Professional Documents
Culture Documents
درمقابل شان خشونت صورت گيرد ،عيوب خانمهتتا کتته ستتبب خشتتونت ميشتتوند
عبارت اند از :
-1بی احترامی به شوهر :بعضی از خانمهتتا بتته شتتوهر ختتود بتتی نهتتايت بتتی
احترام ميباشند ،و به مجرد بروز کدام مشکل واشتباه شوهر ،به جنتتگ وغالغتتال
شروع ميکنند ،دشنام ميدهند ،وبالخره شتتوهر را مجبورميستتازند کتته دستتت بتته
خشونت زند .
-2بهانه گيری :بعضی ازخانمهتتا بهتتانه گيتتر ميباشتتند بتته مجرديکتته درشوهرشتتان
احساس کدام اشتباه کنند بهانه گرفته با وی جنجال ميکنند ،مثل روزی ايتتن ختتانم
ميخواهد به نزد داکتر رود ،همان روز د ر دفترشوهرش کاری پيدا ميشود ،وياهم
مشکل ترانسپورتی ميباشد ،وياهم شايد شوهر فراموش کرده و نا وقت به ختتانه
بيايد ،خانم فورا به گريه و جنگ آغاز نموده وميگويد که تو پروای مرا نداری ،من
ميخواستم پيش داکتر بروم و گفتی که زود به خانه ميايی ولی ناوقت آمدی ،وبتته
اين اساس به عوض اينکه به نزد داکتر بروند جنجال هتا و جنتگ شتتروع ميشتود ،
وشوهر هم که خود را حق به جانب ميداند ،و برايش ثابت ميشود که خانمش بتته
هيچ شکلی قناعت نميکند دست به خشونت ميزند .
-3بی احترامی درمقابل فاميل شوهر :بعضی خانمها بتته فاميتل ختود بتی نهتتايت
احترام ميکنند ،حتا يک طفل فاميل خودش برايش بسيار اهميت داشتتته او را بتی
نهايت احترام ميکند ،وکسی حق ندارد که درمورد يک طفل فاميلش حرفتتی زنتتد
ولی درمقابل فاميل شوهر بی نهايت بی توجه بتتوده ،و بتته بستتيار ستتاده گتتی بتته
جنگ ودشنام دادن آغاز ميکند ،احيانا درمقابل شوهر با مادرشوهر جنتتگ ميکنتتد ،
وبرای وی کلمات نا مناسبی را استعمال ميکند ،وهرگاه شوهر اين حرکات وی را
ميبيند ،حوصله نتوانسته دست به خشونت ميزند ،اين ختانم هتا استتدلل ميکننتد
که آنها نيز درمقابل وی بی احترامی ميکنند ولی درمقابل زنانی پتتاک وبتتا اخلقتتی
وجود دارند که با اعضای فاميلی وخشوها که هرچند بتتد اخلق هتتم هستتتند گتتزاره
ميکنند ،وبخاطر بهبود فضای فاميتتل از صتتبر کتتار ميگيرنتتد ،زيتترا آنتتان بتتا دانتتش
وعلمی که دارند ميفهمند که تمامی انسانها يک قستتم نيستتتند ،وزنتتده گتتی بتتدون
گذشت وصبر سپری نميشود ،با انسانها خوب هرکستتی ميتوانتتد زنتتده گتتی کنتتد ،
بهترين انسانها کسانی اند که با انسانهای شرطلب حوصله ميکنند .
-4عدم مراعات مجبوريت های شوهر :بعضی از خانمهتتا خواهشتتات بستتيار زيتتاد
دارنتتد ،وبتتدون اينکتته درمتتورد مجبتتوريت هتتای شتتوهر فکتتر کننتتد ،ميخواهنتتد کتته
شوهران شتتان تمتتامی خواهشتتات شتتانرا پتتوره کننتتد ،هروقتتتی لبتتاس زيبتتايی را
ديدند ،هروقتی طلی خوبی را خانم پولداری پوشتتيده باشتتد ،درخواستتت ميکننتتد
که فورا برايش اين اشياء آماده شود ،درغير آن به جنتتگ وجنجتتال ميپردازنتتد کتته
بالخره شوهران مجبور ميشوند درمقابل چنين تصرفات شان دست بتته خشتتونت
زنند .
ولی درمقابل خانم های نيک و بسيار با نزاکتتی وجتتود دارنتتد کتته تمتتامی مشتتکلت
شوهر را درنظر گرفته مطابق معاشش زنده گی خود را عيار ميسازند .
1
-5حاضر جوابی ها :
-6مصارف بی جا :
-7بی تفاوتی درمصارف :
-8تصرفات ديگران را بر دوش شوهران انداختن :
تقصير علماء ودانشمندان
تقصير وسايل اطلعات جمعي -1
تقصير حكومت ها -2
تقصير خانمها
2
تفسير ميزان در تفسير آيت ميكويد :اين آيتتات مربتتوط بتته آيتتات گذشتتتهاى
است ،كه متعرض احكام ارث و احكام نكاح بود در اين آيتتات آن احكتتام را تاكيتتد
ميكند و بعضي از احكام كلي را هم نتيجه ميگيرد ،احكامي كه پارهاى از خللهتتايي
كه در معاشرت بين مردان و زنان رخ ميدهد را ،اصلح ميكند .و تتمنوا ما فضل
الله به بعضكم علي بعض .كلمه ) تمني ( كه فعل نهتتي ) تتمنتتوا ( از آن گرفتتته
شده ،به معناى اين است كه انسان بگويد اى كاش فلن جريتان فلن جتور پيتش
ميآمد ) ،و يا فلن چيز را ميداشتم ( ،و اگر چنين گفتارى را تمنا بنامند ظاهرا از
باب نامگذارى و توصيف لفظ به صفت معنا استتت ،چتتون تمنتتا و آرزو كتتار زبتتان
نيست ،بلكه كار دل است ،دل وقتتتي بتته چيتتزى كتته آن را دوستتت ميتتدارد ولتتي
دستتت يتتافتن بتته آن را دشتتوار و يتتا غيتتر ممكتتن ميبينتتد ،حتتالت آرزو در آن پيتتدا
ميشود ،حال چه اين كه صاحب اين دل آرزويش را به زبان نيتتز جتتارى بكنتتد و يتتا
نكند .و از ظاهر آيه برميآيد كه ميخواهد از آرزويي خاص نهتتي كنتتد ،و آن آرزوى
داشتن برتريهايي است كه در بين مردم ثابت است ،برتريهايي كه ناشتتي ميشتتود
از تفاوتهايي كه بين اصناف انسانها است ،بعضتتي از صتتنف مرداننتتد و بتته هميتتن
خاطر برتريهايي دارنتد ،بعضتي از صتنف زناننتد آنهتا نيتز بتته ملک زن بتودن يتتک
برتريهاى ديگر دارند ،ميخواهد بفرمايد سزاوار است از دل بستن و اظهار علقتته
به كسي كه فضلي دارد صرفنظر كنيد ،به خدا علقه بورزيد ،و از او درخواستتت
فضل كنيد .با اين بيان گفتتت كتته متتراد از فضتتل ) برتتترى ( همتتانطور كتته گفتتتيم
برتريهايي استتت كتته ختتدا بتته هتتر يتتک از دو طتتايفه متترد و زن داده ،احكتتامي در
خصوص مردان تشريع كرده و احكامي ديگتر در خصتوص زنتان ) ،آن ميگويتد اى
كاش من زن بودم اين ميگويد اى كاش من مرد بتتودم ( چتتون هتتر يتتک از ايتتن دو
طتتايفه احكتتامي بنفتتع ختتود دارد ،مثل ستتهم ارث متترد بيشتتتر از ستتهم ارث زن
است ،و اين براى مردان مزيتي است و در عوض زنتتان مزيتتتي ديگتتر بتتر متتردان
دارند و آن اين است كه خرجشان به عهده خودشان نيست ،بلكه به عهده مردان
است ،علوه بر اين كه در ازدواج مردان بايد پول و مهريه بدهند ،و زنتتان مهريتته
ميگيرند .پس نهي در آيه نهي از آرزوى داشتن اين گتتونه مزيتهتتا استتت ،و بتتدين
جهت نهي فرموده كه به اين وسيله فساد را از ريشه بتر كنتد ،چتون ايتن مزيتهتا
امورى است كتته نفتتس بشتتر بتته آنهتتا علقمنتتد استتت ،زيتترا ختتداى تعتتالي ريشتته
3
علقمندى به آنها و به دنبالش سعي و كوشش براى به دست آوردن آن را در دلها
نهاده ،تا خانه دنيا به اين وسيله آباد شود ،به همين جهت در برخورد با اين مزايتتا
نخست آرزوى داشتن آنها در دل پيدا ميشود ،و وقتي اين آرزو تكتترار شتتد مبتتدل
به حسادتي نهفته چون آتشي زير خاكستتتر ميگتتردد ،و بتتاز در اثتتر تعقيتتب كتتردن
همه روزه ،اندک اندک اين آتش از زير خاكستر بيتترون آمتتده ،از قلتتب بتته مقتتام
عمل خارجي سرايت ميكند ،و با در نظر گرفتن اينكه اين حسد خاص يتتک نفتتر و
دو نفر نيست ) ،زيرا همه مردم دل دارند ( ،اگر حسد همته دلهتتا بتته هتتم منضتتم
شود ،بلوائي راه ميافتد كه زميتن را پتر از فستاد نمتوده ،حتترث و نستتل را تبتتاه
ميسازد .از اينجا روشن ميشود كته نهتي از تمنتا ،در حقيقتت يتک نهتي ارشتادى
است كه مصلحت آن به حفظ آن احكام تشريع شده عايد ميگردد ،نه اينكه نهيتتي
مولوى باشد .و اگر فضل را به فعل ختتداى ستتبحان نستتبت داده و اينطتتور تعتتبير
كرده :بعضكم علي بعض براى اين بوده كه از يک ستتو صتتفت خضتتوع در برابتتر
امر خداى را بيدار كند ،و بفرمايد :شتتما كتته بتته ختتداى تعتتالي ايمتتان داريتتد ايتتن
برتريها را خدايتان در بينتان قرار داده ) ،و او هر كارى را به مصلحت شما ميكند
( ،و از سوى ديگر غريزه حب و علقه را كه در برختتورد بتا فترد برتتتر بته هيجتتان
آمده تنبه دهد ،به اين كه فرد برتر بعضي از خود تو استتت ،و از تتتو جتتدا نيستتت
) و حسادت ورزيدن تو نسبت به او به اين ميماند كه دست نسبت به بينايي چشم
حسد بورزد ،و در صدد بر آيتتد تختتم چشتتم را از كاستته در آورد ،بتتا اينكتته بينتتايي
چشم بينايي دست نيز هست ( .للرجال نصيب مما اكتسبوا ،و للنساء نصيب مما
اكتسبن راغب اصفهاني > <1ياد آور شده كه كلمه ) اكتساب ( در بدست آوردن
فايدهاى استعمال ميشود كه انسان ختتودش از آن استتتفاده كنتتد ،و معنتتاى كلمتته
) كسب ( از معناى اكتساب عموميتر است ،هم آن را شامل ميشتتود و هتتم آنچتته
را كه براى غير بدست ميآورد ،بياني كه ما درباره تمنا مورد بحث داشتتتيم نتتتيجه
ميدهد كه اين جمله همان نهي سابق يعني نهي از تمنا را بيان ميكند ،و به منزلتته
تعليلي براى آن استتت ،ميفرمايتتد :آن چنتتان آرزو كتته گفتتتيم در دل راه مدهيتتد ،
براى اين كه هر مزيتي مخصوص صتتاحب آن مزيتتت استتت ،اگتتر مثل متترد داراى
مزيت ارث دو برابر است ،به خاطر نفسيتي است كه خاص او استتت ،و خلصتته
به خاطر اين است كه مرد خلق شده ،و يا بتته ختتاطر اعمتتالي استتت كتته بتتدن او
انجام ميدهد ،مردان اگر ميتوانند مثل چهار زن بگيرند ،و زنان نميتواننتتد بيتتش از
يک شوهر داشته باشند ،براى اين است كتته متتردان در مجتمتتع بشتترى موقعيتتتي
دارند ،كه اقتضاى چنيتن مزيتتتي دارد ،و زنتان آن متتوقعيت را ندارنتتد ،و اگتتر در
ارث دو برابر زنان ارث ميبرند ،باز به همين جهتتت استتت ،و همچنيتتن زنتتان اگتتر
نصف سهم مردان ارث ميبرند ،در عوض خرج زندگيشان به عهده مردان است ،
و در امر ازدواج ،زنان مخصوص شدهاند بتته گرفتتتن مهتتر و متتردان نبايتتد مهريتته
بگيرند به خاطر موقعيت خاصي است كه زنان دارند .اين از نظر موقعيت خلقتي
زن و مرد ،از نظر اعمال بدني نيز چنين استتت ،اگتتر متترد و يتتا زن از راه عمتتل
چيزى به دست ميآورد خاص خود او است ،و ختتداى تعتتالي نميخواهتتد بتته بنتتدگان
خود ستم كند .از اينجا روشن ميشود كه مراد از اكتساب در آيه نتتوعي حيتتازت و
اختصاص دادن به خويش است ،اعتتم از ايتتن كتته ايتتن اختصتتاص دادن بتته وستتيله
4
عمل اختيارى باشد ،نظير اكتساب از راه صنعت ،و يا حرفتته و يتتا بتته غيتتر عمتتل
اختيارى ،ليكن بالخره منتهي شتتود بتته صتتفتي كتته داشتتتن آن صتتفت بتتاعث ايتتن
اختصاص شده باشتتد ،ماننتتد متترد بتتودن متترد ،و زن بتتودن زن .پيشتتوايان علتتم
لغت ،هر چند كه دربتتاره دو واژه كستتب و اكتستتاب گفتهانتتد كتته هتتر دو مختصتتند
بدان جايي كه عمل به اختيار آدمي انجام شود ،همچنتان كته واژه طلتب و امثتال
آن مختص به اين گونه موارد است ،ليكن اين تفتتاوت را بيتتن دو واژه گذاشتتتهاند
كه در كلمته ) كستب ( معنتاى جمتع كتردن خوابيتده ،و بستيار ميشتود كته كلمته
) اكتستتاب ( در امتتور غيتتر اختيتتارى استتتعمال ميشتتود ،مثل ميگوينتتد ) فلنتتي بتتا
خوشگلي خود شهرت اكتساب ميكند ،و از اين قبيتل تعتبيرات ( ،و در آيته متورد
بحث بعضي از مفسرين اكتساب را به همين معنا تفسير كردهاند ولي به نظر متتا
اگر در آيه اين معنا را ميدهد ،از باب استعمال حقيقي نيست ،بلكته مجتازى و از
باب تشبيه و استعاره است .و امتتا ايتتن كتته متتراد از اكتستتاب در آيتته شتتريفه آن
چيزى باشد كه آدمي با عمل خود به دست آورد ،و در نتيجه معناى آيه چنين شود
،آرزو مكنيد آنچه را كه مردم با صنعت و يا حرفهاى كه دارند به دست آوردهاند ،
چون مردان از آنچه با عمل خود به دستت ميآورنتد نصتيب دارنتد ،و زنتان نيتز از
آنچه با كار خود به دست ميآورند بهرمند هستند .اين معنا هر چند كتته فتتي نفستته
معنايي درست است ،ليكن باعث ميشود كه دايره معناى آيه تنگ شود ،و از اين
گذشته رابطهاش با آيات ارث و نكاح قطع گردد .و به هتتر حتتال پتتس معنتتاى آيتته
بنابر بياني كه كرديم اين ميشود ) :آرزو مكنيد كه شما نيتتز آن برتريهتتا و مزايتتاى
مالي و غير مالي كه ديگران دارند و خداى تعالي يكي از دو طايفه شتتما متتردان و
زنان را به آن اختصاص داده به شما نيز بدهد ،و خلصه مردان آرزو نكنند كتته اى
كاش مزاياى زنان را ميداشتند ،و زنان نيز آرزو نكنند اى كاش مزايتاى متتردان را
ميداشتند ( براى اين كه اين فضيلت بدون جهتتت بتته صتتاحبان آن داده نشتتده ،يتتا
صاحب فضيلت آن را بتتا نفستتيت اجتمتتاعي ختتود بتته دستتت آورده ،و يتتا بتتا عمتتل
اختياريش يعني تجارت و امثال آن ،و معلوم است كه هر كس هر چيتتز را كستتب
كند از آن بهرهاى خواهد داشت ،و هر كس هر بهرهتتاى دارد بتته ختتاطر اكتستتابي
است كه كرده .و اسئلوا الله من فضله ...غالبا انعام و احساني كه شخص منعم
به ديگرى ميكند از چيزهايي است كه در زندگي او زيادى است و بته هميتن جهتت
از انعام تعبير ميشود به ) فضل -زيادى ( ،و از آنجايي كه در جملت قبتتل ختتداى
تعالي مردم را از اين كه چشم به فضل و زيادىهايي كه ديگران دارند بدوزند نهتتي
فرمود ،و از سوى ديگر از آنجايي كه زيتتاده طلتتبي و داشتتتن مزايتتاى زنتتدگي ،و
بلكه يگانه بودن در داشتن آن ،و يا بگو از همه بيشتر داشتن و تقدم بتتر ستتايرين
يكي از فطريات بشر است ،و هيچ لحظهاى از آن منصرف نيستتت ،بتتدين جهتتت
در جمله مورد بحث مردم را متوجه فضل خود كرد ،و دستور داد روى از آنچه در
دست مردم است بدانچه در درگاه او استتت بگرداننتتد ،و از فضتتل او درخواستتت
كنند ،چون همه فضلها به دست او است آن افرادى هم كه فضلي و يتتا فضتتلهايي
دارند ،خدا به آنتتان داده ،پتتس همتتو ميتوانتتد بتته شتتما نيتتز بدهتتد ،و شتتما نيتتز از
ديگران و حتي از آنهتتايي كتته آرزوى برترىهايشتتان را داشتتتيد برتتتر شتتويد .ختتداى
تعالي نام اين فضل را نبرده و آن را مبهم گذاشته ،نفرموده از خداى تعالي كدام
5
فضل او را سؤال كنيتتد ،بلكتته بتتا آوردن لفتتظ ) متتن -از ( فرمتتوده :از فضتتل او
درخواست كنيد ،و سر بسته گفتن ايتتن ستتخن دو فايتتده داده ،اول ايتتن كتته ادب
دعا و درخواست بنده از خداى تعالي را به بندگان آموخته چون انساني كتته جاهتتل
به خير و شر واقعي خويش است ،اگر بخواهد از پروردگارش كه عالم به حقيقت
حال او است ،و حقيقت حال آنچه براى خلقش نتتافع استتت را ميدانتتد ،و بتتر هتتر
چيز توانا است ،چيزى درخواست كنتتد جتتا دارد تنهتتا خيتتر ختتود را از او بخواهتتد و
انگشت روى مصداق خير مگذارد ،و سخن به درازا نكشاند ،و راه رسيدن به آن
را معين نكند ،زيرا بسيار ديدهايم كه شخصتتي نستتبت بتته يتتک حتتاجت از حتتوايب
خاصهاى از قبيل مال يا فرزند يا جاه و منزلت يا بهبودى و عافيت بيطاقت شده و
در به دست آوردن محبوبش دست به دعا برداشتتته ،و هتتر وقتتت دعتا ميكنتتد جتتز
برآمدن آن حاجتش چيزى نخواسته ولي هميتتن كتته دعتتايش مستتتجاب و حتتاجتش
داده شده آن وقت معلومش گشته كه هلكت و خسرانش در همان بتتوده .فايتتده
دوم اينكه اشاره كند بته اينكته واجتب استت خواستته آدمتي چيتزى نباشتد كته بتا
حكمت الهيه منافات داشته باشد ،حكمتتتي كتته در تكتتوين بتته كتتار بتترده ،و يتتا در
تشريع ،پس بايد از آن فضل كه به ديگران اختصاص داده ،درخواست نكنند چون
اگر فرضا مردان فضلي را كه خدا به زنان داده بخواهند ،يا زنان فضل مخصتتوص
مردان را بخواهند ،و خداى تعالي هم به ايشان بدهد ،حكمتش باطتتل و احكتتام و
قوانيني كه به مقتضاى حكمت تشريع فرموده فاسد ميشود ) ،دقتتت فرماييتتد ( .
پس سزاوار اين است كه انسان وقتي از ختتداى تعتتالي حتتاجتي را ميخواهتتد ) كتته
سينهاش از نداشتن آن به تنگ آمتتده ( از خزينته غيتتب ختتدا بخواهتتد ،نته اينكته از
دارندگان آن بگيرد ،و به او بدهد ،و وقتي هم از خزينه غيب او ميخواهتتد رعتتايت
ادب را نموده خداى تعالي را علم نياموزد ،زيرا ختتدا عتتالم بتته حتتال او استتت ،و
ميداند كه راه رسيدن به حاجتش چيست ،پس بايد اينطتتور درخواستتت كنتتد :كتته
پروردگارا حاجت مرا به آن مقدار و آن طريقي كه خودت ميداني خيتتر متتن در آن
است برآورده بفرما .و اما اينكه در آختتر آيتته فرمتتود :ان اللتته كتتان بكتتل شتتيء
عليما براى اين بود كه نهي در اول آيه را تعليل نموده ،بفهماند اگتتر گفتتتيم شتتما
آنچه را كه خداى تعالي به ديگران داده تمنا نكنيتتد ،علتتتش ايتتن استتت كتته ختتداى
تعالي به همه چيز دانا است ،و راه مصلحت هر كسي را ميداند ،و در حكم ختتود
وام« به كسى گفته مىشود كه تدبير و اصتتلح خطا نميكند (.ختم تفسير ميزان »قَ ّ
ديگرى را بر عهده دارد.
»نشوز« از »نشز« بهمعناى زمين بلند وبه سركشتتى وبلنتتدپروازى نيتتز گفتتته
مىشود.
شرط سرپرستى و متتديرّيت ،ليتتاقت تتتأمين و اداره زنتتدگى استتت و بتته ايتتن
جهت ،مردان نه تنها در امور خانواده ،بلكه در امور اجتماعى ،قضاوت و جنگ نيتتز
وامتتون ضلالّله ...و بما انفقوا« و به اين خاطر نفرمود» :ق ّ دمند» ،بما ف ّ
بر زنان مق ّ
على ازواجهم« ،زيرا كه مسئلهى زوجي ّتتت مخصتتوص زناشتتويى استتت و ختتدا ايتتن
برترى را مخصوص خانه قرار نداده است.
گرچه برخى زنان ،در تتتوان بتتدنى يتتا درآمتتد متتالى برترنتتد ،ولتتى در قتتانون و
برنامه ،بايد عموم را مراعات كرد ،نه افراد نادر را.
6
براى جمله »حافظات للغيب بما حفظ الّله« معانى گوناگونى است:
الف :زنان ،آنچه را خدا خواهان حفظ آن است ،حفظ نمايند.
ب :زنان ،حقوق شوهران را حفظ كنند ،همانگونه كه ختتدا حقتتوق زنتتان را در
سايه تكاليفى كه بر مرد نهاده ،حفظ كرده است.
ج :زنان حافظ هستند ،ولى اين توفيق را از حفظ الهى دارند.
وقتى راههاى مسالمت آميتز ستود نبخشتيد ،يتا بايتد دستت از انجتام وظيفته
كشيد ،يا بايد در صورت تأثير نداشتن متتوعظه و قهتتر ،خشتتونت بتته ختترج داد .بتته
گفتهى روانشناسان ،بعضى افراد ،حالت مازوشيسم )آزاد طلبى( پيدا مىكننتتد كتته
تنبيه مختصر بدنى ،برايشان همچون مرهتتم استتت .در تنبيهتتات بتتدنى هتتم ،استتلم
سفارش كرده كه نبايد به مرحلهى كبودى جسم يا زخمتتى شتتدن بتتدن برستتد .بتته
علوه ،مرد متخّلف هم گاهى توسط قاضى تنبيه بدنى مىشود.
رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود :كتك شما نبايد به نحوى باشتتد كتته اثتتر
آن در جسم زن نمودى داشته باشد ،يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قتتدرت متترد
باشد كه زهره چشمى بگيرد» .ضربا ً غير مبّرج« ><271
امام صادقعليه السلم فرمودند :نشوز زن آن است كه در فتتراش )همبستتتر
ن« ،زدن بتتا چتتوب مستتواك و شدن( از شوهر تبعيت نكند و مقصتتود از »اضتتربوه ّ
شبيه آن است ،زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد<272> .
قلت :وأحسن من هذا قول من قال :إن المنع من التفضيل إنمتتا هتتو متتن جهتتة
النبوة التي هي خصلة واحدة ل تفاضتتل فيهتتا ,وإنمتتا التفضتتيل فتتي زيتتادة الحتتوال
والخصوص والكرامات واللطاف والمعجزات المتباينات ,وأما النبوة في نفسها فل
تتفاضل وإنما تتفاضتتل بتتأمور أختتر زائدة عليهتتا; ولتتذلك منهتتم رستتل وأولتتو عتتزم,
ومنهم من اتخذ خليل ,ومنهم من كلم الله ,ورفع بعضهم درجات ,قال اللتته تعتتالى:
"ولقد فضلنا بعض النبيين على بعض وآتينا داود زبورا" ]السراء [55 :وقال" :تلتتك
الرسل فضلنا بعضهم على بعض" ]البقرة .[253 :قلتتت :وهتتذا قتتول حستتن ,فتتإنه
جمع بين الي والحاديث من غير نسخ ,والقول بتفضيل بعضهم على بعض إنما هتتو
بما منح من الفضائل وأعطي من الوسائل ,وقد أشار ابن عبتتاس إلتتى هتتذا فقتتال:
إن الله فضل محمدا على النبياء وعلى أهل السماء ,فقالوا :بم يا بن عباس فضله
7
على أهل السماء ؟ فقال :إن الله تعالى قال" :ومن يقل منهم إنتي إلته متن دونته
فذلك نجزيه جهنم كذلك نجزي الظالمين" ]النبياء .[29 :وقال لمحمتتد صتتلى اللتته
عليه وسلم" :إنا فتحنا لك فتحا مبينا .ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبتتك ومتتا تتتأخر"
]الفتح .[2-1 :قالوا :فمتا فضله على النبياء ؟ .قال :قال الله تعالى" :ومتتا أرستتلنا
من رسول إل بلسان قومه ليبين لهم" ]إبراهيتم [4 :وقتال اللته عتز وجتل لمحمتد
صلى الله عليه وسلم" :ومتتا أرستتلناك إل كافتتة للنتتاس" ]ستتبأ [28 :فأرستتله إلتتى
الجن والنس; ذكره أبو محمد الدارمي في مسنده .وقال أبو هريرة :خير بنتتي آدم
نوج وإبراهيم وموسى ومحمد صلى الله عليه وسلم ,وهم أولو العزم من الرستتل,
وهذا نص من ابن عباس وأبي هريرة في التعييتتن ,ومعلتتوم أن متتن أرستتل أفضتتل
ممن لم يرسل ,فإن من أرسل فضل على غيره بالرسالة واستووا في النبوة إلتتى
ما يلقاه الرسل من تكذيب أممهم وقتلهم إياهم ,وهذا مما ل خفاء فيه ,إل أن ابتتن
عطية أبا محمد عبد الحق قال :إن القرآن يقتضي التفضيل ,وذلك في الجملة دون
تعيين أحد مفضول ,وكذلك هي الحاديث; ولذلك قال النبي صلى الله عليه وسلم:
)أنا أكرم ولد آدم علتتى ربتتي( وقتتال) :أنتتا ستتيد ولتتد آدم( ولتتم يعيتتن ,وقتتال عليتته
السلم) :ل ينبغي لحد أن يقول أنا خير من يونس بتتن متتتى( وقتتال) :ل تفضتتلوني
على موسى( .وقال ابن عطية :وفتتي هتتذا نهتتي شتتديد عتتن تعييتتن المفضتتول; لن
يونس عليه السلم كان شابا وتفسخ تحتت أعباء النبوة .فإذا كان التوقيف لمحمتتد
صلى الله عليه وسلم فغيره أحرى.
قلت :ما اخترناه أولى إن شاء الله تعالى; فإن الله تعالى لمتتا أختتبر أنتته فضتتل
بعضهم على بعض جعل يبين بعتتض المتفاضتتلين ويتتذكر الحتتوال التتتي فضتتلوا بهتتا
فقال" :منهم من كلم الله ورفع بعضهم درجات وآتينا عيستتى ابتتن مريتتم البينتتات"
]البقتترة [253 :وقتتال "وآتينتتا داود زبتتورا" ]الستتراء [55 :وقتتال تعتتالى" :وآتينتتاه
النجيتتل" ]المتتائدة" ,[46 :ولقتتد آتينتتا موستتى وهتتارون الفرقتتان وضتتياء وذكتترا
للمتقين" ]النبياء [48 :وقال تعالى" :ولقد آتينا داود وسليمان علما" ]النمتتل[15 :
وقال" :وإذ أخذنا من النبيين ميثاقهم ومنك ومن نوح" ]الحزاب [7 :فعم ثم ختتص
وبدأ بمحمد صلى الله عليه وسلم ,وهذا ظاهر.
قلت :وهكذا القول في الصحابة إن شاء الله تعالى ,اشتتتركوا فتتي الصتتحبة ثتتم
تباينوا في الفضائل بما منحهم الله من المواهب والوسائل ,فهتتم متفاضتتلون بتلتتك
متع أن الكتل شتملتهم الصحتتبة والعدالتة والثنتاء عليهتم ,وحستبك بقتوله الحتتق:
"محمد رسول الله والذين معه أشداء على الكفار" ]الفتح [29 :إلى آخر الستتورة.
وقال" :وألزمهم كلمة التقوى وكتانوا أحتق بهتا وأهلهتا" ]الفتتح [26 :ثتتم قتال" :ل
يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح وقاتل" ]الحديد [10 :وقال" :لقد رضي اللتته
عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشتتجرة" ]الفتتتح [18 :فعتتم وختتص ,ونفتتى عنهتتم
الشين والنقص ,رضي الله عنهم أجمعين ونفعنا بحبهم آمين.
8
بعضـــی ازدشـــمنان اســـلم موضـــوع طلق را
مطرح نموده وميگوينــد کــه چــرا در ديــن اســلم
صلحيت طلق به
شبههء هفتم ) موضوع تعدد ازواج (
بعضـــی ازدشـــمنان اســـلم موضـــوع طلق را
مطرح نموده وميگويند که
9
فصل :
علت های خوشبختي وبدبختي زنان
در منزل شوهر
-1م
-2م
منزل شوهر كه خانه جديدي براي خانم ميباشد ،اكثرا بعضي از عملكتترد هتتاي
نيك زنان سبب خوشبختي فضاي خانواده شتتوهر ،و زنتتده كتتي بهتتتربراي ختتودش
ميكردد ،و كاهي هم بعضي از اشتباهات خانم ها كه شتتايد مقصتتود و يتتا هتتم غيتتر
مقصود باشد سبب بربادي ،بدبختي ،براي خانم و اعضتتاي فتتاميلش ميكتتردد كتته
درين فصل دو موضوع را مورد بحيث قرار ميدهيم :
علت خوشبختي و بيروزي خانم و خانواده اش -1
علت بربادي و تباهي خانم و خانواده اش -2
10
-1بي توجهي به ديتتن :ديتتن مقتتدس استتلم نتته تنهتتا يتتك دستتتور الهتتي بتتراي
خوشبختي انسان در آخرت ميباشتتد ،بلكتته دستتتوري بتتراي خوشتتبختي انستتان در
زنده كي دنيا ميباشد ،بسياري ازمشكلتيكه دامنكير خواهران مسلمان ما ميكردد
،علت اساسي آن كم توجهي آنان بتته احكتتام ديتتن مقتتدس استتلم ميباشتتد ،ديتتن
مقدس اسلم براي خواهران ما در ملقات با نامحرمان ،بوشيدن لباس ،معتتامله
باشوهر ،طرز صحبت با فاميل شوهر و ستتاير مردمتتان ،كشتتت وكتتزار ختتارج از
منزل ،مهمانداري ،محبت با ديكتتران ،عفتتو ،بختتش و كذشتتت در مصتتيبت هتتا ،
احكام واضح و مفصل دارد كه مراعات اين احكام اساس محكمي براي دوام زنده
كي فاميلي ميباشد ،وبي خبري از آن سبب بدبختي هايي ميشود .
-2بي توجهي به فرهنك وعادات شوهران و اعضاي فاميل شتتان :هركشتتوري
از خود فرهنك خاصتتي دارد ،مثل :اروبتتايي هتا در نشستتت و برخاستتت خانمهتاي
شان با مردان بيكانه آنقدر دقيق نيستند ،و فلم هاي خارجي كه غالبا تمثيل زنتتده
غربي را مينمايد ،و طرز زنده كتتي آنتتان را در صتتحنه هتتاي فلمتتي تبليتتغ و ترويتتج
مينمايد ،برعكس اين فرهنك غربي ،مردمان شرق و بخصوص مسلمانان از خود
فرهنك خاصي دارند ،مردان شرقي از صحبت ها ،خنده ها ،و آميزش خانم هاي
شان با مردمان نا محرم و بيكانه زود متأثر ميشوند ،و اين جزء غيتترت و فرهنتتك
شرق است كه نميخواهند خانم شان با مردان بيكانه با بي تفاوتي صحبت كند ،بتا
آنان بخندد ،وياهم در هنكام اندازه كرفتن لباس به نزد خياطان متترد ايستتتاده ،و
خياطان اعضاي بدن آنتتان را انتتدازه كيتتري نماينتتد ،هرگتتاه ختتانمي ايتتن تقاليتتد و
عادات شرقيان و بخصوص افغانها را كه درين مسايل بستتيار دقيتتق ميانديشتتند در
نظر نكيرند ،و مانند غربي ها با ديدن فلم هاي مبتذل و بتتي حيتتا ختتود را بتته آنتتان
تشبيه نموده به جنين بي تفاوتي ها دستتت زنتتد حتمتتا كتردار مختالف بتتا فرهنتتك و
كلتور كشورش سبب بدبختي در خانواده اش شده و شوهرش را به رنج ،تشويق
و شك ميكشاند .
-3شك نمودن به شوهران :احيانا خانم ها با احساسات عاطفي بستتيار قتتوي
كه دارند ،به بسيار ساده كي به شوهران خود بد كمان ميشوند ،و فكتتر ميكننتتد
كه براي حل مشكل شان بايد فضتتاي ختتانه را بتتر شتتوهران تنتتك ستتازند ،جنتتك و
غالمغال نمايند ،تا شوهر از تصميمش بركردد ،براي رفتتع ايتتن مشتتكل ختتانم هتتا
بايد دو موضوع را به دقت بدانند :
موضوع اول :نبايد زود شك نمود ،زيرا شك نمودن هاي بيجا سبب بتتد بختتتي
ميشود ،و بسيار واقع شده كه شوهر متوجه كدام ختتانم ديكتتر ،ويتتا ازدواج ديكتتر
نميباشد مصروف وظيفتته ختتود و ستتركردان و غتترق در كارهتتاي روزه متتره ختتود
ميباشد ،ولي اشتباهات خانمش ،و ياد آوري ها از ساير خانم ها شوهر را متوجه
اين مسايل ميسازد .مثل :مردي در جايي وظيفه داشت كه در آنجا بعضتتي ختتانم
ها نيز مصروف كار بودند ،وروزي خانمش زنان همكتتار شتتوهرش را در مجلستتي
ديد ،او شك نمود كه شايد شوهرش با يكي از اين خانم ها كه به نظرش زيبا بود
ارتباط داشته باشد ،فورا در خانه با شوهر جنتتك و غالمغتتال را ستترداد و برايتتش
كفت :من ميدانم كه آن همكارت شوهر ندارد ،بسيار مقبول است ،و در هنكتتام
صتتحبت بتتا تتتو نظتتر ميكنتتد ،حتمتتا تتترا دوستتت دارد و تتتوهم اورا دوستتت داري و
11
ميخواهين كه با هتتم ازدواج كنيتتد ،شتتوهرش كتته اصتتل متتتوجه آن ختتانم نبتتود بتتا
حرفهتتاي ختتانمش متتتوجه آن ختتانم شتتد و بتتالخره همتتان جيتتزي را كتته ختتانمش
نميخواست به دست خود شوهر را به آن عمل واداشت و شوهرش با همان خانم
ازدواج نمود .و از خانم اولي تشكر نمود كه اورا متوجه جنين مسأله نمود .
موضوع دوم :اينكه كره دست را نبايد با دنتتدان بتتاز كتترد :هرگتتاه ختتانم صتتد
فيصد اطمينان حاصل نمايد كه شوهرش ميخواهد خانم ديكري بكيرد ،آيتتا جنتتك و
غالمغال اين مشكل را حل خواهد نمود و يتا برعكتس هنتوز هتم شتوهررا از ختود
متنفر ساخته و براي شوهر دليل ميدهد تا بار دوم ازدواج كند ،طتتبيعي استتت كتته
اين حل شده نميتواند ،برعكس حل معقول و درست اينست كتته ختتانم فكتتر كنتتد
كه جه علتي سبب شتتده تتا شتوهرش بتته ختانم ديكتري متتتوجه شتتده استتت ،او
ميتواند علت را بيدا نمايد ،وبسيار اوقات بعضي از بي تفاوتي هتتاي ختتانم ستتبب
رنج شوهرميشود كه هرگاه ختتانم اشتتتباهات ختتود را مرفتتوع ستتازد ،ميتوانتتد بتتا
اخلق نيكتتو و روش بستتنديده شتتوهر را از تصتتميمش منصتترف ستتازد ،متتردي
ميخواست كه دوباره ازدواج نمايد ،وعلت آن روش بد ،جنك هاي دوامدار خانم ،
وكب نزدن و قهر بودن خانم بتتود ،و زمتاني ختتانم ايتتن موضتتوع را درك نمتتود ،و
رويه خود را در مقابل شوهر تغيير داد ،شوهر از تصميم خويش منصتترف شتتد و
زنده كي خويش را با خانم خود بطور خوب ادامه داد .
-4كنايه كويي ها :بعضي از خانم ها عادت دارند كه با كنايه كويي ها شوهران
را ميرنجانند ،و فكر ميكنند عيوب شوهر را با كنايات به اورستتاندن ستتبب بلنتتدي
رتبه خودش ميشود در حاليكه اين حركتتت او را در نظتتر شتتوهر متنفتتر ستتاخته و
زنده كي شانرا به بربادي ميكشاند .
-5مسؤوليت خود را نشناختن :خانم ها بايد بدانند كه شوهران شتتان بتتراي
حصول بول نفقه فاميتتل بستتيار رنتتج ميكشتتند ،مردانتتي هستتتند كتته ستتنك كشتتي
ميكنند ،مزدوري ميكنند ،بار ميبرند ،شب ها ستتفر ميكننتتد ،در وظيفتته كارهتتاي
بسيار سخت دماغي وفكري ميكنند كه اين وظايف را شوهر بابسيار خوشي انجام
ميدهد تا براي خانم و اولد هاي خويش لقمه ناني بدست آورد و بخانه بيايتد ،ايتن
اعمال شوهر معنى ندارد كه او مزدور خانمش است ،بلكه مستتؤوليت اوستتت تتتا
نفقه خانم و اولد هاي خويش را بطور حلل ومشروع ولتو بتا بستيار مشتكل بيتدا
نمايد ،همجنين يك خانم نيك و متدين زمتتاني در ختتانه ديتتك ميتتبزد ،ويتاهم امتتور
منزل ،و تربيه اطفال را بدوش دارد ،اين اعمال جزء مسؤوليت انساني وفاميلي
اوست ،خانم وشوهر با اشتراك در مسؤوليت هاي فاميل بتتراي تربيتته اولد هتتا و
زنده كي سعادت مندانه خويش يكجا كار ميكنند ،و در بسيار كار ها با هتتم دستتت
داده زنده كي خويش را با راحت بيش ميبرند ،ولي كاهي هتتم شتتده كتته ختتانمي
اين مشاركت درزنده كي فاميلي را منفي تفسير نموده ،و به يتتك فكتتر و منطتتق
جاهلنه زنده كي فاميلي خويش را به تباهي ميكشاند ،روزي دريك محكمتته ختتانم
جواني با دليل بستيار ضتعيف مطتتالبه طلق نمتتود ،او ميكفتتت :متتن نميختواهم
براي طفلم شير بدهم ،اصل نميخواستم كه طفل بدنيا بياورم ،من ميخواهم بعتتد
از رخصتي از وظيفه با خواهر خوانده هاي خود به منزل شان رفته تفريح نمتتايم ،
من نوكر شوهرم نيستم كه طفلش را شير بدهم و يا به حرفهايش كتتوش بتتدهم ،
12
اين طرز فكر آن خانم شوهر را مجبور ساخت تا اورا طلق بدهد ،زيرا زنده كتتي
باهمي با جنين انديشه ها هركز به بيش نميرود .
-6طعنه دادن :در بسياري از كشور ها بخصوص كشور عزيتتز متتا رواج استتت
كه فاميل شوهر براي خواستكاري به نزد فاميل دختر ميروند ،وكاهي هم فاميل
دختر بتتراي اطميتتان و شتتناخت ختتوب خواستتتكار متتاه هتتا فاميتتل بستتر را منتظتتر
ميكزارند ،و آنان براي اينكه اين دختري را كه به نظر شان شايسته ازدواج بتتراي
بسرشان ميباشد بار بار مراجعه نموده ،تا فاميتل دختتررا راضتي ستازند ،كتاهي
اتفاق ميافتد كه بعضي از خانم ها به مجرد كفتكو هاي عادي دهان به طعنتته بتتاز
مينمايند و براي فاميل شوهر ميكويند كه شما مثل حيوانات به خانه ما ميامديتتد و
اكنون بالي من انتقاد ميكنيد من خو به باي خود بتته ختتانه تتتان نيامتتده بتتودم ،بتته
شما احتياجي نداشتم شما بوديد كه به من احتياج داشتنيد .ايتتن جنيتتن طعنتته هتتا
بجز بد بيني و بربادي فضاي فاميل نتيجه ديكري ندارد .
-7بي توجهي به شوهران :
مادران نقش بسيار مهم درحفظ سرنوشت فاميل بسران شان دارند
ن ال ْب َتَراءِ ل عَ َ
حاقَ ع َت ْ ست َ ن أب ِتتي إ ِ ْ ْ سَراِئي َ ن إِ ْ سى ع َ ْ مو َ ن ُ حد ّث ََنا ع ُب َي ْد ُ الل ّهِ ب ْ ُ َ
م ِفي ِذي سل َّ ه ع َلي ْهِ وَ َ َ ّ
صلى الل ُ ّ ي َ مَر الن ّب ِ ّ ل اع ْت َ َ ه َقا َ ه ع َن ْ ُ ّ
ي الل ُ ض َ ب َر ِ عازِ ٍ ن َ
َ َ َ َ بْ ِ
م قيتت َ ن يُ ِ م ع ََلى أ ْ ضاهُ ْ حّتى َقا َ ة َ مك ّ َ ل َ خ ُعوه ُ ي َد ْ ُ ن ي َد َ ُ ةأ ْ مك ّ َ ل َقعْد َةِ فَأَبى أهْ ُ ال ْ َ
بها ث ََلث َ َ َ
ل ستتو ُ متد ٌ َر ُ ح ّ ضتتى ع َل َي ْتهِ ُ
م َ ما َقا َ ذا َ ب ك َت َُبوا هَ َ ما ك َت َُبوا ال ْك َِتا َ ة أّيام ٍ فَل َ ّ َِ
َ َ َ ّ َ َ َ َ َ ُ ّ
ت ن أن ْت َ من َعْن َتتاك لك ِت ْ متتا َ ل اللتهِ َ ستتو ُ م أن ّتك َر ُ قّر ب َِها فَلوْ ن َعْلت ُ قالوا ل ن ُ ِ اللهِ فَ َ
َ َ
ل م قَتتا َ ن ع َب ْتد ِ الل ّتهِ ث ُت ّ مد ُ ب ْت َ ُ ح ّ ل الل ّهِ وَأَنا ُ
م َ سو ُ ل أَنا َر ُ ن ع َب ْد ِ الل ّهِ َقا َ مد ُ ب ْ ُ ح ّ م َ ُ
ّ ّ سو ُ دا فَأ َ َ حو َ َ َ ّ َ ل اللهِ َقا َ ّ سو ُ
صتتلى ل اللهِ َ خذ َ َر ُ ك أب َ ً م ُ ل ل َواللهِ ل أ ْ ح َر ُ م ُ يا ْ ل ِعَل ِ ّ
ن ع َْبتتد ِ الّلتتهِ َل مد ُ ب ْ َ ُ ح ّم َ ضى ع َل َي ْهِ ُ ما َقا َ ذا َ ب هَ َ ب فَك َت َ َ م ال ْك َِتا َ سل ّ َ ه ع َل َي ْهِ وَ َ الل ّ ُ
َ خرج من أ َهْل ِهتتا بأح تد إ َ َ
نن أَراد َ أ ْ َ ِ َ ٍ ِ ْ ن َل ي َ ْ ُ َ ِ ْ ب وَأ ْ قَرا ِ ح إ ِّل ِفي ال ْ ِ سَل ٌ ة ِ مك ّ َ ل َ خ ُ ي َد ْ ُ
13
َ َ يتبعه وأ َن َل يمنع أ َحدا م َ
ضتتى م َ خل َهَتتا وَ َ متتا د َ َ م ب َِها فَل َ ّ قي َ ن يُ ِ حاب ِهِ أَراد َ أ ْ ص َ نأ ْ َ ْ َ َ َ ً ِ ْ ََِّ ُ َ ْ
ج ل فَ َ جت ُ َ ْ ج ع َن ّتتا فَ َ َ قالوا قُ ْ ُ وا ع َل ِّيا فَ َ اْل َج ُ َ
خ تَر َ ضتتى ال َ م َ ق تد ْ َ خُر ْ حب ِك ا ْ صا ِ ل لِ َ ل أت َ ْ َ
م فَت ََناوَل َهَتتا م ي َتتا ع َت ّ م تَزة َ ي َتتا ع َت ّ ح ْة َ م اب ْن َ ُ م فَت َب ِعَت ْهُ ْ سل ّ َ ه ع َل َي ْهِ وَ َ صّلى الل ّ ُ ي َ الن ّب ِ ّ
َ ها وََقتا َ َ ّ َ َ
ة ع َلي َْهتا مت َ فاط ِ َ ل لِ َ ختذ َ ب َِيتد ِ َ ه فَأ َ ه ع َْنت ُ ي اللت ُ ضت َ ب َر ِ ن أِبي طتال ِ ٍ ي بْ ُ ع َل ِ ّ
قتتا َ
ل فتٌر فَ َ جعْ َ ي وََزي ْتد ٌ وَ َ م ِفيهَتتا ع َل ِت ّ صت َ خت َ َ مل َت َْها َفا ْ ح َ ك َ م ِة عَ ّ ك اب ْن َ َ دون َ ِ سَلم ُ ال ّ
َ َ
حت ِتتي خال َت ُهَتتا ت َ ْ متتي وَ َ ة عَ ّ فتٌر اب ْن َت ُ جعْ َ ل َ مي وَقَتتا َ ة عَ ّ ي اب ْن َ ُحقّ ب َِها وَه ِ َ ي أَنا أ َ ع َل ِ ّ
لخالت َِها وََقتتا َ َ م لِ َ ّ َ ّ ّ خي فَ َ َ وََقا َ
سل َ ه ع َلي ْهِ وَ َ صلى الل ُ ي َ ضى ب َِها الن ّب ِ ّ ق َ ةأ ِ ل َزي ْد ٌ اب ْن َ ُ
َ َ َ ُ
ت شتب َهْ َ فترٍ أ ْ جعْ َ ل لِ َ ك وَقَتتا َ من ْت َمّني وَأَنا ِ ت ِ ي أن ْ َ ل ل ِعَل ِ ّ م وََقا َ من ْزِل َةِ اْل ّ ة بِ َ خال َ ُ ال ْ َ
موَْلَنا خوَنا وَ َ ت أَ ُ َ
ل ل َِزي ْد ٍ أن ْ َ قي وََقا َ خل ُ ِ قي وَ ُ خل ْ ِ َ
ل بت ُ
ة
مي ّت َ نأ َ عي َ ْ ِ ما ِست َن إِ ْ سل َي ْم ٍ ع َ ْ
ن ُ حَيى ب ْ ُ حد ّث ََنا ي َ ْ حوم ٍ َ مْر ُ ن َ
شُر ب ْ ُ حد ّث َِني ب ِ ْ َ
صتتلى ّ ّ َ َ
ي َ ن الن ِّبتت ّه عَ ْ ه ع َن ْ ُ ي الل ُ ض َ ن أِبي هَُري َْرة َ َر ِ سِعيد ٍ ع َ ْن أِبي َ سِعيد ِ ب ْ ِ
ن َ عَ ْ
َ
ل أع ْ َ َ
طتتى ج ٌ مةِ َر ُ قَيا َم ال ْ ِم ي َوْ َمهُ ْ ص ُْ خ
ة أَنا َ ه ث ََلث َ ٌ ل الل ّ ُل َقا َ م َقا َ سل ّ َ
ه ع َل َي ْهِ وَ َ الل ّ ُ
َ ْ حّرا فَأ َك َ َ
همن ْ ُ ست َوَْفى ِ جيًرا َفا ْ جَر أ ِ ست َأ َ
لا ْ ج ٌ ه وََر ُ
من َ ُل ثَ َ ل َباع َ ُ ج ٌم غ َد ََر وََر ُ ِبي ث ُ ّ
َ
جَره ُ ( كتاب البيوع بخاري شريف حديث نمبر : 2075 طأ ْ م ي ُعْ ِ وَل َ ْ
فصل :
اساس وزير بنای زنده گی خانم
وشوهر
به اساس مودت ورحمت ميباشد .
14
: درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم
-1
-2
15
أم المؤمين أم سلمة ) رضي الله عنها ( مشاورپيامبر)صلي الله عليه
وسلم ( در صلح حديبه
بي بي أسماء ) رضي الله عنها ( دخترقهرمان درتاريخ اسلم
بي بي خنساء ) رضي الله عنها ( يک مادرقهرمان درتاريخ اسلم
بي بي ام عماره يک زن قهرمان و مدافع از شخصيت پيامبر) صلي
الله عليه وسلم (
زنان قهرمان معاصر قرن 21 – 20
دوزن قهرمان مسلمان خانم بيتي باومن وخانم مظفر حليم
دعوت به اسلم
خروج براي دعوت
همکاري و مساعد ت با مسلمانان با دعوت و تبليغ
استفاده ازانترنت براي دعوت به دين مقدس اسلم
برده گي مسلمانان به فرهنگ غربي
نقش قرآن و اسلم در كشورهاي غربي
شخصيت خانم بتي باومن ) ملقب به بتول (
نظرخانم مظفر حليم درمورد خانم بتي باومن
نظرش درمورد قرآن و موقف مردم
نظرش در باره اوضاع ايالت متحده امريكا
پذيرش اسلم به ظرفيت عالي علمي نيازمند است
دعوت به اسلم
مسؤوليت مسلمانان در قبال دعوت اسلمي
مقايسه بين مسلمانان ديروزوامروز
سوره هاي قرآني بنام زنان
زنان با ايمان نمونهء مثال براي مردان وزنان
خداوند متعال ) جل جلله ( به تقاضاي خانمها جواب مثبت ميدهد
خداوند ) جل جلله ( صداي زن را ميشنود
زنان پيامبر مادران مؤمنان اند
سلم خداوند ) جل جلله ( براي يک زن
داشتن دختر سبب دخول جنت ميشود
دختران مانع رفتن والدين به دوزخ ميگردند
محبت زنان با ايمان وخدمتگزاري شان به شخص پيامبر) صلى الله
عليه وسلم (
موافقت پيامبر)صلی الله عليه وسلم ( پيشنهاد زنان را درمورد
تعيين روزی برای تعليم شان
16
فصل دوم :
دفاع قرآن ازحقوق ) زنان (
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
-1دفاع ازشخصيت بي حوا ) عليها السلم (
-2دفاع ازشخصيت دختران
-3دفاع قرآن از دختران زنده به گورشده
-4دفاع قرآن از يك خانم تهمت شده)افك(
مقدمه فصل
دفاع ازشخصيت بي حوا ) عليها السلم (
دفاع ازشخصيت دختران
دفاع قرآن از دختران زنده به گورشده درهنگام ولدت
دفاع قرآن از يك خانم تهمت شده)افك(
دفاع قرآن اززنهاي بيوه
-5دفاع قرآن از حق مهر زنان
دفاع قرآن از حق مادر وگرامي داشتن زحمات مادر
دفاع از زنان نازا
تعيين كننده جنس فرزند ) پسر يا دختر( پدر ميباشد
فصل سوم :
حقوق معنوي ومادي زنان
دردين مقدس اسلم
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
-1ظهور اسلم پيام خوشبختي زنان
-2حقوق معنوي خواهران مسلمان ما
-3حقوق مادي خواهران مسلمان ما
-4ظهور اسلم پيام خوشبختي زنان
حقوق معنوي خواهران مسلمان ما:
: 1مساوات در برتريت داشتن ميان يکديگر به اساس تقوا :
-2زنان ميتوانند الگوي تقوا و ايمان باشند
-3مساوات در پاداش اخروي و دنيوي :
-4زن در اسلم وسيله نه بلكه هدف است
-احترام زن
-6تحريم بي حرمتي به خانمها
-7فرض نمودن حجاب شرعي بخاطر مصوونيت ،عزت وكرامت
آنان ميباشد:
17
-9حق ازدواج بعد از وفات شوهر وطلق
-10حق تعليم وتربيه
- 11حق كاروعمل
-12حق رفتن به بيت الله شريف ،مدينه منوره،رفتن به مساجد و
غيره
-13حق حصول ثواب در هنگام معافيت از تكاليف شرعي
حق برگشت به شوهتتر
حقوق مادي خواهران مسلمان ما
عدالت دراندازه حقوق
-1امتياز حق مهر برای خانمها
-2حق ميراث
-3حق نفقه )خوراك و امثال آن ( ،لباس و مسكن بالي شوهر :
فصل :ه ها وشکايات وانتقادات شوهران وخانمها بريکديگتتتتر
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
-1گله های خانمها ازشوهران
الف :در معاملت اخلقی
ب د ر مسکن
ج :درنفقته
د :در لباس
هت :بی تفاوتی درمريضی خانمها
-2گله های شوهران ازخانمها
الف :مسکن :
ب ( نفقه .
ج { لباس .
د( سيالی ها
هت ( مهمانی ها .
و ( رويه با فاميل شوهر.
ز :تنبلی در نظم خانه .
ح :شکايت از اقارب شوهر .
18
فصل چهارم :
ويژه گي هاي زنان ومردان
در دين مقدس اسلم
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
ويژه گي هاي زنان ومردان دردين مقدس اسلم
-1ساختمان فزيكي مردان :
-2ساختمان فزيكي زنان
فلسفه اختلف خلقت مردان وزنان
رعايت ساختمان فزيكي مردان وزنان در تقسيم واجبات و
مسؤوليت هاي شان
-1تقسيم وظايف زنان مطابق توانايي آ نان
-2مسؤوليت مطابق توانايي :
)حق و مسؤوليت( يا ) صلحيت و مكلفيت ( در وظايف :
- 1تثبيت حقوق خانمها به اساس ضرورت واحتياج آنها
دوم -عفو خانمها از بسياري مسؤوليت هاي اضافي :
فصل :اثرفرهنگ ها ورواج های منفی
درحق تلفی خانمها ومخالفت با شريعت اسلمی
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
-1افراط وتفريط در آزادی و قيديت
-2مخالفت با تعليم وتحصيل زنان
-3نتداشتن جای درمساجد
-4غرور بيجا در فسخ نامزادی
-5مخالفت با نصوص قرآنی در حق طلق
-7موضوع بد دادن وبد گرفتن
-8طويانته يک فرهنگ پوچ وضد اسلمی منع بيوه ها از ازدواج
19