You are on page 1of 57

Islamic republic of Afghanistan

Kardan University
Islamic Department

‫انسان وطبيعت ازديدگاه دين مقدس اسالم‬ )‫(جل جالله‬ ‫خداوند‬


Islamic ideology abiut Allah’ human Body and
The word

Abdul zaher daie


(2006 )

0
‫بسم هللا الرحمن الرحيم‬
‫الش‪َ RR‬ها َد ِة‬
‫ب َو َّ‬ ‫ه َوهَّللا ُ الَّ ِذي لا إِلَ‪RR‬هَ إِال ه َو َع‪RRR‬الِ ُم ا ْل َغ ْي ِ‬
‫‪RRR‬ان ال‪َّ RRR‬ر ِحي ُم‪ُ ،‬ه َوهَّللا ُ الَّ ِذي لا إِلَ‪RRR‬ه َالاه َوا ْل َملِ‪ُ RRR‬ك‬
‫ُه َوال َّر ْح َم ُ‬
‫‪RRR‬ؤ ِم ُن ا ْل ُم َه ْي ِم ُن ا ْل َع ِزي‪ُ RRR‬ز ا ْل َجبَّار‬
‫الس‪RRR‬ال ُم ا ْل ُم ْ‬‫ُّوس َّ‬ ‫ا ْلق‪RRR‬د ُ‬
‫*‬ ‫ون‬‫ش ِر ُك َ‬ ‫ان هَّللا ِ َع َّما يُ ْ‬ ‫ُا ْل ُمتَ َكبِّ ُر ُ‬
‫س ْب َح َ‬

‫پيشگفتار‬
‫عقل وسيلهء تفکير‪ ،‬تفكيرسالم ومثبت وسيلهء‬
‫شناخت ‪ ،‬و شناخت حقايق وسيلهء خداشناسي است‪.‬‬

‫عقل ‪ +‬تفكيرمثبت ‪ +‬شناخت حقايق = خداشناسي‬

‫‪1‬‬
‫بخش اول ( خدا شناســی )‬
‫فصل نخست‬

‫ضرورت يا نياز انسان به خدا شناسی ( نقش ايمان در زنده گــی )‬


‫نخستين سوالي را كه انسان براي پذيرش دين مطرح مينمايد همين سؤال است ك ه م ا ب ه ش ناخت خ دا چي ني ازو ي ا‬
‫ضرورتي داريم ؟ آيا انسان به دين ضرورت دارد ؟ ويا اينكه انسان بدون دين هم ميتواند زنده گي كن د ؟ آي ا ايم ان نقش ي در‬
‫زنده گي دارد ؟ بهر صورت سؤاالت زيادي درينباره مطرح ميگردد كه بهترست نخست ض رورت انس ان را ب ه دين م ورد‬
‫بحث قرار دهيم ‪.‬‬
‫قبل ازينكه درين مورد بحث نماييم ‪ ،‬بايد بدانيم كه انسان چند نوع ضرورت دارد ‪ .‬انس ان س ه ن وع ض رورت دارد ‪.‬‬
‫فردي ‪ ،‬اجتماعي و عالي ‪.‬‬

‫‪ -1‬ضرورت هاي فردي‪ :‬ضرورت هاي فردي انسان همان ضروراتي اس ت ك ه انس ان منحيث ي ك ف رد ب دان نيازمن د‬
‫است اين ضرورت ها را ميتوان به دو دسته تقسيم نمود ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬ضرورت هاي مادي ( حاجات عضوي ) ‪ ،‬مثل ‪ :‬ضرورت به آكسيجن ‪ ،‬آب ‪ ،‬غ ذا ‪ ،‬لب اس ‪ ،‬ج اي اس تراحت ‪،‬‬
‫صحت ‪ ،‬خوابيدن وغيره ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬ضرورت هاي معنوي (غرايز) مثل ‪ :‬تدين ‪ ،‬بقاي نفس ‪ ،‬بقاي نوع ‪ ،‬آرامش روحي ‪ ،‬اطمينان قلبي وغيره ‪.‬‬

‫‪ -2‬ضرورت هاي اجتماعي ‪:‬انسان نميتواند بصورت انفرادي زنده گي نمايد ‪ ،‬زيرا انسان بگفته بسياري از دانش مندان‬
‫علم اجتماع ( ‪ ) sociology‬يك موجود اجتماعي ميباشد ‪ ،‬مجبوراست كه در اجتماع زنده گي نماي د ‪ ،‬انس ان بخ اطر زيس ت‬
‫در اجتماع به نيازمندي هاي اجتماعي كه رابطه وي را به سايرمخلوقات تأمين مينماي د ض رورت دارد ‪ ،‬اين ض رورت ه اي‬
‫عبارت اند از ‪ :‬ضرورت به قانون ‪ ،‬حکومت ‪ ،‬فاميل ‪ ،‬مكتب ‪ ،‬پوهنتون ‪ ،‬پوليس ‪ ،‬شفاخانه وغيره نيازمندي هاي اجتماعي‬

‫‪ -3‬ضرورت هاي عالي ‪ :‬هرگاه انسان ضرورت هاي فردي واجتماعي خويش را مرف وع س ازد س ؤاالت ديگ ري در‬
‫ذهنش پيدا ميشود ‪ ،‬مثال هرگاه مادر يا پ در آمادگي گرفته ‪ ،‬لباسهاي جديد ميپوشند و فرزند خود را نيز بالباسهاي جدي د م زين‬
‫ميسازند آن طفل ميپرسد ‪ :‬كجا ميرويم ؟ همين سؤال كجا ميرويم ض رورت ع الي اس ت ك ه بع د از رف ع ض رورت ف ردي‬
‫واجتماعي در ذهن انسان مطرح ميگردد ‪.‬‬
‫انسان عاقل نيز ازخود ميپرسد ‪ :‬من ازکجا آمده ام ؟ كجا م يروم؟ كي م را خل ق نم وده اس ت ؟ آي ا اين زن ده گي زيب ا‬
‫روزي ختم شده و به باد نيستي ميرود ؟ آيا تمام زحمات من روزي هيچ شده و تمام تحصيل ودانش من بيهوده ختم خواهد ش د‬
‫و من به تا ريخ نسيان سپرده خواهم شد ؟ اين سوالات ذهن تم امي دانش مندان را درط ول ت اريخ مش غول نم وده ‪ ،‬افالط ون ‪،‬‬
‫سقراط ‪ ،‬ارسطو وساير فيلسوفان در قديم ‪ ،‬و فيلسوفان معاصري مانند ديک ارت ‪ ،‬فرانس س بيکن ‪ ،‬وغ يره هم ه درين م ورد‬
‫فکر ميکردند که انسان چرا خلق شده ؟ چرا به دنيا آمده ‪ ،‬نهايت وي چي خواهد بود ؟ هدفش چيست ؟ وراهش به کجاست ؟‬
‫هرگاه بصورت دقيق فکر نماييم وازخود بپرسيم كه ‪ :‬ما انسانها دركدام بخش هاي زنده گي نيازمند دين هستيم ؟‬
‫در جواب ميتوان گفت كه انسان درهرسه بخش ( فردي – اجتماعي وعالي ) خويش به دين نيازمن د اس ت ‪ :‬ک ه الزم‬
‫است هر کدام را بصورت جدا مورد مطالعه قرار دهيم ‪.‬‬

‫نيازمندي انسان به دين بخش فردي‬


‫ساختمان وجود انسان ازدو بخش مادي ومعنوي تشكيل شده است که انس ان دره ر دو بخش م ادي ومعن وي نيازمن د‬
‫دين ميباشد‪.‬‬
‫الف ‪ :‬در بخش مادي ‪ :‬دين الهي درين بخش تم امي نيازمن دي ه اي م ادي انس انرا بص ورت مثبت توجي ه ورهنم ايي‬
‫ميكند ‪ .‬اين توجيه مثبت نتايج مثبتي را در بر دارد ‪ ،‬بگونه مثال ‪:‬‬
‫‪ -1‬خواهشات شهواني ‪ +‬توجيه مثبت دين ( نكاح با جنس مخالف ) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت‬
‫‪ -2‬ميل به غذا ‪ +‬توجيه مثبت دين (خوردن غذا هاي حالل) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت‬
‫‪ -3‬نوشيدني ‪ +‬توجيه مثبت دين ( نوشيدن مشروبات غير الكولي ) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت‬

‫‪2‬‬
‫‪ -4‬غريزهء برتري جويي ‪ +‬توجيه مثبت دين ( رقابت سالم ) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت‬
‫‪ -5‬غريزهء تملك ‪ +‬توجيه مثبت دين ( مال حالل ) = سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت‬
‫خواهشات جنسی ‪ :‬انسان دربخش مادي وجود خود داراي غري زه جنس ي ( ش هواني ) ميباش د ‪ ،‬درين زمين ه بعض ي‬
‫ازاديان وقوانين دست ساخته بشر يا درمقابله با شهوت ها ميخواهند ‪ ،‬اين غريزه را سركوب نمايند ‪ ،‬ويا هم زمام آن را ک امال‬
‫رها نموده ‪ ،‬وبشکل حيواني ويا هم بدتر از حاالت حيواني برخورد ميکنند ‪ ،‬گروه اولي با عب ادت بيش تر ‪ ،‬رهب انيت و ت رك‬
‫دنيا درمقابله با آن قد علم نموده ‪ ،‬وخود را وقف عبادت وطاعت نموده ‪ ،‬تعهد ميدارن د ك ه هيچگ اهي ازدواج نكنن د ‪ ،‬وگ روه‬
‫دومي بي تفاوتي درين امور را جزء آزادي پنداشته ‪ ،‬و نه تنها براي ارتباط با جنس مخالف قوانين مثب تي نميگذارن د ‪ ،‬بلک ه‬
‫براي ارتباط جنسي با همجنسان و حيوانات نيز اجازه ميدهند ‪.‬‬
‫دين مقدس اسالم اين دو نظرافراطي را کامال رد نم وده ‪ ،‬ب ه ع وض ت رك دني ا (رهب انيت) ‪ ،‬ق وانين مثبت ازدواج را‬
‫حکم نموده وپيامبر اسالم ازدواج را جزء سنت خويش قرار داده وکسانيرا که به اين سنت بي ميلي نش ان ميدهن د ‪ ،‬خ ارج از‬
‫امت خويش دانسته است (النکاح من سنتي فمن رغب عن سنتي فليس مني ) نکاح سنت من است وهرکه ازين س نت مخ الفت‬
‫نمايد از امت من نخواهد بود ‪.‬‬

‫دين مقدس اسالم اين غريزه را كه هدف آن عفت وپاکدامني ‪ ،‬زيادت نسل انسان ‪ ،‬تشکيل خانواده ‪ ،‬محبت با همس ر ‪،‬‬
‫سرپرس تي اوالد ه ا ‪ ،‬وغ يره مس ايل مثبت ميباش د ‪ ،‬ب راي مؤمن ان پيش نهاد نم وده اس ت ت ا انس ان م ؤمن بتوان د ب ا عب ادت‬
‫مخلصانه ‪ ،‬مطابق سنت پيامبر اسالم نكاح نمايد ‪ ،‬واين غريزه مطابق هدايات الهي به شكل مثبت آن استعمال شده ‪ ،‬هم مشكل‬
‫اين فرد حل گردد ‪ ،‬وهم اين غريزه همان هدف ازدياد نس ل ‪ ،‬تنظيم خ انواده ‪ ،‬داش تن اوالد ‪ ،‬وارتباط ات ف اميلي را مس تحکم‬
‫ميسازد ‪ .‬درين زمينه توجيه مثبت دين ( نكاح با جنس مخالف ) ميباشد ‪ ،‬كه درين نك اح ك ه ب ه اس اس تف اهم ج انبين (دخ تر‬
‫وپسر) در حضور داشت والدين واقارب ‪ ،‬با تالوات آيات قرآني صورت ميگيرد ‪ ،‬نتيجه اين توجيه مثبت درين زمين ه منج ر‬
‫به سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت ميگردد ‪.‬‬

‫برعکس اشخاصيکه اين حكم الهي را ناديده گرفته وخواستند كه ش هوت خ ويش را ب ه اس اس خواهش ات خ ويش ‪ ،‬از‬
‫دايره حالل ومشروع ‪ ،‬به شكل ديگري استفاده وتوجيه نمايند ‪ ،‬و قانون الهي را ناديده گرفته ‪ ،‬آن را مخ الف رض ايت خ ويش‬
‫دانسته ‪ ،‬زمام شهوت را به بهانهء آزادي فردي رها نموده ‪ ،‬وآزادي جنسي را بصورت عمومي اعالن نمودند ‪.‬‬
‫اين عملكرد آنان ( عدم قناعت به توجيه مثبت دين مقدس اسالم ) سبب شد كه به خطرناكترين مرض كه ساالنه ملي ون‬
‫ها انسانرا به هالكت ميكشاند مبتال گردند ‪ ،‬چنين انسانها به اساس آزادي جنسي ‪ ،‬ارتباطات جنسي را نه تنه ا ب ا هم جنس ان ‪،‬‬
‫بلکه با حيوانات قانوني اعالن نمودند ‪.‬‬
‫اين جنايت بشريت سبب شد ک ه رض اي دز از ش ادي ه ا ب ه انس انها انتق ال نماي د ‪ ،‬وجامع ه انس اني را ک ه الزم اس ت‬
‫انسانهاي متمدن درعصر امروزي به سوي خوشبختي انسان بکشانند ‪ ،‬برعکس به هالکت وبربادي ‪ ،‬مبتال نمودند ‪ ،‬واكن ون‬
‫تمامي آنان ازدرد اين مرض شكايت دارند ‪ ,‬اين مرض روز بروز در كشورهاييكه قانون بشر را نسبت به احکام الهي ترجيح‬
‫ميدهند ‪ ،‬انتشار نموده ‪ ،‬وانسانيت را تهديد ميكند ‪.‬‬
‫همچنان کسانيکه به بهانه هاي ترک دنيا ‪ ،‬رهبانيت ‪ ،‬گوشه نشيني و دوري از ش هوت ه ا اين س نت الهي را فرام وش‬
‫نموده وخود را متدين جلوه ميدهند ‪ ،‬نيز نتوانسته اند که به مقصد خويش ادامه دهند ‪ ،‬بلکه مرتکب گناهاني شده اند که نمون ه‬
‫آن نشر ارتباطات غيرمشروع چنين انسانها بصورت مخفيانه در وسايل اطالعات جمعي غربيان ميباشد ‪.‬‬
‫ميل به غذا ‪ :‬انسان دربخش مادي وجود خويش به خوردن نيازمن د ميباش د ‪ ،‬او نميتوان د ب دون ان رژي غ ذا وويت امين‬
‫ه ا ‪ ،‬زن ده گي كن د ‪ ،‬مجبوراس ت ب راي ام رار حي ات خ ويش ازغ ذا ه ا ‪ ،‬مي وه ج ات ‪ ،‬س بزيجات ‪ ،‬گوش تها ‪ ،‬حبوب ات‬
‫وسايرخوردني ها استفاده نمايد ‪ ،‬دين مقدس اسالم درخوردني ها توجيه مثبت نموده و خوردن غذا هاي حالل را بيان داش‪RR‬ته‬
‫است ‪ .‬زيرا خداوند متعال خالق تمامي مخلوقات است ‪ ،‬او ميداند که گوشت کدام حيوانات براي انسان مفيد وک دام گوش ت ه ا‬
‫مضر ميباشد ‪ ،‬بناء در دين مقدس اسالم خوردن گوشت تمامي پرنده گان وحيوانات جايز نميباشد ‪ ،‬ص رف گوش ت ي ك تع داد‬
‫حيوانات وپرنده گان جايز ميباشد ‪ ،‬ودرين قسمت ‪ ،‬براي استفاده اژ گوشت اين حيوانات وپرنده گ ان ذبح را تع يين نم وده ك ه‬
‫حتا مس لمان نميتوان د گوش ت حيوان ات وپرن ده گ ان را ب دون ذبح وگفتن هللا اك بر بخورن د ( البت ه ب ه اس تثناي م اهي ك ه ذبح‬
‫نميشود ) ‪ ،‬همچنان براي خوردن ميان رويه وعدم زياده روي را ارشاد فرموده است و کسانيرا ک ه درمص رف نم ودن غ ذا‬
‫ها بي تفاوتي نموده تنبيه نموده ميفرمايد ( ان المبذرين کانوا اخوان الشياطين ) اسراف کاران برادران شيطان ه ا هس تند ‪ ،‬و‬
‫روي اين ملحوظ پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ميفرمايد که ( ما کساني هستيم که تا زمانيکه گرس نه نش وييم غ ذا نميخ وريم ‪،‬‬
‫وقبل ازينکه سير شويم غذا را ترک ميکنيم ) اين توجي ه مثبت در خ وردن س بب ش ده ك ه انس ان م ؤمن از بس ياري ام راض‬
‫ومكروبهاي خطرناك جان به سالمت برده و سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت نصبش گردد ‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫شايد بسياري ازانسانهاي قديم حكمت اين نظم الهي را درخوردن گوشت حيوانات ‪ ،‬مصرف بيشتر غ ذا ه ا ‪ ،‬و ت وازن‬
‫در مصارف درك نميتوانستند ‪ ،‬ولي درعصرامروزي انسان به اكتشافات علمي طبي جديد دست يافته است كه نش ان ميده د ‪،‬‬
‫خوردن گوشت حيوانات ممنوع ‪ ،‬چي مصيبت هايي را به بار آورده اس ت ‪ ،‬م رض س ارس ‪ ،‬ازگوش ت پش ك ه ا ب ه انس انها‬
‫انتقال شده ‪ ،‬وبسياري از مكروب هاي خطرناك ازگوشت خوك ‪ ،‬ويا س ايرحيوانات ح رام ب ه وج ود انس ان س رايت نم وده و‬
‫سبب هالكت انسانهايي زيادي شده است ‪ ،‬همچنان زياده روي در مصرف غذاها صد ها نوع مرض را ببار آورده است ‪.‬‬
‫ميل به نوشيدن ‪ :‬انسان نميتواند بدون آب زنده گي كن د ‪ ،‬وب راي زن ده گي خ ويش ب ه ي ك سلس له از مايع ات نيازمن د‬
‫ميباشد ‪ ،‬اين نيازمندي انسان ‪،‬مط ابق ارش ادات الهي ب ا توجي‪RR‬ه مثبت دين ( نوش‪RR‬يدن مش‪RR‬روبات غ‪RR‬ير الك‪RR‬ولي) پيون د دارد ‪،‬‬
‫كسانيكه با استفاده ازمايعات مشروع مانند ‪ ،‬آب پاك ‪ ،‬آب ميوه ها ‪ ،‬ونوشيندني هاي غير الكولي زنده گي ميكنند ‪ ،‬هم توانسته‬
‫اند که از نعمت هاي الهي استفاده نمايند وهم ص حت خ ود را حف ظ نم وده و س‪RR‬عادت وخوش‪RR‬بختي دني‪RR‬ا وآخ‪RR‬رت نص يب ش ان‬
‫ميشود ‪ ،‬وبرعكس آنانيکه مبتال به نوشيدني هاي ممنوع (مشروبات الكولي) هستند‪،‬ب ه اس اس اكتش افات ط بي دچ ار ام راض‬
‫خطرناك ‪ ،‬سرطانها وغيره ميشوند كه هرگاه به اساس هدايات الهي ‪ ،‬تسليم قوانين پروردگار نگردن د ‪ ،‬ب ه اس اس مجب وريت‬
‫هاي صحي ‪ ،‬مجبور ميشوند از چنين نوشابه ها خود داري نمايند ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬در بخش معنوي (غرايز) ‪ :‬چنانچه قبال خوانديم انسان در بخش معنوي وج ود خ ويش داراي ي ک سلس له غراي ز‬
‫ميباشد که دين مقدس اسالم اين غرايز را توجيه مثبت نموده ‪ ،‬راه حقيقت ها را برايش روشن ميسازد ‪.‬‬

‫نيازمندی انسان در بخش اجتماعی‬


‫انسان درجامعه انساني در ام ور اجتم اعي خ ويش ب ه وال دين ‪ ،‬همس ر‪ ،‬اوالد ‪ ،‬وس اير دوس تان ‪ ،‬ق انون ‪ ،‬حک ومت ‪،‬‬
‫محکمه عادالنه ‪ ،‬مکتب ‪ ،‬پوهنتون ‪ ،‬وساير ضرورت هاي اجتماعي نيازمند است ‪.‬‬
‫دين مقدس اسالم براي اين همه ضرورت هاي اجتم اعي توجي ه مثبت داش ته ‪ ،‬ق وانين آن عادالن ه ميباش د ق وانين ب ه‬
‫اساس بيطرفي ‪ ،‬مهرباني و عدالت بنيان گذاري شده است ‪ .‬زيرا ق انون گ ذار بش ر نيس ت ک ه خواهش ات انس اني خ ويش را‬
‫ضمن برنامه هاي قانوني ساخته وآنرا بر ساير بشريت تحميل نمايد ‪.‬‬
‫در بـخش فاميـل ‪ :‬درنظام ف اميلي ‪ ،‬حق وق وال دين ‪ ،‬اوالد ‪ ،‬خ انم ‪ ،‬خ واهر ‪ ،‬وغ يره ق وانين اس المي مط ابق ع دالت‬
‫ميباشد ‪ ( .‬نظام اجتماعي اسالم ) بهترين وسيله نجات جامعه بشري است ‪.‬زيرا دين مقدس اس الم ب راي حف ظ رابط ه ه ا ي ك‬
‫سلسله قوانيني دارد كه ميتواند پيوند انسانرا با خانواده ‪ ،‬اقارب وسايرانسانها بگونه مثبت توجيه نمايد كه در نتيجه خوش بختي‬
‫وسعادت همه بصورت عادالنه تضمين گردد ‪ ،‬بگونه مثال ‪:‬‬
‫در قسمت مادر ‪ :‬دردين مقدس اسالم براي احترام مقام مادر جنت را بزير پاي او بيان داشته است ( الجنة تحت اق دام‬
‫االمهات ) آو به همين اساس دختران وپسران متدين ‪ ،‬مادران خ ويش را ن ور چش مان خ ود دانس ته ‪ ،‬آن انرا ب ا نه ايت درج ه‬
‫احترام ميکنند ‪ ،‬درهنگام مشکالت ومريضی شان ‪ ،‬هميشه درخدمت آنان قرار داشته ‪ ،‬وتا آخرين لحظات عمر خدمتگزارش‬
‫ميباشند ‪ .‬اين احترام مادر از همان توجيه مثبت دين سرچشمه گرفته است ‪.‬‬
‫در قس‪RR‬مت پ‪RR‬در ‪ :‬پ درنيز مانن د م ادر درمي ان فامي ل دارای ارزش ف راوان ب وده وفرزن دان ش ان مط ابق ارش اد‬
‫پيامبر( صلی هللا عليه وسلم ) که پدر را دروازهء از دروازه هاي جنت معرفي نموده است ‪ ،‬وقرآن عظيم الشان برای احترام‬
‫بيشتر والدين تصريح نموده است که ( وال تقل لهما اف ) برای والدين تان واژه ( اف ) را استعمال نکنيد ‪ ،‬زيرا اين کلمه ب ه‬
‫خستگی ودلتنگی داللت ميکند که يک مسلمان نبايد ‪ ،‬درمقابل والدين خويش چنين لف ظ زش ت را ک ه س بب ن ا خش نودی آن ان‬
‫گردد استعمال نمايد ‪.‬‬
‫در قسمت همسـر‪ :‬دين مقدس اسالم ‪ ،‬احترام وعزت نمودن خانم را ويژهء مردان خدا پرست دانسته ‪ ،‬واخالق خ وب‬
‫با همسران را عاليترين مقام اخالقي مردان دانسته است (احسنکم خلقا احسنتکم خلقا الهله ) بهترين ش ما ازنگ اه اخالق ‪ ،‬ب ا‬
‫اخالق ترين شما با همسران شان ميباشند ‪ ،‬عزت دادن خانمها را ويژهء مردان خدا پرست دانستـه ‪ ،‬واهانت آنان را خاصيت‬
‫زشت مردان پست دانسته است (ما اکرم النس اء اال ک ريم وم ا اه انهن اال ل ئيم) ‪ ،‬اط اعت ش وهر را وي ژه ء همس ران م ؤمن‬
‫دانسته ‪ ،‬وبا توجيهات سالم ومثبت ‪ ،‬برای زنده گی انسان با احترام جانبين دوام اين زنده گی را تضمين نموده است ‪.‬‬
‫در قسمت دختـر و خواهر ‪ :‬داش تن دخ تر را رحمت الهي پنداش ته ‪ ،‬وهرگ اه کس ی ب ا خ واهر ودخ تر خ ويش اخالق‬
‫خوب نموده و در هنگام معامله با ايشان از خدا بترسد ‪ ،‬اين روش وی سبب دخ ول وی ب ه جنت ميگ ردد حض رت ابی س عيد‬
‫خدری (رضی هللا عنه ) از پيامبر(صلی هللا عليه وسلم ) روايت ميکند که فرمود ‪ :‬هرگاه کسی سه دخترويا خواهرداشته باشد‬
‫‪ ،‬وياهم دو دختر يا خواهرداشته باشد ‪ ،‬و باايشان روش انس انی نماي د ‪ ،‬ودرمعامل ه ب ا ايش ان از خ دا بترس د ‪ ،‬نص يبش جنت‬
‫ميگردد ‪ )1( .‬با دانستن اين حديث پيامـبر هر مسلمان کوشش مينمايد که با خ واهران ودخ تران خ ويش رابط ه خ وب داش ته‬
‫باشند ‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫در قسمت ساير اقارب ‪ :‬دين مقدس اس الم خال ه را مث ل م ادر بي ان داش ته ‪ ،‬وص لهء رحم را ج زء اساس ي عب ادت‬
‫دانسته ‪ ،‬قطع روابط با اقارب را گناه بزرگ و نا بخشودني توضيح داده است ‪ ،‬براي همسايه ها حقوقي بيان شده ‪ ،‬وبه همين‬
‫شكل ‪ ،‬احترام بزرگساالن را بزرگترين عبادت پنداشته ‪ ،‬شفقت با خ وردان را ج زء مهم اخالق ي ك مـؤمن دانس ته اس ت ‪ .‬و‬
‫بدين سان ‪ ،‬دين مقدس اسالم توانسته كه روابط خانواده واجتماع را به اس اس ق وانين اخالقي ت أمين نماي د ‪ .‬اين توجي ه مثبت‬
‫الهي درنظام خانواده وجامعه بنياد خانواده ‪ ،‬رابطه با اقارب ودوستان ‪ ،‬نيکي ب ا همس ايگان ‪ ،‬عي ادت مريض ان ‪ ،‬سرپرس تي‬
‫يتيمان وبيوه ها ‪ ،‬وساير روابط اجتماعي مثبت را در سرخط وظايف اخالقي يک م ومن ق رار داده ‪ ،‬و ه ر عض و فامي ل ب ا‬
‫ايمان درين زمينه سعي وتالش ميورزد ‪ ،‬تا با رعايت اين قوانين الهي جنت فردوس را کمايي نمايد ‪.‬‬
‫برعكس كسانيكه ازهدايات الهي خود رامحروم ساخته اند‪ ،‬وراه گمراهي را اختيارنموده اند ‪ ،‬بخوبي درك ميكنن د ك ه‬
‫روزانه ‪ ،‬پيوند خانواده گي آنان متالشي شده ‪ ،‬و با وجود داشتن وسايل خوب م ادي ومعيش تي ب ه مش كالت روحي ‪ ،‬خ انواده‬
‫گي مبتال ميباشند ‪.‬‬
‫روزنامه ملي انيس در شماره (‪ )65‬چهارشنبه ‪ 18‬جوزاي سال ‪ 1384‬مطابق ‪ 8‬جون ‪ 2005‬در ص فحه پنجم خ ويش‬
‫تحت عنوان ( پيرزن انگليسي ثروتش را ب‪RR‬ه س‪R‬گها بخش‪RR‬يد) چنين نوش ته اس ت ‪ :‬ي ك پ يرزن پول دار انگليس ي در كم ال ن ا‬
‫باوري يك مليون و دوصد هزار پوند از ثروت خود را به سگها واگذار كرد ‪ ،‬به گزارش روزنام ه س ان م اريون هي وود از‬
‫اهالي مانچستر با وجود داشتن وارث ‪ ،‬به اراده و ميل شخصي خود به بنياد خيريه سگها مراجعه كرد و همه ث روت خ ود را‬
‫به نام اين بنياد کرد تا در راه خدمات رساني به سگها خرج كنند خانم ( هي وود ) نهايتا در اث ر نارس ايي قل بي در گذش ت و‬
‫پس از مرگ وارث او كه دو برادر و يك خواهر بودند با مطلع شدن از اقدام او سخت شوكه و مبهوت شدند ‪ ،‬خدمت گار پنجاه‬
‫وسه ساله وي كه (جوليا مورك ترويد) نام دارد به روزنامه ( سان) گفت كه او از خانواده هايش بيزار بود و تنه ا حيوان ات‬
‫خانواده او بودند ‪.‬‬
‫بگذار تا که افتد وبيند سزاي خويش‬ ‫صدها چراغ دارد و بيراهه ميرود‬
‫در بخش مکتب وپوهنتون ‪ :‬دردين مقدس اسالم معلم پدر ويا مادر معنوی شاگردان بوده ‪ ،‬حضرت ام ير الموم نين‬
‫علی ابن ابيطالب ( رضی هللا عنه ) ميفرمايد که ( من علمنی حرفا فهو مواليی ) کسيکه يک ح رف م را تعليم ده د ‪ ،‬او مث ل‬
‫موال ( بادار ) من ميباشد ‪ .‬به اساس ارشادات دين مقدس اسالم شاگردان با استادان خويش رابطه اخالقی داشته ‪ ،‬آنان را مثل‬
‫والدين خود فکر نموده با ايشان معامله انسانی مينمايند ‪ ،‬استادان ب ا دي انت ن يز ب ا درک اين مق ام ع الی ‪ ،‬بص ورت خيلی ه ا‬
‫مخلصانه ‪ ،‬به دروس خويش آماده گی گرفته ‪ ،‬و زمانی ازخانه خارج ميشوند بدين فکر ميباشند که ما از نزد فرزندان خويش‬
‫بيرون شده به نزد دختران وپسران خويش به داخل صنف ميروم ‪ ،‬وبا اين احساس پدرانه ومادرانه ‪ ،‬درداخل صنف برخ ورد‬
‫صميمانه ودلسوزانه داشته ‪ ،‬هميشه کوشش مينمايد تا يک دقيقه وقت شاگردان بيهوده صرف نشود ‪ ،‬وبرای پيشرفت اس تعداد‬
‫های آنان شب وروز تالش ميورزند ‪.‬‬

‫نيازمندی انسان دربخش عالی به ايمان‬


‫قبال خوانديم که انسان بعد ازينک ه ني از من دي ه اي ف ردي واجتم اعي خ ويش را مرف وع س ازد ‪ ،‬ب رايش ي ک سلس له‬
‫سواالتي پيدا ميشود که اين سواالت غالبا در امور ذيل ميباشد ؟‬
‫ماازکجا آمده ايم ؟ براي چي آمده ايم ؟ و چرا آمده ايم ؟ هدف زندگي چيست ؟ نهايت ما درکجاست ؟‬
‫بسياري انسانهاي فکر ميکنند که هرگاه هدف زنده گي ما چند روز بوده ‪ ،‬وب‪RR‬اآلخره تم‪RR‬امي عم‪RR‬ر م‪RR‬ا ب‪RR‬ا ي‪RR‬ک حادث‪RR‬ه‬
‫عادي ختم شده و به باد نيستي رود ‪ ،‬بناء فايده که اين همه تحصيل ‪ ،‬کار‪ ،‬زحمتکشي وغيره امورهيچ ميباشد ؟‬

‫‪-------------------------‬‬
‫‪ -1‬عن ابی سعيد الخدری ( رضی هللا عنه ) قال قال رسول هللا ( صلی هللا عليه وس لم ) من ک ان ل ه ثالث بن ات او ثالث اخ وات ‪ ،‬او بنت ان او‬
‫اختان فأحسن صحبتهن واتقی هللا فیهن فله الجنـه ) ترمذی شريف ‪ ،‬کتاب البر والصله ص ‪. 1839 ،‬‬

‫در بخش قانونی ‪ :‬دين مقدس اسالم در قانون گذاري خويش ‪ ،‬برای همه انسانها يکسان بوده وتابع کدام قوم ‪ ،‬قبيل ه ‪،‬‬
‫طائفهء ‪ ،‬نژاد ‪ ،‬ومردم خاص نبوده ‪ ،‬به اساس فرموده پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ( همه مردم ان مانن د دندان ه ه اي ش انه‬
‫درحضور الهي مساوي اند ‪ ،‬فرقي ميان عرب وعجم ‪ ،‬سياه پوست وسفيد پوست نيست ‪ ،‬همه از آدم خل ق ش ده ان د ‪ ،‬و او از‬
‫خاک خلق شده است) قرآن عظيم الشان ايديولوزي هايي را که به اساس فاشيزم ‪ ،‬نش نليزم ‪ ،‬اپارتاي د را رد نم وده ‪ ،‬افض ليت‬
‫وبرتريت انسان را درتقوا بيان داشته است ( ان اکرمکم عند هللا اتقاکم ) ‪ .‬اين س واالت ذهن تم امي دانش مندان و فيلس وفان را‬
‫بخود متوجه ساخته وکتابهاي را درخود شناسي ‪ ،‬خدا شناسي و جهان شناسي ( جهان بيني ) تأليف نموده ان د ‪ .‬بعض ي ه ا ب ه‬
‫اساس عقل بشري خويش تا اندازه ء پيشرفت نموده اند ‪ ،‬ولي بازهم درنيمه راه باقيمانده اند ‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫زيرا انسان به اساس عقل خويش بسياري مسايل را درک مينمايد ولي زم اني ميخواه د اين موض وع را تص ور نماي د‬
‫اشتباه ميکند ‪ ،‬عالمه شعراوي يکي از دانشمندان مصر ميفرمايد ‪ :‬هرگاه دروازهء تانرا کسي بکوبد ‪ ،‬شما به اساس عقل ت ان‬
‫درک ميکنيد که کسي درعقب دروازه است ‪ ،‬و اينرا هم ميدانيد که کوبنده يک انسان است ‪ ،‬ولي هرگاه بخواهي د ک ه تص ور‬
‫نماييد که اين شخص کي خواهد بود به اشتباه رفته شايد تصور کنيد که او برادر ت ان ‪ ،‬وي ا ک دام اق ارب ت ان ‪ ،‬وي ا ک دام ي ک‬
‫ازدوستان تان است ‪ ،‬ولي درنهايت زماني در را باز کنيد خواهيد ديد که تصور شما اشتباه بوده و آن کس طفل کوچکي اس ت‬
‫که منزل خود را گم کرده است ‪.‬‬
‫علت اساسي آن انحصار قوه عقل بشري به محسوسات ميباشد ‪ ،‬وهرگاه چيزي از دايرهء حس انسان خارج شود درک‬
‫آن برايش مشکل ميباشد ‪ .‬اين سواالت وهزاران سوال ديگري در مورد عالم هستي ازجمله نيازمندي هاي عالي بوده ک ه دين‬
‫مقدس اسالم جواب گوي ضرورت هاي عالي انسان ميباشد ‪.‬‬
‫با درک مطالب فوق انسان ميداند که نقش دين درزنده كي انسان چقدرعالي ميباشد ‪ ،‬انسان متدين ‪ ،‬باداشتن عقيده پ اك‬
‫ونظيف اسالمي ‪ ،‬زنده گي شرافتمندانه داشته ‪ ،‬مشكالت مادي ومعنوي ‪ ،‬اجتماعي وعالي وي ‪ ،‬مرف وع ميباش د ‪ ،‬ب ا س عادت‬
‫زنده گي ميكند ‪ ،‬وازتشويش هاي رواني كه نصيب بيدينان است ‪ ،‬بكلي رهاي دارد (‪)1‬‬
‫انسان مسلمان ميداند که حرکت وسير وی بسوی هالکت نيست ‪ ،‬زيرا حيات وی تنها همين زنده گی دنيا نب وده ‪ ،‬بلک ه‬
‫دنيا مزرعه وکشتزار آخرت است ‪ ،‬او دردنيا برای همه خ دمت ميکن د ‪ ،‬علم ودانش مي اموزد ‪ ،‬تق وا و پرهيزگ اری ميکن د ‪،‬‬
‫وازينکه باور کامل دارد که اعمال امروزه ای وی ‪ ،‬سبب خوشبختی ويا بد بختنی اش در آخرت ميگردد ‪ ،‬کوشش ميکن د ک ه‬
‫تمامی منفعت های دنيا را برای خود تخصيص نداده ‪ ،‬بلکه با عزت وشرافت کامل در بسياری امور ايثار وفدا کاری نموده ‪،‬‬
‫خدمت ديگران را مهمترين اصل زنده گی خويش ميداند ‪ ،‬وازينک ه محبت م اديت وي ژه گی م ادی پرس تان ميباش د ‪ ،‬کوش ش‬
‫ميکند تا با معنويت عالی زنده گی نمايد ‪ ،‬هرچيزی را به نظ ر معن ويت دي ده ‪ ،‬وروابطش را انس انی س ازد ‪ (.‬کنتم خ ير ام ة‬
‫اخرجت للناس ) شما بهترين امت ها هستيد که برای خدمت گذاری ديگران مبعوث شده ايد ‪.‬خالصه اينکه انسان مق دس خل ق‬
‫شده است ‪.‬‬
‫زنده گی اش در دنيا روی يک هدف ع الی ميباش د ‪ ،‬ختم حي اتش ن يز مق دس ب وده ‪ ،‬و زن ده گی به تری در انتظ ارش‬
‫ميباشد ‪ ،‬توقف گاه ‪ ،‬و جای اصلی حيات وی درزير سايه رحمت پروردگار ميباشد ‪ .‬دنيا درخ دمت او ب وده ‪ ،‬و او درخ دمت‬
‫پروردگار ميباشد ‪.‬خدمت به همنوعان جزء اساسی وجايب وی ميباشد ‪.‬رضايت خ الق را ب ا خدمتگ ذاری ب ه مخل وق حاص ل‬
‫ميتواند ‪.‬‬
‫برای همه خير خواه بوده ‪ ،‬حتا نميخواهد که درجنت تنها باشد ‪ ،‬بلکه با صداقت و دوس تی ب ا ديگ ران هم ه را بس وی‬
‫حق وعدالت دعوت ميکند ‪.‬‬
‫‪-----------------------------------------‬‬
‫‪ - 1‬لطفا درين مورد كتاب نقش دين درزنده كي تاليف دكتور يوسف قرضاوي ‪ ،‬وهمجنان كتاب جراغيرمسلمانان به دين مقدس اسالم ميشرف ميشوند ‪ ،‬ت اليف مؤل ف اين كت ا ب‬
‫را مطالعه نماييد ‪ .‬تا ازبان ‪ ،‬مسلمانان جديد بدانيم كه آنها قبل ازشرف يابي به دين مقدس اسالم به جي مشكالت رواني وفك ري مبتال بودن د ‪ ،‬ك ه دين مق دس تم امي مش كالت ش ان را رف ع‬
‫نموده است‬

‫‪6‬‬
‫فصل دوم‬
‫داليل وجود خداوند (جل جالله)‬

‫خداوند ( جل جالله ) برای انسان دونوع قوه ء ديد خلق نموده است ‪:‬‬
‫نوع اول ‪ :‬قوء ديد چشم ( بصارت ) که آنرا حس باصره گويند ‪ ،‬و به ش کل م ادی در روی انس ان ب ه ش کل دو چش م‬
‫ميباشد ‪ ،‬اگرچه وظيفهء دوچشم دي دن اش ياء ميباش د ‪ ،‬ولی آن ان نميتوانن د وظيفهء خ ويش را ب دون ن ور آفت اب انج ام دهن د ‪.‬‬
‫وهرگاه شخصی در ص حرايی ق رار داش ته باش د ک ه در آنج ا هيچ آفت اب ومهت ابی نباش د ‪ ،‬او نميتوان د ريس مان را از م ار ‪،‬‬
‫وخشت طال را از سنگ فرق نمايد ‪.‬‬
‫بناء چشمان انسان برای ادای وظايف شان به نور آفتاب نيازمند ميباشند ‪.‬‬
‫نوع دوم ‪ :‬قوه ء ديد قلب ( بصيرت ) ميباشد که منظور از آن فکر ‪ ،‬عقل ‪ ،‬انديشه ‪ ،‬زکاوت ‪ ،‬وفتانت انس ان ميباش د ‪،‬‬
‫چشم قلب انسان نيز مانند چشم سر انسان ‪ ،‬محتاج نور ايمان ميباشد و زمانی وظايف خويش را بصورت درست انجام ميدهد‬
‫که نور ايمان وی را همکاری نمايد ‪ ،‬وهرگاه نور ايمان نباش د ‪ ،‬فک رو انديش ه انس ان حق ايق را ب رعکس وس ر چپ ه تص ور‬
‫ميکند ‪ ،‬حق را باطل وباطل را حق ميپندارد ‪.‬‬
‫وسيلهء رسيدن به حق ( ارداه ‪ ،‬خواس ت ‪ ،‬طلب ‪ ،‬وآرزو ) ‪ :‬بس ياری اش خاص روزان ه ار مقاب ل م ارکيت ه ا عب ور‬
‫نموده ‪ ،‬و با وجود داشتن پول ‪ ،‬بازهم بدون خريداری مي وه ب ه خان ه ب ر ميگردن د ‪ ،‬علت اينس ت ک ه اين اش خاص ب ا وج ود‬
‫موجوديت پول در جيب ‪ ،‬و ميوه درمارکيت ‪ ،‬چرا تهيدست به خانه آمده اند ‪ ،‬علتش نبود ( ارداه ‪ ،‬خواست ‪ ،‬طلب ‪ ،‬وآرزو )‬
‫ميباشد ‪ ،‬اما درمقابل زمانی کسی آرزو مينمايد که بايد امروز مقداری از ميوه با خود بياورد ‪ ،‬به مج رد رس يدن ب ه م ارکيت‬
‫در تالش ميشود ‪ ،‬به نزد دکاندار رفته ‪ ،‬پول خود را تقديم نموده ‪ ،‬ميوهء مورد نظر خود را خريداری ميکند ‪.‬‬
‫انسان با وجود داشتن قوه ء عقل ‪ ،‬فکر ‪ ،‬دانش ‪ ،‬وتفکيک حقايق ‪ ،‬هرگاه بخواهد به حق برس د ‪ ،‬واين آرزو را داش ته‬
‫باشد ‪ ،‬ودر تالش رسيدن به حقيقت های ايمانی ( خود شناس ی ‪ ،‬جه ان شناس ی و خداشناس ی ) باش د ‪ ،‬حتم ا راه ح ق ب رايش‬
‫واضح وروشن ميگردد ‪.‬‬
‫خانم بيتی باومن که يک خانم دانشمند ميباش د بيش ازيکه زار کت اب را درزمين ه ه اي مختل ف ب راي رس يدن ب ه ح ق‬
‫مطالعه نمود ‪ :‬او ميگويد ‪ :‬من بيشتر از هزار كتاب را در زمينه هاي مختلف از قبيل روانشناس ي ‪ ،‬جامع ه شناس ي ‪ ،‬انس ان‬
‫شناسي ‪ ،‬مذهب ‪ ،‬تاريخ و فلسفه اين دو پيامبر( عيسى و محمد عليهما السالم ) به منظور يافتن حقيقت مطالعه كردم ‪.‬‬
‫( هريك از اين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي من ج واب داد ام ا در ع وض س ؤالهاي ديگ ري را ب راي من‬
‫بوجود آورد ‪ ،‬سر انجام آنچه را چهل س ال درپي آن ب ودم ي افتم ‪ ،‬راهي ب راي معن ا بخش يدن ب ه هرچ يز در دني ايم ) دانس تن‬
‫شخصيت چنين انسانها براي هر انسان درس خوب براي حقيقت ي ابي ميباش د ‪ ،‬او در م ورد خ ود چ نين ميگوي د ‪ :‬بس ياراهل‬
‫مطالعه هستم ‪ ،‬بيشتر از هزار جلد كتاب مطالعه كرده ام ‪ ،‬زياد دوست ندارم كه مشغول چيز ه اي ج زئي و س طحي از قبي ل‬
‫تماشا كردن تلويزيون ‪ ،‬راديو ‪ ،‬فيلم و سينما و مجالت ‪ ،‬ورزش و سرگرمي و بطور كلي چ يز ه اي م ادي بش وم ‪ ،‬ميخ واهم‬
‫در زمينه هاي بعد معنوي زنده گي مطالعه داشته باشم و سر گرم شوم و به افرادي كه كم شانس تر از من هستند دراين زمينه‬
‫كمك كنم ‪.‬‬
‫خانم بتي باومن براي پذيرش دين مق دس اس الم ظ رفيت شخص ي انس ان را معي ار اص لي ق رار ميده د كس انيكه ذهن‬
‫دانشمندانه ‪ ،‬قلب پاك و عاري از تكبرو خودخواهي ‪ ،‬و فكردور از غفلت دارند ميتوانند بخوبي ب ه اس الم گ رايش خ ويش را‬
‫اعالن دارند ‪ ،‬زيرا اسالم ديني است مطابق فطرت ‪ ,‬هرك ه فط رت س ليم داش ته باش د ‪ ،‬عالق ه اش ب ا اس الم زود ت ر منس جم‬
‫ميگردد ‪ .‬او درين زمينه ميگويد ‪ :‬آنهايي كه قلب و ذهن مستعد دارند زود به حقيقت ميرسند در حاليك ه آنهاييك ه قلبش ان ب ه‬
‫خاطر غرور و ذهنشان به علت غفلت و بي توجهي مكدر شده است به سختي به حقيقت ميرسند ‪)1( .‬‬
‫به اساس اين داليل هرکسی بخواهد که به حق برسد وقلب خود را از تصميم های قبلی ‪ ،‬تعصبات ‪ ،‬خود خ واهی ه ا ‪،‬‬
‫بد بينی ها وغيره امراض قل بی وفک ر دور داش ته ‪ ،‬و ب رای رس يدن ب ه ح ق مطالع ات خ ويش را دوام ده د ‪ ،‬حتم ا ب ه ح ق‬
‫ميرسند ‪.‬‬
‫هرگاه سخن از تقوا باشد ‪ ،‬در ميان ساير تقوا ها تق وای فک ری ن يز وج ود دارد ‪ ،‬و تق وا فک ری همان ا وقاي ه فک ر از‬
‫امراض وويروس های فکری ميباشد که با تعصبات وبد بي نی ه ا ‪ ،‬وخ ود خ واهی م انع رس يدن فک ر انس انی بس وی حق ايق‬
‫ميشود ‪ ،‬بگونه مثال ‪ :‬زمانی يهودی ها به اساسات پيام قبلی وارشادات الهی درکتابهای آسمانی قب ل از ظه ور آخ رين پي امبر‬
‫در حجاز اطالع حاصل نمودند ‪ ،‬بسيار آنان به استقبال آخرين پيامبران به اساس همين پيشگويی ها کتابهای ش ان ‪ ،‬ب ه ي ثرب‬
‫آمدند ‪ ،‬وقبايل يهودی مهاجر در يثرب مانند بنی قريظه ‪ ،‬ب نی نض ير وغ يره س کونت نمودن د ‪ ،‬ومنتظ ر اين پي امبر بودن د ‪،‬‬
‫ايشان اين حقيقت را به عربها وساير ساکنين يثرب بيان ميداشتند وهميشه از آمدن آخرين پي امبران ک ه خ اتم النب يين ورحم ة‬

‫‪7‬‬
‫للعالمين ميباشد خبر ميدادند ‪ ،‬مردم يثرب که اکثريت شان به سخنان يهودان که دارای علم بودند ‪ ،‬قن اعت نمودن د ‪ ،‬آن ان ن يز‬
‫منتظر چنين پيامبری بودند ‪ .‬ولی وقتی پيامبر طهور نمود و هنگام والدت پيامبر ‪ ،‬علمای يهود صدا زدند که اينک نجم (‬
‫ستاره ) آخرين پيامبر ظهور نمود ‪ ،‬و دانستند که آخرين پيامبران از قوم يهود نيست ‪ ،‬از پذيرش وی امتناع ورزيدند ‪.‬‬
‫علم اگر در سر زند ماری شود‬ ‫علم اگر در دل زند ياری شود‬
‫با وجود اينکه ايشان عالم ودانشمند بودند ‪ ،‬ولی همانگونه که شيطان ( تعليم ) داش ت ‪ ،‬ولی (تربي ه) نداش ت ‪ ،‬يه ودان‬
‫نيز به اساس تعصب ‪ ،‬قوم پرستی ‪ ،‬خودخواهی و تکبر ‪ ،‬اي حقيقت را انکار نمودند ‪ ،‬و حت ا ب رای بت پرس تان ميگفتن د ک ه‬
‫دين شما نسبت به دين اسالم بهترست ‪.‬‬
‫برعکس کسانيکه در يثرب بودند و مانند آنان تعصب نداشتند ‪ ،‬ازينکه به اساس معلومات هم ان يه ودان منتظ ر آم دن‬
‫آخرين پيامبر بودند ‪ ،‬به مجرد رسيدن خبر پيامبر در بيعت عقبه ايم ان خ ود را اعالن نمودن د ‪ ،‬وزمانيک ه قريش يان جاه ل ‪،‬‬
‫پيامبر را اذيت نمودند ‪ ،‬مردم يثرب او را به گرمی استقبال نمودند ‪ ،‬وهمان بود که يثرب بنام ( مدينة الرسول ) ناميده شد ‪ ،‬و‬
‫پيامبر گرامی اسالم نخستين تهداب مدنيت در آنجا گذاشت ‪ ،‬ونام يثرب به ( مدينه منوره ) تبد يل شد ‪.‬‬
‫بناء برای پذيرش حق الزم است انسان تمامی خود خواهی ها را ترک نموده ‪ ،‬مفکوره های قبلی ‪ ،‬قومی ‪ ،‬و فرهن گ‬
‫های جاهليت را کنار گذاشته ‪ ،‬قلب ‪ ،‬فکر وانديشه خويش را برای پذيرش حق آماده سازد ‪.‬‬
‫دانشمندان ميگويند که خطرناکترين مرض غفلت است ‪ ،‬زيرا غفلت مانند ويروس خطرناکی اس ت ک ه فک ر انس ان را‬
‫تحت پوشش قرار داده ‪ ،‬حق را برايش باطل و با طل را برايش ح ق جل وه ميده د ق رآن عظيم الش ان درم ورد چ نين غ افالن‬
‫متعصب ميگويد ( لهم قلوب ال يفقهون بها ) آنها قلب ( فکر ‪ ،‬انديشه ) دارند ولی بواسطه آن حقايق را نمی بينند ‪.‬‬
‫ازينکه انسان درمقابل اعتراف ب ه وج ود خداون د وش ناخت خ الق مس ووليت دارد ‪ ،‬وخداون د متع ال ک ه ذات مهرب ان‬
‫اس ت ‪ ،‬نميخواه د انس ان را درتنگن ايي ق رار ده د ک ه انس ان از فهم ودرک آن ع اجز بمان د ‪ ،‬له ذا ب راي رس يدن ب ه حقيقت‬
‫خداشناسی ‪ ،‬راه هاي زيادي را برای بشريت بيان داشته است که وجود خداوند را ثابت ميکند ‪ ،‬که عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪ )1‬فطرت سالم انساني عقل انسان ‪ ،‬داليل عقلی ‪ ،‬داليل علمی ( ساينس ورياضی ‪ ،‬داليل قرآنی‬
‫‪--------------------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬اينك خورشيد از غرب طلوع ميکند ‪ ،‬تأليف مظفرحليم ‪ ،‬با همكاري بتي باومن ‪ .‬ترجمه ‪ :‬عبدالعزيز ويسي ‪ .‬ايران ‪ :‬نش ر احس ان ‪ ،‬ص ‪:‬‬
‫‪59 - 35‬‬
‫‪ -1‬فطرت سالم انسانــی‬
‫دين داري وخدا جويي ‪ ،‬يک غريزهء فطري انساني ميباشد که هيچکس ي نميتوان د ب دون آن زن ده گي ع ادي ونورم ال‬
‫داشته باشد ‪ ،‬وهرگاه کسي به اساس يک ايديولوژي ازوج ود خداون د منکرگ ردد ‪ ،‬و سرتس ليمي وس جده ب ه بارگ اه الهي خم‬
‫نکند ‪ ،‬باآلخره دانسته ويا نا دانسته تسليم کدام مخلوق شده و سرسجده را به انسان ويا حيواني ميگذارد ‪.‬‬
‫دانشمندان بدين نظراند كه انسان فطرت ا ب ه دين ني ازدارد ‪ ،‬زي را انس ان درهنگ ام ب روز مش كالتيكه هيچ راه نج ات و‬
‫خالصي از آن موجود نباشد ‪ ،‬وياهم در لحظات بسيار دقيقي كه ازكمك برادر انسانی اش مأيوس گردد ‪ ،‬حتما به ذات ديگري‬
‫رجوع ميكند كه درين هنگ ام مشكلش را حل نمايد كه رجوع به مافوق از دايره همسانان دينداري ميباشد ‪.‬‬
‫از امام جعفر (رضي هللا عنه ) در باره خدا پرسيده شد در پاسخ بدان شخص گفت ‪ :‬آيا سوار ک دام كش تي ش ده اي ك ه‬
‫طوفان شديدي او را به امواج کشانده وكشتي بانان از نجات تان مأيوس شده و لحظات غرق نزدي ك گ ردد ‪ ،‬درين لحظ ه آي ا‬
‫درقلبت چنين خطور نموده است كه كسي هست كه هرگاه بخواهد درين حالت دشوار نجاتم داده ميتواند ؟‬
‫آن شخص گفت ‪ :‬بلي ‪.‬امام گفت‪:‬همان کس ذات خداوند (جل جالله ) است ‪ .‬اين برداشت حض رت جعف ر ( رض ي هللا‬
‫عنه ) از منبع قرآني است که ميفرمايد ‪ ( :‬وإذا ركبوا في الفلك دعوهللا مخلصين له الدين ) يعني انس انهاي بي ايم ان درهنگ ام‬
‫سوار شدن در كشتي ها ( ودچاري به مصيبت ها ) خدا را ب ا اخالص اس تدعا مينماين د ‪ ،‬ومت دين ميش وند ‪ ،‬ولي ازينك ه آن ان‬
‫مخالف فطرت انساني حركت ميكنند ‪ ،‬دروقت نجات ازطوفان دو باره به عصيان وسركشي از حكم الهي دست ميزنند ‪.‬‬
‫بناء انسان فطرتا متدين ميباشد ‪ ،‬واين فطرت ايماني را خداوند متعال زمانيكه ذريه آدم را خلق نمود درنهاد شان ق رار‬
‫داده ‪ ،‬زيرا برايشان گفت كه ( ألست بربكم ) (‪ )1‬آيا من پروردكار شما نيستم ؟ همه انسانها با يك صدا ندا دادند كه بلى ش ما‬
‫پروردگار ماهستيد ‪.‬‬
‫در قرون اخير اگرچه كمونيستان خواستند تا اين غريزه را سرنگون نموده ‪ ،‬و تدين را يك پديده منفي دانسته ‪ ،‬به ض د‬
‫آن مبارزه كردند ‪ ،‬ونخواستند تا بصورت مستقيم به وجود دين ‪ ،‬وإله يقين نمايند ‪ ،‬ولي ازينكه ‪ ،‬اين غريزه در وجود هركسي‬
‫‪ ،‬بصورت فطري آن موجود است ‪ ،‬كمونست ها به عوض عبادت پروردگار(جل جالله) به عبادت ره بران كمون يزم مانن د ‪،‬‬
‫ماركس وانگلس ولينن پرداخته و گاهي هم براي ستالين ميگفتند كه اي مرد گرجي تويي كه به ما رزق ميدهي ومش كل م ا را‬
‫حل ميكني ‪...‬‬
‫حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ‪ ( :‬هر طفلي كه بدنيا ميايد ايمان فطري دارد ‪ ،‬و بعدها والدينش او را‬
‫يهودي ‪ ،‬نصراني و مجوسي ميسازند ‪ )2( ).‬يعني اين رحمت ذات خداوند متعال است كه طفل را در منزليک ه تول د ش ود ب ا‬

‫‪8‬‬
‫زينت ايمان مزين نموده است ‪ ،‬و آن طفل تا زمان سن رشد و جواني مؤمن است ‪ ،‬ولي بعد از سن رش د ب دو اختي ار داده ك ه‬
‫دين خود را خودش اختيار نمايد ‪.‬‬
‫خداوند متعال ميفرمايد ‪(:‬أفي هللا شك فاطر السماوات واألرض) ( فطرة هللا التي فطرالناس عليها) ازينکه فط رت س الم‬
‫انسان به دين داري عالقه نشان ميدهد ‪ ،‬بس ياري ازمردم ان ب ا دانش ب ه ن داي فط رت س الم خ ويش ج واب مثبت داده مت دين‬
‫ميباشند ‪.‬‬

‫‪----------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬بخشي از آيت ( و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالو بلى ) األغراف ‪. 172/‬‬
‫‪ - 2 .‬ترجمه حديث ‪ (( :‬عن ابي هريرة قال قال رسول هللا ( صلي هللا عليه وسلم ) کل مولود يولد علي الفطرة ف ابواه يهودان ه او ينص رانه او يمجس انه ))‬
‫بخاري شريف ‪ ،‬کتاب الجنائز ‪ ،‬حديث نمبر ‪. 1296‬‬

‫‪ -2‬داليــل عقــلی‬
‫عقل انسان كه بارز ترين ومهمترين صفت انسان بوده او بواسطه عقل خويش توانس ته اس ت ك ه مس افات بس يار بعي د‬
‫ودور را كه ضرورت به ماهها سفر داشت به لحظه ها تبديل نمايد ‪ ،‬او با استفاده از عقل خ ود را ب ه بزرگ ترين مقام ات علم‬
‫ودانش رسانيده است ‪ ،‬با عقل خويش توانسته است كه حيوانات بسيار قوي را تحت تأثيرخويش آورده ‪ ،‬از آنها استفاده نمايد ‪،‬‬
‫و خوشبختانه درعصر فعلي كه ما زنده گي ميكنيم (عصر ساينس وتكنالوژي) عقل انسان به اندازهء پيشرفت نموده اس ت ك ه‬
‫با ساختن وسايل زياد ‪ ،‬اين جهان بزرگ را مانند يك قريهء كوچك ساخته و در هرلحظه ميتواند دوستان خود را ازيك قاره به‬
‫قاره ديگرمالقات نمايد ‪ ،‬دستگاه هاي ستراليت انسانرا كمك ميكند كه تمامي داشته هاي خويش را بصورت مستقيم به يكدي گر‬
‫انتقال دهند ‪ ،‬ازاحوال هم باخبر باشند ‪ ،‬بزودي ازيكجا بجاي ديگر سيروحرکت نمايند ‪.‬‬
‫بدين اساس انسان امروزي ‪ ،‬با رسيدن به همهء اين مدارج عالي زنده گي نميتواند به مج رد گفت ه ه اي نياک ان خ ويش‬
‫قناعت نموده ‪ ،‬و تمامي افك ار ونظري ات آن انرا ب دون تحقي ق وبررس ي ‪ ،‬فكروانديش ه ‪ ،‬و ي ا هم اس تعمال عق ل بپ ذيرد ‪ ،‬اين‬
‫پيشرفت علوم انساني سبب شده كه همه دانشمندان به جستجوي ح ق براين د ‪ ،‬و گ اهي هم توانس ته ان د نس خهء از ق رآن عظيم‬
‫الشان را حاصل نمايند و بادرك حقايق ايماني قرآني به دين مقدس اسالم مشرف شوند ‪ :‬خ انم ( ب تي ب اومن) در م ورد اس الم‬
‫ميگويد‪ :‬در كشور هاي غربي اسالم درحال رشد وپيشرفت است ‪ ،‬ونومسلمانان درين زمينه اگاهي ه ا و دانش زي ادي را ب ه‬
‫ارمغان مي آورند ‪ ،‬دانشمندان مشهور‪ ،‬علماي بزرگ ‪ ،‬پزشكان ‪ ،‬استادان و بسياري ديگ ر از شخص يت ه اي مع روف ‪ ،‬ب ه‬
‫اسالم روي مياورند ‪ ،‬و به تبليغ دين مي پردازند ‪ ،‬بسياري از كتابهاي ديني كه به زبانهاي عربي ‪،‬فارسي ‪ ،‬تركي واردو ‪ ،‬به‬
‫نگارش درآمده اند اغلب به زبان انگليسي ‪ ،‬فرانسوي و آلماني نيز ترجمه شده اند ‪ ،‬قرآن سمبول عقالنيت ‪ ،‬حقيقت ومعن ويت‬
‫براي افراد تحصيلكرده وخردمند شده است ‪ ...‬اسالم ديني است ك ه ب ه س رعت در جه ان درح ال رش د اس ت مخصوص ا در‬
‫جهان غرب‪.‬‬
‫روي همين علت است كه تمام دانشمندان وعاقالن بجزء ازيك مشت مادي پرستان زنده گي را بي ه دف ندانس ته و ب ه‬
‫وجود خالق جهان مطابق ضرورت عقلي اعتراف نموده اند که اين داليل را ميتوان در نق اط ذي ل م ورد بحث وتحقي ق ق رار‬
‫داد ‪:‬‬
‫اول ‪ :‬داليل و نظريات دانشمندان‪.‬‬
‫دوم ‪ :‬داليل تفكر در مخلوقات وموجودات ‪.‬‬
‫سوم ‪ :‬نقش حس وعقل در شناخت خداوند ‪.‬‬

‫اول ‪:‬داليل و نظريات دانشمندان درم‪RR‬ورد وج‪RR‬ود خداون‪RR‬د(ج‪RR‬ل جالله) ‪ :‬موض وع وج ود‬
‫خداوند يکي از ابحاث وپ ژوهش ه اي دانش مندان جه ان ازآغ از خلقت انس ان ت ا كن ون ميباش د ‪ ،‬آن ان بع د ازتفك ير وانديش ه‬
‫وتحقيقات فراوان اعتراف نموده اند كه موجوديت خداوند را عقل و تفکر سالم انساني تاييد مينمايد ‪.‬‬
‫ديكارت ميگويد ‪ :‬من با درك نقص وجود خودم هستي ذات كاملي را احساس ميكنم ) به عقيده ديك ارت انس ان عاقل ‪،‬‬
‫با درك خالهاي وجود خويش ‪ ،‬كه درد يك دندان شبها انسان را بي دار نگهمي دارد ‪ ،‬دلي ل خ وبي اس ت ب راي ش ناخت خ الق‬
‫انسان ‪ ،‬آن خالقي كه عيبي نداشته ‪ ،‬وقدرش فوق قدرت انسان است ‪.‬‬
‫نيوتن ميگويد ‪ ( :‬در باره آفريدگار شك نداش ته باش يد زي را ك ه قاب ل تص ور نيس ت ك ه اس اس وزيربن اي اين هس تي‬
‫تصادف محض باشد ) ‪.‬‬
‫بروكسون فيلسوف فرانسوي ميگويد ‪ ( :‬ممكن است گروه هاي انساني فاقد علم ‪ ،‬فنون وفلسفه يافت ش وند ام ا هرگ ز‬
‫فاقد دين پيدا نشده است ) ‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫به اساس گفته بروكسون بسا ديده شده كه انسان ها ‪ ،‬بي علم ودانش ‪ ،‬و يا هم فاق د حرف ه ومس لك زن ده گي نماين د ولي‬
‫انسان به اساس همين ضرورت فطري وعقلي خويش نميتواند بدون دين زنده گي كن د بلك ه ب ا ان دك ژرف نگ ري ب ه خ وبي‬
‫ميابد كه اين جهان با اين هم ه نظ ام عي ار ش ده و منظم ‪ ،‬ممكن نيس ت ک ه ت دبير خ القي نباش د ‪ ،‬و عقي ده ب ه وج ود خ الق و‬
‫أفريدگار جهان وساير مخلوقات را دين گويند ‪.‬‬
‫ارنست رنان در تاريخ اديان مينويسد ‪ ( :‬هر چيزي ممكن است از ميان برود اما نا بودي ديانت امكان ندارد ) ‪.‬‬
‫به گفته عالمه قرضاوي ( ايمان به خداوند نه تنها يك غريزه فط ري اس ت بلك ه ي ك ض رورت عقلي ن يز اس ت ) (‪)1‬‬
‫يعني دين تنها در فطرت ي ك انس ان نهفت ه اس ت و نميت وان ب دون آن زن ده گي نم ود ‪ ،‬بلك ه دين ض رورتي اس ت ك ه هميش ه‬
‫فيلسوفان ودانشمندان براي در يافت حقيقت هستي تحقيقات زيادي نموده اند ‪ ،‬كه در خاتم ه ج واب همهء س واالت خ ويش را‬
‫در دين يافته اند ‪.‬‬
‫هرچ‪RR‬ل دانش‪RR‬مند مع‪RR‬روف وس‪RR‬تاره ش‪RR‬ناس ميگويد ‪ « :‬هرق در دامنهء علم گس ترده ترميش ود اس تداللهاي داندانش کن‬
‫وقويتري براي وجود خداوند ازلي وابدي بدست مي آيد »‬
‫انشتاين نابغهء علمي قرن بيستم ميگويد « درعالم مجهول نيروي عقل قادري وجود دارد که جهان گواه وجود اوست‬
‫»‬
‫عالمه قرضاوي ميگويد ‪ :‬بسيار ديده ايم انديشمندان وفيلسوفاني را كه به خدا ايم ان ندارن د ‪ ،‬ام ا (ايم ان ب ه خ دا) را‬
‫باوردارند يعني اعتقاد شان بر اين است كه ايمان به خدا بعنوان يك نيروي هدايت كننده وجهت دهنده ‪ ،‬يك نيروي مؤثر وپيش‬
‫برنده ‪ ،‬ويك نيروي سازنده وخالق است ‪.‬‬
‫اين دانشمندان نتوانسته اند آثار خوشايند ومهمي را كه ايمان ب ه خ دا درروح وروان ف رد انس ان ودرزن ده گي جامع ه‬
‫بشري برجاي ميگذار انكار كنند بعضي از آنان گفته اند ‪ ،‬اگرخدا موج ود نب ود ب ر م اواجب مي ش د ك ه اورا بي افرينيم يع ني‬
‫براي مردم خدايي را اختراع كنيم كه به آن ايمان آورند و خوشنوديش را بطلنبن د و از حس اب وكت اب او بترس ند ت ا آدمه اي‬
‫شرور سرجايشان بنشينند واخالق عمومي جامعه هاي بشري بهبود پيدا كنند ‪.‬‬
‫ديگري گفته چرا در رابطه با خدا شك ميكني د اگرخ دا نب ود همس رم ب ه من خي انت ميك رد و پيش خدمتم دارون دارم را‬
‫بسرقت ميبرد‪)2( .‬‬
‫‪---------------------------------------‬‬
‫نقش ايمان درزنده گي ‪ ،‬ص ‪5 :‬‬ ‫‪-1‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪1 :‬‬ ‫‪-2‬‬
‫بنا ء با توجه به داليل دانشمندان ميتوان گفت ‪ :‬هيج شكي نيست كه اين زمين پهناور و اين آسمان نيلكون را با ملي ون‬
‫ها سياره وكوكب بدون خالق دانست ‪ ،‬زيرا بگفته يكي از دانشمندان زماني در منقار چوچ ه م رغي قب ل از خ روجش از تخم‬
‫سوزن كوچكي را ميبينم كه درهنگام تكميل دوره حيات آن چوچه مرغ آن سوزن به آهستكي تخم را سوراخ نموده و سپس از‬
‫آن سوراخ هوا به داخل تخم رفته و چوچه مرغ كم كم خشك شده و پوست تخم را شكسته به بيرون ميايد ‪ ،‬براي انسان عاقل‬
‫كامال واضح ميگردد كه خلقت اين سوزن در منقار چوچه مرغ كدام امر تصادفي نب وده بلك ه ص نعت ذات خ القي اس ت ك ه‬
‫تدبير اين همه را بصورت منظم به پيش ميبرد ‪ ،‬وياهم عالم كيميا با كشف فورم ول خلقت آب (‪ ، )H2O‬ب ه بس يار آس اني‬
‫پ ي ميبرد كه اين نظم در كاينات تدبير خالقي است ‪ ،‬و چنانچه در صفحات قبل نظريات دانشمندان را نقل نموديم كه همه بدين‬
‫اعتراف نمودند كه اين عالم هستي را خالق و مدبري است كه تم ام سيس تم ه اي حي اتي را ب ا ق درت خ ويش ت رتيب و تنظيم‬
‫نموده است ‪ ،‬اين عقالنيت و دانش و رسيدن به وجود خالق نه تنها براي يك انسان دانشمند و معاصر ما به اساس ديد گاه عقلي‬
‫وي قابل درك است بلكه براي انسان ه اي بس يارقديم و دور از وس ايل تكن الوژي ب ا داش تن عق ل وفراس ت قاب ل درك ب وده ‪،‬‬
‫بگونهء مثال ‪ :‬زماني از يك صحرا نشين پ رسيده شد كه شما با كدام دليل به وجود خالق ايمان و اعتراف نم وده اي د ؟ وي ب ا‬
‫داشتن معقوليت با همان داليل عصر خويش بيان داشت كه زم اني من ب ه ص حرا م يروم ب ا مج رد دي دن آث ار ق دمها م تيقن‬
‫ميكردم كه شخصي ازين را ه عبور نموده است ‪ ،‬و زماني هم فضالت خشكيده شتران را ميبينم ‪ ،‬بدون شك يقين مينم ايم ك ه‬
‫ازين صحراء شتراني عبور نموده اند ‪ ،‬و روي همين دليل زماني هم به آسمانها وزمين ميبينم بدون شك بدين يقين ميش وم ك ه‬
‫همان سانيكه اثر قدمي در روي صحراء‬
‫ممكن نيست تصادفي باشد ‪ ،‬ويا هم موجوديت فضالت شتران بصورت تصادف درصحراء پيدا شده باشد ‪ ،‬موجوديت‬
‫اين همه مخلوقات نيز ممكن نيست تصادفي باشد بلكه او را خ القي اس ت ك ه ب ه وج ود آن مط ابق دالي ل عق ل ومنط ق ايم ان‬
‫دارم ‪ .‬به اساس كفته سعدي ‪:‬‬
‫برگ درختان سبز در نظر هوشيار ** هر ورقش دفتريست معرفت كردگار‬

‫‪10‬‬
‫بناء موجوديت خالق را هر انسانيكه داراي فطرت سليم وعقل سالم باشد بخوبي درك كرده ميتواند و روي همين علت‬
‫بود كه دانشمندمعاصر ما دكتور قرضاوي كفته است كه ( ايمان به خداوند نه تنها يك غريزه فطري است بلك ه ي ك ض رورت‬
‫عقلي نيز است )‬

‫دوم ‪ :‬داليل تفكردرمخلوقات وموجودات ‪ :‬فكر وانديشه بزرگترين ويژه گي انس ان اس ت ‪ ،‬انس ان‬
‫ميتواند با استخدام فكر و حكميت عقل خود را به حقايقي برساند كه براي انسانهاي سطحي و بي دانش خيلي ها مشكل باش د ‪.‬‬
‫با تفکر در مخلوقات خدواند ميتوان موضوعات ذيل را براي خداشناسي و ايمان به وجود خداوند مور بحث قرار داد ‪:‬‬
‫‪ )1‬وجود مخلوقات ‪ :‬وقتي انسان به اطراف خويش مينگرد ‪ ،‬تم امي وس ايلي را ك ه اس تعمال مينماي د ‪ ،‬ش ركت ه اي‬
‫توليدي دارند ‪ ،‬كارگران ‪ ،‬انجنيران ومسؤولين زيادي درين شركت ها كار ميكنند ‪ ،‬هيچ انساني ادع ا ك رده نميتوان د ك ه ي ك‬
‫چيز بسيار حقير مثل سوزن ‪ ،‬يا ميخ ‪ ،‬يا بوتهاي انسان درفابريكهء ساخته نش ده باش د ‪ ،‬عق ل انس ان ‪ 100%‬ميپ ذيرد ك ه اين‬
‫وسايل را شركتي است كه توسط كارگران وانجنيران پيش برده ميش ود ‪ .‬هرگ اه اين انس ان در وج ود موج ودات زن ده ‪ ،‬مانن د‬
‫انسانها حيوانات ‪ ،‬پرنده گان ‪ ،‬خزند گان نظر ميكند ‪ ،‬عقل او ب رايش ميفهمان د ك ه همهء اين مخلوق ات را خ القي اس ت‪.‬وهيچ‬
‫امكان ندارد كه تمامي اين مخلوقات بشكل تصادفي خلق شده باشند ‪.‬‬
‫زماني از يك صحرا نشين پرسيده شد كه شما با كدام دليل به وجود خالق ايمان و اع تراف نم وده اي د ؟ وي ب ا داش تن‬
‫معقوليت با همان داليل عصر خويش بيان داشت كه زماني من به صحرا ميروم با مجرد ديدن آثار قدمها م تيقن ميگ ردم ك ه‬
‫شخصي ازين را ه عبور نم وده اس ت ‪ ،‬و زم اني هم فض الت خش كيده ش تران را مي بينم ‪ ،‬ب دون ش ك يقين مينم ايم ك ه ازين‬
‫صحراء شتراني عبور نموده اند ‪ ،‬و روي همين دليل زماني هم به آسمانها وزمين ميبينم بدون شك بدين يقين ميشوم كه هم ان‬
‫س انيكه اث ر ق دمي در روي ص حراء ممكن نيس ت تص ادفي باش د ‪ ،‬وي ا هم موج وديت فض الت ش تران بص ورت تص ادف‬
‫درصحراء پ يدا شده باشد ‪ ،‬موجوديت اين همه مخلوقات نيز ممكن نيست تصادفي باشد بلكه او را خالقي است كه به وج ود آن‬
‫مطابق داليل عقل ومنطق ايمان دارم ‪.‬‬

‫‪ )2‬ساختمان فزيكي مخلوقات ‪ :‬ساختمان فزيكي هرمخل وق ‪ ،‬مط ابق ش رايط زن ده گي آن آم اده ش ده اس ت ‪ ،‬وهرگ اه‬
‫انسان درين مورفكرنمايد ‪ ،‬بخ وبي درك ميكن د ك ه اين س اختمان ب ه اس اس علم بس يار وس يع خ القي س اخته ش ده اس ت ك ه ‪،‬‬
‫درهرنقطه آن داليل وجود خالق ثابت ميگ ردد ‪ ،‬بگونه مثال ساختمان شتربراي آب وهواي صحرايي ‪ ،‬ساختمان وج ود پرن ده‬
‫براي پرواز و به همين علت اكنون انجينران طيارات جنگي را مطابق ساختمان باش ه و ب وم ميس ازند ‪ ،‬زي را در س اختمان‬
‫اين نوعيت طياره ها ‪ ،‬تاثيري در پرواز مشاهده شده است ‪ .‬همجنان تقسيم اعضاي ب دن ب ه ارادي و غ ير ارادي ‪ ،‬ن يز دليلی‬
‫بروجود خالقی است که انسان را به شکل بسيار دقيق خلق نموده است ‪ ،‬و هرگاه به روش كاري س اختمان اس نان ب ا ت دبر و‬
‫فكر بيانديشيم ‪ ،‬ميابيم كه بدن انسان براي انجام ضروريات انس ان ب ه دو بخش ارادي وغ ير ارادي تقس يم گردي ده ‪ ،‬وهرگ اه‬
‫علت اين تقسيم بندي را جستجو نماييم بخوبي ميدانيم كه اين تقسيم بندي را خالق انسان بخ اطر مص لحت انس ان نم وده اس ت‬
‫‪،‬زيرا اگر اين تقسيم بندي نميبود ‪ ،‬انسان به مشكالت زيادي مواجه ميشد ‪ ،‬اگربالفرض قلب ‪ ،‬مع ده ‪ ،‬و تنفس انس ان ب ه اراده‬
‫خود انسان ميبود ‪ ،‬نميتوانست كه ازين مسؤوليت فارغ گردد ‪ ،‬زيرا انسان حسب ضرورت روزانه چند ساعت بخواب ميرود‬
‫‪ ،‬وهرگاه اين اعضاء درهنگام خواب خاموش ميماندند ‪ ،‬سبب هالكت وي ميشد ‪ ،‬بناء وي مجبور ميشد كه براي حركت دادن‬
‫اين اعضاء هميشه بيدار بماند ويا شخص ديگري را مكلف ميساخت تا اين وظيفه را انج ام ده د ك ه به ر ص ورت اين ام ور‬
‫مشكالت وي را زياده نموده وانسان نميتوانست كه ازين مسووليت بدر آيد ‪ ،‬ولي ذات خ الق متع ال ك ه ارحم ال راحمين اس ت‬
‫اين اعضاي بدن را از اختيار انسان خارج ساخته ‪ ،‬و بدون اراده وي وظايف خويش را بط ور منظم انج ام ميدهن د و مش كلي‬
‫براي وي پيدا نميشود ‪ ،‬اين تقسيم بن دي دلي ل مهمي ب ه وج ود خ الق م دبر اس ت ك ه تم ام مش كالت انس ان را قب ل از ب روز‬
‫مشكالت ميداند ‪.‬‬

‫‪ ) 3‬توليد مواد ضروري وجود درداخل وجود انسان ‪ :‬در داخل بدن انسان يك سلسلهء ماشين هاي خلق شده اس ت ك ه‬
‫ضروريات وجود انسان را به شكل اتوماتيك ‪ ،‬تهيه وتكميل مينمايد ‪ ،‬وجود انسان ب ه خ ون ‪ ،‬ان واع مختل ف ويتامينه ا ‪ ،‬م واد‬
‫ضروري براي رشد استخوان ‪ ،‬پوست وگوشت انسان ‪ ،‬وهمپنان دفاع از وج ود انس ان درمقاب ل لش كرمكروبها ووي روس ه ا‬
‫نيازمند است ‪ ،‬سيستم وجودي انسان ‪ ،‬اين ضروريات را به شكل نورمال به پيش ميبرد ‪ ،‬خون بـه‬
‫اندازه الزم ‪ ،‬ساخته ميشود ‪ ،‬ويتامينها از مواد خواركي مختلف غرض تغذيه پوست ‪ ،‬استخوان وگوشت انسان و رش د‬
‫آنها بشكل نورمال بدون فهم انسان صورت ميگيرد ‪.‬‬
‫هركاه انسان به اين سيستم نظر اندازد بخوبي درك ميكند كه اين همه را خالقي است كه با چنين نظم چنين ساختمان را‬
‫آماده نموده است ‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫‪ )4‬ترتيب وتنظيم تمامي جهان هستي ‪ :‬توجه به جهان هستي ‪ ،‬واين نظام عجيب در كاينات ‪ ،‬ونظم تمامي كاينات ‪،‬‬
‫وحركت سيارات به شكل منظم ‪ ،‬همه داليل وجود ذاتي است كه همه را چنان منظم نموده كه از قدرت انسان خارج است ‪.‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬براهيني بريکتا بريکتا پرستي ‪/‬تأليف عبدالمجيد زنداني ‪ ،‬ترجمه كمال روح اني بيرانش هر ‪ – .‬ته ران ‪ :‬احس ان ‪ ، 1381 ،‬ص ‪– 150 :‬‬
‫‪151‬‬
‫‪ )5‬قوت بخشيدن به اشياي عاجز در داخل وجود انسان وساير مخلوقات ‪ :‬هرگاه انس ان ب ا عق ل س ليم خ ويش ‪ ،‬ب ه‬
‫مخلوقات نظر اندازد ‪ ،‬در ماحول خويش مخلوقات بسيار ضعيفي را ميبيند كه ‪ ،‬مطابق ضرورت وجود آنان چنان ق وت داده‬
‫شده است كه در حاالت بسيار سخت قابل تحمل ميباشد ‪ ،‬مثال مرغابي ها با وجود اينكه بسيار ضعيف هستند ‪ ،‬وانسان ميتواند‬
‫به بسيار ساده گي آنانرا دو پاره كند ‪ ،‬ولي درمقابل ميبينيم ك ه اين مرغ ابي ض عيف در درج ه ح رارت تحت ص فر در مي ان‬
‫آبهاي سرد ‪ ،‬كه کوه های اطراف آنرا برف گرفته است ‪ ،‬شنا ميكند ‪ ،‬واين انسان قوي ك ه س الها عم ر خ ويش را در ورزش‬
‫وزيبايي اندام ‪ ،‬سپري نموده است ‪ ،‬نميتواند كه درعين حالت براي نيم ساعت در آب شنا ورزد ‪.‬‬
‫پاهاي انسان كه از استخوان و گوشت خلق شده ‪ ،‬چنان مقاومت دارد كه هرگاه وزن انسان هشتاد كيلو يا صد كيلو هم‬
‫شود بخوبي آنرا حمل ميكند ‪.‬‬
‫وهرگاه تمامي مثالهايي را درمخلوقات بصورت معقول مشاهده نماييم ‪ ،‬بخوبي درك ميكنيم ك ه خ القي وج ود دارد ك ه‬
‫چنين قدرتي را براي اشياي ضعيف داده است ‪.‬‬

‫‪ )6‬رساندن غذا به مخلوقات بسيار ناتوان ‪ :‬يكتن از دانشمندان ميگويد كه روزي يك پرنده ء را ديدم ك ه ب االي بح ر‬
‫درحركت بود ‪ ،‬آن پرنده از خانواده مرغابي ها هم نبود كه با شكار ماهي ها خود را تغذيه نمايد ‪ ،‬تعجب نمودم كه او چطور‬
‫ميتواند مشكل غذايي خويش را رفع نمايد ‪ ،‬به چهره اش نظر انداختم ديدم كه باال و پايان منقارش دوش اخي ق رار دارد ‪ ،‬ك ه‬
‫اين نقطه نيز مرا به تعجب انداخت ‪ ،‬براي دريافت حقيقت او را تعقيب نمودم ‪ ،‬باآلخره كشف نمودم ك ه نهن گ زم اني ش كار‬
‫ميكند ‪ ،‬بعد از صرف شكار خويش ‪ ،‬دهان خود را به طرف آسمان باز ميكند ‪ ،‬اين م رغ كوچ ك ب ه ده ان نهن گ نشس ته ‪ ،‬و‬
‫ريزه هاي غذا را كه در ميان دندانهاي نهنگ بند مانده است ‪ ،‬ميخورد ‪ ،‬وهرگاه نهنگ ميخواهد كه ده انش را ببن دد ‪ ،‬اين دو‬
‫شاخ باال و پايان منقار اين مرغك او را مانع شده ‪ ،‬بناء آن مرغك به خاطر راحت تمامي گوشتهاي وس ط دن دانهاي نهن گ را‬
‫خورده پ رواز ميكن د ( س بحان الخ الق ال رزاق ) پ اك اس ت خ الق روزي دهن ده ‪ ،‬اين تدبيرغ ذا رس اندن ب ه مخلوق ات دلي ل‬
‫واضحي به وجودخالقي است كه با چنين تدبير غذاي مخلوقاتش را ميسر ميسازد ‪.‬‬

‫‪ -7‬وجود مخلوقات مانند فابريكه هاي توليدي ‪ :‬براي زنده گي مرفه انسانها ضروريات زيادي دارند ‪ ،‬و ازينك ه علم‬
‫انسان براي رفع اين نيازمندي ها ‪ ،‬بصورت يكب ار رش د نك رده ‪ ،‬وانس ان نميتوان د تم امي ض روريات خ ويش را بص ورت‬
‫فوري برآورده سازد ‪ ،‬ويا فابريكه هاي بس ازد ك ه اين ض رورات را بص ورت ع ادي رف ع نماي د ‪ ،‬خداون د متع ال در وج ود‬
‫انسانها وحيوانات فابريكه هاي توليدي را خلق نموده است ‪ ،‬كه اين فابريكه ها وظايف تغذيه وحل مش کالت ض روري داخلي‬
‫وخارجي وجود انسان را مرفوع ميسازند ‪ ،‬بگونه مثال ‪ :‬وجود انس ان ب ه خ ون ض رورت دارد ‪ ،‬خداون د متع ال در داخ ل‬
‫وجود انسان وسايل توليد خون را چنان مهيا ساخته ‪ ،‬كه با خوردن غ ذا ه اي بس يار ع ادي ‪ ،‬ميتواند خ ون م ورد ض رورت‬
‫انسانرا را تهيه نمايد ‪ ،‬و انسان تا حال نتوانسته ك ه چ نين فابريك ه اي بس ازد ‪ ،‬ك ه خ ون م ورد ض رورت انس انرا در هنگ ام‬
‫حادثات ترافيكي ‪ ،‬ويا عمليات ها مرفوع سازد ‪ ،‬هرگاه به ساختنان فزيكي يك گاو نظر اندازيم ‪ ،‬ميبينم كه اين گاو ب ا خ وردن‬
‫علف وگياه شير بسيار لذيذي را توليد ميكند ‪ ،‬گوشت گاو نيز لذيذ است ‪ ،‬اين فابريكه الهي كه ميتواند از علف خون ‪ ،‬گوش ت‬
‫‪ ،‬استخوان و شير بس ازد ‪ ،‬و درخاتم ه م واد فاض له را ب ه ش كل ادرار و م واد فض الت خ ارج نماي د ‪ ،‬به ترين مث ال ب راي‬
‫موجوديت خالق مدبري است كه چنين فابريكه ها را بشكل بسيار اساس ترتيب داده است ‪. .‬‬
‫هرگاه به طرف درختان نظر اندازيم ميبينم كه بته تاك كه مزه ء خراب دارد چگونه انگور شيرين ميسازد ؟‬

‫‪ -8‬نعمت مطابق سن وسال ‪ :‬همينكه عقل براي انسان يك نعمت بزرگ است ‪ ،‬ب راي طف ل خ ورد س ال نداش تن عق ل‬
‫نعمت است ‪ .‬زيرا اگر طفل خورد ‪ ،‬همان عقل ودانشي را كه بزرگان دارند ميداشت ‪ ،‬و نميتوانست كه خودش مشكالت خود‬
‫را رفع نمايد ‪ ،‬در بسياري حاالت خجالت ميكشيد ‪ ،‬خفه ميشد ‪ ،‬واز ن اتواني خ ويش رنج مي برد ‪ ،‬ولي ب ه ق درت پروردگ ا ر‬
‫عالم عقل اين طفل به اندازه رشد سنش تقويت نموده ‪ ،‬وبي عقلي درزمان طفوليت بهترين نعمت براي اين اطفال است ‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫‪ -9‬استفاده از اشياي عادي براي تقويت جسم انسان ‪ :‬جسم انسان كه مانن د ي ك دس تگاه ب زرگ ميباش د ‪ ،‬ب ه خ ون ‪،‬‬
‫گوشت ‪ ،‬پوست ‪ ،‬مقابل ه بامكروبه ا ‪ ،‬ويتامينه اي مختل ف ‪ ،‬ض رورت دارد ‪ ،‬خداون د متع ال در داخ ل اين جس م فابريك ه اي‬
‫ساخته است كه از غذا ها ونوشابه هاي عادي وارزان ‪ ،‬تمامي مواد مورد ضرورت خويش را بطور اتوماتيك توليد ميكن د و‬
‫ضرورت وجود را مرفوع ميسازد ‪.‬‬
‫هرگاه براي حصول خون ضرورت وجود انسان ‪ ،‬وي ا ويتامينه ا و پروتينه اي ض روري ب ه غ ذا ه اي ق وي احتي اج‬
‫ميبود ‪ ،‬بسياري از مردمان فقيرنميتوانستد كه مدت كمي در دنيا زنده گي كنند ‪ ،‬ولي برعكس خداوند متع ال (ج ل جالل ه) اين‬
‫ضرورت ها را در غذا هاي بسيار ارزان مانند ‪ ،‬سبزيجات ‪ ،‬لبنيات ‪ ،‬ميوه جات ‪ ،‬حبوب ات و غ يره خل ق نم وده اس ت ‪ ،‬ك ه‬
‫استفاده آنها براي هركسي محيا است ‪ ،‬بناء انسان ميتواند با استفاده ازين غذا ها ضرورات وجود خود را مرفوع سازد ‪.‬‬
‫با مطالعه داليل فوق ميابيم كه داليل زيادي به وجود آفري دگار وج ود دارد ك ه اين دالي ل قاب ل ش مارش نيس تند زي را‬
‫هرمخلوقي بر وجود پروردگار داللت ميكند ‪.‬‬

‫‪ -10‬تناسب در طراحي ‪ :‬هرگاه استخوان رشد ميكرد ولي گوش ت وپوس ت رش د نميك رد ‪ ،‬ب راي انس ان مش كل ايج اد‬
‫ميشد ‪ ،‬وشايد هم پوستش ميکفيد « ويا اينكه جسم انسان رشد ميكرد ‪ ،‬وباه اي انس ان ب ه ح الت اص لي ب اقي ميمان د ‪ ،‬انس ان‬
‫بازهم به مشكل مبتال ميشد ‪ ،‬ولي خداوند متعال (جل جالله) تمامي بخش هاي وجود را به ش كل نورم ال ومناس ب بايك ديگر‬
‫رشد ميدهد ‪ ،‬همچنان در توليد ضرورات نيز اين تناس ب مراع ات گردي ده اس ت مثال ‪ :‬هرگ ا ه قلب ي ك طف ل مانن د قلب ي ك‬
‫انسان چهل ساله خون توليد ميكرد ‪ ،‬شايد خون از تمامي بدن طفل جاري ميشد ‪ ،‬ولي خداوند متع ال ه ر ض رورت انس ان را‬
‫مطابق ومناسب وجود انسان طرح بندي نموده است ‪ ،‬كه اين خود دليل وجود ذات مهربان است ‪.‬‬

‫سوم ساختمان دوبعدی (ساختماني مادي وروحي) انسان‪:‬‬


‫انسان موجودي اس‪RR‬ت ک‪RR‬ه داراي دو بع‪RR‬د م‪RR‬ادي وروحي درجس‪RR‬م خ‪RR‬ويش ميباش‪RR‬د ‪ ،‬روح انس ان هميش ه درجس تجوي‬
‫تکامل وترقي است ‪ ،‬خواهشات مادي وياهم وسايل مادي نميتواند ‪ ،‬ضرورت هاي روحي وجود انسان را تکميل نمايد ‪ ،‬زيرا‬
‫بسياري از انسانها با وجود داشتن وسايل بسيار زي اد م ادي ( ث روت – ممتلک ات – ق درت ) ب ازهم احس اس راحت نک رده ‪،‬‬
‫آرامش خويش را از مقام عاليتر از خود ميخواهد ‪ ،‬وبدين اساس بسوي پروردگار رو مياورد ‪ ،‬زيرا خداوند درعاليترين مق ام‬
‫ومرتبه کمال قرار داشته ‪ ،‬وازينرو انسان خواسته يا ناخواس ته بس وي آن قلهء کم ال درح رکت ان د ‪ ،‬انس ان ب ه اس اس همين‬
‫س اختمان خ اص روحي وج ود خ ويش خواه ان خ دا پرس تي ب وده ‪ ،‬ومتم ال ب ه آفري دگار ميباش د ‪ ،‬واحس اس خ دا ج ويي ‪،‬‬
‫خداخواهي وخدا پرستي بصورت يک غريزه درنهاد انسان گنجانيده شده است ‪.‬‬
‫ويليام جيمز درين زمينه ميگويد ‪ « :‬به نظر من هرگاه ضمير اگاه خود را دنبال ک نيم دنب الهء آن ب ه م اوراي جه ان‬
‫محسوس وعقالني که بعدي ديگرازهستي ماست مي رسد نام آنرا هرچه ميخواهيد بگذاريد ‪ :‬ماوراء طبيعت وماچه وي ا ع الم‬
‫غيب واس را ر» او اض افه ميکن د « من بخ وبي ميپ ذيرم ک ه سرچش مه حي ات دي ني دل اس ت وقب ول هم دارم ک ه فورموله ا‬
‫ودستورالعملهاي فلسفي مانند مطلب ترجمه شده اي است که اصل آن به زبان ديگري باشد »‬
‫اودرنتيجه ميگويد ‪ « :‬عموما مردم معتقدند که ايمان خودرا برپايه هاي فلسفي محکم ساختهاند وحالينکه مبن اي فلس في‬
‫بر روي ايمان قرار دارد » ‪.‬‬
‫عالم معاصر انشتاين ميگويد ‪ « :‬يک عقيده ومذهب ثالث بدون استثناء دربين همه وجود دارد ‪ ،‬گرچ ه ب ا ش کل‬
‫خالص يکدست درهيچکدام يافت نميشود من آنرا احساس ديني آفرينش يا وجود ميدانم بسيار مشکل است اين احساس را براي‬
‫کسي که کامال فاقد آن است توضيح دهم » ‪.‬‬
‫يکتن ازدانشمندان اسالم ميگويد ‪ « :‬مسآله وجود خدا يک امرب ديهي ‪ ،‬روش ن وغيرقاب ل انک ار اس ت وگم ان وتردي د‬
‫دروجود خدا يک امر شگفت آورواعجاب انگيز وکامال مخالف منطق وعقل است » (‪)1‬‬

‫چهارم‪:‬نيازمندي به خالق (ص‪RR‬انع ياس‪RR‬ازنده)‪ :‬هرگ اه درتم ام موج ودات نظ ر ان دازيم ‪ ،‬هيچ‬
‫صنعتي نيست که بدون شرکت وفابريکهء باشد ‪ ،‬عقل انسان هيچگاهي نميپذيرد ک ه حت ا ي ک قلم کوچ ک ب ه ش کل تص ادفي‬
‫بوجود آمده باشد ‪.‬‬
‫عالمه عبدالمجيد زنداني که يکتن از دانشمندان معاصر ميباشد ميگويد ‪ :‬روزي با يکتن از ماترياليستان گفتگوداشتم‬
‫برايش گفتم ‪ :‬شما را کي خلق کرده است ؟‬
‫فرمود ‪ :‬تصادف ‪.‬‬
‫برايش گفتم ‪ :‬آيا ممکن است انسان زيبايي با اين ساختمان زيبا تصادفي باشد ؟‬

‫‪13‬‬
‫گفت ‪ :‬بلي ‪.‬‬
‫گفتم ‪ :‬آيا بوتهاي تان نيز تصادفي ايجاد شده است ؟‬
‫برايش گفتم ‪ :‬آيا ممکن است انسان زيبايي با اين ساختمان زيبا تصادفي باشد ؟‬
‫گفت ‪ :‬بلي ‪.‬‬
‫گفتم ‪ :‬آيا بوتهاي تان نيز تصادفي ايجاد شده است ؟‬
‫گفت ‪ :‬نخير اين بوتها ممکن نيست که تصادفي باشد ‪ ،‬زيرا فابريکه خاصي آنرا ساخته و مارک آن نوشته شده است ‪.‬‬
‫برايش گفتم ‪ :‬آيا انسان ازين بوتها هم کمتراست ‪ ،‬تا ساختمان آن بدون فابريکه وکارگري ناممکن باشد ‪ ،‬واين انسان با‬
‫اين ساختمان دقيق تصادفي باشد ؟ آن شخص خاموش ماند‪.‬‬
‫بسياري از انسانهاي بيدانش که ظاهرا خ ود را دانش مند وفيلس وف قلم داد ميکنن د ‪ ،‬ب راي اينک ه موض وعات را ب ه‬
‫شکل فلسفي ودور از حقايق علمي وعقلي بررسي کنند ميگويند ‪ :‬آيا اول تخم پيدا شده ويا مرغ ؟‬
‫هرگاه اين گونه مردمان کمي عقل خود را بکار انداخته خواهند دانست که هرگاه اول تخم پيدا شده باشد ‪ ،‬تخم نميتواند‬
‫که مرغي را به وجود بياورد ‪ ،‬زيرا تخم بدون ماکيان يا ماشين چوچه کشي گنده شده متعفن ميگردد ‪.‬‬
‫وهرگاه مرغي هم به تنهايي بدنيا آيد نميتواند که سبب ايجاد مرغان گردد ‪ ،‬زيرا ماکيان بدون خروس و خروس ب دون‬
‫ماگيان اين وظيفه را انجام داده نميتوانند ‪.‬‬
‫مسلمان با ايمان عقيده دارد که ذات خالق متعال هردو ماکي ان وخ راس را ازهيچ خل ق نم ود ‪ ،‬وب األخره ه ردو س بب‬
‫ازياد نسل خويش گشتند ‪.‬‬
‫با بيان داليل فوق بدين نتيجه ميرسيم که هيچ مخلوقي نميتواند به تنهايي خويش س بب تک ثر نس ل گش ته ‪ ،‬وي اهم خلقت‬
‫تصادفي آن خارج دايرهء عقل ميباشد ‪ ،‬ودرنتيجه همه مخلوقات به وجود خالقي نيازمن د ب وده ‪ ،‬ت ا آن انرا ازهيچ خل ق نماي د ‪.‬‬
‫وآن خالق ذات هللا ( جل جالله ) ميباشد ‪.‬‬
‫‪--------------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬اسالم در ديدگاه عقل ‪ ،‬ص ‪24‬‬

‫پنجم ‪ :‬حادث بودن جهان هستي ‪ :‬ازينکه اين جهان قديم نيست بلکه بعد ازنبودن بوجود آمده اس ت ‪،‬‬
‫وبوجود آمدن هرچيزي به خالق نيازمند است ‪ .‬موضوع حادث ( نوپي دا ) ب ودن جه ان مس ألهء اس ت ک ه اک ثريت دانش مندان‬
‫وفيلسوفان قديم ومعاصر بدان اعتراف نموده وبا داليل آنرا ثابت نموده اند ‪ :‬ازفالسفه يونان سقراط حکيم قايل به حدوث عالم‬
‫بوده وفيثاغورس ( رياضيدان ) ‪ ،‬تالس ‪ ،‬انکساغورس ‪ ،‬وانکيسانوس وافالطون جهان را حادث (نوپيدا ) دانسته اند ‪.‬‬
‫واز دانشمندان معاصر فرانک آلن « دکتروليام نبلوچ ‪ ،‬دکتراوسکار ‪ ،‬فزيک دان بزرگ بوتنرمان « ادوارلوترکي ل و‬
‫هزاران دانشمند ديگري به حادث بودن جهان اعتراف نموده اند ‪ .‬کارکاليستي متخصص در شيمي مي گوي د ‪ :‬دالي ل زي ادي‬
‫وجود دارد که نشان ميدهد جهان ابتدائي داشته است مشاهدات نشان ميدهد دنيا پهن ترميشود ‪ ،‬ثابت ميکند که عناصر تش کيل‬
‫دهندهء عالم ابتداء همه دريک محل جمع وبه هم پيچيده بودند ‪ .‬فرانک آلن از روي قانون حرارت ثابت کرده اس ت ک ه جه ان‬
‫ازلي ( قديم ) نبوده بلکه آغازي دارد ‪)1( .‬‬
‫اين دانشمندان بعد ازينکه با داليل قوي ثابت نمودن د ک ه جه ان هس تي ق ديمي نب وده بلک ه بع دها پي دا ش ده اس ت ‪ .‬اين‬
‫پيدايش جهان به پيداکنندهء نيازمنداست که بجز از ذات هللا ( جل جالله ) کسي ديگري شده نمتواند ‪.‬‬

‫هشتـم ‪:‬عالقمندي به سعادت دنيا وآخرت‪ :‬بعض ي ه ا هم ميخواهن د س عادت دني ا وآخ رت را ب ا‬
‫ايمان به خداوند حاصل نمايند ‪ ( ،‬من كان يريد ثواب الدنيا فعند هللا ثواب الدنيا واآلخرة ) ‪ :‬اين مردمان که از راه عقل سليم ب ا‬
‫تمامي پديده ها برخورد دارند ‪ ،‬بدين نظرند که ايمان به خداوند ( جل جالله ) راه س عادت دني ا وآخ رت را ب ار آورده ‪ ،‬زي را‬
‫دين جوابگوي تمامي نيازمندي هاي انسان درساحات مختلف بوده ‪ ،‬واين پاسخگويي دين به نيازمندي هاي انسان تنها به زنده‬
‫گي دنيا خالصه نشده ‪ ،‬بلکه سعادت آخرت را نيز در بردارد ‪.‬‬

‫‪---------------------------------------------‬‬
‫‪-1‬اسالم از ديدگاه عقل ‪ ،‬ص ‪31 :‬‬

‫داليل علمی (ساينس وتکنالوژی )‬

‫‪14‬‬
‫قرآن عظيم الشان يک حقيقت بسيار مهمی را بيان داشته است ‪ ،‬که علماء ودانشمندان نسبت به ساير مردم از خداون د‬
‫( جل جالله) بيشتر خوف دارند ‪ ،‬به همين سان که يک داکتر طب نسبت به ساير مردم در امور طبی معلومات داشته ‪ ،‬و ب ا‬
‫درک وفهم حقيقت های صحی ‪ ،‬بسا اموری را که مردم بدان به نظر عادی مينگرند ‪ ،‬برای او بسيار هم وحتا خطرناک جلوه‬
‫ميکند ‪ ،‬روزی شخصا خودم درمجلسی نشسته بودم ‪ ،‬و دوست ما برای ما بادام تهيه نموده ب ود ‪ ،‬وهرگ اهی م ا يکدان ه ب ادام‬
‫سخت را با دندانهای خود ميشکستيم ‪ ،‬آن داکتر متخصص بی نهايت متاثر ميشد ‪ ،‬وازينکه او احترام ا ب ه م ا چ يزی نميگفت‬
‫ولی آثار پريشانی وعدم رضايت درجهره اش ديده ميشد ‪ ،‬زيرا او ميدانست که نتيجهء اين بی تفاوتی در آينده ص حت م ا چی‬
‫نقشی خواهد داشت ‪.‬‬
‫به همين سان در تمامی عصر ها دانشمندان وعلماء بوده اند که حقيقت ها را درک نموده ‪ ،‬به بسياری امور ‪ ،‬پی برده‬
‫وايمان آورده اند ‪ ،‬که ما درين بحث پژوهشی داريم درمورد نظريات دانشمندان ‪ ،‬در مورد وجود خداوند ( جل جالله) ‪.‬‬
‫الزم است بدانيم که با پيشرفت های علمی امروزی داليل وجود خداوند ( جل جالله) برای انس انها بيش تر و واض حتر‬
‫ميگردد ‪ ،‬وشخصيت ها ودانشمندان متخصص در نخستين شخصيت های مومن قرار دارند ‪.‬‬
‫اسپنسر از قول هرچل ميگويد ‪ ( :‬هرچه دامنهء علم گسترش يابد داليل محكم ب راي وج ود خ الق ازلي ك ه توان ايي بي‬
‫نهايت دارد افزايش پيدا ميكند بنا برين زمين شناسان ‪ ،‬رياضي دانان ‪ ،‬كيهان شناسان ‪ ،‬و فزيك دانان در استحكام بخشيدن ب ه‬
‫بنياد علم كه همان بنياد عظمت خداوند يگانه است شركت نموده اند ‪) .‬‬
‫اين يك حقيقت مبرهن است كه دانشمندان ساينس وتكنالوژي ‪ ،‬علماي رياضي و فلك ‪ ،‬زمين شناسان و كيه ان ن وردان‬
‫در سرخط نو مسلمانان عصر كنوني قرار دارند ‪ .‬زيرا علم امروزي و رسيدن انسان به نقاط بس يار دقي ق هس تي ‪ ،‬وح دانيت‬
‫ذات خداوند(جل جالله) را بصورت بسيار واضح ثابت مينمايد ‪.‬‬
‫خانم بيتی با ومن (‪ )1‬ميگويد ‪(: :‬پروردگاردرقرآن ميفرمايد كه‪{:‬اي مردم اگرشما درراه خدا قيام نكنيد ما مل تي‬
‫ديگررا از ميان شما براي قيام برمي گزينيم}واين همان اس ت ك ه ام روزه درح ال وق وع اس ت دركش ور ه اي اس المي‬
‫بيش تر كش ورهاي ش رق جه ان‪،‬كم كم دين وم ذهب درح ال زوال اس ت ام ا در كش ورهاي غ ربي اس الم درح ال رش د‬
‫وپيشرفت است ونو مس لمانان درين زمين ه اگ اهي ه اودانش زي ادي را ب ه ارمغ ان مياورن د‪،‬دانش مندان مش هور‪،‬علم اي‬
‫بزرگ علم‪،‬پزشگان‪،‬استادانوبسياري ديگرازشخصيت هاي معروف به اسالم رومي آورند وبه تبليغ دين اسالم ميپردازند‬
‫بس ياري ازكتابه اي دين ك ه ب ه زبانه اي ع ربي‪،‬فارس ي‪،‬ت ركي واردو ب ه نگ ارش درآم ده ان د اغلب ب ه زب ان‬
‫انگليسي‪،‬فرانسوي‪،‬وآلماني نيز ترجمه شده اند ‪.‬‬
‫‪-----------------------------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬شخصيت خانم بتي باومن ( ملقب به بتول )‪ :‬خانم بتي باومن ساکن اصلي شهر مريلند امريكا ميباشد كه بعد ها به الس انجلس انتقال نمود او ميگويد ‪ ،‬زماني ك ه بيس ت‬
‫ساله بودم محل سكونتم (مريلند) را به قصد لوس انجلس ترك كردم ‪ .‬وقتي به لس انجلس آمدم مدت چهار س ال دررش ته م ديريت بازرگ اني در دانش گاه ب ه تحص يل پ رداختم ح دود‬
‫بيست سال در يك شركت كامپيوتري به عنوان ‪ ،‬معلم ‪ ،‬برنامه ريز‪ ،‬نوبسنده وويراشگرنسخه هاي فني مشغول به كار شدم ‪ ،‬پنج سال پيش چون از كارهاي كامبيوتري خسته شدم از‬
‫آن دست كشيدم و شغلم را تغيير دادم و به عنوان منشي حقوقي يك شركت مشغول به كار شدم ‪ ،‬چه كسي ميداند شغل بعدي من چي خواهد بود شايد شغل يك داعي را به عهده بگيرم‬
‫إن شاء هللا ‪)٣(.‬‬

‫او که يک خانم دانشمند ميباشد بيش ازيکهزار کتاب را درزمينه هاي مختلف براي رسيدن به ح ق مطالع ه نم ود ‪ :‬او ميگوي د ‪ :‬من بيش تر از ه زار كت اب را در زمين ه ه اي‬
‫مختلف از قبيل روانشناسي جامعه شناسي ‪ ،‬انسان شناسي ‪ ،‬مذهب ‪ ،‬تاريخ و فلسفه اين دو پيامبر(عيسى و محمد عليهما السالم ) ب ه منظ ور ي افتن حقيقت مطالع ه ك ردم ‪ .‬او ب راي‬
‫رسيدن به حق مطالعات خويش را دركتب اديان مختلف ادامه داد ‪ ،‬ولي مطالعه اديان ساخته وبافته بشر بجزازدياد تشويش و رنج چيزي ديگري به ارمغان نمياورد او اظهارميدارد‪:‬‬
‫(هريك ازاين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي من جواب داد اما در عوض سؤالهاي ديگري را براي من بوجود آورد) باآلخره با مطالعه دين مقدس اس الم ب ه ه دف خ ويش‬
‫رسيده ميگويد (سر انجام آنچه را چهل سال درپي آن بودم يافتم ‪ ،‬راهي براي معنا بخشيدن به هرچيز در دنيايم )‬
‫‪ -2‬اينك آفتاب از غرب طلوع ميدرخشد ‪ ،‬ص ‪25 :‬‬

‫به اساس فهم اين حقيقت های هر دانشمندی مطابق داشته های علمی خويش درمورد وجود خداوند ( جل جالله) اب راز‬
‫نظر نموده اند ‪ ،‬دانشمندان علوم اقتصادی ورياضی به اساس قانون احتماالت بـه وجود خداوند ( جل جالل ه) عقي ده نم وده‬
‫ونظر خويش را چنين بيان ميکنند ‪.‬‬

‫فيلسوف رياضي دان پاسكال ميگويد ‪ (( :‬يا بايد ب راين عقي ده باش يم ك ه خ دا وج ود دارد ‪ ،‬ي ا اينك ه چ نين اعتق ادي‬
‫نداشته باشيم ‪ ،‬كداميك را برگزينيم ؟ اي انسان ‪ :‬عق ل وخ رد ت و درمان ده ت ر ون اتوان ت ر از آن اس ت ك ه بتوان د درين ميان ه‬
‫گزينش درستي داشته باشد ‪ ،‬چنين حساب كن كه دريك بازي يا مسابقه با طبيعت همبازي شده اي ‪ ،‬طبيعت تيرخود را پرت اب‬
‫ميكند و تو هم تيرخود را نشانه مي روي و به ناچار باي د يكي ازاين دو ت ير‪ ،‬برن ده ش ود ‪ ،‬ح ال خ وب مقايس ه کن بين س ود‬
‫وزيان هاي احتمالي خودت درين بازي و مسابقه ! اگر برنده شد كه ت و ب ه خوش بختي هميش گي وس عادت اب دي رس يده اي !‬
‫اگربازنده شد ‪ ،‬توچيز با اهميتي را از دست نداده اي ‪ ،‬نهايت مطلب آنست كه تويك چ يز ازمي ان رفت ني را ك ه بهرح ال نمي‬

‫‪٣‬‬

‫‪15‬‬
‫توانسته است برايت ماندني باش د از دس ت داده و ب ه مخ اطره افگن ده اي ودادن هرچن د غ رامت از دس ت ش ونده اي وف اني‬
‫بفرض آن هم كه چنين باشد قابل تحمل وخردمندانه است ))‬
‫عالمه دکتور يوسف قرضاوي به تعقيب سخنان پاسكال ميگويد ‪ :‬ما ميخواهيم براين سخن بيف زائيم و بگ وييم ‪ :‬آن كس‬
‫كه به خدا وسراي آخرت ايمان مي آورد هرگز چنين نيست كه دني اي ف اني را ب راي بدس ت آوردن آخ رت ب اقي ب ه مخ اطره‬
‫افگند ‪ ...‬هرگ ز ! او ب ا ايم اني ك ه آوره اس ت ‪ ،‬هردوزن ده گي دني وي و اخ روي را ب اهم بدس ت مي آورد ‪ ،‬هم دردني ا وهم‬
‫درآخرت به بهترين مزاياي زنده گي نايل مي گردد ‪ ،‬خداوند متعال فرموده است كه (من كان يريد ث واب ال دنيا فعندهللا ث واب‬
‫الدنيا واآلخرة) هرآنكس كه طالب بهره وري ازدنيا است بهره وري دنيا وآخرت نزد خدا است ) نس اء ‪( 134/‬لل ذين أحس نوا‬
‫في هذه الدنيا حسنة ولدار اآلخرة خير) نحل ‪ 30/‬کسانيکه اعمال نيک نموده اند برايشان نيکي هاي دنيا اس ت ولي نيکي ه اي‬
‫أخرت بهترترست ‪)1( .‬‬
‫بدين اساس مسلمان هميشه در دعاهاي خويش ميگويد ‪( :‬ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي اآلخرة حسنة) پروردگ ارا ب راي‬
‫ما نيكي هاي دنيا وآخرت را نصيب گردان ‪.‬‬
‫پاسکال به اساس قانون احتماالت رياضي صحبت نموده ميخواهد بگويد كه به اساس احتمال اگ ر بع د از رفتن از دني ا‬
‫آخرتي هم نباشد انسان نقصي نكرده اس ت ‪ ،‬ص رف دني اي ف اني را ازدس ت داده اس ت ‪ .‬ولی احتم ال موج وديت آخ رت ن يز‬
‫موجود است که عدم آماده گی به آن احتمال خطر بسيار زيادی را دارا ميباشد ‪.‬‬
‫عالمه قرائتي درين مورد ميگويد ‪ :‬هرگاه شما به سفري ميرويد و براي اينکه درجريان سفر به مشکلي مواجه نش ويد‬
‫مطابق قانون احتماالت اموري را درنظر خ ويش ميداش ته باش يد ‪ ،‬ب ه احتم ال اينک ه اگ ر در راه ه وتلي نباش د ‪ ،‬ب اخود غ ذا‬
‫ميگيريد ‪ ،‬به احتمال اينکه آب يافت نخواهد شد ‪ ،‬با خود مقدري آب ميگيريد ‪ ،‬وبه احتمال حمله دزداي باخود سالحي ميگيرد‬
‫‪ ،‬و به احتمال پنچرشدن تايرموتر با خود تاير اضافي ميگيريد ‪ .‬با اوجود اين همه احتمال هرگاه درس فر ت ان هيچ مش کلي هم‬
‫براي تان پيدا نشود آيا نقصي گرده ايد ؟ طبعا نخير‬
‫ولي هرگاه بدون درنظر داشت اين امور به سفر ادام ه دهي د وهيچ احتم الي را درنظ ر نداش ته باش يد ‪ ،‬فک ر کني د ک ه‬
‫درنيمه راه موتر تان پنچرشد چي خواهيد کرد ؟‬
‫به همين سان هرگاه آخرتي نباشد ( درحاليکه باهزاران دليل وجود دارد ) يک فرد مسلمان چي نقصي خواه د ک رد ‪،‬‬
‫تمامي اعمال خير وي قبل از آخرت منافع دنيوي وي را تضمين نموده است ‪ ،‬ونبودن آخرت برايش هيچ نقصاني نميرس اند ‪.‬‬
‫وهرگاه آخرتي بود ‪ ،‬سوال وجوابي باشد پس اين انسان منکر از وجود خداوند چي خواهد کرد ؟‬
‫بدين اساس بسياري از دانشمندان قانون احتماالت را بهترين را به عقيده ميدانند ‪.‬‬
‫اگر در ميان مردم چنين شايعات پخش شده است که بسياری از دارس ين فلس فه منک رين وج ود خداون د ( ج ل جالل ه)‬
‫ميباشند ‪ ،‬درحاليکه حقيقت برعکس آن بوده ‪ ،‬و به اساس گفته فرانسيس بيكن ‪( :‬اطالع اندك وناچيز فلس في ‪ ،‬عق ل آدمي را‬
‫به الحاد ميكشاند ولي پيش رفتن وتعمق در آن ‪ ،‬انديشه ها را به ايم ان رهنم ون ميگ ردد ‪ .‬ب راي اين ك ه انديشه ای انس ان در‬
‫برخورد علل واسباب ثانوي پراگنده ‪ ،‬توقف نموده از آن فراتر نم يرود ‪ .‬ام ا اگ ر ژرف انديش ي ك رده ببينيد ك ه حلق ه ه اي‬
‫زنجير علتهاي متعدد ‪ ،‬چگونه بهم مي پيوندند ‪ ،‬چاره اي جز اعتراف وتسليم به خدا نخواهد داشت )‬
‫« كريس موريس رئيس سابق اكادمي علوم در نيويورك و يكي از بزرگان علوم جديد دركتاب ترجمه شدهء العلم يدعو‬
‫لإليمان (علم مردم را به ايمان دعوت مينمايد ) ميگويد ‪ :‬معمايي كه بسيار مشكل است و نياز ب ه پاس خ دارد مخص وص م ار‬
‫ماهي هاي آبي است ‪ ،‬آنها موجودات عجيبي هستند وقتي كه دوره رشد آنها ب ه پاي ان رس يد ازنق اط منختل ف برك ه ه ا ‪ ،‬رود‬
‫ها ‪ ...‬كوچ ميكنند و با قطع هزاران مايل در اقيانوس به اعم اق دور جن وبي برم ودا ‪ ،‬ن زديكي ق ارهء امريك ا مي رون د و در‬
‫آنجا تخم گذاري ميكنند ‪ ،‬وسپس مي ميرند اما بچه هاي آنها بدون اينكه هيچ وسيلهء شناختي داش ته ب ه س وي كن اره ه ايي ك ه‬
‫مادرانشان در ابتداء بودند بر ميگردند ‪ ،‬سپس وارد هر بركه و دريا و درياچه و رود خانه خواهند شد و در برابر هر فشار و‬
‫موج طوفاني مقاومت ميكنند تا هنگامي كه دورهء رشد آنها به پايان مي رسد دوباره طبق سرشت اوليه به همان جاي م ادران‬
‫شان كوچ ميكنند حال چه كسي جز خداوند اين قاعده و قوانين را به وجود آورد ؟ و آنها را راهنمون ساخت »‬

‫عالمه عبدالمجيد زندانی يک دانشمند يمنی ميگويد ‪ :‬ترتيب و تنظيم در اجزاي اتوم به خالقي نياز دارد ‪ ،‬تا نظم آنرا‬
‫بدست داشته باشد ‪ ،‬اگر تفاوت را ميمون و طبيعت را قصيده ‪ ،‬فكر كنيم بخوبي خواهيم دانست كه مليون ها ميم ون ب ا ملي ون‬
‫ها قلم نميتوانند قصيده بسازند (‪)1‬‬

‫دکترتوماس ديويد چارکس متخصص فلسفه وشيمي و رئيس تحقيقات شرکت شيميايي کالرکس ميگويد « من معتق دم‬
‫درطبيعت همه چيز از روي مشيت ونظم انجام گرفته ومي گيرد والزمهء اين نظم ومشيت اين است که ازجانب ي ک عاق ل و‬
‫صاحب اراده باشد ومن آنرا خدا ميدانم »‬

‫‪16‬‬
‫دکترجان آدولف بوهلر دکتر درفلسفه اتمي از دانشگاه اينديابا واستاد شيمي ازکالج اندرس ون ميگوي د « درط بيعت ب ه‬
‫هرسو بنگري نظم ومشيت نمايان است گويي دنيا سوي هدف ومقصد مشخصي سوق داده ميشود واين معني درعالم اتم کامال‬
‫روشن است تمام اتمها از هيدروجن گرفته تا اورانيوم از روي يک مدل بوجود أمده اند زيرا هنگاميکه دايرهء اص العات م ا‬
‫را جع به الکترونها وپروتونها يي که عناصر مختلف را تشکيل داده اند بيشتر ميشود ما بيشتر متوج ه نظ ام هم اهنگي جه ان‬
‫ميشويم» او درخاتمه بدين نتيجه ميرسد که « ما بجاي درنظر گرفتن کيفيت آفري دگار وع وض زاي د ش مردن خ دا باي د او را‬
‫درميان نظام جهان ببينيم و آث ار ونش انه ه ايش را س تايش ک نيم ‪ ،‬بش ر ميتوان د مجه والت ط بيعت را کش ف ودرک کن د ولي‬
‫نميتواند قوانين طبيعي را خلق وايجاد نمايد وتنها خداست که ميتواند قوانين طبيعت را وضع وايجاد کند » (‪)2‬‬
‫‪------------------------- ---------------‬‬
‫‪ - -1‬براهيني بر يکتا پرستي ‪ ،‬ص ‪145 :‬‬
‫‪ - 2‬اسالم از ديدگاه عقل ‪ ،‬ص ‪. 39‬‬
‫مخترعان علوم معاصر نيز با رسيدن به اکتشافات واختراعات جدي د ب ا وس ايل علمی وتکنول وژی ب ه وج ود خداون د‬
‫متعال (جل جالله) اعتراف ميکنند ‪ :‬پاستور بعد ازينکه ميک روب را کش ف ک رد واغلب بيماريه ا را ناش ي از حيوان ات ذره‬
‫بيني دانست و بااين کشف خدمات ارزنده به جهان بشريت کرداز اوسوال ش د ‪ :‬آي ا ب ا اين م وفقيت ب از ب ه وج ود خ دا عقي ده‬
‫داري ؟ او درجواب گفت ‪ « :‬با اين کش ف عقي دهء من ب ه خ دا ص د چن دان ش ده اس ت زي را س اختمان وج ودي اين حيوان ات‬
‫کوچک وذره بيني ‪ ،‬وکثرت وچگونگي توليد مثل آنها ‪ ،‬مرا به گسترده گي علم وقدرت ف وق الع اده ء پدي د آورده آنه ا (خ دا)‬
‫متوجه نموده وازقدرت خدا سخت متحير وبه شگفت آمدم ‪ ،‬آنچنان صنعت بديع ونيروي شگرف در سازمان وجود آنه ا بک ار‬
‫رفته که عقل درحيرت است وآدمي را به درياي تعجب وتحيرغوطه ور ميسازد » (‪)2‬‬
‫‪------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -2‬اسالم از ديدگاه عقل ‪ ،‬تاليف عبدالرووف ريگي ‪ ،‬بدون معلومات نشر وچاب ‪ ،‬ص ‪39 :‬‬

‫داليل قرآني به وجود خالق حقيقي ( (جل جالله) )‬

‫قرآن عظيم الشان كه آخرين كتاب الهي است ‪ ،‬براي هدايت انسانها نازل ش ده اس ت ‪ ،‬ازينك ه ه دف اين كت اب ب زرگ‬
‫الهي ايمان ‪ ،‬قناعت ‪ ،‬رهنمايي ‪ ،‬رهيابي ‪ ،‬وسعادت بشر ميباشد ‪ ،‬و براي بشر فرستاده شده اس ت ‪ ،‬تم ا مي دالي ل آن مط ابق‬
‫عقل بشري ميباشد ‪ ،‬تا انسان اين داليل قرآني را درك نموده ‪ ،‬وبشكل معقوالنه وبا قناعت كام ل م ؤمن باش د ‪ ،‬اگرچ‪R‬ه ق رآن‬
‫عظيم الشان كالم پروردگار عالميان است ‪ ،‬ولي ازينكه اين كتاب براي رهنمايي انسان نازل گردي ده اس ت ‪ ،‬تم امي دالي ل آن‬
‫مطابق عقل انسان است ‪ ،‬دليلي را بيان نميكند كه عقل انسان از فهم آن قاصر باش د ‪ ،‬وي اهم انس ان نتوان د آن را بخ وبي درك‬
‫نمايد ‪ ،‬بلكه قرآن عظيم الشان داليل بسيار واضح وروشن را بيان ميدارد كه با اندك تفك ير ب ه حقيقت ايم ان منج ر ميگ ردد ‪.‬‬
‫در ينجا الزم است تا بعضي از داليل قرآني را كه براي شناخت خالق و درك وجود خداوند بيان ش د ه اس ت ‪ ،‬م ورد مطالع ه‬
‫قرار دهيم ‪.‬‬
‫قرآن عظيم الشان داليل قدرت ووجود ذات مقدس خويش را ‪ ،‬به اساس تفكر در وجود خود انس ان ‪ ،‬س اير مخلوق ات ‪،‬‬
‫و تمامي جهان هستي بيان ميدارد ‪:‬‬
‫‪ -1‬دعوت قرآن به تفكردر وجود خود انسان ‪ :‬قرآن عظيم الشان انسانرا ب ه تفك ردر وج ود خ ودش دع وت مينماي د و‬
‫ش ِهي ٌد } فصلت ‪/‬‬ ‫ف ِب َربِّكَ أَنَّهُ َعلَى ُك ِّل ش َْي ٍء َ‬ ‫ق أَ َولَ ْم يَ ْك ِ‬
‫س ِه ْم َحتَّى يَتَبَيَّنَ لَ ُه ْم أَنَّهُ ا ْل َح ُّ‬ ‫اق َوفِي أَ ْنفُ ِ‬
‫سنُ ِري ِه ْم آيَاتِنَا فِي اآلفَ ِ‬ ‫ميگويد ‪َ { :‬‬
‫‪ 53‬ما نشانه هاي قدرت خود را در آفاق جهان ‪ ،‬و نفسهاي بنده گان نشان ميدهيم تا براي شان واضح گردد كه خداوند ح ق‬
‫است ‪( .‬حقيقت اين آيت در بخش اعجاز علمي قرآن مطالعه نماييد ) همچنان خداوند ميفرماي د ‪( :‬وفي أنفس كم أفال تبص رون)‬
‫دروجود خود چرا نظر نمي اندازيد ‪ ،‬هركاه انسان به هرعضوي ازعضاي بدن خود فكر نمايد ‪ ،‬دالي ل ق درت پروردگ ار را‬
‫به چشم خود مشاهد ه مينمايد ‪ ،‬وباور ميكند كه اين ساختمان فزيکي و معنوي ظاهري و باطني ب دن من ‪ ،‬ونظم دروج ود من‬
‫نشانهء است از وجود خداوند وقدرت بي نهايت وي ‪.‬‬
‫‪ -2‬دعوت قرآن به تفكر در جهان هستي ‪ :‬قرآن عظيم الشان از انس ان ميخواه د ت ا در م ورد خل ق آس مانها ‪ ،‬زمين ‪،‬‬
‫تغيير وتبديلي شب وروز ‪ ،‬خلقت دريا ها ‪ ،‬وروان شدن كشتي ها در بحر‪ ،‬اب ر‪ ،‬ب اران ‪ ،‬ژال ه ‪ ،‬ب رف ‪ ،‬دوب اره سرسبزش دن‬
‫وزنده شدن زمين بعد ازفصل زمستان ‪ ،‬بادها ‪ ،‬وغيره حوادث و برنامه هاي جهان هستي فکر نمايند ‪.‬‬
‫ف اللَّ ْي‪ِ R‬ل َوالنَّ َه‪RR‬ا ِر َوا ْلفُ ْل‪ِ R‬ك الَّتِي ت َْج‪ِ R‬ري ِفي ا ْلبَ ْح‪ِ R‬ر ِب َم‪RR‬ا‬ ‫اختِاَل ِ‬ ‫ض َو ْ‬ ‫ت َواأْل َ ْر ِ‬ ‫س َما َوا ِ‬
‫ق ال َّ‬ ‫خداوند متعال ميفرمايد ‪( :‬إِنَّ ِفي َخ ْل ِ‬
‫ب‬
‫الس‪َ R‬حا ِ‬ ‫‪R‬اح َو َّ‬ ‫يف ال ِّريَ‪ِ R‬‬
‫َص‪ِ R‬ر ِ‬ ‫َّ‬
‫ض بَ ْع َد َم ْوتِ َه‪RR‬ا َوبَث فِي َه‪RR‬ا ِمنْ ُك‪ِّ R‬ل دَابَّ ٍة َوت ْ‬ ‫َ‬ ‫أْل‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫س َما ِء ِمنْ َما ٍء فأ ْحيَا بِ ِه ا ْر َ‬ ‫اس َو َما أَن َز َل هَّللا ُ ِمنْ ال َّ‬
‫يَنفَ ُع النَّ َ‬
‫ت لِقَ ْو ٍم يَ ْعقِلُونَ البقرة ‪ )164(/‬درآفرينش آسمانها وزمين وآم د ش د ش ب وروز و كش تيهايي‬ ‫س َما ِء َواأْل َ ْر ِ‬
‫ض آَل يَا ٍ‬ ‫ا ْل ُم َ‬
‫س َّخ ِر بَيْنَ ال َّ‬

‫‪17‬‬
‫كه دردريا و به سود مردم در حركتند ‪ ،‬و آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده ‪ ،‬و ب ا آن زمين را پس از مرگ زن ده نم وده ‪،‬‬
‫وانواع جنبنده گان را درآن گسترده و همچنين در تغيير مسيربادها وابرهاي كه ميان زمين و آسمان معلقند نش انه ه ايي اس ت‬
‫از ذات پاك خدا ويگانگي او براي مردمي كه عقل دارند و مي انديشند ‪.‬‬
‫وهرگاه انسان به اين مخلوقات الهي چنانچه خداوند امر نموده بيانديشد ‪ ،‬وجود خداوند متعال را بخوبي درك مينماي د ‪.‬‬
‫خداوند متعال صفات مؤمنان حقيقي را كه به اساس تفكر درمخلوقات خداوند ‪ ،‬ايمان آورده ان د چ نين بي ان مي دارد ‪ ( :‬الَّ ِذينَ‬
‫اب‬‫س‪ْ R‬ب َحانَكَ فَقِنَ‪R‬ا َع‪َ R‬ذ َ‬ ‫ت َواأْل َ ْر ِ‬
‫ض َربَّنَا َما َخلَ ْقتَ َه‪َ R‬ذا بَ‪R‬ا ِطاًل ُ‬ ‫س َما َوا ِ‬ ‫يَ ْذ ُكرُونَ هَّللا َ قِيَا ًما َوقُ ُعودًا َو َعلَى ُجنُوبِ ِه ْم َويَتَفَ َّكرُونَ فِي َخ ْل ِ‬
‫ق ال َّ‬
‫النَّا ِر ) آل عمران ‪191/‬‬
‫آنانيكه خداوند را درحال ايستاده ‪ ،‬نشسته ‪ ،‬وبه پهلوخفته ياد ميكنند ‪ ،‬درخلقت آسمانها وزمين فكر مينماي ند و ( ميگويند‬
‫) ‪ :‬پروردگارا ! اين همه را باطل خلق نكرده اي ‪ ،‬پاكي است مرترا ‪ ،‬ما را از عذاب دوزخ نجات ده ‪.‬‬
‫‪ -3‬دعوت قرآن به تفكر درحيوان‪RR‬ات ‪ :‬خداوند متع ال از انس ان ميخواه د ت ا در م ورد مخلوق ات الهي فك ر كن د ‪ ،‬اين‬
‫درختي كه درزمستان خشك ميشود ‪ ،‬سپس ازهمين چوب بي مزه ‪ ،‬ميوه هاي بسيار لذيذي مانند ‪ :‬سيب ‪ ،‬انگور‪ ،‬ناك ‪ ،‬أنار‬
‫وغيره ميوه جات را با لذت هاي مختلف خلق مينمايد ‪ ،‬كدام انسان ميتواند از يك مق دارچوب ‪ ،‬آب ‪ ،‬وخ اك مي وه يي بس ازد ؟‬
‫خداوند ميفرمايد كه شما به خلقت حيوانات فكر كنيد ببيند كه خداوند شتر را با چي صفاتي خلق نموده است ( أفال ينظرون إلى‬
‫اإلبل كيف خلقت ) يکتن از دانشمندان با درنظر داش ت اين آيت وي ژه گي ه ا ش تررا م ورد مطالع ه ق رار داده ک ه ‪ ،‬خوان دن‬
‫برخي ازين تحقيق را درين جا مناسب ميدانم ‪:‬‬

‫ويژه گي هاي خلقت شتران‬


‫موافقت با آب و هواي صحراء ها ‪ :‬چشمان شتر به طرف سرش باال شده اند و به طرف پشت سر بر ميگردند ك ه اين‬
‫ساختمان چشمان شتر او را در ريگ هاي صحرا نگهداري ميكنند ‪ ،‬همچنان درسوراخ هاي بيني وگوشهايش موهاييس ت ك ه‬
‫اورا از طوفان هاي ريگي محافظت مينمايد ‪ .‬بيني شتر سوراخ هاي كوچك دارد ‪ ،‬وهرگاه طوفان ريگ درمق ابلش ص ورت‬
‫گيرد اين سوراخ ها بند ميشوند ‪.‬‬
‫پاهاي شتر طويلند كه اورا در سرعت حركت كمك ميكنند ‪ ،‬شتر ميتواند كه در حدود ‪ 170‬الي ‪ 180‬كيل وگرام وزن‬
‫را حمل نموده و دريك روز ‪ 40‬كيلومتر درسرعت ‪ 4‬كيلومتر درساعت طي نمايد ‪ .‬و ميتواند كه چهار روز را به همين شكل‬
‫متواتر درحركت باشد ‪ .‬بعضي از شتران مخصوص انتقال انسان ميباشند كه ميتوانند دريك ساعت ‪ 16‬كيلومتر حركت نمايند‬
‫قدمهاي شتران هموار بوده و داراي پابند هاي دايروي كه از گوشت تازه خلق شده اند ‪ ،‬براي رفتن ب االي ري گ زار‬
‫ها بسيار مناسب است ‪.‬‬
‫زيرسينه ‪ ،‬و مفاصل پاهايش پارچه هاي مانند بالشت ها خلق شده است كه ميتواند باالي زمين بسيار گ رم و س وزان‬
‫به آساني استراحت نمايد ‪.‬‬
‫اغلب اوق ات حيوان ات در ص حراء ه ا از گرس نگي ميميرن د ‪ ،‬ولي ش تر ميتوان د از هرقس م گي اه ه ا اس تفاده نماي د ‪،‬‬
‫ودرصورت ضرورت ميتواند هر نوع نباتات خار دار وسخت را بخورد ‪ ،‬و درهنگام ضرورت بيشتر كه هيچ غذايي نباش د‬
‫و شتر از گرسنگي زياد خوف مرگ نمايد سنامي از چربو درپشت خود دارد ك ه آن را خ ورده و ميتوان د چن دين روز از آن‬
‫منحيث غذاي خويش استفاده نمايد ‪.‬‬
‫مهمترين ضرورات صحراء آ ب ميباشد ‪ ،‬ش تر احتياط ات قبلي دارد ك ه آب جس مش را حف ظ ميكن د ‪ ،‬مثال ش تر هيچ‬
‫عرق نميكند ‪ ،‬بيني اش متصل ب ه ده انش ميباش د ‪ ،‬بي ني اش آبه ايي را ك ه توس ط تنفس خ ارج ميگ ردد بن د ميس ازد ‪ ،‬ش تر‬
‫درهنگام ضرورت ميتواند دربطن خود شصت ليتر آب را ذخيره نمايد كه اين مقدار آب براي شش الي ده روزش كافيست ‪( .‬‬
‫‪ ) 1‬آيا ممکن است اين همه صفات شتران بدون تدبير ذاتي صورت گرفته باشد ؟ جواب آنرا بشما ميگذارم ‪.‬‬
‫_____________________________________________________________________‬

‫‪ . -1‬تفسير روح القرآن الكريم ‪ ،‬تاليف عفيف عبدالفتاح طباره ‪ ،‬ليبيا ‪ :‬جمعية الدعوة االسالمية ‪ ،‬تفسير جزء عم ‪ ،‬ص ‪101 :‬‬

‫همچنان خداوند براي انسانها بيان مي دارد ك ه مخلوق ات را ب ه ان واع مختل ف خل ق نم وده اس ت ك ه در خلقت هرك دام‬
‫ش‪RR‬ي‬ ‫شي َعلَى بَ ْطنِ ِه َو ِم ْن ُه ْم َمنْ يَ ْم ِ‬
‫شي َعلَى ِر ْجلَ ْي ِن َو ِم ْن ُه ْم َمنْ يَ ْم ِ‬ ‫ق ُك َّل دَابَّ ٍة ِمنْ َما ٍء فَ ِم ْن ُه ْم َمنْ يَ ْم ِ‬
‫حكمتي نهفته است ‪َ ( :‬وهَّللا ُ َخلَ َ‬
‫ق هَّللا ُ َما يَشَا ُء إِنَّ هَّللا َ َعلَى ُك ِّل ش َْي ٍء قَ ِدي ٌر) النور‪ )45( /‬خداوند هرجنبده را از آب خلق نموده ‪ ،‬بعض ي از آن ا‬ ‫َعلَى أَ ْربَ ٍع يَ ْخلُ ُ‬
‫برشكم ميروند ‪ ،‬وبعضي باالي دو پا ‪ ،‬وبعضي ها هم برچهار پا حركت ميكنند ‪ ،‬هللا تعالي هرچه بخواه د خل ق ميكن د ‪ ،‬و هللا‬
‫تعالي برهمه چيز قدرت زياد دارد ‪.‬‬
‫بسياري از آيات قرآني است كه مفصال در باره تفكر درساير مخلوقات بي ان ش ده اس ت ‪ ،‬زي را عق ل و تفک ر س رمايه‬
‫بزرگ به دستيابي به حقايق وجود وتوحيد ميگردد ‪:‬‬

‫‪18‬‬
‫چي خوب سروده سعدي شيرازي ‪:‬‬

‫هرورقش دفتريست معرفت كردگار‬ ‫برگ درختان سبز درنظرهوشيار‬


‫خالصه داليل به وجود خداوند (جل جالله)‬
‫با ذکر داليل فوق ميتوان تمامی اين داليل را در نقاط ذي ل خالص ه نم ود ‪ ،‬ک ه در جه ان ام روزی ملي ون ه ا دلي ل‬
‫وبرهان به وجود خداوند متعال (جل جالله) وجود دارد که عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪-1‬تمام كتابهاي آسماني به وجود خداوند متعال(جل جالله) صراحت دارد ‪.‬‬
‫‪ -2‬تمام پيامبران به وجود خداوند(جل جالله) وايمان به آن دعوت نموده اند ‪.‬‬
‫‪ -3‬ادعاء وايمان مليارد ها انسان به وجود خداوند(جل جالله) دليل روشني به موجوديت خالق است زيرا امكان ندارد‬
‫همه انسانها به شكل متواتر در طول اين همه قرون به يك خبر كاذب اتفاق نمايند ‪.‬‬
‫‪ -4‬ادعا و ايمان مليون ها دانشمند ‪ ،‬كه به اساس تجارب علمي ‪ ،‬تحقيقات ‪ ،‬تفكر وانديشه به وجود خالق ايمان داشته اند‬
‫‪.‬‬
‫‪ -5‬تمامي كاينات عبارت از يك كتاب مكشوف ومشاهد است كه هركدام شاهد وگواه روشن به وجود خالق هستند ‪.‬‬
‫‪ -6‬قرآن عظيم الشان كه در تمامي جه ان منتش ر ميباش د ‪ ،‬وهيچ انس اني تاح ال ادع ا نك رده ك ه اين كت اب س اخته من‬
‫است ‪ ،‬بلكه مليارد ها انسان به اين باورند ك ه قرآنک ريم کالم خ الق جه ان اس ت ‪ ،‬وتم امي مت ون اين کت اب ن يز ب ه وج ود‬
‫خداوند شهادت ميدهد ‪.‬‬
‫‪-7‬وجود نظم دقيق در تمامي جهان ‪)1( .‬‬
‫‪ -8‬تناسب غذا هاي ‪ ،‬نوشيدني ها ‪ ،‬هوا ‪ ،‬درجه ح رارت وب روردت ‪ ،‬و س اير مخلوق ات ب ا وج ود انس اني ‪ ،‬و نم وي‬
‫متناسب اعضاي بدن انسان ‪.‬‬
‫‪ -9‬قوت زياد براي بعضي ازمخلوقات ضعيف البنية ‪،‬مثل قوت شناوري در آب با درجه تحت صفر براي مرغابي ‪.‬‬
‫‪-10‬تنوع در نعمت هاي مطابق ضرورت انسان ‪ .‬مثل بي عقلي درطفلي وعقل در جواني وبزرگي ‪.‬‬
‫‪ -11‬رساندن غذا براي مخلوقات ضعيف ‪ ،‬درشرايط بسيار سخت وعجيب ‪.‬‬

‫فصل سوم ( حقيقت يكتا پرستي)‬


‫موضوع توحيد يكي از موضوعات بس يارمهم عقي ده اس المي ميباش د ‪ ،‬زي را تم امي انس انهاي عاق ل ودانش مند ‪ ،‬بع د‬
‫ازاندك انديشه وفکر‪ ،‬به وج ود خداون د(ج ل جالل ه) اع تراف مينماين د ‪ ،‬ولي بس ياري اش خاص ب اوجود اينك ه ب ه وج ود‬
‫خداوند(جل جالله) ايمان دارند ‪ ،‬مؤمن گفته نميشوند ‪ ،‬زيرا ايمان به وجود خداوند يك سلسله ش روط بس يار مهمي دارد ‪ ،‬ك ه‬
‫مهمترين اين شروط شناخت ذات خداوند يگـانه ‪ ،‬ص فات وي ‪ ،‬و ع دم مش ابهت پروردگ ار بامخلوق ات ميباش د ‪ ،‬وي ا اينك ه‬
‫بعضي ها با وجود اعتراف به وحدانيت خداوند ‪ ،‬بازهم مؤمن گفته نميشوند ‪ ،‬زيرا درپهلوي عبادت خداوند به مخلوقاتي چون‬
‫بتها ‪ ،‬اشخاص ‪ ،‬حيوانات وغيره عبادت ميكنند ‪ ،‬وبتها را وسيلهء نزديكي خويش به خداوند ميپندارند ‪ ،‬ويا درعبادت خداون د‬
‫( جل جالله ) آنانرا شريك ميكنند ‪ ،‬وياهم قانون انسان را نسبت به ق انونی الهی ت رجيح ميدهن د ‪ ،‬بعض ي ه ا ص فات خداون د‬
‫( جل جالله ) را مانند صفات مخلوقات دانسته و كوش ش ميكنن د اين ص فات را مط ابق مي ل خ ويش تفس ير نماين د ‪ ،‬بي خ بر‬
‫ازينكه (ليس كمثله شيء) اساس شناخت صفات الهي ميباشد ‪ ،‬و خداوند ( جل جالله ) را با مخلوق هيچ نوع مشابهتي نيست‬
‫‪.‬‬
‫توحيد درلغت ‪ :‬توحيد مصدر( وَ َّح َد يُ َو حِّ ُد تَوْ ِحيْدا) به معناي يگانه دانستن يا کسي را به يگانگي پنداشتن ميباشد ‪.‬‬
‫توحيد دراصطالح ‪ :‬معتقد بودن به يگانگي خداون د ‪ ،‬در وج ود ‪ ،‬ص فات ‪ ،‬عب ادت و دراس ماء وص فات خداوند( ج ل‬
‫جالله ) بدون تشبه آن با سايرموجودات ميباشد ‪ .‬که دانشمندان عقيده اسالمی اين موضوع را در سه بخش توحي د ال وهيت ‪،‬‬
‫ربوبيت واسماء وصفات خداوند ( جل جالله) بيان داشته اند ‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫ايمان به توحيد) يگانگي( خداوند (جل جالله)‬
‫قرآن عظيم الشان ‪ ،‬پيامبران ‪ ،‬كتابه اي آس ماني ‪ ،‬دانش مندان ومحقيقين ‪ ،‬ب ه وح دانيت خداون د متع ال اع تراف‬
‫نموده ‪ ،‬وسايرانسانها را به توحي د ويگ انگي خداون د دع وت نم وده ان د ‪ ،‬زي را توحي د حقيقي ‪ ،‬اس اس تم امی دين ميباش د ‪،‬‬
‫وحقيقت ايمان به ذات خداوند را ثابت ميكند ‪ ،‬وهرگاه كسي مشكلي در توحيد خداوند داشته باش د ‪ ،‬ب ه حقيقت نرس يده ‪ ،‬الزم‬
‫است تا در مورد تجديد نظر نموده ‪ ،‬و به صراحت به يگانگي خداوند اعتراف نموده ‪ ،‬كاري نكند كه مخالف توحيد الهي باشد‬
‫كلمه شهادت شامل مفاهيم عقيده كامل الهي در ربوبيت الوهيت و توحيد اسماء وصفات خداوند ميباشد ‪)1( .‬‬
‫دانشمندان اسالم اين توحيد را در سـه بخش اساسي تقسيم نموده ان د ‪:‬توحي‪RR‬د رب‪RR‬وبيت ‪ ،‬توحي‪RR‬د أل‪RR‬وهيت و توحي‪RR‬د‬
‫اسماء وصفات خداوند (‪)2‬‬

‫(‪ )1‬توحيد ربوبيت‬


‫منظور از توحيد ربوبيت ‪ ،‬عقي ده ب ه يگ انگي خداون د (ج ل جالل ه) در پي دايش مخلوق ات جه ان ‪ ،‬م الكيت حقيقي و‬
‫تدبيرتمامي امور دنيا وآخرت ميباشـد ‪.‬‬
‫بر انسان مؤمن است تا عقيده نماي د ك ه يگان ه پي دا کنن ده (‪ )creater‬تم امي مخلوق ات (انس انها ‪ ،‬حيوان ات ‪ ،‬مايع ات‬
‫وجامدات ‪ ،‬آسمانها وزمين ‪ ،‬دنيا وآخرت ) فقط ذات هللا (جل جالله) اس ت ‪( .‬الحم د هلل رب الع المين ) ثن اء وص فت اس ت هللا‬
‫(جل جالله) را كه پروردگار عالميان است ‪.‬‬
‫مالك حقيقي تمامي مخلوقات خداوند (جل جالله) است ‪ ،‬و ت دبيرزمين و آس مان ‪ ،‬ش ب وروز ‪ ،‬مهت اب وآفت اب ‪ ،‬هم ه‬
‫وهمه به قدرت ذات هللا (جل جالله) صورت ميگيرد ‪.‬‬
‫منظور از ايمان به ربوبيت خداوند ‪ ،‬ايمان به تمامي اموري است كه به ذات (مالك (صاحب همه مخلوقات ) ‪ ،‬م دبر (‬
‫ترتيب وتنظيم کننده تمامی امور) ومتصرف ( ذاتيکه تصرف همه امورجهان به قدرت اوست ) داللت ميكند ‪ ،‬خداوند مح يي‬
‫( زنده کننده ) ومميت ( ميراننده ) و مجيب الدعا ( اجابت کننده دعا ها ) ‪ ،‬نف ع وزي ان رس ان ‪ ،‬کم ک کنن ده ومش کل کش اي‬
‫حقيقِي ميباشد ( أال له الخلق واألمر تبارك هللا رب العالمين ) ‪.‬‬

‫توحيد الوهيت مهمترين اصل عقيده است‬

‫موضوع ايمان به وجود خداوند ‪ ،‬واينكه هللا خالق آسمانها ‪ ،‬زمين وساير مخلوق ات اس ت ‪ ،‬موض وعي ب ود ك ه تم امي‬
‫مشركان قريش ‪ ،‬بت پرستان ‪ ،‬يهود ونصارى ‪ ،‬وحتى صابئين درزمان پيامبر( صلي هللا علي ه وس لم ) ب دان ايم ان داش تند ‪،‬‬
‫قرآن عظيم الشان درمورد اينكه آنان به خالق ايمان داشتند چنين ميفرمايد ‪:‬‬
‫ْ‬ ‫ت َواأْل َ ْر َ‬
‫ض لَيَقُولُنَّ َخلَقَ ُهنَّ ا ْل َع ِزي ُز ال َعلِيم ُ) هرگ اه ازايش ان پرس يده ميش د ك ه آس مانها‬ ‫س َما َوا ِ‬‫ق ال َّ‬ ‫سأ َ ْلتَ ُه ْم َمنْ َخلَ َ‬‫( َولَئِنْ َ‬
‫وزمين را کي خلق نموده است ؟ ميگفتند ‪ :‬همه را ذات عزيز وعليم خلق نموده است ‪ .‬الزخرف ‪)9( /‬‬
‫ض لَيَقُ‪RR‬ولُنَّ هَّللا ُ ) هرگاه ازايش ان (مش ركان ق ريش) پرس يده ميش د ك ه خ الق‬ ‫ت َواأْل َ ْر َ‬‫س َما َوا ِ‬ ‫ق ال َّ‬‫سأ َ ْلتَ ُه ْم َمنْ َخلَ َ‬‫( َولَئِنْ َ‬
‫آسمانها وزمين كيست ؟ ميگفتند ‪ :‬هللا ‪ .‬الزمر ‪)38(/‬‬
‫خالصه اينكه با وجود اعتراف به وجود خداون د ‪ ،‬واينك ه خداون د خ الق زمين ‪ ،‬آس مان ‪ ،‬آفت اب ‪ ،‬مهت اب ‪ ،‬انس انها ‪،‬‬
‫حيوانات وتمامي مخلوقات است ‪ ،‬مشكل خطرناكي داشتند كه درعبادت خداون د (ج ل جالل ه) انس انها را ش ريك س اختند ‪ ،‬از‬
‫انسانها ييكه درنخست منحيث رهبرشان بود ن د‪ ،‬وي ا شخص يت ه اي ني ك ‪ ،‬خ وب و ت اريخي بودن د بته ا س اختند ‪ ،‬و آن انرا‬
‫عبادت ميكردند ‪ ،‬ويا هم اين بتها را واسطه ووسيله براي رس يدن ب ه خ دا ميدانس تند ‪ .‬آن ان گم ان ميکردن د ک ه خداون د (ج ل‬
‫جالله) مانند انسانها به واسطه ضرورت دارد ‪ ،‬والزم است بتها را برايش واسطه قرار دهيم ‪ ،‬درحاليکه خداوند متعال برای‬
‫هرکسی بسيار نزديک است ‪ ،‬وضرورت ندارد که کسی بين او و مخلوقش واسطه گردد ‪.‬‬
‫امام شوكاني ميگويد ‪ :‬بدانكه توحيد الوهيت اساس اسالم ‪ ،‬هدف بزرگ ‪ ،‬و مقصد اساسي ايمان ميباشد ‪ ،‬و پيامبران به‬
‫همين علت فرستاده شده اند ‪ ،‬وخداوند متعال (جل جالله)پي امبران وكتابه ا را ب راي اينك ه م ردم را ب ه س وي توحي د ال وهيت‬
‫دعوت بدهند فرستاده است ‪ ،‬ودلهايشان را در تمامي سختي وحاجات خاص ‪ ،‬به سوي هللا تعالي متوجه سازند ‪ ،‬سفارش ه ا ‪،‬‬
‫وسائط وكارسازي هاي اختراعي را ترك دهند ‪)1( .‬‬
‫قرآن عظيم الشان درزمينه ميفرماي د ‪( :‬وام‪RR‬ا ارس‪RR‬لنا من قبل‪RR‬ك من رس‪RR‬ول إال ن‪RR‬وحي إلي‪RR‬ه أن‪RR‬ه الإل‪RR‬ه إال أن‪RR‬ا فاعب‪RR‬دون )‬
‫انبياء ‪ 25/‬قبل از شما برپيامبران وحي نموديم كه هيچ معبودي بجز من نيست ‪ ،‬پس عبادت نماييد ‪.‬‬
‫(ولقد بعثنا في كل أمة رسوال أن اعبدوا هللا واجتنبوا الطاغوت) در هرامتي پيامبراني فرستاديم كه هللا(ج ل جالل ه) را‬
‫عبادت نماييد واز طاغوتان (معبودان باطل) اجتناب ورزيد ‪ .‬النحل ‪63/‬‬

‫‪20‬‬
‫عالمه بزرگ عصرما دكترعلي شريعتي در بحث توحيد چنين مينگارد ‪ (( :‬پيغمبران ما از ابراهيم تا پيغمبر اس‪RR‬الم و‬
‫پيش از ابراهيم نيامده اند تا بشر را متدين بكنند براي اينكه بشر‪ ،‬ب‪RR‬ه فط‪RR‬رت خ‪RR‬ودش ‪ ،‬مت‪RR‬دين اس‪RR‬ت ‪ ،‬نتيج‪RR‬ه اي ك‪RR‬ه گرفت‪RR‬ه‬
‫ميشود اين اس‪R‬ت ك‪R‬ه اين پيغم‪R‬بران نيام‪R‬ده ان‪R‬د درجامع‪R‬ه ه‪R‬اي انس‪R‬اني احس‪R‬اس م‪R‬ذهبي (دين داري) ايج‪R‬اد كنن‪R‬د ‪ ،‬زي‪R‬را ه‪R‬ر‬
‫پيغمبري در هرجامعه اي كه مبعوث شده ‪ ،‬درجامعهء مذهبي (دينداري) مبعوث شده اسـت آن جامع‪RR‬ه م‪RR‬ذهبي (دي‪RR‬ني) ب‪RR‬وده‬
‫ومذهب (دين) داشته است ‪ ،‬بنابراين نتيجه گرفته ميشود كه هيچ كدام ازاين پيغمبران بزرگ ما كه مي شناس‪RR‬يم نيام‪RR‬ده ان‪RR‬د‬
‫تا خداپرستي را درجامعه ها تبليغ كنند ‪ ،‬چون همه جامعه ها بدون هيچ شك پيش از بعثت پيغم‪RR‬راني ك‪RR‬ه م‪RR‬ا ماشناس‪RR‬يم خ‪RR‬دا‬
‫پرست بوده اند ‪ ،‬پس آمده اند چه كار بكنند ؟ ))‬
‫عالمه دكتور شريعتي در جواب اين سؤالي كه خودش مطرح نموده است ميگويد ‪ (( :‬آمده اند فقط يك كار بكنند و نه‬
‫هيچ كار ديگر‪ ...‬وهركار ديگري هم كه كرده اند براي تحقيق همان ك‪R‬ار اولي‪R‬ه اس‪R‬ت ‪ ،‬و آن اينك‪R‬ه توحي‪R‬د را جانش‪R‬ين ش‪R‬رك‬
‫كنند ‪ ،‬شرك يعني چه ؟ شرك برخالف آنچه كه ما تص‪RR‬ور ميك‪RR‬نيم ال م‪RR‬ذهبي نيس‪RR‬ت ‪ ،‬م‪RR‬ذهب اس‪RR‬ت ‪ .‬ب‪RR‬ر خالف آنچ‪RR‬ه ك‪RR‬ه فك‪RR‬ر‬
‫ميكنيم ‪ .‬مشرك ديندار است ‪ ،‬معتقد است ‪ ،‬وپرستنده وعابد است ‪ ،‬مشرك كسي است كه درچين وقتي ك‪RR‬ه بتهايش‪RR‬ان را ك‪RR‬ه‬
‫روي ارابه هاي بزرگ ازمعبد بيرون مي آوردند زنان وم‪R‬ردان زيب‪RR‬اتبرين دخ‪R‬تران وپس‪RR‬ران خ‪R‬ود ش‪RR‬ان را ن‪R‬ذر ميكردن‪RR‬د ك‪R‬ه‬
‫درپاي بت سر ببرند واين خون خون متبركي ميشد كه در دع‪RR‬ا ه‪RR‬ا ون‪RR‬ذرها ومراس‪RR‬م م‪RR‬ذهبي مص‪R‬رف ميش‪RR‬د و از آن ش‪RR‬راب‬
‫متبرك ساخته ميشد ‪ ،‬اين ‪ ،‬شرك است ‪ ،‬اين بي ديني است ‪.‬‬
‫قرب‪R‬اني دربراب‪R‬ر بت ‪ ،‬وب‪RR‬راي بت درج‪R‬اهليت همين ع‪R‬رب وج‪RR‬ود داش‪R‬ته ‪ .‬قرب‪RR‬اني چي ؟ قرب‪RR‬اني انس‪R‬ان ‪ ،‬ن‪R‬ه قرب‪RR‬اني‬
‫گوسفند ‪ ،‬بسيار نذر ميكردند كه اگر من مثال چند تا پس‪RR‬ر داش‪RR‬تم پس‪RR‬ر اولم را قرب‪RR‬اني مي كنم ب‪RR‬راي بتم ‪ ،‬ن‪RR‬ذر مي ك‪RR‬رده ك‪RR‬ه‬
‫بت ‪ ،‬او را پسردار بكند ‪ ،‬وبه ازاي اين پاداشي كه بتش و معبودش به او ميدهد اولين پسر را در برابرش ذبح كند ‪.‬‬
‫عالمه دكتورشريعتي ميپرسد‪:‬اين احساس ‪ ،‬احساس ال مذهبي (بيديني) است ي‪RR‬ا احس‪RR‬اس م‪RR‬ذهبي ( دين‪RR‬داري) است ؟‬
‫درپاسخ ميگويد ‪ (( :‬ميبينيم مقام مذهبي اينها از ماها ك‪R‬ه موح‪RR‬ديم خيلي محكمتراس‪R‬ت ‪ ،‬پس چ‪R‬را اين هم‪R‬ه تكي‪R‬ه ميش‪RR‬ود ب‪R‬ه‬
‫سوزاندن وازبين بردن وريشه كردن شرك ؟ بنابرين توحيد در برابر شرك ‪ ،‬دين دربرابر بي ديني نيست ‪ ،‬مذهب در برابرال‬
‫مذهبي نيست ‪ ،‬پرستش خدا در برابر عدم اعتقاد به وجود خدا نيست ‪.‬‬
‫نه تنها پيغمبران ما نيامده اند تا پرستش خدا را جانشين عدم پرستش بكنند بلكه اينها آمده اند تا پرستش را تخفي‪RR‬ف‬
‫بدهند يعني همه جامعه ها بيشتر از پيغمبران ما خدا پرست بودند ‪ ،‬براي اينكه اينها ميگفتند ( يكي بپرستيد ) وآنها ص‪RR‬د ت‪RR‬ا‬
‫ميپرستيدند ‪ ،‬اينها نيامدند خدا پرستي را ايجاد كنند ‪ ،‬يعني پرستش معبود ايجاد بكنند ‪ ،‬برا ي اينكه انسانها همواره از توتم‬
‫) گرفته ‪ ،‬از مهره گرد وقرمزرنگ وخوشرنگ گرفته به اسم فتي شيسم ‪ ،‬از روح جدش گرفته به اس‪RR‬م آنيميس‪RR‬م ‪ ،‬از‬ ‫(‬
‫اشياء طبيعي گرفته ‪ ،‬از ستاره ها گرفته واز بعضي درخته‪RR‬ا گرفت‪RR‬ه از رب األ ن‪RR‬واع گرفت‪RR‬ه ازي‪RR‬ك تك‪RR‬ه س‪R‬نگ گرفت‪RR‬ه ‪ ،‬همهء‬
‫اينها را مي پرستيده است ‪ ،‬ومجسمه مي ساخته وپرستش ميكرده وتمام م‪RR‬دت عم‪RR‬رش را در راه آنه‪RR‬ا ف‪RR‬دا ك‪RR‬اري ميك‪RR‬رده ‪،‬‬
‫بلكه خون خود ش را به ساده گي ميداده ‪ ،‬بنابرين طول تاريخ زنده گي انساني همواره برمذهب مبتني بود ه وپيغمبران ما‬
‫آمده اند تا توحيد را جانشين شرك كنند ‪ ،‬يعني مذهبي را جانشين مذهب ديگري كنند )) (‪)1‬‬

‫‪------------------------------------------------------------‬‬
‫‪ .1‬منهج شوكاني درعقيده ص ‪279‬‬
‫عالمه دكتورشريعتي ميگويد ‪ :‬اصل اساسي كه اسالم روي آن بناشده است يك پايه دارد ‪ :‬توحيد ‪ ،‬بقي‪RR‬ه اص‪RR‬ول روي‬
‫توحيد بناشده است ‪ ،‬نه دركنارتوحيد قرار گرفته باشد ‪ ،‬نبوت دوم نيست ‪ ،‬كه كنار توحيد باشد ‪ ،‬نبوت از توحيد ب‪RR‬يرون مي‬
‫آيد ‪ ،‬يعني شكل ساختمان اعتقادي مان را بايد درذهن تصور بكنيم ‪ ،‬پنج تا پاي‪RR‬ه وس‪RR‬تون دركن‪RR‬ارهم چي‪RR‬ده نش‪RR‬ده اس‪RR‬ت ‪ ،‬ي‪RR‬ك‬
‫ستون به عنوان زير بنا است دكتورشريعتي درخاتمه ميگويد ‪ ( :‬بنابراين حرف اساسي من اين است كه توحي‪RR‬د عقي‪RR‬ده اي‬
‫دركنارعقايد ديگر نيست ‪ ،‬اصلي دربرابراصول ديگرنيست ‪ ،‬اصول ديگرنيامده اند اضافه بشوند به اصل توحيد ‪ ،‬ي‪RR‬ك اص‪RR‬ل‬
‫بنام توحيد داريم كه همه چيز درآن هست وهمه چيز از آن بيرون مي آيد )) (‪)2‬‬
‫به اساس نظريات تمامي دانشمندان اسالمي كه از منبع ق رآني اس تفاده ش ده اس ت ‪ ،‬ب ه اين نتيج ه ميرس يم ك ه تم امي‬
‫پيامبران الهي صرف براي دعوت بشريت به يكتاپرستي (توحيد) آمده اند ‪ ،‬تا مردم ذات هللا(جل جالله) را ب ه تنه ايي عب ادت‬
‫كنند ‪ ،‬قرباني ها ‪ ،‬نذرها ‪ ،‬و ساير عبادات خويش را به عوض خدايان خود ساخته ‪ ،‬وانس انهاي زن ده وم رده ‪ ،‬يابته اي خ ود‬
‫ساخته خود براي ذات يگانه خداوند(جل جالله) تخصيص دهند ‪ .‬حيوانات را قرباني كنند ولي قرب اني ش ان ن ه ب راي بته اي‬
‫انساني بلكه براي ذات اقدس متعال (جل جالله) باشد ‪.‬‬
‫مردمان قديم همه معتقد بودند‪،‬همه به وجودخداوندايمان داشتند‪،‬ولي مشكل شان خدايان باطل ب ود‪،‬و پي امبران آمدن د ت ا‬
‫آنان را به شناخت خداي حقيقي معرفي نمايند‪،‬عب ادت ش انرا مخص وص ذات پروردگ ار يكت ا بس ازند ‪ ،‬و ب راي ش ان مفه وم‬
‫حقيقي(ال إله إال هللا) را بيان دارند ‪ .‬اما عقايد بي خدايي والح اد ‪ ،‬زادهء ق رون اخ ير ميباش د ك ه ملح دان عص ورجديده ب ه آن‬

‫‪21‬‬
‫دعوت ميكردند ‪ ،‬اين بدعت بي خدايي زاده عصر جديدي است كه انسان هاي شاذوبي دانشي آم ده وفط رت انس اني را انك ار‬
‫نموده از وجود خدا به شكل كلي انكار نمودند ‪.‬‬
‫عالمه شريعتي در مورد بيديني يا الحاد ميگويد ‪( :‬اين احساس ال مذهبي واعتقاد ب‪R‬ه ع‪R‬دم وج‪R‬ود خ‪R‬دا بحث ومس‪R‬ألهء‬
‫تازه ايست كه از اروپاي بعد از رنسانس قرون شانزدهم وهفدهم دردنيا مطرح شده اس‪RR‬ت ‪ ،‬ودر ت‪RR‬اريخ اص‪RR‬ال مط‪RR‬رح نب‪R‬وده‬
‫است ‪ ،‬درهيچ جامعه اي مطرح نبوده است ‪ ،‬جامع‪RR‬ه ه‪RR‬اي س‪RR‬ي هزارس‪RR‬ال پيش در اس‪RR‬پانا را ميشناس‪RR‬ند ك‪RR‬ه اين بش‪RR‬ر هن‪RR‬وز‬
‫لباس نداشته اما خداياني را معتقد بوده وميپرستيده است ‪ ،‬هنوز خانواده تشكيل نشده است ‪ ،‬ام‪RR‬ا معب‪RR‬د داش‪RR‬ته وميپرس‪RR‬تيده‬
‫است ‪ ،‬بنابرين تمام رسالت پيامبران به حق ‪ ،‬كه ما به اين تسلسل نبوت ها معتقديم ‪ ،‬كارشان تحق‪RR‬ق توحي‪RR‬د ب‪R‬وده در براب‪R‬ر‬
‫شرك كه مذهبي است دربرابر مذهب ديگر )) (‪. )1‬‬
‫خالصه اينکه مشکل اساسی ميان پيامبرو مشرکان دراص ل وج ود خداون د ن ه بلک ه در ش ريک س اختن مخلوق ات ب ه‬
‫خداوند درطاعت وعبادت بوده است ‪ ،‬مشکل آنان دروجود خداوند نه بلکه در مخالفت با نفی خدايان باطل و عقي ده ب ه خ دای‬
‫يگانه بوده است ‪ ،‬زيرا شيطان هميشه دريک محور کار ميکند وآن اينکه ‪ :‬توجه انسان را از خالق دور نموده ‪ ،‬ن ام خ الق را‬
‫اززبانها دور نموده ‪ ،‬دروقت مشکالت خالق را فراموش نموده ‪ ،‬به عوض ذات خالق متعال مخلوقی را درقلب ها ج ا ميده د‬
‫تاآنها اين مخلوق را به مرحله ای الوهيت کشانيده او را عبادت نمايند ‪.‬‬
‫پروردگاريکتا ما را توفيق عنايت فرمايد تا زبان مانرا به ذکرش ‪ ،‬وقلب مانرا ب ه محبتش ‪ ،‬وط اعت م انرا خ اص ب ه‬
‫دربارش تقديم نماييم ‪.‬‬
‫‪--------------------------------------------------------‬‬
‫‪-1‬جهان بيني وايديولوژي‪ R‬تاليف دكتور علي شريعتي مجموعه آثار(‪ ، )23‬ايران ‪ :‬چابخانه حيدري ‪ 1382 ،‬ص ‪. 45 -44 :‬‬
‫مرجع سابق ‪،‬‬
‫جهان بيني و ايديولوژي‪ ، R‬ص ‪45‬‬ ‫‪.2‬‬

‫‪ -3‬توحيد اسماء وصفات خداوند(جل جالله)‬


‫هرگاه به قرآن عظيم الشان مراجعه نماييم ‪ ،‬آيات قرآني زيادي درمورد اسماء وصفات پروردگار ذكر شده است ‪ ،‬ك ه‬
‫اسماء وصفات خداوند با اسماء وصفات مخلوقات فرق دارد ‪:‬‬
‫‪ – 1‬اسماي خداوند(جل جالله) اسماي صفات هستند ‪:‬خداوند(جل جالله) داراي همان صفاتي اس ت ك ه ب دان نامه اي‬
‫خويش را بيان داشته است ‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬اسم خداوند رحمان ورحيم است (بخشاينده ومهربان)وخداوند متعال حقيقتا رحمان ورحيم ميباشد ‪.‬‬
‫اسم خداوند (جل جالله) عالم است ‪ ،‬بناء ذات خداوند(جل جالله) به تمامي امورجهان عالم است ‪.‬‬
‫برعكس اسماي انسان با صفاتش فرق ميكند ‪ ،‬وبسا اوقات اسم انسان موافق صفتش نميباش د ‪ ،‬مثال شخص ي دالور ن ام‬
‫دارد ‪،‬درحاليكه او بسيار بزدل است‪ ،‬وياهم كسي سخي ناميده ميشود ‪ ،‬درحاليكه اوسخي نه بلك ه بس يار بخي ل ميباش د‪،‬ونامه ا‬
‫صرف مطابق نظر والدين اختيار ميشود‪،‬ودراصل ب ا ص فت آن ش خص گ اهي مط ابقت ميداش ته باش د و گ اهي هم نميداش ته‬
‫باشد ‪.‬‬
‫اما اسماي خداوند (جل جالله) ‪ %100‬با صفاتش مطابقت دارد ‪.‬‬
‫‪ -2‬صفات خداوند(جل جالله) صفات كامل ميباشند ‪ :‬تمامي صفات خداوند(جل جالل ه) ب ا ص فات انس ان ك امال ف رق‬
‫دارد ‪ ،‬كه يك مؤمن بايد عقيده داشته باشد كه هرگاه خداوند(جل جالل ه) را ب ه ص فت ميك نيم ‪ ،‬اين ص فت الهي كام ل اس ت ‪،‬‬
‫وصفات انسان كامل نبوده ‪ ،‬داراي نواقصي ميباشد ‪ ،‬مثال علم خداوند باعلم انسان فرق ميكند‪،‬علم انسان به ان دازه اختص اص‬
‫ومسلك وتجربه بوده‪،‬درحاليكه علم الهي قبل از تجربه ميباش د ‪،‬ومتعل ق ب ه ك دام تجرب ه وتخص ص نيس ت بلك ه (ع الم الغيب‬
‫والشهادة) عالم به امورغي بي وحاضرميباش د ‪ ،‬علم انس ان زاده ح واس پنجگان ه ميباش د ‪،‬درحاليك ه علم انس ان ض رورتي ب ه‬
‫حواس ندارد‪،‬همچنان انسان نميتواند اندازه مهرباني خداوند را بيان دارد ‪ ،‬بلكه مهرباني انسان را ميتوان اندازه وسنجش نمود‬
‫‪.‬‬
‫‪ -3‬صفات خداوند(جل جالله) قديم ‪،‬ازلي وهميشگي است‪:‬ف رق ديگ ر ص فات انس ان ب ا ص فات خداون د (ج ل جالل ه)‬
‫اينست كه صفات الهي همه قديمي است ‪ ،‬خداوند ( جل جالل ه ) از ق ديم داراي اين ص فات اس ت ‪ ،‬واين ص فات الهي هميش ه‬
‫است ‪ ،‬برعكس صفات انسان ‪ ،‬جديد ونوپيدا است ‪ ،‬وانسان به اساس علم وتجربه داراي بعضي صفاتي ش ده ميتوان د ‪ ،‬وي اهم‬
‫صفات انساني به سبب بعضي ازحادثات ازبين ميرود ‪ ،‬مثال انسان بينا به اساس يك حادثه ترافيكي نا بين ا ميش ود ‪ .‬درحاليک ه‬
‫صفات الهي از نقصان وزوال کامال بعيد ميباشد ‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫‪ -4‬عدم مشابهت صفات خداوند(جل جالله) با صفات انس‪RR‬ان ‪:‬ص فات خداون د (ج ل جالل ه) هيچگ اهي مش ابه ص فات‬
‫ْس َك ِم ْثلِ ِه َش ْي ٌء َوه َُو‬
‫مخلوقات نميباشد ‪ ،‬براي هر مومن الزم است تا صفات خداوند را مطابق مفهوم اين آيت شريف بداند ‪( :‬لَي َ‬
‫صيرُ) مانند خداوند هيچ چيزي نيست ‪ ،‬و اوست شنونده و بينا ‪ .‬الشورى ‪ 11/‬دانست ‪.‬‬ ‫ال َّس ِمي ُع البَ ِ‬
‫قرطبي درتفس يراين آيت مب ارك ميگوي د‪:‬هيچ كس ي باخداون د متع ال درعظمت ‪ ،‬كبري اء ملك وت ‪ ،‬اس ماء و ص فاتش‬
‫مشابهت نداشته وهم خداوند مشابه مخلوقات نيست‪،‬دربين خالق ومخل وق هيچ مش ابهت درمعن اي حقيقي نيس ت‪،‬زي را ص فات‬
‫خداوند همه قديم بوده برخالف صفات بنده گان که عارضي ميباشد‪.‬‬
‫بعضي از علماي محقيقين گفته اند كه توحيد‪:‬عبارت است ازاثبات ذات غير مشبه با ساير موج ودات ‪ ،‬و ص فات غ ير‬
‫ناقص ‪.‬‬
‫امام واسطي ميفرمايد ‪ :‬مثل ذات خداوند هيچ ذاتي نيست ‪ ،‬ومثل اسم خداوند ديگراسمي نيست ‪،‬ومثل فع ل خداوند(ج ل‬
‫جالله) ديگر فعلي نيست ‪ ،‬ومثل صفات خداوند ديگرصفاتي نيست مگر ازجهت موافقت لفظي !‬
‫بعضي ازدانشمندان ميگويند هرچيزيكه درخيال تان درقسمت ذات خداوند (جل جالله) متصور شده بداني د ك ه خداون د‬
‫غير آن است ‪ .‬زيرا انسان هرچيزي را به اساس حواس پنجگانه مادي خويش ميفهمد ‪ ،‬وصفات پروردگار را نميت وان ب ا اين‬
‫حواس مادي احساس نمود ‪.‬‬
‫مشكل فهم صفات در نزد بعضي انسانها ‪:‬مشكل بسياري ازصفات اينست كه وقتي خداوند (جل جالل ه) را ب ه يكي از‬
‫صفاتي كه در قرآن عظيم الشان ويا سنت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) بيان شده است ‪ ،‬ياد ميكنيم ‪،‬براي ما صفات انس ان زود‬
‫تردرذهن ما خطور ميكند‪،‬كه الزم است اين تشبيه را از ذهن خود دور نماييم ‪ ،‬مثال ‪:‬‬
‫خداوند(جل جالله) عالم است ‪،‬ولي بايد دانست كه فرق ميان علم خداوند(جل جالله) وعلم انسان بسيار زياد است ‪.‬‬
‫علم انسان بعد ازتجربه حاصل ميگردد درحاليكه علم خداوند(جل جالله) ضرورت ب ه تجرب ه نداش ته وقب ل از تجرب ه‬
‫حاصل است ‪.‬‬
‫علم انسان مطابق عقل وحواسش ميباشد‪،‬كه بطور محدود بوده ‪ ،‬زياد وكم ميش ود‪،‬درحاليك ه علم خداون د (ج ل جالل ه)‬
‫شامل وکامل بوده زيادت ونقصان را نميپذيرد ‪.‬‬
‫علم انسان ناقص است‪،‬صرف امورمحدودي رامطابق درس‪،‬مطالعه‪،‬رشته‪،‬تخص ص‪،‬تجرب ه‪ ،‬ميدان د ‪ ،‬در حاليك ه علم‬
‫خداوند كامل است ‪.‬‬
‫به اساس اين داليل نبايد علم خداوند را با علم انسان مقايسه نمود و خداوند (جل جالله) را مث ل انس ان فك ر ك رد (ليس‬
‫كمثله شيء)‬
‫قرآن شريف خداوند (جل جالله) را (حي)زنده‪،‬توصيف نموده است‪،‬الزم اس ت ك ه اين ص فتش را ب ه ش كل حقيقي آن‬
‫ايمان داشته و حيات خداوند(جل جالله) را به حيات انسان تشبيه نكنيم ‪.‬‬
‫بناء انسان زماني جواب اين سؤاالت را پيدا نمود كه ‪:‬‬
‫‪-1‬آيا جهان خالقي دارد ؟‬
‫‪-2‬آيا انسان مخلوق است ؟‬
‫‪ -3‬آيا خالق انسان براي رهنمايي اش كتابي فرستاده است ؟‬
‫‪-4‬خالق انسان چي صفاتي دارد ؟‬
‫‪ -5‬آيا صفات خداوند با صفات مخلوق فرق دارد ؟‬
‫هرگاه پاسخ اين سؤاالت را بگونه مثبت جواب گ فت‪،‬او ضرورت ندارد كه مافوق توانايي حس وعقل خ ويش ب ه درك‬
‫ذات خداوند(جل جالله) خود را مشغول سازد‪،‬زيرااو نميتواند ذات خداوند(جل جالله) را درك كن د ‪،‬ومكلفيت ومس ؤوليت هم‬
‫ندارد كه در درك آنچه توانايي ندارد خود را مشغول سازد ‪.‬‬

‫داليل وحدانيت هللا (جل جالله)‬


‫داليل توحيد قرآني ‪ :‬هرگاه آيات قرآني را بصورت دقيق مطالع ه نم اييم ‪ ،‬تم امي ق رآن مؤمن ان را ب ه توحي د دع وت‬
‫نموده ‪ ،‬واز شرك منع مينمايد ‪ ،‬آيات قرآني كه در مورد توحيد خداوند متعال هستند ‪ ،‬به دوبخش تقسيم ميشوند ‪:‬‬
‫قسم اول ‪ :‬آيات قرآني كه وحدانيت خداوند را بيان ميدارند‪:‬عبارت اند از ‪:‬‬
‫ص َم ُد ‪ -‬لَ ْم يَلِ ْد َولَ ْم يُولَ ْد ‪َ -‬ولَ ْم يَ ُكنْ لَهُ ُكفُ ًوا أَ َح ٌد ) بگو كه خداوند يكي است ‪ ،‬خداوند بي نياز‬
‫‪ ) -1‬قُ ْل ُه َو هَّللا ُ أَ َح ٌد ‪ -‬هَّللا ُ ال َّ‬
‫است ‪ ،‬فرزندي ندارد ‪ ،‬و خودش نيز از كسي تولد نشده است ‪ ،‬وهيچ كسي شريك او نميباشد ‪ .‬إخالص ‪4-1/‬‬
‫‪( -2‬هَّللا ُ ال إِلَ‪R‬هَ إِال ُه‪َ R‬و َو َعلَى هَّللا ِ فَ ْليَتَ َو َّك ْل ا ْل ُمؤْ ِمنُ‪RR‬ونَ ) هيچ الهي بج‪RR‬ز هللا (ج‪RR‬ل جالله) نيس ت ‪ ،‬ومؤمن ان ب ه هللا توك ل‬
‫نماينـد ‪ .‬التغابن‪13 /‬‬

‫‪23‬‬
‫ش َها َد ِة ُه‪َ R‬و ال َّر ْح َم‪RR‬انُ ال‪َّ R‬ر ِحي ُم ) هيچ معب ودي بجزهللا (ج ل جالل ه) نيس ت‬‫ب َوال َّ‬ ‫‪ُ ( -3‬ه َو هَّللا ُ الَّ ِذي ال إِلَهَ إِال ه َُو عَالِ ُم ا ْل َغ ْي ِ‬
‫عالم امورغيبي وحاضر ميباشد ‪ ،‬وبخشاينده ومهربان است ‪ .‬الحشر‪22 /‬‬
‫هرگاه قرآن عظيم الشان را مطالعه نماييم درهرصفحهء قرآن بيان توحيد خداوند را خواهيم ي افت قص ه ه اي ق رآني ‪،‬‬
‫مثالها ‪ ،‬اعتقادات ‪ ،‬احكام وساير موضوعات قرآني به همين نقطـه كه وحدانيت خداوند است داللت دارند ‪.‬‬
‫قسم دوم ‪ :‬آيات قرآني كه دليل وحدانيت را بيان ميدارند‪:‬آيات قرآني مطابق عقل انسان برايش دليل بيان مي دارد ك ه ‪:‬‬
‫ص‪R‬فُونَ ) هرگ اه بج ز از ذات هللا معب ود ه اي ديگ ري وج ود‬ ‫ش َع َّما يَ ِ‬‫‪R‬ر ِ‬ ‫س ْب َحانَ هَّللا ِ َر ِّب ا ْل َع‪ْ R‬‬ ‫(لَ ْو َكانَ فِي ِه َما آلِ َهةٌ إِاَّل هَّللا ُ لَفَ َ‬
‫س َدتَا فَ ُ‬
‫ميداشت ‪ ،‬تمامي نظم عالم فاسد ميشدند ‪ ،‬پاكي است مرخدا را كه پروردگار عرش است ‪ ،‬واز آنچه او را بي مورد توص يف‬
‫ميكنند پاك است ‪ .‬األنبياء‪22/‬‬
‫درين آيت شريف براي انسانها بيان شده است كه همان سانيكه دريك مملكت دوپادشاه ودريك دولت دو وي ا چن د رئيس‬
‫جمهورامكان پذيرنيست ‪ ،‬به همين سان ‪ ،‬ممكن نيست كه براي جهان هستي (دنيا وآخرت) چند خدايي باشد ‪ ،‬زيرا موج وديت‬
‫خدايان زي اد ‪ ،‬س بب اختالف آن ان در نظم جه ان ميش ود ‪ ،‬هرگ اه دو خ دا وج ود ميداش ت ‪ ،‬يكي ام ر مينم ود ك ه ش ب باش د‬
‫وديگرش ميخواست روز باشد ‪ ،‬بناء نظم شب وروز مختل ميشد ‪ ،‬واگر يكي برديگري غالب ميشد پس او خدا نميش د ‪ ،‬زي را‬
‫درمقابل خداي ديگرعاجزميماند ‪ ،‬واگر هردو ميتوانستند در تمامي امور مساويانه تصرف نمايند ‪ ،‬اين تصرف شان س بب بي‬
‫نظمي در عالم ميشد ‪ ،‬نظم جهان دليل واضحي است كه خدا يكي است ‪ ،‬وتمامي امور جهان مطابق اوامر وي ت رتيب وتنظيم‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫داليل توحيد عقلـي‬
‫خداوند متعال (جل جالله) تمامی جهان را مانند يک کتاب باز وقابل ديد برای انسان خلق نموده ‪ ،‬که هرگاه يک انسان‬
‫به هرپديدهء دراطراف خويش به نظر يک انسان خردمند نظراندازد ‪ ،‬هر مخلوقی با بزرگی وکوچکی اش ‪ ،‬دليل بروحدانيت‬
‫خداوند است ‪ ،‬نظم جهان ‪،‬مناسبت تمامي امور درميان يكديگر‪ ،‬وتسخيرتمامي مخلوق ات درمقاب ل ض رورات انس ان ‪ ،‬دالي ل‬
‫واضحي به وحدانيت خداوند متعال(جل جالله) ميباشد ‪ ،‬اين داليل را ميتوان به شكل ذيل بيان داشت ‪:‬‬
‫‪ )1‬تناسب درطراحي ‪ :‬تمامی مخلوقات الهی با يک تناسب خاصی خلق شده اند که هرگاه اين تناسب وج ود نميداش ت‬
‫انسانها وحيوانات نميتوانستند به شکل عادی زنده گی خويش را بسر برند ‪ ،‬اين تناسبات را ميتوان در نقاط ذيل مورد مطالع ه‬
‫قرار داد ‪.‬‬
‫الف ‪ -‬تناسب در ساختمان وجود انسان ‪ ،‬ب ‪ -‬تناسب وجود انسان با ساير غذا ها‪ ، .:‬ج ‪ :‬تناسب وج‪RR‬ود انس‪RR‬ان ب‪RR‬ا‬
‫اوضاع طبيعي‪ ،‬د‪ -‬تناست در ميان امور طبيعي‬
‫‪ )2‬نظم جهان هستي ‪ :‬در مورد نظم جهان هستي دربخش داليل قرآني مفصال توضيحات بيان شده كه ك افي خواه د‬
‫بود ‪.‬‬

‫معبودان باطل‬
‫حضرت حذيفه بن يمان (رضي هللا عنه) ميفرمايد كه هركسي از پيامبر( صلى هللا علي ه وس لم ) در ام ور خ ير س ؤال‬
‫مينمود ‪ ،‬ومن از امور شر ميپرسيدم ‪ ،‬تا بادانستن آن ‪ ،‬ازكارها بد اجتناب ورزم ‪ ،‬دانشمندي را گفتن د ‪ :‬ادب ازكي آموخ تي ؟‬
‫گفت ‪ :‬از بي ادبان ‪ .‬زيرا هركاري را كه آنان كردند ‪ ،‬ترك نمودم ‪.‬‬
‫درينجا براي اينكه عقيدهء مان كامال خالص وپاك باشد ‪ ،‬الزم است تا آن معبودان باطلي را كه مشركان قريش و ساير‬
‫مشركان يهود ونصارى ميپرس تيدند بشناس يم ‪ ،‬وخ ود را از چ نين معب ودان باط ل ‪ ،‬حف ظ نم وده ص رف ب ه پروردگ ار يکت ا‬
‫سرعبادت وبنده گی خم نموده وبا اجتناب از عبادت ديگران شخصيت ايمانی خويش را حفظ نماييم ‪ ،‬تا دردنيا مثل يک انسان‬
‫با کرامت واشرف المخلوقات زنده گی نماييم ‪ ،‬ودرآخرت نيز در زير بيرق موحدان ( يکتا پرستان ) حشر شويم ‪.‬‬
‫معبودهاي باطل شش نوع ميباشنـد ‪:‬‬
‫الف‪ -‬معبود هاي باطل تكويني‬
‫ب‪ -‬معبود هاي باطل تشريعي‬
‫جـ ‪ :‬معبود هاي باطل طاغوتي‬
‫د‪ :‬معبود هاي باطل تقربي ‪.‬‬
‫هـ ‪ :‬معبودان باطل تعددي ‪.‬‬
‫و ‪ :‬معبودان باطل حيوانی ونباتی ‪.‬‬
‫الف ‪ -‬معبودان باطل تکوينی ‪ :‬منظور ازمعبودان تكويني باطل اينست ك ه شخص ي ب ه امك ان تص رف مخلوق ات در‬
‫امورغيب ‪ ،‬وتصرف غيبی درامورتکوينی که خاص به ذات پروردگار متعلق است اعتقاد نمايد ‪ ،‬ويا اينكه عقيده داش ته باش د‬
‫كه مخلوق ميتواند در امور خاص الهي تصرف نمايد ‪ ،‬زيرا معرفت امورغيب صرف ب ه خداون د متع ال (ج ل جالل ه) تعل ق‬

‫‪24‬‬
‫دارد ‪ ،‬و انسان صرف ميتواند درحدود صالحيت خويش مانند يك مخلوق تصرف داشته باش د ‪ ،‬مش ركان ق ريش ب دين عقي ده‬
‫بودند كه ماليكه ها ‪ ،‬پيامبران ‪ ،‬جن ها وساير مردمان نيك وصالح امور غيبي را ميدانن د ‪ ،‬و ميتوانن د در ام ور خ اص الهي‬
‫تصرف داشته باشند ‪ ،‬قرآن عظيم الشان اين عقيده آنانرا باطل پنداشته بيان داش ت ك ه غيب را فق ط خداون د متع ال ميدان د ‪ ،‬و‬
‫براي انسان به همان اندازه صالحيت داده شده كه مطابق صالحيت بشري وي است ‪ ( .‬درمورد غيبت درمب احث بع دي بحث‬
‫مفصلي خواهيم خواند )‬
‫ْب فِي ِه‬ ‫َري َ‬ ‫اَل‬ ‫ْ‬
‫ك ال ِكتَابُ‬ ‫َ‬
‫بناء خداوند متعال صفات مؤمناني را كه قرآن براي آنان هدايت است ‪ ،‬بيان داشته ميفرمايد ‪( :‬ذلِ َ‬
‫الص اَل ةَ َو ِم َّما َر َز ْقنَ اهُ ْم يُنفِقُ ونَ ) اين كتابيك ه درآن هيچ ش كي نيس ت ‪ ،‬ه دايت‬ ‫َّ‬ ‫هُ دًى لِ ْل ُمتَّقِينَ ‪ -‬الَّ ِذينَ ي ُْؤ ِمنُ ونَ بِ ْال َغ ْي ِ‬
‫ب َويُقِي ُم ونَ‬
‫ورهنماست براي كسانيكه به ام ور غي بي ايم ان دارن د ‪ ،‬نم از ميخوانن د و از رزقيك ه برايش ان عن ايت فرم وده ايم بص ورت‬
‫مشروع مصرف مينمايند ‪ .‬البقرة‪3 -2 /‬‬
‫صفت اساسي مؤمن اينست كه به امورغيبي كه آنانرا با حواس خويش ديده نميتواند ايمان داشته باشد ‪ ،‬مثل ‪ :‬ايمان به‬
‫وجود خداوند ‪ ،‬يگانگي خداوند ‪ ،‬موجوديت ماليكه ه ا ‪ ،‬جن ه ا ‪ ،‬روز قي امت ‪ ،‬جنت ‪ ،‬دوزخ ‪ ،‬ع ذاب ق بر وغ يره اموريك ه‬
‫درقرآن عظيم الشان به صراحت بيان شده است ‪.‬‬
‫همچنان قرآن عظيم الشان بيان ميدارد ك ه پي امبران بش رند وص الحيت آن ان مح دود ميباش د ‪ ،‬و در ام ور غي بي تنه ا‬
‫بعضي از اموری خاصی را ميدانند که خداوند (جل جالله) براي شان بيان داشته است ‪ ،‬وتمامي امور غيبي را نميدانند ‪.‬‬
‫ب‪ -‬معبوده‪RRR‬اي باط‪RRR‬ل تش‪RRR‬ريعي‪:‬معب ود تش ريعي معب ودی راگوين د ک ه ق انون عم ومی را بس ازد ‪ ،‬وي اهم‬
‫درامورجايزوناجايز‪،‬حالل وحرام ‪ ،‬حکم صادر نمايد ‪ ،‬هرکاه کس ی ق انون انس انی را نس بت ب ه ق انونی الهی ت رجيح ده د ‪،‬‬
‫درحقيقت آن شخص را معبود خود قرار داه است ‪.‬‬
‫قرآن عظيم الشان درمورد امت ه ای س ابق ك ه ارش ادات الهي را ت رك نم وده‪ ،‬وس نت پي امبران خ ويش را فرام وش‬
‫نمودند ‪ ،‬وبه گفته هاي احبار(علمای اهل کتاب) ورهبان (زاهدان و گوشه نشينان ) تس ليم ش دند ‪ ،‬وب ا وجوديك ه س خنان آن ان‬
‫مخالف گفته هاي كتب سماوي بود عمل نمودند ‪ ،‬چنين ميفرمايد ‪( :‬اتَّ َخ ُذوا أَحْ بَا َرهُ ْم َو ُر ْهبَ انَهُ ْم أَرْ بَابً ا ِم ْن دُو ِن هَّللا ِ َو ْال َم ِس ي َح ا ْبنَ‬
‫احدًا اَل إِلَهَ ِإاَّل هُ َو ُس ْب َحانَهُ َع َّما يُ ْش ِر ُكونَ ) احبار ورهبان های خويش را به عوض خداون د رب‬ ‫َمرْ يَ َم َو َما أُ ِمرُوا ِإاَّل لِيَ ْعبُدُوا ِإلَهًا َو ِ‬
‫خود قرار دادند ‪ ،‬همچنان مسيح پسر مريم را‪ ،‬آنان به عبادت خداوند يکتا‪ ،‬که هيچ معبودی جز وی نيس ت ‪ ،‬امرش ده بودن د ‪،‬‬
‫پاکی مر او را ازآنچه شرک مينمايند التوبة ‪31/‬‬
‫عالمه قرطبي ميگويد ‪ :‬آنان أحبار ورهبان را مانند خدايان گشتاندند زيرا ‪ ،‬آنانرا را درهمه چيز اطاعت نمودند ‪.‬‬
‫ازحضرت حذيفة (رضي هللا عنه) درمورد اين آيت شريف پرسيده شد ‪ ،‬كه آيا آنان علماء و مش ايخ خ ويش را عب ادت‬
‫ميكردند ؟ گفت ‪ :‬نخير ‪ ،‬بلكه آنان زماني حاللي را حرام و ح رامي را حالل بي ان ميكردن د ‪ ،‬ايش ان ب ه گفت ه ه اي آن ان يقين‬
‫ميكردند ‪.‬‬
‫حضرت عدي بن حاتم (رضي هللا عنه) كه يك مسيحي بود و به دين مقدس اسالم مشرف شده بود ميگوي د ‪ :‬روزي ب ه‬
‫نزد نبي كريم ( صلى هللا عليه وآله وسلم) آمدم ودرگردنم صليبي ازطال راآويزان كرده بودم ‪ ،‬پيامبر(عليه السالم) ب رايم گفت‬
‫‪( :‬ما هذا يا عدي اطرح عنك هذا الوثن) اين چيست اي عدي ! اين بت را دور بيان داز ‪ ،‬س پس ش نيدم ك ه اين آيت ش ريف را‬
‫ميخواند ( اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أربابا من دون هللا والمسيح ابن مريم) سپس فرمود ‪ :‬آنان احبار ورهب ان را نميپرس تند ‪،‬‬
‫والكن هرگاه آنان حاللي را حرام ميكردند ‪ ،‬ويا حرامي را حالل ميكردند ‪ ،‬ايشان به گفته هاي شان اعتقاد و يقين ميكردند ‪.‬‬
‫به اساس اين آيت قرآني پيروي از مخلوق در احکاميکه نصوص الهي آنرا بيان داشته ‪ ،‬وياهم ق انون مخلوق ات را ب ر‬
‫قوانين الهي ترجيح دادن درحقيقت مخلوقات را معبود قراردادن است ‪ ،‬وتنها عبادت سجده كردن نيست بلكه سخنان اش خاص‬
‫را درمورد حالل وحرام ‪ ،‬خوب وغلط ‪ ،‬حق وباطل و سايراموري كه مخالف احكام الهي باشد تايي د ک ردن ‪ ،‬وبرت ر دانس تن‬
‫ن وعي از عب ادت ب ه مخلوق ات اس ت ‪ .‬پي امبر( ص لى هللا علي ه وس لم ) ميفرماي د ‪ :‬ال طاع‪RR‬ة للمخل‪RR‬وق في معص‪RR‬ية الخ‪RR‬الق )‬
‫درمعصيت الهي براي مخلوق اطاعت كردن جايز نميباشد ‪.‬‬
‫‪R‬رةُ ِمنْ أَ ْم‪ِ R‬ر ِه ْم‬ ‫س‪R‬ولُهُ أَ ْم‪ً R‬را أَنْ يَ ُك‪RR‬ونَ لَ ُه ْم ا ْل ِخيَ‪َ R‬‬
‫ضى هَّللا ُ َو َر ُ‬ ‫قرآن عظيم الشان ميفرمايد ‪َ ( :‬و َما َكانَ لِ ُمؤْ ِم ٍن َواَل ُمؤْ ِمنَ ٍة إِ َذا قَ َ‬
‫ضاَل اًل ُمبِينًا) براي هيچ مرد ‪ ،‬وزن مؤمن حق نيست كه در اموريك ه خ دا ورس ولش فيص له‬ ‫ض َّل َ‬ ‫سولَهُ فَقَ ْد َ‬ ‫ص هَّللا َ َو َر ُ‬
‫َو َمنْ َي ْع ِ‬
‫نموده باشند از اختيار خويش استفاده نمايند ‪ ،‬وهركه ازاوامرخدا وپيامبر نافرماني نم ود ‪ ،‬گم راهي آش كاري را م رتكب ش ده‬
‫است ‪ .‬األحزاب ‪36/‬‬
‫اين آيت قرآن ب راي م ردان ‪ ،‬زن ان ‪ ،‬خ واهرا ن وب رداران م ؤمن ميفرماي د ك ه تنه ا اوام ر الهي را پ يروي نم اييم ‪،‬‬
‫ودراعتقادات واحكام خداوند (جل جالله) هيچ كسي را شريك نسازيم البت ه ص رف درحدوديك ه ب راي انس ان اج ازه داده ش ده‬
‫است تصرف نماييم ‪.‬‬
‫يهود ونصارى بعد ازرفتن پيامبران ش ان‪،‬مط ابق خواس ته ه اي پادش اهان ‪ ،‬س الطين ‪ ،‬بعض ي ازعلم ای خ ود خ واه‬
‫( کاسه ليسان درباري ان) ‪ ،‬بعض ي از زاه دان وگوش ه نش ينان بي علم ‪ ،‬حق ايق دي ني را ت رك نم وده ‪ ،‬ومط ابق خواس ته ه ا‬

‫‪25‬‬
‫وخواهشان نفساني آنان‪،‬حالل راحرام وحرام را حالل گردانيدند ‪ ،‬احكام ومقررات ساخت بشر را بر احكام الهي ترجيح دادند‬
‫‪ ،‬از احكام الهي تنها چند حكم محدودي را پذيرفته ‪ ،‬واحكامي را كه مطابق خواهشات نفسي آنان نبود ‪ ،‬قصدا ترك وفرام وش‬
‫كردند ‪ ،‬خداوند متعال(جل جالله) درمورد انسانهايي كه بعضي از احكام الهي را پذيرفته وبعض ي ديگ رش را ت رك ميكنن د ‪،‬‬
‫‪R‬و َم ا ْلقِيَا َم‪ِ R‬ة‬ ‫ض فَ َما َج‪َ R‬زا ُء َمنْ يَ ْف َع‪ُ R‬ل َذلِ‪َ R‬ك ِم ْن ُك ْم إِاَّل ِخ‪ْ R‬ز ٌ‬
‫ي فِي ا ْل َحيَ‪RR‬ا ِة ال‪ُّ R‬د ْنيَا َويَ‪ْ R‬‬ ‫ب َوتَ ْكفُرُونَ بِبَ ْع ٍ‬ ‫ميفرمايد ‪( :‬أَفَتُؤْ ِمنُونَ بِبَ ْع ِ‬
‫ض ا ْل ِكتَا ِ‬
‫ب َو َما هَّللا ُ بِ َغافِ ٍل َع َّما تَ ْع َملُونَ ) البقرة‪ 85/‬آيا ب ه بعض ي از كت اب ايم ان مياوري د‪،‬وب ه بعض ي ديگرك افر‬ ‫يُ َردُّونَ إِلَى أَ َ‬
‫ش ِّد ا ْل َع َذا ِ‬
‫ميشويد ‪ ،‬پس نيست جزاي كسيكه چنين كند ‪ ،‬جز خواري وذلت در زنده گي دنيا ‪ ،‬و درروزقيامت به سخت ترين عذاب ناي ل‬
‫ميشوند ‪ ،‬وخداوند ازآنچه ميكنند بي خبر نيست ‪.‬‬
‫خالصه اينکه منظورازمعبودان باطل تشريعی همان انسان هايی اند که ميخواهند ‪ ،‬قانون خود را برقانون الهی ترجيح‬
‫داده ‪ ،‬ومردم را به اطاعت از قوانين خاص خود ‪ ،‬دعوت نمايند ‪ ،‬وکسانيکه حکم چنين اشخاص را بپذيرند ‪ ،‬اين اشخاص را‬
‫درقانون سازی با خداوند شريک نموده اند ‪ ،‬زيرا مرجع قانون خ ويش ب ه ع وض خداون د(ج ل جالل ه) مخل وق را ق رار داده‬
‫است‪.‬‬
‫نا گفته نبايد گذاشت که اين حکم درقوانين عمومی الهی که با نص صريح ثابت شده ميباشد ‪ ،‬ولی خداوند برای انسانها‬
‫دربعضی از امورصالحيت داده که قوانين متعلق به امورخاص خود را تحت شعاع قانون الهی بسازند ‪ ،‬مثل قانون ترافيک ‪،‬‬
‫قانون تعيين اوقات رسمی ‪ ،‬قانون امتحانات پوهنتون وساير قوانين که درآن موضوع حالل وح رام نب وده ‪ ،‬بلک ه موض وعش‬
‫ترتيب ونظم جامعه ميباشد ‪ ،‬ودرمورد آنان نص صريحی وجود نداشته باشد ‪.‬‬
‫جـ ‪ :‬معبود هاي باطل طاغوتي‪:‬منظورازمعبودان باطل طاغوتي ي ك سلس له از پادش اهان ‪ ،‬اش خاص ظ الم و مس تبدي‬
‫هستند كه خود را درمقام خداوندي قرارداده ومردان بي دانش ونافهم آنانرا عب ادت ميكنن د ‪ ،‬مثال فرع ون ميگفت ‪( :‬ان ا ربکم‬
‫االعلی) من خدای بلند مرتبه شما هستم ‪ .‬کلمه طيبه چنين معبود ه ای باط ل را نفی نم وده ‪ ،‬وپروردگ ار را ذات يکت ای (هللا)‬
‫(جل جالله) را معرفی ميدارد ‪.‬‬
‫مولف داليل امام اعظم ابی حنيفه درعقايد ميگوي د ‪ (( :‬ال ه ط اغوتی اين را ميگوي د ک ه ک دام رئيس ‪ ،‬خ ان ‪ ،‬مل ک ‪،‬‬
‫وسلطان فاجروفاسق را درنافرمانی هللا تعالی ورسول اطاعت کنند ‪)1( )) .‬‬
‫د ‪ :‬معبود هاي باطل تقربي ‪ :‬منظورازمعبودان باطل تقربي آن معبوداني هستند كه بعضي ازانس انها ب ه اس اس محبت‬
‫وتقرب جستن به درگاه الهي ‪،‬مخلوقاتي رامانند‪،‬ماليكه ها‪ ،‬پيامبران واشخاص نيك وصالح راعب ادت ميكنن د‪،‬اگرچ ه آن ان ب ه‬
‫وجود خداوند يقين دارندولي ازين مخلوقات براي نزديكي به دربار خداوند(جل جالل ه) اس تفاده ميكنن د ‪،‬نص راني هاحض رت‬
‫مسيح‬
‫را واسطه ووسيله تقرب به بارگاه الهي پنداشتند ‪ ،‬درآغاز گمان ميکردند که برای نجات بشر آمده ‪ ،‬ت ا خ ود را قرب ان‬
‫نموده ‪ ،‬تا خداوند گناهان انسانها را ببخشد ولی باآلخره به عبادت وي پرداختند ‪ ،‬واکنون آن ان خ دای واح د را ت رک نم وده ‪،‬‬
‫صليب ( بت حضرت مسيح) را درکليسا ها گذاشته عبادت ميکنند ‪ ،‬وخدای واحد فراموش شان شده است ‪.‬‬
‫اين عمل درذات خ ود ش رك وكفرميباش د ‪ ،‬زي را عيس ى (علي ه الس الم) پيامبرخداس ت ‪ ،‬مخل وق اس ت ‪ ،‬وشايس ته‬
‫عبادت نيست ‪ ،‬عبادت صرف به ذات هللا جواز دارد وبس ‪.‬‬
‫بت پرستان نيز بعضي از اشخاص نيك را وسيله وواسطه ساخته عبادت ميكردند ‪ ،‬درزنده گي آنان را به مراتب عالي‬
‫مدح وتوصيف ميكنند ‪ ،‬وسپس بعد ازمرگ مجسمه هاي آنانرا ساخته و ب ه آن ان س جده ميكردن د ‪ ،‬وهرگ اه از ايش ان پرس يده‬
‫ميشد كه چرا به اين بتها سجده ميكني د ‪ ،‬ميگفتن د ك ه اين ان م ا را ب ه درب ار خداون د نزدي ك ميس ازند ‪ ،‬ازينک ه م ا روی س ياه‬
‫وشرمنده هستيم ‪ ،‬اين بتها برای ما واسطه شده ‪ ،‬ما را به رحمت خداوند نزديک ميسازند ‪ ،‬خداوند متعال در مورد ميفرمايد ‪:‬‬

‫‪--------------------------------------------------------‬‬
‫داليل امام اعظم ابی حنيفه (رحمه هللا ) در عقايد ‪ ،‬ت اليف عط اء هللا الحنفی الديوبن دی النقش بندی ‪ ،‬اآلفغ انی س ال ‪ 1349‬هـ ش ‪،‬‬ ‫‪-‬‬
‫الهور‪ :‬مطبعه ايم ای پرنترز ‪ ،‬ص ‪50 – 49 :‬‬

‫ص َوالَّ ِذينَ ات ََّخ‪ُ R‬ذوا ِمنْ دُونِ‪ِ R‬ه أَ ْولِيَ‪RR‬ا َء َم‪RR‬ا نَ ْعبُ‪ُ R‬د ُه ْم إِاَّل لِيُقَ ِّربُونَ‪R‬ا إِلَى هَّللا ِ ُز ْلفَى إِنَّ هَّللا َ يَ ْح ُك ُم بَ ْينَ ُه ْم فِي َم‪RR‬ا ُه ْم فِي‪ِ R‬ه‬
‫(أَاَل هَّلِل ِ الدِّينُ ا ْل َخالِ ُ‬
‫ب َكفَّار) اگاه باشيد كه دين خ الص ب راي خداون د اس ت ‪ ،‬آنانيك ه بغ يراز خداون د ديگ ران‬ ‫يَ ْختَلِفُونَ إِنَّ هَّللا َ اَل يَ ْه ِدي َمنْ ُه َو َكا ِذ ٌ‬
‫رااولياء (دوستان) گرفته اند ‪،‬‬
‫وميگويند ‪ :‬ما آنانرا عبادت نميكنيم مگر براي اينكه آنان ما را به خداون د نزدي ك س ازد ‪ ،‬خداون د در م ورد اين اختالف ش ان‬
‫حكم خواهد نمود ‪ ،‬وخداوند هيچ دروغگوي كافر را دوست ندارد ‪.‬‬
‫اين آيت شريف عملكرد قريشيان را بسيار بد دانس ته و ب راي ش ان گفت ك ه ش ما ميگويي د ك ه م ا هللا (ج ل جالل ه) را‬
‫عبادت ميكنيم ولي اين بتان را براي نزديكي به خداوند واسطه ووس يله ق رار مي دهيم ‪ ،‬اين عم ل ك رد ش ما ي ك دروغ و كف ر‬

‫‪26‬‬
‫ميباشد ‪ ،‬زيرا اين كار شما مخالف عقيده توحيد وخدا پرستي است ‪ ،‬زيرا خداوند ذات مهربان است ‪ ،‬ب ه واس طه نم ودن بته ا‬
‫ضرورت ندارد ‪ ،‬واسطه ووسيله برای ظالم ان ص ورت ميگ يرد ‪ ،‬ب رای کس انی ک ه انس ان را نشناس د ‪ ،‬وام ورش را اج را‬
‫نکند ‪ ،‬خداوند به بنده خود بسيار نزديک است (اذا سالک عبادی عنی فانی قريب) هرگاه بنده گ ان من درم ورد من بپرس ند ‪،‬‬
‫من بسيار نزديک ميباشم ‪ .‬ميان خالق وبنده اش هيچ فاصله ای وجود ندارد ‪ ،‬وضرورت به واسطه نيست ‪ ،‬پس برای آوردن‬
‫اين بتها چی ضرورت هست ؟‬
‫امام قرطبي (رحمه هللا) ميگويد ‪ :‬حضرت قتاده ( رضي هللا عنه ) گفت ‪ :‬هرگاه به ايشان گفته ميشد كه كه پروردگ ار‬
‫تان كيست ‪ ،‬خالق تان كيست ‪ ،‬آسمانها وزمين را كي خل ق نم وده ؟ وكي از آس مان آب را ف رو م يرود ؟ ميگفتـند ‪ :‬هللا(ج ل‬
‫جالله) ‪ .‬وقتي برايشان گفته ميشد ‪ :‬پس چرا اين بتها را عبادت ميكنيد ؟‬
‫ميگفتند ‪ :‬تا ما را به خداوند نزديك سازد ‪ ،‬و براي ما در نزد خداوند شفاعت كنند ‪.‬‬
‫از حضرت زيد بن أسلم وابن زيد روايت است كه "إال ليقربونا إلى هللا زلفى" به معناي ش فاعت ك ردن ب راي م ا ‪ ،‬و‬
‫ما را به نزد خدا نزديك ساختن است ‪.‬‬
‫امام ابن كثير(رحمه هللا) ميگويد ‪ :‬اين سخن مشركان در تمامي زمانه هاست ‪ ،‬ولي تمامي پيامبران ب ه ض د اين عقي ده‬
‫ومنع نمودن مردم ازين فكر برخواستند ‪ ،‬وبه يكتا پرستي و يگانگي خداوند ايشان را دعوت نمودند ‪ ،‬وبرايشان گفتن د ك ه اين‬
‫سخناني است كه مشركان براي خود اختراع نموده اند ‪ ،‬خداوند به چنين اعمال اجازه نداده ‪ ،‬وبه آن رضايت نداشته بلكه آن را‬
‫بد ‪ ،‬تلقي نموده و آنانرا ازين كار منع نموده است ‪( .‬ولقد بعثنا في كل أمة رسوال أن أعبدوا هللا واجتنبوا الطاغوت) م ادر ه ر‬
‫امتي پيامبري فرستاديم كه هللا را عبادت كنيد واز طاغوت بپرهيزيد (وما أرسلنا من قبلك من رسول إال ن وحي إلي ه أن ه ال إل ه‬
‫إال أنا فاعبدون ) هيچ پيامبري را قبل از تو نفرستاديم م گر اينكه برايشان وحي فرستاديم كه هيچ معبودي بغير از من نيست ‪،‬‬
‫پس صرف مرا عبادت كنيد ‪.‬‬
‫عالمه ابن کثير عالوه ميکند ‪ :‬خداوند خبر داده است كه تمامي فرشته ها خ واه درآس مانها هس تند وياازجمل ه مالئك ه‬
‫هاي مقرب ‪،‬همه بنده هاي خداوند(جل جالله) بوده ‪ ،‬نميتوانند شفاعت كسي را بدون اجازهء ورضايت خداوند (ج ل جالل ه)‬
‫بكنند ‪ ،‬فرشته گان مثل والي هاي پاشاهان نيستند كه بدون اجازه بادش اه خ واه رض ايت داش ته باش د ي ا نداش ته باش د ش فاعت‬
‫ميكنند‪(.‬إن هللا ال يهدي من هو كاذب كفار) هللا تعالي دروغگويان و نعمت فراموشانرا هدايت نميكند ‪.‬‬
‫هـ ‪ :‬معبودان باطل تعددي ‪ :‬منظور از معبودان باطل تعددی ‪ ،‬اعتقاد داشتن بعضی مشرکان به چن د معب ود ميباشـد ‪،‬‬
‫درميان بسياري از مردمان قديم به ويژه عربها ‪ ،‬فلسفه ای چند خ دايي وج ود داش ت ‪ ،‬آن ان بته ايي مختلفي را ب راي مقاص د‬
‫مختلف عبادت ميكردند ( الت – عزي – هبل – ود ) وغيره ‪ ،‬که اين تعدد بتها اززم ان ن وح ( علي ه الس الم ) درمي ان م ردم‬
‫رواج داشت ‪ ،‬زمانيکه حضرت نوح مردم را به عقيده توحيد دع وت نم ود ‪ ،‬ق ومش ب رای يکديگرميگفتن د ( وق الوا ال ت ذرن‬
‫الهتکم ‪ ،‬وال تذرن ودا والسواعا واليغوث ويعوق ونسرا) گفتند الهه های تانرا ترک نکنيد ‪ ،‬ود ‪ ،‬سواع ‪ ،‬يغوث ‪ ،‬يعوق ونسر‬
‫را ترک نکنيد ‪.‬‬
‫ميان خدايان بی شمار بابليان ‪ ،‬شش خدا معروف تربود که در دودسته مورد پرستش قرار ميگرفتند ‪ ،‬تثليث اول (س ه‬
‫خداي اول شان)خدای آسمان‪،‬خدای فضاوجنک وخدای آب بود ‪ ،‬ودرتثليث دوم (سه خدای دوم شان ) ( خدای آفت اب ‪ ،‬خ دای‬
‫ماه ‪ ،‬وخدای مونث ) بود ‪)1( .‬‬
‫آريايی های هندوستان مانند بسياری ازمشرکان به خدای آفرينندهء جهان نيزمعتقد بودن د‪،‬واو رابرهم ا ب ه معن ای ق ايم‬
‫بالذات وازلی وابدی می ناميدند ‪ ،‬آنان در آغازبت وبتخانه نداشتند ومراسم عبادی خويش را درفضای بازانجام می دادن د وب ه‬
‫خدايان مذکرکه معموال نماد اجرام سماوی بودند عقيده داش تند ‪،‬دردوران ه ای بع د بت ه ايی بی ش ماروبتخانه ه ای باش کوه‬
‫وگوناگون ساختند ‪،‬وخدايانی مانند الههء مادر‪ ،‬الهه زمين ‪ ،‬مار کبرا وغيره را به مجموعهء خ دايان خ ود افزودن د‪ .‬معب ودان‬
‫باطل سه گانه (تثليث) هند عبارت اند از برهما ‪ ،‬شيوا و ويشنو) ميباشند ‪)2( .‬‬
‫و ‪ :‬معبودان باطل حيوانی ونباتی ‪ :‬اشخاص ی هم وج ود دارن د ک ه شخص يت انس انی خ ويش را فرام وش نم وده ب ه‬
‫عوض عبادت به ذات خداوند متعال ‪ ،‬به حيوانات ‪ ،‬نباتات و اجرام سماوی مانند آفتاب وغيره عبادت ميکنند ‪.‬‬
‫(( پرستش آفتاب درمناطق مختلف جهان سابقه ای ديرينه دارد ‪ ،‬ودرمواردی ازقرآن مجيد ازجمله درسورهء نمل آيهء‬
‫‪ 24‬به آن اشاره شده است ‪ ،‬به راستی درميان تمام خدايانی که درکنار آفريدگارپرس تيده ميش دند هيچ ي ک از آنه ا برک ات بی‬
‫پايان خورشيد را نداشت ‪ ،‬درمصر قديم برای ساعات مختلف روز خدايانی که نماينده خورشيد بودند قرار داده شد مثال خدای‬
‫بامداد( خپرع ) ‪ ،‬خدای نيمروز(رع ) وخدای شامگان (آتوم ) )) (‪)3‬‬
‫خالصه مطلب ‪ :‬کلمه طيبه ( ال اله اال هللا ) تمامی معبودان باطل را نفی مينمايد و معن ای کلم ه ميش ود ک ه نيس ت ک ه‬
‫هيچ معبود باطل ( تكويني ‪ ،‬تشريعي ‪ ،‬طاغوتي ‪ ،‬تقربي ‪ ،‬تعددي و حيوانی ونباتی ) که شايسته عبادت باشند ‪ .‬برای عبادات‬
‫فقط يک معبود برحق است که پروردگار عالميان است ‪ ،‬يگانه است ‪ ،‬ودارای تمامی صفات الوهيت ميباشد ‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫‪----------------------------------‬‬
‫‪-1‬آشنايی با اديان بزرگ‪ /‬تاليف حسين توفيقی ‪ -.‬تهران ‪ :‬قم ‪،‬س ازمان مطالع ه وت دوين کتب عل وم انس انی دانش گاهها‬
‫(سمت ) موسسه فرهنگی طه ‪ ،‬مرکزجهانی علوم اسالمی ‪1379 ،‬ص ‪18 :‬‬
‫‪-2‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪32-31 :‬‬
‫‪-3‬آشنايی با اديان بزرگ ص ‪17 :‬‬

‫‪28‬‬
‫فصل چـهارم ( حقيقت غيب شناسی )‬
‫غيب اصال به چيزی اطالق ميگردد که ازنظر پوشيده باشد‪ ،‬احيانا چيزی از نظرمن غايب است ومن آنرا نميدانم ولی‬
‫برای شما معلوم است ‪،‬شما درمنزل تان ميدانيد که برادرتان مصروف مطالعه است ويا هم باالی کمپيوترخودنشسته دروسش‬
‫رامينويسد ‪ ،‬ولی درعقيده اسالمی منظورازغيب همان امورغيبی است که مخصوص ذات پروردگاربوده وبسياری مخلوق ات‬
‫ازآن کامال بی خبرند وصرف برای بعضی از ماليکه ها‪،‬وپيامبران مطابق وظيفهء شان معلومات اندکی داده شده است ‪.‬‬
‫هرگ اه ق رآن عظيم الش ان را باتفکروت دبرمورد مطالع ه ق راردهيم درص فحات ق رآني درم ورد اينک ه خداون د( ج ل‬
‫جالله)تمامي امورغيبي را مخصوص ذات خالق يكتاي خود قرار داده‪،‬خود را عالم الغيب والشهاده معرفي نموده است‪ ،‬آياتي‬
‫ژيادي را ميخوانيم ‪.‬‬
‫ت الصُّ دُور) خداوند غيب آسمانها وزمين را مى دان د‪ ،‬چ نين خ دائى‬ ‫َ‬ ‫َّ‬
‫ض إِنهُ َعلِي ٌم بِذا ِ‬ ‫َ‬ ‫أْل‬
‫ت َوا رْ ِ‬ ‫اوا ِ‬ ‫(إِ َّن هَّللا َ عَالِ ُم َغ ْي ِ‬
‫ب ال َّس َم َ‬
‫مسلما ازآنچه دردرون دلها است آگاه است فاطر‪38 /‬‬
‫ب اَل‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫درآيت شريف ديگري تمامي كليد هاي غي بي رامخص وص خداون د(ج ل جالل ه) بي ان مي دارد ( َو ِعن َدهُ َمف اتِ ُح ال َغ ْي ِ‬
‫يَ ْعلَ ُمهَا إِاَّل هُ َو َويَ ْعلَ ُم َما فِي ْالبَ ِّر َو ْالبَحْ ِر) األنعام ‪ . 59/‬خزانه هاى غيب (يا كليدهاى غيب) همه در نزد خدا است‪،‬وجز او كس ى‬
‫آنها را نميداند‪،‬آنچه در بر و بحر است خدا ميداند ‪.‬‬
‫درزبان عربي(إال) را اداة حصر مينامند وهرگاه اين حرف بعد از نفي استعمال گردد تم امي ام ور قبلي نفي ش ده وآن‬
‫امرمخصوص همان كسي ميشود كه بعى از(إال ) واقع شده باشد مثال ‪:‬‬
‫الإله إال هللا نيست هيچ معبودي قابل پرستش به غير از هللا ( جل جالله )‬
‫درين دومثال بخوابي ميبينيم که عبادت ازتمامي مخلوقات نفي شده وص رف ب ه ذات خداوند( ج ل جالل ه ) تخص يص‬
‫داده شده است ‪.‬‬
‫ب اَل يَ ْعلَ ُمهَا ِإاَّل هُ َو) تمامي کليد هاي غيبي را هيچ کسي به جزء خداوند ( جل جالل ه ) کس ي ديگ ري‬ ‫ِ‬ ‫ْ‬
‫ي‬ ‫َ‬
‫غ‬ ‫ْ‬
‫ال‬ ‫ح‬
‫ُ‬ ‫( َو ِع ْن َدهُ َ ِ‬
‫ت‬‫ا‬‫َ‬ ‫ف‬ ‫م‬
‫نميداند ‪.‬‬
‫اژيت آيت شريف به صراحت معلوم ميگردد که غيب را به جزء خداوند ( جل جالله ) هيچ کس ديگري نميداند ‪.‬‬
‫ْب إِاَّل هَّللا ُ ) بگو اي محمد که غيب را درآسمانها وزمن بغير ازخداوند کس ي‬ ‫ض ْال َغي َ‬ ‫ت َواأْل َرْ ِ‬
‫(قُلْ اَل يَ ْعلَ ُم َم ْن فِي ال َّس َما َوا ِ‬
‫ديگري نميداند النمل ‪65 /‬‬
‫فرشته ها غيب را نميدانند‬
‫قرآن عظيم الشان درقصه پيدايش حضرت آدم( عليه السالم ) بيان ميدارد كه ماليكه غيب را نميدانند‪ ،‬زي را آن ان خ ود‬
‫شان بزبان خويش اعتراف نمودند كه ما غيب را نميدانيم و خداوند متعال ( جل جالله )عالم غيب است ‪.‬‬
‫‪ -‬بخاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت ب ه فرش تگان گفت من درروى زمين جانش ينى ق رار خ واهم داد (و اذ ق ال‬
‫ربك للمالئكة انى جاعل فى االرض‍ خليفة )‪.‬‬
‫‪ -‬فرشتگان عرض كردند آيادرزمين كسى را قرار مى دهى كه فساد كند وخونها بريزد ؟! (قالوا اتجع ل فيه ا من يفس د‬
‫فيها و يسفك الدماء) ‪.‬‬
‫درحالى كه ما تورا عبادت مى كنيم تسبيح وحمدت بجا مى آوريم وترا از آنچه شايسته ذات پاكت نيست پاك مى شمريم‬
‫(و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك )‪.‬‬
‫‪ -‬خداوند متعال ( جل جالله ) فرمود ‪:‬من چيزهائى مى دانم كه شما نمى دانيد!(قال انى اعلم ما ال تعلمون )‬
‫‪ -‬سپس خداوند به فرشتگان فرمود اگرراست مى گوئيد اسماء اشياء وموجوداتى راكه مشاهده مى كنيد ش رح دهي د (ثم‬
‫عرضهم على المالئكة فقال انبئونى باسماء هؤ الء ان كنتم صادقين )‪.‬‬
‫‪ -‬گفتند خداوندا منزهى تو‪ ،‬جز آنچه به ما تعليم داده اى چيزى نمى دانيم (ق الوا س بحانك ال علم لن ااال م ا علمتن ا)‪ .‬ت و‬
‫خود عالم و حكيمى (انك انت العليم الحكيم )‪.‬‬
‫‪ -‬خداوند متعال ( جل جالله ) فرمود اى آدم فرشتگان را از اس ماء و اس رار اين موج ودات ب ا خ بر كن (ق ال ي ا آدم‬
‫انبئهم باسمائهم )‪.‬‬
‫‪ -‬هنگامى كه آدم (عليه السالم) آنها را از اين اسماء آگاه ساخت خداوند متعال ( جل جالل ه ) فرم ود ب ه ش ما نگفتم ك ه‬
‫من ازغيب آسمانها و زمين آگاهم و آنچه را كه شما آشكارا يا پنهان مى كنيد مى دانم (فلما انباهم باسمائهم قال الم اق ل لكم انى‬
‫اعلم غيب السموات واالرض و اعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون )‪.‬‬
‫درين آي ات بص راحت توض يح ش ده ك ه آنچ ه را خداون د متع ال ( ج ل جالل ه )درم ورد خلقت آدم ( علي ه الس الم )‬
‫ميدانست‪،‬ماليكه ها نميدانستند‪،‬نامهايي را كه براي آدم (عليه السالم ) ياد داد‪،‬فرشته ها نميدانستند‪،‬وسپس خداون د متع ال( ج ل‬
‫جالله) براي فرشته ها خطاب نمود كه به شما نگفتم كه من ازغيب آسمانها وزمين آگاهم ‪ ،‬وآنچه را كه ش ما آش كارا ي ا پنه ان‬
‫مى كنيد مى دانم ‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫ازين آيات شريف بصراحت معل وم ميگ ردد ك ه ماليك ه ه ا غيب را نميدانن د‪،‬آن ان نميدانس تند ك ه حض رت آدم (علي ه‬
‫السالم) داراي چنين صفاتي است كه اورا شايسته اشرف المخلوقات بودن گردانيده است ‪ ،‬آنها نامه ای اش يايی را ک ه خداون د‬
‫برای آدم ياد داده بود نميدانستند‪ ،‬وهرگاه فرشته ها غيب را ميدانستند ‪،‬پس نامهای اين امورکه برای آدم تعليم شده بود ‪ ،‬برای‬
‫آنان نيز معلوم ميبود ‪،‬بناء خداوند متعال( جل جالله) برايشان فهماند ك ه ام ورغيب آس مانها وزمين ص رفا ب ه ذات هللا ( ج ل‬
‫جالله ) متعلق ميباشد ‪.‬‬
‫ولي براي فرشته ها بعضي از اموري را كه متعلق به وظيفه شان اس ت‪،‬وازجمل ه امورغي بي ب راي م ا ميباش د اطالع‬
‫ميدهد‪،‬مثال ما انسانها ازمرگ خويش نميدانيم كه چي وقت است‪،‬ودركدام لحظه‪،‬ب ه س اعت چن د‪،‬درك دام منطق ه ميم يريم‪،‬ولي‬
‫خداوند متعال ( جل جالله )براي حضرت عزرائيل(علي ه الس الم) اين مس أله را بي ان مي دارد‪،‬ت ا او روح هركس ي را مط ابق‬
‫زمان ومكان محدد قبض نمايد ‪.‬‬
‫دانستن اين اموربدين معنا نيست كه فرشته ها غيب را ميدانند‪،‬بلكه بعضي ازامورغيبي را خداون د متع ال(ج ل جالل ه)‬
‫براي انجام وظيفه شان برايشان بيان ميدارد‪،‬درغير آن‪،‬فرشته ها از فهم امورغيبي که مخصوص ذات پروردگارمتعال است‪،‬‬
‫مانند انسانها بي خبرند‪.‬زير اگرآنها غيب را ميدانستند‪،‬پس درقسمت حضرت آدم ( عليه السالم ) هيچ نوع ترددي نميداشتند‪.‬‬
‫قرآن كريم درمورد بي اطالعي پيامبران از غيب سخن ميزند‬
‫اگرچه براي فهم وي ژگي غيب ب ه خداوند(ج ل جالل ه )همين آيت ش ريف ک افي ب ود ک ه ميفرماي د ( قُ لْ اَل يَ ْعلَ ُم َم ْن فِي‬
‫ْب إِاَّل هَّللا ُ ) بگ و هيچ ي ك ازكس انى ك ه درآس مانها وزمين هس تند غيب را نمى دانن د‪ ،‬بجزهللا ( ج ل‬ ‫ض ْال َغي َ‬‫ت َواأْل َرْ ِ‬ ‫اوا ِ‬‫الس َم َ‬ ‫َّ‬
‫جالله )‪.‬النمل ‪ 65/‬ولي ازينکه موضوع غيب يک امرخاص الهي است‪،‬وپيامبران منحيث بشر‪ ،‬نميتوانند درامورخ اص الهي‬
‫دخالت نمايند‪،‬بصورت تکراربه عدم علم پيامبران به غيب وضاحت داده شده است ‪.‬‬
‫س‪َ R‬ل فَيَقُ‪RR‬و ُل َم‪RR‬ا َذا‬ ‫‪R‬و َم يَ ْج َم‪ُ R‬ع هَّللا ُ ُّ‬
‫الر ُ‬ ‫آيت شريفي که اين موضوع را به صراحت بيشتر بيان ميدارد چنين ارشاد دارد ‪(:‬يَ‪ْ R‬‬
‫ب) روزي كه خداوند پيامبران را جمع مى كند و ازآنها درباره رسالت وماموريتشان‬ ‫أُ ِج ْبتُ ْم قَالُوا اَل ِع ْل َم لَنَا إِنَّكَ أَ ْنتَ َعاَّل ُم ا ْل ُغيُو ِ‬
‫سؤ ال مى كند وميگويد مردم دربرابردعوت شما چه پاسخى گفتند ؟ ميگويند‪ :‬خداوندا ! ما علم ودانشى نداريم‪،‬تو آگاه بر تمام‬
‫غيوب و پنهانيها هستى ‪ .‬المائدة‪109 /‬‬

‫آيات قرآن كريم درمورد بي خبري پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) ازغيب‬
‫حضرت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) که يکي ازمقربان بارگاه الهي بود‪،‬ولي درقرآن عظيم الشان بيان شده است ک ه‬
‫حضرت(صلي هللا عليه وسلم ) غيب را نميدانست‪ ،‬خداوند ( جل جالله)خطاب به پي‪RR‬امبر(ص‪RR‬لي هللا علي‪RR‬ه وس‪RR‬لم) درم ورد‬
‫ب نُو ِحي ِه إِلَيْكَ َو َما ُك ْنتَ لَ َد ْي ِه ْم إِ ْذ يُ ْلقُ‪RR‬ونَ أَ ْقاَل َم ُه ْم أَ ُّي ُه ْم‬‫قصه حضرت بی بی مريم( سالم هللا عليها ) ميفرمايد‪َ (:‬ذلِ َك ِمنْ أ ْنبَا ِء ا ْل َغ ْي ِ‬
‫ص ُمونَ ) آل عمران ‪44/‬‬ ‫يَ ْكفُ ُل َم ْريَ َم َو َما ُك ْنتَ لَ َد ْي ِه ْم إِ ْذ يَ ْختَ ِ‬
‫وبازخداوند (جل جالله) براي حضرت محمد ( صلي هللا عليه وسلم ) امرمينمايد که براي مومنان بفهماند که حضرتش‬
‫‪R‬وحى إِلَ َّي ) بگ و من ب ه‬ ‫غيب را نميداند‪(:‬قُ ْل اَل أَقُو ُل لَ ُك ْم ِعن ِدي َخ َزائِنُ هَّللا ِ َواَل أَ ْعلَ ُم ا ْل َغ ْي َب َواَل أَقُو ُل لَ ُك ْم إِنِّي َملَ ٌك إِنْ أَتَّبِ ُع إِاَّل َما يُ‪َ R‬‬
‫شما نمى گويم که خزائن خداوند نزد من است‪،‬ومن غيب را نمى دانم ونمي گويم درنزد من فرشته اس ت‪،‬من تنه ا آنچ ه را ک ه‬
‫بر من وحي ميشود متابعت ميکنم األنعام ‪50 /‬‬
‫درآيت شريف ديگری خداوند(جل جالله) براي پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) امرميکند که من هيچ نفع وض رري ب راي‬
‫کسي رسانيده نميتوانم‪،‬وهمچنان غيب را نميدانم وهرگاه غيب را ميدانستم‪،‬درمورد غيب بيانات زيادي را بيان ميداشتم ‪:‬‬
‫الس‪R‬و ُء إِنْ أَنَ‪R‬ا إِاَّل‬ ‫س‪R‬نِي ُّ‬ ‫ستَ ْكثَ ْرتُ ِمنْ ا ْل َخ ْي ِر َو َما َم َّ‬ ‫ض ًّرا إِاَّل َما شَا َء هَّللا ُ َولَ ْو ُكنتُ أَ ْعلَ ُم ا ْل َغ ْي َب اَل ْ‬ ‫سي نَ ْف ًعا َواَل َ‬ ‫(قُ ْل اَل أَ ْملِ ُك لِنَ ْف ِ‬
‫شي ٌر لِقَ ْو ٍم يُؤْ ِمنُونَ ) بگواي پيامبر! من براي نفس خود منعفت وياضرري را مالک نيس تم‪،‬مگ ر آنچ ه را خداون د( ج ل‬ ‫نَ ِذي ٌر َوبَ ِ‬
‫جالله ) بخواهد‪،‬اگر من غيب را مى دانستم خير فراوانى براى خود فراهم مى نمودم‪،‬وبرايم هيچ ضرري نميرسيد‪،‬من ص رفا‬
‫ترساننده وبشارت دهنده براي مومنان هستم األعراف ‪188 /‬‬
‫ْ‬
‫ب ِ ف‪RR‬ا ْنتَ ِظ ُروا إِنِّي َم َع ُك ْم ِمنْ ال ُم ْنتَ ِظ‪ِ R‬رينَ ) ميگويند چ را ب االي وي‬ ‫َ‬ ‫هَّلِل‬ ‫( َويَقُولُونَ لَ ْواَل أُ ْن ِز َل َعلَ ْي ِه آيَةٌ ِمنْ َربِّ ِه فَقُ ْل إِنَّ َم‪RR‬ا ا ْل َغ ْي ُ‬
‫نشانهء ازپروردگارش نازل نشده ؟ بگو غيب مخصوص خدا است شما منتظر باشيد من نيز از جمله منتظران ميباشم يونس‪/‬‬
‫‪20‬‬
‫براي پيامبران بعضي از امور غيبي را خداوند( جل جالله ) بيان ميدارد‬
‫سلِ ِه َمنْ يَشَا ُء) چنان نبود كه خدا شما را از علم غيب آگ اه كن د‬ ‫ب َولَ ِكنَّ هَّللا َ يَ ْجتَبِي ِمنْ ُر ُ‬ ‫( َو َما َكانَ هَّللا ُ لِيُ ْطلِ َع ُك ْم َعلَى ا ْل َغ ْي ِ‬
‫ولى خداوند از ميان رسوالن خود هر كس را بخواهد برمى گزيند آل عمران ‪179/‬‬
‫صدًا ) الجن ‪-26 /‬‬ ‫ْ‬
‫سلُ ُك ِمنْ بَ ْي ِن يَ َد ْي ِه َو ِمنْ خلفِ ِه َر َ‬
‫َ‬ ‫ول فَإِنَّهُ يَ ْ‬ ‫س ٍ‬ ‫ضى ِمنْ َر ُ‬ ‫ارتَ َ‬‫ب فَاَل يُ ْظ ِه ُر َعلَى َغ ْيبِ ِه أَ َحدًا إِاَّل َمنْ ْ‬ ‫(عَالِ ُم ا ْل َغ ْي ِ‬
‫‪27‬‬

‫‪30‬‬
‫عالم الغيب خدا است او هيچكس رابراسرارغيبش آگاه نمى سازد مگر رسولى كه او را برگزيده‪،‬و از آنان راضى شده‬
‫به او آنچه را بخواهد ازعلم غيب مى آموزد‪ ،‬واز طريق وحى به او ابالغ مى كند‪ .‬س پس مراق بين و نگهبان انى از پيش رو و‬
‫پشت سر همراه او مى فرستد ‪.‬‬
‫در حديثى ازحضرت عمربن الخطاب (رضي هللا عنه) روايت شده است که روزى جبرئيل (عليه السالم) در چهره ای‬
‫ي ك ش خص در براب ر پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) ظ اهر ش د‪ ،‬وازجمل ه س ؤاالتى ك ه ازآن حض رت نم ود اين ب ود ك ه‬
‫گفت‪:‬اخبرنى عن الساعة ‪ :‬به من بگو كه قيامت چی وقت برپا مى شود؟‬
‫پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) فرمود‪ :‬ما المسئول عنها باعلم من السائل (كسى ك ه از او س ؤ ال مى ك نى در اين مس أله‬
‫آگاه تر از سؤ ال كننده نيست !‬
‫بعد ازانكه آن ش خص از نظرص حابه ك رام(رض ي هللا عنهم اجمعين)غ ايب ميش ود حض رت پي امبر( ص لي هللا علي ه‬
‫وسلم ) ازآنان ميپرسد ك ه آي ا اين ش خص را ش ناختيد ؟ ص حابه ع رض مينماين د ك ه خ ير‪ .‬پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم )‬
‫ميفرمايد كه اين حضرت جبريل(عليه السالم) بود آمد تا براي شما دين تانرا تعليم دهد ‪.‬‬
‫درين حديث شريف حضرت جبريل(عليه السالم) سؤاالتي درمورد ايمان‪،‬اسالم‪،‬احسان‪،‬روزقي امت و عالم ات قي امت‬
‫ازپيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) نمود كه آنچه را پيامبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) ميدانس ت ب رايش ج واب ميگفت‪،‬وآنچ ه را‬
‫نميدانست ‪ ،‬اقرار مينمود كه نميدانم‪،‬بناء اين حديث شريف بيان ميدارد كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ازعدم آگ اهي اش ب ه‬
‫امور غيبي اقرار نمود‪.‬‬
‫يك استثناء براي پيامبران‬
‫با دانستن مطالب ف وق درم ورد غيب ب دين نتيج ه ميرس يم ك ه غيب عب ارت ازعلم خ اص الهي اس ت ك ه وي ژهء ذات‬
‫پروردگار( جل جالله ) ميباشد‪،‬وهيچ كسي حتى مالئكه ها وپيامبران به غيب الهي اطالع كامل ندارند‪ .‬ولي ب راي ي ك سلس له‬
‫ازوظايفيكه پيامبران(عليهم السالم) ب راي دع وت ب ه دين مق دس اس الم دارن د ‪،‬وب راي اثب ات حق انيت پي امبري ش ان‪،‬بعض ي‬
‫ازامورغيبي را به شكل وحي به شکل معجزه براي پيامبران تقديم نموده است ‪.‬‬
‫َض‪RR‬ى ِمنْ‬
‫َ‬ ‫ت‬‫ار‬
‫ْ‬ ‫نْ‬ ‫م‬
‫ِ َ‬‫اَّل‬‫إ‬ ‫ًا‬
‫د‬ ‫‪RR‬‬
‫ح‬ ‫َ‬ ‫أ‬
‫ِ ِ َ‬‫ه‬‫‪RR‬‬ ‫ب‬ ‫ي‬
‫ْ‬ ‫َ‬
‫غ‬ ‫ى‬‫َ‬ ‫ل‬‫ع‬‫َ‬ ‫ر‬ ‫‪RR‬‬‫ه‬‫ظ‬‫ْ‬
‫ب فَاَل ُ ِ ُ‬
‫ي‬ ‫خداون د متع ال( ج ل جالل ه ) درش ان خ ود ميفرمايد‪(:‬عَ‪RR‬الِ ُم ا ْل َغ ْي ِ‬
‫ول )خداوندعالم غيب است وبرغيب وي هيچکسي اطالعي ندارد‪،‬مگربراي بعض ي ازپي امبران را ك ه بخواه د الجن ‪-26/‬‬ ‫س ٍ‬
‫َر ُ‬
‫‪27‬‬
‫حضرت امام قرطبي ميگويد‪:‬پيامبران با معجزه تأيي د ميش وند‪،‬وهمچن ان وي ژه گي آن ان درخ بردادن بعض ي اموريك ه‬
‫ازمردم غيب است ميباشد ‪ ،‬سپس اضافه ميكند ‪:‬‬
‫دانشمندان اسالمي (رحمة هللا عليهم) ميفرمايند‪:‬ازينكه خداوند متعال( ج ل جالل ه ) باع الم الغيب وص ف ميش ود‪،‬واين‬
‫علم را براي خود بيان داشته است‪،‬نه براي ديگران‪،‬دليل برين است كه‪،‬امورغيب را هيچكس ي بج ز هللا (ج ل جالل ه) نميدان د‬
‫سپس ‪ ،‬ازبين مردم ‪،‬يك تعداد ازپيامبران را‪،‬كه خواست خداوند متعال ( جل جالل ه )باش د‪،‬مس تنثى نم ود‪،‬ب راي ش ان بعض ي‬
‫امور غيبي را‪،‬به شكل وحي بيان داشت‪،‬وآنرا براي شان مغجزه قرار داد‪،‬تا دليلي بر صدق نبوت آنان باشد ‪.‬‬

‫جن ها غيب را نميدانند‬


‫بعض ي ازمش رکان فکرميکردن د ک ه جن ه اغيب راميدانن د‪،‬ولي ق رآن عظيم الش ان درقص ه حض رت س ليمان( علي ه‬
‫السالم ) بصراحت بيان مي دارد ک ه جنه ا وعف ريت هاييک ه‪،‬ب ه حض رت س ليمان‪،‬مجبوران ه ک ار ميکردن د هيچ ن وع غيب را‬
‫نميدانستند‪ :‬قصه حضرت سليمان چنين بود که ‪ :‬گروهى از جن پيش روى او به اذن پروردگار ب رايش ك ار ميكردن د‪(.‬و من‬
‫الجن من يعمل بين يديه باذن ربه) ‪.‬‬
‫و هر گاه كسى از آنها از فرمان ما سرپيچى ميكرد او را با آتش سوزان مجازات ميكرديم (و من ي زغ منهم عن امرن ا‬
‫نذقه من عذاب السعير)‪.‬‬
‫(هنگامى كه مرگ را براى سليمان مقررك رديم‪،‬هيچ كس ى‪ ،‬م ردم را ازم رگ او آگ اه نس اخت ‪ ،‬مگ ر جنبن ده اى از‬
‫زمين كه عصاى او را ميخورد ‪ ،‬ت ا عص ا شكس ت و هنگاميک ه پيك ر س ليمان ف رو افت اد ‪ ،‬جنه ا دانس تند ک ه هرگ اه غيب را‬
‫ض تَأْ ُك ُل‬
‫ض ْينَا َعلَ ْي ِه ا ْل َم ْوتَ َما َدلَّ ُه ْم َعلَى َم ْوتِ ِه إِاَّل دَابَّةُ اأْل َ ْر ِ‬ ‫ميدانستند درين مدت درعذاب اهانت کننده باقي نمي ماندند ) (فَلَ َّما قَ َ‬
‫ب ا ْل ُم ِهي ِن) سبا‪14/‬‬ ‫سأَتَهُ فَلَ َّما َخ َّر تَبَيَّنَتْ ا ْل ِجنُّ أَنْ لَ ْو َكانُوا يَ ْعلَ ُمونَ ا ْل َغ ْي َب َما لَبِثُوا فِي ا ْل َعذا ِ‬
‫َ‬ ‫ِمن َ‬
‫صاحب تفسيرنمونه درتفسير اين آيت ميفرمايد‪ (( :‬از تعبيرآيه فوق وهمچنين روايات متعدد استفاده ميشود به هنگامى‬
‫كه مرگ سليمان فرا رسيد ايستاده بود و برعصاى خود تكيه ك رده ب ود‪ ،‬ناگه ان م رگ گريب انش را گ رفت و روح از ب دنش‬
‫پرواز كرد‪ ،‬او درهمان حال مدتى سرپا مان د ت ا اينك ه موريان ه ك ه ق رآن از آن ب ه داب ة االرض (جنبن ده زمين) تعب ير ك رده‬
‫عصاى او را خورد و تعادل خود را از دست داد و روى زمين افتاد و مردم از مرگ او آگاه شدند!‬

‫‪31‬‬
‫لذا بعد از آن ميافزايد‪( :‬هنگامى كه سليمان فرو افتاد جنيان فهميدند كه اگ ر ازغيب آگ اه بودن د در ع ذاب خ وار كنن ده‬
‫باقى نميماندند) (فلما خر تبينت الجن ان لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين )‪.‬‬
‫جمله (تبينت) از ماده تبين معموال به معنى آشكار شدن است (فعل الزم) و گاهى نيز به مع نى دانس تن و آگ اه ش دن از‬
‫چيزى آمده است (فعل متعدى) و اينجا متناسب با معنى دوم است‪،‬يعنى تا آن زمان گ روه جن از م رگ س ليمان آگ اه نبودن د و‬
‫فهميدند كه اگر از اسرار غيب آگاه بودند در اين مدت در زحمت و رنج كارهاى سنگين ب اقى نمى ماندن د‪ )) .‬تفُس ير درش رح‬
‫همين آيات ‪.‬‬
‫ازين قصه بوضاحت معلوم ميگردد که جنها غيب را نميدانند ‪.‬‬

‫فال بين هاييكه ادعاي غيب ميكنند كافرند‬


‫كسانيكه نزد كاهن (فالبين) ها وجادوگران ميروند سه حكم دارند ‪:‬‬
‫‪ -1‬رفتن به نزد فالبين وپرسيدن ازوي بدون اينكه او را درسخنانش تصديق نمايد‪:‬اين كارحرام است و جزايش عدم‬
‫قبولي چهل روزه نمازش ميباشد ‪.‬‬
‫حضرت صفيه (رضي هللا عنها) ازبعضي ازازواج پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) روايت نمود که نبي كريم( صلى هللا‬
‫عليه وسلم ) فرمود‪:‬هركسي به نزد فال بيني رفته ازاو چيزي بپرسد ‪ 40‬روز نمازش قبول نميشود ‪)1(.‬‬
‫‪ -2‬به نزد آن فالبين رفته از او سوالي نمايد و جواب آن فالبين ج‪RR‬ادوگر وف‪RR‬ريب ک‪RR‬ار را تص‪RR‬ديق نماي‪RR‬د ‪ :‬اين كف ر ب ه‬
‫خداوند (جل جالله) ميباشد ‪ ،‬حضرت ابي هريرة (رضي هللا عنه) ميفرمايد كه پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) فرمود هرك ه ب ه‬
‫نزد فال بيني يا جادوگري برود‪،‬و او را درسخنانش تصديق نمايد‪،‬به آنچه كه بر محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) نازل شده است‬
‫كافرشده است (‪)2‬‬
‫زي را درين ك ار بش ررا دردع واي دانس تن غيب تص ديق نم وده اس ت‪،‬هللا (ج ل جالل ه) ميفرماي د‪(:‬ق ل ال يعلم من في‬
‫السماوات و األرض الغيب إال هللا) النمل ‪65/‬‬
‫‪-3‬اينك‪RR‬ه ب‪RR‬ه ن‪RR‬زد ف‪RR‬البين رفت ‪RR‬ه اورا س‪RR‬والي كن‪RR‬د ت‪RR‬ا دروغش راب‪RR‬ه م‪RRR‬ردم بفهماند‪ :‬ب راي م ردم بگوي د ك ه اين‬
‫گمراهي‪،‬وكهانت است‪،‬اين شخص سخنان آن شخص فريب کاري را بصورت عملي ب راي م ردم بي ان مي دارد ‪ ،‬اين ک اروي‬
‫براي بيان نمودن حق بوده و اين عمل گناه نيست ‪.‬‬

‫ارتباط جادوگران وفال بين ها با شيطان‬


‫شيطانهاي كافركه ازطايفه جن ميباشند ‪ ،‬براي گمراهي يك تعداد ازانسانها‪،‬ارتباط با جادوگران وفال بين ها ميگيرند ‪.‬‬
‫ازحضرت بي بي عايشه (رضي هللا عنه )روايت است كه حضرت محم د ( ص لى هللا علي ه وس لم) فرم ود‪:‬ماليك ه ه ا‬
‫درميان ابرها درمورد بعضي ازاموريكه درزمين صورت ميگيرد صحبت ميكنند‪،‬اين س خنان را ش يطانها ميش نوند ‪ ،‬وب راي‬
‫جادوگران وفال بين ها انتقال ميدهند‪،‬وجادوگران وفال بينها صدها دروغ ديگري را درآن ميبندند (‪)3‬‬
‫اين حديث شريف نقاط ذيل را بيان ميدارد ‪:‬‬
‫‪ -1‬شيطانها با جادوگران وفال بين ها ارتباط دارند ‪،‬نه با ماليكه ها وصالحين ‪.‬‬
‫‪ -2‬شيطانهاي جني خود سخنان ماليكه ها را دزدي ميكنند‪،‬وبراي شيطانهاي انساني(ج ادوگران وف ال بين ه ا) انتق ال‬
‫ميدهند ‪.‬‬
‫‪ -3‬جادوگران وفال بين ها براي گمراهي مردم‪،‬باالي يك موضوع حقيقي دزدي ش ده‪،‬ص د ه ا دروغ ديگ ري را بس ته‬
‫ميكنند ‪.‬‬
‫‪--------------------------------------------------‬‬
‫صاَل ةٌ أَرْ بَ ِعينَ لَ ْيلَةً ) حديث ‪ 4137‬مس لم‬ ‫ال َمنْ أَتَى َعرَّافًا فَ َسأَلَهُ َعنْ ش ْ‬
‫َي ٍء لَ ْم تُ ْقبَلْ لَهُ َ‬ ‫ْض أَ ْز َو ِ‬
‫اج النَّ ِب ِّي( صلى هللا عليه وسلم ) َعنْ النَّبِ ِّي( صلى هللا عليه وسلم ) قَ َ‬ ‫صفِيَّةَ َعنْ بَع ِ‬
‫‪َ -1‬عنْ َ‬
‫شريف‬
‫ص َّدقَهُ ِب َما َيقُو ُل فَقَ ْد َكفَ َر ِب َما أُ ْن ِز َل َعلَى ُم َح َّم ٍد ( صلى هللا عليه وسلم )‪ .‬مسند احمد حديث‬ ‫ال َمنْ أَتَى كَا ِهنًا أَوْ َعرَّافًا فَ َ‬ ‫‪َ ( -2‬عنْ أَ ِبي ه َُر ْي َرةَ َو ْال َح َس ِن َعنْ النَّ ِب ِّي ( صلى هللا عليه وسلم ) قَ َ‬
‫نمبر( ‪) 9171‬‬
‫ض فَتَ ْس َم ُع ال َّشيَا ِطينُ ْال َكلِ َم ةَ فَتَقُرُّ هَ ا فِي أُ ُذ ِن ْال َك ا ِه ِن‬
‫َان َو ْال َعنَانُ ْال َغ َما ُم ِباأْل َ ْم ِر يَ ُكونُ فِي اأْل َرْ ِ‬
‫َّث فِي ْال َعن ِ‬
‫ال ْال َماَل ئِ َكةُ تَت ََحد ُ‬
‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم قَ َ‬
‫ض َي هَّللا ُ َع ْنهَا َعنْ النَّبِ ِّي َ‬
‫‪َ -3‬عنْ عَائِ َشةَ َر ِ‬
‫ُورةُ فَيَ ِزي ُدونَ َم َعهَا ِمائَةَ َك ِذبَةٍ) حديث نمبر(‪ )3045‬بخاري شريف‬ ‫َك َما تُقَرُّ ْالقَار َ‬

‫‪ -4‬نبايد به سخنان جادوگ ران وفال بين ها اعتقاد نمود‪،‬زيرا اكثريت سخنان آنان دروغ است ‪.‬‬
‫‪ -5‬شيطانها اين كاررا بخاطر اين انجام ميدهند كه زماني م ردم ي ك س خن دزدي ش ده آن ف ال بين را راس ت يافتن د ب ه‬
‫تمامي سخنان او باورنموده‪،‬وانسانهاي ضعيف اإليم ان‪،‬ض عيف العقي ده وبي خبرازارش ادات حض رت محم د(ص لى هللا علي ه‬

‫‪32‬‬
‫وسلم) يك سخن آن جادوگرفال بين را وسيله تبليغ براي آن فريبكار گرفته‪،‬براي مردم ميگويند‪:‬ديديد كه فالن س خني ك ه گفت ه‬
‫بود ‪ ،‬حقيقت داشت ‪.‬‬
‫‪ -6‬الزم نيست که بر فال بين ها وجادو گران اعتماد نمود ‪.‬‬
‫‪ -7‬ارتباط با جادوگران وفال بين ها ارتباط با شيطان هاست ‪.‬‬
‫‪ -8‬امت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نبايد به خرافات ساحران وفال بين ها اعتقاد نمايند ‪.‬‬
‫‪ -9‬جادوگران وفال بين ها با دروغ ه ای خ ويش بعض ی از عالم ات را ب رای م ردم بي ان مي دارد و دردل آنه ا ش ک‬
‫درمقابل ديگران پيدا نموده احيانا آن شخص با يک انسان بيگناه وبی خبر صرف بخاطر بعضی عالمت های دروغين ک ه آن‬
‫فال بين گفته است دشمنی ميکند ‪ ،‬خود گمان بد حرام است ‪ ،‬ودشمنی با مسلمان ح رام اس ت ‪ ،‬و هرگ اه ب ا وی جن گ ودع وا‬
‫نمايد نيز حرام ميباشد ‪ ،‬بناء تصديق نمودن گپ های فال بين سبب مبتال شدن به سه حرام شد ‪.‬‬
‫حضرت ابي مسعود انصاري (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه ‪ :‬حضرت محم د (ص لى هللا علي ه وس لم ) ازپ ول ف روش‬
‫سگها ‪ ،‬وپول دادن به زناكاران‪،‬و پول دادن به جادوگران وفال بين ها منع نمود (‪)1‬‬
‫درنزد تمامي علماي اسالم پول دادن ومصرف نمودن برج ادوگران وف ال بين ه ا مطلق ا ح رام اس ت ‪ ،‬زي را مص رف‬
‫نمودن پول دريك امر باطل ودروغ ميباشد ‪ ،‬ومصرف نمودن پول به كارهاي باطل وناروا ‪،‬حرام ميباش د‪،‬ي ك مس لمان حقيقي‬
‫كوشش مينماي د ك ه پ ول خويش را در راه ه اي مش روع مص رف نماي د ‪ ،‬زي را انس ان درروز قي امت از پي دا نم ودن پ ول ‪،‬‬
‫ومصرف آن جوابگو ميباشد ‪.‬‬
‫حضرت ابي سعيد خدري (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه حضرت محمد (صلى هللا عليه وسلم ) فرمود ‪:‬‬
‫پنج شخص داخل جنت نميشوند ‪:‬‬
‫‪ -1‬معتاد شرابخواري‬
‫‪ -2‬كسيكه به جادو اعتقاد نمايد ‪.‬‬
‫‪ -3‬كسيكه قطع صله رحم ( قطع رابطه با اقارب ) نمايد ‪.‬‬
‫‪ -4‬انسانهاي فال بين وجادوگر‬
‫‪ -5‬منت گزار (‪)2‬‬
‫‪-------------------------------------------‬‬
‫ان ْال َك ا ِه ِن ٌ ح ديث ش ريف نم بر(‬ ‫ب َو َم ْه ِر ْالبَ ِغ ِّي َوح ُْل َو ِ‬‫ال نَهَى َرسُو ُل هَّللا ِ ( صلى هللا عليه وسلم )َ ع َْن ثَ َم ِن ْالك َْل ِ‬ ‫اريِّ قَ َ‬
‫ص ِ‬ ‫‪ -1‬ع َْن أَبِي َم ْسعُو ٍد اأْل َ ْن َ‬
‫‪ )1052‬ترمذي شريف ‪.‬‬
‫اط ُع َر ِح ٍم َواَل‬
‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ق‬ ‫اَل‬‫و‬ ‫ر‬ ‫حْ‬ ‫س‬ ‫ب‬ ‫نٌ‬ ‫م‬‫ؤ‬‫ْ‬
‫ْ ٍ َ ُ ِ ِ ِ ٍ َ‬ ‫م‬ ‫اَل‬‫و‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫خَ‬ ‫نُ‬ ‫م‬ ‫ْ‬
‫د‬ ‫م‬
‫ْ ٍ ُ ِ‬‫س‬ ‫م‬ ‫خَ‬ ‫بُ‬ ‫اح‬
‫َ ِ‬ ‫ص‬ ‫َ‬ ‫ة‬‫َّ‬ ‫ن‬‫ج‬‫َ‬ ‫ْ‬
‫ال‬ ‫ل‬
‫ُ‬ ‫ُ‬
‫خ‬ ‫ْ‬
‫د‬ ‫ي‬ ‫اَل‬ ‫م‬‫َّ‬
‫ِ َ َ َ َ‬ ‫ل‬ ‫س‬‫و‬ ‫ه‬ ‫ْ‬
‫ي‬ ‫َ‬ ‫ل‬‫ع‬‫َ‬ ‫ُ‬ ‫هَّللا‬ ‫ى‬‫َّ‬ ‫ل‬‫ص‬‫ِ َ‬ ‫هَّللا‬ ‫ل‬
‫ُ‬ ‫ُو‬‫س‬‫ر‬ ‫ال‬
‫َ َ َ‬‫َ‬ ‫ق‬ ‫ال‬‫َ‬ ‫ق‬ ‫يِّ‬ ‫ر‬
‫ِ‬ ‫ْ‬
‫د‬ ‫خ‬‫ُ‬ ‫ْ‬
‫ال‬ ‫د‬‫ٍ‬ ‫ي‬‫ع‬‫‪ -2‬ع َْن أَ ِبي َس ِ‬
‫كَا ِهنٌ َواَل َمنَّانٌ ) حديث نمبر(‪ )19684‬مسند احمد‬

‫عيب رفتن به نزل فال بين ها و جادوگران‬


‫كسانيكه نزد كاهن ( فالبين ) ها وجادوگران ميروند ‪ ،‬مبتال به كناه هاي ذيل ميشوند ‪:‬‬
‫‪ -1‬انسان دروغكويي را دردانستن غيب تصديق ميكنند ‪ ،‬واين كفراست ‪.‬‬
‫‪ -2‬پول خود را در راه باطل مصرف ميكنند ‪.‬‬
‫‪ -3‬تشويق يك فريبكار در امور ناروا ‪.‬‬
‫‪ -4‬زمينه فريب كاري را آماده ساختن ‪.‬‬
‫‪ -5‬با اشارات دروغين فال بين ها وجادو گران رقصيدن ‪.‬‬
‫‪ -6‬شك نمودن بر اقارب ودوستان بيگناه ‪.‬‬
‫‪ -7‬متهم ساختن بي گناهان ‪.‬‬
‫‪ -8‬دشمني نمودن بامردم بيگناه ‪ ،‬به اساس دروغ هاي فال بين ها وجادو گران ‪.‬‬
‫‪ -9‬مخالفت با حكم الهي ‪.‬‬
‫‪ -10‬كافري را تصديق نمودن ‪.‬‬
‫‪ -11‬سنت هاي پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) را فراموش نمودن ‪.‬‬
‫‪ -12‬به اعتقادات كفري عمل نمودن ‪.‬‬
‫‪ -13‬ضايع نمودن عقيده درصورتيكه سخنانش را تصديق نمايد ‪.‬‬
‫‪ -14‬ازدست دادن ثواب ‪ 40‬روز نماز به مجرد پرسيدن ‪.‬‬
‫‪ -15‬به خرافات وامور نادرست عقيده كردن ‪.‬‬

‫‪33‬‬
‫شناخت خداوند( جل جالله ) وارتباط داشتن باوی‬
‫بعد ازينکه درمورد شناخت خداوند متعال (جل جالله) ‪ ،‬توحيد خداون د وص فات وی معلوم ات حاص ل نم وديم اکن ون‬
‫الزم است که نقطه اساسی را که برای هرمومن دانستن آن ضروری است‪،‬مورد مطالعه قرار دهيم ‪ ،‬اين نقط ه مهم واساس ی‬
‫داشتن ارتباط با پروردگار(جل جالله) ميباشد ‪.‬‬
‫بسا اوقات چنين اتفاق ميافتد که ما کسی را ميشناسيم وتمامی صفات وی برای م ا معل وم اس ت ‪ ،‬ولی ب ا وی ارتب اطی‬
‫نداريم ‪ ،‬وهرگاه مشکلی داشته باشيم آن شخص مشکل م ا را ب ه آس انی مرف وع نميس ازد ‪ ،‬زي را م ا ب ا او ارتب اطی ن داريم ‪،‬‬
‫بسياری ازروساء ووزراء را ميشناسيم ولی با ايشان ارتباطی نداريم‪،‬روی اين اصل داشتن ارتباط شرط اساسی وحياتی برای‬
‫انسان ميباشد‪،‬هرگ اه ميخ واهيم دربخش ه ای ف رهنگی کارنم اييم ارتب اط م ان رابافرهنگي ان ق ايم مينم اييم‪،‬هرگ اه ميخ واهيم‬
‫شاعرونويسنده شويم ارتباط خويش را با شاعران ونويسنده گ ان ق ايم مينم اييم ‪ ،‬وق تی ميخ واهيم ه نری را بي اموزيم ب ه ن زد‬
‫هنرمندی رفته با ارتباط باوی ‪،‬هنرش را ي اد ميگ يريم‪،‬وق تی ميخ واهيم ع الم ومتخص ص ش ويم ارتب اط خ ويش را ب ا علم اء‬
‫ومتخصصين قايم نموده تا به هدف خويش برسيم ‪.‬‬
‫اکنون مطابق اين قانون هرگاه ميخواهيم که انسان مومن حقيقی شويم الزم تا ارتباط خ ويش را ب ا خداون د متع ال(ج ل‬
‫جالله) قايم نماييم ‪ .‬طبعا برای قايم نمودن ارتباط با خداوند(ج ل جالل ه) وس ايل زي ادی وج ود دارد ومهم ترين وس يله داش تن‬
‫ايمان راسخ ‪ ،‬وعمل به تمامی احکام الهی ميباش د ‪ .‬اين ط رز زن ده گی س بب ميش ود ک ه انس ان م ومن ارتب اط خ ويش را ب ا‬
‫خداوند(جل جالله) قايم نمايد (هرگاه بخواهيم با خداوند ص حبت نم اييم ‪ ،‬نم از بخ وانيم زي را نم از س خن گفتن ب ا پروردگ ار‬
‫ميباشد ‪ ،‬وهرگاه بخواهيم که خداوند با ما صحبت نمايد الزم است قرأن عظيم الشان را با معنا ومفعوم آن مطالعه نماييم‪ ،‬زيرا‬
‫قرآن کالم خداوند است و تمامی سخنان پروردگار درقرآن عظيم الشان ذکراست ) ‪.‬‬
‫انسان بی نماز ارتباطی با خداوند ندارد ويا به عباره ديگر او با خدا گپ نميزند ‪ ،‬وکسی که قرآن نميخواند ‪ ،‬درحقيقت‬
‫نميخواهد سخنان خدا را بشنود ‪ ،‬وکسيکه معانی کالم خ دا را نميدان د نميخواه د ک ه س خنان وگفت ه پروردگ ار را بدان د‪ .‬زي را‬
‫هرگا ه اين انسان روزانه ده دقيقه وقت خود را صرف مطالعه ترجمه قرآن نماي د بع د از س ه چه ار م اه اک ثريت ق رآن را ب ا‬
‫معنايش ميداند ‪.‬‬
‫هرکسی را که دوست داريم باوی ارتباط ما قايم است ‪ ،‬به خانه اش م يرويم ‪ ،‬درمجالس ش اش تراک ميک نيم‪،‬دربرنام ه‬
‫های ما فراموش ما نميشود‪،‬وبرای رضايت وی هميشه کاری ميکنيم تا اورا خشنود سازيم ‪ .‬درقرآن عظيم الشان که ( وال ذين‬
‫آمنوا اشد حبا هلل ) کسانيکه ايمان دارند محبت بسيار قوی با هللا(جل جالله) دارند ‪.‬‬
‫اين محبت ودوستی با خداوند(جل جالله) زمانی ثابت ميگردد که با خدا (جل جالله) ارتباط داشته باشيم ‪ ،‬به خان ه اش‬
‫برويم‪،‬درمجالس مااورا بياد داشته باشيم وبرای رضايت وی سعی وتالش نماييم‪ .‬اگرچنين نباشد ارتباط م ا ب ا خ الق م ا قط ع‬
‫شده ‪ ،‬ودعوای دوستی ما هم غلط ودروغ خواهد بود ‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫بخش دوم ( انسان شناسـی )‬
‫انسان يک مخلوق متمايـــز‬

‫خداوند متعال( جل جالله ) مخلوقاتي زيادي را خلق نموده است ‪ ،‬اين مخلوق ات ك ه م ا آن را در جه ان هس تي بخ وبي‬
‫مشاهده ميتوانيم به انواع مختلف تقسيم شده اند که عبارت اند از ‪ :‬فرش ته ه ا ‪ ،‬انس انها ‪ ،‬جن ه ا ‪ ، ،‬حيوان ات ‪ ، ،‬نبات ات ‪،‬‬
‫جامدات ‪ ،‬مايعات ‪ ،‬گازات وغيره‬
‫خداوند متعال (جل جالله) انسان را امتيازات عالی و بزرگی داده است ‪ ،‬که عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪-1‬امتياز داشـن قوهء جسمانی بهتـر‬
‫‪-2‬امتياز داشـن قوهء روحانی‬
‫‪-3‬امتياز داشـن قوه ء نفسانی‬
‫‪-4‬امتياز داشـن قوه ء عقالنی‬
‫‪-5‬امتياز داشـن قوهء اختياروارداه‬
‫‪ -1‬امتياز داشـن قوهء جسمانی بهتـر ‪ :‬انسان از ديدگاه دين مقدس اسالم دارای قوهء جس مانی زيب ا وبه تر از تم امی‬
‫مخلوقات است ‪ ( ،‬لقد خلقنا االنسان فی احسن تقوم ) انسانرا در بهترين صورت خلق نموده ايم ‪ .‬اين س اختمان ف زيکی به تر‬
‫انسان ‪ ،‬برای ویيک سلسله برتريت هايی را داده است ک ه س اير مخلوق ات آن را ندارن د ‪ .‬وهمين خلقت به تر وی ک رامتش را‬
‫برهمه مخلوقات ثابت ميسازد ‪.‬‬

‫‪ -2‬امتياز داشـن قوهء روحانی ‪ :‬انسان دارای قوهء روحانی بسيار عالی ميباشد ‪ ،‬اين ق وهء روح انی م نزلت ومرتب ه‬
‫وی را نسبت به تمامی مخلوقات و حتی فرشته های نيز برتر ساخته است ‪ .‬زيرا انسان ميتواند با داش تن اين ق وهء روح انی‬
‫عالی ‪ ،‬خود را نسبت به فرشته ها نيز برتر وبهتر سازد ‪.‬‬
‫‪ :‬اگرچه فرشته ها دارای مکانت روحانی قوی بوده ‪ ،‬وهميشه وظايف خويش را بخوبی و به شکل بسيار خ وب انج ام‬
‫ميدهند ‪ ،‬ولی داشتن نفس برای انسان استعداد آبادی زمين را ميدهد ‪ ،‬وفرشته ها نميتوانند که اين کار را کنند ‪ ،‬زي را توقع ات‬
‫نفسانی انسان ‪ ،‬هيچگاهی انسان را قناعت نميدهد که به حالت عادی قناعت نمايد ‪ ،‬بلکه هر روزه ميخواهد ک ه برت ريت ه او‬
‫پيشرفت های علمی وتکنولوژی را حاصل نمايد ‪ ،‬او ميخواهد که هرچه بيشتر زحمت کشد ‪ ،‬وخود را به مدارج عالی انسانی‬
‫رساند ‪ ،‬درحاليکه فرشته ها با نداشتن قوهء نفسانی به همانقدريکه برايش تعيين شده اکتفا مينمايد ‪.‬‬

‫‪ -3‬امتياز داشـن قوه ء نفسانی ‪ :‬انسانها داراي امتي از بيش تری نس بت ب ه س اير مخلوق ات ميباش ند ‪ ،‬يکی از ص فات‬
‫عالی انسانها داشتن نفس است ‪ ،‬اين نفس انسانرا به بهتر زيس تن ‪ ،‬اختراع ات ‪ ،‬اکتش افات ‪ ،‬رق ابت ه ا ‪ ،‬وپيش رفت وت رقی‬
‫سوق ميدهد ‪.‬‬
‫انسان ميتواند که برای زنده گی بهتر نفس خود را نيز به منازل عالی زنده گی رساند ‪ ،‬اگر چه در آغاز نفس ( اماره‬
‫بالسوء ) يا امر کننده به بدی ها ميباشد ‪ ،‬ولی انسان مومن ميتواند ‪ ،‬با عبادت های مختلف نفس خود را مبدل به نفس ( لوامه‬
‫) بسازد ‪ ،‬که اين نفس ‪ ،‬ازداخل انسان را درهنگام ارتگاب بدی ها به مالم تی ميگيـرد ‪ ،‬وهرگ اه همين انس ان م ومن ب ازهم‬
‫سعی وتالش بيشتر نمايد ‪ ،‬ميتواند نفس خود را به به نفس ( مطمئنه ) مبدل سازد ‪ ،‬نفسيکه ارتب اط ع الی وی ب ا ذات خداون د‬
‫متعال (جل جالله) کامال مطمئن باشد ‪.‬‬

‫‪ -4‬امتياز داشـن قوه ء عقالنی ‪ :‬عقل بهترين امتياز انسان درمي ان س اير مخلوق ات ميباش د ‪ ،‬عق ل انس ان ميتوان د ب ا‬
‫پرورش سالم ‪ ،‬به عالی ترين مقام زنده گی انسانرا رساند ‪.‬‬
‫پرورش ورشد عقل به خود انسان تعلق دارد ‪ ،‬او ميتوان د از طري ق علم ودانش عق ل خ ويش را پ رورش داده ‪ ،‬و ب ه‬
‫مقام هاي عالي برسد ‪ ،‬روي همين اص ل اس ت ك ه انس انها درعق ل ودانش خ ويش ف رق ميكنن د ‪ ،‬وهركس ي مط ابق زحم ات‬
‫خويش از عقل وفراست خويش استفاده مطلوب مينمايد ‪.‬‬
‫براي اينكه اين موضوع بهتر روشن گردد بعضي از دانشمندا ن خواستند اندازه رش د عقلي دو انس ان (‪ 60‬س اله ) را‬
‫باهم مقايسه نمايند ‪ ،‬عقل بی سواد ودانشمندي را مورد تحقيق وپژوهش قراردادند ودريافتند كه ‪:‬‬
‫اگرچه عمر اين دانشمند ‪ 60‬ساله است ولي عمرعقلش ‪ 120‬ساله شده ‪ ،‬يعني او از عقل خ ويش دوچن د عم ر خ ويش‬
‫استفاده نموده است ‪ ،‬ولي درمقابل وقتي شخص بي دانش وبيس وادي را ك ه عين عم ر را داش ت ‪ ،‬وتم امي عمرخ ويش را ب ا‬

‫‪35‬‬
‫ايستادن با جوانان ونوجوانان در كوچه ويا محالت لهو ولعب‪،‬صرف نموده بود ‪ ،‬م ورد تحقيق ات دم اغي ق رار دادن د ‪ ،‬ب دين‬
‫نتيجه رسيدند كه باوجود عمر شصت ساله اش عقل او صرف پانزده ساله ميباشد ‪.‬‬
‫چو عمرت رسيد در سال بيست نشايد همچو طفالن طفالنه زيست‬

‫فرق ميان عقل وش‪RR‬عور ‪ :‬يكتن از علماي روانشناس ي خواس ت ‪ ،‬ت افرق مي ان عق ل وش عور را تجرب ه نماي د ‪ ،‬ب دين‬
‫صورت يك طفل انسان ويك چوچه گگ حي وان را تربي ه نم ود ‪ ،‬وب راي ش ان تعليم داد ك ه چگون ه ميتوانن د دروازه را ب از‬
‫كنند ‪ ،‬کتابهايش را حاضر نمايند ‪ ،‬و به بازار رفته ضرورياتش را خريداري نمايند ‪ ،‬بعد ازينك ه ه ردو بعض ي از ام ور را‬
‫ياد گرفتند ‪ ،‬روزي دروازه را قفل نمود ‪ ،‬واز حيوان خواست تا دروازه را باز كند ‪ ،‬آن حيوان هر قدر كوش ش نم ود دروازه‬
‫باز نشد ‪ ،‬بناء درمقابل دروازه خاموش ايستاده ماند ‪.‬‬
‫آن دانشمند از طفل خواست تا دروازه را باز نمايد ‪ ،‬طفل بطرف دروازه رفت و كوشش نمود آنرا باز نمايد ولي دي د‬
‫كه دروازه قفل است ‪ ،‬آن طفل خاموش ننشسته در جستجو شد ‪ ،‬تا براي باز نمودن دروازه راه ديگري بغ ير از دس تگير را‬
‫دريافت نمايد ‪.‬‬
‫آن دانشمند دانست كه ميان عقل وشعور فرق است ‪.‬‬
‫شعور‪ :‬عبارت از همان خصوصيت فطري حيوانات بوده که به شكل فط ري ب ه ق درت خداون د ( ج ل جالل ه ) ب راي‬
‫پيشبرد زنده گي شان ‪ ،‬دروجود آنان خلق شده است ‪ ،‬و حيوانات ميتوانند بعضي از امور را به ش کل س طحي آن بياموزن د ‪،‬‬
‫ولي قدرت ابتکار ونو آوري را ندارند ‪.‬‬
‫زنبور عسل همان نظام قديم توليد عسل را پيش ميبرد ‪ ،‬وكرم ابريشم هم همان سيس تم ق ديم را بط ورمنظم ب دون ك دام‬
‫تغيير انجام ميدهد ‪ .‬اما برعكس انس ان داري وي ژه گي عقلي ميباش د ‪ ،‬ک ه اين وي ژه گي برت ريت وي را ب ه س اير مخلوق ات‬
‫روي زمين ثابت ميکند ‪.‬‬
‫عقـل‪:‬عبارت از قوهء فطر ي اس ت ک ه در وج ود انس ان خل ق ش ده وق ابليت ن و آوري ‪ ،‬پيش رفت ‪ ،‬تفک ير ‪ ،‬انديش ه ‪،‬‬
‫بهزيستي و انکشاف سطح زنده گي را ميسر ميسازد ‪.‬‬
‫بناء عقل وسيله تميز ميان انسانها وساير حيوانات ميباشد ‪ .‬وهرگاه عقل مطابق وظيفهء اصلي آن استفاده گردد ‪ ،‬براي‬
‫رهنمايي انسان ‪ ،‬تقويت فكروانديشه ‪ ،‬پيشرفت زن ده گي ‪ ،‬پيش رفت وس ايل ‪ ،‬و بهب ود حي ات دني وي واخ روي ‪ ،‬به ترين ي ار‬
‫وياور انسان ميشود ‪ ،‬ولي هرگاه ازاين عقل به شكل مثبت آن استفاده نشود ‪ ،‬ارزش خ ود را ازدس ت داده ‪ ،‬موق ف انس ان از‬
‫حيوانات نيز پايان تر ميشود ‪ ،‬زيرا حيوانات خواص فطري خويش را ازدس ت نميدهن د ‪ ،‬ولي فراموش گاران عق ل ازداي رهء‬
‫شعور نيز خارج ميگردند ‪.‬‬

‫‪ -5‬امتياز داشـن قوهء اختياروارداه ‪ :‬نقطه مهم ديگر اينكه خداوند متعال ( جل جالله ) براي همهء انسانها برعالوه‬
‫عقل قوهء اختيار داده است ‪ ،‬تا به اساس عقل خويش ‪ ،‬مسافه هاي طوي ل را پيم وده ‪ ،‬از ك وكب زمين ب ه س اير ك واكب نق ل‬
‫وحركت نمايند ‪ ،‬مظاهر قدرت الهي را دريابند ‪ ،‬با عقل خويش وسايلي را اختراع نمايند كه كوچكترين اشياء را ب ه س اده گي‬
‫مورد مطالعه قرار دهند ‪ ،‬حيوانات بسيار قوي وخطرن اك را تحت ت أثير خ ويش ق رار داده ‪ ،‬و از وج ود آن ان ب راي خ ويش‬
‫استفاده نمايند ‪ ،‬وبدين شكل عقل يك وسيله تمايز ميان انسانها وساير مخلوقات است ‪ .‬همچنان در اختيار نيک وبد نيز ب رايش‬
‫اختيارداده است ‪ ،‬تا به اساس رشد عقلی خوبی ها اختيار نماي د ‪ ،‬ت ا بتوان د س عادت دني ا وآخ رت را ب ه اس اس آزادی اختي ار‬
‫حاصل نمايد ‪ ،‬درحاليکه ساير مخلوقات (فرشته ها ‪ ،‬حيوانات ‪ ،‬نباتات ) به اختيار خود نبوده ‪ ،‬مجبور اند مطابق احکام الهی‬
‫وظيفه ء خويش انجام دهند ‪.‬‬
‫حواس پنجگانه وسايل تغذيه عقل ‪ :‬انس ان داري دوبخش عقلي وم ادي ميباش د ‪ ،‬هرک دام اين دو بخش ض رورت ب ه‬
‫تغذيه دارند ‪ ،‬هرگاه به وجود مادي خود نظر کنيم ‪ ،‬بخوبي ميابيم که اکثريت غذا ها ‪ ،‬نوشيدني ه ا ‪ ،‬مي وه ج ات وس بزيجات‬
‫که براي انسان خيلي ها مفيد هستد وضرورت اساسي وجود انسان را تشکيل ميدهند ‪ ،‬درصورت اس تفاده مثبت ب راي انس ان‬
‫منفعت هاي زيادي را ببار آورده ‪ ،‬کمبود وجود انسان را تکميل نموده ‪ ،‬وانسان ميتوان د زن ده گي خ ويش را بص ورت مثبت‬
‫وبدون رنج سپري نمايد ‪ ،‬برعکس استفاده منفي ازين غذا ‪ ،‬بدون درنظر داشت توصيه هاي طبيبان ‪ ،‬نه تنها منفعتي به وجود‬
‫انسان نداشته ‪ ،‬بلکه سبب مبتال شدن به امراض و انتقال مکروبها به انسان ميشود ‪ .‬به همين سان عقل انس ان ‪ ،‬ن يزاز طري ق‬
‫حواس پنجگانه قابل تقويه ورشد ميباشد ‪.‬‬
‫عقل انسان زماني رشد ميکند که توسط حواس پنجگانه ‪ ،‬امور مثبت و مفيد برايش انتقال گردد ‪ ،‬ولي برعکس مس ايل‬
‫منفي ‪ ،‬عقل انسانرا نيز ب ه ام راض مختل ف فک ري مبتال ميس ازد ‪ ،‬و ب ا وج ود اينک ه انس ان عق ل دارد ‪ ،‬ولي ق وه تفکي ک‬
‫وانديشه آن ضعيف شده ‪ ،‬وظيفه خويش را بصورت درست انجام داده نميتواند ‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫اصل مطلب درين بحث اينست كه انس ان منحيث ي ك مخل وق گرانق در و داراي تم يزفكري ‪ ،‬ب ه اس اس عق ل وانديش ه‬
‫سالم ‪ ،‬اشرف مخلوقات پنداشته شده است ‪ ،‬زيرا همين عق ل س ليم اس ت ك ه اورا از زن ده گي م ادي ‪ ،‬بس وي زن ده گي كام ل‬
‫(مادي ومعنوي) ميكشاند ‪ ،‬وانسان با داشتن همين عقل ميتواند كه داراي معنويت ق وي ش ده ‪ ،‬مق امش ب اال ت راز فرش ته ه ا‬
‫شود ‪.‬‬
‫بی توجهی به امتياز عقل ‪ ،‬شخصيت انسان را ضايع ميکند ‪ :‬هرگاه انسان از استخدام عقل ودانش خود داري نموده ‪،‬‬
‫واين ويژه گي الهي را ‪ ،‬به باد نسيان قرار دهد ‪ ،‬وياهم از نياكان وساير مردمان بدون كاربرد فكر ‪ ،‬انديش ه وعق ل خ ويش‬
‫به شکل سطحي وکورکورانه تقليد نمايد ‪ ،‬ويژه گي انساني را ن يز لك ه دار مينماي د ‪ ،‬ب راي اينك ه انس ان اگ اهي كام ل داش ته‬
‫باشد ‪ ،‬الزم است قوهء عقلی خويش را به شكل مثبت آن تقويت دهد ‪ ،‬در شناخت اطرافيان وحقايق از فك ر س ليم ب ا اس تخدام‬
‫عقل آگاهي حاصل نمايد ‪ ،‬دانشمندي ميفرمايد ‪ :‬يگانه راه براي تغيير دادن مفاهيم انسان ‪ ،‬ايجاد يك فكرس الم ازحي ات ميباش د‬
‫كه بواسطهء آن مفاهيم درستي از دنيا اخذ شده ميتواند )‬
‫عقل مثبت منجر به تفکير مثبت ميگردد‪:‬هرگاه ازعقل انس ان در راه مثبت اس تعمال گ ردد ‪ ،‬منج ر ب ه تفک رات مثبت‬
‫ميگردد ‪.‬‬
‫تفکر مثبت به ام ور حي اتي ‪ ،‬جامع ه ‪ ،‬خلقت مخلوق ات ‪ ،‬خلقت آس مانها وزمين بص ورت درس ت عم ل نم وده ‪ ،‬و ب ه‬
‫اساس گفته سعدي شيرازي ‪:‬‬
‫هرورقش دفتريست معرفت کردگار‬ ‫برگ درختان سبز درنظر هوشيار‬
‫خداوند متعال(جل جالله) انسانرا هميشه ب ه ك اربرد فك ر وانديش ه دع وت نم وده وكس اني را ک ه در س اير موج ودات‬
‫اطراف خويش فكر ميكنند توصيف وتمجيد نموده ميفرمايد (الذين يذكرون هللا قياما وقعودا وعلى جن وبهم ويتفك رون في خل ق‬
‫السماوات واألرض ‪ ،‬ربنا ما خلقت هذا باطال سبحانك فقنا عذاب النار) كسانيكه خداوند را در حالت ايستاده ‪ ،‬نشسته و به پهلو‬
‫خفته ياد ميكنند ‪ ،‬و در مورد خلقت آس مانها وزمين فكرميكنن د ‪ ،‬وميگوين د ‪ :‬پروردگ ارا اين هم ه را باط ل خل ق نك رده اي ‪،‬‬
‫پاكيست مرترا ‪ ،‬مارا ازعذاب آتش وقايه نما يد‪.‬‬
‫تفکير مثبت منجر به شناخت حقايق ميگردد ‪ :‬تفکير مثبت انسان را کمک ميکند که ‪ ،‬خود را بشناسد ‪ ،‬حقيقت جهان‬
‫را كشف نمايد ‪ ،‬هدف خويش را درك نمايد ‪ ،‬و بدين اساس خالق خويش را شناخته ‪ ،‬عمرش را صرف خ ود س ازي ‪ ،‬جه ان‬
‫سازي ‪ ،‬وانسان سازي نمايد ‪ ،‬و درنتيجه به مقام عالي خداشناسي رسد ‪ ،‬وهمهء اعمالش را بخ اطر ش ناخت پروردگارمتع ال‬
‫(جل جالله) وكسب رضايتش صرف نمايد ‪ .‬عمر خيام ميگويد ‪:‬‬
‫فرزند وعيال و خانمان را چي كند‬ ‫آنكس كه ترا شناخت جان را چي كند‬
‫ديوانهء تو هر دو جهان را چي كند‬ ‫ديوانـه كني هـر دو جهانش بخشي‬
‫عقل قوي انسانرا از پستي ها به بلندي ها انتقال ميده د ‪ ،‬ق وهء تفك ير وي را پ رورش داده ‪ ،‬حق ايق را بيش تر وبيش تر‬
‫درك نموده ‪ ،‬ودرنتيجه شناخت پروردگارمتعال (جل جالله) براي وي آسان ميشود ‪ ،‬اين انس ان ب ا وج ود موج وديت وس ايل‬
‫مادي فراوان بازهم راه تواضع را در پيش گرفته ‪ ،‬با دانش واالي خويش ‪ ،‬به چنان مرحله ميرسد كه گفتنش ذكر و خاموش ي‬
‫اش فكر ميگردد و ميداند که ‪:‬‬
‫تا توناني به كف آري و به غفلت نخوري‬ ‫ابروباد ومه وخورشيد وفلك دركارند‬
‫)‬ ‫‪ / -‬أفال تتفكرون‬ ‫‪ /‬أفال تتذكرون‬ ‫( افال تعقلون ‪-‬‬
‫چرا عقل تانرا به كار نمياندازيد ؟ چرا به ياد نمي آوريد ؟ چرا فكر نميكنيد ؟‬
‫ب أَ ْقفَالُ َه‪RR‬ا) البق‪RR‬رة‪ 24/‬چ‪RR‬را در م‪RR‬ورد ق‪RR‬رآن از فك‪RR‬ر وت‪RR‬دبركار نميگيرن‪RR‬د ؟ آي‪RR‬ا‬
‫(أَفَال يَتَ ‪َ R‬دبَّرُونَ ا ْلقُ‪Rْ R‬رآنَ أَ ْم َعلَى قُلُ‪RR‬و ٍ‬
‫دردلهايشان قفل ها نهاده شده است ‪.‬‬

‫نتايج تفكر سالم و مثبت‬


‫تفکير سالم ومثبت به اساس همان راه هاي تغذي ه عق ل وتفك ير ازمحي ط وم احول مثبت وس ليم انس انی بدس ت مياي د ‪،‬‬
‫والدين نخستين معلمان اطفال درمنزل ميباشند ‪ ،‬واخالق والدين تأثير مهمي در تقويت ورشد تفك ير وعق ل آن ان دارد ‪ ،‬وال دين‬
‫متدين ‪ ،‬فرزندان سالم وداراي انديشه سالم را به جامعه تقديم ميدارند ‪ ،‬اين والدين مهربان ‪ ،‬حتا در هنگام سخن گفتن ‪ ،‬ذهنيت‬
‫اطفال را در نظر گرفته ‪ ،‬براي شان ‪ ،‬وسايلي را تقديم ميدارند كه سبب تنويز اذهان آنان گردد ‪.‬‬
‫يكتن از دانشمندان تعليم وتربيه غرب كه در مسلك خويش دكتورا داشت ‪ ،‬خواست ب راي تعليم به تر اطف ال و تق ويت‬
‫ذهنيت آنان دريك كشور پيشرفته ‪ ،‬تدريس خويش را از مرحله ابتدايي آغاز نمايد ‪ ،‬تا به اساس تقويت اين تهداب اساسي تعليم‬
‫وتربيه كه در صنوف ابتدايي ميباشد ‪ ،‬اطفال را براي پذيرش دانش بهتر آماده سازد ‪ ،‬وي ميگويد ‪ :‬من خواستم اطف ال را ب ه‬
‫تفكير وانديشه سالم بكشانم ولي دريافتم كه طفلي مرا به سوي شناخت كشانيد ‪ ،‬وب اآلخره مس لمان ش دم ‪ ،‬من بدس ت ي ك طف ل‬
‫صنف اول يا دوم مرحله ابتدايي مكتب مسلمان شدم ‪ .‬وي درين مورد داستان زنده گي ايماني خويش چنين توضيح ميدهد ‪:‬‬

‫‪37‬‬
‫روزي خواستم براي درك ذهنيت اطفال ( شاگردان خويش ) سواالتي براي آنان تقديم دارم ‪ ،‬از همه سوالي نمودم ك ه‬
‫در ‪ ( :‬او چي تصميمي براي آيندهء خويش دارد ؟ )‬
‫هريكي از شاگردان به اساس ارتباط شخصي ودرك مفاهيم زنده گي مطابق اس تعداد خ ود ‪ ،‬ب ه انتخ اب مس لك آين ده ء‬
‫خويش جوابي بيان ميداشت ‪ ،‬كسي ميخواست انجنير ويا داكتر ش ود ‪ ،‬ديگ ري ميخواس ت ‪ ،‬اس تاد ومعلم باش د ‪ ،‬ويكي هم ب ه‬
‫اساس عالقمندي هاي فلمي وسپورتي ميخواست ‪ ،‬كه فوتبالر ‪ ،‬ممثل ‪ ،‬هيرو ‪ ،‬وياهم رقاصه وآواز خوان باشد ‪ ،‬ولي در جمله‬
‫اين اطفال زماني به جواب طفلي متوجه شدم كه فرمود ميخواهد ‪ :‬صحابي پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) شود ‪.‬‬
‫من با تعجب فرآوان پرسيدم كه صحابي كيست ؟ آن طفل با استفاده ازمحي ط خ ويش ب رايم گفت ك ه پ در وم ادرم ه ر‬
‫شبي براي م ا در محي ط م نزل ب ه ع وض تماش اي فلم ه اي ن ا خوش ايند ومبت ذل ‪ ،‬م ا را ب ا قص هء زن ده گي يكتن از ي اران‬
‫پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) آشنا ميسازد ‪ ،‬وبراي ما با زبان سادهء خود مان ‪ ،‬قصهء زنده گي آن انرا بي ان مي دارد ‪ ،‬ومن ‪،‬‬
‫برادران وخواهرانم كه هرشب يك قصهء از زنده گي يكتن از صحابه كرام را ميشنويم ‪ ،‬باآلخره غرق شخصيت آن ان ش ده ‪،‬‬
‫وميگوييم كه اي كاش ما هم صحابه پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) شويم ‪ ،‬وهرگاه امك ان باش د ‪ ،‬درج واني ميخ واهم ص حابي‬
‫پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) باشم ‪.‬‬
‫اين دانشمند ميفرمايد كه اين طفل معصوم نميتوانست كه تمامي سواالت مرا پاسخ گويد ‪ ،‬بناء من خواستم ت ا معلوم ات‬
‫بيشتر درمورد صحابه را از والدينش درك نمايم ‪ ،‬وروي همين هدف تماسي با والدين طفل حاصل نمودم ‪ ،‬وروزي به م نزل‬
‫آنان رفتم ‪.‬‬
‫من با ورود به منزل آنان شيفته شدم ‪ ،‬زيرا دي دم ك ه ي ك فامي ل ك امال متف اوت از ديگ ران ب ود ‪ ،‬اين فامي ل ك ه ف رق‬
‫فراواني با ساير فاميل ها داشت ‪ ،‬مرد هنگ ام داخ ل ش دن ب ه م نزل ب راي خ انمش واعض اي ف اميلش س الم ميده د ‪ ، ،‬خ انم‬
‫شوهرش را ب ه گ رمي اس تقبال نم وده ‪ ،‬وش وهر هم در داخ ل ش دن ب ه م نزل كلم ه ( الس الم عليكم ) را ب ه ش كل اح ترام ادا‬
‫مينماي د ‪ ،‬ك ه داراي مفه وم دع ا وس المتي ب راي ج انب مقاب ل اس ت ‪ ،‬پس رجوان ش ان ‪ ،‬چ اي را درمقاب ل م ا ميگ ذارد ‪،‬‬
‫ودخترنيمه سال شان مادرش را در امور منزل همكاري ميكند ‪ .‬به عوض اينكه هركسي مصروف خ ود باش د ‪ ،‬ومانن د س اير‬
‫فاميل ها ‪ ،‬يكي مصروف شنيدن موسيقي ‪ ،‬ديگري مصروف ديدن فلم ‪ ،‬ويكي درخانه و ديگري س رگردان در ن ايت كلپ ه ا‬
‫باشند ‪ ،‬همه ب ه ش كل متحدان ه زن ده گي خ ويش را ب ه اس اس ارش ادات وال دين ب ه پيش ميبرن د ‪ ،‬وزم اني هم يكتن ازوال دين‬
‫دراموردين صحبت مينمود ‪ ،‬همه با رضايت كامل به سخنان وي گ وش داده ‪ ،‬وب ا تك ان دادن سرس خنانش را اس تقبال نم وده‬
‫وگاهي هم با قطرات اشكي كه ازچشم شان سرازير ميشد ‪ ،‬مصيبت هاي صحابه كرام را ‪ ،‬مصبت خود دانسته ‪ ،‬و با ذكر نام‬
‫پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) فوراً درود بزبان آورده به همان الفاظ عـربي( صلي هللا عليه وسلم ) ميگفتند ‪.‬‬
‫من سؤاالت خويش را درمورد صحابه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) وشخصيت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) آغ از‬
‫نمودم ‪ ،‬و با معرفت با چنين شخصيت ها ‪ ،‬ب ازهم علت عالقمن دي اطف ال را و اينك ه ش اگردم چي پاس خي ب رايم داده ب ودم‬
‫استفسار نمودم ‪.‬‬
‫پدرطفل برايم توضيح نمود كه وي به اساس ارشادات الهي كه ( ي ا أيه ا ال ذين آمن وا ق وا انفس كم واهليكم ن ارا وقوده ا‬
‫الناس والحجارة ) اي مؤمنان ! شما خ ود و اعض اي فامي ل ت انرا از آتش دوزخ ك ه ه يزم آن انس انها وس نگها ميباش د نج ات‬
‫دهيد ‪.‬‬
‫مطابق همين حكم الهي ‪ ،‬من هرشب به عوض مصروفيت به برنامه هاي تلويزيوني وراديويي كه اك ثر آن زادهء م اده‬
‫پرستي وانسان پرستي هاست ‪ ،‬و اطفال واعضاي خانواده را به انحرافات ميكشاند ‪ ،‬ب ه مطالع ه شخص يت پي امبر( ص لي هللا‬
‫عليه وسلم ) وياران وي صرف ميدارم ‪ ،‬و يكي از اعضاي فاميل يك بخش كوتاه زنده گي يك ص حابي را از كت اب حكاي ات‬
‫صحابه ويا سيرت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) مطالعه نموده ‪ ،‬سپس درم ورد زن ده گي آن ان ص حبت ميك نيم ‪ ،‬ك ه اين ك ار‬
‫براي شخصيت سازي مان ‪ ،‬مفيد واقع شده ‪ ،‬وهرشبي ايمان ما را قوي ميسازد ‪ ،‬ومهمترين تأثير آن همين است كه اطفال م ا‬
‫به عوض تاثر به شخصيت هاي ممثلين فلم هاي غير مت دين ك ه اك ثرا نقش ه اي غ ير اخالقي را تمثي ل ميكنن د ‪ ،‬و اطف ال را‬
‫غرق گمراهي ها ميكنند ‪ ،‬به شخصيت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) وصحابه گرامي اش متاثر ميشوند ‪ ،‬وبا وجود اينكه هيچ‬
‫كسي نميتواند كه درين عصر صحابي گردد ‪ ،‬ولي اين طفل ما با همان عالقمندي طفلي خويش براي ش ما چ نين ج وابي داده‬
‫است ‪.‬‬
‫اين دانشمند اضافه ميكند كه من بعد از برخورد با چنين شخصيت ها ‪ ،‬درصدد مطالعهء بيشتر درمورد پيامبراسالم (‬
‫صلي هللا عليه وسلم ) وصحابه كرام شدم ‪ ،‬وكتابي را كه رهنماي همه بود ( ق رآن ك ريم ) مطالع ه نم ودم و ب اآلخره ب ا درك‬
‫حقايق دين مقدس اسالم به اين دين مدنيت ‪ ،‬اخالق وانسانيت گرايش مسلمانیت خويش را اعالن نمودم ‪.‬‬
‫اكنون كه اين قصه را مطالعه نموديم ‪ ،‬براي ما ثابت ميگردد كه فضاي مثبت فاميل چقدر نقش مهمي در رش د وتربي ه‬
‫اطفال داشته و آنان را براي پذيرش حقايق آماده مينمايد ‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫وهرگ اه اين طف ل ب ا اس تفاده از فض اي مثبت فامي ل ‪ ،‬راهي مكتب ميگ ردد ‪ ،‬ودرآنج ااز شخص يت ع الي معلم ان‬
‫ودانشمندان استفاده نمايد ‪ ،‬ميتواند كه با اس تفاده ازين مج راي تغ ذيوي عق ل ودانش ‪ ،‬راه ه اي به تر انديش ه وتفك ير مثبت را‬
‫بياموزد ‪ ،‬يكتن از داكتران تعليم وتربيه ميگويد ‪ :‬شما زماني براي اطفال تان نصيحت ميكنيد ‪ ،‬كوش ش كني د ك ه اص طالحات‬
‫مثبت را به كار بريد ‪ ،‬برايشان بگوييد كه بايد راستكار ‪ ،‬صادق ‪ ،‬امانت كار ‪ ،‬راستگو ‪ ،‬با اخالق‪ ،‬ومحترم باش ند ‪ ،‬زي را ب ا‬
‫استخدام اين واژه ها آنانرا به درك اين مفاهيم تشويق ميكنيد ‪ ،‬وهرگاه ب ه ع وض اين اص طالحات مثبت ‪ ،‬واژه ه اي منفي را‬
‫استعمال نماييد ‪ ،‬وبراي اطفال بگوييد كه (قمار نزنيد ‪ ،‬دزدي نكنيد ‪ ،‬قتل نكنيد ) ش ما در حقيقت ب ه ش كل غ ير مس تقيم آن انرا‬
‫متوجه بدي ها ساخته ايد ‪ ،‬زيرا آنان ‪ ،‬در جستجوي درك اين مفاهيم ميشوند ‪ ،‬وذهن آنان مصروف چنين بدي ها ميگردد ‪.‬‬
‫قرآن عظيم الشان ميفرمايد‪ :‬يَاأَيُّهَا الَّ ِذينَ آ َمنُوا اتَّقُوا هَّللا َ َوقُولُوا قَوْ اًل َس ِديدًا ‪ -‬يُصْ لِحْ لَ ُك ْم أَ ْع َم الَ ُك ْم َويَ ْغفِ رْ لَ ُك ْم‬
‫ُذنُوبَ ُك ْم َو َم ْن يُ ِط ْع هَّللا َ َو َرسُولَهُ فَقَ ْد فَا َز فَوْ ًزا ع ِ‬
‫َظي ًما )‬
‫اي مؤمنان از خدا بترسيد ‪ ،‬وسخنان درست بگوييد ‪ ،‬تا اعمال شما درست شده ‪ ،‬وخداوند گناهان شما را مغفرت نمايد‬
‫‪ ،‬وهركه از خدا وپيامبرش اطاعت نمايد ‪ ،‬كاميابي بزرگي نصيبش شده است ‪.‬األحزاب ‪70- 71 /‬‬
‫امام ابن كثير در تفسير اين آيت شريف ميفرمايد ‪ :‬خداوند متعال بنده هايش را به تقوا وگفتن سخنان درس ت ك ه در آن‬
‫غلطي وانحراف نباشد ‪ ،‬امر نموده است ‪.‬‬
‫امام قرطبي ميفرمايد ‪ :‬حضرت ابن عباس ميفرمايد كه سخن سداد ( ال إله إال هللا ) ميباشد ‪ ،‬وگفته شده كه سخن ( سداد‬
‫) سخني است كه ظاهر آن مطابق باطن آن باشد ‪ ،‬وياهم سخني اس ت ك ه ه دف آن رض ايت هللا متع ال باش د ‪ ،‬وام ام قرط بي‬
‫درخاتمه ميگويد كه منظور ازين سخن تمامي سخنان نيك ميباشد ‪.‬‬
‫بعضي از معلمان دانشمند و با فكر ‪ ،‬براي اينكه شاگردان شان به بحث وبژوهش ‪ ،‬به شكل بهتروبيش تر ع ادت كنن د ‪،‬‬
‫از آغاز دوران ابتدايي مكتب براي شان وظ ايفي مانن د جم ع نم ودن ‪ ،‬گله اي مختل ف دركتابچ ه ه ا ‪ ،‬بي ان رنگه اي اش ياء ‪،‬‬
‫تصاوير حيوانات ‪ ،‬و فرق ساختمان فزيكي آنان وغيره اموريكه براي تقويت فكر شاگردان كمك ميكند ‪ ،‬به شكل كار خ انگي‬
‫بيان ميدارند ‪ ،‬اين طفل ازآغازبا كتابخانه ‪ ،‬فضا ‪ ،‬وتفكير درمورد اشياء عادت نم وده ‪ ،‬وب اآلخره درمراح ل ب االيي تفک رات‬
‫تقويت ميشود ‪ .‬وسپس با ورود به پوهنتونها ودانش گاه ه ا ‪ ،‬اين انديش هء س الم وي ب ه اس اس دروس س الم فكروانديش ه ‪ ،‬علم‬
‫ودانش انساني ‪ ،‬واستفاده از وسايل مختلف تكن الوژي هن وز هم ب ه مراح ل ع الي رش د خ ود برس د اين انس ان ب ا درك چ نين‬
‫حقايق به مرحله شناخت خود ‪ ،‬جامعه ‪ ،‬طبيعت ‪ ،‬وخالق اين طبيعت انتقال مينماي د ‪ .‬تفكرس‪RR‬الم منج‪RR‬ر ب‪RR‬ه ش‪RR‬ناخت ام‪RR‬ور ذي‪RR‬ل‬
‫ميگردد‬
‫‪ -1‬شناخت شخصيت خودانسان ( خود شناسي )‬
‫‪ -2‬شناخت جهان( جهان شناسي يا جهان بيني )‬
‫‪ -3‬شناخت پروردگار انسان ( خدا شناسي ) يا عقيده توحيد ‪.‬‬

‫شخصيت انسان در قرآن کريـــــم‬


‫فيلسوفان جهان که شبهای دراز تا سپيده دم ها بحث و پژوهش نموده اند ‪ ،‬هريکی درمورد انسان به نظريات عجيب وغريبی‬
‫رسيده اند ‪ ،‬يکی انسان را صورت پيش رفته ء ميم ون ه ا وش امپازی ه ای مع رفی نم وده اس ت ‪ .‬ديگ ری انس ان را موج ود‬
‫ناشناخته ‪ ،‬معرفی کرده ‪ ،‬وسومی هم وجود انسان را منکر شده ‪ ،‬چه ارمی اش او را در بخش م ادی وی در قط ار س اير‬
‫حيوانات قرار داده ‪ ،‬و آخرين هم او را برده عقلش قرار داده و باالخره به گفته موالنای روم ‪:‬‬
‫وز درون من نجست اسرار من‬ ‫هرکسی از طن خود شاد يار من‬
‫قرآن عظيم الشان ‪ ،‬انسان را به صورت کل آن معرفی نموده ‪ ،‬به انسان ميفهماند كه او يك موجود بيك اره نب وده ‪ ،‬وتنه ا ي ک‬
‫موجود مادی ‪ ،‬وياهم عقالنی محض نيست ‪ ،‬بلکه اوص فاتی دارد ک ه در بس ا ح االت مق ام وم نزلتش را از فرش ته ه ای ن يز‬
‫برترميسازد ‪:‬‬
‫شخصيت قرآنی انسان را ‪ ،‬درنقاط ذيل ميتوان مورد مطالعه قرار داد ‪:‬‬

‫الف ‪ :‬اصل پيدايش وي بسيار پاك ومقدس است ‪ ،‬زيرا بعد از خلقت صورت مادي آدم (علي ه الس الم) روح پ اکي در‬
‫وي دميده شد ‪( .‬فَإ ِ َذا َس َّو ْيتُهُ َونَفَ ْخ ُ‬
‫ت فِي ِه ِم ْن رُو ِحي فَقَعُوا لَهُ َسا ِج ِدينَ ) الحجر‪ 29‬هرگاه او را برابرساختم ودراو روح خود را‬
‫دماندم ‪ ،‬برايش سجده کنيد ‪.‬‬
‫امام قرطبي در تفس ير اين آيت مب ارك ميفرماي د ‪ :‬روح جس م لطيفي ميباش د وخداون د حي ات را در ب دن انس ان خل ق‬
‫ميكند ‪ ،‬درحقيقت اينجا خداوند ( جل جالله ) مخلوق را ب ه ذات خ ويش بخ اطر ش رف بخش يدن وك رامت دادن ب راي انس ان‬

‫‪39‬‬
‫نسبت داده است ‪ ،‬زيرا روح يكي از مخلوقات الهي است ‪ ،‬چنانچه بعضي از مخلوقات ديگر را براي شرف بخشيدن ب ه آن ان‬
‫به خود نسبت داده است ‪( ،‬أرضي وسمائي وبيتي وناقة هللا وشهر هللا) زمين من ‪ ،‬آسمان من ‪ ،‬خانهء من ‪ ،‬شترخدا ‪ ،‬ماه خدا‪.‬‬
‫ما کعبه شريف ومساجد را خانه خدا ميگوييم ‪ ،‬درحاليکه خداون د( ج ل جالل ه ) از داش تن خان ه پ اک ميباش د ولي اين نس بت‬
‫براي شرف دادن به اين خانه هاست ‪ ،‬زيرا درين خانه ها عبادت خداوند ميشود ‪ ،‬وازينکه خانه هاي عبادت خداون د هس تند ‪،‬‬
‫بنام خانه هاي خداوند ناميده شده اند ‪ .‬روحيکه براي حضرت آدم دميده شده است ‪ ،‬به خداوند نسبت شده ‪ ،‬ت ا نس بت ک رامت‬
‫وعزت به حضرت آدم و اوالده اش شود ‪.‬‬

‫ب ‪ :‬اشرف المخلوقات ( شريف ترين مخلوقات ) ميباشد ‪ :‬انسان برای اينکه به هيچ مخلوق ديگری سر تس ليمی ن ه‬
‫نهد ‪ ،‬و برای اينکه جانشين خداوند درزمين است ‪ ،‬بهترين مخلوقات خوانده شده است ‪ ،‬تا اين شرافت خ ود را درک نم وده ‪،‬‬
‫سر خود را بجز ذات پروردگار به هيچ کس وچيز ديگری خم نکند ‪.‬‬

‫ج ‪ :‬برايش كرامت داده شده است ( ولقد كرمنا بني آدم ) ‪ :‬براي انسان کرامت داده شده ‪ ،‬تم امي مخلوق ات درخ دمت‬
‫او قرار دارند ‪ ،‬حتي فرشته ها درخدمت انسانها ميباشد ‪ ،‬جن ها استخوانهاي باقيمان ده از غ ذاي انس ان را ميخورن د ‪ ،‬وظيف ه‬
‫آبادي زمين به انسان داده شده ‪ ،‬و بزرگترين امانت الهي که قرآن عظيم الشان ميباشد ‪ ،‬براي انسان نازل شده است ‪.‬‬
‫تا توناني بدست آري وبه غفلت نخوري‬ ‫ابروبا د ومه وخورشيد وفلک درکارند‬

‫د ‪ :‬انسان با چهرهء زيبا خلق شده است ‪ :‬خداوند متعال ميفرمايد ( لقد خلقنا االنسان فی احسن تقويم ) ما انس ان را ب ا‬
‫چهرهء زيبا خلق نموده ايم ‪ ،‬هرگاه بطرف انسان به خوبی نظر اندازيم خواهيم ديد که انسان بصورت بسيار زيبا خل ق ش ده ‪،‬‬
‫ک ه تم امی اعض ای ب دن او ب رای ره بريت جه ان آم اده ميباش د ‪ ،‬انس ان دارای انگش تان زيب ا يی ميباش د ک ه ميتوان د ام ور‬
‫بسيارمهمی را با اين انگشتان انجام دهد ‪ ،‬ساختمان فزيکی انسان داری برتريت هايسست که که نسبت به حيوانات ب ا زيب ايی‬
‫خاصی ساخته شده است ‪ ،‬اضافه برهمه عقل ‪ ،‬فکر ‪ ،‬انديشه و تـوانايی های علمی انسان برتريت وزيبايی انسان را ب ر هم ه‬
‫مخلوقات ثابت ميکند ‪.‬‬

‫هـ ‪ :‬علم مهم‪RR‬ترين زي‪RR‬ورش ميباشد ‪ :‬ارزش انسان درمي ان مالئگ ه ه ا وق تي ب ه اوج خ ود رس يد ک ه خداون د متع ال‬
‫نخستين معلم انسا ن شده ‪ ،‬اموري را براي حضرت آدم آموخت (وعلم آدم االسماء کلها ) سپس به فرشتگان امر نموده ک ه‬
‫اين امور را بيان دارند ‪.‬‬
‫فرشته ها از دانستن آن اقرار بي خبري نمودند ‪ ( ،‬قالوا سبحانک ال علم لنا اال ما علمنتنا ) سپس به آدم ( عليه السالم‬
‫) گفت ‪ :‬براي مالئکه بيان دار ‪ .‬حضرت آدم ( عليه السالم ) آنچه را خداوند ( ج ل جالل ه ) ب رايش تعليم داده ب ود ‪ ،‬مفص ال‬
‫براي مالئکه ها بيان نمود ‪.‬‬
‫سپس براي اينکه مالئکه ها بيشتر به عزت وشرافت آدم پي برند به آنان امر نم ود ت ا ب راي آدم س جدهء اح ترا م کنن د‬
‫‪.‬تمامي ماليكه ها براي وي به امر خداوند سجده احترام نمودند (وإذ قلنا للمالئكة اسجدوا آلدم) ‪.‬‬
‫احترام ماليکه ها برای انسان درصورت سجده ء احترامی در حقيقت منزلت وی را در ديدگاه فرشته گان به اوجش رساند ‪.‬‬

‫و ‪ :‬انسان جانشين خداوند درزمين است ‪ :‬خداوند (جل جالله) انسان را منحيث جانشين خويش در زمين مقرر نمود ‪،‬‬
‫تا تمامي احكام الهي را ‪ ،‬در روي زمين تطبيق نمايد ‪ .‬انسان مانند س فير خداون د متع ال (ج ل جالل ه) در روی زمين تم امی‬
‫احکام الهی را هم باالی خود هم باالی ساير مخلوقات تطبيق وتنظيم مينمايد ‪ .‬اين بزرگترين ش رف اس ت ک ه خداون د متع ال‬
‫(جل جالله) برای انسانها داده است ‪.‬‬

‫ز ‪ :‬وظيفه انسان آبادي زمين وعبادت پروردگار ميباشد ‪ :‬وظيفه آبادي زمين مخصوص انسان ميباشد ‪ ،‬زيرا ماليك ه‬
‫ها به اساس نداشتن ق وهء برت ريت ج ويي ونفس نميتوانن د زمين را آب اد كنن د ‪ ،‬بلك ه انس ان هميش ه عالقمن د برت ريت ب وده و‬
‫هرروز كوشش ميكند كه سيستم زنده گي ‪ ،‬شركت ه ا وس ايل ترانس پورتي ‪ ،‬مخ ابراتي ‪ ،‬وتخ نيکي را هرچ ه بيش تر وبه تر‬
‫اعمار نمايد ‪ ،‬همچنان حيوانات ب ه اس اس نداش تن عق ل نميتوانس تند ك ه زمين را آب اد كنن د ‪ ،‬زي را آن ان مط ابق فط رت تنه ا‬
‫ساختمان هاي ميسازند كه با گذشت قرون زيادي باهم فرق نداشته وهمان مسير فطري را مطابق شعور خويش پيروي ميكنند‬

‫ح ‪ :‬انسان مخلوق با اختيار است ‪ :‬امانت اختيار که براي مخلوقات ديگ ري بي ان ش د و آن ان نتوانس تند اين ام انت را‬
‫بدوش کشند ‪ ،‬انسان اين امانت را متحمل شد ‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫قرعه فال به نام من بيچاره زدند‬ ‫آسمان بار امانت نتوانست کشيد‬
‫بناء انسان بادرك مفاهيم فوق ميداند كه‪:‬‬
‫‪ -1‬او مخلوقي است باهدف ‪.‬‬
‫‪ -2‬خلقت او هدفمند بوده ‪ ،‬هدف اومقدس ‪ ،‬وسايل وصول به هدف نيز مقدس ميباشد‪.‬‬
‫‪ -3‬دنيا وسيلهء است که مانند يک موتر براي انسان انسان خلق شده اس ت ‪ ،‬خ ود انس ان ه دف ب وده ‪ ،‬وه دف انس ان‬
‫رضايت پروردگار ميباشد ‪.‬‬
‫به همانسان كه شخصي هدف دارد كه هروز به وظيفه خويش برود ‪ ،‬وبراي رسيدن به منزل مقص ود م وتر ميخ رد ‪،‬‬
‫اين موتر وسيله است ‪ ،‬او را به منزل مقصود ميرساند ‪ ،‬هرگاه م وتر را ه دف بس ازد ‪ ،‬اش تباه ميكن د ‪ ،‬دني ا ن يز مانن د همين‬
‫موتر وسيله است ‪ ،‬انسانرا را به هدف اصلي كه رضايت پروردگار است ‪ ،‬ميرساند ‪ ،‬دنيا چيز بدي نيست ‪ ،‬يك س اعت عم ر‬
‫دنيا از مليون ها مليون دالر‪ ،‬باارزش ترست ‪ ،‬ميگويند ‪ ،‬روزي يكتن ازدانشمندان ‪ ،‬در مورد آخ رت ص حبت ميك رد ‪ ،‬يكي‬
‫از شاگردانش ‪ ،‬مقداري از پول را گرفته پاره پاره نمود ‪ ،‬آن دانشمند برايش گفت ‪ :‬اين عمل خودت ويژه گي اسالم را تمثي ل‬
‫نميكند وهدف اسالم هم اين نيست كه انسان از دنيا رو بگرداند بلكه هدف من ‪ ،‬خارج نمودن محبت پ ول از قلب ميباش د ‪ ،‬اين‬
‫ثروتت را ازقلبت بيرون نما ‪ ،‬در جيبت بگذار ومصرف نما ‪.‬‬

‫‪ -4‬انسان مؤمن ميداند كه او انسان باكرامت است نبايد ‪ ،‬اين چهره مكرم خويش را در مقابل بتها ‪ ،‬انس انها ‪ ،‬س نگها‬
‫خم نموده به آن سجده نمايد ‪ ،‬ميگويند روزي حض رت عم ر(رض ي هللا عن ه) ن زد حج ر االس ود آم د ‪ ،‬اورا بوس يد وب رايش‬
‫خطاب نمود ‪ :‬كه اي سنگ سياه ! من ميدانم كه تو يكبارچه سنگ هستي هيچ نفع وضرري كرده نميت واني ‪ ،‬واگ ر من پي امبر‬
‫را نميديدم كه ترا ميبوسد هرگز ترا نميبوسيدم (‪ ،)1‬حضرت عمر(رضي هللا عنه) با فهم عقيده اسالمي ميدانست كه مسلمانان‬
‫به سنگ سجده نميكنند ‪ ،‬به كعبه سجده نميكنند ‪ ،‬به پيامبرسجده نميكنند ‪ ،‬زيرا اينها مخلوق هستند ‪ ،‬تنها ب ه خ الق هم ه س جده‬
‫جايز است ‪ .‬مسلمانان حجراألسود را مطابق يك سنت پيامبر بوسه ميكنن د ‪ ،‬ب دين عقي ده ك ه اين س نگ ض رر ونفعي رس انده‬
‫نميتواند ‪ ،‬مسلمانان بسوي كعبه منحيث قبله مس لمانان رو مياورن د ‪ ،‬ت ا درنم از ه اي ش ان ت رتيب وتنظيم باش د ‪ ،‬ولي كعب ه‬
‫راسجده نميكنند ‪ ،‬زيرا كعبه مخلوق است ‪ ،‬از خاك وگل ساخته شده است ‪ ،‬فقط رمز يكپارچه سازي و توحيد مسلمانان است‬

‫‪-------------------------------‬‬
‫ش‬
‫َ ِ‬ ‫م‬‫ع‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫أْل‬‫ا‬ ‫ْ‬
‫َن‬‫ع‬ ‫انُ‬‫َ‬ ‫ي‬‫ف‬‫ْ‬ ‫س‬
‫ُ‬ ‫َا‬ ‫ن‬‫ر‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ب‬‫خ‬‫ْ‬ ‫َ‬ ‫أ‬ ‫ير‬
‫ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ث‬‫ك‬‫َ‬ ‫ْنُ‬‫ب‬ ‫ُ‬
‫د‬ ‫م‬
‫َّ‬ ‫ح‬
‫َ‬ ‫م‬
‫ُ‬ ‫َا‬ ‫ن‬‫َ‬ ‫ث‬‫د‬‫َّ‬ ‫ح‬
‫َ‬ ‫‪:‬‬ ‫است‬ ‫نموده‬ ‫روايت‬ ‫بخاري‬ ‫صحيح‬ ‫‪ )1‬اشاره به حديث شريف است که‬
‫َض رُّ َواَل‬ ‫اَل‬
‫ك َح َج ٌر ت ُ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ال إِني أعل ُم أن َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ِّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫أْل‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬
‫ض َي ُ َعنهُ أنهُ َجا َء إِلى ال َح َج ِر ا س َْو ِد فقبَّلهُ فق َ‬ ‫ْ‬ ‫هَّللا‬ ‫س ْب ِن َربِي َعةَ ع َْن ُع َم َر َر ِ‬ ‫ع َْن إِ ْب َرا ِهي َم ع َْن عَابِ ِ‬
‫ك بخاري حديث ‪1494‬‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫هَّللا‬
‫صلى ُ َعلَ ْي ِه َو َسل َم يُقَبِّلكَ َما قَبَّلتُ َ‬ ‫َّ‬ ‫تَ ْنفَ ُع َولَوْ اَل أَنِّي َرأَي ُ‬
‫ْت النَّبِ َّ‬
‫ي َ‬

‫‪41‬‬
‫فصل چهارم‪:‬‬
‫حقيقت قـضا و قـدر‬
‫هرمؤمن در امور ايماني خويش اقرار ميدارد كه ( والقدر خيره وشره من هللا تعالى ) ايمان دارم به اينكه اندازهء خ ير‬
‫و شر از جانب هللا تعالى است ‪.‬‬
‫بناء يكي از موضوعات سؤال برانگيز براي مردم موضوع تق دير اس ت‪،‬واززمانه اي ق ديم درين موض وع اختالف اتي‬
‫وجود داشته است ‪،‬علت اساسي اين مشكالت‪،‬مناقشات فلسفي درين مورد ميباشد كه اين صحبت هاي فلسفي ن ه تنه ا نتوانس ته‬
‫كه مشكل مردمان را حل نمايد ‪،‬بلكه بعضي ها را ازدايرهء ايمان خارج نموده ب ه الح اد وبي دي ني كش انده اس ت‪،‬ولي آنانيك ه‬
‫ق رآن عظيم الش ان را رهي اب همهء مش كالت دانس ته ان د‪،‬وبخ وبي درك نم وده ان د ك ه پاس خ همهء س ؤاالت در ق رآن ك ريم‬
‫است‪،‬وحضرت پيامبراسالم (صلى هللا عليه وسلم) مفسربزرگ قرآن معرفي شده‪،‬باعق ل كام ل قرآن عظيم الش ان را ب ا س نت‬
‫صحيح پيامبر(صلى هللا عليه وس لم) مطالع ه نم وده واين حقيقت را بخ وبي درك ك رده ان د وب ه بسيارس اده گي اين حقيقت را‬
‫فهميده اند ‪.‬‬
‫اين موضوع را ميتوان با بسيار وضاحت با درنظرداشت نقاط ذيل فهميد ‪:‬‬
‫‪ -1‬فرق بين علم خداوند و علم انسان‬
‫‪ -2‬موضوع اعضاي ارادي وغيرارادي و موضوع اجبارواختيار انسان‬
‫‪ -3‬مفهوم قضا وقدر‬
‫‪ -4‬عدم قبولي اسالم اجباري‬
‫‪ -5‬عدم تأثيركفراجباري‬
‫‪ -6‬عفو در خوردن حرام درحالت مجبور بودن‬
‫‪ -7‬عدم مداخله در امور الهي‬
‫‪ -8‬فائدهء ايمان به قضا وقدر‬

‫‪ -1‬فرق بين علم خداوند (جل جالله) وعلم انسان‬


‫علم خداوند(جل جالله) قبل ازتجربه بدون ضرورت به كدام وسيله حاصل است زي را علم خداون د (ج ل جالل ه) ق ديم‬
‫كامل و ازلي (هميشه) ميباشد ‪.‬‬
‫علم انسان بعد ازتجربه وبواسطه وسايل حاصل ميگردد‪،‬زيرا علم انس ان جدي د‪،‬ن اقص‪،‬و نوپي دا ميباش د ‪ ،‬مثال ‪ :‬وق تي‬
‫دانشمندان ساينس آب را تحليل وتجزيه نمودن د‪،‬بع د ازتجرب ه ه اي البرات واري درك نمودن د ك ه آب ازهاي دروجن وآكس يجن‬
‫تشكيل شده است‪،‬واين فورمول (‪ )H2O‬را بيان داشتند ‪،‬دانستن اين فورمول بعد ازتجربه و تجزيه آب‪ ،‬توسط وس ايل حاص ل‬
‫گرديد‪،‬ولي هللا (جل جالله) ضرورتي به تجرب ه ن دارد‪،‬واين موض وع را ك ه آب از چي تش كيل ش ده اس ت ‪ ،‬قب ل از تجرب ه‬
‫ميدانست وميداند ‪.‬‬
‫هللا (جل جالله) مخلوقات زيادي را خلق نموده ك ه بعض ي ازين مخلوق ات بس يار كوچ ك ميباش ند و دانش مندان عل وم‬
‫ط بيعي آن انرا مك روب مينامن د‪،‬انس انها زم اني مك روب را كش ف نمودن د‪،‬وحقيقت مك روب را بخ وبي درك نمودن د ك ه‬
‫ميكروسكوپ ساختند وبه كمك اين وسيله حيوان ات بس يار كوچ ك مك روبي را درك نمودن د‪،‬بن اء علم انس ان بع د از تجرب ه و‬
‫محتاج وسايل ميباشد ‪،‬ولي هللا (جل جالله) ازموج وديت ميك روب وس ايرمخلوقاتيكه از دي د انس ان دوراس ت قب ل از كش ف‬
‫واختراع اين وسايل با خبر بوده است ‪ ،‬زيرا او خودش اين مخلوقات را خلق نموده است ‪.‬‬
‫زماني ما انسانها شخصي را قاتل و مجرم ميدانيم كه جرم او ثابت شده و داليل وثبوت بدين امر داشته باشيم ‪ ،‬وهرگاه‬
‫كسي از ما بپرسد كه چرا فالن شخص را مجرم وقاتل ميگوييد ؟ برايش ميگوييم كه نظر به داليل و شواهد‪،‬اين ش خص چن د‬
‫روزقبل جرمي را انجام داده ومرتكب اين قتل شده است ‪.‬‬
‫بناء ما با تجربه و شواهد دانستيم كه فالن شخص مجرم وقاتل است ‪.‬‬
‫ولي درمقابل بايد بدانيم كه هللا (جل جالله) به اساس علم قديم خويش كه به وس ايل‪ ،‬دالي ل ‪ ،‬ثب وت وغ يره ض رورت‬
‫ندارد‪،‬ميداند كه فالن شخص در فالن ساعت فالن جرمي را به اراده و اختيارخود انجام ميدهد ‪.‬‬

‫‪42‬‬
‫خداوند متعال به اساس همين علم قديم خويش براي قلم گفت كه اين علم الهي را نوشته كن‪ .‬و ازينكه انسان عمل نيك يا‬
‫بدي را برضايت خود انجام ميدهد‪،‬ودر انجام آن كامال اختيار دارد ‪ ،‬گفته نميتوانيم كه هللا (جل جالله) او را بدين كار مجب ور‬
‫نموده است زيرا اراده واختيار انسان اساس پاداش وجزاء ميباشد ‪.‬‬
‫اكنون درجهان وسايلي كشف شده كه قبل ازوقوع ك دام حادث ه خ بر ميده د ‪ ،‬ك ه اين حادث ه رخ ميده د ‪ ،‬مثال ‪ :‬ادارهء‬
‫هايدرومترولوژي (هواشناسي) به اساس وسايل دست داشته خود سرعت ابر‪ ،‬نوعيت ابروخ ط الس يرابر را م راقبت نم وده ‪،‬‬
‫خبر ميدهد ك ه ف ردا در فالن منطق ه امكان ات ب اران‪،‬ب رف‪،‬طوف ان وغ يره اس ت‪،‬اكن ون كس ي نميتوان د ادع ا كن د ك ه ادارهء‬
‫هواشناسي ابررا مجبور ساخت تا درافغانستان بارش نمايد‪،‬زيرا اين اداره تنها بواسطه وسايل خويش توانسته كه خبر دهد‪،‬كه‬
‫مثال ابردرتاجكستان است‪،‬وبه طرف افغانستان درحركت است‪ ،‬س رعت اب ر چق در ميباش د ‪ ،‬وس مت ح ركت آن ك دام جهت‬
‫است ‪ ،‬بدين اساس ميگويد كه ساعت چند امكانات بارنده گي موجوداست ‪ .‬ولي ابر را مجب ور نس اخته اس ت ك ه ب دين جهت‬
‫حركت كند ‪.‬‬
‫به همين سان خداوند (جل جالله) وسايل را خلق نموده ودر وسايل خاصيت هايي را نهاده اس ت ک ه ميتوانن د عملي را‬
‫انجام دهند ولي هيچکسي را مجبور نساخته که عملي بد يا نيکي را انجام دهد و يا دست به جرمي زند ‪.‬‬

‫‪ -2‬موضوع اعضاي ارادي وغيرارادي و موضوع اجبار واختيار انسان ‪ :‬هرگاه ب ه ش كل م ادي وج ود انس ان نظ ر‬
‫اندازيم ‪ ،‬وگفته هاي علماي (اناتومي انسان) ساختمان جسمي انس ان را م ورد مطالع ه ق رار دهيم‪،‬خ واهيم دي د ك ه انس ان در‬
‫اعضاي بدن خويش دو نوع اعضاء دارد ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬اعضاي ارادي بدن انسان ‪ :‬اين اعضاء تابع اراده انسان بوده‪ ،‬وانسان مطابق ميل واختيار خ ويش ميتوان د اين‬
‫اعضاء را در كارهاي خوب وبد استعمال نمايد‪،‬مثال ‪ :‬دست انسان به اراده خ ود انس ان ح ركت ميكن د‪،‬هرگ اه درجيب كس ي‬
‫ديگري درسرويس ديده شود فورا آن شخص متهم ب ه دزدي ميش ود‪،‬و آن ش خص گفت ه نميتوان د ك ه من متوج ه نب ودم‪،‬وي ا‬
‫ارادهء من نبود‪،‬همچنان زماني انساني به مسجد ميرود‪،‬حتما درمقابل آن پاداش ميابد‪،‬زيرا رفتن او به مسجد ب ه اس اس ارادهء‬
‫وي بوده است ‪.‬‬
‫بناء موظفين پوليس جنايي‪،‬حارنوالي ها ومحاكم‪،‬مجرمان را به اساس اس تعمال همين اعض اي ارادي‪،‬ب ه اراده ء خ ود‬
‫شان مجازات مينمايند‪،‬وياهم درهنگام انجام اعمال نيك انسان كه به اراده اش صورت ميگيرد مكافات داده ميشوند ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬اعضاي غير ارادي بدن انسان‪:‬در جسم انسان اعضاي غيرارادي وجود دارد ك ه وظ ايف آن ان ب ه اختي ار واراده‬
‫انسان نبوده‪،‬بلكه اين اعضاء بدون رضايت ‪ ،‬اراده و اختيارانسان كارخويش را مطابق حکم خداوند متعال(جل جالل ه) انج ام‬
‫ميدهند ‪،‬مانند قلب‪،‬شش‪،‬معده وغيره ‪.‬‬
‫وازينكه اين اعضاء غير ارادي ميباشند ‪،‬در انجام وي ا ت أخير اموراين ان هيچگ اهي انس ان مالمت نش ده‪،‬و هرگ اه قلب‬
‫كسي كارنكند‪،‬ويا معده اش غذا را بخوبي هضم ننمايد‪،‬هيچ محكمه يي اين شخص را متهم شمرده نميتواند ‪ ،‬ومعقول هم نيست‬
‫كه اورا به چيزي متهم ومحاکمه نمايند كه اختيار ندارد ‪.‬‬
‫به همين س ان انس ان در زن ده گي خ ويش بين دو ام ر اختي اري و اجب اري ق رار دارد‪ .‬در ام ور اجب اري مث ل‪:‬رن گ‬
‫چهره‪،‬ساختمان بدن‪،‬بلندي وپستي قد‪،‬زيبايي ويا بد شكلي‪،‬اختيار والدين‪،‬اختيار قوم وقبيل ه‪،‬اختي اروطن‪ ،‬اختي ار جنس يت م رد‬
‫يازن وغيره اموريكه بدون اختيار انسان تعيين وتثبيت گرديده اس ت‪،‬هيچكس ي مالمت نميگ ردد‪،‬و ك رامت انس ان هم در تق وا‬
‫ميباشد ‪ ،‬نه در نسبت انسان به كدام قوم ويا قبيله(يا أيها الناس إنا خلقن اكم من ذكروان ثى وجعلن اكم ش عوبا وقبائ ل لتع ارفوا إن‬
‫اكرمكم عندهللا اتقاكم) اي مردمان ما شما را از يک مرد حضرت آدم (عليه السالم) ويک زن بي بي حوا (عليها السالم) خل ق‬
‫نموديم‪،‬سپس شما را به گروه ها وقبيله ها براي معرفت يکديگر تقسيم نم وديم‪،‬ب دون ش ک به ترين ش ما ب ه ن زد خداون د(ج ل‬
‫جالله) متقي ترين شما ست ‪.‬‬
‫ولي انسان در امور اختياري ك ه ب ه اراده وتص رف او تعل ق ميگ يرد‪،‬در ن زد هللا(ج ل جالل ه) مس ؤول ميباش د‪،‬مثال‬
‫اختيار ايمان بعد ازجواني وسن رشد ‪ ،‬انجام اعمال نيك وبد ‪ ،‬اختياردوستان وهم صحبتان‪،‬رفتن به اماكن خ وب وب د‪،‬خ وردن‬
‫ونوشيدن حالل وحرام‪،‬حصول پول حالل وحرام ‪،‬مصرف نمودن مال در راه هاي مشروع وغير مشروع ‪.‬‬
‫خالصه اينكه هرگاه تمامي امور متعلق به انسان را مورد بررسي قرار دهيم ِميابيم که ‪ :‬انسان در دو دائ رة زن ده گي‬
‫ميكند ‪:‬‬
‫‪ -1‬دائره كه كه ب‪RR‬االي انس‪RR‬ان ك‪RR‬امال مس‪RR‬لط ب‪RR‬وده و انسان درپ ذيرش آن مجبورميباش د‪ ،‬وخ ودش هيچ تص رفي ك رده‬
‫نميتواند ‪ ،‬واين دونوع است ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬نوع متعلق به نظام هستي است كه به دوبخش تقسيم ميگردد ‪:‬‬
‫ـ بخش امور طبيعي ‪ ،‬مثل ‪ :‬شب ‪،‬روز‪،‬تغييرهوا‪،‬تغييراوقات‪،‬برودت‪،‬حرارت‪،‬آفات طبيعي مثل زلزله ها‪،‬سيالب ه ا‪،‬‬
‫وغيره ‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫ـ بخش امورشخصي انسان‪،‬مثل‪ :‬تولد ‪،‬وفات ‪،‬مقدار ايام زنده گي‪،‬رنگ‪،‬قوم‪،‬زبان‪،‬كش ور‪ ،‬زيب ايي‪،‬ب د رنگي‪،‬ن وعيت‬
‫پوست جلد‪،‬وغيره ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬بخش اموراجباري وتحميلي زنده گي است كه بدون اختيار انسان توسط خودش انج ام ميگ يرد ‪ ،‬مثال ‪ :‬شخص ي‬
‫از بلندي باالي كسي ميافتد‪،‬واو را ميكشد‪،‬ويا ميخواهد حيواني را شكار كند‪،‬مرمي اش به انساني اصابت ميكند‪ ،‬وي ا م وترش‬
‫ناگهان سقوط نموده در دريا ميافتد و تمامي راكبين وفات ميكنند و ياهم سخت زخمي ميشوند ‪.‬‬
‫‪ -2‬دائرهء كه انسان باالي آن مسلط بوده و درپذيرش آن اختيار تصرف كامل دارد‪،‬مثل ‪:‬‬
‫اختيار پذيرش دين ويارد آن‬
‫اختيار درگفتن ونوشتن‬
‫اختيار درانجام اعمال‬
‫اختيار در خود داري از اعمال‬
‫اختيار در خوردن ونوشيدن‬
‫اختيار در كسب حالل وحرام‬
‫بناء اين يك سلسله آزادي هاييست كه خداوند (جل جالله) براي انسان داده واورا كامال اختيارداده اس ت ( آزادي ايم ان‬
‫‪ ،‬آزادي گفتار ‪ ،‬آزادي خورد ونوش ‪ ،‬آزادي عمل ‪ ،‬وغيره ) ‪.‬‬
‫اکنون سوال ميشود که انسان درتمامي اين امور چقدر مکلفيت دارد‪،‬ومسووليت وي به چي اندازه ميباشد ؟‬
‫مكلفيت انسان ‪ :‬مكلفيت انسان فق ط در دائ رة اموراختي اري ميباش د‪ .‬اموريک ه انس ان در آن ح ق تص رف ن دارد‪،‬هيچ‬
‫درمقابل آن بازپرس نميشود ‪.‬‬
‫بايد خاطر نشان نمود كه انسان حتی در امور اختياري خويش زماني قصد وارده نداشته باش د ‪ ،‬م ورد مج ازات ق رار‬
‫نميگيرد ‪ ،‬حضرت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم) ميفرمايد ‪ :‬رفع عن ام تي الخط أ والنس يان وم ا اس تكرهوا علي ه) از امت من‬
‫خطا ‪ ،‬فراموشي و امور تحميلي باالي وي بصورت جبري ‪ ،‬معاف شده است ‪.‬‬
‫خالصه اينكه ‪ :‬ثواب ويا جزاي اعمال به شروط ذيل داده ميشود ‪:‬‬
‫اول ‪ :‬داشتن اختيار كامل‪.‬‬
‫دوم ‪ :‬داشتن قصد ‪.‬‬
‫سوم ‪ :‬نفي زور واكراه از طرف ديگران‬
‫انسان در حاالت ذيل معاف ميباشد ‪:‬‬
‫‪ -1‬نداشتن اختيار‪ :‬مثال در موضوعات رنگ ‪ ،‬چهره ‪ ،‬قوم ‪ ،‬زبان مادري ‪ ،‬وحوادث طبيعي وغيره ‪.‬‬
‫‪ -2‬نداشتن قصد ‪ :‬نداشتن قصد به سه قسم است ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬سهو واشتباه ‪ :‬هرگاه كسي اشتباها روزه را بخورد ‪ ،‬ويا اشتباها كاري را انجام دهد كه قصد نداشته مورد عف و‬
‫قرار ميگيرد ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬خطا ‪ :‬احيانا انسان ميداند كه روزه دار است‪،‬ولي درهنگام شستن دهن ناگهان آب به گلويش ميرود ‪ ،‬ويا به گمان‬
‫اينكه اذان شده افطار ميكند سپس ميداند كه اذان نشده است‪،‬درين حالت او ازعذاب الهي معاف ب وده تنه ا هم ان روز روزه ء‬
‫خويش را اعاده ميكند ‪ .‬مثال قتل خطا درتصادم موتر با قتل قصدی ( عمد ) جزای کامال مختلف دارند ‪.‬‬
‫ج ‪ :‬اكراه (زور) ‪ :‬هرگاه باالي كسي عملي بزور انجام ميپذيرد كه اوقصد آنرا نداشته است ‪ ،‬گناهگار شمرده نميشود‬
‫‪.‬‬
‫بعضي از اشخاص ميپرسند كه مثال ‪ :‬هللا (جل جالله) كسي را ك افر وي ا گناهك ار خل ق نم وده اس ت ‪ ،‬اين ك اروي ب ه‬
‫رضايت هللا(جل جالله) شده است ‪ ،‬پس چرا اورا عذاب ميدهد ؟‬
‫بايد گفت كه اين سؤال غلط است ‪ ،‬زيرا ‪:‬‬
‫‪ -1‬خداوند متعال ( جل جالله ) تمامي انسانها را با ايمان فطري خل ق نم وده اس ت و مينماي د ‪ ،‬پي امبر(ص لي هللا علي ه‬
‫وسلم ) ميفرمايد ‪ :‬هيچ طفلي نيست که بدون ايمان فطري خلق نشده باشد ‪ ،‬همه با آيمان فط ري خل ق ميش وند ‪ ،‬س پس وال دين‬
‫شان آنانرا به بيراهه برده (درهنگام جواني ورشد) يهودي ‪ ،‬نصراني ‪ ،‬وآتش پرست ميسازند ‪.‬‬
‫‪ -2‬در جواني هر کسي دين خود را اختيار مينماي د ک ه اين ايم ان بن ام ايم ان کس بی اس ت ک ه ب ه ارداه انس ان اختي ار‬
‫ميگردد ‪.‬‬
‫‪ -3‬را ه حق وباطل را بيان داشته تا انسان به اختيار خويش ‪ ،‬را ه خوب و بد را دانس ته ‪ ،‬خ وبي ه ا را اختي ار نماي د‬
‫( فالهمها فجورها وتقواها ) براي انسان امور بد ونيک را بيان داشته است ‪ ( .‬وه ديناه النج دين ) ب رايش دو راه را رهنم ايي‬
‫نموديم ‪.‬‬
‫‪ -4‬عقل برايش عنايت فرموده تا خوب و بد را تفکيک نمايد ‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫‪ -5‬در اموريکه اختيار ندارد ‪ ،‬مجازاتش نميکند ‪.‬‬
‫‪ -6‬دراموريکه مجبور ميگردد وکسي آنرا بزور بااليش تحميل ميکند برايش مجازات نيست‪.‬‬
‫‪ -7‬اين انسان معناي اين آيت مبارك را نفهميده است كه هللا (ج ل جالل ه) ب ه ك افر وي ا گن اه ك ردن بن ده گ ان خ ويش‬
‫راضي نميباشد ( َو َما هَّللا ُ ي ُِري ُد ظُ ْل ًما لِ ْل ِعبَا ِد) خداوند (جل جالله) براي بنده گان ظلم را نميخواهد‪.‬غافر‪َ ( 31 /‬واَل يَرْ َ‬
‫ضى لِ ِعبَ ا ِد ِه‬
‫ْال ُك ْف َر)خداوند به کفر بنده گان رضايت ندارد‪ .‬الزمر‪7/‬‬
‫ابن كثير در تفسير اين آيت ميگويد ‪ :‬هللا (جل جالله) كفر را خوش ندارد و كسي را به گفر امر نميكند ‪.‬‬
‫‪ -8‬حضرت امام ابوحنيفه (نعمان بن ثابت) رحمه هللا در عقيده اسالمي كتابي بن ام (فق ه اك بر) ت أليف نم وده ميگوي د ‪:‬‬
‫خداوند ( جل جالله ) تمامي اشياء را اندازه نمود والكن نوشتن اين امور به وصف يا صفت بود نه به حكم )‬
‫ابو المنتهي اين سخن امام اعظم را چنين شرح نموده است ‪ :‬منظورامام اينست كه خداون د (ج ل جالل ه) متع ال تم امي‬
‫اين اشياء را با اوصاف آنها درلوح محف وظ نوش ته اس ت‪،‬او ميگوي د‪:‬خداون د چ يزي را ب ه ش كل حكم ننوش ته اس ت ك ه گفت ه‬
‫باشد‪:‬زيد مؤمن باشد‪،‬وعمروكافر ‪ ،‬وهرگاه چنين مينوشت ‪ ،‬زيد به ايمان مجبور ميبود ‪،‬وعمرو به كف ر‪ .‬ودرخاتم ه ميگوي د ‪:‬‬
‫منظور ازسخن امام اعظم كه (خداوند (جل جالله) اشياء را با اوصاف آنها نوشته نه به حكم) نفي اجبار است در اعمال بن ده‬
‫ها(‪)1‬‬
‫‪ -9‬مهمترين نقطه درين موضوع ‪ ،‬غايب بودن همه امورازانسان است ‪ ،‬هيچکسی نميداند که برای او چی نوشته ش ده‬
‫است ‪ ،‬بناء انسان بايد مسووليت خود را درک کند ‪ ،‬ومطابق احکام‬
‫‪-----------------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬ابوالمنتهي ‪ ،‬ص ‪37-36 :‬‬
‫قرآن کوشش نمايد که اعمال نيک را انجام داده ‪ ،‬تا به اساس مسووليت خود ‪ ،‬وطيف ه ای خ ويش را انج ام داده باش د ‪،‬‬
‫وازمالمتی روز آخرت نجات يابد ‪ ،‬ولی ما تمامی مسلمانان به اين عقيده هستيم که اعمال ما ص رف ب رای اينس ت ک ه م ا ب ه‬
‫حکم خداوند تسليم هستيم ‪ ،‬اينکه به جنت خداوند داخل خواهيم شد ‪ ،‬اين به رحمت خداوند ميشود ‪ ،‬وهرمسلمان عقيده دارد که‬
‫رحمت خداوند را نميتوان با زبان انسانی اندازه نموده ‪ ،‬هرگاه مادر مهرب ان باش د ‪ ،‬مهرب انی خداون د اض افه ت ر ازمهرب انی‬
‫مليارد ها مادر است ‪.‬‬
‫پروردگارا ما را به رحمت خويش از جمله صاحبان جنت نما ( آمين )‬

‫‪ -3‬مفهوم قضا وقدر ‪:‬‬


‫قضا ‪ :‬قضا عبارت از اموريست كه انسان درآن اختيار نداشته بشكل اجباري باالي انسان تطبيق ميگردد يع ني دائ‪RR‬ره‬
‫كه باالي انسان كامال مسلط بوده وانسان درپذيرش آن مجبور ميباشد ‪،‬وخ ودش هيچ تص رفي ك رده نميتوان د خ واه اين ام ور‬
‫متعلق به نظام هستـي باشد كه شامل امور طبيعي ‪ ،‬مثل ‪ :‬شب ‪ ،‬روز‪ ،‬تغييرهوا‪ ،‬تغيير اوقات ‪،‬بروردت‪ ،‬حرارت ‪ ،‬ويا آفات‬
‫طبيعي مثل زلزله ها ‪ ،‬سيالب ها ‪ ،‬وغيره ‪.‬وياهم بخش امورشخص‪RR‬ي انس‪RR‬ان ‪ ،‬مث ل ‪ :‬تول د ‪ ،‬وف ات ‪ ،‬مق دار اي ام زن ده گي ‪،‬‬
‫رنگ ‪ ،‬قوم ‪ ،‬زبان‪ ،‬كشور ‪ ،‬زيبايي‪،‬بد رنگي‪،‬نوعيت پوست جلد‪،‬وغيره باشد ‪ .‬وياهم متعلق به بخش اموراجب‪RRR‬اري وتحميلي‬
‫زنده گي باشد كه بدون اختيار انسان توسط خودش انجام ميگيرد‪،‬مثال ‪ :‬شخصي ازبلندي باالي كسي ميافتد‪،‬واورا ميكشد‪ ،‬وي ا‬
‫ميخواهد حيواني را شكار كند ‪ ،‬مرمي اش به انساني اصابت ميكند‪،‬ويا موترش ناگهان سقوط نم وده در دري ا ميافت د و تم امي‬
‫راكبين وفات ميكنند و ياهم سخت زخمي ميشوند ‪.‬‬
‫در امور قضا ‪ :‬انسان مؤمن كامال برقض اي خ ير وش ر از ج انب پروردگ ار عالمي ان ايم ان داش ته وتس ليم باريتع الى‬
‫ميباشد ‪ ،‬وانجام اين امور هيچ نوع مشكل اخروي براي مؤمن ايجاد نميكند زيرا اين ام ور ب ه اختي ار انس ان نيس ت و خداون د‬
‫(جل جالله) هيچکسي را بدون اختيار وقصدش مجازات نميکند ‪.‬‬

‫مفهوم قـدر ‪ :‬قدر درلغت اندازه كردن را گويند ‪.‬‬


‫قدر دراصطالح عقيدهء اسالمي‪ :‬خلق اشياء‪،‬غرايز‪،‬وحاجات عضوي واعطاي خواص براي اش ياء‪،‬غراي ز و اعض اء‬
‫ميباشد ‪.‬‬
‫به عباره ديگر قدر(قابليت خيروشر ميباشد که در اشيا واعضا ميباشد ) يع ني ب راي اش يا و اعضاء ‪،‬توان ايي اس تخدام‬
‫آنرا در امور مثبت ومنفي داده است نه انجام اعمال ‪ ،‬زيرا عمل خوب و بد را به اختيار انسان گذاشته است ‪.‬‬
‫خداوند متعال انسان‪،‬حيوانات‪،‬وسايل وغيره را خلق نموده‪،‬دروج ود انس ان غرايزخ وراك‪ ،‬نوش يدن و جنس ي را خل ق‬
‫نموده است‪،‬براي هركدام خواصي را خلق نموده است مثال ‪:‬‬
‫براي انسان دست خلق نموده كه ميتواند با دست خويش اعمال خيروشر را انجام دهد‪.‬‬
‫براي انسان چشم خلق نموده كه ميتواند بواسطه آن به خوبي ها يا زشتي ها نظر نمايد ‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫براي انسان عقل خلق نموده كه ميتواند بواسطه آن اعمال خيروشر را تفكيك نمايد‪.‬‬
‫براي انسان تمامي اعضاي بدن را خلق نموده كه ميتواند بواسطه آنها اعمال خيروشر را انجام دهد‪.‬‬
‫همچنان خداوند متعال وسايلي را مانند چاقو‪،‬كارد ‪،‬آتش‪،‬آب وغيره خلق نموده که قابليت بريدن‪،‬سوزاندن ‪،‬غرق کردن‬
‫را دارند وانسان ميتواند بواسطه آنها در اعمال خيروشر استفاده نمايد ‪.‬‬
‫بناء خلق انسان‪،‬غرايز انسان‪،‬وسايل و كار اين وسايل ‪،‬همه از طرف خداوند (ج ل جالل ه) ب وده همچن ان خ واص اين‬
‫وسايل كه خير وشر است همه را خداوند متعال (جل جالله) براي اين وسايل داده است كه بدين اساس ( اندازه خير وشر همه‬
‫ازجانب خداوند متعال ميباشد )‬
‫اما با وجود داشتن خواص اشياء واعضاء براي انسان خداوند متعال ‪:‬‬
‫‪ -1‬عقل داده است تا خير وشر را تفكيك كند ‪.‬‬
‫‪ -2‬اختيار داده است تا انسان جانب خير وبهترهر چيزي را اختيار نمايد ‪.‬‬
‫‪ -3‬براي انسان ايمان داده است ‪ ،‬تا جانب معنوي را نسبت به جانب مادي با قوت ايمان تقويت نمايد ‪.‬‬
‫‪ -4‬براي انسان كتاب هاي آسماني در اوقات مختلف نازل نموده و در آن خيروشر را بيان داشته اس ت ‪ ،‬ت ا انس ان در‬
‫دانستن حق وباطل مشكلي نداشته باشد ‪.‬‬
‫‪ -5‬براي انسان پيامبران (عليهم السالم ) را فرستاده است ‪ ،‬كه امورحق را براي امتيان خويش تبليغ نمايند ‪.‬‬
‫يكي از دانشمندان اسالم ميگويد (چنانچه در اشياء خاصيت ها آفري ده ‪ ،‬همچن ان در انس ان غراي ز وحاج ات عض وي‬
‫ايجاد كرده و در اين غرايز و حاجات عضوي خاصيت هاي معين را همچو خاصيت ه اي اش يا آفري ده اس ت پس در غري زه‬
‫نوع ‪ ،‬خاصيت ميل جنسي ‪ ،‬و در حاجات عض وي ‪ ،‬خاص يت ه اي مث ل گرس نگي ‪ ،‬تش نگي وغ يره را آفري ده اس ت‪،‬واينه ا‬
‫مطابق نظام هستي ميباشند ‪ ،‬پس اين خواص معين را كه هللا (جل جالله) در اش ياء‪،‬غرايزوحاج ات عض وي ك ه در انس انها‬
‫است آفريده بنام قدر ياد ميگردد ‪ ،‬چونكه هللا متعال تنها ذاتي است ك ه اش ياء ‪ ،‬غراي ز وحاج ات عض وي را آفري ده وخ واص‬
‫شانرا در آنها ايجاد كرده ‪ ،‬كه بطور مطلق در آن بنده ‪ ،‬هيچ گونه نقش را بازي نكرده است ‪ ،‬ونه هم در آن دخل دارد ‪ ،‬وبر‬
‫انسان الزم است تا ايمان آرد به اينكه مسلما ذاتيك ه ب راي اش ياء خ واص بخش يده‪،‬او هللا س بحانه وتع الى اس ت‪،‬و اين خ واص‬
‫قابليت اين را دارد كه انسان بواسطهء آن عملي را انجام دهد‪،‬مطابق اوامر هللا متعال ‪ ،‬پس آن عمل منجر به خير گ ردد ‪ ،‬وي ا‬
‫مخالف اوامر هللا متعال انجام دهد كه آن منجر به شرگردد‪ ،‬خواه در استعمال اشياء به خ واص ش ان وي ا ب ه اس تجابت غراي ز‬
‫وحاجات عضوي‪،‬هرگاه مطابق به اوامر ونواهي هللا متعال باشد پس خير ميباش د‪,‬وهرگ اه مخ الف اوام ر و ن واهي هللا متع ال‬
‫باشد پس شر ميباشد ‪.‬‬
‫وبدين اساس افعاليكه دردايرهء واقع اند كه آن به انسان تسلط دارد‪،‬خير ويا شر همه ازجانب هللا متعال بود ه وهمچن ان‬
‫خواصيكه دراشياء‪،‬غرايزوحاجات عضوي ميباشد ازجانب هللا متعال (جل جالله) بوده ‪ ،‬خواه خير باشد ويا شر ‪.‬‬
‫ازينرو برمسلمان الزم است كه به قضاي خير وشر ايمان آرد كه ازج انب پروردگارميباش د ‪ ،‬ومعتق د گ ردد ب ه اينك ه‬
‫افعالي را كه به آن تصرف ندارد ‪ ،‬آنهم ازجانب هللا متع ال ميباش د ‪ ،‬وب ر او الزم اس ت ك ه ب ر ق در(ان دازه) خيروش ر ايم ان‬
‫آورد ‪،‬ونيز به اين عقيده داشته باشد‪ ،‬كه خواص اشياء موج ود درط بيعت همچن ان از ج انب هللا متع ال ب وده ‪ ،‬خ واه از اينه ا‬
‫نتيجه خير بدست آيد و ياهم شر ‪.‬‬
‫اما دايرهء كه انسان باالي آن تسلط دارد‪،‬دايرهء ميباشد كه انسان درآن اختي ار داش ته ومط ابق نظاميك ه انتخ اب ك رده‬
‫حركت ميكند ‪ ،‬واين دايرهء است كه درآن أفعال چي ازانسان صادر‪،‬ويا بر او واقع گرديده باشد ‪ ،‬ب ه اراده خ ود انس ان انج ام‬
‫داده ميشود پس او هرزمان كه بخواهد مينوشد ‪ ،‬ميخ ورد ‪ ،‬راه م يرود وس فر ميكن د ‪ ،‬وچ ون بخواه د همين اعم ال را انج ام‬
‫نميدهد ‪ ,‬و هرزماني بخواهد با آتش ميسوزاند‪،‬چ يزي را بواس طه ك ارد وچ اقو مي برد‪،‬وهرزمانيك ه خواس ته باش د ب ه اش باع‬
‫غريزه نوع خود‪،‬ويا غريزه تملك خودويا گرسنگي معده خود ميپردازد‪ ،‬ومختارانه عملي را انجام داده ويا انجام نميدهد‪،‬ب دين‬
‫اساس اوازافعاليكه در ضمن همين دايره انجام داده است مسؤول بوده و حساب ميدهد ‪.‬‬
‫به اساس مطالب فوق ميتوان گفت كه انسان در اموريك ه خ ارج اختي ار واراده اش باش د هيچ ن وع فاي ده وض رري را‬
‫متحمل نميگردد ‪ ،‬مثل ‪:‬‬

‫‪ -1‬عدم قبولي اسالم اجباري ‪ :‬هرگاه به معناي اسالم توجه كنيم ميبينيم كه اسالم ( تس ليم ش دن ) اس ت ‪ ،‬وهرگ اه ب ه‬
‫تم امي مخلوق ات جه ان نظ ر ان دازيم بخ وبي درك ميك نيم ك ه تم امي آنه ا تس ليم حكم پروردگاران د‪،‬آفت اب‪،‬مهت اب‪،‬س تاره‬
‫ها‪،‬روزوشب‪،‬حيوانات‪،‬نباتات‪،‬جامدات‪،‬مايعات‪ ،‬غازات همه وهمه مطابق فرمان الهي در‪ 24‬ساعت تس ليم ميباش ند ‪ ،‬ح ركت‬
‫وسكون آنها نيز به حكم پروردگار ميباشند‪،‬بناء همه ء اينها مسلمان ميباشند ‪.‬‬
‫انسان كه جزء اين مخلوقات است‪،‬دربسا ازابعاد زنده گي‪،‬مانند‪:‬ضرورت به اكس يجن‪،‬آهن‪ ،‬ك اربن‪،‬خ وراك‪،‬نوش يدني‬
‫ها‪،‬تسليم حكم الهي ميباشد‪،‬زيراانسان نميتواند خارج ازجهان هس تي زن ده گي كن د‪،‬انس ان خواس ته ي ا نخواس ته ‪،‬تس ليم تقس يم‬

‫‪46‬‬
‫اوقات ‪ 24‬ساعته الهي است‪،‬او نميتواند شب را روز وروز را شب بسازد‪ ،‬نميتواند وظيفه مهتاب را ب ه آفت اب وآفت اب را ب ه‬
‫مهتاب دهد‪ ،‬بن اء اين انس ان در بس ياري ازابع اد زن ده گي خ ويش تس ليم احك ام الهي اس ت‪،‬ومس لمان اس ت‪ .‬ولي اين انس ان‬
‫درپهلوي اين امر بخش ديگري دارد كه اختيار(آزادي) ميباشد‪،‬آزادي عقيده‪،‬آزادي فكر‪ ،‬آزادي اختيار طرز زنده گي ‪.‬‬
‫با درنظر داشت اين مطالب ميتوان گفت كه انس ان از نگ اه ش ركت ب ا س ايرمخلوقات مس لمان و ازنگ اه اختي ارواراده‬
‫شخصي خودش يا مسلمان كامل ميباشد‪،‬كه احكام الهي را به اختيار خويش ميپ ذيرد‪،‬وي اهم در بخش اختي اري ب ا احك ام الهي‬
‫مخالفت ميورزد ‪ ،‬وازينكه اسالم اولي اش ب ه اس اس بي اختي اري وي اس ت ‪ ،‬و او مجب ور اس ت ك ه ب ه اين ق وانين الهي تن‬
‫دردهد‪ ،‬بناء كافر گفته ميشود ‪.‬‬
‫زيرا آزادي دراختيار يك نوع امتحان است‪،‬امتحان علم او‪،‬امتحان دانش او‪،‬امتحان قوهء تمييزاو ‪.‬‬

‫‪ -2‬عدم تأثيركفراجباري ‪ :‬بعضي از مردم استدالل ميكنند كه ازينكه همه چيز نوشته شده است بناء گن اهي را ك ه م ا‬
‫انجام ميدهيم به اساس تقدير است ‪ ،‬پس چرا محاسبه ميشوييم ؟‬
‫بجواب اينان بايد گفت كه چنانچه قبال گفته شد ( نوشتن اعمال انسان به شكل وصفي بوده نه به شكل امر واجبار) زيرا‬
‫درزمان سلب اختيار حتا كفر اعتبار ندارد ‪ ،‬مثال‪ :‬زماني مشركان قريش (حض رت ي ا س ر‪،‬بي بي س ميه وپسرش ان حض رت‬
‫عمار) ( رضي هللا عنهم ) را شكنجه نمودند ‪ ،‬بي بي سميه را ابوجهل پس ازشكنجهء زياد به شهادت رساند‪ ،‬ونخستين ش هيد‬
‫اسالم شد‪ ،‬سپس حضرت ياسر را به شهادت رسانيدند‪ ،‬حضرت عمار(رضي هللا عنه ) درمقاب ل ش كنجه كفارك ه وال دينش را‬
‫شهيد نموده بودند‪،‬و اورا بيرحمانه ميزدند تا كلمات كفر را بزبان بياورد‪،‬مق اومت نتوانس ت‪ ،‬وچ نين كلم ات را ب راي ره ايي‬
‫ازتعذيب دشمنان اسالم بزبان راند‪،‬او كه قلب مملو ازايمان داشت ‪ ،‬وظاهرا مجبور شد تا چنين الف اظي را اس تعمال نماي د‪،‬هللا‬
‫(جل جالله) درين زمينه چنين فرمود ‪( :‬إِاَّل َم ْن أُ ْك ِرهَ َوقَ ْلبُهُ ُم ْ‬
‫ط َمئِ ٌّن بِاإْل ِ ي َما ِن) بجزکسانيکه مجبورشوند ولي قلب شان ب ا ايم ان‬
‫مطمئن باشد ‪ .‬النحل ‪106/‬‬
‫يعني خداوند كسانيرا كه از روي مجبوريت واستخدام زورازطرف دشمنان ‪ ،‬س خن كف ر را بزب ان مياورن د ولي قلب‬
‫شان مطمئن به ايمان است‪،‬درحالت مجبوريت و نداشتن قوت ‪،‬مسؤول نميپندارد‪.‬‬
‫ابن كثير در تفسير اين مطلب ميفرمايد ‪ :‬هرگاه كسي بع د ازايم ان ودانس تن ح ق ك افرميگردد ب االي وي غض ب خ دا‬
‫نازل ميگردد‪،‬ولي درينجا استثناء براي كسيست ك ه ب ه زب ان مجب ورا كافرش ده وب ا مش ركان لفظ ا بخ اطر جلوگ يري ازلت‬
‫وكوب وتعذيب آنها موافقت نموده وقلبش مخالف چنين گفته هاباشد ‪.‬‬
‫اين آيت درمورد حضرت عمار نازل ش ده زي را زم اني مش ركان اورا ب ه دش نام دادن پي امبر(ص لي هللا علي ه وس لم )‬
‫مجبورساختند ‪ ،‬واو را وادار نمودند تا بتهاي شانرا بخوبي ياد كن د ‪ ،‬او ازين امرب ه پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) ش كايت‬
‫نمود وگفت اي رسول هللا ! آنان تا زماني مرا نگذاشتند تا شما را دشنام ندادم و بتهاي شانرا بخ وبي ي اد نك ردم‪،‬حض رت ن بي‬
‫كريم ( صلى هللا عليه وسلم ) پرسيد ‪ :‬اكنون قلبت را چطور ميابي ؟ گفت ‪ :‬با ايمان مطمئن ‪.‬‬
‫رسول هللا ( صلى هللا عليه وسلم ) گفت ‪ :‬هرگاه آنان تكرار نمودند تو نيز تكرار كن ‪.‬‬
‫يعني ازينكه قلب با ايمان داري وكافران بازهم ترا تع ذيب نماين د ومجب ورت س ازند‪،‬مش كلي ن داري ك ه از مجب وريت‬
‫چنين كلمات را تكرار نمايي‪،‬هدف پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) اين بود كه براي عمار پسر ياسر بفهماند كه اين الفاظيك ه ب ه‬
‫اساس مجبوريت گفته شده هيچ مشكلي براي او ايجاد نميكند ‪.‬‬
‫‪ -3‬عفو در خوردن حرام درحالت مجبور بودن ‪ :‬هرگاه كسي درجايي باشد كه هيچ غذاي حالل يافت نميشود ‪ ،‬وي اهم‬
‫آب پاك يافت نميشود ‪ ،‬او درينصورت بخاطر نجات خود از مرگ ميتواند به اندازه ء ضرورت خود از حرام استفاده نمايد ‪،‬‬
‫گوشت حرام را بخورد وياهم از نوشيدني ن ا ج ايز ب راي رف ع اين مش کل اس تفاده نماي د واين ح الت را در ش ريعت اس المي‬
‫(مخمسه ) ناميده اند‪ ،‬وازينكه اين شخص مجبور است بناء محاسبه نميشود ‪.‬‬

‫‪ -7‬بهترين راه براي مؤمنان درمسائل قضا وقدر تسليمي به احكام واوامر الهي و عدم مداخله در ام‪RR‬ور الهي و تنه‪RR‬ا‬
‫مسؤوليت خويش را دانستن است ‪ :‬درمسايل قضا وقدر الزم است يك مؤمن ازخود بپرسد كه آيا من درهنگام انجام اين كار‬
‫اختيار داشتم و يا به شكل اجباري اين كار باالي من ص ورت گ رفت ‪ ،‬وي ا م را كس ي مجبورس اخت ت ا اينك اررا بكنم ‪ ،‬ب دين‬
‫صورت اگر به اختيار خود انجام داده مورد بازپرس قرار ميگيرد وهرگاه اختيار نداشته و ياهم اختيار داشته ولي مجبوربوده‬
‫‪ ،‬وياكسي تهديدش نموده كه آن كار را بكند‪،‬درينصورت مورد باز پرس قرار نميگيرد ‪.‬‬
‫ادب اسالمي تقاضا ميكند تا انسان در امور الهي مداخله نكند‪،‬زيرا يك مامورنميتواند از محکمه بپرسد كه چرا مجرمي‬
‫را حبس نموده است و يا اينكه يك محصل نميتواند از مسؤولين پوهنتون بپرس د ك ه چ را ب رای ش موليت درپوهنت ون امتح ان‬
‫کانکورتعيين شده است و چرا بعضي ازمحصلين درکانکورناکام شده اند ؟ يك عسكر نميتواند كه از قوماندان بپرسد ك ه چ را‬
‫عساكرشب هم در قطعات عسكري و پوسته ها ميباشند ‪ ،‬بدين صورت اگر اينها از عق ل خ ويش ك ار گرفت ه علت هم ه را ب ا‬

‫‪47‬‬
‫خود سنجش نموده وبدانند كارخوبي است ‪ ،‬واگ ر علت بس ياري از ق وانين را ندانس ته وهميش ه علت وچگ ونگي اين ام وررا‬
‫بپرسند ‪ ،‬مالمت ميشوند ‪ ،‬انسان مؤمن در دايرهء مسؤوليت خويش از اختياروعدم اختيار خويش مسؤوليت دارد ‪ ،‬ولي ام ور‬
‫غيبي را كه چگونه ترتيب وتنظيم شده است ‪ ،‬احتراما به خالق جهان محول سازد ‪.‬‬

‫در موضوع قضا وقدر اين نقاط اساسي ميباشد ‪:‬‬


‫‪ ) 1‬انسان مطابق اراده و اختيار خودش درمقابل خداوند متعال (جل جالله) مسؤوليت دارد ‪ .‬وهرگاه انساني ج رمي را‬
‫بدون اراده خويش مرتكب گردد ‪ ،‬ويا هم كاري باالي وي بزور انجام پذيرد او هيچ نوع مسؤوليت به نزد خداوند (جل جالله)‬
‫نميداشته باشد ‪.‬‬
‫‪ )2‬موضوع قدر به خداوند (جل جالله) تعل ق دارد‪،‬وانس ان باي د مط ابق مس ؤوليت خ ويش عم ل كن د ودر ام ور الهي‬
‫مداخله نكند ‪.‬‬
‫‪ )3‬انسان نميداند كه در تقدير وي چي نوشته شده است ‪ ،‬بناء به اس اس احك ام الهي ب روي الزم اس ت ك ه اعم ال ني ك‬
‫انجام دهد‪،‬وامور غيبي را به خداوند (جل جالله) بگذارد ‪.‬‬
‫شخصي دزدي نموده بود ‪ ،‬اورا به نزد عمر( رضي هللا عنه ) آوردند‪،‬گفت ‪ :‬اي اميرالمؤمنين من اين كار را به اساس‬
‫تقديرم كرده ام ‪.‬حضرت عمرگفت ‪ :‬ماهم دست ترا به اساس تقدير قطع ميكنيم ‪.‬‬
‫كسي به امام جعفر صادق (رضي هللا عنه ) گفت ‪ :‬آيا ممكن است كه خود را از ك وه بياندازي د وببيني د ك ه ميميري د ي ا‬
‫نميميريد ‪ ،‬امام ( رضي هللا عنه ) گفت ‪ :‬خداوند متعال ما را امتحان ميكند ما حق نداريم كه خدا را امتحان كنيم ‪.‬‬

‫فوائد إيمان به قضا وقدر‬


‫ايمان به قضا وقدر يك سلسله فوائدي دارد كه عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪ )1‬انسان مؤمن با دانستن قضا وقدر الهي كامال مطمئن ميباشد ‪ ،‬زيرا او ميدان د ك ه هيچكس ي نميتوان د ب راي انس ان‬
‫س (رض ي‬ ‫فايده ويا ضرري برساند‪،‬مگرآنچه را خداوند متعال(جل جالله) برايش مقدر نموده است ‪ ،‬حضرت عبدهللا ب ِْن َعبَّا ٍ‬
‫هللا عنهما) ميفرمايد كه روزي در عقب پيامبر (صلى هللا عليه وسلم ) بودم ‪ ،‬برايم گفت ‪ :‬اي پسرك ! من ت را كلم اتي را ي اد‬
‫ميدهم آنرا حفظ نما‪،‬تاخداوند (جل جالله) ترا حفظ نمايد و هميشه باتو باشد ‪:‬‬
‫‪ -‬هرگاه مشكلي داشتي از خداوند متعال(جل جالله) حل آنرا طلب نما ‪.‬‬
‫‪ -‬هرگاه كمك ميخواستي از خداوند (جل جالله) كمك بخواه‬
‫‪ -‬بدانكه هرگاه تمامي مردم با هم اتفاق نمايند ت ا ب راي ت ونفعي برس انند‪،‬نفعي رس انده نميتوانن د مگ ر آنچ ه را خداون د‬
‫متعال(جل جالله) برايت تعيين نموده است ‪ ،‬وهرگاه همه اتفاق نمايند كه براي تو ضرري برسانند ‪ ،‬بجز آنچه را خداند (ج ل‬
‫جالله) برايت نوشته است كرده نميتوانند قلم ها برداشته شده ‪ ،‬و كتابها خشك گرديده اند ) (‪)1‬‬
‫‪ )2‬ع‪RR‬دم احتي‪RR‬اج ب‪RR‬ه انس‪RR‬ان و ي‪RR‬ا مخل‪RR‬وق ديگ‪RR‬ر ‪ :‬زيرا انس ان م ؤمن ب ه قض ا وق در ميدان د ك ه ب ه اس اس گفت ه ه اي‬
‫پيامبر(صلى هللا عليه وسلم ) هيچ انساني براي كسي نفع وضرر رس انده نميتوان د مگ ر آنچ ه را خداون د متع ال (ج ل جالل ه)‬
‫برايش مقدر نموده است‪ ،‬وهرگاه چنين باشد‪ ،‬پس چرا انسان براي شخص ديگري خود را ذليل نموده از او كمك بخواهد‪ ،‬وي ا‬
‫از اوحل مشكل نمايد‪ ،‬بلكه آنچه را خداوند متعال برايش مقرر نموده است‪،‬ميرسد ‪.‬‬

‫‪-------------------------------------‬‬
‫هَّللا‬
‫ت احْ ف ظ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِّ‬ ‫ُ‬ ‫ِّ‬
‫ال يَا غ ُم إِني أ َعل ُم كَ كلِ َم ا ٍ‬ ‫ُاَل‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬
‫صلى ُ َعل ْي ِه َو َسل َم يَوْ ًما فق َ‬ ‫هَّللا‬ ‫َّ‬ ‫ت َخ ْلفَ َرسُو ِل ِ َ‬
‫هَّللا‬ ‫‪ -1‬عن عبدهللا بن عباس قَا َل ُك ْن ُ‬
‫َ‬
‫ت َعلَى أ ْن يَ ْنفَعُوكَ بِ َش ْي ٍء لَ ْم‬ ‫ُ‬
‫ك إِ َذا َسأ َ ْلتَ فَاسْألْ َ َوإِ َذا ا ْستَ َع ْنتَ فَا ْستَ ِع ْن بِا ِ َوا ْعلَ ْم أ َّن اأْل َّمةَ لَوْ اجْ تَ َم َع ْ‬
‫َ‬ ‫هَّلل‬ ‫هَّللا‬ ‫َ‬ ‫ظ هَّللا َ تَ ِج ْدهُ تُ َجاهَ َ‬ ‫ظكَ احْ فَ ْ‬ ‫يَحْ فَ ْ‬
‫ت اأْل َ ْقاَل ُم‬‫ض رُّوكَ إِاَّل بِ َش ْي ٍء قَ ْد َكتَبَ هُ هَّللا ُ َعلَ ْي كَ رُ فِ َع ْ‬ ‫ض رُّ وكَ بِ َش ْي ٍء لَ ْم يَ ُ‬‫ك َولَوْ اجْ تَ َم ُع وا َعلَى أَ ْن يَ ُ‬‫يَ ْنفَعُوكَ إِاَّل بِ َش ْي ٍء قَ ْد َكتَبَهُ هَّللا ُ لَ َ‬
‫ص ِحي ٌح ) ترمذي شريف ‪ ،‬حديث ‪2440‬‬ ‫يث َح َس ٌن َ‬ ‫ال هَ َذا َح ِد ٌ‬ ‫ت الصُّ ُحفُ قَ َ‬ ‫َو َجفَّ ْ‬

‫‪ )3‬آرامش در كسب رزق ‪ ،‬روزي واموال ‪ :‬انسان مؤمن به مقدرات الهي ميداند ك ه رزق و روزي وي تع يين اس ت ‪،‬‬
‫او صرف مكلفيت دارد تا رزق خويش را از طريق حالل كسب نمايد ‪ ،‬او كار ميكند‪،‬زحمت ميكشد‪،‬ولي برخداوند متعال (جل‬
‫جالله) اعتماد نموده‪،‬با راحت‪،‬همان رزق خويش را خواه كم باش د ي ا زي اد‪،‬ب راي فامي ل خ ويش نفق ه نم وده‪،‬وح ق فق يران و‬
‫بيچارگان را نيز فراموش نميكند ‪.‬‬

‫‪ )4‬اطمينان وراحت قلبي ‪ :‬اين فرد مؤمن با اطمينان كامل زنده گي ميكند ‪ ،‬زيرا ميداند كه آنچه را خداوند(جل جالله)‬
‫برايش تعيين نموده است‪،‬همه به نفع اوست زيرا خداوند متعال (ج ل جالل ه) ب راي انس ان هميش ه امورخ يررا درنظرگرفت ه‬

‫‪48‬‬
‫است‪،‬اگرانسان احيانا دربعضي ازامور دنيوي ‪،‬نصيب كم ميداشته باشد‪،‬حتما خداوند متعال (جل جالله) ع وض آن را در روز‬
‫آخرت برايش آماده نموده است ‪.‬‬

‫‪ )5‬آرامش معنوي ‪ :‬انسان مؤمن كامال راحت وداراي آرامش معنوي ميباشد‪،‬زي را او ميدان د ك ه آنچ ه ب راي ديگ ران‬
‫مقرر شده است‪،‬نصيب آنان است‪،‬براي من نميرسد‪،‬وآنچه را خداوند(جل جالله) براي من تع يين نم وده اس ت كس ي ديگ ري‬
‫خورده نميتواند ‪.‬‬
‫اين امر سبب دوري وي از بخل ‪ ،‬كينه ورزي ‪ ،‬خواد خواهي ‪ ،‬وغيره امور ميگردد ‪ ،‬كه نصيب غير مؤمنان به قضا‬
‫وقدر الهي نميباشد ‪.‬‬
‫عمر خيام ميگويد ‪:‬‬
‫ازرفته قلم هيچ دگرگـون نشود‬
‫وز خوردن غم بجز جگر خون نشود‬
‫گر درهمه عمرخويش خوانابه خوري‬
‫يك ذره از آنچه اسـت افزون نشود‬

‫‪ )6‬عدم يأس ونا اميدي ‪ :‬انسان مؤمن به قضا وقدر الهي ‪ ،‬هيچگاهي تسليم نا اميدي ها نميشود ‪ ،‬زي را او ميدان د ك ه‬
‫بسياري كسانيكه درين دنيا فقيرند ‪ ،‬درروز آخرت غني ميباشند ‪ ،‬وبسياري اغنياي دنيا ‪ ،‬فقيران آخرت اند ‪.‬‬
‫زندگي دنيا کامال مشابه با صحنه هاي يک فلم ميباشد‪،‬بسا اوقات ي ک هنرمن د مش هور درنقش انس ان فق ير وبيچ اره ‪،‬‬
‫نقش مهمي را درفلم ميداشته باشد‪،‬وياهم قهرمان اصلي فلم ميباش د ‪ ،‬وبس ا اوق ات ي ک انس ان بس يار ض عيف نقش پادش اه را‬
‫بازي ميکند و درنهايت فلم هيچ ارزشي بوي داده نميشود‪،‬به همين سان بسياري از مردان فقير وبيچ اره دني ا‪،‬شخص يت ه اي‬
‫بزرگ آخرت ميباشند‪،‬وبرعکس بسياري از مالداران دنيا‪،‬درروز آخرت فق يرترين وب د بخت ت رين اش خاص در روز قي امت‬
‫ميباشند ‪.‬‬
‫بناء انسان معتقد وداراي انديشه ايماني (قضا وقدر) با اينكه زحمت ميكش د‪،‬علم حاص ل ميكن د ‪ ،‬كارميكن د‪،‬درص ورت‬
‫نرسيدن به اهداف دنيوي‪،‬تسليم نا اميدي ها نميشود‪،‬زيرا ميداند كه حتما در نداشتن بس ياري از نعم ات دني وي ب راي بس ياري‬
‫كسان خيراست‪،‬خداوند(جل جالله) ميفرمايد (ولوبسط هللا الرزق لعباده لبغوا) هرگاه خداون د رزق را ب راي بن ده گ ان وس عت‬
‫ميديد‪،‬بسياري آنان سركش ميشدند ‪.‬‬
‫هرگاه براي كسي ثروت مفيد باشد ‪ ،‬براي بعضي ها نداشتن پول زياد مفيد ميباشد ‪.‬‬

‫‪ )7‬قناعت ورضايت که اساس خوشبختي هاست ‪:‬انسان مؤمن با وجود زحمت‪،‬كار‪،‬كسب علم ودانش‪ ،‬وع رق ري زي‬
‫هاي متواتر‪،‬ب ه آنچ ه ب رايش داده ش ده اس ت‪ ،‬قن اعت ميكن د‪ ،‬ش ايد ي ك دانش مند ب زرگ باش د‪ ،‬وي ا هم بزرگ ترين پروفيس ور‬
‫وفيلسوف وقت خويش باشد‪ ،‬ولي از نگاه اقتصاد بسيار ضعيف‪،‬ودركدام كرس ي ب زرگ هم ق رار نداش ته باش د‪،‬اين انس ان ب ا‬
‫داشتن قناعت به آنچه خداوند (جل جالله) برايش مقررنم وده اس ت‪،‬ورض ايت ب ه حكم الهي ك امال راحت ميباش د‪ ،‬خوش بختي‬
‫خويش را در آنچه ميبيند كه خداوند(جل جالله) برايش تعيين وتثبيت نموده است ‪.‬‬
‫اين قناعت ورضايت كه منجربه خوشبختي وسعادت در دنيا وآخرت ميگردد‪،‬براي كساني نص يب ميش ود ك ه ب ه حكم‬
‫الهي قناعت داشته‪،‬برتريت خود را دراداي مسؤوليت ميدانند‪،‬نه درحصول صالحيت ها ‪.‬‬

‫‪ )8‬مقاومت در مقابل حوادث ‪ :‬انسان مؤمن به قضا وقدر الهي‪،‬درمقابل تمامي مص يبت ه ا ‪ ،‬وي ا ظلمي ك ه ش ايد از‬
‫طرف ظالمان باالي وي تحميل شود‪،‬مقاومت داشته‪،‬وهيچگاهي مايوس نميگردد‪،‬او ميداند كه شايد اين مشكل ب راي من مق در‬
‫باشد‪ ،‬بناء او اين مصيبت ها را فال نيك گرفته درمقابل همه صبر ميكند ‪ ،‬كه اين صبر ومق اومت وي ‪ ،‬اس اس راحت وي در‬
‫دنيا ميباشد ‪ ،‬در خبراست كه كسي حسن بصري (رحمه هللا ) را با سيلي زد ‪،‬آن مب ارك ب رايش گفت ‪ :‬خداون د (ج ل جالل ه)‬
‫شما را ببخشد ‪ .‬او گفت‪ :‬من شما را زدم وشما برايم دعاي خير ميكنيد ؟ حسن بصري (رضي هللا عنه) كه يك ش خص ك امال‬
‫معتقد وبا ايمان بود ‪ ،‬برايش گفت ‪:‬اين سيلي براي من مقدر شده بود ك ه باي د آن را ميخ وردم ‪ ،‬ولي افس وس ب رين ميكنم ‪ ،‬ك ه‬
‫درگناهش شما مبتال شديد‪،‬بناء برايت دعانمودم‪،‬تاخداوند(جل جالله) ترا عفو نمايد ‪.‬‬
‫ببين كه فاصله ره از كجاست تا به كجا‬
‫بيشك زخدا جدا نباشند‬ ‫مردان خدا ‪ ،‬خدا نباشند‬

‫‪49‬‬
‫‪ )9‬اعتقاد نمودن به سخنان فال بين ها ‪ :‬حضرت ابي س عيد خ دري (رض ي هللا عن ه ) ميفرماي د ك ه حض رت محم د‬
‫(صلى هللا عليه وسلم ) فرمود ‪:‬‬
‫پنج شخص داخل جنت نميشوند ‪:‬‬
‫‪ -6‬معتاد شرابخواري‬
‫‪ -7‬كسيكه به جادو اعتقاد نمايد ‪.‬‬
‫‪ -8‬كسيكه قطع صله رحم ( قطع رابطه با اقارب ) نمايد ‪.‬‬
‫‪ -9‬انسانهاي فال بين وجادوگر‬
‫‪ -10‬منت گزار (‪)2‬‬

‫‪50‬‬
‫بخش ســــو م قرآن شناســـــی‬
‫خداوندمتعال ( جل جالله) ازآغازخلقت انسان برای بشريت داليلی برای شناخت خداوند ( جل جالله) بيان داشته اس ت‬
‫‪ ،‬وبرای اينکه انسانها بتوانند به وجود خداوند ايمان داشته باشند داليل زيادی را برای انسان دروجود خود انسان خل ق نم وده‬
‫است ‪ ،‬که ما دردرس های قبلی درمورد داليل فطری و عقلی به وجود خداوند متعال ( جل جالله ) بحثی داشتيم ‪.‬‬
‫برای اينکه اين انسان درشناخت خداوند اشتباهی نکند خداوند متعال برای انسانها کتابه ايی را فرس تاده ک ه عب ارت از‬
‫‪ 100‬صحيفه وچهارکتب بزرگ آسمانی ميباشد ‪ ،‬که هرکتابی مطابق ضرورت انسانها با معجزات وپيامبرانی تاييد شده اند ‪.‬‬
‫ازينکه انسانها درطول تاريخ با گذشت زمان عقايد حقيقی را به خرافات مبدل مينمايند ‪ ،‬وبعضی انسانهای خ ود خ واه‬
‫حتی دردين وکتاب خداوند دست ميزنند ‪ ،‬ودرکتابهای آس مانی ديگ ری همين انس انها تص رفاتی نمودن د ک ه ب ه ع وض اينک ه‬
‫کتابهای آسمانی نقش اساسی وحدت ويکپارچ ه گی انس انها گ ردد ‪ ،‬وهم ه ب ا دانس تن ک ه کلم ه توحي د ‪ ،‬زيري ک ق انون الهی‬
‫آرامش حاصل نمايند ‪ ،‬با دخالت های انسانهای خود خواه ‪ ،‬تعصبات ‪ ،‬وتقسيم بندی های فرقوی وطايفوی ‪ ،‬اين کتابه ا هن وز‬
‫هم سبب مشکالت برای انسانها گرديد ‪.‬‬
‫خداوند متعال به اساس رحمت خويش آخرين کتاب آسمانی را فرستاد ‪ ،‬درين کت اب ه زاران دلي ل وبره ان ب ه توحي د‬
‫خداوند ‪ ،‬دين خداوند ‪ ،‬ايمان به پيامبران ‪ ،‬ايمان به روز قيامت ‪ ،‬ايمان به ماليکه ها وغيره مسايل بصورت مفصال بيان ش ده‬
‫است ‪ ،‬که انسان با دانش ‪ ،‬با مجرد مطالعه آن به حقايق ق رآنی پی ب رده ‪ ،‬و ب ه آن ايم ان مي اورد ‪ ،‬وکس انيکه داری تعص ب‬
‫وخود خواهی هستند ‪ ،‬ازين نعمت محرور ميمانند زيرا ‪:‬‬
‫دردشت الله رويد و در‬ ‫باران که در لطافت طبعش خالف نيست‬
‫شوره زار خس‬
‫برای اينکه همين انسانها به اساس گذشت زمان ‪ ،‬وتعصبات مختلفی که دامنگير انسانهای گمراه وحتا انسانهاييکه خود‬
‫را متدين ميدانند ميشود ‪ ،‬خداوند متعال آخرين کتاب خود را حفظ نموده وخودش ضمانت حفط ق رآن ک ريم را ت ا روز قي امت‬
‫نموده است ‪ ( .‬انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون ) ما قرآن را فرستاده ايم وما آنرا حفظ ميکنيم ‪.‬‬

‫چطور ميتوان دانست كه كدام كتاب حق است ؟‬


‫مهمترين اصل در زنده گ ي انسان عقيده است ‪ ،‬دين مقدس اسالم اساسي ترين مقام را براي عقيده قايل گردي ده اس ت ‪،‬‬
‫تمامي اعمال به اساس عقيده ارزشمند ميگردد ‪ ،‬تمامي قرآن دعوت به عقيدهء يكتا پرس تي ‪ ،‬دوري ازش رك وانس ان پرس تي‬
‫ميباشد ‪ ،‬تمامي پ يامبران امت خويش را به توحيد ودوري از شرك دعوت نموده اند ‪.‬‬
‫براي معرفت هر پيامبر خداوند متعال (جل جالله) يك سلسله معج زاتي را فرس تاده ك ه اين معج زات غالب ا نس بت ب ه‬
‫سطح علم و دانش مردم بلند تربوده تا ساير انسانها با مشاهده آن به حقيقت نبوت پي امبران و حق انيت كت اب الهي بي برن د و‬
‫ايمان بياورند ‪ ،‬مثال‪ :‬در زمان موسى (عليه السالم) كه علم سحروجادو زياد رواج داشت خداون د متع ال (ج ل جالل ه) ب راي‬
‫هدايت آن ساحران عصاي موسى را معجزه قرار داد ‪ ،‬براي شان نشان داد كه موسى (عليه الس الم) ي ك س احر ن ه بلك ه او‬
‫بيغمبرخداست ‪ ،‬و با ديدن اين معجزه تمام ساحران فورا ايمان آوردند و به رس الت حض رت موس ى (علي ه الس الم) اع تراف‬
‫نمودند و ايمان خود را اعالن كرده و شهادت را در راه دين حق بذيرفتند ‪ .‬براي هدايت ساير مردمان آن زمان مط الب ط رز‬
‫ديد و علميت شان معجزاتي را نشان داد كه اكثريت آنان به رسالت حضرتش متيقن شدند ‪.‬‬
‫همچنان در زمان حضرت عيسى (عليه السالم) علم طب به حد اعلى بيشرفت نموده بود و خداوند متع ال(ج ل جالل ه)‬
‫براي حضرت عيسى (عليه السالم) شفاي امراضي را معجزه ساخت كه طبيبان آن زمان از عالج آن امراض عاجز بودند ‪.‬‬
‫وقتي كفتيم براي اثبات نبوت ه ر پي امبر خداون د متع ال (ج ل جالل ه ) معج زاتي را پيش نم وده اس ت اين س وال ش ايد ب راي‬
‫بسياري پيدا شود كه آيا معجزه هاي پيامبران سابق براي ما كافي خواهد ب ود و ي ا ب راي كس انيكه در عص ر م ا زن ده گي‬
‫ميكنند و هنوز از نعمت اسالم برخوردار نشده اند نيز بايد معجزاتي باشد كه با ديدن آن به دين مقدس اسالم مشرف ش وند؟‬
‫در باسخ ب ه اين س وال نخس ت الزم اس ت نخس ت اقس ام معج زه را م ورد مطالع ه ق رار دهيم و س پس ب ه ج واب اين س وال‬
‫بپردازيم ‪.‬‬

‫أقسام معجــــــزه‬
‫اصال معجزه دو قسم ميباشد ‪:‬‬
‫‪ )1‬معجزه هاي متعلق به عصر و زمان و يا هم معجزاتي براي مردم‪RR‬ان خ‪RR‬اص ي‪RR‬ك عصر ‪ :‬ازينكه پي امبران قب ل از‬
‫حضرت محمد (صلى هللا عليه وسلم) براي يك قوم ‪ ،‬يا يك منطقه يي خاص ي آم ده بودن د ‪ ،‬معج زه ه ا ي آن ان ن يز موق تي ‪،‬‬
‫مادی و براي همان قوم بود ‪ ،‬مثل معجزه عصاي موسى (علي ه الس الم) ب راي س احران ‪ ،‬معج زه ايس تادن در ي ا ب راي ق و م‬
‫موسى عليه السالم ‪ ،‬و معجزه طبي حضرت عيسي عليه السالم براي بني اسراييل و غيره ‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫هدف ازين معجزه ها تنها اقوام موجود آن عصر بود كه آنان ازين معجزات اس تفاده نم وده و ب ه آن ايم ان آوردن د ‪ .‬و‬
‫ازينكه هدف اين معجزات اشخاص بعدي نبود ‪ ،‬بناء معجزات آنان با فاني شدن آنان ختم گرديد ‪.‬‬

‫‪ )2‬معجزه دائمي كه تا روز قيامت جاوداني ميباشد ‪ :‬معجزه دايمي همان معجزه يي است ‪ ،‬كه مخصوص يك قوم و‬
‫يا يك گروه خاص نه بلك ه ب راي تم ام بش ريت در عص ر موج وديت آن پي امبر و بع د از رحلت آن پي امبر ميباش د ‪ ،‬آث ار اين‬
‫معجزه درهمه جا و براي هميشه تا روز قيامت دوامدار ميباشد ‪.‬‬
‫ازينكه پيامبراسالم حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) براي تمام بشريت فرستاده شده و بع د از او پي امبر ديگ ري‬
‫نيست ‪ ,‬چنانچه بعداز قرآنكريم كتاب آسماني ديگري نازل نخواهد شد ‪ ،‬وخداوند متعال (جل جالله) براي ما تأكيد نموده است‬
‫كه اين قرآن هدايت براي بشريت تا روز قيامت ميباشد ‪ .‬روي همين دلي ل ق رآن عظيم الش ان را خداون د متع ال (ج ل جالل ه)‬
‫بزرگترين معجزهء قرار داده است كه اعجاز آن منحصر به كدام قوم و قبيله نه بلكه از زمان پيامبر(صلى هللا علي ه وس لم) ت ا‬
‫روز قيامت دوام دارد ‪.‬‬

‫قرآن کريم دو نوع معجزه دارد ‪:‬‬


‫‪ -1‬معجزه لفظي ‪ :‬معجزه لفظي قرآن كريم را ميتوان درنقاط ذيل خالصه نمود ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬معجزه فصاحت وبالغت لفظی برای عربها وزبانشناسان ‪ :‬اين معجزه براي كساني اس ت ك ه در زب ان ع ربي‬
‫مهارت زياد داشته باشند ‪ ،‬چنانچه در زمان ظهور اسالم عربهاي آن زمان ك ه از فص احت وبالغت بس يار ق وي برخ وردار‬
‫بودند‪ ،‬و به اساس همين فصاحت وبالغت در بسياري از مجالس افتخار مينمودند ‪ ،‬ق رآن عظيم الش ان در مقاب ل آن ان ق رار‬
‫گرفت و براي شان معجزه لفظي قرآن را پيشكش نمود و چلنج داد ك ه ش ما ب ا وج ود داش تن چ نين فص احت وبالغت ي ك‬
‫سوره يي مثل قرآن كريم بسازيد ‪ ،‬آنان از آوردن سوره يي مثل قرآن عاجز شدند ‪ ،‬و با مطالعه ويا شنيدن قرآن سر تس ليم ب ه‬
‫اين معجزه بزرگ الهي نهادند ‪ ،‬كه اين معجزه لفظي قرآن تا حال حاض ر ب ا هم ان ق وت و اس تواری خ ويش در ن زد ع ربي‬
‫دانان باقيست ‪.‬‬
‫اين معجزه تا عصر امروزی دوام داشته وتمامی عربها ‪ ،‬وکسانيکه در زبان عربی تخصص حاصل ميکنن د ‪ ،‬وزب ان‬
‫شناس ميشوند ‪ ،‬اين حقيقت قرآنی را درک مينمايند ‪ ،‬وقرآن عظيم الشان درفصاحت وبالغت آن يگانه معجزهء جهانی ميدانند‬
‫‪.‬‬
‫ب ‪ :‬معجزهء حفظ الفاظ قرآن ‪ :‬يکی ازمعجزات لفظی قرآن کريم موضوع حفظ قرآن درقلب مليون ها انس ان اس ت ‪،‬‬
‫تاحال درجهان هيچ کتابی درهيچ علمی نيست که حد اقل صد نفر حافظی داشته باشد ‪ ،‬ک ه تم امی آن کت اب را از او ت ا آخ ر‬
‫حفظ داشته باشد ‪ ،‬حتا کتابهاييکه به خدا نسبت داده ميشود ‪ ،‬مثل بايبل ( انجيل) وکتابهای هندو ها ‪،‬بودايی ها وغيره اديان ‪.‬‬
‫قرآن کريم چگونه حفظ شده است ؟ قرأن عطيم الش ان بص ورت ک ل ن ه تنه ا در روی اوراق ‪ ،‬بلک ه حف ظ اين کت اب‬
‫مقدس در قلب مليون های مسلمان است ‪ ،‬وقرآن کريم از زم ان ن زول آن ب االی حض رت محم د ( ص لی هللا علي ه وس لم ) ت ا‬
‫عصر امروزی ‪ ،‬و تا روز قيامت درقلب مليون ها انسان حفظ ميماند ‪ ،‬وهيچکسی نميتواند هيچ تغييری در آن بياورد ‪.‬‬
‫نه تنها پاره های قرآن ‪ ،‬سوره های قرآن کريم ‪ ،‬آيات قرآن کريم ‪ ،‬بلکه هرکلمه قرآن بدون دستبرد کس ی حف ظ ش ده‬
‫است ‪ ،‬وازين هم جالبتر اينکه هرحرف و حرکت قرآن حفظ شده است ‪ ،‬مثال ‪ :‬وقتی ميخوانيم (الحمد هلل رب العالمين) هرگ اه‬
‫درتمامی دنيا بگرديم خواهيم ديد که حرف(دال) درکلمه (الحمد) درتمامی قرآن های چاپ شده جه ان مض موم ( ض مه دار –‬
‫پيش دار) تلفظ ميگردد ‪.‬‬
‫همچنان درطول تاريخ هيچ کسی نتوانسته است که مثل قرآن عظيم الشان ‪ ،‬ديگری قرآنی بسازد وي ا ح ل اق ل س ورهء‬
‫بسازد ‪ ،‬اين بدان معنی نيست که کسی کوشش ننموده ‪ ،‬بلکه دشمنان اسالم کوشش های زيادی نموده اند ‪ ،‬ولی ناکام شده اند ‪.‬‬
‫يکتن ازشخصيت های مسيحيت بنام جوسيف ادوارد استس که بعدها مسلمان ميشود دلي ل مس لمان ش دن خ ود را همين‬
‫حفظ قرآن گريم درطول تاريخ ميدان د ‪ ،‬او ميگوي د ‪ :‬بي اد دارم ک ه من از محم د س وال ک ردم ک ه‪:‬چن د نس خه ق رآن درط ول‬
‫‪1400‬سال گذشته بوجود آمده است ؟‬
‫‪ -‬برايم گفت که بجز يک قرآن ‪ ،‬قرآن ديگري وجود ندارد ‪ ،‬واين قرآن ابدا تغيير نکرده است وبرايم تأکي د نم ود ک ه‬
‫قرآن در دل صد ها هزارمردم حفظ شده است ‪ ،‬وهرگاه درين مورد در خالل قرن ها تحقيق نمايم خواهم ي افت ک ه ملي ون ه ا‬
‫انسان قرآن را بصورت کامل حفظ نموده اند ‪ ،‬وآنرا براي ديگران تعليم داده اند‪.‬‬
‫جوزيف ايوي اين داليل و آنچه احقيت اسالم را ثابت ميکند از محمد خواست ‪.‬‬
‫محمد عبدالرحمن گفت ‪ :‬نخستين دليل کتاب خداوند متعال ( جل جالل ه ) يع ني (ق رآن ک ريم) ميباش د ‪ ،‬کتابيک ه در آن‬
‫هيچ تغيير‪ ،‬وتحريفي ‪ ،‬اززمان نزولش باالي محمد (صلى هللا عليه وسلم ) قبل از ‪ 1400‬س ال ت اکنون رخ ن داده اس ت ‪ ،‬اين‬

‫‪52‬‬
‫قرآن را تعداد زياد مردمان حفظ مينمايند ‪ ،‬تقريبا درحدود ‪ 12‬مليون مسلمان اين کتاب را حفظ دارن د ‪ ،‬وهيچ کت ابي در روي‬
‫زمين نيست که او را به اين تعداد مردمان حفظ نمايند مثليکه مسلمانان قرآن کريم را از اول تا آخر حفظ ميکنند ‪.‬‬
‫إِنَّا نَ ْحنُ نَ َّز ْلنَا ِّ‬
‫الذ ْك َر َوإِنَّا لَهُ لَ َحافِظُونَ " ما قرآن را نازل نموديم وما اورا حفظ ميکنيم (سورة الحجر اآلية ‪ )9‬اين دليل‬
‫کافيست براينکه دين به نزد هللا ( جل جالله ) اسالم است ‪.‬‬
‫معجزه ديگر قرآن اينست که تاحال هيچ کسی نتوانسته که نام خود را منحيث مولف آن درپشت قرآن نوشته کند ‪ ،‬زيرا‬
‫کالم خداوند است ‪ ،‬وکسی نميتواند که اين کتاب را به خود نسبت دهد ‪ ،‬زيرا نميتوانن د ‪ ،‬وهرگ اه کس ی ميتوانس ت چ نين کن د‬
‫حتما ميکرد ‪ ،‬ولی در ساير کتابهاييکه طرفداران آن آنرا کتاب خدا ميدانند ‪ ،‬نام مولف انس انی حتم ا درپش ت کت اب اس ت ک ه‬
‫خود دليل است که گوينده آن انسانی بوده که آنرا خود روايت نموده سپس به خداوند نسبت داده است ‪.‬‬
‫محترم اشوك كولن كه منشي اسبق اتحاديه جهاني كليسا ها بود وتحصيالت عالي خويش را در کشور اوگن دا ب ه پاي ان‬
‫رسانيد ‪ ،‬سپس در شهر تكساس اياالت متحده امريكا به كسب علم الهوت (علم عقايد و الهيات مس يحيان) پ رداخت ‪ ،‬چن دين‬
‫ديپلوم در رشته هاي پالن واداره ‪ ،‬تعليم كليسا‪،‬تنصيرورشد اجتماعي از كشورهاي ناروي ‪ ،‬كينيا ‪ ،‬و س ودان بدس ت آورده و‬
‫بعدها شهادتنامهء ماستري خويش را از پوهنتون اكسفورد انگلستان در علم مقايس ه بين ادي ان وم ذاهب مختل ف بدس ت آورده‬
‫است ووظايف متعددي را در پست هاي مهم كليسا مثل ‪ :‬مديرسازمان ناوريژني براي مدد به كليسا ‪ ،‬مدير سازمان ن ارويزي‬
‫براي توجه به طفوليت ‪ ،‬مدير سازمان دفع حوادث سودان ك ه ي ك مؤسس ه مش ترك س ويدن دنم ارك وهالن د ميباش د ‪ ،‬منش ي‬
‫عمومي شوراي كليساهاي جهاني در وسط وشرق افريقي ا ‪ ،‬رئيس فاكولت ه ني ل در عل وم الهي ات درس ودان ‪ ،‬منش ي عم ومي‬
‫سازمان جوانان مسيحي در افريقا و منشي عمومي سازمان اتحاد وهمبستگي مسيحيان در افريفا بود ‪ ،‬ب ا درك حق انيت اس الم‬
‫به دين مقدس اسالم مشرف ميگردد واكنون منشي عمومي سازمان همبستكي اسالمي براي ترقي وانكش اف س ودان ميباش د ‪.‬‬
‫پدرش نيز از جملهء مسؤولين بزرگ كليساهاي مسيحي درشرق و اوسط افريقا بود ‪.‬‬
‫وقتي در بارهء اينكه چطور به دين مقدس اسالم قناعتش حاصل شد پرسيده شد ‪ ،‬گفت‪( :‬رو آوردنم به سوي اس الم از‬
‫تحقيقم پيرامون مقايسه بين اديان‪،‬هنگام نوشتن تيزس ماستري سرچشمه ميگيرد ‪ ،‬وقتي نتايج ذيل را به دست آوردم ‪:‬‬
‫قرآن عظيم الشان اسم هيچ مولفي را برخود ندارد ‪ ،‬آنچناكه هر يكي از انجيل ها نام يك مؤلف را باخود دارد ‪.‬‬
‫ق رآن عظيم الش ان كت اب خداون د اس ت ‪ ،‬چنانچ ه اين كت اب س يرت هم ه انبي اء ورس والن خداون د و ازجمل ه آخ رين‬
‫پيامبرحضرت محمد(صلي هللا عليه وسلم) را در خود دارد ‪ .‬سيرت رس ول هللا (ص لي هللا علي ه وس لم) تاكي د دارد ك ه اس الم‬
‫اولين و آخرين دين خداوندي براي بشريت است ‪.‬‬
‫سيرت رسول هللا (صلى هللا عليه وسلم) تاكيد دارد كه اسالم اولين و آخ رين دين خداون دي ب راي بش ريت اس ت ‪ .‬هم ه‬
‫فرستاده هاي خداوند ‪ ،‬مردم را به سوي توحيد خداوند دعوت مينمايند ‪ ،‬همانكونه كه اسالم م ردم را ب ه س وي توحي د دع وت‬
‫مينمايد ‪.‬‬
‫همه فرستاده كان خداوند (جل جالله) با پروگرام مح دودي فرس تاده ش ده بودن د و تنه ا ب راي ه دايت و رهنم ايي ق وم‬
‫خويش مؤظف بودند ‪ ،‬در حاليكه رسالت محمد صلي هللا عليه وسلم براي همه بشريت بود ‪.‬‬
‫دركتاب هاي موجود از اديان سابقه نميتوان بين كالم خداوند ‪،‬كالم فرس تاده اش و كالم مؤل ف كت اب ف رق قاي ل ش د ‪،‬‬
‫همه آنچه ما از كتاب هاي اديان سابقه دردست داريم در آن آمده اس ت يوحن ا چ نين گفت ي ا بط رس چ نين ارش اد ك رد ‪ ...‬در‬
‫حاليكه كالم خداوندي (قرآن عظيم الشان) در دين اسالم واضح است ‪ ،‬اقوال و افعال محمد (صلي هللا عليه وسلم) آشكار ان د ‪،‬‬
‫سيرت رسول وفرستاده خداوند محدد و تعين شده است ‪ ،‬و اين همه داللت برحفظ دين توسط خداوند مينمايد ‪.‬‬
‫عدالت و مساوات بين همه مسلمانان وروش با همي در اسالم واضح است ولي در آيين مسيحيت بسا چيزها بودن د ك ه‬
‫من به سبب گرايش خود به آن دين از آن خجل بودم ‪ ،‬چنانچه من به سبب سياه پوس ت ب ودن خ ود احس اس خج الت وحق ارت‬
‫ميكردم ‪ .‬همچنان انسان ها در سايه مسيحيت داراي درجات مختلف اند ‪ ،‬مردمان سياه پوس ت ج دا نم از ميگذارن د ‪ ،‬و م ردم‬
‫سفيد پوست جدا ‪ ،‬در امريكا مردمان سياه پوست نميتوانند در كليساهاي سفيدپوستان به عبادت بپردازند ‪ ،‬چنانچه ك ولن پ اول‬
‫وزيرخارجه پيشين امريكا به خاطر سياه پوست بودنش نميتواند به كليساهاي سفيد پوستان داخل شده و آنه ا را مخ اطب ق رار‬
‫دهد ‪ ،‬اما دراسالم چنين تبعيضي وجود ندارد ‪ ،‬كسيكه قبل از ديگران داخل مسجد ش د ‪ ،‬در ص ف اول نم از ميگ زارد وهم ه‬
‫مردم در برابر خداوند يكسان اند ‪ ،‬امام مسجد ميتواند سياه پوست باشد ياسفيد پوست هيچ فرقي ندارد ‪)1( ) .‬‬
‫اوكه اكن ون ب ه نعمت اس الم مش رف گردي ده و دين مق دس اس الم را به ترين ع زت ب راي خ ود ميدان د ‪ ،‬منحيث ي ك‬
‫دعوتگربزرگ اسالم براي نشر دين مقدس اسالم كار ميكند ‪ ،‬در مورد اينكه چي تعداد اشخاصي را توانسته است ك ه ب ه دين‬
‫مقدس اسالم دعوت نمايد گفت ‪:‬‬
‫( به فضل و مرحمت خداوند بعد ازايمان آوردنم تا اكنون بيش از يكصد وپنجاه هزار تن توس ط من ايم ان آورده ان د ‪،‬‬
‫همجنان ‪ 2500‬تن از جمله بزرگان كليسا ‪ ،‬كشيشان و كساني كه به سوي نصرانيت دعوت ميكردن د ‪ ،‬و هم ه آنه ا از جن وب‬
‫سودان وازمنطقه كوهاي (نوبه) ومنطقه (انجسنا) بودند ‪ ،‬به دعوت من ايمان آوردند ‪)2( .‬‬

‫‪53‬‬
‫ج ‪ :‬معجزه استخدام کلمات قرآنی ‪ :‬يکی از معجزات لفظی قرآن ‪ ،‬تعبير کلمات قرآنی اس ت ک ه هرگ اه ب ه کلماتيک ه‬
‫موضوعات مختلف را توضيح وتشريح ميکند متوجه شويم ‪ ،‬اين اعجاز قرآن را مشاهده خواهيم نمود ‪ .‬دكت ور زغل ول نج ار‬
‫كه يكتن از علماي مصری است ميگويد من هر باريكه قرآن عظيم الشان را مطالعه مينمايم و نه تنها در مورد آيات بلكه حت ا‬
‫در مقابل واژه ها و اصطالحات آن فكر ميكنم امور جديدي برايم کشف ميشود ‪ ،‬او درمصاحبه يي درماه مبارك رمضان بيان‬
‫داشت ‪ :‬وقتي من در قصه يونس عليه السالم كلمه (التقمه) را تحقيق نمودم متوجه شدم كه قرآن عظيم الش ان بي ان مي دارد ك ه‬
‫آن ماهي كه يونس (عليه السالم) را در شكمش جا داد اورا نه بلعيد بلكه او را مانند لقمهء درجسم خود جا داد (فالتقمه الح وت‬
‫و هو مليم ) الصافات ‪ 142/‬دانستم که قرآن كريم تعبير بسيار دقيق نم وده (التقم ه) او را لقم ه نم ود و نگفت (ابتلع ه) او را‬
‫بلعيد ‪ ،‬او درمورد حوت (ماهي) كه حضرت يونس (عليه السالم) را لقمه نمود ميگويد ‪ :‬اين م اهي ک ه بن ام م اهي آبي رن گ‬
‫شناخته شده است ‪35 .‬متر طول دارد و نس لش هم اكن ون هم در بعض ي بحره ا زن ده گي ميكن د ‪ ،‬وزنش ‪ 180‬تن ميباش د ‪،‬‬
‫وازينكه دندان ندارد نميتواند چيزي را ببلعد ‪ ،‬وبعد از هر پانزده دقيقه ازهواي تازه اكسيجن را اخذ مي دارد و تنفس مينماي د‬
‫و درحقيقت حضرت يونس (عليه السال م) در مكاني زنده گي ميكرد كه راحت و داراي اكسيجن نورمال ب ود ‪ ،‬همچن ان بع د‬
‫از خارج شدن از شكم ماهي او را در برگهاي نب اتي بن ام يقطين (ك دو پوش اند دانش مندان زراعت كش ف نم وده ان د ازينك ه‬
‫برگهاي اين نبات ضد عفوني ميباشند مانع نشستن پشه ها و مگس ها ميشوند و مك روب را ب ه آن نق ل داده نميتوانن د ك ه اين‬
‫خواص (شجره ء يقطين) براي سالمتي حضرت يونس عليه السالم آماده شده بود ‪ (،‬وأنبتنا عليه شجرة من يقطين } الص افات‬
‫‪ 146 /‬اين تعبيرات قرآني هر كدام معجزه علمي را بي ان مي دارد ك ه متخصص ان ابح ار و زراعت ب ه دقت اين ام ور به تر‬
‫ميدانند ‪ ،‬دكتورزغلول نجار كتابهاي زيادي را در اعجاز علمي قرآن كريم بزبانه اي ع ربي و انگليس ي ت اليف نم وده ك ه از‬
‫جمله ميت وان كتابه اي ( ك وه ه ا درق رآن ) ( آس مان درق رآن ) ( زمين درق رآن) ( حي وان در ق رآن ) ( نب ات در ق رآن ) را‬
‫نامبرد ‪ ،‬موصوف اكثـريت آثار خ ويش را ب راي اس تفاده بيش تر مس لمانان و غ ير مس لمانان ثبت ان ترنت نم وده ك ه عن وان‬
‫ان ترنت اش (‪.com (www. Zaghlolnaggar‬ميباش د ‪ .‬همچن ان ش ما ميتواني د درم ورد موص وف معلوم ات ک املي را‬
‫درسايت انترنتي ‪ www.sultan.org‬حاصل نماييد ‪.‬‬
‫دکتورسعيد رمضان البوطی يک عالم بزرگ از کشور سوريه است ‪ ،‬او ميگويد ‪ :‬زمانی درمورد کلمه (الق ه فی اليم )‬
‫تحقيق نمودم ‪ ،‬دانستم که چی حکمتی بزرگی درين کلمه نهفته است که به عوض ارم ه ‪ ،‬اس قطه ‪ ،‬الفظ ه ‪ ،‬اين کلم ه ( الق ه )‬
‫استعمال شده است ‪.‬‬

‫‪--------------------------------------------------‬‬

‫شوك كولن يانك منشي اسبق اتحاديه جهاني كليساها رازهاي بس برده كليسارا افش‪RR‬اء ميس‪RR‬ازد ‪ ،‬م‪RR‬ترجم احم‪RR‬د ض‪RR‬يا‬
‫رحيمزي ‪ ،‬حمل ‪ 1384‬ص ‪7 -5 :‬‬
‫‪.‬‬ ‫مرجع سابق ص ‪10 – 9 :‬‬

‫‪ -2‬معجزه معنوي قرآن كريم ( اعجاز علمي قرآن كريم ) ‪ :‬ازينكه قرآ ن عظيم الشان براي تمام بشريت نازل گرديده‬
‫است الزم است تا اين قرآن معجزه يي داشته باشد كه تمام حيات بشريت را تا روز قيامت در برگ يرد ‪ ،‬معج زه يي باش د ك ه‬
‫دانشمندان عصر ساينس وتكنالوژي عصرهای مختلف را قناعت دهد تا آنان با درك حقانيت قرآن به آن ايمان آورده وحدانيت‬
‫خداوند يكتا را بپذيرند ‪.‬‬
‫قرآن كريم در دو بخش لفظي و معنوي خويش معجزه أبدي است ‪ ،‬وهرگاه تحقيق ات علمي دانش مندان مع روف جه ان‬
‫را مورد مطالعه قرار دهيم ميابيم ك ه ق رآن عظيم الش ان چگون ه دانش مندان بس يار مع روف عص ر حاض ر را تس ليم اعج از‬
‫خويش گردانيده است ‪.‬‬
‫علت اساسی اينست که قرآن عظيم الشان برای همه بشريت نازل شده ‪ ،‬و درانسانها متخصصين مختلف وجود دارند ‪،‬‬
‫قرآن عظيم الشان هرکسی را با اسلوب خودش خطاب نموده او را به حقانيت قرآن قن اعت ميده د ‪ ،‬ب ه اين ش کل م ا مثاله ای‬
‫زيادی از دانشمندانی داريم که بدون تعصب وخود خواهی ‪ ،‬قرآن را برای درک حقيقت ها مطالعه نموده اند وس پس مس لمان‬
‫شده اند ‪.‬‬
‫هاي را بيان نماييم ‪:‬‬
‫ِ‬ ‫نمونه‬ ‫مورد‬ ‫درين‬ ‫بهترست‬ ‫که‬
‫گرايش بعضی ازدانشمندان به اساس فهم معجزات قرآنی‬
‫دكت ور زغل ول نج ار يكتن از دانش مندان معاص ر ميگوي د‪ :‬روزي من ازمح ترم داوود س ی بس کوک ک ه يكتن از‬
‫دانشمندان غربي ورئيس مسلمانان لندن بود ازعلت مسلمان شدنش پرسيدم گفت ‪ :‬ما غربي ها مليون ها دالر مصرف نم وديم‬
‫تا به كره يي مهتاب دستياب ش ديم ‪ ،‬وزم اني مهت اب را ازنزدي ك م ورد مطالع ه ق رار داديم دي ديم ك ه در روي مهت اب خ ط‬

‫‪54‬‬
‫سياهي مانند يك كمربند اطراف مهتاب را گرفته است ‪ ،‬وزماني در مورد اين خط تحقيق وپ ژوهش نم وديم ‪ ،‬تحقيق ات نش ان‬
‫داد كه اين مهتاب در زمانهاي بسيار زياد قبل به دو حصه تقسيم و ازهم جدا شده ‪ ،‬وسپس دو باره بهم وصل شده ان د ك ه بع د‬
‫از انضمام دو بخش مهتاب اثر آن شكستگي مانند خط سياهي در مهتاب باقيمانده است ‪)1( .‬‬
‫وزماني قرآن عظيم الشان را مطالعه نمودم ‪ ،‬دريافتم كه ق رآن ك ريم در م ورد ش ق القم ر ( دو حص ه ش دن مهت اب )‬
‫جهارده قرن قبل خبرداده است ‪ ،‬و احاديث پيامبر(صلى هللا عليه وس لم ) ن يز درين م ورد ش هادت ميده د ك ه در زم ان بعثت‬
‫آخرين پيامبران مهتاب دو شق شده و مردمان آن عصرمهتاب را به همان شكل ديده اند ‪ ،‬وزماني شخصيت حضرت محمد (‬
‫صلى هللا عليه وسلم ) را مطالعه نمودم يافتم كه او يك شخص ع ادي و در آغ از حي ات بيس واد ب ود ‪ ،‬و در آن زم ان وس ايل‬
‫تكنالوزي نيز وجود نداشت كه پيامبراز آن نقل نموده باشد ‪ ،‬دانستم كه قرآن ساخته دست محم د و ي ا ك دام بش ر ن ه بلك ه كالم‬
‫خالق زمين و آسمان است ك ه معلوم ات جه ارده ق رن قب ل او معج زه يي ب زكي اس ت ب راي دانش مندان عص ر ام روزي ‪،‬‬
‫مطابق اين داليل قوي قرآني به وحدانيث خداوند (جل جالله) و حقانيت قرآن عظيم الشان تصديق نمودم ‪.‬‬
‫دانشمندي ديگري ميگويد من منحيث يك پژوهشگرهزاران كتاب دانش مندان جه ان را مطالع ه نم ودم ولي درمق دمهء‬
‫هركتاب آثاري از بنده گي مؤلف را درك كردم زيرا مؤل ف درمقدم ه كت اب خ ويش ب ا ع رض ب وزش از خوانن ده يي كت اب‬
‫ميطلبد تا اشتباهات وغلطي هاي ويرا كه زاده ضعف و ناتواني بشري است عفو نمايند ‪ ،‬و برايش درصورت امكان خبردهن د‬
‫‪ ،‬اين دانشمند ميگويد ‪ :‬من براي نخستين باريكه قرآن عظيم الشان را مطالعه نمودم ‪ ،‬درصفحات نخستين قرآن كريم يافتم ك ه‬
‫اين كتاب براي خواننده چلنج ميدهد كه در اين كتاب هيج شكي نيست (ذلك الكتاب ال ريب فيه) (‪ )2‬ب ا مطالع ه اين آيت چن ان‬
‫تحت تأثيرقرآن عظيم الشان قرار گرفتم و با مطالعه بيشتر و بيشتر قرآن ديگر مجالي نبود كه به حقانيت آن تسليم نشوم ‪.‬‬
‫حقيقتا قرآن عظيم الشان معجزه يي الهي است كه هر كسي را مط ابق رش ته وتخص ص اش خط اب ميكن د ‪ ،‬وب رايش‬
‫ميفهماند كه اين كالم كالم رب العالمين است ‪ ،‬و نبايد فراموش كرد كه براي فهميدن اين قرآن دانش و علم ‪ ،‬عقل و فراس ت ‪،‬‬
‫بيطرفي و صفاي فطرت بسيار ارزش دارد ‪ ،‬زيرا قرآن كالم باك است و به قلب هاي دانشمندان وانسان هاي ب اك طينت زود‬
‫اثر ميكذارد ‪ ،‬چنانچه شاعر ميگويد ‪:‬‬
‫باران كه در لطافت طبعش خالف نيست ** دردشت الله رويد ودرشوره زار خس‬
‫‪---------------------------‬‬
‫‪ -1‬اشاره به آيت شريف ( اقتربت الساعة وانشق القمر ) است‬
‫‪ -2‬اش اره ب ه آيت ش ريف ( و إن كنتم في ريب مم ا نزلن ا على عب دنا ف أتوا بس ورة من مثل ه ) س ورةء البق رة آيت ‪/‬‬
‫ميباشد ‪.‬‬

‫يكتن از كشيشان مسيحيت ( سامي فرناندس ) است ك ه دركش ور فلي بين تول د ش ده و كش يش م ذهب بروتس انت ب ود ‪،‬‬
‫تحصيالت خويش را در بوهنتون ايديولوزيك ( اله وت ) ب ه باي ان رس انيد او ميكوي د ‪ ( :‬ق وانين آن وقت اين بوهنت ون تقاض ا‬
‫مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فراغت از بوهنتون براي مدت هزده ماه سبري نمايم درين م دت من ب راي نص اني‬
‫ساختن مردم درمناطق مسلمان نشين كه در جنون فيلبين قرار دارد مشغول ش دم ‪ ،‬همجن ان درين م دت مكل ف ب وديم ت ا بحث‬
‫هاي در مورد ثقافت هاي ديني شرقيان بنويسيم و تقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحثي در مورد فلسفهء اسالم كماش ته‬
‫شد م ‪.‬او در مورد اينكه جكونه قناعتش حاصل شد كه به دين مقدس اسالم مشرف كردد ميكويد ‪ ( :‬بع د ازينك ه اس الم را م دم‬
‫يكسال دربين كتابه ا دري افت نم ودم ‪ ،‬احس اس ك ردم ك ه كم ك رده خ ويش را دري افتم ‪ ،‬باس خهاي تم امي س ؤاالتيكه در ذهنم‬
‫خطورنموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا در اسالم دريافتم ) وي به ادام ه دالي ل مس لمان ش دنش ميكوي د ‪ ( :‬در حقيقت‬
‫سه محور اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغير از اسالم در اديان ديكري نيافتم ‪:‬‬
‫‪ )1‬اسالم موافق فطرت طبيعي بشريت است ‪.‬‬
‫‪ )2‬كامل بود ن ( شموليت ) اسالم ‪ :‬زيرا اسالم شامل بخش هاي سياسي ‪ ،‬نظام حكم ‪ ،‬اقتص اد ‪ ،‬نظ ام م الي‪ ،‬رواب ط‬
‫فاميلي و اجتماعي ‪ ،‬و جوانب روحي فطري ميباشد ‪.‬‬
‫‪ )3‬بـيام جهاني اسالم ‪ :‬اصل انسان از آدم و حوا ميباشد ‪ ،‬وتمامي بشر مانند برادران ميباشند ‪ ،‬ض رورتي ب ه بيوس تن‬
‫به كدام حزب سياسي ‪ ،‬يا مؤسس ه اجتم اعي و ي ا س ازمان اقتص ادي ن داري ‪ ،‬همين ك ه مس لمان هس تي ك افي اس ت وتم امي‬
‫ارتباطاتي را كه اين سازمان ها درغرب الزم ميكردانن د در اس الم موج ود اس ت ‪ ،‬زي را غربيه ا مع اني اخ وت ‪ ،‬ب رادري ‪،‬‬
‫همكاري ‪ ،‬تكافل اجتماعي و غيره را ندارند ‪ ،‬بنابرين س ازمانهاي خيري ه را بن ام ( برادرزه ود) ب راي برنم ودن اين ج وانب‬
‫مفقود در حيات شان تاسيس نموده اند ‪ ،‬اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان هم ه ب ه ي ك خ دا ‪ ،‬ي ك‬
‫قرآن ‪ ،‬يك پيامبر ‪ ,‬يك قبله باوجود اختالفات رنك وزبان جمع ميباشند )‬

‫‪55‬‬
‫اين برادر مسلمان ما كه بعدها نام خويش را ( نجيب رسول ) اختيار نموده اكن ون مص روف دع وت نم ودن م ردم ب ه‬
‫اسالم است ‪ ،‬اوميكويد ‪ ( :‬غالبا من به دعوت غير مسلمانان زياده تر اهتمام دارم زيرا اين ام ر مط ابق تخصص م ميباش د ك ه‬
‫آنرا بخوبي ادا ميتوانم ‪ ،‬عالوه برين من كنفرانس ها و سيمينارهايي منظم و م رتب ش ده در ام اكن مختل ف داي ر مينم ايم ‪ ،‬و‬
‫يكماه قبل اولين برنامه تلوزيوني‬

‫دعوت اسالم را بنام ( صداي اسالم ) آغاز نموديم كه از طريق جينل سيزدهم براي م دت يكس اعت در هرهفت ه نش ر‬
‫ميكردد و اين نخستين عمل اسالمي در تاريخ فليبين ميباشد ) ‪.‬‬
‫اين بزرگترين معجزه ق رآن عظيم الش ان و دين مق دس اس الم ميباش د ك ه هرگ اه مس لمانان از دع وت دوري نماين د و‬
‫مصروف لذتهاي فاني دنيا شده وظيفه اصلي خويش را فراموش نمايند خداوند متع ال (ج ل جالل ه) غ ير مس لمانان را ب ه دين‬
‫مقدس اسالم هدايت مينمايد كه آنان مسؤوليت دعوت را به دوش كرفته مصروف رهنمايي مردم به اسالم ميشوند ‪.‬‬
‫اگرچه دانشمندان مسلک های مختلف درمورد اعجاز علمی قرآن نظريات مختلفی دارند ‪ ،‬وتعداد آيات اعج ازی ق رآن‬
‫را به ارقام مشخصی بيان ميدارند ‪ ،‬ولی به نظر من ق رآن نميت وان اعج از ق رآن ک ريم را در چن د آيت و چن د بخش خالص ه‬
‫نمود ‪ ،‬زيرا قرآن عظيم الشان بصورت کل اعجاز داشته ‪ ،‬ودانشمندان روزانه کشف مينمايند که هرکلمه قرآن ‪ ،‬هرآيت قرآن‬
‫‪ ،‬هرحکم قرآنی معجزه خاصی دارد ‪ ،‬وروی همين اصل است که هرگاه هر نومسلمانی را بپرسيم ‪ ،‬او درجواب ما از دالي ل‬
‫قناعت دربخش های مختلف قرآنی خبر ميدهد ‪ .‬که درمورد معجزات قرآن و فهم موضوع قرآنی ‪ ،‬لطفا به دوکتاب مولف اين‬
‫کتاب که بنامه ای ( چ را غيرمس لمانان ب ه دين مق دس اس الم مش رف ميش وند ؟ ) وکت اب (اعج‪RR‬از علمي ق‪RR‬رآن عظيم الش‪RR‬ان‬
‫درعصر ساينس وتکنالوژی)‪.‬‬

‫‪56‬‬

You might also like