You are on page 1of 3

‫‪ -643‬معانى صفات و اسماء ال الحسنى‬

‫توجه‪ :‬ترجمه فارسي اين اسمها تنها براي توضيح و تبيين بيشتر معاني است‪ ،‬اما بسياري از‬
‫اين اسمها فقط با لفظ عربي به درستي قابل فهم هستند و ترجمة آن در يك كلمه بسيار مشكل و‬
‫نامفهوم است‪.‬‬

‫ل‪ :‬ال‬ ‫‪ (1‬ا ُّ‬


‫ن‪ :‬بخشايشگر‪-‬هستي بخش‪ -‬بخشنده نعمت بدون چشم داشت همه موجودات‪.‬‬ ‫حم ُ‬ ‫‪َ (2‬الّر ْ‬
‫حْيُم‪ :‬مهربان‪-‬پاداش و نعمت دهنده در مقابل اعمال نيکوي بندگان‪.‬‬ ‫‪َ (3‬الّر ِ‬
‫ک‪ :‬صاحب و مالک مطلق و وابسته به خود )همه چيز و همه موجودات در اختيار و‬ ‫‪َ (4‬اْلَمِل ُ‬
‫تصرف او و به او وابسته اند(‪.‬‬
‫س‪ :‬پاک از هر عيب و نقص‪.‬‬ ‫‪َ (5‬اْلُقّدو ُ‬
‫لُم‪ :‬پاک و سلمتي بخش عالم‪.‬‬ ‫سَ‬ ‫‪َ (6‬ال ّ‬
‫ن‪ :‬يگانه امانتدار و امان دهنده مخلوقات از عذاب‪.‬‬ ‫‪َ (7‬اْلُمْؤِم ُ‬
‫ن‪ :‬نگهبان مسلط بر عالم‪.‬‬ ‫‪َ (8‬اْلُمَهْيِم ُ‬
‫‪َ (9‬اْلَعِزْيُز‪ :‬صاحب عزت و بزرگواري‪.‬‬
‫جّباُر‪ :‬خود رأي و جبران کننده و اصلحگر حال بندگان خويش‪.‬‬ ‫‪َ (10‬اْل َ‬
‫کّبُر‪ :‬يگانه وجودي که همه بزرگيها ازآن اوست‪.‬‬ ‫‪َ (11‬اْلُمَت َ‬
‫ق‪ :‬بوجود آورنده عالم از عدم و پديدآورنده مخلوقات‪.‬‬ ‫خاِل ُ‬‫‪َ (12‬اْل َ‬
‫‪َ (13‬اْلَباِريُء‪ :‬بوجود آورنده همه مخلوقاتي که داراي روح هستند‪ ،‬آفريننده موجودات‬
‫ازهمديگر‪.‬‬
‫صّوُر‪ :‬صورت دهنده و طراح عالم و همه موجودات‪.‬‬ ‫‪َ (14‬اْلُم َ‬
‫‪َ (15‬الَغّفاُر‪ :‬بسيار آمرزنده‪.‬‬
‫‪َ (16‬اْلَقّهاُر‪ :‬غالب و چيره و بازگيرنده همه چيز‪.‬‬
‫ب‪ :‬بسيار بخشنده و نعمت دهنده‪.‬‬ ‫‪َ (17‬اْلَوّها ُ‬
‫ق‪ :‬بوجود آورنده روزي و توشه حيات و خالق علتهاي بدست آمدن روزي‪.‬‬ ‫‪َ (18‬الّرّزا ُ‬
‫ح‪ :‬باز کننده درهاي خزائن رحمتش براي بندگان‪.‬‬ ‫‪َ (19‬اْلَفّتا ُ‬
‫‪َ (20‬اْلَعِلْيُم‪ :‬آگاه و داناي برهمه چيز و درهمه احوال و درهمه جا‪.‬‬
‫ض‪ :‬گيرنده روح و نعمت از هر که بخواهد‪.‬‬ ‫‪َ (21‬اْلَقاِب ُ‬
‫ط‪ :‬وسعت دهنده توشه حيات براي هرکس که بخواهد‪.‬‬ ‫سُ‬ ‫‪َ (22‬اْلَبا ِ‬
‫ض‪ :‬فرونشاننده و خوارکننده هرکس که مستحق ذلت و خواري باشد‪.‬‬ ‫خاِف ُ‬ ‫‪َ (23‬اْل َ‬
‫‪َ (24‬الّراِفُع‪ :‬برتري دهنده به هرکس که مستحق برتري است از متقين‪.‬‬
‫‪َ (25‬اْلُمِعّز‪ :‬بزرگواري بخش و ياري دهنده کسي که به دين خود چنگ زده‪.‬‬
‫ل‪ :‬خوارکننده دشمنان خود‪.‬‬ ‫‪َ (26‬اْلُمِذ ّ‬
‫سِمْيُع‪ :‬شنواي همه صداها‪.‬‬ ‫‪َ (27‬ال ّ‬
‫صْيُر‪ :‬بيناي پيدا و ناپيدا‪.‬‬‫‪َ (28‬اْلَب ِ‬
‫کُم‪ :‬يگانه داور و حاکمي که هيچ ردي در قضاوت و داوري او نيست‪.‬‬ ‫حَ‬‫‪َ (29‬اْل َ‬
‫ل‪ :‬دادگر کامل در دادگري‪.‬‬ ‫‪َ (30‬اْلَعْد ُ‬
‫ف‪ :‬آگاه‪ ،‬بسيار دقيق درهمه امور و اشياء پيدا و ناپيدا‪.‬‬ ‫طْي ُ‬ ‫‪َ (31‬الّل ِ‬
‫خِبْيُر‪ :‬اخبار باطن و پنهان بر او پوشيده نيست‪.‬‬ ‫‪َ (32‬اْل َ‬
‫حِلْيُم‪ :‬صبور و شکيبا‪-‬کسي که خشم بر او غلبه نمي کند‪.‬‬ ‫‪َ (33‬اْل َ‬
‫ظْيُم‪ :‬صاحب عظمت و بزرگي که در عظمت بي همتاست‪.‬‬ ‫‪َ (34‬اْلَع ِ‬
‫‪َ (35‬اْلَغُفْوُر‪ :‬بسيار آمرزنده‪.‬‬
‫کْوُر‪ :‬کسي که پاداش بزرگي در مقابل نيکوي کم مي دهد‪.‬‬ ‫شُ‬ ‫‪َ (36‬ال ّ‬
‫‪َ (37‬اْلَعِلي‪ :‬وجودي که مراتب بزرگي او ذوق تصور است‪.‬‬
‫کِبْيُر‪ :‬وجودي که عقل و احساس از درک کامل او ناتوان است‪.‬‬ ‫‪َ (38‬اْل َ‬
‫ظ‪ :‬نگهدار اعمال بندگان و هر چيزي که بخواهد‪.‬‬ ‫حِفْي ُ‬‫‪َ (39‬اْل َ‬
‫ت‪ :‬خالق قوت و نيروي حيات مادي و معنوي‪.‬‬ ‫‪َ (40‬اْلُمِقْي ُ‬
‫ب‪ :‬وجودي که براي بندگانش کافي است‪ ،‬حسابگر اعمال بندگان درروز قيامت‪.‬‬ ‫سْي ُ‬ ‫حِ‬ ‫‪َ (41‬اْل َ‬
‫ل‪ :‬وجودي که برترين کمالت از آن اوست‪.‬‬ ‫جِلْي ُ‬
‫‪َ (42‬اْل َ‬
‫کِرْيُم‪ :‬بخشنده اي که بدون سؤال و درخواست مي بخشد‪.‬‬ ‫‪َ (43‬اْل َ‬
‫ب‪ :‬وجودي که مراقب و ناظر همه اشياء و حرکات است‪.‬‬ ‫‪َ (44‬الّرِقْي ُ‬
‫ب‪ :‬جواب دهنده به كساني که او را فرياد کنند‪.‬‬ ‫جْي ُ‬ ‫‪َ (45‬اْلُم ِ‬
‫سُع‪ :‬وجودي که علم و قدرت و رحمت او همه جا را فرا گرفته است‪.‬‬ ‫‪َ (46‬اْلَوا ِ‬
‫کْيُم‪ :‬کاردان‪-‬آگاه به چگونگي و اهداف امور و اشياء عالم‪.‬‬ ‫حِ‬ ‫‪َ (47‬اْل َ‬
‫‪َ (48‬الَوُدْوُد‪ :‬خواستار نيکي براي همه بندگانش در همه احوال‪.‬‬
‫جْيُد‪ :‬بزرگواري که بزرگواري او بي نهايت است‪.‬‬ ‫‪َ (49‬اْلَم ِ‬
‫ث‪ :‬برانگيزاننده پيامبران ‡‪ -‬برانگيزاننده مردگان از قبر‪.‬‬ ‫ع ُ‬ ‫‪َ (50‬اْلَبا ِ‬
‫شِهْيُد‪ :‬آگاه و نظاره گر و بينند‌ه اي همه اشياء و حرکات و سکنات عالم‪.‬‬ ‫‪َ (51‬ال ّ‬
‫ق‪ :‬وجود ثابت و يکنواختي که هرگز تحول و تغيير در راه ندارد‪.‬‬ ‫حّ‬ ‫‪َ (52‬اْل َ‬
‫ل‪ :‬عهده دار همه امور بندگان و موجودات‪.‬‬ ‫‪َ (53‬اْلَوِکْي ُ‬
‫‪َ (54‬اْلَقِوي‪ :‬صاحب قدرت و قوت بي نهايت‪.‬‬
‫ن‪ :‬نيرومندي که محکم کاري او بي نهايت است‪.‬‬ ‫‪َ (55‬اْلَمِتْي ُ‬
‫‪َ (56‬اْلَوِلي‪ :‬سرپرست و مدير عالم هستي و همه موجودات‪.‬‬
‫حِمْيُد‪ :‬کسي که سزاوار همه گونه حمد و ثنا است‪.‬‬ ‫‪َ (57‬اْل َ‬
‫صي‪ :‬کسي که هيچ چيز درمقابل علمش پنهان نمي شود‪.‬‬ ‫ح ِ‬ ‫‪َ (58‬اْلُم ْ‬
‫‪َ (59‬اْلُمْبِديُء‪ :‬آغازي دهنده به همه کس و همه چيز‪.‬‬
‫‪َ (60‬اْلُمِعْيُد‪ :‬کسي که قدرت برگرداندن هرچيز را بعد از عدمش دارد‪.‬‬
‫‪َ (61‬اْلُمحيي‪ :‬حيات دهنده‪-‬زندگي بخش‪.‬‬
‫ت‪ :‬سلب کننده و گيرنده حيات از ديگران‪.‬‬ ‫‪َ (62‬اْلُمِمْي ُ‬
‫حي‪ :‬هميشه زنده‪.‬‬ ‫‪َ (63‬اْل َ‬
‫‪َ (64‬اْلَقّيْوُم‪ :‬وابسته به خود و همه موجودات به او وابسته اند‪.‬‬
‫جُد‪ :‬به وجود آورنده هرچيز که اراده کند‪.‬‬ ‫‪َ (65‬اْلَوا ِ‬
‫جُد‪ :‬بزرگي آفرين‪.‬‬ ‫‪َ (66‬اْلَما ِ‬
‫حُد‪ :‬يگانه‪-‬يکتا‪.‬‬ ‫‪َ (67‬اْلَوا ِ‬
‫صَمُد‪ :‬بي نياز ازهر چيز‪.‬‬ ‫‪َ (68‬ال ّ‬
‫‪َ (69‬اْلَقاِدُر‪ :‬توانا‪-‬توانائي بخش‪.‬‬
‫‪َ (70‬اْلُمْقَتِدُر‪ :‬مسلط و قدرتمدار حقيقي‪.‬‬
‫‪َ (71‬اْلُمَقّدُم‪ :‬پيشي دهنده و برتري دهنده بعضي از امور و اشياء نسبت به همديگر‪.‬‬
‫خُر‪ :‬عقب انداز هرچيز و هر امري که بخواهد‪.‬‬ ‫‪َ (72‬اْلُمَؤ ّ‬
‫ل‪ :‬وجودي که بر هر چيز پيشي دارد‪.‬‬ ‫لّو ُ‬ ‫‪َ (73‬ا َ‬
‫خُر‪ :‬باقي‪-‬وجودي که بالتر از همه موجودات باقيست‪.‬‬ ‫‪َ (74‬ال ِ‬
‫ظاِهُر‪ :‬وجودي که آثار قدرت و هستي او پيداست‪.‬‬ ‫‪َ (75‬ال ّ‬
‫ن‪ :‬وجودي که احاطه بر ذات او غير ممکن است‪.‬‬ ‫طُ‬ ‫‪َ (76‬اْلَبا ِ‬
‫‪َ (77‬اْلَواِلي‪ :‬يگانه سر پرستي که همه وليتها از اوست‪.‬‬
‫‪َ (78‬اْلُمَتَعاِلي‪ :‬دور از عيب و نقص‪.‬‬
‫‪َ (79‬اْلِبّر‪ :‬وجودي که سرچشمه همه نيکي هاست‪.‬‬
‫ب‪ :‬توبه پذير طغيانگران و سرکشان‪.‬‬ ‫‪َ (80‬الّتّوا ُ‬
‫‪َ (81‬اْلُمْنَتِقُم‪ :‬انتقام گير‪-‬عذاب دهنده کساني که مستحق عذابند‪.‬‬
‫‪َ (82‬اْلَعُفّو‪ :‬بخشنده گناهان و آمرزنده توبه کنندگان‪.‬‬
‫ف‪ :‬وجودي که سرچشمه رحمت و مهرباني است‪.‬‬ ‫‪َ (83‬الّرُؤو ُ‬
‫ک‪ :‬وجودي که هستي و حرکات و سکنات عالم تابع خواست اوست‪.‬‬ ‫ک اْلُمْل ِ‬
‫‪َ (84‬ماِل َ‬
‫لْکَراِم‪ :‬صاحب بزرگواري و کمال‪.‬‬ ‫ل َوا ِ‬
‫لِ‬ ‫جَ‬‫‪ُ (85‬ذواْل َ‬
‫ط‪ :‬داد رس و دادستان مظلومين از ستمگران‪.‬‬ ‫سُ‬ ‫‪َ (86‬اْلُمْق ِ‬
‫جاِمُع‪ :‬در برگيرنده همه عالم هستي و جمع کننده در روز قيامت‪.‬‬ ‫‪َ (87‬اْل َ‬
‫‪َ (88‬اْلَغِني‪ :‬بي نياز از همه چيز و همه به او محتاجند‪.‬‬
‫‪َ (89‬اْلُمْغِني‪ :‬بي نياز کننده‪.‬‬
‫‪َ (90‬اْلَماِنُع‪ :‬جلوگيري کننده از مصيبت و مشکلت اوست‪.‬‬
‫ضاُر‪ :‬ضرر رسان به اهل عصيان‪.‬‬ ‫‪َ (91‬ال ّ‬
‫‪َ (92‬الّناِفُع‪ :‬منفعت دهنده به اهل ايمان‪.‬‬
‫‪َ (93‬الّنْوُر‪ :‬روشنائي مطلق و روشنائي بخش‪.‬‬
‫‪َ (94‬اْلَهاِدي‪ :‬راهنما و دستگير‪.‬‬
‫‪َ (95‬اْلَبِدْيُع‪ :‬بي نظير و بي شريک‪.‬‬
‫‪َ (96‬اْلَباِقي‪ :‬ماندني‪.‬‬
‫ث‪ :‬مالک نهائي تمام مخلوقات‪.‬‬ ‫‪َ (97‬اْلَواِر ُ‬
‫شْيُد‪ :‬کامل مطلق و تعالي دهنده‪.‬‬ ‫‪َ (98‬الّر ِ‬
‫صُبوُر‪ :‬شکيبا و شکيبائي بخش‪.‬‬ ‫‪َ (99‬ال ّ‬

‫تهيه كننده‪ :‬محي الدين‬


‫مصدر‪ :‬سايت نوار اسلم‬
‫‪IslamTape.Com‬‬

You might also like