You are on page 1of 2

‫‪ ،‬سفري بي آغاز‬

‫‪ ،‬سفري بي پايان‬
‫‪ ،‬سفري بي مقصد‬
‫‪ ،‬سفري بي برگشت‬
‫‪ ،‬سفري تا كابوس‬
‫‪ ،‬سفري تا رويا‬
‫‪ ،‬سفري تا بودا‬
‫‪.‬شبنم تاج محل‬

‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬


‫‪.‬وقتي دورم به تو نزذيكترم‬
‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬
‫‪.‬وقتي دورم به تو نزديكترم‬

‫‪ ،‬هق هق پارسيان‬
‫‪ ،‬تكه ناني در خواب‬
‫‪ ،‬بوي گندم در مشت‬
‫‪ ،‬مشت كودك در خاك‬
‫‪ ،‬كفش مادر در برف‬
‫‪ ،‬چرخ يك كالسكه‬
‫‪ ،‬گوشه ي گندم زار‬
‫‪.‬بند رختي پاره‬

‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬


‫‪.‬وقتي دورم به تو نزذيكترم‬
‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬
‫‪.‬وقتي دورم به تو نزديكترم‬

‫‪ ،‬چمداني بي شكل‬
‫‪ ،‬جعبه ي يك دوربين‬
‫‪ ،‬عكس يك بازيگر‬
‫‪ ،‬جمعه هاي بي مشق‬
‫‪ ،‬تلي از ته سيگار‬
‫‪ ،‬دشنه اي زنگ زده‬
‫‪ ،‬چشم گاوي در ديس‬
‫‪.‬سفره اي بوسيده‬

‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬


‫‪.‬وقتي دورم به تو نزديكتر‬
‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬
‫‪.‬وقتي دورم به تو نزديكترم‬

‫‪ ،‬برج لندن در مه‬


‫‪ ،‬جان لنون در باران‬
‫‪ ،‬سوهو در بي حرفي‬
‫‪ ،‬رود سند در يك غار‬
‫سن ِژغَمن‬‫‪ ،‬متروي َ‬
‫شل‬‫سن مي ِ‬‫‪ ،‬قهوه ي َ‬
‫‪ ،‬پرسه اي در پيگل‬
‫‪.‬كافه ها بی لبخند‬

‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬


‫‪.‬وقتي دورم به تو نزديكترم‬
‫‪،‬با حريق يادها همسفرم‬
‫‪.‬وقتي دورم به تو نزديكترم‬

‫‪ ،‬خانه اي در آتش‬
‫‪،‬بوف كوري در نور‬
‫‪ ،‬گل ياسي در زخم‬
‫‪ ،‬غربت لليي‬
‫‪ ،‬بوسه در راه آهن‬
‫‪ ،‬سرخي لب در شب‬
‫‪ ،‬بركه اي از فانوس‬
‫‪.‬انفجاري در ماه‬

‫‪،‬كوچه اي خيس از عشق‪ ،‬شعر سبز لوركا‪ ،‬ساعت ‪ 5‬عصر‪ ،‬مستي بي وحشت‬
‫‪...‬گريه هاي ژكموند‪ ،‬خط خوب سهراب‪ ،‬نامه اي آب شده‪ ،‬ونگوگ گوش به دست‬

‫?‪your passport please‬‬


‫?‪Do You have anything to declare‬‬

‫!‪_I have a dream‬‬


‫!‪...I have a dream‬‬

‫‪.‬من يه رويای بزرگ دارم‪ ،‬يه رويای بزرگ پر از خاطرها‬


‫‪.‬يادت باشه اونو به هيشکی نگی تا واقعی بشه‬

‫يه روزی من و تو و همه ی آدمای خوب زندگيمون جمع ايم‬


‫تا تنها نباشيم ‪....‬‬

‫يه روزی دست زمونه جاهايی رو که دوست داريم عوض نمی کنه‬
‫تا خاطره هامون دوباره زنده بشن‪....‬‬

‫يه روزی ديگه تناقضی وجود نداره ‪....‬تا مارو به شک بندازه‬

‫يه روزی ديگه دست بندی نيست تا دستامونو ببنده‪ ،‬مرزی نيست تا قدمامونو محدود کنه‬

‫يه روزی ديگه آرزوی محالی وجود نداره‬


‫و اون روز من و توفرفره هامونو تو دستمون ميگيريمو دوباره تو کوچه پس کوچه های کودکيهامون می دويم‪....‬‬

‫با حريق يادها همسفرم‬


‫‪...‬وقتي دورم به تو نزديكترم‬

‫گترين مکتب ادبی قرن بيستم "مکتب‬‫کـار يافتن کليدی برای ورود به سفرنامه کار رفتن تا بلندای ترانه است‪ .‬تران‌های از جنس بزر ‌‬
‫یتوان هم‌هی خاطر‌ههای پهن زندگی را حتا؛ روی‬
‫سوررئاليزم" که درگاِه آن به تنگی چشـم گاوی در ديس اما پای جريان آن در يادها م ‌‬
‫یاش آويخـت و جا کم نياورد‪ «...‬نقـد و بررسی تـرانـ‌هی سفرنامه اثر شهيار قنبر‬
‫بند روياي ‌‬

You might also like