Professional Documents
Culture Documents
Kardan University
Islamic Department
0
بسم هللا الرحمن الرحيم
الشَ RRها َد ِة
ب َو َّ ه َوهَّللا ُ الَّ ِذي لا إِلَRRهَ إِال ه َو َعRRRالِ ُم ا ْل َغ ْي ِ
RRRان الَّ RRRر ِحي ُمُ ،ه َوهَّللا ُ الَّ ِذي لا إِلَRRRه َالاه َوا ْل َملُِ RRRك
ُه َوال َّر ْح َم ُ
RRRؤ ِم ُن ا ْل ُم َه ْي ِم ُن ا ْل َع ِزيُ RRRز ا ْل َجبَّار
السRRRال ُم ا ْل ُم ُّْوس َّ ا ْلقRRRد ُ
* ونش ِر ُك َ ان هَّللا ِ َع َّما يُ ْ ُا ْل ُمتَ َكبِّ ُر ُ
س ْب َح َ
پيشگفتار
عقل وسيلهء تفکير ،تفكيرسالم ومثبت وسيلهء
شناخت ،و شناخت حقايق وسيلهء خداشناسي است.
1
بخش اول ( خدا شناســی )
فصل نخست
-1ضرورت هاي فردي :ضرورت هاي فردي انسان همان ضروراتي اس ت ك ه انس ان منحيث ي ك ف رد ب دان نيازمن د
است اين ضرورت ها را ميتوان به دو دسته تقسيم نمود :
الف :ضرورت هاي مادي ( حاجات عضوي ) ،مثل :ضرورت به آكسيجن ،آب ،غ ذا ،لب اس ،ج اي اس تراحت ،
صحت ،خوابيدن وغيره .
ب :ضرورت هاي معنوي (غرايز) مثل :تدين ،بقاي نفس ،بقاي نوع ،آرامش روحي ،اطمينان قلبي وغيره .
-2ضرورت هاي اجتماعي :انسان نميتواند بصورت انفرادي زنده گي نمايد ،زيرا انسان بگفته بسياري از دانش مندان
علم اجتماع ( ) sociologyيك موجود اجتماعي ميباشد ،مجبوراست كه در اجتماع زنده گي نماي د ،انس ان بخ اطر زيس ت
در اجتماع به نيازمندي هاي اجتماعي كه رابطه وي را به سايرمخلوقات تأمين مينماي د ض رورت دارد ،اين ض رورت ه اي
عبارت اند از :ضرورت به قانون ،حکومت ،فاميل ،مكتب ،پوهنتون ،پوليس ،شفاخانه وغيره نيازمندي هاي اجتماعي
-3ضرورت هاي عالي :هرگاه انسان ضرورت هاي فردي واجتماعي خويش را مرف وع س ازد س ؤاالت ديگ ري در
ذهنش پيدا ميشود ،مثال هرگاه مادر يا پ در آمادگي گرفته ،لباسهاي جديد ميپوشند و فرزند خود را نيز بالباسهاي جدي د م زين
ميسازند آن طفل ميپرسد :كجا ميرويم ؟ همين سؤال كجا ميرويم ض رورت ع الي اس ت ك ه بع د از رف ع ض رورت ف ردي
واجتماعي در ذهن انسان مطرح ميگردد .
انسان عاقل نيز ازخود ميپرسد :من ازکجا آمده ام ؟ كجا م يروم؟ كي م را خل ق نم وده اس ت ؟ آي ا اين زن ده گي زيب ا
روزي ختم شده و به باد نيستي ميرود ؟ آيا تمام زحمات من روزي هيچ شده و تمام تحصيل ودانش من بيهوده ختم خواهد ش د
و من به تا ريخ نسيان سپرده خواهم شد ؟ اين سوالات ذهن تم امي دانش مندان را درط ول ت اريخ مش غول نم وده ،افالط ون ،
سقراط ،ارسطو وساير فيلسوفان در قديم ،و فيلسوفان معاصري مانند ديک ارت ،فرانس س بيکن ،وغ يره هم ه درين م ورد
فکر ميکردند که انسان چرا خلق شده ؟ چرا به دنيا آمده ،نهايت وي چي خواهد بود ؟ هدفش چيست ؟ وراهش به کجاست ؟
هرگاه بصورت دقيق فکر نماييم وازخود بپرسيم كه :ما انسانها دركدام بخش هاي زنده گي نيازمند دين هستيم ؟
در جواب ميتوان گفت كه انسان درهرسه بخش ( فردي – اجتماعي وعالي ) خويش به دين نيازمن د اس ت :ک ه الزم
است هر کدام را بصورت جدا مورد مطالعه قرار دهيم .
2
-4غريزهء برتري جويي +توجيه مثبت دين ( رقابت سالم ) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت
-5غريزهء تملك +توجيه مثبت دين ( مال حالل ) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت
خواهشات جنسی :انسان دربخش مادي وجود خود داراي غري زه جنس ي ( ش هواني ) ميباش د ،درين زمين ه بعض ي
ازاديان وقوانين دست ساخته بشر يا درمقابله با شهوت ها ميخواهند ،اين غريزه را سركوب نمايند ،ويا هم زمام آن را ک امال
رها نموده ،وبشکل حيواني ويا هم بدتر از حاالت حيواني برخورد ميکنند ،گروه اولي با عب ادت بيش تر ،رهب انيت و ت رك
دنيا درمقابله با آن قد علم نموده ،وخود را وقف عبادت وطاعت نموده ،تعهد ميدارن د ك ه هيچگ اهي ازدواج نكنن د ،وگ روه
دومي بي تفاوتي درين امور را جزء آزادي پنداشته ،و نه تنها براي ارتباط با جنس مخالف قوانين مثب تي نميگذارن د ،بلک ه
براي ارتباط جنسي با همجنسان و حيوانات نيز اجازه ميدهند .
دين مقدس اسالم اين دو نظرافراطي را کامال رد نم وده ،ب ه ع وض ت رك دني ا (رهب انيت) ،ق وانين مثبت ازدواج را
حکم نموده وپيامبر اسالم ازدواج را جزء سنت خويش قرار داده وکسانيرا که به اين سنت بي ميلي نش ان ميدهن د ،خ ارج از
امت خويش دانسته است (النکاح من سنتي فمن رغب عن سنتي فليس مني ) نکاح سنت من است وهرکه ازين س نت مخ الفت
نمايد از امت من نخواهد بود .
دين مقدس اسالم اين غريزه را كه هدف آن عفت وپاکدامني ،زيادت نسل انسان ،تشکيل خانواده ،محبت با همس ر ،
سرپرس تي اوالد ه ا ،وغ يره مس ايل مثبت ميباش د ،ب راي مؤمن ان پيش نهاد نم وده اس ت ت ا انس ان م ؤمن بتوان د ب ا عب ادت
مخلصانه ،مطابق سنت پيامبر اسالم نكاح نمايد ،واين غريزه مطابق هدايات الهي به شكل مثبت آن استعمال شده ،هم مشكل
اين فرد حل گردد ،وهم اين غريزه همان هدف ازدياد نس ل ،تنظيم خ انواده ،داش تن اوالد ،وارتباط ات ف اميلي را مس تحکم
ميسازد .درين زمينه توجيه مثبت دين ( نكاح با جنس مخالف ) ميباشد ،كه درين نك اح ك ه ب ه اس اس تف اهم ج انبين (دخ تر
وپسر) در حضور داشت والدين واقارب ،با تالوات آيات قرآني صورت ميگيرد ،نتيجه اين توجيه مثبت درين زمين ه منج ر
به سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت ميگردد .
برعکس اشخاصيکه اين حكم الهي را ناديده گرفته وخواستند كه ش هوت خ ويش را ب ه اس اس خواهش ات خ ويش ،از
دايره حالل ومشروع ،به شكل ديگري استفاده وتوجيه نمايند ،و قانون الهي را ناديده گرفته ،آن را مخ الف رض ايت خ ويش
دانسته ،زمام شهوت را به بهانهء آزادي فردي رها نموده ،وآزادي جنسي را بصورت عمومي اعالن نمودند .
اين عملكرد آنان ( عدم قناعت به توجيه مثبت دين مقدس اسالم ) سبب شد كه به خطرناكترين مرض كه ساالنه ملي ون
ها انسانرا به هالكت ميكشاند مبتال گردند ،چنين انسانها به اساس آزادي جنسي ،ارتباطات جنسي را نه تنه ا ب ا هم جنس ان ،
بلکه با حيوانات قانوني اعالن نمودند .
اين جنايت بشريت سبب شد ک ه رض اي دز از ش ادي ه ا ب ه انس انها انتق ال نماي د ،وجامع ه انس اني را ک ه الزم اس ت
انسانهاي متمدن درعصر امروزي به سوي خوشبختي انسان بکشانند ،برعکس به هالکت وبربادي ،مبتال نمودند ،واكن ون
تمامي آنان ازدرد اين مرض شكايت دارند ,اين مرض روز بروز در كشورهاييكه قانون بشر را نسبت به احکام الهي ترجيح
ميدهند ،انتشار نموده ،وانسانيت را تهديد ميكند .
همچنان کسانيکه به بهانه هاي ترک دنيا ،رهبانيت ،گوشه نشيني و دوري از ش هوت ه ا اين س نت الهي را فرام وش
نموده وخود را متدين جلوه ميدهند ،نيز نتوانسته اند که به مقصد خويش ادامه دهند ،بلکه مرتکب گناهاني شده اند که نمون ه
آن نشر ارتباطات غيرمشروع چنين انسانها بصورت مخفيانه در وسايل اطالعات جمعي غربيان ميباشد .
ميل به غذا :انسان دربخش مادي وجود خويش به خوردن نيازمن د ميباش د ،او نميتوان د ب دون ان رژي غ ذا وويت امين
ه ا ،زن ده گي كن د ،مجبوراس ت ب راي ام رار حي ات خ ويش ازغ ذا ه ا ،مي وه ج ات ،س بزيجات ،گوش تها ،حبوب ات
وسايرخوردني ها استفاده نمايد ،دين مقدس اسالم درخوردني ها توجيه مثبت نموده و خوردن غذا هاي حالل را بيان داشRRته
است .زيرا خداوند متعال خالق تمامي مخلوقات است ،او ميداند که گوشت کدام حيوانات براي انسان مفيد وک دام گوش ت ه ا
مضر ميباشد ،بناء در دين مقدس اسالم خوردن گوشت تمامي پرنده گان وحيوانات جايز نميباشد ،ص رف گوش ت ي ك تع داد
حيوانات وپرنده گان جايز ميباشد ،ودرين قسمت ،براي استفاده اژ گوشت اين حيوانات وپرنده گ ان ذبح را تع يين نم وده ك ه
حتا مس لمان نميتوان د گوش ت حيوان ات وپرن ده گ ان را ب دون ذبح وگفتن هللا اك بر بخورن د ( البت ه ب ه اس تثناي م اهي ك ه ذبح
نميشود ) ،همچنان براي خوردن ميان رويه وعدم زياده روي را ارشاد فرموده است و کسانيرا ک ه درمص رف نم ودن غ ذا
ها بي تفاوتي نموده تنبيه نموده ميفرمايد ( ان المبذرين کانوا اخوان الشياطين ) اسراف کاران برادران شيطان ه ا هس تند ،و
روي اين ملحوظ پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ميفرمايد که ( ما کساني هستيم که تا زمانيکه گرس نه نش وييم غ ذا نميخ وريم ،
وقبل ازينکه سير شويم غذا را ترک ميکنيم ) اين توجي ه مثبت در خ وردن س بب ش ده ك ه انس ان م ؤمن از بس ياري ام راض
ومكروبهاي خطرناك جان به سالمت برده و سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت نصبش گردد .
3
شايد بسياري ازانسانهاي قديم حكمت اين نظم الهي را درخوردن گوشت حيوانات ،مصرف بيشتر غ ذا ه ا ،و ت وازن
در مصارف درك نميتوانستند ،ولي درعصرامروزي انسان به اكتشافات علمي طبي جديد دست يافته است كه نش ان ميده د ،
خوردن گوشت حيوانات ممنوع ،چي مصيبت هايي را به بار آورده اس ت ،م رض س ارس ،ازگوش ت پش ك ه ا ب ه انس انها
انتقال شده ،وبسياري از مكروب هاي خطرناك ازگوشت خوك ،ويا س ايرحيوانات ح رام ب ه وج ود انس ان س رايت نم وده و
سبب هالكت انسانهايي زيادي شده است ،همچنان زياده روي در مصرف غذاها صد ها نوع مرض را ببار آورده است .
ميل به نوشيدن :انسان نميتواند بدون آب زنده گي كن د ،وب راي زن ده گي خ ويش ب ه ي ك سلس له از مايع ات نيازمن د
ميباشد ،اين نيازمندي انسان ،مط ابق ارش ادات الهي ب ا توجيRRه مثبت دين ( نوشRRيدن مشRRروبات غRRير الكRRولي) پيون د دارد ،
كسانيكه با استفاده ازمايعات مشروع مانند ،آب پاك ،آب ميوه ها ،ونوشيندني هاي غير الكولي زنده گي ميكنند ،هم توانسته
اند که از نعمت هاي الهي استفاده نمايند وهم ص حت خ ود را حف ظ نم وده و سRRعادت وخوشRRبختي دنيRRا وآخRRرت نص يب ش ان
ميشود ،وبرعكس آنانيکه مبتال به نوشيدني هاي ممنوع (مشروبات الكولي) هستند،ب ه اس اس اكتش افات ط بي دچ ار ام راض
خطرناك ،سرطانها وغيره ميشوند كه هرگاه به اساس هدايات الهي ،تسليم قوانين پروردگار نگردن د ،ب ه اس اس مجب وريت
هاي صحي ،مجبور ميشوند از چنين نوشابه ها خود داري نمايند .
ب :در بخش معنوي (غرايز) :چنانچه قبال خوانديم انسان در بخش معنوي وج ود خ ويش داراي ي ک سلس له غراي ز
ميباشد که دين مقدس اسالم اين غرايز را توجيه مثبت نموده ،راه حقيقت ها را برايش روشن ميسازد .
4
در قسمت ساير اقارب :دين مقدس اس الم خال ه را مث ل م ادر بي ان داش ته ،وص لهء رحم را ج زء اساس ي عب ادت
دانسته ،قطع روابط با اقارب را گناه بزرگ و نا بخشودني توضيح داده است ،براي همسايه ها حقوقي بيان شده ،وبه همين
شكل ،احترام بزرگساالن را بزرگترين عبادت پنداشته ،شفقت با خ وردان را ج زء مهم اخالق ي ك مـؤمن دانس ته اس ت .و
بدين سان ،دين مقدس اسالم توانسته كه روابط خانواده واجتماع را به اس اس ق وانين اخالقي ت أمين نماي د .اين توجي ه مثبت
الهي درنظام خانواده وجامعه بنياد خانواده ،رابطه با اقارب ودوستان ،نيکي ب ا همس ايگان ،عي ادت مريض ان ،سرپرس تي
يتيمان وبيوه ها ،وساير روابط اجتماعي مثبت را در سرخط وظايف اخالقي يک م ومن ق رار داده ،و ه ر عض و فامي ل ب ا
ايمان درين زمينه سعي وتالش ميورزد ،تا با رعايت اين قوانين الهي جنت فردوس را کمايي نمايد .
برعكس كسانيكه ازهدايات الهي خود رامحروم ساخته اند ،وراه گمراهي را اختيارنموده اند ،بخوبي درك ميكنن د ك ه
روزانه ،پيوند خانواده گي آنان متالشي شده ،و با وجود داشتن وسايل خوب م ادي ومعيش تي ب ه مش كالت روحي ،خ انواده
گي مبتال ميباشند .
روزنامه ملي انيس در شماره ( )65چهارشنبه 18جوزاي سال 1384مطابق 8جون 2005در ص فحه پنجم خ ويش
تحت عنوان ( پيرزن انگليسي ثروتش را بRRه سRگها بخشRRيد) چنين نوش ته اس ت :ي ك پ يرزن پول دار انگليس ي در كم ال ن ا
باوري يك مليون و دوصد هزار پوند از ثروت خود را به سگها واگذار كرد ،به گزارش روزنام ه س ان م اريون هي وود از
اهالي مانچستر با وجود داشتن وارث ،به اراده و ميل شخصي خود به بنياد خيريه سگها مراجعه كرد و همه ث روت خ ود را
به نام اين بنياد کرد تا در راه خدمات رساني به سگها خرج كنند خانم ( هي وود ) نهايتا در اث ر نارس ايي قل بي در گذش ت و
پس از مرگ وارث او كه دو برادر و يك خواهر بودند با مطلع شدن از اقدام او سخت شوكه و مبهوت شدند ،خدمت گار پنجاه
وسه ساله وي كه (جوليا مورك ترويد) نام دارد به روزنامه ( سان) گفت كه او از خانواده هايش بيزار بود و تنه ا حيوان ات
خانواده او بودند .
بگذار تا که افتد وبيند سزاي خويش صدها چراغ دارد و بيراهه ميرود
در بخش مکتب وپوهنتون :دردين مقدس اسالم معلم پدر ويا مادر معنوی شاگردان بوده ،حضرت ام ير الموم نين
علی ابن ابيطالب ( رضی هللا عنه ) ميفرمايد که ( من علمنی حرفا فهو مواليی ) کسيکه يک ح رف م را تعليم ده د ،او مث ل
موال ( بادار ) من ميباشد .به اساس ارشادات دين مقدس اسالم شاگردان با استادان خويش رابطه اخالقی داشته ،آنان را مثل
والدين خود فکر نموده با ايشان معامله انسانی مينمايند ،استادان ب ا دي انت ن يز ب ا درک اين مق ام ع الی ،بص ورت خيلی ه ا
مخلصانه ،به دروس خويش آماده گی گرفته ،و زمانی ازخانه خارج ميشوند بدين فکر ميباشند که ما از نزد فرزندان خويش
بيرون شده به نزد دختران وپسران خويش به داخل صنف ميروم ،وبا اين احساس پدرانه ومادرانه ،درداخل صنف برخ ورد
صميمانه ودلسوزانه داشته ،هميشه کوشش مينمايد تا يک دقيقه وقت شاگردان بيهوده صرف نشود ،وبرای پيشرفت اس تعداد
های آنان شب وروز تالش ميورزند .
-------------------------
-1عن ابی سعيد الخدری ( رضی هللا عنه ) قال قال رسول هللا ( صلی هللا عليه وس لم ) من ک ان ل ه ثالث بن ات او ثالث اخ وات ،او بنت ان او
اختان فأحسن صحبتهن واتقی هللا فیهن فله الجنـه ) ترمذی شريف ،کتاب البر والصله ص . 1839 ،
در بخش قانونی :دين مقدس اسالم در قانون گذاري خويش ،برای همه انسانها يکسان بوده وتابع کدام قوم ،قبيل ه ،
طائفهء ،نژاد ،ومردم خاص نبوده ،به اساس فرموده پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ( همه مردم ان مانن د دندان ه ه اي ش انه
درحضور الهي مساوي اند ،فرقي ميان عرب وعجم ،سياه پوست وسفيد پوست نيست ،همه از آدم خل ق ش ده ان د ،و او از
خاک خلق شده است) قرآن عظيم الشان ايديولوزي هايي را که به اساس فاشيزم ،نش نليزم ،اپارتاي د را رد نم وده ،افض ليت
وبرتريت انسان را درتقوا بيان داشته است ( ان اکرمکم عند هللا اتقاکم ) .اين س واالت ذهن تم امي دانش مندان و فيلس وفان را
بخود متوجه ساخته وکتابهاي را درخود شناسي ،خدا شناسي و جهان شناسي ( جهان بيني ) تأليف نموده ان د .بعض ي ه ا ب ه
اساس عقل بشري خويش تا اندازه ء پيشرفت نموده اند ،ولي بازهم درنيمه راه باقيمانده اند .
5
زيرا انسان به اساس عقل خويش بسياري مسايل را درک مينمايد ولي زم اني ميخواه د اين موض وع را تص ور نماي د
اشتباه ميکند ،عالمه شعراوي يکي از دانشمندان مصر ميفرمايد :هرگاه دروازهء تانرا کسي بکوبد ،شما به اساس عقل ت ان
درک ميکنيد که کسي درعقب دروازه است ،و اينرا هم ميدانيد که کوبنده يک انسان است ،ولي هرگاه بخواهي د ک ه تص ور
نماييد که اين شخص کي خواهد بود به اشتباه رفته شايد تصور کنيد که او برادر ت ان ،وي ا ک دام اق ارب ت ان ،وي ا ک دام ي ک
ازدوستان تان است ،ولي درنهايت زماني در را باز کنيد خواهيد ديد که تصور شما اشتباه بوده و آن کس طفل کوچکي اس ت
که منزل خود را گم کرده است .
علت اساسي آن انحصار قوه عقل بشري به محسوسات ميباشد ،وهرگاه چيزي از دايرهء حس انسان خارج شود درک
آن برايش مشکل ميباشد .اين سواالت وهزاران سوال ديگري در مورد عالم هستي ازجمله نيازمندي هاي عالي بوده ک ه دين
مقدس اسالم جواب گوي ضرورت هاي عالي انسان ميباشد .
با درک مطالب فوق انسان ميداند که نقش دين درزنده كي انسان چقدرعالي ميباشد ،انسان متدين ،باداشتن عقيده پ اك
ونظيف اسالمي ،زنده گي شرافتمندانه داشته ،مشكالت مادي ومعنوي ،اجتماعي وعالي وي ،مرف وع ميباش د ،ب ا س عادت
زنده گي ميكند ،وازتشويش هاي رواني كه نصيب بيدينان است ،بكلي رهاي دارد ()1
انسان مسلمان ميداند که حرکت وسير وی بسوی هالکت نيست ،زيرا حيات وی تنها همين زنده گی دنيا نب وده ،بلک ه
دنيا مزرعه وکشتزار آخرت است ،او دردنيا برای همه خ دمت ميکن د ،علم ودانش مي اموزد ،تق وا و پرهيزگ اری ميکن د ،
وازينکه باور کامل دارد که اعمال امروزه ای وی ،سبب خوشبختی ويا بد بختنی اش در آخرت ميگردد ،کوشش ميکن د ک ه
تمامی منفعت های دنيا را برای خود تخصيص نداده ،بلکه با عزت وشرافت کامل در بسياری امور ايثار وفدا کاری نموده ،
خدمت ديگران را مهمترين اصل زنده گی خويش ميداند ،وازينک ه محبت م اديت وي ژه گی م ادی پرس تان ميباش د ،کوش ش
ميکند تا با معنويت عالی زنده گی نمايد ،هرچيزی را به نظ ر معن ويت دي ده ،وروابطش را انس انی س ازد (.کنتم خ ير ام ة
اخرجت للناس ) شما بهترين امت ها هستيد که برای خدمت گذاری ديگران مبعوث شده ايد .خالصه اينکه انسان مق دس خل ق
شده است .
زنده گی اش در دنيا روی يک هدف ع الی ميباش د ،ختم حي اتش ن يز مق دس ب وده ،و زن ده گی به تری در انتظ ارش
ميباشد ،توقف گاه ،و جای اصلی حيات وی درزير سايه رحمت پروردگار ميباشد .دنيا درخ دمت او ب وده ،و او درخ دمت
پروردگار ميباشد .خدمت به همنوعان جزء اساسی وجايب وی ميباشد .رضايت خ الق را ب ا خدمتگ ذاری ب ه مخل وق حاص ل
ميتواند .
برای همه خير خواه بوده ،حتا نميخواهد که درجنت تنها باشد ،بلکه با صداقت و دوس تی ب ا ديگ ران هم ه را بس وی
حق وعدالت دعوت ميکند .
-----------------------------------------
- 1لطفا درين مورد كتاب نقش دين درزنده كي تاليف دكتور يوسف قرضاوي ،وهمجنان كتاب جراغيرمسلمانان به دين مقدس اسالم ميشرف ميشوند ،ت اليف مؤل ف اين كت ا ب
را مطالعه نماييد .تا ازبان ،مسلمانان جديد بدانيم كه آنها قبل ازشرف يابي به دين مقدس اسالم به جي مشكالت رواني وفك ري مبتال بودن د ،ك ه دين مق دس تم امي مش كالت ش ان را رف ع
نموده است
6
فصل دوم
داليل وجود خداوند (جل جالله)
خداوند ( جل جالله ) برای انسان دونوع قوه ء ديد خلق نموده است :
نوع اول :قوء ديد چشم ( بصارت ) که آنرا حس باصره گويند ،و به ش کل م ادی در روی انس ان ب ه ش کل دو چش م
ميباشد ،اگرچه وظيفهء دوچشم دي دن اش ياء ميباش د ،ولی آن ان نميتوانن د وظيفهء خ ويش را ب دون ن ور آفت اب انج ام دهن د .
وهرگاه شخصی در ص حرايی ق رار داش ته باش د ک ه در آنج ا هيچ آفت اب ومهت ابی نباش د ،او نميتوان د ريس مان را از م ار ،
وخشت طال را از سنگ فرق نمايد .
بناء چشمان انسان برای ادای وظايف شان به نور آفتاب نيازمند ميباشند .
نوع دوم :قوه ء ديد قلب ( بصيرت ) ميباشد که منظور از آن فکر ،عقل ،انديشه ،زکاوت ،وفتانت انس ان ميباش د ،
چشم قلب انسان نيز مانند چشم سر انسان ،محتاج نور ايمان ميباشد و زمانی وظايف خويش را بصورت درست انجام ميدهد
که نور ايمان وی را همکاری نمايد ،وهرگاه نور ايمان نباش د ،فک رو انديش ه انس ان حق ايق را ب رعکس وس ر چپ ه تص ور
ميکند ،حق را باطل وباطل را حق ميپندارد .
وسيلهء رسيدن به حق ( ارداه ،خواس ت ،طلب ،وآرزو ) :بس ياری اش خاص روزان ه ار مقاب ل م ارکيت ه ا عب ور
نموده ،و با وجود داشتن پول ،بازهم بدون خريداری مي وه ب ه خان ه ب ر ميگردن د ،علت اينس ت ک ه اين اش خاص ب ا وج ود
موجوديت پول در جيب ،و ميوه درمارکيت ،چرا تهيدست به خانه آمده اند ،علتش نبود ( ارداه ،خواست ،طلب ،وآرزو )
ميباشد ،اما درمقابل زمانی کسی آرزو مينمايد که بايد امروز مقداری از ميوه با خود بياورد ،به مج رد رس يدن ب ه م ارکيت
در تالش ميشود ،به نزد دکاندار رفته ،پول خود را تقديم نموده ،ميوهء مورد نظر خود را خريداری ميکند .
انسان با وجود داشتن قوه ء عقل ،فکر ،دانش ،وتفکيک حقايق ،هرگاه بخواهد به حق برس د ،واين آرزو را داش ته
باشد ،ودر تالش رسيدن به حقيقت های ايمانی ( خود شناس ی ،جه ان شناس ی و خداشناس ی ) باش د ،حتم ا راه ح ق ب رايش
واضح وروشن ميگردد .
خانم بيتی باومن که يک خانم دانشمند ميباش د بيش ازيکه زار کت اب را درزمين ه ه اي مختل ف ب راي رس يدن ب ه ح ق
مطالعه نمود :او ميگويد :من بيشتر از هزار كتاب را در زمينه هاي مختلف از قبيل روانشناس ي ،جامع ه شناس ي ،انس ان
شناسي ،مذهب ،تاريخ و فلسفه اين دو پيامبر( عيسى و محمد عليهما السالم ) به منظور يافتن حقيقت مطالعه كردم .
( هريك از اين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي من ج واب داد ام ا در ع وض س ؤالهاي ديگ ري را ب راي من
بوجود آورد ،سر انجام آنچه را چهل س ال درپي آن ب ودم ي افتم ،راهي ب راي معن ا بخش يدن ب ه هرچ يز در دني ايم ) دانس تن
شخصيت چنين انسانها براي هر انسان درس خوب براي حقيقت ي ابي ميباش د ،او در م ورد خ ود چ نين ميگوي د :بس ياراهل
مطالعه هستم ،بيشتر از هزار جلد كتاب مطالعه كرده ام ،زياد دوست ندارم كه مشغول چيز ه اي ج زئي و س طحي از قبي ل
تماشا كردن تلويزيون ،راديو ،فيلم و سينما و مجالت ،ورزش و سرگرمي و بطور كلي چ يز ه اي م ادي بش وم ،ميخ واهم
در زمينه هاي بعد معنوي زنده گي مطالعه داشته باشم و سر گرم شوم و به افرادي كه كم شانس تر از من هستند دراين زمينه
كمك كنم .
خانم بتي باومن براي پذيرش دين مق دس اس الم ظ رفيت شخص ي انس ان را معي ار اص لي ق رار ميده د كس انيكه ذهن
دانشمندانه ،قلب پاك و عاري از تكبرو خودخواهي ،و فكردور از غفلت دارند ميتوانند بخوبي ب ه اس الم گ رايش خ ويش را
اعالن دارند ،زيرا اسالم ديني است مطابق فطرت ,هرك ه فط رت س ليم داش ته باش د ،عالق ه اش ب ا اس الم زود ت ر منس جم
ميگردد .او درين زمينه ميگويد :آنهايي كه قلب و ذهن مستعد دارند زود به حقيقت ميرسند در حاليك ه آنهاييك ه قلبش ان ب ه
خاطر غرور و ذهنشان به علت غفلت و بي توجهي مكدر شده است به سختي به حقيقت ميرسند )1( .
به اساس اين داليل هرکسی بخواهد که به حق برسد وقلب خود را از تصميم های قبلی ،تعصبات ،خود خ واهی ه ا ،
بد بينی ها وغيره امراض قل بی وفک ر دور داش ته ،و ب رای رس يدن ب ه ح ق مطالع ات خ ويش را دوام ده د ،حتم ا ب ه ح ق
ميرسند .
هرگاه سخن از تقوا باشد ،در ميان ساير تقوا ها تق وای فک ری ن يز وج ود دارد ،و تق وا فک ری همان ا وقاي ه فک ر از
امراض وويروس های فکری ميباشد که با تعصبات وبد بي نی ه ا ،وخ ود خ واهی م انع رس يدن فک ر انس انی بس وی حق ايق
ميشود ،بگونه مثال :زمانی يهودی ها به اساسات پيام قبلی وارشادات الهی درکتابهای آسمانی قب ل از ظه ور آخ رين پي امبر
در حجاز اطالع حاصل نمودند ،بسيار آنان به استقبال آخرين پيامبران به اساس همين پيشگويی ها کتابهای ش ان ،ب ه ي ثرب
آمدند ،وقبايل يهودی مهاجر در يثرب مانند بنی قريظه ،ب نی نض ير وغ يره س کونت نمودن د ،ومنتظ ر اين پي امبر بودن د ،
ايشان اين حقيقت را به عربها وساير ساکنين يثرب بيان ميداشتند وهميشه از آمدن آخرين پي امبران ک ه خ اتم النب يين ورحم ة
7
للعالمين ميباشد خبر ميدادند ،مردم يثرب که اکثريت شان به سخنان يهودان که دارای علم بودند ،قن اعت نمودن د ،آن ان ن يز
منتظر چنين پيامبری بودند .ولی وقتی پيامبر طهور نمود و هنگام والدت پيامبر ،علمای يهود صدا زدند که اينک نجم (
ستاره ) آخرين پيامبر ظهور نمود ،و دانستند که آخرين پيامبران از قوم يهود نيست ،از پذيرش وی امتناع ورزيدند .
علم اگر در سر زند ماری شود علم اگر در دل زند ياری شود
با وجود اينکه ايشان عالم ودانشمند بودند ،ولی همانگونه که شيطان ( تعليم ) داش ت ،ولی (تربي ه) نداش ت ،يه ودان
نيز به اساس تعصب ،قوم پرستی ،خودخواهی و تکبر ،اي حقيقت را انکار نمودند ،و حت ا ب رای بت پرس تان ميگفتن د ک ه
دين شما نسبت به دين اسالم بهترست .
برعکس کسانيکه در يثرب بودند و مانند آنان تعصب نداشتند ،ازينکه به اساس معلومات هم ان يه ودان منتظ ر آم دن
آخرين پيامبر بودند ،به مجرد رسيدن خبر پيامبر در بيعت عقبه ايم ان خ ود را اعالن نمودن د ،وزمانيک ه قريش يان جاه ل ،
پيامبر را اذيت نمودند ،مردم يثرب او را به گرمی استقبال نمودند ،وهمان بود که يثرب بنام ( مدينة الرسول ) ناميده شد ،و
پيامبر گرامی اسالم نخستين تهداب مدنيت در آنجا گذاشت ،ونام يثرب به ( مدينه منوره ) تبد يل شد .
بناء برای پذيرش حق الزم است انسان تمامی خود خواهی ها را ترک نموده ،مفکوره های قبلی ،قومی ،و فرهن گ
های جاهليت را کنار گذاشته ،قلب ،فکر وانديشه خويش را برای پذيرش حق آماده سازد .
دانشمندان ميگويند که خطرناکترين مرض غفلت است ،زيرا غفلت مانند ويروس خطرناکی اس ت ک ه فک ر انس ان را
تحت پوشش قرار داده ،حق را برايش باطل و با طل را برايش ح ق جل وه ميده د ق رآن عظيم الش ان درم ورد چ نين غ افالن
متعصب ميگويد ( لهم قلوب ال يفقهون بها ) آنها قلب ( فکر ،انديشه ) دارند ولی بواسطه آن حقايق را نمی بينند .
ازينکه انسان درمقابل اعتراف ب ه وج ود خداون د وش ناخت خ الق مس ووليت دارد ،وخداون د متع ال ک ه ذات مهرب ان
اس ت ،نميخواه د انس ان را درتنگن ايي ق رار ده د ک ه انس ان از فهم ودرک آن ع اجز بمان د ،له ذا ب راي رس يدن ب ه حقيقت
خداشناسی ،راه هاي زيادي را برای بشريت بيان داشته است که وجود خداوند را ثابت ميکند ،که عبارت اند از :
)1فطرت سالم انساني عقل انسان ،داليل عقلی ،داليل علمی ( ساينس ورياضی ،داليل قرآنی
--------------------------------------------------------------------
-1اينك خورشيد از غرب طلوع ميکند ،تأليف مظفرحليم ،با همكاري بتي باومن .ترجمه :عبدالعزيز ويسي .ايران :نش ر احس ان ،ص :
59 - 35
-1فطرت سالم انسانــی
دين داري وخدا جويي ،يک غريزهء فطري انساني ميباشد که هيچکس ي نميتوان د ب دون آن زن ده گي ع ادي ونورم ال
داشته باشد ،وهرگاه کسي به اساس يک ايديولوژي ازوج ود خداون د منکرگ ردد ،و سرتس ليمي وس جده ب ه بارگ اه الهي خم
نکند ،باآلخره دانسته ويا نا دانسته تسليم کدام مخلوق شده و سرسجده را به انسان ويا حيواني ميگذارد .
دانشمندان بدين نظراند كه انسان فطرت ا ب ه دين ني ازدارد ،زي را انس ان درهنگ ام ب روز مش كالتيكه هيچ راه نج ات و
خالصي از آن موجود نباشد ،وياهم در لحظات بسيار دقيقي كه ازكمك برادر انسانی اش مأيوس گردد ،حتما به ذات ديگري
رجوع ميكند كه درين هنگ ام مشكلش را حل نمايد كه رجوع به مافوق از دايره همسانان دينداري ميباشد .
از امام جعفر (رضي هللا عنه ) در باره خدا پرسيده شد در پاسخ بدان شخص گفت :آيا سوار ک دام كش تي ش ده اي ك ه
طوفان شديدي او را به امواج کشانده وكشتي بانان از نجات تان مأيوس شده و لحظات غرق نزدي ك گ ردد ،درين لحظ ه آي ا
درقلبت چنين خطور نموده است كه كسي هست كه هرگاه بخواهد درين حالت دشوار نجاتم داده ميتواند ؟
آن شخص گفت :بلي .امام گفت:همان کس ذات خداوند (جل جالله ) است .اين برداشت حض رت جعف ر ( رض ي هللا
عنه ) از منبع قرآني است که ميفرمايد ( :وإذا ركبوا في الفلك دعوهللا مخلصين له الدين ) يعني انس انهاي بي ايم ان درهنگ ام
سوار شدن در كشتي ها ( ودچاري به مصيبت ها ) خدا را ب ا اخالص اس تدعا مينماين د ،ومت دين ميش وند ،ولي ازينك ه آن ان
مخالف فطرت انساني حركت ميكنند ،دروقت نجات ازطوفان دو باره به عصيان وسركشي از حكم الهي دست ميزنند .
بناء انسان فطرتا متدين ميباشد ،واين فطرت ايماني را خداوند متعال زمانيكه ذريه آدم را خلق نمود درنهاد شان ق رار
داده ،زيرا برايشان گفت كه ( ألست بربكم ) ( )1آيا من پروردكار شما نيستم ؟ همه انسانها با يك صدا ندا دادند كه بلى ش ما
پروردگار ماهستيد .
در قرون اخير اگرچه كمونيستان خواستند تا اين غريزه را سرنگون نموده ،و تدين را يك پديده منفي دانسته ،به ض د
آن مبارزه كردند ،ونخواستند تا بصورت مستقيم به وجود دين ،وإله يقين نمايند ،ولي ازينكه ،اين غريزه در وجود هركسي
،بصورت فطري آن موجود است ،كمونست ها به عوض عبادت پروردگار(جل جالله) به عبادت ره بران كمون يزم مانن د ،
ماركس وانگلس ولينن پرداخته و گاهي هم براي ستالين ميگفتند كه اي مرد گرجي تويي كه به ما رزق ميدهي ومش كل م ا را
حل ميكني ...
حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ( :هر طفلي كه بدنيا ميايد ايمان فطري دارد ،و بعدها والدينش او را
يهودي ،نصراني و مجوسي ميسازند )2( ).يعني اين رحمت ذات خداوند متعال است كه طفل را در منزليک ه تول د ش ود ب ا
8
زينت ايمان مزين نموده است ،و آن طفل تا زمان سن رشد و جواني مؤمن است ،ولي بعد از سن رش د ب دو اختي ار داده ك ه
دين خود را خودش اختيار نمايد .
خداوند متعال ميفرمايد (:أفي هللا شك فاطر السماوات واألرض) ( فطرة هللا التي فطرالناس عليها) ازينکه فط رت س الم
انسان به دين داري عالقه نشان ميدهد ،بس ياري ازمردم ان ب ا دانش ب ه ن داي فط رت س الم خ ويش ج واب مثبت داده مت دين
ميباشند .
----------------------------------------------------------
-1بخشي از آيت ( و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالو بلى ) األغراف . 172/
- 2 .ترجمه حديث (( :عن ابي هريرة قال قال رسول هللا ( صلي هللا عليه وسلم ) کل مولود يولد علي الفطرة ف ابواه يهودان ه او ينص رانه او يمجس انه ))
بخاري شريف ،کتاب الجنائز ،حديث نمبر . 1296
-2داليــل عقــلی
عقل انسان كه بارز ترين ومهمترين صفت انسان بوده او بواسطه عقل خويش توانس ته اس ت ك ه مس افات بس يار بعي د
ودور را كه ضرورت به ماهها سفر داشت به لحظه ها تبديل نمايد ،او با استفاده از عقل خ ود را ب ه بزرگ ترين مقام ات علم
ودانش رسانيده است ،با عقل خويش توانسته است كه حيوانات بسيار قوي را تحت تأثيرخويش آورده ،از آنها استفاده نمايد ،
و خوشبختانه درعصر فعلي كه ما زنده گي ميكنيم (عصر ساينس وتكنالوژي) عقل انسان به اندازهء پيشرفت نموده اس ت ك ه
با ساختن وسايل زياد ،اين جهان بزرگ را مانند يك قريهء كوچك ساخته و در هرلحظه ميتواند دوستان خود را ازيك قاره به
قاره ديگرمالقات نمايد ،دستگاه هاي ستراليت انسانرا كمك ميكند كه تمامي داشته هاي خويش را بصورت مستقيم به يكدي گر
انتقال دهند ،ازاحوال هم باخبر باشند ،بزودي ازيكجا بجاي ديگر سيروحرکت نمايند .
بدين اساس انسان امروزي ،با رسيدن به همهء اين مدارج عالي زنده گي نميتواند به مج رد گفت ه ه اي نياک ان خ ويش
قناعت نموده ،و تمامي افك ار ونظري ات آن انرا ب دون تحقي ق وبررس ي ،فكروانديش ه ،و ي ا هم اس تعمال عق ل بپ ذيرد ،اين
پيشرفت علوم انساني سبب شده كه همه دانشمندان به جستجوي ح ق براين د ،و گ اهي هم توانس ته ان د نس خهء از ق رآن عظيم
الشان را حاصل نمايند و بادرك حقايق ايماني قرآني به دين مقدس اسالم مشرف شوند :خ انم ( ب تي ب اومن) در م ورد اس الم
ميگويد :در كشور هاي غربي اسالم درحال رشد وپيشرفت است ،ونومسلمانان درين زمينه اگاهي ه ا و دانش زي ادي را ب ه
ارمغان مي آورند ،دانشمندان مشهور ،علماي بزرگ ،پزشكان ،استادان و بسياري ديگ ر از شخص يت ه اي مع روف ،ب ه
اسالم روي مياورند ،و به تبليغ دين مي پردازند ،بسياري از كتابهاي ديني كه به زبانهاي عربي ،فارسي ،تركي واردو ،به
نگارش درآمده اند اغلب به زبان انگليسي ،فرانسوي و آلماني نيز ترجمه شده اند ،قرآن سمبول عقالنيت ،حقيقت ومعن ويت
براي افراد تحصيلكرده وخردمند شده است ...اسالم ديني است ك ه ب ه س رعت در جه ان درح ال رش د اس ت مخصوص ا در
جهان غرب.
روي همين علت است كه تمام دانشمندان وعاقالن بجزء ازيك مشت مادي پرستان زنده گي را بي ه دف ندانس ته و ب ه
وجود خالق جهان مطابق ضرورت عقلي اعتراف نموده اند که اين داليل را ميتوان در نق اط ذي ل م ورد بحث وتحقي ق ق رار
داد :
اول :داليل و نظريات دانشمندان.
دوم :داليل تفكر در مخلوقات وموجودات .
سوم :نقش حس وعقل در شناخت خداوند .
اول :داليل و نظريات دانشمندان درمRRورد وجRRود خداونRRد(جRRل جالله) :موض وع وج ود
خداوند يکي از ابحاث وپ ژوهش ه اي دانش مندان جه ان ازآغ از خلقت انس ان ت ا كن ون ميباش د ،آن ان بع د ازتفك ير وانديش ه
وتحقيقات فراوان اعتراف نموده اند كه موجوديت خداوند را عقل و تفکر سالم انساني تاييد مينمايد .
ديكارت ميگويد :من با درك نقص وجود خودم هستي ذات كاملي را احساس ميكنم ) به عقيده ديك ارت انس ان عاقل ،
با درك خالهاي وجود خويش ،كه درد يك دندان شبها انسان را بي دار نگهمي دارد ،دلي ل خ وبي اس ت ب راي ش ناخت خ الق
انسان ،آن خالقي كه عيبي نداشته ،وقدرش فوق قدرت انسان است .
نيوتن ميگويد ( :در باره آفريدگار شك نداش ته باش يد زي را ك ه قاب ل تص ور نيس ت ك ه اس اس وزيربن اي اين هس تي
تصادف محض باشد ) .
بروكسون فيلسوف فرانسوي ميگويد ( :ممكن است گروه هاي انساني فاقد علم ،فنون وفلسفه يافت ش وند ام ا هرگ ز
فاقد دين پيدا نشده است ) .
9
به اساس گفته بروكسون بسا ديده شده كه انسان ها ،بي علم ودانش ،و يا هم فاق د حرف ه ومس لك زن ده گي نماين د ولي
انسان به اساس همين ضرورت فطري وعقلي خويش نميتواند بدون دين زنده گي كن د بلك ه ب ا ان دك ژرف نگ ري ب ه خ وبي
ميابد كه اين جهان با اين هم ه نظ ام عي ار ش ده و منظم ،ممكن نيس ت ک ه ت دبير خ القي نباش د ،و عقي ده ب ه وج ود خ الق و
أفريدگار جهان وساير مخلوقات را دين گويند .
ارنست رنان در تاريخ اديان مينويسد ( :هر چيزي ممكن است از ميان برود اما نا بودي ديانت امكان ندارد ) .
به گفته عالمه قرضاوي ( ايمان به خداوند نه تنها يك غريزه فط ري اس ت بلك ه ي ك ض رورت عقلي ن يز اس ت ) ()1
يعني دين تنها در فطرت ي ك انس ان نهفت ه اس ت و نميت وان ب دون آن زن ده گي نم ود ،بلك ه دين ض رورتي اس ت ك ه هميش ه
فيلسوفان ودانشمندان براي در يافت حقيقت هستي تحقيقات زيادي نموده اند ،كه در خاتم ه ج واب همهء س واالت خ ويش را
در دين يافته اند .
هرچRRل دانشRRمند معRRروف وسRRتاره شRRناس ميگويد « :هرق در دامنهء علم گس ترده ترميش ود اس تداللهاي داندانش کن
وقويتري براي وجود خداوند ازلي وابدي بدست مي آيد »
انشتاين نابغهء علمي قرن بيستم ميگويد « درعالم مجهول نيروي عقل قادري وجود دارد که جهان گواه وجود اوست
»
عالمه قرضاوي ميگويد :بسيار ديده ايم انديشمندان وفيلسوفاني را كه به خدا ايم ان ندارن د ،ام ا (ايم ان ب ه خ دا) را
باوردارند يعني اعتقاد شان بر اين است كه ايمان به خدا بعنوان يك نيروي هدايت كننده وجهت دهنده ،يك نيروي مؤثر وپيش
برنده ،ويك نيروي سازنده وخالق است .
اين دانشمندان نتوانسته اند آثار خوشايند ومهمي را كه ايمان ب ه خ دا درروح وروان ف رد انس ان ودرزن ده گي جامع ه
بشري برجاي ميگذار انكار كنند بعضي از آنان گفته اند ،اگرخدا موج ود نب ود ب ر م اواجب مي ش د ك ه اورا بي افرينيم يع ني
براي مردم خدايي را اختراع كنيم كه به آن ايمان آورند و خوشنوديش را بطلنبن د و از حس اب وكت اب او بترس ند ت ا آدمه اي
شرور سرجايشان بنشينند واخالق عمومي جامعه هاي بشري بهبود پيدا كنند .
ديگري گفته چرا در رابطه با خدا شك ميكني د اگرخ دا نب ود همس رم ب ه من خي انت ميك رد و پيش خدمتم دارون دارم را
بسرقت ميبرد)2( .
---------------------------------------
نقش ايمان درزنده گي ،ص 5 : -1
مرجع سابق ،ص 1 : -2
بنا ء با توجه به داليل دانشمندان ميتوان گفت :هيج شكي نيست كه اين زمين پهناور و اين آسمان نيلكون را با ملي ون
ها سياره وكوكب بدون خالق دانست ،زيرا بگفته يكي از دانشمندان زماني در منقار چوچ ه م رغي قب ل از خ روجش از تخم
سوزن كوچكي را ميبينم كه درهنگام تكميل دوره حيات آن چوچه مرغ آن سوزن به آهستكي تخم را سوراخ نموده و سپس از
آن سوراخ هوا به داخل تخم رفته و چوچه مرغ كم كم خشك شده و پوست تخم را شكسته به بيرون ميايد ،براي انسان عاقل
كامال واضح ميگردد كه خلقت اين سوزن در منقار چوچه مرغ كدام امر تصادفي نب وده بلك ه ص نعت ذات خ القي اس ت ك ه
تدبير اين همه را بصورت منظم به پيش ميبرد ،وياهم عالم كيميا با كشف فورم ول خلقت آب ( ، )H2Oب ه بس يار آس اني
پ ي ميبرد كه اين نظم در كاينات تدبير خالقي است ،و چنانچه در صفحات قبل نظريات دانشمندان را نقل نموديم كه همه بدين
اعتراف نمودند كه اين عالم هستي را خالق و مدبري است كه تم ام سيس تم ه اي حي اتي را ب ا ق درت خ ويش ت رتيب و تنظيم
نموده است ،اين عقالنيت و دانش و رسيدن به وجود خالق نه تنها براي يك انسان دانشمند و معاصر ما به اساس ديد گاه عقلي
وي قابل درك است بلكه براي انسان ه اي بس يارقديم و دور از وس ايل تكن الوژي ب ا داش تن عق ل وفراس ت قاب ل درك ب وده ،
بگونهء مثال :زماني از يك صحرا نشين پ رسيده شد كه شما با كدام دليل به وجود خالق ايمان و اعتراف نم وده اي د ؟ وي ب ا
داشتن معقوليت با همان داليل عصر خويش بيان داشت كه زم اني من ب ه ص حرا م يروم ب ا مج رد دي دن آث ار ق دمها م تيقن
ميكردم كه شخصي ازين را ه عبور نموده است ،و زماني هم فضالت خشكيده شتران را ميبينم ،بدون شك يقين مينم ايم ك ه
ازين صحراء شتراني عبور نموده اند ،و روي همين دليل زماني هم به آسمانها وزمين ميبينم بدون شك بدين يقين ميش وم ك ه
همان سانيكه اثر قدمي در روي صحراء
ممكن نيست تصادفي باشد ،ويا هم موجوديت فضالت شتران بصورت تصادف درصحراء پيدا شده باشد ،موجوديت
اين همه مخلوقات نيز ممكن نيست تصادفي باشد بلكه او را خ القي اس ت ك ه ب ه وج ود آن مط ابق دالي ل عق ل ومنط ق ايم ان
دارم .به اساس كفته سعدي :
برگ درختان سبز در نظر هوشيار ** هر ورقش دفتريست معرفت كردگار
10
بناء موجوديت خالق را هر انسانيكه داراي فطرت سليم وعقل سالم باشد بخوبي درك كرده ميتواند و روي همين علت
بود كه دانشمندمعاصر ما دكتور قرضاوي كفته است كه ( ايمان به خداوند نه تنها يك غريزه فطري است بلك ه ي ك ض رورت
عقلي نيز است )
دوم :داليل تفكردرمخلوقات وموجودات :فكر وانديشه بزرگترين ويژه گي انس ان اس ت ،انس ان
ميتواند با استخدام فكر و حكميت عقل خود را به حقايقي برساند كه براي انسانهاي سطحي و بي دانش خيلي ها مشكل باش د .
با تفکر در مخلوقات خدواند ميتوان موضوعات ذيل را براي خداشناسي و ايمان به وجود خداوند مور بحث قرار داد :
)1وجود مخلوقات :وقتي انسان به اطراف خويش مينگرد ،تم امي وس ايلي را ك ه اس تعمال مينماي د ،ش ركت ه اي
توليدي دارند ،كارگران ،انجنيران ومسؤولين زيادي درين شركت ها كار ميكنند ،هيچ انساني ادع ا ك رده نميتوان د ك ه ي ك
چيز بسيار حقير مثل سوزن ،يا ميخ ،يا بوتهاي انسان درفابريكهء ساخته نش ده باش د ،عق ل انس ان 100%ميپ ذيرد ك ه اين
وسايل را شركتي است كه توسط كارگران وانجنيران پيش برده ميش ود .هرگ اه اين انس ان در وج ود موج ودات زن ده ،مانن د
انسانها حيوانات ،پرنده گان ،خزند گان نظر ميكند ،عقل او ب رايش ميفهمان د ك ه همهء اين مخلوق ات را خ القي اس ت.وهيچ
امكان ندارد كه تمامي اين مخلوقات بشكل تصادفي خلق شده باشند .
زماني از يك صحرا نشين پرسيده شد كه شما با كدام دليل به وجود خالق ايمان و اع تراف نم وده اي د ؟ وي ب ا داش تن
معقوليت با همان داليل عصر خويش بيان داشت كه زماني من به صحرا ميروم با مجرد ديدن آثار قدمها م تيقن ميگ ردم ك ه
شخصي ازين را ه عبور نم وده اس ت ،و زم اني هم فض الت خش كيده ش تران را مي بينم ،ب دون ش ك يقين مينم ايم ك ه ازين
صحراء شتراني عبور نموده اند ،و روي همين دليل زماني هم به آسمانها وزمين ميبينم بدون شك بدين يقين ميشوم كه هم ان
س انيكه اث ر ق دمي در روي ص حراء ممكن نيس ت تص ادفي باش د ،وي ا هم موج وديت فض الت ش تران بص ورت تص ادف
درصحراء پ يدا شده باشد ،موجوديت اين همه مخلوقات نيز ممكن نيست تصادفي باشد بلكه او را خالقي است كه به وج ود آن
مطابق داليل عقل ومنطق ايمان دارم .
)2ساختمان فزيكي مخلوقات :ساختمان فزيكي هرمخل وق ،مط ابق ش رايط زن ده گي آن آم اده ش ده اس ت ،وهرگ اه
انسان درين مورفكرنمايد ،بخ وبي درك ميكن د ك ه اين س اختمان ب ه اس اس علم بس يار وس يع خ القي س اخته ش ده اس ت ك ه ،
درهرنقطه آن داليل وجود خالق ثابت ميگ ردد ،بگونه مثال ساختمان شتربراي آب وهواي صحرايي ،ساختمان وج ود پرن ده
براي پرواز و به همين علت اكنون انجينران طيارات جنگي را مطابق ساختمان باش ه و ب وم ميس ازند ،زي را در س اختمان
اين نوعيت طياره ها ،تاثيري در پرواز مشاهده شده است .همجنان تقسيم اعضاي ب دن ب ه ارادي و غ ير ارادي ،ن يز دليلی
بروجود خالقی است که انسان را به شکل بسيار دقيق خلق نموده است ،و هرگاه به روش كاري س اختمان اس نان ب ا ت دبر و
فكر بيانديشيم ،ميابيم كه بدن انسان براي انجام ضروريات انس ان ب ه دو بخش ارادي وغ ير ارادي تقس يم گردي ده ،وهرگ اه
علت اين تقسيم بندي را جستجو نماييم بخوبي ميدانيم كه اين تقسيم بندي را خالق انسان بخ اطر مص لحت انس ان نم وده اس ت
،زيرا اگر اين تقسيم بندي نميبود ،انسان به مشكالت زيادي مواجه ميشد ،اگربالفرض قلب ،مع ده ،و تنفس انس ان ب ه اراده
خود انسان ميبود ،نميتوانست كه ازين مسؤوليت فارغ گردد ،زيرا انسان حسب ضرورت روزانه چند ساعت بخواب ميرود
،وهرگاه اين اعضاء درهنگام خواب خاموش ميماندند ،سبب هالكت وي ميشد ،بناء وي مجبور ميشد كه براي حركت دادن
اين اعضاء هميشه بيدار بماند ويا شخص ديگري را مكلف ميساخت تا اين وظيفه را انج ام ده د ك ه به ر ص ورت اين ام ور
مشكالت وي را زياده نموده وانسان نميتوانست كه ازين مسووليت بدر آيد ،ولي ذات خ الق متع ال ك ه ارحم ال راحمين اس ت
اين اعضاي بدن را از اختيار انسان خارج ساخته ،و بدون اراده وي وظايف خويش را بط ور منظم انج ام ميدهن د و مش كلي
براي وي پيدا نميشود ،اين تقسيم بن دي دلي ل مهمي ب ه وج ود خ الق م دبر اس ت ك ه تم ام مش كالت انس ان را قب ل از ب روز
مشكالت ميداند .
) 3توليد مواد ضروري وجود درداخل وجود انسان :در داخل بدن انسان يك سلسلهء ماشين هاي خلق شده اس ت ك ه
ضروريات وجود انسان را به شكل اتوماتيك ،تهيه وتكميل مينمايد ،وجود انسان ب ه خ ون ،ان واع مختل ف ويتامينه ا ،م واد
ضروري براي رشد استخوان ،پوست وگوشت انسان ،وهمپنان دفاع از وج ود انس ان درمقاب ل لش كرمكروبها ووي روس ه ا
نيازمند است ،سيستم وجودي انسان ،اين ضروريات را به شكل نورمال به پيش ميبرد ،خون بـه
اندازه الزم ،ساخته ميشود ،ويتامينها از مواد خواركي مختلف غرض تغذيه پوست ،استخوان وگوشت انسان و رش د
آنها بشكل نورمال بدون فهم انسان صورت ميگيرد .
هركاه انسان به اين سيستم نظر اندازد بخوبي درك ميكند كه اين همه را خالقي است كه با چنين نظم چنين ساختمان را
آماده نموده است .
11
)4ترتيب وتنظيم تمامي جهان هستي :توجه به جهان هستي ،واين نظام عجيب در كاينات ،ونظم تمامي كاينات ،
وحركت سيارات به شكل منظم ،همه داليل وجود ذاتي است كه همه را چنان منظم نموده كه از قدرت انسان خارج است .
---------------------------------------------
-1براهيني بريکتا بريکتا پرستي /تأليف عبدالمجيد زنداني ،ترجمه كمال روح اني بيرانش هر – .ته ران :احس ان ، 1381 ،ص – 150 :
151
)5قوت بخشيدن به اشياي عاجز در داخل وجود انسان وساير مخلوقات :هرگاه انس ان ب ا عق ل س ليم خ ويش ،ب ه
مخلوقات نظر اندازد ،در ماحول خويش مخلوقات بسيار ضعيفي را ميبيند كه ،مطابق ضرورت وجود آنان چنان ق وت داده
شده است كه در حاالت بسيار سخت قابل تحمل ميباشد ،مثال مرغابي ها با وجود اينكه بسيار ضعيف هستند ،وانسان ميتواند
به بسيار ساده گي آنانرا دو پاره كند ،ولي درمقابل ميبينيم ك ه اين مرغ ابي ض عيف در درج ه ح رارت تحت ص فر در مي ان
آبهاي سرد ،كه کوه های اطراف آنرا برف گرفته است ،شنا ميكند ،واين انسان قوي ك ه س الها عم ر خ ويش را در ورزش
وزيبايي اندام ،سپري نموده است ،نميتواند كه درعين حالت براي نيم ساعت در آب شنا ورزد .
پاهاي انسان كه از استخوان و گوشت خلق شده ،چنان مقاومت دارد كه هرگاه وزن انسان هشتاد كيلو يا صد كيلو هم
شود بخوبي آنرا حمل ميكند .
وهرگاه تمامي مثالهايي را درمخلوقات بصورت معقول مشاهده نماييم ،بخوبي درك ميكنيم ك ه خ القي وج ود دارد ك ه
چنين قدرتي را براي اشياي ضعيف داده است .
)6رساندن غذا به مخلوقات بسيار ناتوان :يكتن از دانشمندان ميگويد كه روزي يك پرنده ء را ديدم ك ه ب االي بح ر
درحركت بود ،آن پرنده از خانواده مرغابي ها هم نبود كه با شكار ماهي ها خود را تغذيه نمايد ،تعجب نمودم كه او چطور
ميتواند مشكل غذايي خويش را رفع نمايد ،به چهره اش نظر انداختم ديدم كه باال و پايان منقارش دوش اخي ق رار دارد ،ك ه
اين نقطه نيز مرا به تعجب انداخت ،براي دريافت حقيقت او را تعقيب نمودم ،باآلخره كشف نمودم ك ه نهن گ زم اني ش كار
ميكند ،بعد از صرف شكار خويش ،دهان خود را به طرف آسمان باز ميكند ،اين م رغ كوچ ك ب ه ده ان نهن گ نشس ته ،و
ريزه هاي غذا را كه در ميان دندانهاي نهنگ بند مانده است ،ميخورد ،وهرگاه نهنگ ميخواهد كه ده انش را ببن دد ،اين دو
شاخ باال و پايان منقار اين مرغك او را مانع شده ،بناء آن مرغك به خاطر راحت تمامي گوشتهاي وس ط دن دانهاي نهن گ را
خورده پ رواز ميكن د ( س بحان الخ الق ال رزاق ) پ اك اس ت خ الق روزي دهن ده ،اين تدبيرغ ذا رس اندن ب ه مخلوق ات دلي ل
واضحي به وجودخالقي است كه با چنين تدبير غذاي مخلوقاتش را ميسر ميسازد .
-7وجود مخلوقات مانند فابريكه هاي توليدي :براي زنده گي مرفه انسانها ضروريات زيادي دارند ،و ازينك ه علم
انسان براي رفع اين نيازمندي ها ،بصورت يكب ار رش د نك رده ،وانس ان نميتوان د تم امي ض روريات خ ويش را بص ورت
فوري برآورده سازد ،ويا فابريكه هاي بس ازد ك ه اين ض رورات را بص ورت ع ادي رف ع نماي د ،خداون د متع ال در وج ود
انسانها وحيوانات فابريكه هاي توليدي را خلق نموده است ،كه اين فابريكه ها وظايف تغذيه وحل مش کالت ض روري داخلي
وخارجي وجود انسان را مرفوع ميسازند ،بگونه مثال :وجود انس ان ب ه خ ون ض رورت دارد ،خداون د متع ال در داخ ل
وجود انسان وسايل توليد خون را چنان مهيا ساخته ،كه با خوردن غ ذا ه اي بس يار ع ادي ،ميتواند خ ون م ورد ض رورت
انسانرا را تهيه نمايد ،و انسان تا حال نتوانسته ك ه چ نين فابريك ه اي بس ازد ،ك ه خ ون م ورد ض رورت انس انرا در هنگ ام
حادثات ترافيكي ،ويا عمليات ها مرفوع سازد ،هرگاه به ساختنان فزيكي يك گاو نظر اندازيم ،ميبينم كه اين گاو ب ا خ وردن
علف وگياه شير بسيار لذيذي را توليد ميكند ،گوشت گاو نيز لذيذ است ،اين فابريكه الهي كه ميتواند از علف خون ،گوش ت
،استخوان و شير بس ازد ،و درخاتم ه م واد فاض له را ب ه ش كل ادرار و م واد فض الت خ ارج نماي د ،به ترين مث ال ب راي
موجوديت خالق مدبري است كه چنين فابريكه ها را بشكل بسيار اساس ترتيب داده است . .
هرگاه به طرف درختان نظر اندازيم ميبينم كه بته تاك كه مزه ء خراب دارد چگونه انگور شيرين ميسازد ؟
-8نعمت مطابق سن وسال :همينكه عقل براي انسان يك نعمت بزرگ است ،ب راي طف ل خ ورد س ال نداش تن عق ل
نعمت است .زيرا اگر طفل خورد ،همان عقل ودانشي را كه بزرگان دارند ميداشت ،و نميتوانست كه خودش مشكالت خود
را رفع نمايد ،در بسياري حاالت خجالت ميكشيد ،خفه ميشد ،واز ن اتواني خ ويش رنج مي برد ،ولي ب ه ق درت پروردگ ا ر
عالم عقل اين طفل به اندازه رشد سنش تقويت نموده ،وبي عقلي درزمان طفوليت بهترين نعمت براي اين اطفال است .
12
-9استفاده از اشياي عادي براي تقويت جسم انسان :جسم انسان كه مانن د ي ك دس تگاه ب زرگ ميباش د ،ب ه خ ون ،
گوشت ،پوست ،مقابل ه بامكروبه ا ،ويتامينه اي مختل ف ،ض رورت دارد ،خداون د متع ال در داخ ل اين جس م فابريك ه اي
ساخته است كه از غذا ها ونوشابه هاي عادي وارزان ،تمامي مواد مورد ضرورت خويش را بطور اتوماتيك توليد ميكن د و
ضرورت وجود را مرفوع ميسازد .
هرگاه براي حصول خون ضرورت وجود انسان ،وي ا ويتامينه ا و پروتينه اي ض روري ب ه غ ذا ه اي ق وي احتي اج
ميبود ،بسياري از مردمان فقيرنميتوانستد كه مدت كمي در دنيا زنده گي كنند ،ولي برعكس خداوند متع ال (ج ل جالل ه) اين
ضرورت ها را در غذا هاي بسيار ارزان مانند ،سبزيجات ،لبنيات ،ميوه جات ،حبوب ات و غ يره خل ق نم وده اس ت ،ك ه
استفاده آنها براي هركسي محيا است ،بناء انسان ميتواند با استفاده ازين غذا ها ضرورات وجود خود را مرفوع سازد .
با مطالعه داليل فوق ميابيم كه داليل زيادي به وجود آفري دگار وج ود دارد ك ه اين دالي ل قاب ل ش مارش نيس تند زي را
هرمخلوقي بر وجود پروردگار داللت ميكند .
-10تناسب در طراحي :هرگاه استخوان رشد ميكرد ولي گوش ت وپوس ت رش د نميك رد ،ب راي انس ان مش كل ايج اد
ميشد ،وشايد هم پوستش ميکفيد « ويا اينكه جسم انسان رشد ميكرد ،وباه اي انس ان ب ه ح الت اص لي ب اقي ميمان د ،انس ان
بازهم به مشكل مبتال ميشد ،ولي خداوند متعال (جل جالله) تمامي بخش هاي وجود را به ش كل نورم ال ومناس ب بايك ديگر
رشد ميدهد ،همچنان در توليد ضرورات نيز اين تناس ب مراع ات گردي ده اس ت مثال :هرگ ا ه قلب ي ك طف ل مانن د قلب ي ك
انسان چهل ساله خون توليد ميكرد ،شايد خون از تمامي بدن طفل جاري ميشد ،ولي خداوند متع ال ه ر ض رورت انس ان را
مطابق ومناسب وجود انسان طرح بندي نموده است ،كه اين خود دليل وجود ذات مهربان است .
چهارم:نيازمندي به خالق (صRRانع ياسRRازنده) :هرگ اه درتم ام موج ودات نظ ر ان دازيم ،هيچ
صنعتي نيست که بدون شرکت وفابريکهء باشد ،عقل انسان هيچگاهي نميپذيرد ک ه حت ا ي ک قلم کوچ ک ب ه ش کل تص ادفي
بوجود آمده باشد .
عالمه عبدالمجيد زنداني که يکتن از دانشمندان معاصر ميباشد ميگويد :روزي با يکتن از ماترياليستان گفتگوداشتم
برايش گفتم :شما را کي خلق کرده است ؟
فرمود :تصادف .
برايش گفتم :آيا ممکن است انسان زيبايي با اين ساختمان زيبا تصادفي باشد ؟
13
گفت :بلي .
گفتم :آيا بوتهاي تان نيز تصادفي ايجاد شده است ؟
برايش گفتم :آيا ممکن است انسان زيبايي با اين ساختمان زيبا تصادفي باشد ؟
گفت :بلي .
گفتم :آيا بوتهاي تان نيز تصادفي ايجاد شده است ؟
گفت :نخير اين بوتها ممکن نيست که تصادفي باشد ،زيرا فابريکه خاصي آنرا ساخته و مارک آن نوشته شده است .
برايش گفتم :آيا انسان ازين بوتها هم کمتراست ،تا ساختمان آن بدون فابريکه وکارگري ناممکن باشد ،واين انسان با
اين ساختمان دقيق تصادفي باشد ؟ آن شخص خاموش ماند.
بسياري از انسانهاي بيدانش که ظاهرا خ ود را دانش مند وفيلس وف قلم داد ميکنن د ،ب راي اينک ه موض وعات را ب ه
شکل فلسفي ودور از حقايق علمي وعقلي بررسي کنند ميگويند :آيا اول تخم پيدا شده ويا مرغ ؟
هرگاه اين گونه مردمان کمي عقل خود را بکار انداخته خواهند دانست که هرگاه اول تخم پيدا شده باشد ،تخم نميتواند
که مرغي را به وجود بياورد ،زيرا تخم بدون ماکيان يا ماشين چوچه کشي گنده شده متعفن ميگردد .
وهرگاه مرغي هم به تنهايي بدنيا آيد نميتواند که سبب ايجاد مرغان گردد ،زيرا ماکيان بدون خروس و خروس ب دون
ماگيان اين وظيفه را انجام داده نميتوانند .
مسلمان با ايمان عقيده دارد که ذات خالق متعال هردو ماکي ان وخ راس را ازهيچ خل ق نم ود ،وب األخره ه ردو س بب
ازياد نسل خويش گشتند .
با بيان داليل فوق بدين نتيجه ميرسيم که هيچ مخلوقي نميتواند به تنهايي خويش س بب تک ثر نس ل گش ته ،وي اهم خلقت
تصادفي آن خارج دايرهء عقل ميباشد ،ودرنتيجه همه مخلوقات به وجود خالقي نيازمن د ب وده ،ت ا آن انرا ازهيچ خل ق نماي د .
وآن خالق ذات هللا ( جل جالله ) ميباشد .
--------------------------------------------------------------
-1اسالم در ديدگاه عقل ،ص 24
پنجم :حادث بودن جهان هستي :ازينکه اين جهان قديم نيست بلکه بعد ازنبودن بوجود آمده اس ت ،
وبوجود آمدن هرچيزي به خالق نيازمند است .موضوع حادث ( نوپي دا ) ب ودن جه ان مس ألهء اس ت ک ه اک ثريت دانش مندان
وفيلسوفان قديم ومعاصر بدان اعتراف نموده وبا داليل آنرا ثابت نموده اند :ازفالسفه يونان سقراط حکيم قايل به حدوث عالم
بوده وفيثاغورس ( رياضيدان ) ،تالس ،انکساغورس ،وانکيسانوس وافالطون جهان را حادث (نوپيدا ) دانسته اند .
واز دانشمندان معاصر فرانک آلن « دکتروليام نبلوچ ،دکتراوسکار ،فزيک دان بزرگ بوتنرمان « ادوارلوترکي ل و
هزاران دانشمند ديگري به حادث بودن جهان اعتراف نموده اند .کارکاليستي متخصص در شيمي مي گوي د :دالي ل زي ادي
وجود دارد که نشان ميدهد جهان ابتدائي داشته است مشاهدات نشان ميدهد دنيا پهن ترميشود ،ثابت ميکند که عناصر تش کيل
دهندهء عالم ابتداء همه دريک محل جمع وبه هم پيچيده بودند .فرانک آلن از روي قانون حرارت ثابت کرده اس ت ک ه جه ان
ازلي ( قديم ) نبوده بلکه آغازي دارد )1( .
اين دانشمندان بعد ازينکه با داليل قوي ثابت نمودن د ک ه جه ان هس تي ق ديمي نب وده بلک ه بع دها پي دا ش ده اس ت .اين
پيدايش جهان به پيداکنندهء نيازمنداست که بجز از ذات هللا ( جل جالله ) کسي ديگري شده نمتواند .
هشتـم :عالقمندي به سعادت دنيا وآخرت :بعض ي ه ا هم ميخواهن د س عادت دني ا وآخ رت را ب ا
ايمان به خداوند حاصل نمايند ( ،من كان يريد ثواب الدنيا فعند هللا ثواب الدنيا واآلخرة ) :اين مردمان که از راه عقل سليم ب ا
تمامي پديده ها برخورد دارند ،بدين نظرند که ايمان به خداوند ( جل جالله ) راه س عادت دني ا وآخ رت را ب ار آورده ،زي را
دين جوابگوي تمامي نيازمندي هاي انسان درساحات مختلف بوده ،واين پاسخگويي دين به نيازمندي هاي انسان تنها به زنده
گي دنيا خالصه نشده ،بلکه سعادت آخرت را نيز در بردارد .
---------------------------------------------
-1اسالم از ديدگاه عقل ،ص 31 :
14
قرآن عظيم الشان يک حقيقت بسيار مهمی را بيان داشته است ،که علماء ودانشمندان نسبت به ساير مردم از خداون د
( جل جالله) بيشتر خوف دارند ،به همين سان که يک داکتر طب نسبت به ساير مردم در امور طبی معلومات داشته ،و ب ا
درک وفهم حقيقت های صحی ،بسا اموری را که مردم بدان به نظر عادی مينگرند ،برای او بسيار هم وحتا خطرناک جلوه
ميکند ،روزی شخصا خودم درمجلسی نشسته بودم ،و دوست ما برای ما بادام تهيه نموده ب ود ،وهرگ اهی م ا يکدان ه ب ادام
سخت را با دندانهای خود ميشکستيم ،آن داکتر متخصص بی نهايت متاثر ميشد ،وازينکه او احترام ا ب ه م ا چ يزی نميگفت
ولی آثار پريشانی وعدم رضايت درجهره اش ديده ميشد ،زيرا او ميدانست که نتيجهء اين بی تفاوتی در آينده ص حت م ا چی
نقشی خواهد داشت .
به همين سان در تمامی عصر ها دانشمندان وعلماء بوده اند که حقيقت ها را درک نموده ،به بسياری امور ،پی برده
وايمان آورده اند ،که ما درين بحث پژوهشی داريم درمورد نظريات دانشمندان ،در مورد وجود خداوند ( جل جالله) .
الزم است بدانيم که با پيشرفت های علمی امروزی داليل وجود خداوند ( جل جالله) برای انس انها بيش تر و واض حتر
ميگردد ،وشخصيت ها ودانشمندان متخصص در نخستين شخصيت های مومن قرار دارند .
اسپنسر از قول هرچل ميگويد ( :هرچه دامنهء علم گسترش يابد داليل محكم ب راي وج ود خ الق ازلي ك ه توان ايي بي
نهايت دارد افزايش پيدا ميكند بنا برين زمين شناسان ،رياضي دانان ،كيهان شناسان ،و فزيك دانان در استحكام بخشيدن ب ه
بنياد علم كه همان بنياد عظمت خداوند يگانه است شركت نموده اند ) .
اين يك حقيقت مبرهن است كه دانشمندان ساينس وتكنالوژي ،علماي رياضي و فلك ،زمين شناسان و كيه ان ن وردان
در سرخط نو مسلمانان عصر كنوني قرار دارند .زيرا علم امروزي و رسيدن انسان به نقاط بس يار دقي ق هس تي ،وح دانيت
ذات خداوند(جل جالله) را بصورت بسيار واضح ثابت مينمايد .
خانم بيتی با ومن ( )1ميگويد (: :پروردگاردرقرآن ميفرمايد كه{:اي مردم اگرشما درراه خدا قيام نكنيد ما مل تي
ديگررا از ميان شما براي قيام برمي گزينيم}واين همان اس ت ك ه ام روزه درح ال وق وع اس ت دركش ور ه اي اس المي
بيش تر كش ورهاي ش رق جه ان،كم كم دين وم ذهب درح ال زوال اس ت ام ا در كش ورهاي غ ربي اس الم درح ال رش د
وپيشرفت است ونو مس لمانان درين زمين ه اگ اهي ه اودانش زي ادي را ب ه ارمغ ان مياورن د،دانش مندان مش هور،علم اي
بزرگ علم،پزشگان،استادانوبسياري ديگرازشخصيت هاي معروف به اسالم رومي آورند وبه تبليغ دين اسالم ميپردازند
بس ياري ازكتابه اي دين ك ه ب ه زبانه اي ع ربي،فارس ي،ت ركي واردو ب ه نگ ارش درآم ده ان د اغلب ب ه زب ان
انگليسي،فرانسوي،وآلماني نيز ترجمه شده اند .
-----------------------------------------------------------------------------
-1شخصيت خانم بتي باومن ( ملقب به بتول ) :خانم بتي باومن ساکن اصلي شهر مريلند امريكا ميباشد كه بعد ها به الس انجلس انتقال نمود او ميگويد ،زماني ك ه بيس ت
ساله بودم محل سكونتم (مريلند) را به قصد لوس انجلس ترك كردم .وقتي به لس انجلس آمدم مدت چهار س ال دررش ته م ديريت بازرگ اني در دانش گاه ب ه تحص يل پ رداختم ح دود
بيست سال در يك شركت كامپيوتري به عنوان ،معلم ،برنامه ريز ،نوبسنده وويراشگرنسخه هاي فني مشغول به كار شدم ،پنج سال پيش چون از كارهاي كامبيوتري خسته شدم از
آن دست كشيدم و شغلم را تغيير دادم و به عنوان منشي حقوقي يك شركت مشغول به كار شدم ،چه كسي ميداند شغل بعدي من چي خواهد بود شايد شغل يك داعي را به عهده بگيرم
إن شاء هللا )٣(.
او که يک خانم دانشمند ميباشد بيش ازيکهزار کتاب را درزمينه هاي مختلف براي رسيدن به ح ق مطالع ه نم ود :او ميگوي د :من بيش تر از ه زار كت اب را در زمين ه ه اي
مختلف از قبيل روانشناسي جامعه شناسي ،انسان شناسي ،مذهب ،تاريخ و فلسفه اين دو پيامبر(عيسى و محمد عليهما السالم ) ب ه منظ ور ي افتن حقيقت مطالع ه ك ردم .او ب راي
رسيدن به حق مطالعات خويش را دركتب اديان مختلف ادامه داد ،ولي مطالعه اديان ساخته وبافته بشر بجزازدياد تشويش و رنج چيزي ديگري به ارمغان نمياورد او اظهارميدارد:
(هريك ازاين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي من جواب داد اما در عوض سؤالهاي ديگري را براي من بوجود آورد) باآلخره با مطالعه دين مقدس اس الم ب ه ه دف خ ويش
رسيده ميگويد (سر انجام آنچه را چهل سال درپي آن بودم يافتم ،راهي براي معنا بخشيدن به هرچيز در دنيايم )
-2اينك آفتاب از غرب طلوع ميدرخشد ،ص 25 :
به اساس فهم اين حقيقت های هر دانشمندی مطابق داشته های علمی خويش درمورد وجود خداوند ( جل جالله) اب راز
نظر نموده اند ،دانشمندان علوم اقتصادی ورياضی به اساس قانون احتماالت بـه وجود خداوند ( جل جالل ه) عقي ده نم وده
ونظر خويش را چنين بيان ميکنند .
فيلسوف رياضي دان پاسكال ميگويد (( :يا بايد ب راين عقي ده باش يم ك ه خ دا وج ود دارد ،ي ا اينك ه چ نين اعتق ادي
نداشته باشيم ،كداميك را برگزينيم ؟ اي انسان :عق ل وخ رد ت و درمان ده ت ر ون اتوان ت ر از آن اس ت ك ه بتوان د درين ميان ه
گزينش درستي داشته باشد ،چنين حساب كن كه دريك بازي يا مسابقه با طبيعت همبازي شده اي ،طبيعت تيرخود را پرت اب
ميكند و تو هم تيرخود را نشانه مي روي و به ناچار باي د يكي ازاين دو ت ير ،برن ده ش ود ،ح ال خ وب مقايس ه کن بين س ود
وزيان هاي احتمالي خودت درين بازي و مسابقه ! اگر برنده شد كه ت و ب ه خوش بختي هميش گي وس عادت اب دي رس يده اي !
اگربازنده شد ،توچيز با اهميتي را از دست نداده اي ،نهايت مطلب آنست كه تويك چ يز ازمي ان رفت ني را ك ه بهرح ال نمي
٣
15
توانسته است برايت ماندني باش د از دس ت داده و ب ه مخ اطره افگن ده اي ودادن هرچن د غ رامت از دس ت ش ونده اي وف اني
بفرض آن هم كه چنين باشد قابل تحمل وخردمندانه است ))
عالمه دکتور يوسف قرضاوي به تعقيب سخنان پاسكال ميگويد :ما ميخواهيم براين سخن بيف زائيم و بگ وييم :آن كس
كه به خدا وسراي آخرت ايمان مي آورد هرگز چنين نيست كه دني اي ف اني را ب راي بدس ت آوردن آخ رت ب اقي ب ه مخ اطره
افگند ...هرگ ز ! او ب ا ايم اني ك ه آوره اس ت ،هردوزن ده گي دني وي و اخ روي را ب اهم بدس ت مي آورد ،هم دردني ا وهم
درآخرت به بهترين مزاياي زنده گي نايل مي گردد ،خداوند متعال فرموده است كه (من كان يريد ث واب ال دنيا فعندهللا ث واب
الدنيا واآلخرة) هرآنكس كه طالب بهره وري ازدنيا است بهره وري دنيا وآخرت نزد خدا است ) نس اء ( 134/لل ذين أحس نوا
في هذه الدنيا حسنة ولدار اآلخرة خير) نحل 30/کسانيکه اعمال نيک نموده اند برايشان نيکي هاي دنيا اس ت ولي نيکي ه اي
أخرت بهترترست )1( .
بدين اساس مسلمان هميشه در دعاهاي خويش ميگويد ( :ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي اآلخرة حسنة) پروردگ ارا ب راي
ما نيكي هاي دنيا وآخرت را نصيب گردان .
پاسکال به اساس قانون احتماالت رياضي صحبت نموده ميخواهد بگويد كه به اساس احتمال اگ ر بع د از رفتن از دني ا
آخرتي هم نباشد انسان نقصي نكرده اس ت ،ص رف دني اي ف اني را ازدس ت داده اس ت .ولی احتم ال موج وديت آخ رت ن يز
موجود است که عدم آماده گی به آن احتمال خطر بسيار زيادی را دارا ميباشد .
عالمه قرائتي درين مورد ميگويد :هرگاه شما به سفري ميرويد و براي اينکه درجريان سفر به مشکلي مواجه نش ويد
مطابق قانون احتماالت اموري را درنظر خ ويش ميداش ته باش يد ،ب ه احتم ال اينک ه اگ ر در راه ه وتلي نباش د ،ب اخود غ ذا
ميگيريد ،به احتمال اينکه آب يافت نخواهد شد ،با خود مقدري آب ميگيريد ،وبه احتمال حمله دزداي باخود سالحي ميگيرد
،و به احتمال پنچرشدن تايرموتر با خود تاير اضافي ميگيريد .با اوجود اين همه احتمال هرگاه درس فر ت ان هيچ مش کلي هم
براي تان پيدا نشود آيا نقصي گرده ايد ؟ طبعا نخير
ولي هرگاه بدون درنظر داشت اين امور به سفر ادام ه دهي د وهيچ احتم الي را درنظ ر نداش ته باش يد ،فک ر کني د ک ه
درنيمه راه موتر تان پنچرشد چي خواهيد کرد ؟
به همين سان هرگاه آخرتي نباشد ( درحاليکه باهزاران دليل وجود دارد ) يک فرد مسلمان چي نقصي خواه د ک رد ،
تمامي اعمال خير وي قبل از آخرت منافع دنيوي وي را تضمين نموده است ،ونبودن آخرت برايش هيچ نقصاني نميرس اند .
وهرگاه آخرتي بود ،سوال وجوابي باشد پس اين انسان منکر از وجود خداوند چي خواهد کرد ؟
بدين اساس بسياري از دانشمندان قانون احتماالت را بهترين را به عقيده ميدانند .
اگر در ميان مردم چنين شايعات پخش شده است که بسياری از دارس ين فلس فه منک رين وج ود خداون د ( ج ل جالل ه)
ميباشند ،درحاليکه حقيقت برعکس آن بوده ،و به اساس گفته فرانسيس بيكن ( :اطالع اندك وناچيز فلس في ،عق ل آدمي را
به الحاد ميكشاند ولي پيش رفتن وتعمق در آن ،انديشه ها را به ايم ان رهنم ون ميگ ردد .ب راي اين ك ه انديشه ای انس ان در
برخورد علل واسباب ثانوي پراگنده ،توقف نموده از آن فراتر نم يرود .ام ا اگ ر ژرف انديش ي ك رده ببينيد ك ه حلق ه ه اي
زنجير علتهاي متعدد ،چگونه بهم مي پيوندند ،چاره اي جز اعتراف وتسليم به خدا نخواهد داشت )
« كريس موريس رئيس سابق اكادمي علوم در نيويورك و يكي از بزرگان علوم جديد دركتاب ترجمه شدهء العلم يدعو
لإليمان (علم مردم را به ايمان دعوت مينمايد ) ميگويد :معمايي كه بسيار مشكل است و نياز ب ه پاس خ دارد مخص وص م ار
ماهي هاي آبي است ،آنها موجودات عجيبي هستند وقتي كه دوره رشد آنها ب ه پاي ان رس يد ازنق اط منختل ف برك ه ه ا ،رود
ها ...كوچ ميكنند و با قطع هزاران مايل در اقيانوس به اعم اق دور جن وبي برم ودا ،ن زديكي ق ارهء امريك ا مي رون د و در
آنجا تخم گذاري ميكنند ،وسپس مي ميرند اما بچه هاي آنها بدون اينكه هيچ وسيلهء شناختي داش ته ب ه س وي كن اره ه ايي ك ه
مادرانشان در ابتداء بودند بر ميگردند ،سپس وارد هر بركه و دريا و درياچه و رود خانه خواهند شد و در برابر هر فشار و
موج طوفاني مقاومت ميكنند تا هنگامي كه دورهء رشد آنها به پايان مي رسد دوباره طبق سرشت اوليه به همان جاي م ادران
شان كوچ ميكنند حال چه كسي جز خداوند اين قاعده و قوانين را به وجود آورد ؟ و آنها را راهنمون ساخت »
عالمه عبدالمجيد زندانی يک دانشمند يمنی ميگويد :ترتيب و تنظيم در اجزاي اتوم به خالقي نياز دارد ،تا نظم آنرا
بدست داشته باشد ،اگر تفاوت را ميمون و طبيعت را قصيده ،فكر كنيم بخوبي خواهيم دانست كه مليون ها ميم ون ب ا ملي ون
ها قلم نميتوانند قصيده بسازند ()1
دکترتوماس ديويد چارکس متخصص فلسفه وشيمي و رئيس تحقيقات شرکت شيميايي کالرکس ميگويد « من معتق دم
درطبيعت همه چيز از روي مشيت ونظم انجام گرفته ومي گيرد والزمهء اين نظم ومشيت اين است که ازجانب ي ک عاق ل و
صاحب اراده باشد ومن آنرا خدا ميدانم »
16
دکترجان آدولف بوهلر دکتر درفلسفه اتمي از دانشگاه اينديابا واستاد شيمي ازکالج اندرس ون ميگوي د « درط بيعت ب ه
هرسو بنگري نظم ومشيت نمايان است گويي دنيا سوي هدف ومقصد مشخصي سوق داده ميشود واين معني درعالم اتم کامال
روشن است تمام اتمها از هيدروجن گرفته تا اورانيوم از روي يک مدل بوجود أمده اند زيرا هنگاميکه دايرهء اص العات م ا
را جع به الکترونها وپروتونها يي که عناصر مختلف را تشکيل داده اند بيشتر ميشود ما بيشتر متوج ه نظ ام هم اهنگي جه ان
ميشويم» او درخاتمه بدين نتيجه ميرسد که « ما بجاي درنظر گرفتن کيفيت آفري دگار وع وض زاي د ش مردن خ دا باي د او را
درميان نظام جهان ببينيم و آث ار ونش انه ه ايش را س تايش ک نيم ،بش ر ميتوان د مجه والت ط بيعت را کش ف ودرک کن د ولي
نميتواند قوانين طبيعي را خلق وايجاد نمايد وتنها خداست که ميتواند قوانين طبيعت را وضع وايجاد کند » ()2
------------------------- ---------------
- -1براهيني بر يکتا پرستي ،ص 145 :
- 2اسالم از ديدگاه عقل ،ص . 39
مخترعان علوم معاصر نيز با رسيدن به اکتشافات واختراعات جدي د ب ا وس ايل علمی وتکنول وژی ب ه وج ود خداون د
متعال (جل جالله) اعتراف ميکنند :پاستور بعد ازينکه ميک روب را کش ف ک رد واغلب بيماريه ا را ناش ي از حيوان ات ذره
بيني دانست و بااين کشف خدمات ارزنده به جهان بشريت کرداز اوسوال ش د :آي ا ب ا اين م وفقيت ب از ب ه وج ود خ دا عقي ده
داري ؟ او درجواب گفت « :با اين کش ف عقي دهء من ب ه خ دا ص د چن دان ش ده اس ت زي را س اختمان وج ودي اين حيوان ات
کوچک وذره بيني ،وکثرت وچگونگي توليد مثل آنها ،مرا به گسترده گي علم وقدرت ف وق الع اده ء پدي د آورده آنه ا (خ دا)
متوجه نموده وازقدرت خدا سخت متحير وبه شگفت آمدم ،آنچنان صنعت بديع ونيروي شگرف در سازمان وجود آنه ا بک ار
رفته که عقل درحيرت است وآدمي را به درياي تعجب وتحيرغوطه ور ميسازد » ()2
------------------------------------------------------
-2اسالم از ديدگاه عقل ،تاليف عبدالرووف ريگي ،بدون معلومات نشر وچاب ،ص 39 :
قرآن عظيم الشان كه آخرين كتاب الهي است ،براي هدايت انسانها نازل ش ده اس ت ،ازينك ه ه دف اين كت اب ب زرگ
الهي ايمان ،قناعت ،رهنمايي ،رهيابي ،وسعادت بشر ميباشد ،و براي بشر فرستاده شده اس ت ،تم ا مي دالي ل آن مط ابق
عقل بشري ميباشد ،تا انسان اين داليل قرآني را درك نموده ،وبشكل معقوالنه وبا قناعت كام ل م ؤمن باش د ،اگرچRه ق رآن
عظيم الشان كالم پروردگار عالميان است ،ولي ازينكه اين كتاب براي رهنمايي انسان نازل گردي ده اس ت ،تم امي دالي ل آن
مطابق عقل انسان است ،دليلي را بيان نميكند كه عقل انسان از فهم آن قاصر باش د ،وي اهم انس ان نتوان د آن را بخ وبي درك
نمايد ،بلكه قرآن عظيم الشان داليل بسيار واضح وروشن را بيان ميدارد كه با اندك تفك ير ب ه حقيقت ايم ان منج ر ميگ ردد .
در ينجا الزم است تا بعضي از داليل قرآني را كه براي شناخت خالق و درك وجود خداوند بيان ش د ه اس ت ،م ورد مطالع ه
قرار دهيم .
قرآن عظيم الشان داليل قدرت ووجود ذات مقدس خويش را ،به اساس تفكر در وجود خود انس ان ،س اير مخلوق ات ،
و تمامي جهان هستي بيان ميدارد :
-1دعوت قرآن به تفكردر وجود خود انسان :قرآن عظيم الشان انسانرا ب ه تفك ردر وج ود خ ودش دع وت مينماي د و
ش ِهي ٌد } فصلت / ف ِب َربِّكَ أَنَّهُ َعلَى ُك ِّل ش َْي ٍء َ ق أَ َولَ ْم يَ ْك ِ
س ِه ْم َحتَّى يَتَبَيَّنَ لَ ُه ْم أَنَّهُ ا ْل َح ُّ اق َوفِي أَ ْنفُ ِ
سنُ ِري ِه ْم آيَاتِنَا فِي اآلفَ ِ ميگويد َ { :
53ما نشانه هاي قدرت خود را در آفاق جهان ،و نفسهاي بنده گان نشان ميدهيم تا براي شان واضح گردد كه خداوند ح ق
است ( .حقيقت اين آيت در بخش اعجاز علمي قرآن مطالعه نماييد ) همچنان خداوند ميفرماي د ( :وفي أنفس كم أفال تبص رون)
دروجود خود چرا نظر نمي اندازيد ،هركاه انسان به هرعضوي ازعضاي بدن خود فكر نمايد ،دالي ل ق درت پروردگ ار را
به چشم خود مشاهد ه مينمايد ،وباور ميكند كه اين ساختمان فزيکي و معنوي ظاهري و باطني ب دن من ،ونظم دروج ود من
نشانهء است از وجود خداوند وقدرت بي نهايت وي .
-2دعوت قرآن به تفكر در جهان هستي :قرآن عظيم الشان از انس ان ميخواه د ت ا در م ورد خل ق آس مانها ،زمين ،
تغيير وتبديلي شب وروز ،خلقت دريا ها ،وروان شدن كشتي ها در بحر ،اب ر ،ب اران ،ژال ه ،ب رف ،دوب اره سرسبزش دن
وزنده شدن زمين بعد ازفصل زمستان ،بادها ،وغيره حوادث و برنامه هاي جهان هستي فکر نمايند .
ف اللَّ ْيِ Rل َوالنَّ َهRRا ِر َوا ْلفُ ْلِ Rك الَّتِي ت َْجِ Rري ِفي ا ْلبَ ْحِ Rر ِب َمRRا اختِاَل ِ ض َو ْ ت َواأْل َ ْر ِ س َما َوا ِ
ق ال َّ خداوند متعال ميفرمايد ( :إِنَّ ِفي َخ ْل ِ
ب
السَ Rحا ِ Rاح َو َّ يف ال ِّريَِ R
َصِ Rر ِ َّ
ض بَ ْع َد َم ْوتِ َهRRا َوبَث فِي َهRRا ِمنْ ُكِّ Rل دَابَّ ٍة َوت ْ َ أْل َ َ
س َما ِء ِمنْ َما ٍء فأ ْحيَا بِ ِه ا ْر َ اس َو َما أَن َز َل هَّللا ُ ِمنْ ال َّ
يَنفَ ُع النَّ َ
ت لِقَ ْو ٍم يَ ْعقِلُونَ البقرة )164(/درآفرينش آسمانها وزمين وآم د ش د ش ب وروز و كش تيهايي س َما ِء َواأْل َ ْر ِ
ض آَل يَا ٍ ا ْل ُم َ
س َّخ ِر بَيْنَ ال َّ
17
كه دردريا و به سود مردم در حركتند ،و آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده ،و ب ا آن زمين را پس از مرگ زن ده نم وده ،
وانواع جنبنده گان را درآن گسترده و همچنين در تغيير مسيربادها وابرهاي كه ميان زمين و آسمان معلقند نش انه ه ايي اس ت
از ذات پاك خدا ويگانگي او براي مردمي كه عقل دارند و مي انديشند .
وهرگاه انسان به اين مخلوقات الهي چنانچه خداوند امر نموده بيانديشد ،وجود خداوند متعال را بخوبي درك مينماي د .
خداوند متعال صفات مؤمنان حقيقي را كه به اساس تفكر درمخلوقات خداوند ،ايمان آورده ان د چ نين بي ان مي دارد ( :الَّ ِذينَ
ابسْ Rب َحانَكَ فَقِنَRا َعَ Rذ َ ت َواأْل َ ْر ِ
ض َربَّنَا َما َخلَ ْقتَ َهَ Rذا بَRا ِطاًل ُ س َما َوا ِ يَ ْذ ُكرُونَ هَّللا َ قِيَا ًما َوقُ ُعودًا َو َعلَى ُجنُوبِ ِه ْم َويَتَفَ َّكرُونَ فِي َخ ْل ِ
ق ال َّ
النَّا ِر ) آل عمران 191/
آنانيكه خداوند را درحال ايستاده ،نشسته ،وبه پهلوخفته ياد ميكنند ،درخلقت آسمانها وزمين فكر مينماي ند و ( ميگويند
) :پروردگارا ! اين همه را باطل خلق نكرده اي ،پاكي است مرترا ،ما را از عذاب دوزخ نجات ده .
-3دعوت قرآن به تفكر درحيوانRRات :خداوند متع ال از انس ان ميخواه د ت ا در م ورد مخلوق ات الهي فك ر كن د ،اين
درختي كه درزمستان خشك ميشود ،سپس ازهمين چوب بي مزه ،ميوه هاي بسيار لذيذي مانند :سيب ،انگور ،ناك ،أنار
وغيره ميوه جات را با لذت هاي مختلف خلق مينمايد ،كدام انسان ميتواند از يك مق دارچوب ،آب ،وخ اك مي وه يي بس ازد ؟
خداوند ميفرمايد كه شما به خلقت حيوانات فكر كنيد ببيند كه خداوند شتر را با چي صفاتي خلق نموده است ( أفال ينظرون إلى
اإلبل كيف خلقت ) يکتن از دانشمندان با درنظر داش ت اين آيت وي ژه گي ه ا ش تررا م ورد مطالع ه ق رار داده ک ه ،خوان دن
برخي ازين تحقيق را درين جا مناسب ميدانم :
. -1تفسير روح القرآن الكريم ،تاليف عفيف عبدالفتاح طباره ،ليبيا :جمعية الدعوة االسالمية ،تفسير جزء عم ،ص 101 :
همچنان خداوند براي انسانها بيان مي دارد ك ه مخلوق ات را ب ه ان واع مختل ف خل ق نم وده اس ت ك ه در خلقت هرك دام
شRRي شي َعلَى بَ ْطنِ ِه َو ِم ْن ُه ْم َمنْ يَ ْم ِ
شي َعلَى ِر ْجلَ ْي ِن َو ِم ْن ُه ْم َمنْ يَ ْم ِ ق ُك َّل دَابَّ ٍة ِمنْ َما ٍء فَ ِم ْن ُه ْم َمنْ يَ ْم ِ
حكمتي نهفته است َ ( :وهَّللا ُ َخلَ َ
ق هَّللا ُ َما يَشَا ُء إِنَّ هَّللا َ َعلَى ُك ِّل ش َْي ٍء قَ ِدي ٌر) النور )45( /خداوند هرجنبده را از آب خلق نموده ،بعض ي از آن ا َعلَى أَ ْربَ ٍع يَ ْخلُ ُ
برشكم ميروند ،وبعضي باالي دو پا ،وبعضي ها هم برچهار پا حركت ميكنند ،هللا تعالي هرچه بخواه د خل ق ميكن د ،و هللا
تعالي برهمه چيز قدرت زياد دارد .
بسياري از آيات قرآني است كه مفصال در باره تفكر درساير مخلوقات بي ان ش ده اس ت ،زي را عق ل و تفک ر س رمايه
بزرگ به دستيابي به حقايق وجود وتوحيد ميگردد :
18
چي خوب سروده سعدي شيرازي :
19
ايمان به توحيد) يگانگي( خداوند (جل جالله)
قرآن عظيم الشان ،پيامبران ،كتابه اي آس ماني ،دانش مندان ومحقيقين ،ب ه وح دانيت خداون د متع ال اع تراف
نموده ،وسايرانسانها را به توحي د ويگ انگي خداون د دع وت نم وده ان د ،زي را توحي د حقيقي ،اس اس تم امی دين ميباش د ،
وحقيقت ايمان به ذات خداوند را ثابت ميكند ،وهرگاه كسي مشكلي در توحيد خداوند داشته باش د ،ب ه حقيقت نرس يده ،الزم
است تا در مورد تجديد نظر نموده ،و به صراحت به يگانگي خداوند اعتراف نموده ،كاري نكند كه مخالف توحيد الهي باشد
كلمه شهادت شامل مفاهيم عقيده كامل الهي در ربوبيت الوهيت و توحيد اسماء وصفات خداوند ميباشد )1( .
دانشمندان اسالم اين توحيد را در سـه بخش اساسي تقسيم نموده ان د :توحيRRد ربRRوبيت ،توحيRRد ألRRوهيت و توحيRRد
اسماء وصفات خداوند ()2
موضوع ايمان به وجود خداوند ،واينكه هللا خالق آسمانها ،زمين وساير مخلوق ات اس ت ،موض وعي ب ود ك ه تم امي
مشركان قريش ،بت پرستان ،يهود ونصارى ،وحتى صابئين درزمان پيامبر( صلي هللا علي ه وس لم ) ب دان ايم ان داش تند ،
قرآن عظيم الشان درمورد اينكه آنان به خالق ايمان داشتند چنين ميفرمايد :
ْ ت َواأْل َ ْر َ
ض لَيَقُولُنَّ َخلَقَ ُهنَّ ا ْل َع ِزي ُز ال َعلِيم ُ) هرگ اه ازايش ان پرس يده ميش د ك ه آس مانها س َما َوا ِق ال َّ سأ َ ْلتَ ُه ْم َمنْ َخلَ َ( َولَئِنْ َ
وزمين را کي خلق نموده است ؟ ميگفتند :همه را ذات عزيز وعليم خلق نموده است .الزخرف )9( /
ض لَيَقُRRولُنَّ هَّللا ُ ) هرگاه ازايش ان (مش ركان ق ريش) پرس يده ميش د ك ه خ الق ت َواأْل َ ْر َس َما َوا ِ ق ال َّسأ َ ْلتَ ُه ْم َمنْ َخلَ َ( َولَئِنْ َ
آسمانها وزمين كيست ؟ ميگفتند :هللا .الزمر )38(/
خالصه اينكه با وجود اعتراف به وجود خداون د ،واينك ه خداون د خ الق زمين ،آس مان ،آفت اب ،مهت اب ،انس انها ،
حيوانات وتمامي مخلوقات است ،مشكل خطرناكي داشتند كه درعبادت خداون د (ج ل جالل ه) انس انها را ش ريك س اختند ،از
انسانها ييكه درنخست منحيث رهبرشان بود ن د ،وي ا شخص يت ه اي ني ك ،خ وب و ت اريخي بودن د بته ا س اختند ،و آن انرا
عبادت ميكردند ،ويا هم اين بتها را واسطه ووسيله براي رس يدن ب ه خ دا ميدانس تند .آن ان گم ان ميکردن د ک ه خداون د (ج ل
جالله) مانند انسانها به واسطه ضرورت دارد ،والزم است بتها را برايش واسطه قرار دهيم ،درحاليکه خداوند متعال برای
هرکسی بسيار نزديک است ،وضرورت ندارد که کسی بين او و مخلوقش واسطه گردد .
امام شوكاني ميگويد :بدانكه توحيد الوهيت اساس اسالم ،هدف بزرگ ،و مقصد اساسي ايمان ميباشد ،و پيامبران به
همين علت فرستاده شده اند ،وخداوند متعال (جل جالله)پي امبران وكتابه ا را ب راي اينك ه م ردم را ب ه س وي توحي د ال وهيت
دعوت بدهند فرستاده است ،ودلهايشان را در تمامي سختي وحاجات خاص ،به سوي هللا تعالي متوجه سازند ،سفارش ه ا ،
وسائط وكارسازي هاي اختراعي را ترك دهند )1( .
قرآن عظيم الشان درزمينه ميفرماي د ( :وامRRا ارسRRلنا من قبلRRك من رسRRول إال نRRوحي إليRRه أنRRه الإلRRه إال أنRRا فاعبRRدون )
انبياء 25/قبل از شما برپيامبران وحي نموديم كه هيچ معبودي بجز من نيست ،پس عبادت نماييد .
(ولقد بعثنا في كل أمة رسوال أن اعبدوا هللا واجتنبوا الطاغوت) در هرامتي پيامبراني فرستاديم كه هللا(ج ل جالل ه) را
عبادت نماييد واز طاغوتان (معبودان باطل) اجتناب ورزيد .النحل 63/
20
عالمه بزرگ عصرما دكترعلي شريعتي در بحث توحيد چنين مينگارد (( :پيغمبران ما از ابراهيم تا پيغمبر اسRRالم و
پيش از ابراهيم نيامده اند تا بشر را متدين بكنند براي اينكه بشر ،بRRه فطRRرت خRRودش ،متRRدين اسRRت ،نتيجRRه اي كRRه گرفتRRه
ميشود اين اسRت كRه اين پيغمRبران نيامRده انRد درجامعRه هRاي انسRاني احسRاس مRذهبي (دين داري) ايجRاد كننRد ،زيRرا هRر
پيغمبري در هرجامعه اي كه مبعوث شده ،درجامعهء مذهبي (دينداري) مبعوث شده اسـت آن جامعRRه مRRذهبي (ديRRني) بRRوده
ومذهب (دين) داشته است ،بنابراين نتيجه گرفته ميشود كه هيچ كدام ازاين پيغمبران بزرگ ما كه مي شناسRRيم نيامRRده انRRد
تا خداپرستي را درجامعه ها تبليغ كنند ،چون همه جامعه ها بدون هيچ شك پيش از بعثت پيغمRRراني كRRه مRRا ماشناسRRيم خRRدا
پرست بوده اند ،پس آمده اند چه كار بكنند ؟ ))
عالمه دكتور شريعتي در جواب اين سؤالي كه خودش مطرح نموده است ميگويد (( :آمده اند فقط يك كار بكنند و نه
هيچ كار ديگر ...وهركار ديگري هم كه كرده اند براي تحقيق همان كRار اوليRه اسRت ،و آن اينكRه توحيRد را جانشRين شRرك
كنند ،شرك يعني چه ؟ شرك برخالف آنچه كه ما تصRRور ميكRRنيم ال مRRذهبي نيسRRت ،مRRذهب اسRRت .بRRر خالف آنچRRه كRRه فكRRر
ميكنيم .مشرك ديندار است ،معتقد است ،وپرستنده وعابد است ،مشرك كسي است كه درچين وقتي كRRه بتهايشRRان را كRRه
روي ارابه هاي بزرگ ازمعبد بيرون مي آوردند زنان ومRردان زيبRRاتبرين دخRتران وپسRRران خRود شRRان را نRذر ميكردنRRد كRه
درپاي بت سر ببرند واين خون خون متبركي ميشد كه در دعRRا هRRا ونRRذرها ومراسRRم مRRذهبي مصRرف ميشRRد و از آن شRRراب
متبرك ساخته ميشد ،اين ،شرك است ،اين بي ديني است .
قربRاني دربرابRر بت ،وبRRراي بت درجRاهليت همين عRرب وجRRود داشRته .قربRRاني چي ؟ قربRRاني انسRان ،نRه قربRRاني
گوسفند ،بسيار نذر ميكردند كه اگر من مثال چند تا پسRRر داشRRتم پسRRر اولم را قربRRاني مي كنم بRRراي بتم ،نRRذر مي كRRرده كRRه
بت ،او را پسردار بكند ،وبه ازاي اين پاداشي كه بتش و معبودش به او ميدهد اولين پسر را در برابرش ذبح كند .
عالمه دكتورشريعتي ميپرسد:اين احساس ،احساس ال مذهبي (بيديني) است يRRا احسRRاس مRRذهبي ( دينRRداري) است ؟
درپاسخ ميگويد (( :ميبينيم مقام مذهبي اينها از ماها كRه موحRRديم خيلي محكمتراسRت ،پس چRرا اين همRه تكيRه ميشRRود بRه
سوزاندن وازبين بردن وريشه كردن شرك ؟ بنابرين توحيد در برابر شرك ،دين دربرابر بي ديني نيست ،مذهب در برابرال
مذهبي نيست ،پرستش خدا در برابر عدم اعتقاد به وجود خدا نيست .
نه تنها پيغمبران ما نيامده اند تا پرستش خدا را جانشين عدم پرستش بكنند بلكه اينها آمده اند تا پرستش را تخفيRRف
بدهند يعني همه جامعه ها بيشتر از پيغمبران ما خدا پرست بودند ،براي اينكه اينها ميگفتند ( يكي بپرستيد ) وآنها صRRد تRRا
ميپرستيدند ،اينها نيامدند خدا پرستي را ايجاد كنند ،يعني پرستش معبود ايجاد بكنند ،برا ي اينكه انسانها همواره از توتم
) گرفته ،از مهره گرد وقرمزرنگ وخوشرنگ گرفته به اسم فتي شيسم ،از روح جدش گرفته به اسRRم آنيميسRRم ،از (
اشياء طبيعي گرفته ،از ستاره ها گرفته واز بعضي درختهRRا گرفتRRه از رب األ نRRواع گرفتRRه ازيRRك تكRRه سRنگ گرفتRRه ،همهء
اينها را مي پرستيده است ،ومجسمه مي ساخته وپرستش ميكرده وتمام مRRدت عمRRرش را در راه آنهRRا فRRدا كRRاري ميكRRرده ،
بلكه خون خود ش را به ساده گي ميداده ،بنابرين طول تاريخ زنده گي انساني همواره برمذهب مبتني بود ه وپيغمبران ما
آمده اند تا توحيد را جانشين شرك كنند ،يعني مذهبي را جانشين مذهب ديگري كنند )) ()1
------------------------------------------------------------
.1منهج شوكاني درعقيده ص 279
عالمه دكتورشريعتي ميگويد :اصل اساسي كه اسالم روي آن بناشده است يك پايه دارد :توحيد ،بقيRRه اصRRول روي
توحيد بناشده است ،نه دركنارتوحيد قرار گرفته باشد ،نبوت دوم نيست ،كه كنار توحيد باشد ،نبوت از توحيد بRRيرون مي
آيد ،يعني شكل ساختمان اعتقادي مان را بايد درذهن تصور بكنيم ،پنج تا پايRRه وسRRتون دركنRRارهم چيRRده نشRRده اسRRت ،يRRك
ستون به عنوان زير بنا است دكتورشريعتي درخاتمه ميگويد ( :بنابراين حرف اساسي من اين است كه توحيRRد عقيRRده اي
دركنارعقايد ديگر نيست ،اصلي دربرابراصول ديگرنيست ،اصول ديگرنيامده اند اضافه بشوند به اصل توحيد ،يRRك اصRRل
بنام توحيد داريم كه همه چيز درآن هست وهمه چيز از آن بيرون مي آيد )) ()2
به اساس نظريات تمامي دانشمندان اسالمي كه از منبع ق رآني اس تفاده ش ده اس ت ،ب ه اين نتيج ه ميرس يم ك ه تم امي
پيامبران الهي صرف براي دعوت بشريت به يكتاپرستي (توحيد) آمده اند ،تا مردم ذات هللا(جل جالله) را ب ه تنه ايي عب ادت
كنند ،قرباني ها ،نذرها ،و ساير عبادات خويش را به عوض خدايان خود ساخته ،وانس انهاي زن ده وم رده ،يابته اي خ ود
ساخته خود براي ذات يگانه خداوند(جل جالله) تخصيص دهند .حيوانات را قرباني كنند ولي قرب اني ش ان ن ه ب راي بته اي
انساني بلكه براي ذات اقدس متعال (جل جالله) باشد .
مردمان قديم همه معتقد بودند،همه به وجودخداوندايمان داشتند،ولي مشكل شان خدايان باطل ب ود،و پي امبران آمدن د ت ا
آنان را به شناخت خداي حقيقي معرفي نمايند،عب ادت ش انرا مخص وص ذات پروردگ ار يكت ا بس ازند ،و ب راي ش ان مفه وم
حقيقي(ال إله إال هللا) را بيان دارند .اما عقايد بي خدايي والح اد ،زادهء ق رون اخ ير ميباش د ك ه ملح دان عص ورجديده ب ه آن
21
دعوت ميكردند ،اين بدعت بي خدايي زاده عصر جديدي است كه انسان هاي شاذوبي دانشي آم ده وفط رت انس اني را انك ار
نموده از وجود خدا به شكل كلي انكار نمودند .
عالمه شريعتي در مورد بيديني يا الحاد ميگويد ( :اين احساس ال مذهبي واعتقاد بRه عRدم وجRود خRدا بحث ومسRألهء
تازه ايست كه از اروپاي بعد از رنسانس قرون شانزدهم وهفدهم دردنيا مطرح شده اسRRت ،ودر تRRاريخ اصRRال مطRRرح نبRوده
است ،درهيچ جامعه اي مطرح نبوده است ،جامعRRه هRRاي سRRي هزارسRRال پيش در اسRRپانا را ميشناسRRند كRRه اين بشRRر هنRRوز
لباس نداشته اما خداياني را معتقد بوده وميپرستيده است ،هنوز خانواده تشكيل نشده است ،امRRا معبRRد داشRRته وميپرسRRتيده
است ،بنابرين تمام رسالت پيامبران به حق ،كه ما به اين تسلسل نبوت ها معتقديم ،كارشان تحقRRق توحيRRد بRوده در برابRر
شرك كه مذهبي است دربرابر مذهب ديگر )) (. )1
خالصه اينکه مشکل اساسی ميان پيامبرو مشرکان دراص ل وج ود خداون د ن ه بلک ه در ش ريک س اختن مخلوق ات ب ه
خداوند درطاعت وعبادت بوده است ،مشکل آنان دروجود خداوند نه بلکه در مخالفت با نفی خدايان باطل و عقي ده ب ه خ دای
يگانه بوده است ،زيرا شيطان هميشه دريک محور کار ميکند وآن اينکه :توجه انسان را از خالق دور نموده ،ن ام خ الق را
اززبانها دور نموده ،دروقت مشکالت خالق را فراموش نموده ،به عوض ذات خالق متعال مخلوقی را درقلب ها ج ا ميده د
تاآنها اين مخلوق را به مرحله ای الوهيت کشانيده او را عبادت نمايند .
پروردگاريکتا ما را توفيق عنايت فرمايد تا زبان مانرا به ذکرش ،وقلب مانرا ب ه محبتش ،وط اعت م انرا خ اص ب ه
دربارش تقديم نماييم .
--------------------------------------------------------
-1جهان بيني وايديولوژي Rتاليف دكتور علي شريعتي مجموعه آثار( ، )23ايران :چابخانه حيدري 1382 ،ص . 45 -44 :
مرجع سابق ،
جهان بيني و ايديولوژي ، Rص 45 .2
22
-4عدم مشابهت صفات خداوند(جل جالله) با صفات انسRRان :ص فات خداون د (ج ل جالل ه) هيچگ اهي مش ابه ص فات
ْس َك ِم ْثلِ ِه َش ْي ٌء َوه َُو
مخلوقات نميباشد ،براي هر مومن الزم است تا صفات خداوند را مطابق مفهوم اين آيت شريف بداند ( :لَي َ
صيرُ) مانند خداوند هيچ چيزي نيست ،و اوست شنونده و بينا .الشورى 11/دانست . ال َّس ِمي ُع البَ ِ
قرطبي درتفس يراين آيت مب ارك ميگوي د:هيچ كس ي باخداون د متع ال درعظمت ،كبري اء ملك وت ،اس ماء و ص فاتش
مشابهت نداشته وهم خداوند مشابه مخلوقات نيست،دربين خالق ومخل وق هيچ مش ابهت درمعن اي حقيقي نيس ت،زي را ص فات
خداوند همه قديم بوده برخالف صفات بنده گان که عارضي ميباشد.
بعضي از علماي محقيقين گفته اند كه توحيد:عبارت است ازاثبات ذات غير مشبه با ساير موج ودات ،و ص فات غ ير
ناقص .
امام واسطي ميفرمايد :مثل ذات خداوند هيچ ذاتي نيست ،ومثل اسم خداوند ديگراسمي نيست ،ومثل فع ل خداوند(ج ل
جالله) ديگر فعلي نيست ،ومثل صفات خداوند ديگرصفاتي نيست مگر ازجهت موافقت لفظي !
بعضي ازدانشمندان ميگويند هرچيزيكه درخيال تان درقسمت ذات خداوند (جل جالله) متصور شده بداني د ك ه خداون د
غير آن است .زيرا انسان هرچيزي را به اساس حواس پنجگانه مادي خويش ميفهمد ،وصفات پروردگار را نميت وان ب ا اين
حواس مادي احساس نمود .
مشكل فهم صفات در نزد بعضي انسانها :مشكل بسياري ازصفات اينست كه وقتي خداوند (جل جالل ه) را ب ه يكي از
صفاتي كه در قرآن عظيم الشان ويا سنت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) بيان شده است ،ياد ميكنيم ،براي ما صفات انس ان زود
تردرذهن ما خطور ميكند،كه الزم است اين تشبيه را از ذهن خود دور نماييم ،مثال :
خداوند(جل جالله) عالم است ،ولي بايد دانست كه فرق ميان علم خداوند(جل جالله) وعلم انسان بسيار زياد است .
علم انسان بعد ازتجربه حاصل ميگردد درحاليكه علم خداوند(جل جالله) ضرورت ب ه تجرب ه نداش ته وقب ل از تجرب ه
حاصل است .
علم انسان مطابق عقل وحواسش ميباشد،كه بطور محدود بوده ،زياد وكم ميش ود،درحاليك ه علم خداون د (ج ل جالل ه)
شامل وکامل بوده زيادت ونقصان را نميپذيرد .
علم انسان ناقص است،صرف امورمحدودي رامطابق درس،مطالعه،رشته،تخص ص،تجرب ه ،ميدان د ،در حاليك ه علم
خداوند كامل است .
به اساس اين داليل نبايد علم خداوند را با علم انسان مقايسه نمود و خداوند (جل جالله) را مث ل انس ان فك ر ك رد (ليس
كمثله شيء)
قرآن شريف خداوند (جل جالله) را (حي)زنده،توصيف نموده است،الزم اس ت ك ه اين ص فتش را ب ه ش كل حقيقي آن
ايمان داشته و حيات خداوند(جل جالله) را به حيات انسان تشبيه نكنيم .
بناء انسان زماني جواب اين سؤاالت را پيدا نمود كه :
-1آيا جهان خالقي دارد ؟
-2آيا انسان مخلوق است ؟
-3آيا خالق انسان براي رهنمايي اش كتابي فرستاده است ؟
-4خالق انسان چي صفاتي دارد ؟
-5آيا صفات خداوند با صفات مخلوق فرق دارد ؟
هرگاه پاسخ اين سؤاالت را بگونه مثبت جواب گ فت،او ضرورت ندارد كه مافوق توانايي حس وعقل خ ويش ب ه درك
ذات خداوند(جل جالله) خود را مشغول سازد،زيرااو نميتواند ذات خداوند(جل جالله) را درك كن د ،ومكلفيت ومس ؤوليت هم
ندارد كه در درك آنچه توانايي ندارد خود را مشغول سازد .
23
ش َها َد ِة ُهَ Rو ال َّر ْح َمRRانُ الَّ Rر ِحي ُم ) هيچ معب ودي بجزهللا (ج ل جالل ه) نيس تب َوال َّ ُ ( -3ه َو هَّللا ُ الَّ ِذي ال إِلَهَ إِال ه َُو عَالِ ُم ا ْل َغ ْي ِ
عالم امورغيبي وحاضر ميباشد ،وبخشاينده ومهربان است .الحشر22 /
هرگاه قرآن عظيم الشان را مطالعه نماييم درهرصفحهء قرآن بيان توحيد خداوند را خواهيم ي افت قص ه ه اي ق رآني ،
مثالها ،اعتقادات ،احكام وساير موضوعات قرآني به همين نقطـه كه وحدانيت خداوند است داللت دارند .
قسم دوم :آيات قرآني كه دليل وحدانيت را بيان ميدارند:آيات قرآني مطابق عقل انسان برايش دليل بيان مي دارد ك ه :
صRفُونَ ) هرگ اه بج ز از ذات هللا معب ود ه اي ديگ ري وج ود ش َع َّما يَ ِRر ِ س ْب َحانَ هَّللا ِ َر ِّب ا ْل َعْ R (لَ ْو َكانَ فِي ِه َما آلِ َهةٌ إِاَّل هَّللا ُ لَفَ َ
س َدتَا فَ ُ
ميداشت ،تمامي نظم عالم فاسد ميشدند ،پاكي است مرخدا را كه پروردگار عرش است ،واز آنچه او را بي مورد توص يف
ميكنند پاك است .األنبياء22/
درين آيت شريف براي انسانها بيان شده است كه همان سانيكه دريك مملكت دوپادشاه ودريك دولت دو وي ا چن د رئيس
جمهورامكان پذيرنيست ،به همين سان ،ممكن نيست كه براي جهان هستي (دنيا وآخرت) چند خدايي باشد ،زيرا موج وديت
خدايان زي اد ،س بب اختالف آن ان در نظم جه ان ميش ود ،هرگ اه دو خ دا وج ود ميداش ت ،يكي ام ر مينم ود ك ه ش ب باش د
وديگرش ميخواست روز باشد ،بناء نظم شب وروز مختل ميشد ،واگر يكي برديگري غالب ميشد پس او خدا نميش د ،زي را
درمقابل خداي ديگرعاجزميماند ،واگر هردو ميتوانستند در تمامي امور مساويانه تصرف نمايند ،اين تصرف شان س بب بي
نظمي در عالم ميشد ،نظم جهان دليل واضحي است كه خدا يكي است ،وتمامي امور جهان مطابق اوامر وي ت رتيب وتنظيم
ميگردد.
داليل توحيد عقلـي
خداوند متعال (جل جالله) تمامی جهان را مانند يک کتاب باز وقابل ديد برای انسان خلق نموده ،که هرگاه يک انسان
به هرپديدهء دراطراف خويش به نظر يک انسان خردمند نظراندازد ،هر مخلوقی با بزرگی وکوچکی اش ،دليل بروحدانيت
خداوند است ،نظم جهان ،مناسبت تمامي امور درميان يكديگر ،وتسخيرتمامي مخلوق ات درمقاب ل ض رورات انس ان ،دالي ل
واضحي به وحدانيت خداوند متعال(جل جالله) ميباشد ،اين داليل را ميتوان به شكل ذيل بيان داشت :
)1تناسب درطراحي :تمامی مخلوقات الهی با يک تناسب خاصی خلق شده اند که هرگاه اين تناسب وج ود نميداش ت
انسانها وحيوانات نميتوانستند به شکل عادی زنده گی خويش را بسر برند ،اين تناسبات را ميتوان در نقاط ذيل مورد مطالع ه
قرار داد .
الف -تناسب در ساختمان وجود انسان ،ب -تناسب وجود انسان با ساير غذا ها ، .:ج :تناسب وجRRود انسRRان بRRا
اوضاع طبيعي ،د -تناست در ميان امور طبيعي
)2نظم جهان هستي :در مورد نظم جهان هستي دربخش داليل قرآني مفصال توضيحات بيان شده كه ك افي خواه د
بود .
معبودان باطل
حضرت حذيفه بن يمان (رضي هللا عنه) ميفرمايد كه هركسي از پيامبر( صلى هللا علي ه وس لم ) در ام ور خ ير س ؤال
مينمود ،ومن از امور شر ميپرسيدم ،تا بادانستن آن ،ازكارها بد اجتناب ورزم ،دانشمندي را گفتن د :ادب ازكي آموخ تي ؟
گفت :از بي ادبان .زيرا هركاري را كه آنان كردند ،ترك نمودم .
درينجا براي اينكه عقيدهء مان كامال خالص وپاك باشد ،الزم است تا آن معبودان باطلي را كه مشركان قريش و ساير
مشركان يهود ونصارى ميپرس تيدند بشناس يم ،وخ ود را از چ نين معب ودان باط ل ،حف ظ نم وده ص رف ب ه پروردگ ار يکت ا
سرعبادت وبنده گی خم نموده وبا اجتناب از عبادت ديگران شخصيت ايمانی خويش را حفظ نماييم ،تا دردنيا مثل يک انسان
با کرامت واشرف المخلوقات زنده گی نماييم ،ودرآخرت نيز در زير بيرق موحدان ( يکتا پرستان ) حشر شويم .
معبودهاي باطل شش نوع ميباشنـد :
الف -معبود هاي باطل تكويني
ب -معبود هاي باطل تشريعي
جـ :معبود هاي باطل طاغوتي
د :معبود هاي باطل تقربي .
هـ :معبودان باطل تعددي .
و :معبودان باطل حيوانی ونباتی .
الف -معبودان باطل تکوينی :منظور ازمعبودان تكويني باطل اينست ك ه شخص ي ب ه امك ان تص رف مخلوق ات در
امورغيب ،وتصرف غيبی درامورتکوينی که خاص به ذات پروردگار متعلق است اعتقاد نمايد ،ويا اينكه عقيده داش ته باش د
كه مخلوق ميتواند در امور خاص الهي تصرف نمايد ،زيرا معرفت امورغيب صرف ب ه خداون د متع ال (ج ل جالل ه) تعل ق
24
دارد ،و انسان صرف ميتواند درحدود صالحيت خويش مانند يك مخلوق تصرف داشته باش د ،مش ركان ق ريش ب دين عقي ده
بودند كه ماليكه ها ،پيامبران ،جن ها وساير مردمان نيك وصالح امور غيبي را ميدانن د ،و ميتوانن د در ام ور خ اص الهي
تصرف داشته باشند ،قرآن عظيم الشان اين عقيده آنانرا باطل پنداشته بيان داش ت ك ه غيب را فق ط خداون د متع ال ميدان د ،و
براي انسان به همان اندازه صالحيت داده شده كه مطابق صالحيت بشري وي است ( .درمورد غيبت درمب احث بع دي بحث
مفصلي خواهيم خواند )
ْب فِي ِه َري َ اَل ْ
ك ال ِكتَابُ َ
بناء خداوند متعال صفات مؤمناني را كه قرآن براي آنان هدايت است ،بيان داشته ميفرمايد ( :ذلِ َ
الص اَل ةَ َو ِم َّما َر َز ْقنَ اهُ ْم يُنفِقُ ونَ ) اين كتابيك ه درآن هيچ ش كي نيس ت ،ه دايت َّ هُ دًى لِ ْل ُمتَّقِينَ -الَّ ِذينَ ي ُْؤ ِمنُ ونَ بِ ْال َغ ْي ِ
ب َويُقِي ُم ونَ
ورهنماست براي كسانيكه به ام ور غي بي ايم ان دارن د ،نم از ميخوانن د و از رزقيك ه برايش ان عن ايت فرم وده ايم بص ورت
مشروع مصرف مينمايند .البقرة3 -2 /
صفت اساسي مؤمن اينست كه به امورغيبي كه آنانرا با حواس خويش ديده نميتواند ايمان داشته باشد ،مثل :ايمان به
وجود خداوند ،يگانگي خداوند ،موجوديت ماليكه ه ا ،جن ه ا ،روز قي امت ،جنت ،دوزخ ،ع ذاب ق بر وغ يره اموريك ه
درقرآن عظيم الشان به صراحت بيان شده است .
همچنان قرآن عظيم الشان بيان ميدارد ك ه پي امبران بش رند وص الحيت آن ان مح دود ميباش د ،و در ام ور غي بي تنه ا
بعضي از اموری خاصی را ميدانند که خداوند (جل جالله) براي شان بيان داشته است ،وتمامي امور غيبي را نميدانند .
ب -معبودهRRRاي باطRRRل تشRRRريعي:معب ود تش ريعي معب ودی راگوين د ک ه ق انون عم ومی را بس ازد ،وي اهم
درامورجايزوناجايز،حالل وحرام ،حکم صادر نمايد ،هرکاه کس ی ق انون انس انی را نس بت ب ه ق انونی الهی ت رجيح ده د ،
درحقيقت آن شخص را معبود خود قرار داه است .
قرآن عظيم الشان درمورد امت ه ای س ابق ك ه ارش ادات الهي را ت رك نم وده ،وس نت پي امبران خ ويش را فرام وش
نمودند ،وبه گفته هاي احبار(علمای اهل کتاب) ورهبان (زاهدان و گوشه نشينان ) تس ليم ش دند ،وب ا وجوديك ه س خنان آن ان
مخالف گفته هاي كتب سماوي بود عمل نمودند ،چنين ميفرمايد ( :اتَّ َخ ُذوا أَحْ بَا َرهُ ْم َو ُر ْهبَ انَهُ ْم أَرْ بَابً ا ِم ْن دُو ِن هَّللا ِ َو ْال َم ِس ي َح ا ْبنَ
احدًا اَل إِلَهَ ِإاَّل هُ َو ُس ْب َحانَهُ َع َّما يُ ْش ِر ُكونَ ) احبار ورهبان های خويش را به عوض خداون د رب َمرْ يَ َم َو َما أُ ِمرُوا ِإاَّل لِيَ ْعبُدُوا ِإلَهًا َو ِ
خود قرار دادند ،همچنان مسيح پسر مريم را ،آنان به عبادت خداوند يکتا ،که هيچ معبودی جز وی نيس ت ،امرش ده بودن د ،
پاکی مر او را ازآنچه شرک مينمايند التوبة 31/
عالمه قرطبي ميگويد :آنان أحبار ورهبان را مانند خدايان گشتاندند زيرا ،آنانرا را درهمه چيز اطاعت نمودند .
ازحضرت حذيفة (رضي هللا عنه) درمورد اين آيت شريف پرسيده شد ،كه آيا آنان علماء و مش ايخ خ ويش را عب ادت
ميكردند ؟ گفت :نخير ،بلكه آنان زماني حاللي را حرام و ح رامي را حالل بي ان ميكردن د ،ايش ان ب ه گفت ه ه اي آن ان يقين
ميكردند .
حضرت عدي بن حاتم (رضي هللا عنه) كه يك مسيحي بود و به دين مقدس اسالم مشرف شده بود ميگوي د :روزي ب ه
نزد نبي كريم ( صلى هللا عليه وآله وسلم) آمدم ودرگردنم صليبي ازطال راآويزان كرده بودم ،پيامبر(عليه السالم) ب رايم گفت
( :ما هذا يا عدي اطرح عنك هذا الوثن) اين چيست اي عدي ! اين بت را دور بيان داز ،س پس ش نيدم ك ه اين آيت ش ريف را
ميخواند ( اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أربابا من دون هللا والمسيح ابن مريم) سپس فرمود :آنان احبار ورهب ان را نميپرس تند ،
والكن هرگاه آنان حاللي را حرام ميكردند ،ويا حرامي را حالل ميكردند ،ايشان به گفته هاي شان اعتقاد و يقين ميكردند .
به اساس اين آيت قرآني پيروي از مخلوق در احکاميکه نصوص الهي آنرا بيان داشته ،وياهم ق انون مخلوق ات را ب ر
قوانين الهي ترجيح دادن درحقيقت مخلوقات را معبود قراردادن است ،وتنها عبادت سجده كردن نيست بلكه سخنان اش خاص
را درمورد حالل وحرام ،خوب وغلط ،حق وباطل و سايراموري كه مخالف احكام الهي باشد تايي د ک ردن ،وبرت ر دانس تن
ن وعي از عب ادت ب ه مخلوق ات اس ت .پي امبر( ص لى هللا علي ه وس لم ) ميفرماي د :ال طاعRRة للمخلRRوق في معصRRية الخRRالق )
درمعصيت الهي براي مخلوق اطاعت كردن جايز نميباشد .
Rرةُ ِمنْ أَ ْمِ Rر ِه ْم سRولُهُ أَ ْمً Rرا أَنْ يَ ُكRRونَ لَ ُه ْم ا ْل ِخيََ R
ضى هَّللا ُ َو َر ُ قرآن عظيم الشان ميفرمايد َ ( :و َما َكانَ لِ ُمؤْ ِم ٍن َواَل ُمؤْ ِمنَ ٍة إِ َذا قَ َ
ضاَل اًل ُمبِينًا) براي هيچ مرد ،وزن مؤمن حق نيست كه در اموريك ه خ دا ورس ولش فيص له ض َّل َ سولَهُ فَقَ ْد َ ص هَّللا َ َو َر ُ
َو َمنْ َي ْع ِ
نموده باشند از اختيار خويش استفاده نمايند ،وهركه ازاوامرخدا وپيامبر نافرماني نم ود ،گم راهي آش كاري را م رتكب ش ده
است .األحزاب 36/
اين آيت قرآن ب راي م ردان ،زن ان ،خ واهرا ن وب رداران م ؤمن ميفرماي د ك ه تنه ا اوام ر الهي را پ يروي نم اييم ،
ودراعتقادات واحكام خداوند (جل جالله) هيچ كسي را شريك نسازيم البت ه ص رف درحدوديك ه ب راي انس ان اج ازه داده ش ده
است تصرف نماييم .
يهود ونصارى بعد ازرفتن پيامبران ش ان،مط ابق خواس ته ه اي پادش اهان ،س الطين ،بعض ي ازعلم ای خ ود خ واه
( کاسه ليسان درباري ان) ،بعض ي از زاه دان وگوش ه نش ينان بي علم ،حق ايق دي ني را ت رك نم وده ،ومط ابق خواس ته ه ا
25
وخواهشان نفساني آنان،حالل راحرام وحرام را حالل گردانيدند ،احكام ومقررات ساخت بشر را بر احكام الهي ترجيح دادند
،از احكام الهي تنها چند حكم محدودي را پذيرفته ،واحكامي را كه مطابق خواهشات نفسي آنان نبود ،قصدا ترك وفرام وش
كردند ،خداوند متعال(جل جالله) درمورد انسانهايي كه بعضي از احكام الهي را پذيرفته وبعض ي ديگ رش را ت رك ميكنن د ،
Rو َم ا ْلقِيَا َمِ Rة ض فَ َما َجَ Rزا ُء َمنْ يَ ْف َعُ Rل َذلَِ Rك ِم ْن ُك ْم إِاَّل ِخْ Rز ٌ
ي فِي ا ْل َحيَRRا ِة الُّ Rد ْنيَا َويَْ R ب َوتَ ْكفُرُونَ بِبَ ْع ٍ ميفرمايد ( :أَفَتُؤْ ِمنُونَ بِبَ ْع ِ
ض ا ْل ِكتَا ِ
ب َو َما هَّللا ُ بِ َغافِ ٍل َع َّما تَ ْع َملُونَ ) البقرة 85/آيا ب ه بعض ي از كت اب ايم ان مياوري د،وب ه بعض ي ديگرك افر يُ َردُّونَ إِلَى أَ َ
ش ِّد ا ْل َع َذا ِ
ميشويد ،پس نيست جزاي كسيكه چنين كند ،جز خواري وذلت در زنده گي دنيا ،و درروزقيامت به سخت ترين عذاب ناي ل
ميشوند ،وخداوند ازآنچه ميكنند بي خبر نيست .
خالصه اينکه منظورازمعبودان باطل تشريعی همان انسان هايی اند که ميخواهند ،قانون خود را برقانون الهی ترجيح
داده ،ومردم را به اطاعت از قوانين خاص خود ،دعوت نمايند ،وکسانيکه حکم چنين اشخاص را بپذيرند ،اين اشخاص را
درقانون سازی با خداوند شريک نموده اند ،زيرا مرجع قانون خ ويش ب ه ع وض خداون د(ج ل جالل ه) مخل وق را ق رار داده
است.
نا گفته نبايد گذاشت که اين حکم درقوانين عمومی الهی که با نص صريح ثابت شده ميباشد ،ولی خداوند برای انسانها
دربعضی از امورصالحيت داده که قوانين متعلق به امورخاص خود را تحت شعاع قانون الهی بسازند ،مثل قانون ترافيک ،
قانون تعيين اوقات رسمی ،قانون امتحانات پوهنتون وساير قوانين که درآن موضوع حالل وح رام نب وده ،بلک ه موض وعش
ترتيب ونظم جامعه ميباشد ،ودرمورد آنان نص صريحی وجود نداشته باشد .
جـ :معبود هاي باطل طاغوتي:منظورازمعبودان باطل طاغوتي ي ك سلس له از پادش اهان ،اش خاص ظ الم و مس تبدي
هستند كه خود را درمقام خداوندي قرارداده ومردان بي دانش ونافهم آنانرا عب ادت ميكنن د ،مثال فرع ون ميگفت ( :ان ا ربکم
االعلی) من خدای بلند مرتبه شما هستم .کلمه طيبه چنين معبود ه ای باط ل را نفی نم وده ،وپروردگ ار را ذات يکت ای (هللا)
(جل جالله) را معرفی ميدارد .
مولف داليل امام اعظم ابی حنيفه درعقايد ميگوي د (( :ال ه ط اغوتی اين را ميگوي د ک ه ک دام رئيس ،خ ان ،مل ک ،
وسلطان فاجروفاسق را درنافرمانی هللا تعالی ورسول اطاعت کنند )1( )) .
د :معبود هاي باطل تقربي :منظورازمعبودان باطل تقربي آن معبوداني هستند كه بعضي ازانس انها ب ه اس اس محبت
وتقرب جستن به درگاه الهي ،مخلوقاتي رامانند،ماليكه ها ،پيامبران واشخاص نيك وصالح راعب ادت ميكنن د،اگرچ ه آن ان ب ه
وجود خداوند يقين دارندولي ازين مخلوقات براي نزديكي به دربار خداوند(جل جالل ه) اس تفاده ميكنن د ،نص راني هاحض رت
مسيح
را واسطه ووسيله تقرب به بارگاه الهي پنداشتند ،درآغاز گمان ميکردند که برای نجات بشر آمده ،ت ا خ ود را قرب ان
نموده ،تا خداوند گناهان انسانها را ببخشد ولی باآلخره به عبادت وي پرداختند ،واکنون آن ان خ دای واح د را ت رک نم وده ،
صليب ( بت حضرت مسيح) را درکليسا ها گذاشته عبادت ميکنند ،وخدای واحد فراموش شان شده است .
اين عمل درذات خ ود ش رك وكفرميباش د ،زي را عيس ى (علي ه الس الم) پيامبرخداس ت ،مخل وق اس ت ،وشايس ته
عبادت نيست ،عبادت صرف به ذات هللا جواز دارد وبس .
بت پرستان نيز بعضي از اشخاص نيك را وسيله وواسطه ساخته عبادت ميكردند ،درزنده گي آنان را به مراتب عالي
مدح وتوصيف ميكنند ،وسپس بعد ازمرگ مجسمه هاي آنانرا ساخته و ب ه آن ان س جده ميكردن د ،وهرگ اه از ايش ان پرس يده
ميشد كه چرا به اين بتها سجده ميكني د ،ميگفتن د ك ه اين ان م ا را ب ه درب ار خداون د نزدي ك ميس ازند ،ازينک ه م ا روی س ياه
وشرمنده هستيم ،اين بتها برای ما واسطه شده ،ما را به رحمت خداوند نزديک ميسازند ،خداوند متعال در مورد ميفرمايد :
--------------------------------------------------------
داليل امام اعظم ابی حنيفه (رحمه هللا ) در عقايد ،ت اليف عط اء هللا الحنفی الديوبن دی النقش بندی ،اآلفغ انی س ال 1349هـ ش ، -
الهور :مطبعه ايم ای پرنترز ،ص 50 – 49 :
ص َوالَّ ِذينَ ات ََّخُ Rذوا ِمنْ دُونِِ Rه أَ ْولِيَRRا َء َمRRا نَ ْعبُُ Rد ُه ْم إِاَّل لِيُقَ ِّربُونَRا إِلَى هَّللا ِ ُز ْلفَى إِنَّ هَّللا َ يَ ْح ُك ُم بَ ْينَ ُه ْم فِي َمRRا ُه ْم فِيِ Rه
(أَاَل هَّلِل ِ الدِّينُ ا ْل َخالِ ُ
ب َكفَّار) اگاه باشيد كه دين خ الص ب راي خداون د اس ت ،آنانيك ه بغ يراز خداون د ديگ ران يَ ْختَلِفُونَ إِنَّ هَّللا َ اَل يَ ْه ِدي َمنْ ُه َو َكا ِذ ٌ
رااولياء (دوستان) گرفته اند ،
وميگويند :ما آنانرا عبادت نميكنيم مگر براي اينكه آنان ما را به خداون د نزدي ك س ازد ،خداون د در م ورد اين اختالف ش ان
حكم خواهد نمود ،وخداوند هيچ دروغگوي كافر را دوست ندارد .
اين آيت شريف عملكرد قريشيان را بسيار بد دانس ته و ب راي ش ان گفت ك ه ش ما ميگويي د ك ه م ا هللا (ج ل جالل ه) را
عبادت ميكنيم ولي اين بتان را براي نزديكي به خداوند واسطه ووس يله ق رار مي دهيم ،اين عم ل ك رد ش ما ي ك دروغ و كف ر
26
ميباشد ،زيرا اين كار شما مخالف عقيده توحيد وخدا پرستي است ،زيرا خداوند ذات مهربان است ،ب ه واس طه نم ودن بته ا
ضرورت ندارد ،واسطه ووسيله برای ظالم ان ص ورت ميگ يرد ،ب رای کس انی ک ه انس ان را نشناس د ،وام ورش را اج را
نکند ،خداوند به بنده خود بسيار نزديک است (اذا سالک عبادی عنی فانی قريب) هرگاه بنده گ ان من درم ورد من بپرس ند ،
من بسيار نزديک ميباشم .ميان خالق وبنده اش هيچ فاصله ای وجود ندارد ،وضرورت به واسطه نيست ،پس برای آوردن
اين بتها چی ضرورت هست ؟
امام قرطبي (رحمه هللا) ميگويد :حضرت قتاده ( رضي هللا عنه ) گفت :هرگاه به ايشان گفته ميشد كه كه پروردگ ار
تان كيست ،خالق تان كيست ،آسمانها وزمين را كي خل ق نم وده ؟ وكي از آس مان آب را ف رو م يرود ؟ ميگفتـند :هللا(ج ل
جالله) .وقتي برايشان گفته ميشد :پس چرا اين بتها را عبادت ميكنيد ؟
ميگفتند :تا ما را به خداوند نزديك سازد ،و براي ما در نزد خداوند شفاعت كنند .
از حضرت زيد بن أسلم وابن زيد روايت است كه "إال ليقربونا إلى هللا زلفى" به معناي ش فاعت ك ردن ب راي م ا ،و
ما را به نزد خدا نزديك ساختن است .
امام ابن كثير(رحمه هللا) ميگويد :اين سخن مشركان در تمامي زمانه هاست ،ولي تمامي پيامبران ب ه ض د اين عقي ده
ومنع نمودن مردم ازين فكر برخواستند ،وبه يكتا پرستي و يگانگي خداوند ايشان را دعوت نمودند ،وبرايشان گفتن د ك ه اين
سخناني است كه مشركان براي خود اختراع نموده اند ،خداوند به چنين اعمال اجازه نداده ،وبه آن رضايت نداشته بلكه آن را
بد ،تلقي نموده و آنانرا ازين كار منع نموده است ( .ولقد بعثنا في كل أمة رسوال أن أعبدوا هللا واجتنبوا الطاغوت) م ادر ه ر
امتي پيامبري فرستاديم كه هللا را عبادت كنيد واز طاغوت بپرهيزيد (وما أرسلنا من قبلك من رسول إال ن وحي إلي ه أن ه ال إل ه
إال أنا فاعبدون ) هيچ پيامبري را قبل از تو نفرستاديم م گر اينكه برايشان وحي فرستاديم كه هيچ معبودي بغير از من نيست ،
پس صرف مرا عبادت كنيد .
عالمه ابن کثير عالوه ميکند :خداوند خبر داده است كه تمامي فرشته ها خ واه درآس مانها هس تند وياازجمل ه مالئك ه
هاي مقرب ،همه بنده هاي خداوند(جل جالله) بوده ،نميتوانند شفاعت كسي را بدون اجازهء ورضايت خداوند (ج ل جالل ه)
بكنند ،فرشته گان مثل والي هاي پاشاهان نيستند كه بدون اجازه بادش اه خ واه رض ايت داش ته باش د ي ا نداش ته باش د ش فاعت
ميكنند(.إن هللا ال يهدي من هو كاذب كفار) هللا تعالي دروغگويان و نعمت فراموشانرا هدايت نميكند .
هـ :معبودان باطل تعددي :منظور از معبودان باطل تعددی ،اعتقاد داشتن بعضی مشرکان به چن د معب ود ميباشـد ،
درميان بسياري از مردمان قديم به ويژه عربها ،فلسفه ای چند خ دايي وج ود داش ت ،آن ان بته ايي مختلفي را ب راي مقاص د
مختلف عبادت ميكردند ( الت – عزي – هبل – ود ) وغيره ،که اين تعدد بتها اززم ان ن وح ( علي ه الس الم ) درمي ان م ردم
رواج داشت ،زمانيکه حضرت نوح مردم را به عقيده توحيد دع وت نم ود ،ق ومش ب رای يکديگرميگفتن د ( وق الوا ال ت ذرن
الهتکم ،وال تذرن ودا والسواعا واليغوث ويعوق ونسرا) گفتند الهه های تانرا ترک نکنيد ،ود ،سواع ،يغوث ،يعوق ونسر
را ترک نکنيد .
ميان خدايان بی شمار بابليان ،شش خدا معروف تربود که در دودسته مورد پرستش قرار ميگرفتند ،تثليث اول (س ه
خداي اول شان)خدای آسمان،خدای فضاوجنک وخدای آب بود ،ودرتثليث دوم (سه خدای دوم شان ) ( خدای آفت اب ،خ دای
ماه ،وخدای مونث ) بود )1( .
آريايی های هندوستان مانند بسياری ازمشرکان به خدای آفرينندهء جهان نيزمعتقد بودن د،واو رابرهم ا ب ه معن ای ق ايم
بالذات وازلی وابدی می ناميدند ،آنان در آغازبت وبتخانه نداشتند ومراسم عبادی خويش را درفضای بازانجام می دادن د وب ه
خدايان مذکرکه معموال نماد اجرام سماوی بودند عقيده داش تند ،دردوران ه ای بع د بت ه ايی بی ش ماروبتخانه ه ای باش کوه
وگوناگون ساختند ،وخدايانی مانند الههء مادر ،الهه زمين ،مار کبرا وغيره را به مجموعهء خ دايان خ ود افزودن د .معب ودان
باطل سه گانه (تثليث) هند عبارت اند از برهما ،شيوا و ويشنو) ميباشند )2( .
و :معبودان باطل حيوانی ونباتی :اشخاص ی هم وج ود دارن د ک ه شخص يت انس انی خ ويش را فرام وش نم وده ب ه
عوض عبادت به ذات خداوند متعال ،به حيوانات ،نباتات و اجرام سماوی مانند آفتاب وغيره عبادت ميکنند .
(( پرستش آفتاب درمناطق مختلف جهان سابقه ای ديرينه دارد ،ودرمواردی ازقرآن مجيد ازجمله درسورهء نمل آيهء
24به آن اشاره شده است ،به راستی درميان تمام خدايانی که درکنار آفريدگارپرس تيده ميش دند هيچ ي ک از آنه ا برک ات بی
پايان خورشيد را نداشت ،درمصر قديم برای ساعات مختلف روز خدايانی که نماينده خورشيد بودند قرار داده شد مثال خدای
بامداد( خپرع ) ،خدای نيمروز(رع ) وخدای شامگان (آتوم ) )) ()3
خالصه مطلب :کلمه طيبه ( ال اله اال هللا ) تمامی معبودان باطل را نفی مينمايد و معن ای کلم ه ميش ود ک ه نيس ت ک ه
هيچ معبود باطل ( تكويني ،تشريعي ،طاغوتي ،تقربي ،تعددي و حيوانی ونباتی ) که شايسته عبادت باشند .برای عبادات
فقط يک معبود برحق است که پروردگار عالميان است ،يگانه است ،ودارای تمامی صفات الوهيت ميباشد .
27
----------------------------------
-1آشنايی با اديان بزرگ /تاليف حسين توفيقی -.تهران :قم ،س ازمان مطالع ه وت دوين کتب عل وم انس انی دانش گاهها
(سمت ) موسسه فرهنگی طه ،مرکزجهانی علوم اسالمی 1379 ،ص 18 :
-2مرجع سابق ،ص 32-31 :
-3آشنايی با اديان بزرگ ص 17 :
28
فصل چـهارم ( حقيقت غيب شناسی )
غيب اصال به چيزی اطالق ميگردد که ازنظر پوشيده باشد ،احيانا چيزی از نظرمن غايب است ومن آنرا نميدانم ولی
برای شما معلوم است ،شما درمنزل تان ميدانيد که برادرتان مصروف مطالعه است ويا هم باالی کمپيوترخودنشسته دروسش
رامينويسد ،ولی درعقيده اسالمی منظورازغيب همان امورغيبی است که مخصوص ذات پروردگاربوده وبسياری مخلوق ات
ازآن کامال بی خبرند وصرف برای بعضی از ماليکه ها،وپيامبران مطابق وظيفهء شان معلومات اندکی داده شده است .
هرگ اه ق رآن عظيم الش ان را باتفکروت دبرمورد مطالع ه ق راردهيم درص فحات ق رآني درم ورد اينک ه خداون د( ج ل
جالله)تمامي امورغيبي را مخصوص ذات خالق يكتاي خود قرار داده،خود را عالم الغيب والشهاده معرفي نموده است ،آياتي
ژيادي را ميخوانيم .
ت الصُّ دُور) خداوند غيب آسمانها وزمين را مى دان د ،چ نين خ دائى َ َّ
ض إِنهُ َعلِي ٌم بِذا ِ َ أْل
ت َوا رْ ِ اوا ِ (إِ َّن هَّللا َ عَالِ ُم َغ ْي ِ
ب ال َّس َم َ
مسلما ازآنچه دردرون دلها است آگاه است فاطر38 /
ب اَل ْ َ ْ
درآيت شريف ديگري تمامي كليد هاي غي بي رامخص وص خداون د(ج ل جالل ه) بي ان مي دارد ( َو ِعن َدهُ َمف اتِ ُح ال َغ ْي ِ
يَ ْعلَ ُمهَا إِاَّل هُ َو َويَ ْعلَ ُم َما فِي ْالبَ ِّر َو ْالبَحْ ِر) األنعام . 59/خزانه هاى غيب (يا كليدهاى غيب) همه در نزد خدا است،وجز او كس ى
آنها را نميداند،آنچه در بر و بحر است خدا ميداند .
درزبان عربي(إال) را اداة حصر مينامند وهرگاه اين حرف بعد از نفي استعمال گردد تم امي ام ور قبلي نفي ش ده وآن
امرمخصوص همان كسي ميشود كه بعى از(إال ) واقع شده باشد مثال :
الإله إال هللا نيست هيچ معبودي قابل پرستش به غير از هللا ( جل جالله )
درين دومثال بخوابي ميبينيم که عبادت ازتمامي مخلوقات نفي شده وص رف ب ه ذات خداوند( ج ل جالل ه ) تخص يص
داده شده است .
ب اَل يَ ْعلَ ُمهَا ِإاَّل هُ َو) تمامي کليد هاي غيبي را هيچ کسي به جزء خداوند ( جل جالل ه ) کس ي ديگ ري ِ ْ
ي َ
غ ْ
ال ح
ُ ( َو ِع ْن َدهُ َ ِ
تاَ ف م
نميداند .
اژيت آيت شريف به صراحت معلوم ميگردد که غيب را به جزء خداوند ( جل جالله ) هيچ کس ديگري نميداند .
ْب إِاَّل هَّللا ُ ) بگو اي محمد که غيب را درآسمانها وزمن بغير ازخداوند کس ي ض ْال َغي َ ت َواأْل َرْ ِ
(قُلْ اَل يَ ْعلَ ُم َم ْن فِي ال َّس َما َوا ِ
ديگري نميداند النمل 65 /
فرشته ها غيب را نميدانند
قرآن عظيم الشان درقصه پيدايش حضرت آدم( عليه السالم ) بيان ميدارد كه ماليكه غيب را نميدانند ،زي را آن ان خ ود
شان بزبان خويش اعتراف نمودند كه ما غيب را نميدانيم و خداوند متعال ( جل جالله )عالم غيب است .
-بخاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت ب ه فرش تگان گفت من درروى زمين جانش ينى ق رار خ واهم داد (و اذ ق ال
ربك للمالئكة انى جاعل فى االرض خليفة ).
-فرشتگان عرض كردند آيادرزمين كسى را قرار مى دهى كه فساد كند وخونها بريزد ؟! (قالوا اتجع ل فيه ا من يفس د
فيها و يسفك الدماء) .
درحالى كه ما تورا عبادت مى كنيم تسبيح وحمدت بجا مى آوريم وترا از آنچه شايسته ذات پاكت نيست پاك مى شمريم
(و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك ).
-خداوند متعال ( جل جالله ) فرمود :من چيزهائى مى دانم كه شما نمى دانيد!(قال انى اعلم ما ال تعلمون )
-سپس خداوند به فرشتگان فرمود اگرراست مى گوئيد اسماء اشياء وموجوداتى راكه مشاهده مى كنيد ش رح دهي د (ثم
عرضهم على المالئكة فقال انبئونى باسماء هؤ الء ان كنتم صادقين ).
-گفتند خداوندا منزهى تو ،جز آنچه به ما تعليم داده اى چيزى نمى دانيم (ق الوا س بحانك ال علم لن ااال م ا علمتن ا) .ت و
خود عالم و حكيمى (انك انت العليم الحكيم ).
-خداوند متعال ( جل جالله ) فرمود اى آدم فرشتگان را از اس ماء و اس رار اين موج ودات ب ا خ بر كن (ق ال ي ا آدم
انبئهم باسمائهم ).
-هنگامى كه آدم (عليه السالم) آنها را از اين اسماء آگاه ساخت خداوند متعال ( جل جالل ه ) فرم ود ب ه ش ما نگفتم ك ه
من ازغيب آسمانها و زمين آگاهم و آنچه را كه شما آشكارا يا پنهان مى كنيد مى دانم (فلما انباهم باسمائهم قال الم اق ل لكم انى
اعلم غيب السموات واالرض و اعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون ).
درين آي ات بص راحت توض يح ش ده ك ه آنچ ه را خداون د متع ال ( ج ل جالل ه )درم ورد خلقت آدم ( علي ه الس الم )
ميدانست،ماليكه ها نميدانستند،نامهايي را كه براي آدم (عليه السالم ) ياد داد،فرشته ها نميدانستند،وسپس خداون د متع ال( ج ل
جالله) براي فرشته ها خطاب نمود كه به شما نگفتم كه من ازغيب آسمانها وزمين آگاهم ،وآنچه را كه ش ما آش كارا ي ا پنه ان
مى كنيد مى دانم .
29
ازين آيات شريف بصراحت معل وم ميگ ردد ك ه ماليك ه ه ا غيب را نميدانن د،آن ان نميدانس تند ك ه حض رت آدم (علي ه
السالم) داراي چنين صفاتي است كه اورا شايسته اشرف المخلوقات بودن گردانيده است ،آنها نامه ای اش يايی را ک ه خداون د
برای آدم ياد داده بود نميدانستند ،وهرگاه فرشته ها غيب را ميدانستند ،پس نامهای اين امورکه برای آدم تعليم شده بود ،برای
آنان نيز معلوم ميبود ،بناء خداوند متعال( جل جالله) برايشان فهماند ك ه ام ورغيب آس مانها وزمين ص رفا ب ه ذات هللا ( ج ل
جالله ) متعلق ميباشد .
ولي براي فرشته ها بعضي از اموري را كه متعلق به وظيفه شان اس ت،وازجمل ه امورغي بي ب راي م ا ميباش د اطالع
ميدهد،مثال ما انسانها ازمرگ خويش نميدانيم كه چي وقت است،ودركدام لحظه،ب ه س اعت چن د،درك دام منطق ه ميم يريم،ولي
خداوند متعال ( جل جالله )براي حضرت عزرائيل(علي ه الس الم) اين مس أله را بي ان مي دارد،ت ا او روح هركس ي را مط ابق
زمان ومكان محدد قبض نمايد .
دانستن اين اموربدين معنا نيست كه فرشته ها غيب را ميدانند،بلكه بعضي ازامورغيبي را خداون د متع ال(ج ل جالل ه)
براي انجام وظيفه شان برايشان بيان ميدارد،درغير آن،فرشته ها از فهم امورغيبي که مخصوص ذات پروردگارمتعال است،
مانند انسانها بي خبرند.زير اگرآنها غيب را ميدانستند،پس درقسمت حضرت آدم ( عليه السالم ) هيچ نوع ترددي نميداشتند.
قرآن كريم درمورد بي اطالعي پيامبران از غيب سخن ميزند
اگرچه براي فهم وي ژگي غيب ب ه خداوند(ج ل جالل ه )همين آيت ش ريف ک افي ب ود ک ه ميفرماي د ( قُ لْ اَل يَ ْعلَ ُم َم ْن فِي
ْب إِاَّل هَّللا ُ ) بگ و هيچ ي ك ازكس انى ك ه درآس مانها وزمين هس تند غيب را نمى دانن د ،بجزهللا ( ج ل ض ْال َغي َت َواأْل َرْ ِ اوا ِالس َم َ َّ
جالله ).النمل 65/ولي ازينکه موضوع غيب يک امرخاص الهي است،وپيامبران منحيث بشر ،نميتوانند درامورخ اص الهي
دخالت نمايند،بصورت تکراربه عدم علم پيامبران به غيب وضاحت داده شده است .
سَ Rل فَيَقُRRو ُل َمRRا َذا Rو َم يَ ْج َمُ Rع هَّللا ُ ُّ
الر ُ آيت شريفي که اين موضوع را به صراحت بيشتر بيان ميدارد چنين ارشاد دارد (:يَْ R
ب) روزي كه خداوند پيامبران را جمع مى كند و ازآنها درباره رسالت وماموريتشان أُ ِج ْبتُ ْم قَالُوا اَل ِع ْل َم لَنَا إِنَّكَ أَ ْنتَ َعاَّل ُم ا ْل ُغيُو ِ
سؤ ال مى كند وميگويد مردم دربرابردعوت شما چه پاسخى گفتند ؟ ميگويند :خداوندا ! ما علم ودانشى نداريم،تو آگاه بر تمام
غيوب و پنهانيها هستى .المائدة109 /
آيات قرآن كريم درمورد بي خبري پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) ازغيب
حضرت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) که يکي ازمقربان بارگاه الهي بود،ولي درقرآن عظيم الشان بيان شده است ک ه
حضرت(صلي هللا عليه وسلم ) غيب را نميدانست ،خداوند ( جل جالله)خطاب به پيRRامبر(صRRلي هللا عليRRه وسRRلم) درم ورد
ب نُو ِحي ِه إِلَيْكَ َو َما ُك ْنتَ لَ َد ْي ِه ْم إِ ْذ يُ ْلقُRRونَ أَ ْقاَل َم ُه ْم أَ ُّي ُه ْمقصه حضرت بی بی مريم( سالم هللا عليها ) ميفرمايدَ (:ذلِ َك ِمنْ أ ْنبَا ِء ا ْل َغ ْي ِ
ص ُمونَ ) آل عمران 44/ يَ ْكفُ ُل َم ْريَ َم َو َما ُك ْنتَ لَ َد ْي ِه ْم إِ ْذ يَ ْختَ ِ
وبازخداوند (جل جالله) براي حضرت محمد ( صلي هللا عليه وسلم ) امرمينمايد که براي مومنان بفهماند که حضرتش
Rوحى إِلَ َّي ) بگ و من ب ه غيب را نميداند(:قُ ْل اَل أَقُو ُل لَ ُك ْم ِعن ِدي َخ َزائِنُ هَّللا ِ َواَل أَ ْعلَ ُم ا ْل َغ ْي َب َواَل أَقُو ُل لَ ُك ْم إِنِّي َملَ ٌك إِنْ أَتَّبِ ُع إِاَّل َما يَُ R
شما نمى گويم که خزائن خداوند نزد من است،ومن غيب را نمى دانم ونمي گويم درنزد من فرشته اس ت،من تنه ا آنچ ه را ک ه
بر من وحي ميشود متابعت ميکنم األنعام 50 /
درآيت شريف ديگری خداوند(جل جالله) براي پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) امرميکند که من هيچ نفع وض رري ب راي
کسي رسانيده نميتوانم،وهمچنان غيب را نميدانم وهرگاه غيب را ميدانستم،درمورد غيب بيانات زيادي را بيان ميداشتم :
السRو ُء إِنْ أَنَRا إِاَّل سRنِي ُّ ستَ ْكثَ ْرتُ ِمنْ ا ْل َخ ْي ِر َو َما َم َّ ض ًّرا إِاَّل َما شَا َء هَّللا ُ َولَ ْو ُكنتُ أَ ْعلَ ُم ا ْل َغ ْي َب اَل ْ سي نَ ْف ًعا َواَل َ (قُ ْل اَل أَ ْملِ ُك لِنَ ْف ِ
شي ٌر لِقَ ْو ٍم يُؤْ ِمنُونَ ) بگواي پيامبر! من براي نفس خود منعفت وياضرري را مالک نيس تم،مگ ر آنچ ه را خداون د( ج ل نَ ِذي ٌر َوبَ ِ
جالله ) بخواهد،اگر من غيب را مى دانستم خير فراوانى براى خود فراهم مى نمودم،وبرايم هيچ ضرري نميرسيد،من ص رفا
ترساننده وبشارت دهنده براي مومنان هستم األعراف 188 /
ْ
ب ِ فRRا ْنتَ ِظ ُروا إِنِّي َم َع ُك ْم ِمنْ ال ُم ْنتَ ِظِ Rرينَ ) ميگويند چ را ب االي وي َ هَّلِل ( َويَقُولُونَ لَ ْواَل أُ ْن ِز َل َعلَ ْي ِه آيَةٌ ِمنْ َربِّ ِه فَقُ ْل إِنَّ َمRRا ا ْل َغ ْي ُ
نشانهء ازپروردگارش نازل نشده ؟ بگو غيب مخصوص خدا است شما منتظر باشيد من نيز از جمله منتظران ميباشم يونس/
20
براي پيامبران بعضي از امور غيبي را خداوند( جل جالله ) بيان ميدارد
سلِ ِه َمنْ يَشَا ُء) چنان نبود كه خدا شما را از علم غيب آگ اه كن د ب َولَ ِكنَّ هَّللا َ يَ ْجتَبِي ِمنْ ُر ُ ( َو َما َكانَ هَّللا ُ لِيُ ْطلِ َع ُك ْم َعلَى ا ْل َغ ْي ِ
ولى خداوند از ميان رسوالن خود هر كس را بخواهد برمى گزيند آل عمران 179/
صدًا ) الجن -26 / ْ
سلُ ُك ِمنْ بَ ْي ِن يَ َد ْي ِه َو ِمنْ خلفِ ِه َر َ
َ ول فَإِنَّهُ يَ ْ س ٍ ضى ِمنْ َر ُ ارتَ َب فَاَل يُ ْظ ِه ُر َعلَى َغ ْيبِ ِه أَ َحدًا إِاَّل َمنْ ْ (عَالِ ُم ا ْل َغ ْي ِ
27
30
عالم الغيب خدا است او هيچكس رابراسرارغيبش آگاه نمى سازد مگر رسولى كه او را برگزيده،و از آنان راضى شده
به او آنچه را بخواهد ازعلم غيب مى آموزد ،واز طريق وحى به او ابالغ مى كند .س پس مراق بين و نگهبان انى از پيش رو و
پشت سر همراه او مى فرستد .
در حديثى ازحضرت عمربن الخطاب (رضي هللا عنه) روايت شده است که روزى جبرئيل (عليه السالم) در چهره ای
ي ك ش خص در براب ر پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) ظ اهر ش د ،وازجمل ه س ؤاالتى ك ه ازآن حض رت نم ود اين ب ود ك ه
گفت:اخبرنى عن الساعة :به من بگو كه قيامت چی وقت برپا مى شود؟
پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) فرمود :ما المسئول عنها باعلم من السائل (كسى ك ه از او س ؤ ال مى ك نى در اين مس أله
آگاه تر از سؤ ال كننده نيست !
بعد ازانكه آن ش خص از نظرص حابه ك رام(رض ي هللا عنهم اجمعين)غ ايب ميش ود حض رت پي امبر( ص لي هللا علي ه
وسلم ) ازآنان ميپرسد ك ه آي ا اين ش خص را ش ناختيد ؟ ص حابه ع رض مينماين د ك ه خ ير .پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم )
ميفرمايد كه اين حضرت جبريل(عليه السالم) بود آمد تا براي شما دين تانرا تعليم دهد .
درين حديث شريف حضرت جبريل(عليه السالم) سؤاالتي درمورد ايمان،اسالم،احسان،روزقي امت و عالم ات قي امت
ازپيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) نمود كه آنچه را پيامبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) ميدانس ت ب رايش ج واب ميگفت،وآنچ ه را
نميدانست ،اقرار مينمود كه نميدانم،بناء اين حديث شريف بيان ميدارد كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ازعدم آگ اهي اش ب ه
امور غيبي اقرار نمود.
يك استثناء براي پيامبران
با دانستن مطالب ف وق درم ورد غيب ب دين نتيج ه ميرس يم ك ه غيب عب ارت ازعلم خ اص الهي اس ت ك ه وي ژهء ذات
پروردگار( جل جالله ) ميباشد،وهيچ كسي حتى مالئكه ها وپيامبران به غيب الهي اطالع كامل ندارند .ولي ب راي ي ك سلس له
ازوظايفيكه پيامبران(عليهم السالم) ب راي دع وت ب ه دين مق دس اس الم دارن د ،وب راي اثب ات حق انيت پي امبري ش ان،بعض ي
ازامورغيبي را به شكل وحي به شکل معجزه براي پيامبران تقديم نموده است .
َضRRى ِمنْ
َ تار
ْ نْ م
ِ َاَّلإ ًا
د RR
ح َ أ
ِ ِ َهRR ب ي
ْ َ
غ ىَ لعَ ر RRهظْ
ب فَاَل ُ ِ ُ
ي خداون د متع ال( ج ل جالل ه ) درش ان خ ود ميفرمايد(:عَRRالِ ُم ا ْل َغ ْي ِ
ول )خداوندعالم غيب است وبرغيب وي هيچکسي اطالعي ندارد،مگربراي بعض ي ازپي امبران را ك ه بخواه د الجن -26/ س ٍ
َر ُ
27
حضرت امام قرطبي ميگويد:پيامبران با معجزه تأيي د ميش وند،وهمچن ان وي ژه گي آن ان درخ بردادن بعض ي اموريك ه
ازمردم غيب است ميباشد ،سپس اضافه ميكند :
دانشمندان اسالمي (رحمة هللا عليهم) ميفرمايند:ازينكه خداوند متعال( ج ل جالل ه ) باع الم الغيب وص ف ميش ود،واين
علم را براي خود بيان داشته است،نه براي ديگران،دليل برين است كه،امورغيب را هيچكس ي بج ز هللا (ج ل جالل ه) نميدان د
سپس ،ازبين مردم ،يك تعداد ازپيامبران را،كه خواست خداوند متعال ( جل جالل ه )باش د،مس تنثى نم ود،ب راي ش ان بعض ي
امور غيبي را،به شكل وحي بيان داشت،وآنرا براي شان مغجزه قرار داد،تا دليلي بر صدق نبوت آنان باشد .
31
لذا بعد از آن ميافزايد( :هنگامى كه سليمان فرو افتاد جنيان فهميدند كه اگ ر ازغيب آگ اه بودن د در ع ذاب خ وار كنن ده
باقى نميماندند) (فلما خر تبينت الجن ان لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين ).
جمله (تبينت) از ماده تبين معموال به معنى آشكار شدن است (فعل الزم) و گاهى نيز به مع نى دانس تن و آگ اه ش دن از
چيزى آمده است (فعل متعدى) و اينجا متناسب با معنى دوم است،يعنى تا آن زمان گ روه جن از م رگ س ليمان آگ اه نبودن د و
فهميدند كه اگر از اسرار غيب آگاه بودند در اين مدت در زحمت و رنج كارهاى سنگين ب اقى نمى ماندن د )) .تفُس ير درش رح
همين آيات .
ازين قصه بوضاحت معلوم ميگردد که جنها غيب را نميدانند .
-4نبايد به سخنان جادوگ ران وفال بين ها اعتقاد نمود،زيرا اكثريت سخنان آنان دروغ است .
-5شيطانها اين كاررا بخاطر اين انجام ميدهند كه زماني م ردم ي ك س خن دزدي ش ده آن ف ال بين را راس ت يافتن د ب ه
تمامي سخنان او باورنموده،وانسانهاي ضعيف اإليم ان،ض عيف العقي ده وبي خبرازارش ادات حض رت محم د(ص لى هللا علي ه
32
وسلم) يك سخن آن جادوگرفال بين را وسيله تبليغ براي آن فريبكار گرفته،براي مردم ميگويند:ديديد كه فالن س خني ك ه گفت ه
بود ،حقيقت داشت .
-6الزم نيست که بر فال بين ها وجادو گران اعتماد نمود .
-7ارتباط با جادوگران وفال بين ها ارتباط با شيطان هاست .
-8امت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نبايد به خرافات ساحران وفال بين ها اعتقاد نمايند .
-9جادوگران وفال بين ها با دروغ ه ای خ ويش بعض ی از عالم ات را ب رای م ردم بي ان مي دارد و دردل آنه ا ش ک
درمقابل ديگران پيدا نموده احيانا آن شخص با يک انسان بيگناه وبی خبر صرف بخاطر بعضی عالمت های دروغين ک ه آن
فال بين گفته است دشمنی ميکند ،خود گمان بد حرام است ،ودشمنی با مسلمان ح رام اس ت ،و هرگ اه ب ا وی جن گ ودع وا
نمايد نيز حرام ميباشد ،بناء تصديق نمودن گپ های فال بين سبب مبتال شدن به سه حرام شد .
حضرت ابي مسعود انصاري (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه :حضرت محم د (ص لى هللا علي ه وس لم ) ازپ ول ف روش
سگها ،وپول دادن به زناكاران،و پول دادن به جادوگران وفال بين ها منع نمود ()1
درنزد تمامي علماي اسالم پول دادن ومصرف نمودن برج ادوگران وف ال بين ه ا مطلق ا ح رام اس ت ،زي را مص رف
نمودن پول دريك امر باطل ودروغ ميباشد ،ومصرف نمودن پول به كارهاي باطل وناروا ،حرام ميباش د،ي ك مس لمان حقيقي
كوشش مينماي د ك ه پ ول خويش را در راه ه اي مش روع مص رف نماي د ،زي را انس ان درروز قي امت از پي دا نم ودن پ ول ،
ومصرف آن جوابگو ميباشد .
حضرت ابي سعيد خدري (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه حضرت محمد (صلى هللا عليه وسلم ) فرمود :
پنج شخص داخل جنت نميشوند :
-1معتاد شرابخواري
-2كسيكه به جادو اعتقاد نمايد .
-3كسيكه قطع صله رحم ( قطع رابطه با اقارب ) نمايد .
-4انسانهاي فال بين وجادوگر
-5منت گزار ()2
-------------------------------------------
ان ْال َك ا ِه ِن ٌ ح ديث ش ريف نم بر( ب َو َم ْه ِر ْالبَ ِغ ِّي َوح ُْل َو ِال نَهَى َرسُو ُل هَّللا ِ ( صلى هللا عليه وسلم )َ ع َْن ثَ َم ِن ْالك َْل ِ اريِّ قَ َ
ص ِ -1ع َْن أَبِي َم ْسعُو ٍد اأْل َ ْن َ
)1052ترمذي شريف .
اط ُع َر ِح ٍم َواَل
ِ َ ق اَلو ر حْ س ب نٌ مؤْ
ْ ٍ َ ُ ِ ِ ِ ٍ َ م اَلو ر م خَ نُ م ْ
د م
ْ ٍ ُ ِس م خَ بُ اح
َ ِ ص َ ةَّ نجَ ْ
ال ل
ُ ُ
خ ْ
د ي اَل مَّ
ِ َ َ َ َ ل سو ه ْ
ي َ لعَ ُ هَّللا ىَّ لصِ َ هَّللا ل
ُ ُوسر ال
َ َ ََ ق الَ ق يِّ ر
ِ ْ
د خُ ْ
ال دٍ يع -2ع َْن أَ ِبي َس ِ
كَا ِهنٌ َواَل َمنَّانٌ ) حديث نمبر( )19684مسند احمد
33
شناخت خداوند( جل جالله ) وارتباط داشتن باوی
بعد ازينکه درمورد شناخت خداوند متعال (جل جالله) ،توحيد خداون د وص فات وی معلوم ات حاص ل نم وديم اکن ون
الزم است که نقطه اساسی را که برای هرمومن دانستن آن ضروری است،مورد مطالعه قرار دهيم ،اين نقط ه مهم واساس ی
داشتن ارتباط با پروردگار(جل جالله) ميباشد .
بسا اوقات چنين اتفاق ميافتد که ما کسی را ميشناسيم وتمامی صفات وی برای م ا معل وم اس ت ،ولی ب ا وی ارتب اطی
نداريم ،وهرگاه مشکلی داشته باشيم آن شخص مشکل م ا را ب ه آس انی مرف وع نميس ازد ،زي را م ا ب ا او ارتب اطی ن داريم ،
بسياری ازروساء ووزراء را ميشناسيم ولی با ايشان ارتباطی نداريم،روی اين اصل داشتن ارتباط شرط اساسی وحياتی برای
انسان ميباشد،هرگ اه ميخ واهيم دربخش ه ای ف رهنگی کارنم اييم ارتب اط م ان رابافرهنگي ان ق ايم مينم اييم،هرگ اه ميخ واهيم
شاعرونويسنده شويم ارتباط خويش را با شاعران ونويسنده گ ان ق ايم مينم اييم ،وق تی ميخ واهيم ه نری را بي اموزيم ب ه ن زد
هنرمندی رفته با ارتباط باوی ،هنرش را ي اد ميگ يريم،وق تی ميخ واهيم ع الم ومتخص ص ش ويم ارتب اط خ ويش را ب ا علم اء
ومتخصصين قايم نموده تا به هدف خويش برسيم .
اکنون مطابق اين قانون هرگاه ميخواهيم که انسان مومن حقيقی شويم الزم تا ارتباط خ ويش را ب ا خداون د متع ال(ج ل
جالله) قايم نماييم .طبعا برای قايم نمودن ارتباط با خداوند(ج ل جالل ه) وس ايل زي ادی وج ود دارد ومهم ترين وس يله داش تن
ايمان راسخ ،وعمل به تمامی احکام الهی ميباش د .اين ط رز زن ده گی س بب ميش ود ک ه انس ان م ومن ارتب اط خ ويش را ب ا
خداوند(جل جالله) قايم نمايد (هرگاه بخواهيم با خداوند ص حبت نم اييم ،نم از بخ وانيم زي را نم از س خن گفتن ب ا پروردگ ار
ميباشد ،وهرگاه بخواهيم که خداوند با ما صحبت نمايد الزم است قرأن عظيم الشان را با معنا ومفعوم آن مطالعه نماييم ،زيرا
قرآن کالم خداوند است و تمامی سخنان پروردگار درقرآن عظيم الشان ذکراست ) .
انسان بی نماز ارتباطی با خداوند ندارد ويا به عباره ديگر او با خدا گپ نميزند ،وکسی که قرآن نميخواند ،درحقيقت
نميخواهد سخنان خدا را بشنود ،وکسيکه معانی کالم خ دا را نميدان د نميخواه د ک ه س خنان وگفت ه پروردگ ار را بدان د .زي را
هرگا ه اين انسان روزانه ده دقيقه وقت خود را صرف مطالعه ترجمه قرآن نماي د بع د از س ه چه ار م اه اک ثريت ق رآن را ب ا
معنايش ميداند .
هرکسی را که دوست داريم باوی ارتباط ما قايم است ،به خانه اش م يرويم ،درمجالس ش اش تراک ميک نيم،دربرنام ه
های ما فراموش ما نميشود،وبرای رضايت وی هميشه کاری ميکنيم تا اورا خشنود سازيم .درقرآن عظيم الشان که ( وال ذين
آمنوا اشد حبا هلل ) کسانيکه ايمان دارند محبت بسيار قوی با هللا(جل جالله) دارند .
اين محبت ودوستی با خداوند(جل جالله) زمانی ثابت ميگردد که با خدا (جل جالله) ارتباط داشته باشيم ،به خان ه اش
برويم،درمجالس مااورا بياد داشته باشيم وبرای رضايت وی سعی وتالش نماييم .اگرچنين نباشد ارتباط م ا ب ا خ الق م ا قط ع
شده ،ودعوای دوستی ما هم غلط ودروغ خواهد بود .
34
بخش دوم ( انسان شناسـی )
انسان يک مخلوق متمايـــز
خداوند متعال( جل جالله ) مخلوقاتي زيادي را خلق نموده است ،اين مخلوق ات ك ه م ا آن را در جه ان هس تي بخ وبي
مشاهده ميتوانيم به انواع مختلف تقسيم شده اند که عبارت اند از :فرش ته ه ا ،انس انها ،جن ه ا ، ،حيوان ات ، ،نبات ات ،
جامدات ،مايعات ،گازات وغيره
خداوند متعال (جل جالله) انسان را امتيازات عالی و بزرگی داده است ،که عبارت اند از :
-1امتياز داشـن قوهء جسمانی بهتـر
-2امتياز داشـن قوهء روحانی
-3امتياز داشـن قوه ء نفسانی
-4امتياز داشـن قوه ء عقالنی
-5امتياز داشـن قوهء اختياروارداه
-1امتياز داشـن قوهء جسمانی بهتـر :انسان از ديدگاه دين مقدس اسالم دارای قوهء جس مانی زيب ا وبه تر از تم امی
مخلوقات است ( ،لقد خلقنا االنسان فی احسن تقوم ) انسانرا در بهترين صورت خلق نموده ايم .اين س اختمان ف زيکی به تر
انسان ،برای ویيک سلسله برتريت هايی را داده است ک ه س اير مخلوق ات آن را ندارن د .وهمين خلقت به تر وی ک رامتش را
برهمه مخلوقات ثابت ميسازد .
-2امتياز داشـن قوهء روحانی :انسان دارای قوهء روحانی بسيار عالی ميباشد ،اين ق وهء روح انی م نزلت ومرتب ه
وی را نسبت به تمامی مخلوقات و حتی فرشته های نيز برتر ساخته است .زيرا انسان ميتواند با داش تن اين ق وهء روح انی
عالی ،خود را نسبت به فرشته ها نيز برتر وبهتر سازد .
:اگرچه فرشته ها دارای مکانت روحانی قوی بوده ،وهميشه وظايف خويش را بخوبی و به شکل بسيار خ وب انج ام
ميدهند ،ولی داشتن نفس برای انسان استعداد آبادی زمين را ميدهد ،وفرشته ها نميتوانند که اين کار را کنند ،زي را توقع ات
نفسانی انسان ،هيچگاهی انسان را قناعت نميدهد که به حالت عادی قناعت نمايد ،بلکه هر روزه ميخواهد ک ه برت ريت ه او
پيشرفت های علمی وتکنولوژی را حاصل نمايد ،او ميخواهد که هرچه بيشتر زحمت کشد ،وخود را به مدارج عالی انسانی
رساند ،درحاليکه فرشته ها با نداشتن قوهء نفسانی به همانقدريکه برايش تعيين شده اکتفا مينمايد .
-3امتياز داشـن قوه ء نفسانی :انسانها داراي امتي از بيش تری نس بت ب ه س اير مخلوق ات ميباش ند ،يکی از ص فات
عالی انسانها داشتن نفس است ،اين نفس انسانرا به بهتر زيس تن ،اختراع ات ،اکتش افات ،رق ابت ه ا ،وپيش رفت وت رقی
سوق ميدهد .
انسان ميتواند که برای زنده گی بهتر نفس خود را نيز به منازل عالی زنده گی رساند ،اگر چه در آغاز نفس ( اماره
بالسوء ) يا امر کننده به بدی ها ميباشد ،ولی انسان مومن ميتواند ،با عبادت های مختلف نفس خود را مبدل به نفس ( لوامه
) بسازد ،که اين نفس ،ازداخل انسان را درهنگام ارتگاب بدی ها به مالم تی ميگيـرد ،وهرگ اه همين انس ان م ومن ب ازهم
سعی وتالش بيشتر نمايد ،ميتواند نفس خود را به به نفس ( مطمئنه ) مبدل سازد ،نفسيکه ارتب اط ع الی وی ب ا ذات خداون د
متعال (جل جالله) کامال مطمئن باشد .
-4امتياز داشـن قوه ء عقالنی :عقل بهترين امتياز انسان درمي ان س اير مخلوق ات ميباش د ،عق ل انس ان ميتوان د ب ا
پرورش سالم ،به عالی ترين مقام زنده گی انسانرا رساند .
پرورش ورشد عقل به خود انسان تعلق دارد ،او ميتوان د از طري ق علم ودانش عق ل خ ويش را پ رورش داده ،و ب ه
مقام هاي عالي برسد ،روي همين اص ل اس ت ك ه انس انها درعق ل ودانش خ ويش ف رق ميكنن د ،وهركس ي مط ابق زحم ات
خويش از عقل وفراست خويش استفاده مطلوب مينمايد .
براي اينكه اين موضوع بهتر روشن گردد بعضي از دانشمندا ن خواستند اندازه رش د عقلي دو انس ان ( 60س اله ) را
باهم مقايسه نمايند ،عقل بی سواد ودانشمندي را مورد تحقيق وپژوهش قراردادند ودريافتند كه :
اگرچه عمر اين دانشمند 60ساله است ولي عمرعقلش 120ساله شده ،يعني او از عقل خ ويش دوچن د عم ر خ ويش
استفاده نموده است ،ولي درمقابل وقتي شخص بي دانش وبيس وادي را ك ه عين عم ر را داش ت ،وتم امي عمرخ ويش را ب ا
35
ايستادن با جوانان ونوجوانان در كوچه ويا محالت لهو ولعب،صرف نموده بود ،م ورد تحقيق ات دم اغي ق رار دادن د ،ب دين
نتيجه رسيدند كه باوجود عمر شصت ساله اش عقل او صرف پانزده ساله ميباشد .
چو عمرت رسيد در سال بيست نشايد همچو طفالن طفالنه زيست
فرق ميان عقل وشRRعور :يكتن از علماي روانشناس ي خواس ت ،ت افرق مي ان عق ل وش عور را تجرب ه نماي د ،ب دين
صورت يك طفل انسان ويك چوچه گگ حي وان را تربي ه نم ود ،وب راي ش ان تعليم داد ك ه چگون ه ميتوانن د دروازه را ب از
كنند ،کتابهايش را حاضر نمايند ،و به بازار رفته ضرورياتش را خريداري نمايند ،بعد ازينك ه ه ردو بعض ي از ام ور را
ياد گرفتند ،روزي دروازه را قفل نمود ،واز حيوان خواست تا دروازه را باز كند ،آن حيوان هر قدر كوش ش نم ود دروازه
باز نشد ،بناء درمقابل دروازه خاموش ايستاده ماند .
آن دانشمند از طفل خواست تا دروازه را باز نمايد ،طفل بطرف دروازه رفت و كوشش نمود آنرا باز نمايد ولي دي د
كه دروازه قفل است ،آن طفل خاموش ننشسته در جستجو شد ،تا براي باز نمودن دروازه راه ديگري بغ ير از دس تگير را
دريافت نمايد .
آن دانشمند دانست كه ميان عقل وشعور فرق است .
شعور :عبارت از همان خصوصيت فطري حيوانات بوده که به شكل فط ري ب ه ق درت خداون د ( ج ل جالل ه ) ب راي
پيشبرد زنده گي شان ،دروجود آنان خلق شده است ،و حيوانات ميتوانند بعضي از امور را به ش کل س طحي آن بياموزن د ،
ولي قدرت ابتکار ونو آوري را ندارند .
زنبور عسل همان نظام قديم توليد عسل را پيش ميبرد ،وكرم ابريشم هم همان سيس تم ق ديم را بط ورمنظم ب دون ك دام
تغيير انجام ميدهد .اما برعكس انس ان داري وي ژه گي عقلي ميباش د ،ک ه اين وي ژه گي برت ريت وي را ب ه س اير مخلوق ات
روي زمين ثابت ميکند .
عقـل:عبارت از قوهء فطر ي اس ت ک ه در وج ود انس ان خل ق ش ده وق ابليت ن و آوري ،پيش رفت ،تفک ير ،انديش ه ،
بهزيستي و انکشاف سطح زنده گي را ميسر ميسازد .
بناء عقل وسيله تميز ميان انسانها وساير حيوانات ميباشد .وهرگاه عقل مطابق وظيفهء اصلي آن استفاده گردد ،براي
رهنمايي انسان ،تقويت فكروانديشه ،پيشرفت زن ده گي ،پيش رفت وس ايل ،و بهب ود حي ات دني وي واخ روي ،به ترين ي ار
وياور انسان ميشود ،ولي هرگاه ازاين عقل به شكل مثبت آن استفاده نشود ،ارزش خ ود را ازدس ت داده ،موق ف انس ان از
حيوانات نيز پايان تر ميشود ،زيرا حيوانات خواص فطري خويش را ازدس ت نميدهن د ،ولي فراموش گاران عق ل ازداي رهء
شعور نيز خارج ميگردند .
-5امتياز داشـن قوهء اختياروارداه :نقطه مهم ديگر اينكه خداوند متعال ( جل جالله ) براي همهء انسانها برعالوه
عقل قوهء اختيار داده است ،تا به اساس عقل خويش ،مسافه هاي طوي ل را پيم وده ،از ك وكب زمين ب ه س اير ك واكب نق ل
وحركت نمايند ،مظاهر قدرت الهي را دريابند ،با عقل خويش وسايلي را اختراع نمايند كه كوچكترين اشياء را ب ه س اده گي
مورد مطالعه قرار دهند ،حيوانات بسيار قوي وخطرن اك را تحت ت أثير خ ويش ق رار داده ،و از وج ود آن ان ب راي خ ويش
استفاده نمايند ،وبدين شكل عقل يك وسيله تمايز ميان انسانها وساير مخلوقات است .همچنان در اختيار نيک وبد نيز ب رايش
اختيارداده است ،تا به اساس رشد عقلی خوبی ها اختيار نماي د ،ت ا بتوان د س عادت دني ا وآخ رت را ب ه اس اس آزادی اختي ار
حاصل نمايد ،درحاليکه ساير مخلوقات (فرشته ها ،حيوانات ،نباتات ) به اختيار خود نبوده ،مجبور اند مطابق احکام الهی
وظيفه ء خويش انجام دهند .
حواس پنجگانه وسايل تغذيه عقل :انس ان داري دوبخش عقلي وم ادي ميباش د ،هرک دام اين دو بخش ض رورت ب ه
تغذيه دارند ،هرگاه به وجود مادي خود نظر کنيم ،بخوبي ميابيم که اکثريت غذا ها ،نوشيدني ه ا ،مي وه ج ات وس بزيجات
که براي انسان خيلي ها مفيد هستد وضرورت اساسي وجود انسان را تشکيل ميدهند ،درصورت اس تفاده مثبت ب راي انس ان
منفعت هاي زيادي را ببار آورده ،کمبود وجود انسان را تکميل نموده ،وانسان ميتوان د زن ده گي خ ويش را بص ورت مثبت
وبدون رنج سپري نمايد ،برعکس استفاده منفي ازين غذا ،بدون درنظر داشت توصيه هاي طبيبان ،نه تنها منفعتي به وجود
انسان نداشته ،بلکه سبب مبتال شدن به امراض و انتقال مکروبها به انسان ميشود .به همين سان عقل انس ان ،ن يزاز طري ق
حواس پنجگانه قابل تقويه ورشد ميباشد .
عقل انسان زماني رشد ميکند که توسط حواس پنجگانه ،امور مثبت و مفيد برايش انتقال گردد ،ولي برعکس مس ايل
منفي ،عقل انسانرا نيز ب ه ام راض مختل ف فک ري مبتال ميس ازد ،و ب ا وج ود اينک ه انس ان عق ل دارد ،ولي ق وه تفکي ک
وانديشه آن ضعيف شده ،وظيفه خويش را بصورت درست انجام داده نميتواند .
36
اصل مطلب درين بحث اينست كه انس ان منحيث ي ك مخل وق گرانق در و داراي تم يزفكري ،ب ه اس اس عق ل وانديش ه
سالم ،اشرف مخلوقات پنداشته شده است ،زيرا همين عق ل س ليم اس ت ك ه اورا از زن ده گي م ادي ،بس وي زن ده گي كام ل
(مادي ومعنوي) ميكشاند ،وانسان با داشتن همين عقل ميتواند كه داراي معنويت ق وي ش ده ،مق امش ب اال ت راز فرش ته ه ا
شود .
بی توجهی به امتياز عقل ،شخصيت انسان را ضايع ميکند :هرگاه انسان از استخدام عقل ودانش خود داري نموده ،
واين ويژه گي الهي را ،به باد نسيان قرار دهد ،وياهم از نياكان وساير مردمان بدون كاربرد فكر ،انديش ه وعق ل خ ويش
به شکل سطحي وکورکورانه تقليد نمايد ،ويژه گي انساني را ن يز لك ه دار مينماي د ،ب راي اينك ه انس ان اگ اهي كام ل داش ته
باشد ،الزم است قوهء عقلی خويش را به شكل مثبت آن تقويت دهد ،در شناخت اطرافيان وحقايق از فك ر س ليم ب ا اس تخدام
عقل آگاهي حاصل نمايد ،دانشمندي ميفرمايد :يگانه راه براي تغيير دادن مفاهيم انسان ،ايجاد يك فكرس الم ازحي ات ميباش د
كه بواسطهء آن مفاهيم درستي از دنيا اخذ شده ميتواند )
عقل مثبت منجر به تفکير مثبت ميگردد:هرگاه ازعقل انس ان در راه مثبت اس تعمال گ ردد ،منج ر ب ه تفک رات مثبت
ميگردد .
تفکر مثبت به ام ور حي اتي ،جامع ه ،خلقت مخلوق ات ،خلقت آس مانها وزمين بص ورت درس ت عم ل نم وده ،و ب ه
اساس گفته سعدي شيرازي :
هرورقش دفتريست معرفت کردگار برگ درختان سبز درنظر هوشيار
خداوند متعال(جل جالله) انسانرا هميشه ب ه ك اربرد فك ر وانديش ه دع وت نم وده وكس اني را ک ه در س اير موج ودات
اطراف خويش فكر ميكنند توصيف وتمجيد نموده ميفرمايد (الذين يذكرون هللا قياما وقعودا وعلى جن وبهم ويتفك رون في خل ق
السماوات واألرض ،ربنا ما خلقت هذا باطال سبحانك فقنا عذاب النار) كسانيكه خداوند را در حالت ايستاده ،نشسته و به پهلو
خفته ياد ميكنند ،و در مورد خلقت آس مانها وزمين فكرميكنن د ،وميگوين د :پروردگ ارا اين هم ه را باط ل خل ق نك رده اي ،
پاكيست مرترا ،مارا ازعذاب آتش وقايه نما يد.
تفکير مثبت منجر به شناخت حقايق ميگردد :تفکير مثبت انسان را کمک ميکند که ،خود را بشناسد ،حقيقت جهان
را كشف نمايد ،هدف خويش را درك نمايد ،و بدين اساس خالق خويش را شناخته ،عمرش را صرف خ ود س ازي ،جه ان
سازي ،وانسان سازي نمايد ،و درنتيجه به مقام عالي خداشناسي رسد ،وهمهء اعمالش را بخ اطر ش ناخت پروردگارمتع ال
(جل جالله) وكسب رضايتش صرف نمايد .عمر خيام ميگويد :
فرزند وعيال و خانمان را چي كند آنكس كه ترا شناخت جان را چي كند
ديوانهء تو هر دو جهان را چي كند ديوانـه كني هـر دو جهانش بخشي
عقل قوي انسانرا از پستي ها به بلندي ها انتقال ميده د ،ق وهء تفك ير وي را پ رورش داده ،حق ايق را بيش تر وبيش تر
درك نموده ،ودرنتيجه شناخت پروردگارمتعال (جل جالله) براي وي آسان ميشود ،اين انس ان ب ا وج ود موج وديت وس ايل
مادي فراوان بازهم راه تواضع را در پيش گرفته ،با دانش واالي خويش ،به چنان مرحله ميرسد كه گفتنش ذكر و خاموش ي
اش فكر ميگردد و ميداند که :
تا توناني به كف آري و به غفلت نخوري ابروباد ومه وخورشيد وفلك دركارند
) / -أفال تتفكرون /أفال تتذكرون ( افال تعقلون -
چرا عقل تانرا به كار نمياندازيد ؟ چرا به ياد نمي آوريد ؟ چرا فكر نميكنيد ؟
ب أَ ْقفَالُ َهRRا) البقRRرة 24/چRRرا در مRRورد قRRرآن از فكRRر وتRRدبركار نميگيرنRRد ؟ آيRRا
(أَفَال يَتَ َ Rدبَّرُونَ ا ْلقُRْ Rرآنَ أَ ْم َعلَى قُلُRRو ٍ
دردلهايشان قفل ها نهاده شده است .
37
روزي خواستم براي درك ذهنيت اطفال ( شاگردان خويش ) سواالتي براي آنان تقديم دارم ،از همه سوالي نمودم ك ه
در ( :او چي تصميمي براي آيندهء خويش دارد ؟ )
هريكي از شاگردان به اساس ارتباط شخصي ودرك مفاهيم زنده گي مطابق اس تعداد خ ود ،ب ه انتخ اب مس لك آين ده ء
خويش جوابي بيان ميداشت ،كسي ميخواست انجنير ويا داكتر ش ود ،ديگ ري ميخواس ت ،اس تاد ومعلم باش د ،ويكي هم ب ه
اساس عالقمندي هاي فلمي وسپورتي ميخواست ،كه فوتبالر ،ممثل ،هيرو ،وياهم رقاصه وآواز خوان باشد ،ولي در جمله
اين اطفال زماني به جواب طفلي متوجه شدم كه فرمود ميخواهد :صحابي پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) شود .
من با تعجب فرآوان پرسيدم كه صحابي كيست ؟ آن طفل با استفاده ازمحي ط خ ويش ب رايم گفت ك ه پ در وم ادرم ه ر
شبي براي م ا در محي ط م نزل ب ه ع وض تماش اي فلم ه اي ن ا خوش ايند ومبت ذل ،م ا را ب ا قص هء زن ده گي يكتن از ي اران
پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) آشنا ميسازد ،وبراي ما با زبان سادهء خود مان ،قصهء زنده گي آن انرا بي ان مي دارد ،ومن ،
برادران وخواهرانم كه هرشب يك قصهء از زنده گي يكتن از صحابه كرام را ميشنويم ،باآلخره غرق شخصيت آن ان ش ده ،
وميگوييم كه اي كاش ما هم صحابه پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) شويم ،وهرگاه امك ان باش د ،درج واني ميخ واهم ص حابي
پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) باشم .
اين دانشمند ميفرمايد كه اين طفل معصوم نميتوانست كه تمامي سواالت مرا پاسخ گويد ،بناء من خواستم ت ا معلوم ات
بيشتر درمورد صحابه را از والدينش درك نمايم ،وروي همين هدف تماسي با والدين طفل حاصل نمودم ،وروزي به م نزل
آنان رفتم .
من با ورود به منزل آنان شيفته شدم ،زيرا دي دم ك ه ي ك فامي ل ك امال متف اوت از ديگ ران ب ود ،اين فامي ل ك ه ف رق
فراواني با ساير فاميل ها داشت ،مرد هنگ ام داخ ل ش دن ب ه م نزل ب راي خ انمش واعض اي ف اميلش س الم ميده د ، ،خ انم
شوهرش را ب ه گ رمي اس تقبال نم وده ،وش وهر هم در داخ ل ش دن ب ه م نزل كلم ه ( الس الم عليكم ) را ب ه ش كل اح ترام ادا
مينماي د ،ك ه داراي مفه وم دع ا وس المتي ب راي ج انب مقاب ل اس ت ،پس رجوان ش ان ،چ اي را درمقاب ل م ا ميگ ذارد ،
ودخترنيمه سال شان مادرش را در امور منزل همكاري ميكند .به عوض اينكه هركسي مصروف خ ود باش د ،ومانن د س اير
فاميل ها ،يكي مصروف شنيدن موسيقي ،ديگري مصروف ديدن فلم ،ويكي درخانه و ديگري س رگردان در ن ايت كلپ ه ا
باشند ،همه ب ه ش كل متحدان ه زن ده گي خ ويش را ب ه اس اس ارش ادات وال دين ب ه پيش ميبرن د ،وزم اني هم يكتن ازوال دين
دراموردين صحبت مينمود ،همه با رضايت كامل به سخنان وي گ وش داده ،وب ا تك ان دادن سرس خنانش را اس تقبال نم وده
وگاهي هم با قطرات اشكي كه ازچشم شان سرازير ميشد ،مصيبت هاي صحابه كرام را ،مصبت خود دانسته ،و با ذكر نام
پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) فوراً درود بزبان آورده به همان الفاظ عـربي( صلي هللا عليه وسلم ) ميگفتند .
من سؤاالت خويش را درمورد صحابه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) وشخصيت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) آغ از
نمودم ،و با معرفت با چنين شخصيت ها ،ب ازهم علت عالقمن دي اطف ال را و اينك ه ش اگردم چي پاس خي ب رايم داده ب ودم
استفسار نمودم .
پدرطفل برايم توضيح نمود كه وي به اساس ارشادات الهي كه ( ي ا أيه ا ال ذين آمن وا ق وا انفس كم واهليكم ن ارا وقوده ا
الناس والحجارة ) اي مؤمنان ! شما خ ود و اعض اي فامي ل ت انرا از آتش دوزخ ك ه ه يزم آن انس انها وس نگها ميباش د نج ات
دهيد .
مطابق همين حكم الهي ،من هرشب به عوض مصروفيت به برنامه هاي تلويزيوني وراديويي كه اك ثر آن زادهء م اده
پرستي وانسان پرستي هاست ،و اطفال واعضاي خانواده را به انحرافات ميكشاند ،ب ه مطالع ه شخص يت پي امبر( ص لي هللا
عليه وسلم ) وياران وي صرف ميدارم ،و يكي از اعضاي فاميل يك بخش كوتاه زنده گي يك ص حابي را از كت اب حكاي ات
صحابه ويا سيرت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) مطالعه نموده ،سپس درم ورد زن ده گي آن ان ص حبت ميك نيم ،ك ه اين ك ار
براي شخصيت سازي مان ،مفيد واقع شده ،وهرشبي ايمان ما را قوي ميسازد ،ومهمترين تأثير آن همين است كه اطفال م ا
به عوض تاثر به شخصيت هاي ممثلين فلم هاي غير مت دين ك ه اك ثرا نقش ه اي غ ير اخالقي را تمثي ل ميكنن د ،و اطف ال را
غرق گمراهي ها ميكنند ،به شخصيت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) وصحابه گرامي اش متاثر ميشوند ،وبا وجود اينكه هيچ
كسي نميتواند كه درين عصر صحابي گردد ،ولي اين طفل ما با همان عالقمندي طفلي خويش براي ش ما چ نين ج وابي داده
است .
اين دانشمند اضافه ميكند كه من بعد از برخورد با چنين شخصيت ها ،درصدد مطالعهء بيشتر درمورد پيامبراسالم (
صلي هللا عليه وسلم ) وصحابه كرام شدم ،وكتابي را كه رهنماي همه بود ( ق رآن ك ريم ) مطالع ه نم ودم و ب اآلخره ب ا درك
حقايق دين مقدس اسالم به اين دين مدنيت ،اخالق وانسانيت گرايش مسلمانیت خويش را اعالن نمودم .
اكنون كه اين قصه را مطالعه نموديم ،براي ما ثابت ميگردد كه فضاي مثبت فاميل چقدر نقش مهمي در رش د وتربي ه
اطفال داشته و آنان را براي پذيرش حقايق آماده مينمايد .
38
وهرگ اه اين طف ل ب ا اس تفاده از فض اي مثبت فامي ل ،راهي مكتب ميگ ردد ،ودرآنج ااز شخص يت ع الي معلم ان
ودانشمندان استفاده نمايد ،ميتواند كه با اس تفاده ازين مج راي تغ ذيوي عق ل ودانش ،راه ه اي به تر انديش ه وتفك ير مثبت را
بياموزد ،يكتن از داكتران تعليم وتربيه ميگويد :شما زماني براي اطفال تان نصيحت ميكنيد ،كوش ش كني د ك ه اص طالحات
مثبت را به كار بريد ،برايشان بگوييد كه بايد راستكار ،صادق ،امانت كار ،راستگو ،با اخالق ،ومحترم باش ند ،زي را ب ا
استخدام اين واژه ها آنانرا به درك اين مفاهيم تشويق ميكنيد ،وهرگاه ب ه ع وض اين اص طالحات مثبت ،واژه ه اي منفي را
استعمال نماييد ،وبراي اطفال بگوييد كه (قمار نزنيد ،دزدي نكنيد ،قتل نكنيد ) ش ما در حقيقت ب ه ش كل غ ير مس تقيم آن انرا
متوجه بدي ها ساخته ايد ،زيرا آنان ،در جستجوي درك اين مفاهيم ميشوند ،وذهن آنان مصروف چنين بدي ها ميگردد .
قرآن عظيم الشان ميفرمايد :يَاأَيُّهَا الَّ ِذينَ آ َمنُوا اتَّقُوا هَّللا َ َوقُولُوا قَوْ اًل َس ِديدًا -يُصْ لِحْ لَ ُك ْم أَ ْع َم الَ ُك ْم َويَ ْغفِ رْ لَ ُك ْم
ُذنُوبَ ُك ْم َو َم ْن يُ ِط ْع هَّللا َ َو َرسُولَهُ فَقَ ْد فَا َز فَوْ ًزا ع ِ
َظي ًما )
اي مؤمنان از خدا بترسيد ،وسخنان درست بگوييد ،تا اعمال شما درست شده ،وخداوند گناهان شما را مغفرت نمايد
،وهركه از خدا وپيامبرش اطاعت نمايد ،كاميابي بزرگي نصيبش شده است .األحزاب 70- 71 /
امام ابن كثير در تفسير اين آيت شريف ميفرمايد :خداوند متعال بنده هايش را به تقوا وگفتن سخنان درس ت ك ه در آن
غلطي وانحراف نباشد ،امر نموده است .
امام قرطبي ميفرمايد :حضرت ابن عباس ميفرمايد كه سخن سداد ( ال إله إال هللا ) ميباشد ،وگفته شده كه سخن ( سداد
) سخني است كه ظاهر آن مطابق باطن آن باشد ،وياهم سخني اس ت ك ه ه دف آن رض ايت هللا متع ال باش د ،وام ام قرط بي
درخاتمه ميگويد كه منظور ازين سخن تمامي سخنان نيك ميباشد .
بعضي از معلمان دانشمند و با فكر ،براي اينكه شاگردان شان به بحث وبژوهش ،به شكل بهتروبيش تر ع ادت كنن د ،
از آغاز دوران ابتدايي مكتب براي شان وظ ايفي مانن د جم ع نم ودن ،گله اي مختل ف دركتابچ ه ه ا ،بي ان رنگه اي اش ياء ،
تصاوير حيوانات ،و فرق ساختمان فزيكي آنان وغيره اموريكه براي تقويت فكر شاگردان كمك ميكند ،به شكل كار خ انگي
بيان ميدارند ،اين طفل ازآغازبا كتابخانه ،فضا ،وتفكير درمورد اشياء عادت نم وده ،وب اآلخره درمراح ل ب االيي تفک رات
تقويت ميشود .وسپس با ورود به پوهنتونها ودانش گاه ه ا ،اين انديش هء س الم وي ب ه اس اس دروس س الم فكروانديش ه ،علم
ودانش انساني ،واستفاده از وسايل مختلف تكن الوژي هن وز هم ب ه مراح ل ع الي رش د خ ود برس د اين انس ان ب ا درك چ نين
حقايق به مرحله شناخت خود ،جامعه ،طبيعت ،وخالق اين طبيعت انتقال مينماي د .تفكرسRRالم منجRRر بRRه شRRناخت امRRور ذيRRل
ميگردد
-1شناخت شخصيت خودانسان ( خود شناسي )
-2شناخت جهان( جهان شناسي يا جهان بيني )
-3شناخت پروردگار انسان ( خدا شناسي ) يا عقيده توحيد .
الف :اصل پيدايش وي بسيار پاك ومقدس است ،زيرا بعد از خلقت صورت مادي آدم (علي ه الس الم) روح پ اکي در
وي دميده شد ( .فَإ ِ َذا َس َّو ْيتُهُ َونَفَ ْخ ُ
ت فِي ِه ِم ْن رُو ِحي فَقَعُوا لَهُ َسا ِج ِدينَ ) الحجر 29هرگاه او را برابرساختم ودراو روح خود را
دماندم ،برايش سجده کنيد .
امام قرطبي در تفس ير اين آيت مب ارك ميفرماي د :روح جس م لطيفي ميباش د وخداون د حي ات را در ب دن انس ان خل ق
ميكند ،درحقيقت اينجا خداوند ( جل جالله ) مخلوق را ب ه ذات خ ويش بخ اطر ش رف بخش يدن وك رامت دادن ب راي انس ان
39
نسبت داده است ،زيرا روح يكي از مخلوقات الهي است ،چنانچه بعضي از مخلوقات ديگر را براي شرف بخشيدن ب ه آن ان
به خود نسبت داده است ( ،أرضي وسمائي وبيتي وناقة هللا وشهر هللا) زمين من ،آسمان من ،خانهء من ،شترخدا ،ماه خدا.
ما کعبه شريف ومساجد را خانه خدا ميگوييم ،درحاليکه خداون د( ج ل جالل ه ) از داش تن خان ه پ اک ميباش د ولي اين نس بت
براي شرف دادن به اين خانه هاست ،زيرا درين خانه ها عبادت خداوند ميشود ،وازينکه خانه هاي عبادت خداون د هس تند ،
بنام خانه هاي خداوند ناميده شده اند .روحيکه براي حضرت آدم دميده شده است ،به خداوند نسبت شده ،ت ا نس بت ک رامت
وعزت به حضرت آدم و اوالده اش شود .
ب :اشرف المخلوقات ( شريف ترين مخلوقات ) ميباشد :انسان برای اينکه به هيچ مخلوق ديگری سر تس ليمی ن ه
نهد ،و برای اينکه جانشين خداوند درزمين است ،بهترين مخلوقات خوانده شده است ،تا اين شرافت خ ود را درک نم وده ،
سر خود را بجز ذات پروردگار به هيچ کس وچيز ديگری خم نکند .
ج :برايش كرامت داده شده است ( ولقد كرمنا بني آدم ) :براي انسان کرامت داده شده ،تم امي مخلوق ات درخ دمت
او قرار دارند ،حتي فرشته ها درخدمت انسانها ميباشد ،جن ها استخوانهاي باقيمان ده از غ ذاي انس ان را ميخورن د ،وظيف ه
آبادي زمين به انسان داده شده ،و بزرگترين امانت الهي که قرآن عظيم الشان ميباشد ،براي انسان نازل شده است .
تا توناني بدست آري وبه غفلت نخوري ابروبا د ومه وخورشيد وفلک درکارند
د :انسان با چهرهء زيبا خلق شده است :خداوند متعال ميفرمايد ( لقد خلقنا االنسان فی احسن تقويم ) ما انس ان را ب ا
چهرهء زيبا خلق نموده ايم ،هرگاه بطرف انسان به خوبی نظر اندازيم خواهيم ديد که انسان بصورت بسيار زيبا خل ق ش ده ،
ک ه تم امی اعض ای ب دن او ب رای ره بريت جه ان آم اده ميباش د ،انس ان دارای انگش تان زيب ا يی ميباش د ک ه ميتوان د ام ور
بسيارمهمی را با اين انگشتان انجام دهد ،ساختمان فزيکی انسان داری برتريت هايسست که که نسبت به حيوانات ب ا زيب ايی
خاصی ساخته شده است ،اضافه برهمه عقل ،فکر ،انديشه و تـوانايی های علمی انسان برتريت وزيبايی انسان را ب ر هم ه
مخلوقات ثابت ميکند .
هـ :علم مهمRRترين زيRRورش ميباشد :ارزش انسان درمي ان مالئگ ه ه ا وق تي ب ه اوج خ ود رس يد ک ه خداون د متع ال
نخستين معلم انسا ن شده ،اموري را براي حضرت آدم آموخت (وعلم آدم االسماء کلها ) سپس به فرشتگان امر نموده ک ه
اين امور را بيان دارند .
فرشته ها از دانستن آن اقرار بي خبري نمودند ( ،قالوا سبحانک ال علم لنا اال ما علمنتنا ) سپس به آدم ( عليه السالم
) گفت :براي مالئکه بيان دار .حضرت آدم ( عليه السالم ) آنچه را خداوند ( ج ل جالل ه ) ب رايش تعليم داده ب ود ،مفص ال
براي مالئکه ها بيان نمود .
سپس براي اينکه مالئکه ها بيشتر به عزت وشرافت آدم پي برند به آنان امر نم ود ت ا ب راي آدم س جدهء اح ترا م کنن د
.تمامي ماليكه ها براي وي به امر خداوند سجده احترام نمودند (وإذ قلنا للمالئكة اسجدوا آلدم) .
احترام ماليکه ها برای انسان درصورت سجده ء احترامی در حقيقت منزلت وی را در ديدگاه فرشته گان به اوجش رساند .
و :انسان جانشين خداوند درزمين است :خداوند (جل جالله) انسان را منحيث جانشين خويش در زمين مقرر نمود ،
تا تمامي احكام الهي را ،در روي زمين تطبيق نمايد .انسان مانند س فير خداون د متع ال (ج ل جالل ه) در روی زمين تم امی
احکام الهی را هم باالی خود هم باالی ساير مخلوقات تطبيق وتنظيم مينمايد .اين بزرگترين ش رف اس ت ک ه خداون د متع ال
(جل جالله) برای انسانها داده است .
ز :وظيفه انسان آبادي زمين وعبادت پروردگار ميباشد :وظيفه آبادي زمين مخصوص انسان ميباشد ،زيرا ماليك ه
ها به اساس نداشتن ق وهء برت ريت ج ويي ونفس نميتوانن د زمين را آب اد كنن د ،بلك ه انس ان هميش ه عالقمن د برت ريت ب وده و
هرروز كوشش ميكند كه سيستم زنده گي ،شركت ه ا وس ايل ترانس پورتي ،مخ ابراتي ،وتخ نيکي را هرچ ه بيش تر وبه تر
اعمار نمايد ،همچنان حيوانات ب ه اس اس نداش تن عق ل نميتوانس تند ك ه زمين را آب اد كنن د ،زي را آن ان مط ابق فط رت تنه ا
ساختمان هاي ميسازند كه با گذشت قرون زيادي باهم فرق نداشته وهمان مسير فطري را مطابق شعور خويش پيروي ميكنند
ح :انسان مخلوق با اختيار است :امانت اختيار که براي مخلوقات ديگ ري بي ان ش د و آن ان نتوانس تند اين ام انت را
بدوش کشند ،انسان اين امانت را متحمل شد .
40
قرعه فال به نام من بيچاره زدند آسمان بار امانت نتوانست کشيد
بناء انسان بادرك مفاهيم فوق ميداند كه:
-1او مخلوقي است باهدف .
-2خلقت او هدفمند بوده ،هدف اومقدس ،وسايل وصول به هدف نيز مقدس ميباشد.
-3دنيا وسيلهء است که مانند يک موتر براي انسان انسان خلق شده اس ت ،خ ود انس ان ه دف ب وده ،وه دف انس ان
رضايت پروردگار ميباشد .
به همانسان كه شخصي هدف دارد كه هروز به وظيفه خويش برود ،وبراي رسيدن به منزل مقص ود م وتر ميخ رد ،
اين موتر وسيله است ،او را به منزل مقصود ميرساند ،هرگاه م وتر را ه دف بس ازد ،اش تباه ميكن د ،دني ا ن يز مانن د همين
موتر وسيله است ،انسانرا را به هدف اصلي كه رضايت پروردگار است ،ميرساند ،دنيا چيز بدي نيست ،يك س اعت عم ر
دنيا از مليون ها مليون دالر ،باارزش ترست ،ميگويند ،روزي يكتن ازدانشمندان ،در مورد آخ رت ص حبت ميك رد ،يكي
از شاگردانش ،مقداري از پول را گرفته پاره پاره نمود ،آن دانشمند برايش گفت :اين عمل خودت ويژه گي اسالم را تمثي ل
نميكند وهدف اسالم هم اين نيست كه انسان از دنيا رو بگرداند بلكه هدف من ،خارج نمودن محبت پ ول از قلب ميباش د ،اين
ثروتت را ازقلبت بيرون نما ،در جيبت بگذار ومصرف نما .
-4انسان مؤمن ميداند كه او انسان باكرامت است نبايد ،اين چهره مكرم خويش را در مقابل بتها ،انس انها ،س نگها
خم نموده به آن سجده نمايد ،ميگويند روزي حض رت عم ر(رض ي هللا عن ه) ن زد حج ر االس ود آم د ،اورا بوس يد وب رايش
خطاب نمود :كه اي سنگ سياه ! من ميدانم كه تو يكبارچه سنگ هستي هيچ نفع وضرري كرده نميت واني ،واگ ر من پي امبر
را نميديدم كه ترا ميبوسد هرگز ترا نميبوسيدم ( ،)1حضرت عمر(رضي هللا عنه) با فهم عقيده اسالمي ميدانست كه مسلمانان
به سنگ سجده نميكنند ،به كعبه سجده نميكنند ،به پيامبرسجده نميكنند ،زيرا اينها مخلوق هستند ،تنها ب ه خ الق هم ه س جده
جايز است .مسلمانان حجراألسود را مطابق يك سنت پيامبر بوسه ميكنن د ،ب دين عقي ده ك ه اين س نگ ض رر ونفعي رس انده
نميتواند ،مسلمانان بسوي كعبه منحيث قبله مس لمانان رو مياورن د ،ت ا درنم از ه اي ش ان ت رتيب وتنظيم باش د ،ولي كعب ه
راسجده نميكنند ،زيرا كعبه مخلوق است ،از خاك وگل ساخته شده است ،فقط رمز يكپارچه سازي و توحيد مسلمانان است
-------------------------------
ش
َ ِ مع ْ َ أْلا ْ
َنع انَُ يفْ س
ُ َا نر َ َ بخْ َ أ ير
ٍ ِ ثكَ ْنُب ُ
د م
َّ ح
َ م
ُ َا نَ ثدَّ ح
َ : است نموده روايت بخاري صحيح )1اشاره به حديث شريف است که
َض رُّ َواَل اَل
ك َح َج ٌر ت ُ َّ َ َ
ال إِني أعل ُم أن َ ْ َ ِّ َ َ َ َ َ َ أْل ْ َ َّ َ
ض َي ُ َعنهُ أنهُ َجا َء إِلى ال َح َج ِر ا س َْو ِد فقبَّلهُ فق َ ْ هَّللا س ْب ِن َربِي َعةَ ع َْن ُع َم َر َر ِ ع َْن إِ ْب َرا ِهي َم ع َْن عَابِ ِ
ك بخاري حديث 1494 ْ ُ َّ هَّللا
صلى ُ َعلَ ْي ِه َو َسل َم يُقَبِّلكَ َما قَبَّلتُ َ َّ تَ ْنفَ ُع َولَوْ اَل أَنِّي َرأَي ُ
ْت النَّبِ َّ
ي َ
41
فصل چهارم:
حقيقت قـضا و قـدر
هرمؤمن در امور ايماني خويش اقرار ميدارد كه ( والقدر خيره وشره من هللا تعالى ) ايمان دارم به اينكه اندازهء خ ير
و شر از جانب هللا تعالى است .
بناء يكي از موضوعات سؤال برانگيز براي مردم موضوع تق دير اس ت،واززمانه اي ق ديم درين موض وع اختالف اتي
وجود داشته است ،علت اساسي اين مشكالت،مناقشات فلسفي درين مورد ميباشد كه اين صحبت هاي فلسفي ن ه تنه ا نتوانس ته
كه مشكل مردمان را حل نمايد ،بلكه بعضي ها را ازدايرهء ايمان خارج نموده ب ه الح اد وبي دي ني كش انده اس ت،ولي آنانيك ه
ق رآن عظيم الش ان را رهي اب همهء مش كالت دانس ته ان د،وبخ وبي درك نم وده ان د ك ه پاس خ همهء س ؤاالت در ق رآن ك ريم
است،وحضرت پيامبراسالم (صلى هللا عليه وسلم) مفسربزرگ قرآن معرفي شده،باعق ل كام ل قرآن عظيم الش ان را ب ا س نت
صحيح پيامبر(صلى هللا عليه وس لم) مطالع ه نم وده واين حقيقت را بخ وبي درك ك رده ان د وب ه بسيارس اده گي اين حقيقت را
فهميده اند .
اين موضوع را ميتوان با بسيار وضاحت با درنظرداشت نقاط ذيل فهميد :
-1فرق بين علم خداوند و علم انسان
-2موضوع اعضاي ارادي وغيرارادي و موضوع اجبارواختيار انسان
-3مفهوم قضا وقدر
-4عدم قبولي اسالم اجباري
-5عدم تأثيركفراجباري
-6عفو در خوردن حرام درحالت مجبور بودن
-7عدم مداخله در امور الهي
-8فائدهء ايمان به قضا وقدر
42
خداوند متعال به اساس همين علم قديم خويش براي قلم گفت كه اين علم الهي را نوشته كن .و ازينكه انسان عمل نيك يا
بدي را برضايت خود انجام ميدهد،ودر انجام آن كامال اختيار دارد ،گفته نميتوانيم كه هللا (جل جالله) او را بدين كار مجب ور
نموده است زيرا اراده واختيار انسان اساس پاداش وجزاء ميباشد .
اكنون درجهان وسايلي كشف شده كه قبل ازوقوع ك دام حادث ه خ بر ميده د ،ك ه اين حادث ه رخ ميده د ،مثال :ادارهء
هايدرومترولوژي (هواشناسي) به اساس وسايل دست داشته خود سرعت ابر ،نوعيت ابروخ ط الس يرابر را م راقبت نم وده ،
خبر ميدهد ك ه ف ردا در فالن منطق ه امكان ات ب اران،ب رف،طوف ان وغ يره اس ت،اكن ون كس ي نميتوان د ادع ا كن د ك ه ادارهء
هواشناسي ابررا مجبور ساخت تا درافغانستان بارش نمايد،زيرا اين اداره تنها بواسطه وسايل خويش توانسته كه خبر دهد،كه
مثال ابردرتاجكستان است،وبه طرف افغانستان درحركت است ،س رعت اب ر چق در ميباش د ،وس مت ح ركت آن ك دام جهت
است ،بدين اساس ميگويد كه ساعت چند امكانات بارنده گي موجوداست .ولي ابر را مجب ور نس اخته اس ت ك ه ب دين جهت
حركت كند .
به همين سان خداوند (جل جالله) وسايل را خلق نموده ودر وسايل خاصيت هايي را نهاده اس ت ک ه ميتوانن د عملي را
انجام دهند ولي هيچکسي را مجبور نساخته که عملي بد يا نيکي را انجام دهد و يا دست به جرمي زند .
-2موضوع اعضاي ارادي وغيرارادي و موضوع اجبار واختيار انسان :هرگاه ب ه ش كل م ادي وج ود انس ان نظ ر
اندازيم ،وگفته هاي علماي (اناتومي انسان) ساختمان جسمي انس ان را م ورد مطالع ه ق رار دهيم،خ واهيم دي د ك ه انس ان در
اعضاي بدن خويش دو نوع اعضاء دارد :
الف :اعضاي ارادي بدن انسان :اين اعضاء تابع اراده انسان بوده ،وانسان مطابق ميل واختيار خ ويش ميتوان د اين
اعضاء را در كارهاي خوب وبد استعمال نمايد،مثال :دست انسان به اراده خ ود انس ان ح ركت ميكن د،هرگ اه درجيب كس ي
ديگري درسرويس ديده شود فورا آن شخص متهم ب ه دزدي ميش ود،و آن ش خص گفت ه نميتوان د ك ه من متوج ه نب ودم،وي ا
ارادهء من نبود،همچنان زماني انساني به مسجد ميرود،حتما درمقابل آن پاداش ميابد،زيرا رفتن او به مسجد ب ه اس اس ارادهء
وي بوده است .
بناء موظفين پوليس جنايي،حارنوالي ها ومحاكم،مجرمان را به اساس اس تعمال همين اعض اي ارادي،ب ه اراده ء خ ود
شان مجازات مينمايند،وياهم درهنگام انجام اعمال نيك انسان كه به اراده اش صورت ميگيرد مكافات داده ميشوند .
ب :اعضاي غير ارادي بدن انسان:در جسم انسان اعضاي غيرارادي وجود دارد ك ه وظ ايف آن ان ب ه اختي ار واراده
انسان نبوده،بلكه اين اعضاء بدون رضايت ،اراده و اختيارانسان كارخويش را مطابق حکم خداوند متعال(جل جالل ه) انج ام
ميدهند ،مانند قلب،شش،معده وغيره .
وازينكه اين اعضاء غير ارادي ميباشند ،در انجام وي ا ت أخير اموراين ان هيچگ اهي انس ان مالمت نش ده،و هرگ اه قلب
كسي كارنكند،ويا معده اش غذا را بخوبي هضم ننمايد،هيچ محكمه يي اين شخص را متهم شمرده نميتواند ،ومعقول هم نيست
كه اورا به چيزي متهم ومحاکمه نمايند كه اختيار ندارد .
به همين س ان انس ان در زن ده گي خ ويش بين دو ام ر اختي اري و اجب اري ق رار دارد .در ام ور اجب اري مث ل:رن گ
چهره،ساختمان بدن،بلندي وپستي قد،زيبايي ويا بد شكلي،اختيار والدين،اختيار قوم وقبيل ه،اختي اروطن ،اختي ار جنس يت م رد
يازن وغيره اموريكه بدون اختيار انسان تعيين وتثبيت گرديده اس ت،هيچكس ي مالمت نميگ ردد،و ك رامت انس ان هم در تق وا
ميباشد ،نه در نسبت انسان به كدام قوم ويا قبيله(يا أيها الناس إنا خلقن اكم من ذكروان ثى وجعلن اكم ش عوبا وقبائ ل لتع ارفوا إن
اكرمكم عندهللا اتقاكم) اي مردمان ما شما را از يک مرد حضرت آدم (عليه السالم) ويک زن بي بي حوا (عليها السالم) خل ق
نموديم،سپس شما را به گروه ها وقبيله ها براي معرفت يکديگر تقسيم نم وديم،ب دون ش ک به ترين ش ما ب ه ن زد خداون د(ج ل
جالله) متقي ترين شما ست .
ولي انسان در امور اختياري ك ه ب ه اراده وتص رف او تعل ق ميگ يرد،در ن زد هللا(ج ل جالل ه) مس ؤول ميباش د،مثال
اختيار ايمان بعد ازجواني وسن رشد ،انجام اعمال نيك وبد ،اختياردوستان وهم صحبتان،رفتن به اماكن خ وب وب د،خ وردن
ونوشيدن حالل وحرام،حصول پول حالل وحرام ،مصرف نمودن مال در راه هاي مشروع وغير مشروع .
خالصه اينكه هرگاه تمامي امور متعلق به انسان را مورد بررسي قرار دهيم ِميابيم که :انسان در دو دائ رة زن ده گي
ميكند :
-1دائره كه كه بRRاالي انسRRان كRRامال مسRRلط بRRوده و انسان درپ ذيرش آن مجبورميباش د ،وخ ودش هيچ تص رفي ك رده
نميتواند ،واين دونوع است :
الف :نوع متعلق به نظام هستي است كه به دوبخش تقسيم ميگردد :
ـ بخش امور طبيعي ،مثل :شب ،روز،تغييرهوا،تغييراوقات،برودت،حرارت،آفات طبيعي مثل زلزله ها،سيالب ه ا،
وغيره .
43
ـ بخش امورشخصي انسان،مثل :تولد ،وفات ،مقدار ايام زنده گي،رنگ،قوم،زبان،كش ور ،زيب ايي،ب د رنگي،ن وعيت
پوست جلد،وغيره .
ب :بخش اموراجباري وتحميلي زنده گي است كه بدون اختيار انسان توسط خودش انج ام ميگ يرد ،مثال :شخص ي
از بلندي باالي كسي ميافتد،واو را ميكشد،ويا ميخواهد حيواني را شكار كند،مرمي اش به انساني اصابت ميكند ،وي ا م وترش
ناگهان سقوط نموده در دريا ميافتد و تمامي راكبين وفات ميكنند و ياهم سخت زخمي ميشوند .
-2دائرهء كه انسان باالي آن مسلط بوده و درپذيرش آن اختيار تصرف كامل دارد،مثل :
اختيار پذيرش دين ويارد آن
اختيار درگفتن ونوشتن
اختيار درانجام اعمال
اختيار در خود داري از اعمال
اختيار در خوردن ونوشيدن
اختيار در كسب حالل وحرام
بناء اين يك سلسله آزادي هاييست كه خداوند (جل جالله) براي انسان داده واورا كامال اختيارداده اس ت ( آزادي ايم ان
،آزادي گفتار ،آزادي خورد ونوش ،آزادي عمل ،وغيره ) .
اکنون سوال ميشود که انسان درتمامي اين امور چقدر مکلفيت دارد،ومسووليت وي به چي اندازه ميباشد ؟
مكلفيت انسان :مكلفيت انسان فق ط در دائ رة اموراختي اري ميباش د .اموريک ه انس ان در آن ح ق تص رف ن دارد،هيچ
درمقابل آن بازپرس نميشود .
بايد خاطر نشان نمود كه انسان حتی در امور اختياري خويش زماني قصد وارده نداشته باش د ،م ورد مج ازات ق رار
نميگيرد ،حضرت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم) ميفرمايد :رفع عن ام تي الخط أ والنس يان وم ا اس تكرهوا علي ه) از امت من
خطا ،فراموشي و امور تحميلي باالي وي بصورت جبري ،معاف شده است .
خالصه اينكه :ثواب ويا جزاي اعمال به شروط ذيل داده ميشود :
اول :داشتن اختيار كامل.
دوم :داشتن قصد .
سوم :نفي زور واكراه از طرف ديگران
انسان در حاالت ذيل معاف ميباشد :
-1نداشتن اختيار :مثال در موضوعات رنگ ،چهره ،قوم ،زبان مادري ،وحوادث طبيعي وغيره .
-2نداشتن قصد :نداشتن قصد به سه قسم است :
الف :سهو واشتباه :هرگاه كسي اشتباها روزه را بخورد ،ويا اشتباها كاري را انجام دهد كه قصد نداشته مورد عف و
قرار ميگيرد .
ب :خطا :احيانا انسان ميداند كه روزه دار است،ولي درهنگام شستن دهن ناگهان آب به گلويش ميرود ،ويا به گمان
اينكه اذان شده افطار ميكند سپس ميداند كه اذان نشده است،درين حالت او ازعذاب الهي معاف ب وده تنه ا هم ان روز روزه ء
خويش را اعاده ميكند .مثال قتل خطا درتصادم موتر با قتل قصدی ( عمد ) جزای کامال مختلف دارند .
ج :اكراه (زور) :هرگاه باالي كسي عملي بزور انجام ميپذيرد كه اوقصد آنرا نداشته است ،گناهگار شمرده نميشود
.
بعضي از اشخاص ميپرسند كه مثال :هللا (جل جالله) كسي را ك افر وي ا گناهك ار خل ق نم وده اس ت ،اين ك اروي ب ه
رضايت هللا(جل جالله) شده است ،پس چرا اورا عذاب ميدهد ؟
بايد گفت كه اين سؤال غلط است ،زيرا :
-1خداوند متعال ( جل جالله ) تمامي انسانها را با ايمان فطري خل ق نم وده اس ت و مينماي د ،پي امبر(ص لي هللا علي ه
وسلم ) ميفرمايد :هيچ طفلي نيست که بدون ايمان فطري خلق نشده باشد ،همه با آيمان فط ري خل ق ميش وند ،س پس وال دين
شان آنانرا به بيراهه برده (درهنگام جواني ورشد) يهودي ،نصراني ،وآتش پرست ميسازند .
-2در جواني هر کسي دين خود را اختيار مينماي د ک ه اين ايم ان بن ام ايم ان کس بی اس ت ک ه ب ه ارداه انس ان اختي ار
ميگردد .
-3را ه حق وباطل را بيان داشته تا انسان به اختيار خويش ،را ه خوب و بد را دانس ته ،خ وبي ه ا را اختي ار نماي د
( فالهمها فجورها وتقواها ) براي انسان امور بد ونيک را بيان داشته است ( .وه ديناه النج دين ) ب رايش دو راه را رهنم ايي
نموديم .
-4عقل برايش عنايت فرموده تا خوب و بد را تفکيک نمايد .
44
-5در اموريکه اختيار ندارد ،مجازاتش نميکند .
-6دراموريکه مجبور ميگردد وکسي آنرا بزور بااليش تحميل ميکند برايش مجازات نيست.
-7اين انسان معناي اين آيت مبارك را نفهميده است كه هللا (ج ل جالل ه) ب ه ك افر وي ا گن اه ك ردن بن ده گ ان خ ويش
راضي نميباشد ( َو َما هَّللا ُ ي ُِري ُد ظُ ْل ًما لِ ْل ِعبَا ِد) خداوند (جل جالله) براي بنده گان ظلم را نميخواهد.غافرَ ( 31 /واَل يَرْ َ
ضى لِ ِعبَ ا ِد ِه
ْال ُك ْف َر)خداوند به کفر بنده گان رضايت ندارد .الزمر7/
ابن كثير در تفسير اين آيت ميگويد :هللا (جل جالله) كفر را خوش ندارد و كسي را به گفر امر نميكند .
-8حضرت امام ابوحنيفه (نعمان بن ثابت) رحمه هللا در عقيده اسالمي كتابي بن ام (فق ه اك بر) ت أليف نم وده ميگوي د :
خداوند ( جل جالله ) تمامي اشياء را اندازه نمود والكن نوشتن اين امور به وصف يا صفت بود نه به حكم )
ابو المنتهي اين سخن امام اعظم را چنين شرح نموده است :منظورامام اينست كه خداون د (ج ل جالل ه) متع ال تم امي
اين اشياء را با اوصاف آنها درلوح محف وظ نوش ته اس ت،او ميگوي د:خداون د چ يزي را ب ه ش كل حكم ننوش ته اس ت ك ه گفت ه
باشد:زيد مؤمن باشد،وعمروكافر ،وهرگاه چنين مينوشت ،زيد به ايمان مجبور ميبود ،وعمرو به كف ر .ودرخاتم ه ميگوي د :
منظور ازسخن امام اعظم كه (خداوند (جل جالله) اشياء را با اوصاف آنها نوشته نه به حكم) نفي اجبار است در اعمال بن ده
ها()1
-9مهمترين نقطه درين موضوع ،غايب بودن همه امورازانسان است ،هيچکسی نميداند که برای او چی نوشته ش ده
است ،بناء انسان بايد مسووليت خود را درک کند ،ومطابق احکام
-----------------------------------------------------------------
-1ابوالمنتهي ،ص 37-36 :
قرآن کوشش نمايد که اعمال نيک را انجام داده ،تا به اساس مسووليت خود ،وطيف ه ای خ ويش را انج ام داده باش د ،
وازمالمتی روز آخرت نجات يابد ،ولی ما تمامی مسلمانان به اين عقيده هستيم که اعمال ما ص رف ب رای اينس ت ک ه م ا ب ه
حکم خداوند تسليم هستيم ،اينکه به جنت خداوند داخل خواهيم شد ،اين به رحمت خداوند ميشود ،وهرمسلمان عقيده دارد که
رحمت خداوند را نميتوان با زبان انسانی اندازه نموده ،هرگاه مادر مهرب ان باش د ،مهرب انی خداون د اض افه ت ر ازمهرب انی
مليارد ها مادر است .
پروردگارا ما را به رحمت خويش از جمله صاحبان جنت نما ( آمين )
45
براي انسان عقل خلق نموده كه ميتواند بواسطه آن اعمال خيروشر را تفكيك نمايد.
براي انسان تمامي اعضاي بدن را خلق نموده كه ميتواند بواسطه آنها اعمال خيروشر را انجام دهد.
همچنان خداوند متعال وسايلي را مانند چاقو،كارد ،آتش،آب وغيره خلق نموده که قابليت بريدن،سوزاندن ،غرق کردن
را دارند وانسان ميتواند بواسطه آنها در اعمال خيروشر استفاده نمايد .
بناء خلق انسان،غرايز انسان،وسايل و كار اين وسايل ،همه از طرف خداوند (ج ل جالل ه) ب وده همچن ان خ واص اين
وسايل كه خير وشر است همه را خداوند متعال (جل جالله) براي اين وسايل داده است كه بدين اساس ( اندازه خير وشر همه
ازجانب خداوند متعال ميباشد )
اما با وجود داشتن خواص اشياء واعضاء براي انسان خداوند متعال :
-1عقل داده است تا خير وشر را تفكيك كند .
-2اختيار داده است تا انسان جانب خير وبهترهر چيزي را اختيار نمايد .
-3براي انسان ايمان داده است ،تا جانب معنوي را نسبت به جانب مادي با قوت ايمان تقويت نمايد .
-4براي انسان كتاب هاي آسماني در اوقات مختلف نازل نموده و در آن خيروشر را بيان داشته اس ت ،ت ا انس ان در
دانستن حق وباطل مشكلي نداشته باشد .
-5براي انسان پيامبران (عليهم السالم ) را فرستاده است ،كه امورحق را براي امتيان خويش تبليغ نمايند .
يكي از دانشمندان اسالم ميگويد (چنانچه در اشياء خاصيت ها آفري ده ،همچن ان در انس ان غراي ز وحاج ات عض وي
ايجاد كرده و در اين غرايز و حاجات عضوي خاصيت هاي معين را همچو خاصيت ه اي اش يا آفري ده اس ت پس در غري زه
نوع ،خاصيت ميل جنسي ،و در حاجات عض وي ،خاص يت ه اي مث ل گرس نگي ،تش نگي وغ يره را آفري ده اس ت،واينه ا
مطابق نظام هستي ميباشند ،پس اين خواص معين را كه هللا (جل جالله) در اش ياء،غرايزوحاج ات عض وي ك ه در انس انها
است آفريده بنام قدر ياد ميگردد ،چونكه هللا متعال تنها ذاتي است ك ه اش ياء ،غراي ز وحاج ات عض وي را آفري ده وخ واص
شانرا در آنها ايجاد كرده ،كه بطور مطلق در آن بنده ،هيچ گونه نقش را بازي نكرده است ،ونه هم در آن دخل دارد ،وبر
انسان الزم است تا ايمان آرد به اينكه مسلما ذاتيك ه ب راي اش ياء خ واص بخش يده،او هللا س بحانه وتع الى اس ت،و اين خ واص
قابليت اين را دارد كه انسان بواسطهء آن عملي را انجام دهد،مطابق اوامر هللا متعال ،پس آن عمل منجر به خير گ ردد ،وي ا
مخالف اوامر هللا متعال انجام دهد كه آن منجر به شرگردد ،خواه در استعمال اشياء به خ واص ش ان وي ا ب ه اس تجابت غراي ز
وحاجات عضوي،هرگاه مطابق به اوامر ونواهي هللا متعال باشد پس خير ميباش د,وهرگ اه مخ الف اوام ر و ن واهي هللا متع ال
باشد پس شر ميباشد .
وبدين اساس افعاليكه دردايرهء واقع اند كه آن به انسان تسلط دارد،خير ويا شر همه ازجانب هللا متعال بود ه وهمچن ان
خواصيكه دراشياء،غرايزوحاجات عضوي ميباشد ازجانب هللا متعال (جل جالله) بوده ،خواه خير باشد ويا شر .
ازينرو برمسلمان الزم است كه به قضاي خير وشر ايمان آرد كه ازج انب پروردگارميباش د ،ومعتق د گ ردد ب ه اينك ه
افعالي را كه به آن تصرف ندارد ،آنهم ازجانب هللا متع ال ميباش د ،وب ر او الزم اس ت ك ه ب ر ق در(ان دازه) خيروش ر ايم ان
آورد ،ونيز به اين عقيده داشته باشد ،كه خواص اشياء موج ود درط بيعت همچن ان از ج انب هللا متع ال ب وده ،خ واه از اينه ا
نتيجه خير بدست آيد و ياهم شر .
اما دايرهء كه انسان باالي آن تسلط دارد،دايرهء ميباشد كه انسان درآن اختي ار داش ته ومط ابق نظاميك ه انتخ اب ك رده
حركت ميكند ،واين دايرهء است كه درآن أفعال چي ازانسان صادر،ويا بر او واقع گرديده باشد ،ب ه اراده خ ود انس ان انج ام
داده ميشود پس او هرزمان كه بخواهد مينوشد ،ميخ ورد ،راه م يرود وس فر ميكن د ،وچ ون بخواه د همين اعم ال را انج ام
نميدهد ,و هرزماني بخواهد با آتش ميسوزاند،چ يزي را بواس طه ك ارد وچ اقو مي برد،وهرزمانيك ه خواس ته باش د ب ه اش باع
غريزه نوع خود،ويا غريزه تملك خودويا گرسنگي معده خود ميپردازد ،ومختارانه عملي را انجام داده ويا انجام نميدهد،ب دين
اساس اوازافعاليكه در ضمن همين دايره انجام داده است مسؤول بوده و حساب ميدهد .
به اساس مطالب فوق ميتوان گفت كه انسان در اموريك ه خ ارج اختي ار واراده اش باش د هيچ ن وع فاي ده وض رري را
متحمل نميگردد ،مثل :
-1عدم قبولي اسالم اجباري :هرگاه به معناي اسالم توجه كنيم ميبينيم كه اسالم ( تس ليم ش دن ) اس ت ،وهرگ اه ب ه
تم امي مخلوق ات جه ان نظ ر ان دازيم بخ وبي درك ميك نيم ك ه تم امي آنه ا تس ليم حكم پروردگاران د،آفت اب،مهت اب،س تاره
ها،روزوشب،حيوانات،نباتات،جامدات،مايعات ،غازات همه وهمه مطابق فرمان الهي در 24ساعت تس ليم ميباش ند ،ح ركت
وسكون آنها نيز به حكم پروردگار ميباشند،بناء همه ء اينها مسلمان ميباشند .
انسان كه جزء اين مخلوقات است،دربسا ازابعاد زنده گي،مانند:ضرورت به اكس يجن،آهن ،ك اربن،خ وراك،نوش يدني
ها،تسليم حكم الهي ميباشد،زيراانسان نميتواند خارج ازجهان هس تي زن ده گي كن د،انس ان خواس ته ي ا نخواس ته ،تس ليم تقس يم
46
اوقات 24ساعته الهي است،او نميتواند شب را روز وروز را شب بسازد ،نميتواند وظيفه مهتاب را ب ه آفت اب وآفت اب را ب ه
مهتاب دهد ،بن اء اين انس ان در بس ياري ازابع اد زن ده گي خ ويش تس ليم احك ام الهي اس ت،ومس لمان اس ت .ولي اين انس ان
درپهلوي اين امر بخش ديگري دارد كه اختيار(آزادي) ميباشد،آزادي عقيده،آزادي فكر ،آزادي اختيار طرز زنده گي .
با درنظر داشت اين مطالب ميتوان گفت كه انس ان از نگ اه ش ركت ب ا س ايرمخلوقات مس لمان و ازنگ اه اختي ارواراده
شخصي خودش يا مسلمان كامل ميباشد،كه احكام الهي را به اختيار خويش ميپ ذيرد،وي اهم در بخش اختي اري ب ا احك ام الهي
مخالفت ميورزد ،وازينكه اسالم اولي اش ب ه اس اس بي اختي اري وي اس ت ،و او مجب ور اس ت ك ه ب ه اين ق وانين الهي تن
دردهد ،بناء كافر گفته ميشود .
زيرا آزادي دراختيار يك نوع امتحان است،امتحان علم او،امتحان دانش او،امتحان قوهء تمييزاو .
-2عدم تأثيركفراجباري :بعضي از مردم استدالل ميكنند كه ازينكه همه چيز نوشته شده است بناء گن اهي را ك ه م ا
انجام ميدهيم به اساس تقدير است ،پس چرا محاسبه ميشوييم ؟
بجواب اينان بايد گفت كه چنانچه قبال گفته شد ( نوشتن اعمال انسان به شكل وصفي بوده نه به شكل امر واجبار) زيرا
درزمان سلب اختيار حتا كفر اعتبار ندارد ،مثال :زماني مشركان قريش (حض رت ي ا س ر،بي بي س ميه وپسرش ان حض رت
عمار) ( رضي هللا عنهم ) را شكنجه نمودند ،بي بي سميه را ابوجهل پس ازشكنجهء زياد به شهادت رساند ،ونخستين ش هيد
اسالم شد ،سپس حضرت ياسر را به شهادت رسانيدند ،حضرت عمار(رضي هللا عنه ) درمقاب ل ش كنجه كفارك ه وال دينش را
شهيد نموده بودند،و اورا بيرحمانه ميزدند تا كلمات كفر را بزبان بياورد،مق اومت نتوانس ت ،وچ نين كلم ات را ب راي ره ايي
ازتعذيب دشمنان اسالم بزبان راند،او كه قلب مملو ازايمان داشت ،وظاهرا مجبور شد تا چنين الف اظي را اس تعمال نماي د،هللا
(جل جالله) درين زمينه چنين فرمود ( :إِاَّل َم ْن أُ ْك ِرهَ َوقَ ْلبُهُ ُم ْ
ط َمئِ ٌّن بِاإْل ِ ي َما ِن) بجزکسانيکه مجبورشوند ولي قلب شان ب ا ايم ان
مطمئن باشد .النحل 106/
يعني خداوند كسانيرا كه از روي مجبوريت واستخدام زورازطرف دشمنان ،س خن كف ر را بزب ان مياورن د ولي قلب
شان مطمئن به ايمان است،درحالت مجبوريت و نداشتن قوت ،مسؤول نميپندارد.
ابن كثير در تفسير اين مطلب ميفرمايد :هرگاه كسي بع د ازايم ان ودانس تن ح ق ك افرميگردد ب االي وي غض ب خ دا
نازل ميگردد،ولي درينجا استثناء براي كسيست ك ه ب ه زب ان مجب ورا كافرش ده وب ا مش ركان لفظ ا بخ اطر جلوگ يري ازلت
وكوب وتعذيب آنها موافقت نموده وقلبش مخالف چنين گفته هاباشد .
اين آيت درمورد حضرت عمار نازل ش ده زي را زم اني مش ركان اورا ب ه دش نام دادن پي امبر(ص لي هللا علي ه وس لم )
مجبورساختند ،واو را وادار نمودند تا بتهاي شانرا بخوبي ياد كن د ،او ازين امرب ه پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) ش كايت
نمود وگفت اي رسول هللا ! آنان تا زماني مرا نگذاشتند تا شما را دشنام ندادم و بتهاي شانرا بخ وبي ي اد نك ردم،حض رت ن بي
كريم ( صلى هللا عليه وسلم ) پرسيد :اكنون قلبت را چطور ميابي ؟ گفت :با ايمان مطمئن .
رسول هللا ( صلى هللا عليه وسلم ) گفت :هرگاه آنان تكرار نمودند تو نيز تكرار كن .
يعني ازينكه قلب با ايمان داري وكافران بازهم ترا تع ذيب نماين د ومجب ورت س ازند،مش كلي ن داري ك ه از مجب وريت
چنين كلمات را تكرار نمايي،هدف پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) اين بود كه براي عمار پسر ياسر بفهماند كه اين الفاظيك ه ب ه
اساس مجبوريت گفته شده هيچ مشكلي براي او ايجاد نميكند .
-3عفو در خوردن حرام درحالت مجبور بودن :هرگاه كسي درجايي باشد كه هيچ غذاي حالل يافت نميشود ،وي اهم
آب پاك يافت نميشود ،او درينصورت بخاطر نجات خود از مرگ ميتواند به اندازه ء ضرورت خود از حرام استفاده نمايد ،
گوشت حرام را بخورد وياهم از نوشيدني ن ا ج ايز ب راي رف ع اين مش کل اس تفاده نماي د واين ح الت را در ش ريعت اس المي
(مخمسه ) ناميده اند ،وازينكه اين شخص مجبور است بناء محاسبه نميشود .
-7بهترين راه براي مؤمنان درمسائل قضا وقدر تسليمي به احكام واوامر الهي و عدم مداخله در امRRور الهي و تنهRRا
مسؤوليت خويش را دانستن است :درمسايل قضا وقدر الزم است يك مؤمن ازخود بپرسد كه آيا من درهنگام انجام اين كار
اختيار داشتم و يا به شكل اجباري اين كار باالي من ص ورت گ رفت ،وي ا م را كس ي مجبورس اخت ت ا اينك اررا بكنم ،ب دين
صورت اگر به اختيار خود انجام داده مورد بازپرس قرار ميگيرد وهرگاه اختيار نداشته و ياهم اختيار داشته ولي مجبوربوده
،وياكسي تهديدش نموده كه آن كار را بكند،درينصورت مورد باز پرس قرار نميگيرد .
ادب اسالمي تقاضا ميكند تا انسان در امور الهي مداخله نكند،زيرا يك مامورنميتواند از محکمه بپرسد كه چرا مجرمي
را حبس نموده است و يا اينكه يك محصل نميتواند از مسؤولين پوهنتون بپرس د ك ه چ را ب رای ش موليت درپوهنت ون امتح ان
کانکورتعيين شده است و چرا بعضي ازمحصلين درکانکورناکام شده اند ؟ يك عسكر نميتواند كه از قوماندان بپرسد ك ه چ را
عساكرشب هم در قطعات عسكري و پوسته ها ميباشند ،بدين صورت اگر اينها از عق ل خ ويش ك ار گرفت ه علت هم ه را ب ا
47
خود سنجش نموده وبدانند كارخوبي است ،واگ ر علت بس ياري از ق وانين را ندانس ته وهميش ه علت وچگ ونگي اين ام وررا
بپرسند ،مالمت ميشوند ،انسان مؤمن در دايرهء مسؤوليت خويش از اختياروعدم اختيار خويش مسؤوليت دارد ،ولي ام ور
غيبي را كه چگونه ترتيب وتنظيم شده است ،احتراما به خالق جهان محول سازد .
-------------------------------------
هَّللا
ت احْ ف ظ َ ْ َ َ ِّ ُ ِّ
ال يَا غ ُم إِني أ َعل ُم كَ كلِ َم ا ٍ ُاَل َ َ َّ َ
صلى ُ َعل ْي ِه َو َسل َم يَوْ ًما فق َ هَّللا َّ ت َخ ْلفَ َرسُو ِل ِ َ
هَّللا -1عن عبدهللا بن عباس قَا َل ُك ْن ُ
َ
ت َعلَى أ ْن يَ ْنفَعُوكَ بِ َش ْي ٍء لَ ْم ُ
ك إِ َذا َسأ َ ْلتَ فَاسْألْ َ َوإِ َذا ا ْستَ َع ْنتَ فَا ْستَ ِع ْن بِا ِ َوا ْعلَ ْم أ َّن اأْل َّمةَ لَوْ اجْ تَ َم َع ْ
َ هَّلل هَّللا َ ظ هَّللا َ تَ ِج ْدهُ تُ َجاهَ َ ظكَ احْ فَ ْ يَحْ فَ ْ
ت اأْل َ ْقاَل ُمض رُّوكَ إِاَّل بِ َش ْي ٍء قَ ْد َكتَبَ هُ هَّللا ُ َعلَ ْي كَ رُ فِ َع ْ ض رُّ وكَ بِ َش ْي ٍء لَ ْم يَ ُك َولَوْ اجْ تَ َم ُع وا َعلَى أَ ْن يَ ُيَ ْنفَعُوكَ إِاَّل بِ َش ْي ٍء قَ ْد َكتَبَهُ هَّللا ُ لَ َ
ص ِحي ٌح ) ترمذي شريف ،حديث 2440 يث َح َس ٌن َ ال هَ َذا َح ِد ٌ ت الصُّ ُحفُ قَ َ َو َجفَّ ْ
)3آرامش در كسب رزق ،روزي واموال :انسان مؤمن به مقدرات الهي ميداند ك ه رزق و روزي وي تع يين اس ت ،
او صرف مكلفيت دارد تا رزق خويش را از طريق حالل كسب نمايد ،او كار ميكند،زحمت ميكشد،ولي برخداوند متعال (جل
جالله) اعتماد نموده،با راحت،همان رزق خويش را خواه كم باش د ي ا زي اد،ب راي فامي ل خ ويش نفق ه نم وده،وح ق فق يران و
بيچارگان را نيز فراموش نميكند .
)4اطمينان وراحت قلبي :اين فرد مؤمن با اطمينان كامل زنده گي ميكند ،زيرا ميداند كه آنچه را خداوند(جل جالله)
برايش تعيين نموده است،همه به نفع اوست زيرا خداوند متعال (ج ل جالل ه) ب راي انس ان هميش ه امورخ يررا درنظرگرفت ه
48
است،اگرانسان احيانا دربعضي ازامور دنيوي ،نصيب كم ميداشته باشد،حتما خداوند متعال (جل جالله) ع وض آن را در روز
آخرت برايش آماده نموده است .
)5آرامش معنوي :انسان مؤمن كامال راحت وداراي آرامش معنوي ميباشد،زي را او ميدان د ك ه آنچ ه ب راي ديگ ران
مقرر شده است،نصيب آنان است،براي من نميرسد،وآنچه را خداوند(جل جالله) براي من تع يين نم وده اس ت كس ي ديگ ري
خورده نميتواند .
اين امر سبب دوري وي از بخل ،كينه ورزي ،خواد خواهي ،وغيره امور ميگردد ،كه نصيب غير مؤمنان به قضا
وقدر الهي نميباشد .
عمر خيام ميگويد :
ازرفته قلم هيچ دگرگـون نشود
وز خوردن غم بجز جگر خون نشود
گر درهمه عمرخويش خوانابه خوري
يك ذره از آنچه اسـت افزون نشود
)6عدم يأس ونا اميدي :انسان مؤمن به قضا وقدر الهي ،هيچگاهي تسليم نا اميدي ها نميشود ،زي را او ميدان د ك ه
بسياري كسانيكه درين دنيا فقيرند ،درروز آخرت غني ميباشند ،وبسياري اغنياي دنيا ،فقيران آخرت اند .
زندگي دنيا کامال مشابه با صحنه هاي يک فلم ميباشد،بسا اوقات ي ک هنرمن د مش هور درنقش انس ان فق ير وبيچ اره ،
نقش مهمي را درفلم ميداشته باشد،وياهم قهرمان اصلي فلم ميباش د ،وبس ا اوق ات ي ک انس ان بس يار ض عيف نقش پادش اه را
بازي ميکند و درنهايت فلم هيچ ارزشي بوي داده نميشود،به همين سان بسياري از مردان فقير وبيچ اره دني ا،شخص يت ه اي
بزرگ آخرت ميباشند،وبرعکس بسياري از مالداران دنيا،درروز آخرت فق يرترين وب د بخت ت رين اش خاص در روز قي امت
ميباشند .
بناء انسان معتقد وداراي انديشه ايماني (قضا وقدر) با اينكه زحمت ميكش د،علم حاص ل ميكن د ،كارميكن د،درص ورت
نرسيدن به اهداف دنيوي،تسليم نا اميدي ها نميشود،زيرا ميداند كه حتما در نداشتن بس ياري از نعم ات دني وي ب راي بس ياري
كسان خيراست،خداوند(جل جالله) ميفرمايد (ولوبسط هللا الرزق لعباده لبغوا) هرگاه خداون د رزق را ب راي بن ده گ ان وس عت
ميديد،بسياري آنان سركش ميشدند .
هرگاه براي كسي ثروت مفيد باشد ،براي بعضي ها نداشتن پول زياد مفيد ميباشد .
)7قناعت ورضايت که اساس خوشبختي هاست :انسان مؤمن با وجود زحمت،كار،كسب علم ودانش ،وع رق ري زي
هاي متواتر،ب ه آنچ ه ب رايش داده ش ده اس ت ،قن اعت ميكن د ،ش ايد ي ك دانش مند ب زرگ باش د ،وي ا هم بزرگ ترين پروفيس ور
وفيلسوف وقت خويش باشد ،ولي از نگاه اقتصاد بسيار ضعيف،ودركدام كرس ي ب زرگ هم ق رار نداش ته باش د،اين انس ان ب ا
داشتن قناعت به آنچه خداوند (جل جالله) برايش مقررنم وده اس ت،ورض ايت ب ه حكم الهي ك امال راحت ميباش د ،خوش بختي
خويش را در آنچه ميبيند كه خداوند(جل جالله) برايش تعيين وتثبيت نموده است .
اين قناعت ورضايت كه منجربه خوشبختي وسعادت در دنيا وآخرت ميگردد،براي كساني نص يب ميش ود ك ه ب ه حكم
الهي قناعت داشته،برتريت خود را دراداي مسؤوليت ميدانند،نه درحصول صالحيت ها .
)8مقاومت در مقابل حوادث :انسان مؤمن به قضا وقدر الهي،درمقابل تمامي مص يبت ه ا ،وي ا ظلمي ك ه ش ايد از
طرف ظالمان باالي وي تحميل شود،مقاومت داشته،وهيچگاهي مايوس نميگردد،او ميداند كه شايد اين مشكل ب راي من مق در
باشد ،بناء او اين مصيبت ها را فال نيك گرفته درمقابل همه صبر ميكند ،كه اين صبر ومق اومت وي ،اس اس راحت وي در
دنيا ميباشد ،در خبراست كه كسي حسن بصري (رحمه هللا ) را با سيلي زد ،آن مب ارك ب رايش گفت :خداون د (ج ل جالل ه)
شما را ببخشد .او گفت :من شما را زدم وشما برايم دعاي خير ميكنيد ؟ حسن بصري (رضي هللا عنه) كه يك ش خص ك امال
معتقد وبا ايمان بود ،برايش گفت :اين سيلي براي من مقدر شده بود ك ه باي د آن را ميخ وردم ،ولي افس وس ب رين ميكنم ،ك ه
درگناهش شما مبتال شديد،بناء برايت دعانمودم،تاخداوند(جل جالله) ترا عفو نمايد .
ببين كه فاصله ره از كجاست تا به كجا
بيشك زخدا جدا نباشند مردان خدا ،خدا نباشند
49
)9اعتقاد نمودن به سخنان فال بين ها :حضرت ابي س عيد خ دري (رض ي هللا عن ه ) ميفرماي د ك ه حض رت محم د
(صلى هللا عليه وسلم ) فرمود :
پنج شخص داخل جنت نميشوند :
-6معتاد شرابخواري
-7كسيكه به جادو اعتقاد نمايد .
-8كسيكه قطع صله رحم ( قطع رابطه با اقارب ) نمايد .
-9انسانهاي فال بين وجادوگر
-10منت گزار ()2
50
بخش ســــو م قرآن شناســـــی
خداوندمتعال ( جل جالله) ازآغازخلقت انسان برای بشريت داليلی برای شناخت خداوند ( جل جالله) بيان داشته اس ت
،وبرای اينکه انسانها بتوانند به وجود خداوند ايمان داشته باشند داليل زيادی را برای انسان دروجود خود انسان خل ق نم وده
است ،که ما دردرس های قبلی درمورد داليل فطری و عقلی به وجود خداوند متعال ( جل جالله ) بحثی داشتيم .
برای اينکه اين انسان درشناخت خداوند اشتباهی نکند خداوند متعال برای انسانها کتابه ايی را فرس تاده ک ه عب ارت از
100صحيفه وچهارکتب بزرگ آسمانی ميباشد ،که هرکتابی مطابق ضرورت انسانها با معجزات وپيامبرانی تاييد شده اند .
ازينکه انسانها درطول تاريخ با گذشت زمان عقايد حقيقی را به خرافات مبدل مينمايند ،وبعضی انسانهای خ ود خ واه
حتی دردين وکتاب خداوند دست ميزنند ،ودرکتابهای آس مانی ديگ ری همين انس انها تص رفاتی نمودن د ک ه ب ه ع وض اينک ه
کتابهای آسمانی نقش اساسی وحدت ويکپارچ ه گی انس انها گ ردد ،وهم ه ب ا دانس تن ک ه کلم ه توحي د ،زيري ک ق انون الهی
آرامش حاصل نمايند ،با دخالت های انسانهای خود خواه ،تعصبات ،وتقسيم بندی های فرقوی وطايفوی ،اين کتابه ا هن وز
هم سبب مشکالت برای انسانها گرديد .
خداوند متعال به اساس رحمت خويش آخرين کتاب آسمانی را فرستاد ،درين کت اب ه زاران دلي ل وبره ان ب ه توحي د
خداوند ،دين خداوند ،ايمان به پيامبران ،ايمان به روز قيامت ،ايمان به ماليکه ها وغيره مسايل بصورت مفصال بيان ش ده
است ،که انسان با دانش ،با مجرد مطالعه آن به حقايق ق رآنی پی ب رده ،و ب ه آن ايم ان مي اورد ،وکس انيکه داری تعص ب
وخود خواهی هستند ،ازين نعمت محرور ميمانند زيرا :
دردشت الله رويد و در باران که در لطافت طبعش خالف نيست
شوره زار خس
برای اينکه همين انسانها به اساس گذشت زمان ،وتعصبات مختلفی که دامنگير انسانهای گمراه وحتا انسانهاييکه خود
را متدين ميدانند ميشود ،خداوند متعال آخرين کتاب خود را حفظ نموده وخودش ضمانت حفط ق رآن ک ريم را ت ا روز قي امت
نموده است ( .انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون ) ما قرآن را فرستاده ايم وما آنرا حفظ ميکنيم .
أقسام معجــــــزه
اصال معجزه دو قسم ميباشد :
)1معجزه هاي متعلق به عصر و زمان و يا هم معجزاتي براي مردمRRان خRRاص يRRك عصر :ازينكه پي امبران قب ل از
حضرت محمد (صلى هللا عليه وسلم) براي يك قوم ،يا يك منطقه يي خاص ي آم ده بودن د ،معج زه ه ا ي آن ان ن يز موق تي ،
مادی و براي همان قوم بود ،مثل معجزه عصاي موسى (علي ه الس الم) ب راي س احران ،معج زه ايس تادن در ي ا ب راي ق و م
موسى عليه السالم ،و معجزه طبي حضرت عيسي عليه السالم براي بني اسراييل و غيره .
51
هدف ازين معجزه ها تنها اقوام موجود آن عصر بود كه آنان ازين معجزات اس تفاده نم وده و ب ه آن ايم ان آوردن د .و
ازينكه هدف اين معجزات اشخاص بعدي نبود ،بناء معجزات آنان با فاني شدن آنان ختم گرديد .
)2معجزه دائمي كه تا روز قيامت جاوداني ميباشد :معجزه دايمي همان معجزه يي است ،كه مخصوص يك قوم و
يا يك گروه خاص نه بلك ه ب راي تم ام بش ريت در عص ر موج وديت آن پي امبر و بع د از رحلت آن پي امبر ميباش د ،آث ار اين
معجزه درهمه جا و براي هميشه تا روز قيامت دوامدار ميباشد .
ازينكه پيامبراسالم حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) براي تمام بشريت فرستاده شده و بع د از او پي امبر ديگ ري
نيست ,چنانچه بعداز قرآنكريم كتاب آسماني ديگري نازل نخواهد شد ،وخداوند متعال (جل جالله) براي ما تأكيد نموده است
كه اين قرآن هدايت براي بشريت تا روز قيامت ميباشد .روي همين دلي ل ق رآن عظيم الش ان را خداون د متع ال (ج ل جالل ه)
بزرگترين معجزهء قرار داده است كه اعجاز آن منحصر به كدام قوم و قبيله نه بلكه از زمان پيامبر(صلى هللا علي ه وس لم) ت ا
روز قيامت دوام دارد .
52
قرآن را تعداد زياد مردمان حفظ مينمايند ،تقريبا درحدود 12مليون مسلمان اين کتاب را حفظ دارن د ،وهيچ کت ابي در روي
زمين نيست که او را به اين تعداد مردمان حفظ نمايند مثليکه مسلمانان قرآن کريم را از اول تا آخر حفظ ميکنند .
إِنَّا نَ ْحنُ نَ َّز ْلنَا ِّ
الذ ْك َر َوإِنَّا لَهُ لَ َحافِظُونَ " ما قرآن را نازل نموديم وما اورا حفظ ميکنيم (سورة الحجر اآلية )9اين دليل
کافيست براينکه دين به نزد هللا ( جل جالله ) اسالم است .
معجزه ديگر قرآن اينست که تاحال هيچ کسی نتوانسته که نام خود را منحيث مولف آن درپشت قرآن نوشته کند ،زيرا
کالم خداوند است ،وکسی نميتواند که اين کتاب را به خود نسبت دهد ،زيرا نميتوانن د ،وهرگ اه کس ی ميتوانس ت چ نين کن د
حتما ميکرد ،ولی در ساير کتابهاييکه طرفداران آن آنرا کتاب خدا ميدانند ،نام مولف انس انی حتم ا درپش ت کت اب اس ت ک ه
خود دليل است که گوينده آن انسانی بوده که آنرا خود روايت نموده سپس به خداوند نسبت داده است .
محترم اشوك كولن كه منشي اسبق اتحاديه جهاني كليسا ها بود وتحصيالت عالي خويش را در کشور اوگن دا ب ه پاي ان
رسانيد ،سپس در شهر تكساس اياالت متحده امريكا به كسب علم الهوت (علم عقايد و الهيات مس يحيان) پ رداخت ،چن دين
ديپلوم در رشته هاي پالن واداره ،تعليم كليسا،تنصيرورشد اجتماعي از كشورهاي ناروي ،كينيا ،و س ودان بدس ت آورده و
بعدها شهادتنامهء ماستري خويش را از پوهنتون اكسفورد انگلستان در علم مقايس ه بين ادي ان وم ذاهب مختل ف بدس ت آورده
است ووظايف متعددي را در پست هاي مهم كليسا مثل :مديرسازمان ناوريژني براي مدد به كليسا ،مدير سازمان ن ارويزي
براي توجه به طفوليت ،مدير سازمان دفع حوادث سودان ك ه ي ك مؤسس ه مش ترك س ويدن دنم ارك وهالن د ميباش د ،منش ي
عمومي شوراي كليساهاي جهاني در وسط وشرق افريقي ا ،رئيس فاكولت ه ني ل در عل وم الهي ات درس ودان ،منش ي عم ومي
سازمان جوانان مسيحي در افريقا و منشي عمومي سازمان اتحاد وهمبستگي مسيحيان در افريفا بود ،ب ا درك حق انيت اس الم
به دين مقدس اسالم مشرف ميگردد واكنون منشي عمومي سازمان همبستكي اسالمي براي ترقي وانكش اف س ودان ميباش د .
پدرش نيز از جملهء مسؤولين بزرگ كليساهاي مسيحي درشرق و اوسط افريقا بود .
وقتي در بارهء اينكه چطور به دين مقدس اسالم قناعتش حاصل شد پرسيده شد ،گفت( :رو آوردنم به سوي اس الم از
تحقيقم پيرامون مقايسه بين اديان،هنگام نوشتن تيزس ماستري سرچشمه ميگيرد ،وقتي نتايج ذيل را به دست آوردم :
قرآن عظيم الشان اسم هيچ مولفي را برخود ندارد ،آنچناكه هر يكي از انجيل ها نام يك مؤلف را باخود دارد .
ق رآن عظيم الش ان كت اب خداون د اس ت ،چنانچ ه اين كت اب س يرت هم ه انبي اء ورس والن خداون د و ازجمل ه آخ رين
پيامبرحضرت محمد(صلي هللا عليه وسلم) را در خود دارد .سيرت رس ول هللا (ص لي هللا علي ه وس لم) تاكي د دارد ك ه اس الم
اولين و آخرين دين خداوندي براي بشريت است .
سيرت رسول هللا (صلى هللا عليه وسلم) تاكيد دارد كه اسالم اولين و آخ رين دين خداون دي ب راي بش ريت اس ت .هم ه
فرستاده هاي خداوند ،مردم را به سوي توحيد خداوند دعوت مينمايند ،همانكونه كه اسالم م ردم را ب ه س وي توحي د دع وت
مينمايد .
همه فرستاده كان خداوند (جل جالله) با پروگرام مح دودي فرس تاده ش ده بودن د و تنه ا ب راي ه دايت و رهنم ايي ق وم
خويش مؤظف بودند ،در حاليكه رسالت محمد صلي هللا عليه وسلم براي همه بشريت بود .
دركتاب هاي موجود از اديان سابقه نميتوان بين كالم خداوند ،كالم فرس تاده اش و كالم مؤل ف كت اب ف رق قاي ل ش د ،
همه آنچه ما از كتاب هاي اديان سابقه دردست داريم در آن آمده اس ت يوحن ا چ نين گفت ي ا بط رس چ نين ارش اد ك رد ...در
حاليكه كالم خداوندي (قرآن عظيم الشان) در دين اسالم واضح است ،اقوال و افعال محمد (صلي هللا عليه وسلم) آشكار ان د ،
سيرت رسول وفرستاده خداوند محدد و تعين شده است ،و اين همه داللت برحفظ دين توسط خداوند مينمايد .
عدالت و مساوات بين همه مسلمانان وروش با همي در اسالم واضح است ولي در آيين مسيحيت بسا چيزها بودن د ك ه
من به سبب گرايش خود به آن دين از آن خجل بودم ،چنانچه من به سبب سياه پوس ت ب ودن خ ود احس اس خج الت وحق ارت
ميكردم .همچنان انسان ها در سايه مسيحيت داراي درجات مختلف اند ،مردمان سياه پوس ت ج دا نم از ميگذارن د ،و م ردم
سفيد پوست جدا ،در امريكا مردمان سياه پوست نميتوانند در كليساهاي سفيدپوستان به عبادت بپردازند ،چنانچه ك ولن پ اول
وزيرخارجه پيشين امريكا به خاطر سياه پوست بودنش نميتواند به كليساهاي سفيد پوستان داخل شده و آنه ا را مخ اطب ق رار
دهد ،اما دراسالم چنين تبعيضي وجود ندارد ،كسيكه قبل از ديگران داخل مسجد ش د ،در ص ف اول نم از ميگ زارد وهم ه
مردم در برابر خداوند يكسان اند ،امام مسجد ميتواند سياه پوست باشد ياسفيد پوست هيچ فرقي ندارد )1( ) .
اوكه اكن ون ب ه نعمت اس الم مش رف گردي ده و دين مق دس اس الم را به ترين ع زت ب راي خ ود ميدان د ،منحيث ي ك
دعوتگربزرگ اسالم براي نشر دين مقدس اسالم كار ميكند ،در مورد اينكه چي تعداد اشخاصي را توانسته است ك ه ب ه دين
مقدس اسالم دعوت نمايد گفت :
( به فضل و مرحمت خداوند بعد ازايمان آوردنم تا اكنون بيش از يكصد وپنجاه هزار تن توس ط من ايم ان آورده ان د ،
همجنان 2500تن از جمله بزرگان كليسا ،كشيشان و كساني كه به سوي نصرانيت دعوت ميكردن د ،و هم ه آنه ا از جن وب
سودان وازمنطقه كوهاي (نوبه) ومنطقه (انجسنا) بودند ،به دعوت من ايمان آوردند )2( .
53
ج :معجزه استخدام کلمات قرآنی :يکی از معجزات لفظی قرآن ،تعبير کلمات قرآنی اس ت ک ه هرگ اه ب ه کلماتيک ه
موضوعات مختلف را توضيح وتشريح ميکند متوجه شويم ،اين اعجاز قرآن را مشاهده خواهيم نمود .دكت ور زغل ول نج ار
كه يكتن از علماي مصری است ميگويد من هر باريكه قرآن عظيم الشان را مطالعه مينمايم و نه تنها در مورد آيات بلكه حت ا
در مقابل واژه ها و اصطالحات آن فكر ميكنم امور جديدي برايم کشف ميشود ،او درمصاحبه يي درماه مبارك رمضان بيان
داشت :وقتي من در قصه يونس عليه السالم كلمه (التقمه) را تحقيق نمودم متوجه شدم كه قرآن عظيم الش ان بي ان مي دارد ك ه
آن ماهي كه يونس (عليه السالم) را در شكمش جا داد اورا نه بلعيد بلكه او را مانند لقمهء درجسم خود جا داد (فالتقمه الح وت
و هو مليم ) الصافات 142/دانستم که قرآن كريم تعبير بسيار دقيق نم وده (التقم ه) او را لقم ه نم ود و نگفت (ابتلع ه) او را
بلعيد ،او درمورد حوت (ماهي) كه حضرت يونس (عليه السالم) را لقمه نمود ميگويد :اين م اهي ک ه بن ام م اهي آبي رن گ
شناخته شده است 35 .متر طول دارد و نس لش هم اكن ون هم در بعض ي بحره ا زن ده گي ميكن د ،وزنش 180تن ميباش د ،
وازينكه دندان ندارد نميتواند چيزي را ببلعد ،وبعد از هر پانزده دقيقه ازهواي تازه اكسيجن را اخذ مي دارد و تنفس مينماي د
و درحقيقت حضرت يونس (عليه السال م) در مكاني زنده گي ميكرد كه راحت و داراي اكسيجن نورمال ب ود ،همچن ان بع د
از خارج شدن از شكم ماهي او را در برگهاي نب اتي بن ام يقطين (ك دو پوش اند دانش مندان زراعت كش ف نم وده ان د ازينك ه
برگهاي اين نبات ضد عفوني ميباشند مانع نشستن پشه ها و مگس ها ميشوند و مك روب را ب ه آن نق ل داده نميتوانن د ك ه اين
خواص (شجره ء يقطين) براي سالمتي حضرت يونس عليه السالم آماده شده بود (،وأنبتنا عليه شجرة من يقطين } الص افات
146 /اين تعبيرات قرآني هر كدام معجزه علمي را بي ان مي دارد ك ه متخصص ان ابح ار و زراعت ب ه دقت اين ام ور به تر
ميدانند ،دكتورزغلول نجار كتابهاي زيادي را در اعجاز علمي قرآن كريم بزبانه اي ع ربي و انگليس ي ت اليف نم وده ك ه از
جمله ميت وان كتابه اي ( ك وه ه ا درق رآن ) ( آس مان درق رآن ) ( زمين درق رآن) ( حي وان در ق رآن ) ( نب ات در ق رآن ) را
نامبرد ،موصوف اكثـريت آثار خ ويش را ب راي اس تفاده بيش تر مس لمانان و غ ير مس لمانان ثبت ان ترنت نم وده ك ه عن وان
ان ترنت اش (.com (www. Zaghlolnaggarميباش د .همچن ان ش ما ميتواني د درم ورد موص وف معلوم ات ک املي را
درسايت انترنتي www.sultan.orgحاصل نماييد .
دکتورسعيد رمضان البوطی يک عالم بزرگ از کشور سوريه است ،او ميگويد :زمانی درمورد کلمه (الق ه فی اليم )
تحقيق نمودم ،دانستم که چی حکمتی بزرگی درين کلمه نهفته است که به عوض ارم ه ،اس قطه ،الفظ ه ،اين کلم ه ( الق ه )
استعمال شده است .
--------------------------------------------------
شوك كولن يانك منشي اسبق اتحاديه جهاني كليساها رازهاي بس برده كليسارا افشRRاء ميسRRازد ،مRRترجم احمRRد ضRRيا
رحيمزي ،حمل 1384ص 7 -5 :
. مرجع سابق ص 10 – 9 :
-2معجزه معنوي قرآن كريم ( اعجاز علمي قرآن كريم ) :ازينكه قرآ ن عظيم الشان براي تمام بشريت نازل گرديده
است الزم است تا اين قرآن معجزه يي داشته باشد كه تمام حيات بشريت را تا روز قيامت در برگ يرد ،معج زه يي باش د ك ه
دانشمندان عصر ساينس وتكنالوژي عصرهای مختلف را قناعت دهد تا آنان با درك حقانيت قرآن به آن ايمان آورده وحدانيت
خداوند يكتا را بپذيرند .
قرآن كريم در دو بخش لفظي و معنوي خويش معجزه أبدي است ،وهرگاه تحقيق ات علمي دانش مندان مع روف جه ان
را مورد مطالعه قرار دهيم ميابيم ك ه ق رآن عظيم الش ان چگون ه دانش مندان بس يار مع روف عص ر حاض ر را تس ليم اعج از
خويش گردانيده است .
علت اساسی اينست که قرآن عظيم الشان برای همه بشريت نازل شده ،و درانسانها متخصصين مختلف وجود دارند ،
قرآن عظيم الشان هرکسی را با اسلوب خودش خطاب نموده او را به حقانيت قرآن قن اعت ميده د ،ب ه اين ش کل م ا مثاله ای
زيادی از دانشمندانی داريم که بدون تعصب وخود خواهی ،قرآن را برای درک حقيقت ها مطالعه نموده اند وس پس مس لمان
شده اند .
هاي را بيان نماييم :
ِ نمونه مورد درين بهترست که
گرايش بعضی ازدانشمندان به اساس فهم معجزات قرآنی
دكت ور زغل ول نج ار يكتن از دانش مندان معاص ر ميگوي د :روزي من ازمح ترم داوود س ی بس کوک ک ه يكتن از
دانشمندان غربي ورئيس مسلمانان لندن بود ازعلت مسلمان شدنش پرسيدم گفت :ما غربي ها مليون ها دالر مصرف نم وديم
تا به كره يي مهتاب دستياب ش ديم ،وزم اني مهت اب را ازنزدي ك م ورد مطالع ه ق رار داديم دي ديم ك ه در روي مهت اب خ ط
54
سياهي مانند يك كمربند اطراف مهتاب را گرفته است ،وزماني در مورد اين خط تحقيق وپ ژوهش نم وديم ،تحقيق ات نش ان
داد كه اين مهتاب در زمانهاي بسيار زياد قبل به دو حصه تقسيم و ازهم جدا شده ،وسپس دو باره بهم وصل شده ان د ك ه بع د
از انضمام دو بخش مهتاب اثر آن شكستگي مانند خط سياهي در مهتاب باقيمانده است )1( .
وزماني قرآن عظيم الشان را مطالعه نمودم ،دريافتم كه ق رآن ك ريم در م ورد ش ق القم ر ( دو حص ه ش دن مهت اب )
جهارده قرن قبل خبرداده است ،و احاديث پيامبر(صلى هللا عليه وس لم ) ن يز درين م ورد ش هادت ميده د ك ه در زم ان بعثت
آخرين پيامبران مهتاب دو شق شده و مردمان آن عصرمهتاب را به همان شكل ديده اند ،وزماني شخصيت حضرت محمد (
صلى هللا عليه وسلم ) را مطالعه نمودم يافتم كه او يك شخص ع ادي و در آغ از حي ات بيس واد ب ود ،و در آن زم ان وس ايل
تكنالوزي نيز وجود نداشت كه پيامبراز آن نقل نموده باشد ،دانستم كه قرآن ساخته دست محم د و ي ا ك دام بش ر ن ه بلك ه كالم
خالق زمين و آسمان است ك ه معلوم ات جه ارده ق رن قب ل او معج زه يي ب زكي اس ت ب راي دانش مندان عص ر ام روزي ،
مطابق اين داليل قوي قرآني به وحدانيث خداوند (جل جالله) و حقانيت قرآن عظيم الشان تصديق نمودم .
دانشمندي ديگري ميگويد من منحيث يك پژوهشگرهزاران كتاب دانش مندان جه ان را مطالع ه نم ودم ولي درمق دمهء
هركتاب آثاري از بنده گي مؤلف را درك كردم زيرا مؤل ف درمقدم ه كت اب خ ويش ب ا ع رض ب وزش از خوانن ده يي كت اب
ميطلبد تا اشتباهات وغلطي هاي ويرا كه زاده ضعف و ناتواني بشري است عفو نمايند ،و برايش درصورت امكان خبردهن د
،اين دانشمند ميگويد :من براي نخستين باريكه قرآن عظيم الشان را مطالعه نمودم ،درصفحات نخستين قرآن كريم يافتم ك ه
اين كتاب براي خواننده چلنج ميدهد كه در اين كتاب هيج شكي نيست (ذلك الكتاب ال ريب فيه) ( )2ب ا مطالع ه اين آيت چن ان
تحت تأثيرقرآن عظيم الشان قرار گرفتم و با مطالعه بيشتر و بيشتر قرآن ديگر مجالي نبود كه به حقانيت آن تسليم نشوم .
حقيقتا قرآن عظيم الشان معجزه يي الهي است كه هر كسي را مط ابق رش ته وتخص ص اش خط اب ميكن د ،وب رايش
ميفهماند كه اين كالم كالم رب العالمين است ،و نبايد فراموش كرد كه براي فهميدن اين قرآن دانش و علم ،عقل و فراس ت ،
بيطرفي و صفاي فطرت بسيار ارزش دارد ،زيرا قرآن كالم باك است و به قلب هاي دانشمندان وانسان هاي ب اك طينت زود
اثر ميكذارد ،چنانچه شاعر ميگويد :
باران كه در لطافت طبعش خالف نيست ** دردشت الله رويد ودرشوره زار خس
---------------------------
-1اشاره به آيت شريف ( اقتربت الساعة وانشق القمر ) است
-2اش اره ب ه آيت ش ريف ( و إن كنتم في ريب مم ا نزلن ا على عب دنا ف أتوا بس ورة من مثل ه ) س ورةء البق رة آيت /
ميباشد .
يكتن از كشيشان مسيحيت ( سامي فرناندس ) است ك ه دركش ور فلي بين تول د ش ده و كش يش م ذهب بروتس انت ب ود ،
تحصيالت خويش را در بوهنتون ايديولوزيك ( اله وت ) ب ه باي ان رس انيد او ميكوي د ( :ق وانين آن وقت اين بوهنت ون تقاض ا
مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فراغت از بوهنتون براي مدت هزده ماه سبري نمايم درين م دت من ب راي نص اني
ساختن مردم درمناطق مسلمان نشين كه در جنون فيلبين قرار دارد مشغول ش دم ،همجن ان درين م دت مكل ف ب وديم ت ا بحث
هاي در مورد ثقافت هاي ديني شرقيان بنويسيم و تقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحثي در مورد فلسفهء اسالم كماش ته
شد م .او در مورد اينكه جكونه قناعتش حاصل شد كه به دين مقدس اسالم مشرف كردد ميكويد ( :بع د ازينك ه اس الم را م دم
يكسال دربين كتابه ا دري افت نم ودم ،احس اس ك ردم ك ه كم ك رده خ ويش را دري افتم ،باس خهاي تم امي س ؤاالتيكه در ذهنم
خطورنموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا در اسالم دريافتم ) وي به ادام ه دالي ل مس لمان ش دنش ميكوي د ( :در حقيقت
سه محور اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغير از اسالم در اديان ديكري نيافتم :
)1اسالم موافق فطرت طبيعي بشريت است .
)2كامل بود ن ( شموليت ) اسالم :زيرا اسالم شامل بخش هاي سياسي ،نظام حكم ،اقتص اد ،نظ ام م الي ،رواب ط
فاميلي و اجتماعي ،و جوانب روحي فطري ميباشد .
)3بـيام جهاني اسالم :اصل انسان از آدم و حوا ميباشد ،وتمامي بشر مانند برادران ميباشند ،ض رورتي ب ه بيوس تن
به كدام حزب سياسي ،يا مؤسس ه اجتم اعي و ي ا س ازمان اقتص ادي ن داري ،همين ك ه مس لمان هس تي ك افي اس ت وتم امي
ارتباطاتي را كه اين سازمان ها درغرب الزم ميكردانن د در اس الم موج ود اس ت ،زي را غربيه ا مع اني اخ وت ،ب رادري ،
همكاري ،تكافل اجتماعي و غيره را ندارند ،بنابرين س ازمانهاي خيري ه را بن ام ( برادرزه ود) ب راي برنم ودن اين ج وانب
مفقود در حيات شان تاسيس نموده اند ،اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان هم ه ب ه ي ك خ دا ،ي ك
قرآن ،يك پيامبر ,يك قبله باوجود اختالفات رنك وزبان جمع ميباشند )
55
اين برادر مسلمان ما كه بعدها نام خويش را ( نجيب رسول ) اختيار نموده اكن ون مص روف دع وت نم ودن م ردم ب ه
اسالم است ،اوميكويد ( :غالبا من به دعوت غير مسلمانان زياده تر اهتمام دارم زيرا اين ام ر مط ابق تخصص م ميباش د ك ه
آنرا بخوبي ادا ميتوانم ،عالوه برين من كنفرانس ها و سيمينارهايي منظم و م رتب ش ده در ام اكن مختل ف داي ر مينم ايم ،و
يكماه قبل اولين برنامه تلوزيوني
دعوت اسالم را بنام ( صداي اسالم ) آغاز نموديم كه از طريق جينل سيزدهم براي م دت يكس اعت در هرهفت ه نش ر
ميكردد و اين نخستين عمل اسالمي در تاريخ فليبين ميباشد ) .
اين بزرگترين معجزه ق رآن عظيم الش ان و دين مق دس اس الم ميباش د ك ه هرگ اه مس لمانان از دع وت دوري نماين د و
مصروف لذتهاي فاني دنيا شده وظيفه اصلي خويش را فراموش نمايند خداوند متع ال (ج ل جالل ه) غ ير مس لمانان را ب ه دين
مقدس اسالم هدايت مينمايد كه آنان مسؤوليت دعوت را به دوش كرفته مصروف رهنمايي مردم به اسالم ميشوند .
اگرچه دانشمندان مسلک های مختلف درمورد اعجاز علمی قرآن نظريات مختلفی دارند ،وتعداد آيات اعج ازی ق رآن
را به ارقام مشخصی بيان ميدارند ،ولی به نظر من ق رآن نميت وان اعج از ق رآن ک ريم را در چن د آيت و چن د بخش خالص ه
نمود ،زيرا قرآن عظيم الشان بصورت کل اعجاز داشته ،ودانشمندان روزانه کشف مينمايند که هرکلمه قرآن ،هرآيت قرآن
،هرحکم قرآنی معجزه خاصی دارد ،وروی همين اصل است که هرگاه هر نومسلمانی را بپرسيم ،او درجواب ما از دالي ل
قناعت دربخش های مختلف قرآنی خبر ميدهد .که درمورد معجزات قرآن و فهم موضوع قرآنی ،لطفا به دوکتاب مولف اين
کتاب که بنامه ای ( چ را غيرمس لمانان ب ه دين مق دس اس الم مش رف ميش وند ؟ ) وکت اب (اعجRRاز علمي قRRرآن عظيم الشRRان
درعصر ساينس وتکنالوژی).
56