Professional Documents
Culture Documents
در این دوره جامعه شناسان روستایی جنبه هایی از ساختار کشاورزی
–مانند اجاره داری زمین و انواع مزارع -را مورد بررسی قرار داده
اند.بررسیها بیشتر جنبه ی توصیفی داشته و تمرکز بر روی سیستم تولید
مواد غذایی و سایر محصولت کشاورزی بوده است.موضوع ساختار
کشاورزی در واقع جزئی از مطالعه ی کلی در مورد سازمان اجتماعی
زندگی روستایی قلمداد می شد و عرضه کننده ی اطلعات لزم برای
فهم هر چه بیشتر سازمان اجتماعی بوده است .بحران دهه ی 1310توام
با رکود در کشاورزی باعث گردید تا تحقیقات جامعه شناسی روستایی و
کشاورزی بر روی راهبرد دریافت واقعیت ها تاکید داشته باشند.در همین
رابطه تحقیق درباره ی بخشی از مسائل ساختار کشاورزی مانند
کشاورزان کم درآمد ،کارگران کشاورزی ،مزارع اجاره داری و کشتمانیها
( )Plantationرایج گردید.در دهه ی ،1320محققین روستایی ،ساختار
کشاورزی را به عنوان متغیر مستقل در نظر می گرفتند و بر اساس آن
فرهنگ و سازمان اجتماعی زندگی روستایی را بررسی می کردند و یا
زمینه ای را برای مطالعه ی مقایسه ای جوامع روستایی فراهم می
نمودند.
در ابتدای قرن بیستم تحقیقات میدانی توسط یک جامعه شناس
سیاه پوست آمریکایی به نام دو بویس شروع شد.این جامعه شناس به
دنبال شناخت شرایط اقصادی کشاورزان سیاه پوست ،ضمن جمع آوری
اطلعات از طریق مطالعه ی میدانی ،از داده های موجود در مورد اندازه
ی مزارع در سرشمارهای 1159و 1269آمریکا استفاده نمود.برای اولین
بار 25خانواده ی کشاورز اجاره دار سیاه پوست آمریکایی به طور جامع
از لحاظ سیستم اجاره داری ،اندازه ی مزرعه و درآمد ناشی از فعالیت
کشاورزی مورد بررسی قرار گرفتند.تا قبل از دهه ی 1310بیشتر
مطالعات در مورد جوامع کوچک روستایی و در بسیاری موارد ارائه ی یک
تقسیم بندی برای شناخت کشاورزان بوده است.برای مثال جامعه شناس
دیگری به نام ویلیامز در تحقیق خود به این نتیجه می رسد که کشاورزان
را می توان به دو طبقه تقسیم کرد:
-1کشاورزان بی پروا
-2کشاورزان محافظه کار
بر اساس تقسیم بندی او دسته ی اول آنهایی هستند که "منفعت جو" می
باشند و تمام کوشش خود را به کار می گیرند تا حداکثرمنفعت را از
زمین خود ببرند.دسته ی دوم آنهایی هستند که هدف نهایی آنها معیشت
است و نه منفعت.در تحقیقات اولیه ی جامعه شناسی روستایی برای
اولین بار مطالعات موردی با پرسشنامه شروع شد.در این پرسشنامه ها
معمول وضعیت عمومی اجتماعی ،اقتصادی ،آموزشی و شرایط کار
خانواده های روستایی مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه ی یک چنین
مطالعاتی این بود که نوع واحد کشاورزی در شکل گیری سازمان و رفتار
اجتماعی روستایی بسیار موثر است.به عبارت دیگر نظام بهره برداری
کشاورزی نوع گرایش اجتماعی و سازمان بندی جامعه ی روستایی را
مشخص می کند.
یکی از مشخصات تحقیقات جامعه شناختی روستایی در این دوره به
کار گیری روشهای تحلیل مقایسه ای است.لیولی( )Livelyبرای اولین بار
جامعه ی دامداری را با جامعه ی زراعی مقایسه کرد.پس از مقایسه ،او
چنین نتیجه گرفت که نوع شرایط کشاورزی در زندگی اجتماعی به اندازه
ی پراکندگی و تجرک اجتماعی جمعیت ،درآمد سالنه و تغییرات فصلی در
عرضه ی نیروی کار اهمیت دارد.همچنین او بیان داشت که دسته ای از
گرایشهای اجتماعی با نوع فعالیت کشاورزی یا دامداری همبستگی
دارند.برای مثال جوامعی که تولید کننده ی غلت هستند پویاتر ولی در
عین حال بی ثبات تر از جوامع تولید کننده ی لبنیات می باشند.در همین
رابطه او دریافت که کشاورزان بیشتر از دامداران در پی نوآوری
هستند.او کشاورزی را به عنوان عامل مشروط در سازمان اجتماعی در
نظر گرفته و تاثیر میراث اجتماعی را بر روی نوع فعالیت کشاورزی
بررسی کرده است.
تعیین واحد تحلیل در مطالعه ی جامعه ی کشاورزی یکی دیگر از
خصوصیات جامعه شناسی کشاورزی در اواخر این دوره است .وی لند و
همکارانش در دانشگاه کلمبیا مزرعه و گرداننده ی آن را به عنوان واحد
تحلیل در طبقه بندی نمونه های آرمانی ( )Ideal Typesبه کار برده
اند.این طبقه بندی مزارع کشاورزی شامل مزارع خانوادگی ،مزارع
معیشتی و مزارع کارخانه ای است.هدف از این طبقه بندی به دست
آوردن گروههای مزارع همگون جهت تسهیل نمودن امر تحلیل بوده
است.سه عامل در ایجاد این طبقه بندی به کار رفته است:
-1واحد اجتماعی به کار گرفته شده در راه اندازی مزرعه که
شامل نیروی کار خانوار یا کارگر کشاورزی بوده است.
-2کارکردهای واحد زراعی برای خانوار نظیر تهیه ی معیشت
روزانه ،محلی برای ایام بازنشستگی ،و یا تولید تمام وقت برای
بازار.
-3حجم عملیات مزرعه بر اساس مقدار تولیدات فروخته شده و
ارزش زمین و ساختمان.
در پایان یک سنخ شناسی با ده نوع مزرعه با نامهای زیر عرضه شده
است:
-1مزرعه ی استخدام کننده.
-2مزرعه ی خانوادگی تجاری بزرگ.
-3مزارع خانوادگی تجاری متوسط.
-4مزارع خانوادگی تجاری – سکونی.
-5مزارع پاره وقت.
-6مزارع مسن ها.
-7مزارع معیشتی.
-8مزارع خانوادگی تجاری کوچک.
-9مزارع مسکونی.
-10مزارع صوری
یکی دیگر از مقوله های عمومی در بررسیهای اولیه ی جامعه شناسی
کشاورزی ،تحقیق در باره ی مسائل بسیار تخصصی مربوط به گرایشهای
اجاره داران ،کارگران کشاورزی ،کشاورزان پاره وقت و کشاورزان کم
درآمد بوده است.مثل گالپین در ابتدای قرن بیستم دریافت که بین پایگاه
اجاره داری کشاورز و شکل خاصی از زندگی روستایی یک همبستگی
وجود دارد.یافته های او باعث گردید تا تعدادی جامعه شناس روستایی بعد
از او اجاره داری را به عنوان متغیر مستقل در نظر بگیرند و سایر عوامل
را بررسی کنند.بعضی از جامعه شناسان مانند سوروکین و زیمرمن (
)Sorokin and Zimmermanتاکید بر روی مسائل تخصصی را آنقدر مهم می
دانستند که حتی معتقد بودند جامعه شناسان روستایی چیزی جز مطالعه
ی مشاغل کشاورزی نیست.
به طور خلصه ،در نیمه ی اول قرن بیستم ،موضوعات مورد مورد نظر
جامعه شناسی کشاورزی هنوز به صورت مشخص از موضوعات جامعه
شناسی روستایی مجزا نشده نشده بودند.در اواخر این دوره موضوعات
و مسائل خاص کشاورزی در عرصه ی جامعه شناسی روستایی نمایان
گردید و یک دسته از مطالعات روستایی به جوامع زراعی اختصاص داده
شد.یکی از عوامل موثر در تفکیک تحقیقات جامعه شناسی کشاورزی از
جامعه شناسی روستایی توسعه ی تکنیک های پیمایشی و کمی است که
محققین را قادر ساخت تا به طور مشخص روی کشاورزان و خانوارشان
از دیدگاه روانشناسی اجتماعی تحقیق نمایند.از این زمان به بعد محققین
متعددی به مطالعه ی جوامع کشاورزی و اجتماعات روستایی پرداختند.
تحقیقات رفتارگرایی و روانشناسی اجتماعی در مورد
فعالیت های کشاورزی 1330تا 1355
تا قبل از سال 1330گرایش نظری در جامعه شناسی روستایی بیشتر
زمینه ی زنجیره روستا-شهر داشت که عمدتا توسعه سوروکین و زیمرمن
ارائه می شد و تحت تاثیر دیدگاه نظری تونیس( )Toenniesبود.از ابتدای
دهه ی 1330یک دسته جامعه شناسان روستایی جوان فارغ التحصیل از
دانشگاههای کرنل ،ویسکانسین ،مینی سوتا ،میسوری ،کنتانکی و ایالتی
آیووا که در چارچوب روان شناسی اجتماعی آموزش دیده بودند ،پا به
عرصه ی تحقیقات جامعه شناسی روستایی نهادند.این جامعه شناسان
ضمن حفظ محتوای روان شناسی اجتماعی در سنت دیدگاه زنجیره ی
روستا – شهری ،گرایشهای نظری ویلیام اف آگبرن و روبرت مرتن و
نوآوریهای روش شناختی پل لزارسفلد را در تحقیقات خود به کار
گرفتند.در حالی که از ابتدای این دوره ی کشاورزی به عنوان یک عنصر
اساسی در نهادها و فعالیتهای روستایی مطرح بود ،به طور اختصاصی تر
آن را به عنوان زمینه ای در نظر گرفتند که کشاورزان و اعضای خانوار
آنها به عنوان کنشگران در چارچوب آن به تکنولوژی کشاورزی جدید ،و
مسائل ارتباط جمعی ،فرصتهای تحصیلی و شغلی و مانند آن واکنش
نشان می دهند.
در این دوره ،دیدگاههای نظری جامعه شناسان کلسیکی نظیر امیل
دورکهیم و ماکس وبر بر تحقیقات جامعه شناسی روستایی تاثیر زیادی
داشت و پژوهشها بیشتر در چارچوب "نظریه ی کنش" تالکوت پارسنز و
یا "نظریات میان گسترده " ی روبرت مرتن انجام می گرفت.تفکر به
شیوه ی نظریات میان گستره کمک زیادی به جامعه شناسان روستایی
نمود ،زیرا با به کار گیری این نظریات ،جامعه شناسان روستایی قادر
شدند تا قضایای بسیار انتزاعی کارکردگرایی پارسنر را به فرضیه های
قابل آزمون در سطح خرد در مورد افراد ،خانوارها ،سازمانها و سایر
واحدهای تحلیلی تبدیل نمایند.به طور کلی ترکیب نظریات دورکهیم و
ماکس وبر توسط پارسنز ،و بسط و به کارگیری آن در روانشناسی
اجتماعی توسط مرتن ،نسل جدید جامعه شناسان روستایی به سمت
تحلیل های علی در سطح خرد و مطالعات مقایسه ای کشاند.این سنت
تحقیقاتی هنوز تا به امروز در بین بسیاری از جامعه شناسان روستایی و
کشاورزی رایج است.
این شیوه ی جدید گرایشهای نظری –روش شناختی در جامعه شناسی
روستایی منجر پیدایش دیدگاه "تزریق و اقتباس نوآوری" گردید.از
بسیاری جنبه ها دیدگاه تزریق و اقتباس نوآوری همان نظریه ی میان
گستره است که در آن استدلل روان شناختی در تحلیل کارکردگرایی به
کار گرفته شده است(برای مثال ،بیان می شود که اقتباس و به کارگیری
تکنولوژی جدید به تحولت اجتماعی مثبت کمک می کند).عده ای را
عقیده بر این است که تحقیقات این دوره در ابتدا ضعف چارچوب نظری
داشته ،اما به تدریج این ضعف با به کار گیری نظریات میان گستره رفع
شده است.
همچنین ،در ابتدای این دوره تحقیقات کمتر به مسأله گرایشهای ارزشی
کشاورزان توجه می نمود ،اما با پیشرفت و تخصصی شدن هرچه بیشتر
تحقیقات ،روی مسأله گرایشهای ارزشی تأکید گذاشته شد .
در این دوره تحقیقات در مورد جوامع کشاورزی بیشتر حالت کمی به خود
گرفت و تحلیل های آماری چند متغیره پیشرفته از طریق بکارگیری
کامپیوتر ممکن گردید .ضمنا ً مجموعه اطلعات آماری وسیعی که واحد
تحلیل آنها فرد یا خانوار کشاورز بود در اختیار جامعه شناسان روستایی
قرار گرفت .
تحقیق در مورد چگونگی بکارگیری نوآوری توسط روستائیان تاریخچه ای
طولنی دارد و انسان شناسان اولیه پژوهشهای بسیاری را برپایه این
محور نهاده اند .در حالی که انسان شناسان اولیه اثرات اقتباس نوآوری
و تکنولوژی جدید را بر جوامع زراعی کشورهای غیرصنعتی مخرب
توصیف می کردند ،جامعه شناسی روستایی در دهه 1350سعی می کرد
چنین نظری را نداشته باشد .جامعه شناسی کشاورزی اولیه ،کشاورز را
به عنوان یک کنشگر در نظر می گرفت که تزریق و انتشار تکنولوژی
جدید در محیط اجتماعی باعث اصلح و پیشرفت شیوه های کشاورزی
اش خواهد شد .بنابراین چنین تحقیقاتی نه تنها اجازه یافتند تا گسترش
تکنولوژی جدید را در جوامع زراعی مورد بررسی قرار دهند بلکه
بکارگیری تکنولوژی جدید را نیز تشویق نمایند .در این رابطه ارتباط
نزدیکی بین جامعه شناسان کشاوزی و متخصصین ترویج کشاورزی بوجود
آمد و رشته ترویج با استفاده از یافته های جامعه شناسان کشاورزی به
اشاعه هرچه بیشتر اصلح تکنولوژی در جوامع زراعی پرداختند .
تحقیقات در مورد تزریق نوآوری بر شش نکته تأکید داشتند:
اول :نخستین قدم در تزریق نوآوری در نظر گرفتن جنبه روان شناختی
اجتماعی تصمیم گیری فردی است .پذیرش ایده جدید یک کنش ساده
نیست بلکه یک الگوی پیچیده ای از پذیرشهای ذهنی است که باید در ذهن
فرد قبل از معرفی ایده بوجود آید .
دوم :فرآیند پذیرش ایده جدید بصورت مرحله ای است .این مراحل
شامل آگاهی ،اطلعات ،ارزیابی ،آزمایش و بکارگیری است .چنین بحث
شده است که گرچه معمول ً شخص کنشگر می بایستی مراحل را یکی
پس از دیگری طی کند ،اما می توان بعضی از مراحل را بصورت جهشی
طی نمود .برای مثال بیان شده است که کشاورزان می توانند مرحله
آزمایش را انجام نداده و به تجربه مروج اعتماد نمایند .
سوم :طبقه بندی ایده ها و نحوه اجرای آنها باید عرضه شود .این طبقه
بندی براساس درجه پیچیدگی ایده ،قابلیت تفکیک نحوه اجرا ،مطابقت
تکنولوژی با نحوه فعالیت های موجود ،و اقتصادی بودن اجرای عملیات
باید باشد .هرچه ایده پیچیده تر باشد ،کشاورزان بیشتر احتیاج دارند
گرایشها و اعتقادات خود را تغییر دهند .در این رابطه بیان شده است که
هرچه نحوه اجرا تفکیک پذیرتر باشد کشاورزان سریع تر آن را بکار می
گیرند .انطباق هرچه بیشتر تکنولوژی جدید با شرایط تولیدی کشاورزان،
فرآیند اقتباس را سهل تر می نماید .ضمنا ً بیان شده است که ایده ها و
عملیات سودآور سریع تر مورد پذیرش کشاورزان قرار می گیرد .
چهارم :تزریق و اقتباس نوآوری در بین کشاورزان ،آنها را در یک منحنی
طبیعی پراکنده می کند .از توزیع فراوانی کشاورزان در پذیرش نوآوری
می توان یک طبقه بندی به شرح زیر بدست آورد :کشاورزان نوآور،
کشاورزان در مرحله پذیرش نوآوری ،کشاورزان مترصد درباره نوآوری،
کشاورزان بی تفاوت نسبت به نوآوری ،و کشاورزان مخالف نوآوری .
پنجم :باید خصوصیات شخصی و اجتماعی کشاورزان را براساس پذیرش
و بکارگیری نوآوری تعیین کرد .بعبارت دیگر در اینجا « شاخص پذیرش »
مشخص می گردد .
ششم :تأکید باید بر جنبه های ارتباطاتی تزریق ایده های جدید باشد .در
اینجا باید مشخص شود که چگونگی کشاورزان مختلف به وسایل ارتباط
جمعی متفاوت پاسخ می دهند .
به طور کلی از تحقیقات جامعه شناسی کشاورزی این دوره که بر پایه
روان شناسی اجتماعی بوده هفت مقوله را می توان استخراج کرد:
– 1خصوصیات کشاورزان بکارگیرنده نوآوری .
– 2نقش انگیزه در بکارگیری نوآوری .
– 3نفوذ جمعی در پذیرش نوآوری .
– 4نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پذیرش نوآوری .
– 5مشخص کردن مفهوم فرآیند تزریق – پذیرش نوآوری .
– 6جنبه های روش شناختی مطالعات مربوط به تزریق و پذیرش نوآوری
.
– 7انتقادات وارده بر رهیافت پذیرش نوآوری .
یکی از نتایج کلی بدست آمده در مورد خصوصیات کشاورزان بکارگیرنده
نوآوری چنین است که رابطه ای مثبت بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی
کشاورز (که با شاخصهایی همچون مقدار مالکیت زمین ،مقدار زمین زیر
کشت ،تولید خالص ،فروش کل ،درآمد و مانند آن اندازه گیری شده
است) و درجه بکارگیری نوآوری وجود دارد .نکته دیگر در مورد رابطه
بین قشربندی کشاورزان و قدرت « خطر کردن » ()Riskآنهاست .در
بسیاری از تحقیقات کشاورزان را به سه طبقه پایین ،متوسط و بال
تقسیم کرده اند که هر طبقه باز خود سه رتبه دارد .به طور کلی عقیده
بر این است که کشاورزان با رتبه اجتماعی « متوسط روبه بال » کمتر از
کشاورزان « متوسط روبه پایین » خطر می کنند .
پا به پای مطالعات در مورد خصوصیات اقتصادی – اجتماعی کشاورزان
نوآور ،تحقیقات در مورد جنبه های روان شناختی (عمدتا ً انگیره)
کشاورزان نوآور است .محققین در این زمینه نتیجه گرفته اند که بسیاری
از متغیرهای « اجتماعی – روان شناختی » (مانند گرایشهای کشاورزان
در مورد تحصیل فرزندان ،طرز فکر مذهبی ،وابستگی خویشاوندی و
همسایگی و مانند آن) با پذیرش شیوه های اصلح شده کشاورزی
همبستگی دارند .به طور کلی گرایشهای سنتی در مقابل تغییر ،مقاومت
می کنند و روند تحولت اجتماعی در جوامع کشاورزی را به تأخیر می
اندازند .
از ابتدای بکارگیری شیوه های تزریق و انتشار در جامعه شناسی
کشاورزی ،جامعه شناسان در اندیشه این مسأله بوده اند که چگونه
عضویت کشاورزان در گروههای اجتماعی مختلف در پذیرش نوآوری
فردی اثر می گذارد .تحقیقات مختلف نشان داده است که زمینه های
فرهنگی متفاوت کشاورزان با پذیریش نوآوری ارتباط مستقیم دارد .
کشاورزان از یک گروه قومی خاص در نحوه و سرعت پذیرش نوآوری با
گروههای دیگر متفاوتند .این امر کامل ً به زمینه های ارزشی هر فرهنگ و
قومی بستگی دارد .چنین مطالعاتی بیان داشته است که تصمیم گیری
کشاورزان برای پذیرش نوآوری تنها بستگی به اطلعاتی که نهادها در
اختیار آنها می گذارند ندارد بلکه بیشتر ایده جمعی و تفکر گروهی است
که افراد را وادار به پذیرش یا رد نوآوری می نماید .
علقه به بررسی نقش وسایل و ارتباطات جمعی در پذیرش نوآوری
کشاورزی ،بخش اعظمی از حجم تحقیقات جامعه شناسی کشاورزی را
به خود اختصاص داده است .کشاورزان معمول ً از منابع اطلعاتی
متفاوت جریان نوآوری را بدست می آورند .یک مطالعه نشان داده است
کشاورزانی که از سطح اجتماعی – اقتصادی بالیی برخوردارند بیشتر
اطلعات مربوط به نوآوری را از کارشناسان سازمانهای ترویج بدست
می آورند در حالی که کشاورزان فقیر بیشتر اطلعات را از همسایگان
خود و یا از دللهای کشت و صنعت ها بدست می آورند .در این گونه
مطالعات بیان شده است که منابع مختلف اطلعاتی وجود دارد .مثل ً می
توان از ارتباطات جمعی ،اطلعات رسمی ،همنیشینی با دیگران ،و منابع
تبلیغاتی نام برد .هر کدام از این منابع می توانند در مراحل مختلف
پذیرش نوآوری مؤثر باشند .معمول ً کشاورزان به اطلعات رسمی بیشتر
از انواع دیگر منابع اطلعاتی اعتماد می کنند .منابع تبلیغاتی در
کشورهای پیشرفته به طور مؤثری بر ذهن کشاورزان در مورد بکارگیری
نوآوری اثر می گذارند .
بسیاری از جامعه شناسان کشاورزی در این دوره مشغول مشخص کردن
و پالیش مفاهیمی بوده اند که در بحث پذیرش نوآوری بکار رفته است .
برای مثال سعی شده اعتبار مراحل پذیرش نوآوری تعیین گردد .به همین
منظور مشاهده شده است که توافقی در مورد تعداد مراحل بین جامعه
شناسان کشاورزی وجود ندارد .بعضی چهار مرحله و بعضی دیگر پنج
مرحله را متذکر شده اند .آنچه مورد توافق همه جامعه شناسان
کشاورزی می باشد این نکته است که پذیرش نوآوری یک مرحله ای و به
یکباره نیست .بلکه در چندین مرحله صورت می گیرد .
از لحاظ روش شناختی مطالعات مربوط به پذیرش نوآوری مورد بررسی
قرار گرفته است .بسیاری از مطالعات بر روی شاخص بندی تحقیقات
جامعه شناسی کشاورزی انگشت نهاده و روایی و اعتبار شاخصها را زیر
نظر گرفته اند .یک دسته از مطالعات روی روشهای پیمایشی ،میدانی،
آزمایشی ،و مشارکتی تأمل نموده و نقاط ضعف و قوت هریک از این
روشها را در زمینه تحقیقات جامعه شناسی کشاورزی نشان داده اند .
نتیجه کلی چنین است که همیشه و همه جا یک روش را نمی توان
بکارگرفت .براساس خصوصیات هر منطقه و موضوع خاص تحقیق باید
روش مناسب یا ترکیبی از روشها و تکنینک های تحقیقاتی استفاده شود .
انتقادات زیادی بر جامعه شناسی کشاورزی با رهیافت پذیرش نوآوری
وارد است .یک انتقاد چنین است که مطالعات جامعه شناسی کشاورزی
هدفشان بیشتر تشویق و ترویج بکارگیری نوآوری در جامعه زراعی بوده
است و توجهی به این مسأله نداشته اند که چه اشکالی از تکنولوژی به
لحاظ اجتماعی و نه اقتصادی مفید خواهد بود .انتقاد دوم بر این رهیافت
چنین است که تأکید بیش از حد روی نوآوری تجاری و تبلیغاتی بوده و
بیشتر منفعت اقتصادی مد نظر است و به آن دسته از نوآوریها که باعث
حفظ محیط زیست می شوند توجهی نشده است .رهیافت دیگری که در
جامعه شناسی کشاورزی با دیدگاه روان شناختی در دهه های 1330و
1340و نیمه اول دهه 1350رایج شد نظرگاه گرایشهای ارزشی
کشاورزان است .
باید در نظر داشت که این چارچوب نظری ارتباط تنگاتنگی با دیدگاه
پذیرش نوآوری داشته است .تحقیقات بر پایه این دیدگاه عمدتا ً توسط
همان محققان پذیرش نوآوری انجام می گرفته است .دیدگاه گرایشهای
ارزشی کشاورزان شاخه ای از نظریات نوسازی است که در دهه های
1330و 1340در جامعه شناسی روستایی رایج بوده است .در این
چارچوب متغیرهای اساسی « گرایشهای پیشگامی » (Value Orientations
)of Farmersو « تمایلت اکتسابی » ()Intrepreneurial Drientationsهسته
مرکزی تحقیقات را تشکیل می داده است .همچنین اندازه گیری
آرزوهای شغلی کشاورزان در این دوره رایج بوده است .
در تحقیقات مربوط به گرایشهای کشاورزان معمول ً مقایسه بین بخش
سنتی و بخش مدرن کشاورزی (یا بعبارت دیگر مقایسه بین کشاورزان
سنتی و مدرن) انجام می گرفت و توسعه اقتصادی دو بخش با یکدیگر
ارزیابی می گردید .معمول ً نتیجه ای که از مقایسه دو نوع نظام استنتاج
می گردید چنین بود که کشاورزان در بخش مدرن کشاورزی گرایشهای
اکتسابی ،پیشگامی ،تغییراتی ،و دریک کلمه مترقیانه ای دارند در حالی
که کشاورزان بخش سنتی حالت محافظ کاری داشته و در مقابل تغییرات
سریعا ً واکنش مثبت نشان نمی دهند و همیشه منتظرند تا دیگران موارد
جدید و نوین را بیازمایند و سپس آنها بتدریج تغییرات را بپذیرند .این
تحقیقات نشان داده اند که کشاورزان مدرن معمول ً رفتاری منطقی و
عقلیی دارند و در پذیرش موارد نوین ،هزینه و منفعت را در نظر گرفته،
سپس اقدام به عمل می کنند .
آرزوهای شغلی و تحصیلی افراد خانوار کشاورزان از مسائل اصلی در
تحقیقات جامعه شناسی کشاورزی با دیدگاه روان شناسی اجتماعی
است .محققین دریافته اند که محدودیت فرصتهای تحصیلی و شغلی
برای فرزندان کشاورزان باعث گردیده تا سطح آرزوهای تحصیلی و
شغلی آنها پایین بماند .همچنین بین آرزوهای تحصیلی و شغلی و موفقیت
در بدست آوردن مشاغل غیر کشاورزی رابطه ای مثبت وجود دارد .
بنابراین هرچه امکانات تحصیلی و شغلی برای فرزندان کشاورزان
محدوتر باشد ،سطح آرزوهای تحصیلی و شغلی پایین تر خواهد بود ،و
هرچه سطح آرزوها پایین تر باشد ،میزان موفقیت تحصیلی و شغلی کمتر
خواهد شد .تحقیقات نشان می دهد تفاوت در آرزوها و در نتیجه موفقیت
های تحصیلی و شغلی برای فرزندان روستایی در بخش کشاورزی با غیر
کشاورزی وجود دارد .
این تحقیقات نشان داده اند که آموزشهای مختلف نقش بسیار مؤثری در
افزایش آرزوها و رسیدن به آنها دارند .جوانان روستایی از طریق تماس
حاصل کردن با دنیای خارج از مزرعه و روستا (از طریق ارتباطات جمعی
و مانند آن) با اشکال دیگر فرصتهای اقتصادی – اجتماعی آشنا می شوند
.چون بسیاری از جوانان روستایی علقه ای به ماندن در مزرعه و روستا
ندارند و به هر جهت از جامعه زراعی و روستایی خارج می شوند ،پس
منطقی تر است که آنها را با دنیای خارج از روستا آشنا نمود و آموزشهای
لزم را به آنها داد ،تا در هنگام ورود به شهرها به عناصر حاشیه ای تبدیل
نشوند .
گرایشهای ارزشی خانوار روستایی بر میزان کسب تحصیل و موفقیت
فرزندان اثر دارد .در بسیاری از تحقیقات ابتدا خانوارهای روستایی
(کشاورزی و غیر کشاورزی) را براساس گرایشهای مختلف طبقه بندی
کرده و سپس میزان دستیابی و موفقیت فرزندان را در زمینه های
تحصیلی و شغلی مورد بررسی قرار می دهند .در این رابطه ،زمینه
اقتصادی – اجتماعی خانوارها ،ساختار خانوار ،ارزشهای شغلی پدر،
خصوصیات فردی والدین و اعتقادات آنها در مجموع یک گرایش ارزشی
بوجود می آورد که این مجموعه بر فرزندان اثر خواهد گذاشت و آنها را
در مسیرهای معینی هدایت می کند .در این نوع تحقیقات ،محققین با
استفاده از آمار و اطلعات وسیع و شیوه های آماری و بکارگیری برنامه
های کامپیوتری توانسته اند به نتیجه گیریهای قابل تعمیم برسند .
در پایان دهه ،1340تحقیقات بر پایه انتشار و اکتساب نوآوری در جامعه
زراعی با زمینه نظری میان گستره روبرت مرتن به اوج خود رسیده بود .
در این ایام انتقادات سخت و کوبنده جامعه شناسان جوان انتقادی به نام
سی رایت میلز ،اساس و بنیان نظریات میان گستره و تحقیقات
رفتارگرایی مرتبط به آن را زیر سؤال برد .میلز نظریات انتزاعی پارسنز
را به یاد انتقاد گرفت و ادعا کرد که نظریه میان گستره مرتن به نظریات
پارسنز اجازه داد تا تصور جامعه شناختی را سرکوب نماید .در نیمه دهه
1350نسل جدید جامعه شناسان روستایی تحت تأثیر انتقادات سی رایت
میلز( ،)Millsآلوین گلدنر( )Gouldnerو سایرین ،جامعه شناسی روستایی
به طور کلی و جامعه شناسی کشاورزی با دیدگاههای متعارف را نقد و
سپس اشکال بدیل نظری و تحقیقی را رواج دادند .در این رابطه جامعه
شناسی روستایی و کشاورزی جدید بوجود آمد .
نتیجه گیری
جامعه شناسی کشاورزی همزمان با جامعه شناسی روستایی پدید آمد
اما به طور رسمی از اوایل دهه ی 50شمسی در بین جامعه شناسان
مطرح گردید .این شاخه ی تخصصی جامعه شناسی موضوعات خاصی
را در میدان کشاورزی مورد بررسی قرار می دهد .گر چه مدت زمان
کوتاهی از پیدایش آن می گذرد ،اما به لحاظ اهمیت موضوع ،چارچوبهای
نظری و روشها و ابزار تحقیقاتی جامعی دارد که با تکیه بر آنها تحقیقات
بسیاری انجام گرفته است .با توجه به اینکه کشاورزی بخش حساسی از
زندگی اجتماعی – اقتصادی انسانها را تشکیل می دهد ،خیلی سریع
تحقیقات در جامعه شناسی کشاورزی حالت کاربردی به خود گرفته است
.
جامعه شناسی کشاورزی به علت ماهیت موضوع مورد تحقیقش مجبور
است که ارتباط تنگاتنگی با سایر شاخه های علوم اجتماعی نظیر انسان
شناسی ،مردم شناسی ،اقتصاد کشاورزی ،اکولوژی و جغرافیا داشته
باشد به طوری که در بسیاری از مواقع خط و مرز کشیدن بین تحقیقات
جامعه شناسی کشاورزی با این رشته ها کاری غیر ممکن است .
اما به هر جهت تأکید جامعه شناسی کشاورزی بر روی بررسی
شاخصهای اجتماعی در ساختار کشاورزی است .
تنوع موضاعات در جامعه شناسی کشاورزی ،این شاخه ی علمی را به
محیطی باز برای مطالعات علمی تبدیل نموده است .که دامنه ای وسیع
از روند های جدید در آینده ی این علم دیده می شود .با این حال
محدودیت هایی گریبانگیر این علم شده که امید است با گسترش هر چه
بیشتر چارچوبهای نظری و تحقیقاتی ،این کمبود ها برطرف گردد .
منابع و مآخذ:
-1اشرف احمد – جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران
–انتشارات اطلعات– تهران –چاپ اول 1361
-2اقبالیان ،محمد جواد-مهاجرت در ایران در دهه های اخیر(شهرنشنی در
ایران) -انتشارات آگاه – تهران –1363
-3مطالعات توسعه ی مناطق روستایی –مرکز تحقیقات و بررسی مسائل
روستایی جهاد سازندگی استان فارس -شیراز –1369
-4زندرضوی ،سیامک – جامعه ی روستایی و نیازهای آن –شرکت سهامی
انتشار – تهران – 1364
-5جنبه های جامعه شناختی ترویج در ایران – جهاد – سال هشتم – شماره
ی -110تیرماه 1367
-6لمسه چی ،عبدالهادی – تغییرات اجتماعی در روستاهای ایران –
انتشارات نوید -شیراز – 1369
-7لهسائی زاده ،عبدالعلی – دیدگاههای جامعه شناختی مهاجرت از
روستاها به شهر –شیراز – انتشارات نوید – 1368
-8جامعه شناسی روستایی –انتشارات کیهان -تهران – 1366
-9ترجمه منوچهر امیری – مالک و زارع در ایران –چاپ دوم -بنگاه
ترجمه و نشر کتاب – تهران1345 -
-10لهسائی زاده ،دکتر عبدالعلی – جامعه شناسی کشاورزی –انتشارات
اطلعات – چاپ اول 1372 -
-11ژرژ گورویچ-مبانی جامعه شناسی – ترجمه باقر پرهام
-12منوچهر محسنی – مقدمات جامعه شناسی
-13آنتونی گیدنز-جامعه شناسی – ترجمه منوچهر صبوری