You are on page 1of 111

‫كابل – افغانستان‬

‫وارتباط اسالم با اديان وافکار معاصر‬

‫تأليف ‪ :‬استادان ثقافت اسالمی پوهنتون های افغانستان‬


‫سال ‪ 1425 :‬هـ ق‬

‫‪0‬‬
‫فهرست‬

‫‪1‬‬
‫فصل اول ‪ :‬معجزه هـا‬
‫معجزه در لغت واصطالح‬
‫‪ -1‬قرآن وسيله اي هدايت بشريت‬
‫‪ -2‬چطور ميتوان دانست كه كدام كتاب حق است ؟‬
‫‪ -3‬أقسام معجزه‬
‫الف‪:‬معجزه هاي متعلق به عصر وزمان و يا هم معجزاتي براي مردمان خاص يك عصر‪.‬‬
‫ب ‪ :‬معجزه دائمي كه تا روز قيامت جاوداني ميباشد ‪:‬‬
‫‪ -4‬گرايش بعضي ازدانشمندان به دين مقدس اسالم به اساس فهم معجزات قرآني‬
‫‪ -5‬توحيد قرآني مطابق معايير عقلي بشر‬
‫‪ -6‬خلقت تصادفي مخلوقات‬
‫‪ -7‬نشانه هاي معرفت الهي در جهان بيروني و نفس انسان بخوبي ديده ميشود‬
‫‪ -8‬اعجازقرآن درزمانه هاي مختلف‬
‫فصل دوم ‪ :‬تکنالوژی طبی معاصر و قرآن‬
‫پوست انسان احساس درد ميکند‬ ‫‪-1‬‬
‫در روده هاي انسان مواديست که درد را تخفيفت ميدهد‬ ‫‪-2‬‬
‫استخوان قبل ازگوشت ايجاد ميگردد‬ ‫‪-3‬‬
‫استخوان قبل ازگوشت ايجاد ميگردد‬ ‫‪-4‬‬
‫تعيين كننده جنس فرزند ( پسر يا دختر) پدر ميباشد‬ ‫‪-5‬‬
‫مرحله غيض جنين را در شکم مادر صرف خداوند ميداند‬ ‫‪-6‬‬
‫جنين شناسي درست و دقيق‬ ‫‪-7‬‬
‫فصل سـوم ‪ :‬زمين شناسی و قرآن‬
‫زمين شناسان خداشناس حقيقت هاي علمي قرآن را توضيح ميدهند ‪:‬‬
‫‪ -1‬شب اصل وروز فر ع است‬
‫‪ -2‬قيامت درشب وروز است ‪.‬‬
‫‪ -3‬در خلقت مخلوقات هيچ فرقي نيست‬
‫‪ -4‬کوه ها در قرآن‬
‫‪ -5‬درياها و رودخانه ها در قرآن‬
‫‪ -6‬عمق درياها و موجهاي داخلي درياها در قرآن‬
‫فصل چهارم ‪:‬اعجاز قرآن کريم درعلوم فضايي‬
‫‪ -1‬موضوع انشقاق قمر‬
‫‪ -2‬سحاب چشم گربه (‪)Cat’s Eye Nebula‬‬
‫‪ -3‬باال رفتن به طرف آسمان سبب تنگی نفس ميگردد ‪.‬‬
‫‪ -4‬ابرها درقرآن‬
‫‪ -5‬جداشدن آسمانها و زمين‬
‫‪ -6‬خورشيد و ماه و مدارهايشان‬
‫فصل پنجــم ‪ :‬معجزهء رياضی قرآن کريم‬
‫فصل ششـم ‪ :‬اعجاز قرآن درخلقت مخلوقات‬
‫‪ -1‬خلقت حيوانات درسي براي خدا شناسي‬
‫‪ -2‬زنبور عسل ماده در قرآن‬
‫‪ -3‬مار ماهي هاي دريايي‬

‫‪2‬‬
‫‪ -4‬زنده گــي بدون آب غير ممكن است‬
‫‪ -5‬شير ازميان سرگـين وخون بوجود ميايد‬
‫فصل هفتـم‪ :‬اعجاز قرآن کريم درآثار عتيقه‬
‫بخش دوم ‪ :‬اسالم واديان وافکار معاصر‬
‫اسالم مسيحيت ويهوديت‬
‫اسالم ‪ ،‬سوسياليزم وکمونيزم ‪.‬‬
‫اسالم وپلوراليزم‬
‫اسالم ودموکراسی‬
‫اسالم وجهانی سازی‬

‫بسم اهلل الرحمن الرحيم‬

‫‪3‬‬
‫سنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي اآلفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّ َ‬
‫ك‬ ‫{ َ‬
‫أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ } فصلت ‪ 53 /‬ما نشانه هاي قدرت خود را درافق هاي‬
‫جهان ‪ ،‬ونفسهاي شان براي شان نشان ميدهيم تا بدانند که قرآن حق است ‪ ،‬آيا‬
‫اين کفايت نميکند که پروردگارت برهمه چيز شاهد است ‪.‬‬
‫)‪Soon will we show them Our Signs in the (furthest‬‬
‫‪regions (of the earth), and in their own souls, until it‬‬
‫‪becomes manifest to them that this is the Truth. Is it not‬‬
‫‪?enough that thy Lord doth witness all things‬‬

‫بسم اهلل الرحمن الرحيم‬


‫مقدمـه‬

‫‪4‬‬
‫الحمد هلل والصالة والسالم علی رسول اهلل صلی اهلل عليه وسلم وعلی آله واصحابه الطيبين الطاهرين‬
‫اجمعين ومن تبعه باحسان الی يوم الدين ‪ ،‬اما بعد ‪:‬‬
‫ـرت محمد‬ ‫ـان بعثت حضـ‬ ‫ـان از زمـ‬‫قرآن عظيم الشان کتابی است که آنرا خدای عزوجل برای جهانيـ‬
‫ـانها‬
‫ـدی ها انسـ‬
‫(صلی اهلل عليه وسلم) تا روز قيامت منحيث رهنما ‪ ،‬هدايتگر و جوابگوی تمامی نيازمنـ‬
‫بيان داشته است ‪.‬‬
‫ـرای هر‬
‫ـزرگ بـ‬ ‫ـاب بـ‬‫ـات اين کتـ‬
‫ازينکه قرآن عظيم الشان برای عصر ما نيز ميباشد ‪ ،‬بناء محتويـ‬
‫دانشمند امروزی جوابگوست ‪ ،‬وهرکسی که قرآن عظيم الشان را بدون کــدام تعصب و به شــکل علمی‬
‫مطالعه نمايد در قرآن کريم پاسخ تمامی مشکالت خويش را ميابد ‪.‬‬
‫قوت وارزش قرآن کريم درين است که بزرگترين دانشمندان جهان امروز با مطــالعهء قــرآ ن عظيم‬
‫الشان مسلمان شده اند ‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫فصل اول ‪:‬‬
‫قرآن بدون شک کالم خداست‬
‫(حقيقت هاي قرآني الهي بودن آنرا ثابت ميکند )‬

‫درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم ‪:‬‬


‫‪ -1‬قرآن وسيله اي هدايت بشريت‬
‫‪ -2‬چطور ميتوان دانست كه كدام كتاب حق است ؟‬
‫‪ -3‬أقسام معجــــــزه‬
‫الف ‪ :‬معجزه هاي متعلق به عصر و زمان و يا هم معجزاتي براي مردمان خاص يك عصر‪.‬‬
‫ب ‪ :‬معجزه دائمي كه تا روز قيامت جاوداني ميباشد ‪:‬‬
‫‪ -4‬گرايش بعضي ازدانشمندان به دين مقدس اسالم به اساس فهم معجزات قرآني‬
‫‪ -5‬توحيد قرآني مطابق معايير عقلي بشر‬
‫‪ -6‬خلقت تصادفي مخلوقات‬
‫‪ -7‬نشانه هاي معرفت الهي در جهان بيروني و نفس انسان بخوبي ديده ميشود‬
‫‪ -8‬اعجازقرآن درزمانه هاي مختلف‬

‫معجزه در لغت واصطالح‬

‫‪6‬‬
‫معجزه در لغت ‪ :‬ريشهء کلمهء معجزه ( عجز) ميباشد که به معنای ضعيف ميباشد ‪ ،‬و بازيادت همزه‬
‫فعل متعدی شده و به ( اعجز – يعجز ‪ ،‬اعجازا ) ميشود ‪ ،‬به که به معنای ضعيف ساختن ‪ ،‬عاجز ساختن‬
‫‪ ،‬وناتوان نمودن استعمال ميگردد ‪.‬‬
‫معجزه در اصطالح ‪:‬‬
‫معجزه تقديم نمودن يک کار بلند تر از توان انسان ‪ ،‬توسط پيامبری برای اثبات حقانيت نبوتش ‪ ،‬به‬
‫حکم خداوند(جل جالله) با اعالن چلنج به منظور قناعت دادن منکرين نبوت وجلب سعادت دنيا وآخــرت‬
‫برای بشريت ميباشد ‪.‬‬

‫چرا معجزه را معجزه ناميدند ‪ :‬زيرا بشريت را عــاجز نمــوده و کسی نميتواند که مثل آن عملی را‬
‫انجام دهد ‪ ،‬وازينکه در مقابل آن ضعيف ميگردند ‪ ،‬به آن تسليم ميشوند ‪ ،‬به اين سبب عاجزکننــده ‪ ،‬يا‬
‫ضعيف کننده ناميده شد ‪.‬‬
‫عناصر معجزه ‪:‬‬
‫‪ -1‬عاجز کننده است ‪.‬‬
‫‪ -2‬مطابق حکم خداوند(جل جالله) ميباشد ‪.‬‬
‫‪ -3‬مخالف با عادت وروش انسانها باشد ‪.‬‬
‫‪ -4‬چلنج داشته باشد ‪.‬‬
‫‪ -5‬توسط پيامبر باشد ‪.‬‬
‫‪ -6‬برای اثبات نبوت باشد ‪.‬‬
‫‪ -7‬ديگران از آوردن مثال آن عاجز باشند ‪.‬‬

‫شرايط معجزه ‪ :‬معجزه دارای شرايط ذيل ميباشد ‪:‬‬

‫ـادوی‬ ‫ـامی جـ‬‫‪ -1‬کاری باشد که انسان آنرا انجام داده نتواند ‪ .‬مثل عصای موسی که توانست تمـ‬
‫ساحران فرعون را ببلعد واين کار را هيچ انسانی کرده نميتوانست ‪.‬‬
‫‪ -2‬به انجام کاری ويا دور کردن يک ضرری ارتباط بگيرد ‪ ،‬مثال مائده عيسی عليه السالم به انجام‬
‫ـان از موسی عليه‬ ‫ـرر فرعونيـ‬‫کاری تعلق گرفت ‪ ،‬و غرق عساکر فرعون بخاطر دفع نمودن ضـ‬
‫السالم وپيروانش بود ‪.‬‬
‫‪ -3‬چلنج داده شده باشد ‪ :‬مثال قرآن عظيم الشان در طول تاريخ برای تمامی انسانها وجنيــات چلنج‬
‫داده است که حد اقل سه آيت کوتاه که بتواند با سه آيت قرآن مقابله کند چلنج است ‪.‬‬

‫‪ -4‬مقابله با آن از توان مخلوق خارج باشد ‪ :‬مثال معجزه زنده ساختن مرده که بــرای عيسی عليه‬
‫السالم داده شده بود ‪ ،‬از توان هيچ انسانی حتی خود عيسی عليه السالم هم خــارج بــود ‪ ،‬ولی‬
‫برای اثبات نبوتش اين معجزه در زمان مکلفيتش برايش داده شده بود ‪.‬‬
‫‪ -5‬هدفش اثبات حقانيت يک پيامبر و دعوت برای سعادت دنيا وآخرت بشريت باشد ‪ :‬يعنی معجزه‬
‫اصال برای پيامبران داده ميشود تا انسانها را به حقانيت دعــوای نبــوت آنــان قنــاعت دهد ‪،‬‬
‫وهمچنان در ميان بشريت خيرو سعادت را نشر کند ‪ .‬ولی هرگاه کسی يک امر خارق العــاده را‬
‫انجام دهد که نتيجهء آن سعادت دنيا وآخرت بشريت نباشد و آنانرا به عوض دعوت به توحيد به‬
‫انسان پرستی ومخلوق پرستی کشاند ‪ ،‬آنرا استدراج گويند‪.‬‬
‫‪ -6‬اظهار معجزه به اختيار خود پيامبر نبوده ‪ ،‬بلکه به حکم خداوند(جل جالله) برايش داده ميشود ‪،‬‬
‫ـامبری را‬‫ـديم نمايد ‪ .‬وهر پيـ‬
‫ـزهء را تقـ‬‫ـود هر معجـ‬ ‫زيرا هر پيامبر نميتواند که مطابق خواسته خـ‬
‫معجزهء خاصی داده است که مطابق عصر وزمانش باشد ‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫آيا قرآن کريم کتاب فلسفه است‬

‫‪8‬‬
‫‪ ،‬که احيانا به بعضی از دشمنان خداوند(جل جالله) برای امتحان آنان و امتحان انسانهای گمراه‬
‫وحق نا پسند نيز داده ميشود ‪.‬‬
‫موجوديتش در ميان قومست خواه ترک نمودن کاری باشد ‪ ،‬وياهم انجــام آن ‪ ( ، ،‬والمعجــزة اسم‬
‫ـدم‬‫ـدی مع عـ‬ ‫ـرون بالتحـ‬ ‫ـرک او فعل مقـ‬ ‫الفاعل من االعجاز وهی فی الشرع امر خارق العادة من تـ‬
‫المعارضة والهاء للمبالغة وسميت معجزة الن البشر يعجزون عن االتيان بمثلها وال يقدر عليها اال اهلل‬
‫سبحانه وتعالی ‪ .‬وقال فی التعريفات ‪ :‬المعجزة امر خارق للعادة داعية الی الخير والســعادة مقرونة‬
‫بدعوی النبوة قصد بها اظهار صدق من ادعی آنه رســول من اهلل جل جالله ‪ ) .‬المحيط المحيط ص ‪:‬‬
‫‪578‬‬

‫ومعجزه اسم فاعل همين کلمه است ‪ .‬و به معنای عاجز کننده استعمال ميگردد‪.‬‬

‫تمرش ثابت شده است ‪ ،‬و بر ياران و پيروانش كه جوينده‬

‫قرآن بحری است برای همه‬


‫در عصر امروزی بعضی ها سوال ميکنند که قرآن کريم چگونه کتابی است ‪ ،‬آيا کتاب طب است ‪ ،‬ويا‬
‫فلسفهء وياهم قصه وداستان ‪ ،‬وياهم ادبيات وهنر ؟‬

‫‪9‬‬
‫اينرا بايد همه بدانند که قرآن کتابی مانند کتابهای انسانها نيست ‪ ،‬بلکه کالم خــدای عزوجل است که‬
‫اسلوب وطريقه اش با کتابهای علوم انسانی کامال فرق دارد ‪ ،‬وبايد هم فرق داشته باشد ‪ ،‬زيــرا کتــاب‬
‫خالق ومخلوق بايد بين هم فرقی داشته باشند‪.‬‬
‫اکنون زمانی ما به بحری داخل ميشوييم هرکسی مطابق مسلک وفهم خويش از بحر استفاده ميکند ‪،‬‬
‫مثال ماهيگير ماهی ميگيرد ‪ ،‬و گوهرشناس به بحر غوطه ميزند تا دانه هــای قيمــتی را بدست آورد ‪،‬‬
‫شناور فقط شنا ميکند ‪ ،‬وکشتی ران مسافرينش را به سرحد منزل ميرســاند ‪ ،‬وبه اين شــکل هر کسی‬
‫توشه اش را از بحر مطابق مسلک و دانشش کسب مينمايد ‪.‬‬
‫قرآن عظيم الشان بحری بيکرانی است که برای هر دردی دوا دارد ‪ ،‬وبايد هم داشته باشد ‪ ،‬زيرا اين‬
‫کتاب برای رهنمايی همه است ‪ ،‬وبه اين اساس هرکسی که قرآن را با تخصص وعلم خويش مطالعه نمايد‬
‫‪ ،‬مطابق مسلک برايش سخن ميگويد ‪ ،‬فلسفه دانان در صورتيکه تعصب نداشته باشند و برای جستجوی‬
‫حقيقت اين کتاب را مطالعه کنند ‪ ،‬دوای خويش را در آن ميابند ‪ ،‬طبيبان ‪ ،‬جامعه شناسان ‪ ،‬روانشناسان‬
‫‪ ،‬فضانوردان ‪ ،‬اديبان ‪ ،‬ژورناليستان ‪ ،‬سياست مداران ‪ ،‬اقتصاد دانان ‪ ،‬زراعت شناسان ‪ ،‬فارمسستان ‪،‬‬
‫تاريخ نويسان و هنرمندان همه وهمه در صورت مطالعهء دقيق و عميق قرآن باآلخره پی برده اند که اين‬
‫کالم الهی است و قرآن هم هر کدام را مطابق مسلک وپيشه اش مخاطب قرار داده وحقيقت هايی را بيان‬
‫داشته است که شايد ديگران از درک آن عاجز شده باند‪.‬‬
‫نقطهء مهمی را که بايد در نظر داشته باشيم اينست که قرآن کتاب کدام تخصص خاصی نيست ‪ ،‬وآنرا‬
‫نبايد با کتابهای انسانها مقايسه نمود ‪ ،‬زيرا شرک در صفات خداوند(جل جالله) اينست که صفت مخلوقی‬
‫را با صفت خالق يکسان بدانيم ‪ ،‬بناء اين هم شرک در قرآن است که قرآن را با کتاب مخلوقی مشابه فکر‬
‫نماييم ‪ ،‬قرآن برای هر کسی مطابق استعدادش سخن ميگويد ‪ ،‬نه به اين علت که کتاب در رشتهء خاصی‬
‫باشد ‪ ،‬اين سخن غلط است که قرآن کتاب انجنيری است وآنرا بايد به يک مسلک انجنيری ارتباط بدهيم ‪،‬‬
‫بلکه ميگوييم که قرآن داليلی دارد که انجنيران غير متعصب را قنــاعت ميدهد که اين کالم کالم خــدای‬
‫عزوجل است ‪.‬‬
‫ما گفته نميتوانيم که قرآن کتــاب ســاينس است ‪ ،‬بلکه‬
‫حقيقت های ساينسی در قرآن وجود دارد که با خوانــدن آن‬
‫ـای‬‫ـده ميکند که اين حقيقت هـ‬ ‫ـاينس عقيـ‬ ‫ـمند سـ‬‫يک دانشـ‬
‫ساينسی در قرن بيستم کشف شده است و قرآ ن آنرا چهارده‬
‫ـدايت وی‬ ‫ـبب هـ‬ ‫قرن قبل بيان داشته است ‪ ،‬بناء اين امر سـ‬
‫ميشــود ‪ ،‬مثال پروفيســور ميلن که از جمهــوری چک‬
‫ـ سابق ) ميباشد ‪ ،‬به اساس دانش ساينسی‬ ‫( چکوسلواکيای‬
‫خويش به وجود خداوند(جل جالله) اعتراف نموده است ‪ ،‬به‬
‫يکتا بودن خداوند(جل جالله) ايمان دارد ‪ ،‬وسپس با مطالعه‬
‫حقيقت های ساينسی قرآن مسلمان شده است او ميگويد ‪ :‬در‬
‫ـاس‬ ‫ـرورتي به خداوند احسـ‬ ‫ـدارد ‪ ،‬من هيچ ضـ‬ ‫ـود نـ‬
‫‪ 35‬سال اول زنده گي من يک انسان بي باور(کافر) بودم ‪ ،‬من گمان ميکردم که خدايي وجـ‬
‫ـال قبلي با‬
‫ـ به ساينس عالقمندي داشتم ‪ ،‬وقتي دانش سايسي ام رشد نمود ‪ 25 ،‬سـ‬ ‫نميکردم وهيچ باوري هم به خدا نداشتم ‪ ،‬ولي از زمان طفوليت‬
‫يک تغيير آني به اين نتيجه رسيدم که جهان به شکل بسيار کامل ساخته شده وهرچيزي به يکديگر مطابقت دارد بناء بايد خدايي وجود داشته باشد‬
‫ـ يعني وجود خداوند وآنهم خداي يگانه تغيير نمــودم ‪ .‬و گفتم که‬ ‫ـ عدم اعتراف به وجود خداوند به حقيقت ديگري‬‫‪ ،‬وبه در يک ثانيه از يک حقيقت‬
‫( اشهد ان ال اله اال اهلل ) ‪.‬‬
‫ولي من در مورد اديان فکر نميکردم وبه اين باور بودم که تمام اديان غلط است ‪ ،‬عيسوي هاي ميگويند که سه خدا يک خدا است ‪ ،‬يهــودي‬
‫ـامال منفي‬‫ـ کـ‬‫ـ خداوند شده نميتواند در مورد اسالم نظرياتم‬
‫ها ميگويند که ما مردم برگزيدهء خداوند جل جالله هستيم درصورتيکه يهودي برگزيدهء‬
‫ـاس ميکنيد که بعضي‬ ‫ـما در بايبل احسـ‬
‫بود ونخواستم درمورد اديان بي خبر باشم ‪ ،‬گفتم خوب است من کتاب مقدس مسيحيا( بايبل ) را خواندم شـ‬
‫ـرا درين‬‫ـ اند که از طرف اشخاص گفته شده است ‪ ،‬زيـ‬ ‫ـ آنرا احساس ميکني ولي همچنان ميبينيم که کلمات ديگري‬ ‫کلمات از کالم خداوند هست وقلبا‬
‫ـپس يک‬ ‫ـده است ‪ .‬سـ‬ ‫ـته شـ‬‫ـ چيزهايي اند که با صفحات قبلي متضاد اند ‪ .‬من دانستم که بايبل توسط اشخاص چند سال بعد از پيامبرنوشـ‬ ‫صفحات‬
‫ـ که من بايبل را ميخواندم بودم وگمان‬ ‫ـ نمودم وقتي به خواندن آن آغاز نمودم به همان فکر ونظري‬‫ترجمهء انگليسي معاني قرآن کريم را خريداري‬
‫ـ ســوم حصــهء‬ ‫ميکردم که قرآن را نيز شخصي نوشته است وصرف ميدانستم که آن شخص محمد صلي اهلل عليه وسلم است ‪ .‬وهنگاميکه تقريبا‬
‫قرآن را خواندم به همسرم گفتم که محمد بايد بسيار يک شخص ذکي وهوشياري باشد ‪ ،‬بخاطريکه اين کتاب بسيار واضح ‪ ،‬منطقي وبسيار ســاده‬
‫براي خواندن است ‪ ،‬هيچج تگذيبي(داليل رد) در آن وجود ندارد ‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫ـ به اين‬
‫کمي بيشتر مطالعه نمودم بايک يک حقيقت علمي روبرو شدم که من ميدانستم که فقط در قرن بيستم کشف شده بود ‪ ،‬بنــاء من دفعتا‬
‫باور شدم که محمد صلي اهلل عليه وسلم نويسندهء اين کتاب نيست ‪ .‬بلکه دانستم که محمد (صلي اهلل عليه وســلم) پيامبرخداوند است که بخــاطر‬
‫تقديم نمودن اين کتاب به بشريت فرستاده شده است‪.‬‬
‫من گفتم ما شاء ( محمد رسول اهلل ) محمد رسول خداست ‪ .‬بناء گفتم ماشاء اهلل من يک مسلمان هستم ‪.‬‬
‫ـنيده اي وبا‬‫ـدي را شـ‬‫مردم از من سوال نمودند که چطور اين عکس العمل را نشان دادي در حاليکه ميگفتي که درمورد اسالمي چيز هاي بـ‬
‫اينکه درمورد اسالم هيچ چيزي نميدانستني ‪ ،‬چطور يکباره تغيير نمودي وخواستي که مسلمان شوي ؟‬
‫ـ نداشتم زيرا وقتي که من هنوز طفل بودم فکر ميکردم که من ومادرم يکي هستيم ولي کمي بعد دانســتم که من و‬ ‫من گفتم که من راه ديگري‬
‫ـتم ‪ ،‬ولي‬‫ـتم که من کيسـ‬ ‫مادرم فرق داريم وقتي او از من دور ميشد من گريه مينمودم بخاطريکه من ميترسيدم که او رفت ‪ .‬ولي هنوز هم نميدانسـ‬
‫ـنين‬‫ـتي که پسر باشي ؟ کسي چـ‬ ‫ـ ناگهان دانستم که ماشاء اهلل من يک پسر هستم ‪ ،‬وهيچکسي مرا پرسان نکرد که چي کردي ؟ آيا خواسـ‬ ‫يکروزي‬
‫ـ ندايم (طفل تولد ميشوييم ‪ ،‬چوان ميشوييم ) زيرا خداوند ما را به همين شــکل ســاخته‬ ‫سوال نکرد براي اينکه ما ميدانيم که درين مورد اختياري‬
‫ـ نعمت زنده گي من بود ‪ ،‬زيرا من بهترين فاميل دارم بهترين اوالد ‪ ،‬همسر وغيره ولي بهترين نعمت اين بود که خداوند مــرا‬ ‫است ‪ .‬اين بزرگترين‬
‫هدايت نمود ‪.‬‬
‫وقتيکه نماز ميخوانم به خداوند دعا ميکنم که خدايا مرا توفيق بده تا با ايمان بميرم ‪ ،‬هرگز مرا مگذار که دوباره بي ايمان شوم ‪.‬‬

‫به اين شکل قرآن عظيم الشان هرکسی را مطابق رشته وتخصصش خطاب مينمايد وبــرايش داليلی‬
‫ميدهد که قرآن را قبول نمايد ‪ .‬بگونهء مثال دانشمندی اقرار ميدارد که او با ديــدن تنها پــوش قــرآن‬
‫مسلمان شد ‪ ،‬وقتی از او پرسيدند که چگونه با ديدن تنها پوش قرآن مسلمان شــدی ؟ در پاسخ گفت که‬
‫ـوند ودر‬‫ـبت داده ميشـ‬ ‫من متخصص دين شناسی ميباشم ‪ ،‬وتمامی کتابهای که به خداوند(جل جالله) نسـ‬
‫ـانی است ‪،‬‬ ‫ـام انسـ‬
‫ـتی نـ‬‫کشورهای مختلف وجود دارند ‪ ،‬نام مولف انسانی داشته اند ‪( ،‬انجيل متی) ومـ‬
‫ـت) انجيل لوقا‬‫ـانی اسـ‬‫انچيل مرقص ( ومرقص نيز نام انسانی ميباشد ) انجيل يوحنا (يوحنا نيز نام انسـ‬
‫ـتم که اين‬
‫( که لوقا نيز نام انسان است ) وبه اينگونه هر کتابی را که خواندم ونام مولفش را ديدم دانسـ‬
‫ـدارد ‪ ،‬ودر عقب آن‬ ‫کتاب را انسانی نوشته است ‪ ،‬ودر تمامی جهان يگانه کتابی که هيچ مولف انسانی نـ‬
‫نوشته است ( تنزيل من رب العالمين ) بناء درک نمودم که چطور در طول چهارده قرن کسی يافت نشده‬
‫است که ادعا کند که اين کتاب را او تاليف نموده است ؟ آيا ممکن است کسی کتابی بنويسد ونام خود را‬
‫در عقب آن نوشته نکند ؟ بناء دانستم که اين کتاب کالم خدای عزوجل است ‪.‬‬
‫محترم اشوك كولن كه منشي اسبق اتحاديه جهاني كليسا ها بود وتحصيالت عالي خويش را در کشور‬
‫ـ به پايان رسانيد ‪ ،‬سپس در شهر تكساس اياالت متحــده امريكا به كسب علم الهــوت (علم عقايد‬ ‫اوگندا‬
‫والهيات مسيحيان) پرداخت ‪ ،‬چنــدين ديپلــوم در رشــته هــاي پالن واداره تعليم كليسا ‪ ،‬تنصيرورشد‬
‫اجتماعي از كشورهاي ناروي ‪ ،‬كينيا ‪ ،‬وسودان بدست آورده و بعدها شهادتنامهء ماستري خويش را از‬
‫پوهنتون اكسفورد انگلستان در علم مقايسه بين اديــان ومــذاهب مختلف بدست آورده است ووظــايف‬
‫ـدد به كليسا ‪،‬‬
‫ـراي مــ‬ ‫ـاوريژي بــ‬ ‫ـرسازمان نـ‬ ‫ـهم كليسا مثـل ‪ :‬مديــ‬ ‫متعددي را در بست هاي مــ‬
‫مديرسازمان نارويزي براي توجه به طفوليت ‪ ،‬مدير سازمان دفع حوادث سودان كه يك مؤسسه مشترك‬
‫سويدن دنمارك وهالند ميباشد ‪ ،‬منشي عمومي شوراي كليساهاي جهاني در وسط وشرق افريقيا ‪ ،‬رئيس‬
‫ـيحي در افريقا و منشي‬ ‫ـان مسـ‬ ‫ـازمان جوانـ‬ ‫ـومي سـ‬ ‫فاكولته نيل در علوم الهيات درسودان ‪ ،‬منشي عمـ‬
‫عمومي سازمان اتحاد وهمبستگي مسيحيان در افريفا بود ‪ ،‬با درك حقانيت اسالم به دين مقدس اســالم‬
‫مشرف ميگردد واكنون منشي عمومي سازمان همبستگي اسالمي براي ترقي وانكشاف سودان ميباشد ‪.‬‬
‫پدرش نيز ازجملهء مسؤولين بزرگ كليساهاي مسيحي درشرق ووسط افريقا بود ‪.‬‬
‫وقتي در بارهء اينكه چطور به دين مقدس اسالم قناعتش حاصل شد پرسيده شد ‪ ،‬گفت‪( :‬رو آوردنم‬
‫ـيرد ‪،‬‬
‫ـمه ميگـ‬ ‫ـ پيرامون مقايسه بين اديان‪،‬هنگام نوشتن تيزس ماستري سرچشـ‬ ‫به سوي اسالم ازتحقيقم‬
‫وقتي نتايج ذيل را به دست آوردم ‪ :‬قرآن عظيم الشان اسم هيچ مولفي را برخود ندارد ‪ ،‬آنچناكه هر يكي‬
‫از انجيل ها نام يك مؤلف را باخود دارد)) ‪.‬‬
‫ـتی علتش را‬ ‫ـدم ‪ ،‬وقـ‬
‫ـلمان شـ‬ ‫دانشمند ديگری ميگويد که من با خواندن نخستين صفحهء قرآن مسـ‬
‫پرسيدند گفت ‪ :‬ما در تمامی دنيا مشکل قوم پرستی ‪ ،‬قاره پرستی ‪ ،‬کشور پرســتی ‪ ،‬طايفه پرســتی را‬
‫ديديم و در عصر امروزی که عصر بيداری است و دعوا ميشود که عصر بيــداری است درحقيقت عصر‬
‫خواب و گمراهی است ‪ ،‬زيرا اروپا اتحاديه اروپا ميسازد وبه نفع اروپاييان کار ميند ‪ ،‬امريکا نيز بــرای‬
‫منفعت خود ساالنه خروار ها گندم را به بحر مياندازد تا قيمت گندم باال باشد ‪ ،‬وگاهی هم بخــاطر بدست‬

‫‪11‬‬
‫آوردن مواد سوخت از مواد غذايی مواد سوخت ميسازند ‪ ،‬افريقايی ها نيز بــرای خــود کــار ميکنند ‪،‬‬
‫واتحاديه آيسايی ها وساير پيمان ها مربوط همه نميشود ‪ ،‬و حتی ملل متحد که خود را داعی عــدالت در‬
‫جهان ميداند حق (ويتو) را به پنج کشور ابر قدرت داده است ‪ ،‬ودرين عصر که جهان به قريهء کوچگی‬
‫مبدل شده است ‪ ،‬به قانونی نياز است که برای همه بشريت وسيلهء هــدايت باشد ‪ ،‬ودر آن نجــات همه‬
‫نهفته باشد ‪ 45 ،‬مليون مبتال به ايدس را به صد مليون مبدل نکند ‪ ،‬وهزاران انسان معيوب ومعلــول را‬
‫ـاطر منفعت شخصی روزانه‬ ‫به اساس استخدام مخدرات ومشروبات الکولی به جامعه تقديم نکند ‪ ،‬وبه خـ‬
‫ـرادر زنـده گی کنند ‪ ،‬ومن اين‬
‫هزاران انسان مانند گوسفندان ذبح نگردند ‪ ،‬وهمه با هم مانند خواهر وبـ‬
‫حقيقت را در صفحهء نخستين قرآن خواندم که گفت ( الحمد هلل رب العالمين) ودر عالمين تمامی جهانيان‬
‫شامل اند ‪ ،‬وانسان را کرام داده است ( ولقد کرمنا بنی آدم ) وسپس اساس برتريت و وفضيلت را تقــوا‬
‫بيان نموده است ( ان اکرمکم عند اهلل اتقاکم ) که اين متقی ميتواند ســياه پوست افريقــايی باشد ‪ ،‬ويا‬
‫سرخ پوست اروپايی وامريکايی وهم گندمی افغانی وآسيايی وياهم زرد پوست چينايی وجاپانی ‪.‬‬
‫واين کار را رسول کريم (صلی اهلل عليه وسلم) در زنده گی خويش تطــبيق نمــوده است ‪ ،‬ســلمان‬
‫فارسی جزء اهل بيت خويش دانسته است ‪ ،‬بالل حبشی را بر بــام کعبه بلند نمــود ونخســتين اعالميه‬
‫پيروزی مسلمانان را بر خانهء خدای عزوجل توسط وی اعالم نمود ‪ .‬صهيب رومی صحابی بزرگ را در‬
‫جمله ياران خويش قرار داد و به اين شکل ( ان اکرمکم عند اهلل اتقاکم ) را عمال در زنــده گی خــويش‬
‫درس داد وتطبيق نمود ‪.‬‬

‫دانشمندی ديگری ميگويد من با خواندن دومين صفحهء قرآن کريم مسلمان شدم وقتی پرســيده شد‬
‫ـزاران اثر علمی‬‫ـودم وهـ‬‫ـرج بـ‬‫که چگونه ؟ او ميگويد من که استاد پوهنتون و متخصص تحقيق وريسـ‬
‫استادان وشاگردان را رهنمايی مينمودم ‪ ،‬در مقدمهء هرکتاب ميخواندم که مولف آن عذر خواهی مينمود‬
‫که من اين اثر را نوشتم در صورت غلطی واشتباه مرا عفو نماييد ‪ ،‬وبرايم رهنمايِی کنيد ‪ ،‬واين کوشش‬
‫بنده گی است و حتما خطايی دارد ‪.‬‬
‫ولی برای نخستين مرتبه وقتی قرآن کريم را مطالعه نمودم خواندم که بر خالف تمامی کتابها بــرايم‬
‫خطاب نمود که اين کتاب کاملی است که در آن هيچ شکی نيست ( ال ريب فيه ) من با خوانــدن اين آيت‬
‫ـود‬‫ـاب خـ‬‫شريف فورا معتقد شدم که اين کتاب مربوط به انسانی نيست ‪ ،‬زيرا هيچ انسانی در مقدمهء کتـ‬
‫اين عبارت را نوشته نميتواند ‪ ،‬ولو هر قدر عالم باشد ‪ ،‬زيرا علوم روز بروز پيشرفت ميکند واکتشافات‬
‫ـتند که‬
‫ـده داشـ‬‫جديدی ميايد که سخنان دانشمندان سابق را رد ميکند ‪ ،‬مثال يک قرن مردم ميگفتند وعقيـ‬
‫ـتم که تنها کسی که ميتواند همه‬
‫اتوم تجزيه نميشود ولی دانشمندان آمدند و اتوم را تجزيه نمودند ‪ ،‬دانسـ‬
‫را چلنج دهد و درمقدمه کتاب خويش با صراحت بگويد که ( الريب فيه ) بجز از کتاب خداوند(جل جالله)‬
‫کتاب انسانی شده نميتواند ‪.‬‬

‫قرآن وسيله اي هدايت بشريت‬


‫حمد مر خدايي راكه مخلوقاتش بر وجودش داللت دارند ‪ ،‬و نظم عالم و ســير افالك وحــدانيتش را‬
‫ـده است ‪ ،‬و بر‬ ‫ـابت شـ‬ ‫ثابت سازند ‪ ،‬ودرود برپيامبرش (صلى اهلل عليه وسلم ) كه نبوتش با معجزات مستمرش ثـ‬
‫اصحاب کرامش که حقيقتا با داشتن چنين معلمی شاگردان ممتــاز مکتب نبــوت بودند و پــيروانش كه‬
‫جوينده گان حقيقت تا روز قيامت ‪ ،‬و داعيان راه عدالت وانصاف ‪.‬‬
‫خداوند (جل جالله ) قرآن كريم را براي هدايت بشر از زمان بعثت حضرت محمد(صـــلى اهلل عليه وســـلم ) تا روز‬
‫قيامت تعيين نموده است ‪ ،‬قرآنكريم كه درزمان بعثت حضرت محمد (صـلى اهلل عليه وسـلم ) عربها را به بالغت ‪،‬‬
‫فصاحت ‪ ،‬اسلوب معجز خويش تسليم نمود ‪ ،‬اكنون كه اكثريت مسلمانان جهان غير عرب هســتند و آن‬

‫‪12‬‬
‫ملكه قوي زبانشناسي و فصاحت درعربها نيز بشكليكه درزمان جاهليت بود نيست ‪ ،‬چگونه قرآن كــريم‬
‫ميتواند كه معجزه عصر ما نيز باشد ‪ ،‬آيا قرآن ميتواند مردم عصر امروزي را با پيشرفت هاي علمي در‬
‫مجاالت مختلف هدايت نمايد ‪ ،‬و آيا قرآنكريم جوابگــوي اين همه دانشــمندان خواهد بــود ‪ ،‬آيا ميتواند‬
‫سواالت آنان را به شكل عصـري و مـدرن جوابگو باشد ؟ و اگر جـواب مثبت باشد چه دليلي در زمينه‬
‫داريم ؟‬
‫در پاسخ اين همه سواالت بايد عرض نمود كه قرآنكريم كتاب الهي است ‪ ،‬و اين كتاب الهي ســاخته‬
‫ـود ‪،‬‬ ‫ـلم ) ميبـ‬ ‫بشرنيست كه علم او منحصر عصر و زمانه اش باشد ‪ ،‬اگر گفته محمد(صلى اهلل عليه وسـ‬
‫ـريم كالم خــالق بشراست ‪ ،‬وعلم‬ ‫حتما سطح دانش قرآن مطابق مستواي آنروزي ميبود ‪ ،‬وازينكه قرآنكـ‬
‫ـراي هر كس‬ ‫ـوده و بـ‬ ‫ـابت و روشن بـ‬ ‫خالق بشر بر همه اشياء محيط است بناء حقايق قرآني هميشه ثـ‬
‫مطابق علم و دانشش تا روز قيامت جوابگو ميباشد ‪ ،‬خداوند متعال در عصر قديم قرآن را درجزيره عرب‬
‫نازل نمود ‪ ،‬و در عصر حاضر بزرگترين معجزه عصر(نفت) را نيز در جزيره عرب خلق نمــوده است ‪،‬‬
‫اين بزرگترين دليل به شناخت خداوند( جل جالله ) ميباشد كه بشر قبل ازينكه به وسايل تكنولوژي دست يابند ‪،‬‬
‫ـود ‪،‬‬ ‫در زير زمين ضرورت اساسي (مواد سوخت) اين وسايل تكنولوژي را خداوند (جل جالله) خلق نمـ‬
‫تا مسلمانان از همه اولتر حقايق قرآني را كشف نموده با تطبيق حكم خداوند در زمين به اختراع وسايل‬
‫مورد ضرورات دست يابند وهرگاه نيازي به مواد سوخت داشته باشند ‪ ،‬در زير زمين آنرا کشف نمايند ‪،‬‬
‫وهمچنانكه درساحه معنويت پيشتاز جهان شدند و كعبه شريف مركز نور بود در عصر ماديت نيز پيشتاز‬
‫ـور اول با‬ ‫ـلمانان در عصـ‬ ‫همه باشند و كعبه مشرفه نور بخش آنان باشد ‪ ،‬ولي مشكل درين بود كه مسـ‬
‫ـ الهي مدنيت بزرگ اسالم را تشكيل دادند وميتوانستند كه در عصر حاضر نيز همان مــدنيت‬ ‫تطبيق احكام‬
‫خويش را حفظ نمايند و از ذخاير زير زميني خويش براي پيشرفت بخش مادي اين مدنيت استفاده نمايند‬
‫ـالمي را‬ ‫ـاي اسـ‬ ‫ـدنيت هـ‬ ‫ـاندند و مـ‬ ‫همانگونه که دين مقدس اسالم را در عصور قديم براي بشريت رسـ‬
‫درشرق و غرب تشكيل دادند ‪ ،‬ومردم را از عبادت انسان به عبادت خالق انسانها دعوت نمودند درعصر‬
‫ـاحب‬ ‫ـانرا صـ‬ ‫ـات داده آنـ‬ ‫حاضر نيز با استفاده از ين وسايل بتواند بشريت را از درد ورنج زنده گي نجـ‬
‫ماديت ومعنويت سازند زيرا ( ماديت ‪ +‬معنويت = اسالم ) ميشود ‪ ،‬تنها ماديت نميتواند انسان را كامل‬
‫ـيز‬ ‫ـاخته بشر نـ‬ ‫ـان دست سـ‬ ‫سازد و اورا به خوشبختي ها برساند ‪ ،‬و همچنان تنها معنويت بعضي ازاديـ‬
‫ـاد‬ ‫ـامي ابعـ‬ ‫نميتواند پاسخگوي تمامي ضرورات انسان باشد ‪ ،‬ولي اساسات گسترده اسالمي كه شامل تمـ‬
‫زنده گي بشر است ميتواند ‪ ،‬خوشبختي انســان را حفظ نمايد و روي همين علت مســلمانان اين دعا ي‬
‫قرآني را هميشه ميخوانند و در ساحه عملي نيز تطبيق مينمايند ‪{ :‬رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ‬
‫حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّار } البقرة‪ 201ِ /‬پروردگارا ! براي ما نيكي هاي دنيا و آخرت را نصيب بفرما ‪.‬‬
‫‪Our Lord! Give us good in this world and good in the Hereafter, and " :‬‬
‫‪defend us from the torment of the Fire‬‬
‫خداوندمتعال ( جل جالله) ازآغاز خلقت انسان براي بشريت داليلي براي شناخت خداوند ( جل جالله)‬
‫ـراي‬ ‫بيان داشته است ‪ ،‬وبراي اينکه انسانها بتوانند به وجود خداوند ايمان داشته باشند داليل زيادي را بـ‬
‫انسان دروجود خود انسان خلق نموده است ‪ ،‬که ما دردرس هاي قبلي درمورد داليل فطــري و عقلي به‬
‫وجود خداوند متعال ( جل جالله ) بحثي داشتيم ‪.‬‬
‫ـايي را‬ ‫ـانها کتابهـ‬ ‫ـال بـراي انسـ‬ ‫براي اينکه اين انسان درشناخت خداوند اشتباهي نکند خداوند متعـ‬
‫فرستاده که عبارت از ‪ 100‬صحيفه وچهارکتب بزرگ آسماني ميباشد ‪ ،‬که هرکتابي مطــابق ضــرورت‬
‫انسانها با معجزات وپيامبراني تاييد شده اند ‪.‬‬
‫ـدل مينمايند ‪ ،‬وبعضي‬ ‫ازينکه انسانها درطول تاريخ با گذشت زمـان عقايد حقيقي را به خرافـات مبـ‬
‫ـانها‬ ‫انسانهاي خود خواه حتي دردين وکتاب خداوند دست ميزنند ‪ ،‬ودرکتابهاي آسماني ديگري همين انسـ‬
‫ـبات ‪،‬‬ ‫ـاس تعصـ‬ ‫ـردد ‪ ،‬به اسـ‬ ‫تصرفاتي نمودند که به عوض اينکه کتابهاي آسماني مصدر توحيد امت گـ‬
‫ونظريات تعصبات انساني اين کتابها هنوز هم سبب مشکالت براي انسانها گرديد ‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫ـزاران دليل‬
‫ـاب هـ‬ ‫ـتاد ‪ ،‬درين کتـ‬
‫خداوند متعال به اساس رحمت خويش آخريت کتاب آسماني را فرسـ‬
‫وبرهان به توحيد خداوند ‪ ،‬دين خداوند ‪ ،‬ايمان به پيامبران ‪ ،‬ايمان به روز قيامت ‪ ،‬ايمــان به ماليکه ها‬
‫وغيره مسايل بصورت مفصال بيان شده است ‪ ،‬که انسان با دانش ‪ ،‬با مجرد مطالعه آن به حقايق قــرآني‬
‫ـرور‬ ‫ـتند ‪ ،‬ازين نعمت محـ‬‫ـواهي هسـ‬ ‫پي برده ‪ ،‬و به آن ايمان مياورد ‪ ،‬وکسانيکه داري تعصب وخود خـ‬
‫ميمانند زيرا ‪:‬‬
‫دردشت الله رويد و در شوره زار خس‬ ‫باران که در لطافت طبعش خالف نيست‬
‫براي اينکه همين انسانها به اساس گذشت زمان ‪ ،‬وتعصبات مختلفي که دامنگير انســانهاي گمــراه‬
‫ـودش‬ ‫وحتا انسانهاييکه خود را متدين ميدانند ميشود ‪ ،‬خداوند متعال آخرين کتاب خود را حفظ نموده وخـ‬
‫ضمانت حفط قرآن کريم را تا روز قيامت نموده است ‪ ( .‬انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون ) ما قرآن را‬
‫فرستاده ايم وما آنرا حفظ ميکنيم ‪.‬‬
‫ـلمان‬‫ـود دليل مسـ‬‫يکتن ازشخصيت هاي مسيحيت بنام جوسيف ادوارد استس که بعدها مسلمان ميشـ‬
‫شدن خود را همين حفظ قرآن گريم درطول تاريخ ميداند ‪ ،‬او ميگويد ‪ :‬بياد دارم که من از محمد ســوال‬
‫کردم که‪:‬چند نسخه قرآن درطول‪1400‬سال گذشته بوجود آمده است ؟‬
‫‪ -‬برايم گفت که بجز يک قرآن ‪ ،‬قرآن ديگري وجود ندارد ‪ ،‬واين قرآن ابدا تغيير نکرده است وبرايم‬
‫تأکيد نمود که قرآن در دل صد ها هزارمردم حفظ شده است ‪ ،‬وهرگاه درين مورد در خالل قرن ها تحقيق‬
‫نمايم خواهم يافت که مليون ها انسان قرآن را بصورت کامل حفظ نموده اند ‪ ،‬وآنرا براي ديگــران تعليم‬
‫داده اند‪.‬‬
‫جوزيف ايوي اين داليل و آنچه احقيت اسالم را ثابت ميکند از محمد خواست ‪.‬‬
‫ـريم) ميباشد ‪ ،‬کتابيکه در‬‫محمد گفت ‪ :‬نخستين دليل کتاب خداوند متعال ( جل جالله ) يعني (قرآن کـ‬
‫آن هيچ تغيير‪ ،‬وتحريفي ‪ ،‬اززمان نزولش باالي محمد (صــلى اهلل عليه وســلم ) قبل از ‪ 1400‬ســال‬
‫تاکنون رخ نداده است ‪ ،‬اين قرآن را تعداد زياد مردمان حفظ مينمايند ‪ ،‬تقريبا درحدود ‪ 12‬مليون مسلمان‬
‫ـان حفظ نمايند‬‫ـداد مردمـ‬‫ـابي در روي زمين نيست که او را به اين تعـ‬ ‫اين کتاب را حفظ دارند ‪ ،‬وهيچ کتـ‬
‫مثليکه مسلمانان قرآن کريم را از اول تا آخر حفظ ميکنند ‪.‬‬
‫إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ " ما قرآن را نازل نموديم وما اورا حفظ ميکنيم (ســورة الحجر‬
‫اآلية ‪ )9‬اين دليل کافيست براينکه دين به نزد اهلل ( جل جالله ) اسالم است ‪.‬‬
‫ـتي‪ .www.islamalways.com‬و‬ ‫ـاي انترنـ‬‫ـايت هـ‬‫شما ميتوانيد اين معلومات را مفصال در سـ‬
‫همچنان سايت انترنتي ( ‪ ) www.islamtomorrow.com‬که ازخود جوزيف اســتس است بدست‬
‫آورده وياهم به عنوان ( المسلمون الجدد) در‪ googal‬بيابيد ‪.‬‬

‫چطور ميتوان دانست كه كدام كتاب حق است ؟‬


‫ـراي‬ ‫ـام را بـ‬
‫ـرين مقـ‬
‫مهمترين اصل در زنده گي انسان عقيده است ‪ ،‬دين مقدس اسالم اساسي تـ‬
‫عقيده قايل گرديده است ‪ ،‬تمامي اعمال به اساس عقيده ارزشمند ميگردد ‪ ،‬تمامي قــرآن دعــوت به‬
‫ـويش را به‬ ‫ـان خـ‬‫ـامبران امتيـ‬ ‫عقيدهء يكتا پرستي ‪ ،‬دوري ازشرك وانسان پرستي ميباشد ‪ ،‬تمامي پيـ‬
‫توحيد ودوري از شرك دعوت نموده اند ‪.‬‬
‫براي معرفت هر پيامبر خداوند متعال (جل جالله) يك سلسله معجزاتي را فرستاده كه اين معجزات غالبا‬
‫نسبت به سطح علم و دانش مردم بلند تربوده تا ساير انسانها با مشاهده آن به حقيقت نبوت پيامبران‬
‫و حقانيت كتاب الهي بي برند و ايمان بياورند ‪ ،‬مثال ‪ :‬در زمان موسى (عليه الســـالم ) كه علم سحروجادو‬
‫ـرار داد ‪،‬‬
‫ـزه قـ‬‫زياد رواج داشت خداوند متعال (جل جالله) براي هدايت آن ساحران عصاي موسى را معجـ‬

‫‪14‬‬
‫براي شان نشان داد كه موسى ( عليه الســـالم ) يك ساحر نه بلكه او بيغمبرخداست ‪ ،‬و با ديدن اين معجــزه‬
‫تمام ساحران فورا ايمان آوردند و به رسالت حضرت موسى (عليه السالم) اعتراف نمودند و ايمان خــود را‬
‫اعالن كرده و شهادت را در راه دين حق بذيرفتند ‪ .‬براي هدايت ساير مردمان آن زمان مطالب طرز ديد‬
‫و علميت شان معجزاتي را نشان داد كه اكثريت آنان به رسالت حضرتش متيقن شدند ‪.‬‬
‫ـود و خداوند‬ ‫ـوده بـ‬‫همچنان در زمان حضرت عيسى (عليه الســالم ) علم طب به حد اعلى بيشرفت نمـ‬
‫متعال(جل جالله) براي حضرت عيسى (عليه السالم) شفاي امراضي را معجزه ساخت كه طبيبان آن زمــان از‬
‫ـال(جل جاللــه)‬
‫ـامبر خداوند متعـ‬
‫ـوت هر پيـ‬ ‫ـات نبـ‬‫عالج آن امراض عاجز بودند ‪ .‬وقتي كفتيم براي اثبـ‬
‫معجزاتي را بيش نموده است اين سوال شايد براي بسياري بيدا شود كه آيا معجزه هاي پيــامبران‬
‫سابق براي ما كافي خواهد بود و يا براي كسانيكه در عصر ما زنده كي ميكنند و هنوز از نعمت اسالم‬
‫برخوردار نشده اند نيز بايد معجزاتي باشد كه با ديدن آن به دين مقدس اسالم مشرف شــوند ؟ در‬
‫باسخ به اين سوال نخست الزم است نخست اقسام معجزه را مورد مطالعه قرار دهيم و سبس به جواب‬
‫اين سوال ببردازيم ‪.‬‬

‫أقسام معجـزه‬
‫اصال معجزه دو قسم ميباشد ‪:‬‬
‫‪ )1‬معجزه هاي متعلق به عصر و زمان و يا هم معجزاتي براي مردمان خاص يك عصر ‪:‬‬
‫ازينكه پيامبران قبل از حضرت محمد (صلى اهلل عليه وسلم) براي يك قوم ‪ ،‬يا يك منطقه يي خاصي آمــده‬
‫ـاي موسى (عليه‬ ‫ـزه عصـ‬ ‫بودند ‪ ،‬معجزه ها ي آنان نيز موقتي ‪ ،‬مادي و براي همان قوم بود ‪ ،‬مثل معجـ‬
‫السالم) براي ساحران ‪ ،‬معجزه ايستادن در يا براي قو م موسى عليه السالم ‪ ،‬و معجزه طــبي حضــرت‬
‫عيسي عليه السالم براي بني اسراييل و غيره ‪.‬‬
‫هدف ازين معجزه ها تنها اقوام موجود آن عصر بود كه آنان ازين معجزات استفاده نمــوده و به‬
‫آن ايمان آوردند ‪ .‬و ازينكه هدف اين معجزات اشخاص بعدي نبود ‪ ،‬بناء معجزات آنان با فاني شــدن‬
‫آنان ختم كرديد ‪.‬‬
‫‪ )2‬معجزه دائمي كه تا روز قيامت جاوداني ميباشد ‪ :‬معجزه دايـمي همان معجزه يي است ‪ ،‬كه‬
‫مخصوص يك قوم و يا يك كروه خاص نه بلكه براي تمام بشريت در عصر موجوديت آن پيــامبر و بعد‬
‫از رحلت آن پيامبر ميباشد ‪ ،‬آثار اين معجزه درهمه جا و براي هميشه تا روز قيامت دوامــدار ميباشد‬
‫‪.‬‬
‫ـده و بعد از او‬‫ـتاده شـ‬ ‫ـريت فرسـ‬ ‫ازينكه پيامبراسالم حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) براي تمام بشـ‬
‫پيامبر ديكري نيست ‪ ,‬جنانجه بعداز قرآنكريم كتاب آسماني ديكري نازل نخواهد شد ‪ ،‬وخداوند متعال (جل‬

‫ـامت ميباشد ‪ .‬روي همين‬ ‫ـريت تا روز قيـ‬


‫جالله) براي ما تأكيد نموده است كه اين قرآن هدايت براي بشـ‬
‫دليل قرآن عظيم الشان را خداوند متعال (جل جالله) بزركترين معجزه ء قرار داده است كه اعجاز آن منحصر‬
‫به كدام قوم و قبيله نه بلكه از زمان پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم) تا روز قيـامت دوام دارد ‪.‬‬
‫قرآن دو نوع معجزه دارد ‪:‬‬
‫‪ -1‬معجزه لفظي ‪ :‬معجزه لفظي قرآن كريم براي كساني است كه در زبان عربي مهارت زيــاد‬
‫ـوي‬ ‫ـيار قـ‬
‫ـاحت وبالغت بسـ‬ ‫داشته باشند ‪ ،‬جنانجه در زمان ظهور اسالم عربهاي آن زمان كه از فصـ‬
‫برخوردار بودند‪ ،‬و به اساس همين فصاحت وبالغت در بسياري از مجالس افتخار مينمودند ‪ ،‬قــرآن‬
‫عظيم الشان در مقابل آنان قرار كرفت و براي شان معجزه لفظي قرآن را بيشكش نمود و جلنج داد كه‬
‫ـان از آوردن‬ ‫ـازيد ‪ ،‬آنـ‬
‫ـريم بسـ‬‫شما با وجود داشتن جنين فصاحت وبالغت يك سوره يي مثل قرآن كـ‬
‫سوره يي مثل قرآن عاجز شدند ‪ ،‬و با مطالعه ويا شنيدن قرآن سر تسليم به اين معجــزه بــزرك الهي‬
‫ـان‬ ‫ـربي دانـ‬‫نهادند ‪ ،‬كه اين معجزه لفظي قرآن تا حال حاضر با همان قوت و صالبت خويش در نزد عـ‬
‫باقيست ‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫يکي ازمعجزات قرآن کريم موضوع حفظ قرآن درقلب مليون ها انسان است ‪ ،‬تاحال درجهان هيچ‬
‫کتابي درهيچ علمي نيست که حد اقل صد نفر حافظ داشته باشد ‪ ،‬تنها معجــزه قــرآن است که درقلب‬
‫مليون ها انسان حفط بوده ‪ ،‬نه تنها آيات قرآن محفوظ است ‪ ،‬بلکه هرکلمه قرآن بدون دســتبرد کسي‬
‫ـ الحمد‬‫ـوانيم‬
‫حفظ شده است ‪ ،‬وازين هم جالبتر اينکه هرحرکت قرآن حفظ شده است ‪ ،‬مثال ‪ :‬وقتي ميخـ‬
‫هلل رب العالمين ) هرگاه درتمامي دنيا بگرديم خواهيم ديد که حرف (دال) درکلمه (الحمــد) درتمــامي‬
‫قرآن هاي چاپ شده جهان مضموم ( ضمه دار – پيش دار) تلفظ ميگردد ‪.‬‬
‫همچنان درطول تاريخ هيچ کسي نتوانسته است که مثل قرآن عظيم الشان ‪ ،‬ديگري قرآني بسازد‬
‫ـالم‬‫ـمنان اسـ‬‫ـوده ‪ ،‬بلکه دشـ‬ ‫ـني نيست که کسي کوشش ننمـ‬ ‫ويا حل اقل سورهء بسازد ‪ ،‬اين بدان معـ‬
‫کوشش هاي زيادي نموده اند ‪ ،‬ولي ناکام شده اند ‪.‬‬
‫ـود را منحيث مولف آن درغالف‬ ‫معجزه ديگر قرآن اينست که تاحال هيچ کسي نتوانسته که نام خـ‬
‫قرآن نوشته کند ‪ ،‬زيرا کالم خداوند است ‪ ،‬وکسي نميتواند که اين کتاب را به خود نسبت دهد ‪ ،‬زيــرا‬
‫نميتوانند ‪ ،‬وهرگاه کسي ميتوانست چنين کند حتما ميکرد ‪ ،‬ولي در ساير کتابهاييکه طرفداران آن آنرا‬
‫کتاب خدا ميدانند ‪ ،‬نام مولف انساني حتما درپشت کتاب است که خود دليل است که گوينده آن انســاني‬
‫بوده که آنرا خود روايت نموده سپس به خداوند نسبت داده است ‪.‬‬
‫‪ -2‬معجزه معنوي قرآن كريم ( اعجاز علمي قرآن كريم ) ‪ :‬ازينكه قرآ ن عظيم الشان براي تمام‬
‫بشريت نازل كرديده است الزم است تا اين قرآن معجزه يي داشته باشد كه تمام حيــات بشــريت را تا‬
‫روز قيامت در برگيرد ‪ ،‬معجزه يي باشد كه دانشمندان عصر ساينس وتكنالوژي عصــرهاي مختلف را‬
‫قناعت دهد تا آنان با درك حقانيت قرآن به آن ايمان آورده وحدانيت خداوند يكتا را بپذيرند ‪.‬‬
‫ـات علمي‬ ‫ـاه تحقيقـ‬‫ـدي است ‪ ،‬وهرگـ‬ ‫ـزه أبـ‬‫قرآن كريم در دو بخش لفظي و معنوي خويش معجـ‬
‫دانشمندان معروف جهان را مورد مطالعه قرار دهيم ميابيم كه قرآن عظيم الشــان چگونه دانشــمنان‬
‫بسيار معروف عصر حاضر را تسليم اعجاز خويش گردانيده است ‪.‬‬
‫علت اساسي اينست که قرآن عظيم الشان براي همه بشريت نازل شده ‪ ،‬و درانسانها متخصصين‬
‫مختلف وجود دارند ‪ ،‬قرآن عظيم الشان هرکسي را با اسلوب خودش خطاب نمــوده او را به حقــانيت‬
‫قرآن قناعت ميدهد ‪ ،‬به اين شکل ما مثالهاي زيادي از دانشمنداني داريم که بدون تعصب وخود خواهي‬
‫‪ ،‬قرآن را براي درک حقيقت ها مطالعه نموده اند وسپس مسلمان شده اند ‪.‬‬
‫که بهترست درين مورد نمونه هايِ را بيان نماييم ‪:‬‬

‫توحيد قرآني مطابق معايير عقلي بشر‬


‫اين يك حقيقت پذيرفته شدهء بشراست كه دريك ملك دو پادشاه و دريك كشور دو رئيس جمهور امكان‬
‫پذير نميباشد ‪ ،‬و هرگاه دركشوري دو پادشاه ويا دو رئيس جمهور با هم يكجا ظهــور كنند حتما در بين‬
‫اين دو اختالفات نظري در اجراي امور رخ ميدهد كه كشور را به عوض تقدم و پيشرفت به اختالفــات و‬
‫جنگ هاي طويلي سوق خواهند داشت ‪ ،‬اين حقيقت را خداوند ( جل جالله ) در پادشاهي جهان نيز بيان‬
‫داشته است ‪ ،‬قرآنكريم ميگويد ‪ { :‬لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا } االنبياء ‪22/‬‬
‫‪If there were, in the heavens and the earth, other gods besides Allah, there‬‬
‫‪would have been confusion in both‬‬
‫هرگاه درزمين وآسمان خدايان بجزاز اهلل (جل جالله) وجود ميداشت ‪ ،‬زمين وآسمان فاسد ميشدند ‪ ،‬زيرا‬
‫ـرش ميخواست روز باشد ‪ ،‬يكي‬ ‫ـود را داشت ‪ ،‬يكي ميخواست شب باشد و ديگـ‬ ‫هرخدايي اراده خاص خـ‬

‫‪16‬‬
‫ميخواست ستاره ها در شب ظهور نمايند وديگرش اين امر را مخالفت مينمــود ‪ ،‬اين اخالف نظر دربين‬
‫ـته باشد ‪،‬‬
‫خدايان متعدد سبب بي نظمي در كاينات ميشد و بشر نميتوانست به اين شكل زنده گي آرام داشـ‬
‫با اين نظم و قوانين نورمال انسان بخوبي درك مينمايد كه خالق جهان يك است و يگانه ‪.‬‬
‫خلقت تصادفي مخلوقات‬
‫يكي از دانشمندان ميگويد ‪ :‬عقيده بر خلقت تصادفي انسان ‪ ،‬انسانرا از بوتهايش هم پست تر جلوه‬
‫ميدهد ‪ .‬او ميگويد ‪ :‬با نا مسلماني صحبت داشتم برايش گفتم ‪ :‬آيا اين موتر را كسي ساخته اســت؟ با‬
‫ـ‪:‬‬‫تعجبت گفت ‪ :‬طبعا ‪ .‬زيرا درين موتر حتما مكان ساختمان ‪ ،‬و اسم شركت موجود است ‪ ،‬بــرايش گفتم‬
‫خودت را كي ساخته ؟ در پاسخ گفت ‪ :‬تصادف ‪.‬‬
‫ـ ‪ :‬آيا بوتهايت را هم كسي ساخته است ؟ با ز به تعجب گفت ‪ :‬بلي ‪ .‬درين شــكي نيست‬ ‫برايش گفتم‬
‫ـ‪:‬‬‫ـرايش گفتم‬‫كه بوتهايم در كدام فابريكه با ماشينهاييكه درآن كارگران مصروف اند ساخته شده است ‪ .‬بـ‬
‫آيا ممكن است كه بوتها با تخنيك ساده و بسيط ساختهء كسي باشد وپيدايش تصادفي آن غير ممكن باشد‬
‫ـوه‬‫ـتر جلـ‬
‫ـايش هم كمـ‬ ‫‪ ،‬و انسان با اين ساختمان دقيق تصادفي باشد ‪ ،‬اين طرز انديشه انسانرا از بوتهـ‬
‫ميدهد ‪.‬‬

‫نشانه هاي معرفت الهي در جهان بيروني و نفس انسان بخوبي ديده ميشود‬
‫ـتفاده از عقل‬ ‫عقل بهترين نعمت الهي است كه براي انسان عنايت شــده ‪ ،‬و انســانهاي عاقل با اسـ‬
‫ُســهِمْ‬
‫خويش حقايق را درك ميكنند ‪ ،‬خداوند (جل جالله ) ميفرمايد ‪{ :‬سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي اآلفَاقِ وَفِي أَنْف ِ‬
‫حَتَّى يَ َتبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ } فصلت ‪ 53 /‬ما نشانه هاي قــدرت‬
‫خود را در آفاق جهان ‪ ،‬و نفسهاي بنده گان نشان ميدهيم تا براي شان واضح گردد كه خداوند حق است‬
‫‪.‬‬
‫‪Soon will We show them Our Signs in the (furthest) regions (of the earth),‬‬
‫‪and in their own souls, until it becomes manifest to them that this is the Truth.‬‬
‫‪?Is it not enough that thy Lord doth witness all things‬‬
‫عاليم قدرت الهي با تالوت و تفكر در آيات قرآن ‪ ،‬مطابقت احكام قرآن با واقعيت هاي علمي ‪ ،‬و تفكر‬
‫در مخلوقات خداوند(جل جالله)خوبتر واضح ميگردد‪ .‬يك نقطه اساسي را كه بايد بدان متوجه بــود اينست كه‬

‫‪17‬‬
‫قرآن حقيقت است‪ ،‬وهميشه با حقايق همنوا ميباشد‪ ،‬وهيچگاهي قرآن كريم مخالف حقايق علمي قــرار‬
‫نگرفته است ‪ ،‬ولي نظريات علمي كه حقانيت آن ثابت نميباشد ‪ ،‬قرآن آنرا تاييد نميكند ‪ ،‬زيرا بسياري از‬
‫ـايق علمي‬ ‫ـريم با حقـ‬ ‫ـرآن كـ‬ ‫ـاء قـ‬‫نظريات با گذشت زمان ‪ ,‬و پيشرفتهاي علمي باطل ثابت ميگردد ‪ ،‬بنـ‬
‫همگون ‪ ,‬با نظريات علمي كه غير ثابت ميباشد گاهگاهي مخالفت ميداشته باشد ‪.‬‬
‫ـ ‪The book is, without a‬‬ ‫قران بدون ترديد از جانب پروردگار جهان نازل شده است ‪]32:2[ ‬‬
‫‪doubt, a revelation from the Lord of the universe.Greatest God our Lord,‬‬
‫‪Greatest is His power and there is no end to His wisdom.  Praise Him you‬‬
‫‪heavens and glorify Him sun and moon and new plants for out Him, through‬‬
‫‪Him, and in Him are all things, every perception, and every knowledge. ‬‬
‫)‪(Youhans Kepler‬‬
‫ـمانها او را حمد‬ ‫ـرين است و حکمت ا و اليتنهي‪  .‬اي آسـ‬ ‫نداي بزرگ پروردگارما‪ ،‬قدرت او عظيم تـ‬
‫ـيز‪ ،‬هر ادراکي‪ ،‬و هر دانشي‬ ‫گوييد واي خورشيد و ماه و ستاره هاي جديد او راثنا گوييد زيرا که همه چـ‬
‫ازاو‪  ،‬توسط او ودر تسلط او قراردارد‪( .‬يوهان کپلر)‬
‫نيايش فوق توسط نه يک رو حاني و يا يک کشيش بلکه يک ستاره شــناس بنــام يوهــان کپلر که‬
‫ـفه‬‫ـري با فلسـ‬ ‫قوانين حرکت ستارگان را کشف نمود در قرن هفدهم نوشته شده است‪  .‬دانش امروز بشـ‬
‫توحيد بسيار عجين است‪ .‬ريشه تفکرات علمي امروز بشر‪  ،‬که جهــان را يک نظــام يک پارچه با يک‬
‫سري قوانين تنظيم يافته مي بيند‪ ،‬را مي توان دراعتقاد اديان يهود‪ ،‬مسيحيت‪ ،‬و اســالم به يک خــداي‬
‫واحد جستجو کرد‪  .‬متاسفانه با گذشت ايام بواسطه وسوسه هاي شيطاني و تحريف حقايق ديــني توسط‬
‫رهبران روحاني‪ ،‬ايمان به توحيد جاي خود را به شرک داده است‪  .‬چطوري که امروز بندرت مي تــوان‬
‫انسانهايي يافت که ايمان خود را به خداي آسمانها و زمين خالص گردانيده و دامن خود را از شــرک در‬
‫ـدا مي داد اکنو‬ ‫عبادات و اعتقادات تطهير کرده اند‪  .‬همان مسيحي که فرياد تو حيد را در بين قوم خود نـ‬
‫ن بعنوان پسر خدا پرستيده و ستايش مي شود ‪ ،‬و به عــوض اينکه يا اهلل بگويند به دست دعا بســوی‬
‫عيسی پسر مريم نموده و از او کمک واستعانت ميخواهند ‪ ،‬و معتقدين به پيامبر اســالم که آيه عظيم و‬
‫ـداي يکتا آورد‪، ‬‬ ‫ـرف خـ‬ ‫ـان از طـ‬ ‫مهم "تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم" را به جهانيـ‬
‫ـتانيکه‬ ‫مطابق اين آيت شريف تنها عبادت خود را مخصوص خدای عزوجل نموده از مشابهت با بت پرسـ‬
‫ـتش‬ ‫ـدای عزوجل به پرسـ‬ ‫کمک از بتها ميخواهند ‪ ،‬ويا از مشابهت با نصرانيان که به عوض پرستش خـ‬
‫پيامبر مصروف اند خود را به حقيقت های توحيد ميرسانند ‪ .‬و خو شبختانه عليرغم تو طعه هاي شيطان‬
‫رجيم‪ ،‬به لطف خداي مهربان‪ ،‬دين توحيدي ابراهيم در قرآن مجيد حفظ شده است‪ .‬وتمام مسلمانان جهان‬
‫ـ زنده گی خويش را مطابق قرآن کريم آراسته اند ‪.‬‬ ‫منحيث موحدين حقيقی‬
‫اعجازقرآن درزمانه هاي مختلف‬
‫ـراي‬ ‫ـه) بـ‬ ‫قرآن كريم چهارده قرن قبل باالي حضرت محمد (صلي اهلل عليه وسلم) نازل شد ‪ ،‬خداوند (جل جاللـ‬
‫تبليغ كالم خويش يك انسان ناخوانده (بيسواد) را اختيار نمود ‪ ،‬زيرا نرفتن آنحضرت (صــلي اهلل عليه وســلم) به‬
‫ـراي كســاني است كه‬ ‫ـوبي بـ‬ ‫ـوف دليل خـ‬ ‫مكتب ‪ ،‬مدرسه پوهنتون و ياهم به نزد كدام دانشمند وفيلسـ‬
‫ميخواهند با عقل و فراست خويش دين مقدس اسالم را بپذيرند ‪ ،‬زيرا اسلوب قوي قرآن در عصر قــديم‬
‫ـاخت ‪ ،‬و در‬ ‫عربهايي راكه در شعر و قصايد و زبان عربي دست دراز داشتند به پذيرفتن قـرآن وادار سـ‬
‫ـرآن را‬ ‫ـاريخ قـ‬ ‫ـان تـ‬‫عصر كنوني كه دانشمندان علوم ساينس و تكنالوژي مخاطب قرآن قرار دارند و آنـ‬
‫مطالعه ميكنند ميبينند كه قرآن عظيم الشان چهارده سال قبل باالي يك انسان بيسواد نــازل شــده است ‪،‬‬
‫ولي بعد ها با مطالعه قرآن درک ميکنند كه همين قرآن كريم از علوم پيشرفتهء كه دانشمندان در عصور‬
‫ـته است ‪ ،‬نا‬ ‫ـان داشـ‬ ‫جديد كشف نموده اند سخن گفته است ‪ ،‬و حقايق علمي امروزي را ‪ 14‬قرن قبل بيـ‬
‫گزير به حقانيت قرآن ايمان مياورند ‪ ،‬زيرا ميدانند كه ارشادات چهارده قرن قبل قرآن ‪ ،‬از جانب حضرت‬
‫محمد که يک فرد ناخانوان و يا کسانيکه از علوم معاصر نا آگاه بودند نيست ‪ ،‬بلكه تحفه گرانبخش ذات‬
‫الهي است كه گيتي را آفريد و علم و دانش او به هر چيز و هر ذره احاطهء كامل داشــته و دارد چنانكه‬

‫‪18‬‬
‫خداوند درين راستا فرمود ه است ‪{ ،‬وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ } النمل‪ 6 /‬اي پيامبر آيــات‬
‫قرآن از جانب خدايي دانا كه داراي علم و حكمت است به تو وحي شده است ‪.‬‬
‫‪As to thee, the Qur-an is bestowed upon thee from the presence of One‬‬
‫‪.Who is Wise and All-Knowing‬‬
‫ـرار داده است ‪ ،‬تا آن‬ ‫ـزه قـ‬ ‫ـيز معجـ‬ ‫ـوني نـ‬ ‫خداوند ( جل جالله ) قرآن عظيم الشان را در عصر كنـ‬
‫اشخاص حق طلب و حقجويي كه ميخواهند به حقيقت وجود خداوند ( جل جالله ) با علم و دانش برسند ‪،‬‬
‫واز تقاليد پدران و نياكان خويش خود داري نموده ‪ ،‬انسان و يا حيوان را نپرستند ‪ ،‬داليلي را بيان داشته‬
‫كه هر انسان دانشمند به آن ايمان مياورد ‪ ،‬خداوند ( جل جالله ) ميفرمايد ‪:‬‬
‫{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي اآلفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ‬
‫شَهِيدٌ} فصلت ‪ 53 /‬ما نشانه هاي قدرت خود را در آفاق جهان ‪ ،‬و نفسهاي بنده گان نشان ميدهيم تا‬
‫براي شان واضح گردد كه خداوند حق است ‪.‬‬
‫‪Soon will We show them Our Signs in the (furthest) regions (of the earth),‬‬
‫‪and in their own souls, until it becomes manifest to them that this is the Truth.‬‬
‫‪Is it not enough that thy Lord doth witness all things‬‬
‫ـانيكه از عقل‬ ‫خداوند متعال براي هدايت انسان داليل و نشانه هاي خدايي خود را نشان ميدهد تا انسـ‬
‫و تفكر كار ميگيرد اين داليل را مشاهده نموده به وحدانيت ذات خداوند متعال ( جل جالله ) ايمان بياورد‬
‫‪.‬‬
‫هر ورقش دفتريست معرفت كردگار‬ ‫برگ درختان سبز درنظر هوشيار‬
‫{ لَوْ أَنْزَلْنَا َهذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ االمْثَـالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ‬
‫ـوه از‬ ‫الحشر‪ 21/‬هرگاه ما اين قرآن را بر كوه نازل ميكرد يم ‪ ،‬مشاهده ميكردي كه كـ‬ ‫َ‬ ‫لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون}‬
‫ترس و عظمت خدا خاشع و ذليل و متالشي ميگشت و اين مثال را براي مردم بيان مي كنيم باشد كه اهل‬
‫عقل و فكرت شوند ‪.‬‬
‫‪Had We sent down this Qur-an on a mountain, verily, thou wouldst have‬‬
‫‪seen it humble itself and cleave asunder for fear of Allah. Such are the‬‬
‫‪.similitudes which We propound to men, that they may reflect‬‬
‫خداوند متعال ( جل جالله ) براي انسانها مثالي بيان ميدارد كه شما به اين كوه هاي پهناور نظر كنيد ‪،‬‬
‫و ببينيد كه چقدر بزرگ و شكوهمند هستند ‪ ،‬بشر نميتواند چنين كوه هايي را ايجاد نمايد ‪ ،‬وهرگــاه اين‬
‫قرآن بر اين كوه ها نازل ميشد ‪ ،‬كوه ها با وجود بزرگي و عظمت خوار و ذليل ميگشتند ‪ ،‬پس شايســته‬
‫انسان است كه به عظمت قرآن عظيم الشان تن دهد وقوانين قرآن رابر خود تطبيق عملي نمايد ‪.‬‬
‫بعد از بيان اين دليل خداوند متعال ( جل جالله ) مردم را به تفكر و تدبر در قرآن كريم دعوت ميدارد ‪ ،‬زيرا‬
‫تدبر در قرآن كريم علت اساسي هدايت انسانها ميباشد ‪ ،‬ولي آناني را كه قرآن را ترك نمــوده با افكــار‬
‫خويش خلقت جهان را ارزيابي نموده سر زنش نموده ميگويد ‪ { :‬أَفَال يَتَدَبَّرُونَ الْقُــرْآنَ أَمْ عَلَى ُقلُــوبٍ‬
‫أَقْفَالُهَا } محمد‪ ( 24 /‬چرا در مورد قرآن فکر و تدبر نميکنند ‪ ،‬آيا بردلهايشان قفل ها ست ؟ )‬
‫‪Do they not then earnestly seek to understand the Qur-an, or are their‬‬
‫‪hearts locked up by them‬‬
‫قرآن عظيم الشان براي اينكه رهنماي بشريت باشد ‪ ،‬تمامي مثالهاي دقيقي را كه سبب هدايت انسان‬
‫ميشود بيان داشته است ‪ ،‬تا هركسي مطابق مقدار دانش وتخصص خويش از قرآن استفاده نمايد‪،‬قرآ ن‬
‫كريم درزمينه ميفرمايد ‪{:‬وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}الزمر ‪ 27/‬ما درين‬
‫قرآن براي هدايت مردم هرگونه مثالهاي روشن آورديم باشد که خلق متذکر آن شوند ‪.‬‬
‫‪We have put forth for men, in this Qur-an every kind of Parable, in order‬‬
‫‪that they may receive admonition‬‬

‫‪19‬‬
‫ـ حق و واضح نمــودن داليل‬ ‫خداوند متعال ( جل جالله ) حضرت محمد (صلي اهلل عليه وسلم ) را براي بيان احكــام‬
‫قرآني فرستاد ‪ ،‬قرآن اين داليل را بيان ميدارد تا انسانها با قناعت كامل به حقانيت قرآن ايمــان آورند ‪،‬‬
‫هرگاه كسي هدايات قرآني را پذيرفته مؤمن كامل ميگردد منفعت ايمانش به خودش رجوع ميكند ‪ ،‬زيــرا‬
‫جنت الهي و زنده گي با ارزش دنيا و آخرت براي خودش مهيا ميگردد ‪ ،‬اما كسانيكه حق را نپذيرفته و‬
‫ـده‬ ‫گمراه ميشوند ‪ ،‬عواقب بد گمراهي شان به خود شان رجوع ميكند زيرا در دنيا شرمنده و شرمسار شـ‬
‫مورد مذمت اهل تقوى قرار ميگيرند ‪ ،‬و در آخرت نيز هالكت و بربادي نصيب شان ميگردد ‪ ،‬و ســخت‬
‫ترين عذاب الهي را خواهند چشيد ‪ ،‬زيرا انسان خواسته يا ناخواسته مجبور است به قوانين الهي تن در‬
‫دهد ‪ ،‬انسان خواسته باشد و يا نخواسته باشد ‪ ،‬شب وروز ‪ ،‬آفتاب و مهتا ب ‪ ،‬مرگ و زنــده گي ‪ ،‬توالد‬
‫وتناسل ‪ ،‬باران و برف ‪ ،‬وهمه ء قوانين الهي بشكل نورمال بااليش تطبيق ميگردد ‪ ،‬و نميتواند خــود را‬
‫ـرار نمايد ‪ ،‬نميتواند با‬ ‫ـري فـ‬ ‫ـايي ديگـ‬ ‫ازين قوانين الهي بيرون نمايد ‪ ،‬نميتواند از زمين خداوندي به جـ‬
‫ـذيرفتن حكم‬ ‫رسيدن اجل خود را از چنگال ملك الموت برهاند ‪ ،‬زيرا قوانين الهي حتما تنفيذ ميشـود ‪ ،‬نپـ‬
‫الهي ‪ ،‬وسركشي از بعضي از احكام خداوند كه به اختيار انسان داده شده و براي امتحان وي صالحيتش‬
‫را به او واگزار نموده است ‪ ،‬سبب خوشبختي و يا بدبختي خود انسان ميگردد ‪ .‬خداوند متعــال ( جل جالله )‬

‫ميفرمايد ‪:‬‬
‫{وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى‬
‫وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا َفنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى } طه ‪ 126-124 /‬هركه از ياد من سر باززند‬
‫برايش زنده گي تنگ نصيب مينمايم ‪ ،‬و در روز قيامت نيز او را كور حشر ميكنم ‪ ،‬اين انســان ميگويد ‪:‬‬
‫پروردگارا ! چرا مرا كور حشر نمودي ؟ در حاليكه من بينا بودم ‪ ،‬خداوند در جوابش ميگويد ‪ :‬همينقسم‬
‫ـوش‬ ‫ـيز فرامـ‬ ‫ما برايت آيات و نشانه هاي خود را داديم ‪ ،‬مگر تو آنرا فراموش نمودي ‪ ،‬امروز خودت نـ‬
‫شده اي ‪.‬‬
‫" ‪But whosoever turns away from My Message, verily for him is a life‬‬
‫‪narrowed down, and We shall raise him up blind on the Day of Judgment‬‬
‫‪He will say: "O my Lord! why hast thou raised me up blind, while I had‬‬
‫)‪"?sight (before‬‬
‫(‪will say: "Thus didst thou, when Our Signs came unto thee, )Allah‬‬
‫‪".disregard them: so wilt thou, this day, be disregarded‬‬
‫اين آيات الهي سخت ترين وعيد براي انساني ميباشد كه از يا د وفكر خداونــد( جل جالله ) دور‬
‫شده ‪ ،‬احكام الهي را نپذيرفته ‪ ،‬و مطابق خواهشات نفساني و حيواني خويش به بيراهه حركت ميكند ‪،‬‬
‫ـ قرآن را نميپذيرند ‪ ،‬براي شان دو جزا داده ميشود ‪:‬‬ ‫شخاصيكه احكام‬
‫ـ (جل جالله) است ‪ ،‬مسلمانان را با خبر نموده است‬ ‫‪ - 1‬جزاي سخت دنيوي ‪ :‬اين حكمت خداوندمتعال‬
‫ـ الهي را ترك مينمايند برايشان سرسخت ترين عذاب دنيوي يعني عدم آسايش ‪ ،‬راحت‬ ‫كه آنانيكه احكام‬
‫و خوشبختي نصيب ميگردد ‪ ،‬اگرچه اين انسان داراي مقامات عالي ‪ ،‬نعمات خوب ‪ ،‬پــول ‪ ،‬ثــروت‪،‬‬
‫ـگ‬ ‫اموال ‪ ،‬و وسايل مادي فراوان باشد بازهم احساس راحت نخواهد نمود ‪ ،‬در زنده گي هميشه دل تنـ‬
‫خواهد بود ‪ ،‬وبهترين مثال براي اين حكم الهي خود كشي هزاران انسان در كشور هاي غربي ميباشد ‪،‬‬
‫آنان كه داراي تمام وسايل مادي ميباشند ‪ ،‬بازهم خسته و دلتنگ شده دست به خود كشي دست ميزنند‬
‫و مجله هاي غربي احصائيه هاي هزاران انسان غربي را بيان ميدارد كه در هركشور خود شان خــود‬
‫را انتحار نموده اند ‪.‬‬
‫‪ -2‬جزاي سخت اخروي ‪ :‬نخستين جزاي انسانهايي كه احكام الهي را نمي پذيرند ‪ ،‬و از طــاعت‬
‫الهي سر باز ميزنند جزاي نابينايي در روز قيامت ميباشد ‪ ،‬اينچنين اشخاص در روز قيــامت كــور و‬
‫نابينا حشر ميشوند ‪ ،‬آنان به دربار خداوند(جل جالله) رجوع نموده ميپرسند ‪ :‬پروردگارا ! چرا مارا كــور‬
‫خلق نمودي ؟ ماكه در دنيا چشم داشتيم ‪ .‬در پاسخ آنها گفته ميشود ‪ :‬همينقسم كه چشم را برايتــان‬
‫ـايق را ببينيد ‪،‬‬ ‫ـ قرآن را نيز براي تان بيان داشتم تا از چشمان تان استفاده نموده حقـ‬ ‫داده بودم احكام‬

‫‪20‬‬
‫و به آن ايمان بياوريد ‪ ،‬شما از چشمان تان براي معرفت خدا استفاده نكرديد ‪ ،‬چشمان تــانرا وســيله‬
‫هدايت و طاعت نگشتانديد ‪ ،‬خداو وقر آن را فراموش كرديد ما امروز نيز شما را فراموش نمــوديم ‪،‬‬
‫اكنون برويد همان قسيمكه براي تان قوانين ميساختيد وقوانين الهي را فراموش ميكرديد ‪ ،‬همينقسم كه‬
‫مراسم زنده گي تانرا مطابق خواسته هاي خود به پيش ميبرديد و احكام قرآن را تطبيق نميكرديد اكنون‬
‫برويد ‪ ،‬برايتان چشم نيز پيدا كنيد ‪ .‬شما در همه مسايل بر خود اعتماد ميکرديد انسان را از همه برتر‬
‫ميدانستيد ‪ ،‬اکنون برتريت خود را در ايجاد چشم براي خود نشان دهيد ‪.‬‬
‫{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنْ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ} السجده ‪22/‬‬

‫ـ الهي سركشي‬ ‫ـام‬ ‫ـان از احكـ‬ ‫کيست ظالمتر نسبت به كسانيكه برايشان آيات خداوند تالوت ميشد و آنـ‬
‫مينمودند ؟ ما از مجرمان انتقام ميگيريـــم ‪.‬‬
‫‪And who does more wrong than one to whom are recited the Signs of his‬‬
‫‪Lord, and who then turns away therefrom? Verily from those who transgress‬‬
‫‪We shall exact (due) Retribution‬‬
‫فإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنْ الْمُنذِرِينَ} النمل ‪92 /‬‬
‫{وَأَنْ أَتْـلُوَ الْقُرْآنَ َفمَنْ اهْتَدَى َ‬
‫‪And to rehearse the Qur-an: and if any accept guidance, they do it for the‬‬
‫‪".good of their own souls, and if any stray, say: "I am only a Warner‬‬
‫{ أَفال يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا} النساء ‪ )82(/‬چــرا در‬
‫مورد قرآن فکر و تدبر نميکنند ‪ ،‬هر گاه قرآن ازنزد کسي ديگري بغير از خداوند ميبود در آن اختالفاتي‬
‫زيادي را پيدا ميکردند ‪.‬‬
‫‪Do they not consider the Qur-an (with care)? Had it been from other than‬‬
‫‪.Allah, they would surely have found therein much discrepancy‬‬
‫آنانيكه قرآن عظيم را با تدبر و تفكر تالوت ميكنند و در باره آيات آن فكر ميكنند و مطابق پيشرفت‬
‫هاي عصر امروز آيات قرآن را مورد مطالعه قرار ميدهند ‪ ،‬حتما به حقانيت قرآن ايمــان مياورند زيــرا‬
‫خداوند متعال (جل جالله) ميفرمايد ‪{:‬إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُور}الفاطر‪( 28/‬‬
‫به تحقيق بنده گان دانشمند از خداوند ميترسند ‪ ،‬خداوند غالب و باحكمت است ‪.‬‬
‫‪Those truly fear Allah, among His Servants, who have knowledge: for‬‬
‫‪.Allah is Exalted in Might, Oft-Forgiving‬‬
‫درصفحات آينده ميخواهم بعضي از اكتشــافات علمي عصر حاضر را كه توسط دانشــمندان مختلف‬
‫كشف گرديده و قرآنكريم نيز به آنها چهارده سال قبل در قرآنكريم اشاره فرموده است خدمت شما دوستان‬
‫تحرير نمايم به اين اميد که حقايق قرآني سبب زياد ت و قوت ايمان مؤمنان ‪ ،‬و ســبب هــدايت غــير‬
‫مسلمانان گردد ‪ .‬زيرا اين حقايق علمي امروزه و موجوديت آن در قر آنكريم بهــترين دليل براينست كه‬
‫قرآن ساخته محمد( صلي اهلل عليه وسلم) نميباشد زيرا آنانيكه ادعا مينمايند كه قرآن ساختهء حضرت محمد ( صلي اهلل‬

‫ـاد‬ ‫ـرن قبل و لو داراي علم و دانش زيـ‬ ‫عليه وسلم) است با اين حقايق درك ميكنند كه يك انسان درچهارده قـ‬
‫ـال تحقيق‬ ‫ـايقي است كه بعد از صد ها سـ‬ ‫ـرا اين حقـ‬ ‫ـان دارد ‪ ،‬زيـ‬ ‫ميبود نميتوانست كه اين حقايق را بيـ‬
‫وپژوهش دانشمندان امروزي با دسترسي به وسايل بسيار پيشرفته كشف شده است ‪ ،‬و براي كســانيكه‬
‫‪14‬قرن قبل زنده گي داشتند غير قابل فهم بود ‪ ،‬و ازينكه قرآن عظيم الشأن كالم خالق بشر است ‪ ،‬بنــاء‬
‫علم خالق بشر نيازمند وسايل نبوده بلكه اول و آخر ظاهر وباطن همه برايش معلوم است ‪ ،‬خداوند متعال‬
‫(جل جالله ) اين معجزهء قرآني را در عصر حاضر براي علماء و دانشمندان امروز وسيله هدايت بيان داشته‬
‫ـياري از‬ ‫ـرف ميشــوند چنانچه بسـ‬ ‫است ‪ ،‬زيرا دانشمندان با فهم حقايق قرآني به دين مقدس اسالم مشـ‬
‫دانشمندان ساينس و تكنالوزي با فهم قرآن و مطابق آن با حقايق علمي اسالم را پذيرفته اند ‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫فصل دوم ‪:‬‬
‫اعجازطبي قرآن‬
‫(حقيقت هاي طبي قرآني )‬

‫درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم ‪:‬‬

‫‪22‬‬
‫پوست انسان احساس درد ميکند‬ ‫‪-8‬‬
‫در روده هاي انسان مواديست که درد را تخفيفت ميدهد‬ ‫‪-9‬‬
‫استخوان قبل ازگوشت ايجاد ميگردد‬ ‫‪-10‬‬
‫استخوان قبل ازگوشت ايجاد ميگردد‬ ‫‪-11‬‬
‫تعيين كننده جنس فرزند ( پسر يا دختر) پدر ميباشد‬ ‫‪-12‬‬
‫مرحله غيض جنين را در شکم مادر صرف خداوند ميداند‬ ‫‪-13‬‬
‫جنين شناسي درست و دقيق‬ ‫‪-14‬‬

‫پوست انسان احساس درد ميكند‬


‫دكتوران طب در عصر حاضر كشف نمودند كه احساس درد در پوست انسان بوده ‪ ،‬و زماني پوست‬
‫ـان‬ ‫انسان از بين رود ‪ ،‬احساس درد كم ميشود ‪ ،‬قرآن عظيم الشان درين مورد چهارده قرن قبل چنين بيـ‬
‫داشته است ‪ { :‬إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُــودُهُمْ بَــدَّلْنَاهُمْ جُلُــودًا غَيْرَهَا‬
‫لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا } ‪ /56‬النساء ‪ .‬كسانيكه به آيات ما كافر شدند ‪ ،‬بزودي ايشانرا‬
‫به آتش دوزخ درافگنيم و هرگاه پوست هاي شان بسوزد ‪ ،‬پوست هاي ديگري برايشان تبديل نماييم ‪ ،‬تا‬
‫اينكه عذاب را خوب بچشند ‪ ،‬به تحقيق خداوند( جل جالله ) غالب و با حكمت است ‪.‬‬
‫‪Those who reject Our Sings, We shall soon cast into the Fire; as often as‬‬
‫‪their skins are roasted through, We shall change them for fresh skins, that‬‬
‫‪.they may taste the Penalty: for Allah is Exalted in Power, Wise‬‬
‫خداوند متعال ( جل جالله ) با علم قديم خــويش ميدانست كه دوزخي ها با گذشت زمــان در دوزخ‬
‫پوست هاي خويش را از دست ميدهند و احساس عذاب شان كمتر ميشود ‪ ،‬بناء برايشــان پوست هــاي‬
‫جديدي را خلق مينمايد ‪ ،‬تا بصورت كامل احساس درد نمايند ‪.‬‬
‫در روده هاي انسان مواديست كه حرارت را تخفيف ميبخشد‬
‫دانشمندان علوم طبي در قرون اخير كشف نمودند هرگاه غذاي گرم وياهم آب داغ ازگلو پــايين رود‬
‫درظاهر روده هاي انسان موادي قراردارد كه حرارت به آنها تأثير نميكند‪ .‬به اساس اين اکتشاف طــبي‬
‫هرگاه دوزخي ها (حميم) آب جوشانده را فروبرند هيچ دردي را احساس نخواهند نمود ‪.‬‬
‫قرآن عظيم الشان ميفرمايد كه اين آب نه تنها گرمي دارد بلكه يك خاصيت عجيب ديگري نيز يعــني‬
‫پاره نمودن روده هاي شان است ‪ ،‬كه زماني روده ها پاره گردد ‪ ،‬آن غالف ظاهري روده ها از بين رفته‬

‫‪23‬‬
‫ـرايت ميكند ‪ { ،‬كَمَنْ ُه ـوَ خَالِ ـدٌ فِي النَّا ِر‬ ‫و آب جوش به ساير اعضاي بدن آنها كه احساس درد دارد سـ‬
‫ـانده‬ ‫ـيكه در آتش هميشه ميباشد ‪ ،‬و آب جوشـ‬ ‫ـاءَهُمْ } (محمد ‪)15 /‬ــ مانند كسـ‬ ‫ـ مَاءً حَمِيمًا َفقَطَّعَ أَمْعَـ‬ ‫وَسُقُوا‬
‫برايشان نوشانده ميشود ‪ ،‬و ( آن آب ) روده هاي شانرا قطع مينمايد ‪.‬‬
‫‪shall dwell forever in the Fire, and be given, to drink, boiling water, so that‬‬
‫)‪it cuts up their bowels (to pieces‬‬
‫استخوان قبل ازگوشت ايجاد ميگردد‬
‫ـ نمود كه دررحم مــادر‬ ‫علم مربوط به جنين شناسي ( پيدايش جنين در شكم مادر) درين اواخركشف‬
‫نخست استخوان ايجاد ميگردد و سپس روي آنرا گوشت و پوست ميپوشاند ‪ ،‬اين موضــوع كه درنــزد‬
‫دانشمندان و متخصصين جنين شناسي درقرون جديد كشف شد ‪ ،‬قرآن عظيم قبل از چهارده ســال درين‬
‫مورد صراحت داشته است ‪ ،‬خداوند متعال (جل جالله ) درين مورد ميفرمايد ‪)1( .‬‬
‫{ (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً َفخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً َفخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا‬
‫آخَرَ َف َتبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) } مؤمنون ‪ ( 14/‬آنگاه نطفه را علقه ‪ ،‬و علقه را به مثل گوشت جويده‬
‫ـانيديم پس با‬ ‫ـتخوانها گوشت پوشـ‬ ‫ـپس بر اسـ‬ ‫شده ‪ ،‬و باز آن گوشت جويده شد ه را به استخوان و سـ‬
‫بركت است بهترين خلق كننده گان )‬
‫‪Then We made the sperm into a clot of congealed blood; then of that clot‬‬
‫‪We made a (foetus) lump; then We made out of that lump bones and clothed‬‬
‫‪the bones with flesh; then We developed out of it another creature. So blessed‬‬
‫‪!be Allah, the Best to create‬‬

‫تعيين كننده جنس فرزند ( پسر يا دختر) پدر ميباشد‬


‫قرآن عظيم الشان ميفرمايد{وأنه خلق الزوجين الذكر واألنثى من نطفة إذا تمنى} النجم ‪ 46 -45 /‬خداوند (جل‬

‫ـوده است ‪ .‬اين امر به نظر‬ ‫ـردان ميريزند خلق نمـ‬ ‫ـؤنث) را از نطفهء كه مـ‬‫جالله ) دو جفت (مذكرو مـ‬
‫بسياري از مردمان غير مسلمان جاي شك و ترديد بود كه در تعيين نوعيت مذكر و مؤنث ( بچه و دختر)‬
‫كروموزوم هاي مردان نقش اساسي داشته باشد ‪ ،‬ولي مسلمانان به اساس عقيدهء حقانيت قــرآن آنــرا‬
‫ميپذيرفتند ‪ ،‬و به كالم الهي سر تســـليم مينهادند ‪ ،‬اما اين حقيقت علمي قـــرآني درعصرحاضرتوسط‬
‫دانشمندان علوم طبي چنين كشف گرديد ‪:‬‬
‫كروموزوم هاي جنسي در خانم ها يكسان انـد ( ‪) x - x‬‬
‫كروموزوم هاي جنسي در مردان مختلف انـد ( ‪) x – y‬‬
‫( ‪)Y‬حاوي كروموزم عامل پســـر ميباشد ‪.‬‬
‫( ‪ ) X‬حاوي كروموزم عامل دختــر ميباشد‪)2( .‬‬
‫مرحله غيض جنين را در شکم مادر صرف خداوند ميداند‬
‫ـوده‬ ‫ـته و فرمـ‬ ‫در قرآن عظيم الشأن بعضي از امور غيبي را خداوند (جل جالله ) به خود منوط داشـ‬
‫است ‪{:‬إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِ ـبُ غَ ـدًا وَمَا‬
‫تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} لقمان ‪ 34/‬ترجمه‪:‬اگاهي از فرا رسيدن قيامت ويژه خداست ‪،‬‬
‫و اوست كه باران را مي باراند و مطلع است از آنچه در رحم هاي مادران است ‪ ،‬وهيچ كس نميداند فردا‬
‫چه چيز فرا چنگ مي آورد و هيچ كسي نميداند كه در كدام سر زمين ميميرد قطعا خدا آگاه و با خــبر از‬
‫موار مذكوراست ‪.‬‬
‫‪Verily the knowledge of the Hour is with Allah (alone). It is He Who sends‬‬
‫‪down rain and He Who knows what is in the wombs. Nor does anyone know‬‬
‫‪what it is that he will earn on the morrow; nor does anyone know in what land‬‬

‫‪24‬‬
‫‪he is to die. Verily with Allah is full knowledge and He is acquainted (with all‬‬
‫)‪.things‬‬
‫در جمله غيبيات موضوع دانستن مذكر ومؤنث بودن جنين در بطن مادر است ‪ ،‬خداوند (جل‬
‫جالله ) ميفرمايد ‪{ :‬اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ األ ْرحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْـدَارٍ})‬
‫الرعد ‪8 /‬‬
‫ـتر‪ ،‬وضع‬ ‫ـاراو پسر يا دخـ‬ ‫ـيز حمل ميكند (وبـ‬ ‫ترجمه ‪ :‬خدا مي داند كه هرزني در (شكم خود) چه چـ‬
‫ـ ها و نيروهاي بالقوه دراوچگونه است ) و مي داند رحم ها‬ ‫جسماني و روحاني و كيفيت و كميت استعداد‬
‫از چه چيز مي كاهند وبرچه چيزمي افزايند ‪( ،‬وفعل و انفعاالت دوران قاعده گي و عادي و آبســتن آنها‬
‫چگونه بوده زمان حاملكي و زايمان چه وقت و چه قدر و به چه منوال است ) و هر چيز در نــزد او به‬
‫مقدار و ميزان است ‪Allah doth know what every female (womb) doth bear, by .‬‬
‫‪how much the wombs fall short (of their time or number) or do exceed. Every‬‬
‫‪.single thing is before His sight, in (due) proportion‬‬
‫حضرت پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم)درتفسير اين آيه مباركه ‪ 14‬قرن قبل چنين بيان داشته است‪:‬حضرت عبد‬
‫ـاح الغيـب هو الغيض ليس‬ ‫اهلل بن عمر(رضي اهلل عنهما ) ميفرمايد كه رسول اهلل ( صلي اهلل عليه وسلم) فرمود ‪ :‬إن مفتـ‬
‫اإلزدياد ) دانش غيبي مخصوص به خداوند(جل جالله ) دربارهء هر آنچه در ارحام است مرحله غيض است نه‬
‫مرحله ازدياد ‪.‬‬
‫ـامبر‬ ‫ـرت پيـ‬ ‫درآيت قبلي قرآن عظيم الشان به دو كلمه (غيض) و(ازدياد) اشاره نموده است ‪ ،‬وحضـ‬
‫( صلي اهلل عليه وسلم) غيب بودن جنين را در مرحله غيض بيان داشته است ‪ ،‬زيرا بعد از مرحله (غيض) مرحله‬
‫(ازدياد) ميايد كه در ين مرحله مالئكه ها به نوشتن رزق ‪ ،‬اجل و غيره امور چنين ميپردازند ‪ ،‬و مرحله‬
‫ازدياد مرحله جديدي است كه فرشتگان ميدانند كه اين جنين پسر است يا دختر ‪ ،‬و مطابق آن در نوشتن‬
‫ـات‬ ‫امورات بعدي وي ممارست ميورزند ‪ ،‬بدين اساس مرحله ازدياد غيب نبوده زيرا فرشتگان كه مخلوقـ‬
‫اند آنرا درك ميكنند وانسان نيزبا پيشرفت علوم تكنالوژي ميتواند آنرا درك نمايد‪.‬‬
‫منظوراز مرحله غيض وازدياد چيست ؟ « غيض مرحله اي است كه اسپرم هاي مرد وارد مجــراي‬
‫ـوان‬ ‫ـپرم (حيـ‬ ‫ـايي كه فقد يك اسـ‬ ‫تناسلي زن شده و در مسير حركت رو به نقصان و كاستي مي نهد تا جـ‬
‫منوي) باقي خواهد و رحم به مكش و بلع سپرم موجود دست يازد ‪.‬‬
‫ـكيل تخمك ميدهند درين مرحله‬ ‫ـده و تشـ‬ ‫ازدياد مرحله اي است كه اسپرم مرد با اوول زن تركيب شـ‬
‫ـنين‬‫ـود چـ‬ ‫ـخص مي شـ‬ ‫ـاال مي آيد و مشـ‬ ‫تخمك به وجود آمده شروع به رشد و ازدياد مي كند و رحم بـ‬
‫دختراست يا پسر و مي توان كليهء صفات وراثي اورا تشخيص داد و به رنگ چشم ‪ ،‬مو پوست و ‪ ...‬در‬
‫جنين پي برد » (‪)1‬‬
‫دانشمندان علوم امپورولوژي (جنين شناسي) در ين مورد چنين ابراز نظر ميدارند ‪ « :‬هنگاميكه‬
‫اسپرماتوزوئي از جانب مرد به مجراي تناسلي و رحم زن افگنده ميشود رحم بر اثر انقباضــاتي كه دارد‬
‫ـراي‬ ‫اسپرم مرد را به سوي رحم روانه ميسازد تعداد ‪ 200‬تا ‪ 300‬مليون اسپرماتوزوئيدي كه وارد مجـ‬
‫تناسلي زن ميشود فقط يكي از آنها براي باروري مورد نياز است در اين راستا اسپرماتوزئي به طــرف‬
‫جلو حركت ميكند ‪ ،‬و با اوول زن تركيب مييابد ‪ ،‬اسپرماتوزوئيد در طول مسير حــركت و پيوند با اوول‬
‫زن تحليل ميرود و رو به نقصان مي نهد بدين معنى كه اسپرم هاي مرد كه وارد رحم ميشود رحم آنها را‬
‫مي مكد و به تحليل و نقصان اسپرم اقدام ميكند و با اوول زن در مرحله بعد تركيب ميشود و تشكيل تخمك‬
‫مي دهد وقتي كه اين مرحله به پايان رسيد (غيض) ‪ .‬آن تخمك به وجود آمده از اســپرماتوزوئيد مــرد‬
‫واوول زن شروع به رشد و نمو مي كند (ازدياد) ودرمرحله رشد ونموتخمك بوجود آمده از اسپرم مرد و‬
‫اوول زن مي توان برنامه هاي وراثتي جنين را تشخيص داد ‪ ،‬و مي توان پي برد كه جنين چه صفاتي را‬
‫از پدر ومادر خود به ارث برده است و رنگ مو‪ ،‬چشم ‪،‬وخصوصيات ظاهري او به كدام يك از والدين مي‬
‫ماند و جنس جنين چيست آيا پسر است يا دختر » (‪)2‬‬

‫‪25‬‬
‫ـخيص‬ ‫ـوييم مرحله غيض مرحله اي است كه تشـ‬ ‫( لذا با يك جمع بندي از مطالب فوق مي توانيم بگـ‬
‫جنس جنين و صفات وراثتي ممكن نيست جايي كه اسپرم مرد و فرو بردن آن درخود همت مي گمــارد و‬
‫ـنين وكليه‬‫ـخيص جـ‬ ‫مرحله ازدياد كه عبارت است از پيوند اسپرم مرد و اوول زن مقطعي ميباشد كه تشـ‬
‫صفات وراثتي ممكن خواهد شد ‪)3( ) .‬‬
‫بعضي از متخصصان عصر حاضر خواستند تا درمرحله (غيض) به تشخيص آينده وراثــتي وجنس‬
‫جنين همت گمارند ولي درين ساحه ناكام شدند كه درزمينه بهتراست صحبت محترم عبدالمجيد زنــداني‬
‫ـوده‬‫ـايي كه درزمينه تحقيق نمـ‬ ‫يكتن از دانشمندان علوم عصري وقرآني را با يكتن از پروفيسران امريكـ‬
‫است نقل نمايم ‪ :‬اينجانب (عبد المجيد زنداني) با پروفيسور مارشال جانسون كه از پزشــكان مشــهور‬
‫امريكايي و مستشار شركت هاي سازنده داروهاي باروري ميباشد مالقات كردم و به او گفتم آيا شــما را‬
‫ـرد و اوول زن به‬ ‫ـپرماتوزوئيد مـ‬‫ـاروري اسـ‬ ‫ـني قبل ازبـ‬‫سعي برآن قرار گرفت كه در مرحله غيض يعـ‬
‫ـراي‬ ‫ـال به تحقيق و تفحص بـ‬ ‫تشخيص جنس جنين و آيندهء وراثتي بپردازيد ؟ وي گفت ‪ ،‬به مدت ده سـ‬
‫تشخيص جنس جنين و آيندهء وراثتي جنين اقدام نموديم يعني قبل از پيوند ‪،‬تنها اسپرم بــاقي مانــده از‬
‫اسپرم هاي مرد و اوول زن و فرورفتن آن دررحم ‪.‬‬
‫اما نتيجه اي جز پشيماني و ندامت برايمان در بر نداشت ‪)4( .‬‬
‫‪------------------------------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬معجزات علمي قرآن و حديث تأليف كمال روحاني ‪ ،‬ص ‪63 :‬‬
‫‪ -2‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪62-61 :‬‬
‫‪ -3‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪63 :‬‬
‫‪ -4‬معجزات علمي قرآن و حديث ‪ ،‬ص ‪64 :‬‬

‫جنين شناسي درست و دقيق‬


‫دانشمندان علوم امپورولوژي (جنين شناسي) ازساليان طويل درمورد جنين تحقيقاتی نمــوده اند که‬
‫ـله‬
‫ـير به يک سلسـ‬ ‫هدف آنان رسيدن به حقيقت های علمی درمورد جنين ميباشد ‪ ،‬وتنها درقرن های اخـ‬
‫ازحقايق علمی موفق شدند ‪ ،‬وزمانی هم اين حقيقت های علمی را در آينه قرآن مطالعه نمودند بخــوبی‬
‫يافتند که قرآن عظيم الشان ‪ 14‬قرن قبل زمانی که انسان ازين علوم معلوماتی نداشت اين حقيقت ها بيان‬
‫داشته است ‪.‬‬
‫خداوند متعال (جل جالله) در قران مجيد مراحل بوجود آمدن انسان را چنين بيان مي فرمايــد‪)23:12( :‬‬
‫ولقد خلقنا اإلنسن من سللة من طين[‪  ]23:12‬ما انسان را از نوعي گل مخصوص آفريديم‪.‬‬
‫‪ )23:13( ‬ثم جعلنه نطفة في قرار مكين[‪ ]23:13‬پس از آن‪ ،‬او را از قطره اي كوچك به وجــود‬
‫آورديم كه در داخل محيطي كامال محفوظ قرار گرفته است‪.‬‬
‫[‪ ]23:14‬ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضــغة عظما فكســونا العظم لحما ثم‬
‫انشانه خلقا ءاخر فتبارك اهلل احسن الخلقين[‪ ]23:14‬سپس ما آن قطره را به (رويــان) معلق تبــديل‬
‫كرديم و بعد (رويان) معلق را به تكه (جنين) رشد داديم‪ ،‬سپس از تكه (جنين) استخوانها را آفريــديم‪،‬‬
‫ـرين‬‫ـ را با گوشت پوشانديم‪ .‬اين چنين‪ ،‬ما مخلوقي جديد به وجود مي آوريم‪ .‬خجسته تـ‬ ‫آنگاه استخوانها‬
‫خداست‪ ،‬بهترين خالق‪.‬‬
‫درآيه ‪ 23:14‬کلمات عربي علقه و مضغه براي بيان حالت هاي جـنين در رحم مـادر بکـار رفته‬
‫است‪  .‬در ادبيات عرب‪ ،‬براي کلمه علقه سه معناي متفاوت مي يابيم‪:‬‬
‫‪ .1‬زالو‬
‫‪ .2‬يک چيز آويزان‬
‫‪ .3‬توده يالخته خون‬

‫‪26‬‬
‫تصوير‪  A‬درزيريک جنين را درمراحل ابتدايي شکل گرفتنش دررحم مادر نشان مي دهد‪ .‬تصوير‪B‬‬
‫نمودار يک زالورا نشان مي دهد‪  .‬مقايسه اين دو تصوير مارابه حکمت کاربرد لغت علقه توسط خالق‬
‫مدبرجهان هستي در آيه ‪ 23:14‬قرآن مجيد راهنمايي مي کند‪.‬‬

‫کلمه علقه در زبان عربي همچنين بمعناي يک شيء آويزان است‪  .‬تصاوير زير عکس يک جــنين‬
‫را در مراحل اوليه شکل گرفتنش در رحم مادر نشان ميدهد‪  .‬اين تصاوير که با استفا ده از تکنولوژي‬
‫فتو ميکرو گراف برداشته شده است‪ ،‬آويزان بــودن جــنين به خــوبي (با عالمت ‪ )B‬در مرحله علقه‬
‫(تقريبا ‪ 15‬روزه گي جنين) در رحم مادر نشان ميدهد‪ .‬اندازه جنين در اين مرحله حدود ‪ ./6‬ميليمتر‬
‫است‪ .‬‬

‫ْ‪.Source: The Developing Human, Moore, 3rd ed., p. 66‬‬


‫سومين معناي کلمه علقه در زبان عريي مرادف است با يک توده يا لخته خــون‪  .‬نمــودار زيريک‬
‫ـون‬
‫ـوهي که در آنها خـ‬
‫جنين را درحالي که از رحم مادر آويزان است نشان ميدهد‪  .‬وجودمويرگهاي انبـ‬
‫جاري است جنين رادر اين مرحله از شکل گرفتنش به يک توده يا لخته خون تبديل نموده است‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫‪.Source: The Developing Human, Moore, 5th ed., p. 65 ‬‬
‫حال بياييد عقل و وجدان خودرا به داوري بخوانيم‪  .‬چگونه بشري بدون اتکاء به علم خالق انسانها‬
‫وبي هيچ دسترسي به علوم و تکنولوژي پزشکي امروزه مي توانست چنين تعبيير دقيق و علمي از شکل‬
‫گرفتن جنين در رحم مادررا آورده باشد؟!!!‪  ‬خجسته باد نام خدا خالق آسمانها و زمين و هستي دهنــده‬
‫تمام موجودات‪.‬‬
‫ـده‬
‫ـيز جويـ‬‫اما مرحله بعدي شکل گرفتن جنين در قرآن مجيد مضغة ناميده شده است که به معناي چـ‬
‫شده است‪  .‬تصوير زيرشکل جنين را درمرحله مضغه (‪ )A‬با شکل يک قطعه آدامس جويده شده نشان‬
‫ـريم‬‫ـرآن کـ‬‫ـاهيم طبيعي درقـ‬‫ميدهد(‪  .)B‬تشابه اين دو شکل بازفرد عاقل را از دقت علمي کاربرد مفـ‬
‫متحيرمي کند‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪28‬‬
‫فصل سـوم ‪:‬‬
‫اعجازرياضی قرآن کريم‬
‫(حقيقت هاي قرآني به اساس علوم رياضيات )‬

‫رياضی دانان قرآن شناس حقيقت هاي علمي قرآن را توضيح ميدهند ‪:‬‬

‫درين فصل مطالب ذيل را ميخوانيم ‪:‬‬


‫‪ -1‬گفته هايی پيرامون معجزهء رياضی قرآن‬
‫‪ -2‬احصائيه هاي عددي قرآن‬
‫‪ -3‬حروف و واژه هاي قرآن حساب شده و قانونمند بکار برده شده اند‬
‫‪ -4‬اعـجـازعددي در قرآن كريم‬

‫گفته هايی پيرامون معجزهء رياضي قرآن‬


‫خداوند متعال در قرآن عظيم الشان ميفرمايد ‪:‬‬
‫(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْأِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ ال يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَ انَ بَعْضُ هُمْ‬
‫ِلبَعْضٍ ظَهِيرًا) (االسراء‪. )88:‬‬
‫قرآن کريم ‪ ،‬کتاب خداوند متعال ‪ ،‬خالق عالم ‪ ،‬عالم غيب ‪ ،‬وعالم به احوال مردمان ‪ ،‬درح ال‬
‫حاضر واينده ميباشد ‪ .‬اعچاز قرآن تا روز قيامت باقي ميباشد ‪ ،‬هر روز دانشمندان معجزات جديد‬
‫قرآن کريم را کشف ميکنند ‪ ،‬يکي ازمعجزات قرآن کريم معجزه عددي قرآن کريم است ‪.‬که دليلي‬
‫بر حقانيت اين کتاب الهي ميباشد ‪ ،‬وهمچنان دليل است ‪.‬بر اينکه حضرت محمد ( ص لى اهلل عليه‬
‫وسلم )رسول خدا و قرآن کتاب از جانب خالق آسمانها وزمين است ‪.‬‬
‫معجزه ارقام در قرآن کريم موضوع بسيار مهمي است ‪ ،.‬اين موض وع را علم اي اس الم‬
‫ازطريق وسايل احصايوي وکمپيوتر هاي الکتروني پ ژوهش نم وده اند تا اينکه به اين معج زه‬
‫رياضي رسيدند ‪.‬‬
‫اين معجزه به ارقام واعداد تعلق ميگيرد ‪ ،‬خود ارقام سخن ميگويند ‪ ،‬بن اء ب راي مناقشه ‪،‬‬
‫وگفتگو ويارد نمودن آن هيچ امکاني باقي نميماند ‪ ،‬اين معجزه ثابت ميسازد به حقيقت که اين کتب‬
‫از جانب خداوند است ‪{ .‬كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ} (هود‪)1:‬‬

‫‪29‬‬
‫بدون شک اين کتاب ازجانب خداوند متعال بوده وبراي ما بدون کدام تغيير ‪،‬تحريف ‪ ،‬زيادت‬
‫ونقصان ‪ ،‬رسيده است ‪ ،.‬زيرا کمي يک کلمه يا يک حرف به اين سيستم رياضي ق رآن آس يب‬
‫ميرساند ‪.‬‬
‫اين اراده ومشيت خداوند متعال است ‪.‬تا معجزه رياضي قرآن عظيم الشان منحيث يک معجزه‬
‫تازمان اکتشاف وسايل الکتروني بماند ‪ ،‬تا مسلمانان بادرک آن مطابق اکتشاف تکنولوژي خويش‬
‫به حقانيت قرآن اعتراف نمايند ‪.‬‬
‫علَى كُلِّ شَيْءٍ‬
‫(سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ َ‬
‫شَهِيدٌ) (فصلت‪)53:‬‬
‫احصائيه هاي عددي قرآن‬
‫‪ -1‬در قرآن کريم کلماتي است ‪.‬که واژهء مقابل آن کامال مساوي بآن تکرار شده است ‪.‬مثال ‪:‬‬
‫حياة (زنده گي) ‪145‬مرتبه ذکرشده است‪ ....‬موت (مرگ) نيز‪145‬مرتبه ذکرشده ‪.‬‬
‫الصالحات ‪ 167‬مرتبه ذکرشده است ‪ ....... .‬السيئات نيز‪167‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫الدنيا ‪115‬مرتبه ذکرشده است ‪......... .‬اآلخرة نيز ‪115‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫المالئكة ‪ 88 ‬مرتبه ذکرشده است ‪.......... .‬الشيطان نيز ‪ 88‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫المحبة ‪ 83‬مرتبه ذکرشده است ‪ ........... .‬الطاعة نيز‪ 83 ‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫الهدى ‪ 79 ‬مرتبه ذکرشده است ‪........... .‬الرحمة نيز‪ 79 ‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫الشدة ‪ 102 ‬مرتبه ذکرشده است ‪.......... .‬الصبر نيز ‪ 102‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫السالم ‪ 50‬مرتبه ذکرشده است ‪........... .‬الطيبات نيز ‪ 50‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫الجهر‪16  ‬مرتبه ذکرشده است‪ ..........‬العالنية نيز ‪16‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫إبليس ‪ 11‬مرتبه ذکرشده است‪ ......... ‬االستعاذة باهلل نيز ‪11‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫جهنم ومشتقات آن ‪77‬مرتبه ذکرشده است ‪ ..‬جنت ومشتقات آن نيز‪77‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫‪ -2‬بعضي از کلمات که درمعني با هم ارتباط دارند ‪ ،‬با هم با ارتباط رياضي دقيق ومت وازن‬
‫ذکرشده اند ‪ .‬مثال‪:‬‬
‫الرحمن ‪ 57‬مرتبه ذکرشده است ‪...‬الرحيم ‪ 114‬مرتبه ذکرشده است ‪ .‬يعني دو چند آن ‪.‬‬
‫الجزاء ‪117‬مرتبه ذکرشده است ‪......‬المغفرة ‪234‬مرتبه ذکرشده است ‪( .‬يعني دوچند)‬
‫الفجار ‪3‬مرتبه ذکرشده است ‪.......‬األبرار ‪6‬مرتبه ذکرشده است ‪( .‬يعني دوچند)‬
‫النور ومشتقات أن ‪  ...... 24‬الظلمة و مشتقات أن ‪24‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫العسر ‪12‬مرتبه ذکرشده است ‪....‬اليسر ‪36‬مرتبه ذکرشده است ‪( ..‬يعني سه چند)‬
‫قل ( بگو) ‪ 332‬مرتبه ذکرشده است ‪ .....‬قالوا (گفتند) ‪332‬مرتبه ذکرشده است ‪.‬‬
‫و کلمه شهر(ماه) ‪ 12‬مرتبه ذکرشده است ‪( .‬مثل اينکه ميگويد که سال ‪ 12‬ماه است )‬
‫و کلمه (اليوم) ‪ 365‬مرتبه ذکرشده است‪(.‬مثل اينکه ميگويد که سال ‪ 365‬روز است )‬
‫واژه ( البر) ( خشکه ) ‪ 12‬مرتبه ذکرشده است ‪ .‬که همراي آن واژه (يبس) خشکه نيزشامل‬
‫ميباشد ‪ ،‬درحاليکه واژه (البحر) ‪ 32‬مرتبه ذکرشده است ‪( .‬درينجا اشاره است بر اينکه‪،‬ذک راين‬
‫عدد نسبت خشکه وبحر را در روز زمين نشان ميدهد که نسبتش ‪ 32/ 12‬ميباشد ‪.‬‬
‫هرگاه حروف ( الدنيا) را حساب نماييم ‪ ،‬ميابيم که شش حرف است وهمچنان حروف (الحياة)‬
‫شش حرف است ‪ ،‬عناصر دنيا عبارت از آسمانها وآنچه درآسمانهاست ‪ ،‬وزمين وآنچه ب رزمين‬
‫است ‪ ،‬وقرآن عظيم الشان بيان داشته است که خداوند متعال زمين وآسمانها را در شش روز خلق‬
‫علَى الْعَرْشِ يُغْشِي‬ ‫نموده است ‪( .‬إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى َ‬
‫اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَال لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ‬
‫الْعَالَمِينَ) (ألعراف‪)54:‬‬

‫‪30‬‬
‫(الدنيا) از شش حرف تشکيل شده است ‪ ،‬وخداوند متعال دنيا را در شش مرحله خلق نم وده‬
‫است ‪ ،‬و وحرف (اإلنسان) هفت حرف ميباشد ‪ ،‬وانسان درهفت مرحله خلق شده است ‪.‬‬
‫وَلَقَدْ خَلَقْنَا اإلنسان مِنْ سُاللَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا‬
‫الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَ رَ فَتَبَ ارَكَ اللَّهُ أَحْسَ نُ‬
‫الْخَالِقِين ) ( سورة المؤمنون ‪12‬ـ ‪)14‬‬
‫کلمـه { اعبدوا} سـه مرتبه استعمال گرديده است ‪ً :‬‬
‫سه مرتبه خطاب به تمامي مردم ‪.‬‬
‫و سه مرتبه به مردم مكة‪.‬‬
‫و سه مرتبه بر زبان نوح به قومـش ‪.‬‬
‫و سه مرتبه بر زبان هود به قومـش ‪.‬‬
‫و سه مرتبه بر زبان صالح به قومـش ‪.‬‬
‫و سه مرتبه بر زبان عيسى به قومـش ‪.‬‬

‫کاربرد حساب شدهء حروف وواژه های قرآن‬


‫قرآن از نظر بکارگيري واژه ها و حروف و حتي تعداد آنها خيلي دقـيق و حساب شده است‪ .‬از‬
‫جمله‪          :‬‬
‫‪ - 1‬وقتي در آغاز سوره از قـرآن بنام «قرآن» نام مي برد‪ ،‬در آن سوره واژه «قرآن» بيش‬
‫از واژه «کتاب» بکار رفته‪ .‬و وقتي در آغاز سوره از قـرآن بـنام «کـتـاب» نـام مي برد‬
‫در آن سـوره واژه «کـتـاب» بيش از واژه قرآن بکار رفته‪ .‬و چنانچه در آغاز سوره از‬
‫قرآن بنام «کتاب» و «قرآن» هر دو ياد مي کند در آن سوره واژه هاي «کتاب و قـرآن» بطور‬
‫مساوي و يا تـقـريبًا مساوي بکار رفـته اند‪ .‬مثال‪:‬‬
‫ـ‪  ‬در آغـاز سوره بـقـره مي گويد‪ :‬ذلک الـکـتاب‪  .‬در ايـن سـوره واژه «کـتاب» و‬
‫مشـتقات آن ‪ 47‬بار آمـده در حاليکه واژه «قرآن» و مـشـتـقـات آن فـقـط يک بار آمده‬
‫است‪ .‬در جمله‪ :‬شهر رمضان الذي انزل فـيه الـقـرآن‪.‬‬
‫ـ در آغاز سوره‪  ‬طه مي گويد‪ :‬ما انزلنا عليک القرآن‪  ‬لتشقي‪ .‬در اين سوره واژه «قرآن» سه‬
‫بار آمده و واژه «کتاب» يک بار‪.‬‬
‫ـ در آغاز سوره نمل مي گويد‪ :‬تلک آيات الـقـرآن‪  ‬و ‪ ‬کتاب‪  ‬مبين‪  .‬در اين سوره واژه‬
‫«قـرآن» چهار بار آمده و واژه «کـتاب» ‪ 5‬بار‪( .‬وقـتي «کتاب» و «قـرآن» با واژه‬
‫«مبين» مي آيند‪ ،‬آنکه با واژه «مبين» آمده در سوره بيشتر بکار رفـته است)‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪2‬ـ خط مشي و رويه اي که در اسالم براي مسلمانان تعيين و پيشنهاد شده «صراط مستقيم»‬
‫است‪«.‬صراط مستقيم» راه و رويه بينابيني‪ ،‬مـياني‪ ،‬مـتـوازن‪ ،‬مـتعـارف‪ ،‬معتدل‪ ،‬مـيانه‬

‫‪31‬‬
‫روانه و مواردي از اين قـبـيـل است‪ .‬يعني مثالً ايـنکه فـرد نـه بايد ستم کند و نه ستم‬
‫بپذيرد ـ نه مصرفي و تجمالتي زندگي کند و نه هـمـه دار و نـدار خـود را انـفـاق کند و‬
‫در تنگدستي زندگي کند ـــ نه دنيا را رها کند و به آخرت بچسبد و نه آخرت را رهـا کـند‬
‫و به دنيا بچسبد بلکه آنها را پنجاه پنجاه بگيرد ـــ هـمـينطـور در رابـطه با پوشش و‬
‫ساير مسائل ديگر‪ .‬همه مسائل آن در موضع و وضعيت مياني و بينابيني است‪.‬‬
‫در همين رابطه خود قـرآن نيز راه و رويه «صراط مستقيم» را در پيش گرفته است‪ .‬مثالً‪:‬‬
‫واژه «دنيا» و «آخرت» را هر کدام ‪ 115 ‬بار بکار برده است‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪3‬ـ در اسالم باالترين ارزش خـدا است‪ .‬در هـمـين رابطه بيشترين اسمي که در قرآن بکار‬
‫برده شده واژه «اهلل» است که ‪ 2702‬بار‪  ‬بکار رفته‪ .‬و پس از واژه «اهلل» واژه «رب» که از‬
‫صفات خداوند است بيشترين واژه اي است که در قــرآن بکار رفته است که تعداد آن ‪980‬‬
‫بار است‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪4‬ـ واژه بَـحْـر به معني دريا ‪ 41‬بار در قـرآن بکار رفـته و واژه بَـرّ به معني خشـکي‬
‫‪ 12‬بـار‪ .‬عــدد «‪ 29 »12‬درصـد عدد «‪  »41‬است‪ .‬خشکي سـطح زمـيـن نيز ‪29‬‬
‫درصد است و ‪ 71‬درصد بـقـيه آن آب است‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪5‬ـ‪  ‬واژه يوم بمعني روز ‪ 365‬بار بکار رفته که به تعداد روزهاي سال است (البته سال ‪365‬‬
‫روز و ربع است ولي عدد ‪ 365‬نزديکترين عدد ممکن براي آنست)‪ .‬در جمع و مثناي خود ‪30‬‬
‫بار بکار رفته که به تعداد روزهاي ماه است‪ .‬و واژه‪  ‬ماه ‪ 12‬بار بکار رفته که به تعداد ماه‬
‫هاي سال است‪.‬‬
‫اعـجـازعددي در قرآن كريم‬
‫‪ . 1‬كليد كالم خداوند(ج) بِسْم اهلل الرحمن الرحيم است كه ‪ 19‬حرف دارد‪.‬‬
‫‪ . 2‬اولين سوره اي كه نازل شده سوره علق است كه نوزدهمين سوره از آخر قرآن است‪.‬‬
‫‪ .3‬سوره علق دقيقًا ‪ 19‬آيه دارد‪.‬‬
‫‪ .4‬قرآن مجيد ‪ 114‬سوره دارد كه بر عدد‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬
‫‪ .5‬اولين بار كه جبرئيل با قرآن نازل شد‪ 19 ،‬كلمه آورد‪.‬‬
‫‪ .6‬اين ‪ 19‬كلمه در مجموع ‪ 76‬حرف دارند كه بر عدد ‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬
‫‪ .7‬دردومين نزول جبرئيل ‪ 38‬كلمه آورد كه بر عدد ‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬
‫( دومين نزول دو برابر ‪ 19‬كلمه)‬
‫‪ .8‬درسومين نزول جبرئيل ‪ 57‬كلمه آورد كه بر عدد ‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬
‫( دومين نزول سه برابر ‪ 19‬كلمه)‬
‫‪ .9‬تك تك كلمات در " بسم اهلل الرحمن الرحيم"در كل قرآن به تعدادي آم ده اند كه بر ع دد ‪19‬‬
‫قابل تقسيم است‪:‬‬
‫کلمه جالله اهلل ‪ 2698‬مرتبه‪ ،‬اسم ‪ 19‬مرتبه‪ ،‬الرحمن ‪ 57‬مرتبه‪ ،‬الرحيم ‪ 114‬مرتبه‪.‬‬
‫‪ .10‬همه سوره ها " بسم اهلل الرحمن الرحيم " دارند‪ ،‬به جزء س وره توبه كه بسم اهلل ن دارد و‬
‫سوره نمل كه دو بسم اهلل دارد پس قرآن در مجموع ‪ "114‬بسم اهلل الرحمن ال رحيم"‪  ‬دارد كه بر‬
‫عدد ‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬
‫‪ .11‬همانطور كه ذكر شد سوره توبه‪ ،‬بسم اهلل ندارد و سوره نمل دو بسم اهلل دارد‪ .‬حال اگر از‬
‫سوره توبه بشماريم‪ ،‬سوره نمل نوزدهمين سوره است‪.‬‬
‫‪ .12‬تعداد كلمات بين دو بسم اهلل در سوره نمل ‪ 342‬كلمه است كه بر عدد ‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫‪ .13‬در قرآن اعداد زيادي آمده اند‪ ،‬مثل)) ما موسي را ‪ 40‬شب دعوت كرديم‪ ،‬ما ‪ 7‬آسمان را‬
‫آفريديم و ‪ ...‬تعداد كل اعداد ذكر شده در كل قرآن ‪ 285‬عدد است كه بر ع دد ‪ 19‬قابل تقس يم‬
‫است‪.‬‬
‫‪ .14‬اگر تمام اين اعداد را با هم جمع كنيم‪ ،‬عدد ‪ 174591‬به دست مي آيد كه آنهم بر عدد ‪19‬‬
‫قابل تقسيم است و حتي اگر اعدادتكراري را حذف كنيم‪ ،‬حاصل جمع عدد ‪ 162146‬است كه باز‬
‫هم بر عدد ‪ 19‬قابل تقسيم است‪.‬‬

‫راز قرآن کشف شد‬


‫ـاب‬
‫ـد‪ .‬اين کتـ‬‫بزرگترين مژده قرن به تمام اديان دنيا‪:‬پس از ‪ ۱۴۰۰‬سال راز نهفته قرآن آشکار شـ‬
‫ـافوق‬
‫ـرکيب رياضی مـ‬ ‫شواهدی عينی در بر دارد که ثابت می کند اين پيام خداست‪ .‬کتابی است با تـ‬
‫توانايی انسان‪.‬‬
‫لغات ‪ ،‬عدم وجود يا تغيير عمدى بعضى حروف در بعضى لغات و بسيارى از‬
‫عوامل ديگر قرآن بغير از محتوياتش‪ ،‬همگى داراى ترکيبى خاص هســتند‪ .‬سيســتم رياضى‬
‫ـ (‪ )۱‬انشاء رياضى‪ ،‬و(‪ )۲‬ساختمان رياضى قرآن که شامل شماره سوره‬ ‫قرآن دو جنبه مهم دارد‪:‬‬
‫ـرآن‪،‬‬‫ها و آيات است‪ .‬بخاطر اين کد رياضى جامع‪ ،‬کوچگترين تغيير در متن يا ساختمان ترکيبى قـ‬
‫بالفاصله آشکار ميشود‪.‬‬
‫بسادگى قابل درک غير قابل تقليد براى اولين بار در تاريخ‪ ،‬ما کتابى داريم با اثبات نويسندگى‬
‫الهى_ ترکيب رياضى ماوراء انسانى‪.‬‬
‫خوانندگان اين کتاب به آسانى ميتوانند معجزه رياضى قرآن را بررسى کنند‪ .‬کلمه خدا (اهلل) در‬
‫سراسر قرآن با حروف بزرگ و پر رنگ نوشته شده است‪ .‬در گوشه سمت چپ پايين هر صفحه‪،‬‬
‫مجموع تعداد دفعاتى که کلمه "خدا" از ابتداى قرآن تا آن صفحه تکرار شده است‪ ،‬نوشــته شــده‪.‬‬
‫شماره نوشته شده در گوشه سمت راست پايين صفحه‪ ،‬مجموع شماره آياتى است که کلمه "خــدا"‬
‫ـدا"‬
‫در آنها تکرار شده است‪ .‬آخرين صفحه کتاب‪ ،‬يعنى صفحه ‪ ،۶۰۴‬جمع کل تعدد تکرار کلمه "خـ‬
‫را در قرآن نشان ميدهد که ‪ ۲۶۹۸‬مرتبه است‪ ،‬يا ‪ .۱۴۲۱۹‬مجموع شماره آيــاتى که دارى کلمه‬
‫"خدا" است‪ ،‬ميشود ‪ ،۱۱۸۱۲۳‬اين عدد هم بر ‪ ۱۹‬قابل قسمت است‪.)۱۹۶۲۱۷=۱۱۸۱۲۳( :‬‬
‫ـ سيتم رياضى قرآن است‪.‬‬ ‫عدد نوزده مخرج مشترک سراسر‬

‫اين پديده بتنهايى اثبات غير قابل تقليدى است که نشان ميدهد قرآن پيغام خدا است به دنيــا‪ .‬هيچ‬
‫بشرى نميتوانسته حساب ‪ ۲۶۹۸‬تکرار کلمه "خدا" و تعداد شماره آياتى را که کلمه "خــدا" در آنها‬
‫تکرار شده است‪ ،‬داشته باشد‪ .‬اين پديده خصوصا غير ممکن است وقتيکه در نضر داشته باشيم (‬

‫‪33‬‬
‫‪ )۱‬که قرآن در زمان جهالت و نادانى آشکار شد‪ ،‬و (‪ )۲‬سوره ها و آيات وحى شده از نظر زمان‬
‫و مکان وحى با هم فاصله بسيارى داشتند‪ .‬ترتيبى که سوره ها و آيات در ابتدا فرستاده شد‪ ،‬بکلى‬
‫با آخرين ترتيب قرار گرفتن شان (ضميمه ‪ )۲۳‬فرق داشت‪ .‬اما‪ ،‬سيستم رياضى قرآن تنها به کلمه‬
‫"خــدا" محــدود نيســت؛ بلمه بســيار گســتره‪ ،‬بســيار پيچيــده‪ ،‬و کــامال جــامع اســت‪.‬‬

‫حقايق ساده‬
‫مانند خود قرآن‪ ،‬کد رياضى قرآن از بسيار ساده تا بسيار مشگل تغيير ميکند‪ .‬حقــايق ســاده‬
‫مشاهداتى است که بدون هيچ وسايلى ميتوان آنها را بررسى کرد‪ .‬حقايق پيچيده به کمک ماشــين‬
‫حساب يا کامپيوتر قابل رويت است‪ .‬بررسى حقايق زير به هيچ وســيله اى احتيــاح نــدارد‪ ،‬اما‬
‫خواهشــمند است بخــاطر داشــته باشــيد که همه اينها به متن عــربى اصــلى اشــاره دارد‪:‬‬

‫ـ‪ ۱۹‬حرف است‪.‬‬


‫‪ ‬اولين آيه (‪ ،)۱:۱‬معروف به "بسم اهلل‪ ،‬شامل‪......................‬‬

‫قرآن داراى ‪ ۱۱۴‬سوره است که ميشود‪. ۶*۱۹................................‬‬

‫ـ‪. ۲۳۴*۱۹‬‬
‫‪ ‬مجموع آيات در قرآن ‪ ۶۳۴۶‬است که ميشود‪......................‬‬

‫[‪ ۶۲۳۴‬آيه شماره گذارى شده است و ‪ ۱۱۲‬آيه (بسم اهلل) شماره گذارى نشده است که ميشود‬

‫ـ‪. ۱۹‬‬
‫‪ ]۱۱۲+۶۲۳۴= ۶۳۴۶‬توجه کنيد که ‪ ۶+۳+۴+۶‬ميشود‪...........‬‬

‫ـ ‪۲۷‬‬
‫‪ .۴‬بسم اهلل ‪ ۱۱۴‬مرتبه تکرار شده است‪ ،‬با وجود غيبت مرموز آن در سوره ‪( ۹‬درسوره‬

‫دو بار تکرار شده است ) و ‪. ۶*۱۹.................................. = ۱۱۴‬‬

‫ـوره‬
‫ـا‪ ۱۹ ..........‬سـ‬
‫ـوره ‪ ،۲۷‬دقيقـ‬
‫‪ .۵‬از غيبت بسم اهلل در سوره ‪ ۹‬تا بسم اهلل اضافى در سـ‬
‫است‪.‬‬

‫‪ .۶‬مجمــوع شــماره ســوره ها از ‪ ۹‬تا ‪ ۳۴۲ = )۹+۱۰+۱۱+۱۲+......+۲۶+۲۷( ۲۷‬يا‬


‫‪.۱۸*۱۹............‬‬

‫ـوره ‪ ،۲۷‬و‬
‫ـات بين دو بسم اهلل سـ‬
‫ـوع کلمـ‬
‫‪ .۷‬اين مجموع (‪ )۳۴۲‬همچنين مساوى است با مجمـ‬
‫ـ‪.۱۸*۱۹‬‬ ‫‪.................................= ۳۴۲‬‬

‫‪ .۸‬اولين آيــات معــروفى که اول وحى شد (‪ )۱:۹۶-۵‬شــامل ‪ ۱۹...........‬کلمه اســت‪.‬‬

‫ـ‪.*۴ ۱۹‬‬
‫‪ .۹‬اين اولين وحى ‪ ۱۰‬کلمه اى‪ ،‬داراى ‪ ۷۶‬حـــــــــرف است ‪..................‬‬

‫ـت‪.‬‬
‫ـت‪ ،‬داراى ‪ ۱۹..........‬آيه اسـ‬
‫ـوره اسـ‬
‫ـانى اولين سـ‬
‫‪ .۱۰‬سوره ‪ ۹۶‬که از نظر ترتيب زمـ‬

‫‪34‬‬
‫ـت‪.‬‬
‫ـرآن ‪ ۱۹...............‬همين اسـ‬
‫ـانى‪ ،‬از آخر قـ‬
‫ـرتيب زمـ‬
‫ـوره از نظر تـ‬
‫‪ .۱۱‬اين اولين سـ‬

‫ـ‪.۱۶*۱۹‬‬
‫‪ .۱۲‬ســوره ‪ ۹۶‬شــامل ‪ ۳۰۴‬حــرف عــربى اســت‪ ،‬و ‪ ۳۰۴‬ميشــود‪............‬‬

‫ـت‪.‬‬
‫ـامل‪ ۱۹................‬کلمه اسـ‬
‫ـ ‪ )۱۱۰‬شـ‬
‫ـوره‬
‫ـده(سـ‬
‫ـتاده شـ‬
‫ـوره فرسـ‬
‫ـرين سـ‬
‫‪ .۱۳‬آخـ‬

‫‪ .۱۴‬اولين آيه از آخــرين ســوره وحى شــده (‪ )۱:۱۱۰‬شــامل ‪ ۱۹........‬حــرف اســت‪.‬‬

‫‪ ۱۴ .۱۵‬حرف مختلف عربى‪" ۱۴ ،‬پاراف قــرآنى" مختلف (مانند ا ‪ .‬ل‪ .‬م‪ ،‬از ‪ )۲:۱‬را تشــکيل‬
‫ـ دارند‪ .‬مجموع اين اعداد ميشود ‪ ۵۷=۲۹+۱۴+۱۴‬يا ‪*۱۹‬‬ ‫ميدهند که در ابتداى ‪ ۲۹‬سوره قرار‬
‫‪.۳‬‬

‫‪ .۱۶‬مجمـــوع ‪ ۲۹‬ســـوره اى که "پارافهـــاى قـــرآن" در آنها آمـــده است ميشـــود‪:‬‬

‫‪ ،۷+۳+۲+..........+۶۸+۵۰=۸۲۲‬و ‪ ۱۴( ۱۴+۸۲۲‬مجموعه پارافهــا) ميشــود ‪ ،۸۳۶‬يا‬


‫‪.۴۴*۱۹‬‬

‫‪ .۱۷‬بين اولين سوره پاراف دار(‪ )۲‬و آخرين سوره پاراف دار (‪ ۳۸ ،)۶۸‬سوره بــدون پــاراف‬
‫وجــــــــــــــــــــــــــــود دارد‪.۳۸*۱۹.........................‬‬

‫‪ .۱۸‬بين اولين و آخرين سوره هاى پاراف دار‪ ۱۹...................‬مجموعه پاراف دار و بدون‬
‫ـ‬
‫پــــــــــــــــــــــاراف وجــــــــــــــــــــــود دارد‪.‬‬

‫ـت‪،۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸،۹،۱۰،۱۱،۱۲ :‬‬ ‫ـده اسـ‬


‫ـرار شـ‬
‫ـرآن تکـ‬
‫ـدد مختلف در قـ‬
‫‪ ۳۰ .۱۹‬عـ‬
‫‪،۱۹،۲۰،۳۰،۴۰،۵۰،۶۰،۷۰،۸۰‬‬
‫‪ ،۱۰۰۰۰۰ ،۹۹،۱۰۰،۲۰۰،۳۰۰،۱۰۰۰،۲۰۰۰،۳۰۰۰،۵۰۰۰،۵۰۰۰۰‬مجموع اين اعــداد‬
‫ميشـــــــــــــود ‪ ،۱۶۲۱۴۶‬که ميشـــــــــــــود ‪.۸۵۳۴*۱۹......‬‬

‫اين خالصه فشرده اى بود از معجزات ساده‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫فصل سـوم ‪:‬‬
‫اعجازجيولوژيکي قرآن‬
‫(حقيقت هاي قرآني به اساس علم زمين شناسي)‬

‫زمين شناسان خداشناس حقيقت هاي علمي قرآن را توضيح ميدهند ‪:‬‬

‫شب اصل وروز فر ع است‬ ‫‪-7‬‬


‫قيامت درشب وروز است ‪.‬‬ ‫‪-8‬‬
‫در خلقت مخلوقات هيچ فرقي نيست‬ ‫‪-9‬‬
‫کوه ها در قرآن‬ ‫‪-10‬‬
‫درياها و رودخانه ها در قرآن‬ ‫‪-11‬‬
‫عمق درياها و موجهاي داخلي درياها در قرآن‬ ‫‪-12‬‬

‫‪36‬‬
‫شب اصل و روز فرع است‬
‫ـورت عارضي بعد از‬ ‫ـتي ميباشد كه بصـ‬ ‫اصال شب تمامي زمين را پوشانده است و روز همانند پوسـ‬
‫طلوع آفتاب به شکل غالفي ظاهر ميگردد محققان درعصر حاضرپي بردند که روز مانند يك روشــنايي‬
‫است كه در پوشش هوايي كه شبيه به پوست است قرار گرفته و شب از هرجهت بر روز محيط است ‪.‬‬
‫هنگاميكه زمين ازغرب به طرف شرق ميچرخد‪،‬در نتيجه انعكاس اشعه خورشيد آفتاب همــان جهت‬
‫زمين را كه به آن نور آفتاب تماس نمايد ‪ ،‬روشن نموده و از آن روز بميان ميايد ‪ ،‬و با عــدم درخشش‬
‫آفتاب به اطراف زمين شب مسيطر ميباشد ‪ ،‬بناء تاريكي شب اصل بوده و روشني روز به سبب آفتاب به‬
‫شكل فرعي و عارضي در زمين ايجاد ميگردد ‪.‬‬
‫اين حقيقت علمي را قرآن عظيم الشان ‪ 14‬قرن قبل بيان داشته است ‪{.‬وَآيَةٌ لَهُمْ اللَّيْـلُ نَسْـلَخُ مِنْـهُ‬
‫ـون روز را از‬ ‫النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ} يس ‪ 37 /‬برهان ديگري بر اثبات قدرت حق وجود شب است كه ما چـ‬
‫آن بر گيريم ناگهان همه را تاريكي فروگيرد ‪. .‬‬
‫‪And a Sign for them is the Night: We withdraw there from the Day, and‬‬
‫‪;behold they are plunged in darkness‬‬
‫قيامت درشب و روز است‬
‫در قرآن عظيم الشان در مورد قيام قيامت آمده است كه { اتاها امرنا ليال أو نهارا } امرما ( قيامت )‬
‫درشب يا روز ميباشد ‪ .‬در زمانه هاي قديم مردم غير مسلمان ميگفتند ‪ :‬چرا قرآن شريف در مورد اينكه‬
‫ـوده است كه در‬ ‫ـري كشف نمـ‬ ‫قيامت در روز ميباشد و يا در شب صراحت دقيق ندارد؟ ولي علوم عصـ‬
‫ـاكن هم روز ميباشد ‪ ،‬و‬ ‫ـاكن شب و بعضي امـ‬ ‫كرهء زمين شب و روز يكسان نميباشند ‪ ،‬بلكه بعضي امـ‬
‫ازينكه قيامت در يك چشم زدن به تمامي زمين يكسان واقع ميگردد ‪ ،‬بناء اين اعجاز علمي قرآن را ثابت‬
‫ميكند كه قيامت را در بين هردو معلق بيان داشته است ‪)1(.‬‬
‫در خلقت مخلوقات هيچ فرقي نيست‬
‫هيج‬ ‫قرآن عظيم الشان ميفرمايد‪{:‬مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَانِ مِنْ تَفَاوُتٍ}درمخلوقــات خداوند‬
‫(جل جاللـــه)‬

‫فرقي نيست ‪.‬‬


‫‪no want of proportion wilt thou see in the Creation of (Allah) Most‬‬
‫‪.Gracious‬‬

‫‪37‬‬
‫ـاينس و‬
‫ـمندان سـ‬ ‫ـده است ‪ ،‬دانسـ‬ ‫ـابت كرديـ‬‫اين آيت قرآن معجزه علمي است كه در عصر حاضر ثـ‬
‫ـكيل‬
‫ـراء مختلف تشـ‬ ‫تكنالوزي كشف نمودند كه ‪ :‬كوچكترين چيز موجود در ماده اتوم است ‪ ،‬اتوم از اجـ‬
‫نيوترون خنثـى‬ ‫پروتون ‪+‬‬ ‫شده كه عبارت اند از ‪ :‬الكترون ‪-‬‬
‫تمامي مخلوقات ‪ ،‬از ماده خلق شده اند كه در همه اين سه عنصر موجود ميباشد ‪ ،‬تنها در ترتيب و‬
‫عدد قرق است ‪ ،‬و خداوند (جل جاللــه ) اين حقيقت را بيان داشته است كه { و خلق كل شيء فقــدره‬
‫ـاينس و‬
‫ـاي سـ‬ ‫تقديرا} همه چيز را خلق نموده و آنرا اندازه نموده است ‪ ،‬بناء اين حقيقت قرآني را علمـ‬
‫تكنالوژي بيان داشته اند كه در مخلوقات از حيث تشكيل هيچ فرق در عنصر هاي مــادي مختلف نيست‬
‫تنها درترتيب و عدد فرق است ‪)2( .‬‬
‫ـرا بدست‬‫ـاز دارد ‪ ،‬تا نظم آنـ‬
‫دانشمندي ميگويند ‪ :‬اين ترتيب و تنظيم در اجزاي اتوم به خالقي نيـ‬
‫داشته باشد ‪ ،‬اگر تفاوت را ميمون و طبيعت را قصيده ‪ ،‬فكر كنيم بخوبي خــواهيم دانست كه مليــون ها‬
‫ميمون با مليون ها قلم نميتوانند قصيده بسازند (‪)3‬‬

‫‪----------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬براهيني بر يكتا پرستي ‪ ،‬ص ‪.107 :‬‬
‫‪ -2‬مرجع سابق ‪ ،‬ص‪. 108 :‬‬
‫‪ -3‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪109 :‬‬
‫کوه ها در قرآن‬
‫هرگاه بطرف کوه ها به شکل ظاهري آن نظر اندازيم فکرميکنيم که سنگها وکوتهايي ازخاک بــاالي‬
‫سطح زمين نهفته است ‪ ،‬ولي درقرآن عظيم الشان ميخوانيم که خداوند متعال (جل جالله) کوه ها را مانند ميخ‬
‫ها باالي زمين ميخ نموده است‪(،‬والجبال اوتادا) دانشمندان زمين شناسي درين مورد به قــوت اعجــاز‬
‫قرآني چنين ابراز نظر نموده اند ‪:‬‬
‫فقط بخش کوچکي ازحجم کوهها در سطح زمين قرار دارند وقابل رويت مي باشند‪  .‬پايه ها و ريشه‬
‫هاي کوهها گاه کيلومترها در اعمــاق زمين همانند ميخهــايي عظيم در داخل زمين فرورفته است‪  .‬اين‬
‫يافته علمي زمين شناسان که تا چند دهه پيش براي انسانها پوشيده بود در قــرآن کريم بنحو مطلــوبي‬
‫بوضوح توسط خالق آسمانها و زمين بيان گرديده است‪ )78:7( :‬والجبال أوتادا‪ ]78:7[ ‬و كــوه ها را‬
‫همچون ميخهايي (بناکرد)؟همانطوري که درتصويرزير ديده مي شود‪ ،‬کوه ها ريشه هاي عميقي دارند که‬
‫همچون ميخهايي در زمين فرو رفته اند‪.‬‬

‫‪.Source: Anatomy of the Earth, Cailleux, p. 220 ‬‬


‫بياييد اندکي دراين آيه هاي عظيم قرآن تفکر کنيم‪  .‬اگرعقل خود را بقضــاوت طلــبيم و از پيش‬
‫داوري هاي شکل گرفته از تعصبات و باورهاي فرهنگي و سنتي اجتنــاب کــنيم درمي يــابيم که چه‬
‫گوهرهاي نابي در اين کتاب آسماني آشکار و نهفته است‪  .‬چگونه يک انسان بــدون اتکــاء به علم‬
‫خالق آسمانها و زمين مي توانست در يکي از ابتدائي ترين جوامع بشري از لحاظ علمي بدين زيبايي و‬
‫دقت پديده هاي طبيعي را بيان کند؟‪  ‬زمين شناسان امروزثابت نمــوده اندکه کوهها بمانند ميخهــايي‬

‫‪38‬‬
‫عظيم باعث ثبات و استقرار زمين مي شوند و زمين را از لغزش هاي مکررباز مي دارند‪  .‬حال بياييد‬
‫به قرآن مجيد‪ ‬رجوع کرده و ببينيم که چگونه اين مفاهيم بزيبايي و دقت در اين کتاب آســماني بيــان‬
‫شده است‪ )16:15( :‬وألقى في األرض روسي أن تميد بكم وأنهرا وسبال لعلكم تهتدون[‪ ]16:15‬و او‬
‫در زمين استحكاماتي (كوه ها) براي توازن قرار داد تا مبادا با شما بلغزد‪ ،‬همين طــور رودخانه ها و‬
‫جاده ها‪ ،‬باشد که هدايت شويد‪  .‬در شکل زير‪ ،‬به خوبي ديده مي شود که کوه ها به خاطر ريشه هاي‬
‫عميقشان همچون ميخهايي هستند‪.‬‬

‫‪.Source: Earth Science, Tarbuck and Lutgens, p. 158‬‬


‫درياها و رودخانه ها در قرآن‬
‫موالنا جالل الدين بلخی ميگويد ‪:‬‬
‫هرکسی از ظن خود شد يار من وز درون من نجست اسرار من‬
‫ـياری‬‫هرکسی به طرفی رود خانه ها مطابق انديشهء خود نظر ميکند ‪ ،‬وبه ظاهر آن متوجه بوده بسـ‬
‫ـاتی‬‫ـمندان اين عرصه در زمينه تحقيقـ‬ ‫ـيص ودانشـ‬ ‫ازحقيقت های آنرا مورد تحقيق نميدهند ولی متخصـ‬
‫زيادی نموده اند که باآلخره به کشف بسياری از اسرار دريا ها ورود خانه هــای نايل شــده اند ‪ ،‬درين‬
‫ـمندان‬‫ـبرداده است ‪ ،‬تا دانشـ‬‫ـرن قبل خـ‬ ‫زمينه قرآن عظيم الشان بسياری ازحقيقت های علمی را ‪ 14‬قـ‬
‫امروزی اين حقيقت های قــرآنی را درک نمايند بدانند که پيامبريکه خــودش امی ( نــاخوان ) بــود ‪،‬‬
‫نميتوانست چنين حقيقت ها را درک نمايد ‪ ،‬بناء هرکسی سر تسليم خم نمايد که اين کتاب بــدون شک از‬
‫جانب کسی است که علم او به تجربه نياز نداشــته ‪ ،‬آنچه را ما بعد از هــزاران تجربه ميــدانيم آن ذات‬
‫ـان است ‪،‬‬ ‫ـرآن کالم خداوند عالميـ‬
‫ـان مياورند که قـ‬ ‫مقدس از قديم عالم است و ميداند ‪ ،‬بدين اساس ايمـ‬
‫ـوده به‬
‫ـمندان درک نمـ‬ ‫وهرچيزی را که قرآن بيان داشته است ‪ ،‬يک حقيقت است ‪ ،‬واين حقيقت را دانشـ‬
‫ـاء ) به‬
‫ـاده العلمـ‬‫ـرا خداوند ميفرمايد ( انما يخشی اهلل من عبـ‬
‫دربار پروردگار سربه سجده مينهند ‪ ،‬زيـ‬
‫تحقيق دانشمندان نسبت به ساير مردم ازخداوند زياده تر ميترسند ‪.‬‬
‫يک تن از دانشمندان اين موضوع را دريکی از سايت های انترنت چنين بيان داشته است ‪:‬‬
‫ـدا‬
‫ـاره به جـ‬ ‫خداي آگاه و دانا به همه علوم‪  ،‬در قرآن کريم در سوره الرحمن آيه هاي ‪ 19‬و‪ 20‬اشـ‬
‫بودن دو دريا در محلي که بهم مي پيوندند نمو ده ومي فرمايد که حائلي ميان دو دريا قرار داده شده است‬
‫تا از مخلوط شدن آنها جلوگيري کند‪ )55:19( :‬مرج البحرين يلتقيان[‪ ]55:19‬او دو دريا را در جــايي‬
‫ـ حايلي ميان آنها‬‫ـ بينهما برزخ ال يبغيان[‪]55:20‬‬ ‫كه به هم مي پيوندند‪ ،‬از هم جدا مي كند‪)55:20(  .‬‬
‫قرار داده شده است‪ ،‬تا از تجاوز به حدود يكديگر جلوگيري كند‪.‬‬
‫علوم دريا شناسي امروز بوضوح اين پديده را باثبات رسانيده است‪  .‬هنگامي که درياي مديترانه در‬
‫ـانعي بين‬‫جبل اطارق به اقيانوس اطلس مي ريزد‪ ،‬با توجه به اختالف درجه حرارت‪ ،‬شوري و غلظت‪ ،‬مـ‬
‫آنها قرار مي گيرد همانطوري که در تصوير زير نشان داده شده است‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫‪.Source: Marine Geology, Kuenen, p. 43, with a slight enhancement ‬‬
‫همچنين مدبر آسمانها و زمين در سوره مبارکه فرقان آيه ‪ 53‬به حايلي محکم و نفوذ ناپذ ير که بين‬
‫دو درياي شور وشيرين قرارگرفته و باعث جدايي آنها مي گردد اشاره مي فرمايد‪ )25:53(  :‬وهو الذي‬
‫مرج البحرين هذا عذب فرات وهذا ملح أجاج وجعل بينهما برزخا وحجرا محجورا‬
‫[‪ ]25:53‬اوست كه دو دريا را به هم مي پيوندد؛ يكي تازه و گواراست‪ ،‬در حالي كه ديگري شور و‬
‫غير قابل نوشيدن‪ .‬و او آنها را با حايلي محكم و نفوذناپذير (تبخير) از هم جدا كرد‪.‬‬
‫‪ ‬در شکل زير سطح مقطع يک خليج و درصد شوري آب آن نشان داده شده است‪ .‬در اين شــکل مي‬
‫توانيم جدايي آب شيرين و شور را ( ‪)partition zone‬همانطوري که خداي عليم در قرآن کريم بيـان‬
‫فرموده است به وضوح ببنيم‪.‬‬

‫عمق درياها و موجهاي داخلي درياها در قرآن‬


‫خداي متعال در کتاب آسماني قرآن در سوره مبارکه نور آيه ‪ 39‬اعمال کافران را به سرابي تشــبيه‬
‫مي فرمايد که شخص تشنه فکر مي کند آن آب است‪ ،‬اما هنگامي كه به آن مي رسد‪ ،‬مي فهمد كه چيزي‬
‫نيست و درعوض‪ ،‬خدا را آنجا مي يابد‪ ،‬تا جزاي كامل اعمالش را بدهد‪  .‬سپس در آيه بعـدي در مـورد‬
‫ـتند عجيب و‬‫ـالم مي زيسـ‬ ‫ـامبر اسـ‬ ‫کافران تشبيه ديگري مي آورد که شايد براي مردمي که در زمان پيـ‬
‫شگفت انگيز بود‪ .‬در آيه ‪ 40‬سوره نور خداي رحمان شــخص کــافر را به کسي که درداخل اقيانوسي‬
‫خروشان قرار دارد تشبيه مي فرمايد که موجهايي که روي آنها موجهاي ديگر و در بـاالي آنها مه غليظ‬
‫قرارگرفته شده است‪ )24:40(:‬أو كظلمت في بحر لجي يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمت‬
‫بعضها فوق بعض إذا أخرج يده لم يكد يريها ومن لم يجعل اهلل له نورا فما له من نور‬
‫[‪  ]24:40‬مثال ديگر‪ ،‬بودن در تاريكي مطلق است در داخل اقيانوسي خروشــان‪ ،‬با امــواج روي‬
‫ـختي مي‬‫ـرد‪ ،‬به سـ‬ ‫امواج‪ ،‬توام با مه غليظ‪ .‬تاريكي روي تاريكي‪ -‬اگر شخص به دست خود نگاه مي كـ‬
‫توانست آن را ببيند‪ .‬خدا هر كه را از نور محروم كند‪ ،‬او هيچ نوري نخواهد داشت‪.‬‬
‫ـوم‬‫ـها دارد‪  .‬بر طبق علـ‬‫ـاريکي در درون اقيانوسـ‬ ‫ـاره به تـ‬
‫در آيه ‪ 40‬سوره نور خداي متعال اشـ‬
‫اقيانوس شناسي بين ‪ 3‬تا ‪ 30‬درصد نور خورشيد در سطح دريا بازتاب مي يابد‪ .‬سپس‪ ،‬همانطوري که‬
‫ـور بجز رنگ آبي‬ ‫تصوير زير نشان مي دهد‪ ،‬در ‪ 200‬متر اول عمق دريا‪ ،‬تقريبا تمامي رنگهاي طيف نـ‬
‫جذب مي شوند‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫‪.Source: Oceans, Elder and Pernetta, p. 27   ‬‬

‫نکته اي که توجه متفکران‪  ‬را به خو جلب مي کند اشاره خداي حکيم به وجود دو موج در اقيانوس‬
‫ها است‪  .‬با تکامل تکنولوژي و فرستادن زير دريايي هاي مخصوص به اعماق اقيا نو سها‪ ،‬دانشمندان‬
‫متوجه گشتند که بعلت غلظت بيشتر آبهاي واقع در اعماق اقيانوسها (در مقايسه با آبهاي ســطحي) دو‬
‫ـکل زير‬‫ـانطوري که شـ‬ ‫ـطحي‪  .‬همـ‬ ‫نوع موج در درون آنها پديد مي آيد‪ ،‬موجهاي داخلي و موجهاي سـ‬
‫نشان مي دهد موجهاي داخلي در محل برخورد دو اليه آب با چگاليهــاي مختلف که يکي از آنها داراي‪ ‬‬
‫ـد‪ .‬چگونه‬ ‫ـود مي آينـ‬‫ـااليي) است بو جـ‬
‫چگالي بيشتر (اليه زيري) و ديگري داراي چکالي کمتر(اليه بـ‬
‫بشري که هزار و چهار صد سال پيش در بيابانهاي سوزان عربستان مي زيسته است مي توانست بدون‬
‫اتکاء بعلم الهي ازمو جهاي دروني اعماق اقيانوسها مطلع گردد؟ ‪ ‬‬

‫‪.Source: Oceanography, Gross, p. 204  ‬‬


‫‪ ‬‬

‫‪41‬‬
‫فصل چهارم ‪:‬‬
‫اعجاز قرآن کريم درعلوم فضايي‬
‫(فضا نوردان موحد حقيقت هاي قرآني را توضيح ميکنند )‬

‫درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم ‪:‬‬


‫‪ -15‬موضوع انشقاق قمر‬

‫‪42‬‬
‫‪ ‬سحاب چشم گربه (‪)Cat’s Eye Nebula‬‬
‫باال رفتن به طرف آسمان سبب تنگی نفس ميگردد ‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫ابرها درقرآن‬

‫جداشدن آسمانها و زمين‬


‫خورشيد و ماه و مدارهايشان‬
‫‪ ‬سحاب چشم گربه (‪)Cat’s Eye Nebula‬‬
‫موقع انفجار و فرو پاشي ستارگان گازها و موجهاي حاصله ترکيبي بسيار زيبا بمانند گل رز ايجــاد‬
‫مي کنند‪  .‬اين پديده در قرآن مجيد در سوره الرحمن ايه ‪ 37‬بيان گرديده است‪:‬‬
‫(‪ )55:37‬فإذا انشقت السماء فكانت وردة كالدهان[‪ ]55:37‬هنگامي كه آسمان از هم پاشيده شود و‬
‫مانند رنگ‪ ،‬به سرخي رز درآيد‪.‬‬
‫ـکوپ هابل (‪)Hubble Telescope‬‬ ‫حال عبارت قرآن را با عکس ناسا (‪ )NASA‬که توسط تلسـ‬
‫گرفته شده است‪ ،‬مقايسه کنيد!‬

‫چگونه بشري که در هزاروچهارصد سال پيش مي زيسته است مي توانست بدون داشــتن هيچگونه‬
‫تلسکوپ ويا دسترسي به تکنولوژي امروزي به پديده اي که در ميليونها کيلومتري زمين رخ مي دهد پي‬
‫برده باشد؟‪  ‬آيا بجز اين است که آيه هاي اعجاز آور و شگفت انگيز قرآن ازطرف آن يکتا خالق هســتي‬
‫که آگاه مطلق به کليه امورهستي است براو نازل گرديده است؟‬
‫باال رفتن به طرف آسمان سبب تنكي نفس ميكردد‬
‫قرآن عظيم الشان ‪ 14‬قرن قبل در مورد بلند رفتن به طرف آسمان و اثرات آن به سيستم تنفسي و‬
‫نفس تنكي براي بشريت خبرداده است ‪( :‬فَمَنْ يُرِدْ اللَّهُ أَنْ يَهدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ ُيرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ‬
‫يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ) األنعـام ‪ 125 /‬ترجمه ‪ :‬آن كسي را كه خـدا بخواهد‬

‫‪44‬‬
‫هدايت كند ‪ ،‬سيه اش را ( با برتو نور ايمان باز و ) كشاده براي ( بذيرش ) اسالم ميسازد و آن كسي را‬
‫ـعود‬
‫ـمان صـ‬‫كه خدا بخواهد كمراه و سركشته كند سينه اش را به كونه اي تنك مي سازد كه كويي به آسـ‬
‫ميكند ‪.‬‬
‫‪--------------------------------------------‬‬
‫( صحبت دكتورزغلول نجار كه ازطريق تلويزيون أقرأ در ماه مبارك رمضان امسال نشرشد )‬

‫‪Those whom Allah (in His plan) willeth to guide, He openeth their breast to‬‬
‫‪Islam; those whom He willeth to leave straying, He maketh their breast close‬‬
‫‪.and constricted, as if they had to climb up to the skies‬‬
‫قرآن كريم اين موضوع را بيان داشته است ‪ ،‬بهتراست اكنون نظر دانشمندان معاصر را بدانيم ‪:‬‬
‫« دكتر صالح الدين مغربي اســتاد طب فضا در امريكا و عضو انجمن پزشــكي فضا در انگلســتان‬
‫ميگويد ‪:‬‬
‫آن هنگام كه به كاوش در تأثير ارتفاعات بر انسان روي آورديم در يافتيم پيلــوت ها كه ارتفاعــات‬
‫ـكل‬‫ـزار پا باشد هيچ مشـ‬ ‫ـدود هـ‬ ‫مختلف أسمان را در مي نوردند در جاهايي كه ارتفاع از سطح دريا حـ‬
‫تنفسي ايشان را در بر نمي گيرد و آن محدوده اي است كه پرواز بدون مشكل صورت ميگــيرد ولي اگر‬
‫ـدوده‬‫ارتفاع به ‪ 16000‬پا برسد پيلوت وارد منطقه تكا فوء فيزيولوژي ميشود بدين معنى كه در آن محـ‬
‫ـاد تر‬
‫ـيجن مواجه ميگردند با زيـ‬ ‫به سيستم هاي تنفسي بدن فشار وارد ميشود و پيلوت ها با كمبود آكسـ‬
‫ـاز‬
‫ـيجن سـ‬ ‫شدن ارتفاع از ‪ 16000‬با تا ‪ 25000‬با دستگاه هاي هوا زاي هواپيما و سيستم هاي اكسـ‬
‫دچار اختالل ميشوند و پيلوت با مشكالتي چون بيهوشي سر گيچه ‪ ،‬سردرد ‪ ،‬خواب آلودگي مفرط ‪ ،‬تنگي‬
‫تنفس ‪ ،‬و‪ ،‬سرفه هاي شديد مبتال خواهد گشت بعد از آن گازهاي موجود در معده و روده رو به زوال مي‬
‫نهند بدين سبب بر بعضي ازعضالت بدن يا سيستم حاجزي فشــار مي آيد در نهــايت به تنگي تنفس و‬
‫مشكل در تنفس مي انجامد كوتاه سخن آنكه هركه به آسمان برود دچار دو مشكل عمده ميشود‬
‫‪ -1‬تنگي نفس‬
‫‪ -2‬فشار به سينه و حالت خفگي ‪.‬‬
‫اما اينجا ميبينيم قرآن جندين قرن قبل از به راه افتادن كاروان علم و تحقيق پرده از اين شگرف‬
‫راز براي همگان دريك آ يه و با نكته سنجي مخصوص به خود برداشته است » ‪)1( .‬‬
‫ابرها در قرآن‬
‫خداي دانا در قرآن مجيد مراحل تشکيل ابرها وبوجود آمدن باران را در سوره مبارکه نور آيه ‪ 43‬به‬
‫زيبايي بيان مي فرمايد‪:‬‬
‫(‪ )24:43‬ألم تر أن اهلل يزجي سحابا ثم يؤلف بينه ثم يجعله ركاما فترى الودق يخرج من خلله وينزل‬
‫من السماء من جبال فيها من برد فيصيب به من يشاء ويصرفه عن من يشاء يكاد سنا برقه يذهب باألبصر‬
‫[‪ ]24:43‬آيا توجه نمي كني كه خدا ابرها را مي راند‪ ،‬سپس آنها را با هم جمع مي كند‪ ،‬بعد آنها را‬
‫روي هم انباشته مي سازد‪ ،‬سپس مي بيني كه از آنها باران بيرون مي آيد؟ او بار برف را از آسمان فرو‬
‫مي فرستد تا هر كه را بخواهد بپوشاند و از هر كس بخواهد دور سازد‪ .‬نزديك است كه درخشندگي برف‬
‫نور چشمان را بربايد‪.‬‬

‫‪-------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪ 38 :‬با اختصار و تغيير بعضي اصطالحات مشکل‬

‫‪45‬‬
‫بازهم تشريح خداي بزرگ در قرآن کريم از نحوه بوجود آمدن ابرها و باران مطابق يافته هاي علمي‬
‫است‪  .‬در شکل زير در قسمت (‪ )A‬تکه ابرهاي کوچک مجزا و در قسمت (‪ )B‬ابرهــاي کوچک به هم‬
‫مي پيوندند و بر روي هم انباشته مي شوند‪  ‬و سپس قطرات آب فرو مي افتند‪.‬‬

‫‪ .Source: The Atmosphere, Anthes and others, p. 269 ‬‬


‫(‪ )18:109‬قل لو كان البحر مدادا لكلمت ربي لنفد البحر قبل أن تنفد كلمت ربي ولو جئنا بمثله مددا[‬
‫‪ ]18:109‬بگو‪" :‬اگر اقيانوس براي كلمات پروردگارم مركب بود‪ ،‬پيش از آنكه كلمات پروردگارم تمــام‬
‫شود‪ ،‬اقيانوس تمام مي شد؛ حتي اگر مقدار مركب را دو برابر كنيم‪".‬‬
‫جداشدن آسمانها و زمين‬
‫‪ ‬موضوع يک توده بودن زمين وآسمان وسپس جدا شدن هرکدام به واسطه يک انفجار قوی وايجــاد‬
‫ـرآنی است که‬ ‫ـان داشت ‪ ،‬نخست اينکه اين يک حقيقت قـ‬ ‫هرکدام بصورت مستقل را ميتوان به دو صورت بيـ‬
‫علم امروزی آنرا ثابت نموده ‪ ،‬ويا اينکه اين يک حقيقت علمی است که قرآن از آن ‪ 14‬قرآن قبل خــبرداده‬
‫است ‪ ،‬به هرصورت هردو تعبير يک حقيقت را ثابت ميکند که قرآن عظيم الشان درزمانيکه مردم از علــوم‬
‫امروزی وتکنالوژی هيچ خبری نداشت ‪ ،‬ولی قرآن عظيم الشان برای اينکه معجزه برای همه مردم جهان تا‬
‫روز قيامت باشد ‪ ،‬هرحقيقت علمی را قبال بيان داشته تا انسانها با کشف اين حقايق به اين نقطه اقرار نمايند‬
‫که قرآن کالم ذاتی است که قبل تجارب اين حقيقت ها را بيان داشته است ‪.‬‬
‫ـموت واألرض كانتا رتقا‬ ‫ـروا أن السـ‬‫ـذين كفـ‬
‫ـد‪ )21:30( :‬أولم ير الـ‬ ‫خداي متعال درقرآن کريم ميفرمايـ‬
‫ففتقنهما وجعلنا من الماء كل شيء حي أفال يؤمنون[‪ ]21:30‬آيا کافران درک نمي کنند که آسمان و زمين در‬
‫آغاز به صورت يک توده جامد بود و ما آن را منفجر ساختيم تا موجوديت پيدا کند؟ و هر چيز زنده اي را از‬
‫آب به وجود آورديم‪ .‬آيا ايمان مي آورند؟‬

‫‪46‬‬
‫[‪Do the unbelievers not realize that the heaven and the earth  ]21:30‬‬
‫‪used to be one solid mass that we exploded into existence? And from‬‬
‫‪?water we made all living things. Would they believe‬‬

‫‪ ‬‬
‫ـاره مي‬‫ـمانها و زمين شد اشـ‬ ‫ـاد اسـ‬‫در آيه فوق خداي متعال به انفجار اوليه اي که بااراده او باعث ايجـ‬
‫فرمايد‪ .‬چگونه در زماني که هيچگونه دانشي بجز خرافات درمورد نحوه بوجود آمدن کائنات وجــود نداشت‬
‫ميتوان تصورنمود که بشري يکي از بزرگترين اکتشافات قرن بيستم رابرجهان آشکارسازد؟ نه هر گــز‪ .‬اين‬
‫آيه سخن يک انسان نبود که صفحه اي از قرآن عظيم را زينت داد‪  .‬قرآن بجز کالم آن داناي بي ابتــدا و بي‬
‫انتها نيست‪.‬‬
‫از يک توده گازي شکل تا آسمانها و زمين‬
‫ـدايش‬‫ـدائي پيـ‬
‫ـاره به مرحله ابتـ‬ ‫ـال اشـ‬
‫در سوره اي که بنام دخان يعني گاز ناميده شده است خداي متعـ‬
‫آسمانها و زمين کرده ميفرمايد‪:‬‬
‫(‪ )41:11‬ثم استوى إلى السماء وهي دخان فقال لها ولألرض ائتيا طوعا أو كرها قالتا أتينا طائعين‬
‫ـود و به آن و زمين گفت‪" :‬به‬ ‫[‪  ]41:11‬سپس او به آسمان پرداخت‪ ،‬هنگامي كه هنوز به صورت گاز بـ‬
‫ـ ‪Then He turned‬‬ ‫وجود بياييد‪ ،‬خواسته يا ناخواسته‪ ".‬آنها گفتند‪" :‬ما با ميل و رغبت مي آييم"‪]41:11[.‬‬
‫‪to the sky, when it was still gas, and said to it, and to the earth, "Come into‬‬
‫‪".existence, willingly or unwillingly." They said, "We come willingly‬‬
‫تصوير زير‪ ‬ستاره اي جديد را در حال شکل گيري از گاز و غبار (نبوال‪  ،) Nebula‬از بقاياي گازي که‬
‫منشاء پيدايش کل جهان بوده است نشان مي دهد‪.‬‬

‫‪.Source: The Space Atlas, Heather and Henbest, p. 50‬‬


‫‪ ‬در عکس زير سحاب الگون (‪ )Lagoon Nebula‬را مي بينيم که ابري از گاز و غبار با قطري معادل‬
‫‪ 60‬سال نوري است‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫‪Source: Horizons, Exploring the Universe, Seeds, plate 9, from Association of Universities for Research in‬‬
‫‪.Astronomy, Inc‬‬
‫ـتارگان‬‫ـرده است که سـ‬‫همانطوري که در اشکال فوق نشانداده شده است علم امروزثابت کـ‬
‫ـ بــرآن در‬
‫آسماني از انقباض تودههاي عظيم گاز بوجود مي آيند‪ ،‬پديده اي که در قرآن بوضوح‬
‫آيه فوق اشاره شده است‪.‬‬
‫‪ )4(  ‬آسمانها را چه چيزي نگاه داشته است؟‬
‫نيروي جاذبه‪ ،‬باذن خداي عالم‪ ،‬عامل نگاهداري آسمانها و زمين است‪  .‬اين نيرو غيرقابل‬
‫ـردش آنها در‬‫رويت ا ست ولي همانند ستونهايي استوار موجب نگاهداري آسمانها و زمين و گـ‬
‫مدارهاي تعيين شده توسط‪  ‬يکتاخالق جهان مي باشد‪  .‬به اين پديده بنحو بســيار زيبــايي در‬
‫قرآن مجيد اشاره شده است‪  :‬‬
‫(‪ )13:2‬اهلل الذي رفع السموت بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش وســخر‬
‫الشمس والقمر كل يجري ألجل مســمى يــدبر األمر يفصل االءيت لعلكم بلقــاء ربكم‬
‫ـپس‬ ‫توقنون[‪ ]13:2‬ـ خداست كه آسمانها را بدون ستونهايي‬
‫ـ كه بتوانيد ببينيد‪ ،‬برافراشت‪ ،‬سـ‬
‫اقتدار را در دست گرفت‪ .‬او خورشيد و ماه را متعهد كرد؛ هر كدام تا سرآمدي معين (در مــدار‬
‫خود) در گردشند‪ .‬او همه چيز را تحت كنترل دارد و آيات را توضيح مي دهد‪ ،‬باشد كه دربــاره‬
‫ـ‪.‬‬
‫مالقات با پروردگارتان به يقين برسيد‬
‫خورشيد و ماه و مدارهايشان‬
‫همانطوري که علم نجوم ثابت کرده است و امروز بصورت يکي از بد يهيات حتي در مدارس‬
‫ابتدايي هم تدريس ميشود ماه و خورشيد در مدارهاي خاصي شناورند‪ .‬چنيين دانشي هرگز در‬
‫ـالي در‬
‫ـداي تعـ‬‫ـاب خـ‬ ‫هزارو چهارصد سال پيش در بين جوامع بشري مطرح نبود‪  .‬اما در کتـ‬
‫سوره يسين بصراحت بگردش ماه وخورشيد در مدارهاي تعيين شده اشاره شده است‪:‬‬
‫(‪ )36:40‬ال الشمس ينبغي لها أن تدرك القمر وال اليل سابق النهــار وكل في فلك‬
‫ـ خورشيد هرگز به ماه نمي رسد‪ -‬شب و روز هرگز منحرف نمي شوند‪-‬‬ ‫يسبحون[‪]36:40‬‬
‫هر يك از آنها در مدار خود شناور است‪.‬‬

‫‪48‬‬
‫‪ ‬‬

‫ـ‬
‫هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه‬
‫هههه‬
‫‪ )6( ‬ترتيب شب و روز‬
‫‪ ‬فهرست مطالب‬
‫پروردگار هستي در سوره مبارک الرحمن آيه ‪ 17‬در قرآن مجيد و در سوره زخرف آيه ‪38‬‬
‫اشاره به وجود دو مشرق و دو مغرب مي کند‪:‬‬
‫‪ )55:17( ‬رب المشرقين ورب المغربين‬
‫[‪ ]55:17‬پروردگار دو مشرق و دو مغرب‪.‬‬
‫(‪ )43:38‬حتى إذا جاءنا قال يليت بيني وبينك بعد المشرقين فبئس القرين‬
‫ـدازه دو‬
‫[‪ ]43:38‬هنگامي که او نزد ما بيايد‪ ،‬خواهد گفت‪" :‬آه‪ ،‬کاش ميان من و تو به انـ‬
‫مشرق فاصله بود‪ .‬چه همزاد بيچاره کننده اي"!‬
‫ـه‪ ،‬بر خالف‬‫ـانه آن است کـ‬‫ـوق نشـ‬‫ـاي فـ‬‫اشاره به و جود دو مشرق و دو مغرب در آيه هـ‬
‫ـت‪.‬‬‫ـکل اسـ‬ ‫ـ اسالم‪ ،‬زمين مسطح نيست بلکه کروي شـ‬ ‫مفروضات آميخه با خرافات زمان پيامبر‬
‫اگر اين آيه را بهمراه آيه ‪ 30‬سوره مبارک النازرات مطالعه کنيم کروي (تخم مــرغي شــکل)‬
‫ـخص مي‬ ‫ـ شب و روز(دو مشرق و دو مغرب) در نيمکرههاي آن کامال مشـ‬ ‫بودن زمين و ترتيب‬
‫گردد‪:‬‬

‫‪49‬‬
‫(‪ )79:30‬واألرض بعد ذلك دحيها‬
‫[‪ ]79:30‬او زمين را تخم مرغي شكل ساخت‪.‬‬
‫(‪  )7‬گسترش جهان هستي‬
‫‪ ‬فهرست مطالب‬
‫ـود که‬
‫ـتم بـ‬
‫ـرن بيسـ‬
‫فرضيه اثبات شده گسترش آسمانها يکي از يافته هاي مهم علمي در قـ‬
‫خداي متعال با صراحت آنرا در قرآن بيان فرموده است‪.‬‬
‫(‪ )51:47‬والسماء بنينها بأييد وإنا لموسعون‬
‫[‪  ]51:47‬ما آسمان را با دست هاي خود بنا كرديم و ما به توسعه آن ادامه خواهيم داد‪.‬‬

‫‪50‬‬
‫فصل ششـم ‪:‬‬
‫اعجاز قرآن درخلقت مخلوقات‬
‫(با تفکر درمخلوقات وحدانيت خداوند ثابت ميگردد)‬
‫خلقت حيوانات درسي براي خدا شناسي‬
‫زنبور عسل ماده در قرآن‬
‫مار ماهي هاي دريايي‬

‫زنده گــي بدون آب غير ممكن است‬


‫شير ازميان سرگـين وخون بوجود ميايد‬

‫خلقت حيوانات درسي براي خدا شناسي‬


‫حقيقتا خداوند (جل جالله ) حيوانات را به اشكال مختلف خلق نموده است ‪ ،‬هرگاه بسوي حيوانات ‪,‬‬
‫پرنده گان و خزنده گان نظر افگنيم هزاران شكل ازاشكال قدرت الهي را ميابيم ‪ ،‬سيستم زنده گي ‪ ،‬توالد‬
‫و تناسل ‪ ،‬نمو ‪ ،‬سير و انتقال حيوانات همه داليلي اند براي خدا شناسي ‪ .‬خداوند متعــال (جل جالله )‬
‫ـانكي خداوند (جل جالله )‬
‫ـذيرش يگـ‬ ‫ـانرا به پـ‬
‫درين مخلوقات صفاتي را نهفته است كه مشاهده آن انسـ‬

‫‪51‬‬
‫ـؤال‬‫ـرغ از بين تخم سـ‬ ‫متيقن ميسازد ‪ ،‬يكي از دانشمندان هندي ميگويد من در سابق با برآمدن چوچه مـ‬
‫مينمودم ‪ :‬كي اين قدرت را براي چوچه مرغ داده است كه ميتواند تخم را شكســته و ازبين آن خــارج‬
‫گردد ‪ ،‬ولي زماني در مورد تحقيق نمودم در يافتم كه در نول چوچه مرغ قبل از خروجش از تخم شبيه‬
‫ـوك‬‫ـطهء همين نـ‬ ‫نوك سوزن يك چيز كوچكي خلق شده است ‪ ،‬چوچه مرغ بعد از تكميل مدت معين بواسـ‬
‫سوزن تخم را ميشگا فد ‪ ،‬سپس هوا داخل تخم شده و چوچه مرغ با دخول هــوا كم كم خشك و بــزرگ‬
‫ميشود ‪ ،‬درين حالت فشار باالي تخم آمده ميشكند و چوچه مرغ بيرون ميايد ‪ ،‬حاال كه علم امروزي اين‬
‫مرحله خروج چوچه مرغ را بيان ميدارد سؤال من نيز فــرق ميكند ‪ .‬اكنــون ميپرسم ‪ :‬كي اين نــوك‬
‫سوزن را در نول چوچه مرغ خلق نموده است ؟ براي سؤال قبلي و سؤال فعلي من صرف يك پاسخ است‬
‫كه ‪ :‬ذات خداوند متعال (جل جالله ) ‪ ،‬ذاتيكه همهء مخلوقات را با حكمت بسيار عالي خويش با مهــارت‬
‫تام آفريده است ‪.‬‬
‫ـده‬
‫انسان که اشرف المخلوقات است ‪ ،‬و خداوند (جل جالله ) براي او همهء كاينات را مسخر گردانيـ‬
‫است ‪ ،‬و ميتواند باالي تمامي حيوانات حاكميت نمايد ‪ ،‬حيوانات بسيار قوي را با عقل خويش در قفس ها‬
‫ـات و پرنــده ها‬‫بند نمايد ‪ ،‬به اساس اين مزاياي خدا داد براي بشريت ‪ ،‬انسان خود را نسبت به حيوانـ‬
‫ـاده‬
‫قوي و نيرومند حساب ميكند ‪ ،‬و من هم به همين نظر بودم كه توانايي انسان نسبت به پرنــده ها زيـ‬
‫تراست ‪ ،‬روزي در سرماي زمستان كه درجه حرارت تحت صفر بود و همه جا را برف پوشانده بــود به‬
‫خانه يكي ازدوستان ميرفتم من كه با لباس زمستاني ‪ ،‬باالپوش ‪ ،‬جاكت ‪ ،‬جراب هاي دبل ‪ ،‬دستكش هاي‬
‫گرم ‪ ،‬درحركت بودم بازهم احساس سردي ميكردم كه ناگهان متوجه شــدم كه با وجــود اينکه همه جا‬
‫ـراي من‬ ‫يخبندان بود مرغابي ها دربين آبيكه من نميتوانستم به آن دست زنم شنا ميكرد ند ‪ ،‬و اين امر بـ‬
‫معجزه بزرگ الهي بود ‪ ،‬و درك كردم كه خداوند (جل جالله ) ذات قادر وتوانا است كه اين مرغابي را كه‬
‫گوشت آن بسيار نازك وضعيف است چنان توانايي داده است كه ميتواند دردرجه‬
‫‪-------------------------------------‬‬

‫‪ -1‬براهين بريكتا برستي ‪ ،‬ص ‪110 :‬‬


‫حرارت تحت صفر در يخبندان شنا نمايد ‪ .‬و انسانيرا که شايد بتواند دريک لحظه ده ها مرغابي را از‬
‫پا بياندازد چنين توانايي نداده است ‪ ،‬درک نمودم که خالق توانا ميتواند کوچکترين موجودي را چنــان‬
‫توانايي و مقاومت نصيب نمايد که در مقابل درجه هاي برودت بسيار پاِيين در آب هاي بسيار ســرد به‬
‫شکل نورمال شنا نمايند ‪ ،‬فتبارك اهلل احسن الخالقين ‪.‬‬
‫زماني حضرت خالد (رضي اهلل عنه ) ميخواست كه عساكر خويش را از شبه جزيره عرب به مناطق‬
‫ديگر انتقال دهد ‪ ،‬و صحراء ريگ زار شبه جزيره عرب كه چندين شبانروز سفردركار داشت ‪ ،‬و عساكر‬
‫نميتوانستند با آب ذخيره خويش اين همه مسافه را طي نمايند همه حيران بودند ‪ ،‬و حضرت خالد ( رضي‬
‫اهلل عنه ) ميخواست حلي پيدا نمايد ‪ ،‬او عقيده داشت كه قرآن گره كشاي تمامي مشكالت وي است ‪ ،‬به‬
‫تالوت قرآن كريم آغازنمود ‪ ،‬نا گهان به اين آيت مباركه متوجه شد ‪( :‬أَفَـال يَنْظُرُونَ إِلَى اإلِبِـ ـلِ كَيْ ـفَ‬
‫خُلِقَتْ ) الغاشية ‪( 17/‬چرا نظر نميكنند به شتر كه چگونه خلق شده است ؟ ) ‪Do they not look‬‬
‫‪at the Camels, how they are made‬‬
‫او متوجه شد كه خداوند (جل جالله ) برايش حكم مينمايد كه بايد به خلقت شتران نظر اندازد ‪:‬‬
‫ويزه گي هاي خلقت شتران‬
‫موافقت با آب و هواي صحراء ها ‪ :‬چشمان شتر به طرف سرش باال شده اند و به طرف پشت سر بر‬
‫ميگردند كه اين ساختمان چشمان شتر او را در ريگ هاي صحرا نگهداري ميكنند ‪ ،‬همچنان درســوراخ‬
‫ـوراخ‬ ‫ـتر سـ‬ ‫هاي بيني وگوشهايش موهاييست كه اورا از طوفان هاي ريگي محافظت مينمايد ‪ .‬بيني شـ‬
‫هاي كوچك دارد ‪ ،‬وهرگاه طوفان ريگ درمقابلش صورت گيرد اين سوراخ ها بند ميشوند ‪.‬‬
‫پاهاي شتر طويلند كه اورا در سرعت حركت كمك ميكنند ‪ ،‬شتر ميتواند كه در حدود ‪ 170‬الي ‪180‬‬
‫ـاعت طي نمايد ‪ .‬و‬ ‫ـتر درسـ‬ ‫ـرعت ‪ 4‬كيلومـ‬ ‫كيلوگرام وزن را حمل نموده و دريك روز ‪ 40‬كيلومتر درسـ‬

‫‪52‬‬
‫ميتواند كه چهار روز را به همين شكل متواتر درحركت باشد ‪ .‬بعضي از شتران مخصوص انتقال انسان‬
‫ميباشند كه ميتوانند دريك ساعت ‪ 16‬كيلومتر حركت نمايند ‪.‬‬
‫قدمهاي شتران هموار بوده و داراي پابند هاي دايروي كه از گوشت تازه خلق شده اند ‪ ،‬براي رفتن‬
‫باالي ريگ زار ها بسيار مناسب است ‪.‬‬
‫زيرسينه ‪ ،‬و مفاصل پاهايش پارچه هاي مانند بالشت ها خلق شــده است كه ميتواند بــاالي زمين‬
‫بسيار گرم و سوزان به آساني استراحت نمايد ‪.‬‬
‫اغلب اوقات حيوانات در صحراء ها از گرســنگي ميميرند ‪ ،‬ولي شــتر ميتواند از هرقسم گيــاه ها‬
‫ـام‬
‫ـورد ‪ ،‬و درهنگـ‬ ‫ـخت را بخـ‬ ‫استفاده نمايد ‪ ،‬ودرصورت ضرورت ميتواند هر نوع نباتات خار دار وسـ‬
‫ضرورت بيشتر كه هيچ غذايي نباشد و شتر از گرسنگي زياد خوف مرگ نمايد سنامي از چربو درپشت‬
‫خود دارد كه آنرا خورده و ميتواند چندين روز از آن منحيث غذاي خويش استفاده نمايد ‪.‬‬
‫ـمش را حفظ ميكند ‪،‬‬ ‫ـات قبلي دارد كه آب جسـ‬ ‫مهمترين ضرورات صحراء آ ب ميباشد ‪ ،‬شتر احتياطـ‬
‫مثال شتر هيچ عرق نميكند ‪ ،‬بيني اش متصل به دهانش ميباشد ‪ ،‬بيــني اش آبهــايي را كه توسط تنفس‬
‫خارج ميگردد بند ميسازد ‪ ،‬شتر درهنگام ضرورت ميتواند دربطن خود شصت ليتر آب را ذخيره نمايد كه‬
‫اين مقدار آب براي شش الي ده روزش كافيست ‪) 1( .‬‬

‫‪----------------------------------------------------‬‬
‫ـ ‪ :‬جمعية الدعوة االسالمية ‪ ،‬تفسير جزء عم ‪ ،‬ص ‪101 :‬‬
‫ـ ‪ ،‬چاب ليبيا‬
‫‪ . -1‬تفسير روح القرآن الكريم ‪ ،‬تاليف عفيف عبدالفتاح طباره‬

‫زنبور عسل ماده در قرآن‬


‫سيستم زنده گي زنبورهاي عسل به گونه يي است که هرگاه بصورت عادي به نظــام اين زنبورها‬
‫نظر انداژيم ظاهرا فکر ميکنيم که نظامي شاهي است که داراي پادشاهي است که با عساکرخويش اين‬
‫نظم را ترتيت وتنظيم مينمايند ‪ ،‬درحاليکه حقيقت چنين نيست وقرآن عظيم الشان به عوض اســتعمال‬
‫ـ نموده است که علماي امروزي درمورد چنين توضيحات ميدهند ‪:‬‬ ‫زنبور عادي زنبور ماده را استخدام‬
‫در قرآن آمده است که زنبور عسل ماده براي يافتن غذا‪ ،‬النه اش را ترک مي نمايد‪.  ‬درنمايش هنري‬
‫چهارم شکسپير‪ ،‬هنگامي که چند نفر از شخصيتهاي نمايش در مورد زنبورها بحث مي کنند‪ ،‬به وجود‬
‫شاهي براي زنبورها که همگي سرباز هستند‪ ،‬اشاره مي شــود‪  .‬در صــورتي که زنبورها ملکه اي‬
‫دارند که ماده است وپيشرفت علوم در‪ 300‬سال گذشته باعث شد که دانشمندان به اين موضــوع پي‬
‫ـون[‬‫ـجر ومما يعرشـ‬ ‫ـال بيوتا ومن الشـ‬‫ـذي من الجبـ‬
‫ببرند‪ )16:68( .‬وأوحى ربك إلى النحل أن اتخـ‬
‫‪  ]16:68‬و پروردگارت به زنبور الهام كرد‪ :‬در كوهها و درختان خانه بساز و در (كندوهايي) كه آنها‬
‫براي شما‪  ‬مي سازند‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

‫مار ماهي هاي دريايي‬


‫« كريس موريس رئيس سابق اكادمي علوم در نيويورك و يكي از بزرگان علوم جديد دركتاب ترجمه‬
‫شدهء العلم يدعو لإليمان (علم مردم را به ايمان دعوت مينمايد ) ميگويد ‪ :‬معمايي كه بسيار مشــكل مي‬
‫نمايد و نياز به پاسخ دارد مخصوص مار ماهي هاي آبي است ‪ ،‬آنها موجودات عجيبي هستند وقــتي كه‬
‫دوره رشد آنها به پايان رسيد ازنقاط منختلف بركه ها ‪ ،‬رود ها ‪ ...‬كوچ ميكنند و با قطع هزاران مايل در‬
‫ـذاري ميكنند ‪،‬‬ ‫ـارهء امريكا مي روند و در آنجا تخم گـ‬
‫اقيانوس به اعماق دور جنوبي برمودا ‪ ،‬نزديكي قـ‬
‫ـايي كه‬‫ـاره هـ‬ ‫ـوي كنـ‬‫وسپس مي ميرند اما بچه هاي آنها بدون اينكه هيچ وسيلهء شناختي داشته به سـ‬
‫مادرانشان در ابتداء بودند بر ميگردند ‪ ،‬سپس وارد هر بركه و دريا و درياچه و رود خانه خواهند شد و‬
‫در برابر هر فشار و موج طوفاني مقــاومت ميكنند تا هنگــامي كه دورهء رشد آنها به پايــان مي رسد‬
‫دوباره طبق سرشت اوليه به همان جاي مادران شان كوچ ميكنند حال چه كسي جز خداوند اين قاعــده و‬
‫قوانين را به وجود آورد ؟ و آنها را راهنمون ساخت » (‪)1‬‬
‫ـدن‬‫يكتن از دوستان ما زير سينه مرغ هاي خانكي تخم مرغابي ها را كذاشته بود كه بعد از سبري شـ‬
‫اضافه از يكماه تخم ها شكافته و جوجه هاي مرغابي از آن خارج شدند ‪ ،‬وبعد از فاصله كم دوست ما يك‬
‫ـنا مينمودند‬‫ـود را دربين آب انداختند و شـ‬‫تشت آب را به نزد شان كذاشت ‪ ،‬جوجه هاي مرغابي فورا خـ‬
‫مادراين مرغابي ها كه ماكيان عادي بود نعره كنان درحركت بود و برايشان به زبان حال خود ميكفت كه‬
‫جنين كار را نكنيد كه غرق ميشويد ولي جوجه هاي مرغابي به بسيار ساده كي شــنا مينمودند ‪ ،‬حــال‬
‫ميبرسيم كه جي كسي اين آب باز وشنا را براي جوجه هاي مرغابي كه مادرشان ماكيان بــود تعليم داده‬
‫است ‪ ،‬واين قانون را جزء خداوند عالميان (جل جالله ) كسي ديكري نميتواند قانون كذاري نمايد ‪.‬‬
‫زنده گــي بدون آب غير ممكن است‬
‫(آب براي ادامه حيات الزم است و هيج مايعي درزمين به جزء آب يافت نميشود كه به عنوان واسطه‬
‫اي براي كمك و اصالح و اكنش هاي شيميايي موجودات زنده مورد استفاده باشد دريك رشته تحقيقــات‬
‫ـدون آب‬ ‫ـتند بـ‬
‫ـادر نيسـ‬‫علمي ثابت شد بعضي از باكتري ها قادرند بدون هوا زنده كي كنند ولي مطلقا قـ‬
‫ادامهء حيات دهند )‬
‫قرآن عظيم الشان ميفرمايد ‪ :‬و جعلنا من الماء كل شي حي ) االنبياء ‪ 30/‬از آب هرچـيزي را زنده‬
‫گردانيديم ‪.‬‬
‫شير ازميان سرگـين وخون بوجود ميايد‬

‫‪54‬‬
‫دانشمندان امروزي در علوم مختلف تحقيق و ريسرج مينمايند ‪ ،‬آنــان ميخواهند تا با دســتيابي به‬
‫حقايق مخلوقات الهي تا حد توان راه هاي رشد توليدات حيواني را در يابند ‪ ،‬دانشــمندان وترنــري به‬
‫تحقيقات در مورد توليد شير درحيوانات پرداختند ‪ ( ،‬محققان دريافتند آنزيم هاي هضم كندهء غذا ‪ ،‬غــذا‬
‫را را به سرگين بدل و آن را د ر رودهء باريك سير مي دهند درحاليكه رگ هاي خوني مواد غذايي مــايع‬
‫را از مابين سرگين كه باقيماندهء محتويات معده پس ازهضم است دريافت ميدارند غذا در خون جريــان‬
‫مي يابد تا به غدد لبني ( توليد كننده شير) مي رسد آنگاه غدد لبني مواد را كه شير از آن ساخته ميشود‬
‫از خون ميگيرند ‪ ،‬اينگونه شير ابتداء ازميان سرگين خارج ميشود و بعدا خــون ‪ ،‬در طي اين مراحل به‬
‫وجود خواهد آمد ) ‪ 233‬براهيني بر ‪...‬اين حقيقت علمي كه درعصر حاضر توسط دانشمندان وترنري‬
‫ـال‬‫ـدارد كه خداوند متعـ‬‫‪ ،‬كالبدشناسي و دستگاه هاي ذربيني كشف گرديد ‪ .‬اين حقيقت قرآني را بيان ميـ‬
‫( جل جالله ) ‪ 14‬قرن قبل براي پيامبرش ( صلي اهلل عليه وسلم ) وحي نموده بود ‪:‬‬

‫‪----------------------------------------------------------------‬‬
‫براهيني بريكتا برستي ‪151 -150 ،‬‬ ‫‪-1‬‬

‫ـ مِمَّا فِي بُطُونِ ـهِ مِنْ بَيْنِ فَ ـرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصً ـا سَ ـائِغًا‬
‫ـامِ لَعِبْ ـرَةً نُسْ ـقِيكُمْ‬
‫{ وَإِنَّ لَكُمْ فِي اآل َنْعَـ‬
‫ـان‬ ‫ـكم او ميـ‬ ‫ـيري كه در شـ‬ ‫لِلشَّارِبِينَ}النحل‪ ( 66/‬وبراي شما در حيوانات حكمتي است ما شما را از شـ‬
‫سرگين و خون است و براي نوشندگان خالص و گواراست سيراب ميكنيم ‪.‬‬
‫‪And verily in cattle (too) will ye find an instructive Sign. From what is‬‬
‫‪within their bodies, between excretions and blood, We produce, for your‬‬
‫‪drink, milk, pure and agreeable to those who drink it‬‬

‫‪.‬‬

‫قسمت پيشين مغز در قرآن‬


‫درسوره ‪ 96‬خداي متعال درمورد کسي که ديگران را از دعا و نيــايش بازميــدارد ميفرمايد که‬
‫ـرفت‪)96:15( :‬‬ ‫اگراوبه کفربگرود و از اعمالش دست برندارد ما او را با پيشاني (جلوي سرخواهيم گـ‬
‫كال لئن لم ينته لنسفعا بالناصية[‪ ]96:15‬مسلما‪ ،‬اگر دست برندارد‪ ،‬او را با جلوي سر خواهيم گرفت‪.‬‬
‫‪ ‬شکل زيرمحدوده هاي رفتاري انسان در نيمکره چپ مغزواقع گرديده است‪  .‬قسمت پيشــين مغز‬
‫محل تصميم گيريهاي مهم انسان است‪ .‬در اين بخش از مغز‪ ،‬برنامه ريزي‪ ،‬انگيزش‪ ،‬تصميم گيري در‬
‫مورد کارهاي درست و غلط و راستگويي و دروغگويي صورت ميگيرد‪ .‬همانطوري که خالق انســانها‬
‫در قرآن کريم بدرستي و دقت بيان فرموده است تصميم گيري درمورد گرايش به طريق کفر و يا ايمــان‬
‫در پيشاني (جلوي سر) انسانها صورت ميگيرد‪ .‬اين قسمت از مغز است که مسئول رفتارانسانهاست‪ .‬‬
‫بنابراين آيا طبيعي نيست که خداي دانا و توانا انسانهاي گناهکار و کافر را از جلوي سر گرفته در روز‬
‫قيامت به بازخواهي بطلبد؟‪ ‬‬

‫‪55‬‬
 .Source: Essentials of Anatomy & Physiology, Seeley and others, p. 210

56
‫سنــــگ بزرگي در عربستان كه سال يكبار در فضاء معلق ميماند‬
‫((( اين واقعًا جالب است )))‬
‫سنگي بزرگي درقريهً الحسه عربستان سعودي سال يكبار در ماه اپريل براي مد ت تقريبًا ‪ 30‬دقيقه به اندازهً ‪ 11‬سانتي متر از‬
‫سطح زمين بلند ميشود ‪.‬‬

‫مردم محل ميگويند كه در ماه اپريل ‪ 1989‬يعني ‪ 17‬سال پيش مردي كه در عقب اين سنگ پنهان شده بود كشته شد‪ .‬واز سوراخ هاي كه‬
‫دراين سنگ بمالحظه ميرسد ‪ .‬شما لكه هاي تازه خون را باالي سنگ مذكور ديده ميتوانيد‪ ،‬از همه عجيبتر اينكه زمانيكه سنگ از زمين بلند‬
‫ميشود لكــه هاي مذكورتيره تر تازه تر ومرطوب تر ميگردند‪.‬ساكنين محل بار بار كوشش نمودند تا لكه هاي مذكور راازروي سنگ پــاك‬
‫كنند ولي بعد از مدتي آنها خود به خود به روي سنگ بزرگ ظاهر ميشوند‪.‬‬

‫لطفًا به آن نگاهي بياندازيد‬


‫‪It is really very interesting, please have a look into it.A huge rock in a village of Al-Hassa‬‬
‫‪region,SAUDI ARABIA raises 11 cm from the ground level once in a year during the‬‬
‫‪!!!month of April and stay elevated for about 30 minutes‬‬

‫‪They say that 17 years ago, one man was shot dead behind this rock who was hidden‬‬
‫‪there This encounter happened in the month of April 1989.  You can see the fresh blood‬‬
‫‪stain on the rock, most surprisingly, when the rock raises from the ground, these stain‬‬
‫‪become darker, fresher and wet.  Local residents tried to wipe off the stains several‬‬
‫‪.times, but after some time it appears again on the rock automatically‬‬

‫‪57‬‬
58
‫فصـل ‪:‬‬
‫مسلمان شدن يک تعداد از‬
‫دانشمندان وساينس دانان‬
‫غرب دليل اساسی اعجاز‬
‫قرآن کريم ميباشد‬
‫درين فصل موضوعات ذيل را مورد تحقيق قرار خواهيم داد ‪.‬‬

‫مسلمان شدن‬ ‫‪-1‬‬


‫مسلمان شدن‬ ‫‪-2‬‬
‫مسلمان شدن‬ ‫‪-3‬‬
‫مسلمان شدن‬ ‫‪-4‬‬

‫گرايش بعضي ازدانشمندان به دين مقدس اسالم به اساس فهم معجزات قرآني‬

‫‪59‬‬
‫دكتور زغلول نجار يكتن از دانشمندان معاصر ميگويد‪ :‬روزي من ازمحترم داوود سي بســکوک‬
‫که يكتن از دانشمندان غربي ورئيس مسلمانان لندن بود ازعلت مسلمان شــدنش پرســيدم گفت ‪ :‬ما‬
‫غربي ها مليون ها دالر مصرف نموديم تا به كره يي مهتاب دستياب شديم ‪ ،‬وزماني مهتاب را ازنزديك‬
‫مورد مطالعه قرار داديم ديديم كه در روي مهتاب خط سياهي مانند يك كمربند اطراف مهتاب را گرفته‬
‫است ‪ ،‬وزماني در مورد اين خط تحقيق وپژوهش نموديم ‪ ،‬تحقيقــات نشــان داد كه اين مهتــاب در‬
‫زمانهاي بسيار زياد قبل به دو حصه تقسيم و ازهم جدا شده ‪ ،‬وسپس دو باره بهم وصل شده اند كه بعد‬
‫از انضمام دو بخش مهتاب اثر آن شكستگي مانند خط سياهي در مهتاب باقيمانده است ‪)1( .‬‬
‫وزماني قرآن عظيم الشان را مطالعه نمودم ‪ ،‬دريافتم كه قرآن كريم در مورد شق القمر(دو حصه‬
‫شدن مهتاب) جهارده قرن قبل خبرداده است ‪ ،‬و احاديث پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم ) نيز درين مورد شــهادت‬
‫ميدهد كه در زمان بعثت آخرين پيامبران مهتاب دو شق شده و مردمان آن عصــرمهتاب را به همــان‬
‫شكل ديده اند ‪،‬وزماني شخصيت حضرت محمد (صلى اهلل عليه وسلم) را مطالعه نمودم يافتم كه او يك شــخص‬
‫عادي ودر آغاز حيات بيسواد بود‪،‬ودرآن زمان وسايل تكنالوزي نيز وجود نداشت كه پيــامبراز آن نقل‬
‫نموده باشد ‪ ،‬دانستم كه قرآن ساخته دست محمد و يا كدام بشر نه بلكه كالم خالق زمين و آسمان است‬
‫كه معلومات چهارده قرن قبل اومعجزه يي بزكي است براي دانشمندان عصر امــروزي ‪،‬مطــابق اين‬
‫داليل قوي قرآني به وحدانيث خداوند (جل جالله)وحقانيت قرآن عظيم الشان تصديق نمودم ‪.‬‬
‫دانشمندي ديگري ميگويد من منحيث يك پژوهشگرهزاران كتاب دانشــمندان جهــان را مطالعه‬
‫نمودم ولي درمقدمهء هركتاب آثاري ازبنده گي مؤلف را درك كردم زيرا مؤلف درمقدمه كتاب خــويش‬
‫ـاتواني‬‫ـعف ونـ‬ ‫با عرض پوزش از خواننده يي كتاب ميطلبد تا اشتباهات وغلطي هاي ويرا كه زاده ضـ‬
‫ـراي‬ ‫ـمند ميگويد ‪ :‬من بـ‬ ‫ـان خبردهند ‪ ،‬اين دانشـ‬ ‫ـورت امكـ‬ ‫بشري است عفو نمايند ‪ ،‬و برايش درصـ‬
‫ـاب‬ ‫نخستين باريكه قرآن عظيم الشان را مطالعه نمودم ‪ ،‬درصفحات نخستين قرآن كريم يافتم كه اين كتـ‬
‫براي خواننده چلنج ميدهد كه در اين كتاب هيج شكي نيست (ذلك الكتاب ال ريب فيه) (‪ )2‬با مطالعه اين‬
‫ـود‬‫آيت چنان تحت تأثيرقرآن عظيم الشان قرار گرفتم و با مطالعه بيشتر و بيشتر قرآن ديگر مجالي نبـ‬
‫كه به حقانيت آن تسليم نشوم ‪.‬‬
‫حقيقتا قرآن عظيم الشان معجزه يي الهي است كه هر كسي را مطابق رشته وتخصص اش خطاب‬
‫ميكند ‪ ،‬وبرايش ميفهماند كه اين كالم كالم رب العالمين است ‪ ،‬و نبايد فراموش كرد كه براي فهميــدن‬
‫اين قرآن دانش و علم ‪ ،‬عقل و فراست ‪ ،‬بيطرفي و صفاي فطرت بسيار ارزش دارد ‪ ،‬زيرا قــرآن كالم‬
‫باك است و به قلب هاي دانشمندان وانسان هاي باك طينت زود اثر ميكذارد ‪ ،‬چنانچه شاعر ميگويد ‪:‬‬
‫باران كه در لطافت طبعش خالف نيست ** دردشت الله رويد ودرشوره زار خس‬
‫محترم اشوك كولن كه منشي اسبق اتحاديه جهاني كليسا ها بود وتحصيالت عالي خويش را در‬
‫شور اوگندا به پايان رسانيد ‪ ،‬سپس در شهر تكساس اياالت متحده امريكا به كسب علم الهــوت (علم‬
‫عقايد والهيات مسيحيان) پرداخت ‪ ،‬چندين ديپلوم در رشته هاي پالن واداره تعليم كليسا ‪ ،‬تنصيرورشد‬
‫ـويش را‬ ‫اجتماعي از كشورهاي ناروي ‪ ،‬كينيا ‪ ،‬وسودان بدست آورده و بعدها شهادتنامهء ماستري خـ‬
‫ـايف‬ ‫از پوهنتون اكسفورد انگلستان در علم مقايسه بين اديان ومذاهب مختلف بدست آورده است ووظـ‬
‫متعددي را در بست هاي مـهم كليسا مثـل ‪ :‬مديـرسازمان ناوريژي بـراي مـدد به كليسا ‪ ،‬مدير‬
‫‪---------------------------‬‬
‫‪ -1‬اشاره به آيت شريف ( اقتربت الساعة وانشق القمر ) است‬
‫ميباشد ‪.‬‬ ‫ـ على عبدنا فأتوا بسورة من مثله ) سورةء البقرة آيت ‪/‬‬
‫‪ -2‬اشاره به آيت شريف ( و إن كنتم في ريب مما نزلنا‬

‫ـودان كه يك مؤسسه‬‫ـوادث سـ‬ ‫ـازمان دفع حـ‬ ‫سازمان نارويزي براي توجه به طفوليت ‪ ،‬مدير سـ‬
‫ـرق‬‫ـاني در وسط وشـ‬ ‫ـاهاي جهـ‬ ‫مشترك سويدن دنمارك وهالند ميباشد ‪ ،‬منشي عمومي شوراي كليسـ‬
‫افريقيا ‪ ،‬رئيس فاكولته نيل در علوم الهيات درسودان ‪ ،‬منشي عمومي سازمان جوانــان مســيحي در‬
‫افريقا و منشي عمومي سازمان اتحاد وهمبستگي مسيحيان در افريفا بود ‪ ،‬با درك حقانيت اســالم به‬

‫‪60‬‬
‫ـرقي‬ ‫ـراي تـ‬‫ـالمي بـ‬‫ـتگي اسـ‬ ‫دين مقدس اسالم مشرف ميگردد واكنون منشي عمومي سازمان همبسـ‬
‫وانكشاف سودان ميباشد ‪ .‬پدرش نيز ازجملهء مسؤولين بزرگ كليساهاي مســيحي درشــرق ووسط‬
‫افريقا بود ‪.‬‬
‫وقتي در بارهء اينكه چطور به دين مقدس اسالم قنــاعتش حاصل شد پرســيده شد ‪ ،‬گفت‪( :‬رو‬
‫ـمه‬‫ـتري سرچشـ‬ ‫ـ پيرامون مقايسه بين اديان‪،‬هنگام نوشتن تيزس ماسـ‬ ‫آوردنم به سوي اسالم ازتحقيقم‬
‫ميگيرد ‪ ،‬وقتي نتايج ذيل را به دست آوردم ‪ :‬قرآن عظيم الشان اسم هيچ مولفي را برخــود نــدارد ‪،‬‬
‫آنچناكه هر يكي از انجيل ها نام يك مؤلف را باخود دارد ‪.‬‬
‫ـوالن خداوند و‬‫ـاء ورسـ‬ ‫قرآن عظيم الشان كتاب خداوند است ‪ ،‬چنانچه اين كتاب سيرت همه انبيـ‬
‫ازجمله آخرين پيامبرحضرت محمد(صلي اهلل عليه وسلم) را در خود دارد ‪.‬‬
‫ـريت است ‪.‬‬ ‫سيرت محمد(صلي اهلل عليه وسلم) تاكيد دارد كه اسالم اولين و آخرين دين خداوندي براي بشـ‬
‫همه فرستاده هاي خداوند ‪ ،‬مردم را به سوي توحيد خداوند دعوت مينمايند ‪ ،‬همانگونه كه اسالم مردم‬
‫را به سوي توحيد دعوت مينمايد ‪.‬‬
‫ـدايت‬‫ـراي هـ‬ ‫ـده بودند وتنها بـ‬‫همه فرستاده گان خداوند (جل جالله) با پروگرام محدودي فرستاده شـ‬
‫ورهنمايي قوم خويش مؤظف بودند ‪ ،‬در حاليكه رسالت محمد (صلي اهلل عليه وسلم) براي همه بشريت بود ‪.‬‬
‫دركتاب هاي موجود از اديان سابقه نميتــوان بين كالم خداوند ‪،‬كالم فرســتاده اش و كالم مؤلف‬
‫كتاب فرق قايل شد ‪ ،‬همه آنجه ما از كتاب هاي اديان سابقه دردست داريم در آن آمده است يوحنا چنين‬
‫گفت يا پطرس چنين ارشاد كرد ‪ ...‬در حاليكه كالم خداوندي (قرآن عظيم الشان) در دين اسالم واضح‬
‫است ‪ ،‬اقوال و افعال محمد (صلي اهلل عليه وسلم) آشكار اند ‪ ،‬سيرت رسول وفرستاده خداوند محدد وتعين شده‬
‫است ‪ ،‬و اين همه داللت برحفظ دين توسط خداوند مينمايد ‪.‬‬
‫عدالت ومساوات بين همه مسلمانان وروش با همي در اسالم واضح است ولي در آيين مسيحيت‬
‫بسا چيزها بودند كه من به سبب گرايش خود به آن دين از آن خجل بودم ‪ ،‬چنانچه من به سبب ســياه‬
‫پوست بودن خود احساس خجالت وحقارت ميكردم ‪ .‬همچنان انسان ها در سايه مسيحيت داراي درجات‬
‫ـان‬‫ـدا ‪ ،‬در امريكا مردمـ‬
‫مختلف اند ‪ ،‬مردمان سياه پوست جدا نماز ميگذارند ‪ ،‬و مردم سفيد پوست جـ‬
‫سياه پوست نميتوانند در كليساهاي سفيدپوستان به عبادت بپردازند ‪ ،‬چنانچه كولن بــاول وزيرخارجه‬
‫ـده و آنها را‬
‫ـتان داخل شـ‬ ‫پيشين امريكا به خاطر سياه پوست بودنش نميتواند به كليساهاي سفيد پوسـ‬
‫مخاطب قرار دهد ‪ ،‬اما دراسالم چنين تبعيضي وجود ندارد ‪ ،‬كسيكه قبل از ديگران داخل مسجد شد ‪ ،‬در‬
‫صف اول نماز ميگزارد وهمه مردم در برابر خداوند يكسان اند ‪ ،‬امام مسجد ميتواند سياه پوست باشد‬
‫ياسفيد پوست هيچ فرقي ندارد ‪)1( ) .‬‬
‫اوكه اكنون به نعمت اسالم مشرف گرديده و دين مقدس اسالم را بهترين عزت براي خود ميداند ‪،‬‬
‫منحيث يك دعوتگربزرگ اسالم براي نشر دين مقـدس اسـالم كارميكند ‪ ،‬در مـورد اينكه چي تعـداد‬
‫اشخاصي را توانسته است كه به دين مقدس اسالم دعوت نمايد گفت ‪:‬‬
‫( به فضل و مرحمت خداوند بعد ازايمان آوردنم تا اكنون بيش از يكصد وپنجاه هــزار تن توسط‬
‫من ايمان آورده اند ‪ ،‬همچنان ‪ 2500‬تن ازجمله بزرگان كليسا ‪ ،‬كشيشــان و كســاني كه به ســوي‬
‫نصرانيت دعوت ميكردند‪،‬وهمه آنها از جنوب سودان وازمنطقه كوهاي(نوبه) ومنطقه (انجسنا) بودند‬
‫‪ ،‬به دعوت من ايمان آوردند ‪)2( .‬‬
‫‪--------------------------------------------------‬‬
‫شوك كولن يانك منشي اسبق اتحاديه جهاني كليساها رازهاي بس برده كليسارا افشاء ميسازد ‪ ،‬مترجم احمد ضيا رحيمزي ‪ ،‬حمل ‪ 1384‬ص ‪7 -5 :‬‬
‫‪.‬‬ ‫مرجع سابق ص ‪10 – 9 :‬‬

‫يكتن از كشيشان مسيحيت (سامي فرناندس) است كه دركشور فليبين تولد شده و كشيش مــذهب‬
‫پروتسانت بود ‪ ،‬تحصيالت خويش را در پوهنتون ايديولوزيك (الهوت) به پايان رســانيد او ميگويد ‪:‬‬
‫( قوانين آنوقت اين پوهنتون تقاضا مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فراغت از پوهنتون براي‬
‫مدت هژده ماه سپري نمايم درين مدت من براي نصراني ساختن مردم درمناطق مسلمان نشــين كه در‬
‫ـافت‬‫ـورد ثقـ‬‫جنوب فيلپين قرار دارد مشغول شدم ‪ ،‬همچنان درين مدت مكلف بوديم تا بحث هايِِي در مـ‬

‫‪61‬‬
‫ـالم‬
‫ـفهء اسـ‬ ‫ـورد فلسـ‬ ‫هاي ديني شرقيان بنويسيم و تقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحثي درمـ‬
‫گماشته شد م ‪.‬او در مورد اينكه چگونه قناعتش حاصل شد كه به دين مقدس اســالم مشــرف گــردد‬
‫ـرده‬‫ـردم كه گم كـ‬ ‫ـاس كـ‬ ‫ميگويد‪ (:‬بعد ازينكه اسالم را مدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم ‪ ،‬احسـ‬
‫خويش را دريافتم ‪ ،‬پاسخهاي تمامي سؤاالتيكه در ذهنم خطورنموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا‬
‫ـود كه‬ ‫در اسالم دريافتم ) وي به ادامه داليل مسلمان شدنش ميگويد ‪( :‬درحقيقت سه محور اساسي بـ‬
‫مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغيراز اسالم در اديان ديگري نيافتم ‪:‬‬
‫‪ )1‬اسالم موافق فطرت طبيعي بشريت است ‪.‬‬
‫ـام‬
‫‪ )2‬كامل بود ن (شموليت) اسالم ‪ :‬زيرا اسالم شامل بخش هاي سياسي‪،‬نظام حكم‪،‬اقتصاد‪،‬نظـ‬
‫مالي‪ ،‬روابط فاميلي واجتماعي ‪ ،‬وجوانب روحي فطري ميباشد ‪.‬‬
‫‪ )3‬پيام جهاني اسالم ‪ :‬اصل انسان از آدم و حوا ميباشد ‪ ،‬وتمامي بشر مانند برادران ميباشــند ‪،‬‬
‫ضرورتي به پيوستن به كدام حزب سياسي ‪ ،‬يا مؤسسه اجتماعي و يا سازمان اقتصادي نداري ‪ ،‬همين‬
‫كه مسلمان هستي كافي است وتمامي ارتباطاتي را كه اين سازمان ها درغرب الزم ميگردانند در اسالم‬
‫موجود است ‪ ،‬زيرا غربيها معاني اخوت ‪ ،‬برادري ‪ ،‬همكاري ‪ ،‬تكافل اجتمــاعي و غــيره را ندارند ‪،‬‬
‫بنابرين سازمانهاي خيريه را بنام (برادرزهود) براي پرنمودن اين جوانب مفقود در حيات شان تاسيس‬
‫ـرآن ‪،‬‬‫نموده اند ‪ ،‬اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان همه به يك خدا ‪ ،‬يك قـ‬
‫يك پيامبر ‪ ,‬يك قبله باوجود اختالفات رنگ وزبان جمع ميباشند )‬
‫ـوت‬ ‫اين برادرمسلمان ما كه بعدها نام خويش را (نجيب رسول) اختيار نموده اكنون مصروف دعـ‬
‫نمودن مردم به اسالم است ‪ ،‬اوميگويد‪(:‬غالبا من به دعوت غير مسلمانان زياده تر اهتمام دارم زيــرا‬
‫ـيمينارهايي‬ ‫اين امر مطابق تخصصم ميباشد كه آنرا بخوبي ادا ميتوانم‪،‬عالوه برين من كنفرانس هاوسـ‬
‫منظم ومرتب شده در اماكن مختلف داير مينمايم ‪ ،‬و يكماه قبل اولين برنامه تلوزيوني‬
‫دعوت اسالم را بنام ( صداي اسالم ) آغاز نموديم كه از طريق جينل سيزدهم براي مدت يكساعت‬
‫در هرهفته نشر ميكردد و اين نخستين عمل اسالمي در تاريخ فليبين ميباشد ) ‪.‬‬
‫اين بزرگترين معجزه قرآن عظيم الشان و دين مقدس اسالم ميباشد كه هرگاه مسلمانان از دعوت‬
‫دوري نمايند و مصروف لذتهاي فاني دنيا شده وظيفه اصلي خويش را فراموش نمايند خداوند متعــال‬
‫(جل جالله) غير مسلمانان را به دين مقدس اسالم هدايت مينمايد كه آنـان مسـؤوليت دعـوت را به دوش‬
‫كرفته مصروف رهنمايي مردم به اسالم ميشوند ‪.‬‬
‫ـوقت از بين نمي روند و هيچ وقت‬ ‫ـرآن هيچـ‬ ‫ـايب قـ‬ ‫حضرت پيامبر(صــلى اهلل عليه وســلم) ميفرمايد ‪ :‬عجـ‬
‫دانشمندان از آن سير نميشوند ) دكتور زغلول نجار كه يكتن از علمــاي زمين شناسي ميباشد ‪ ،‬ميگويد‬
‫من هر باريكه قرآن عظيم الشان را مطالعه مينمايم و نه تنها در مورد آيات بلكه حتا در مقابل واژه ها‬
‫و اصطالحات آن فكر ميكنم امور جديدي برايم کشف ميشود ‪ ،‬او درمصاحبه يي با تلويزيــون الجزيــره‬
‫درماه مبارك رمضان امسال بيان داشت ‪ :‬وقتي من در قصه يونس عليه السالم كلمه (التقمــه) را تحقيق‬
‫نمودم متوجه شدم كه قرآن عظيم الشان بيان ميدارد كه آن ماهي كه يونس (عليه السالم) را در شكمش‬
‫جا داد اورا نه بلعيد بلكه او را مانند لقمهء درجسم خود جا داد (فالتقمه الحوت و هو مليم ) الصــافات ‪/‬‬
‫‪ 142‬دانستم که قرآن كريم تعبير بسيار دقيق نموده (التقمه) او را لقمه نمود و نگفت (ابتلعه) او را بلعيد ‪،‬‬
‫ـاهي آبي‬ ‫او درمورد (حوت) ماهي كه حضرت يونس (عليه السالم) را لقمه نمود ميگويد ‪ :‬اين ماهي که بنام مـ‬
‫رنگ شناخته شده است ‪35 .‬متر طول دارد و نسلش هم اكنون هم در بعضي بحرها زنده گي ميكند ‪،‬‬
‫وزنش ‪ 180‬تن ميباشد ‪ ،‬وازينكه دندان ندارد نميتواند چيزي را ببلعد ‪ ،‬وبعد از هر پانزده دقيقه ازهواي‬
‫تازه اكسيجن را اخذ ميدارد و تنفس مينمايد و درحقيقت حضرت يونس (عليه السال م ) در مكاني زنــده‬
‫گي ميكرد كه راحت و داراي اكسيجن نورمال بود ‪ ،‬همچنان بعد از خارج شدن از شكم مــاهي او را در‬
‫ـات‬‫ـاي اين نبـ‬ ‫برگهاي نباتي بنام يقطين ( كدو) پوشاند دانشمندان زراعت كشف نموده اند ازينكه برگهـ‬
‫ضد عفوني ميباشند مانع نشستن پشه ها و مگس ها ميشوند و مكروب را به آن نقل داده نميتوانند كه‬
‫اين خواص ( شجره ء يقطين ) براي سالمتي حضرت يونس عليه السالم آماده شده بود ‪ (،‬و أنبتنا عليه‬

‫‪62‬‬
‫ـدارد كه‬ ‫ـان ميـ‬ ‫ـزه علمي را بيـ‬ ‫ـدام معجـ‬ ‫شجرة من يقطين }) الصافات ‪ 146 /‬اين تعبيرات قرآني هر كـ‬
‫ـادي را در‬ ‫ـاي زيـ‬ ‫متخصصان ابحار و زراعت به دقت اين امور بهتر ميدانند ‪ ،‬دكتورزغلول نجار كتابهـ‬
‫اعجاز علمي قرآن كريم بزبانهاي عربي و انگليسي تاليف نموده كه از جمله ميتوان كتابهـاي ( كـوه ها‬
‫درقرآن ) ( آسمان درقرآن ) ( زمين درقرآن) ( حيوان در قرآن ) ( نبات در قرآن ) را نامبرد ‪ ،‬موصوف‬
‫اكثـريت آثـار خـويش را براي استفاده بيشتر مسلمانان و غير مسلمانان ثبـت انــترنت نمــوده كه‬
‫عنوان انترنت اش ‪:‬‬
‫(‪ .com (www. Zaghlolnaggar‬ميباشد ‪ .‬شما ميتوانيد درمورد موصوف معلومات کاملي‬
‫را سايت انترنتي ‪ www.sugtan.org‬حاصل نماييد ‪.‬‬
‫با تمعن بيشردر قرآنکريم ميابيم که حقيقتا اين قرآن كتابي است كه نفع آن نهايت نداشته و براي‬
‫هركسي مطابق استعدادش در هر عصري منفعت هاي جديدي را پيشكش ميدارد ‪.‬‬
‫قرآن عظيم الشان از قديم الزمان عقل انسان را مخاطب قرار ميدهد {أَفَـال يَتَدَبَّرُونَ الْقُــرْآنَ أَمْ عَلَى‬
‫چرا در مورد قرآن فكر و تدبر نميكنند آيا در دلهاي شان قفل ها است ؟‬ ‫قُلُوبٍ َأقْفَالُهَا } محمد‪24/‬‬
‫‪Do they not then earnestly seek to understand the Qur-an, or are their‬‬
‫‪hearts locked up by them‬‬
‫ـرار‬ ‫ـاطب قـ‬ ‫ـيز مخـ‬ ‫قرآن كريم نه تنها عقل بشر را مخاطب قرار ميدهد بلكه علماء و دانشمندان را نـ‬
‫ميدهد ‪،‬و ازينكه قرآن كتابي است كه تا روز قيامت جوابگوي همه ميباشد بناء وظيفهء قرآن كريم است‬
‫ـمنديكه‬ ‫ـويش رهنما باشد ‪ ،‬روي اين علت هر دانشـ‬ ‫كه براي تمامي مردم درهر زمان مطابق وظيفهء خـ‬
‫بدون تعصب و حكم قبلي به قرآن كريم رو آورده ‪ ،‬آنرا با عدم انحياز با فكرو هوش سالم تالوت نموده ‪،‬‬
‫و معاني و مفاهيم آنرا مطابق معايير علمي تحقيق نموده حتما به نتيجه رسيده و خواهد رسيد ‪ .‬قــرآن‬
‫ـدار‬ ‫ـركس به مقـ‬ ‫عالج بزرگي براي همهء مريضان فكري وروحي و مادي ميباشد ‪ ،‬ولي براي هدايت هـ‬
‫تفكر ‪ ،‬انديشه ‪ ،‬علم وتخصص خودش عالج پيش ميشود ‪.‬‬
‫ـتي كه خداوند (جل‬ ‫بگونه مثال زماني از يك شخص صحرايي در بياباني پرسيده شد كه ‪:‬چگونه دانسـ‬
‫جالله )موجود است ؟ در جواب با همان سادگي حيات خويش وتعقل ومنطق قوي ‪ ،‬با بيان مثال بسيارســاده‬
‫ازطبيعت آنروزي حياتي خويش پاسخ داد كه ‪:‬هرگاه به صحرا ميروم با ديدن نشانه هاي قدم ميــدانم كه‬
‫ازين صحرا كسي عبور نموده‪،‬وبا ديدن مواد فضله شتران ميدانم كه درين صحراء شتري چريــده است‬
‫‪،‬پس باديدن آسمان بزرگ وزمين پهناور ميدانم كه خالقي وجود دارد كه همه را چنين خلق نموده است‪.‬‬
‫دانشمندي كه خودش متخصص بحث و تحقيق (ريسرج) ميباشد ‪ ،‬ميگويد ‪ :‬من هزاران اثر از آثــار‬
‫دانشمندان و فيلسوفان جهان را مطالعه نموده ام ‪ ،‬هر نويسنده در مقدمه كتاب خويش به خواننده گــان‬
‫عرض پوزش نموده به آنا ن عجز خويش را بيان ميدارد كه اگر در البالي كتاب اشتباهاتي دريابند آنــرا‬
‫به لطف و كرم معاف دارند ‪ ،‬ويا هم به تصحيح آن بپردازند ‪ ،‬ولي اين دانشمند ميگويد كه من به مجــرد‬
‫تالوت قرآن كريم درنخستين صفحه قرآن خواندم كه به عوض عذر خواهي قرآن با با كمال شــجاعت و‬
‫چلينج مرا خطاب نمود كه {ذَلِكَ الْكتَابُ ال رَيْبَ فِيهِ ُهدًى لِلْمُتَّقِينَ} البقره‪ 2 /‬درين كتاب هيچ شكي نيست ‪.‬‬
‫‪This is the book; in it is guidance, sure, without doubt, to those who fear‬‬
‫‪;Allah‬‬
‫او كه يك دانشمند غير مسلمان بود ‪ ،‬ميگويد ‪ :‬ازين اسلوب قرآن درك نمودم كه اين كتاب ســاخته و‬
‫ـامال مختلف ميباشد ‪ ،‬اين‬ ‫ـاداتي كه دركتب بشراست كـ‬ ‫ـوانين و عـ‬ ‫نبشتهء بشرنيست زيرا اين كتاب از قـ‬
‫اسلوب اسلوب بشرنه بلكه اسلوب خالق بشراست ‪ ،‬و من متيقن شدم كه اين كتا ب كتاب اهلل (جل جالله )است‬
‫‪.‬‬
‫شايد مليون ها انسان سيب را به طرف آسمان انداخته باشد و لي انشتاين با انداختن ســيب جاذبه‬
‫ـ د و دانش‬ ‫زمين را كشف نمود ‪ ،‬شايد هزاران انسان قرآن را مطالعه نمايد ‪ ،‬ولي هركس مطابق اســتعدا‬
‫ـابق تخصص ‪،‬‬ ‫ـرآن است كه با هركسي مطـ‬ ‫ـزه قـ‬ ‫خويش از قرآن استفاده نمايد ‪ ،‬وهمين بزرگترين معجـ‬
‫مسلك ‪ ،‬و توانايي علمي اشت صحبت ميكند ‪.‬‬

‫‪63‬‬
‫باران كه در لطافت طبعش خالف نيست در دشت الله رويد ودر شوره زار خس‬
‫ـ كه در فقه اسالمي همه نيــاز‬
‫سليم باز قانونگزار مسيحي لبنان ميگويد ‪ :‬من با اطمينان كامل معتقدم‬
‫هاي بشر از معامله ‪ ،‬تجارت ‪ ،‬قضاوت ‪ ،‬گنجانيده شده است ‪ ،‬وافرادي هم چون قانون گزار آلماني كهلر‬
‫‪ ،‬سانيالنا ‪ ،‬استاد المبير از هرجهت فقه وقوانين اسالمي را مطلوب براي كل بشر دانسته اند ‪.‬‬

‫بخش دوم ‪:‬‬

‫‪64‬‬
‫بسم اهلل الرحمن الرحيم‬
‫مقدمـه‬
‫الحمد هلل والصالة والسالم علی رسول اهلل (صلی اهلل عليه وسلم) وعلی آله واصحابه اجمعين ‪.‬‬
‫خداوند(جل جالله) برای هدايت انسانها از زمان آدم عليه السالم تا روز قيامت وسايل هدايت بش ريت‬
‫را فراهم نموده کتابهای آسمانی ‪ ،‬پيامبران و هزاران داليل عقلی وعلمی ب رای ش ناخت حقيقت ها را به‬
‫تقديم نموده است ‪.‬‬
‫ازينکه خدای همه يک خداست وتمامی پيامبران برای رساندن حقيقت ها فرس تاده ش ده اند بن اء ما‬
‫مسلمانان عقيده داريم که ‪:‬‬

‫‪ -1‬تمامی پيامبران الهی برحق بوده ‪ ،‬يکتاپرست بودند ‪ ،‬وبه همه ايمان داريم و درميان پيامبران هيچ‬
‫فرقی را قايل نميشوييم ( ال نفرق بين احد من رسله)‬

‫‪65‬‬
‫‪ -2‬تمامی کتابهای آسمانی برحق اند ‪ ،‬وهمه برای هدايت بشريت فرستاده شده است ولی مشکل اساسی‬
‫درين است که بعضی ازين کتابها توسط بشر تغيير يافته اند که مخالف با اعتق ادات حقيقی و اه داف‬
‫اصلی کتابهای آسمانی بوده است ‪.‬‬

‫‪ -3‬مسلمانان به تمام اديان واهل اديان احترام نموده هيچگاهی مس لمانی حق ن دارد که دين کسی را‬
‫توهين کند ‪.‬‬

‫‪ -4‬برای اينکه حقيقت ها معلوم شود ‪ ،‬ما مسلمانان در بحث های خ ويش ب رای دانس تن حقيقت ها‬
‫بعضی از مقايسه ها ميان اديان ميداشته باشيم ‪ ،‬زيرا بسياری از انسانهای معقول ودانش مند جه ان با‬
‫دانستن حقيقت ها حق را پذيرفته به دين مقدس اسالم مشرف ميشوند ‪.‬‬

‫‪ -5‬دين مقدس اسالم پيروان خويش را به عفت زبان و معاملهء حسنه ‪ ،‬ودع وت به اس لوب الهی ‪،‬‬
‫ومجادلهء مثبت دعوت نموده ‪ ،‬وحق دفاع از مقدسات را چنانچه همه اديان برای پ يروانش اج ازهء‬
‫ميدهد در دين مقدس اسالم نيز اجازه داده است ‪.‬‬

‫‪ -6‬وظيفهء اساسی هر مسلمان دعوت به ايمان ويکتاپرستی است ‪ ،‬بناء الزم است که از وسايل مثبت‬
‫وعلمی استفاده نموده برای قناعت ديگران وظيفهء دعوت اسالمی را انجام دهيم ‪.‬‬

‫بناء درين بحث ما سعی وتالش می ورزيم تا اديان وافکار معاصر را با مقايسه به اساس مورد‬
‫مطالعه قرار دهيم ‪ ،‬تا هر خوانندهء اين اثر خواه مسلمان باشد ويا هم غير مسلمان از محتوي ات آن به‬
‫حقيقت ها معلومات حاصل نمايد ‪ ،‬زيرا وظيفهء ما رساندن حقيقت هاست وهدايت کار خ دای عزوجل‬
‫است ‪ ( .‬انما عليک البالغ وعلينا الهدی ) ‪.‬‬

‫كابل – افغانستان‬

‫ـ !!!‬
‫بياييد همه برادروخواهرشويــم‬
‫‪66‬‬
‫‪Lets become brothers and sisters‬‬
‫ـ مسلمان‬
‫دعوتنامه ء يـــك‬
‫براي دوستان مسيــحي اش‬

‫نبشتهء از پوهنمل داعـی‬

‫بنام هستي آفرين بي همتا‬


‫بنام خدای يکتا ‪ ،‬خدای ابراهيم ‪ ،‬خدای اسماعيل ‪ ،‬خدای تمامی عالميان ‪ ،‬درود وسالم بر تمامی فرستاده گان‬
‫خداوند ‪ ،‬آنانيکه پيام حق را به گوش عالميان رسانيدند ‪ ،‬وظيفه شانرا انجام دادند ‪ ،‬کسيکه با اخالص ودوری از‬
‫تعصب کلمات شانرا پذيرفتند ‪ ،‬و رهسپار فردوس شدند ‪ ،‬وکسانيکه طغيان نمودند ‪ ،‬وتعصب و خود خ واهی را‬
‫چون شيطان وسيله قرار دادند ‪ ،‬رهسپار لعنت الهی شدند ‪.‬‬
‫وسالم ورحمت الهی باد بر تمامی پيروان راه حق ‪ ،‬و گوش دهنده گان به ندای حق گويان ‪.‬‬
‫دوستان عزيز مسيحی ! درنخست خدمت تان عرض نمايم که من يک مسلمانم ‪ ،‬به خدای يکتا ايم ان دارم و‬
‫به قربان نمودن ابراهيم پسرش را در راه خدا نيز ايمان دارم ‪ ،‬به تمامی فرستادگاه الهی از آدم ون وح ‪ ،‬تا موسی‬
‫ومسيح ‪ ،‬از اسماعيل تا محمد ‪ ،‬به همه ايمان دارم ‪.‬‬
‫برای رسيدن به حق به حد توان خود کتابهای عهد قديم وعهد جديد را مطالعه نمودم ‪ ،‬وقرآن ک ريم را ن يز‬
‫خواندم و به سخنان مسيحيان و يهودان گوش داده ‪ ،‬و باآلخره حتا کساني را که دين خود را تب ديل نم وده ‪ ،‬وبه‬
‫اديان جديد رو آورده اند نيز با همکاری سايت های مختلف انترنتی ‪ ،‬وتلويزيون های چون ‪God TV – Sat 7‬‬
‫‪ – Miracle - RinNettunoS - Spirit Chan‬وبسياری از چينل های تلويزيونی ديگر که موضوعات‬
‫دينی را به زبانهای مختلف نشر ميکنند گوش داده ام ‪ ،‬و به سخنان تمامی کسانيکه درمورد اديان گ وش داده ام ‪،‬‬
‫وبسياری از سخنان آنانرا ياد داشت نموده ‪ ،‬باآلخره خواستم که درين فرصت بعضی از حقيقت ها را که درخالل‬
‫اين امور برايم کشف گرديد ‪ ،‬درين صفحات خدمت شما دوستان عزيز تقديم ميدارم ‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫شما ميدانيد که انسانهای عصر امروزی ‪ ،‬انسانهای متمدن اند ‪ ،‬وبا عقل ودانش خويش هرچيزی را ميخوانند‬
‫‪ ،‬مطالعه ميکنند ‪ ،‬وحتا سخنان دشمنان خود را خوانده ‪ ،‬وحقيقت ها را درک ميکنند ‪ ،‬وهيچگ اهی کورکورانه ‪،‬‬
‫وبدون تحقيق و بحث چيزی را نميپذند ‪.‬‬
‫من خواستم منحيث يک انسان متمدن شما دوستان را مخاطب قرار دهم ‪ ،‬و آنچه را فهميدم ام خدمت تان تقديم‬
‫بدارم ‪ ،‬زيرا معقول نيست که انسانی خيرخواه نباشد ‪ ،‬وتنها خوبی ها را به خود بخواهد ‪ ،‬و ازينکه خدای جه ان‬
‫ذات مهربان است ‪ ،‬کساني را که در باره ديگران مهربان نيستند دوست ندارد ‪ .‬من بخاطر اينکه ش ما در روز‬
‫آخرت مرا مالمت نکنيد ‪ ،‬وخداوند هم مرا مالمت نکند ‪ ،‬نخست بخاطر ادای مسووليت خ ود اين ص فحات را‬
‫نوشتم ‪ ،‬وازينکه خداوند ( جل جالله) همه را آزاد خلق نموده است ‪ ،‬او را عقل داده است ‪ ،‬بناء تصميم گيری در‬
‫پذيرفتن ويا نپذيرفتن به خود شما تعلق دارد ‪ ،‬زيرا عقيده وايمان اموری اند که به قلب تعلق دارند ‪ ،‬وهيچکسی به‬
‫جز خدای يکتا قلب کسی را در تصرف خود آورده نميتواند ‪ ،‬بلی ! هرگاه خداوند ( جل جالل ه) کسی را بخواهد‬
‫بسوی نيکی ها هدايت ميکند ‪.‬‬
‫تقاضای من اينست که لطفا اين صفحات را بصورت کامل بخوانيد ‪ ،‬و درآخر تصميم تانرا بعد از فکر ودقت‬
‫زياد بگيريد ‪ ،‬همين انصاف است که زمانی کسی دعوای حقيقت ميکند الزم است ‪ ،‬سخنانش را بشنويم وس پس‬
‫قضاوت نماييم ‪.‬‬
‫من اين صفحات را مانند يک پيشنهاد در دستان شما ميگزارم ‪ ،‬تا دستان تانرا ببوسد ‪ ،‬و قض اوت آخ ری‬
‫بدست خود تان است ‪ ،‬هرگاه چيزی ازين صفحات تاثيری مثبت برشما نمود ‪ ،‬ومورد استفاده تان قرار گرفت بمن‬
‫دعا کنيد ‪ ،‬زيرا هرانسان محتاج دعاست ‪.‬‬
‫از خداوند ( جل جالله) آدم وموسی ‪ ،‬خدای ابراهيم واسماعيل ‪ ،‬خ دای يعق وب ومحمد ( عليهم الس الم )‬
‫خواهانم که اين صفحات را وسيله ء برای هدايت همه مان قرار دهد ‪ ،‬وبرای بنده اين زحمات را وسيله نجاتم از‬
‫عذاب الهی گرداند ‪.‬‬

‫دوستان عزيز‬
‫دوست عزيز!عقل يك موهبه الهي است كه فقط براي انسان داده شده تا آنرا وسيله ش ناخت خ ويش ‪ ،‬زمين‬
‫وآسمان و ساير كاينات و باآلخره خالق اين كاينات قرار دهد ‪ .‬اين انسان توانست تا درطي ق رون متم ادي با‬
‫استفاده از عقل خويش روند ماديت را چنان به پيش حركت دهد كه جهان مادي را مانند قريه ء كوچكي س ازد و‬
‫حركت ازيك كنار تا كرانه ديگرش وقت زيادي را در بر نميگيرد و باآلخره رو به كهكشانها نم ود تا ط راوت‬
‫طبيعت زيبا را هنوز هم درك نمايد و به پيروزي هاي جديدي نايل آيد ‪.‬‬
‫همين انسان با چنين استعداد و توانايي عقلي و تسخيرطبيعت به نفع خودش بازهم به مشكل اساسي و بني ادي‬
‫فكري مبتال است ‪ ،‬اوكه دراوضاع سياسي زمام تقليد را شكست و نظام هاي شاهي وملكي را با انقالبات گوناگون‬
‫به نظامهاي انتخابي و مردم ساالري كشاند ‪ ،‬قدرت سياسي كليسا و مردان روحاني را كه ساليان طويلي دراروپا‬
‫حاكميت داشتند ‪ ،‬با انقالب علمي و صنعتي سرنگون نمود ‪ ،‬هن وز نتوانس ته است كه فكر خ ويش را از تقاليد‬
‫عقيدتي برهاند ‪ ،‬و هنوزهم هندو ها بت هاي دست ساخته خويش را عبادت ميكنند وگاهي هم بعد از قيد نم ودن‬
‫كمپيوتر وانترنت سر به حيواناتي چون شادي وفيل مينهند ‪ ،‬و فقيران گرسنه را اجازه نميدهند تا گاوهاي فربه را‬
‫ذبح نمايند ‪ ،‬زيرا گاو در ديانت خود ساخته بشر مقدس است او را مادر ميگويند و به اين عقيده انسان را ازنعمت‬
‫گوشتيکه خالق جهان برای شان خلق نموده است محروم ميسازند ‪.‬‬
‫انسان متمدن همان انسانی است که عقل خويش را برای رسيدن به تمامی حقيقت ها درکار ان دازد ‪ ،‬متم دن‬
‫کسی را گفته ميتوانيم که از دايره احساسات وعواطف گذشته مانند انسانهای بی علم وبی دانش تنها به تقليد پدران‬
‫ونياکان نه ‪ ،‬بلکه بخاطر رس يدن به حقيقت ها درجس تجوی حقيقت ها باشد و هرگ اه چ نين کند روزی حق‬
‫درمقابلش قرار ميگيرد ‪ ،‬زيرا جوينده يابنده است ‪.‬‬
‫هرگاه انسان عالقمند رسيدن به حق باشد ‪ ،‬عقل او بهترين وسيله براي رس يدن حق است ‪ ،‬زي را عقل مانند‬
‫واحد پولي است كه در هر بازاري چلش داشته و در هربازاري متاع زيبا را نصيب انسان مينمايد ولي بشرطيكه‬
‫زمينه تفكر و تدبر برايش داده شود ‪ ،‬و مانند پول دوستان او را در جيب دماغ خويش قفل ننمايد ‪.‬‬

‫‪68‬‬
‫شاعري گويد ‪:‬‬
‫برگ درختان سبز درنظرهوشيار *** هرورقش دفتريست معرفت كردگار‬
‫گويند ‪ ،‬باديه نشيني را پرسيدند كه با وجود نرسيدن داعيان حق چطوربه موجوديت خالق يقين نمودي ؟ گفت‬
‫‪ :‬من هرگاه به صحرا سرميزنم ‪ ،‬باديدن فضالت شتران و چاب اقدام انسانها مي دانم كه ازين ص حرا ش تري‬
‫گذشته و انساني با وي بوده است ‪ ،‬پس با ديدن اين زمين پهناور و اين آسمان بزرگ عقلم برايم ميرساند كه اينها‬
‫حتما خالقي داشته اند كه ازهمه مدبر وعلمش برهرچيز محيط است ‪.‬‬
‫خدای جهانيان که همه به وجود آن عقيده داريم ‪ ،‬برای انسان عقل سليم را نص يب نم وده است ‪ ،‬وانس انرا‬
‫بهترين وشريف ترين مخلوقات شناخته است ‪ ،‬زيرا انسان است که با عقل خويش ميتوانند تمامی حيوانات ق وی‬
‫هيکل را در ميله های باغ وحش قيد نمايد ‪.‬‬
‫اين خدای بزرگ وتوانا ‪ ،‬به اساس مهربانی خويش ‪ ،‬برای شناخت خودش عقل انس انرا خط اب ميکند ‪ ،‬تا‬
‫انسان درنخست برای رسيدن به حقايق از عقل خود استفاده نمايد ‪ ،‬وسپس فکر کند که آيا اين خالق مهربان کتابی‬
‫فرستاده است ‪ ،‬تا برای همه رهنما باشد ‪ ،‬همه ميدانيم که هرشرکتی که چ يزی را توليد ميکند ب رای ش ناخت‬
‫واستفاده بهترآن کتابی بنام ( کتالک) غرض رهنمايِ ديگران تهيه ميکند ‪ ،‬اين شخص ويا اين ش رکت مهرب ان‬
‫است که چنين کار ی را انجام داده است ‪ ،‬اکنون ذاتی که آسمانها وزمين را خلق نموده است ‪ ،‬انسان را خلق کرده‬
‫است ‪ ،‬آيا برای شناخت زمين وآسمان ‪ ،‬برای شناخت انسان وهدف انسان ‪ ،‬برای ش ناخت خ ود وذات ب زرگ‬
‫ومهربان خود کتابی نفرستاده است ؟ بلی بدون شک بايد کتابی فرستاده باشد ‪.‬‬
‫اين کتاب برای انسان چگونه خطاب داشته باشد ‪ ،‬طبعا مطابق ذهن انسان ‪ ،‬مطابق عقل انسان ‪ ،‬مط ابق فهم‬
‫ودرک انسان ‪.‬‬
‫بياييد عواطف را کنار نهيم ‪ ،‬بياييد تعصبات منطقوی را کنار نهاده برای درک اينکه کدام کتاب کتاب خداوند‬
‫است ‪ ،‬کدام کتاب ميتواند جوابگوی تمامی مشکالت مان باشد ‪ ،‬کدام کت اب ميتواند خداوند را بص ورت پ اک‬
‫ومقدس معرفی نمايد ‪ ،‬کدام کتاب ميتواند ‪ ،‬انسانرا با هدفش برای ما معرفی نمايد ‪ ،‬کدام کتاب ميتواند ‪ ،‬پاسخگوی‬
‫سواال ت ما باشد ‪.‬‬
‫دوستان عزيز ما وشما انسانهايی هستيم که درسال ‪ 2008‬زنده گی ميکنيم ‪ ،‬کسانی هس تيم که دانش وفهم ما‬
‫به حدی رسيده است که ‪ ،‬دامنهء خود خواهی ها وتعصبات درآن نبايد ج ای داش ته باشد ‪ ،‬بياييد حقيقتا ب رای‬
‫جهانيان و کسانيکه در آينده ها تاريخ زنده گی ما را ميخواهند ثابت نماييم که ما وشما حقيقتا مردمان متمدن بوده‬
‫ايم ‪ ،‬عقل ما ‪ ،‬مار را به حقيقت ها رسانيده است ‪ ،‬ما تسليم احساسات وعواطف نه بلکه منحيث يک انسان روشن‬
‫‪ ،‬با دانش ومتمدن در جستجوی حقيقت ها شده ايم وباآلخره حق را پذيرفته ايم ‪.‬‬
‫دوستان عزيز ومحترم مسيحی ! براي اينکه اين حقيقت ها را بصورت درست مورد مطالعه ق رار داده به‬
‫نتيجه مثبت برسيم ‪ ،‬بياييد دوکتابی را که امروز اکثريت مردم جهان به آن ايمان دارند ‪ ،‬بصورت درست مطالعه‬
‫نماييم ‪ ،‬اين دوکتاب بايبل ( انجيل ) وديگرش قرآن کريم ميباشد ‪ ،‬هردو کت اب را خوان ده با هم مقايسه ک نيم‬
‫ونظريات دانشمندان امروزی را درمورد مورد مطالعه قرار دهيم وباآلخره بخوبی درک نماييم که کدام يک ازين‬
‫دوکتاب ميتواند کالم خداوند باشد ‪ ،‬کدام يک ميتواند ث ابت نمايد که کالم خداوند است ‪ ،‬کس انيکه درم ورد اين‬
‫دوکتاب تخصص داشته اند چگونه هردو را يافته اند ‪.‬‬
‫هر دو کتاب را با هم مقايسه ميکنيم ‪ ،‬ودر ميان هردو کتاب حقيقت ها را بخ وبی مطالعه ميک نيم ‪ ،‬به اين‬
‫اساس درين بحث موضوعاتی را مطرح ميکنيم که حقيقت های هر دو کتاب را ثابت نموده ‪ ،‬وب اآلخره به نتيجه‬
‫خواهيم رسيد که کدام يک کالم خداوند است ‪.‬‬
‫دعوت قرآن به استخدام عقل‬
‫قرآن كريم هميشه بشريت را به استفاده از عقل و تفكير سالم دعوت نموده است ‪ ،‬آياتي زيادي درين مورد‬
‫آمده است كه بطور مثال بعضي از اين آيات را به خدمت تان بيان ميدارم ‪:‬‬
‫( وَبِاللَّيْلِ أَفَال تَعْقِلُونَ) الصافات ‪ ( 138 /‬در مورد شب چرا فكر نميكنيد ؟ )‬
‫‪?And by night: will ye not understand‬‬

‫‪69‬‬
‫(اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ األرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمْ اآليَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُ ونَ ) الحديد ‪ ( 17 /‬به يقين بدانيد كه خداوند‬
‫زمين را بعد از مرگش دو باره زنده ميكند ‪ ،‬ما نشانه هاي قدرت خويش را براي تان بيان داشتيم ‪ ،‬ش ايد ش ما‬
‫فكرنماييد ‪.‬‬
‫‪Know ye (all) that Allah giveth life to the earth after its death! already have‬‬ ‫‪We‬‬
‫‪shown the Signs plainly to you, that ye may learn wisdom‬‬
‫هرگاه انسان با معقوليت تمام به سوي كاينات نظر اندازد ‪ ،‬آسمانها ‪ ،‬زمين ‪ ،‬خلقت انسان ‪ ،‬خزنده گان ‪ ،‬شب‬
‫وروز ‪ ،‬نزول باران وبرف ‪ ،‬طراوت زمين ‪ ،‬حركت ابرها ‪ ،‬همه داليل روشني براي معرفت خداوند متعال (جل‬
‫جالله ) ميباشد ‪ ،‬وروي همين اصل خداوند (جل جالله ) انسان را به استفاده از عقل و تفكر وتدبر دعوت مي دارد ‪،‬‬
‫خداوند (جل جالله ) ميفرمايد ‪(:‬إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَاألَرْضِ آل يَاتٍ لِلْمُ ؤْمِنِينَ َفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَ اتٌ لِقَ وْمٍ‬
‫يُوقِنُونَ وَاخْتِالف اللَيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنْ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ األَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ‬
‫لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ) الجاثية ‪ 5 /‬همانا در خلقت آسمان و زمين براي اهل ايمان نشانه ها و و داليل خداوندي پديدار است‬
‫‪ ،‬در خلقت خود شما آدميان و انواع بي شمار جنبنده گان كه روي زمين پراگنده اند براهين قدرت حق براي اهل‬
‫يقين آشكار است ‪ ،‬و نيز در رفت و آمد شب وروز و آنچه خدا از آسمان براي روزي خلق ‪ ،‬از ب رف و ب اران‬
‫ميفرستد و زمين را پس از مرگ ديگر بار زنده ميسازد و در وزش بادهاي عالم براي خردمندان جه ان آي ات‬
‫صانع هويدا است ‪.‬‬
‫‪.Verily in the heavens and the earth, are Signs for those who believe‬‬
‫‪And in the creation of yourselves and the fact that animals are scattered (through the‬‬
‫‪.earth), are Signs for those of assured Faith‬‬
‫‪And in the alternation of Night and Day, and the fact that Allah sends down‬‬
‫‪Sustenance from the sky, and revives therewith the earth after its death, and in the‬‬
‫‪.change of the winds, are Signs for those that are wise‬‬

‫مراحل مختلف حيات انسان ‪ ،‬از خلقت نطفه ‪ ،‬سپس تبديل شدن آن نطفه به خون ‪ ،‬استخوان و گوشت ‪ ،‬وبعدا‬
‫تولد انسان به شكل يك طفل ‪ ،‬و نموي آن طفل ‪ ،‬رسيدنش به سن جواني و پيري و ب اآلخره وف ات انس ان همه‬
‫داليلي اند كه براي يك انسان دانشمند زمينه رسيدن به ايمان حقيقي را مهيا ميسازند ‪ ،‬وخداوند متعال (جل جالله )‬
‫اين مراحل حياتي انسان را بيان داشته انسان را به استفاده از عقل ‪ ،‬و انديشه در مورد مسير خ ود ش دع وت‬
‫ش يُوخًا‬
‫علَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْال ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا ُ‬
‫مينمايد ‪( :‬هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ َ‬
‫وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَال مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ) الغافر ‪ ( 67 /‬خداوند ذاتي است كه شما را از خ اك‬
‫خلق نمود ‪ ،‬سپس از نطفه ‪ ،‬وبعدا از پارچه خوني ‪ ،‬و بعدا شما را مانند طفلي به دنيا مياورد ‪ ،‬سپس شما به سن‬
‫رشد تان ميرسيد ‪ ،‬وبعد ها پير ميشويد ‪ ،‬بعضي از شما درسن خورد س الي وف ات ميكند ‪ ،‬وبعضي ها بعد از‬
‫رسيدن به وقت تعيين شده ( عمرزياد ) وفات ميكند ‪ ،‬تا شما فكر نماييد‪.‬‬
‫‪It is He Who has created you from dust, then from a sperm-drop, then from a leech-‬‬
‫)‪like clot; then does He get you out (into the light) as a child; then lets you (grow and‬‬
‫‪reach your age of full strength; then lets you become old, though of you there are some‬‬
‫‪who die before; and lets you reach a Term appointed; in order that ye may learn‬‬
‫‪.wisdom‬‬
‫همچنان زنده ساختن و ميراندن انسان را خداوند (جل جالله ) دليل ديگری برای شناخت خالق انسانها بيان‬
‫ميدارد ‪ ،‬زيرا همه زنده ميشوند و ميميرند ‪ ،‬وتع يين م رگ همه به ق درت خداوند (جل جالله ) تعلق دارد ‪،‬‬
‫وهيچكسي نميتواند از قوانين زنده گي ومرگ سر پيچي نمايد ‪:‬‬
‫( وَهُ َو الَّذِي يُحْيِ وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِالفُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَال تَعْقِلُونَ ) المؤمن ون ‪ ( 80 /‬خداوند ذاتي است كه زنده‬
‫ميكند و ميميراند ‪ ،‬و تغيير شب وروز نيز بدست او ست ‪ ،‬پس چرا عقل تانرا در كارنمي اندازيد ؟‬

‫‪70‬‬
‫‪It is He Who gives life and death, and to Him (is due) the alternation of‬‬ ‫‪Night and‬‬
‫‪Day: will ye not then understand‬‬
‫وظيفه مسلمان رساندن حق براي همه جهانيان است ‪ ،‬زيرا با درك حقانيت اسالم دانستيم كه زنده گي انس ان‬
‫تنها در دنيا نبوده بلكه بعد از مرگ زنده گي جاوداني منتظر همه ماست ‪ ،‬مسلمان حق ندارد تم ام نعم ات را به‬
‫خود منحصر سازد ‪ ،‬زيرا دين مقدس اسالم خدمت به بشريت را وظيفه اساسي مسلمانان ميداند ‪ ،‬مسلمان بايد خير‬
‫انديش باشد ‪ ،‬وروي همين علت براي نجات كسانيكه بي خبرند كوشش مينمايد ‪ ،‬مسلمان حق ندارد براي حصول‬
‫جنت الهي ‪ ،‬و راحت آخرت صرفا خودش عمل نموده ‪ ،‬به ذكر وفكرمشغول گردد ‪ ،‬و ديگران را بگ ذارد تا در‬
‫تاريكي ها زنده گي نموده و باآلخره در روز رستاخيز به مص يبت ها مواجه گردند ‪ ،‬بلكه مس لمان حقيقي كسي‬
‫است كه براي نفع بشريت در كار باشد ‪ ،‬روز و شب خود را صرف دعوت نمايد ‪ ،‬وبراي نجات بشريت سعي و‬
‫كوشش نمايد ‪ ،‬و براي ساير انسانها عالقمند دخول به جنت وراحت ابدي باشد ‪.‬‬
‫قران كريم مسلمانان را وظيفه داده است كه در مقابله با شما مس يحيانيكه ميخواهيد به حق برس يد خط اب‬
‫دوستانه و نيك نماييم ‪.‬‬
‫( وَال تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِالبِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِال الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْ زِلَ إِلَيْكُمْ‬
‫وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ) العنكبوت ‪ ( )46( /‬شما با اهل كتاب ( يهود ونصارى ) به شكل خوب گفگتو‬
‫نماييد ( البته بغيراز ظالمان آنان ) برايشان بگوييد ما به آنچه باالي ما و باالي شما نازل شده ايمان داريم ‪ ،‬خداي‬
‫ما وشما يكي است ‪ ،‬و ما به آن خداي يگانه تسليم هستيم ‪) .‬‬
‫‪And dispute ye not with the People of the Book, except with means better (than mere‬‬
‫‪disputation), unless it be with those of them who inflict wrong (and injury); but say,‬‬
‫‪"We believe in the Revelation which has come down to us and in that which came down‬‬
‫)‪.".to you; our God and your God is One; and it is to Him we bow (in Islam‬‬
‫عزيز مسيحي ‪ :‬آيا گاهي بايبل را با دقت خوانده اي ‪ ،‬وآيا گاهي هم از شخصيت هاي روحاني كليسا درمورد‬
‫خالق زمين و آسمان پرسيده اي ؟ و آيا روزي هم در مورد اسالم فكر نموده اي ؟ بيا امروز چيزي درين م ورد‬
‫بخوان و بعد ها خودت با عقل خويش قضاوت نما كه يك انسان پيشرفته درعصركنوني به پذيرش چی اعتق ادي‬
‫آماده ميگردد ‪.‬‬
‫نخست از همه يك انسان حق پسند از تقليد كور كورانه و نا آگاهانه پرهيز مينمايد ‪ ،‬زيرا به گفته موالناي روم‬
‫علم تقليد (( عاريه است و علمي است كه هنوز به مرحله حقيقت نرسيده باشد ولي علم تحقيقي عين جان است ‪ ،‬و‬
‫علمي است كه آدمي را متحقق به حقيقت كرده وجود اورا ع وض ميكند و وج ود ديگ ري به او ميبخشد ‪ ،‬ولي‬
‫تفاوت اين دو را مانند تفاوت در انگيزه گدا و متقي در ذكر نام خدا ميداند ‪:‬‬
‫متقي گويــد خـدا از عيـن جـــان‬ ‫آن گدا گـويد خـدا از بهر نان‬
‫كان چو داود است و اين دگـر صدا ست )) (‪)1‬‬ ‫از محقق تا مقلد فرقها ســت‬
‫درموضوع عقيده الزم است انسان ازعقل وفكر خويش استفاده نمايد ‪ ،‬حقيقت خالق ‪ ،‬خلقت جهان ‪ ،‬زنده گي‬
‫پس از مرگ ‪ ،‬كتب آسماني را كه خداوند ( جل جالله )فرس تاده است ‪ ،‬مطالعه عقايد ‪ ،‬گ وش دادن به دع وت‬
‫ديگران ‪ ،‬همه وسايلی اند كه انسان را به حق نزديك ميسازد ‪ ،‬و در رأس اين همه موضوع دوري از تعصب ‪ ،‬و‬
‫تقليد ميباشد (( تقليد كور كورانه كه گاه حاصل خوش بيني است‬
‫بستن را انديشه و خرد ورزي ميباشد كه به جمهود فكر مي انجامد ‪ ،‬قرآن ما را ازين روش برحذر داشته و‬
‫عنْهُ مَسْئُـوال ) اسراء‬ ‫ميفرمايد )) (‪( : )1‬وَال تـَقْـفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ َ‬
‫‪36/‬‬
‫‪And pursue not that of which thou hast no knowledge; for every act of hearing, or of‬‬
‫‪seeing, or of (feeling in) the heart will be enquired into (on the Day of Reckoning‬‬
‫از چيزيكه در موردش علم نداري دنباله روي مكن ‪ .‬زيرا گوش ‪ ،‬چشم ‪ ،‬و قلب هاي ت ان همه در برابر‬
‫خداوند مسؤوليت دارند ‪ (( .‬بنابرين قرآن ما را به سوي تبعيتي بر مبناي آگاهي ‪ ،‬درايت و استدالل‬
‫‪-----------------------------------------------‬‬

‫‪71‬‬
‫‪ -1‬حردورزي در دين و آفات شناخت ‪ ،‬تاليف بهنام سليمي ‪ .‬تهران ‪ :‬كتابخانه ملي ايران ‪ .‬ص ‪17 :‬‬
‫)) (‪)2‬‬ ‫فرا ميخواند ‪ ،‬سيره انبياء عظام هم نويد بخش همين موضوع است ‪.‬‬
‫كه دوصد لعنـت بر اين تقليــد باد‬ ‫خلق را تقليد شان برباد كرد‬
‫صحابه پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) با استفاده از عقل و منطق سليم دعوت پيامبر( صلی اهلل عليه وس لم )‬
‫را بذيرفتند ‪ ،‬ميگويند زماني به حضرت ابوبكرصديق ( رضی اهلل عنه ) گفته شد كه محمد ( صلی اهلل عليه وس لم )‬
‫ادعا مينمايد كه باالي او وحي آسماني آمده است ‪ ،‬او با درايت وعقل درپاسخ ميگويد ‪ :‬من محمد (صلی اهلل عليه‬
‫وسلم) را ميشناسم كه در امور دنيوي دروغ نميگويد ‪ ،‬در ام وال م ردم آنق در ام انت دار است كه اورا امين‬
‫( امانت كار) لقب داده اند ‪ ،‬بناء هيچ امكان ندارد كه در امور دين دروغ بگويد ‪ ،‬او بمجرد شنيدن موضوع وحي‬
‫باالي آنحضرت ( صلی اهلل عليه وسلم ) ايمان مياورد ‪ .‬تمامي ص حابه ك رام كه قبال بت پرست بودند ‪ ،‬تقليد‬
‫نياكان خويش را ترك نموده با عقالنيت دين مقدس اسالم را درك نموده و آنرا پذيرفتنـد ‪ ،‬ولي برعكس كسانيكه‬
‫مقلد بودند و نميخواستند دين باطل پدران خويش را ترك نمايند ميگفتند ما آنچه را پدران ما ميپرستيدند پرس تش‬
‫ع ذَابِ‬ ‫علَيْهِ آبَا َءنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى َ‬
‫ميکنيم ‪( :‬وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا َ‬
‫السَّعِيرِ) لقمان ‪ 21/‬هرگاه برايشان گفته ش ود که از آنچه خدواند فرس تاده است پ يروی نماِييد ميگويند ما از آنچه‬
‫پدران ما پيروی ميکردند پيروی ميکنيم ‪ ،‬أيا نميدانند که پدران شان آنانرا به سوی عذاب دوزخ ميکشاند ‪.‬‬
‫‪When they are told to follow the (Revelation) that Allah has sent down, they say:‬‬
‫‪"Nay, we shall follow the ways that we found our fathers (following)." What! even if it‬‬
‫‪is Satan beckoning them to the Penalty of the (Blazing) Fire‬‬
‫اكثريت ائمه دين از تقليد كوركورانه نفرت داشتند و پيروان خويش را از تقليد بي دليل منع مينمودند « ام ام‬
‫شافعي رحمة اهلل عليه به خوبي ميداند تقليد بي دليل و نا اگاهانه غالبا سبب ميشود تا م ردم مط الب نادرست را‬
‫مانند مطالب صحيح و درست بپذيرند و درنتيجه درفهم بسياري از مطالب حق از ديد آنها مخفي و پوش يده بماند‬
‫امام شافعي به همين جهت نخستين گامي راكه در راه ظهور حق بر مي دارد مب ارزه با تقليد بي دليل و نا اگانه‬
‫است و ايشان قبل از هركس پيروان خود را از چنين تقليدي نسبت به خود برحذر ميدارد و به ربيع ميگويد « اي‬
‫ابا اسحاق از من در هرچه ميگويم تقليد مكن و دراين مسايل خود نيز بينديش زيرا اينها مسايل دين هستند » (‪)3‬‬
‫تعصب نيز يكي از امراض خطرناك براي رسيدن به حق ميباشد ‪ ،‬يهوديان قبل از آمدن پيامبراسالم حضرت‬
‫محمد(صلی اهلل عليه وسلم) در مدينه به مردم ميگفتند كه به اساس خوشخبري های قبلي كتابهاي آسماني (تورات‬
‫و انجيل) در سرزمين حجاز آخرين پيامبران ظهور ميكند ‪ ،‬مردم مدينه و يهودان همه منتظرظهور چنين پيامبري‬
‫بودند ‪ ،‬تا اينكه پيامبراسالم در مكه مكرمه ظهور نمود ‪ ،‬مردم مدينه با شنيدن اين خبر به اساس گفته ه اي اهل‬
‫كتاب (يهودان) به دين مقدس اسالم مشرف شدند ‪ ،‬بعضي از علماي يهود مانند عبداهلل بن سالم (رضی اهلل عنه)‬
‫به دين مقدس اسالم مشرف شدند ولي بعضي از يهودان مدينه كه ازظهور پي امبر‪ ،‬ديگ ران را خبرميدادند فكر‬
‫ميكردند كه آخرين پيامبران ازنسل يهود خواهد ب ود ولي زم اني درك كردند كه اين پيامبريكه منتظ رش بودند‬
‫ازنسل آنها نه بلكه از قوم عرب است ‪ ،‬كافرشدند ‪ ،‬و براي بت پرستان گفتند كه دين شما نسبت به دين اين پيامبر‬
‫بهتراست ‪ ،‬برای شان گفتند که بت پرستی بهترست نسبت به پرستش خدای يگانهء مهربان ‪.‬‬
‫آنان چرا اين کار را کردند بخاطريکه تعصب داشتند ‪ ،‬بخاطر قوم پرست بودند ‪ ،‬خداوند (جل جالل ه) ما را‬
‫از تعصب و تقليد نا آگانه در حفظ وامان خويش داشته باشد )‬
‫‪------------------------------------------‬‬
‫خردورزي دردين و آفات شناخت ‪.‬ص‪18:‬‬ ‫‪-1‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪18 :‬‬ ‫‪-2‬‬
‫تجزيه و تحليل زنده گاني امام شافعي ‪ ،‬احمديان ‪ ،‬عبداهلل ‪ ،‬ص‪. 146 -145 :‬‬ ‫‪-3‬‬
‫مسيحيان در مورد پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم) موقف بسيار عالي داشتند ‪ .‬زماني قريشيان مسلمانان را اذيت‬
‫نمودند بي بي سميه را شهيد نمودند و اولين كسيكه در راه اسالم شهيد شده همين خانم است ‪ ،‬شوهرش حض رت‬
‫ياسر(رضی اهلل عنه) را بعد از او به شهادت رسانيدند و بسياري از مسلمانان را يا شهيد وياهم به عذابهاي سخت‬
‫مبتال نمودند ‪ ،‬مسلمانان مجبور شدند كه هجرت نمايند ‪ ،‬وازينكه نجاشي پادشاه حبشه شخص حقبين بود ‪ ،‬پيامبر‬
‫(صلی اهلل عليه وسلم) به صحابه هدايت داد تا به حبشه هجرت نمايند ‪ ،‬تعداد مسلمانان ‪ 83‬مرد و ‪18‬زن ب ود ‪.‬‬

‫‪72‬‬
‫قريشيان دو شخص با زكاوت را اختيار نموده آنانرا به نزد پادشاه حبشه با يكمقدار هداياي گرانبها فرستادند تا او‬
‫را از حمايت مسلمانان مانع شوند ‪ .‬زماني آنان به نزد شاه حبشه رسيدند ‪ ،‬در مورد مسلمانان سخن ب دي گفتند ‪،‬‬
‫شاه حبشه مسلمانان را احضار نمود ‪ ،‬ايشانرا پرسيد كه شما چرا دين پدران و قوم تانرا ترك نموده ايد ‪ :‬حضرت‬
‫جعفربن ابي طالب (رضی اهلل عنه ) كه سخنگوي مسلمانان بود گفت ‪ :‬شاها ‪ :‬ما م ردم ج اهلي ب وديم ‪ ،‬بت ها را‬
‫پرستش مينموديم ‪ ،‬گوشت حيوانات خود مرده را ميخورديم ‪ ،‬كارهابد ميكرديم ‪ ،‬با اقارب صله رحم نداش تيم ‪ ،‬با‬
‫همسايگان تنش مينموديم ‪ ،‬مردمان قوي حق ضعيفان را ميخوردند ‪ ،‬ما به همين شكل بوديم تا اينكه خداوند (جل‬
‫جالله) پيامبري را ازبين ما اختيار نمود ‪ ،‬ما امانت ‪ ،‬راستي ‪ ،‬پاكي ‪ ،‬ونسبش را ميدانيم ‪ ،‬ما را به پرستش خداي‬
‫يكتا دعوت نمود ‪ ،‬و از عبادت بت ها و سنگ ها منع نمود ‪ ،‬ما را به راستگويي ‪ ،‬ام انت داري ‪ ،‬ص له رحم ‪،‬‬
‫خوشرفتاري با همسايگان امرنمود ‪،‬و ازانجام اعمال نادرست ‪ ،‬خونريزي ‪ ،‬كاره اي بد ‪ ،‬ش هادت دروغين و‬
‫خوردن مال يتيم ‪ ،‬و دشنام دادن زنان منع نمود ‪ ،‬ما را امر نمود تا خداي يگانه را بپرس تيم ‪ ،‬به او چ يزي را‬
‫شريك نسازيم ‪ ،‬ما را به اداي نماز ‪ ،‬زكات ‪ ،‬روزه امر نمود و ما به او ايمان آورديم ‪ ،‬و احكام اسالم را ب االي‬
‫خويش تطبيق نموديم ولي قوم ما خواستند تا مانع ما شوند ‪ ،‬ما را تعذيب نمودند ‪ ،‬بعضي مارا كش تند تا ما را به‬
‫عبادت بت ها برگردانند ‪ ،‬و ازينكه باالي ما بسيار ظلم نمودند ما ديار خود را ترك نموده به نزد شما آم ديم ‪ ،‬و‬
‫اميد واريم كه در نزد شما باالي ما ظلم نشود ‪ .‬نجاشي به آنان گفت چيزي از ق رآن داريد ؟ گفتند ‪ :‬بلي ‪ .‬گفت ‪:‬‬
‫بخوانيد ‪ ،‬آنها يك قسمت از قرآن كريم را خواندند ‪ .‬نجاشي با شنيدن قرآن گريه نموده گفت ‪ :‬قسم به خدا است كه‬
‫اين قرآن و آنچه را مسيح آورده است از يك منبع سرچشمه ميگيرند ‪ ،‬واز تسليم نمودن آنان به قريشيان ابا ورزيد‬
‫‪.‬‬

‫‪ -1‬الرحيق المختوم ‪ ،‬صفي الرحمن المباركفوري ‪ .‬مصر‪ :‬دارالوفاء للطباعة والنشر والتوزيع ‪ ،‬ص ‪109 :‬‬
‫نجران که منطقه بزرگ شامل ‪ 73‬قريه در نزديكي مكه بطرف يمن قرار داشت اهل آن مسيحي ها‬
‫بودند ‪ ،‬اكثريت آنان به دين مقدس اسالم مشرف شدند ‪ .‬زيرا با دانستن حقايق دين مقدس اسالم به حق تسليم شدند‬
‫‪)1( .‬‬
‫« انسان موجود دو بعدي است كه يك بعد آن مادي و بعد ديگر آن روحاني و معنوي است « روح انس ان كه‬
‫امري مجرد است هميشه در جستجوي تكامل و ترقي است و امر مادي نميتواند براي روح كمالي باشد ‪ ،‬زيرا كه‬
‫امور مادي خيلي پايين تر از امور غير مادي قرار دارند ‪ ...‬بنابرين روح انسان كه موجود مجرد و غيرم ادي‬
‫است در پي كمالي است كه آن كمال هم مجرد و در مرتبه اي باالتر از خود روح باشد و در باالترين مرتبه تجرد‬
‫و غير مادي بودن ذات اقدس اهلل (جل جالله ) وجود دارد و اهلل تعالي در باالترين قله ء كمال قرار دارد و همه ء‬
‫موجودات خواسته يا نخواسته به سمت آن قله و غايت حركت ميكنند » (‪)2‬‬

‫‪73‬‬
‫(‪)3‬‬ ‫« در انسان خدا جويي و خدا خواهي و خدا پرستي به صورت يك غريزه نهاده شده است »‬
‫ويليام جيمز يكي از بزرگترين دانشمندان درين مورد ميگويد ‪ «:‬به نظر من هرگاه ضمير آگاه خود را دنبال‬
‫كنيم دنبالهء آن به ماوراي اين جهان محسوس و عقالني ‪ -‬كه بعدي ديگر ازهستي ماست – ميرسد » (‪)3‬‬
‫پاسكال ميگويد ‪ « :‬به وجود خدا دل گواهي ميدهد نه عقل ‪ :‬وايمان از اين راه بدست مي آيد» او اضافه ميكند‬
‫‪ « :‬دل داليلي دارد كه عقل را به آن دسترسي نيست » ( ‪)4‬‬
‫هرشل دانشمند معروف و ستاره شناس ميگويد ‪ « :‬هرقدر دامنه علم گسترده تر ميشود استداللهاي دندانشكن‬
‫و قويتري براي وجود خداوند ازلي و ابدي بدست مي آيد )) (‪)5‬‬
‫انشتاين نابغه علمي قرن بيستم ميگويد ‪ :‬در عالم مجهول نيروي عقل و قادري وجود دارد كه جه ان گ واه‬
‫وجود اوست )) (‪)5‬‬
‫دكتور توماس ديويد چاركس متخصص شيمي و رئيس تحقيقات شركت ش يميايي كالركس ميگويد ‪ (( :‬من‬
‫معتقدم در طبيعت همه چيز از روي مشيت و نظم انجام گرفته و ميگيرد و الزمهء اين نظم و مشيت اين است كه‬
‫از جانب يك عاقل و صاحب اراده باشد و من آنرا خدا ميدانم » (‪)6‬‬
‫جان آدولف بوهلر دكتر در فلسفه اتمي دانشگاه ايند يابا و استاد شيمي كالج اندرسون ميگويد ‪ « :‬در ط بيعت‬
‫به هرسو بنگري نظم و مشيت نمايان است گويي دنيا سوي هدف و مقصد مشخصي سوق داده ميشود و اين معنى‬
‫در عالم اتم كامال روشن است ‪ ،‬تمام اتمها از هيدروژن گرفته تا اورانيوم از روي يك مدل بوجود آمده اند ‪ ،‬زيرا‬
‫هنگاميكه دايره اطالعات ما راجع به الكترونها و پروتونهايي كه عناصر مختلف را تشكيل داده اند بيشتر ميش ود‬
‫(‪)7‬‬ ‫ما بيشتر متوجه نظام هماهنگي جهان ميشويم »‬

‫________________________________________________‬
‫الرحيق المختوم ‪ ،‬ص ‪. 507 :‬‬ ‫‪-1‬‬
‫اسالم از ديدگاه عقل تأليف عبدالرؤوف ريكي ‪ ،‬ص ‪22 :‬‬ ‫‪-2‬‬
‫مرجع سابق عين صفحه ‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪23 :‬‬ ‫‪-4‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪38 :‬‬ ‫‪-5‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪48 :‬‬ ‫‪-6‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪39 :‬‬ ‫‪-7‬‬

‫او در زمينه ميافزايد « ما بجاي در نظر گرفتن كيفيت آفريدكار و عوض زايد شمردن خدا بايد او را در ميان‬
‫نظام جهان ببينيم وآثار و نشانه هايش را ستايش كنيم ‪ ،‬بشر ميتواند مجهوالت ط بيعت را كشف و درك كند ولي‬
‫نميتواند قوانين طبيعي را خلق و ايجاد نمايد و تنها خداست كه ميتواند قوانين طبيعت را وضع و ايجاد كند ‪)1( ».‬‬
‫پاستور بعد ازينكه ميكروب را كشف نمود و آنرا سبب اغلب بيماري ها دانست ‪ ،‬اورا سوال نمودند كه آيا با‬
‫اين موفقيت باز به وجود خدا عقيده داري ؟ او در جواب گفت « با اين كشف ‪ ،‬عقيدهء من به خدا صد چندان شده‬
‫است ‪ ،‬زيرا ساختمان وجودي اين حيوانات ريزوذره بيني و كثرت و چگونگي توليد مثل آنها مرا به گسترده گي‬
‫علم و قدرت فوق العادهء پديد آورنده آنها (خدا) متوجه نموده و از قدرت خدا سخت متح ير و بش گفت آم دم ‪،‬‬
‫آنچنان صنعت بديع و نيروي شگرف در سازمان وجود آنها بك ار رفته كه عقل در ح يرت است و آدمي را به‬
‫درياي تعجب و تحير غوطه ور ميسازد » (‪)1‬‬
‫هرگاه بدين باورشويم كه غريزه خدا جويي در وجود انسان وجود دارد ‪ ،‬همين عقل انس ان ميخواهد ب راي‬
‫رسيدن به حقيقت خدا و صفات کمالش پيامي از جانب آن خدا موجود باشد كه با معايير عقلي بشري سازگار باشد‬
‫‪ .‬واكنون كه به وجود خداوند (جل جالله) معتقد شديم ‪ ،‬ومانند بعضي از مادي پرستان عقل را معطل ق رار داده‬
‫از وجود او منكرنيستيم ‪ ،‬سؤال ديگري مطرح ميگردد كه آن ذاتيكه خالق تمام جهان است ‪ ،‬و انسان را با تم ام‬
‫ظرافت ها به جهان هستي آورده است ‪ ،‬چگونه ذاتي است ؟ آيا ميتوان كسي را به الوهيت بپذيريم كه پسر خود را‬

‫‪74‬‬
‫تسليم دشمنان نمايد تا او را قتل نمايند ‪ ،‬و خودش با ديدن اين حالت قتل گناهان بنده گان را ببخشد ‪ ،‬يا شخص يت‬
‫نهايت قاصي وظالم كه عطشش بجز از قتل پسرش مرفوع نميگشت ‪ ,‬ياهم خدايمان هم ان پسر مظل وم باشد كه‬
‫دشمنان ميخ ها را به دستانش ميكوبند و او را در محضر عام برهنه نموده با نيزه ها اعضاي بدنش را س وراخ‬
‫سوراخ مينمايند ؟ زيرا او مجبور است براي بخشايش گناهان انسانها به چنين مص يبي سر دهد ‪ ،‬ويا هم تس ليم‬
‫خدايي شويم كه وجودش را فرزندش تكميل نمايد ؟ و يا هم سر تسليم به بتهاي دست ساخته بشر ش ده ‪ ،‬ص نايع‬
‫دستي بشر را خدا بخوانيم ‪ ،‬و يا هم كمي قدم فرا گذاشته حيوانات عاجز را كه تسليم ما هستند ‪ ،‬به خ دايي گرفته‬
‫خود را تسليم آنان نماييم ‪ ،‬و يا بهتر ست به وجود خالقي ايمان آوريم كه از داشتن فرزند و شريك مبرا وپاک باشد‬
‫‪ ،‬به همه چيز عالم و قدرتش فوق همهء قدرت هاست ‪ ،‬براي خلق نمودن زمين و آس مان با گفتن (كن ) شو همه‬
‫مخلوقات موجود شوند ‪ ،‬و تمامي صفات كمال در وجود او نهفته باشد صفاتيكه شايسته آن ذات مقدس است ‪.‬‬
‫وقتی درين زمينه حتی بسياری از مسيحيان حق طلب فکر نموده اند ‪ ،‬باآلخره به قبول حقيقت ها تسليم ش ده‬
‫اند ‪.‬‬
‫يكتن از كشيش هاي مسيحيت ( سامي فرناندس از كشورفليبين ) كه با مطالعه قرآن كريم به دين مقدس اسالم‬
‫مشرف شده است ‪ ،‬ميگويد ‪ (( :‬اگر خداوند( جل جالله) در صورت انسان ظاهرگردد ‪ ،‬و يا پسري گيرد مس تحق‬
‫الوهيت نميباشد ‪ ،‬زيرا خداوند( جل جالله) چنانچه خودش خود را وصف نموده است ( ق وي – ق ادر ‪ ،‬ش ديد ‪،‬‬
‫خواب نميكند ‪ ،‬وهيچ چيزي ازاوپنهان نيست و غيره ) بناء خداوند( جل جالله ) احتياجي ن دارد كه بص ورت‬
‫انسان ‪ ،‬يا گاوي ويا كدام جاندار ديگري چنانچه بعضي از اديان گمراه عقيده دارند ظاهر گردد ))‪ ( ،‬نعوذ باهلل )‬
‫________________________________________________‬

‫‪ – 1‬اسالم از ديدگاه عقل ‪ ،‬ص ‪.39 :‬‬

‫اين عقيده توحيد را با مطالعه قرآن ميابيم و قرآن كتاب خدا شناسي است كه انسان را از متاهات و آل وده گي‬
‫هاي فكري نجات داده به منزل مقصود ميرساند ‪.‬‬
‫خواهر محترم ما بتي باومن كه يك خانم امريكايي ميباشد ‪ ،‬در خانواده مسيحي تولد شده و خودش سالهاي‬
‫زيادي مسيحي بود ‪ ،‬ولي عقايد مسيحيت قناعتش را حاصل ننموده براي رسيدن به حق سالهاي ط ويلي غ رق‬
‫مطالعه وپژوهش بود و باآلخره به دين مقدس اسالم گرايش خود را اعالن ميدارد قصه زنده گي خويش را چنين‬
‫بيان ميدارد ‪ « :‬من بيشتر از هزار كتاب را در زمينه هاي مختلف از قبيل روانشناسي جامعه شناسي ‪ ،‬انسان شناسي ‪ ،‬مذهب ‪،‬‬
‫تاريخ و فلسفه اين دو پيامبر( عيسى و محمد عليهما السالم ) به منظور ي افتن حقيقت مطالعه ك ردم ‪ ،‬مخصوصا به فيمين يزم (‬
‫‪ ) Feminism‬روانشناسی کارل يونگ ميتافزيك عصر جديد ( ‪ ، )New Age Metaphysics‬با تاكيد ويژه بر دين يهود (‬
‫‪ )Judaism‬تايبتان ( ‪ )Tibetan‬ذن بودائيسم ( ‪ ، )Zen Buddhism‬يوگا ( ‪ )Yoga‬و هندويسم ( ‪ ... )Hinduism‬عالقه وافر‬
‫داشتم ‪ ،‬هريك از اين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي من جواب داد اما درعوض سؤالهاي ديگري را براي من بوجود آورد‬
‫‪ .‬هميشه چيزي بود كه من نميدانستم كه چيست ‪ ...‬سر انجام آنچه را چهل سال درپي آن بودم يافتم ‪ ،‬راهي براي معنا بخش يدن به‬
‫هرچيز در دنيايم » (‪)1‬‬
‫« مدتي بعد در‪ 32‬ماه مي ‪ 1993‬به مركز اسالمي كاليفرنياي شمالي در لس انجلس رفتم و در كالسهايي كه براي نو مسلمانان‬
‫برپا ميشد شركت كردم ‪ ،‬از برادر گرامي آقاي سمير اتمن وعدهء مالقات گرفتم ‪ ،‬به اين منظور كه چيزهايي در باره دين اس الم از‬
‫ايشان بپرسم ‪ ،‬ايشان چندين سؤال از من پرسيدند و به من گفتند كه شما هرچه كه در باره اسالم الزم است قبال ياد گرفته ايد بنابرين‬
‫تنها چيزي كه الزم است انجام دهيد اين است كه شهادتين را به زبان آوريد و مسلمان شويد ‪ ،‬اين گفته مرا بسيار متعجب كرد ‪ .‬يك‬
‫جوري احساس كردم كه حق با ايشان است ‪ ،‬بنابر اين شهادتين را به زبان آوردم و مسلمان شدم ‪ ،‬سپس ايشان به من گفتند كه ش ما‬
‫ميتوانيد بقيه زنده گي تانرا صرف ياد گيري و عمل به دين مبين اسالم كنيد و براستي آنچه كه گفتند صحيح بود » (‪) 2‬‬
‫آقا و خانم مسيحی ! آيا الزم نيست مانند اين خواهر امريكايي دين مقدس اسالم را مطالعه نماييد ‪ ،‬ق رآن را‬
‫بخوانيد و هرگاه بعد از مطالعه قناعت تان حاصل نشد سخني نخواهد بود ‪ ،‬ولي خود را از مطالعه آن مح روم‬
‫ساختن و بدون مطالعه قرآن كريم در مورد آن ابراز نظر نم ودن ب راي يك دانش مند در عصر حاضر س خن‬
‫گوارايي نخواهد بود ‪.‬‬

‫‪75‬‬
‫بياييد همه براي رسيدن به حق مطالعه نماييم ‪ ،‬مسؤوليت خ ود را رفع ك نيم از تقليد بگ ذريم و هرچه را‬
‫ديگران باالي ما امال نمايند نپذيريم ‪ ،‬ببيند يكي از دوستان انگليسی ما كه خودش قبال مسيحي بود و مسلمان شده‬
‫چه ميگويد ‪ ( :‬شايد بعضي از دوستان خيال كنند كه من تحت تأ ثير مسلمانان قرار گرفته ام ‪ ،‬اما چ نين نيست ‪،‬‬
‫بلكه معتقدات من نتيجهء سالها انديشه بوده است ‪ ،‬مذاكرات و مباحثات مذهبي من با مس لمانان تحص يلكرده در‬
‫موضوع مذهب فقط چند هفته قبل شراوع شد و الزم است بگويم ازينكه تئوريها و نتيجه ء تفكراتم تماما مطابق با‬
‫اسالم بوده است بسيار مشغوف و شادمان گرديده ام ‪ ،‬تغيير كيش و آيين ‪ ،‬بر حسب قرآن بايد با انتخاب آزادانه و‬
‫قضاوت باشد و هر گز اجبار در آن را ه نيابد ) (‪)3‬‬
‫______________________________________________________________‬
‫‪-1‬اينک خورشِيد از غرب طلوع مْيكند ‪ ،‬تأليف مظفر حليم با همكاري خانم بتي باومن ‪ ،‬ترجمه ‪ :‬عبدالعزيز ويسي ‪ ،‬ايران ‪ :‬نشر احسان ‪ ،‬ص ‪34 :‬‬
‫‪.‬‬
‫‪ -1‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪.45 :‬‬
‫‪ « -2‬لرد هنلي الفاروق ( عاليجناب سررونالد جورج آالنسون ) در سال ‪ 1855‬مسيحي متولد شد يكي از مؤلفين وسياستمداران صاحب نام انگليس و‬
‫تحصيلكرده كمبريج بود كه درسال ‪ 1877‬صاحب لقب اشرافي گرديد او در ارتش انگليس سركرد و سپس تا درجه سرهنگ تمام در كردان چهار تفنگ داران‬
‫نورث مينيستر خدمت كرد ‪ ،‬با اينكه حرفه او مهندسي بود تسلط گسترده اي در ادبيات داشت و براي مدتي سر دب ير مجله ( س الز ب ري جورن ال ) شد او‬
‫همچنين مؤلف كتابهاي زيادي بود كه از معروفترين آنها ( بيداري غرب نسبت به اسالم ) است ‪ ،‬لر د هدلي در ‪ 16‬نوام بر ‪ 1918‬به اس الم گرويد و ن ام‬
‫مسلمان ( شيخ رحمت اهلل الفاروق ) را به خود نهاد » اسالم آيين برگزيده ما تاليف ابراهيم احمد باواني ‪ ،‬ترجمه مسعود كشاورز ‪ ،‬ايران ‪ :‬دفترنش رفرهنك‬
‫اسالمي ‪ ،‬ص ‪18-17 :‬‬
‫‪ -3‬اسالم آيين بركزيده ما ‪ ،‬ص ‪. 14 :‬‬

‫چرا يک تعداد از مسيحيان دانشمند مسلمان شده اند ؟‬


‫هرگاه به حقيقت ها برگرديم وبخواهيم راه حق وراست را بدانيم بهترست نخست داليل کس انی را که خ ود‬
‫زمانی مسيحی بوده اند سپس مسلمان شده اند بخوانيم ‪ ،‬نخست فکر کنيم آنان چگونه اشخاص بودند ‪ ،‬درمسيحيت‬
‫وکتاب بايبل چقدر معلومات داشتند ‪ ،‬وچرا عقيده خود را ترک نموده به قرآن عظيم الشان ايمان آوردند ‪ ،‬آيا الزم‬
‫نيست منحيث يک انسان متمدن وبا دانش وعقل داليل اينان را که روزی هم کيش ما بودند واکنون به دين مق دس‬
‫اسالم مشرف شده اند ‪ ،‬مطالعه نماييم وسپس درباره آن فکر کنيم ‪ ،‬ببينيد شخصی پول هم دارد ‪ ،‬و م ارکيت هم‬
‫نزديک منزلش هست ‪ ،‬وامکانات رفتن به مارکيت هم دارد ‪ ،‬ودر مارکيت ميوه های بس يار لذيذ که هم ب رای‬
‫صحت مفيد اند وجود دارد ‪ ،‬ولی اين شخص درهنگام صرف طعام بدون ميوه ميباشد ‪ ،‬چرا ؟ علتش همين است‬
‫که نخواسته که ازين نعمات استفاده کند ‪ ،‬ويا اينکه به اين نظر بوده که اين ميوه از منطقه ما نيست ‪ ،‬ازکشورهای‬
‫ديگر ميباشد ‪ ،‬من نميخواهم که از داشته های ديگران استفاده کنم ‪ .‬ولی درمقابل شخص ديگري که پول ان دک‬
‫دارد ولی ميخواهد ميوه داشته باشد ‪ ،‬به مارکيت ميرود هرگاه ميوه زياد خريداری نميتواند ‪ ،‬ميوه اندک خريداری‬
‫ميکند ‪ ،‬او بدين فکر است که خداوند درهرمنطقه خاصيت خاصی داده است ‪ ،‬در جايکه سرد س ير است کيله و‬
‫خرما نميّاشد ‪ ،‬بناء ما مجبوريم از ميوه های ديگران که در کشور ما نيست استفاده کنيم ‪ ،‬آنان نيز از بسياری از‬
‫توليدات ما استفاده ميکنيم ‪ ،‬واين شخص شامگاه در سر ميز طعامش ميوه وجود دارد ‪ ،‬چرا شخص اول با وجود‬
‫داشتن امکانات از ميوه استفاده نکرده ؟ علتش همين بود که او نخواست که ميوه داشته باشد ‪ ،‬نخواست از ويتامين‬
‫های ميوه استفاده نمايد ‪ ،‬بعضی از افکار تعصبی چشمانش را بست ‪ ،‬وباآلخره اين شخص محروم ماند ‪.‬‬
‫وشخص دوم با وجود امکانات کم خواست که ميوه داشته باشد ‪ ،‬تعصبات وخود خواهی را کنار گذاشت ‪ ،‬بناء‬
‫رسيدن به تمامی حقايق به خواستن ونا خواستن ارتباط دارد ‪ ،‬پ اکی وص فای قلب ض رورت است ‪ ،‬دوری از‬
‫تعصب وخودخواهی ضرورت است ‪.‬‬
‫هرگاه کسی عالقمند به رسيدن به حقايق باشد عالقمند به رسيدن به يگانگی خداوند ودانس تن خ الق حقيقی‬
‫باشد ‪ ،‬حتما او اين حقيقت را درک ميکند ‪ ،‬اين انسان کوشش ميکند که تمامی اديان را مطالعه نمايد ‪ ،‬کتابهايی را‬
‫که ادعا ميشود کالم خداوند است ‪ ،‬مطالعه نموده ‪ ،‬وبرای رسيدن به حقيقت ‪ ،‬بيطرفانه ‪ ،‬با استفاده ازعقل ودانش‬
‫خود ‪ ،‬بدون دخالت احساسات وعواطف ‪ ،‬با دوری از تعصب وخودخواهی ها ‪ ،‬به جستجوی حقيقت های گردد ‪،‬‬
‫وبه اين شکل ميتواند که حقيقت را درک نمايد ‪ ،‬بياييد قصه ء های مسيحيانی را بخوانيد که خود شان دارای چنين‬

‫‪76‬‬
‫ص فاتی ب وده اند که‬
‫باآلخره ‪ ،‬راست بينی‬
‫‪ ،‬پاکی وصفای قل بی‬
‫آنان سبب شده که خود‬
‫ش ان به دين مق دس‬
‫اسالم مشرف شوند‪.‬‬

‫قصه‬
‫اسالم يک‬
‫دانشمندان‬
‫امريکايي‬
‫(جوسيف‬
‫ـ‬
‫إدوارد)‬

‫داکترعلوم الهیات ‪ ،‬ودعوتگر مشهوریکه ميخواست‬


‫مسلمانی را مسيحی سازد‬
‫‪http://www.ipc-kw.com/arabic/stories_detail.php?s_id=12‬‬ ‫درس در انترنت ‪( :‬‬

‫‪)islam today.com‬‬

‫‪77‬‬
‫قصه اسالم عالم امريکايي (جوسيف إدوارد) (‪)1‬‬
‫درختي كه ريشه هايش را در اسالم محكم شد‬

‫اسم قبل ازاسالم ‪ :‬جوسيف إدوارد إستس ‪.‬‬


‫اسم بعداز اسالم ‪ :‬شيخ يوسف إستس ‪.‬‬
‫تابعيت ‪ :‬اياالت متحده امريكا‬

‫شهادتنامه هاي علمي ‪ :‬شهادتنامه ماستري در هنرها سال ‪1974‬م ‪ +‬شهادتنامه دكتوراه در علم الالهوت‬
‫( الهيات ) ‪.‬‬
‫تاريخ مشرف شدن به اسالم ‪ :‬سال ‪1991‬م ‪.‬‬
‫زبان عربي وعلوم اسالمي را ازسال ‪1991‬م إلى سال ‪1998‬م آموخت ‪.‬‬
‫تحت رهنماي ‪ :‬شيخ محمد عبد الرحمن‪.‬‬
‫علت مسلمان شدنش ‪ :‬دعوت يك مسلمان به مسيحيت بود ‪.‬‬

‫‪ ‬تبصره ‪ :‬همانگونه كه اسالم دين توحيد است كه تمامي پيامبران به‬


‫آن دعوت نموده همچنان اسالم دين حق وفطرت است ‪ ،‬دين گذشت‬
‫وبخشش ‪ ،‬دعوت ورهنمايي است ‪ .‬هرگاه يك بذرهء اين دين درجايي برويد‬
‫‪ ،‬به زودي حاصل آن نمايان شده و به توفيق خداوند ثمرات آن درهرحالتي‬
‫اشكار ميگردد ‪ .‬وباآلخره درخت بزرگي ميشود ‪ .‬انسان چگونه دين نياكان‬
‫را ترك نموده و به دين ديگران توجه خويش را ميگرداند ؟‬

‫چگونه او که مردم را به دين قبلي خويش دعوت مينمود ‪ ،‬بزودی به‬


‫اسالم مشرف ميشود ‪ ،‬ويکتن از دع وتگرانی ميش ود که ديگ ران به او‬
‫اقتدانموده ‪ ،‬ونمونه مثال براي دعوت با اسلوب زيبايش ميشود ؟ وحتی در قلب کس انيکه در فاميل ه ای‬
‫مسلمان تولد شده اند نيز تاثير ميگزارد ‪.‬‬

‫او آقاي ( جوزيف ادوارد استس يا يک دعوتگر اسالمی امريکايي شيخ‪ /‬يوسف استس ) كه‬
‫‪-------------------------------------------------------‬‬

‫)‬ ‫‪http://www.ipc-kw.com/arabic/stories_detail.php?s_id=12‬‬ ‫‪ -1‬أدرس در انترنت ‪( :‬‬

‫شما ميتواند درمورد يوسف استش معلومات بيشتری در شبکه انترنت به آدرس ذيل داشته باشيد‬
‫‪ www.islamalways.com‬شما ميتوانيد علت مسلمان شدنش را از خودش بپرسيد وببينيد که تا‬
‫حال چقدر مردمان ديگر به اساس رهنمايی وی به دين مقدس اسالم مشرف شده است ‪.‬‬

‫قبال شماس مسيحيت بود ‪ ،‬از ايالت تکساس امريکا ميباشد ‪ .‬هرگ اه بخ واهيم اورا ازنگ اه اخالقی‬
‫توصيف نماييم به هيچ صورتی حقش را ادا کرده نميتوانيم ‪ .‬وشايد ما يک صفت از هزاران صفت وي را‬
‫بيان کنيم ‪ .‬او داراي شخصیت متوازن بوده عمرش بلند تراز ‪ 55‬سال میباشد ‪ .‬فَمَن ُيـرِدِ اللُهّ أَن يَهْدِيَـهُ‬
‫ـمَاء " ( خداوند هركه را‬ ‫السـ‬
‫َيشْرَحْ صَدْرَهُ ِلإلِسْالَمِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ َيجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا َكأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي َّ‬

‫‪78‬‬
‫خت‬ ‫بخواهد ‪ ،‬هدايت ميكند و قلبش را به اسالم باز ميكند وهركه را بخواهد گمراه كند سينه اش را تنگ وس‬
‫نموده ‪ ،‬مثل كسي ميشود كه بطرف آسمان باال ميشود ‪ .‬سوورة األنعام اآلية ‪)125‬‬

‫آغاز زنده گي ام با اسالم ‪ :‬نامم بعد از مسلمان شدنم « يوسف إستس» وقبل از اسالم «جوزيف»‬
‫إدوارد إستس‪ ،‬بود ‪ ،‬دريک فاميل نصراني که بسيار به نصرانيت ملتزم بودند ودروسط امريکا زن دگي‬
‫ميکردند تولد شدم ‪ ،‬پدران ونياکانم نه تنها کليسا ها ومکتب ها را اعمار نموده اند بلکه خ ود را قرب اني‬
‫خدمت به نصرانيت نيز نموده بودند ‪ ،‬مطالعات من تنها در دين مسيحيت نبوده بلکه من هندوييزم ‪ ،‬يهوديت‬
‫و بوديزم را نيز در مدت ‪ 30‬سال مطالعه نموده ام ‪ ،‬من با پدرم در برنامه هاي تجارتي زيادي کار نم وده‬
‫ام ‪ ،‬وبرنامه هاي رفاهيت و نمايشات جذابي داشتيم ‪ ،‬پيانو واورج را درتکس اس ‪ ،‬اوکالهوما وفلوري دا‬
‫نوازيديم وپول هنگفتي را که مليون ها دالر ميشد درين سالها بدست آورديم ‪ ،‬ولي من خاطر آرام نداشتم‬
‫‪ ،‬زير ا خاطر آرام بدون معرفت حقيقت ها و پيدا نمودن را ه درست ‪ ،‬براي خالصي حاصل نميگردد ‪..‬‬

‫ـ او را مسيحي بسازم‬ ‫‪ ‬ميخواستم‬


‫‪ -‬قصه اسالمم چنينين نيست که کسي برايم قرآن کريم ويا کتابهاي اسالمي‬
‫را تحفه داده باشد ‪ ،‬ومن آنرا فقط مطالعه نمودم باشم ‪ .‬و اسالم تنها درقلبم‬
‫داخل شده باشد ‪ ،‬بلکه من يکي از دشمنان سرسخت اسالم بودم ‪ ،‬ومردم را‬
‫به مسيحيت دعوت ميکردم ‪ ،‬وهنگاميکه شخصي مرا به اسالم دعوت‬
‫نمود ‪ ،‬من حرص داشتم که خودش را به مسيحيت دعوت نمايم نه برعکس‬
‫که من مسلمان شوم ‪.‬‬

‫اين کار درسال ‪ 1991‬زماني بود که که پدرم مصروف تجارت با يک‬


‫شخص مصري بود ‪ ،‬واز من خواست تا با آن شخص مالقات نمايم ‪ ،‬برايم‬
‫فکر پيدا شد و درذهنم خيال اهرام ها ‪ ،‬درياي نيل و غيره خطور نمود ‪ ،‬سپس پدرم برايم اطالع داد که‬
‫اين شخصيکه با او مالقات خواهم کرد مسلمان است ‪ .‬بسيار ناممکن بود که باور کنم ‪ ..‬مسلمان!!‬
‫‪ -‬براي پدرم چيزهايي را بيين داشتم که من از مسلمانان شنيده بودم ‪.‬‬
‫‪ -‬آنان صندوق سياهـي را در صحراي مکه عبادت ميکنند و آن کعبه است ‪ ،‬نخواستم که باين شخص‬
‫مسلمان مالقات نمايم ‪ ،‬ولي پدرم اصرار نمود که بايد با او مالقات نمايم ‪ ،‬وبرايم اطمينان داد که اوشخص‬
‫بسيار بالطف وشفقت است ‪ ،‬بناء به مالقات وي موافقه نمودم ‪.‬‬

‫‪ -‬ولي هنگاميکه او را ديدم ‪،‬درشک افتادم که ‪ ،‬نشايد او همان مسلماني باشد که ميخواهم باوي‬
‫مالقات کنم ‪ ،‬گمان ميکردم که اوشخص بزرگي باشد که چپني پوشيده ودستاربزرگي به سر نموده و‬
‫ابروهايش با هم پيوست باشند ‪ ،‬و درسرش هيچ مويي نبوده يعني ( کل ) باشد ‪.‬‬

‫ـ پرسي نمود ‪ ،‬همهء آن برايم هيچ معنايي نداشت ‪ ،‬وتاهنوز هم‬ ‫او ما را خوش آمديد گفته با ما احوال‬
‫در تصور من آنان تروريستان جلوه مينمودند‪.‬‬
‫‪ -‬سپس از وي پرسيدم ‪:‬‬
‫‪ -‬آيا به خداوند ايمان داري ؟ گفت ‪ :‬بلي ‪ .‬باز پرسيدم ‪ ،‬به ابراهيم ايمان داري ؟ وبه اينکه ‪ ،‬چگونه‬
‫کوشش نمود تا پسرش را براي خداوند قرباني کند؟ گفت ‪ :‬بلي ‪ ..‬با خود گفتم ‪ :‬اکنون بسيار کار ساده‬
‫است نسبت به آنچه من فکر ميکردم ‪..‬‬
‫‪ -‬سپس براي نوشيدن چاي به يک مکان کوچکي رفتيم ‪ ،‬وسخن گفتن درمورد موضوع مهمي يعني‬
‫اعتقادات ‪.‬‬
‫‪ -‬هنگاميکه درين کافه کوچک براي چند ساعتي نشسته بوديم ‪ ،‬سخن ميگفتم و اکثريت سخنان را من‬

‫‪79‬‬
‫ميگفتم ‪ ،‬او را انسان نهايت با لطفي يافتم ‪ ،‬بسيار آرام و حيا ناک بود ‪ ،‬تمامي سخنانم را ميشنيد وهرگز‬
‫سخنانم را قطع نميکرد ً‪.‬‬

‫‪ -‬روزي از روزها (محمد عبد الرحمن ) همين دوست ما ‪ ،‬نزديک بود که خانهء را که به همراي‬
‫دوستش زندگي ميکرد ‪ ،‬ترک نمايد ‪ ،‬وميخواست که براي مدتي در مسجدي زندگي نمايد ‪ ،‬با پدرم صحبت‬
‫نمودم که هرگاه ممکن باشد از محمد دعوت کنيم که درمنزل بزرگ ما که درشهر است برود و در آنجا با‬
‫ما بماند‪.‬‬

‫‪ -‬و به اين طريق براي زنده گی کردن با ما نقل مکان نمود ‪ ،‬ما درتكساس بسيار نصرانی سازها (‪)1‬‬
‫داشتيم ومن يکتن آنها را ميشناختم ‪ ،‬او مريض ودرشفاخانه بود ووقتيکه صحت يافت او را دعوت نم ودم‬
‫که او نيز درخانه ما با ما زن دگی نمايد ‪ ،‬و درهنگ ام رفتن به خانه به اين کش يش درم ورد بعضی از‬
‫اعتقادات وومفاهيم دراسالم با او سخن گفتم ‪ ،‬مرا به دهشت انداخت وقتيکه برايم خبر داد که کشيش ه اي‬
‫کاتوليک اسالم را مطالعه مينمايند ودرين موضوع احيانا شهادتنامه دکتورا ميکيرند ‪.‬‬

‫بعد ازينکه درخانه مستقرشديم همه باهم در اطراف يک ميز بعد از خفتن براي مناقشه امور دينی‬
‫مينشستيم ‪ ،‬وهرکدامی يک نسخه ء از انجيل ( بايبل ) را بدست داشتيم که هرکدام از يکديگر فرق داشتند ‪،‬‬
‫درنزد خانمم ( إنجيل «نسخهء جيمي سواگارت شخصيت دينی مسيحی جديد ‪ ،‬و درنزد کشيش طبعا‬
‫( کتاب مقدس کاتوليک ها ) همچنان درنزد وي هفت کتابهاي انجيل پروتستاني ديگري نيز بود ‪ ،‬بناء وقت‬
‫زياد ما را در تعيين نسخه صحيح که زياده ترمورد اعتماد درميان اين همه انجيل ها است گذشتانديم ‪ ،‬و‬
‫همه کوشش مينموديم تا محمد عبدالرحمن را قناعت دهيم تا مسيحي شود ‪.ً .‬‬
‫‪ ‬يک قرآن وچندين انجيل‬
‫‪ -‬بياد دارم که من از محمد سوال کردم که ‪ :‬چند نسخه قرآن در طول ‪1400‬سال گذشته بوجود آمده‬
‫است ؟‬
‫‪ -‬برايم گفت که بجز يک قرآن ‪ ،‬قرآن ديگري وجود ندارد ‪ ،‬واين قرآن ابدا تغيير نکرده است وبرايم تأکيد‬
‫نمود که قرآن در دل صد ها هزارمردم حفظ شده است ‪ ،‬وهرگاه درين مورد در خالل قرن ها تحقيق نمايم‬
‫خواهم يافت که مليون ها انسان قرآن را بصورت کامل حفظ نموده اند ‪ ،‬وآنرا براي ديگران تعليم داده اند‪.‬‬
‫‪ -‬اين سخنان برايم غير ممکن بود ‪ ،‬چگونه ممکن است که اين کتاب مقدس حفظ شود ‪ ،‬وبراي تمامي‬
‫خواندن و معرفت معناي آن آسان باشد ؟!!‬
‫‪ -‬دربين ما يک ديالوگ صرف دوام داشت ‪ ،‬وهمه اتفاق کرديم که به هرچيزيکه قناعت نموديم همه به‬
‫آن ايمان آورده و در آينده عقيده ما باشد ‪.‬‬
‫‪ -‬به اين شکل صحبت ها را با او آغازنموديم ‪ ،‬آنچه مرا بسيار متعجب ساخت اين بود که محمد‬
‫هيچکاهي در هنگام گفتکوها ‪ ،‬بر اعتقادات ‪ ،‬کتابها وشخصيت هاي ما تجاوز نکرده ‪ ،‬وهمه به سخنان وي‬
‫نهايت احساس راحت ميکردند‪.‬‬
‫‪ -‬هنگامي خواستم اورا به مسيحيت دعوت کنم ‪ ،‬به بسيار آرامش و معقوليت برايم گفت ‪ :‬هرگاه برايم‬
‫ثابت گردد که مسيحيت نسبت به اسالم دين حق است ‪ ،‬من ترا در ديني که آنرا پيروي ميکني متابعت‬
‫خواهم کرد ‪ ،‬برايش گفتم ‪ :‬موافق هستيم ‪.‬‬

‫سپس محمد عبدالرحمن شروع به سخن نموده گفت ‪ :‬چي دليلي داريد که ثابت نمايد که دين شما بهترين‬
‫اديان ودين حق است ؟ گفتم‪ :‬ما به داليل ايمان نداريم ‪ ،‬ولي به احساسات وشعو ر ايم ان داريم ‪ ،‬وما دين‬
‫خود را از آنچه انجيل ها ميگويند ‪ ،‬جستجتو ميکنيم ‪ .‬محمد گفت ‪ :‬اين کافي نيست که ايمان به احساسات ‪،‬‬
‫واعتماد به علم ما باشد ‪ ،‬بلکه اسالم داليل ‪ ،‬احساسات ‪ ،‬ومعجزاتي را تقديم مينمايد که دين درنزد خداوند (‬
‫جل جالله ) ديـن اسالم است ‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫جوزيف ايوي اين داليل و آنچه احقيت اسالم را ثابت ميکند از محمد خواست ‪.‬‬

‫محمد گفت ‪ :‬نخستين دليل کتاب خداوند متعال ( جل جالله ) يعني ( قرآن کريم ) ميباشد ‪ ،‬کتابيکه در‬
‫آن هيچ تغيير‪ ،‬وتحريفي ‪ ،‬اززمان نزولش باالي محمد (محمد صلى اهلل عليه وسلم ) قبل از ‪ 1400‬سال تاکنون رخ‬
‫نداده است ‪ ،‬اين قرآن را تعداد زياد مردمان حفظ مينمايند ‪ ،‬تقريبا درحدود ‪ 12‬مليون مسلمان اين کتاب را‬
‫حفظ دارند ‪ ،‬وهيچ کتابي در روي زمين نيست که او را به اين تعداد مردمان حفظ نمايند مثليکه مسلمانان‬
‫قرآن کريم را از اول تا آخر حفظ ميکنند ‪" .‬إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ " ما قرآن را نازل‬
‫نموديم وما اورا حفظ ميکنيم (سورة الحجر اآلية ‪ )9‬اين دليل کافيست براينکه دين به نزد اهلل ( جل جالله ) اسالم‬
‫است ‪.‬‬

‫‪ ‬معجزه هاي قرآن‬


‫‪ -‬از همين لحظه براي جستجوي داليل کافي که ثابت نمايد که اسالم دين‬
‫حق است ‪ ،‬آغاز نمودم ‪ ،‬ومدت سه ماه تحقيق مسلسل را در بر گرفت ‪ ،‬بعد‬
‫از آن در کتاب مقدس يافتم که عقيده راستين که حضرت عيسي عليه السالم به‬
‫آن ايمان داشت ‪ ،‬عقيده توحيد ( يکتا پرستي ) ميباشد ‪ .‬ومن در آن نيافتم که‬
‫سه خدا باشد مثليکه ديگران ادعا ميکنند ‪ ،‬ودريافتم که عيسى بنده ورسول خدا‬
‫ميباشد و او خدا نيست ‪ ،‬او مانند ساير پيامبران است که براي دعوت به‬
‫وحدانيت خداوند آمده بود ‪ ،‬وبرايم ثابت شد که تمامي اديان آسماني درمورد‬
‫ذات خداوند هيچ اختالفي نداشتند ‪ ،‬وهمه به عقيده ثابت دعوت مينمايند که (ال‬
‫اله اال اهلل ) است که درين جمله دين مسيحيت نيز قبل ازينکه در آن اين‬
‫اتهامات داخل گردد شامل ميباشد ‪ ،‬دانستم که اسالم براي پايان دادن به رساالت آسماني آمده ‪ ،‬دين را تکميل‬
‫نموده ‪ ،‬ومردمان را از حيات شرک به عقيدهء توحيد وايمان به خداوند يکتا دعوت مينمايد ‪ ،‬وداخل شدن من به‬
‫دين مقدس اسالم ‪ ،‬تکميل ايمان به اين خواهد بود که مسيحيت مردم را به ايمان به اهلل واحد دعوت مينمود ‪،‬‬
‫واينکه حضرت عيسي بنده ورسول خدا بود ‪ ،‬وهرکسيکه چنين ايمان نداشته باشد از مسلمانان نيست‪.‬‬
‫‪ -‬سپس دريافتم که خداوند متعال کافران را چلنج داده است که سوره ء مثل قرآن بياورند ‪ ،‬وياهم حد اقل سه‬
‫آيتي مثل سوره ء کوثر بياورند ولي آنان ازين کار عاجز شدند ‪" .‬وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ‬
‫ِبسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ" (سورة البقرة آية ‪)23‬‬
‫همچنان ازمعجزه ها دريافتم كه همه ثابت ميکنند که دين خدا دين اسالم است ‪ ،‬همان پيشگويي هاي قرآن‬
‫کريم درمورد آينده است مثل‪:‬‬
‫"الم {‪ }1‬غُلِبَتِ الرُّومُ {‪ }2‬فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ {‪( "}3‬أول سورة الروم)‬
‫اين پيشگويي ها فعال در آينده ها بوقوع پيوسته است ‪ ،‬وچيز هاي ديگري درقرآن ذکرشده که مثل سوره‬
‫الزلزال که از زلزله سخن ميگويد ‪ ،‬که درهرمنطقه بوقوع ميپيوندد ‪ ،‬همچنان رسيدن انسان به فضا بواسطه‬
‫علم واين تفسير آيت شريف است که ميگويد ‪:‬‬
‫"يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ "‬
‫(سورة الرحمن اآلية ‪)33‬‬
‫اين سلطلنت همان سلطنت علم است که انسان به واسطه آن به فضا رسيده است ‪ ،‬اين بازديد صادقانه قرآن‬
‫عظيم الشان ميباشد ‪.‬‬
‫‪ -‬همچنان ازجمله معجزاتيکه درمن اثر نمود (العلقة) است که آنرا قرآن کريم ذکرنموده ‪ ،‬وآنرا دانشمند‬
‫کانادايي «كوسمر» توضيح نموده گفته ‪ :‬علقة چيزيست که در رحم مادر تعلق ميگيرد ‪ ،‬هنگاميکه حيوانات‬
‫منوي در رحم به رنگ خوني معلق تبديل ميشوند واين همان حقيقيتي است که قرآن کريم آنرا قبل از ينکه‬
‫علماي جنين شناسي درعصر امروزي کشف نمايند بيان داشته است ‪ .‬واين بياني است براي کافران وملحدان‪.‬‬
‫‪ -‬وبعدازين بحث سه ماهه ‪ ،‬که محمد عبدالرحمن با در زير يک سقف سپري نمود ‪ ،‬توانست که محبت‬
‫بسياري را کسب نمايد ‪ ،‬وهنگاميکه اورا ميديدم که به خداوند سجده ميکند وپيشاني اش را به زمين ميگزارد ‪،‬‬

‫‪81‬‬
‫ميدانستم که اين عمل ‪ ،‬يک کار عادي نيست‪.‬‬
‫‪ ‬محمد عبد الرحمن مثل يك فرشته ‪ :‬يوسف استس درمورد دوستش ميگويد ‪ :‬شخصي مانند (محمد‬
‫عبدالرحمن ) يک چيز کمبود دارد وآن دوبالي که مانند فرشتگان پرواز نمايد ‪ ،‬وبعد ازينکه درمورد وي‬
‫چيزي را دانستم ‪ ،‬دوست کشيشم ازمحمد پرسيد که آيا ممکن است با وي به مسجد برويم ‪ ،‬تا درمورد‬
‫عبادت مسلمانان ونماز هاي شان بيشتر بدانيم ؟ ديديم که مسلمانان به مسجد ميايند نماز ميخوانند و ميروند‬
‫‪ ..‬گفتم ‪ :‬بدون کدام سخنراني و موسيقي رفتند ؟ گفت ‪ :‬بلي ‪...‬‬
‫روز ها گذشت ‪ ،‬کشيش ازمحمد عبدالرحمن خواست ‪ ،‬تا او را مرتبه ديگري تا مسجد همراهي نمايد ‪،‬‬
‫ولي درين مرتبه آنقدر تاخير نمودند كه فضا تاريك شد ‪ ..‬کمي پريشان شديم که چي حادثهء به آنان رخ‬
‫داده ؟ باآلخره رسيدند ‪ ،‬هنگاميکه دروازه را باز نمودم ‪ ،‬محمد را زود شناختم ‪ ،‬پرسيدم اين شخص‬
‫ديگرکيست که لباس سفيدي با کالهي پوشيده ويک دقيقه انتظار ميکند! اين همان دوستم آن کشيش بود !!!‬
‫برايش گفتم‪:‬آيا مسلمان شدي ؟ گفت ‪ :‬بلي ‪ .‬از امروز مسلمان شدم ‪ .‬بسيار خسته شدم که چرا او نسبت به‬
‫من به مسلمان شدن پيشي نمود ‪ ..‬بعد از آن به باال رفتم و در مورد کمي فکر نمودم ‪ ،‬وباخانمم درين مورد‬
‫صحبت نمودم ‪ ،‬خانمم برايم گفت ‪ :‬اوخودش نيز نزديک است مسلمان شود زيرا دانسته است که اين دين‬
‫حق است ‪ .‬حقيقتا مثليکه فعال تصادم کرده باشمً ‪ ..‬به پايان رفتم و محمد را از خواب بيدار نمودم ‪،‬‬
‫ازاوخواستم تا براي بحث روي يک مطلب با من بيايد ‪ ،‬رفتيم و درطول اين شب با هم سخن گفتيم ‪ ،‬وقت‬
‫نماز صبح نزديک شد ‪ ..‬درين وقت يقين نمودم که اخيرا حقيقت به سراغم آمد ‪ ،‬وفرصت برايم آماده‬
‫است ً‪ ،‬صبح آذان داده شد ‪ ،‬باالي يک لوحه چوبي خود را انداخته ‪ ،‬سرم را به زمين گذاشتم ‪ ،‬ودعا نمودم‬
‫که پروردگارا ! اگر ممکن باشد رهنمايي ام کند ‪ ،‬بعد ازمدتي سرم را بلند نمودم ‪ ،‬چيزي را نديدم ‪ ،‬هيچ‬
‫پر نده ويا فرشتهء را نديدم که از آسمان فرود آيند ‪ ،‬نه آوازي شنيدم ونه هم موسيقي ‪ ،‬وهيچ روشني را‬
‫نديدم‪ ...‬دانستم که موضوع نزديک است ووقت هم مناسبت است تا از فريب نفس خويش ‪ ،‬توقف نمايم ‪،‬‬
‫و مناسبت است که يک مسلمان راست شوم ‪ ،‬اکنون دانستم که کاري را که بااليم الزم است انجام دهم‪....‬‬
‫درساعت ‪ 11‬صبح درمقابل دوشاهد ( کشيش سابق که بنام ( فادر پيتر جاكوب) بود ومحمد عبدالرحمن )‬
‫قرار گرفته ‪ ،‬کلمه شهادت را اعالن نمودم ‪ ،‬وبعد ازچند دقيقه خانمم‬
‫نيز بعد از شنيدم خبر اسالم ‪ ،‬اسالم خويش را اعالن نمود‪- ....‬‬
‫پدرم درين موضوع محافظه کا بود ‪ ،‬ماه هاي زيادي انتظار نمود تا‬
‫اينکه کلمه شهادت را بزبان آورد‪....‬‬

‫همه يکبار مسلمان شديم !! ‪ -‬سه نفر ازرهبران ديني سه طايفه‬


‫ء ديني مختلف يک بار مسلمان شديم ‪ ،‬وراه مختلف جدي را نسبت به‬
‫آنچه اعتقاد داشتيم ‪ ،‬درپيش گرفتيم ‪ ....،‬کاردرين حد تم ام نشد ‪ ،‬بلکه‬
‫در همين سال يک محصل انستيوت اله وتي از «تينس ي» که ن امش‬
‫«جو» بود بعد از مطالعه قرآن کريم ‪ ،‬نيز به اسالم مشرف شد ‪ ،‬وهنوز‬
‫هم کار درينجا توقف نکرد بلکه بسياري از اس قف ها وکش يش ها ‪،‬‬
‫وصاحبان دين هاي مختلف به اسالم مشرف ميشوند ‪ ،‬واعتقادات سابقه ء خويش را ترک ميکنند ‪.‬‬

‫‪ -‬آيا اين بزرگترين دليل به صحت دين مقدس اسالم ‪ ،‬حق انيت آن نيست ؟!! بعد ازينکه مس لمان‬
‫شدن ما يک موضوع عادي نه ‪ ،‬بلکه هيچ تصورنميشد که به هيج وضعيتي ما به اسالم مش رف ش ويم ‪.‬‬
‫تمامي اين داليل قبلي ثابت مينمايد که دين به نزد خداوند دين اس الم است ‪ ،‬و م را وادار نم ود تا به راه‬
‫راستي بروم که خداوند اززمان والدت ما در وجود ما فطرتا خلق نموده ‪ ،‬زيرا انسان با فطرت ( توحيد )‬
‫خلق ميشود ‪ ،‬وفاميلش اورا يهودي ويا نصراني ميسازند ‪ ،‬اسالم آوردن من يک کار ف ردي نب ود ‪ ،‬بلکه‬
‫اسالم مجموعي بود که من وتمامي فاميل ما سلمان شديم‪ - .‬پدرم بعد ازينکه به کليسا زياد متمسک ب ود‬
‫مسلمان شد ‪ ،‬ومردم را به کليسا دعوت مينمود ‪ ،‬بعد از آن خانمم و اوالد هايم مس لمان ش دند وحمد است‬
‫خدايي را که ما همه را مسلمان گردانيد ‪ ،‬حمد است خدايي را که ما را به اسالم هدايت نم ود ‪ ،‬وما را از‬

‫‪82‬‬
‫ات است گردانيد ‪..‬‬ ‫ترين مخلوق‬ ‫لم ) که به‬ ‫لي اهلل عليه وس‬ ‫امت محمد ( ص‬
‫‪ -‬قلب من به محبت اسالم « محبت وحدانيت خداوند ‪ ،‬وايمان به اهلل متعال ‪ ،‬ارتب اط گرفته ‪ ،‬واکن ون به‬
‫اسالم بسيار قوي غيرت مينمايم ‪ ،‬نسبت به اينکه قبال به نصرانيت ميکردم ‪ .‬به دعوت به اس الم آغ از‬
‫نمودم ‪ ،‬و چهره پاگ اسالم را که من شناختم براي ديگران بيان مي دارم که اين دين اخالق ‪ ،‬گذشت ‪ ،‬دين‬
‫محبت ورحمت است ‪.‬‬

‫برنامه هاي دعوت به دين مقدس اسالم ‪ :‬اکنون شيخ يوسف استس به کشور هاي مختلف اسالمي‬
‫وغيراسالمي براي اداي مسووليتش منيحث يک مسلمان براي دعوت به اسالم سفر مينمايد‪ .‬او برنامه‬
‫هاي زيادي تلويزيوني دعوتي ‪ ،‬و کست هايي دارد که چهره زيباي دين مقدس اسالم را ‪ ،‬وتاثيز دين اسالم‬
‫را در بشريت توضيح مينمايد‪.‬‬
‫‪ -‬او به اساس دعوت کميته شناسايي بااسالم کويت به آن کشورسفر نموده ‪ ،‬وچند کنفرانسي در مورد دين‬
‫مقدس اسالم وموقف آن از ساير اديان ‪ ،‬وارتباط اسالم با ساير اديان ‪ ،‬ارائه نمود ‪ ،‬و برنامه هاي‬
‫( توقفاتي با قرآن براي تلويزيون کويتي ) را ثبت کرد ‪ -‬بواسطه شيخ يوسف چهل نفر بعد از کنفرانسي‬
‫در مکسيکو مسلمان شدند ‪ ،‬ومرکز زماني به لرزه آمد که اين چهل شخص با يک صدا کلمه شهادت را‬
‫بزبان ميراندند وميگفتند ‪:‬أشهد أن ال إله إال اهلل و أشهد أن محمدًا رسول اهلل)‪.‬‬
‫همچنان برادر محترم مسلمان ما وظايف ذيل را به پيش ميبرد ‪:‬‬
‫نويسنده مجلة النور ازسال ‪1994‬م‪.‬‬
‫‪ ‬امام در زندانهای فدرالی از سال ‪1994‬م‪.‬‬
‫‪ ‬درنيويارک برنامه های تلويزيونی منظم دارد که بنام « اسالم امروز » نشر ميگردد ‪ ،‬همچنان برنامه «‬
‫دين به شگل مستقيم ازطريق تلويون ‪ .‬را نشر ميکند ‪.‬‬
‫‪ ‬همچنان معلومات درمورد اسالم را در سايت انترنتی (‪« )islam today.com‬إسالم تودي دات كوم »‬
‫نشر ميکند اين صفحه انترنتی در امريکا مشهوربوده وخدمات خاص برای مسلمانان وغیرمسلمانان انجام‬
‫ميدهد ‪.‬‬
‫‪ ‬برنامه های دعوتی زيادی در امريکا و ديگر کشور ها دارد ‪ .‬هميشه کنفرانس هايي درمورد اسالم ‪،‬‬
‫درمساجد ‪ ،‬پايگاه های نظامی ‪ ،‬ومکاتب خصوصی وعمومی ‪ ،‬وانستيتيوت های دييني وغير ديني ‪،‬‬
‫پوهنتون ها ‪ ،‬زنداني هاي و موسسات خيريه اسالمي تقديم ميدارد ‪.‬قال‬
‫رسول اهلل [‪:‬‬
‫«ليبلغن هذا األمر ما بلغ الليل والنهار‪ ،‬وال يترك اهلل بيت مدر وال وبر إال‬
‫أدخله اهلل هذا الدين بعز عزيز أو بذل ذليل عزًّا يعز اهلل به اإلسالم‪ ،‬وذالً يذل‬
‫به الكفر»‬
‫پيامبر ( صلي اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد ‪ :‬اين دين به جاهايي ميرسد که‬
‫درآنجا شب وروز رسيده است ‪ ،‬وخداوند هيج منزل شهري ويا اطرافي را‬
‫بدون اينکه دين خدا در آن داخل شود باقي نمي گزارد ‪ ،‬البته به عزت‬
‫عزتمندان وذليل شدن ذليالن ‪ ،‬عزتي که خداوند اسالم را ميدهد و ذلتيکه‬
‫نصيب کفر ميسازد حديث شريف رواه أحمد عن المقداد بن األسود ختم قصه يوسف استس ‪.‬‬

‫خوب دوست عزيز مسيحی ! اکنون با خواندن اين قصه چه تصور ميکنی که کدام راه را بايد اختيار‬
‫نمود ‪ ،‬راهی را که اين شخصيت بزرگ اختيار نموده بهترست ويا راه کسانيرا که از تعصب کار گرفته اند‬
‫‪ ،‬تصور کن اين داکتر دانشمند چی چيزی را از دست داده ‪ ،‬هيچ چيز را او به حضرت مسيح ايمان دارد ‪،‬‬
‫به اين ايمان دارد که خداوند ( جل جالله) کتابهايی را فرستاده است ‪ ،‬حقيقت برای چنين اشخاص نسبت به‬
‫مسلمانان دو اجراست ‪ ،‬اجر اولی شان ايمان شان به دين سابق ‪ ،‬به حضرت مسيح و اجر دوم شان ايمان به‬
‫قرآن کريم وحضرت محمد(صلی اهلل عليه وسلم) ‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫زيرا اين اشخاص زمانی حقيقت را در دين سابق ديدند به آن ايمان آورد ند ولی زمان حقيقت را بخوبی‬
‫درک نموده ودانستند که در دين سابق تغيراتی آمده ‪ ،‬وانسانهاي خود خواه در آن دست زده اند به دين‬
‫مقدس اسالم مشرف شده اند ‪.‬‬
‫شايد به نزد شما سوال ايجاد شود که چگونه درمسيحيت تغيير وتبديل صورت گرفته است ؟‬
‫بهتر است عنوان پايين را بخوانيد وسپس در مورد خوب فکر کنيد ‪.‬‬
‫نشأت مسيحيت (عيسويت)‬
‫نخستين نقطه را كه قرآن عظيم الشان بيان ميدارد اينست كه دين الهي كه توسط پيامبران براي ما وامتان قبل‬
‫از ما رسيده ‪ ،‬دين مقدس اسالم است ‪ ،‬درمورد دين عيسى (عليه السالم) بايد دانست كه ‪ :‬اسالم دين عيسى عليه‬
‫السالم وحواريين (پيروانش) بود (وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ )‬
‫و زماني به حواريين وحي فرستاديم كه به من و پيامبرم أيمان بياوريد ‪ ،‬آنان گفتند ايمان آورديم و شاهد باش كه ما مسلمان‬ ‫المائدة ‪111/‬‬
‫هستيم ‪.‬‬
‫" ‪And behold! I inspired the Disciples to have faith in Me and Mine Messenger; they‬‬
‫‪"'.said, `We have faith, and do thou bear witness that we bow to Allah as Muslims‬‬
‫موسى عليه السالم نيز مردم را به دين اسالم دعوت مينمود ‪( :‬وَقَالَ مُوسَى يَ اقَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْ هِ‬
‫تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ ) يونس ‪ ( 84/‬موسي گفت ‪ :‬اي قوم من ! هرگاه شما به خدا ايمان داشته باشيد پس بر او‬
‫توكل نماييد ‪.‬‬
‫‪Moses said: "O my people! If ye do (really) believe in Allah, then in Him put your‬‬
‫)‪".trust if ye submit (your will to His‬‬
‫در مورد ابراهيم عليه السالم خداوند (جل جالله) ميفرمايد ‪( :‬مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَال نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَ انَ‬
‫حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنْ الْمُشْرِكِينَ ) آل عمران ‪ ( 67 /‬ابراهيم يهودي و نصراني نبود بلكه مسلمان پ اك ب ود و از‬
‫جمله مشركان هم نبود )‬
‫‪Abraham was not a Jew nor yet a Christian; but he was true in Faith, and bowed his‬‬
‫‪.will to Allah's (which is Islam), and he joined not gods with Allah‬‬
‫ازينكه دين تمامي پيامبران از حضرت آدم (عليه السالم) تاحضرت محمد (صلي اهلل عليه وسلم) دين اس الم‬
‫بود ‪ ،‬خداوند (جل جالله) مسلمانان را به ايمان به همه شان مكلف ساخته است ‪(:‬قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا‬
‫أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَ رِّقُ بَيْنَ‬
‫أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ) آل عمران ‪ ( 84/‬بگو من به اهلل تعالی و آنچه بر ما و آنچه بر اب راهيم ‪ ،‬اس ماعيل ‪،‬‬
‫اسحاق ‪ ،‬يعقوب ‪ ،‬اوالده يعقوب ‪ ،‬موسي ‪ ،‬عيسي و ساير پيامبران از جانب پروردگار نازل ش ده است ايم ان‬
‫داريم ‪ ،‬ما دربين پيامبران فرقي نميكنيم و به همه مسلمان هستيم ‪) .‬‬
‫‪Say: "We believe in Allah, and in what has been revealed to us and what was‬‬
‫‪revealed to Abraham, Isma'il, Isaac, Jacob, and the Tribes, and in (the Books) given to‬‬
‫‪Moses, Jesus, and the Prophets, from their Lord: we make no distinction between one‬‬
‫‪and another among them, and to Allah do we bow our will (in Islam‬‬
‫هرگاه دين همه پيامبران الهي اسالم باشد پس مسيحيت را كه بنيان گذاری نموده است ؟‬
‫درپاسخ بايد گفت ‪ (( :‬واژه مسيحين باالي پيروان حضرت مسيح عليه السالم در كنفرانس نيقيا كه درس ال‬
‫‪ 325‬م در آسياي صغرى داير گرديد گذاشته شده است ) (‪)1‬‬

‫________________________________________________‬
‫ينابيع المسيحية ‪ ،‬تاليف خواجه افندي كمال الدين ‪ ،‬ص ‪74 :‬‬ ‫‪-1‬‬

‫‪84‬‬
‫در كنفرانسيكه در پوهنتون گيرتون در كامبردج تحت رياست استاذ گاردنر داير گرديد يك تن از شخص يت‬
‫هاي مسيحي بنام ديان انگ اين سؤال را مطرح نم ود كه (آيا مس يح مؤسس دين مس يحي ميباش د؟) س پس‬
‫گفت‪:‬عيسى براي معاصرانش به شكل يك پيامبر ظهور نمود ‪ ،‬وهيچگاه از كليساي يهودان سركشي نكرده ‪ ،‬و يا‬
‫تغييري هم در آن نياورده ‪ ،‬و كدام نظام مخالف آنرا نيز ايجاد نكرده ‪ ،‬بلكه به استقالل روحي با قب ول ش ريعت‬
‫عصر و كشورش دعوت نمود ‪)1( .‬‬

‫نزول عيسى براي تكميل رسالت موسى‬


‫(گمان مبريد كه من آمده ام تا تورات موسى و نوشته هاي ساير انبياء را منس وخ كنم من آم ده ام تا آنها را‬
‫تكميل نمايم و به انجام رسانم ) متى ‪5/17‬‬
‫حضرت عيسى (عليه السالم) براي تصحيح مفاهيم و معتقداتيكه مورد دستبرد يه ودان ق رار گرفته ب ود ‪،‬‬
‫ظهور نمود ‪ ،‬او مردم را به توحيد دعوت نموده وبراي اينكه يهودان بسياري مسايل اخالقي را فراموش نم وده‬
‫ودين را وسيله خونريزي و قتل گردانيده بودند حض رت عيسى (عليه الس الم) ميخواست تا منتهى درجه اخالق را‬
‫براي مردم بياموزد و بني اسرائيل راكه از راه حق منحرف شده بودند دوباره به صراط المستقيم رهنمايي نمايد ‪.‬‬
‫ولي روح تعصب و خود خواهي يهودان آنانرا نگذاشت كه تمايل به حق نمايند آن ان دس ايس مختلفي را ب راي‬
‫نابودي حضرت عيسي (عليه السالم) استعمال نمودند و خواستند حضرتش را به صليب آويزند ولي خداوند متعال‬
‫( جل جالله ) پيامبرش را از دسيسه آنان نجات داد ‪ ،‬خداوند ( جل جالله ) پيامبرش از دست يهودان نج ات داد‬
‫و اورا به نزد خود برداشت خداوند ( جل جالله ) در مورد ميفرمايد ‪( :‬وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَ رْيَمَ‬
‫علْمٍ إِال اتِّبَ اعَ الظَّنِّ‬
‫رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ ِ‬
‫وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ) النساء ‪ ( 157 /‬سخن ايشان كه ما حضرت مسيح عيسى پسر مريم را قتل نموده ايم ‪ ،‬آنان به يقين او را نكشته اند‬
‫و صليب هم ننموده مگر اين يك شبهه برايشان بوده ‪ ،‬كسانيكه درين مورد اختالف نموده اند درشك هستند ‪ ،‬در مورد آن علم ندارند‬
‫‪ ،‬آنان فقط گمان هاي خويش را متابعت ميكنند ‪ ( ،‬حقيقت اينست كه ) او را حقيقتا قتل نكرده اند ‪.‬‬
‫‪That they said (in boast), "We killed Christ Jesus the son of Mary, the Messenger of‬‬
‫‪Allah"; but they killed him not, nor crucified him, but so it was made to appear to them,‬‬
‫‪and those who differ therein are full of doubts, with no (certain) knowledge, but only‬‬
‫‪.conjecture to follow, for of a surety they killed him not‬‬
‫دوستان عزيز! قبل ازينكه من در مورد مسيحيت و عقايد آن منحيث يك انسان بيطرف و حق طلب ص حبت‬
‫كنم ‪ ،‬و حقايقي را كه الزم است يك انسان حق طلب بداند ‪ ،‬و مطابق حقايق روشن مفاهيم حقيقي قرآني و انجيلي‬
‫را بداند ‪ ،‬الزم است بدانيم كه انجيل جيست ؟‬
‫انجيل كه امروز بنام ( انجيل عيسى مسيح ) بزبان فارسي ترجمه شده است ‪ ،‬و م ترجم آن در مقدمه كت اب‬
‫ميگويد كه اين انجيل به دو هزار زبان ترجمه گرديده است ‪.‬‬
‫اين انجيل را كه شما مسيحيان كتاب خدا ميدانيد ‪ ،‬در حقيقت مجموعهء نوشته ها و نامه هايي است كه بعد از‬
‫انتقال حضرت مسيح ( عليه السالم ) توسط بعضي از اشخاصي نوشته شده كه‬
‫مشهور ترين آنها اناجيل چهار گانه است كه توسط چهار شخص بنام هاي متا ‪ ،‬مرقس ‪ ،‬لوقا و يوحنا ميباشد ‪،‬‬
‫اين چهار انجيل قسمتي از ين كتاب را تشكيل ميدهد با قيمانده اين كتاب نامه هاي پولس ‪ ،‬يعق وب ‪ ،‬پط رس ‪،‬‬
‫يوحنا و يهودا ميباشد ‪.‬‬
‫________________________________________________‬

‫‪ -1‬ينابيع المسيحيه ‪،‬ص ‪75-74 :‬‬

‫هرگاه انسان براي بار نخست اين كتاب را به مطالعه ميگيرد ‪ ،‬در آغاز به تشويش بزرگي مبتال ميش ود كه‬
‫اين كتاب را كه پيروان آن بنام (كالم خدا) مينامند ‪ ،‬درحقيقت نامه ونبشته ه اي اشخاصي است كه در س خنان‬
‫خويش قصه هاي زنده گي حضرت مسيح را بيان ميدارند ‪ ،‬كه با خواندن آن انسان به تعجب فر ورفته از خ ود‬
‫ميپرسد ‪ ،‬آيا اين كتاب (كتابهاي متا ‪ ،‬مرقس ‪ ،‬لوقا ‪ ،‬يوحيا ‪ ،‬پولس ) و غيره ميباشد و يا هم كتاب خدا ‪.‬‬

‫‪85‬‬
‫آيا من منحيث يك باحث و پژوهشكر سخنان شخصيت هاي روحاني را بپ ذيرم و يا آنچه را فعال در كت اب‬
‫مطالعه مينمايم ؟‬
‫مشكل ديگريكه براي يك خوانندهء بيطرف پيدا ميشود اينست كه اين كتاب عيساي مس يح را داراي چن دين‬
‫شخصيت معرفي ميدارد ‪ ،‬گاهي او را پسر خدا ‪ ،‬گاهي عين خدا ‪ ،‬گاهي پيغمبر خدا ‪.‬‬
‫آنچه انسان را بيشتر قناعت ميدهد و عقل انسان را پذيرای آن ميباشد اينست كه حضرت عيس اي مس يح يك‬
‫پيغمبر و برگزيده الهي بود كه براي تكميل رسالت موسي عليه السالم فرس تاده ش ده است بياييد درين م ورد‬
‫روايات اناجيل مختلفه را به مطالعه بگيريم و بعد از آن درمورد پيغمبري حضرت عيسى عليه السالم فكر كنيم ‪:‬‬
‫موضوع پيغمبربودن مسيح در اناجيل‬
‫دوستان مسيحی ‪ :‬هرگاه شما به کتاب بايبل ( انجيل ) منحيث يک انسان بيط رف وحق طلب نظر اندازيد ‪،‬‬
‫خود ميبيند که انجيل به پيغمبری حضرت مسيح اق رار ميکند ميگويد ‪ :‬هنگاميکه مس يح وارد اورش ليم ( بيت‬
‫المقدس) ميشود ومردم اورا به نام پيغمبرميشناسند ‪ .‬خوب بهترست درين مورد بازهم بايبل (انجيل متى ) را باز‬
‫نموده اين حقيقت را بخوبی مشاهده نماييم ‪( :‬مردم ازجلو وازپشت سر حركت ميكردند و فرياد مي زدند ( خوش‬
‫آمده اي پسر داود پادشاه ! مبارك باد كسي كه به اسم خداوند مي آيد خداي بزرگ اورا مبارك س ازد ‪ .‬وق تي او‬
‫وارد اورشليم شد‪ ،‬تمام شهر به هيچان آمد مردم مي پرس يدند اين م رد كيست ج واب ميش نيدند ( اوعيس اي‬
‫پيغمبراست از ناصرهء جليل ) متى ‪11- 10 -9 /21‬‬
‫دوست عزيز اگرشما به انجيل متى ايمان داريد ‪ ،‬پس نظر تان در مورد اين عبارت (اوعيساي پيغمبراست از‬
‫ناصرهء جليل) چيست ؟ شما خود قضاوت كنيد ‪.‬‬
‫يک انسان بيطرف ميگويد ‪ :‬ازينکه در انجيل گاهی عيسا را پسرخدا وگاهی هم پيامبرخوانده است ‪ ،‬بناء از‬
‫ين ثابت ميشود که در انجيل تناقض و اختالف وجود دارد ‪ ،‬وهرگاه اين موضوع را به خدا نسبت دهيم و بگوييم‬
‫اين انجيل با اين اختالفاتش کالم خداوند است ‪ ،‬درحقيقت خدا را متهم نموده ايم ‪ ،‬زيرا خدا درکتاب خود ‪ ،‬گ اهی‬
‫او را پسر وگاهی هم پيامبرمعرفی ميکند ‪ ،‬آيا به اين آيت ايمان بياوريم ‪ ،‬وبگ وييم که عيسا پيامبراست ‪ ،‬ويا به‬
‫آيات ديگری که ميگويند عيسا خدا ويا پسر خدا ست ‪ ،‬کدام را عقيده کنيم ‪ ،‬واگر منحيث يک انسان خ دا پرست‬
‫عقيده کنيم ‪ ،‬ميگوييم ‪ :‬خداوند بزرگ که عالم به همه اموراست هيچگاهی اش تباه نميکند ‪ ،‬پس حقيقت چيست ‪،‬‬
‫دو امرشده ميتواند که يا موضوع خدا بودن مسيح در داخل انجيل شده است ‪ ،‬که اين به حقيقت نزديک است ‪ ،‬ويا‬
‫اينکه اين آيت انجيل که به پيغمبری عيسی داللت ميکند ‪ ،‬در انجيل داخل شده است که درصورت اق رار به اين‬
‫انجيل تغيير داده شده ‪ ،‬وسخنان اضافی در او آورده شده است ‪ ،‬ولی درينجا يک حقيقت ثابت ميگردد وآن اينکه‬
‫انجيل را نميتوان مطلقا انکار نمود ‪ ،‬زيرا دربسا از آيات انجيل که دست انسانها به آن نرسيده است ‪ ،‬همان حقيقت‬
‫اصلی موجود است ‪ ،‬و آن اينکه عيسای مسيح رسول وپيغمبرخداست ‪ ،‬درين هم حکمت خداوند است تا انسانهای‬
‫عاقل و دانشمند را که با عقل ودانش خود بدون تعصب اين قسمت انجيل را ميخواند ‪ ،‬سپس به حقيقت ق رآنی که‬
‫درين مورد صراحت دارد تسليم ميگردد ‪:‬‬
‫قرآن عظيم الشان در مورد شخصيت عيسى عليه السالم ميفرمايد ‪ (:‬وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ‬
‫اللهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ‬
‫إِنِّي رَسُولُ َّ‬
‫قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ) الصف ‪6/‬‬
‫‪And remember, Jesus, the son of Mary, said: "O Children of Israel! I am the‬‬
‫‪Messenger of Allah (sent) to you, confirming the Law (which came) before me, and‬‬
‫"‪giving Glad Tidings of a Messenger to come after me, whose name shall be Ahmad.‬‬
‫‪"!But when he came to them with Clear Signs they said, "This is evident sorcery‬‬
‫مسيحی عزيز ‪ :‬هر گاه در مورد نص قرآن و نص انجيل فکرنما ِيی خواهی يافت که حض رت مس يح عليه‬
‫السالم پيامبر خداست ‪.‬‬

‫پولس نخستين بنيان گذار عقيدهء تثليت‬

‫‪86‬‬
‫يح پيامبرخداوند است ‪،‬‬ ‫اکنون سوال ايجاد ميگردد که هرگاه دين تمامی پيامبران يکی باشد ‪ ،‬و حضرت مس‬
‫پس موضوع عقيده تثليث (خدا پدر ‪ ،‬پسر وروح القدس) از کجا پيدا شده است ؟‬
‫درين مورد بايد گفت که ‪ :‬حضرت عيسای مسيح يک پيامبر يکتا پرست بود ‪ ،‬او مردم را به عبادت خ داي‬
‫يکتا دعوت مينمود ‪ ،‬ولی يكي از دش منان خطرن اك حض رت (عيسى عليه الس الم) و پ يروانش ش اوول‬
‫طرطوسی(پولس) بود ‪ ،‬او كه يهودي متعصب و يكي از فرمان دهان جنگ س االر يه ود ي ب ود و ه زاران‬
‫پيروموحد و يکتا پرست حضرت مسيح (عليه السالم) را به قتل رساند ‪.‬‬
‫اين سخنان را من نميگويم بلکه اين حقيت درصفحه ‪ 164‬در اعمال رسوالن ‪ 8‬چنين نوش ته ش ده است ‪:‬‬
‫(( پولس با کشته شدن استيفان کامال موافق بود ‪ ،‬از آن روز به بعد ‪ ،‬شکنجه وآزار ايمانداران کليسای اورش ليم‬
‫شروع شد بطوری که همه يهوديه وسامره فرار کردند ‪ ،‬فقط رسوالن در اورشليم باقی مانند ‪ 3 ....‬اما پ ولس‬
‫همه جا ميرفت وديوانه وار ايمانداران به مسيح را تار ومار می کرد حتی وارد خانه های مردم می شد وم ردان‬
‫وزنان را به زور بيرون می کشيد وبه زندان مي انداخت )) انجيل عيسای مسيح ص ‪. 164 :‬‬
‫پولس بعد ازکشتن واذيت پيروان عيسای مسيح که همه يکتا پرست بودند و به پيامبری وي ايم ان داش تند ‪،‬‬
‫بدين نتيجه رسيد كه جنگ مسلح او را به هدف نميرساند و خواست دين توحيد حضرت عيسى و حواريين اش را‬
‫از داخل ضربه زند و يا به عباره ديگر جنگ فكري را آغازنمايد و براي رسيدن به اين هدف كتب عقايد و فلسفه‬
‫هند ‪ ،‬اغريق ‪ ،‬يونان و غيره را مطالعه نمود او در خالل اين كتب دريافت كه در هند قديم مردم به عب ادت سه‬
‫خدا معتا د بوده اند وفالسفه قديم نيز در شناخت خالق نظرياتي داشته اند كه همه در نيمه راه با قيمانده اند ‪ ،‬زيرا‬
‫براي رسيدن به خالق جهان عقل مرجع خوبي بوده و لي براي تصور ذات خداوند متعال عقل عاجز ب وده الزم‬
‫است انسان به وحي الهي رو آورد ‪ .‬ولي بر عكس براي فساد عقدي الزم است تا ش كوكي را در توحيد ايج اد‬
‫نمود ووحي الهي را مخدوش نموده و پيامبران را از مقام بشريت به الوهيت رسانيد ‪ ،‬و بنام دوست تيشه به ريشه‬
‫دين زد ‪،‬روي اين هدف باألخره روزي برخواسته و با لباسهاي فقيرانه در مقابل مردم ظهور نمود و مردم كه او‬
‫را ميشناختند ‪ ،‬او را در ميدان هاي جنگ و نبرد عليه مؤمنين با لباسهاي عسكري با حشمت و دهشت و ح الت‬
‫اجتماعي نهايت مستمند ديده بودند ‪ ،‬همه به تعجب فرو رفته از او علت را پرسيدند ‪ :‬كه چگونه در يكشبانه روز‬
‫حالت وي دگرگون شده از سلطنت به مسكنت رو آورده ؟ او طرح خصمانه خ ويش را در لب اس دوس تان و‬
‫مظلومان چنين تبارز داده گفت ‪ :‬دوش به بياباني در شام در حركت بودم كه ناگهان ندايي از آسمانها م را توقف‬
‫نمود و خطابم کرد كه اي پولس ! چرا بنده گان بيچاره ام را اذيت مينمايي و چرا عن اد و دش مني ات را با اين‬
‫مظلومان اعالن نموده اي و آنان را به خاك و خون ميكشاني ؟ پرسيدم ‪ :‬حضرت تان كي و از بنده چي ميخواهيد‬
‫؟ گفت ‪ :‬من عيساي مسيح هستم كه خداي انسانها و پسر خدا ميباشم و اكنون در پهلوي پدرم نشسته ام و اح وال‬
‫بنده گان را مراقبت ميكنم ‪.‬من با او تعهد نمودم كه منبعد بنده گانش را ازيت نميكنم و خودم ن يز توبه نم وده در‬
‫زمره بنده گان او در آمدم ‪.‬‬
‫پولس ادعا نمود كه حضرت عيسى( عليه السالم) پيامبر الهي نبوده بلكه پسر خداست ‪ ،‬و ازينكه پسر خ دا با‬
‫من صحبت نمود بناء خدا بجز پيامبران با كسي ديگري صحبت نميكند و من هم اكنون پي امبر هس تم ‪ ،‬پ ولس‬
‫يهودي بدين طريقه ادعاي نبوت نمود ‪ ،‬و يك سلسله از عقايد را در دين داخل نم ود كه حض رت عيسى (عليه‬
‫السالم) از آن بري بوده و ميباشد ‪.‬‬
‫شايد در فکر شما چنين خطور نمايد که اين قصه را شايد دشمنان مسيحيت ساخته اند ‪ ،‬وياهم شايد م را متهم‬
‫کنيد که اين قصه را خودت اختراع نموده ای ‪ ،‬وياهم ازکتاب کدام مس لمان گرفته باشی ‪ ،‬من اين س خنان را از‬
‫کتاب بايبل خود تان گرفته ام ‪ ،‬وشما هم بياييد اين حقيقت را از خود کتاب بايبل مطالعه نماييم ‪ ،‬وسپس فکر کنيم‬
‫که اين قصه چقدر واقعيت دارد ‪.‬‬
‫من نويسنده اين متن که اکنون باالی کمپيوترم نشسته ام کتابی را در مقابلم ميبينم که به زب ان فارسی ترجمه‬
‫شده است ‪ ،‬من اين کتاب را ازيکتن از دوستانم که همسايه ام ميباشد وکتابفروشی دارد بنام شيراحمد بدست آوردم‬
‫‪ ،‬اين کتاب به نام (انجيل عيسای مسيح) عنوان دارد که ذر تحت آن نوشته شده ( ترجمه تفس يری) ‪ .‬در مقدمه‬
‫کتاب که بنام ( پيشگفتار) است نوشته اند که ‪:‬‬

‫‪87‬‬
‫انجيل عيسی مسيح تا بحال به بيش از دو هزار زبان و گويش ترجمه شده و در دسترس خواننده گان از نژاد‬
‫های مختلف دنيا قرار گرفته است ‪ ...‬اين متن که حاال در دست شما ست سومين ترجمه انجيل به زب ان فارسی‬
‫است کد‬
‫اکنون صفحه ‪ 166‬اين کتاب را باز نمودم ‪ ،‬درينجا در باالی صفحه نوشته است اعمال رس والن و دروسط‬
‫صفحه عنوانی را تحت ( پولس دشمن مسيح ‪ ،‬پيرو مسيح ميشود)‬
‫(( واما پولس که از تهديد وکشتار پيروان مسيح هيچ کوتاهی نميکرد ‪ ،‬نزد کاهن اعظم اورشليم رفت واز او‬
‫معرفی نامه هايی خطاب به کنيسه و عبادتگاه ه ای دمشق ‪ ،‬پ ايتخت س وريه خواست تا ايش ان با او در امر‬
‫دستگيری پيؤوان عيسی ‪ ،‬چه مرد وچه زن ‪ ،‬همکاری کنند و او بتواند ايشان را دست بسته به اورشليم بياورد ‪.‬‬
‫‪ 3‬پس او رهسپارشد ‪ ،‬در راه ‪ ،‬در نزديکی دمشق ‪ ،‬ناگهان نوری خيره کننده از آسمان گرداگرد پولس تابيد‬
‫‪ 4 ،‬بطوری که برزمين افتاد و صدايِ شنيد که به او ميگفت پولس ‪ ،‬پولس ‪ ،‬چرا اينقدرمرا رنج ميدهی ؟‬
‫‪ 5‬پولس پرسيد ‪ :‬آقا شما کيستيد ؟ آن صدا جواب داد ‪:‬من عيسی هس تم ‪ ،‬هم ان کسی که تو به اوآزار می‬
‫رسانی ! اکنون بر خيز به شهر برو ومنتظر دستور من باش ‪ ...‬آنگاه به کنيسه های يهود ))‬
‫پولس چرا چنين ادعا نمود ؟ برای اينکه عقيدهء توحيد را به به تثليث (سه خدايی) تبديل نمايد ‪ ،‬عقيده پدر ‪،‬‬
‫پسر وروح القدس ‪.‬‬
‫اکنون شما خود تان درين مورد فکر کنيد که آيا ممکن است که خدای يگانه از سه بخش تشکيل ش ده باش د‪،‬‬
‫وهمين علت است که بسياری از مسيحيان دانشمند ازين عقيده رنج برده باآلخره عقيده توحيد ويکتا پرس تی دين‬
‫اسالم را که دين تمامی پيامبران است پذيرفته اند ‪.‬‬

‫شخصيت پولس در انجيل ‪ :‬دوست عزيز ! هرگاه شما درمورد تمامی پي امبران از آدم گرفته تا‬
‫محمد (عليهم السالم) فکرکنيد ‪ ،‬وشخصيت آنانرا در کتابهای آسمانی مطالعه کنيد ‪ ،‬ميبيند که آنان انسانهای پ اک‬
‫بودند ‪ ،‬ومسلمانان به معصوم وپاک بودن تمامی پيامبران حتا ازگناهان کوچک متيقن بودند ‪ ،‬زيرا خداوند متعال‬
‫کسانی را برای نشر رسالت آسمانی اختيارنموده است که پاکی واخالق وی سبب ايمان ديگران شده است ‪ ،‬تمامی‬
‫آنان خود را قربان نموده ‪ ،‬عذابها را ازدست بی ايمان ها کشيده اند ‪ ،‬وبخاطر اثبات اخالص آنان قصه هايِ داريم‬
‫که ثابت ميکند که آنان در راه خدا آماده همه قربانی ها بودند ‪ ،‬آنان پاک تولد شدند ‪ ،‬پاک زنده گی نمودند ‪ ،‬وپاک‬
‫مرده اند ‪ ،‬تاريخ زنده گی هرکدام دارای پاکی است زيرا خدای پاک ‪ ،‬انسانهای پاکی را ب رای دع وت به يکتا‬
‫پرستی تعيين نموده است ‪ .‬اما اگرشما انجيل را با دقت وتفکير مطالعه نماييد ‪ ،‬شخصيت پولس را که بعدها بن ام‬
‫پولس رسول گفته ميشود ‪ ،‬مخالف تمامی پيامبران بيان داشته است ‪ ،‬او را قبل از ادع ای پي امبری منحيث يک‬
‫انسان قاتل معرفی کرده که حقيقتا هم يک قاتل بوده است شما لطفا صفحه ‪ 166‬اين کتاب را باز نماييد ‪ :‬درينجا‬
‫در باالی صفحه نوشته است اعمال رسوالن و دروسط صفحه عنوانی را تحت ( پولس دشمن مسيح ‪ ،‬پيرو مسيح‬
‫ميشود)‬
‫(( واما پولس که از تهديد وکشتار پيروان مسيح هيچ کوتاهی نميکرد ‪ ،‬نزد کاهن اعظم اورشليم رفت واز او‬
‫معرفی نامه هايی خطاب به کنيسه و عبادتگاه ه ای دمشق ‪ ،‬پ ايتخت س وريه خواست تا ايش ان با او در امر‬
‫دستگيری پيؤوان عيسی ‪ ،‬چه مرد وچه زن ‪ ،‬همکاری کنند و او بتواند ايشان را دست بسته به اورشليم بي اورد‬
‫‪)).‬‬
‫درصفحه ‪ 164‬در اعمال رسوالن ‪ 8‬چنين نوشته شده است ‪ 8 (( :‬پولس با کشته شدن استيفان کامال موافق‬
‫بود ‪ ،‬از آن روز به بعد ‪ ،‬شکنجه وآزار ايمانداران کليسای اورشليم شروع شد بطوری که همه يهوديه وس امره‬
‫فرار کردند ‪ ،‬فقط رسوالن در اورشليم باقی مانند ‪ 3 ....‬اما پولس همه جا م يرفت وديوانه وار ايمان داران به‬
‫مسيح را تار ومار می کرد حتی وارد خانه های مردم می شد ومردان وزنان را به زور ب يرون می کش يد وبه‬
‫زندان مي انداخت )) انجيل عيسای مسيح ص ‪. 164 :‬‬

‫‪88‬‬
‫اين شخص که ازکشته شدن مومنان دريغ نميکرد ‪ ،‬هم به قتل رضايت داشت ‪ ،‬وهرجاييکه مومنان را دستگير‬
‫مينمود ‪ ،‬آنانرا تار ومار ميکرد ‪ ،‬آيا ممکن است که خداوند مهربان قاتلی را ب‪CC‬رای نش‪CC‬ر رس‪CC‬الت رحمت و اخ‪CC‬وت‬
‫اختيار نمايد ‪ ،‬انسانيکه تاريخ حياتش در خونريزی ها سپری شده است ؟‬
‫هرگاه با بيطرفی نظر کنيم ‪ ،‬مشکل است ‪.‬‬
‫پولس چی کرد ؟‬
‫پولس خواست تا عقيدهء توحيد را متزلزل سازد ‪ ،‬زيرا اصل عقيده تم امی پي امبران عقي دهء توحي د(يکتا‬
‫پرستی) است ‪ ،‬وزمانی انسان از يکتا پرستی دور شد ‪ ،‬مشرک ميشود ‪ ،‬وبه خداوند متعال (جل جالله) شريکانی‬
‫را ميسازد ‪ ،‬خواه اين شرک بصورت انسان ويا کدام زنده جان ديگری به خداوند(جل جالله) نسبت داده ش ود ‪،‬‬
‫ويا کدام صفات خداوند(جل جالله) مانند صفات انسانها بيان گردد ‪ ،‬وياهم به غير خ دای واحد به کسی ديگ ری‬
‫عبادت صورت گيرد واز وی استعانت وکمک خواسته شود ويا هم پرستش کدام بت و مجسمه باشد ‪.‬‬
‫پولس خداي يکتا را مانند انسانها بيان ساخت ‪ ،‬اورا به داشتن پسر متهم نمود ‪ .‬و با گذشت زمان مثال امروز‬
‫ميبينيم که شما مسيحيان محترم ‪ ،‬خداوند متعال (جل جالله) را فراموش نموده ‪ ،‬صرف حضرت مسيح را با نشان‬
‫صليب اش پرستش ميکنيد ‪.‬‬
‫درينجا به گونه مثال ميتوان بعضي از نصوص بايبل را نقل نمود ‪:‬‬
‫در انجيل يوحنا باب هفدهم آمده است (خدا پدر عيسى است و عيسى پسرگرامي خدا است) در رسالهء اعمال‬
‫رسوالن باب نهم آيت ششم آمده ‪( :‬نه بلكه خدا همان خود عيساست ‪ .‬شائول گفت ‪ :‬خداوندا توكيس تي ؟ خداوند‬
‫كفت من آن عيسا هستم )‬
‫انجيل متى فصل سوم آيت شانزدهم آمده است ‪ ( :‬اما عيسا چون تعميد يافت فورا از آب برآمد و روح خدا‬
‫را ديد كه مثل كبوتري نزول كرده و بروي مي آيد أنگاه ندايي از آسمان رسيد كه ‪ :‬اينست پسر گرامي من كه از‬
‫او خشنودم )‬
‫در رساله روميان باب پانزدهم آيت هفتم آمده ( بنابرين يكدل و يكزبان خدا و پ در خداوند ما عيسا را تمجيد‬
‫كنيد )‬
‫در رساله غالطيان باب چهارم آيت چهارم ذكراست‪ ( :‬لكن چون زمان به كمال رس يد خ دا پسر خ ود را‬
‫فرستاد كه از زن زاييده شد )‬
‫بدين شكل پولس يهودي آنانرا به شرك كشانيد ‪ ،‬پيامبر خدا را بنام پسر خدا قلم داد نم ود ه او را ش ريك‬
‫سلطنت الهي نمود و آهسته آهسته نشان صليب را چنان در بين آنان بخش نمود كه حاال اكثريت آنان ن ام خداوند‬
‫يكتا را بزبان نياورده همه عيساي مسيح را ميپرستند ‪ ،‬كليسا را از حالت اولي اش تغيير داده و به عوض عبادت‬
‫خداوند يكتا به عبادت حضرت عيسا مبدل نموده و مجسمه به دار آويخته شده عيساي مسيح را بداخل كليسا نمودند‬
‫‪.‬‬
‫ادعاي پولس توسط موحدين (حواريين عيسى عليه السالم ) مورد انتقاد قرار گرفت وخالف مي ان مؤمن ان‬
‫موحدو پيروان پولس آغاز يافت ‪،‬و چندين سال دوام نمود و آريوس موحد يكي از معترضين عقي دهء تثليث ( سه‬
‫خدايي) بود و سرسختانه با كليسا مبارزه مينمود وازينكه پيروان پولس به اساس نيرنگ هايش دين را مخصوص‬
‫خدا و دولت را مخصوص امپراطور ميدانستند و براي امپراطور دست آزادي براي قانون گذاري و برده س ازي‬
‫داده بودند امپراطوران وقت نيز براي منافع خود پيروان پولس را تاييد مينمودند وزمانيكه اين خالفات و گفتگو ها‬
‫بين موحدين و پيروان پولس جريان داشت امپراطور وقت با مشوره پولسيان كنفرانس بزرگي را داير نموده و از‬
‫همه خواست تا با اسناد دست داشته خويش براي اثبات عقيده شان در ين كنفرانس اش تراك نمايند تا در نه ايت‬
‫تصميم قطعي اتخاذ گردد ‪.‬‬
‫موحدين مؤمن نسخ اصلي انجيل را با خود اخذ نموده براي اثب ات اينكه خداوند يكي و يگانه است ش ريك و‬
‫مانند نداشته از پدر ‪ ،‬پسر ‪ ،‬وشريك مبرا ميباشد و حضرت عيسا (عليه السالم) پيامبر خدا و مخلوق ميباشد و دين‬
‫عيسا (عليه السالم) همان ديني است كه براي آدم و ابراهيم (عليهما السالم) وحي گرديده است در كنفراس حاضر‬
‫گرديدند ‪ ،‬پيروان پولس نيز براي دفاع از عقيده مشركانه سه خدايي درين كنفرانس شركت ورزيدند أين كنفرانس‬
‫كه بنام كنفرانس نيقيه ( نيكايا ) در تاريخ ذكراست ‪ ،‬برياست امپراطور وقت و اراكين حك ومتش داير گرديد و‬

‫‪89‬‬
‫بعد از بحث و مناقشه امپراطور كه قبال توسط پيروان پولس پالن شده بود فيصله نمود كه تمام اسناد دست داشته‬
‫موحدين كه نسخ اصلي انجيل است حريق گردد و موحدين دانشمنديكه براي دف اع از عقي ده توحيد درين مجلس‬
‫هستند همه در سالون كنفرانس اعدام گردند و بعد از قتل موحدين و حريق نمودن نسخ انجيل فيصله نمودند كه بعد‬
‫ازين دين امپراطوري همان عقيده پولسي بوده وبه سه خدايي رسما اعتراف نمودند كه در قسمتي از قطعنامه آمده‬
‫است ‪:‬‬
‫( ما ايمان داريم به خداي واحد پدر قادر مطلق خالق همه چيزهاي ديدني و نا ديدني و به خداوند واحد‬
‫عيساي مسيح پسرخدا مولود از پدر يگانه ‪ ،‬مولودي كه از ذات پدر است خدا ازخدا نور از نور ‪ ،‬خداي حقيقي از‬
‫خداي حقيقي كه مولود است نه مخلوق )‬

‫فشردهء از عقايد مسيحيان‬


‫‪ -1‬عقيده تثليث ( سه خدايي ) ‪ :‬مسيحيان ميگويند كه خداوند از اقانيم ثالثه ( عناصرسه گان ه)‬
‫تشكيل شده است ‪ ،‬خداي پدر(اهلل جل جالله ) – خداي پسر( عيس اي مس يح عليه الس الم ) – روح الق دس‬
‫( موجودي مانند يك پرنده ) و اين سه عنصر با هم يكجا بوده خداوند يكتا را تش كيل ميدهند ‪ .‬اين موض وع تا‬
‫اكنون مورد تزلزل عقدي هزاران مسيحي شده است كه چگونه ميتواند خداوند يكتا از سه عنصر پدر‪ ،‬پسر وروح‬
‫القدس تشكيل شده باشد ‪ ،‬آيا به اساس قاعده رياضي ( ‪ ) 3 =1‬و يا هم( ‪ )1 =3‬شده ميتواند ؟ نتيجه اين غير‬
‫معقوليت در نظريه تثليث و عدم فهم اين قول سبب شرك بسياري ازمسيحيان ‪ ،‬وياهم عدم قب ول دين ش ده است‬
‫وبفضل خدواند متعال تعدادي ازمردم با درك حقانيت عقيده توحيد دين مقدس اسالم به پذيرش اسالم مشرف شده‬
‫اند ‪ .‬در قرآنكريم آمده است ( لقد كفر الذين قالوا إن اهلل ثالث ثالثة ) به تحقيق كافر ش ده اند كس انيكه گفتند كه‬
‫خداوند سه خدا است ‪.‬‬
‫شخصيت ها ي روحاني مسيحيت ميگويند كه ما موحد هستيم و خداي يگانه را عبادت ميكنيم و لي وقتي‬
‫ميپرسيم كه منظور تان از خ داي يگانه چيست ؟ در پا سخ ميگويند كه همين ( پ در ‪ ،‬پسر و روح ق دس) سه‬
‫عنصري اند كه خداي يگانه را تشكيل ميدهند ‪ .‬و اين سخن شان بازهم به مفهوم تثليث يا سه خ دايي است زي را‬
‫هچگاه سه مساوي يك شده نميتواند ‪.‬‬
‫اكنون شما منحيث يك انسان عاقل بكوييد كه آيا عقل شما ميبذيرد كه خالق يكتا از سه عنصر تقسيم ك ردد و‬
‫باز بسرو بدر يكي باشند ؟ و لي درمقابل دين مقدس اسالم مردم را به عبادت خداي واحدي دع وت مينمايد كه‬
‫يكتا و و ال شريك است كه از فرزند ‪ ،‬والدين ‪ ،‬شريك و مانند كامال منزه و مبرا ميباشد ‪.‬‬
‫اللهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْوَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ االخالص ‪ 4 -1 /‬ترجمه انكليسي ‪:‬‬
‫قُلْ هُوَ َّ‬
‫‪Allah, the Eternal, Absolute; He begetteth not, nor is He begotten; And there is none‬‬
‫‪;like unto Him. Say: He is Allah, the One and Only‬‬
‫‪ - 2‬مسأله صلب حضرت مسيح (عليه السالم) ‪ :‬عيسوي ها معتقدند كه انسانها ملعون بودند‬
‫و خداوند پدر(اهلل) براي بخشايش گناهان بنده گان پسرش را (عيسای مسيح) را به شكل بشر فرس تاد ‪ ،‬او را از‬
‫(الهوت به ناسوت) يعني از الوهيت به انسانيت تغيير داد ‪ ،‬سپس آن خدا ی پسر(عيسی) خ ود را قرب اني بشر‬
‫نمود ‪ ،‬به صليب كشانيده شد تا گناهان انسانها عفو گردد عيسا خود را فدا كرد ومسيحيان او را بنام (عيساي فديه)‬
‫ميشناسند‪.‬‬
‫آنان حضرت عيساي مسيح(عليه السالم) را به الوهيت پذيرفته اورا ميپرستند و مهرباني اش را چنين ث ابت‬
‫ميكنند كه پسرخدا بخاطر ما جان شيرين خ ود را قرب ان نم ود ولي متأس فانه متوجه اين نقطه نش ده اند و يا‬
‫نميخواهند بدانند كه با چنين ادعا حضرت مسيح را مظلوم و لي خداوند متعال (جل جالله) را كه پدر عيسا مينامند‬

‫‪90‬‬
‫متهم به قتل ميدارند ‪ ،‬وسخنان شان بدين مفهوم است كه پدر قاتل پسر است پدر قدرتمند ميبيند که پسرش کش ته‬
‫ميشود و بردستان ‪ ،‬پا ها و ساير اعضاي بدنش ميخ هاي آهنين كوبيده ميشود باالي صليب اعدام ميگردد خ ون‬
‫ازبدنش جاري ميشود و وبا وجود قدرت کامل اين وحشت و قتل را مشاهده نموده و براي بخشايش گناهان بشر‬
‫خاموش بوده و به تصور آنان بايد چنين خونريزي صورت گ يرد تا عفو نص يب بشر گ ردد ‪ .‬در ين ح الت‬
‫مسيحيان بايد سؤاالت ذيل را پاسخ گويند ‪:‬‬
‫جرا بشر گناهكار و ملعون باشند ؟ آنان پاسخ ميدهند كه به اساس خطاي آدم وهمسرش همه اوالد آدم م ورد‬
‫لعنت قرار گرفته بودند و عيساي مسيح خود را قرباني اين لعنت بشري نمود تا با ص ليبش بشر ازين لعنت عفو‬
‫گردند ‪ .‬با فهميدن اين جواب باز عاقل خواهد پرسيد ‪ :‬آيا اين عقيده عدالت خداوند عالميان را مورد شك ق رار‬
‫نميدهد زيرا عاقالن خواهند پرسيد كه يك طفل معصوميكه از مادر تولد ميگردد وهيچ گناهي هم نكرده چ را بايد‬
‫ملعون باشد و چرا خداوند او را ملعون وگنهگار خلق كند و باز پسرش را براي بخشايش گناهان او بفرستد ‪.‬‬
‫واگرجريمه نياکانش برايش داده ميشود نيز غير عادالنه است زيرا من به گناه نياكانم چرا مؤاخذه ش وم ؟ آيا‬
‫من باالي آنها قدرت داشتم که مانع شان شوم ‪ ،‬ويا هم با آنان همکار باشم ؟ ‪ ،‬آيا نياكان من اتباع من بودند ‪ ،‬و آيا‬
‫من شريك جرم آنها هستم ؟ صرف بخاطر اينكه من از اوالده يك گناهكار هستم بايد لعنت شوم ؟ وهرگ اه آن ان‬
‫گناهکار بودند من که عريضه نکرده بودم که مرا درمنزل گناهکار خلق کن ‪.‬‬
‫اين سخن را هيج محكمه و عدالتي نميپذيرد كه اوالد بخاطر نياكان مجازات گردند ‪ ،‬ملعون باش ند ‪ ،‬و ب از‬
‫عدالت الهي فرق كلي از عدالت و محكمه انسانها دارد ‪ ،‬ولي جواب اين همه سؤاالت را قرآن كريم ارائه مي دارد‬
‫ـزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْــرَى ) االنعام ‪164 /‬‬
‫كه ( وَال ت َ‬
‫‪"..no bearer of burdens can bear the burden of another‬‬
‫هيچ كسي گناه ديگران را متحمل نميشود ‪ ،‬يعني اوالد به گناه پدر و نياكان خويش محاسبه نميشوند ‪.‬‬
‫بناء هيچ کسی در اصل خلقت گناهکار وملعون نيست ونبوده است ‪ ،‬خداوند همه انسانها را در اصل با ايمان‬
‫فطر ی ‪ ،‬پاک و نظيف خلق مينمايد ‪ ،‬وپيامبراسالم ميفرمايد ‪:‬‬
‫سؤال ‪ :‬عيساي مسيح بعد از خلقت بشر تقريبا بعد از زمان بس يار طويل به زمين آمد آيا كس انيكه قبل از‬
‫صلب مسيح ( از زمان آدم تا عيسي) در دنيا بودند همه ملعون مردند ؟ چرا آنها بايد گناه ديگران متحمل شوند؟‬
‫آيا اين نوع عقيده ظلم بزرگي را به خداوند نسبت نميدهد ؟‬
‫هرگاه کسی به اين سخن قناعت کند که بشر لعنت شده بودند ‪ ،‬گناهکار بودند ‪ ،‬وخداوند پسرخود ( عيس ای‬
‫مسيح ) را برای نجات آنان از فرستاد ‪ ،‬او خود را قربانی نمود ‪ ،‬و پيروان مسيح از لعنت نجات يافتند ‪ ،‬خ وب‬
‫کسانيکه قبل از مسيح بودند مسير آنان چی خواهد بود ‪ ،‬به اساس اين عقيده همهء آنان ملعون مردند ‪ ،‬آيا اين ظلم‬
‫نيست که مليون و مليارد ها انسانی که قبل از مسيح زنده گی کردند همه ملعون خلق ش وند ‪ ،‬وملع ون بميرند ‪،‬‬
‫اگرحقيقت همين است که شما ميگوييد ‪ ،‬پس عيسای مسيح بر بسياری مردمان ظلم نموده است ‪ ،‬زيرا او قبل ازين‬
‫وقت بايد ميامد و تمام بشريت را از لعنت نجات ميداد ‪ ،‬در ين اعتقاد هم نسبت ظلم به خداوند متعال ميش ود ‪ ،‬که‬
‫بشريت را ملعون خلق نمود ‪ ،‬وهم نسبت ظلم به عيسای مسيح ميشود که ناوقت آمده ‪ ،‬وبسياری از م ردم را که‬
‫قبل از صليب وی بودند ‪ ،‬به همان لعنت گذاشت ‪ ،‬وسالها منتظر ماند ‪ ،‬تا مليارد ها انسان به لعنت بميرند ‪.‬‬
‫به نظر يک محقق بيطرف اين نوع عقيده كامال مخالف عدالت الهي بوده زيرا قران كريم بهترين عقي ده را‬
‫براي مؤمنان بيان داشته است كه (وال تزر وازر وزر أخرى) يعني گناه هيچ كس بر كس ديگري تحميل نميكردد‬
‫‪ .‬ومطابق اين عقيده معقول هر كسي مسؤوليت افكار و اعتقادات خويش را دارا ميباشد حضرت اب راهيم عليه‬
‫السالم پيامبر خدابود ولي بدرش آزر كافر و بت پرست بود ‪ .‬اين نقطه حقيقت بسيار مهمي را ث ابت ميكند كه‬
‫هركسي مسؤول اعمال خود بوده هيچگاهي ايمان پسر بخاطر كفر پدر رد نميشود و ياهم هيچگاهي پسران بخاطر‬
‫خطاي پدران مورد لعنت قرار نميگيرند ‪.‬‬
‫پدرخويش شو اگر مردی‬ ‫پشت نام پدر چی ميگردی‬
‫سوال ‪ :‬آيا با اين ادعا كه خداوند پسرش را براي بخشودن انسانها به دست يهودان انداخت تا اورا بكش ند و‬
‫بدار بياويزند تهمتي بزرگي بر خداوند (جل جالله) نميشود ؟ زيرا او ميتوانست مانع قتل يگانه فرزندش گ ردد‬
‫ولی برای بخشايش گناهان بشر بدين جنايت رضايت نمود ‪.‬‬

‫‪91‬‬
‫سوال ‪ :‬آيا خداوند نميتوانست كه بدون خونريزي عيساي مسيح ‪،‬گناه ان بشر را ببخشد ‪ ،‬ش ما ميگوييد كه‬
‫خداوند مهربان است كجاست مهرباني خداوند در هنگام قتل عيساي مسيح البته به عقيده خود تان ‪.‬‬
‫زيرا خدای مهربان ميتوانست که گناهان بشر را که هيچ گناهی هم نکرده اند ‪ ،‬وخود خدا آن انرا را ملع ون‬
‫خلق نموده است ‪ ،‬بدون خونريزی و آنهم يگانه پسرش ببخشد ‪ ،‬البته که ميتوانست ‪ ،‬پس چ را نک رد ؟ درينجا‬
‫مشکل ظلم ايجاد ميشود ‪.‬‬
‫بهتراينست که به کتاب های الهی رجوع کنيم واين اعتقاداتي را که سبب شک ونسبت ظلم به خداوند ميشود ‪،‬‬
‫رها کنيم ‪ ،‬و مطابق حقيقت قرآنی بدين عقيده باشيم که تمام بشريت با ايمان فطری پاک وبدون گناه خلق ميشوند ‪،‬‬
‫وتا زمان جوانی هيچ مسووليتی ندارند ‪ ،‬وهرگاه جوان شدند ‪ ،‬برای خود عقيده را اختيار ميکنند ‪ ،‬وهمان عقي ده‬
‫زمان جوانی آنان که بدون جبرو اکراه باشد ‪ ،‬مورد قبول است ‪.‬‬
‫خداوند برای همه اختيار داده تا راه حق را بپذيرند ‪ ،‬برای شان عقل داده تا حقيقت را درک نمايند ‪ ،‬وبه اين‬
‫اساس ‪ ،‬حتا گناهانيکه بدون اختيار انسان ازدست انسان سر ميزند ‪ ،‬مجازاتی ندارد ‪.‬‬
‫سوال ‪ :‬اگر بشر ملعون هستند پس آن ملعونان بايد با کشتن يک بيگناه عفوشوند يعنی (گناه را با گناه شس تن‬
‫)آيا اين سخن دور از انصاف وعدالت نيست ؟‬
‫سوال ‪ :‬شما عقيده داريد که عيسای مسيح پس از سه روز دوباره زنده شد و به آسمانها رفت درين سه روز‬
‫ِيا اينکه جهان خدايی نداشت و يا اينکه يک عنصری از خدايان سه گانه مرده بود سوال ‪ :‬آيا عقل ميپذيرد خداييرا‬
‫عبادت كنيم كه بشر بتواند او را به صليب بكشاند ؟‬
‫سوال ‪ :‬شما ميگوييد كه خداي يكتا از سه عنصر ( پدر – پسر – روح القدس ) تشكيل شده آيا اين ب دين معنا‬
‫نيست كه خداي تان از سه عنصر ( خداي قاتل – خداي مقتول – وروح القدس باشد ) سوال ‪ :‬آيا اين عقيده نسبت‬
‫ظلم را به خداوند جواز نميدارد ؟‬
‫يادداشت ‪ :‬شايد بعضي از مسيحيان بگويند كه حضرت مسيح را پدرش نه بلكه دشمنان خ دا (يه ودان ) به‬
‫صليب آويختند با قبول اين سخن بازهم سوال چنين مطرح ميشود ‪ :‬اگر يك رئيس جمه ور بخ اطر بخش ايش‬
‫گناهان رعيتش پسرش را بدست دشمنانش تسليم نمايد تا اورا بكشند و كشتن او سبب عفو عمومي قرار گ يرد در‬
‫حاليكه اين رئيس جمهور آنقدر مقتدر باشد كه بتواند بدون تسليمی پسرش به دش منان م ردم را عفو کند ولي‬
‫بازهم پسر يكدانه خويش را به خون كشد مردم چه حكم مينمايند حتما اين رئيس جمهور را قاتل و ظ الم مينامند‬
‫زيرا نفس ظالمش بدون ريختن خون آن مظلوم تسکين نميگرديد و براي بخشيدن مردم حتما بايد خ ون ج اری‬
‫گردد هرگاه مردم در مورد بشر چنين قضاوت ميکنند پس چگونه اين نسبت به خداوند جهان داده ميشود أيا اين‬
‫عقيده تجاوزي بر ذات خداوند متعال نيست ؟ تعال شأنه عما يقولون‬
‫حقيقت اينست كه قرآن ميفرمايد ‪ ( :‬قل هواهلل احد ‪ ،‬اهلل الصمد ‪ ،‬لم يلد و لم يولد و يلم يكن له كفوا احد )‬
‫‪Allah, the Eternal, Absolute; He begetteth not, nor is He begotten; And there is none‬‬
‫‪like unto Him. Say: He is Allah, the One and Only‬‬

‫علَى اللَّهِ إِال الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ‬ ‫( يا اهلْ الكِتَابِ ال تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَال تَقُولُوا َ‬
‫وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَال تَقُولُوا ثَالثَةٌ انتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُ بْحَانَهُ أَنْ‬
‫يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي االرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا النساء ‪)171( /‬‬
‫‪O People of the Book! commit no excesses in your religion: nor say of Allah aught‬‬
‫‪but the truth. Christ Jesus the son of Mary was (no more than) A Messenger of Allah,‬‬
‫‪and His Word, which He bestowed on Mary, and a Spirit proceeding from Him: so‬‬
‫‪believe in Allah and His Messengers. Say not "Trinity": desist: it will be better for you:‬‬
‫‪for Allah is One God: glory be to Him: (far Exalted is He) above having a son. To Him‬‬
‫‪belong all things in the heavens and on earth. And enough is Allah as a Disposer of‬‬
‫‪.affairs‬‬

‫‪92‬‬
‫إِذْ قَالَ اللَّهُ يَاعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْ دِ وَكَهْلًا‬
‫وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنْ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِ إِذْنِي‬
‫عنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَ اتِ فَقَ الَ الَّذِينَ‬
‫وَتُبْرِئُ الْأَكْمَ َه وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ َ‬
‫كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِين المائده ‪)110(ٌ/‬‬
‫ترجمه انكليسي ‪Then will Allah say: "O Jesus the son of Mary! recount My favour to :‬‬
‫‪thee and to thy mother. Behold! I strengthened thee with the holy spirit, so that thou‬‬
‫‪didst speak to the people in childhood and in maturity. Behold! I taught thee the Book‬‬
‫‪and Wisdom, the Law and the Gospel. And behold! thou makest out of clay, as it were,‬‬
‫‪the figure of a bird, by My leave, and thou breathest into it, and it becometh a bird by‬‬
‫!‪My leave, and thou healest those born blind, and the lepers, by My leave. And behold‬‬
‫‪thou bringest forth the dead by My leave. And behold! I did restrain the Children of‬‬
‫‪Israel from (violence to) thee when thou didst show them the Clear Signs, and the‬‬
‫‪'.unbelievers among them said: `This is nothing but evident magic‬‬
‫قُلْ يَاأَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَ لُّوا عَنْ‬
‫سَوَاءِ السَّبِيلِ المائدة ‪)77(/‬‬
‫عدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْ َربَهُمْ مَ وَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُ وا الَّذِينَ قَ الُوا إِنَّا‬
‫لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ َ‬
‫نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ المائدة ‪)82(/‬‬
‫;‪Strongest among men in enmity to the Believers wilt thou find the Jews and Pagans‬‬
‫‪and nearest among them in love to the Believers wilt thou find those who say, "We are‬‬
‫‪Christians": because amongst these are men devoted to learning and men who have‬‬
‫‪renounced the world, and they are not arrogant‬‬

‫بشارت موسی به آمدن پيامبـر‬


‫درصفحه ‪ 163‬بايبل (انجيل عيسای مسيح ) که بزبان دری ترجمه شده است دربخشی بنام اعمال رسوالن (‬
‫‪ )7‬در فقره نمبر ‪ 37‬آن ميخوانيم ‪ - 37 (( :‬همين موسی به قوم اسرائيل گفت ‪ :‬خدا از ميان ب رادران ش ما ‪،‬‬
‫پيامبری مانند مون برايتان خواهد فرستاد ‪ - 38 .‬موسی در بيابان واسطه ای بود ميان قوم اسرايل و آن فرشته‬
‫‪ -1‬انجيل عيسی مسيح ‪ ،‬ترجمه تفسيری ‪ ،‬اعم ال‬ ‫که کلمات زندهء تورات را در کوه سينا به ايشان داد )) (‪)1‬‬

‫رسوالن ‪ 38 -37 /7‬ص ‪163 :‬‬


‫خوب عزيز مسيحی ! شما لطفا اين بشارت موسی را درمورد آمدن پي امبر بع دی خ وب بخوانيد ‪ ،‬آيا او‬
‫ميگويد که روزی پسر خدا به دنيا ميايد ‪ ،‬هرگز چنين نگفته ‪ ،‬او ميگويد که پيامبری بعد ازوی ميايد ‪ ،‬پس چرا به‬
‫گفته موسی عقيده نکنيم ‪ ،‬اين گفته درکجا است ‪ ،‬در کتابيکه خ ود ت ان ميگوييد که کالم خداست ‪ ،‬هرگ اه کالم‬
‫خداست ‪ ،‬پس درفهم اين بخش چرا دقت نميکنيد ‪ ،‬هرگاه اين بخش را که به نظر يک خواننده بيطرف يک حقيقت‬
‫اصلی است که تمامی پيامبران بعد از آمدن خود ‪ ،‬درمورد آمدن پيامبری ديگری بشارت هايی داش ته اند ‪ ،‬واين‬
‫هم بشارت حضرت موسی (عليه السالم) بود که به آمدن ‪ ،‬پيامبری ديگری بنام حضرت عيسی (عليه الس الم )‬
‫بشارت ميدهد ‪ ،‬وميگويد که بعد از من پيامبری ميايد ‪ ،‬و ق رآن ک ريم ‪ ،‬هم به پي امبری موسی وعيسی ( عليه‬
‫السالم ) تاييد ميکند ‪.‬‬
‫درينجا بهترست دو نقطه را دقت نمود ‪:‬‬

‫‪93‬‬
‫نقطه اول اينکه اين بشارت درمورد حضرت عيسای مسيح باشد ‪ ،‬بناء او پس رخدا نه ‪ ،‬بلکه پيامبرخداست ‪،‬‬
‫زيرا حضرت موسی گفت ‪(( :‬خدا از ميان برادران شما ‪ ،‬پيامبری مانند مون برايتان خواهد فرستاد )) ‪ .‬هرگاه‬
‫اين بشارت درمورد عيسای مسيح باشد ‪ ،‬بناء او پيامبراست ‪ ،‬نه پسرخدا ‪.‬‬
‫نقطه دوم ‪ :‬شايد اين بشارت درمورد ‪ ،‬مسيح نه ‪ ،‬بلکه درمورد پيامبرديگری باشد ‪ ،‬که آن پي امبر‪ ،‬آخ رين‬
‫پيامبران حضرت محمد(صلی اهلل عليه وسلم) باشد ‪ ،‬که آنحضرت نيز خود را انسان بيان داش ته ‪ ،‬و حض رت‬
‫مسيح (عليه السالم ) نيز مانند وی بشر بوده است ‪.‬‬
‫دوست عزيز مسيحی ! اگر خواسته باشيم حقيقت ها را درک کنيم ‪ ،‬يگانه راه برای خ ارج ش دن ازين همه‬
‫مشکالت اعتقادی يک چيز است ‪ ،‬که خداوند ( جل جالله) را به يگانگی پرستش نماييم ‪ ،‬وپيامبرانش را اح ترام‬
‫نموده ‪ ،‬حضرت آدم ‪ ،‬نوح ‪ ،‬ابراهيم ‪ ،‬موسی ‪ ،‬عيسی ومحمد (عليهم السالم اجمعين ) را بنده گان خدا ش ناخته ‪،‬‬
‫خدا را حقيقتا موحد قرار دهيم ‪.‬‬

‫گرايش يك خانم روسي به دين مقدس اسالم‬


‫اندي قبل مصاحبهء را با يك خانم روسي در تلويزيون شارجه مشاهده نمودم كه براي من بسيار دلچسپ واقع‬
‫گرديد وفكر مينمايم كه براي هر مسلمان ومسيحي كه در جستجوي حق باشند جالب خواهد بود كه از قصه اسالم‬
‫يك خانم روسي اطالع يابد و بداند كه چه مزيتي درين دين مقدس نهفته است كه پيروان ساير ادي ان را به خ ود‬
‫ميكشاند‪.‬‬
‫اين خانم در نخست خود را بنام ايرينا از منطقه سايبرياي جمهوري فدراتيف روسيه معرفي نم ود‪ ،‬او كه يك‬
‫خانم دانشمند و تحصيلكرده است‪ ،‬مشكالت فكري خويش را از عدم فهم بعضي از عقايد دين مسيحيت ابراز نمود‬
‫ه و هريك را چنين بيان داشت ‪:‬‬
‫من نتوانستم در تمام عمر خويش حقيقت اين عقيده مسيحيت را درك نمايم كه اين عالم منظم را سه خدا ( پدر‬
‫– پسر – وروح قدس ) است‪ ،‬در حاليكه در جوامع بشري دي ده نش ده كه در يك ملك دو س لطان و يا در يك‬
‫جمهوريت دو رئيس جمهور بگنجند‪ .‬و يا اينكه عقيده نماييم که خدای جهانيان دارای پسر باشد و سپس چط ور‬
‫اين خداي پـدر برخاسته و براي بخشايش گناهان انسانها پسر يگدانه خ ويش را قتل نمايد آيا نميتوانست ب دون‬
‫چنين جريمهءبشر را ببخشد ‪.‬‬
‫اين خانم اضافه نمود كه با مطالعه قرآن عظيم الشان در يافتم كه اين جهان پـهناور را خدايان نه بلكه خ داي‬
‫واحدي است {لوكان فيهما آلهة إال اهلل لفسدتا} اگر درين زمين و آسمان خداياني بجز خداوند يكتا وجود ميداش تند‬
‫زمين و آسمان فاسد ميشدند‪ .‬يعني اين نظم كنوني به علت اختالفات ايشان وجود نميداشت‪.‬‬
‫اين آيه قراني در حقيقت جواب هزاران سؤال اين خانم مدهوش را حل نمود و او را به يكتاپرستي وادار نمود‬
‫زيرا عقيدهء توحيديكه تماما پيامبران بدان معتقد بودند مطابق عقل و منطق است و هرانسان سالم العقل و حقپ ال‬
‫آنرا درك مينمايد‪.‬‬
‫او ميگويد‪ :‬فهم عقيده توحيد مرا به اسالم كشاند‪ ،‬زيرا عقيده تثليث (سه خدائي) اساس معقوالنه نداشته مغاير‬
‫منطق علمي بشر ميباشد‪ .‬يعني اينكه چگونه خالق اسمانها وزمين محتاج فرزند باشد زي را اين انس ان است كه‬
‫عالقمند فرزند است تا عصاي پيري و ناتواني اش گردد ولي خالق قدرتمند مجه نيازي به فرزند دارد؟‬
‫و سوره اخالص { قل هو اهلل احد اهلل الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد }‬
‫ره كشاي مشكالت عقدي اوست زيرا خداوند يكي است‪ ،‬بي نياز است‪ ،‬فرزندي ن دارد از كسي زاده نش ده‬
‫است و هيچ كسي با او همتا نيست‪.‬‬
‫ان خانم ميگويد ‪ :‬فهم درست عقيده توحيد كه با عقل بشر و نظم عالم موافق است مرا به دين مق دس اس الم‬
‫كشاند ‪.‬‬
‫‪ -2‬اين خانم ميگويد كه بعضی از احكام مسيحيت ذهنم را مغشوش نمو د ه بود كه دين الهی جرا نك اح با‬
‫زن طالق شده را زنا ميبندارد ‪ ،‬ايا زن بيحاره كه يك بار طالق شده حق ندارد كه دو باره زنده كی جديدی را به‬
‫شكل مشروع ان اغاز نمايد ولی او در يافت دين مقدس اسالم برای زن شوهر مرده و طالق شده يكسان حق وق‬
‫داده او را برای اغاز زنده كی جديد با مرد دلخواه اش تشويق ميدارد ‪.‬‬

‫‪94‬‬
‫او ميگويد ‪ :‬حكم دينی مسيحيت دوری از زن حائضه و نفاسه را حكم ميدارد و اين زن در جري ان ع ادات‬
‫ماهوار و خونريزی های بعد از زايمان بايد در خانه بدر باشد ‪.‬‬
‫اين حكم مسيحيت او را در انديشه فر برده است كه جرا زن مظلوميكه درين حاالت مرضی كدام تقص يری‬
‫ندارد از خانه شوهر دورباشد و حرا باردوش والدين كردد ؟ و بازهم جرا شوهرش از او بايد دوری اختيار نمايد‬
‫؟ اكر شوهر مريض باشد بايد همجنان مانند خانمش به خانه بدر روج اين دوكانكی برای حه ؟‬
‫او ميگويد ‪ :‬در اسالم در يافتم كه زن هميشه ماننتد يك كهر كرانبها در خانه شوهر است خواه مريض باشد و‬
‫يا صحتمند ‪.‬‬
‫نه تنها مسيحيت يك انسان را شريك خداوند دانسته و عقيده توحيد را مغشوش نموده است بلكه پيامبران الهی‬
‫را نيز معصوم ندانسته و حضرت لوط عليه السالم را به زنا با دخترانش متهم نم ود ه است ‪ .‬در حاليكه ق ران‬
‫عظيم الشان معصوميت مپيامبران را تاييد نموده و به باكدامنی و مقام شامخ پيامبران ارج ميكذارد ‪.‬‬
‫خانم ايرينا باشنده سايبريای روسيه فهم درست عقيده توحيد ‪ ،‬احترام اسالم به پيامبران الهی و ارتج بخش يدن‬
‫به مقام زن را يكانه سبب بذيرش اسالمش اعالن نمود او اضافه نمود كه قران بر عالوه اين مزيت ه ای ع الی‬
‫ارزش ها ی علمی و تكنالوزيكی ديكری نيز دارد و ان اينكه قران عظيم الشان حهارده صد س ال قبل در م ورد‬
‫حقايق علمی سخن كفته و تكوين چنين را در بطن مادر تشريح مينمايد كه ‪ ،‬از ا جرام س ماوی معلوم ات ارائه‬
‫ميدارد و از مسائل طبی برای قرا ن شناسان اكاهی ميدهد كه اين همه د اليل روشنی است بر حقانيت اين دين و‬
‫اينكه قران كالم بشر نيست زيرا بشر در قرون اخير اين حقايق علمی را كشف نمودند ‪.‬‬
‫مو صوف با درك اين همه حقائق معقول و منطقی اظهارنمود كه تمامی س واالتی كه در ذهنم وج ود‬
‫داشت و مسيحيت و راهبان كليسا ها نميتوانستند رهنمايم شوند و مرا هر وقتی غرق دريای تشويش و نا بسامانی‬
‫های فكری نموده بودند ‪ ،‬با مطالعه قران عظيم الشان و مجالست علمای اسالم برای همه ء سواالتم باسخ يافتم و‬
‫به هر نكته يی از ارشادات قرانی عقال قناعتم حاصل كرديد ‪.‬‬
‫او در فرجام در محضر مسلمانان كلمه ء توحيد را بزبان اورد و جزء بيروان حقيقی قران كرديد ‪ ،‬با‬
‫يك مسلمان از كشور سوريه ازدوج نمود و فعال برای اموختن بهتر اسالم در يكی از انس تتيوت ه ای ش ارجه‬
‫مصروف تعليم و تحصيل ميباشد ‪.‬‬
‫او خواهران مسلمان خويش را خطاب نموده خواهش نمود كه موقف عالی زن را در دين مقدس اسالم‬
‫درك نمايند زيرا اين اسالم است كه زن را وسيلهء خواهشات مردان نه بلكه يك موجود باارزش دانسته و جنت را‬
‫زير بای مادران اعالم داشته است ‪.‬‬
‫اين خواهران مسلمان بايد الكوی انسانيت و حقوق انسان درجهان باشند و با فريب دشمنان اس الم و يا‬
‫هم با خواهشات نفسانی دين اسالم را تزييف ننمايند ‪.‬‬
‫اين خانم نو مسلمان با پوشيدن حجاب اسالمی افتخار نموده انرا وسيله حفظ عزت زن مس لمان ميداند‬
‫وخودش با پذيرش دين مقدس اسالم با حجاب اسالمی مستور ميباشد ‪.‬‬
‫نسايد پيش غير اهلل جبين را‬ ‫هر انكس كه بداند رمز دين را‬
‫و اخر دعوانا ان الحمد هلل ر ب العالمين‬
‫عزيز مسيحي ! شما اكر مثل اين خواهر بخواهيد كه حقايق را درك نماييد ‪ ،‬الزم است هم بايبل را بخ وبي‬
‫مطالعه نماييد و هم قرآنكريم را مطالعه نماييد ‪ ،‬خود تان با عقل خويش درك خواهيد نمود كه عظيمت ‪ ،‬ب اكي ‪،‬‬
‫قدسيت خداوند ( جل جالله ) در كدام يك نهفته است ‪.‬‬
‫خداوند متعال ( جل جالله ) براي اينكه براي مردم ثابت سازد كه حضرت عيسى عليه الس الم يك پي امبر‬
‫حقيقي بوده مردم را به عبادت خود نه بلكه به عبادت خداوند يكتا دعوت نموده است چنين ميفرما يد ‪:‬‬
‫(وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَاعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّي إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُ ونُ لِي أَنْ‬
‫علِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ) المائدة ‪/‬‬
‫أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ َ‬
‫‪116‬‬
‫‪And behold! Allah will say: "O Jesus the son of Mary! didst thou say unto men,‬‬
‫‪'Worship me and my mother as gods in derogation of Allah'?" He will say: "Glory to‬‬

‫‪95‬‬
‫‪Thee! never could I say what I had no right (to say). Had I said such a thing, Thou‬‬
‫‪wouldst indeed have known it. Thou knowest what is in my heart, though I know not‬‬
‫‪.what is in Thine. For Thou knowest in full all that is hidden‬‬
‫‪ -3‬پولس يهودی براي ضربه زدن به دين و گمراه نمودن مسيحيان نظريه خطرناكي را در شريعت و تطبيق‬
‫آن پيشكش نمود در رساله غالطيان باب سوم آيت سيزدهم آمده است ‪ ( :‬مسيح ما را از لعنت شريعت فدا كرد‬
‫چونكه در راه ما لعنت شد ) پولس آنانرا گفت كه تطبيق شريعت لعنت است و ما ازين لعنت معاف هستيم ‪.‬‬
‫شما كه عقل و دانش را يكانه وسيله براي رسيدن به حق ميدانيد ‪ ،‬آيا ميبذيريد كه حضرت مسيح ( عليه السالم‬
‫) كه يك پيامبرحق بود ‪ ،‬مورد لعنت قرار كيرد ‪ ،‬لعنت جي معنا دارد ‪ ،‬معن اي لعنت ران دن ازرحمت خداوند‬
‫( جل جالله ) است ‪ ،‬آيا ممكن است خداوند ( جل جالله ) اين پيامبر بزركوار را مورد لعنت خود ق رار دهد ‪،‬‬
‫اصال شريعت و تطبيق احكام الهي رحمت خداوند ( جل جالله ) است ‪ ،‬زيرا انسانهاييكه بدون قانون زن ده كي‬
‫ميكنند ‪ ،‬خوشبخت نيستند ‪ ،‬وجه قانوني بهتر از قانون الهي ميباشد ‪ ،‬اصال اين كفتار ب ولس در حقيقت ض ربهء‬
‫است بر اصل دين و تطبيق شريعت الهي ‪ ،‬او با اين بهانه مردم را از تطبيق اوامر الهي ب از داشت ‪ ،‬وهرك اه‬
‫انسان بيروي از حكم خدا ( جل جالله ) نكند مجبور ميشود كه بيروو غالم حكم بشر باشد ‪ ،‬به نظر شما كدام يك‬
‫بهتر است ‪ ،‬سر ماندن به فرمان خالق زمين و آسمان و يا هم غالم به نظريات يك انسان كه بامرور زمان عيوب‬
‫آن آشكار ميشود ‪.‬‬
‫اين نظريه مخالف اساسات عقايد تمام پيامبران الهي است زيرا تمام اديان آسماني براي نشر اخالق نازل شده‬
‫اند وخواستند انسانرا تحت قوانين الهي به سوي عبادت و اعمال صالح دعوت نمايند برعكس عقيده پولس مردم را‬
‫در ارتكاب هر گونه گناه و عمل زشت حيواني آزاد ميگذارد ‪.‬‬
‫پولس پيروان خود را از عمل به تعاليم دين ‪ ،‬عبادات و غيره مناسكي را كه انسان متدين بايد مراعات نمايد‬
‫بري الذمة قرار ميدهد او خطاب به پيروان خويش در رساله ء پولس به افسيس ان در ب اب دوم آيت پ انزدهم‬
‫ميگويد ‪ ( :‬ديگر عمل به شريعت و دستور ها ي آسماني براي ما لزومي ندارد ) و بدين وسيله مردم را به تمامي‬
‫فحشاء و منكرات دعوت مينمود ‪.‬‬
‫‪ -4‬مسأله عشاي رباني ‪ :‬منظور از عشاي رباني اينست كه عيسوي ها در س الگرد قتل عيس اي مس يح‬
‫چنانچه عقيده دارند نان فطير ميپذند و با گيالس هاي شراب آنرا گذاشته و شخصيت هاي روحاني آنها يك سلسله‬
‫اذكار را باالي آن نان وشراب خوانده و همه عقيده ميكنند كه بعد ازخواندن اين اذكار آن ن ان فط ير به گوشت‬
‫مسيح تبديل شده و آن شراب هم به خون وي مبدل شده و بعدا آنان به عقيده آن كوشت و خون را ميخورند ‪.‬‬
‫اكنون يك انسان عاقل از خود خواهد پرسيد اين چه خرافات و چه بيدانشي است كه بنام دين انج ام ميش ود‬
‫شيخ عبد المجيد زنداني ميگويد ‪ :‬يكروز با يك عالم ساينس دان غربي صحبت مينمودم او را به دين دعوت نمودم‬
‫او كه كامال ملحد بود برايم گفت كه من با عقل خويش درك نمودم كه اين زمين و آسمان بدون خ القي نب وده و‬
‫زماني سير افالك را مشاهده نمود م معتقد شدم كه اين نظم افالك نميتواند خود س ري و تص ادفي باشد و با اين‬
‫عقيده به كليسا رفتم تا به وجود خداوند ايمان بياورم ولي در آنجا ديدم كه شخصيت هاي روحاني براي من ن ان‬
‫فطير را با كيالس شراب آورده و از من ميخواهند تا اين نان و شراب را بنام گوشت و خ ون مس يح بخ ورم‬
‫برايشان گفتم كه من با عقل خويش دين را قبول نموده ام و حاال عقل خود را چگونه فراموش كنم ؟ چكونه عقيده‬
‫نمايم كه اين نان گوشت مسيح و اين شراب هم خون مسيح است و بدين علت از پذيرش مسيحيت ك امال انك ار‬
‫نمودم ‪.‬‬
‫در ين مسأله سواالت ذيل مطرح ميگردد ‪:‬‬
‫‪ -1‬آيا نان فطير گوشت مسيح شده ميتواند و ياهم آيا شراب بواسطه اذكار به خون مسيح تبديل ميشود؟‬
‫شيخ عبدالمجيد زنداني ميگويد ‪ :‬روزي با يكتن از دانشمندان س اينس در يكي از كش ورهاي اروب ايي در‬
‫كنفراسي اشتراك داشتم و من برايش آن دانشمند كفتم كه خودت با اين علم و دانش روزي فكر نكرده اي كه خالقي‬
‫داشته باشد ‪ ،‬او كفت ‪ :‬بلي من با عقل خود به اين نتيجه رسيدم كه اين زمين و آسمان ‪ ،‬اين نظم سياره ها و افالك‬
‫‪ ،‬اين انتقال شب وروز ‪ ،‬اين خلقت بشر ‪ ،‬تصادفي شده نميتواند ‪ ،‬و يقين حاصل نم ودم كه بايد ب راي اين همه‬
‫مخلوقات خالقي باشد ‪ ،‬و براي همه كاينات صانعي وجود داشته باشد ‪ ،‬و با اين عقيده خواستم ايمان خود را براي‬

‫‪96‬‬
‫همه بيان دارم ‪ ،‬به يك كليسا رفتم تا ايمان بياورم به وجود خالق زمين و آس مانها ‪ ،‬وق تي به كليسا رفتم محفلي‬
‫داشتند و همه جمع شده بودند ‪ ،‬برايم يك بارجه نان ‪ ,‬يك كيالس شرابي دادند و كفتند ‪ :‬اكنون بايد عقيده ك ني كه‬
‫اين نان كوشت مسيح ‪ ,‬اين شراب خون مسيح است ‪ .‬كفتم ‪ :‬من جطور ميتوانم چنين عقيده كنم ؟ زيرا عقلم اين را‬
‫نميبذيرد ‪ ،‬و اين سخن مخالف عقل ودانش من است ‪ ،‬كه من نان را كوشت ‪ ،‬و شراب را خون مس يح فكر كنم ‪.‬‬
‫مسؤولين كليسا كفتند ‪ :‬هركاه ميخواهي مسيحي حقيقي و با ايمان باشي بايد عقلت را كناره كذاش ته و با اين نظر‬
‫اين دو جيز را بخوري ‪ .‬كفتم ‪ :‬عقل من مرا به وجود خداوند ( جل جالله ) كشاند ‪ ،‬جطور عقلم را معطل قرار‬
‫دهم ‪ ،‬و من نتوانستم اين عمل غير معقول و مخالف عقل را ببذيرم ‪ ،‬بناء از ب ذيرش دين كه مخ الف عقل باشد‬
‫منصرف شد م ‪.‬‬
‫دوست مسيحي ! شما كه انسان دانشمند هستنيد و در عصر ساينس و تكنولوزي زنده ميكنيد ‪ ،‬آيا ميبذيريد كه‬
‫نان فطير كوشت مسيح و شراب خون مسيح كردند ‪ .‬و آنهم بعد از خواندن جند دعا توسط يك انسان كه خ ود را‬
‫شخصيت روحاني ميداند ؟‬
‫‪ -2‬اگر بالفرض اين سخن را قبول نماييم آيا به نزد عقل خويش شرمنده نخواهيم بود ؟‬
‫‪ -3‬باز هم اگر واقعا همين غذا گوشت و خون مسيح باشد آيا بنام دين خود را حيوان ساخته مانند حيوان ات‬
‫درنده گوشت خوار و خون خوار گرديم وباز خون وگوشت پيامبر خدا را بخوريم ؟‬
‫‪ -4‬آيا معقول است كه كسي گوشت و خون پسر خدا را بخورد ؟‬
‫فكر ميكنم كه هيج انسان عاقل به حقانيت چنين عقيده غير معقول قناعت خواهد نمود ولي با وصف اين‬
‫نا معقوليت ها چنين مراسمي بنام دين و عيساي مقدس در جشن هاي كريس مس تجليل ميگ ردد و متأس فانه كه‬
‫بعضي از مسلمانان بي خبر و بي هدف در مراسم و جشن هاي عيسوي ها كه به هدف چنين عقيده تجليل ميگردد‬
‫نيز سهم گرفته و با عيسوي ها چنين انديشه را تجليل ميكنند ‪.‬‬

‫مقايسه بين اسالم ‪ ،‬يهوديت و عيسويت‬


‫خصوصيت اساسي هر دين در عقيده آن نهفته است و دين مقدس اسالم داراي عقيده راسخ ميباشد مس لمانان‬
‫عقيده خويش را از قرآن عظيم الشأن گرفته اند در عقيده اسالمي خداوند متعال ‪(,‬جل جالله ) ذات مقدس ‪،‬ازلي‪،‬‬

‫‪97‬‬
‫يكتا ‪ ،‬بي مانند و از صفات مخلوق مبرا ميباشد خداوند متعال خالق جهان است ذات يگانه ويكتا هست ش ريك و‬
‫مانند ندارد ( قل هواهلل احد اهلل الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد ) بگو او خدای يکتاست ‪ ،‬آن خ دايی‬
‫که ازهمه عالی بی ني از و همه ع الم به او نيازمند است ‪ ،‬نه کسی فرزند او ست و نه او فرزند کسی است و نه‬
‫هيچ کس مثل ‪ ،‬مانند و همتای اوست‬
‫(ليس كمثله شيء) هيچ چيزی مانند او نيست دليل اساسي را كه قرآن بر وحدانيت خداوند متع ال تق ديم‬
‫ميدارد نظم زمين و آسمان است ( لو كان فيهما إلهة إال اهلل لفسدتا ) هرگاه در زمين و أسمان خدايان ديگري بجز‬
‫از خداوند متعال ( جل جالله ) ميبودند هردو فاسد ميشدند ‪ .‬قرآن عظيم الشان عقل بشر را خطاب نموده و دليل‬
‫بسيار واضح را براي وحدانيت خداوند متعال تقديم ميدارد ‪ ،‬به همانسانيكه در يك ملك دوپادشاه‪،‬دريك جمهوري‬
‫دو رئيس جمهور ‪،‬و دريك امپراطوري دو امپراطور بوده نميتواند به همين سان براي پادشاهي زمين و آس مان‬
‫نيز الزم است يك ذات مدبر باشد كه همه امور به اراده او تنظيم و ترتيب گردد زيرا تعدد خدايان به تعدد آراء و‬
‫نظريات مي انجامد و تعدد آراء و نظريات توازن در امور را خلل ميرساند بطور مثال اگر درين جهان العياذ باهلل‬
‫دو سه و چهار خدا وجود ميداشت همين نظم فعلي جهان مختل ميشد زيرا يكي ميخواست درين لحظه شب باشد‬
‫و برعكس ديگرش ميخواست كه روز باشد يكي ميخواست آفتاب به كره زمين نزديك باشد و ديگرش عكس آنرا‬
‫مطالبه مينمود درين صورت يا نظر هر دو تطبيق ميگرديد كه اين امر باعث اختالل نظم جه ان ميگرديد و يا‬
‫اينكه يك خدا نظرش را برخدايان ديگرتحميل مينمود كه بقيه خ دايان در مقابل او ع اجز ميماندند و اين عجز و‬
‫ناتواني شايسته شأن خداوند نميباشد و با نظر در نظم جهان هر انسان عاقل درك مينمايد كه اين عالم ب زرگ را‬
‫يگانه خالقي است كه او مدبر همه امور بوده و باآلخره سرنگوني اين افالك نيز به اراده او صورت خواهد گرفت‬
‫‪.‬‬
‫عيسوي ها ظاهر ميگويند كه ما خداوند يكتا را ميپرستيم ولي به نظر آنان خداي يكتا از سه عنصر ( بدر –‬
‫پسر و روح القدس ) تشكيل شده است آنان حضرت عيسى عليه السالم را پيامبرخدا نه بلكه فرزند خدا ميشناسند‬
‫‪.‬‬
‫مسلمانان عقيده دارند كه خداوند متعال از صفات بشري منزه است‬
‫عيسوي ها عقيده دارند كه خداوند در صورت انسان به زمين آمده بود‬
‫يهودان براي خداوند بعضي صفاتي را نسبت ميدهند كه اورا با بشر يكسان ميدانند ‪.‬‬
‫مسلمانان عقيده دارند كه خداوند ( جل جالله ) رب الع المين است خداوند پروردك ار همه بشر است و هر‬
‫كسي ميتواند دين مقدس اسالم را بپذيرد‬
‫عيسوي ها ميگويند كه خداوند پدر همه است آنها نيز مردم را به عيسويت دعوت ميكنند ولي منظورش ان‬
‫پذيرش عيساي مسيح به خدايی است يعنی انسان را از عبادت خالق به عبادت مخلوق سوق دادن است ‪.‬‬
‫يهودان خدا را مخصوص يهودان ميدانند خود را از نسل خدا و غير يهودان را حيوانات ميشمارند ‪.‬‬
‫مسلمانان بجز ذات خداوند به كسي ديگري سجده نميكند و حتي يك تصوير عادي را كه از مخل وق ذي روح‬
‫باشد در مساجد نميگذارند زيرا خداوند متعال انسانرا کرامت بخشيده وبرای حفظ ک رامت بشر الزم است سر او‬
‫بجز خالق يکتا پيش هيچ کسی خم نشود ‪.‬‬
‫نسايد پيش غير اهلل جبين را‬ ‫مسلمانی که داند رمز دين را‬
‫مسيحيان مانند بت پرستان تصوير ساخته گي حضرت عيسى عليه السالم را به ش كل عري ان در كليسا ها‬
‫گذاشته او را عبادت ميكنند ‪ .‬آنان با اين عمل مشابهت با بت پرستان دارند بطور مثال چی فرق است بين مجسمه‬
‫بودا و مجسمه مسيح ؟‬
‫مسلمانان عقيده دارند كه اين نظم جهان را صرفا يك خالق تنظيم و ترتيب مينمايد زي را در ص ورت تع دد‬
‫خدايان اختالف دربين شان آمده اين نظم كنوني مختل ميگردد ( لوكان فيهما ألهة إال اهلل لفسدتا)‬
‫ما‬ ‫مسيحيان ( پدر و پسر و روح الق دس ) را كه سه اقن وم در يك جسم اند خ الق و م دبر ميدانند ‪.‬‬
‫مسلمانان به تمامي پيامبران الهي ايمان داريم همه را با عزت و كرامت ياد ميكنيم و انكار از يك پيامبرهم س بب‬
‫ضرر به اسالم ما ميگردد و ما در قسمت پيامبران هيج فرق واختالف نمي كنيم ( ال نفرق بين احد من رس له و‬
‫قالوا سمعنا واطعنا غفرانك ربنا واليك المصير )‬

‫‪98‬‬
‫يهودان از نبوت حضرت عيسى عليه السالم و پيامبري حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وس لم ) منكر ند وبر‬
‫عكس آنانرا با كلمات بسيار زشت ياد ميكنند ‪.‬‬
‫عيسوي ها به انبياي قبلي ايمان دارند ولي حضرت عيسى را پي امبر نه بلكه پسر خ دا ميدانند و به نب وت‬
‫پيامبر اسالم عقيده ندارند ‪.‬‬
‫مسلمانان به تمامي‪ ،‬كتابهاي آسماني نيز ايمان دارند ( آمن الرسول بما انزل من ربه والمؤمنون كل‬
‫آمن باهلل و مالئكته وكتبه و رسله )‬
‫مسيحيان معتقدند كه انجيل كالم حضرت مسيح است كه آنرا شاگردانش مانند متى ‪،‬مرقص و لوقا و‬
‫غيره نوشته اند ( اين بدان معنى است كه انجيل كالم خداوند نه بلكه كالم حضرت مسيح است وخود شان ش اهد‬
‫اين سخن هستند و اين سخن را ميگويند زيرا به نزد آنان مسيح پيامبر نه بلكه خ دا است ) مس لمانان معتقدند كه‬
‫آنان كتاب الهي را دستبرد نموده در آن مطابق خواهشات پولس عقايد تثليث و غيره را داخل نموده اند به عوض‬
‫پيامبري عسيى او را پسرخدا نوشته اند و پولس را كه دشمن عيسى عليه السالم بود بنام پيامبر ياد نموده اند ‪.‬‬
‫يهودان به انجيل و قرآن هيچ ايمان ندارند و هر دورا كالم خدا نميدانند ‪.‬‬
‫مسلمانان معتقدند كه دين مقدس اسالم ويژه يك قوم ‪ ،‬يك طائفه نيست دين براي تمام بشريت است و‬
‫پيامبر اسالم هم براي كافه بشر نازل شده است هركسي به هر رنك ‪،‬و به هر قاره جهان باشد حق دارد درين دين‬
‫داخل شده و حقوق او مانند حقوق ساير مسلمانان ميباشد هيچ كس برديگری بجز از تقوا در چيز ديگري برت ري‬
‫ندارد ( إن أكرمكم عند اهلل اتقاكم )‬
‫يهودان دين يهوديت را مخصوص يهود ميدانند و هركه از مادر يهودي نباشد يهود شده نميتواند‬
‫مسيحيان عقيده دارند كه دين شان براي تمام بشراست ومردم را بدين خويش دعوت ميكنند ولي ما‬
‫مسلمانان عقيده داريم كه حضرت عيسى عليه السالم براي بني اسرائيل نازل شده بود ‪ .‬رسالت او بعد از ن زول‬
‫قرآن عظيم الشان ختم شده است و همه بايد با ايمان به رسالت حضرت مسيح عليه السالم به قرآن عظيم الشان نيز‬
‫ايمان بياورد ‪.‬‬
‫خداوند متعال ميفرمايد ‪ ( :‬و من يبتغ غير االسالم دينا فلن يقبل منه ) هرکسی بغير اسالم دين ديگ ری را‬
‫بخواهد هر گز قبول نميگردد ‪.‬‬
‫هركاه هرقدر يك مسلمان در مورد مسيحيت و عقايد آن صحبت كند شايد بعضي از مسيحيانيكه از دين‬
‫خويش معلوما ت كامل ندارند اين را نبذيرند ‪ ،‬ولي بهترست حقايق دو دين مس يحيت و اس الم را از زب ان يك‬
‫كشيش مسيحيت كه از كشور فليبين ميباشيم خوبتر بدانيم ‪:‬‬
‫قصهء اسالم يك كشيش فليپيني بنام سامي فرناندس‬
‫( سامي فرناندس) فرزند( مكسمينو فرناندس) درسال ‪ 1955‬درجزيرهء سيبوی منطقهء بيسايس در كش ور‬
‫فليبين تولد شده ‪ ،‬يك كشيش مذهب پروتسانت ميباشد ‪ ،‬در سال ‪ 1979‬از پوهنتون ايديولوژيك الهوت ف ارغ‬
‫التحصيل شده است ‪ ،‬اين پوهنتون به تربيهء كادرهاي متخصص مذهبی چون كشيشان و منص رين ( كس انيكه‬
‫مردم را نصراني ميسازند ) مشغول است ‪.‬‬
‫او ميگويد ‪ :‬قوانين آنوقت اين پوهنتون تقاضا مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فراغت از وهنت ون‬
‫براي مدت هژده ما ه سپري نمايم ‪ ،‬درين مدت من براي نصراني ساختن مردم در مناطق مسلمان نش ين كه در‬
‫جنوب فليپين قرار دارد مشغول شدم ‪ ،‬همچنان درين مدت مكلف بوديم تا بحث هاي در مورد ثقافت ه اي دي ني‬
‫شرقيان بنويسيم ‪ ،‬و تقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحثي در مورد فلسفهء اسالم گماشته شدم ‪.‬‬
‫مسيحيان براي گمراه نمودن مسلمانان از هروسيله كار ميگيرند ‪ ،‬و ب راي رس يدن به اين ه دف نخست‬
‫ميكوشند تا در مورد مسلمانان معلومات زياد داشته باشند ‪ ،‬در مورد اساسات فكري مسلمانان ‪ ،‬نقاط ضعف آنان ‪،‬‬
‫اختالفات لساني ‪ ،‬قومي و قبلي مسلمانان ‪ ،‬تكتيك هاييكه سبب پيروزي مسلما نان در عصور مدنيت اسالمي شده‬
‫است بحث و تحقيق مينمايند ‪ ،‬تا با درك اين مسايل بتوانند بخوبي در ضعيف ساختن و از بين بردن مسلمانان و يا‬
‫هم كشانيدن آنان به اديان منسوخ و دست خورده بشر نايل آيند ‪.‬‬

‫‪99‬‬
‫محترم سامي فرناندس ميگويد ‪ :‬من براي آماده گي به نوشتن اثر علمي خويش به جمع آوري كتب و مراجع‬
‫كه در مورد اسالم و رسول اسالم حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) ب ود مش غول ش دم ‪ .‬زي را ما در‬
‫پوهنتون آموخته بوديم كه ‪ :‬اگر ميخواهي دشمنت را شكست دهي بايد همه چيز او را بداني ( اساسات ‪ ،‬مب ادي‬
‫فكري ‪ ،‬تكتيك ها ‪ ،‬جوانب رواني و غيره ) ‪.‬‬
‫هرگاه كسي دين مقدس اسالم را بخوبي مطالعه ننمايد و ياهم به مراجع و كتب غير مسلمانان رجوع نموده‬
‫بخواهد دين اسالم را از آنان بياموزد هرگز نميتواند به حق رسد و يا هم حقانيت دين مقدس اس الم را درك نمايد‬
‫زيرا علماي متعصب كليسا و حكومتهاي استعمار گر غربی اسالم را به شكل غير ص حيح به م ردم مع رفي‬
‫ميدارند ‪ ،‬پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) را دور ازشخصيت اصلي اش معرفي ميدارند ‪ ،‬و مسلمانان را منحيث‬
‫انسانهاي تروريست ‪ ،‬بي دانش و بد اخالق معرفي ميكنند ‪ ،‬غالبا بعضي از اشتباهات تعدادي از مسلمانان بي علم‬
‫را وسيله قرار داده ‪ ،‬تصاوير عيوب بعضي مسلمانان را اساس براي شناخت اس الم ق رار ميدهند ‪ ،‬بعضي از‬
‫جنگ هاي داخلي را كه بدون رضايت اکثريت ملت های مسلمان به اس اس بعضي از مش اكل وتعص بات بين‬
‫بعضی از گروه ها و احزاب سياسی صورت ميگيرد آنرا متعلق بدين دانسته ‪ ،‬دين مقدس اسالم را متهم ميسازند‬
‫‪ ،‬وبدين وسيله پوششي را براي حق جستجو نموده چشمان غربيان را از درك حقانيت اس الم ميپوش انند ولي‬
‫دانشمندان و اشخاص اكاديميك براي نيل به حقيقت ميكوشند ‪ ،‬تا واقعيت را از زبان خود مسلمانان و از كتابه اي‬
‫اسالمي دريابند ‪ ،‬آقای فرناندس درين مورد ميگويد ‪ :‬بعضي از كتبي را كه درمورد اسالم بود از كتابخانه يكي‬
‫از پوهنتون هاي تنصير شهر زامبوانگا حاصل نمودم ‪ ،‬و ازينكه مؤلفين اين كتب غير مسلمانان بودند اس الم را‬
‫مطابق نظر خويش تفسير مينمودند ‪ ،‬بدين ملحوظ به اين كتابها قناعتم حاصل نشده بخود گفتم ‪ :‬چرا اسالم را از‬
‫خالل نبشته هاي مسلمانان مطالعه ننمايم ؟ به جستجوي كتابهاي شدم كه آنانرا مؤلفين مسلمان تأليف نموده بودند‬
‫‪ ،‬در آغاز دو كتاب بدستم افتاد نخست كتاب ( اسالم ‪ ...‬ديني كه به آن تهمت شده ) تاليف ابي االعلي مودودي ‪،‬‬
‫و دومين كتاب ( اسالم تحت ميكروسكوب ) تأليف حموده عبدالعاطي ‪.‬‬
‫سامی فرناندس بعد از مطالعات دقيق دركتابهاي غير مسلمانان و مسلمانان دريافت كه در بين نبشته هاي دو‬
‫طايفه فرق است ‪ ،‬غير مسلمانان بويژه مخالفين و دشمنان اسالم براي گمراهي مردم دو كار بسيار خطرن اك را‬
‫انجام ميدهند ‪:‬‬
‫اسالم را بشكل ناقص برای ديگران بيان و تشريح ميكنند يعني يك بخش اسالم را گرفته ‪ ,‬و آنرا منزوي از‬
‫بخش هاي ديگر مورد انتقاد قرار ميدهند ‪ ،‬و بدين شكل مردم گمان ميكنند كه اسالم دين ناقص است ‪.‬‬
‫قبل از تحقيق و مطالعه حكم صادر ميکنند اين دين دين حق نيست ‪ ،‬و همين تصاميم و احكام قبلي آنان مانع‬
‫رسيدن خود شان به حق ميگردد و هم ديگران را به گمراهي ميكشانند ‪.‬‬
‫او اين دو نقطه را چنين بيان ميدارد ‪ ( :‬زماني كتاب استا د مودودي را خواندم يك انديشهء كامال‬
‫مختلفي از آنچه از اسالم ميدانستم برايم رخ داد ‪ ،‬بخود گفتم ‪ :‬چرا اينرا تصديق نكنم ؟ اكنون اسالم از طرف يكي‬
‫از فرزندانش برايم پيش ميشود ‪ .‬ولي دربين هر دو پيشكش فرق بسيارزياد بود ‪ ،‬زيرا اكنون اسالم بش كل كامل‬
‫آن تقديم ميشود نه از يك جهت با فيصله هاي قبلي ) هرگاه ما اسالم را از يك جانب ببي نيم ‪ ،‬حقيقت اس الم را‬
‫چنانچه الزم است درك كرده نميتوانيم ‪ ،‬ولي زيبايي و ارزش اسالم زماني براي مان معلوم ميگ ردد كه آن را به‬
‫شكل كامل آن مانند يك کتله متكامل و مترابط مورد بررسی و تحقيق قرار دهيم ‪.‬‬
‫آقاي سامي فرناندنس زماني اسالم را در نبشته هاي مسلمانان مطالعه نمود ‪ ،‬حقايق اسالمي در اواثر نمود‬
‫و ازينكه يك انسان متعصب و خود خواه نبود ‪ ،‬و هر حقيقت اسالمي را منفي تفسير نميكرد ‪ ،‬عالقمند معلوم ات‬
‫بيشتر در مورد اين حقايق شد او ميگويد ‪ :‬بعد ازين به مطالعه بيشتر و معلومات مزيد در مورد اس الم عالقمند‬
‫شدم ‪ ،‬با بعضي از مراكز بيرون از فليپين كه مشغول توزيع كتب هستند تماس پوس تي گ رفتم ‪ ،‬كه از آنجمله‬
‫مركز ( وقف خانم عايشه بواني ) در پاكستان ‪ ،‬مركز ( استاد ديدات در جنوب افريقا ) و موسسه اس المي در‬
‫لندن ميباشند ‪ ،‬و يك سلسله از كتابهاي خوبي را دريافت نمودم ‪ ،‬از جمله اين كتابها كتاب ( محمد معلم بش ريت )‬
‫تأليف افضال الرحمن اثر زيادي درمن نموده و در اعماق قلبم تأثير نمو د اين كتاب زنده گي پيامبر( ص لی اهلل‬
‫عليه وسلم ) و شهكارهايش را بيان ميدارد ‪.‬‬

‫‪100‬‬
‫ازين ببعد به فهم درست اسالم آغازنمودم ‪ ،‬و احساس مينمودم كه اسالم حقيقتا دين حق است ‪ ،‬اين‬
‫احساس بعد از آن بود كه من تمامي اديان معاصر و بخش ها ‪ ،‬مذاهب و فرقه ها را مطالعه نمود م حتي عقايد هند‬
‫‪ ،‬چين ‪ ،‬و تعليمات اديان آسيوي ‪.‬‬
‫همينجا بود كه قناعتم به مسيحيت ضعيف تر ميشد ‪ ،‬احساس نمودم كه درطول اين سالها بيهوده مشغول بودم‬
‫‪ ،‬زيرا عيسويت امروزي يك دين ميان تهي است كه براي حيات انسانيت به هيچ شكلي از اشكال خدمتي نميكند ‪،‬‬
‫زيرا اگر در مورد حاكميت ‪ ،‬نظام سياسي و دولت داري در مسيحيت بحثي كنيد هيچ اثري نخواهيد يافت ‪ ،‬هرگاه‬
‫در مورد اقتصاد ‪ ،‬امور مالي و آنچه متعلق به آنست در مسيحيت جستجو نماييد به هيچ نتيجه نخواهيد رس يد ‪ ،‬و‬
‫هرگاه مسيحيت را از ارتباطات اجتماعي ‪ ،‬تنظيم روابط بين افراد ‪ ،‬و جامعه بپرسيد هيچ پاسخ براي سوال ت ان‬
‫نخواهيد يافت ‪ ،‬حتى نظريات كمونستي صرف نظر از اشتباهات آن نظريات اقتصادي و اجتم اعي دارد ‪ ،‬ولي‬
‫مسيحيت هيچ اثري درين موارد ندارد ‪ ،‬زيرا مسيحيت از محوطه چهارديواري هاي كليسا و ديرها بيرون نيامده‬
‫است ‪ ،‬صرفا بعضي از طقوساتي مثل ‪ :‬نماز ها ‪ ،‬محافل مختلفي از عروسي ‪ ،‬نصراني سازي اطفال ‪ ،‬و فاتحه‬
‫خواني برمرده گان ميباشد ‪ ،‬ولي براي مشكالتيكه متوجه انسان در زن ده گي روزانه ميباشد هيچ حلی وج ود‬
‫ندارد ‪.‬‬
‫محترم سامی فرناندس كه خود يك متخصص و شخصيت روحاني بزرگ مسيحيت ب ود ه و درهمين رش ته‬
‫تحصيل يافته است پرده از کمی ها و کاستی ها ی اين دين منسوخ مي بردارد او بي ان مي دارد كه مس يحت‬
‫امروزي تمام قوانيني را كه يك دين كامل بايد داشته باشد ندارد ‪ ،‬مسيحيت ( نصرانيت ) امروزي فاقد بخش هاي‬
‫اقتصادي ‪ ،‬سياسي و اجتماعي ميباشد كه نميتواند مشكالت انسانرا به ش كل كامل آن حل و فصل نمايد ‪ ،‬ولي حل‬
‫تمامي اين مسايل در دين مقدس اسالم نهفته است زيرا اسالم را خداوند متعال (ج) براي هدايت بشريت از بعثت‬
‫محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) تا روز قيامت تعيين نموده ‪ ،‬و ازينكه دين كامل است شامل تمامي ابع اد سياسي ‪،‬‬
‫اقتصادي و اجتماعي بوده كه ميتواند جوابگوي تمامي سؤاالت يك انسان حقجو باشد ‪ .‬او بعد ازينكه بين اسالم و‬
‫مسيحيت مقارنه و مقايسه مينما يد و خستگي خويش را از مسيحيت ابراز ميدارد ‪ ،‬در مورد دين مق دس اس الم‬
‫چنين ابراز نظر ميكند ‪ ( :‬بعد ازينكه اسالم را در مدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم ‪ ،‬احساس کردم كه گم‬
‫كرده خويش را دريافتم ‪ ،‬پاسخهاي تمامي سؤاالتيكه در ذهنم خطور نموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا در‬
‫اسالم دريافتم ‪ ،‬اما هنوز هم در مراسم كليسا و اعماليكه متعلق آن بود اشتراك ميورزيدم مگر ب دون اهتم ام و‬
‫قناعت ‪ ،‬زيرا نميتوانستم در يكشبانه روز تغيير نمايم ‪ ،‬واين كاريست كه ضرورت به وقت زياد دارد )‬
‫دين مقدس اسالم براي عدالت اجتماعي و رفع مشكالت بينوايان زكات را فرض نموده ‪ ،‬كه اين زكات از‬
‫اغنياء اخذ و به فقراء توزيع ميگردد ‪ ،‬وظيفهء علماي دين اينست كه مردم را باخبر سازند تا ساالنه زكات اموال‬
‫خويش را به فقراء تقديم بدارند ‪ ،‬ولي در مسيحيت زكات باالي اغنياء نيست بلكه كشيشان از پ يروان کليسا ‪%‬‬
‫‪ 10‬عوايد شانرا ميگيرند ‪ ،‬و اين فيصدي باالي همه مردم ‪ ،‬حتا انسانهاييكه عوايد بس يار كمي دارند به ش کل‬
‫اجباری تطبيق ميگردد كه اين قانون درحقيقت يك نوع ظلم باالي فقراء و مردمان بي بض اعت ميباشد ‪ ،‬أق اي‬
‫سامي فرناندس در ين مورد واقعيت زندگی اش را زمانيکه کشيش بود چنين بيان ميكند ‪ ( :‬درين وقت باالي ما‬
‫كشيش ها الزم بود كه ‪ 10 %‬از اموال مردم را براي كليسا جمع آوري نماييم من ازجمع آوري اين ام وال از‬
‫فقرا ء ‪ ،‬كارگران عادي مثل ذغال فروشان ‪ ،‬و دهقانان كم زمين احساس خجالت مينمودم ‪ ،‬احساس نمودم كه اين‬
‫نوع ظلميست كه عمل به آن شايسته نيست ‪ ،‬او اضافه ميکند ‪ :‬درينجا ميخواهم به يك مطلب اش اره نم ايم كه‬
‫وظيفه اين كشيش ها و راهب ها غالبا تجارت در عواطف اتباع شان و خوردن اموال به باطل ميباشد ‪ .‬من ديگر‬
‫اين اعمال را تحمل نميتوانستم ‪ ،‬جمع نمودن اين ماليات كليسايي را توقف دادم ‪ .‬يك برنامه در راديو بنام ( پيام‬
‫انجيل ) داشتم ‪ ،‬تقديم اين برنامه را نيز توقف دادم ‪ ،‬همچنان از رفتن به پروگرام هاي نصرانی س ازی م ردم‬
‫نيز ابا ورزيدم ‪ ،‬و در خاتمه بطور كلي رفتن به كليسا را نيز توقف دادم ‪ ،‬رفقايم چندين ب ار به ن زدم آم ده به‬
‫بازگشت به كليسا مرا دعوت نمودند ‪ ،‬برايشا ن ميگفتم كه من خسته ام و روانم به عمل كردن مستعد نميباشد ‪.‬‬
‫مطالعات خويش را دوام دادم ‪ ،‬و احساس نمودم كه اسالم در قلبم كم كم داخل ميشود البته ب دون اينكه آن را‬
‫اعالن نمايم ‪ ،‬ولی به تمامي وجايب انسانيِ يی كه اسالم ما را امر ميكند مبادرت ميورزيدم ‪ ،‬مهم ترين چيزيكه‬
‫درين وقت در قلبم رسوخ نمود اين بود كه هيچ معبودي نيست بجز اهلل ( جل جالل ه) ( الإله إال اهلل )‪ ،‬و خي ال سه‬

‫‪101‬‬
‫خدايان ‪ ،‬خداوند پسري گرفته و فلسفه اين عقايد همه يك نوع ديوانگي ميباشد حتا قبل ازينكه من قرآن را بش كل‬
‫كامل بدانم زيرا اين عقيده مخالف با عقل انسان ميباشد ‪ ،‬زيرا اگر خداوند( جل جالله) در صورت انسان ظاهرگردد‬
‫‪ ،‬و يا پسري گيرد مستحق الوهيت نميباشد ‪ ،‬زيرا خداوند( جل جالله) چنانچه خودش خود را وصف نم وده است‬
‫( قوي – قادر ‪ ،‬شديد ‪ ،‬خواب نميكند ‪ ،‬وهيچ چيزي از او پنه ان نيست و غ يره ) بن اء خداون د( جل جالله )‬
‫احتياجي ندارد كه بصورت انسان ‪ ،‬يا گاوي ويا كدام جاندار ديگري چنانچه بعضي از اديان گمراه عقي ده دارند‬
‫ظاهر گردد ‪ ( ،‬نعوذ باهلل )‬
‫آقای سامی فرناندس بعد ازينکه عقايد نصرانيت ( مسيحيت ) را ناقص ‪ ،‬و غير معقول بيان ميدارد ‪ ،‬و اينكه‬
‫آنان براي خداوند ( جل جالله) حضرت عيسى (عليه السالم) را كه فرزند مريم ومانند ساير پيامبران يك مخلوق و‬
‫فرستاده الهي است پسرقرار ميدهند ‪ ،‬عقيده باطل ميشناسد ‪ ،‬اسباب قناعتش را به دين مقدس اسالم چنين بي ان‬
‫ميدارد ‪:‬‬
‫( در حقيقت سه محور اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغير از اسالم در اديان ديگري‬
‫نيافتم ‪:‬‬
‫اسالم موافق فطرت طبيعي بشريت است ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫كامل بودن ( شموليت ) اسالم ‪ ،‬زيرا اسالم شامل بخش ها سياسي ‪ ،‬نظام حكم ‪ ،‬اقتص اد ‪ ،‬نظ ام‬ ‫‪-2‬‬
‫مالي ‪ ،‬روابط فاميلي و اجتماعي ‪ ،‬و جوانب روحي فطري ميباشد ‪.‬‬
‫پيام جهاني اسالم ‪ :‬اصل انسان از آدم و حواء ميباشد ‪ ،‬و تم امي بشر مانند ب رادران ميباش ند ‪،‬‬ ‫‪-3‬‬
‫ضرورتي به پيوستن به كدام حزب سياسي ‪ ،‬يا موسسه اجتماعي و يا سازمان اقتصادي نداري همين كه مسلمان‬
‫هستي كافي است ‪ ،‬و تمامي ارتباطاتي را كه اين سازمان ها در غرب الزم ميگردانند در اسالم موج ود است ‪،‬‬
‫زيرا غربيها معاني اخوت ‪ ،‬برادري ‪ ،‬همكاري ‪ ،‬تكافل اجتماعي و غيره را ندارند ‪ ،‬بنابرين سازمانهاي خيريه را‬
‫بنام ( برادرز هود ) براي پر نمودن اين جوانب مفقود در حيات شان تاسيس نموده اند ‪ ،‬اما مسلمانان ض رورت‬
‫به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان همه به يك خدا ‪،‬يك قرآن ‪ ،‬يك پيامبر ‪ ،‬و يك قبله با وجود اختالفات رنگ‬
‫و زبان جمع ميباشند ‪.‬‬
‫ود‬ ‫عكس العمل كليسا درهنگام وقف اعمال كليسايي ‪ :‬زمانيكه از رفتن به كليسا خ‬
‫داري نمودم ‪ ،‬از من ميپرسيدند ‪ :‬چي ميخواهي ؟ چي ضرورت داري تا برايت آماده نم اييم ؟ هنگاميکه مقابله‬
‫آغاز شد ‪ ،‬برايشان گفتم من هيچ چيزي نميخواهم ‪ ،‬ولي نميتوانم پيامي را حمل نمايم كه من به او معتقد نيستم ‪ .‬و‬
‫همين وقتي بود كه خداوند( جل جالله ) برايم خواست تا آنان را ترك نمايم البته بعد ازينكه جش مان و قلبم را به‬
‫آنچه ميخواستم كه درك نمايم وببينم باز نمود ‪ ،‬شايد قبل ازين آماده نبودم كه چنين گامي تعيين كنند ه را بردارم ‪،‬‬
‫اما وقتي مناسب در علم خداوند ( جل جالله ) برايم آمد مرا به آن توفيق نصيب نمود ‪ ،‬برايش ش ان گفتم كه اين‬
‫موضوع شخصي و خصوصي نه بلكه موضوع اعتقاد است ‪ .‬بعد از آ ن سه تن از كشيش ان ب زرگ را به من‬
‫فرستادند ‪ ،‬برايشان اساسات و تعليمات اسالم را بيان داشتم ‪ ،‬كوشش نمودند با من همان حيله ها و نظريات را كه‬
‫براي نشر افكار شان استعمال مينمايند باالي من نيز تجربه نمايند ‪ ،‬در حاليكه من و آنها از يك فاكولته ايديولوژيك‬
‫فارغ شده بوديم ‪ ،‬و ميدانستم كه چطور اين نظريات را كه شايد مردم عوام بدان قناعت نمايند رد نم ايم ‪ ،‬بن اء‬
‫دليل من قويتر بود ‪ ،‬در مورد تفسير و حل عقايديكه بدان معتقدند ازايشان سؤال نم ودم ‪ ،‬و برايش ان گفتم اگر‬
‫جواب اين سؤاالت را بدهيد من دو باره باشما بر ميگردم ‪ ،‬از جمله سواالت اين بود كه ‪:‬‬
‫در انجيل چي دليلي بر نبوت ( مسز وايت ) داريد و يااينكه او رسول خداست ؟‬
‫آيا در انجيل در مورد جمع نمودن ماليات ‪ 10%‬از عوايد فقراء كدام حكمي داريد ؟‬
‫جوازنواختن ‪ ،‬پيانو ‪ ،‬گيتار ‪ ،‬ووسايل موسيقي را در داخل كليسا ها در وقت نماز از كجا آورده ايد ؟‬
‫آنها جواب اين سؤاالت را داده نتوانستند ‪ ،‬برايشان گفتم ( اكنون حق ظاهر شد ) ‪ ،‬ومن ايشانرا به استفاده از‬
‫عقول شان دعوت نمودم و برايشان اسالم را تقديم نمودم ‪ ،‬ازنزد من خارج شدند و در بين مردم اشاعه نمودندكه‬
‫من ديوانه هستم ‪ ،‬و نامم را از اسناد هاي كليسا خط زدند ‪.‬‬
‫مشکالت اين مسلمان جديد‬

‫‪102‬‬
‫برادر عزيز و مسلمان ما بعد از شرفيابي به دين مقدس اسالم و مطالعه كتب اسالمي درك مينمايد كه نام يك‬
‫عالمه و نشانهء از عقايد انسان ميباشد ‪ ،‬و مسلمان بايد مطابق عقيده خويش نام اسالمي داشته باشد ‪ ،‬و به اس اس‬
‫اين فكر و انديشه پاك نام خود را از سامي فرناندس تغيير داده و نام جديدي را بنام ( نجيـب رس ول ) اختي ار‬
‫مينمايد ‪ .‬آنانيكه حقيقتا به دين مقدس اسالم ايمان دارند مجبورند تا امتحان الهي را كه بنده گ ان خ ويش را در‬
‫بسياري موارد مورد امتحان قرار ميدهد سپري نمايند ‪ ،‬محترم نجيب رسول بعد از شهادت به وح دانيت الهی و‬
‫خواندن كلمه ( الإله إال اهلل محمد رسول اهلل ) مشكالت زيادي را در حيات خويش متحمل ميگردد ‪ ،‬جدا شدن از‬
‫فاميل ‪ ،‬دور شدن از وظيفه ‪ ،‬رانده شدن از منزل و غيره مشاکل زياد او درين مورد ميگويد ‪ :‬بعد ازين زم ان‬
‫آزمايش ‪ ،‬تحقيق و امتحان الهي آغاز گرديد ‪ ،‬در زنده گي ام سخت ترين لحظات سپري شد ‪ ،‬بعد ازينكه وظيفه ‪،‬‬
‫خانه ‪ ،‬و خانمم را از دست دادم تنها ماندم ‪،‬و آنچه مشكالتم را اضافه نمود شک بعضي از مسلمانان بود كه گمان‬
‫مينمودند من ظاهرا خود را مسلمان جلوه ميدهم تا براي حكومت جاسوسي نمايم ‪ ،‬درين زمان نه مرا مسيحي ها‬
‫ميخواستند و نه مسلمانان ‪ ،‬من اين موضوع را به تفصيل صحبت ميكنم تا مسلمانان در آينده از آن استفاده نمايند ‪،‬‬
‫وسايل شخصي خويش را جمع نموده از خانه ام خارج شدم و دريكي از مساجد مقيم شدم ‪ ،‬تمامي يقينم به اين بود‬
‫كه اهلل تعالى ( جل جالله ) مرا امتحان ميكند ‪ ،‬در بين نم از و گريه چهل روز كامل ب اقي مان دم ‪ ،‬تا اينكه‬
‫روزي يكتن از مسلمانان ساكن در اطراف مسجد به نزدم آمده برايم گفت ‪ :‬با وجوديكه من شک دارم که ش ايد‬
‫جاسوس باشی و لي بازهم با تو كمك ميكنم ‪ ،‬و حقيقتا او برايم غذا و نوشيدني ترتيب نمود ‪ ،‬و مرا به سكونت در‬
‫منزلش دعوت كرد ‪ ،‬و ما به مثل اين مسلمانان ضرورت داريم ‪ .‬بعد از آن در مورد كار و خالصی از نااميدي‬
‫فكر نمودم ‪ ،‬در مورد كار برنامه دعوت اسالمي در راديو فكر كردم ‪ ،‬و به ستديوي رادي وي كه برنامه ه اي‬
‫مسيحيت را تقديم مينمودم رفتم ‪ ،‬وازينكه مدير راديو از رفيقانم بود با من موافقه نم ود كه هفتهء يكس اعت در‬
‫راديو برنامهء ( اسالم در امواج راديو ) داشته باشم اين برنامه كاميابي زيادي حاصل نمود ‪ ،‬حتا شاگردان ليسه‬
‫هاي مسلمانان را ميديدم كه بعد از ختم برنامه در دروازهء راديو منتظرم ميبودند ‪ ،‬بعد از آن به فضل و مرحمت‬
‫خداوند ( جل جالله ) و همكاري مسلمانان ‪ ،‬برنامه در شهر زامبوانجا به شکل روزانه نشر ميشد ‪.‬‬
‫بعد از آن خداوند ( جل جالله ) خانمم را به اسالم هدايت نمود ‪ ،‬و وقت برگشت از ميندناو به زادگاه‬
‫اصلي ام در سيبو مساعد شد ‪ ،‬جاييكه آنجا دعوتگران مسلمان ‪ ،‬مساجد و هيچ کاری برای دعوت اسالمی نبود‬
‫‪ .‬البته برنامه ام را با ثبت كست هاي قبلي ادامه ميدادم ‪.‬‬
‫در شهر سيبو دعوت اسالمی را از سرك ها آغاز نمودم ‪ ،‬زيرا آنجا مسجد ‪ ،‬مركز دعوت ‪ ،‬و ستديوي‬
‫راديو نبود ‪ ،‬بفضل خداوند( جل جالله ) بسياري از جوانا ن و محصالن دعوت به اسالم را پذيرفتند ‪ ،‬تعداد ما‬
‫روز بروز زياد ميشد ‪ ،‬نخستين نماز جمعه را در يك باغ عمومي در شهر ادا نموديم ‪ ،‬و محصالن مس لمان در‬
‫پوهنتون ( اتحاديه جوانان مسلمان سيبو ) را تأس يس نمودند ‪ ،‬و خداون د( جل جالله ) درين هنگ ام يكتن از‬
‫اعضاي پارلمان را بنام ( مدينه ) به اسالم هدايت نمود ‪ ،‬او موقف ما را تقويه نمود ‪ ،‬و ما را در نشر نخس تين‬
‫برنامهء راديويي براي دعوت اسالمي در شهر سيبو همكاري ك رد ‪ ،‬بعد از آن از ط رف س فارت ليبيا از من‬
‫دعوت بعمل آمد تا در پوهنتون طرابلس كنفرانسي دهم ‪ ،‬و اين نخستين بار بود كه من براي دعوت خارج فليپين‬
‫رفتم ‪ ،‬بعد از آن به ماليزيا ‪ ،‬تايلند ‪ ،‬و سنگاپور ‪ ،‬وبقيه كشورهاي آسيا ‪ ،‬شرق اوسط ‪ ،‬و تعدادي از كشور ه اي‬
‫هاي اروپايي سفر نمودم الحمد هلل ‪.‬‬
‫مناظره ها و گفتـگو با كشيشان‬
‫من به صفت يك مسلمان بدين باورم كه دعوت به اسالم وجيبه هر فرد مسلمان است ‪ ،‬خداوند( جل‬
‫جالله ) تبليغ دين مقدس اسالم را باالی همه مسلمانان فرض گرداني ده ‪ ،‬و ما بايد اول تر همين كشيش ان و‬
‫رهبانان را دعوت به اسالم دهيم ‪ ،‬من به حمد خداوند (جل جالله ) با تعدادي از آنان مناظره هاي داش تم از‬
‫جمله مناظرهء با ( فرناندس ) يكي از كشيش هاي بزرگ كاتوليك كه از اقربايم نيز ميباشد ‪ ،‬ومنصربزرگي بنام‬
‫( بويما ارنيتا ) و بعدا مناظره ء با پاستور ولي مانتو ‪ ،‬شخصيكه در امريكا براي محاربه ء اسالم تمرين نم وده‬
‫است ‪ ،‬و دروازه مناظره بامن براي همه باز است ‪ ،‬ولي من مناظراتي را كه در آن چلنج دادن به ديگ ران باشد‬

‫‪103‬‬
‫خوش ندارم زيرا اين چنين مناظرات اثر منفي برعكس آنـچه ه دف ما ست و آن توقع به اظه ار حقيقت دين‬
‫مقدس اسالم است ببار خواهد آورد ‪.‬‬
‫مصروفيت هاي فعلي‬
‫برادر مسلمان ما محترم نجيب رسول ( حفظه اهلل ) بعد از مطالعه دقيق دين مقدس اسالم ‪ ،‬درک‬
‫ميکنـد كه بزرگترين نعمت الهي را كه دين مقدس اسالم است نصيب شده است ‪ ،‬او ميخواهد ساير بش ريت را‬
‫ازين نعمت گرانبهاي الهي باخبرسازد ‪ ،‬واين را وجيبه اساسي يك مسلمان ميداند ‪ ،‬زيرا وظيفه تمامي مس لمانان‬
‫است كه مردم را به دين مقدس اسالم دعوت نمايند ‪ ،‬زيرا خداوند متعال ( جل جالله ) تمامي امت اس المي را‬
‫بخاطر دعوت به دين مقدس اسالم ‪ ،‬نيكي ها ‪ ،‬و ممانعت از بدي ها بهترين امتان خوان ده است ‪ ،‬زي را وظيفه‬
‫تمامي پيامبران قبلي كه دعوت اسالمي بود اكنون به دوش امت محمد ( صلی اهلل عليه وسلم ) گذاشته شده است‬
‫عنْ الْمُنكَ رِ‬ ‫‪ ،‬خداوند متعال ( جل جالله ) ميفرمايد ‪ ( :‬كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ َ‬
‫وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ) آل عمران ‪ 110 :‬ترجمه ‪ :‬شما بهترين امتان هستيد زيرا مردم را به نيكي ها ( دين مقدس اسالم )‬
‫دعوت مينمائيد ‪ ،‬و از بدي ها ( كفر‪ -‬شرك – بي ايماني – گمراهي ) منع مينماييد و خود تان نيز به اهلل تع الى‬
‫( جل جالله ) ايمان مياوريد ‪.‬‬
‫حضرت لقمان حكيم بادرك حقانيت دين مقدس اسالم به پسرش ميگويد ‪ ( :‬يَابُنَيَّ أَقِمْ الصَّالةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ‬
‫عنْ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ ) لقمان ِ‪ 17:‬پسركم ‪ :‬نمازرا برپا دار و م ردم را به نيكي ها دع وت نما و‬ ‫وَانْهَ َ‬
‫ازبدي ها منع نما ‪ ،‬و هرگاه در راه دعوت به خير برايت مصيبتي رسد به آن صبر نما ‪ .‬خداوند ( جل جالله )‬
‫وظيفه اساسي مردان وزنان مسلمان را دعوت به نيكي ميداند و ميگويد ‪ ( :‬وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَ اءُ‬
‫عنْ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّالةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَ اةَ وَيُطِيعُ ونَ اللَّهَ وَرَسُ ولَهُ أُوْلَئِ كَ‬ ‫بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ َ‬
‫سَيَرْحَمُهُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) التوبه ‪ 71 :‬مردان وزنان م ؤمن يكي دوست ديگرند ‪ ،‬م ردم را به نيكي ها‬
‫دعوت مينمايند و از بدي ها منع مينمايند ‪ ،‬نماز ميخوانند ‪ ،‬زكات ميدهند ‪ ،‬فرم انبرداري خ داو پي امبرش را‬
‫مينمايند ‪ ،‬همين گروه كساني اند كه خداوند( جل جالله ) باالي ش ان رحم خواهد نم ود ‪ ،‬خداون د( جل جالله )‬
‫غالب و باحكمت است ‪.‬‬
‫برادر محترم نجيب رسول با درك وظيفه اساسي اش يعني دعوت به دين مقدس اسالم خ اموش ننشس ته‬
‫شبانروز راه دعوت را در پيش گرفته است ‪ ،‬او ميگويد ‪ ( :‬من به حمد خداوند ( جل جالله ) برنامه دعوت را‬
‫از طريق راديو درشهر هاي سيبو ‪ ،‬نجرور ‪ ،‬إلوإلو ‪ ،‬زامبواجنا ‪ ،‬كوتا باتو ‪ ،‬إليجان ‪ ،‬بكرنون به پيش ميبرم ‪.‬‬
‫اين حكمت بزرگ الهي است كه شخصي را كه چندين سال براي دعوت به مسيحيت در پوهنتون‬
‫مسيحيان درس خواند اساليب دعوت را به تخصص عالي دريافت نمود ‪ ،‬استادان او ميخواستند اورا در خ دمت‬
‫مسيحيت قرار دهند مصارف زيادي پوهنتوني ‪ ،‬تعليم وتربيه ‪ ،‬دروس عملي همه را ف را گ رفت ب اآلخره يك‬
‫شخصيت روحاني در كليسا شد ‪ ،‬دعوت به مسيحيت را به ش كل عملي آن از طريق راديو و رفتن در من اطق‬
‫مسلمان نشين آغاز نمود ‪ ،‬و ميخواست براي ضربه زدن به اسالم و مسلمانان راه های بيشتری را جستجو نمايد‬
‫‪ ،‬ولي خداوند متعال ( جل جالله ) برعكس تقاضاي همه او را دعوتگر اسالم ساخت ‪ ،‬او اكنون تخصص خود‬
‫را كه دعوت به مسيحيت بود با خواندن كلمه ( ال إله إال اهلل محمد رسول اهلل ) تغير داده به دعوت به دين مق دس‬
‫اسالم مبادرت ميورزد ‪ ،‬او ميگويد ‪ ( :‬غالبا من به دعوت غير مسلمانان زي اده تراهتم ام دارم زي را اين امر‬
‫مطابق تخصصم ميباشد كه آنرا بخوبي ادا ميتوانم ‪ .‬عالوه برين من كنفرانس ها و سيمينار هايي منظم و م رتب‬
‫شده در اماكن مختلف داير مينمايم ‪ ،‬و يكماه قبل اولين برنامه تلويزيوني دعوت اسالم را بنام ( صداي اس الم )‬
‫أغاز نموديم كه از طريق چينل سيزدهم براي مدت يك ساعت در هر هفته نشر ميگ ردد و اين نخس تين عمل‬
‫اسالمي در تاريخ فليپين ميباشد ‪) .‬‬
‫برادر مسلمان ما نجيب رسول قرآن عظيم الشان را عاليترين نمونه دعوت اسالمي دانسته و ميخواهد تا آن را‬
‫براي هموطنان خويش تقديم دارد ‪ ،‬بهترين وسيله براي فهم قرآن براي هموطنانش ترجمه قرآن ك ريم ميباشد كه‬
‫هنوز بزبان آنها ترجمه نشده است ‪ ،‬او منيحث يك مسلمان مخلص و دعوتگر موقف مثبت اخذ نم وده به ترجمه‬

‫‪104‬‬
‫قرآن كريم آغاز مينمايد او ميگويد ‪ :‬اخيرا به فضل خداوند ( جل جالله ) ترجمه قرآنكريم را به زبان سيبوانو‬
‫تكميل نمودم ‪.‬‬
‫يك نقطه اساسي اينست كه هرگاه يك مسلمان مخلص ميخواهد ديگران را به دين مقدس اسالم دعوت نمايد‬
‫‪ ،‬الزم است تا اساليب دعوت را بداند ‪ ،‬مسلمان معتقد است كه دين مقدس اس الم دين حق است ‪ ،‬و هر انس ان‬
‫عاقل و دانشمند به اين دين و ارزشهايش حتما قناعت مينمايد ‪ ،‬ولي راه رسيدن به حق و يا به عباره ديگر طريقه‬
‫رساندن حق به ديگران هم اسلوب خاصي دارد ‪ ،‬اين اسلوب را بهتر است از زبان برادر مسلمان ما استاد نجيب‬
‫رسول كه اساليب دعوت را به شكل اكاديميك تخصص دارد و به شكل عملي از سرك شروع تا به مساجد ‪ ،‬منابر‬
‫‪ ،‬پوهنتون ها ‪ ،‬راديو ‪ ،‬تلويزيون و غيره عمال تطبيق نموده است بشنويم ‪ :‬او ميگويد ‪ :‬دعوت غير مسلمانان يك‬
‫هنريست كه آنرا داعيان بايد خوب بدانند ‪ ،‬و عمال آنرا تمرين نمايند ‪ ،‬تا آث ار مثبت داش ته باشد ‪ .‬بگونه مث ال‬
‫هرگاه ميخواهيد انسان كمونيست ويا هم پيروان ( ماوسي شونگ ) را كه به برنامه هاي ويژه سياسي ‪ ،‬اقتصادي‬
‫و اجتماعي معتقد اند دعوت نماييد الزم است اس الم را ازهمين جوانبيكه توجه ش انرا جلب مينمايد برايش ان‬
‫پيشكش نماييد ‪ .‬و آنانرا بفهمانيد كه اسالم داراي ابعاد اقتصادي ‪ ،‬سياسي و اجتماعي ميباشد ‪ ،‬تنها ب راي آن ان‬
‫جانب روحی را بيان داشته اكتفاء نكنيد ‪ ،‬ولي براي كسانيكه تشنه جانب روحي اند ‪ ،‬آنانرا ازين ناحيه دع وت‬
‫نماييد ‪ ،‬تا آنان چيزيرا كه ميجويند بيابند ‪ ،‬البته با ذكر جوانب ديگر اسالم ‪ ،‬مگر اهتمام تان به همان ج انبي باشد‬
‫كه نخست ضرورت است ‪.‬‬
‫نقطه اساسي ديگر اينست كه دعوتگران بايد خود را مطابق استعداد و توانايي علمي شان پايين نمايند ‪،‬‬
‫نبايد برغير مسلمانان خود را برتر دانست ‪ ،‬زيرا اكثريت عوام غير مسلمانان بغض و عنادي با اس الم ندارند‬
‫اكثريت آنان راه را گم كرده اند وظيفه ماست آنانرا رهنمايي كنيم ‪ ،‬آنان مانند مريضاني اند كه به دوا ضرورت‬
‫دارند ‪ ،‬من سيستم ارستقراطي دعوت را رد ميكنم اين طريقه درست نيست ‪ ،‬من كشيشان را ديده ام كه به سرك‬
‫ها ميروند ‪ ،‬به زمين هاي مردم ميروند ‪ ،‬با پاهاي برهنه دربين مردم ميگردند تا دلهاي آن ان را بدست آورند ‪ ،‬و‬
‫من به پوهنتون ها و فاكولته هاييكه دعوتگران را به جامعه پيشكش ميدارند ‪ ،‬پيشنهاد مينمايم تا جوانان دعوتگر‬
‫را عالوه به فهم شريعت اسالمي به مهارت دعوت نمودن خوب آشنا سازند ‪.‬‬
‫محترم نجيب رسول كه قبال در بخش تنصير (نصراني سازي) مسلمانان عمال انجام وظيفه نموده است ‪،‬‬
‫تمامي برنامه هاي آنانرا مطالعه نموده و مؤسساتي را كه در نصراني سازي مس لمانان فع اليت دارند بخ وبي‬
‫ميشناسد ‪ ،‬او درين زمينـه چنين ابراز نظر نمود ‪ :‬حركت نصراني سازي تاريخ طويلي در فليپين داش ته و اين‬
‫كشورنسبت به ساير كشورهاي جنوب شرق آسيا توجه زيادي درين بخش نموده است ‪ ،‬بناء در تغي ير ش مال‬
‫ووسط كشور به نصرانيت كامياب شده اند ‪ ،‬واكنون ميخواهند منطقه ميندناو را مس يحي س ازند ‪ ،‬درين زمين‬
‫مليونها دوالر را مصرف ميكنند ‪ ،‬و مسووليت اين عمل را سه جهت اساسي كه بنام ( درخت ب زرگ ) مس مى‬
‫شده اند به عهده گرفته اند كه عبارت اند از ‪ :‬كليس اي امريكا ‪ ،‬كليس اي انگليس ‪ ،‬و فاتيك ان ‪ ،‬و بخش ق وي‬
‫وصاحب سلطه درينجا فاتيكان ميباشد ‪ .‬آنان براي تحقق بخشيدن اهداف خويش به محورهاي متع ددي اعتم اد‬
‫‪ F.E.A ( First economic assistance‬فرست‬ ‫مينمايند كه مهمترين اين محاور بخشيست كه بنام‬
‫اكونوميك اسستنس )‬
‫و منظور شان تقديم كمك هاي مالي مطابق ضرورت هاي استفاده كننده كان ميباشد ‪ ،‬مثال اگردهقان باشيد‬
‫براي تان تراكتورزراعتي ‪ ،‬تخم هاي زراعتي ‪ ،‬و دواهاي ضد آفات زراع تي ميدهند ‪ ،‬بخش دوم آن ان جلب و‬
‫جذب شاگردان با استعداد فقير ميباشد كه براي والدين شان پول ميدهند و اوالد هاي شانرا به مك اتب مس يحيت‬
‫( نصرانيت ) جذب ميكنند ‪ ،‬برعالوه از آن تعدادي از متخصصيني دارند كه شفاخانه ها ‪ ،‬كلينيك ها و مكاتب در‬
‫مناطق مسلمان نشين تاسيس مينمايند ‪ ،‬آنان خدمات خويش را رايگان انجام ميدهند ‪ ،‬و همچنان اطفال ي تيم را از‬
‫خوردي به شكليكه ميخواهند تعليم و تربيه ميكنند ‪ .‬همچنان تعدادي زي ادي از نص راني س ازان خ ارجي از‬
‫كشورهاي امريكايي ‪ ،‬اروپايي و استرليايي در مناطق مختلف ميندناو مصروف كارهستند كه از وسايل اطالعات‬
‫جمعي ( راديو – تلويزيون ) و مطبوعات براي تحقق اهداف خويش استفاده مينمايند ‪.‬‬
‫مسلمانان ميتوانند كه اين برنامه هاي آنانرا با استفاده از مساجد و مكاتب اسالمي منحيث مراكز فهم‬
‫وبيداري مسلمانان خنثى نمايند ‪ ،‬وبراي مسلمانان دسايس آنانرا بيان نمايند ‪ ،‬ونبايد فرام وش كنم كه حك ومت‬

‫‪105‬‬
‫فليپين رسانه هاي خبري و اطالعاتي را براي پشتيباني از سازمانهاي نصراني سازي درخدمت آنان گذاشته است‬
‫‪ ،‬اين شبكه ها بطورمستقيم با دفتررئيس ارتباط دارند ‪.‬‬
‫ازينكه حكومت فليبين حكومت مسيحي ميباشد و مسلمانان نقشي در حكومت ندارند ‪ ،‬اين حكومت نيز در‬
‫بخش مسيحيت و كمك با نصراني سازان همكاري مينمايد ‪ ،‬مح ترم نجيب رس ول درين زمينه ميگويد ‪ :‬نظر به‬
‫قانون اساسي كشور كه سيكولراست حكومت حق ندارد كه حركات ديني را همكاري نمايد ولي در حقيقت حكومت‬
‫برعكس آن عمل ميكند ‪ ،‬حكومت همكارو كمك كننده كليسا ميباشد ‪ ،‬سياست م داران و اش خاص حكوم تي از‬
‫جماعت ها و تنظيمات ديني ( نصراني ) براي پشتيباني مردم از آنان استفاده مينمايند ‪ ،‬اين گروه ه اي و تنظيم‬
‫هاي نصراني با وجود داشتن عايدات مالي زياد از پرداخت ماليات معاف هستند ‪ ،‬حتى اگر حكومت از ارتب اط‬
‫خويش با كليسا منكر هم گردد ‪ ،‬تمام اصحاب عقل ارتباطش را با كليسا خ وب درك مينمايند ‪ .‬البته اين ارتب اط‬
‫حكومت براي پشتيباني از نصراني و نصراني سازي دروقتي است كه اسالم را به ديده دش من ميبينند و دربين‬
‫مردم نشر ميكنند كه اسالم سبب عقب مانده گي مردم ميباشد ‪.‬‬
‫با وجود اين همه دسايس وتكتيك هاي كليسا و نصراني ها دين مقدس اسالم را خداوند متعال ( جل جالله‬
‫) رعايت ميكند ‪ ،‬و با وجود اينكه مسلمانان جهان راه دعوت را ترك نموده به خ ود مبتال هس تند ‪ ،‬مس ؤوليت‬
‫خويش را در قبال اسالم و دعوت اسالمي فراموش نموده اند ‪ ،‬بازهم معجزه ء قرآن عظيم الشان و كاركرد های‬
‫داعيان مخلص اسالم در نشر دين مقدس اسالم در تمامي جهان نقش داشته ‪ ،‬و برادر مسلمان ودعوتگر ما نجيب‬
‫رسول در مورد مسير دعوت اسالمي در فليپين ميگويد ‪ :‬دعوت اسالم در بين غير مس لمانان به فضل خداوند‬
‫متعال ( جل جالله ) پيروزي زيادي را حاصل نموده است ‪ ،‬همه روزه تعدادي از مسلمانان جديد به قافله اس الم‬
‫ميپيوندند ‪ ،‬در طول ده سال گذشته تقريبا چهل هزار مسيحي از طبقات واقشار مختلف جامعه به دين مقدس اسالم‬
‫مشرف شده اند ‪ .‬آنانكه شب وروز براي محو اسالم از مناطق جنوبي ميكوشند برعكس دين مق دس اس الم در‬
‫مناطق شمال ووسط كشور پخش ميگردد ‪ ،‬اين مسلمانان جديد عناصربسيار م وثر در جامعه ميباش ند ‪ .‬ما يك‬
‫نهادي را براي اين مسلمانان تشكيل نموديم كه همه مسلمانان جديد دعوتگر را دربر ميگيرد و آنرا بنام ( جمعيت‬
‫تبليغ اسالم ) نامگذاري نموديم ‪ ،‬اكنون مسيحي ها با تعجب ميپرسند كه چه شده است ؟ آينده اس الم در فلي پين‬
‫بسيار زيباست ‪ ،‬و من با تمام اطمينان گفته ميتوانم كه فليپين إن شاء به همكاري و ويكپارچگي مس لمانان مانند‬
‫اول يك كشور اسالمي خواهد شد ‪.‬‬
‫برادر مؤمن ‪ ،‬مخلص ‪ ،‬دعوتگر ‪ ،‬و با احساس ما محترم نجيب رسول ( خداوند (ج) در حفظ وامان‬
‫خود نگهداردش ) در پايان صحبت هاي خود خطاب به مسلمانان جهان گفت ‪ ( :‬ميخواهم براي مسلمانان جه ان‬
‫حكومت ها و رعايای شان بگويم كه ما به قوانين دست ساخته غير مفيد انسانها ضرورتي نداريم ‪ ،‬ق رآن عظيم‬
‫الشان براي ما كفايت ميكند ‪ ،‬هركسي در بخش خود براي تطبيق قرآن و برگشت آن مانند قانون اساسي حي ات‬
‫انساني كوشش نماييم ‪ ،‬دين مقدس اسالم به شخصيات هاي راستين ضرورت دارد كه بخاطر دين مق دس اس الم‬
‫قرباني دهند ‪ ،‬الزم است فرزندان خود را براي قرباني دين مقدس اسالم تربيه نماييم ‪ ،‬تا در هنگام جوانی براي‬
‫شان خدمت براي اسالم آسان گردد ‪ .‬تا خالفت اسالمي بزرگ دو باره براي يكبارچگي مسلمانان جه ان ايج اد‬
‫گردد ‪ ،‬هرگاه مسلمانان حاكم مشترک ‪ ،‬سپاه مشترک ‪ ،‬اقتصاد مشترک ‪ ،‬و يك واحد پولي مشترک داشته باشند‬
‫هيج قوت دنيا نميتواند درمقابل آنان قرار گيرد نه امريكا و نه ديگران ‪ .‬و هرگاه ما به اين مرحله برس يم س اير‬
‫امت هاي ديگر( غيرمسلمانان ) به دين مقدس اسالم فوج فوج مش رف خواهند شد ‪ ( .‬وآخر دعوانا أن الحمد هلل‬
‫رب العالميـــن )‬
‫آيا بايبل ( انجيل ها ) كالم خداوند ( جل جالله ) است؟‬
‫شخصيت هاي روحاني مسيحيت خود ميكويند كه انجيل هاي دست داشته شان كالم مسيح عليه السالم‬
‫است كه بعد از انتقال او ازين جهان توسط بيروانش نوشته شده است ‪ ،‬اين سخن آنان ث ابت ميكند كه اوال الف اظ‬
‫نوشته شده از ساخت بيروان مسيح ميباشد ‪ ،‬و ثانيا هركاه خود شان بكويد كه سخنان مسيح هست ‪ ،‬و ازينكه مسيح‬
‫عليه السالم بشر بود ‪ ،‬بناء بايبل امروزه كالم خداوند ( جل جالله ) نه بلكه كالم حض رت عيسى عليه الس الم‬
‫ميباشد ‪ .‬وسخنان مسيح عليه السالم را نميتوان كالم خداوند ( جل جالله ) دانست ‪.‬‬

‫‪106‬‬
‫با مسلمان شدن هيج جيزي را ازدست نخواهيد داد‬
‫خداوند ( جل جالله ) در قرآن عظيم الشان براي مسلمان امر نموده است ‪ ،‬تا به تم امي پي امبران الهي از‬
‫زمان حضرت آدم ( عليه السالم) تا زمان حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) ايمان داشته باشند ‪ ،‬هيج فرقي‬
‫بين پيامبران الهي نكنند ‪ ،‬وهمه را با احترام كامل ياد نمايند ‪ ،‬ايمان يك مسلمان ب دون ايما ن آوردن به پي امبري‬
‫حضرت عيسى ( عليه السالم ) درست نميشود ‪ ،‬در قرآن كريم نام حضرت مسيح عليه السالم بار بار ذكر ش ده‬
‫است ‪ ،‬وهركاه يك مسيحي مسلمان ميشود ‪ ،‬حضرت مسيح عليه السالم را ازدست نميدهد ‪ ،‬بلكه او را منحيث يك‬
‫پيامبر الهي اعزاز واجالل مينمايد ‪ ،‬همجنان يك مسلمان به تمام كتابهاي الهي كه عبارت از ( زبور – ت ورات –‬
‫انجيل و قرآن ) ميباشد ‪ ،‬ايمان دارد ‪ ،‬ولي به همان كتابهاي اصلي كه خداوند ( جل جالله ) ب راي پي امبراش‬
‫وحي نموده است ‪ ،‬نه به آن كتابهاييكه بنام كتاب خدا توسط بشر دستبرد شده است ‪ .‬زيرا تم ام كتابه اي الهي‬
‫انسان را به يكتا برستي و قدسيت خداوند دعوت ميكند ‪ ،‬انسانرا از ش ريك آوردن به خداوند ( جل جالله ) منع‬
‫مينمايد ‪ ،‬زيرا خداوند ( جل جالله ) از شريك و مانند ‪ ،‬بسر ودختر‪ ،‬خانم و همسر باك و مبرا ميباشد ‪.‬‬
‫خداوند براي ما چنين تعليم داده است ‪ ( :‬آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ‬
‫وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ) البقره ‪285 /‬‬
‫‪The Messenger believeth in what hath been revealed to him from his Lord, as do the‬‬
‫‪men of faith. Each one (of them) believeth in Allah, His angels, His Books, and His‬‬
‫‪Messengers. "We make no distinction (they say) between one and another of His‬‬
‫‪Messengers." And they say: "We hear, and we obey, (we seek) Thy forgiveness, our‬‬
‫‪".Lord, and to Thee is the end of all journeys‬‬

‫‪107‬‬
108
109
110

You might also like