Professional Documents
Culture Documents
شعر سهراب در ابتدا با انکار و انتقاد مواجه شد .شاعران و منتقدان ملتزم پیش از انقالب ,شعر و شیوه شاعری او را نکوهیدند
و او را منفی نگر ,بی مسئولیت و رویگردان از جامعه و مردم معرفی کردند .اما سهراب بی توجه به این نکوهشها و جار و
.جنجالها به کار خود ادامه داد و سر به شعر و نقاشی خود فرود آورد
او به قضاوت دیگران کاری نداشت .گویی میدانست روزی فرا خواهد رسید که شعرش قبول عام پیدا میکند .از این رو آرام و
بی سر و صدا سر به کار خویش داشت و آنچه را که به اشراق و ادراک هنری دریافته بود .به پرده رنگ و به واژهای به نرمی آب
و لطافت آبی آسمانها تسلیم میکرد ,برترین ویژگی شعر سهراب غنای آن از نظر جوهر شعری است ,چیزی که در آثار کمتر
.شاعری به این زاللی میتوان یافت
از لحاظ ساخت و قالب ,شعر او در اکثر موارد آهنگین ارائه شده است .سهراب با استفاده از صداها و کلمات ,موسیقی
میآفریند ,موسیقی نرم و رویا برانگیز شعر سهراب با هیچ شاعر ,دیگری اشتباه نمیشود و همین امر هنجار برجسته سبک او
را به ویژه در کارهای اخیرش مشخص میکند .پیوند کلمات و همنشینی تصویرها در شعرهای او بدیع و پاکیزه از کار در آمده
.است
این تصویرها بیشتر از آن که در طبیعت قابل لمس باشد ,در ذهن و روح خواننده حس میشود و با ادراک انسانی او در
میآمیزد .سهراب سپهری در میان انبوه شاعران نیمایی پیش از انقالب ,شاعری استثنایی بود که از همه جنجالها روشنفکرانه و
غرب گرایانه پا کنار کشید .او برای بسیاری بهترین نمونه یک هنرمند واقعی بود .انسانی وارسته که به استعداد و توانایی ذاتی
خویش تکیه داشت ,تنها زیست و در این تنهایی از نیرنگ ,دورویی و تقلب دور بود ,گویی تمام فضیلتهای یک هنرمند اصیل و
.نجیب ایرانی را در خود داشت
:علی موسوی گرمارودی درباره سهراب ميگويد
سپهري از كساني است كه راه نيما را شناخته بود اما اين راه خود با شخصيت يگانه خويش پيمود .او خود را با رنگ و كلمه بيان
مي كرد مصالح خالقيت او هم رنگ بود و هم كلمه و او با اين دو نقاشي مي كرد و با اين دو ماموريت ادبي خود را انجام مي
.داد
:آيدين آغداشلو در يادنامه سهراب سپهری ميگويد
سپهري به نسلي از هنرمندان ما تعلق دارد كه در سال هاي پس از 1340رشد كرد و حاصل داد يكي از مشخصه اين نسل اين
نكته بود كه دريافت كجا ايستاده است و در جهان پر تكاپوي معاصرش چه مي گذرد و در برابر بحران هويت ملي اش چه راه
.حلي يا چه پاسخي دارد
:فروغ فرخزاد
سپهري از بخش آخر كتاب " آوار آفتاب " شروع و به شكل خيلي تازه و مسحور كننده اي هم شروع مي شود و همين طور
ادامه دارد
و پيش مي رود .سپهري با همه فرق دارد .دنياي فكري و حسي او براي من جالبترين دنياهاست .او از شهر و زمان ،و مردم
خاصي صحبت نمي كند ،او از انسان و زندگي حرف مي زند .و به همين دليل وسيع است .در زمينه ي وزن ،راه خودش را پيدا
كرده .اگر تمام نيروهايش را فقط صرف شعر مي كرد ،آن وقت مي ديديد كه به كجا خواهد رسيد
:سمين دانشور
سهراب" به سراي شعر هم اسباب كشي كرد و چه اسبابكشي فوق العاده اي .شعرش يك نوع نقاشي و نقاشيش يك نوع "
شعر شد" .سهراب" تيپ شهودي بود ) شايد بتوان گفت "نيما " تيپ فكور بود( و طبع شهودي "سهراب" بي اينكه او را متوجه
گنجينه گسترده عرفان ايران بكند ،به خاور دور و ژاپن كشاندش .شايد "سهراب" فرصت زيادي نداشته تا به مطالعه ادبيات
سنتي ما بپردازد .آخري ها كم مي ديدمش .دور و بر ما بيشتر هنرمندان متعهد بودند كه طرز تفكر "جالل" را ياد داشتند يا مي
پسنديدند" .سهراب" چنين طرز فكري نداشت .در انتظار موعود بود اما متعهد نبود بنابراين نمي دانم كوششي براي دستيابي به
ميراث گذشتگان كرده است يا نه ؟ در شعرش اثر چنداني از اين ميراث نمي بينيم .به هر جهت شعر "سهراب" شعر مطلق است
.شعر ناب است.
-.يعني شعر خالص...با خلوصي كه "سهراب" داشت
:مصاحبه با احمد شاملو
آقاي شاملو ،از فروغ و سهراب شعر كدام يكي بيشتر به دلتان مي نشيند ؟
فروغ .چون عرفان سهراب را باور نمي كنم .در واقع من نمی فهمم كه جغرافيای شعر سپهری كجاست .زبان سهراب در تراز
فروغ قرار مي گيرد و شعر سهراب می كوشد عارفانه باشد .سپهري بي ترديد در رديف شاعران بزرگ معاصر كشور ما قرار
دارد،
دو ويژگي اساسي كه در شعر تمام شاعران بزرگ هست ،در اشعار سپهري نيز ديده مي شود ،يكي نظام انديشگي ويژه
".سپهري كه تمامي اشعار او را در بر ميگيرد و ديگر تشخص زباني شعرهاي سپهري
با آن که شعر وی حاوی فضیلتهای گمشده انسانی بود در زمان حیاتش مقبولیت عام پیدا نکرد ,اما بعد از انقالب و به ویژه از .
.دهه 1360به بعد گروهی از شاعران و منتقدان به شعر وی روی آوردند و بر شعرش نقد و تفسیر نوشتند
سال 1358آغاز ناراحتي جسمي و آشکار شدن عالئم سرطان خون.ديماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر كرد و
.اسفندماه به ايران باز گشت
سپهری روز اول اردیبهشت ماه 1359در اثر ابتالی به بیماری سرطان خون درگذشت و درصحن امام زاده سلطان علی در
.روستای مشهد اردهال واقع در اطراف كاشان به خاك سپرده شد
«...کاشان تنها جايي است که به من آرامش ميدهد و ميدانم که سرانجام در آنجا ماندگار خواهم شد »...
آرامگاهش در ابتدا با قطعه آجر فيروزه اي رنگ مشخص بود و سپس سنگ نبشته اي از هنرمند معاصر ،رضا مافي با
:قطعه شعري از سهراب جايگزين شد