Professional Documents
Culture Documents
مؤلف:
سید نورالحسن بخاری /
مترجم:
موالنا عبدالرحمن سربازی/
﴿﴾2
مصائب صحابه
فهرست مطالب
صفحه موضوع* ش
6 مقدمة مترجم 1
17 پیشگفتار مؤلف 2
20 ستمهای مشرکین بر نبی کریم ص و اصحاب کرام 3
20 اقسام دوگانة ایذأ و تعذیب 4
21 مظلومیت رحمة للعالمین صلی هللا علیه و سلم 5
29 گندیدهدهنی ابوجهل و مسلمانشدن حضرت حمزه 6
33 سنگباری بر رحمت عالم ص در طائف 7
34 تصمیم قتل 8
34 محصورساختن آن حضرت*ص در شعب ابی طالب 9
36 اذیت جانگداز* جگرگوشة رسول خدا 10
38 ایذاء باللسان 11
40 سب و شتم 12
40 هجو و مذمت 13
40 عالوه بر مردان زنان هم در اهانت محبوب خدا پیشقدم 14
بودند
41 القاب ناشایسته 15
42 واقعات لرزه آفرین و درد انگیز مظلومیت* و جفاکشی 16
اصحاب رسول اللهص
43 مظلومیت دردناک مؤمنین مستضعفین 17
45 حضرت بالل 18
46 حضرت خباب بن االرت 19
48 اهل بیت اسالم حضرتعمار ،یاسر ،سمیه ك 20
49 حضرت عمارس 21
49 حضرت سمیهك 22
51 حضرت یاسر 23
52 حضرت عبدهللا بن یاسرب 24
52 حضرت صهیب 25
54 حضرت ابو فکیههس 26
55 حضرت عامر بن فهیره*س 27
56 رواداشتن جور و ستم بر زنان 28
56 حضرت زنیرهك 29
58 حضرت لبینهك 30
58 حضرت نهدیه و دخترش رضی هللا عنهن 31
59 حضرت ام عُبیسك 32
60 حضرت ام عبداللهك 33
61 حضرت فاطمه بنت خطابك 34
﴿﴾3
مصائب صحابه
61 مظلومیت خواهر سبب هدایت برادر* میشود 35
62 نمونة بارز و زرینی از فضائل صدیق* اکبر 36
63 مظلومیت حضرت باللس و آزادیش 37
65 حضرت ام سلمهك 38
67 رویداد اذیت و آزار جانگداز* و روحفرسای* احرار و 39
عزتمندان سابقین اولین
68 حضرت ابوبکر صدیق* 40
73 حضرت عمر 41
76 اسالم عمر باعث عزت و عظمت اسالم است 42
77 حضرت عثمان ذی النورین 43
78 حضرت زبیر 44
78 حضرت طلحه 45
78 حضرت سعد بن ابی وقاص 46
80 حضرت عامر بن ابی وقاص 47
81 حضرت ابوذر غفاری 48
82 حضرت خالد بن سعید 49
85 حضرت عبدهللا بن مسعود 50
86 حضرت سعید بن زید 51
88 حضرت عثمان بن مظعون 52
92 داستان قید و بند صحابه قدیم االسالم 53
92 حضرت عیاش بن ابی ربیعه 54
93 سلمه بن هشام 55
93 حضرت ولید بن ولید بن مغیره 56
96 حضرت مصعب بن عمیر 57
96 حضرت هشام بن عاص 58
97 یک واقعه ایمانافروز و سبقآموز* 59
99 روشنترین کردار نمونه در تاریخ 60
101 حضرت عبدهللا بن سهیل و حضرت ابوجندل بن سهیل 61
104 حضرت ابوبصیر* 62
105 حضرت طلیب بن عمیر ب 63
105 عریانی و تشنگی صحابه به خاطر اسالم 64
105 حضرت عبدهللا ذوالبجادین 65
106 حضرت ابوامامه باهلی 66
107 حضرت ابو رافع 67
108 داستان ناتمام 68
109 بیان مظلومیت صحابه کرام در قرآن مجید 69
110 علت اساسی هجرت مظلومیت صحابه است 70
111 علت اساسی جهاد نیز مظلومیت* صحابه است 71
﴿﴾4
مصائب صحابه
112 یک نکتة مهم 72
113 اذيت و آزار در راه هللا 73
113 هجرت حبشه 74
117 هجرت دوم 75
118 تعداد مهاجرین هجرت دوم 76
118 هجرت بسوی* مدینه 77
118 بیان هجرت در قرآن 78
123 فضائل و مناقب حضرات مهاجرین 79
124 مقام ارفع و اعلی (بلند و باال) 80
124 تذکر 81
125 نکتهای بسیار* مهم 82
126 تذییل 83
126 فدأ و نثار جان در راه دین 84
127 حضرت عروه بن مسعود 85
128 حضرت عبدهللا بن حذافه 86
131 دعا و پایان 87
﴿﴾5
مصائب صحابه
مقدمة مترجم*
الحمد هلل ،المتفرد المتوحد بالعظمة والجالل ،عالم الغيب والشهادة الكبير
المتعال ،ونشكره على نعمه المتداومة المتعاقبة علينا بالغدو واآلصال ،اللهم صل
وسلم وبارك على سيد الوجود ،سيدنا محمد نبي الرحمة وسيد األمة ،المستغني عن
جميع المادحين في الجمال والكمال وعلى آله الطبيين ،وصحابته األكرمين من
المهاجرين واألنصار ،الذين بذلوا غاية جهودهم الممكن ،في نشر الدعوة اإلسالمية
بتضحية األنفس واآلهلين واألموال ،الذين لم يفتروا عن عبادة ربهم في أي حال ولم
يتقاعدوا عن المكابدة والمجاهدة والقتال ،وناضلوا في سبيل خالقهم حق النضال
حتى ارتفعت ألوية التوحيد وخفقت رايات اإلسالم واهتزت أعالم الشريعة المحمدية
في بطون األودية وعلى قلل الجبال ،اللهم ارض عنهم جميعاً رضا دائماً سرمداً أبدياً،
ال يزول وال يزال ،وارزقنا االهتدأ بهديهم و االقتدأ بسيرتهم الكريمة في جميع
الخصال وصالح األعمال ،وارض عنا بفضلك وكرمك يا ذالمن والجود والنوال ويا
من تنزهت وتقدست وتعاليت عن الحدوث والنقص والزوال.
اما بعد! هزار و چهار صد سال پیش ،زمانی* که دنیا در گرداب
ظلمتهای کفر و ضاللت ،و در امواج متالطم طوفان شرک و جهالت،
سفاهت و انواع گمراهیها* سقوط کرده بود ،و فرزندان آدم راه روشن
انسانیت را فراموش* کرده ،آیین آدمیت را پس پشت انداخته بودند ،ظلمت
کفر و شرک و جهالت جهانهستی را از شرق تا غرب و از شمال تا
جنوب فرا گرفته بود ،ناگهان از میان کوههای سر به فلککشیدة سرزمین
بطحا ،آفتاب عالمتاب رشد و هدایت ،و خورشید* درخشان رسالت ،با اشعة
عالمگیرش بر افق عالم طلوع کرده ،جهان بشریت را با آیین انسانیت آشنا،
و ظلمتکدة دنیا را تحت الشعاع انوار نبوت قرار داده منور* ساخت.
ای مکه را ز یُمن قدوم* تو صد
شرف
وی مروه را ،ز مقدم پاک تو ،صد
صفا
بطحا زنور طلعت تو ،یافته فروغ
یثرب زخاک پای تو با رونق* و فزا
این شاگردان رشید مکتب اسالم و مدرسة قرآن ،کسانی هستند که در
اصطالح دین مبین برایشان لقب ارزندة «صحابی»* که مفرد کلمه
«اصحاب» است درنظر گرفته شده است ،یعنی «یاران ،یاوران»،
همراهان و همکاران و همنشینان حضرت رسول رحمت و نبی ختمی
مرتبت صلی هللا علیه وسلم.
این صحبت و همنشینی همان رتبة بلندپایه ،سعادت عظیمهای است که
خداوند متعال جز آنان نصیب احدی از جهانیان نفرموده است ،و از میان
تمام خالیق از دورة آدم تا زمان خاتمص برای همشینی و همکاری آن
ناجی عالم بشریت در پیشبرد* و ادامة برنامة رسالت و تداوم* حرکت نبوت
غیر از آنان کسی دیگر را الیق و شایسته ندیده است ،از ازل تا ابد برای
معیت آن حضرتص تنها آنان انتخاب شدند ،و در این معیت چنان با ذات
حضرتش قرین و متصل قرار* داده شدند که اذیت و آزار آنها موجب اذیت
و آزار شخص رسولص ،و رعایت ادب و احترام آنان رعایت ادب و
احترام شخص رسول*ص محسوب گردید ،دشمنیشان دشمنی* رسول ،و
مستوجب لعن و نفرین گردیده است ،چنانکه در این آیة قرآن مجید به آن
سوی اشاره موجود* است:
﴿
.)1(﴾
«محمد پی**امبر* خداس**ت ،و آن**ان که هم**راه اویند س**ختند بر ک**افران ،و با
یک**دیگر مهربانن**د ،ایش**ان را رکوعکنن**ده و س**جدهکننده میی**ابی ،فضل و
خشنودی* را از خداوند میطلبند ،نش**انة ص**الح آن**ان در چه**ره ش**ان از اثر
س**جود* پیداس**ت ،این است توص**یف آن**ان در ت**ورات ،و اما توصیفش**ان در
انجیل این است ،ایشان مانند زراعتی هس**تند که ب**رآورد* گی**اه س**بز خ**ود را
پس ق**وی* س**اخت آن را ،س**طبر شد پس برق**رار ی**افت بر س**اقهای* خ**ود
زراعتکنن**دگان را به ش**گفت آورد که به خشم آرد خ**دای تع**الی (به س**بب
() -سورة فتح ،آیة .29 1
﴿﴾7
مصائب صحابه
دین ایشان) کافران را ،وع**ده داده است خ**دا از ایش**ان کس**انی را که ایم**ان
آورده و کارهای شایس**ته ک**رده ان**د ،وع**دة آم**رزش و م**زد ب**زرگ را داده
است».
و رسول اکرم نیز شخصا ً ارشاد میفرماید*:
ِ ص` َحابِى ،الَ َتت ِ` ِ
َحَّب ُه ْم فَبِ ُحبِّى أ َ
َحَّب ُه ْم وه ْم غَ َرض`اً َب ْع``دى فَ َم ْن أ َ
َّخ ُذ ُ « -1اللَّهَ ،اللَّهَ فى أَ ْ
ِ ِ ض ُهم فَبِبغْ ِ
اه ْم َف َق ْد آذَانى َو َم ْن آذَانى َف َق` ْد آذَى اللَّهَ َتبَ` َ
`ار َك ض ُه ْم َو َم ْن آذَ ُضى أ َْبغَ َ َو َم ْن أ َْبغَ َ ْ ُ
ك أَ ْن يَأْ ُخ َذهُ»(.)1 وَتعالَى ومن آذَى اللَّهَ ي ِ
وش ُ ُ َ َ ََ ْ
«در حق یاران من از خدا بترسید ،و ایشان را بعد از من ه**دف (مالمت
و مذمت) قرار* ندهید ،پس کسی که دوست میدارد ایشان را ،به دوستی* من
میدارد ،و کسی که ایش****ان را دش****من میدارد ،پس به ایش****ان را دوست
ً
دشمنی من ایشان را دشمن میدارد ،و کسی که آنها را برنجاند ،یقینا من را
رنجانیده است ،و کسی که خدا را برنجاند ،نزدیک است خدای تع**الی او را
گرفته عذاب دهد».
« -2إن اهلل اخت ``ارني ،واخت ``ار لي أص ``حابي ،فجعلهم أنص ``اري ،وجعلهم أص ``هاري
وإنه سيجئيي في آخر الزمان قوم ،فينقصونهم ،أال فالت``وا كل``وهم أال فال تش``اربوهم إال
فال تناكحوا هم إال فال تصلوا عليهم ،عليهم حلت اللعنة»(.)2
«همانا خداوند* مرا برگزیده است ،و برای من اصحاب مرا نیز برگزی**ده
و آن**ان را ی**اوران و وص**لتکاران من ق**رار داده اس**ت ،و هرآینه در آخر
زمان پیدا قومی خواهد شد که در شأن آنها عیبجوئی خواهد کرد ،م**واظب
باش**ید با آنها نخوری**د ،و با آنها ننوش**ید ،و وص**لت نکنید و بر مردههایش**ان
نماز جنازه مگذارید ،بر آنها نفرین و لعنت واقع شده است».
« -3إن اهلل اخت``ارني ،واخت``ار لي أص``حاباً ،واخت``ار لي منهن أص``هارا وأنص``اراً فمن
حفظني فيهم حفظه اهلل ،ومن آذاني فيهم أذاه اهلل»(.)3
«خداوند مرا از میان بندگانش برگزیده است ،و ی**ارانی ب**رای من که از
میان آنها تعدادی و صلتکار ،و تع**دادی را ی**اور ب**رای من برگزی**ده اس**ت،
هرکس احترام مرا در بارة آنان نگهدارد ،خداوند او را نگاه خواهد داش**ت،
و هرکس در بارة آنها مرا آزار دهد خداوند* آزارش خواهد داد».
َص َحابِي َف َعلَْي ِه ل َْعنَةُ اللَّ ِه»(.)4
بأ ْ
َ « -4م ْن َس َّ
«کسی که یاران مرا دشنام* دهد بر او لعنت خدا نازل باد».
همانطور* که قرآن مجید معجزة رس**ول اک**رم ق**رار* داده ش**ده اس**ت ،و
تمام جهانیان تا ابد از آوردن نظیر یک سوره اش هم عاجز شده ان**د ،تق**دس
() -مش***کوة المص***ابیح ،ص ( .554این ح***دیث را آلب***انی ض***عیف ق***رار داده اند 1
() -مکتوب ،125 ،ص ،272ج ،1مکتوب امام ربانی ،فیض البرکات ،ص .28 3
َص َحابِي َكالنُ ُج ْوِم فَبِأَيِِّهم اقْتَ َد ْيتُ ْم إِ ْهتَ َد ْيتُ ْم»
()4
رسول اکرم میفرماید« *:أ ْ
«اصحاب من به منزله س**تارگان اند که با آنها راه یافته میش**ود ،پس به
هریکی از ایشان اقتدأ کنید هدایت را درمییابید»*.
«علكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين وعضوا عليها بالنواجذ» .
()5
() -مشکواه المصابیح ،ص ،554چاپ پاکستان( .این حدیث را آلبانی در «السلسلة 4
ج ،4چاپ بیروت .سنن دارمی ،ص – 45ج ،1چ**اپ مص**ر ،مس**ند احم**د ،ص
﴿﴾10
مصائب صحابه
«بر شما الزم است که سنت و من و سنت خلف**ای راش**دین و هدایتیافتة
مرا نصب العین خود قرار داده و آن را با دندانهای خود محکم بگیرید»*.
علیهذا ،اگر ما خواستار* فالح دارین و سربلندی* دین و دنیا هستیم ،و اگر
ما میخواهیم* مسلمانانی واقعی* و آبرومند* باشیم ،الزم است که:
اوالً :الفت و محبت این ی***اران باوف***ای پی***امبرص ،و این جاننث***اران
سرفروش* اسالم ،و عاش*قان دین خ*دا ،یع*نی :ص*حابه ،مه*اجران و انص*ار
رضی هللا عنهم اجمعین را در قل**وب خ*ود ج**ایگزین نم*وده ،آن را بر خ**ود
یک واجب اعتقادی بدانیم-
و ثانی *اً :در ایم**ان ،عم**ل ،اخالق ،سیاست ف**ردی و اجتم**اعی و در کلیة
شئون زندگی* بر نقش قدم آنان رفتار* کنیم.
ثالث *اً :مطالعة ت**اریخ حی**ات طیبه و اح**وال زن**دگی مق**دس آن فرش**تگان
زمیننشین و برتران از مالئکه را که به خاطر اسالم ،ق**رآن و حفظ ش**رف
محم**دیص با درد و رنج به سر بردن**د ،و عاش**قانه در راه خ**دای ذوالجالل
ج***ان باختند و اسب همت را تا ثریا تاخته و در می***ادین مب***ارزة حق علیه
باطل ،حماسههایی آفریدند که ثبت وق**ایعش* ام**روز* هم زینتبخش ص**فحات
تاریخ است ،برخورد الزم دانسته ،مقداری از اوقات ش**بانه روزی* خ**ود را
ب**رای این ک**ار اختص**اص ب**دهیم ،تا به س**بب مطالعه اش روح ایم**انی و
غیرت اسالمی ما تجدید حیات یابد و به کمک همت آن راد مردان ،همت ما
ق**وت گ**یرد ،و ما را به راه حق آن راس**تان س**وق داده ،به مجد و ش**رف و
سربلندی از دست رفتهمان برساند و بدین ترتیب مت**اع گمک**ردة خ**ود را که
همانا ش**ناخت ارزش دین اس**الم و عظمت ق**رآن و س**نت رس**ول اک**رم و
بالطبع ش**رف انس**انیت میباشد بازی**ابیم *.زی**را یکی از اساس*یترین عوامل
س**قوط ،پس**تی و ذلت ما مس**لمانان ام**روز ،فرام**وشکردن و نادی**دهگرفتن
تاریخ اسالم و بانی اس**الم و ت**اریخ بزرگ**ان اس**الم است که بنا به تص**ریح
ق**رآن و ح**دیث نس**بت ره**بری و پیش**وائی* ما را دارند و در عسر و یس**ر،
همک**اران ،همگام**ان و همرزم**ان رس**ول خ**دا علیه التحیة والثن**اء در نشر
اسالم و توسعة احکام دین بودن**د ،یع**نی :حض**رات ص**حابه اک**رم اعم از
مهاجرن و انصار رضی* هللا تعالی عنهم اجمعین.
«این امر خیلی واضح است ،اقوامی* که ت**اریخ اس**الف و ره**بران خ**ود
را فراموش* میکنند ،به تدریج کلیة جذبات و آرزوهای* ارزندة اجتم**اعی را
که در واقع علت اساسی زن**دگی* و حرک**ات تک**املی و ع**روج اق**وام* و ملل
میباشد از دست داده ،به درک اسفل پستیها و رذالتها س**قوط مینمایند* و
همت مردانه و حوص***لههای بلندانس***انی* را از دست میدهند و در نتیجه به
مرحلة خ**ود فراموشی* رس**یده ن**ابود* میگردن**د»* س**عدی چه ج**الب س**روده
است:
ن**ام نیک رفتگ**ان ض**ایع
مکن
هرگاه درون قلب کسی درد و سوز* محبت وجود* د اشته باشد ،خنجر
قاتل در نگاهش به صورت* هالل عید جلوه میکند.
عشرت قتلگه اهل تمنا را
مپرس
عید نظاره بود ،تیغ برهنه
دیدن
﴿﴾15
مصائب صحابه
تعداد ستمدیدگان در دنیا خیلی زیاد بوده است ،اما کسانی که در عین
تحمل جبر و تشدد ،ظلم و ستم و تعذیب و اذیت ،احساس لذت میکردند،
تنها یاران رسول اللهص بودند.
آنان که مقبولند کم اند آنان که قبال،
بیشمار
آیینه آساکم بود دل گرچه باشد بیشمار*
سوز
ِ آنان که لذت میبرند* از درد و
دلبران
کمیاب هستند در جهان ،عشاق رویت
بیشمار
اسالم و مسلمانی* ما ،در واقع ثمره و نتیجهی مظلومیت و بالکشی همان
بزرگواران است ،و ملت اسالمی کالً (چنان رهین و مدیون احسان آن
سرفروشان و جاننثاران اسالم و مسلمانان است – مترجم) که تا قیامت
نمیتواند* از بارگران این احسان عظیم یاران رسول هللا صلی هللا علیه وآله
وصحبه وسلم سبک دوش گردد.
رضی هللا عنهم اجمعین
سید نورالحسن بخاری
﴿﴾16
مصائب صحابه
ستمهای مشرکان بر نبی کریم و اصحاب کرام
ستمهایی که با نهایت بیرحمی ،دشمنان دین ،کفار و مشرکین رسول
خداص و یاران گرامیش در راه خدا روا داشتند ،در تاریخ انسانی بیسابقه
است.
امام احمد /از حضرت انس روایت میکند که رسول اکرمص
فرمودند:
َح ٌد». ِ ِ َّ ِ ِ ِ َّ ِ ِ
فأَوما أَخ ْي َ
ت فى الله ََح ٌدَ ،وأُخ ْف ُ
وما ُي ْؤذَى أ َ
يت فى الله َع َّز َو َج َّل َ
«لََق ْد أُوذ ُ
«به تحقیق آن قدر که من در راه خدا اذیت شدهام ،دیگر هیچ احدی اذیت
شدهام ،دیگر هیچ احدی نشده است ،و آن قدر که من در راه خدا ترسانده
ترسانده نشده است».
()1
این روایت را امام ترمذی و ابن ماجه نیز نقل کرده اند .
() -البدایه والنهایه ،ص ،37ج ،3آن را ابن حبان و ابونعیم نیز روایت کرده ان**د. 1
(حیات الصحابه).
() -سیرت ابن هشام ،ص ،308ج .1 2
﴿﴾17
مصائب صحابه
( )2در کتاب سیرت النبی آم**ده است که «آنها بر سر راه آن حض**رتص
خار میگسترانیدند در مواقع ادای نماز اس*تهزاء میکردن**د ،در ح*ال س*جده
بر گ***ردن مبارکه ش***کمبة ش***تر آورده میگذاش***تند ،چ***ادر در گ***ردن آن
حضرت انداخته ،به قدری* محکمکشیده و میفش**ردند که در گ**ردن مب**ارک
بچهه**ای ش**رور گ**رد اثر زخم ظ**اهر میش**د ،و وق**تی که ب**یرون میرفت
آمده ،پشت سر آن حضرت به راه میافتادند»*(.)1
وقتی که در نماز جماعت ق**رآن را به آواز بلند تالوت میفرم**ود ،آنگ**اه
قرآن وآورنده اش رسول خداص ونازلکنن**دة آن خداوند* ذوالجالل را دش**نام*
میدادند(.)2
در زیر به تفصیل مختصری از این اجمال میپردازیم:
( )3امام بخ**اری /در کت**اب خ**ود در ب**ارة ذکر مظ**الم مش**رکان مکه در
حق رسول اکرمص و یارانش ،باب جداگانه و عنوان مس**تقلی آورده اس**ت،
آنجا از حضرت عبدهللا بن مسعود روایت میکند که رسول اکرمص روزی
در سجده بود ،گروهی از مردم قریش در اطرافش جمع بودند ،عقبه بن ابی
معیط ،ش**کمبهی ش**تری را پر از غالظت و نجاست آورده بر روی کمر آن
حض**رتص ان**داخت :آن حض**رت از س**جده سر برنداش**ت ،حض**رت فاطمه
زهرا ل تشریف آورده آن را از روی* پشت آن حضرت دور ک**رد و در حق
عقبه دعاء بد کرد ،آن حضرت نماز را تمام ک**رده در حق رؤس**ای ق**ریش،
ابوجهل ،عقب**ه ،ش**یبه ،امیه بن خلف و غ**یره به بارگ**اه الهی دعا فرمودن**د،
چنان چه من به چشم خود دی**دم که آنها در روز* ب**در کش**ته ش**دند و در چ**اه
مخروبهای انداخته شدند ،جز ،امیه ،زیرا اجزأ بدن او (در اثر پوس**یدن) از
هم جدا شده بودند و به همین سبب نتوانستند* او را در چاه بیندازند*(.)3
امام ابن کثیر /همین روایت را از امام احمد /نقل کرده ،چنین مینویسد:
«بخاری» این واقعه را در صحیح خود در مواضع متعددی ،و همچ**نین
مسلم نیز روایت کرده است و در بعضی الف**اظ ص**حیح بخ**اری چ**نین آم**ده
است که چ**ون ق**ریش این ک**ار را کردند* تا ان**دازهای به خن**ده درآم**ده که از
ف**رط آن بر یک**دیگر میافتادند– لعنهم هللا–و در همین روایت موج**ود* است
که چ**ون حض**رت فاطمه*ل آن ش**کمبه را از پشت آن حض**رت برداشت به
کفار بد و بیراه گفت (آنان را مالمت کرد ،مترجم) و آن حض**رت وق**تی که
نماز را تمام کرد دست برداشته بر آن**ان دعا بد ک**رد ،وق**تی* که آنها این امر
را دیدند خندهشان قطع شد و از دعای بد آن حضرت ترسیدند(.)4
عالمه ش***بلی نعم***انی /همین روایت را به حوالة ب***اب الطه***اره ،ب***اب
الجزیه ،باب الجهاد صحیح بخاری* و از صحیح مس**لم و زرق**انی *:جلد اول،
ص 294نقل کرده است(.)5
() -مسند امام احمد ،ص ،302ج .2 – 1صحیح بخاری ،ص 786سیرت النبی، 1
ص ،255ج .1
() -صحیح بخاری. 2
() -صحیح بخاری ،باب ما لقی النبی صلی هللا علیه واصحابه من المشرکین بمکه. 3
() -البدایه والنهایه ،ص ،46ج .2سیرت ابن هشام ،ص ،330ج .1سیرت حلبیه، 3
.139
() -البدایة والنهایة ،ص ،41ج .3 2
() -سیرت ابن هشام ،ص ،311ج .1و البدایه والنهایه ،ص ،33ج .3و طبرانی 1
() -إزالة الخفا ،مقصد اول ،فصل سوم ،تفسیر آیات خالفه. 4
تصمیم قتل
ع*داوت و ش*قاوت ناهنج*ار کف*ار به س*رحد نه*ائی رس*ید ،وق*تی* که آنها
انواع و اقسام* جور و ستم را بر جناب نبی اکرمص روا داشتند ،ب**از به این
بسنده نکرده ،و آتش کینه و بغضشان فروکش* نشد در نه**ایت ام**د ،تص**میم
قتل آن حضرت را اتخاذ کردند*.
.21محاصرة اقتصادی* آن حضرت در شعب ابی طالب
عالمه ش***بلی مینویسد* که چ***ون قریش***یان دیدند که با وج***ود این همه
سختیها و موانع دائره اسالم وسعت میگیرد ،افرادی مانند عمر و حمزه
ایم**ان آورده ان**د ،نجاشی مس**لمانان را ن**زد خ**ود پناهن**دگی داده اس**ت ،و
س**فرای آنها (که به منظ**ور* پس گ**رفتن مه**اجران حبشه پیش نجاشی رفته
بودند– مترجم) ناکام و خائب برگش*تند *،و تع*داد مس*لمانان روز* به روز* رو
به افزایش است ،لذا این بار تصمیم گرفتند* که رس**ول اک**رمص و خان**دانش
را در محاصره اقتص**ادی* ق**رار داده و در درهای دور از مکه تبعید نماین**د،
چنانکه کلیة قبائل معاهدهای ترتیب دادند که هیچ احدی حق ندارد با خان**دان
بنی هاشم مناکحت ،خرید و فروش* و یا با آن مالقات کند و یا اجازه دهد که
وسائل خ**ورد و ن**وش و ارزاق عم**ومی ن**زد آن**ان ب**رده ش**ود تا زم**انی* که
محمد را (ص**لی هللا علیه وس**لم) ب**رای قتل به ما تحویل دهن**د ،منص**ور بن
عکرمه این معاه***ده را نوشت و بر دروازة کعبه آوی***زان ک***رد ،ابوط***الب
باالجب*ار* تم*ام خان**دان ب**نی هاشم را هم*راه ک**رده تا سه س*ال در ش**عب ابی
ط**الب پناهن**ده ش**دند ،این م**دت چن**ان س**خت گذشت که برگه**ای درخت
طلح( )3را میخوردند ،و به زندگی خویش ادامه میدادند ،حضرت س**عد بن
() -سیرت النبی ،ص ،233ج .1 1
() -واژه عربی است به معانی ،شکوفه خرما ،موز ،درختان بزرگ در ریگستان و 3
بعض***یها درخت مغیالن گفته ان***د ،در اینجا بمع***نی درخته***ای بیاب***انی است –
﴿﴾27
مصائب صحابه
ابی وقاص*س میفرماید* که در یکی از ش*بها تکهای از پوست را ی**افتم ،آن
را با آب شسته و سپس آن را بر روی آتش ق**رار داده پختم و با آب مخل**وط
کرده خوردم*(.)1
ابن س**عد روایت ک**رده است که چ**ون بچهها و اطف**ال در اثر گرس**نگی*
گریه میکردند ،آوازشان بیرون شعب به گوش قریش میرس**ید ،آنها ش**نیده
خوشحالی میکردند ،ولی بعضی افراد نرمدل ،نیروی ب**اطنی* ش**ان آن**ان را
به نوع دوستی* وادار کرده و از این جریان ناراحت هم میشدند*.
سه س**ال مت**والی آن حض**رت*ص و تم**ام آل ب**نی هاشم این مص**ائب را با
شکیبائی تمام تحمل نمودند ،آخر االمر عواطف دشمنان به جوش آم**ده و از
ناحیة خود آنان ،برای نقض این معاه**ده فع**الیت آغ**از گردی**د ،زه**یر داخل
حرم رفته تمام مردم را خطاب کرده و گفت :ای اهل مک**ه! این چه ع**دالتی
است که ما به آس**ودگی زن**دگی ک**نیم و بنوهاشم* از آب و آذوقه هم مح**روم
باشند؟ سوگند به خدا تا این معاهدة ظالمانه پاره نشود* من باز نخواهم آمد.
در مقابل وی ابوجهل گفت :این معاه*****ده را هرگز کسی نمیتواند* دست
بزن***د ،زمعه گفت :تو دروغ* میگ***وئی .مطعم* دست خ***ود را دراز ک***رده
عهدنامه را پاره کرد ،همه اسلحه به تن پوشیده نزد بنوهاشم* رفتند* و آنها را
از شعب بیرون آوردند ،این تفاصیل در ابن هش**ام ،ط**بری و غ**یره م**ذکور*
است(.)2
.22از ابن سعد مروی* است که وقتی* مردم ق**ریش از برخ**ورد و ط**رز*
عمل نجاشی با حض***رت جعفر و بقیه مه***اجران و از اک***رام و پ***ذیرائی* و
استقبال صمیمانه نجاشی آگاه ش**دند ،این امر بر آنها خیلی گ**ران تم**ام شد و
بر رسول خداص و اصحابش بیش از پیش خشمگین شدند.
«وأجمع` ``وا على قتل رس` ``ول اهلل ص` ``لى اهلل عليه وس` ``لم» با اتفاق آراء تصمیم به
کشتن رسول خداص گرفتن**د *،و ق**راردادی* برعلیه بنوهاشم تنظیم* نمودند که
کسی با آنها نکاح نکند و هیچ چیزی به دست آن**ان نفروشد* و با آنها اختالط
نکند ،این قطعنامه را منصور* بن عکرمه نوشته بود که دستش فلج ش**د ،این
صحیفه در داخل کعبه آویزان شد و بنوهاشم* از آغاز محرم سال هفتم ن**وبت
محصور* قرار گرفتند *،اذیت ،گرسنگی و مشقت مصحورین به جائی رس**ید
که هرگاه صدای گریه بچههایشان در خارج شعب به گوش م**ردم میرس**ید*
بعضی از اف**راد ق**ریش خوش**حال* و بعضی دیگر آزرده خ**اطر میش**دند و
میگفتند کمی باید مالحظه ک**رد و اندیش**ید* که انج**ام منص**ور بن عکرمه به
کجا کشید ،محصورین تا سه سال داخل شعب ماندند(.)3
مترجم.
() -روض االنف سهیلی (رح). 1
اذیت با زبان:
(همانطور که قبال گفته شد – مترجم) اذیت و شکنجه دو نوع است :یکی ً
جس***مانی ،دوم :زب***انی .به هم***ان نس***بت که وج***ود اطهر به مص***ائب و
س**ختیهای* گون**اگون* مبتال ش**د ،همچ**نین با ب**دزبانی* و ب**دکالمی و طعن و
تشنیع ،بهتان ،افترأ ،سب ،شتم ،هجو و م**ذمت ،قلب پ**اک آن حض**رت*ص را
شدیدترین اذیت و آزار رسانیدند در ذیل منظرة دردن**اک این آزار روح**انی*
را مالحظه بفرمائید.
.25امام ابن هشام /مینویسد :نضر بن حارث یکی از ش**یاطین ق**ریش
بود و از کسانی بود که رسول اکرمص را اذیت میکرد* و آتش ع**داوت در
قلبش روشن بود ،وی به (حیره) رفت در آنجا حکایات رستم و اس**فندیار* را
یاد گرفت و چون باز آمد ،هرگ**اه که آن حض**رتص در مجلس نشس**ته ،ذکر
خ**دا را میک**رد و م**ردم را از ع**ذاب الهی میترس**اند ،پس از ف**راغت از
مجلس برمیخاست او به جای آن حضرت مینشست و میگفت:
«إنا واهلل يا معشر الق ` ` ` ``ريش أحسن ح ` ` ` ``ديثا منه فهلم إلى فأنا أح ` ` ` ``دثكم أحسن من
حديثه».
«ای جماعت قریش! قسم به خدا من از وی ش**یرین کالمتر به س**وی من
بیائی**د ،من ب**رای ش**ما به**ترین داس**تانها و چیزها که به م**راتب از کالم و
اندرزهای* او بهتر اند ،خواهم گفت».
س**پس داس**تان پادش**اهان ف**ارس ،رس**تم و اس**فندیار را بی**ان میک**رد و
میگفت :محمدص کی میتواند* کالمی شیرینتر از کالم من بیان کند(.)2
.26وق**تی که رس**ول اللهص در مجلس مینشست و م**ردم را به س**وی
خدا دع**وت میک**رد ،و ق**رآن تالوت میک**رد و ق**ریش را از ع**ذاب الهی و
روز واپسین میترس**اند ،پس از این که آن حض**رت از مجلس برمیخاست
و تش***ریف* میب***رد ،نضر بن ح***ارث به ج***ای آن حض***رت مینشست و
داستانهای رستم و اسفندیار و سالطین فارس را برای مردم بی**ان میک**رد،
و س**پس میگفت :به خ**دا س**وگند س**خنان محمد (ص**لی هللا علیه وس**لم) از
سخنان من بهتر نیست».
«وما حديثه إال أساطير األولين اكتتبها كما اكتتبتها».
«س**خنانش ،جز افس**انههای ملل گذش**ته چ**یز دیگر نیست آن را نوش**ته
است همانطور* که من نوشتهام».
ت قرآن نازل شد: در نکوهش وی این آیا ِ
() -مستدرک حاکم ،ص ،252ج .3و سیر الصحابه ،ص ،97ج .4 3
() -ابن هشام ،ص ،339ج .1البدایه ،ص ،57ج .3 1
() -ابن هشام ،ص ،343ج .2البدایه والنهایه ،ص .59 2
() -طبقات ،ص ،233ج .3البدایه والنهایه ،ص ،58ج .3 1
() -پیسی ،مرضی است که لکههای سفید روی پوست بدن تولید میکند. 1
از جمله کسانی بود که در مکه هدف تعذیب و عقوبت قرار* میگرفتند تا
از دینشان مرتد شوند*.
از حض**رت عایشه ص**دیقه ل روایت ش**ده است که حض**رت ع**امر بن
فهیرهس ،غالم طفیل بن حارث بود ،چون مسلمان شد حض**رت اب**وبکرس
وی را خرید و آزاد ساخت و او گوسفندان وی را میچرانید*(.)4
در بعضی روای**ات ابن س**عد آم**ده است که در س**ال چه**ارم هج**رت در
غزوة بئر معونه به ش**هادت رس**ید و در هنگ**ام دفن ،ص**حابهش جس**دش را
نیافتند ،فرشتگان* به آسمان بردند ،رای صحابة کرامش این ب**ود که جس**دش
را فرشتگان* دفن کرده اند( .)5وهللا اعلم.
-10حضرت زنیرهك:
(الف) حضرت عالمه شبلی نعمانی مینویسد* که وی پیش از
مسلمانشدن کنیز خانوادة حضرت عمرس بود ،بعد از آن ابوجهل وی را
بقدری زد که چشمهایش کور شد(.)4
(ب) ولی ابن هشام نوشته است زمانی* که حضرت ابوبکر*س وی را
خرید و آزاد ساخت (بینائی اش) رفت ،آنگاه کافران قریش گفتند که:
() -استیعاب ترجمة عامر – صفوة الصفوة ص 170تا ،171ج .1 6
() -سیرت ابن هشام ،ص ،341ج .2البدایة والنهایة ،ص ،58ج .3 1
()-البدایة والنهایة ،ص ،779ج .3سیرت ابن هشام ،ص ،367ج .1 2
() -سیرت ابن هشام ،ص ،349ج .1البدایه *،ص ،58ج .3 2
() -سیرت ابن هشام ،ص ،340ج ،1سیرت الحلبیه ،ص ،334ج .1 1
() -سیرت ابن هشام ،ص ،340ج ،1سیرت الحلبیه ،ص ،334ج .1 2
﴿﴾49
مصائب صحابه
آنگ**اه حض**رت اب**وبکر*س فرم**ود که اگر ش**ما از من صد اوقیه مطالبه
میکردید* من (از بس که بالل به ن**زد من ارزش داشت – م**ترجم) او را به
یکصد اوقیه خرید میکردم*(.)1
-17حضرت ام سلمهب:
حض***رت ام س***لمهب میگفت بعد از مسلمانش***دن من ،مص***ائبی* که به
خانوادة ابو سلمهش وارد شده است من در باره هیچ خانوادة دیگ**ری س**راغ
ندارم.
میفرماید* که چون ابوسلمهب تصمیم* گرفت تا به مدینه هجرت کند ،م**را
بر شتری* سوار کرد و پس*رم* س*لمهس را در آغوشم* ق*رار* داد و خ*ودش در
حالی که پیاده بود و شتر را به سوی مدینه سوق* میداد به راه افتادیم *،چون
(مردم قبیلة من) ب**نی مغ**یره متوجه ش**دند آمدند و مه**ار ش**تر را گرفتن**د *،و
مرا از دست وی باز پس گرفتند* – بنی عبد اسد مردم قبیلة ابوس**لمه جری**ان
را از این قرار دیده آمدند و گفتند :چون شما بانوی قبیلة خ**ود ام س**لمهك را
از هم فامیل ما (ابوسلمهس) گرفته اید ،ما هم فرزند* خ**ود یع**نی س**لمهس را
به وی نمیدهیم ،و ه*ریکی از اف*راد ه**ردو قبیله فرزند م**را به س*وی خ**ود
میکش***ید* تا این که دست پس***رم در رفت و اف***راد قبیلة ب***نی عبد اسد او را
بردند ،و مرا مردم بنی مغیره نزد خود نگهداشتند و شوهرم ابو س**لمهس به
مدینه رفت ،بدین نحو بین من و پسرم* و شوهرم* جدائی و دوری* واقع شد.
من هر روز* ص**بح از خانه ب**یرون میرفتم* و در یک می**دان ریگس**تانی*
نشس**ته تا ش**ام گریه میک**ردم و این رویه تا یک س**ال یا تا ح**دود آن ادامه
یافت ،بعد از آن آنها به من گفتند :اگر میل داری به ن**زد ش**وهر خ**ود ب**رو،
وقتی این خبر باطالع بنی عبد اسد رس**ید آنگ**اه فرزند م**را به من پس دادند
(ومن در مدینه به ابوسلمه*س ملحق شدم)(.)2
() -حی**ات الص**حابه ،ص ،37 – 377ج ،2ملخصا بحواله البدایة والنهایة ،ص 2
،169ج .3
﴿﴾50
مصائب صحابه
رویداد اذیت و آزار جانگداز* و روحفرسای احرار و عزتمندان سابقین
اولین
سابقین اولینی که دارای عزت و وجاهت قومی* بودند ،نیز هدف مظالم و
شدائد قرار گرفتند *،داستان مظلومیت* مؤمنان مستضعفان و غالمان
(بردهگان) و بیچارگان را از میان صحابه کرامش و صحابیات رضی هللا
عنهن مطالعه کردید ،ایشان همان پروانگان مظلوم* شمع رسالت و
سرمستان سیراب شده از بادة توحید* بودند که هیچ احدی پرسان حال و
ناصر و محافظ آنان نبود ،اما جفاکاری و ستمگری* کفار و مشرکان
جفاپیشه و خونآشام فقط بر آنها محدود* نماند ،بلکه آزادگان و ثروتمندان
باعزت نیز هدف تیر بیداد آنان قرار* گرفتند و آن ستمکاران و ظالمان
هیچکسی را نبخشیدند *،البته به نسبت مستضعفان صحابه ایشان کمتر مورد
اذیت و آزار قرار گرفتند*.
عالمه شبلی نعمانی مینویسد :ایشان کسانی بودند* که قریش آنان را
تحت شدیدترین شکنجههای جسمانی* قرار میدادند* و کسانی که از لحاظ
حکومت و طایفهای در ردیف* پایینتری بودند ،تحت انواع آزار و
شکنجهها که تصور نمیرفت* قرار گرفتند*.
حضرت عثمانس که مردی کبیر السن و صاحب جاه و منزلت بود چون
مسلمان شد نه بیگانان بلکه عمویش او را با ریسمان بسته کتک زد(.)1
حضرت ابوذرس هفتمین نفر بود که اسالم آورد ،وقتی* که مسلمان شد و
در مسجد الحرام رفته مسلمانی خود را آشکار نمود ،مردم قریش او را
کتک زده به زمین انداختند(.)2
پنجمین نفری که اسالم آورد حضرت زبیر بن العوامب بود ،چون
مسلمان شد عمویش او را در الی حصیری* پیچیده دود در بینی اش
میرسانید* تا خفه شود یا از اسالم برگردد(.)3
حضرت سعید بن زیدب پسر عموی حضرت عمرس وقتی* که مسلمان
شد حضرت عمر او را با طناب بست(.)4
ولی این همه مظالم و بیرحمیهای* جالدانه و سفاکیهای* عبرتانگیز
نتوانستند* حتی یک نفر مسلمان را هم از راه حق متزلزل سازند* و به سوی
خود بکشانند(.)5
در زیر تفصیل کوتاهی از این اجمال را مالحظه خواهید فرمود:
()-ازالة الخفا ،مقصد اول ،فصل سوم :تفسیر آیات خالفت. 2
نظر اینجانب این مع*نی ص*حیح نیس*ت ،مع**نی ص*حیح این اس*ت :مهاجم**ان از دور
﴿﴾57
مصائب صحابه
همه بر وی شوریدند* آنگاه بین او و مش**رکان جنگ ادامه ی**افت تا آفت**اب
مشرف بر آنها گشته و باال آمد ،به خدا سوگند! گ**ویی آنها از ف**رط* و ش**دت
آزار شکنجه لباسهایش را پاره کرده از بدن درآورده بودند*.
پس چون عمرس مسلمان شد با آنها مبارزه کرد ،تا این که آنها از
مزاحمت ما در نمازخواندن دست برداشتند*.
امام ابن هشام و امام ابن سعد روایت کرده اند که حضرت عبدهللا بن
مسعودب گفت:
ت َر ْح َم` ةً َولََق` ْد ِ
ص ًراَ ،وإ ّن َإم َارتَهُ َكانَ ْ ِ ِ
ت نَ ْ إساَل َم عُ َم َر َكا َن َف ْت ًحاَ ،وإ ّن ه ْج َرتَهُ َكانَ ْ «إ ّن ْ
ص` `لّى ِع ْن` ` َد ِ ِ
ص ``لّي ع ْن `` َد الْ َك ْعبَ```ة َحتّى أَ ْس ``لَ َم عُ َ`م` ُ`ر َفلَ ّما أَ ْس ``لَ َم قَاتَ ` َ`ل ُق َريْ ًش` `ا َحتّى َ
ُكنّا َما نُ َ
صل ّْينَا َم َعهُ»(.)2 ِ
الْ َك ْعبَةَ ،و َ
همانا مسلمانش**دن عمرس ب**رای دین اس**الم به منزلة فتحی ب**ود و همانا
هجرت او نصرتی و خالفت وی رحمتی* بود و ما قبالً نمیتوانس*تیم* که ن*زد
کعبه نم**از بگ**ذاریم ،تا این که حض**رت عمرس مس**لمان شد آنگ**اه با کف**ار
قریش مقابله و مبارزه کرد تا این که در کعبه نماز خواند و ما هم به هم**راه
او نماز ادا کردیم.
حضرت عمر مانند پارچهای که از بدن درآورده شود دور شدند( .مترجم)
() -سیرت ابن هشام ،ص ،374ج .1 1
() -سیره ابن هشام ،ص ،367ج ،1و طبقات ،ص ،270ج .3 2
﴿﴾58
مصائب صحابه
«واهلل ال أخلك أب``دا ح``تى ت``دع ما أنت عليه من ه``ذا ال``ذين ،فق``ال عثم``ان :واهلل ال
ادعه أبدا ال أفارقه.)3(»...
«به خ**دا س**وگند تا زم**انی که از دین دست برن**داری* ره**ایت نمیکنم،
حضرت عثمانس گفت :به خ*دا قسم من از این دین دست بر نداش*ته و از آن
جدا نخواهم شد».
چون حکم بن ابی العاص استقامت مذهبی و پختگی اش را مشاهده نمود
از او دست کشیده و رهایش کرد.
تا به سوی کفر باز گردد ،و او میگفت :من هرگز کافر* نمیشوم*.
() -فک به معنی چانه ،آرواره ،هریک از دو قسمت استخوان باال و پائین ده**ان که 2
() -سیره حلبیه ،332 ،ج .1ابن هشام ،ص ،336ج .1 3
() -سیرت النبی ،ص ،225ج .1بحواله انساب االش**راف و بالذری و طبق**ات ابن 2
ستمگران مکه برای سزادادن صحابه کرامش قدیم* االسالم در قبال جرم
مسلمانشدنشان از انواع ستمهای موجود *،آخرین پلة ،حبس بود.
کفار و مشرکان دهها نفر بیگناه را از یاران رسول*ص مظلومانه روانة
زندان و پایبند سالسل کردند ،و آن جفاکشان اسالم و بالچشان محبت قرآن
سالها صعوبتها* و مشقتهای قید و بند را تحمل میفرمودند*.
() -مهاجرین ،ص ،287ج .2بحواله مستدرک حاکم ،ص ،240ج .3 3
﴿﴾73
مصائب صحابه
که فرمود :من و عیاش بن ابی ربیعه و هشام بن عاص وقتی* که آمادة
هجرت شدیم من و عیاش صبح زود براه افتادیم*.
«وحبس هشام وفتن فافتتن»(.)1
و هشام به زندان سپرده شد و مبتالی امتحان شدیدی* قرار داده شد.
(ج) عالمه ابن عبدالبر مینویسد* که حضرت هشام بن عاص از
مسلمانان نخستین است ،در مکه مشرف به اسالم شده و به سوی حبشه
هجرت فرمود ،هنگامی که خبر هجرت رسول اکرم ص به گوش وی
رسید ،از حبشه به مکه باز گشت.
«فحبسه أبوه وقومه` بمكة حتى قدم بعد الخندق على النبي صلى اهلل عليه
وسلم»(.)2
«پس پدر و افراد قبیلة وی او را در مکه زندان کردند تا جنگ خندق
در زندان به سر برد و پس از جنگ خندق به خدمت رسول خدا ص در
مدینه حاضر* گردید».
واقعیت این است که هرگ**اه اس**الم ب**رای آدمی محب**وب باشد و مص**الح
اسالم و مسلمانان مورد* نظر و ملحوظ* و مطلوب باشد ظاهر است که انسان
زیرک برای تحصیل و تکمیل چنین مقصد ارفع و اعالئی ،و برای رس**یدن
به چنین هدفی واال مصالح ذاتی و اغراض شخصی خود را بیدریغ قرب**انی
میسازد.
چون آن روح ،عقابی میشود* بیدار در قلب شباب
ما
نظر میآیدش منزلگه خود ،برتر از جمله سموات
پس این عمل تابِنده و درخشندة فاتح مصر ،حضرت عم**رو بن ع**اص
یک گونه «آتشزنی بت مج****ازی»* است و حلقهای است از زنج****یره دراز
فداکاری* افراد برای منافع قوم و ملت ،و سلسلهای طالئی و زرینی است.
﴿﴾76
مصائب صحابه
این ن**وعی ف**داکاری عجیب و ش**گفتانگیز و جاننث**اری بس**یار عظیمی
است که از بیان و تصورش* هم انسان لرزه بر اندام میشود.
و در واقع اس**الم عزیز بعد از پ**رداخت ع**زامت این چنی**نی و با ص**دها
فداکاری* لرزه بر اندام کننده ،بر کفر چیره شده ،تاریخ را دگرگون ساخته و
مسیرش را تغییر داد.
بالعکس کسانی که از این مقصد ارفع بط**ور کلی بیگانه و ناآش**نا هس**تند
و هنوز از پرستش بتهای منافع شخصی* و اغراض پست ذاتی خ*ود ف*ارغ
و رها نش**ده اند نمیتوانند* ب**رای دین و ق**وم* و ملت ف**داکاری کنن**د ،ح**تی
نمیتوانند* به فداکاری و جاننثاریهای جانبازان و جاننثاران دین در صدر
اسالم ارج نه**اده و آنها را با نگ**اه عظمت و ق**دردانی نظر کنن**د ،و ع**وض
این که از آن قط***رات خ***ون ش***هدا فی س***بیل هللا که با کم***ال ش***هامت و
م**ردانگی و ج**رأت و ش**جاعت و به**ادری ،بمنظ**ور حف**اظت و حم**ایت و
پش**تیبانی ح**ق ،و س**رکوبی باطل درس و س**بق ف**داکاری* و جاننث**اری و
شهادت را بیاموزند مأتم و سینهزنی کرده و مجالس عزا بر گ**زار مینمایند
– فالی هللا المشتکی.
() -سیر الص**حابه ،ص 97تا ،99ج ،7ملخص*ا ً بلفظه م**أخوذ از بخ**اری .کت**اب 1
داستان ناتمام
این بود داستان غم پروانگان شمع رسالت محمدیص و رویداد* بالیشان،
اما این داستان ابتلد هنوز ناتمام است ،زیرا واقعات جانکاهی و دلسوزی*
یاران رسول و در خاک و خونغلطیدن و در آتش سوختن اصحاب نبیش،
ال اقل از لحاظ سرمایه علمی در خور بیان بیبضاعت و تهی دستی مانند
من نمیباشد.
() -تصریحات قرآن مجید نسبت به بیان عظمت و شخص**یت بیمث**ال آن**ان را نادی**ده 1
میگیرند – مترجم.
() -پس از گذشت سدهها – مترجم. 2
هجرت به حبشه
چون مظالم و شدائد قریش به اوج رسیدند و سرزمین مکه با وجود*
وسعت خود بر صحابه کرامش تنگ شد ،رسول اکرمص بالکشان محبت و
پروانگان شمع رسالت را اجازه داد تا به سوی حبشه هجرت کنند – خود
هجرت دلیل ثبوت این واقعیت است که خونآشامی و سفاکی و ستمکاری* و
جفاکاری مشرکان به حدی رسیده بود که دیگر غیر قابل تحمل شده بود به
همین جهت جاننثاران اسالم وطن عزیز خود را ترک داده غربت و دوری
از وطن را اختیار کردند*.
(الف) حافظ* ابن عساکر از حضرت ام سلمه روایت میکند:
«لما ضاقت مكة وأوذي أصحاب رس``ول اهلل ص``لى اهلل عليه وس``لم وفتن``وا ورأوا ما
يص` ``يبهم من البالء والفتنة في دينهم وأن رس` ``ول اهلل ص` ``لى اهلل عليه وس` ``لم ال يس` ``تطيع
دفع ذالك عنهم.»...
چون سرزمین مکه تنگ شد و یاران رسول اللهص آزار داده شدند و در
آزمایشات و ابتالها انداخته شدند ،و آنچه که از بال و فتنه و مصیبت به آنها
میرسید دیدند و متوجه شدند که رسول خداص برای دورکردن آنها و دفاع
از آنها قادر نیست :از این جهت رسول خداص به آنها دس**تور* مه**اجرت به
سوی کشور حبشه را داد(.)1
(ب امام ابن سعد از امام زهری رحمهما هللا روایت میکند که چون
تعداد مسلمین افزایش یافت و ایمان و اسالم خود را اعالن و اظهار کردند*
بسیاری از کفار و مشرکان بر مؤمنان قبیله و فامیل خود شوریدند.
«فعذبوهم وسجنوهم وأرادوا فتنتهم عن دينهم».
و آنها رابه عذاب و اذیت مبتال می کردند ،و به زندان انداختند و
خواستند که آنها را از دین منحرف* سازند.
به همین سبب رسول خداص به آنها اجازة هجرت به سوی حبشه را داد
و پیش از همه یازده مرد و چهار زن هجرت کرد – مردان قریش تا ساحل
() -البدایه والنهایه ،ص ،72ج .3 1
﴿﴾87
مصائب صحابه
دریا برای تعیب آنها حرکت کردند ،ولی آنها قبل از رسیدن مردان قریش
در کشتی سوار* شده رفته بودند*(.)1
(ج) امام ابن سعد و ابن هشام رحمهما هللا فهرست* کامیابی را از این
پانزده مهاجر مرد و زن در کتابهای خود درج کرده اند که در آن نام
حضرت عثمان بن عفان و همسرش رقیه دختر رسول اللهص در سر
فهرست قرار* دارد ،و شامل اسمای گرامی حضرت زبیر و حضرت
عبدالرحمن بن عوف و حضرت عثمان بن مظعون ،و حضرت عبدهللا بن
مسعود و حضرت مصعب بن عمیرب نیز هست .)2(
(د) ابن اسحاق میگوید :سپس حضرت جعفر بن ابی طالب هجرت کرد
و پشت سر وی سایر مسلمانان هجرت کردند*(.)3
(هـ) عالمه شبلی نعمانی مینویسد :عموم مورخان بر این تصور* هستند
که تنها کسانی هجرت کردند* که هیچگونه پشتیبان و مددکاری نداشتند ،ولی
در لیست مهاجران افراد هر طبقهای دیده میشوند ،به همین دلیل این امر
قویا ً قرین قیاس میباشد که ظلم و تعدی قریش تنها به کسانی که پشتیبان
نداشتند ،محدود نبود؛ حتی افراد خانوادههای بزرگ نیز از دست ظلم و
ستم آنها در امان نبودند ،این مطلب خیلی شگفتانگیز است که افرادی* که
بیش از همه مظلوم* بودند و بر روی* اخگرها خوابنده میشدند یعنی
حضرت بالل ،عمار ،یاسرش ،و غیره نامهایشان در لیست مهاجرین حبشه
به نظر نمیرسد *،علت آن غیر از این دو امر چیز دیگر نمیتواند* باشد ،یا
بیسر و سامانی و ناتوانی آنها به حدی رسیده بود که سفرکردن و مهاجرت
برایشان ناممکن بود ،و یا این که از درد والم شکنجههای کفار لذت
میبردند* و نمیخواستند* که آن را رها کنند(.)4
(و) عالمه شبلی نعمانی /مینویسد *:در سایه شفقت و مهربانی* نجاشی،
مسلمانان در حبشه با امن و امامن چند روزی را به سر بردند ،ولی قریش
این خبرها را شنیده و از ناراحتی و حسد بر خود میپیچیدند ،آخر االمر
تصمیم بر این گرفتند که هیئتی مرکب از چند تن را به نمایندگی* از خود به
عنوان سفارت به نزد نجاشی بفرستند و آنان رفته به وی بگویند که افراد
مجرم کشور ما را که از آنجا فرار کرده به کشور* تو پناهنده شده اند از
کشور خود بیرون کن .عبدهللا بن ربیعه و عمرو بن العاص جهت انجام این
مأموریت از طرف قریش انتخاب شدند ،اینها تحفهها و سوغاتهایی
گرانبها برای خود نجاشی و اهل دربارش تهیه کرده و با همة ساز و برگ
این هیئت به سوی حبشه (اتیوپی) براه افتاد ،این هیئت در دربار* نجاشی
حاضر شد و تقاضایش را مطرح نمود که مجرمان فراری ما باید به تحویل
داده شوند و اهل دربار نیز این مطلب را تأیید کردند ،و از پیشنهاد* هیئت
قریش پشتیبانی نمودند ،آنگاه نجاشی مسلمانان را احضار کرد (و گفتگو
آغاز شد) حضرت جعفرس سخن را چنین آغاز نمود:
() -طبقات ،ص ،203ج .3 1
هجرت دوم
(الف) کسانی* که از حبشه به مکه باز آمده بودند ،این بار اهل مکه
بیشتر آنها را تحت ظلم و ستم و اذیت قرار دادند ،و تا حدی به آنها آزار
رساندند* که دوباره ناچار به هجرت و ترک مکه شدند ،اما این بار
هجرتکردن کار آسانی نبود ،زیرا کافران شدیداً به مزاحمت آنان
پرداختند ،ولی بازهم به نحوی که ممکن بود عدهای از صحابه که
تعدادشان بالغ به یکصد نفر بود از مکه خارج شده و در حبشه اقامت
اختیار نمودند(.)4
(ب) امام ابن سعد روایت کرده است که چون اصحاب النبی ص از
هجرت اولی دوباره به مکه برگشتند.
«اشتد عليهم قومهم ولقوا منهم أذى شديداً».
() -سیره النبی ،ص 220تا 222ملخصاً. 1
() -طبقات ،ص ،207ج ،1ذکر الهجرة الثانیه إلی ارض الحبشه. 1
﴿﴾90
مصائب صحابه
تعداد مهاجرانش هجرت دوم
ام**ام بن س**عد نوش**ته است که در این هج**رت 83نفر م**رد و ی**ازده زن
قریش**یه و هفت زن غ**یر قریش**یه ش**رکت نمودند( )1یع**نی حتم*ا ً تع**داد آن**ان
یکصد و یک نفر بود.
هجرت به مدینه
امام ابن سعد روایت میکند که:
«لما جعل البالء يشتد على المسلمين من المشركين فضيقوا على أصحابه و تعبثوا
بهم ونالوا منهم ما لم يكونوا ينالون من الشتم واألذى».
چون ابتأل و سختیهای* مشرکان برعلیه مسلمانان شدت و اوج گرفت و
آنان مسلمانان را در تنگنای قرار داده و دست به اهانت آنها زدند ،و از
دست کافران آزار روحی ،مانند :دشنام و آزار جسمی به اندازة زیادی
چشیدند که قبالً هیچ وقت اینطور* نچشیده بودند*.
آنگاه اصحاب رسول خدا به خدمت آن حضرت*ص شکایت کردند* و
تقاضای اجازه هجرت نمودند که در نتیجه رسول اکرم ص به آنان اجازه
هجرت به سوی مدینه داد ،و صحابه هجرت را آغاز کردند*(.)2
تذکر:
از این بحث بطور* نتنیجه استنباط* استخراج چند مورد* و حقایق را به
حسب زیر مالحظه فرمائید*:
ً
( )1این امر ب**دیهی است که عموم *ا جه**ان اس**الم به وس**یلة جه**اد تحت
پرچم اسالم درآمده است ،و جهاد بنا به مظلومیت صحابة ک**رامش مش**روع
شده است (و به الفاظ دیگر مشروعیت جهاد مب**نی بر مظل**ومیت* ص**حابهش
است چنانکه در این آیة کریمه به آن تصریح ش**ده است – م**ترجم) ﴿
.﴾
( )2رضای خدا و دخول جنت ،این ه**ردو امر منحصر* است به پ**یروی
مخلص***انه و اتب***اع کامل حض***رات مه***اجران و انص***ار( ،چنانکه در آیة
کریمة) ﴿( ﴾ ذکر شده است).
( )3و همانند جه***اد بنی***اد و اس***اس هج***رت هم بر پایة مظل***ومیت* و
جفاکشی صحابه کرام قائم و استوار است (چنانکه در این آیه میفرمای**د)* ﴿
.﴾
پس از بیان این سه مقدمة مسلّمه و اص**ول موض**وعه و اتخ**اذ این نتیجه
هیچ مش**کلی در پیش نیست و هیچ خف**ائی وج**ود* ن**دارد که دنیا را اس**الم
نصیب شده و مسلمین را دین و ایمان ،و ع**زت و س**ربلندی* دنیا و نج**ات و
فالح آخرت ،و بهشت و خلود در آن هرچه حاصل شده است ،همه به طفیل
مظلومیتها و مقهوریته**ای دردن**اک و تع**ذیبها و اذیته**ای جانگ**داز* و
بالکشیها و مصیبتهای صبر آزمائی* صحابةش مظلوم* و س**تمدیده حاصل
ش**ده است که آنها را با کم**ال ف**راخ دلی و س**عة ص**در تحمل نمودند – و
ام**روز* ح**تی از تص**ور و ت**ذکرة آن هم ب**دنهای ما به ل**رزه درمیآیند* و
قلبهای امثال ما از ترس میگیرد و دچار حالت خفقان و سکته میشود.
همانطور* که ذکر و بیان گوشهای از آن تکالیف و مص**ائب که موض**وع*
بحث این تألیف است از نظر شما خوانندگان عزیز گذشت.
﴿﴾96
مصائب صحابه
نکتهای بسیار مهم!!
هرگاه روشن و ثابت شد که ایمان و اس**الم فقط به طفیل تحمل تع**ذیب و
مظلومیت و ابتال و مصیبت مه**اجران نص**یب جه**ان اس**الم و م**ردم جه**ان
ش**ده اس**ت ،باید دانست کس**انی که با حض**رات مه**اجران*ش بخص**وص با
س**ابقان اولین بغض و کینه و ع**داوت قل**بی دارند که میتوانند که از دین و
ایمان و اسالم بهره ببرند؟ هرگز چنین چیزی ممکن نیست(.)1
ضمیمه:
کت**اب «مص**ائب الص**حابه» تکمیل ش**ده ب**ود که ناگ**اه در واقعة چن**ان
ایمانافروز* به مطالعه رسید که از آنها چشم پوش**یدن حیف ب**ود ،ل**ذا آنها را
در همین جا هدیهخوانندگان خواهیم کرد ،از این دو واقعه واضح خواهد شد
که صحابه کرامش ،بها و قیمت ایمان و اسالم را به صورت فداکردن نقدی
جان نیز پرداخت کرده اند ،و یاران پاک رسول خداص در مراحلی که جان
عزیزشان نثار میشد نیز متاع ارزندة ایم**ان را از دست ندادن**د ،آن م**ردان
خ***دا تبسم کن***ان آم***اده بودند که بر دار آویخته ش***وند ،ت***یزی شمش***یر را
میبوسیدند و در شعلههای آتش سوزان میپریدند ،اما حاضر نبودند که بعد
از پذیرفتن* اسالم حتی یک لحظه تصور* و خیال ترکش را به ذهن خ**ود راه
بدهن**د ،و همچ**نین طمع اقت**دار* و ح**تی پیش**نهاد پس *تهائی چ**ون س**لطنت
نمیتوانست قدمهایشان را از جادة حق متزلزل سازد ،چقدر این اسوة حسنه
و روش زن***دگی* و ط***رز* عمل اص***حاب رس***ول خ***دا ص روح آف***رین و
ایمانافروز ،و چقدر عبرتانگ**یز و آموزن**ده است و در این کت**اب اس**وه و
عمل چندین ابواب درخشنده و پندآموز و م**وعظت و عص**اره چن**دین درس
بصیرت ،وجود دارد رضی* هللا عنهم اجمعین.
()( -تذکر :باید دانست که تعداد* زی*ادی از ص*حابه در ردیف جه*ان و س*ابقان اولین 1
() -حیات الص**حابه ،ص ،310ج 2بحواله ک**نز العم**ال ،ص ،62ج 7به روایت 1
بیهقی و ابن عساکر ،در اص*ابه ن*یز این روایت از بیهقی منق*ول اس*ت ،اما مختصر
است من چند جمله از آن را داخل عبارت حیات الصحابهش قرار دادهام و در الف**اظ
خود حیات الصحابه نیز کمی تغییر دادهام (بخاری).
﴿﴾100
مصائب صحابه
دعاء
دعای ما این است که خداوند* متعال در زندگی دنیا ،محبت و الفت و
عقیدت و مودت ،اتباع و اطاعت ،این عاشقان پاک طینت ،و کشتگان
خنجر تسلیم و توحید ،و پروانههای شمع رسالت و نبوت ،و بالکشان
محبت ،و سوختگان آتش ،و غلطیدگان در خاک و خون را نصیب ما
فرماید -آمين برحمتك يا أرحم الراحمين .وصل على حبيبك ونبيك سيدنا وموالنا
محمد وآله واصحبه أجمعين خصوصاً على السابقين األولين من المهاجرين الذين
هاجروا في اهلل من بعد ما ظلموا -
ساعت 11شب دوشنبه تاریخ 11ماه ربیع االول سنه / 10 / 6 1403
61در چابهار* از ترجمه اش فارغ شدم
والحمد هلل أوالً وأخرا وصلى اهلل على سيدنا محمد وآله وصحبه وسلم.
عبدالرحمن سربازی
پایان