You are on page 1of 108

‫مشعل ‌های هدایت‬

‫برای راهروان راه دعوت‬

‫مؤلف‪:‬‬
‫دکتر سید محمد نوح‬

‫مترجم‪:‬‬
‫حسین تیموری‬
‫﴿‪﴾2‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫فهرست‬
‫صفح‬ ‫موضوع‬ ‫ش‬
‫ه‬
‫‪6‬‬ ‫‪ 1‬مقدمة مؤلف‬
‫‪7‬‬ ‫‪ 2‬حدیث اول‬
‫‪8‬‬ ‫‪ 3‬کدام نوع قدرت مورد نظر است؟‬
‫‪9‬‬ ‫‪ 4‬جایگاه قدرت در اسلم‬
‫‪11‬‬ ‫ههائی از مردان قدرتمند‬ ‫‪ 5‬فوائد قدرت و نمون ‌‬
‫تاریخ اسلم‬
‫‪11‬‬ ‫‪ 6‬راه کسب قدرت چیست؟‬
‫‪16‬‬ ‫‪ 7‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪18‬‬ ‫‪ 8‬حدیث دوم‬
‫‪19‬‬ ‫‪ 9‬وسائل بوجودآورنده آن در وجود انسان‬
‫‪20‬‬ ‫‪ 1‬وسائل رشد دهنده آن در وجود انسان‬
‫‪0‬‬
‫‪21‬‬ ‫‪ 1‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪1‬‬
‫‪23‬‬ ‫‪ 1‬حدیث سوم‬
‫‪2‬‬
‫‪25‬‬ ‫عگیری مسلمانان در قبال دنیا‬ ‫‪ -1 1‬موض ‌‬
‫‪3‬‬
‫‪27‬‬ ‫‪ -2 1‬آیات و احادیث دیگر در مذمت دنیا‬
‫‪4‬‬
‫‪30‬‬ ‫‪ 1‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪5‬‬
‫‪32‬‬ ‫‪ 1‬حدیث چهارم‬
‫‪6‬‬
‫‪34‬‬ ‫‪ 1‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪7‬‬
‫‪36‬‬ ‫‪ 1‬حدیث پنجم‬
‫‪8‬‬
‫‪37‬‬ ‫‪ 1‬آیات و احادیثی دیگر در موضوع سلم‬
‫‪9‬‬
‫‪40‬‬ ‫‪ 2‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪0‬‬
‫‪41‬‬ ‫‪ 2‬حدیث ششم‬
‫‪1‬‬
‫‪41‬‬ ‫‪ 2‬احادیثی در بیان فضیلت این وقت‬
‫﴿‪﴾3‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬

‫‪42‬‬ ‫‪ 2‬توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪3‬‬
‫‪44‬‬ ‫‪ 2‬حدیث هفتم‬
‫‪4‬‬
‫‪48‬‬ ‫‪ -1 2‬حقیقت ریاء‬
‫‪5‬‬
‫‪48‬‬ ‫‪ -2 2‬آفت و ضررهای ریاء‬
‫‪6‬‬
‫‪49‬‬ ‫‪ -3 2‬اسباب و عللی که انسان را به ریاء مبتلء‬
‫یسازد‬‫‪ 7‬م ‌‬
‫‪50‬‬ ‫‪ -4 2‬احادیثی در مذمت ریاء‬
‫‪8‬‬
‫‪51‬‬ ‫تهای ریاء‬‫هها و علم ‌‬ ‫‪ -5 2‬نشان ‌‬
‫‪9‬‬
‫‪51‬‬ ‫‪ 3‬وسائل رهائی از ریاء‬
‫‪0‬‬
‫‪52‬‬ ‫‪ 3‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪1‬‬
‫‪53‬‬ ‫‪ 3‬حدیث هشتم‬
‫‪2‬‬
‫‪55‬‬ ‫‪ -1 3‬مفهوم و معنی شرک پوشیده و اشکال‬
‫‪ 3‬مختلف آن‬
‫‪55‬‬ ‫‪ -2 3‬احادیثی در مذمت و بیان خطر شرک‬
‫‪ 4‬اصغر‬
‫‪56‬‬ ‫‪ 3‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪5‬‬
‫‪57‬‬ ‫‪ 3‬حدیث نهم‬
‫‪6‬‬
‫‪58‬‬ ‫‪ -1 3‬فروبردن خشم‬
‫‪7‬‬
‫‪58‬‬ ‫‪ -2 3‬جایگاه آن در اسلم‬
‫‪8‬‬
‫‪60‬‬ ‫‪ 3‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪9‬‬
‫‪63‬‬ ‫‪ 4‬حدیث دهم‬
‫‪0‬‬
‫‪64‬‬ ‫‪ -1 4‬معنی درگوشی و موضع اسلم نسبت به‬
‫﴿‪﴾4‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫آن‬
‫‪65‬‬ ‫‪ -2 4‬آیات و احادیثی دیگر در این مورد‬
‫‪2‬‬
‫‪65‬‬ ‫‪ 4‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪3‬‬
‫‪67‬‬ ‫‪ 4‬حدیث یازدهم‬
‫‪4‬‬
‫‪68‬‬ ‫‪ 4‬احادیثی دیگر در این زمینه‬
‫‪5‬‬
‫‪70‬‬ ‫‪ 4‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪6‬‬
‫‪71‬‬ ‫‪ 4‬حدیث دوازدهم‬
‫‪7‬‬
‫‪72‬‬ ‫‪ 4‬اول‪ :‬احادیثی در فضیلت دوستی با یکدیگر به‬‫ً‬
‫‪ 8‬خاطر خدا‬
‫‪73‬‬ ‫‪ 4‬ثانیًا‪ :‬احادیثی در فضیلت رعایت پیوند‬
‫‪ 9‬خویشاوندی‬
‫‪73‬‬ ‫‪ 5‬ثالثًا‪ :‬احادیثی در فضیلت خیرخواهی به خاطر‬
‫‪ 0‬خدا‬
‫‪75‬‬ ‫‪ 5‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪1‬‬
‫‪76‬‬ ‫‪ 5‬حدیث سیزدهم‬
‫‪2‬‬
‫‪77‬‬ ‫ل‪ :‬معنی و مفهوم صله رحم در حدیث و‬ ‫‪ 5‬او ً‬
‫‪ 3‬چگونگی رعایت آن‬
‫‪79‬‬ ‫‪ 5‬ثانیًا‪ :‬آیات و احادیثی در مورد گناه قطع پیوند‬
‫‪ 4‬خویشاوندی‬
‫‪80‬‬ ‫‪ 5‬ثالثًا‪ :‬آیات و احادیثی در مورد گناه خیانت‬
‫‪5‬‬
‫‪80‬‬ ‫‪ 5‬رابعًا‪ :‬احادیثی در مورد گناه دروغ‬
‫‪6‬‬
‫‪81‬‬ ‫‪ 5‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪7‬‬
‫‪83‬‬ ‫‪ 5‬حدیث چهاردهم‬
‫‪8‬‬
‫‪84‬‬ ‫ل‪ :‬آیاتی در مورد زقوم‬ ‫‪ 5‬او ً‬
‫‪9‬‬
‫‪85‬‬ ‫ً‬
‫‪ 6‬ثانیا‪ :‬تفسیر زقوم‬
‫﴿‪﴾5‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬

‫‪85‬‬ ‫‪ 6‬توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪1‬‬
‫‪86‬‬ ‫‪ 6‬حدیث پانزدهم‬
‫‪2‬‬
‫‪86‬‬ ‫‪ 6‬آیات و احادیثی دیگر در این زمینه‬
‫‪3‬‬
‫‪88‬‬ ‫‪ 6‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪4‬‬
‫‪90‬‬ ‫‪ 6‬حدیث شانزدهم‬
‫‪5‬‬
‫‪93‬‬ ‫‪ 6‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪6‬‬
‫‪94‬‬ ‫‪ 6‬حدیث هفدهم‬
‫‪7‬‬
‫‪95‬‬ ‫‪ 6‬آیات و احادیثی در فضیلت دانش دین‬
‫‪8‬‬
‫‪96‬‬ ‫‪ 6‬آیات و احادیثی در فضیلت محبت برای خدا‬
‫‪9‬‬
‫‪97‬‬ ‫‪ 7‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪0‬‬
‫‪99‬‬ ‫‪ 7‬حدیث هیجدهم‬
‫‪1‬‬
‫‪ 7‬آیات و احادیثی در فضیلت زندگی با مردم‬
‫‪2‬‬
‫‪101‬‬ ‫هنشینی و موضع علماء‬ ‫‪ 7‬احادیثی در باره گوش ‌‬
‫‪ 3‬در قبال آن‬
‫‪102‬‬ ‫‪ 7‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪4‬‬
‫‪104‬‬ ‫‪ 7‬حدیث نوزدهم‬
‫‪5‬‬
‫‪105‬‬ ‫ههایش با‬
‫‪ 7‬آیات و احادیثی در مورد کسی که گفت ‌‬
‫ههایش مخالف است‬ ‫‪ 6‬کرد ‌‬
‫‪106‬‬ ‫‪ 7‬توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪7‬‬
‫‪108‬‬ ‫‪ 7‬حدیث بیستم‬
‫‪8‬‬
‫‪109‬‬ ‫‪ 7‬آیات و احادیثی در همین موضوع‬
‫﴿‪﴾6‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬

‫‪110‬‬ ‫‪ 8‬توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪0‬‬
‫﴿‪﴾7‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫بسم الله الرحمن الرحیم‬
‫مقدمة مؤلف‬
‫یدهیم‬
‫ینمائیم و گواهی م ‌‬
‫خدای جهانیان را ستایش م ‌‬
‫که او در خدائی یگانه است‪ ،‬و محمد امام پیامبرانص و‬
‫الگوی جهانیان و سرور دعوتگران است‪ ،‬سلم و درود‬
‫ن خداوند بر او‪ ،‬خاندان‪ ،‬اصحاب و پیروان برحقش‬ ‫یپیایا ِ‬
‫ب ‌‬
‫باد‪.‬‬
‫کتابی را که پیش رو دارید تشریح تعدادی از احادیث‬
‫رسول خدا را دربر دارد که سعی شده با روح و جوهر‬
‫اسلم پیوند داشته باشد‪ ،‬و از تأکید بر جوانب و نکات‬
‫تربیتی که نیاز حتمی امت اسلم است‪ ،‬فروگذار نشده‬
‫است‪ ،‬و در این میان توکل و اعتماد ما فقط بر خداوند‬
‫یباشد‪.‬‬
‫منان م ‌‬
‫ابوعبدالرحمن‬
‫﴿‪﴾8‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫بسم الله الرحمن الرحیم‬
‫الحديث الول‬
‫م‪:‬‬ ‫سسسل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َْيسس ِ‬‫ه َ‬ ‫صسسّلى الّلسس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الّلسس ِ‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قسسا َ‬ ‫َ‬
‫َ‬
‫ن‬ ‫م ِ‬ ‫ؤ ِ‬ ‫مسس ْ‬ ‫ن ال ْ ُ‬ ‫مسس َ‬ ‫ه ِ‬ ‫ب إ َِلى الل ّ ِ‬ ‫ح ّ‬ ‫وأ َ‬ ‫خي ٌْر َ‬ ‫ي َ‬ ‫و ّ‬ ‫من ال ْ َ‬
‫ق ِ‬ ‫ؤ ِ‬ ‫م ْ‬ ‫»ال ْ ُ‬
‫ك‬ ‫عس َ‬ ‫ف ُ‬ ‫مسسا ي َن ْ َ‬ ‫عل َسسى َ‬ ‫ص َ‬ ‫ر ْ‬ ‫حس ِ‬ ‫خي ْسٌر‪ ,‬ا ِ ْ‬ ‫ل َ‬ ‫في ك ُ ّ‬ ‫و ِ‬ ‫ف‪َ ,‬‬ ‫عي ِ‬ ‫ض ِ‬ ‫ال ّ‬
‫فل َ‬ ‫يءٌ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬
‫صسساب َك ش س ْ‬ ‫نأ َ‬ ‫وإ ِ ْ‬
‫ج سْز‪َ .‬‬ ‫ع َ‬ ‫ول ت َ ْ‬ ‫ه َ‬ ‫ن ب ِسسالل ِ‬
‫َ‬
‫ع ْ‬ ‫س ست َ ِ‬ ‫وا ْ‬ ‫َ‬
‫ل‪:‬‬ ‫ن قس ْ‬ ‫ُ‬ ‫ولك ِ ْ‬ ‫َ‬ ‫ذا‪َ ,‬‬ ‫َ‬
‫وك َ‬ ‫ذا َ‬ ‫َ‬
‫نك َ‬ ‫َ‬
‫ذا لكا َ‬ ‫َ‬ ‫تك َ‬ ‫َ‬ ‫عل ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫يف َ‬ ‫و أن ّ ْ‬ ‫ل‪ :‬ل ْ‬ ‫َ‬ ‫ت َق ْ‬ ‫ُ‬
‫ل‬ ‫مس َ‬ ‫ع َ‬ ‫ح َ‬ ‫ْ‬
‫و" ت َفت َس ُ‬ ‫َ‬
‫ن "لس ْ‬ ‫َ‬
‫ل‪ ,‬فسإ ِ ّ‬ ‫عس َ‬ ‫َ‬
‫شساءَ ف َ‬ ‫مسا َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫ّ‬
‫قدَّر اللس ُ‬ ‫َ‬
‫ن«‪.‬‬ ‫طا ِ‬ ‫شي ْ َ‬ ‫ال ّ‬

‫حدیث اول‪:‬‬
‫رسول خداص فرمودند‪» :‬مؤمن قوی از مؤمن ضعیف‬
‫بتر است‪ ،‬ولی در هریک خیر و‬ ‫نزد خدا بهتر و محبو ‌‬
‫برکتی متفاوت وجود دارد‪ ،‬و تو ای مسلمان نسبت بدآنچه‬
‫نفعت را دربر دارد حریص باش‪ ،‬و بر خدا توکل نما‪ ،‬عجز‬
‫و ناتوانی بخود راه مده و چنانچه چیزی ناپسند بایت پیش‬
‫یشد‪ ،‬بلکه بگو‪ :‬تقدیر‬‫یکردم چنان م ‌‬
‫آمد مگو‪ :‬اگر چنان م ‌‬
‫خداوند چنین بود و خدا هرکاری خواسته باشد انجام‬
‫ههای شیطانی را‬ ‫یدهد‪ ،‬زیرا لفظ »اگر« وسوس ‌‬ ‫م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یدهد« ‪.‬‬
‫گسترش م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫امتیاز منحصر به فرد شخص مسلمان این است که‬
‫دارای تمام خصال نیکو باشد‪ ،‬زیرا او مؤمن و عالم است‪.‬‬
‫قوی و شجاع است‪ ،‬آزاد از تمام قید و بندهای دنیاست‪،‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم در صحیح خود در کتبباب تقببدیر ببباب‬ ‫‪1‬‬

‫المر بالقوه‪ 2052 / 40 ...‬شماره ‪ 2664‬چاپ عیسی الحلبببی‪،‬‬


‫به تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی متوفی ‪ 1375‬هببب ‪ 1955 /‬آورده‬
‫است‪.‬‬
‫و ابن ماجه در مقدمه سنن خود در باب تقدیر ‪ 31 /1‬شماره ‪79‬‬
‫آورده است‪.‬‬
‫امام مسلم و ابن ماجه هردو این حببدیث را از ابببوهریرهس نقببل‬
‫کرده اند‪ ،‬اما ابن ماجه در کتاب زهد باب توکل و یقین ‪1395 /2‬‬
‫شماره ‪ 4168‬روایتی دیگر مشابه همیببن روایببت از ابببوهریرهس‬
‫دارد‪ ،‬اما لفظ حدیث را چنین نقل کرده‪» ... :‬فسإن غلبسک أمسسر‬
‫قل‪ :‬قدر الله وما شاء فعسل‪ .‬وإيسساك واللسو‪ ،‬فسإن اللسسو‬ ‫ف ُ‬
‫تفتح عمل الشيطان«‪.‬‬
‫امام محمد هم در مسند خود ‪ 370 ،366 / 2‬حدیث را مانند ابن‬
‫ماجه آورده است‪ ،‬اما گفته ‪» ...‬وما شاء صنع«‪.‬‬
‫﴿‪﴾9‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫صابر بردبار است‪ ،‬امین و سخاوتمند است‪ ،‬پاکدامن‪،‬‬
‫یترسد‪،‬‬‫مجاهد و مهربان است‪ ،‬از سرزنش ملمتگران نم ‌‬
‫زیرا به این جهت که آزاد است و نسبت به آنچه که‬
‫یباشد‪.‬‬‫همند م ‌‬‫منفعت دین و دنیای او را دربر دارد علق ‌‬
‫عجز و تنبلی را به خود راه نداده‪ ،‬به قضا و قدر الهی‬
‫گهای‬ ‫راضی است و چشم و گوشش نسبت به نیرن ‌‬
‫یباشد‪.‬‬
‫شیطان باز م ‌‬
‫حدیثی که اینک در صدد شرح و تبیین آن هستیم دعوتی‬
‫تهای نیکو که عبارت‬ ‫است واضح و صریح به یکی از خصل ‌‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫از قدرت و نیرومندی م ‌‬
‫و برای این که تصویر دقیقی از این خصلت به دست‬
‫بیاوریم‪ ،‬لزم است از جوانب چهارگانه زیر مورد بررسی‬
‫قرار بگیرد‪:‬‬
‫‪ -1‬کدام نوع قدرت مورد نظر است‪.‬‬
‫‪ -2‬منزلت قدرت در اسلم‪.‬‬
‫ههائی از قدرت در زندگی‬ ‫‪ -3‬فواید قدرت و نمون ‌‬
‫بزرگان امت‪.‬‬
‫‪ -4‬راه کسب قدرت چیست؟‬

‫کدام نوع قدرت مورد نظر است؟‬


‫قدرت مورد نظر در این حدیث اعتماد به نفس‪ ،‬همت‬
‫عالی‪ ،‬اراده استوار و ذکاوت درخشان است‪ ،‬داشتن چنین‬
‫یباشد که از قدیم گفته‬ ‫خصوصیاتی لزمه بدنی سالم م ‌‬
‫اند‪ :‬عقل سالم در بدن سالم‪ .‬اما قدرت جسمانی که با‬
‫نفس شکست خورده‪ ،‬همت و اراده پست و ضعیف‪ ،‬عقل‬
‫و حس ناتوان همراه باشد‪ .‬مورد تأیید و تأکید حدیث‬
‫یباشد‪ ،‬چون غیر ممکن است خداوند افرادی با این‬ ‫نم ‌‬
‫یبینیم‬
‫یها را دوست داشته باشد‪ ،‬در حالی که ما م ‌‬ ‫ویژگ ‌‬
‫بسا افراد قوی و نیرومندی در گذشته بوده اند که بر اثر‬
‫نافرمانی و پشت پا زدن به دستورات خداوند و اعتماد به‬
‫زندگی دنیا مورد غضب وی قرار گرفته و نابودشان ساخته‬
‫است‪.‬‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫﴿‪﴾10‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» . ﴾‬آیببا ندانسببت ‌‬
‫های کببه‬ ‫)‪(1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫پروردگارت چگونه با قببوم عبباد رفتببار کببرده اسببت )و چببه‬
‫بلئی بببر سببر ایشببان آورده اسببت‪ ،‬قببوم ارم کببه صبباحب‬
‫ندار‬‫ههببای( سببتو ‌‬ ‫خها و خیم ‌‬ ‫نمانند و کا ‌‬
‫تهای بلند ستو ‌‬‫قام ‌‬
‫بودند‪ ،‬کسببانی کببه همسببان ایشببان در شببهرها و کشببورها‬
‫های که پروردگببارت‬ ‫آفریده و پیدا نشده است‪ ،‬و آیا ندانست ‌‬
‫ههای‬ ‫با قوم ثمود چه کرده است؟ همان قببومی کببه صببخر ‌‬
‫یبریدنببد و‬ ‫عظیم را در وادی القری )میان مدینه و شام( م ‌‬
‫یسبباختند(‬ ‫خهببا م ‌‬
‫هها و کا ‌‬‫هها خان ‌‬‫یتراشیدند )و در دل کو ‌‬ ‫م ‌‬
‫و )آیا خبببر نببداری کببه پروردگببارت( بببا فرعببون چببه کببرده‬
‫نهای محکم و استواری‬ ‫است؟ فرعونی که دارای )ساختما ‌‬
‫خها )وارونه همچون هرم( بود‪ .‬اقوامی کببه در‬ ‫به شکل( می ‌‬
‫شهرها و کشورها طغیببان و سرکشببی کردنببد‪ ،‬و در آنجاهببا‬
‫خیلببی فسبباد و تببباهی بببه راه انداختنببد‪ ،‬لببذا پروردگببار تببو‬
‫تازیانه عذاب را بر سر ایشان فرو ریخت )و شببلق عببذاب‬
‫پیبباپی برآنببان فببرو آورد( مسببلما ً پروردگببار تببو در کمیببن‬
‫)مردمان و مترصد اعمال ایشان( است«‪.‬‬

‫جایگاه قدرت در اسلم‬


‫قوت و نیرو به این معنا که ذکببر شببد‪ ،‬جایگبباه بلنببدی در‬
‫اسلم دارد‪ ،‬زیرا تنهببا راه جهبباد کببه قلببه رفیببع دیببن اسببت‬
‫یباشببد و تببا قببدرت و نیببرو نباشببد‬
‫داشببتن قببوت و نیببرو م ‌‬
‫یشود و‬ ‫التزام کامل به اسلم برای فرد مسلمان میسر نم ‌‬
‫سر این که خداوند قوت و نیرو را بببه عنببوان هببدیه و‬ ‫شاید ّ‬
‫های در قبال روآوردن به دستورات دینی بببه قببوم هببود‬ ‫تحف ‌‬
‫یدهببد‪ ،‬نیببز همیببن باشببد‪ .‬چنببانکه از زبببان هببود ‪‬‬‫وعده م ‌‬
‫یگویببببببد‪ ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪» .(2)﴾ ‬ای قبببوم از پروردگارتبببان‬
‫آمرزش طلب کنید و به سوی او رجوع نمائید که اگر چنین‬
‫یریزیببم و قبوت و‬
‫تهای آسببمان بببر شببما فببرو م ‌‬
‫کنید برک ‌‬
‫یدهیم«‪.‬‬ ‫نیروی شما را افزایش م ‌‬

‫)(‪ -‬سورة فجر‪ ،‬آیة ‪.14 – 6‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة هود‪ ،‬آیة ‪.52‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾11‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یگویببد‪ ﴿ :‬‬ ‫و بببه مسببلمانان م ‌‬
‫‪» . ﴾   ‬و‬
‫)‪(1‬‬

‫هراندازه که توان دارید در مقابل دشمن نیببرو و تجهیببزات‬


‫فراهم کنید«‪.‬‬
‫در موارد بسیاری از پیامبرص نقببل شببده کببه از مظباهر‬
‫یبببرد)‪ .(2‬و اینجببا هببم کببه‬
‫ضببعف و نبباتوانی بببه خببدا پنبباه م ‌‬
‫یفرمایببد‪ :‬مببؤمن قببوی از مببؤمن ضببعیف برتببر‬ ‫پیامبرص م ‌‬
‫یخواهد اهتمام و حرص شدید خود را به قببدرت و‬ ‫است‪ .‬م ‌‬
‫نیرو نشان دهد‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة انفال‪ ،‬آیة ‪.60‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این عبارت قسمتی کوتاه از حدیث طولنی است کببه ابببوداود‬ ‫‪2‬‬

‫در سنن خببود در کتبباب نمبباز ببباب اسببتعاذه ‪ 93 / 2‬بببه شببماره‬


‫یکنببد کببه روزی رسبول اللببه‬ ‫‪ 1555‬از ابوسعید خدری ‪ ‬نقببل م ‌‬
‫ص وارد مسجد شدند‪ ،‬یکی از مردان انصار به نام ابوامببامه‪ ‬را‬
‫دیدند‪ ،‬گفتند‪ :‬چه شده است ای ابوامامه که تببو را در غیببر وقببت‬
‫مهببا و‬ ‫مآوردن غ ‌‬ ‫یبینببم‪ ،‬گفببت‪ :‬بببه علببت هجببو ‌‬ ‫نمبباز در مسببجد م ‌‬
‫مهای بسیار مجبور شدم به مسجد پنبباه آورم‪ .‬رسببول خببدا ص‬ ‫وا ‌‬
‫فرمودنببد‪ :‬آیببا دعببائی بببه تببو نیبباموزم کببه هرگبباه آن را بخببوانی‪،‬‬
‫ضهببایت را ادا‬ ‫مهببای تببو را برطببرف کنببد و قر ‌‬ ‫خداونببد تمببام غ ‌‬
‫یگوید‪ :‬گفتم‪ :‬بلببی ای رسببول اللببه! آنگبباه‬ ‫گرداند؟ ابوامامهس م ‌‬
‫ك‬‫عسسوذُ ب ِس َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫أ‬ ‫سي‬ ‫س‬ ‫ن‬ ‫إ‬
‫ُ ّ ِّ‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ّ‬ ‫ل‬ ‫ال‬ ‫»‬ ‫بو‪:‬‬ ‫ب‬ ‫بگ‬ ‫شام‬ ‫و‬ ‫صبح‬ ‫پیامبر ص گفت‪ :‬هر‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫عسسوذُ‬ ‫وأ ُ‬ ‫ل‪َ ،‬‬ ‫س ِ‬ ‫َ‬
‫والك َ‬ ‫ز َ‬ ‫ج ِ‬ ‫ع ْ‬‫ن ال َ‬ ‫م َ‬ ‫ك ِ‬ ‫عوذُ ب ِ َ‬ ‫وأ ُ‬ ‫ن‪َ ،‬‬ ‫حَز ِ‬ ‫وال ْ َ‬ ‫م َ‬ ‫ه ّ‬ ‫ن ال ْ َ‬ ‫م َ‬ ‫ِ‬
‫هسسر‬ ‫َ‬
‫ق‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ي‬ ‫د‬ ‫س‬ ‫ال‬ ‫ة‬ ‫ب‬ ‫َ‬ ‫ل‬ ‫َ‬
‫غ‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ك‬ ‫َ‬ ‫ب‬ ‫ُ‬ ‫ذ‬ ‫عو‬ ‫َ‬ ‫أ‬‫و‬ ‫ن‪،‬‬ ‫ب‬ ‫ج‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫وا‬ ‫ل‬ ‫خ‬ ‫ب‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫َ‬
‫ك‬
‫ّ ْ ِ َ ْ‬ ‫َ َ‬ ‫ِ َ‬ ‫ِ‬ ‫ُ ِ َ ُ ْ ِ َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫ِ َ‬ ‫بِ‬
‫یگوید‪ :‬این دستورالعمل را عملببی کببردم و‬ ‫جال« ابوامامه م ‌‬ ‫الّر َ‬
‫ضهای من را پرداخت کرد‪.‬‬ ‫مهای من را برطرف و قر ‌‬ ‫خداوند غ ‌‬
‫در همین باب حدیثی از حضرت انس ‪ ‬با این الفاظ نقببل شببده‬
‫جب ْسسن‬ ‫وال ْ ُ‬‫سسسل‪َ ,‬‬ ‫وال ْك َ َ‬ ‫جز َ‬ ‫ع ْ‬ ‫ن ال ْ َ‬ ‫م ْ‬ ‫عوذ ِبك ِ‬ ‫م إ ِّني أ َ ُ‬ ‫ه ّ‬ ‫است‪» :‬الل ّ ُ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫شسّر‬ ‫ن َ‬ ‫مس ْ‬ ‫و ِ‬ ‫قْبسر‪َ ,‬‬ ‫ذاب ال َ‬ ‫عس َ‬ ‫ن َ‬ ‫م ْ‬ ‫عوذ ِبك ِ‬ ‫وأ ُ‬ ‫خل‪َ ,‬‬ ‫والب ُ ْ‬ ‫هَرم َ‬ ‫وال ْ َ‬ ‫َ‬
‫مات «‪.‬‬ ‫م َ‬ ‫وال ْ َ‬‫حَيا َ‬ ‫م ْ‬ ‫فت َْنة ال ْ َ‬ ‫ِ‬
‫امام بخاری مانند همین حدیث را در صحیح خود کتاب جهاد )ببباب‬
‫ما یتعوذ من الجبن ‪ ،28 / 4‬و کتاب الطعمه باب الحیس ‪99 / 7‬‬
‫و کتاب الدعوات( باب التعوذ من غلبة الرجال و ببباب التعببوذ مببن‬
‫فتنه المحیا والممات و باب الستعاذه من الجبن والکسل ‪96 / 8‬‬
‫– ‪.98 – 97‬‬
‫امام مسلم نیز در صحیح خود کتبباب ذکببر‪ ،‬دعببا‪ ،‬تببوبه و اسببتغفار‬
‫باب التعوذ من العجز وغیره ‪ 2079 / 4‬شماره ‪ 2706‬این حدیث‬
‫را از انس روایت کرده و جمله »من شر ما عمل‪ ،‬و من شببر مببا‬
‫لم یعمل« افزون بر روایت بخباری از مسببلم اسبت و در روایبتی‬
‫دیگر حدیث را از زید بن ارقم نقببل کببرده کببه شببمارة آن ‪2722‬‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫امام بخاری در کتاب جهاد ببباب مببا یتعببوذ مببن الجبببن ‪ 28 / 4‬و‬
‫کتاب الطمعه باب الخمس ‪ 99 / 70‬و در کتاب الببدعوات ببباب‬
‫التعوذ من غلبة الرجال ‪ ...‬و باب الستعاذة من الجبببن والکسببل‬
‫﴿‪﴾12‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫ههسسائی از مسسردان قدرتمنسسد‬ ‫فسسوائد قسسدرت و نمون ‌‬
‫تاریخ اسلم‬
‫با در نظرگرفتن آنچه گذشت قدرت دارای فواید زیادی‬
‫مترین آن به این ترتیب است‪:‬‬ ‫است که مه ‌‬
‫‪ -1‬جرأت در امر به معروف و نهی از منکر بدون هیچ‬
‫خوف و هراس‪ ،‬چنانکه ابی حازم با عبدالملک بن مروان و‬
‫عزالدین بن عبدالسلم با ظاهر بیبرس و ابن تیمیه باغازان‬
‫تاتاری برخورد کردند‪.‬‬
‫یشدن در حمله و‬ ‫‪ -2‬علقه و شتاب به سوی جهاد و جر ‌‬
‫تعقیب دشمن‪ ،‬همانگونه که بلل با امیه بن خلف و عبدالله‬
‫بن مسعود با ابی جهل سردار کفر در روز بدر به مقابله‬
‫برخواستند‪ ،‬و همانطور که حنظله بن عامر س– غسیل‬
‫الملئکه – در روز احد شجاعت و دلیری خود را نشان داد‪.‬‬
‫هها در‬
‫‪ -3‬صبر و پایداری در مقابل تشکیلت و شکنج ‌‬
‫راه خدا‪ ،‬چنانکه مسلمانان صدر اسلم و فرزندان حرکت‬
‫اسلمی در مصر‪ ،‬سوریه‪ ،‬و دیگر ممالک اسلمی در مقابل‬
‫اذیت و آزار دشمنان اسلم پایداری کردند‪.‬‬
‫‪ -4‬مواظبت و محافظت بر شعائر و دستورات دینی از‬
‫قبیل نماز‪ ،‬زکات‪ ،‬روزه‪ ،‬حج‪ ،‬قرائت قرآن‪ ،‬ذکر‪ ،‬دعا‪،‬‬
‫استغفار و خیرات و صدقات و آمادگی کامل در انجام‬
‫بها و روزه روزها در‬ ‫هداشتن ش ‌‬ ‫موارد فوق و همچنین زند ‌‬
‫اقتدا به سلف صالح امت اسلم‪.‬‬

‫راه کسب قدرت چیست؟‬


‫برای قدرتمندشدن باید صفات ذیل را دارا بود‪:‬‬
‫های اخلص داشببت کببه‬ ‫‪ -1‬باید در کردار و گفتار به انداز ‌‬
‫نظر انسان کامل ً از غیر خدا کوتبباه گببردد‪ ،‬چنببانکه خداونببد‬
‫یگویبببد‪   ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾ ‬بگببببو‪ :‬ای محمببببد‪،‬‬
‫هام‪ ،‬زندگی و مرگم همه برای خدا اسببت‬
‫همانا نمازم‪ ،‬روز ‌‬
‫‪،96 / 8‬ب ‪،97‬ب ‪ 98‬حدیث حضرت انس را اینگببونه آورده اسببت‪:‬‬
‫وال ْ ُ‬
‫جْبسسن‬ ‫وال ْك َ َ‬
‫سسسل‪َ ,‬‬ ‫جسسز َ‬‫ع ْ‬‫ن ال ْ َ‬
‫مس ْ‬‫عسسوذ ب ِسسك ِ‬ ‫م إ ِن ّسسي أ َ ُ‬ ‫»الل ّ ُ‬
‫هس ّ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬
‫ن‬
‫مس ْ‬
‫عسوذ ِبسك ِ‬ ‫وأ ُ‬‫مسات‪َ ،‬‬ ‫م َ‬‫وال َ‬ ‫حَيسا َ‬‫م ْ‬
‫فت َْنسة ال َ‬
‫ن ِ‬ ‫مس ْ‬‫و ِ‬
‫هسَرم‪َ .‬‬ ‫وال ْ َ‬ ‫َ‬
‫قْبر«‪.‬‬ ‫ذاب ال ْ َ‬ ‫ع َ‬
‫َ‬
‫و امام ترمذی در باب دعا آورده است‪) :‬صببحیح ترمببذی بببه شببرح ابببن‬
‫العربی المالکی ‪.(78 / 13‬‬
‫)(‪ -‬سورة انعام‪ ،‬آیة ‪.163 – 162‬‬ ‫‪1‬‬
‫﴿‪﴾13‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫که شریکی ندارد و این دستوری است که او به من داده و‬
‫هام«‪.‬‬ ‫من اولین کسی هستم که تسلیم خدا شد ‌‬
‫اگر اینگونه انسببان خببود را بببه خببدایش بسببپارد خداونببد‬
‫همیشه مببددگار او خواهببد بببود و هرگببز او را تنهببا نخواهببد‬
‫گذاشببت‪ ،‬هماننببد اصببحاب کهببف آنگبباه کببه تسببلیم حکببم‬
‫پروردگارشان شدند‪ ،‬خداوند آنهببا را یبباری کببرد و در مببورد‬
‫آنبببببان چنیبببببن گفبببببت‪ ﴿ :‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (1)﴾    ‬و ببببببه‬
‫بهبای آنهبا قبوت بخشبیدم‪ ،‬چبون گفتنبد‪ :‬پروردگبار مبا‬ ‫قل ‌‬
‫نها و زمیببن اسببت‪ ،‬مببا بببا او کسببی را شببریک‬ ‫خدای آسما ‌‬
‫یکنیم‪ ،‬زیرا اگر چنین کنیببم مرتکببب سببخن دروغ گشببته‬ ‫نم ‌‬
‫ایم«‪.‬‬
‫ییافتن از هر نوع قببدرت و نیببرو بببه جببز قببدرت‬ ‫‪ -2‬رهای ‌‬
‫خداوند که هرکس به این درجه برسد تأئید خداوندی شامل‬
‫یگویببد‪:‬‬
‫حال او خواهد شد و شاید راز سببخن پیببامبر کببه م ‌‬
‫ه« بسیار بگویید که این جملببه‬ ‫وةَ ِإل ِبالل ّ ِ‬ ‫ول ُ‬
‫ق ّ‬ ‫ل َ‬‫و َ‬‫ح ْ‬
‫»ل َ‬
‫)‪(2‬‬
‫از کنزهای بهشت است‪ ،‬همین مسئله باشد ‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة کهف‪ ،‬آیة ‪.14‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را امببام احمببد در مسببندش بببا همیببن الفبباظ از‬ ‫‪2‬‬

‫ابببوهریره ‪ 333 / 2‬نقببل کببرده اسببت و بببا الفبباظی دیگببر در‬


‫ههای ذیل آورده است‪:‬‬ ‫شمار ‌‬
‫‪/ 5 ،419 ،403 ،402 ،400 / 4 ،525 ،520 ،309 ،298 / 1‬‬
‫‪،145‬ب ‪،150 / 152‬ب ‪،156‬ب ‪،157‬ب ‪ 179‬و به همین ترتیب امام‬
‫بخاری در صحیح خود کتاب الببدعوات »ببباب إذا عل عقبببة و ببباب‬
‫قول الحول« ‪ 108 ،102 – 101 / 8‬و در کتاب القدر باب الحول‬
‫‪ 156 – 155 / 8‬و در کتاب التوحید باب وکان الله سمیعا وبصیرا‬
‫‪ 144 / 9‬آورده است‪ ،‬امام مسلم در صببحیح خببود حببدیث را در‬
‫کتاب و الدعا ‪ ... -‬باب استحباب حفض الصوت بالذکر ‪2076 / 4‬‬
‫– ‪ 2078‬شماره ‪ 2704‬آورده است‪ .‬ابوداود در سنن خود )کتاب‬
‫الصببلة ببباب فببی السببتغفار ‪ 182 / 2‬شببماره ‪ ،1526‬ب ‪،1527‬‬
‫‪ (1528‬آورده است‪ ،‬ترمذی در سنن کتاب )الدعوات در باب فی‬
‫فضل ل حول‪ 571 – 570 – 510 – 509 / 5 ...‬شماره ‪،3461‬‬
‫‪ 5081‬باب ما جاء فی فضل التسبیح‪ 1256 / 2 ...‬آورده است(‬
‫و ابن ماجه در سنن خود )کتاب الدب در باب ما جاء فی ل حببول‬
‫ول قببوة إل بببالله ‪،1256 / 2‬بب ‪ 1257‬شببماره ‪،3824‬بب ‪،3852‬‬
‫‪ 3636‬آورده است(‪.‬‬
‫همه این محدثین حدیث را از ابی موسی اشعریس روایببت کببرده‬
‫اند‪ ،‬غیر از ترمذی کببه از قیببس بببن سبعد بببن عببباده هببم روایببت‬
‫کرده‪ ،‬و گفته این حدیث با سند قیس صحیح و غریب اسببت‪ ،‬ابببن‬
‫﴿‪﴾14‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -3‬باید احساس عجز و ناتوانی را به خود راه نداد‪ ،‬زیببرا‬
‫یبببرد و بازمانببدن از هرکببار‬‫اعتمبباد بببه نفببس را از بیببن م ‌‬
‫یفرمایببد‪ :‬عجببز و نبباتوانی‬‫خیری را به دنبال دارد‪ ،‬پیامبر م ‌‬
‫را به خوده راه مده‪.‬‬
‫تآوردن هرآنچه بببرای انسببان مفیببد‬ ‫‪ -4‬کوشش در بدس ‌‬
‫باشببد و قببوانین و دسببتورات خببدا بزرگببترین نفببع را بببرای‬
‫یآورد‪.‬‬ ‫انسان به ارمغان م ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪ ».(1)﴾   ‬و بببرای‬
‫قومی کببه یقیببن دارنببد‪ ،‬چببه کسببی در داوری بهببتر از خببدا‬
‫است «‬
‫این همان چیببزی اسببت کببه پیببامبرص توجهببات را بببدان‬
‫معطوف داشته و گفته اسببت برآنچببه منفعببت تببو را دربببر‬
‫دارد حریص باش‪.‬‬
‫‪ -5‬محافظت بر فرایش و انجببام نوافببل بسببیار از قبیببل‬
‫تهجببد‪ ،‬روزه نفلببی و صببدقات نببافله و‪ ...‬همببانگونه کببه در‬
‫یگوید‪ :‬بهترین وسببیله نزدیکببی بببه‬ ‫حدیث قدسی خداوند م ‌‬
‫هام بببا نوافببل بببه‬
‫مببن فببرائض اسببت و بعببد از فببراض بنببد ‌‬
‫یدارم و‬ ‫یشود که او را دوست م ‌‬ ‫های به من نزدیک م ‌‬ ‫انداز ‌‬
‫چببون او را دوسبت گرفتبم چشبم‪ ،‬گبوش‪ ،‬دسبت و پبایش‬
‫یکنببد‪ ،‬اگببر از مببن‬ ‫یشوم کببه بببه وسببیله آنهببا تصببرف م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یدهم و اگر به مببن پنبباه جویببد‪ ،‬او را‬ ‫چیزی بخواهد به او م ‌‬
‫یدهم)‪.(2‬‬ ‫پناه م ‌‬
‫تطلبببی و اسببرافکاری‬ ‫هزیسببتن و دوری از راح ‌‬ ‫‪ -6‬ساد ‌‬
‫ثروتمنببدان‪ ،‬زیببرا ایببن روش صبببر و تحمببل انسببان را در‬
‫یکند‪.‬‬‫مقابل مشکلت بیشتر م ‌‬

‫ماجه حدیث را با دو سند یکی از ابببی ذر و دیگببری از حببازم ابببن‬


‫حرمله نقل کرده بوصبری در کتاب مصباح الزجاجه فی زوائد ابن‬
‫یگویببد‪ :‬هببذا‬
‫ماجه ‪ 137 – 135 / 4‬در مورد روایببت ابببی ذر م ‌‬
‫یگویببد‪:‬‬
‫اسناد صحیح رجاله ثقات‪ .‬و در مورد روایت ابن حرمله م ‌‬
‫»لم يخرج ابن ماجه لحازم بن حرمله سوی هذا الحديث‬
‫وليس له رواية فی شی من الخمسه الصول‪ ،‬و اسسسناد‬
‫یگویببد‪ :‬ولسسه شسساهد مسسن‬ ‫حديثه في سه مقسسال‪ .‬امببا در آخببر م ‌‬
‫حديث أبي هريرة رواه الترمذی وضعفه«‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة مائده‪ ،‬آیة ‪.50‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری در صحیح خببود کتبباب الرقبباق‪ ،‬ببباب‬ ‫‪2‬‬

‫یهریببره روایببت کببرده و امببام احمببد در‬‫التواضببع ‪ 131 / 8‬از اب ‌‬


‫مسببندش ‪ 256 / 6‬از حضببرت عایشببه بببا الفبباظی دیگببر آورده‬
‫است‪.‬‬
‫﴿‪﴾15‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫ییافتن از صبر و‬ ‫‪ -7‬مطالعه تاریخ بزرگان گذشته و آگاه ‌‬
‫استقامت آنها در برابر مشببکلت‪ ،‬زیببرا ایببن کببار احببترام و‬
‫یکنببد و او‬‫منزلت آن بزرگواران را در قلب انسان ایجبباد م ‌‬
‫ینمایببد و اگببر بببه‬
‫را در نزدیکببی و اقتببداء بببه آنهببا کمببک م ‌‬
‫مرتبه آنها نرسد تشبه بببه آنهببا نیببز خببود از امببور پسببندیده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -8‬به کاربردن فکر و اندیشه در شببناخت هرچببه بیشببتر‬
‫خببود و جهببان پیرامببون‪ ،‬زیببرا ایببن شببناخت انسببان را بببه‬
‫حقیقت خببود آگبباه سبباخته و او را از تکبببر و غببرور برحببذر‬
‫یبببرد‪،‬‬
‫داشته در راه ‌رسیدن به کمالت انسانی بببه پیببش م ‌‬
‫یفرمایببببببببببد‪ ﴿ :‬‬ ‫خداونببببببببببد م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾ ‬و در زمیببببن نشببببان ‌‬
‫ههائی‬
‫است برای باورکنندگان و همچنین در وجببود خببود شببما آیببا‬
‫یبینید«‪.‬‬
‫نم ‌‬
‫‪ -9‬طلببب علببم و حضببور در مجببالس علمببی‪ ،‬زیببرا علببم‬
‫هرهببائی از آنهببا را بببه انسببان معرفببی کببرده و‬ ‫عیببوب و را ‌‬
‫یگببردد و گذشببته از اینهببا‬‫سبببب آرامببش و وقببار انسببان م ‌‬
‫یافتببد‪ ،‬چنببانچه‬‫نها م ‌‬‫اسم او در جمع فرشتگان بر سر زبا ‌‬
‫ههای خببدا‬ ‫یگوید‪ :‬هر گروهی که در یکی از خان ‌‬ ‫پیامبرص م ‌‬
‫گرد هم جمع شوند و مشغول تلوت و آموختن قرآن گردند‬
‫یآورد و ملئکببه خببدا‬ ‫بببر آنهببا آرامببش و رحمببت فببرود م ‌‬
‫یگیرنبد و خداونبد در جمبع مقرببان خبود‬ ‫گرداگرد آنها را م ‌‬
‫یکند)‪.(2‬‬
‫آنها را یاد م ‌‬
‫)(‪ -‬سورة ذاریات‪ ،‬آیة ‪ 20‬و ‪.21‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم از ابی هریره در صببحیح خببود کتبباب‬ ‫‪2‬‬

‫الببذکر و دعببا ‪ ...‬در ببباب فضببل الجتمبباع ‪ 2074 / 4 ..‬شببمارة‬


‫‪ 2699‬آورده است‪.‬‬
‫و ابوداود در سن خود در کتاب الصلة أبواب الوتر باب فی ثببواب‬
‫قراءة القرآن ‪ 148 / 2‬شمارة ‪ 1455‬آورده است‪.‬‬
‫و ترمذی در سنن خود أبواب القراءات آورده است )صحیح ترمذی‬
‫به شرح ابن العربی ‪.(64-11‬‬
‫و ابن مباجه در سبنن خبود هببم در ببباب فضببل العلمباء‪82 / 1 ،‬‬
‫شماره ‪ 225‬و هم در کتاب الدب بباب فضبل البذکر ‪1245 / 2‬‬
‫م‬‫و ٌ‬‫قس ْ‬ ‫س َ‬ ‫جل َ َ‬ ‫ما َ‬ ‫آورده کببه مببورد اخیببر بببا ایببن الفبباظ اسببت‪َ » :‬‬
‫م‬ ‫ه‬
‫ْ ُ ُ‬ ‫ت‬ ‫س‬
‫شس‬ ‫ّ‬ ‫غ‬
‫َ‬ ‫مل َئ ِ َ ُ َ َ‬
‫ت‬‫و‬ ‫ة‬ ‫س‬
‫كس‬ ‫م ال ْ َ‬‫ه ُ‬ ‫فت ْ ُ‬ ‫ح ّ‬‫ه إ ِل ّ َ‬
‫في ِ‬‫ه ِ‬ ‫ن الل ّ َ‬‫سا ي َذْك ُُرو َ‬ ‫جل ِ ً‬
‫م ْ‬ ‫َ‬
‫ن‬
‫مس ْ‬ ‫في َ‬ ‫ه ِ‬ ‫ّ‬
‫م الل س ُ‬ ‫هس ُ‬ ‫َ‬
‫وذَكَر ُ‬ ‫َ‬ ‫ة‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫كي‬‫ِ‬ ‫س‬ ‫س‬
‫ّ‬ ‫ال‬ ‫م‬
‫ُ‬ ‫س‬ ‫ه‬ ‫ْ‬ ‫ي‬ ‫َ‬ ‫ل‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫ت‬
‫ْ‬ ‫س‬‫َ‬ ‫ل‬‫ز‬‫ّ‬ ‫َ‬ ‫ن‬‫َ‬ ‫ت‬‫و‬‫َ‬ ‫ة‬
‫ُ‬ ‫م‬
‫َ‬ ‫ح‬‫ْ‬ ‫ر‬‫ّ‬ ‫ال‬
‫ِ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫عن ْدَ ُ‬
‫ِ‬
‫و امام احمد در مسند خود در موارد زیر آورده است‪،252 / 2 :‬‬
‫‪.94 – 92 – 49 – 33 / 3 – 447 – 407 / 2 -‬‬
‫﴿‪﴾16‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -10‬همراهببی بببا صببالحان‪ ،‬زیببرا انسببانی کببه همنشببین‬
‫صلحاء است اگر فراموش کند و بخواهد کار ناروائی انجام‬
‫یدهنببد و او را در کارهببای خیببر کمببک‬ ‫دهببد بببه او تببذکر م ‌‬
‫ینمایند‪ ،‬چنانچه پیامبرص فرمود‪ :‬کسی که خداوند صلح‬ ‫م ‌‬
‫یدهببد کببه در کارهببای‬‫او را بخواهد دوست نیکوئی بببه او م ‌‬
‫خیببر مببددکار او باشببد و در وقببت فراموشببی بببه او تببذکر‬
‫دهد)‪.(1‬‬
‫‪ -11‬دوری از گناهان‪ ،‬زیرا گناهان به بدن و دیببن انسببان‬
‫یفرماید‪ :‬پنببچ چیببز اسببت کببه‬ ‫یرسانند‪ ،‬پیامبرص م ‌‬ ‫ضرر م ‌‬
‫یدهم‪ ،‬یکی از آنها فحشبباء‬ ‫شما را از شر آن به خدا پناه م ‌‬
‫ضهببا و‬
‫است که در وسط هببر قببومی شببیوع پیببدا کنببد مر ‌‬
‫دردهائی را به دنبال دارد که در میان اقببوام گذشببته نبببوده‬
‫است)‪.(2‬‬
‫‪ -12‬تمرین انواع ورزش کببه جسببم را تقببویت کنببد مثببل‬
‫تیراندازی‪ ،‬شنا‪ ،‬کشتی و دوش‪.‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫یتوانند نکات زیرا را از حدیث‬
‫دعوتگران و مربیان م ‌‬
‫برگیرند‪:‬‬
‫تدادن به قلب‪ ،‬عقل و بدن‪ ،‬تا در انجام‬ ‫‪ -1‬اهمی ‌‬
‫تهای محوله قوی گشته و محبت‪ ،‬مغفرت و‬ ‫مسئولی ‌‬
‫رضای خدا را به دست آورند‪.‬‬

‫)(‪ -‬حدیث را ابوداود در سنن خود کتاب الخراج ‪ ...‬باب فی اتخبباذ‬ ‫‪1‬‬

‫الوزیر ‪ 94 ،92 ،49 ،33 / 3‬آورده است‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را ابن ماجه در کتاب سنن خود باب العقوبات ‪/ 2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ ،1332‬ب ‪ 1333‬شماره ‪ 4019‬از حضرت عبدالله بن عمرب نقببل‬


‫یکن که گفت‪ :‬روزی رسول خداص نزد مببا آمدنببد و گفتنببد‪ :‬ای‬ ‫م ‌‬
‫یبرم از وقببتی کببه بببه پنببج بلی خطرنبباک‬ ‫مهاجرین به خدا پناه م ‌‬
‫مبتل شوید‪ -1 :‬در میان هر قومی فحشا به قدری گسببترش یابببد‬
‫ضهببای واگیببر و گرسبنگی بببر آنهببا‬ ‫که علنا ً مرتکببب آن شبوند مر ‌‬
‫تهای گذشته سابقه نداشببته اسببت‪-2 .‬‬ ‫یشود که در ام ‌‬ ‫مسلط م ‌‬
‫موقعی که در معاملت خود انصاف نداشته باشند و جببانب تقببوی‬
‫را رعایت نکنند به تنگدستی‪ ،‬قحطببی و حکمرانببان سببتمگر دچببار‬
‫یشببوند‪ -3 .‬و چببون زکببات امببوال خببود را نپردازنببد ببباران بنببد‬ ‫م ‌‬
‫یآید و اگر به خاطر چهارپایان نباشببد‪ ،‬اص بل ً ببباران نصببیب آنهببا‬ ‫م ‌‬
‫نخواهد شد‪ -4 .‬و اگببر عهببد و پیمببان خببود را بببا خببدا و رسببولش‬
‫نشببان را بببر آنهببا مسببلط خواهببد کببرد تببا‬ ‫بشکنند‪ ،‬خداوند دشمنا ‌‬
‫امببوال آنهببا را غببارت کننببد‪ -5 .‬و چببون حاکمببان آنهببا از اجببرای‬
‫شریعت خدا سرباز زننببد‪ ،‬خداونببد آنببان را بببه جنببگ داخلببی مبتل‬
‫خواهد کرد‪.‬‬
‫﴿‪﴾17‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -2‬ضرورت آزادی از اسارت‪ ،‬تنبلی و ناتوانی‪ ،‬با‬
‫تآوردن هرآنچه‬ ‫یجستن از خداوند و کوشش در به دس ‌‬ ‫یار ‌‬
‫خیر و منفعت انسان در آن باشد‪.‬‬
‫یکند‪،‬‬ ‫هها را سست م ‌‬ ‫‪ -3‬بستن راه شیطان که اراد ‌‬
‫انسان مسلمان نباید در برخورد با مشکلت دچار‬
‫ههای شیطان گردیده‪ ،‬همیشه در افسوس‬ ‫وسوس ‌‬
‫برگذشته به سر برد‪.‬‬
‫بلکه باید همه کارها را تقدیر خدای مختار و توانا بداند‪،‬‬
‫تکار خیر اشکالی ندارد‪ ،‬چنانچه‬ ‫اگرچه افسوس بر فو ‌‬
‫پیامبرص در زمان حج فرمودند‪ :‬ای کاش من هم قبل ً‬
‫)‪(1‬‬
‫یکردم ‪.‬‬ ‫یآوردم و از اول نیت عمره م ‌‬ ‫قربانی خود را نم ‌‬
‫‪ -4‬شفقت و مهربانی نسبت به مسلمانانی که به شعائر‬
‫دینی خود پایبند‪ ،‬ولی در دعوت و تبلیغ ضیعف اند‪ ،‬زیرا‬
‫یها از تمام آنانی که با پیامبرص در‬ ‫آنها با همه کوتاه ‌‬
‫یشوند و در باطن‬ ‫ستیزند و به ظاهر مسلمان نامیده م ‌‬
‫نسبت به اسلم و مسلمین کینه دارند‪ ،‬بهترند و از‬
‫یفرماید‪ :‬و در هریک از مؤمنین‬ ‫اینجاست که پیامبرص م ‌‬
‫قوی و ضعیف‪ ،‬خیری نهفته است‪.‬‬

‫)(‪ -‬این قسمتی از حدیث طولنی است که مسلم در صحیح خببود‬ ‫‪1‬‬

‫کتاب الحج باب حجة النبی ص ‪ 892 – 886 / 20‬شمارة ‪147‬‬


‫آورده‪.‬‬
‫‪ -‬ابوداود در سنن خود کتبباب المناسببک ببباب صببفة حجببة النبببیص‬
‫‪ 456 – 455 / 20‬شمارة ‪ 1905‬آورده‪.‬‬
‫و ابن ماجه در سنن خببود کتبباب المناسببک ببباب حجببة الرسببولص‬
‫‪ 1027 – 1022 / 20‬شماره ‪ 3074‬آورده‪.‬‬
‫و نسائی در سنن خود کتاب الحج باب الکراهیه فی الثیبباب ‪/ 50‬‬
‫‪ 143‬آورده است‪.‬‬
‫و دارمی در المناسک باب سنة الحاج ‪ 49 – 45 / 20‬و احمد در‬
‫مسند خود ‪ 320 / 3‬آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾18‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الثاني‬
‫م‪:‬‬ ‫سسسل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َْيسس ِ‬ ‫ه َ‬ ‫صسسّلى الّلسس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الّلسس ِ‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قسسا َ‬ ‫َ‬
‫م ال ْ ِ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫»ل َ ْ‬
‫ة‬
‫مس ِ‬ ‫قَيا َ‬ ‫و َ‬‫ن ي َس ْ‬ ‫مت ِسسى ي َسأُتو َ‬ ‫نأ ّ‬ ‫مس ْ‬ ‫مسسا ِ‬ ‫وا ً‬ ‫ق َ‬‫نأ ْ‬ ‫مس ّ‬ ‫عل َ َ‬
‫َ‬
‫عسسّز‬ ‫ه َ‬ ‫ها الل ّ ُ‬ ‫عل ُ َ‬
‫ج َ‬ ‫في َ ْ‬ ‫ضا َ‬ ‫ة ِبي ً‬ ‫م َ‬ ‫ها َ‬ ‫ل تِ َ‬ ‫جَبا ِ‬ ‫ل ِ‬ ‫مَثا ِ‬ ‫تأ ْ‬ ‫سَنا ٍ‬ ‫ح َ‬ ‫بِ َ‬
‫م‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬
‫جل سدَت ِك ْ‬ ‫ن ِ‬ ‫م ْ‬ ‫و ِ‬ ‫م َ‬ ‫وان ُك ْ‬ ‫خ َ‬ ‫م إِ ْ‬ ‫ه ْ‬ ‫ما إ ِن ّ ُ‬ ‫من ْثوًرا‪ ،‬أ َ‬ ‫هَباءً َ‬ ‫جل َ‬ ‫و َ‬ ‫َ‬
‫ذا‬‫م إِ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫خ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫خ ُ‬ ‫ْ‬
‫وا ٌ‬ ‫م أقسس َ‬ ‫ه ْ‬ ‫ولك ِن ّ ُ‬ ‫ن َ‬ ‫ذو َ‬ ‫ما ت َأ ُ‬ ‫لك َ‬ ‫ن اللي ْ ِ‬ ‫م َ‬ ‫ن ِ‬ ‫ذو َ‬ ‫وي َأ ُ‬ ‫َ‬
‫)‪(1‬‬
‫ها« ‪.‬‬ ‫هكو َ‬ ‫ُ‬ ‫ه ان ْت َ َ‬ ‫ّ‬
‫رم ِ الل ِ‬ ‫حا ِ‬ ‫م َ‬‫وا ب ِ َ‬ ‫خل ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬

‫حدیث دوم‬
‫ً‬
‫رسول خدا ‪ ‬فرمودند‪» :‬یقینا اقوامی از امت خود‬
‫ههایی از ثواب به درگاه‬ ‫سراغ دارم که روز قیامت با کو ‌‬
‫یشوند‪ ،‬ولی خدا اعمال آنان را مانند‬ ‫خداوند حاضر م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬آنها از برادران و خویشاوندان شما‬ ‫خاکستر برباد م ‌‬
‫بها را همچون شما زنده‬ ‫مسلمانان هستند و حتی ش ‌‬
‫یشوند حرام و حلل خدا را‬ ‫یدارند‪ ،‬اما چون تنها م ‌‬
‫م ‌‬
‫یکنند«‪.‬‬‫رعایت نم ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫سفارش همیشگی اسبلم ایبن بببوده کببه انسبان خبدا را‬
‫همواره مراقب اعمببال و کببردار خببود بدانببد و در خلببوت و‬
‫تنهائی او را ناظر و نگهبان تصور کند‪ ،‬تا حرمت دسببتورات‬
‫او را نشکند و در تکالیف شرعی خود کوتاهی ننماید‪ ،‬و اگر‬
‫احیانا ً مرتکب خطائی شد و پایش از حدود خداوند در رفت‬
‫یباشببد‪ ،‬پببس‬ ‫بداند که خداوند به آنچه از او سر زده آگاه م ‌‬
‫از خطاء دست بردارد و تصمیم بگیرد تا دوببباره آن اشببتباه‬
‫تکرار نشود‪ ،‬حدیث مورد بحث ما دعوتی است آشببکار بببه‬
‫درنظر داشتن خدا و حیبباء از او چببه در تنهببایی و خلببوت و‬
‫چه در ملء عام‪ ،‬و برای این که این حقیقت بببرای همیشببه‬
‫در اعمبباق وجببود انسببان جببای گیببرد‪ ،‬پیببامبرص آن را بببه‬
‫صورت داستان بیان داشته و خبببر داده کببه او بببه واسببطه‬
‫وحببی از حببالت گروهببی از امببت خببود اطلع یببافته کببه بببا‬
‫ههای تهامه به میببدان حشببر‬ ‫بهایی به انبوهی رشته کو ‌‬ ‫ثوا ‌‬
‫حاضر می شوند‪ ،‬ولی خداوند برای آن همه اعمال صببالحه‬
‫یشود و علتش هم آن اسببت کببه آنهببا دور‬ ‫ارزشی قائل نم ‌‬
‫یکردند‪ ،‬و هببدف‬ ‫از چشم مردم حرام و حلل را رعایت نم ‌‬

‫)(‪ -2-1 -‬حدیث را ابن ماجه در سنن خود کتاب الزهد باب‪ :‬ذکببر‬ ‫‪1‬‬

‫الذنوب ‪ 1418 / 2‬شماره ‪ 4245‬آورده و در الفتببح الکبببیر فببی‬


‫ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر ‪.2 / 3‬‬
‫﴿‪﴾19‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫پیامبرص این است تا مبا از ایبن داسببتان عببرت بگیریبم و‬
‫قبل از این که کار از کار بگذرد بببه فکببر علج باشببیم و در‬
‫پرتگاهی که آنان افتاده اند سقوط نکنیببم‪ ،‬چنببانچه خداونببد‬
‫یفرمایببببببد‪ ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪» (1)﴾ ‬پببببس عبببببرت بگیریببببد ای‬
‫صاحبان بصیرت«‪.‬‬
‫از آنجا کببه حاضببر و ناظردانسببتن خداونببد اسبباس تعهببد‬
‫یدهببد‪ ،‬لزم اسببت ایببن‬ ‫مسلمانان بببه اسببلم را تشببکیل م ‌‬
‫قتببری واقببع‬
‫مسببئله از دو جهببت مهببم مببورد بررسببی دقی ‌‬
‫گردد‪.‬‬
‫‪ -1‬وسیله به وجودآورنده آن در وجود انسان چیست؟‬
‫‪ -2‬وسلیه رشد دهنده آن چیست؟‬

‫وسائل بوجودآورنده آن در وجود انسان‬


‫‪ -1‬یقین کامل به این که خداوند هرآنچببه از انسببان سببر‬
‫یداند‪ ،‬چببه در تنهببائی و چببه در جمببع مببردم‪ ،‬چنببانچه‬
‫زند م ‌‬
‫یفرماید‪   ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪    ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪» (2)﴾ ‬و اوست خدای آسببما ‌‬
‫نها‬
‫و زمین‪ ،‬کارهای مخفیببانه و آشببکار شببما و آنچببه را انجببام‬
‫یداند«‪.‬‬‫یدهید م ‌‬‫م ‌‬
‫خداونببد خببود نیببز ایببن یقیببن را از وسببائل بوجودآورنببده‬
‫تقبببوی دانسبببته و گفتبببه‪  ﴿ :‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾‬بدانید کببه خداونببد آنچببه را در‬
‫یداند‪ ،‬پس از او بترسید«‪.‬‬ ‫بهای شما است م ‌‬ ‫قل ‌‬
‫‪ -2‬یقین کامل به این که خداوند همببه اعمببال انسببان را‬
‫یدهببد‪ ،‬اگببر‬
‫یشمارد و روز قیامت جلو چشببمش قببرار م ‌‬ ‫م ‌‬
‫زشت باشد جزای زشت آن را داده و اگر نیکو باشد جزای‬
‫نیک آن را خواهد داد‪ ،‬انسان مببوقعی کببه بببه ایببن حقیقببت‬
‫یسببازد و از‬ ‫یقین کند‪ ،‬قبل از مرگ نببواقص را برطببرف م ‌‬
‫یآیببد‪ ،‬خداونببد‬
‫گمراهببی دسببت برداشببته بببه راه راسببت م ‌‬
‫یفرمایبببببببببببببببببد‪  ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ ‬‬

‫)(‪ -‬سورة حشر‪ ،‬آیة ‪.2‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة انعام‪ ،‬آیة ‪.3‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة بقره‪ ،‬آیة ‪.235‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾20‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾ ‬پببس نببامه اعمببال هرکببس مقببابلش‬
‫یبینی کببه مجرمیببن از محتویببات‬ ‫یشود‪ ،‬آنگاه م ‌‬
‫گذاشته م ‌‬
‫های‬ ‫یگوینببد‪ :‬چگببونه اعمالنببام ‌‬
‫یافتنببد و م ‌‬
‫آن بببه هببراس م ‌‬
‫است که از هیچ کوچببک و بزرگببی فروگببذار نکببرده و همببه‬
‫یکننببد و پروردگببارت بببر‬ ‫کببس اعمببال خببود را مشبباهده م ‌‬
‫یدارد«‪.‬‬
‫هیچکس ظلم روا نم ‌‬

‫وسائل رشددهنده آن در وجود انسان‬


‫ً‬
‫‪ -1‬مواظبت بر طاعات و عبادات خصوصا نمازهای‬
‫فرض و تهجد‪ ،‬پرداخت زکات و صدقات نافله‪ ،‬روزه ماه‬
‫رمضان‪ ،‬حج و قرائت قرآن‪ ،‬ذکر‪ ،‬دعا و استغفار‪ ،‬تأمل در‬
‫آفرینش خود و جهان اطراف‪ ،‬محاسبه‪ ،‬توبیخ و مجازات‬
‫نفس در صورت کوتاهی یا تجاوز از حدود خدا‪.‬‬
‫‪ -2‬همراهی با جماعت مسلمانان و دورنشدن از آن‪،‬‬
‫یبندد‪ ،‬چون شیطان در‬ ‫زیرا این کار راه را بر شیطان م ‌‬
‫تنهایی فرصت را غنیمت دانسته و به وسوسه و فریب‬
‫یافزاید تا انسان را از راه خدا منحرف کند‪ ،‬شاید‬ ‫خود م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬و بر آن تأکید‬ ‫سر این که پیامبر به جماعت دعوت م ‌‬
‫یفرمایند‪ :‬از تفرقه‬ ‫دارد همین باشد‪ ،‬پیامبر اسلمص م ‌‬
‫بپرهیزید و جماعت را لزم بگیرید‪ ،‬چون شیطان همیشه با‬
‫افرادی است که تنها و از جماعت مسلمانان دور باشند)‪.(2‬‬
‫توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪ -1‬ضرورت حاضر و ناظردانستن خداوند در تمام حالت‬
‫و همه شرایط‪ ،‬زیرا این خصلت به خواست خداوند انسان‬
‫یدارد‪ ،‬و بر‬
‫را از لغزش و تجاوز از حدود الهی در امان م ‌‬
‫یافزاید‪ ،‬چنانچه‬ ‫پایبندی دقیق او به دستورات خداوند م ‌‬

‫)(‪ -‬سورة کهف‪ ،‬آیة ‪.49‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این قسمتی از حدیث ترمذی است کببه در کتبباب الفتببن ببباب‬ ‫‪2‬‬

‫)ما جاء فی لزوم الجماعة(آمده است )صحیح ترمذی بببه شببرح‬


‫ابن العربی المالکی ‪ 9 / 9‬امببام احمبد نیببز آن را مختصبرا ً نقببل‬
‫کرده است‪ 71070 / 5 .‬و در جائی دیگبر ترمبذی آن را ببا ایبن‬
‫َ‬
‫فل ْي َْلسسَزم ِ‬
‫ة َ‬‫جّنسس ِ‬‫ة ال ْ َ‬
‫حسس َ‬
‫حُبو َ‬‫ن أَرادَ ب َ ْ‬‫مسس ْ‬
‫ف َ‬ ‫الفبباظ آورده اسببت‪َ » :‬‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ة‪َ ،‬‬ ‫ال ْ َ‬
‫ن‬‫ن الث ْن َي ْس ِ‬
‫مس َ‬ ‫و ِ‬ ‫هس َ‬‫و ُ‬‫د َ‬‫حس ِ‬
‫وا ِ‬‫ع ال َ‬ ‫مس َ‬‫ن َ‬‫ش سي ْطا َ‬ ‫ن ال ّ‬‫فإ ِ ّ‬ ‫ع َ‬
‫ما َ‬
‫ج َ‬
‫َ‬
‫عد« ‪.26 /11 / 1‬‬ ‫أب ْ َ‬
‫﴿‪﴾21‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫گذشتگان امت اسلمی سعی در بارورنمودن این خصلت‬
‫در فرزندان خود در همان دوران کودکی داشتند‪ ،‬از جنید ‪/‬‬
‫شآموزان خود را در این‬ ‫نقل است که چون خواست دان ‌‬
‫مورد امتحان کند‪ ،‬گفت‪:‬‬
‫یخواهیم جهت تفریح از شهر بیرون شویم‪ .‬لزم‬ ‫فردا م ‌‬
‫است هریک از شما مرغی بردارد و در جائی که هیچکس‬
‫او را نبیند ذبحش کند و جهت نهار با خود بیاورد‪ ،‬روزی بعد‬
‫حشده حاضر شدند‪ ،‬به جز یک نفر که‬ ‫غهای ذب ‌‬‫همگی با مر ‌‬
‫مرغ خود را زنده آورد‪ ،‬شیخ از وی پرسید چرا به‬
‫سفارشم عمل نکردی‪ ،‬شاگر جواب داد‪ :‬تو شرط نمودی‬
‫که مرغ را در جائی بکشم که هیچکس ما را نبیند‪ ،‬ولی‬
‫من هرجا رفتم یکی با من بود‪ .‬در خانه‪ ،‬بیرون از آن و‬
‫خلصه کلم هیچ جای خلوتی نیافتم تا وصیت تو را عمل‬
‫کنم‪ ،‬شیخ گفت‪ :‬آنکس که در همه جا با تو بود که بود؟‬
‫جواب داد‪ :‬خدا‪ .‬آنگاه شیخ او را در آغوش گرفت و گفت‪:‬‬
‫شاگرد عزیز و فرزند حقیقی من تو هستی)‪ ،(1‬و اینگونه‬
‫باید خود و اهل و اولد خود را تربیت کنیم‪.‬‬
‫‪ -2‬نقش قصه در تفهیم و تثبیت معانی در ذهببن انسببان‪،‬‬
‫ما نباید فراموش کنیم که انسان فطرتا ً بببه داسببتان علقببه‬
‫بخصوصی دارد و شاید به همین علت باشد کببه در قببرآن و‬
‫نهای زیببادی آمببده و خداونببد نیببز اهمیببت ایببن‬‫سنت داستا ‌‬
‫موضببوع را بیببان داشببته و گفتببه‪        ﴿ :‬‬
‫‪           ‬‬
‫‪        ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ﴾(2)، ﴿‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾  ‬مببببببا داسببببببتا ‌‬
‫نهای‬
‫پیببامبران پیشببین را بببرای تثبببیت و تسببلی قلببب تببو بیببان‬
‫یکنیم‪ .‬همانببا در داسببتان گذشببتگان درس بزرگببی بببرای‬ ‫م ‌‬
‫صاحبان بصیرت وجود دارد«‪.‬‬
‫‪ -3‬لزوم همراهی با جماعت‪ ،‬زیرا جماعت نیروهای‬
‫یگیرد و برای انسان‬ ‫انسانی را در کارهای خیر به کار م ‌‬
‫یماند‪ ،‬تا شیطان بر او مسلط شود‪ ،‬و‬ ‫وقتی باقی نم ‌‬
‫زندگی او را به فساد کشد‪.‬‬
‫های بر جماعت تأکید کرده اند که‬ ‫بزرگان دینی به انداز ‌‬
‫اسلم را بدون جماعت ناقص دانسته اند‪ ،‬چنانچه حضرت‬
‫)(‪ -‬این داستان را امام غزالی در کتبباب احیبباء العلببوم ‪384 / 4‬‬ ‫‪1‬‬

‫آورده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة هود‪ ،‬آیة ‪.120‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة یوسف‪ ،‬آیة ‪.111‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾22‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یگوید‪ :‬اسلم بدون جماعت و جماعت بدون‬ ‫عمر ‪ ‬م ‌‬
‫رهبری و رهبری بدون اطاعت و اطاعت بدون بیعت معنی‬
‫ندارد)‪.(1‬‬
‫یدهد‪ ،‬و از‬‫یهائی که انسان انجام م ‌‬ ‫‪ -4‬محافظت بر نیک ‌‬
‫ننبردن آن با گناهان چببون انسببانی کببه اعمببال شایسببته‬ ‫بی ‌‬
‫یبببرد بببه ثروتمنببد‬‫خببود را بببا اعمببال ناشایسببت از بیببن م ‌‬
‫یماند کببه مببال بسببیار خببود را در جببائی خببرج‬‫یعقللی م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫یکند که به جای منفعت ضرر دارد و انسان باید بداند که‬ ‫م ‌‬
‫هرچند بیشتر طاعت خداوند خود را به جای آورد هدایت او‬
‫یگویببد‪ ﴿ :‬‬ ‫یشود‪ ،‬چنببانچه م ‌‬‫بیشتر شامل حالش م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪(2‬‬
‫‪﴾     ‬‬
‫»وآنببان کببه راه هببدایت را اختیببار کردنببد بببر هببدایت آنببان‬
‫افزودیم و به آنها تقوی ارزانی داشتیم«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪» (3)﴾      ‬و کسی که‬
‫یافزائیببم‪ ،‬همانببا‬
‫عمل صالحی انجام دهد بببر حسببنات او م ‌‬
‫خداوند آمرزنده و قدردان است«‪.‬‬

‫)(‪ -‬این اثر را دارمی در سنن خود ‪ 79 / 1‬از حضرت عمل نقل‬ ‫‪1‬‬

‫کرده‪ ،‬اما جمله آخر »ول طاعة إل ببيعة« را نیاورده است‪.‬‬


‫)(‪ -‬سورة محمد‪ ،‬آیة ‪.17‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة شوری‪ ،‬آیة ‪.23‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾23‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الثالث‬
‫ي‬‫ما ِلسس ْ‬ ‫م‪َ » :‬‬ ‫سل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫مسسا‬‫ه َ‬ ‫د ِ‬‫سسسي ب ِي َس ِ‬ ‫ف ِ‬ ‫ي نَ ْ‬‫ذ ْ‬ ‫وال ّ ِ‬‫ي َ‬ ‫ما ل ِ ْ‬‫و َ‬
‫ما ِللدّن َْيا َ‬ ‫وِللدّن َْيا‪ ،‬و َ‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫صسسائ ِ ٍ‬ ‫وم ٍ َ‬ ‫في ي َ ْ‬ ‫ساَر ِ‬ ‫ب َ‬ ‫َ‬
‫مثل الدّن َْيا ِإل كَراك ِ ٍ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫و َ‬ ‫مثِلي‪َ ،‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ح‬
‫م َرا ْ‬ ‫ُ‬
‫ر ثس ّ‬ ‫هسسا ٍ‬ ‫ن نَ َ‬‫مس ْ‬ ‫ة ِ‬ ‫ع ً‬‫سسسا َ‬ ‫ة َ‬ ‫جَر ٍ‬ ‫َ‬
‫ت شس َ‬ ‫حس َ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬
‫س ست َظل ت َ ْ‬ ‫فا ْ‬ ‫َ‬
‫ها«‪.‬‬ ‫َ‬
‫وت َْرك َ‬ ‫َ‬

‫حدیث سوم‪:‬‬
‫رسول خداص فرمودند‪» :‬نه من به دنیا تعلقی دارم و نه‬
‫دنیا به من‪ ،‬به خدا قسم مثال من و دنیا به مسافری‬
‫یکند و در راه‬‫شباهت دارد که در روز گرمی سفر م ‌‬
‫ینشیند‪ ،‬سپس به سفر‬ ‫ساعتی زیر درختی به استراحت م ‌‬
‫یدهد«)‪.(1‬‬
‫خود ادامه م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫خداوند انسان را آفرید‪ ،‬و او را خلیفه خود بر زمین‬
‫مقرر داشت‪ ،‬تا به آبادانی آن بپردازد و از منافعش طبق‬
‫های که برایش تعیین کرده و جهت ابلغ‬ ‫دستورات و برنام ‌‬
‫آن پیامبرانی فرستاده استفاده کند و هرچه در انجام این‬
‫یکند از قبیل خورشید‪ ،‬ماه‪،‬‬‫مسئولیت به او کمک م ‌‬
‫هها‪ ،‬درختان‪ ،‬چهارپایان‪ ،‬آسمان و زمین‪ ،‬و‬ ‫ستارگان‪ ،‬کو ‌‬
‫آب و هوا را در اختیار او قرار داده و اعلم داشت که‬

‫)(‪ -‬حدیث را امام احمد در مسند خببود ‪ 301 / 1‬از عبببدالله بببن‬ ‫‪1‬‬

‫عباسب روایت کرده که روزی حضرت عمببرس نببزد رسببول اللببه‬


‫ص رسید و مشبباهده کببرد حصببیری کببه روی آن خوابیببده انببد‪ ،‬از‬
‫کشان اثر گذاشته اسبت‪ ،‬سببپس گفبت‪ :‬چبه‬ ‫درشتی بر بدن مبار ‌‬
‫یداشتید‪ ،‬رسببول خببدا ص فرمببود‪ :‬مببا‬ ‫خوب بود فرش نرمتری م ‌‬
‫لی و للدنیا ‪ ...‬تا آخر حدیث‪ .‬ترمذی نیز حدیث را در سنن خببود –‬
‫ابببواب – الزهببد – از عبببدالله ابببن مسببعود‪ ‬روایببت کببرده کببه‬
‫حضرت پیامبرص بر حصیری درشتی خوابیدند که اثر آن بببر بببدن‬
‫مبارکشان ظباهر شبد‪ ،‬گفبتیم‪ :‬ای رسبول خبدا‪ ،‬ای کباش فبرش‬
‫یکردیببد‪ ،‬فرمودنببد‪ :‬مببا لببی و للببدنیا ‪ ...‬تببا آخببر‬‫نرمتری اختیببار م ‌‬
‫حدیث‪» .‬صحیح الترمذی بشرح ابن العربببی المببالکی ‪ «22319‬و‬
‫ابن ماجه در سنن خود کتاب الزهد ببباب مثببل الببدنیا ‪1376 / 2‬‬
‫شماره ‪ 4109‬با عبارت دیگری حدیث را روایت کرده است‪.‬‬
‫امام نووی این حدیث را در ریبباض الصببالحین فضببل الزهببد ‪ ...‬از‬
‫ابن مسعودس نقل کرده و از قول ترمذی گفته‪ :‬حببدیث حسببن و‬
‫صحیح است‪.‬‬
‫علمه آلبانی نیز آن را در صحیح الجامع الصغیر ‪ 154 / 5‬شماره‬
‫‪ 5545‬از عبدالله بن عباسب آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾24‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫زندگی وی در دنیا محدود است و بعد از این زندگی محدود‬
‫یباشد تا در آنجا جزای‬ ‫دنیا سرای آخرت در انتظارش م ‌‬
‫اعمال خوب و بد خود را دریافت کند و روانه بهشت یا‬
‫دوزخ گردد‪.‬‬
‫ههای دنیا را‬‫با توجه به موارد بال انسان عاقل باید جاذب ‌‬
‫رها سازد و همیشه آخرت را در نظر داشته باشد‪ ،‬از هر‬
‫گفتار و کرداری که او را به آخرت نزدیک کند دریغ نورزد و‬
‫همند گردد‪ ،‬سعی‬ ‫اگر لزم باشد تا از حق خود در دنیا بهر ‌‬
‫کند به اندازه و طبق دستور دین خدا باشد‪ ،‬تا یکسره به‬
‫دنیا تکیه نکند و بدان مشغول نگردد و عمل برای آخرت را‬
‫به فراموشی نسپارد‪ ،‬چنانچه پیامبرص فرموده است‪:‬‬
‫عمر دنیا در مقایسه با آخرت ساعتی بیش نیست‪ ،‬و برای‬
‫این که این حقیقت در نفس انسان مستقر شود‪ ،‬آن را به‬
‫صورت مثال بیان کرده و گفته نه من به دنیا تعلقی دارم‬
‫یخواهم بدان تعلقی داشته باشم‪،‬‬ ‫نه دنیا به من و چگونه م ‌‬
‫در حالی که من در دنیا مانند مسافری هستم که در روز‬
‫یکند و خستگی او را مجبور‬ ‫بسیار گرمی مسافرت م ‌‬
‫یسازد تا ساعتی در سایه درختی بیاساید و خستگی خود‬ ‫م ‌‬
‫را برطرف نماید‪ ،‬سپس به سفر خود ادامه دهد‪.‬‬
‫سها جای داده کببه‬ ‫پیامبرص این حقیقت را طوری در نف ‌‬
‫مَثببل سببنت‬‫ششببدنی نیسببت‪ ،‬و اسببتفاده از َ‬ ‫دیگببر فرامو ‌‬
‫یفرمایببد‪﴿ :‬‬ ‫خداوندی است‪ ،‬چنانکه خببود م ‌‬
‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫»و‬ ‫)‪(1‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫یزنیم تا بیندیشند«‪.‬‬
‫لهائی است که برای مردم م ‌‬
‫این مث ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫یزنببد تببا پنببد‬ ‫‪» (2)﴾   ‬خداوند مث ‌‬
‫لها را برای مردم م ‌‬
‫پذیرند«‪.‬‬
‫این است مفهوم درست حببدیث ببال‪ ،‬ولببی از جببائی کبه‬
‫ظاهر حدیث مؤید این امر است کببه بایببد دنیببا را بببه طببور‬
‫کلی ترک گفت‪ ،‬لزم است تا از دو جهببت ذیببل بببا تفصببیل‬
‫بیشتری در این موضوع بحث شود‪.‬‬

‫عگیری مسلمانان در قبال دنیا‬


‫‪ -1‬موض ‌‬

‫)(‪ -‬سورة حشر‪ ،‬آیة ‪.21‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة ابراهیم‪ ،‬آیة ‪.25‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾25‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫تکردن دو شرط برای مسلمان جائز است‪ ،‬به‬ ‫با رعای ‌‬
‫همند گردد‪.‬‬‫هراندازه که بخواهد از دنیا بهر ‌‬
‫شرط اول این که دنیا را از راه حلل به دست آورد‪،‬‬
‫شرط دوم این که دنیا در دست مسلمان باشد نه در قلب‬
‫او به طوری که هروقت دین خدا به مال او احتیاج پیدا‬
‫های‬
‫کرد‪ ،‬آن را در راه رضای پروردگارش بدون هیچ دغدغ ‌‬
‫تقدیم کند‪ ،‬و تمام آیات و احادیثی که در تمجید و تحسین‬
‫دنیا وارد شده است‪ ،‬بر همین اساس استوار است‪.‬‬
‫یفرمایببببد‪  ﴿ :‬‬ ‫خداونببببد م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (1)﴾ ‬ای اهببل ایمببان چیزهببای‬
‫های که خداوند برای شما حلل کببرده بببر خببود حببرام‬ ‫پاکیز ‌‬
‫نکنیببد و در اسببتفاده از آنهببا از حببدود تعییببن شببده تجبباوز‬
‫ننمائید که خداوند متجاوزان را دوست نببدارد‪ ،‬و بخوریببد از‬
‫رزق حلل و پاکی که خداوند به شما ارزانی داشته و تقوی‬
‫خدائی را پیشه سازید که به آن ایمان دارید«‪.‬‬
‫یفرمایببد‪  ﴿ :‬‬ ‫وم ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (2)﴾ ‬بخوریبببببد از رزق حلل و‬
‫پاکی که خداوند به شما داده و شکر نعمت خببدا را بببه جببا‬
‫یکنید«‪.‬‬ ‫آورید‪ ،‬اگر واقعا ً شما مخلصانه او را عبادت م ‌‬
‫و پیامبرص فرموده‪ :‬چقدر خوب است مببال نیکببو بببرای‬
‫بنده نیکببو)‪ ،(3‬و نیببز فرمببوده‪ :‬دنیببا کببالئی اسببت و بهببترین‬
‫)(‪ -‬سورة مائده‪ ،‬آیة ‪.88 – 87‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة نحل‪ ،‬آیة ‪.114‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام احمد در مسند خود ‪ 202 – 197 / 40‬از‬ ‫‪3‬‬

‫عمرو بن العاص روایت کرده که پیامبرص به مببن سببفارش کببرد‬


‫که لباس و سلح خود را برگیر و نزدم بیا‪ .‬خدمت مبارک رسیدم‪،‬‬
‫یگرفتند‪ ،‬به قببامتم نگبباهی عمیببق انداختنببد‪،‬‬‫در حالی که وضوء م ‌‬
‫های جهبباد‬‫یخواهم ترا به امببارت لشببکری روان ‌‬ ‫سپس فرمودند‪ :‬م ‌‬
‫یدارد و غنائم بسیاری نصیبت‬ ‫سازم که خداوند تو را سالم نگه م ‌‬
‫یسازد و قسمت بزرگی از غنببائم را بببه تببو خببواهم داد‪ .‬عمببرو‬ ‫م ‌‬
‫تآوردن مببال‬ ‫یگوید‪ ،‬گفتم‪ :‬ای رسول خداص من برای بببه دسب ‌‬ ‫م ‌‬
‫مسببلمان نشببدم‪ ،‬بلکببه از قلببب اسببلم را پسببندیدم و همراهببی‬
‫رسول خدا را دوست داشتم‪ ،‬آنگاه رسببول خببداص فرمودنببد‪ :‬ای‬
‫﴿‪﴾26‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫کالی آن زن شایسته است ‪ ،‬فرمودند‪ :‬دنیا بببا همببه آنچببه‬
‫در آن است نفرین شده‪ ،‬مگر ذکببر خببدا و متعلقببات آن یببا‬
‫شپژوهان)‪.(2‬‬
‫دانشمندان و یا دان ‌‬
‫بسیاری از بزرگببان گذشببته امببت اسببلمی نیببز ثروتمنببد‬
‫بشبان‪ ،‬بببه‬ ‫بودنببد‪ ،‬ولبی دنیبا در دسببت آنهبا بببود نببه در قل ‌‬
‫طببوری کببه در موقببع جهبباد و قربببانی آن را فببدای دیببن‬
‫یورزیدنببد‪ .‬حضببرت‬ ‫یکردنببد و در بخشببش آن بخببل نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫ابوبکر صبدیق ‪ ‬روزی تمبام مببال خبود را خیبرات کبرد و‬
‫هات چه گذاشتی‪ ،‬گفببت‪:‬‬ ‫وقتی از او پرسیدند‪ :‬برای خانواد ‌‬
‫خدا و رسولش را گذاشتم)‪ .(3‬و حضرت عثمببان در یکببی از‬
‫گها تمببام لشببکر را از مببال شخصببی خببود مجهببز و بببه‬ ‫جن ‌‬
‫قببدری موجبببات رضببای خببدای خببود را فراهببم کببرد کببه‬
‫پیامبرص فرمود‪ :‬پس از این هرکاری از عثمان ‪ ‬سر زند‬
‫بخشیده اسببت)‪ .(4‬و حضببرت عمببرس نصببف مببال خببود را‬
‫خیرات کرد)‪ .(5‬و حضببرت صببهیبس در وقببت هجببرت تمببام‬

‫عمرو چقدر خوب است مال نیکو برای مرد صالح‪.‬‬


‫)(‪ -‬حدیث را امام مسلم در کتاب الرضاع ببباب‪ :‬خیببر متبباع الببدنیا‬ ‫‪1‬‬

‫المرأة الصالحة ‪ 1090 / 2‬شماره ‪ 1467‬از عبدالله بن عمروب‬


‫آورده است‪.‬‬
‫و ابن ماجه در کتاب نکبباح ببباب افضببل النسبباء ‪ 596 / 1‬شببمار‬
‫‪ 1855‬با عبارتی دیگر آورده اسببت و امببام احمببد در مسببند خببود‬
‫‪ 168 / 2‬آورده و در الفتح الکبیر ‪ 116 / 2‬آمده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را ترمذی در کتبباب الزهببد ‪ 198 / 9‬از ابببوهریره‬ ‫‪2‬‬

‫روایت کرده است‪.‬‬


‫و ابن ماجه در کتاب الزهد ببباب مثببل الببدنیا ‪ 1377 / 2‬شببماره‬
‫‪ 4112‬آورده است‪ ،‬و در الفتح الکبیر ‪ 116 / 2‬نیز آمده است‪.‬‬
‫یگویببد‪:‬‬‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را عمببر بببن خطببابب روایببت کببرده‪ ،‬او م ‌‬ ‫‪3‬‬

‫پیامبر خداص روزی دستور داد تا مال خود را صدقه کنیم آن روز‬
‫من مال زیادی داشتم با خود گفتم‪ :‬اگر روزی بتوانم از ابوبکرس‬
‫صدیق سبقت جویم‪ ،‬آن روز همین امروز است‪ ،‬پس نصببف مببال‬
‫خببود را آوردم‪ ،‬پیببامبر ص فرمببود‪ :‬چقببدر بببرای فرزنببدان خببود‬
‫گذاشتی‪ ،‬گفتم‪ :‬به همین اندازه‪ ،‬سپس ابوبکرس بببا همببه دارائی‬
‫خود آمد‪ ،‬پیامبرص فرمود‪ :‬چقدر بببرای فرزنببدان خببود گذاشببتی‪،‬‬
‫گفت‪ :‬الله و رسولش را گذاشتم‪ .‬گفتببم‪ :‬ای ابببوبکر هرگببز از تببو‬
‫سبقت نخواهم کرد‪) .‬ترمذی این حدیث را در باب مناقب ابببوبکر‬
‫و عمرب آورده است‪ ،‬دارمی در کتاب زکات باب الرجبل یتصبدق‬
‫بجمیع ما عنده ‪ 392 ،391 / 1‬آورده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حببدیث را امببام احمببد در مسببند خببود از عبببدالرحمن بببن‬ ‫‪4‬‬

‫خباب اسلمی و عبدالرحمن بن سحر به طور مرفببوع نقببل کببرده‬


‫است )الفتح الربان للساعتی ‪.(193 / 21‬‬
‫)(‪ -‬صحبت در این مورد قبل ً گذشت‪.‬‬ ‫‪5‬‬
‫﴿‪﴾27‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫مال خببود را فببدا کببرد‪ ،‬تببا بتوانببد هجببرت کنببد و پیببامبرص‬
‫فرمود‪ :‬صهیب در معامله خود سود زیادی برد)‪.(1‬‬

‫‪ -2‬آیات و احادیث دیگر در مذمت دنیا‬


‫آیات و احادیث بسیاری غیر از حدیث مبورد بحبث وجبود‬
‫یدارد‪ ،‬و‬
‫دارد که انسان را از دنیا و اعتماد به آن برحببذر م ‌‬
‫یآوریم‪:‬‬‫ما بعضی از آنها را اینجا م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫»محقق با ً در مثببل‬ ‫(‬ ‫‪2‬‬‫)‬
‫‪﴾    ‬‬
‫نها فرو فرستادیم‪ ،‬تا با‬ ‫زندگی دنیا به آبی ماند که از آسما ‌‬
‫آن ببباران انببواع مختلببف گیبباه زمیببن را از آنچببه آدمیببان و‬
‫حیوانات تعذیه کنند بروید‪ ،‬تببا آنگبباه کببه زمیببن از خرمببی و‬
‫سبزی به خود زیور بسته و آرایش کند و مردمببش خببود را‬
‫برآن قادر و متصرف پندارند که ناگهان فرمان ما بببه شببب‬
‫یا روز دررسد و آن همه زینت و زیور زمیببن را درو کنببد‪ ،‬و‬
‫زمین چنان خشک شو که گوئی دیروز در آن هیچ نبود«‪.‬‬
‫اینگونه خدا آیاتش را با مثال روشن برای اهل فکر بیان‬
‫یکند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪» (3)﴾     ‬ای پیببامبر!‬
‫برای امت چنین زندگانی دنیا را مثال بزن که ما آب بارانی‬
‫)(‪ -‬مراجعه شود به سیرت پیامبرص از ابن کثیر ‪224 ،223 / 2‬‬ ‫‪1‬‬

‫به نقل از ابن هشام‪.‬‬


‫)(‪ -‬سورة یونس‪ ،‬آیة ‪.24‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة کهف‪ ،‬آیة ‪.45‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾28‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫از آسببمان نببازل کردیببم‪ ،‬و بببا آن آب درختببان و نباتببات‬
‫گونبباگون زمیببن درهببم پیچیببده و خببرم برویببد‪ ،‬سببپس‬
‫صبحگاهی همه درهم شکسبته و خشبک شبود و ببه دسبت‬
‫بادها زیر و زبببر و فببانی گببردد و خببدا بببر هرچیببز در عببالم‬
‫اقتدار کامل دارد«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾   ‬بدانید که زندگی دنیببا بببه حقیقببت بببازیچ ‌‬
‫های‬
‫است طفلنه‪ ،‬و لهو و عیاشی و آرایش و خودستائی میببان‬
‫یکببدیگر و حببرص افببزودن مببال و فرزنببدان ایببن حقیقببت‬
‫دنیاست و در مثببل ماننببد بارانیسببت کببه بببه موقببع ببببارد و‬
‫گیاهی در پی آن بروید که کفبار را ببه شبگفت آرد‪ ،‬سببپس‬
‫بنگری کبه زرد و خشبک شبود و بپوسبد و در عبالم آخببرت‬
‫عببذاب سببخت جهنببم و آمببرزش و خشببنودی حببق اسببت و‬
‫بدانید که دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (2)﴾  ‬مردم ظاهر بین‬
‫دنیاپرست را محبت و آرایش شهوات که عبارت از میل به‬
‫بهای‬ ‫نهببای زر و سببیم و اسبب ‌‬
‫نهببا و فرزنببدان و همیا ‌‬‫ز ‌‬
‫هدار نیکو و چهارپایان و مزارع و املک است‪ ،‬در نظر‬ ‫نشان ‌‬
‫زیبا و دلفریب است‪ ،‬لیکن اینها همه متاع زندگی فانی دنیا‬
‫است‪ ،‬و نزد خدا است همان منزل بازگشت نیکو«‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة حدید‪ ،‬آیة ‪.20‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة آل عمران‪ ،‬آیة ‪.14‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾29‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾   ‬همانا وعده خداوند حق اسببت‪ ،‬پببس برحببذر‬
‫زندگی دنیا شما را نفریبد‪ ،‬و شیطان به عفو و کرم خداوند‬
‫شما را مغرور نسازد«‪.‬‬
‫یفرمایببد‪ :‬دنیببا در مقابببل آخببرت بببه‬‫و پیببامبرص نیببز م ‌‬
‫اندازه مقدار آببی اسبت کبه چبون انگشبت خبود را در آب‬
‫یدارید)‪ .(2‬و فرمودنببد‪ :‬در دنیببا چنببان‬
‫داخل کنید با خود برم ‌‬
‫)‪(3‬‬
‫باش که گویا غریب یا مسافر هستی ‪.‬‬
‫و در حدیث دیگری آمده‪» :‬اگر دنیا به اندازه پببر مگسبی‬
‫یداشببت‪ ،‬خداونببد بببه کفببار یببک لیببوان آب هببم‬ ‫ارزش م ‌‬
‫)‪(4‬‬
‫یداد« ‪.‬‬ ‫نم ‌‬

‫)(‪ -‬سورة لقمان‪ ،‬آیة ‪.33‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم در صحیح خود کتبباب‪ :‬الجنببة وصببفة‬ ‫‪2‬‬

‫نعیمها واهلها‪ .‬باب فناء الببدنیا و بیببان الحشببر یببوم القیامببة« ‪/ 4‬‬
‫‪ 2193‬شببماره ‪ 2858‬آورده اسببت‪ ،‬و ترمببذی در سببننش کتبباب‬
‫الزهد ]صحیح الترمذی بشببرح )امببام ابببن العربببی المببالکی( ‪/ 9‬‬
‫‪ [199‬آورده‪.‬‬
‫و ابن ماجه در سننش کتاب الزهببد ببباب مثببل الببدنیا ‪1376 / 2‬‬
‫شماره ‪ 4108‬تقریبا ً با همین الفاظ آورده است‪.‬‬
‫و امام احمد در مسندش ‪ 230 ،229 / 4‬آورده است و در الفتح‬
‫الکبیر ‪ 300 / 3‬و در ریاض الصالحین باب فضل الزهد فی الدنیا‬
‫ص ‪ 214‬آمده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری در صحیح خببود کتبباب الرقبباق ببباب قببول‬ ‫‪3‬‬

‫النبی ص کن فی الدنیا‪ 110 / 8 ...‬از عبدالله بن عمرب روایت‬


‫کرده است‪ ،‬و ترمذی در سببننش کتبباب الزهبد بباب مبا جباء فبی‬
‫قصر المل آورده است‪.‬‬
‫و ابن ماجه در سننش کتاب الزهببد ببباب مثببل الببدنیا ‪1378 / 2‬‬
‫ل‬
‫هسس ِ‬‫ن أَ ْ‬
‫مسس ْ‬‫ك ِ‬‫سسس َ‬ ‫عسسدّ ن َ ْ‬
‫ف َ‬ ‫و ُ‬
‫شبببماره ‪ 4114‬آورده و عببببارت‪َ » :‬‬
‫ر« را برآن افزوده است‪.‬‬ ‫ال ْ ُ‬
‫قُبو ِ‬
‫ً‬
‫و امام احمد در مسببندش ‪،24 / 2‬ب ‪،41‬ب ‪ 132‬تقریب با بببا همیببن‬
‫الفبباظ آورده اسببت‪ ،‬و در فتببح الکبببیر ‪ 333 / 2‬و در ریبباض‬
‫الصالحین ببباب فضببل الزهببد ص ‪ 216‬آمببده اسببت‪ ،‬و بخبباری در‬
‫المقاصد الحسنه ص ‪ 329‬شماره ‪ 847‬آورده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬حدیث را ترمذی در سننش کتاب الزهد باب ما جاء فی هببوان‬ ‫‪4‬‬

‫الدنیا علی اللببه عزوجببل از سببهل بببن سببعد آورده اسببت‪ ،‬و ابببن‬
‫ماجه در سنن کتاب الزهببر ببباب مثببل الببدنیا ‪ 1377 / 2‬شببماره‬
‫‪ 410‬با لفظی دیگر آورده است‪ ،‬و در الفتح الکبیر ‪ 47 / 3‬و در‬
‫کشف الخفاء ‪ 207 / 2‬و در ریاض الصالحین ببباب فضببل الزهببد‬
‫فی الدنیا ص ‪ 218‬آمده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾30‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫آیات و احادیث بسببیاری در ایببن مببورد هسببت کببه مببراد‬
‫قگرفتببن بببه دنیاسببت‪ ،‬بببه‬
‫همببه آنهببا مببذمت دوسببتی و تعل ‌‬
‫طوری که خدا و آخرت به فراموشی سپرده شود‪ ،‬چنببانچه‬
‫یفرمایبببببببببببببد‪   ﴿ :‬‬‫خداونبببببببببببببد م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪» ﴾  ‬آنبببانی کبببه امیبببد‬
‫)‪(1‬‬

‫ملقات مببا را ندارنببد‪ ،‬و بببه زنببدگی دنیببا راضببی و مطمئن‬


‫شدند و از آیات ما غافل گشته اند‪ ،‬آنببان بببه سبببب اعمببال‬
‫یگیرند«‪.‬‬
‫خود در آتش جا م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫»هرکببس‬ ‫)‪(2‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫طالب متاع زودگذر باشبد در دنیبا هرقبدر بخواهبد بهبر کبه‬
‫یکنیببم‬
‫یدهیم‪ ،‬سپس جهنم را نصیب او م ‌‬ ‫خواسته باشیم م ‌‬
‫که با نکوهش و مردودی به آن درآید«‪.‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬برحذر داشتن از اعتماد و توکل بر دنیا به طوری کببه‬
‫از خدا و آخرت غافل شویم‪ ،‬زیرا دنیا سرای ماندن نیست‪،‬‬
‫یکنببد‪﴿ :‬‬
‫چنانکه قرآن از زبان مؤمن قوم فرعون نقببل م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾‬ای قوم! من بدون شک زندگی دنیا‬
‫)‪(3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫متاعی بیش نیست‪ ،‬و آخرت سرای ابدی است« و خداونببد‬
‫یگویببببد‪﴿ :‬‬
‫بببببه پیببببامبرش حضببببرت محمببببد ‪ ‬م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (4)﴾‬بگو‪ :‬کببالی دنیببا کببم اسببت‪ ،‬و آخببرت بهببتر و‬
‫پایدارتر برای متقیان است«‪.‬‬
‫یونس‪ ،‬آیة ‪ 7‬و ‪.8‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫اسراء‪ ،‬آیة ‪.18‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫غافر‪ ،‬آیة ‪.39‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫نساء‪ ،‬آیة ‪.77‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫﴿‪﴾31‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (1)﴾‬پس متاع زندگی دنیا در مقابل آخرت خیلببی کببم‬
‫است«‪.‬‬
‫‪ -2‬صبر و استقامت بر مشکلت زندگی تا وقت ملقببات‬
‫خدا‪ ،‬پیامبر در حدیث به ایببن نکتببه اشبباره کببرده‪ ،‬آنجببا کببه‬
‫خود را به مسافری مانند نموده که در روز بسیار گرمی به‬
‫یشببود‪ ،‬بببرای یببک‬ ‫یپببردازد و چببون خسببته م ‌‬‫مسببافرت م ‌‬
‫یکنببد‪،‬‬
‫یآیببد‪ ،‬و اسببتراحت م ‌‬ ‫ساعت از سواری خود فرود م ‌‬
‫یدهببد‪،‬‬ ‫تهای سفر به راهش ادامببه م ‌‬ ‫سپس با تحمل مشق ‌‬
‫تهببای و‬ ‫تببا بببه مقصببد رسببد‪ ،‬و اینگببونه مسببلمان زحم ‌‬
‫یکند‪ ،‬و گاهی‬ ‫تهای زیادی را در زندگی خود تحمل م ‌‬ ‫مشق ‌‬
‫یشود‪ ،‬در این میان وظیفه او این‬ ‫تها و بلها م ‌‬‫دچار مصیب ‌‬
‫است که صبر کند و از خببدای خببود کمببک بگیببرد‪ ،‬و هرگبباه‬
‫خسته شببد مقببدار کمببی اسببتراحت کنببد‪ ،‬و سببپس بببه راه‬
‫پرمقت خود ادامه دهد تا به ملقات خداوند نایل آید‪.‬‬
‫‪ -3‬استفاده زیاد از مثل در دعوت و تبلیغ و تربیت‪ ،‬زیببرا‬
‫مبوقعی کبه انسبان از مثبل در سبخن خبود اسبتفاده کنبد‪،‬‬
‫یشببوند‪ ،‬و معنببای سببخن را بهببتر‬ ‫شنوندگان زود خسببته نم ‌‬
‫یگوید‪﴿ :‬‬ ‫یکنند‪ ،‬به همین مناسبت خداوند م ‌‬ ‫درک م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (2)﴾    ‬و ایببببن مثا ‌‬
‫لهببببایی‬
‫یزنیم که به جز علماء کسی آنها را‬
‫است که برای مردم م ‌‬
‫یکند«‪.‬‬
‫درک نم ‌‬

‫)(‪ -‬سورة توبه‪ ،‬آیة ‪.38‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة عنکبوت‪ ،‬آیة ‪.43‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾32‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الرابع‬
‫ن‬
‫مسس ْ‬ ‫ما ِ‬ ‫م‪َ » :‬‬ ‫سل ّ َ‬‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬
‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫َ‬
‫ن أل ْ َ‬ ‫سًيا إ ِل ّ َ‬
‫عو َ‬ ‫سب ْ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ع ُ‬‫م َ‬‫ج َ‬ ‫خَر َ‬ ‫م ِ‬ ‫م ْ‬ ‫ضا ُ‬ ‫ري ً‬ ‫م ِ‬
‫عودُ َ‬ ‫ل يَ ُ‬‫ج ٍ‬ ‫َر ُ‬
‫َ‬
‫حا‬‫صسسب ِ ً‬ ‫م ْ‬ ‫ن أَتسساهُ ُ‬ ‫مسس ْ‬ ‫و َ‬ ‫ح َ‬ ‫صب ِ َ‬‫حّتى ي ُ ْ‬ ‫ه َ‬ ‫ن لَ ُ‬ ‫فُرو َ‬ ‫غ ِ‬‫ست َ ْ‬
‫ك يَ ْ‬ ‫مل َ ٍ‬ ‫َ‬
‫حت ّسسى‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ه َ‬ ‫ن لس ُ‬ ‫فُرو َ‬ ‫غ ِ‬‫س ست َ ْ‬ ‫ك يَ ْ‬ ‫مل س ٍ‬‫ف َ‬‫ن أل َ‬ ‫عو َ‬ ‫سب ْ ُ‬‫ه َ‬ ‫ع ُ‬ ‫م َ‬‫ج َ‬ ‫خَر َ‬ ‫َ‬
‫)‪(1‬‬
‫ى« ‪.‬‬ ‫س َ‬ ‫م ِ‬ ‫يُ ْ‬

‫حدیث چهارم‬
‫رسول خدا ‪ ‬فرمودند‪» :‬چون کسی شب هنگام‬
‫مریضی را عیادت کند‪ ،‬هفتاد هزار فرشته او را همراهی‬
‫ینمایند‪ ،‬و‬
‫کرده تا صبح برایش از خداوند طلب آمرزش م ‌‬
‫کسی که در وقت صبح مریضی را عیادت کند هفتاد هزار‬
‫فرشته او را همراهی کرده تا شب برای او طلب آمرزش‬
‫ینمایند«‪.‬‬
‫م ‌‬

‫شرح حدیث‬
‫از آنجا که رسالت فرد مسلمان خیرخواهی‪ ،‬راهنمائی و‬
‫یباشد‪،‬‬
‫ارشاد مردم به سوی راه راست خداوند با عزت م ‌‬
‫ههای مؤثر در کسب‬ ‫بر وی لزم است تا وسائل و را ‌‬
‫تآوردن قلوب آنها را بشناسد و در‬ ‫محبت مردم و به دس ‌‬
‫این زمینه رعایت آداب اجتماعی از قبیل عیادت مریض‪،‬‬
‫هرویی‪،‬‬
‫جواب عطسه‪ ،‬خیرخواهی‪ ،‬قبول دعوت‪ ،‬گشاد ‌‬

‫)(‪ -‬حدیث با این عبارت در الفتح الکبیر ‪ 110 / 3‬آمده اسببت‪ ،‬و‬ ‫‪1‬‬

‫ابوداود در سننش کتاب الجنائز ببباب فضببل العبببادة ‪– 475 / 3‬‬


‫‪ 476‬شبماره ‪ 3098‬ببا ایبن الفباظ آورده اسبت‪» :‬سببعون ألبف‬
‫ملک یستغفرون لببه حببتی یصبببح وکببان لببه خریببف فببی الجنة‪...‬‬
‫ی وکان له خریف فی الجنة‪ ،‬و ترمذی در‬ ‫یستغفرون له حتی یمس َ‬
‫سنن کتاب الجنائز باب ما جاء فی عیادة المریببض بببا ایببن الفبباظ‬
‫آورده‪ :‬ما من مسلم یعود مسلما ً غسسدوة إل صببلی علیببه سبببعون‬
‫ألف ملک حتی یمسی وإن عبباده عشیة إل صببلی علیببه سبببعون‬
‫ألف ملک حتی یصبح وکان لببه خریببف فی الجنسسة« وگفتببه ایببن‬
‫حدیث حسن و غریب است‪.‬‬
‫و ابن ماجه در سنن کتاب الجنائز باب ما جاء فی ثببواب مببن عباد‬
‫مریضا ً ‪ 464 – 463 / 1‬شماره ‪ 1442‬با الفبباظی دیگببر آورده‬
‫است‪ ،‬و امام احمد در مسندش ‪،118 / 1‬ب ‪ 121‬به همیبن معنبا‬
‫آورده است‪.‬‬
‫امببام نببووی در ریبباض الصببالحین کتبباب عیببادة المریببض وتشببییع‬
‫المیت به نقل از ترمذی آورده است‪.‬‬
‫علمه آلبانی نیز در صحیح الجامع الصغیر ‪ 166 / 5‬شمار ‪2293‬‬
‫از حضرت علی روایت کرده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾33‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫لپرسی مردم بزرگترین تأثیر را‬ ‫کمک به نیازمندان و احوا ‌‬
‫دارد‪ .‬حدیث مورد بحث‪ ،‬ما را به لزوم عیادت مریض و‬
‫اجر و پاداش کسی که این عمل اجتماعی پسندیده را‬
‫یگوید‪ :‬اگر کسی در‬ ‫یکند‪ ،‬و م ‌‬ ‫یدهد‪ ،‬راهنمائی م ‌‬ ‫انجام م ‌‬
‫شب به عیادت مریضی برود‪ ،‬هفتاد هزار فرشته او را‬
‫یکنند‪ ،‬و اگر‬ ‫همراهی کرده تا صبح در حق او دعای خیر م ‌‬
‫در صبح مریضی را عیادت کند نیز همین اجر را دارد‪.‬‬
‫الن خوب است با هم به احادیثی دیگر در این زمینه‬
‫گوش فرا دهیم‪.‬‬
‫یفرماید‪ :‬خداوند در روز قیامت‬ ‫پیامبر اکرمص م ‌‬
‫یگوید‪ :‬ای فرزند آدم چرا موقعی که مریض شدم مرا‬ ‫م ‌‬
‫یدهد‪ :‬پروردگارا چگونه‬ ‫عیادت نکرید؟ انسان جواب م ‌‬
‫یتوانستم تو را عیادت کنم و تو پروردگار جهانیان‬ ‫م ‌‬
‫هام‬
‫یگوید‪ :‬آیا ندانستی که فلن بند ‌‬ ‫هستی‪ ،‬خداوند م ‌‬
‫مریض شده و او را عیادت نکردی‪ ،‬آیا ندانستی اگر او را‬
‫ییافتی؟‬‫یکردی من را در آنجا م ‌‬ ‫عیادت م ‌‬
‫ای فرزند آدم‪ ،‬من از تو غذا خواستم و تو ندادی‪ ،‬انسان‬
‫یخواستم تو را غذا دهم و تو خدای‬ ‫یگوید‪ :‬چطور م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگوید‪ :‬آیا فلن بنده من از تو‬ ‫جهانیان هستی‪ ،‬خداوند م ‌‬
‫غذا خواست و تو ندادی؟ آیا ندانستی که اگر به او غذا‬
‫ییافتی؟‬ ‫یدادی عوضش را نزد من م ‌‬ ‫م ‌‬
‫ای فرزند آدم‪ ،‬از تو آب خواستم به من آب ندادی‪،‬‬
‫یخواستم تو را آب دهم و تو‬ ‫یگوید‪ :‬چطور م ‌‬ ‫انسان م ‌‬
‫یگوید‪ :‬فلن بنده من از‬ ‫خدای جهانیان هستی؟ خداوند م ‌‬
‫تو آب خواست و تو به او آب ندادی‪ ،‬آیا ندانستی که اگر به‬
‫ییافتی)‪.(1‬‬
‫یدادی عوضش را نزدم م ‌‬ ‫او آب م ‌‬
‫ضها را‬‫یفرماید‪ :‬مری ‌‬ ‫و در حدیث دیگری پیامبرص م ‌‬
‫عیادت کنید‪ ،‬گرسنگان را غذا بدهید و اسیران را آزاد‬
‫سازید)‪.(2‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم در کتاب »البر والصلة والداب‪ ،‬باب‬ ‫‪1‬‬

‫فضل عیادة المریض« شببماره ‪ 2569‬از ابببوهریره روایببت کببرده‬


‫اسببت‪ .‬و امببام احمببد در مسببندش ‪ 404 / 2‬از ابببوهریره چنیببن‬
‫یفرمایببد کببه خداونببد‬ ‫روایت نموده که پیامبرص از خداوند نقل م ‌‬
‫فرمود‪ :‬مریض شدم و فرزند آدم مرا عیادت نکرد‪ ،‬و تشنه شدم‪،‬‬
‫یفرماینببد‪ :‬گفتببم‪ :‬ای‬ ‫امببا فرزنببد آدم مببرا آب نببداد‪ ،‬پیببامبرص م ‌‬
‫های از بنببدگانم‬
‫یشوی‪ ،‬فرمببود‪ :‬بنبد ‌‬ ‫پروردگار! آیا تو هم مریض م ‌‬
‫یشببود‪ ،‬امببا کسببی بببه عیببادت او‬‫در روی زمین مریض یا تشنه م ‌‬
‫ینوشاند‪ ،‬در صورت یکه اگر به عیادت‬ ‫یرود‪ ،‬و تشنه را آب نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫یکنند‪.‬‬
‫بروند‪ ،‬یا تشنه را آب دهند‪ ،‬مزد خود را از من دریافت م ‌‬
‫﴿‪﴾34‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یفرماید‪ :‬وقتی فرد مسلمان از برادر مسلمان خود‬ ‫وم ‌‬
‫یکند‪ ،‬تا هنگام برگشت در خرفه بهشت است‪،‬‬ ‫عیادت م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫کسی پرسید‪ :‬خرفه بهشت چیست؟ فرمودند‪ :‬بال آن ‪.‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬لزوم عیادت مریض به عنوان رعایت یک عمل‬
‫اجتماعی بسیار مهم‪ ،‬و مد نظر قراردادن نکات ذیل برای‬
‫تسهیل هرچه بیشتر کار‪.‬‬
‫‪ -‬به یادداشتن مقدار اجر و مزدی که برای فرد مسلمان‬
‫نشدن جهت انجام این مهم تا برگشت‬ ‫از موقع بیرو ‌‬
‫یشود‪.‬‬‫حاصل م ‌‬
‫نشدن تا‬ ‫‪ -‬به یادداشتن این مسئله که وقت بیرو ‌‬
‫برگشت رحمت خداوند همراه و همگام اوست‪.‬‬
‫‪ -‬به یادداشتن این که بدون رعایت این آداب اجتماعی‬
‫انسان هرگز موفق به کسب اعتماد مردم و تأثیر بر آنها‬
‫نخواهد شد‪.‬‬
‫‪ -‬و در آخر به یادداشتن این که عبادت مریض حق‬
‫مسلم برادر مسلمان اوست‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫)(‪ -‬حدیث را بخاری در کتبباب صببحیح خببود در کتبباب الجهبباد ببباب‬
‫كوا‬ ‫ف ّ‬ ‫فکاک السیر از ابی موسی بببا ایببن الفبباظ آورده اسببت‪ُ » :‬‬
‫دوا‬ ‫عسسو ُ‬ ‫و ُ‬ ‫ع َ‬ ‫جسسائ ِ َ‬ ‫مسسوا ال ْ َ‬ ‫ع ُ‬ ‫وأ َطْ ِ‬ ‫سسسيَر ‪َ -‬‬ ‫عِنسسى ال َ ِ‬ ‫ى ‪ -‬يَ ْ‬ ‫عسسان ِ َ‬ ‫ال ْ َ‬
‫ض« و در کتاب نکاح باب لببزوم اجببابت دعببوت و مهمببانی‬ ‫ري َ‬ ‫م ِ‬ ‫ال ْ َ‬
‫ى‪،‬‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬ ‫عروسی با این لفظ آورده‪ُ » :‬‬
‫ع َ‬ ‫دا ِ‬ ‫جيب ُسسوا السس ّ‬
‫َ‬
‫وأ ِ‬ ‫ى َ‬ ‫عان ِ َ‬ ‫فكوا ال َ‬
‫مسسوا‬ ‫ِ ُ‬ ‫ع‬ ‫ْ‬ ‫ط‬ ‫أ‬ ‫»‬ ‫بظ‪:‬‬ ‫ب‬ ‫لف‬ ‫بن‬ ‫ب‬ ‫ای‬ ‫با‬ ‫الطعمه‬ ‫ض« و در باب‬ ‫ري َ‬ ‫م ِ‬ ‫دوا ال ْ َ‬ ‫عو ُ‬ ‫و ُ‬ ‫َ‬
‫ي« و در طببب ببباب‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫سا‬‫س‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫سوا‬ ‫س‬‫ّ‬ ‫ك‬ ‫ف‬ ‫ُ‬ ‫و‬
‫َ َ‬ ‫ض‪،‬‬ ‫ري‬
‫ِ‬ ‫م‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫دوا‬ ‫ُ‬ ‫عو‬ ‫ُ‬ ‫و‬
‫َ‬ ‫ع‪،‬‬‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ئ‬ ‫جا‬‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬
‫وجوب عیببادة المریببض و در کتبباب الحکببام‪ ،‬ببباب إصبابة الحبباکم‬
‫ى« و ابوداود در‬ ‫كوا ال ْعان ِى َ‬ ‫ف ّ‬ ‫الدعوة با لفظ‪ُ » :‬‬
‫ع َ‬ ‫دا ِ‬ ‫جيُبوا ال ّ‬ ‫وأ ِ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬
‫کتاب الجنائز باب الدعاء للمریض ‪ ...‬شماره ‪ 3105‬آورده اسببت‪،‬‬
‫ى‬‫عسسان ِ َ‬ ‫كوا ال ْ َ‬ ‫ف ّ‬ ‫و دارمی در سننش باب فکاک السیر بببا لفببظ‪ُ » :‬‬
‫ع« و امببام احمببد در مسببند خببود نیببز حببدیث را‬ ‫جائ ِ َ‬ ‫موا ال ْ َ‬ ‫ع ُ‬ ‫وأ َطْ ِ‬ ‫َ‬
‫روایت کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬امببام مسببلم حببدیث را در کتبباب البببر والصببلة والداب‪ ،‬ببباب‬ ‫‪1‬‬

‫ن‬ ‫فضل عیادة المریض از ثوبانس غلم رسول اللهص با لفببظ‪» :‬إ ِ ّ‬
‫ة‬
‫جن ّ س ِ‬ ‫ة ال ْ َ‬ ‫فس ِ‬ ‫خْر َ‬ ‫فسسى ُ‬ ‫ل ِ‬ ‫م ي ََز ْ‬ ‫م لَ ْ‬ ‫سل ِ َ‬ ‫م ْ‬‫خاهُ ال ْ ُ‬ ‫عادَ أ َ َ‬ ‫ذا َ‬ ‫م إِ َ‬ ‫سل ِ َ‬ ‫م ْ‬ ‫ال ْ ُ‬
‫ل‬ ‫م ي َسَز ْ‬ ‫َ‬
‫ضسسا ل س ْ‬ ‫ري ً‬ ‫م ِ‬ ‫عسسادَ َ‬ ‫ن َ‬ ‫م ْ‬ ‫ع« و در روایتی دیگر‪َ » :‬‬ ‫ج َ‬ ‫حّتى ي َْر ِ‬ ‫َ‬
‫ة؟‬ ‫ن‬
‫َ ّ ِ‬ ‫ج‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ة‬
‫ْ ِ‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫ر‬ ‫خ‬
‫ُ‬ ‫ما‬ ‫ِ َ َ‬‫و‬ ‫ه!‬ ‫ّ‬ ‫ل‬ ‫ال‬ ‫ل‬ ‫َ‬ ‫سو‬ ‫َ َ ُ‬ ‫ر‬ ‫يا‬ ‫ل‪:‬‬ ‫َ‬ ‫قي‬
‫َ ّ ِ ِ‬ ‫ة‪.‬‬ ‫ن‬ ‫ج‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ة‬
‫ْ ِ‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫ر‬ ‫خ‬
‫ُ‬ ‫فى‬ ‫ِ‬
‫ها« شماره ‪ 2568‬آورده است‪.‬‬ ‫جَنا َ‬ ‫ل‪َ :‬‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫ترمذی در سنن خود کتاب الجنائز باب ما جاء فی عیادة المریببض‬
‫آورده‪ ،‬و امام احمد در مسند خود با عبارتی مختلف این حدیث را‬
‫روایت کرده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾35‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫چنانچه در حدیث آمده‪ :‬حق مسلمان بر مسلمان پنج‬
‫بدادن سالم‪ -2 .‬عیادت مریض‪-3 .‬‬
‫چیز است‪ -1 :‬جوا ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫بدادن عطسه ‪.‬‬ ‫تشییع جنازه‪ -4 .‬قبول دعوت‪ -5 .‬جوا ‌‬

‫)(‪ -‬بخاری این حدیث را در کتاب الجنائز باب‪ :‬المر باتباع الجنببائز‬ ‫‪2‬‬

‫از ابوهریره روایت کرده است‪.‬‬


‫و مسببلم در کتبباب سببلم ببباب‪ :‬مببن حببق المسببلم للمسببلم‪ ،‬رد‬
‫السلم شماره ‪ 2162‬آورده است‪ ،‬و ابوداود در سنن خببود کتبباب‬
‫الجنائز باب النهببی عببن سببب المببوات بببا لفببظ‪» :‬للمببؤمن علببی‬
‫المؤمن ست خصال« آورده است‪.‬‬
‫ابن ماجه نیز در کتاب الجنائز باب ما جبباء فببی عیببادة المریببض و‬
‫امام احمد در مسند خود با الفاظ مختلفی آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾36‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الخامس‬
‫م‪» :‬ل‬ ‫س سل ّ َ‬‫و َ‬ ‫ه َ‬‫عل َي ْس ِ‬‫ه َ‬ ‫ص سّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّس ِ‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قسسا َ‬‫َ‬
‫حاّبوا‪،‬‬ ‫حّتى ت َ َ‬ ‫مُنوا َ‬ ‫ؤ ِ‬‫ول ت ُ ْ‬ ‫مُنوا‪َ ،‬‬ ‫ؤ ِ‬‫حّتى ت ُ ْ‬ ‫ة َ‬ ‫جن ّ َ‬ ‫خُلوا ال ْ َ‬ ‫ت َدْ ُ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫م؟‬‫حسساب َب ْت ُ ْ‬ ‫مسسوهُ ت َ َ‬ ‫عل ْت ُ ُ‬
‫ف َ‬ ‫ذا َ‬‫ء إِ َ‬
‫ي ٍ‬
‫شسس ْ‬ ‫عَلسسى َ‬ ‫م َ‬ ‫كسس ْ‬ ‫ول أدُل ّ ُ‬ ‫أ َ‬
‫م« ‪.‬‬ ‫م ب َي ْن َك ُ ْ‬ ‫سل َ‬ ‫شوا ال ّ‬ ‫ف ُ‬ ‫أَ ْ‬

‫حدیث پنجم‪:‬‬
‫یشوید تا ایمان‬
‫پیامبرص فرمود‪» :‬داخل بهشت نم ‌‬
‫یشود تا نسبت به همدیگر‬ ‫بیاورید‪ ،‬و ایمان شما کامل نم ‌‬
‫محبت داشته باشید‪ ،‬آیا شما را به کاری راهنمائی نکنم که‬
‫یشود‪ ،‬سلم‬ ‫چون انجامش دهید محبت بین شما برقرار م ‌‬
‫را بین خود پخش سازید!«)‪.(1‬‬

‫شرح حدیث‬
‫این حدیث شامل یکی از آداب اجتماعی‪ ،‬بزرگ اسلم‬
‫است که نقش به سزائی در کسب اعتماد و دوستی مردم‬
‫دارد و برای آنان احساس امنیت و آرامش را به ارمغان‬
‫یآورد‪ ،‬این ادب بزرگ اسلمی اشاعه و نشر فرهنگ‬ ‫م ‌‬
‫سلم در بین مسلمانان است؛ تا امنیت شامل حال همة‬
‫افراد جامعه اسلمی گردد‪ ،‬و وسیله بزرگی در ایجاد الفت‬
‫و محبت باشد‪ ،‬پیامبرص به خاطر این که مسلمانان را به‬
‫)(‪ -‬این حدیث را مسببلم در صببحیح خببود در کتبباب الیمببان ببباب‪:‬‬ ‫‪1‬‬

‫»بیان أنه ل یدخل الجنة إل المؤمنببون« حببدیث شببماره ‪ 54‬آورده‬


‫است‪ .‬بخبباری نیببز در الدب المفببرد ببباب افشبباء السببلم حببدیث‬
‫شماره ‪ 980‬از ابوهریره روایت کرده است‪.‬‬
‫ابوداود هم در سنن خود کتبباب الدب ببباب افشبباء اسببلم حببدیث‬
‫شماره ‪ 5193‬تقریبا ً با همین الفاظ آورده است‪.‬‬
‫ترمذی حببدیث را بببه عنببوان قسببمتی از حببدیثی در أبببواب صببفة‬
‫القیامه از زبیر بن عوامب و همچنین در ابواب الستئذان باب مببا‬
‫جاء فی افشاء السلم از ابوهریرهس روایت کرده است‪.‬‬
‫ابن ماجه در مقدمه سنن خود باب فی الیمان حدیث شماره ‪68‬‬
‫و باب افشاء السلم به شماره ‪ 3693‬مانند ابوداود روایت کببرده‬
‫است‪.‬‬
‫و امام احمد در مسندش در چندین مورد حببدیث را روایبت کببرده‬
‫است‪.‬‬
‫ُ‬
‫خلوا‬ ‫ه ل ت َسدْ ُ‬
‫د ِ‬
‫سسسي ب ِي َس ِ‬ ‫ذي ن َ ْ‬
‫ف ِ‬ ‫ّ‬
‫وال ِ‬
‫و در الفتح الکبیر بببا لفببظ‪َ » :‬‬
‫مُنوا« آمده است‪.‬‬ ‫حّتى ت ُ ْ‬
‫ؤ ِ‬ ‫ة َ‬ ‫ال ْ َ‬
‫جن ّ َ‬
‫امام نووی در ریاض الصببالحین کتبباب السببلم ببباب نقببل السببلم‬
‫والمر بافشببائه از ابببوهریرهس بببه نقببل از مسببلم روایببت کببرده‬
‫است‪ ،‬چنانچه شیخ عبدالبدیع صقر در مختببار الحسببن و الصببحیح‬
‫شماره ‪ 604‬از ابوهریرهس به نقل از مسلم آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾37‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫اجرا و فرمانبرداری هرچه بیشتر این ادب بزرگ اسلمی‬
‫لشدن‬ ‫فرا خواند به ذکر منافع آن پرداخته و فرموده‪ :‬داخ ‌‬
‫نآوردن‬ ‫تهای آن در گرو ایما ‌‬
‫در جنت و استفاده از نعم ‌‬
‫شماست و برخوردارشدن شما از شیرینی ایمان در گرو‬
‫محبت خالصانه نسبت به همدیگر است‪ ،‬و این محبت‬
‫ییابد‪ ،‬بدون شک‬ ‫بدون اشاعه فرهنگ سلم عمومیت نم ‌‬
‫کسی که فواید یاد شده در حدیث را بداند‪ ،‬امکان ندارد که‬
‫از اجرای امر و دستور سلم خودداری کند و چه نیکو گفته‬
‫پیامبر که من دارای بیانی مختصر ولی پرمحتوا هستم)‪.(1‬‬

‫آیات و احادیثی دیگر در موضوع سلم‬


‫﴿‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪ (2)﴾    ‬ای‬
‫ههای نشوید کببه متعلببق بببه شببما نیسببت‪،‬‬‫مؤمنان وارد خان ‌‬
‫مکردن بببر سبباکنان آن ایببن‬
‫هگرفتن و سببل ‌‬ ‫مگر بعد از اجاز ‌‬
‫کار برای شما بهتر است‪ ،‬امید است شما این دستورات را‬
‫مد نظر داشته باشید‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫»هببر وقببت‬ ‫)‪(3‬‬
‫‪﴾ ‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث جزئی از حدیثی اسببت کببه مسببلم در صببحیح خببود‬ ‫‪1‬‬

‫کتبباب المسبباجد و مواضببع الصببلة از ابببوهریرهس بببا ایببن لفببظ‬


‫ت‬ ‫عل َسسى ال ْع سدو ُ‬
‫وأوِتي س ُ‬
‫َ ُ ّ َ‬ ‫ب َ‬ ‫ع ِ‬‫ت ب ِسسالّر ْ‬ ‫صْر ُ‬ ‫روایت کرده است‪» :‬ن ُ ِ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫ض‬
‫ن الْر ِ‬ ‫خَزائ ِ ِ‬
‫ح َ‬ ‫م َ‬
‫فاِتي ِ‬ ‫ت بِ َ‬‫م أِتي ُ‬ ‫ما أَنا َنائ ِ ٌ‬ ‫ع ال ْك َل ِم ِ َ‬
‫وب َي ْن َ َ‬ ‫م َ‬‫وا ِ‬
‫ج َ‬‫َ‬
‫ى«‪.‬‬ ‫َ َ ّ‬ ‫د‬ ‫ي‬ ‫فى‬ ‫َ ُ ِ َ ْ ِ‬
‫ت‬ ‫ع‬ ‫ض‬ ‫و‬‫ف‬
‫و امام بخاری در کتاب الجهاد باب فببی القببول النبببی ص نصببرت‬
‫ع ال ْك َل ِم ِ« و در کتبباب التعبببیر‬ ‫م ِ‬
‫وا ِ‬‫ج َ‬ ‫ت بِ َ‬ ‫عث ْ ُ‬ ‫بالرعب ‪ ...‬با لفظ‪» :‬ب ُ ِ‬
‫ببباب‪» :‬رویببا اللیببل بببالفظ‪ .‬أعیببت مفاتیببح الکلببم‪ « ...‬و در ببباب‬
‫المفاتیح فی الید و در کتاب العتصام باب‪» :‬قول النبی ص بعثت‬
‫بجوامع الکلم« آورده است‪.‬‬
‫و ترمذی در صحیح خود أبواب السیر »باب ما جاء فی الغنیمة بببا‬
‫لفظ أعطیت جوامع الکلم« ونسائی در سببنن کتبباب الجهبباد ببباب‬
‫وجوب الجهاد با عبارت بخاری آورده‪.‬‬
‫امام احمد در چندین مورد حدیث را در مسند خببود روایببت کببرده‬
‫است‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة نور‪ ،‬آیة ‪.27‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة نور‪ ،‬آیة ‪.61‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾38‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫های شدید بر همدیگر سلم کنید‪ ،‬سلم پربرکت و‬
‫داخل خان ‌‬
‫پاکی که به فرمان خدا مقرر است«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪»(1)﴾‬و هنگامی که به شما درود گویند‪ ،‬شببما‬
‫درودی نیکوتر از آن‪ ،‬یا همانندش را پاسخ دهید«‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» . ﴾   ‬آیسببا خبببر‬
‫)‪(2‬‬

‫مهمانان بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ در آن زمانی‬


‫که بر او وارد شدند و گفتند‪ :‬سلم‪ .‬گفت‪ :‬سببلم بببر شببما‪،‬‬
‫مردمان ناآشنا و ناشناسی هستید«‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬مببردی از‬ ‫حضرت عبدالله بن عمرو بببن العاصببم ‌‬
‫رسول خداص پرسید‪ :‬کدام بخببش از دسببتورات اسببلم از‬
‫مکردن‬ ‫همه بهتر است‪ ،‬فرمودند‪ :‬غذادادن گرسنگان و سل ‌‬
‫یشناسی)‪.(3‬‬ ‫یشناسی یا نم ‌‬‫بر کسی که آن را م ‌‬
‫یفرمایببد‪ :‬پیببامبرص فرمودنببد‪:‬‬ ‫حضببرت ابببوهریرهس م ‌‬
‫مببوقعی کببه خداونببد آدم را خلببق کببرد‪ ،‬گفببت‪ :‬بببرو بببرآن‬
‫جماعت ملئکه سلم کن و جواب را خوب گوش کن‪ ،‬زیببرا‬
‫جواب آنها هدیه و سلم تو و فرزندان تو اسببت‪ ،‬آدم رفببت‬
‫و فرشببتگان را چنیببن سببلم کببرد‪ :‬السببلم علیکببم‪ ،‬ملئکببه‬
‫جواب دادند‪ :‬السلم علیکم ورحمة الله‪ ،‬در جواب »رحمببة‬
‫الله« را افزودند)‪.(4‬‬
‫)(‪ -‬سورة نساء‪ ،‬آیة ‪.86‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة ذاریات‪ ،‬آیة ‪ 24‬و ‪.25‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬حدیث را بخاری در کتاب الیمان باب »اطعببام الطعببام‪ « ...‬و‬ ‫‪3‬‬

‫در کتاب الستئذان باب »السلم للمعرفببة و غیرالمعرفببة« آورده‬


‫است‪.‬‬
‫مسلم نیز در کتاب الیمببان ببباب »بیببان تفاضببل السببلم ‪ .« ..‬از‬
‫عبدالله بن عمرب روایت نموده است‪ ،‬ابببوداود در سببنن خببود در‬
‫کتاب الدب باب افشاء السلم شماره ‪ 5194‬و نسببائی در کتبباب‬
‫الیمان باب أی السلم خیر آورده است‪.‬‬
‫و ابن ماجه در سنن خود در کتاب الطعمه ببباب الطعببام شببماره‬
‫‪ 3235‬آورده‪.‬‬
‫و امام احمد در مسند خود با لفظ ای العمال خیر آورده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری در کتاب السببتئذان ببباب بببدو السببلم از‬ ‫‪4‬‬

‫ابببوهریره ‪ ‬چنیببن روایببت کببرده اسببت‪ :‬خداونببد آدم را مطببابق‬


‫صورت خویش آفرید‪ ،‬به قببامت شصببت ذراع سببپس گفببت‪ :‬بببرو‬
‫برآن جمع فرشتگان نشسته سلم کن‪ ،‬و جواب آنها را گوش کببن‬
‫کببه جببواب آنهببا سببلم تببو و فرزنببدانت اسببت‪ ،‬پببس آدم آمببد بببر‬
‫﴿‪﴾39‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یگوید‪ :‬پیامبرص ما را به هفت‬ ‫حضرت براء بن عازب م ‌‬
‫چیز فرمان دادند‪:‬‬
‫‪ -1‬عیادت مریض‪ -2 .‬تشییع جنببازه‪ -3 .‬جببواب عطسببه‪.‬‬
‫‪ -4‬کمک به ضعیفان‪ -5 .‬کمک به مظلومببان‪ -6 .‬سببلم‪-7 .‬‬
‫کمک به کسی قسم خورده در انجام آنچه بببرآن قسببم یبباد‬
‫کرده)‪.(1‬‬
‫یگویببد‪ :‬شببنیدم از‬‫حضببرت عبببدالله فرزنببد سببلمس م ‌‬
‫یگویبد‪ :‬ای مبردم سبلم را میبان خبود‬ ‫رسبول اللهصبکه م ‌‬
‫پخش کنید‪ ،‬و گرسنگان را غذا دهید و صله رحم را رعببایت‬
‫کنید‪ ،‬و در هنگامی که مردم خوابیده اند‪ ،‬نماز بخوانید و بببا‬
‫اطمینان خاطر وارد جنت شوید)‪.(2‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫)‪ (1‬تأکیببد بببر افشبباء سببلم بیببن مسببلمانان تببا بببه آنهببا‬
‫بشببان بببه‬ ‫احسبباس امنیببت و آرامببش دسببت دهببد و قلو ‌‬

‫فرشتگان چنیببن سببلم کببرد‪ :‬السببلم علیکببم‪ .‬آنهببا جببواب دادنببد‪:‬‬


‫السلم علیک ورحمة الله وبرکاته‪.‬‬
‫امام مسلم نیز حبدیث را در کتباب الجنبة وصبفته ‪ ...‬بباب یبدخل‬
‫الجنة ‪ ...‬از ابوهریرهس روایت کرده است‪.‬‬
‫در مسند امام احمد و الفتح الکبیر نیز حدیث وارد شده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬حدیث را بخباری در کتبباب السبتئذان بباب افشبباء السبلم بببا‬ ‫‪1‬‬

‫هسسى‬ ‫ون َ َ‬
‫همین لفظ روایت کرده که دنباله آن از این قرار است‪َ » :‬‬
‫ن‬
‫عسس ْ‬‫و َ‬ ‫ب‪َ ،‬‬ ‫ه ِ‬ ‫خت ّم ِ السسذّ َ‬
‫ن تَ َ‬
‫ع ْ‬‫هاَنا َ‬ ‫ون َ َ‬ ‫ة‪َ ،‬‬
‫ض ِ‬ ‫ف ّ‬‫فى ال ْ ِ‬‫ب ِ‬ ‫شْر ِ‬ ‫ن ال ّ‬ ‫ع ِ‬‫َ‬
‫ى‪،‬‬ ‫س‬ ‫س‬ ‫َ‬
‫ق‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫وا‬ ‫ج‪،‬‬ ‫با‬ ‫دي‬ ‫س‬ ‫وال‬ ‫ر‪،‬‬ ‫س‬ ‫ري‬ ‫ح‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫س‬ ‫ب‬‫ُ‬ ‫ل‬ ‫ن‬ ‫ع‬ ‫و‬ ‫ر‪،‬‬ ‫ث‬ ‫يا‬ ‫م‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫كو‬‫ُ‬ ‫ُر‬
‫ّ ّ‬ ‫ّ َ ِ َ‬ ‫َ ِ ِ َ‬ ‫َ َ ِ ِ َ َ ْ ْ ِ‬ ‫ِ‬
‫ق«‪.‬‬ ‫ست َب َْر ِ‬
‫وال ِ ْ‬ ‫َ‬
‫همچنین در کتاب الجنائز و در مظالم‪ ،‬نکاح‪ ،‬اشربه‪ ،‬لباس و ادب‬
‫با عبارات مختلف این حدیث را روایت کرده است‪.‬‬
‫مسببلم نیببز در صببحیح خببود کتبباب اللببباس و الزینببه ببباب تحریببم‬
‫استعمال إناء الذهب‪ ...‬شماره ‪ 2066‬مانند بخاری آورده است‪.‬‬
‫ترمذی هم در سنن خود کتاب الدب و نسائی در کتاب »الجنائز«‬
‫باب در امر باتباع الجنائز وباب »ابرار قسم« آورده اسببت‪ .‬امببام‬
‫احمد نیز حدیث را در مسند خود روایت کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬حدیث را ترمذی در سنن خود ابواب صفة القیامة ذکر کببرده‪،‬‬ ‫‪2‬‬

‫اما جمله‪ :‬وصلوا الرحام را ذکر نکرده است‪.‬‬


‫و ابن ماجه در سنن خود کتاب اقامة الصلة باب ما جاء فی قیام‬
‫اللیببل شببماره ‪ 1334‬و در اطعمببه ببباب اطعبام شببماره ‪ 3251‬و‬
‫دارمی در سنن خود کتاب الصلة باب »فضل صببلة اللیببل« و در‬
‫استئذان باب فی افشاء السببلم آورده اسببت‪ ،‬همچنیببن در کتبباب‬
‫الطعمة باب فی إطعام الطعام به لفظ‪ :‬اعبدوا الرحمن‪ ...‬آورده‬
‫است‪.‬‬
‫و امام احمد در مسند خود مانند روایت دارمی نقل کببرده اسببت‪،‬‬
‫و در الفتح الکبیر هم وارد شده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾40‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫همدیگر نزدیک شود‪ ،‬به کارگرفتن موارد ذیل انسببان را در‬
‫یکند‪.‬‬
‫انجام این وظیفه اجتماعی کمک م ‌‬
‫‪ -‬به یادداشتن مقبدار اجبر و ثبوابی کبه از افشباء سبلم‬
‫یگردد‪.‬‬‫عاید انسان م ‌‬
‫‪ -‬ببببه یادداشبببتن ایبببن کبببه سبببلم وسبببیله موفبببق در‬
‫بها به همدیگر است‪.‬‬ ‫ککردن قل ‌‬ ‫نزدی ‌‬
‫‪ -‬بببه یادداشببتن ایببن کببه سببلم حببق هببر مسببلمان بببر‬
‫مسلمان دیگر است‪.‬‬
‫‪ -‬و در آخر باید انسان بداند که از طرف خدا و رسولش‬
‫مأمور است‪ ،‬و مؤمنان راستین برای رسببیدن بببه کامیببابی‬
‫های جبز سبمع و طباعت در مقاببل دسبتورات خبدا را‬ ‫چبار ‌‬
‫ندارد‪.‬‬
‫تشببدن منببافع و فوایببدی‬ ‫شهای دعوت و تربی ‌‬ ‫)‪ (2‬از رو ‌‬
‫یدهببد‪،‬‬
‫تهای که انسان انجببام م ‌‬ ‫است که در قبال مسئولی ‌‬
‫سهببا‬
‫ییابد‪ .‬چون بیان این فوائد و منببافع نف ‌‬ ‫به آن دست م ‌‬
‫را جهت کار و کوشش همیشگی به سوی هدف به حرکببت‬
‫یآورد‪ ،‬زیبرا انسبان چنبانچه گفتبه انبد بنبدة منفعبت و‬ ‫درم ‌‬
‫مصلحت خود است‪.‬‬
‫﴿‪﴾41‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث السادس‬
‫ن‬‫مس ْ‬ ‫م‪َ » :‬‬ ‫سسل ّ َ‬
‫و َ‬‫ه َ‬ ‫عل َي ْس ِ‬
‫ه َ‬ ‫صسّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫حت ّسسى‬ ‫ه َ‬‫عسدَ ي َسذْك ُُر الل ّس َ‬ ‫ق َ‬ ‫م َ‬ ‫ة‪ ،‬ث ُ ّ‬
‫ع ٍ‬‫ما َ‬ ‫ج َ‬‫في َ‬ ‫جَر ِ‬ ‫ف ْ‬ ‫صّلى ال ْ َ‬ ‫َ‬
‫ر‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬
‫ج ِ‬‫ه كسسأ ْ‬ ‫ت لسس ُ‬ ‫ن‪ ،‬كسسان َ ْ‬ ‫عت َي ْ ِ‬‫صلى َرك َ‬ ‫م َ‬ ‫س‪ ،‬ث ّ‬ ‫م ُ‬ ‫ع الش ْ‬ ‫ت َطل َ‬
‫ة«‪.‬‬ ‫م ٍ‬ ‫ة‪َ ،‬تا ّ‬‫م ٍ‬ ‫ة‪َ ،‬تا ّ‬ ‫م ٍ‬‫ة َتا ّ‬‫مَر ٍ‬ ‫ع ْ‬ ‫و ُ‬‫ة َ‬ ‫ج ٍ‬ ‫ح ّ‬ ‫َ‬

‫حدیث ششم‬
‫کسی که نماز صبح را با جماعت اداء کند‪ ،‬سپس در‬
‫جای خود تا طلوع خورشید مشغول ذکر خدا گردد‪ ،‬آنگاه‬
‫دو رکعت نماز بخواند‪ ،‬اجر یک حج و یک عمره کامل را‬
‫خواهد برد)‪.(1‬‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫نیرو و توان فرد مسلمان به تنهائی کم و ضعیف است‪،‬‬
‫یگیرد‪،‬‬
‫کگرفتن از نیرو و توان خداوند قوت م ‌‬
‫ولی با کم ‌‬
‫تهایی از زندگی‬ ‫به همین جهت لزم است انسان ساع ‌‬
‫خود را به محاسبه نفس و مناجات با پروردگار و تجدید‬
‫عهد با او اختصاص دهد‪ ،‬در همین راستا پیامبرص توصیه‬
‫یکند‪ ،‬اگر کسی نماز صبح را با جماعت بگذارد‪ ،‬سپس‬ ‫م ‌‬
‫در جایگاه خود تا برآمدن خورشید به ذکر خدا مشغول‬
‫شود‪ ،‬آن وقت دو رکعت نماز اشراق بخواند‪ ،‬اجر و ثواب‬
‫او برابر کسی خواهد بود که یک حج و عمره کامل به جا‬
‫آورد‪.‬‬

‫احادیثی در بیان فضیلت این وقت‬


‫پیامبرص فرمودند‪ :‬کسی که در جایگاه خود بعد از نماز‬
‫صبح بنشیند‪ ،‬و تا وقت نماز اشراق به ذکر خدا مشغول‬

‫)(‪ -‬حدیث را ترمذی در کتاب الصلة باب ما ذکر مما یستحب من‬ ‫‪1‬‬

‫الجلوس‪...‬‬
‫به شماره ‪ 583‬از انس بن مالک روایت کرده و گفته‪ :‬هذا حدیث‬
‫یگویببد‪ :‬ترمببذی ایبن‬
‫حسن غریببب مببارکفو ری شبارح ترمبذی م ‌‬
‫حدیث را حسن دانسته‪ ،‬اگرچه در سند این حدیث ابوخلل هست‬
‫که در تعدیل او جای تردید اسببت‪ ،‬امببا حببدیث شببواهدی دارد کببه‬
‫یکنند‪.‬‬
‫صحت آن را تأیید م ‌‬
‫علمه آلبانی نیز حدیث را جزء احادیث صحیح الجامع الصببغیر بببه‬
‫شماره ‪ 6222‬آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾42‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫باشد‪ ،‬آنگاه دو رکعت نماز بخواند‪ ،‬گناهانش بخشیده‬
‫فهای دریا هم بیشتر باشد)‪.(1‬‬‫یشود‪ ،‬اگرچه از ک ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگوید‪ :‬پیامبرص چون نماز صبح را‬ ‫جابر بن سمرهس م ‌‬
‫یکرد‪ ،‬از جای خود‬ ‫ً‬
‫یخواند‪ ،‬تا خورشید کامل طلوع م ‌‬ ‫م ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫یخورد ‪.‬‬‫تکان نم ‌‬
‫یگوید‪ :‬پیامبرص فرمود‪ :‬کسی که نماز‬ ‫ابی امامهس م ‌‬
‫صبح را با جماعت اداء کند‪ ،‬سپس در جای خود نشسته تا‬
‫هنگام برآمدن خورشید به ذکر خدا مشغول گردد‪ ،‬آن وقت‬
‫دو رکعت نماز بخواند‪ ،‬مزد حج و عمرة را دریافت کرده‬
‫است)‪.(3‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬اهمیت ذکر در فرصتی که از نماز صبح تا طلوع‬
‫خورشید در اختیار انسان است‪ .‬به شرطی که انسان‬
‫خسته نباشد‪ ،‬یا کار فرضی نداشته باشد‪ ،‬در نظرگرفتن‬
‫یکند‪.‬‬
‫نکات ذیل او را در این کار یاری م ‌‬
‫‪ -‬دانستن این مطلب که این وقت از باقی اوقات برای‬
‫صحت و سلمت انسان مفیدتر است‪ ،‬کافی است انسان‬
‫یها و گناهان‬ ‫در این وقت هوایی را تنفس کند که با بد ‌‬
‫بشر مخلوط نشده است‪.‬‬
‫‪ -‬دانستن این مطلب که این وقت چنانکه در حدیث‬
‫آمده است وقت تقسیم ارزاق بین مخلوقات است‪،‬‬
‫یشود‪.‬‬ ‫همند م ‌‬‫هرکس به اندازه تلش از آن بهر ‌‬
‫هداشتن‬ ‫‪ -‬دانستن مقدار اجر و مزدی که در قبال زند ‌‬
‫یشود‪.‬‬‫این وقت نصیب انسان م ‌‬
‫‪ -‬به یادداشتن این که بزرگان امت اسلمی سعی و‬
‫هکردن از این وقت داشته اند‪،‬‬ ‫تلش بسیاری در استفاد ‌‬

‫)(‪ -‬حدیث را ابوداود در باب »صببلة الضببحی« بببه شببماره ‪1287‬‬ ‫‪1‬‬

‫آورده‪ ،‬همچنین امام احمد در مسندش آن را نقل کرده‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را مسلم در کتاب» المساجد باب فضل الجلوس«‬ ‫‪2‬‬

‫‪ ...‬آورده است‪.‬‬
‫و ابوداود در سنن خود در کتاب »الدب ببباب فببی الرجببل یجلببس‬
‫متربعا« به شماره ‪ 4850‬آورده است‪.‬‬
‫ترمذی در سنن کتاب الصلة و نسائی در کتاب اللهببو ببباب قعببود‬
‫تهببای مختلببف‬ ‫المببام ‪ ...‬آورده اسببت‪ ،‬امببام احمببد هببم بببا عبار ‌‬
‫حدیث را در مسند خود آورده است‪.‬‬
‫در الفتح الکبیر هم حدیث آمده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬امام منذری این حدیث را در کتاب ترغیب و ترهیب به شماره‬ ‫‪3‬‬

‫‪ 6‬آورده و گفته این حدیث را طبرانی با سند خوب روایببت کببرده‬


‫است‪.‬‬
‫﴿‪﴾43‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫چنانچه از عمر بن عبدالعزیز نقل است که او همیشه این‬
‫یگذراند‪ ،‬و اگر روزی خواب بر او غلبه‬ ‫وقت را با عبادت م ‌‬
‫یخوابد‪ ،‬در حالی که‬‫یگفت‪ :‬چگونه این چشم م ‌‬ ‫یکرد‪ ،‬م ‌‬‫م ‌‬
‫یداند که جایگاه او بهشت است یا دوزخ‪.‬‬ ‫نم ‌‬
‫‪ -‬اهمیت نماز اشراق چنانچه در حدیث آمده است‪ :‬این‬
‫یآید‪ ،‬پیامبرص‬
‫تهای خدا به حساب م ‌‬ ‫نماز شکرانه نعم ‌‬
‫لهای بدن انسان‬ ‫یفرماید‪ :‬هر صبح بر هریک از مفص ‌‬ ‫م ‌‬
‫ً‬
‫یشود‪ ،‬و لزم نیست صدقه حتما پول یا‬ ‫های واجب م ‌‬ ‫صدق ‌‬
‫غذا باشد‪ ،‬بلکه اعمالی از قبیل سلم‪ ،‬امر به معروف و‬
‫هها و همخوابی با همسر هریک‬ ‫کسازی را ‌‬ ‫نهی از منکر‪ ،‬پا ‌‬
‫یآید‪ ،‬و دو رکعت نماز اشراق جای همه‬ ‫صدقه به حساب م ‌‬
‫یگیرد‪.‬‬ ‫این اعمال را م ‌‬
‫﴿‪﴾44‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث السابع‬
‫ن‬‫م‪» :‬إ ِ ّ‬ ‫سسل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْس ِ‬ ‫ه َ‬ ‫صسّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّس ِ‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫د‪،‬‬ ‫ست ُ ْ‬ ‫جس ٌ‬ ‫م ال ْ ِ‬ ‫س يُ ْ‬ ‫و َ‬ ‫َ‬
‫ه َ‬ ‫شس ِ‬ ‫لا ْ‬ ‫ة‪َ ،‬ر ُ‬ ‫مس ِ‬ ‫قَيا َ‬ ‫و َ‬ ‫ضى ي َس ْ‬ ‫ق َ‬ ‫ل الّنا ِ‬ ‫أ ّ‬
‫َ ُ‬
‫ت‬ ‫مل ْس َ‬ ‫ع ِ‬ ‫مسسا َ‬ ‫ل‪َ :‬‬ ‫قسسا َ‬ ‫ف َ‬ ‫هسسا‪َ ،‬‬ ‫ف َ‬ ‫عَر َ‬ ‫ف َ‬ ‫ه َ‬ ‫م ُ‬ ‫ع َ‬ ‫ه نِ َ‬ ‫ف ُ‬ ‫عّر َ‬ ‫ف َ‬ ‫ه َ‬ ‫ى بِ ِ‬ ‫فأت ِ َ‬
‫ها؟‬ ‫في َ‬ ‫ِ‬
‫ت‬ ‫ل‪ :‬ك سذَب ْ َ‬ ‫َ‬ ‫ت‪ .‬قسسا َ‬ ‫َ‬ ‫هد ْ ُ‬ ‫ست ُ ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫ُ‬ ‫ش ِ‬ ‫حّتى ا ْ‬ ‫فيك َ‬ ‫ت ِ‬
‫َ‬
‫ل‪ :‬قات َل ُ‬
‫م سَر‬ ‫مأ ِ‬ ‫ل‪ .‬ث ُ ّ‬ ‫قي َ‬ ‫ء‪ .‬فقدْ ِ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫رى ٌ‬ ‫ج ِ‬ ‫ل‪َ :‬‬ ‫ن ي ُقا َ‬ ‫َ‬ ‫تل ْ‬ ‫ك قات َل َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ول َك ِن ّ َ‬ ‫َ‬
‫ر‪.‬‬ ‫نا‬ ‫ال‬ ‫فى‬ ‫ى‬ ‫ق‬ ‫ْ‬ ‫ل‬‫ُ‬ ‫أ‬ ‫تى‬ ‫ح‬ ‫ه‬ ‫ه‬ ‫ج‬ ‫و‬ ‫لى‬ ‫َ‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫ح‬ ‫س‬ ‫ف‬‫َ‬ ‫ه‬
‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ََ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫َ ِ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫بِ‬
‫ه‬ ‫ُ‬ ‫ن َ‬ ‫قَرأ ال ُ‬ ‫ْ‬ ‫و َ‬ ‫ّ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬ ‫ج ٌ‬
‫ى ب ِس ِ‬ ‫فسأت ِ َ‬ ‫قْرآ َ‬ ‫ه َ‬ ‫م ُ‬ ‫عل َ‬ ‫و َ‬ ‫م َ‬ ‫عل َ‬ ‫م ال ِ‬ ‫عل َ‬ ‫ل تَ َ‬ ‫وَر ُ‬ ‫َ‬
‫ل‪:‬‬ ‫قسسا َ‬ ‫هسسا َ‬ ‫َ‬ ‫في‬ ‫ِ‬ ‫ت‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫ما‬ ‫َ‬ ‫ف‬‫َ‬ ‫ل‪:‬‬ ‫َ‬ ‫قا‬ ‫َ‬ ‫ها‬ ‫َ َ‬ ‫ف‬ ‫َ‬ ‫ر‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫ف‬ ‫َ‬ ‫ه‬
‫َ ُ‬ ‫م‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫ه‬
‫ع ّ ُ‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫ر‬ ‫ف َ‬ ‫َ‬
‫ن‪.‬‬ ‫ك ال ُ‬ ‫ْ‬ ‫في َ‬ ‫ْ‬ ‫و َ‬ ‫ّ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬
‫قْرآ َ‬ ‫ت ِ‬ ‫قَرأ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫مت ُ ُ‬ ‫عل ْ‬ ‫و َ‬ ‫م َ‬ ‫عل َ‬ ‫ت ال ِ‬ ‫م ُ‬ ‫عل ْ‬ ‫تَ َ‬
‫م‪.‬‬ ‫عسسال ِ ٌ‬ ‫ل‪َ :‬‬ ‫قسسا َ‬ ‫م ل ِي ُ َ‬ ‫عل س َ‬ ‫ْ‬ ‫ت ال ِ‬ ‫ْ‬ ‫م َ‬ ‫عل ْ‬ ‫ّ‬ ‫ك تَ َ‬ ‫ولك ِن ّ َ‬ ‫َ‬ ‫ت َ‬ ‫ل‪ :‬ك َذَب ْ َ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫ف َ‬ ‫ئ‪َ .‬‬ ‫و َ‬ ‫ن ل ِي ُ َ‬ ‫ت ال ُ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫و َ‬
‫م‬ ‫ل‪ :‬ث ُ س ّ‬ ‫قي س َ‬ ‫ق سد ْ ِ‬ ‫ر ٌ‬ ‫قسسا ِ‬ ‫ه َ‬ ‫ل‪ُ :‬‬ ‫قا َ‬ ‫قْرآ َ‬ ‫قَرأ َ‬ ‫َ‬
‫ر‪.‬‬ ‫سا‬ ‫س‬ ‫ن‬ ‫ال‬ ‫سى‬ ‫س‬ ‫ف‬ ‫ى‬ ‫س‬ ‫ق‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫ُ‬ ‫أ‬ ‫تى‬ ‫ح‬ ‫ه‬ ‫ه‬ ‫ج‬ ‫و‬ ‫لى‬ ‫َ‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫ح‬ ‫س‬ ‫ف‬ ‫َ‬ ‫ه‬ ‫ُ‬
‫ّ ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ َ‬ ‫ِ‬ ‫َ ْ ِ ِ َ ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫أ ِ َ ِ ِ‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫م‬
‫ل‬ ‫مسسا ِ‬ ‫ف ال ْ َ‬ ‫ص سَنا ِ‬ ‫نأ ْ‬ ‫مس ْ‬ ‫طاهُ ِ‬ ‫ع َ‬ ‫وأ َ ْ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬ ‫ه َ‬ ‫ع الل ّ ُ‬ ‫س َ‬ ‫و ّ‬ ‫ل َ‬ ‫ج ٌ‬ ‫وَر ُ‬ ‫َ‬
‫ت‬ ‫ْ‬ ‫ل‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ما‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫ل‪:‬‬ ‫َ‬ ‫قا‬ ‫َ‬ ‫ها‬ ‫ف‬‫َ‬ ‫ر‬ ‫ع‬ ‫ف‬ ‫َ‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ن‬ ‫ه‬ ‫ف‬‫َ‬ ‫ر‬ ‫ع‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫ى‬ ‫ت‬ ‫ُ‬ ‫أ‬ ‫َ‬
‫ف‬ ‫ه‬ ‫ّ‬ ‫ل‬ ‫ُ‬ ‫ك‬
‫َ َ ِ َ‬ ‫َ َ َ‬ ‫َ ّ ُ ِ َ َ ُ‬ ‫ِ َ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ها‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫في َ‬ ‫ق ِ‬ ‫ن ي ُن ْف َ‬ ‫بأ ْ‬ ‫ح ّ‬ ‫ل تُ ِ‬ ‫سِبي ٍ‬ ‫ن َ‬ ‫م ْ‬ ‫ت ِ‬ ‫ما ت ََرك ُ‬ ‫ها قال‪َ :‬‬ ‫في َ‬ ‫ِ‬
‫ت‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬
‫علسس َ‬ ‫ولك ِّنسسك ف َ‬ ‫ت َ‬ ‫هسسا لسسك قسسال كسسذب ْ َ‬ ‫في َ‬ ‫ت ِ‬ ‫إ ِل أن ْفقسس ُ‬
‫ب‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫قيس َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫قا َ‬ ‫ل ِي ُ َ‬
‫ح َ‬ ‫سس ِ‬ ‫هف ُ‬ ‫مسَر ب ِس ِ‬ ‫مأ ِ‬ ‫ل‪ ،‬ثس ّ‬ ‫د‪ .‬فقسدْ ِ‬ ‫وا ٌ‬ ‫ج َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫ل‪ُ :‬‬
‫م أل ْ ِ‬ ‫ُ‬
‫ر«‪.‬‬ ‫فى الّنا ِ‬ ‫ى ِ‬ ‫ق َ‬ ‫ه ثُ ّ‬ ‫ه ِ‬ ‫ج ِ‬ ‫و ْ‬ ‫عَلى َ‬ ‫َ‬

‫حدیث هفتم‬
‫رسول اللهص فرمودند‪ :‬اولین نفری که روز قیامت‬
‫یگیرد‪ ،‬مردی است که در راه خدا‬ ‫مورد محاسبه قرار م ‌‬
‫تهای خدا را‬‫یآورند و نعم ‌‬ ‫شهید شده است‪ ،‬او را م ‌‬
‫یکند که از آن‬ ‫یکنند‪ ،‬او نیز اقرار م ‌‬ ‫برایش یادآوری م ‌‬
‫یگوید‪ :‬برای شکر‬ ‫همند بوده است‪ ،‬خداوند م ‌‬ ‫تها بهر ‌‬
‫نعم ‌‬
‫یگوید‪ :‬در راه تو جهاد کردم‪،‬‬ ‫های‪ ،‬م ‌‬ ‫تها چه کرد ‌‬ ‫این نعم ‌‬
‫یگویی‪ ،‬بلکه تو‬‫یگوید‪ :‬دروغ م ‌‬ ‫تا شهید شدم‪ ،‬خداوند م ‌‬
‫جهاد کردی‪ ،‬تا مردم بگویند‪ :‬او شجاع و با جرات است‪،‬‬
‫یشود تا روانه جهنم‬ ‫آنها نیز گفتند‪ .‬سپس دستور داده م ‌‬
‫گردد‪ ،‬و مردی دیگر که علم و قرآن آموخته و آن را به‬
‫یشود او‬ ‫تهای خدا به او گوشزد م ‌‬ ‫مردم تعلیم داده‪ ،‬نعم ‌‬
‫یگوید‪ :‬شکر این‬ ‫یآورد‪ ،‬خداوند م ‌‬ ‫نیز آنها را به یاد م ‌‬
‫یگوید‪ :‬علم آموختم‪ ،‬و‬ ‫تها را چگونه به جا آوردی؟ م ‌‬ ‫نعم ‌‬
‫آن را تعلیم دادم‪ ،‬و به خاطر تو قرآن خواندم‪ ،‬خداوند‬
‫یگویی‪ ،‬بلکه علم آموختی تا بگویند‪ :‬عالم‬ ‫یگوید‪ :‬دروغ م ‌‬ ‫م ‌‬
‫است‪ ،‬و قرآن خواندی تا بگویند‪ :‬قاری است‪ ،‬و این نیز‬
‫﴿‪﴾45‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یشود تا در جهنم واژگون‬ ‫گفته شد‪ .‬پس دستور داده م ‌‬
‫گردد‪.‬‬
‫و مرد دیگری که خداوند زندگی مرفهی به او ارزانی‬
‫داشته و انواع مال و ثروت دنیا در اختیار او گذاشته‪،‬‬
‫یکند‪،‬‬
‫یشود‪ ،‬او نیز اقرار م ‌‬‫تهای خدا به او یادآوری م ‌‬ ‫نعم ‌‬
‫یگوید‪:‬‬‫تها چه کردی؟ م ‌‬ ‫یگوید‪ :‬در قبال این نعم ‌‬ ‫خداوند م ‌‬
‫قکردن در آن را دوست‬ ‫ههای خیر که انفا ‌‬‫هیچ راهی از را ‌‬
‫داشتی‪ ،‬نگذاشتم‪ ،‬مگر این که در آن راه برای رضای تو‬
‫یگویی‪ ،‬بلکه این‬‫یگوید‪ :‬دروغ م ‌‬ ‫انفاق نمودم‪ ،‬خداوند م ‌‬
‫کار را کردی تا گفته شود سخاوتمند است‪ ،‬و این همه‬
‫یشود تا در جهنم انداخته‬ ‫گفته شد‪ .‬پس دستور داده م ‌‬
‫شود)‪.(1‬‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫یشود‪ ،‬بلکه‬‫ارزش اعمال با کثرت و بزرگی آن تعیین نم ‌‬
‫بببا دو وزنببه اخلص و مطببابقت بببا روش الهببی ارزشببیابی‬
‫یشبببود‪ ،‬چنبببانچه خداونبببد در آیبببة آخبببر سبببورة کهبببف‬‫م ‌‬
‫یفرمایببببد‪   ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪» ﴾  ‬وکسی که خواهبان‬
‫)‪(2‬‬

‫ملقات پروردگارش است‪ ،‬باید عمل شایسته انجام دهد‪ ،‬و‬


‫در عبادت او احدی را شریک نسازد«‪.‬‬
‫بنابراین اصل‪ ،‬چه بسیار اعمال بزرگی که خداوند برآنهبا‬
‫یشببود‪،‬‬‫یزند‪ ،‬و ارزشی برای آنها قببائل نم ‌‬ ‫مهر بازگشت م ‌‬
‫چون یا از عنصر اخلص تهی است یبا مطبابق روش مبورد‬
‫تأیید خداوند انجام نگرفته‪ .‬و چه بسا اعمال کوچک و پیببش‬
‫های کبببه مبببورد قببببول خداونبببد قبببرار گرفتبببه و‬
‫پاافتببباد ‌‬
‫نشان مورد تعریف و تأیید خداونبد گشبته و رضبایت‬ ‫صاحبا ‌‬
‫او را جلب نمایند‪ ،‬زیرا از دو عنصببر اخلص و مطببابقت بببا‬
‫روش خداوندی برخوردار بوده اند‪ ،‬حدیثی کببه اینببک مببورد‬

‫)(‪ -‬این حدیث را مسلم در کتاب الماره باب‪ :‬من قاتل للریبباء ‪...‬‬ ‫‪1‬‬

‫شماره ‪ 1905‬از ابوهریره روایت کرده‪ ،‬و نسائی در کتاب الجهاد‬


‫باب‪ :‬من قاتل لیقال فلن جری آورده و امام احمد نیببز در مسببند‬
‫خود آن را روایت کرده‪ .‬شیخ عبدالبدیع صقر در مختار الحسببن و‬
‫الصحیح شماره ‪ 2626‬از ابببی امبامه روایببت کببرده و گفتبه‪ :‬ایببن‬
‫حدیث روایت بخاری است‪ ،‬این حدیث در شببمار احببادیث قدسببی‬
‫نیز وارد شده‪.‬‬
‫)(‪ -‬سوره کهف آیه ‪110‬‬ ‫‪2‬‬
‫﴿‪﴾46‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یکنببد‬‫بحث ماست از عاقبت سه گروه از مردم صببحبت م ‌‬
‫که با وجود ثبت اعمال بزرگی در نببامه اعمببال آنهببا بببازهم‬
‫یرسببد‪ ،‬زیببرا‬ ‫یگردند و هیچکس بداد آنهببا نم ‌‬ ‫روانه جهنم م ‌‬
‫هدف آنها از انجام ایبن اعمبال جلببب رضبایت مببردم ببوده‬
‫است‪.‬‬
‫گروه اول‪ :‬افرادی کببه از صببحت و عببافیت برخببوردار‬
‫بوده اند‪ ،‬و لزم بببود تببا بببا جانفشببانی در راه خداونببد ایببن‬
‫نعمت را سپاس گویند‪ ،‬ولی شببیطان راهببی دیگببر بببه آنهببا‬
‫نشببان داد و آنهببا هببم حببرف او را پذیرفتنببد‪ .‬بلببی‪ ،‬آنهببا در‬
‫میدان جنگ حاضر شدند و سخاوتمندانه جان شببیرین خببود‬
‫را فدا کردند‪ ،‬و در این راه هدفی جز این که مببردم آنهبا را‬
‫پهلوانان جنگاور بنامند‪ ،‬و به این طریق شهره آفاق گردنببد‬
‫و نامی نیکو کسب نمایند نداشتند‪ ،‬ولببی ایببن اسببم و آوازه‬
‫یآید‪ ،‬در صورتی که خداوند نیات آنها را ضبببط‬ ‫به چه کار م ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬و در روز قیببامت بببا دقببت و شببدت آنهببا را مببورد‬ ‫م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬خداوند محکمه عدالت و قضاوت را‬ ‫محاسبه قرار م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و نعمببت خببود را بببه ایببن گببروه‬ ‫در روز قیامت باز م ‌‬
‫تهببا چببه‬‫یپرسد‪ :‬در قبال ایببن نعم ‌‬ ‫یادآوری نموده‪ ،‬آنگاه م ‌‬
‫ییببار و‬‫ییابند‪ ،‬و خببود را ب ‌‬ ‫کردید؟ آنها چون حقیقت را درم ‌‬
‫یخواهند کردة خود را تبوجیه کننبد و چنیبن‬ ‫یبینند‪ ،‬م ‌‬
‫یاور م ‌‬
‫وانمود کنند که کارهایشان فقببط بببرای رضببای خببدا بببوده‪،‬‬
‫یگویببد‪ :‬دروغ‬ ‫یکند‪ ،‬و م ‌‬‫آنجاست که خداوند آنها را رسوا م ‌‬
‫یگویید‪ ،‬بلکه شما جنگیدید و کشببته شببدید‪ ،‬تببا مببردم بببه‬ ‫م ‌‬
‫شما لقب شجاع بدهنببد‪ ،‬و آنهببا نیببز ایببن لقببب را بببه شببما‬
‫دادند‪ ،‬و اینک همانها گواه هستند‪ ،‬پس هیببچ راهببی نمانببده‪،‬‬
‫مگر این کببه بببا ذلببت و حقببارت داخببل جهنببم شببوید‪ ،‬پببس‬
‫یگردد تا در جهنم واژگون گردند‪.‬‬ ‫دستور خداوند صادر م ‌‬
‫گسسروه دوم‪ :‬افببرادی هسببتند کببه خداونببد آنهببا را بببه‬
‫ماندوزی و آموزش آن بین مببردم و قببرائت و فهببم آن و‬ ‫عل ‌‬
‫استنباط احکام مفتخببر سبباخته و مناسببب بببود‪ ،‬آنهببا بهببای‬
‫شکرگزاری این نعمت هببدف از علببم را رضببای خببدا قببرار‬
‫یدادند‪ ،‬ولی شیطان آنهببا را فریببب داد تببا علببم را بهببای‬ ‫م ‌‬
‫ریاء و کسب جاه و مقام در بین مردم به کار برنببد‪ ،‬و آنهببا‬
‫نیز راه شیطان را پیمودند‪ .‬غافل از ایببن کببه خداونببد همببه‬
‫یشببمارد‪ ،‬و فببردای‬ ‫ههای قلبببی آنهببا را م ‌‬‫چیز حتی وسوسب ‌‬
‫یسببازد و چببون در‬ ‫قیامت حقیقت اعمال آنهببا را آشببکار م ‌‬
‫یشببوند‪ ،‬حقببایق فرامببوش شببده‬ ‫درگبباه خداونببد حاضببر م ‌‬
‫یگویببد‪﴿ :‬‬ ‫یآیببد‪ ،‬چنببانچه خداونببد م ‌‬ ‫یادشببان م ‌‬
‫‪     ‬‬
‫﴿‪﴾47‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (1)﴾‬و از جانب خداوند چیزهایی کببه هیببچ گمببان آن را‬
‫یشببود و کسببب زشببت آنهببا آشببکار‬ ‫یکردنببد‪ ،‬ظبباهر م ‌‬ ‫نم ‌‬
‫یدادند‪ ،‬برای آنهببا‬ ‫یگردد‪ ،‬و آنچه را مورد تمسخر قرار م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یشود«‪.‬‬ ‫محقق م ‌‬
‫یکنبد‬ ‫خداوند از علمی که به آنها ارزانی داشته سبوال م ‌‬
‫که چقدر به آن عمل کردند‪ ،‬و در چه هببدفی بببه کببار بببرده‬
‫یتواننببد از عببذاب‬ ‫انببد؟ آنهببا بببه گمببان ایببن کببه بببا دروغ م ‌‬
‫یگوینببد‪ :‬علببم‬ ‫خداونببد فببرار کننببد دسببت بببه دروغ زده م ‌‬
‫آموختیم‪ ،‬و بدیگران آموزش دادیم‪ ،‬و قرآن خوانببدیم فقببط‬
‫یکنبد‪ ،‬و‬ ‫ببرای رضبای تبو‪ ،‬پبس خداونبد مشبت آنهبا بباز م ‌‬
‫یگوید‪ :‬آنها این کار را برای جلببب رضببایت مببردم انجببام‬ ‫م ‌‬
‫دادند‪ ،‬و به این مقصود خود نببائل آمببده انببد و اینببک مببردم‬
‫های جببز‬ ‫گواه بر صدق این موضببوع هسببتند‪ ،‬آن وقببت چببار ‌‬
‫سکوت همراه بببا رسبوائی و نبدامت ندارنبد‪ ،‬پبس خداونبد‬
‫یدهد تا در آتش درآیند‪.‬‬ ‫دستور م ‌‬
‫گروه سوم‪ :‬افرادی هستند که خداوند انببواع و اقسببام‬
‫مال را در اختیار آنها قببرار داده و دنیببا بببا اشبباره و قببدرت‬
‫یکند‪ ،‬و بر آنهببا بببود کبه در قببال ایبن نعمببت‬ ‫آنها حرکت م ‌‬
‫بزرگ آن را در راه خیر جهت رضای خدا انفاق کننببد‪ ،‬ولببی‬
‫دنیا با زرق و برق خود برآنها خندید‪ ،‬تا آن را بببرای اسببم و‬
‫آوازه خود خرج نمایند‪ ،‬و چببون ایببن زنببدگی دنیببا بببه پایببان‬
‫رسید و با خدای خود روبرو گشببتند‪ ،‬خداونببد آنهببا را مببورد‬
‫سؤال قرار داد که در قبال مالی که به شما ارزانی داشتم‬
‫یدهند‬ ‫چه کردید و در چه هدفی خرج نمودید؟ آنها جواب م ‌‬
‫ههائی که تو دوست داشتی خرجش کردیم و‬ ‫که در همه را ‌‬
‫هدف ما هم از این انفاق رضای تو بود‪ ،‬ولی خداوند آنها را‬
‫یگوید‪ :‬بلکه آنها این کار را کرده انببد‪ ،‬تببا‬ ‫یکند‪ ،‬م ‌‬ ‫تکذیب م ‌‬
‫به آنها سخاوتمند گفته شببود‪ ،‬و همچنیببن هببم شببد‪ ،‬و اینببک‬
‫یدهد تا در آتش جهنببم‬ ‫مردم گواه هستند‪ .‬سپس دستور م ‌‬
‫سرنگون شوند‪.‬‬
‫ههای مببذکور بببه جببزاء زشببت عمببل خببود‬ ‫و اینگونه گرو ‌‬
‫ییابند‪.‬‬‫یرسند و غیر از خدا هیچ یاوری نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫در اینجا لزم است جهت روشنترشبدن موضبوع عنباوین‬
‫یدهیم‪:‬‬‫ذیل را مورد بحث قرار م ‌‬
‫‪ -‬حقیقت ریاء چیست؟‬
‫)(‪ -‬سورة زمر‪ ،‬آیة ‪ 47‬و ‪.48‬‬ ‫‪1‬‬
‫﴿‪﴾48‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -‬ضررهای ریاء کدام است؟‬
‫یسازد‬
‫‪ -‬اسباب و عللی که انسان را به ریاء مبتل م ‌‬
‫‪ -‬آیات و احادیثی در مذمت ریاء‬
‫ههای ریاء‬‫تها و نشان ‌‬
‫‪ -‬علم ‌‬
‫‪ -‬اسباب رهائی از ریاء‬

‫‪ -1‬حقیقت ریاء‪:‬‬
‫اما حقیقت ریاء آن است کببه هببدف از انجببام هببر عمببل‬
‫تیافتن بببه نببام نیببک‪،‬‬
‫نیکو جلب رضایت مردم به امید دس ب ‌‬
‫شهرت و جاه و مقام باشد‪.‬‬

‫‪ -2‬آفت و ضررهای ریاء‪:‬‬


‫بنابرآنچه گذشت ریاء یک خصببلت بسببیار مضببر و مهلببک‬
‫یآیببد‪ ،‬و مفاسببد شببرک بببه‬
‫است‪ ،‬زیرا شرک به حسبباب م ‌‬
‫قرار زیر است‪:‬‬
‫‪ -1‬شرک ظلم بزرگ است‪ ،‬چنانچه قرآن از قول لقمان‬
‫تکردن‬ ‫یکنببد‪ :‬لقمببان‪ ‬در وقببت نصببیح ‌‬ ‫چنیببن حکببایت م ‌‬
‫فرزندش گفت‪ :‬ای فرزنببد بببه خببدا شببرک نببورز کببه همانبا‬
‫شرک ظلمی بزرگ است‪.‬‬
‫های است‪ ،‬چنانچه قرآنکریم‬ ‫‪ -2‬افتراء و گمراهی گسترد ‌‬
‫یگویبببببببد‪   ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪» (1)﴾   ‬و‬
‫هرکه برای خدا شریکی قائل گردد‪ ،‬گناه بزرگی را مرتکب‬
‫شده است«‪.‬‬
‫یفرمایببببببببببببببد‪  ﴿ :‬‬ ‫وم ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫»هرکه برای خدا انباز بگیرد‪ ،‬به راستی بسی گمراه گشببته‬
‫است«‪.‬‬
‫یفرماید‪﴿ :‬‬
‫یبرد‪ ،‬چنانچه خداوند م ‌‬
‫‪ -3‬اعمال را از بین م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾   ‬اگببر شببرک‬
‫یرفت«‪.‬‬
‫یکردند هدر م ‌‬
‫یورزیدند‪ :‬هرآنچه م ‌‬
‫م ‌‬
‫﴿‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫)(‪ -‬سورة نساء‪ ،‬آیة ‪.48‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة نساء‪ ،‬آیة ‪.116‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة انعام‪ ،‬آیة ‪.88‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾49‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫»اگر شببرک ورزی‪,‬‬ ‫‪﴾    ‬‬
‫)‪(1‬‬

‫یشود‪ ،‬و از زیانکاران خواهی بود«‪.‬‬ ‫کردارت هیچ و نابود م ‌‬


‫یشببود‪ .‬همببانگونه کببه‬
‫بهببا م ‌‬
‫‪ -4‬سبب ترس و دلهره قل ‌‬
‫یفرمایببد‪  ﴿ :‬‬ ‫خداونببد م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (2)﴾ ‬در د ‌‬
‫لهای کببافران رعببب‬
‫و هراس خبواهیم انبداخت‪ ،‬از آن رو کببه چیزهبایی را انببباز‬
‫خدا ساخته اند کببه خداونببد دلیببل و برهببانی بببرای آن فببرو‬
‫نفرستاده است«‪.‬‬
‫﴿‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾  ‬بیگمان خداوند‬
‫)‪(3‬‬

‫نتر از آن را از‬
‫یآمببرزد‪ ،‬و پببائی ‌‬
‫کورزیدن به خببود را نم ‌‬
‫شر ‌‬
‫یبخشد«‪.‬‬ ‫هرکس که بخواهد م ‌‬
‫یگشاید‪.‬‬ ‫یبندد و راه جهنم را م ‌‬ ‫‪ -5‬راه جنت را م ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾ ‬بیگمان هرکببس انبببازی‬
‫)‪(4‬‬
‫‪ ‬‬
‫برای خدا قرار دهد‪ ،‬خدا بهشت را بر او حرام کرده است‪،‬‬
‫و جایگاه او آتش است«‪.‬‬
‫‪ -3‬اسسسباب و عللسسی کسسه انسسسان را بسسه ریسساء مبتلء‬
‫یسازد‪:‬‬ ‫م ‌‬
‫تطلبی و کسببب‬ ‫)‪ (1‬علقببه بببه سببتایش مببردم‪ ،‬شببهر ‌‬
‫تعریف و تمجید مردم‪.‬‬
‫هگیری مردم‪.‬‬ ‫)‪ (2‬پرهیز از مذمت و خورد ‌‬
‫)‪ (3‬امید به آنچه در دست مردم است‪.‬‬
‫دلیل این مدعا احادیث زیر است‪:‬‬
‫ابوموسی ‪ ‬روایببت م ‌‬
‫یکنببد کببه یکببی از روسببتائیان از‬
‫پیببامبر خببداص سببوال کببرد‪ ،‬مببردی بببه خبباطر احساسببات‬
‫قومی و مردی به منظور جاه و مقام و مردی برای اسم و‬
‫یجنگنببد‪ ،‬کببدام یببک جهبباد در راه خببدا محسببوب‬ ‫آوازه م ‌‬

‫زمر‪ ،‬آیة ‪.65‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫آل عمران‪ ،‬آیة ‪.151‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫نساء‪ ،‬آیة ‪.116‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫مائده‪ ،‬آیة ‪.72‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫﴿‪﴾50‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یشود‪ ،‬پیامبرص فرمودند‪ :‬کسی که برای اعلء دین خببدا‬ ‫م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫بجنگد‪ ،‬در راه خدا است ‪.‬‬
‫یفرمایند‪ :‬کسی که از‬ ‫در حدیث دیگری رسول خداص م ‌‬
‫جنگیدن هدفی جز زانوبند شتری را نداشته باشد‪ ،‬فقط بببه‬
‫یرسد)‪.(2‬‬
‫همان هدف م ‌‬
‫یفرمایید حدیث اول دلیببل سبببب اول‬ ‫چنانچه ملحظه م ‌‬
‫از اسباب ریاء و حدیث دوم دلیل سبب دوم از اسباب ریاء‬
‫یفرماید‪ :‬هرآنکس کببه از‬ ‫است‪ ،‬و آن بخش از حدیث که م ‌‬
‫تآوردن زانوبنببد نداشببته باشببد‪،‬‬
‫جنگیدن هدفی جز بببه دسب ‌‬
‫ییابد‪ .‬دلیل سبببب سببوم از اسببباب‬ ‫فقط به همان دست م ‌‬
‫یباشد‪.‬‬
‫ریاء م ‌‬

‫‪ -4‬احادیثی در مذمت ریاء‪:‬‬


‫آیات و احادیث بسیار در مذمت ریاء آمده اسببت کببه مببا‬
‫های از احادیث‬ ‫قسمتی از آن را قبل ً بیان کردیم‪ ،‬و اینک پار ‌‬
‫یکنیم‪.‬‬
‫دیگر در این زمینه را ذکر م ‌‬
‫تطلبی‬ ‫یفرمایند‪ :‬کسی که ریاءکاری و شهر ‌‬ ‫پیامبرص م ‌‬
‫)‪(3‬‬
‫یگرداند ‪.‬‬ ‫نماید‪ ،‬خداوند او را بدنام م ‌‬
‫یفرماینببد‪ :‬بیشببترین تببرس مببن بببر‬ ‫همچنین پیامبرص م ‌‬
‫شما از شرک اصغر است‪ ،‬گفتند‪ :‬شرک اصغر چیسببت ای‬
‫رسول خدا؟ فرمودند‪ :‬ریاء‪ ،‬روز قیامت چون بندگان جببزاء‬
‫یگویببد‪ :‬برویببد پیببش‬ ‫یشوند‪ ،‬خداوند بببه ریاکببارن م ‌‬ ‫داده م ‌‬
‫یکردید و جزای خود‬ ‫افرادی که در دنیا به خاطر آنها ریاء م ‌‬
‫را از آنها دریافت نمائید)‪.(4‬‬
‫یفرماینببد‪ :‬خداونببد‬ ‫در حببدیثی دیگببر رسببول خببداص م ‌‬
‫یفرماید‪ :‬کسی کببه کبباری بببه خبباطر مببن انجببام دهببد‪ ،‬و‬ ‫م ‌‬
‫دیگری را هم با من شریک سازد‪ ،‬من از آن بیزارم و تمببام‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری در کتاب خمس‪ ،‬جهاد‪ ،‬توحید و علم‬ ‫‪1‬‬

‫تهببای مختلفببی آورده اسببت‪ ،‬و امببام مسببلم در کتبباب‬ ‫بببا عبار ‌‬
‫الماره ببا الفباظی نزدیبک ببه عببارت بخباری ذکبر کبرده اسبت‪.‬‬
‫همچنین امببام ابببوداود‪ ،‬امببام ترمببذی‪ ،‬امببام نسببائی و ابببن مبباجه‬
‫حدیث را در کتاب الجهاد آورده اند‪ ،‬امام احمد نیز در مسند خببود‬
‫حدیث را روایت کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام نسائی از عباده بن الصامت در کتاب جهاد‬ ‫‪2‬‬

‫و دارمی نیز در کتاب جهاد روایت کرده انببد‪ ،‬چنببانچه امببام احمببد‬
‫هم در مسند آن را ذکر کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری و مسلم و امام ترمذی و امببام ابببن‬ ‫‪3‬‬

‫ماجه و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را امام احمد از محمود بن لبید روایت کرده است‪.‬‬ ‫‪4‬‬
‫﴿‪﴾51‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یدهببم‪ ،‬زیببرا مببن از همببه کببس از‬
‫آن را بببه آن دیگببری م ‌‬
‫ینیازتر هستم)‪.(1‬‬
‫شریک ب ‌‬

‫تهای ریاء‪:‬‬ ‫هها و علم ‌‬ ‫‪ -5‬نشان ‌‬


‫ههای ریاء به قرار زیر است‪:‬‬ ‫بعضی از نشان ‌‬
‫‪ -1‬فببرد ریاءکببار در تنهببایی تنبببل‪ ،‬ولببی در جمببع مببردم‬
‫چالک و بانشاط است‪.‬‬
‫‪ -2‬اگر کارش مورد تعریف و ستایش مردم قببرار گیببرد‪،‬‬
‫هگیری و‬ ‫یدهببد‪ ،‬ولببی اگببر مببورد خببورد ‌‬ ‫آن را زیاد انجببام م ‌‬
‫یدهد‪.‬‬ ‫مذمت مردم قرار گیرد کم انجام م ‌‬
‫تهبایی دارد کبه‬ ‫یگوید‪ :‬ریاءکبار علم ‌‬ ‫حضرت علی ‪ ‬م ‌‬
‫از آن جمله تنبلی در وقت تنهایی و نشاط در جمع است‪ ،‬و‬
‫موقعی که عملش مورد تأیید و ستایش مردم قببرار گیببرد‪،‬‬
‫یدهد‪ ،‬و چون مورد مذمت قرار گیرد‪،‬‬ ‫به کثرت انجامش م ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫یکند ‪.‬‬‫مدادن آن کوتاهی م ‌‬ ‫در انجا ‌‬

‫‪ -6‬وسائل رهائی از ریاء‪:‬‬


‫ییافتن از ریاء کمک‬ ‫دانستن نکات ذیل به انسان در رهائ ‌‬
‫یکند‪:‬‬‫م ‌‬
‫‪ -1‬این که بداند خداوند بببر تمببام حببالت او آگبباه اسببت‪،‬‬
‫یدانببد‪ .‬چنبانچه‬
‫یدارد‪ ،‬نیببز م ‌‬
‫حببتی آنچببه را در دل پنهببان م ‌‬
‫یکند که ای اببباذر‬‫پیامبرص خدا به ابوذرس چنین وصیت م ‌‬
‫کارت را به خوبی انجام ده‪ ،‬زیرا ناقدش بسیار بینا است‪.‬‬
‫‪ -2‬این که بداند اگر به ریاء کاری ادامببه دهببد‪ ،‬بببه زودی‬
‫حقیقت کارش در جلو خلئق در روز قیامت آشببکار خواهببد‬
‫شد‪ ،‬و رسوایی او را در پی خواهد داشت‪.‬‬
‫یکنببد‪،‬‬
‫‪ -3‬و بداند افرادی که او به خاطر آنها ریاءکاری م ‌‬
‫هرگز نفعببی بببه او نخواهنببد رسبباند‪ ،‬و عببذابی را از او دور‬
‫نخواهند کرد‪.‬‬
‫‪ -4‬و بداند کببه ریبباء عمببل را باطببل سبباخته آن را برببباد‬
‫یدهد‪.‬‬‫م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و‬ ‫‪ -5‬و بداند که ریاء انسان را از بهشت محروم م ‌‬
‫یسازد‪.‬‬‫برای همیشه گرفتار آتش م ‌‬
‫توشه دعوتگران و مربیان‬
‫ییابیم که‪:‬‬
‫از حدیث درم ‌‬

‫)(‪ -‬حدیث را ابن ماجه از ابی هریره روایت کرده است‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این مطلب را امام غزالی در احیاء ذکر کرده است‪.‬‬ ‫‪2‬‬
‫﴿‪﴾52‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -1‬دوری از ریاء چه کم باشببد یببا بسببیار لزم اسببت‪ ،‬تببا‬
‫خداونببد رسببتگاری و کامیببابی را در دنیببا قریببن اعمببال مببا‬
‫بگرداند و نجات و پیروزی را در آخرت به ما عطا کند‪ ،‬و با‬
‫رضایت ما را وارد بهشت گرداند‪ ،‬خصوصا ً از ریاء در جهاد‪،‬‬
‫نشر علم و انفاق پرهیز جدی ضروری است‪.‬‬
‫‪ -2‬فیصله و قضاوت در روز قیامت بسیار دقیببق خواهببد‬
‫یفرمایبببببد‪﴿ :‬‬ ‫ببببببود‪ ،‬چنبببببانچه خداونبببببد م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾  ‬روزی خداونببد‬
‫یگرداند‪ ،‬و آنان را از کارهببایی کببه کببرده‬
‫همگان را زنده م ‌‬
‫یسببازد‪ ،‬کارهببایی کببه ایشببان آنهببا را فرامببوش‬
‫اند‪ ،‬آگاه م ‌‬
‫کرده اند‪ ،‬ولی خداوند آنها را شمارش کرده است«‪.‬‬
‫)‪(2‬‬
‫﴿‪﴾    ‬‬
‫یکند«‪.‬‬
‫»و پروردگار تو بر کسی ظلم نم ‌‬

‫)(‪ -‬سورة مجادله‪ ،‬آیة ‪.6‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة کهف‪ ،‬آیة ‪.49‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾53‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الثامن‬
‫شْر ُ‬
‫ك‬ ‫م‪» :‬ال ّ‬ ‫سل ّ َ‬
‫و َ‬‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬
‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫عل َسسى َ‬ ‫سأدُّلك َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ء‬
‫ي ٍ‬ ‫شس ْ‬ ‫و َ‬ ‫ل َ‬ ‫م ِ‬ ‫ب الن ّ ْ‬ ‫ن دَِبي ِ‬ ‫م ْ‬ ‫فى ِ‬ ‫خ َ‬ ‫مأ ْ‬ ‫فيك ُ ْ‬ ‫ِ‬
‫ُ‬ ‫ُ‬
‫وك َِباَرهُ ت َقسسول‪:‬‬ ‫ّ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ك َ‬‫غاَر الشْر ِ‬ ‫ص َ‬
‫عْنك ِ‬ ‫ب َ‬ ‫ه َ‬ ‫ه أذ َ‬ ‫علت َ ُ‬ ‫إذا ف َ‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫م‬‫علسس ُ‬ ‫وأَنسسا أ ْ‬‫رك ِبسسك َ‬ ‫َ‬ ‫ن أشسس ِ‬‫ْ‬ ‫عسسوذُ ِبسسك أ ْ‬ ‫م إن ّسسي أ ُ‬ ‫هسس ّ‬ ‫الل ّ ُ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫م«‪.‬‬ ‫عل َ ُ‬
‫ما َل أ ْ‬ ‫فُرك ل ِ َ‬ ‫غ ِ‬ ‫ست َ ْ‬ ‫وأ ْ‬ ‫َ‬

‫حدیث هشتم‬
‫رسول خدا ‪ ‬فرمودند‪ :‬نفوذ شرک در میان شما چنان‬
‫آرام و مخفیانه است که به صدای حرکت پای مورچه‬
‫یکنم که چون‬ ‫یماند‪ ،‬و اکنون تو را به چیزی راهنمائی م ‌‬
‫م ‌‬
‫انجامش دهی انواع شرک بزرگ و کوچک را از وجودت‬
‫یکند‪ ،‬و آن این که بگوئی‪ :‬پروردگارا! من از این‬‫بیرون م ‌‬
‫یبرم و اگر‬‫که دانسته به تو شرک ورزم به تو پناه م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یطلبم ‪.‬‬ ‫ندانسته مبتل به شرک شوم از تو آمرزش م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫اسببلم تأکیببد بسببیاری دارد تببا مسببلمان عبببادت خببود را‬
‫فقط برای خدای یگانه انجام دهد‪ ،‬تا خداوند همیشه همراه‬
‫یفرمایببد‪﴿ :‬‬ ‫و مؤید و یاور او باشد‪ ،‬چنانچه خداوند م ‌‬
‫‪     ‬‬
‫‪» (2)﴾ ‬بیگمبببان خبببدا همبببراه‬
‫کسانی است که تقوی پیشه کنند‪ ،‬و بببا کسببانی اسببت کببه‬
‫نیکوکار باشند«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾‬کسانی که برای ما به تلش ایستند‪ ،‬و در راه مببا‬
‫ههببای منتهببی بببه خببود رهنمببود‬
‫جهبباد کننببد‪ ،‬آنببان را در را ‌‬
‫یگردانیم‪ ،‬و قطعا ً خدا با نیکوکاران است«‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫یبینیم خداوند با هر نوع شرک‬ ‫به همین علت است که م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و آن را ظلببم بببزرگ قلمببداد‬ ‫و مظاهر آن مخالفت م ‌‬
‫ینماید‪.‬‬‫م ‌‬
‫)(‪ -‬این حدیث با همین عبارت در فتببح کبببیر آمببده اسببت‪ ،‬و امببام‬ ‫‪1‬‬

‫احمد نیز در مسببند آن را ذکببر نمببوده اسببت‪ ،‬و علمببه آلبببانی در‬
‫صببحیح الجببامع الصببغیر بببه شببماره ‪ 3625‬از حضببرت ابببوبکرس‬
‫صدیق روایت کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة نحل‪ ،‬آیة ‪.128‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة عنکبوت‪ ،‬آیة ‪.69‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾54‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫»همانا شرک ظلم بزرگی است«‪.‬‬ ‫‪﴾‬‬ ‫)‪(1‬‬

‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫»اگر شببرک ورزی‪،‬‬ ‫)‪(2‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫یشود‪ ،‬و از ریاکاران خواهی بود«‪.‬‬
‫کردارت هیچ و نابود م ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪» (3)﴾  ‬و هرکس برای خدا‬
‫انباز بگیرد به راستی بسی گمراه گشته است«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫»و‬ ‫)‪(4‬‬
‫‪﴾   ‬‬
‫هرکه برای خدا شریکی قائل شود‪ ،‬گناه بزرگی را مرتکببب‬
‫گشته است«‪.‬‬
‫در حقیقببت شببرک از نببوع پوشببیده و کوچببک بیشببترین‬
‫خطببر را بببرای انسببان دارد‪ ،‬زیببرا مببردم بببر اثببر غفلببت و‬
‫کشمردن آن از دیگر انببواع شببرک بیشببتر بببه آن مبتل‬ ‫کوچ ‌‬
‫یشوند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫نآمببدن از‬ ‫حدیث مورد بحث مببا دعببوتی آشببکار بببه بیرو ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬و‬ ‫بها سرایت م ‌‬ ‫نوع شرکی است که مخفیانه به قل ‌‬
‫یکشد و مانند دزدی که در وقت خواب به‬ ‫آن را به فساد م ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬رهببایی‬ ‫یشود و کالی آن را غببارت م ‌‬ ‫های وارد م ‌‬ ‫خان ‌‬
‫هبردن به خدا و خواندن این دعا‬ ‫از دام این نوع شرک با پنا ‌‬
‫یشود‪.‬‬‫حاصل م ‌‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫عل َس ُ‬
‫م‪،‬‬ ‫وأن َسسا أ ْ‬‫ك َ‬‫ك ب ِس َ‬
‫ر َ‬ ‫نأ ْ‬
‫شس ِ‬ ‫كأ ْ‬ ‫عوذُ ب ِ َ‬
‫م إ ِّني أ ُ‬‫ه ّ‬‫»الل ّ ُ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫م«‪.‬‬ ‫عل َ ُ‬
‫ما ل أ ْ‬ ‫فُر َ‬
‫ك لِ َ‬ ‫غ ِ‬‫ست َ ْ‬
‫وأ ْ‬ ‫َ‬
‫شاید مناسب باشد در مورد زیر بیشتر بحث کنیم‪:‬‬
‫‪ -‬مفهوم و معنی شرک پوشیده و اشکال مختلف آن‪.‬‬
‫‪ -‬آیات و احادیثی در مذمت و رهایی از شرک‪.‬‬

‫‪ -1‬مفهسسوم و معنسسی شسسرک پوشسسیده و اشسسکال‬


‫مختلف آن‪:‬‬
‫شرک پوشیده عبببارت از ایببن اسببت کببه انسببان بعببد از‬
‫انجام مخلصانه کاری بببرای خببدا فریفتببه و نیکوکبباری خببود‬
‫لقمان‪ ،‬آیة ‪.13‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫زمر‪ ،‬آیة ‪.65‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫نساء‪ ،‬آیة ‪.116‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫نساء‪ ،‬آیة ‪.48‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫﴿‪﴾55‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫های از متاع دنیببا را‬ ‫شود و خواسته باشد‪ ،‬به وسیله آن بهر ‌‬
‫به دسببت آورد‪ ،‬ایببن شببرک کببه در اصببطلح فقببه اسببلمی‬
‫معروف به شرک اصغر است‪ ،‬آشکال مختلفی دارد کببه از‬
‫آن جمله است‪:‬‬
‫‪ -1‬این که انسان کار را فقط به خاطر خدا انجببام دهببد‪،‬‬
‫ولی موقعی که مببردم بببر کببارش آگبباهی یابنببد‪ ،‬خوشببحال‬
‫شود‪ ،‬و احسبباس راحببتی و شببادمانی کنببد‪ ،‬بعضببی اوقببات‬
‫لذت شادمانی ناشی از این امور را قلبا ً ناپسند نداند‪ ،‬حتی‬
‫ممکن است خودش نیز به نوعی مردم را بببر کببارش آگبباه‬
‫سازد‪ ،‬آنهم با یک اشاره یا اظهار خستگی و رنگ صورت یا‬
‫بهببا و آثببار‬ ‫ندادن خشببکی ل ‌‬ ‫تکردن و نشببا ‌‬ ‫با آهسته صحب ‌‬
‫نهای پی در پی که هریببک‬ ‫کهای چشم یا خمیازه کشید ‌‬ ‫اش ‌‬
‫از اینها نمایانگر عبادی مخصوص از جمله نماز تهجد است‪.‬‬
‫‪ -2‬یا این که انسان کاری را خالصببانه بببرای خببدا انجببام‬
‫دهد و نخواسته باشد کسی از آن آگاهی حاصل کنببد‪ ،‬ولببی‬
‫انتظار داشته باشد که مردم در وقت روبروشببدن بببا او بببر‬
‫هرویی او را مببورد احببترام و‬ ‫وی سببلم کننببد‪ ،‬و بببا گشبباد ‌‬
‫تعریف و تمجید قببرار دهنببد‪ ،‬و در خریببد و فببروش رعببایت‬
‫حال او را بنمایند‪ ،‬و در مجالس او را در جایگبباه مخصببوص‬
‫بنشانند و‪ ...‬و اگر مردم در ایببن کارهببا کوتبباهی کننببد قلب با ً‬
‫یخواهد عمببل خالصببانه خببود را بببا‬ ‫ناراحت شود‪ ،‬گویا او م ‌‬
‫احترام متقابل مردم عوض کنببد‪ ،‬حضببرت علببی ‪ ‬در ایببن‬
‫یفرمایببد‪ :‬خداونببد در روز قیببامت بببرای قاریببان و‬ ‫مببورد م ‌‬
‫یگوید‪ :‬آیا در معاملت برای شما تخفیببف‬ ‫حافظان قرآن م ‌‬
‫یکردند؟ آیببا‬ ‫یشد؟ آیا مردم بر شما سلم نم ‌‬ ‫ویژه داده نم ‌‬
‫یشد؟‬ ‫نیازهایتان برآورده نم ‌‬

‫‪ -2‬احادیثی در مذمت و بیان خطر شرک اصغر‪:‬‬


‫شرک اصغر همانگونه که بیببان شببد‪ ،‬نکوهیببده و ناپسببند‬
‫است‪ ،‬و این احتمال وجود دارد که اعمال صالحه انسان را‬
‫از بین ببرد‪ ،‬احادیث بسیاری در ایببن زمینببه وارد شببده کببه‬
‫مورد بحث ما یکی از آنها است و برای توضیح بیشببتر چنببد‬
‫یکنیم‪:‬‬ ‫حدیث دیگر نیز در اینجا ذکر م ‌‬
‫‪ -1‬خطرناکترین شرک بببرای شببما بببه نظببر مببن شببرک‬
‫اصغر است‪ ،‬گفتند‪ :‬شرک اصغر چیسببت ای رسببول خببدا؟‬
‫فرمودند‪ :‬ریا‪ ،‬خداوند روز قیامت چببون بیببن مببردم فیصببله‬
‫یگوید‪ :‬بروید و ببینید آیا نزد افببرادی کببه‬
‫کند به ریاکاران م ‌‬
‫یکردید مزدی خواهید یافت‪.‬‬ ‫به خاطر آنها ریاکاری م ‌‬
‫﴿‪﴾56‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫‪ -2‬فرمودند‪ :‬کمترین مقدار از ریاء شرک است ‪.‬‬
‫‪ -3‬فرمودند‪ :‬از ریاء و شهوت و پوشیده از هرچیز دیگببر‬
‫یترسم)‪.(2‬‬ ‫بر شما م ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬لببزوم رهببایی از همببه اشببکال ریببا چببه کوچببک و چببه‬
‫بزرگ و چه پیدا و چه پنهان چون همه انببواع آن شببرک بببه‬
‫یبببرد‪ ،‬و آن را‬‫یآید‪ ،‬و شرک اعمببال را از بیببن م ‌‬ ‫حساب م ‌‬
‫هبردن بببه خببدا و‬ ‫یسازد و رهائی از ریاء با پنا ‌‬ ‫یخاصیت م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫خواندن دعائی که در حدیث ذکر شد حاصل م ‌‬
‫هجسببتن بببه خببدا‬‫‪ -2‬فضیلت پناه جستن به خدا‪ ،‬زیببرا پنا ‌‬
‫یدهببد‪ ،‬و سببنگری‬ ‫یها نجات م ‌‬ ‫انسان را از تنگناها و ناراحت ‌‬
‫محکم برای بندگان در مقابل مکر شیطان است‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث قسمتی از حدیثی در الفتببح الکبببیر از ابببن عمببر و‬ ‫‪1‬‬

‫معاذ است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام احمد از شببداد بببن اوس بببا الفبباظی دیگببر‬ ‫‪2‬‬

‫روایت کرده است‪.‬‬


‫﴿‪﴾57‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث التاسع‬
‫ن‬‫مس ْ‬‫م‪َ » :‬‬ ‫سسل ّ َ‬‫و َ‬ ‫ه َ‬‫عل َي ْس ِ‬
‫ه َ‬ ‫صسّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫َ‬
‫عّز‬‫ه َ‬ ‫عاهُ الل ّ ُ‬ ‫فذَهُ دَ َ‬ ‫ن ي ُن ْ ِ‬ ‫عَلى أ ْ‬ ‫قاِدٌر َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬
‫و ُ‬ ‫ظا َ‬ ‫غي ْ ً‬ ‫م َ‬ ‫ك َظَ َ‬
‫خي َّرهُ‬‫حّتى ي ُ َ‬ ‫ة َ‬ ‫م ِ‬ ‫قَيا َ‬‫م ال ْ ِ‬ ‫و َ‬‫ق يَ ْ‬ ‫ءوس ال ْ َ َ‬
‫خلئ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫عَلى ُر ُ‬ ‫ل َ‬ ‫ج ّ‬ ‫و َ‬‫َ‬
‫َ‬
‫ما شاءَ«‪.‬‬ ‫ها َ‬ ‫من ْ َ‬ ‫ه ِ‬ ‫ج ُ‬
‫و َ‬‫ن ي َُز ّ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬
‫عي ِ‬ ‫ر ال ِ‬ ‫حو ِ‬ ‫ن ال ُ‬ ‫م ْ‬ ‫ه ِ‬ ‫الل ُ‬

‫حدیث نهم‬
‫رسول اللهص فرمودند‪ :‬کسی که خشم خود را فرو‬
‫نشاند‪ ،‬در حالی که توان اجرای آن را داشته باشد‪ ،‬خداوند‬
‫یطلبد تا هریک از حورالعین‬‫در حضور تمام خلئق او را م ‌‬
‫را خواسته باشد انتخاب کند و به هراندازه که خواسته‬
‫یآورد)‪.(1‬‬
‫باشد به ازدواج او درم ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫خداوند انسان را از روح‪ ،‬عقل و جسم خلق کرده‬
‫است‪ ،‬و حکمت او خواسته تا جسم در خدمت روح باشد‪،‬‬
‫تا انسان بتواند تکالیف خود را انجام دهد‪.‬‬
‫های آفریده که انسان تا‬ ‫به همین جهت جسم را به گون ‌‬
‫وقتی در روی زمین است صلحیت خدمت روح را داشته‬
‫باشد‪ ،‬و بر همین اساس دو نیروی مهم در آن به وجود‬
‫آورده است‪:‬‬
‫‪ -1‬نیروی شهوت‪ :‬که وظیفه آن جلب مصالح و منافع‬
‫جسم است‪.‬‬
‫‪ -2‬نیروی خشم‪ :‬که وظیفه آن دفع ضررها و مفاسد‬
‫مهلک از جسم است‪.‬‬
‫اعظاء و جوارح دیگر بدن در خدمت این دو نیرو است‪،‬‬
‫و عقل به عنوان مستشار و نصیحتگر روح به حساب‬
‫یآید‪ ،‬تا اگر این دو نیرو منحرف و از حد خود بیرون‬ ‫م ‌‬
‫یدهد تا موضع قاطع در قبال‬ ‫روند‪ ،‬به روح دستور م ‌‬
‫انحراف آنها اتخاذ کند تا انسان توازن و تکامل خود را از‬
‫تها ممکن است به دلئل‬ ‫دست ندهد‪ ،‬ولی بعضی وق ‌‬
‫مختلف مانعی بر سر راه عقل سبز شود‪ ،‬تا نتواند وظیفه‬
‫های که‬ ‫خود را اداء کند‪ .‬اینجاست که ضرورت وجود برنام ‌‬
‫راه را بنمایاند و حق را از باطل جدا کند‪ ،‬احساس می‬
‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را ابببوداود از سببهل بببن معبباذ و او از پببدرش بببا‬ ‫‪1‬‬

‫اختلف اندکی روایت کرده است‪.‬‬


‫ترمذی هم در سنن خود و همچنین ابببن مباجه در سبننش و امببام‬
‫احمبد در مسبند آورده اسبت‪ ،‬و علمبه آلببانی در صبحیح الجبامع‬
‫الصغیر به شماره ‪ 6394‬از معاذ بن انس نقل کرده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾58‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یشود‪،‬‬ ‫شود که بهترین راه حل در برنامه اسلم دیده م ‌‬
‫گویا وظیفه اسلم حفظ توازن و تعادل جوانب مختلف‬
‫انسان است تا شخصیتش راست گشته دچار خلل و کجی‬
‫نگردد‪.‬‬
‫حدیث مورد بحث ما نیز فراخواهی است به کنترل یکی‬
‫از این دو نیرو آنگاه که بدون دلیل موجه از حد اعتدال‬
‫یخواهد تا از شدت خشم‬ ‫خود بیرون شود‪ .‬بلی‪ ،‬حدیث م ‌‬
‫هکاستن‬‫مجوئی و حقوق شخصی بکاهد و را ‌‬ ‫در موارد انتقا ‌‬
‫آن نیز به یادآوردن اجر و مزدی است که انسان در قبال‬
‫فروبردن خشم با وجود قدرت بر اجراء آن دریافت‬
‫یدارد و آن پاداش این است که در حضور تمام‬ ‫م ‌‬
‫یشود تا به میل و علقه خود‬‫موجودات به او اختیار داده م ‌‬
‫حوریان بهشتی را به عنوان همسران همیشگی خود در‬
‫بهشت برین انتخاب کند‪ .‬الن برای روشنترشدن موضوع‬
‫لزم است بدانیم فروبردن خشم یعنی چه؟ و در اسلم چه‬
‫جایگاهی دارد؟‬

‫‪ -1‬فروبردن خشم‪:‬‬
‫فروبردن خشم آن است که انسان خشم را کنترل کند‬
‫و از اجراء آن به خاطر ترس از خداوند منصرف شود‪ ،‬به‬
‫دیگر سخن صرف نظر از انتقام آن هم فقط به خاطر‬
‫رضای خدا که اگر ترک انتقام به علت عدم توانایی باشد و‬
‫یشود‪،‬‬ ‫یا به خاطر خدا نباشد‪ ،‬انسان از مزد محروم م ‌‬
‫تها فروبردن خشم به خاطر عجز یا ریاء‬ ‫زیرا در آن صور ‌‬
‫بوده و ریاء در هرکاری داخل شود علوه بر آن که‬
‫یگردد‪ ،‬گناهکار هم خواهد‬ ‫صاحبش از ثواب کار محروم م ‌‬
‫شد‪.‬‬

‫‪ -2‬جایگاه آن در اسلم‪:‬‬
‫های‬‫فروبببردن و کنببترل خشببم در اسببلم از جایگبباه ویببژ ‌‬
‫یباشد کببه‬ ‫های مورد پسند خدا م ‌‬ ‫برخوردار است و به انداز ‌‬
‫یفرماید‪ ﴿ :‬‬ ‫ههای متقین قرار داده م ‌‬ ‫آن را از نشان ‌‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫﴿‪﴾59‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪» ﴾    ‬و‬
‫)‪(1‬‬

‫بببه سببوی آمببرزش پروردگارتببان و بهشببتی بشببتابید‪ ،‬و بببر‬


‫نها و زمیببن اسببت‪،‬‬ ‫همدیگر پیشی گیرید که بهای آن آسما ‌‬
‫و برای پرهیزگاران تهّیه دیده شده است«‪.‬‬
‫یفرماید‪» :‬کسانی که در حال خوشببی و ناخوشببی و‬ ‫وم ‌‬
‫ثروتمنبببدی و تنگدسبببتی ببببه احسبببان و ببببذل و بخشبببش‬
‫یخورنببد و از مببردم‬ ‫یپببردازد و خشببم خببود را فببرو م ‌‬
‫م ‌‬
‫یدارد«‪.‬‬ ‫یکنند‪ ،‬و خدا نیکوکاران را دوست م ‌‬ ‫گذشت م ‌‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» (2)﴾     ‬و بنببدگان رحمببان‬
‫یرونببد‪ ،‬و زمببانی کببه‬
‫کسببانیند کببه آرام روی زمیببن راه م ‌‬
‫یدهنببد‪ ،‬از آنببان روی‬
‫نادانان ایشان را مورد خطاب قرار م ‌‬
‫یگویند«‪.‬‬
‫یگردانند و به ترک ایشان م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یدهد‪﴿ :‬‬ ‫و برترین آفریده اش را چنین دستور م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾‬گذشت داشته ببباش و آسببانگیری کببن و بببه کببار‬
‫مپوشی کن«‪.‬‬
‫نیک دستور بده و از نادانان چش ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪» (4)﴾‬پس گذشت زیبایی داشته باش«‪.‬‬
‫یآورد‪:‬‬
‫فروبردن خشم را از کارهای بزرگ بببه حسبباب م ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (5)﴾   ‬کسی که شکیبایی کند و درگذرد ایببن کببار او‬
‫از زمره کارهایی است که باید بببرآن عببزم را جببزم کببرد و‬
‫برآن ماندگار شد«‪.‬‬
‫یداند که هنگببام‬‫پیامبر خداص انسان نیرومند را کسی م ‌‬
‫خشبببم بتوانبببد خبببود را کنبببترل کنبببد و در حبببدیثی چنیبببن‬
‫یفرماید‪ :‬پهلوان کسی نیست که حریف خببود را مغلببوب‬ ‫م ‌‬
‫)‪(6‬‬
‫یفرمایببد‪ :‬انسببان مسببلمان‬ ‫سببازد ‪ .‬در حببدیث دیگببری م ‌‬
‫)(‪ -‬سورة آل عمران‪ ،‬آیة ‪.134 – 133‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة فرقان‪ ،‬آیة ‪.63‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة اعراف‪ ،‬آیة ‪.199‬‬ ‫‪3‬‬

‫)(‪ -‬سورة حجر‪ ،‬آیة ‪.85‬‬ ‫‪4‬‬

‫)(‪ -‬سورة شوری‪ ،‬آیة ‪.43‬‬ ‫‪5‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخبباری‪ ،‬امببام مسببلم‪ ،‬امببام مالببک و امببام‬ ‫‪6‬‬

‫احمد همگی از ابوهریرهس روایت کرده اند‪.‬‬


‫﴿‪﴾60‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫های بهببتر از خشببم آنهببم بببه خبباطر خببدا فببرو نبببرده‬‫جببرع ‌‬
‫)‪(7‬‬
‫است ‪.‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫نکته قابل توجه در این حبدیث فضبیلت فروببردن خشبم‬
‫است‪ ،‬زیرا انسان با فروبردن خشببم بببر نفببس خببود غلبببه‬
‫یکنببد و وحببدت صببف‬ ‫یکنببد و کیببد شببیطان را خنببثی م ‌‬ ‫م ‌‬
‫ینماید‪ ،‬پس لزم است آنچه کببه انسببان‬ ‫مؤمنان را حفظ م ‌‬
‫یکند‪ ،‬بیان گردد‪ ،‬و مببا هببم‬ ‫را در مسیر این وظیفه یاری م ‌‬
‫یکنیم‪:‬‬ ‫اکنون برخی از آنها را یادآوری م ‌‬
‫‪ -1‬به یادداشببتن پبباداش اخببروی آن‪ ،‬زیببرا دانسببتن ایببن‬
‫مجویی‬ ‫یکند‪ ،‬و جلببو انتقببا ‌‬‫مطلب آتش غضب را خاموش م ‌‬
‫یگیرد‪.‬‬‫انسان را م ‌‬
‫‪ -2‬ترس از عذاب خدا‪ ،‬بایببد شببخص خشببمگین بببا خببود‬
‫فکر کند که خدا بر من از من بر این فرد توانبباتر اسببت‪ ،‬و‬
‫اگر من به مقتضی خشم خود عمل کنم شبباید خداونببد روز‬
‫قیببامت بببر مببن خشببم بگیببرد‪ .‬بنببابراین‪ ،‬مببن بببه گذشببت‬
‫نیازمنببدتر هسببتم‪ ،‬ایببن یببادآوری هیجببان خشببم را فببرو‬
‫ینشاند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ -3‬یببادآوردن عببواقب زشببت خشببم در دنیببا‪ ،‬از جملببه‬
‫نها از یکببدیگر و پراکنببدگی‬ ‫دشببمنی و روگردانببی انسببا ‌‬
‫یشود دشمن بر سرزمین آنهببا غلبببه‬ ‫مسلمانان که سبب م ‌‬
‫کند و مردم و منطقه اجدادی آنها را به فساد کشاند‪.‬‬
‫‪ -4‬به یادآوردن هیأت زشتی که انسان در موقع خشم به‬
‫های‬ ‫یگیببرد‪ ،‬زیببرا او در ایببن وقببت بببه حیببوان درنببد ‌‬ ‫خببود م ‌‬
‫یماند‪ ،‬و در مقابل در نظرگرفتن قیافه پیامبرص گببونه و‬ ‫م ‌‬
‫عالمببانه شببخص بردبببار و حلیببم‪ .‬تردیببدی نیسببت کببه اگببر‬
‫های عقل در وجود انسان باقی باشد ظاهر شخص دو را‬ ‫ذر ‌‬
‫یکند‪.‬‬
‫انتخاب م ‌‬
‫‪ -5‬به یادآوردن علببت خشببم کببه همببان شببیطان اسببت‪،‬‬
‫یکوشببد بببا او بببه جهبباد‬ ‫چون آن وقت اسببت کببه انسببان م ‌‬
‫برخیزد تا از حزب او نگببردد کبه بببه فرمببان خداونببد حببزب‬
‫شیطان در زیانند‪.‬‬
‫هبردن به خدا از شر شیطان رجیم همراه با تغییببر‬ ‫‪ -6‬پنا ‌‬
‫حالت با ایبن معنبی کبه اگبر ایسبتاده باشبد بنشبیند و اگبر‬
‫نشسته باشد دراز بکشد و به سببوی وضببو و نمبباز بشببتابد‪،‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را ابن ماجه از ابن عمر در سببنن خببود بببه شببماره‬ ‫‪7‬‬

‫‪ 4189‬روایت کرده اسببت‪ ،‬و امببام احمببد هببم در مسببندش آن را‬


‫آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾61‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یگوید‪ :‬با پیامبرص نشسببته بببودیم و‬ ‫سلیمان بن صردس م ‌‬
‫یدادنببد‪،‬‬ ‫دو مرد در نزدیکی ما داشتند همدیگر را دشببنام م ‌‬
‫یکی از آنها از شدت غضب صورتش سرخ شده و رگهایش‬
‫یدانببم کببه‬ ‫های م ‌‬ ‫برآمده بود‪ ،‬پیببامبرص فرمودنببد‪ :‬مببن کلم ‌‬
‫یرود‪ ،‬و آن‬ ‫اگر آن شخص آن را بگوید‪ :‬خشببم او از بیببن م ‌‬
‫جي سم ِ« اسببت‪.‬‬ ‫ن الّر ِ‬ ‫طا ِ‬ ‫ش سي ْ َ‬ ‫ن ال ّ‬‫مس َ‬ ‫ه ِ‬‫عوذُ ب ِسسالل ّ ِ‬ ‫کلمببه »أ َ ُ‬
‫حاضران به او خبر دادند که پیامبرص تو را به تعوذخوانببدن‬
‫یکند)‪.(1‬‬ ‫امر م ‌‬
‫روایت شده کببه هروقببت حضببرت عایشببه نبباراحت مببی‬
‫یفرمودنببد‪،‬‬ ‫یگرفتنببد و م ‌‬ ‫شببد‪ ،‬پیببامبر خببداص بنببی او را م ‌‬
‫ف سْر ل ِسسى ذَن ْب ِسسى‬ ‫غ ِ‬‫د‪ ،‬ا ْ‬ ‫مس ٍ‬ ‫ح ّ‬‫م َ‬‫ى ُ‬
‫ب الن ّب ِ َس ّ‬ ‫م َر ّ‬ ‫هس ّ‬ ‫بگببو‪» :‬الل ّ ُ‬
‫ت ال ْ ِ‬ ‫َ‬
‫ض سل ّ ِ‬ ‫قل ِْبى َ‬ ‫ظ َ‬ ‫غي ْ َ‬ ‫ب َ‬ ‫وأ ذ ْ ِ‬
‫)‪(2‬‬
‫ن«‬ ‫فت َس ِ‬ ‫م ِ‬ ‫ن ُ‬ ‫م ْ‬ ‫جْرِنى ِ‬ ‫وأ ِ‬ ‫ه ْ‬ ‫َ‬
‫»ای پروردگار محمد! گناهم را ببخش و خشمم را دور کن‬
‫هها نجاتم ده«‪.‬‬ ‫و از فتن ‌‬
‫های‬ ‫و فرمود رسول خدا ‪ :‬متببوجه باشببید خشببم شببعل ‌‬
‫یبینیببد کببه چهببرة شببخص خشببمگین‬ ‫است در قلب‪ ،‬آیببا نم ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬پببس کسبی کبه‬ ‫گهبای او بباد م ‌‬ ‫سرخ می شبود و ر ‌‬
‫)‪(3‬‬
‫دچار خشم شببد بایببد صببورت خببود را بببر زمیببن گببذارد ‪.‬‬
‫شاید مقصود پیامبرص از گذاشتن صورت بر زمین سببجده‬
‫باشد تا با گذاشتن عزیزترین عضبو ببر پسبترین جبا‪ ،‬یعنبی‬
‫خاک‪ ،‬غررو و تکبر نفس شکسته شود‪.‬‬
‫ابوهریره ‪ ‬فرمود‪ :‬رسبول خداصبدر موقبع خشببم اگبر‬
‫ینشسببت‪ ،‬و اگببر نشسببته بببود بببر پهلببو‬ ‫ایسببتاده بببود‪ ،‬م ‌‬
‫های کببه از حببدیث‬ ‫یخوابیببد تببا خشببم فببرو بنشببیند‪ ،‬نکت ‌‬ ‫م ‌‬
‫یشود تأکید بر تربیت به وسیله تشویق و جائزه‬ ‫برداشت م ‌‬
‫است‪ ،‬زیرا نفس انسان فطرتا ً بببه نعمببت و راحببتی تمایببل‬
‫دارد و از سختی و مشقت گریزان است‪ ،‬پببس چببون مببزد‬
‫یشببود از‬ ‫همببراه بببا رضببایت و بهشببت خببدا بببه او داده م ‌‬
‫تهببا بشببود خببودداری‬ ‫هرچیببز کببه سبببب دوری از ایببن نعم ‌‬
‫یکند‪.‬‬ ‫م ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری‪ ،‬امام مسلم‪ ،‬امام ابوداود‪ ،‬امببام ترمببذی‬ ‫‪1‬‬

‫بهایشان آورده اند‪.‬‬


‫و امام احمد در کتا ‌‬
‫)(‪ -‬این حدیث در الفتح الکبیر آمده است‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث قسمتی از حدیث است که ترمذی و امام احمد آن‬ ‫‪3‬‬

‫را روایت کرده اند‪.‬‬


‫﴿‪﴾62‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحدیث العاشر‬
‫م‪» :‬إ َ‬
‫ذا‬ ‫سسل ّ َ‬‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْس ِ‬
‫ه َ‬ ‫صسّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّس ِ‬ ‫سسسو ُ‬‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬‫َ‬
‫حّتسسى‬‫ر‪َ ،‬‬ ‫ن اْل َ‬
‫خسس ِ‬ ‫دو َ‬ ‫ن ُ‬ ‫جى اث َْنسسا ِ‬ ‫فل َ ي َت ََنسسا َ‬ ‫م ث َل ََثسس ً‬
‫ة َ‬ ‫ك ُن ُْتسس ْ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫ن ذَل ِ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬
‫زن ُ ُ‬
‫ح ِ‬ ‫ك يُ ْ‬ ‫لأ ّ‬ ‫ج ِ‬
‫نأ ْ‬ ‫م ْ‬ ‫س‪ِ ،‬‬ ‫خت َل ِطوا ِبالّنا ِ‬ ‫تَ ْ‬

‫حدیث دهم‬
‫رسول خدا فرمودند‪ :‬هرگاه سه نفر باهم بودید‪ ،‬دو نفر‬
‫جدای از نفر سوم در گوشی )نجوی( نکنند تا در جمع‬
‫)‪(1‬‬
‫یکند ‪.‬‬ ‫مردم درآیند‪ ،‬زیرا این کار فرد سوم را ناراحت م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫هدف اسلم وحدت کلمه و بهم پیوسببتگی هرچببه بیشببتر‬
‫مسببلمانان اسببت‪ ،‬تببا نیرومنببد گردنببد و خبباری در چشببم‬
‫ههببا و‬
‫دشمنان خود باشببند‪ ،‬بببه ایببن منظببور بببا تمببام انگیز ‌‬
‫عوامل جدائی و تفرقه شدیدا ً جنگیده و آن را مذمت کرده‬
‫یمورد‪ ،‬جاسوسی‪ ،‬غیبت‪،‬‬ ‫نهای ب ‌‬
‫است‪ ،‬به همین علت گما ‌‬
‫یفرمایببد‪﴿ :‬‬ ‫حسد و بغض و کینه را حرام نموده‪ ،‬قرآن م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪» (2)﴾‬ای کسببانی کببه ایمببان آورده ایببد! از بسببیاری از‬
‫نهببا گنبباه اسببت و‬‫نهببا بپرهیزیببد کببه برخببی از گما ‌‬
‫گما ‌‬
‫هدری نکنید‪ ،‬و یکی از دیگری غیبت ننماید‪:‬‬ ‫جاسوسی و پرد ‌‬
‫آیا هیچیک از شما دوسببت دارد کببه گوشببت بببرادر خببود را‬
‫یآید و از‬
‫هخواری بدتان م ‌‬ ‫بخورد؟ به یقین همه شما از مرد ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسببلم در کتبباب السببلم از ابببن عمببرب و‬ ‫‪1‬‬

‫ابن مسعود‪ ‬روایت کرده است‪ ،‬و ترمذی در سنن خببود از ابببن‬
‫عمر و ابی هریره و ابن عباسش نقل کرده‪ ،‬و گفتبه‪ :‬هبذا حبدیث‬
‫حسن صحیح‪.‬‬
‫سیوطی در الجامع الصغیر حدیث را نقل کببرده و امببام احمببد در‬
‫مسند خود و امام بخاری و مسلم و ترمذی و ابن ماجه همگی از‬
‫عبدالله بن مسعود‪ ‬روایت کرده اند‪ ،‬و صحت حدیث ثابت شده‬
‫است‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة حجرات‪ ،‬آیة ‪.12‬‬ ‫‪2‬‬
‫﴿‪﴾63‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫هپببذیر و مهربببان‬ ‫یگمببان خداونببد بببس توب ‌‬
‫خدا پروا کنیببد‪ ،‬ب ‌‬
‫است«‪.‬‬
‫یخواهببد تببا از‬ ‫حببدیث مببورد بحببث مببا از مسببلمانان م ‌‬
‫خصببلت ناپسببندی دسببت بکشببند کببه اصببرارورزیدن بببرآن‬
‫نشبان پخبش‬ ‫نهبای دروغیبن و اوهبام باطبل را در میا ‌‬ ‫گما ‌‬
‫یشوند‪.‬‬ ‫یسازد‪ ،‬و بر اثر آن به تفرقه و اختلف دچار م ‌‬ ‫م ‌‬
‫ایببن حببدیث درگوشببی دو نفببر یببا بیشببتر را ببباهم و‬
‫یکند‪ ،‬چببون امکببان‬ ‫کنارگذاشتن یکی از همراهان را منع م ‌‬
‫دارد آن فرد فکر کند دوستان و همراهان نقشببه قتببل او را‬
‫دارنببد‪ ،‬یببا بببه خبباطر تحقیببرش او را شببریک صببحبت خببود‬
‫هگیری‬ ‫یشود و از جمبباعت کنببار ‌‬ ‫یسازند‪ ،‬پس غمگین م ‌‬ ‫نم ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬در‬ ‫یکند‪ ،‬و این چیزی است که اسببلم آن را رد م ‌‬ ‫م ‌‬
‫اینجبببا لزم اسبببت ببببرای روشنترشبببدن موضبببوع معنبببی‬
‫درگوشی و موضع اسلم را نسبت بببه آن بببازگو کنیببم و بببا‬
‫آیات و احادیث در این زمینه مسئله را روشن سازیم‪.‬‬

‫‪ -1‬معنی درگوشی و موضع اسلم نسبت به آن‪:‬‬


‫درگوشی عبارت است از گفتگوی خصوصی و اسلم آن‬
‫را به عنوان یکی از ضروریات زندگی بشببر جببایز شببمرده‪،‬‬
‫زیرا مببردم نیبباز دارنببد مسببائل خصوصببی خببود را بببدور از‬
‫هپردازان و مفسببدان مببورد بحببث و‬ ‫چشببم و گببوش شببایع ‌‬
‫های ایبن امبر را تجبویز‬ ‫گفتگو قرار دهند‪ ،‬ولی اسبلم بگبون ‌‬
‫کرده تا عواطف و احساسات مردم رعایت شود‪ ،‬و تفرقببه‬
‫و اختلفی به وجود نیاید‪ .‬بنابراین‪ ،‬سفارش نموده مببوقعی‬
‫کببه سببه نفببر بودیببد دو نفببر ببباهم جببدای از نفببر سببومی‬
‫درگوشی )نجوی( نکند‪ ،‬بلکببه بایببد صبببر کنببد تببا چهببار نفببر‬
‫شببوند و دو بببه دو ببباهم صببحبت نماینببد‪ ،‬زیببرا امکببان دارد‬
‫ههای خبببیث خببود غمگیببن‬ ‫شیطان فرد سببوم را بببا وسوسب ‌‬
‫یخواهنببد تببرا بکشببند و یببا تحقیببر و‬ ‫سازد و بگوید‪ :‬اینهببا م ‌‬
‫ً‬
‫مسخره نمایند‪ ،‬بزرگان گذشته ما کامل این وصببیت اسببلم‬
‫یکردنببد‪ ،‬مثل ً عبببدالله بببن عمببرب بببا مببردی‬ ‫را رعببایت م ‌‬
‫یکرد که فببرد سببومی نزدشببان آمببد‪ ،‬عبببداللهس‬ ‫صحبت م ‌‬
‫صحبت را قطع کرد و نفر چهارمی را صدا کرد تا با شخص‬
‫هوارد صحبت کند‪ ،‬بعد به گفتگوی خود ادامه داد‪.‬‬ ‫تاز ‌‬
‫‪ -2‬آیات و احادیثی دیگر در این مورد‪:‬‬
‫از جمله آیاتی که در مببورد گفتگببوی خصوصببی )نجببوی(‬
‫آمده است‪ ،‬آیة ‪ 9‬و ‪ 10‬سورة مجببادله اسببت‪ ﴿ :‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ‬‬
‫﴿‪﴾64‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪» (1)﴾‬ای مؤمنان! هنگامی که به نجببوا پرداختیببد‪ ،‬بببرای‬
‫انجببام گنبباه و دشببمنانگی و نافرمببانی از پیغمبببر بببه نجببوا‬
‫نپردازید‪ ،‬و بلکه در باره نیکی و پرهیزگاری نجوا کنید‪ ،‬و از‬
‫یشوید‪ ،‬نجببوا‬ ‫خدائی بترسید که در پیشگاه او گرد آورده م ‌‬
‫یخواهد مؤمنببان را غمگیببن‬ ‫تنها از ناحیه اهریمن است و م ‌‬
‫یتواند زیببانی بدیشببان‬ ‫و اندوهناک سازد‪ ،‬اما هیچ زمانی نم ‌‬
‫برساند‪ ،‬مگر این که اجازه خدا در میان باشد‪ ،‬پس مؤمنان‬
‫باید به خدا توکل کنند و بس«‪.‬‬
‫یفرمایببد‪ :‬دو نفرتببان جببدای از نفببر سببوم‬ ‫و پیامبرص م ‌‬
‫یکنببد‬
‫درگوشی صحبت نکند‪ ،‬زیرا این کار مؤمن را اذیت م ‌‬
‫و خدا اذیت مؤمن را دوست ندارد‪.‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬گفتگوی خصوصی دو نفر و کنارگذاشتن نفر سوم در‬
‫جمع سوم نفری حرام است‪ ،‬تا مببوقعی کببه نفببر چهببارمی‬
‫پیدا شود و با نفر سوم مشغول صحبت شود یا همگببی بببه‬
‫جمع مردم بپیوندند‪ ،‬و این مسئله به خباطر ایبن اسببت کبه‬
‫ههای باطل شببخص سببوم را بببازیچه‬ ‫نهای بد و وسوس ‌‬ ‫گما ‌‬
‫خود قرار ندهد‪ ،‬و سبب تفرقه و اختلف نشود‪.‬‬
‫‪ -2‬تأکید و علقه اسلم به برچیدن تمام اسباب تفرقه و‬
‫اختلف تا مسلمانان امتی نیرومند گردند و دشمنان از آنها‬
‫بترسند و برایشان حساب باز کنند‪.‬‬
‫‪ -3‬رعببایت عواطببف و احساسببات مببردم در اسببلم‪ .‬و‬
‫راستی چرا اسلم چنین نباشد در حالی که قببانون خداونببد‬
‫یفرمایببد‪ ﴿ :‬‬ ‫اسببت و او خببود م ‌‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (2)﴾   ‬و برای قومی که یقیبن دارنببد‪ ،‬چبه کسبی در‬
‫داوری بهتر از خدا است«‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة مجادله‪ ،‬آیة ‪ 9‬و ‪.10‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة مائده‪ ،‬آیة ‪.50‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾65‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الحادي عشر‬
‫ل‬‫ضسس ُ‬ ‫ف َ‬ ‫م‪» :‬أ َ ْ‬ ‫سل ّ َ‬
‫و َ‬‫ه َ‬‫عل َي ْ ِ‬
‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫وِديَنسساٌر‬ ‫ه َ‬‫عَيال ِ ِ‬‫عَلى ِ‬ ‫ه َ‬ ‫ق ُ‬‫ف ُ‬‫ل ِديَناٌر ي ُن ْ ِ‬ ‫ج ُ‬ ‫ه الّر ُ‬ ‫ق ُ‬‫ف ُ‬ ‫ر ي ُن ْ ِ‬ ‫ِديَنا ٍ‬
‫وِدين َسساٌر‬ ‫ه َ‬‫ل الل ّس ِ‬ ‫س سِبي ِ‬ ‫فسسي َ‬ ‫ه ِ‬ ‫داب ّت ِس ِ‬‫عَلى َ‬ ‫ل َ‬ ‫ج ُ‬‫ه الّر ُ‬ ‫ق ُ‬ ‫ف ُ‬ ‫ي ُن ْ ِ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬
‫ل الل ِ‬ ‫سِبي ِ‬ ‫في َ‬ ‫ه ِ‬ ‫حاب ِ ِ‬ ‫ص َ‬‫على أ ْ‬ ‫ه َ‬ ‫فق ُ‬ ‫ي ُن ْ ِ‬

‫حدیث یازدهم‬
‫رسول خداص فرمودند‪ :‬بهترین پولی که انسان خرج‬
‫یکند‪ ،‬پولی است که بر اهل خانواده اش و یا بر‬‫م ‌‬
‫سواریش در راه خدا و یا بر دوستان و همراهانش در جهاد‬
‫یکند)‪.(1‬‬
‫خرج م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫اسلم به مال و ثروت به عنوان پایه و اساس زندگی‬
‫یکند‪ ،‬به همین علت برای جلوگیری از به هدررفتن‪،‬‬ ‫نگاه م ‌‬
‫ههای مختلفی جهت انفاق آن در نظر گرفته و بعضی از‬ ‫را ‌‬
‫هها را بر بعضی دیگر برتری داده که حدیث مورد‬ ‫این را ‌‬
‫ههای انفاق را دربر دارد‪:‬‬ ‫بحث ما سه راه از بهترین را ‌‬
‫راه اول‪ :‬انفاق بر زیردستان و خویشاوندان نزدیک‬
‫مانند زن‪ ،‬فرزند‪ ،‬والدین‪ ،‬خادم و امثال اینهاست‪ ،‬زیرا با‬
‫فشدن‬ ‫یگردد و از تل ‌‬‫انفاق بر اینها نیازهایشان برطرف م ‌‬
‫یگردند‪.‬‬ ‫یشود‪ ،‬و در عبادت خدا نیرومند م ‌‬ ‫آنها جلوگیری م ‌‬
‫راه دوم‪ :‬انفاق بر سواری و وسیله نقلیه تا صاحبش و‬
‫دیگران را در راه خدا حمل کند‪ ،‬چون انفاق بر سواری به‬
‫یبخشد‪ ،‬تا راه خدا را استوارتر‬ ‫آن قوت و قدرت م ‌‬
‫بپیماید‪ ،‬و در نتیجه پرچم اسلم در جهان باهتراز درآید‪.‬‬
‫راه سوم‪ :‬انفاق بر همراهان و دوستان راه جهاد و‬
‫یهایشان کمک‬ ‫دعوت‪ ،‬زیرا این کار آنها را در رفع نیازمند ‌‬
‫یدهند‪.‬‬‫یکند و آنان به یاری مسلمانان ادامه م ‌‬ ‫م ‌‬

‫احادیثی دیگر در این زمینه‪:‬‬


‫ل‪ :‬احادیثی در بیان فضیلت انفاق بر اهل خانواده‪.‬‬ ‫او ً‬
‫یگوید‪ :‬رسول خداص‬ ‫‪ -1‬حضرت ابوهریرهس م ‌‬
‫یکنی‪ ،‬یا‬ ‫لهایی که در راه خدا خرج م ‌‬ ‫فرمودند‪ :‬از میان پو ‌‬
‫هات به‬ ‫های یا کمک به بینوائی یا بر خانواد ‌‬‫در آزادکردن برد ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم در کتاب الزکاة بببه شببماره ‪ 994‬از‬ ‫‪1‬‬

‫حضرت ثوبان ‪ ‬روایببت کببرده اسببت‪ ،‬و امببام نببووی بببه نقببل از‬
‫مسلم در ریاض الصالحین آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾66‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یرسانی‪ ،‬بزرگترین پاداش به پولی تعلق‬ ‫مصرف م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫هات خرج کنی ‪.‬‬ ‫یگیرد که بر خانواد ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگفتند‪ :‬تو‬‫‪ -2‬پیامبر اکرمص به سعد بن ابی وقاصس م ‌‬
‫یکنی‪ ،‬مگر این‬ ‫هرگز چیزی را جهت رضای خدا خرج نم ‌‬
‫یبینی‪ ،‬حتی آنچه در دهان‬ ‫که جزای نیکوی آن را م ‌‬
‫یگذاری)‪.(2‬‬‫همسرت م ‌‬
‫یکند که‬‫‪ -3‬ابی مسعود بدری ‪ ‬از پیامبرص نقل م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬چون انسان در انفاق بر خانواده اش رضایت‬
‫جکردن او صدقه به حساب‬ ‫خدا و ثواب او را اراده کند خر ‌‬
‫یآید)‪.(3‬‬
‫م ‌‬
‫‪ -4‬عبدالله فرزند عمرو العاصب گفت که پیامبرص‬
‫فرمودند‪ :‬برای این که انسان گناهکار به حساب اید‪ ،‬کافی‬
‫فشدن زیردستان خود گردد)‪.(4‬‬ ‫است که سبب تل ‌‬
‫ثانیًا‪ :‬فضیلت انفاق بر وسلیه نقلیه در راه خدا‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬رسول خداص‬ ‫‪ -1‬سهل بن حنظلیهس م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬خیر و برکت تا روز قیامت در پیشانی اسب ثبت‬
‫یگیرند‪،‬‬‫شده و صاحبان آن همیشه مورد کمک حق قرار م ‌‬
‫و کسی که اسبی را در راه خدا نگهداری کند‪ ،‬و آذوقه اش‬
‫قکردن‬ ‫را بدهد مانند کسی است که همیشه به انفا ‌‬
‫مشغول است)‪.(5‬‬
‫‪ -2‬ابوهریرهس‪ :‬از پیامبرص شنیده است که‬
‫یفرمودند‪ :‬کسی که به خاطر ایمان به خدا و تصدیق‬ ‫م ‌‬
‫وعده اش اسبی را در راه او نگهداری کند‪ ،‬آذوقه‪ ،‬خوراک‬
‫و پس افکنده اش در میزان اعمالش در آخرت به حساب‬
‫یآید)‪.(6‬‬‫م ‌‬
‫ثالثًا‪ :‬احادیثی در فضیلت انفاق بر همراهان جهادی‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم در کتاب الزکبباة بببه شببماره ‪ 995‬و‬ ‫‪1‬‬

‫امام احمد در مسند خود با همین الفاظ روایت کببرده و در الفتببح‬


‫الکبیر نیز آمده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را امببام بخبباری و امببام مسببلم و امببام مالببک در‬ ‫‪2‬‬

‫جاهای مختلفی روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری و امببام مسببلم در صببحیح بخبباری و‬ ‫‪3‬‬

‫مسلم و امام نسائی و دارمی در سنن و امام احمد در مسببندش‬


‫آورده اند‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم‪ ،‬امام ابوداود‪ ،‬و امببام احمببد روایببت‬ ‫‪4‬‬

‫َ‬
‫ن‬ ‫ء إ ِث ْ ً‬
‫مسسا أ ْ‬ ‫فسسى ب ِسسال ْ َ‬
‫مْر ِ‬ ‫کرده اند‪ ،‬عبارت مسلم چنین اسببت‪» :‬ك َ َ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫ك ُ‬
‫قوت َ ُ‬ ‫مل ِ ُ‬
‫ن يَ ْ‬
‫م ْ‬
‫ع ّ‬
‫س َ‬ ‫حب ِ َ‬
‫يَ ْ‬
‫)(‪ -‬این حدیث را با این الفاظ در جائی دیگر نیافتم‪.‬‬ ‫‪5‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری و نسائی و امام احمد روایببت کببرده‬ ‫‪6‬‬

‫اند‪.‬‬
‫﴿‪﴾67‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -1‬ابی سعیدس گفت که رسول خداص فرمودند‪ :‬هر‬
‫سهای‬‫های را بپوشاند خداوند از لبا ‌‬ ‫مسلمانی که برهن ‌‬
‫یپوشاند‪ ،‬و هر مسلمانی که مسلمان‬ ‫جنت او را م ‌‬
‫ههای بهشت او را‬ ‫های را سیر کند‪ ،‬خداوند از میو ‌‬ ‫گرسن ‌‬
‫های را آب دهد خداوند‬ ‫یخوراند‪ ،‬و هر مسلمانی که تشن ‌‬ ‫م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یکند ‪.‬‬ ‫از رحیق مختوم او را سیر آب م ‌‬
‫یگوید‪ :‬جمعی از دوستان انس بن‬ ‫‪ -2‬حمید الطویل م ‌‬
‫مالکب به عیادتش رفتند‪ ،‬انسس گفت‪ :‬ای کنیز از‬
‫مهمانان پذیرایی کن‪ ،‬اگر با تکه نانی باشد که من از‬
‫یفرمود‪ :‬محاسن اخلق از‬ ‫رسول خداص شنیدم که م ‌‬
‫اعمال بهشت است)‪.(2‬‬
‫یگوید‪ :‬پدرم غذاهائی بسیار‬ ‫‪ -3‬حمزه فرزند صهیبب م ‌‬
‫یداد‪ .‬حضرت عمرس گفت‪ :‬ای صهیب تو با‬ ‫به مردم م ‌‬
‫یکنی‪ .‬صهیبس گفت‪ :‬من از پیامبرص‬ ‫این کارت اسراف م ‌‬
‫یگفت‪ :‬بهترین شما کسی است که مردم را‬ ‫شنیدم که م ‌‬
‫)‪(3‬‬
‫طعام دهد و سلم را جواب دهد ‪ .‬علت کار من این‬
‫حدیث است‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬برای من از این که به بازار‬ ‫‪ -4‬حضرت علیس م ‌‬
‫بروم و بردگانی را خریداری کرده آزاد نمایم‪ ،‬بهتر است تا‬
‫گروهی از دوستان خود را غذا دهم)‪.(4‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫جکردن آن‪ ،‬مگر‬ ‫‪ -1‬توجه اسلم به مال و تحذیر از خر ‌‬
‫ههای مفید‪ ،‬زیرا مال شاهرگ اصلی زندگی محسوب‬ ‫در را ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ -2‬انفاق بر اهل خانواده بهترین راهی است که‬
‫فشدن‬‫مسلمان مالش را صرف کند‪ ،‬زیرا این کار از تل ‌‬
‫یسازد‪.‬‬‫یکند و در عبادت نیرومندشان م ‌‬ ‫آنها جلوگیری م ‌‬
‫هدادن جهاد در‬
‫‪ -3‬همچنین سواری که انسان را در ادام ‌‬
‫فکردن مال‬ ‫ههای مصر ‌‬ ‫یکند‪ ،‬از بهترین را ‌‬‫راه خدا کمک م ‌‬
‫یآید‪.‬‬
‫به حساب م ‌‬
‫‪ -4‬انفاق بر یاران و دوستان که قانون خدا را محکم و‬
‫ههای انفاق شمرده‬ ‫استوار گرفته اند‪ ،‬از بهترین را ‌‬
‫بها را بهم نزدیک و صفوف‬ ‫یشود‪ ،‬زیرا این کار قل ‌‬ ‫م ‌‬

‫این حدیث را امام ابوداود‪ ،‬ترمذی و احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫این حدیث در الفتح الکبیر آمده است‪.‬‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫این حدیث را امام احمد در مسندش روایت کرده است‪.‬‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫همین حدیث را بخاری در الدب المفرد نقل کرده‪.‬‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫﴿‪﴾68‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫های که‬
‫یکند‪ ،‬به گون ‌‬
‫مسلمانان را قوی و محکم م ‌‬
‫نهای شدید تأثیری بر آنان ندارد‪.‬‬
‫طوفا ‌‬
‫﴿‪﴾69‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الثاني عشر‬
‫ل‬‫م‪» :‬قسسا َ‬ ‫سسل ّ َ‬‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْس ِ‬‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬‫َ‬
‫ت‬ ‫قس ْ‬‫ح ّ‬ ‫و َ‬ ‫ي‪َ ،‬‬ ‫فس ّ‬ ‫ن ِ‬ ‫حسساّبي َ‬ ‫مت َ َ‬ ‫حب ِّتي ل ِل ْ ُ‬ ‫م َ‬ ‫ت َ‬ ‫ق ْ‬ ‫ح ّ‬ ‫عالى‪َ :‬‬ ‫الله ت َ َ‬
‫حب ِّتسسسي‬ ‫م َ‬ ‫ت َ‬ ‫قسسس ْ‬ ‫ح ّ‬ ‫و َ‬ ‫ي‪َ ،‬‬ ‫فسسس ّ‬ ‫ن ِ‬ ‫حي َ‬ ‫صسسس ِ‬ ‫مت ََنا ِ‬ ‫حب ِّتسسسي ل ِل ْ ُ‬ ‫م َ‬ ‫َ‬
‫ر‬
‫ن ُنو ٍ‬ ‫م ْ‬ ‫مَناب َِر ِ‬ ‫على َ‬ ‫َ‬ ‫ي َ‬ ‫ف ّ‬ ‫ن ِ‬ ‫حاّبو َ‬ ‫مت َ َ‬‫ي‪ ،‬ال ُ‬ ‫ف ّ‬ ‫ن ِ‬ ‫مت ََباِذِلي َ‬ ‫ْ‬
‫ل ِل ُ‬
‫ء«‪.‬‬
‫دا ُ‬‫ه َ‬ ‫ش َ‬ ‫وال ّ‬ ‫ن َ‬ ‫ديقو َ‬ ‫ُ‬ ‫ص ّ‬ ‫وال ّ‬ ‫ن َ‬ ‫م الن ّب ِّيو َ‬ ‫ه ْ‬ ‫ُ‬
‫مكان ِ ِ‬ ‫م بِ َ‬ ‫ه ْ‬‫غب ِط ُ‬ ‫يَ ْ‬

‫حدیث دوازدهم‬
‫رسول خداص فرمودند‪ :‬خداوند فرموده است‪ :‬محبت‬
‫من برای افرادی که همدیگر را به خاطر من دوست‬
‫یکنند‪ ،‬و به‬
‫یدارند‪ ،‬و افرادی که صلحه رحم را رعایت م ‌‬ ‫م ‌‬
‫خاطر من خیرخواه همدیگر هستند‪ ،‬و همچنین کسانی که‬
‫ینمایند‪ ،‬واجب است‪ .‬افرادی که به‬ ‫به همدیگر بخشش م ‌‬
‫ینشینند‬‫یکنند بر منبرهایی از نور م ‌‬‫خاطر من دوستی م ‌‬
‫که پیامبران و صدیقان و شهداء بر منزلت آنها رشک‬
‫یبرند)‪.(1‬‬
‫م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫خداوند از ازل دانسته که امکان ندارد قوانین او در‬
‫ههای دیگر برتری‬ ‫زمین پیاده شود‪ ،‬و برنامه اش بر برنام ‌‬
‫یابد‪ ،‬مگر به وسیلة برخی از مردم که احکام و دستوراتش‬
‫را در میان خود انجام دهند‪ ،‬سپس به بقیه مردم برسانند و‬
‫بر علیه مکر و تلش مخالفان جهاد نمایند‪ ،‬بدین وسیله‬
‫های از احکام را به هدف توحید کلمه و‬ ‫خداوند پار ‌‬
‫مپیوستگی قلوب و جماعت مسلمانان در نظر گرفته‬ ‫به ‌‬
‫تها‬
‫است‪ ،‬حدیث مورد بحث ما چهار خصلت از این خصل ‌‬
‫یکند‪ ،‬و با توضیح منزلت رفیع آن در اسلم مردم‬ ‫را بیان م ‌‬
‫ینماید‪.‬‬
‫را به مسابقه در این میادین تشویق م ‌‬
‫‪ -1‬دوستی با همدیگر به خاطر خدا‪.‬‬
‫‪ -2‬خیرخواهی و نصیحت دیگران به خاطر خدا‪.‬‬
‫‪ -3‬خیرخواهی و نصیحت دیگران به خاطر خدا‪.‬‬
‫‪ -4‬بذل و بخشش بر یکدیگر به خاطر خدا‪.‬‬
‫یگردد‪.‬‬‫اینک احادیثی در هریک از این موارد تقدیم م ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام احمد و امام مالک از معاذ بن جبلس با این‬ ‫‪1‬‬

‫لفظ روایت کردند‪ :‬وجبت محبتی للمتحابین فی والمتجالسین فی‬


‫والمتزاورین فی والمتباذلین فی‪.‬‬
‫﴿‪﴾70‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫ل‪ :‬احادیثی در فضیلت دوستی با یکدیگر به‬ ‫او ً‬
‫خاطر خدا‪:‬‬
‫یکند که‬‫‪ (1‬حضرت انس از پیامبرص روایت م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬سه چیز است که اگر در وجود شخصی پیدا‬
‫شود‪ ،‬شیرینی ایمان را خواهد چشید‪.‬‬
‫اول این که خدا و رسولش برای او از هرکس و هرچیز‬
‫دیگر محبوبتر باشد‪ ،‬دوم این که دوستی او با افراد فقط‬
‫برای خدا باشد‪ ،‬سوم این که برگشت به کفر برای او‬
‫همچون افتادن در آتش ناپسند باشد)‪.(1‬‬
‫یکند که‬ ‫‪ (2‬حضرت ابوهریرهس از پیامبر خداص نقل م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬هفت نفر را خداوند در روزی که جز سایه عرش‬
‫یدهد‪.‬‬ ‫های نباشد‪ ،‬در سایه عرش خود جای م ‌‬ ‫او سای ‌‬
‫‪ -1‬امام عادل‪ -2 .‬جوانی که در عبادت خدا بزرگ شده‪.‬‬
‫لدادة مساجد است‪ -4 .‬دو نفر به خاطر‬ ‫‪ -3‬مردی که د ‌‬
‫خدا همدیگر را دوست دارند و ملقات و جدائی آنها فقط‬
‫به خاطر خداست‪.‬‬
‫‪ -5‬مردی که زن زیبائی او را به فحشا دعوت کند‪ ،‬ولی‬
‫یترسم‪.‬‬‫او بگوید‪ :‬من از خدا م ‌‬
‫‪ -6‬مردی که چنان انفاق کند که دست چپش از آنچه‬
‫یدهد خبر نشود‪.‬‬ ‫دست راستش م ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫‪ -7‬مردی که در تنهائی به خاطر خدا گریه کند ‪.‬‬
‫یگوید که پیامبر خداص‬ ‫‪ (3‬همچنین ابوهریرهس م ‌‬
‫یگوید‪ :‬کجایند آنانی که به‬ ‫فرمود‪ :‬خداوند در روز قیامت م ‌‬
‫خاطر من با همدیگر دوستی کردند‪ ،‬امروز که هیچ‬
‫هبانی نیست آنان را در سایه عرش خود جای‬ ‫سای ‌‬
‫)‪(3‬‬
‫یدهم ‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫ثانیًا‪ :‬احادیثی در فضیلت رعایت پیوند‬
‫خویشاوندی‪:‬‬
‫یکند که‬ ‫‪ -1‬حضرت ابوهریرهس از پیامبرص نقل م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬مردی خواست به زیارت دوست و برادر خود‬
‫های را بر سر راهش فرستاد‪ ،‬چون آن فرد بر‬ ‫برود‪ ،‬فرشت ‌‬
‫یروی‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫فرشته گذر کرد‪ ،‬فرشته گفت‪ :‬به کجا م ‌‬
‫یخواهم به دیدار برادرم در این روستا بروم‪ ،‬گفت‪ :‬آیا از‬ ‫م ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخباری‪ ،‬امبام مسبلم‪ ،‬امبام ترمبذی‪ ،‬امبام‬ ‫‪1‬‬

‫نسائی‪ ،‬امام ابن ماجه و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخباری‪ ،‬امبام مسبلم‪ ،‬امبام ترمبذی‪ ،‬امبام‬ ‫‪2‬‬

‫نسائی‪ ،‬امام مالک و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم‪ ،‬امببام دارمببی‪ ،‬امببام مالببک و احمببد‬ ‫‪3‬‬

‫روایت کرده اند‪.‬‬


‫﴿‪﴾71‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫او قرض یا طلبی داری‪ ،‬گفت‪ :‬نه تنها علت سفر من این‬
‫است که او را به خاطر خدا دوست دارم‪ .‬آنگاه فرشته‬
‫هام تا به تو بگویم‬‫گفت‪ :‬من هم فرستادة خدا هستم‪ ،‬آمد ‌‬
‫یداری‪ ،‬خداوند همه تو را‬ ‫همانگونه که تو او را دوست م ‌‬
‫دوست دارد)‪.(1‬‬
‫یگوید که پیامبر خداص‬ ‫‪ -2‬همچنین ابوهریرهس م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬کسی که مریضی یا برادری را به خاطر خدا‬
‫یشود‪ :‬نیکو گشتی‬ ‫زیارت کند‪ ،‬از جانب خدا به او گفته م ‌‬
‫مهایت نیز نیکو گشت و در سرای جنت جای‬ ‫و قد ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫گرفتی ‪.‬‬
‫یگوید که حضرت ابوبکرس به‬ ‫‪ -3‬حضرت انسس م ‌‬
‫حضرت عمرس گفت‪ :‬بیا تا به ملقات ام ایمن برویم‪،‬‬
‫یکرد‪،‬‬‫چنانچه پیامبرص قبل از وفاتش او را ملقات م ‌‬
‫یکنی؟ آیا‬ ‫چون نزد او رفتند‪ ،‬گریه کرد‪ ،‬گفتند‪ :‬چرا گریه م ‌‬
‫یدانی آنچه نزد خدا است برای پیامبر از هرچیز بهتر‬ ‫نم ‌‬
‫است؟ گفت‪ :‬گریه به خاطر عدم آگاهی از این موضوع‬
‫نیست‪ ،‬بلکه گریه من به خاطر انقطاع وحی است‪ ،‬این‬
‫گفتة ام ایمنل حضرت ابوبکر و عمر ب را نیز به گریه‬
‫انداخت)‪.(3‬‬

‫ثالثًا‪ :‬احادیثی در فضیلت خیرخواهی به خاطر‬


‫خدا‪:‬‬
‫یکند که‬‫‪ -1‬تمیم فرزند اوس ‪ ‬از پیامبرص خدا نقل م ‌‬
‫فرمودند‪ :‬همه دین خیرخواهی است‪ ،‬گفتیم‪ :‬برای چه‬
‫کسی؟ فرمودند‪ :‬برای خدا و کتاب و رسولش و برای‬
‫خلفاء مسلمین و عموم آنها)‪.(4‬‬
‫یکند که فرمودند‪:‬‬‫‪ -2‬علقمه از رسول خداص نقل م ‌‬
‫یآموزند‪ ،‬و‬‫ههای خود را فقه و علم نم ‌‬ ‫چرا اقوامی همسای ‌‬
‫یکنند‪،‬‬
‫آنها را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر نم ‌‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را ترمذی‪ ،‬ابن ماجه و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬امام مسلم و ابن ماجه این حدیث را روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم‪ ،‬امببام ابببوداود‪ ،‬امببام ترمببذی‪ ،‬امببام‬ ‫‪4‬‬

‫نسائی‪ ،‬امام دارمی و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬


‫﴿‪﴾72‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫ههای خود علم و فقه را‬ ‫و چرا اقوامی از همسای ‌‬
‫یشنوند‪ ،‬به خدا قسم باید‬ ‫یآموزند‪ ،‬و نصیحت آنها را نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫ههای خود بیاموزند‪ ،‬و‬ ‫اقوامی این مسائل را به همسای ‌‬
‫ههای خود این مسائل را یاد بگیرند‪ ،‬و‬ ‫اقوامی از همسای ‌‬
‫اگر نه به زودی آنها را تنبیه خواهم کرد‪ ،‬سپس از منبر‬
‫پائین آمدند مردم از همدیگر پرسیدند منظور پیامبرص چه‬
‫یها بود‬‫یها گفتند‪ :‬هدف پیامبرص اشعر ‌‬ ‫کسانی بود‪ .‬بعض ‌‬
‫ههای روستائی و‬ ‫که قومی دانا و فقیه هستند و همسای ‌‬
‫نادان دارند‪.‬‬
‫یها رسید‪ ،‬پیش رسول خببدا آمدنببد و‬ ‫چون خبر به اشعر ‌‬
‫گفتند‪ :‬علت چه بود که اقوامی را به نیکی یاد کردید‪ ،‬و مببا‬
‫ههای خود را)‪ (1‬تکببرار کببرد‪.‬‬ ‫را به بدی‪ .‬پیامبرص دوباره گفت ‌‬
‫یها گفتند‪ :‬ای رسببول خببدا! آیببا دیگببران را نصببحیت‬ ‫اشعر ‌‬
‫ههببای خببود را تکببرار‬ ‫کنیببم‪ ،‬بببرای بببار سببوم پیببامبرص گفت ‌‬
‫یها گفتند‪ :‬ما را یببک سببال مهلببت بببده‪،‬‬ ‫کردند‪ ،‬آنگاه اشعر ‌‬
‫رسول خداص آنهببا را مهلببت داد‪ ،‬آنهببا در مببدت یببک سببال‬
‫ههای خببود شببدند‪ ،‬آنگبباه پیببامبر‬ ‫مشغول و آموزش همسببای ‌‬
‫خبببداص ایبببن آیبببه را تلوت کبببرد‪  ﴿ :‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪) ﴾     ‬المببببائده( »کببببافران از بنببببی‬
‫اسرائیل بر زبان داود و عیسی فرزند مریم نفریببن شببدند‪،‬‬
‫یکردنببد و همببدیگر را از کارهببای‬
‫زیرا نافرمانی و تجبباوز م ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫یکردند« ‪.‬‬ ‫یدادند نهی نم ‌‬‫زشتی که انجام م ‌‬
‫در مورد چهارم یعنی بذل و بخشش در راه خدا در‬
‫حدیث گذشته به اندازه کافی توضیح دادیم که احتیاج به‬
‫اعاده آن نیست‪.‬‬
‫توشه دعوتگران و مربیان‬
‫‪ (1‬ضرورت دوستی و رعایت پیوند خویشاوندی و‬
‫نصیحت و خیرخواهی و بذل و بخشش با همدیگر برای‬
‫رضای خدا‪ ،‬زیرا این امور صف مسلمانان را قوت و‬
‫یکند که‬‫بها آنها را بهم نزدیک م ‌‬
‫یبخشد‪ ،‬و قل ‌‬ ‫وحدت م ‌‬
‫یترین مسئله برای مسلمانان است‪.‬‬ ‫خود بهترین و ضرور ‌‬
‫رعایت موارد ذیل ما را در اجرای این فرامین یاری‬
‫یکند‪:‬‬‫م ‌‬

‫)(‪ -‬امام مسلم و ابن ماجه این حدیث را روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را طبببرانی روایببت کببرده و در سببندش بکیریببن‬ ‫‪2‬‬

‫معروف است که بخاری‪ ،‬احمد و ابن عدی او را تأئید کرده اند‪.‬‬


‫﴿‪﴾73‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -1‬به یادداشتن این که هریک از این موارد محبت و‬
‫رضای خدا را به دنبال دارد‪.‬‬
‫‪ -2‬به یادداشتن این که هریک از این موارد پیوستگی و‬
‫یکند و در بین آنها الفت ایجاد‬ ‫وحدت مسلمانان را حفظ م ‌‬
‫ینماید‪ ،‬تا مسلمانان خار چشم دشمنان گردند‪ ،‬و‬ ‫م ‌‬
‫عظمت از دست رفته خود را باز یابند‪.‬‬
‫‪ -3‬اطلع از تاریخ گذشتگان صالح امت اسلمی و روش‬
‫زندگی آنها خصوصا ً در موارد مذکور‪ ،‬تا انسان را در اقتداء‬
‫به آنها یاری کند‪.‬‬
‫‪ (2‬علقه پیامبرص به این که بهتر است‪ ،‬انسان در‬
‫اجتماع مسلمانان زندگی کند‪ ،‬تا منفعت و تأثیری بر‬
‫دیگران داشته باشد‪ ،‬زیرا انسان در تنهائی هرچند صالح و‬
‫پرهیزگار باشد خیر او محدود به خود اوست‪ ،‬چون به قول‬
‫معروف یک دست صدا ندارد‪ ،‬خدا به حضرت علیس خیر‬
‫یگوید‪ :‬آلودگی اجتماع از پاکی فرد بهتر است‪،‬‬ ‫دهد که م ‌‬
‫خدا عبدالله بن مبارک‪ /‬را جز دهد که فرمودند‪ :‬اگر‬
‫یبردیم‪ ،‬و‬‫یبود‪ ،‬ما هیچ راهی را پیش نم ‌‬ ‫جماعت نم ‌‬
‫یشد‪.‬‬ ‫ضعیف ما خوراک قوی م ‌‬
‫﴿‪﴾74‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الثالث عشر‬
‫ن‬ ‫مسس ْ‬ ‫ما ِ‬ ‫م‪َ » :‬‬ ‫سل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬ ‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫فسسى‬ ‫ة ِ‬ ‫قوب َس َ‬ ‫ع ُ‬ ‫ه ال ْ ُ‬ ‫حب ِ ِ‬‫صسسا ِ‬ ‫ه لِ َ‬ ‫ل الل ّس ُ‬ ‫جس َ‬ ‫ع ّ‬ ‫ن يُ َ‬ ‫ج سدَُر أ ْ‬ ‫بأ ْ‬ ‫ذَن ْس ٍ‬
‫ح سم ِ‬ ‫ة الّر ِ‬ ‫عس ِ‬ ‫طي َ‬ ‫ق ِ‬ ‫ن َ‬ ‫مس َ‬ ‫ة ِ‬ ‫خ سَر ِ‬ ‫فى ال ِ‬ ‫ه ِ‬ ‫خُر ل َ ُ‬ ‫ما ي َدّ ِ‬ ‫الدّن َْيا َ‬
‫ة‬ ‫َ‬
‫صسل ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫والك َ‬ ‫ْ‬
‫واًبسا ل ِ‬ ‫ةث َ‬ ‫عس ِ‬ ‫جسل الطا َ‬ ‫ع َ‬ ‫نأ ْ‬ ‫وإ ِ ّ‬‫ذب‪َ .‬‬ ‫ة َ‬ ‫خَيان َ َ‬ ‫وال ِ‬ ‫َ‬
‫مسسو‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ه َ‬ ‫َ‬
‫ة‪ ،‬فت َن ْ ُ‬ ‫جسسَر ً‬ ‫ت لي َكوُنوا ف َ‬ ‫ل الب َي ْ ِ‬ ‫نأ ْ‬ ‫حّتى إ ِ ّ‬ ‫م‪َ ،‬‬ ‫ح ِ‬ ‫الّر ِ‬
‫صلوا«‪.‬‬ ‫ُ‬ ‫م إِ َ‬ ‫وي َكث ُُر َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫وا َ‬ ‫ذا ت َ َ‬ ‫ه ْ‬ ‫عدَدُ ُ‬ ‫م‪َ ،‬‬ ‫ه ْ‬ ‫وال ُ‬ ‫م َ‬
‫أ ْ‬
‫حدیث سیزدهم‬
‫رسول خدا ‪ ‬فرمودند‪» :‬هیچ گناهی که خداوند عقوبت‬
‫آن را در دنیا قبل از آخرت نازل کند مناسبتر از قطع پیوند‬
‫خویشاوندی و خیانت و دروغ نیست‪ ،‬و هیچ طاعتی که‬
‫خداوند جزاء آن را در دنیا قبل از آخرت بدهد از حفظ‬
‫پیوند خویشاوندی مناسبتر نیست‪ ،‬حتی امکان دارد یک‬
‫خانواده فاسد بر اثر رعایت این دستور از برکات خدا در‬
‫لشان برخوردار گردند«)‪.(1‬‬ ‫جان و ما ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫واقعیت زندگی بشر بر این مسئله تأکید دارد که انسان‬
‫تا وقتی امنیت جانی و مالی و حقوقی نداشته باشد‪،‬‬
‫برایش ممکن نخواهد بود‪ ،‬وظائف خود را به خوبی انجام‬
‫دهد‪ ،‬همچنین این واقعیت مسلم است که اهداف متعالی‬
‫یتواند به‬
‫شهای انفرادی نم ‌‬
‫و بزرگ را انسان با کوش ‌‬
‫بهای‬ ‫هجمعی با قل ‌‬ ‫دست آورد‪ ،‬بلکه باید به صورت دست ‌‬
‫مگره خورده به این اهداف نائل آید‪،‬‬ ‫تهای به ‌‬
‫متحد و دس ‌‬
‫اسلم مبادی و دستوراتی دارد که موضع آن را در قبال‬
‫یکند و صحت آن را تأکید‬‫این دو واقعیت آشکار م ‌‬
‫ینماید‪ ،‬از آن جمله دستوراتی در زمینه رعایت پیوند‬‫م ‌‬
‫خویشاوندی‪ ،‬امانتداری و راستگوئی است‪ ،‬زیرا نتیجه صله‬
‫رحم بهم پیوستگی و انسجام گروه و قبیله است که این‬
‫خود یکی از اسباب بزرگ وحدت جماعت مسلمانان است‪،‬‬
‫و صداقت و امانت نیز امنیت جانی‪ ،‬مالی و حقوقی انسان‬
‫را دربر دارد و سبب می شود انسان وظایف خود را به‬
‫خوبی انجام دهد‪ ،‬حدیثی که هم اکنون در صدد شرح و‬
‫ما‬‫)(‪ -‬ابوداود این حدیث را از ابی بکره اینگونه روایببت کببرده‪َ » :‬‬ ‫‪1‬‬

‫َ‬ ‫َ‬
‫فى السسدّن َْيا‬
‫ة ِ‬
‫قوب َ َ‬ ‫ه ال ْ ُ‬
‫ع ُ‬ ‫حب ِ ِ‬‫صا ِ‬ ‫ل الل ّ ُ‬
‫ه لِ َ‬ ‫ج َ‬ ‫ع ّ‬
‫ن يُ َ‬
‫جدَُر أ ْ‬
‫بأ ْ‬ ‫ن ذَن ْ ٍ‬‫م ْ‬
‫ِ‬
‫حم ِ«‪.‬‬ ‫ة الّر ِ‬ ‫ع ِ‬‫طي َ‬
‫ق ِ‬‫ن َ‬ ‫م َ‬‫ة ِ‬ ‫خَر ِ‬ ‫فى ال ِ‬ ‫ه ِ‬ ‫َ‬
‫خُر ل ُ‬ ‫ما ي َدّ ِ‬ ‫َ‬
‫امام بخاری در الدب المفرد و علمه آلبانی هم در صحیح الجببامع‬
‫الصغیر بببا عببباراتی نزدیببک بببه عبببارت ابببوداود حببدیث را از ابببی‬
‫بکرهس روایت کرده اند‪.‬‬
‫﴿‪﴾75‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫توضیح آن هستیم‪ ،‬تصویری دقیق از عاقبت کوتاهی در این‬
‫یدهد‪ ،‬چنانچه با دقت نتیجه رعایت‬ ‫مسائل را به دست م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬حدیث بیان‬‫پیوند خویشاوندی را در دنیا نشان م ‌‬
‫یکند که گناه قطع صله رحم خیانت و دروغ مناسبترین‬ ‫م ‌‬
‫گناهانی است که خداوند علوه بر عذاب آخرت در دنیا‬
‫یکند‪ ،‬چنانچه رعایت‬ ‫هرچه زودتر صاحبانش را عقوبت م ‌‬
‫صله رحم بهترین طاعتی است که انسان ثوابش را در دنیا‬
‫های فاسد باشند‬‫دریافت نماید‪ ،‬حتی امکان دارد خانواد ‌‬
‫ولی با رعایت این امر مهم خداوند در مال و نسل آنها‬
‫برکت دهد‪.‬‬

‫ل‪ :‬معنی و مفهوم صله رحم در حدیث و‬ ‫او ً‬


‫چگونگی رعایت آن‪:‬‬
‫رحم در اصل به معنی جببائی اسببت کببه جنیببن در شببکم‬
‫یگویببد‪﴿ :‬‬
‫مادر داخلش قرار دارد‪ ،‬چنانچه خداوند متعببال م ‌‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (1)﴾ ‬خدا م ‌‬
‫یداند که هر زنببی چببه‬ ‫‪‬‬
‫مهببا از چببه چیببزی‬ ‫یدانببد کببه رح ‌‬‫یکنببد‪ ،‬و م ‌‬
‫چیببز حمببل م ‌‬
‫یافزاینببد و هرچیببز در نببزد او بببه‬‫یکاهند‪ ،‬و بر چه چیز م ‌‬ ‫م ‌‬
‫مقدار و میزان است«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫» و‬ ‫‪﴾   ‬‬
‫)‪(2‬‬

‫آنچه را می خواهیم تا مدتی معین در رحم ها مسببتقر مببی‬


‫کنیم«‪.‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪(3‬‬
‫‪﴾   ‬‬
‫»آگاهی از فرارسیدن قیامت ویژه خدا است و او است که‬
‫مهاست«‪.‬‬ ‫یباراند‪ ،‬و مطلع است از آنچه در رح ‌‬ ‫باران را م ‌‬
‫یشود که‬ ‫ولی الن گاهی بر همه خویشاوندانی اطلق م ‌‬
‫یخورد‪ ،‬و گاهی بر‬ ‫انسان از راه نسب با آنها پیوند م ‌‬
‫یشود که ازدواج با آنها حرام است‪ ،‬اما‬ ‫کسانی اطلق م ‌‬
‫یباشد‪ ،‬زیرا این‬‫آنچه منظور حدیث است معنای اول م ‌‬
‫بها و پیونددادن‬‫ککردن قل ‌‬ ‫معنی با برنامه اسلم در نزدی ‌‬

‫)(‪ -‬سورة رعد‪ ،‬آیة ‪.8‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة حج‪ ،‬آیة ‪.5‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة لقمان‪ ،‬آیة ‪.34‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾76‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫های که مسلمانان مانند یک جسم باشند که اگر‬ ‫آن بگون ‌‬
‫یکی از اعضاء آن مریض شود‪ ،‬دیگر اعضاء خواب به‬
‫یدهند‪ ،‬موافقت دارد‪ .‬و همچنین این حدیث‬ ‫چشم راه نم ‌‬
‫پیامبرص که در باره اهل مصر گفت‪ :‬آنها از حقوق اهل‬
‫ذمه و خویشاوندی برخوردارند)‪ ،(1‬و این گفته پیامبرص که‬
‫بهترین کار نیکو آن است که انسان با دوستان پدرش‬
‫یکند‪،‬‬‫رابطه دوستی را حفظ کند)‪ ،(2‬معنی اول را تأیید م ‌‬
‫اما چه وقت انسان صله رحم را رعایت کرده؟‬
‫این مسئله با در نظرگرفتن موقعیت‪ ،‬زمان‪ ،‬مکان و‬
‫یگیرد‪ ،‬مثل ً اگر‬ ‫تهای مختلفی به خود م ‌‬ ‫افراد‪ ،‬صور ‌‬
‫هدادن صله رحم‬ ‫انسان در میان خویشاوندان است‪ ،‬با هدی ‌‬
‫یکند‪ ،‬و اگر مالی نداشت یا آنها احتیاج‬ ‫را رعایت م ‌‬
‫نداشتند با زیارت آنها و مشارکت در کارهای آنها در‬
‫صورت نیاز این وظیفه را انجام دهد‪ ،‬ولی اگر از‬
‫خویشاوندان خود دور است‪ ،‬با ارسال نامه و تلفن‬
‫یتواند این وظیفه را انجام دهد‪ ،‬منتهی اگر به ملقات‬ ‫م ‌‬
‫برود‪ ،‬بهتر است این از عموم خویشاوندان است‪ ،‬اما پدر‬
‫یشود‪:‬‬ ‫حقوق به خصوصی دارد که در اینجا ذکر م ‌‬
‫‪ -1‬در صورت احتیاج باید او را غذا داد‪.‬‬
‫‪ -2‬در صورت نیاز باید به او لباس داد‪.‬‬
‫‪ -3‬در صورت احتیاج به خدمت باید او را خدمت کرد‪.‬‬
‫‪ -4‬چون پدر او را بطلبد حاضر به خدمت باشد‪.‬‬
‫‪ -5‬موقعی که به او در کار ثواب و جائزی دستور داد‬
‫اطاعت کند‪.‬‬
‫‪ -6‬با نرمی و آرامی با او سخن بگوید‪.‬‬
‫‪ -7‬او را به نام صدا نکند‪ ،‬بلکه بگویم‪ :‬پدرم‪.‬‬
‫مدادن او نگردد‪.‬‬ ‫‪ -8‬او را دشنام ندهد یا سبب دشنا ‌‬
‫‪ -9‬جلویش راه نرود و قبل از او ننشیند‪.‬‬
‫یپسندد‪ ،‬برای او نیز بپسندد‪ ،‬و‬ ‫‪ -10‬هرچه برای خود م ‌‬
‫یداند‪ ،‬برای او نیز ناپسند بدارد‪.‬‬ ‫هرچه برای خود ناپسند م ‌‬
‫‪ -11‬برای او طلب مغفرت و رحمت کند‪ ،‬چنانچه برای‬
‫یطلبد‪.‬‬ ‫خود م ‌‬
‫‪ -12‬دوستان و افرادی را که به جز از راه پدر امکان‬
‫پیوند با آنها نیست اکرام کند‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث جزئی از حدیث عبدالله بن عمرب است کببه امببام‬ ‫‪2‬‬

‫مسببلم روایببت کببرده‪ ،‬همچنیببن ابببوداود و ترمببذی و امببام احمببد‬


‫روایت کرده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾77‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫ثانیًا‪ :‬آیات و احادیثی در مورد گناه قطع پیوند‬
‫خویشاوندی‪:‬‬
‫یفرمایبببببببببببببد‪﴿ :‬‬
‫‪ -1‬خداونبببببببببببببد م ‌‬
‫‪    ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪» (1)﴾  ‬و امبببببا‬ ‫‪     ‬‬
‫یشببکنند کببه بببا ایشببان بسببته‬‫کسانی کببه پیمببان خببدا را م ‌‬
‫یگسببلنند کببه خببدا بببه حفببظ و‬ ‫اسببت‪ ،‬و پیونببدی را م ‌‬
‫نگهداشت آن دستور داده است‪ ،‬و در روی زمین به فسبباد‬
‫یپردازند‪ ،‬نفرین بهرة ایشببان اسببت و پایببان بببد‬ ‫و تباهی م ‌‬
‫جهان از آنان است‪.‬‬
‫یفرماید‪ :‬قاطع رحم داخل‬ ‫‪ -2‬و در حدیثی پیامبرص م ‌‬
‫یفرماید‪ :‬رحم به عرش معلق‬ ‫یشود)‪ .(2‬و م ‌‬ ‫بهشت نم ‌‬
‫یگوید‪ :‬کسی که من را وصل کند‪ ،‬خدا او را با‬ ‫است‪ ،‬و م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬و کسی که من را قطع کند‪ ،‬خدا با او‬ ‫خود پیوند م ‌‬
‫)‪(3‬‬
‫یفرماید‪ :‬چون‬ ‫یکند ‪.‬و در حدیثی دیگر م ‌‬ ‫قطع رابطه م ‌‬
‫خداوند از آفریدن مخلوقات فارغ شد‪ ،‬رحم بلند شد و‬
‫هجوینده به تو از قطع رحم است‪،‬‬ ‫گفت‪ :‬اینجا جای پنا ‌‬
‫یشوی که هرکس تو را‬ ‫خداوند فرمود‪ :‬بلی‪ ،‬آیا راضی م ‌‬
‫هام را با او حفظ کنم‪ ،‬و هرکس تو‬ ‫وصل کند‪ ،‬من هم رابط ‌‬
‫را قطع کند با او قطع رابطه کنم‪ .‬رحم گفت‪ :‬بلی‪ ،‬آنگاه‬
‫خداوند فرمود‪ :‬این از آن تو‪ ،‬در اینجا پیامبرص فرمود‪ :‬اگر‬
‫یخواهید این آیه را بخوانید‪﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪» (4)﴾    ‬آیا اگر روگردان‬
‫شوید جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید‪ ،‬و پیوند‬
‫خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟ آنان کسانی اند که‬

‫)(‪ -‬سورة رعد‪ ،‬آیة ‪.25‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را بخبباری‪ ،‬ابببوداود‪ ،‬ترمببذی و امببام احمببد روایببت‬ ‫‪2‬‬

‫کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم از حضببرت عایشببه م روایببت کببرده‬ ‫‪3‬‬

‫است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری‪ ،‬مسلم و امام احمد روایت کرده است‪.‬‬ ‫‪4‬‬
‫﴿‪﴾78‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش بدور داشته‬
‫نشان را کور کرده‬
‫شهایشان را کر و چشما ‌‬
‫است‪ ،‬لذا گو ‌‬
‫است«‪.‬‬

‫ثالثًا‪ :‬آیات و احادیثی در مورد گناه خیانت‪:‬‬


‫﴿‪    ‬‬
‫»همانا خداوند خائنان را دوست ندارد«‪.‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫)‪(1‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬


‫»مسلما ً خداوند خیان ‌‬
‫تپیشگان کببافر‬ ‫)‪(2‬‬
‫‪﴾‬‬ ‫‪‬‬
‫یدارد«‪.‬‬
‫را دوست نم ‌‬
‫﴿‪      ‬‬
‫‪» (3)﴾ ‬همانا خداوند دوست ندارد کسببی‬
‫تپیشه و گناهکار باشد«‪.‬‬ ‫را که خیان ‌‬
‫یفرماید‪ :‬نشانة منافق سه چیز است‪ :‬چببون‬ ‫پیامبرص م ‌‬
‫یگویببد‪ .‬و چببون وعببده دهببد‪ ،‬خلف‬ ‫سببخن بگویببد‪ ،‬دروغ م ‌‬
‫)‪(4‬‬
‫یکند ‪.‬‬ ‫یکند‪ .‬و چون امانتی به او داده شود خیانتش م ‌‬ ‫م ‌‬
‫رابعًا‪ :‬احادیثی در مورد گناه دروغ‪:‬‬
‫‪ -‬پیامبرص می فرماید‪ :‬همانا راستگویی به نیکی و نیکی‬
‫تگفتن‬ ‫یکنببد‪ ،‬و شببخص بببر اثببر راسب ‌‬‫به جنت راهنمببایی م ‌‬
‫یشببود‪ ،‬و دروغ انسببان را‬ ‫زیاد‪ ،‬نزد خدا صدیق و راستگو م ‌‬
‫یکشد‪ ،‬و کارهای زشت ببه آتبش‬ ‫به سوی کارهای زشت م ‌‬
‫)‪(5‬‬
‫یشود ‪.‬‬ ‫ذاب م ‌‬‫و شخص بر اثر دروغگویی زیاد‪ ،‬نزد خدا ک ّ‬
‫‪ -‬چهار خصلت است که اگر در وجود کسی باشد منافق‬
‫خالص خواهد بود‪ ،‬و اگر یکی از آنها در وجببود او باشببد بببه‬
‫نفاق آلوده خواهد ببود‪ ،‬تبا از آن دسبت بکشبد‪ ،‬و آن چهبار‬
‫چیز به قرار ذیل هستند‪ -1 :‬چون امببانتی بببه او داده شببود‬
‫یگویببد‪-3 .‬‬ ‫یکنببد‪ -2 .‬چببون صببحبت کنببد دروغ م ‌‬‫خیببانت م ‌‬
‫یکند‪ -4 .‬چون عهببد کنببد‬ ‫شگویی م ‌‬ ‫چون مخاصمه کند‪ ،‬فح ‌‬
‫پیمان شکند)‪.(6‬‬
‫)(‪ -‬سورة انفال‪ ،‬آیة ‪.58‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة حج‪ ،‬آیة ‪.36‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة نساء‪ ،‬آیة ‪.107‬‬ ‫‪3‬‬

‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را بخبباری از ابببی هریره بس و مسببلم‪ ،‬ترمببذی‪،‬‬ ‫‪4‬‬

‫نسائی‪ ،‬و امام احمد روایت کرده است‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری از عبدالله بن مسببعودب و امببام مسببلم‪،‬‬ ‫‪5‬‬

‫ابوداود‪ ،‬ترمذی و امام احمد روایت کرده است‪.‬‬


‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را بخبباری از عبببدالله بببن عمببرب روایببت کببرده‪،‬‬ ‫‪6‬‬

‫چنانچه امام مسلم و ابوداود ترمذی و نسببائی و امببام احمببد هببم‬


‫این حدیث را روایت کرده اند‪.‬‬
‫﴿‪﴾79‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫ً‬
‫یگزیدن از همببه گناهببان خصوصبا صببله‬ ‫‪ -1‬ضرورت دور ‌‬
‫رحببم و خیببانت دروغ‪ ،‬زیببرا ایببن گناهببان علوه بببر عببذاب‬
‫یکنند‪ ،‬و سبب اضببطراب و‬ ‫آخرت زندگی را فاسد و تنگ م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬‫یشود‪ ،‬چنانچه خداوند متعال م ‌‬ ‫پریشانی خاطر م ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪» (1)﴾ ‬خداوند مردمان شببهری‬
‫یبردنببد‪ ،‬و از‬‫یزند که در امببن و امببان بببه سببر م ‌‬
‫را مثل م ‌‬
‫هرطببرف روزیشببان بگببونه فببروان بببه سویشببان سببرازیر‬
‫یشد‪ ،‬اما آنببان کفببران نعمببت خببدا کردنببد و خداونببد بببه‬‫م ‌‬
‫خاطر کاری که انجام دادند‪ ،‬گرسنگی و هراس را بدیشببان‬
‫چشانید«‪.‬‬
‫یشود‪،‬‬ ‫‪ -2‬صله رحم سبب رشد مال و کثرت فرزندان م ‌‬
‫حتی اگر اهل خانواده فاسد باشند‪ ،‬همچنین فببوائد دیگببری‬
‫مثل برکت در عمر و کسب ثنبباء دربببر دارد کببه در حببدیثی‬
‫دیگر آمده‪.‬‬
‫‪ -3‬عظمت اسلم‪ ،‬چون آداب و قوانینی دارد کببه امنیببت‬
‫یکنببد‪ ،‬و بببه‬
‫جببانی و مببالی و حقببوق انسببان را تضببمین م ‌‬
‫یبخشد‪.‬‬ ‫وحدت و انسجام مسلمین قوت م ‌‬

‫)(‪ -‬سورة نحل‪ ،‬آیة ‪.112‬‬ ‫‪1‬‬


‫﴿‪﴾80‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الرابع عشر‬
‫عل َيه وس سل ّم‪» :‬ل َس َ‬
‫ن‬
‫وأ ّ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ه َ ْ ِ َ َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬‫َ‬
‫ت‬ ‫َ‬
‫ر الدّن َْيا ل ْ‬ ‫قوم ِ ُ‬ ‫ن الّز ّ‬ ‫قطَْرةً ِ‬ ‫َ‬
‫سسسدَ ْ‬ ‫ف َ‬ ‫دا ِ‬‫فى َ‬ ‫ت ِ‬ ‫قطَِر ْ‬ ‫م َ‬
‫ن‬ ‫ن يَ ُ‬ ‫فك َْيسس َ‬‫م َ‬ ‫عاي ِ َ‬ ‫َ‬
‫عَلسسى أ ْ‬
‫كسسو ُ‬ ‫مسس ْ‬‫ف بِ َ‬ ‫ه ْ‬ ‫شسس ُ‬ ‫م َ‬‫ل السسدّن َْيا َ‬ ‫هسس ِ‬ ‫َ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫م ُ‬
‫عا َ‬ ‫َ‬
‫ط َ‬

‫حدیث چهاردهم‬
‫رسول خداص فرمودند‪ :‬اگر یک قطره از زقوم بر زمین‬
‫نها را به تباهی خواهد کشید‪ ،‬پس حال‬‫بیفتد‪ ،‬زندگی انسا ‌‬
‫کسانی که زقوم غذای همشگی آنها است چه خواهد‬
‫بود)‪.(1‬‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫انگیزه کار خیر از یک فرد تا فرد دیگر متفاوت است‪،‬‬
‫تداشتن خیر و فضیلت‬ ‫بعضی کار خیر را به خاطر دوس ‌‬
‫های به خاطر علقه به ثواب و منفعت‬ ‫یدهند‪ ،‬و عد ‌‬‫انجام م ‌‬
‫یدهند‪ ،‬چنانچه برخی دیگر به سبب ترس از‬ ‫انجامش م ‌‬
‫یدهند‪ ،‬و به هراندازه‬‫عذاب و عاقبت زشت آن انجامش م ‌‬
‫که انگیزه یک کار در انسان قوی باشد‪ ،‬توجه او به انجام‬
‫یشود و عکس این مسئله هم درست است‪،‬‬ ‫آن بیشتر م ‌‬
‫حدیثی که هم اکنون مورد بحث ماست کسانی را که با‬
‫انگیزه ترس از عذاب به انجام اعمال خیر مبادرت‬
‫یکند تا قبل از این که بر آنها نازل‬
‫یورزند‪ ،‬دعوت م ‌‬ ‫م ‌‬
‫شود‪ ،‬و مجبور به خوردن زقوم گردند دست از کارهای‬
‫ناشایست بکشند‪ ،‬و به کارهای نیکو رو آورند‪ .‬و اینگونه‬
‫یکند که اگر یک قطره از‬ ‫چهره زشت زقوم را ترسیم م ‌‬
‫آن بر روی زمین بچکد خشک و تر آن را تباه خواهد کرد‪ ،‬و‬
‫زندگی مردم را بر روی زمین ناممکن خواهد ساخت‪.‬‬
‫در اینجا لزم است‪ ،‬اول ً آیاتی در وصف زقوم بیاوریم‪،‬‬
‫سپس به تفسیر آن بپردازیم‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را ترمذی در سننش از ابن عباسس با این عبببارت‬ ‫‪1‬‬

‫ة‪﴿ :‬‬
‫ه الي َ َ‬
‫ذ ِ‬ ‫قَرأ َ َ‬
‫ه ِ‬ ‫ل الل ّ ِ‬
‫هص َ‬ ‫سو َ‬
‫ن َر ُ‬
‫َ‬
‫روایت کرده است‪» :‬أ ّ‬
‫‪       ‬‬
‫ل‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قسسا َ‬‫ف َ‬‫‪َ ﴾   ‬‬
‫الل ّسه ص‪» :‬ل َس َ‬
‫ر‬
‫َ ِ‬ ‫دا‬ ‫سى‬ ‫س‬ ‫ف‬
‫ق ِ َ ْ ِ‬
‫ت‬ ‫ر‬ ‫س‬ ‫ط‬ ‫قسسوم ِ ُ‬ ‫ن الّز ّ‬ ‫مس َ‬‫قطْسَرةً ِ‬ ‫ن َ‬‫وأ ّ‬ ‫ْ‬ ‫ِ‬
‫ن‬ ‫فك َي ْس َ‬
‫م َ‬ ‫عاي ِ َ‬ ‫عَلى أ َ‬ ‫ْ‬ ‫الدّن َْيا ل َ‬
‫مس ْ‬ ‫ف بِ َ‬ ‫ه ْ‬
‫شس ُ‬ ‫م َ‬‫ل ال سدّن َْيا َ‬
‫ِ‬ ‫ه‬‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ت‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫د‬‫س‬ ‫َ‬ ‫ف‬
‫ه« سپس گفته‪ :‬هذا حیث حسن صحیح‪.‬‬ ‫م ُ‬ ‫ن طَ َ‬
‫عا َ‬ ‫كو ُ‬ ‫يَ ُ‬
‫همچنین ابن ماجه‪ ،‬امام احمد‪ ،‬و علمه آلبانی ایببن حببدیث را روایببت‬
‫کرده اند‪.‬‬
﴾81﴿
‫لهای هدایت‬
‌ ‫مشع‬

:‫ آیاتی در مورد زقوم‬:‫ل‬ ً ‫او‬


 ﴿ :‫یفرمایببد‬
‌ ‫خداوند متعببال م‬
    
     
        
   
        
  
    
    
        
    
       
‫( »آیببا آن کببه بهشببتیان را بببا آن‬1)﴾     
‫ مببا آن را مببایه‬،‫ یا درخت زقوم‬،‫یکند بهتر است‬ ‌ ‫پذیرایی م‬
‫ زقوم درخببتی اسببت کببه‬،‫رنج و محنت ستمگران کرده ایم‬
‫ههببای‬‌ ‫ شببکوفه و میببوه آن انگببار کل‬،‫یرویببد‬
‌ ‫در تببه دوزخ م‬
‫مها را پر و آکنده‬ ‌ ‫یخورند و شک‬ ‌ ‫ دوزخیان م‬،‫شیاطین است‬
‫های ببببرآن‬ ‌ ‫ سبببپس آب داغ و کبببثیف و آلبببود‬،‫یسبببازند‬ ‌ ‫م‬
.«‫یگردند‬‌ ‫ آنگاه به دوزخ برم‬،‫ینوشند‬‌ ‫م‬
         ﴿
       
       
ً ‫( »قطعببا‬2)﴾     
‫ همچون فلز گببداخته‬،‫درخت زقوم خوراک گناهکاران است‬
.«‫ جوشش همچون آب گرم و داغ‬،‫یجوشد‬ ‌ ‫مها م‬
‌ ‫در شک‬
     ﴿
         
     
      
      
   
     
   
‫( »سببپس شببما ای گمراهببان‬3)﴾  
‌ ‫ و شک‬،‫بکننده قطعا ً از درخت زقوم خواهید خورد‬
‫مها‬ ‌ ‫تکذی‬
‫ و روی آن اب جوشببان و سببوزان‬،‫را از آن پر خواهید کببرد‬
.68 – 62 ‫ آیة‬،‫ سورة صافات‬-() 1

.46 – 43 ‫ آیة‬،‫ سورة دخان‬-() 2

.56 – 51 ‫ آیة‬،‫ سورة واقعه‬-() 3


‫﴿‪﴾82‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫خواهیبد نوشبید‪ ،‬و همچبون نوشبیدن شبترانی کبه مبتل ببه‬
‫بیماری تشنگی شده اند از آن خواهید نوشببید‪ ،‬ایببن وسببیله‬
‫پذیرایی از ایشان در روز جزا است«‪.‬‬

‫ثانیًا‪ :‬تفسیر زقوم‪:‬‬


‫بزرگان گذشته با توجه به آیات بال زقببوم را بببه درخببتی‬
‫ههایش‬ ‫یرویببد و شبباخ ‌‬ ‫تفسیر نموده اند که از قعر جهنببم م ‌‬
‫های جهنببم آن را‬ ‫یرسببد و بببه گببون ‌‬‫به طبقات مختلببف آن م ‌‬
‫یجوشبد‪ ،‬و ببا وجببود‬ ‫یکند که مانند مببس گبداخته م ‌‬ ‫گرم م ‌‬
‫یکننببد و بعببد از‬
‫این اهل جهنم آن را به همببدیگر تعببارف م ‌‬
‫ینوشببند‪،‬‬‫خوردن آن مانند شتران تشنه از آب گرم جهنم م ‌‬
‫یشوند‪.‬‬‫ولی هرگز سیراب نم ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬لزوم پیببروی از قببوانین خداونببد یببا انجببام طاعببات و‬
‫پرهیز از گناهان قبل از آمدن روزی کببه هیببچ کوششببی در‬
‫یدهد‪ ،‬و قبل از آن که زقوم غذای همیشگی و‬ ‫آن نتیجه نم ‌‬
‫آب گرم جهنم شراب دائمی گردد‪.‬‬
‫‪ -2‬سختی و بزرگی عذاب آخرت آنقدر است کببه چشببم‬
‫مانند آن را ندیده‪ ،‬و گوش هم نشببنیده و قلببب حسبباب آن‬
‫را نکببرده‪ ،‬و بببرای درک ایببن مطلببب کببافی اسببت‪ ،‬صببفت‬
‫زقوم آنگونه که در حدیث آمده از نظر گذرانده شود‪.‬‬
‫‪ -3‬تسببلی قلببب اهببل حببق‪ ،‬زیببرا هرچنببد اهببل باطببل در‬
‫شکنجه و آزار اهل حق بکوشند‪ ،‬به جائی نخواهند رسببید و‬
‫شکنجه آنها در قبال عذابی که در انتظارشان اسببت نبباچیز‬
‫خواهد بود‪.‬‬
‫‪ -4‬فروگذار نکردن نقش عقببوبت و مجببازات در تربیببت‬
‫اسلمی‪ ،‬زیرا بسیاری از مردم تا ترسانده نشوند‪ ،‬کار خیر‬
‫یدهند‪ ،‬پس اکتفاء بر تشویق کببار درسببتی‬ ‫و نیکو انجام نم ‌‬
‫نخواهد بود‪.‬‬
‫﴿‪﴾83‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الخامس عشر‬
‫ن‬
‫مس ْ‬ ‫م‪َ » :‬‬ ‫سسل ّ َ‬‫و َ‬ ‫عل َي ْس ِ‬
‫ه َ‬ ‫ه َ‬ ‫صسّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬‫َ‬
‫جسسا‪،‬‬
‫فَر ً‬‫م َ‬ ‫هس ّ‬ ‫ل َ‬‫ن ك ُس ّ‬ ‫مس ْ‬ ‫ه ِ‬ ‫ه ل َس ُ‬
‫ل الل ّس ُ‬ ‫ع َ‬
‫ج َ‬ ‫فاَر َ‬ ‫غ َ‬
‫ست ِ ْ‬‫م ال ْ‬ ‫ز َ‬ ‫لَ ِ‬
‫ثل‬ ‫حْيسس ُ‬
‫ن َ‬ ‫مسس ْ‬‫ه ِ‬ ‫قسس ُ‬ ‫وَرَز َ‬‫جسسا‪َ ،‬‬ ‫خَر ً‬‫م ْ‬‫ق َ‬ ‫ضسسي ٍ‬ ‫ل ِ‬ ‫كسس ّ‬ ‫ن ُ‬ ‫مسس ْ‬ ‫و ِ‬ ‫َ‬
‫ب« ‪.‬‬‫س ُ‬ ‫حت َ ِ‬ ‫يَ ْ‬

‫حدیث پانزدهم‬
‫رسول اللهص فرمودند‪ :‬کسی که همیشه از خداوند‬
‫مها و تنگناها‬
‫طلب آمرزش کند‪ ،‬خداوند او را از همه غ ‌‬
‫یبرد به او رزق‬
‫یآورد‪ ،‬و از جائی که گمانش را نم ‌‬ ‫بیرون م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یدهد ‪.‬‬‫و روزی م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫خداوند انسان را آفرید و تکالیفی بر دوش او گذاشت‪ ،‬و‬
‫او را آگاه کرد که تا تقوی را توشه خود سازد‪ ،‬در انجام‬
‫تکالیف خود موفق نخواهد شد و برای حصول تقوی نماز‪،‬‬
‫زکات‪ ،‬روزه‪ ،‬حج‪ ،‬قرائت قرآن‪ ،‬ذکر‪ ،‬دعا‪ ،‬استغفار و دیگر‬
‫شعائر عبادی را مقرر کرد‪ ،‬حدیث مورد بحث ما به یکی از‬
‫مها و‬
‫موارد یعنی استغفار توجه دارد‪ ،‬زیرا استغفار غ ‌‬
‫یبرد و درهای غیر مترقبه روزی را‬ ‫یها را از بین م ‌‬
‫سخت ‌‬
‫یگشاید‪ ،‬و سبب پاکی و صفای زندگی مسلمان از‬ ‫م ‌‬
‫یشود‪.‬‬‫یها و گناهان م ‌‬ ‫بد ‌‬

‫آیات و احادیثی دیگر در این زمینه‪:‬‬


‫یکند‪:‬‬
‫خداوند گفتگوی هود با قومش را چنین نقل م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫»ای قبببببوم مبببببن! از‬ ‫)‪(2‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫پروردگارتببان آمببرزش بطلبیببد و بببه سببوی او برگردیببد تببا‬

‫)(‪ -‬این حبدیث را اببن مباجه ببا همیبن الفباظ در بباب السبتغفار‬ ‫‪1‬‬

‫آورده است‪ ،‬و ابوداود حدیث را از ابببن عباس بس بببا تفبباوت چنببد‬
‫لفظ آوده که در سندش حکم بن معصب وجود دارد و ابوحبباتم او‬
‫را مجهبول و اببن حببان ضبعیفش خوانبده و گفتبه‪ :‬ل یتبابع علبی‬
‫حدیثه‪ .‬همچنین امام احمببد در مسببندش و امببام نببووی در ریبباض‬
‫الصالحین از ابن عباسس این حدیث را روایت کرده است‪.‬‬
‫و منذری در الترغیب و الترهیب از ابن عباسب نقل کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة هود‪ ،‬آیة ‪.52‬‬ ‫‪2‬‬
‫﴿‪﴾84‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫آسببمان را بببر شببما ریزنببده و بارنببده کنببد و نیببروئی بببر‬
‫نیرویتان بیفزاید«‪.‬‬
‫و به نقل از حضرت نوح ‪ ‬خطاب به قومش‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫م ‌‬
‫﴿‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾    ‬و‬
‫)‪(1‬‬

‫هام‪ :‬از پروردگار خویش طلب آمرزش کنید که‬ ‫بدیشان گفت ‌‬
‫نهببای پرخیببر و‬
‫او بسیار آمرزنده است‪ ،‬خدا از آسمان بارا ‌‬
‫یبارانببد‪ ،‬و ببا اعطباء دارائی و فرزنببدان‬
‫برکببت را پیباپی م ‌‬
‫غهببای سرسبببز و‬ ‫یدهد و با ‌‬
‫یکند‪ ،‬و یاری م ‌‬‫شما را کمک م ‌‬
‫یسازد و رودبارهای پرآب در اختیارتان‬ ‫فراوان بهره شما م ‌‬
‫یگذارد«‪.‬‬‫م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪» (2)﴾  ‬و ایبببن کبببه از‬
‫پروردگارتان طلب آمرزش کنید‪ ،‬و به سوی او برگردید کببه‬
‫همنببد‬
‫خداونببد شببما را تببا دم مببرگ بببه طببرز نیکببوئی بهر ‌‬
‫یسازد و به هببر صبباحب فضببیلت و احسببانی‪ ،‬فضببیلت و‬ ‫م ‌‬
‫یدهد«‪.‬‬ ‫احسانش را م ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾ ‬و کسانی که چون دچار‬
‫)‪(3‬‬

‫یافتند و‬‫گناه شدند‪ ،‬یا بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا م ‌‬


‫یشوند – و بببه جببز خببدا‬‫نشان را خواستار م ‌‬‫آمرزش گناها ‌‬
‫کیست که گناهان را بیامرزد؟ و با علم و آگاهی بببر چیببزی‬
‫یکنند«‪.‬‬
‫که انجام داده اند پافشاری نم ‌‬

‫)(‪ -‬سورة نوح‪ ،‬آیة ‪.12 – 10‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة هود‪ ،‬آیة ‪.3‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة آل عمران‪ ،‬آیة ‪.135‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾85‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یفرماید‪ :‬به خدا قسم مببن هببر روز‬ ‫پیامبر اکرمص نیز م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یطلبم ‪.‬‬ ‫بیش از هفتاد مرتبه از خداوند آمرزش م ‌‬
‫یگوید‪ :‬مببا در یببک مجلببس‬ ‫حضرت عبدالله بن عمرب م ‌‬
‫ب‬ ‫یشببنیدیم‪َ» :‬ر ّ‬ ‫صد مرتبببه از پیببامبرص ایببن کلمببات را م ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫م«‬ ‫عل َسى إن ّس َ َ‬ ‫ا ْ‬
‫حي س ُ‬ ‫ب الّر ِ‬ ‫وا ُ‬ ‫ت الت ّس ّ‬ ‫ك أن ْس َ‬ ‫ّ ِ‬ ‫ب َ‬ ‫وت ُ ْ‬ ‫ي َ‬ ‫فْر ل ِ ْ‬
‫غ ِ‬
‫هام را بپذیر که تببو بسببیار‬ ‫»پروردگارا گناهم را ببخش و توب ‌‬
‫هپذیر هستی«‪.‬‬ ‫مهربان و توب ‌‬
‫ه‬ ‫ّ‬ ‫َ‬
‫فُر اللسس َ‬ ‫غ ِ‬ ‫ست َ ْ‬ ‫یفرماید‪ :‬کسی که بگویببد‪» :‬أ ْ‬ ‫پیامبرص م ‌‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬
‫ي ال َ‬ ‫ذي ل إ ِل َس َ‬ ‫ال ّ ِ‬
‫)‪(3‬‬
‫ه«‬ ‫ب إ ِلي ْس ِ‬ ‫وأت ُسسو ُ‬ ‫م َ‬ ‫قي ّسسو ُ‬ ‫حس ّ‬
‫و ال َ‬ ‫هس َ‬
‫ه ِإل ُ‬
‫یشبود اگبر چبه از جنبگ فبرار کبرده‬ ‫گناهان او بخشبیده م ‌‬
‫باشد‪ .‬پیامبرص قبل از وفاتش این کلمات را بسببیار تکببرار‬
‫یکردنببد‪» :‬سسسبحان الّلسسه وبحمسسد َ‬
‫ه‬‫فُر الّلسس َ‬ ‫غ ِ‬ ‫سسست َ ْ‬‫هأ ْ‬ ‫ِ َ ِ َ ْ ِ ِ‬ ‫ُ ْ َ َ‬ ‫م ‌‬
‫َ‬
‫یگویم‪ ،‬و‬ ‫ه« »پاک است خدا و او را ستایش م ‌‬ ‫ب إ ِل َي ْ ِ‬
‫وأُتو ُ‬ ‫َ‬
‫یکنم«‪.‬‬ ‫یطلبم و به سوی او رجوع م ‌‬ ‫از او آمرزش م ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬محافظت بر استغفار‪ :‬همانگونه که انسببان بببر دیگببر‬
‫یکنببد‪ ،‬مببوارد زیببر‬
‫مسببائل ضببروری زنببدگی محببافظت م ‌‬
‫یکند‪:‬‬
‫انسان را در محافظت بر استغفار کمک م ‌‬
‫‪ (1‬به یادداشتن نقش استغفار در تهذیب و تزکیه نفس‪.‬‬
‫مهببا و‬
‫‪ (2‬به یادداشتن ایببن کببه اسببتغفار در رهببائی از غ ‌‬
‫مشکلت زندگی مؤثر است‪.‬‬
‫‪ (3‬به یادداشتن این که استغفار سبب کثرت رزق‪ ،‬مببال‬
‫یشود‪.‬‬‫و فرزند م ‌‬
‫‪ (4‬بببه یادداشببتن ایببن کببه اسببتغفار سبببب برکببت عمببر‬
‫یشود‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫عگرایی اسلم‪ :‬چببون اسببلم بببه انسببان بببه دیببده‬ ‫‪ -2‬واق ‌‬
‫ینگرد‪ ،‬بلکه او را موجببودی‬ ‫های که اصل ً گناه نکند نم ‌‬ ‫فرشت ‌‬
‫یرود و‬ ‫یداند که گباهی راه صبواب و زمبانی راه خطبا م ‌‬ ‫م ‌‬
‫دواء خطاء را استغفار قرار داده اسببت‪ ،‬چنببانکه پیببامبرص‬
‫یفرماید‪ :‬قسم ببه ذاتبی کبه جبان مبن در قبضبه قبدرت‬ ‫م ‌‬
‫یکردید خداونببد شببما را از صببفحه‬ ‫اوست اگر شما گناه نم ‌‬
‫یآورد که گناه کنند پببس از خببدا‬ ‫یبرد و افرادی م ‌‬ ‫هستی م ‌‬
‫آمرزش طلب نمایند‪ ،‬و خداون آنها را بیامرزد‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری از ابوهریرهس و ابن ماجه و امبام احمبد‬ ‫‪1‬‬

‫روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را ابوداود‪ ،‬ترمذی‪ ،‬ابن ماجه و امبام احمبد روایبت‬ ‫‪2‬‬

‫کرده است‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را ابوداود و ترمذی روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪3‬‬
‫﴿‪﴾86‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -3‬اهمیت جنبه روحی انسببان در اسببلم و تشببریع آنچببه‬
‫یکند‪ ،‬برخلف مکاتبی کببه سبباخته‬ ‫روح را تغذیه و تقویت م ‌‬
‫و پرداخته دسببت بشببر اسببت و هببم اکنببون بببر آنببان حکببم‬
‫یرانند‪ ،‬زیبرا در ایبن مکباتب روح ببه فراموشبی سبپرده‬ ‫م ‌‬
‫یکند‪ ،‬در نتیجه زندگی‬ ‫شده و کسی برای آن حساب باز نم ‌‬
‫یمانببد کببه‬
‫بشر به جنگلی پر از حیوانات وحشی و درنده م ‌‬
‫یخورند‪.‬‬ ‫صحبان قدرت مستضعفین را م ‌‬
‫﴿‪﴾87‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث السادس عشر‬
‫ن‬
‫م‪» :‬إ ِ ّ‬ ‫سسل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْس ِ‬‫ه َ‬ ‫صسّلى الل ّس ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّس ِ‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫هسسا‬ ‫قسسى ل َ َ‬ ‫ه ل َ ي ُل ْ ِ‬ ‫ن الل ّ ِ‬ ‫وا ِ‬ ‫ض َ‬ ‫ر ْ‬ ‫ن ِ‬ ‫م ْ‬ ‫ة ِ‬‫م ِ‬‫م ِبال ْك َل ِ َ‬ ‫عب ْدَ ل َي َت َك َل ّ ُ‬ ‫ال ْ َ‬
‫م‬‫عب ْسدَ ل َي َت َك َل ّس ُ‬ ‫ن ال ْ َ‬‫وإ ِ ّ‬ ‫ت َ‬ ‫جسسا ٍ‬ ‫ه دََر َ‬ ‫هسسا ل َس ُ‬ ‫ه بِ َ‬ ‫ع الل ّس ُ‬ ‫فس ُ‬ ‫َبال ً ي َْر َ‬
‫هسسا‬‫وى ب ِ َ‬ ‫هس ِ‬‫ها َبال ً ي َ ْ‬ ‫قى ل َ َ‬ ‫ه ل َ ي ُل ْ ِ‬ ‫ط الل ّ ِ‬ ‫خ ِ‬ ‫س َ‬ ‫ن َ‬ ‫م ْ‬ ‫ة ِ‬ ‫م ِ‬ ‫ِبال ْك َل ِ َ‬
‫م« ‪.‬‬ ‫هن ّ َ‬ ‫ج َ‬ ‫فى َ‬ ‫ِ‬

‫حدیث شانزدهم‬
‫یفرماید‪ :‬همانا انسان بعضی اوقات‬ ‫رسول خداص م ‌‬
‫یگوید‪ ،‬و چندان اهمیتی به‬ ‫های در جهت رضای خدا م ‌‬ ‫کلم ‌‬
‫ههای‬‫یدهد‪ ،‬خداوند به سبب همان کلمه به او درج ‌‬ ‫آن نم ‌‬
‫های در جهت‬ ‫یدهد و بعضی اوقات کلم ‌‬ ‫بسیاری م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬ولی‬ ‫یزند‪ ،‬و به آن اهمیتی نم ‌‬‫ناخشنودی خداوند م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یکند ‪.‬‬ ‫خداوند به سبب آن او را در جهنم سرنگون م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫چون انسان به قانون خدا پایبند شود‪ ،‬و کامل ً بنده و‬
‫یشود و‬ ‫فرمانبردار خدا گردد‪ ،‬خداوند از او راضی م ‌‬
‫یدارد‪ ،‬و این وقت است که در کارهای خیر او‬ ‫دوستش م ‌‬
‫یگرداند و از خطاء در گفتار و کردار حفظ‬ ‫را موفق م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و بسا اوقات بر اثر کار خیری که انسان انجام‬ ‫م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬خداوند درجات زیادی به‬ ‫یدهد و بدان اهمیتی نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫یافزاید‪.‬‬
‫منزلت او م ‌‬
‫اما چون انسان بر قوانین خدا تمرد کند‪ ،‬و از عبادتش‬
‫یگیرد و بر او خشم‬ ‫سرباز زند‪ ،‬خداوند او را دشمن م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و چون بر او خشم گرفت در همه کارها و‬ ‫م ‌‬
‫یگذارد و بر اثر کاری بسیار کوچک‬ ‫مشکلت او را تنها م ‌‬
‫یداد‪ ،‬او را چندین طبقه در جهنم فرو‬ ‫که بدان اهمیت نم ‌‬
‫یبرد‪.‬‬‫م ‌‬
‫حدیث مورد بحث ما گواه همین مطلب است‪ ،‬چون‬
‫های که خداوند‬ ‫یکند که بند ‌‬
‫پیامبرص در این حدیث بیان م ‌‬
‫های توفیق خدا قرین اوست که‬ ‫از او راضی است به انداز ‌‬
‫یدهد‪ ،‬ولی همین‬ ‫یگوید‪ ،‬و بدان اهمیتی نم ‌‬ ‫احیانا ً سخنی م ‌‬
‫یافزاید‪.‬‬
‫کلمه درجات زیادی به منزلت او م ‌‬
‫ییار و یاور‬‫های که خداوند از او ناراضی است ب ‌‬ ‫ولی بند ‌‬
‫های که‬ ‫یباشد‪ ،‬و همیشه مورد مؤاخذه خداست به انداز ‌‬ ‫م ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری و امام نووی و شببیخ عبدالبببدیع صببقر در‬ ‫‪1‬‬

‫مختار الحسن و صحیح همگی از ابوهریره روایت کرده اند‪.‬‬


‫﴿‪﴾88‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یزند و اهمیتی به‬ ‫های در جهت ناخشنودی خدا م ‌‬ ‫احیانا ً کلم ‌‬
‫یکند‪ ،‬ولی همان کلمه‬ ‫یدهد‪ ،‬و به عاقبتش فکر نم ‌‬ ‫آن نم ‌‬
‫یشود‪ ،‬و‬ ‫ههای پایین جهنم م ‌‬ ‫سبب افتادن او در طبق ‌‬
‫یگذرد و بر‬‫اینگونه خداوند از سر تقصیر بنده صالح خود م ‌‬
‫یدهد‪ ،‬و‬
‫کارهای خیر هرچند کوچک باشد او را مزد بزرگ م ‌‬
‫های تحت تعقیب و مجازات قرار‬ ‫بنده ناشایست را به انداز ‌‬
‫یدهد که حتی کارهای بسیار کوچک او را به شمار‬ ‫م ‌‬
‫یاندازد‪.‬‬
‫یآورد‪ ،‬و به سبب آن او را در جهنم م ‌‬ ‫م ‌‬

‫آیات و احادیثی در فضیلت سکوت و حفظ زبان‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫)‪(1‬‬
‫‪﴾‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫یرانببد‪ ،‬مگببر ایببن کببه‬
‫»انسان هیببچ سببخنی را بببر زبببان نم ‌‬
‫های مراقببب و آمبباده )بببرای نگببارش( آن سببخن‬ ‫فرشببت ‌‬
‫است«‪.‬‬
‫﴿‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪     ‬‬
‫)‪(2‬‬
‫‪﴾      ‬‬
‫»مسبببلما ً مؤمنبببان پیبببروز و رسبببتگارند‪ ،‬کسبببانی کبببه در‬
‫نمازشان خشوع و خضوع دارند و از کردار بیهوده و گفتببار‬
‫یاوه رویگردانند«‪.‬‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾ ‬آنانی که بر باطل گواهی نم ‌‬
‫یدهند و‬ ‫)‪(3‬‬

‫هنگامی که کارهای یاوه و سخنان پوچی را ببینند و بشنوند‬


‫یگذرند«‪.‬‬
‫بزرگوارانه از آن م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (4)﴾    ‬و هنگامی که یبباوه‬
‫ن‬
‫یگویند اعمال مببا از آ ِ‬ ‫یگردانند‪ ،‬و م ‌‬‫بشنوند از آن روی م ‌‬
‫ن شماست‪ .‬وداع و بدروِدتان ببباد مببا‬ ‫ما‪ ،‬و اعمال شما از آ ِ‬
‫خواهان )همنشینی با( نادانان نیستیم«‪.‬‬
‫ق‪ ،‬آیة ‪.18‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫مؤمنون‪ ،‬آیة ‪.3 – 1‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫فرقان‪ ،‬آیة ‪.72‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫قصص‪ ،‬آیة ‪.55‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫﴿‪﴾89‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یکننببد کببه‬‫حضببرت ابببوهریرهس از پیببامبرص روایببت م ‌‬
‫فرمود‪ :‬کسی که به خدا و روز آخرت ایمببان داشببته باشببد‬
‫باید یا سخن نیکو بگوید یا ساکت شود)‪.(1‬‬
‫یگویببد‪ :‬بببه رسببول خببدا گفتببم کببدام‬ ‫‪ -‬ابی موسی ‪ ‬م ‌‬
‫مسلمان از همه برتر است‪ ،‬فرمود‪ :‬کسببی کببه مسببلمانان‬
‫دیگر از دست و زبانش در امان باشند)‪.(2‬‬
‫یگفببت‪:‬‬ ‫یگوید‪ :‬از پیامبرص شنیدم که م ‌‬ ‫‪ -‬ابوهریره‪ ‬م ‌‬
‫یگویببد کببه او را‬ ‫انسان بعضی اوقات بدون توجه سببخنی م ‌‬
‫بببه انببدازه مسببافت بیببن مشببرق و مغببرب در آتببش فببرو‬
‫یبرد)‪.(3‬‬‫م ‌‬
‫یگویببد‪ :‬رسببول خببداص فرمودنببد‪:‬‬ ‫‪ -‬بلل ابن حببارثس م ‌‬
‫یگویببد‪،‬‬ ‫انسان بعضی اوقات سخنی در جهت رضای خدا م ‌‬
‫یکند به جائی برسد‪ ،‬ولی خداوند به سبببب آن تببا‬ ‫و فکر نم ‌‬
‫های‬ ‫یشود‪ ،‬و بعضی اوقببات کلم ‌‬ ‫روز قیامت از او خشنود م ‌‬
‫یکند بببه جببائی‬ ‫یگوید‪ ،‬و فکر نم ‌‬ ‫در جهت ناخشنودی خدا م ‌‬
‫برسد‪ ،‬ولی خداوند بر اثر آن کلمه تا قیببامت از او نبباراحت‬
‫یشود)‪.(4‬‬ ‫م ‌‬
‫یگوید‪ :‬گفتم‪ :‬یا رسول الله! نجات‬ ‫‪ -‬عقبه بن عامر ‪ ‬م ‌‬
‫هات درنگ‬ ‫در چیست؟ فرمود‪ :‬زبانت را کنترل کن و در خان ‌‬
‫کن و بر خطاء خود گریه کن)‪.(5‬‬
‫یکند که فرمودند‪:‬‬ ‫‪ -‬ابوسعید خدریس از پیامبرص نقل م ‌‬
‫هر صبح اعضاء بدن انسان زبانش را به تقوای خدا دعببوت‬
‫یگویند‪ ،‬خیر و شر ما بببه دسببت توسببت‪ ،‬اگببر‬ ‫یدهند و م ‌‬ ‫م ‌‬
‫راستی و درستی گزینی ما هببم راسببت و درسببت خببواهیم‬
‫بود‪ ،‬و اگر کجی اختیار کنی ما هم منحرف خواهیم شد)‪.(6‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬حرص بر کسب رضا و محبت خداوند‪ ،‬زیرا بعد از آن‬
‫توفیق خداوند همیشه قرین انسببان خواهببد بببود‪ ،‬و خداونببد‬
‫ههببای خیببر را بببه او نشببان خواهببد داد و از خطاهببا و‬
‫را ‌‬

‫)(‪ -‬قسمتی از حدیث ابوهریرهس اسببت کببه امببام بخبباری‪ ،‬امببام‬ ‫‪1‬‬

‫مسلم‪ ،‬امام ابوداود‪ ،‬امام ترمذی‪ ،‬امام ابن ماجه و احمببد روایبت‬
‫کرده اند‪.‬‬
‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم‪ ،‬امببام ابببوداود‪ ،‬امببام ترمببذی‪ ،‬امببام‬ ‫‪2‬‬

‫نسائی‪ ،‬دارمی‪ ،‬و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را مسلم و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را ترمذی‪ ،‬ابن ماجه و مالک نقل کرده اند‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را ترمذی و احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪5‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را هم امام احمد و ترمذی روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪6‬‬
‫﴿‪﴾90‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫تآوردن‬ ‫اشببتباهات او گذشببت خواهببد کببرد‪ ،‬و راه بببه دس ب ‌‬
‫محبت خببدا تعهببد بببه برنببامه و قببانون خداونببد و طبباعت و‬
‫عبادت و دوری از گناهان است‪.‬‬
‫نگفتن‪ ،‬زیرا امکببان‬ ‫‪ -2‬ضرورت دوراندیشی قبل از سخ ‌‬
‫دارد از سببخنانی باشببد کببه ناخشببنودی خداونببد را فراهببم‬
‫آورد‪ ،‬و باعث افتادن در آتش جهنم شود‪.‬‬
‫‪ -3‬محببافظت و کنببترل زبببان‪ ،‬مگببر از کارهببای خیببر و‬
‫یکند‪.‬‬
‫رعایت موارد ذیل انسان را در این کار کمک م ‌‬
‫‪ -‬به یادداشتن این که حفظ زبان علمت درسببتی ایمببان‬
‫و قوت یقین انسان است‪.‬‬
‫‪ -‬به یادداشببتن ایببن کببه حفببظ زبببان سبببب وارشببدن در‬
‫تهای همیشگی خداوند است‪.‬‬ ‫تیافتن به نعم ‌‬‫بهشت و دس ‌‬
‫‪ -‬به یادداشتن این که ممکن است یکی کلمببه ناسببنجیده‬
‫گذشته از آن که انسان را به جهنم انببدازد‪ ،‬سبببب تببباهی و‬
‫نابودی قوم و قبیله اش گردد‪.‬‬
‫نگفتن زیبباد‪ ،‬بببدون آن کببه‬
‫‪ -‬به یادداشببتن ایببن کببه سببخ ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬و‬‫مصببلحتی آن را ایجبباب کنببد‪ ،‬قلببب را سببخت م ‌‬
‫بشببان سببختی‬ ‫دورترین مردم از خدا کسانی هستند که قل ‌‬
‫یباشد‪.‬‬
‫م ‌‬
‫‪ -‬به یادداشتن این که راستی و درستی دیگر اعضاء بدن‬
‫به راستی و درستی زبان وابسته است‪.‬‬
‫﴿‪﴾91‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث السابع عشر‬
‫س‬
‫م‪» :‬الّنسسا ُ‬ ‫سل ّ َ‬ ‫و َ‬‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬
‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬‫َ‬
‫م فسسي‬ ‫ه ْ‬
‫خَيسساُر ُ‬ ‫ة‪ِ ،‬‬ ‫ضسس ِ‬ ‫ف ّ‬‫وال ِ‬ ‫ب َ‬ ‫ه ِ‬‫ن السسذّ َ‬ ‫عسساِد ِ‬ ‫م َ‬‫ن كَ َ‬ ‫عسساِد ٌ‬ ‫م َ‬ ‫َ‬
‫ح‬‫وا ُ‬‫والْر َ‬ ‫هوا‪َ ،‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫سلم ِ إ ِذا فق ُ‬ ‫َ‬ ‫م في ال ْ‬ ‫ه ْ‬ ‫خَياُر ُ‬ ‫ة ِ‬ ‫هل ِي ّ ِ‬
‫جا ِ‬ ‫ال َ‬
‫َ‬
‫مسسا ت َن َسساكَر‬‫ف‪ ،‬و َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫هسسا ائت َل س َ‬ ‫من ْ َ‬ ‫ف ِ‬ ‫عاَر َ‬ ‫ما ت َ َ‬ ‫َ‬
‫ة‪ ،‬ف َ‬ ‫جن ّدَ ٌ‬ ‫م َ‬ ‫جُنودٌ ُ‬ ‫ُ‬
‫ف«‪.‬‬ ‫َ‬
‫خت َل َ‬ ‫ها ا ْ‬ ‫من ْ َ‬ ‫ِ‬

‫حدیث هفدهم‬
‫یفرماید‪ :‬مردم همچون معادن طل و‬ ‫رسول خدا ‪ ‬م ‌‬
‫نقره مختلف و متفاوت هستند‪ ،‬بهترین آنها در جاهلیت‬
‫نشان در اسلم است‪ ،‬به شر آن که آشنایی کافی با‬ ‫بهتری ‌‬
‫دین حاصل کند‪ ،‬و ارواح بشر بسان لشکریانی مختلف‬
‫است‪ ،‬هر انسانی انسان دیگر را در عالم ارواح بشناسد‬
‫یشود‪ ،‬و اگر در عالم ارواح‬ ‫در عالم مادی با او دوست م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یشوند ‪.‬‬ ‫همدیگر را نشناسند در جهان واقع از هم جدا م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫اسلم معتقد است که به یادآوردن مفاخر و تاریخ با‬
‫عظمت پدران و اجداد گذشته سلح نیرومند و مؤثری‬
‫جهت بیدارکردن همت مردم است‪ ،‬از این رو مفاخر و‬
‫یسپارد‪ ،‬بلکه قدر و‬ ‫امتیازات مردم را به فراموشی نم ‌‬
‫یکند به شرط این که فقه دین را‬ ‫منزلت آن را حفظ م ‌‬
‫بیاموزند‪ ،‬تا فقه آنها را به تواضع و الفت و رابطه دوستانه‬
‫بکشاند و افتخار به گذشتگان سبب برتری جویی و قطع‬
‫رابطه با دیگران نشود‪ ،‬حدیثی که هم اکنون در جلوی‬
‫ماست‪ ،‬این مسئله را دقیقا ً بیان م ‌‬
‫یکند‪ ،‬زیرا پیامبر‬
‫های از مردم آباء و‬ ‫یگوید‪ :‬عد ‌‬‫اکرمص در این حدیث م ‌‬
‫یکنند‪ ،‬و رابطه آنها‬ ‫اجداد بزرگی دارند که به آنها افتخار م ‌‬
‫تشان را بیدار و ارادةشان را‬ ‫با آن افتخارات گذشته هم ‌‬
‫نفشانی‬ ‫یدارد‪ ،‬و آنان را آماده هرنوع جا ‌‬ ‫به حرکت وام ‌‬
‫یکند‪ ،‬خصوصا ً در مواقع سخت و بحرانی‪ ،‬ولی بعضی از‬ ‫م ‌‬
‫تشان‬ ‫مردم چون از این افتخارات محروم اند‪ ،‬هم ‌‬
‫هشان مرده است‪.‬‬ ‫خوابیده و اراد ‌‬
‫نها حتی بعد‬ ‫یدهد که انسا ‌‬ ‫همچنین پیامبرص توضیح م ‌‬
‫یتوانند افتخارات گذشته خود را حفظ کنند‪،‬‬ ‫از اسلم نیز م ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم از ابوهریرهس روایت کببرده اسببت‪،‬‬ ‫‪1‬‬

‫ة« عبببارت‬
‫ضسس ِ‬
‫ف ّ‬
‫وال ِ‬
‫ب َ‬ ‫ن السسذّ َ‬
‫ه ِ‬ ‫عسساِد ِ‬ ‫و بببه جببای عبببارت »ك َ َ‬
‫م َ‬
‫ب« را آورده است‪.‬‬ ‫ه ِ‬ ‫والذّ َ‬
‫ة َ‬
‫ض ِ‬ ‫ن ال ْ ِ‬
‫ف ّ‬ ‫عاِد ِ‬ ‫»ك َ َ‬
‫م َ‬
‫﴿‪﴾92‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫به شرط این که فقه و دانش لزم را کسب کنند تا این‬
‫افتخارات سبب غرور و تکبر بر دیگر مسلمانان نگردد‪،‬‬
‫بلکه آنان را به تواضع‪ ،‬الفت و دوستی بخواند‪.‬‬

‫آیات و احادیثی در فضیلت دانش دین‪:‬‬


‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» (1)﴾‬مؤمنان را نسزد که همگی‬
‫‪   ‬‬
‫های بروند تا‬
‫های‪ ،‬عد ‌‬‫بیرون بروند‪ ،‬باید که از هر قوم و قبیل ‌‬
‫به تعلیمات اسلمی آشنا گردنببد‪ ،‬و هنگببامی کببه بببه سببوی‬
‫قوم و قبیله خببود برگشببتند آنبان را بترسبانند تبا خبودداری‬
‫کنند«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾  ‬بگو‪ :‬آیا کسانی که م ‌‬
‫یدانند با‬ ‫)‪(2‬‬

‫یدانند برابر و یکسانند«‪.‬‬


‫کسانی که نم ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾‬خداوند به کسانی از شما که ایمان‬
‫آورده انبببد‪ ،‬و بهبببره از علبببم دارنبببد درجبببایت بزرگبببی‬
‫یبخشد«‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿‬
‫‪» (4)﴾‬تنها بندگان دانا و دانشمند‪ ،‬از‬
‫خدا ترس آمیخته با تعظیم دارند«‪.‬‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (5)﴾  ‬فرزانگی را‬
‫یدهد‪ ،‬و بببه هرکببس کببه فرزانگببی‬
‫به هرکس که بخواهد م ‌‬
‫داده شود‪ ،‬بیگمان خبر فراوانی بدو داده شده است«‪.‬‬

‫توبه‪ ،‬آیة ‪.122‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫زمر‪ ،‬آیة ‪.9‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫مجادله‪ ،‬آیة ‪.11‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫فاطر‪ ،‬آیة ‪.28‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬

‫بقره‪ ،‬آیة ‪.269‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪5‬‬


‫﴿‪﴾93‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یفرماید‪» :‬خدا خیر هرکببس را بخواهببد او را‬ ‫پیامبرص م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یگرداند« و »حسببد روا نیسببت مگببر در دو‬ ‫فقیه و دانا م ‌‬
‫چیز‪ :‬در مردی که خبدا ببه او ثروتبی داده و او شبب و روز‬
‫یکنببد‪ ،‬و مببردی کبه خداونببد‬
‫آن را در امور خیببر مصببرف م ‌‬
‫بینببش و حکمببت بببه او ارزانببی داشببته و از ایببن رهگببذر‬
‫یدهد«)‪.(2‬‬
‫یکند‪ ،‬و مردم را آموزش م ‌‬ ‫قضاوت م ‌‬

‫آیات و احادیثی در فضیلت محبت برای خدا‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» (3)﴾ ‬و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید‪،‬‬
‫لهایتان پیوند داد‬
‫بدان گاه که دشمنانی بودید و خدا میان د ‌‬
‫پس برادرانی شدید«‪.‬‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾   ‬خدا در‬
‫)‪(4‬‬

‫های که اگر همه آنچه در‬ ‫میان آنان الفت ایجاد نمود‪ ،‬به گون ‌‬
‫یتوانسبببتی میبببان‬
‫یکبببردی نم ‌‬ ‫زمیبببن اسبببت‪ ،‬مصبببرف م ‌‬
‫لهایشببان ُانببس و ُالفببت برقببرار سببازی‪ ،‬ولببی خداونببد‬ ‫د ‌‬
‫نشان انس و الفت انداخت«‪.‬‬ ‫میا ‌‬
‫یفرماید‪ :‬فببببببرد مببببببؤمن دوسببببببتدار و‬‫پیامبرصببببببم ‌‬
‫تداشببتنی اسببت و در کسببی کببه بببا دیگببران الفببت‬ ‫دوس ‌‬
‫یتواننببد بببا او انببس بگیرنببد خیببری‬
‫یگیرد‪ ،‬و دیگببران نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫)‪(5‬‬
‫نیست ‪.‬‬
‫یفرماید‪ :‬سه چیز در هرکس باشببد حلوت و مببزه‬ ‫‪-‬وم ‌‬
‫ایمان را چشیده اسببت‪ ،‬ایببن کببه خببدا و رسببولش از همببه‬
‫بببرای او محبوبببتر باشببند و دوسببتی او بببا اطرافیببان فقببط‬
‫برای خدا باشد و برگشتن به کفر همچون افتببادن در آتببش‬
‫برایش ناپسند باشد‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را بخبباری‪ ،‬مسببلم‪ ،‬ترمببذی‪ ،‬ابببن مبباجه و دارمببی‪،‬‬ ‫‪1‬‬

‫امام احمد و امام مالک روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری‪ ،‬مسلم ترمذی‪ ،‬اببن مباجه و امبام احمبد‬ ‫‪2‬‬

‫روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬سورة آل عمران‪ ،‬آیة ‪.103‬‬ ‫‪3‬‬

‫)(‪ -‬سورة انفال‪ ،‬آیة ‪.63‬‬ ‫‪4‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام احمد در مسندش روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪5‬‬
‫﴿‪﴾94‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یفرماید‪ :‬خداوند بندگانی دارد که نه پیامبرند و نببه‬ ‫‪-‬وم ‌‬
‫جزء شهداء هستند‪ ،‬اما پیامبران و شهیدان در روز قیببامت‬
‫برخاست و گفت‪ :‬یا رسول خدا‪ ،‬بگو‪ :‬آنهببا چگببونه افببرادی‬
‫هستند تا ما هم کارهای آنها را انجام دهیببم‪ ،‬و پیببامبرص از‬
‫ایببن سببؤال مببرد روسببتایی خوشببحال شببد و سببیمایش‬
‫ههببا و قبببائل مختلببف مببردم‬ ‫درخشید و فرمود‪ :‬آنها از گرو ‌‬
‫هستند که باهم خویشبباوندی نسبببی و سببببی نداشببته انببد‪،‬‬
‫ولی به خاطر خدا همدیگر را دوست گرفته انببد‪ ،‬و بببر ایببن‬
‫اسبباس اطببراف همببدیگر جمببع شببدند‪ ،‬خداونببد آنهببا را در‬
‫ههبببا و‬‫ینشببباند‪ ،‬و گون ‌‬
‫قیبببامت ببببر منبرهبببائی از نبببور م ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬مردمببان دیگببر در روز‬ ‫سهایشببان را نببورانی م ‌‬ ‫لبا ‌‬
‫یترسند‪ ،‬ولی آنها نه نبباراحت‬ ‫یشوند و م ‌‬ ‫قیامت ناراحت م ‌‬
‫یترسند‪ ،‬آنها به حق اولیاء خدا هستند کببه‬ ‫یشوند و نه م ‌‬ ‫م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫هیچ ترس و غمی ندارند ‪.‬‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬اهمیت بینش اسلمی و فهببم دیببن خداونببد عزوجببل‪،‬‬
‫یتوانببد راه را بببر‬
‫چببون فقببط بببا ایببن وسببیله مسببلمان م ‌‬
‫شهببا در امببان دارد و از هببر‬ ‫شیطان ببندد و خود را از لغز ‌‬
‫اخلق و رفتار زشت و پستی دوری گزیند‪.‬‬
‫بناپببذیر‬‫‪ -2‬بینببش و درک اسببلم صببفت و ویژگببی اجتنا ‌‬
‫یهای برنببامه الهببی را‬ ‫فرد مسلمان است تا اسرار و ویژگ ‌‬
‫با آن تشخیص دهد و این بینش و فهم صحیح اسببلم بببرای‬
‫او لزم اسببت‪ ،‬پببس وظیفببه او فقببط در حفببظ مسببائل‬
‫یشببود‪ ،‬بلکببه‬ ‫اسببلمی و انباشببتن آن در مغببز خلصببه نم ‌‬
‫بایستی پایبنببدی دقیببق بببه اسببلم‪ ،‬بیببداری اسببلمی‪ ،‬بیببدار‬
‫های‬ ‫خوابی‪ ،‬گرسنگی‪ ،‬پرهیز از شبهات و حتی پرهیز از پار ‌‬
‫مباحات که منببافی عببرف اسببت را نیببز بببر ایببن معلومببات‬
‫یداند عمل کند‪ ،‬خداونببد دانببش‬ ‫بیفزاید »هرکس به آنچه م ‌‬
‫یکند«‪.‬‬‫یداند به او ارزانی م ‌‬
‫آنچه را نم ‌‬
‫‪ -3‬الفت و محبببت مؤمنببان دلیببل بببر اعتببدال فطببرت و‬
‫خلوص باطن است‪ ،‬چنانکه خشببم‪ ،‬قطببع رابطببه و جنببگ و‬
‫جدل دلیل بدطینتی‪ ،‬شیطنت و خباثت درون است‪.‬‬
‫‪ -4‬وسیله بیداری نسل نویادآوری مجد و عظمببت سببلف‬
‫صالح است‪.‬‬
‫‪ -5‬اسببلم مجببد و عظمببت و شببکوه گذشببتگان را رد‬
‫یدهببد‪،‬‬‫یکند‪ ،‬بلکه آن را ارج نهاده و مورد تأئیببد قببرار م ‌‬‫نم ‌‬

‫)(‪ -‬به روایت امام احمد‪.‬‬ ‫‪1‬‬


‫﴿‪﴾95‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫به شرطی که با بینش همراه باشد که آن را از انحببراف و‬
‫کژی مصون بدارد‪.‬‬
‫﴿‪﴾96‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث الثامن عشر‬
‫م‪:‬‬ ‫سسسل ّ َ‬‫و َ‬ ‫ه َ‬‫عل َْيسس ِ‬ ‫صسسّلى الّلسس ُ‬
‫ه َ‬ ‫ل الّلسس ِ‬
‫ه َ‬ ‫سسسو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قسسا َ‬ ‫َ‬
‫َ‬
‫عل َسسى أ َ‬ ‫خال ِ ُ‬
‫م‬‫هس ْ‬ ‫ذا ُ‬ ‫صسب ُِر َ‬‫وي َ ْ‬
‫س َ‬‫ط الن ّسسا َ‬ ‫ذى ي ُ َ‬ ‫ن ال ّ ِ‬ ‫م ُ‬ ‫ؤ ِ‬ ‫»ال ْ ُ‬
‫م ْ‬
‫خسسال ِ ُ‬ ‫َ‬ ‫أَ ْ‬
‫صسب ُِر‬ ‫ول َ ي َ ْ‬‫س َ‬ ‫ط الن ّسسا َ‬ ‫ذى ل َ ي ُ َ‬ ‫ن ال ّس ِ‬ ‫جرا ً ِ‬
‫مس َ‬ ‫مأ ْ‬ ‫عظَ ُ‬
‫م«‪.‬‬ ‫ه ْ‬
‫ذا ُ‬ ‫عَلى أ َ َ‬ ‫َ‬

‫حدیث هیجدهم‬
‫رسول خداص فرمودند‪ :‬آن کس که در میان مردم‬
‫ینماید از کسی که‬
‫یماند‪ ،‬و اذیت و آزار آنها را تحمل م ‌‬
‫م ‌‬
‫هنشینی و دوری از مردم و مشکلت همراهی با‬ ‫گوش ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یکند‪ ،‬بهتر است ‪.‬‬ ‫جامعه را تحمل نم ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫نها ثابت کرده که انسان به تنهائی‬ ‫سیر زندگی ما انسا ‌‬
‫هها و نیازهایش نیست‪ ،‬یک‬ ‫قادر به برآوردن همه خواست ‌‬
‫مثال ساده در این زمینه‪ ،‬همین قرص نان با حجم‬
‫هها بلکه صدها نفر و‬ ‫کوچکش است که بعد از زحمت د ‌‬
‫هنمودن و عرضه آن به انسان‬ ‫همکاری آنها در آماد ‌‬
‫یرسد و کسی که ادعا کند به تنهایی قادر به‬ ‫م ‌‬
‫مارزش هست‪،‬‬ ‫تآوردن همین قرص نان کوچک و ک ‌‬ ‫بدس ‌‬
‫تآوردن مشرف به مرگ خواهد شد‪ .‬وقتی‬ ‫قبل از به دس ‌‬
‫یتواند به تنهائی کاری‬
‫های نم ‌‬ ‫انسان در چنین مسئله ساد ‌‬
‫یتواند تکالیفی که از جانب‬ ‫از پیش برد‪ ،‬چگونه م ‌‬
‫پروردگارش باو محول شده به تنهائی انجام دهد‪ ،‬تکالیفی‬
‫هنمودن دین در زندگی فردی جهت تربیت‬ ‫از قبیل پیاد ‌‬
‫شخصیت اسلمی که جامع تمام صفات نیکو و پاک از تمام‬
‫صفات شر باشد تا توفیقات و مدد خداوند به سراغش‬
‫بیاید‪.‬‬

‫)(‪ -‬ترمذی این حدیث را در کتاب القیامة با اختلف اندکی روایت‬ ‫‪1‬‬

‫ن‬‫م ُ‬
‫ؤ ِ‬ ‫کرده و ابن ماجه آن را از ابن عمر چنین نقل نموده‪» :‬ال ْ ُ‬
‫مسس ْ‬
‫َ‬ ‫م أَ ْ‬ ‫عَلى أ َ َ‬
‫ن‬
‫مس َ‬ ‫ج سًرا ِ‬ ‫مأ ْ‬ ‫عظ َ َ‬ ‫ه ْ‬
‫ذا ُ‬ ‫صب ُِر َ‬
‫وي َ ْ‬
‫س‪َ ،‬‬‫ط الّنا َ‬‫خال ِ ُ‬
‫ذي ي ُ َ‬ ‫ال ّ ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬
‫م«‪.‬‬ ‫ه ْ‬ ‫على أ َ‬
‫ذا ُ‬ ‫صب ُِر َ‬‫ول ي َ ْ‬‫س َ‬‫خال ِط الّنا ٍ‬ ‫ذي ي ُ َ‬‫ن ال ِ‬‫م ِ‬ ‫ؤ ِ‬ ‫ال ْ ُ‬
‫م ْ‬
‫امام احمد هم در مسندش و سیوطی در الجببامع الصببغیر حببدیث‬
‫را وایت کرده اند و سیوطی از ابن عمر به روایت احمد‪ ،‬بخبباری‪،‬‬
‫ترمببذی‪ ،‬و ابببن مبباجه حببدیث را روایببت کببرده‪ ،‬همچنیببن شببیخ‬
‫عبدالبدیع صقر در مختارالحسن و الصحیح از امببام احمببد روایببت‬
‫کرده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾97‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪» ﴾ ‬پس در این صورت تنها‬
‫)‪(1‬‬

‫خدا را بپرست و از زمره سپاس گزاران باش«‪.‬‬


‫و این که دیگران را با حکمت و اندرز نیکو به سوی خببدا‬
‫بخواند تا بببا عناصببر خببوب‪ ،‬صببالح‪ ،‬جانفببدا‪ ،‬جببان برکببف و‬
‫نمونه جماعت مسلمان رو به ازدیاد گذارد‪.‬‬
‫و این که با کفببار و منببافقین و آنببانی کببه مببانع راه خببدا‬
‫یخواهند آن را به بیراهه بکشند جهاد کند‪ ،‬تببا‬ ‫یشوند و م ‌‬ ‫م ‌‬
‫پرچببم خببدا همببواره در سرتاسببر جهببان برافراشببته و در‬
‫یفرمایبببد‪﴿ :‬‬ ‫اهبببتزار باشببد‪ ،‬خداونبببد م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (2)﴾  ‬ای پیغمبر با کافران و منافقان جهاد و پیکببار کببن‬
‫هشببان دوزخ اسببت و چببه بببد‬ ‫و برآنببان سببخت بگیببر‪ ،‬جایگا ‌‬
‫سرنوشت و چه زشت جایگاهی است«‪.‬‬
‫ً‬
‫یدارد تببا حتم با بببا‬
‫همببه ایببن تکببالیف انسببان را بببرآن م ‌‬
‫های زندگی کند که او را در رسببیدن بببه اهببدافش یبباری‬ ‫عد ‌‬
‫رسانند و تأییدش کنند و ایببن موضببوعی اسببت کببه حببدیث‬
‫مورد بحث ما به آن پرداخته است‪.‬‬
‫یدهد‪ :‬کسی که بببا مببردم‬ ‫پیامبرص در این حدیث خبر م ‌‬
‫زندگی کند‪ ،‬و با صبر و بردباری مشکلت همراهی بببا آنببان‬
‫یکنببد نسبببت بببه کسببی کببه بببرای رهببائی از‬ ‫را تحمببل م ‌‬
‫یآورد از اجببر و مببزد‬ ‫هنشببینی روم ‌‬ ‫مشکلت جامعه به گوش ‌‬
‫یشود‪.‬‬‫بیشتری برخوردار م ‌‬

‫آیات و احادیثی در فضیلت زندگی با مردم‪:‬‬


‫یفرمایببد‪  ﴿ :‬‬
‫‪‬‬ ‫خداونببد م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪» (3)﴾  ‬در راه نیکی و پرهیزگبباری‬
‫همببدیگر را یبباری و پشببتیبانی نماییببد‪ ،‬و همببدیگر را در راه‬
‫تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی نکنید«‪.‬‬
‫یفرمایببد‪ :‬آیببا بهببترین مردمببان را بببه‬
‫‪ -‬پیامبر اکرمص م ‌‬
‫شما معرفی نکنم؟ مردی که مهار اسبش را در راه خدا به‬
‫)(‪ -‬سورة زمر‪ ،‬آیة ‪.66‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة توبه‪ ،‬آیة ‪.73‬‬ ‫‪2‬‬

‫)(‪ -‬سورة مائده‪ ،‬آیة ‪.2‬‬ ‫‪3‬‬


‫﴿‪﴾98‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫نتری دارد به شببما‬ ‫دست گرفته است‪ ،‬آیا آن که درجه پائی ‌‬
‫های‬ ‫معرفببی نکنببم؟ مببردی کببه بببا چنببد گوسببفند در گوش ب ‌‬
‫یکنبببد و وجوهبببات شبببرعی خبببود را پرداخبببت‬ ‫زنبببدگی م ‌‬
‫ینماید‪ ،‬آیا بدترین مردم را به شما معرفی نکنم؟ مببردی‬ ‫م ‌‬
‫یکنببد‪ ،‬ولببی بببا نببام او انفبباق‬
‫کببه بببا نببام خببدا سببؤال م ‌‬
‫یکند)‪.(1‬‬ ‫نم ‌‬
‫‪ -‬از پیامبرص سؤال شد‪ :‬چه کسی از همه برتر اسببت؟‬
‫فرمودند‪ :‬مؤمنی که با جان و مببال خببود در راه خببدا جهبباد‬
‫کند‪ ،‬پرسیدند بعد از او چه کسی؟ فرمودند‪ :‬مؤمنی کببه در‬
‫میببان کببوهی خببدا را عبببادت کنببد و مببردم از شببرش در‬
‫امانند)‪.(2‬‬
‫هنشببینی علقببه داشببت‪ ،‬از‬ ‫‪ -‬روایت شده مردی بببه گوش ‌‬
‫پیامبرص در این مورد سؤال کببرد‪ ،‬پیببامبرص فرمببود‪ :‬ایببن‬
‫کار را نکن که ماندن یکی از شما در راه خببدا برتببر از ‪70‬‬
‫یخواهیببد خداونببد‬ ‫سال عبادت او در خانه اش است‪ ،‬آیا نم ‌‬
‫شما را بیامرزد و وارد بهشبت نمایبد‪ ،‬پبس در راه او جهباد‬
‫کنید)‪.(3‬‬

‫هنشینی و موضسسع علمسساء در‬ ‫احادیثی در باره گوش ‌‬


‫قبال آن‪:‬‬
‫روش دیگبببری هبببم وجبببود دارد کبببه انسبببان را ببببه‬
‫یدهد‪.‬‬ ‫هنشینی و دوری از مردم ترغیب م ‌‬ ‫گوش ‌‬
‫های پرهیزگببار‬ ‫یفرمایببد‪ :‬همانببا خداونببد بنببد ‌‬
‫پیببامبرص م ‌‬
‫)‪(4‬‬
‫منام را دوست دارد ‪.‬‬ ‫ینیاز گ ‌‬
‫ب ‌‬
‫یفرماید‪ :‬به زودی بهترین مال مسلمان گوسفندانی‬ ‫وم ‌‬
‫ههبا و مراتبع دور دسبت‬ ‫خواهد بود که آنهبا را در دامنبه کو ‌‬
‫)‪(5‬‬
‫بچراند‪ ،‬و از این رهگذر دینش را از فتنه حفظ نماید ‪.‬‬
‫ههای کسب مردم کسب شخصبی اسببت کبه‬ ‫‪ -‬بهترین را ‌‬
‫های‬ ‫ههببا و یببا کنببار رودخببان ‌‬
‫بببا گوسببفندانش در یکببی از در ‌‬
‫سکونت نماید و نماز خود را برپا دارد‪ ،‬زکاتش را بدهد و تا‬

‫)(‪ -‬ایببن حببدیث را ترمببذی در فضببائل جهبباد‪ ،‬سببنائی در کتبباب‬ ‫‪1‬‬

‫الزکات‪ ،‬دارمی در جهاد و مالک در موطا روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را بخاری از ابببی سببعید خببدری و مسببلم‪ ،‬نسببائی‪،‬‬ ‫‪2‬‬

‫ابن ماجه و امام احمد در مسندش روایت کرده اند‪.‬‬


‫)(‪ -‬ایببن حببدیث قسببمتی از حببدیثی اسببت کببه ترمببذی در کتبباب‬ ‫‪3‬‬

‫فضائل جهاد آورده است‪.‬‬


‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم و امام احمد روایت کرده اند‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری‪ ،‬نسائی‪ ،‬و ابوداود‪ ،‬ابن ماجه‪ ،‬مالک‬ ‫‪5‬‬

‫و امام احمد روایت کرده است‪.‬‬


‫﴿‪﴾99‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫)‪(6‬‬
‫لحظه مرگ به عبادت خدا مشغول باشببد ‪ ،‬در واقببع ایببن‬
‫یفرمایببد‪ :‬زبببانت‬ ‫نهاست‪ ،‬پیببامبرص م ‌‬ ‫فرد از بهترین انسا ‌‬
‫هات بنشین و بر گناهت گریه کن‪.‬‬ ‫را کنترل کن و در خان ‌‬
‫ببببر ایبببن اسببباس علمببباء اختلف کبببرده انبببد کبببه آیبببا‬
‫هنشببینی و عزلببت بهببتر اسببت یببا زنببدگی اجتمبباعی و‬ ‫گوش ‌‬
‫هنشببینی‬ ‫های بر این باورند که گوش ‌‬ ‫مزیستی با مردم؟ عد ‌‬ ‫ه ‌‬
‫بهتر اسببت‪ ،‬و بببه احببادیثی کببه در آخببر ذکببر شببد اسببتدلل‬
‫یکنند‪ ،‬ولی جمهور علماء زنببدگی اجتمبباعی و زیسببتن ببا‬ ‫م ‌‬
‫یدانند‪ ،‬البته به شروط ذیل‪:‬‬ ‫مردم را بهتر م ‌‬
‫هها‪.‬‬‫‪ -1‬حفظ دین از فتن ‌‬
‫‪ -2‬ضررنرساندن به مردم‪.‬‬
‫‪ -3‬صبببر و بردببباری در مقابببل مشببکلت همزیسببتی بببا‬
‫مردم‪.‬‬
‫و به این منظور ابتدا به احببادیثی کببه نخسببت بیببان شببد‬
‫یکنببد‬ ‫یکنند که برتری اختلط با مردم را بیان م ‌‬ ‫استدلل م ‌‬
‫ینماید‪ ،‬و نصوصی که به‬ ‫و آنان را به کار و تلش تشویق م ‌‬
‫یدهببد مخصببوص زمببان جنببگ و فتنببه یببا‬ ‫عزلببت دعببوت م ‌‬
‫یتوانند آنها را‬ ‫افرادی که مردم از آنها در امان نیستند و نم ‌‬
‫یدانند من هببم بببه نظریببه دوم مایببل هسببتم‪.‬‬ ‫تحمل کنند م ‌‬
‫انبیاء صلوات اللببه علیهببم و اغلببب صببحابه‪ ،‬تبابعین و زهباد‬
‫برای کسب فضیلت همزیستی بببا مببردم در میببان آنببان بببه‬
‫یبردند و در کارهای اجتماعی مثل جمعه‪ ،‬جماعببات‪،‬‬ ‫سر م ‌‬
‫نماز جنازه‪ ،‬مراسم شادی‪ ،‬امر به معروف و نیببه از منکببر‪،‬‬
‫یکردند‪.‬‬‫جهاد و مشوره شرکت م ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬ضرورت اختلط بببا مببردم و پایبنببدی بببه جمبباعت بببه‬
‫شرطی که منجر به ضرری در دین‪ ،‬جان‪ ،‬نبباموس‪ ،‬مببال و‬
‫یا نسل نگببردد‪ ،‬چببه ضببرر از طببرف او باشببد یببا از طببرف‬
‫یکردن ببا مبردم و‬ ‫دیگری‪ .‬مبوارد ذیبل انسبان را در زنبدگ ‌‬
‫یکند‪.‬‬
‫تحمل مشکلت جامعه کمک م ‌‬
‫الببف‪ :‬شببناخت فببوائد و منببافعی کببه در اثببر اختلط و‬
‫یشود‪.‬‬ ‫پایبندی به جماعت عاید انسان م ‌‬
‫ب‪ :‬ماندن در جامعه فرمان خببدا و رسببول خببدا و روش‬
‫های جز گببردن‬ ‫سلف صالح است‪ ،‬پس انسان مسلمان چار ‌‬
‫نهادن و اقتداء به آنها ندارد‪.‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام مسلم از ابوهریره نقببل کببرده‪ ،‬ابببن مبباجه‬ ‫‪6‬‬

‫هم در سننش آورده است‪.‬‬


‫﴿‪﴾100‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪ -2‬آموزش و پرورش نفس بر صبر و شکیبائی در برابببر‬
‫آزارهای مردم‪.‬‬
‫یگوید‪﴿ :‬‬‫قرآنکریم از قول لقمان‪ ‬به فرزندش چنین م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪» (1)﴾   ‬ای پسببر عزیببزم! نمبباز را چنببانکه‬
‫شاید بخوان و به کار نیک دستور بده و از کار بد نهی کن و‬
‫در برابببر مصببائبی کببه بببه تببو رسببد‪ ،‬شببکیبا ببباش اینهببا از‬
‫کارهای مهمی است که باید برآن عزم را جزم کرد و ثبات‬
‫ورزید«‪.‬‬
‫یگزینی از مببردم در زمببان ازدیبباد‬ ‫‪ -3‬جواز عزلت و دور ‌‬
‫فتنه و گسترش شبر و فسبباد و عببدم توانببائی ببر اصبلح و‬
‫خوف بر دین و نفس‪.‬‬

‫)(‪ -‬سورة لقمان‪ ،‬آیة ‪.17‬‬ ‫‪1‬‬


‫﴿‪﴾101‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث التاسع عشر‬
‫ؤَتى‬ ‫م‪ُ» :‬يسس ْ‬ ‫سسسل ّ َ‬ ‫و َ‬ ‫ه َ‬ ‫عل َي ْ ِ‬ ‫ه َ‬ ‫صّلى الل ّ ُ‬ ‫ه َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫قا َ‬ ‫َ‬
‫ق‬
‫فت َن ْسدَل ِ ُ‬ ‫ر‪َ ،‬‬ ‫فسسي الن ّسسا ِ‬ ‫قسسى ِ‬ ‫في ُل ْ َ‬ ‫ة َ‬ ‫مس ِ‬ ‫قَيا َ‬ ‫م ال ْ ِ‬ ‫و َ‬ ‫ل ي َس ْ‬ ‫ج ِ‬ ‫ِبالّر ُ‬
‫حى‬ ‫مسساُر ِبسسالّر َ‬ ‫ح َ‬‫دوُر ال ْ ِ‬ ‫ما ي َ ُ‬ ‫ها ك َ َ‬ ‫دوُر ب ِ َ‬ ‫في َ ُ‬ ‫ه‪َ ،‬‬ ‫ب ب َطْن ِ ِ‬ ‫قَتا ُ‬ ‫أَ ْ‬
‫ك؟‬ ‫ما َلسس َ‬ ‫ن َ‬ ‫فل ُ‬ ‫ن‪َ :‬يا ُ‬ ‫قوُلو َ‬ ‫في َ ُ‬ ‫ر‪َ ،‬‬ ‫ل الّنا ِ‬ ‫ه ُ‬ ‫ه أَ ْ‬ ‫ع إ ِل َي ْ ِ‬‫م ُ‬ ‫جت َ ِ‬‫في َ ْ‬ ‫َ‬
‫ْ‬ ‫َ‬
‫ر؟‬‫م َن ْك َس ِ‬‫ن ال ْ ُ‬ ‫عس ِ‬ ‫هسسى َ‬ ‫وت َن ْ َ‬ ‫ف َ‬ ‫عُرو ِ‬ ‫م ْ‬ ‫مُر ب ِسسال ْ َ‬ ‫ن ت َ سأ ُ‬ ‫م ت َك ُس ْ‬ ‫أل َ س ْ‬
‫هسى‬ ‫وأن ْ َ‬‫ه‪َ ،‬‬ ‫ول آِتيس ِ‬ ‫ف َ‬ ‫عُرو ِ‬ ‫م ْ‬ ‫مُر ِبال ْ َ‬ ‫تآ ُ‬ ‫ل‪ :‬ب ََلى ك ُن ْ ُ‬ ‫قو ُ‬ ‫في َ ُ‬ ‫َ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫وآِتي ِ‬ ‫ر َ‬ ‫من ْك َ ِ‬‫ن ال ْ ُ‬ ‫ع ِ‬ ‫َ‬

‫حدیث نوزدهم‬
‫یآورند و‬
‫رسول خداص فرمود‪ :‬مردی را روز قیامت م ‌‬
‫یآید و به‬
‫ههای او بیرون م ‌‬ ‫یافکنند‪ ،‬پس رود ‌‬‫در آتش م ‌‬
‫یپیچد و او همانند خر آسیاب بدور خود‬ ‫دورش م ‌‬
‫یپرسند‪:‬‬ ‫یگیرند و م ‌‬
‫یچرخد‪ ،‬اهل جهنم دورش را م ‌‬ ‫م ‌‬
‫آقای فلن! آیا تو نبودی که امر به معروف و نهی از منکر‬
‫یگوید‪ :‬بلی من بودم‪ ،‬ولی معروفی را که به‬ ‫یکردی؟ م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یدادم و از منکری که نهی‬ ‫یکردم انجام نم ‌‬‫آن امر م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫یآمدم ‪.‬‬‫ینمودم باز نم ‌‬‫م ‌‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫ینگرند که نفس او در‬ ‫مردم به دعوتگر به دید انسانی م ‌‬
‫هرسیدن به خدا مجاهده کرده‬ ‫کنترلش قرار دارد و او در را ‌‬
‫تا جایی برای شیطان باقی نگذاشته و شیطان هیچ‬
‫تسلطی بر او ندارد‪ ،‬بلکه فراتر از این دیگر نفس او جای‬
‫یبینیم که مردم از رفتار‬‫پائی در خودش ندارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬م ‌‬
‫یشوند‪ .‬از‬‫ههایش متأثر م ‌‬ ‫و اعمال او چندین برابر گفت ‌‬
‫یدهد و‬‫اینجا لزم است دعوتگر در کارهایی که انجام م ‌‬
‫یآید دقت‪ ،‬راستی و امانت کامل‬ ‫اعمالی که از آنها باز م ‌‬
‫را رعایت کند‪ ،‬بلکه باید رفتارش آئینه تمام نمای گفتارش‬
‫باشد و گرنه مردم گفتار او را فراموش و به رفتارش‬
‫یزنند گویی که‬ ‫یکنند و یا خود را به فراموشی م ‌‬ ‫اقتداء م ‌‬
‫ههایش را هرگز نشنیده اند‪ ،‬آنجاست که دعوتگر علوه‬ ‫گفت ‌‬
‫بر بار خود بار دیگران را نیز باید به دوش کشد‪ ،‬حدیثی که‬
‫هم اکنون در صدد بیان آن هستیم تصویر دقیق و واضحی‬
‫از سرانجام گروهی از دعوتگران است که بدون رفتار‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام بخاری‪ ،‬امام مسلم‪ ،‬و امام احمد از اسامه‬ ‫‪1‬‬

‫بن زیدب روایت کرده اند و امام نببووی هببم در ریبباض الصببالحین‬
‫آورده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾102‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫شگفتن بر آنها حاکم گشته است‪،‬‬ ‫خوب و پسندیده عط ‌‬
‫مسیر اینها در روز قیامت به دست نگهبان جهنم است که‬
‫یاندازد و از شدت‬ ‫آنها را در زنجیر کشیده در آتش م ‌‬
‫بشان مختل‬ ‫یکنند اعصا ‌‬
‫یبینند و لمس م ‌‬ ‫ترس آنچه م ‌‬
‫ههایش از‬ ‫لهایشان باز شده رود ‌‬ ‫یشود و تمام مفص ‌‬ ‫م ‌‬
‫یریزد و مانند خر آسیاب به دور خود‬ ‫شکمشان بیرون م ‌‬
‫یچرخند و در اینجاست که دوزخیان دورشان جمع‬ ‫م ‌‬
‫یپرسند‪ :‬ای قوم‪ ،‬چرا شما‬ ‫یشوند و با تعجب از آنها م ‌‬ ‫م ‌‬
‫را اینجا آورده اند؟ شما که علماء و پیشوایان ما بودید چه‬
‫گناهی انجام داده اید؟ ما را در دنیا امر به معروف و نهی‬
‫یدهند درست است‪ ،‬شما‬ ‫یکردید‪ ،‬آنها جواب م ‌‬ ‫از منکر م ‌‬
‫یکردیم‪ ،‬حال آن که‬ ‫را امر به معروف و نهی از منکر م ‌‬
‫یکردیم‪ ،‬چون خودمان‬ ‫خودمان را از خیر محروم م ‌‬
‫یدادیم و بدتر‬‫یکردیم انجام نم ‌‬ ‫معروفی را که به آن امر م ‌‬
‫یداشتیم‪،‬‬‫از این از انجام منکری که از آن شما را باز م ‌‬
‫یشوند و‬ ‫ابائی نداشتیم‪ .‬بدین ترتیب در مل مردم رسوا م ‌‬
‫یشرمانه خود به برنامه و دستورات خدا را‬ ‫جزای توهین ب ‌‬
‫یچشند‪.‬‬‫م ‌‬

‫ههایش با‬
‫آیات و احادیثی در مورد کسی که گفت ‌‬
‫ههایش مخالف است‪:‬‬ ‫کرد ‌‬
‫یفرمایببببد‪﴿ :‬‬
‫خداونببببد عزوجببببل م ‌‬
‫‪      ‬‬
‫‪        ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪» (1)﴾   ‬ای مؤمنان چببرا سببخنی‬
‫یکنید؟ اگر سخنی را بگوییببد‬
‫یگویید که برابر آن عمل نم ‌‬
‫م ‌‬
‫یگردد«‪.‬‬‫و به آن عمل نکنید موجب خشم عظیم خدا م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪» (2)﴾    ‬آیا مردم را‬
‫یکنیببد‪،‬‬
‫یدهید و خببود را فرامببوش م ‌‬‫به نیکوکاری فرمان م ‌‬
‫یفهمید؟«‪.‬‬
‫یخوانید‪ ،‬آیا نم ‌‬
‫در حالی که شما کتاب م ‌‬
‫یفرمایبببد‪﴿ :‬‬ ‫و ببببه نقبببل از حضبببرت شبببعیب م ‌‬
‫‪     ‬‬
‫‪.﴾ ‬‬
‫)(‪ -‬سورة صف‪ ،‬آیة ‪ 2‬و ‪.3‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة بقره‪ ،‬آیة ‪.44‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾103‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫یفرماینببد‪ :‬شببب معببراج گببذرم بببه‬ ‫پیببامبر اکرمببص م ‌‬
‫یشببد‪،‬‬ ‫بهببای آنهببا بببا قیچببی قطببع م ‌‬ ‫جمبباعتی افتبباد کببه ل ‌‬
‫پرسیدم اینها چه کسببانی هسببتند؟ گفتنببد‪ :‬اینهبا سببخنرانان‬
‫امت تو هستند که مردم را به معروف و کارهببای شایسببته‬
‫یکردنببد‪ ،‬ولببی خببود را بببه دسببت فراموشببی‬ ‫دعببوت م ‌‬
‫یکردنببد‪ ،‬امببا گببوئی‬ ‫یسپردند‪ ،‬آنان کتاب خدا را تلوت م ‌‬ ‫م ‌‬
‫)‪(1‬‬
‫عقل نداشتند ‪.‬‬
‫های از بهشببتیان بببر‬ ‫یفرماینببد‪ :‬عببد ‌‬ ‫‪ -‬و در حدیثی دیگر م ‌‬
‫یپرسببند‪ ،‬چببرا بببه‬‫یکشببند و م ‌‬ ‫جمعی از اهل جهنببم سببر م ‌‬
‫جهنم افتادید؟ به خدا قسم ما که فقط به علببت پیببروی از‬
‫یگویند ما به شببما‬ ‫ههای شما وارد بهشت شدیم‪ ،‬آنها م ‌‬ ‫گفت ‌‬
‫)‪(2‬‬
‫یکردیم ‪.‬‬ ‫ههایمان عمل نم ‌‬ ‫یگفتیم‪ ،‬ولی خود به گفت ‌‬ ‫م ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫یکنیببم‪ ،‬ایببن‬
‫‪ -1‬نکته مهمی که از این حببدیث دریببافت م ‌‬
‫که مسلمانان عموما ً و دعوتگران خصوصا ً باید سببعی کننببد‬
‫لشان باشد و اگرنه خود گمببراه‬ ‫ههای آنها مطابق اعما ‌‬ ‫گفت ‌‬
‫یکشببانند و علوه‬ ‫یشوند و دیگران را هم بببه گمراهببی م ‌‬ ‫م ‌‬
‫بر بار سنگین گناهان خود گناهببان دیگببران را بگببردن خببود‬
‫لهای زیر انسان را در ایببن‬ ‫یاندازند و رعایت دستورالعم ‌‬ ‫م ‌‬
‫ینماید‪.‬‬
‫زمینه کمک م ‌‬
‫الف‪ :‬به یاد داشببتن عببذابی کببه در پببی گفتارهببای بببدون‬
‫یگردد‪.‬‬‫عمل چنانچه در حدیث آمده گریبانگیر انسان م ‌‬
‫ب‪ :‬به یاد داشتن این که روزی پرده از کببار او برداشببته‬
‫یگردد‪.‬‬ ‫یشود و در جلوی همه خلئق رسوا م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یرسببد‬ ‫‪ -2‬انسان مسلمان باید به مقتضی آنچببه بببه او م ‌‬
‫عمل کند‪ ،‬اگرچه کسی کببه ایببن مسببائل را بببه او رسببانده‬
‫ههای خود نباشد‪ .‬زیرا هرکببس مسببئول‬ ‫است عامل به گفت ‌‬
‫یفرمایبببد‪﴿ :‬‬ ‫کبببار خبببود اسبببت‪ ،‬چنبببانچه خداونبببد م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪» (3)﴾  ‬هرکسببی در برابببر کارهببایی کببه کببرده اسببت‬
‫یشود«‪.‬‬
‫گروگان م ‌‬

‫)(‪ -‬این حدیث را امام احمد از انس روایت کرده است‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬این حدیث را الفتح الکبیر از ولیببد بببن عقبه بس روایببت شببده‬ ‫‪2‬‬

‫است‪.‬‬
‫)(‪ -‬سورة مدثر‪ ،‬آیة ‪.38‬‬ ‫‪3‬‬
‫﴿‪﴾104‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫یفرمایببببد‪﴿ :‬‬‫وم ‌‬
‫‪» ﴾ ‬هیببچ گناهکبباری بببار گنبباه‬
‫)‪(1‬‬

‫یکشد«‪.‬‬ ‫دیگری را به دوش نم ‌‬


‫یفرمایببببببببببببببببببببببببببببد‪  ﴿ :‬‬ ‫وم ‌‬
‫‪» (2)﴾      ‬و‬
‫های نیست جز آنچببه خببود‬ ‫این که برای انسان پاداش و بهر ‌‬
‫کرده است و برای آن تلش نموده است«‪.‬‬
‫‪ -3‬لزم است انسان به قدر توان آتش جهنببم را از خببود‬
‫های خرما باشد‪ ،‬زیببرا‬ ‫دور کند‪ ،‬اگرچه با خیرات کردن قطع ‌‬
‫گهببا و‬
‫عذاب جهنم به قببدری سببخت و شببدید اسببت کببه ر ‌‬
‫هها را به زشتی‬ ‫یکند و رود ‌‬
‫بندهای بدن جهنمیان را قطع م ‌‬
‫یسازد‪.‬‬ ‫از شکم آنها خارج م ‌‬

‫)(‪ -‬سورة فاطر‪ ،‬آیة ‪.18‬‬ ‫‪1‬‬

‫)(‪ -‬سورة نجم‪ ،‬آیة ‪.39‬‬ ‫‪2‬‬


‫﴿‪﴾105‬‬
‫لهای هدایت‬
‫مشع ‌‬
‫الحديث العشرون‬
‫جل ً‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ن َر ُ‬ ‫ة رضي الله تعسسالى عنسسه‪» :‬أ ّ‬ ‫م َ‬ ‫ما َ‬ ‫ن أِبي إ َ‬ ‫ع ْ‬‫َ‬
‫ك‬‫س سّرت ْ َ‬ ‫ن َ‬ ‫قسسا َ‬
‫ل‪ :‬إ ِ ْ‬ ‫ن؟ َ‬ ‫مسسا ُ‬ ‫لي َ‬ ‫ِ‬ ‫ما ا‬ ‫ه ‪َ ‬‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو َ‬ ‫ل َر ُ‬ ‫سأ َ َ‬ ‫َ‬
‫َ‬
‫ن‪ ،‬قسسال‪ :‬ي َسسا‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫م ٌ‬‫م سؤ ِ‬ ‫ت ُ‬‫س سي ّئت ُك‪ ،‬ف سأن ْ َ‬ ‫ساءَت ْك َ‬ ‫و َ‬ ‫سن َت ُك َ‬ ‫ح َ‬ ‫َ‬
‫سسسكَ‬ ‫ْ‬
‫فسسى ن َف ِ‬ ‫َ‬
‫حاك ِ‬ ‫ذا َ‬ ‫َ‬
‫م‪ ،‬قال‪ :‬إ ِ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫ما ال ِث ُ‬ ‫َ‬
‫ه! ف َ‬ ‫ّ‬
‫سول الل ِ‬ ‫َ‬ ‫َر ُ‬
‫ه«‪.‬‬ ‫ع ُ‬ ‫َ‬
‫ىءٌ فدَ ْ‬ ‫ش ْ‬ ‫َ‬

‫حدیث بیستم‬
‫یگوید‪ :‬مردی از رسول خدا ‪ ‬پرسید‪،‬‬ ‫ابی امامه ‪ ‬م ‌‬
‫ایمان چیست؟ فرمودند‪ :‬هر وقت از انجام کارهای نیکو‬
‫احساس خوشحالی کردی و از کارهای زشت تنفر داشتی‪،‬‬
‫مؤمن هستی‪ ،‬سائل پرسید‪ :‬پس گناه چیست؟ پیامبر‬
‫فرمودند‪ :‬چون کاری سبب تشویش و کدورت قلب تو‬
‫گشت از آن صرف نظر کن‪ ,‬که گناه است)‪.(1‬‬

‫شرح حدیث‪:‬‬
‫ویژگی فردی که در ایمان خود صادق و کامل باشد‪ ،‬این‬
‫یباشد که‬ ‫است که از احساس ایمانی دقیقی برخوردار م ‌‬
‫از کارهائی که او را به خدا نزدیک کند با خوشحالی و‬
‫ینماید و از کارهای زشت که او را‬ ‫انشراح قلب استقبال م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و‬
‫از خدا دور کند‪ ،‬احساس تنفر و ناراحتی م ‌‬
‫بدینوسیله همیشه آرامش خاطر او با کارهای خیر است و‬
‫یزند‪ ،‬در‬‫کارهای زشت و گناه آرامش قلب او را بهم م ‌‬
‫یشود‪ ،‬حدیثی که هم اکنون‬ ‫نتیجه او نیز از آن روگردان م ‌‬
‫مورد بحث ماست با لطافت خاصی این حقیقت را توضیح‬
‫یدهد‪ ،‬زیرا پیامبر اکرم ‪ ‬در جواب مردی که از معنی‬ ‫م ‌‬
‫ایمان سؤال کرد‪ ،‬فرمودند‪ :‬مؤمن کامل و صادق کسی‬
‫است که از انجام کارهای شایسته به قدری خوشحال شود‬
‫که او را به ادامه دادن چنین کارهائی بخواند و از انجام‬
‫کارهای زشت به قدری ناراحت شود که فورا ً از کرده خود‬
‫هکنان به سوی پروردگار خود بشتابد‪،‬‬ ‫پشیمان شود و توب ‌‬
‫چنانچه در جواب همین سائل فرمودند‪ :‬گناه آن است که‬
‫)(‪ -‬این حدیث از مناوی در فیض القدیر از اببی امبامه و عمبر ببه‬ ‫‪1‬‬

‫نقببل از طبببرانی در معجببم و نسبائی در سببنن و احمببد در مسببند‬


‫آورده و گفته هیثمی در باره روایببت طبببرانی گفتببه رجبباله رجببال‬
‫الصحیح‪ .‬و در مورد روایت نسببائی گفتببه‪ :‬قببال العراقببی‪ :‬صببحیح‬
‫علی شببرط الشببیخین‪ .‬و در ببباره روایببت احمببد از قببول عراقببی‬
‫گفته‪ :‬حدیث صحیح عبدالبدیع صقر هم حدیث را در مختارالحسن‬
‫و الصحیح به روایت ابی امامه از امام احمد نقل کرده است‪.‬‬
‫﴿‪﴾106‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫سبب تردید و اضطراب نفس گردد‪ ،‬اگر چنین حالتی پیش‬
‫آمد وظیفه فرد مسلمان است که به طور کلی از آن‬
‫دوری گزیند تا با اطمینان و آرامش خاطر زندگی به سر‬
‫برد‪.‬‬

‫آیات و احادیثی در همین موضوع‪:‬‬


‫یفرمایببد‪ ﴿ :‬‬
‫خداونببد متعببال م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫»پبببس ببببدو‬ ‫)‪(1‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫گناه و تقوی را الهام کرده است«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫»و راه خیر و شر را به دو نمایاندیم«‪.‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫)‪(2‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪ ‬‬


‫‪‬‬
‫‪» ﴾   ‬ما راه را‬
‫)‪(3‬‬

‫بدو نموده ایم چه او سپاسگزار باشد یا بسیار ناسپاس«‪.‬‬


‫‪‬‬ ‫﴿‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪» ﴾   ‬و کسانی که چون دچار‬
‫)‪(4‬‬

‫یافتنببد و‬
‫گناه شدند یا بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا م ‌‬
‫یشبوند‪ .‬و بببه جببز خببدا‬ ‫نشببان را خواسببتار م ‌‬‫آمرزش گناه ‌‬
‫کیست که گناهان را بیامرزد؟ و با علم و آگاهی بببر چیببزی‬
‫یکنند«‪.‬‬‫که انجام داده پافشاری نم ‌‬
‫یفرماینببد‪ :‬مببؤمن گناهببان خببود را بببر فببراز‬ ‫و پیببامبر م ‌‬
‫یترسد مبادا بر سرش فببرود آیببد‪ ،‬ولببی‬ ‫یبیند و م ‌‬‫کوهی م ‌‬
‫یبینببد کببه بببر بینببی او‬
‫فاجر گناه خود را هماننببد مگسببی م ‌‬
‫نشسببته و بببا یببک اشبباره دسببت خببود را از شببر آن نجببات‬
‫یفرماید‪ :‬نیکی عبارت است از خببوش خلقببی‬ ‫یدهد‪ ،‬و م ‌‬‫م ‌‬
‫و گناه آن است که سبب اضطراب و ناراحتی قلب گردد و‬
‫لکردن مردم بر آن ناراحت شوی‪.‬‬ ‫از اطلع حاص ‌‬
‫ابولبابه انصاریس که یکببی از اصببحاب رسببول خداسببت‬
‫موقعی که راز رسول خداص را به یهود بنی قرینطه گفت‪،‬‬
‫شمس‪ ،‬آیة ‪.8‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫بلد‪ ،‬آیة ‪.10‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫انسان‪ ،‬آیة ‪.3‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫آل عمران‪ ،‬آیة ‪.135‬‬ ‫سورة‬ ‫)(‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫﴿‪﴾107‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫فورا ً متوجه شببد کبه گنباهی ببس بببزرگ انجبام داده‪ ،‬پبس‬
‫قسم خورد تبا خداونببد تبوبه اش را قببول نکنبد‪ ،‬هیببچ چیببز‬
‫نخببورد و بببه مسببجد مببدینه رفببت و خببود را بببه یکببی از‬
‫نهای آن بست و مدت نه روز به همین حببالت مانببد و‬ ‫ستو ‌‬
‫یشبد تببا خداونبد‬ ‫یهبوش م ‌‬ ‫به اندازه به سختی افتبباد کببه ب ‌‬
‫توبه اش را پذیرفت‪ ،‬و آیاتی نازل کببرد و مببردم آمدنببد‪ ،‬تببا‬
‫این مژده را به او بشببارت دهنببد و خواسببتند بنببد او را ببباز‬
‫یکنببم‪ ،‬مگببر‬ ‫کنند‪ ،‬ولی او گفت‪ :‬به خدا قسم خود را باز نم ‌‬
‫این که رسول خداص بببه دسببتش ببباز نمایببد‪ ،‬پببس رسببول‬
‫خداص آمدند و بنببد را از دسببتش ببباز کردنببد‪ ،‬تمببام سببلف‬
‫ییافتنببد خوشببحال‬ ‫صالح اینگونه چون به کار خیر توفیببق م ‌‬
‫بشان اطمینان‬ ‫یدرخشید و قل ‌‬ ‫سهای آنها م ‌‬ ‫یشدند و نف ‌‬ ‫م ‌‬
‫یدیدند خداونببد آنهببا را بببرای انجببام‬ ‫یکرد‪ ،‬زیرا م ‌‬‫حاصل م ‌‬
‫طاعت و عبادت موفق ساخته و بعد از این به تکاپوی خببود‬
‫یدادنببد‪ ،‬ولببی چببون عملببی‬ ‫در زمینه کارهای خیببر ادامببه م ‌‬
‫یشدند و زمین بببا تمببام‬ ‫یزد‪ ،‬غمگین م ‌‬ ‫زشت از آنها سر م ‌‬
‫یگشتند‪ ،‬و‬ ‫هخاطر م ‌‬ ‫یشد و آزرد ‌‬ ‫گستردگیش بر آنها تنگ م ‌‬
‫ههببای حسببی‬ ‫تها و بهر ‌‬ ‫یکسببره از آب و غببذا و سببایر لببذ ‌‬
‫های را بببرای از‬ ‫یوقف ‌‬ ‫یکشیدند‪ ،‬و سببعی و تلش ب ‌‬ ‫دست م ‌‬
‫یکردنببد‬ ‫یدادند و تا احسبباس نم ‌‬ ‫نبردن آثار گناه انجام م ‌‬ ‫بی ‌‬
‫که ببه حبالت اولیببه برگشببته و پروردگبار خببود را خوشبنود‬
‫یکشیدند‪.‬‬ ‫ساخته اند‪ ،‬از سعی و تلش دست نم ‌‬

‫توشه دعوتگران و مربیان‬


‫‪ -1‬یک نکته قابل توجه در حببدیث ایببن اسببت کببه مببؤمن‬
‫کامل و صادق از انجام کارهای خیر خوشحال شببده و ایببن‬
‫خوشببحالی سبببب انجببام هرچببه بیشببتر اینگببونه اعمببال‬
‫یشببود‪ ،‬ولببی بببر انجببام گنبباه و کارهببای شببر غمگیببن‬ ‫م ‌‬
‫یشود‪ ،‬و در نتیجه با پشیمانی و توبه به سببوی پروردگببار‬ ‫م ‌‬
‫یشتابد‪ ،‬اما باید توجه داشت که اگر این خوشببحالی‬ ‫خود م ‌‬
‫به قدری باشد که غرور و عجب بببه او دسببت دهببد و تکبببر‬
‫ورزد و یا از عمل باز ایستد سر تا پا ضرر کرده و اگر ایببن‬
‫غم و ناراحتی سبب ناامیببدی از رحمببت خببدا گببردد گمببراه‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫گشته و به کفر نزدیک شده است‪ ،‬زیرا خداوند م ‌‬
‫چببه کسببی جببز ظالمببان از رحمببت پروردگارشببان ناامیببد‬
‫یشببود از رحمببت‬ ‫یفرمایببد‪ :‬همانببا ناامیببد نم ‌‬
‫یشوند و م ‌‬ ‫م ‌‬
‫خدا مگر کافران‪.‬‬
‫‪ -2‬نکتببه دوم قابببل اسببتفاده در حببدیث ایببن اسببت کببه‬
‫اسببلم مصببادر و وسببایلی را بببرای حفببظ احببترام برنببامه‬
‫﴿‪﴾108‬‬
‫لهای هدایت‬ ‫مشع ‌‬
‫های در اختیار دارد که در هیچ مکتببب و مببذهب‬ ‫خداوند بگون ‌‬
‫یشببود کببه فطببرت یکببی از ایببن وسببائل‬ ‫دیگببری یببافت نم ‌‬
‫یدهببد و بیببن‬‫است‪ ،‬فطرتی که حق را از باطل تشخیص م ‌‬
‫یافکنببد‪ ،‬بببا اولببی‬
‫خیببر و شببر و نیکببی و گنبباه جببدائی م ‌‬
‫یکنببببد و بببببا دومببببی‬
‫احسبببباس اطمینببببان و راحببببتی م ‌‬
‫یشود‪ ،‬باید دانست کبه ایبن وظیفبه و کبار‬ ‫نخاطر م ‌‬ ‫پریشا ‌‬
‫فطرتببی اسببت کببه اعتببدال خببود را حفببظ کببرده باشببد و‬
‫منحرف نگشته و اگببر نببه مهببر غفلببت و نببادانی بببرآن زده‬
‫خواهد شد‪ ،‬و نیکی و بدی در نزدش برابر خواهد گشت‪.‬‬
‫ایببن بببود آخریببن حببدیث جببزء اول کتبباب و بببه خواسببت‬
‫خداوند جزء دوم به دنبال خواهد آمد‪ ،‬اولین حدیث آن ایببن‬
‫است‪ :‬کسی که به اندازه یک وجب از جمبباعت مسببلمانان‬
‫یشود‪.‬‬ ‫جدا شود‪ ،‬بدون شک از دائرة اسلم بیرون م ‌‬
‫مها را بر سید و سرورمان‬ ‫در پایان بهترین درودها و سل ‌‬
‫حضببرت محمببد مصببطفیص آن پیببامبر امببی و بببر آل و‬
‫تگران راهش تا قیببامت‬ ‫اصحابش و پیروان راستین و دعو ‌‬
‫یفرستیم‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫َ‬
‫ب العالمين«‬ ‫ه َر ّ‬‫مدُ لل ّ ِ‬
‫ح ْ‬
‫ن ال َ‬
‫واَنا أ ِ‬‫ع َ‬‫خُر دَ ْ‬‫»وآ ِ‬
‫ترجمه جزء اول کتاب در صبحدم روز جمعه ‪ 13‬رمضان‬
‫المبارک سال ‪ 1416‬مطابق با ‪ 13‬بهمن سال ‪ 1374‬به‬
‫اتمام رسید‪.‬‬

‫ح تیموری ‪ -‬تایباد‬

You might also like