫ه واحد‬
‫مشاركت‌ خاص‌ يا شعب ‌‬
‫تجاري‌ گزارشگر كه‌ فعاليتهاي‌‬
‫آن‌ در خارج‌ از ايران‌ استقرار‬
‫يافته‌ يا اداره‌ مي‌ شود‪.‬‬

‫ف‬

‫‪Business‬‬ ‫مجموعه‌اي يکپارچه از فعاليتها استاندار‬ ‫فعاليت‬


‫د ‪ 19‬بند‬ ‫و داراييهايي است که براي‬ ‫تجاري‬
‫‪9‬‬ ‫دستيابي به اهداف زير اداره‬
‫مي‌شوند‪:‬‬
‫الف‪ .‬کسب بازدهي براي‬
‫سرمايه‌گذاران‪ ،‬يا‬

‫‪31‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ب‪ .‬کسب منافع اقتصادي از‬


‫طريق کاهش هزينه‌ها يا ساير‬
‫راهها بصورت مستقيم و‬
‫به‌تناسب براي شرکاي آن‬

‫‪Agricultural‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مديريت‌ بر‬ ‫فعاليت‬


‫‪activity‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫دگرديسي‌ داراييهاي‌ زيستي‌‬ ‫كشاورز‬
‫‪5‬‬ ‫براي‌ فروش‌‪ ،‬تبديل‌ به‌ توليد‬ ‫ي‬
‫كشاورزي‌ يا افزايش‌‬
‫داراييهاي‌ زيستي‌‪.‬‬

‫‪Financing‬‬ ‫عبارت‌ از فعاليتهايي‌ است‌ كه‌ استاندار‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫نو‬
‫منجر به‌ تغييرات‌ در ميزا ‌‬ ‫ي‬
‫تركيب‌ سرمايه‌ و استقراضهاي‌ ‪11‬‬ ‫تأمين‌‬
‫واحد تجاري‌ (بجز اضافه‌‬ ‫مالي‌‬
‫ه در‬‫برداشتهاي‌ منظور شد ‌‬
‫ه وجه نقد)‪ ،‬گردد‬
‫محاسب ‌‬

‫‪Constructing‬‬ ‫استاندار‬ ‫مجموعه فعاليتهايي است که‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 29‬بند‬ ‫براي طراحي و احداث املک‬ ‫ي‬
‫‪6‬‬ ‫براي فروش ضروري است‪.‬‬ ‫ساخت‬
‫تحصيل زمين براي احداث و‬ ‫املک‬
‫فروش ساختمان و يا‬
‫آماده سازي و فروش زمين‪،‬‬
‫به طور کلي يا جزئي‪ ،‬بخشي‬
‫از اين فعاليت است‪.‬‬

‫‪Investing‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از تحصيل‌ يا‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫واگذاري‌ سرمايه‌گذاريهاي‌‬ ‫ي‌‬
‫‪11‬‬ ‫كوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌‪،‬‬ ‫سرمايه‌گ‬
‫داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و‬ ‫ذاري‌‬
‫داراييهاي‌ نامشهود و نيز‬
‫پرداخت‌ و وصول‌ تسهيلت‌‬
‫اعطايي‌ به‌ اشخاص‌ مستقل‌ از‬
‫واحد تجاري‌ غير از كاركنان‬

‫‪32‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Ordinary‬‬ ‫استاندار‬ ‫فعاليتهاي‌ معمول‌‪ ،‬تكرار‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫شونده‌ يا منظم‌ واحد تجاري‌‬ ‫ي‌ عادي‌‬
‫(فعاليتهاي‌ تجاري‌) و همچنين‌‬
‫فعاليتهاي‌ مرتبطي‌ است‌ كه‌‬
‫به‌ تبعيت‌ و در جهت‌ پيشبرد‬
‫فعاليتهاي‌ فوق‌ يا درنتيجه‌ آنها‬
‫توسط‌ واحد تجاري‌ انجام‌‬
‫مي‌شود‪ .‬چنانچه‌ وقوع‌ برخي‌‬
‫رويدادها‪ ،‬صرف‌ نظر از ماهيت‬
‫غير معمول‌ يا تناوب‌ آن‌‪ ،‬در‬
‫محيط‌ حاكم‌ بر عمليات‌ واحد‬
‫تجاري‌ (اعم از اقتصادي‪،‬‬
‫مقرراتي‌‪ ،‬جغرافيايي‌ و غيره‌)‬
‫مورد انتظار باشد‪ ،‬آثار آنها بر‬
‫عمليات‌ واحد تجاري‌ در زمره‌‬
‫فعاليتهاي‌ عادي‌ تلقي‌ مي‌شود‬

‫‪Operating‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت ‌از فعاليتهاي اصلي‌ و‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫مستمر مولد درآمد عملياتي‌‬ ‫ي‌‬
‫‪11‬‬ ‫واحد تجاري‌ است‌‬ ‫عملياتي‌‬

‫ق‬

‫‪Insurance‬‬ ‫استاندار‬ ‫عقدی است كه به موجب آن‬ ‫قرارداد‬


‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫يك طرف (بيمه‌گر) متعهد‬ ‫بیمه‬
‫‪3‬‬ ‫مي‌شود در ازاى دريافت‬ ‫(بیمه‬
‫حق بيمه از طرف ديگر‬ ‫نامه)‬
‫(بيمه‌گذار)‪ ،‬در صورت وقوع‬
‫حادثه‪ ،‬خسارت وارده به او يا‬
‫شخص ذينفع را جبران كند يا‬
‫مبلغ معینی را به وى يا شخص‬
‫ذينفع بپردازد‪.‬‬

‫‪Onerous‬‬ ‫استاندار‬ ‫قراردادي است که مخارج‬ ‫قرارداد‬


‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫غيرقابل اجتناب آن برای‬ ‫زيانبار‬
‫ايفاي تعهدات ناشي از‬
‫قرارداد‪ ،‬بيش از منافع‬

‫‪33‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫اقتصادي مورد انتظار آن‬


‫قرارداد است‬

‫‪Business‬‬ ‫استاندار‬ ‫جزئي‌ قابل‌ تفكيك‌ از واحد‬ ‫قسمت‌‬


‫‪segment‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫تجاري‌ است‌ كه‌ يك‌ محصول‌ يا‬ ‫تجاري‌‬
‫‪6‬‬ ‫خدمت‌ يا گروهي‌ از محصولت‌‬
‫يا خدمات‌ مرتبط‌ را ارائه‌‬
‫مي‌كند و داراي‌ مخاطره‌ و‬
‫بازده‌اي‌ متفاوت‌ از ساير‬
‫قسمتهاي‌ واحد تجاري‌ است‌‪.‬‬
‫عوامل‌ زير بايد در تعيين‌‬
‫محصولت‌ و خدمات‌ مرتبط‌‬
‫در نظر گرفته‌ شود ‪:‬‬
‫الف‪ .‬ماهيت‌ محصولت‌ يا‬
‫خدمات‌‪،‬‬
‫ب‪ .‬ماهيت‌ فرآيندهاي‌ توليد‪،‬‬
‫ج‪ .‬نوع‌ يا طبقه‌ مشتريان‌ براي‌‬
‫محصولت‌ يا خدمات‌‪،‬‬
‫د‪ .‬روشهاي‌ توزيع‌ محصولت‌ يا‬
‫ارائه‌ خدمات‌‪ ،‬و‬
‫ت مربوط‌‪،‬‬ ‫ه‪ .‬ماهيت‌ مقررا ‌‬
‫يو‬ ‫براي‌ مثال‌‪ ،‬مقررات‌ بانك ‌‬
‫بيمه‌اي‌‪.‬‬

‫‪Geographical‬‬ ‫استاندار‬ ‫جزيي‌ قابل‌ تفكيك‌ از واحد‬ ‫قسم ‌‬


‫ت‬
‫‪segment‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫تجاري‌ است‌ كه‌ به‌ ارائه‌‬ ‫جغرافياي‬
‫محصولت‌ يا خدمات‌ در منطقه‌ ‪6‬‬ ‫ي‌‬
‫جغرافيايي‌ مشخصي‌ مشتمل‌‬
‫بر يك‌ كشور يا گروهي‌ از‬
‫كشورها اشتغال‌ دارد و داراي‌‬
‫مخاطره‌ و بازده‌اي‌ متفاوت‌ از‬
‫اجزايي‌ است‌ كه‌ در ساير‬
‫ي فعاليت‌‬ ‫مناطق‌ جغرافياي ‌‬
‫مي‌كنند‪ .‬عوامل‌ زير بايد در‬
‫تشخيص‌ قسمتهاي‌ جغرافيايي‌‬

‫‪34‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫در نظر گرفته‌ شود‪:‬‬


‫الف‪ .‬تشابه‌ شرايط‌ اقتصادي‌ و‬
‫سياسي‌‪،‬‬
‫ب‪ .‬روابط‌ بين‌ عمليات‌ در‬
‫ي مختلف‌‪،‬‬ ‫مناطق‌ جغرافياي ‌‬
‫ج‪ .‬مجاورت‌ عمليات‌‪،‬‬
‫د‪ .‬مخاطرات‌ خاص‌ ناشي‌ از‬
‫عمليات‌ در مناطق‌ مشخص‌‪،‬‬
‫ه‪ .‬مقررات‌ كنترل‌ ارز‪ ،‬و‬
‫و‪ .‬مخاطرات‌ نوسانات‌ ارزي‌‪.‬‬

‫‪Reportable‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي تجاري‌ يا جغرافيايي‌‬ ‫قسمت ‌‬ ‫قسمت‌‬


‫‪segment‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫است‌ كه‌ بر مبناي‌ تعاريف‌‬ ‫قابل‌‬
‫‪6‬‬ ‫پيشگفته‌ مشخص‌ مي‌شود و‬ ‫گزارش‬
‫براساس‌ اين‌ استاندارد‪،‬‬
‫ت قسمت‌‬ ‫افشاي‌ اطلعا ‌‬
‫در مورد آن‌ ضرورت‌ دارد‪.‬‬

‫ک‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫توانایی راهبري سیاستهای‬ ‫کنترل‬


‫د ‪ 12‬بند‬ ‫مالی و عملیاتی يک واحد‬
‫‪6‬‬ ‫تجاری به‌منظور کسب منافع‬
‫اقتصادی از فعاليتهاي آن‬

‫‪Joint control‬‬ ‫مشارکت در کنترل يک فعاليت استاندار‬ ‫کنترل‬


‫د ‪ 12‬بند‬ ‫اقتصادي به موجب يک توافق‬ ‫مشترک‬
‫‪6‬‬ ‫قراردادي‬

‫‪Government‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ از عملياتي‌ است‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫كمك‌‬
‫‪assistance‬‬ ‫د ‪ 10‬بند‬ ‫توسط‌ دولت‌ به منظور فراهم‌‬ ‫دولت‌‬
‫‪3‬‬ ‫كردن‌ مزيتهاي‌ اقتصادي‌ براي‌‬
‫يك‌ واحد تجاري‌ يا گروهي‌‬
‫مشخص‌ از واحدهاي‌ تجاري‌‬
‫در چارچوب‌ قوانين‌ و مقررات‌‬
‫معين‌ انجام‌ مي‌شود‪ .‬از لحاظ‌‬
‫مقاصد اين‌ استاندارد‪،‬‬

‫‪35‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫مزيتهايي‌ كه‌ تنها به‌ طور‬


‫غيرمستقيم‌ و از طريق‌ انجام‌‬
‫عمليات‌ مؤثر بر شرايط‌‬
‫عمومي‌ تجاري‌ فراهم‌‬
‫مي‌شود‪ ،‬مانند تدارك‌ امكانات‌‬
‫زيربنايي‌ در مناطق‌ در حال‌‬
‫ه يا تحميـل‌ محدوديتهاي‌‬ ‫توسعـ ‌‬
‫تجـاري‌ بر رقبـا‪ ،‬جزء كمكهاي‌‬
‫ب نمي‌گردد‬ ‫دولت‌ محسو ‌‬

‫‪Government‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از كمكهاي‌ دولت‌‬ ‫كمكها ‌‬


‫ي‬
‫‪grants‬‬ ‫د ‪ 10‬بند‬ ‫به‌ شكل‌ انتقال‌ دارايي‌ به‌‬ ‫بلعوض‌‬
‫‪3‬‬ ‫واحد تجاري‌ يا جلوگيري‌ از‬ ‫دولت‌‬
‫خروج‌ آن‌ از واحد تجاري‌‬
‫در قبال‌ رعايت‌ برخي‌ شرايط‌‪،‬‬
‫درگذشته‌ يا آينده‌‪ ،‬مربوط‌ به‌‬
‫فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌‪ .‬آن‌‬
‫گروه‌ از كمكهاي‌ دولت‌ كه‌‬
‫تعيين‌ ارزش‌ آنها به نحو‬
‫معقولي‌ امكان‌پذير نيست‌ و‬
‫همچنين‌ معاملت‌ واحد تجاري‌‬
‫با دولت‌ كه‌ نتوان‌ آنهـا را‬
‫از فعاليتهاي‌ عادي‌ واحد تميز‬
‫داد‪ ،‬جزء كمكهاي‌ بلعوض‌‬
‫ب نمي‌شود‬ ‫دولت‌ محسو ‌‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي راهبري ‌سياستهاي‌‬ ‫تواناي ‌‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫مالي‌ و عملياتي‌ يك‌ واحد‬
‫‪4‬‬ ‫تجاري‌ به منظور كسب‌ منافع‌‬
‫از فعاليتهاي‌ آن‌‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي راهبري‌ سياستهاي‌‬ ‫تواناي ‌‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 19‬بند‬ ‫مالي‌ و عملياتي‌ يك‌ واحد يا‬
‫فعاليت تجاري‌ به‌ منظور كسب‌ ‪9‬‬
‫ع اقتصادي‌ از آن‌‬‫مناف ‌‬

‫‪36‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از توانايي‌ هدايت‌‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 20‬بند‬ ‫ي و عملياتي‌‬‫سياستهاي‌ مال ‌‬
‫‪2‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ به منظور‬
‫كسب‌ منافع‌ اقتصادي‌ از‬
‫فعاليتهاي‌ آن‌‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از توانايي‌ هدايت‌‬ ‫كنترل‬


‫د ‪ 23‬بند‬ ‫ي و عملياتي‌‬‫سياستهاي‌ مال ‌‬
‫‪2‬‬ ‫ك فعاليت‌ اقتصادي‌ به منظور‬ ‫ي ‌‬
‫كسب‌ منافع‌ ‪.‬‬

‫‪Joint control‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مشاركت‌ در‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 23‬بند‬ ‫كنترل‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌‬ ‫مشترك‌‬
‫‪2‬‬ ‫به موجب‌ يك‌ توافق‌ قراردادي‌‬

‫گ‬

‫‪Group‬‬ ‫استاندار‬ ‫واحد تجاري‌ اصلي‌ و كلي ‌‬


‫ه‬ ‫گروه‬
‫د ‪ 18‬بند‬ ‫واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ آن‌‪.‬‬
‫‪4‬‬

‫‪Group of‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مجموعه‌‬ ‫گروهي‌‬


‫‪biological assets‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫حيوانات‌ يا گياهان‌ زنده‌‬ ‫از‬
‫‪5‬‬ ‫مشابه‌‪.‬‬ ‫داراييها‬
‫ي‌‬
‫زيستي‬

‫‪Interim financial‬‬ ‫استاندار‬ ‫ك دوره‌ ميان ‌‬


‫ي‬ ‫گزارشي‌ براي‌ ي ‌‬ ‫گزارش‌‬
‫‪report‬‬ ‫د ‪ 22‬بند‬ ‫است‌ كه‌ شامل‌ مجموعه‌ كامل‌‬ ‫مالي‌‬
‫‪3‬‬ ‫ي (طبق‌‬ ‫صورتهاي‌ مال ‌‬ ‫ميان‌دور‬
‫استاندارد حسابداري‌ شماره‌ ‪1‬‬ ‫ه‌اي‬
‫با عنوان‌ ” نحوه‌ ارائه‌‬
‫صورتهاي‌ مالي‌“) يا صورتهاي‌‬
‫مالي‌ فشرده‌ (طبق‌ اين‌‬
‫استاندارد) است‌‪.‬‬

‫م‬

‫‪37‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Receivable‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مبالغ‌ قابل‌‬ ‫مبالغ‌‬


‫‪amounts for‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫ي دريافت‌ كه‌ بابت‌ صورت‌‬‫دريافتن ‌‬
‫‪progress billings‬‬
‫حسابهاي‌ صادره‌ در حسابها‬ ‫بابت‌‬
‫ت منظور شده‌ است‬ ‫پيشرف ‌‬
‫كار‬

‫‪Received‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از‪:‬‬ ‫مبال ‌‬


‫غ‬
‫‪amounts for‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫الف‪ .‬علي‌الحسابهـا ‌‪ :‬مبالغي‌‬ ‫دريافتي‌‬
‫‪progress billings‬‬
‫است‌ كه‌ به طور موقت‌ در‬ ‫بابت‌‬
‫قبال‌ صورت‌ حسابهاي‌ صادره‌‬ ‫پيشرفت‌‬
‫در دست‌ بررسي‌ دريافت‌‬ ‫كار‌‬
‫مي‌شود‬
‫ب‪ .‬ساير دريافتهـا‌‪ :‬عبارت‌‬
‫است‌ از اقلمي‌ كه‌ ماهيت‌‬
‫علي‌الحساب‌ نداشته‌‪ ،‬ليكن‌ در‬
‫قبال‌ پيشرفت‌ كار دريافت‌‬
‫مي‌شود و نيز دربرگيرنده‌ آن‌‬
‫بخش‌ از مبالغ‌ پيش‌ دريافت‌‬
‫پيمان‌ است‌ كه‌ كار مربوط‌ به‌‬
‫آن‌ تا تاريخ‌ ترازنامه‌ انجام‌‬
‫شده‌ است‌‬

‫‪Depreciable‬‬ ‫بهاي‌ تمام‌ شده‌ دارايي‌ يا ساير استاندار‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫‪amount‬‬ ‫مبالغ‌ جايگزين‌ بهاي تمام شده د ‪ 11‬بند‬ ‫استهلك‌‬
‫‪5‬‬ ‫پس از کسر ارزش باقيمانده‌‬ ‫پذير‬
‫آن‬

‫‪Depreciable‬‬ ‫بهاي‌ تمام‌ شده‌ دارايي‌ يا ساير استاندار‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫‪amount‬‬ ‫م شده‌ د ‪ 17‬بند‬
‫مبالغ‌ جايگزين‌ بهاي‌ تما ‌‬ ‫استهلك‌‬
‫‪5‬‬ ‫ي ‪ ،‬به‌ كسر‬
‫در صورتهاي‌ مال ‌‬ ‫پذير‬
‫ارزش‌ باقيمانده‌ آن‬

‫‪Recoverable‬‬ ‫استاندار‬ ‫خالص‌ ارزش‌ فروش‌ يا ارزش‌‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫‪amount‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫اقتصادي‌ يك‌ دارايي‪ ‌،‬هركدام‌‬ ‫بازيافتن‬
‫‪5‬و‬ ‫که بيشتر است‬ ‫ي‌‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪38‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Carrying amount‬‬ ‫مبلغي‌ كه‌ دارايي‌ پس از كسر استاندار‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫استهلك‌ انباشته‌ و زيان‌‬ ‫دفتر ‌‬
‫ي‬
‫كاهش‌ ارزش‌ انباشته مربوط‌ ‪5 ،‬‬
‫به‌ آن‌ مبلغ‌ در ترازنامه منعکس‬
‫مي‌شود‬

‫‪Carrying amount‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ كه‌ دارايي‌ پس از كسر‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫استهلك‌ انباشته‌ و كاهش‌‬ ‫دفتر ‌‬
‫ي‬
‫‪5‬‬ ‫ه آن‌‬
‫ارزش‌ انباشته مربوط‌‪ ،‬ب ‌‬
‫مبلغ‌ در ترازنامه‌ منعكس‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪Carrying amount‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ است‌ كه‌ دارايي‌ به‌ آن‌‬ ‫مبل ‌‬
‫غ‬
‫د ‪ 26‬بند‬ ‫مبلغ‌ در ترازنامه‌ منعكس‌‬ ‫دفتر ‌‬
‫ي‬
‫‪9‬‬ ‫مي‌شود‪.‬‬

‫‪Borrowing costs‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از سود تضمين‌‬ ‫مخارج‌‬


‫د ‪ 13‬بند‬ ‫شده‌‪ ،‬كارمزد و ساير مخارجي‌‬ ‫تأمين‌‬
‫‪4‬‬ ‫كه‌ واحد تجاري‌ براي‌ تأمين‌‬ ‫مالي‌‬
‫منابع‌ مالي‌ متحمل‌ مي‌شود‬

‫‪Key‬‬ ‫اشخاصی‌ که به‌طور موظف يا استاندار‬ ‫مديران‬


‫‪management‬‬ ‫غير موظف اختیار و مسئولیت د ‪ 12‬بند‬ ‫اصلي‬
‫‪personnel‬‬
‫‪6‬‬ ‫برنامه‌ریزی‪ ،‬هدايت و کنترل‬
‫فعالیتهای واحد تجاری را‬
‫به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم‬
‫برعهده دارند‪ ،‬از جمله شامل‬
‫اعضاي هيئت مديره‪،‬‬
‫مديرعامل و مديران ارشد‬
‫اجرايي‬

‫‪Retirement‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از حقوق‌‬ ‫مزاياي‌‬


‫‪benefits‬‬ ‫د ‪ 27‬بند‬ ‫بازنشستگي‌ و ساير‬ ‫بازنشست‬
‫‪5‬‬ ‫مستمريهايي‌ كه‌ به‌موجب‌‬ ‫گي‌‬
‫ت طرح‌ انتظار مي‌رود‬ ‫مقررا ‌‬
‫باتوجه‌ به‌ سنوات‌ خدمت‌‬
‫گذشته‌ اعضا به‌ آنان‌ پرداخت‌‬

‫‪39‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫شود‪.‬‬

‫‪Joint venture‬‬ ‫استاندار‬ ‫مشاركت‌ عبارت‌ است‌ از توافق ‌‬


‫ي‬
‫د ‪ 23‬بند‬ ‫قراردادي‌ كه‌ به موجب‌ آن‌ دو‬ ‫خاص‬
‫‪2‬‬ ‫يا چند طرف‌‪ ،‬يك‌ فعاليت‌‬
‫ت كنترل‌ مشترك‌‬ ‫اقتصادي‌ تح ‌‬
‫را به‌ عهده‌ مي‌گيرند‪.‬‬

‫‪Related party‬‬ ‫استاندار‬ ‫معامله با انتقال منابع‪ ،‬خدمات یا‬


‫‪transaction‬‬ ‫د ‪ 12‬بند‬ ‫تعهدات بین اشخاص وابسته‬ ‫شخص‬
‫‪6‬‬ ‫صرف‌نظر از مطالبه یا عدم‬ ‫وابسته‬
‫مطالبه بهای آن است‬

‫‪Inventories‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ داراييهايي‌ اطلق‌ مي‌شود‬ ‫موجودي‌‬


‫د ‪ 8‬بند ‪3‬‬ ‫كه‌‪:‬‬ ‫مواد و کا‬
‫الف‪ .‬براي‌ فروش‌ در روال‌‬ ‫ل‌‬
‫عادي‌ عمليات‌ واحد تجاري‌‬
‫نگهداري‌ مي‌شود‪،‬‬
‫ب‪ .‬به منظور ساخت‌ محصول‌‬
‫ه خدمات‌ در فرايند‬‫يا ارائـ ‌‬
‫توليد قرار دارد‪،‬‬
‫ج‪ .‬به منظور ساخت‌ محصول‌‬
‫ه خدمات‌‪ ،‬خريداري‌‬ ‫يا ارائـ ‌‬
‫شده‌ و نگهداري‌ مي‌شود‪ ،‬و‬
‫د‪ .‬ماهيت‌ مصرفي‌ دارد و‬
‫به‌ طور غيرمستقيم‌ در جهت‌‬
‫فعاليت‌ واحد تجاري‌ مصرف‌‬
‫مي‌شود‬

‫ن‬

‫‪Gross carrying‬‬ ‫بهاي تمام شده دارايي يا ساير استاندار‬ ‫ناخالص‬


‫‪amount‬‬ ‫مبالغ جايگزين بهاي تمام شده د ‪ 11‬بند‬ ‫مبلغ‬
‫‪5‬‬ ‫دفتري‬

‫‪40‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Segment result‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ از درآمد عمليات ‌‬


‫ي‬ ‫نتيج ‌‬
‫ه‬
‫د ‪ 25‬بند‬ ‫قسمت‌ پس‌ از كسر هزينه‌‬ ‫عمليات‌‬
‫‪6‬‬ ‫ن است‌‪.‬‬
‫عملياتي‌ آ ‌‬ ‫قسمت‌‬

‫‪Exchange rate‬‬ ‫استاندار‬ ‫ل دو‬


‫عبارت‌ است‌ از نرخ‌ تبدي ‌‬ ‫نر ‌‬
‫خ‬
‫د ‪ 16‬بند‬ ‫واحد پولي‌ به‌ يكديگر (شامل‌‬ ‫تسعير‬
‫‪7‬‬ ‫انواع‌ نرخهاي‌ برابري‌ رسمي‌‪،‬‬
‫قراردادي‌ و غيره‌) كه‌ در‬
‫فرايند تسعير بكار گرفته‌‬
‫مي‌ شود‬

‫‪Interest rate‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي كه‌‬‫عبارت‌ است‌ از نرخ‌ تنزيل ‌‬ ‫نرخ‌‬


‫‪implicit in the‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫در آغاز اجاره‌‪ ،‬سبب‌ شود‬ ‫ضمني‌‬
‫‪lease‬‬
‫‪5‬‬ ‫مجموع‌ ارزش‌ فعلي‌ حداقل‌‬ ‫سود‬
‫تضمين‌ش مبالغ‌ اجاره‌ و ارزش‌ باقيمانده‌‬
‫ده‌ اجاره تضمين‌ نشده‌ دارايي‌ با ارزش‌‬
‫منصفانه‌ دارايي‌ مورد اجاره‌‬
‫برابر شود‪.‬‬

‫‪Lessee's‬‬ ‫استاندار‬ ‫نرخ‌ سود تضمين‌ شده‌اي‌ است‌‬ ‫نر ‌‬


‫خ‬
‫‪incremental‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫كه‌ اجاره‌كننده‌ نا گزير مي‌بود‬ ‫فرضي‌‬
‫‪borrowing rate‬‬
‫‪5‬‬ ‫براي‌ يك‌ اجاره‌ مشابه‌ پرداخت‌‬ ‫استقرا‬
‫‪of interest‬‬
‫كند يا در صورت‌ عدم‌ امكان‌‬ ‫ض‌ براي‬
‫تعيين‌ آن‌‪ ،‬نرخي‌ كه‌‬ ‫اجاره‌كنن‬
‫اجاره‌كننده‌ نا گزير مي‌بود در‬ ‫ده‌‬
‫آغاز اجاره‌ براي‌ دريافت‌ وامي‌‬
‫با شرايط‌ بازپرداخت‌ و تضمين‌‬
‫مشابه‌ جهت‌ استقراض‌ مورد‬
‫نياز براي‌ خريد دارايي‌ مورد‬
‫نظر متحمل‌ شود‪.‬‬

‫‪Significant‬‬ ‫استاندار‬ ‫توانایی مشارکت در‬ ‫نفوذ‬


‫‪influence‬‬ ‫د ‪ 12‬بند‬ ‫تصمیم‌گیریهای‌مربوط به‬ ‫قابل مل‬
‫‪6‬و‬ ‫سیاستهای مالی و عملیاتی‬ ‫حظه‬
‫استاندار‬ ‫واحد تجاری‪ ،‬ولی نه در حد‬
‫د ‪ 20‬بند‬ ‫کنترل سیاستهای مزبور‬
‫‪2‬‬

‫‪41‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Significant‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از تواناي ‌‬


‫ي‬ ‫نفوذ‬
‫‪influence‬‬ ‫د ‪ 23‬بند‬ ‫مشاركت‌ در تصميم‌گيريهاي‌‬ ‫قابل‌‬
‫‪2‬‬ ‫ه سياستهاي‌ مالي‌ و‬ ‫مربوط‌ ب ‌‬ ‫ملحظه‬
‫عملياتي‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌‬
‫ولي‌ نه‌ در حد كنترل‌ يا كنترل‌‬
‫مشترك‌ آن‌ سياستها ‪.‬‬

‫و‬

‫‪Presentation‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از واحد پول‌ مورد استاندار‬ ‫واحد‬


‫‪currency‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫استفاده‌ در ارائه‌ صورتهاي‌‬ ‫پول‌‬
‫‪7‬‬ ‫گزارشگر مالي‬
‫ي‌‬

‫‪Entities‬‬ ‫ي استاندار‬‫عبارت‌ است‌ از تشكلي‌ قانون ‌‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 23‬بند‬ ‫يا قراردادي‌‪ ،‬اعم‌ از ثبت‌شد ‌‬
‫ه‬ ‫تجاري‌‬
‫‪2‬‬ ‫يا ثبت‌نشده‌‪ ،‬يا هر شخص‌ يا‬
‫تشكلي‌ كه‌ يك‌ فعاليت‌‬
‫اقتصادي‌ را از جانب‌ خود‬
‫براي‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ خاص‌‬
‫اداره‌ مي‌كند ‪.‬‬

‫‪Parent‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ داراي‌ يك‌ يا استاندار‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫چند واحد تجاري‌ فرعي‌ اس ‌‬
‫ت‬ ‫تجاري‌‬
‫‪4‬و‬ ‫اصلي‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪9‬‬

‫‪Development‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ است‌ كه‌ بخش‌ استاندار‬ ‫واحد‬


‫‪stage enterprises‬‬ ‫عمده‌ كوششهاي‌ خود را براي‌ د ‪ 24‬بند‬ ‫تجاري‌‬
‫در مرحله‌ ايجاد يك‌ فعاليت‌ جديد بكار برد ‪3‬‬
‫و يكي‌ از شرايط‌ زير در مورد‬ ‫قبل از‬
‫بهره‌بردا آن‌ صدق‌ كند‪:‬‬
‫الف‪ .‬عمليات‌ اصلي‌‬ ‫ري‬
‫برنامه‌ريزي‌ شده‌‪ ،‬شروع‌ نشده‌‬
‫باشد‪ ،‬يا‬

‫‪42‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ب‪ .‬عمليات‌ اصل ‌‬


‫ي‬
‫برنامه‌ريزي‌شده‌‪ ،‬شروع‌ شده‌‬
‫ولي‌ درآمد عملياتي‌ قابل‌‬
‫توجهي‌ از آن‌ حاصل‌ نشده‌‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪Subsidiary‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ تحت‌ كنترل‌ استاندار‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫واحد تجاري‌ ديگري‌ ( واحد‬ ‫تجاري‌‬
‫‪،4‬‬ ‫تجاري‌ اصلي‌) است‌‬ ‫فرعي‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪ ،9‬و‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 20‬بند‬
‫‪2‬‬

‫‪Associate‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از يك‌ واحد‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 20‬بند‬ ‫سرمايه‌پذير كه‌ واحد‬ ‫تجاري‌‬
‫‪2‬‬ ‫ن نفوذ قابل‌‬‫سرمايه‌گذار در آ ‌‬ ‫وابسته‬
‫ملحظه‌ دارد‪ ،‬اما واحد تجاري‌‬
‫فرعي‌ يا مشاركت‌ خاص‌ واحد‬
‫سرمايه‌گذار نيست‌‪.‬‬

‫‪Real state‬‬ ‫استاندار‬ ‫يک واحد مسکوني‪ ،‬تجاري يا‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 29‬بند‬ ‫صنعتي‪ ،‬يا زميني که براي‬ ‫ساختمان‬
‫‪6‬‬ ‫فروش‪ ،‬احداث يا آماده‬ ‫ي‬
‫مي‌شود‪.‬‬

‫‪Foreign entity‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ آن‌ دسته‌ از عمليات‌ خارجي‌‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 16‬بند‬ ‫اطلق‌ مي‌ شود كه‌ فعاليتهاي‌‬ ‫مستقل‌‬
‫‪7‬‬ ‫آن‌ بخش‌ لينفك‌ واحد تجاري‌‬ ‫خارجي‌‬
‫گزارشگر را تشكيل‌ نمي‌دهد‪.‬‬

‫‪43‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Cash‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از موجودي‌ نقد و‬ ‫وجه نقد‬


‫د ‪ 2‬بند‬ ‫سپرده‌هاي‌ ديداري‌ نزد بانكها‬
‫‪11‬‬ ‫و مؤسسات‌ مالي‌ اعم از‬
‫ريالي‌ و ارزي‌ (شامل‌‬
‫سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌‬
‫ن سررسيد) به‌‬ ‫كوتاه‌مدت‌ بدو ‌‬
‫كسر اضافه‌ برداشتهايي‌ كه‌‬
‫ي مورد‬ ‫بدون‌ اطلع‌ قبل ‌‬
‫مطالبه‌ قرار مي‌گيرد‪.‬‬

‫ه‬

‫‪Segment‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از هزينه‌ها ‌‬


‫ي‬ ‫هزين ‌‬
‫ه‬
‫‪expense‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫مرتبط‌ با فعاليتهاي‌ اصلي‌ و‬ ‫عملياتي‌‬
‫‪6‬‬ ‫مستمر كه‌ مستقيما ً قابل‌‬ ‫قسمت‌‬
‫انتساب‌ يا بر مبنايي‌ منطقي‌‬
‫قابل‌ تخصيص‌ به‌ قسمت‌ است‌‬
‫اعم‌ از اينكه‌ مرتبط‌ با فروش‌‬
‫به‌ مشتريان‌ برون‌ سازماني‌ يا‬
‫معاملت‌ با ساير قسمتهاي‌‬
‫همان‌ واحد تجاري‌ باشد‪.‬‬

‫ی‬

‫‪44‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Component of‬‬ ‫استاندار‬ ‫يک بخش جزئي‌ از عمليات‌ واحد تجار ‌‬


‫ي‬
‫‪an entity‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫يا گروه‌ كه‌ اهميت‌ نسبي‌ دارد‬ ‫از واحد‬
‫و به طور جداگانه‌ قابل‌‬ ‫تجاري‌‬
‫شناسايي‌ است‌ و فعاليتها‪،‬‬
‫داراييها و نتايج‌ مربوط‌ به‌ آن‌‬
‫را بتوان‌ به‌ وضوح‌ از بقيه‌‬
‫فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ تميز‬
‫داد‪ .‬يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌‬
‫معمول ً خطوط‌ توليد يا‬
‫بازارهاي‌ جداگانه‌ خاص‌ خود را‬
‫ك قسمت‌‬ ‫دارد و ممكن‌ است‌ ي ‌‬
‫تجاري‌ يا جغرافيايي‌ (به‌ شرح‌‬
‫مندرج‌ در استاندارد حسابداري‌‬
‫شماره‌ ‪ 25‬باعنوان‌‬
‫“ گزارشگري‌ برحسب‌‬
‫قسمتهاي‌ مختلف“ ) يا‬
‫كوچكتر از آن‌ باشد‬

‫‪45‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪A‬‬

‫‪Acquisition date‬‬ ‫استاندار‬ ‫تاريخي‌ است‌ كه‌ در آن‪ ،‬كنترل‌‬ ‫تاري ‌‬


‫خ‬
‫د ‪ 19‬بند‬ ‫خالص‌ داراييها و عمليات‌ واحد‬ ‫تحصي ‌‬
‫ل‬
‫‪9‬‬ ‫تحصيل‌شده‌ به‌ طور مؤثر به‌‬
‫واحد تحصيل‌كننده‌ انتقال‌‬
‫مي‌يابد‬

‫‪Active market‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از بازاري‌ كه‌ كليه‌ استاندار‬ ‫بازار‬


‫د ‪ 26‬بند‬ ‫شرايط‌ زير را دارد‪:‬‬ ‫فعال‬
‫‪9‬‬ ‫الف‪ .‬اقلم‌ مبادله‌ شده‌ در‬
‫س هستند‪،‬‬ ‫بازار متجان ‌‬
‫ب‪ .‬معمول ً خريداران‌ و‬
‫ن مايل‌ در هر زمان‌‬ ‫فروشندگا ‌‬
‫وجود دارند‪ ،‬و‬
‫ج‪ .‬قيمتها براي‌ عموم‌ قابل‌‬
‫دسترسي‌ است‌‪.‬‬

‫‪Actuarial‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از ارزش‌ فعلي‌‬ ‫ارزش‌‬


‫‪present value of‬‬ ‫د ‪ 27‬بند‬ ‫پرداختهاي‌ مورد انتظار به‌‬ ‫فعلي‌‬
‫‪promised‬‬
‫‪5‬‬ ‫اعضاي‌ طرح‌ بابت‌ سنوات‌‬ ‫مزاياي‌‬
‫‪retirement‬‬
‫‪benefits‬‬ ‫خدمت‌ گذشته‌ آنان‌ كه‌ برمبناي‌‬ ‫بازنشست‬
‫مفروضات‌ ا كچوئري‌ محاسبه‌‬ ‫گي‌‬
‫مي‌شود‪ .‬خالص‌ داراييهاي‌‬ ‫مبتني‌بر‬
‫طرح‌ (ارزش‌ ويژه‌ طرح‌)‬ ‫ا كچوئر‬
‫عبارت‌ است‌ از داراييهاي‌ طرح‌‬ ‫ي‌‬
‫منهاي‌ بدهيهاي‌ آن‌ غير از‬
‫ارزش‌ فعلي‌ مزاياي‌‬
‫بازنشستگي‌ مبتني‌بر‬
‫ا كچوئري‌‪.‬‬

‫‪Adjusting events‬‬ ‫استاندار‬ ‫رویدادهایی که شواهدی‬ ‫رویدادها‬


‫‪after the balance‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫در‌ ‌مورد شرایط موجود در‬ ‫ی‬
‫‪sheet date‬‬
‫تاریخ ترازنامه فراهم می‌کند‬ ‫تعدیلی‬
‫بعد از‬
‫تاریخ‬
‫ترازنامه‬

‫‪46‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Advances‬‬ ‫استاندار‬ ‫بخشي‌ از مبالغ‌ دريافتي‌‬ ‫پيش‌دريا‬


‫‪received‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫ط پيمانكار است‌ كه‌ كار‬ ‫توس ‌‬ ‫فت‌‬
‫خ ترازنامه‌‬‫مربوط‌ به‌ آن‌ تا تاري ‌‬ ‫پيمان‌‬
‫انجام‌ نشده‌ است‬

‫‪Agricultural‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مديريت‌ بر‬ ‫فعاليت‬


‫‪activity‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫دگرديسي‌ داراييهاي‌ زيستي‌‬ ‫كشاورز‬
‫‪5‬‬ ‫براي‌ فروش‌‪ ،‬تبديل‌ به‌ توليد‬ ‫ي‬
‫كشاورزي‌ يا افزايش‌‬
‫داراييهاي‌ زيستي‌‪.‬‬

‫‪Agricultural‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از محصول‌‬ ‫تولید‬


‫‪produce‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫برداشت‌ شده‌ از داراييهاي‌‬ ‫كشاورز‬
‫‪5‬‬ ‫زيستي‌ واحد تجاري‌‪.‬‬ ‫ي‌‬

‫‪Asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫حقوق‌ نسبت‌ ب ‌‬


‫ه‬ ‫دارايي‌‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫منافع‌اقتصادي‌ آتي‌ يا ساير‬
‫‪5‬‬ ‫راههاي‌ دستيابي‌ مشروع‌ به‌‬
‫آن‌ منافع‌ كه‌ درنتيجه‌ معاملت‌‬
‫يا ساير رويدادهاي‌ گذشته‌ به‌‬
‫كنترل‌ واحدتجاري‌ درآمده‌‬
‫است‌‬

‫‪Associate‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از يك‌ واحد‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 20‬بند‬ ‫سرمايه‌پذير كه‌ واحد‬ ‫تجاري‌‬
‫‪2‬‬ ‫ن نفوذ قابل‌‬‫سرمايه‌گذار در آ ‌‬ ‫وابسته‬
‫ملحظه‌ دارد‪ ،‬اما واحد تجاري‌‬
‫فرعي‌ يا مشاركت‌ خاص‌ واحد‬
‫سرمايه‌گذار نيست‌‪.‬‬

‫‪Attachment date‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از تاریخ شروع‬ ‫تاريخ‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫پذیرش خطر توسط بیمه‌گر‬ ‫شروع‬
‫‪3‬‬ ‫طبق قرارداد بیمه‪.‬‬ ‫پوشش‬
‫بیمه‌ای‬

‫‪B‬‬

‫‪47‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Biological asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از حيوان‌ يا گياه‌‬ ‫داراي ‌‬


‫ي‬
‫د ‪ 26‬بند‬ ‫زنده‌‪.‬‬ ‫زيستي‬
‫‪5‬‬

‫‪Biological‬‬ ‫شامل‌ فرايندهاي‌ رشد‪ ،‬تحليل‌‪ ،‬استاندار‬ ‫دگرديس‬


‫‪transformation‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫توليد و توليد مثل‌ است‌ كه‌ ب ‌‬
‫ه‬ ‫ي‌‬
‫مي‌ دارايي‌ ‪5‬‬ ‫تغييرات‌ كيفي‌ يا ك ّ‬
‫زيستي‌ مي‌انجامد‪.‬‬

‫‪Borrowing costs‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از سود تضمين‌‬ ‫مخارج‌‬


‫د ‪ 13‬بند‬ ‫شده‌‪ ،‬كارمزد و ساير مخارجي‌‬ ‫تأمين‌‬
‫‪4‬‬ ‫كه‌ واحد تجاري‌ براي‌ تأمين‌‬ ‫مالي‌‬
‫منابع‌ مالي‌ متحمل‌ مي‌شود‬

‫‪Business‬‬ ‫مجموعه‌اي يکپارچه از فعاليتها استاندار‬ ‫فعاليت‬


‫د ‪ 19‬بند‬ ‫و داراييهايي است که براي‬ ‫تجاري‬
‫‪9‬‬ ‫دستيابي به اهداف زير اداره‬
‫مي‌شوند‪:‬‬
‫الف‪ .‬کسب بازدهي براي‬
‫سرمايه‌گذاران‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬کسب منافع اقتصادي از‬
‫طريق کاهش هزينه‌ها يا ساير‬
‫راهها بصورت مستقيم و‬
‫به‌تناسب براي شرکاي آن‬

‫‪Business‬‬ ‫استاندار‬ ‫تجميع واحدها يا فعاليتهاي‬ ‫تركيب‌‬


‫‪combination‬‬ ‫د ‪ 19‬بند‬ ‫تجاري جداگانه در قالب‬ ‫تجاري‌‬
‫يک شخصيت اقتصادي است که ‪9‬‬
‫براثر کسب کنترل خالص‬
‫داراييها و عمليات واحد ديگر‬
‫پديد مي‌آيد‬

‫‪48‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Business‬‬ ‫استاندار‬ ‫جزئي‌ قابل‌ تفكيك‌ از واحد‬ ‫قسمت‌‬


‫‪segment‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫تجاري‌ است‌ كه‌ يك‌ محصول‌ يا‬ ‫تجاري‌‬
‫‪6‬‬ ‫خدمت‌ يا گروهي‌ از محصولت‌‬
‫يا خدمات‌ مرتبط‌ را ارائه‌‬
‫مي‌كند و داراي‌ مخاطره‌ و‬
‫بازده‌اي‌ متفاوت‌ از ساير‬
‫قسمتهاي‌ واحد تجاري‌ است‌‪.‬‬
‫عوامل‌ زير بايد در تعيين‌‬
‫محصولت‌ و خدمات‌ مرتبط‌‬
‫در نظر گرفته‌ شود ‪:‬‬
‫الف‪ .‬ماهيت‌ محصولت‌ يا‬
‫خدمات‌‪،‬‬
‫ب‪ .‬ماهيت‌ فرآيندهاي‌ توليد‪،‬‬
‫ج‪ .‬نوع‌ يا طبقه‌ مشتريان‌ براي‌‬
‫محصولت‌ يا خدمات‌‪،‬‬
‫د‪ .‬روشهاي‌ توزيع‌ محصولت‌ يا‬
‫ارائه‌ خدمات‌‪ ،‬و‬
‫ت مربوط‌‪،‬‬ ‫ه‪ .‬ماهيت‌ مقررا ‌‬
‫يو‬ ‫براي‌ مثال‌‪ ،‬مقررات‌ بانك ‌‬
‫بيمه‌اي‌‪.‬‬

‫‪C‬‬

‫‪Carrying amount‬‬ ‫مبلغي‌ كه‌ دارايي‌ پس از كسر استاندار‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫استهلك‌ انباشته‌ و زيان‌‬ ‫دفتر ‌‬
‫ي‬
‫كاهش‌ ارزش‌ انباشته مربوط‌ ‪5 ،‬‬
‫به‌ آن‌ مبلغ‌ در ترازنامه منعکس‬
‫مي‌شود‬

‫‪Carrying amount‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ كه‌ دارايي‌ پس از كسر‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫استهلك‌ انباشته‌ و كاهش‌‬ ‫دفتر ‌‬
‫ي‬
‫‪5‬‬ ‫ه آن‌‬
‫ارزش‌ انباشته مربوط‌‪ ،‬ب ‌‬
‫مبلغ‌ در ترازنامه‌ منعكس‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪Carrying amount‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ است‌ كه‌ دارايي‌ به‌ آن‌‬ ‫مبلغ‌‬

‫‪49‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫د ‪ 26‬بند‬ ‫مبلغ‌ در ترازنامه‌ منعكس‌‬ ‫دفتري‌‬


‫‪9‬‬ ‫مي‌شود‪.‬‬

‫‪Cash‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از موجودي‌ نقد و‬ ‫وجه نقد‬


‫د ‪ 2‬بند‬ ‫سپرده‌هاي‌ ديداري‌ نزد بانكها‬
‫‪11‬‬ ‫و مؤسسات‌ مالي‌ اعم از‬
‫ريالي‌ و ارزي‌ (شامل‌‬
‫سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌‬
‫ن سررسيد) به‌‬ ‫كوتاه‌مدت‌ بدو ‌‬
‫كسر اضافه‌ برداشتهايي‌ كه‌‬
‫ي مورد‬ ‫بدون‌ اطلع‌ قبل ‌‬
‫مطالبه‌ قرار مي‌گيرد‪.‬‬

‫‪Cash flow‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از افزايش‌ يـا‬ ‫جريـا ‌‬


‫ن‬
‫د ‪ 2‬بند‬ ‫كاهش‌ در مبلـغ‌ وجه نقد‬ ‫وجه نقد‬
‫‪11‬‬ ‫ناشي از معاملت با اشخاص‌‬
‫حقيقي‌ يا حقوقي‌ مستقل‌ از‬
‫شخصيت‌ حقوقي‌ واحـد‬
‫تجـاري‌ و ناشي از سايـر‬
‫رويدادها‬

‫‪Cash flows‬‬ ‫استاندار‬ ‫ن استاندارد شامل‌‬‫ي در اي ‌‬


‫جريانها ‌‬
‫‪arising from‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫وجه نقد جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌ و‬
‫‪operating‬‬
‫‪activities‬‬
‫‪11‬‬ ‫ناشي از خروجي‌ ناشي از فعاليتهاي‌‬
‫فعاليتها عملياتي‌ به‌ شرح‌ تعريف‌ مندرج‌‬
‫در همين‌ بند و نيز آن‌ دسته‌ از‬ ‫ي‌‬
‫ت كه‌‬‫عملياتي جريانهاي‌ نقدي‌ اس ‌‬
‫ماهيتا ً به‌ طور مستقيم‌ قابل‌‬
‫ارتباط‌ با ساير طبقات‌‬
‫جريانهاي‌ نقدي‌ صورت‌ جريان‌‬
‫وجوه نقد نباشد‬

‫‪Claim‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از مبلغ قابل‬ ‫خسارت‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫پرداخت در اثر وقوع حوادث‬
‫‪3‬‬ ‫تحت پوشش قرارداد بيمه‬

‫‪50‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Close members‬‬ ‫استاندار‬ ‫خويشاوند نسبي و سببي فرد‬ ‫خويشاون‬


‫‪of the family of‬‬ ‫د ‪ 12‬بند‬ ‫که انتظار می‌رود در معامله با‬ ‫دان‬
‫‪an individual‬‬
‫‪6‬‬ ‫واحد تجاری‪ ،‬وی را تحت نفوذ‬ ‫نزديک‬
‫قرار دهد یا تحت نفوذ وی‬
‫واقع شود که معمول ً شامل‬
‫خويشاوندان نسبي و سببي‬
‫طبقه‌اول تا سوم است‬

‫‪Commencement‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از تاريخ‌ در اختيار استاندار‬ ‫آغاز‬


‫‪of the lease term‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫ي يا آغاز تعلق‌‬
‫گرفتن‌ داراي ‌‬ ‫اجاره‬
‫‪5‬‬ ‫گرفتن‌ اجاره‌بها‪ ،‬هر كدام‌‬
‫م است‌‪.‬‬‫مقد ‌‬

‫‪Component of‬‬ ‫استاندار‬ ‫يک بخش جزئي‌ از عمليات‌ واحد تجار ‌‬


‫ي‬
‫‪an entity‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫يا گروه‌ كه‌ اهميت‌ نسبي‌ دارد‬ ‫از واحد‬
‫و به طور جداگانه‌ قابل‌‬ ‫تجاري‌‬
‫شناسايي‌ است‌ و فعاليتها‪،‬‬
‫داراييها و نتايج‌ مربوط‌ به‌ آن‌‬
‫را بتوان‌ به‌ وضوح‌ از بقيه‌‬
‫فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ تميز‬
‫داد‪ .‬يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌‬
‫معمول ً خطوط‌ توليد يا‬
‫بازارهاي‌ جداگانه‌ خاص‌ خود را‬
‫ك قسمت‌‬ ‫دارد و ممكن‌ است‌ ي ‌‬
‫تجاري‌ يا جغرافيايي‌ (به‌ شرح‌‬
‫مندرج‌ در استاندارد حسابداري‌‬
‫شماره‌ ‪ 25‬باعنوان‌‬
‫“ گزارشگري‌ برحسب‌‬
‫قسمتهاي‌ مختلف“ ) يا‬
‫كوچكتر از آن‌ باشد‬

‫‪Condensed‬‬ ‫استاندار‬ ‫حداقل‌ شامل‌ صورتهاي‌ مالي‌‬ ‫صورتها‬


‫‪financial‬‬ ‫د ‪ 22‬بند‬ ‫اساسي‌ و گزيده‌اي‌ از‬ ‫ي‌ مالي‌‬
‫‪statements‬‬
‫‪3‬‬ ‫يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مطابق‌‬ ‫فشرده‌‬
‫ن استاندارد است‌‪.‬‬ ‫الزامات‌ اي ‌‬

‫‪51‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Consolidated‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي يک گروه است‬‫صورتهاي‌ مال ‌‬ ‫صورتها‬


‫‪financial‬‬ ‫د ‪ 18‬بند‬ ‫که آن گروه به عنوان يک‬ ‫ي‌ مالي‌‬
‫‪statements‬‬
‫‪4‬‬ ‫شخصيت اقتصادي واحد‬ ‫تلفيقي‬
‫محسوب مي‌شود‬

‫‪Consolidation‬‬ ‫استاندار‬ ‫فرايند تعديل‌ و تركيب‌‬ ‫تلفيق‌‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫اطلعات‌ صورتهاي‌ مالي‌‬
‫‪4‬‬ ‫جداگانه‌ يك‌ واحد تجاري‌ اصلي‌‬
‫و صورتهاي مالي واحدهاي‌‬
‫تجاري‌ فرعي‌ آن‌ به‌ منظور‬
‫تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌‬
‫ت مالي‌ گروه‌‬ ‫است كه‌ اطلعا ‌‬
‫ه عنوان‌ شخصيت‌ اقتصادي‌‬ ‫را ب ‌‬
‫واحد ارائه‌ مي‌كند‬

‫‪Constructing‬‬ ‫استاندار‬ ‫مجموعه فعاليتهايي است که‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 29‬بند‬ ‫براي طراحي و احداث املک‬ ‫ي‬
‫‪6‬‬ ‫براي فروش ضروري است‪.‬‬ ‫ساخت‬
‫تحصيل زمين براي احداث و‬ ‫املک‬
‫فروش ساختمان و يا‬
‫آماده سازي و فروش زمين‪،‬‬
‫به طور کلي يا جزئي‪ ،‬بخشي‬
‫از اين فعاليت است‪.‬‬

‫‪Construction‬‬ ‫پيماني‌ است‌ كه‌ براي‌ طراحي‌‪ ،‬استاندار‬ ‫پيما ‌‬


‫ن‬
‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫توليد يا ساخت‌ يك‌ دارايي‌‬ ‫بلندمد ‌‬
‫ت‬
‫منفرد قابل‌ ملحظه‌ يا ارائـه‌‬
‫خدمات‌ (يا تركيبي‌ از داراييها‬
‫يا خدمات‌ كه‌ تواما ً يك‌ پروژه‌‬
‫را تشكيل‌ دهد) منعقد مي‌شود‬
‫ت زمان‌ لزم‌ براي‌ تكميل‌‬ ‫و مد ‌‬
‫ن است‌ كه‌‬ ‫ً‬
‫پيمان‌ عمدتا چنا ‌‬
‫فعاليت‌ پيمان‌ در دوره‌هاي‌‬
‫مالي‌ متفاوت‌ قرار مي‌گيرد ‪.‬‬
‫ن استاندارد‪،‬‬ ‫پيماني‌ كه‌ طبق‌ اي ‌‬
‫ي مي‌گردد‪،‬‬ ‫بلندمدت‌ تلق ‌‬
‫معمول ً در طول‌ مدتي‌ بيش از‬
‫يكسال‌ انجام‌ خواهد شد ‪.‬‬

‫‪52‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫با اين حال‌‪ ،‬مدت‌ بيش از‬


‫يكسال‌‪ ،‬مشخصه‌ اصلي‌ يك‌‬
‫پيمان‌ بلندمدت‌ نيست‌ ‪ .‬برخي‌‬
‫ت كمتر از‬ ‫پيمانهاي‌ با مد ‌‬
‫يكسال‌‪ ،‬هرگاه‌ از نظر فعاليت‌‬
‫دوره‌‪ ،‬داراي‌ چنان‌ اهميت‌‬
‫ي باشد كه‌ عدم‌ انعكاس‌‬ ‫نسب ‌‬
‫درآمد و هزينه‌ عملياتي‌ و سود‬
‫مربوط‌ به‌ آن‌ منجر به‌ مخدوش‌‬
‫شدن‌ درآمد و هزينه‌ عملياتي‌‬
‫و نتايج‌ دوره‌ و عدم‌ ارائـه‌‬
‫تصويري‌ مطلوب‌ توسط‌‬
‫ي گردد‪ ،‬بايد‬ ‫صورتهاي‌ مال ‌‬
‫به عنوان‌ پيمان‌ بلندمدت‌‬
‫محسوب‌ شود‪ ،‬مشروط‌ بر‬
‫ه در واحد‬ ‫اينكه‌ رويـه‌ متخذ ‌‬
‫تجاري‌ از سالي‌ به‌ سال‌ ديگر‬
‫به طور يكنواخت‌ اعمال‌ گردد‬

‫‪Constructive‬‬ ‫تعهدي است ناشی از اقدامات استاندار‬ ‫تعهد‬


‫‪obligation‬‬ ‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫واحد تجاري در مواردی که‬ ‫عرفي‬
‫واحد تجاري با توجه به نحوه‬
‫عمل خود در گذشته‪،‬‬
‫سیاستهاي اعلم شده يا‬
‫آئين‌نامه‌هاي جاري کاملً‬
‫مشخص‪ ،‬به ساير اشخاص‬
‫نشان داده است که‬
‫مسئوليتهاي‌ خاصي را خواهد‬
‫پذيرفت‪ ،‬و در نتيجه‪ ،‬واحد‬
‫تجاري انتظاري بجا براي آنها‬
‫ايجاد کرده است که‬
‫مسئوليتهاي خود را ايفا‬
‫خواهد کرد‬

‫‪Consumable‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ طبقه‌اي‌ از داراييهاي‌‬ ‫داراي ‌‬


‫ي‬
‫‪biological assets‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫زيستي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌ واجد‬ ‫زيستي‌‬
‫‪5‬‬ ‫ه براي‌‬
‫شرايط‌ تعيين‌ شد ‌‬ ‫غير مولد‬
‫ي مولد نيست‌‪.‬‬ ‫داراييهاي‌ زيست ‌‬

‫‪53‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Contingent asset‬‬ ‫يک دارايي غیرقطعی است که استاندار‬ ‫دارايي‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫از رويدادهاي گذشته ناشي‬ ‫احتمالي‬
‫مي‌شود و وجود آن تنها از‬
‫طريق وقوع يا عدم وقوع يک‬
‫يا چند رويداد نامشخص آتي که‬
‫بطور کامل تحت کنترل واحد‬
‫تجاري نيست‪ ،‬تأييد خواهد شد‬

‫‪Contingent‬‬ ‫استاندار‬ ‫الف‪.‬تعهدی غیرقطعی است‬ ‫بدهي‬


‫‪liability‬‬ ‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫که از رويدادهاي گذشته ناشي‬ ‫احتمالي‬
‫مي‌‌شود و وجود آن تنها‬
‫ازطريق وقوع يا عدم وقوع‬
‫يک يا چند رويداد نامشخص‬
‫آتي که بطور کامل در کنترل‬
‫واحد تجاري نيست‪،‬تأييد خواهد‬
‫شد‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬تعهدی فعلي است که از‬
‫رويدادهاي گذشته ناشي‬
‫مي‌شود اما بدليل زير‬
‫شناسايي نمي‌شود‪:‬‬
‫‪ .1‬خروج منافع اقتصادي براي‬
‫تسويه تعهد محتمل نيست‪.‬‬
‫‪ .2‬مبلغ تعهد را نمي‌توان با‬
‫قابليت اتکاي کافي‬
‫اندازه‌گيري کرد‪.‬‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫توانایی راهبري سیاستهای‬ ‫کنترل‬


‫د ‪ 12‬بند‬ ‫مالی و عملیاتی يک واحد‬
‫‪6‬‬ ‫تجاری به‌منظور کسب منافع‬
‫اقتصادی از فعاليتهاي آن‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي راهبري ‌سياستهاي‌‬ ‫تواناي ‌‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫مالي‌ و عملياتي‌ يك‌ واحد‬
‫‪4‬‬ ‫تجاري‌ به منظور كسب‌ منافع‌‬
‫از فعاليتهاي‌ آن‌‬

‫‪54‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي راهبري‌ سياستهاي‌‬ ‫تواناي ‌‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 19‬بند‬ ‫مالي‌ و عملياتي‌ يك‌ واحد يا‬
‫فعاليت تجاري‌ به‌ منظور كسب‌ ‪9‬‬
‫ع اقتصادي‌ از آن‌‬‫مناف ‌‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از توانايي‌ هدايت‌‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 20‬بند‬ ‫ي و عملياتي‌‬‫سياستهاي‌ مال ‌‬
‫‪2‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ به منظور‬
‫كسب‌ منافع‌ اقتصادي‌ از‬
‫فعاليتهاي‌ آن‌‬

‫‪Control‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از توانايي‌ هدايت‌‬ ‫كنترل‬


‫د ‪ 23‬بند‬ ‫ي و عملياتي‌‬‫سياستهاي‌ مال ‌‬
‫‪2‬‬ ‫ك فعاليت‌ اقتصادي‌ به منظور‬ ‫ي ‌‬
‫كسب‌ منافع‌ ‪.‬‬

‫‪Cost‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ‌ وجه‌ نقد يا معادل‌ نقد‬ ‫بهاي‌‬


‫د ‪ 11‬بند‬ ‫پرداختي‌ و يا ارزش‌ منصفانه‌‬ ‫تمام‌‬
‫‪5‬‬ ‫ي كه‌ جهت‌‬
‫ساير مابه‌ازاهاي ‌‬ ‫شده‌‬
‫تحصيل‌ يك‌ دارايي‌ در زمان‌‬
‫تحصيل‌ يا ساخت آن واگذار‬
‫شده‌ است‌ و در صورت‬
‫مصداق‪ ،‬مبلغي که براساس‬
‫الزامات خاص ساير‬
‫استانداردهاي حسابداري‬
‫(مانند مخارج تأمين مالي) به‬
‫آن دارايي تخصيص يافته است‬

‫‪Cost‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ‌ وجه‌ نقد يا معادل‌ نقد‬ ‫بهاي‌‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫پرداختي‌ يا ارزش‌ منصفانه‌‬ ‫تمام‌‬
‫‪5‬‬ ‫ي كه‌ جهت‌‬
‫ساير مابه‌ازاهاي ‌‬ ‫شده‌‬
‫تحصيل‌ يك‌ دارايي‌ در زمان‌‬
‫تحصيل‌ يا ايجاد آن‪ ،‬واگذار‬
‫شده‌ است‪ ،‬يا حسب مورد‪،‬‬
‫مبلغي که در زمان شناخت‬
‫اوليه براساس الزامات خاص‬
‫ساير استانداردهاي‬
‫حسابداري‪ ،‬به آن دارايي‬

‫‪55‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫تخصيص يافته است (مانند‬


‫مخارج تأمين مالي)‪.‬‬

‫‪Cost‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ روش‌ حسابداري‌ است‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫روش‌‬
‫د ‪ 20‬بند‬ ‫براساس‌ آن‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌‬ ‫بهاي‌‬
‫‪2‬‬ ‫تمام‌شده‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ ثبت‌ مي‌شود‪.‬‬
‫در اين‌ روش‌‪ ،‬واحد‬
‫سرمايه‌گذار‪ ،‬سود حاصل‌ از‬
‫سرمايه‌گذاري‌ را تنها‬
‫تا ميزاني‌ به عنوان‌ درآمد‬
‫شناسايي‌ مي‌كند كه‌ از محل‌‬
‫ه واحد‬ ‫سودهاي‌ خالص‌ انباشت ‌‬
‫سرمايه‌پذير بعد از تاريخ‌‬
‫تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌‪ ،‬دريافت‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪Cost plus‬‬ ‫استاندار‬ ‫پيمان‌ بلند مدتي‌ است‌ كه‌ به‌‬ ‫پيمان‌‬
‫‪contract‬‬ ‫ن مخارج‌ قابل‌ قبول‌ يا د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫موجب‌ آ ‌‬ ‫اماني‌‬
‫ن پيمان‌ به‌‬ ‫(پيمان‌ با مشخص‌ شده‌ در مت ‌‬
‫حق‌الزحم پيمانكار تأديه‌ و درصد معيني‌‬
‫از مخارج‌ مزبور يا حق‌الزحمه‌‬ ‫ه‌‬
‫مبتني‌بر ثابتي‌ نيز به‌ پيمانكار پرداخت‌‬
‫شود‬ ‫مخارج‌)‌‬

‫‪Current‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ طبقه‌اي‌ از سرمايه‌گذاريها‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫گفته‌ مي‌شود كه‌‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ نباشد‬ ‫جاري‌‬

‫‪D‬‬

‫‪Date of‬‬ ‫استاندار‬ ‫تاریخی است که مدیریت‪،‬‬ ‫تاریخ‬


‫‪authorization for‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫صورتهای مالی را به‌طور‬ ‫تأیید‬
‫‪issue‬‬
‫رسمی و برای آخرین بار‬ ‫صورتها‬
‫به‌منظور انتشار‪ ،‬تأیید می‌کند‪.‬‬ ‫ی مالی‬
‫تاریخ تأیید صورتهای مالی‬
‫تلفیقی‪ ،‬تاریخی است که‬
‫صورتهای مالی یاد شده‬

‫‪56‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫توسط مدیریت واحد تجاری‬


‫اصلی به‌منظور انتشار تأیید‬
‫می‌شود‬

‫‪Depreciable‬‬ ‫بهاي‌ تمام‌ شده‌ دارايي‌ يا ساير استاندار‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫‪amount‬‬ ‫مبالغ‌ جايگزين‌ بهاي تمام شده د ‪ 11‬بند‬ ‫استهلك‌‬
‫‪5‬‬ ‫پس از کسر ارزش باقيمانده‌‬ ‫پذير‬
‫آن‬

‫‪Depreciable‬‬ ‫بهاي‌ تمام‌ شده‌ دارايي‌ يا ساير استاندار‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫‪amount‬‬ ‫م شده‌ د ‪ 17‬بند‬
‫مبالغ‌ جايگزين‌ بهاي‌ تما ‌‬ ‫استهلك‌‬
‫‪5‬‬ ‫ي ‪ ،‬به‌ كسر‬
‫در صورتهاي‌ مال ‌‬ ‫پذير‬
‫ارزش‌ باقيمانده‌ آن‬

‫‪Depreciated‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از بهاي ناخالص‬ ‫بهاي‬


‫‪replacement cost‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫جايگزيني يک دارايي (يعني‬ ‫جايگزين‬
‫‪5‬‬ ‫بهاي جاري جايگزيني يک‬ ‫ي‬
‫دارايي نو با توان خدمت‌دهي‬ ‫مستهلک‬
‫مشابه) پس از کسر استهلک‬ ‫شده‬
‫مبتني بر بهاي مزبور و مدت‬
‫استفاده شده از آن دارايي‬

‫‪Depreciation‬‬ ‫استاندار‬ ‫تخصيص‌ سيستماتيك‌ مبل ‌‬


‫غ‬ ‫استهلك‌‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫استهلك‌ پذير يك‌ دارايي‌ طي‌‬
‫‪5‬و‬ ‫عمر مفيد آن‌‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪Development‬‬ ‫استاندار‬ ‫بکارگيري دستاوردهاي‬ ‫توسعه‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫تحقيقاتي يا ساير دانشها‬
‫‪5‬‬ ‫در قالب يک برنامه يا طرح‬
‫براي توليد مواد‪ ،‬تجهيزات‪،‬‬
‫محصولت‪ ،‬فرايندها‪،‬‬
‫سيستمها يا خدمات جديد‪ ،‬يا‬
‫بهسازي اساسي مواردي که‬
‫قبل ً توليد يا ارائه گرديده و يا‬

‫‪57‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫استقرار يافته است‪ ،‬پيش از‬


‫آغاز توليد يا کاربرد تجاري‬

‫‪Development‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ است‌ كه‌ بخش‌ استاندار‬ ‫واحد‬


‫‪stage enterprises‬‬ ‫عمده‌ كوششهاي‌ خود را براي‌ د ‪ 24‬بند‬ ‫تجاري‌‬
‫در مرحله‌ ايجاد يك‌ فعاليت‌ جديد بكار برد ‪3‬‬
‫و يكي‌ از شرايط‌ زير در مورد‬ ‫قبل از‬
‫بهره‌بردا آن‌ صدق‌ كند‪:‬‬
‫الف‪ .‬عمليات‌ اصلي‌‬ ‫ري‬
‫برنامه‌ريزي‌ شده‌‪ ،‬شروع‌ نشده‌‬
‫باشد‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬عمليات‌ اصلي‌‬
‫برنامه‌ريزي‌شده‌‪ ،‬شروع‌ شده‌‬
‫ولي‌ درآمد عملياتي‌ قابل‌‬
‫توجهي‌ از آن‌ حاصل‌ نشده‌‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪Dividends‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبالغي‌ از سود توزيع‌ شد ‌‬


‫ه‬ ‫سود‬
‫د ‪ 3‬بند ‪6‬‬ ‫واحد سرمايه‌پذير كه‌ متناسب‌‬ ‫سهام‌‬
‫با سهم‌الشركه‌ واحد تجاري‌‬
‫عايد آن‌ مي‌شود‬

‫‪E‬‬

‫‪Economic life‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از ‪:‬‬ ‫عمر‬


‫د ‪ 21‬بند‬ ‫اقتصادي‌ الف‪ .‬مدت‌ زماني‌ كه‌ انتظار‬
‫‪5‬‬ ‫مي‌رود يك‌ دارايي‌ از لحاظ‌‬
‫اقتصادي‌ توسط‌ يك‌ يا چند‬
‫كاربر قابل‌ استفاده‌ باشد‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬تعداد توليد يا واحدهاي‌‬
‫مشابهي‌ كه‌ انتظار مي‌رود در‬
‫فرايند استفاده‌ از دارايي‌‬
‫توسط‌ يك‌ يا چند‬
‫ه كسب‌ شود‬ ‫استفاده‌كنند ‌‬

‫‪Entities‬‬ ‫ي استاندار‬‫عبارت‌ است‌ از تشكلي‌ قانون ‌‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 23‬بند‬ ‫يا قراردادي‌‪ ،‬اعم‌ از ثبت‌شد ‌‬
‫ه‬ ‫تجاري‌‬

‫‪58‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪2‬‬ ‫يا ثبت‌نشده‌‪ ،‬يا هر شخص‌ يا‬


‫تشكلي‌ كه‌ يك‌ فعاليت‌‬
‫اقتصادي‌ را از جانب‌ خود‬
‫براي‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ خاص‌‬
‫اداره‌ مي‌كند ‪.‬‬

‫‪Entity-specific‬‬ ‫استاندار‬ ‫ارزش‌ فعلي‌ خالص جريانهاي‌‬ ‫ارزش‌‬


‫‪value‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫اقتصادي‌ نقدي‌ آتي ناشي از کاربرد‬
‫‪5‬‬ ‫مستمر دارايي ازجمله‬
‫جريانهاي نقدي ناشي از‬
‫واگذاري نهايي آن‬

‫‪Entity-specific‬‬ ‫استاندار‬ ‫خالص ارزش‌ فعلي‌ جريانهاي‌‬ ‫ارزش‌‬


‫‪value‬‬ ‫د ‪ 17‬بند‬ ‫اقتصادي‌ نقدي‌ آتي ناشي از کاربرد‬
‫‪5‬‬ ‫مستمر دارايي از جمله‬
‫جريانهاي نقدي ناشي از‬
‫واگذاري نهايي آن‬

‫‪Equity method‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ روش‌ حسابداري‌ است‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫رو ‌‬
‫ش‬
‫د ‪ 20‬بند‬ ‫براساس‌ آن‌ سرمايه‌گذاري‌ در‬ ‫ارزش‌‬
‫‪2‬‬ ‫ه بهاي‌‬
‫تاريخ‌ تحصيل‌ ب ‌‬ ‫ه‬
‫ويژ ‌‬
‫ه ثبت‌ مي‌شود و پس‌‬ ‫تمام‌شد ‌‬
‫ن بابت‌ تغيير در سهم‌ واحد‬ ‫از آ ‌‬
‫سرمايه‌گذار از خالص‌‬
‫داراييهاي‌ واحد سرمايه‌پذير‬
‫پس‌ از تاريخ‌ تحصيل‌‪ ،‬تعديل‌‬
‫مي‌شود‪ .‬سهم‌ واحد‬
‫سرمايه‌گذار از نتايج‌ عملكرد‬
‫واحد سرمايه‌پذير در صورت‌‬
‫سود و زيان‌ منعكس‌ مي‌شود‬

‫‪Equity method‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ روش‌ حسابداري‌ است‌ كه‌‬ ‫رو ‌‬


‫ش‬
‫براساس‌ آن‌ سهم‌ شريك‌ خاص‌ د ‪ 23‬بند‬ ‫ارزش‌‬
‫‪2‬‬ ‫در واحد تجاري‌ تحت‌ كنترل‌‬ ‫ه‬
‫ويژ ‌‬
‫مشترك‌ ابتدا به‌ بهاي‌ تمام‌شده‌‬
‫ن بابت‌‬ ‫ثبت‌ مي‌شود و پس‌ از آ ‌‬
‫تغيير درسهم‌ وي‌ از خالص‌‬

‫‪59‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫داراييهاي‌ واحد تجاري‌ تح ‌‬


‫ت‬
‫كنترل‌ مشترك‌ تعديل‌ مي‌گردد‪.‬‬
‫سهم‌ شريك‌ خاص‌ از نتايج‌‬
‫عملكرد واحد تجاري‌ تحت‌‬
‫كنترل‌ مشترك‌ در صورت‌ سود‬
‫و زيان‌ منعكس‌ مي‌شود‪.‬‬

‫‪Events after the‬‬ ‫استاندار‬ ‫رویدادهای مطلوب و‬ ‫رویدادها‬


‫‪balance sheet‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫نامطلوبی است که بین تاریخ‬ ‫ی بعد از‬
‫ترازنامه و تاریخ تأیید‬ ‫تاریخ‬
‫صورتهای مالی رخ می‌دهد‬ ‫ترازنامه‬

‫‪Exceptional‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي به‌ آن‌ دسته‌ از جريانها ‌‬


‫ي‬ ‫جريانها ‌‬
‫‪(Special) cash‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫ي وجه نقد‬ ‫ورودي‌ و خروج ‌‬ ‫نقدي‌‬
‫‪flows‬‬
‫‪11‬‬ ‫استثنايي اطلق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌‬
‫اهميت‌ نسبي‌ است‌‪ ،‬از‬
‫فعاليتهاي‌ عادي‌ واحد تجاري‌‬
‫ناشي‌ مي‌شود و اقلمي‌ را‬
‫در بر مي‌گيرد كه‌ به منظور‬
‫ه تصويري‌ مطلوب‌ از‬ ‫ارائـ ‌‬
‫انعطاف‌ پذيري‌ واحد تجاري‌‪،‬‬
‫افشاي‌ جداگانه‌ آنها به‌ لحاظ‌‬
‫استثنايي‌ بودن‌ ماهيت‌ يا وقوع‌‬
‫ضرورت‌ مي‌يابد‪ .‬اين‌ اقلم‌‬
‫لزوما ً با اقلم‌ استثنايي‌ مندرج‌‬
‫در صورت‌ سود و زيان‌ ارتباط‌‬
‫ندارد‬

‫‪Exceptional‬‬ ‫استاندار‬ ‫اقلمي‌ با اهميت‌ است‌ كه‌‬ ‫اقلم‌‬


‫‪(Special) items‬‬ ‫ن رويدادها يا معاملتي‌ د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫استثنايي‌ منشأ آ ‌‬
‫مي‌باشد كه‌ در چارچوب‌‬
‫فعاليتهاي‌ عادي‌ شركت‌ واقع‌‬
‫مي‌گردد و به منظور ارائـه‌‬
‫تصويري‌ مطلوب‌‪ ،‬افشاي‌‬
‫جداگانه‌ آنها‪ ،‬منفردا ً يا در‬
‫صورت‌ تشابه‌ نوع‌‪ ،‬در مجموع‌‪،‬‬
‫ي بودن‌ ماهيت‌‬ ‫به لحاظ‌ استثناي ‌‬
‫يا وقوع‌ ضرورت‌ مي‌يابد‬

‫‪60‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Exchange‬‬ ‫فرايندي‌ است‌ كه‌ از طريق‌ آن‌‪ ،‬استاندار‬ ‫تسعير‬


‫د ‪ 16‬بند‬ ‫اطلعات‌ مالي‌ مبتني بر ارز‪،‬‬
‫برحسب‌ واحد پول‌ گزارشگري‌ ‪7‬‬
‫بيان‌ شود‪ .‬واژه‌ تسعير‪،‬‬
‫گزارش‌ معاملت‌ منفرد ارزي‌‬
‫برحسب‌ واحد پول‌ گزارشگري‌‬
‫و همچنين‌ برگردان‌ يك‌‬
‫ه كامل‌ صورتهاي‌ مالي‌‬ ‫مجموع ‌‬
‫تهيه‌ شده‌ بر حسب‌ ارز به‌‬
‫واحد پول‌ گزارشگري‌ را در بر‬
‫مي‌گيرد‪.‬‬

‫‪Exchange‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از تفاوت‌‬ ‫تفاوت‌‬


‫‪difference‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫ناشي از تسعير ميزان‌ معيني‌‬ ‫تسعير‬
‫‪7‬‬ ‫از يك‌ ارز به‌ واحد پول‌‬
‫گزارشگري‌ با نرخهاي‌تسعير‬
‫متفاوت‌‬

‫‪Exchange rate‬‬ ‫استاندار‬ ‫ل دو‬


‫عبارت‌ است‌ از نرخ‌ تبدي ‌‬ ‫نر ‌‬
‫خ‬
‫د ‪ 16‬بند‬ ‫واحد پولي‌ به‌ يكديگر (شامل‌‬ ‫تسعير‬
‫‪7‬‬ ‫انواع‌ نرخهاي‌ برابري‌ رسمي‌‪،‬‬
‫قراردادي‌ و غيره‌) كه‌ در‬
‫فرايند تسعير بكار گرفته‌‬
‫مي‌ شود‬

‫‪Expected losses‬‬ ‫استاندار‬ ‫زيانهايي‌ است‌ كه‌ انتظار‬ ‫زيانهاي‌‬


‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫مي‌رود در طول‌ مدت‌ پيمان‌‬ ‫قابل‌‬
‫ب مبالغ‌‬ ‫پيش‌بيني‌ ايجاد شود (با احتسا ‌‬
‫براوردي‌ هزينه‌ كارهاي‌‬
‫اصلحي‌ و تضميني‌ و هرگونه‌‬
‫هزينه‌هاي‌ مشابهي‌ كه‌ تحت‌‬
‫شرايط‌ پيمان‌ قابل‌ بازيافت‌‬
‫نيست‌) ‪ .‬مبلغ‌ زيان‌ مذكور‬
‫بدون‌ توجه‌ به‌ موارد زير‬
‫براورد مي‌شود‪:‬‬
‫الف‪ .‬شروع‌ يا عدم‌ شروع‌ كار‬
‫پيمان‌‬
‫ب‪ .‬حصه‌اي‌ از كار كه‌ تا تاريخ‌‬

‫‪61‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ترازنامه‌ انجام‌ شده‌ است‬


‫ج‪ .‬ميزان‌ سودي‌ كه‌ انتظار‬
‫مي‌رود از پيمانهاي‌ ديگر (به‌‬
‫ي كه‌ طبق‌‬‫استثناي‌ پيمانهاي ‌‬
‫بند ‪ 6‬پيمان‌ واحد تلقي‌‬
‫مي‌شود) حاصل‌ شود‬

‫‪Extraordinary‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي به‌ آن‌ دسته‌ از جريانها ‌‬


‫ي‬ ‫جريانها ‌‬
‫‪cash flows‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫ي وجه نقد‬ ‫ورودي‌ و خروج ‌‬ ‫نقدي‌‬
‫‪11‬‬ ‫غيرمترق اطلق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌‬
‫اهميت‌ نسبي‌ است‌‪ ،‬از‬ ‫به‌‬
‫رويدادهاي‌ خارج‌ از فعاليتهاي‌‬
‫عادي‌ واحد تجاري‌ ناشي‌‬
‫مي‌شود و اقلمي‌ را در‬
‫برمي‌گيرد كه‌ به منظور ارائه‌‬
‫تصويري‌ مطلوب‌ از‬
‫انعطاف‌ پذيري‌ واحد تجاري‌‪،‬‬
‫افشاي‌ جداگانه‌ آنها به‌ لحاظ‌‬
‫غير مترقبه‌ بودن‌ ماهيت‌ يا‬
‫وقوع‌ آنها ضرورت‌ مي‌يابد‪.‬‬
‫اين‌ اقلم‌ معمول ً با اقلم‌‬
‫غير مترقبه‌ مندرج‌ در صورت‌‬
‫سود و زيان‌ ارتباط‌ دارد‬

‫‪Extraordinary‬‬ ‫استاندار‬ ‫اقلمي‌ با اهميت‌ و بسيار‬ ‫اقلم‌‬


‫‪items‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫غير مترق غير معمول‌ است‌ كه‌ منشأ آن‌‬
‫ي خارج‌ از فعاليتهاي‌‬
‫رويدادهاي ‌‬ ‫به‌‬
‫عادي‌ شركت‌ مي‌باشد و‬
‫انتظار نمي‌رود به طور مكرر‬
‫يا منظم‌ واقع‌ شود‬

‫‪F‬‬

‫‪62‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Fair value‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ است‌ كه‌ خريداري‌‬ ‫ارزش‌‬


‫د ‪ 3‬بند‬ ‫ع و مايل‌ و فروشنده‌اي‌‬ ‫مطل ‌‬ ‫منصفانه‬
‫‪ ،8‬و‬ ‫ع و مايل‌ مي‌توانند در‬‫مطل ‌‬
‫معامله‌اي‌ حقيقي‌ و در شرايط‌ استاندار‬
‫د ‪ 10‬بند‬ ‫عادي‌‪ ،‬يك‌ دارايي‌ را در ازاي‌‬
‫‪،3‬‬ ‫مبلغ‌ مزبور با يكديگر مبادله‌‬
‫استاندار‬ ‫كنند‬
‫د ‪ 11‬بند‬
‫‪،5‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 16‬بند‬
‫‪،7‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪،5‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪ ،9‬و‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 21‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪Fair value‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغي‌ است‌ كه‌ خريدار ‌‬


‫ي‬ ‫ارزش‌‬
‫د ‪ 26‬بند‬ ‫ع و مايل‌ و فروشنده‌اي‌‬ ‫مطل ‌‬ ‫منصفانه‬
‫‪9‬‬ ‫ع و مايل‌ مي‌توانند در‬ ‫مطل ‌‬
‫معامله‌اي‌ حقيقي‌ و در شرايط‌‬
‫عادي‌ ‪ ،‬يك‌ دارايي‌ را در ازاي‌‬
‫مبلغ‌ مزبور با يكديگر مبادله‌ يا‬
‫يك‌ بدهي‌ را تسويه‌ كنند‪.‬‬

‫‪Finance lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از اجاره‌اي‌ كه‌ به‌‬ ‫اجار ‌‬


‫ه‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫موجب‌ آن‌ تقريبا ً تمام‌‬ ‫سرمايه‌ا‬
‫‪5‬‬ ‫ت و مزاياي‌ ناشي از‬ ‫مخاطرا ‌‬ ‫ي‬
‫مالكيت‌ دارايي‌ به‌ اجاره‌كننده‌‬
‫منتقل‌ مي‌شود‪ .‬مالكيت‌‬
‫دارايي‌ ممكن‌ است‌ نهايتاً‬
‫انتقال‌ يابد يا انتقال‌ نيابد‪.‬‬

‫‪63‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Financing‬‬ ‫عبارت‌ از فعاليتهايي‌ است‌ كه‌ استاندار‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫نو‬
‫منجر به‌ تغييرات‌ در ميزا ‌‬ ‫ي‬
‫تركيب‌ سرمايه‌ و استقراضهاي‌ ‪11‬‬ ‫تأمين‌‬
‫واحد تجاري‌ (بجز اضافه‌‬ ‫مالي‌‬
‫ه در‬‫برداشتهاي‌ منظور شد ‌‬
‫ه وجه نقد)‪ ،‬گردد‬
‫محاسب ‌‬

‫‪Fixed price‬‬ ‫استاندار‬ ‫پيمان‌ بلند مدتي‌ است‌ كه‌ ب ‌‬


‫ه‬ ‫پيما ‌‬
‫ن‬
‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫ن پيمانكار با يك‌ مبلغ‌‬‫موجب‌ آ ‌‬ ‫مقطو ‌‬
‫ع‬
‫مقطوع‌ براي‌ كل‌ پيمان‌ يا يك‌‬
‫نرخ‌ ثابت‌ براي‌ هر واحد‬
‫موضوع‌ پيمان‌ كه‌ در برخي از‬
‫موارد ممكن‌ است‌ براساس‌‬
‫موادي‌ خاص‌ مشمول‌ تعديل‌‬
‫قرار گيرد‪ ،‬توافق‌ مي‌كند‬

‫‪Foreign‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از هر واحد پولي‌‬ ‫ارز‬


‫‪currency‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫به‌ غير از واحد پول‌‬
‫‪7‬‬ ‫گزارشگري‌‬

‫‪Foreign entity‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ آن‌ دسته‌ از عمليات‌ خارجي‌‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 16‬بند‬ ‫اطلق‌ مي‌ شود كه‌ فعاليتهاي‌‬ ‫مستقل‌‬
‫‪7‬‬ ‫آن‌ بخش‌ لينفك‌ واحد تجاري‌‬ ‫خارجي‌‬
‫گزارشگر را تشكيل‌ نمي‌دهد‪.‬‬

‫‪Foreign‬‬ ‫ي استاندار‬‫عبارت‌ است‌ از يك‌ واحد تجار ‌‬ ‫عمليات‌‬


‫‪operation‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫فرعي‌‪ ،‬واحد تجاري‌ وابسته‌‪،‬‬ ‫خارجي‬
‫‪7‬‬ ‫ه واحد‬
‫مشاركت‌ خاص‌ يا شعب ‌‬
‫تجاري‌ گزارشگر كه‌ فعاليتهاي‌‬
‫آن‌ در خارج‌ از ايران‌ استقرار‬
‫يافته‌ يا اداره‌ مي‌ شود‪.‬‬

‫‪G‬‬

‫‪General‬‬ ‫به بیمه‌های غیر از بیمه زندگی استاندار‬ ‫بيمه‬


‫‪insurance‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫اطلق می‌شود‪.‬‬ ‫عمومى‬
‫‪3‬‬

‫‪64‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Geographical‬‬ ‫استاندار‬ ‫جزيي‌ قابل‌ تفكيك‌ از واحد‬ ‫قسم ‌‬


‫ت‬
‫‪segment‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫تجاري‌ است‌ كه‌ به‌ ارائه‌‬ ‫جغرافياي‬
‫محصولت‌ يا خدمات‌ در منطقه‌ ‪6‬‬ ‫ي‌‬
‫جغرافيايي‌ مشخصي‌ مشتمل‌‬
‫بر يك‌ كشور يا گروهي‌ از‬
‫كشورها اشتغال‌ دارد و داراي‌‬
‫مخاطره‌ و بازده‌اي‌ متفاوت‌ از‬
‫اجزايي‌ است‌ كه‌ در ساير‬
‫ي فعاليت‌‬ ‫مناطق‌ جغرافياي ‌‬
‫مي‌كنند‪ .‬عوامل‌ زير بايد در‬
‫تشخيص‌ قسمتهاي‌ جغرافيايي‌‬
‫در نظر گرفته‌ شود‪:‬‬
‫الف‪ .‬تشابه‌ شرايط‌ اقتصادي‌ و‬
‫سياسي‌‪،‬‬
‫ب‪ .‬روابط‌ بين‌ عمليات‌ در‬
‫ي مختلف‌‪،‬‬ ‫مناطق‌ جغرافياي ‌‬
‫ج‪ .‬مجاورت‌ عمليات‌‪،‬‬
‫د‪ .‬مخاطرات‌ خاص‌ ناشي‌ از‬
‫عمليات‌ در مناطق‌ مشخص‌‪،‬‬
‫ه‪ .‬مقررات‌ كنترل‌ ارز‪ ،‬و‬
‫و‪ .‬مخاطرات‌ نوسانات‌ ارزي‌‪.‬‬

‫‪Government‬‬ ‫استاندار‬ ‫متشكل‌ است‌ از وزارتخانه‌ها‪،‬‬ ‫دولت‌‬


‫د ‪ 10‬بند‬ ‫مؤسسات‌ دولتي‪ ،‬نهادها و‬
‫‪3‬‬ ‫ارگانهاي‌ دولتي‌‪ ،‬شركتهايي‌‬
‫كه‌ بيش از ‪ %50‬سرمايه‌ آنها‬
‫متعلق‌ به‌ دولت‌ است‌ و ساير‬
‫مؤسساتي‌ كه‌ به موجب‌‬
‫قوانين‌ موضوعه‌‪ ،‬دولتي‌‬
‫شناخته‌ مي‌شود‬

‫‪Government‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ از عملياتي‌ است‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫كمك‌‬
‫‪assistance‬‬ ‫د ‪ 10‬بند‬ ‫توسط‌ دولت‌ به منظور فراهم‌‬ ‫دولت‌‬
‫‪3‬‬ ‫كردن‌ مزيتهاي‌ اقتصادي‌ براي‌‬
‫يك‌ واحد تجاري‌ يا گروهي‌‬
‫مشخص‌ از واحدهاي‌ تجاري‌‬
‫در چارچوب‌ قوانين‌ و مقررات‌‬
‫معين‌ انجام‌ مي‌شود‪ .‬از لحاظ‌‬

‫‪65‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫مقاصد اين‌ استاندارد‪،‬‬


‫مزيتهايي‌ كه‌ تنها به‌ طور‬
‫غيرمستقيم‌ و از طريق‌ انجام‌‬
‫عمليات‌ مؤثر بر شرايط‌‬
‫عمومي‌ تجاري‌ فراهم‌‬
‫مي‌شود‪ ،‬مانند تدارك‌ امكانات‌‬
‫زيربنايي‌ در مناطق‌ در حال‌‬
‫ه يا تحميـل‌ محدوديتهاي‌‬ ‫توسعـ ‌‬
‫تجـاري‌ بر رقبـا‪ ،‬جزء كمكهاي‌‬
‫ب نمي‌گردد‬ ‫دولت‌ محسو ‌‬

‫‪Government‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از كمكهاي‌ دولت‌‬ ‫كمكها ‌‬


‫ي‬
‫‪grants‬‬ ‫د ‪ 10‬بند‬ ‫به‌ شكل‌ انتقال‌ دارايي‌ به‌‬ ‫بلعوض‌‬
‫‪3‬‬ ‫واحد تجاري‌ يا جلوگيري‌ از‬ ‫دولت‌‬
‫خروج‌ آن‌ از واحد تجاري‌‬
‫در قبال‌ رعايت‌ برخي‌ شرايط‌‪،‬‬
‫درگذشته‌ يا آينده‌‪ ،‬مربوط‌ به‌‬
‫فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌‪ .‬آن‌‬
‫گروه‌ از كمكهاي‌ دولت‌ كه‌‬
‫تعيين‌ ارزش‌ آنها به نحو‬
‫معقولي‌ امكان‌پذير نيست‌ و‬
‫همچنين‌ معاملت‌ واحد تجاري‌‬
‫با دولت‌ كه‌ نتوان‌ آنهـا را‬
‫از فعاليتهاي‌ عادي‌ واحد تميز‬
‫داد‪ ،‬جزء كمكهاي‌ بلعوض‌‬
‫ب نمي‌شود‬ ‫دولت‌ محسو ‌‬

‫‪Gross carrying‬‬ ‫بهاي تمام شده دارايي يا ساير استاندار‬ ‫ناخالص‬


‫‪amount‬‬ ‫مبالغ جايگزين بهاي تمام شده د ‪ 11‬بند‬ ‫مبلغ‬
‫‪5‬‬ ‫دفتري‬

‫‪Gross‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از مجموع‌ حداقل‌ استاندار‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment in‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫مبالغ‌ اجاره‌ مربوط‌ به‌ اجاره‌‬ ‫ذاري‌‬
‫‪the lease‬‬
‫سرمايه‌اي‌ از ديد اجاره‌دهنده‌ و ‪5‬‬ ‫ناخالص‌‬
‫هر گونه‌ ارزش‌ باقيمانده‌‬ ‫در اجاره‌‬
‫تضمين‌ نشده‌اي‌ كه‌ به‌ وي‌‬
‫تعلق‌ مي‌گيرد‪.‬‬

‫‪66‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Group‬‬ ‫استاندار‬ ‫واحد تجاري‌ اصلي‌ و كلي ‌‬


‫ه‬ ‫گروه‬
‫د ‪ 18‬بند‬ ‫واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ آن‌‪.‬‬
‫‪4‬‬

‫‪Group of‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مجموعه‌‬ ‫گروهي‌‬


‫‪biological assets‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫حيوانات‌ يا گياهان‌ زنده‌‬ ‫از‬
‫‪5‬‬ ‫مشابه‌‪.‬‬ ‫داراييها‬
‫ي‌‬
‫زيستي‬

‫‪Guaranteed‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از‪:‬‬ ‫ارزش‌‬


‫‪residual value‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫باقيمانده‌ الف‪ .‬در مورد اجاره‌كننده‌‪ ،‬آن‌‬
‫‪5‬‬ ‫بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌‬ ‫تضمين‌‬
‫دارايي‌ كه‌ توسط‌ اجاره‌كننده‌‬ ‫شده‬
‫يا شخص‌ وابسته‌ به‌ وي‌‬
‫تضمين‌ گرديده‌ است‌ (مبلغ‌‬
‫تضمين‌ شده‌ حداكثر مبلغي‌‬
‫است‌ كه‌ مي‌تواند تحت‌ هر‬
‫شرايطي‌ قابل‌ پرداخت‌ باشد)‪،‬‬
‫و‬
‫ب‪ .‬در مورد اجاره‌دهنده‌‪ ،‬آن‌‬
‫بخش‌ از ارزش‌ باقيمانده‌‬
‫دارايي‌ كه‌ توسط‌ اجاره‌كننده‌‬
‫يا شخص‌ ثالثي‌ تضمين‌ شده‌‬
‫است‌‪.‬‬

‫‪H‬‬

‫‪Harvest‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از جداسازي‌ توليد استاندار‬ ‫برداشت‌‬


‫كشاورزي‌ از دارايي‌ زيستي‌ يا د ‪ 26‬بند‬
‫‪5‬‬ ‫پايان‌ دادن‌ به‌ فرايند زندگي‌‬
‫دارايي‌ زيستي‌‪.‬‬

‫‪67‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Hedging‬‬ ‫به‌ اقداماتي‌ اطلق‌ مي‌شود كه‌ استاندار‬ ‫عمليا ‌‬


‫ت‬
‫د ‪ 16‬بند‬ ‫به منظور كاهش‌ يا جبران‌‬ ‫حفاظي‌‬
‫ت ‪7‬‬
‫ريسك‌ ناشي از تغييرات‌ قيم ‌‬
‫بازار‪ ،‬نرخ‌ سود تضمين‌ شده‌ يا‬
‫نرخ‌ ارز صورت‌ مي‌گيرد‪.‬‬
‫استقراض‌ خارجي‌ به منظور‬
‫پوشش‌ ريسك‌ تغييرات‌ نرخ‌ ارز‬
‫ناشي از سرمايه‌گذاري‌ در يك‌‬
‫واحد مستقل‌ خارجي‌ از جمله‌‬
‫عمليات‌ حفاظي‌ است‬

‫‪I‬‬

‫‪Impairment loss‬‬ ‫استاندار‬ ‫مازاد مبلغ دفتري‌ يک دارايي‬ ‫زيا ‌‬


‫ن‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫نسبت‌ به‌ مبلغ بازيافتني‌ آن‬ ‫كاهش‌‬
‫‪5‬و‬ ‫ارزش‌‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪Insurance‬‬ ‫استاندار‬ ‫عقدی است كه به موجب آن‬ ‫قرارداد‬


‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫يك طرف (بيمه‌گر) متعهد‬ ‫بیمه‬
‫‪3‬‬ ‫مي‌شود در ازاى دريافت‬ ‫(بیمه‬
‫حق بيمه از طرف ديگر‬ ‫نامه)‬
‫(بيمه‌گذار)‪ ،‬در صورت وقوع‬
‫حادثه‪ ،‬خسارت وارده به او يا‬
‫شخص ذينفع را جبران كند يا‬
‫مبلغ معینی را به وى يا شخص‬
‫ذينفع بپردازد‪.‬‬

‫‪Intangible asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫يك‌ دارايي‌ قابل تشخيص‬ ‫داراي ‌‬


‫ي‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫غيرپولي‌ و فاقد ماهيت‌عيني‬ ‫نامشهود‬
‫‪5‬‬

‫‪Interest‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبالغي‌ كـه‌ بابت‌ استفـاده‌ از‬ ‫سـود‬


‫د ‪ 3‬بند ‪6‬‬ ‫ه نقد‬ ‫وجـوه‌ نقـد يا معادل‌ وج ‌‬ ‫تضمين‌‬
‫واحد تجاري‌ مطالبه‌ مي‌شود‬ ‫شـده‌‬

‫‪68‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Interest rate‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي كه‌‬‫عبارت‌ است‌ از نرخ‌ تنزيل ‌‬ ‫نرخ‌‬


‫‪implicit in the‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫در آغاز اجاره‌‪ ،‬سبب‌ شود‬ ‫ضمني‌‬
‫‪lease‬‬
‫‪5‬‬ ‫مجموع‌ ارزش‌ فعلي‌ حداقل‌‬ ‫سود‬
‫تضمين‌ش مبالغ‌ اجاره‌ و ارزش‌ باقيمانده‌‬
‫ده‌ اجاره تضمين‌ نشده‌ دارايي‌ با ارزش‌‬
‫منصفانه‌ دارايي‌ مورد اجاره‌‬
‫برابر شود‪.‬‬

‫‪Interim financial‬‬ ‫استاندار‬ ‫ك دوره‌ ميان ‌‬


‫ي‬ ‫گزارشي‌ براي‌ ي ‌‬ ‫گزارش‌‬
‫‪report‬‬ ‫د ‪ 22‬بند‬ ‫است‌ كه‌ شامل‌ مجموعه‌ كامل‌‬ ‫مالي‌‬
‫‪3‬‬ ‫ي (طبق‌‬ ‫صورتهاي‌ مال ‌‬ ‫ميان‌دور‬
‫استاندارد حسابداري‌ شماره‌ ‪1‬‬ ‫ه‌اي‬
‫با عنوان‌ ” نحوه‌ ارائه‌‬
‫صورتهاي‌ مالي‌“) يا صورتهاي‌‬
‫مالي‌ فشرده‌ (طبق‌ اين‌‬
‫استاندارد) است‌‪.‬‬

‫‪Interim period‬‬ ‫دوره‌ مالي‌ گزارشگري‌ كوتاه‌تر استاندار‬ ‫دور ‌‬


‫ه‬
‫د ‪ 22‬بند‬ ‫از يك‌ سال‌ مالي‌ است‬ ‫مياني‌‬
‫‪3‬‬

‫‪Inventories‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ داراييهايي‌ اطلق‌ مي‌شود‬ ‫موجودي‌‬


‫د ‪ 8‬بند ‪3‬‬ ‫كه‌‪:‬‬ ‫مواد و کا‬
‫الف‪ .‬براي‌ فروش‌ در روال‌‬ ‫ل‌‬
‫عادي‌ عمليات‌ واحد تجاري‌‬
‫نگهداري‌ مي‌شود‪،‬‬
‫ب‪ .‬به منظور ساخت‌ محصول‌‬
‫ه خدمات‌ در فرايند‬‫يا ارائـ ‌‬
‫توليد قرار دارد‪،‬‬
‫ج‪ .‬به منظور ساخت‌ محصول‌‬
‫ه خدمات‌‪ ،‬خريداري‌‬ ‫يا ارائـ ‌‬
‫شده‌ و نگهداري‌ مي‌شود‪ ،‬و‬
‫د‪ .‬ماهيت‌ مصرفي‌ دارد و‬
‫به‌ طور غيرمستقيم‌ در جهت‌‬
‫فعاليت‌ واحد تجاري‌ مصرف‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪69‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Investing‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از تحصيل‌ يا‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫واگذاري‌ سرمايه‌گذاريهاي‌‬ ‫ي‌‬
‫‪11‬‬ ‫كوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌‪،‬‬ ‫سرمايه‌گ‬
‫داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و‬ ‫ذاري‌‬
‫داراييهاي‌ نامشهود و نيز‬
‫پرداخت‌ و وصول‌ تسهيلت‌‬
‫اعطايي‌ به‌ اشخاص‌ مستقل‌ از‬
‫واحد تجاري‌ غير از كاركنان‬

‫‪Investment‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ دارايي‌ است‌ كه‌ واحد‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫د ‪ 15‬بند‬ ‫سرمايه‌گذار براي‌ افزايش‌‬ ‫ذاري‌‬
‫ع اقتصادي‌ از طريق‌ توزيع‌ ‪5‬‬ ‫مناف ‌‬
‫منافع‌ (به‌ شكل‌ سود سهام‌‪،‬‬
‫سود تضمين‌ شده‌ و اجاره‌)‪،‬‬
‫افزايش‌ ارزش‌ يا ساير مزايا‬
‫(مانند مزاياي‌ ناشي از‬
‫مناسبات‌ تجاري‌) نگهداري‌‬
‫مي‌كند‬

‫‪Investment in‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ از سرمايه‌گذاري‌ در‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪property‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫زمين‌ يا ساختماني‌ است‌ كه‌‬ ‫ذاري‌ در‬
‫‪5‬‬ ‫ن به‌‬‫عمليات‌ ساخت‌ و توسعه‌ آ ‌‬ ‫املك‌‬
‫اتمام‌ رسيده‌ و به‌ جهت‌ ارزش‌‬
‫بالقوه‌اي‌ كه‌ ازنظر‬
‫سرمايه‌گذاري‌ دارد و نه‌‬
‫به قصد استفاده‌ توسط‌ واحد‬
‫تجاري‌ سرمايه‌گذار يا‬
‫شركتهاي‌ همگروه‌ آن‌‪،‬‬
‫نگهداري‌ مي‌شود‪.‬‬

‫‪Investor in a‬‬ ‫استاندار‬ ‫در مشاركت‌ خاص‌ يكي‌ از‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪joint venture‬‬ ‫د ‪ 23‬بند‬ ‫طرفهاي‌ مشاركت‌ خاص‌ است‌‬ ‫ذار‬
‫‪2‬‬ ‫كه‌ بر آن‌ كنترل‌ مشترك‌ ندارد‪.‬‬

‫‪J‬‬

‫‪70‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Joint control‬‬ ‫مشارکت در کنترل يک فعاليت استاندار‬ ‫کنترل‬


‫د ‪ 12‬بند‬ ‫اقتصادي به موجب يک توافق‬ ‫مشترک‬
‫‪6‬‬ ‫قراردادي‬

‫‪Joint control‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مشاركت‌ در‬ ‫كنترل‌‬


‫د ‪ 23‬بند‬ ‫كنترل‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌‬ ‫مشترك‌‬
‫‪2‬‬ ‫به موجب‌ يك‌ توافق‌ قراردادي‌‬

‫‪Joint venture‬‬ ‫استاندار‬ ‫مشاركت‌ عبارت‌ است‌ از توافق ‌‬


‫ي‬
‫د ‪ 23‬بند‬ ‫قراردادي‌ كه‌ به موجب‌ آن‌ دو‬ ‫خاص‬
‫‪2‬‬ ‫يا چند طرف‌‪ ،‬يك‌ فعاليت‌‬
‫ت كنترل‌ مشترك‌‬ ‫اقتصادي‌ تح ‌‬
‫را به‌ عهده‌ مي‌گيرند‪.‬‬

‫‪K‬‬

‫‪Key‬‬ ‫اشخاصی‌ که به‌طور موظف يا استاندار‬ ‫مديران‬


‫‪management‬‬ ‫غير موظف اختیار و مسئولیت د ‪ 12‬بند‬ ‫اصلي‬
‫‪personnel‬‬
‫‪6‬‬ ‫برنامه‌ریزی‪ ،‬هدايت و کنترل‬
‫فعالیتهای واحد تجاری را‬
‫به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم‬
‫برعهده دارند‪ ،‬از جمله شامل‬
‫اعضاي هيئت مديره‪،‬‬
‫مديرعامل و مديران ارشد‬
‫اجرايي‬

‫‪L‬‬

‫‪Lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫موافقتنامه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌‬ ‫اجاره‬


‫د ‪ 21‬بند‬ ‫موجب‌ آن‌‪ ،‬اجاره‌دهنده‌ در‬
‫‪5‬‬ ‫قبال‌ دريافت‌ مبلغ‌ يا مبالغ‌‬
‫ه از‬
‫مشخصي‌ حق‌ استفاد ‌‬
‫دارايي‌ را براي‌ مدت‌ مورد‬
‫توافق‌ به‌ اجاره‌كننده‌ واگذار‬
‫مي‌كند‪.‬‬

‫‪71‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Lease term‬‬ ‫استاندار‬ ‫ه غيرقاب ‌‬


‫ل‬ ‫عبارت‌ از دور ‌‬ ‫دور ‌‬
‫ه‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫فسخي‌ است‌ كه‌ اجاره‌كننده‌‪،‬‬ ‫اجاره‌‬
‫‪5‬‬ ‫دارايي‌ مورد نظر را براي‌ آن‌‬
‫دوره‌ اجاره‌ كرده‌ است‌‬
‫ه هر مدت‌ زمان‌ ديگري‌‬ ‫به اضاف ‌‬
‫كه‌ اجاره‌كننده‌ اختيار دارد‬
‫اجاره‌ آن‌ دارايي‌ را با پرداخت‌‬
‫يا بـدون‌ پرداخت‌ مبلغ‌ اضافـي‌‬
‫ادامه‌ دهد و در آغاز اجاره‌‬
‫اطمينان‌ معقولي‌ وجود داشته‌‬
‫باشد كه‌ اجاره‌كننده‌ از اين‌‬
‫اختيار استفاده‌ خواهد كرد‪.‬‬

‫‪Legal obligation‬‬ ‫استاندار‬ ‫تعهدي است که از قرارداد يا‬ ‫تعهد‬


‫الزامات قانونی ناشي مي‌شود د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫قانوني‬

‫‪Lessee's‬‬ ‫استاندار‬ ‫نرخ‌ سود تضمين‌ شده‌اي‌ است‌‬ ‫نر ‌‬


‫خ‬
‫‪incremental‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫كه‌ اجاره‌كننده‌ نا گزير مي‌بود‬ ‫فرضي‌‬
‫‪borrowing rate‬‬
‫‪5‬‬ ‫براي‌ يك‌ اجاره‌ مشابه‌ پرداخت‌‬ ‫استقرا‬
‫‪of interest‬‬
‫كند يا در صورت‌ عدم‌ امكان‌‬ ‫ض‌ براي‬
‫تعيين‌ آن‌‪ ،‬نرخي‌ كه‌‬ ‫اجاره‌كنن‬
‫اجاره‌كننده‌ نا گزير مي‌بود در‬ ‫ده‌‬
‫آغاز اجاره‌ براي‌ دريافت‌ وامي‌‬
‫با شرايط‌ بازپرداخت‌ و تضمين‌‬
‫مشابه‌ جهت‌ استقراض‌ مورد‬
‫نياز براي‌ خريد دارايي‌ مورد‬
‫نظر متحمل‌ شود‪.‬‬

‫‪Liability‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت از تعهد انتقال منافع‬ ‫بدهی‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫اقتصادی توسط واحد تجاری‪،‬‬
‫ناشی از معاملت یا سایر‬
‫رویدادهای گذشته است‬

‫‪Life insurance‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعی بیمه مرتبط با حیات یا‬ ‫بیمه‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫فوت انسان است که بیمه‌گر‬ ‫زندگی‬
‫‪3‬‬ ‫نسبت به پرداخت وجوهی‬
‫معین براساس رویداد‬
‫مشخصی‪ ،‬اطمینان می‌دهد‪.‬‬

‫‪72‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Long-term‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ طبقه‌اي‌ از سرمايه‌گذاريها‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫گفته‌ مي‌شود كه‌ به قصد‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫استفاده‌ مستمر در فعاليتهاي‌‬ ‫بلندمدت‬
‫واحد تجاري‌ نگهداري‌ شود‪ .‬يك‌‬
‫سرمايه‌گذاري‌ هنگامي‌‬
‫به عنوان‌ دارايي‌ غيرجاري‌‬
‫طبقه‌بندي‌ مي‌شود كه‌ قصد‬
‫نگهداري‌ آن‌ براي‌ مدت‌‬
‫طولني‌ به وضوح‌ قابل‌ اثبات‌‬
‫باشد يا توانايي‌ واگذاري‌ آن‌‬
‫ط سرمايه‌گذار مشمول‌‬ ‫توس ‌‬
‫محدوديتهايي‌ باشد‪.‬‬

‫‪M‬‬

‫‪Marketable‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ سرمايه‌گذاري‌ است‌ كه‌‬ ‫سرمايه‌گ‬


‫‪investment‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫براي‌ آن‌ بازار فعالي‌ كه‌ آزاد و‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫در دسترس‌ است‌ وجود دارد‬ ‫سريع‌الم‬
‫به‌طوري‌ كه‌ از طريق‌ آن‌ بتوان‌‬ ‫ه در‬‫عامل ‌‬
‫به‌ ارزش‌ بازار يا شاخصي‌‬ ‫بازار‬
‫قابل‌ اتكا كه‌ محاسبه‌ ارزش‌‬
‫بازار را امكان‌پذير سازد‪،‬‬
‫دست‌ يافت‌‬

‫‪Mature‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از يك‌ دارايي‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫داراي ‌‬
‫ي‬
‫‪(productive, or‬‬ ‫د ‪ 26‬بند‬ ‫به‌قصد توليد مثل‌‪ ،‬اصلح‌ نژاد‬ ‫زيستي‌‬
‫)‪bearer‬‬
‫‪5‬‬ ‫و يا توليد كشاورزي‌ ‪ ،‬با حفظ‌‬ ‫مولد‬
‫‪biological assets‬‬
‫حيات‌ دارايي‌ زيستي‌ ‪،‬‬
‫نگهداري‌ مي‌شود و قابليت‌‬
‫برداشت‌ در بيش‌ از يك‌ سال‌ را‬
‫دارد‪.‬‬

‫‪Minimum lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مبالغي‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫حداقل‌‬
‫‪payments‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫اجاره‌كننده‌ بايد در طول‌ دوره‌‬ ‫مبالغ‌‬
‫‪5‬‬ ‫ه بپردازد يا از وي‌ انتظار‬
‫اجار ‌‬ ‫اجاره‬
‫مي‌رود كه‌ پرداخت‌ كند‬
‫(به استثناي‌ مخارج‌ ماليات‌‪،‬‬

‫‪73‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ت كه‌‬ ‫نگهداري‌ دارايي‌ و خدما ‌‬


‫به عهده‌ اجاره‌دهنده‌ است‌)‬
‫به اضافه‌‪:‬‬
‫الف‪ .‬در ارتباط‌ با اجاره‌كننده‌‪،‬‬
‫هر مبلغي‌ كه‌ توسط‌ وي‌ يا هر‬
‫شخص‌ وابسته‌ به‌ وي‌ تضمين‌‬
‫شده‌ است‌‪ ،‬يا‬
‫ب‪ .‬در ارتباط‌ با اجاره‌دهنده‌‪،‬‬
‫هر گونه ارزش باقی مانده که‬
‫پرداخت آن توسط اجاره کننده‬
‫یا شخص ثالثی به اجاره دهنده‬
‫تضمین شده باشد‬

‫‪Minority interest‬‬ ‫استاندار‬ ‫آن‌ بخش‌ از سود و زيان و ‌‬ ‫سه ‌‬


‫م‬
‫د ‪ 19‬بند‬ ‫خالص‌ داراييهاي‌ يك‌ واحد‬ ‫اقليت‌‬
‫‪9‬و‬ ‫تجاري‌ فرعي‪،‬‬
‫استاندار‬ ‫با در نظر گرفتن تعديلت‬
‫د ‪ 18‬بند‬ ‫تلفيقي‪ ‌،‬كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌‬
‫‪4‬‬ ‫سهامي‌ است‌ كه‌ به‌ طور‬
‫مستقيم‌ يا غيرمستقيم‌‬
‫از طريق‌ واحدهاي‌ تجاري‌‬
‫فرعي‌ ديگر‪ ،‬به‌ واحد تجاري‌‬
‫اصلي‌ تعلق‌ ندارد‬

‫‪Monetary assets‬‬ ‫استاندار‬ ‫وجه‌ نقد و داراييهايي‌ كه‌ قرار‬ ‫داراييها‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫است‌ به مبلغ‌ ثابت‌ يا قابل‌‬ ‫ي‌ پولي‬
‫‪5‬‬ ‫تعييني‌ از وجه‌ نقد دريافت‌‬
‫استاندار‬ ‫شود‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪9‬‬

‫‪Monetary items‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از وجه‌ نقد و‬ ‫اقلم‌‬


‫د ‪ 16‬بند‬ ‫داراييها و بدهيهايي‌ كه‌ قرار‬ ‫پولي‬
‫‪7‬‬ ‫است‌ به‌ مبلغ‌ ثابت‌ يا قابل‌‬
‫تعييني‌ از وجه‌ نقد دريافت‌ يا‬
‫پرداخت‌ شود‬

‫‪N‬‬

‫‪74‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Net investment‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از سهم‌ واحد‬ ‫خال ‌‬


‫ص‬
‫‪in a foreign‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫تجاري‌ گزارشگر در خالص‌‬ ‫سرمايه‌گ‬
‫‪entity‬‬
‫‪7‬‬ ‫داراييهاي‌ آن‌ واحد مستقل‌‬ ‫ذاري‌ در‬
‫خارجي‌‪.‬‬ ‫يك‌ واحد‬
‫مستقل‌‬
‫خارجي‬

‫‪Net investment‬‬ ‫استاندار‬ ‫سرمايه‌گ عبارت‌ است‌ از سرمايه‌گذاري‌‬


‫‪in the lease‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫ناخالص‌ در اجاره‌ پس‌ از كسر‬ ‫ذاري‌‬
‫‪5‬‬ ‫خالص‌ در درآمد مالي‌ كسب‌ نشده‌‪.‬‬
‫اجاره‬

‫‪Net realizable‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از بهاي‌ فرو ‌‬


‫ش‬ ‫خال ‌‬
‫ص‬
‫‪value‬‬ ‫د ‪ 8‬بند ‪3‬‬ ‫(بعد از كسر تخفيفات‌ تجاري‌‬ ‫ارزش‌‬
‫ولي‌ قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌‬ ‫فروش‌‬
‫به‌ تسويه‌ حساب‌) پس‌ از كسر‪:‬‬
‫الف‪ .‬مخارج‌ براوردي‌ تكميل‌‪ ،‬و‬
‫ب‪ .‬مخارج‌ براوردي‌ بازاريابي‌‪،‬‬
‫فروش‌ و توزيع‌‬

‫‪Net selling price‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ وجه نقد يا معادل نقد که‬ ‫خالص‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫از طريق فروش دارايي‬ ‫ارزش‬
‫‪،5‬‬ ‫در شرايط عادي و پس از کسر‬ ‫فروش‬
‫استاندار‬ ‫کليه هزينه‌هاي مرتبط با‬
‫د ‪ 11‬بند‬ ‫فروش حاصل مي‌شود‬
‫‪5‬‬

‫‪Non-adjusting‬‬ ‫استاندار‬ ‫رویدادهایی که بیانگر شرایط‬ ‫رویدادها‬


‫‪events after the‬‬ ‫د ‪ 5‬بند ‪3‬‬ ‫ایجاد شده بعد از تاریخ‬ ‫ی‬
‫‪balance sheet‬‬
‫ترازنامه است‬ ‫غیرتعدیل‬
‫‪date‬‬
‫ی بعد از‬
‫تاریخ‬
‫ترازنامه‬

‫‪75‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Non-cancelable‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ اجاره‌ است‌ كه‌ تنها در‬ ‫اجاره‌‬


‫‪lease‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫غير قابل‌ موارد زير قابل‌ فسخ‌ است‌‪:‬‬
‫‪5‬‬ ‫الف‪ .‬وقوع‌ برخي‌ پيشامدهاي‌‬ ‫فسخ‬
‫ي بعيد‬‫احتمال ‌‬
‫ب‪ .‬با مجوز اجاره‌دهنده‬
‫ج‪ .‬انعقاد قرارداد جديد اجاره‌‬
‫براي‌ همان‌ دارايي‌ يا دارايي‌‬
‫ن همان‌ اجاره‌كننده‌‬ ‫مشابه‌‪ ،‬بي ‌‬
‫و اجاره‌دهنده‌‪ ،‬يا‬
‫غ اضافي‌ توسط‌‬ ‫د‪ .‬پرداخت‌ مبل ‌‬
‫اجاره‌كننده‌‪ ،‬به گونه‌اي‌ كه‌ در‬
‫آغاز اجاره‌ در رابطه‌ با‬
‫استمرار اجاره‌ اطميناني‌‬
‫معقول‌ وجود داشته‌ باشد‬

‫‪Nonproportional‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعى بيمه‌اتكايى است كه در‬ ‫بيمه‌اتكاي‬


‫‪reinsurance‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫آن بيمه‌گر اتکایی در قبال‬ ‫ى‬
‫‪3‬‬ ‫دريافت حق بيمه‪ ،‬تعهد مي‌کند‬ ‫غيرنسب‬
‫تمام يا بخشى از خسارت‬ ‫ى‬
‫مازاد بر سقف از پيش تعيين‬
‫شده را جبران كند‪.‬‬

‫‪O‬‬

‫‪Obligating event‬‬ ‫استاندار‬ ‫رويدادي است که تعهدي‬ ‫رويداد‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫قانوني يا عرفي ايجاد مي‌کند‬ ‫تعهدآور‬
‫به‌گونه‌ای که واحد تجاري ملزم‬
‫به تسویه آن باشد‬

‫‪Onerous‬‬ ‫استاندار‬ ‫قراردادي است که مخارج‬ ‫قرارداد‬


‫‪contract‬‬ ‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫غيرقابل اجتناب آن برای‬ ‫زيانبار‬
‫ايفاي تعهدات ناشي از‬
‫قرارداد‪ ،‬بيش از منافع‬
‫اقتصادي مورد انتظار آن‬
‫قرارداد است‬

‫‪76‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Operating‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت ‌از فعاليتهاي اصلي‌ و‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 2‬بند‬ ‫مستمر مولد درآمد عملياتي‌‬ ‫ي‌‬
‫‪11‬‬ ‫واحد تجاري‌ است‌‬ ‫عملياتي‌‬

‫‪Operating lease‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ اجاره‌اي‌ غير از اجار ‌‬


‫ه‬ ‫اجار ‌‬
‫ه‬
‫د ‪ 21‬بند‬ ‫سرمايه‌اي‌ اطلق‌ مي‌شود‪.‬‬ ‫عملياتي‬
‫‪5‬‬

‫‪Options,‬‬ ‫استاندار‬ ‫حق‌ تقدم‌ به موجب‌ ماده‌ ‪ 166‬اصلحيه‌‬


‫‪warrants and‬‬ ‫د ‪ 15‬بند‬ ‫قانون‌ تجارت‌‪ ،‬حقي‌ است‌‬
‫‪their equivalents‬‬
‫‪5‬‬ ‫قابل‌ نقل‌ و انتقال‌ كه‌ در‬
‫زمان‌ خريد سهام‌ جديد توسط‌‬
‫صاحبان‌ سهام‌ واحد تجاري‌ به‌‬
‫نسبت‌ سهامي‌ كه‌ مالكند‬
‫به‌ ايشان‌ تعلق‌ مي‌گيرد‪.‬‬

‫‪Ordinary‬‬ ‫استاندار‬ ‫فعاليتهاي‌ معمول‌‪ ،‬تكرار‬ ‫فعاليتها‬


‫‪activities‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫شونده‌ يا منظم‌ واحد تجاري‌‬ ‫ي‌ عادي‌‬
‫(فعاليتهاي‌ تجاري‌) و همچنين‌‬
‫فعاليتهاي‌ مرتبطي‌ است‌ كه‌‬
‫به‌ تبعيت‌ و در جهت‌ پيشبرد‬
‫فعاليتهاي‌ فوق‌ يا درنتيجه‌ آنها‬
‫توسط‌ واحد تجاري‌ انجام‌‬
‫مي‌شود‪ .‬چنانچه‌ وقوع‌ برخي‌‬
‫رويدادها‪ ،‬صرف‌ نظر از ماهيت‬
‫غير معمول‌ يا تناوب‌ آن‌‪ ،‬در‬
‫محيط‌ حاكم‌ بر عمليات‌ واحد‬
‫تجاري‌ (اعم از اقتصادي‪،‬‬
‫مقرراتي‌‪ ،‬جغرافيايي‌ و غيره‌)‬
‫مورد انتظار باشد‪ ،‬آثار آنها بر‬
‫عمليات‌ واحد تجاري‌ در زمره‌‬
‫فعاليتهاي‌ عادي‌ تلقي‌ مي‌شود‬

‫‪P‬‬

‫‪Parent‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ داراي‌ يك‌ يا استاندار‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫چند واحد تجاري‌ فرعي‌ اس ‌‬
‫ت‬ ‫تجاري‌‬

‫‪77‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪4‬و‬ ‫اصلي‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪9‬‬

‫‪Participants‬‬ ‫استاندار‬ ‫ل كليه‌ افراد اعم‌ از‬


‫شام ‌‬ ‫اعضـا‬
‫د ‪ 27‬بند‬ ‫شاغلين‌‪ ،‬بازنشستگان‌ و‬
‫‪5‬‬ ‫مستمري‌بگيراني‌ است‌ كه‌ از‬
‫ح بازنشستگي‌‬ ‫مزاياي‌ طر ‌‬
‫بهره‌مند مي‌شوند‪.‬‬

‫‪Pension fund‬‬ ‫استاندار‬ ‫شخصيت‌ حقوقي‌ مستقل ‌‬


‫ي‬ ‫صندوق‌‬
‫د ‪ 27‬بند‬ ‫ي مانند‬‫است‌ كه‌ تحت‌ عناوين ‌‬ ‫بازنشست‬
‫‪5‬‬ ‫صندوق‌‪ ،‬سازمان‌‪ ،‬مؤسسه‌ و‬ ‫گي‬
‫غيره‌ براساس‌ قانون‌‪،‬‬
‫اساسنامه‌ يا دستورالعمل‌‬
‫ه تأمين‌ مزاياي‌‬‫خاص‌‪ ،‬در حوز ‌‬
‫بازنشستگي‌ اعضا‪ ،‬فعاليت‌‬
‫مي‌كند‪.‬‬

‫‪Premium‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغی است که بیمه‌گر‬ ‫حق بيمه‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫در ازای پذیرش خطر طبق‬
‫‪3‬‬ ‫قرارداد بیمه از بیمه‌گذار‬
‫مطالبه می‌کند‪.‬‬

‫‪Presentation‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از واحد پول‌ مورد استاندار‬ ‫واحد‬


‫‪currency‬‬ ‫د ‪ 16‬بند‬ ‫استفاده‌ در ارائه‌ صورتهاي‌‬ ‫پول‌‬
‫‪7‬‬ ‫گزارشگر مالي‬
‫ي‌‬

‫‪78‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Prior period‬‬ ‫استاندار‬ ‫تعديلتي‌ با اهميت‌ است‌ كه‌ ب ‌‬


‫ه‬ ‫تعديل ‌‬
‫ت‬
‫‪adjustments‬‬ ‫د ‪ 6‬بند ‪2‬‬ ‫ل مربوط‌ مي‌شود و‬ ‫سنوات‌ قب ‌‬ ‫سنواتي‌‬
‫از تغيير در رويه‌ حسابداري‌ يا‬
‫ي مي‌گردد‪.‬‬ ‫اصلح‌ اشتباه‌ ناش ‌‬
‫تعديلت‌ سنواتي‌‪ ،‬اصلحات‌‬
‫تكرار شونده‌ معمول‌ و تعديل‌‬
‫براوردهاي‌ انجام‌ شده‌ در‬
‫سنوات‌ قبل‌ را شامل‌‬
‫نمي‌شود‬

‫‪Pro rata or‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعى بيمه اتکايي است كه‬ ‫بيمه‬
‫‪proportional‬‬ ‫د ‪ 28‬بند‬ ‫به موجب آن بيمه‌گر اتکایی‬ ‫اتكايى‬
‫‪reinsurance‬‬
‫‪3‬‬ ‫در قبال دريافت نسبتى از‬ ‫نسبى‬
‫حق بيمه قرارداد بيمه اوليه‪،‬‬
‫تعهد مي‌کند بههمان نسبت‬
‫خسارت وارده به بيمه‌گر‬
‫واگذارنده را جبران كند‬

‫‪Project‬‬ ‫استاندار‬ ‫تمام يا بخشي از واحدهاي‬ ‫پروژه‬


‫د ‪ 29‬بند‬ ‫ساختماني مورد اجرا در يک‬
‫‪6‬‬ ‫مکان جغرافيايي مشخص که‬
‫يک مرکز انباشت مخارج را‬
‫تشکيل مي‌دهد‪.‬‬

‫‪Proportional‬‬ ‫استاندار‬ ‫نسبت ارزش فروش هر واحد‬ ‫ارزش‬


‫‪selling price‬‬ ‫د ‪ 29‬بند‬ ‫ساختماني به ارزش فروش‬ ‫نسبي‬
‫‪6‬‬ ‫مجموع واحدهاي ساختماني‬ ‫فروش‬
‫يک پروژه يا نسبت ارزش‬
‫فروش هر پروژه به ارزش‬
‫فروش مجموع پروژه‌ها‪.‬‬

‫‪79‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Proportionate‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعي‌ روش‌ ارزش‌ ويژه‌ است‌‬ ‫رو ‌‬


‫ش‬
‫‪consolidation‬‬ ‫د ‪ 23‬بند‬ ‫م شريك‌‬ ‫كه‌ به موجب‌ آن‌ سه ‌‬ ‫ارزش‌‬
‫‪2‬‬ ‫خاص‌ به‌ تفكيك‌ مجموع‌‬ ‫ويژه‌‬
‫داراييها و مجموع‌ بدهيهاي‌‬ ‫ص‬
‫ناخال ‌‬
‫مشاركت‌ خاص‌ كه‌‬
‫تشكيل‌دهنده‌ مبلغ‌ خالص‌‬
‫سرمايه‌گذاري‌ وي‌ است‌ در‬
‫ترازنامه‌ و سهم‌ وي‌ از‬
‫درآمدهاي‌ عملياتي‌ مشاركت‌‬
‫خاص‌ در صورت‌ سود و زيان‌‬
‫منعكس‌ مي‌شود ‪.‬‬

‫‪Provision‬‬ ‫استاندار‬ ‫نوعی بدهي است که زمان‬ ‫ذخيره‬


‫تسویه و يا تعیین مبلغ آن توأم د ‪ 4‬بند ‪7‬‬
‫با ابهام نسبتا ً قابل توجه‬
‫است‬

‫‪Q‬‬

‫‪Qualifying asset‬‬ ‫استاندار‬ ‫ت كه‌‬


‫يك‌ دارايي‌ اس ‌‬ ‫دارايي‌‬
‫د ‪ 13‬بند‬ ‫آماده‌ سازي‌ آن‌ جهت‌ استفاد ‌‬
‫ه‬ ‫واجد‬
‫‪4‬‬ ‫ش الزاماً‬
‫مورد انتظار يا فرو ‌‬ ‫ط‬
‫شراي ‌‬
‫مدت‌ زيادي‌ طول‌ مي‌كشد‬

‫‪R‬‬

‫‪Real state‬‬ ‫استاندار‬ ‫يک واحد مسکوني‪ ،‬تجاري يا‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 29‬بند‬ ‫صنعتي‪ ،‬يا زميني که براي‬ ‫ساختمان‬
‫‪6‬‬ ‫فروش‪ ،‬احداث يا آماده‬ ‫ي‬
‫مي‌شود‪.‬‬

‫‪Receivable‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مبالغ‌ قابل‌‬ ‫مبالغ‌‬


‫‪amounts for‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫ي دريافت‌ كه‌ بابت‌ صورت‌‬‫دريافتن ‌‬
‫‪progress billings‬‬
‫حسابهاي‌ صادره‌ در حسابها‬ ‫بابت‌‬
‫ت منظور شده‌ است‬ ‫پيشرف ‌‬
‫كار‬

‫‪80‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Received‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از‪:‬‬ ‫مبال ‌‬


‫غ‬
‫‪amounts for‬‬ ‫د ‪ 9‬بند ‪3‬‬ ‫الف‪ .‬علي‌الحسابهـا ‌‪ :‬مبالغي‌‬ ‫دريافتي‌‬
‫‪progress billings‬‬
‫است‌ كه‌ به طور موقت‌ در‬ ‫بابت‌‬
‫قبال‌ صورت‌ حسابهاي‌ صادره‌‬ ‫پيشرفت‌‬
‫در دست‌ بررسي‌ دريافت‌‬ ‫كار‌‬
‫مي‌شود‬
‫ب‪ .‬ساير دريافتهـا‌‪ :‬عبارت‌‬
‫است‌ از اقلمي‌ كه‌ ماهيت‌‬
‫علي‌الحساب‌ نداشته‌‪ ،‬ليكن‌ در‬
‫قبال‌ پيشرفت‌ كار دريافت‌‬
‫مي‌شود و نيز دربرگيرنده‌ آن‌‬
‫بخش‌ از مبالغ‌ پيش‌ دريافت‌‬
‫پيمان‌ است‌ كه‌ كار مربوط‌ به‌‬
‫آن‌ تا تاريخ‌ ترازنامه‌ انجام‌‬
‫شده‌ است‌‬

‫‪Recoverable‬‬ ‫استاندار‬ ‫خالص‌ ارزش‌ فروش‌ يا ارزش‌‬ ‫مبل ‌‬


‫غ‬
‫‪amount‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫اقتصادي‌ يك‌ دارايي‪ ‌،‬هركدام‌‬ ‫بازيافتن‬
‫‪5‬و‬ ‫که بيشتر است‬ ‫ي‌‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 17‬بند‬
‫‪5‬‬

‫‪Reinsurance‬‬ ‫استاندار‬ ‫بيمه اتکاي بیمه‌‌ای است كه به موجب آن‬


‫د ‪ 28‬بند‬ ‫يك طرف (بيمه‌گر اتکایی)‬ ‫ي‬
‫‪3‬‬ ‫در ازاى دريافت حق بيمه‪،‬‬
‫جبران تمام يا بخشى از‬
‫خسارت وارده به طرف ديگر‬
‫(بيمه‌گر واگذارنده) را بابت‬
‫بيمه‌نامه يا بيمه‌نامه‌هاي‬
‫صادره و يا قبولى توسط وى‪،‬‬
‫تعهد مي‌کند‪.‬‬

‫‪Related party‬‬ ‫استاندار‬ ‫یک شخص در صورتی وابسته‬ ‫شخص‬


‫د ‪ 12‬بند‬ ‫به واحد تجاری است که ‪:‬‬ ‫وابسته‬
‫‪6‬‬ ‫الف‪ .‬به‌طور مستقیم‪ ،‬یا‬
‫غیرمستقیم از طریق یک یا‬
‫چند واسطه ‪:‬‬

‫‪81‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪ .1‬واحد تجاری را کنترل کند‪،‬‬


‫یا توسط واحد تجاری کنترل‬
‫شود‪ ،‬یا با آن تحت کنترل واحد‬
‫قرار داشته باشد (شامل‬
‫واحدهای تجاری اصلی‪،‬‬
‫واحدهای تجاري فرعی و‬
‫واحدهای تجاري فرعی‬
‫هم‌گروه) ‪،‬‬
‫‪ .2‬در واحد تجاري نفوذ قابل‬
‫ملحظه داشته باشد‪ ،‬يا‬
‫‪ .3‬بر واحد تجاری کنترل‬
‫مشترک داشته باشد ‪.‬‬
‫ب‪ .‬واحد تجاری وابسته آن‬
‫واحد باشد (طبق تعريف‬
‫استاندارد حسابداري شماره‬
‫‪ 20‬با عنوان ” حسابداري‬
‫سرمایه‌گذاری در واحدهای‬
‫تجاری وابسته“ ) ‪،‬‬
‫ج‪ .‬مشارکت خاص آن واحد‬
‫باشد (طبق تعريف استاندارد‬
‫حسابداري شماره ‪ 23‬با عنوان‬
‫” حسابداري مشارکتهاي‬
‫خاص“) ‪،‬‬
‫د‪ .‬از مديران اصلي واحد‬
‫تجاري يا واحد تجاري اصلي آن‬
‫باشد‪،‬‬
‫ه‪ .‬خويشاوند نزديک اشخاص‬
‫اشاره شده در بندهاي ” الف“‬
‫يا ” د“ باشد‪،‬‬
‫و‪ .‬توسط اشخاص اشاره شده‬
‫در بندهاي ” د“ يا ” ه “‬
‫کنترل مي‌شود‪ ،‬تحت کنترل‬
‫مشترک يا نفوذ قابل ملحظه‬
‫آنان است و يا اينکه سهم‬
‫قابل ملحظه‌اي از حق رأي آن‬
‫به طور مستقيم يا‬
‫غيرمستقيم در اختيار ايشان‬
‫باشد‪ ،‬و‬

‫‪82‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫ز‪ .‬طرح بازنشستگي خاص‬


‫کارکنان واحد تجاري يا طرح‬
‫بازنشستگي خاص کارکنان‬
‫اشخاص وابسته به آن و‬
‫همچنين واحدهاي تجاري تحت‬
‫کنترل اين گونه طرحها باشد‪.‬‬

‫‪Related party‬‬ ‫استاندار‬ ‫معامله با انتقال منابع‪ ،‬خدمات یا‬


‫‪transaction‬‬ ‫د ‪ 12‬بند‬ ‫تعهدات بین اشخاص وابسته‬ ‫شخص‬
‫‪6‬‬ ‫صرف‌نظر از مطالبه یا عدم‬ ‫وابسته‬
‫مطالبه بهای آن است‬

‫‪Replacement‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از مخارجي‌ كه‌‬ ‫بها ‌‬


‫ي‬
‫‪cost‬‬ ‫د ‪ 8‬بند ‪3‬‬ ‫بايد براي‌ خريد يا ساخت‌ يك‌‬ ‫جايگزين‬
‫قلم‌ موجودي‌ كامل ً مشابه‌‬ ‫ي‌‬
‫تحمل‌ شود‬

‫‪Reportable‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي تجاري‌ يا جغرافيايي‌‬ ‫قسمت ‌‬ ‫قسمت‌‬


‫‪segment‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫است‌ كه‌ بر مبناي‌ تعاريف‌‬ ‫قابل‌‬
‫‪6‬‬ ‫پيشگفته‌ مشخص‌ مي‌شود و‬ ‫گزارش‬
‫براساس‌ اين‌ استاندارد‪،‬‬
‫ت قسمت‌‬ ‫افشاي‌ اطلعا ‌‬
‫در مورد آن‌ ضرورت‌ دارد‪.‬‬

‫‪Research‬‬ ‫استاندار‬ ‫پژوهشي نو و برنامه‌ريزي‬ ‫تحقيق‬


‫د ‪ 17‬بند‬ ‫شده است که با هدف کسب‬
‫‪5‬‬ ‫دانش علمي يا فني جديد‬
‫انجام مي‌شود‬

‫‪Residual value‬‬ ‫استاندار‬ ‫مبلغ‌ برآوردي که واحد تجاري‬ ‫ارزش‌‬


‫د ‪ 11‬بند‬ ‫باقيمانده در حال حاضر مي‌تواند از‬
‫‪5‬و‬ ‫واگذاري دارايي پس از كسر‬
‫استاندار‬ ‫مخارج برآوردي واگذاري‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫بدست آورد‪ ،‬با اين فرض که‬
‫‪5‬‬ ‫دارايي در وضعيت متصور در‬
‫پايان عمر مفيد باشد‬

‫‪83‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Restructuring‬‬ ‫استاندار‬ ‫برنامه‌اي است که توسط‬ ‫تجديد‬


‫د ‪ 4‬بند ‪7‬‬ ‫مديريت طراحي و کنترل‬ ‫ساختار‬
‫مي‌شود و در دامنه فعاليت‬
‫واحد تجاري و يا شيوه انجام‬
‫آن فعاليت‪ ،‬تغييرات با اهميتي‬
‫ايجاد مي‌کند‬

‫‪Retirement‬‬ ‫استاندار‬ ‫ت كه‌ به‌ موجب‌‬ ‫ي برنامه‌هايي‌ اس ‌‬


‫طرحها ‌‬
‫‪benefit plans‬‬ ‫د ‪ 27‬بند‬ ‫آن‌ براي‌ اعضا پس‌ از خاتمه‌‬ ‫مزاياي‌‬
‫‪5‬‬ ‫بازنشست خدمت‌‪ ،‬مزايايي‌ در قالب‌‬
‫حقوق‌ بازنشستگي‌ يا‬ ‫گي‌‬
‫مستمري‌ فراهم‌ مي‌شود‪،‬‬
‫ن مزايا‬ ‫به‌شرطي‌ كه‌ بتوان‌ اي ‌‬
‫را قبل‌ از خاتمه‌ خدمت‌‬
‫براساس‌ شرايط‌ مصوب‌ يا‬
‫رويه‌ مورد عمل‌ تعيين‌ يا‬
‫براورد كرد‪.‬‬

‫‪Retirement‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از حقوق‌‬ ‫مزاياي‌‬


‫‪benefits‬‬ ‫د ‪ 27‬بند‬ ‫بازنشستگي‌ و ساير‬ ‫بازنشست‬
‫‪5‬‬ ‫مستمريهايي‌ كه‌ به‌موجب‌‬ ‫گي‌‬
‫ت طرح‌ انتظار مي‌رود‬ ‫مقررا ‌‬
‫باتوجه‌ به‌ سنوات‌ خدمت‌‬
‫گذشته‌ اعضا به‌ آنان‌ پرداخت‌‬
‫شود‪.‬‬

‫‪Revenue‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از افزايش‌ در‬ ‫درآمد‬


‫د ‪ 3‬بند ‪8‬‬ ‫حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌‪ ،‬بجز‬ ‫عمليات ‌‬
‫ي‬
‫ه صاحبان‌‬‫موارد مرتبط‌ با آورد ‌‬
‫سرمايه‌‪ ،‬كه‌ از فعاليتهاي‌‬
‫اصلي‌ و مستمر واحد تجاري‌‬
‫ناشي‌ شده‌ باشد‬

‫‪84‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Royalties‬‬ ‫استاندار‬ ‫ه از‬ ‫مبالغي‌ كه‌ بابت‌ استفاد ‌‬ ‫درآمد‬


‫د ‪ 3‬بند ‪6‬‬ ‫داراييهاي‌ غيرجاري‌ واحد‬ ‫حق امتيا‬
‫تجاري‌ نظير امتياز ساخت‌‪،‬‬ ‫ز‬
‫عليم‌ تجاري‌‪ ،‬حق‌ انتشار و‬
‫نرم‌افزار رايانه‌اي‌ مطالبه‌‬
‫مي‌شود‬

‫‪S‬‬

‫‪Segment assets‬‬ ‫استاندار‬ ‫ي كه‌‬


‫عبارت‌ است‌ از داراييهاي ‌‬ ‫داراييها‬
‫د ‪ 25‬بند‬ ‫به طور مستقيم‌ قابل‌ انتساب‌‬ ‫ي‌‬
‫‪6‬‬ ‫يا بر مبنايي‌ منطقي‌ قابل‌‬ ‫قسمت‌‬
‫ه فعاليتهاي‌ عملياتي‌‬ ‫تخصيص‌ ب ‌‬
‫قسمت‌ باشد‪.‬‬

‫‪Segment‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از هزينه‌ها ‌‬


‫ي‬ ‫هزين ‌‬
‫ه‬
‫‪expense‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫مرتبط‌ با فعاليتهاي‌ اصلي‌ و‬ ‫عملياتي‌‬
‫‪6‬‬ ‫مستمر كه‌ مستقيما ً قابل‌‬ ‫قسمت‌‬
‫انتساب‌ يا بر مبنايي‌ منطقي‌‬
‫قابل‌ تخصيص‌ به‌ قسمت‌ است‌‬
‫اعم‌ از اينكه‌ مرتبط‌ با فروش‌‬
‫به‌ مشتريان‌ برون‌ سازماني‌ يا‬
‫معاملت‌ با ساير قسمتهاي‌‬
‫همان‌ واحد تجاري‌ باشد‪.‬‬

‫‪Segment‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از بدهيهايي‌ ك ‌‬


‫ه‬ ‫بدهيهاي‌‬
‫‪liability‬‬ ‫د ‪ 25‬بند‬ ‫مستقيما ً قابل‌ انتساب‌ و يا بر‬ ‫قسمت‌‬
‫‪6‬‬ ‫مبنايي‌ منطقي‌ قابل‌ تخصيص‌‬
‫به‌ فعاليتهاي‌ عملياتي‌ قسمت‌‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪Segment result‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ از درآمد عمليات ‌‬


‫ي‬ ‫نتيج ‌‬
‫ه‬
‫د ‪ 25‬بند‬ ‫قسمت‌ پس‌ از كسر هزينه‌‬ ‫عمليات‌‬
‫‪6‬‬ ‫ن است‌‪.‬‬
‫عملياتي‌ آ ‌‬ ‫قسمت‌‬

‫‪85‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Segment‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از درآمد حاصل‌ از استاندار‬ ‫درآمد‬


‫‪revenue‬‬ ‫فعاليتهاي‌ اصلي‌ و مستمر كه‌ د ‪ 25‬بند‬ ‫عملياتي‌‬
‫‪6‬‬ ‫مستقيما ً قابل‌ انتساب‌ يا‬ ‫قسمت‬
‫برمبنايي‌ منطقي‌‪ ،‬قابل‌‬
‫تخصيص‌ به‌ قسمت‌ است‌ اعم‌‬
‫از اينكه‌ از فروش‌ به‌ مشتريان‌‬
‫برون‌ سازماني‌ يا معاملت‌ با‬
‫ن واحد‬ ‫ساير قسمتهاي‌ هما ‌‬
‫تجاري‌ ناشي ‌شده‌ باشد‪.‬‬

‫‪Selling price‬‬ ‫استاندار‬ ‫بهاي فروش برآوردي جاري‬ ‫ارزش‬


‫د ‪ 29‬بند‬ ‫يک واحد ساختماني در‬ ‫فروش‬
‫‪6‬‬ ‫وضعيت نهايي قابل فروش‬
‫آن‪ ،‬در هر مقطع زماني‪.‬‬

‫‪Separate‬‬ ‫استاندار‬ ‫صورتهای مالی که توسط‬ ‫صورتها‬


‫‪financial‬‬ ‫د ‪ 18‬بند‬ ‫واحد تجاری اصلی ارائه‬ ‫ی مالی‬
‫‪statements‬‬
‫‪4‬‬ ‫می‌شود و در آن‬ ‫جداگانه‬
‫سرمایه‌گذاريها براساس منافع‬
‫مالکانه مستقیم و نه برمبناي‬
‫نتایج عملیات وخالص‬
‫داراییهای واحد سرمایه‌پذیر‬
‫به حساب گرفته می‌شود‬

‫‪Significant‬‬ ‫استاندار‬ ‫توانایی مشارکت در‬ ‫نفوذ‬


‫‪influence‬‬ ‫د ‪ 12‬بند‬ ‫تصمیم‌گیریهای‌مربوط به‬ ‫قابل مل‬
‫‪6‬و‬ ‫سیاستهای مالی و عملیاتی‬ ‫حظه‬
‫استاندار‬ ‫واحد تجاری‪ ،‬ولی نه در حد‬
‫د ‪ 20‬بند‬ ‫کنترل سیاستهای مزبور‬
‫‪2‬‬

‫‪Significant‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از تواناي ‌‬


‫ي‬ ‫نفوذ‬
‫‪influence‬‬ ‫د ‪ 23‬بند‬ ‫مشاركت‌ در تصميم‌گيريهاي‌‬ ‫قابل‌‬
‫‪2‬‬ ‫ه سياستهاي‌ مالي‌ و‬ ‫مربوط‌ ب ‌‬ ‫ملحظه‬
‫عملياتي‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌‬
‫ولي‌ نه‌ در حد كنترل‌ يا كنترل‌‬
‫مشترك‌ آن‌ سياستها ‪.‬‬

‫‪86‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Stock dividend‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از توزيع‌ سود ب ‌‬


‫ه‬ ‫سود‬
‫د ‪ 15‬بند‬ ‫شكل‌ سهم‌ بين‌ صاحبان‌ سهام‌‬ ‫سهمي‌‬
‫‪5‬‬ ‫(يا سهام‌ يك‌ واحد تجاري‌ از محل‌ سود‬
‫تقسيم‌ نشده‌ يا اندوخته‌ها كه‌‬ ‫جايزه‌)‬
‫با توجه‌ به‌ اصلحيه‌ قانون‌‬
‫تجارت‌ موكول‌ به‌ تصويب‌‬
‫مجمع‌ عمومي‌ فوق‌العاده‌‬
‫است‬

‫‪Subsidiary‬‬ ‫يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ تحت‌ كنترل‌ استاندار‬ ‫واحد‬


‫د ‪ 18‬بند‬ ‫واحد تجاري‌ ديگري‌ ( واحد‬ ‫تجاري‌‬
‫‪،4‬‬ ‫تجاري‌ اصلي‌) است‌‬ ‫فرعي‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 19‬بند‬
‫‪،9‬‬
‫استاندار‬
‫د ‪ 20‬بند‬
‫‪2‬‬

‫‪T‬‬

‫‪Tangible fixed‬‬ ‫استاندار‬ ‫به‌ دارايي مشهودي ‌اطلق‬ ‫دارايي‌‬


‫‪asset‬‬ ‫د ‪ 11‬بند‬ ‫مي‌شود که‪:‬‬ ‫ثابت‬
‫‪5‬‬ ‫الف‪ .‬به منظور استفاده در‬ ‫مشهود‬
‫توليد يا عرضه کالها يا‬
‫خدمات‪ ،‬اجاره به ديگران يا‬
‫براي مقاصد اداري توسط‬
‫واحد تجاري نگهداري مي‌شود‪،‬‬
‫و‬
‫ب‪ .‬انتظار مي‌رود بيش از يک‬
‫دوره مالي مورد استفاده قرار‬
‫گيرد‬

‫‪U‬‬

‫‪87‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪Unearned‬‬ ‫استاندار‬ ‫ت بين‌‪:‬‬ ‫عبارت‌ است‌ از تفاو ‌‬ ‫درآمد‬


‫‪finance income‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫الف‪ .‬مجموع‌ حداقل‌ مبالغ‌‬ ‫مالي‌‬
‫‪5‬‬ ‫ه مربوط‌ به‌ قرارداد اجاره‌‬ ‫كسب‌ نش اجار ‌‬
‫سرمايه‌اي‌ از ديد اجاره‌دهنده‌ و‬ ‫ده‌‬
‫هر گونه‌ ارزش‌ باقيمانده‌‬
‫تضمين‌ نشده‌اي‌ كه‌ به‌ وي‌‬
‫تعلق‌ مي‌گيرد‪ ،‬و‬
‫ب‪ .‬ارزش‌ فعلي‌ مبلغ‌ ياد شده‌‬
‫در بند “ الف‌“ با نرخ‌ ضمني‌‬
‫سود تضمين‌شده‌ اجاره‌‪.‬‬

‫‪Unguaranteed‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت‌ است‌ از آن‌ بخش‌ از‬ ‫ارزش‌‬


‫‪residual value‬‬ ‫د ‪ 21‬بند‬ ‫ي كه‌‬ ‫باقيمانده‌ ارزش‌ باقيمانده‌ داراي ‌‬
‫ق آن‌ ‪5‬‬
‫اجاره‌دهنده‌ نسبت‌ به‌ تحق ‌‬ ‫تضمين‌‬
‫اطمينان‌ كافي‌ ندارد يا تنها‬ ‫نشده‬
‫توسط‌ شخص‌ وابسته‌ به‌‬
‫اجاره‌دهنده‌ تضمين‌ شده‌‬
‫است‌‪.‬‬

‫‪Useful life‬‬ ‫استاندار‬ ‫عبارت است از ‪:‬‬ ‫عمر مفي‬


‫د ‪ 11‬بند‬ ‫الف‪ .‬مدت‌ زماني‌‌كه‌ انتظار‬ ‫د‬
‫‪5‬و‬ ‫مي‌رود دارايي مورد استفاده‬
‫استاندار‬ ‫واحد تجاري قرار گيرد‪ ،‬يا‬
‫د ‪ 17‬بند‬ ‫ب‪ .‬تعداد توليد يا واحدهاي‌‬
‫‪5‬‬ ‫مقداري‌ مشابه‌ كه‌ انتظار‬
‫مي‌رود در فرايند استفاده‌ از‬
‫دارايي‌ توسط‌ واحد تجاري‌‬
‫تحصيل‌ شود‬

‫‪Useful life‬‬ ‫ه استاندار‬‫عبارت‌ است‌ از مدت‌ زماني‌ ك ‌‬ ‫عمر‬


‫ي د ‪ 21‬بند‬‫انتظار مي‌رود منافع‌ اقتصاد ‌‬ ‫مفيد‬
‫‪5‬‬ ‫ه توسط‌‬ ‫دارايي‌ مورد اجار ‌‬
‫واحد تجاري‌ مصرف‌ شود‪ .‬اين‌‬
‫دوره‌ از ابتداي‌ دوره‌ اجاره‌‬
‫شروع‌ مي‌شود و متأثر از‬
‫محدوديتهاي‌ زماني‌ مندرج‌ در‬
‫قرارداد اجاره‌ نيست‌‪.‬‬

‫‪88‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬


‫فرهنگ اصطلحات استانداردهای حسابداری و تعاریف آن‬

‫‪V‬‬

‫‪Venturer‬‬ ‫استاندار‬ ‫يكي‌ از طرفهاي‌ مشارك ‌‬


‫ت‬ ‫شريك‌‬
‫د ‪ 23‬بند‬ ‫خاص‌ است‌ كه‌ بر آن‌ كنترل‌‬ ‫خاص‌‬
‫‪2‬‬ ‫مشترك‌ دارد‬

‫‪89‬‬ ‫گردآوری‪ :‬افسانه رفیعی‬

You might also like