Professional Documents
Culture Documents
تاليف:
مقدمه مؤلف
كتابي كه پيش رو داريد خلصهي عقيدهي امام
ابوحنيفه رحمه الله عليه دربارهي توحيد ،صفات
خداوند ،ايمان و صحابه و نيز موضعگيري ايشان در
برابر متكلمان است.
در اين خلصه؛ موضعگيري امام در رابطه با علم
كلم ،بيان ميشود ،در ادامه ميخوانيد كه امام از
شرك و آنچه منجر بدان ميشود ،نهي كرده و از آن
بر حذر داشته است .و با برخي از اشكال شركي كه
بوقوع پيوسته و امام و پيروان راستينش از آنها نهي
كردهاند ،آشنا ميشويم.
عقيده امام ابو حنيفه 5
مبحث اول:
عقيده امام ابوحنيفه دربارهي توحيد
اول :عقيدهي او در توحيد «الله»
از نصهوصي كههه در قرآن و سههنت دربارهي توحيههد
آمده ،فهميده ميشود كه توحيد بر سه قسم است:
.1توحيههههد در ربوبيههههت :اعتقاد داشتههههن و
اعتراف نمودن بههه اينكههه خداونههد متعال
تنهها خالق ،مدبّر و تصهرف كننده در نظام
هستي است.
.2توحيد در الوهيت :اعتقاد داشتن به اينكه
«الله» تنههها ذاتههي اسههت كههه سههزاوار
عبادت اسهههت و همهي معبودهاي ديگهههر
باطلنههد .و مخصههوص كردن انواع عبادات
براي خداونههههد و شريههههك نگردانيدن بهههها
خداوند در عبادت.
.3توحيههد در اسههماء و صههفات :نامگذاري و
توصهيف خداونهد بها نامهاي نيكهو و صهفاتي
كهه در كتاب و سهنت براي خداونهد متعال
آمده است ،با اعتقاد به اينكه اين نامها و
صهههفات بر تمامهههي مفاهيهههم كمال كهههه
شايسهههتهي مقام خداونهههد اسهههت دللت
دارنهههد و حقيقهههت مفاهيهههم آنهههها را بههها
تقسيمات مذكور ثابت بدانيم.
1ـ ر .ك .به شرح العقيدة الطحاوي 234/و اتحاف السادة 2/285و
شرح الفقه الكبر.198/
2ـ امام ابوحنيفه و امام محمد معتقدند :مكروه است انسان در
دعايش بگويد :پروردگارا از تو به تكيه گاه عزت عرشت
ميخواهم »...چرا كه نصي بر جواز چنين دعايي وجود ندارد،
اما امام ابويوسف بدليل حديثي كه در آن پيامبر در دعايش
ميفرمايد :پروردگارا ،از تو به تكيه گاه عزت عرشت و
منتهاي رحمتت ميخواهم »...جايز دانسته .اين حديث را
بيهقي در كتاب الدعوات الكبيرة روايت كرده است .البناية
9/382و نصب الراية 4/272؛ در اين حديث سه ايراد وجود دارد:
الف-داود بن ابو عاصم از ابن مسعود حديث نشنيده است.
ب-عبدالملك بن جريج مدلس است وروايات را به صورت
مرسل نقل ميكند.
ت-عمربن هارون متهم به دروغگويي است.
عقيده امام ابو حنيفه 9
خلصه بحث
امام ابوحنيفه توسل با كلمات و الفاظي را كه در قرآن
و سنت صحيح نيامده ،مكروه ميداند.
-امام ابوحنيفهه تمامهي اسهمها و صهفات نيكويهي را كهه
خداونههههد براي خودش ثابههههت دانسههههته ،بگونهاي كههههه
شايستهي مقام او تعالي است ،ثابت ميداند و همﭽنين
معتقههد اسههت كههه خداونههد از مشابهههت بههه مخلوقات و
مشابهت مخلوقات با او ،پاك و منزه است.
ّ
-امام ابوحنيفهه معتقهد اسهت ،هركهس صهفت علو (بال
بودن) خداوند را انكار كند ،كافر است.
-امام ابوحنيفهه معتقهد اسهت ،قرآن كلم خدا اسهت و
مخلوق نيست.
اقسهام سههگانه توحيهد كهه عبارتنهد از :توحيهد ربوبيهت،
توحيهد الوهيهت و توحيهد اسهماء و صهفات ،در سهخنان و
كلم امام ابوحنيفه وجود دارد.
تبصره:
برادر مسلمان! از سخنان امام بوضوح فهميده ميشود
كه او همهي صفات خدوند را بدون تشبيه و تمثيل ثابت
ميدانههد و خداونههد را بدون تعطيههل(نفههي) صههفات منزه
الكبر302/ -الفقع 7
-5الوصيه مع شرحها21/
-6الفقه الكبر302/
-1الفقه الكبر302/
-2الفقه الكبر304/
-3الوصيه مع شرحها41/
-4الفقه الكبر303/
عقيده امام ابو حنيفه 18
الكبر303-302/
-5الفقه
-6درست اين است كه خداوند بندگان را بر فطرت اسلم
آفريده ،اين حقيقت در گفتار بعدي امام تصريح شده است.
-7الفقه الكبر303-302/
-1الفقه الكبر302/
-2الفقه الكبر302/
عقيده امام ابو حنيفه 19
مبحث سوم:
عقيدهي امام ابوحنيفه دربارهي ايمان
قرآن و سنت بر اين دللت دارد كه كه ايمان« :تصديق
به قلب اقرار به زبان و عمل به اعضاء و اندام است؛ و
كههم و زياد ميشود» .ايههن تعريفههي از ايمان اسههت كههه
جمهور سلف به آن معتقد بودهاند .4
-3همان304/
-4گفتني است كه لفظ جمهور سلف به ظاهر به معناي
اكثريت قريب به اتفاق است اما در استفاده از اين لفظ در
اين جا ،جاي تأمل است چرا كه در تعريف ايمان آن طور كه در
متن ذكر شده اجماع است .و امام شافعي ميگويد :به اجماع
صحابه ،تابعين و كساني كه بعد از آنان آمدهاند .ايمان:
نيت(اعتقاد در قلب) ،قول(اقرار بزبان) و عمل است .و هيچ
يك از اين سه تا كامل نميشود مگر با دو تاي ديگر».للكائي
در السنه روايت كرده است .ر.ك .به المعتقد الصحيح -الواجب
علي كل مسلم اعتقاده 57/عبدالسلم بر جس عبدالكريم .و
براي اطلع بيشتر به البانه 1/314تاليف امام ابوعبدالله
عقيده امام ابو حنيفه 20
«مبحث چهارم»
«عقيدهي امام ابوحنيفه دربارهي صحابه»
از آنجايي كه بدعتگذاران و هواپرستان همه ،يا برخي از
ياران پيامهبر را مورد طعهن و ايراد قرار ميدهنهد ،علماء
و دانشمندان مسهلمان لزم دانسهتند كهه دربارهي ياران
پيامهبر مطالبهي را بيان كننهد؛ امام ابوحنيفهه ههم كهه از
بزرگان علم و دانهش اسهت ،در ايهن رابطهه اظهار نظهر
كرده كه به شرح زير است:
5
-1از هيﭻ يك از ياران پيامبر جز به نيكي ياد نميكنيم.
-2نسهبت بهه هيهﭻ يهك از اصهحاب پيامهبر اظهار تنفهر و
بيزاري نميكنيم و اينگونه نيستيم كه با يكي دوستي و
6
با ديگري دشمني كنيم.
يهك لحظهه همراههي يكهي از اصهحاب بها پيامهبر ،بهتهر از
مر ههر يهك از مها هه ههر چنهد طولنهي باشدههعمهل تمام ع ْه ِ
1
است.
ما معتقديم كه افضلترين فرد اين امت پس از پيامبر،
ابوبكر صديق است ،عمر ،عثمان و علي هرضوان الله
2
عليهم اجمعينه به ترتيب در مراتب بعدي قرار دارند.
«چكيدهي بحث»
امام ابوحنيفههه معتقههد بههه وجوب ،دوسههت داشتههن تمام
اصحاب پيامبر است.
امام ،خلفاي راشدين را از ديگر اصحاب پيامبر برتر و
افضليههت و برتريشان را نسههبت بههه يكديگههر بر حسههب
ترتيب خلفتشان ميداند.
امام معتقد است از اصحاب پيامبر نبايد جز به خير ياد
كنيم و واجب است از طعنه زدن و ايراد گرفتن نسبت
به ياران پيامبر خودداري نمائيم.
«مبحث پنجم»
«نهي امام از هواپرستي جدال و بدعتگذاري
در دين»
امام ابوحنيفهه از همنشينهي اههل كلم 2و هواپرسهتان و
شنيدن سهههخنانشان ممانعهههت نموده و از فراگيري علم
كلم بدليهل ضررهايهي كهه دارد ،نههي كرده اسهت .و در
مذمههت اهههل كلم و طرفداران آن ممانعتهاي زيادي از
امام نقههل شده ،در اينجهها سههخنان امام را ميآوريههم تهها
- 3النور المح (ق -19ب)
-2اهل كلم گروهي از مسلمين بودند كه در اواخر قرن اول
هجري ظهور كردند و براي اثبات عقايد خويش در مسائلي از
قبيل توحيد ،تجسيم ،جبر و اختيار ،ايمان و كفر از دليل و
براهين عقلي استفاده ميكردند كه معمول ً با بحثها و
مناقشات فروان بي پايان و منحرفي همراه بود« .مترجم»
عقيده امام ابو حنيفه 23
«چكيده بحث»
-1امام ابوحنيفه از فراگيري علم كلم و جدل و جر و
بحثها در اصول دين ممانعت ميكرد.
-2از آنجاييكه طرفداران علم كلم دروازههاي شرارت
را باز كرده و منحرف شدنهههد ،امام بههها آنهههها بهههه شدت
مقابله ميكرد و به همين سبب عمرو بن عبيد را لعنت
كرد.
مبحث ششم
ممانعت امام ابوحنيفه از شرك و اسبابي كه
منجر به شرك ميشود.
اسهلم بر حمايهت از توحيهد خالص براي خداو ند و بستن
روزنههاي شرك بههه او تعالي و نابودي آن بسههيار تاكيههد
كرده است.
بدون شهههك غلو و زياد روي در حهههق صهههالحان و نيكهههو
كاران ،اوليهههن و قديميتريهههن سهههبب و علت شرك بوده
است و شرك در ميان قوم نوح از راه غلو و زياده روي
در حهق نيكان و صهالحان آغاز شهد؛ ايهن حقيقهت از ابهن
عباس و كسهان ديگهر بها روايات صهحيح ثابهت اسهت .لذا
در اسههلم بر بسههتن ايههن دروازهههها تاكيههد فروان شده
373- -مناقب ابوحنيفه ،مكي 2
عقيده امام ابو حنيفه 26
چكيدهي بحث
-3ابوداود ،ترمذي و ...از جابر روايت كردهاند كه پيامبر از بكار
بردن گچ در قبرها و نوشتن بر آن نهي كرده است .براي
آگاهي بيشتر از عقيدهي امام و پيروانش در اين باره به
البدئع الصنائع ،1/320تحفة الفقهاء ،2/256تبين الحقائق ،1/264
حاشية مراقي الفلح و مراقي الفلح 405/و البداع 167/رجوع
شود.
-4دليل عدم جواز اين مسئله اين است كه پيامبر ميفرمايد:
«خداوند يهود و نصارا را لعنت كند كه قبور پيامبرانشان را
مسجد(سجدگاه و محل نماز خواندن) قرار دادند» (متفق
عليه) و ميفرمايد« :آگاه باشيد ،آناني كه پيش از شما بودند،
قبرهاي پيامبرانشان را مسجد قرار ميدادند ،لذا شما را از
اين كار نهي ميكنم» .اين حديث را مسلم و ديگر محدثين
روايت كردهاند .براي آگاهي از موضعگيري احناف ميتوان به
تبيين الحقائق ،1/264روح المعاني ،15/237المرقاة شرح المشكاة
،2/22الكواكب الدراري ،317-1/316زيارة القبور تاليف برعوي 29/و
المجالس الربعه.13/
-5رسول الله ميفرمايد:لعن الله زوارات القبور و المتخذين
عليها المساجد و السرج»( :خداوند زناني را كه به زيارت
قبرها ميروند و كساني را كه قبرها را مسجد قرار ميدهند
و بر آنها چراغ روشن ميكنند؛ لعنت كند) .اين حديث را احمد،
ترمذي و ديگر محدثين روايت كردهاند .براي آشنايي بيشتر از
موضعگيري احناف به كتابهاي زير رجوع كنيد :الكوكب
الدراري ،1/317والبداع ،189/زيارة القبور 29/و المجالس الربعة/
.13
-6ابوداود بصورت مرفوع از پيامبر روايت ميكند كه فرمود:
«خانههايتان را با نخواندن نماز و قرآن به قبرستان تبديل
نكنيد و قبر مرا محل اجتماع و عبادت قرار ندهيد و به من
درود بفرستيد كه هر جا باشيد درود شما به من ميرسد».
براي آگاهي از موضع احناف به البداع 185/رجوع شود
عقيده امام ابو حنيفه 28
- 1يعني :آن فردي كه ديده ،خدا نبوده بلكه كسي غير از خدا را
ديده است .و در واقع ادعا دارد كه خدا را ديده است.
عقيده امام ابو حنيفه 36
او را ببينهد گمان كنهد كهه او بهه عنوان بهه جاي آورندهي
حهج و زائر قصهد خانهي خدا كرده اسهت و در مسهير راه
بهها نام فرد مورد نظههر لبيههك گويان حركههت كنههد و از
اعمالي از قبيهههل همبسهههتري و بهههه زبان آوردن كلمات
زشهت و گناه و شكار حيوانات و ...پرهيهز كنهد و بها ايهن
آداب و قيههد و بندههها ،خانهاش را طواف كنههد؛ برايههش
سههجده بجاي آورد ،قربانههي بهها خودش بههبرد و در آنجهها
نذرهها كنهد ،آن خانهه را همﭽون كعبهه بپوشانهد و رو بهه
آسههتانهاش بايسهتد و دعها و اسههتغاثه كنههد و درخواسههت
برآورده شدن نيازهاي دنيوي و اُخروي و رسههههيدن بههههه
آرزوهها را بكنهد ،سهنگها وديوارهاي زيارتگاه را ببوسهد و
خودش را به آن بﭽسباند ،پردههايش را بگيرد و چراغ و
شمهههع در اطراف آن بهههه هدف بزرگداشهههت و عبادت
روشههن كنههد و خودش را بههه ايههن گونههه اعمال در آنجهها
سههرگرم نمايههد و تمام كارهايههي را كههه خدمتكاران از
قبيهل جارو زدن و روشهن كردن چراغهها ،انجام ميدهنهد
براي او انجام دههد و آنجها را فرش كنهد و آب چاه را بهه
قصهد تهبرك بنوشهد و بها آن غسهل نمايهد و آن را در ميان
مردم تقسهيم كنهد و براي كسهاني كهه بهه آنجها نيامدهانهد
ههم بهبرد و هنگام خروج از آن بهه پشهت برگردد بگونهاي
كه پشت آن به طرف خانه قرار نگيرد و چنان با نهايت
احترام و ادب رفتار كنهد كهه شكارش را نكشهد ،درختان
و گياهان آن را از بيهههن نهههبرد ،و در محدودهي آن اجازه
ندهههد حيوانات بﭽرنههد! تمام اينههها اعمالي هسههتند كههه
پروردگار جهانيان آنهههها را مختهههص خود دانسهههته و بهههه
بندگانهش آموزش داده كهه اينهها را فقهط براي او انجام
دهنهد .و ههر كهس چنيهن اعمالي را براي مرشهد هه شيهخ
طريقهاش هه يها پيامهبري ،جنهي يها قهبري چهه حقيقهي وجهه
عقيده امام ابو حنيفه 47
خلصه:
مظاههر و اشكال شرك اكهبر در ربوبيهت ماننهد شريهك
قرار دادن با «الله» در تصرف تدبير فراگير و شرك در
الوهيهت ماننهد :انجام عبادتهها براي غيهر خدا بخصهوص در
آنﭽههه كههه مربوط بههه اولياء و صههالحان و ...ميشود.
همﭽنان در امت وجود دارد.
-2علماي احناف از هيهﭻ كوشهش در مقابله كردن و
هشدار دادن به اين صورتها دريغ نكردهاند و بسياري از
گفتههايشان در همين بحث ذكر شد.