You are on page 1of 6

‫مصاحبه اختصاصي با برادر عبدالرضا هللي‬

‫در مجالس شما كه حجم سخنراني‪ ،‬روضه و نوحه كم شده‪ ،‬همه‌ مجلس شما شده شور و از خود بيخود شدن؟اصل‬
‫اين‌طور نيست‪ .‬اين سي‌دي‌ها را گلچين مي‌كنند و فقط شور را مي‌گذارند‪ .‬چون مخاطب زيادي دارد‪ .‬ما اول غزل‬
‫امام زمان مي‌خوانيم‪ ،‬بعد زيارت عاشورا‪ .‬بعد غزل مصيبت‪ ،‬روضه‪ ،‬واحد و شور‪ .‬يعني يك برنامة كامل‪ .‬قبل از‬
‫جلسه قرآن مي‌خوانند‪ .‬بعد احكام مي‌گويند براي بچه‌ها‪ .‬بعد هم سخنراني‪.‬‬
‫پس اين را قبول نداريد كه جوان‌ها جذب سبك خواندن شما و همين هيجان و شور مي‌شوند‪ ،‬نه مجلس‬
‫ابي‌عبدال؟ نه اين‌طور نيست‪ .‬ما جرقه‌ايم‪ .‬بالخره بايد يك جرقه‌اي باشد‪ .‬من هم روز اول كه رفتم در دستگاه‬
‫ابي‌عبدال‪ ،‬رفتم دنبال قيمه! بعد رفتيم طبل و دهل را ديديم‪ .‬بعد خدا رحمت كند شهيد صابري را‪ ،‬گفت شما صوتت‬
‫قشنگ است قرآن بخوان‪ .‬بعد كم‌كم مداح نداشتند مجبور شدم من بخوانم‪ .‬دوازده ساله بودم و يادم است يك شعر‬
‫«برمشامم‪ »...‬را فقط آن موقع بلد بوديم‪ .‬كه خواندم و خيلي هم خراب كردم و در رفتم!‬
‫اما يك‌سري هوادارهاي شما دقيقا به ديد موسيقي‪ ،‬نوار شما را مي‌خرند‪.‬اين‌طور نيست كه همه براي موسيقي‬
‫بيايند‪ .‬من نمي‌گويم كه هر كي مي‌آيد جلسة من براي ابي‌عبدال مي‌آيد‪ .‬دليل‌هاي خودشان را دارند‪ .‬رضا هللي شايد‬
‫براي ريا بيايد‪ ،‬ولي همه اين‌طور نيستند‪ .‬دايرة امام حسين(ع)‪ ،‬از بعد هدايت و رحمت بسيار وسيع است؛ بنده‬
‫كسان زيادي را ديدم كه تغيير و تحول پيدا كردند و به خدا رسيدند‪.‬‬
‫رضا هللي مخاطباني را تربيت كرده كه بعضي از آن‌ها فقط به خاطر سبك مي‌آيند‪ .‬مي‌آيند موسيقي گوش بكنند‪.‬‬
‫احساس گناه هم نكنند‪..‬من حداقل كاري كه كرده‌ام اين بوده كه ‪ 2‬هزار تا جوان هر جمعه با ديدگاه‌هاي مختلف‬
‫مي‌آيند در جلسة ابي‌عبدال مي‌نشينند‪ .‬همين كه دو سه ساعت دنبال خطا و خلف نمي‌رود‪ ،‬دنبال اشتباه نمي‌رود‪،‬‬
‫براي من افتخار است‪.‬‬
‫فرض كنيد من يك جوان معمولي هستم‪ .‬مهم اين است كه هيجان دارم‪ .‬وقتي شور در مجلس شما غالب است‪ ،‬مي‌آيم‬
‫كه انرژي‌ام را تخليه كنم‪ .‬شما حتي مثل بعضي پارتي‌ها بال و پايين مي‌پريد‪.‬اختصاص شور براي جلسه فقط يك‬
‫ربع است‪.‬واقعا؟واقعا‌‪ .‬شايد محرم بشود نيم ساعت‪ .‬اما چون گلچين مي‌كنند و مي‌گذارند‪ ،‬فكر مي‌كنيد كه همه‌اش‬
‫شور است‪ .‬مثل در هفتگي‌هايمان واحد نداريم و از نوحه مي‌رويم توي شور‪ .‬چون برنامه‌مان‪ ،‬يك ساعت و نيم‬
‫بيشتر نيست‪ .‬ما بايد همة اين‌ها را در يك ساعت و نيم انجام بدهيم‪ .‬نمي‌شود دوسه ساعت مردم را بنشانيم كه‪.‬‬
‫از اين يك ساعت و نيم چقدرش شور است؟يك ربع‪ .‬نهايتا بيست دقيقه‪ .‬شما فكر كن همة اين‌ها را بخواهيم ما در‬
‫اين زمان بگنجانيم‪ ،‬چقدر مي‌توانيم مردم را بنشانيم گريه كنند و سينه بزنند؟‬
‫يعني روضه و غزل و دعا و نوحه و زمينه و واحد به اضافة زيارت عاشورا در يك ساعت و نيم خوانده مي‌شود و‬
‫يك پنجم آن شور است‪ .‬يك پنجم زياد نيست؟نه‪ .‬بعضي موقع‌ها هم نشسته سينه مي‌زنند‪ .‬مستمعين هم مختلف‌اند‪.‬‬
‫خيلي‌ها مي‌گويند روضه كم مي‌خواني‪ .‬يكي هم مي‌گويد آقا شور كم مي‌خواني‪ .‬اين سليقه‌اي است‪.‬‬
‫ما مي‌توانيم جوان را به هر قيمتي به مجلس امام حسين بياوريم؟ با ترانه‌هاي عاشقانه يا حركت‌هاي صرفا‬
‫احساسي؟نه‌خير‪.‬‬
‫خب چرا مثل شور آقاي [‪ ]...‬مي‌شود دو دقيقه و شور شما اين‌قدر طول مي‌كشد؟چقدر مستمع دارند ايشان؟ در هفته‬
‫شايد ‪ 60‬نفر‪ .‬آن هم با چه گروه سني‪ .‬اما مستمع هفتگي ما حدودا دو هزار نفر است و غالبا جوان هستند‪ .‬از هشت‬
‫هزار نفر هم بيشتر مي‌شود‪.‬‬
‫اين چيزي را اثبات نمي‌كند‪ .‬مگر جمعيت زياد بيايد مهم است؟ نحوه عزاداري مهم نيست؟آقاي [‪ ]...‬استاد هستند و‬
‫خيلي هم بزرگ هستند‪ .‬اما ايشان اگر با آن سبك بخواهد بخواند‪ ،‬از ‪ 60‬نفر مستمعين‌اش چند نفر جوان هستند؟ ‪20‬‬
‫نفر‪ .‬حال اين ‪ 2‬هزار تا جواني كه به مجلس هللي مي‌آيند‪ ،‬اگر مجلس هللي نيايند و مجلس او هم نروند كجا‬
‫خواهند رفت؟‬
‫ولي نبايد كه از يك وسيلة غلط براي هدف درستتان استفاده كنيد‪.‬خب اين وسيلة غلط چيست؟‬
‫مثل وقتي كه شما با آهنگ شادمهر نوحه مي‌خوانيد‪ ،‬در ذهن من همان ترانة عاشقانة او تداعي مي‌شود‪.‬من نگفتم كه‬
‫اشتباه نكردم‪ ،‬گفتم خوانده‌ام ولي به اندازة اين انگشت‌هاي دست هم نبوده‪ .‬اين را هم اول يكي ديگر خواند‪ ،‬من واقعا‌‬
‫لذت بردم‪ .‬نمي‌دانستم‪ .‬گفتم اين را بده من بخوانم و بعد خواندم‪ ،‬چون من مشهور بودم‪ ،‬مشكل پيش آمد‪.‬آقا هم نه‬
‫دعوا كردند با كسي‪ ،‬نه گفتند كه اين‌هايي كه تا حال خوانده‌اند اعدامي‌اند‪ .‬خيلي قشنگ فرمودند شما كه مي‌توانيد‬
‫سبك‌هايي ابداع كنيد و خودتان بخوانيد‪ ،‬بهتر است از اين استفاده كنيد‪ .‬و من بعد از اين مسأله فكر نكنم چيزي‬
‫خوانده باشم كه يك درصد مثل آن‌ور آبي باشد‪ .‬در ضمن مثل خيلي از اين آهنگ‌ها‪ ،‬آهنگ‌هايي بوده كه از صدا و‬
‫سيما و راديوي جمهوري اسلمي‌ پخش شده‪ .‬من بيش از صدها سبك و ملودي خوانده‌ام تا الن‪ .‬از اين تعداد همه‬
‫گير داده‌اند به چي؟ به هميني كه اندازة انگشتان دست نيست كه گاهي ندانسته هم بوده‪.‬‬
‫به هر حال اين كه شما شروع كنندة اين جريان بوده‌ايد و حال بعضي‌ها همان روال را ادامه مي‌دهند‪ ،‬مسؤوليتي را‬
‫متوجه شما نمي‌كند؟من به آن‌ها تذكر داده‌ام كه اين كار را نكنيد‪ .‬اگر هم من كردم اشتباه كردم‪ .‬اما از من كه حرف‬
‫شنوي ندارند‪.‬‬
‫يعني الن به اين دقت داريد كه كار خطايي نكنيد كه بعدا يكي از شما الگو بگيرد؟البته اگر خودشان را رقيب ندانند‪.‬‬
‫چون يكي از اين مداح‌ها مي‌گفت كه ما بالخره نفهميديم كه ما اداي رضا هللي را در مي‌آوريم يا رضا هللي‬
‫اداي ما را(!) من چطور مي‌توانم به اين بگويم كه فلن كار را نكن؟‬
‫آهنگ‌هاي بنيامين چطور؟ به نظر شما آيا سبك و مدل بنياميني شايستة مجلس امام حسين(ع) هست؟!آن موقع‬
‫هنوز نوارش نيامده بود‪ .‬توي موبايل‌ها بود‪ .‬ما فكر نمي‌كرديم كه اين بخواهد ترانة بدي باشد‪ .‬آهنگ هم مال مثل‬
‫فلن خوانندة آن‌ور آبي نيست‪ .‬مال خود ايران است‪ .‬هنوز هم آقاي بنيامين در كار نبود‪ .‬اگر هم بود اسمش وحيد‬
‫بهادري بود كه در مجلس روضة آقاي [‪ ‌]...‬مي‌آمد‪ .‬پس هم موجه است اين شخص‪ ،‬هم آهنگش آن‌ور آبي نيست‪ ،‬ما‬
‫هم استفاده كرديم و خوانديم‪ .‬تا گل كرد‪ ،‬نوار آقاي بنيامين هم بعد از آن آمد بيرون‪ .‬تقصير ما چيست آقا اين وسط؟‬
‫به نظرتان اين سبكي كه مي‌خوانند‪ ،‬يكي حسين حسين مي‌گويد و يكي رويش نوحه مي‌خواند كار درستي‬
‫است؟همه‌اش اتفاقي بوده‪ .‬فــكر نكن كه ما نشســتيم با همديگر هماهنگ كــرديم كه من اين‌جا را مي‌خوانم شما‬
‫اين‌جا را بخوان‪.‬باور كردني نيست‪ .‬دفعه اول ممكن است اتفاقي باشد‪ ،‬اما تعداد شورهايي كه با اين سبك خوانده‬
‫شده‌اند كم نيست‪ .‬نتيجه‌اش هم اين مي‌شود كه ماشيني كه از كنار من رد مي‌شود‪ ،‬من همان دوپس دوپس را‬
‫مي‌شنوم‪ .‬در حالي كه حسين حسين مي‌گويد‪.‬خب اين هم يك سبك است آقا‪ .‬يك سبك خواندن است‪.‬‬
‫البته ما كه فقط «سين»‌اش را مي‌شنويم‪.‬نه‪ .‬من نام حسين را كامل مي‌گويم‪.‬‬
‫اشعاري را كه به افراد توهين مي‌شود و به حيوان تشبيه مي‌شوند مي‌پسنديد؟ من نمي‌خوانم‪ .‬اما در مجلس‬
‫خصوصي خودمان شايد‪ .‬مي‌گويند انسان اشرف مخلوقات است چرا به‌اش مي‌گوييد سگ؟ من مي‌گويم شما انسان‬
‫باش من همان سگ هستم‪.‬‬

‫شما مي‌گوييد نمي‌خوانيد ولي بعد مي‌گوييد اشكالي هم ندارد‪ .‬اگر اشكالي ندارد پس چرا نمي‌خوانيد؟ چون عام‬
‫نمي‌پسندد‪ .‬شايد آن دركي كه من داشته باشم از اين مسأله‪ ،‬عام نداشته باشد‪.‬‬

‫فقط بحث عام است؟ علما اين كار را تأييد مي‌كنند؟ اين كار‪ ،‬با دين تعقلي منافات ندارد؟خيلي از بزرگان ما بوده‌اند‬
‫كه در اشعارشان كلب را آورده‌اند‪.‬‬

‫شعرهايي كه در وصف خط و خال و چشم و ابروي اهل بيت گفته مي‌شود چطور؟آقا فرمودند از شجاعت‪،‬‬
‫دلوري‪ ،‬عبادت‪ ،‬ايثار و اخلص او بگوييد‪ .‬حال اگر يك بند هم از زيبايي او بگوييد‪...‬‬

‫و شما هم اين كار را كرديد؟ يعني واقعا اگر كسي نوحه‌هاي شما را گوش كند وجوه معنوي امام حسين(ع) را‬
‫مي‌شنود؟بله آقا‪ .‬يك نمونة اين نوحه‌هاي خوب اين است‪« .‬استاد نبرد و ميدان‪ /‬بر جسم همه عالم جان‪ /.../‬بر تخت‬
‫دليري سلطان‪ /...‬آن موج خروشان عشق‪ /‬آن صاحب دستان عشق‪ /‬روح و سر و سامان عشق»‬

‫با لطمه زدن به بدن موافق‌ايد‪ ،‬حتي اگر ادا باشد؟ صورت‌هاي بعضي‌ها كه از روضة شما و بعضي مداح‌هاي‬
‫ديگر بيرون مي‌آيند‪ ،‬داغان است‪.‬من كه نمي‌توانم جلوي شما را بگيرم بگويم كه داري لطمه مي‌زني يا داري ادا‬
‫درمي‌آوري‪ .‬ببين‪ ،‬در مجلس امام حسين(ع) ريا‌يش هم قبول مي‌شود‪ .‬آن‌قدر بزرگوار هستند‪ .‬ما بر طبق روايات‬
‫حرف مي‌زنيم‪ ،‬من حرف نمي‌زنم‪ .‬ما اصل تباكي كردن داريم در مجلس اهل‌بيت‪ .‬مثل دارند روضه مي‌خوانند‪،‬‬
‫حالت گريه را بگيريم ثواب دارد‪ .‬من هم نمي‌توانم بگويم اين دارد الكي ادا درمي‌آورد يا اين كه دارد گريه مي‌كند‪.‬‬
‫من وظيفه ندارم به ديگران نگاه كنم‪ .‬من وظيفه‌ام اين است كه خودم درك كنم كه چه‌كار دارم مي‌كنم‪ .‬آن‌هايي هم كه‬
‫به سر و صورتشان لطمه مي‌زنند خودشان مسؤول كار خودشان هستند‪.‬‬

‫ببينيد‪ ،‬مقدار زيادي از توجه جوان‌ها در حوزة دينداري به جاي تعقل‪ ،‬دارد مي‌رود به سمت اين كه با مداحي حال‬
‫كنند‪ .‬يعني دنبال حرف حساب يك روحاني برجسته نمي‌روند‪.‬خب‪ ،‬توي اين برهه چه چيزي هست كه اين جوان‬
‫اگر برود به سمت آن بهتر است تا بيايد اين‌جا؟ روحاني‌ها بايد بيشتر كار مي‌كردند‪ .‬اين ضعف از منبر بوده شايد‪.‬‬
‫اگر آن منبري به نحو احسن وظيفة خودش را انجام مي‌داد‪ ،‬شايد الن وضع جامعه اين‌طوري نبود‪ ،‬بعضي‌ها‬
‫مي‌خواهند تقصير همه مشكلت اجتماعي را به گردن چند تا مداح بيندازند‪ .‬حال كه ما باز هم در اين برهه توانستيم‬
‫عده‌اي از اين‌ها را حفظ كنيم؛ النش هم كه داريم مي‌گوييم آقا تشريف بياوريد منبر برويد‪ ،‬خيلي از آقايان نمي‌آيند‪.‬‬
‫مثل‪ ،‬به خاطر اين كه مي‌گويد افت‌دارد‪ .‬براي كساني صحبت كنم كه آمده‌اند براي رضا هللي‪ .‬مگر هللي چه‌اش‬
‫هست؟‬

‫به هر حال مداحي‌هاي امروز مي‌تواند كمكي بكند كه بار تعقل ديني تقويت بشود؟ به اندازه‌اي كه من بتوانم‬
‫تأثيرگذاري داشته باشم روي مستمع خودم‪ .‬اصل كار دست منبر است آقا! دست روحاني است‪ .‬من هم در كنارش‪،‬‬
‫به اندازة سنم‪.‬وقتي دل رقيق مي‌شود و آمادة پذيرفتن معارف دين مي‌شود‪ ،‬اين روحاني كجاست كه بيايد و اين‬
‫معارف را بگويد؟ يا هر كس ديگري كه قرار است اين كار را بكند‪ .‬وظيفة رضا هللي اين نيست كه هم احكام‬
‫بگويد‪ ،‬هم منبر باشد و هم معلم و مربي تربيتي‪.‬‬

‫حتي اگر به گفته خودتان ‪ 8‬هزار نفر مستمع داشته باشيد؟ شما و بقيه مداح‌ها به رسانه تبديل شده‌ايد‪ .‬وقتي اين‌قدر‬
‫برد داريد‪ ،‬بايد مراقب همه چيز باشيد‪.‬آقا من قرار نيست هم بشوم شيخ حسين انصاريان و هم بشوم رضا هللي‪.‬‬
‫بچه‌هايي كه دارند مي‌آيند هيأت‪ ،‬بايد مقرب‌تر بشوند‪ .‬بايد به سمت خدا بروند‪ .‬بايد بندگي‌شان با وضوح‌تر بشود‪ .‬من‬
‫همة اين‌ها را قبول دارم‪ .‬ولي اگر نشود قرار نيست من اعدام بشوم‪ .‬چرا ما نبايد حمايت بشويم؟ بيايند مشكلت ما‬
‫را بگويند‪ ،‬راهكارها را هم بگويند‪ ،‬كمك كنند‪ .‬بعد از من هم بخواهند‪ .‬بگويند اين كار را بكن‪ ،‬آن كار را بكن‪ .‬من‬
‫هم روي چشمم‪ .‬شما بگو تو اين زمانه بد با چه بهانه‌اي مي‌توانيد ‪ 10 ، 8‬هزار تا جوان را جمع كنيد يك‌جا؟‬

‫حال برويم سراغ شايعاتي كه اطراف اسم شماست‪ .‬جايي گفته بوديد قضية پرادوي شما شايعه است‪ .‬از اول شايعه‬
‫بوده يا الن شايعه شده؟!نه‪ .‬چون تو روزنامه يك شخصي آمد نوشت پابرهنه مي‌رويم كربل با پرادوي هفتاد ميليون‬
‫توماني برمي‌گرديم‪ ،‬شايعه شد‪ .‬بعدش هم معذرت خواستند‪ .‬اما چيزي عوض نشد‪ ،‬حرف ديگر افتاد تو دهن‌ها‪،‬‬
‫بعضي‌ها هم دامن زدند‪...‬‬

‫قديم‌ها كه سوار مي‌شديد!نه‪ .‬يك بار در پرادوي كس ديگري و بغل دستش سوار شده بودم‪.‬‬

‫زانتيا چي؟زانتيا چرا‪ ،‬سوار مي‌شدم‪.‬‬

‫از كجا؟ براي كسي بود‪ ،‬امانت مدتي دست من بود ‪ 1‬يا ‪ 2‬ماه‪ ،‬اما به نام ما تمام شد‪ .‬من ‪ 15‬شب روي رفاقت‬
‫رفتم خواندم‪ .‬آمدند گفتند تو نوكر مادرمان هستي‪ ،‬بايد يك وسيله زير پايت باشد‪ .‬خودشان آمدند يك ماشين براي ما‬
‫گرفتند‪ ،‬سندي هم به نام ما نزدند‪ .‬اما به نام ما تمام شد كه اين ماشين مال من است‪ .‬در صورتي كه صاحب اين‬
‫ماشين من نبودم‪.‬‬

‫اصـل چرا قـبول كـرديد؟ اين‌جور كارها آدم را كم‌كم بــه مســائل حـاشيه‌اي نمي‌كشاند؟من كه توي مجلس مي‌روم‬
‫پول نمي‌گيرم‪ .‬هر جا كه بخواهيم برويم كار كنيم‪ ،‬هم كه شأن ما نيست‪ .‬چلوكبابي بزنيم‪ ،‬مي‌گويند رضا هللي رفته‬
‫چلوكبابي زده‪ .‬بروم ساندويچي بزنم يك چيز مي‌گويند‪ .‬بروم كار آزاد پوشاك بكنم‪ ،‬مي‌گويند هللي فلن‪.‬چه كار‬
‫بكنم؟ بايد بروم تو يك دفتري بايستم مثل ‪ 120‬تومان ‪ 150‬تومان‪ ،‬با يك ديپلم‪ .‬بعد من چطوري مي‌توانم پاسخگوي‬
‫اين همه چيز باشم‪ .‬از رضا هللي انتظار دارند كه تو خانه‌اش پر از گوني برنج باشد‪ .‬كه يك نفر اگر آمد گفت آقاي‬
‫هللي من مستضعف‌ام‪ ،‬من گرفتارم‪ ،‬كمكش كند‪ .‬همين‌طور خانوادة من‪ .‬چرا پدر و مادر من هنوز بايد مستأجر‬
‫باشند؟مجموعة فرهنگي ما بايد يك فكري به حال رضا هللي‌ها بكنند‪ ،‬يك برنامه‌اي براي رضا هللي بريزند كه‬
‫مجبور نباشد به خاطر گذشتن اموراتش هر چيزي را قبول كند‪.‬‬

‫الن چه ماشيني داريد؟الن هيچي‪ .‬به من مي‌گويند خانه‌ات پاسداران است‪ .‬وضع مالي‌ شما توپ است يا ثانيه‌اي‬
‫پول مي‌گيري‪ ،‬خدا شاهد است اصل اين‌طوري نيست‪ .‬الن تهران‌پارس مي‌نشينم‪ .‬قبل هم مجيديه بودم‪.‬‬

‫رابطه‌تان با مداح‌هاي ديگر چطور است؟من با هيچ‌كدام از مداح‌ها الن رابطه ندارم‪ .‬الن هيچ‌كدام از مداحان‬
‫تحويلمان نمي‌گيرند‪...‬‬
‫چرا؟به خاطر آن فيلمي كه از من پخش شد‪ .‬كسي هم زنگ نزد از من بپرسد كه چي شده‪ .‬چي هست چي نيست‪.‬‬
‫انگار منتظر بودند‪.‬‬

‫مي‌شود راجع به ماجراي سي‌دي صحبت كنيم؟آن فيلم كه از من پخش شد فيلم همسر شرعي و قانوني و دائم من‬
‫بود كه ناجوانمردانه آن را دست عموم پخش كردند‪.‬‬

‫چه كسي فيلم‌برداري كرده بود؟خواهر خانمم‪.‬‬

‫چطور خواهر زن شما فيلم را بيرون داد؟خواهر زن من نداد بيرون‪ .‬تلفن را برده بودند براي تعمير‪ .‬از توي‬
‫كارت حافظه كپي شده بود روي گوشي‪ .‬بردند تعمير بكنند كه به بيرون درز كرد‪ .‬و پاساژ[‪ ]...‬كه پخش‬
‫سي‌دي‌هاي ما را مي‌كردند‪ ،‬متأسفانه يكي دو تا از اين مغازه‌هايشان آمدند سي‌دي را چاپ كردند به صورت وسيع‬
‫و پنج هزار تا پنج هزار تا در ميادين شهر پخش كردند‪ .‬كسي هم نيامد پيگيري بكند‪ .‬ما كه نبايد مي‌گذاشتيم از‬
‫خانواده‌مان فيلم بگيرند‪ .‬ولي معلوم نشد اين حريم خصوصي فقط مخصوص بازيگرهاست يا شامل بقيه هم مي‌شود!‬

‫فرض كنيم شما در اين ماجرا كامل مظلوم واقع شده‌ايد‪ .‬آن موقع كه خواهر خانم‌تان داشت فيلم مي‌گرفت نبايد‬
‫بيشتر حواستان را جمع مي‌كرديد؟من نگفتم خطا نكردم‪ .‬اما ديگر اين را فكر نمي‌كردم كه توي آشپزخانة خانة مادر‬
‫خانمم كه نشسته‌ام‪ ،‬آن‌جا هم قرار است يك فيلمي در بيايد كه در كل ايران پخش بشود‪ .‬خودم هم ديدم فيلم را داشت‬
‫مي‌گرفت‪ ،‬گفتم چه كار داري مي‌كني‪ ،‬گفت دارم عكس‌هام را چك مي‌كنم‪ .‬يعني دروغ به من گفت‪ .‬حال اشتباهي‬
‫است كه كرده‪ .‬فيلمي است كه پخش شده و همه هم ديده‌اند و هر كسي هم يك اظهارنظري كرده‪ .‬اما الن بعد از‬
‫گذشت اين همه مدت‪ ،‬چرا من را منع‌ام مي‌كنند از منبرها؟ چرا منع‌ام مي‌كنند از صدا و سيما كه نبايد پخش بشود؟‬

‫شما به عنوان يك مداح نمي‌توانيد بگوييد من هم اشتباه دارم مثل آدم‌هاي ديگر‪ .‬وضع شما فرق مي‌كند‪.‬بله حسنات‬
‫البرار سيئات المقربين‪ .‬اما انسان ممكن‌الخطاست‪ ،‬براي يك دانش‌آموز كه تجديد مي‌گيرد‪ ،‬گوشش را مي‌كشند‪ .‬نه‬
‫سرش را ببرند‪ .‬الن دارند سر من را مي‌برند‪.‬‬

‫شده تا حال بگوييد كه من امسال مثل يك چيز جديد جور كنم كه كف همه ببرد‪.‬نه اصل‪ ،‬ما براي رقابت يا پوززني‬
‫نيامديم‪ .‬اما امسال مي‌خواهم سبك را كمي عوض كنم‪ .‬برنامه را آرام‌تر مي‌كنم؛ كه هم مستمعين و هم خودم كمتر‬
‫اذيت بشويم‪.‬‬

‫پول هم مي‌گيريد؟نه آقا صله مي‌گيرم‪ .‬تعيين نمي‌كنم‪ .‬صله يعني هديه‪ ،‬هديه را كه تعيين نمي‌كنند‪.‬‬

‫رقم بگوييد‪.‬نه آقا تو رو خدا‪ .‬استغفرال‪.‬‬

‫در مورد مريد و مراد بازي نظري نداريد؟خوشم نمي‌آيد‪ .‬اصل‪ .‬جدا مي‌گويم‪.‬‬

‫لبد به‌اش دامن هم نمي‌زنيد؟اصل‪ .‬سعي مي‌كنم تا آن‌جايي كه بتوانم مريد و مرادبازي راه نيندازم‪ .‬چون نه به سن‬
‫من مي‌خورد و نه جنبه‌اش را دارم‪.‬‬

‫اگر پيش بيايد جلويش را مي‌گيريد؟شما همين ماجراي لباس را ببينيد‪ ،‬تا ديدم دارد مد مي‌شود عوضش كردم‪ .‬اما‬
‫من نمي‌توانم دل كسي را بشكنم‪ .‬يعني هيچ‌وقت به خودم اين اجازه را نداده‌ام‪ ،‬نمي‌توانم طرف كه مي‌آيد جلو بگويم‬
‫بلند شو برو‪ .‬با اين كه مي‌دانم شايد به من ضربه بزند‪ .‬دوست ندارم دل كسي را بشكنم‪ .‬تا حال هم نشكسته‌ام‪ .‬هيچ‬
‫وقت‪.‬‬

‫خوشتان مي‌آيد كه جوان‌هاي زيادي مدل ريش و لباس و تسبيح گرفتن شما را تقليد مي‌كنند؟خوشحال‌ام‪ .‬چون اين‬
‫مدل ريش من و اين لباسي كه من مي‌پوشم اشتباها به اسم لباس شمشيري عبدالرضا هللي معروف شده‪ ،‬مال‬
‫بچه‌هاي جبهه بوده‪ .‬متأسفانه به مرور زمان از يادها رفت‪ .‬يعني تيپ مداحي شد كت و شلوار كه مال انگليسي‌ها‬
‫است‪ .‬حال چرا نبايد اين تيپ مال خودمان باشد؟ تيپ بچه‌هايي كه فداكاري كردند براي دين‌مان‪ ،‬براي انقلب‌مان‪.‬‬
‫انگشتر خاصي هم نينداخته‌ام‪ .‬محاسنم هم‪ ...‬آزادي است ديگر‪ .‬ما دوست داريم كه اين‌طور باشد‪.‬‬

‫از محضر استادان استفاده مي‌كنيد؟من از محضر تمام مداحان استفاده مي‌كنم‪ .‬هر چيزي كه زيبا باشد من استفاده‬
‫مي‌كنم‪.‬‬

‫نه‪ ،‬يعني اين كه برويد بگوييد آقاي فلني من آمده‌ام تلمذ‪ .‬من مداح هستم و اين همه به من اقبال شده‪ ،‬آمده‌ام از شما‬
‫اصول را ياد بگيرم‪ .‬اصل استاد اخلق داريد؟قرار نيست بگويم كه آقا‪ .‬بله‪ .‬اسمش را نمي‌توانم بگويم‪.‬‬

‫اسمشان را نمي‌خواهيم‪ ،‬فقط مي‌خواهيم بدانيم داريد يا نه‪.‬بله آقا‪ ،‬هستند‪ .‬مگر مي‌شود من بدون اين كه كسي را‬
‫داشته باشم‪ ،‬بخواهم بروم همين‌طوري‪ .‬آدم بايد زانو بزند‪ .‬بايد سر سفره بنشيند‪.‬‬

‫قبول داريد كه سليقة مردم را مي‌توانيد عوض كنيد؟بله‪.‬‬

‫آيا غير از اين كه به اين فكر كنيد كه برنامه‌ام چطور پرمخاطب‌تر باشد و حس و حال بيشتري داشته باشد‪ ،‬به اين‬
‫فكر مي‌كنيد كه هر بار كاملش كنيد و چيزي به آن تزريق كنيد؟همة سعي و تلشم بر همين است كه بتوانم‬
‫جوان‌هاي بيشتري را بياورم پاي منبر امام حسين(ع)‪ .‬با اين دستگاه‪ ،‬با اين حركت‪ ،‬با همين بحث عاشورا بيشتر‬
‫آشنا بشوند‪ .‬فقط محدود به روزهاي دهه عاشورا نكنند‪ .‬در كل سالشان بتوانند با امام حسين(ع) آشنا بشوند‪.‬‬

‫اگر روزي به اين نتيجه رسيديد كه اين سبك و سياق درست نيست و ضربه مي‌زند‪ ،‬يا ماندگار نيست و چيز مفيدي‬
‫نيست‪ ،‬آيا حاضريد به همان سبك و سياق قديمي‌ها روضه بخوانيد‪ ،‬حتي اگر تا مدت‌ها هيچ مخاطبي نداشته‬
‫باشيد؟آدم هميشه بايد اشتباهات خودش را قبول كند‪ .‬اگر اشتباهي مي‌كند آن‌قدر مرد باشد و شجاعت داشته باشد كه‬
‫بگويد من اشتباه كردم‪ .‬اما تا آن‌جايي كه فكر مي‌كنم‪ ،‬راه و هدفمان انشاءال مسير امام حسين(ع) است‪ .‬در‬
‫مسيرمان هم اشتباهات زيادي داريم‪ ،‬داشتيم و خواهيم داشت‪ .‬هميشه هم سعي بر تصحيح كارهايمان داشتيم‪.‬‬

‫شما اين همه هوادار داريد و بعد ادعا مي‌كنيد از طرف بزرگان مهجورهستيد و جرياني كه شروعش با خودتان‬
‫بوده از شما حرف شنوي ندارند‪ .‬از اين وضعيت راضي هستيد؟كسي كه مي‌خواهد كربليي بشود‪ ،‬زندگي در‬
‫دنيايش بدون بل نيست‪.‬‬

‫حاضريد چه كاري بكنيد كه از اين وضع در بياييد؟اين وضع خوب است آقا! بد نيست‪ .‬فقط ناموسي‌اش يك خرده‬
‫ناراحت كننده است‪ .‬والّ تو سر من زدن و اين كارها يك چيزهاي طبيعي است‪ .‬بگذريم كه يك عده هم از روي‬
‫ناداني حركاتي مي‌كنند‪ .‬اين را نبايد به پاي همه گذاشت‪ .‬همة مردم اين‌طوري نيستند‪ .‬خيلي هم به ما محبت دارند‪.‬‬

‫ببينيد‪ ،‬با تمام اتفاقاتي كه تا به حال افتاده و با آن چند هزار نفري كه مستمع داريد‪ ،‬اگر همين روال ادامه پيدا كند‪،‬‬
‫فكر نمي‌كنيد رضا هللي باز مي‌شود قهرمان و مي‌رود بال؟آخر ما دنبال قهرماني نيستيم‪.‬‬

‫شما كه مي‌گوييد اهل مريدپروري نيستم‪ ،‬جلوي اين موضوع را مي‌گيريد؟ چه‌جوري جلويش را بگيرم‪ .‬جز سكوت‬
‫و صبر؟‬

‫فكر نمي‌كنيد كه چند سالي برويد و نباشيد مثل برويد خانه براي دل خودتان بخوانيد‪.‬نمي‌شود‪ .‬دوست ندارم‪ .‬اگر‬
‫وظيفه گردنم نبود اين كار را مي‌كردم‪ .‬به چه قيمتي من بروم كنار؟ به اين قيمت كه خيلي از بچه‌هايي كه شايد ما‬
‫را دوست دارند و مي‌خواهند با اين نواها به يك جايي برسند نااميد بشوند؟ شايد حس كنم كه مي‌توانم تقدير آن‌ها را‬
‫تغيير بدهم‪.‬‬
‫اين را قبول داريد كه خيلي زود به شهرتي رسيديد كه بعدا پدرتان را درآورد؟صد در صد‪ .‬همين‌طور است‪ .‬ما‬
‫غوره نشده مويز شديم‪ .‬البته خواست خداست هميشه‪ .‬حال نمي‌دانم چه حكمتي در كار بوده اما اين‌طوري شد ديگر‪.‬‬
‫نمي‌دانم‪.‬‬

‫پيش خودتان نمي‌گوييد اي كاش به اين شهرت نمي‌رسيدم؟اي كاش كه خالص بوديم در راه امام حسين(ع)‪ .‬اين‬
‫بهتر است‪.‬‬

You might also like