You are on page 1of 5

‫‪http://www.binesheno.

com‬‬

‫· عنوان مقاله ‪ :‬شبیه سازی در قرآن‬

‫· نویسنده ‪ :‬مرتضي رضوي‬

‫· تاریخ ‪1383 /17/03 :‬‬

‫بسم لله الرحمن الرحيم‬

‫شبيه سازي‪ ،‬نوشته در قرآن‪ ،‬نا نوشته در فقه!؟!‬

‫مقاله((شبيه سازي از ديدگاه فقه)) را در شماره ‪ 4‬مجله مفيد دانشگاه مفيد(دانش پژوهان) خواندم و‬

‫بهره بردم‪ .‬جناب حجة السلم والمسلمين آقاي قائيني دقيقا ً با اصول و قواعدي كه بايد هر‬

‫مسئله((مستحدثه)) به وسيله آن ها برسي شود‪ ،‬مطلب را مجتهدانه بررسي كرده و حق مطلب را در‬

‫يك بحث مختصر ادا كرده اند‪ .‬وشايد هر فقيهي(فقيه اصولي) در اين روند به همين نظر ايشان برسند و‬

‫ظاهرا ً راهي براي روش ديگر نيست‪.‬‬

‫بنا بر اين هدف من از نوشتن اين سطرها چيست؟ از عنوان مقاله پيدا است كه مي خواهم مسئله‬

‫شبيه سازي را از بستر كلي و عمومي((برسي مسائل مستحدثه)) خارج كنم و آن را در بسترخاص و‬

‫روش و روند ويژه قراردهم كه اگر در كوتاه مدت مورد اجماع جمعي دست اندركاران فقه قرار نگيرد‬

‫دستكم يك چشم انداز و چاشني أي براي توسعه اين مبحث‪ ،‬باشد گرچه براي خودم يك نظريه صحيح و‬

‫تقريبا ً مسلم است‪.‬‬

‫با ادعاي((شبيه سازي‪ ،‬نوشته در قرآن‪ ،‬نا نوشته در فقه)) در صددم((مسائل مستحدثه)) را به دو قسم‬

‫تقسيم كنم‪:‬‬

‫‪ -1‬مسائل مستحدثه أي كه نه در قرآن و نه درحديث و نه در متون فقهي‪ ،‬نامي از آن‬

‫ها نيامده است‪ .‬مانند سرقفلي‪ ،‬بيمه‪(،‬و به نظر بنده) آن نوع اجاره مسكن كه در اصطلح امروزي‬

‫به اشتباه((رهن)) ناميده مي شود‪.‬‬


‫امروز در مورد اين قبيل مسائل مستحدثه‪ ،‬تقريبا ً آراي نحله هاي فقهي مشخص است‪ .‬علماي گران‬

‫قدر اخباري ما در آن ها احتياط مي كنند و جايز نمي دانند و دستكم((توقف)) مي كنند‪.‬‬

‫و علماي بزرگوار اصولي ما با تكيه بر اطلقات و عمومات ونيز ادلّه موردي‪ ،‬آن ها را بررسي كرده و‬

‫حكم شان را تعيين مي كنند‪ .‬و نظر به اين كه اين قبيل مسائل مستحدثه معمول ً از معاملت عاقلنه و‬

‫احيانا ً ضروري هستند‪ ،‬و در عرصه ادلّه موردي‪ ،‬با((نهي)) مواجه نيستند حكم به جواز و صحت آن ها‬

‫مي دهند‪ .‬و بيانات جناب قائيني نيز در همين روند قرار دارد‪.‬‬

‫البته در ميان اصوليان نيز محققيني يافت مي شوند كه در((معاملت)) مانند((عبادات)) توقيفي هستند‬

‫و نسبت به مستحدثات جواز نمي دهند‪.‬‬

‫‪ -2‬مسائل مستحدثه أي كه نام و عنوان شان در قرآن آمده‪ ،‬اما در عرصه فقه مسكوت‬

‫مانده اند‪ .‬و اين((مسكوت ماندن)) به دليل((عدم حضور موضوع آن ها در جامعه)) مي باشد‪.‬‬

‫براي اين نوع از مسائل مستحدثه امروز(به نظر بنده) تنها مسئله شبيه سازي را داريم‪ ،‬شايد در آينده‬

‫موضوعات ديگري نيز شناخته شوند‪.‬‬

‫شبيه سازي‪ ،‬هم در قرآن عنوان شده و هم تحريم شده است پس نبايد آن را در بستري قرار دهيم كه‬

‫بيمه و سرقفلي را قرار مي دهيم‪.‬‬

‫ن من عبادك نصيبا ً مفروضا ً ول ّ‬


‫ضلنّهم ولُمنّينّهم و‬ ‫قرآن‪ :‬ـ سوره ‪ ،4‬آيه ‪ 120‬و ‪ -119‬وقال لتّخذ ّ‬

‫ن خلق الله و من يتّخذ الشيطان وليا ً من دون الله فقد‬


‫لمرنّهم فليبتّكن آذان النعام و لمرنّهم فليغيّر ّ‬

‫خسر خسرانا ً مبيناً‪ -‬يعدهم و يمنيّهم و ما يعد هم الشيطان اّل غروراً‪.‬‬

‫ترجمه‪ :‬ترجمه اين دو آيه در يك برداشت كلّي و بدون توجه به جزئيات ودقايقي كه در آن ها نهفته‬

‫است به شرح زير مي باشد‪:‬‬

‫و(شيطان) گفت البتّه مي گيرم از بندگان تو سهم معين(گروه معين) را و آنان را از راه به در مي كنم‬

‫و به آرزوي خيال انگيز دچارشان مي كنم و آنان را وادار مي كنم كه گوش هاي چارپايان را پاره كنند و‬

‫وادارشان مي كنم تا روند آفرينش خدا را تغيير دهند‪ ،‬و هر كس شيطان را ولي خود برگزيند در زيان‬

‫كاري مي افتد‪ ،‬زيان كاري آشكاري‪ -‬شيطان به آنان وعده مي دهد و به آرزوي خيال انگيز وادارشان‬

‫مي كند و(در حقيقت) وعده نمي دهد به آنان مگر غرور‪.‬‬

‫مطلب مهم‪ :‬قبل از ورود به دقايق آيه به يك مطلب برجسته و مهم بايد توجه شود‪ :‬با اين كه آيه‬

‫رسما ً و به طور ن ّ‬
‫ص‪ ،‬ايجاد پارگي و يا شكاف در گوش چهارپايان را تحريم كرده است‪ ،‬فقها آن را حرام‬

‫ندانسته اند‪.‬‬
‫ظاهرا ً تا جائي كه من بررسي كرده ام‪ ،‬اين تنها مسئله أي است كه چنين شرايطي دارد و ظاهرا ً خيلي‬

‫شگفت و عجيب است‪ .‬دليل اين مطلب احاديث اين باب است كه((وسمه بر صورت حيوان را تحريم و‬

‫برگوش آن را تحليل كرده اند))‪.‬‬

‫شرح‪ :‬هر صاحب گله أي نشان مخصوص داشت و دام هاي خود را با آن علمت گذاري مي كرد‪ -‬كه‬

‫ي))‪ -‬داغ نهادن‪ -‬عملي‬


‫هنوز هم اين روال در ميان عشاير بر چيده نشده‪ -‬برخي علمت شان را با((ك ّ‬

‫مي كردند و برخي ديگر با خراش در صورت و يا سوراخ كردن گوش به شكل مثلث‪ ،‬مربع‪ ،‬دو سوراخه‪،‬‬

‫ايجاد دالبر در اطراف گوش و‪...‬‬

‫مرحوم حّر عاملي در وسائل الشيعه نه تنها حديثي بر حرمت هر نوع علمت گذاري در گوش حيوان‪،‬‬

‫ب‪ ،‬را چنين آورده است((باب جواز وسم المواشي في آذانها و‬


‫نياورده بل باب ‪ ،11‬از ابواب احكام الدوا ّ‬

‫غيرها و كراهة و سمها في وجوحها))‪.‬‬

‫پس معلوم مي شود كه آن چه در اين دو آيه مورد نظر قرآن است ايجاد پارگي يا سوراخ در گوش‬

‫چارپايان نيست‪ ،‬بل چيز ديگر است و گرنه پيامبر و آل صلوات الله عليهم آن را جايز نمي دانستند‪ .‬و‬

‫چيزي را كه در بيان قرآن يك((رفتار شيطاني)) ناميده شده‪ ،‬حلل نمي كردند‪ .‬و اين حقيقت در بررسي‬

‫دقايق آيه بيشتر روشن مي شود‪:‬‬

‫دقايق‪:‬‬

‫ن از ريشه((بَت َ َ‬
‫ك)) به معني((چيدن)) است‪.‬‬ ‫‪ -1‬يبتّك ّ‬

‫المنجد و اقرب الموارد‪ :‬البَتكة‪ :‬ج بِت َك‪ :‬القطعة اوالطائفة من الشيئ المنبتك‪ :‬بتكه‪ ،‬جمع بِت َك‪ :‬قطعه يا‬

‫مجموعه أي از اشياء تكّه شده‪.‬‬

‫اگر تنه يك درخت قطعه‪ ،‬قطعه شود‪ ،‬به آن((بِتَك منبتك)) نمي گويند‪ ،‬اما اگر قرص ناني خرده خرده و‬

‫ريز شود و براي خوردن جوجه ها به پيش آن ها ريخته شود((بتك منبتك)) گفته مي شود‪.‬‬

‫ن)) استفاده كند‪ ،‬عدم به كار گيري اين قبيل الفاظ و‬ ‫آيه مي توانست از لفظ((وليقطّع ّ‬
‫ن)) يا((وليشقّق ّ‬

‫ن)) كه در قرآن فقط يك بار آمده‪ ،‬بيان گر ويژگي مسئله و خصوصيت‬


‫آوردن لفظ عجيب((وليتبك ّ‬

‫موضوع‪ ،‬است‪ .‬همان طور كه پيامبر و اهل بيت(ص) آن را به معني ايجاد شكاف يا سوراخ كردن‪،‬‬

‫نگرفته اند و مسئله همچنان مسكوت مانده تا موضوع آن در عرصه اجتماع پديد آيد و امروز پديد آمده‬

‫است‪.‬‬

‫‪ -2‬ولمنّينهم‪ :‬هر كشف و اختراع ابتدا در قالب يك رؤيا و خيال تصور و تصوير مي شود سپس منجر به‬

‫كشف و اختراع ميگردد ليكن به دو نوع تقسيم مي شوند‪ :‬آن چه به نتايج نيك و پسنديده و مفيد مي‬
‫انجامد و آن چه به غرور شيطاني منجر مي شود مانند بمب اتم‪ .‬بايد گفت به نظر قرآن شبيه سازي‬

‫مفسده بزرگي در پي دارد‪ ،‬بزرگ تراز بمب اتم‪.‬‬

‫‪ -3‬آذان‪ :‬گوش ها؟ اما مثل اين كه اين لفظ در اين آيه به معني گوش و گوش ها نيست(گر چه چيدن‬

‫سلول از گوش نيز براي شبيه سازي كافي است) به دسته كوزه و لبه بعضي چيزها نيز((اذن)) گفته‬

‫شده‪.‬‬

‫مام اَذ ُناً‪ :‬خرجت اذنته و هي خوصته‪.‬‬


‫اقرب الموارد‪ :‬اذن الث ّ‬

‫ثمام گياهي است ريز‪ ،‬چكه و قطره أي كه از آن ترشح مي كند خوصه و((اَذ ْن)) ناميده مي شود‪ .‬و‬

‫بعيد نيست مراد از آذان در آيه جمع((اَذ ْن)) كه واحده آن((اذنة)) است‪ ،‬باشد‪ .‬همان طور كه به قطره‬

‫ريز كه از برخي چشم هاي بيمار تراوش مي كند خوصه گفته مي شود‪.‬‬

‫به هر صورت علوه بر اين قبيل دقت ها در الفاظ آيه‪ ،‬از نظر فقهي همين كه اين موضوع منصوص در‬

‫قرآن توسط اهل بيت(ع) به معني معمولي گرفته نشده بل بر خلف معاني معمولي حكم صادر شده‪،‬‬

‫نشان مي دهد كه معني معمولي مراد نبوده بل يك معناي ويژه در مد نظر قرآن است و‬

‫ن خلق الله)) كامل ً مقصود را براي محققين امروزي روشن مي كند‪.‬‬


‫جمله((وليغيّر ّ‬

‫ن و آذان را‬
‫گذشته از همه اين مباحث(كه همگي مهم و بس ارجمند هستند) اگر بر فرض الفاظ وليتبك ّ‬

‫نيز به همين معني به اصطلح معمولي بگيريم باز مراد آن نوع عمل است كه در جهت تغيير روند‬

‫آفرينش الهي باشد‪.‬‬

‫به هر صورت و در هر صورت‪ ،‬آيه((تغيير روند آفرينش)) را ممنوع كرده و آن را غرور شيطاني معرفي‬

‫كرده است‪.‬‬

‫پرسش‪ :‬موجودي به نام قاطر و استر كه از آميزش اسب و الغ پديد مي آيد‪ ،‬تغيير آفرينش نيست؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪ -1‬اين شبيه سازي نيست استر نه اسب است و نه الغ‪.‬‬

‫‪ -2‬اسب و الغ در سير تحولت تكامل از يك نوع بوده اند‪.‬‬

‫‪ -3‬استر از آميزش پديد مي آيد نه از سلول يا اسپرم غير آميزشي‪.‬‬

‫‪ -4‬اقدام به آميزش الغ با اسب نجيب نيز در اسلم مورد نهي است و توليد استر تنها از آميزش الغ و‬

‫يابو‪ ،‬مجاز است‪.‬‬

‫‪ -5‬استر يك موجود عقيم و سترون است‪.‬‬

‫تو جه‪ :‬ا سلم در مورد پيدايـش آدم(سـرسلسله نوع حاضـر انسـان) نه به فيكسـيسم معتقد است و نه به‬

‫ترانسـفورميسم‪ ،‬بـل يـك خلقـت طـبيعي بـه گونـه سـوم‪ ،‬را معرفـي مـي كنـد(در كتاب تـبيين جهان وانسـان‬
‫توضيح داده ام) بنابر اين نمي توان گفت پس انسان را مي توان با انواع ديگر‪ -‬از قبيل ميمون ها‪ -‬مثلً‬

‫به آميزش وادار كرد كه روزگاري در نوع مشترك بوده اند‪ .‬زيرا قرآن انسان كنوني را با هيچ نوع ديگري‬

‫مشترك نمي داند‪ .‬يعني ترانسفورميسم را در مورد همه جانداران مي پذيرد تنها در مورد انسان كنوني‬

‫سخن ديگري دارد‪.‬‬

‫‪ -6‬و بالخره فقيه نسبت به فلسفه احكام مسئوليت ندارد و شبيه سازي حرام است و بس‪.‬‬

‫اما كار علمي و تحقيقات علمي‪ :‬ترديدي نيست كه كار عل مي و كاوش در هر علم مباح و جايز و‬

‫در موقعـي لزم و گاهـي واجـب كفائي نيـز مـي شود‪ .‬در مورد شـبيه سـازي مـي توان در كار تحقيقـي و‬

‫آزمايشي تا حدودي پيش رفت كه به اصطلح روح به آن دميده نشود‪ .‬و اگر به مرحله دمش روح برسد‬

‫عمـل حرام محقـق شده اسـت‪ .‬اكنون ايـن موجود جاندار را نـه مـي توان كشـت ونـه مـي توان همچنان‬

‫رهايش كرد‪ .‬و كار شيطاني يعني همين‪.‬‬

‫مراد از لفظ كار شيطاني يا غرور اهريمني يك تعبير به اصطلح ناسزا آميز نيست كه در قرآن آمده بل‬

‫يك تعبير علمي است كه مي خواهد ماهيت اين پديده را بيان كند‪.‬‬

‫در اين كار علمي نيز استفاده از((رحم)) و دستگاه زنانگي زن حرام است همان طوركه جنا ب قائيني‬

‫توضيح داده اند و من تكرار نمي كنم‪.‬‬

‫دفاع‪ :‬بمـب اتـم‪ ،‬موشـك هاي مخرب‪،‬توپ و حتـي تفنـگ بـل حتـي شمشيـر‪ ،‬پديده هاي اهريمنـي هسـتند‪.‬‬

‫اما وقتي كه افرادي آن ها را پديد مي آورند‪ ،‬در مقام دفاع براي مسلمانان جايز و گاهي واجب است به‬

‫ساختن آن ها بپردازند تا بتوانند از خودشان دفاع كنند‪.‬‬

‫اگـر مسـئله شـبيه سـازي زمانـي بـه ايـن حالت بيانجامـد(كـه چنيـن چيزي بـس بعيـد اسـت) در آن صـورت‬

‫مسلمانان نيز بايد براي دفاع به چنين عملي اقدام كنند‪.‬‬

‫در احاديـث ناظـر بـه((آخـر الزمان)) بـه اسـلحه هاي اهـر يمنـي و نيـز بـه ايـن كـه مومنان در مقام دفاع و‬

‫گسترش دين خدا از آن استفاده خواهند كرد‪ ،‬اشاره شده است كه((ولوضرب احدهم بسيفه جبل ً لصقه‬

‫حتي يفشله))‪ ،‬آمده اسـت‪ .‬اما از اين ديدگاه كه قرآن در ميان ايـن همه پديده هاي عل مي اهريمني تنهـا‬

‫ت نكوهيدگي ماهيت اين عمل‪ ،‬توجه مي دهد و آن را در رأس و‬


‫شبيه سازي را فراز كرده است به شد ِ‬

‫تيتـر برنامـه شيطان معرفـي مـي كنـد‪ .‬البتـه ايـن بحـث نيازمنـد شرح بيـش تـر اسـت و مقصـود تنهـا مطرح‬

‫كردن آن بود‪.‬‬

‫سایت بینش نو‬

‫‪http://www.binesheno.com‬‬

You might also like