You are on page 1of 12

‫به نام خداوند دانایی و توانایی‬

‫عنوان مقاله ‪ :‬نقش نظریه در مدیریت‬

‫گردآوری ‪ :‬سید هادی منافی (دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی‪)-‬‬

‫( دانشگاه علوم تحقیقات)‬

‫بهار ‪1388‬‬

‫چکیده‬

‫‪ :‬نظریه روشي براي مشاهده‪،‬درک و پیش بیني پیچیدگیهاي رفتارهاي انساني در‬
‫چارچوب سازماني است‪ .‬نظریه براي مدیران نه به عنوان یک هدف ‪،‬بلکه به‬
‫عنوان یک ابزار‪،‬چارچوب‪،‬نقشه و راهنماي ضروري براي تحقیق و عمل به‬
‫شمار مي رود‪.‬داشتن رویکرد نظري براي مواجهه با متغیر هاي متعدد سازماني و‬
‫مدیریتي یکي از چالشهاي اساسي مدیران در قرن جدید است که در این راه نظریه‬
‫مي تواند نقش موثري براي افزایش میزان اثربخشي و کارایي مدیران ایفا‬
‫کند‪.‬نظریه ها به عنوان ابزار به فعالیت مدیر جهت داده و موجب توسعه مدل هاي‬
‫ذهني وي مي شود‪ .‬استفاده مناسب از نظریه ها ‪،‬راههاي جدیدوموثري را براي‬
‫تحلیل موقعیتهاي پیچیده سازماني و مدیریتي به روي مدیران مي گشاید‪ .‬بنابراین‪،‬‬
‫ایجاد اصطلحات و واژه هاي مشترک در حوزه مدیریت براي ایجاد یک زبان‬
‫حرفه اي مشترک و خلق یک تصویر بزرگ از سازمان و مدیریت ضروري‬
‫است‪.‬‬
‫مقدمه‬
‫همه ما در طول زندگي براي پاسخ به برخي پرسشهاي پیرامون چرایي وچگونگي‬
‫برخي پدیده ها ي اطرافمان‪ ،‬فعالیتهاي فکري را ترتیب مي دهیم که به طور‬
‫آگاهانه یا ناآگاهانه ریشه در نظریه ها دارد ‪ .‬براي پاسخ به این پرسش که چرا یک‬
‫فرد خاص در یک موقعیت ویژه رفتارخاصي را از خود نشان مي دهد ونیز براي‬
‫پیش بیني رفتارهاي افراد ‪ ،‬نیازمند نظریه ها هستیم‪.‬‬
‫نظریه ها به ما کمک مي کنند تا مشکلت و مسائل خاص خود ودیگران را در‬
‫ساختار و چارچوب خاصي درک کنیم ‪ .‬نظریه ها راهنمایي براي فعالیتهاي‬
‫مختلف مدیران است که مي توان از آن به عنوان ابزاري براي تبیین وتوجیه‬
‫اقدامات و فعالیتهاي مختلف بهره جست ‪.‬‬
‫نظریه روشي براي توجیه وقابل درک کردن یک موقعیت نگران کننده است که به‬
‫ما امکان مي دهد منبع وذخیره عادات خود را به طور کار آمدتر به اجرا در آوریم‬
‫‪.‬نظریه موجب ایجاد یک زبان مشترک (‪ )common language‬براي درک بهتر‬
‫نقشها در جامعه است که ما در آن زندگي مي کنیم ‪.‬فهم اینکه چه چیزي اتفاق مي‬
‫افتد و چرا آن پدیده رخ مي دهد در سایه درک کاربرد نظریه مقدور است ‪.‬‬

‫مفهوم « نظریه »‬

‫کر‌ لینگر‪ ،‬نظریه را مجموعه اي از( ساختارها)‪( -‬مفاهیم) ‪ (،‬تعاریف) و(قضایاي‬


‫مرتبط به هم ) مي‌داند که با مشخص نمودن روابط بین متغیرها ‪ ،‬بــه منظور‬
‫توضیح وپیش بیني پدیده‌ها‌‪ ،‬تصویر منظمي از آنان را ارائه مي‌کند‌‌‪.‬‬
‫نظریه فقط نظریه پردازي ایده آلیستي وعقل سلیم نیست ‪،‬بلکه چون واقعیتها خود‬
‫سخن نمي گویند ‪‌،‬پس باید یک چهارچوب تجربي قابل بررسي براي معني دادن به‬
‫واقعیتهاي آن داشته باشیم ‪.‬نظریه روشي براي درک یا مشاهده واقعیتهاست که به‬
‫دنیاي مجهول یا مبهم اطراف‪ ،‬معني مي دهد‪ .‬نظریه نه به عنوان یک هدف ‪ ،‬بلکه‬
‫به عنوان یک نقشه یا راهنماي ضروري براي مدیران در عرصه تحقیق و عمل‬
‫مطرح است‪.‬‬
‫نظریه‪ ،‬اطلعات جمع آوري شده در حوزه مدیریت را خلصه وسازماندهي کرده‬
‫وبراي حوادث مشاهده شده ‪ ،‬تبیین هاي مناسب را از طریق تعیین روابط بین‬
‫متغیرها ‪ ،‬فراهم مي سازد ‪.‬‬
‫تحلیل رویداد ها ومشکلت متعدد وداشتن یک مبنا یا چهارچوب فکري براي‬
‫مشکل گشایي وتصمیم گیري از طریق نظریه امکان پذیراست‪.‬‬
‫نظریه «نگرشي منظم ‪ ،‬سنجیده وعقلیي از موقعیت فراهم مي سازد ودرگزینش‬
‫اصول مدیریت‪ ،‬راهنماي افراد است‪ . ) Joseph Bradly2004( » .‬نظریه‬
‫معرف واقعیت بوده ولي عین واقعیت نیست وابزاري است براي تبیــین آنچه هست‬
‫‪ ،‬نه آنچه باید باشد ‪ .‬نظریه‌ها سکویي براي مشاهده‪ ،‬درک و پیش بیني پیچیدگیهاي‬
‫رفتارهاي انساني است (‪.) Roger & Haines,2000‬‬
‫نظریه همانند نقشه یا الگوهایي است که برحسب اوضاع واحوال سازماني مي‬
‫تواند راه‌حلهایي را براي حل مشکلت سازماني تجویز کنند ( رحمان سرشت ‪،‬‬
‫‪.) 1379‬نقش نظریه ها به عنوان یک ابزار در مدیریت بیشتر به خاطر دسته بندي‬
‫اصول وآگاهي مهم ومناسب مدیریتي ونیز آشکار کردن محدودیت ومشکلتدروني‬
‫سازمان است‬

‫‪.‬نیاز مدیران به نظریه ها‬


‫برخي مدیران در سایه بي اعتمادي وناباوریهاي شان به نظریه‪ ،‬معتقدند که‬
‫واقعیتها ونظریه ها دو چیز کامل متفاوت ودرواقع متضاد هم هستند ‪.‬این افراد‬
‫اعتقادشان بر این است که واقعیتها حقیقي وواقعي بوده ولي نظریه ها ‪ ،‬یک نظریه‬
‫پردازي غیر واقعي بیش نیست ‪ .‬در حالي که مدیریت به عنوان یکي از شاخه هاي‬
‫علوم رفتاري ‪ ،‬براي تشریح ‪‌،‬توضیح وتبیین رفتارهاي مختلف افراد در نقشها‬
‫وسطوح مختلف سازماني نیاز مند بهره گیري از نظریه‌هاست (‪Pamela‬‬
‫‪.)A.Brade2000‬‬
‫نظریه ها براي مدیران روش تفکري منسجم در مورد رویدادها فراهم مي سازند‬
‫‪.‬مدیریت به عنوان هنر وعلم کاربرد دانش در مشکلت اداري وسازماني ‪ ،‬نیاز‬
‫مند استفاده از نظریه هاي مناسب براي درک عمیق تر مشکلت روزمره مدیریت‬
‫وسازمان به منظور ارائه را ه حلهاي علمي براي رفع آنها ست‪ .‬مدیر با توسل به‬
‫نظریه هاي مناسب مي تواند ریشه مشکلت راشناسایي وفرضیه هایي را براي‬
‫عملي پیشنهاد کند‪.‬نظریه به عنوان فرایندي روشمند مي تواند تحلیل موفقیتها و‬
‫شکستهاي برنامه‌هاي مختلف را ارائه کرده ومدیر را از روش « آزمون وخطا »‬
‫باز دارد (‪ .)Roger, Girad& victory2000‬مدیر براي توجیه نوع ومیزان‬
‫مداخلت خود در فعالیتهاي مختلف مدیریتي وسازماني نیازمند ‪ ،‬استفاده از نظریه‬
‫به عنوان یک ساخت نمادین است ‪.‬‬
‫به کار بستن نظریه‌ها توسط مدیران موجب توسعه مدل‌هاي ذهني مي‌شود که این‬
‫فرایند خود موجب افزایش اثر بخشي مداخلت مدیر در امور مختلف و نیز فهم و‬
‫درک مناسب رفتارهاي مختلف و علل آن مي‌شود‪.‬‬
‫استفاده از نظریه‌ها موجب ایجاد یک تصویر بزرگ مي‌شود که تبیین کننده و نشان‬
‫دهنده مسائل‪ ،‬ابعاد و مشکلت مدیریتي و سازماني در قالب جامع آن براي مدیران‬
‫است‪.‬‬
‫امروزه مدیریت یکي از حوزه‌هاي در حال پیشرفتي است که به طرز فزاینده‌اي‬
‫متکي به رشد بنیادهاي تئوریک است‪ .‬تحقیقات نظریه‌مدار مي‌تواند اساس و تکیه‬
‫گاه موثري براي پیشرفت و بهبود «عمل مدیریتي» فراهم سازد‪ ،‬بنابراین براي‬
‫پیشرفت در عمل مدیریت‪ ،‬نیازمند توسعه نظریه و کاربرد مناسب آن هستیم‪.‬‬
‫زماني مي‌توان شاهد حرفه‌اي شدن مدیر در عمل و فعالیت حرفه‌اي اش بود که‬
‫تحقیقات علمي و بنیانهاي نظري از این جریان حرفه‌اي شدن حمایت کنند‬
‫(‪ .)Roger& Haines, 2000‬وجود نظریه ‌هاي عملي در کنار نظریه ‌هاي‬
‫شخصي و ضمني ‪ ،‬مي‌تواند باعث افزایش کارایي مدیران در مهارتهاي مختلف‬
‫فني‪،‬انساني و ادراکي شود‪.‬‬
‫نظریه با ایجاد یک سیستم توصیفي موجب ارتباط اطلعات مختلف و پراکنده به‬
‫یکدیگر شده و با پي‌ریزي یک شالوده محکم مي‌تواند نسبت به بي‌اعتمادي مدیران‬
‫نسبت به کاربرد عملي نظریه پاسخي مناسب بدهد‪.‬مدیران در مواجهه با کار‬
‫مدیریتي در سطوح مختلف سازماني با واقعیتها‪ ،‬مشکلت و مسائل پیچیدگیهاي‬
‫مختلفي مواجه هستند که تنها یک چارچوب قوي مي‌تواند به واقعیتهاي مورد نیاز‬
‫معنا بدهد‪.‬بنابراین مدیران نیازمند نظریه ‌ها به عنوان کلیدي براي بازکردن قفلهاي‬
‫مشکلت و مسائل سازمان هستند (قورچیان وجعفري‪.)1384 ،‬‬

‫عمل‪:‬‬ ‫حرکت مدیران از تئوري به‬


‫در برخي موارد انواع فعالیتها‪ ،‬اقدامات و تصمیم‌گیریهاي مدیران دچار نوعي عمل‬
‫زدگي ناشي از تفکر تئوریک ضعیف و ناقص است‪.‬عمل مطلوب هر مدیري در‬
‫سطوح مختلف سازماني مبتني بر نظریه است‪ .‬ولي خیلي از مدیران در مورد‬
‫پیوند دادن نظریه به عمل با اشکال مواجه هستند وشاید یکي از دلیل اساسي چنین‬
‫مشکلتي این باشد که خیلي از کتابها و مقالت در زمینه‌هاي مدیریت به «نظریه»‬
‫یا «عمل» یا اصول و فرایندهاي مدیریت تأکید دارند تا به نوعي نظریه‌ و عمل با‬
‫همدیگر ‪ .‬تلفیق نظریه و عمل در حوزة مدیریت یک آرمان قدیمي است که تا کنون‬
‫در خیلي از موارد محقق نشده است‪.‬مشکل برگرداندن نظریه به عمل توسط‬
‫مدیران درمهارتهاي سه گانه (فني‪ ،‬انساني و ادراکي) مدیریت و نیز در سطوح‬
‫مختلف سازماني همچنان پابرجاست‪.‬‬
‫براي زمینه سازي و فراهم ساختن بستر مناسب براي تلفیق نظریه و عمل و‬
‫مدیریت قبل از هر اقدامي براي مرتبط کردن نظریه و عمل ‪:‬‬
‫_ باید بر ادبیات پژوهشي و ادبیات تخصصي اشراف کافي داشته باشیم‪.‬‬
‫_ نیازمند ایجاد اصطلحات و واژه‌هاي مشترک هستیم‪ .‬یعني اصطلحات مشترکي‬
‫که بتواند موجب ایجاد شناسایي و توافق بر سر واژه‌هاي اصلي بین نظریه و عمل‬
‫در بین مدیران شود‪.‬‬
‫_ باید مدیران با آزمودن نظریه‌هاي مختلف مدیریتي و سازماني در موقعیتهاي‬
‫مختلف ‪ ،‬نتایج آن را بسنجند‪.‬‬
‫_ مدیران باید بعد از آزمون نظریه ‌ها آنان از روي کاغذ و از ذهن به عمل‪ ،‬از‬
‫انتزاعي بودن به جهان عیني و از مفاهیم پیچیده به اصطلحات عادي در آورند‪ ،‬به‬
‫طوري که براي خیلي از مدیران قابل فهم باشد ‪.‬‬
‫مدیران با استفاده از نظریه ‌هاي مختلف باید درصدد توجیه بهتر و کامل‌تر اعمال‬
‫و فعالیتهاي مدیریتي خویش باشند و بدانند که کدامیک از نظریه‌ها‪ ،‬در کدام زمینه‬
‫و موقعیت سازماني و مدیریتي‪ ،‬سازگارتر است‪.‬‬
‫چالش اساسي مدیران در پیوند نظریه و عمل آن است که باید مدیران از یکسو با‬
‫ماهیت اصول و قواعد نظریه و از سوي دیگر با شرایط و ویژگیهاي سازمان آشنا‬
‫باشند و سپس با توجه به زمان و مکان‪ ،‬نظریه مناسب را انتخاب کنند‪.‬‬
‫پس استفاده مناسب از نظریه‪ ،‬راههاي مؤثري از تفکر را به روي مدیران باز‬
‫خواهد گشود و در تحلیل موقعیتهاي پیچیده سازماني و مدیریتي کمک رسان آنان‬
‫خواهد بود ‪ .‬مدیر خواهد توانست با یک انسجام و یکپارچگي تئوریک و ژرف‬
‫نگري براي درک پدیده‌ها از مناسب‌ترین نظریه ‌ها استفاده کند‪.‬‬
‫دواثر مهم نظریه بر مدیران شامل اثرات مستقیم و غیر مستقیم است‪ .‬در روش‬
‫مستقیم که کاربرد بیشتري در بین مدیران دارد‪ ،‬مثل یک مدیر از نظریه مدیریت و‬
‫سازمان مستقیما درسازمان استفاده مي‌کند‪.‬‬
‫اما در روش غیرمستقیم‪ ،‬نظریه در کوچکترین و جزیي‌ترین مسائل زندگي‬
‫شخصي و کاري و نیز در برخوردهاي مدیر تجلي پیدا مي‌کند (قورچیان‪،‬جعفري‪:‬‬
‫‪ .)1384‬یک نکته اساسي آنکه نظریه ‌هاي مختلف باید با پیچیدگیها و مشکلت‬
‫روزمرة مدیران قابل انطباق باشد‪ ،‬نه اینکه سعي کنیم خود مدیران را در قالب‬
‫نظریه دربیاوریم‪.‬‬
‫اجراي این مراحل موجب ایجاد همان اصطلحات و زبان مشترکي بین مدیران‬
‫مي‌شود تا آنان بتوانند نظریه ‌ها را به عنوان ساختهاي نمادین از اندیشه و فکر خود‬
‫با حوزة عمل سوق دهند ‪.‬‬
‫پیوند مناسب نظریه و عمل موجب مي‌شود تا مدیران با جرئت و اطمینان بیشتري‬
‫نظریه ‌هاي مختلف را راهنماي فعالیتها و اقدامات خود قرار دهند‪ .‬مهارتهاي‬
‫متفکرانه مدیر مي‌تواند به ارتباط نظریه و عمل منجر شده و یک فرایند مادام‬
‫العمري از یادگیري بر مبناي نظریه به عمل و عمل به نظریه را باعث شود‪.‬‬

‫علل بحران نظریه در بین مدیران ‪:‬‬


‫برخي نظامهاي آموزش به جاي تقویت روحیه پرسشگري و انتقادي در بین‬
‫مدیران ‪،‬آنان را تک بعدي و عمل گرا تربیت مي کنند‪ .‬مدیراني هم که محصول‬
‫چنین نظامهایي باشند‪ ،‬در خیلي از مواقع فعالیتها و تصمیم‌گیریهایشان یا بدون‬
‫پشتوانه نظري است و یا اینکه در برخي موارد نیز که به تصورخودشان نظریه‬
‫پردازي مي‌کنند به یک الگو برداري صرف مي پردازند (‪.)Realin , J.A 2003‬‬
‫عوامل بسیار متعددي باعث آن شده‌اند که پدیده‌اي بنام «بحران نظریه» در بین‬
‫مدیران جامعة ما روز به روز افزایش یابد‪ .‬وجود بحران نظریه در بین مدیران‬
‫باعث ایجاد یک اساس و چهارچوب متزلزل و نامطمئن براي کار و فعالیتها و‬
‫اقدامات مدیران فراهم مي‌سازد (‪. )Boy lan, 2004‬تکیه بر فهم شهودي و باطني‬
‫و اساس قراردادن اقدامات مدیریت بر اساس چنین نظریه ‌هاي شخصي خام از‬
‫نشانه‌هاي وجود بحران نظریه در مدیریت است‪.‬‬
‫دوري از اشتباهات و بهبود هماهنگي بین اقدامات مختلف مدیر تنها در سایه نظریه‬
‫ممکن است‪ .‬زیرا وظایف مدیریت و سازمانهایي که مدیران در آنها مدیریت‬
‫مي‌کنند‪،‬چنان داراي پیچیدگي زیادي هستند که براي فهم و بررسي خیلي از آن‬
‫مشکلت‪ ،‬نیازمند یاري از نظریه ها‌ هستیم‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬نظریه براي مدیران نه یک هدف بلکه باید یک ابزار‪ ،‬چارچوب‪ ،‬نقشه و‬
‫راهنماي ضروري براي تحقیق و عمل باشد‪.‬‬
‫یکي از مشکلت اساسي مدیران در استفاده از نظریه ها به پارادایم هاي آنان‬
‫مربوط مي شود که مانع اساسي براي حرکت آنان به سوي نظریه است‪ .‬پارادایم‬
‫شامل نوعي جهان بیني و دیدگاهي کلي و نیزراهي براي بازگشایي پیچیدگیهاي‬
‫جهان واقعي است‪.‬‬
‫باورها‪ ،‬و یا فرضهاي بنیادي مدیري که در طول سالها تجربه و آموزش شکل‬
‫گرفته‪ ،‬مواضع وي را نسبت به انسانها نشان مي‌دهد‪.‬‬
‫یکي از چالشهاي اساسي براي پایان دادن به بحرانها در بستر نظریه مي‌تواند‬
‫کمک به مدیران براي گذر از پارادایم‌هاي سنتي و کهنه به پارادایم‌هاي جدید باشد‬
‫که این امر نیازمند تربیت مدیران در رده هاي مختلف عالي‪،‬میاني و عملیاتي‬
‫است‪ .‬بنابراین‪ ،‬برگزاري دوره‌هایي که علوه بر تقویت به پالیش نظریه ‌هاي‬
‫شخصي و ضمني مدیران کمک کند‪،‬لزم است‪ .‬وجود چنین دوره‌هایي براي توسعه‬
‫ذهنیت فلسفي مدیران و ایجاد یک زبان مشترک براي تبادل تجربیات بین مدیران‬
‫حیاتي است‪.‬‬
‫محدودیتهاي متعددي دیگري نیز وجود دارند که در گرایش‌ مدیران جامعة ما به‬
‫سوي نظریه مانع ایجاد مي‌کنند که در ذیل به آنها اشاره مي‌شود‪:‬‬
‫_ درک نکردن مفاهیم نظریه از سوي مدیران؛‬
‫_ ناتواني در اصلح و انطباق نظریه با واقعیتها؛‬
‫_ شکل گیري بیشتر نظریه ها در شرایط و فرهنگهاي بیگانه؛‬
‫_ دانش و تخصص محدود برخي مدیران؛‬
‫_ فقدان فرهنگ تحقیق و تولید دانش در جامعه‪.‬‬

‫نظریه ‌ها و مدل ذهني مدیران‬


‫بروگمن (‪ )Borgman,2003‬مدل ذهني را به عنوان یک‪ ،‬مدل کاري نظام مند که‬
‫افراد در ذهن خود براي تسهیل تعامل مي‌سازند‪ ،‬توصیف مي‌کند‪.‬‬
‫یک مدل ذهني با وجود تفاوتهایي که از نظر پیچیدگي‌ با یک مدل نمایشي یا نظام‬
‫دارد‪ ،‬مي‌تواند به عنوان ابزاري براي حل مشکلت به کار برده شود‪.‬‬
‫مدل ذهني تنها یک پایگاه یا ابزار ذخیره دانش نیست‪ ،‬بلکه پردازش و سازماندهي‬
‫مؤثر براي ایجاد پیوندهاي متقابل بین دانش از طریق این مدل مسیر است‪ .‬کاربرد‬
‫نظریه ‌ها به عنوان چارچوبهاي تئوریک از سوي مدیران مي‌تواند بر بسط و‬
‫توسعه مدل‌هاي ذهني نیز تأثیر گذار باشد‪.‬‬
‫داشتن رویکرد تئوریک در مواجهه با مسائل سازماني و مدیریتي از سوي مدیران‬
‫به تدریج زمینه‌هاي تشکیل مدل‌هاي ذهني را فراهم مي‌سازد که این مدل مي‌تواند‬
‫در شناخت و تحلیل متغیرهاي دخیل در مسائل سازماني و مدیریتي مؤثر باشند‪.‬‬
‫هر چقدر مدل ذهني مدیر بنا بر شناخت نظریه ‌هاي مختلف سازماني و مدیریتي و‬
‫تجربه خوب شکل گرفته باشد‪ ،‬به همان اندازه مي‌تواند یک تصویر بزرگي را از‬
‫چگونگي نشأت گرفتن مشکلت و مسائل سازماني و مدیریتي فراهم سازد‪.‬‬
‫میزان درک مدیر از علل رفتار‪ ،‬چگونگي تعامل متغیرهاي مختلف در مسائل و‬
‫مشکلت سازماني‪ ،‬پیش بیني و تبیین اتفاقات‪ ،‬وابسته به میزان قدرت ذهني مدیر‬
‫است قدرتي که در سایه وجود چهارچوب تئوریک و توسعه مدلهاي ذهني مدیر‬
‫میسر است‪.‬‬
‫نتیجه‌گیري ‪:‬‬
‫نظریه کوششي نظام مند و کلي براي توضیح پدیده‌ها و پاسخ به چرایي و چگونگي‬
‫مدیران است‪.‬‬
‫نظریه راهنماي عمل ‪ ،‬زبان مشترک‪ ،‬چارچوب ادراکي و مفهومي و چالشهاي‬
‫عملي خرد مدیران است‪ .‬خردي که در سایه بهره‌گیري از نظریه ‌ها‪ ،‬به واقعیت‬
‫پیوسته و کاربست چارچوب‌هاي تئوریک و مدلهاي ذهني را براي پیوند تئوري و‬
‫عمل مقدور مي‌سازد‪.‬‬
‫نظریه‌ها در برخوردها و تحلیل رفتار تجلي مي‌یابند‪ .‬نظریه به عنوان یک ابزار‬
‫تکامل همانند یک قطب نما درجهت دهي به فعالیتهاي مدیر نقش اساسي دارد‪.‬‬
‫نظریه مانند کلیدي براي بازکردن قفلهاي مشکلت و مسائل سازماني است‪ .‬کمک‬
‫به روشهاي مورد استفاده از سوي مدیران و قدرت‌دهي به آنان از جمله مزایاي‬
‫کاربست نظریه در فعالیتهاي مدیریتي است‪.‬‬
‫نظریه راهي فردي براي تفکر و اندیشه با استفاده از ایجاد یک ساختار تفکر براي‬
‫هدایت افراد در مواجهه با مسائل ومشکلت است ‪.‬اگر هر مدیري که اقدام به‬
‫عملي مي‌‌کند‌‌‪ ،‬نظریه را به عنوان پشتوانه آن اقدام قرار دهد‌‪ ،‬آن وقت پدیده هاي‬
‫مختلف زندگي براي درک وفهم آسان جلوه مي کند‪ .‬طرح پرسشها از قبیل چرا‬
‫مدیریت لزم است ؟ چرا کارکنان چنین رفتاري از خود بروز مي دهند ؟‌چگونه‬
‫یک مدیر مي تواند با اثر بخشي در مداخلت سازماني شرکت کند ؟‌‬
‫و اینکه اصل نظریه چیست ؟‌ چگونه شکل مي گیرد وچه کار بردهایي براي‬
‫مدیریت سازمانهامي تواند داشته باشد ؟ از جمله پرسشهایي هستند که پاسخ به‬
‫هریک ازآنان ضرورت استفاده از نظریه ها را توجیه مي کند‪.‬به نظر برخي افراد‬
‫واژه نظریه بیاني متکلف وبسیار انتزاعي است که غیر عملي بوده وبیشتر آکاد‬
‫میک است‪.‬‬
‫علت بیشتر بد بیني هاي مدیران نیز نسبت به نظریه بیشتر ناشي از این مسئله است‬
‫که چون پدیده هاي مختلف حوزه مدیریت مثل قوانین ثابت طبیعي نیستند بلکه‬
‫وابسته به متغیر ها ‪ ،‬پارامترها وشرایط زماني ومکاني معیني هستند ‪ ،‬لذا نمي‬
‫توان به صحت نظریه ها اطمینان حاصل کرد ‪ .‬بنابراین‪ ،‬نظریه توضیح یا تلشي‬
‫براي توضیح یک قسمت از تجربه ما از این دنیا ست‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬نظریه ‪ ،‬راههاي تازه اي را بر روي مدیران گشوده ‪ ،‬وذهن آنان را به‬
‫خیلي از جنبه هاي زندگي ومحیط دروني وبیروني سازمان باز مي کند ‪.‬نظریه ها‬
‫ابزاري مهم براي کمک به تحلیل موقعیتهاي پیچیده ومکانیسمي اثر بخش براي‬
‫مواجهه باچنین مسائل ومشکلت پیچیده است‪.‬‬

‫منابع‪:‬‬

‫‪.1‬عنوان مقاله‪ :‬نقش نظریه در مدیریت‬


‫مولف‪/‬مترجم‪ :‬شهروز فرجاد ؛ فرانک مختاریان‬
‫وضعیت‪ :‬تمام متن‬
‫منبع‪ :‬ماهنامه تدبیر –سال هفدهم ‪-‬شماره ‪176‬‬
‫‪ .2‬رابینز‪ ،‬استیفن‪ .‬تئوري سازمان (ساختار‪ ،‬طراحي‪ ،‬کاربردها‪.‬ترجمه‬
‫دکتر سید مهدي الواني و دکتر حسین دانایي فرد‪.‬انتشارات صفار‪ -‬چاپ‬
‫هفتم ‪.1383‬‬
‫رحمان سرشت ‪ ،‬حسین ‪.‬تئوري‌هاي سازمان و مدیریت (از نوین گرایي‬
‫تا پسانوین گرایي) جلد اول‪.1379.‬‬
‫قورچیان‪،‬نادرقلي‪،‬جعفري ‪،‬پریوش‪.‬جزوه کلسي تئوري‌هاي‬
‫مدیریت‪.‬واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلمي‪.‬دوره دکتري‬
‫مدیریت آموزشي ‪.1384‬‬
‫مدني ‪ ،‬داود ‪.‬نظریه‌هاي سازماني و مدیریتي ‪ .‬انتشارات پیام نور‪ -‬چاپ‬
‫اول اسفند‪.1380:‬‬
Boland, R.T., %& Tenkasi, R.V. )2004(. Perspective -
Making and perspective Taking in communities of
.knowing. Organization science, 6,370-372
Carlile .paul. )2005( “the cycles of Theory Building in -
ManagementResearch” school of Management Boston
.university
Joseph Bradly)2004(.Management Theory Based -
critical success Factors in Enterprise Resource Planning
.System Implementation
Pamela A.Brade.)2000(.History of Management -

You might also like