شگفتیهای خداوند در بدن
انسان
نویسنده :
استاد دکتر محمد راتب نابلسی
مترجمان:
محمد آزاد شافعي
عبدالباسط عيسى زاده
شناسنامه کتاب
نام کتاب
نویسنده
مترجم
ناشر
تیراژ
قیمت
نوبت چاپ
چاپ
:شگفتیهای خداوند در بدن انسان
:دکتر محمد راتب نابلسی
:
:
:
:
:پاییز 1384
:اول
عنوان
فهرست مطالب
ص
فحه
مقدمات
اعجاز
علم
اعجاز در پرتو قرآن و سنّت
داستان این کتاب
1
14
14
27
انسان
آیا هستی معجزه است؟
کالبد انسان
آفرینشن نانسان ن درن نزیباترینن نشکلن نون نبهترین
سیما
توازن و تعادل میان زن و مرد
مرد همسان زن نیست
تعادل نندرن نتمامن نمخلوقاتین نکهن نخداوندن نآفریده
است
تعداد سلولها و عمر آنها
آیا ایشان بدون هیچ خالقی آفریده شدهاند؟ و یا اینکه
خودشان آفریدگارند؟
زنگهای سریع هشدار در کالبد بشری
تغییرناپذیرها و متغیرها در بدن انسان
ساعت بیولوژی نزد انسان
دستگاه تهویه و کلر در بدن انسان
33
36
38
42
43
45
48
50
51
53
55
59
ص
عنوان
فحه
61
دستگاه عرقسازی در بدن انسان
62
اعضای بدن چگونه با سرما روبهرو میشود؟
سرانگشتانن نانسانن نثبت،ن نشناسایین نون نامضاء 63
است
روانشناسی اسلمی
روان شناسی اسلمیناامیدی ،دورویی و منفیبافی در روانشناسی
اسلمی
تأثیر شادی و اندوه بر درون و روان
رنگ سبز
رابطهی خشم با سلمتی
67
72
75
78
79
خواب
خواب صبحگاهی (زودهنگام)
ومن ءایته منامکم بالیل
بر پهلوی راست خوابیدن
خواب طولنی
83
85
86
87
نماز
رابطهی نماز با سلمتی بدن
92
ص
عنوان
فحه
نماز ون نیایش درد بیمار را کاهش داده و او را در 94
بهبودی یاری مینماید
95
ویتامین (د) و رابطهی آن با نماز
97
رابطهی بین وضو و بیماری تراخم چشم
98
وضو و فواید بهداشتی آن
روزه
روزهنن میانن نفرمانن نتعبدین نخداوندن نون نفوائد 102
بهداشتی و تندرستی آن
104
روزه دورهی پیشگیری و درمانی است
106
روزه و ابزار هضم [گوارش]
گزیدهاین نازن نسفارشهاین نبهداشتین نپیامبر(ص)ن ندر 109
زمینه سحری و افطار
رابطهی ایام البیض و روزة آن در لحاظ پزشکی 110
دورهی بارداری ،جنین و ولدت
علم ژنتیک در سنت پیامبری(ص)
جنینشناسی یکی از اعجاز قرآن
تطبیق جنینشناسی با حدیث نبوی شریف
از هر نطفهای فرزند بوجود نمیآید
سپس آن را نطفهای در جایگاه امن قرار دادیم
مراحل سهگانهی بارداری
عنوان
مایع أمنیوسی [ضربهگیر]
رحم غشائی هوشمند یا تقدیر الهی
114
116
118
119
101
123
ص
فحه
124
127
128
بارداری و قطع قاعدگی
129
جنین و احساساتش
فشار درونی در هنگام بارداری عامل اختلل در 131
جنین میگردد
132
شیر مادر و مهر او
استدللن نعلمین نقاعده (یحرم من الرضاعه 137
ما یحرم من النسب)
پیکر استخوانی
به استخوان بنگرید
پیکر استخوانی انسان
استخوان و بندها در مفاصل دست انسان
رابطه استخوان ران با استخوان لگن
ماهیچهها
140
141
143
144
145
مغز
149
مغز و نعمت تمرکز و عادت
151
مخچه
154
ثبات سلولهای مغز
156
پوستهی مخ ...از نعمتهای بینظیر خداوند
ص
عنوان
فحه
مغزمادهاین نترشحن نمیکندن نکهن ندردن نران نازن نبین 157
میبرد
158
حافظه
حواس پنجگانه
ت چشم
نگه داش ِ
پردهی صماخ گوش
162
167
إن السمع والبصر و الفؤاد کل أولئک 169
کان عنه مسئولً
174
وظیفهی چشم و گوش
177
حس بویایی و ساختار آن
179
مرکز چشایی در مغز
قلب و عروق
قلب
قلب و کیسهی تامور و خاصیت لختگی خون
دستگاه گردش خون
سرخرگها و سیاهرگها
مواد تشکیل دهندهی خون
182
185
187
189
190
غدهها
غدهی هیپوفیز
عنوان
غدهی صنوبری
غدهی تیموس
لوزالمعده و مرض قند
طحال
195
ص
فحه
198
200
202
203
دستگاه گوارش
ساختار بزاق و کارکرد آن
فک ،زبان و دستگاه گوارش
نایبند
غشای زیرین و احساس درد
معده و عامل «کاسل»
کبد یک شهرک صنعتی به تمام معنا
207
209
211
213
215
216
221
درست نوشیدن
دستگاه تنفس
کارهای ارادی و غیرارادی تنفس
ششها
حنجره و محدودهی حواس
دستگاه ترشح
کلیه و شکر نعمت آن
عنوان
کلیهها ،دستگاه تصفیهی ادرار
کلیه و رابطهی آن با نمک
مثانه
224
226
227
231
ص
فحه
234
235
237
پوست و مو
گوناگونی رنگ انسان و رابطهی آن با میلنین
مؤمن ،پیر نورانی
جاهای احساس در پوست
240
242
244
سیستم دفاعی
گلبولهای قرمز
درمان خودبهخودی
هیچ بیماریی واگیردار نیست
247
249
252
بیماریها و پزشکی
علم پزشکی در دنیای اسلم
هر دردی دوایی دارد که با آن درمان میشود
257
271
عبادات درمان بسیاری از بیماریها
عنوان
پزشکان از ادعای جدایی دین و علم کوتاه
میآیند
حجامت ،فواید و موارد کاربرد آن
بیماریهای آلودگی
رواننژندی
بیماری کمبود الیاف
بیماری ایدز
خورندهی گوشت انسان
زخم تخت
سیگار کشیدن خطرناکترین بیماری واگیردار
جهان
زیانهای سیگارکشیدن در قلب و سرخرگها
سیگارکشیدن منفی
فهرست منابع و مراجع
272
ص
فحه
276
280
285
287
291
293
304
305
307
322
326
328
مقدمه مؤلف
1
مقدمه مؤلف
اعجاز
خداوند به نیکوترین شیوه انسان را خلق کرد ،وی را بالترین
خر کرد تا سبب تمایز و
کرامت بخشید و هستی را برایش مس ّ
برتری وی شود .به وی نعمت عقل را ارزانی داشت و بر فطرتی
آفرید که به سوی کمال سیر کند و در او میل به شهوت قرار داد
تا با تجربه صبر و شکر در برابر آن ،راه نزدیکی به خدا برایش
میسور گردد .به او آزادی و اختیار بخشید ،تا اعمالش را ارزشمند
گرداند .و برایش کتابهایی فرستاد تا به او الهام کند که پاکیها
برایش مجاز و پلیدیها برایش ممنوع است .خداوند این همه را
به انسان نمایاند که پروردگارش را بشناسد و بندگی او را به جای
آورد و در نهایت ،خوشبختی دنیا و آخرت را برای خویش رقم
زند.
حقیقتن نخداوندی،ن نخلقتن نآسمانهان نون نزمینن نران ندرن نبرن نگرفته
است ،پایدار و هدفمند .اما باطل که غیرخدایی است ،بیاساسی
و بیهدف است .حقیقت به دایرهای میماند که در بر گیرنده
چهار خط متقاطع است؛ خط نقل صحیح ،عقل صریح ،فطرت
سلیم و واقعیت موجود.
نقل صحیح ،کلم و بیان خداوند و فرستادگان معصوم اوست.
عقلن نصریح،ن نابزارن نسنجشین ناستن نکهن نخداوندن نبهن نانسانن ناعطا
نمودهن نتان نازن نطریقن نآنن نخالقن نخویشن نران نبشناسد.ن نفطرتن نسلیم
همترازویی منطبق و همجهت با شریعت خداست ،که در سرشت
انسانن ننهادهن نشدهن نکهن ناشتباهاتن نخویشن نران ندریابد.ن نامان نواقعیت
موجود،ن نهمانن نمخلوقاتن نپیرامونن نانسانندن نکهن نتحتتأثیرن نقوانین
خداوندین نهستند.ن ناینن نچهارن نرکنن نحقیقت،ن نهمهن نازن نیکن نمنبع
سرچشمه میگیرند ،پس همه باهم منطبق و هماهنگاند.
تمام ادیان خدایی در هر زمان و هر مکان ،فقط بر دو اصل
اساسی پای نهاده شدهاند و غیر آن دو را نمیتوان تصور کرد،
این دو اصل در آیه زیر روشن گشته است :
2
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ک م ن رسو ل إلَّ
ن َ
سلْنا ِ
َ و ما اْر َ
م ْ
قبْل ِ َ ِ ْ َ ُ ٍ ِ
ی إلی ِه ان ّ َه ل إل َ ه إل ّ أن َ ا َ
ن
فا ْ
نُوح ِ
عبُدو ِ
(انبیاء )25 :
«ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستادهایم ،مگر اینکه به
او وحی کردهایم که :معبودی جر من نیست ،پس فقط مرا
پرستش کنید».
اصل اول عبارتست از :توحید ،یعنی شناخت دلیل وجود ،یکی
بودن کمال و نیز شناخت اسمهای نیکو و صفتهای والی خداوند
متعال .و اصل دوم عبادت است یعنی شناخت راه صحیح بندگی خدا
که انگیزه خلقت انسان است ،عبادت فرمانبرداری آگاهانه و ارادی
است که با محبت و خواست قلبی همراه است و اساس آن باور
یقینی است و انسان را به سعادتی جاودانه میرساند .در واقع،
توحید نمود و ُقلّه معرفت ،و عبادت نمود عمل است.
صتا ً انسان
خداوند متعال ،آسمانها و زمین و تمام جهانیان خا ّ
ران نبرمبناین نقواعدن نون نقوانینن نبسیارن ندقیقین نآفریدهن ناستن نکه
واضحترینن نآنها،ن ننظامن نسببیتن ن(علتن نون نمعلول)ن نمیباشد،ن نیعنی
توافق دو شیء از نظر وجود و عدم ،که یکی از آن دو ،بر دیگری
مقدمن ناست،ن ناولین نران نسببن ن(علت)ن نون ندومین نران ننتیجهن ن(معلول)
مینامیم .این نظام جالب را عقل انسان که خود برمبنای اسباب
حکم میکند ،تکمیل میکند .زیرا عقل بشری ،حوادث و اتفاقات
ران نبدونن نوجودن ناسبابن نون نعلل،ن ننمیپذیرد.ن نخالقن نهستین ننیزن ندر
تکمیلن نرحمتن نخویشن نبرن نما،ن ناینگونهن نحکمن نکردهن ناستن نکهن ناین
نظام حاکم بر هستی و آن مبنای درک عقلنی بشری ،ما را به
آرامی به سوی پدیدآورنده اصلی (مسببالسباب) که خود ذات
باری تعالی است رهنمون میسازند .روشن است که گامها بر
وجود مسیر و آب بر وجود آبگیر (نهر) دللت دارند .آیا آسمانهای
دارای برجها و زمیندارای گذرگاهها ،بر وجود خالقی حکیم و آگاه
رهنمونن ننمیسازند؟ن نبازن نازن نرحمتن نخداوندن ناستن نکهن نهماهنگی
اسباب و نتایج ،قاعدهای ثابت را در هستی ایجاد و راه را برای
کشف قوانین نهفته در آن هموار نموده و به هر چیزی خصوصیت
متمایز و ثابتی میبخشد ،تا درک و ارتباط با آن آسان صورت
گیرد .و اگر این تلزم و هماهنگی میان علت و معلول نبود ،نظام
هستی به هرج و مرج و بیهودگی میگرایید و انسان هم در مسیر
معرفت ناتوان گشته و بهرهای از عقل و اندیشهاش نمیبرد ،نیز
مقدمه مؤلف
3
باید دانست ،اگر شخصی اینگونه بیاندیشد که اسباب به تنهایی
عامل ایجاد نتایج است و مبنای اعتقاد او از دایره اسباب فراتر
نرود ،مرتکب شرک گردیده است .به همین خاطر خداوند متعال
برای بازگرداندن این افراد مبتل نبه شرک خفی ،اینگونه برنامه
چیده که گاهی اسباب مورد باور ،آنها را از تأثیر باز میدارد و آن
شخصن نبان ننتایجن نپیشبینین ننشدهن نمواجهن نمیشود.ن ن(جانبن نتفریط
قضیه نیز باید مورد دقت قرار گیرد) یعنی اگر کسی به گمان
خویش به صرف توکل بر خداوند در بهکارگیری اسباب ،اهمال و
بیتوجهی کند ،دچار نافرمانی و انحراف شده است ،زیرا قانون
جاری در خلق خدا را نادیده انگاشته و انتظار دارد که خداوند
سنتهای حاکم بر هستی را به خاطر او تعطیل کند .در این میان
فرد مؤمن صادق از اسباب بهره میجوید ،اما نه آنگونه که نقش
خدا را در نظام علیت انکار کند و نه آنگونه که اسباب را بیهوده و
بیتأثیر بداند ،بلکه به گونهای از اسباب استفاده میکند که گویا
تمام تأثیر در رسیدن به مقصود به آن بستگی دارد و بر خداوند
نیز توکل و اعتماد چندانی میکند که گویا اسباب بدون نقش خدا
هیچ ارزشی ندارند و هرچه خدا خواهد همان خواهد شد و اسباب
نمیتوانند ما را بدون اراده خداوند به نتیجه رسانند .این بینش
توحیدین نمثبتن ناستن نکهن نبسیارین نازن ناهلن نایمانن ننیزن نازن نآن
بیبهرهاند ،تا چه رسد به غیرمؤمنان ،ندای خدایی ما را هوشیار
میکند که :
م
ه ْم بِالل ِه إل ّ َو ُ
ن أکْثَُر ُ
ما یُؤ ِ
م ُ
ه ْ
َ و َ
م ْ
(یوسف )106 :
ن
رکُو َ
ُ
ش ِ
«ون ناکثرن نآنانن نکهن نمدعین نایمانن نبهن نخدان نهستند،ن نمشرک
میباشند».
اما باید دانست که گاهی نظام علیت ،به هم میریزد و خلف
آن روی میدهد .چه وقت و چگونه؟
وقتی که شخصی میگوید :هرگاه پیامبری از جانب خداوند،
برای تبلیغ شریعت او ظهور میکند ،مردم حق دارند که از وی
دلیلی بر رسالت و آسمانی بودن کتاب او بخواهند ،پای معجزه به
میان میآید ،که دلیلی بر صداقت و حقانیت رسالت و برنامه او
باشد .و ما در برخی تعاریف اعجاز میخوانیم که خرق قوانین و
سنتهاین نطبیعتن نران نگویند،ن نکهن نجزن نازن نقدرتن نخالقن نهستی
برنمیآید ،زیرا اوست که آن قوانین را قرار داده است .و هم
4
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
اوست که معجزات را به پیامبرانش اعطا میکند که دلیلی بر
صداقت رسالت و پیامشان باشد .معجزه از لحاظ عقلی ممکن
است ،اما از جهت عادت نامأنوس .و فرق است میان اینکه عقل
کارین نران نمحالن نبداند،ن نبان نپدیدهاین نکهن نازن نفهمن نآنن نعاجزن نباشدن نو
آگاهی نداشتن به یک چیز ،دلیل وجود نداشتن آن نیست.
اما باید توجه داشت ،زمانیکه اصل دین (که در ایمان به وجود
خدا ،وحدانیت و کمال او در علم و قدرت و ایمان به توانایی او
در هر چه که بخواهد ،خلصه میشود) مورد انکار و شک واقع
شود ،دیگر جایی برای پرداختن به مسئله معجزات و سخن راندن
از جزئیات آنها نیست ،معجزاتی که در دایره قوانین و سنتهای
طبیعین ننمیگنجند،ن نزیران نروشن نصحیحن ندعوتن نبرن ناینن ناستن نکه
عمومن نمردمن نبان ناصولن ندینن نموردن نخطابن نواقعن نمیشوندن نون ناین
مؤمنان هستند که مکلف به پذیرش فروع دین هم میباشند و
معجزاتن نهمن نجزون نفروعن ندینن نهستند.ن نامان ناگرن ناصلن ندین
موردپذیرش واقع شده بود ،بحث از معجزات هم خالی از اِشکال
میباشد.
از طرفی دیگر ،تمام هستی با مدارهای پرتعداد و گازهایش ،با
ستارگانن ننعادین ننون نندنبالهدارش،ن ننبان ننمسافتهاین ننطولنین ننو
سرعتهاین ننورین نستارگانن نحجیماش،ن نبان نچرخشهان نون ننیروی
جاذبهاش ،آنگاه زمین با کوهها و درهها و پستیها و بلندیهایش،
با دریاها و دریاچهها و چشمهها و رودهایش ،با حیوانات و نباتات
و ماهیها و پرندگانش ،با معادن و ثروتهایش ،سپس انسان با
عقلن نون نعطوفتن نون ناعضان نون ندستگاههاین نپیچیدهاش،ن نبان نفطرت
وسرشت و زوجیت و نسلاش ،همه و همه ،معجزههایی بسیار
شگفتانگیز هستند ،و خلصه کلم آنکه :تمام هستی با آسمانها
ون نزمینن نون ندرن نهمینن نوضعیتن نعادی،ن نبدونن نوجودن نهیچن نقانون
غیرطبیعی هم ،معجزه هستند و بسیار جای تأمل! آیه زیر ما را
رهنمون میسازد :
ن فی َ ْ
ا ِ َّ
ق ال َّ
و
موا ِ
س َ
ض َ
ت َو الْر ِ
خل ِ
ولی
ا ْ
ختِل ِ
ف ال َِّی ِل َو النَّها ِر لیا ٍت ل ُ ْ
و
ب* الّذی َن یَذکُرو َن الل َه ِ
أللْبا ِ
قیاما ً َ
َ
ه ْم َو یَت َ َ
ُ
ن فی
عودا ً َو َ
و َ
علی ُ
ق ُ
فک ّر ُ
جنُوب ِ ِ
َ ْ
ق ال َّ
خل َ ْ
ت
ض َربَّنا ما َ
سموا ِ
ق َ
ت َو الْر ِ
خل ِ
مقدمه مؤلف
سبْحان َ َ
ک َ
ر
قنا َ
ف ِ
َ
عذَا َ
هذا باطِل ً ُ
ب النَّا ِ
عمران )190 :
5
(آل
«مسلما ً در آفرینش آسمانها و زمین ،و آمد و رفت (پیاپی،
ون نتاریکین نون نروشنی،ن نون نکوتاهین نون ندرازی)ن نشبن نون نروز،
نشانهها و دلیلی (آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و
دانش و قدرت او) برای خردمندان است* کسانی که خدا را
ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده (و در همة اوضاع
و احوال خود) یاد میکنند و دربارة آفرینش (شگفتانگیز و
دلهرهانگیز و اسرارآمیز) آسمانها و زمین میاندیشند (و
نقشة دلربا و ساختار حیرتزای آن ،شور و غوغایی در آنان
برمیانگیزد ،و به زبان حال و قال میگویند ):پروردگارا!
این (دستگاه شگفت کائنات) را بیهوده و عبث نیافریدهای؛
تو منزه و پاکی (از دست یازیدن به کار باطل!) ،پس ما را
(با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته) از عذاب آتش
(دوزخ) محفوظ دار».
و این انسان است که به دلیل غرق شدن در مشاغل و غفلت
از خدا و عادی شدن محیط پیراموناش ،جنبه اعجازی هستی را
فراموش کرده و از عظمت پروردگارش که در مخلوقات نمایان
است،ن نغافلن نگردیدهن ناستن نون نبهن ندلیلن نجهلن نون نغرور،ن ناینگونه
میاندیشد که فقط حوادث غیرطبیعی و خارق عادت ،معجزه به
حساب میآیند .و بر این مبنا ،قوانین و روشهای عادتی و مألوف
را معیار سنجش ایمان و کفر خویش میداند .و این نشانه جهل
آشکارن نانسانین ناستن نکهن نبهن نبالترینن نمراتبن نتمدنن نون نپیشرفت
مل درمییابد،ن آن کس که
رسیده است .در حالیکهن با اندکی تأ ّ
توانستهن ناستن ناینن نهمهن نجنبهن ناعجازین ندرن نهستین نران نبیافریند،
برایش میسر است که بر آن اعجازی دگیر نیز بیافزاید یا تبدیل و
تغییری در برخی دستگاههای آفرینش اولیه ایجاد کند.
برخی از دانشمندان غربی میگویند « :آن قدرتی که بر خلقت
جهان توانا بوده ،بر حذف یا اضافه برخی اجزای آن نیز تواناست
و جهان اصل ًن وجودن نداشت،ن بلکهن خدا آنن ران آفرید» ،ون اگرن به
شخص منکر معجزات گفته شود « :جهانی دیگر در حال پیدایش
استن نکهن نچنینن نون نچنانن ناست،ن نفورا ًن درن نپاسخن نمیگویدن ن:ن ناین
6
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
غیرممکن و غیرقابل تصور است .و شدیدتر از معجزات به انکار
1
آن میپردازد».
آنچه که در این میان مهم است ،اینست که بدانیم ،پیامبران
گذشته فقط برای اقوام خویش مبعوث شدهاند و معجزات آنان،
حسی و در محدوده زمان و مکان آنان بوده و مانند روشن شدن
چوب کبریت ،یکبار برای همیشه روی داده است ،که برخی آن را
تصدیق و برخی تکذیب کردهاند.
اما پیامبر ما محمد(ص) ،که پایان بخش انبیاء و پیامبران است،
بهن نسوین نهمهن نمردمن نتان نآخرالزمان،ن نفرستادهن نشدهن نون نبشارتن نو
انذار داده است .پس لزم است معجزه او هم تا پایان جهان به
حال خود باقی باشد ،و به همین دلیل است که نشانههای اعجاز
علمی در قرآن و سنت ،متکی بر علم و قطعی است.
و قرآن کریم در این جهت هزار و سیصد آیه نازل فرموده که
1
از هستی و خلقت انسان ،بحث نموده است ،یعنی
6
قرآن را به
خودن ناختصاصن ندادهن ناست.ن نون ناگرن نآیاتن نحاملن ندستوراتن نخدا،
مقتضی اطاعت و آیات شامل نهی مقتضی پرهیز از برخی موارد
است ،پس آیات آفاق مقتضی چه کاری است؟
جوابن ناینستن نکهن نمقتضین نتفکراند،ن ندرن نحدیثین نآمدهن ناستن ن:
«ت َ َ
ه» 2یعنین «یکن نساعت
ه َ
فک ُُّر سا َ
ن ِ
خی ٌْر ِ
ع ٍ
قیام ِ لَیل َ ٍ
م ْ
تفکر در نعمتها و نشانههای خدا ،از نماز سنت تهجد در طول شب،
ارزشمندتر است».
قابلتوجهن ناستن نکهن نبنابرن نحکمتن نوالین نالهی،ن نپیامبر(ص)
هیچگونهن نتفسیرین نازن نآیاتن نآفاقن نبیانن نننمودهن ناست؛ن ننهن نازن نروی
اجتهاد خویش و نه از وحی الهی ،زیرا در صورت تفسیر آنها به
مقتضاین نفهمن ناطرافیانش،ن نبراین نقرنهاین نبعدین نغیرقابلن نقبول
میبود و اگر هم بر مبنای فهم بشر امروزی ،تفسیر میکرد ،فهم
آن برای افراد پیرامونش ،سنگین و غیرقابل درک میشد.
بدینن خاطر ،تفسیر این آیات به سطح فهم و درک خاص هر
عصر مؤکول شده است ،تا پیشرفتهای مختلف علمی در هر
1
2
منظور مؤلف اینست که ،شخص منکر معجزات ،طبیعتا ًن منکر اخباریستکه از اکتشافات جدید بشری خبر میدهند .پس کسی که به یافتههای بشر
ایمان دارد باید به معجزات نیز ایمان داشته باشد( .مترجم)
مصنف ابن ابی شیبه ،از اقوال امام حسن بصری( ،ش ،)35223و شعببیهقی از اقوال ابودرداء (ش .)118 :
مقدمه مؤلف
7
زمان ،زوایای اعجازآمیز این دسته از آیات را روشن کنند و تداوم
جنبه اعجازی قرآن نیز تا روز قیامت ،اینگونه قابل فهم است.
علم
به نظر برخی دانشمندان ،منظور از علم ،شناخت خدا ،اوامر
خدان و مخلوقاتن اون میباشد،ن یان منظور از آن،ن شناختن حقیقت،
شریعتن نون نخلقن نخداست.ن نشناختن نپروردگارن نمبنان نون ناساسن ندین،
شناخت اوامر او ،اساس عبادت و شناخت خلق او ،اساس صلح
دنیاست.
ازن ناینن نرون ناسلمن نبهن نشناختن نخدان نازن نطریقن نتفکرن ندرن نخلقت
آسمانها و زمین ،فرا خوانده است و در چند سوره قرآن به طور
پیاپی به آن اشاره شده و مبنای اساسی و اولیه پایههای عقیدتی
و ایمانی قرار گرفته است ...خداوند میفرماید :
م َّ
َ
ء
ما ٍ
ق* ُ
م ُ
ق ِ
ن ِ
رالنْسا ُ
م ْ
ن ّ
خل ِ َ
خل ِ َ
فلْیَنْظُ ِ
ن ال ُّ
ب
ق* ی َ ْ
دا ِ
ج ِ
خُر ُ
م ْ
و التَّرائ ِ ِ
صل ْ ِ
ب َ
ن بَی ِ
ف ٍ
(طارق )7-5 :
«انسان باید بنگرد و دقت کند که از چه چیز آفریده شده
است؟!* او از آب جهنده ناچیزی آفریده شده است* آبی
کهن نازن نمیانن ناستخوانن نپشتن نون ناستخوانهاین نسینهن نبیرون
میآید».
و در جایی دیگر فرموده است :
َ
فلْیَنْظُ
َ
صبَبْنا
م ِ
ن إلی طَعا ِ
رالنْسا ُ
ه* أن ّ َا َ
ِ
َ
صبَّا ً * ث ُ َّ
ش ّ
ق ْ
ش َ
ض َ
م َ
قاً*
الماءَ
قنا الْر َ
َ
و َزیْتُوناً
و َ
َ
و ِ
ق ْ
فانْبَتْنا فیها َ
ضباً* َ
عنَبا ً َ
حبّاً* َ
غلْباً
ق ُ
(عبس )30-24 :
و نَ ْ
و َ
حدائ ِ َ
خلً* َ
َ
«انسان باید به غذای خویش بنگرد و دربارة آن بیندیشد (که
چگونه نما آنن نرا برای ناو نفراهم نکردهایم ،نو در نساختمان
مواد غذایی و اجزاء حیاتبخش آن ،چه دقت و مهارت و
ظرافتی بکار بردهایم) * ما آب را از آسمان بگونة شگفتی
میبارانیمن ن*ن نسپسن نزمینن نران نمیشکافیمن نون نازن نهمن نباز
ههان نران نمیرویانیمن نون نرزهان نون نگیاهان
میکنیمن ن*ن ندرن نآنن ندان
خوردنین نران ن*ن نودرختانن نزیتونن نون نخرمان نران ن*ن نون نباغهای
پردرخت و انبوه را».
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
8
باز فرموده است :
خل ِ َ
ا َ َ
و
ف ُ
ل کَی ً
و َ
ق ْ
ت* َ
ن إلی الب ِ ِ
فل یَنْظر ُ
إل ی ال َّ
ل
سما ٍ
ف ُر ِ
ء کَی َ
ف َ
ع ْ
و إل ی ال ِ
جبا ِ
ت* َ
ت
ض کَی َ
کَی َ
ف نُ ِ
سطِ َ
ح ْ
صب َ ْ
ف ُ
ت* َ
و إلی الْر ِ
(غاشیه )20-17 :
«آیا به شتران نمینگرند که چگونه آفریده شدهاند؟! و به
آسمان نگاه نمیکنند که چگونه برافراشته شده است؟! و
به کوهها نمینگرند که چگونه نصب و پابرجای شدهاند؟! و
بهن نزمینن ننمینگرندن نکهن نچگونهن نپهنن نون نگسترانیدهن نشده
است؟!».
و نیز فرموده است :
َ
ل انْظُُروا ما ذا فی ال َّ
ُ
ق ْ
ض
سموا ِ
ت َ
والْر ِ
ن َ
قوم ٍ ل
َو ما ت ُ ْ
ت َو النُّذُ ُر َ
غنی الیا ُ
ع ْ
یُ ْ
(یونس )101 :
ن
ؤ ِ
منُو َ
«بگو :بنگرید (و چشم برون و درون را باز کنید و ببینید) در
آسمانهان نون نزمینن نچهن نچیزهائین ناست؟!ن نآیاتن نخواندنی
کتابهای آسمانی ،از جمله قرآن ،و دیدنی جهان هستی) و
بیمدهندگان به حال کسانی سودمند نمیافتد که نمیخواهند
ایمان بیاورند».
بدینسان تفکرن در خلقتن آسمانها و زمین ،نوعی عبادت و
بلکه بهترین آن میباشد .در صحیح ابن حبان آمده است 1که عطا
از عایشه (رض) روایت کرده است که « :یکبار که نوبت من
بود ،پیامبر(ص) نزد من آمد و فرمود :بگذار که امشب را به
عبادت پروردگارم مشغول باشم ،سپس به سوی مشک آب رفته،
وضون نگرفتن نون نپسن نازن نآنن نبهن ننمازن نایستاد،ن نآنقدرن نگریستن نکه
محاسن وی خیس شد ،سپس به سجده رفت و آنقدر گریست،
که اشکهایش زمین را خیس کرد ،آنگاه به پهلو دراز کشید ،تا
اینکه بلل برای اذان صبح آمد ،او متوجه گریه پیامبر(ص) شد و
پرسید :ای پیامبر خدا ،چه چیز شما را به گریه انداخته است ،در
حالیکه خداوند تمام لغزشهای پسین و پیشین شما را آمرزیده
1
-صحیح ابن حبان ،شماره .620
مقدمه مؤلف
9
است؟ پیامبر(ص) فرمود :تو چه میگویی ،بلل! چگونه نگریم
در حالیکه خداوند ،امشب آیات زیر را بر من نازل کرد :
ن فی َ ْ
ا ِ َّ
ق ال َّ
و
سموا ِ
ض َ
ت َو الْر ِ
خل ِ
َ
ب
ا ْ
ر لیا ٍ
ت لُولی اللْبا ْ
ختِل ِ
ل َ
ف ال ّی ِ
و النَّها ِ
1
«به خورشید بنگر و بپرس چه کسی آن را گرما بخشیده و چه
کسی آن را نور داده است ،چه کسی آن را همانند سکه بر دل
آسمان ضرب کرده و یا همانند ساعت ،آویزان نموده است که
عقربههایش تا قیامت در گردش هستند .چه کسی به خورشید
رفعت داده و در مداری دقیق و در برجهای مختلف قرار داده و
کیست که روشنی خورشید را به آسمان دنیا انتقال داده است،
زمان محصول آن است و از فروع و اصول آن سرچشمه گرفته
استن نون نبهن نعرصهن ننوشتارن ندرآوردنن نون نفصلبندین نآنن نهمن ننتیجه
تغییراتن نخورشیدن ناست.ن ناگرن نخورشیدن ننبود،ن نروزهان نون نماههان نو
سالهان ننظمن ننمیگرفتن نون ندرن نشمارشن ننمیآمدن نون ناگرن نخورشید
نبود،ن نتمایزن ننورن نون نتاریکین نمیسرن ننمیشد،ن نطلین ناصیلن ناز
سرچشمههای آن و شفق سرخ از پرتوهای آن نمایان میشود و
این پرتوها نظارهگر شکست تاریخ بودهاند و پیشرفت و ترقی
بشر جلوهی زیبای وی را ز بین نبرد است».
چه زیبا فرموده است خداوند که :
ق
َ
ه ْ
م آیاتِنا فی الفا ِ
سن ُ ِ
ری ِ
(فصلت )53 :
«ما به آنان هرچه زودتر دلیل و نشانههای خود را در اقطار
ون ننواحین ن(آسمانهان نون نزمین،ن نکهن نجهانن نکبیرن ناست)ن ننشان
خواهیم داد».
اکنونن نبهن نقلبن نبنگر،ن نون ندرن نکارن نون نآثارش،ن نهدفن نون نمقصدش،
اندازهن نون نارزشش،ن نپیرامونن نون ندیوارهها،ن نمنافذن نون نسوراخها،
دریچههان نون نپردهها،ن ندهلیزهان نون نحفرههایش،ن نتأملن نکنن نون نبازن ندر
رگهای خون و محل انباشت آن در قلب ،پاکی و تیرگیهایش،
پایداری و بیداریش تحمل و هوشیاری و نیز خطرات عظیم آن
دقت کن ،قلب را غفلت و خواب نمیگیرد ،فراموشی و اشتباه،
لغزشن نون نانحراف،ن نخستگین نون نازن نکارن نافتادگین نون نافسردگین نو
شکایت بر او جاری نمیشود ،همیشه صبور است و تحت فرمان
1
-ترجمه آیه در بحث قبل بیان شد.
10
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خالقن نکاردانشن نمیباشدن نکسین نکهن نآنن نران نسازن نون نبرگن نون نشعله
حیاتن نبخشیدهن نون نمهلتن نون نزمانن نمشخصین نبراین نکارشن نتعیین
نموده است ،قلب بدون آرام و راحت و برگشت و توجیه به کار
خویش ادامه میدهد.
و چه زیباست تلوت دوباره این آیه :
ق
َ
ه ْ
م آیاتِنا فی الفا ِ
سن ُ ِ
ری ِ
...
(فصلت )53 :
اکنون به همراه حضرت علی(رض) در نشانهای دیگر مینگریم
«مورچه را بنگر ،با جثه کوچک! و اندام لطیفش ،که نه با
نگاه خوب دیده میشود و نه به اندیشه در آید ،چگونه بر
زمین به نرمی میرود؟ و روزی خویش را میجوید ،دانه را
بهن نلنهن نخویشن نمیبرد،ن نون نآنن نران ندرن نقرارگاهن نخودن نآماده
میدارد ،در روزهای گرما برای فصل سرد خویش گردآورد
و در واردشدنش برای بیرون آمدن ،روزیش از سوی خدا
کفایت شده است و به قدر نیازش مقرر گشته ،روزیرسان
پراحسانن نازن ناون نغافلن ننمان َند نون نداورن نقهار،ن ناون نران نمحروم
نمیدارد،ن نهرچندن نکهن ندرن نسنگین نصافن نون نخشکن نون نجامدن نو
بیرطوبت باشد نو اگر ندر گذرگاههای نگوارش مورچه ،از
بال نو پایین ،اندیشه کنی و شکم و پیرامون شکم و سر و
چشمها و گوشهایش ،در شگفتی آن به داوری نشینی و از
توصیفن نآنن نبهن نرنجن نافتی،ن نچهن نبزرگن ناستن نآنکهن ناون نران نبر
پاهایش استوار داشت و بر ستونهای بدنش پایدار کرد ،او
که در آفرینش شریک و همکاری ندارد».
خداوند ،چه نیکو فرموده است :
ر
ن داب ّ َ ٍ
َ و ما ِ
م ْ
ض َو ل طائ ٍ
ه فی الْر ِ
م ما َ
فَّرطْنا
حی ِ
جنَا َ
یَطی ُر ب ِ َ
مثالُک ُ ْ
م أ ْ
م ٌ
ه إل ّ أ َ
شی ٍء ث ُ َّ
م ْن َ
م
ب ِ
ه ْ
فی الکِتا ِ
م إلی َرب ِّ ِ
ح َ
(انعام )38 :
ن
و َ
یُ ْ
شر ُ
«و هیچ جنبدهای در زمین و هیچ پرندهای که با دو بال خود
پروان نزمیکندن نوجودن ننداردن نمگرن ناینکهن نگروههایین نهمچون
شمایند (و هر یک دارای خصائص و ممیزات و نظام حیات
خاصن نخودن نمیباشند).ن ندرن نکتابن نهیچن نچیزن نران نفروگذار
نکردهایمن نپسن نآنانن ندرن نپیشگاهن نپروردگارشانن نجمعن نآورده
میشوند».
مقدمه مؤلف
11
تاکنون بحث از علم و شناخت خداوند بود ،یعنی علم حقیقت،
حال علم به اوامر خدا یعنی علم شریعت چگونه تأثیری دارد؟
انسان با تفکر در خلقت آسمانها و زمین و شناخت خدا به
عنوانن نخالقن نون نمربین نون نحیاتبخشن نون ننیزن نمعرفتن نگوشهاین ناز
اسمهاین ننیکون نون نصفتهاین نارجمندن ناو،ن نانگیزهاین نقوین نبرای
نزدیکی به خداوند مییابد و در تکاپو برای وصول به مقام قرب
او ،به انجام اوامر و دستورات و پرهیز از منهیات او میپردازد،
در اینجا اهمیت علم شریعت ،کامل ً هویدا میگردد ،زیرا اوامر و
نواهی خداوند ،در زمینه عبادات و معاملت و اخلق در آن بیان
میشود.
شریعت خدایی ،سراسر عدل و رحمت و مصلحت و حکمت
است ،لذا هر مسئلهای که از عدل به جور و از رحمت به غضب
و از مصلحت به فساد و از حکمت به بیهودگی بگراید ،در شریعت
هیچ مبنایی ندارد ،اگرچه با هزار تأویل و توجیه به آن نسبت داده
شده باشد.
پیامبر گرامی(ص) در روایتی که امام بخاری نقل کرده است،
میفرماید « :هر کس که خدا ،خیر او را خواهد ،در دین فقیهش
1
میگرداند».
اکنون به بیان علم مربوط به شناخت خلیق میپردازیم ،اسلم
ما را به شناخت خصوصیات و صفات اشیاء و قوانین حاکم در
روابط میان آنها فرا میخواند ،تا از آن بهره برده و زمینه تحقق
تسخیر اشیاء برای ما فراهم شود ...خداوند میفرماید :
َ
س َّ
م تََروا ا ّ َ
م ما فی
ن الل َه َ
خ َر لَک ُ ْ
أل َ ْ
َ
َ
ال َّ
م
سب َ َ
غ َ
سموا ِ
وأ ْ
علَیْک ُ ْ
ض َ
ت َ
و ما فی الْر ِ
(لقمان )20 :
ه
ه ظا ِ
نِ َ
هرهً و باطِن ً
م ُ
ع َ
«آیا ندیدهاید نکه خداوند نآنچه را که ندر آسمانها و زمین
است مسخر شما کرده است (و در مسیر منافع شما به
حرکت انداخته است) ،و نعمتهای خود را چه نعمتهای
ظاهر و چه نعمتهای باطنن – نبر شما گسترده و افزون
ساختهن ناست؟ن نبرخین نازن نمردمن نبدونن نهیچگونهن ندانشن نو
هدایت و کتاب روشن و روشنگری ،دربارة خدا راه ستیز و
جدال را پیش میگیرند».
1
-بخاری ،حدیث 71و مسلم ،حدیث 1037به روایت معاویه.
12
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ْ
َ
س َ
ع
منا ِ
دید َ ِ
فی ِ
ح ِ
ف ُ
و أنَْزلْنَا ال َ
و َ
ه بَأ ٌ
شدید ٌ َ
(حدید )25 :
س
لِلنّا ِ
«و آهن را پدیدار کردهایم که دارای نیروی زیاد و سودهای
فراوانی برای مردمان است».
یادگیری علوم تجربی بشر را در آبادانی زمین یاری میدهد،
زیران نراهن ناستخراجن نمعادن،ن نبهکارگیرین ننیروهان نون نانرژین ،نهموار
نمودن مشکلت و برآوردن نیازها را در بردارد .خداوند میفرماید
:
ل یا َ
صالِحا ً َ
قا َ
مودَ أخا ُ
ه ْ
و إِلی ث َ ُ
م َ
َ
قومِ
َ
ن إل ٍه َ
و
ا ْ
غیُرهُ ُ
م ِ
م ْ
ووا الل َه ما لک ُ ْ
ه َ
عبُد ُ
أَن ْ َ
م فیها
م ِ
ست َ ْ
ض َو ا ْ
م ْ
مَرک ُ ْ
ع َ
شاَک ُ ْ
ن الْر ِ
م تُوبُوا إلیه ا َّ
فُروهُ ث ُ َّ
ن َرب ّی َ
َ
ب
ستَغ ِ
قری ٌ
فا ْ
(هود )61 :
ب
مجی ٌ
ُ
«به سوی قوم ثمود یکی از خودشان را فرستادیم که صالح
نام داشت .گفت :ای قوم من! خدا را بپرستید که معبودی
جز او برای شما وجود ندارد .او است که شما را از زمین
آفریده است و آبادانی آن را بر شما واگذار نموده است.
پس از او طلب آمرزش را بنمایید و به سوی او برگردید.
بیگمانن نخداوندن ن(بهن نبندگانش)ن ننزدیکن نون نپذیرندةن ن(دعای
کسانی) است (که او را مخلصانه به زاری میخوانند و به
یاریش میطلبند».
از سوی دیگر ،یادگیری علوم تجربی و پیشرفت در این زمینه،
قدرتین نارزشمندن نبهن نشمارن نمیرودن نون نشایستهن ناست،ن ندرن ناختیار
مسلمین باشد تا در جبهه مبارزه با دشمنان حقیقت و نیکی و
اسلمن نموردن ناستفادهن نقرارن نگیردن نون نبهن ناینن نفرمودهن نخداوندن ننیز
تحقق داده شود که :
ن ُ
ق َّ
و
َ و أ ِ
م ِ
ستَط َ ْ
ه ْم ما ا ْ
عدُّوا ل َ ُ
م ْ
عت ُ ْ
و ٍه َ
عدُ َّ
و
ط ال َ
ن ب ِه َ
ل تُْر ِ
ربا ِ
ِ
و َ
م ْ
و الل ِه َ
هب ُ
خی ِ
ن ِ
عدُ َّ
(انفال )60 :
م
َ
وک ُ ْ
«برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که میتوانید نیروی (مادی و
معنوی)ن نون ناسبهاین نورزیدهن نآمادهن نسازید،ن نتان نبدان،
دشمنن نخدان نودشمنن نخویشن نران نبترسانید،ن نون نکسان
دیگرین نجزن نآنانن نران ننیزن نبهن نهراسن ناندازیدن نکهن نایشان
مقدمه مؤلف
13
رانمیشناسدی و خدا آنان را میشناسد .هر آنچه را در
راه خدا صرف کنید ،پاداش آن به تمام و کمال به شما
داده میشود و هیچگونه ستمی نمیبینید».
و چون امروز قدرت و برتری در علم و تکنولوژی است و جنگ
میان ملتها نه با بازوها ،بلکه با عقل و دانش اداره میشود ،بر
هر فردن مسلمانی لزم است که در این جنبهن قوی باشد ،زیرا
حقیقتین نکهن نبان نخودن نداردن نبراین ننشرن نون نگسترش،ن ننیازمندن نقدرت
است و شوکت ،و پیامبر(ص) نیز فرموده است :
«مؤمن قوی و توانا ،نزد خداوند محبوبتر از مؤمن ضعیف و
ناتوانن ناستن نهرچندن نکهن نهرن ندون نازن نخیرن نون ننیکین ندرن نحدن نخود
1
برخوردارند».
اعجاز در پرتو قرآن و سنت
معجزاتن نعلمین نقرآن،ن ندرن نتمامن نزمینههان نبراین ناهلن نعلمن نبارز
گشته است ،چه در نظم آن ،اخبار گذشتگان ،خبر از آینده و یا
بروز حکمتهای تشریعی و غیر آن .اینکه اعجاز علمی در عصر
حاضر رایج شده به دو دلیل است ،یکی دللت کردن بر همه ابعاد
اعجازین نقرآنن نون نسنت،ن نون ندیگری،ن نپین نبردنن نبهن ندانشهای
هستیشناسی در خلل آن است .معجزه در اصطلح دانشمندان
به امری خارقالعاده ،همراه با تحدی و مبارزهطلبی و محفوظ از
معارضه ،اطلق میشود.
منظور از اعجاز قرآن ،اینست که مردم را به مبارزه میطلبد
که همانندی چون قرآن را بیاورند .و علمی بودن اعجاز هم در
ارتباطن ب ا ندانشن نبودنن آن ناست،ن نیعنین حقیقتن اعجازن درن دانش
استن نون نبان نمبناین نعلمین نخودن نهمهن نادعاهان نران نخاتمهن نمیدهد،ن نبا
واقعیتهای جهان سازگار بوده و دارای پشتوانه و دلیل است.
اگر اعجاز ،علمی نبود ،قرآن به توهم و شک و گمان میگرایید و
اگر با واقعیت سازگار نبود ،جهل و اگر مبتنی بر دلیل نبود ،تقلید
به حساب میآمد.
اعجازن ندرن نواقع،ن نخبرن نازن نحقیقتین ناستن نتوسطن نقرآنن نیان نسنت
نبوین نکه،ن نعلومن نتجربین نهمن نبهن نآنن نپین نبردهن نون نناتوانین نامکانات
بشری برای درک آن ،در زمان پیامبر(ص) به اثبات رسیده و در
1
-مسلم ،حدیث ( )2664به روایت ابوهریره.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
14
نتیجه صداقت و درستی پیام پیامبر(ص) روشن و واضح گشته
است.
معجزات قرآنی از طرفی دیگر – با در بر داشتن حقایق علمی
– دلیلی است بر ،جهانی بودن پیام اسلم.
خداوند پیامبران قبل از محمد(ص) را که حیطه رسالت آنان از
سی،
اقوام و زمان خاص آنها فراتر نمیرفت ،با دلیل و معجزات ِ
ح ّ
همانند عصای موسی(ع) و زنده شدن مردگان توسط عیسی(ع)،
حدّی خویش تا
مورد تأیید ،قرار داده است و این معجزات با قدرت تَ َ
پایان رسالت هر پیامبر ،باقی بوده است تا اینکه با گذشت زمان و
مکدر شدن چشمه زلل آن رسالت ،قدرت معجزه پیامآور آن نیز ،از
میان رفته و خداوند پیامبر جدیدی را با دین جدید و معجزه جدید،
ارسال داشته است .اما با پایان یافتن سلسله نبوت و ظهور خاتم
پیامبران ،حضرت محمد(ص) ،خداوند حفاظت دین او را برای تمام
نسلهای بشری تا قیامت ،ضمانت کرده و آن را با دلیل و برهانی
عظیم ،که تا قیامت به تحدی میطلبد ،حمایت و تأیید نموده است.
شهادَهً ُ ،
ُ
ل أ َ ُّ
شی ٍء أکْب َ ُر َ
ی َ
ق ْ
ه،
ل الل ُ
ق ِ
ُ
ی ال ّ َ
َ
هذَا
ی َ
و ِ
شهیِدٌ بَینی َو بَیْنَک ُ ْ
م َو أ ْ
ح َ
ال ُ
(انعام )19 :
غ
ن بَل َ َ
م بِ ِ
ن لُن ْ ِ
قرآ ُ
م ْ
و َ
ذَرک ُ ْ
ه َ
«(ای پیغمبر! به کسانی که بر رسالت تو گواهی میخواهند)
بگو :بالترین گواهی ،گواهی کیست (تا او بر صدق نبوت من
گواهی دهد؟) بگو :خدا میان من و شما گواه است! (بهترین
دلیل آن این است که) این قرآن به من وحی شده است».
و فرموده است :
لَک ِ َّ
ل إلَی َ
هدُ بِما أَنَْز َ
ه یَ ْ
ک
ش َ
ن الل ُ
)166
(نساء :
«(هرن نچندن نکهن نکافرانن ننبوتن نخودن نران نانکارن نمیکنند)ن نلیکن
خداوند نبر نآنچه (از نقرآن) نبر نتو ننازلن نشده ناست نگواهی
میدهد».
در این دو آیه ،که ادعای کافران ،مبنی بر دروغ شمردن نبوت
محمد(ص) ،رد شده است ،خصوصیت اعجاز علمی قرآن نیز که
در میان مردم باقی میماند 1نو همگام با پیشرفتهای مختلف
بشری در زمینه علم و دانش ،رنگ جدید به خود میگیرد و در
1
غ» میباشد( .مترجم)
ن بَلَ َ
منظور جمله «ِلُنْ ِم ْ
و َ
ذرکُ ْ
م بِه َ
مقدمه مؤلف
15
عین حال با مضامین وحی الهی ،مرتبط است ،بیان شده است .و
دلیل وحیانی نازل شده بر پیامبر(ص) که حاوی علم خدایی و
قابل فهم بشر در هر زمان و مکان است ،درخشندهتر گشته و با
گذشت زمانها و قرون ،تازه میگردد ،پیامبر(ص) فرموده است
:ن ن«هیچن نپیامبری،ن نظهورن ننکردهن ناستن نمگرن ناینکه،ن ننشانههان نو
معجزاتین نبهن ناون نعطان نشدهن نکه،ن نبشریتن نبهن نمشابهن نون نهمانندن نآن
ایمان آورده است ،اما آنچه که به من عطا شده ،وحیی است از
جانب خداوند پس امیدوارم در میان پیامبران ،بیشترین پیروان را
1
داشته باشم».
امام ابن حجر در شرح این حدیث میفرماید « :پیامبر(ص)
این کلم رابه معجزه جاوید قرآن که قبل ً بیان شد مربوط ساخته
است ،زیرا دارای فوائد بسیار و منافع عمومی است و دعوت او،
حجتهاین ناون نون ناخبارن نآیندهن نران ننیزن ندرن نبرن نداردن نون نمنافعن نقرآن،
مخاطبان حاضر و غایب همعصر خود را و نیز آیندگان و نسلهای
آتی بشری را در بر میگیرد .این ارتباط حقیقتا ً زیباست . ...
البته در شرح آن نظری دیگر نیز ،گفته شده که هدف از این
حدیث ،اینست که معجزات سایر پیامبران با گذشت زمان ،از بین
رفته و فقط مخاطبان همعصر ،آن را دیدهاند ،اما معجزه قرآن تا
روزن قیامت،ن نپایدارن استن نو ناسلوبن و نبلغتن و ناخبا ر نغیبین آن،
خارقالعاده ،میماند .و با گذشت هر عصری از روزگاران ،یکی
از پیشگوییهای قرآن ،به ظهور پیوسته و دلیل دیگری بر صحت
2
ادعای پیامبر(ص) خواهد شد .»...
نکته دیگر اینکه ،چون قرآن ،معجزه جاوید ،برای همه خلیق ،تا
روز قیامت است ،پس بیانات و دلیل آن را ،هر عرب و غیرعربی
به طور یکسان درک میکند و به عنوان یک پدیدة همیشه نو تا
روزن قیامت،ن نباق ی نمیماند.ن م ا ناخبارین را ند ر نقرآن نمییابیمن که
چون با زبان عربی آشکار ،نازل شده است ،به راحتی قابل فهم
است ،اما حقیقت ذاتی و کیفیت آن را جز در زمانی مشخص،
درک نمیکنیم ،لذا خداوند فرموده است :
و
ن ُ
ا ِ ْ
ه َ
ن
عدَ ِ
بَ ْ
حی ٍ
1
2
َ
م َّ
و لَت َ ْ
إِل ّ ِذک ٌْر لِلْعالَمی َ
ن نَبَأهُ
عل َ ُ
ن* َ
(ص )88-87 :
بخاری ،حدیث شماره ( ) 4696و مسلم حدیث شماره ( ) 152به روایتابوهریره.
-فتحالباری )9/7 ( ،با اندکی تصرف.
16
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
«این قرآن ،چیزی چز پند و اندرز جهانیان (و مایة بیداری
جملگی ایشان نمیباشد* و خبر آن را بعد از مدت زمانی
خواهید دانست (و به زودی صدق َوعْد و َوعید و راستی اخبار
و گفتار قرآن را هم در این جهان و هم در آن جهان خواهید
دید».
و این خواست خداوند است ،که هر خبری از اخبار قرآن در
زمان خاصی تحقق یابد و با رویداد و نمایان شدن حادثه مربوط
به آن ،مفاهیمی که در زیر حروف و الفاظ قرآن ،پوشیده است،
درخشیدن گیرد ،خداوند متعال میفرماید :
ست َ َ
لِک ُ ِّ
ن (انعام
ل نَبَا ٍ
و َ
مو َ
ف تَ ْ
و َ
م ْ
عل َ ُ
ء ُ
س ْ
قٌّر َ
)67 :
«هرن نخبرین ن(کهن نخداوندن ندرن نقرآنن نبیانن نکردهن ناست)ن نموعد
خود دارد (و در هنگام مقرر و جای معین تحقق میپذیرد) و
(صدقن ناینن ناخبارن نران نبهن نهنگامن نوقوع)ن نخواهیدن ندانستن ن(و
خواهید دید به چه عذابی گرفتار میآیید)».
پس اخبار الهی ،تمام اشکال نوظهور را در طول تاریخ ،در بر
گرفته و باقی میماند.
و این گفته در ارشاد خداوند تجلی یافته که میفرماید :
غا َ
خی َ
و
و الب ِ َ
و ال ْ َ
ح ِ
وال ْ َ
وها َ
می َر لِتَْرکَب ُ
ل َ
ل َ
َ
(نحل )8 :
ن
و یَ ْ
و َ
ق ما ل ت َ ْ
زین َ ً
خل ُ ُ
علَم ُ
ه َ
ِ
«(و خدا) اسبها و استرها و الغها را (آفریده است) تا بر
آنهان نسوارن نشویدن نون نزینتین نباشندن ن(کهن نبهن ندلهایتانن نشادی
بخشد،ن نون نخداوند)ن نچیزهایین نران ن(براین نحملن نو ننقلن نون نطی
مسافات)ن نمیآفریندن نکهن ن(شمان نهمن ناینکن نچیزین نازن نآنها)
نمیدانید».
قرآنن نکریمن ندرن نزمانین ننازلن نشدن نکه،ن نجهلن نون نخرافهپرستین نو
جادوگرین نون نسحرن نون نطالعبینین ندرن نتمامن نجهان،ن نشایعن نشدهن نبود،ن نکه
عربها از این جاهلیت ،سهم بیشتر را برده بودند ،و خداوند نیز به آن
اشاره دارد :
َ
م
ع َ
ُ
سول ً ِ
و ال ّذی ب َ َ
من ْ ُ
ن َر ُ
میی ّ َ
ه ْ
ث فی ال ّ
ه َ
ّ
َ
ّ
م
یَتْلُوا َ
ه ْم َو ی ُ َ
م ُ
ه ُ
عل ِ ُ
ه ْم آیات ِ ه َو یَُزکِی ِ
علی ِ
ن َ
قب ْ ُ
ل
ب َو ال ِ
ن کانُوا ِ
م َه َو ا ِ ْ
الْکِتا َ
م ْ
حک ْ َ
ن
لَفی َ
ل ُ
ضل ٍ
مبی ٍ
مقدمه مؤلف
17
(جمعه )2 :
«خدان نکسین ناستن نکهن نازن نمیانن نبیسوادانن نپیغمبرین نرا
برانگیخته است و به سویشان گسیل داشته است ،تا آیات
خدان نران نبراین نایشانن نبخواند،ن نون نآنانن نران نپاکن نبگرداند.ن ناو
بدیشان کتاب (قرآن) و شریعت (یزدان) را میآموزد .آنان
پیش از آن تاریخ واقعا ً در گمراهی آشکاری بودند».
در چنین وضعی بود که پیامی نازل شد ،حاوی علم خدا و بیان
اسرار و رموز خلیق در گستره هستی ،علمی که ریزهکاریهای
نفس بشری را بیان نموده ،از گذشته شروع به بیان اسرار آینده
کرده و از پوشیدههای آینده و چگونگی سایر مخلوقات نیز ،پرده
برداشته است.
امروزه که بشریت در عصر اکتشافات علمی قرار گرفتهن و
دقیقترین ابزارهای کاوش را در اختیار دارد و قدرتی یافته که در
هر جنبه علمی ،گروهی از دانشمندان را به کار گیرد تا از اسرار
پنهان زمین و آسمان پرده بردارند و در زمینههای مختلف علوم
انسانی به جمعآوری مقدمهها و دریافت نتایج مشغول باشند و در
طول قرنها به جمعآوری دستآوردها بپردازند و در چنین حالی
کهن ناشکالن ننیمهپنهان،ن نرون نبهن نکمالن نوضوحن نون نحقایق،ن نرون نبه
درخشندگی نهادهاند ،رخدادی شگفتانگیز با تجلی انوار الهی که
بر محمد(ص) و در هزار و چهارصد و اندی سال پیش نازل شد،
روی خواهد داد اگر آیه و یا حدیثی ،یکی از حقایق کشف شده
توسطن نبشرن نران ندرن نبرن نگرفتهن نون نحاوین ندقتن نمعجزهآمیزن نون نبیان
روشن و واضحن باشد .قرآن کریم ،ما را به این مسئله متوجه
میگرداند و میفرماید :
ق ْ َ
عنْدالل ِه ث ُ َّ
ُ
م
ن ِ
ن کا َن ِ
م إِ ْ
م ْ
ل أَرءَیْت ُ ْ
ُ
َ
م َّ
کَ َ
ض ّ
ق
و ِ
ن ُ
ن ا َ
فی ِ
ل ِ
م ْ
م ْ
م ب ِه َ
فْرت ُ ْ
ه َ
شقا ٍ
ق َو فی
د*
بَعی ٍ
َ
ه ْم آیاتِنا فی الفا ِ
سن ُ ِ
ری ِ
َ
َ
َ
َ
َ
ح ُّ
ان ْ ُ
م
ف ِ
ه ال َ
ن ل ُ
م حت ّی یَتَبَی ّ َ
ول ْ
م ان ّ ُ
ه ْ
ه ْ
ق ا َ
س ِ
ف بَِرب ِّ َ
ل َ
علی ک ِّ
شی ٍ
ه َ
ء شهیدٌ
یَک ْ ِ
ک ان َّ ُ
(فصلت )53-52 :
«(ای محمد) بگو :به من خبر دهید اگر این (قرآن) از سوی
خداوند آمده باشد ،و آنگاه شما به آن ایمان نداشته باشید،
چهن نکسین نگمراهترن نخواهدن نبودن نازن نآنن نکسین نکهن ن(بان نحقن نو
18
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
حقیقت) سخت در مبارزه و مقابله باشد؟* ما به آنان (که
منکر اسلم و قرآنند) هر چه زودتر دلیل و نشانههای خود
ران ندرن ناقطارن نون ننواحین ن(آسمانهان نون نزمین،ن نکهن نجهانن نکبیر
است) و در داخل و درون خودشان (که جهان صغیر است)
به آنان (که منکر اسلم و قرآنند) نشان خواهیم داد تا برای
ایشان روشن و آشکار گردد که اسلم و قرآن حق است آیا
(برای برگشت کافران از کفر و مشرکان از شرک) تنها این
بسندهن ننیستن نکهن نپروردگارتن نبرن نهرن نچیزین نحاضرن نون نگواه
است».
یگوید (« :از راههای اثبات حقانیت شریعت)
یکی از علماء م
مشاهده عینی است به این معنی که بندگان با تأمل در آیات افاق
و انفس دریابند که پیام ابلغ شده توسط پیامبران ،حق است».
عالِمی دیگر میگوید 1ن :منظور از آفاق ،چهار سوی آسمانها و
زمین؛ از جمله خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز ،بادها و
بارانها ،رعدن و برقن و صاعقهها ،گیاهانن و درختان ون کوههان و
دریاهان نون ن...ن نمیباشد».ن نچنینن نمضمونین نازن نعدهاین نمفسران
برجسته روایت شده است.
این موارد آیات خدایی در قرآن هستند که از نشانههای خدا در
مخلوقات سخن گفته و معجزه علمی روشنی را نمایان ساخته
که در عصر اکتشافات پیشرفته بشری در هستی ،میدرخشند.
ما در انتظار تحقق وعده خدایی هستیم که نشانههای خویش
را به ما بنمایاند تا معانی دقیق آیات خدا را دریابیم ،چون خود او
فرموده است :
ُ
م آیاتِه
مدُلل ِ ه
َ و
ق ْل ال ْ َ
َ
ریک ُ ْ
ح ْ
سی ُ ِ
َ
(نحل )93 :
ونَها
فت َ ْ
رف ُ
ع ِ
«و بگو :حمد و سپاس خدای را سزاست .او آیات خود را
به شما نشان خواهد داد و شما آنها را خواهید شناخت .و
پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل و بیخبر نیست».
از آنچه بیان شد روشن گشت که بشریت همیشه در انتظار
وعدههاین نخداوندن نبراین نکشفن ننشانههاین ناون ندرن نکتابن نهستین نو
کتاب قرآن است که در برابر چشمان او قرار بگیرد و حجت و
برهان خدا تکمیل گشته و دیدگان بشر معجزه را عیان بیند.
1
قرطبی این گفته را در تفسیرش ،ج ،15ص ،374از عطا و ابن زید ،نقلکرده است.
مقدمه مؤلف
19
و بایدن دانستن که تفسیرن علمی آیات با اعجازن علمین تفاوت
دارد ،زیرا تفسیر علمی عبارتست از کشف معانی آیات و حدیث،
در پرتو یافتههای جدید علمی .اما اعجاز علمی ،عبارتست از خبر
قرآن کریم یا سنت پیامبر(ص) از حقیقتی که علوم تجربی هم
جدیدا ًن به آن دست یافتهاند و ثابت شده است که آن حقیقت با
امکانات بشری زمان پیامبر(ص) قابل درک نبوده است.
قواعد و اصول تحقیق در زمینه اعجاز علمی
-1شناخت علم خدا ،علمی که شامل و فراگیر بوده و از
خطان نمصونن ناستن نون ننقصین ندرن نآنن ننیست،ن نون نشناخت
علم انسان ،که محدود است و قابل تغییر و در معرض
خطاست.
-2شناخت متون وحیانی که دارای دللت قطعی و یقینی
هستند و نیز شناخت حقایق علمی ثابت شده.
-3شناختن نبرخین نمتونن نوحیانین نکهن نازن ندللتن نظنین نو
غیریقینی برخوردارند و نیز نظریههای علمی که هنوز در
حد فرضیههای اثبات نشدهاند.
-4محال است که میان نصوص قطعی وحی و حقایق ثابت
شده علمی ،تضاد وجود داشته باشد ،مگر اینکه قطعیت
یکین نازن نآنهان نمخدوشن نباشد.ن ناینن نقاعدةن ننیکون نرا
دانشمندان مسلمان ،بیان کردهاند و چندین تن از آنها
کتابهایی را در زمینه توافق حتمی عقل و نقل ،تألیف
کردهاند.
هنگامیکه خداوند متعال یکی از نشانههای آفاقی یا انفسی را
در تصدیق آیهای از قرآن یا حدیثی از پیامبر(ص) ظاهر میسازد،
معنی آیه واضح گشته و توافق آنها با هم کامل شده و تفسیر آیه
نیز با کشف حقایق علمی و درنتیجه ،محدود و مشخص گردیدن
دللتهای مختلف آن ،ثابت میشود و اعجاز هم همین است.
عباراتن نوحیانین نبان نالفاظن نفراگیر،ن ننازلن نشدهاند،ن نپیامبر(ص)
فرموده است « :با به همراه داشتن گفتارهای فراگیر ،مبعوث
شدهامن ن 1)...نون ناینن نقضیهن نروشنن نمیسازدن نکه،ن نعباراتین نکهن ناز
پیامبر گرامی(ص) وارد شده است بر تمامی معانی و مصادیق
1
ن نبخاری،ن نحدیثن نشمارهن 2815نون نمسلم،ن نحدیثن نشمارهن 523نبهن نروایتابوهریره.
20
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
درست آن دللت دارد،ن اما هرکدام طبق ظروفی که نسلهای
بشری ،یکی پس از دیگری ،در آن قرار میگیرند .البته از نظر
نباید دور داشت که اگر میان دللت قطعی یکی از نصوص ،با یک
نظریه علمی (ظاهرا ً ثابت شده) تضادی روی دهد ،طبیعتاً ،نظریه
علمی انکار و رد میشود ،زیرا نص وحیانی از جانب کسی است
که بر همه چیز احاطه کامل دارد .و اگر هم توافق وجود داشت،
نص وحیانی را مؤید نظریه علمی میدانیم (نه برعکس) .جنبه
دیگر قضیه هم متصور است ،یعنی زمانی که نص وحیانی ،دارای
دللتن نظنّی،ن نون نحقیقتن نعلمی،ن نثابتن نشدهن نباشد،ن نکهن ندرن ناین
صورت ،نص وحیانی در جهت حقیقت علمی تأویل میشود .اما
اگر هیچ توافقی حاصل نشد ،آن که قطعیتر است ترجیح داده
میشود.
بیان روش تحقیق در زمینه اعجاز علمی در پرتو روش
سلف صالح
آنچه که خداوند متعال در مورد اسرار خلقت آفاق و انفس،
بیان نموده است تا زمانیکه حقیقت آن را به ما نشان ندهد ،غیب
محسوب شده و قبل از آن هیچ راهی برای شناخت کیفیت و
جزئیاتن نآنن نوجودن نندارد،ن نمگرن ناینکهن نازن نطریقن نوحی،ن نبیانن نشده
باشد .سلف صالح امت هم ،خارج از این محدوده و نسبت به
نادانستهها،ن نتلشین ننداشتهاند.ن نسخنن نازن ناینستن نکهن نمعنین نآیات
مربوط به غیب و دللتهای لغوی آن روشن است ،اما کیفیت و
جزئیات آنها پنهان هستند .و کسی که به توصیف و تفسیر دقایق
ون نجزئیاتن ناینن نآیاتن نپسن نازن نروشنن نساختنن نون نعینین نکردنن نآن
توسط خداوند ،میپردازد ،نسبت به کسی که قبل از آن و فقط
با اکتفا به شنیدن یکی از نصوص به تبیین آنها میپردازد و از
مدلول واقعی آن ،آگاه نیست ،تفسیر صحیحتری ارائه میدهد،
زیران نتوصیفاتن نشخصن نشنوندهن نون نبینندهن نکاملترن نازن نتوصیفات
شخصی است که فقط شنیده است.
مفسران سلف صالح امت ،به مقدار زیادی در تفسیر آیات و
شرح معانی آنها ،توفیق یافتهاند ،با وجود اینکه بسیاری از حقایق
هستی در عصر آنان پنهان مانده بود و مفسری که بدون شناخت
اینن نحقایقن نبهن نتفسیرن نآیاتن نآفاقن نون نانفسین نبپردازدن نون نفقطن نبه
شنیدههاین نوحیانی،ن ناکتفان نکند،ن نضعیفترن نازن نمفسرین ناستن نکه
مقدمه مؤلف
21
همدوشن نبان نارشادهاین نوحیانی،ن نازن نیافتههاین نمربوطن نبهن نحقایق
هستی نیز ،بهره میجوید.
اما مفسران پیشین ،هر چند که نزد آنان مسایل مربوط به
هستیشناسین ننسبتن نبهن مسایلن نعقیدتی،ن نبسیارن نبیاهمیتن بود،
لیکن به محدوده نصوص عقیده ،اکتفا نکرده و تلش خویش را
براین ناستفادهن نازن نحداکثرن ندانستههاین نعلمین ندرن نتفسیرن نآیات
نمودهاند و طبق فهمی که خداوند به آنان عطا کرده بود ،آثاری
ارزشمند از خویش بر جای نهادهاند.
و نتیجة تلشهای ارزنده آنان در استفاده از یافتههای علمی در
تفسیر آیات که در طول قرون متمادی به خرج دادهاند ،ما را با
سطح پیشرفت علمی انسان در آن روزگاران ،آشنا میسازد و
توفیقاتن نخاصین نران نکهن خداوند،ن ننصیبن نآنانن ننمودهن ناست،ن هویدا
میگردد .زیرا اگر هنوز وقت مشاهده حقایق هستی در آن عصور
فراهم نشده بود ،اما هماهنگی آشکاری میان الهامات وحیانی و
مشاهدات عینی آنان دیده میشود( .این توفیق مفسران از یک
سو) و ظهور محدود معارف انسانی مقید به مشاهدات حسی و
دانش بشری مقید به زمان و مکان آنها (از سوی دیگر) جنبه
اعجازی قرآن را بسیار روشنتر و آشکارتر نموده است.
خداوند متعال ،توفیقات بسیاری را برای مفسران رقم زده بود
که توانستند در شرح آیات و احادیث مربوط به اسرار زمین و
آسمان ،گامهای قابلتوجهی بردارند .واضح است که این توفیق،
نتیجةن نبرخوردارین نآنانن نازن نراهنماییهاین نوحین نآسمانین نون نالهام
گرفتن از کسی است که آگاه به اسرار زمین و آسمانهاست و
دللتها و معانی درست آیات رابه آنان آموزش داده است.
جنبههای اعجاز علمی
-1وجودن نهماهنگین ندقیقن نمیانن ننصوصن نکتابن نون نسنتن نو
کشفیات دانشمندان گیتیشناس که حقایق و اسراری
را از هستی ،کشف کردهاند که در وقت نزول قرآن،
وجود نداشت.
-2پاکسازین نقرآنن نون نسنتن نازن نافکارن نباطلین نکهن ندرن نمیان
نسلهای مختلف بشری ،نسبت به اسرار خلقت وجود
دارد.
22
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
-3اگرن نهمهن نآیاتن نون ناحادیثن نصحیحن نمربوطن نبهن نهستی،
جمعآورین نشود،ن نخواهین نیافتن نکهن نهمدیگرن نران نتکمیل
کرده و در خلل آن حقیقت روشن میگردد .در حالیکه
این نصوص در زمانهای مختلفی نازل شده و در کتاب
قرآن هم پراکندهاند .این قضیه بیان میدارد که قرآن از
جانبن نخدایین نآگاهن نبهن ناسرارن نآسمانهان نون نزمین،ن ننازل
شده است.
-4بنیانن ننهادنن ندستوراتن نشرعین نحکیمانهاین نکهن نحکمت
آنهادرن نزمانن ننزولن نقرآنن نبرن نمردمن نپوشیدهن نبود،ن ناما
تحقیقاتن نعلمین مختلف،ن نازن نحکمتن نآنهان پردهن نبرداشته
است.
-5نبودن تضاد میان نصوص قطعی وحی – با وجود کثرت
آنهان – نکه به توصیف هستی و اسرار آن میپردازد ،با
حقایقن نعلمین نکشفن نشدهنن – ننبان نوجودن نفراوانین نو
گستردگی آنهان – ن ،و وجود تضاد آشکار میان یافتهها و
نظریات مختلف علمی و تغییر آنها به موازات پیشرفت
زمان و نیز وجود تضاد میان علم و دانش با گفتهها و
عقاید وارده در ادیان تحریف شده.
اصول و قواعد وارده در قرآن و سنت برای تحقیق در
زمینه اعجاز علمی
-1مراعات معانی لغوی مفردات نصوص ،آنگونه که در اوایل
نزولن نوحین نبیانن نشدهن نون ننیزن نمراعاتن نقواعدن ننحوین نو
دللتهای آن و قواعد بلغی زبان عربی ،مخصوصا ً قاعده
بلغی زیر که میگوید « :اولویت اینست که همیشه معانی
حقیقی کلمات لحاظ شود ،مگر اینکه قرینهای باشد که بر
معنی مجازی دللت کند».
-2پرهیزن نازن نتأویلن ننصوصن نمربوطن نبهن ناعجازن نعلمین نکهن ندر
قرآن آمده و یا مربوط به نبوت پیامبر(ص) میباشد.
-3پرهیزن نازن نتطبیقن نقرآنن نبان نحقایقن نهستی،ن نبلکهن نعرضه
نمودن حقایق علمی بر قرآن که اگر موافق قرآن بود،
پذیرفته شده ،در غیر این صورت ،مردود است.
-4پرهیزن نازن نتفسیرن نقرآنن نبرن نمبناین نفرضیههاین نثابتن ننشده
علمی ،که تحت بررسی و کنکاش میباشند و به طریق
مقدمه مؤلف
23
اولی استفاده از حدسیات و گمانهزنیها در تفسیر قرآن،
مجاز نیست ،زیرا همیشه در حال تغییر و تبدیل و بلکه در
معرض ابطال هستند.
ن
ً
البتهن ناینکه،ن نزمینههاین نمختلفن ناعجازن نعلمی،ن نگاها تحتتأثیر
نقصن نون نایراد،ن نواقعن نمیشوند،ن ننبایدن نمجوزین نبراین نخطن نبطلن
کشیدن بر کل قضیه اعجاز علمی گردد ،بلکه مسؤولیت علما و
دانشمندان اسلمی را بیشتر کرده که تلش خود را برای خدمت
به قرآن و سنت در زمینه دانشهای گیتیشناسی به کار برده و
همانند سلف صالح که در زمینه لغت ،اصول ،فقه و سایر علوم
شرعی خدمات شایسته ،انجام دادهاند ،آنان نیز دَین خود را ادا
نمایند ،چرا که در مقابل معجزهای بزرگ و علمی واقع شدهایم
که پیشتازان عرصه علم و تکنولوژی در عصر حاضر نیز در برابر
آن سر تسلیم فرود آوردهاند.
از طرف دیگر ،دشمنان اسلم ،مطالب بیاساس وارده در مورد
اعجاز علمی قرآن و سنت را وسیلهای برای خدشهدار کردن آیات و
احادیثن نقرارن ندادهن نون ننظریههاین نعلمین نثابتن ننشدهن نران نمبناین نکار
خویشن نقرارن نمیدهند.ن نلذان نبرن نمحققینن نعرصهن ناعجازن نعلمی،ن نلزم
است که پس از تحقیق و تأمل فراوان و اطمینان از نتایج نظریهها
به ارتباط آیات و احادیث با مقولههای علمی بپردازند و نظریههایی
را که در باب علم ،هیچ ریشهای ندارند ،به کار نگیرند.
خلصه کلم آنکه ،تفسیر علمی قرآن و سنت ،اگر بر فرضیههای
ثابت نشده تکیه داشته باشد ،مردود و ناپایدار است و از ارزش
علمی برخوردار نیست و همچنین اگر از قواعد و اسلوب زبان عربی
هم خارج باشد و مفردات قرآن براساس مدلول وارده در زمان
پیامبر(ص) ،تفسیر نشود باز مردود است و یا اگر شخصی معاصر
که تحقیقات علمی را مبنا قرا داده و قرآن را بر آن عرضه میکند و
با این روش به تفسیر قرآن روی آورد ،تفسیری غیرمقبول ارائه
میدهد ،یا اگر مدلولت قرآن و حدیث صحیح را انکار کند و یا از هر
شخصی غیرمحقق که هنوز به ثبات نظری و علمی نرسیده و خود را
داراین نعلمن نون نتخصصن نمیداندن ندرن نحالیکهن نعلمن نازن ناون نبیزارن ناست،
مطلبی نقل کند ،تفسیر را مردود و نامقبول میکند .اما اگر شخصی
بهن نقواعدن نزبانن نعربین نون نمحدودهن نلغاتن نون ناصولن نتفسیرن نون نحدود
شریعت پایبند باشد ،تفسیری مقبول ،ارائه خواهد داد ،شخصی که،
تحقیق و احتیاط و دقت که خصوصیات هر متفکر قرآنپژوه است،
24
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
وجه تمایز او باشد .همچنین تفسیر قرآن درست خواهد بود اگر
شخصی به قرآن و سنت آگاه و به حقایق علمی و تجربی نیز تسلط
داشته باشد و لزم است که نص مورد بحث دارای دللت و ثبوت
قطعی بوده و جنبه علمی مورد بحث هم ،قطعی و یقینی باشد و
رابطه میان آنها به صورت عادی و کامل باشد ،نه آنکه با توجیهات
ساختگی به هم ربط داده شده باشند.
اهمیت تحقیق در زمینه اعجاز علمی و نتایج آن
اگرچه معاصران پیامبر(ص) ،بسیاری از معجزات را با چشم
خود دیدهاند .اما خداوند به مردم این زمان نیز معجزاتی متناسب
با فهم آنها ،نشان داده و ثابت نموده است که قرآن حق است،
این معجزات ،همان اعجاز علمی مربوط به قرآن و سنت است،
مردم زمان ما ،برای هیچ چیز دیگری به اندازه علم و آثار علمی
ارزش قایل نیستند .هرچند که از لحاظ نژاد و دین نیز متفاوت
باشند.
خداوند متعال ،تفکر در آسمانها و زمین را که مبنای علوم
تجربی میباشد وسیلهای برای ایمان به خود و پیامبر و دینش
قرار داده است ،دینی که خود به سوی دانش و دانش نیز به
سوی آن فرا میخواند.
مسلمانان این توانایی را دارند که برای جهتگیری صحیح علم،
پیشقدمن شدهن و نآن نران درن محلن مناسباش نقرا ر ندهند،ن نآنن را
وسیلهای برای ایمان به خدا و پیامبر و تأیید قرآن قرار داده و در
اثبات حقانیت اسلم ،از آن بهره گیرند.
تفکر در آسمانها و زمین جزو بزرگترین عبادتها و تفکر در
معنی احادیث جزو برترین اعمال و ارائه آن به مردم خالصترین
و مؤثرترین دعوت به سوی خالق آسمانها و زمین است .و تمام
این فضایل با پرداختن به بحث اعجاز علمی قرآن و سنت ،میسر
میشود .ارزش این مسئله چندان است که مسلمین باید برای
اکتشاف اسرار هستی ،مهیا شوند و با انگیزههای ایمانی قوی،
دوران طولنی عقبماندگی خویش ،در این زمینهها را ،پشت سر
بگذارند و قطعا ً هر محقق مسلمانی که پا در این عرصه بگذارد و
کلم خالق را برای دریافت اسرار هستی مورد تحقیق قرار دهد،
دلیلی روشن مییابد که وی را به سوی نتایج بزرگ و ارزشمند
هدایت میکند.
مقدمه مؤلف
25
حال که با اهمیت تحقیق در این زمینه آشنا گشته و دانستیم که
چه تأثیری بر تقویت ایمان و دفع فتنههایی که کفر و الحاد ،لباس
علمن نبرن نتنن نآنن نکردهن ناستن نون ننیزن نتأثیرین نکهن ندرن نفراخواندن
غیرمسلمینن نبهن نسوین ناسلمن نون نازن نهمهن نمهمترن ندرن نفهمن نقرآنن نو
سنت صحیح و آماده کردن مسلمین برای برخورداری از امکانات
لزم برای نهضت علمی هماهنگ با دین دارد؛ لزم است بدانیم که
پرداختن به بحث اعجاز علمی از مهمترین اهداف مسملین بوده و
1
فرض کفایه به شمار میرود.
داستان این کتاب
این کتاب داستانی دارد ...خداوند متعال ازن 30سال پیش ،به
من توفیق داد که پیگیر این موضوع باشم ،باور من این بود که
اسلم دین خداست و فقط او میتواند که آن را حفظ کرده و
یاری دهد .و لزم نیست که ما نگران حفظ و نگهداری آن باشیم،
بلکهن ننگرانین نمان ناینن نباشدن نکهن نچران نخداوندن نتاکنونن نبهن نمان نتوفیق
خدمت به آن را نداده و اینگونه نباشد که از این به بعد هم ندهد.
بندهن اینن مسؤولیتن ران کهن برن دوشمن گذاشتهن شدهن بودن به دلیل
پیمانهای سهگانهای که (با خود بسته بودم) و نتیجه اعتقادات
راسخی بود ،پذیرفتم.
از جمله این باورها که مرا به این کار واداشت این بود که،
اسلم ،عقل انسانی و قلب او را مورد خطاب قرار داده و زندگی
و دنیای او را مدنظر گرفته است ،زیرا انسان متشکل از عقلی
درککننده،ن نقلبین ندوستدارندهن نون نجسمین نمتحرکن ناست،ن نغذای
عقلن اون علم،ن نغذاین نقلبن ناون نمحبتن ون غذاین جسمن او،ن نخوراک،
نوشیدنی ،لباس و مسکن است .و اگر در برنامه اسلم ،پایههای
عقلنیت لحاظ نشده و به قلب او توجه نشده و مصالح اساسی و
مشروعن ناون ندرن نآنن نتحققن ننمییافت،ن ناسلمن نهرگزن ننمیتوانست،
چنان قدرتی به دست آرد که بر دیگران تأثیر گذاشته ،تفکرات
آنان را تغییر داده و از جهتی دیگر باورهای آنان را دگرگون سازد
ون نآنانن نران نبهن نتغییرن نرفتارن نون نروشن نزندگانین نوان ندارد،ن ندرن نحالیکه
تمامی این تغییرات آگاهانه و با اختیار صورت گیرد نه با اجبار.
1
برخی برداشتهای فکری ،که در این بخش ،بیان گردیده ،از مقالهای باعنوان « :العجاز العلمی تاصیل ً و منهجاً» ،اثر دکتور زغلول النجار ،اقتباس
شده است.
26
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
بر هر دعوتگری لزم است که نسبت به اصول و فروع دین
آگاه باشد ،حقایق مستدل و وارده از قرآن و سنت را بشناسد،
به طبیعت نفس انسانی و خصوصیات آن آگاه باشد و بر ابزار
تربیتی مؤثر و کارآ ،که موجب تغییرات اساسی در نفس انسان
میشوند مطلع باشد .نیز بر هر دعوتگر لزم است که ثوابت و
متغییراتن نفرهنگن نروز،ن نخصوصیاتن نزمان،ن نسرعتن نپیشرفتن نو
ترقی ،نیروهای فعال و معیارهای سنجش معتبر را بشناسد .و اگر
پرداخت هزینهای چنین سنگین برای داعی دشوار نمود ،باید بداند
که دعوت به سوی خدا هم بزرگترین عملی است که بندگان را به
خدا نزدیک میسازد و به عمل انبیاء میماند که خداوند فرموده
است :
سلْنا َ
یا ایُّها النَّب ِ ُّ
و
ک شا ِ
ی إن ّ ا اَْر َ
هدا ً َ
و
و دا ِ
ه بِإذْن ِ ِ
عیا ً إلی الل ِ
مب َ ّ ِ
ُ
ه َ
و نَذیرا ً* َ
شرا ً َ
ً
ً
(احزاب )45-46 :
منیرا
ِ
سراجا ُ
«این نپیغمبر!ن نمان نتون نران نبهن نعنوانن نگواهن نون نمژدهرسانن نو
بیمدهنده فرستادیم* و به عنوان دعوتکنندة به سوی خدا
طبق فرمان الله ،و به عنوان چراغ تابان».
روشنن ناستن نکهن نازن نجملهن نروشهاین نمفیدن نتأثیرگذارین ندر
موضوعات مختلف ،ارتباط دادن اهداف با وسایل ،سنت با تجدد،
ثوابت با متغیرات و گذشته با حال است و نیز ارتباط اسلم با
زندگی ،زیرا اسلم دین فطرت ،واقعنگری ،دانش ،میانهروی و
اعتدال است ،که میان ارزشها و نیازها ،اصول و مصالح ،جسم و
روح و دنیا و آخرت را باهم جمع نموده است.
این اعتقادات ایمانی ثابت و بینش موضوعی نسبت به دعوت
دینی در عصر حاضر ،مرا واداشت که در تمام زوایا ،روشها،
اشکال و رنگهای فراخوانی به دین و چه در مساجد ،دانشگاهها،
مراکزن ندعوین نون نفرهنگین نون نیان ندرن نوسایلن نارتباطن نجمعین نمحلی،
عربی ،اسلمی و جهانی ،تلش خاصی را برای بیان ارتباط میان
حقایق دینی و علمی به خرج دهم تا حقیقتی که بر بسیاری از
مسلمینن نپنهانن نماندهن نبود،ن نمیانن نآنانن نجایگزینن نشود،ن نیعنین ناین
حقیقتن نکهن نخالقن نهستین نهمانن ناستن نکهن نقرآنن نران نفرستادهن نو
حقیقت همانند دایرهای است که دارای چهار خط متقاطع است،
خط نقل صحیح ،عقل صریح ،فطرت سلیم و واقعیت موجود؛ و
مقدمه مؤلف
27
بهن نهمینن ندلیلن ندرن نهمهن نبیاناتن ندینین نمن،ن نبحثهاین نعلمین ندیده
میشود.
این کتاب در واقع مجموعهای از موضوعات علمی است که در
طولن 30نسالن ندعوتن نبهن نسوین نخدا،ن نبیانن نکردهام،ن نکهن نپسن ناز
جمعآوری ،تنظیم و تصحیح ،در اختیار متخصصین علوم مختلف
قرار داده شده و نظرات و اصلحیههای آنان درنظر گرفته شده
است .و در ستون مربوط به ثبت منابع و مراجع ،قسمتی نیز به
ثبت منابع مربوط به اعجاز علمی در قرآن و سنت اختصاص داده
شده که بخش اصلی کتابخانهام را تشکیل میدهد.
بنده تلش کردهام که اعداد و ارقام قدیمی را که در مراجع
گذشته دو دهة اخیر آمده است به اعداد جدید و علمی روز تبدیل
کنم ،اما با این وجود و تحقیق و دقت متخصصین در این کتاب،
باز هم خوانندة گرامی ،ممکن است به اعداد ،اندازهها ،اشکال و
اسمهایی برخورد کند که با واقعیات مربوط به حوزه علمی وی
در تضاد باشد ،اما این تفاوت کامل ًن طبیعی است ،زیرا علم و
دانش پیوسته در حال پیشرفت است (و نمیتوان معیار ثابتی از
ارقام و اعداد را برای طول زمان درنظر گرفت) اما در هر حال
چنین تفاوتی ،پذیرفتنی است ،زیرا این کتاب هم به هدف شناخت
خداوندن ننگاشتهن نشدهن ناستن نون نپرداختنن نبهن نجزئیاتن نعلمین نو
تخصصی ،هدف آن نیست.
حقایقن نعلمین نواردهن ندرن ناینن نکتاب،ن نوسیلهن ناست،ن ننهن نهدفن نو
قصدن نمان ندرن ناینن نکتاب،ن ناعدادن ننیست،ن نبلکهن نمدلولین ناستن نکه
شناختن نخدان نران نازن نطریقن نهستین نون نانسانشناسین نواضحتر
میگرداند و اگر اختلفی میان اعداد و ارقام به چشم میخورد،
بنده مقصر نیستم ،بلکه به دلیل اختلف میان مراجعی است که
درن ناختیارن نمنن نون نخوانندهن ناستن نون ناگرن نهدفن ناصلین نکتابن نبرای
خواننده روشن نباشد ،فایدهای که از ذکر مقادیر و اعداد مدنظر
من بوده است ،به او نمیرسد.
ون نمیدانیمن نکهن نکمالن نفقطن نمخصوصن نخدان نون نعصمتن نهم،
مخصوص پیامبر است و مجموعه افراد امت هستند که از خطا
مصونند و هر دانشطلبی در یک زمینه پیشرفت کرده و دیگری
در زمینهای دیگر؛ پس اخذ و عطا جزو ضروریات عرصه دانش
است و چون گفتار هر انسانی به غیر از صاحب «قبه الخضراء»،
حضرتن نمحمد(ص)،ن نقابلن نانکارن ناست،ن نمنن ننیزن نمنتظرمن نکه
خوانندگانن نگرامین – نهمانگونهن نکهن ندرن نکتابهاین نپیشینن نبهن نمن
28
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
آموختهاندن – نباتوجه به ارشاد و راهنمایی حضرت عمر(رض) که
میفرمایدن ن:ن ن«محبوبترینن نمردمن ندرن ننزدن نمنن نکسین ناستن نکه
عیبهایم را به من بنمایاند» ،1پیشنهادات خویش را در رابطه با این
دانشنامهن نعلمین نون ننوعن ناستنباطین نکهن نازن نآیاتن نقرآنن نون ناحادیث
داشتهام و ارتباطی که میان حقایق علمی و دینی بیان کردهام ،با
منن ندرن نمیانن نبگذارند،ن نتان ندرن نچاپهاین نبعدی،ن نبهن نامیدن نخدا،ن نلحاظ
گردد.ن ناینن نکتابن نتلشین نناچیزن ناستن نبراین نبیانن ناینکه،ن نخالق
آسمانهان نون نزمین،ن نهمانن ننازلکنندهن نقرآن،ن نفرستندهن نپیامبر
عدنان(ص) و هدایتگر انس و جان است ،و اگر راه را درست
رفته باشم ،توفیق خدا بوده و در غیر این صورت ،نقص و ضعف
من بوده است.
َ
و حقیقت برتر از اشکال ،معانی برتر از عناوین و اصول برتر
از اشخاص است ،مؤمنان نسبت به یکدیگر خیرخواه و مهرباناند
و منافقان نسبت به یکدیگر کینهتوز و حسود .روایت شده که یک
پیشوا ،بچهای را میبیند که در برابر او چالهای است ،میگوید :
این نپسر،ن نبپرهیزن نکهن ننیافتی.ن نپسرکن ندرن نجوابن نگویدن ن:ن نمنن ناگر
بیافتم ،تنهایم ،اما تو اگر بیافتی جهانی با تو سقوط خواهد کرد.
لذا هیچ کس نیست که نتواند نقد کند و کسی هم نیست که نقد
نشود.
و اکنون کاری از من برنمیآید جز اینکه دعا کنم که خداوندا،
آنگونهن که شایسته مقام پیامبر(ص) است ،وی را پاداش دهن و
آنگونه که شایسته مقام اصحاب بزرگوار اوست ،آنان را پاداش
ده ،پدر و مادرم ،اساتید ،شیوخ و هر کس که به ما آموزش داده
و حقی بر ما دارد را به تناسب حالشان ،پاداش نیکو عطا فرما.
و لزم میدانم که در پایان این سیر و گذار ،از تمامی برادران
گرامی ،که مرا در تألیف این کتاب یاری دادهاند ،قدردانی نموده
ون نتشکرن نخاصن نخویشن نران نازن نکسانین نکهن ندرن نبرنامهنویسی
کامپیوترین نون نتایپن نمطالبن نون نضبطن ننوارهان ندرن نکامپیوتر،ن نکمک
کردهاند و نیز کسانی که همگام با استماع نوارها به مطابقت آنها
با کتابها و مراجع پرداخته و در لغات و مفردات نصوص دقت
کرده و با اصل مطابقت داده و مطالب را طبقهبندی کرده و به
صورت مطلوب درآوردهاند ،قدردانی کنم و تشکر کنم از کسانی
1
ی
سنن دارمی ،حدیث شماره ( ) 1/169با لفظ (رحم الله من اهدی ال ّعیوبی).
مقدمه مؤلف
29
که بازنگری نهایی و چاپ کتاب را برعهده گرفتهاند ،مخصوصاً
کارکنانن ننشرن ن«دارالمکتبی»ن نون نصاحبن نامتیازن نآن،ن نچهن نآنانین نکه
پاداش گرفته و چه آنان که اجر خدایی طلبیدهاند .و ابراز دارم که
تمام دستاندرکاران تهیه و تألیف این کتاب در اجر آن شریک
هستند و مشمول آیه زیر قرار میگیرند ،اگرچه من هم شناختی
ازن نآنانن ننداشتهن نباشمن نون نهمینن نکافین ناستن نکهن نمعرفن نحضور
خداوند باشند :
م َّ
ن َ
و
قول ً ِ
ن أ ْ
ح َ
م ْ
س ُ
م ْ
و َ
ن دَعا إلی الله َ
َ
و َ
قا َ
م َ
ن
َ
ل أنَّنی ِ
ع ِ
م ْ
سلِمی َ
م َ
ن ال ُ
ل َ
صالِحا ً َ
(فصلت )33 :
«گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان رابه
سوین نخدان نمیخواندن نون نکارهاین نشایستهن نمیکندن نون ناعلم
میدارد که من از زمرة مسلمانان (و منقادان اوامر یزدان)
هستم؟».
از خداوند ،تمنا دارم که یکی از آنان باشم ،از جمله کسانی که
با اعمال نیک در طلب خدا هستند ،امید است که خداوند اعمال
همه را قبول فرموده و همه را مورد رحمت قرار دهد.
پروردگارا به تو پناه میبرم که هیچ کس به وسیله علم من از
من سعادتمندتر نشود ،به تو پناه میبرم که از کلم مورد رضای
تو ،قصد غیر تو را کنم ،به تو پناه میبرم از اقوال فتنهانگیز و
اعمال فتنهانگیز و به تو پناه میبرم که به کاری پردازم که از آن
ناتوانم و نیز از غرور و خودپسندی در اعمال نیکویم به تو پناه
میآورم.
*
*
*
انسان
انسان
31
آیا هستی معجزه نیست؟
اشیاء عادی و غیرعادی و آنچه را که از طریق عقل به وجود
آنها پی میبریم ،و یا اشیایی را که برخی مردم آن را غیرقابل
درک میپندارند ،تماما ً و به طور یکسان در تحت سیطره قدرت
الهین نقرارن ندارند،ن نخداوندن نهرن نآنچهن نبخواهدن نبهن نوقوعن نپیوندد،
همچنانکه در قرآن میفرماید :
قلنا
ابراهیم
یناُرکُونی
بَردا ً و
سلما ً علی
(انبیاء )69 :
«بهن نآتشن ندستورن ندادیمن نکهن نآتشن نسردن نون نسالمن نشون نبر
ابراهیم»
آتش جز به اراده خداوند نمیسوزاند ،هر گاه خداوند بخواهد
که بسوزاند ،میسوزاند و چنانچه او نخواهد ،نمیسوزاند ،و آب با
خواستن نخداوندن نبهن نصورتن نسیّالن نون نمایعن نمیباشد،ن نون نهرن نگاه
خداوند بخواهد جامد و سخت گردد چنان خواهد شد؛ دقت کنید به
آنچه که خداوند با موسی انجام داده است و میفرماید :
ب
ما تَسرعا ً الجمعان قال أصح ُ
فل ّ
ن معی
موسی إن ّ ا لمدرکون* قال کل ّ إ ّ
رب ّ ی سیهدین* فأوحینا إلی موسی اَن
اضرب بعصاک البحر فانفلق فکان ک ُّ
ل
1
(شعرا )63 :
ق کالطَود العظیم
فر ٍ
«با عصایت بر دریا بزن سپس دریا راه خشکی گردد ،چرا
خداوندن نخرقن نعادتن نمینماید؟ن نچونن ناگرن نچیزین نران ننتیجه
سببین ندانستی،ن نون نچنینن نپنداشتین نکهن نآنن نسببن نآفریدهن نآن
شیء است ،به شرک دچار شدهاید ،و شما غافل از اینکه
خداوند خود آفریننده شیء میباشد ،و این سبب با نتیجه
هماهنگ شده است ،و این باور و عقیده درست میباشد،
ولیکن آنکه در آتش [قوه] احراق ایجاد مینماید ،و با چشم
1
ن نهنگامیکهن نهرن ندون نگروهن نیکدیگرن نران ندیدند،ن نیارانن نموسین نگفتندن ن:ن نمان ندر(چنگال فرعونیان) گرفتار میگردیم .موسی گفت :چنین نیست پروردگار
با من است ،رهنمودم خواهد کرد .به دنبال آن به موسی وحی نمودیم که
عصای خود را به دریا بزن ،دریا از هم شکافت ،و هر بخشی همچون کوه
بزرگی گردید.
32
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
فرون نبستنن نانتقالن نازن نمکانین نبهن نمکانن ندیگرن نران نمیآفریند،
خداوند میباشد».
پس هرگاه خداوند آفریدگار زنان و مکان بخواهد قادر خواهد
بودن نکه نشرطن نزمان نو مکانن را نتعطیلن و نابطالن نماید،ن و نحکم
اسراءن نون نمعراجن نهمچونن نحکمن نهرن نمعجزهن ندیگرین ناست،ن نکهن ندر
قرآن وارد شده است.
نکتةن ندیگر،ن ناینکهن ناشیاءن نعادین نون نغیرعادین نهرن ندون نمعجزه
میباشند ،به گاوی که به شما شیر میدهد ،بنگرید که اگر تمام
مردم ،و دانشمندان شیمی آلی در جهان با هم اجتماع نمایند و
دست به دست هم دهند ،هرگز نخواهند توانست که از این گیاه
سبز شیری بسازند که حاوی خواص شیر و مواد غذایی ما در آن
فراهمن نشود،ن نپسن نآیان نگاون نمعجزهن ننیست؟ن نآیان نآفرینشن نانسان
معجزه نیست؟ آیا رویاندن گیاه معجزه نیست؟ آیا بارش باران
معجزه نیست؟ و شما در حیطه میلیونها معجزه واقع شدهاید ،و
از آنها آگاه نیستید .آیا هستی معجزه نیست؟
هستی معجزه است ،این کودک خردسال از آب ناچیزی آفریده
شده است ،از نطفة ناچیزی که با چشم دیده نمیگردد ،چهارصد
میلیون نطفه از مرد رها میگردد ،و هر کدام دارای سر ،گردن و
دم میباشند و گسترش مییابند ،و در رأس آن مادهای است که
با پوست نازکی پوشانده شده است ،و چون با تخمدان برخورد
نماید پاره گردد .و این ماده در ذوب نمودن جدار تخمدان و دخول
به آن دارای نقش میباشد ،و نطفه به تخمدان وارد گشته ،و در
طریق رفتن به رحم ،بدون افزایش حجم به تعداد فراوانی تقسیم
گردد .پس آفرینش انسان نیز معجزه است.
بعد از اینکه انسان پا به عرصه دنیا گذارد ،در مغز او صد و
چهل میلیارد سلول وابسته وجود دارد ،و همچنین وجود در وی،
اعصاب ،استخوان ،قلب ،شریانها ،معده ،ریه ،روده ،شنوایی،
بینایی،ن نلبان،ن نزبان،ن نعضلت،ن ناعضاء،ن نمو،ن نپوست،ن نمنفذهاین نزیر
پوست ،غدههای چربی و عرق ریزن – ناین آفریده کوچک معجزه
است،ن نآفرینشن ناینن نکودکن نازن ننطفهن نون نتخمدانن نخودن نیکین ناز
بزرگترین معجزهها میباشد – یافت میگردد.
گیاه و برگ آن ،بزرگترین کارگاه روی زمین ساخته دست بشر
همچون آن پیشرفته و شگفتانگیز نیست ،کارگاه ساکتی است،
کهن آبن و املحن را از خاک گرفتهن و بهن قسمتهای بالیی گیاه
انسان
33
میرساند .و برگ با داشتن کلروفیل از هوا دیاکسیدکربن ،از
خورشید مواد آلی ،و از املح آهن خواص و نیازهای داخلی خود
را دریافتن نمودهن و شیرهای روان میسازد و این شیرهن روان
شاخه ،خوشه و تنه ،میوه و ثمر میسازد.
چهن نکسین نآنن نران نتعلیمن ندادهن ناست؟ن نچگونهن نخداوندن نتمامن ناین
صفات را در بذر به ودیعت نهاده است؟
گیاهان و جانداران هر کدام معجزه میباشند،ن میلیونها نوع
ماهی در دریاها وجود دارند و یک نوع ماهی که به تازگی کشف
شده است ،وزن آن به صد و هشتاد تن میرسد ،که یک مکیدن و
جرعه آن سیصدکیلوگرم میباشد که سه و جرعه آن برابر یک تن
میباشد ،و این برخی اطلعات درباره ماهیها میباشد.
اما پشه کوچک که خداوند در آیه
مثل ً ما
ا ّ
ستَحی ا َ ْ
ن یضر َ
ن الله ل ی َ ْ
ب َ
1
فو َ
فما َ
ه َ
()
قها
بَعو َ
ض ً
ازن نآنن نذکرن نمینماید،ن نداراین نچهارن ندستگاهن نرادار،ن ندستگاه
رقیقکردن خون ،دستگاه بیحسی و دستگاه تجزیه میباشد ،و
اینن نپشهن ندرن نیکن نثانیهن نصدهان نبارن نبالهایشن نران نتکانن نمیدهد،ن نو
همچنین دارای سه قلب میباشد؛ قلب مرکزی و هر بالة آن نیز
دارای یک قلب میباشد .و در پاهای آن شاخههایی جهت ایستادن
برن نسطوحن نصاف،ن نون نچنگهاین نجهتن نایستادنن نبرن نسطحهاین نزبر
یافت میگردد.
ن یضرب مثل ً ما
ن الله ل یستحی ا َ ْ
ا ّ
فو َ
فما َ
ه َ
()
قها
بعوض ً
پشه ،گوسفند ،گاو ،مرغ ،آفرینش انسان ،انواع میوهها ثمرها
و خورشید معجزه میباشند ،و خورشید با اینکه صد و پنجاه و
ششن نمیلیونن نکیلومترن نازن نمان ندورن نمیباشد،ن نجهتن نگرمایین نو
روشنایی از حرارت و نور آن بهره میجوییم ،و چنانچه زمین در
درون آن قرار داده شود ،در یک ثانیه بخار میگردد.
تمام هستی معجزه میباشد ،آیا بر خداوند دشوار است که
دورین نمکانن نون نزمانن نران نالغاءن ننمایدن نون نپیامبرن نران نازن نمکهن نبه
بیتالمقدس نقل نموده و او را به آسمان عروج دهد ،چنانچه در
1
-خداوند شرم ندارد از اینکه مثال زند به پشهای یا کمتر از آن.
34
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
هستی تأمل نمائید ،میبینید که اشیاء عادی و غیرعادی تماما ً در
قدرت خداوند یکسانند ،و همگی در اصل معجزه میباشند.
کالبد انسان
در حیات هرکدام از انسانها نشانههای اعجازآوری است که
آشکارا بر عظمت خدای ع ّز و ج ّ
ل دللت مینمایند ،که ازجمله
آنها کالبدی است که از هر چیز به ما نزدیکتر است ،در سر هر
کدام از ما سیصد هزار موی وجود دارد ،که هر موی دارای پیاز،
رگ ،سرخرگ ،ماهیچه ،عصب ،غدة چربی و وراثتی میباشد.
و شبکه چشم دارای ده قسمت میباشد ،که در بین مخروط
[چشم]ن نون نکمانکن ن[آن]ن نصدن نون نچهلن نمیلیونن نگیرندهن ننورن نیافت
میگردد،ن نون نعصبین نبینایین نکهن نازن نچشمن نبهن نمغزن نمیرسدن نشامل
پانصد هزار تار عصبی است.
و در گوش همسان شبکه چشم (قسمتهای مختلف) وجود
دارد ،و در آن سی هزار سلول شنیداری جهت رساندن پایینترین
صداها وجود دارد ،و در مغز دستگاهی است -که تفاضل زمانی -
که از یک هزار و ششصدم ثانیه کمتر است – برای وصول صدا به
هر گوش را اندازهگیری مینماید ،و جهت صدا را برای انسان
معلوم میسازد.
و بر روی زبان جهت شناخت مزههای شیرین ،ترش ،تلخ و
شورن نبرآمدگین نچشایین نوجودن ندارد،ن نون نسپسن نمزهن نران نبهن نمغز
میرساند.
و هر حرفی که بر روی زبان به صدا در میآید ،هفده عضله در
تشکیل آن شرکت مینمایند.
چه کسی باور مینماید؟ که در قسمت داخلی دهان پانصدهزار
سلول وجود دارد؟ و در هر پنج دقیقه نیم میلیون سلول در دیواره
داخلی از بین رفته ،و نیم میلیون سلول (زنده) جدید دیگر جای
آنها را میگیرند.
گلبولهاین نقرمزن نخونن نچنانچهن نکنارن نهمن نچیدهن نشوندن نطولن نآن
شش برابر محیط زمین میباشد ،و در هر میلیمترمکعب خون
پنج میلیون گلبول قرمز وجود دارد ،و هر گلبول قرمزی در روز
هزار و پانصد بار در خون به گردش درمیآید ،و مسافت هزار و
پنجاه کیلومتر را طی مینماید.
انسان
35
قلبن ن(انسان)ن ندرن نعمرن نمتوسطن نبیشترن نازن نظرفیتن نیک
[ساختمان]ن نآسمانخراشن نخونن نتلمبهن نمینماید،ن ندرن نیکن ندقیقه
شصت الی هشتاد بار نبض میزند ،و در روز هزار بار میتپد ،که
درن ناینن نتعدادن تپشن نهشتن هزارن نلیترن خونن نتلمبهن نمینمایدن ون هر
دویست لیتر معادل یک بشکه میباشد ،و برخی دانشمندان تهیه
خون توسط قلب را در عمر ،پنجاه و شش میلیون گالن حساب
نمودهاند و هرگالن معادل پنج لیتر میباشد.
ون نانسانن ندرن نهرن 2نثانیهن نصدن نون نبیستن نمیلیونن نسلولن نمصرف
مینماید ،و مغز انسان دارای چهارده میلیارد سلول بیرونی و صد
میلیارد سلول پایهای میباشد که کارآیی آنها هنوز شناخته نشده
است ،و مغز پیچیدهترین دستگاه در وجود آدمی میباشد ،با این
وجود مغز از فهم حقیقت خود عاجز است.
و در دو شش (انسان) همسان خوشههای انگور هفتصد میلیون
نوع سلول ریوی وجود دارد ،و اگر پخش گردند ،مساحت دویست
متر مکعب را اشغال مینماید ،و هر دو شش در روز بیست و پنج
هزار بار میتپند ،و صد و هشتاد متر مکعب استنشاق مینمایند و
در کبد سیصد میلیارد سلول وجود دارد که در ظرف چهار ماه
تماما ًن تجدیدن نمیگردند،ن نون نوظیفهن نکبدن نفراوان،ن نمهمن نون نحیرتآور
است،ن نبهن نطورین نکهن نانسانن نبدونن نکبدن نبیشن نازن نسهن نساعت
نمیتواند دوام بیاورد.
در جداره معده میلیاردها سلول وجود دارد .در یک روز افزون
بر چند لیتر اسید را تراوش مینماید ،و دانشمندان در حل این
ما -که چرا معده خودش را هضم نمینماید؟ -بسیار تلش
مع ّ
نمودهاند ،آیا معده اعجازآور نیست؟
و در رودهها سه هزار و ششصد موی رودهای جهت مکیدن در
هر سانتیمترمربع یافت میگردد ،و این مویها تماما ً هر چهل و
هشت ساعت دوباره تجدید حیات مینمایند.
و در کلیه دو میلیون دستگاه تصفیه [خون] که طول آنها روی
هم صد کیلومتر میباشد که در هر روز ،پنج بار خون از آنها عبور
مینماید.
و زیر لیه پوست پانزده میلیون تنظیمکننده و تهویة حرارت
بدن یافت میشود ،که همان غدد عرق ریز باشند و هر غدد عرق
ریز نیز دارای تهویه ،تنظیم ،تعدیل حرارت و رطوبت میباشد.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
36
و کالبدی که ما با آن زیست مینمائیم نزدیکترین شیء نسبت
به ما میباشد و این واقعیتهایی است که پزشکان دهها سال
پیش آنرا کشف نمودهاند و مطلقا ً جای جر و بحث نیست و قرآن
نیز میفرماید :
و فی انفسکم افل تبصرون
َ
)21
(ذاریات :
«و در خود شما [آیاتی] وجود دارد آیا نمیبینید؟».
آفرینش انسان در زیباترین شکل و بهترین سیما
خداوند میفرماید :
لق د خلقن ا النس ن ف ی أحس ن تقویم*
ثم رددناه أسفل سافلین* إل ّ الذین آمنوا
و عملوا الصالحات فلهم اجر غیرممنون
(تین )6-4 :
«ما انسان را در بهترین شکل و سیما آفریدهایم* سپس ما
او را به میان پستترین پستان برمیگردانیم* مگر کسانی
که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته بکنند که آنان پاداش
قطع ناشدنی و بیمنت دارند».
خداوند هر آنچهن را ساخته و آفریدهن کمال و زیبایی بخشیده
است،
ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت
(ملک )3 :
1
«در آفرینش خدای مهربان خلل و نقص نمیبیند».
و با این وجود خداوندن در این آیه و آیات دیگر انسان را به
زیبایی ترکیب و سیما اختصاص نموده است.
ی صوره ماشاء رکبک
فی أ ّ
(انفطار )8 :
«و آنرا به زیبایی شکل و سیما و قامت اختصاص نموده»
و در آیات زیر میفرماید :
لقد خلقنا النسان فی أحسن تقویم
(تین )4 :
1
-ملک .3 :
انسان
37
ولک فعدلک (انفطارنن نن:
الّذی خلقک فس ْ
)7
پروردگارین نکهن نتون نران نآفریدهن ناستن نون نسپسن نسرن نو
سامانت داده است ،و بعد تو را معتدل و متناسب کرده
است.
و این بیانگر فزون عنایت به این آفریده مکّرم است ،و اشاره
دارد به اینکه انسان نزد خداوند و در نظام هستی دارای ارج و
منزلت میباشد.
این انسان که از لحاظ بافت و ترکیب اعضاء و جهازهای داخلی و
ظرافت و کمال پیچیدهترین در نظام طبیعت بوده ،و از ساخت و
طریقه خلقت وی آگاهترین دانشمندان عاجز میمانند و او دارای
نَفْسی است که با احساسات و عواطف و آرزوها و نیازها و مبادی
در کشمکش میباشد .به گونهای که آگاهترین روانشناسان از درک
واقعیت آن ناتوان میباشند.
و در این انسان [نیروی] عقل نهفته است ،که دارای مبادی و
مسلّمات و نیروی تحلیل و تشخیص و ابتکار میباشد و به وی
1
اهلیت برتری و افضلیت بر سایر مخلوقات میبخشد.
م
و لقد کّرمنا بنیء آدَ َ
(اسراء )70 :
آنچهن نکهن نبیانگرن نآفرینشن نانسانن ندرن نزیباترینن نشکلن نون نسیما
میباشد،ن وجود دستگاهن یا دیواره دفاعی سوم در کالبدن انسان
میباشد.
خداوند متعال ،انسان را با دستگاههای بسیار دقیق مورد بذل
قرار داده است ،که اولین این دستگاهها پوست میباشد ،همسان
زره و جامهای است بر بدن ،میکروب و مواد مضر را از آن به
دورن نمیسازد،ن نون ناینن ن(پوست)ن ناولینن ندیوارهن ندفاعین نمیباشد،
1
قریب به اتفاق دانشمندان اسلمی و غیراسلمی باور بر ایناند که انساناشرف مخلوقات بوده و در هستی برتر از انسان وجود ندارد ،و غالبا ً به آیه
تکریم استدلل مینمایند که خداوند انسان را تکریم نموده است ،اما اگر در
آیه تکریم با دقت و تأمل نگریسته شود و از قید و بند کتابهای مطلول و
نظریه نظریهپردازان رهایی حاصل شود ،متوجه میشویم که قرآن بشر را
بر تمام مخلوقات برتری داده است ،و هم چنین بشرتمام نقاط هستی وسیع
و پهناور خدای موسع (انا لموسعون) را زیر رو نکرده است تا به این نتیجه
نایل شده باشد که برتر از بشر در نظام هستی وجود ندارد ،با این تعبیر
میتوانیم بگوییم بشر اشرف مخلوقات در کره زمین میباشد که ما از آن
آگاهی یافتهایم« .م»
38
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خداوند متعال هر عضو جهاز و اندام در انسان رابه دفاع خاص
خود اختصاص داشته است.
به عنوان مثال چشم با مژگان و پلک و اشک اختصاص یافته
است،ن نون نایننن دستگاههاین نخاصن ندومینن ندیوارهن ندفاعین نبدن
میباشند.
و اما خط و دیواره دفاعی سوم ،خون با نیرو و سربازهایی از
گلبولهای سفید میباشد و تعداد این گلبولها که نیروهای دیواره
دفاعی سوم را تشکیل میدهند .بیست و پنج میلیون گلبول در
ایامن نصلحن ن[بهبودی]ن نمیباشند،ن نون ناینن نتعدادن ندرن نحالتن نمبارزه
[بیماری]ن نافزایشن نمییابد،ن نون ندرن نحالتن نجنگ ن – ننمدتین نکهن ناز
ساعتها و ایام تجاوز ننماید – به صدها میلیون افزایش مییابد،
ن و پادزهر گلبولهای سفید دارای اسلحههای
و این لشکر زهرآگی ِ
کشندهن -ن ترکیبن نیافتهن ازن چندن نموادن نشیمیایی،ن نکهن نبهن نعنوانن نپل
ارتباطی و تفاهم میان آنها به حساب میآیند – میباشند.
اما دیواره دستگاه مصونیت – سلولهای سفید خون -در دفاع از
جسمن نازن نلحاظن نظرافتن نون ننظمن نون نخلقیتن نون نزیرکین نبهن نشیوه
شگفتانگیزی قرار گرفتهاند که در سیستم عملکرد آنها در تقسیم
نقشن نکشندهن نآنهان نون نیان ندرن نتحققن نوظیفهن نآنهان ندانشمندانن نرا
وحشتزده نموده است ،بعد از چند ثانیه از ورود هر جسم ناآشنا
به دیوارههای خطوط دفاعی اولی و دومی به آن چسم ناآشنا
روی میآورند ،و گلبولهایی وجود دارند که کارشان حمل سلح
شیمیایی خاص جهت راندن دشمن و دفاع و انتقال آن به مرکز
مبارزه ،جایی که سلولهای پیشگیری به تفکیک رموز این سلحها
جهت ساخت پادزهر میپردازند.
ون بعدن نازن نساختنن نپادزهرن نسلولهاین جنگندهن [ترمیمن نکننده]ن نبا
حمل سلح به جسم ناآشنا یورش میآورند ،و بعد از کشمکش با
آن به وسیلة این سلح برنده ،سلولهایی جهت پاکسازی میدان
معرکه از جنازههای دشمنان – جهت برگشت خون پاک وسالم –
اقدامن نمینمایندن نون ناینن نگلبولن نسفیدن نکهن نعنصرن ناساسین نو ننقش
اصلین نران ندرن ندستگاهن نمصونیتن نایفاءن نمینمایدن نقطرن نآنن نبیشن ناز
پانزده میکرون 1نیست .قرآن چه زیبا میفرماید :
لقد خلقنا النسن فی أحسن تقویم
(تین )4 :
1
میکرون :واحد بسیار کوچکی است برای اندازهگیری اشیاء کوچک ،یکهزارم میلیمتر[ .فرهنگ عمید]
انسان
39
درن نداخلن ناینن نلشکرن ن[سلول]ن نگروهین نبهن ننامن ندستهن نکماندون نو
تکاور به تازگی کشف شدهاند ،که میتوانند سلولهای سرطانزا
را فورا ً کشف و از بین ببرند.
امان ناینکهن نخداوندن نمیفرمایدن ن:ننن ثم رددناه أسفل
سافلین زمانی محقق میگردد که انسان از سلوک و روش
پروردگارش منحرف گردد ،و به ندای غریزة بدون ضابطهی شرعی
یا مخالفت با فطرت و عقل لبیک گوید ،در این هنگام عملکرد این
دستگاه ابطال گردیده و انسان با کوچکترین بیماری از بین رود،
بیمارین نعدمن نمصونیتن نواگیردارین نکهن ندنیاین نبیبندوبارن نران نتهدید
مینماید ،چیزی جز تأکید این حقیقت نیست که قرآن میفرماید :
()
ثم رددناه أسفل سافلین
و چه بسا آیات بر جنبه روحی انسان تأکید و متمرکز میگردند،
زیرا وین – نهرگاه پروردگارش را بشناسد ،و بر طریق او سیر
نماید ،با کردار نیک به وی تقّرب جوید – دارای این استعداد است
که منزلت وی بر فرشتگان مقّرب فایق آید و قرآن بر این اصل
اشاره نموده و میفرماید :
لقد خلقنا النسن فی أحسن تقویم
(تین )4 :
اما چنانچه از پروردگارش اعراض نماید ،و از منهج او منحرف
گردد،ن نون نبان نبندگانن نون نمخلوقاتن ناون نزشتن نون نبدن نرفتارن ننمایدن نبه
ورطههاین نسقوطین نمیرسد،ن نکهن نهیچن نآفریدهاین نهرگزن نبهن نآن
نرسد .ثم رددناه أسفل سافلین به طوری که حیوانات
بهن نعلتن نپایدارین برن فطرتن نو نتسبیحن نپروردگارن خویشن نون حسن
ادای وظیفه غریزی خود از او (انسان) برتر و پایدارتر میباشند.
توازن و تعادل میان زن و مرد
در اواخر جنگ جهانی دوم آمار نسبت زنان به مردان چهار به
یک رسید .یعنی هر چهار زن در برابر یک مرد قرار گرفت ،و این
نسبت جز چند سال اندکی دوام نیاورد تا اینکه نسبت [میان زن و
مرد] به وضعیت طبیعی الهی – صد و پنج درصد مرد و نود و پنج
درصد زنن – نبرگشت ،و این نسبت ،در تمام کشورها ،شهرها،
قارهها و ازمنهها ثابت است ،اما آنچه قابل توجه است ،اینکه
علیرغم وجود تفاوت تعداد زن و مرد -مثل ًن فردی دارای هشت
40
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
دختر دیگری چهار دختر و چهار پسر و فردی نیز عقیم میباشد- ،
و این نسبتهای متفاوت در هر شهر و زمان و مکانی در نهایت
بهن ننسبتن نسازمانیافتهاین نبرمیگردند،ن نکهن نجغرافیدانانن نبهن نآن
واقفن نمیباشند،ن نمثل ًن وزارتن ندارایین نبراین ناینکهن نهزینهن نبرمبنای
نمودارن نون نبرنامهن نباشدن نبهن نچهن ناقدامین نمیپردازد؟ن نهرن نحکمن نو
قطعنامهای دربارة هزینه میبایست به ثبت برسد ،و چون خرج و
هزینه به ثبت برسد ،برای آن برنامهریزی میشود ،در مورد مرد
و زن نیز چنین است ،که فردی دارای هفت پسر و دیگری هفت
دختر ،و خداوند در این مورد دارای ثبت دقیقی است ،به طوری
که در نهایت تماما ًن برمبنای نسبت مقرر شده از جانب خداوند
میباشد.ن نون ناینن نموضوعین ناستن نکهن نمستلزمن نتفکرن نون نتأمل
میباشد ،با این وجود بعد از سالهایی که تمام مادران فرزند
ذکور به دنیا آوردند ،نسبت مردان به زنان بعد از جنگ جهانی دوم
ازن نبیستن نون نپنجن نبهن نهفتادن نون نپنجن ندرصدن نرسید،ن نتان ناینکهن ننسبت
[مذکور] تعدیل یافت و به وضعیت کنونی رسید ،آیا دست پنهان
خداوند در کار نیست؟ آیا پروندههای دقیقی این نسبتها را صادر
و قانونی نمینماید؟ آیا ترتیبات دقیقی در کار نیست؟ آیه 8سوره
رعد آشکارا [به تأیید موارد مذکور میپردازد] و میفرماید :
الله یعلم ما تحمل ک ّ
ل اُنثی* و ما
ُ
تفیض الرحام و ماتزداد و ک ّ
ء
ل شی ٍ
(رعد )8 :
عنده بمقدار
«خداوند میداند هر زنی چه چیز را حمل میکند و میداند
که رحمها از چه چیز میکاهند ،و بر چه چیز میافزایند ،و
هر چیز نزد خداوند به مقدار و میزان است».
مرد همسان زن نیست
پروردگار ما خداوند سبحان در قصه حضرت مریم میفرماید :
َ
وضعتُها
فل ّ
ما وضعتها قالت ر ّ ِ
ب إن ّ ی َ
َ
ُ
س الذک ّْر
و الله أعلم بما وضع ُ
ت و لَی ْ َ
أنثی َ
(آل عمران )36 :
کَالنثی
«هنگامیکه [مادر مریم] مریم را به دنیا آورد گفت :پروردگارا
وضع حمل من ماده میباشد و تو آگاهتری به آنچه که به دنیا
آوردهام و نرینه همچون مادینه نیست».
انسان
41
دانشمندانن نمسلمانن ناتفاقن ندارندن نبرن ناینن نکهن نزنن ندرن نتکلیف،
شرافت و مسؤولیت همچون مرد میباشد ،ولیکن زن در بسیاری
چیزهاین ندیگرن نهمانندن نمردن ننیست،ن نزیران نزنن ندرن ناساسن ندرونی،
اجتماعی ،نیروی ادراک و طبیعت تشخیص خود دارای ویژگیهای
خاصن نخودن نمیباشد،ن نفردین نکهن نازن نفرزندن نپسرن نون ندخترن نبهرهمند
باشد چنانچه ،حرکات و بازیها و خواستههای آنان را زیر نظر
بگیرد ،به اختلف میان آنان پی میبرد ،دختر کوچک در اوایل عمر
دارای علیق و خواستههایی همچون خواستههای برادرش نیست
1
گرچه نشانه نرینگی و مادینگی نیز آشکار نشده باشد.
روانشناسان و خصوصا ًن روانشناسان کودک و نوجوان بر این
باورند که زن دارای ویژگیهایی غیر از ویژگیهای بیولوژی مادی
است،ن نعلوهن نبرن نآنن نمردن نون نزنن نازن ننظرن نجسمین نبان نهمن نتفاوت
آشکاری دارند.
نظرن نبرخین ندانشمندانن ندربارهن نتفاوتن ندقیقن نمادین نون نجسمی
میان زن و مرد را برای شما بیان میکنم .یکی از دانشمندان
پزشکی بعد از تحقیق مفصلی که از کتابها و منابع معتبر به
دست آورده است ،میگوید :قامت زن در تمام نژادها ،از قامت
مردن نکوتاهترن ناست،ن نمیانگینن نتفاوتن ندرن نهنگامن نرشدن نکاملن نده
سانتیمترن نمیباشد،ن نون ننیزن ندرن نوزنن نساختارن ناستخوانین نزنن ناز
ساختارن ناستخوانین نمردن نسبکترن ناست،ن نون نترکیبن نساختارن نزنن ناز
1
لحاظ نیرو و کار از مرد کمتر و ماهیچههای او به مقدارن ناز
3
ماهیچهن نمردن نکمتوانترن ناست،ن نامان نبافتن نسلولین نزنن نکهن نشامل
بسیاری از ظرفیتهای خونی و عصبهای حسی میباشد بر مرد
برترین نداشته،ن نون نبافتن نسلولین ناون نلیههاین نچربین نران نبراین نوی
فراهم ،و ذخیره مینماید ،و با وجود این لیه چربی شکل دایرهای
به خود گرفته است.
مغز مرد صد گرم از مغز زن افزونتر است و نسبت مغز مرد
1
میباشد ،اما نسبت مغز زن نسبت به کالبد وی
به جسم وی
40
1
هدف نویسنده این نیست که بخواهد مرد را نسبت به زن برتر و اشرفترجلوه دهد و در نتیجه برای وی امتیازی قائل شود بلکه میخواهد بگوید زن و
مرد در عین تساوی حقوق انسانی و اجتماعی خویش دارای تفاوت وظیفه و
استعداد و سلیقه خاص خود میباشند( .م)
42
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
1
44
نمیباشد ،مغز زن دارای کمترین لیه و چینهای آن کمترین
نظام بخشی و سیستم را داراست ،و بخش تشخیص [گیرایی]
مغز دارای کمترین مساحت است ،ولیکن مراکز احساس ،شور و
هیجان او از لحاظ کارآیی از مراکز مرد شدیدتر است ،و سینه و
شش زن از سینه و شش مرد وسعت کمتری دارد ،ولی نفس
زدن وی از تنفس مرد سریعتر و قلب وی از قلب مرد کوچکتر
است ،و سرعت نبض او از نبض مرد سریعتر میباشد.
این تفاوتهای دقیق [میان زن و مرد] از جهت قلب ،تنفس،
مراکزن ناحساسی،ن نمغز،ن نساختارن ناستخوانبندی،ن نقامتن نون نوزن
بیانگرن ناینن ناست،ن نکهن نآفرینشن نمحکمین نازن نجانبن نخداوندن نحکیم
انجام گرفته است ،و این نظام [ساختار] تکوین زن را نزد مرد
محبوب ساخته و خداوند او را مایه سکینه و آرامش مرد قرار
داده است ،خداوند میفرماید :
ق لکم من أنفسکُم
ن َ
و من ایت ِ ِ
ه أ ْ
خل َ َ
م َّ
ع َ
ج َ
ازواجا ً لتسکنوا الیها و َ
ودهً
ل بینک ُ ْ
م َ
َ
مه إ َّ
قوم ٍ یَت َ َ
ن فی ذلک لیت ل ِ َ
ن
و َ
و َر ْ
ح َ
فک ّر ُ
(روم )21 :
«و از نشانههای خداوند ،اینکه از نخود نشما همسرانی را
براین نشما نآفریدهن نتان ننزدن نآنها نآرامش نگیرید،ن نو نمیانن نشما
الفت و رحمت قرار داده است ،همانا در این نشانههایی
است ،برای کسانی تفکّر مینمایند».
تعادل در تمام مخلوقاتی که خداوند آفریده است
خداوند میفرماید :
مدَدْناه ا و أل ْ َ
ی
ض َ
والْر َ
َ
قیْنا فیها وایس َ
ن کل شی ٍء مووزن
و أنبتنا فیسها ِ
م ْ
(حجر )19 :
«ما زمین را گسترانیدهایم ،و در زمین کوههای استوار و
پابرجایی را پدید آوردهایم ،و همه چیز را بگونة سنجیده و
هماهنگن و در اندازههای متناسب نو نمشخص ندر نآن نایجاد
کردهایم».
از نشانههای بیانگر عظمت خداوند اینکه هر چیزی را آفریده و
آنرا متناسب و مشخص قرار داده است ،تا چیزی بر چیز دیگر
انسان
43
طغیانن نننماید،ن نشگفتانگیزترینن نواقعهاین نکهن ندرن نقارهن ناسترالیا
واقع گردید ،اینکه نوعی کاکتوس همچون سیم خاردار کاشته شد،
اما این گیاه در ادامه رشد خود تمام مساحت بریتانیا را پوشاند ،و
بهن نگیاهن نوبائین ن[آفت]ن نمبدلن نگردید،ن نون نبراین ناهالین نشهرهان نو
روستاها مزاحمت به بار آورد ،و مزرعههای آنان را نابود ساخت،
ون نمانعن نازن نکشتن نزمینهایشانن نگردید،ن نتان ناینکهن ندانشمندانن نبه
حشرهای که جز بر کاکتوس ادامه زندگی نمیداد دست یافتند،
این حشره توانست مرزی را برای گسترش کاکتوس قرار دهد،
گویی که هر آنچه خداوند بیافریده است دارای طبیعت رشد بی
حد و مرز است ،خداوند برای وی حدی آفریده تا از رشد [بی حد
و مرز] آن ممانعت نماید ،و این یعنی توازن و تعادل [در آفرینش
الهی].ن نون ننظامن نطبیعتن نبرن نمبناین نقاعدهن نتوازنن نقرارن نمیگیرند،
خدای سبحان ،غده مخاطی را قرار داده است تا غد ّه تیروئید را
تحریکن نون نحساسن ننماید،ن نلیکنن نهورمونن نغد ّنة نتیروئیدن نهورمون
مخاطی خاص به غده تیروئید را سست مینماید ،و با این عمل
میان غدة مخاطی و غدة تیروئید تعادل و توازن برقرارمیگردد.
خداوند ،در جسم [انسان] برای تنظیم مایعات ،تنظیم قند ،و
نیز جهت تنظیم املح در بدن دستگاههای مختلف را با معیار و
موزونن نآفریدهن ناستن نون ننسبتن ناملح،ن نقند،ن نآبن نون نهرموناتن ندر
[کالبد] ثابت است ،و ویتامینهایی نیز وجود دارند که انسان بدون
نداشتن آنها با بیماریهای فراوانی دچار میگردد ،که دانشمندان
آنن نران نبهن نبیماریهاین نسوءتغذیهن ننامگذارین نکردهاند،ن نون نبرخی
دریانوردان در طول مسافرت طولنی خود [در دریا] بدون سبب
میمردندن نون نبعدا ًن معلومن نشدن نکهن نتغذیهن نآنانن نبان نکمبودن نویتامینها
روبرو گردیده است .و این تعادل و توازنی که خداوند در طبیعت
ایجادن ننموده،ن نجلبن نتوجهن ننمودهن نون ن[انسانها]ن نران نبهن نشگفتین نو
حیرتن نفران نمیخواند،ن نبهن نعنوانن نمثال؛ن نچنانچهن نماهیهاین نبزرگ،
ماهیهای کوچک را نمیخوردند بر آبهای دریا طغیان نموده ،و
دریان نبهن نجاین ندریاین نآبن نبهن ندریایین نازن نماهین نبدلن نمیگشتن نو
همچنین خداوند تنفس حشرات را به جای شش از طریق لولهها
[نایژه]ن نقرارن ندادهن ناست،ن نچونن ناگرن نتنفسن نآنانن نازن نطریقن نغیر
نایژههان نمیبود.ن نبیشن نازن نحجمن نفعلین نرشدن نمینمودند،ن نچنانچه
دارای دو شش میبودند ،حجم آنان بزرگتر میگشت ،و سبب
هلکتن نانسانن نمیشدند،ن نحشرات،ن نگیاهان،ن نحیوانات،ن نماهیهان نو
44
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
جسم بشری هرکدام دارای حدود و معیار و موازین خاص خود
میباشند،ن نون نچنانچهن ندرن نآفرینشن نآسمانهان نون نزمینن ندقتن ننمایید
شگفتانگیزترین شگفتیها را میبینید .خداوند میفرماید :
مدَدْنها و أَلقینا فیها رواسی و
ض َ
والْر َ
َ
1
ن ک ُ ِّ
(حجر :
ن
ل شی ٍ
أنبتنا فیها ِ
م ْ
ء موزو ٍ
)19
«گیاه موزون است ،کمیت و ارزش غذایی ،حجم ،رشد و
تکثیر آن از روی معیار و میزان است ،و چنانچه این معیار و
میزانن نمیبودن خداوندن با اینن رشد بین حدن و مرز نانسانرا
نابود میساخت ،و جریان این نوع کاکتوس جز دلیلی آشکار
بر اینکه خداوند هر چیز را با معیار و اندازه آفریده است
نیست».
اینن آیاتن ون نشانههایین نران نکهن نازن نطریقن نشنیدنن ون ندیدنن نو نیا
خواندن با آن برخورد مینمائید ،بدون اینکه در حقیقت آنها دقت
نموده و بر عظمت خالق آن تأمل نمائید ،سطحی و گذرا از آن
نگذرید،ن نون نخداوندن ندرن نتوصیفن نکسانین نکهن ندرن نآیاتن نون ننشانههای
الهی تأمل مینمایند ،میفرماید :
ن فی َ ْ
ا ِ َّ
ق ال َّ
و
موا ِ
س َ
ض َ
ت َو الْر ِ
خل ِ
ولی
ا ْ
ختِل ِ
ف ال َِّی ِل َو النَّها ِر لیا ٍت ل ُ ْ
ً
ّ
ْ
ُ
و
قیاما
ب* الذی َن یَذکرو َن الل َه ِ
أللبا ِ
َ
َ
ه ْم َو یَت َ َ
ُ
ن فی
عودا ً َو َ
و َ
علی ُ
ق ُ
فک ّر ُ
جنُوب ِ ِ
َ ْ
ق ال َّ
خل َ ْ
ت
ض َربَّنا ما َ
سموا ِ
ق َ
ت َو الْر ِ
خل ِ
سبْحان َ َ
ک َ
(آل
ر
قنا َ
ف ِ
َ
عذَا َ
هذا باطِل ً ُ
ب النَّا ِ
عمران )191-190 :
«مسلّما ًن در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و
روز ،نشانهها و دلئلی بر خردمندان است .کسانی که خدا را
ایستاده و نشسته و بر پهلویشان افتاده یاد میکنند ،دربارة
آفرینشن نآسمانهان نون نزمینن نمیاندیشند،ن نپروردگارا!ن ناینن نرا
[کائنات] بیهوده و عبث نیافریدهای ،تو منزه و پاکی پس ما را
از عذاب آتش محفوظ دار .»...
1
-ترجمه آیه فوق در صفحات قبل ذکر گردید.
انسان
45
تعداد سلولها و عمر آنها
لهان ندرن نکالبدن نبشرین نافزونن نبرن نمیلیاردهان نون نصدها
تعدادن نسلو
تریلیونن نمیباشد،ن ناینن نسلولن نکهن نامکانن نرؤیتن نآنن نبان نچشم
غیرمسلح ممکن نیست ،جز اینکه سلول صد و چهل برابر شود ،و
وزنن نآنن نیکن نهزارمن نمیلیونن نگرمن نمیباشد،ن نیعنین نهرگاهن نهزار
میلیون سلول در کفه ترازویی گذاشته شود با یک گرم واحد برابر
میگردد ،و جسم در هر ثانیه صد و بیست و پنج میلیون سلول
مصرف مینماید.
ون نآنچهن نقابلن نتوجهن ناست،ن ناینکهن نسلولن نداراین نهستهن نو
کروموزمهایی است که حاصل ژنها میباشند ،و علم [امروزه]
به کشف هشتصد [نوع] ژن و یا بیشتر دست یافته است.
در سلول هسته ،پروتوپلسم ،و جسم (جسم سلول) و غشاء
وجود دارد ،و غشاء خود [به تنهایی] جای بحث و تأمل است ،اما
جسم سلول ،دانشمندان را متحیر و مبهوت ساخته است ،تا اینکه
فریاد برآوردهاند که سلول دستگاه ساختن نیست بلکه دستگاه
فیزیولوژی (کاربردی) است ،و سلول کوچکترین ماده تشکیلدهند
جسم نیست.
پس سلول چیست؟
شیء اعجازآور اینکه در سلول پروتونها ساخته میشوند ،و
درن نسلولن نمخزنهایین ناست،ن نکهن نبرخین نموادن ندرن نآنن نذخیره
میگردد ،و در سلول دستگاههای پاکسازی ،نایژههای رسانا ،و
تولیدکنندههاین نانرژین نوجودن ندارد،ن نتمامن نمواردن نمذکورن ندرن نجسم
سلول میباشد پس با این وجود سلول دستگاه سازندگی نیست،
بلکهن ندستگاهن نفیزیولوژیست.ن ناعجازآورن ناینکهن ن:ن نعمرن نسلولن نبر
حسب طبیعت خود با هم متفاوت میباشند ،سلولهای پوست
بیش از یک ساعت زنده نمیمانند ،هر آنکه وارد حمام شوی و
بخواهی خود را بشویید احساس میکنید چیزی از پوست شما
کندهن نون ندورن نمیشود،ن نکهن نهمانن نسلولهاین نمردهن نمیباشند،ن ناما
سلولهای رودههای کوچک بیشتر از چهل و هشت ساعت زنده
نمیمانند ،یعنی باید بدانید که هر چهل و هشت ساعت سلولهای
رودههاین نکوچکن نشمان نتجدیدن نمیگردند،ن نون نبرخین نسلولهان نمانند
سلولهای چشایی به مدت هفت روز زنده میمانند و گلبولهای
سفید نیز بیست و پنج روز زنده میمانند.
46
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
و چنانچه شما پنج سال زندگی کنید ،میبایست بدانید ،که تمام
سلولهای شما جز سلولهای مغز و قلب تجدید میگردند ،چون
اگر سلولهای مغز تازه گردند ،انسان معلومات خود ران – نمانند
طب ،هندسه ،تمام معلومات و اطلعات و خاطرات را فرا گرفته
استن – نفراموشن نمینماید،ن نون نبهن نهمینن نخاطرن نحکمتن نخداوند
اقتضا نموده که سلول مغز و قلب از زمان جنینی تا مرگ در
انسان زنده بمانند.
پیر کیست؟ پیر کسی است که عوامل مرگ بر عوامل زندگی
و حیات وی غلبه یافته باشد .پس سلولها دارای عمر میباشند،
پیاپی در جسم وی زنده و مرده میگردند ،و این همان مفهوم آیه
27آل عمران میباشد ،که میفرماید :
ج النهار فی
تولج الّیل فی النهار و تُول ُ
ت و تخرج
من المی ّ ِ
ی ِ
الّیل و تخرج الح ّ
(آل عمران )27 :
ی
ت ِ
ن ال َ
المی ّ َ
م َ
ح ِّ
«شبن نران نجزون نروزن نمیگردانین نون نروزن نران نجزون نشب
میگردانی ،و زنده را از مرده پدید میآوری و مرده را از
زنده،ن نون نبهن نهرن نکسن نکهن نبخواهین نبدونن نحسابن نروزی
میبخشی».
سلولهای زنده ،سلولهای زنده را به دنیا میآورند،
ن
م ْ
ی و تَزرقُ َ
و تخرج المی ّ ت م ن الح ّ
()
تشاء بغیر حساب
«هر کس را زنده پدید میآوری و به هر کس بخواهی بدون
حساب روزی میبخشی».
آیا ایشان بدون هیچگونه خالقی آفریده شدهاند؟ و یا
اینکه خودشان آفریدگارند؟
خداوند در قرآن میفرماید :
و فی أنفسکُم أ َ
فل تُبصرون
)21
(ذاریات :
«و در خود نشانههایی [در حقانیت خداوند] وجود دارد چرا
آنها را نمیبینید؟»
کالبد بشری از سلولها تشکیل یافته ،و سلول دستگاه اساسی
است که موجود زنده از آن تشکیل مییابد ،و در کالبد انسان بالغ
انسان
47
بر صد تریلیون ،یعنی هزارها میلیون سلول وجود دارد ،و سلول
موجودن نزندهاین ناست،ن نکهن نبان نحواسن نمان نقابلن نتشخیصن نون نرؤیت
نیست ،و از جمله گلبولهایی که نیازمند میکروسکوپ میباشد -
کهن نشیءن نران نصدن نون نچهلن نبرابرن ننمایدن نتان نبان نچشمن ندیدهن نشود،ن ن-
گلبولهاین نقرمزن نمیباشد،ن نچونن ناگرن نگلبولهاین نقرمزن نران نصدن نو
چهل مرتبه بزرگتر کنیم با چشم آنرا میبینیم ،و وزن آن یک
میلیاردم گرم میباشد ،وکالبد بشری در هر ثانیه صد و بیست و
پنج میلیون سلول را مصرف مینماید ،و سلولها هر هفته جوانی
خود را تجدید مینمایند ،و اصل و پایه تمام این سلولها که صد
1
تریلیونن نسلولن نمیباشند،ن نسلولن ننطفهن نآمیختهن ن(امشاج)
میباشند که قرآن به آن اشاره نموده و میفرماید :
ان ّ ا خلقنا النسان من نطفه أمشاج
ه سمیعا ً بصیراً
نبنلیه فجعلن ُ
(انسان )2 :
«ما انسان را از نطفة آمیخته آفریدهایم ،و چون او را میآزمائیم او
را شنوا و بینا کردهایم».
و این سلول دارای هستهای میباشد ،که درباره آن گفتهاند :
اینن نهستهن نمرکزن نادارهن نمدیریتن نرهبرین ناست،ن نون نبرن ناینن نهسته
بیست و سه جفت کروموزوم میباشد ،و این ماده حیات بوده و
اسرار وجود در آن نهفته است ،و بر این ژنها ،ارائه داد افزون
بر هزار میلیون مطلب و اطلعات را میتوان چنانچه بخواهیم
آنها را بر روی کاغذ بیاوریم ،نیازمند یک دایرهالمعارفن – نافزون
بر یک میلیون صفحه ،در هر صفحه پنج هزار مطلب و نکتهن –
میباشد ،و ما از آن مطالب شناخت و آگاهی نداریم.
بحث ژنها ،کروموزمها ،و سلولها چیز اعجازآوری است ،که
میتوانن نازن نخللن نآنن نعظمتن نخداوندن نران نبشناسیم،ن نخداوند
میفرماید :
و فی انفسکم افل تبصرون
َ
)21
(ذاریات :
هنگامیکه انسان غسل مینماید و برخی از چیزها به نام چرک
از پوست وی دور میرود ،که همان سلولهای مرده میباشند ،و
هر سلولی دارای هسته ،پرتوپلسم و جسم و غشاء میباشند ،و
1
-امشاج :به تعبیر امروزی سلول اسپرواوول میباشد .م
48
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
سلول موجود زنده ،و قائم به نفس و دارای رشد میباشد ،و
بحثن نون نبررسین ندربارهن نسلولن نبهن نتنهایین نسالیانین نطولنین ندر
دانشگاهها تدریس میگردد.
آیا چنین میپنداری که تو جسم کوچکی هستی و حال جهان
بزرگی در تون نهفته است .آیا آفریدگار بلندمرتبهای که شما را
آفریده است ،و تو چیز قابل ذکری نبودی نباید به او شناخت پیدا
کنی و آیا نباید از وی پیروی و اطاعت کرد؟
زنگهای سریع هشدار در کالبد بشری
در جسم بشری نشانهای دا ّ
ل بر عظمت خداوند سبحان وجود
دارد ،که برخی دانشمندان آن را به «زنگهای سریع بیداری در
جسم بشری» نامیدهاند ،و برخی دولتهای پیشرفته در سنجش
زمانن ندستگاههایین ناختراعن نمینمایند،ن نکهن نبهن نزنگهاین نسریع
هشداردهندهن نموسوماند،ن نون ناینن نجسمین نکهن نخداوندن نآنن نران ندر
زیباترین شکل و سیما آفریده است ،آنرا با این دستگاهها آراسته
است ،و آنها را در پوست به کار گذاشته است ،پوست سطحی
است؛ن نکهن نشبکهن نعظیمین نازن نعصبهان نران نمیپوشاند،ن نون نتراکم
عصبهان ندرن نزیرن نسطحن نپوستن نچیزن نباشکوهن نون نشگفتانگیز
میباشد ،و این عصبها با ذرههایی خاص به انتها میرسند و هر
کدامن ازن آنها بهن رساندنن حسن و پیامن معینین اختصاصن دارند،ن و
عصب و تارهایی وجود دارند که سرما و گرما را جابجا مینمایند،
پس اینکه در تابستان دستانت را بشوئید ،و آب بر صورت بزنی
چیز مقبول و پسندیدهایست ،اما اگر به جای صورت آب را به
پشت خود بریزی این عمل را بیشتر مردم نمیپذیرند ،چون تعداد
عصبهایین نکهن نبرن نپشتن نانسانن نتوزیعن نشدهاند،ن نبیشن نازن نتعداد
عصبهای موجود در دست و صورت میباشد ،حکمت بزرگی در
این جا نهفته است ،لذا اندامهایی که هر روز پنج بار میبایست
شسته شوند ،عصبهای احساس سرمایی ضعیف در آنها قرار
داده شده است ،ولیکن اندامهایی که چون بر آنها آب ریخته شود
دچار آسیب گردند ،عصبهای احساس سرمایی در آنها فراوان
است ،و در آن اندامها ،ذرهها و مولکولهایی هستند که احساس
سختی و فشار مینمایند ،و مسأله احساس فشار موضوع مفصل
و طولنی میباشد ،و چگونه انسان در یک شب پیش از چهل
مرتبهن ن[برن نپهلو]ن نمیغلتد،ن نزیران نجسمن نهرگاهن نبرن نسمتن نمعینی
انسان
49
احساسن نفشارن ننمایدن نشریانهان نتنگن نگردیده،ن نون نمغزن نهمن نضعیف
گشته،ن نلذان ناینن نمولکولهان ناحساسن نفشارن نران نبهن نمغزن نارسال
مینمایند ،و فرد هم در حالت خواب میباشد ،و مغز دستور تکان
و حرکت صادر را مینماید ،و این مطلب در قرآن کریمن – نکه
جزو اعجاز علمی قرآن میباشد – وارد شده است .و قرآن آنرا
بیان فرموده است :
ل
ت الیمین و ذا َ
و نقلبهم ذا َ
ت الشما ِ
(کهف )18 :
«و آنها را به سمت راست و چپ میغلتانیم».
و چنانچه غلتیدن فقط بر طرف راست یا چپ میبود انسان از
رختخوابن نفرون نمیافتاد،ن نون نحکمتن نخداوندن نچنینن ناقتضاءن نکرده
است ،که غلتیدن به دو طرف راست و چپ باشد ،و این همان
احساس فشار و حرج میباشد ،برخی از دانشمندان میگویند :
«پنجن نمیلیونن نعصب،ن نجهتن نپیامرسانین ندرد،ن نون نبیشن نازن ندویست
هزارن عصبن جهتن پیامرسانین نسرمان ون نگرما،ن نو ننیمن نمیلیونن هم
برای پیامرسانی احساس فشار در انسان وجود دارد!!!»
این معلومات و پیام دقیق از سرما ،گرما ،درد ،فشار و لمس را
هفتاد و شش عصب مرکزی به مغز میرسانند ،و فرد در حالت
خواب بوده و از آن اطلع ندارد ،هرگاه دست با شیء گرمی تماس
پیدا کند ،پاسخگویی دست از طریق کشیدن [بر شیء] در کمتر از
یک صدم ثانیه عمل مینماید ،در شیء خطرناک نیاز نیست که
احساس به مغز برسد ،بلکه کافی است که به نخاع شوکی [حرام]
برسد که در کمتر از یک صدم ثانیه خبر کشش دست [بر شیء] را
صادر نموده و فرد نیز در حالت بیداری نمیباشد ،و چنانچه در غیر
حالت بیداری بوده باشد و دست با شیء گرمی تماس پیدا کند
پاسخ به مثل میدهد.
احساس تعادل و توازن را – که از وظایف برخی عصبهاست -
پنجاه مفصل ،و دویست استخوان و دویست ماهیچه -که همه
شرکت مینمایند که شما بدون اختلل در تعادل بر روی پاهایت
بایستی به وجود میآورند.
و همواره با بیان مطالبن فوق آیةن 53نسورهن فصلتن یادآوری
میشود که میفرماید :
50
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ه ْم آیاتِنا فی الفا ِق َو فی
َ
سن ُ ِ
ری ِ
ح ُّ
ان ْ ُ
م
ف ِ
ه ال َ
ن لَ ُ
م حت ّی یَتَبَی َّ َ
ول َ ْ
م ان َّ ُ
ه ْ
ه ْ
ق اَ َ
س ِ
ف بَِرب ِّ َ
ل َ
علی ک ِّ
شی ٍ
ه َ
ء شهیدٌ
یَک ْ ِ
ک ان َّ ُ
(فصلت )53 :
«ما به آنان [که منکر دین و قرآنند] هر چه زودتر دلئل و
نشانههای خود را در افطار و نواحی [آسمانها و زمین] و در
داخل و درون خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای
آنان روشن و آشکار گردد که اسلم و قرآن حق است ...
آیا [برای برگشت کافران از کفر و مشرکان از شرک] تنها
این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه
است».
در وجود ما آیات و نشانههای بیپایانی است ،چنانچه انسان
تمام عمرش را در توجه و دقت در دستگاهها ،اندامها ،عضلت و
عصبهای خود سپری نماید ،عمر وی به پایان رسد و آیات بیانگر
عظمت خداوند همچنان باقی است.
وحدهن نل نشریکن نلهن نگوید
هرن ندانهاین ازن زمینن روید
تغییرناپذیرها و متغیرات در بدن انسان
از جمله آیات بیانگر اعجاز الهی در آفرینش ،اینکه خداوند قلب
انسان را آفریده و توان دگرگونی را در وی ایجاد نموده است ،با
این وجود ،تا اکنون در میان موتورهایی که انسان ساخته و یا در
آینده خواهد ساخت ،همچون آن وجود نداشته و نخواهد داشت،
موتورن نداراین نتوانن نیکن نحرکتن نواحدن نمیباشد،ن نامان نقلبن نبشری
برحسبن نظروفن نون نشرایطن نتواناییاشن ندگرگونن نمیشود،ن ندر
پایینترین حد ثابت آن شصت الی هشتاد بار در دقیقه میتپد ،اما
هرگاه با شرایط سختی مانند صعود از کوهها و یا از نردبان و یا
هنگامی که با مشکل درونی مواجه شده و با صحنهای مخوف
روبرو گردد ،تعداد نبضهای آن به صد و هشتاد نبض میرسد.
چشم؛ هر چیزی را که بیش از شش متر فاصله داشته باشد با
وضوحن نتمامن نمیبیند،ن نامان ندرن نفاصلهن نکمترن نازن نششن نمترن ننیازن نبه
فعالیتی داردن – نعمل مطابقتن – نکه در اوج اعجاز میباشد ،هر
گاه بخواهید که به توپی بنگرید ،گویی که در میان چشم و توپ
جهت سومی هست که مسافت میان چشم و توپ را اندازهگیری
انسان
51
مینماید ،و به اندازه یک هزارم میلیمتر بر عدسی چشم فشار
میآورد ،به گونهای که تصویر جسم بر شبکه چشم میماند ،و
تفسیراتی که درباره این تطابق تاکنون به انجام رسیده است،
قانعکننده نیست ،بیگمان از عنایت خداوند است ،فرد با دیدن
راه شلوغ و پر از عابر و تا اینکه تصویر آن بر روی شبکه [چشم]
واقعن نشود،ن نبان ندیدنن نهرن نکدامن نازن نعابرینن نون نصحنههاین نموجودن نو
محدبهاین نعدسن نچشمن نتغییرن نمیکند،ن نون ناینن نعملن نبان نعضلتی
مژگانی ،بسیار دقیق و باریک انجام میگیرد که بر عدسی چشم
فشار وارد میآورد تا حالت محدبی آن به اندازه دوری جسم از
چشم افزایش و یا کاهش یابد ،و این عمل را تطابق گویند.
نکتهای دیگر؛ انسان از جمله موجوداتی با دمای ثابت میباشد،
ولین نانسانن نچگونهن نبان نفضان نون نجوین نگرمن نمواجهن نمیگردد؟ن نبا
میلیونهان نغددن نعرقریزن نبان نآنن نمواجهن نمیشود،ن نون نغددن نعرقریز
دستگاه بسیار دقیق در خنکسازی بدن میباشد ،زمانی که این
غدد مایع را تراوش میکنند ،تبادل دما میان پوست و این مایع –
کهن نحرارتن نران نازن نپوستن نمیگیرد،ن نون نحرارتن نپوستن نبان نآنن نکم
میگرددن – نانجام میگیرد ،پس غده عرقریزی وسیلهای بسیار
دقیق و پیچیده میباشد ،که بدن با آن بال نرفتن دما را جبران
مینماید ،و هر گاه دما از حد معقول پایین بیاید ،لرزش با تحرک
عضلت حرارت را تولید مینماید ،و موی انسان نیز سیخ کرده تا
مقداری هوای گرم را بر تلفی و جبران جو ّی سرد ذخیره نماید،
با این وجود جسم انسان با عرق ریختن لرز و در هم رفتن [در
سرما] با سرما و گرما مقابله مینماید.
اما مغز؛ هرگاه یک مؤثر خارجی مانند گرما یا سرما یا درد یا
اثر شیمیایی بر عصبهای حسی اصابت نماید ،انسان احساس
درد مینماید ،ولیکن اگر درد به حد طاقتفرسایی رسید ،مغز
مادهاین نتراوشن نمینماید،ن نتان نآنران نبیحسن نکند،ن نون ناینن نمادهن ناز
عالیترین مواد بیحسی جهت از بین رفتن درد میباشد ،و با این
ماده اغماء حاصل میشود ،و عامل اغماء با تراوش ماده مخدر
به وسیله مغز انجام میگیرد و فرد را از احساس درد به دور
میسازد.
آیا به این انسان عاجز در آفرینش خود دقت کردهاید؟ گاهی
در او متغیرات و گاهی هم غیرمتغیرات وجود دارد ،ضربانهای
قلب ثابتاند ،ولیکن هنگام ضرورت به صد و هشتاد میرسد ،و
52
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
رؤیت چشم ثابت میباشد ،ولی در کمتر از شش متر تطابق که
یکی از دقیقترین علمیات چشم است ،انجام میگیرد ،و حرارت
و دمای بدن ثابت است ،ولی سیخ شدن بدن و عرقریزی دو
ابزار جهت هماهنگی و تطبیق بدن با جوّی سرد و گرم میباشند،
و مغز با شکل ثابتی احساس درد مینماید ،ولی هنگامی که درد
افزایش مییابد ،مغز به هم ریخته و مادهای ترشح مینماید تا
محل درد را بیحس مینماید و این همان حالت اغماء و بیهوشی
است که گاهی انسان از آن دچار زحمت و رنج میگردد.
ساعت بیولوژی [طبیعی] نزد انسان
یکین نازن ندانشمندانن نفرانسوین نکشفن نکردهن ناست،ن نکهن نگیاهان
میتوانند زمان را محاسبه نمایند .به طوری که برخی برگهای
مجموعهای از گیاهان در وقت معینی از روز حرکات معینی را از
خودن ننشانن نمیدهند،ن ندانشمندانن نحالتن نموجودن نگیاهن نران نساعت
بیولوژی – که زمان را برای وی محاسبه مینماید – مینامند.
ون ندانشمندانن ننیزن نکشفن ننمودهاندن نکهن نحیواناتن نمانندن نگیاهان
داراین نمحاسبهاین نزمانین نمیباشند،ن نحیواناتین نوجودن ندارندن نکهن نبا
دقت بسیار بالیی گذر زمان را تشخیص میدهند ،و در زمستان
به مکان استراحت خود روی میآورند ،و چنانچه اندکی تأخر یا
تقدم در آن روی دهد بمیرند ،و برخی حیوانات نیز به لنههای خود
برمیگردند،ن نتان نتمامن نفصلن نزمستانن نبهن نخوابن نروند،ن نون ناگرن ناین
حیوانات با مرور و گذشت زمان آگاهی و شناخت نداشتند چگونه
امکان زندگی را مییافتند .و قرآن در این راستا میفرماید :
عط َی ک ُ َّ
خل ْ َ
َ
ل َ
قا َ
ه
شی ٍ
ء َ
ل ربُّن ا الذ ی أ َ ْ
ق ُ
ث ُ َّ
(طه )50-49
هدَی
م َ
«موسی گفت :پروردگار ما آن کسی است که هر چیزی را
وجودن نبخشیدهن ناست،ن نون نسپسن ن(درن نراستاین نآنن نچیزین نکه
برای آن آفریده شده است) رهنمودش کرده است».
اما انسان در کنار غدة هیپوفیز مجموعهای سلول با ویژگیهای
شگفتانگیزی دارد ،نوری را که بر صفحه شبکیه در هنگام روز
میافتد،ن ناحساسن نمینماید،ن نون ناینن ناحساسن ننمودنن نبدینن نمعنی
استن نکهن نروزن نشدهن ناست،ن نون نهرگاهن ناینن ناشعهن نکهن نروین نصفحه
شبکیه افتاده است از بین رفت معنی آن نزد سلولهای مذکور
این است که وقت شب فرا رسیده است.
انسان
53
در روز چه تغییراتی در جسم انسان به وجود میآید؟ن و در
شب نیز چه دگرگونی به وقوع میپیوندد؟
در روز مصرف جسم برای [ساخت] انرژی افزایش مییابد ،و
درجه حرارت آن با نیم درجه از میانگین متوسط آن بال آمده و
در شب نیز نیم درجه کاهش مییابد.
پس چه کسی سلولها و سلولهای انرژیزا را آگاه مینماید
کهن نهنگامن نروزن نیان نشبن ناست؟ن ناینن نسلولهایین نکهن ندرن نکنارن نغدة
هیپوفیز قرار گرفتهاند از خلل اقتباس از شبکة چشم پی میبرند
که هنگام روز میباشد.
دانشمندان مطلب فوق را به گونة زیر تفسیر و شرح نمودهاند
:
تابش نور بر روی شبکیه به واسطة مایعات عصبی از میان
تارهاین نعصبن نبینایین نبهن نغد ّنه نهیپوفیزن ن(ملکةن نغدهها)ن نانتقال
مییابند ،و غذه هیپوفیز نیز تکامل و انطباقسازی میان اعمال
دستگاههاین نداخلین ن(بدن)ن نران نتأمینن نمینماید،ن نون نتأمینن ننیروی
عمومی بدن هم به عهده غده تیروئید میباشد .و در غده تیروئید
غذان نبهن نانرژین نتبدیلن نمیگردد،ن نو نغذان ندرن نرو ز نبهن نانرژین نبان نتوان
بالیی تبدیل میشود ،و در شب به انرژی با توان پایینی تبدیل
میگردد ،و غده تیروئید با غده هیپوفیز با زمان متأثر میشوند،
بلکه دارای ساعت و زمانسنجی میباشند که پیاپی آمدن شب و
روز را محاسبه مینمایند.
و ضربان قلب در روز از ده تا بیست ضربان در شب افزایش
مییابد،ن نون نادرارن ندرن نروزن ننسبتن نبهن نشبن ندون نالین نچهارن نبرابر
میگردد،ن نازن نخللن نثبتن نفعالیتن نکهن نبراین نمغزن نبان ندستگاهن نانجام
گرفت معلوم گردید ،که فعالیت آن در روز افزایش یافته و در
شب هم کاسته میگردد ،میزان چسبندگی خون در روز نسبت به
شبن نکاهشن نمییابد،ن نون نتعدادن نگلبولهاین نسفیدن نخونن – نهمچون
اسلحه دفاعی – در روز افزایش میگردد ،چه چیزی جسم را با
خبر و آگاه مینماید که هنگام روز است؟
و شما به وسیله عقل پی خواهید برد - ،که این سلولها که
میان روز و شب عملکردشان تغییر میکند ،و یا میانگین کارآیی
آنها میان روز و شب بال نو پایین میآیدن – نچه کسی آنها را از
زمان باخبر میسازد؟
54
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ون ناینن نهمانن نچیزین ناستن نکهن ندرن ناصطلحن ندانشمندانن نبرن نآن
«ساعت بیولوژی» نام نهادهاند ،پس ساعت بیولوژی ،مجموعه
سلولهایی در کنار غدة هیپوفیز میباشند که نور آفتاب را که ،در
روز بر شبکه چشم میتابد ،احساس و درک مینمایند ،لذا هرگاه
انسان در تاریکی مداوم زندگی کند ،بیولوژی زندگی وی مختل
میگردد ،زیرا ساعت بیولوژی – به علت عدم وصول نور آفتاب
بهن شبکیهن چشمن – ناز کارن میافتد.ن واضحترینن مطلبن درن جسم
انسانن ناینکهن نمقدارن نهورمونهاین نخونن نازن ننورن نبهن نتاریکین نتغییر
مییابند ،تعداد هورمونها در شب با هورمونهای موجود در خون
در روز تفاوت مییابد ،زیرا خداوند روز را برای فعالیت ،و شب
ران نجهتن نآسایشن نقرارن ندادهن ناست،ن ندرن نشبن نهورمونن نرشدن نو
هورمونهای بارورسازی افزایش مییابند ،و مصرف قند نسبت
به روز سی درصد کاهش مییابد ،و لذا فعالیت دستگاه تنفسی
نیز در شب نسبت به روز سی درصد کمتر میگردد .و این بیانگر
برخ ی نازن جلوهها ی نمفاهیمن نآیهن لقد خلقنا النسن فی
أحسن تقویم میباشد ،و این دگرگونی میزان شادابی و
نشاطن نحالتن نجسمن نران – نکهن ندرن نروزن نافزایشن نیافتهن نون ندرن نشب
کاهش مییابدن – نمحدود و معین میسازد ،به عنوان مثال دمای
جسم انسانی در طول شب به پایینترین درجه خود میرسد ،و
در ساعت شش صبح تا آخرین درجه به بال رفتن آغاز مینماید ،و
نبض قلب و فشار شریانی از شب تا روز نیز تفاوت مییابد.
اما توان تراوش معده و توان آن بر هضم غذا در طول شب
کم میگردد.
دانشمندان گفتهاند :در هنگام بیداری مادهای در خون متراکم
میگردد،ن نکهن نبهن نسرعتن ننبضن نون نبال ننرفتنن نفشارخونن نمنجر
میگردد،ن ون بهن ننشاطن ون نتوانن جسمن میانجامد.ن بهن نهمینن سبب
بسیاری از مردم دو نوبت – ساعت نه تا دوازده ظهر و از چهار تا
شش ظهر – از روز را برای کار انتخاب میکنند ،و این ساعات
اوجن نتوانن نون نانرژین ناست،ن نتوانن نحواسن نپنجگانهن نهمن نافزایش
مییابد ،لذا توصیه میشود در این دو زمان اوج قدرت و توان به
تلش و فعالیت بپردازید و در اوقات کاهش توان و انرژی بیشتر
به استراحت بپردازند ،و پیامبر(ص) در این باره فرموده است :
1
«خدایا صبحها را برای اُمت من پربرکت گردانید».
1
ترمذی حدیث ( ،)1212ابوداود حدیث ( ،)2606ابن ماجه حدیث ( ،)2236از صفحه غامدی روایت نمودهاند و احمد حدیث ( ) 1322از علی روایت
نموده است.
انسان
55
ساعت بیولوژی ،دستگاهها ،اندامها ،بافتها ،سلولها و غدهها
را مطلع و باخبر میسازد که هنگام روز است ،پس چنین و چنان
کنید ،و از انجام اعمال این چنانی خودداری کنید ،و این سلولها
کهن نهمانن نساعتن نبیولوژین ناست،ن ناندامها،ن ندستگاهها،ن نبافتها،
غدهها و سلولها را مطلع میسازد که وقت شب فرا رسیده،
پسن نچنینن نون نچنانن نکنید،ن نون نآنچهن نران نکهن ندرن نروزن نانجامن نمیدهیم
نمیتوانیم در شب آن را انجام دهیم.
عدهای از دانشمندان میگویند :فردی که شب و روز پیاپی
کار میکند ،ساعت بیولوژی در جسم وی مختل میگردد.
و دانشمندان در کسانی که به انجام کار میپردازند ،یک نوع
بیماری کشف نمودهاند ،که آنانی که به سرعت از شهری به شهر
دیگر انتقال مییابند ،ساعت بیولوژی آنان دچار اختلل میگردد و
اینن ندستگاهن نازن ندقیقترینن نآفریدههاین نخداوندن ناست،ن نون نخداوند
میفرماید :
َ
ن ک ُ َّ
ی ات ْ َ
ل َ
ء
شی ٍ
ع الل ِ
صن ْ َ
ه ال ّذ ِ
ق َ
ُ
)88
(نمل :
شما دارای ساعتی میباشید که هورمونها ،نبض ،فشار ،دما،
توانایی بر هضم ،را انتظام میبخشد و این ساعت بدون ارتباط با
نیروین تشخیصن نانسانن نواقعن شدنن هرگاهن نفردن ندرن هنگامن روزن نو
شب را در مییابد ،و این مخلوق خداوند است که او هر چیزی را
کمال بخشیده است .و جهت تأمل در آفریدههای خود میفرماید
:
و ن ننفی ن ننالرض ن ننآیات ن ننللموقنین*ننن َو فی
انفسکم افل تبصرون
(ذاریات )21-20 :
«و در زمین برای اهل یقین و در خود شما نیز نشانههای بر
حقانیت خداوند وجود آیا نمیبینید».
دستگاه تهویه و کلر در بدن انسان
ازن نجملهن نآیاتن نبیانگرن نعظمتن نون نشکوهن نخداوندن نوجودن ندستگاه
تنظیمن نون نخنکسازین ندرن نانسانن نمیباشدن نکهن نازن ندقیقترینن نو
پیچیدهترین دستگاهها به شمار میآید ،انسان موجودی است که
با دمای ثابت،ن – برابر با سی و هفت درجهن – نمتمایز میگردد،
56
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
پس هرگاه دمای او ،بال نیا پایین رود ،چه کار باید کرد؟ هرگاه
حرارتن نوین نبان نرطوبتن نکاملن نبهن نچهلن نون نپنجن ندرجهن نبرسد،ن نون نبا
خشکی مطلق به شصت درجه برسد فرد از پای در میآید ،اما
کمترن نازن ندون نحالتن نفوقن نانسانن نبهن ندستگاهن نبسیارن نپیچیدهاین نکه
دمای را در درجه سی و هفت ثابت نگه میدارد مجهز گردیده
است.
در انسان از سه تا چهار میلیون غده عرقریز به طور حکیمانه
درن نپوستن نتوزیعن نشدهاند،ن نمثل ًن درن نکفن ندستن ندرن نهرن نسانتیمتر
مربع چهارصد و هشتاد غده عرقریز وجود دارد ،این غدد چنانچه
ن هر کدام از ما به پنج
کنار یکدیگر چیده شوند ،طول آنها در بد ِ
کیلومتر میرسد .این غدد عرقریز در روزهای بسیار گرم روازنه
درن نهرن نساعتن نازن ندویستن نسانتیمترن نمکعبن نتان نهزارن نون نپانصد
سانتیمترن نمکعبن نعرقن نتراوشن نمیکنند،ن نهرن نگاهن نعرقن نتراویده
شود بر سطح پوست که مساحت آن در انسان یک متر و هشت
و یک دهم مترمربع میباشد متراکم میگردد و این آبی که توسط
سلولهای عرقریز تراوش ننموده است ،به بخار تبدیل میگردد،
و همراه با تبخیر تبادل دمایی انجام میگیرد ،و هنگامی که عرق
تبخیر میشود از بدن دمایی جذب مینماید که آنرا به درجه ثابت
بازن نمیگرداند.ن نبیگمانن نغدههاین نعرقن نریزن نازن نپیچیدهترین
دستگاههای تنظیم در طبیعت میباشد .و چون بدن انسان سرد
میگردد ،رگها تنگ میگردند تا گردش خون در سطح بیرونی
کم شود و خون از دمای بدن محافظت نماید و هر گاه انسان
احساس گرمی نماید ،شریانها و رگها وسعت یافته ،تا خون در
وسیعترین مساحت در پوست پخش گردد ،و چون انسان سرد
گردد رنگ وی زرد میشود ،چون قطر رگها و شرائینن – نجهت
بقاین نخونن ندرن نداخلن نبراین نحفاظتن نازن ندمان – تنگترن نمیگردند،
زمانین نکهن نانسانن نمیلرزد،ن ناینن نلرزیدنن نانرژین نگرمایین نتولید
میکند،ن نتان نآنچهن نران نکهن ندرن نمحیطن نبیرونین نازن ندستن ندادهن ناست،
جبران نماید .و هر گاه انسان میایستد موی بدن هوای گرم را
در خود پوشش میدهد .پس ابزار پیچیدهای وجود دارد – که در
هنگام بال رفتن و پایین آمدن دما از حد معقول – تا دمای بدن را
کامل ً تنظیم کنند.
چنانچه هزار سانتیمتر مکعب دما از بدن انسان بیرون رود
معادلن نهزارن نون نسیصدن نکالرین نانرژین نگرمایین نران نازن ندستن نداده
انسان
57
است ،و این دستگاه دقیق تنظیم گرما و سرما با سرما و گرما
مقابله مینماید،ن و از آیات دال بر عظمت خداوندن میباشد،ن و
قرآن میفرماید :
و فی انفسکم افل تبصرون
َ
()
دستگاه عرقسازی در انسان
انسان دستگاهی برای خنکسازی را داراست ،که دانشمندان آن
ران ندستگاهن نعرقریزین ننامیدهاند،ن نون ناینن ندستگاهن نهمچونن ندستگاه
خنک کردن و دستگاه تنظیم دما برای انسان میباشد .این دستگاه
از یک میلیون غدد عرقریز تشکیل شده است ،و یک غده واحده از
1
لولههایی به طول دو میلیمتر و قطرن
10
نمیلیمتر میباشد .این
لولهها بر خود تابیدهن و به پوستن وصل شدهاند،ن و بهن شیوهای
غیرمساوی بر سطح پوست پخش و تقسیم شدهاند ،در پیشانی،
پاشنه پا ،کف دست ،و جاهای دیگر بدن فراوان میباشند ،میانگین
آنها در هر سانتیمتر حدود سیصد غده عرقریز میباشد .و هر
غدهای به تنهایی دستگاه عرقریز کاملی است ،و این میلیون لوله
اگر کنار هم چیده و به یکدیگر وصل گردند ،طول آنها در بدن هر
فرد به پنج کیلومتر میرسد ،و در هر صد گرم عرقی که توسط
سلولها تراوش میگردد ،نود و نه گرم آب و یک گرم مواد تجزیه
شده ،نمک ،اوره و برخی مواد شیمیایی دیگر تراوش میکند ،و
انسان در هر بیست و چهار ساعت ششصد تا هزار گرم برابر با
یک کیلوگرم عرق تراوش مینماید ،و چون تراوش آن همیشگی
است،ن نآنران ناحساسن ننمیکنیم،ن نمگرن ناینکهن نازن نحدن نمعمولن نبسیار
فراوانترن نباشد،ن نون ندلیلن نتراوشن نهمیشگین نآن،ن ننرمین نون نرطوبت
پوستن نمیباشد،ن نون ناگرن نعرقریزین ننباشدن ننرمین نون نرطوبتن ن[در
پوست] یافت نگردد ،و عرقریزی سوپاپ اطمینانی برای ارتفاع
دمای بدن میباشد ،همانگونه که برخی ظروف بُخارپز از ترس
اینکه مبادا منفجر گردند دارای دریچه و سوپاپ اطمینان میباشند،
بدن نیز دارای چنین سوپاپی است ،اگر دمای انسان از میانگین آن
بال رود انسان میمیرد ،لذا سوپاپ اطمینان وجود دارد ،تا هرگاه
حرارت بدن از درون و یا حرارتی از بیرون بال رود ،این دستگاهها
58
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
آب فراوانی تراوش نمایند ،حرارت را جذب نموده و تبدیل به بخار
میگردد ،و با این شیوه بر دمای معتدل پوست محافظت میشود.
ازن نجملهن نکارهاین نعرقریزی،ن ندورن نانداختن،ن ناوره،ن ننرمن نکردن
پوست ،تنظیم دمای بدن میباشد .به همین خاطر برای از بین
بردن آثار عرقریزی و بوی نامطبوع آن میبایست به نظافت و
پاک کردن بدن پرداخت ،چون بدن ما دارای املح و اسید اوره
کامل میباشد – کما اینکه در ادرار نیز وجود دارد – و در همین
زمینه گفته شده است :
اغتسل ولو مدا ً بدینار
()
«گرچه آب هر مشت و پیمانه آن به یک دینار باشد ،خود را
بشوئید».
بهن نعلتن نازن نبینن نبردنن نآثارن نعرقریزی،ن نغسلن نجمعهن نبهن ندرجه
واجب ارتقاء مییابد ،و حق خداوند بر فرد مسلمان این است،
که هر هفت روز غسل نماید کما اینکه از جابر روایت شده است
که گفته است :پیامبر میگوید :غسل هر جمعه هر هفت روز بر
مسلمان واجب است 1و نظافت از ایمان است ،و با نظافت بوی
نامطبوع عرق از بین رفته و رسوبهای عرق بعد از تبخیر نیز از
بینن نمیرود،ن نون نسوراخهاین نپوستن نون ندهانههاین نغددن نعرقریز
گشوده میشوند.
اعضای بدن چگونه با سرما روبهرو میشود؟
این موجود بشری ،همان موجودی که خداوند او را در زیباترین
سیما آفریده است ،چه کار میکند؟ و چنانچه به سرمای شدیدی
گرفتار شود به چه چیزی تجهیز شده است؟ چگونه از خود دفاع
مینماید؟ن نخداوندن نچهن ندستگاههایین نران ندرن نوین نبهن نودیعتن ننهاده
است تا با سرما مواجه شود؟
دانشمندان میگویند :پوست برای انسان مانند وزارت خارجه
میباشد،ن نتمامن نحوادثن نون نرخدادهایین نران نکهن ندرن ناطرافن نون نمحیط
پیرامون رخ داده باشد گزارش میدهند ،در پوست مرکزی جهت
گزارش و نقل یافتههای مربوط به بال رفتن هوا یا کاهش آن یافت
میشود،ن نپسن نهرگاهن نجون نسردن نشد،ن نون نمانعین ننباشدن نتان نازن نسرما
جلوگیری نماید این موجود جاندار چه میکند؟
1
-احمد ( )14305و ابن أبی شیبه در المصنف ( .)5007
انسان
59
ظرفیت رگها و شرایینها را تنگ مینماید ،و خصوصا ً رگهای
سطحی ،پس هرگاه درخشش و ظرفیت آنها تنگ گردید مقدار
خونی کهن ازن آنن به گردشن درن میآیدن نیزن کم میگردد،ن و چون
مقدار خون گردشی در رگها کاسته شد پرتوافکنی گرمایی نیز
کاهش مییابد و بدن حرارت ذخیره شده از سوختن مواد غذایی
را نگهداری میکند.
نکتهن ندیگر؛ن نغدةن نهیپوفیزن نهورمونین نران نبهن نطرفن نغدهن نتیروئید
میفرستد ،و غده تیروئید به کار سخت پیچیدهای که تبدیل غذا به
انرژی باشد میپردازد ،غده هیپوفیزی پیام هورمونی را به غدة
تیروئید میرساند .تا به انرژیسازی بیفزاید ،و حرارت چرخشی
در بدن ایجاد گردد ،چنانچه هورمونهای موجود درخون را بررسی
کنیم ،میبینیم که مقدار آن مخصوصا ًن هرمونهای صادر شده از
غده هیپوفیز بال نرفته است ،و به ازدیاد ساخت انرژی در بدن
دستور میدهند.
انسان همچنین با ابزار دیگری با سرما رویارویی مینماید ،در
سر انسان افزون بر دویست و پنجاه هزار مویی وجود دارد ،که
افزایش و کاهش مییابند ،هر مویی دارای رگ ،شریان ،عصب،
عضله ،غده چربی و غده رنگ میباشد ،هرگاه سرما به طرف
فردین نبیایدن نبهن نموهان نپیامن نمیرسدن نون نموهان نراستن ن[سیخ]
میایستند ،و چون راست ایستادند ،بیشتر از قبل هوای گرم را
در خود پوشش میدهند.
این کاری است که ارگانیسم بدنن – بدون اینکه انسان متوجه
گردد – انجام میدهد ،و بدون اینکه ،به تنگی شرایینها به واکنش
غدة هیپوفیز در مقابله با سرما یا از ازدیاد میزان انرژیسازی
توسط غذه تیروئید و افزایش مقدار قند در خون اطلع داشته
باشید ،فرد لرزیده و موهایش راست میایستند تا با سرما مقابله
کنند.
فتبارک الله أحسن الخالقین
()
سرانگشتان انسان ثبت ،شناسایی و امضاء است
چنانچه دوقلویی از یک تخمدان واحد آفریده شوند ،سرانگشت
اولین نبان ندیگرین نتفاوتن ندارد،ن نون نقرانن نبهن ناینن نواقعیتن ناشاره
مینماید ،و میفرماید :
60
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
علی اَن
مه* بلی قادرین َ
ع ِ
م َ
اَلَن ن َ ْ
عظا َ
ج َ
نسوی بنانه
(قیامه )4-3 :
دانشمندان توانستهاند از این سرانگشت صد نشانه و علمت
کشف کنند ،و اگر دوازده نشانه از صد نشانه در دو سر انگشت
با هم تطابق داشتند ،هر دو متعلق به یک نفر میباشند و احتمال
تشابه دو سرانگشت با هم به طور تصادفی و چنانچه در زمین 64
میلیاردم است انسان وجود داشته باشد در آن حال یک احتمال
وجود دارد .که دو سر انگشت شبیه یکدیگر باشند ،و حال تعداد
ساکنین زمین شش میلیارد نفر میباشد.
سرانگشت دارای ،شکل ،قوسها ،منحنیها ،کجیها ،زاویهها،
شاخهها،ن نخطوطن نون نصورتهاین نخاصن نخودن نمیباشد.ن ندرن نبرخی
پزشکقانونیها اثر انگشتی نشان داده شده است و در زیر آن
پانزده هزار نوع اثر انگشت دیگر نشان داده شده است ،که دو
اثر از آنها با هم تشابه ندارند.
هنگامی که کودک در رحم مادر در ماه ششم بارداری میباشد
سر انگشت وی شکل گرفته ،و تا مرگ باقی میماند ،و هر گاه
این تکه گوشت کامل ً از بین رود ،گوشت جدیدی که دارای همان
سرن نانگشتن نزایلن نشدهن نباشد،ن ندوبارهن نمیروید.ن نچنانچهن نعمل
جراحی (پیوند) برای فردی انجام شود ،و سر انگشت وی به کلی
از بین رود و این پوست برداشته شود و از جایی دیگر پوست
دیگری آورده ،و کاشته و با آن پیوند زده شود ،بعد از چند ماهی
علئم سر انگشت برگشته و بر گوشت جدید که از جایی دیگر
برداشته شده است ظاهر میگردد.
سرن نانگشت،ن نشناسنامه،ن نکارتن نشناسایین نون نامضاءن نمیباشد
آفریده خداوند است ،و نیروهای بشری توانایی محو و نابودی آن
را ندارند.
برخی مجرمین عملهای جراحی بر سر انگشتان خویش انجام
دادند و پوست دیگری از نقطهای دیگر را با آن پیوند زدند ،اما
بعد از چند ماه این سرانگشتان دوباره نمایان گشتند ،بیگمان
امضای الهی است ،که به انسان ارزانی داشته است ،و نیروی
بشر توانای محو آن را ندارد.
انسان
61
هنگامی که خداوند ما را زنده مینماید ،این امضاء ،خطوط،
شاخهها و شطرنجها همانطور که بودهاند بر میگردند .و قرآن به
این اعجاز علمی اشاره نموده و میفرماید :
بلی قادرین علی اَن نسوی بنانه
()
« ».
این نشانهای از نشانههای خداوند است ،این سرانگشت چگونه
خلق میشود؟ و انسان هنوز در رحم مادر میباشد؟ و چگونه
خداوند پس از مرگ دوباره آنرا برمیگرداند؟!
*
*
*
روانشناسی
اسلمی
روانشناسی اسلم
63
روانشناسی اسلمی
مان نمیگوییمن ن:ن نکهن نروانشناسین نعلمن نجدیدین ناست،ن نون ناز
خصوصیت ،قوانین ،هیجان ،خشم ،انگیزهها ،نیازها ،توان و ضعف
درونن نسخنن نمیگوید،ن نون نازن ناینن نبیخبرن نیان نخودن نران نبهن نبیخبری
زدهایم که در قرآن کریم ،خداوند از علمی به نام روانشناسی،
سخن به میان آورده است.
بیشتر اصطلحات روانشناسی و آشکارترین قوانین عمومی و
کلی آن به گونهای یا با شکل دیگری در قرآن کریم وارد گشته
است.
ازن نجملهن نابوابین نکهن ندرن نکتابین نتحتن نعنوانن ن«روانشناسی
اسلمی» -که به الگوهای بشری از آن تعبیر میشودن – نبحث
شده است ،انواع نفس میباشد ،و پروردگار ما [در قرآن] انواع
ماره ،زکی ّه را بیان کرده است و آیات
نفسن – نمطمئنه ،لوّامه ،ا ّ
بسیارین ننیزن ناینن ننمونههان نران نذکرن نمینمایند،ن نون نقرآنن نکریم
میفرماید :
ه* ارجعی الی
یا ایتها النفس المطمئن ُ
ه مرضیه فادخلی فی عبادی*
ربک راضی ً
1
(فجر )30-27 :
و ادخلی جنتی
«نفس مطمئنه آن است که پروردگار خویش را بشناسد ،و
بهن نسوین ناو،ن ناسماءن ننیکن ناو،ن نصفاتن نعالیه،ن نوعده،ن نوعید،
بهشت ،وحدانیت او اطمینان یافته و اطمینان یابد که معبود
به حقی جز او [خدا] نیست».
و نفس زکیه :یعنی از هر آلودگی ،عیب و از هر صفت پستی
پاک و به دور باشد نفس زکیه نفسی است که وظیفه خویش را
اداء نموده ،و هر آنچه به سود و فایده آن باشد بدون اجحاف و
طغیان و ظلم اخذ نماید ،خداوند میفرماید :
ه بغیر نفس لقد
قال أقتلت نفسا ً زکی ً
ت شیئا ً نُکْراً
(کهف )74 :
جئ َ
1
این انسان آسوده خاطر (که در پرتو خدا و پرستش الله ،آرامش به همرساندهای و هم اینکه با کولهباری از اندوخته طاعات و عبادات در اینجا
آرمیدهای * ،به سوی پروردگارت بازگرد .در حالی که تو خوشنودی ،و (خدا
هم) از تو خوشنود است * .به میان بندگانم در آیی * و به بهشت من داخل
شو.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
64
«آیان ننفسن نزکیهن ن(یان نکسی)ن نران نبهن نناحقن نکشتهاید،ن نعمل
ناپسندی انجام دادهاید».
و نیز میفرماید :
ومها* فألهمها فجوَرها
س و ما س ّ
و نف ٍ
َ
ّ
ن زلها* و َ
و تقویها* َ
ب
قدْ خا َ
م ْ
قدْ أفل ِح َ
من َر َّ
(شمس )10-7 :
سها
«سوگند به نفس آدامی و آنکه او را ساخته و پرداخته کرده
است * سپس راه گناه و تقوا را بدو الهام کرده است *
قسم به همه اینها کسی رستگار میشود که نفس خود را
پاکیزه دارد و بپیراید * و کسی ناکام و ناامید میگردد که
نفس خود را بپوشاند و پنهان دارد و به گناه بیالید».
پس نفس زکی ّه همانطور گویند :فلنی زکی میباشد ،یعنی
پاک بوده و کینه و حسد و ظلم نمیورزد ،و از حدود خود تجاوز
نمیکند،ن نبسیارن نبخشندهن نون ننیکوکارن نمیباشد،ن نصلحن نران ندوست
داشته ،و از دشمنی و ظلم بیزار است ،این نفس زکیه در آیات
فراوانی در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
و اما نفسی که خداوند آن را ستوده است نفسی است که
مه ایمانداران از آن بهرهمند میباشند ،که همان نفس لوّامه
عا ّ
میباشد ،قرآن درباره آن میفرماید :
ل اقسم بیوم
بالنفس اللوامه
القیمه*و ل اقسم
(قیامه )2-1 :
«سوگند به روز قیامت* و سوگند به نفس لوّامه».
چنین فردی [با داشتن نفس زکیّه] هر آنگاه سخن گوید آنرا
بررسی نماید ،و خود را بر آن محاسبه نماید که آیا گفتن این
سخن رواست؟! نه شاید غیبت و یا فتنهانگیزی و یا اینکه خداوند
را خشمگین نماید ،از ابوهریره از پیامبر روایت شده است که
پیامبر فرموده است « :هرگاه مرد سخنی گوید که بدی در آن
1
نبیند ،به وسیله آن سخن هفتاد پاییز (سال) از جهنم بدور باشد.
این نفس لوّامه نفسی است ،که خداوند بر آن ستایش نموده،
ون نمؤمنن نمیبایستن نبسیارن نسرزنشگرن نخودن نباشد،ن نون نهمیشهن ناز
خود سؤال نماید ،در دنیا سخت خود را محاسبه نماید تا اینکه روز
قیامتن نحسابشن نآسانن نباشد،ن نبرن نکمن نخودن نران نمحاسبهن ننمایدن نچه
1
-ترمذی ( )2314در روایتی از بخاری با لفظ ( )6112و مسلم ( .)2988
روانشناسی اسلم
65
برسدن به فراوان،ن خودن را برن نگاه،ن برن سخن،ن بر هرن نوع تجاوز
مادی و معنوی بر حقوق دیگران محاسبه نماید ،این نفس لوّامه
نمونة دیگری از انواع نفس است که در قرآن وارد گشته است ،و
نوع دیگری به نام نفس رشک ورز وجود دارد که قرآن آنرا ذکر
میکند و میفرماید .:
ویُردّونک ُم من
ودّ کثیر من أهل الکتب ل َ
ن عد انفسهم
بعد ایمنکم کُفارا ً حسدا ً ِ
م ْ
(بقره )109 :
«بسیارین نازن ناهلن نکتابن نازن نروین نرشکن نون نحسدین نکهن ندر
وجودشان ریشه دوانده است ،آرزو دارند اگر بشود شما را
از پذیرش ایمان بازگردانند».
و این نفسی است که از خداوند دور شده و از او بریده و در
شرکن نخفین نواقعن نشدهن ناستن نون نبهن نمردمن نرشکن نون نحسادت
میورزد.
و نفس دیگری به نام آثمه (عصیانگر) وجود دارد و به آنچه
خداوند تحریم نموده است مرتکب میگردد ،خداوند میفرماید :
ن یکسب اثما فانما یکسبه علی
م ْ
و َ
(نساء )111 :
نفسه
«هرن نآنکهن نگناهین نکسبن ننمایدن نبرن نضررن نخویشن نکسب
مینماید».
نفس نیز بسیار آمره به سوء میباشد خداوند میفرماید :
ن النفس لماره
و مآ أبریء نفسی ا ّ
()
بالسوء إل ما رحم ربّی
«نفسن نخویشن نران نتبرئهن ننمینمایمن نچونن ننفسن نجزن نآنچه
پروردگارم به آن رحمت نموده اماره به سوء میباشند».
و نفسهایی به نام ستمگر ،نیرنگباز ،سرکش و بخیل وجود
دارند .و چون فرد مؤمن قرآن را تلوت نماید ،و به اوصاف این
نمونههای نفس بشری برخورد نماید ،میبایست این سؤال مهم
را از خود بپرسد :که من از کدام نمونه را دارا میباشم؟ که آیا
دارای مطمئنه،ن زکیه ،لوّامه،ن حاسده،ن عصیانگر،ن اماره،ن ستمگر،
مکار ،سرکش و یا بخیل [میباشم] بابی از ابواب روانشناسی
هم این است که نمونه [نفس] بشری که در هر زمان و مکانی
تکرار میگردند برای شما شناخته و تعریف نماید.
66
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
حافظ محمدبن نصر مروزی در بخش قیام اللیل از أحنف بن
قیس ذکر نموده است « :که روزی [احنف بن قیس] نشسته بود
آیة
ه ذکر ک ُم أ َ
فل
لقد انزلنا الیکم کتبا ً فی ِ
(انبیاء )10 :
تعقلون
را بر او عرضه نمودم .به خود آمد و گفت :بر من لزم است
خود را در قرآن بیابم ،تا اینکه بدانم من کیستم و به کدام [نوع
نفس] شباهت دارم؟ و چون میدانست که قرآن تمام صفات
بشرین نون نطبقاتن نون نمراتبن نآنانن نران نذکرن نون نبیانن نکردهن ناست،
میخواسته است که خود را بیابد که او جزو کدام دسته و در
کدام مرتبه و درجه واقع است؟ قرآن را گشود و شروع به خواند
[قرآن]ن ننمودن نون نبهن نگروههایین نرسیدن ن[کهن نقرآنن ندرن نآیههاین نزیر
درباره اوصافشان میفرماید] :
کانوا قلیل ً من اللیل ما یهجعون* و
بالسحارهم یستغفرون
(ذاریات )17 :
«آنان اندکی و پاس از شب میخفتند * و در سحرگاهان در
خواست آمرزش میکردند».
ضراء و
ن یُنفقون فی السّراء و ال ّ
الذی َ
و
الکاظمین الغیظ و العافی َ
س َ
ن عن النا ِ
1
(آل عمران )134 :
ب المحسنین
الله یُح َ
ن من قبلهم
وءُ والدّار و الیما َ
الذین تب ّ
ن فی
ن هاج ر الیهم و ل یَجدو َ
م ْ
یحبّون َ
علی
ن َ
ه ِ
و َ
م ّ
صدورهم حاج ً
ُ
و یُؤثِر ُ
وتُوا َ
ما أ ُ
اَ
ن
م
و
ه
ص
خصا
م
ه
ب
ن
کا
لو
و
نفسهم
َ
َ
َ ْ
َ ً
ِ ِ ْ
ش َّ
ولئ ِ َ
ه َ
ح نَ ْ
یُوقَ ُ
مفلِحون
ک ُ
س ِ
ف ِ
م ال ْ ُ
ه ُ
فا ُ
2
(حشر )9 :
1
2
آن کسانی که در خوشی و ناخوشی در ثروتمندی و تنگدستی به احسان وبذل و بخشش دست مییازند ،و خشم خود را فرو میخورند ،و از مردم
گذشت میکنند ،و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد .
آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه [آئین اسلم] را آماده کردندو ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به
روانشناسی اسلم
67
سپس احنف [از قرائت] ایستاد و گفت :خداوندا نفس خود را
در اینجا نشناختم ،یعنی او این صفات را در درون خویش نیافت،
تا نفس خود را از زمرة آنان به حساب آورد ،سپس احنف راه
دیگری پیش گرفت و از روی قرآن سرگذشت گروهی را مرور
نمود که قرآن درباره آنان میفرماید :
ه
انهم اذا قیل لهم ل اله ال ّ الل ُ
(صافات )35:
یَستکبِرون
«وقتی به آنان گفته میشد؛ جز خدا معبودی نیست،
بزرگی مینمودند و استکبار مینمودند».
و اصنف در طول قرآن به دستهای رسید که قرآن درباره آنان
میفرمود :
ما سلککم فی سقر* قالوا ل َم ن ُ
ک من
و ل َم ن ُ
ک ُ
مسکین* و
فطْ ِ
م ال ِ
ع ُ
المصلین * َ
ب
کن ّ ا نخوض مع الخائضین* و کن ّ ا نک َ ِ
ذّ ُ
قین* فما
ن*
حت ّ ی أتن َ ا الْی َ ِ
بیوم ِ ال ِ
َ
دّی ِ
تنفصهم َ
(مدثر )48-42 :
ن
ش ِ
ه ال ِ
فعی َ
شفع ُ
«چه چیزی شما را به دوزخ کشانده است ،و بدان انداخته
است؟ن ن*ن نمیگویندن ندرن نزمرةن ننمازگزارانن ننبودیمن نون نبه
مستمندان ن ننخوراک ن نننمیدادهایم ن نن* ن ننو ن ننما ن ننپیوسته ن ننبا
باطلگرایانن نفرون نمیرفتهایمن ن*ن نون نروزن نسزان نون نجزاین نرا
تکذیب و دروغ میدانستهایم * تا مرگ به سراغمان آمد *
دیگر شفاعت و میانجی شفاعتکنندگان و میانجیگران به
آنان سودی نمیبخشد».
احنف ایستاد و گفت :خدایا از اینها به تو پناه میجویم و طلب
پاکی مینمایم .همواره صفحات قرآن را ورق میزد و در پی این
بود که او در زمره کدام طبقه قرار گرفته است تا اینکه به این
آیه رسید :
پیش آنان مهاجرت کردهاند ،و در درون احساسی و رغبت نیازی نمیکنند ،به
چیزهایی که به مهاجران داده شده است ،و ایشان را بر خود ترجیح میدهند،
هر چند که خود سخت نیازمند باشند ،کسانی که از بخل نفس خود را نگه
میدارند ،قطعا ً رستگارند.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
68
ملً
آخرون اعترفوا بذنوبهم َ
خلَطُوا َ
ع َ
ب
صالِحا ً ؤا َ
ی الل ُه أ ْ
ن یتو َ
خ َر َ
سیِّئَا ً عس َ
علیهم ا ِ َّ
(توبه )102 :
م
ن الل ِ
ه غفوٌر رحی ً
«دیگری هم هستند که به گناهانخود اعتراف میکنند ،و کار
خوبی را با کار بدی میآمیزند ،امید است که خداوند توبة
آنانن نران نبپذیردن نبیگمانن نخداوندن نداراین نمغفرتن نفراوانن نو
رحمت بیکران است».
و احنف در پایان گفت :من در زمره این دسته میباشم.
دوروئی
و
منفیبافی
در
روانشناسی
ناامیدی،
اسلمی
روانشناسی اسلمی علم ریشهدار بزرگی است ،دارای روابط،
قواعد و قوانین ثابتی است ،که درباره آن روان و نفس سخن
میگویند و شما خود دارای روان و نفسی میباشید که در کنار تو
[و با تو] است همان ذات شما که از بین نرود و تعالی مییابد ،و
نیزن ندچارن نتباهین نگردد،ن نروانشناسین ناسلمی،ن نیعنین نواقعیتهای
روان ،که از کتاب خداوند و سنت رسول او برگرفته شده است.
انسان چون با خدا اتصال یابد ،حقیقت ذات و فطرت خویش
ران نشناختهن ناست،ن نهرگاهن نازن نخداوندن نمنقطعن نگردد،ن نبهن نآنچهن نکه
روانشناسانن نبهن نآنن نپریشانیهاین ندرونین نگویند،ن ندچارن نگردد،
کتابهای روانشناسی اضطرابات درونی را در ردیف ناامیدی به
حساب میآورند ،و خداوند هم میفرماید :
و لَئ ْن أذَ ْ
قن َ ا النْس َن من ّ ا رحم ًه ثم
س کَفوَر
نََز ْ
عنها ِ
ه إن َّ ُ
من ْ ُ
ه لیَئو ٌ
(هود )9 :
«و اگر از سوی خود به انسان نعمتی چشاندیم ،سپس آنرا
از او بگیریم و بستانیم ،بسیار ناامید و ناسپاس میشود».
و همچنین خداوند در قرآن کریم درباره ناامیدی میفرماید :
و اذا أنعمنا علی النسن أعرض و نئا
سه ال َّ
شُّرکان یئوساً ( 1اسراء
بجانب ِ
م َّ ْ
ه و اذا َ
)83 :
1
-سوره اسراء ،آیه 83
روانشناسی اسلم
69
«هنگامیکه به انسان نعمت میبخشیم مغرور و ؟؟؟ گردد،
و از عبادت روگردان میگردد ،و هنگامیکه بیماری و بدی
وی را فراگیرد بسیار ناامید میشود».
یأس و ناامیدی اضطراب درونی است ،که سبب [ایجاد] آن
انقطاع از خداوند است ،زیرا عدم ایمان به او و انقطاع از خداوند
به این اضطراب منجر میگردد ،و از مستلزماتن عدم ایمان و
عدم اتصال به خداوند میباشد ،ولیکن مؤمن ،امیدواری ،و اعتماد
به آنچه نزد خداوند است ،بر او غلبه مینماید ،و گفته شده است
هرگاه خواستی که نیرومندترین مردم باشید پس بر خدایی توکل
کنید ،و هرگاه خواستی که بینیازترین مردم باشید ،به آنچه در
دست خداوند است نسبت به آنچه خود مالک آن میباشید بیشتر
تکیه و اعتماد کنید ،و چون خواستی که گرامیترین مردم باشید
تقوای خداوند را رعایت کنید.
روانشناسانن نمسلمانن ننفاقن نران ناضطرابن ندرونین نبهن نشمار
میآورندن نکهن نمعلولن نشرکن نمیباشد،ن نهرگاهن نانسانن نبهن نخداوند
شرک بورزد ،و با خداوند معبودهایی را باور نماید که امر و نفع و
ضررن نوین ندرن ندستن نآنانن نباشد،ن ناینن نخطاین ناعتقادین نمستلزم
اضطراب درونی [نفاق] میگردد.
خداوند در آیه زیر مورد نفاق و دو روئی میفرماید :
ن یقول امن ّ ا بالله و
م ْ
و من النّاس َ
بِالیوم الخر و ماهم بمؤمنین* یُخدعون
الله و الذین آمنوا و ما یخدعون اِلّ
(بقره )9-8 :
انفسهم و ما یشعرون
پسن ننفاقن نجلوةن نبیمارین نون ناضطرابن ندرونین ناست،ن نکهن نسبب
[ایجاد] آن شرک میباشد .ناکامی انسان زمانی است که انسان
آمالهای خود را با غیر خداوند پیوند داده ،سپس آنکه او آمالش
را بر وی معلق ساخته است ،او را مخذول نموده ،و هدف او را
متحقق نسازد ،و به حالت درونی دردناک شدیدی دچار میگردد،
کهن نهمانن نناکامین نون نسرشکستگین ناست،ن نخداوندن نسبحانن ننیز
میفرماید :
َ
و لقد أوحی الی َ
ن
ن ِ
م ْ
ی ال ّذی َ
ک و إل َ
جتَطَ َّ
مل ُ َ
قبْل ِ َ
َ
ن أ ْ
ک و
ن َ
ت لَی َ ْ
شَرک ْ َ
ک لَئ ِ ْ
ع َ
ون َّ
(زمر )65 :
ن الخاسرین
نم َ
لَتک ُ
70
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
«و به شما [ای محمد] و پیامبران پیش از تو وحی گردیده
است که اگر شرک بورزید عمل و کردارت از بین رفته و
نابود میگردد و در زمره زیانباران قرار خواهد گرفت».
و به عبارت دیگر؛ ناکامی یعنی اینکه چیزی را بزرگ پنداری ،و
بر وی روی آوری و به خاطر آن جوانی و پیری خود را تباه سازی،
سپس بعد از گذشت زمان آشکار گردد ،که او چیزی نبوده ،و
شما را به سعادت نخواهد رساند.
از انواع اضطراب درونی ناشی از ضعف ایمان و ضعف اتصال
با خداوند چیزی است که زد و خورد همیشگی نام دارد ،و چون
کشمکش دوام یابد به بیمبالتی و افسردگی تبدیل میگردد ،که
یکی از بیماریهای شایع امروزی است ،کشمکش میان حق و
باطل ،دنیا و آخرت ،میان عقل و هوس ،با ضعف ایمان انسان
قربانی و طعمه این کشمکش میگردد ،و خداوند میفرماید :
ء و ل إلی
مذبذبین بین ذلک ل إلی هؤل ِ
سبیلً
ن یضلل الله فلن تجدَله َ
م ْ
هؤلء و َ
1
(نساء )143 :
«در این میان سرگشته و مرتدند( ،گاهی خود را در صف
ایمانداران و گاهی هم در صف مشرکان جای میدهند) و نه
با اینان و نه با آنان هستند ،و هر که را خداوند سرگشته و
گمراه کند ،راهی را برای او نخواهی یافت».
افسردگین – نبیماری امروزهن – نکسانی که در کلینیکهای روانی
درن نجامعههاین ندورن نازن نمعنویاتن نون نخداوندن نتحتن نمعالجهن نقرار
میگیرند ،پنجاه و پنج درصد میباشند ،و برخی روانشناسان نیز
نزد شاگردان خود معالجه میگردند ،و علت – افسردگی -بیماری
عصر – اینکه آنان زیرا دارای فطرت سالم بوده ،و چون منحرف
گشتهاند فطرتشان آنان را عذاب داده و افسرده گشتهاند و این
چیزی است که دانشمندان آنرا به احساس گناه و عقده کمبود و
یا افسردگی نام نهادهاند ،و خداوند میفرماید :
ن ذکری فا ِ َّ
عی َ
ه
ض َ
م ِ
ع ْ
م ْ
و َ
ش ً
ه َ
ن لَ ُ
ن اَعر َ
(طه )124 :
ضنْکا
َ
1
هر کس از ذکر و دین من [خدا] اعراض نماید ،زندگی پررنج و فشاری درپیش دارد.
روانشناسی اسلم
71
و چون به خداوند ایمان داشته باشیم در تندرستی و سلمت درونی
و با درون خشنود ،آرام ،امیدوار و متعال خواهیم زیست ،این صفات
عالی و برجسته از میوهها و نتایج ایمان میباشد.
تأثیر شادی و اندوه بر درون و روان
ض و ل
مصیب َ ٍ
ب ِ
ما اَصا َ
م ْ
ن ُ
ه فی الر ِ
فی أنفسکم إل ّ فی کتاب من قبل أن
تَبَْرأها ا ِ َّ
ن ذل ِ َ
ی الل ِه یَسیٌر* لِکَیْل
ک َ
عل َ
علی ما فاتَک ُ م َو ل ت َ ْ
حوا بِما
وا َ
فَر ُ
تأ َ
س ْ
1
ب ک ُ َّ
ح ُّ
ل َ
ر ()
ه ل یُ ِ
ل ُ
و الل ُ
اتیک ُ ُ
فخ ُ
مختا ٍ
م َ
و ٍ
آنچه در آیههای 22و 23سوره حدید نظرها را به سوی خود فرا
خواند ،خداوند درباره سرور و اندوه میفرماید :
اینکهن ناینن ندون نآیهن نفوقن نمخصوصا ًن آیهن ندومن ناشارهن نمینمایدن نبه
اینکه انسان هر گاه اندوه و یا سرور وی افزون گردد قلب وی
مل آنرا نداشته ،و آنچه که اندوه و شادی وی را در حد معمول
تح ّ
سالم نگه میدارد اینکه امور را از جانب خداوند بداند ،و هرگاه
از توحید خداوند بهرهمند باشد ،فشار مشکلت و شادیها نیز بر
وی سبک و کاسته گردد ،چه بسا شادیها نیز همچون اندوهها
آسیب روانی داشته باشند ،چه بسیار بینوایانی بودهاند که چون
به ثروت انبوهی نایل گشتهاند ،سکته نمودهاند زیرا تحمل آنرا
نداشتهاند،ن نون نخداوندن ننیزن نمیفرمایدن ن(تان نبهن نآنچهن نکهن نازن ندست
دادهاید ،تأسی و اندوه نخورید ،و به آنچه که به شما ارزانی شده
است ،مسرور نگردید) یعنی اگر موحد باشی و طوری به امور
نگاه کنی که از جانب خداوند است ،فشار اندوه و شدت شادی
بر قلبت سبک و کاهش مییابد ،از عبدا ...بن مسعود از پیامبر
روایت گردیده است ،که پیامبر فرمود « :غصه و اندوهی هرگز به
سوی کسی نمیآید که بگوید :خدایا من بندة تو ،پسر بنده تو،
پسرن نکنیزن نتو،ن ندرن ناختیارن نتون نمیباشم،ن نحکمن نتون ندربارهامن نسپری
1
هیچ رخدادی در زمین به وقوع نمیپیوندد ،یا به شما دست نمیدهد ،مگراینکه پیش از آفرینش زمین و خود شما ،در کتاب بزرگ و مهمی (به نام لوح
محفوظ ،ثبت و ضبط) بوده است ،و این کار برای خدا ساده و آسان است *
این بدان خاطر است که شما نه بر از دست دادن چیزی غم بخورید که از
دستتان بدر رفته است ،و نه شادمان بشوید بر آنچه خدا به دستتان رسانده
است ،خداوند هیچ مبتکر و فخرفروشی را دوست نمیدارد.
72
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
گردیده ،قضای تو دربارهام عدل است ،با هر اسمی که خود را به
آن نام نهاده و یا هرکدام از بندگانت فرا دادهاید ،و یا در کتابت
انزال نمودهای و یا در علم غیب نزد خود آن را به خود مختص
نمودهای ،از تو میخواهم ،اینکه قرآن را بهار دل و نور سینهام و
مایه زدودناند و راندن غصهام قرار دهی ،مگر اینکه خداوند غصه
و اندوه وی از بین برده و به جای آن شادی بنشاند .ابن مسعود
گفت؛ن نگفتهن نشدن ن:ن ناین نرسولن نخدان نچران نآنران نفران ننگیریم؟ن نپیامبر
1
فرمود :آری لزم است هر کس آنرا شنیده باشد فرا گیرد».
و روایت شده که پیامبر(ص) فرموده است « :هر کس خداوند
وی را نعمتی ارزانی دهد ،بیشتر خدایی را سپاس نماید ،و هر
کس گناهان وی افزودن گردد استغفار نماید ،و هر کس روزی او
2
کند و کاهش گردد بیشتر «ل حو َ
ل و ل قوه إل ّ بالله» بگوید».
و ابن عباس میگوید – و این سخن درستی است – کسی از ما
نیست مگر اینکه اندوهگین و یا شاد میشود ،ولیکن هر که به
مصیبت دچار آید ،آنرا به صبر بدل کند ،و هر که به نیکی و خیر
3
نایل آید ،آنرا به شکر بدل نماید.
و از تعجبآورترین آمارها این که در جنگ جهانی دوم 2 ،میلیون
نفرن نازن نرعایان نون نتابعانن نکشورهاین نغربین نبهن نسببن نفشارن نسخت
درونین نمردهاندن ندرن نحالیکهن ندرن نمیدانن ننبردن 3نمیلیونن ننفرن نمرده
بودند ،فشار درونی بدون توحید و ایمان اثر خطرناک و زیانباری
بر انسان میگذارد ،لذا قرآن میفرماید :
ض و ل
ب ِ
م ِ
صیب َ ٍ
ما اَصا َ
ع ْ
ن ُ
ه فی الر ِ
ن
فی انفسکم اِل ّ فی کِتب من قبل أ ْ
تَبْرأَها إ َّ
ن ذل َ
علی الله یسیر (حدیدننن ننن:
ک َ
)22
پسن هرن کسن دنیا را شناختن برای خوشین و شادی آنن شاد
نگردد و بر مشکلت هم اندوهگین نگردد ،چون خداوند آن را دار
آزمایشن ساخته ،و قیامتن را هم دار عاقبت ،پسن خداوندن بلی
دنیایین نران نسببن نعطاین نآخرتن نون نعطاین نآخرتن نران نبهن نجاین نبلی
1
2
3
احمد ( )3712و أبویعلی ( )5297و (ابن حبان ( )972و حاکم ( )1/509ومجمعالزوائد ( .)10/186
طبرانی در معجم الصغیر ( )965از ابوهریره تخریج نموده است. -بیهقی در بخش ایمان ( )9771از مکرمه از ابن عباس نقل نموده است.
روانشناسی اسلم
73
دنیایی قرار داده است ،او میگیرد تا ببخشد و ابتل نمینماید تا
پاداش دهد.
رنگ سبز
در آیات متعددی در قرآن کریم از رنگ سبز سخن به میان
آمده است .از جمله در سوره رحمن میفرماید :
عب ْ َ
علی َر ْ
ی
ف ُ
ض ٍر َو َ
ن َ
خ ْ
فَر ٍ
متکَئی َ
ُ
ر ٍّ
ق ِ
(رحمن )76 :
ن
ِ
حسا ٍ
«بهشتیانن نبرن نبالشهاین ننگارینن نگرانبهاین نسبزن نرنگن نتکیه
میکنند ،و بر فرشهای منقش بینظیر بسیار زیبا میلمند».
و در آیه دیگری هم میفرماید :
و
س ٌ
هم ثیا ُ
خض ٌر و إ ْ
ب ُ
ُ علِی َ ُ
ستَبَْرقٌ َ
سند ُ ٍ
ُ
م
ض ٍه و
ن ِ
ف ّ
و َر ِ
ُ
ه ْم َرب ّ ُ
سق ُ
َ
م ْ
ه ْ
حل ّوا أسا ِ
ً
َ
ً
َ
(انسان )21 :
ورا
شرابا طه ُ
«بر تن ایشان ،لباسهای ابریشم نازک سبز و دیبای ضخیم
است،ن نون نبان ندستبندهان نون نالنگوهاین نسیمین،ن نزیبن نون نزینت
شدهاند ،و پروردگارشان به ایشان شراب و نوشیدنی پاک
مینوشاند».
و درن آیهن 31نسورهن کهفن در وصف رنگن سبزن لباس بهشتیان
میفرماید :
ن تحتِهم
اولئک
ن تجری ِ
م ْ
لهم جن ّت عد ٍ
َ
ّ
و
ن ذَ َ
وَر ِ
ن فیها ِ
و َ
النهار ی ُ َ
م ْ
م ْ
ه ٍ
ب َ
حل ْ
ن أسا ِ
خضرا ً
و َن ثِیابا ً
م ْن
و
ُ
ِ
سندُ
ُ
یَلْبَس ُ
س َ
ٍ
م
متکَئین فیها َ
علی الرائ ِ
ک نِ ْ
اِ ْ
ع َ
ق ُ
ستَبَْر ٍ
ً 1
(کهف )31 :
مْرتفقا
و َ
الثَّوا ُ
سن َ ْ
ح ُ
ت ُ
ب َ
روانشناسان در ارتباط با رابطه انسان و رنگها چه میگویند :
گفتهاند :تأثیر رنگ بر انسان بسیار عمیق و ژرف میباشد ،بلکه
چه بسا رنگ در اقدام و یا خودداری کردن ما مؤثر باشد ،و چه
بسا احساس سردی و یا گرمی و یا شادی و افسردگی نمودهایم
1
آنان کسانیند که بهشت جاویدان از آن ایشان است ،بهشتی که در زیر آنجویبارها روان است ،با دستبندهای طل نآراسته میشوند ،و جامههای سبز
حریر نازک و ضخیم میپوشند ،در حالیکه بر تختها و مبلمانها تکیه زدهاند ،چه
پاداش خوبی است! و چه منزل و مقّر زیبائی است! ...
74
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
و رنگ در آن تأثیر به سزائی داشته است ،و چه بسیار رنگ در
شخصیت انسان و نگاه وی به زندگی اثربخش باشد.
دانشمندان میگویند :رنگ زرد با طول موج آن نشاط را در
دستگاه عصبی برمیانگیزاند ،پس هر گاه خواستید که در راههای
عمومی اعلمیه پر همهمهای را اعلن نمائید رنگ زرد از لحاظ
موجن نطولنیترینن نموجن نران ندرن نمیانن نرنگهان نداراستن نون ندستگاه
عصبی را تحریک و شاد نموده و بیشترین تأثیر را بر روی آن
ببینید ،میگذارد .رنگ ارغوانی به آرامش فرا میخواند ،و رنگ
آبی به گشایش ،قرمز و مشتقات آن به سکون فرا میخواند،
ولیکن رنگی که در درون بشری شادی و سرور برانگیزاند رنگ و
انگیزههاین فرحن ند ر نآن نشو ر نبزندن نرنگن نسبزن میباشد،ن نبه نهمین
علتن نخداوندن نگیاهن نران نسبزرنگن ننمودهن ناست،ن ناینن نساختهای
سبزرنگ در زمین در درون (انسان) شادی میآفرینند.
بدین علت لباس جّراحان از رنگ سبز انتخاب شده استن –
زیرا مریض که بر بستر بیماری است و عمل جراحی وی اجرا
میگرددن – نبان ندیدنن نرنگن نسبزن نلباسن ناحساسن نشادین نون نآرامش
1
مینماید.
و آنچه [در اینجا] قابل توجه است اینکه خداوند اهل بهشت و
نعمتهای بهشت را ذکر نموده و در این آیات رنگ سبز را نیز
ذکر نموده است.
رابطه خشم با تندرستی
هیجانات و انفعالت شدید – با ابزار گوناگون – به شتاب تپش
قلب و تنفس و بال رفتن فشار خون منجر میگردد ،صورت سرخ
گشته و شاهرگها ورم مینماید فرد خشمگین نبض قلبش به صد
ون نشصتن ننبضن ن[درن ندقیقه]ن نرسیدهن نون نبان نبال نرفتنن نفشار،ن نخطر
خونریزی مغزی ،ترمبوس مغزی [فلج مغزی] و یا لختگی خون
در قلب و یا به کوری ناگهانی میانجامد.
دانشمندانن نمیگویندن ن:ن نبیشترن نحالتن نقندن نخونن نبعدن نازن نهیجان
شدید به وجود میآید چون انسان هنگامی که عصبانی میگردد،
غده مخاطین – نملکة غدههان – ندستور و طلب چربی نموده و به
کبد امر نموده ،تا مقدار فراوانی قند به وی برساند آن هم مقدار
زیادی قند عرضه میدارد ،و نهایتا ً در خون قند افزایش یافته ،به
1
-
روانشناسی اسلم
75
همین سبب است که دانشمندان گفتهاند :قند خون غالبا ً پس از
انفعال بسیار شدید ایجاد میگردد.
دیگر اینکه عصبانیت شدید به بال رفتن چربی خون و به سفت
شدن رگها و به بیماریهای قلبی میانجامد.
ون نانفعالتن نون نهیجانهاین نشدیدن نمانعن نحرکتن نرودههان نمیگردد،
فردین نکهن نازن نلحاظن نذهنین نعصبین نباشدن نبان نبیتحرکین نمزمنن نو
همیشگین ندرگیرن است،ن نبیتحرکین نمزمنن نیزن سببن نپوسیدگین نو
پوکی و در پایان به سرطانهای روده منجر میگردد.
اما بزرگترین خطر انفعالت شدید ،دستگاه مصونیت در انسان
را تضعیف مینمود ،و با ضعف دستگاه مصونیت میکروبها و
باکتریهای بیماریزا نیز فعال میگردند ،زیرا دستگاه مصونیت از
امراض میکروبی و سرطانی جلوگیری به عمل میآورد.
نودن نون ننهن ندرصدن نازن نبیمارانن نمبتل ننبهن نایدزن نداراین نسرطان
میباشند ،چون دستگاه مصونیت فعالیت خود را از دست داده و
سلولهاین ن[سرطانی]ن ننیزن نرشدن نبیپایانن نخودن نران نبهن نانجام
رساندهاند.
لذا بردباری مهمترین و برترین اخلق میباشد ،و پیامبر(ص) از
عصبانیتن نهی نمودهن است،ن از ابوهریره روایتن شده استن که
مردی نزد پیامبر آمد و به پیامبر گفت مرا توصیه و پند دهید،
پیامبر فرمود « :خشمگین مشوید» چند بار خواسته خود را تکرار
1
کرد ،باز پیامبر فرمود :خشمگین مشوید.
خلق بسیار عالی و برتری است ،و توحید بر
حلم و بردباری ُ
بردباری و علم کمک شایانی مینماید ،چون اگر بر این باور باشید
کهن نتمامن نامورن ندرن نسلطهن نقدرتن نخداوندن ناستن – نون نتمامن نافعال
خداوند از روی حکمت بوده ،و هر آنچه خداوند اراده نماید انجام
پذیرد و هر چیزی انجام پذیرفته باشد خداوند خواسته است ،و
اراده وی منوط به حکمت مطلق و حکمت مطلق نیز مربوط به
خیر مطلق است ،و هر آنچه خداوند بخواهد به وجود آید و هر
آنچه خداوند نخواهد به وقوع نپیونددن – نپس با این توحید و یاور
سبب آرامش و سلمتی خود را فراهم نمودهاید.
توحید راحتی ،آرامش ،اعتماد ،پیشگیری و تندرستی است.
و خداوند میفرماید :
1
-بخاری ( .)5765
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
76
َ
و
ذی ُ
وال ّ ِ
الذی خلقنی فهو ی َ ْ
ه َ
ن* َ
هدی ِ
ت َ
و
من َ ی َو یس ِ
بُطْ ِ
ر ْ
ض ُ
ف ُ
ن* و اِذا َ
ع ُ
ه َ
م ِ
قی ِ
َ
میتُنی ث ُ َّ
یَ ْ
والّذی
حیی
ش ِ
وال ّذی ی ُ ِ
م یَ ْ
ن* َ
ن* َ
ِ
فی ِ
1
َ
ن
ن یغ ِ
م ال ِ
ع ا ْ
م ُ
و َ
أط َ
فرل ی خطبئت ی ی َ ْ
دّی ِ
(شعرا )82-78 :
همچنانکه خداوند ذکر کرده است ،ابراهیم نگفته است ،و مرا
بیمارن نمودهن نو نشفایمن میدهد.ن ندرن نآیهن [مذکور]ن بیمارین نبهن انسان
نسبتن ندادهن نشدهن ناستن نون نانسانن نبهن نعلتن نضعفن نتوحیدن ندچار
اضطراب و افسردگی میگردد ،و اسباب کینه و خشم او از شرک
سرچشمه میگیرد.
*
1
*
*
ن ن(پروردگارجهانیانی)ن نکهن نمران نآفریدهن ناست،ن نهمون نمران نهدایتن نون نراهنماییمینماید * آن کسی است که او مرا میخوراند و مینوشاند * و هنگامیکه
بیمار شوم او است که مرا شفا میدهد * و آن کسی است که مرا میمیراند
و سپس مرا زنده میگرداند * و آن کسی است که امیدوارم در روز جزا
گناهم را بیامرزد.
خواب
78
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خواب صبحگاهی (زودهنگام)
آنکهن نبهن نمطالعهن نکلمن نخداوندن نون نسنتن ننبوین نران نمیپردازد،ن ناز
خللن نآیاتن نون ناحادیثن نمتعددین ناستنباطن نمینماید،ن نکهن نخداوندن نو
رسولن ناون نهموارهن نبهن نزودن نخوابیدنن نون نزودن نبیدارن نشدنن نترغیب
مینمایند ،و قرآن نیز میفرماید :
سباتاً
و َ
جعلنا نو مکم ُ
َ
(نبأ )9 :
و [آیا] خوابتان را مایة آرامش و آسایشتان نکردهایم؟ و در
جایی دیگر میفرماید :
ن الفجر کان
ن قرآ َ
ن الفجر ا ِ ّ
و قرءآ َ
مشهوداً
(اسراء )78 :
و نماز صبح را بخوان ،بیگمان نماز صبح بازدید میگردد.
و از پیامبر روایت شده است که فرمود :پروردگارا صبحگاهان
1
را برای امتم مبارک گردان.
از عایشه روایت شده است که پیامبر فرمود :دو رکعت نماز
2
صبح از دنیا و مافیها بهتر است.
از عبدالله بن مسعود نقل است که ،فرمود :پیامبر ما را از
شبنشینی بعد از نماز عشاء بازداشت ،ولیکن بیداری و نشستن
جهتن نطلبن نعلمن نجایزن ناست،ن نون نبخارین ندرن نصحیحن نخود،ن ن-ن نباب
شبنشینی در طلب علمن – ناحادیثی را در این زمینه ذکر نموده
است ، 3اما بیدار ماندن در شب در غیر طلب علم ،جزو سنت
نبوی شریف نیست ،و نباید بعد از نماز عشاء جز برای طلب علم
اجتماع نمود ،گویا اینکه پیامبر از ما خواسته است که زود بخوابیم
و زود هم از خواب برخیزیم ،و خداوند نیز میفرماید « :و قرآن
الفجر» و در برخی تفاسیر در تفسیر این آیه به معنی تلوت قرآن
در نماز صبح معنی شده است.
دانشمندان اظهار میدارند که بیشترین مقدار گاز اوزون در
هنگام طلوع فجر میباشد و این مقدار تا هنگام طلوع خورشید
تدریجا ًن به نابودی و اتمام میگراید ،و این گاز تأثیر بسزایی بر
1
2
3
ترمذی ( )1212و ابوداود ( )2606و ابن ماجه ( )2236از صخر عامدی. مسلم ( ،)725ترمذی ( ،)416نسائی در سنن کبری ( ) 1452و احمد (.)26330
-ابن ماجه ( )703روایت نموده است.
خواب
79
دستگاه عصبی داشته و نیز سبب نشاط عمل فکری و عضلنی
میگردد ،و این واقعیت روشن و آشکاری است هر آنکه بعد از
طلوعن نخورشیدن ندرن نبسترن نخویشن نبماندن ندرن نطولن نروزن ناحساس
خستگی و کمبود انرژی مینماید.
مطلبن ندیگر،ن نمقدارن ناشعهن نماوراءن نبنفشن نهنگامن نطلوعن نآفتاب
نسبتن نبهن نسایرن ناوقاتن ندیگرن نبیشترن ناست.ن نون ناینن ناشعهن نماوراء
بنفش پوست را بر ساختن ویتامین (د) وادار مینماید ،و ویتامین
(د) خود به ایجاد کلسیم در استخوانها کمک مینماید ،بیگمان
خوابیدن تا بعد از طلوع خورشید باعث پوکی استخوان و ضعف
استخوانبندی میگردد
سوم :زود بیدار شدن مانع خواب طولنی [متوالی] میگردد،
چون هشت ساعت خواب پیاپی رشد جسم و تعداد نبضات قلب
ران نبهن نکمترینن نحدن نرساندهن نون نخونن نبهن نکندین ندرن نرگهان نجریان
مییابد،ن نون ندرن ناینن نهنگامن نموادن نچربین ندرن ندیوارهن نرگهان نرسوب
مینماید،ن نون نهمچنینن نسببن نتنگین نرگهان نون نسینهن ندردن نمیگردد،ن نو
بیداری تا هنگام نماز فجر مانع خواب طولنی میگردد ،پس اگر
ممکن باشد [و میبایست چنین باشد] که خواب در دو نوبتن –
قبل از نماز صبح و بعد از طلوع آفتاب – انجام گیرد.
دگرن ننکتهن ناینکه،ن ندرن نجسمن نمادهاین نبهن ننامن نکورتیزولن نیافت
میشودن نکهن نانرژین نران ندرن نجسمن نون نمقدارن نقندن نخونن نران نافزایش
میدهد ،و این ماده هنگام فجر به بالترین درجه خود میرسد ،و
علوه بر اینها توان کلیه ،دستگاهها و اندامهای انسان را افزایش
میدهد ،و مقدار آن در هنگام فجر به بیست درجه میرسد و
سپس به هفت درجه تقلیل مییابد.
مطالبن مذکورن بیانگرن اینن استن کهن ناینن نکتابن کریمن ون سنت
نبوی شریف از جانب خداوند واحد میباشد.
خواب شبانگاهی از نشانهها و آیات خداوند است.
دانشمندانن نمیگویندن ن:ن نخوابن نبزرگترینن ننعمتین ناستن – ننکه
خداوندن نجهتن نآمادهن نساختنن ننیروین نجسمانین نکهن نخستگین نآنرا
فرسوده ساخته است – بر ما ارزانی داشته است ،و خداوند آنرا
از نشانههای عظمت خویش ذکر نموده است ،و میفرماید :
80
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
و
ن ایت ِ ِ
َ و ِ
م ْ
مک ُ ْ
منا ُ
ه َ
م بِالّلیل َو النَّها ِر َ
ه إ َّ
ن فی ذل ِ َ
ن َ
ت
ف ْ
ک لی ٍ
ضل ِ ِ
ابتِغاؤک ُ م ِ
م ْ
(روم )23 :
عون
م ُ
یِقوم ٍ ی َ ْ
س َ
«و از نشانههای خداوند خواب شما در شب و روز است و
تلش و کوششتان برای بهرهمندی از فضل خدا ،قطعا ًن در
این [امور] دلئلی است برای کسانی که گوش شنوا داشته
باشند».
جدیدترین تحقیقات دربارة خواب میگوید :هر گاه انسان بیدار
شود ،و کار را آغاز کند مادهای یا مقدار کمی مواد شیمیایی در
خون او ترشح میکند ،و هر آنچه زمان بگذرد این مقدار بالتر
رود و چون به مرور زمان و با فعالیت به حد معینی رسید ،پیامی
به سوی مغز رساند ،و مغز هم به نوبة خود پیام را به مراکز
خواب در مولکولهای عصبی رسانده ،یا اینکه مولکولهای عصبی
ازن نهمن ندورن نشوندن نون نمادهن نروانن نقطعن نگرددن نون ناینن نهمانن نخواب
[موصوف] است و یا اینکه رگهای عصبی به هم نزدیک شوند و
ماده جاری عصبی جریان یابد ،لذا ابزار خواب مادهای شیمیایی،
یا مجموعه موادی است که در آغاز روز به مقدار ناچیزی ترشح
مینماید و هر اندازه وقت بگذرد مقدار این ماده افزایش یابد ،تا
اینکهن نبهن نمیزانن نمشخصین نبرسد،ن نجسمن نازن نطریقن نعصبن نبرای
نزدیکی حالت خواب به مغز پیام میفرستد ،به طوری که مغز به
مراکز خواب دستور کار و عمل میدهد و مولکولهای عصب از
یکدیگرن نفاصلهن نمیگیرندن نون نخوابن نبهن نوجودن نمیآید،ن ناینن نتدبیر
کیست؟ تنظیم کیست؟ آفریده کیست؟ ابداع کیست؟ زندگی ما
بدون خواب چگونه میبود؟ چنانچه انسان دو شب پیاپی بیدار
باشد،ن نساختارشن نمختلن نمیگردد،ن نون نتعادلن نخودن نران نازن ندست
میدهد ،پس اگر از خواب تحریم شود چگونه خواهد بود؟
و خداوند میفرماید :
و
ن ایت ِ ِ
َ و ِ
م ْ
مک ُ ْ
منا ُ
ه َ
م بِالّلیل َو النَّها ِر َ
ه إ َّ
ن فی ذل ِ َ
ن َ
ت
ف ْ
ک لی ٍ
ضل ِ ِ
ابتِغاؤک ُ م ِ
م ْ
(روم )23 :
عون
م ُ
یِقوم ٍ ی َ ْ
س َ
در کالبد مراکزی جهت خواب سبک و مراکزی نیز برای خواب
عمیقن نوجودن ندارد،ن نشمان نهشتن نساعتن نبرن نروین نرختخوابن ندراز
میکشید ،یک یا دو ساعت از آن خواب عمیق مینمائید ،و بقیه
خواب
81
ساعتها خواب سبکن مینمایید،ن یعنی شمان به گونهاین ازن آنچه
پیرامونتان میگذرد – چه کسی سخن میگوید ،وارد میشود و یا
درب را میزندن – اطلع دارید ،ولی در خواب عمیق هیچکدام از
موارد مذکور را احساس نمیکنید ،پس چه کسی در جسم شما
مرکزی را برای خواب عمیق و خواب سبک و مرکزی را برای
بیداری قرار داده است؟
کودکن نساعاتن نفراوانین ندرن نطولن نبیستن نون نچهارن نساعت
میخوابد تا اینکه جسم وی رشد نماید ،کودکی که عمر وی به
سنن نپنجن نسالگین نبرسدن ندوازدهن نساعتن نمیخوابد،ن نون ننوجوانن ننه
ساعت میخوابد ،و فرد بالغ هفت الی هشت ساعت میخوابد.
چه کسی خواب و مدت و نوعیت آن را تنظیم نموده است ،و
لحظه راحت و آرامش را برای ماهیچهها و دستگاهها قرار داده
است؟ خداوند میفرماید :
و
ن ایت ِ ِ
َ و ِ
م ْ
مک ُ ْ
منا ُ
ه َ
م بِالّلیل َو النَّها ِر َ
ه إ َّ
ن فی ذل ِ َ
ن َ
ت
ف ْ
ک لی ٍ
ضل ِ ِ
ابتِغاؤک ُ م ِ
م ْ
(روم )23 :
عون
م ُ
یِقوم ٍ ی َ ْ
س َ
بر پهلوی راست خوابیدن
زمانی که انسان به رختخواب میرود و دقت نماید که چگونه
بخوابد ،برخی بر روی شکم و برخی بر پشت و یا بر سمت چپ
و راست میخوابند ،آنانی که بر روی شکم میخوابند احساس
نفس تنگی مینمایند ،چون سنگینی پشت و اندام استخوانی بر
روی ششها واقع میگردد ،علوه بر آن ،این نوع خواب نامناسب
است.
اما آنانی که بر پشت میخوابند یکی از دقیقترین دستگاهها –
دستگاه تصفیه و گرمایی – را تعطیل مینمایند ،در بینی لیههای
داخلین نبان نرگهاین نماهیچهاین نوجودن ندارند،ن نکهن نهرگاهن نماهیچهها
توسعهن نیابندن نبان نجارین نشدنن نخونن نفراوانین ن[ازن نبینی]ن نهمراه
میگردند ،و چون هوا در این لیههای میانی حلزونی شکل وارد
گردد ،و با خونن – نکه به وسیله عضله شریانها جاری است -
تماس پیدا نماید ،و به محض وصول آن به اولین سوراخ (لیه)
گرچه قبل از ورود به بینی در دمای صفر درجه بوده باشد به
دماین 38ندرجهن نمیرسد،ن نعلوهن نبرن نآنن ناینن نلیهن نداراین نمادهای
82
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
چسبناک میباشند ،تا از ورود گرد و غبار و سایر مواد جلوگیری
نماید ،و چنانچه مواد دیگری به هر دلیل با ماده چسبان تماسی
پیدا نکنند و به بینی وارد شوند ،خداوند در بینی موهایی آفریده
است تا اینکه مواد ناآشنا و اشیاء آویزان در هوا را صید نمایند،
بیگمانن نلیههاین نبینین نبهترینن نون نعالیترینن ندستگاهن نگرمایین نو
تصفیهن نبراین نوصولن نهواین نپاکن نون نتصفیهن نشدهن نبهن نذاتالریه
میباشند.
و هرگاه انسان بر پشت بخوابد و از طریق دهان تنفس نماید،
گویا که این دستگاههای بسیار پیچیده را تعطیل نموده است ،و
لذا بینی فرد هنگام سرمای شدید سرخ عقابی میشود ،و اگر
انسان از دهان تنفس مینمود چه روی میداد؟ بیش از هر چیز
دیگر در معرض زکام و سرماخوردگی قرار میگرفت ،و لثه وی
خشک میگردید ،و به بیماری (شایع لب شکری) مبتل نمیشد و
علوه بر این خر و پُفهای غیرقابل تحمل ،نیز ناشی از تنفس از
طریق دهان میباشد ،همانطور که گفته شد خوابیدن بر پشت و
شکم تندرستی به بار نمیآورد ،اما خوابیدن بر سمت چپ باعث
میشود که – هضم غذا که در حالت طبیعی در مدت دو الی چهار
ساعتن نانجامن نگیردن – نهضمن نغذان نپنجن نتان نهشتن نساعتن نبهن نطول
بیانجامد ،زیرا شش راست -که بزرگتر است -بر قلب فشار
میآورد و کبدن – نکه بزرگترین اعضاء میباشدن – نحالت معلق به
خود میگیرد ،اما هرگاه انسان بر سمت راست بخوابد ،و شش
چپ کوچکتر و سبکتر است ،و کبد هم در جسم بر جهت زمین
استقرار مییابد و هضم با سرعت انجام میگیرد.
از ابوهریره روایت است که گفته است :پیامبر مردی را با
حالت درازکش بر روی شکم دید ،فرمود « :این درازکشی است
1
که خداوند آن را دوست نمیدارد».
عدهاین نهمن ن[ازن ناهلن نحکمتن نون ننکتهسنج]ن نگفتهاندن – نبرن نپشت
خوابیدنن نخوابن نفرمانروایانن ناست،ن نون نخوابیدنن نبرن نشکم،ن نخواب
شیاطین است ،و خوابیدن بر سمت چپ ،خواب ثروتمندان است،
زیران نآنانن نبهن نعلتن نپرخوریشانن نبرن نسمتن نچپن نمیخوابندن نتا
استراحت نمایند ،اما خوابیدن بر سمت راست خواب دانشمندان
و آگاهان میباشد.
1
-ترمذی ( ،)2768احمد ( .)8028
خواب
83
خواب طولنی
امروزه تحقیقات علم پزشکی به اثبات رسانده است ،فردی
ساعتهایی توالی به یک حالت واحد بخوابد ،احتمال دچار شدن وی
به بیماریهای قلبی بیشتر است ،و چربیها به مقدار فراوانی بر
رگها و قلب او رسوب نموده و باعث تضعیف و نابودی رگ رها
میشود ،و رگها توانایی لزم تغذیه عضلت را از دست میدهند،
و با رسوب چربی بر دیوارة رگها ،شریان و رگها که هر کدام
در جاری شدن خون به قلب کمک میرسانند و همچون پلستیک
حالت انعطافپذیری به خود میگیرند ،دیگر حالت انعطاف آنها از
بین رفته ،رسوب چربی در قلب و رگ که بر اثر خواب طولنی
به وجود میآید تعداد نبضهای قلب و جهندگی خون در رگها را
نیز کاهش میدهد ،و باعث تنگی قطر رگ گشته و سرانجام به
مشکلت ذهنی منجر میگردد.
دانشمندان غیرمسلمان میگویندن :ن محققین توصیهن مینمایند
کهن نبعدازن نچهارن نپنجن نساعتن نخواب،ن نجهتن نحفظن نانعطافپذیری
رگهاین نقلبین نون ندورین نازن نرسوباتن نچربین نون نبیماریهاین ندیگر
میبایست به انجام برخی حرکات ورزشی و یا یک ربع ساعت به
پیادهروی پرداخت.
بعد از چهار یا پنج ساعت خواب ،میبایست بیدار شده ،و به
اجراین نبرخین نحرکاتن نورزشین نپرداخت،ن نمثل ًن اگرن نساعتن نیازده
[شب] خوابیدید ،میبایست ساعت پنج جهت ادای نماز صبح بیدار
شوید ،یا اینکه یک ربع ساعت به طرف مسجد پیادهروی نمائید ،و
برخین نحرکاتن نورزشین نکافین نهمچونن ن[حرکات]ن ننمازن نران نانجام
دهید.
از عبدالله (رض) نقل است که گفته :نزد پیامبر از فردی بحث
شد،ن نون نگفتهن نشدن نتان نصبحن نمیخوابد،ن نون نبراین ننمازن ن[صبح]ن نبهن نپا
نمیخیزد،ن نپیامبرن نفرمودن ن:ن ن«شیطانن ندرن نگوششن نادرارن نکرده
1
است».
از ابوهریرهن روایتن شدهن است،ن که پیامبرن فرمودن :ن گرانترین
نماز بر منافقین نماز عشاء و صبح میباشد ،و اگر میدانستند
چه خیری در آنها [نهفته] است ،با چهار دست و پا هم میبود به
طرف آن میشتافتند ،و من عزم نهادهام تا به اقامه نماز دستور
دهم و مردی را امر نمایم که برای مردم نماز اقامه نماید ،سپس
1
-بخاری ( ،)1093مسلم ( ،)774نسائی ( ،)1302احمد ( .)4059
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
84
حزم -از طایفه حطب -به طرف قومی
با من و مردانی همراه ُ
که نماز را بر پا نمیداشتند ،جهت سوزاندن خانههایشان رهسپار
1
شدیم.
جندب قسری
از انس بن سیرین روایت شده است که :از ُ
شنیدمن نمیگفتن ن:ن نپیامبرن نفرمودهن ناستن ن:ن نهرن نکهن ننمازن نصبحن نرا
برپای دارد در ذمه و [حفاظت] خداوند است ،و خداوند شما را –
که در ذمه او میباشید -برای هیچ چیز مؤاخذه نمینماید ،هر
کس درصدد آزار و مؤاخذه ذمه خداوند باشد ،خداوند او را به
2
چنگ آورده ،و او را بر روی صورت در آتش جهنم میکوبد.
برادر مسلمانم :آیا میدانید که به پا خاستن شما برای ادای
نماز صبح قلب شما را از چربی زائد ،سینه درد و مصونیت رگها
را نیز از گرفتگی و سفت شدن جلوگیری و مصون میسازد.
این مطلب سخن و نظر دانشمندانی است که هرگز شناختی
ازن ناسلمن ننداشتهاند؛ن نکهن نخوابن نطولنین نبهن نکندین نحرکتن نقلب
میانجامد ،و فرد در خواب طولنی قلب وی پنجاه الی شصت بار
نبض میزند ،و کاهش نبض قلب کندی حرکت خون در عروق،
رسوب چربی بر دیواره شریانها ،سفت شدن آنها ،تنگی سینه ،و
در نتیجه نارسایی ذهنی و اضافه چربی را به بار میآورد ،پس
نماز علوه برن اینکهن عبادت و تقرب به خداوند استن بزرگترین
عاملن نتندرستین نون نسلمتین ناست،ن نخداوندن ندرن نقرآنن نکریم
میفرماید :
ه إل ّ أن َ ا َ
و
انن ی أنا الله ل اِل َ
فاعبُدْنی َ
قم ِ ال َّ
(طه )14 :
ذکْری
أَ ِ
صلوهَ ل ِ ِ
«بیگمانن نمنن نخدایمن نپروردگارین نجزن نمنن ننیستن نپسن نمرا
پرستش کنید ،و برای ذکر و یاد من نماز را به پای دارید».
این روش خداوندی و از تعلیمات آفریدگار است ،و از طرف
پیامبر(ص) نیست چون او از روی هوی سخن نمیگوید ،جز وحی
نیست ،که به او الهام میگردد.
*
1
2
*
*
ن بخاری است ،ترمذی ( ،)217ابوداود
بخاری ( )651 ( ،)2288و لفظ از آ ِ( ،)548ابن ماجه ( .)79
-مسلم ( .)657
نماز
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
86
رابطه نماز با تندرستی بدن
رابطهن ننمازن نبان نتندرستین نجسمن نموضوعن ندقیقن نون نمطلوبی
میباشد ،و در اینجا جای بسط و تفصیل آن ممکن نیست ،ولیکن
برخی مطالب را از این موضوع دقیق گلچین نموده ،و از زاویه
بسیار کوچکی که بیانگر رابطه تندرستی بدن و نماز باشد سخن
خواهیم گفت ،نماز علوه بر این که عبادت واجب و در آن خشوع
و آرامش وجود دارد ،توانایی قلب و گردش خون را بال میبرد ،و
در میان نمازگزاران به ندرت افرادی یافت میشوند که گرفتار
بیماری ستون فقرات باشند ،چون طبیعت رکوع و سجود و قیام
عامل تندرستی ستون فقرات است ،انواع التهابهای مفاصل ،و
بیماری واریس [سیاهرگهای گشایشیافته] و لختگیهای عمیق
شاهرگها،ن نون ننیزن نتراکمن نخونین ندرن نلگنن نکهن نسببن نبواسیرن نو
خونریزین نرحمن نمیشودن ندرن نمیانن ننمازگزارانن نبهن نندرتن نیافت
میشود.
و سینه تنگی که ناشی از تراکم گاز دیاکسید کربن در ششها
میباشد اندک میباشد چون دم و بازدم و تنفسی که رکوع و
سجودن نبهن نطورن نطبیعین نایجادن نمینمایند،ن نموجبن نتقویتن نقلبن نو
ششها میگردد.
یاوهگویی (بچهصفتی در پیرمردان) و فراموشکاری پیرانه میان
نمازگزاران نیز اندک میباشد .چون غالبا ً یاوهگویی و خرفگری
پیران به علت کمبود ظرفیتهای مغزی میباشد ،اما سجود و
طبیعتا ً بر ظروف و کاسه سر خون ریخته و مغز را آبیاری نموده،
و یاوهگویی و بچهصفتی را در میان نمازگزاران کاهش مینماید.
و پیامبر (ص) هم اشاره مختصر و شفافی به این مسأله نموده
جع ْد نقل شده است ،که مردی از زبان
است :از سالم بن اَبی َ
مشعر بیان نموده است « - :به گمانم از طایفه خزاعه باشد» -
َ
کاش نماز میخواندم تا استراحت و آرامش مییافتم ،گویا آنان
بر او خرده گرفتند ،و گفت :از پیامبر شنیدهام که میفرمود :
ای بلل نماز را اقامه کن ،مرا با نماز راحت گردان» 1و راحتی در
نماز همان آرامش روحی و جسمی با هم میباشد ،کار خداوند
بسیار بزرگتر از این است که تنها با علت و یا حکمت واحدی
1
-ابوداود ( )4985و احمد ( .)63137
نماز ،وضو و دعا
87
تفسیر گردد ،چون حکمت و علل دستورات الهی قابل شمارش
نیست.
و دانشمندان آزمایشی را انجام دادهاند که فرد چون سرش را
پایینن نبیاوردن نخونن ندرن نآنن نجمعن نگشته،ن نون نباعثن نافزایشن نفشار
شرایینها میگردد ،و چون ناگهانی سرش را بال نببرد بلفاصله
فشار از بین میرود ،و بر اثر ازدیاد فشار و از بین رفتن آن در
ظرفیتهای خونی انعطاف ایجاد میگردد ،و چنانچه فشار انسان
به بیست و سه درجه جیوهای برسد این ظروف [انعطافپذیر]
تحمل این فشار را دارا میباشند ،اما فردی که نماز را به پای
نمیدارد،ن نچنانچهن نفشارن نوین نبهن نهشتن ندرجهن نبرسد،ن نچهن نبسا
رگهای مغز وی پاره شوند ،و دچار سکته مغزی گردد.
و بیماری نیز به نام واژگونی و هم در زنان وجود دارد که با
تمریناتی تماما ًن مانند حرکات نماز معالجه میگردد ،دستور الهی
هزار فایده را در بر میگیرد.
دستوراتی که از طرف خالق علیم و خبیر ما ،سازنده انسان،
به ما امر شده است ،تا اینکه انسان قبل از طلوع آفتاب ،و قبل
از غروب آن بیدار باشد و خود را در معرض این اشعه سودمند
ماوراء بنفش قرار دهد عملی است که در آن رضایت خداوند و
سودمندی و تأمین نیاز جسم فراهم شده است.
بلکهن نتازهترینن نیافتههاین نپزشکین نبیانن نمیداردن نکهن نورمهای
سرطانی به علت ضعف دستگاه مصونیت ناشی از فشار درونی
به وجود میآید ،و توحید ِ خداوند ،انسان را از رویارویی با این نوع
فشارها محفوظ میدارد.
درن نهرن ننقطهن نون نمکانین نمیتوانیدن ناعلنن ننمائیدن نون نبگوییدن ن:ن نکه
ایمانن نتندرستین ناست،ن نچونن نوقتین ندانستین نکهن نخداوندن نتنها
متصرف ،حکیم ،علیم ،و رحیم و قادر است و تنها یک دست در
هستین نتصرفن نمینماید،ن ندرونتن نآرامشن نمییابد،ن نون نیان نآرامش
درون ،فشار درونی نیز بر تو سبک و دستگاه مصونیت تقویت
گردد،ن نزیران نبیشترینن نرشدن نسلولهاین نسرطانین نبهن نسببن نضعف
دستگاه مصونیت است ،و ضعف آن هم ناشی از فشار درونی بر
انسان میباشد .و جز توحید و یگانگی خداوند چیزی فشار درونی
را بهبود نمیبخشد ،لذا بندگان بهتر از توحید را فرا نگرفتهاند ،و
خداوند میفرماید :
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
88
َ
ن
ع م َع الله اِلها ً آ َ
فل تد ُ
ن ِ
خ َر فتکو َ
م َ
َ
(شعراء )213 :
المعذّبین
«همراهن نخدان نمعبودن ندیگرین نران نفران نمخوانن ن[درن نغیرن ناین
صورت] از زمره عذابشدگان میباشید».
نماز و نیایش درد مریض را کاهش داده و او را بر
بهبودی یاری مینماید
در دانشگاهی از دانشگاههای آمریکا تحقیقی پیرامون اثر نماز
ون ننیایشن ندرن نکاهشن ندردهان نبهن نانجامن نرسید،ن ناینن نتحقیقن نتأکید
مینماید،ن نبرن ناینکهن ننمازن نون ننیایشن نازن ندردین نکهن نبیمارن ناحساس
میکند میکاهد.
ورودیها و بابهایی برای درد وجود دارد ،و از طریق عصب
پیام درد به نخاع شوکی و به مغز میرسد.
فشار و حالتهای درونی از طریق ورودیها بر مریض غلبه
مییابند ،چنانچه مریض مؤمن و راضی به قضا و قدر الهی باشد،
این دربها بسته میشود ،جز مقدار درد اندکی به مغز نمیرسد،
تجربهن ننشانن ندادهن ناست،ن نآنکهن نازن نایمانن نقوین نبهرهمندن نباشد،
دردهاین نجسمانین نناشین نازن نبرخین نامراضن نران نکمترن ناحساس
مینماید،ن نزیران نورودیهاین ندردن ننزدن نوین نبستهن نشدهن ناست،ن نواین
تحقیق [دانشگاه آمریکا] بر حقانیت این مطلب تأکید میورزد ،که
معالجه از طریق نماز و نیایش دردهایی ،را که بیمار در حالت
عادی احساس مینماید کاهش میدهد.
نکتهن ندیگرن ناینکهن نپنجاهن نون نهفتن ندرصدن نازن نکسانین نکهن ندرن ناین
آزمایشن شرکتن نکردهاندن ازن طریقن نمازن نو ندعان نبسیارن نتحتتأثیر
قرار گرفتهاند و پیامبر اسلم(ص) دست شریف خود را بر مکان
درد میگذاشت و دعا میکرد ،از ابن عباس(رض) روایت گردیده
است که پیامبر بر هر مریض که وارد میشد ،او را عیادت نموده
میفرمودن ن:ن ن«چیزین ننیستن نانشاءاللهن نپاکیزهن نباشی» 1نبرن نمبنای
برخی تجربهها که انجام شده است ،چون انسان صاحب شوکت
ون نتفوایین نبرن نمحلن ندردن ندستن نبگذارد،ن ننتایجن نمثبتن نآنن نمشاهده
گردیده است ،و پیامبر آنرا انجام داده است و ما را به انجام آن
دستورن ننمودهن ناست،ن نبهن نخاطرن ناینکهن نتحقیقن نجنبهن نعلمین نداشته
1
-بخاری ( .)3420
نماز ،وضو و دعا
89
باشد ،مسائل توهمی و بیمفهوم که هیچگونه اثربخشی نداشتند،
درن نکنارن نتحقیقن نآزمایشین ننمودندن نمثل ًن آبن نمقطرن نران نبهن نبیمار
بنوشاند ،و به او وانمود کردند که در آن بهبودی است ،و مریض با
خیالت و اوهامی که وی را در بر گرفته شفاء نیافت ،ولی با نماز
و نیایش و گذاشتن دست بر مکان درد ،همراه با دعا و نماز متأثر
خواهد گردید.
هدف این نیست که ما نماز بخوانیم تا بهبود یابیم ،نماز عبادت
و واجب الهی است ،و چون با خداوند ارتباط پیدا مینماییم دردها
بسیار سبک گشته و دستگاه مصونیت هم تقویت میگردد ،و در
تقویت دستگاه مصونیت بر عوامل بیماری غالب میشویم ،زیرا
مبارزهن نبان نبیماریهاین نویروسین نون نسرطانین نبهن نعهدهن ندستگاه
مصونیت میباشد.
درن نهمینن نزمینهن ناکتشافین نران نکهن ندرن نیکن نجایگاهن نعلمین نانجام
پذیرفته است نقل مینماییم ،اینکه یکی از دانشگاههای بزرگ به
انجام تحقیقی پرداخته ،و تأکید میورزد که نماز و درمان روحی
میتواند دردی را که بیمار احساس مینماید ،بکاهد و بلفاصله
وی را بهبود بخشند ،و این حالت عالی درونی است ،که بر شفاء
ون نکاهشن ندردهان نکمکن نمینمایند،ن نون ناینن نحالتن نازن ندون نحالن نخارج
نیست ،یا اینکه حالت وهم و گمان است ،و یا حالت ایمان و یقین
میباشد ،مثل ً ورق بهاداری (چک) اما تقلبی به صد میلیون تومان
بهن نفردین ندادهن نمیشود،ن نون ناون ننمیداندن نکهن نجعلین ناست،ن نحالت
درونی وی بال رفته و احساس میکند که ثروتمند بزرگی است،
ولیکن حالت درست و واقعی نیست ،و تحقیق اشاره نموده به
اینکه حالت درونی مرتفع با کاهش دردها و تعجیل بهبودی ارتباط
دارد ،ولیکن این حالت گاهی به سبب ایمان و تسلیم شدن در
برابر دستور و اتصال به خداوند میباشد ،پس این حالت پاک و
برجسته میباشد ،و گاهی این حالت وهمی و بیاساس میباشد،
و آنهم دارای اثر میباشد ،لذا گفتهاند علم داور حال و وضعیت
میباشد ،هر اندازه دانشت پربار و متین باشد ،حال خود را با آن
استوار ساختهاید.
با این توضیح خواستم بیان نمایم که تحقیق مربوط به حالت
عالیهای است ،که به سبب ایمان به خداوند و استقامت بر امر او
و پیوند با او به وجود میآید .و چه بسا به سبب دیگری باشد که
موردنظر ما نیست.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
90
خواستمن این تحقیقاتن و تجاربن ران در اختیارن شما بگذارمن تا
تأکیدن ننمایمن نکهن نشمان نهرگاهن نبان نخداوندن نپیوندن نیابیدن نبهن نهرن نچیزی
اتصال و نائل گشتهاید ،و در اثر قدسی روایت شده است « :ای
فرزند آدم مرا طلب کنید مرا مییابید ،هرگاه مرا یافتید همه چیز
را یافتهاید ،و اگر از تو جدا شوم ،همه چیز از تو جدا گشته است،
1
و من نزد تو از هر چیزی محبوبتر میباشم.
پروردگارا هر کسی تو را یافت چه کمبودی دارد؟ هر کسی تو
را نداشت چه چیزی را یافته است؟ و هرگاه خداوند با تو باشد
پس چه کسی علیه شماست؟ و هرگاه خداوند علیه شما باشد،
پس چه کسی با شماست؟
ویتامین (د) و رابطه آن با نماز
ویتامین (د) در زیر پوست ،در کبد و کلیهها تشکیل میشود تا
فعال شده و به جذب کلسیم و فسفر از رودهها کمک نموده ،و
در استخوانها رسوب نماید ،این ویتامین در تراوش انسولین از
لوزوالمعده و در رشد سلولهای نخاع شوکی استخوانی و نیز در
رشد سلولهای پوست خارجی دارای نقش بهسزایی میباشد ،و
این امر نزد پزشکان معروف است ،ولیکن نظر جدید پزشکان
این است که ،بهترین وقت استفاده از تابش آفتاب هنگام برآمدن
آفتاب و غروب آن میباشد ،به همین علت نماز فجر در تندرستی
انسان نقش بهسزایی دارد ،و افرادی که در معرض تابش آفتاب
قرارن ننمیگیرند،ن نون نبهن نصورتن نطولنین نمیخوابند،ن نبهن ننرمی
استخوان دچار میگردند.
و امر خداوند ،گرچه جنبه تعبدی و پرستش داشته باشد ،ولی
نباید از جنبههای بهداشتی و سلمتی آن غفلت نماییم و این معنی
ون نمفهومن نبهداشتین نکهن نمان ناکنونن ندرصددن نآنن نهستیمن نازن نآیهن نزیر
استنباط میگردد :
عت تَزوَرعن
و تری الشمس اذا طَل َ َ
و اِذا َ
ت تُ ْ
م
ه ِ
ر ُ
غَرب َ ْ
هم ذا َ
ض ُ
کَ ْ
ه ْ
ن َ
ق ِ
ت الیمی ِ
ف ِ
ه ذل َ
م فی َ
ک
ل َو ُ
و ٍه ِ
ت ال ِ
ذا َ
من ْ ُ
ه ْ
فج َ
شما ِ
(کهف )17 :
ه
ت الل ِ
ن آی ِ
ِ
م ْ
«خورشید را میدیدی که به هنگام طلوع به طرف راست
غارشانن نمیگرائیدن نون نبهن نهنگامن نغروبن نبهن نطرفن نچپشان
1
-تفسیر ابن کثیر ( .)2/202
نماز ،وضو و دعا
91
میگرائیدن نون نخودشانن ندرن نمحلن نوسیعن نقرارن نداشتند،ن ناین
نشانهای از نشانههای خداوند است».
پسن هر کسی قبل از طلوع و قبلن از غروب بیدار باشدن از
اشعه ماوراء بنفش آفتاب بهرهمند میگردد ،لزم نیست که فرد
مستقیما ً در پرتو اشعه قرار گیرد ،بلکه اشعه پخش شده در این
دو وقت به پوستن – در تشکیل ویتامین (د) که در جذب کلسیم
استخوانهان نون نتقویتن نآنها،ن نون ندرن نلوزوالمعده،ن نون ندرن نرشدن نمغز
استخوان و سلولهای پوست شرکت میکند – فایده میرساند.
رابطه بین وضو و بیماری تراخم چشم
بر موضوعی در رابطه با بیماریی به نام تراخم که چشم به آن
مبتل نمیگردد،ن ناطلعن نیافتم،ن ناینن نبیمارین نالتهابین ناست،ن نکهن نبه
قسمت درونی قرنیه چشم اصابت نموده ،و مدتی ایجاد خارش و
سوزش خفیف نموده و به کوری میانجامد ،که البته مد ّ نظر ما
نیست،ن نچونن ناینن نموضوعین ناستن نکهن نازن نکتابهاین نطبن نبشری
قابلن ناستنباطن نمیباشد،ن نون نامان نآنچهن نکهن نمان نموردن نعنایتن نقرار
میدهیم اینکه نویسندهای متخصص زن مقالهای نوشته است ،که
در مجلهای علمی -که آژانس اطلعات تابع ملل متحد آنرا صادر
مینماید منتشر شده است – .و نویسنده میگوید :غسل منظم
ون نوضون نبراین ننمازن ندرن نجامعههاین ناسلمین ندرن نمنعن نانتشارن ناین
بیماری (تراخم) – که عامل اصلی نابینایی در جهان سوم میباشد
– کمک فراوانی نموده است ،و نویسنده میافزاید که حدود پنج
میلیون نفر در سراسر دنیا به این بیماری مبتل هستند ،که با دنبال
کردن طریقه اسلمی در نظافت واجب بر هر مسلمان قبل از
نماز میتوانند خود را از نابینایی بدور سازند ،و میگوید :ملحظه
شده است که در جامعههای اسلمی پایبند ،به واجبات دینی،
مقدارن نمبتلیانن نبهن ناینن نبیمارین ندرن نحد ّن پایینین ناست،ن نون نبلکهن ندر
جامعههاین ناسلمین نکهن ندرن نروزن نپنجن نبارن نخودن نران نبهن نوضون نگرفتن
ملتزم نمودهاند به حد صفر رسیده است.
پسن نمیبایستن نایمانن نون نباورن نداشتهن نباشیمن نکهن ناینن ناوامرن نو
نواهی از جانب آفریدگار بشر میباشد به همین خاطر سادهلوحی
است که تصور کنیم که دستور خداوند تنها دارای یک یا دو فایده
میباشد ،دستورات الهی فوائدی را داراست که قابل شمارش و
آمار نیست ،و این [مطلب] از نویسندهای [زن] است که مطلقاً
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
92
ربطی به مسأله دین [اسلم] ندارد ،در خلل پژوهش و تحقیقات
و آمارها یافته است که تعداد مبتلیان به بیماری تراخم که پنج
میلیون نفر در دنیا هر سال به آن دچار میگردند ،در جامعههای
اسلمین نملتزمن نبهن نوضون نون نرعایتن ننظافتن نبان ننحون نمشهودی
ریشهکن شده است .و این [اثر] شریعت الهی است ،به همین
مناسبت برخی دانشمندان میگویند :رابطه میان عبادت و نتایج
آن و نیز میان معصیت و نتیجه آن رابطهای علمی میباشد.
با وجه به اینکه انسان برحسب وجود و سلمت و کمال وجود
خویش سرشته شده است ،لزم است به آغاز خود برگردد و به
عبادت و تطبیق روش الهی بپردازد ،و خداوند میفرماید :
ن
م ْ
و َ
َ
عظیماً
َ
قد ْ فاَز فوزاً
ف َ
ه َ
و َر ُ
سول َ ُ
ع الل َ
ه َ
یُط ِ ِ
(احزاب )71 :
«هر کسی از خدا و پیامآور او اطاعت و پیروی نماید به فوز
و سعادت بزرگی نائل شده است».
وضو و فوائد بهداشتی آن
در یک تحقیق علمی که تعدادی از اساتید دانشکده پزشکی در
یکی از کشورهای مسلمان عربی انجام داده بودند ،این محققین
ثابت نموده بودند ،فردی که در روز پنج بار وضو میگیرد بینی
خود را از باکتریها و غبارها و ...پاک مینماید ،و فردی که وضو
نمیگیردن نبینین نخودن نران ندرن نمعرضن نتعدادین نازن نباکتریهان نو
میکروبهای [بیماریزا] – که تعدادشان به یازده باکتری میرسد
– قرار میدهد.
وضو مصونیت از رشد انگلهای قارچی میان انگشتان پاها را
ضمانت نموده همانطور که پوست را از ابتل به التهاب و چرک و
زخمهای چرکین منع مینماید و احتمال حدوث سرطان پوست را
کاهش میدهد ،زیرا مواد شیمیایی را قبل از آنکه متراکم شوند و
بر سطح پوست جمع شوند از بین میبرد ،به همین علت این
ت نثابتن نشدهاین ناست،ن نکهن نابتل ننبهن نسرطانن نپوستن ندر
حقیق ِن
کشورهای اسلمی اندک است.
و همچنین مشت و مال و ماساژ اندامها چرخش خون را فعال
نموده و تغذیه اعضاء را با خون فعال و رونق میبخشد ،و بدین
سبب حرکت خون به مغز و کلیهها افزایش مییابد ،و وضو از
نماز ،وضو و دعا
93
انسدادن ندستگاهن نعصبین نمرکزین نتخفیفن ننمودهن نون نذهنن نران نفعال
مینماید،ن نهمچنانکهن نمیدانید،ن ناسلمن نبرن نصحتن ننمازن نپاکین نبدن،
لباسن نون نمکانن نران نبان نهمن نمشروطن نساختهن ناست،ن نازن نابنن نمالک
اشعری از پیامبر(ص) روایت شده است ،که پاکیزگی جزء ایمان
است ،و الحمدلله میزان (حسنات) را پر مینماید و سبحان الله و
الحمدلله آن را مملو مینمایند ،و یا آنچه مابین آسمانها و زمین
استن نپرن نمینمایند،ن نون ننمازن ننورن نون نصدقهن نبرهان،ن نصبرن نروشنایی
است ،قرآن حجتی بر سود و یا ضرر شما میباشد ،همه مردم
درن نحالن نحرکتن نمیباشند،ن نون نهرن نکسن نفروشندهن ننفسن نخود
میباشد ،پس نفس را بفروش ،یا آن را آزاد کرده و یا آن را پناه
1
میدهد.
درن نآمارین نکهن نسازمانن نبهداشتن نجهانین نتنظیمن نساختهن ناست،
شمار سرسامآوری -سیصد میلیون نفر -به بیماریهای پیسی –
آلوده ومبتل نمیباشند ،و مسلمانان که وضو میگیرند دانسته یا
ندانستهن نازن ناینن نبیمارین نمصونن نمیباشند،ن نچونن نوضون نموجب
مصونیت از این بیماریها میگردد.
لذان نگفتهاندن نکهن نبهرهن نبردنن نازن نشیءن نبهن نمضرن نعلمن نبهن نتمام
جزئیاتن نآنن ننیست،ن نیعنین نممکنن ناستن نکهن نشمان نبهن نقصدن نادای
عبادت وضو بگیرید ،و نتیجههای وضو که به آن واقف و یا از آن
بیخبر میباشید نصیبت گردد ،و حال شما نیز متوجه نیستید ،و
کافین ناستن نکهن نشمان نبهن نحقانیتن نامرن نخداوندن ناعترافن ننمودهن نو
اعتقاد نمایید که فرمان خداوند خیر مطلق میباشد ،و در این
هنگام از ثمر این دستور بهرهمند میگردید.
هنگامی که انسان در مسیر خداوند قرار میگیرد ،در خیر و
سعادتین ناستن نون نمصونیتن نون نامنیتین ناستن نکهن نبهترن نازن نآنهان نرا
نمیتوانن نیافت،ن نتمامن نخیرن نون نرستگارین نون ننجاتن نون نپیشرفتن ندر
دست خداوند است ،و تمام خردها در اطاعت خداوند میباشد .و
قرآن میفرماید :
قد ْ فاَز فوزاً
ف َ
ه َ
و َر ُ
م ْ
ع الل َ
و َ
سول َ ُ
ه َ
َ
ن یُط ِ ِ
عظیماً
(احزاب )71 :
َ
*
*
*
1
مسلم ( ،)223ترمذی ( ،)3517ابن ماجه ( ،)280احمد ( ،)22953دارمی(.)653
94
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
روزه
96
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
روزه میان فرمان تعبدی خداوند و فوائد
بهداشتی و تندرستی آن
دانشمندانن نروزهن نران نعاملن نپیشگیرین نون ندرمانن نبسیارین ناز
بیماریهان نمیدانند.ن نبرخین نبیماریهاین ندشوارن نون نلعلج،ن نانواع
بیماریهای قند ،کشیدگی زیاد عصب رگها ،ضعف کلیوی ،تنظیم
نمک ،سینه تنگی ،التهابات گوارشی مزمن ،سنگریزههای صفرا
و برخی امراض پوستی به وسیله روزه درمان میشوند.
روزه درمان برخی بیماریها میباشد ،و چنانچه ،همانگونه که
پیامبرن ناسلم(ص)ن نترسیمن ننمودهن ناستن نعملین نگرددن نعامل
پیشگیری از بیماریهای فراوانی است .پس همچنانکه پزشکان
میگویندن ن:ن نروزهن نعاملن نسلمتن ندرونی،ن ناست،ن نو نافزایشن نتوان
نفس و عادت دادن بر رهایی از قید و بند و هر نوع خوی و عادتی
میباشد،ن نون نبهترینن نعادتن ناینکهن نانسانن نبهن نهیچن نعادتی،ن نعادت
ننماید 1.نفردی که به سیگار عادت کرده است ،چگونه توانسته
است در ماه رمضان آن را از خود دور کند ،پس میتواند برای
همیشه نیز از آن بدور باشد و بزرگترین شاهد و نمونه هم ماه
روزه میباشد.
انسانن نارادهن نون ناخلصن نخویشن نران نبان نروزهن نتقویتن نون نرشد
مینماید ،و روزه عبادت اخلص میباشد و مشاعر انسان را نمو
میدهد،ن نون نچهن نبسان نخوراکن نون ننوشیدنین نفراهمن ناست،ن نون نانسان
روزهدار چیزی از آن تناول نمینماید.
ازن نجملهن نفوائدن نمادین نروزهن ناینکهن نمعده،ن ندستگاهن نگوارش،
دستگاهن نگردشن نخون،ن نکلیههان نون نقلبن ندرن نرمضانن ناستراحت
مینمایند ،این دستگاههای مهم هرگاه از کار بیفتند زندگی انسان
به جهن ّم تبدیل میگردد ،و چنانچه کلیهها ناگهانی متوقف گردند،
زندگی قابل تحمل نیست ،و هرگاه قلب به ضعف و سستی مبتل
گردد ،و رگها تنگ و سفت شوند و یا قلب گرفته شود در این
صورت کار مشکل میگردد ،و روزه از بیماریهای [زیادی] که
قلب و رگها به آن مبتل نمیشوند ،و بیماریهای معده ،روده،
کبد،ن ندستگاهن نادرار،ن نون ناینن ندستگاههاین نمهمن نازن نقبیلن ندستگاه
گردش (خون) و گوارش و دفع زواید ،و ...پیشگیری مینماید ،و
1
بسیاری از روانشناسان و خبرگان تربیتی میگویند :عادت کن که عادتنکنید( .مترجم)
روزه
97
ما نمیگوییم که روزه فقط درمان است ،و بلکه علوه بر آن
عامل پیشگیری است.
مقالهای درباره بیماریهای قلب میگوید :کار قلب و سلمت
آن و انتظامبخشی و انعطاف رگها بستگی به حجم و نوع غذای
موجود در معده دارد ،لذا پیامبر(ص) و نیز خداوند ما را به رعایت
اعتدال در خوراک و نوشیدنی دستور دادهاند .همچنانکه خداوند
میفرماید :
ه ل
و کلوا و اشربوا َو ل ت ُ ْ
رفوا إن ّ َ ُ
س ِ
یُح ُّ
رفین
م ْ
ب ال ْ ُ
س ِ
(اعراف )31 :
«بخوریدنن ننونن ننبیاشامیدنن ننونن ننزیادهروینن نننکنید،نن ننبیگماننن ننخداوند
اسرافکنندگان را دوست ندارد».
پس هرکه در خوردن و آشامیدن زیادهروی کرده باشد ،ماه
رمضان نزد وی آمده تا آن خطاها ،کجیها و تعفنات در دستگاه
گوارش و وزن زاید بر حد معمول را اصلح نماید ،و اشتباهاتی که
انسان در طول سال مرتکب میگردد ،روزه با وضع حد و مرز آن
اشتباهات جبران نماید ،اما هرگاه انسان پایبند سنت نبوی باشد،
ماه رمضان به صحت و نشاط وی میافزاید ،و امام غزالی در
کتابن ناحیاءن نعلومن نالدینن نفصلن نیان نبابن نبزرگین نران ندرن نفضایل
گرسنگین نمنعقدن ننمودهن ناست،ن نون نمیفرمایدن ن:ن نتمامن نخیرن ندر
خزانههای گرسنگی نهفته است ،و هدف از آن گرسنگی شدید
نیست و بلکه منظور اعتدال در خوردن و آشامیدن است ،زیرا
پرخوری ذکاوت را از بین میبرد و افزایش خوراک ،و ریختن غذا
بر غذایی دیگر و افزایش وعدههای غذایی انسان را به کسالت و
خمول و رکود و عفونت روده و فشار قلبی مبتل نمیگرداند ،و
رمضان جهت تجدید سلمت و تندرستی میآید ،و عمر ما محدود
است ،یا اینکه با نشاط و توان به سر بریم ،و یا اینکه [با بیماری]
سربارن نخانوادهمانن نشویم،ن نون نمیانن ندون نحالتن نمذکورن نتفاوتن نو
فاصلههاست ،و در این جا مجال بحث از فوائد روزه نیست.
ص ُّ
حوا» 1ن«روزهن نبگیریدن نتا
صوُموان نت َ ِ
ون نروایتن نشدهن ناستن ن:ن ن« ُ
تندرست باشید».
1
ن نالفردوسن نبمأثورن نالخطابن ن( ،)3745ن ننگان ن:ن نکشفن نالخفاءن ن( )1455ن نون ندرروایت مذکور ضعف است.
98
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
و معنی تندرستی و صحت در اینجا پیشگیری از بیماری است،
چون اگر شما روزه این ماه را تمام و کمال به انجام رساندی،
جسم خود را از بیماریهای خطرناکی که شما را یارای مقابله با
آنن ننیستن نمصونن ننمودهاید،ن نولیکنن ناینن نفردین نکهن نازن نخوردنن نو
آشامیدن امتناع میورزد ،ولی هرگاه کنار سفره بنشیند همچون
شترن نبهن نخوردنن نبپردازد،ن نهدفن نون ننتیجهن نروزهن نبراین نوین نحاصل
نمیگردد ،پس رعایت اعتدال در خوردن و آشامیدن در ایام روزه
ضروریست،ن نامان ناگرن نوعدههاین نغذایین نروزانهن نران ندرن نرمضانن نبه
وعدههای شبانه بدل کردید! پس چه کار کردهاید؟ [و چه حاصلت
میگردد]؟ن ندرن افطارن نتان نتوانستهن نتناولن ننموده،ن ون نیمهن همن نشب
وعدهای و هنگام سحر نیز وعده دیگری را صرف نماید این فرد
وعدههای روزانه را با شب عوض نموده ،کاری انجام نداده است
و بیماریها و دلدردها به حالت خود باقی مانده است.
«روزه دورة پیشگیری و درمانی است»
سخن گفتن از روزه به عنوان عبادت و تقوا و اکرامی که در
آن میباشد ،بدین معنی نیست که روزه فوائد بهداشتی را ندارد،
بلکهن نفوائدن نموجودن ندرن نروزهن نخردهان نران نمبهوتن نون نشگفتزده
میسازد ،زیرا آفریدگار انسان خود روزه را بر وی فرض نموده
است ،و دستور خداوند برتر و بزرگتر است از اینکه آنرا به یک
حکمتن نواحدن نتوجیهن نننماییم،ن ننبهن نهمینن نسببن ننروزهن ندارای
حکمتهایی است که قابل حصر و شمارش نیست.
برخی دانشمندان گفتهاند :روزه دوره پیشگیری سالیانه است،
انسان را از بیماریهای فراوانی پیشگیری مینماید ،پس روزه به
تناسبن نبرخین نبیماریهان نعاملن نپیشگیری،ن نبهن ننسبتن نبرخی
بیماریهای دیگر دورة درمانی جهت تندرستی این موجود زنده
میباشد ،روزه مسلمانی را که از روشهای معتدل در خوردن
خوراک در هنگام روزه تبعیت نماید از بسیاری بیماریهای پیری
[فراموشکاری و ]...مصون و پیشگیری مینماید.
بیماریهای پیری در بزرگسالی آشکار میگردد ،ولیکن عوامل
آن در زمان جوانی آغاز میگردد ،روزه میآید تا میان مصرف
ارگانیسمن نون نپیشگیرین ندستگاههان نتوازنن نبرقرارن ننماید،ن نبیشتر
بیماریهای پیری از افراط در بیشتر از حد توان موجود زنده – از
جمله :خوردن و آشامیدن ،کار ،خستگی ،تلش و – ...در طول
روزه
99
زندگی نشأت میگیرد ،روزه به این ارگانیسم راحتی و استراحت
بخشیده و اشتباهاتی را که در بقیه ماههای سال مرتکب شده
استن نتصحیحن نمینماید،ن نون نجسمن نبعدن نازن نگذراندنن ندورةن نرمضان
مصون مانده و تجدید نیرو مینماید.
از پیامبر روایت شده است « :روزه بگیرید تا تندرست شوید».
همچنانکه پزشکان میگویند :روزه به پیشگیری نزدیکتر است تا
به علج درمانی ،به دلیل اینکه مریض مجاز است تا اینکه افطار
کند ،و برخی حکمتهای روزه اینکه فشار را از دستگاه گردش
خون ،قلب و رگها سبک مینماید ،به طوری که مقدار چربی و
اسید اوریک در این ماه به پایینترین درجه میرسد ،و با پایین
آمدن این مقدار [چربی] انسان خود را از بیماری خطرناکی مانند
سفت شدن رگها – که سبب لختی و زیادهروی قلب میگردد –
و سینه درد مصون میسازد ،و با پایین آمدن مقدار اسید اوریک
در خون انسان خود را از مرض دیگری همچون التهاب مفاصل
محفوظن نمینماید.ن نروزهن نبان نکاهشن نزوایدن ندگرگونین نخوراکیهان –
چون خوراک به انرژی ...تبدیل میگردد – کلیهها را راحت و در
آسایشن نقرارن نمیدهد،ن ندرن نماهن نرمضانن نبهن نشرطین نکهن نروزهدار
براساسن ندستورن نپیامبرن نروزهن نبگیردن نون نبان ناعتدالن نبخوردن نعمل
دگرگونین نموادن نتوسطن نکلیههان نبهن نکمترینن نحدن نمیرسد،ن نامان ناگر
روزهدار وعدههای روز را به شب بیاورد این دیگر روزه مطلوب و
مورد دستور نیست.
پزشکان میگویند :قند کبد – ذخیره قندی – در هنگام روزه به
فعالیت درمیآید و با تحرک این ذخیره کبد تجدید نیرو مینماید ،و
انسان بدون کبد نمیتواند بیش از سه ساعت زنده بماند ،و روزه
قند کبد را به تحّرک فرا خوانده ،و همراه آن چربی ذخیره شده
درن نزیرن نپوستن ننیزن نبهن نتحرکن نمیافتد،ن نون نپروتئینهان نون نغددن نو
سلولهاین نکبدن ننیزن نتحرکن نون نفعالیتن نران نآغازن نمینمایند،ن نروزه
همچنانکهن نپزشکانن نمیگویندن نبافتهان نران نتغییرن ندادهن نون نتنظیف
مینماید ،گویی که مصونیت و پاکسازی سالنه برای بافتها و
دستگاههای جسم میباشد ،این [که ذکر شد] از جنبه پیشگیری
[روزه] بود ،اما جنبه درمانی آن.
روزهن نبراین نبرخین نبیماریها،ن نازن نجملهن نالتهابن نحادن نمعده،ن نبال
رفتنن نفشارن نرگها،ن نبیمارین نقند،ن ننارسایین نمزمنن نکبد،ن نون نبرخی
بیماریهای پوستی درمان به حساب میآید.
100
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
دستور و قانون الهی مبارک بوده و درون پاک نموده و قلب را
منور میگرداند ،و بینش صحیح را به شما ارزانی میدارد ،و با
آن حق را از باطل و خیر را از شر میشناسید.
روزه و ابزار هضم [گوارش]
متخصصانن نعلمن نتغذیهن نمیگویندن ن:ن نشناختن نانسانن نبهن نساختار
خوراک تنها چیزی نیست که او را به تناول خوراک سوق میدهد،
بلکه احساس فشار گرسنگی و علقه انگیزاننده خوراک هر دو
انسانن نران نبهن نطرفن نخوراکن نتحریکن نمینمایند.ن نامان ناحساس
گرسنگی انسان را برای حفظ بقا به چیزی فرا میخواند تا نیاز
خود را از خوراک رفع نماید .اما اشتها و میل انگیزاننده به غذا
هدف نیست بلکه وسیله میباشد.
از جمله نعمتهای خداوند اینکه غذایی که عامل بقای حیات
شما میباشد خوشمزه [و به کام خوش آید] پس از جهتی انگیزه
احساس گرسنگی و از طرف دیگر لذت خوراک وجود دارد ،و
انسان نیاز خود را با مایعی که در خون متراکم میشود به انجام
ون نکمالن نمیرساند،ن نون نخداوندن نبرن نمان نمنتن ننهادهن ناست،ن نکهن ناین
خوراکن نران نداراین نمزهن نلذیدن ننمودهن ناست،ن نپسن ناشتهاین نخوراک
وسیلهن است ،و هر گاه انسان آن را هدف خویش نماید جسم
دچار اضطراب میگردد ،بسیاری مردم از روی محاسبه نادرست
و یا از ضعف اراده اشتهای خوراک را هدف مینمایند و چون
خوراک هدف و غایت گردد ،آنچه را که دانشمندان به نام زنگ
مخفی نام نهادهاند ،که هنگام گرسنگی فقط زنگ میزند تعطیل
میگردد.
دانشمندانن نگفتهاندن ن:ن نمعدهن نچندن نبرابرن نکشن نپیدان نمیکندن ن-ن ناز
حجمن نابتدایین ندویستن نون نپنجاهن نسانتیمترمکعب،ن نبهن ندون نهزارن نو
پانصد سانتیمترمکعب کش مییابد - ،پس هرگاه معده کش یابد
خوراکن نبهن نعنوانن نهدفن ندرن نمیآیدن نون ندرن ناینن نهنگامن نزندگی
مینماییم تابخوریم.
واقعیتن نبسیارن نشگفتانگیزن نون نثابتن نشدهن ناینکهن نابزارن نتعامل
اَبدان با خوراک مستلزم روزه میباشد ،خداوند بلندمرتبهن ابدان
را طوری آفریده است ،که به نحوی آمادگی تعامل با ترکیبات
غذایی هماهنگ با ابزاری که در سه مرحله با نظم و هماهنگی
روزه
101
مسیر خود را طی نموده و به انجام رسانند ،و این مطلب بسیار
مهمی است.
مرحلهن اول :مرحلهن هضمن غذان در معده و رودهها میباشد،
سپسن ننوبتن نجذبن نون نتبدیلن نغذان نبهن نقندین نکهن ندرن نخونن نجاری
میباشد،ن نون نبهن نموادن ناملحن نشدةن ندیگرین نکهن نجسمن نبراین نبه
دستآوری انرژی و ساختن بافتها به کار میبرد.
مرحلهن ندومن ن:ن نمرحلهن نذخیرهن ننمودن،ن ناِنرژین نمازادن نکهن نبرن ننیاز
بدن ،و قند اضافی در کبد و عضلت ذخیره میگردد و چربیهای
اضافی نیز در بیشتر اعضاهای بدن ذخیره میگردند .پس مرحله
اول شامل جذب و مصرف و مرحله دوم ذخیره نمودن است.
مرحله سوم :مرحله گشایش ذخیرههای انرژی و تبدیل قند و
چربی بر ضد اسید چربی برای رهاسازی انرژی در جسم میباشد،
و این مرحله دارای ویژگی خاصی است ،و این مرحله به وقوع
نمیپیونددن نتان ناینکهن نفردن نبراین نمدتن نمعلومن نازن نخوردنن نخوراک
خوددارین نننماید،ن نپسن نچنانچهن نفردن نازن نتناولن نخوراکن ندورین نننماید
مرحله سوم انجام نمیپذیرد.
دانشمندان میگویند :مقدار قند در خون از هشتاد تا صد و
بیستن میلیگرم در هر سانتیمترمکعبن میرسد ،و این مقدار
قند در خون بعد از شش ساعت روزه کاهش مییابد ،و در این
هنگامن نیکین نازن نشگفتیهاین نشگفتانگیزن نجسمن نبشرین نتجلی
مییابد ،مرکزی در مغز وجود دارد ،که پیامهای سریعی را به غدد
درونریز -که از او طلب یاری و کمک خواستهن -میرساند ،و
پیهها هورمونی را تراوش نموده که انرژی موجود در ماهیچهها و
کبد را به قند تبدیلن کنند ،و غده ی تیروئید نیز از طریق تراوش
هورمون خون قند ذخیره شده در عضلت و کبد تحریک نموده تا
رها گشته و به مصرف برسد ،چون مقدار قند خون بعد از شش
ساعتن نروزهن نپایینن نآمدهن ناست،ن نون نغدههاین نلوزوالمعدهن ننیزن ناز
طریقن نهورمونن نقندن نخونن نران جهتن نمصرفن نبرن نرهاشدنن نتحریک
مینمایند،ن نون نانسانن نچونن نذخیرههاین نقند،ن نعضلتن نون نکبدن نران نبه
مصرف رساند کار به چربیهای ذخیره شده نیز روی میآورد ،و
آنها را نیز از بین برده و انرژی آنرا آزاد مینماید و تحقیقات علمی
بر ازدیاد سوختن چربیها و مصرف چربیهای متراکم در نقاط
رسوب شده بر جسم در طول ساعتهای روزه تأکید میورزند.
102
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
واقعیت شگفتآور اینکه :هر کیلوگرم بافتهای چربی نیازمند
سه کیلومتر مویرگ میباشند تا خون از میان آنها جاری گردد ،و
اینن نبرن نقلبن نفشاریست،ن نپسن نچنانچهن نوزنن نانسانن ندهن نکیلوگرم
گ اضافه
افزایش یابد ،یعنی اینکه بر بدن وی سیصد کیلومتر مویر ِ
وجود دارد ،و پزشکان میگویند :ساختار و فیزیولوژی آفرینش
ابدان مستلزم خودداری از تناول طعام میباشد ،چرا؟ به سبب
راحت گذاشتن مرحله اول و مرحله دوم و فراهم نمودن فرصت
برای عمل مرحله سوم .و چون هضم و جذب غذا و ذخیرهگذاری
انرژی برای هر انسانی ضروری است ،این فریضه بر همة امت و
گروهها فرض شده است ،و خداوند میفرماید :
م
یا ایّها الذین ،آمنوا کتب علیکم الصیا ْ
ن قبلک ُ م لعلّکم
ب َ
کما کُت ِ َ
ن م ْ
علی الذی َ
(بقره )183 :
تتَّقون
«ای کسانین که ایمانن آورده روز نبر نشما نفرض و واجب
گردیدهن ناست،ن نهمچنانکه نبرن امتهای نپیشن نازن نشمان نواجب
گردیده بود تا اینکه تقوا پیشه سازید».
این تحقیق علمی مطلب دقیقی را دنبال مینماید ،و آن این
است که روزه عبادت و تقربجویی از خداوند ،و ازدیاد ارتباط با
اوست ،و هر کردار بنیآدم برای خویش میباشد جز روزه که
برای خداوند میباشد ،و او روزه را پاداش دهد ،روزه اراده را
تقویت نموده تا اینکه انسان ضعف بشری خود را احساس کند،
پس این تحقیق عملی نقش اولیه روزه را که عبادت و تقرب
باشد مخدوش نمینماید ،زیرا دستور و قانون خداوند متنوع است
از طرفی عبادت و تقرب و ارتباط و نیازمندیست ،علوه بر آن
دارای تندرستی و سلمتی نیز میباشد.
گزیدهای از سفارشهای بهداشتی پیامبر(ص) در زمینه
سحری و افطار
برخی توصیههای بهداشت و سلمت را که پیامبر به روزهداران
توصیه نموده است ذکر مینماییم ،از انس بن مالک(رض) روایت
1
شده است که پیامبر فرمود « :سحّروا فإ َّ
ن فی السحور بََرکَه»
«سحری بخورید چون در سحری برکت [نهفته] است».
1
نبخاری ن( ،)1823نمسلم ن( ،)1095نترمذی ن( ،)708ننسایین ( ،)2456نابنماجه ( .)1692
روزه
103
ون ندرن نروایتین نازن ننسایین ن:ن ن«اِنَّهان نبرک ٌهن نأعْطاک ُنم ناللهن نایاهان ن َفل
تدعوه»« 1همانا [سحری] برکتی است که خداوند به شما ارزانی
داشته است ،پس آنرا ترک نکنید».
حدیثشناسانن ناینن نبرکتن نران نبهن ندون ننوعن نتفسیرن ننمودهاند،ن نکه
شامل برکت دنیوی ،و برکت اخروی است ،و کسی جهت خوردن
سحرین نبیدارن نمیشودن نچهن نبسان ننمازن نصبحن نران ندرن نمسجدن نادا
مینماید ،و بعد از نماز صبح آیهای [از قرآن] را میشنود و در
درون وی اثر به سزایی میگذارد ،و چه بسا در خلوت خدایی را
یادن نمیکندن نون ناشکن نازن نچشمانشن نجارین نمیگردد،ن نون نیان نقرآنن نرا
تلوت نموده تا بهار قلبش گردد ،تمام این خیرها به جهت بیداری
وی برای سحری انجام گرفت ،پس موارد مذکور شامل برکت
اخروی است .و اما برکت دنیایی ،هرگاه روزهدار خوراک سحری
را تناول نماید ،و از جمله کسانی باشد که به انجام کار سخت
میپردازد ،میتواند با کمترین مشقت و سختی روزه را بگیرد ،و
این جسم به سوخت نیاز دارد ،و سوخت آن خوراک باشد ،لذا
خوردنن نغذاین نسحرین نسنتن ناست،ن نون نتأخیرن نسحرین ننیزن نسنت
میباشد،ن نامان نفردین نکهن نتان ننیمهن نشبن نبیدارن نمیماند،ن نون نسحری
میخورد ،سپس میخوابد نماز صبح و ثواب تأخیر سحری را از
دست داده است ،از ابوذر از پیامبر روایت شده است که پیامبر
فرمود « :امت من همواره در خیر میباشند اگر در افطار عجله
2
نموده و در سحری تأخیر بورزند».
آنچه که لزم است که به شما تأکید شود ،اینکه انسان هر گاه
خوراک سحری را تناول نماید و بلفاصله به رختخواب برود ،چه
بسا دچار سوءهاضمه گردد ،و به ناخوشیهای بهداشتی مربوط
به غذا دچار گردد ،لذا میان تناول غذای سحری و خواب وقت
کافی لزم است ،این وقت میبایست در قرائت قرآن ،و نماز و
ذکر سپری گردد.
از انس بن مالک روایت شده است که پیامبر فرمود :هر کس
نماز صبح را با جماعت ادا نموده ،و سپس تا طلوع آفتاب به ذکر
خداوند بنشیند ،و دو رکعت نماز بخواند ،پاداشی همچون پاداش
حج و عُمره برای وی مکتوب میگردد ،انس گفته است که پیامبر
فرمود :کافی است ( 3بار).
1
2
نسایی ( .)2472 -احمد ( .)21350
104
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
بدین سبب پزشکان برحذر میدارند از اینکه بعد از خوردن غذا
به رختخواب برویم .پیامبر(ص) مرا امر مینماید که در افطار
تعجیل نماییم ،به محض اینکه هنگام غروب فرا رسد ،روزهدار
افطار کرده باشد ،لذا پیامبر (ص) [در هنگام افطار] چند خرمایی
یان نهرن ننوشیدنین نشیرینن نسبکن نران نمیخورد،ن نون نیان نجرعهاین نآب
مینوشید ،سپس نماز مغرب را ادا مینمود و بعد از نماز غذایش
ران نمیخورد،ن نون نگرسنگین ن[بان نافطارن ناندک]ن نآرامن نگرفتهن نون نتعادل
اعضاء مییابد ،و قند خرما به خونش رسیده و از شدت گرسنگی
او میکاهد ،و او را طوری قرار داده است که به طور معتدل به
خوردن بپردازد و این روش مستحب است ،البته برای فردی که
سر باشد ،اما اگر با
قبل از خوردن غذا ،خواندن نماز برایش می ّ
این طریق مردم را در حرج میانداختی آسانترین روش اینکه با
مردم در وقت مناسب غذا بخورید ،ولیکن اگر برایت ممکن بود
که سه خرما بخورید ،و نماز مغرب را به جای آورید و بعد از نماز
به خوردن اقدام نمایید نیز سنّت و مندوب میباشد.
و پیامبر(ص) نیز برای ما استجاب و ................نموده است
تا اینکه با خواب نیمروزی (قیلوله) بر قیام و کار و با سحری بر
روزهن نکمکن نون نیارین نجوییم،ن نون نمیفرمودن ن:ن نخوابن ننیمروزین نرا
1
رعایت کنید ،بیگمان شیاطین قیلوله ندارند.
هرگاه در رمضان برای انسان امکان خواب فراهم آید ،گرچه
یک ساعت از زمان خواب نیمروزی باشد -بخوابد زیرا این یک
ساعت بر ادای نماز تراویج یاری میرساند ،روزه به خاطر این
نماز است تا اینکه با ادای این نماز فرد نیرومند گردد ،و در نماز
بهرهن نبگیرد،ن نون نقرآنن نران نفهمن نکند،ن نپسن نبان نقیلولهن نبرن نقیامن نکمک
گیرید .تا اینکه قلب برای حب خداوند آماده گردد ،تا به بهرههای
مذکور نائل شوید.
مطالبی که ذکر شد برخی توصیههای بهداشتی (در رابطه با
روزه) بود که پیامبر به آن سفارش نموده بود.
1
ن نالفردوسن ن( ،)4570ن نانسن نالمطالبن ن( ،)1/1010ن نقرطبین ن( ،)13/23فتحالباری ( ،)11/70اتحاف الساده المتقین ( ،)5/143مجمعالزوائد ( 8/112
ن میباشد از ا نس روایت شده
) ،جامعالصغیر ( .)6168این حدیث َ
ح َ
س ْ
است.
روزه
105
رابطه ایام البیض و روزة آن از لحاظ پزشکی
از ابوذر روایت شده که پیامبر مرا امر فرموده است که :سه
روزن – نسیزدهم و چهاردهم و پانزدهمن – ن[از ایام البیض] روزه
1
بگیریم.
هدف از نقل این حدیث و ارائه آن تا اینکه میان آن و واقعیت
علمی ارتباط برقرار نمایم و تا اینکه دانسته شود که میان حرکت
انسانن ندرن نزندگین نون نگردشن نماهن نرابطهن نوجودن ندارد،ن نمحققی
پروندههایین نران ندرن نادارهن نپلیسن ندرن نروزهاین نبرابرن نبان نایامن نالبیض
بررسی کرده بود ،در تحقیق یافته بود که نسبت حوادث [جنایی]
به نسبت سایر ایام بسیار بالتر بود – مخصوصا ً میان کسانی که
از عصبی بودن مزاج شکوه مینمودند – پس روزه ایام البیض –
درن نآنانن نتأثیرن نمینماید،ن نهمچنانکهن نمیدانیدن نآنچهن نکهن نپیامبر(ص)
آورده است از علم و اجتهاد و فرهنگ و یا دانش شخص خود
نیست.ن همانان وحی ازن طرفن خداوندن میباشد،ن و چهن بسان میان
گردشن نماهن ون ناضطرابن نانسانن نرابطهاین نباشد،ن روزهن ناضطراب
درون و قلق آنرا آرام مینماید.
*
1
-نسایی ( .)2739
*
*
دوره بارداری،
جنین و ولدت
حمل ،جنین و ولدت
107
علم ژنتیک در سنت نبوی
پیامبر(ص) در برخی احادیث شریف خود نتایج علمی قوانین
ژنتیک را تثبیت و پایهگذاری نموده است ،از آنچه معلوم است که
تخم لقاح شده سلولی است با هسته و کروموزمها که در آن نیز
ژنهایین نوجودن ندارند،ن نون نتعدادن نژنهاین نکشفن نشدهن نآنن نفراوان
است ،که تاکنون هشتصد ژن شناخته شده است ،ژنهای موجود
درن ننطفهن نبان ژنهاین موجودن درن نتخمدانن نبان نهمن تعاملن نون برخورد
مینمایند ،و تخم لقاح شده از ژنهای نطفه ،و ژنهای تخمدان به
وجودن نمیآید،ن نون نخداوندن ندرن ن[سورهن نانسان]ن نبهن نآنن ناشارهن ننموده
است :
ان ّ ا خلقنا النسان من نطفه أمشاج
ه سمیعا ً بصیراً
نبنلیه فجعلن ُ
«انسان را از نطفه مخلوط آفریدهایم او را میآزمائیم پس
او را دارای شنوایی و بصیرت گرداندیم».
آگاهان در علم ژنتیک میگویند :پیوند و ازدواج میان اقارب
نزدیک و درجه اول اشکالت ،ضعف ،بیماریها و ناتوانی جسمانی
درن نژنهان نران نبهن ننسلهاین ن[دیگر]ن نبهن ننسبتن نپنجاهن ندرصدن ننقل
مینماید ،و ازدواج با فامیلن درجه دوم دوازده درصد اشکالت
موجود در ژنها را انتقال میدهد ،و در میان فامیلن درجه سوم
به مقدار شش درصد انتقال مییابد .و این تفسیر علمی در پشت
تفسیر آیه 23سوره نساء نهفته شده است که قرآن میفرماید :
علیک ُ م أ ُ َّ
و
ت َ
ُ
م ْ
مها تَک ُ ُ
ر َ
م و بتائُکم َ
ح ِّ
خو
متکم و
م وع
خوتُک
أَ َ
خلتکم و بَنا ُ
ّ
ْ
ت ال ِ
َ
ت و أ َّ
م و
مهاتُک ُم ال ّتی أر َ
ت الُخ ِ
بَنا ُ
ضغنَک ْ
(نساء )23 :
ه
اَ َ
ن الَّرضا َ
ع ِ
خوائکُم ِّ
م َ
«مادران،ن ندختران،ن نخواهران،ن نعمهها،ن نخالهها،ن ندخترانن نبرادرن نو
دختران خواهرشان و زنانی که به شما شیر دادهاند و خواهران شیری
شما [در ازدواج] بر شما حرام وضع شدهاند».
اما ازدواج با اقوام درجه چهارم نسبت انتقال اشکالت ژنها
در آن تقلیل مییابد ،از عمر(س) روایت شده است که فرمود :
«اغتربوان نلتُضوُوا» 1ن«بان نغریبههان نازدواجن نکنیدن نتان نبهن نضعفن ننسل
1
-ابن حجر در تلخیص الحبیر ذکر نموده است ( .)3/146
108
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
دچارن ننشویدن – نچونن نهرن ناندازهن ندرن نانتخابن نهمسرن نازن نغریبهن نو
فامیلهای دور انتخاب کنید نسل قویتر میگردد.
ون نعمر(س)ن نمیفرمایدن ن:ن نبان ننزدیکانن نبسیارن ننزدیکن نازدواج
1
ننمائید ،بیگمان فرزند ضعیف به وجود میآید.
از پیامبر روایت شده است که میفرمود « :برای نطفههای
خود انتخاب و گزینش نمایید ،زنان فرزندان شبیه به برادران و
2
خواهران خویش به دنیا میآورند».
و مردم عامه نیز میگویند :کودک همچون دایی و خالهاش
میماند.
و پیامبر میفرماید « :موضع هم طراز را برای نطفههای خود
3
طلب نمایید ،چه بسا فرد مثل داییهایش باشد».
ازن نعایشهن نروایتن ناست،ن نکهن نپیامبرن نفرمودهن ناستن ن:ن نبرای
نطفههای خود گزینش و انتخاب نمایید ،و هم کفه و همطرازها را
4
با هم ازدواج دهید.
اصلح نسل – یعنی اینکه نسلی به وجود آید دارای تواناییهای
عقلین نعالین نون نبنیهن نجسمانین ننیرومند،ن نون ندرونن نآزادن نون نغیربیمار
باشد – از برجستهترین شاخههای علوم ژنتیک میباشد.
به همین سبب شما بر فرزندت حقوق فراوان دارید ،و او نیز
بر تو دارای حقی میباشد ،اولین حق اینکه در انتخاب مادر وی
نیکن نعملن ننمائیدن ناینن ناولینن نحقن نازن نحقوقن نفرزندانتن نبرن نتو
میباشد ،قبل از اینکه پا بر عرصة وجود بگذارند.
قبل از اینکه انسان همسر خویشن – نشریک زندگی خودن – نرا
انتخاب نماید .میبایست در این انتخاب بسیار دقت نماید ،تا با
سنتن ننبوین نهماهنگن نباشد.ن نون نهرکسن نبان نزنین نبهن نخاطرن نثروتش
ازدواج نماید ،خداوند او بینوا مینماید ،و هر کس با زنی به خاطر
حسب و موقعیت اجتماعی او ازدواج نماید ،خداوند دنائت وی را
افزونن گرداند،ن نپسن ندیندارن نران نانتخابن کنید،ن ندرن نغیرن اینن صورت
شکست میخورید.
1
2
3
4
النهایه فی غریب الحدیث ( )3/106نگاه :تلخیص الحبیر ابن حجر ( 3/146).
ابن ماجه ( ،)1968بیهقی در السنن الکبری ( ،)13536دار قطنی ( .)198 کشف الخطاء ( ،)960و ( ،)2917و احمد ( .)24654 -ابن ماجه ( ،)1968بیهقی ( .)13536
حمل ،جنین و ولدت
109
جنینشناسی یکی از اعجاز قرآن
آیه 12و 13سوره مؤمنون از دلیل اعجاز علمی قرآن میباشند
که میفرماید :
ن
و لقد خلقنا النسن من
سلل ٍه ِ
ُ
م ْ
طین* ث َّ
مکین ()
ر ّ
م جعلنه نطف ً
ه فی قرا ٍ
«ما انسان را از عصارهی از گِل آفریدهایم * سپس او را به صورت
نطفهای در آواره و آنرا در قرارگاه استوار جای دادهایم».
در حروف عطف دقت نمایید که قرآن میفرماید :
ر مکین
ثم جعلنه فی قرا ٍ
()
و قرار مکین همان رحم است،
ث َّ
عل َ َ
خل َ ْ
ه َ
عل َ َ
م خلقنا النُطْ َ
ه
ف َ
ه َ
قنا ال َ
ق َ
ق ً
ف َ
()
ه
ض َ
م ْ
غ ً
ُ
ون ندرن ندنبالةن نآنن نبان نحرفن نفاءن ن[عاطفه]ن نعطفن نمیگرددن نو
میفرماید :
عظما ً َ
م
ونا ال ِ
فخلقنا المضغ ًه ِ
فک َ َ
عظ َ
س ْ
لَحماً
(مؤمنون )14 :
ازن نعلقهن نتان نمضغهن نون ننیزن نازن نمضغهن ن[پارچهن نگوشت]ن نتان نعظام
[استخوان] و از عظام تا لحم [گوشت] با فاء عطف شده است،
اما از نطفه تا علقه [زالو] به حرف «ث ُ َّ
م عطف شده است ،با
م در عطف [زبان عربی] برای ترتیب همراه
علم به اینکه حرف ث ّ
با تأخیر میباشد ،اما حرف فاء عطف برای ترتیب و دنبال آمدن
[سریع] میباشد.
جدیدترین مطلب در علم جنینشناسی اینکه بین مرحله نطفه
و علقه فترهای افزون بر دو هفته وجود دارد به طوری که جنین
در این فتره به کندی رشد مینماید ،چون این مرحله مرحلة رخنة
نطفهن ندرن ندیوارهن نرحمن نمیباشد،ن نون نجنینن نرشدن ننمینمایدن ناما
طریقهای جذب غذا از رحم مهیا میگردد.
و جنین در این مرحله همچون دایرهای متشکل از سلولهای
منظم که بر شکل دو صف متوازی سازمانیافتهاند ،خداوند این
ف ثُم از آن تعبیر و
مراحل کُند از اول و دوم و سوم لقاح را با حر ِ
110
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
عطف نموده است ،اما از علقه تا مضغه را با حرف فای عطف
بیان نموده است ،و میفرماید :
عظما ً َ
م
ونا ال ِ
فخلقنا المضغ ًه ِ
فک َ َ
عظ َ
س ْ
لَحماً
و در مرحله واحدهای که همان مرحله ،علقهای جنین باشد ،با
حرف عاطفه ثم آنرا بیان مینماید ،و میفرماید :
ث َّ
عل َ َ
م خلقنا النُطْ َ
ه
ه َ
ق ً
ف َ
()
در خلل دو هفته این تخم لقاح شده که به صد سلول افزایش
یافته است به رشد روی نمیآورد ،بلکه به تمکین و حفظ خویش
از جداره رحم روی میآورد لذا رشد آن کُند میگردد ،و قرآن از
حقیقتن نعلمین نبان نحرفن نعطفن نث ُن َّ
م نازن نآنن نتعبیرن نمینماید،ن نو
میفرماید :
خل َ ْ
ن
و لقد َ
ن ِ
ه ِ
سلل َ ٍ
ن ُ
م ْ
قن َ ا الِنْس َ
م ْ
ن* ث َّ
ه َ
ن*
ج َ
م َ
ر ّ
علْناهُ فی نطف ً
قرا ٍ
مکِی ٍ
طِی ٍ
َ
َ
َ
ْ
ث ُ َّ
عل َ
خل ْ
ق ًه َ
عل َ
م خلقنا النُط َ
ه
ف َ
ف َه َ
قنا ال َ
ق َ
عظما ً َ
ونا
ض َ
ه* فخلَقنا المضغ ًه ِ
م ْ
فک َ َ
غ ً
ُ
س ْ
ً
ْ
َ
ً
َ
َ
فتَباَرکَ
خَر َ
خلقا ءا َ
ه َ
ال ِ
م انشأن ُ
م لحما ث ُ ّ
عظ َ
1
(مؤمنون )14-12 :
ن
ن ال َ
هأ ْ
ح َ
خلِقی َ
س َ
الل ُ
اینن نسخنن نپروردگارن نجهانیانن ناست،ن ناینن نسخنن نخالقن نهستی
است،ن نو نآیاتن ناعجازن قرآنن نتمامن شدنین نیست،ن نهرن اندازهن علم
پیشرفت نماید جلوهای از جلوههای اعجاز قرآن کشف و آشکار
میگردد.
تطبیق علم جنینشناسی با حدیث نبوی شریف
علمن نجدیدین نبان ننامن نجنینشناسین نوجودن ندارد،ن نکهن ندرباره
شکلگیری جنین درن رحمن مادرن صحبتن مینمایدن ون درن سالهای
اخیرن نپیشرفتن نچشمگیرین ننمودهن ناست،ن نتان ناینکهن نپزشکانن نو
دانشمندانن نمیتوانندن نجنینن نران ندرن نرحمن ندرن نحالن نرشدن نو
1
انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم * سپس او را به صورت نطفهای درقرارگاه استوار قرار دادیم * سپس نطفه را به لخته خونی و آنرا به تکه
گوشتی بدل نمودیم * و تکه گوشت به استخوان تبدیل نمودیم و استخوان را
بان نگوشتن نپوشانیدم.ن نسپس،ن نآنران نآفرینشن نجدیدین نمیبخشیم،ن نوالمقامن نو
مبارک خداوند است که بهترین سازندگان است.
حمل ،جنین و ولدت
111
تکاملپردازی در هفته سوم ،چهارم ،پنجم و ششم تصویربرداری
نمایند در میان این تصویرها از جنین در رحم مادر در هفتههای
متفاوت ابتدای هفته ششم موردنظر و توجه ما میباشد ،که چه
چیزی را میبینیم؟
میبینیم که بینی و دهان با هم مخلوط شده و به چشم متصل
شدهاند ،دست را مشاهده مینماییم که همچون پاروی کوچکی
است ،و سر به تنه چسبیده است ،این تصویر جنین در آغاز هفته
ششم میباشد ،و چون این هفته به پایان رسد سر از تنه جدا
گردد ،و شکلهای چشم ،گوش ،دهان و سیمای دست و پا ظاهر
شوند،ن ناینن نشکلهان نسیماین نآخرن نهفتهن نششمن نمیباشند،ن نون نهفته
هفتن نروزن ناست،ن نپسن نهرگاهن نهفتن نران ندرن نششن نضربن ننماییم
حاصلضرب چهل و دو میباشد.
از عبدالله بن مسعود نقل است که از پیامبر رسول خدا شنیدم
میفرمودن ن:ن نهرگاهن نچهلن نون ندون نشبن نازن نعمرن نجنینن نسپرین نشود
خداوند فرشتهای را برای اینکه او را شکل دهد فرستاده و گوش،
چشم ،پوست ،گوشت و استخوان او را خلق نماید سپس فرشته
میگوید ای پروردگارم دختر یا پسر باشد ،خداوند هر چه بخواهد
قضا نماید ،و فرشته نیز مکتوب و عمل نماید ،سپس میگوید
خدایا! اجل او چگونه باشد؟ پروردگارت هر چه بخواهد میگوید و
فرشته مکتوب نماید ،سپس [فرشته] میگوید :خدایا روزی وی
چگونه باشد؟ خدای شما هر چه بخواهد ،قضاء نماید و فرشته
مکتوب مینماید سپس فرشته با صحیفه و لوحهای در دست خود
1
بیرون رود و از دستور خداوند ازدیاد و کاهش ننماید.
بنگرید و دقت کنید ،که این حدیث چگونه با تصویرهایی که در
آخرن نهفتهن نششمن نازنن جنینن نتصویربردارین نمیشود،ن نتطبیقن نو
هماهنکی دقیق پیدا کرده است ،خداوند میفرماید:
ی
ن ُ
و ما ینطق عن الهدی* ا ِ ْ
ه َ
و اِل ّ وح ٌ
(نجم )4-3 :
یُوحی
1
مسلم ( ،)2645طبرانی در معجم کبیر ( ،)3044بیهقی ،السنن الکبری (.)15201
112
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
از هر نطفهای فرزند بوجود نمیآید
در روایت صحیح از پیامبر روایت شده است که پیامبر فرمود :
از هر آبی [نطفه] فرزند به دنیا نمیآید ،و هرگاه خداوند اراده
2
آفریدن چیزی نماید ،هیچ چیز او را باز نمیدارد.
امروزهن نعلمن نمیگویدن ن:ن نتعدادن ننطفههاین ناسپرمین ندرن نرابطة
زناشویی میان زوجین سیصد میلیون میباشد ،و هر نطفه دارای
سرن و گردنن و د ُم میباشد و در مایع غوطهور و از آن تغذیه
نموده و حرکت نطفه را آسان مینماید ،و این تعداد فراوانن –
سیصد میلیون -به تخمدان روی میآورد ،تا با یک جاندار لقاح
نماید،ن نچونن نتمامن ننطفههان نتبدیلن نبهن نفرزندن ننگردند،ن نپسن نپیامبر
چگونه اینها را دانسته است؟ از چه دانشگاهی تحصیل نموده ،و
ازن نکدامن نتحقیقن نعلمین ناینن نحقیقتن نران ندریافتن ننمودهن ناست؟ن نو
چگونه به این مسائل نایل گشته است؟
اینن ننطفههان نبهن نتخمدانن نمیرسند،ن نون نازن نمیانن نسیصدن نمیلیون
نطفه تخمدان یک نطفه را انتخاب مینماید.
اینن ننطفهن نچگونهن نواردن نتخمدانن نمیشود؟ن نشگفتانگیزن ناینکه!
هرگاهن ناینن ننطفهن نبهن ندیوارهن نتخمدانن نبرخوردن نکند،ن نغشاءن نپاره
میگردد ،و مادهای اصیل در رأس نطفه که با غشا پوشیده است
بیرونن نمیآید،ن نون نبان نفرودن نآمدنن ندرن نتخمدانن نتغذیهن نمینماید،ن نو
دیواره تخمدان را ذوب مینماید و وارد تخمدان شده و ورودی
تخمدان مسدود میگردد.
این تخم و این نطفه سلول است و در آن هسته و ماده و
غشاء وجود دارد .و بر هستة نطفه و تخمک چیزهایی کشف شده
است ،که دانشمندان آنها را ژن نامیدهاند و تعداد چند میلیون ژن
درن نیکن ننطفهن نواحدن نون نتخمکن نشناختهن نشدهن ناست.ن نکهن نبهن نطور
شگفتانگیز و سازمانیافته و در وقت معینی متأثر میگردند.
هرن نژنین ندرن نوقتن نمعینین نبهن نتحرکن نون نفعالیتن نمیپردازد،ن ندر
هنگامی که صدای جوان کلفت و خشن میگردد و نیز در هنگامی
که موی ریش او میروید و یا در هنگام رشد سینه دختران به
تحرک و فعالیت میپردازد.
2
مسلم ( ،)2645طبرانی در معجم کبیر ( ،)3044بیهقی ،السنن الکبری (.)15201
حمل ،جنین و ولدت
113
میلیونها ژن بر هسته نطفه و بر هستة تخمک قرار گرفتهاند،
و بعد از تلقیح تخمک با نطفه شکل و یا تخمک لقاح یافته تقسیم
میگردند.
تخمکن نلقاحیافتهن نبهن نصدن نبخشن نتقسیمن نمیگردد،ن نون ندرن نطریق
خود به رحم میرسد و در این باره [وجود نطفه در رحم] علم
خاصین نبهن ننامن نجنینشناسین نوجودن ندارد،ن نکهن نروزهان نون نهفتههان نو
ماههان نهمن نبراین نتفسیرن نون نتحقیقن نآنن نکافین ننیست،ن نون نقرآن
میفرماید :
ان ّ ا خلقنا النسان من نطفه أمشاج
ه سمیعا ً بصیراً
نبتلیه فجعلن ُ
(انسان )2 :
«مان نانسانن نران نازن ننطفهن نآمیختهن نآفریدیمن ن*ن نون نچونن ناون نرا
میآزمائیم او را شنوا و بینا نمودیم».
سپس آن را نطفهای در جایگاه امن قرار دادیم
در قرن هیجدهم زمانی که جهان غرب راه علم میپیمود ،و
بعد از اینکه میکروسکوپ کشف گردید ،در ذهن دانشمندان جای
گرفته بود ،که انسان فقط از نطفه مرد به وجود میآید ،سپس
نظریهن نمذکورن ننقضن گردید،ن نو ندرن ذهنن نآنانن نظریهن دیگرین جای
گرفت ،که انسان تنها از نطفه زن به وجود میآید ،و نطفه مرد
فقطن نبراین نتحریکن نمیباشدن نون ندانشمندانن ندرن نقرنن نهفدهمن نو
هیجدهم در نظریات و فرضیهها سر در گم و دست و پا میزدند،
ولیکن چهارده قرن پیش از پیامبر(ص) سؤال گردید :که انسان
از چه آفریده میشود؟ جوابی را ارائه نمود ،که از جمله دلیل
نبوت او محسوب میگردد ،از عبدالله بن مسعود(رض) روایت
شده است «که پیامبر در حال صحبت کردن با یارانش بود ،که
فردی یهودی از کنار رسول خداوند عبور کرد ،قریش گفتند ای
یهودی محمد ادعا میکند که او پیامبر است ،یهودی گفت من از
او سؤالی خواهم پرسید ،که جز نبی کسی آنرا نداند ،نزد پیامبر
آمد ،و گفت ای محمد! انسان از چه آفریده میشود؟ فرمود :ای
یهودی از نطفه مرد و از نطفه زن با هم آفریده میشود ،اما
نطفه مرد نطفه غلیظ و از آن استخوان و عصب بوجود آید ،اما
نطفه زن رقیق میباشد که از آن گوشت و خون به وجود میآید.
114
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
فردن نیهودین نبرخاستن نون نگفتن ن:ن نپیامبرانن نپیشن نازن نتون ننیزن نچنین
1
میگفتند.
علوم جدید نیز اشاره میگویند :در یک جفتگیری واحد افزون
بر چهارصد میلیون نطفه از مرد خارج میشود ،و تنها یک نطفه
خدری نقل شده است؛ که
در تخمدان تلقیح میگردد ،از ابوسعید ُ
پیامبرن نفرمودن ن:ن نفرزندن نازن نتمامن ننطفهن نبهن نوجودن ننمیآید.ن نهرن نگاه
خداوندن بخواهدن کهن چیزین ران بیافریندن هیچن وین ران ازن آفریدنن باز
2
نمیدارد.
آیان نمحمدن نفرستادهن نخداوندن ننیست؟ن نآیان ندستاوردهاین نامروزی
برای شناخت این حقایق کافی است؟
نکته دیگر :خداوند میفرماید :
ن
و لقد خلقنا النسن من
سلل ٍه ِ
ُ
م ْ
3
طین* ث َّ
مکین
ر ّ
م جعلنه نطف ً
ه فی قرا ٍ
(مؤمنون )13-12 :
و قرار مکین همان رحم است که کامل ً در وسط کامل هندسی
صف طولی و یا
بدن زن قرار گرفته است ،پس اگر با خط من ّ
منصف عرضی بدن زن اندازهگیری شود .جایگاه رحم در تقاطع
دو خط قرار میگیرد.
نکته دوم :چرا رحم قرار نامیده شده است؟ چون مادهای
چسبندهن نران نتراوشن نمینماید،ن نکهن نهرن نگاهن نتخمکن نتلقیحن نشدهن نبه
طرف رحم بیاید به دیواره رحم بچسبد ،لذا رحم محل استقرار
نطفه،ن نبودهن نون نمحلن نعبورن نآنن ننیستن نون ندرن نرحمن نتعدادن نغیرقابل
تصوری از رگهای خونی وجود دارد ،که همگی جهت تغذیه جنین
خون را برابر نطفة تلقیح شده فراهم مینمایند ،و تا اینکه جنین
به سرعت رشد نماید ،این تخمک بارور شده از لحاظ بافت در
تکثیر و تقسیم آن جزو سریعترین اعضای جسم میباشد .دیگر
مطلبن ناینکه؛ن نجنینن ندرن نپردةن ننازکین ناست،ن نون ناینن نپردهن ندر
عکسهایی که از جنین گرفته شده است ظاهر گشته است که او
با پرده نازکی پیچیده شده است ،و این پرده رقیق در قسمت
بالیین نرحمن نآویزانن نشدهن ناست،ن نون نبان ندیوارههاین نرحمن نبرخورد
1
2
3
احمد ( .)4438 روایت از مسلم ( ،)1438و احمد ( .)11456 -در صفحات قبل ترجمه آیه فوق ذکر شد.
حمل ،جنین و ولدت
115
نمیکند ،و علوه بر آن مایعی اطراف جنین را فرا گرفته است
که از تمام صدمات [ممکن] جلوگیری مینماید و عجیبتر اینکه
تمام رحم در لگن زن به بندهایی به اطراف لگن آویزان است،
رحم و جنین جاری و روان میباشند ،و میان رحم و جنین مایعی
است که تمام صدمات و فشارهای (ممکن) را میگیرد ،تمام این
توضیحاتن ندرن نآیةن نزیرن نجاین نمیگیردن نکهن نقرآنن نبان نبیانین نرسا
میفرماید :
ث ّ َ
مکین
م جعلنه نطف ًه فی قرا ٍر ّ
(مؤمنون )13-12 :
برخی پزشکان متخصص استخوان و مفصلشناس میگویند :
که استخوانهای لگن سختترین استخوان در نوع بشری است،
ون ناینن نسختین نبهن نسببن نجلوگیرین نازن نصدماتن نمیباشد،ن نون نقرآن
میفرماید :
ه ْم آیاتِنا فی الفا ِق َو فی
َ
سن ُ ِ
ری ِ
َ
َ
َ
َ
َ
ُ
ان ْ ُ
م
ف ِ
ه ال َ
ن ل ُ
م حت ّی یَتَبَی ّ َ
ول ْ
ح ّ
م ان ّ ُ
ه ْ
ه ْ
ق ا َ
س ِ
َ
ف بَِرب ِّ َ
ل َ
علی ک ِّ
شی ٍ
ه َ
ء شهیدٌ
یَک ْ ِ
ک ان ّ ُ
(فصلت )53 :
یعنی این قرآن کلم خداوند ،معجزه جاویدان است ،هر اندازه
علم پیشرفت نماید جنبهای از جنبههای اعجاز علمی آن آشکار
میگردد.
مراحل سهگانهی بارداری
خداوند عّزوج ّ
ل میفرماید :
و الذی ن یُت َو َّ
ن اَزواجاً
ف
ن ِ
منْک ُم و یَذَرو َ
و َ
ْ
َ َ َ
َ
شراً
َ
ع ْ
ه أ ْ
ر و َ
ن أْرب َ َ
ش ُ
ن بِأنفیه ّ
ص َ
ع َ
یَتَرب َّ ْ
ه ٍ
(بقره )234 :
«و کسانی که از شما میمیرند و همسرانی از خود به جای
میگذارند،ن نهمسرانشانن نبایدن نچهارن نماهن نون ندهن نشبانهن نروز
انتظار بکشند».
انسان از این رقم و تعداد معین تعجب میکند (چهار ماه و ده
روز) چرا چهار ماه یا پنج ماه یا شش و یا دو و سه ماه نگفته
است؟ پزشکان میگویند :زن حامله سه مرحله را پشت سر
116
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
میگذراند،ن نمرحلهن ناول،ن نمرحلهن نشک،ن نکهن ندرن نآنن نمرحلهن نعادت
ماهیانه قطع میشود و انقطاع عادت ماهیانه علمت حمل زن
میباشد،ن نامان نآیان ناینن نعلمتن نقطعین ناست؟ن نخیر،ن نزیران نبسیاری
اوقات عادت ماهیانه به دلیلی (غیر از حمل) قطع میگردد ،مانند
اضطرابات روحی ،یا هورمونی و یا به علت اختلل در دستگاه
تناسلین نزن،ن نتمامن نمواردن نفوقن نمستلزمن نانقطاعن نعادتن نماهیانه
میگردد ،پس انقطاع دوره دلیل قطعی بر حامله بودن نیست ،و
بعد از مرحله شک به مرحله دوم مرحله ظن و گمان پای مینهد،
بهن نطورین نکهن نعارضههاین ندرونین نمانندن نناراحتین نگوارشین نو
استفراغن نون نتهوعن نون نسرگیجه،ن نون نمیلن نبهن نعزلتن نون نعارضههای
گوارشی و تنفسی به وی روی میآورند -مردم اصطلحا ً به آن
ویار میگویند ،به طوری ظن غالب بر این است که زن حامله
است ،ولیکن آیا این مرحله نیز دلیل قاطعی بر حمل میباشد؟
دوباره جواب منفی است .زیرا عارضههایی هستند که اسمشان
عارضههاین نحملن نکاذبن ناست،ن نناگهانن ندورهن نماهیانهن نبرگشتهن نو
حمل نالغاءن میگردد،ن نو ام ا ند ر نرو ز نبیستن و نششمن بعدن ا ز نصد
(روز) یعنی در روز دهم بعد از چهار ماهی که قرآن کریم ذکر
نموده است قلب جنین میتپد ،و با تپش قلب حرکت مینماید ،و
زن حرکت و تکان آن را احساس مینماید ،در این هنگام زن به
مرحلهن نسومن نکهن نمرحلهن نیقینن نباشد،ن نواردن نمیشود.ن نپسن نحرکت
کودک در شکم مادر دلیل قطعی و مطمئن بر حمل میباشد ،لذا
قرآن کریم فرموده است :
و الذی ن یُت َو َّ
ن اَزواجاً
ف
ن ِ
منْک ُم و یَذَرو َ
و َ
َ َ َ
ْ
َ
ً 1
َ
ع ْ
ه أ ْ
شرا
ر و َ
ن أْرب َ َ
ش ُ
ن بِأنفیه ّ
ص َ
ع َ
یَتَرب َّ ْ
ه ٍ
(بقره )234 :
این حقایق پزشکی با قرآن کریم تطابق و هماهنگی عجیبی
دارد ،در روز بیست و ششم بعد از صد [روز] قلب جنین میتپد،
و همراه با تپش قلب تکان میخورد و زن به مرحلة سوم مرحله
یقین وارد میشود.
1
و کسانی از شما میمیرند و همسرانی از پس خود به جای میگذارند،همسرانشان باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند.
حمل ،جنین و ولدت
117
مایع امنیوسی [ضربهگیر]
خداوند متعال در کتاب محکم خود میفرماید :
ن أ ُ َّ
ن
مهتِک ُ م َ
خلْقا ً ِ
م ْ
یَخلقک ُ ْ
و ِ
م فی بُط ُ
د َ ْ
ث
ت ثَل ٍ
ق فی ظلم ٍ
ع ٍ
بَ ْ
خل ٍ
(زمر )6 :
«و او شما در شکمهای در افتان در میان تاریکیهای سهگانه و
آفرینشهای پیاپی و جور وا جور میبخشد».
مفسرین این ظلمات را تفسیرهای متفاوت نمودهاند ،برخی
گفتهاند :ظلمت شکم و رحم و ظلمت پردههایی است ،که جنین
را فرا گرفته است و عدهای نیز گفتهاند :که جنین با سه پرده
پوشانده شده است ،و چه بسا از اعجاز علمی قرآن باشد.
در پرده واحدی به نام پرده آمنیوسی دقت مینمائیم ،که این
پرده [غشاء] که پردة باطنی از جهت جنین میباشد ،که از هر
طرف او را پوشانده است ،و آن کیسهن و پردهای نازک و بسته
شده میباشد و در این غشاء بسته شده مایعی به نام آمنیوسی
وجود دارد که با رشد جنین افزایش مییابد و در ماه هفتم به یک
لیتر و نیم میرسد ،سپس به یک لیتر -اندکی قبل از ولدت -
برمیگردد.
چه کسی باور مینماید که اگر این مایع نمیبود جنین ،از مرگ
حتمی نجات نمییافت.
-1این مایع جنین را تغذیه مینماید ،در آن مواد آلی ،و قندی
و املح غیرآلی وجود دارد.
-2اینن نمایعن نجنینن نران نازن نصدماتن نحمایتن نمینماید؟ن نبا
مرکبهای فضانوردی مقایسه شده است به طوری که
میان کپسول فضانوردان و میان مرکب فضانوردی مایعی
جهت گرفتن ضربهها کار گذاشته شده است ،مثل ً هرگاه
جنین از این جهت دچار ضربهای -مثل ًن بان 4نسانتیمتر
نیرو و توان – شود ،مایع این نیرو را بر تمام سطح توزیع
مینماید ،و فشار را به نیم میلیمتر رساند ،و تازهترین
روش برای گرفتن ضربهها ،اینکه میان شیء ضربهپذیر و
محیط بیرونی مایعی وجود داشته باشد.
و نمونة این مایع در مغز نیز یافت میشود ،به گونهای که
مغزن ننیزن نبان نمایعین نکهن نازن نآسیبپذیرین نمغزن نبان نضربهها
118
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
جلوگیری مینماید پوشانده شده است ،بلکه این مایع هر
ضربهای را هم هر چند بزرگ باشد دفع مینماید ،و ماده
امنیوسی جنین را از ضربهها ،سقوط و حرکات سخت که
زن حامله به آن دچار میگردد حمایت مینماید ،پس این
مایع او چه ضربهها و یا صدمات ممانعت به عمل آورده ،و
آن را بر تمام سطح جنین تقسیم مینماید ،تا این که جنین
متأثر نگردد.
-3این مایع اجازه حرکت سبک و آزاد به جنین میدهد ،چون
اجسامین نکهن نحرکاتشانن ندرن نآبن نظاهرن نگشته،ن نازن ندیگر
اجسام که در غیر آب باشند آسانتر حرکت مینمایند.
-4مایعن نمذکورن نمانندن ندستگاهن نتهویهن نمیباشد،ن نداراین ندمای
ثابت بوده و قابل کاهش و افزایش نمییابد ،هر اندازه
جو بیرون سرد و یا گرم باشد ،این مایع حرارت را برای
جنین ثابت نگه داشته و او را بر رشد یاری میرساند.
-5این مایع جنین را از چسباندن به غشای آمنیوسین منع
مینماید ،و اگر به غشای مذکور بچسبد ،جنین در خلق
دارای مشکلتی میگردد.
-6خودن ناینن نمایعن نولدتن نران نآسانن ننموده،ن نون نبرن نلغزشن نو
توسعه مکانهایی که جنین از آن میگذرد کمک مینماید.
-7اینن نمایعن نچونن نقبلن نازن نجنینن نبیرونن نمیریزدن نمجرای
(جنین)ن نران نپاکن نون نضدعفونین نمینمایدن نتان نجنینن نبه
مسمومی ّنت و خفگی دچار نشود ،تمام مواردن مذکور از
قبیلن ن:ن نپاکن ننمودنن نمجرا،ن نتسهیلن نولدت،ن نایجادن نحرارت
ثابت،ن نتحققن نحرکتن نآزادن نخفیف،ن نمصونیتن نجنینن ناز
ضربات و لگدها ،قراردادن مایع آمنیوسی در داخل رحم
و داخل پردة اول نشانهای از نشانههای خداوند میباشد.
و قرآن مراحل مذکور را به شیوة منظم ذکر نموده و
میفرماید :
ن أ ُ َّ
ن
مهتِک ُ م َ
خلْقا ً ِ
م ْ
یَخلقک ُ ْ
و ِ
م فی بُط ُ
د َ ْ
ث لکم الله ربّکم
ق فی ظلم ٍ
ع ٍ
ت ثَل ٍ
بَ ْ
خل ٍ
(زمر )6 :
او (خدا) آگاه به عالم شهاده و غیب میباشد ،و او خالق آگاه و
پروردگار کریم است .و قرآن میفرماید :
حمل ،جنین و ولدت
119
ی* اَلَم
أیحس ُ
ب النسان ا َ ن یترک شد ً
منی* ث َّ
ه
ه ِ
م کا َ
م ْ
ن علق ً
ی یُ ْ
من ٍ
ن َ
یک نُطف ً
ق فسوی* فجع َ
ن الذکّر
فخل َ
ل منه الزوجی ِ
س ذل َ
ی
ر َ
علی ا َ ْ
ن یُ ْ
والنثی* الَی ْ َ
حی َ
ک بقاِد ٍ
1
(قیامه )40-36 :
وتی
ال ْ َ
م ْ
و در سوره عبس نیز میفرماید :
قُت ِ َ
ن
ی شیءٍ َ
خلَقَه* ِ
ن ما اَکْفَُر* ِ
ل الِنْسا ُ
م ْ
ن ا ِّ
م ْ
َ
َ
م ال َّ
ل ی َ َّ
سَره* ث ُ َّ
خلق َه فَقَد َّره* ث ُ َّ
سبی َ
م اماتَه
نُطْفَهٍن َ
2
ه
(عبس )21-17 :
فَاَقْبَر ُ
رحم غشائی هوشمند یا تقدیر الهی
بچهدان (مشیمه) صفحة [دایرهای شکل] بزرگی است در رحم
مادر که جنین را همراهی مینماید ،و بعد از ولدت انداخته شود،
و دو دورة خونی در آن وجود دارد یکی متعلق به خون جنین و
دوره خونی دیگر متعلق به دورة خونی مادر که پردهای نازک به
نامن مشیمهن نمیانن آنهان نفاصلهن گردیدهن ناست.ن ون نوعن نگروهن خونی
هرکدام با دیگری متفاوت است ،و این پردة نازک فاصل میان دو
گردش خونی کامل ً اعجازآور است ،که خونهای مادر را از جنین
جدا مینماید ،ولی با دقت بالیی اجازه ورود غذای تصفیه شده و
منتخب از خون مادر به خون جنین را میدهد ،جنین به کربنات
پتاسیم ،کلسیم و غیره نیاز دارد ،و این پرده با دقت لزم اجازه
ورود غذای مناسب را به خون جنین میدهد ،و همچنین اجازه
ورود اکسیژن از خون مادر و اجازه ورود مواد منعکننده بیماریها
و نیز اجازه انتقال مواد سمی و در نتیجه احتراق مواد زائد مانند
دیاکسیدکربن از خون جنین را به خون مادر مینماید ،و مواد
1
2
آیا انسان میپندارد که او بیهوده به حال خود رها شود * آیا او نطفة ناچیزیاز منی نیست که پرت و ریخته میگردد؟ سپس به صورت خون لخته و
دلمهای در آمده است ،و خداوند او را آفرینش تازهای بخشیده است ،و بعد
اندام او را نظم و سر و سامان داده است * و از او دو صنفتر و ماده را
ساخته و پرداخته است * آیا چنین خدائی نمیتواند مردگان را زنده گرداند؟!
کشته باد انسان چه خدانشناس و ناسپاس است! خدا او را از چه چیزیمیآفریند؟ او را از نطفه ناچیزی میآفریند و قوت و قدرت بدو میبخشد *
سپس راه را برای او آسان میکند * و بعد او را میمیراند و وارد گورش
میگرداند.
120
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
زایدن نموجودن ندرن نخونن نجنینن نازن نطریقن ناینن نغشاءن نبهن نخونن نمادر
منتقل میگردد ،پس این غشاء مواد پالیش شده و اکسیژن را به
جنین رسانده و از میکروبها و باکتریهای بیماریزا جلوگیری به
عمل میآورد ،پس این غشاء (پرده) چیست؟ تمام اعمال فوق
بدون اینکه خون جنین و مادر با هم مخلوط گردند به طور کامل
انجام میگیرد ،و خون هر کدام مستقل میباشند و این غشاء
میان آنها فاصله انداخته است .و این آیه و نشانهای از آیات الهی
است!!
چنانچهن ماد ر نبه نبیمار ی نویروسین دچارن شود،ن نغالبا ًن بیمارین از
طریق غشای مذکور به جنین منتقل نمیگردد ،غشاء هوشمند و
عاقلی است و پزشکان هم آن را چنین نام نهادهاند ،و آن معیار و
میزان الهی است ،که گویای رحمت و جمال لطف اوست.
برخی پزشکان عملکرد مشیمه [بچهدان] را خلصه کردهاند به
اینکه اکسیژن پس داده و دیاکسید کربن میگیرد - ،کار ُ
شش را
انجامن نمیدهد،ن ن-ن نون نششن نجنینن ندرن نبچهدانن نقرارن ندارد،ن نون نغذای
هضم شده را به مقدار معلوم به جنین میبخشد ،و پزشکان این
غذا را در طول چند ماه مورد تحقیق دادهاند به نتیجه رسیدهاند
که این مشیمه برحسب رشد جنین هر روز مقدار لزم را به جنین
میرساند و کار دستگاه گوارش را انجام میدهد ،و هورمونهایی
ران نبراین نرشدن نپستانهاین نمادرن نبراین نآمادهن نشدنن نتراوشن نشیر
ارسال مینمایند چنانچه انسان به ویژگیهای و وظایف و دقایق
این غشای آگاهی مییافت برای خداوند به سجده میافتاد [و در
برابر عظمت او سر فرود میآورد].
بارداری و قطع قاعدگی
اگر حمل با قاعدگی و قاعدگی با حمل به طور قطع همراه و
هماهنگ نیستند ،پس چرا خداوند دستور داده است که زنان سه
پاکی [و یا قاعدگی] را انتظار بکشند ،آیا یک پاکی کافی نبود تا
زن به حیض افتد ،و معلوم شود که حامله نیست؟
جواب منفی است ،وجود قاعدگی و انقطاع یک بار آن دلیل بر
عدم وجود حمل به شمار نمیآید ،زیرا حالت نادری هستند که
زن به عللی در آغاز حمل ،یک بار ،دو یا سه بار به قاعدگی دچار
میگردد ،و آیه قرآن هم آمده تا به طور قطعی و بدون ظن و
گمان رحم را تبرئه نماید و قرآن میفرماید :
حمل ،جنین و ولدت
121
سه ّ َ
ص َن بِأن ُ
ن
ف ِ
وال ْ ُ
مطلقا ُت یَتََرب َّ ْ
َ
ُ
ه َّ
ُ
و ل یَح ّ
ن ما
قُرو ٍ
ن اَ ْ
ل لَ ُ
م َ
ن یَکْت ُ ْ
ء َ
ن یُؤم ّ َ
ن ک ُ َّ
الل ُه فی أرحامه ّ َ
ن
ن إ ْ
1
ر
وم ِ ال ِ
والْی َ ْ
خ ِ
(بقره )228 :
ه
ثَلث َ َ
ق
َ
خل َ َ
ه
بالل ِ
به علت اینکه بدانیم که این شریعت از جانب آفریدگار هستی
پایهگذاری شده است ،و بدانیم که حالت نادری را که در تمام
زنان مییابیم و پزشکان هم به وجود آن یقین دارند -خصوصاً
متخصصانن نبیماریهاین نزنان،ن ن-ن ناینن نآیهن نازن نحالتن ننادرن ناهمال
ننمودهن ناست.ن نلذان نرحمن نجزن نبعدن نازن نسهن نپاکین نبریءن نازن نحملن نبه
حساب نمیآید ،چون بعد از آن از طریق پزشکی آشکار میگردد،
و از طرف شوهر ،و یا مادر و زن هم با چشم دیده میشود.
جنین و احساساتش
از اکتشافات علمی پزشکی که آیه و نشانهای از آیات خداوند
دا ّ
ل بر عظمت او میباشد ،اینکه جنین در نظر طب قدیم موجود
جانداری ،در پایینترین درجه حیات میباشد،ن و کتابهای طبّی
حیات جنین را به دانه لوبیا تشبیه میکردند که در دل خاک کاشته
شده باشد ،و با وصول آب وفور و مواد لزم دانه رشد مینماید،
و حرکات جنین در شکم مادر پاسخ چیزهایی است ،که بر وی اثر
میگذارند،ن نامان نطبن نجدیدن نازن نخللن نابزارن ناکتشافین نپیشرفتهن نو
بهکارگیرین ندستگاههاین نتصویرین نون نصوتین نون نرسیدنن نبهن ندرون
جسم انسانی از جنین آگاهی یافتهاند ،و روش درونی و روانی وی
ران نکشفن ننمودهاند،ن نون نطبن نامروزین نحقایقن نشگفتانگیزین نرا
کشف کردهاند ،مادر حاملهای در ماه ششم که به سیگار معتاد
شده بود ،پزشک از وی خواست تا مدت زیادی آنرا ترک نماید،
سپسن نسیگارین نران نبهن ناون نداد،ن نبهن نمحضن نروشنن نکردنن نسیگار،
دستگاه سنجش اضطراب قلب جنین را نشان داده ،و گفتند :این
پاسخگویی شرطی است ،که نوعی فراگیری است ،جنین که در
1
و زنان مطلقه سه پاکی را باید در انتظار باشند ،و جایز نیست برای آنان کهآنچه خداوند در رحمشان آفریده کتمان نمایند اگر به خداوند و روز قیامت با
درد ایمان داشته باشند.
122
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ماه ششم بود ،در شکم مادرش با استعمال سیگار از طرف مادر
احساس ناراحتی و رنجش کرد.
هرگاه مادر در بحرانی درونی مانند عصبانیت گرفتار آید ،جنین
نیز با تأثر مادر تحت تأثیر قرار میگیرد ،و اندام و دستگاههای
بدن وی مضطرب میگردد ،و هرگاه مادر در شادی و آرامش
باشد جنین نیز آرام مییابد ،اندام وی انتظام مییابد ،و عجیبتر
اینکه؛ جنین در شکم مادر به صدای پدرش تمایل مییابد ،و به
وی گوش فرا میدهد ،و بعد از تولد این حالت افزایش مییابد.
هرگاه مادر نسبت به حمل خوش رغبت و علقه نشان دهد ،و
بهن نآنن نولعن ننشانن ندهدن نجنینن ننیزن نبان نمادرن نشادین نون نسرورن نتبادل
مینماید،ن نو نمودتن نو نسپاسن نخودن برن حسنن نپذیرشن ناون نبهن مادر
تقدیم داشته ،و احساس آرامش مینماید ،و با حرکاتی در شکم
مادر پاسخ داده و میزان لذت شیرینی آن بر قلب مادر حد ّن و
مرزی را نشناسد ،اما مادری که به حمل رغبت ندارد ،و با اکراه
ون نناخواستهن نحاملهن نشدهن نباشد،ن نارتباطن نمیانن ناون نون نجنینن نقطع
میگردد،ن نون نجنینن نبان نحیاتن نجدایین نازن نمادرن نکهن ندرن نآنن نوحشت،
اضطراب،ن ناختللن نباشدن نرشدن نمینماید،ن نون ندرن نابتدا،ن نجنینن ناین
بیمبالتی را با صبر پاسخ داده ،و سپس با پاهایش به مادر لگد
میزند ،گویا اینکه به دلیل کراهت مادر از وی به تکان خوردن
میپردازد ،و بعد از ولدت نیز با عدم پذیرش پستانها و شیر
مادر او را ترک میکند ،بلکه بر پستان دیگری روی میآورد ،حتی
اگر چشمان وی را بپوشانند ،و پستان مادر را به وی عرضه کنند
از گرفتن آن خودداری مینماید ،چون مادر در اصل او را رها
کرده است ،پس جنین در شکم مادر زندگی روانی داشته و به
فراگیری میپردازد.
برخین نپزشکانن نمیگویندن ن:ن ندورهن نخوابن ننزدن نمادرن نویژگیهای
معینی دارد ،مادری که زیاد بیدار میماند ،فرزند وی نیز همچون
وی میباشد ،و مادری که صبحها دیر بیدار میشود فرزند وی نیز
چنین خواهد بود ،و جنین با تأثر مادر قبل از تولد متأثر میگردد.
عجیبن ناینکه؛ن نزنین نکهن ندردن نزایمانن ناون نران نمیگیرد،ن ناگرن نفردی
مهربان از نزدیکان و خویشان در کنار وی باشد ،در تیسیر ولدت
نقش اساسی بازی میکند ،و ریختن خون بر رحم و جنین جهت
تغذیه جنین افزایش مییابد ،و جنین در اثنای درد زایمان جان
تازه میگیرد،ن و دردها و مشکلت کمبود اکسیژنن به حداقل و
حمل ،جنین و ولدت
123
سبک میگردد ،و این کمبود چه بسا به عقبافتادگی عقلی و یا
اضطراب درونی بینجامد ،بنگرید به مادر خوشبختی که به حمل
[خود] رغبت و تمایل مییابد ،و مادری که با همسر خویش در
آرامش به سر میبرد ،سلمت جسمی و روحی او بر جنین اثر
میگذارد ،و مادری که در کنار دختر خود خویش در اثنای ولدت
قرارمیگیردن ناون نران نبرن نتسهیلن نولدت،ن نون ندورین ننمودنن ناون ناز
مشکلت کمبود اکسیژن و -چه بسا منجر به عقبافتادگی و یا
صرع و یا اضطرابهای درونی گردد – یاری مینماید ،به حکمت
خداوند نگاه کنید ،که صفات و ویژگیهایی را که مادر در اثنای
حمل عملی میکند ،بیشتر آن بر جنین در شکم اثر مینماید.
و هنگامیکه ما از قانون خداوند دور میشویم ،و اسلوب دیگری
در زندگی اتخاذ مینماییم ،اثر آن بر سلمت و رشد فرزندمان
تأثیر میگذارد.
فشار درونی در هنگام بارداری عامل اختلل در جنین
میگردد
بیگمان فشار عاطفی و درونی شدید که زن هنگام بارداری و
حتی قبل از آن با آن روبرو میگردد ،میتواند عامل ظهور اختلل
درن نجنینن نگردد،ن نزیران نیکین نازن نعواملن نمختلن نشدنن نجنینها
اضطراباتن عاطفین نروانین ناستن کهن زنن درن نآنن بهن نسرن نمیبرد.
مبالغه نیست اگر بگویم صدها موضوع تأکید مینمایند که فشار
درونین نعاملن نبیماریهاین نبیشمارین ناست،ن نون نمشکلن نروحین نبا
ایمانن نبهن نخداوندن نون ناطاعتن ناو،ن نیادن نون ناخلصن نبراین ناون نتداعی
میشود،ن نون نفردن نمؤمنن نازن نمشکلن ندرونین نمصونن ناست،ن نون نزن
مؤمن پاک و عفیفه و مطیع همسر خویش از مشکل روحی به
دور میباشد.
دانشمندان ذکر میکنند که فشار روحی شدید مانند از دست
دادن کار ،طلق ،جدایی زن و مرد به علت کار ،مسافرت و یا
اندوهگینن نشدنن نبرن ناثرن نازن ندستن ندادنن نمرد.ن ندرن نخللن نبارداری،
ممکن است به حالت غیرطبیعی در جنین و اختللتی از قبیل،
شکافتن و لبشکری و مشکل حلقی و غیره منجر گردد.
دانشمندان در تفسیر این مسأله میگویند :فشار درونی عامل
بال رفتن هورمونی که به بال رفتن قند در خون و کاهش اکسیژن
درن نبافتهان نمیگردد،ن نون نهرن ندون ندرن ناختللتن نبدنین نجنینن نتأثیر
124
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
مینمایند ،رابطه درون با بدن چیز شگفتانگیزی است،ن هرگاه
درون سالم باشد بدن نیز سالم خواهد بود ،و چون درون تندرست
شود قلب استقامت مییابد ،و هرگاه درون سالم باشد تمام اندام
سالم میگردد ،و درمان ما که با خداوند است که نزد او توبه کنیم
و در آنچه دستور داده است اطاعت نماییم و از سنت پیامبر(ص)
او پیروی کنیم.
شیر مادر و مهر او
خداوندن نمتعالن نعلوهن نبرن نمهرن نمادرانن ننسبتن نبهن نفرزندانشان
رحمت و مهری را در دل آنها به ودیعت نهاده است ،و نوع خاصی
ازن نشیرن نران ندرن نپستانن نزنن نقرارن ندادهن ناستن نهمچنانکهن نپزشکان
میگویندن ن:ن نشیرن نمادر،ن نمبهوتکنندهن نون نشگفتانگیزن نمیباشد،ن نو
چنانچه تمام نیروی بشر با هم اجتماع نمایند تا خصوصیات ترکیبی
آنرا درک نمایند ،عاجز میمانند ،و بزرگترین کارگاهها از ساختن
آن عاجز میباشند.
اما آنچه که قابل تأمل است اینکه؛ کودکی را که خداوند آفریده
است به میزان متناسب با شیر مادر آنزیمهای هاضمه را در وی
به ودیعت نهاده است ،اگر شیر گاو را تازه یا به صورت خشکیده
به او میخوراندیم کودک از هضم آن عاجز میماند ،بسیاری از
مواد چربی و پروتئینها و اسیدهای آمینه هضم نمیشدند ،و دفع
ون نتصفیهن نموادن نمذکورن نازن نطریقن نکلیههان نآنهان نران نخستهن نون نازن نبین
میبرد،ن نلذان نکودکین نکهن نشیرن نگاون نمیخورد،ن نکلیههاین ناون نازن ندفع
کردن موادهای چربی ،اسیدآمینه ،پروتئینها خسته و توان هضم
آنها را ندارند .و آنزیمهای هضم در کودک متناسب با شیر مادر
میباشد،ن و با شیرن گاو هماهنگ نیست .در شیر گاو چهار نوع
اسید وجود دارد ،و در شیر مادر از اسیدهای آمینه خبری نیست.
دانشمندان گفتهاند :بال رفتن مقدار اسید آمینه در خون باعث
عقبافتادگین نون نآفاتن نقلبین نون نهوشی،ن نکبدین نون نگوارشین نو
بیماریهای مزمن در شیرخوار میگردد.
امان نترکیبن نآنن ن(شیرن نمادر)ن نپیوستهن نبرحسبن ننیازن نون نپذیرش
دستگاههای اعضای شیرخوار در حال دگرگونی است ،از لحاظ
تناسبن ندرن نحدن نبالیین ناست،ن نچونن نمستقیما ًن ازن نشیردهن نگرفته
میشود در معرض آلودگی هیچ نوع میکروبی قرار نمیگیرد .در
نتیجه از لحاظ پاکی و سترون کردن مطمئنترین طریق تغذیه
حمل ،جنین و ولدت
125
بودهن نون نکمترینن نضررن نران نداراست،ن نحرارتن نآنن ندرن نخللن نیک
شیردهی واحد ثابت میباشد ،و جود چنین شروطی [که ذکر شد]
در شیردهی مصنوعی مشکل میباشد ،و علوه بر آن در تابستان
دمای خنکی دارد ،و در زمستان ولرم میباشد ،و آسان هضم
میشود ،و زمان هضم آن از یک ساعت و نیم افزایش نمییابد،
اما زمان هضم شیر قوطی و شیشه [شیرخشک] بیش از سه
ساعت طول میکشد ،و کودکی که از پستان مادر شیر میخورد
در برابر تمام بیماریها واکسینه میگردد ،چون شیر مادر دارای
موادین ناست،ن نکهن نپادزهرین نبراین نالتهاباتن نرودهاین نون نتنفسی
میباشد،ن نعلوهن نبرن ناینهان نازن نلحاظن ناقتصادین نکمترینن نهزینهن نرا
داراست.
بیشتر حالت تنگی نفس و عفونت روده ،و دیگر بیماریهای
شایع میان کودکان با شیرخوارگی طبیعی درمان میشود.
در شیر مادر موادی است ،که از چسبیدن میکروبها به دیواره
رودههان نجلوگیرین نمیکند،ن ننیزن نموادین ناسیدین نجهتن نکشتن
میکروبها نهفتهاند ،شیرخواری طبیعی کودک را از بیماریهای
وبا ،اسهال خونی ،فلج اطفال ،کزاز ،و ...مصون و پیشگیری
مینماید،ن نچونن نتمامن نمصونیتن نمادرن ندرن نشیرن نوین نمیباشد.
شیرخواری کودک از پستان مادر وی را از ورمهای پستانهای
بیمارن نمصونن ننموده،ن نون نشیرخوارن نران نازن نآفتهاین نقلبی،ن نهوشی،
تغذیهای محفوظ میدارد .بلکه قطع زودهنگام شیرخوار از شیر
در او ضربة روحی و انحرافات رفتاری ایجاد میکند.
شیرن نمادرن – نشبن نون نروزن ندرن نسفرن نون نحضرن – نبهن نآسانین ندر
دسترس میباشد .چون همیشه با حرارت مناسب و استرلیزهای
بینظیرن نون نسهولتن ندرن نهضمن نآمادهن نمیباشدن نون نداراین نمصونیتی
است که از بسیاری بیماریها پیشگیری مینماید ،و قرآن کریم
در این زمینه اشارات و بیانات شیوایی دارد ،و میفرماید :
ن
ب اَ ْ
ن فی کبد* اَیحس ُ
لقد خلقنا النس َ
ن یقدر علیه احد* یقول أهلکت مالً
ل َ
َ
َ
َ
َ
َ
ً
ع ْ
ل
ب ا ْ
ج َ
م نَ ْ
م یَرهُ ا َ
س ُ
لُبدا * ای َ ْ
ح َ
حد ٌ* أل ْ
ن ل ْ
ش َ
ن* َو لِسانا ً َو َ
ه
ه َ
فتَیْن* و َ
عیْنَی َ
هدَیْن ُ
لَ ُ
(بلد )10-4 :
ن
الن َّ ْ
جدَی ِ
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
126
ابن عباس میگوید :نجدین عبارتند از :پستانها ، 1که هدیهای
از طرف خداوند میباشد.
دانشمندان روانشناسی کودکان میگویند که کودک هنگامی که
بهن ندنیان نپان نمیگذاردن نداراین نهیچگونهن نادراکن نون نتشخیصین ننیست،
تمام تواناییها ،مفاهیم ،تشخیص و اهلیتها ،در نتیجه تماس وی
با جامعه به دست میآید ،و آیه قرآن نیز میفرماید :
والل َه اخرجک ُ م من بطون أمهتکم ل
ع َ
ع و البْصَر
سم َ
ج َ
و َ
ل لکم ال ّ
تعلمون شیئا ً َ
و ال ْ
(نحل )78 :
فتدَهً لعلّکم تشکرون
اما برخلف نظر روانشناسان کودک متولد شده ،و نیازی هم به
آموزشن نندارد،ن نمثل ً ن عملن نمکیدن،ن نچونن ناگرن نمکیدنن ننمیبود،
انسانی را در پنج قاره دنیا نمییافتید ،زیرا کودکی که در بیخبری
به دنیا آمده توانایی توجیه ضرورت گرفتن پستان مادر ،و خود را
هماهنگ نمودن با آنرا ندارد ،و نمیتواند این توجیهات را با فهم
دریافت کند ،تا شیر به وی برسد چه جای اینکه خود را با آنها
تطبیق دهد.
عطوفت و مهری که کودک در اثنای شیرخواری از طرف مادر
به دست میآورد در قلب وی مهر و عطوفتی مینشاند که در
آیند او نیز به اطرافیان خود منعکس مینماید.
ح ْ َ
ه ّ َ
ن
ولدَ ُ
والْوالِدا ُت یَُر ِ
ن َ
ض ْ
ع َن ا َ ْ
َ
ولی ْ ِ
َ
ه (بقره :
م الَّرضا َ
کا ِ
دأ ْ
ن أرا َ
م ْ
ع َ
ن یُت َ
ن لِ َ
ملی ْ ِ
)233
پزشکانن نهمن نمیگویندن نکمترینن نزمانن ن[شیرخوار]ن نششن نماه
میباشد،ن نون نبالترینن نون نکاملترینن نمقدارن ننیزن ندون نسالن نکامل
میباشد.
و صیغه «یٌرضحن» به صورت خبر در معرفی امر ذکر شده
است ،یعنی ای مادران فرزندانتان را شیر دهید ،و هر امری اگر
نص و قرینهای نباشد که برخلف آن دللت نماید مستلزم وجوب
میباشد.
نکتهاین نمهم؛ن نهرگاهن نکودکین نبهن نهرن ندلیلن ننتواندن نازن نشیرن نمادر
استفاده نماید ،دانشمندان بر این باورند که میبایست برای وی
1
-ابن کثیر ( .)4/513
حمل ،جنین و ولدت
127
شیردهی جستجو نمود ،نه اینکه او را شیر گاو و یا هر شیر دیگر
داد ،قرآن نیز میفرماید :
و ا اولدک ُم فل
ستَْر ِ
و ا ن أردت م أ ن ت َ ْ
صغ ُ
(بقره )233 :
ح علیکم
جنا َ
ُ
جایگزینن نشیرن نمادرن نشیرهاین نقوطین ننیست،ن نبلکهن نبهن ندنبال
ی نبایدن نرفت،ن نون ناینن نفردن نشیردهن نمیبایستن ندارای
شیرده ِن
خصوصیاتن نزیرن نباشد؛ن نتندرستن نون نسالم،ن نداراین نخردن نبزرگ،ن نو
اخلق نیکی باشد.
و بیشتر دولتها ،کارخانههای شیرخشکسازی کودکان را ملزم
مینمایند به اینکه روی هر قوطی شیر بنویسند « :هیچ چیزی
جایگزینن نشیرن نمادرن ننیست».ن نون نتحقیقن نعلمین ندرن نیکن نکشور
پیشرفته اجرا گردید ،که پژوهشگران درجه هوش فطری تعدادی
ازن نکودکانن نملتهاین نمختلفن نران نبهن ننسبتن نشیردهین نطبیعین نو
مصنوعین نمقایسهن ننمودند،ن نکهن ننتیجةن نآنن نشگفتانگیزن نبود،ن نبه
طورین نکهن نکودکانن نجزیرهن نپاسفیکن نازن نمیانن نکودکانین نکهن نمورد
بررسین نقرارن نگرفتهاندن نداراین نبالترینن نمیزانن نهوشن نون نذکاوت
میباشند،ن نون ناینن نهمن نبدینن نسببن ناست،ن نکهن نآنانن نمطلقا ًنن با
شیرخواری مصنوعی آشنایی ندارند ،و خداوند هم زیبا فرموده
است :
ح ْ َ
ه ّ َ
ن
ولدَ ُ
والْوالِدا ُت یَُر ِ
ن َ
ض ْ
ع َن ا َ ْ
َ
ولی ْ ِ
کا ِ َ
(بقره )233 :
ن
ملی ْ ِ
این منهج و تعلیمات الهی است ،پس چه چیزی بنده را منع
مینماید که از خداوند اطاعت نماید؟ و چه مانعی است که او
مؤمن باشد؟ و باز میفرماید :
ن
و َ
ه الن َّ ْ
هدَیْن ُ
جدَی ِ
(بلد )10 :
در همین زمینه عرفا گفتهاند :
در تاریکی رحم مرا مورد لطف قرار دادی ،ای بهترین کفیل در
رحم مرا کفالت نمودی و در قلب مادران بر ما مهر گذاشتید،
غذاهای ما را در پستانها قرار دادید ،و ما را در کودکی پرورش
دادی ،و زبان ما را باز نمودید تا اقرار نماید که تو پروردگار مایی،
و خود را به ما شناساندی ،پس همیشه سپاس برای تو چون مرا
رشد الهام نمودهاید.
128
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خداوند در قلب مادران مهر گذاشته ،و در پستانهایشان شیر،
که آن رحمت معنوی و غذای جسمی است.
حمل ،جنین و ولدت
129
رضاع
استدلل علمی قاعده (یحرم من الرضاعه مایحرم من
النسب)
قرآن کریم [در سوره نساء] میفرماید :
علیک ُ م ا ُ َّ
و
ت َ
ُ
م ْ
ر َ
مهاتک ُ م َو بَتاتُک ُ م َ
ح ِّ
خو
و َ
و بَنا ُ
ع ّ
و خلتک ُ َم َ
متکُم َ
اَخواتَکُم َ
ت ال ِ
ت و أ َّ
م و
مهاتُک ُم ال ّتی أْر َ
ت الُخ ِ
بَنا ُ
ضغنَک ْ
ُ
و ا َّ
و
اَ َ
ن الَّرضا َ
ع ِ
خواتک ُم ِ
مه ُ
مَ َ
ت نسائک ُم َ
ه َ
ن نسائکُم
وَرک ُ م ِ
ربیئبک ُ م ال ّتی فی َ
م ْ
حج ُ
الّتی دخلتهم به َّ
م
م تکونوا دَ َ
ن فا ِ ْ
خلَت ُ ْ
ن لَ ْ
ه َّ
ن َ
حلئ ُ
م
جنا َح علیکم و َ
فل ُ
ل أبْنائک ُ ُ
بِ َ ِ
عوا بین
ن ِ
صلِبک ُ م و ا َ ْ
م ُ
ن تَ ْ
م ْ
ال ّذی َ
ج َ
ن إ ْ
ُ
ف ا ِ َّ
ن
ن إل ّ ما قد سل َ
ن الل َه کا َ
الختَی ِ
غفورا ً َرحیماً
(نساء )23 :
از عائشه(رض) روایت شده است که گفت :عموی رضاعیم
آمد اجازه خواست که وارد خانه شود به وی اجازه ندادم تا اینکه
از پیامبر سؤال نمایم ،پیامبر آمد و من از وی پرسیدم ،فرمود :
«او عمویت میباشد وی را اجازه دهید ،عائشه میگوید :گفتم
ای رسول خدا همانا زن مرا شیر داده است ،و مرد مرا شیر
نداده است ،پیامبر فرمود :او عمویت میباشد ،باید وارد شود
عائشهن نمیگویدن نهمانان ناینن نجریانن نبعدن نازن ننزولن نحجابن نبود،ن نو
عائشه گفت :هر آنچه از طریق نسب حرام شده است از طریق
1
رضاعی نیز حرام میباشد».
آیه و روایت فوق بیانگر این میباشند که رضاعت با شروط
معروف آن پسر شیرخوار را پسر شیرده نموده ،و او را نیز برادر
شریکان شیری وی مینماید و خویشاوندی رضاعی ثابت و قابل
انتقال است ،در پرتو یافتههای جدید که علم ژنتیک – که تازهترین
یافتههای پزشکی میباشدن – نذکر کرده است تأکید میورزد که
رضاعت برخی ژنها را از شیرده به شیرخوار انتقال میدهد.
1
بخاری ( ،)4941مسلم ن( ،)1445نترمذی ( ،)1148ابن ماجه ( ،)1948مالک ( .)1254
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
130
و این خویشاوندی که پیامبر در سنت آنرا همچون نزدیکی و
قرابت نسبی و قرآن نیز چنین قرار داده است ،به سبب انتقال
ژنهان نازن نشیرن نمادرن ن[شیرده]ن نبهن نشیرخوارن نمیباشد،ن ناینن نژنها
سلولهاین نشیرخوارن نران نشکافته،ن نو نبان نژنهاین نشیرخوارن نمخلوط
شده و به وارثان وی نیز انتقال مییابند.
و طبیبان میگویند :شیر بر بیش از یک نوع سلول را در بر
میگیرد ،و دستگاه ژنتیکی شیرخوار ژنهای ناآشنا را انتقال داده و
چون خود نارس میباشد آنها را میپذیرد.
هرگاهن نزنین نکودکن نران نشیرن ندهدن نژنهاین نموجودن ندرن نشیرن ناو،
سلولهای جنین را شکافته ،و در آن جای میگیرند ،و به دستگاه
ن
ژنتیکین نوین نمیرسند،ن نلذان نپیامبرن نفرمودهن ناستن ن:ن ن«یحر ُن
م نم َ
ن الولده».
م ِ
الرضاعهِ ما یحر ُ
م َ
پیامبر(ص) از هوی و نفس سخن نمیگوید ،سخنان وی وحی
است که به وی [تشریعی] الهام میگردد ،پس هر آنچه که در
قرآن و سنت صحیح میباشد ،دارای اصل و پایهای علمی است،
و دانشمندان کنونی ژنتیک کشف نمودهاند ،که شیر تشکیلیافته
ازن نمجموعهاین نسلولها،ن نبافتهاین نجنینن نران نبهن نطرفن نژنهای
اصلی شکافته ،و در آن فرو میروند ،و دستگاه ژنتیکی جنین هر
چیز غریبی را تا جزئی از خود شود میپذیرد.
ن
م ِ
ن الرضاعهِن ما یحر ُ
پس پیامبر وقتی که فرمود «یحر ُ
م َ
مم َ
الولده» ، 1جز از طریق وحی و الهام از طرف خداوند آن را بر
زبان نیاورد.
*
1
-
*
*
پیکر
استخوانی
132
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
به استخوان بنگرید
پروردگار ما درباره نگریستن به استخوان میفرماید :
ف ننشرها ث َّ
م
و انظر الی العظام ِ کی َ
نکسوها لحماً
(بقره )259 :
دانشمندان میگویند :استخوانها مجموعا ً از مادهای اساسی
بهن ننامن نکلسیمن نترکیبن نیافتهاند،ن نولیکنن نتوزیعن نمادهن نمذکورن نبا
ترکیبات آن به گونة دیگری است ،هشتاد و پنج درصد از استخوان
کلسیم و فسفات و ده درصد کربنات کلسیم ،و سه هزارم آن نیز
کلریدن نکلسیم،ن ندون نهزارمن نآنن نفلورایدن نکلسیم،ن نون نیکن ندرصدن نهم
فسفات منیزیم میباشد و نود و نه درصد از کلسیم جسم در
استخوان به کار رفته است .اما جذب کلسیم از رودهها به وسیله
هورمونی ن – ننکهن نغدهن نبسیارن نکوچکین نکهن ندرن نکنارن نغدةن نتیروئید
میباشد آن را تراوش میکند – انجام میگیرد ،و چنانچه این غده
بسیار کوچک از کار بیفتد ،جذب کلسیم از رودههای موجود زنده
ممکن نبود.
نکته دیگر؛ به کار رفتن کلسیم در استخوان نیازمند ویتامین (
)Dمیباشد ،و چون ویتامین مذکور فراهم نگردد ،کودک به پوکی
و نرمی استخوانن دچار میگردد ،و علت نیاز به ویتامین اینکه
شکل استخوان همچون خار میباشدو این خار و دندهها در هم
میروند و چون در یکدیگر فرو روند جسم بسیار محکم و متینی
را تشکیل میدهند ،و در واقع استخوان ران فشاری تقریبا ً برابر
مل مینماید ،و در استخوان به
با دویست و پنج کیلوگرم را تح ّ
نحو شگفتآوری ویژگیهای متانت و قدرت یافت میشود ،قرآن
کریم نیز میفرماید :
شُرها ث ُ َّ
م
و اُنْظِ ر الی العظام ِ کی َ
ف نُن ْ ِ
حماً
(بقره )259 :
سوها ل َ ْ
نک ُ
که معنی «ننشُرها» در آیه یعنی «آنرا بر شکل خارهایی در
هم رفته و بسیار سخت و محکم قرار میدهیم».
همواره اصرار مینمائیم که جسم هر کدام از ما نشانهای از
آیات بیانگر عظمت خداوند میباشند و قرآن نیز میفرماید :
و فی انفسکم أفل تبصرون
(ذاریات )21 :
پیکر استخوانی
133
پیکر استخوانی انسان
این پیکر استخوانی که قوام بدن بر آن استوار است بیانگر
آیات عظیم خداوند میباشد .پیکرهای است با بافتی محکم ،در
برابر نیروهای سخت مقاومت نموده و در برابر نیروی فشار دوام
میآورد ،یکی از وظایف این بافت محکم حمایت از دستگاههای
برجستهن نمیباشد،ن نمغزن نجزون ندستگاههاین نبرجستهن نکهن ندرن نکره
استخوانین نبهن ننامن نجمجمهن نگذاشتهن نشدهن ناست،ن نون ننخاعن نمخاطی
جهازن نبرجستهایست،ن نکهن ندرن نستونن نفقراتن نوضعن نشدهن ناست،ن نو
قلب مهمترین دستگاه بدن است ،که در قفسه سینه قرار داده
شدهن ناست،ن نون نرحمن ندرن ناستخوانن نلگنن نگذاشتهن نشدهن ناست،ن نو
کارگاههای گلبولهای قرمز خون در داخل استخوان قرار گرفته
استن نون نچنانچهن ندستگاهن نون نپیکرهن ناستخوانین ننمیبودن نانسانی
کوپهای از پوست و گوشت – بیشکل – میبود.
این دستگاه از دویست قطعه تشکیل شده است .اساس آن
سخت و طرف خارجی آن محکم بوده و از طرف داخلی منفذدار
اسفنجی است ،و اگر بنیه داخلی آن نیز همچون قسمت خارج آن
میبود ،وزن هرکدام از ما چهاربرابر وزن طبیعی خود میبود،
اگر وزن کنونی هر کس هفتاد کیلو میبود ،وزن وی دویست و
چهل کیلوگرم میشد.
پزشکانن نمیگویندن ن:ن ندرن نساختنن ناستخوانن نبان نکمترینن نلوازم
بالترینن ننتیجهن نحاصلن نگردد،ن نپسن نتعادلن نشگفتانگیزین نمیان
سبکوزنی و بنیه مقاوم آن وجود دارد ،هواپیمایی که ما بر آن
سوار میشویم وزن آن صد و پنجاه تن ،و سوخت آن که برای
چهار ساعتن پرواز بسندهن کندن نیزن صدن و پنجاهن تن میباشد،ن و
چنانچه از سیصد تن آهن ساخته میشد به سیصد تن سوخت نیاز
میداشت.
ون ناگرن نوزنن نمان نچهارن نبرابرن نوزنن نکنونین نمان نمیبود،ن نمشکلت
زیبایی ،و هدر انرژی بیهوده پیدا میکردیم.
عجیبترین چیزی که در این دستگاه [استخوانی] وجود دارد،
سوخت و ساز بادوام آن میباشد ،به طوری که انسان با عمر
متوسط پنج بار پیکره استخوانی را تجدید مینماید یعنی هر شش
یا هفت سالی که سپری میشود ،عملکرد سوخت و ساز تمام
پیکره استخوانی تجدید میگردد.
134
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
تخریبن نون نساختن نپیاپین نکهن نبرن نالتیامن نشکستهن نبنهان نکمک
مینماید از جمله نعمتهای بزرگ خداوند میباشد ،و سوخت و
ساز بادوام استخوان را مخزن آهک میگرداند ،پس هرگاه مادر
برای تشکیل استخوان فرزندشن – نهرگاه غذای وی از این ماده
سرشارن ننبود ن – ننبهن نآهکن ننیازن نداشت،ن نجنینن نازن ناستخوانن نمادر
استخوان خود را تشکیل میدهد .و عمل سوخت و ساز بادوام
بدین سبب است ،که استخوان منبع ذخیره آهک گردد.
هورمونهایی وجود دارند که رشد استخوان و توقیف آن را در
حد معینی تنظیم میبخشند ،و اگر هورمونات [مذکور] نمیبود،
انسان تبدیل به کوتوله ،یا موجود غولپیکر میشد ،و کوتاهترین
انسان با طول پنجاه و پنج سانتیمتر و وزن پنج کیلوگرم و دارای
بیست و سه سال میباشد ،و درازترین انسان دویست و چهل
سانتیمتر میباشد ،پس غولآسایی و کوتوله بودن به هورمون
رشد ارتباط دارد.
نکته دیگر اینکه استخوانسازین – نتبدیل غضروف به استخوان
– ناز حیات جنینی آغاز شده و بعد از ولدت تا سن اتمام رشد
طولین – ناز سال هفدهم تا بیست و یکن – نتداوم مییابد ،و در
کنارهاین ناستخوانن نطبقهاین نغضروفین نمیماند،ن نکهن نبهن ننظر
دانشمندان علم مکانیک جلو ضربهها را میگیرد همچون کائوچو
که میان تکههای آهن به کار میرود ،میان هر دو فقره از فقرات
پشت نیز صفحهای غضروفی – که از ضربات جلوگیری مینماید
– وجود دارد تا اینکه انسان دارای زندگی آرام و راحتی باشد.
نکتهن نشگفتانگیزن ندیگر،ن نکنارن نمفاصلن نمادهاین نچسبانن نجهت
سهولتن نحرکتن نمفاصلن ننهادهن نشدهن ناست،ن نون ناینن نمایعن ن[میان
مفاصل]ن نهرن نلحظهن نبهن نطورن نخودکارن نتجدیدن نمیگردد،ن ناینن نپیکره
استخوانی آیتی از آیات دال بر عظمت خداوند میباشد.
استخوان و بندها در دست انسان
ازن نآیاتن نشگفتانگیزن نکهن نجلبنظرن ننموده،ن نون نخالقن نانسانن نرا
تعظیم مینماید ،همان دستی که ما مالک آن میباشیم ،در دست
پنج انگشت و در هر انگشت – جز انگشت شصت – سه بند وجود
دارد،ن نامان نانگشتن نشصتن نازن ندون نبندن نتشکیلن نیافتهن ناست،ن نون نسّر
نهفته در اینجاست.
پیکر استخوانی
135
چه بسا باور نکنید ،تمدّنی را که انسان به آن افتخار میکند
متعلق به این انگشت شصت باشد ،و انگشت شصت در میان
مخلوقات خاص انسان میباشد.
بهن نعلتن ندقتن نون نظرافتن نساختارن ندست،ن نآزادن نگذاشتهن نشده
است ،تا به انجام وظایف وکارهای نامحدودی بپردازد.
اگرن نانگشتن نشصتن ننمیبودن نسایرن نانگشتانن نارزشین ننداشتند،
آزمایش و تجربه کنید ،که بدون انگشت شصت بنویسید ،یا بدون
آن بدوزید و یا لباس بپوشید .و یا اینکه بر دستگاهی بدون آن کار
کنید،ن نشمان ننخواهیدن نتوانستن نکهن نکارین نانجامن ندهید،ن ناینن نساخت
خداوند است که آنرا به کمال رسانده است.
َ
ن ک ُ َّ
ی ات ْ َ
ل َ
خبیٌر
شی ٍ
ه َ
ع الل ِ
صن ْ َ
ه ال ّذ ِ
ق َ
ء اِن َّ ُ
ُ
(نمل )88 :
ن
علمو َ
بِما ت َ ْ
مفصلن کرویشکل [انگشتن شصت] انعطافپذیری بالیی به
آن میبخشد ،و دو بند تدارک شده کمتر از پنج رگ نیست ،که به
آسانی در تمام جهات ،حالت بسط ،قبض چرخش ،نگه داشتن و
مقابله را به آن میبخشد.
چنانچه کسی که بر دستگاه کامپیوتر بنشیند و شش ساعت بر
دکمههای آن بزند و تلش و کار انگشت شصت را محاسبه نماید
او را طوری شگفتزده مینماید که چهل کیلومتر بر پاهایش راه
رود و به خود نیاید.
یکی از دانشمندان غربی میگوید « :این انگشت شصت عالم
شگفتانگیزین نران نپیشن نروین نمان نگشودهن ناست،ن نمعرفتن نمران نبه
خداوندن نعظمتن نون نوحدانیتن ناون نافزودهن ناست،ن ناینن نابزارن نعجیب
(دست)ن نداراین نمجموعهاین نازن ناستخوان،ن نرگ،ن نماهیچه،ن نعصب،
شریان ،رگهای سوراخ میباشد.
در دست بیست و هفت استخوان ،بیست و هشت مفصل ،و
سی و سه ماهیچه وجود دارد.
اما مچ دارای هفت استخوان میباشد ،و مچ در هر سمتی به
دست حرکت میبخشد ،و اگر این مچ نمیبود ،دست نیز معنی
نمیداشت،ن نون ناگرن نحرکتن نآنن نفقطن نبهن نیکن نجهتن نمیبودن نبیشتر
ویژگیهای آن از بین میرفت.
ازن نشگفتانگیزترینن نچیزین نکهن نخداوندن نآفریدهن ناستن نشبکه
آبیاری خونی است که پس از گذر در دو نهر بزرگ بر کنارهای مچ
136
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
میریزد ،و در دو آبشار به هم متصل شده شبکه بسیار دقیق
خونی به وسیلة ورید و شریان در دست توزیع میگردد ،و در هر
نقطه از دست سر سوزنی را فرو ببرید خون بیرون میآید ،و
این بدین معنی است که شبکه بسیار دقیقی در آن وجود دارد،
این تمدن ،صنعتها ،ابزار ،بدون دست مفهومی نمییابند ،و
خداوندن نانسانن نران نبان ناینن ندستن نتکریمن نبخشیدهن ناست،ن نون ناز
نزدیکترینن نآیاتن نون ننشانههاین نخداوندن ننزدن نمان نمیباشدن نخداوند
فرموده است :
ون
و فی انفسکُم افل تُب ْ ِ
صر ُ
َ
)21
(ذاریات :
«و در خود شما نشانههای بر وجود خداوند وجود دارد ،آیا
نمیبینید؟»
رابطه استخوان ران با استخوان لگن
خداوند آگاه و خبیر میفرماید :
مَرهم و اذا
نَح ُ
ن خلقناهم َو شددنا أ ْ
م تَبدیلً
مثل َ ُ
ه ْ
شئنا بَدَّلْنا أ ْ
(انسان )28 :
در کتابهای پزشکی ذکر شده است ،که استخوان ران دارای
گردن است ،و این گردن میتواند نیروی فشار افزون بر دویست
مل نماید ،یعنی انسان با دو استخوان ران،
و پنجاه کیلوگرم را تح ّ
و علیالخصوص قسمت متصل به لگن [پابرجاست] اما طریقه
ارتباط استخوان ران با لگن چیز شگفتآوری است.
چنانچه یک توپ مسی را بیاوریم ،و آن را دو قسمت نماییم ،و
هوا را از داخل آن خالی کنیم ،سپس آنرا محکم ببندیم چنانچه
هشت اسب در دو قسمت مخالف از آن زور نمایند ،نمیتوانند
آنها را از هم جدا کنند ،چرا؟ چون شما آنرا از هوا خالی کردهاید،
و چون فشار خارجی با این طریق عجیب بر آن فشار میآورد.
بدن انسان و خصوصا ًن پیکره استخوانی ،از طریق ماهیچهها،
پیها ،رباطها ،پوست ،تناسب رئوس استخوان با داخل آنها در
نهایت دقت و متانت محکم گردیده است ،پس اگر پدری ،پسرش
را با شدت از ناحیه دست حمل کند ،ارتباط آرنج با داخل شانه
ارتباط محکمی است و چند برابر وزن کودک را تحمل مینماید،
پیکر استخوانی
137
استخوانن نمحکمن نون نمتانتن نعجیبین نران نداراست،ن نون ندرن نآنن نتحمل
عجیبین ندرن نبرابرن نبراین ننیروهاین نفشارن نوجودنن دارد،ن نون نارتباط
استخوانها با هم جای دقت و شگفتانگیزی است و قرآن هم
میفرماید :
مَرهم و اذا
نَح ُ
ن خلقناهم َو شددنا أ ْ
َ
ْ
َ
م تَبدیلً
مثل ُ
شئنا بَدّلنا أ ْ
ه ْ
(انسان )28 :
ماهیچهها
هنگامی که انسان از جایی به جای دیگر حرکت نموده و چیز
سنگینی را بلند نموده و یا کاری را انجام میدهد ،سّر این حرکت
و س ّر این عمل چیست؟ همانا در عضلت نهفته است ،وقتی که
نزد قصاب رفته ،و گوشت میخرید این گوشتی را که خریدهاید،
عضلهن نمیباشد،ن نخداوندن نبان نحکمتن نرساین نخودن ناینن نعضلهن نرا
متشکلن از میلیونها الیاف و تار قرار داده استن و اگر آن را
آبپز نمایید میبینید که از نخها و تارهایی تشکیل شده است ،و
هر تار و نخی به عصب منتهی میشود ،و هرگاه از طرف مغز یا
دستگاهن عصبی به این تار دستور بیاید،ن منقبض میگردد،ن یعنی
شصت درصد از طول آن در هم فرو میرود ،و چهل درصد از آن
میماند پس اگر طول لیف (تار) ده سانتیمتر باشد هنگام در هم
رفتن (منقبض شدن) چهار سانتیمتر میگردد.
انقباضن نعضله ن – ننمربوطن نبهن ناستخوانن ناست ن – ننبهن نتحریک
استخوان میانجامد ،و اگر این ویژگی -که خداوند در عضله به
ودیعتن ننهادهن ناستن ن-ن ننمیبود،ن نانسانن نهمچونن نچوبن نافتادة
بیحرکت بر روی زمین میشد اما حرکت ارادی عضلت ،حرکت
اعضاء مانند چرخاندن سر ،حرکت دستها ،این نوع حرکات از
دستگاهن ناستخوانین ننشأتن نمیگیرد،ن نهرن ناستخوانین نبان ندون نعضله
مرتبط میباشد .عضلهای که آنرا به طرف راست حرکت داده و
دیگر به طرف چپ میراند ،عضلهای که آنرا بسته و دیگری آنرا
باز مینماید ،این سّر چیست؟
تاکنون نحوه تبدیل غذای موجود -در سلولهای عضلهای -به
کارن نیان نحرکتن نشناختهن ننشدهن ناست،ن ناینن نسرین نکهن نهنوزن نکشف
نشده است ،عضله به عصبی متصل است ،هرگاه دستگاه عصبی
138
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
به حرکت و پاسخ امر نماید ،عضله منقبض گشته و با انقباض آن
استخوانن نهمن نحرکتن ننمودهن نون نانسانن نبهن نحرکتن نمیافتد،ن نگاهی
شمان ننشستهاید،ن نمتوجهن نمیشوید،ن نکهن نبچهن نازن نبخارین ننزدیک
میشود،ن نبهن نطرفن نوین نبرمیخیزید،ن نخطرن نران ندرکن نون ناحساس
ف نمغزن نبهن نعضلتن نپیامن نآمده،ن نون نعضلت
نمودهاید،ن نپسن نازن نطر ِن
حرکت نموده و شما به طرف آن حرکت نموده ،سپس با دست
بچه را از بخاری دور نمودهاید این عملی را که ما انجام میدهیم
کار بسیار پیچیدهای است که در آن فکر و دقت نمینماییم .و
ساده از کنار آن میگذریم.
دانشمندان میگویند :در هر عضله دهها میلیون بافت وجود
دارد - ،و انسان ششصد عضله دارد ،پانصد عضله ارادی – یعنی
با اراده انسان کار میکنند – و صد عضله دیگر دیگر غیر ارادی،
هرگاه در اتاق تاریکی باشید ،سپس اتاق روشن شود ،و چشمانت
را در آینهای نگاه کنید ،میبینید که مردمک چشمانت تنگ و تنگتر
میگردد،ن نآیان نمیتوانیدن نآنران نوسیعن نگذاشته،ن نون نازن نتنگن نشدنن نآن
جلوگیری به عمل آورید ،خیر .عنبیه چشم عضله میباشد ،ولیکن
حرکت آن با اختیار شما نمیباشد.
رودهها ،دستگاهها ،ششها ،حرکت نموده و شما به حرکت آنها
آگاه نیستید .این آفرینش کامل آفریده خداوند است که هر چیزی
را به کمال رسانده است ،آیا شایسته عبادت نیست؟ آیا شایسته
اطاعت نیست؟ و هرگاه انسان از یک طبقه ساختمان به طبقه
دیگر بال نرود ،جسم بالغ بر هفتاد کیلوگرم خود را سه متر بلند
نموده است ،و این در نیروی محرکه برابر با [قدرت] یک اسب و
نیم میباشد ،مقیاس تلش با این و آن در نهایت اعجاز میباشد،
لذان نمیبایستن نانسانن ندرن نحالن نحرکت،ن نخوردن،ن نخوابیدنن نون نراه
رفتن به تفکر و تأمل [در آیات خداوند] بپردازد.
ن
ق* ی َ ْ
ُ
ما ٍء دا ِ
خُر ُج ِ
ق ِ
م ْ
م ْ
ن ّ
خل ِ َ
ن بَی ِ
ف ٍ
ال ُّ
ب
و التَّرائ ِ ِ
صل ْ ِ
ب َ
از آب جهندهن خلق شدهن استن از میان پشتن [مرد] و سینه
[زن] بیرون میآید.
لق د خلقن ا النس ن ف ی أحس ن تقویم*
ثم رددناه أسفل سافلین
پیکر استخوانی
139
تنها با تفکر در عضلت کافی بود ،که به خداوند ایمان بیاوریم و
حَرفن نداراین نحرفهای
چنانچهن نعضلتن ننمیبودند،ن نصاحبن نآنن ن ِ
نمیبودند،ن نون ناگرن نعضلتن ننمیبودند،ن ناینن نساختمانهان نساخته
نمیشدند،ن نون نازن نساختههاین نبشرین نچیزین نران نبرن نروین نزمین
نمییافتید ،و خداوند -حرکت و کار را به این دستگاه عضلنی -
کهن نبان نتأثیرن ندستگاهن نعصبین نمنقبضن نمیگردد،ن ن-ن نمرتبطن نساخته
است،ن نامان نچگونهن نغذان نبهن نکارن نون نانرژین نتبدیلن نمیگردد،ن نتاکنون
شناخته نشده است.
*
*
*
مغز
مغز
149
مغز و نعمت تمرکز و عادت
خداوند بزرگ میفرماید :
َ
صوها
ت الل ّ ِ
َو إ ِ ْ
ن تَ ُ
عدُّوا نِعم َ
ه َلتُح ُ
(ابراهیم )34 :
«اگر بخواهید نعمت خدا را بشمارید ،هرگز نمیتوانید».
نفرمود «نعمتهای خدا» ،به خاطر این که شما اگر تمام عمر را
در شمارش فواید یک نعمت بگذرانید ،از عهده ی شمارش آن بر
نمیآیید ،پس حال نکه از شمارش فواید تنها یک نعمت ناتوانید؛
بدانیدن نکهن ندرن نبهن نجاین نآوردنن نشکرن نهمینن نیکن ننعمتن ننیزن نبسی
ناتوانترید.
آیا باور میکنید که در مغز انسان خاصیتهایی هست که اگر
یکی از آنها از بین برود ،زندگی تبدیل به یک جهنم میشود؟از
جمله ی این خاصیتها تمرکز و عادت است؛ دو ویژگی ضد هم.
تمرکز یعنی این که انسان در یک زمان مشخص بر یک موضوع
معین دقت کند .برای یک آزمایش ساده یک دستگاه ضبط صوت
را بر پنجره ی روبه خیابان بگذاریدن و آن گاه خود با دوستن یا
برادری بنشینید و نیم ساعت دربارهی یک موضوع مشخص بسیار
مهم با هم صحبت کنید .سپس از او بپرسید هنگامی که بحث
میکردیم در خیابان چه خبر بود؟ن لبد میگوید چیزی نشنیدم!
اکنون ضبط را روشن کنید :سروصداها ،داد و فریادها و خلصه
شلوغیین نمیشنوید.ن نشمان نمتوجهن نهیچن نیکن نازن ناینن نسروصداها
نشدهاید ،یعنی چه؟ صدا وارد اتاق شده و به پوسته ی دستگاه
شنوایی ینی پردهی صماخ رسیده و آن را به ارتعاش در آورده ،و
سپس صدا به مغز گزارش شده ،اما شما نشنیدید! این پدیده را
تمرکز میگویند ،بدین معنی که انسان هوشش را بر یک مطلب
در یک وقت معین متمرکز میکند .دانشمندان این حالت را توجه
کاملن ننامیدهاند،ن نعلتن ناینن ناستن نکهن نمغزن نتمامن نراههاین نورود
معلوماتی را که ربطی به آن موضوع موردنظر ندارد ،میبندد.
سوراخ گوش ،چشم و راه احساس همه را میبندد .تمام این
منفذهان بستهن نمیشودن و نتنهان و نتنهان راهن برا ی نورود نآن نموضوع
خاص باز میماند و مغز اجازه میدهد تنها خاطرهها و فکرهایی
که به نوعی به موضوع مربوط میشود ،وارد شود.
150
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
مغزن نچسانن نتمامن نراههاین نورودن نمعلوماتن نبیربطن نران نمیبندد
وتنهان نبهن نچیزهایین نکهن نبهن ناینن نموضوعن نربطن نداردن ناجازهنی نورود
میدهد؟ این همان توجه کامل یا تمرکز است.
دانشمندانن نمعتقدندن نعلوهن نبرن نآن،ن نحالتین نپیچیدهترن ننیزن نوجود
دارد ،و آن تمرکز همیشگی است؛ مثل ً مادری که بچهی شیرخوار
دارد از میان جنجالیترین سروصداها صدای گریهی بچهی خود را
میشناسد و جز صدای او چیز دیگری بیدارش نمیکند .ممکن
است در بسته و یا شلوغی و سروصدایی ایجاد شده باشد ،و او
درن نخوابن نباشد،ن نبان نتمامن نآنن نسروصداهان نبیدارن ننمیشود،ن نامان نبه
محض این که صدای گریهی بچهاش را بشنود ،از خواب میپرد و
بیدار میگردد .این به راستی چه تفسیری دارد؟ تفسیر این واقعه
از نظر علمی بسیار دشوار مینماید .صداهای شدیدتر و بلندتری
بود که او را بیدار نکرد .دانشمندان گفتهاند :این حالت دیگری
است،ن ندرن نواقعن نتمرکزن نهمیشگین ناست.ن نرانندهن ننیزن نگاهین ندر
ماشنیش به صدای ناگهانی حساسیت عجیب دارد .این چه جور
حساسیتین ناست؟ن نتمرکزن نهمیشگین ندرن نبرخین نموضوعهان نون ندر
بعضی موارد پیش میآید ،مثل ً مادر با صدای گریهی بچهاش بیدار
میشود،ن نون نصداین نناآشنایین ندرن نیکن ندستگاهن نصاحبشن نران نبیدار
میکند.ن ناینن نپدیدهن نتمرکزن ننامن نداردن نکهن ناگرن ننبودن نهرن نآینه
نمیتوانستیم به درستی بیندیشیم ،فکر کنیم یا تصمیم بگیریم.
دانشجویان در داخل کلس با وجود سروصدای تحملناپذیر سالن؛
با دقت هر چه تمامتر به استادشان گوش میدهند :این همه به
فضلن نخاصیتن نتمرکزن ناستن نکهن نخداوندن ندرن نوجودن نانسانن ننهاده
است.
اما برعکس کسی که در یک کارگاه پرسروصدا کار میکند،
اگر این سروصداها توجه و تمرکزهای مداومی در او ایجاد کند،
زندگیشن به جهنمی طاقتفرسا میماند ،بر همین اساس مثلً
آسیابان در میان سروصدای پرطنطنه ی آسیابش میخوابد و به
محض این که آسیاب خاموش شود ،اواز خواب میپرد ،این پدیده
عادت نام دارد و تاکنون دانشمندان راهی به شناخت این اشارات
صوتین و خاموشن کردن آنن پیشن ازن رسیدنن به مغز،ن نیافتهاند.
آنهایی که در کارگاهی پرسروصدا و شلوغ کار میکنند ،کارمندان
فرودگاهها ،کسانی که در آسیابها مشغول به کارند و آنهایی که
خانههایشانن نمشرفن نبهن نخیابانهاین نشلوغن ناست،ن نآیان نخوابن نرا
مغز
151
میشناسند،ن نچگونهن نمیخوابند؟ن نخاصیتین ندرن مغزن هستن کهن این
سروصداهان نران نفرون نمینشاندن نون نازن نبینن نمیبرد،ن نون ننمیگذاردن نبه
مرکز بیداری یعنی مغز برسد ،این پدیده عادت نام دارد ،یعنی
نادیدهن نگرفتنن نچیزهایین نپسن نازن نگذشتن نمدتین نبان نوجودن نتکرارن نو
ادامهی آن.
اگرن ناینن ندون نپدیدهن ننبودن نزندگین نهمهنی نانسانهان نجهنمین نبیش
نمیبود ،خداوند عزوجل میفرماید :
َ
حصوها
ت الل ّ ِ
وإ ْ
ه لت ُ َ
ن تَ ُ
عدُّوا نِعم َ
َ
«اگرن ننبخواهیدن نننعمتن ننخدان ننران ننبشمارید،ن ننازن ننعهدهاش
برنمیآیید».
نعمتهاین نفراوانین نهست؛ن نازن نجملهن ننعمتن ناندیشیدن،ن نخیال،
تصور ،تصمیمگیری ،نعمت به یاد آوردن ،درک کردن ،احساس،
نعمت هوشیاری یا تمرکز و نعمت عادت یا نادیده انگاشتن که این
دو نعمت آخری حکایت از بسیاری فضل و رحمت خدا بر ما دارد
که آنها را در وجود ما نهاده است.
مخچه
مخچه به ندرت به یاد انسان میافتد .اگر به آن بنگرید مشتی
تارهای برهم انباشته و درهم ریخته میبینید که بیشتر از صد و
پنجاه گرم وزن ندارد؛ اما نقش چنان مهمی در زندگی دارد که در
خیال نمیگنجد .دانشمندان در خلل آزمایشهایی به کار مخچه
پین نبردهاند،ن نون نآنن نران نمرکزن نتوافقن نوتنظیمن نحرکتهاین نبدن
شمردهاند .مخچه در کارهای ذهنی دخالتی ندارد ،بلکه این دسته
از کارها وظیفهی پوستهی مخ است.
اگرمغزن ندستورن نبهن نبرداشتنن نگوشین نتلفن،ن نیان نبازن نکردنن ندر
اتومبیلن نبدهد،ن نچهن نچیزین نمقدارن ننیروین نلزمن نبراین ناینن نکارن نرا
محاسبهن نمیکند؟ن ناینن نکارن نمخچهن ناست.ن نچطورن نیکن نمهندس
معماری نقشه ی ساختمان را میکشد ،و چسان مهندس دیگری
حساب وکتاب همه را به دقت انجام میدهد ،حساب سیمان ،آهن
و اندازه ی کلفتی ستونها را همه به درستی تهیه میکند ،مخچه
نیزن نحسابهاین ندقیقین نبراین نمغزن ندرن نجهتن ناجراین نکارهایین نکه
دستور میدهد به انجام میرساند .حقا که سیستم بس پیچیدهای
است! بنابراین مخچه مرکز توافق و تنظیم حرکتهای بدن است.
152
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
چگونه انسان میتواند بر پاهایش بایستد ،این نعمتی است که
بسیاری از مردم قدرش را نمیدانند.
دانشمندان بر این باورند که بر پاها ایستادن حرکت پهلوانی
عجیبی است ،چطور؟ در درون گوش دستگاهی به نام دستگاه
حفظ تعادل وجود دارد که دارای سه کانال نیمدایرهای است و
جهت جاهای خالی را نشان میدهد،مایع و ابزارهای ریزی در آن
هست،ن ناینن نابزارهان نتحرکن نمایعن نران نبهن نخوبین ناحساسن نمیکند،
دستگاه مذکور وضعیت بدن را به مخچه اطلع میدهد ،که آیا
ایستاده است یا خمیده؟ نشسته است یا خوابیده؟ و همین طور
احوال نو اوضا ع ناعصاب،ن عضلهها،ن مفصلهان و ناستخوانهان را نبه
مخچه گزارش میکند .مخچه نیز از مجموعه ی این اطلعات و
حرکتها یک کل منظم را تشکیل میدهد؛ برهمین اساس است که
دانشمندان گفتهاند ایستادن ساده حرکت پهلوانانهی شگفتآوری
است؛ن نزیران نمثل ًنن مردهن ننمیتواندن نبایستد،ن نبنابراینن نمجموعهی
عجیبین نازن نسیستمهاین نمختلفن ندرن نایستادنن نانسانن ندخیلن ناست.
ایستادن بر پاها ،راه رفتن ،خم شدن ،نشستن ،بلندشدن ،به چپ
و راست چرخیدن ،اینها به راستی کارهایی بسیار سخت و پیچیده
است.
اگر بخش کوچکی از مخچه ی پرنده را که به اندازه ی یک دانه
عدس نمیشود ،خراب کنیم ،بیدرنگ میافتد و دیگر نمیتواند
پرواز کند و اگر بخشی کوچکتر از یک دانه ی عدس از مخچهی
انسان را عیبدار کنیم ،هرگز نمیتواند بر پاهایش بایستد و فوراً
میافتد.ن نازن ناینن نروین نپزشکانن نازن نروین نراهن نرفتنن نشخصن نبیمار
میفهمندن نکهن ندرن نمخچهنی ناون نخللین نهستن نیان ننه.ن نون نچنینن نکسی
هنگام راه رفتن پاهایش را برای ایجاد امکان تکیه کردن بیشتر بر
آنهان نازن نهمن ندورن نمیگذارد.ن نبهن نکسین نکهن نمخچهاشن نمشکلن ندارد
میگویندن نسرانگشتن نران نبرن نبینیتن نبگذار.ن ننمیتواندن نون ندستش
میلرزد .دانشمندان میگویند این حالت لرزش ارادی نام دارد و
یک نوع بیماری است که به علت اشکال در مخچه بروز میکند.
اگر فرضا ً یک فنجان قهوه به کسی که این بیماری را دارد ،بدهید،
هنگام گرفتنش دستش میلرزد ،در چنین مواردی حتما ً در مرکز
تنظیم و تعادل حرکات بدن (مخچه) ایرادی هست.
همچنین اگر بخش کوچکی از مخچه را از کار بیندازیم ،بینایی
نیزن نمشکلن پیدان نمیکندن نو انسان ننمیتواندن چشمانشن نران برن یک
مغز
153
سطر یا هر چیز دیگری متمرکز کند تا آن را بخواند .این بیماری
را دانشمندان چرخش یا عدم تمرکز چشم نامیدهاند .واگر یک
جزء کوچکتر از دانه ی عدس از مخچه ی انسان را عیبدار کنیم،
در راه رفتن با مشکل مواجه میشود ،و حالتی به اسم هروله به
او دست میدهد و مانند یک شخص مست راه میرود .واگر به
جزئی از مخچه خدشهای وارد شود ،سیستم حرف زدن هم ایراد
پیدا میکند ،و شخص دچار لکنت و زبان گرفتگی و ...میشود.
چه کسی میتواند قدر این دستگاه کوچک را که در جمجمه جای
گرفته و دانشمندان آن را مخچه نامیدهاند ،بداند؟ دستگاهی که
بیشتر از صد و چهل و سه گرم وزن ندارد و به شکل نخهای
درهمن نبرهمین ناست،ن نون نهمن ناوستن نکهن نبهن نبدنن نانسانن ننظم
میبخشد و مقدار دقیق نیروی لزم را برای ورق زدن یک کتاب و
براین نتکانن ندادنن نکیسهاین نپرن نبهن نوزنن نپنجاهن نکیلوگرم،ن نحساب
میکند ،آیا نیرویی که برای انجام این دو عمل لزم است ،یکی
است؟ هنگامی که مغز دستور به برداشتن این کیسه یا دستور به
ورق زدن کتابی میدهد ،چه چیزی تشخیص میدهد و دقیقا ً تعیین
میکند که ورق زدن نیرویی بیشتر از چند گرم نمیخواهد ،در
حالی که تکان دادن کیسهی شکر به زور بسیار زیادی نیاز دارد؟
گویا مغز مهندس معمار است و مخچه مهندس شهرشناسی که
حسابن نمتراژ،ن نمصالحن نساختمانین نازن نجملهن نسیمان،ن نآهن،ن نتیرن نو
اندازهی ستونها و مانند آن به دست اوست.
نشانههاین نبزرگین ندرن ندرونن نانسانن نهستن نکهن ناندیشمندانن نو
متفکران را به زانو در میآورد ،خداوند بلندمرتبه فرمود :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
«درن ندرونن نخودن نشمان ننیزن ننشانههایین نهست،ن نپسن نآیا
نمیبینید؟».
هیچ میدانید راه رفتن نعمتی است که تنها وقتی که از دستش
بدهیمن نقدرشن نران نمیدانیم؟ن نراهن نرفتن،ن نایستادن،ن ننشستن،ن نخم
شدن ،نماز خواندن ،به رکوع و سجود رفتن ،حالت نشستن برای
تحیات،ن ناینهان نحرکتهاین نبسیارن نپیچیدهاین نهستندن نون ناگرن نبهن نبرکت
وجود مخچه نبود ،هیچ نمیتوانستیم بایستیم ،بنشینیم ،خم شویم،
و نمیتوانستیم دراز بکشیم ،حرف بزنیم و نگاه بکنیم ،در تمام
این کارها به مخچه نیاز هست .و اگر نبود انسان هیچ کدام از این
154
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
فعالیتهای حرکتی را نداشت؛ زیرا مخچه مرکز تنظیم وترتیب
انواع حرکتهای بدن است .خداوند میفرماید :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
اگر مخچه نبود همچنین هیچ کس یارای سوار شدن بر دوچرخه
را نداشت؛ چراکه در این کار به محض این که اندکی پیش برود،
از مغز دستور تعدیلن حرکت فرمان دوچرخه میآید ،تا شخص
بتواندن نتعادلن نداشتهن نباشد،ن ناینن نازن ننشانههاین نبسن نبزرگن نخداوند
است.
برخی از دانشمندان اظهار کردهاند که مغز بزرگترین موجود
روی زمین است ،و هم او مسؤول حرکتهای ذهنی ،اندیشه و
حکمن نکردنن نون نتصمیمگیرین ناست؛ن نامان نمخچهن نمسؤولن نحرکتهای
عضلهایی است.
ثبات سلولهای مغز
ثبات شخصیت انسان نعمتی است که با هیچ قیمتی برابری
نکند ،و کمتر کسی متوجه آن میشود .بدین معنی که سلولهای
بدن ،سلولهای بزرگ ،بافتها ،عضلهها و سیستمها و حتی مو و هر
گونهن نسلولین نکهن ندرن نبدنن نهستن نهرن نپنجن نتان نهفتن نسالن نتعویض
میشود .بنابراین تو هفت سال بعد انسان دیگری هستی که حتی
یکن نسلولن نقدیمین نهمن ندرن نبدنتن ننیست؛ن ناستخوانهایتن نعوض
میشود ،پوستت عوض میشود ،موهایت عوض میشود ،و کم
عمرترین سلول بدن سلول درون معده و رودهها است ،مویچهها
هر چهل و هشت ساعت تغییر میکند ،یعنی در هر چهل و هشت
ساعت مویچههای جدیدی پدید میآید .با دوامترین این سلولها
پنج یا هفت سال عمر میکند .این یعنی انسان بنابر قول مشهور
هر هفت سال یک بار دستخوش تغییر و تبدیل ریشهای میشود و
اگرن نمغزشن نتغییرن نکند،ن نتخصصشن نران نفراموشن نمیکند،ن نشغل،
آشنایان ،فرزندان ،مهارتها ،خاطرات و منبع درآمدش را فراموش
میکندن نون ننمیداندن نهمسرشن نکیستن نون نفرزندانشن نچهن نکسانی
هستند .از این رو بنابر یکن حکمتن بسیار به جا و اندیشمندانه
سلولهای مغز تغییر نمیکند؛ چراکه اگر تغییر و تبدیلی در آن روی
دهد ،مصیبت بزرگی خواهد بود ،و انسان در آن هنگام میگوید :
مغز
155
من که پزشک بودم ،پس چرا تخصصم را از دست دادهام ،من
مهندسن نبودم،ن نسخنرانن نبودم،ن نبازرگانن نبودم!ن ندرن نصورتن نوقوع
هرگونه تغییری در مغز شخصیت انسان از بین میرود .پس باید
بدانیم که در بدن انسان نعمتهایی هست بیشمار و بیپایان و ما
از آن بیخبریم .خداوند فرمود :
َ
فی ال َّ
ض
ه ِ
سموا ِ
من ءَای ٍ
ن ِ
و کَأی ِّ ْ
َ
ت َ
و الْر ِ
ن
ه ْم َ
ن َ
علَیها َو ُ
ر ُ
ضو َ
مُّرو َ
م ْ
عنْها ُ
یَ ُ
ع ِ
(یوسف )105 :
«چهن نبسیارن ننشانههایین نکهن ندرن نزمینن نون نآسمانهان نهستن نو
انسان بیتوجه از کنار آن میگذرد و نمیبیند».
و نیز فرمود :
َ
ما ی ُ ْ
م
ه إّل
و ُ
م ُن أَکْثَُر ُ
ه ْم بِالل ّ ِ
ؤ ِ
ه ْ
َو َ
َ
م ْ
(یوسف )106 :
ن
رکُو َ
ُ
ش ِ
«بیشترشان به خدا باور ندارند و مشرکند».
پوستهی مخ ...از نعمتهای بینظیر خداوند
درن نمغزن نچیزین نهستن نبهن ننامن نپوستهنی نمخ.ن نچونن ندرن نحقیقت
پوست است ،این نام را بر آن گذاشتهاند .کلفتیش به دو میلیمتر
نمیرسد .همین پوسته ی مخ چهارده میلیارد سلول دارد که در
شش طبقه ی پیدرپی جای گرفته است .کل وزنش از صد گرم
بیشتر نیست .با توجه به شکل طبقه طبقهایی بودنش ،به خاطر
کم بودن مساحتش پلهپله به نظر میرسد ،به همین خاطر آن را
لفافه نیز میگویند.
آن چه جلب توجه میکند این است که در این پوسته ،الیافی
عصبی وجود دارد که طولش بیشتر از هزار کیلومتر است!! این
صفحهنی نبسیارن ننازکن ندرن نعوضن نمهمترینن نوظیفههان نران نبهن نعهده
دارد ،رفتار شخص و گرایشهایش را تعیین و در سخن گفتن و
بیان مطالب به او کمک میکند ،در یادگیری ،حفظ ،به یادآوردن،
نوآوری،ن ناختراع،ن نچارهاندیشی،ن نون ننیزن ندرن ناحساسن نکردن،ن نتکان
خوردن،ن نحرکتن نکردن،ن نشنیدنن نون ندیدنن نبهن ناون نکمکن نمیکند.
دانشمندان با توجه به آن چه تاکنون شناختهاند ،تخمین میزنند
که در این پوسته چیزی حدود پنجاه تا صد مرکز وجود دارد؛ از
جمله مرکز شنوایی ،بینایی ،حافظه ،تصمیمگیری و مرکز حرکت،
156
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ون نخودن ندرن نمهمترینن نکارهان ندرن ناحساسن نون ندریافتن ناحساسهای
بیرونی و در حرکت نقش دارد .به قول مشهور :
أتحسب أنک جرم
صغیر
و فیک انطوی العالم
الکبر
گمان نبر که تو تنها یک موجود کوچک هستی ،چراکه آن چه
مشهور به عالم بزرگتر است ،در درون تونهفته است.
سلولهای مغز خود بالغ بر صد و چهل میلیارد سلول مستند
است که هنوز وظیفهاش شناسایی نشده و چه بسیارگفتهاند که
مغزن نپیچیدهترینن نعضون نانسان،ن نبلکهن نپیچیدهترینن نموجودهستی
است.ن ننیزن نگفتهاندن نمغزن نمیتواندن نبهن ناندازهنی نتمامن نذراتن نجهان
معلوماتن ندرن نخودن نبگنجاندن نون نبزرگترینن ننابغههان نون نبزرگترین
مخترعها تنها از بخش بسیار کوچکی از مغزشان استفادهی بهینه
کردهاند.ن پسن اینن مغزن ناگرن نمان بهن نکارشن ننگیریمن ون نیان نبدن نازن نآن
استفادهن نکنیم،ن چنان نکه نآفریدگارن ارادهن کردهن نو آنن را نوسیلهی
شناخت خود دانسته ،وسیلهای که ما را در دنیا به ساحل سلمت
و آرامش و در آخرت به بهشت خوشبختی میرساند ،نخواهد بود.
پس چه خسارت بزرگی است اگر عقلهایمان را به کار نگیریم و
دبنال هوا و هوس بیفتیم.
مغز مادهای ترشح میکند که درد را از بین میبرد
ورودیهای درد
دانشمندان پی بردهاند که در مغز انسان مادهی مخدری هست
کهن نهرگاهن ندردن نبهن نحدن نتحملناپذیرین نبرسد،ن نمغزن نآنن نران نترشح
میکند و احساس درد را از بین میبرد .این ناشی از رحمت و
مهربانی خدای رحمان است .نیز کشف کردهاند که در مجرای
دستگاه عصبی دروازههایی هست که به روی درد بسته میشود
و از ورود آن به مغز جلوگیری میکند و عوامل روانی در این
ورودیهان تدثیرن نبسزایین ندارد.ن نبهن نطورین نکهن اگرن نانسانن درن نجهت
خشنودی خدا گام بردارد و از تلشها و عملکرد خود در این راه
خرسند باشد ،احساس درد هرگز به مغز نمیرسد.
حالتهان نون نموقعیتهاین نزیادین ندرن نتاریخن نذکرن نشده؛ن نچگونهن نیک
صحابی دست راستش در جنگ قطع میشود پرچم را با دست
چپ میگیرد ،آن را نیز قطع میکنند؛ با بازوانش میگیرد ،مگر
مغز
157
دردن نندارد؟ن ناینن نحالتن نران ندانشمندانن نتازگیهان نکشفن نکردهاندن نو
اظهار داشتهاند بر سر راههای نفوذ درد و راه ماده ی عصبی که
نزدیکتر به نخاع شوکی و جسم زیر عصب بینایی و پردههای مغز
است ،ورودیهایی وجود دارد که درد برای رسیدن به مغز باید از
آن بگذرد واین مسیر گاهی بسته میشود و مانع رسیدن درد به
مغز میگردد .در این ورودیها عوامل روانی مانند ایمان راستین
به خدا ،ایمان به رستگاری دخیل است ،و بالتر ازهمه اگر درد
غیرن نقابلن نتحملن نباشد،ن نمغزن نمادهنی نمخدرین نتزریقن نمیکندن نو
احساس درد را به کلی از بین میبرد.
پس اگر انسان قوی و هدفش بزرگ و مقدس باشد و توان و
تلششن نران ندرن نراهن نرسیدنن نبهن ناللهن نصرفن نکند،ن نازن ندردهایین نکه
انسان را بر زمین میاندازد ،کمترین رنجی نمیبرد و بیگمان
ایمان نیرویی بس پرقدرت است.
ابوبکر صدیق خلیفهی مسلمانان ،خالدبن ولید ،فرماندهی سپاه
اسلمن ران بهن نجنگین درن نشرقن آسیان نفرستادن ون خالدن ازن اون نیروی
کمک ی نخواست،ن نزیران شما ر ندشمنانن صدن نو سین هزا ر نو لشکر
ایمانداران حدود سی هزارنفر بود ،و خالد انتظار داشت پنجاه
هزار یا دست کم سی هزار نفر نیروی اضافی به او برسد .اما
ناگاهن نتنهان نیکن ننفرن نبهن ننامن نقعقاعن نبنن نعمرون نران ندیدن نکهن نمیآیدن نو
نامهاین نبان نخودن ندارد.ن نخالدن نبهن ناون نگفتن ن:ن نپسن ننیروین نکمکی
کجاست؟ قعقاع در پاسخ گفت :منم .گفت :تو؟ و نامه را باز
کرد ،در آن نوشته بود ( :از طرف ابوبکر صدیق به خالد بن ولید،
خدا را سپاس میگویم ،ای خالد هیچ شگفت مدار که یک نفر را
برایتن نفرستادهام،ن نبهن نخداوندن نیکتان نقسمن نلشکرین نکهن نقعقاعن نبن
عمرون ندرن نآنن نباشدن نهرگزن نشکستن ننمیخورد).ن نون ندرن نآنن نجنگ
سخت ،کلید پیروزی در دستان قعقاع بن عمرو بود .پس یک نفر
با ایمان برابر است با هزار نفر ،و هزار نفر بیایمان آهی بیش
نیست.
حافظه
خداوند پاک و منزه میفرماید :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
158
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
«در درون خودتان بس نشانهها نهفته است اگر ببینید».
همهی انسانها در مغز خود بخشی به نام حافظه دارند که نقش
بسیار مهمی در زندگی بازی میکند .برخی از دانشمندان این را
از آیهی زیر برداشت کردهاند :
هم َ
ما
م َ
سخنا ُ
م َ
ف َ
علَی َ
ه ْ
و لَو نَشاءُ ل َ َ
َ
مکَانت ِ ِ
ن (بس )67 :
ستَطا ُ
م ِ
عو َ
ج ُ
ا ْ
عوا ُ
و َلیَْر ِ
ضیّا ً َ
«اگر بخواهیم آنها را در جاهای خود مسخ میکنیم ،آن گونه
که نه توان رفتن به جلو و نه پای برگشتن نداشته باشند».
چگونه به خانهات باز میگردی؟ حتما ً آدرسش را میدانی؟ اما
چه طور آدرسش را میدانی؟ چون جایش در حافظهات هست.
تو در مغازهات چگونه این تکه را از این جا ،و از آن جا آن قطعه
را برمیداری ،چون تمام این قطعات و جاهای آن در حافظهات
جای دارد و در خانه نیز هر چه بخواهی جایش را میدانی ،این
همه کجا انبار شده؟ در مدرسه هنگامی که کتاب میخوانی و
امتحان میدهی ،راستی این امتحان چه جوری انجام میشود؟
این اطلعات همه به حافظه سپرده میشود ،در واقع کسی که
حافظه نداشته باشد ،یعنی این که اصل ً وجود ندارد ،و یادگیری و
یاد دادن برای او غیرممکن است .خداوند فرمود :
هم َ
ما
م َ
سخنا ُ
م َ
ف َ
علَی َ
ه ْ
و لَو نَشاءُ ل َ َ
َ
مکَانت ِ ِ
ن
ستَطا ُ
م ِ
عو َ
ج ُ
ا ْ
عوا ُ
و َلیَْر ِ
ضیّا ً َ
«اگر بخواهیم آنها را در جاهای خود مسخ میکنیم تا نتوانند
بروند یا برگردند».
در مقالههای علمی که درباره ی حافظه نوشته شده ،آمده که
«وقتی انسان شصت سال عمر میکند ،حافظهاش چیزی حدود
شصت میلیارد اطلعات و معلومات از تصویرهایی که دیده ،نگه
میدارد؛ اگر بخواهیم این همه اطلعات را بنویسیم هزاران جلد
کتاب در میآید ،کتابهایی که حاوی معلوماتی است که ما تا حال
نمیدانیم در کجای مغز ذخیره شده است .نظریههای جدیدی نیز
هست مبنی بر این که حافظه در مغز هیچ جایی ندارد ،بلکه به
زندگی روحی و روانی مربوط میشود.
به هر حال تمام این معلوماتی که به انسان میرسد ،بعضی از
آن در جایی نزدیک و دَم ِ دست نگهداری میشود ،تا در هنگام نیاز
مراجعه به آن آسان باشد ،و بعضی در جایی متوسط و بعضی
مغز
159
دیگرن ندرن نجایین ندوردستن ننگهدارین نمیشود،ن نمقدارین ننیزن ناص ً
ل
نگهداری نمیشود .و چون این همه اطلعات وارد انبار مغز شد
بر اساس نوع آن تقسیمبندی میشود ،قسمتی مربوط به بویایی،
قسمتی مربوط به دیدنیها ،و بخشی برای چهرهها ،بخشی دیگر
برای رنگها ،عطرها ،و قسمتی مربوط به نامها است .کار بسیار
دقیقن نون نظریفین ناست.ن نامان ندانشمندانن نمیگویندن نهنگامین نکه
میخواهیم چیزی را بازیابی کنیم یا بشناسیم حافظه با شیوهی
رمزن ندرن نکمترینن نوقتن نممکنن نعملن نمیکند؛ن نمثل ًن اگرن نعطرین نبه
کسی داده شود که قبل ً آن را بوییده ،چون در حافظه نود و هفت
نوعن نبون نخیرهن نمیشود،ن نبان نتمامن نانواعن نبوهاین نموجودن ندرن نحافظه،
تطبیق داده میشود تا مشخصاتش را بیابد ،سپس میگوید این
عطرن نفلنن ننامن ندارد،ن ناینن ندرن نبویاییها،ن ناینن ندرن نخوردنیها،ن ناینن ندر
چشاییها،ن ناینن ندرن ندیدنیهان نون ناینن ندرن نچهرههان نون نفلنن ندرن ننامهان نو
شمارهها و ...جای دارد .در همه چیز بدین ترتیب عمل میشود.
اطلعاتی که دربارهی حافظه در دست هست بسیار اندک است،
با این وصف حقیقتهایی در آن نهفته است که عاقلن از آن در
شگفت آیند.
برخین نازن ندانشمندانن نمیگویندن نحافظهن ندایرهن نالمعارفن نو
مترجمی فوری است ،و شگفتآور این که سلول حافظه تقسیم
نمیشود و نمیمیرد ،چون اگر تقسیم شود یا بمیرد انسان تمام
آگاهیها و دانشهایش را از دست میدهد ،آن گاه میگویند :من
به مدت چهل سال سابقهی پزشکی داشتم ،و من پنجاه سال در
زمینه ی قانون کار کرده بودم ،و این یکی چندین سال در صنعت
مهارتن نبهن ندستن نآوردهن نبود،ن نتمامن ناینن نآگاهیهان نون نمهارتهان نبرهم
انباشته میشود ،تا انسان رشد کند ،و اگر حافظهاش را از دست
بدهد ،به یکبارگی هرچه میدانسته فراموش میکند ،حافظه خود
بهن نتنهایین ننشانهاین نبسن نبزرگن ناستن نکهن نبرن نعظمتن نون نجلل
پروردگار دللت میکند.
*
*
*
حواس پنجگانه
162
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
ت چشم
نگه داش ِ
آن گاه که مرد به زنی نگاه میکند ،و دوباره مینگرد ،این نگاه
دوم بیشتر از هر چیز به کشیدن ماشه ی اسلحهای میماند .به
دنبال این نگاه هورمونهای جنسیی شلیک میشوند که تمام جای
جای بدن را در مینوردد ،این هورمونهای جنسی ضربان قلب را
تند،ن نرگهاین ناصلین نران نگشادن نون نرگهاین نکوچکن نون نمتوسطن نران نتنگ
میکند ،و فشار خون را نیز بال میبرد ،به پروستات میرسد و
راه ادرار بسته و در عوض راه مسیر آب زندگانی باز میشود ،و
یکن نمادهنی نپاک،ن نعطرآگینن نون نپربارن نجارین نمیشود،ن نسپسن ندر
ترکیب شیمیایی خون تغییراتی پدید میآید تا روند نزدیکی جنسی
مراحل تکمیلی خود را طی کند و نسل بشر همچنان باقی بماند.
اما هنگامی که انسان در طول روز چشمش را کنترل نمیکند،
چه اتفاقی میافتد؟ هورمونهای جنسی در نقاط مختلف بدن از
طریق رگهای خونی به گردش میافتد ،خداوند بزرگ میفرماید :
غ ُّ
ُ
م ْ
ق ْ
و
ن یَ ُ
ضوا ِ
ؤ ِ
م ْ
منی َ
ل لِل ْ ُ
رهم َ
ن أبْصا ِ
َ
هم ذَل َ
فظُوا ُ
ح َ
م (نور :
فرو َ
یَ ْ
ج ُ
ک أْزکَی ل َ ُ
ه ْ
)30
«ای پیامبر به ایمانداران بگو چشمشان را کنترل کنند و
شرمگاههای خود را نیز نگه دارند ،این برای آنها بس بهتر
و پاکتر است».
دانشمندانن نگفتهاندن ن:ن ن«أَزکَی»ن نیعنین ن«أَطْهَر»ن نپاکتر،ن نهمچنین
میتواند به معنی سودمندتر و پاکیزهتر باشد؛ اما پاکی یا از نظر
پاک شدن از گناه ،یا دوری از بیماریها است؛ زیرا حذیفه (رض) از
من
م ِ
پیامبر(ص)ن نروایتن نکردهن نکهن نفرمودن ن:ن «النظر ه سه ٌ
َ
ه
ن تَرکَها ِ
س مسموم ٍ
ِ
ف الل ّ ِ
ن خو ِ
م ْ
م ْ
هَ ،
سهام إبلی َ َ
َ
ً
َ
ج ّ
ه».
ه فی قلب ِ ِ
َ
جد ُ حلوت َ ُ
ه الل ُ
و ع ّز أثاب َ ُ
ه إیمانا ی َ ِ
ل َ
1
یعنین ننگاهن نبهن ننامحرمن نتیرین نازن نتیرهاین نزهرآگینن نشیطانن ناست،
هرکس از ترس خدا از آن بپرهیزد ،خداوند در پاداش ایمانی به او
1
حاکم در المستدرک ( ) 7875از حذیفه این حدیث را روایت کرده ،وگفتهن ناستن ن:ن نحدیثن نمستندن نون ندرستن ناستن نکهن نمسلمن نون نبخارین نآنن نرا
نیاوردهاند .همچنین طبرانی در المعجم الکبیر ( ) 10362از ابن مسعود
روایت کرده است.
حواس پنجگانه
163
میدهد که شیرینیش را در قلبش احساس کند .در روایت دیگری
م من
م مسمو ٌ
درن نحدیثین نقدسین نآمدهن ن:ن «النظرهُ سه ٌ
ع َ
ه علیها
ن تَرکها مخافتی أ َ ْ
م ْ
قبْت ُ ُ
سهام الشیطان َ
ه» .نیعنی نگاه (به نامحرم)
إیمانا ً یَجدُ حلوته فی قلب ِ
1
تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است ،هرکس از ترس من از آن
دوری کند ،به خاطر آن ،ایمانی به او میبخشم که شیرینیش را
در دل بچشد.
تیر هر گاه به بدن فرو رود ،زخمی ایجاد میکند ،و چه بسا به
یکن ننقطه ی نمشخصین آسیبن میرساند ؛ نامان اگر نزهرآلودن نباشد،
زهر به تمام نقاط بدن سرایت میکند .پیامبر – درود و سلم خدا
بر او باد – چهارده قرن پیش زیانهای نگاه دوباره به نامحرم را
بیان داشته است .پس نگاه مانند وارد آمدن فشار بر ماشه است
کهن نبهن نسببن نآنن نیکن نسلسلهن نواکنشهان نون نترشحن نهورمونهای
پیچیده ی جنسی شروع میشود که تأثیرات زیادی بر تمام اعضاء
بلکهن نبرن نتمامن نسلولهاین نبدنن نداردن نون نبدنن نران نبراین نعملن ننزدیکی
جنسی آماده میسازد ،تا در روند ادامه ی نسل مأموریت خود را
به انجام برساند .تمام این کنش و واکنشها باید در یک زمان
مشخصن نصورتن نمیپذیرد؛ن نامان ناگرن نرهان نشدنن نهورمونهان ندربدن
بدونن نخالین نشدنن نبهن ندرازان نبکشد،ن نباعثن نآسیبهان نون نخطرهای
دوچندانی برای بدن میشود.
در یک سایت علمی – پژوهشی ،تحقیقی پیدا کردم که بیست
سال پیش آغاز شده و به نتایج زیر رسیده بود :نخست این که
این هورمونها در رگها جریان دارد و در بدن شخصی که چشمش
را از نگاه به نامحرم نگه نمیدارد ،به گردش و جریان میافتد،
چهن نبسان نزنین ندرکتابخانهاین نکارن نمیکند،ن نبیحجابن نهمن نباشد،
گوشهی چشمی ،عرضهی جاهای فتنهانگیز بدن و جای خلوتی هم
باشد ،صحبت از مسایل جنسی هم پیش میآید ،مجلهای نیز و ...
الخ.
پیامبر گرامی که از سر هوی وهوس سخن نمیراند مسلمانان
را از نگاه پشت سرنگاه بر حذر داشته و زنان را از آرایش و
عطرزدن هنگام بیرون رفتن از خانه منع فرموده ،همچنان که از
خلوت با اشخاص بیگانه ،از دست دادن زن و مرد و از تمرد زن
1
-قضاعی در مسندالشهاب ( )293از ابن عمر روایت کرده است.
164
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
در بستر شوهرش نهی فرموده است .تمام این نهی کردنها و
هشدار دادنها به خاطر دوری از بیماریهای بیشمار و بیپایانی
است.
اکنون اندکی به جزئیات بپردازیم :
چران نوقتین نافعین نانسانن نران نمیگزد،ن نگاهین ناون نران نازن نپای
درمیآورد ،دلیل علمی این امر آن است که زهر رگها را تا حد
غیرقابل تحملی منبسط میکند ،در نتیجه فشار پایین میآید و
شخص میمیرد .امروزه از زهر افعی دارویی بسیار مفید برای
انبساطن شاهرگها و مویرگها تهیه میکنند؛ لذا وقتی مویرگها و
شاهرگها بیش از حد انبساط پیدا کند ،منجر به مرگ میشود.
پژوهشگرن ننامبردهن ننیزن ناینن نهورمونهان نران نزهرن ننامیده؛ن نزهرن نبه
اندازه ی مشخص و محدود از آن ،دوا و به اندازهای زیاده از حد
درد است .چه روی میدهد؟ اولین چیزی که در اثر گردش این
سمها در طول روز مشاهده میشود ،بوی بسیار نامطبوعی از
زیر بغل و قسمتهایی از بدن است .پس تا زمانی که چشم آزاد و
بیقید گذاشته میشود ،مجلهها ،منظرهها و فیلمهایی هم باشد،
زنانین نبرهنهنی نپوشیده،ن نخلوتن نبان نزنانن نبیگانه،ن نصحبتن نازن نامیال
جنسین نهمن ندرن نمیانن نباشد،ن نهورمونهان ندرن نطولن نروزن نهمچنانن ندر
جریان و گردش خواهد بود ،و بر مقدار آن افزوده میگردد و
همین ادامهی مدت چرخش و گردش ،آن را به سم تبدیل میکند.
بنابراین نخستین علیم ،پیدا شدن بوی نامطبوع زیر بغل و پاها
و گشایش روزنهی غدههای عرق و چربی در قوزکها ،پاشنهها و
در باسن است .این خود چندین نوع بیماری بواسیر به همراه دارد
ون نگشایشن نروزنههاین نچربین نازن نطریقن نگردشن نهورمونهان نسبب
درآمدنن نجوشهاین نجوانین ندرن نصورتن نمیشود.ن ندرن نجریانن نبودن
هورمونهای جنسی که چیزی از زهر کم ندارد ،و برانگیختن آن تا
حد زیادی ،سبب میگرن یا سردرد خفیف میشود که پزشکان تا
کنون درمانی برای آن پیدا نکردهاند.
اما آن چه ترسناکتر است دردهایی است که به مفصلها به
ویژ مفصلهای بزرگ مانند زانو و مفصل ران دست میدهد .به
نظرن نمیرسدن نکهن ناینن نهورمونهان نازن نمیزانن نلزجین نمایعن نبین
استخوانهان نمیکاهدن نون ناندکن ناندکن نسببن نخشکیدنن ناینن نمایعن نو
سپس به هم ساییدن استخوانها و آن گاه درد مفصل که غیر قابل
تحمل است ،میشود.
حواس پنجگانه
165
در جامعههای غربی در سنین پایین به خاطر گردش این سمها
در بدن در طول روز ،از بیماریهای این چنینی بسیار رنج میبرند.
دو کارمند سیرک در بریتانیا در سن سی سالگی به دردهای حاد
مفاصلن نمبتل ننشدند،ن نون نهیچن ندلیلن نقانعکنندهاین نجزن نبرانگیختن
مستمر هورمونهای جنسی ندارد.
اما در زمینه قلب و رگهای خونی باید گفت که توالی گردش
این هورمونها (یا این زهر) سبب پایین آمدن ضربان قلب و کندی
گردش خون و خون بستگی احتمالی و گشایش زیاد و متوالی
سرخرگها می شود که نرمی و انعطافپذیری آن را از بین میبرد،
با این وضع و با تغییر ترکیب شیمیایی خون ،تصلب شرایین پیش
میآیدن کهن بیشترینن بیمارین ای ن ندورانن است.ن و ناینن بیمارین در
جامعههای بیقید و بند شایع است .علوه بر این این زهرها که در
جای جای بدن به گردش میافتد ،باعث گرفتگی چربی میشود
کهن ناگرن ندرن نیکن نجاین نمشخصین ننفوذن نکندن نموجبن ننابینایی،
راشیتیسم ،لنگی ،دیوانگی یا بیحافظگی و مانند آن میشود ،و
اگر در طول روز در بدن در جریان باشد ،سبب لکنت زبان و
سختی چرخش زبان در دهان میشود؛ و نیز باعث پدید آمدن
یبوست میگردد که خود چیزی حدود پنجاه بیماری از آن ناشی
میشود .پس کسی که خیره به زیبارویان و زنانی که صبحگاهان
ون نشامگاهانن ندرن نرفتن نون نآمدند،ن نمینگردن نون نسلسلهاین نزلفکان
مهرویان را میپاید ،مجلهها را میخواند و در جاهایی که خدا را
خوش نمیآید ،مینشیند ،با تمام این مشکلت و بیماریها دست
به گریبان میشود.
از دیگر آثار منفی استمرار گردش این سمها ،در سنگ صفرا و
گاهی ورم زودرس پروستات که بیش از حد معمول است دیده
میشود ،این نتایج پژوهش یک پزشک در مؤسسهای علمی در
یکی از کشورهای عربی بود که من آن را از یک سایت علمی
گرفتم؛ن نامان ندرن نحقیقتن نمصداقن ناینن نحدیثن نشریفن ناستن ن:
ن
«النظره سه ٌم ِ
م ْ
من سهام إبلیس مسموم ٍه َ
َ
َ
ه إیماناً
ه ج ّ
ف الل ِ
ترکها من خو ِ
ه الل ُ
ل و ع َّز أثاب َ ُ
ه» .نیعنین ننگاهن نبهن ننامحرمن نیکین ناز
ه فی قلب ِ
یجدُ حلوت َ ُ
1
تیرهای زهرآلود شیطان است ،هرکس از ترس خدای بزرگ از آن
1
-سند حدیث ذکر شد.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
166
بپرهیزد ،خداوند در پاداش ایمانی به او میدهد که شیرینیش را
در دلش میچشد .راهنمایی پیامبر خود سری نیست.
َّ
ه َو إ ِل
ق َ
ن ُ
وی ( )3إ ِ ْ
ن ال َ
ما یَنطِ ُ
َو َ
ه َ
ع ِ
حی
ی یُو َ
و ْ
َ
ح ٌ
(نجم 3 :و )4
«او از روی هوی و هوس حرف نمیزند بلکه در واقع وحی
است که بر او نازل میشود».
محال است خداوند چیزی را مشروع بدارد یا چیزی را حرام
کند مگر این که نتایج گران بهایی در پی داشته باشد که خوشا به
حال هر که آن را دریافت و بدا به حال آن که به آن پی نبرد .ما
ت کشف حکمتهای
ایمانداران دستورهای خدا را بدون چشمداش ِ
آن اجرا میکنیم؛ اما در عوض اگرن حکمتها نیز برایمان آشکار
شود ،ایمانمان به عظمت این دین افزونی مییابد.
خداوند بلندمرتبه میفرماید :
(فتح )4 :
هم
م َ
لِیَزدادُوا إیمانا ً َ
ع إِیمان ِ ِ
«تا ایمانشان همچنان رو به فزونی باشد».
و رحمت بر آن که فرمود :
یا رامیا ً
اللحظ
بسهام
مجتهداً
بما
القتیل
أنت
فلتصب
ترقی
و باعث الطرف
الشفاءله
یرتاد
رسولک
باالعطب
احبش
لیأتیک
ای کسی که تلش میکنی با تیر مژگان به هدف بزنی ،با آن
چه میاندازی خود را به کشتن میدهی و کشته خود تو هستی،
بیهودهن ننزن؛ن نون ناین نآنن نکهن نچشمن نبهن ناون ندوختهاین نون نمنتظرن نشفا
هستی ،چشمت را فرو هل که درمانی برایت نمیآورد.
پردهی صماخ گوش
خداوند فرمود :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
حواس پنجگانه
167
«در ن ننوجود ن ننخود ن ننشما ن نننیز ن نننشانههایی ن ننهست ،ن ننمگر
نمیبینید؟».
درن میان ناعضاین بدنن انسان ،ننشانههای ی نهستن نکه نبه نشمار
نیاید ،از جمله پرده ی صماخ! این پرده که بسیار نازک است و
کلفتیش به نیم میلیمتر نمیرسد و قطرش نه میلیمتر – کمتر از
یکن نسانتیمترن – ناست،ن ندرن نهرن نکسن نبان ننظمن نون ندقتن نخاصین نکار
میکند.این پوسته مانند ستون فقرات محکم ،مانند لستیک نرم و
کشدار ،و در حمل و نقل صداها بسیار فعال است .در صورت از
کار افتادن این پرده ،شنوایی انسان از دست میرود ،به همین
سبب خداوند آن را با وسیلهای که از خطر میرهاندش مجهز
کرده است و آن را در داخل یک کانال پیچدار قرارداده که تنگتر
از اندازهی انگشت کوچک است تا به آن نرسد و عیبدارش نکند
و باعث سوراخ شدنش نشود.
خدای بزرگ از روی حکمت خود گوش میانی را توسط کانالی
به گلو پیوند داده است؛ لذا اگر فشار صوتی زیادی در حد سوارخ
کردن به این پرده وارد شود ،درمقابل نیز فشاری به اندازهی آن
ازن ندهانن نمیآیدن نون ندرن ننتیجهن ناینن ندون نفشارن نهمن نوزنن نمیشودن نو
بدینسانن نپردهنی نصماخن نازن نپارهشدنن ندرن نامانن نمیماند،ن نچراکه
صداهای بلند میتواند آن را پاره کند.
پردهنی نصماخن نبهن نچهارن ناستخوانن نکوچکن نکهن نوزنن نهمهنی نآنها
بیشتر از پنجاه و پنج میلیگرم نیست ،و در کل بیشتر از نوزده
میلیمترن نطولن نندارد،ن نبستهن نشده.ن نکارن ناینن ناستخوانکهان نبسیار
جالبن ناست،ن نبیستن نبرابرن نصداهاین نضعیفن نران نرساترن نمیکندن نو
صداهای بلند و گوشخراش را پایین میآورد ،بنابراین یک سیستم
کوچک دو کار بلند و کم کردن صداها را به عهده دارد .بیگمان
کاری است که در حد توانایی بشر نیست و از نشانههای عظمت
و بزرگی آفریدگار حکیم است.
گذشته از این ،یک ابزار عصبی بسیار پیچیده وجود دارد که
صداهای بلندتر از صد دیسیبل ران – نواحد اندازهگیری صدان – نکه
گوش را میآزارد ،کاهش میدهد .هنگامی که صدای کسی را
نمیشنویم به او میگویم چه گفتی نشنیدیم؟ در این هنگام برخی
حرکتهای صورت بر یک عصب مشترک مابین صورت و عضلهای
که به استخوان رکابی آویزان شده و میتواند حساسیت گوش را
بیشتر کند ،تأثیر میگذارد .به طوری که وقتی خطوط چهرهی
168
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
شخصن نتغییرن نمییابدن ون هنگامین کهن نسخنین نران نمتوجهن نمیشود،
دستگاه بسیار پیچیدهای هست که از طریق عصب شنوایی به
عضلهای منتقل میشود و آن عضله حساسیت گوش را افزایش
میدهد.
صدا ارتعاشی است که در خلل یک فضای خالی نرم منتقل
میشود ،و فضای خالی همان هوا است .اما فضای صاف سخت
ومحکمن نصدان نران نبان نسرعتن نبیشترین نجان نبهن نجان نمیکندن نون نفضای
میعان آنرا با سرعت بیشتر و دقت بالتری نسبت به فضای قبلی
منتقل میکند .به همین خاطر صدا از طریق هوا به پردهی صماخ
میرسد و در پرده ی صماخ از طریق آن چهار استخوان منتقل
میشود و سپس وارد کانالی از مایع میشود .بنابراین صدا در
مرحله ی نخست از طریق هوا و سپس از پرده ی صماخ از راه
جسمهاین نسختین نون نسپسن نازن نطریقن نکانالین نازن نمایعن نجابهجا
میگردد.
بیست و پنج هزارسلول شنوایی با گوش برخورد میکند و پیام
ران نبراین نتشخیصن نبهن نمغزن نمیرساندن نون نتاکنونن ندانشمندان
نتوانستهاند به این نکته پی ببرند که گوش چگونه بین ترانهها و
جنجال و شلوغی فرق میگذارد وآنها را از هم تشخیص میدهد.
چرا وقتی صدای خرد شدن یک تکه شیشه زیر چارچوب در به
گوشن نمیخوردن نانسانن ناحساسن نمیکندن نداردن نازن نپوستشن نبیرون
میآید و چندش عجیبی در بدن به وجود میآید؟ چرا وقتی در
برابر یک آبشار که صدای گوشخراشی دارد ،میایستد ،آرامش
مییابد و با آن انس میگیرد؟ آن سروصدا است و این نغمه ،و
اما چگونه این دو را از هم باز میشناسد؟ و چطور گوش صدها
هزار صدا را هر یک با لحن و آهنگ خاصی میگیرد و همه در
حافظه ثبت میشود؟ چطور از پشت خط تلفن صدای دوستت را
میشناسی؟ن ناینن نچهن نحساسیتین ناستن ندرن نگوشن نکهن نصداهان نرا
ذخیرهن نمیکند.ن ندرن نحافظهنی نانسانن نصدها،ن نبلکهن نهزارهان نصدای
گوناگون ذخیره میشود .چگونه؟ خدا میداند.
هنوز گوش یکی از اسرار کارگه کون ومکان الهی است؛ و
هنوز به مثابهی نشانهای دال بر عظمت پروردگار پابرجاست .آن
چه در این نوشتار آمد مشتی مطالب مختصر بیش نبود؛ اما اگر
از شگفتیهای نهفته در گوش بیشتر مطلع شوید ،بیدرنگ برای
تعظیم پروردگار و شکر او به سجده میافتید.
حواس پنجگانه
169
فواد ک ُ ُّ ُ
ؤلً
ن ال َّ
ولئ ِ َ
س ُ
ن َ
ک کَا َ
إِ ّ
وال ُ َ َ
م َ
م ْ
ه َ
عن ُ
س ْ
والب َ َ
صَر َ
لأ ْ
ع َ
انسان در قبال گوش و چشم ودل و همه ی اینها
مسؤولیت دارد
از جمله نشانههای دللت کننده بر عظمت خدا که در جهان
هستین نهستن نون نازن نتطابقن نکاملن نآیاتن نقرآنن نبان نآفرینشن نانسان
استنباط میشود ،آیاتی است که بر آمدن قرآن از جانب خداوند
تأکیددارد و این که هماهنگی و تطابق شگفتآوری از ازل تا ابد
بین آن چه در قرآن آمده و آن چه علم بشری به آن رسیده،
وجود دارد .برای نمونه پروردگار سبحان میفرماید :
َ
ن نُطْ َ
خل َ ْ
م َ
ه
إِن َّا َ
ج نَبْتِلَی ِ
ف ٍ
ن ِ
سا َ
قن َا الِن ْ َ
م ْ
ه أ ْ
شا ٍ
َ
صیَراً
عا ب َ ِ
س ِ
می ً
ج َ
ف َ
علْنَاهُ َ
(انسان )2 :
«مان نانسانن نران نازن ننطفهنی نپراکندهن نون نآمیختهن نآفریدیم،ن ناون نران ندر
بوتهی آزمایش میگذاریم و او را شنوا و بینا قرار دادیم».
در این کلم خدا دقت وصفناپذیری در ساختار جمله به کار
رفته؛ن نچران نشنوان نران نپیشن نازن نبینان نآورده؟ن نخداوندن ندرن نجایین ندیگر
میفرماید :
َ
َ َ
َ
م
م إِن أ َ َ
م َ
ه َ
َرأیْت ُ ْ
صاَرک ُ ْ
عک ُ ْ
س ْ
خذ َ الل ّ ُ
و أب ْ َ
م َ
(انعام )46 :
«چه میگویید اگر خداوند گوش و چشمهایتان را از شما
بگیرد؟».
دو حکمت در این آیات هست؛ بنا به گفته ی دانشمندان گوش
در زندگی انسان مهمتر از چشم است؛ زیرا انسان از جهتهای
ششگانه ،از راست و چپ ،روبهرو و پشت سر ،بال و پایین و نیز
در تاریکی و روشنایی ،در شب و روز صداها را دریافت میکند ،و
با وجود مانعهای محکم صدا به گوش انسان میرسد ،پس گوش
تمام خانه را پوشش میدهد .مثل ً اگر کسی خوابیده باشد و در
اتاق پذیرایی صدایی به گوش بخورد ،به سوی آن میرود ،اما
چشمش تنها در محدوده ی همان اتاق خواب به او کمک میکند،
نیزن نوقتین نرانندهاین نپشتن نفرمانن ناستن نفقطن نروبروین نخودن نرا
میبیند؛ اما اگر ایرادی در موتور یا چرخهای اتومبیل پیش بیاید،
صدای آن به گوشش میرسد و در موقع مناسب توقف میکند.
170
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
این گوشهای از اظهارات دانشمندان بود و بیانگر این نکته است
که گوش مهمتر از چشم است.
اما نکتهای دیگر در کلم خدا هست آن جا که میفرماید :
َ
َو َ
ق ُ
ما کُنَّا
ع ِ
و نَ ْ
و کُن ّ َا ن َ ْ
ل َ
س َ
م ُع أ ْ
قالُوا ل َ ْ
َ
ب ال َّ
ر
ِ
صحا ِ
فی أ ْ
سعی ِ
(ملک )10 :
«درن نآنن نروز نمیگویندن ناگرن نگوشین نشنوان نون نیا نعقلین نسلیم
داشتیم اکنون از جملهی جهنمیان نبودیم».
چرا در این آیه تنها گوش را آورده؟ به خاطر این که هرکس
ناشنوان نباشد،ن نگنگن ننیزن نهست.ن نوآنن نکسن نکهن نشنوایین نندارد،
نمیتواند حرف بزند ،و کسی که نه میشنود و نه حرف میزند،
از نظر عقلی عقب میماند .و در زمرهی عقبماندههای عقلی و
کودنها قرار میگیرد .اما کم نیستند آنهایی که بیناییشان را از
دست دادهاند ،و در عین حال از برجستگان و ستارههای علم و
ادب بودهاند؛ اما کسی که حس شنوایی ندارد ،نمیتواند حرف
بزند ودر واقع فهم ندارد.
دقتی که در آفرینش گوش به کار گرفته شده کمتر از دقت
انجام شده در خلق چشم نیست؛ زیرا خداوند میفرماید :
فی َ ْ
ن تَ َ
وتٍ ج
ماتََر ی ِ
ن ِ
ق الَّر ْ
م ْ
َ
فا ُ
حم ِ
خل ِ
(ملک )3 :
«هیچ تفاوتی در آفریدههای پروردگار نمییابی».
در عوض برخی شرکتها هستند که مثل ً محصولی درجه دو تولید
میکندن نون نبهن نآنن نکارین نتجارتین نمیگوید،ن نون نگاهین ننیزن نمحصولی
درجه یک با قیمتهای مخصوصی تولید میکند ،این دو محصول با
همن نفرقن ندارد؛ن نامان ندرن نآفریدههاین نرحمانن نهیچن نفرقین نون نتمایزی
نیست؛ همه مطلقا ً سنجیده و حکیمانه و در حد اعل است.
گوش و چشم هر یک وظایفی دارند .انسان با گوش حقیقتها
را میشنود و درک میکند و با چشم زیباییها و اشیاء را با اشکال
ون ناندازههان نون نویژگیهاین نمخصوصین نمیبیند؛ن نامان نبان نگوش
حقیقتهاین نآنن نران ندرکن نمیکند.ن ندانشمندانن نکشفن نکردهاندن نکه
جنین در رحم مادر در روز بیست و دوم از خلقتش جاهای گوش
و چشم برایش مشخص میشود و در هنگام ولدت شبکیهاش
حواس پنجگانه
171
کامل میشود و نوزاد میتواند چشمش را بر هر منبع روشنایی
متمرکز کند .به عبارت دیگر نور را میبیند؛ اما هنوز نمیتواند
چیزها را تطبیق بدهد و از هم باز بشناسد ،در پایان ماه دوم بچه
هر چیزی متحرک در برابرش را با چشم دنبال میکند .اما پس از
ماهن نچهارمن نرنگهان نران نتشخیصن نمیدهدون نبالخرهن ندرن نپایانن نماه
ششم کار مطابقت به طور کامل تمام میشود؛ اما در حقیت در
هفتهی بیست و ششم یعنی در ماه ششم که هنوز در رحم مادر
است،ن نبهن نصداهان نگوشن نمیدهدن نون نضرباتن نقلبن نمادرن نون نصدای
خشخش رحم و غار و غور شکم و رودهها را میشنود .برخی از
دانشمندان آزمایشهایی انجام دادهاند که در نتیجه ی آن صدای
تپش قلب و خشخش رحم و غار وغور شکم را ثبت کردهاند و
پیش از به دنیا آمدن جنین به گوش او رساندهاند ،جنین که گریه
میکرده ،با شنیدن این صداها ساکت شده است ،بنابراین حس
شنوایی در نیمه ی ماه ششم در رحم مادر تشکیل میشود ،در
حالی که بینایی درماه سه و چهار پس از ولدت کامل میشود.
یافتهها و اظهارات دانشمندان را خداوند در هفده آیه از قرآن
ذکر کرده است که به خاطر اهمیت بیشتر و زودتر شکل گرفتن،
گوش را بر چشم مقدم داشته است؛ اما چرا در آیه ی زیر دیدن
بر شنیدن مقدم شده :
َ
عن َ ا َ
م ْ
ل
صْرن َ ا و
س ِ
عن َ ا ن َ ْ
ج ْ
م ْ
َ
ع َ
َربَّن َ ا أب ْ َ
فآْر ِ
ن
مو ِ
قنُو َ
صال ِ َ
حا ً إنَّا ُ
(سجده )12 :
«پروردگارا دیدیم و شنیدیم پس ما را برگردان تا کار نیک
کنیم ،ما یقین حاصل کردهایم».
دانشمندان بر این اعتقادند که به خاطر این است که سرعت
انتقال شکل بیشتر ازسرعت انتقال صدا است؛ چراکه شکل با
سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه انتقال مییابد؛ اما سرعت
انتقال صدا بیشتر از سیصد و سی متر در ثانیه نیست.؟
پس تا وقتی که سخن از آفریدن است – آفریدن گوش و چشم
– در هفده آیه گوش بر چشم مقدم شده ،و چون بحث به خلق
بینایی و چشم کشیده شد ،چشم را مقدم آورد؛ زیرا چشم شکل
را قبل از این که صدا به گوش برسد میبیند ،لذا بینایی مقدم بر
شنوایی شد :
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
172
َ
عن َ ا َ
م ْ
ل
صْرن َ ا و
س ِ
عن َ ا ن َ ْ
ج ْ
م ْ
َ
ع َ
َربَّن َ ا أب ْ َ
فآْر ِ
ن
مو ِ
قنُو َ
صالِحا ً إنَّا ُ
(سجده )12 :
«پروردگارا دیدیم و شنیدیم ،پس ما را برگردان تا کار نیک
کنیم که یقین حاصل کردهایم».
گویاترین مثال برای این نکته رعد و برق است ،انسان اول
برق را میبیند؛ و پس از اندکی صدای رعد به گوشش میخورد،
اگر از دور به یک سنگتراش نگاه کنیم ،میبینیم که چکش را بر
سنگ فرودن آورده ،اما اندکی پسن ازآن صدای چکشن به گوش
میرسد.
اندک آیاتی که در آن ذکر چشم پیش از گوش آمده آیاتی است
که انسانها را از عقاب میترساند ،یا کافران را وصف میکند ،و
درن هیچن کدامن ازن اینن آیههان کوچکترین اشارهای بهن خلقن اینن دو
حس ،یا بیان وظیفه ی آنها ،یا رشد آنها نیست .خداوند در این
آیه میفرماید :
ن
م أَ ْ
ن َلیُب ِ
م ءَاذا ٌ
صُرو َ
و لَ ُ
ها و ل َ ُ
ن بِ َ
عی ُ ٌ
ه ْ
ه ْ
َ
ج
ن بها
عو َ
م ُ
لی َ ْ
س َ
(اعراف )179 :
«چشمهایی دارند که با آن نمیبینند و گوشهایی که با آن
نمیشنوند».
به عبارت دیگر آن طور که باید و شاید است از نعمت چشم و
گوش استفاده نمیکنند .و نیز در این آیه :
َ
م
أ ْ
م لَ ُ
ه ْ
ن
عو َ
م ُ
یَ ْ
س َ
َ
ن
أ ْ
ن یُب ْ ِ
م ءَاذَا ٌ
صُرو َ
ن بها أ ْ
م لَ ُ
عی ُ ٌ
ه ْ
بها
(اعراف )195 :
«یا چشمهای دارند که با آن میبینند و یا گوشهایی که با آن
میشنوند».
و در این آیه نیز فرموده :
موا و ص ُّ
ث ُ َّ
م (مائدهننن ننن:
م َ
موا کثیٌر ِ
من ْ ُ
ه ْ
ع ُ
)71
«آن گاه بسیاری از آنها کور شدند و کر نیز هم».
حواس پنجگانه
173
همچنین فرمود :
ح ُ
م
قیَم ِه َ
و َم ال ِ
شُر ُ
جو ِ
و ُ
َو ن َ ْ
ه ْ
عل َ ی ُ
ه ْم ی َ ْ
ه ِ
ص َّ
ماً
ُ
و بُک ً
ع ْ
و ُ
ما َ
میا ً َ
(اسراف )79 :
«روز قیامت آنها را کور و کر و لل حشر میکنیم».
وظیفهی چشم و گوش
خداوند بزرگ بلند مرتبه میفرماید :
َ
م ْن بُطُو ِن أ ُ َّ
م
والل ُه أ َ ْ
م ِ
خَر َ
مهاتِک ُ ْ
جک ُ ْ
شیْئا ً
م ال َّ
ملُو َن َ
ع
م َ
ج َ
َو َ
َلت َ ْ
س ْ
ع َل لَک ُ ُ
ع َ
َ َ
َ
م تَ ْ
ن (نحل
شکُُرو َ
صار و الَفئِدهَ ل َ
عل ّک ُ ْ
والب ْ َ
َ
)78 :
«خداوند شما را از رحمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی
که هیچ چیزی نمیدانستید ،و گوش و چشم و دل را به شما
بخشید باشد که سپاسگزاری کنید».
و نیز میفرماید :
ث ُ َّ
س َّ
و
م َ
وئ ُ
ه َ
م ال َّ
م َع
س ْ
لَک ُ ُ
َّ
مات َ ْ
ن
شکُُرو َ
نَ َ
ع َ
ف َ
ل
من ُرو ِ
خ ِ
ح ِ
ه ِ
فی ِ
ج َ
و َ
ه َ
َ
َ
قلیلً
َ
والفئِدهَ
والب ْ َ
صا َر َ
َ
(سجده )9 :
«سپس خداوند او (آدم) را آراست و از روح خودش در او
دمید و گوش و چشم و دل برای شما در نظر گرفت؛ اما
شما بسیار کم سپاسگزاری میکنید».
در جایی دیگر میفرماید :
هو ال َّذی أَن ْ َ َ
م ال َّ
ُ
ع َ
ق ْ
ع
ِ
م َ
ج َ
و َ
س ْ
ل لَک ُ ُ
شأک ُ ْ
م َ
ل ُ َ
َ
صا َر َو الفئِدهَ َ
قلِیل ً مات َ ْ
شکُرون
َو الب ْ َ
(ملک )23 :
«بگو اوست که شما را آفرید و گوش و چشم و دل به شما
عطا کرد؛ اما شما بسیار اندک سپاسگزاری مینمایید».
همچنین در این آیه میفرماید :
َ
ع ْ
ن
ه َ
ج َ
م نَ ْ
ل لَ ُ
أل َ ْ
عیْنَی ِ
«مگر دو چشم به او (انسان) ندادیم؟».
(بلد )8 :
174
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
آیا تا به حال به این اندیشیدهاید که با این چشم کوچک چگونه
اشیاءن نران نبان ناندازهنی نواقعین نآنن نمیبینید؟ن نزیران نبزرگترینن نتصویر
نگار شکلی را نشان میدهد که از اندازه ی کف دست بزرگتر
نیست! چطور کوه را کوه ،دریا را دریا و خورشید را خورشید و
هر کدام را به اندازهی واقعی خود میبینید؟ چگونه وسایل را در
حجمن نحقیقین نخودن نمشاهدهن نمیکنید؟ن نهیچن ندانشمندین نتاکنون
نتوانسته به این سؤال پاسخ بدهد.
اما نکتهای دیگر؛ اگر مثل ً رنگ سبز یا هر رنگی را به هشتصد
هزار درجه تقسیمبندی کنیم ،در صورت اضافی بودن دو درجه از
اینن نهشتصدن ندرجهن نچشمن نسالمن نمیتواندن نآنن نران نتشخیصن ندهد.
ع ْ
ن مگر به او
ه َ
ج َ
م نَ ْ
ل لَ ُ
خداوند بزرگ میفرماید َ :ل َ ْ
عیْنَی ِ
دو چشم ندادیم؟
مسأله ی دیگر این که چگونه همین چشم میتواند بعد سوم
(یعنی عمق) را تشخیص دهد؟ طول و عرض و عمق را دقیقاً
میبیند .اگر خداوند تنها یک چشم به ما داده بود ،با آن ،چیزها را
مسطحن نونهن نبان نتجسمن نهرن نسهن نبعدن نآن،ن نمیدیدیم.ن نبنابراین
مسافتهای پیشرویمان را تنها با وجود دو چشم با هم ،درک
میکنیم؛ن نولین نمسافتهایین نران نکهن ندرن نمعرضن ندیدن نچشمن نقرار
میگیرد ،با یک چشم میتوان تشخیص داد .دیگر این که چطور
وقتی تصویر بر شبکیه میافتد ،بر آن نقش میبندد و اگر یک
ثانیه را به پنجاه جزء تقسیم کنیم در کمتر از یک جزء به مغز
منتقل میشود؟ بر این اساس چشم میتواند در یک ثانیه پنجاه
تصویر را به مغز برساند و مغز نیز معنا و مفهوم آن را درک کند،
پس این تصویرها کی ظاهر میشود؟
مطلب دیگر این که چشم سالم میتواند دوخط با فاصلهی یک
بیستم میلیمتر را ببیند .گذشته از اینها در چشم موارد و چیزهای
دیگری هست که این نوشتار نمیتواند به تمامی از عهده ی ذکر
آن برآید؛ برای نمونه در شبکیه که خود بیشتر از چند میلیمتر
مساحت ندارد ،صد و سی میلیون عصب برای رنگهای سفید و
سیاه و هفت میلیون مخروط برای رنگها و جزئیات دیگر وجود
دارد .خدای تعالی فرمود :
َ
ع ْ
و
ه َ
ج َ
م نَ ْ
عیْنَی ِن (َ )8و ل ِ َ
ل لَ ُ
أل َ ْ
سانا ً َ
ش َ
َ
(بلد 8 :و )9
ن
فتَی ِ
حواس پنجگانه
175
«مگر دو چشم و یک زبان و دو لب به او ندادیم؟».
چشمن نیکن نقرنیهنی نبسیارن نشفافن نون نصافن نداردن نکهن ناگرن ناین
قرنیه ی صاف مانند بافتهای دیگر بدن از طریق مویرگها تغذیه
میشد ،عمل دیدن به این واضحی انجام نمیگرفت و پردهای یا
تورمانندی بر روی چشم احساس میکردیم؛ اما قرنیه به تنهایی
از راه جایگزینی تغذیه میکند ،بدین معنی که سلولهای خارجی
غذای خود و سلول همسایهاش را میگیرد تا بینایی سالم ،شفاف
و واضح بماند.
عنبیهی رنگارنگ نیز که انقباض و انبساط پیدا میکند ،هنگامی
کهن ننورن ناندکن نباشد،ن نگشادن نمیشود،ن نیان نبهن نعبارتن ندیگرن نانبساط
مییابد،ن نون نهرگاهن ننورن نشدیدن نباشدن نمنقبضن نمیگردد.ن ناینن نعمل
انقباض و انبساط بدون این که انسان پی ببرد صورت میگیرد.
به عنوان مثال وقتی کسی به طور ناگهانی از یک جای روشن به
یکن نجاین نتاریکن نواردن نمیشود،ن نچیزین نران ننمیبیندن نمگرن ناینن نکه
حدقه ی چشمش به طور غیرارادی گشایش بیاید .این کار را یک
جسمن نبلورین نشکلن نانجامن نمیدهدن نکهن نبزرگترینن ندانشمندانن ناز
انجام آن ناتوانند .این جسم فشرده میشود ،درهم فرو میرود،
گسترشن نمییابدن نون نبال ننمیرودن نون نمایعن نشیشهاین نشکلن ننیز
فشارهای معینی دارد.
اما در بحث ازگوش ذکر این نکته جالب است که به وسیلهی
یکن ندستگاهن ندرمغزن نفرقن نصداهان نبهن نگوشن نمیرسدن نون نازن نروی
شناخت بلندی و پایینی صدا مغز جهت آن را تشخیص میدهد.
هنگامین نکهن نانسانن ندرن نخیابانن نراهن نمیرودن نون نازن نپشتن نسرن نبوق
ماشینی را میشنود ،چگونه جهت و جای ماشین را در خیابان
تشخیص میدهد؟ به کمک گوشها .خدای بزرگ میفرماید :
َ
م ْن بُطُو ِن أ ُ َّ
م
ه أَ َ
م ِ
خَر َ
مهاتِک ُ ْ
جک ُ ْ
والل ّ ُ
َ
َ
ً
َ
ُ
م ال َّ
ع َ
ن َ
و
مو َ
ج َ
شیْئا َو َ
َلت َ ْ
س ْ
ل لک ُ
عل ُ
م َع َ
َ َ
َ
م تَ ْ
شکُرون (نحل :
والَفئِدهَ ل َ
عل ّک ُ ْ
الب ْ َ
صاَر َ
)78
«خداوند شما را در حالی از رحمهای مادرانتان بیرون آورد
کهن نهیچین ننمیدانستیدن نون ناون نگوشن نون نچشمن نودلن نبهن نشما
بخشید باشد که سپاسگزاری کنید».
176
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
حس بویایی و ساختار آن
از جملهن نعمتهای خداوند که کمتر متوجه آن میشویمن حس
بویایین ناست.ن ندانشمندانن نبینن نحسن نبویایین نون نبینایین نمقایسهای
کردهاند؛ چشم جز به کمک یک واسطهن – نکه نور استن – نکار
نمیکند؛ اما بینی هیچ نیازی به واسطه ندارد؛ چراکه انسان شب
و روز ،در نور شدید یا در تاریکی شدید حس بویاییش کار میکند
ون ننمیخواهدن نبینن نانسانن نو نشیءن نآنن نگونهن نکهن ندرن نشنوایین نلزم
است ،اتصال و برخوردنزدیک و مستقیمی وجود داشته باشد .به
همین خاطر گفتهاند :بویایی یک محدودهی امنیتی بسیار گسترده
ران براین نشخصن فراهمن نمیکند،ن نبدینن صورتن کهن نوقتین خوابیده
باشد بوی گاز را در خانه احساس میکند؛ نه صدایی هست نه
نوری ،و نه برخورد مستقیمی .همچنین هنگامی که در اتاق خواب
استن نون نگازن نآشپزخانهن نبازن ناست،ن ندرهان ننیزن نبستهن ناست،ن نتاریکی
شدیدن نحکمفرماست،ن هیچن نصدای ی نو هیچن نبرخوردن نمستقیم ی نهم
نیست ،با این حال بو را حس میکند و بیدار میشود و گاز را
میبندد .این چنین حس بویایی یک دایرهی گستردهای از امنیت و
آسایش برای انسان ایجاد میکند.
چه کسی میتواند باور کند که در بینیاش صد میلیون سلول
عصبی مخصوص حس بویایی وجود دارد؟ این سلولهای عصبی
همهن ندرن ناستخوانن نبالیین نبینین ندرن نمحدودهاین ندویستن نون نپنجاه
میلیمتری انباشته شده است .این سلولهای عصبی که شمار آن
حدود بیست میلیون است چیزی بیشتر از هفت مژه دارد و بر
روی این مژهها یک مایع مخاطی حاوی مواد مذاب روغنی هست
که در مواجهه با بو واکنش شیمیایی از خود نشان میدهد واز این
عکسالعمل شکل هندسی مشخصی بنابر طبیعت بو (مطبوع یا
نامطبوع بودنش) تشکیل میشود .برای نمونه هنگام به مشام
رسیدن بوی گل شکل هندسی که مژهها به خود میگیرد ،شبیه
کلیدن ناستن نون نهنگامن نشنیدنن نبوین نموردپسند،ن نمژههان نبهن نشکل
مستطیلن نیان نبهن نشکلن نحوضن نشنان ندرن نمیآید.ن ناینن نچنینن نکنشن نو
واکنش شیمیایی بو و مژههای بویایی دارای ویژگی مذاب رد و
بدلن نمیشود،ن نون نشکلن نهندسین نبهن ندستن نآمده،ن نازن نراهن نعصب
بویایی که در سقفبینی جای دارد ،پیامی به مرکز بویایی در مغز
میفرستد ،مغز نیز میتواند ده هزار بو را نه تنها از هم تمییز
دهد؛ بلکه آن را شناسایی کند؛ زیرا در مغز یک حافظه ی بویایی
حواس پنجگانه
177
وجود دارد که هرگاه بویی را احساس کند؛ مژهها واکنش نشان
میدهد و شکل هندسی مناسب به خود میگیرد و بلفاصله پیام
را به مغز ارسال میدارد ،مغز که نمونهی ذخیره شدهی ده هزار
بو در حافظهی مخصوص دارد ،یکییکی بوی رسیده را بر همهی
بوهاین نموجودن نمیگذاردن نتان نآنهان نران نبان نهمن نتطبیقن ندهد،ن نون ننتیجه
میگیرد که مثل ًن این بوی یاسمن ،آن بوی گل یاس است ،و آن
یکی بوی زنبق .تمام این فعل و انفعالت دریک چشم بر هم زدن
انجام میشود.
دانشمندانن نمیگویندن ناینن نمژههان نخاصیتهاین نبسیارین ندارند؛
میتوانندن ندرن نکمترینن نتمرکز ن – نننیمن نمیلیونمن نمیلیگرمن ندرن نیک
سانتیمتر مکعب – بو را احساس کند .وقتی بو را دریافت کرد به
مغز میبرد و مغز آن را شناسایی میکند و میگوید این فلن
بویا بوی فلن چیز است.
انسانن نابزارهایین ندرن ناختیارن نداردن نکهن نبان نآنن نمحیطن نبیرونن نرا
میشناسد؛ مثل ً با چشم کار دیدن را انجام میدهد ،اما چیزهایی
هست که وقتی انسان در داخل خانه یا در اتومبیل است چشم
نمیتواند آن را ببیند .ولی گوش سروصدای آن را (در صورت
داشتن) میشنود .بنابراین شنیدن یک کانال دفاعی دیگر است ،و
چیزهایی نیز هست که نه میتواند آن را ببیند و نه صدایی از آن
بشنود؛ن نمثل ًن اگرموشین ندرن نخانهن نبمیرد،ن نچهن نجورین نازن نوجودن نآن
خبردار میشود؟ بیگمان از روی بوی آن .پس در واقع این از
فضل و بخشش خداوند بر انسان است که از طریق بو امکان
شناسایی محیط اطراف و احساس وجود چیزی در آن را برای او
فراهم کرده است.
یک میلیون سلول که هر کدام هفت مژه دارد و بر روی مژهها
یک مایع مخاطی حاوی مواد مذاب روغنی هست که در رویارویی
با بوها واکنش شیمیایی از خود بروز میدهد ،و در نتیجه ی آن
واکنش ،شکلی هندسی پیدا میکند که پیامی به مغز میفرستد و
مغز ده هزار بو را ازهم باز میشناسد؛ بوی موردنظر بر تمام
نمونههای بوهای موجود در مغز میگذرد تا آن را شناسایی کند و
سپس بگوید این فلن بو است.
تراکم بون با مقدار نیمن میلیونمن میلیگرم در سانتیمترن مکعب
برای به مشام رسیدن آن کافی است .در سر سگ صد میلیون
پایانه ی عصبی بویایی وجود دارد و در کل توان بویایی بعضی از
178
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
حیوانات یک میلیون برابر توان بویایی انسان است .مثل ً پروانهی
ماده از فاصلهی نیم مایلی از طریق بویایی و پخش کردن بوهایی
شیمیایی از خود ،پروانهی نر را فرا میخواهد ،و زنبور عسل بوی
شیرهنی نگلهان نران نازن نفاصلهنی نبسیارن ندورن نبیشترن نازن ندههان نکیلومتر
احساس میکند و نیز از همان فاصله بوی کندویش را میشنود.
پشه بوی عرق انسان را از فاصله ی شصت کیلومتری احساس
میکند .پس پاک و منزه است پروردگار که این حس را که مایهی
امنیت و کرامت انسان است ،در وجودش نهاده است.
مرکز چشایی در مغز
خداوندن بزرگن نسلولها ی نویژها ی ند ر نوجودن انسان ننهادهن نکهن به
شکل برجستگیهایی منتشر میشود و انسان میتواند از طریق
آن مزه ی غذاهای شیرین و پاکیزه را بچشد و اگر مزه ی ترش و
تلخی در آن باشد ،سوا کند و نیز با آن آب زلل را سر بکشد و
آب شور بدمزه را دور بریزد .پس جا دارد بپرسیم چه کسی این
سلولهای چشایی را در وجود انسان خلق کرده است؟ سلولهایی
که برخی از آن مزهی شیرینی را میچشد ،بعضی تلخی ،عدهای
شورین نون نشمارین ننیزن نمزهنی نترشن نران نتشخیصن نمیدهد؟ن ناین
سلولها بر روی زبان پراکندهاند و جای جای آن را در برگرفتهاند،
برخین نازن نآنن ندرن نقسمتن نپیشینن نزبانن نون نبراین نچشیدنن نمزهی
شیرینی است ،و عدهای برای مزهی تلخی و در انتهای زبان قرار
گرفته ،بعضی نیز در دو طرف زبان برای تشخیص مزههای ترش
و شور است.
چیزن نقابلن نتوجهن نون نشگفتانگیزن ناینن نکهن نحساسیتن نسلولهای
چشایین نمخصوصن نمزهنی نتلخن ندهن نهزارن نبارن نبیشترن نازن نحساسیت
سلولهای مخصوص مزه ی شیرینی است؛ اما چرا؟ به خاطر این
که خداوند حکیم – در بیشتر موارد و به طور عموم – تلخ مزهیی
را ویژگی تمام خوردنیهای سمی و زیانآور قرار داده است .یک
نوعن نهماهنگین نبسیارن نحکیمانهن ناست؛ن نغذایین نکهن نسودمندن ناست
شیرین ،و آن چه زیانآور است ،تلخ است .برای همین است که
تمام سمها ،تلخ مزهاند .پس برای این که انسان مسموم نشود
(سم یا زهر نخورد) حساسیت سلولهای مسؤول تشخیص مزهی
تلخ ،ده هزار بار بیشتر از حساسیت سلولهایی است که چشیدن
مزهی شیرینی را به عهده دارد.
حواس پنجگانه
179
نکته ی دیگر این که مزه ی تلخی اصول ًن با ضرر و زیان همراه
است،ن ندرن نحالین نکهن نمزهنی نمقبولن نون نعامهپسندن نبان نفایدهن نو
سودمندی هماهنگ است .این هماهنگی از حکمتهای پروردگار
بلندمرتبه به شمار است .بزاق دهان نیز به طور بسیار فعال در
جذب و هضم غذا به منظور زمینهسازی برای چشیدن مزه ی آن
توسط سلولهای چشایی پراکنده بر روی زبان ،سهیم است.
نکته ی سوم این است که بخاریان – ناگر تعبیر درستی باشدن –
گازی که از غذا بلند میشود بینی آن را میگیرد تا ببوید؛ زیرا
اساسن نمزهنی نغذان نبویایین نون نچشایین ناستن نون نهرن نغذایین نکه
میخوریم و آن را خوشمزه مییابیم و شکر خدا را به خاطر آن
بهن نجاین نمیآوریم،ن نبان نمشارکتن ندون نجانبهنی نسلولهاین نبویایین نو
چشایی تشکیل شده است .انسان هنگامی که به سرماخوردگی
شدیدی مبتل نمیشود ،احساس میکند که بوی غذا در دهانش
تغییر یافته است و این بیگمان ناشی از فیض و رحمت الهی
است .در مغز هم مرکز دیگری برای چشایی وجود دارد ،همان
طور که مرکزی نیز برای بویایی اختصاص یافته است .این مرکز
میتواند ده هزار مزه را از هم تشخیص دهد ،مثل روندی که در
بویایی صورت میگرفت ،مزه نیز ابتدا به مغز میرسد و آن را
احساس و سپس شناسایی میکند .شناسایی نیز به این ترتیب
استن نکهن نمغزن نمزهنی نرسیدهن نران نبرن ندهن نهزارن نمزهنی نموجودن ندر
حافظه ی چشایی عرضه میکند ،و هرگاه با مزهای ثبت شده در
حافظه هم خوان باشد ،میگوید این مزه ی فلن غذاست و در
اینن نغذان نفلنن نمادهن نهستن ن...ن نفرمودهنی نخداین نتعالین نبهن نهمین
اشاره دارد :
مج أ َ َ
فی أَن ْ ُ
صُرون
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
سک ُ ْ
َ
«درن ندرونن نخودن نشمان ننیزن ننشانههایین نبیشمارن نهستن نآیا
نمیبیند؟».
*
*
*
قلب و عروق
182
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
قلب
عبادات به طور کلی و با اقسام و اشکال گونهگون آن به این
منظور است که قلب از بیماریها و ناپاکیها رهایی یافته و پاک
شود و به درجات کمال که خداوند برایش در نظرگرفته آراسته
گردد تا به سوی پروردگار پربگشاید و در نزدیکی و رضوان او
بهرهمند و خوشبخت گردد.
قلب در بدن انسان جایگاه نخست را دارد و در تمام امور و در
همه ی کارها تکیهگاه ،هم آن است و هیچ جای شگفتی نیست،
چراکه اوست رهبر و دیگر اعضا و اندامها به منزلهی لشکریان و
خدم و حشم اویند .اوست که دستور میدهد و هم باز میدارد و
اعضای بدن پیرو و در رکاب اویند .در وصف آن همین بس که
خداوند فرمود :
إ ِ َّ
فی ذل ِ َ
ه َ
ب أو
ن ِ
ک لَ ِ
ن کَا َ
قل ْ ٌ
م ْ
ذکَْری ل ِ َ
ن لَ ُ
أَلْقی ال َّ
(ق )37 :
و شهیدٌ
عو ُ
م َ
س ْ
ه َ
«در این امر برای کسی که قلب دارد یا با حضور دل گوش
میسپارد ،تذکری و پندی هست».
حقیقت وجودی انسان همان قلب است؛ شگفت این است که
خداوند حیات بدن و فعالیت آن را درگرو بقای قلب و سلمتی و
نظم کار آن نهاده است و زندگی روح و شکوفایی آن را مشروط
به پاکی قلب و سلمت روحانی آن دانسته است.
قلبن نهمانن نبخشن ندرکدارن نون نمحسوسن نانسانن ناست.ن نهمن نآن
است که مورد خطاب قرار میگیرد یا مطلوب واقع میشود یا
سرزنش میگردد ،جایگاه دانش ،تقوی ،اخلص ،خاطره ،عشق،
کینه ،وسوسه و خطرها همه آن است ،و نیز ایمان ،کفر ،توبه،
اصرارن ون تأکید،ن آرامشن نو نپریشانین ندرن آنن جاین ندارد.ن ناینن نقلب
است که خدا را میشناسد ،به اونزدیکی میجوید و هم آن است
کهن ناگرن نازن نغیرخدان نسالمن نماندهن نباشدن ندرن ندرگاهن نخداوندن نمقبول
میافتد واگر به غیر الله پرداخته باشد از درگاه او باز میماند.این
قلب است که با نزدیکی به پروردگار به اوج خوشبختی میرسد
و با دوری از او به دَرک بدبختی میافتد .در روایت آمده که :
ن ،أفل ط َّ
دی طَ َّ
ت
« َ
عب ْ ِ
هْر َ
هْر َ
ت منظ َر الخلق سنی َ
ه» .ای بنده ی من سالیانی دراز ظاهر خود را
منظری ساع ُ
قلب و عروق
183
که مردم میبینند پاکیزه داشتی و آراستی ،آیا نمیخواهی ساعتی
نیز تجلیگاه مرا پاک کنی؟ همانا قلب تجلیگاه پروردگار است،
انسان جز با پاکیزه کردن و نگه داشتن آن به پاکی نمیرسد و
رستگاری نمییابد و هرگاه آن را به ناپاکی آلود و مخدوش کرد،
به وادی ناامیدی و بدبختی میافتد.
اگرن نبهن ندنبالن نعجیبترینن نآفریدهنی نخدان ندرن نآسمانهان نون نزمین
میگردی،ن نشگفتترن نون ننازکترن نون نزیباترن نازن نقلبن نانسانن نهرگز
نخواهی یافت .هرگاه تارهای ارتباطیش اصلح پذیرد ،سرچشمهی
رحمت،ن نمهربانی،ن نعشق،ن نمحبت،ن نمعانین نلطیفن نون ناحساسات
انسانین نمیشود،ن نتان نجایین نکهن ندرن نبلندنظرین نازن نملیکهنی نمقرب
پیشی میگیرد ،و هر گاه تارهایش رو به خرابی نهد ،قساوت و
سرزنشن نون نبدین نازن نآنن نمیچکد،ن نتان ناینن نکهن نبهن ناسفلن نسافلین
سقوط میکند؛ با آن کوچکیش جهان هستی را در خود جای داده
چقدرن نکوچکن نون نچقدرن نبزرگ،ن نچقدرن نریزن نون نچقدرن ندرشتن ناست،
بزرگ است ولی ما بزرگیش را نمیبینیم ،آن قدر بزرگ که هر
بزرگی در برابرش سرفرو میآورد ،همچنین کوچک است و ما
کوچکیش را نمیبینیم ،آن قدر کوچک که هر کوچکی بر روی آن
بزرگ مینماید.
شکل قلبها همه یکی است؛ اما مضامینش فرق میکند؛ یکی
قلب به گوهر دُردانه میماند؛ رنگی با صفا و آبی زلل دارد ،و
قلبی دیگر بهسان سنگ خارا پرقدرت و سخت ،منفعتی از آن
برآید ،اما تهی ازدرخشش الهی است ،و قلبی دیگر پیدا آید که
بیشن نازن نهرن نچیزن نبهن نهوان نمیماند،ن نوزنشن نسبکن نون نرنگشن نپریده
است.ن نگاهین نقلبن نمیمیرد،ن نسپسن نزندهن نمیگردد،ن نون نگاهن نزنده
است و میمیرد ،گاهی اوج میگیرد و گاه به پستی فرود میآید،
و بسا که در بلندی از ستارگان در میگذرد و در عین حال طوق
طاعتن نون نسرسپردگین نبهن نگردنن ندارد؛ن نآیان نغیرن نازن ناینن ناستن نکه
بزرگترین بانیان دنیا از قلبی بزرگ ،احساسی راستین و ارادهای
آهنین برخوردار بودهاند ،اما اگر انسان همه چیز را به چنگ آورد
و قلبش را ببازد ،در واقع هیچ نیافته و همه چیز را باخته است.
قلبی که در بدن است از شگفتانگیزترین مخلوقات خداوند به
شمارن نمیآید،ن نیکن نتلمبهنی ندون نمصرفهن ناستن نکهن نخونن نران نپمپاژ
میکند؛ خونی که غذا و مواد مصرفی را از طریق شبکهای از
رگهای خونی که بیشتر از صد و پنجاه کیلومتر طول دارد ،به تمام
184
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
سلولها ،بافتها ،اندامها و تمام دستگاههای بدن میرساند .قلب
کار خود را از ماه دوم زندگی جنین آغاز میکند ،و تا زمان موعود
(مرگ) لحظهای از کار خود غفلت نمیورزد ،فراموش نمیکند،
به خواب نمیرود ،از کار نمیایستد ،ضعیف نمیشود ،خستگی
نمیشناسد،ن نگلیهاین نندارد،ن نبلکهن نیکن نریزن نبیاستراحت،ن نبدون
بازگشتن نون نبدونن نهیچن نراهنمان نیان نحفاظین نکارن نمیکند.ن نانسانن نبا
ستمکاری خویش آن را آزار میدهد و با آتش کینه کبابش میکند
و با اندوه و ماتم ،خسته و کوفتهاش میکند ،در حالی که در
حقیقتن نپایهنی نزندگین نانسانن نون نخورشیدن نتابناکن نجهانیشن نهمان
قلب است .در تمام احوال و در تمام کارهایش بر آن تکیه دارد ،و
همه ی نیرون و توان ون حرکاتشن ازن آنن سرچشمهن میگیردن ...و
بیگمان قلب ابزاری غیرعادی است؛ خستگی هیچ راهی به آن
نمییابد،ن نبراین نرویارویین نبان نخستگین نون نزحمتن نناگهانین نچندین
برابر،ن نقدرتن نون نتوانشن نافزایشن نمییابد،ن نیکین نازن نپیچیدهترین
عضلت بدن انسان از نظر ساختار ،کارکرد و انجام وظیفه ،و از
استوارترینن نون ننیرومندترینن نآنن ناست،ن ندرن نهرن ندقیقهن نهشتادن نبار
منقبضن نون نمنبسطن نمیشودن نون ندرن نحالتهاین ناضطرارین نسرعت
تپش به صد و هشتاد میرسد و در هر روز هشتاد هزار لیتر ،یعنی
چیزی برابر هشتاد متر مکعب خون پمپاژ میکند ،قلب در طول
عمر انسان به اندازه ی ظرفیت انباری با گنجایش تمام محتوای
آسمان خراشهای دنیا خون پمپاژ میکند.
در میان اعضای بدن تنها قلب از دستگاه عصبی مستقل است؛
چرا که ضربانش فرمان میدهد و با یک پیام برقی از جانب مرکز
تولید خودی که اساس برنامهریزی قلب است ،تنظیم میشود،
عضله ی قلب به طرز منحصر به فردی تغذیه میکند!! و یکی از
شگفتیهاین نقلبن نچربیهاین نمحکمشن ناستن نکهن نبهن نخونن ناجازه
میدهد در یک مسیر واحد جاری شود و این خود یک اصل ثابت
در امر پمپاژ است.
هرگاه قلب در قفس خود از حرکت بازایستد و از فراز و فرود
خودن نراحتن شود،ن جسدن سردن و نبیجانین را نبه نجان میگذارد نکه
گویین نباقین نماندهنی ندرختن نخرماین نقطعن نشدهاین ناستن نون ندیگر
روی زندگانی را نخواهد دید .پیامبر راستگوی اسلم در یک سخن
َ
د
ن فی الجس ِ
کوتاهن ندربارهنی نقلبن نفرمودهن ن :ن «أَل َو إ ّ
ت
ت صل َ
و إِذا فسد ْ
صلَح ْ
مضغ ً
ه إذا َ
ح الجسد کلّهَ ،
قلب و عروق
185
ُ
َ
ب» 1.نیعنی بدانید که
ه ،أَل و هی القل ُ
فسد الجسد ُ کُل ّ ُ
در بدن تکه گوشتی هست که اگر درست باشد تمام بدن ،اصلح
میشود ،و اگر به خرابی گراید تمام بدن فاسد میشود ،همانا آن
تکه گوشت ،قلب است .خدا رحمت کند آن شاعر را که فرمود :
دَ ّ
قات
قائل ٌ
المرء
ه
لَ ُ
ن الحیاه دقائق و
إ ّ
ن
ثوا ِ
قلب
ه
فارفع لنفسک قبل
ذکرها
موتک
للنسان
فالذکر
ن
ر
ثا ِ
عم ٌ
ضربات قلب انسان به او میگوید که زندگی تنها چند دقیقه و
چند ثانیه است و بس ،پس پیش از این که به کام مرگ فرو روی
نام و یاد روحت را به درجات بال برسان ،چراکه ذکر خیر و نام
نیک برای انسان به مثابهی عمر دوباره است.
قلب و کیسهی تامور و خاصیت لختگی خون
ای ن نقلب ی نکه ند ر نسینهنی آدمین زاد ناست،ن نیک ی نازن شگفتیهای
آفریدگان خداوند است و دانشمندان درباره ی آن چنین گفتهاند :
قلب نیرومندترین و سختترین عضله ی نوع بشر است .و از آن
به عنوان یک تلمبه ی بالآور و فشاردهنده تعبیر میکنند که کار
گردش خون را از زمان نخستین تپش – یعنی در رحم مادر – تا
زمانن نمرگن نبهن نانجامن نمیرساند،ن نبدونن ناینن نکهن نسستن نیان نخسته
شود،ن نیان نلحظهاین نبیاسایدن نون نتان نآخرینن ننفسن نانسانن نازن نکارن نباز
نمیایستد.
عجیب این است که خداوند کیسهای چسبیده به قلب به نام
پوسته درست کرده که قلب در درون آن جای گرفته است و این
کیسه خود با یک پوشش دیگری به نام تامور احاطه شده است.
کیسهی قلب مادهای ترشح میکند که حرکت آن را روان میکند
تا با خودِ قلب اصطکاک پیدا نکند و دقیقا ً مانند روغن یا گریس در
قطعات ماشین عمل میکند .علوه بر آن خود قلب با پوشش
بسیار بسیار نازک و صاف به نام پوسته ی قلب پوشانده شده
1
بخاری ( ،)52مسلم ( ) 1599و ابن ماجه ( ) 3984از نعمان بن بشیرروایت کردهاند.
186
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
است .این پوسته که به وسیلهی تامور مادهی روانکاری را ترشح
میکند ،به این خاطر خلق شده تا از اصطکاک و ساییدگی در
حرکت قلب جلوگیری نماید .از دیگر شگفتیها این که در خون
خاصیتین نهستن نکهن ناگرن ننبودن نهیچن نکسن نازن نمان نانسانهان نزنده
نمیماند،ن نون نآنن نخاصیتن نلختگین نیان نخونن نبستگین ناست.ن نبدین
صورتن نکهن نخونن نوقتین نبان نهواین نبیرونن نبرخوردن نپیدان نمیکند
رشتههایی از آن تشکیل میشود که سوراخهای رو به بیرون رگها
را میبندد .اگر خاصیت لختگی نباشد تمام خون انسان از یک
زخم ناچیز بیرون میریزد؛ اما به محض این که هوای بیرون از
بدن به خون بزند ،خون لخته میشود و به شکل الیافی در میآید
که سوراخ ایجاد شده را – زخم یا هر چیز دیگر از این قبیل – به
کلی میگیرد.
ذل ِ َ
ک تَ ْ
(انعام )96 :
ز الَعلِیمِ
ق ِ
دیُر ال َ
زی ِ
ع ِ
«این است نظم خدای توانمند و دانا».
قلبی که یک ریز کار میکند ،هیچ استراحتی ندارد ،خون رگها
را که یک بار در اعضای بدن به گردش در آمده ،به دهلیز راست
میریزد و از آن جا به بطن راست ،و سپس به ریهها میرود تا
پس از گرفتن اکسیژن به دهلیز چپ و بعد از آن به بطن چپ که
این نیز از راه سرخ رگ آئورت خون را به تمام اندامهای بدن
میفرستد ،برگردد .با این حساب قلب دو دهلیز و دو بطن دارد
که خون را از بدن به قلب میکشند و بدون سستی و خستگی آن
را دوباره به بدن میفرستند.
دانشمندان نتخمی ن نزدهاندن نکهن درن هرن تپشن قلبن نبیشترن نازن ده
سانتیمترن نمکعبن نخونن نازن نقلبن نبهن نبیرونن نفرستادهن نمیشود،ن نبا
احتسابن نهشتادن نبارن نضربانن نقلبن ندرن نهرن ندقیقهن نچیزین نحدودن ندو
گالون و نیم خون پمپاژ میشود .برخی دیگر مقدار خونی را که
قلب در هفتاد سال پمپاژ میکند در حدود چهار میلیون گالون
برآورد کردهاند و این بیگمان برای یک عضله بسیار سرسامآور
است.
بنابراین قلب یکی از نشانههای بزرگ خداوند در جهان آفرینش
است،ن نون نپیامبر(ص)ن ندربارهنی نآنن نفرمودن ن:ن «أََل و إ َّ
ن فی
ح الجسدُ کلّه ،و إذا
حت صل َ
ه إذا صل َ
الجسد مضغ ً
قلب و عروق
187
فسدت َ
فسد َ الجسد ُ کله» 1.بدانید که در بدن تکه گوشتی
هست که اگر اصلح پذیرد تمام بدن اصلح میشود ،و اگر به
فساد گراید ،تمام بدن فاسد میشود ،هان که آن قلب است.
دستگاه گردش خون
بیگمان نشانههای خداوند در جهان هستی ،و در وجود انسان،
بزرگترین و نزدیکترین دری است که از طریق آن به سوی خدای
خود میرویم؛ ازیرا که این نشانهها انسان را با عظمت و جلل او
روبهرو میکند ،خداوند میفرماید :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
«در وجود شما نشانههایی هست ،باشد که ببینید».
یکین نازن ناینن ننشانههان نکهن نشکوهن نون نبزرگین ناون نران نمینمایاند،
سیستم جابهجایی کردن خون در بدن است .جانداران برای انجام
فعالیتهای زندگانیشان و همچنین برای بازیافت سلولهای تلف
شدهاشان نیاز به غذا دارند و این دستگاه گوارش است که کار
واردن نکردنن نغذان نازن نبیرونن نبهن ندرونن نبدنن نران نبهن نعهدهن ندارد؛ن ناما
جابهجان نکردنن نفشردهنی نآنن نبهن نتمامن نسلولهاین نبدن،ن نوظیفهی
دستگاه گردش خون است.
درن نموجوداتن نبسیارن نپیچیدهن نون نمجهزن نتان نحدن ناعجاز،ن نبهن نویژه
انسان،ن ناینن نجابهجایین ندرن نیکن نمدارن نبستهن نانجامن نمیپذیرد؛ن نزیرا
دستگاه گردش خون یک مدار بسته است .برای به جریان افتادن
خون در رگها باید تلمبهای باشد تا خون را به رگها بفرستد و خود
کار فرستادن و برگرداندن را انجام دهد.
سیستم رگها شامل سرخ رگها و سرخ رگهای فرعی ،رگها و
عروق خونی ،مویرگها و مویرگهای بسیار ریز است که تمام بدن
ران نپوششن ندادهن ناست.ن نمویرگهاین نبسیارن نباریکن نخودن نمتصلن نبه
مویرگهای دیگری هستند و آن نیز به سیاه رگ کوچک ،از آن به
یکن نسیاهرگن نبزرگترن نون نبزرگترن نوصلن ناست،ن نتان ننهایتا ًن بهن نقلب
میرسد.
نکتهی قابل توجه این که شمار مویرگها در بدن از صد تا صد و
شصت میلیارد است؛ به گونهای که اگر در هر جای بدن سوزنی
1
-سند حدیث ذکر شد.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
188
بهن نپوستن نبزنید،ن نخونن نمیتراود.ن ندرازاین ناینن نرگهان نصدن نون نپنجاه
کیلومتر است که حدود هفت تا ده لیتر خون از آن میگذرد .اگر
در کار گلبولهای سرخ دقت کنیم متوجه میشویم که در بیست و
سه ثانیه از قلب بیرون میرود و باز میگردد و خون روزانه سه
هزار و هفتصد بار در رگها به گردش در میآید .اگر رگها برای
کنترل این امر ورودی و خروجی داشتند ،میشد گفت که در روز
هفت تا ده هزار تن خون از آنها میگذرد ،قلب روزانه هشت متر
مکعب خون پمپاژ میکند و هر متر مکعب به طور تقریبی یک تن
است.
در طول عمر چیزی حدود صد و پنجاه تا دویست و پنجاه هزار
تنن نخونن نازن نرگهان نعبورن نمیکند.ن ناگرن نقلبن نپمپین نبان نیکن ندریچهی
کنترلدارن نورودین نون نخروجین نبود،ن ندرن نطولن نعمرین نشصتن نساله
بزرگترین آسمان خراشها را پر میکرد .اگر تلش قلب انسان را
بیان کنیم باید بگوییم که برای هول دادن یک قطار در مسیری
سربالیین نبهن نسوین نقلهنی نچهارن نهزارن نون نهشتصدن نمترین نکفایت
میکرد .خدای پاک و منزه فرمود :
َ
هذا خل ْق الل ه َ َ
ن
ماذ ا َ
َ
ِ
ق ال ّ ِ
ذی َ
فأُرون ی َ
ُ
خل ْ َ
َّ
ج
ن
ن فی َ
ِ
مو َ
م ْ
ل ُ
ن دونه بل الظال ِ ُ
ضل ٍ
مبی ٍ
(لقمان )11 :
«اینن نآفرینشن نمنن ناست،ن نپسن نبگوییدن نببینمن نآنهان نچهن نخلق
کردهاند .به راستی که ستمکاران آشکارا در گمراهیند».
آن حدیث نیز که پیشتر ذکرش افتاد ،بس جای تأمل است .تکه
گوشتین ندرن نبدنن نهستن نکهن ناگرن ناصلحن نپذیردن نتمامن نبدنن ناصلح
میشود و اگر فاسد گردد ،تمام بدن فاسد میشود ،هان که آن
قلب است.
آن چه گفته آمد اندکی از حقیقتهای آشکار دستگاه گردش
خون در انسان بود.
سرخرگها و سیاهرگها
خداوند بزرگ میفرماید :
قلب و عروق
189
خل َ ْ
و لَ َ
س
قد ْ َ
قنَا الِنسا َ
و نَ ْ
و ْ
م َ
عل َ ُ
و ُ
مات ُ َ
ن َ
َ
س ِ
َ
ن أ ْ
ه نَ ْ
ل
ه ِ
ب إلَی ْ ِ
بِ ِ
ن َ
قَر ُ
س ُه َو ن َ ْ
ف ُ
م ْ
ح ُ
حب ْ ِ
(ق )16 :
ورید
ال َ
«مان نانسانن نران نآفریدیمن نون نازن نوسوسههاین ندرونین ناون نآگاه
هستیم ،و در واقع ما از رگ گردن به او نزدیکتریم».
درن نبدنن نانسانن نیکن نسیاهرگن نون نیکن نسرخرگن نوجودن ندارد.ن ندر
سرخرگ خون اکسیده شده ی حاوی اکسیژن جریان دارد و به
شاخههای کوچکتری تقسیم میشود تا به کوچکترین سلول بدن
برسد و غذا را برای آن ببرد ،از طرفی دیگر خون نیاز شدید و
مداومی به اکسیژن دارد .به همین خاطر سیاهرگها ،خون را به
قلب میبرند تا قلب آن را به ریهها بفرستد و از آنها اکسیژن
دریافتن نکند.ن نخونن نموجودن ندرن نسیاهرگهان نهنگامن نحرکتن نازن نپان نبه
سوی قلب در خلف جهت نیروی جاذبه ی زمین در جریان است.
میدانیم مایع هم در سربالیی نمیرود ،باید چارهای در کار باشد.
چاره این است که خون بال نرفته از روی حکمتی بلیغ که خدا
خواستهن نون نساختارن نمحکمین نکهن ناون نپدیدن نآوردهن ندیگرن نبازن نپایین
نمیآید .برای این سیاهرگها که خون را از پاها به قلب میبرد
دریچههایی کیسه مانند نصب کرده که به خون اجازه ی بالرفتن
میدهد،ن نامان ننمیگذاردن نسرازیرن نشود،ن نکیسههاین نموجودن نبر
دیوارهاین نرگهان نکهن ندرن نهنگامن نبالرفتنن نخونن ندیوارههاین نآنن نبه
دیوارهی رگها میچسبد و خون عبور میکند و چون در جهت پایین
آمدنن نبیفتد،ن نکیسههان نپرن نمیشودن نون نبادن نمیکندن نون نچنانن نبهن نهم
میچسبدن نکهن نمسیرن نخونن نران نمیبندد.ن نپسن نچهن نحکمتین ندرن ناین
دریچههایی که خدا بر روی سیاهرگها نهاده نهفته است؟ حکمت
این است که تنها در یک مسیر بدون بازگشت اجازه ی ورود به
خون میدهد.
اگر در این دریچهها ایرادی پدید بیاید و راه خون را مسدود
نکند،ن نخونن ندرن نسیاهرگهان نجمعن نمیشودن نون نفشارن نبهن نسرعتن نبال
میرود،ن نون نگلبولهاین نسرخن نازن ندیوارهنی نسیاهرگهان نواردن نبافتها
میشود و در نتیجه پاها کبود و متورم میگردد و درد بسیاری به
شخص میرساند .این همان بیماری واریس است .بنابراین کار
کیسهها بسیار دقیق و شگفتآور است.
190
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
َ
خل َ ْ
ول َ َ
ن
َ
قن َ ا الِنسا َن ِ
فی أ ْ
قدْ
ح َ
َ
س ِ
تَ ْ
(تین )4 :
ویم
ق ِ ٍ
«انسان را به بهترین شکل ممکن آفریدیم».
مواد تشکیلدهندهی خون
از دیدگاه برخی از دانشمندان خون انسان به مانند یک دریای
سرشارن نازن نواحدهاین نناوگانن ناست؛ن نکشتیهایین نهستندن نبرای
کمکرسانین نکهن نعبارتندن نازن نگلبولهاین نسرخ،ن نکشتیهایین نبرای
پشتیبانی و بهرهمند از قدرت مانوردادن ،فریبکاری و تاخت و تاز
که این گروه گلبولهای سفید هستند ،کشتیهایی نیز برای نجات از
مرگن نحتمین نوجودن نداردن نکهن نذراتن نشناورن نخونن ناست،ن ندیگر
کشتیهایین نبراین نحملن نون ننقلن نموادن نغذایین ن(قند)ن نودیگرین نبرای
جابهجایی مواد ترمیمی (پروتئین) و گروه دیگری برای برداشتن
پسماندههان ن(اسیدن ناوریکن نون نموادن نترشیده)ن نوجودن ندارد.ن نبرن ناین
اساسن نخونن ندریایین نسرشارن نازن نکشتیهاین نحاملن نموادن نمختلف
است.ن ندرن ناینن ندریاین نگستردهن نکشتیهاین نکمکرسانی،ن نکشتیهای
پشتیبانی،ن نکشتیهاین ننجاتن نون نکشتیهاین نحملن نموادن نغذایین نو
کشتیهایی برای حمل پسماندهها در حال انجام وظیفه هستند.
تمام این کشتیها آزادانه و بدون این که کوچکترین برخوردی با هم
داشتهن نباشند،ن نیان نغرقن نشوندن نون نیان ندچارن نشکستگین نگردند،ن ندر
حرکتند.
این مایع قرمزرنگ که بنیان زندگی انسان است ،از گلبولهای
سرخ ،سفید و ذرات شناور تشکیل شده است .که در این جا
گلبولهای سرخ را از نظر میگذرانیم.
گلبول سرخ سلولی است با ابعاد نازک و قطر هفت میکرونی،
اگر میلیمتر را به هزار بخش تقسیم کنیم ،قطر این گلبول که به
گرده ی نان میماند ،هفت میکرون یا به عبارت دیگر هفت جزء
از هزار جزء میلیمتر است؛ ولی کلفتیش بیشتر از دو میکرون
نیست و این دومیکرون نیز دو جزء از هزار جزء میلیمتر است.
اکنون این سؤال پیش میآید که چند گلبول سرخ در بدن انسان
وجودن ندارد؟ن نشمارن نتقریبین نون نتخمینین نآنن نحدودن نبیستن نون نپنج
تریلیون ،یعنی بیست و پنج هزار هزار میلیون است ،به طوری که
اگر این گلبولهای موجود در خون هر یک از ما را یکی یکی کنار
قلب و عروق
191
هم بگذاریم هفت بار زمین را از خط استوا دور میزند؛ زیرا در
هر میلیمتر مکعب پنج میلیون گلبول سرخ هست ،و نکته ی قابل
توجهن ناینن ناستن نکهن ننوعین نمویرگن نوجودن نداردن نکهن نقطرشن نبه
اندازهنی نقطرن نگلبولن نسرخن نخونن ننمیشود؛ن نبهن نهمینن نخاطر
گلبولهای سرخ برای عبور از این رگها ناچارند یکی یکی و با نظم
ون ترتیبن نخاصین ردن نشوند.ن نشگفتانگیزترن اینن کهن نرگهاین بسیار
باریکن ندیگرین نهستن نکهن نقطرشن نکمترن نازن نقطرن نگلبولهاین نسرخ
است،ن نپسن نچگونهن نعبورن نمیکند؟ن ندرن ناینن نمواقعن ننیزن نبهن نصف
میشود و برای امکان گذشتن از مسیر تنگ شکل بیضی به خود
میگیرد .خداوند بلند مرتبه فرمود :
فی
ه ْم ءَایاتِنا
فی اّلَفا ِق َو ِ
ِ
َ
سن ُ ِ
ری ِ
َ
ح ُّ
أَن ْ ُ
م
س
ف ِ
ه ال َ
ه ْم َ
ن لَ ُ
حت ّ َی یَتَبَی ّ َ َ
ق أل َ ْ
ه ْم أن ّ َ ُ
ِ
یک ْ ف برب َ َ
شی ٍء َ
ل َ
عل َ ی ک ُ ِّ
شهیٍد
ه َ
َ
ک أن ّ َ ُ
ِ َ َ ِّ
(فصلت )53 :
«ما نشانههای خود در جهان ،و در درون خود ایشان را به
آنها مینمایانیم تا برایشان روشن شود که اوست حق! آیا
برای وجود پرورگارت همین بس نیست که او بر همه چیز
حاضر و ناظر است».
در بدن انسان بیست و پنج هزار میلیونن گلبولن سفید وجود
دارد و دارای خاصیتهایی است که در عقل نمیگنجد .این گلبولها
میتواندن ندرن نکانالین نبهن ناندازهنی نیکن ندهمن نحجمن نخودن نبان نانعطاف
بالیی بگذرد .مغز استخوان در هر ثانیه دو میلیون و نیم از این
گلبولهان نمیسازدن نون نبهن نهمینن نتعدادن نهمن ندرن نثانیهن نمیمیرد.ن ناین
گلبولها پس از مرگ نیز همه به یک گور دستهجمعی به نام طحال
منتقل میشود.
گلبولهاین سفیدن درن نقشن نیروین پشتیبانی بدنن است.ن بیماری
ایدز یعنی قتل عام این گلبولها ،که در اثر آن انسان بدون کمترین
گزند میکروبی از پای در میآید ،دستگاه پشتیبانی بدن لشکری به
تمام معنا به شمار است .بخش اطلعات از دشمن و اسلحه و
ویژگیهایش اطلع پیدا میکند .بخشی اسلحه میسازد و بخشی
دیگرن نبهن نجنگن نمیپردازد.ن نبنابراینن نسهن نعنصرن نمهمن نران نتشکیل
میدهدن :عنصر اطلعاتی یا کسب حبر،ن عنصرن اسلحهسازی و
عنصر رویارویی با دشتمن .این سیستم دفاعی مجهز به بیست و
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
192
پنج هزار میلیون گلبول سفید و یک تریلیون ذرات شناور است که
اگرن ناینن نذراتن نشناورن ننباشد،ن نخونن نانسانن نازن نیکن نزخمن نساده
میریزد .از این روی هرگاه زخمی در بدن ایجاد شود این ذرات
بهن نسویشن نمیرودن نون نبرن نهمن نانباشتهن نمیشودن نون نروین نزخمن نرا
میپوشاند و بدین سان لختگی خون به وجود میآید .آن چه توجه
انسان را به خود جلب میکند این است که در خون مادهای برای
تعیین میزان گرانروی خون وجود دارد ،اگر این ماده نباشد ،در
ششن ندقیقهن نمقدارن نهزارن نسانتیمترن نمکعبن نخونن نازن نبدنن نبیرون
میریزد؛ اما با وجود این ماده خروج این مقدار خون سی دقیقه
طول میکشد ،بنابراین خاصیت گرانروی برای خون بسیار بنیادی
و ضروری است.
همچنین خون حاوی موادی است که باعث لختگی میشود و
مادهای نیز هست که خون را به مایع برمیگرداند .در اثر توازنی
که بین این دو ماده به وجود میآید ،خون با این حالت عجیب
باقی میماند.ن نه آنن قدر روانن استن که تمامن خون انسانن در
زمان کوتاهی بریزد و باعث مرگ شود و نه آن قدر غلیظ که
مانند گل و لی در سرخرگها تهنشین شود و بماند ،بلکه حالتی
بسیار دقیق و ظریف بین غلظت و رقت است.
کنکاش دربارهی خون ما را به بزرگترین نشانههای بیانگر جلل
ون نشکوهن نپروردگارن نمیرساند.ن نپلسماین نخون،ن نعناصرن نپلسما،
گلبولهاین نسرخن نون نسفیدن نون ننیزن نذراتن نشناورن نازن نآیاتن نشگفتآور
مج أ َ َ
فی أَن ْ ُ
ن ندر
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صرو َ
سک ُ ْ
الهی است .پسن َ
وجود خود شما نیز نشانههای بسیاری هست ،اما درک نمیکنید.
*
*
*
غدهها
غدهها
195
غدهی هیپوفیز
در مغز انسان غدهای به سنگینی نیم گرم هست که وظایف
بسیارن نمهمین نبهن نعهدهن ندارد.ن ناینن نغدهن نبان نصدن نون نپنجاهن نهزارن نتار
عصبی به جسم زیر مهاد بسته شده است .هورمون رشد را که
خود از صد و هشتاد و هشت اسید حفاظتی تشکیل شده ،این
غده ترشح میکند .در هر لیتر خون بایستی ده میکروگرم از این
هورمون وجود داشته باشد و در غیر این صورت انسان ریز جثه و
کوتاه قد میشود ،و اگر از این میزان بیشتر باشد ،غول پیکر
میشود.ن نپسن نچهن نچیزین نآنن نران نکنترلن نمیکند؟ن ناینن نهورمون،
هورمون رشد که از صد و هشتاد و هشت اسید حفاظتی تشکیل
شده است.
هورمون ترشح شیر توسط غدهی هیپوفیز تولید میشود ،بدین
صورت که اندکی پس از بارداری هورمون نامبرده در خون به
گردش میافتد ،تا این که پس از بارداری به اوج خود میرسد و
پستانهای زن توسط این غده که کمتر از نیم گرم است ،پر از
شیر میشود .خالق این نظم و ترتیب کیست؟ خداوند بزرگ در
آیهی زیر این حقیقت را مورد تأکید قرار میدهد :
َ
ع ْ
و
ه َ
ج َ
م نَ ْ
ل لَ ُ
أل َ ْ
عیْنَی ِن (َ )8و لِسانا ً َ
ش َ
َ
ن (( )10بلد -8 :
و َ
ه نَ ْ
هدَیْن ُ
ن (َ )9
جدَی ِ
فتَی ِ
)10
«مگر دو چشم و دو لب و یک زبان به او (انسان) ندادیم،
مگر او را به سرزمینهای بلند و هموار راهنمایی نکردیم».
و
برخین نازن نمفسرینن ندربارهنی ناینن نآیهن نبرن ناینن ننظرندن نکهن َ
ن است .یعنی او را به سوی پستان (پستانهای
َ
هدَیْناهُ ثَدْیَی ِ
1
مادر) راهنمایی کردیم.
همچنین هورمون دیگری ،غده ی تیروئید را تحریک میکند که
هورمونی ترشح کند تا کار متابولیسم بدن را به انجام برساند.
باید اذعان کرد که متابولیسم خود یکی از پیچیدهترین فرایندهای
بدن و عبارت از تبدیل غذا به انرژی است .از یک سوی غدهی
تیروئید مسؤولیتن تمام روندن متابولیسمن را به عهده دارد ،و از
1
براساس روایتی از ابن عباس که طبری آن را در تفسیرش ( )30/201وابن کثیر در تفسیرش ( )4/013آوردهاند.
196
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
دیگرن نسوین نغدهنی نهیپوفیزن نکهن نوزنین نبیشترن نازن ننیمن نگرمن نندارد
مسؤولن نجهتدهین نبهن نغدهنی نتیروئیدن نبراین نترشحن ناینن نهورمون
است.
هرو شدن انسان با
در بدن هورمونی دیگر هست که هنگام روب
خطر،ن نغدهنی نفوقن ن-ن نکلیوین نران نتحریکن نمیکند،ن ناینن نغدهن نبهن نپیه
دستور ترشح هورمونی را میدهد که ضربان قلب را دو برابر بال
میبرد و ریهها را در جهت افزایش دم و بازدم بر میانگیزد و
رگها را نیز تحریک میکند که میزان روانی خود را کاهش بدهد تا
خون به عضلهها برسد ،همچنین به کبد دستور میدهد قند ترشح
کند این چهار دستور را به پیه با پیامی از غدهی هیپوفیز به انجام
میرساند.
این غده علوه بر آن ،مسؤول هورمون رشد جنسی در مغز
نیز ن ننهست ،ن ننو ن ننویژگیهای ن ننجنسی ن ننزن ن ننو ن ننمرد ن ننناشی ن نناز
عکسالعملهای هورمونی است که غدهی هیپوفیز ترشح میکند،
همچنینن نهورمونن نسلولهاین نزیرن نپوستن نباعثن نترشحن نمادهی
رنگارنگ تشکیلدهنده ی رنگ انسان از سفید ،اسمر ،گندمگون و
دورنگ میشود ،این نیز از جمله وظایف غدهی هیپوفیز است که
وزنی کمتر از نیم گرم دارد.
هورمون دیگری هست که همسنگی مایعات در بدن را برقرار
میکند.ن نون ندرن نصورتن نایرادن نپیدان نکردن،ن نزندگین نانسانن نجهنمی
خواهد شد و باید تمام وقت در کنار شیر آب و در حمام بماند تا
آب بنوشد و عرق و ترشحات بدنش را بشوید .همان طور که
هورمونی برای انقباظ و انبساط رگها و فعال کردن حافظه وجود
دارد ،یکی دیگر از هورمونهای بدن هورمون زایمان است که از
غده ی هیپوفیز میتراود .نظر به این که زایمان فرایندی بسیار
دشوار و پیچیده است که طی آن لگن خاصره بسط مییابد و
عضلههاین نرحمن نجمعن نون نمنقبضن نمیشود،ن ناینن نهورمونن نبا
برنامههای اجرایی چنان وارد کار میشود که هر حرکت با یک
حالت مناسب همراه است . ...
م ال َّ
ث ُ َّ
سبِی َ
(عبس )25 :
سیََّرهُ
ل َ
«سپس او راه را آسان کرد».
غدهها
197
هورمونهای بسیاری هست که غده ی هیپوفیز ترشح میکند ،با
اینن نوجودن نانسانن نبسیارن نناتوانن ناستن نون نخداوندن نآفریننده،ن ناون نرا
چنین وصف میکند :
(نساء )28 :
ضعیفاً
و ُ
ن َ
ق النسا ُ
خل َ
َ
«انسان بس ناتوان آفریده شده».
چنینن ناستن نانسان،ن نغدهنی نکوچکین ندرن نمغزشن نهستن نکه
دانشمندانن نآنن نران نپادشاهن نون نزمامدارن نهمهنی نغدههان ندانستهاند؛
غدهی هیپوفیز که وزنش نیم گرم است ...هورمون بنیادین زندگی
انسان را ترشح میکند ،اگر در این غده یا ترشح هورمونهایش
خللین نواردن نشود،ن نزندگین نانسانن نبهن نجهنمین نتحملناپذیرن نمبدل
میشود :
َ
ش َ
و لِسانا ً َ
ع ْ
ن
ه َ
ج َ
م نَ ْ
ل لَ ُ
أل َ ْ
ن (َ ) 8
فتَی ِ
عیْنَی ِ
فَل ا ْ
ن (َ )10
م
جدَی
(َ )9و َ
قت َ َ
هدَیْناهُ الن َّ ْ
ح َ
ِ
َ
کُ
ما أدْرا َ
ف ّ
ه (َ )12
ما ال َ
ال َ
ک َ
و َ
عقب َ ُ
عقب َ
ه (َ )11
َر َ
ه
قب َ ٍ
(بلد )13 – 8 :
«دو چشم و دو لب و یک زبان به او (انسان دادیم و راه
درست را بر او نمایاندیم ،اما او نتوانست از مانع بگذرد ،تو
چه دانی این مانع چیست؟ همانا که آزاد کردن بنده است،
اما کاش انسان خود را از شهوتهای دنیایی میرهاند تا به
خدان نبرسد،ن نازیران نکهن نشهوتهان نپردهاین نون نمانعین نبینن ناون نو
خداوند است».
با این همه که تقریر افتاد باید گفت بحث هورمونها هنوز به
وضوحن نروشنن ننشدهن نون نبسیارن نمبهمن نون ندرن نعینن نحالن نمهمن نمانده
است .هنگامی که انسان از خواب بیدار میشود و تکانی به خود
میدهد و فعالیتش را از سر میگیرد ،از میزان پیچیدگی و دقت
به کار رفته در آفرینش خود و حرکت اندامها و سیستمهای بدنش
آگاه نیست ،پس میزیبد که خدای بزرگ را به خاطر این نعمتها
سپاس گوید.
غدهی صنوبری
در وسط مغز آدمی غدهی کوچکی به اندازهی یک دانهی سفید
ذرت است که غدهی صنبوری نامیده میشود .یک دانشمند بزرگ
198
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
درن نیکین نازن نکشورهاین نپیشرفته ن – ننالبتهن نبان نمعیارن نمادی ن – ننبه
دانشجویانشن نگفتهن ن:ن ن«غدهنی نصنوبرین نغدهنی نبیفایدهاین ناست،
هیچن نکارن نیان نفعالیتن نخاصین نون نکوچکترینن ننقشین ندرن نبدنن نانسان
ندارد» .اما خداوند بلندمرتبه میفرماید :
ُ
علْم ِ إّل َ
قلیلً (اسراء :
ن آل ِ
م ِ
م َ
ما أوتِیت ُ ْ
و َ
َ
)85
«مقدار بسیار اندکی علم به شما داده شده است».
گفته ی دانشمند بزرگی در رشته ی پزشکی بود که در درس
کالبد شکافی به دانشجویان گفت .پس از آن دریافتند که این غده
نخستین غدهای است که در بدن جنین درست میشود و آخرین
غدهای است که اسرار و رموز خود را برای علم پزشکی فاش
میکند .این غده هورمونی ترشح میکند که در تمام موجودات
زندهن نهست.ن نازن نحیوانات،ن نانسان،ن نگیاهانن نون نحتین نجاندارانن نتک
سلولی ،همه ،این هورمون را دارند .عجیب و کمنظیر این است
که این هورمون در تمام موجودات زنده مانند هم است .مثل ً تنها
در شب ترشح میشود .دانشمندان در پژوهشی که سالن 1995
منتشرن نشد،ن ندربارهنی نآنن نچنینن نگفتهاندن ن:ن ناینن نهورمونن نیکین ناز
فعالترین عناصر بدن انسان است .به بدن در مبارزه با میکروبها
ون نویروسهان نکمکن نمیکند.ن نکمان ناینن نکهن نبهن نشخصن نکمکن نمیکند
راحت بخوابد و خوابهای خوبی ببیند و نیز در کاهش بیماری رگها
و قلب بدن را تقویت میکند و از آثار خستگی ناشی از سفر
طولنین نمیکاهدن نون ننشاطن نون نسرزندگین نموجودن نزندهن نون ننیروی
عضلتش را افزایش میدهد ،تا حدی که این هورمون را میتوان
عنصرن ناولن ندرن نسرزندگین نون نسلمتین نانسانن نون ندرستین نوظایف
اعضای بدن دانست.
با این همه توضیح میخواهم به این دانشمند که گفته «غدهی
صنوبری بیفایده است و هیچ وظیفه و فعالیتی و نقش خاصی در
بدنن نندارد»ن نیادآورین نکنمن نکهن ندرن ناینن نسخنن نبیاساسشن نازن نراه
درست منحرف شده است .قرارنیست هر چه نوشته یا خوانده
میشود و تمام آن چه میشنویم ،درست باشد.
این غده مهمترین هورمون بدن را ترشح میکند ،اگر از کار
بازایستد ،حکم مگر انسان صادر شده است .غدهای است کوچک
به اندازهی یک دانه ذرات در وسط مغز به نام غدهی صنوبری ،در
غدهها
199
همه ی موجودات زنده از گیاه گرفته تا انسان و حیوان و حتی
موجودات تکسلولی هست.
ُ
علْم ِ إَِّل َ
قلیلً (اسراء :
ن ال ِ
م ِ
م َ
ما أوتِیت ُ ْ
و َ
َ
)85
«تنها مقدار اندکی از علم به شما عطا شده».
ن بِ َ
ما
ن ِ
عل ْ ِ
شی ٍء ِ
َو َلیُحیطُو َ
م ْ
م ِه إِّل ب ِ َ
َ
(بقره )255 :
شاءَ
«از علم خداوند جز آن چه او بخواهد ،مطلع نمیشوند».
برخی از دانشمندان میگویند « :تاکنون یک قطره از دریای
شناخت به پای انسان نخورده و هنوز دانشمندان در برابر راز
جهان هستی و راز این انسان ،سردرگماند».
عدهاین ننیزن نمیگویندن ن:ن ن«درن نیکن نسالن نسیصدن نپژوهشن نعلمی
وسیعن ندربارهنی ناینن نغدهن نمنتشرن نشدهن ناست،ن نپسن نگاهین نپیش
میآید که انسان از روی نادانی با حرفهایی که میزند از ارزش
چیزی بکاهد ،اما چون به حقیقت پی ببرد ،میزیبد در برابر خدای
عزوجل به سجده بیفتد.
غدهی تیموس
تیموس غدهای است که در آغاز ولدت رشد میکند .پس از دو
سال باریک میشود ،همین امر دانشمندان بزرگ را واداشته که
چنین اظهارنظر کنند :این غده هیچ کاری ندارد و اصل ً درزندگی
انسان بیپایه است .و این ناشی از این است که علم هنوز راه به
جایین نبرده،ن امان پسن ازن مدتی کشف شدن کهن اینن غدهن یکین از
مهمترین غدهها در زندگی انسان است.
سیستمن ندفاعین نازن نپراهمیتترینن نسیستمهاین نبدنن نآدمین نو
متشکلن نازن نیکن نسپاهن ندفاعین نبان نآمادگین نبسیارن نخوبن ناست.
گروههای ن نناطلعاتی ،ن نناسلحهسازی ،ن ننجنگ ،ن ننخدمترسانی ن ننو
گروههای جنگندهی تکاور در این سپاه هست .در این جا دربارهی
گروههای جنگی بحث میکنیم.
گروهی از گلبولهای سفید خون که در مغز استخوان ساخته
میشود،ن نون نمختصن نمأموریتهاین نجنگین ناست،ن نبراین نگذراندن
دورهاین نآموزشین – نتجربین نبهن نیکن ندانشگاهن نجنگن نبهن ننامن نغدهی
تیموسن نفرستادهن نمیشودن نون نپسن نازن نگذراندنن نامتحانن ننهایین نبا
200
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
عنوان (سلول آموزش دیده) بیرون میآید .گلبولهای سفیدی که
براین نجنگن نساختهن نشده،ن ندرن ناینن نمدرسهن ندون ندرسن ناساسین نیاد
میگیرندن ن:ن ن نشناسایین نخودین نون ندوست،ن نون نشناسایین ندشمن
بیماریآور.
درن نمرحلهنی ننخستن نصدهان نهزارن نپروتئینن نکهن ندرن نساختارن نبدن
آدمی شرکت دارد به این سلولها نشان داده میشود و به عنوان
نیروهای دوست شناسانده میشود ،و به سلولها یاد میدهند که
به این دسته حمله نکنند ،چراکه با حمله به آنها بدن خود ،خود را
نابود میکند.
درن نمرحلهنی ندومن نآنن نچهن نبشریتن ندرن نطین ننسلهان نازن نطریق
مراقبت و رعایت مادر که با شیر به بچه میرسد و از طریق
تجربه ی مستقیم به عنوان عنصر بیمارکننده شناخته ،به سلولها
نشانن ندادهن نمیشود.ن نبچهن ندرن نسالهاین ننخستینن نازن نروین نفطرت
بسیا ر نمیل نداردن که نهر نچیز ی نران بگیردن و ند ر ندهانشن بگذاردن نتا
سلولهای جنگندهاش عناصر دشمن را بشناسد یا ابتل به بیماری
اطلعات بیشتری درباره ی دشمنانش در اختیار او میگذارد ،در
اثنای این آزمون و خطاها گلبولهای سفید جنگنده عناصر دشمن
که باید به آنها حمله کند ،شناسایی ،یا خبر حضورشان را پخش
میکند ،و یا این که خود در دستگیری آنها شرکت میکند.
غدهنی نتیموسن ندرن نزیرن نمیکروسکوپهاین نالکترونین نبهن نشکل
طبقات دانههای انار به نظر میآید که گلبولهای سفید بر روی آن
ردیف میشود تا این درسهای مهم را یاد بگیرد ،و هر دانشگاه،
مرکز آموزشی یا مدرسهای باید امتحانی هم داشته باشد .گلبولها
نیز تک تک از دروازههایی امتحانی میگذرد و همه در دو درس
نامبرده امتحان میشود .امتحان درس اول چنین است که یک
عنصر دوست بر گلبول سفید عرضه میشود ،اگر به آن حمله
کند رد شده ،واجازه ندارد غدهی تیموس را ترک کند؛ بلکه کشته
میشود؛ چون که در صورت ورودش به خون به هم شکلهای خود
هجوم میبرد.
درس دوم به این صورت است که نیرویی از دشمن به گلبول
سفیدن ننشانن ندادهن نمیشود،ن نون ناگرن ننتواندن نآنن نران نبشناسدن نون ندر
مقابلشن نبایستد،ن ندرن نامتحانن نقبولن ننشدهن نون نآنن ننیزن نبهن نهمان
سرنوشتن ندچارن نمیشود،ن نزیران نچونن نواردن نخونن نشودن نازن ندشمن
غفلت میورزد و امکان حمله به بدن را برایش فراهم میکند.
غدهها
201
کار در این دانشکده ی جنگ (غده ی تیموس) از آغاز ولدت تا
سه سالگی به درازا میکشد ،و سپس وظیفه ی رساندن روند
مراقبتن نو نضبطن عملکردن گلبولهاین نسفیدن ران بهن نگلبولهاین سفید
موفقن نشدهن ندرن نامتحانن نکهن نپسن نازن نفارغن نالتحصیلین نسلولهای
آماده ی آموزش دیده نام گرفته است ،به عهده میگیرد ،تا آنها
نیز همچنان این دانش را به نسلهای بعدی گلبولهای سفید منتقل
میکند.
در هفتاد سالگیهای عمر آموزش گلبولهای سفید جنگنده رو به
سستی مینهد و اندک اندک عناصر دوست و برخی دستگاههای
بدن و اندامها را آماج حمله قرار میدهد ،به همین خاطر است
کهن ندرن نچنینن نسنینین نبیماریهاین نشایعین نمانندن نالتهابن نمفاصل،ن نو
برخی بیماریهای کلیوی و غیره دیده میشود که سببی جز ضعف
آموزش سیستم دفاعی ندارد ،زیرا در نتیجه ی این امر ضبط و
ثبت کار سلولهای جنگنده به خوبی انجام نمیشود و این یعنی
اختللن ندرن نسیستمن ندفاعی،ن نون نسلولهاین نجنگندهن نمحافظن نبهن نبدن
حمله میکند در حالی که بدن این سلولها را برای دفاع از خود
درست کرده و تعلیم داده بود ،با این وضع بدن حالتی نظیر جنگ
داخلی پیدا میکند و چه بسا این سخن مصداق حالش باشد :
م ُه الّرمایه
أُ َ
عل ِّ ُ
یوم
کل
وکم
نظم
علّمتُه
القوافی
ما
فل ّ
ساعده
اشتدّ
َرمانی
قال
ما
فل ّ
قافی ًه هجانی
یعنی هر روزتیراندازی به او یاد میدهم ،اما او همین که دست
ون نبازویین نون نمهارتین نپیدان نکرد،ن نبهن نسوین نخودمن نتیرانداختن نو نچه
بسیار شعر سرودن را به او آموختم و او وقتی بیست شعری
ساخت در هجو خودم بود.
ً
این غده که مردم کوچکترین توجهی به آن ندارند و اصل خالی
ازن ننفایدهاشن نمیدانند،ن نندرن ننحقیقتن ننجزون نبان نناهمیتترینن نو
حساسترینن نغدههاین نبدنن ناست.ن نبهن نیکن نمدرسهنی نجنگن نیا
دانشکدهنی ننظامین نمیماندن نکهن ننیروهاین نجنگندهن نران نآموزش
میدهدن نتان ندوستن نون ندشمنن نران نبشناسد.ن نبان نپیشرفتن نروزافزون
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
202
علم نشانههای دللت کننده بر جلل و شکوه خداوند بیشتر کشف
میشود.
لوزالمعده و مرض قند
منشأ بیماری قند غدهای شگفتآور در بدن به نام پانکراس یا
لوزالمعده است .بدین صورت که وقتی غذا به معده میرسد و با
مادههاین نهضمن نکنندهن نبرخوردن نمیکند،ن نساختارن ناسیدین نبهن نخود
میگیردن نون نباعثن نبرانگیختنن نعصبهایین نمیشودن نکهن نخداوندن ندر
دیواره ی معده ایجاد کرده است .و این عصبها مرکزهایی را در
مخ به کار میاندازد و مخ به غدهی پانکراس دستور میدهد مواد
ون نعصارههایین نترشحن نکندن نتان نترشین نغذان نران نتعدیلن نکند،ن نبنابراین
نخستینن نوظیفهنی نسنگینن نپانکراسن نترشحن نموادن نون نعصارههایی
است که غذا را قلیایی میسازد .وظیفهی دوم این غده این است
که قند انبار شده در کبد و عضلهها را از قند ذخیرهای به قند
قابل سوخت تبدیل میکند .پس قند دونوع است؛ قند ذخیرهای و
قندن مصرفی .و باید هورمونی از طرفن غده ی پانکراس ترشح
شود تا قند را از حالتی به حالت دیگر درآورد.
وظیفهنی نسومن نون نبسیارن نمهمن ناینن ناستن نکهن نپانکراسن نبرای
مصرف قند و سوختن آن ،انسولین ترشح کند .و هرگاه این غده
درن ترشحن انسولی ن نکوتاه ی نکند،ن نقندن درن ادرارن ظاهرن نمیشودن و
سوخت این دسته از مواد انرژیزا در بدن ضعیف میشود .آری،
غدهای کوچک که ما هیچ توجهی به آن نداریم ،بزرگترین کارها را
انجامن میدهد،ن چنینن ناستن نآفریدهنی نکاردانن حکیمن ون آفرینندهی
دانا که میفرماید :
مج أ َ َ
فی أَن ْ ُ
ن
و ِ
فلتُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
سک ُ ْ
َ
)21
(ذاریات :
«درن ندرونن نخودن نشمان نهمن ننشانههایین نهست،ن ناگرن نچشم
بصیرت داشته باشید».
در واقع در بدن آیات شگفتانگیزی هست که اگر تمام زندگی
را در اندیشه ی ریزهکاریها و دقت در آن بگذرانیم ،باز به پایانش
نخواهیم رسید .چه پاک و منزه است خدایی که انسان را آفرید و
به بهترین شکل ممکن رنگ و صورت او را آراست ،او که انسان
را خلق کرد و پایههای خلقت او را محکم و استوار داشت.
غدهها
203
طحال
طحال چیست؟ این دستگاه عجیب و این عضو مهم که اگر از
کار باز ایستد یا فعالیتش از حد خود بیشتر شود به زندگی انسان
پایان میدهد .طحال دستگاهی یا عضوی یا غدهای یاهر چه دلت
میخواهد ،است که بیشتر از دویست گرم وزن ندارد ،به رنگ
قرمز پررنگ است و رگهای خونی بسیاری همراه با یک سرخ رگ
ون نسیاهرگن نطحالین نآنن نران نبان نخونن نپیوندن نمیدهد.ن ندرن ندرونن نآن
پردههایی به شکل خانه وجود دارد و عضلههایی را در برگرفته
است که منقبض میشود و خون ذخیره شده در داخل طحال را
خالی میکند.
این طحال است که همراه با کبد گلبولهای سفید را در دوران
جنینی تولید میکند .گلبولهایی که خود به واقع لشکر مدافع و
حمایتگرن نبدنن نون نتأمینکنندهنی نسلمتین نآنن ناست.ن ندرن نطحال
گورستانی برای گلبولهای سرخ مرده که به آن میرسند ،وجود
دارد.ن ندرن نآنن نجان نمادهاین نبرن نآنن نمیپاشدن نکهن نگلبولهان نران نبهن نمواد
اصلی تشکیل دهنده ی آن تجزیه میکند؛ لذا آهن آزاد میشود و
به کارگاههای گلبولهای خون یعنی مغز استخوان منتقل میشود،
هموگلوبین نیز آزاد میگردد و به کبد میرود تا صفرا تولید کند.
بنابراین طحال گورستانی است که گلبولهای سرخ خون در آن به
تشکیلدهندههای اصلی تبدیلن میشودن تا از نوساختهن شود .لذا
آهنن ندوبارهن نبهن نگلبولهاین نسرخن نجدیدین نتبدیلن نمیشود،ن نو
هموگلوبین هم از نو سرچشمه ی صفرا میگردد که در هضم غذا
دخالت دارد.
آیا نمیتوان به این برنامهریزی اقتصادی گفت؟ آیا این توجیهی
الهی نیست برای این که اسراف و هدر دادن مواد با کمال بشری
سازگار نیست؟
نکتهنی ندیگرن ناینن نکهن نطحالن ندستگاهین ناستن نبراین نساخت
گلبولهای قرمز خون ،اما بیشتر مانند یک کارخانه زاپاس است .و
تنهان نزمانین نکهن نکارن نساختن ندرن نمغزن ناستخوانن نتعطیلن نشود،ن ناین
مرکز،ن نگلبولن نسرخن نمیسازدن نتان نهمچنانن نازن نزندگین نانسان
محافظت کند.
نیزن نهمینن نطحالن ندرن نواقعن نانبارین نبراین نگلبولهاین نسرخن نخون
است ،که هنگام نیاز آنها را به سوی بدن روانه میکند .انباری
ذخیرهای است .انبار و کارخانهای ذخیرهای برای گلبولهای سرخ.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
204
همچنینن نکارخانهنی نگلبولهاین نسفیدن نون نگورستانن نگلبولهاین نسرخ
یباشد.
مرده ،م
چون به کار میافتد و باعث از بین رفتن گلبولهای سرخ زنده
میشود،ن نانسانن نمیمیرد،ن نیان ندچارن نکمخونین نازن ننوعن نویژهای
میشود،ن نون نچونن ندرن نکارشن نسستین نبورزدن نسیستمن ندفاعین نبدن
ضعیف میشود ،همان چیزی که امروزه جهانیان از آن به شدت
رنج میبرند.
گاهین نمیتوانن ناینن نطحالن نران نمانندن نیکن نساندویچن نازن نمغازهی
ساندویجی خرید ،بدون اینکه بدانیم آن چه میخوریم خود دنیایی
ُ َ
ن
است مستقل ،پیامبر بزرگوار فرمود :ن «أحل ّ ُ
ت لَک ُ ْ
م میتتا ِ
ت و الجراد ُ ،و أما
ن فالحو ُ
ن :فأ ّ
ما المیتتا ِ
و دما ِ
ن فالکبد ُ و الطحال » .یعنی خوردن دو چیز مرده و
الدما ِ
1
دون ننوعن نخونن نبراین نشمان نحللن ناستن ن:ن نمردههان نماهین نون نملخن نو
خونها کبد و طحال است.
*
1
*
*
-ابن ماجه ( )3314و احمد ( )5723از ابن عمر روایت کردهاند.
دستگاه
گوارش
دستگاه گوارش
207
ساختار بزاق و کارکرد آن
در دهان یک ماده ی روان به نام بزاق (آب دهان) هست که
غدههای واقع در زیر چانه ،زیر زبان و زیر گوش ترشح میکند.
مان ندرن ناینن نجان نبهن نشمارن ناینن نغدههان نون نشرحن نون نتوضیحن نآنن نکاری
نداریم؛ بلکه دو چیز مهم را بررسی میکنیم :ساختار بزاق و
وظایف آن.
چه کسی میتواند باور کند که در بزاق کانیهای معدنی وجود
دارد؛ن نازن نجملهن نسدیم،ن نپتاسیم،ن نکلسیم،ن نمنیزیم،ن نکلر،ن نفسفات،
بیکربنات،ن نید،ن نازتن نون ننیزن نپروتئینن نون نقند،ن نپادرزهرهاین نفعالن نو
آنزیمها .سازنده ی این بزاق کیست؟ چه قدرتی این چنین آن را
ترکیب کرده است؟ چه کسی این کانیهای معدنی و عضوی را در
آن ایجاد کرده است.
دربارهنی نوظایفن ناینن نمادهن نبایدن ناظهارن نداشتن نکهن ندانشمندان
دریافتهاند که بزاق نقشی بسیار مهم در چند سطح دارد .اول این
که سطحن داخلی دهان را مرطوب میکند،ن چون اگر این ماده
نباشدن نخشکن نون نپوستهن نپوستهن نمیشودن نون ندرن ننتیجهن نمیترکدن نو
میکروبها در آن به فعالیت میپردازند بنابراین یکی از وظایف
آب دهان ،خیس کردن زبان و سطح داخلی دهان است .و دیگر
این که بزاق لقمهی غذا را خیس و نرم میکند تا بدین ترتیب کار
جویدنن نون نهضمن نآنن نبهن نآسانین نصورتن نپذیردن نون ندرن نواقعن نکار
عصارههاین نهضمکنندهنی ناولیهن نران ندرن ندهانن نانجامن نمیدهد.ن نلذا
وقتین نکسین ننانن نمیخوردن نون نمدتن نزیادین نآنن نران ندرن ندهانن ننگاه
میدارد،ن نمزهنی نشیرینین نران ناحساسن نمیکند.ن ناینن نیعنین نموادن نو
عصارهنی نهضمکنندهاین ندرن نبزاقن نهستن نکهن ننشاستهن نران نبهن نقند
تبدیل میکند.
اینن مادهن همچنینن نبراین حرفن نزدنن ننیزن نبسیارن نمفیدن نوکارساز
است .برای تلفظ هر یک از حروف هفده عضله دخیلند ،و زبان
فقطن نوسیلهنی نحرفزدنن ناستن نون نبس.ن ناگرن نبزاقن ننباشدن نانسان
قادر به ادامهی صحبتش نیست.
بزاق ،دهان را از پسماندههای غذا پاک میکند ،نقشی که چه
بسا کسی متوجه آن نیست .جالب این است که بزاق در هنگام
خودنن نچیزین نترشن نبهن نمقدارن نزیادن نترشحن نمیشود.ن نهرن ننوع
نوشیدنی ،مزهای دارد و مزهی ترشی زیاد در آن ،غدههای بزاقی
208
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
را تحریک به ترشح بیشتر میکند تا مایع غلیظ اندکی رقیق شود
و آزاری به انسان نرساند.
بزاق میتواند از طریق تبادل حرارتی غذای سرد را مقداری
گرم و غذای داغ را نیز اندکی سرد کند .کما این که در روند
گرداندن لقمه در دهان نقش بسزایی دارد .بهتر از همه ی اینها
بزاقن نحاوین نمادهاین نضدپوسیدگین ندندانن نون نضدن نمیکروبن ناست؛
چراکه دهان به روی هوای آزاد باز و برای رشدمیکروب محیطی
بس مناسب است که هم حرارت در آن هست و هم رطوبت و
این هر دو برای افزایش میکروبها در محیط بسیار مناسباند .به
همینن ندلیلن ندرن نآبن ندهانن نمادهاین نضدمیکروبن نوجودن نداردن نکه
میتواند میکروب را به محض به وجود آمدن از پای درآورد.
بنابراین بزاق کارهای مفید زیادی را انجام میدهد :از مواد
ضدن نمیکروب،ن نضدن نپوسیدگین ندندانن نتان نمواردین نکهن نمحلولهای
زیانبخشن نران ننابودن نمیکند،ن نون نکارن نستردنن نپسماندههاین نغذا
دردهان ،روان کردن زبان در هنگام سخن گفتن ،نرم کردن لقمه
در وقت جویدن ،هضم مقدماتی غذا در دهان ،تا نمناک نگهداشتن
سطح دهان همه ی این وظایف را به خوبی ادا میکند .به طوری
که اگر نباشد دهان پوسته پوسته و شکافته میشود :
مج أ َ َ
فی أَن ْ ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
سک ُ ْ
َ
)21
«در درون خودتان نیز نشانههایی هست ،مگر نمیبینید؟».
اینن نبزاقن نکهن نکسین نبهن نآنن ناهمیتین ننمیدهد،ن نساختارن نریزن نو
پیچیدهاین نازن نسلولها،ن نغدههان نون نوظایفن نگوناگونن ندارد،ن نفقطن نبه
خاطر این که انسان آرام و راحت در کمال آسودگی زندگی کند.
فک ،زبان و دستگاه گوارش
اندیشه در آفرینش آسمانها و زمین و در درون انسان که به
خودن ننزدیکترن ناست،ن نگستردهترینن نراههاین نرسیدنن نبهن نخدان نون ندر
واقع نزدیکترین راه به شمار میآید .خداوند بلندمرتبه میفرماید
:
ه ْم ءَایاتِن َ ا فی
َ
سن ُ ِ
ری ِ
أن ْ ُ
هم
ف ِ
س ِ
فی
ألفاق
َو ِ
(فصلت )53 :
«نشانههای خود در جهانیان و در وجود خودشان را به آنها
نشان میدهیم».
دستگاه گوارش
209
از این نشانهها یکی آرواره است که شش عضله در تکان دادن
آن به سمت پایین و شش عضله در تکان دادنش رو به بال ،دو تا
به راست و چپ ،و بالخره چهار عضله در تکان دادن آن به جلو و
عقبن ندخیلد.ن نبرن ناینن ناساسن نحرکتن ندرن نجهاتن نششگانهن نصورت
میپذیرد و انسان روزانه حدود دو هزار و چهار صد بار غذا را
میجود و میبلعد و دستگاه بلعیدن نیز بسیار دقیق است.
در هر دقیقه صدهزار سلول در دهان نو میشود .از طرفی
هفده عضله هم در زبان وجود دارد که آن را قادر به حرکت به
هر طرف برای چرخاندن لقمه میگرداند .به خمیرگیر نگاه کنید،
چگونه میچرخد ،و چطور دستگاه مخلوط کنی دارد که آن را به
هم میزند؛ دهان نیز به همین شکل است؛ آروارهای پایینی به
راست و چپ بال و پایین ،و به جلو و عقب حرکت میکند ،و زبان
نیز نقش همان مخلوطکن را دارد که به هر سو میچرخد تا غذا
و لقمه را قاطی کند.
موضوع بلعیدن نیز بس دقیق و مرتب است که در آن زبان
کوچک و نایبند نقش بازی میکنند؛ به این ترتیب که وقتی انسان
لقمه را میبلعد از یک طرف زبان کوچک راه بینی – دو دریچهی
پشتی بینی – را میبندد ،و از طرف دیگر نایبند مسیر حنجره را
میگیرد ،اما هنگامی که انسان در خواب است بزاق در دهان
جمع میشود و روند بسیار شگفتآوری انجام میگیرد؛ به این
شکلن نکهن نهشدارهایین نعصبین نازن ندهانن نبهن نپیازن نمغزن نفرستاده
میشود .بزاق را گردآوری میکند ،آن گاه دستور به زبان کوچک
و نایبند میآید و مسیر ِ بینی و حنجره را میبندد ،در نتیجه بزاق
به مری هدایت میشود .تمام این کارها در حالی انجام میگیرد
که انسان در خواب است ،اما عنایت الهی همیشه بیدار.
روندن نبلعیدنن نبهن نوسیلهنی نعصبهاین نجمجمه،ن نهفتم،ن ننوزدهم،
یازدهم و دوازدهم که همه از ریشه ی مغز میگذرد ،با دقت و
درستی انجام میشود ،و اگر این سیستم به هر دلیلی آسیبی
ببیند،ن غذان ازن یکن سون واردن مسیرن بینین نمیشودن ون ازن آنن بیرون
میآید و از دیگر سوی به حنجره و از آن جا به ریهها میرود که
در نتیجهی این امر مرگ شخص در اثر خفهشدن حتمی است.
مری که پنجاه سانتیمتر دراز است مجهز به عضلههایی حلقی
است که به طور تدریجی جمع میشود .بنابراین اگر شخصی در
بیمارستان بستری باشد و غذا به او بدهیم به طور طبیعی غذا
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
210
مسیر خود را از مری به سوی معده طی میکند ،واگر کسی از
پاهایش آویزان شده باشد و غذایی به او بدهند ،به طرف بال در
عکسن نجاذبهنی نزمینن نمیرود،ن نبهن نخاطرن ناینن نکهن نمرین ندارای
عضلههایی دایرهای است که پی در پی جمع و منقبض میشود و
شخص در هر حالتی باشد لقمه را به معده منتقل میکند.
معده سرپوشی دارد که محکم بسته شده تا مایعهای ترشیده
ازن نآنن نبیرونن ننیایدن نون نانسانن نران ناذیتن ننکند،ن نهنگامین نکهن نانسان
استفراغن نمیکندن ناحساسن نسوزشن نغیرقابلن نتحملین نبهن ناون ندست
میدهدن نکهن نناشین نازن نترشین نکلرن نآبن نموجودن ندرن نمعدهن ناست؛
بنابراین به خاطر این که این اسید به مری نفوذ نکند و انسان را
نیازارد ،سرپوش مربوطه کامل ً بسته میشود .برای این که لقمه
وارد شود باید فشار وارده از جانب لقمه به سرپوش که چهار
برابر فشار در جای دیگری از مری است ،از بین برود .تمام این
فعل و انفعالت برای این است که انسان بخورد و بنوشد و نفس
بکشد و بخواند و شبانه ناخودآگاه بزاق دهان را فرو ببلعد و غذا
به معده برسد و ...چه کسی این کارها را ترتیب میدهد؟ کدام
دانش و کدامین قدرت ،این محکمکاری را راه انداخته است؟
َو ل َ َ
قدْ
تَ ْ
ویم
ق ِ ٍ
َ
خل َ ْ
ن
َ
قن َ ا الِنسا َن ِ
فی أ ْ
ح َ
س ِ
(تین )4 :
«بهن نراستین نکهن نانسانن نران نبان نزیباترینن نساختارن نممکن
آفریدیم».
نایبند
در بدن انسان یک پلیس راهنمایی و رانندگی هست که از زمان
شکل گرفتن انسان در رحم مادر تا روز مرگش کار میکند ،نه
در کارش ذرهای سستی پیش میآید ونه از کار کردن خسته و
ناخرسندن نمیشود،ن نشبن نون نروزن ندرن نبیدارین نون نخوابن نانسانن نکار
میکند .این پلیس همان نایبند است .مسیر هوا از بینی به ریهها
از طریق نای و مسیر غذا از دهان به معده از طریق مری است
و این دو راه در یک تنگهی کوچک که گلو باشد به هم میرسند.
این جاست که نایبند وارد عمل میشود و کار بسیار بااهمیتی
در زندگی انسان انجام میدهد .اگر نصف لیوانی آب اشتباهی
وارد نای بشود و به ریهها برسد ،انسان بیدرنگ خفه میشود؛
زیرا سلولهای اصیل مغز اگرتنها پنج دقیقه اکسیژن به آنها نرسد،
میمیرد ،و این سرپوش چاک صورت اگر فراموش کند راه نای
دستگاه گوارش
211
را ببندد و مسیر مری را باز نکند؛ این فراموشیش به قیمت جان
انسان تمام میشود .پس چطور میشود اگر غذا از نای پایین
هها خراب شود و انسان خیلی زود
برود؟ دراین صورت مجرای ری
در اثر خفگی میمیرد.
این عضون کوچک کهن هنگامن غذان خوردن مسیرن مرین و هنگام
نفس کشیدن مجرای ریه را باز میکند ،شب و روز سرگرم کار
خویش است ،آن گاه که انسان خوابیده ،او کار میکند .ممکن
است بگویید :شبها که غذا نمیخوریم ،اما همین بزاق که در
دهان جمع میشود،ن چگونه درحالی که خوابیدید،ن بدون این که
احساسن نکنید،ن نمیبلعید؟ن نکیستن نکهن نبهن ناینن نعضون ندستورن نداده،
بدون این که شخص در جریان باشد ،راه مری را بگشاید تا بزاق
گردآمدهن نبهن نمعدهن نفرون نرود؛ن نسپسن نآنن نمسیرن نران نبگیردن نتان نعمل
نفس کشیدن به خوبی و سلمتی ادامه یابد؟
بهن نخاطرن ناهمیتن نکارن نناین نون نبهن نخاطرن ناینن نکهن ندستگاهی
سرنوشتساز است که اگر چند دقیقه بند بیاید انسان میمیرد،
خداوند منان بر ما منت نهاده و آن را مجهز به ریشههای لرزانی
کردهن ناستن نکهن نهمیشهن نبهن نسمتن نبال ندرن نحرکتن ناست؛ن نلذان نهر
چیزی – هر چیز اندکی – وارد آن بشود توسط این تارها به سمت
بال سوق داده میشود تا در حنجره در قالب خلط یا هر چیز دیگر
جمعن نشود.ن نکیستن نکهن نقصبهنی نششن نران نبان ناینن نتارهاین نمتحرک
آراسته است؟ لزم به ذکر است که سیگار کشیدن این تارهای
تنفسی را ضعیف میکند و ریه را به خاطر سستی این تارهایی
که به سمت بال درحرکتند ،در معرض ابتل به التهابهای عفونی
قرار میدهد.
مری نیز مجهز به یک سری عضلههای گرد است که پی در پی
در انقباض و انبساط است ،به طوری که اگر کسی را وارونه
کنید و لقمهای غذا به او بدهید ،یا آبی به او بنوشانید ،آب و غذا
در خلف جهت نیروی جاذبهی زمین به سمت بال میرود .این تنها
ازن نسایهنی نوجودن ناینن نعضلههاین ندایرهاین ناستن نکهن نهمیشهن ندر
نوسان است .پس کیست که این رشتههای متحرک را در قصبهی
شش جای داده؟ و چه کسی مری را مجهز به این عضلههای
دایرهای کرده است که همه چیز را بیتوجه به حالت ایستادن
انسان به سوی معده میبرد؟ بیگمان خدای سبحان این کار را
کرده است . ...
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
212
ما یَب ُ ُّ
ت
فی َ
و ِ
خل ْ ِ
ن داب َّ ٍ
ث ِ
ه ءَایا ٌ
م ْ
و َ
قک ُ ْ
م َ
َ
لِ َ
(جاثیه )4 :
ن
قوم ٍ یُو ِ
قنُو َ
«در آفرینش شما و حیوانات پراکنده شده بر روی زمین،
برای گروه ایمانداران نشانههایی هست بیشمار».
نیز فرمود :
ه ْم ءَایاتِنا
َ
سن ُ ِ
ری ِ
أَن ْ ُ
م
ف ِ
ه ْ
س ِ
فی
ِ
فی
الَفا ِق َو ِ
(فصلت )53 :
«نشانههاین نخودن ندرن نسراسرن نهستین نون ننیزن ندرن نوجودن نخود
انسانها را به آنها نشان میدهیم».
مج أ َ َ
فی أَن ْ ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
سک ُ ْ
َ
)21
«در درون خودتان نیز بس نشانه هست ،اگر ببینید».
آن چه بیان گشت نشانهای که هیچ نیازی به کتاب و مجله و
میکروسکوپ ندارد ،هرکس میتواند در آن بیندیشد.
غشای زیرین و احساس درد
رودههای باریک بر یک غشا که پزشکان آن را غشای زیرین نام
کردهاند،ن نقرارن ندارد.ن ناینن نغشان نوظیفهنی نبسیارن نبزرگین ندارد.ن ندر
مواقعین نکهن نانسانن نآبن نجوشین نبنوشد،ن نرودههان نداغین نآنن نرا
احساسن ننمیکند،ن نزیران نخداوندن نبزرگن نازن نروین نحکمتن نخود،
رودههاین نبزرگن نون نکوچکن نران نبهن نطورن نکاملن نبدونن نعصبن نحس،
آفریده؛ بلکه در عوض ،آن را با یک غشا که وظایف زیادی به
عهده دارد ،پوشش داده است .از جمله این وظایف این است که
رودهها را آرام و نرم نگه داشته ،به طوری که قادر به حرکت
باشند ،و این از دقیقترین کارها است؛ چراکه حرکت رودهها در
امر هضم غذا اساس مکانیکی دارد .در درون این غشا پایانههایی
عصبین و نمراکزین لنفاو ی نقرا ر نداردن نکه نبه نمنزله ی سیستمهای
دفاعی بدن انسان است .مثل ً اگر التهاب شدیدی در رودهها پدید
بیاید ،و سوراخ شود ،غشای زیرین شروع به فعالیت میکند و
سرمی میسازد که میکروبها را از بین ببرد .در این هنگام انسان
احسا درد میکند .اما درد ناشی از رودهها نیست ،بلکه از غشای
زیرین که وسیلهی هشدار آغازین است ،برمیخیزد .اگر سوراخی
دستگاه گوارش
213
یا التهاب حادی همراه با عفونت در رودهها ایجاد شود ،پایانههای
عصبی که در غشای زیرین هست ،انسان را از درد آگاه میکند.
علوه بر آن مرکزهایی دفاعی نیز وجود دارد که نوع میکروب
را شناسایی میکند و سرم ضد آن را میسازد و میکروب را
میکشد و غائله را پایان میدهد .غشای نازکی که چه بسا در
قصابی آن را در میان رودهها بیابی ،گرههایی بلغمی شکل مانند
تودههای پیه در آن دیده میشود که خود از جمله ی مجهزترین
دستگاههای دفاعی است ،و دارای سربازانی است که نوع دشمن
را شناسایی میکند ،و جنگندههایی و نیز کارگاهی برای ساخت
سرمهای کشنده.
تمام دردهای شکم به مثابه ی زنگ خطری زودهنگام است ،و
تمام این غدهها نسبت به رودهها که در وجود انسان حیاتی است،
سیستمهای دفاعی به شمار میآید ،اما از روی حکمت الهی در
رودههان نعصبن نحسن نوجودن نندارد،ن نپسن نچطورین ندردن نبهن نشخص
میرسد؟ن آن گاه که سوراخی در رودهها ایجاد شودن و دردن به
حدی برسد که قابل تحمل نیست .خداوند بلندمرتبه فرمود :
ً َ َ َ
َ
س ُ
میما ف
م
عاءَ ُ
ح ِ
قط ّ َ
قوا مآءً َ
م َ
َو ُ
ه ْ
ع أ ْ
(محمد )15 :
«آب داغی بنوشید ،و چون نوشیندند رودههایشان را پاره
پاره کرد».
وقتین نرودههان نبریدهن نیان نسوراخن نمیشودن نانسانن ناحساسن ندرد
میکند .بنابراین آیه ی بال مطابق با تازهترین دستاوردهای دانش
است؛ اگر قرآن کلم و پیام خدا نبود پیامبر نمیتوانست به این
حقیقتهان نپین نببرد؛ن نازیران نکهن ندرن نآنن نروزگارن نعلمن نبهن نچنین
پیشرفتهایی نرسیده بود .این غشا که مجهز به عصبهای بسیار
حساس است ،جز با سوراخ شدن درد را احساس نمیکند .در
رودهها هیچ احساس دردی وجود ندارد؛ به طوری که اگر انسان
آب داغی بنوشد ضررمند بودن آن را احساس نمیکند؛ اما در چه
حالی درد را احساس میکند؟ فقط وقتی که روده زخم بردارد یا
سوراخ شود .خداوند بزرگ فرمود :
ً َ َ َ
َ
س ُ
م
میما ف
عاءَ ُ
ح ِ
م َ
قط ّ َ
قوا مآءً َ
َو ُ
ه ْ
ع أ ْ
(محمد )15 :
214
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
«بهن نآنهان نگفتهن نشدن نبنوشیدن نازن ناینن نآبن نداغ،ن نپسن نآنن نگاه
رودههایشان را پاره پاره کرد».
انسانن نهرن نچقدرن نبهن نحقایقن ندرونن نخودن نپین نمیبرد،ن نبرن نسر
سپردگیشن ندرن نبرابرن نخداوندن نبزرگن نوتعظیمشن نبهن ناون نافزوده
میگردد.ن نچنینن ناستن نکتابن نخدا،ن نخالقن نآدمیزاد،ن نکتابین ناست
متین ،برنامهای حکیمانه ،راهی درست و نور رهنما و مستمسک
استوار.
معده و عامل «کاسل»
اینن نمعدهن نکهن نخداوندن ندرن نبدنن نانسانن ننهادهن نون نبحثین نعمیقن نو
دامنهدار میخواهد که در حوصله ی مقالت نمیگنجد ،ما در این
جا به ذکر یکی از نشانههای دال بر عظمت و شکوه خدا در معده
اکتفا میکنیم ،و آن این است که خدا معده را به چهار پردهی
طبقهن نطبقهن نروین نهمن نآراستهن ناستن نون نبرخین نازن نآنن نطبقهها
عضلهاین ناستن نکهن ندرن نمیانن نخودن نعضلههاین نگوناگونن ندایرهیی،
مستقیم و خمیده دارد و بدین سان تمام پیچ و تابهای لزم برای
هضم غذا به انجام میرسد.
نکته ی مهم این است که چیزی حدود سی و پنج میلیون غدهی
هاضمه با میانگین هشتصد غده در هر سانتیمتر مربع در معده
هست .و این غدهها آنزیمها و اسید کلریدریک را ترشح میکند که
همه چیز حتی گوشت را تجزیه میکند ،اما سؤالی که هنوز پاسخ
قانعکنندهای به آن داده نشده این است که چرا معده خودش را
هضم نمیکند؟ گوشت میخوریم هضم میکند ،در حالی که خود
نیز گوشت است ،و مادهای که ترشح میکند گوشت را تجزیه
میکند.ن نپسن نچهن نسرین ناستن نکهن نبان نخودشن ناینن نچنینن ننیست؟
سؤال مهمی است .و هنوز پاسخی به آن ندادهاند؛ اما آن چه
قابل توجه است این که برخی از دانشمندان میگویند :گلبولهای
قرمز که در کارخانههای مغز استخوان ساخته میشود ،تا زمانی
کهن نویتامینن ن(بن )12ن نبهن نآنن ننخورد،ن ننمیرسدن نون نساختارشن نتمام
نمیشود .شگفتتر این که ویتامین مذکور جز به کمک یک همراه
که ماده ی پروتئینی با وزن اتمی بسیار کم است ،نه میتواند به
خون برسد و نه در کبد ذخیره شود .این مادهی پروتئینی را معده
ترشح میکند و دانشمندان آن را به نام کاشف آن عامل کاسل
نامگذاری کردهاند .هرگاه معده این ماده را ترشح کند ،ویتامین
دستگاه گوارش
215
بن 12نمیتواند وارد خون شود و هم در کبد نیز ذخیره گردد ،و
سرانجامن نکارخانههاین نموجودن ندرن نمغزن ناستخوانن نتنهان ندریکن نثانیه
چیزی حدود دو میلیون و نیم گلبول قرمز تولید میکند .اندوختهی
این ویتامین در کبد که بر روند تولید گلبولهای قرمز نظارت دارد،
برابرن نبان نپنجن نمیلیگرمن ناستن نون نبراین نپنجن نسالن نانسانن نکفایت
میکند؛ زیرا انسان سالنه یک میلیگرم از این ویتامین مصرف
میکند.
نکتهنی ندیگرن ناینن نکهن ننیازن نروزانهن نبهن ناینن نویتامینن نسهن نتان نپنج
میکروگرم است و میکروگرم یک میلیونم گرم است .اگر معدهی
انسان مشکل پیدا کند این عامل (عامل کاسل) دیگر ویتامین ب
12به کبد نمیرساند ،آن وقت چه پیش میآید؟ کمخونی ،التهاب
زبان،ن نلغرین نمعده،ن نمبتل نشدنن ننخاع،ن نایرادن ندرن نبلعیدن،ن نکاهش
فعالیت،ن افسردگی ،سستی پاها واختلل در تعادل پدید میآید.
همهنی ناینن نعیبن نون نآفتهان نبهن نخاطرن ناینن ناستن نکهن ناینن نچند
میلیگرم ذخیره در کبد تمام شده است .چه دقتی در آفرینش
انسان به کار رفته است!
َ
َ
ن یُتَْر َ
ی ()36
ن أ ْ
سا ُ
س ُ
أی َ ْ
ک ُ
ب الِن ْ َ
ح َ
سد ً
َ
ی یُمنَی ( )37ث ُ َّ
م یَ ُ
ک نُطْ َ
ن
ن ِ
ه ِ
م کَا َ
م ْ
ف ً
أل َ ْ
من ِّ ٍ ّ
ق ًه َ
عل َ َ
َ
ق َ
س َّ
ه
وی ()38
ف َ
َ
ع َل ِ
ج َ
ف َ
ف َ
من ْ ُ
خل َ َ
َ
و الُنْثَی (قیامت )39 – 36 :
الَّزو َ
ن الذّکََر َ
جی ِ
«آیان نانسانن نگمانن نمیکندن نهمینن نجورین نبهن نحالن نخودن نرها
میشود؟ن نآیان نفراموشن نکردهن نکهن ناون ننطفهاین نبیشن ننبوده،
سپس خون دلمه شدهای؟ و آن گاه خدای دانا آن را آفرید
و راست و ندرست نکرد و ناز او جفت نزن نو مرد نرا پدید
آورد؟».
کبد یک شهرک صنعتی به تمام معنا
اینن نکبدن نکهن ندرن ندرونن نآدمیانن نقرارن نگرفتهن نون نبزرگترینن ناندام
درونی است ،یکی از نشانههای شکوه و جلل خداوندی است.
اگر انسان نمیتواند بیشتر از سه دقیقه بدون قلب زنده بماند،
بدون کبد نیز سه ساعت بیشتر نمیتواند به زندگی ادامه بدهد.
کبد میتواند خود را بسازد؛ به طوری که اگر پزشک جراحی چهار
پنجمن نکبدن نران نبردارد،ن نکبدن نخودن نبان نسرعتن نعجیبین نآنن نران نازن ننو
216
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
میسازد؛ ازیرا که خداوند خالق قدرت ترمیمی عجیبی به آن داده
است .سلولهایی که خیلی سریعتر تقسیم میشود سلولهای کبد
استن نکهن نخودن نوظایفن نبسیارین نران نبهن نعهدهن ندارد،ن نبرخین ناز
دانشمندان پانصد وظیفه برای کبد حدس زدهاند ،و بعضی دیگر
هفتصد،ن نون ناندکین ننیزن نشمارن نوظایفن نکبدن نران نازن نهزارن نبیشتر
دانستهاند .به هر حال نکته ی قابل تأمل این است که هر سلول
کبدی به تنهایی این وظایف را انجام میدهد.
از این وظایف یکی انبار کردن است .کبد یک انبار بزرگ خون
است ،چنان که هزار و پانصد سانتیمتر مکعب خون را در خود
جاین نمیدهد،ن نو نچونن نحادثهاین نناگهانین نرخن نبدهد،ن نیان نخونریزی،
ولدت یا مورد خطرناکی پیش بیاید ،نوعی هورمون در پیه به کبد
دستور میدهد بخشی از خون ذخیره شده را به جای خون از
دست رفته آزاد سازد.
ازن ندیگرن نوظایفن نکبدن نذخیرهن نکردنن نقند،ن نچربی،ن نپروتئینن نو
ویتامینهاست .بنابراین یک انبار مواد غذایی است که در صورت
پیشآمدن گرسنگی ،عدم دسترسی به خوردنی و نوشیدنی ،خواه
ارادین نباشدن نیان نغیرارادین ن(مانندن نروزهن نون نقحطی)،ن نیان نوقتی
خونریزین نسختین نواقعن نشود،ن نکبدن نکمبودن نپیشن نآمدهن نران نبهن ننحو
احسن جبران میکند .انباری برای ذخیره ی موادی که انسان به
آن نیاز دارد .در واقع گرسنگی یعنی کاهش مواد ذخیرهشدهی
کبد .اگر خون یک شخص گرسنه را آزمایش کنیم مواد بنیادی را
بهن طورن کاملن درن آن مشاهدهن میکنیم؛ن چراکهن شخصی گرسنه
چون به ناچار و به هر دلیلی نتواند چیزی بخورد ،ساعاتی چند
احساس خستگی و گرسنگی نمیکند،از این روی گرسنگی نقص
در مواد ذخیرهای کبد است؛ نه نقص در خون روان در رگها.
کبد یک ویژگی جالب توجه دیگری دارد که دانشمندان آن را
خاصیت دگرگونسازی نام نهادهاند ،بدین صورت که میتواند قند
رابه پروتئین ،پروتئین را به قند ،قند را به چربی و بالعکس تبدیل
کند .عجیب است ،در کبد هم مواد قندی و هم مواد چربیزا و هم
مواد پروتئینی وجود دارد ،و کبد در هنگام نیاز میتواند این مواد
را به هم تبدیل کند .بنابراین دگرگونسازی یکی از خاصیتهای
گرانن نسنگن نکبدن ناستن نون نتمامن ناینن نتبدیلن نون ندگرگونیهان نبهن نخاطر
حفظ زندگی انجام میشود.
دستگاه گوارش
217
مورد دیگر این که کبد همچنین کار سنجش و اندازهگیری را به
عهده دارد .وقتی قند به نسبتهای بسیار بال وارد کبد میشودن –
به ویژه هرگاه غذای قندداری بخوریم – خون وقتی از کبد خارج
میشودن ننسبتن نقندن ندرن نآنن نبیشترن نازن ،5ن ،1/100ن ننیست.ن نبنابراین
اندازهگیری قند ،چربی و همهی مواد کار کبد است.
چهارم وظیفه شکلدهی است ،خاصیت منجمد کردن و مایع
کردن را کبد ترتیب میدهد .در نتیجهی شکل گرفتن این دو حالت
به طور مناسب خون به این حالت معمولی در میآید .اما اگر کبد
خاصیت روانکاری را خوب انجام بدهد ،خون در رگها مانند گل
لین نمیشودن نون نانسانن نبیدرنگن نجانن نمیدهد؛ن نکمان ناینن نکهن ناگر
خاصیت گران -روی را ترتیب ندهد خون بدن به تمامی از یک
روزنهی کوچک بیرون میریزد.
همچنینن نکبدن نپروتئینین نترشحن نمیکندن نکهن ننسبتن نآبن نبدنن نرا
اندازهگیری و مشخص میکند؛ بنابراین هر کسی از ناحیه ی کبد
آسیب ببیند دچار استسقا میشود ،یعنی بدن آب زیاد و بیشتر از
حد لزم ذخیره میکند.
از دیگرن وظایفن کبدن آمیختنن است .چنان که وضعیتن مادهی
سمی را بررسی میکند ،یا آن را با یک واکنش شیمیایی تعدیل
میکند ،یا این که آن را به شیوهای در بند میآورد ویا دورش
میکند،ن نکهن نبستگین نبهن ننسبتن نخطرسازیشن ندارد.ن نگویین نعاقلی
است که بهترین کار مناسب را انجام میدهد .سم را آزمایش
میکند ،سپس یا مادهای را بر آن میریزد و خنثایش میکند ،و یا
آن را محاصره میکند .اگر نه آن را به سمت بیرون بدن میراند
ون نهمراهن نادرارن ندورن نمیریزد.ن ناینن نمراحلن نهمهن نازن نوظایفن نو
مسؤولیتهای کبد است.
کبد صفرا را نیز تولید میکند ،در هر ثانیه دو میلیون و نیم
گلبول سرخ میمیرد و به طحال ،گورستان گلبولهای سرخ منتقل
میشود و در آن جا به اجزای بنیادی خود تجزیه میگردد ،آهن
بازیافته از تجزیه ی این گلبولها به کارخانه ی مغز استخوان برده
میشود ،و ماده ی هموگلوبین به کبد حمل و در آن جا به صفرا
تبدیلن نمیشود.ن نبنابراینن نصفران نکهن ندرن نکبدن ناستن ننتیجهنی نتحلیل
گلبولهاین نقرمزن نمرده،ن ناست،ن نمیتوانن نپرسیدن نچهن نوظیفهای
برعهده دارد؟ به روند جذب چربی و هضم آن و به حرکت رودهها
کمکن نمیکند،ن نهمچنینن نرودههان نران ندرن نبرابرن نمیکروبهان نضدعفونی
218
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
میکند ،به همین خاطر است کسی که صفرایش ایراد پیدا کند،
جذب چربی برایش دشوار میشود.
کبدن نچهن نجورین ندچارن نسوختگین نمیشود؟ن نیرقانن نالتهابن نکبد
است .دانشمندان میگویند :هرگاه غذا و لوازم غذایی به مواد
ناپاک آلوده گردد کبد سوزش پیدا میکند .احادیثی که در باب
پاکیزگین نآمدهن نیکین نبهن نهمینن نخاطرن ناست،ن نپیامبرن نبزرگوارن ندر
حدیثهای بسیاری ما را به پاکیزگی ،دوری از آلودگیها و هر چه
که از بدن خارج میشود ،تشویق کرده است که همه به خاطر
نگهداری از کبد است.
دانشمندان تأکید کردهاند که تشمع (بیماری کبد) دلیل بزرگی
دارد که همانا اعتیاد به شراب ،امالخبائث است ،و بسیاری از
آنهایی که عادت به شراب دارند کبدهایشان دچار تشمع میشود،
تشمع یعنی باز ایستادن کبد ازانجام وظایفش .یکی از دلیلی که
قرآن کریم شراب را حرام کرده همین است .موقعیتها و حالت
بسیارین نهستن نکهن نکبدن نتلفن نیان نبان نمصرفن نالکلن نمبتل نبهن نتشمع
میشود .خداوند فرمود :
َ
َ
و
ما ال َ
یا أیُّها ال ّ ِ
خ ْ
منُوا إِن َّ َ
ذی َن ءَا َ
م ُر َ
َ
َ
ن
س ِ
ر ْ
صا ُ
م ْ
ال َ
ج ٌ
میس ُر َو الن ْ َ
ب َو الْزَل َ ُم ِ
عمل ال َّ
م تُ ْ
ن َ
ن
حو َ
فل ِ ُ
جتَنِبُوه ُ ل َ َ
فا ْ
عل ّک ُ ْ
شیطَا ِ
َ َ ِ
(مائده )90 :
«ای گروه ایمانداران بدانید که شراب ،قمار ،بتها و تیرها
پلید و از کارهای شیطان است .پس از آن بپرهیزید باشد
که رستگار شوید».
هیچ میدانید که در بدنتان این اندام بسیارمهم ،این آزمایشگاه
و پاسدارخانه و کارخانه و انبار بزرگ هست؟ کار ذخیره کردن،
دگرگونسازی ،اندازهگیری ،شکلدهی ،آمیختن و ترشح ،برخی از
وظایف کبد است .و هر کدام از سلولهای کبد خود به تنهایی و
بدون کمترین سروصدا تمام این وظایف را انجام میدهد.
اینن ناستن نآفرینشن نخداوند!ن نبهن نقصابین نمیرویدن نون ناینن نعضو
سیاه،ن نیعنین نکبدن نران نخریدارین نمیکنید.ن ندستگاهین نکهن نانسان
نمیتواند بدون آن بیشتر ازسه ساعت زنده بماند ،خدای بزرگ
فرمود :
دستگاه گوارش
219
م َّ
َ
ن
ق (ُ ) 5
م ُ
ق ِ
ن ِ
ر الِنْسا ُ
م ْ
خل ِ َ
خل ِ َ
فلْیَنْظ ُ ِ
َّ
ن ال ُّ
و
ق ( )6ی َ ْ
ما ٍء دا ِ
خُر ُج ِ
م ْ
صل ْ ِ
ب َ
ن بَی ِ
ف ٍ
ه لَقاِدٌر (طارق :
ه َ
ج ِ
ع ِ
علَی َر ْ
ب ( )7إن َّ ُ
التَّرائ ِ ِ
)8 – 5
«انسان باید به خود بنگرد و بیندیشد که از چه چیزی آفریده
شده است ،از آبی روان که از میان سینه و کمر میجهد
درستن نشدهن نون نآفریدگارن ندانان نمیتواندن نآنن نران نروزن نقیامت
بازسازد».
از آبی بیارزش ،از نطفهای ،کبد ،مغز ،قلب ،درون و کلیهها
آفریده شده است.
َ
خل ِ ُ
قوا
م ُ
أ ْ
الْخال ِ ُ
ن
قو َ
َ
م ْن َ
غی ِر َ
م
م ُ
ِ
شی ٍء أ ْ
ه ُ
(طور )35 :
«آیا غیر از این است که از هیچ آفریده شدهاند ،یا آنها خود
خالقاند».
آن که انسان را آفرید وتعدیل کرد ،آیا به راستی شایستهی
پرستش نیست؟ شایستهی دوست داشتن نیست؟ آیا نمیزید که
به دستورهایش گوش داد و عمل کرد ،و از آن چه نهی فرمود،
پرهیز کرد؟ نمیزید عمر گران مایه را در طاعت و سرسپردگی
او گذراند؟ در روایتی از ابن مسعود از پیامبر آمده که فرمود :
«لتَزو ُ
ه
ن عن ِ
د رب ّ ِ
م یو َ
ن آد َ
ل قد ُ
م القیامه م ْ
م اب ِ
حت َّی یُسأ َ
م أفناهُ و
ل َ
ه ِ
ر ِ
فی َ
س :عن عم ِ
عن خم ٍ
ه؟ و
َ
م أبله ُ ،و مال ِ ِ
عن شباب ِ
ن أی َ
هم ْ
ه فی َ
ن اکتسب َ ُ
ه؟ و ماذا عم َ
م؟» انسان در روز
ل فیما عل َ
م أنفق ُ
فی َ
1
قیامت از پیشگاه پروردگار قدم از قدم برنمیدارد مگر پس از
آن که درباره ی پنج چیز بازخواست شود :ن این که عمرش را
چگونهن نبهن نسرن نبرده،ن نجوانیشن نران نبهن نچهن نصرفن نکردهن نون ندرن نچه
گذرانده ،مالش را از چه راهی به دست آورده و در چه راهی
خرج کرده ،و به آن چه میدانسته چگونه عمل کرده است.
1
-ترمذی (.)2416
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
220
درست نوشیدن
ازن نانسن نبنن نمالکن نروایتن نشدهن نکهن ن :ن «أ َ َّ
ن النب ّ َ
ن
ی کا َ
س فی النا ِء ثلثا ً و یقو ُ
ل « :هو أَمرأ ُ و
َیتنف ُ
وی» نیعنین نپیمبرن ندرن هنگامن ننوشیدنن یکن لیوانن نآبن نسهن نبار
أر َ
1
نفسن نمیدادن نون نمیگفتن ناینن نچنینن نگواراترن نون نزللترن نو
سیرابکنندهترن ناست.ن نبهن نعبارتن ندیگرن نآبن نران ندرن نسهن نجرعه
مینوشیدن نون ندرن نمیانن نهرن ندون نجرعهاین نتنفسین نمیکرد.ن نپسن ندر
نوشیدنن نیکن نلیوانن نآبن نسهن نبارن ننفسن نمیکشیدن نون نمیگفتن ن:
«أروی» یعنی بیشتر رفع تشنگی میکند و به سلمت نزدیکتر ،و
«أمرأ» یعنی گواراتر و در نوشیدن آسانتر است .از ابوهریره نیز
َ
ب فی ثلثه
ن النبی کا َ
روایتن نشدهن ن:نن «أ ّ
ن یشر ُ
ه فإِذا
می الل َ
س ،إذا أدنی إلی فیه الناءَ س ّ
َأنفا ٍ
رات» پیامبر در سه
أ ّ
ح ِ
خَرهُ َ
مدَالل َ
ه ،یفعل ذلک ثلث م ّ
2
نفس آب را میل میکرد .وقتی لیوان را به دهانش نزدیک میکرد
بسم الله و چون مینوشید الحمدلله میگفت ،این کار را سه بار
تکرار میکرد.
اندام معجزهآسایی در بدن هست که عصب مبهم نام دارد ،از
یکن نطرفن نبهن نمعدهن نون نازن نطرفن ندیگرن نبهن نقلبن نمربوطن ناست.
غافلگیری سخت به شدت آزارش میدهد .مثل ً آب سرد اگر یک
باره و بدون این که ابتدا کمی مزه شودن – نآن طور که حدیث
اشارهن نکردهن – نبهن ندرونن نسرازیرن نگردد،ن نبارین ناینن نعصبن نمبهم
غافلگیرین نسختین ناستن نکهن نچهن نبسان ناون ننیزن نپیامن نران نبهن نقلب
میرساند و قلب را از کار باز میدارد .مرگهای ناگهانی زیادی به
سبب وارد آمدن این جور غافلگیریها بر سر عصب مبهم رخ داده
است که دانشمندان آن را نهی دستگاه عصبی نامیدهاند که منجر
به ایست قلبی و گاهی مرگ ناگهانی میشود.
مورد دیگر این که انسان در حالت گرما و خستگی بسیار زیاد
نباید زیاد آب بنوشد؛ زیرا آب را حتی اگر بر ماشین آلت فلزی
1
2
ن نترمذین ن()1884ن نروایتن نکردهن نون نابوعیسین نمیگویدن ن:ن نحدیثن نحسنن نوغریبی است ،نسایی هم آن را آورده است.
ن نطبرانین ندرن نالوسطن ن(،)844ن نالکبیرن ن()10475ن نون نسیوطین ندرن نالجامعالصغیر ( )586روایت کردهاند.
دستگاه گوارش
221
بریزید ،زنگ میزند و باعث پوسیدگیش میشود .چه برسد به
انسان .خداوند فرمود :
ل إ ِ َّ
فل َ َّ
جنُو ِد َ
ما َ
َ
قا َ
ص َ
ه
ت بِال ُ
ل طالو ُ
ن الل َ
ف َ
ه َ
ر َ
ن َ
منِّی
س ِ
ب ِ
ر َ
م بَن َ َ
م ْ
من ْ ُ
ف َ
مبْتَلِیک ُ ْ
ُ
فلَی ْ َ
ش ِ
ه ٍ
َ
ّ
ْ
َ
نآ ْ
ه َ
ف
غتََر َ
ه ِ
م یَط َ
م ْ
منِّی َإ ِل َ
فإِن ّ ُ
م ُ
ع ْ
نل ْ
و َ
م ِ
ُ
ه إ ِ ّل َ
هج َ
غْر َ
ف َ
مج
قلیل ً ِ
ربوا ِ
د ِ
ه بِی َ ِ
من ْ ُ
ه ْ
من ْ ُ
ف ً
ش ِ
َ
فل َ َّ
ه قاُلوا َلطا َ
َ
ه
وَزه ُ ُ
وال ّ ِ
م َ
ما َ
ذی َ
ق َ
ع ُ
ن َ
و َ
ه َ
جا َ
َّ
ُ
جنُوِد ِه َ
قا َ
ن
جالو
ت َو ُ
و َم ب ِ َ
لَن َ ا الی َ
َ
ل الذی َ
ْ
َ
ن أَن َّ
ه کَ
مل ُ
ه
م
ه ْم
ن ِ
فئ َ ٍ
م ِ
قوا ْ الل ّ ِ
یَظُنُّو َ
ُ
ْ
ْ
َ
َّ
َّ
ه َ
ت َ
َ
ه
ن الل ِ
قلِیل َ ٍ
غلَب ْ
و الل ُ
فئ ِ ً
ه َ
ه کَثیَرهً بِإِذ ِ
ع ال َّ
ن
م َ
صبِری َ
َ
(بقره )249 :
«آنن نگاهن نوقتین طالوتن نلشکریانن نخودن نران نجدان نکردن نبهن نآنها
گفت خداوند شما را با رودخانهای میآزماید ،بدین ترتیب
که هر کسی از آن بنوشد از گروه من نیست و هر کس از
آن ننوشد مگر به اندازه ی کف دست ،از گروه من است.
جزن نشمارن ناندکین نبقیهن ننوشیدند.ن نون نهنگامین نکهن نطالوتن نو
کسانی نکه نایمان نآورده نبودندن ناز آن نگذشتندن نگفتندن نامروز
توانن نجنگن نو ننبرد نبان جالوتن نو نسربازانن نآو نرا ننداریم.ن ناما
آنهایی که به دیدار خدا ایمان داشتند گفتند چه بسیار گروه
اندکی بر لشکر بزرگی به یاری خدا پیروز میشود .و قطعاً
خدا همراه و یاور شکیبایان است».
درن نحالتهاین گرماین نشدیدن نو نخستگین نزیادن دقتن شودن نکهن باید
مقدار اندکی آب آن هم با تناوب نوشید نه لجرعه.
آنن نچهن نذکرن نافتادن نبعضین نازن نراهنماییهاین نپیامبرن نبراین نحفظ
سلمتی بود .امیدوارم از آن بهرهمند شویم.
*
*
*
دستگاه تنفس
224
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
کارهای ارادی و غیرارادی تنفس
ی بسیار به حجاب
برخی از دانشمندان میگویند وضوح و نزدیک ِ
میماند ،نشانه ی واضح و آشکاری بر عظمت خدا وجود دارد که
ما به خاطر نزدیکی و الفت بسیار با آن متوجهش نیستیم؛ این
خانه بیشک تنفس است .انسان به خوابی عمیق فرو میرود در
حالی که ریههایش با نظم و ترتیب خاصی کار میکند و قلبش
نیز با آرامی و نظم میتپد ،دستگاه گوارش هم به درستی و به
دقت کار خود را میکند.
پس اگر انجام وظایف دستگاه گوارش ،دستگاه گردش خون،
قلبن نون نریههان نبهن نمان نمربوطن نمیشد،ن نآیان نکسین نبودن نکهن نبتواند
لحظهای بخوابد؟ یا اندکی کار کند؟ یا برای دقیقهای با دوستش
بنشیند؟ن ناینهان نهمهن نازن نجملهنی نکارهاین نغیرارادین ناستن نکهن نبه
شکلین نسرسامآور،ن نبان ندقتن نون نحکمتن نون نتدبیرن نبینظیرین نانجام
میشود.
دانشمندان گفتهاند :مرکزهایی برای کنترل کارهای غیرارادی
وجود دارد که از جمله بر تپش قلب ،حرکت ریهها ،روند گوارش،
ترشح وکارهای زیادی که تنها خدا میداند ،نظارت میکند .همان
طورن نکهن نکارن نغدههاین ندرونریزن نپانکراس،ن نکبد،ن نفوقن نکلیوی،
تیروئید ،هیپوفیز ،تعادل حرارتی ،یکسانی بین مایعات و هماهنگی
ضربانن نقلبن نون نکارهاین نبسیارن ندیگرین نبهن نصورتن نغیرارادین نو
زیرنظر این مرکز انجام میپذیرد.
همچنین گفتهاند در پیازچهی واقع در قسمت پایینی مغز چیزی
به نام گره زندگی قرار دارد ،مرکز تنظیم تنفس و مرکز تنظیم
ضربان قلب و نیز مرکزهای رگها که از این مکان تنگ وگشاد
میشود ،در این بخش قرار دارد؛ و همین طور مرکز بلعیدن،
جویدن ،تعادل قند ،مرکز عرق ،بزاق ،خواب و بیداری ،راه رفتن،
خاصیت دوران قاعدگی ،حرارت بدن ،غدههای جنسی ،تمام اینها
درن نبخشن نزیرینن نساقهنی نمغزن نقرارن نداردن نون ناینن نمنطقهن نران نگره
زندگی نامیدهاند و مهمترین و حیاتیترین نقطهی بدن انسان است
کهن اگر نخلل ی ند ر نآنن ایجادن نشود،ن نبلفاصلهن انسان نجان نمیدهد.
برای توضیح بیشتر از این میان دستگاه تنفس را انتخاب میکنیم.
درن ناینن نساقهن ندون ننقطهن نیکین نبراین ندمفروبرین نون ندیگری
دمبرآورین نوجودن ندارد.ن نگازن نزغالن نسنگن نموجودن ندرن نخونن ناینن ندو
دستگاه تنفس
225
پدیدهن را میگرداند .هرگاهن مرکز دمن فروبرین ران فعال کند،ن آن
دیگری را از کار باز میدارد و بالعکس .اما اگر هر دو با هم به
کار واداشته شوند ،اوضاع به هم میریزد؛ زیرا در هنگام کارِ یکی
دیگرین نبایدن نخاموشن نباشد،ن نظرافتین نعجیبن نون نبلکهن نبسیار
حیرانکننده است.
یک مورد دیگر که باید به آن اشاره کرد تنفس ارادی است؛
انسان میتواند با خواست خود دم فرو برد یا دم برآورد .مرکزی
برای دم فروبری و دم برآوری ارادی وجود دارد که از مغز پیام
میگیرد .هر چند انسان از کار این مرکز به کلی غافل است؛ اما
خود به خود وبدون نیاز به فکر انسان کار میکند .چه چیزی این
مرکزن نران نادارهن نمیکند؟ن ندرن نحقیقتن ناینن نهمانن نگازن نزغالن نسنگ
موجود در خون است که هرگاه انباشته گردد ودر خون زیاد شود
این دو فرآیند دوچندان میگردد .اگر انسان سرش را با پتویی یا
هر چیزی بپوشاند و اکسیژن در بستر کاهش یابد و گاز زغال
سنگ زیاد شود ،اگر دقت کند در این هنگام خشخش ریههایش
بدونن ناینن نکهن ناحساسن نکندن نبیشترن نمیشود.ن ناینن نامرن نبهن نسبب
افزایش گاز زغال سنگ است .این گاز هرگاه در خون زیاده شود
بهن ناینن ندون نمرکز،ن نمرکزن ندمن نفروبرین نون ندمن نبرآورین نخبرن نمیدهد
ومرکزها نیز فعالیتشان را دوبرابر میکنند ،بدون این که انسان
بداند ،ما انسانها از این گیرودار به کلی بیخبریم و این چشم
ناظر است که خوابی ندارد.
دانشمندان بر این باورند که اگر گاز زغال سنگ مقدار ِ دو دَهم
بهن ناندازهنی نمعمولشن ندرن نخونن نافزودهن نگردد،ن نتنفسن نبیشتر
میشود ،و اگر به همین مقدار کم شود ،تنفس قطع میگردد.
این چه نوع تعادلی است؟ هرگاه میزان گاز زغال سنگ در خون
بال نبرودن نون نبدونن ناینن نکهن نبهن نمراکزن نتنفسین ناطلعن ندهد،ن نانسان
بیهوش میشود و اندکی بعد میمیرد .آنهایی که گاهی در اثر
مثل ً سوخت گازی در حمام خفه میشوند ،چه دلیلی دارد؟ علت
این است که نسبت گاز زغال سنگ در هوا و سپس در خون بال
میرود ،و سرانجام تنفس قطع میشود و شخص میمیرد.
عجیب نظمی در بدن هست؛ تنفس ،ششها ،انسان میخوابد
ولی ششهایش با نظم خاص خود کار میکند ،انسان میخوابد
امان نقلبن نمنظمن نمیتپد،ن نغدههاین ندرونریزن نبان نآرایشن نزیبایین نکار
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
226
خود را انجام میدهد و دستگاه گوارش نیز با نظم به کار خود
ادامه میدهد .بدین خاطر است که خداوند فرمود :
مج أ َ َ
فی أَنْ ُ
صُرون
و ِ
فل تُبْ ِ
ف ِ
سک ُ ْ
َ
)21
(ذاریات :
«در درون خود شما هم نشانههایی بس شگفت هست ،اگر
بنگرید».
ششها
ششه ا نکهن درن سینه ی نانسانن بهن امانتن نهادهن شده،ن ا ز ندیگر
نشانههای شکوه و جلل پروردگار در بدن انسان است .هر دو از
طریقن نناین نبان نمحیطن نبیرونن نارتباطن نپیدان نمیکند.ن نناین نخودن نتان نبه
شبکه ی نایژکها یا کیسههای هوا که کوچکترین جزء ریه است،
میرسد،ن نبهن نبیستن نون نسهن نشاخهن نتقسیمن نمیشود؛ن نقطرن ناین
کیسهها که پر از هواست یک چهارم میکرون است ،در حالی که
قطر خود نای پنج سانتیمتر است یعنی به اندازهی یک تکه فلز یا
اندکی بیشتر .مساحت کیسهها هفتاد متر مربع است که هوا را از
قصبهای که قطرش بیشتر از پنج سانتیمتر نیست ،میگیرد .آیا
باورن نمیکنیدن نکهن ندرن نششهان نسیصدن نون نپنجاهن نمیلیونن ننایژکن نیا
کیسه ی نهوا نوجودن ندارد؟ن ومساحتن آنن دون هزا ر نبرابرن بیشترن ناز
مساحتن نناین ناست؟ن نمساحتن نناین نران نبهن نلیرهن نمانندن نکردهاندن نو
مساحت نایژکها را به سالن تنیس تشبیه کردهاند .هوا از نای وارد
میشودن نون ندرن نمحدودهنی نگستردهاین نبهن نمنظورن نجابهجایین نبا
اکسیژن پخش میگردد.
عجیب این که با وجود طول این شاخهها که به کیسههای هوا
منتهی میشود مژههایی نیز به طور پراکنده هستند؛ این مژهها
چیست؟ موهایی است که هر یک ،شش میکرون دراز و قطرش
0/2نمیکرونن ناست.ن ناینن نمژههان نبراین ندورن نکردنن نهرن نگونهن نخطر
احتمالی و اشیای ناشناس و برای پاک و صاف نگه داشتن مسیر
هوا در هر دقیقه هزار تا هزار و پانصد بار به سمت بال نحرکت
میکند.ن نپزشکانن نتاکنونن ننتوانستهاندن نعملن نکاشتن نریهن نران نبا
موفقیت انجام دهند ،به خاطر این که از وصل کردن عصبهای
آویخته به مژهها ناتوانند .شگفتتر این که مژههای شش پراکنده
درن نناین نون ندرن نشاخههان نتان نبهن نکیسههاین نهوان نمیرسدن نبان نسرعت
شانزده میلیمتر در دقیقه اشیای بیگانه را دور میراند .مثل ً وقتی
دستگاه تنفس
227
چیز ناشناسی مانند قطره آبی وارد نای میشود ،سیاه سرفه
پیش میآید ،سیاه سرفه چیست؟ هوا از ریهها با سرعت نهصد
کیلومتر در ساعت مانند کمپرسور خارج میشود ،تا هر چه در
نای هست به بیرون براند.
موردن بسن شگفتتر این استن که تنفسن با هشداری نوبهای
غیرارادین نازن ندستگاهن نعصبین نانجامن نمیگیرد.ن ناگرن نخداوندن نبزرگ
تنفس را به ما واگذار میکرد کار ،بسیار مشکل میشد ،آن وقت
میبایست قید خواب را میزدیم؛ زیرا خواب در حکم مرگ بود.
یکن ننوعن نبیمارین نبسیارن نکمیابین نهستن نکهن نمرکزن نهشدارن ننوبهای
شش را با مشکل روبهرو میکند ،که در آن صورت انسان هرگز
نمیتواند شب بخوابد ،گویا دارویی بسیار گرانبها اختراع شده
کهن نانسانن نهرن نساعتن نآنن نران نبایدن نبخورد؛ن نامان نبراین ناینن نکارن نهر
ساعت یک بار باید بیدار شد؛ زیرا اثر آن تنها یک ساعت است .به
راستین نمان نهرگزن ننمیدانیمن نکهن ندرن نچهن ننازن نون ننعمتهایین نبهن نسر
میبریم.
حنجره و محدودهی حواس
خداوند سبحان در کتابش میفرماید :
إنَّا ک ُ َّ
قنَاهُ ب ِ َ
خل َ ْ
ل َ
قدٍَر [قمر ]49 :
شی ٍ
ء َ
ِ
ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.
میزان بسیار دقیقی در تمام آن چه خدای بزرگ آفریده وجود
دارد .همین معنی از این آیه نیز برمیآید :
َ
ق ال َّ
ق و
َ
ض بِال َ
ح ِ ّ
س َ
خل َ َ
ماوا ِت َو الر َ
َ
م َ
ص َّ
مصیُر
و إلی ِ
فأ ْ
ح َ
س َ
ه ال َ
وَرک ُ ْ
وَرک ُ ْ
ن ُ
َ
م َ
ص َ
(تغابن )3 :
«آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را به زیبایی تصویر
کرد ،بدانید که عاقبت به سوی او باز خواهید گشت».
حق گذشته از معنای بال نمعنی دیگری هم دارد و آن نکتهی
ثابتن نون نپایدارین ناستن ندرن نمقایسهن نبان نباطلن نکهن نفانین نون نناپایدار
است.
َ
قن َ ا ال َّ
خل َ ْ
و
ما
َ
س َ
َو َ
ماوا ِت َو الر َ
ض َ
َّ
ق
هما إ ِل بِال َ
مابَیْن َ ُ
ح ّ
َ
228
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
(حجر )85 :
«آسمانها و زمین و آن چه در میان آنهاست همه را به حق
و به درستی آفریدهایم».
معنای دیگری از حق برمیآید و آن هر چیز هدفمندی است که
با عبث یا بیهودگی همخوانی ندارد .خداوند همچنین میفرماید :
َ
قن َ ا ال َّ
خل َ ْ
و
ما
َ
س َ
َو َ
ماوا ِت َو الر َ
ض َ
(انبیاء )19 :
ن
مابَیْن َ ُ
هما لعبی َ
َ
«ما آسمانها و زمین و آن چه در میان آنهاست ،به بازیچه
نیافریدهایم».
معنی سوم این است که شیء به حق آفریده شده ،یعنی از
جانب یک حکیم بسیار دانای آگاه به درستی و به طور دقیق مقدر
شده است.
دربارهنی نحنجرهن نکهن ندستگاهن نصوتین نانسانن ناست،ن نپزشکان
میگویند ،دریچه ی حنجره با قدت واندازه ی بسیاری طرحریزی
شده است؛ به طوری که اگر بیش از آن چه الن هست گشادهتر
میبود صدای انسان آشکار نمیشد؛ و اگر باریکتر و تنگتر از آن
چهن نالنن نهستن نمیبود،ن ننفسن نکشیدنن نمشکلن نمیشد.ن نپسن نیا
میبایست تنفس راحت باشد و صدا نماند ،و یا صدا واضح باشد
و تنفس دشوار گردد؛ اما در نتیجه ی حکمت و دانش و قدرت
آفریدگار بزرگ ،سوراخ حنجره دقیق و حساب شده ،است چه
کسین اینن دریچهن نران نبهن اینن اندازهن آفریدهن ناست؟ن خداین پاکن نو
منزه که میفرماید :
َ
ج
ن ک ُ َّ
ذی أَت ْ َ
ل َ
خبِیٌر
شی ٍ
ه َ
ع الل ِ
ه ال ّ ِ
صن ْ َ
ق َ
ء إِن َّ ُ
ُ
ما ت َ ْ
(نمل )88 :
ن
علُو َ
ف َ
بِ َ
«آفریده ی خدایی که همه چیز را به تمام وکمال خلق کرد،
او به راستی از کردههای شما آگاه است».
ازن ناینن نجان نبهن نآستانههاین نحواسن نمیرسیم.ن نچشمن ندرن نیک
چارچوبن نخاصین نمیبیند.ن ناگرن نبینایین نبیشترن نازن نآنین نبودن نکهن نالن
هست ،زندگی تبدیل به جهنم میشد ،وقتی انسان به لیوان آبی
که مینوشد ،خیره میشود ،آن را زلل و پاک و شیرین میبیند؛
اگر حوزه ی دید چشم اندکی افزوده میگشتن و بیشتر از حد
معمولن ندقیقترن نمیشد،ن ندرن نلیوانن نآبن نشگفتهایین نمیدید،
موجوداتن نزندهن نران نمیدید،ن نمیکروبهاین نبیزیان،ن نون نمیکروبهای
دستگاه تنفس
229
بیشمار دیگری میدید .در آن صورت هیچ کس آب نمینوشید و
در چهرهی صاف و روشن بچهی کوچک چیزهایی در هیأت چال و
چولههایی میدید .از این روی خدای دانا فرمود :
إنَّا ک ُ َّ
قنَاه ب ِ َ
خل َ ْ
ل َ
ر
شی ٍ
ء َ
قدَ ِ
ِ
(قمر )49 :
«ما هر چیزی را به اندازهای معین آفریدیم».
حوزه ی کار گوش هم اگر اندکی در سطح بالتری بود کسی
نمیتوانستن نشبن نبخوابد،ن نزیران نگوشن نهمهن ننوعن نسروصدایین نرا
میربود،ن نبلکهن نسروصداهاین ندستگاهن نگوارشن نخودن نبهن نمانندن نیک
کارگاه بزرگ میشد .بنابراین خداوند درپوشی برای گوش که از
خودش بزرگتر نیست ،وضع کرده است .همچنین اگر حس لمسه
هم بیشتر بود ،انسان الکتریسته ی ساکنی را احساس میکرد که
بیگمانن نزندگین نران نبهن نجهنمین نتحملناپذیرن نتبدیلن نمیکرد.ن نحس
بویایین ندرن نبرخین نحیواناتن نیکن نمیلیونن نبرابرن نبیشترن نون نتواناترن ناز
بویایی انسان است .خداوند بزرگ و منزه انسانها را با دو گوش
و چشم و یک دل چنان تحکیم بخشیده که هرگز عیبی نتوان دید.
حس لمسه و بینایی را هم به زیبایی و با حکمت فراوان به آنها
داده است و تمام این حواس ،بسیار دقیق و ریزبینانه سازمان
یافته است.
*
*
*
دستگاه ترشح
دستگاه ترشح
231
کلیه و شکر نعمت آن
ازن نپیامبرن نروایتن نشدهن نکهن نوقتین نازن نتوالتن نبیرونن نمیآمدن نو
میگفتن ن:نن «الحمدلل ِه الذی أَذهب عن ّ ِی الَذی و
عافانی» 1نسپاسن نخداین نران نکهن نرنجن نران نازن نمنن ندورن نکردن نو نبه
سلمتن نداشت.ن ندرن نیکن نحدیثن ندیگرن نمیفرمودن ن:ن «الحمدلله
َ
َ
ی ق َّ
ف َّ
ب عنِّی
ه و أَبقی ِ
وته و أذه َ
الذی أذاقنی لذّت َ ُ
أَذاه» .سپاس خدای را که لذت غذا را به من چشاند و انرژیش
را در بدنم باقی گذاشت و مایهی دردسرش را از بدنم دور کرد.
کلیهها روزانه هزار و هشتصد لیتر خون تصفیه میکنند .ممکن
است باعث تعجب انسان شود؛ اما این عدد در چندین و چند منبع
ذکر شده و جای شکی نگذاشته و این خبر را از مرز شاذ یا دور
ازن نواقعن نبودنن نگذراندهن ناست.ن ناینن ناندازهن نخونن نمعادلن نسوخت
سالنهنی نیکن نخانوادهنی نمتوسطن ناست.ن نعلوهن نبرن ناینن نلولههای
باریکی از نفرون به طول شصت کیلومتر در کلیهها وجود دارد؛
همچنین دارای نیرویی در حد تصفیهی بیست برابر خون مورد نیاز
انسان است .به همین خاطر است که اگر یکی از کلیههای انسان
از کار بیفتد با یک کلیه میتواند مدت زیادی زندگی کند .مگر نه
کهن ناینن نسرچشمهن نازن نرحمتن نوعطوفتن نالهین ندارد؟ن نچونن نکلیه
دستگاهی بسن پراهمیتن است،ن یکن قطعه ی یدکی از آنن یان یک
کلیه بیشتر از حد نیاز به انسان عطا کرده است.
کسی میتواند باور کند که تمام خون بدن در هر بیست و چهار
ساعتن نسین نون نششن نبارن نازن نکلیههان نمیگذردن نون نکلیههان نعملیات
بسیار بغرنج و پیچیدهای به انجام میرساند ،بدین ترتیب که مواد
قندی،ن نعناصرن نون نپروتئینهان نران نازن نخونن نمیگیردن نون نبان ننسبتهای
منظمی آن را به سیاهرگ برون از خود هدایت میکند و مواد
قندی بیش از حد مورد نیاز از طریق ادرار دفع میشود.
چگونه انسان پی میبرد که به مرض قند مبتل شده است؟از
وجود قند در ادرار .یعنی کلیه نسبت معینی از قند را میگیرد و
بقیه را به ادرار میریزد ،و اگر انسان نمک زیادی مصرف کند و
ادرارشن نران نبهن نآزمایشگاهن نبدهند،ن نمعلومن نمیشودن نکهن نبخشین ناز
نمک با ادرار دفع شده است.
1
-ابن ماجه ( )301از انس روایت کرده است.
232
شفگتیهای خداوند در بدن انسان
با توجه به اظهارات دانشمندان کلیه امکان خوردن همه چیز را
براین نانسانن نفراهمن نمیکند.ن ناگرن ننسبتن ننمکهاین نخونن نتان نهشتاد
هزار بال نبرود ،انسان میمیرد .پس باید وسیلهای باشد که این
نسبت در خون را ثابت نگه دارد و آن همانا کلیه است.
بنابراینن نکلیهن نآنن نطورن نکهن ندانشمندانن نتوصیفن نکردهاند،ن نیک
تصفیهن نخانهنی نعاقلن ناستن نکهن ننسبتهان نران نمنظمن نون نبان نآرایش
خاصین کنترلن میکندن و نهرچه نازن ای ن ننسبته ا نازن قند،ن املح نو
عناصر دیگر زیاده بیاید ،آن را به درون ادرار میریزد ،در نتیجهی
این فرایند است که رنگ ادرار تغییر میکند .و چون این مواد
اضافی بیگانه و احتمال ًن زیانآور است ،کلیه مستقیما ًن آن را دور
میریزد .پس کلیهای که اندازه ی آن بیشتر از یک گلبی نیست،
آرام و بیسروصدا و بیهیچ چشمداشتی ،بدون پاداش و بدون
تعطیلی و استراحت به کار خود ادامه میدهد .کلیه ی انسان در
هنگام کار ،خواب ،پژوهش ،تجارت ،خرید و فروش و مسافرت
بیصدا کار میکند و در هر روز سی و شش بار خون به کلیهها
میرود ،و آن سختی و رنج را ندارد که انسان وقتی با یک کلیهی
مصنوعی خونش را تصفیه میکند ،میکشد؛ یعنی هورمونهایی
که فشار خون را کنترل میکند ،ترشح میکنند.
وقتی کلیه سوزش پیدا کند ،فشار خون مختل میشود ،و کلیه
هورمونهایی برای تنظیم آن ،و نیز هورمونهایی برای از بین بردن
کمخونی و عدهای دیگر برای کنترل میزان مایعات بدن ترشح
میکند .و چون التهاب پیدا کند میزان مایعات درهم میریزد ،در
این صورت انسان باید کل زندگیش را در کنار شیر آب و در راه
دستشویین نبگذراند.ن نآیان ناینن نبسن ننیستن نبراین ناینن نکهن نانسانن نبه
خاطر نعمت کلیه پروردگارش را شکرگزاری کند؟ پیامبر هنگامی
ه الذی
که از دستشویی بیرون میآمد میفرمود « :الحمدلل ِ
ب عنِّی الذی و عافانی» 1سپاس خدای را که رنج و
أذه َ
آزار را از من دور کرد و به من سلمتی داد.
اگر کلیه از کار بیفتد و نسبت ادرار در خون بال برود ،پزشکان
میپرسند چه اتفاقی میافتد؟ انسان دچار تشنج و حافظهاش
ضعیف میشود و در کار و کردارش خللی پدید میآید و به خاطر
کوچکترینن نمشکلن نخشمگینن نمیشودن نون نچهن نبسان ناثاثن نمنزلن نرا
1
-پیشتر سند حدیث ذکر افتاد.
دستگاه ترشح
233
درهم بکشند .کسانی که کلیهاشان به طور ناگهانی از کار میافتد
و نسبت ادرار درخونشان افزایش مییابد ،رفتارهای غیرمعمولی
پیدا میکنند که از بس خشن و اوقات تلخاند و به خاطر مسال
ناچیز از کوره در میروند ،برای خانوادههایشان غیرقابل تحمل
میشوند .و چون نسبت ادرار درخون همچنان روبه افزایش باشد
و این حالت ادامه یابد ،انسان خیلی زود میمیرد .بنابراین کلیهها
و مثانه دستگاه پیچیده ی مهمی را تشکیل میدهند و خود نعمتی
بزرگ و گرانقیمتاند.
کرامت انسان در گرو این عضو است .گاهی انسان در سنین
جوانی دچار سستیهایی در برخی عضلههایشن میشودن و کم و
بیش از اطرافیان ناسزاهایی به گوشش میخورد ،کسی که قادر
بهن نکنترلن نخودن ننیستن نموقعیتن نبسن ندشوارین نخواهدن نداشتن ن...
بنابراین مثانه از دیگر نعمتهای بزرگ است .به جای آوردن شکر
نعمت تأمین سلمتی آن است ،پس وقتی انسان از دستشویی
ب
بیرون میآید شایسته است بگوید « :الحمدلل ِ
ه الذی أذه َ
عن ِّی الذی و عافانی» .سپاس خدای را که رنج و آزار را
از من دور کرد و به سلمتم نگه داشت.
بهن نخاطرن ناینن ندون نعضون نبسیارن نمهمن نخداوندن نران نسپاسگزاریم،
کلیهها که با نظم و دقت وصفناپذیر کار میکنند ،همین شکر بر
سلمتی آن برابر است با بیمهکردنش در برابر التهاب و هر نوع
مشکل و نیز بیمهکردنش در برابر ایست ناگهانی.
کلیهها ،دستگاه تصفیهی ادرار
ازن نپیامبرن ناینن نسنتن نبهن نیادگارن نماندهن نکهن نوقتین نازن ندستشویی
بیرون میآمد ،دعایی میخواند .انس ابن مالک روایت کرده که
ب
پیامبر در چنین مواقعی میفرمود « :الحمدلل ِ
ه الذی أذه َ
عن ِّی الذی و عافانی» .سپاس خدای را که رنج و آزار را
ازن نبدنمن نرهانیدن نون نسلمتین نبهن نمنن نبداد.ن نهمچنینن نمیفرمودن ن:
ی ُ
و أبقی ف َّ
وته و
«الحمدلله الذی أذاقنی لذَّت َ ُ
ق ّ
ه َ
أذهب عنی أذاه».ن نسپاسن نخدان نران نکهن نلذتن نغذان نران نبهن نمن
چشانید و انرژی و قدرتش را در بدنم نگه داشت و مایهی رنج و
آزارش را از بدنم دور کرد.
234
شفگتیهای خداوند در بدن انسان
غذان نون ننوشیدنین نهمن ننیرون نون نلذتن ندارندن نون نهمن نفضولت.ن ناما
کارهای شگفت در کلیه صورت میگیرد که به طور خلصه چنین
است؛ن نپیچیدهترینن ندستگاهن نبدنن نپسن نازن نمغزن نکلیهن ناست،ن نون ناز
برخین ناطلعاتن نپیشن نپان نافتادهاین نکهن نازن نمسلماتن نعلمن ناست
برمیآید که در کلیهها دومیلیون واحد تصفیه وجود دارد .در هر
کلیه یک میلیون واحد تصفیه ،که عبارت است از یک لوله و یک
ظرف بسیار بسیار باریک و نازک که به دور خود میپیچد تا تپهای
یا کره مانندی تشکیل دهد .دانشمندان کالبدشناسی این لوله را
گلومرول نامیدهاند و توسط غشایی که به لولهای ختم میشود،
پوشش داده شده است.
ادرار چگونه پدید میآید؟ روند بسیار پیچیدهای دارد؛ چرا نه،
من که گفتم پیچیدهترین دستگاه پس از مغز کلیه است .برای
اثبات کافی است بدانید که کلیهی مصنوعی حجمی بسیار بزرگتر
از کلیه ی طبیعی دارد و شخص برای تصفیه ی خون چهار ساعت
یا بیشتر وقت نیاز دارد که البته هیچ وقت مانندهی کلیهی طبیعی
تصفیه نمیکند .گلومرول و غشا و لولهاش با چشم غیرمسلح
دیده نمیشود .اگر این واحدهای تصفیه یکی یکی در کنار هم به
صفن نشوند،ن نطولشن نبهن نصدن نون نشصتن نکیلومترن نمیرسدن نون ناگر
لیههای داخلی آن گشوده شود هشت متر مکعب جا میگیرد.
پس خون هر روز در مسیری با مساحتی بیشتر از صدکیلومتر
میگذرد.
هر دو کلیه با همن وزنشان به صد و چهل گرم نمیرسد .یک
کلیهی هفتاد گرمی کارهایی را انجام میدهد که مغز حتی قادر به
فهمن آنن ننیست.ن اگرن ندرن روندن کارشن نکندن شودن نیان بایستد،ن همان
لحظهن نپایانن نزندگین نانسانن ناستن نودرن نسمهان نون نزهرهایشن نغرق
میشود .به همین خاطر بوده که پیامبر پس از دستشویی رفتن
ب عن ّ ِی الذی و
میگفتن ن:نن «الحمدلل ِه الذی أذه َ
عافانی» .سپاس خدای را که رنج و آزار را از من دور کرد و
سلمتی نصیبم کرد.
بیماریهاین نکلیهن نبیشمارن نون نزیادندن ناینن ندستگاهن نظریف،ن ناین
دستگاه مستحکم که زحمت و آزار را از انسان دور میکند ،آیا
شایسته ی این نیست که هر چه بیشتر خدا را به خاطر آن شکر
کرد؟ یا مثانه ،اگر نباشد وضعیت انسان چه جوری خواهد بود؟
دستگاه ترشح
235
آن چه در این جا بیان شد تنها ذکر گذرای اسامی و اعداد و
ارقامین نبودن نبراین ناینن نکهن نتوجهن نانسانن نبهن ندستگاههاین ندقیقن نو
بسیار ظریف بدن خود جلب شود.
کلیه و رابطهی آن با نمک
کلیه در حقیقت یکی از نشانههای نمایانگر شکوه و عظمت
خدا در انسان و در بدن اوست .و بدن نزدیکترین چیز به خداوند
است .خداوندی که میفرماید :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
«درن ندرونن نخودن نشمان ننیزن ننشانههاین نبیشمارین نهستن نآیا
نمیبینید؟».
یکی از وظایف کلیه دور ریختن نمک اضافی است .نمک نسبت
مشخصی در خون دارد که اگر از آن بیشتر یا کمتر شود ،انسان
را ند ر نمعرضن نهلکتن قرا ر نمیدهد .ناون بدونن تأمل نو بدونن هیچ
حسابن نون نکتابین نمیخورد،ن نممکنن ناستن نغذایشن نشورن نباشد،ن نیا
چیزی بخورد که نمک زیادی داشته باشد ،در واقع انسان آن گونه
که اشتها دارد میخورد ،اما نسبت نمک در خون باید بین هفتاد تا
هشتاد در هزار باشد و اگر از این اندازه بالتر برود یا کمتر شود،
زندگی انسان به خطر میافتد و چه بسا نابود میگردد ،بنابراین
همین کلیه که انسان آن را خیلی ریز میبیند در عوض کار بزرگی
انجام میدهد ،کاری که زندگی انسان به آن بستگی دارد ،این
دستگاه مسؤول دفع نمک اضافی خون است.
کلیه پاسدار امانتدار و صادق بدن در قبال نمک و قند اضافی
خونن است.ن درن ای ن نامر نخطیرن نمغزن نکهن صادرکنندهنی دستورن به
تمامی اعضای بدن است ،به آن یاری میرساند .یک مثال واضح
براین کارکردن کلیهن این استن :ن هنگامی که انسان مقدارن زیادی
نمک به ویژه همراه برخی خوردنیها میخورد ،پیامی از مغز مبنی
برن ناینن نکهن ناینن ننمکن نبیشن نازن نحدن نلزمن ناست،ن نمیآید،ن نلذان نمغز
بیدرنگ دستوری هورمونی از طریق غده ی هیپوفیز میفرستد
که کلیه خروج آب از اتاقکهای ذخیرهاش را کنترل کند .لزم به
ذکر است کلیه اتاقکهایی ذخیرهای دارد که پر از آب است که در
اینن نجورن نمواقعن نغدهنی نمخاطین نبهن نوسیلهنی نهورمونهان نبهن نکلیه
شفگتیهای خداوند در بدن انسان
236
دستورن نمیدهدن ننگذاردن نآبن نذخیرهاین ناتاقکهان نبریزد.ن نچرا؟ن نزیرا
غلظت نمک افزایش مییابد و زندگی انسان را با خطر مواجهه
میکند.ن درن ناینن نهنگامن قلبن بان یکن هورمونن ندیگرین نتلگرافین نبه
اعضای گوارش میفرستد ،در نتیجه تشنگی شدیدی در انسان
ایجادن نمیکند،ن نون نبیگمانن نهرن نموادن نخوراکین نشورن ننیازن نبهن نآب
بیشترین ندارد.ن نعجیبن ننیست؟ن نون نهمینن نتشنگین نشخصن نران نوادار
میکند که آب زیاد بنوشد و آب با سرعت هر چه بیشتر از معده
به خون منتقل میشود تا نمک اضافی را خنثی کند ،و به محض
خنثی شدن نمک زاید ،دستور دیگری به کلیه میرسد که تمام آب
ذخیرهای بیرون ریخته شود و نمک در این آب زاید حل میشود و
بهن نبیرونن نازن نکلیهن نانتقالن نمییابد.ن نانسانن نازن نتمامن ناینن نفعالیتها
بیخبر است ،و غذای شوری خورده و چه بسا از آن لذت برده
است ،و بقیه ی کارها به عهده ی این دستگاههای دقیق ومنظم
استن نکهن نتنهان نخدان نمیزانن ندقتن نون ننظمن نآنن نران نمیداند.ن ناگرن ناز
جزئیاتن نتمامن ندستگاهها،ن نتمامن ناعضان نون نتمامن نحسهاین نبدنن نآگاه
شویم بیگمان مدهوش و حیران میمانیم و این شگفتی ما را از
خود بیخود میکند ،این همه دقت خدایا ،و بنده غافل از همه چیز!
أتحسب أنک جرم
صغیر
فیک
و
العالم
انطوی
الکبُر
گمان مبر که جسم کوچکی هستی ای آدمیزاد ،چراکه عالم
بزرگ و دنیای شگفت تر در وجود تو نهفته است .لزم است بدانید
که لیوان آبی که مینوشید از دستگاههای بسیار ظریف و دقیقی
میگذرد که عقل بشری حتی در مرحله ی فهم و درک آن و نه
شناخت طرز کارش حیرت زده میشود ،خداوند بزرگ فرمود :
َ
ن ک ُ َّ
ه الَّذی أَت ْ َ
ل َ
شیٍء
ع الل ّ ِ
صن ْ َ
ق َ
ُ
)88
(نمل :
«این است آفریدهی خدایی که همه چیز را با استحکام و به
درستی خلق کرد».
مثانه
خدای کارساز مثانه را به عصبهای ریزی در دیوارههای آن
مجهزن نکرده،ن نون نچونن نپرن نمیشود،ن نعصبهان نخبردارن نمیگردندن نو
دستگاه ترشح
237
پیامی مبنی بر پرشدن مثانه به نخاع شوکی میفرستند ،نخاع نیز
بهن ننوبهنی نخودن ندستورین نبهن نعضلههاین نمثانهن نمیفرستدن نتان نجمع
شوند ،دستور دوم مبنی بر باز شدن دریچهی زیرین ،سر میرسد
ون نعضلهاین نکهن نمحکمن نبستهن نشدهن نبود،ن نسستن نون نسپسن نباز
میشود،ن نامان نآفرینشن نخداین ندانان نسرشارن نازن نحکمتهاین نبینظیر
است ،عضلههایی که دستور نخاع شوکی مبنی بر جمع و سست
شدنن نران ندریافتن نکردهن نبود،ن ندستورن نران نبهن نمرحلهنی ناجران ندر
نمیآورد ،مگر پس از این که اشارهای از جانب مرجع بالتر یعنی
مغز مبنی بر انجام این کار و صحت آن بیاید .دقیقا ً همان گونه که
کسی حکم را باور نمیکند مگر این که از طرف مراجع بالتر
مهر تأیید خورده باشد .اگر انسان در یک جای حساس و در یک
جلسهنی نمهمن نباشدن نون نمثانهن نپرن نشود،ن نون ندستورن نازن ننخاعن نشوکی
صادرن نگرددن نون ننیزن ناجران نشود،ن نجایگاهن نانسانن نچهن نمیشود؟
شخصیتش کجا میرود؟ ارزش و احترام کجا میرود؟ اما نکتهی
مهم و عجیبی که هست این که اگر مغز موافق نباشد چی؟ اگر
بر عدم موافقتش پافشاری کند تا جایی که ادرار از میزنای بگذرد
و به کلیهها برسد ،خطر مسموم شدن همه ی خون پیش میآید!
درن نچنینن نمواقعین ندیگرن ننخاعن نشوکین نمنتظرن نموافقتن نمغز
نخواهدماند ،بلکه خود به عضلههای مثانه دستور میدهد منقبض
شودن نون نعضلهنی ندریچهنی نزیرینن نران ننیزن ندستورن نمیدهدن نکهن نشل
گردد ،سپس ادرار بیرون میریز ،فقط به خاطر حفظ سلمتی
انسان! این چه جور ابداعی است؟ زندگی بدون مثانه چه جهنمی
خواهدن نبود؟ن نهرن نبیستن نثانیهن ندون نقطرهن نازن نکلیهن نمیچکد،ن نانباری
است با ظرفیت بیشتر از یک لیتر ونیم که میتواند پنج یا هفت
ساعت سوار ماشین شود و انسان در عالم خود راحت و آرام با
تمام شخصیت و منزلتش به سر میبرد .خداوند بزرگ فرمود :
َ
خلِقوا
م ُ
أ ْ
الخال ِ ُ
ن
قو َ
َ
م ْن َ
غی ِر َ
م
م ُ
ِ
شی ٍء أ ْ
ه ُ
(طور )35 :
«آیا از هیچ آفریده شدهاند؟ یا آن که خودشان خالق (خود)
هستند؟».
این دستگاه را کی آفریده ،خداوند عزوجل .جهان هستی دری
بزرگ و بسیار گسترده به سوی خالق بزرگ است ،بیایید از آن به
درآیید که دروازههایش همیشه بازِ باز است.
*
*
*
238
شفگتیهای خداوند در بدن انسان
پوست و مو
240
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
گوناگونی رنگ بشر و رابطهإی آن با میلنین
خداوند عزوجل در کتابش میفرماید :
َ
ق ال َّ
و
ه َ
سماوا ِ
ن ءَایت ِ ِ
و ِ
م ْ
خل ْ ُ
ض َ
ت َ
َ
و الْر ِ
َ
َ
ج
و ألْوانِکُم إ ِ َّ
فی ذل َ
ک
ا ْ
ن ِ
ختِل ُ
ف أل ْ ِ
سنَتِک ُ ْ
م َ
(روم )22 :
ن
َلیا ٍ
ت لِلْعالَمی َ
«از نشانهها و آیات خدا آفرینش آسمانها و زمین و اختلف
زبانها و رنگهای شما آدمیان است ،و در این نکته علیمی
برای جهانیان نهفته است».
ختِل ُ َ
و
درن نقسمتین نازن ناینن نآیهننن َو ا ْ
ف أل ْ ِ
سنَتِک ُ ْ
م َ
أَلْوانِکُم ننگرشی کوتاه خواهیم داشت .دانشمندان میگویند
در رویهی پوست سلولهایی عنکبوتی یعنی به شکل عنکوت وجود
دارد،ن نکهن ندرن نکنارههایشن نزایدههاین ننازکین نکشیدهن نشدهن ناست.
شمارن ناینن نسلولهان ندرن نهرن ناینجن نمربعن نبهن نشصتن نهزارن نمیرسد.
اختلفی در تعداد سلولهای انسانهای سیاه و سفید نیست؛ زیرا
تعداد سلولها در همه ی آدمیزاد چه سفید ،چه سیاه و دورنگ و
رنگهای دیگر یکی است ،اما اختلف در رنگ از انبوهی مادهی
رنگی به نام میلنین سرچشمه میگیرد.
انسانهای سیاه و سفید در واقع در این مادهی رنگی که بیشتر
از یک گرم نیست ،تفاوت دارند .اما نکته ی قابل توجه این است
که این سلولها به طور متوسط هر دو سال ،ده تا بیست درصد
کاهش مییابد؛ بنابراین پوست انسان با بال رفتن عمر به طرف
سفیدی و روشنتر شدن میگراید .اما ما به این کاری نداریم؛
بلکه با نفوذ این ماده ی رنگی در سلولهای عنکبوتی که در زیر
پوست است ،و شمار آن در هر اینج مربع بیشتر از شصت هزار
سلول نیست ،سروکار داریم؛ و این که نسبت این ماده توسط
سلولهای ارثی در هستهی سلول تعیین میشود.
اما چرا ملتهایی که در سرزمینهای استوایی زندگی میکنند
سیاه پوستاند؛ در حالی که ملتهای ساکن نواحی قطب شمال و
قطب جنوب سفید پوستاند؟ این امر چگونه تفسیر میشود؟ و
چهن نرابطهاین نبینن نمردمن نون نمحلن نسکونتشانن نهست؟ن ندرن ناینن نجا
حکمت خداوند بزرگ و والمرتبه نقش دارد.
پوست و مو
241
گویندن ن:ن نازن نویژگیهاین نمادهنی نتیره،ن نجذبن ناشعهنی نزیانبخش
ماورای بنفش است و چون در سرزمینهای اطراف خط استوا
تابش نور خورشید مستقیم و شدید است ،رنگ مردمان ساکن
این مناطق تیره است ،اکنون به آیهی زیر بیندیشم که میفرماید
:
َ
ق ال َّ
و
ه َ
سماوا ِ
ن ءَایات ِ ِ
و ِ
م ْ
خل ْ ُ
ض َ
ت َ
َ
و الْر ِ
َ
َ
ُ ج
ْ
ْ
َ
فی ذل َ
ک
ا ْ
ن ِ
ختِل ُ
ف أل ِ
و ألوانِکم إ ِ ّ
سنَتِک ُ ْ
م َ
(روم )22 :
ن
َلیا ٍ
ت لِلْعالَمی َ
«از جمله نشانههای خدا آفرینش آسمانها و زمین واختلف
زبانها و رنگهای شما است ،به راستی که در این مورد برای
همهی جهانیان نشانههای بسیاری هست».
گوناگونی رنگ پوست آدمیان نشانهای دال بر شکوه وعظمت
آفریدگارن ندانان ناستن نون نمیارزدن نکهن ندرن نآنن ندقیقن نشویمن نون نبیشتر
بیندیشیمن نودنبالن نرازن ننهفتهن ندرن ناینن نامرن نجستجون نکنیم.ن ناگرن نبه
چهرهی انسانها بنگری هیچ کس را نمیبینی که رنگش مانند رنگ
دیگری باشد ،اما اگر با یک دستگاه عکاسی از آنها عکس بگیری،
تقریبا ً همه یک رنگ به نظر میرسند؛ اما اگر با چشم آنها را از
نظر بگذرانی هر کس را با یک رنگ ویژه میبینی .چشم انسان
آن گونه که تاکنون ثبت شده میتواند هشت صد هزار درجه از
یک رنگ را از هم جدا کند! بنابراین دقت بسیار بالیی در تشخیص
درجات دقیق رنگارنگی دارد.
از ابن نضرت روایت شده که یکی از آنهایی که خطبهی پیامبر
در روزهای پس از عید قربان را شنیده بود ،برایم تعریف کرد که
َ
س أََل إ ِ َّ
و
پیامبر فرموده :ن «ی َا أیُّها النا ُ
ن َربَّکم واحدٌ َ
ل لعرب ی عن أ َ
م واحد ،أََل لفض َ
ی ،و
إ ّ
ٍ
ن أباک ُ ْ
عجم ٍ ّ
َ
ی و ل لحم َر علی أسود ،و
ی
علی عرب ٍ ّ
ل َ لعجم ٍ ّ
َ
ر إِّل بالتقوی» ن این نمردمن نبدانیدن نکه
لأسودَ علی أحم َ
1
خدای شما همه ،یکی است و همه با هم برادرید ،بدانید که هیچ
عربی بر غیرعربی و هیچ عجمی بر عربی ،هیچ سرخپوستی بر
سیاهپوست ،و هیچ سیاهپوستی بر سرخپوست برتری ندارد مگر
با تقوی.
1
-احمد ( )23536روایت کرده است.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
242
َ
ه
ازن ابوهریرهن ننیزن نروایتن نشدهن کهن نپیامبرن نفرمودن ن:ن «إ ّ
ن الل ّ َ
رکم و أَموالِکم و لکن ینظ ُر إلی
لینظ َُر إلی َ ُ
ص َ
و ِ
قلوبکم و أعمالکم» .ن نخداوندن نبهن نچهرههان نون نثروتهایتان
1
اهمیتی نمیدهد؛ بلکه به دلها و کردارهایتان نگاه میکند .خانه و
ماشین،ن ناینهان نهمهن نثروتن نون نداراییاندن نون نخداوندن نبهن نصورتن نو
مالهایتان نمینگرد ،بلکه به دل و رفتارتان مینگرد.
مؤمن ،پیر نورانی
از جمله اطلعاتی که درباره ی خلقت انسان به دست آمده،
این است که در سر هر کسی صد تا دویست و پنجاه هزار تار مو
وجود دارد ،و هر مویی سه سال یا اندکی بیشتر عمر میکند،
برای این که تمام موهای انسان تازه و جدید بشود .دویست روز
وقتن ننیازن ناستن نون نبهن نتعدادن نموهاین نبدنشن نکارخانهنی نموسازی
هست ،بنابراین هر تار مویی یک کارخانه دارد که در آن جا تولید
میشود ،رشد میکند و به اوج عمر میرسد ،سپس پیر شده و
میمیرد ،که مردنش عبارت است از ریختن و افتادن.
هر مویی یک سیاهرگ و یک سرخرگ برای تغذیه و عضلهای
برای تکان خوردن دارد .هر یک تار مو عصبی دارد که تکانش
میدهد تا بایستد و نیز هر مو دارای یک غدهی چربی و یک غدهی
رنگن ناست.ن نامان نپژوهشگرانن نتاکنونن ننمیدانندن نچران نمون نسفید
میشود؟!ن نبرخین نازن نآنهان ندرن نجدیدترینن نپژوهشهان نگفتهاندن نسفید
شدن مون – پیری – منشأ عصبی دارد ،بدین صورت که گلبولهای
سفید به سمت مو بال نمیآید و گلبولهای سرخ را میخورد .آن
چه مورد تأکیداست این است که با توجه به گفتههای دانشمندان
پیری مشکل پوستی است که منشأ عصبی دارد.
قرآن کریم حدود هزار و پانصد سال پیش این حقیقت را بیان
کرده است ،آن جا که خداوند بزرگ میفرماید :
ن کَ َ
ف تَت َّ ُ
َ
جع ُ
ل
فکی َ
قو َن إ ِ ْ
ما ً ی َ ْ
م یَو َ
فرت ُ ْ
ن َ
(مزمل )17 :
شیئاً
ولْدا َ
ال ِ
«پس ناگر نکفر بورزیدن چگونهن از نروزی نکه کودکان نرا نپیر
میگرداند پرهیز توانید کرد».
1
-مسلم ( )2564و احمد (.)7814
پوست و مو
243
بنابراین منشأ پیری یک نوع ترس درونی است .از ابن عباس
روایت شده که ابوبکر فرمود :ای پیامبر عزیز پیر شدهای .پیامبر
درننن نننپاسخننن نننفرمودننن نننَ «:
شیّبتنی هودٌ ،والواقعه،
س
والمرسلت ،و
َ
ع ّم یتسائلون و إذا الشم ُ
ورت» ننسورههاین نهود،ن نواقعه،ن نمرسلت،ن نعمن نیتسائلونن نو
ک ّ
1
تکویر مرا پیر کرد .یعنی سورهی هود اورا پیر کرده و چه بسا به
ه است که میفرماید :
خاطر این آی
ُ
ع َ
َ
و
فاست َ ِ
ما أ ِ
م َ
ن تا َ
مْر َ
م ْ
ب َ
و َ
م کَ َ
ق ْ
ک َ
ت َ
ج
ن بَصیٌر (هودنننن نننن:
لتَط َ
ملُو َ
ما ت َ ْ
ع َ
ه بِ َ
غوا إن َّ ُ
)112
«پس همان گونه که دستور یافتهای ایستادگی کن و هر که
باتو توبه کرده نیز باید چنین کند ،نافرمانی نکنید؛ زیرا خداوند
به آن چه انجام میدهید بسیار بیناست».
بان نبال ننرفتنن نسنن نهرن نانسانین ندچارن نخستگین نعصبین نون نبه
نسبتهای گوناگون پیر میشود .خداوند فرمود :
َ
ن ضعف ث ُ َّ
خل َ َ
ع َ
ل
ذی َ
م ِ
الل ُه ال ّ ِ
ج َ
م َ
م ْ
قک ُ ْ
عفاً
وه ً ث ُ َّ
د ُ
ف ُ
ق َّ
ق َّ
وه َ
د َ
ع ِ
م ِ
ِ
ع ِ
ض ْ
م ْن م ب َ ْ
ع ٍ
ض ْ
منْ م ب َ ْ
ج
ج
ُ
َو َ
م
َو ُ
مایشاءُ
ه َو ال َ
شیْب َ ً
علِی ُ
ق َ
ه یَخل ُ
القدیُر
(روم )54 :
«خدایی که شما را ابتدا ناتوان آفرید ،سپس توان و نیرویی
داد ،و پس از آن نیز باز ناتوانی و پیری داد ،هر چه بخواهد
خلق میکند و اوست دانای توانا».
بنابراین پیری غالبا ً همراه است با بالرفتن سن و امام قرطبی
ر» ننبهن نیپری
وجاءَک ُ ُ
م النَّذی ُ
کلمهنی ن«النذیر»ن نران ندرن نآیهننی « َ
2
تفسیر کرده است.
و این جلب توجه لطیفی است از جانب خدای بزرگ مبنی بر
این که ای بنده! ملقات نزدیک است ،پس ببین برای روز ملقات
چهن نتدارکن ندیدهای؟ن ناین نبنده!ن نچشمتن نضعیفن نون نموهایتن نسفید
1
2
ترمذی ( ) 3297و طبرانی در الکبیر ( ) 790چنین آوردهاند « :شیّبتنیهود و أخواتها».
-تفسیر قرطبی (.)7/276
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
244
شد ،پشتت خمید ،پس چرا هنوز از من شرم نمیکنی ،به راستی
من از تو شرم دارم.
سؤالی جزئی هست که حکمت خدا را مورد تأکید قرار میدهد
:ن نچران نموین نسربلندن نمیشودن نامان نموین نابروانن نون نمژگانن نبلند
نمیشود؟! چرا مو در داخل بینی در میآید اما در دهان نه ،چرا
پشت دست پوشیده از مو است؛ اما کف دست چنین نیست؟!
فوا عجبا ً کیف
ه
یُعصی
الل ُ
أو کیف یجحدُه
الجاحدُ
ء
و فی کل شی ٍ
آیه
له
تد ّ
ل علی أنّه
د
واح ُ
با این همه آیات ،شگفت است که چگونه از پروردگار نافرمانی
میشود و چطور کسی انکارش میکند .در هر چیز نشانهای دال
بر او هست که میگوید او خداوند و آفریدگار یکتاست.
جاهای احساس در پوست
خداوند عزوجل میفرماید :
ن کَ َ
هم
ن ال ّ ِ
إ ِ ّ
فرو بِئایاتِنا َ
ذی َ
سوف ن ُ ْ
صلِی ِ
َ
جلُوداً
م بَدَّلْنا ُ
جلُودُ ُ
نارا ً کُل ّما ن َ ِ
م ُ
ت ُ
ض َ
ج ْ
ه ْ
ه ْ
َ
ج
عزیزاً
َ
ن َ
عذابَ إ ِ ّ
ه کا َ
غیَرها لِیُذیقوا ال َ
ن الل ّ َ
حکیماً
َ
(نساء )56 :
«آنهایی که نشانههای ما را انکار کردند ،زودا که آنها را به
آتش دراندازیم ،هرگاه پوستشان بسوزد ،پوست دیگری به
جای آن میگذاریم تا عذاب را کامل ً بچشند .به راستی که
خداوند توانا و حکیم است».
گویا این آیه جاهایی که درد را حس میکند ،نشان میدهد ،به
ویژ درد آتشسوزی که در پوست هست ،پس به خاطر این که
َ
جلُوداً
هم بَدّلْنا ُ
جلود ُ
عذاب را بچشد «کُل ّما ن َ ِ
م ُ
جت ُ
ض َ
ه ْ
َ
غیَرها لِیُذی ُ
ب» هرگاه پوستهایشان کامل ً سوخت
عذا َ
قوا ال َ
پوستهای دیگری به آنها میدهیم تا عذاب را خوب بچشند.
پوست و مو
245
دانشمندان معتقدند پوست از دو لیه تشکیل شده ،لیهای به
اسمن رویه ی پوستن که براساسن جایگاهش در بدن و براساس
میزان برخورد و براساس محیط،کلفتی و نازکیش فرق میکند.
این لیه خود از سه لیهی دیگر تشکیل شده ،لیهی بیرونی ،لیهی
میانی و زیرین .لیه ی دوم پوست ادامه نام دارد که شگفتیها و
عجایبن درن ای ن نلیه ناست .ناینن لیهن متشکلن نازن بافت ی ناستن نکه
مویچههای خونی ،پایانههای عصبی ،غدههایی برای ترشح چربیها،
غدههای عرق و منطقهای چربی زیر این ادمه که در واقع لیهی
فعال پوست همین است ،در آن وجود دارد.
وقتین نانسانن ندرن نآبن نون نهواین نگرمن نباشد،ن نغدهنی نتیروئید
هورمونهایی به سلولها میفرستد که فعالیت آن را بیشتر میکند ،و
با زیاد شدن فعالیت غده مقدار حرارتی که این سلولها منعکس
میکند نیز افزایش مییابد ،واین چنین بدن با هوای گرم سازگار
میشود.
اما نکته ی عجیبترن و شگفتترن این است که اگرن انسان در
هواین نچهلن ندرجهن نبالین نصفرن نباشد،ن نچهن نمیشود؟ن نبرخین ناز
دانشمندان میگویند :دویست ذره در جای جای پوست پراکنده
هستند که چون دمای هوای اطراف از حد معمول بال رفت ،این
ذرهها پیامهای عصبی توسط تارهای عصبی به مخ میفرستد و
مخن ننیزن ندستورین نمبنین نبرن نگشایشن نسرخرگهاین نباریکن ندرن نتمام
نقاطن نبدنن نصادرن نمیکند،ن نبهن نهمینن نخاطرن نوقتین ندماین نهوان نبال
میرود انسان سرخ میشود و رنگش به سرخی میگراید.
*
*
*
سیستم
دفاعی
سیستم دفاعی
247
گلبولهای قرمز
هر کس از زن و مرد ،کوچک و بزرگ خونی در سرخرگها و
سیاهرگهایشن نجارین ناست.ن نچهن نبسان نانسانن ننمیداندن ناینن نخون
چیست؟ و از چه تشکیل شده؟ و چه مقدار است یا چه رازی
نهفته دارد؟ن اما اگر چیزی درباره ی حقیقتن این خون روان در
رگهایشن نبداند،ن ندرن نبرابرن نخداوندن نخالقن نسرن نبرن نخاکن ننهادهن نون نبه
سجده میافتد.
کسین نمیتواندن نباورن نکندن نکهن ندرن نبدنن نهرن نانسانین نچیزین نحدود
بیست و پنج میلیون میلیون گلبول سرخ یا بیشتر به عنوان بخش
کوچکی از خون وجود دارد و در سرخرگها و سیاهرگهای بدن در
جریان است .و شمار گلبولها در هر میلیمتر مکعب کمتر از پنج
میلیون نیست.
در وصف گلبول سرخ گفتهاند باربری است که هرگز خستگی
نشناسند،ن ناکسیژنن نران نبهن نسلولها،ن نبافتهان ندستگاهها،ن ناندامهان نو
تمام جاهای بدن میبرد ،و پسمانده ی سوخت را میآورد و گاز
زغال سنگ را دور میریزد .به راستی که حمالی است که نه
خستگی میشناسد ،و نه سستی و نه بیزاری از کار ،هر روز این
گلبولها هزار و پانصد بار در بدن میگردند ،میآیند و میروند.
عمرشان اندکی بیشتر از بیست و پنج روز است ،و بعد از آن
میمیرند ،در طول این عمر بیست و پنج روزه ،هزار و صد و
پنجاه کیلومتر در بدن راه طی میکنند و چیزی حدود شش صد
لیتر اکسیژن جابهجا میکنند در حالی که قطر هر یک بیشتر از
هفت میکرون نیست.
اگرن نساختارن ناینن نگلبولهاین نسرخن نران نموردن نبررسین نقرارن ندهیم
متوجه میشویم که از پانصد و هفتاد و چهار اسید ایمنی تشکیل
شده است ،و کار تولیدش پنج روز یا کمتر طول میکشد .در
کارخانههایین – نمغز استخوانن – نساخته میشود .بنابراین داخل
استخوان کارخانهی ساخت گلبولهای سرخ است .کیست باور کند
کهن ناینن نکارخانهن ندرن نهرن نیکن نثانیهن ندون نمیلیونن نون ننیمن نگلبولن نسرخ
میسازدن نون نفعالترینن نکارخانههان نستونن نفقراتن نون نبعدازن نآن
استخوانهاین نقفسهنی نسینه،ن نسپسن ناستخوانن نجناغن نون نبالخره
استخوانهای اطراف است.
248
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خداوند بزرگ بدن را با کارخانههای احتیاطی هم مجهز کرده
است و آن ،کبد و طحال است .هرگاه کارخانههای اصلی تعطیل
شود کبد و طحال کار تولید گلبول سرخ را به عهده میگیرند.
امان نیکن ننکتهنی نبسیارن نمهم؛ن ناینن نکهن نمرکزین نبراین نسنجشن نو
اندازهگیرین نخونن ندرن نکلیههان نهستن نکهن نبهن نطورن نمداومن نازن نخون
مراقبت میکند ،و هرگاه از حد طبیعیاش کمتر شود این مرکز
دستورهایی هورمونی به کارخانههای ساخت خون میفرستد که
سقفن نتولیدن نران نبال نببرند،ن نون نهرن نوقتن ننیزن نخونن نازن نحدن نطبیعی
افزایشن نیابدن نهمینن نمرکزن نکهن ندرن نکلیههان ناست،ن ندستورهایین نبه
کارخانههای تولید گلبولهای سرخ میفرستد و از آنها میخواهد
میزان تولید را کاهش دهند؛ رابطهای که بین فشار خون و التهاب
کلیههان نهستن نازن نهمینن نجان نناشین نمیشود،ن نامان ناینن نچهن ننوع
رابطهای است؟ در کلیهها مرکزی بسیار حساس هست که به
طور مداوم مراقب مقدار خون در بدن است.
در هنگام حجامت ،خون در سرخرگها کاهش مییابد و همین
کاهشن ندرن نسرخرگهان نمرکزن نسنجشن نخونن نران نوادارن نمیکندن نبه
کارخانههای خون دستور بدهد سقف تولید را بال ببرند .در نتیجه
کارخانهها فعال میشوند وکارشان بر مسیر مناسب عمری که
انسان خواهد داشت ،منطبق میشود .این سازماندهی و نظم از
کیست؟ چه کسی این کارگاه را آفریده؟ و این چنین مرتب کرده
است؟ آیا او شایسته ی پرستش نیست؟ آیا نباید از او اطاعت
کرد؟ نباید از او بترسیم؟ و تقوایش را در دل داشته باشیم؟ او
میفرماید :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
«درن ندرونن نخودن نشمان ننیزن نبسن ننشانههان ننهفتهن ناست،ن ناگر
ببینید».
بحثن نخونن ندرن نیکن نیان نچندن نمقالهن نبهن نجایین ننمیرسد،ن نکتابهای
بسیاری فقط دربارهی خون نگاشته شده و حتی در علم پزشکی
هم شاخهای تخصصی به نام بیماری خون هست.
سیستم دفاعی
249
درمان خود به خودی
کلینیکهان نون نامکاناتن نپزشکین نچهن نازن ننظرن ندارون نون نچهن نازن ننظر
تکینکن نتنهان نامکانن ندرمانن نیکن نچهارمن نبیماریهان نران نبراین نپزشکان
فراهم میکند و مابقی بیماریها یا هیچ درمانی ندارد و یا خود به
خود خوب میشود.
هیچ پزشکی نیست که ندیده یا نشنیده باشد که بیماری مزمنی
بدون هیچ گونه دلیل پزشکی روشنی درمان شده باشد .از زمانی
که علمن پزشکین پدید آمده همیشه بسیاری از بیماریهای بغرنج
وناشناس به طرز عجیب و نامعلومی شفا یافته است .اما علم
پزشکی توجهی به آن نکرده ،زیرا برخی پزشکان آن را به دلیلی
غیرعلمین نارجاعن نمیدهند.ن ندرن نحالین نکهن ندرن نحقیقتن ناینن نامرن نبه
رحمتن نون نرأفتن نپروردگارن ننسبتن نبهن نبندگانشن نبرمیگردد.ن ناو
میفرماید :
ی َ
خل َ َ
ذی
ذی َ
و ال ّ ِ
ال ّ ِ
ف ُ
قن ِ
ن (َ ) 78
ه َ
و یَهدی ِ
ت
و یَس ِ
و یُطْ ِ
ُ
رض ُ
و إذا َ
ع ُ
ن (َ ) 79
منی َ
ه َ
م ِ
قی ِ
ّ
میتُنی ث ُ َّ
َ
م
هو یَش ِ
ن (َ )80و الذی ی ُ ِ
ف ُ
فی ِ
َ
َ
فَرلی
ن یَ ْ
غ ِ
حیِینی (َ )81و الّذی أطْم ُع أ ْ
یُ ْ
ب لِی
ب َ
ه ْ
ن (َ )83ر ّ ِ
خطیئتی َ یَو َم الدّی ِ
ح ْ
ع ْ
ل
و أل ْ ِ
ج َ
وا ْ
ُ
صالِحی َ
قن ی بِال َ
ن (َ ) 83
حکما ً َ
صد ٍق فی الخری َن ()84
ل ِ ی لسا َن
ِ
َ
عیم
جن ّ ِ
وَرث ِ
علْنی ِ
ه َ
ج َ
وا ْ
م ْ
ن َ
َ
ه الن ّ ِ ِ
)85 – 78
(شعراء :
«خدایی که مرا آفرید راهنماییم میکند و هم اوست که آب
و غذایم میدهد و چون بیمار شوم شفایم دهد ،و اوست که
مرا میمیراند و سپس زندهام میگرداند و او که امیدوارم
روز حساب گناهانم را ببخشاید ،پروردگارا دانشی مرا ده و
به نیکوکارانم برسان و کاری کن در میان مردم نام مرا به
صداقت ببرند و مرا از وارثان بهشت برینت گردان».
نویسنده میگوید :دستگاهی ویژه ی خودشفایی وجود دارد که
درن نفهرستن نکتابهاین نپزشکین نون ندایرهن نالمعارفهان ننامین نازن نآن
نبردهاند،ن نحالتهاین نبیمارین ندشوارین نوجودن نداردن نکهن نبهن نطرزی
ناشناس و بیدلیلی واضح شفا یافته ،از جمله ی دستگاههایی که
این نوع درمان به آن واگذار شده سیستم دفاعی است که خود
250
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
یکی از دستگاههای عجیبی است که خداوند آفریده است .هیچ
جای ثابتی در بدن ندارد ،دستگاهی سیار است و بدین منظور
طراحین نشدهن نکهن نهرگونهن نسلولن نبیگانهاین نران نبشناسدن نون نبرای
نابودی آن اقدام کند ،مهمترین چیزی که در این دستگاه هست
حافظهی عجیبش است؛ زیرا هرگز دچار فراموشی نمیشود .در
واقع اسلحهای است که از زمانهای دور باز به رویارویی با دشمن
میپردازد .اگر این دستگاه حافظهای این چنین قوی نداشت هیچ
فایدهای از فعالیتهای ضد بیماریش برنمیخواست .این سلولها در
مغز استخوان ساخته میشود ،و به طور ویژه و خوب در غدهی
تیموسی زیر استخوانن سینهن آمادگی پیدان میکند،ن چنان که این
غده مرکز آماده ساختن مبارزان است و این سلولها خط مقدم
دفاع بدن را تشکیل میدهد وهمین طور از بدن در برابر سرطان
حمایت میکند .چه بسا یکی از برجستهترین ویژگیهای آن همین
است .در میان این سلولها گروهی مسؤول جستجو و شناسایی
میکروب یا سلول بیگانه است ،و وسیله ی دفاعش را میگیرد و
به نزد سلولهای ساخته شده میبرد تا اسلحه ی ویرانگری برای
مقابله با دشمن مزاحم بسازد ،وگروهی از این سلولها دارو یا
سرم ضد بیماری تولید میکند .گروهی نیز جنگندهاند و اسلحه
برمیدارند و به میدان جنگ میروند .تا میکروب را از بین ببرند،
گروهی سلولهای کشنده است ،ویروس ایدز به این سلولها حمله
میکندن نون نآنهان نران نازن نبینن نمیبرد،ن نبهن نهمینن نخاطرن نخطرناکترین
بیماریی که امروزه در میان بشریت دیده میشود ،بیماری ایدز
است که باعث نابودی سیستم دفاعی بدن میشود که مسؤول
تحقق خودشفایی است.
یکی از زیباترین وظایف این سلولها این است که قسمتی از
آنن نبهن نریههان نمیرودن نون نآثارن نروین ننایژکهاین نهوان نون نآثارن نناشین ناز
سیگارن نکشیدنن نران نمیزداید،ن ناینن نمژدهاین نباشدبراین نکسانین نکه
میخواهند سیگار ترک کنند.
مورد تازهای در این دستگاه این است که گروهی از سلولهای
آن که در اواخر دهه ی هفتادکشف شد ،فطرتا ً و به طور غریزی
خاصیتن نکشندگین ندارد.ن نیعنین نمیتواندن نسلولهاین نناشناسن نو
مشکوکن ران پیشن ازن آغازن فعالیتن و یا سلولهایی که ایجادن ورم
میکند،ن نشناسایین نکند.ن نامان نمهمترینن نمطلبن ندرن نموردن نسیستم
دفاعی بدن این است که در پشت آن نیرویی در بیرون از بدن
سیستم دفاعی
251
داردن نکهن نرابطهاین نبان نمصونیتن ننداردن نون نتشکیلدهندهنی ندستگاه
است و به آن دستور میدهد؛ بنابراین نیروی مسلط از درون بدن
نیست ،بلکه از بیرون آن است ،نویسندهی کتاب نمیداند این چه
قدرتی است ،بیگمان دست الهی است.
علم میگوید افسردگی ،اندوه ،سستی و فشار روانی قدرت
این دستگاه را کاهش میدهد ،اما امید ،عشق وآرامش تواناییهای
دفاعین نآنن نران نافزایشن نمیدهد.ن نازن ناینن نروین نشرکن نبهن نخدان ناین
دستگاه را به شدت دچار ضعف میکند .خداوند در کتابش فرمود
:
َ
خ َر َ
َ
ن
ه إَلها ً ءَا َ
فَلتَدْ ُ
ن ِ
م َع الل ّ ِ
فتکُو َ
م َ
ع َ
(شعراء )213 :
مَعذَّبین
ال ُ
«هیچن نکسن ندیگرن نغیرن نازن نخدان نران نمخوان،ن نتان ندرن نشمار
عذابدیدگان نباشی».
اما کارن مؤمن واگذاری ون تسلیمن به امرن پروردگار و توکلن و
ایمان به این آیه است :
َ
ب ال َّ
ه َ
ه
و الَر
و إِلَی ِ
سماوا ِ
و لِل ّ ِ
غی ُ
َ
ض َ
ت َ
ِ
ج
َ
ل َ َ
ع المُرَ ،
و توک ّ ْ
ما
ه
فا ْ
ج ُ
یُْر َ
و َ
َ
عبُدْهُ َ
علی ِ
ع َّ
َرب ُّ َ
(هود )123 :
ن
ل َ
ملُو َ
ما ت َ ْ
ع َ
ک بِغاف ِ
«غیب آسمانها و زمین از آن خداست و تمام کارها به او
بهن نبرمیگردد،ن نبرن ناوتوکلن نکن،ن نکهن نپروردگارتن نازن نآنن نچه
میکنید بیخبر نیست».
یکتاپرستی یک نوع سلمتی است؛ ازیرا که خشنودی ،اطمینان،
امنیت و ایمان به خدا و خوشبینی نسبت به آینده همه ،سیستم
دفاعی که خداوندآن را مسؤول خود شفایی کرده تقویت میکند؛
امان ننگرانی،ن نشرکن نوکینهن نآنن نران نسستن نمیکند،ن نبنابراینن ناین
دستگاه شالودهی سلمتی انسان است.
هیچ بیماریی واگیردار نیست
بحث واگیرداری را پیامبر گرامی چهارده قرن پیش از این بیان
فرمودهن ناست.ن ندرن نصحیحن نبخارین نازن نابوهریرهن نروایتن نشدهن نکه
پیامبر فرمود « :لعدوی ،ولصفر ولهامه» ،هیچ بیماریی واگیردار
نیست،ن ننهن یرقانن ون نهن دردهاین نناحیه ی نسر.ن امان نیکن بادیهنشین
پرسید :ای پیامبر عزیز پس چرا شتران من آهوصفتان ،زیبا و
252
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
تمیز در بیابان میچرند ،اما ناگهان شترِن گَری میآید و خود را
قاطین نآنهان نمیکندن نون نآنهان نران ننیزن نگرن نمیکند؟ن نپیامبرن نفرمودن ن:
« َ
ن أَعد َی الَو َ
ل» 1پس چه کسی آن شتر را مبتل کرد؟
م ْ
ف َ
پیامبر گرانقدر ازروی هوی و هوس حرف نمیزد ،بلکه سخنش
وحی از طرف خداوند است ،میفرماید « :واگیری نیست» در
حالی که این امر ثابت شده است ،و او خود در حدیث دیگری که
اسامهن نبنن نزیدن نبراین نسعدن نروایتن نکردهن نمیفرمایدن ن:نن «إذا
َ
ض َ
فَل تدخلوها ،و إِذا وقع
س ِ
َ
معت ُم بالطاعون بأر ٍ
ض و أنتم بها فلتخرجوا منها» نیعنی اگر بیماری
بأر ٍ
همهگیری در سرزمینی شایع شد ،شما وارد آن جا نشوید ،واگر
در سرزمینی شیوع پیدا کرد که شما در آن هستید ،از آن بیرون
نروید.ن نچرا؟ن نبهن نخاطرن نسرایت،ن نون نتازهترینن نپژوهشن ندربارهی
میکروبشناسی حاوی این نکته است که سرایتی وجود ندارد.
میکروب ممکن است از بیمار به شخص سالمی منتقل شود ،اما
شخص سالم بیمار نمیشود وگاهی از شخص سالمی به شخص
سالم دیگری انتقال مییابد و شخص دومی مریض میشود ،و نیز
ممکن است از یک شخص بیمار به آدم سالمی منتقل شود و
میکروب باعث افزایش قدرت دفاعی و مصونیت شخص سالم
گردد ،گاهی هم ممکن است از یک شخص سالم به شخص سالم
دیگری و از او به سوم و چهارمی ...تا دهمی برسد و این نفر
دهم را مبتل کند.
پسنن ننفرمودهننی ننپیامبرنن ننکهنننن «لعدوی ،ولصفر،
ولهامه» نیعنی این که سرایت خود باعث بیماری نمیشود،
بلکه مقدمات بیماری را فراهم میکند ،مفهوم فرمایش پیامبر که
2
بسیار دقیق است این چنین است.
1
2
بخاری ( ،)5387مسلم ( ،)2220ابوداود ( )3911و احمد (.)7609 حافظ ابن حجر در کتاب «فتح الباری» در توضیح حدیث واگیرداری ( )10/241میگوید :این امر براساس اعتقاد آنها (بادیهنشینان) به سرایت
بود ،یعنی باعث پدیدآمدن گری درمیان شترانش میشود .در حقیقت این
پندارین نجاهلنهن ناست،ن نآنهان نگمانن نمیکردندن ناگرن نمریضین نبهن نجمعن نمردم
سالمی وارد شود آنها را نیز بیمار میکند ،برهمین اساس صاحب شریعت
این رسم را باطل و از آن نهی کرد ،و چون آن بادیهنشین تردید داشت،
پیامبر در پاسخ فرمود « :چه کسی شتر نخستین را مبتل کرد؟» پاسخی
بس نبلیغ نو زیباست ،نتیجه ناینن نکه نبه نگمان نآنها گرین ازن کجا آمد؟ن اگر
بگویند از شتر دیگری ،تسلسل پیش میآید ،یا اگر بگویند به دلیل دیگری
سیستم دفاعی
253
ن
همچنین از ابوهریره روایت شده که پیامبر فرمود ِ « :
فَّر ِ
م َ
المجذوم فراَر َ
من الَسد» نچطو ر نبان دیدن نیکن شیر
ک ِ
1
جنگلی پا به فرار میگذاری ،همانگونه هم از آدم جذامی فرار
کن .در این حدیث هیچ دوگانگی نیست ،واگیرداری و سرایت به
تنهایی کسی را بیمار نمیکند ،اما اسباب ابتل را فراهم میسازد.
موردن ندیگراینن نکه،ن نناراحتین ندیگرین نهستن نبهن ننامن نآسمن نکه
دانشمندان آن را موجودات زندهی بسیار ریزی میدانند که باعث
تنگی نفس انسان میشود ،یعنی میکروبها.
ازن نبرخین نمیکروبشناسانن نسؤالن نشدهن نکهن نکدامن نجاین نبدن
انسان سرایت بیشتری در آن صورت میگیرد؟ گفتهاند :دست و
پا و صورت .و اکنون ما میپرسیم پس وضو برای چیه؟ انسان
نباید در ظرف دستانش را بشوید؛ زیرا پیامبر گرامی ما را از آن
بازن نداشته،ن نتان ناگرن ناحیانا ًن میکروبین ندرن ندستن نباشدن نبهن نآبن نداخل
ظرف منتقل نشود .پیامبر بزرگوار همچنین جاهایی مانند بینی،
دهان و گوش را که میکروب میتواند از آن به بدن نفوذ پیدا کند،
به ما یاد داده و بر نظافت آن تأکید کرده است .شریعت به ما
گفته شبانهروز باید پنج بار این منفذها را شستشو داد ،بنابراین
وضو بهترین و بزرگترین پیشگیری از سرایت میکروب است ،زیرا
هم غرغره ،هم استنشاق و همچنین شستن صورت ،دستها و
پاها نیز همه در وضو به خوبی انجام میشود.
کمااین که پیامبر ما را به استفاده از سواک برای تمیز کردن
دهان و دندان سفارش کرده است و تازهترین پژوهشها دربارهی
سواک نشان میدهد که حاوی مادهای است که میکروب را از
بین میبرد ،به همین منظور امروزه در برخی خمیر دندانها پودر
سواک به کار میبرند.
و بالخره این که واگیرداری از طریق دستگاه تنفس نیز منتقل
میشود ،از این روی پیامبر به یکی از یارانش که آب مینوشید،
َ
ن فیک» 2یعنی ظرف را از دهانت
ن القدح َ
ع ْ
فرمود « :أب ِ ِ
1
2
است آن را ذکر کنند ،و اگر بگویند آن کس که شتر نخستین را مبتل کرد،
هم او دومی را نیز به دام بل نانداخت ،این ادعا ثابت میشود .یعنی اگر
کسی که همه را مبتل کرد آفریدگار تواناست که قادر به هر کاری است و
او خدای پاک و بلندمرتبه است.
بخاری ( )5380و احمد (.)9720 -احمد ( )11558و مالک ( )1950از ابوسعید خدری روایت کردهاند.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
254
دور نگه دار تا نفس در آن نرود .پیامبر فرموده که چون انسان
درن نظرفین نآبن ننوشد،ن ننبایدن ندرن ننفسن نبکشد،ن نون ناینن نراهنماییهای
پزشکی پیامبر که پیش از هزار و چهارصد سال به بشریت ارایه
داده ،امروزه با تازهترین مطالب مربوط به واگیری و میکروب
منطبق است.
ازن نابوهریرهن نروایتن نشدهن نکهن نپیامبرن نفرمودن ن:نن «لیُوردُ
ح» 1نیعنین نبایدن شخصن نبیمارن نبهن نزدن آدم
ض علی مص ٍ ّ
ُ
ممر ٌ
سالمین نبرود.ن نبنابراینن نبیمارن نبایدن نازن نارتباطن نبان نشخصن نسالم
بپرهیزد،ن نزیران نپیامبرن نطبقن نحدیثن نبال نون نهمچنینن ندرن ناینن نحدیث
فرمودنن نن:ننن «إذا سمعتم بالطاعون بأرض فل
تدخلوها» اگر شنیدید که درجایی بیماری واگیری هست به آن
جا نروید.
با توجه به آن چه بیان شد پیامبر سرایت را به کلی رد نمیکند،
بلکهن ناینن ننکتهن نران نکهن نسرایتن نخودن نباعثن نبیمارین نمیشود،ن نرد
میکند ،و ما را سفارش کرده که پیشگیری کنیم ،وسرایت به
تنهایین نبراین نانتقالن نبیمارین نکافین ننیست؛ن نزیران نحالتهاین نبسیاری
هست که نشان میدهد سرایت باعث تام و تمام بیماری نیست.
بان ناینن نشرحن نبایدن ناذعانن نکردن نکهن نراهنمایهاین نپیامبرن نازن نجملهی
دقیقترین و ریزبینانهترین هشدارهای علمی بهداشتی است ،ازیرا
کهن نازن نروین نهوین نون نهوسن نسخنن ننمیراند،ن نون نآموزههاین ناو
سرچشمه از آموزهها و علم الهی دارد.
*
1
-مسلم ( )2221و احمد (.)9252
*
*
بیماریها و
پزشکی
بیماریها و علم پزشکی
1
علم پزشکی در دنیای اسلم
اسلم ندی ن نسرشتن و نخلقتن ناست،ن نو درن آموزهها ی نخودن بر
سلمتی و پاکی جان تأکید میورزد ،و بین ماده و روح ،نیازها و
ارزشهان نهمسنگین نایجادن نمیکند،ن نون نهدفشن ناصلحن نجهانن نون نهم
مرکب رفتن به سوی آخرت است.
آخرت است؛ زیرا دنیا َ
سلمتین نبدنن نمحورن نسلمتین نون نرفعتن نقدرن نون نمنزلتن نروحن نو
خواستگاه سلمتی و برتری عقل است .و بر همین اساس خداوند
پاکن نون ننبلندمرتبهن ننسلمتین نون ننتوانمندین نبدنن ننون نبرترین نو
روشناندیشی عقل علت پاکی و صفای روح دانسته و فرموده
است :
م إ ِ َّ
ه َ
و قا َ
م
ع َ
قدْب َ َ
م نَبِی ُّ ُ
ل لَ ُ
ث لَک ُ ْ
ن الل َ
ه ْ
ه ْ
َ
َ
ج
ملِکاً
مل ْ ُ
َ
ک
قالُو ا أن َّی یَکُو ُ
طَالُو َ
ت َ
ه ال ُ
ن لَ ُ
َ
ح ُّ
م یُ َ
علَین ا
ت
َ
ک ِ
مل ْ ِ
ن أ َ
و نَ ْ
ؤ َ
ح ُ
ق بِال ُ
من َ ُ
ه ول َ ْ
َ
ج
ّ
َ
َ
صط َ
ن المالِ قا َ
ه
ع ًه ِ
ل إِ ّ
س َ
َ
م َ
فا ُ
ن الل َ
ه ا ْ
َ
َ
ْ
ُ
عل
جسم
َ
فی ال ِ
ه ِ
م و زادَه ُ ب َ ْ
یک ْ
سط ً
و ال ِ
علم ِ َ
ِ
َ
ج
ّ
ْ
َ
ه یُ ْ
ع
ن یَشاءُ
ه وا ِ
س ٌ
م ْ
والل ُ
والل ُ
ه َ
ملک ُ
ؤت ِی ُ
َ
َ
(بقره )247 :
م
َ
علی ٌ
«پیامبرشان به آنان گفت خداوند طالوت را به فرمانروایی
شما برگزیده .گفتند چگونه فرمان وی را باشد و حال آن
کهن نمان نشایستهترن نازن ناون نهستیمن نون ناون نمالن نچندانین نندارد.
فرمود ن :خداوند او نرا برای شما نانتخاب نکرده و بر نشما
برتری داده و علمی گسترده و قدرت بدنی زیاد به او عطا
کرده و بدانید که خداوند فرمانرواییش را به هر که بخواهد
میدهد و اوست وسعتدهندهی دانا».
خداین نعزوجلن نبراین نانسانن نروشنن نساختهن نکهن نقدرتن نو
امانتداری و به اصطلح روز شایستگی و پاکی مقیاس درست
شناختن کسان است که هرگاه بخواهیم در بعضی کارها از کسی
تقلید کنیم و یا کاری به او بسپاریم باید اول این دو خصیصه را در
او بسنجیم .این دو معیار در قرآن کریم آمده است ،آن جا که
میفرماید :
َ
جْرهُ إ ِ َّ
خیَر
ن َ
ت إِحدَا ُ
هم ا ی ا أب َ ِ
قال َ ْ
ت است ِ
َ
ت ال َ
قو ُّ
ن (قصص )26 :
ن استئجر َ
ی المی ُ
َ
م ِ
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
2
«یکی از دختران شعیب به اوگفت؛ پدر! او (موسی) را به
کارن نبگیرن نزیران نبهترینن نکسین نکهن نمیتوانین نکارن نران نبهن ناو
بسپاری شخص نیرومند و امانتدار است».
مؤمن القو ُّ
مؤمن
ی خیٌر ِ
من ال ُ
پیامبر نیز فرمود « :ال ُ
الضعیف».ن نیعنین نایماندارن ننیرومندن نبهترن نازن نایماندارن نناتوان
است ،نگفت انسان نیرومند از ایماندار ضعیف بهتر است؛ زیرا
قدرت و توان بدون ایمان باعث تباهی شخص و جامعه میشود،
امان ناگرن نبان نایمانن نجمعن نگردد،ن نمعجزههایین ندرن نراهن نخیرن نون ننیکی
مؤمن
میآفریند ،از ابوهریره روایت شده که پیامبر فرمود« :ال ُ
ی خیٌر و أح ُّ
القو ُّ
مؤمن الضعیف،
ه ِ
ب إلی الل ِ
من ال ُ
ص علی ماین ُ
و ف ی ک ٍّ
ن
فعک واست َ ِ
ل خیٌر ،ا ْ
ع ْ
ر ْ
ح ِ
ن أصاب َ ک شیءٌ فلتُقل :لَو
بالل ِ
ه ،ولتعج ْز َو إ ْ
َ
ت کان کذ و کذا ،و لکن ُ
ق ْ
ل قد ُر الیه ،و
أن ِّی فعل ُ
ماشاء فعل فإ ِ َّ
ح عمل الشیطان» .یعنی
ن لو تفت ُ
1
ایماندار نیرومند به نزد خدا بهتر و دوستداشتنیتر از ایماندار
ناتوان است ،البته در هر دو خیر و خوبی و نیکی هست .بر آن چه
به نفعت است ،حریص باش ،و از خدا یاری بخواه و کوتاه نیا ،و
اگر مشکلی برایت پیش آمد ،نگو اگر این کار را میکردم ،چنین
ون نچنانن نمیشد،ن نبلکهن نبگون نازن نتقدیرن نخدان نبود،ن نواون نهرچهن نخود
بخواهد ،مقدر میدارد ،و بدان که «اگر» کار را به روی شیطان
باز میگذارد.
گذشتهن نازن ناینن نپیامبرن نبزرگن نسلمتین نبدنن نران نیکن نسومن ندنیا
دانسته است ،از سلمه بن عبدالله بن محصن خطمی از پدرش
که با پیامبر همصحبتی داشته،ن روایتن شده که پیامبرن فرمودن :
َ
ی فی
منا ً فی
ِ
م أ ِ
ن أصب َح ِ
م َ
م ْ
سربِهُ ،
منک ُ ْ
« َ
عاف ً
َ
ه
جسد ِ
ه ،عنده قو ُت یومه ،فکأنّما حیز ْت ل ُ
الدنیا» .هرکس در میان خویشان خود ایمن و از سلمتی بدن
2
برخوردار باشد و غذای روزش هم فراهم باشد گویی دنیا برایش
گردآوری شده است.
1
2
مسلم ( )2664و ابن ماجه (.)79 ترمذی ( ) 2234روایت کرده و گفته حدیث حسن و غریب است تنها ازمروان بن معاویه و ابن ماجه ( )4141دیده شده است.
بیماریها و علم پزشکی
3
امام علی بیماری را مصیبتی سختتر از تنگدستی و آسانتر از
کفر دانسته است .و در نظر او سلمتی نعمتی گرانسنگتر از
ثروت و دارایی و کمتر از ایمان است .او فرمود ( :بدانید که
نیازمندین نمصیبتن ناستن نون نبیمارین نبدنن نسختترن نازن ننیازمندین نو
تنگدستی،ن نون نسختترینن نبیمارین نناراحتین نقلبن ناست،ن نبدانیدن نکه
دارایی زیاد یکی از نعمتهای الهی است ،اما سلمتی بدن بهتر
از مال فراوان و تقوای دل بهتر از سلمتی بدن است).
پزشکی در اسلم چهار شاخه است :پزشکی طبیعی ،روان
پزشکی ،پیشگیری و درمان.
در پزشکی طبیعی ذکر این نکته لزم است که شخصیت انسان
مسلمان مبتنی بر بخشش است نه دستتنگی ،و مبتنی بر تلش
است نه انگلی و استفاده از زحمات دیگران ،و بر پایه ی عمل
وکار است ،نه آرزو و خیال ،بر ایثار مبتنی است نه خودپسندی،
بر جانفشانی است ،نه بر طمع ،بر انکار خود است نه تأکید بر
وجود خود ،و در واقع تلش در جای خود یک نوع سلمتی است.
درن نبرخین نازن نکنگرههاین نپزشکین نکهن نپیرامونن نپژوهشن ندر
بیماریهای قلب برگزار شده ،شرکتکنندگان همرأی بودهاند براین
که سلمتی بدن در تلش کردن و آرامش روان است ،و کسالت
عضلهیی و ناراحتی روانی از لزمهها و ویژگیهای طبیعت عصر
جدید شده است و این دو مورد باعث بال گرفتن بیماریهای قلب
در بیشتر کشورهای پیشرفته از نظر مادی و مالی شده است.
کوشش و تلش در حد توان سلمتی قلب و رگها و عضلهها و
دستگاههان نران نبهن نارمغانن نمیآوردن نون نپیامبرن نگرامین ندرن ناینن نزمینه
برای همه ما الگواست ،او در برخی غزوهها متوجه شد که به
اندازهی یاران جنگجویش شتر برای سوارشدن نیست ،لذا فرمود
هر سهن نفر به نوبتن بر یک شتر سوار شوند .سپس فرمودن :
ه».ن نمنن نون نعلی
ی و أبولبابه علی راحل ٍ
«أنا و عل ّ
وابولبابه بر یک شتر سوار میشویم .با این کار پیامبر خود را در
تلش با یارانش همسان دانست ،و چون نوبت پیادهرویش شد ،بر
دوستانش (علی و ابولبابه) گران آمد که آنها سوار شوند و او که
تاج سر جامعه ی اسلمی است ،پیاده حرکت کند ،لذا گفتند :ای
رسول خدا پیاده نشو» .و آن جا سخن مشهورش را بر زبان راند
ر ،ول أنا
ما أَنْتُما بأقوی من ّ ِی َ
کهن ن:ن « َ
عل َ ی السی ِ
4
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
عن الجر» 1یعنی شما دو تا در راه رفتن از
بأغنی منکما َ
من نیرومندتر ،و در امید به پاداش خیر از من نیازمندتر نیستید.
بنابراینن نتلشن نکردنن نخودن نسلمتین نقلبن نون نرگها،ن نعضلههان نو
دستگاههای بدن و سلمتی زندگانی اجتماعی واستحکام پیوندهای
آن را به همراه دارد ،در واقع درکی روشن و درست نسبت به
حقیقتن نزندگین ندنیایین ناستن نکهن نمنزلن نانجامن نتکالیفن ناست،ن ناما
آخرتن نمنزلن نبهن نمقامن نرسیدنن ناست.ن ناینن نگوشهاین نازن نپزشکی
طبیعی بود.
امان ندربارهنی نروانپزشکین نذکرن ناینن ننکتهن نجالبن نمینمایدن نکه
بیماریهاین نزیادی،ن نبرخین نمزمنن نون نبرخین نکشنده،ن نهستند،ن نمانند
بیماریهای قلب و سرخرگها ،بیماریهای دستگاه هاضمه ،و کلیهها و
دیگرن نبیماریهاین نروانین نون نعصبی.ن نمنشأن ناساسین ناینن نبیماریهان نبه
بحرانها و اختللت روانی برمیگردد که انسان مشرک در این
روزگار از آن رنج میبرد .و هر کس به خدا شرک بورزد ،خداوند
ترس و وحشت به دلش میاندازد ،میفرماید :
ب الَّذین ک َ َ
فی ُ
ب
فروا الُّر ْ
قی ِ
سنُل ْ ِ
ع َ
َ
قلُو ِ
َ
ًج
ما أ ْ
ر ْ
و
م یُن َ
شَرکوا بِالل ِ
ل بِ ِ
ه ُ
ه َ
بِ َ
مال َ ْ
سلْطنا َ
ّ
ِ
َّ
ْ
ن
مثْوی الظال ِ ِ
وئ ُ
می َ
س َ
ه ُ
َ
و بِئ ْ َ
م النَّاُر َ
مأ َ
(آل عمران )151 :
«زودا نکه ندر ندل آنهایی نکه نکفر ورزیدندن ترس نو وحشت
بیفکنیم ،به خاطر آن که چیزی را شریک خدا قرار دادند که
قدرتی به آن نداده ،و جایگاه آنان آتش است و چه بد جایی
است آرامگاه ستمکاران».
بنابراین انتظار مصیبت داشتن خود مصیبتی بزرگتر است .و
انسان گاهی به خاطر ترس از تنگدستی خود به تنگدستی گرفتار
آید ،و چه بسا که به خاطر ترس از بیماری ،بیمار شده است.
خداوند فرمود :
إ ِ َّ
م َّ
ه
ن ُ
ق َ
ن الِنْسا َ
س ُ
هلُوعا ً ( )19إِذا َ
خل ِ َ
ال َّ
م َّ
منُوعا ً (
ه ال َ
شُّر َ
خیُر َ
س َُ
و إِذا َ
جُزوعا ً (َ )2
علَی
ه ْم َ
ن ُ
ن ( )22ال ّ ِ
ذی َ
صل ِّی َ
)21إِّل ال ُ
م َ
1
احمد در مسند ( ،)3901نسایی در السنن الکبری ( ) 8807و حاکم درالمستدرک ( )4299این حدیث را آوردهاند.
بیماریها و علم پزشکی
َ َ
ه ْم
صلت ِ ِ
َ
ه ْم
أ ْ
م َ
وال ِ ِ
ال َ
محروم ِ
دین
ال ِّ
5
َ
فی
َو ال ّذین
مو َن ()23
ِ
دائ ِ ُ
ُ
علو ٌم ( )24لِل َّ
ح ٌّ
و
ق م
َ
ل َ
سائ ِ ِ
َ ْ َّ
()25
ص ِ
والذی َن ی ُ َ
َ
دّقو َن بِیَومِ
(معارج )26 – 19 :
«انسان به راستی کمتحمل و بیصبر آفریده شده ،هرگاه
شر وبدی دامنش را بگیرد بس ناشکیباست و چون خیر و
نعمتن نون نرفاهین نبهن ندستشن نآید،ن نبسیارن نبازدارندهن نون نکنس
است ،مگر نمازگزاران آنهایی که همیشه نماز به پا دارند و
درن نداراییهاین نخودن نحقین نمشخصن نون نتعیینشدهن نازن نبرای
تنگدستان و نیازمندانن در نظر گرفتهاند ،نو نیز آنهایین که
روز جزا را باور دارند».
برخین نازن نپزشکانن نمعتقدندن نکهن نفشارن نخونن ندرن نحقیقتن نفشار
اندوه و غم و مشغله ی فکری است ،و انسان چون از حقیقت
یکتاپرستی غفلت ورزد و به دَرک شرک بیفتد ،آن وقت است که
درهایین نبهن نغذابن نروانین نبهن نرویشن نگشودهن نمیشود،ن نخداوند
سبحان فرمود:
َ
َ
ه إِلها ً ءَاخ َر َ
ن
فَلتَدْ ُ
ن ِ
م َع الل ّ ِ
فتَکُو َ
م َ
ع َ
(شعراء )213 :
مَعذّبین
ال ُ
«با خدای بزرگ کس دیگری را مپرست ،تا از جمله ی اهل
غذاب نباشی».
پس ایمان به خداوند به عنوان آفریدگار،مربی و گرداننده و این
کهن نهمه ی نکارهان نبهن ناون نبرمیگرددن ناحساسن نامنیتن نو نآرامشن نبه
انسان میدهد که گرانسنگترین و بهترین چیز در زندگی روانی
است ،و آن نگرانی و اضطراب ویرانگر را که زندگی روحی را به
جهنمی تحملناپذیر تبدیل میکند ،از انسان دور میراند ،خداوند
سبحان فرمود :
ماأ َ ْ
ن
َو کیف أَخا ُ
م َو لتَخافو َ
شَرکْت ُ ْ
ف َ
َ
ز ْ
م أَ ْ
علَیکم
ه َ
ل بِ ِ
م بِالل ِ
ما لَمیُن َ ّ
ه َ
شَرکْت ُ ْ
أنَّک ُ ْ
ِ
َ
ن أَح ّ ُ
ی ال َ
سلْطناً ج َ
فأ َ ُّ
ن
ن إِ ْ
ُ
م ُ
ق بِال ْ
فریقی ِ
ّ
َ
ت
ن
و
منوا
ا
ء
ذین
ال
)
18
(
مون
عل
ت
م
َ َ
کُ ْ ُ ْ َ ْ ُ
َ َ
ُ
م بِظُلم ٍ أولئ َ
ن
ک لَ ُ
میَلْبَسوا إِیْمن َ ُ
م ُ
م ال ْ
ه ُ
ه ْ
لَ ْ
(انعام )82 – 81 :
ن
و ُ
هتَدُو َ
م ْ
م ُ
ه ْ
َ
6
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
«چگونهن نامکانن نداردن نازن نچیزین نکهن نشمان نشریکن نخدان نقرار
دادید ،بترسم در حالی که شما خود باکی ندارید از این که
چیزی را شریک خدا دانستهاید که او هیچ قدرتی از آسمان
برایش فرو نفرستاده ،با این وصف پس اگر میدانید کدام
گروه برای رسیدن به امنیت و آسایش شایستهتر است؟
کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به ظلم نیالودهاند
آنهایندن نکهن نامنیتن نون نآسایشن ندارندن نون نهمن نآنهان نهدایت
شدهاند».
پس حال نکه سلمتی و آسایش برابراست با عدم پیشن آمدن
مصیبت،ن نامنیتن ننیزن نمعادلن ناستن نبان ننداشتنن نانتظارن نمصیبت،
خداوند در این باره میفرماید :
ُ
ق ْ
و
ه لَن ا ُ
م ا کَت َ َ
ل لَ ْ
ب الل ُ
ن یُصیبَن ا إِّل َ
ه َ
ه َ
مؤمنون
ولناج و َ
عل َی الل ِ
ل ال ُ
َ
فلْیَتَوک ّ ِ
م ْ
(توبه )51 :
«بفرمایید که هیچ مصیبتی دامنگیرمان نمیشود مگر آن
چه خدا برایمان مقدر کرده باشد ،و چون او مول و سرور
ماست ،پس ایمانداران باید بر او توکل کنند».
چنین ایمانی جان را مالمال از اطمینان و آرامش میسازد.
اطمینانن نبهن نعدالتن نخداوند؛ن نزیران نسکانن نون نکلیدن نتمامن نکارهان نو
مقدرات به دست اوست و او هرگز به مردم ستمی روا نمیدارد
:
م ّْ
مث َ
قا َ
ل
ن َ
ن کَا َن ِ
ه ِ
َو إ ِ ْ
ل َ
حب ّ َ َ
خْردَ ٍ
َ
و کَ َ
ن
فی بِنا حا ِ
أتَینَاب ِ َ
سبِی َ
ها َ
(انبیاء )47 :
«هر چند نبه اندازه ی دانه ی نخردلی باشد آن نرا فراموش
نکردهایم،ن نبلکهن نآوردهایمن نون نمان نخودن نبراین نحسابن نوکتاب
کردن بسندهای».
یکند،ن نون نازن نهرن نمصیبتین نو
ون ناون نازن نایماندارانن نجانبدارین نم
دشواریین نآنهان نران نمیرهاندن نون ندرن نبرابرن ندشمنانن نبهن نآنهان نیاری
میرساند.
این ایمان روح و روان آدمی را سرشار از احساس به پیروزی،
رستگاری و رسیدن به سعادت و به دست آوردن خشنودی خدا
که بزرگترین و گرانقدرترین موفقیتی است که انسان میتواند بر
بیماریها و علم پزشکی
7
روی زمین کسب کند ،میگرداند .همان طور که این ایمان جان
آدمی را با دستمایههای آسودگی ،تسلیم ،واگذاری و توکل و
خشنودی به قضای الهی که نسبت به بندهی ایماندار خود پیوسته
با خیر و خوشی همراه است ،آگنده میسازد .در روایتها آمده
1
ه َّ
م والحزن»
استن نکهن ن:ن «الِیما ن بِالقد ر یُذه ب ال َ
یعنی ایمان به قضا و قدر حزن و اندوه را از بین میبرد.
احساساتی این چنین خوشبختی روحی و روانی را به تحقق
میرساند ،خوشبختی که هیچ کس آن را نمیشناسد مگر ان که
مزه ی آن را چشیده باشد ،از این روی است که سلمت روانی
پایهن نون نبنیادن نسلمتن نبدنن ناست.ن نبرخین نازن نپزشکانن نمعتقدندن نکه
«مهربانی روانی برای کنترل تپش سریع قلب و بازگرداندن آن به
حالت عادی و پایین آوردن فشار خون بال به حد طبیعی ،کفایت
میکند».
اصل پیشگیری در اسلم از این نکته ناشی میشود که از بین
بردنن نسببن نبیمارین نمفیدترن نون نآسانترن ناستن نازن نازن نبینن نبردن
پدیدهها و علیم آن ،و بیماری هرچند علیم آن با دارو زایل شده
باشد ،ممکن است در آینده آثار جانبی داشته باشد و در قالب
بیماریهاین قلبی،ن نرگ نو کلیوین بدونن هیچن نسببن نمستقیم ی نبروز
کند.
بر این اساس پیشگیری اصل و سردستهی تمام علوم پزشکی
بشر است ،ازیرا که توان ملت در توان تکتک افراد آن نمایان
میشود ،و بازده آن با بازده افراد مقایسه میشود ،و بیگمان
ملتی که بیماریها به درون آن پا باز کرده و یا بیماریهای واگیری
در میان آن جاگیر شود ،آن ملت با ضرر و زیان بزرگی مواجه
میگردد،ن ندیگرن نفرقین نبهن نحالشن ننمیکندن نکهن نضررن ندرن نازن ندست
رفتنن ناینن نانرژیهاین نانسانین نبیمارن نون نازن نکارن نافتادهن نباشدن نکه
میتوانستن نبان نتلشهاین نخودن ندرن نروندن نافزایشن نثروتن نملی
همکارین نکند،ن نیان ندرن ناینن نهمهن نهزینههاین نهنگفتن نباشدن نکهن نبرای
درمان چنین بیمارانی خرج میشود و میتوانست در خدمت به
میهن صرف گردد و در بال بردن نیروی دفاعی و منزلت آن سهیم
باشد.ن نعلوهن نبرن ناینن ننرخن نبیشترن نداروهان نبهن نصورتن نارزن نخارجی
1
-در مسند الشهاب ( )277از ابوهریره روایت شده است.
8
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
پرداخت میگردد ،بنابراین ما بسیار به اجرای طرحهای تولیدی
که بتواند سود عمومی را به ملت برگرداند ،نیازمندیم.
باید دانست که درمان بیماری سل به طور متوسط ن ُه ماه به
درازا میکشد ،و هزینهها و امکانات بسیاری را بر دوش بیمار و
دولت میگذارد؛ گذشته از این که خود بیمار چه رنج و غذابی
میکشد ،در حالی که پیشگیری از این بیماری جز به واکسنی چند
ریالین نبهن نهیچن نچیزن ندیگرین ننیازن نندارد،ن نچقدرن نسادهن نمیتوان
پیشگیری کرد.
یکی از راههای پیشگیری از بیماریها بیشک نظافت است ،و
اسلم بر آن تأکید کرده است ،و با رعایت آن میتوان از انتقال
بسیارین نازن نبیماریهاین نواگیردارن نمانندن نوبا،ن ناسهالن نخونی،ن نون نورم
معده که از طریق کثافت منتقل میشود ،جلوگیری کرد .علوه بر
آن نظافت با انگیزش اعصاب و پاکیزگی اعضا گردش خون را
فعالن نون نروانن نمیسازد،ن نون نازن نتعطیلین نانجامن نوظایفن نپوست
جلوگیری میکند ،گذشته از این که نظافت در ساختار شخصیتی
و در بهبود روابط اجتماعی بسیار مؤثر است.
خداوندن بزرگن نیزن مان ران به رعایتن آن تشویقن کردهن و آن را
سبب جلب محبت خود دانسته ،آن جا که میفرماید :
إ ِ َّ
ب التَّوابِی َن َو یُح ُّ
ن الل َه یُح ّ ُ
ب
متَطَ َّ
(بقره )222 :
ن
ری َ
ال ُ
ه ِ
«خداوند توبهکاران و پاکیزهگان را دوست میدارد».
امام محمد غزالی این آیه را در چهار سطح تفسیر کرده است
:یک پاکیزه نگه داشتن ظاهر از ناپاکی و پلیدی ،دوم پاک کردن
اعضای بدن از آثار گناه و نافرمانی ،سوم پاک کردن روان از
اخلق زشت و خصلتهای ناپسد ،و چهارم پاک کردن روح از هر
آن چه غیر از الله است .پیامبر اکرم نیز برکت غذا را در شستن
ه الطعام
دستن نپیشن نازن نآنن ندانستهن ناست،ن نون نفرمودهن ن:ن «بَرک َ ُ
ه و الوضوء بَعدَهُ» . 1یعنی برکتن غذان در وضوی
الوضوء قبل َ ُ
قبلن نون نبعدن نازن نصرفن نآنن ناست.ن نپیداستن نکهن نوضوین نصرفن نغذا
عبارت است از شستن دست و دهان.
1
ن نترمذین ن(،)1846ن ناحمد،ن ن()82/7ن نون نحاکمن ن()6546ن نازن نسلمانن نروایتکردهاند.
بیماریها و علم پزشکی
9
پیامبر غسل روز جمعه را وصیت کرده است و میفرماید :
َ
عل َی ک ُ ِّ
ل فی ک ّ
ن یغتس َ
ل سبعه
ق َ
ل مسلم ٍ أ ْ
«ح ٌ
َ
ً
أیام یوما یغس ُ
سدَهُ» .هرمسلمانی
ل فی ِ
و َ
ج َ
ه رأ َ
س ُ
ه َ
1
باید هر هفت روز یک بار سروبدنش را بشوید .آن چه بهتر از هر
دلیلن نون نمدرکین نبرن ناهمیتن ننظافتن ندرن ناسلمن ندللتن نمیکندن ناین
است که قرآن آن را شرط درستی نماز دانسته ،خداوند بزرگ
میفرماید :
َ
م إِلَی ال َّ
منوا إِذا ُ
ه
صلو ِ
یأیُّها ال ّ ِ
ذی َ
مت ُ ْ
ق ْ
ن ءَا َ
َ
َ
ق
م
مرا ِ
وجو َ
و أی ِ
فاغ ِ
م إِل َی ال َ
دیَک ُ ْ
هک ُ ْ
َ
سلوا ُ
ف جِ
َ
سحوا بُِر ُ
عبَینِ
ؤ ِ
سکم و أْرجلکم إِلی الک َ ْ
م َ
وا ْ
َ
َ
ج
ّ
ً
ُ
ُ
جنُبا َ
م
هروا
َو إ ِ ْ
َو إ ِ ْ
ن کنْت ُ م ُ
ن کنْت ُ ْ
فاط ِ
َ
َ
َ
س َ
منْکُم
و َ
مْر َ
حدٌ ِ
ف ٍر أوجاءَ أ َ
عل َ ی َ
َ
ضی َأ ْ
َ
ُ
َ
جدو ا ماءً
م ْ
م النِّساءَ فل ْ
ست ُ ُ
ول َ
م تَ ِ
الغائ ِط أ ْ
ً
ً
فتَی َ َّ
صعیدا طیِّبا َ
َ
م
وجو ِ
فامس ُ
هک ُ ْ
م ُ
موا َ
حوا ب ِ ُ
َ
ج
ع َ
م
ل َ
م ِ
ج َ
ه لِی َ ْ
من ْ ُ
علَیک ُ ْ
ه مایُریدُ الل ُ
و أیدیک ُ ْ
َ
َ
ُ
م َو لِیُت ِ َّ
م
ک
ر
ه
ط
ی
ل
د
ری
ی
ن
ک
ول
ج
ر
ح
ن
ِ
ِ
ِ
ُ
ُ
ُ
ْ
م ْ
ْ
ِّ َ
َ ٍ َ
َ
م تَ ْ
شکُرون
ه َ
م لَ َ
نِ ْ
علَیک ُ ْ
مت َ ُ
ع َ
عل ّک ُ ْ
(مائده )6 :
«این نکسانین نکهن نایمانن نآوردهایدن نهرگاهن نخواستیدن ننماز
بخوانید،ن نصورتن نون ندستهایتانن نران نتان نآرنجن نبشوییدن نون نسرن نو
پاهایتان تا قوزک را مسح کنید ،و اگر احیانا ًن شرایط نماز
نداشتید ،خود را پاک کنید( ،غسل کنید) و یا اگر مریض یا در
سفر بودید ،یا قضای حاجتی کردید ،و یا با زنانتان نزدیکی
کردید ،و آب نیافتید ،با خاکی پاک تیمیم کنید ،بدین صورت
که از آن خاک به صورت و دستهایتان بمالید ،و بدانید که
خداوند نمیخواهد بر شما سخت بگیرد یا شما را در تنگنا
قرار هد ،بلکه میخواهد شما را پاکیزه نگه دارد و نعمت و
رحمتش را بر شما تمام گرداند ،باشد که شما شکرگزاری
کنید».
1
-بخاری ( )856از ابوهریره روایت کرده است.
10
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خداوند آب پاک را از فیض خود به انسان بخشیده ،یعنی آب
پاکن نون نپاکن نشدهاین نکهن نانسانن نبان نآنن نخودن نران نپاکیزهن نمیکند،
میفرماید :
َ
ج
ح بُ ْ
س َ
وأَنَْزلْنا
و ُ
ن ید َی َر ْ
ریا َ
و الّذی أْر َ
شَری بَی َ
ح َ
ه َ
َ
ه َ
ل ال ّ ِ
مت ِ ِ
َ
ً
َ
سما ِ
هورا [فرقن ]48 :
ِ
ماءً ط ُ
ن ال ّ
م َ
ء َ
«اوست که بادها را به عنوان مژده ی پیشاپیش رحمت خود
فرستاد ،و سپس از آسمان آبی پاک فرو بارانید».
همچنین فرمود :
َ
ه َو یُنَّز ُ
ل
إذ ی ُ َ
ه ِ
غ ِّ
من ْ ُ
من َ ً
س أ َ
شیک ُ ُ
م النُّعا َ
َ
ن ال َّ
ه و
َ
م بِ ِ
م ِ
م َ
هَرک ُ ْ
علَیک ُ ْ
سما ِء َماءً لِیُط ِّ
و لِیَْرب َ
رج َز ال ّ
علَی
ط َ
ب َ
یُذ ِ
ه َ
عنْک ُ ْ
ن َ
شیطا ِ
م ِ
َ
ُ
(انفال )11 :
م
ت بِ ِ
ه القدَا َ
و یُثب ِّ َ
قلُوبِک ُ ْ
م َ
«آن گاه که خواب سبک آرامشبخشی که از جانب او بود
برن نشمان نمسلطن نساخت،ن نون نبارانین نازن نآسمانن نبرایتانن نفرو
فرستاد تا شما را با آن پاک کند و پلیدی شیطان را از شما
بزدایدن نون ندلهایتانن نران نمحکمن نسازدن نون نگامهایتانن نران ناستوار
گرداند».
همچنینن نمیانهروین ندرن نغذان نون نخوردنین نون ننوشیدنین نون ندیگر
چیزهاین نحللن ننوعن ندیگرین نازن نپیشگیرین ناست.ن نخداوندن نبزرگ
میفرماید :
عندَ ک ُ ِّ
د
م ُ
م ِ
مسج ٍ
یا بَنی ءَاد َ
ل َ
زینتَک ُ ْ
خذُوا ِ
ج
ه لیُح ُّ
ر ُ
ب
وَلت ُ ْ
فوا إِن َّ ُ
و أشَربو ا َ
و کُلُو ا َ
َ
س ِ
(اعراف )31 :
ن
رفی َ
ال ُ
مس ِ
«ای آدمیزادگان! در هنگام نماز و در مسجد خود را آراسته
کنید،ن نبخوریدن نون نبیاشامید؛ن نامان ناسرافن ننکنید،ن نزیران نخداوند
اسرافکنندگان را دوست ندارد».
بنابراین متن آیه به میانهروی در خوردن و نوشیدن سفارش
میکند؛ اما نهی از اسراف مقید به غذا و آب نیست ،بلکه بیقید
آمده تا شامل هر چیزی شود.
پیامبر به درستی این میانهروی را روشن کرده است و فروده :
وعاءً َ
«م ا مل َ آدَم ٌّ
ن
شّرا ً ِ
م ْ
ی َ
ن ،بحس ب اب ِ
ن بَط ٍ
ه َ
ه َ
ث
فئل ٌ
م اُکُل ٌ
آد َ
ت یُقم َ
فإ ِن کا ن لمحال َ
صلْب َ ُ
ن ُ
بیماریها و علم پزشکی
11
ث لِن َ َ
فسه» 1یعنی آدمیزاد
ه و ثل ٌ
و ثل ٌ
ث لشراب ِ ِ
م ِ
لطعا ِ
ه َ
هیچ ظرفی بدتر از شکم را پر نکرده است ،خوردنیهایی هستند
که برای انسان مفیدند وبدن او را به خوبی نگه میدارد ،پس اگر
هیچ چاره این بود ،سه لقمه خوردنی ،سه جرعه نوشیدنی با سه
بار خوردن برای او کافی است .پزشکی اظهار داشته است که :
«یک دهم آن چه میخوریم برای زنده ماندنمان کافی است ،و نُه
دهم آن چه میخوریم برای زنده ماندن پزشکان کفایت میکند».
پیامبر برگزیده موضوع را روشن ساخته و فرموده که لذت غذا با
انتخاب گرانترین و خوشمزهترین غذاها به دست نمیآید؛ بلکه
بستگی به حالتی دارد که با حالت شخص هماهنگ باشد ،و آن
همانا گرسنگی است.
در پزشکی پیشگیر خوردن به علت گرسنگی یک اصل اساسی
است؛ زیرا اثر غذا جز با جذب درست آن تحقق نمییابد ،و از
طرفی هضم و جذب به درستی صورت نمیپذیرد ،مگر وقتی که
عصارههای هضمکننده بر غذا فرو بریزد ،و آن نیز جز در هنگام
گرسنگی ترشح نمیشود ،علوه بر آن میانهروی در خوردنی و
نوشیدنین نون ندیگرن نچیزهاین نحللن نیکین ندیگرن نازن ناصولن نپزشکی
پیشگیر است.
پزشکی درمانی نیز در اسلم وجود دارد ...که عبارت است از
مصرف دارو و پناه بردن به راههای شفایابی ،پزشکی درمانی نیز
با عقل و شرع از در سازگاری در میآید ،از این روی با عقل
سازگار است که مصرف دارو سودآور و ضررزدا است و با شرع
نیز هماهنگی دارد؛ زیرا در قرآن آمده :
ت َ
ن (شعراء )80 :
رض ُ
ف ُ
و إِذا َ
َ
م ِ
هو یَشفی ِ
«و چون بیمار شدم او (خدا) شفایم میدهد».
پیامبرن نگرامین نمضمونن ناینن نآیهن نران نروشنن نکردهن نون نفرمودهن ن:
ووا َ
ل داءً إِّل أَنز ٌ
ز ْ
ه شفاءً،
فإ ِ ّ
ل لَ ُ
ه لَ ْ
ن الل َ
«تدا َ
میُن ْ ِ
َ
َ
ه» نیعنین نبهن ندنبال
ن َ
َ
و َ
ن َ
م ْ
م ْ
م ُ
عل ِ َ
ه َ
م ُ
عل ِ َ
هل ُ
ه َ
هل ُ
ه َ
ج ِ
ج ِ
2
درمان بگردید ،زیرا خداوند هر دردی را که فرو فرستاده ،درمانی
هم برایش نازل کرده که هر کس به دنبالش باشد میداند و هر
1
2
ترمذی ( ) 2380از مقدام بن معدی کرب روایت کرده ،و در روایت ابنماجه ()3349؛ به جای «أُکُلت»« ،ل ُ َ
قیمات» آمده است.
-احمد ( )4236و حاکم ( )7424روایت کردهاند.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
12
کس پاپیاش نشود نمیداند .همچنین پیامبر بیان کرده که درمان
بیماری نیاز به دو شرط دارد :نخست درست شناختن بیماری ،و
درست انتخاب کردن دارو برای آن ،که این شرط ،لزم است
ولی کافی نیست ،و دوم ارادهی خداوند در تأثیر این دارو که اگر
تحقق پذیرد ،علیم و سبب بیماری را از بین میبرد .به همین
ُ
ء دواء ٌ َ
خاطر فرموده « :لِک ُ ِّ
ب دَواء ُ الدّاء
ل دا ٍ
فإِذا أصی َ
ه تعالی» 1یعنی هر دردی درمانی دارد که اگر
برأ بإِذن الل ِ
درمان درست باشد ،به اذن خدا بیمار شفا مییابد.
م
إِ ّ
ن الطبی َ
ه عل ٌ
ب لَ ُ
ُ
ید ّ
ه
ل
بِ ِ
ن کان للناس فی
إِ ْ
تأخیُر
الجال
ت
انقض ْ
رحلته
ه
حا ر الطبیب و خانَت ُ
العقاقیُر
حتی
أیام
إذا
پزشک علمی دارد که به کمک آن به درمان پی میبرد ،البته
اگر اجل بیمار فرا نرسیده باشد ،و در مرگ انسانها تأخیری در
کار باشد ،اما اگر تأخیر نباشد و بیمار فوت کند ،پزشک سرگشته
و حیران میشود و درمییابد که دارو و درمانش سودی نبخشیده
است.
درمان با ایمان به قضا و قدر و توکل هیچ مغایرتی ندارد ،در
همین بارهن بخاری از عبدالله بن عباس روایت کرده که عمر بن
خطاب به شام رفت .و چون به ناحیه ی سرغ رسید ،ابوعبیدهی
جراح و یارانش فرماندههان لشکرها ،با او ملقات کردند ،و به او
خبر دادند که وبا به جان مردمان سرزمین شام افتاده است ،ابن
عباسن نمیگویدن ن:ن نعمرن نگفتن ن:ن ننخستینن نمهاجرانن نران نبرایمن نفرا
بخوان؛ و او آنها را جمع کرد و حضرت عمر با آنها به مشورت
پرداخت،ن نوآنهان نران نازن نخبرن نانتشارن نوبان ندرن نشامن نآگاهن نکرد،ن ناما
اختلفنظر پیدا کردند ،برخی گفتند :تو حتما ً برای کار مهمی به
این جا آمدهای نظر ما این است که از کارت منصرف نشوی،
برخی دیگر گفتند :دیگر مردمان و یاران پیامبر نیز با تو هستند،
و ما فکر نمیکنیم آنها را به دام این وبا بیندازی .و او فرمود :
اکنون میتوانید بروید .سپس گفت :انصار را صدا کنید .و من
1
-مسلم ( )2204از جابر روایت کرده است.
بیماریها و علم پزشکی
13
آنها را فرا خواندم ،با آنان نیز مشورت کرد ،و همان راه مهاجرین
را دنبال کردند و مانند آنها دچار اختلفنظر شدند و باز گفت :از
پیشم بروید .سپس فرمود :از میان پیران و سالخوردگان قریش
هر کس هست احضار کن .من نیز همین کار را کردم ،و هیچ
کدامن نازن نآنهان نبرن نسرن ناینن نقضیهن ناختلفنظرین نپیدان ننکردند،ن نهمه
گفتند :نظر ما این است که مردم را برگردانی و آنها را به دام
این وبا نیندازی .آن گاه عمر به مردم گفت :من برمیگردم،
شما نیز همین کار را بکنید .ابوعبیده ی جراح گفت :از قضای
الهی فرا میکنید؟ او گفت :ای ابوعبیده کاش این حرف را از تو
نمیشنیدم! بله ،از این قضای الهی به سوی قضای الهی دیگری
فرار میکنیم ،اگر تو گله ی شتری داشته باشی و وارد دشتی با
دو پستی و بلندی شود که یکی سرسبز و پرعلف و آن دیگری
خشک و بیعلف باشد ،آیا اگر تو شتران را در علف و سبزهزار
بچرانی به قضای الهی است ولی اگر آن را در مکان خشک و
بیآبن نون نعفن نبچرانین نبهن نقضاین نالهین ننیست؟ن نابنن نعباسن ندر
ادامه ی ماجرا میگوید :ناگهان عبدالرحمن بن عوف که برای
انجام کاری رفته بود برگشت ،و گفت :من در این مورد چیزهایی
ه
عت ُ م ب ِ ِ
س ِ
م ْ
میدانمن ن:ن نازن نپیامبرن نشنیدمن نکهن نفرمودن ن:ن «إِذا َ
َ
َ
َ
و َ
م بِها
ض فلتقدموا َ
علَی ِ
ق َ
و أنت ُ ْ
ض َ
ه و إِذا َ
ع بأر ٍ
بِأر ٍ
َ
ه» .یعنی اگر شنیدید که در سرزمینی
فلتخرجوا فرارا ً ِ
من ُ
وبا هست به آن جا نروید ،ولی اگر وبا در سرزمینی افتاد که شما
در آن هستید ،از آن فرار نکنید ،ابن عباس میگوید عمر خدای را
1
سپاس گزارد و دنبال کارش رفت.
برخی از فقیهان گفتهاند :مصرف دارویی که پزشکان به طور
یقین معتقد به فایده و اثر سودمند آن برای درمان یک بیماری
باشند که شخص مریض را از انجام واجبات و فرایض الهی و
وظایف خود در برابر مردم بازدارد ،یا بیماریی که زندگی او را با
خطرن نجدین نمواجهن نکند،ن نیان نیکن نعضون نبدنشن نران نناقصن نکند،ن نخود
واجبی دینی در حد یک فرضیه است.
اکنونن جان داردن اشارهن کنیمن بهن اینن که پزشکی درن اسلمن یک
تخصص است ،ودر حدیثی از عمرو ابن شعیب از پدرش و او از
م یُعلَم
ن تطب َّ َ
م ْ
ب و لَ ْ
جدش آمده که رسول خدا فرمود َ « :
1
-بخاری ( )5397و مسلم ( )2219روایت کردهاند.
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
14
ب قب ل ذلک – أ ی معرف ه بالطب – َ
هو
ه طِ ّ
ف ُ
من ُ
ضامن» .هرکس بدون این که قبل ً کسی او را به عنوان پزشک
1
دیده باشدن – یعنی علم پزشکی را نداندن – ندست به کار پزشکی
بزند ،ضامن است و در قبال کار خود مسؤولیت دارد.
هر دردی دوایی دارد که با آن درمان میشود
از جمله دلیل نبوت پیامبر حدیثی است که مسلم در صحیحش
از جابر روایت کرده ،میگوید پیامبر فرمود « :لِک ِّ
ل دا ٍ
ء دواءٌ
َ
2
ه عزوج ّ
ل».
فإِذا أُصیب دواءُ الدّا ِ
ء برأ بإِذن الل ّ ِ
هر دردی درمانی دارد ،که اگر دارو به درستی انتخاب شده
باشد،ن نبهن نإذنن نخدان نبیمارن نشفان نمییابد.ن ندرن ناینن نحدیثن نمعنان نو
مفهومی بسیار مهمی نهفته است .همین فرموده ی «هر دردی
درمانی دارد» روحیه ی معنوی بیمار و حالت روانیش را که در
روند شفا یابیش بسیار کمکش میکند ،بال میبرد همان طور که
این حدیث دانشمندان و پژوهشگران را تشویق میکند ،که برای
یافتن درمانی برای هر دردی که هنوز علج نشده ،بگردند و از
تلش باز نیایستند و نیز این حدیث هشداری است به این که در
امر تشخیص برای رسیدن به درمان مناسب بسی دقت به خرج
دهند .و این فرمودهاش که «اگر دارو به درستی انتخاب شده
باشد» اشاره دارد به ضرورت دقت در تشخیص بیماری و انتخاب
درست و خوب داروی مناسب از نظر نوع و کمیت و پرهیز از
کوچکترین عارضههای جانبی دارو .اما با درست تشخیص دادن
بیماری و انتخاب درست داروی مناسب با کمیت مناسب و نیز در
وقت مناسب ،درمان ،هنوز حتمی نیست ،اینها همه شرط لزم
درمان است ،اما کافی نیست ،شرط کافی این است که خداوند
به دارو امکان دهد تأثیر بخشی خود در عامل بیماری را یا به
صورت شفا ،یا کاهش بیماری انجام دهد ،و پیامبر برای این که به
این نکته ی بسیار ریز هم اشاره کرده باشد ،در ادامه ی حدیث
فرمود « :به إذن خدای عزوجل شفا مییابد».
مورد دیگری که پایبندی به سبب را به مراحل کاملتر میرساند
روی آوردن به سوی خدای بزرگ با دعا و نیایش است؛ چرا که او
1
2
ابوداود ( ،)4586نسایی ( )7034و ابن ماجه ( )3466روایت کردهاند. -مسلم (.)2204
بیماریها و علم پزشکی
15
پدید آورندهی همهی سببهاست ،در این باره از پیامبر روایت شده
ت» .1یعنی با صدقه
م بِالصدقا ِ
مرضاک ُ ْ
ووا َ
که فرمود « :دا َ
ر
بیمارنتانن نران ندرمانن نکنید.ن نون ننیزنن «الصدقه فی الس ّ ِ
ب» . 2صدقه دادن به طور نهانی آتش
تطفیء غضب الر ّ
خشم ن ننپروردگار ن ننرا ن ننفرو ن ننمینشاند .ن ننهمچنین ن نن:ننن «باکِروا
ن البلء َ لیَتخطّاها» . 3یعنی در صدقه دادن
بالصدقه فإ ِ ّ
پیشدستی کنید؛ زیرا دیواری حفاظتی میسازد که بل نمیتواند از
آن عبور کند.
عبادات درمان بسیاری از بیماریها
امام شافعی میفرماید « :علت وجودی عبادات سود و نفع
مردم است» .به عبارت دیگر اگر آن گونه که خداوند خواسته
عباداتن نون نفرایضن نانجامن نشود،ن نشخصیتن نبینظیرین نازن نانسان
ایماندار در میآورد ،که جانها جذبش میشود و چشمها متوجه
او میگردد ،و دلها با نور او هدایت مییابد و چون عبادات آن
گونه که خدا اراده کرده ادا شود ،انسان مؤمن همزمان تبدیل به
یک شخصیت روشن ذهن و روشن دل و با چشم و بصیرتی تیز
میشود،ن نکهن ناندیشهن نون نعاطفهاشن ندرهمن نپیچیده،ن ننمیتوان
تشخیصن ندادن نکهن نازن نادبن نون نترتیبن ندرستن نون نشناختن نخوبن ناو
کدامینشان در مرتبه ی نخستند؟ و نمیتوان دریافت از بین جان
گرانمایه و تیزهوش او کدام یک حیران کنندهتر است؟
اگرن نعباداتن نآنن نگونهن نکهن نخدان نخواستهن نانجامن نشود،ن نشخص
ایماندار دارای یک افق گسترده،ن نظری ژرفبینانه و تصمیمی
درست خواهد بود و او در چنین مقامی در یک دنیای خوشبختی
غوطهورن نمیشودن نکهن نتمامن نبهرهمندیهاین نحسین نروین نزمین
نمیتواند او را از آن باز دارد ،هم چنان که به اخلق و رفتاری زیبا
و نیکو میرسد که نه شمشهای درخشان طل نو نه فشارهای
بازدارنده نمیتواند آن را درهم بریزد.
1
2
3
بیهقی در السنن ( )6385از عبدالله بن مسعود روایت کرده است. حاکم در المستدرک ( )6418از عبدالله بن جعفر روایت کرده است. در سنن بیهقی ( ) 6720و شعب الیمان ( ) 3353از انس روایت شدهاست.
16
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
مؤمنن راستینن درن استوار ی نبهن کوه،ن ندرن سختین و نپایدار ی نبه
سنگ ،در نورانیت به خورشید تابان ،در ژرفناکی به دریا ،در صفا
به آسمان ،در طراوت و شادابی به بهار ،در گوارایی و روانی به
آب،ن ندرن نشرمن نون نحیان نبهن ندوشیزهنی نپاکن نون ندرن ننرمدلین نبهن نبچه
میماند.
اما چون انسان از اصول سرشتی خود روی برتابدن و خدای
بزرگن نران نپرستشن ننکند،ن نون نبان نگناهن نون ننافرمانین نازن نمحدودهی
انسانیتن نپان نبیرونن ننهد،ن نثباتن ندرونیشن ندستخوشن نناآرامین نو
اضطراب میشود و احساسی به او دست میدهد که سلمتی
روانیشن نران نازن نبینن نمیبرد،ن ناینن نحالتن نران نروانشناسانن نون نروان
پزشکان ،ناراحتی روانی نام نهادهاند که خود عامل اصلی بسیاری
از بیماریهاست ،از این مطلب به حقیقت بزرگی میرسیم و آن
این است که عامل بسیاری از بیماریها در ناراحتیهای روانی و
سستیهای عضلهای نهفته است.
از جمله بیماریهای عضوی که از عوامل روانی ناشی میشود
میتوان به اینها اشاره کرد :تند شدن ضربان قلب ،اختلل در
نظمن نقلب،ن نتنگن نشدنن نسرخرگها،ن نبالرفتنن نفشارن نخونن ندرن ناثر
مشکلن نعصبی،ن نزخمهاین ندستگاهن نگوارش،ن نآلرژیها،ن نبیماریهای
اعصاب و روان و فلج عضوی دارای منشأ روانی .ولی هنگامی که
انسان با خدا رابطهی خوبی دارد و از گناهانش توبه میکند ،و به
خواستن نپروردگارن نگردنن نمینهد،ن نون نبراین ننزدیکین نجستنن نبهن ناو
کارهای نیک انجام میدهد ،چنین احساس میکند که بار سنگینی
بهن نبزرگین نکوهین نازن نروین نسینهاشن نبرداشتهن نشدهن نون نلیههای
تاریکیهای انباشته برهم در برابرش متلشی شده است.
ایماندارن نخوشبختیهایین نران ناحساسن نمیکندن نکهن ندرن نوصف
نمیگنجد و احساس میکند اندوه و فشار و مضیقه زایل شده و
دیگرن نبازگشتین نندارد،ن ندرن نآنن نهنگامن ناستن نکهن نمیپنداردن نچنان
خوشبختی و اطمینانی در دلش هست که اگر در میان ساکنان
یک کشور پخش گردد ،تمامشان را سعادتمند میکند ،و آن وقت
سهیم بودن در این سلمتی روانی تأثیر شگرف و مثبتی از خود
نشان میدهد و بیشتر علیم بیماریهای عضوی با منشأ روانی از
بین میرود.
توبه و کار نیک بنیان سلمت روانی است ،و چون کسی روانی
سالم و درست و درخشان و خوشبین با معنویات وال نبخواهد،
بیماریها و علم پزشکی
17
باید با خدا آشتی کند و چون با او آشتی کرد و رابطهی خوب با او
برقرار ساخت تمام زندگانیش رو به بهبود و خوبی مینهد ،بر
همی ن ناساس ناستن کهن ا ز نپیامبرن خدان روایتن نشدهن نکه نفرمودن :
«استقیموا ول َن تحصوا» . 1یعنی درست باشید و پایداری
کنید تا بهرههای بسیار ببرید .به عبارت دیگر انسان چون درست
کردار باشد ،هرگز نمیتواند نیکیهایی را که در نتیجه ی درستی و
پایداریش میگیرد ،بشمارد.
بیگمانن نعباداتین نچونن ننماز،ن نروزه،ن نحجن نون نزکاتن نازن نجمله
عباداتی است که خداوند ما را به آن امر فرموده ،و در قرآن به
خوبی علت و توجیه آن را بیان کرده :
َ
و
هم
ه ْم
ُ
هُر ُ
خذْ ِ
صدَق ًه تُطَ ِّ
م ْن أ ْ
َ
َ
م َ
وال ِ ِ
َ
صلوات َ َ
ص ِّ
ک
تُز ِ
ل علیهم إ ِ ّ
ن َ
ه ْم بها و َ
کّی ِ
م (توبه )103 :
ه سمی ٌ
ن لَ ُ
َ
سک َ ٌ
ع علی ٌ
والل ُ
ه ْ
م َ
«از داراییهای آنها صدقهای برگیر که آنها را پاک گرداند و بر
آنان درود فرست ،زیرا درود تو بر ایشان مایه ی آرامش و
آسایش است .بدانید که خداوند شنوا و داناست».
همچنین فرمود :
َ
ُ
ی إِلَی َ
أُت ُ
قم
ک ِ
م َ
ل َ
ن الکِتا ِ
ما أوح َ
ب َو أ ِ ِ
صلوهَ إ ِ َّ
ال َّ
ن ال َ
و
فحشا ِ
هی َ
ن الصلوهَ تَن ْ َ
ء َ
ع ِ
(عنکبوت )45 :
ر
المنک َ ِ
«آن چه را که از کتاب بر تو وحی شده ،بر ایشان بخوان،
نماز به پادار که از زشتیها و کارهای ناروا باز میدارد».
و نیز فرمود :
َ
علَیک ُ
م
ن ءَا
یا أَیُّها ال ّذی
ب َ
م ال ِّ
منوا کُت ِ َ
صیا ُ
َ
ُ
َ
َ
ن َ
م
ب َ
ن ِ
ما کُت ِ َ
م ْ
عل َ ی الّذی َ
قبلِک ُ ْ
کَ َ
م لَعل ّک ُ ْ
تت ّ ُ
(بقره )183 :
ن
قو َ
«ای ایمانداران روزه بر شما واجب گشت همان گونه که
بر کسان پیش از شما نیز واجب شده بود ،باشد که پروای
خدا را داشته باشید».
1
الفردوس بمأثور الخطاب ( ،)275نیز نگاه کنید به فتح الباری ()11/225و شرح صحیح مسلم از نووی (.)2/9
18
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خداوندن نحکمتن ناینن نعباداتن نران نبیانن نفرمودهن نامان نآنن نچهن نخدا
روشنن نساختهن نمانعن ننمیشودن نکهن نعلوهن نبرن نآنن نحکمتهاین ندیگر
بسیا ر نزیاد ی نداشتهن نباشد،ن براین نمونهن نکارشناسان نتربیتن نبدنی
تمریناتین نمتوسطن نبرنامهریزین نکردهاندن نکهن نتمامن نمردمن ندرن نتمام
سنین و در هر وقت و هر جایی میتوانند آن را انجام دهند ،بدون
این که زیان و خطری برای قلبشان داشته باشد یا عضلههایشان
ران نخشکن نگرداند،ن ندرن ناینن نراستان نحرکاتن نون نتمرینهایین ندرن ننظر
گرفتهاند که به طور کامل با نماز تطبیق دارد ،بنابراین نمازی که
خدا ما را به ادای آن امر فرموده گذشته از این که ما را به او
نزدیک میگرداند و ما را به یاد او میاندازد و باعث ایجاد پیوند
بینمان میگردد ،فایدههایی نیز برای بدنمان دارد .حرکاتی که در
نماز هست ،ایستادن ،رکوع و سجود همه فایدههای زیادی برای
سلمتی بدن دارد.
در برخی کشورهای توسعه نیافته مردم به شدت از بیماریهای
شایعی رنج میبرند ،برخی از این بیماریها به چشم میزند ،اما
این بیماریها در کشورهای اسلمی با وجود وضو اندک است ،آیا
کسین نباورن نمیکندن نکهن نوضون نون نحرکتهاین ننمازن نکهن ندستوراتی
پرستشی است و نه چیز دیگر ،در حقیقت علوه بر آن ،خاصیتها
و فایدههای روحی و عبادتی بسیاری نیز دارد که بیماریهای زیادی
را از انسان دور میکند؟ به یاد دارم که زنی برای درمان میگرن
که دردهای مستمر در سر است ،به یک کشور اروپایی رفته بود،
پزشکی که خدای عزوجل را نمیشناسد از او میپرسد :از کجا
آمدهای؟ زن جواب میدهد :از سوریه .او میپرسد :آیا نماز
میخوانی؟ن میگویدن :ن نه.ن دکترن میگویدن برون نماز بخوان دردت
برطرف میشود! اما زن در شگفت میآید و بیقرار میشود.
بله او تعجب کرده بود که سوار هواپیما شده و هزاران لیره خرج
کرده بود تا به او بگویند :نماز بخواند .و او تنها وقتی تعجبش
برطرفن نشدهن نبودن نکهن نپزشکن نبهن ناون نگفتهن نبودن نیکین نازن نعاملهای
میگرنن نضعفن ندرن نروانین نسرخرگهاین نمغزن ناست،ن نون نسجدهن ناین
سرخرگها را گشاد و روان میکند و خون را به سوی سر سرازیر
میسازد،ن نپسن نوضون نون نسجودن نون نرکوعن نهمهن ندرن ناصلن نعبادتاند
وانسان را به خدا نزدیک میکند و با او پیوند میدهد .و چون
دانشمندانن نمتخصص،ن نکارشناسانن نتربیتن نبدنین نون نمتخصصین
بیماریها و علم پزشکی
19
بیماریهای رگها و سرخرگها آن را بررسی میکنند ،با شگفتیهای
بسیاری روبهرو میشوند.
پزشکان از ادعای جدایی دین و علم کوتاه میآیند
در اتاق معاینهی مرکز بهداشتی وابسته به یکی از دانشگاههای
بزرگ خانم پزشکی ،زن بیماری را در اتاق خود پذیرش کرد که
پنجاه و چهار سال داشت و به تازگی یک حمله ی قلبی برایش
پیش آمده بود و از تنگی نفس همیشگی شکایت داشت ،اما پس
از معاینه کامل ًن برای پزشک روشن شد که بیمارش به هیچ وجه
دارویی نیاز ندارد و به جای آن درمانی را پیشنهاد کرد که نشان
داد قدرت درمان بالیی در بسیاری از موارد توصیه شده داشته
است ،اما چه درمانی بود؟ پزشک به بیمارش سفارش کرد که
برای خداوند بزرگ نماز بخواند .آن دو زن با این توصیه و قول به
اجرای آن خداحافظی کردند و زیرلبی نماز را تکرار میکردند.
اینن ملقاتن نو ناینن ندرمانن ننشانن نازن ندگرگونین آرامین نداردن که
حرفهی پزشکی به خود میبیند .یعنی این که پزشک درمان بیمار
را در نماز خواندن تشخیص دهد و این که با خدا ارتباط یابد و به
سوی او بازگردد ،با او آشتی کند ،و این بخشی از روند درمان
است که نه از راه پرستش و نه از راه تطبیق شریعت الهی ،بلکه
از راه تجربه کشف شده است.
هیچ کس نمیداند چند نفر از پزشکان بیمارانشان را به نماز
سفارشن نمیکنند؛ن نامان نآنن نچهن نمسلمن ناستن ناینن ناستن نکهن نشمار
روزافزونی از پزشکان در گوشه و کنار ایالت متحده دیگر باوری
به جدایی دین و علم ندارند و به وضوح فایدههای درمانی بسیاری
درن ننمازن نمیبینند.ن نطبقن نیکن ننظرسنجین نکهن نماهن ناکتبرن ندرن نیک
گردهمایی سالنه با شرکت بیش از دویست پزشک انجام گرفت،
% 99از پزشکان بر این باورند که وقتی بیمارانشان را به نماز
سفارش میکنند نتیجهی مثبت مشخص و واضحی میگیرند.
در یک دانشگاه دیگر بیش از هزار نفر که در زمینه ی بهداشت
کار میکنند به کنگرهای دعوت شدند ،آنان نیز تأکیدکردند که بین
نماز و شفا یافتن رابطهای هست .و برخی از پزشکان میگویند،
پیشترها نظر غالب بر این بود که علم هیچ مناسبتی با دین ندارد،
و یکی از آنها افزود :هنوز کسی شجاعت کافی ندارد تا به قدرت
20
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
تأثیرگذاری نماز اعتراف کند ،و در واقع یک جای خالی در آن چه
مربوط به توجه کامل به بیمارانمان میشود ،وجود دارد.
بیمار وقتی با خدا در ارتباط باشد ،و با او آشت شود ،سیستم
دفاعیش تقویت میگردد ،این حقیقتی علمی است.
سیستمن ندفاعین نهمانن نسیستمن نزیبان نون نحیرتانگیزن ناستن نکه
خداوند در بدن انسان آفریده تا با بیماری ،با سرطان و با هر
گونه ایرادی در بدن مبارزه کند .این دستگاه مهم نقش -آفرین
درن نپیوندن نبان نخدان نون نبان نعشقن نون نمحبتن نون نبان نامنیتن نون نآرامشن نو
اطمینان تقویت میگردد ،و با نگرانی و اضطراب رو به ضعف و
سستی مینهد .بنابراین ایمان یعنی سلمتی به تمام معنای کلمه
و با معنای اصطلحی نیز.
یکی دیگر از پزشکان که رییس مرکز ملی پژوهشهای علمی
استن نمیگویدن ن:ن نمان نپیشترهان نگمانن نمیکردیمن ندرن نمیانن نگذاشتن
موضوع دین با بیماران خود ،مخالف آداب شغل پزشکی است؛
اما اکنون این یک ضرروت است که خود طبیعت حرفه و نیاز
روانی ،آن را فرض میکند.
انگیزهنی نتوجهن نپزشکانن نبهن ندینن ناینن ناستن نکهن نبیمارانن ناز
پزشکان میخواهند،ن توصیهها و راهنماییهای روحی را در طول
دورانن درمانن نپیشپاین آنهان بگذارند.ن ندرن برخین ازن آمارهاین اخیر
آمده که از هزار نفر دربارهی رابطهی شفا و نماز پرسیده شده،
شصت و چهار درصد از آنان معتقدند که رابطهای محکمی بین
شفا و دینداری درست یا پیوند با خدا هست.
یکین نازن نبیمارانن نمیگویدن ن:ن نمنن نبیاندازهن ناحساسن ناطمینان
میکنم،ن وقتین میبینیمن پزشکن با یکن قدرت برترن ون والتری در
ارتباط است ،و او سفارشهایی برخاسته از نفس الهی به من
میدهد.ن ناینن نطرزن نتفکرن نچهن نبسان نبدنن نآنن نبیمارن نران ندرن نمسیر
شفایابی کمک میکند.
امان نبرخین نازن ندلیلن نعلمین نبهن نشکلن نرون نبهن نافزایشین ننشان
میدهد که نماز میتواند در کاهش بسیاری از دردها و بیماریها
کمکن نکند،ن نحتین نآنن نبیماریهایین نکهن نبهن ننظرن نمزمنن نون نبیدرمان
میآید.ن نپژوهشهاین ننوینن نکهن نبهن نطورن نکلین نبیشترن نازن ندویست
پژوهش است حاکی از این است که دینداران فشار خونشان
عادیترن نون نقلبهایشانن نسالمترن ناست؛ن نزیران ناساسن نفشارن نخون،
فشار مشغله ی فکر و اندوه است ،و مشغله ی فکری ایماندار
بیماریها و علم پزشکی
21
خداست ،بنابراین سعی کن تمام مشغلههای فکریت را به یکی
تبدیل کنی که برای همهی فکر و ذکرهای دیگری بسنده باشد ،به
یک منظور (برای رضای خدا) کار کن که تمام منظورهای دیگر را
دربردارد.
همچنین پژوهشها نشان میدهد که سلمتی ذهنی در بیمارانی
که نماز میخوانند در حد گستردهای بهتر است؛ زیرا آنها کمتر با
دلسردین نون نسرخوردگین نون ندردهاین نمزمنن نروبهرون نمیشوند.
ونیزآنها به ندرت اقدام به خودکشی میکنند.
انسانن ندیندارن نفشارن نخونشن ندرن نحدن نطبیعین نون نقلبشن نتوانان نو
پرقدرت است ،به خاطر این که او به خداوند بزرگ اطمینان دارد
و تسلیم تقدیر اوست.
َ
ُ
ق ْ
و
ه لَنا ُ
ماکَت َ َ
ل لَ ْ
ب الل ّ ُ
ن یُصیبَنا إِّل َ
ه َ
َ
َ
ج
ه َ
و کّ َ
ن
و َ
مؤ ِ
علَی الل ّ ِ
منُو َ
ل ال ُ
َ
فلْیَت َ َ
مولنا َ
(توبه )51 :
«بگون نهیچن نچیزین نبرن نسرن نمان ننمیآیدمگرن نآنن نچهن نخدان ناراده
کرده ،و اوست سرور و سرپرست ما .بنابراین مؤمنان باید
تنها بر خدا توکل کنند».
او راه و روش زندگی خود را راست میدارد و کارش را به
خدا میسپارد.
به این حدیث صحیح نیز دقت کنید ،از معاذ روایت شده که
گفت من با پیامبر در راهی میرفتیم ،پیامبر فرمود « :یَا معاذ،
هل تدری ح ّ َ
عل َ ی عباده ،وما حق العباد
ق الل ِه َ
ه؟» نآیا میدانی خداوند چه حقی بر بندگان دارد و
َ
عل َی الل ِ
بندگانن ننیزن نچهن نحقین برن خدان ندارند؟ن نگفتمن خدان نو نپیامبرشن نبهتر
ن ح َّ
میدانند،ن نفرمودن ن:نن « َ
عل َ ی العباد أن
ق الل ِه َ
فإ ّ
علَی
ق العبا د َ
یعبدو ه و لیُشرکو ا ب ِ ِ
ه شیئا ً ،و ح ّ
ه شیئاً» .یعنی حق خدا بر
ن لیُشرک ب ِ ِ
الل ِ
م ْ
ه أّل یعذّب َ
بندگان این است که او را بپرستند و هیچی را شریک او قرار
ندهند ،و حق بندگان بر خدا این است که آنهایی را که به او شرک
نورزیدهاند ،عذاب ندهد .آن گاه من پرسیدم ای رسول خدا آیا
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
22
م
شْر ُ
اینن ننمژده ن ننرا ن ننبه ن ننمردم ن ننبدهم؟ ن ننفرمود ن نن:ننن «لتَب ّ ِ
ه ْ
َ
فیتَّکِلوا» .نه به آنها نگو تا خود توکل داشته باشند.
1
خداوند بزرگ حقی برای ما برخورد در نظر گرفته ،و آن این
است که عذابمان ندهد ،پس هرگاه مؤمن با خدا پیوند دارد ،و در
تمام کارهای زندگیش از او اطاعت میکند ،احساس آرامش دارد.
خداوند فرمود :
ما أ َ ْ
م
ف أَخا ُ
و کی َ
وَلتَخاُفو َ
ن أنَّک ُ ْ
شَرکْتُ ْ
ف َ
م َ
َ َ
َ
أ ْ
م
ه َ
ز ْل ب ِ ِ
م بِالل ّ ِ
علَیْک ُ ْ
ما ل َ ْ
ه َ
شَرکْت ُ ْ
م یُ َن َ ّ ِ
َ
َ
ج
ً
سلْ
ن أح ّ ُ
فری َ
ی ال َ
َ
فأ ُّ
ن
طانا
ن إِ ْ
ُ
ق بِال ْ
م ِ
قی َ ِ
َ
ّ
َ
م
مو َ
م تَ ْ
ن ( )81الذی َ
منُوا َو ل ْ
ن َءا َ
عل ُ
کُنْت ُ ْ
ُ
َ
م بِظُلْم ٍ أولئ َ
و
سوا إیمانَ ُ
یَلبِ ُ
ک لَ ُ
م ُ
ه ْ
م ال ْ
ه ْ
ن َ
(انعام )82 – 81 :
ن
ُ
دو َ
هتَ ُ
م ْ
م ُ
ه ْ
«و چگونه از آن چه شریک خدا میگردانید بترسم ،با آن که
شما نازل نکرده ،نمیهراسید؟ پس اگر میدانید کدام یک از
دو دسته به امنیت و آرامش سزاوارترند؟ در حقیقت کسانی
که نایمانن نآورده نو نایمانشانن نران نبه نستم ننیالودهاند،ن نآنانن نبه
آسایش و امنیت راه یافتهاند».
این دسته از دانشمندان از راه پژوهش و تجربه و تحقیق پی
بردهاند که بیمار دینن مدار ،که با خدا پیوند دارد و به یک پایهی
استوار تکیه میکند ،زودتر و سریعتر شفا مییابد ،و نسبت به
کسی که با گناه ریسمان رابطهی خود را با خدا پاره کرده است،
سلمتتر است .آن بیگانگان به دنبال حقیقت میگردند و حقا که
تازگیها به گوشهای از آن راه یافتهاند.
حجامت ،فواید و موارد کاربرد آن
از ابن مسعود روایت شده که پیامبر از شب معراج تعریف
میکردن نون نگفتن نکهن نبرن نهرن نگروهین نازن نملیکهن نمیگذشتهن نبهن ناو
سفارش میکردند که «امتش را به حجامت توصیه کند» .2بخاری
نیزن نازن نانسن نروایتن نکردهن نکهن نپیامبرن نفرمودن ن:ن «إ ِ َّ
ن أمث َ
ما
ل َ
1
2
بخاری ( )2701و مسلم (.)30ن نترمذین نازن نابنن نمسعودن ن()2052ن نون نابنن نماجهن نازن نانسن ن()3479ن نروایتکردهاند.
بیماریها و علم پزشکی
23
ه الحجامه» . 1یعنی بهترین چیزی که میتوانید با
تداویت ُم ب ِ ِ
آن به امر درمان بپردازید ،حجامت است.
دانشمندان مسلمان نیز درباره ی حجامت و موارد کاربرد آن
گفتهاند :نخستین کاربرد حجامت در هنگام جوش آمدن یا تحریک
خون است ،جوش آمدن خون عبارت است از زیاد شدن آن ،و
منظور از تحریک و زیاد شدن خون بال رفتن فشار یا بنابر آن چه
در اصطلح علمی مشهور است تصلب الشرایین است.
از جمله عارضههای بالرفتن فشار یا شدت تصلب سرخرگها،
سردرد و احساس آکندگی سر و سرگیجه ،و سرعت اضطراب و
اختلل در کار چشم است.
بعضی از پزشکان فشار خون را فشار اندوه یا مشغلهی فکری
نامیدهاند .2خون به جوش میآید و تحریک میشود .کمیتش رو به
افزایش مینهد ،به ویژه در فصل بهار و آغاز گرما .در حدیث
َ
حر سبعه عشر
من أراد الحجامه فلیِت ّ
آمدهن نکهنن « َ
أوتسعه عشر أو إحدی و عشرین ،ولیَتبیَّغ
فیقتله» .ن نیعنین نهرن نکسن نخواستن نحجامت
بأحدک م الد م
3
کند ،و روزهای هفده ،نوزده یا بیست و یکم ماه را برای این کار
انتخاب کند ،و نگذارید خونتان جوش بیاید وگرنه با خطر مرگ
روبهرو میشوید .مورد استعمال دیگری نیز هست در سردرد و
دردهای ناحیهی سر .سردرد با بال رفتن فشار خون همراه است
و یک نوع سردرد به نام سردرد آوندی وجود دارد که به علت تنگ
شدن سرخرگهای مغز بروز میکند .ابوداوود از رسول خدا روایت
کردهن نکهن ن:ن نهرکسن نکهن نبهن نپیشن نپیامبرن نازن ندردین ندرن نناحیهن نسر
4
شکایت میکرد به او میگفت «حجامت کن».
1
2
3
4
بخاری ( )5371و احمد (.)12906 مناوی در فیض القدیر ( ) 1/282میگوید :هرگاه گرما زیاد میشود باحجامتن ندردن نون نرنجن نران نازخودن ندورن نکنید،ن ناینن نچنینن ندیگرن نخونن نبهن نجوش
نمیآید ،یعنی تا خون تحریک نشود و شما را از پای درآورد.
ابن ماجه ( )3486از انس روایت کرده است. ابوداود ( ) 3858و بیهقی در السنن ( ) 9/339از ابورافع و او از جدشروایت کردهاند.
24
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
کاربردن نسومن ندرن نمیگرنن ناست.ن نبخارین ندرن نصحیحشن نازن نابن
عباس روایت کرده که «پیامبر در حالی که در لباس احرام بود به
1
خاطر سردردی که داشت حجامت کرد».
علوه بر اینها حجامت موارد استعمال دیگری نیز دارد .اما آن
چه قابل توجه است این که کسی که نماز میخواند و در هنگام
رکوع و سجود در طول روز ،هفته ،ماه و سال سرش را پایین
میاندازد .این بال و پایین بردن سر نوعی حالت نرمی و روانی
در سرخرگها ایجاد میکند .وقتی که سرش را پایین میبرد خون
در سرخرگهای مخ جمع میشود و هرگاه سرش را بال نمیبرد
یکباره فشار بال میرود در نتیجه ی بال رفتن و پایین آمدن فشار
حالت روانی و نرمی در سرخ رگها پدید میآید که آن را از خطر
تصلب و بادکردگی و به دنبال آن ترکیدن ،نگه میدارد.
آنن نچهن نخیلین نزیادن نبهن نگوشمانن نمیخوردن نترکیدگین ندرن نیکن ناز
سرخرگهاین نمخن ناست،ن نامان نچران ناینن نترکیدگین نپیشن نمیآید؟ن نبه
سببن نبال نرفتنن نفشارن نون نچران نبان نبال نرفتنن نفشارن نترکیدگین نرخ
میدهدن نبازن نبهن نخاطرن ناینن نکهن نسرخرگهان نسفتن نشدهن ناست.ن ناما
کسین نکهن ننمازن نمیخواندن نچنانن نچهن نفشارشن نبال ننبرودن ندر
سرخرگهای مخش نرمش و انعطافپذیری کافی هست که آن را
از سفت شدن و ترکیدن نگه دارد.
مورد دیگر این که گردش روان خون در مغز در سلمتی بسیار
اساسین ناست؛ن نون نحالتن نسجدهن ندرن ننمازن نخونن نران نبهن نحرکتن ندر
میآورد .و در نتیجه سرخرگها گشاد میشوند و از طرفی بیشتر
بیماریهان نکهن نبهن نسرن نمربوطن ناستن نناشین نازن نسفتشدگی
سرخرگهاست و کسی که برای خداوند بزرگ به سجده رود چه
بسا نمیداند که سرخرگهای مغزش را از سفتشدگی ،ترکیدگی
و نابود شدن سالم نگه میدارد و این که دانشمندان معتقدند که
در بدن کارخانهایی برای ساخت گلبولهای قرمز وجود دارد که
در مغز استخوان است .زیرا هر استخوانی جای خالی در داخلش
هست؛ن نکارخانههاین نساختن نگلبولن نقرمزن ندرن ناینن نجاهاین نخالی
است و در هر ثانیه بیشتر از دو میلیون و نیم گلبول قرمز تولید
میشودن نون نگذشتهن نازن نآنن نپروردگارن ندانان نبدنن نران نبان نکارخانههای
زاپاسن ندیگرین نمجهزن نساختهن ناستن نکبدن نون نطحالن ندوکارخانهی
1
-بخاری (.)5374
بیماریها و علم پزشکی
25
ذخیرهاین نبراین نساختن نگلبولهاین نقرمزن ناستن نکهن ندرن نصورت
تعطیلی کارخانهای به کار میافتد.
یکن نبیمارین نخطرناکن نبهن ننامن نکمخونین نبیعاملن نهستن نکهن ندر
وقتی پیش میآید که این کارخانهها به طور ناگهانی و بدون این
کهن نعلتن نآنن نران نبدانیمن نازن نکارن نمیافتد،ن نپسن نچهن نچیزین نازن ناین
کارخانهها محافظت میکند؟ و چه چیزی آن را فعال میسازد؟
تازگیها دانشمندان کشف کردهاند که کم بود میزان خون در
سرخرگها آن را به کار و محافظت و افزایش تولید وا میدارد .و
حجامت در این جا نقش خود را نشان میدهد .هرگاه میزان خون
درن نسرخرگهان ندراثرن نحجامتن نکاهشن نپیدان نکند،ن ناینن نکاهش،
کارخانههاین نگلبولن نقرمزن نران نتحریکن نمیکندن نون ندرن ننتیجهن نرگها
محفوظ میماند و در اثر کم بود فعالیتش بیشتر میشود ،لذا
دانشمندانن نمیگویندن ن«کمبودن نمنظمن نخونن ندرن ننگهدارین ناین
کارخانهها سهیم است».
این مشکل در زنان در اثر عادت ماهیانه حل شده است؛ زیرا
زن هرماه بخشی از خونش را از دست میدهد و در نتیجه از ابتل
بهن ناینن نسردردهان نمصونن نمیماندن نون نپزشکانن نمیدانندن نکهن نمبتل
شدن به این سردردهای نوبه در زنان کمتر از مردان است اما در
عوض مردان به انجام حجامت سفارش شدهاند در نتیجه پس از
بند آمدن قاعدگی نسبت ابتل بین زن و مرد یکسان میشود.
این پدیدهای است که خداوند به پیامبر خود نمایاند و بیشتر از
هفدهن نحدیثن نهستن نکهن ندرن نآنن نحجامتن نسفارشن نشدهن ناستن ناز
ن أَرادَ الحجامه َ
فلیتح َّر سبعه
م ْ
جملهن نفرمودن ن:نن « َ
عشر ،أو تسعه عشر ،أو إِحدی و عشرین
غ بِأَحدکم الد ُم فیقتلَکم» ننهرن نکسن نخواست
ولیتبی ّ َ
1
حجامت کند ،روزهای هفده ،نوزده یا بیست و یکم ماه را برای
این کار انتخاب کند ،و نباید بگذارد خون به جوش آید وگرنه با
خطر مرگ مواجه میشود .زمان حجامت آغاز فصل بهار با شدید
شدن گرما است.
در بدن دستگاهی بسیار مهم به نام دستگاه نظارت بر خون
وجودن نداردن نکهن نبهن نطورن نمداومن نمراقبن نمیزانن نخونن ناست.ن نهر
افزایش یا کاهشی در خون پدید بیاید میداند ،پس هرگاه میزان
1
-ابن ماجه ( )3486از انس روایت کرده است.
26
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
خونن نکاهشن نیابد،ن ناینن ندستگاهن نتلگرافین نبهن نکارخانههاین نساخت
گلبولهای سرخ در مغز استخوان میفرستد تا میزان تولیدخون را
بال ببرد ،و خون به حال طبیعی خودش برگردد ،بنابراین حجامت
یک سنت پیامبری است و هدف آن و منظور از آن سلمتی بدن
است.
تحقیقی از یک نویسنده که نمیدانست آیا در اسلم حجامت
یعنی کم کردن میزان خون یک بار و یا دوبار در سال ،هست یا
نه،ن نمطالعهن نکردم،ن ناینن ننویسندهنی نغربین ننوشتهن نبودن ن:ن ن«کاهش
خونن نبهن نطورن نمداومن نباعثن نمقاومتن نانسانن ندرن نبرابرن نحملههای
قلبی میشود».
مقالهنی نمفصلین ندربارهنی نترکیبن نآهنن نخونن نانجامن نشدهن نکه
میگویدن نافزایشن نمیزانن نآهنن ندرن نعضلهنی نقلبن نآنن نران نضعیف
میکند و برخی ناراحتیهای قلبی را در پی دارد .همچنین یک کتاب
بیشن نازن ندون نهزارن نصفحهاین نبان نعنوانن ن«بیماریهاین نخون»ن ننوشته
شده است .بنابراین خون خود یک دنیای جداگانه است ،و در واقع
سرم،ن نگلبولهاین نسرخ،ن نوسفید،ن نذراتن نشناور،ن نشمارن نآن،ن نتولید،
حرکت و نابودی و وظایف آن ،به راستی چیزهایی شگفتانگیز
است .خداوند بزرگ میگوید :
سکمج أ َ َ
فی أَن ُ
ن (ذاریات :
و ِ
فل تُب ْ ِ
ف ِ
صُرو َ
)21
«درن ندرونن نخودن نشمان ننیزن ننشانههان نهست،ن نپسن نمگر
نمیبیند؟».
ابن قیم در زادالمعاد گوید « :اما فایدههای حجامت این است
که بهتر از فصد سطح بدن را پاک میکند ،و فصد برای درون
بدن بهتر است ،در حالی که حجامت خون را از نواحی پوست
بیرون میکشد .تحقیق دربارهی حجامت و فصد نشان میدهد که
فرقهای زیادی با هم دارند ،در کشورهای گرم و زمانها و طبعهای
گرمن نکهن نخونن نمردمن ندرن ناوجن پختگین ن(جوشش)ن ناست،ن نحجامت
بسیارن نسودمندترن نازن نفصدن ناست،ن نزیران ندرن نچنینن نمواقعین نخون
میجوشد،ن نرقیقن نمیشودن نون نبهن نسطحن نداخلین نبدنن نمیریزد.ن نو
حجامت آن را طوری بیرون میکشد که در فصد امکانش نیست،
بنابراینن نبراین نبچههان نون نکسین نکهن نتوانن نون نطاقتن نفصدن نراندارد،
حجامت مفیدتر و بهتر است .پزشکان نیز تأکید کردهاند که در
بیماریها و علم پزشکی
27
سرزمینهاین نگرمن نحجامتن نبهترن نون نسودمندترن نازن نفصدن ناست.
حجامت در اواسط ماه و پس از آن و در کل در هفته ی چهارم
ماهن نمستحبن ناست،ن نزیران ندرن ناولن نماهن نخونن نتحریکن ننشدهن نو نبه
جوش نیامده و در آخر آن نیز دیگر آرام یافته است ،اما در وسط
ماه و کمی پس از آن در اوج فزونی است.
مؤلف قانون (ابن سینا) میگوید :انجام حجامت در اول ماه
سفارش میشود؛ زیرا ترکیبات هنوز به جریان نیفتاده و تهییج
نشده ،و در آخر ماه نیز سفارش نمیشود؛ زیرا دیگر ترکیبات
کاهش یافته است؛ بلکه حجامت در اواسط ماه مناسب است؛
کهن نترکیباتن نخونن نتحریکن نشدهن نون نبهن ناوجن نافزایشن نخودن نرسیده
است .از پیامبر روایت شده که فرمود « :خیُر ماتداویتم به
الحجامه و الفصد» ننبهترینن نچیزین نکهن نبان نآنن نبهن نمداوا
میپردازید حجامت و فصد است ،و در حدیث دیگری چنین آمده :
«خیر الدوا ِء الحجامه و الفصد».1ن نبهترینن نداروها
حجامت و فصد است.
بیماریهای آلودگی
از آمارهای مهم و جالب که یکی از مؤسسههای علمی امور
بهداشت ،در سراسر جهان گردآوری کرد ،برمیآید که بیماریهای
ناپاکی که از راه آلودگی دست به آب و غذا منتقل میشود و به
شدت به دستگاه گوارش آسیب میرساند ،از این قرار است :
در سراسر جهان سی میلون مبتل به بیماری تیفوئید ،ششصد
میلیون به التهاب روده ،دویست و پنجاه میلیون مبتل به وبا و پنج
میلیون مبتل به ورم کبد هستند ،و سالیانه سه میلیون نفر قربانی
این بیماریها میشود .اینها به گوشمان نمیخورد ،بلکه ما بیشتر
اخبار جنگهای داخلی ،زلزلهها و سقوط هواپیماها را میشنویم،
اما چنین آماری را نه .سه میلیون نفر هرسال به علت آلودگی و
به سبب پیروی نکردن از سنت میمیرند ،که نیمی از این شمار
بچهها هستند ،و این ضایعه در اثر بیتوجهی به پاکیزگی و نظافت
دست و نشستن آن پیش از غذا است؛ اما ما آن را نمیشنویم و
توجهین نبهن نآنن ننداریم.ن نازن نپیامبرن نروایتن نشدهن نکهن ن :ن «برکه
1
-زادالمعاد ( )4/53و الطب النبوی (ص .)41
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
28
الطعام الوضوء قبله و الوضوء بعده» . 1یعنی برکت
غذا در وضو گرفتن پیش و پس از آن است .وضوی غذا عبارت
است از شستن دست قبل از آن .شستن دهان و دست و دقت و
توجه در استنجا یعنی پاکیزگی کامل پس از قضای حاجت سنت
است .از عبدالله بن ابوقتاده ،از پدرش روایت شده که پیامبر
س فی الِناء ،و
فرمود « :إِذا شرب أحدکم فل یتنف ّ
س ذکره بیمینه ،ول یتمسح
إذا أتی الخلءَ فلیم ّ
بیمینه» .یعنی اگر کسی آبی نوشید ،نباید نفسش را در ظرف
2
خالی کند ،و چون کسی به دستشویی برود ،نباید با دست راست
خود را پاک کند.
تنفس در ظرف یکی از راههای سرایت است ،از همین روی
پیامبر از فوت کردن در نوشیدنی نهی فرموده است .یکی پرسید
:اگر آشغالی در ظرف باشد چی؟ فرمود « :دور بریز» .آن مرد
بازن نگفتن ن:ن نمنن نبان نیکن ننفسن نسیرآبن ننمیشوم.ن نپیامبرن نفرمودن ن:
« َ َ
عن فی َ
ک» . 3یعنی پس اگر چنین
ن القد َح – إِذن – َ
فأب ِ ِ
است ،در هنگام نفس دادن لیوان را از دهانت دور بگیر .همچنین
از ابوسعید خدری روایت شده که « :پیامبر نوشیدن از شکاف یا
ترک ظرف و فوت کردن در نوشیدنی را نهی فرمود» . 4شکاف
ظرفن نمنظورن نشکافن نظرفین ناستن نکهن نترکن نخوردهن نیان نشکسته
است .پیامبر همچنین ما را به گرفتن ناخنها و تمیز کردن بین
انگشتانن نامرن نفرموده،ن نون نازن نخوردنن نمیوهنی ننشستهن ننهین نکرده؛
زیرا مانند خوردن خاک است .و چون کسی به دستشویی میرود
نباید با دست راستش خود را تمیز کند؛ زیرا با دست راست غذا
میخورد و هم با مردم دست میدهد .و اگر با دست راستش این
کارن نبکند،ن ناحیانا ًن میکروبن نیان نبیمارین نران نبهن نتمامن نمردمن نمنتقل
میکند.ن ناینهان نازن نجملهنی نراهنمایین نون نسفارشهاین نپیامبرن نبود.
1
2
3
4
ترمذی ( ) 1846از سلمان روایت کرده است ،ابوعیسی میگوید :مااینن نحدیثن نران نازن نقیسن نبنن نربیعن نشنیدهایمن نواون ندرن نروایتن نحدیثن نضعیف
است .نیز ابوداود ( )3761روایت کرده و گفته حدیث ضعیفی است.
بخاری ( ،)152مسلم ( ،)267ابوداود ( ،)31نسایی ( ) 29و ابن ماجه (.)310
ترمذی ( ،)1887ناحمد ن( ) 11558و مالکن ( ) 1650ازن ابوسعید خدریروایت کردهاند.
-ابوداوود ( )3722و احمد (.)11777
بیماریها و علم پزشکی
29
همچنین از ابوهریره آمده که از رسول خدا شنیدم که فرمود :
«لیبول َ َّ
ن أَحدکم فی الماء الدائم الذی لیجری،
ثم یغستل فیه» .یعنی هیچ کسی نبایدن در آبی که جاری
1
نیست و در آن غسل میکند ،ادرار کند.
از ابن عباس روایت شده که از پیامبر شنیدم که میگفت :
ث»،ن نازن ننشستنن ندرن نسهن نجان نبرای
ن الثَل َ
«اتّقوا الملع َ
قضای حاجت بپرهیزید .گفتند :کدامند یا رسول الله؟ فرمود :
َ
ل یستط ّ ُ
ن یقعد أحدکم فی ظ ٍ ّ
ه ،أ َ و فی
ل بِ ِ
«أ ْ
ء».ن ندرن نزیرن نسایهاین نکهن نازن نآن
طریق ،أو فی نقع ما ٍ
استفاده میکنند ،یا در راه و یا در آبی که جمع شده (برکه).
اینها گوشهای از سفارشها و راهنمای پیامبر بود در زمانی که
هنوز خبری از میکروبشناسی و علم بیماریهای مسری نبود ،و
برگرفتهن نازن نگزارشهایین نبودن نکهن نیکن نسازمانن نامورن نبهداشتن ندر
سراسر جهان تهیه کرده بود و مطلقا ًن توجهی به دین ندارد .در
گزارشهاین ناینن نسازمانن نآمدهن نکهن نسهن نمیلیونن ننفرن نهرن نسال
میمیرند و ما نمیدانیم ،به سبب رعایت نکردن نظافت دستها و
نشستن آن پیش از غذا و سهلانگاری در تمییزی خود میمیرند.
پس این دین آمده تا راه درست را به مردم نشان دهد و این
قرآن به آن چه راستتر و درستتر است فرا میخواند و خداوند
توبهکاران و پاکشدگان را دوست دارد.
2
روان نژندی
در کتابهای روانشناسی به ویژه کتابهای مربوط به بیماریهای
روانی آمده است که روان نژندی نوعی سراسیمگی است که
هیچن نپایهن نون ناساسن نکالبدن نشناسانهاین نندارد.ن نعبارتن نازن نیکن ننوع
بیمارین نروانین نیان نبیمارین نرفتارین ناستن نکهن نهیچن ناساسن نعضوی
ندارد .در این بیماری اضطراب روانی با حفظ سلمت توان عقلی
در شخص پدید میآید.
روانشناسانن نبرن ناینن نباورندن نکهن نیکین نازن نمهمترینن ننوعن نروان
رنجوری (روان نژندی) ،نگرانی است که بیشترین و رایجترین نوع
1
2
بخاری ( ،)236مسلم ( ،)282ابوداود ( ) 69و نسایی ( ) 57و دیگرانروایت کردهاند.
-احمد (.)2715
30
شگفتیهای خداوند در بدن انسان
آن است .هم نوع موقت دارد وهم دایم .برخی آن را چنین تعریف
میکنندن نکهن ننگرانی،ن ناحساسن نعمومین نبهن نآزردگین نناخوشایند،
انتظار خطر وترس ناشی از خطری است که شخص منتظر آن
است و نمیداند از کجا سرچشمه میگیرد.
ً
ادیبی بزرگ یادداشتهای یکی از دوستانش را که اتفاقا ثروتمند
ون نتوانگر،ن نون نصاحبن نجاهن نون نمقامن نبود،ن نمطالعهن نکرد،ن ناینن نتوانگر
نوشته بود « :من همیشه در ترسی دایم و وحشت از مردم دیگر
و چیزها و حتی از خودم به سر میبرم ،هیچ چیزی آرامش و
اطمینان به من نبخشید ،نه ثروت ،نه مقام و جاهی ،نه بهداشت،
نه مردانگی ،نه زن ،و نه عشق و نه غروبهای سرخ ،همه چیز را
آزمودم و از همهاش به تنگ آمدم ،من از خودم بدم میآید ،و از
خودمن نمیترسم،ن نآیان نتون نازن نشبحهاین ندورن نون نبرمن ننمیترسی،ن نآیا
احساس نمیکنی ترس دهانش را میگشاید تا مرا در خود فرو
برد ،این همه ترس به خاطر چیست؟ مشغله ی فکری و غم و
اندوه که اصل ًن ندارم ،تمام امکانات زندگی برایم فراهم است،
پس چرا با این همه باز میترسم؟ شاید ترسم به خاطر این باشد
که هیچ چیزی وجود ندارد که من از آن بترسم ،من از آن چیز
ناشناس میترسم که نمیدانم چیست ،به راستی که در زندگی
سرگردانم و حیران؛ زیرا به اوج زندگی رسیدهام ،و اکنون زندگی
نخستین دشمن من است ،من حتی از خود زندگی میترسم».
روانشناسان در سخن از نیازهای انسان میگویند :انسان نیاز
بهن نامنیتن نون نآسایشن ندارد،ن نامان ناینن نآسایشن نکجاست؟ن نبیماریهای
زیادی شمشیرآسا مردم را به گرداب دلهره و شکست میاندازد.
ترس از ورم عفونی ،ترس از حمله ی قلبی ،ترس از ناتوانی ،از
فلجی ،از نبود روزی ،انسان به راستی به امنیت و آرامش ،به
پیروزین نون نمحبتن ننیازن ندارد،ن نون نروانن نشناسانن نقطعا ًن فراموش
کردهاند که انسان بیش از هر چیز و پیش از همهی این نیازها به
ایمانن ننیازن ندارد؛ن نازیران نکهن نانسانن نچونن نایمانن نداشتهن نباشد،ن نبه
اطمینانن نمیرسدن نون نتمامن نانسانهان نران ندوست