You are on page 1of 76

‫افغانستان كابل‬

‫ء‬ ‫زن درآينه‬


‫قرآن و اسالم‬

‫مؤلف ‪ :‬پوهنيار عبدالظاهر‬


‫استاد پوهنحي شرعيات پوهنتون کابل‬
‫سال ‪ 1426 :‬هـ ق‬
‫بسم اهلل الرحمن الرحيم‬

‫(إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْ لِمَاتِ وَالْمُ ؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَ اتِ وَالْقَ انِتِينَ وَالْقَانِتَ ا ِ‬
‫ت‬
‫وَالصَّادِقِينَ وَالصَّ ادِقَاتِ وَالصَّ ابِرِينَ وَالصَّ ابِرَاتِ وَالْخَاشِ عِينَ وَالْخَاشِ عَاتِ‬
‫وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ‬
‫وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا)‬

‫مردان مسلمان وزنان مسلمان ‪ ،‬مردان مؤ من وزن ان مؤمنه ‪ ،‬م ردانى كه‬
‫مطيع فرمان خدا هستندوزنانى كه از فرم ان حق اط اعت مى كنند ‪ ،‬م ردان‬
‫راستگو وزنان راستگو ‪ ،‬مردان صابرو شكيبا و زنان صابر و شكيبا ‪،‬مردان با‬
‫خشوع و زنان با خشوع ‪ ،‬مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده‪ ،‬مردانى كه روزه‬
‫ميدارند و زنانى كه روزه مى دارند‪،‬مردانى كه دام ان خ ود را از آل ودگى به‬
‫بيعفتى حفظ مى كنند‪ ،‬وزنانى كه عفيف و پاكند ‪ ،‬مردانى كه بسيار به ياد خ دا‬
‫هستند‪،‬وزنانى كه بسيار ياد خدا مى كنند‪ .‬االحزاب ‪35 /‬‬
‫فهرست‬
‫پیش گفتار‬
‫مقدمه‬
‫فصل اول‪ :‬زن در تاریخ اسالم و دیگران‬
‫‪ ‬مواقف غيرمسلمانان درمقابل زنان در تاريخ گذشته ومعاصر‬
‫‪ ‬زنان درتاريخ دين مقدس اسالم ‪:‬‬
‫نخستين قهرمان‪ .‬بعد ازظهوراسالم‬ ‫‪.1‬‬
‫نخستين شهيد اسالم‬ ‫‪.2‬‬
‫مشاور پيامبر(‪ .‬صلي هللا عليه وسلم )‬ ‫‪.3‬‬
‫يك دختر قهرمان‬ ‫‪.4‬‬
‫‪ ‬شخصيت زنان‬
‫فصل دوم‪ :‬دفاع قرآن ازحقوق (زنان)‬
‫دفاع ازشخصيت بي حوا ( عليها السالم )‬ ‫‪‬‬
‫دفاع ازشخصيت دختران‬ ‫‪‬‬
‫دفاع قرآن از دختران زنده به گورشده‬ ‫‪‬‬
‫دفاع قرآن از يك خانم تهمت شده(افك)‬ ‫‪‬‬
‫فصل سوم‪ :‬حقوق معنوي ومادي زنان دردين مقدس‪ ,‬اسالم‬
‫ظهور اسالم پيام خوشبختي زنان‬ ‫‪‬‬
‫حقوق معنوي خواهران مسلمان ما‬ ‫‪‬‬
‫حقوق مادي خواهران مسلمان ما‬ ‫‪‬‬
‫فصل چهارم ‪:‬گله ها وشکايات وانتقادات شوهران وخانمها بريکديگــــر‬
‫گله های خانمها ازشوهران‬ ‫‪‬‬
‫در معامالت اخالقی‬ ‫‪.1‬‬
‫د ر مسکن‬ ‫‪.2‬‬
‫درنفقـه‬ ‫‪.3‬‬
‫در لباس‬ ‫‪.4‬‬
‫بی تفاوتی درمريضی خانمها‬ ‫‪.5‬‬
‫‪ ‬گله های شوهران ازخانمها‬

‫مسکن‬ ‫‪.1‬‬
‫نفقه ‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫لباس ‪.‬‬ ‫‪.3‬‬
‫سيالی ها‬ ‫‪.4‬‬
‫مهمانی ها ‪.‬‬ ‫‪.5‬‬
‫رويه با فاميل شوهر‪.‬‬ ‫‪.6‬‬
‫تنبلی در نظم خانه ‪.‬‬ ‫‪.7‬‬
‫شکايت از اقارب شوهر ‪.‬‬ ‫‪.8‬‬
‫فصل پنجم‪ :‬ويژه گي هاي زنان ومردان در دين مقدس اسالم‬
‫ساختمان‪ ,‬فزيكي مردان‬ ‫‪‬‬
‫ساختمان‪ ,‬فزيكي زنان‬ ‫‪‬‬
‫فلسفه اختالف خلقت‪ ,‬مردان وزنان‬ ‫‪‬‬

‫فصل ششم‪:‬اثرفرهنگ ها ورواج های منفی درحق تلفی خانمها‪ ,‬ومخالفت با شريعت اسالمی‬
‫افراط وتفريط در آزادی و قيديت‬ ‫‪‬‬
‫مخالفت با تعليم وتحصيل زنان‬ ‫‪‬‬
‫نـداشتن جای درمساجد‬ ‫‪‬‬
‫غرور بيجا در فسخ نامزادی‬ ‫‪‬‬
‫مخالفت با نصوص قرآنی در حق طالق‬ ‫‪‬‬
‫موضوع بد دادن وبد گرفتن‬ ‫‪‬‬
‫طويانـه يک فرهنگ پوچ وضد اسالمی منع بيوه ها از ازدواج‬ ‫‪‬‬
‫فصــل هفتم‪ :‬شبهات دشمنان اسالم درمورد حقوق ووجايب زنان در دين مقدس اسالم‬
‫‪ ‬اعتراضات و شبهات دشمنان اسالم‬
‫‪ ‬شبهه اول ( ميراث زنان )‬
‫‪ ‬شبهه دوم ( شهادت زنان )‬
‫فصل هشتم‪ :‬مقايسه‪ ,‬آزادي و حقوق زن از نظر اسالم و جهان غرب‬
‫مقدمه فصل‬ ‫‪‬‬
‫آزادي يا بي بند وباري‬ ‫‪‬‬
‫نتايج آزادي هاي اسالمي و غربي‬ ‫‪‬‬
‫حقوق زنان در اسالم و غرب‬ ‫‪‬‬
‫پرو پا گند هاي غربيان در مورد زنان مسلمان‬ ‫‪‬‬
‫آزادی اقتصادی زنان دراسالم‬ ‫‪‬‬
‫فصــل نهم‪ :‬حجاب (لباس عزت وكرامت خواهران مسلمان)از ديد گاه دين مقدس اسالم‬
‫حجاب خواهران مسلمان‬ ‫‪‬‬
‫اندازه عورت زن و مرد‬ ‫‪‬‬
‫فرق بين سترعورت و حجاب‬ ‫‪‬‬
‫ارتباط حجاب به جنسيت است نه به انسانيت‬ ‫‪‬‬
‫دعوتگران بي حجابي‬ ‫‪‬‬
‫خلقت دو بعدي انسان‬ ‫‪‬‬
‫ارتباط حجاب با آزادي زنان‬ ‫‪‬‬
‫عشق يا هوس‬ ‫‪‬‬
‫استفاده ازطال وابريشم‬ ‫‪‬‬
‫مشابهت با ديگران‬ ‫‪‬‬
‫مشابهت در لباس با غير مسلمانان‬ ‫‪‬‬
‫بي تفاوتي ها در ستر وحجاب سبب هالكت ميشود‬ ‫‪‬‬
‫پيامبر( صلي هللا عليه وسلم )‬ ‫فصل دهم‪ :‬تعدد ازواج‬
‫حکمت تعليمي‬ ‫‪‬‬
‫حکمت دعوتي‬ ‫‪‬‬
‫حکمت اجتماعي‬ ‫‪‬‬
‫حکمت تشريعي‬ ‫‪‬‬
‫حکمت حفظ احاديث‬ ‫‪‬‬
‫حکمت سياسي‬ ‫‪‬‬
‫اجازه تعدد ازواج براي مسلمانان‬ ‫‪‬‬
‫چرا تعدد ازواج اجازه داده شده است ؟‬ ‫‪‬‬
‫موقف سيكورلستان غربي درمقابل تعدد ازواج‬ ‫‪‬‬
‫پيشگفتار‬
‫مقام وشخصيت حقيقي زن در دين مقدس اسالم تثبيت شده ‪ ،‬زيرا زن‬
‫دراسالم وسيله نه بلكه هدف ميباشد ‪ ،‬جنت زير پاي مادران است ‪.‬‬

‫مادرست كه با يك دست گاهواره وبادست ديگرجهان را به حركت مياورد ‪.‬‬


‫وهمسراست كه نصف ايمان شوهرش را تكميل ميكند ‪.‬‬

‫لذا بنده موقع را مناسب دیده مطالب را از قرآن و احادیث راجع به این موجود‬
‫با ارزش‪ ,‬جمع آوری نموده ام‪ ،‬امید است که از این مطالب استفاده شایان برده‪ ،‬و‬
‫باشد تا حقوق کسی را که هم مادر‪ ،‬هم همسر‪ ،‬هم دختر و هم خواهر است شناخته‬
‫از در رعایت حقوق ایشان بکوشیم‪ ،‬تا خداوند متعال اجرت دنیوی و اخروی نسیب‬
‫همه مایان گرداند‪.‬‬

‫آمین یا رب العالمین‬

‫مقدمه‬
‫بسم اهلل الرحمن الرحيم‬
‫(صلي اهلل عليه وسلم )‬ ‫حمد وثنا مر خداوند (جل جالله) را كه خالق جهان است ‪،‬ودرود وسالم بر پيامبر اسالم حضرت محمد‬
‫كه بهترين مخلوقات ورحمت براي عالميان است وبرآل بيت وأصحاب گرامي اش اجمعين‪.‬‬
‫ـ اساسي را كه وظيفه هر انسان با دانش است بيان داشته‬ ‫دوستان عزيز‪ :‬خداوند متعال ( جل جالله ) يك موضوع‬
‫ميفرمايد‪(:‬وال تقف ما ليس لك به علم إن السمع والبصروالفواد كل اولئك كان عنه مسؤوال) شما درتمامي امور تان بدون علم‬
‫وفهم توقف نكنيد ‪،‬زيرا گوشها‪،‬چشمان و قلب هاي تان همه درمقابل ذات پروردگار مسؤوليت دارند ‪.‬‬

‫به اساس اين حكم الهي هرگاه كسي بدون بحث وتحقيق درمورد چيزي ابراز نظر نموده و يا هم اعتراضي نمايد‬
‫‪ ،‬درحقيقت بدون درنظر داشت مسؤوليت و حق طلبي در مورد امور مختلف قضاوت نموده ‪ ،‬كه درروز آخــرت درمقابل‬
‫تمامي مخلوقات عواقب اين بي مسؤوليتي را خواهد ديد ‪.‬‬

‫شايسته هرمسلمان دانشمند وبافهم است كه در تمامي امور اگرچه بعضي از دشمنان اسالم شك وشبهه را ايجاد‬
‫ـ درمــورد‬ ‫نمايند ‪ ،‬ويا با بهانه هاي مختلف ذهن آنانرا خراب سازند ‪ ،‬تحقيق وبحث نمايند ‪ ،‬و بعد ازفهم حقيقت آن موضوع‬
‫ـراي همه‬ ‫ابراز نظر نمايند ‪ .‬زيرا خداوند متعال ( جل جالله ) ميفرمايد كه (إنا هديناه السبيل إما شاكرا و إما كفورا) ما را ه را بـ‬
‫نشان داديم ‪ ،‬بعضي ها شكر ميكنند و بعضي ها هم كافر ميشوند ‪ .‬زيرا دانستن حقايق ‪ ،‬انسانهاي حق طلب را به شــكران‬
‫نعمات ‪ ،‬وادار ميسازد ‪ ،‬وانسان ها متعصب ومغرض را ‪ ،‬به كفران نعمات ميكشاند ‪.‬‬

‫در دشت الله رويد و درشوره زارخس‬ ‫باران كه درلطافت طبعش خالف نيست‬

‫بناء براي رسيدن به حقايق اسالمي درمورد زنان خواسته اين رساله را خدمت خواهران و برادران مسلمان‬
‫ـان و‬
‫ـرآن عظيم الشـ‬‫ـوده ‪ ،‬بدانند كه قـ‬
‫ـويش را درك نمـ‬‫ـاني خـ‬
‫خويش نوشتم تا تمامي مردان وزنان حقوق و وجايب ايمـ‬
‫پيامبراسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) چقدر آنانرا درمقام عالي و با عزت قرار داده است ‪ ،‬و مردانيكه ميخواهند با خانم هاي خــويش‬
‫يكجا زنده گي سعادتمند داشته باشند ‪ ،‬و در جنت الهي نيز باهم باشند ‪ ،‬و اعضاي فاميل خويش را از عذاب الهي نجات دهند‬
‫‪ ،‬اين رساله را براي اعضاي فاميل خويش بخوانند ‪ ،‬تا با درك حقايق اسالمي سعادت دنيا و آخرت نصيب همه گردد ‪ ،‬و از‬
‫خداوند متعال (جل جالله ) درين زمينه توفيق هدايت خواهانم ‪.‬‬

‫ـ إال باهلل عليه توكلت وإليه أنيب )‬


‫( و ما توفيقي‬

‫فصل اول‬
‫زن در تاریخ اسالم و دیگران‬
‫موقف غيرمسلمانان درمقابل زنان درتاريخ گذشته ومعاصر‪ :‬هرگاه بخواهيم حقيقت مواقف ديانات و افكارمختلف را‬
‫درمقابل زنان بصورت دقيق بدانيم الزم است تا در ژرفاي تاريخ قديم ومعاصر موقف زنان را بصورت دقيق مورد مطالعه قرار‬
‫دهيم و بعدا ببينيم كه اسالم چي قدر براي زنان حقوق قايل است سپس پيامدهايي را كه دين مقدس اسالم براي زنان پيشكش نموده و‬
‫حقوقي را كه براي آنان قايل گرديده مورد مطالعه قرار دهيم‪ ،‬بدين صورت ميتوانيم كه حقيقت را درك نموده ‪ ،‬وارزش واهميت زنان‬
‫در نزد افكار و اديان مختلف بصورت درست بدانيم ‪.‬قبل از ظهور اسالم در امپراطوري هاي فارس و روم ‪ ,‬زنان در حالت بسيار‬
‫رقت بار زنده گي ميكردند ‪ ،‬زن منحيث يک وسيله در نزد آنان استعمال ميشد ‪ ،‬خريدو فروش ميگرديد ‪ ،‬مانند سايراموال به ميراث‬
‫برده ميشد ‪,‬يك مرد ميتوانست با صدها زن ازدوج نمايد وحتي از نگاه معنوي رومي ها زن را ملعون ميدانستند ‪ ،‬وبدين عقيده بودند‬
‫كه حضرت آدم (عليه السالم) را خانمش از جنت بيرون نمود ومستحق لعنت شد‪.‬‬
‫مردم هند زن را تحقير نموده وهرگاه خانمي بيوه ميشد سرش را تراشيده برايش اجازه نميدادند كه با كسي بعد ازوفات شوهر‬
‫ازدواج نمايد در شبه جزيره عرب دختر داشتن را ننگ و عار ميپنداشتند و براي حفظ غيرت خويش دختران نوزاد را زنده به گ‬
‫ور ميكردند ‪ ،‬يك مرد ميتوانست با تعدادي زيادي زنان ازدواج نمايد و براي استفاده از وجود آنان انواع مختلف ارتباطات جنسي را‬
‫براي خود قانون بندي نموده بودند ‪ ،‬وهرگاه شخصي داراي ده الي بيست خانم ميبود و وفات ميكرد پسرانش خانم هاي پدر را مانند‬
‫ساير داشته ها در مالهاي ميراث تقسيم مينمودند ‪.‬‬
‫در عصر حاضر نيز در بسياري از كشور هاي شرقي و غربي زن منحيث وسيله استعما ل ميشود ‪ ،‬غربيان با ارائهء بعضي از‬
‫آزادي ها زنان را وسيله خواهشات خويش قرار داده ‪ ،‬باالي آنها تجارت ميكنند ‪ ،‬جسم آنانرا در وسايل اطالعات جمعي عرضه‬
‫نموده ‪ ،‬وكانال هاي تلويزيوني را براي فروش جسد آنها تأسيس نموده اند ‪ ،‬وبراي اعالن نمودن اشياي بسيار ناچيز زن را وسيله‬
‫ساخته ‪ ،‬آنان را بشکل عريان غرض ارضاي خواهشات نفساني خويش ظاهر مينمايند ‪ ،‬از فروختن افالم وتصاويرجنسي آنان مليون‬
‫ها دوالر عايدات دارند ‪ ،‬واين تجارت ‪ ،‬شهوت ساالري و غالم سازي را بنام آزادي بر جهانيان مي قبوالنند ‪ .‬ودرنتيجه قرباني همه‬
‫اين بد بختي ها زنان ميباشند‪.‬‬
‫در بعضي از كشورها اگرچه مسلمان هستند ولي رواج و عنعنات خويش را بر اسالم ترجيح داده هنوز هم دختران خويش را‬
‫ميفروشند و پول طويانه وولور را كه شرعا حرام مطلق است بيشرمانه به مصرف ميرسانند ‪ ،‬در مسايل اختالفات قومي مانند قتل‬
‫وغيره زن را وسيله ارضاي جانب مقابل قرار داده دختران را بنام (بد) به جانب مقابل تحفه ميدهند ‪ ،‬وجانب مقابل هرنوع ظلم وستم‬
‫را باالي آن دختر بيچاره انجام ميدهد ‪ ،‬در حاليكه آن جريمه قتل و تجاوزرا برادر ‪ ،‬پدر ‪ ،‬ويا كدام عضو فاميلش انجام داده ولي‬
‫مجازات آنرا زنان بايد بكشند‪.‬‬
‫زنان درتاريخ دين مقدس اسالم‪ :‬تاريخ دين مقدس اسالم بزرگترين ش‪..‬اهد مواق‪..‬ف حقيقي ق‪..‬رآني واس‪..‬المي درمقاب‪..‬ل زن‪..‬ان‬
‫ودختران ميباشد‪،‬نخستين كسيكه وحي الهي را پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) ب‪..‬رايش ابالغ نم‪..‬ود زن ب‪..‬ود‪،‬ونخس‪..‬تين كس‪..‬يكه ب‪..‬ه دين‬
‫مقدس اسالم مشرف شده وبه رسالت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) آخرين اسالم اعتراف نمود زن است‪،‬و همچن‪..‬ان نخس‪..‬تين ش‪..‬هيد‬
‫اسالم نيز زن ميباشد‪،‬نام بسياري زنان ودختران درتاريخ اسالم باخط طال چنان باعزت وكرامت نوشته شده است كه نمون‪..‬ه مث‪..‬ال‬
‫شخصيت هاي عالي حتا براي مردان ميباشد و خواننده را به احترام بيشتر زنان وارج گزاري به مقام شامخ آنان درجامعه انساني‬
‫دعوت مينمايد‪.‬‬
‫به اساس ارشادات الهي و سنت هاي نبوي ‪ ،‬زن يك بخش مهم جامعه بشري را تشكيل ميدهد‪ ،‬زن درآينه قرآن ودين مقدس‬
‫اسالم يك موجود قابل احترام وعزت است ‪ ،‬زيرازن مادراست ‪،‬مادرگرانبها ترين موجود برای يک مرد مسلمان است‪ ،‬احترام‬
‫مادروخدمتگزاری اش مهمترين مسووليت فرزندان ميباشد ‪ ،‬مادر درمقابل پدر دارای سه حق ميباشد ‪ ،‬حديث پيامبر(صلی هللا‬
‫عليه وسلم) ا درين مورد صراحت دارد ‪ .‬برای يک فرد مسلمان احترام مادربه اندازه الزم است که حتی با مادرش که مسلمان‬
‫هم نباشد صله رحم را مراعات نمايد ‪ ،‬حضرت اسماء بنت ابی بکرصديق ( رضی هللا عنهما ) ميفرمايد ‪ :‬مادرم در زمان پيامبر(‬
‫صلی هللا عليه وسلم ) به نزد من هنگاميکه مشرک بود آمد ‪ ،‬من از رسول هللا ( صلی هللا عليه وسلم ) درين مورد پرسيدم که آيا‬
‫من با مادرم ارتباط داشته باشم ؟ پيامبر( صلی هللا عليه وسلم ) فرمود ‪ :‬بلی با مادرت صله رحم داشته باش ‪ 1‬زن همسر است ‪،‬‬
‫و همسر نصف ايمان شوهرش را بنابر گفته پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) تكميل مينمايد ‪ ،‬زن خواهر است ‪ ،‬و خواهر پاره قلب‬
‫برادر است ‪ ،‬و زن دختراست ودختر كسي است كه داشتن آن رحمت براي پدران بيان شده است ‪ ،‬بهر صورت دين مقدس اسالم‬
‫براي زنان مقام بسيار عالي و ارزشمندي را قايل شده است ‪ ،‬زنان با ديانت در پهلوي مردان جزء اصلي جامعه انساني بوده ‪ ،‬و‬
‫قرآن عظيم الشان موقف زنان را بصورت كامل بيان داشته ‪ ،‬واحترام آنانرا جزء اساسي عبادت در دين مقدس اسالم قرار داده‬
‫است‪.‬‬
‫مردان با ايمان با درك حقايق ايماني احترام زيادي به دختران وزنان داشتند ‪ ،‬وپيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) اسالم براي بي‬
‫بي حليمه جادر خود را هموار مينمود ‪ ،‬تا بااليش بنشيند‪ .‬او با بي بي عايشه (رضي هللا عنها) روزي گفت ‪ :‬من ميدانم که چي‬
‫وقت شما خوشحال و چي وقت هم از من خفه ميباشيد ‪ .‬بي بي عايشه ( رضي هللا عنها ) پرسيد که چطور ‪ :‬پيامبر( صلي هللا عليه وسلم )‬

‫فرمود ‪ :‬هرگاه شما خوشحال باشيد درسخنان تان ميگوييد به رب محمد قسم است ‪ ،‬وهرگاه از من آزرده باشيد ميگوييد به رب‬
‫ابراهيم قسم است‪.‬‬

‫ي أُ ِّمي َو ِه َي ُم ْش ِر َكةٌ فِي َع ْه ِد َرس‪ِ ُ.‬‬ ‫ت أَبِي بَ ْك ٍر َر ِ‬


‫ض َي هَّللا ُ َع ْنهُ َما قَالَ ْ‬ ‫‪َ ( ١‬ح َّدثَنَا ُعبَ ْي ُد بْنُ إِ ْس َما ِعي َل َح َّدثَنَا أَبُو أُ َسا َمةَ ع َْن ِهش ٍَام ع َْن أَبِي ِه ع َْن أَ ْس َما َء بِ ْن ِ‬
‫ت قَ ِد َم ْ‬ ‫‪1‬‬
‫ول‬ ‫ت َعلَ َّ‬
‫ص‪.‬لِي أ َّم ِك) (ح‪..‬ديث ش‪..‬ريف نم‪..‬بر( ‪ )2427‬ص‪..‬حيح‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬
‫ص‪ُ .‬ل أ ِّمي قَ‪..‬ا َل نَ َع ْم ِ‬ ‫ت َو ِه َي َرا ِغبَةٌ أَفَأ َ ِ‬ ‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم قُ ْل ُ‬
‫ْت َرسُو َل هَّللا ِ َ‬
‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم فَا ْستَ ْفتَي ُ‬
‫هَّللا ِ َ‬
‫البخاری )‬
‫اين بدان معناست که پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) نقاط بسيار دقيق را در معامله خويش با خانم ها يش مراعات مينمود و ميگفت ‪:‬‬
‫( ما اکرم النساء اال كريم و ما اهانهن اال لئيم ) مردان نيك وبا كرامت زنان را اكرام وعزت ميكنند ‪ ،‬ومردان پست وبي‬
‫شخصيت زنان را اهانت ميكنند ‪.‬‬
‫حضرت عبدهللا بن عباس ( رضي هللا عنهما ) براي خانمش آرايش مينمود ‪ ،‬وبا عطر و زيبابي به نزد خانمش ميرفت وقتي‬
‫از اوسؤال شد كه شما چرا براي خانم تان آرايش ميكنيد ‪ ،‬در حاليكه ما ديده ايم كه غالبا زنان براي شوهران خويش آرايش ميكنند‬
‫او اين آيت قرآن را تالوت نمود (ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف ) البقرة‪ 228/‬براي زنان همان حق است که مردان بر ايشان‬
‫دارند‪ .‬منظور حضرت عبدهللا ابن عباس ( رضي هللا عنهما ) همين بود كه همچنان كه مردان حق دارند كه خانم هاي شان براي شان‬
‫آرايش نمايند ‪ ،‬ايشانرا احترام نمايند ‪ ،‬طبيعت وخواهشات آنانرا درنظر گيرند ‪ ،‬برمردان نيز الزم است تا درتمامي بخش هاي‬
‫اخالقي ‪ ،‬ادبي ‪ ،‬اجتماعي ‪ ،‬فردي و فاميلي ‪ ،‬معامله بالمثل واحترام متقابل داشته باشند حتا درقسمت‪ .‬زيبايي وآرايش اين مطلب‬
‫را درنظر گيرن د زيرا زنان حق دارند تا شوهران شان مطابق ميل آنان باشد و نظافت و پاكي را مراعات كرده و سبب اذيت‬
‫همسران خويش نشوند‪.‬‬
‫ازيكي از صحابه كرام پرسيده شد كه شما چرا اينقدر به خانم تان عزت وحرمت قايل هستيد و برايش احترام زياد ميكنيد او‬
‫گفت ‪ :‬نصف ايمان من بواسطه خانمم تكميل شده است ‪ ،‬او باالي من حق زياد دارد ‪.‬‬
‫حضرت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) مسايل اخالقي را نهايت درجه مراعات مينمود وزماني از بي بي عايشه ( رضي هللا عنها ) درمورد‬
‫آنحضرت پرسيده شد‪ ،‬گفت‪(:‬کان خلقه القرآن) اخالق پيامبر قرآن عظيم الشان بود ‪ .‬يعني مطابق احکام قرآن اخالقش با اعضاي‬
‫فاميلش استوار بود‪.‬‬
‫با تأسف زياد كه بسياري از مردان با بي خبري از دين مقدس اسالم و تأثر به فرهنگ هاي غير اسالمي ‪ ،‬وقبيلوي وقومي ‪،‬‬
‫فكر ميكنند ايشان بر خانم هاي خويش حقوق و وجايبي دارند در حاليكه دردين مقدس اسالم زنان نيز حقوق زيادي باالي مردان‬
‫دارند كه مراعات آن باالي شان الزم است ‪.‬‬
‫زنان مسلمان با در ك حقانيت اسالم و امتيازاتي كه اين دين الهي براي آنان داده است ‪ ،‬اسالم را يگانه ناجي بشريت و به‬
‫ويژ ه زنان دانسته و بخاطر دفاع از اسالم مواقف و شهكارهاي قهرمانانه داشته اند كه درينجا شايسته است تا در مورد شخصيت‬
‫چند تن آنها بگونه مشت نمونهء خروار چيزي را از تاريخ اسالم كه با آب طال نوشته شده است تذكار دهيم ‪:‬‬
‫صاحب تفسير نمونه در تفسير إن المسلمين والمسلمات ميفرمايد ‪:‬‬
‫(اگر به تاريخ عرب قبل از اسالم باز گرديم و وضع زنان را در آن جامعه بررسى كنيم كه چگونه از ابتدائيترين حقوق‬
‫انسانى محروم بودند‪ ،‬و حتى گاهى حق حيات براى آنها قائل نمى شدند و پس از تولد آنها را زنده بگور مى كردند‪ ،‬و نيز اگر به‬
‫وضع زن در دنياى امروز كه به صورت عروسك بال اراده اى در دست گروهى از انسان نماهاى مدعى تمدن در آمده بنگريم‬
‫تصديق خواهيم كرد كه اسالم چه خدمت بزرگى به جنس زن كرده و چه حق عظيمى بر آنها دارد؟!‪).‬‬
‫نخستين قهرمان بعد از نزول قرآن کريم‪ :‬بي بي خديجه(رضي هللا عنها ) خانمي بود كه در ميان تاجران قريش از‬
‫معروفترين تجاران بشمار ميرفت ‪ ،‬او به اساس امانت داري و اخالق عالي حضرت محمد(صلي هللا عليه وسلم) با ايشان ازدواج نمود ‪،‬‬
‫اونخستين شخصي بود كه پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) بعد از نزول وحي پيام الهي را برايش بيا ن نمود ‪ ،‬وزمانيكه پيامبر اسالم از غار‬
‫حرا با ترس ولرز آمده و تقاضاميكند كه مرا در لحافي بپوشان ‪ ،‬بعد ازينكه آن خوف از پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) ازبين ميرود ‪ ،‬به بي‬
‫بي خديجه ( رضي هللا عنها ) قصه را يان نموده وميگويد كه من برجان خود ميترسم‬
‫حضرت بي بي خديجه ( سالم هللا عليها ) باشخصيت عالي و دانشمندانه خويش براي پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم) ميگويد ‪ :‬هرگز چنين‬
‫نخواهد شد ‪ ،‬خداوند هيچگاهي ترا ذليل نخواهد نمود ‪ ،‬زيرا تو صله رحم داري ‪ ،‬مسكينان را دستگيري ميكني ‪ ،‬محتاجان را‬
‫دسترسي ميكني ‪ ،‬مهمانان را نوازش ميدهي ‪ ،‬و در امور حق بامردم همكار هستي ‪ ،‬سپس به نزد ورقه بن نوفل كه پسركاكاي‬
‫خديجه ومردي از اهل كتاب بود پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) را ميبرد ‪ ،‬ورقه به پيامبر (صلي‪ .‬هللا عليه وسلم) ميگويد كه جريان را قصه كن ‪ ،‬بعد‬
‫از شنيدن قصه ورقه بن نوفل ميگويد ‪ :‬اين همان وحي است كه خداوند باالي موسى ( عليه السالم ) نيز نازل نموده است ‪ .‬حضرت بي‬
‫بي خديجه ( رضي هللا عنها ) توانست كه نخست با الفاظ دانشمندانهء خويش وسپس با درك حقايق توسط يك دانشمند ديگر ‪ ،‬پيامبر(صلي هللا‬

‫عليه وسلم) را ياري رسانده ومشكل را حل نمايد‪ ١.‬او با درك حقيقت دين مقدس اسالم نخستين كسي بود كه به اسالم مشرف شد و به‬
‫حقانيت رسالت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) اعتراف نمود ‪.‬‬
‫پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) درباره اش ميگويد ( بي بي خديجه كسي بود كه زماني ديگران كافر شدند او به من ايمان آورد ‪ ،‬زماني‬
‫‪٢‬‬
‫مردم مرا تكذيب كردند او مرا تصديق نمود ‪ ،‬زماني مردم از مالهايشان مرا منع نمود او مرا در مالهايش شريك نمود )‬
‫بي بي خديجه در سالهاييكه تعزيرات اقتصادي از طرف كفار برآل بيت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) نافذ شد ‪ ،‬و مسلمانان در حالت‬
‫بسيار سخت و دشوار قرار داشتند ‪ ،‬تمام اموال خويش را براي رضايت خدا ورسولش صرف نمود ‪ ،‬در شرايط سخت يار وياور‬
‫پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم) بود ‪ ،‬شهكارها وقهرماني هايي نمود كه مستحق (مدال و نشان ) از بارگاه الهي گرديد ‪ ،‬ازحضرت ابي‬
‫هريره (رضي هللا عنه) روايت است كه حضرت جبريل عليه السالم به نزد پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) آمده گفت ‪ :‬اي رسول خدا اينك بي بي‬

‫‪١‬‬
‫صحيح البخاري ‪ ،‬كتاب بدء الوحي ‪ ،‬حديث نمبر‪3‬‬
‫‪٢‬‬
‫مسند إمام احمد ‪6/118‬‬
‫خديجه در نزدت با ظرفي از طعام ويا نوشيدني ميايد ‪ ،‬هرگاه به نزدت آمد ‪ ،‬برايش بگو كه خداوند ( جل جالله ) برايت سالم فرستا ده‬
‫‪٣‬‬
‫است ‪ ،‬او را بشارت به جنت بده‪.‬‬
‫بي بي سميه ( رضي هللا عنها ) نخستين شهيد اسالم‪ :‬يكي ازافتخارات بزرگ زن‪..‬ان مس‪..‬لمانان هم اينس‪..‬ت ك‪..‬ه نخس‪..‬تين‬
‫شهيد در دين مقدس اسالم زن است ‪ ،‬زيرا زنان با درك حق‪..‬انيت اس‪..‬الم هميش‪..‬ه سرس‪..‬ختانه از اس‪..‬الم دف‪..‬اع نم‪..‬وده ان‪..‬د ‪ ،‬در ص‪..‬ف‬
‫مردان مسلحانه با دشمان جهاد نموده اند و بسا اوقات جان شيرين خود را در راه دين مقدس اسالم قربان نم‪..‬وده وپ‪..‬رچم اس‪..‬الم را‬
‫بلند نگهداشته اند ‪ ،‬حضرت بي بي سميه ( رضي هللا عنها ) خانم حضرت ياسر( رضي هللا عنها ) ومادر حضرت عمار ( رض‪...‬ي هللا عنه‪...‬ا ) بود ‪ ،‬كافران‬
‫زماني ديدند كه دعوت اسالمي درميان مردمان مظلوم هم‪..‬ه روزه رو ب‪..‬ه ق‪..‬وت ب‪.‬وده ‪ ،‬و ه‪..‬رروز تع‪..‬داد مس‪..‬لمانان زي‪..‬اد ميش‪..‬ود ‪،‬‬
‫بسياری ازمردان وزنان وبه ويژه کسانيکه ازظلم واستبداد مردم‪..‬ان بي‪.‬دين وبت پرس‪..‬ت خس‪..‬ته ش‪..‬ده بودن‪..‬د ‪ ،‬هم‪..‬ه ب‪.‬ه ص‪..‬ف ايم‪.‬ان‬
‫پيوسته وتعداد شان روزانه زياد ميشود ‪ ،‬آنان خواستند تا با استعمال زور وخشونت مانع نشر اسالم گردند ‪ ،‬وازينکه داليلی برای‬
‫مخالفت با اسالم ندارند ‪ ،‬ونميتوانستند که مسلمانان را به عقيده ء باطل خ‪..‬ويش قن‪..‬اعت دهن‪..‬د ‪ ،‬خواس‪..‬تند مؤمن‪..‬ان جدي‪..‬د را ش‪..‬كنجه‬
‫نمايند ‪ ،‬وبا زور آنانرا از عقيدهء شان خارج نموده ‪ ،‬دوباره به کفر ‪ ،‬شرک وبيدينی بکشانند ‪ ،‬وبه اين طري‪..‬ق ب‪..‬ا نه‪..‬ايت ظلم وب‪..‬د‬
‫اخالقی ‪ ،‬مسلمانان را شکنجه نمودند که درجمله ساير مظلومان فاميل ياسر نيز غ‪..‬رض انك‪..‬ار ازدين اس‪..‬الم و تس‪..‬ليمي دوب‪..‬اره ب‪..‬ه‬
‫خدايان باطل وبتهاي خود ساخته شان ‪ ،‬به شكنجه گرفته شدند ‪ ،‬حضرت عمار كه جوان تنومند بود ‪ ،‬نتوانس‪..‬ت ك‪..‬ه درمقاب‪..‬ل س‪..‬يخ‬
‫هاي آتشين دشمنان اسالم صبر نمايد ‪ ،‬ومجبور شد كه به خواهشات آنان لبيک گويد تا از شر آنان نجات دهد ‪.‬‬
‫ولي درمقابل ‪ ،‬ابوجهل با تمام وحشت وظلم خود نتوانست كه يك مادر قهرمان را كه راه حق را درك نموده ‪ ،‬دوباره به صف‬
‫كفروالحاد بكشاند ‪ ،‬وهرگاهي او را شكنجه مينمود ‪ ،‬بزبان‪ .‬سميه نام (هللا هللا) ‪(،‬هللا اكبر) و(ال إله إال هللا) جريان داشت ‪ ،‬هر قدر او را‬
‫شکنجه نمود ‪ ،‬به هدفش کامياب نشد ‪ ،‬وباآلخره ابوجهل ظالم غضبناك شده و با نهايت ظلم نيزه را در قلب آن زن مؤمن فرو برده ‪ ،‬او را به‬
‫بزرگترين‪ .‬مقام ايمانی ( شهادت ) نايل نمود ‪ ،‬وبدين سان ‪ ،‬تاريخ‪ .‬دين مقدس اسالم ‪ ،‬حق طلبي وقهرماني بي بي سميه بارنگ خون اين مادر‬
‫مومن ومعتقد به گونه درخشان براي ابد نوشته و نام اين مادر جاودانه ثبت تاريخ قهرمانان‪ .‬دين مقدس اسالم گرديد‪ .‬و منحيث نخستين شهيد‬
‫اسالم در تاريخ اسالم ثبت شده است ‪.‬‬
‫أم المؤمين أم سلمة ( رضي هللا عنها ) مشاورپيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) در صلح حديبه‪ :‬هنگام صلح حديبيه‬
‫مسلمانان‪ .‬موافقنامه صلح ميان‪ .‬پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) ومشركين را غيرعادالنه دانستند و ديدند كه كفار‪ .‬بعضي از بنود اين پيمان را قاسيانه به نفع‬
‫خويش امضاء نموده اند ‪ ،‬مثال مسلمانان‪ .‬امسال به حج نروند ‪ ،‬هرگاه‪ .‬كافري‪ .‬مسلمان‪ .‬شود و به نزد مسلمانان‪ .‬رود ‪ ،‬اورا دوباره‪ .‬به كافرن‪.‬‬
‫تسليم نمايند ‪ ،‬وبرعكس‪ .‬هرگاه‪ .‬كافري مسلمان‪ .‬شود او را تسليم نمي نمايند ‪ ،‬كه اين همه زياده روي هاي مشرکان‪ ، .‬احساسات مسلمان‪ .‬را‬
‫جريحه دار ساخت و به پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) ميگفتند كه ما حاضريم براي اسالم از سرو مال خود بگزريم ‪،‬يعني شما نبايد چنين معاهده را با‬
‫کفار امضا ميکرديد وزماني پيامبر‪( .‬صلي هللا عليه وسلم) برايشان امر نمود كه همه موهاي خود را كم و يا تراش نموده خود را از احرام خالص‬
‫نمايند ‪ ،‬آنان فكر كردند كه پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) اين صلحنامه را براي شفقت و دلسوزي باالي ما به اساس مجبوريت قبول نموده است ‪ ،‬به‬
‫گفته پيامبر‪( .‬صلي هللا عليه وسلم) عمل ننمودند و با غم واندوه نشسته بودند ‪ ،‬پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) د رين حالت متحير شده و به نزد أم سلمه (رضي هللا عنها )‬
‫رفت و جريان را برايش بيان نمود كه اين موافقه صلح به اساس وحي الهي برايش فرمان‪ .‬داده شده وهرگاه صحابه كرام از متعابعت‪ .‬اين امر‬
‫ابا ورزند ‪ ،‬خطر بزرگي است كه به عقيده آنان صدمه خواهد رسانيد ‪ .‬حضرت أم سلمه كه ازخانمهاي‪ .‬دانشمند عصرخويش بشمار ميرفت ‪،‬‬
‫درين موضوع سياسي به پيامبراسالم(صلي هللا عليه وسلم) مشوره داده گفت ‪ :‬صحابه كرام فكر ميكنند كه شما اين كار را بخاطر شفقت به آنان انجام‬
‫داده ايد ‪ ،‬وهرگاه متيقن گردند كه اين صلحنامه‪ .‬برعكس‪ .‬تصورآنها ‪ ،‬امر الهي ميباشد ‪ ،‬آنان حتما اوامر شما را اطاعت خوهند نمود ‪ ،‬شما‬
‫لطفا به بيرون رفته (سلمان) را دعوت نماييد كه سرتانرا بتراشد ‪ ،‬وبا ديدن اين عمل شما همه خواهند دانست كه اين امر حتمي است همه‬
‫مانند شما عمل خواهند كرد ‪ ،‬پيامبر اسالم ( صلي هللا عليه وسلم ) به اساس مشوره أم سلمه (رضي هللا عنها ) عمل نمود و آنچنان شد كه اين خانم مبارك‬
‫گفته بود ‪.‬‬
‫بي بي أسماء ( رضي هللا عنها ) دخترقهرمان درتاريخ اسالم‪ :‬اسماء يك دختر مسلمان وقهرمان است كه تاريخ اسالم‬
‫نام اورا با خط طال درصفحات خويش نگهداري نموده است ‪ ،‬اين دخترنوجوان در سخترين اوضاع كه همه دشمنان اسالم‬
‫ميخواستند پيامبر را ترور نمايند ‪ ،‬و پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم) مجبور شد از نزد آنان فرارنموده درغار ثور پنهان گردد ‪ ،‬و هيچ كسي‬
‫جرئت نميتوانست به پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) وياورش غذا ببرد ‪،‬بي بي اسماء (رضي هللا عنها ) قهرمانانه با شجاعت و عقالنيت خاص خويش‬
‫ميروم و تو بعد ازمن رمه هايت‬ ‫غذايي را آماده نموده و آنرا در كمر خود بست و براي شبان گفت كه من به نزد پيامبر‬
‫(صلي هللا عليه وسلم)‬

‫ويارش ابوبكر صديق ( رضي هللا عنه ) غذا برد و‬ ‫را بچران تا آثار قدم هايم را كافران كشف نتوانند و بدين وسيله براي پيامبر‬
‫(صلي هللا عليه وسلم)‬

‫ازينكه دو كمر بند را به كمرخويش بسته بود بنام(ذات النطاقين) در تاريخ اسالم نامش جاودانه درج است ‪.‬‬
‫بي بي خنساء ( رضي هللا عنها ) يک مادرقهرمان درتاريخ‪ :‬اسالمحضرت خنساء (رضي هللا عنها ) يکتن اززنان‬
‫شاعري بود که به گفتهء ابن اثير تمام ادبا بدين‪ .‬قول اتفاق دارند که هيچ زني درعربها قبل وبعد ازاو شعربهتر نگفته است ‪ ،‬يک مادر‬
‫متدين وداراي ايمان قوي بود ‪.‬‬
‫درزمان خالفت حضرت عمر( رضي هللا عنه ) جنگ قادسيه پيش آمد وي با چهار پسرش درجهاد اشتراک ورزيد ‪ ،‬يک‬
‫روز قبل از جنگ فرزندان خود را نصيحت نموده ‪ ،‬آنان را به فضيلت جهاد در راه خدا و منزلت شهيد درنزد پروردگار ( جل جالله )‬

‫تشويق نموده گفت ‪:‬‬


‫‪٣‬‬
‫َت َم َعهَا إِنَا ٌء فِي ِه إِدَا ٌم أَوْ طَ َعا ٌم أَوْ َش َرابٌ فَإ ِ َذا ِه َي أَتَ ْت َ‬
‫ك‬ ‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم فَقَا َل يَا َرسُو َل هَّللا ِ هَ ِذ ِه َخ ِدي َجةُ قَ ْد أَت ْ‬
‫ي َ‬‫ترجمه حديث شريف ع َْن أَبِي هُ َر ْي َرةَ ُ قَا َل أَتَى ِجب ِْري ُل النَّبِ َّ‬
‫ب و بخاري كتاب المناقب حديث نمبر ‪)3536‬‬ ‫ص َ‬‫َب فِي ِه َواَل نَ َ‬ ‫صخ َ‬ ‫ب اَل َ‬ ‫ص ٍ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬
‫ت فِي ال َجن ِة ِم ْن ق َ‬ ‫ِّ‬ ‫ِّ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬
‫فَاق َرأ َعل ْيهَا ال َّساَل َم ِم ْن َربِّهَا َو ِمني َوبَشرْ هَا بِبَ ْي ٍ‬
‫« فرزندان من ! شما به ميل ورغبت خود مسلمان شده ايد وبه خواست ورضايت خود هجرت کرده ايد ‪ ،‬سوگند به ذاتي که‬
‫جز او معبودي نيست شما همانگونه که ازبطن يک مادر بدنيا آمده ايد ‪ ،‬اوالد يک پدر نيز ميباشيد ‪ ،‬من نه درحق پدرشما خيانت‬
‫کرده ام ونه درشرافت شما نقصاني آورده ام ‪ ،‬ونه هم نسبت شما را خراب نموده ام ‪ ،‬شما ميدانيد که هللا ( جل جالله ) براي مسلمانان‬
‫دروقت مقابله با د شمنان اسالم چي ثوابهايي را وعده کره است ‪ ،‬اين را هم بدانيد که زنده گي هميشگي آخرت اززنده گي‬
‫ناپايدار دنيا خيلي بهتراست ‪ ،‬خداوند(جل جالله) ميفرمايد‪(:‬يا ايهاالذين آمنوا اصبروا وصابروا ورابطوا واتقوهللا لعلکم تفلحون) اي‬
‫مومنان ! درمشتقها درراه خدا صبرکنيد ويکديگررا به صبرو استقامت نصيحت کنيد وبراي جهاد آماده گي بگيريد واز هللا(جل جالله)‬

‫بترسيد شايد شما درجمله رستگاران شويد ‪.‬‬


‫فردا صبح هنگاميکه سالم و تندرست ازخواب بيدارشديد با هوشياري درجهاد اشتراک کنيد واز هللا ( جل جالله ) درمقابله با‬
‫دشمنان کمک خواسته پيش رويد ‪ ،‬وقتي جنگ بشدت خود رسيد وشعله هاي آتش جنگ باال گرفت در آن فرو رفته و با رهبر‬
‫لشکر کافران مقابله کنيد ‪ .‬ان شاء هللا با عزت ‪ ،‬احترام وخوشبختي هميشگي بهشت الهي نصيبتان خواهد شد »‬
‫هنگاميکه جنگ قادسيه شدت گرفت ‪ ،‬هرچهارپسر بي بي خنساء ( رضي هللا عنها ) يکي بعد ديگري جلورفته ‪ ،‬نصيحت هاي مادر‬
‫را که درالفاظ شعري بود ‪ ،‬بزبان زمزمه نموده و سايرمسلمانان را تشويق ميکردند ‪ ،‬وخود شان دليرانه درميدان معرکه به پيش‬
‫ميرفتند وقتي يکي شهيد ميشد ديگري جايش را ميگرفت ‪ ،‬وتا آخرين لحظه مي رزميد ‪ ،‬باآلخره هرچهار فرزند به شهادت‬
‫رسيدند ‪ ،‬وقتي خبرشهادت آنها به مادرشان رسيد ‪ ،‬گفت‪ « :‬هللا را شکراست که با شهادت آنها به من اين شرف بزرگ را بخشيد‬
‫‪ ،‬من از ذات پاک هللا ( جل جالله ) اميد وارم که در سايه رحمت او با چهارپسرم شريک شوم » ‪.‬‬
‫ايمان قوي اين مادر قهرمان با قربان نمودن همهء پسرانش در راه حق وعدالت انساني ‪ ،‬تاريخ اسالم را به اوج عزت‬
‫رسانيده و نام اين مادر قهرمان را براي هميشه با خط طال در بطن تاريخ اسالمي (تاريخ عزت وکرامت زنان ودختران مومن)‬
‫حفظ ميدارد‪.‬واين شرف نصيب تمامي مادراني است که راه اين قهرمانان مومن را پيروي نموده ‪ ،‬با يک دست گهواره را‬
‫درحرکت مياورند وبا دست ديگري تاريخ بشريت را بسوي مدنيت وشرافت سوق ميدهند ‪.‬‬
‫مردان مسلمان شخصيت چنين زنان را مايه شرف دانسته وآنرا نمونه مثال براي تمامي مردان وزنان ميدانند اين زنان‬
‫قهرمان با دانش وفهم واالي خويش درک نمودند که يگانه نجات دهنده ء زنان از پليدي هاي رواج ها وعادات قبيلوي و‬
‫جاهليت ‪ ،‬و عزت دادن آنان درمقام عالي حياتي دين مقدس اسالم ميباشد ‪ .‬و به اساس اين عقيده هم خود وهم فرزندان خود را‬
‫درين راه مقدس به بارگاه الهي تقديم نموده ‪ ،‬ولقب قهرمانان را در لست بيامبر اسالم کسب نمودند ‪.‬‬
‫نويسندهء اين کتاب با نقل اين قهرماني ها خود را درمقابل چنين زنان قهرمان بسيار کوچک احساس نموده ‪ ،‬و گاهگاهي‬
‫نميتواند قطرات اشک خود را ازاحساس کوچکي درمقابل اين چنين قهرمانان ايستاده نمايد ‪.‬‬
‫تاريخ اسالم افتخار درارد که چنين مادران را ثبت صفحات خويش دبي بي ام عماره ( رضي هللا عنها ) يک زن قهرمان‪ .‬و مدافع از‬
‫شخصيت پيامبر ( صلي هللا عليه وسلم )‬
‫حضرت ام عماره (رضي هللا عنها ) درآغاز اسالم در بيعه عقبه با يک تعداد‪ .‬از مردان مسلمان به از مدينه منوره به مکه آمده با پيامبر‬
‫( صلي هللا عليه وسلم ) بيعت نموده مسلمان شد ‪ ،‬براي دفاع از دين مقدس اسالم ‪ ،‬وقوانين عادالنه اش که عزتبخش زنان ودختران د رحيات‬
‫اجتماعي بوده در غزوه هاي احد ‪ ،‬حديبيه ‪ ،‬خيبر ‪ ،‬عمرة القضاء ‪ ،‬حنين ويمامه اشتراک ورزيد ‪ .‬قهرماني وي در غزوهء بدر زماني‬
‫آغازشد که مشکي ازآب را بدوش کشيده وبطرف کوه احد درحرکت شد ‪ ،‬خودش ميگويد ‪ :‬وقتي متوجه شدم که مشرکان غلبه نموده‬
‫وبر پيامبراسالم هجوم بردند‪ .‬وميخواستند حضرتش را به قتل برسانند من خود را به نزدش رساندم وهرکافريکه ميخواست ‪ ،‬به‬
‫حضرتش نزديک شود او را به عقب ميراندم و با سپري که بدستم رسيد ‪ ،‬سرسختانه دفاع مينمودم ‪ ،‬وهرگاه کسي زخمي ميشد فورا‬
‫پارچه ء را دود نموده با خاکستر آن مکان زخم را پر مينمود‪ ، .‬تا خون زخم آن صحابي توقف کند‪ . .‬بي بي ام عماره درين جنگ نهايت‬
‫شديد زخمي شد و در دفاع از مقدسات اسالمي وبه ويژه شخص پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) سيزده زخم برداشت ‪ .‬ام سعيد ميگويد ‪ :‬من‬
‫درشانهء وي يک زخم بسيار عميق را ديدم ازاوپرسيدم که اين زخم چگونه به تو وارد شده است ؟ گفت ‪ :‬درجنگ احد زمانيکه مردم‬
‫پريشان به هرطرف ميرفتند‪ ، .‬يک تن از دشمنان اسالم بنام ( ابن قميه ) به طرف پيامبر أمده ميگفت ‪ :‬محمد کجاست ‪ ،‬اگر امروز‬
‫اوزنده بماند براي من نجاتي نخواهد بود ‪ .‬من ‪ ،‬حضرت مصعب بن عمير وچند نفر ديگر جلو او را گرفتيم چند بار برين دشمن خدا‬
‫و پيامبر حمله کردم ولي او زره دو اليه پوشيده بود وحمله مرا دفع ميکرد سرانجام اين دشمن انسانيت شمشيري برمن زد که به شانه‬
‫ام اصابت کرد واين زخم چنان شديد بود که يکسال آنرا معالجه کردم اما خوب نشد ‪ .‬بعد از آن درغزوه ء حمراء االسد خواست‬
‫شرکت نمايد ‪ ،‬ولي به علت اين زخم سخت شرکت نتوانست وزماني پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) برگشت قبل ازهمه درمورد وي پرسان‬
‫نمود که صحتش چطور است ؟ وقتي خبرشد که صحتش بهترشده پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) از خبر صحت يک زن قهرمانيکه خود را‬
‫درمقابل دشمنان اسالم قرار داده ‪ ،‬ودر راه دفاع از شخصيت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) زخم شديد ي برداشته بسيار خوشحال شد ‪ .‬عالوه‬
‫برين زخم چند زخم ديگري نيز در بدن اين زن قهرمان ديده‪ .‬ميشد ‪ ،‬او ميگفت علت اين همه زخمها اين بود که ما مسلمانان پياده و‬
‫دشمنان اسالم سوار اسب بودند‪ .‬هرگاه ما نيز سوار ميبوديم آنگاه قوت ايمان پيروان پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) را درک ميکردند‪ ، .‬يکبار‬
‫اسپ سواري برمن حمله کرد ومن با سپر خود او را دفع کردم ‪ ،‬وقتي خواست به کس ديگري حمله کند‪ ، .‬من ازعقب حمله ور شدم ‪،‬‬
‫و ساق اسپ او را با شمشير زخم نمودم ‪ ،‬اسپ واسپ سوار بزمين افتادند‪ ، .‬درين هنگام آنحضرت ( صلي هللا عليه وسلم ) پسرم را صدا‬
‫زد ‪ ،‬او به کمکم آمد ‪ ،‬من وپسرم با هم اين دشمن اسالم را به سزايش رسانديم ‪ .‬پسرش عبدهللا ميگويد ‪ :‬دست چپم شديدا زخمي شد ‪،‬‬
‫مادر پارچهء را کشيدم دستم را بست و به من امرنمود که برو با دشمنان حق مقابله کن ‪ ،‬وقتي آنحضرت اين منظره را ديد فرمودند‪.‬‬
‫اي ام عماره غيرتي که شما دارين هيچ کسي ندارد ‪ ،‬آنحضرت چندين مرتبه درحق وي وخانواده اش دعا نمودند ايشان را توصيف‬
‫نمودند‪ . .‬درهمين هنگام مشرکي بطرف ما امد حضرت فرمود اين همان مشرکي است که پسرت را زخم نمود من فورا به وي حمله‬
‫پيامبر(صلي هللا‬
‫نموده پايش را زخمي نمودم ‪ ،‬آنحضرت تبسم نموده فرمود ‪ :‬انتقام پسرت را گرفتي ‪ .‬حضرت ام عماره ميفرمايد وقتي‬
‫عليه وسلم ) براي من دعا ميکرد برايش گفتم ‪ :‬اي رسول خدا به من دعا کن که همراه شما در جنت الهي يکجا باشم ‪ ،‬آنحضرت اين دعا‬
‫را درحق وي نمودند‪ ، .‬او ميگفت بعد ازين دعا من هيچ پروايي ندارم که دردنيا باالي من چي مصيبت هاي گذشته است ‪ .‬بعد ازرحلت‬
‫پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) درجنگ يمامه نيز اشتراک ورزيد ودست مبارک شان درآنجا توسط مرتدي قطع شد ‪.‬تاريخ جهان و به‬
‫ويژه کشور عزيز ما افغانستان نيززنان مسلمان و قهرماني را مانند ‪ ،‬ماللي ‪ ،‬نازو انا ‪ ،‬بي بي عينو ‪ ،‬عايشه دراني ‪،‬‬
‫زرغونه ‪ ،‬رابعه بلخي و غيره دارد كه در افتخارات زنان مسلمان ثبت تاريخ است که خواندن زندگينامه هرکدام براي همه‬
‫مفيد ميباشد ‪.‬‬
‫زنان قهرمان معاصر‪ ,‬قرن ‪٢١–٢٠‬‬
‫هرگاه صفحات تاريخ را ورق زنيم زنان قهرماني را درعصر حاضر نيز مشاهده ميكنيم كه با فهم حقيقت اسالمي‬
‫دلباختهء اين دين انساني شده ‪ ،‬و با شهكارها وقهرماني ها ازدين ‪ ،‬وطن ومردم خود سرسختانه دفاع نموده اند ‪ ،‬ودرميدان هاي‬
‫دعوت وجهاد ‪ ،‬تاريخ اسالم را با خطي از طال نوشته اند ‪ ،‬اين زنان مومن ‪ ،‬دركشورما نيز ‪ ،‬كمترازسايركشورهاي اسالمي نبوده ‪ ،‬زناني‬
‫مانند ‪ ،‬بي بي عينو ‪ ،‬زرغونه انا ‪ ،‬ماللي ‪ ،‬رابعه بلخي ‪ ،‬وغيره را ميتوان به گونه مثال ذكرنمود ‪.‬‬
‫اين زنان قهرمان‪ .‬مسلمان‪ .‬نه تنها دركشورهاي اسالمي بلكه حتا دركشورهاي غيراسالمي نيز ظهورنموده ‪ ،‬وشهكارهاي خويش را‬
‫درخدمت به دين مقدس اسالم و دفاع از مقدسات اسالم بيان داشته اند كه خانم بيتي باومن يكي ازين زنان قهرمان مسلمان ميباشد ‪ ،‬كه بعد از‬
‫مشرف شدن به دين مقدس اسالم ‪ ،‬راه دعوت را بايك زن قهرمان‪ .‬مسلمان درپيش گرفته است كه بهترست درينجا درمورد موصوف‬
‫وهمكارش‪ .‬مطالبي را مورد مطالعه قرار دهيم ‪.‬‬
‫دوزن قهرمان مسلمان خانم بيتي باومن وخانم مظفر حليم‪ :‬اين خانم دعوتگر باهمکاري يک خانم مؤمن بنام مظفرحليم() اثر‬
‫‪١‬‬
‫‪:‬‬

‫ناب ‪ ،‬زيبا و جديد ي را بنام ( اينك خورشيد از غرب طلوع ميكند ) نوشته اند كه درسي از اخالص عمل و خداشناسي براي هر‬
‫مسلمان و غير مسلمان ميباشد اين كتاب كه شامل زنده گي نامه ‪ ,‬مصاحبه با مسلمانان جديد ‪ ،‬و سفرآنان به اسالم ميباشد ‪ ،‬همچنان‬
‫بخشي براي ترجمهء واژه هاي ديني ‪ ،‬خالصه ء اززنده گي پيامبر اسالم و بعضي از مسايل ديگري تخصيص داده شده است ‪ .‬اين دو‬
‫خانم اخالص ايماني خويش را در خالل جمالتي بيان ميدارند‪ .‬كه انسان احساس ميكند كه همان عصرنخستين صحابه پيامبر بازهم زنده‬
‫شده و مسلمانان مخلص آن زمان و باره جهان امروزي را طراوت ميبخشند ‪.‬‬
‫د‬

‫دعوت به اسالم‪ :‬خانم مظفر حليم هميشه روزهاي پرثمرعمر‪ .‬خويش را در دعوت به اسالم صرف نموده و خاطرات مخلصانه‬
‫دعوت خويش را بعد ازاينكه با شوهرش در اكسفورد انگلستان همسفربود چنين بيان ميدارد ‪ :‬انگليسي ها معموال خيلي سخت با آدم دوست‬
‫ميشوند ولي خوشبخانه من در آنجا دوستان زيادي پيدا كردم ‪ ،‬ما منزلي در شهر كوچك ‪ ,‬ويتلي حدود هفت مايلي شهر آكسفورد اجاره‬
‫كرديم جاي خوبي بود اما متاسفانه‪ .‬مردم آن جا هيچ اطالعي از اسالم و مسلمانان نداشتند ‪ ،‬يك بار با دوستان خارجي ام صحبت ميكرديم كه‬
‫ناگهان‪ .‬موضوع دين پيش آمد ‪ ،‬وقتي من دربارهء‪ .‬مفهوم خدا صحبت كردم همه تعجحب كردند ‪ ،‬خانمي بنام (ديبي) گفت (اگراسالم اين‬
‫گونه است كه شما مي گوييد ‪ ،‬پس من مسلمانم ‪ ،‬چون هيچوقت اعتقاد نداشته ام كه مسيح خدا ست ويا پسر خداوند است )(‪ ، )٢‬او كه در‬
‫آنزمان روزهاي نخستين دعوت خويش را آغاز نموده بود و نميتوانست كه چگونه عالقمندان را به اسالم كامال دعوت نمايد ميگويد ‪ :‬حاال‬
‫امروز خيلي ناراحتم و احساس گناه ميكنم كه چرا نتوانستم به آن خانم كمك كنم ‪)٣( .‬‬
‫او شيوهء دعوت خويش را بيان ميدارد كه چگونه ميتوان ديگران را به فهم اسالم عالقمند نمود ‪ ،‬هديه دادن ترجمه انگليسي قرآن كريم‬
‫بهترين وسيله براي رساندن كالم الهي به قلوب غير مسلمانان ميباشد ‪ ،‬او ميگويد ‪ :‬دوست ديگري داشتم كه بنام يهووا ويتنس ‪ .‬در بارهء‪ .‬دين‬
‫خيلي باهم صحبت كرديم ‪ ،‬من انجيل را خواندم و يك جلد كالم هللا مجيد (قرآنكريم ) به او هديه دادم كه بخواند يكبار به او گفتم كه كتابي در‬
‫بارهء زنده گي حضرت عيسى دارم ‪ ،‬ميخواهم آ نرا به شما بدهم كه مطالعه كنيد ‪ ،‬او در عوض از من خواست كه كتاب در بارهء زنده گي‬
‫پيامبر اكرم (صلى هللا عليه وسلم ) به او بدهم كه بخواند ‪ ،‬هميشه ميگفت كه من به دنبال حقيقت هستم برايش دعا كردم و از خداوند خواستم كه او را‬
‫هدايت كند ‪)٤( .‬‬
‫او از عالقمندان شديد تبليغ و دعوت بوده و مانند مسلماناني‪ .‬نيست که هم خود شان ازدعوت دور هستند و هم داعيان را به مالمتي‬
‫ميگيرند ‪ .‬او با وجود اينکه را ه دعوت را در پيش دارد ميگويد ‪ :‬خيلي مشتاقم که کار دعوت را انجام دهم ‪.‬‬
‫خروج براي دعوت‪ :‬اين خانم دعوتگر براي آنانيكه به كشورهاي غربي ب‪..‬راي تحص‪..‬يل ‪ ،‬س‪..‬ياحت ‪ ،‬پناهن‪..‬ده گي سياس‪..‬ي و‬
‫غيره امور دنيوي ميروند نصيحت ميكنى كه براي دعوت وتبليغ که وظيفهء اساسي هر مسلمان است برون‪..‬د و منفعت دني‪..‬وي را‬
‫نسبت به منفعت اخروي ترجيح ندهند او ميگويد ‪ :‬در سال ‪ 1980‬ما به امريكا رفتيم ‪ ،‬درهمان ابتداء من ب‪..‬ا خ‪..‬ودم فك‪..‬ر ك‪..‬ردم ك‪..‬ه‬
‫مهاجرت به امريكا نبايد فقط به منظور تحصيالت خوب بچه هايمان وزنده گي بهتر باشد بلكه بايد دليل قويتري در پشت همه اينها‬
‫نهان باشد و آن احتماال ماموريتي براي تبليغ دين اسالم بود ‪ ،‬امريكا سرزمين فرصتهاست و بدون شك سرزميني اس‪..‬ت ك‪..‬ه ب‪..‬راي‬
‫پذيرش اسالم آماده و مهيا ست ‪.‬‬

‫‪ ١ ١‬خانم مظفر حليم در سال ‪ 1995‬از دانشگاه كراچي پاكستان دررشته روانشناسي و تاريخ اسالم فارغ التحصيل گرديده ‪،‬سپس به پوهنحي حقوق پذيرفته شد و يكسال‬
‫درآنجا تحصيل نموده و قبل از اتمام دروس درپوهنحي حقوق ازدواج نمود ‪ ،‬درسال ‪ 1964‬با شوهرش به اكسفورد انگلستان رفت درسال ‪ 1980‬به اياالت متحده امريكا‬
‫خورشيد ازغرب طلوع ميکند ) از آثار گرانبهايش ميباشد ‪.‬‬
‫ِ‬ ‫رفته در شهر‪ .‬لوس انجلس زنده گي ميكند سه پسر و دو دختر دارد ‪ .‬کتاب ( اينک‬
‫‪ ٢‬اينك خورشيد‪ .‬از غرب ميدرخشد‪ .‬تأليف مظفرحليم‪،‬با‪ .‬همكاري بتي باومن‪.‬ترجمه‪:‬عبدالعزيز ويسي‪.‬ايران‪:‬نشر‪ .‬احسان‪،‬ص‪27.:‬‬
‫‪٣‬‬
‫اينك خورشيد از غرب ميدرخشد‪ .‬ص ‪27 :‬‬
‫اينك آفتاب از غرب طلوع ميدرخشد‪ ، .‬ص ‪28 :‬‬ ‫‪٤‬‬
‫همکاري و مساعد ت با مسلمانان با دعوت و تبليغ‪ :‬اين خانم متدين همكاري و مساعدت با مسلمانان را وظيفهء اساسي‬
‫خويش دانسته و براي كمك به مسلمانان هميشه بذل توجه نموده بويژه مسلمانان جديدي كه محتاج همكاري ميباشند ‪ ،‬او ميگويد ‪:‬‬
‫درسال ‪ 1984‬با خانم بيتي (‪ )betty‬آشنا شدم و قتي از دوستانش درباره اوسوال كردم متوجه شدم كه دچار اختالالت رواني شده‬
‫است ‪ ،‬بعد از مسلمان شدنش زنده گي سختي را با همسر و دو پسرش داشته است وقتي او را مالقات كردم در گوشه اي از‬
‫مسجد نشسته بود كسي با او صحبت نميكرد معلوم بود كه از نظر ذهني ناراحت است ‪ ،‬قلبم تند تند ميتپيد ‪ ،‬نزديكش شدم و دستش‬
‫را گرفتم و گفتم ( سالم عليكم ) به من نگاه كرد‪ ،‬و گفت (عليكم السالم) براي مدتي با هم صحبت كرديم و بعد شمارهء تلفون‬
‫همديگر را يا د داشت كرديم و قتي از او دعوت كردم كه به مالقات من بيايد خيلي خوشحال شد ‪ ،‬منزل من حدود سي مايل با‬
‫محل زندگي او فاصله داشت ولي با وجوداين بازهم به ديدن من مي آمد ‪ ،‬و در باره مسايل گوناگوني که با آنها مواجه بود‬
‫صحبت مي کرديم ‪.‬‬
‫اين خانم متدين هنگاميکه داعيان را مالقات مينمايد و ميبيند که آنان نقش موثري در دعوت اسالمي داشته اند ‪ ،‬خود را‬
‫مالمت نموده که چرا در دعوت ديگران و يا وسايليکه مردم را به يکتا پرستي جلب ميدارد تکا سل نموده است ‪ ،‬درين مورد‬
‫ميگويد ‪ :‬در ماه ژوئن سال ‪ 1993‬با يک خانم امريکايي به نام (بيتي باومن) در يک کنفرانس اسالمي در لوس انجلس آشنا‬
‫شدم ‪ .‬درست يکماه قبل او مسلمان شده بود ‪ ،‬خيلي زود به هم نزديک شديم ‪ .‬مقاله اي به عنوان سفر به اسالم نوشته بود ‪ .‬مقاله‬
‫را به من داد و گفت که اين مقاله را براي دوستان و خويشاوندانش به عنوان دعوت به اسالم فرستاده است‪ ،‬خيلي تعجب کردم که‬
‫چگونه من نتوانسته ام در طول زنده گي ام چنين عملي را انجام دهم ‪ .‬در حاليکه او در مدت کمي که به اسالم گرويده بود شروع‬
‫به تبليغ دين اسالم کرده بود ‪)١(.‬‬
‫خانم مظفرحليم کتاب خود را براي دعوت ديگران به دين مقدس به خامه تحرير آورد ‪ ،‬اوميگويد ‪ :‬هدف از نگارش اين‬
‫كتاب دعوت به دين اسالم است ‪ ،‬مخاطبان اين كتاب سه دسته اند ( نو مسلمانان – مسلمانان – غيرمسلمانان ) (‪ )٢‬او اضافه‬
‫ميكند ‪ :‬وقايع و تجربياتي كه در كتاب به قلم آمده ميتواند كمكي به نو مسلمانان باشد زيرا هر نو مسلماني كه كتاب را ميخواند نه‬
‫تنها خود را در مشكالت اين نومسلمان سهيم ميداند بلكه اگاهي يافتن از مشكالت‪ .‬اين نو مسلمانان در ادامه راه سفر به سوي‬
‫اسالم به نوعي تسلي خاطر ميبخشد ‪ ،‬همچنين فرد نو مسلمان با اگاهي از اين مشكالت خودرا در لذت فوران رحمت الهي و‬
‫قرب او شريك ميداند ‪)٣( .‬‬
‫او در مزيت كتاب براي مسلمانان ميگويد ‪ :‬آنانيكه اسالم را به ارث برده اند و راه آسانتري براي پيروي ازدين دارند‬
‫ميتوانند با پروراندن حس مسؤوليت در قبال دين براي ياد گيري از زيباييهاي دين مبين اسالم گام بردارند ‪ ،‬مخصوصا از همه‬
‫مهمتر اگاهي عميق از قرآن است كه در واقع منبع حقيقت است و ميتواند قلب انسان را دگرگون سازد به طوري كه در بيشتر اين‬
‫ماجرا ها منعكس ميباشد حتى خود مسلمانان پرهيزگار نيز به خود مي آيند زيرا درين ماجراها متوجه ميشوند چقدر اين نو‬
‫مسلمانان تالش و كوشش كرده و ميكنند تا اسالم را به ديگران بشناسانند ‪ .‬خانم مظفرحليم در باره منفعت اين كتاب براي غير‬
‫مسلمانان ميگويد ‪ ( :‬غير مسلماناني نيز وجود دارند كه درك نا درستي از اسالم دارند ‪ ،‬و تجربيات اين نو مسلمانان ميتواند تاحد‬
‫زيادي به آنها بياموزد كه به حقيقت اسالم پي ببرند ‪ ،‬تمام اين نو مسلمانان كه دراين كتاب از آنان سخن به ميان آمده است همگي‬
‫اهل كشورهاي غربي هستند داراي فرهنگ و زبان مشتركند و همچنين در امريكا داراي محيطي يكسانند عالوه براين نا‬
‫مسلماناني هستند كه عالقمندند در باره اسالم اطالعاتي داشته باشند ‪ ،‬مطمئنا اين كتاب ميتواند دراين راستا به افرادي كه در‬
‫جستجوي حقيقيت ميباشند و ميخواهند به اسالم بگروند نيز مفيد واقع شود ‪ ،‬خصوصا براي خانواده ها و دو ستان اين نو‬
‫مسلمانان كه نه فقط نسبت به نو مسلمانان كم لطفي و بي مهري مي ورزند بلكه آنها را نيز از خود طرد ميكنند ‪.‬اين‬
‫خواهرمسلمان كه خود را جزء خانواده ء اسالمي ميداند ميگويد ‪ :‬من خود به زيبايي برادري در دين اسالم معتقد و معترفم ‪ ،‬من‬
‫تك تك اين افراد را عضو خانوادهء خويش ميدانم ‪.‬‬

‫استفاده ازانترنت براي دعوت به دين مقدس اسالم‪ :‬خواهرمظفرحليم كه به ورود مردم به اسالم احساس خوشبختي‬
‫ميكند ‪ ،‬او بخش دوم كتاب خويش را با استفاده از انترنت ترتيب نموده ‪ ،‬ميگويد ‪ :‬بخش دوم شامل مقاالتي است كه از اينترنت‬
‫دريافت كرده ام ‪ ،‬اين مقاالت شامل پاسخهايي است كه به پرسشنامهء كه بنده در( سايت اينترنتي) اسالميك سايت ‪Islamic‬‬
‫‪ City website‬قرار داده بودم و از افراد خواسته بودم در مورد سفرشان به اسالم مطلب بنويسند ‪ ،‬خدا را سپاسگزارم و اكنون‬
‫احساس ميكنم كه تعداد اين افراد رو به افزايش است و حقيقتا اين سايت كاري بس بزرگ در اين زمينه ( دعوت) انجام داده است‬
‫‪.‬‬
‫برده گي مسلمانان به فرهنگ غربي‪ :‬خانم مظفرحليم كه از عقب نشيني مسلمانان امروزي‪،‬بعد ودوري آنان ازاحكام‬
‫اسالم‪،‬غرب گرايي ‪،‬غرب پرستي و خود را به دامان غربيان گمراه انداختن احساس حسرت مينمايد ميگويد‪ :‬بعد از سقوط دولت‬
‫عثماني كه حدود هفتصد سال بر قسمتهايي ازقاره آسيا و خارميانه حكومت كرد و قلمرو حكومت آنها تا قلب اروپا‪،‬تركيه‪،‬اسپانيا‬
‫‪١‬‬
‫مصدرسابق ‪ ،‬ص ‪32 :‬‬
‫‪٢‬‬
‫مصدرسابق ‪ ،‬ص ‪.20 :‬‬
‫‪٣‬‬
‫تمام برادران و خواهران مسلمان را به خوانش كتاب (‪ -‬اينك آفتاب از غرب طلوع ميكند ) دعوت مينمايم ‪ .‬تا با استفاده از تجارب ‪ ،‬اخالص ‪ ،‬و عقيده راسخ آن دوزن مسلمان همه‬
‫خدمگاران حقيقي دين مقدس اسالم و داعيان و مبلغان حق و حقيقت گردند ‪.‬‬
‫و غيره پيش رفته بود بعد از مدتي برده و بنده فرهنگ غربي قرار گرفتند ‪ ،‬وشأن و وقار خويش را از دست دادند ‪ ،‬او بازهم از‬
‫ين عمل مسلمانان احساس يأس و نوميدي نكرده اضافه ميكند‪( :‬اما اسالم براي هميشه در قلب افراد جوياي حقيقيت مي ماند) او‬
‫براي مسلمانانيكه خود را به دامان غربي ها انداخته راه اسالم را ترك نموده ‪ ،‬براي استيراد افكار غير اسالمي حركت دارند ‪ ،‬و‬
‫اسالم عزيز را به باد مالمتي گرفته‪،‬درحاليكه ازحقايق قرآني بي خبرند خطاب ميكند كه اين عملكرد شان جزخساره وزيان براي‬
‫خود شان نميباشد زيرا اسالم كه دين عقل و دانش است ‪ ،‬از نزد كسانيكه معقوليت را از دست داده اند‪ ،‬به نزدعاقالن و‬
‫دانشمندان حركت ميكند او ميگويد ‪(:‬پروردگاردرقرآن ميفرمايد كه‪{:‬اي مردم اگرشما درراه خدا قيام نكنيد ما ملتي ديگررا از‬
‫ميان شما براي قيام برمي گزينيم}واين همان است كه امروزه درحال وقوع است دركشور هاي اسالمي بيشتر كشورهاي شرق‬
‫جهان‪،‬كم كم دين ومذهب درحال زوال است اما در كشورهاي غربي اسالم درحال رشد وپيشرفت است ونو مسلمانان درين زمينه‬
‫اگاهي هاودانش زيادي را به ارمغان مياورند‪،‬دانشمندان مشهور‪،‬علماي بزرگ علم‪،‬پزشگان‪،‬استادانوبسياري ديگرازشخصيت‬
‫هاي معروف به اسالم رومي آورند وبه تبليغ دين اسالم ميپردازند بسياري ازكتابهاي دين كه به زبانهاي عربي‪،‬فارسي‪،‬تركي‬
‫واردو به نگارش درآمده اند اغلب به زبان انگليسي‪،‬فرانسوي‪،‬وآلماني نيز ترجمه شده اند ‪.‬‬
‫نقش قرآن و اسالم در كشورهاي غربي‪ :‬خانم مظفرحليم نقش قرآن ودين مقدس اسالم رادر كشورهاي غربي مثبت‬
‫ارزيابي نموده ميگويد‪( :‬قرآن سمبول عقالنيت‪،‬حقيقت ومعنويت براي افراد تحصيلكرده وخردمند شده است‪،‬هروزيك كتاب جديد‬
‫دربارهءموضوعات گوناگون اسالمي منتشر ميشود‪،‬دانشمندان نومسلمان وغير مسلمان متخصص درتاريخ و دين دربارهء اصول‬
‫اسالمي و سيرت رسول هللا كتابهاي گوناگوني تاليف كرده اند ‪)١( .‬‬
‫او حال وآينده اسالم را در كشورهاي غربي مثبت تلقي نموده ميگويد‪:‬اسالم ديني است كه به سرعت در جهان در حال رشد‬
‫است بخصوص در جهان غرب‪)٢(.‬‬

‫شخصيت خانم بتي باومن ( ملقب به بتول )‪ :‬خانم بتي باومن ساکن اصلي شهر مريلند امريكا ميباشد كه بعد ها به الس‬
‫انجلس انتقال نمود او ميگويد ‪ ،‬زماني كه بيست ساله بودم محل سكونتم (مريلند) را به قصد لوس انجلس ترك كردم ‪ .‬وقتي به لس‬
‫انجلس آمدم مدت چهار سال دررشته مديريت بازرگاني در دانشگاه به تحصيل پرداختم حدود بيست سال در يك شركت‬
‫كامپيوتري به عنوان ‪ ،‬معلم ‪ ،‬برنامه ريز‪ ،‬نوبسنده وويراشگرنسخه هاي فني مشغول به كار شدم ‪ ،‬پنج سال پيش چون از كارهاي‬
‫كامبيوتري خسته شدم از آن دست كشيدم و شغلم را تغيير دادم و به عنوان منشي حقوقي يك شركت مشغول به كار شدم ‪ ،‬چه‬
‫كسي ميداند شغل بعدي من چي خواهد بود شايد شغل يك داعي را به عهده بگيرم إن شاء هللا ‪)٣(.‬‬
‫او که يک خانم دانشمند ميباشد بيش ازيکهزار کتاب را درزمينه هاي مختلف براي رسيدن به حق مطالعه نمود ‪ :‬او ميگويد ‪:‬‬
‫من بيشتر از هزار كتاب را در زمينه هاي مختلف از قبيل روانشناسي جامعه شناسي ‪ ،‬انسان شناسي ‪ ،‬مذهب ‪ ،‬تاريخ و فلسفه‬
‫اين دو پيامبر(عيسى و محمد عليهما السالم ) به منظور يافتن حقيقت مطالعه كردم ‪ .‬او براي رسيدن به حق مطالعات خويش را دركتب‬
‫اديان مختلف ادامه داد ‪ ،‬ولي مطالعه اديان ساخته وبافته بشر بجزازدياد تشويش و رنج چيزي ديگري به ارمغان نمياورد او‬
‫اظهارميدارد‪(:‬هريك ازاين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي من جواب داد اما در عوض سؤالهاي ديگري را براي من‬
‫بوجود آورد) باآلخره با مطالعه دين مقدس اسالم به هدف خويش رسيده ميگويد (سر انجام آنچه را چهل سال درپي آن بودم يافتم‬
‫‪ ،‬راهي براي معنا بخشيدن به هرچيز در دنيايم )‬

‫دانستن شخصيت چنين انسانها براي هر انسان درسي خوبي براي حقيقت يابي ميباشد ‪ ،‬او در مورد خود چنين ميگويد ‪:‬‬
‫بسياراهل مطالعه هستم ‪ ،‬بيشتر از هزار جلد كتاب مطالعه كرده ام ‪ ،‬زياد دوست ندارم كه مشغول چيز هاي جزئي و سطحي از‬
‫قبيل تماشا كردن تلويزيون ‪ ،‬راديو ‪ ،‬فيلم و سينما و مجالت ‪ ،‬ورزش و سرگرمي و بطور كلي چيز هاي مادي بشوم ‪ ،‬ميخواهم‬
‫در زمينه هاي بعد معنوي زنده گي مطالعه داشته باشم و سر گرم شوم و به افرادي كه كم شانس تر از من هستند دراين زمينه‬
‫كمك كنم ‪.‬‬
‫نظرخانم مظفر حليم درمورد خانم بتي باومن‪ :‬خانم مظفرحليم ميگويد ‪ :‬در ژوئن ‪ 1993‬زمانيكه دركنفرانس اسالمي‬
‫مسلمانان امريكا در لوس انجلس شركت كردم با يك خانم زيباي امريكايي به نام (بتي باومن) كه بسياربا وقار و انديشمند هم به‬
‫نظر ميرسيد آشنا شدم وقتيكه باهم هم صحبت شديم متوجه شدم كه حدود چند هفته پيش به دين اسالم گرويده است ‪ ،‬خيلي زود‬
‫باهم آشنا شديم ‪ ،‬به او گفتم كه اگر اشكالي ندارد ميخواهم شما را ( بتول ) صدا بزنم ‪ ،‬در جواب گفت ‪ :‬أه ! خيلي هم خوب است‬
‫اما معنا اش چيست ؟ گفتم كه لقب دختر گرامي پيامبر اكرم حضرت فاطمه (رضي هللا عنها ) است ‪ ،‬گفت خوب كه اينطور ‪ ،‬از‬
‫اين به بعد من هم شما را مادرخوانده خويش صدا ميزنم ‪.‬‬

‫‪١‬‬
‫اينك آفتاب از غرب طلوع ميدرخشد ‪ ،‬ص ‪25 :‬‬
‫‪٢‬‬
‫مصدرسابق ص ‪25 :‬‬
‫‪٣‬‬
‫مصدرسابق ص ‪50 :‬‬
‫خانم مظفر حليم در مورد خانم بتي باومن مينويسد ‪ :‬در بخش سپاسگزاري كتاب متذكر شد م كه خواهر گرامي بتول باومن‬
‫مرا به نوشتين اين كتاب تشويق كرد و از ابتداي كتاب تا اتمام آن مرا ياري دادند كه تقريبا نصفي از نوشتن كتاب بر دوش ايشان‬
‫بوده است ‪ ،‬بعد از مطالعهء ضمايم كتا ب با من هم عقيده ميشويد كه خانم با ومن قابل مقايسه با خيلي از دانشمندان اسالمي‬
‫است ‪ ،‬ايشان فقط حدود سيو چهار جلد كتاب از كتابهايي كه مطالعه كرده اند در اينجا ذكر كرده اند إن شاء هللا كه ايشان تحقيقات‬
‫و كارهاي بيشتري در بارهء اسالم به چاب برسانند ‪ ،‬ما از نگرش عملي ايشان به سوي تجريبيات زنده گي واقعي بعد از مسلمان‬
‫شدنش چيزي هاي زيادي ياد خواهيم گرفت‬
‫‪.‬‬
‫نظرش درمورد قرآن و موقف مردم‪ :‬خانم باومن بعد از مطالعه قرآن كريم به اين نتيجه ميرسد كه قرآن كريم كتاب‬
‫هدايت بشريت است ‪ ،‬كتابي است قابل فهم و درك براي همه مردم وهركسي با هر سويهء كه باشد ميتواند از قرآن استفاده نمايد‬
‫قرآن جوابگوي فالسفه ‪ ،‬دانشمندان ‪ ،‬و متخصصين هر مسلك ميباشد و هركسي قرآن را مطالعه نمايد از فيوضات قرآن به اندازه‬
‫دانش خويش مستفيد شده ميتواند ‪ ،‬ولي متأسفانه كه امروز مردم به عوض مطالعه قرآن و درك حقايق قرآني كه آنانرا به‬
‫خوشبختي ميكشاند بسوي اشياي بي ارزش و سطحي رو آورده اند و خود را مصروف لهو ولعب گردانيده اند كه ثمره اين اعمال‬
‫شان مسؤوليت بزرگي به دربارالهي ميباشد ‪ .‬او در مورد قرآن كريم ميفرمايد ‪ :‬قرآن كتابي است روشنگر وقابل فهم ‪ ،‬اما‬
‫بسياري از مردم آنرا درك نميكنند ‪ ،‬آنان خود را در چيز هاي سطحي ‪ ،‬مصنوعي ‪ ،‬بي ارزش‪ ،‬و لهوولعب غوطه ور ساخته اند‬
‫مايل نيستند و نميتوانند مسؤوليت نتايج افكار‪ ،‬گفته ها واعمالشان را به عهده گيرند ‪.‬‬

‫نظرش در باره اوضاع اياالت متحده امريكا‪ :‬اگرچه اياالت متحده امريكا در بخش هاي مادي پيشرفت زياد نموده است‬
‫ولي ازينكه انسان از دوبخش روحي و مادي خلق گرديده و به غذاي معنوي و روحي به اندازه ضرورات مادي نيازمند ميباشد ‪،‬‬
‫كمبود بخش معنوي يك نقصان و کمبود بزرگي در وجود آنان بوده كه نتايج آن انتحارساالنه هزاران جوان در كشورها ي‬
‫امريكايي و اروپايي ميباشد ‪ ،‬همچنان اين نظام مادي غربي مسؤول همه ء بدبختي هاي جهان بشريت است ‪ ،‬جنگ اول و دوم‬
‫جهاني را مردمان متمدن مادي پرست اروپا و امريكا آغاز نمودند كه مليون ها انسان جان شيرين خود را از دست دادند ‪ ،‬جنگ‬
‫سوم جهاني ( جنك سرد ) نيز نتيجه دو قطب مادي پرست ( شوروي ‪ -‬امريكا ) بود كه خطرآن تمام بشريت را به هيجان در‬
‫آورده بود و مقدمات جنك چهارم جهاني كه ( جنك ملت ها با حكام و باداران شان ميباشد ) نيز نتيجه همين نظام مادي غربي‬
‫است كه همه روزه صد ها كشته و زخمي را بجا ميگذارد ‪ ،‬بناء به اساس اين تاريخ تاريك و پر از هيجان و درد نظام ماديت ‪،‬‬
‫آنان به عقيده وديني نياز دارند كه هردو بخش ( مادي و معنوي ) را يكسان معالجه نمايد ‪ .‬حقيقتا دواي اين دردها ي غربي ها در‬
‫قرآن عظيم الشان نهفته است اين خانم امريكايي بعد از درك حقيقت اسالم خستكي خويش را از زنده گي مادي امريكا و آالم‬
‫ساير امريكايي ها را چنين بيان ميدارد ‪ :‬متأسفانه جنبه مادي بشر بر جنبه معنوي تسلط يافته است ‪ ،‬ما بيشتر از جهان بيرون‬
‫خود خبرداريم تا جهان دروني مان ‪ ،‬ما ميتوانيم كه فرد را به كره ما بفرستيم ولي نميتوانيم با جهان اطراف مان در صلح و‬
‫آرامش زنده گي كنيم ‪.‬‬
‫پ اين خانم امريكا يي موقف مردان امريكايي را در مقابل زنان منفي بررسي نموده و وانمود ميكند كه زنان درنزد امريكايي‬
‫ها مانند كاالهاي عادي تبليغي دروسايل اطالعات جمعي استفاده ميشود‪ ،‬اوميگويد‪:‬همچنانكه شما اطالع داريد امريكا محيط غير‬
‫ديني وغير مذهبي است‪،‬واز زن به عنوان يك كاالي تبليغي استفاده ميشود ‪ ،‬از نظر من بيشتر مردان امريكايي افرادي‬
‫غيرخردمند‪،‬مادي گ راو سطحي نگرهستند ‪ ،‬به عبارت ديگر آنها ارزشهاي اسالمي را ندارند ومن هم هميشه يك مسلمان بوده ام‬
‫هرچند كه تا موقعي كه شهادتين را به زبان نياورده بودم از اين موضوع اطالع نداشتم ‪.‬‬
‫او ميگويد‪:‬عظمت امريكا از درونش در حال خرد شدن است زيرا امريكا فراموش كرده است كه ارزش هاي اسالمي در‬
‫امريكا در حال نفوذ است البته اين ارزش ها جامعه امريكا را (اما به شيوه مثبت – مترجم) قويتر مينمايد ‪،‬بعد معنوي در امريكا‬
‫جايي ندارد‪،‬جامعه امريكا تسليم تبليغات فريبنده (رسانه هاي گروهي) پول و چيز هاي مادي شده است‪،‬همه اينها در زير چتر‬
‫بيرحمانه كاپيتاليزم قرار دارد كه ميگويد ‪ :‬مسأله اي نيست كه به انسانها بويژه زنان به ديده حقارت نگريسته شود ‪ ،‬زيرا هدف‬
‫كسب پول است اين يك بيماري است و امر يكا بيماراست ‪.‬‬

‫پذيرش اسالم به ظرفيت عالي علمي نيازمند است‪ :‬خانم بتي باومن براي پذيرش دين مقدس اسالم ظرفيت شخصي‬
‫انسان را معيار اصلي قرار ميدهد كسانيكه ذهن دانشمندانه ‪ ،‬قلب پاك و عاري از تكبرو خودخواهي ‪ ،‬و فكردور از غفلت دارند‬
‫ميتوانند بخوبي به اسالم گرايش خويش را اعالن دارند ‪ ،‬زيرا اسالم ديني است مطابق فطرت ‪ ,‬هركه فطرت سليم داشته باشد ‪،‬‬
‫عالقه اش با اسالم زود تر منسجم ميگردد ‪ .‬او درين زمينه ميگويد ‪ :‬آنهايي كه قلب و ذهن مستعد دارند زود به حقيقت ميرسند‬
‫در حاليكه آنهاييكه قلبشان به خاطر غرور و ذهنشان به علت غفلت و بي توجهي مكدر شده است به سختي به حقيقت ميرسند ‪.‬‬

‫دعوت به اسالم‪ :‬اين خانم مسلمان بادرك حقانيت اسالم احساس نمود كه وظيفه يك مسلمان تنها نجات خود نه بلكه هر‬
‫مسلمان وظيفه دارد كه براي خيرخواهي ديگران ‪ ،‬و نجات بشريت از عذاب اخروي راه دعوت را پيش گيرد ‪ .‬او بعد از گرايش‬
‫به دين مقدس اسالم راه دعوت و تبليغ را پيش گرفت و هنوز يکماه از مسلماني اش نميگذشت که مقاله اي به عنوان سفر به‬
‫اسالم نوشت او اين مقاله را به دوستان و خويشاوندانش به عنوان دعوت به اسالم ميفرستاد او ميگويد ‪ :‬هنكاميگه مسلمان شدم‬
‫مقاله اي در باره اسالم نوشتم و آنرا براي دوستان و خويشاوندانم ميفرستم تا طرز تلقي منفي كه نسبت به اسالم و مسلمانان دارند‬
‫‪ .‬تغيير كند ‪ ،‬وقتيكه جريان پذيرفتن دين اسالم را با برادرم در بوستون درميان گذاشتم خيلي هم از من پشتيباني كرد همچنين يكي‬
‫از دو ستانم (رلي) دركاروليناي شمالي با برادرم هم عقيده بود من بسيار تعجب كردم و خيلي هم خوشحال شدم ‪.‬‬

‫مسؤوليت مسلمانان در قبال دعوت اسالمي‪ :‬او اظهارميدارد که ‪ :‬اسالم ديني است كه به ما ميگويد هر انساني مسؤول‬
‫كردار و گفتار خويش است حال يك لحظه كامل در تاريخ است كه مسلمانان در امريكا بايد توانايي خود را نشان دهند و براي‬
‫اداي وظيفه خويش قدم پيش بگذارند آنها بايد با نفس خويش مبارزه كنند تا اينكه بتوانند بطور صحيح قرآن را در زنده گي خويش‬
‫پياده كنند ‪ .‬بنابراين آنها بايد مسلمانان ديگر را رهنمايي و ارشاد كنند و در آخر هم بايد به رهنمايي و ارشاد امريكايي هايي‬
‫سطحي نگر ‪ ،‬مادي نگر ‪ ،‬حريص و غير ديني بپردازند تا اينكه متوجه شوند كه خود را به چيز هاي بي ارزش مشغول نكنند و‬
‫در ك كنند كه اين جهان بزرگ با تمام كهكشانهاي بي شما ر و پيچيده گي هاي عظيم درك ناكردني در سطح اتمي و مخصوصا‬
‫پيچيده گي هاي عظيم انسان همه ساخته دست پروردگار بي همتاست و آنها بايد با مد نظر داشتن ارتباط شان با خداي خويش‬
‫زنده گي كنند ‪.‬‬

‫مقايسه بين مسلمانان ديروزوامروز‪ :‬انم بتي باومن نظريه داعي اسالمي وحيد الدين خان را كه مقارنه بين مسلمانان‬
‫عصر سابق و كنوني به اساس دو حس اكتشافي و سردرگمي ميباشد ‪ ،‬تائيد مينمايد ‪ ،‬او سخنان موصوف را چنين نقل قول‬
‫مينمايد ‪ ( :‬در حاليكه تالشهاي پيامبر و پيروانش مسير تاريخ بشريت را دگرگون كرد تالشهاي مسلمين امروز فقط مشكل‪ .‬را‬
‫وخيم تر كرد ‪ ،‬اين تناقض ناشي از تفاوت روانشاختي است كه در پس تالش مسلمين اوليه از يك طرف و مسلمين امروز از‬
‫طرف ديگر ميباشد در حاليكه اولي تحت تأثير يك حس اكتشافي است دو مي تحت تاثير يك حس سر در گمي است ‪.‬حس اكتشاف‬
‫انسان را با يك روحيه سيري ناپذير پر ميكند و يك حس زنده و يك تحرك مقابله ناپذير در اعمال انسان ايجاد ميكند ‪ ،‬حس سر‬
‫درگمي از طرف ديگرتمام تالشهاي انسان را با شك مواجه ميسازد ‪ ،‬وقتي انسان با چنين احساسي آزار داده شود ‪ ،‬از انجام فكر‬
‫يا كار مفيد نا توان خواهد ماند ‪ ،‬مسلمانان اوليه با يك حس اكتشاف تحريك شدند ‪ ،‬به همين خاطر آنها نمونه ء بي نظير از يك‬
‫كار پر تحركي انجام دادند) خانم باومن بدين نظر است كه شخصيت مثبت مسلمان عصر صحابه وتابعين كه به اساس حس‬
‫اكتشاف بوجود آمده بود ‪ ،‬ثبات در شخصيت آنانرا نيز تقويه نمود ولي حس سردرگمي مسلمانان امروزه سبب منفي گرايي آنان‬
‫شده است او چنين تبصره ميكند ‪ :‬بدون شك اين واقعيت كه يك حس اكتشاف باعث بوجود آمدن ثبات شخصيت ميشود ‪ ،‬منفي‬
‫بافي چيزي است كه از يك حس سر دركمي نشات ميگيرد ‪ .‬كار كرد يك شخصيت منفي كامال متفاوت است منفي بافي نتيجه‬
‫غريزه است تا حقيقت ‪ ،‬منفي بافي طبيعت مردد و شك آلود ايجاد ميكند كه مانع انجام كارهاي با مفهوم ميشود و يا باعث همكاري‬
‫با بيگانگان ميگردد اينجاست كه مسلمانان عصر حاضر از دين نياكا ن خويش دور ميشوند ‪.‬‬

‫شخصيت زنان درقرآن‪ ,‬ودين مقدس اسالم‪ :‬خداوند متعال (ج‪..‬ل جالل‪..‬ه) كه خالق زنان ومردان ميباشد ‪ ،‬براي اينك‪..‬ه شخص‪..‬يت‬
‫واالي زنان را دردين مقدس اسالم براي همه معرفي نمايد ‪ ،‬يك سلس‪..‬له دس‪..‬اتيرونقش ه‪..‬اي مثبت زن‪..‬ان را در ق‪..‬رآن عظيم الش‪..‬ان‬
‫بيان داشته است ‪ ،‬قرآن درآيات مختلف قرآنی زن را به مقام عالی انسانی بيان داشته حقوقی را برای زنان بيان ميدارد که ازنگ‪..‬اه‬
‫مادی ومعنوی مکان ومنزلت وی را برای همه ثابت ميسازد ‪ ،‬ت‪..‬ا م‪..‬ردان وزن‪.‬ان مس‪..‬لمان حقيقت شخص‪..‬يت زن‪.‬ان را درك نم‪..‬وده‬
‫مطابق آن احكام الهي را مراعات نمايند ‪ .‬وهيچگ‪.‬اهی ب‪.‬ه ط‪.‬رف م‪.‬ادران ‪ ،‬زن‪.‬ان ‪ ،‬خ‪.‬واهران و دخ‪.‬تران خ‪.‬ويش ب‪.‬ه نظ‪.‬ر اح‪.‬ترام‬
‫وبزرگواری نظر نموده ‪ ،‬زن را مانند يک موجود مقدس و پـرارزش بدانند ‪.‬‬
‫سوره هاي قرآني بنام قرآن عظيم الشان براي ارج گداري به موقف ‪ ،‬واثبات اين حقيقت كه دين مقدس اسالم مقام عالي وبا‬
‫زنان‬

‫ارزشي براي خانمها قايل شده است ‪ ،‬در هنگام نامگذاري سوره هاي قرآني نيز زنان فراموش نشده ‪ ،‬سوره هاي را به نام ايشان‬
‫مسمي نموده است‪،‬واين حقيقت زبان دشمنان اسالم را گنگ ميسازد كه هروقتي نعره ميزنند‪،‬وميخواهند خللي ميان عقيده خواهران‬
‫مؤمن وقرآن عظيم الشان پيدا كنند‪ ، .‬در قرآن عظيم الشان سوره هاي ذيل بنام زنان ميباشد ‪ ،‬كه عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪ .1‬سوره النساء ( زنان ) ‪ :‬درين سوره كلمه نساء كه به معناي زنان است ‪ ،‬بصورت خاص بيان شده است ‪.‬‬
‫‪ .2‬سوره مريم ‪ :‬اين سوره كه بنام بي بي مريم ( عليها السالم ) مادر حضرت عيسي عليه السالم ) مسمى گرديده است ‪ ،‬مريم كه‬
‫يك دختر باك نهاد بود ‪ ،‬ودر قرآن عظيم الشان الكوي براي دختران باك طينت وعفيفه بيان شده است ‪ ،‬اين سورهء مباركه براي‬
‫ارزش بيشتر دختران باك بنام همان دختر باك نامگزاري شده است ‪.‬‬
‫‪ .3‬سورهء مجادله ‪ :‬مجادله همان گفتگوي بي بي خوله ( رضي هللا عنها ) با حضرت محمد (صلي هللا عليه وسلم) ميباشد ‪ ،‬واين سوره بيانكر‬
‫حقيقت رحمت الهي باالي زنان ميباشد كه جگونه پروردگار (جل جالله ) خواسته هاي اين خانم را بر آورده ساخت ‪.‬‬
‫‪ .4‬اكثريت آيات سورهء نور نيز در مورد احكام زنان ميباشـد ‪.‬‬
‫‪ .5‬سوره تحريم ‪ :‬اين سورهء مباركه درمورد قصه امهات المؤمنين ( رضي هللا عنهن ) ميباشد ‪.‬‬
‫‪ .6‬سوره ممتحنه ‪ :‬درمورد زنان مهاجري كه با ساير مسلمانان هجرت نمودند ‪ ،‬ودر مورد ايمان آنان وامتحان شان‬
‫درين سوره بحث كرديده اين سوره بنام ممتحنه مسمى شده است ‪.‬‬

‫زنان با ايمان نمونهء مثال براي مردان وزنان‪ :‬خداوند متعال (جل جالله ) زن فرعون و بي بي مريم را براي تمام‬
‫مسلمانان مثالي از مؤمنان حقيقي بيان داشته و آيات قرآن شاهد اين موضوع است تا ساير مردان و زنان با مطالعهء شخصيت‬
‫هَّللا‬
‫ب ُ‬ ‫ض َر َ‬
‫اين دو خانم پاك و با تقوا ‪ ،‬خود را قريب بارگاه الهي سازند ‪،‬خداوند متعال (جل جالله ) در قرآن عظيم الشأن ميفرمايد ‪َ ( :‬و َ‬
‫ك بَ ْيتًا فِي ْال َجنَّ ِة َونَجِّ نِي ِم ْن فِرْ عَوْ نَ َو َع َملِ ِه َونَجِّ نِي ِم ْن ْالقَوْ ِم الظَّالِ ِمينَ ومريم‬ ‫َمثَاًل لِلَّ ِذينَ آ َمنُوا اِ ْم َرأَةَ فِرْ عَوْ نَ إِ ْذ قَالَ ْ‬
‫ت َربِّ اب ِْن لِي ِع ْن َد َ‬
‫ابنت عمران ) ترجمه ‪ :‬خداوند (جل جالله ) براي مؤمنان خانم فرعون را مثال بيان داشته ‪ ،‬هنگامي كه گفت ‪ :‬پروردگارا ! براي من‬
‫خانهء در جنت بناء نما ‪ ،‬و مرا از فرعون و عملش ‪ ،‬و از اقوام ظالم نجات ده ‪ ،‬همچنان مريم بنت عمران) ‪.‬اين دوزن مسلمان‬
‫نمونهء از ايمان ‪ ،‬تقوا ‪ ،‬پاكي ‪ ،‬عفت ‪ ،‬صبردرمشكالت ‪ ،‬مبارزه با دشمنان توحيد ‪ ،‬وعدم تسليمي به بيدينان طاغي وسركش بوده‬
‫‪ ،‬وقرآن عظيم الشان ‪ ،‬اين دو خانم متدين را نمونهء مثال براي تمامي مردان وزنان بيان داشته كه ‪ ،‬مثال براي آنان پيروي از‬
‫شخصيت اين دو خانم ميباشد ‪ .‬بنظره بنده علت برتريت خانم فرعون شايد همين باشد که آن زن تحت سيطره يك جبار زنده گي‬
‫ميكرد كه نه تنها ظلم و وحشتش حد و حصري نداشته بلكه ‪ ،‬شوهر ظالم دعواي ربوبيت نموده و هرلحظه ء قلب آن خانم‬
‫پرعطوفت را ميرنجاند زيرا آن همسر مؤمنه عقيده داشت كه شوهر عاصيش بندهء مسكين وعاجز بوده و ادعاي دروغين خدايي‬
‫اش جزء شرمنده گي براي خودش و اذيت مؤمنان چيزي بيش نيست ‪ ،‬موقف منفي همسرفرعون در مقابل اين شوهر ظالم يك‬
‫مثال عالي برغلبه برمفاتن و نعمت هاي موقتي و زود گذر دنيا ميباشد ‪ ،‬درحاليكه شوهرش از پادشان مقتدر روز بوده و در‬
‫قصر شوهرش كه تمامي انواع نعمات و راحت هاي دنيوي ميسر بود ‪ ،‬از همهء اين نعمات بخاطر كفرو ظلم فرعون اعراض‬
‫نموده و با قلب خويش به ذات خداوند متعال (جل جالله ) متوجه شده به دربار آن ذات يکتا التجا مينمود كه بعوض اين قصر‬
‫استكباري فرعون را كه بمثابه يك زندان براي آن خانم موحد بود يك خانهء ابدي در جنت الهي نصيبش گرداند ‪ ،‬از اعمال‬
‫فرعون وفرعونيان نجاتش دهد‪.‬‬

‫مثال ديگري اززنان با عزت تاريخ اسالم مادرحضرت عيسى (عليه و علي نبينا افضل الصلوات‪ .‬و التسلميات)‪ .‬بي بي مريم بود‪،‬دختريکه باعزت‬
‫وعفت زنده گي نمود‪،‬بيزاري خويش را ازتهمت هاي يهودان اعالن کرد وبا عقيده راسخ خويش بدون توجه به اتهامات دشمنان‬
‫حق و حقپرستي راه و مسير مقدس خود را چنان با شهامت وقهرماني ادامه داد که خداوند متعال به پاکدامني‪،‬عفت وفرمانبرداري‬
‫اش گواهي داده درموردش ميفرمايد (وكانت من القانتين ) يعني ازجمله بنده هاي مطيع وفرمانبردارپروردگار بود‪.‬‬

‫خداوند متعال ( جل جالله ) به تقاضاي خانمها جواب مثبت ميدهد‪ :‬اگرچه قرآن عظيم الشان تمامي انسانها را بصورت‬
‫مساويانه خطاب مينمايد‪،‬ودراحكام الهي همهء انسانها بدون درنظرداشت جنسيت‪،‬منزلت دنيوي ‪ ،‬قوميت ‪ ،‬رنگ ‪،‬طائفه وغيره‪،‬‬
‫به شكل مساويانه شامل اند ‪ ،‬واين احكام الهي مردم‪،‬مردمان‪،‬انسانها‪،‬اوالدهء آدم ‪،‬مؤمنان‪،‬مسلمانها وغيره تعبيرات را استعمال‬
‫ميكند كه شامل‪،‬مردان‪،‬زنان‪،‬جوانان (پسران ودختران) ميگردد ‪ ،‬ولي ازينكه در گرامر عربي بعضي ازين اصطالحات داراي ‪،‬‬
‫اصطالح مذكرومؤنث ميباشد ‪ ،‬زنان خواستند تا قرآن براي آنها بصورت مشخص با مراعات همان قوانين گرامري زبان عربي‬
‫خطاب نمايد ‪ ،‬بناء خداوند ( جل جالله ) اين خواهش زنان را بذيرفته وبرايشان ‪ ،‬بصورت مشخص با اصطالحات خاص خطاب نمود‪.‬‬
‫حضرت امم المؤمنين بي بي ام سلمه (رضي هللا عنه) فرمود ‪ :‬من به پيامبر(صلي هللا عليه وسلم گفتم كه در قرآن عظيم الشان نام‬
‫)‬

‫مردان را ميشنويم ولي نام خانمها ذكر نميشود ‪ ،‬خداوند ( جل جالله ) اين آيت شريف را نازل نمود ‪(:‬إِ َّن ْال ُم ْسلِ ِمينَ َو ْال ُم ْسلِ َما ِ‬
‫ت‬
‫ص ِّدقِينَ‬‫ت َو ْال ُمتَ َ‬ ‫َاش ِعينَ َو ْالخ ِ‬
‫َاش َعا ِ‬ ‫ت َو ْالخ ِ‬‫ت َوالصَّابِ ِرينَ َوالصَّابِ َرا ِ‬ ‫ت َوالصَّا ِدقِينَ َوالصَّا ِدقَا ِ‬ ‫ت َو ْالقَانِتِينَ َو ْالقَانِتَا ِ‬
‫َو ْال ُم ْؤ ِمنِينَ َو ْال ُم ْؤ ِمنَا ِ‬
‫ت أَ َع َّد هَّللا ُ لَهُ ْم َم ْغفِ َرةً َوأَجْ رًا‬ ‫الذا ِك ِرينَ هَّللا َ َكثِيرًا َو َّ‬
‫الذا ِك َرا ِ‬ ‫ت َو ْال َحافِ ِظينَ فُرُو َجهُ ْم َو ْال َحافِظَا ِ‬
‫ت َو َّ‬ ‫ت َوالصَّائِ ِمينَ َوالصَّائِ َما ِ‬ ‫َو ْال ُمتَ َ‬
‫ص ِّدقَا ِ‬
‫َظي ًم ا) مردان مسلمان وزنان مسلمان ‪ ،‬مردان مؤ من وزنان مؤمنه ‪ ،‬مردانى كه مطيع فرمان خدا هستندوزنانى كه از فرمان‬ ‫ع ِ‬
‫حق اطاعت مى كنند ‪ ،‬مردان راستگو وزنان راستگو ‪ ،‬مردان صابرو شكيبا و زنان صابر و شكيبا ‪،‬مردان با خشوع و زنان با‬
‫خشوع ‪ ،‬مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده‪ ،‬مردانى كه روزه ميدارند و زنانى كه روزه مى دارند‪،‬مردانى كه دامان خود را از‬
‫آلودگى به بيعفتى حفظ مى كنند‪ ،‬وزنانى كه عفيف و پاكند ‪ ،‬مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند‪،‬وزنانى كه بسيار ياد خدا مى‬
‫كنند ‪ .‬األحزاب ‪35/‬‬

‫خداوند ( جل جالله ) صداي زن را ميشنود‪ :‬هرگاه سپاره ‪ 28‬قرآن عطيم الشان را باز نماييم ‪ ،‬حادثه عجيبي را ميخوانيم که در‬
‫مورد شنيدن خداوند (جل جالله ) سخنان يک زن مظلوم است ‪ ،‬قرأن چنين واقعه را بيان ميدارد ‪( :‬قَ ْد َس ِم َع هَّللا ُ قَوْ َل الَّتِي تُ َجا ِدلُ َ‬
‫ك فِي‬
‫صيرٌ) ( خداوند قول زنى را كه درباره شوهرش به تو مراجعه كرده‬ ‫َزوْ ِجهَا َوتَ ْشتَ ِكي إِلَى هَّللا ِ َوهَّللا ُ يَ ْس َم ُع تَ َحا ُو َر ُك َما ِإ َّن هَّللا َ َس ِمي ٌع بَ ِ‬
‫بود و به خداوند شكايت مىكرد شنيد (و تقاضاى او را اجابت كرد) خداوند گفتگوى شما را با هم (واصرار آن زن را درباره حل‬
‫مشكلش) مىشنيد و خداوند شنوا و بينا است‪ ).‬المجادلة‪1/‬‬
‫تفسير نمونه جريان قصه را مفصال چنين بيان ميدارد ‪ :‬ماجرا چنين بود كه زنى از طايفه انصار بنام (خوله ) (نامهاى‬
‫ديگرى نيز در روايات ديگر براى او ذكر شده است ) كه از طايفه (خزرج ) و همسرش (اوس بن صامت ) بود در يك ماجرا‬
‫مورد خشم شوهرش قرار گرفت ‪ ،‬و او كه مرد تندخو و سريع التاءثرى بود تصميم بر جدائى از او گرفت ‪ ،‬و گفت (انت على‬
‫كظهرامى ) (تو نسبت به من همچون مادر من هستى !) و اين در حقيقت نوعى از طالق در زمان جاهليت بود اما طالقى بود كه‬
‫نه قابل بازگشت بود و نه زن آزاد مى شد كه بتواند همسرى براى خود برگزيند‪ ،‬و اين بدترين حالتى بود كه براى يك زن‬
‫شوهردار ممكن بود رخ دهد‪.‬چيزى نگذشت كه مرد پشيمان شد و چون (ظهار) (گفتن جمله فوق ) در عصر جاهليت نوعى‬
‫طالق غير قابل بازگشت بود به همسرش‍ گفت ‪ :‬فكر مى كنم براى هميشه بر من حرام شدى ! زن گفت چنين مگو‪ ،‬خدمت‬
‫رسول خدا (صلى هّللا عليه و آله ) برو و حكم اين مساءله را از او بپرس ‪ ،‬مرد گفت من خجالت مى كشم ‪ ،‬زن گفت ‪ :‬پس بگذار‬
‫من بروم ‪ ،‬گفت ‪ :‬مانعى ندارد‪.‬‬
‫زن خدمت رسول خدا (صلى هّللا عليه و آله‪ ) .‬آمد و ماجرا را چنين نقل كرد‪ :‬اى رسول خدا (صلى هّللا عليه و آله‪ ) .‬همسرم (اوس بن صامت )‬
‫زمانى مرا به زوجيت خود برگزيد كه جوان بودم و صاحب جمال و مال و ثروت و فاميل ‪ ،‬اموال من را مصرف كرد‪ ،‬و جوانيم‬
‫از بين رفت ‪ ،‬و فاميلم پراگنده شدند‪ ،‬و سنم زياد شد‪ ،‬حاال ظهار كرده و پشيمان شده ‪ ،‬آيا راهى هست كه ما به زندگى سابق‬
‫بازگرديم ؟‬
‫پيامبر (صلى هّللا عليه و آله‪ .‬وسلم ) فرمود‪ :‬تو بر او حرام شده اى ! عرض كرد يا رسول هللا (صلى هّللا عليه و آله‪ .‬وسلم ) او صيغه طالق جارى‬
‫نكرده ‪ ،‬و او پدر فرزندان من است ‪ ،‬و از همه در نظر من محبوبتر‪ ،‬فرمود‪ :‬تو بر او حرام شده اى ! و من دستور ديگرى در‬
‫اين زمينه ندارم‪ .‬زن پى درپى اصرار و الحاح مى كرد‪ ،‬سرانجام رو به درگاه خدا آورد و عرض كرد‪ :‬اشكو الى هللا فاقتى و‬
‫حاجتى ‪ ،‬و شدة حالى ‪ ،‬اللهم فانزل على لسان نبيك ‪( :‬خداوندا! بيچارگى و نياز و شدت حالم را به تو شكايت مى كنم ‪ ،‬خداوندا!‬
‫فرمانى بر پيامبرت نازل كن و اين مشكل را بگشا)‪.‬‬
‫در اينجا حال وحى به پيامبر(صلى‪ .‬هّللا عليه و آله وسلم )دست داد‪ ،‬و آيات آغاز اين سوره بر او نازل شد كه راه حل مشكل (ظهار)‬
‫را به روشنى نشان مى دهد‪ ،‬فرمود همسرت را صدا كن ‪ ،‬آيات مزبور را بر او تالوت كرد‪ ،‬پيامبر (صلى‪ .‬هّللا عليه و آله وسلم ) فرمود‪ :‬آيا‬
‫مى توانى يك برده را به عنوان كفاره ظهار آزاد كنى ؟ عرض كرد‪ :‬اگر چنين كنم چيزى براى من باقى نمى ماند‪ ،‬فرمود‪ :‬مى‬
‫توانى دو ماه پى درپى روزه بگيرى ؟ عرض‍ كرد من اگر نوبت غذايم سه بار تاءخير شود چشمم از كار مى افتد‪ ،‬و مى ترسم‬
‫نابينا شوم ‪ ،‬فرمود‪ :‬آيا مى توانى شصت مسكين را اطعام كنى ‪ ،‬عرض كرد نه ‪ ،‬مگر اينكه شما به من كمك كنيد‪ ،‬فرمود‪ :‬من به‬
‫تو كمك مى كنم ‪)۱( .‬‬
‫امام قرطبي ( رحمة هللا عليه) ميگويد ‪ :‬كه درزمان خالفت حضرت عمر( رضي هللا عنه ) زني اميرالمؤمنين راايستاده نموده برايش‬
‫نصيحت ميكرد وحضرت عمر( رضي هللا عنه) به سخنانش گوش ميداد ‪ ،‬مردم گفتند اي اميرالمؤمين ! آيا براي اين پيره زن اينقدر زياد‬
‫توقف ميكني ‪ :‬گفت ‪ :‬قسم بخداست كه اگراين خانم مرا از صبح تا شام ايستاده كند ‪ ،‬درمقابلش ايستاده ميشوم ‪ ،‬وتنها براي اداي‬
‫نماز فرض از نزدش اجازه ميگيرم ‪ ،‬آيا شما ميدانيد كه اين خانم كيست ؟ او خوله بنت ثعلبة آن زني است كه خداوند متعال (جل‬

‫جالله ) صداي او را از فوق هفت آسمان شنيد ‪ .‬آيا زني را كه خداوند سخنانش را بشنود ‪ ،‬عمر نشنود ؟‬
‫زنان پيامبر مادران مؤمنان اند‪(.‬النَّبِ ُّي أَوْ لَى ِب ْال ُم ْؤ ِمنِينَ ِم ْن أَ ْنفُ ِس ِه ْم َوأَ ْز َوا ُجهُ أُ َّمهَاتُهُ ْم) پيامبر براي مومنان ازنفسهاي شان هم‬
‫اولويت دارد و خانم هاي پيامبر مادران شان است األحزاب‪ 6/‬براي ارجگزاري واحترام به مقام ازواج مطهرات پيامبر( صلي هللا عليه‬

‫وسلم ) قرآن عظيم الشان آنانرا مادران مؤمنان بيان داشته است ‪ ،‬تا تمامي مؤمنان با عقيده مخلصانه احترام اين شخصيت هاي عالي‬
‫را درك نموده و مانند مادران خويش به آنان احترام نمايند ‪ ،‬تفسير نمونه درتفسيراين آيت مباركه ميفرمايد ‪ :‬حكم دوم در زمينه‬
‫همسران پيامبر است كه آنها به منزله مادر براى همه مؤ منان محسوب مى شوند‪ ،‬البته مادر معنوى و روحانى ‪ ،‬همانگونه كه‬
‫پيامبر (صلى هّللا عليه و آله‪ .‬و سلّم ) پدر روحانى و معنوى امت است ‪.‬اين ارتباط و پيوند معنوى ‪ ،‬تنها تاثيرش مساله حفظ احترام و حرمت‬
‫ازدواج با زنان پيامبر بود‪ ،‬چنانكه در آيات همين سوره ‪ ،‬حكم صريح تحريم ازدواج با آنها بعد از رحلت پيامبر (صلى هّللا عليه و آله‪ .‬و سلّم )‬

‫آمده است ‪.‬‬


‫اين آيات قرآني بيان ميدارد كه نه تنها حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) براي مؤمنان برتريت از همه جيز دارد ‪ ،‬بلكه آنانيكه به‬
‫او ايمان دارند ‪ ،‬ازواج بيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) را كه آل بيت پيامبراند نيز احترام نموده وآنانرا مانند مادران خويش احترام ميكنند ‪ ،‬و‬
‫محبت ساير اهل بيت پيامبر را در قلب هاي خود ميداشته باشند ‪.‬‬
‫سالم خداوند ( جل جالله ) براي يک زن‬

‫درزنده گي روزانه بسيار كساني كمي هستند كه رئيس جمهور كدام كشور و يا بادشاه برايش سالم واحترام بفر ستد ‪ ،‬وهرگاه‬
‫كسي درميان مردم پيامي دريافت نمايد كه رئيس جمهور كش‪..‬ور ب‪..‬رايش س‪..‬المي فرس‪..‬تاده ‪ ،‬وب‪..‬رايش بكوي‪..‬د ك‪..‬ه ب‪..‬رايت ي‪..‬ك م‪..‬نزل‬

‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬
‫تفسير نمونه درتفسيرآيت ( قد سمع هللا قول التي تجادلك في زوجها )‬
‫زيبايي در بهترين اماكن شهر تحفه داده ميشود ‪ ،‬اين نهايت شرف براي وي بوده و آن شخص از خوشي زياد افتخار مينمايد ‪ ،‬در‬
‫حاليكه رئيس جمهور كشور شايد بعد از مدتي تبديل شده ‪ ،‬ويا بميرد ‪ ،‬وياهم كس‪..‬ي ديك‪..‬ري او را بواس‪..‬طه انتخاب‪..‬ات وي‪..‬ا كودت‪..‬ا از‬
‫وظيفه اش برطرف سازد ‪ .‬اكنون فكر نماييد كه خداوند متعال (جل جالله) كه رب العالمين وذات قوي اس‪..‬ت ك‪..‬ه ق‪..‬درت وس‪..‬لطنت‬
‫وي در دنيا وآخرت بوده‪،‬وبراي هميشه است‪،‬اين ذات مقدس درميان هزاران مرد‪،‬براي افتخار بخش‪.‬يدن ب‪.‬راي ي‪.‬ك زن قهرم‪.‬ان و‬
‫نستوه توسط جبريل (عليه السالم) سالم ميفرستد واورا به قصري ازجنت برين بشارت ميدهد ‪(.‬ع َْن أَبِي هُ َر ْي َرةَ (رض‪..‬ي هللا عن‪..‬ه )‬
‫ط َع‪.‬ا ٌم أَوْ َش‪َ .‬رابٌ فَ‪.‬إ ِ َذا ِه َي أَتَ ْت‪َ .‬‬
‫ك‬ ‫َت َم َعهَا إِنَا ٌء فِي‪ِ .‬ه إِدَا ٌم أَوْ َ‬
‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم فَقَا َل َيا َرسُو َل هَّللا ِ هَ ِذ ِه َخ ِدي َجةُ قَ ْد أَت ْ‬
‫قَا َل أَتَى ِجب ِْري ُل النَّبِ َّي َ‬
‫ب ) بخ‪..‬اري كت‪..‬اب المن‪..‬اقب ح‪..‬ديث نم‪..‬بر‬ ‫ص َ‬‫َب فِي ِه َواَل نَ َ‬ ‫صخ َ‬ ‫ب اَل َ‬ ‫ص ٍ‬ ‫ْ‬
‫ت فِي ال َجنَّ ِة ِم ْن قَ َ‬ ‫فَا ْق َر ْأ َعلَ ْيهَا ال َّساَل َم ِم ْن َربِّهَا َو ِمنِّي َوبَ ِّشرْ هَا بِبَ ْي ٍ‬
‫‪ )3536‬ازحضرت ابي هريره (رضي هللا عنه) روايت است كه حضرت جبريل عليه السالم به نزد پيامبر( صلي هللا عليه وس‪..‬لم)‬
‫آمده گفت ‪ :‬اي رسول خدا اينك بي بي خديجه در نزدت با ظرفي از طعام ويا نوشيدني ميايد ‪ ،‬هرگاه به ن‪..‬زدت آم‪..‬د ‪ ،‬ب‪..‬رايش بگ‪..‬و‬
‫كه خداوند ( جل جالله ) برايت سالم فرستا ده است ‪ ،‬وهمجنان سالم مرا به او تقديم نما ‪ ،‬او را بشارت به جنت بده ‪.‬‬

‫داشتن دختر سبب دخول جنت ميشود‪ :‬سنت نبوي داشتن دختر را يك رحمت براي والدين بيان داشته است كه اين رحمت‬
‫ت أوَْ‬ ‫گرانبهاي‪ .‬الهي سبب داخل شدن والدين درجنت ميگردد ‪ ،‬ع َْن أَبِي َس ِعي ٍد ْال ُخ ْد ِريِّ قَا َل قَا َل َرسُو ُل هَّللا ِ ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) اَل يَ ُكونُ أِل َ َح ٍد ثَاَل ُ‬
‫ث بَنَا ٍ‬
‫جنَّةَ) (مسند احمد ) حديث نمبر (‪ )10957‬ترجمه ‪ :‬حضرت ابي سعيد خدري ( رضي هللا عنه )‬ ‫َان أَوْ أُ ْخت ِ‬
‫َان فَيَتَّقِي هَّللا َ فِي ِه َّن َويُحْ ِسنُ إِلَ ْي ِه َّن ِإاَّل َد َخ َل ْال َ‬ ‫ت أَوْ ا ْبنَت ِ‬
‫ث أَ َخ َوا ٍ‬
‫ثَاَل ُ‬
‫ميفرمايد كه رسول هللا ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) فرمود ‪ :‬هرگا ه كسي سه دختر ويا سه خواهر داشته باشد ‪ ،‬ويا هم دو دختر ويا دو خواهر داشته ‪ ،‬در‬
‫مورد آنها از خدا بترسد وبا آنها نيكي نمايد ‪ ،‬داخل جنت ميگردد ‪.‬‬
‫به اساس اين حديث شريف داشتن دختر وخواهر نعمت بزرگي براي مؤمنان است به شرطيكه آن شخص مؤمن ‪ ،‬درقسمت خواهر‬
‫ودختر خويش از خدا ترسيده ‪ ،‬حقوق آنانرا مراعات نموده ‪ ،‬وبا ايشان از نيكي واخالق خوب استفاده نمايد ‪ .‬هرگاه اين حديث شريف را‬
‫بخوبي مورد مطالعه قرار دهيم ‪ ،‬ميدانيم که ‪ ،‬انسان مومن به اساس طاعت وعبادت پروردگار (جل جالله) داخل جنت ميشود ‪ ،‬وهرگاه‪ .‬کسي به‬
‫خواهران ودختران خويش احترام نموده ‪ ،‬حقوق آنانرا پامال نکرده ‪ ،‬رضايت پروردگار را حاصل نموده است ‪ ،‬واين بزرگترين‪ .‬پيام دين‬
‫مقدس اسالم براي خواهران ودختران ميباشد ‪.‬‬

‫دختران مانع رفتن والدين به دوزخ ميگردند‪ :‬بعضي از مردان زماني دو يا سه دختر داشته باشند ‪ ،‬افكار شيطاني غلطي‬
‫درسر آنها خطور ميكند ‪ ،‬ولي آنانيكه احاديث پيامبر واحكام قرآني را بدانند با داشتن سه چهار دختر ويا اكثر از آن افتخار نموده‬
‫و داشتن آنانرا بركت ميپندارند ‪ ،‬زيرا انسان به اساس ضعيفي و ووسوسه هاي شيطاني ‪ ،‬احيانا كاري را ميكند كه سبب ميشود تا‬
‫به دوزخ برده شود ‪ ،‬ولي كسانيكه دردنيا از نعمت داشتن سه دختر يا باالتر از آن مستفيد شده باشند ‪ ،‬و با ايشان نيكي نموده باشد‬
‫‪ ،‬همان دختران مانع رفتن پدر شان به دوزخ ميگردند در حديث شريف حضرت ُع ْقبَةَ ْبنَ عَا ِم ٍر ( رضي هللا عنه) ميفرمايد ‪َ :‬س ِمع ُ‬
‫ْت‬
‫ار َيوْ َم‬ ‫صبَ َر َعلَ ْي ِه َّن َوأَ ْ‬
‫ط َع َمه َُّن َو َسقَاه َُّن َو َك َساه َُّن ِم ْن ِج َدتِ ِه ُك َّن لَهُ ِح َجابًا ِم ْن النَّ ِ‬ ‫ت فَ َ‬
‫ث َبنَا ٍ‬‫َرسُو َل هَّللا ِ ( َصلَّى‪ .‬هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) َيقُو ُل َم ْن َكانَ لَهُ ثَاَل ُ‬
‫ْالقِيَا َم ِة (ابن ماجه ) حديث نمبر (‪ )6359‬ترجمه ‪ :‬از رسول هللا( َصلَّى‪ .‬هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) شنيدم که ميگفت ‪ :‬هرگاه كسي سه دختر داشته و برآنان‬
‫صبرنموده ‪ ،‬ايشان را غذا ‪ ،‬نوشيدني ولباس خوبي بدهد ‪ ،‬آن دختران مانع رفتن وي به دوزخ در روز قيامت ميشوند ‪.‬‬
‫پدران مؤمن از خدا ميخواهند تا خداوند متعال براي شان سه دخترنصيب نمايد ‪ ،‬تا با آنها اخالق نيك نموده ‪ ،‬به ايشان خدمت‬
‫نمايد ‪ ،‬تا آنان مانع رفتن وي به دوزخ شوند ‪.‬‬
‫(رضي هللا عنها )‬ ‫محبت زنان با ايمان وخدمتگزاري شان به شخص پيامبر( صلى هللا عليه وسلم )‪ :‬درصفحات قبلي خوانديم که ام عماره‬
‫چقدر به پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) محبت داشت ‪ ،‬که درجنگ احد خود را درمقابل رسول هللا( صلي هللا عليه وسلم ) سپرنمود ‪ ،‬وچندين زخم‬
‫برداشت ولي نگذاشت که به آنحضرت ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) أسيبي برسد ‪ ،‬تمامي زنان ودختران مسلمان چي درعصر نبوت وچي‬
‫(صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) جزء‬
‫َ‬ ‫درعصرهاي بعدي محبت بسيار زياد به پيامبرخدا ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) دارند ‪ ،‬زيرا آنان ميدانند که محبت رسول خدا‬
‫(صلَّى‪ .‬هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) بود که شخصيت زنان ودختران را به عاليترين درجه بيان داشت ‪ ،‬ومقام‬ ‫ايمان هرفرد مومن ميباشد ‪ ،‬آنحضرت َ‬
‫عالي انساني آنانرا براي همهء مردمان جهان بيان داشت ‪ .‬و به همان اندازه كه رسول هللا ( َصلَّى‪ .‬هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) براي زنان احترام داشت‬
‫وديگران را به احترام وارجگزاري مقام واالي زن تشويق مينمود ‪ ،‬زنان نيز در قسمت خويش احترام ومحبت زيادي به‬
‫شخصيت آنحضرت ( َصلَّى‪ .‬هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) داشتند ‪ ،‬و هركدام در صورت امكان خدمات زيادي به پيامبر ( صلي هللا عليه وسلم ) مينمودند ‪.‬‬
‫ْ‬ ‫ْ‬
‫ت ال ِمنبَ َر)‬ ‫ت فَ َع ِملَ ْ‬ ‫ت يَا َرسُو َل هَّللا ِ أَاَل أَجْ َع ُل لَ َ‬
‫ك َش ْيئًا تَ ْق ُع ُد َعلَ ْي ِه فَإ ِ َّن لِي غُاَل ًما نَجَّارًا قَا َل إِ ْن ِش ْئ ِ‬ ‫(ع َْن َجابِ ِر ب ِْن َع ْب ِد هَّللا ِ أَ َّن ا ْم َرأَةً قَالَ ْ‬
‫بخاري شريف ‪ ،‬حديث نمبر(‪ )430‬حضرت جابرپسر عبدهللا ميفرمايد كه يك خانمي براي پيامبر ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) فرمود ‪ :‬اي رسول خدا ! من‬
‫يك نجاري دارم ‪ ،‬آيا برايت چيزي بسازم كه باالي آن بنشيني ؟ نبي كريم ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) فرمود ‪ :‬اگر خواسته باشيد برايم منبري‬
‫بسازيد‪.‬‬

‫موافقت پيامبر(صلی هللا عليه وسلم ) پيشنهاد زنان را درمورد تعيين روزی برای تعليم شان‪ :‬اگرچه زنان درهروقتی ميتوانستند پيامبر‬
‫( صلي هللا‬

‫عليه وسلم ) را ببينند ‪ ،‬ولی موجوديت مردان درمجالس پيامبر‪ .‬مانع حل مشکالت زنان ميشد ‪ ،‬بناء آنان از پيامبر خواستند تا برايشان روز‬
‫خاصی را تعيين نمايد و به سواالت و پيشنهادات آنان پاسخ دهد ‪ ،‬واحکام الهی را برای شان بيان داشته ‪ ،‬آنان را به مسووليات شان متوجه‬
‫سازد ‪ .‬واگرچه اينکار را ازواج مطهرات انجام ميدادند ولی با آنهم حضرت پيامبر اين پيشنهاد زنان را پذيرفت ‪.‬‬
‫حضرت ابی سعيد خدری (رضی هللا عنه) روايت ميکند که زنان به نبی کريم (صَ لَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم) گفتند ‪ :‬مردان درمجالس برما غلبه ميکنند ‪،‬‬
‫بناء برای ما روزی را تعيين نما ‪ ،‬آنحضرت برای شان برای تعيين روزخاص برای شان وعده نمود ‪ ،‬با آنها مالقات نمود ‪ ،‬آنانرا وعظ‬
‫نموده ‪ ،‬وبرايشان اوامری را بيان داشت ‪ ،‬درجمله اموريکه برای شان گفت اين بود که ‪ :‬هيچ يکی ازشما سه طفل خود را درطفلی تقديم‬
‫نميکند ( يعنی درخودی طفل شان وفات ميکند ) مگر اينکه اين اطفال مانع رفتن شان به دوزخ ميگردد ‪ ،‬يکی از آنان گفت ‪ :‬هرگاه دوطفلش‬
‫‪۱‬‬
‫وفات نمود ‪ ،‬گفت ‪ :‬حتی دوطفل ‪) ( .‬‬

‫فصل دوم‬
‫دفاع قرآن‪ ,‬ازحقوق زنان‬
‫مقدمه فصل‬
‫ازينكه در جوامع بشري قبل از ظهور اسالم يك سلسله عادات بسيار ظالمانه وفرهنگ هاي مرد ساالري حكم فرما بود ‪ ،‬دين مقدس اسالم‬
‫براي دفاع از حقوق دختران وزنان آيات قرآني را فرستاد ‪ ،‬تامردان‪ .‬مؤمن با درك حقانيت دين مقدس اسالم احترام زنان‪ .‬را وجيبه ايماني دانسته ‪،‬‬
‫و براي تطبيق احكام الهي زنان را جزء جامعهء‪ .‬انساني دانسته و از فرهنك هاي جاهالنه عصور تاريكي وجاهليت كه در شرق وغرب حكمفرما‪.‬‬
‫بود جلوكيري نمايند ‪.‬‬

‫ك فَ َو َع َدهُنَّ يَوْ ًما لَقِيَهُنَّ فِي ِه فَ َو َعظَهُنَّ َوأَ َم َرهُنَّ فَ َكانَ فِي َما قَا َل لَهُنَّ‬
‫ك الرِّ َجا ُل فَاجْ َعلْ لَنَا يَوْ ًما ِم ْن نَ ْف ِس َ‬‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم َغلَبَنَا َعلَ ْي َ‬ ‫‪( ۱‬ع َْن أَبِي َس ِعي ٍد ْال ُخ ْد ِريِّ قَالَ ْ‬
‫ت النِّ َسا ُء ِللنَّبِ ِّي َ‬
‫ار فقالت ا ْم َرأة َواثنَتَي ِْن فقا َل َواثنَتَي ِْن) (حديث شريف نمبر(‪ ) 99‬صحيح البخاری )‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َما ِم ْن ُكنَّ ا ْم َرأَةٌ تُقَ ِّد ُم ثَاَل ثَةً ِم ْن َولَ ِدهَا إِ َكانَ لهَا ِح َجابًا ِم ْن الن ِ‬
‫َّ‬ ‫َ‬ ‫اَّل‬
‫دفاع ازشخصيت بي حوا ( عليها السالم )‪ :‬درعصور قديم به اساس روايات کتاب تورات تحريف شده يهوديان وبعضي از مردم به‬
‫اين عقيده بودند كه زماني خداوند متعال حضرت آدم ( عليه السالم ) را به باغ مملو از نعمت هاي گوناگ ون مشرف نمود ‪ ،‬تا او با خانمش درآنجا به‬
‫راحت زنده گ ي كنند ‪ ،‬وصرف براي امتحان يك درختي را ممنوع قرار داد ‪ ،‬خانمش سبب شد كه ازين درخت ممنوع استفاده نمايد ‪ ،‬و بدين‬
‫اساس براي بي بي حوا (عليها السالم ) يك نوع بي ادبي مينمودند قرآن عظيم الشان از موقف وي دفاع نموده برخالف تورات بيان داشت كه هردوی‬
‫شانرا شيطان لغزاند (فَأ َ َزلَّهُ َما ال َّش ْيطَانُ َع ْنهَا‪ .‬فَأ َ ْخ َر َجهُ َما‪ِ .‬م َّما‪َ .‬كانَا‪ .‬فِي ِه ) هردو(آدم و حوا ) را شيطان لغزاند وسبب خارج شد ن آنان از آن باغ شد‬
‫البقرة ‪ 36/‬اين آيت قرآني برائت بي بي حوا را بيان داشت ‪ ،‬وكسانيكه او را متهم نموده بودند شرمنده ساخت ‪.‬‬

‫دفاع ازشخصيت دختران‪ :‬درعصور تاريك جاهليت كه هنوز نور دين مقدس اسالم ندميده بود‪،‬مردان آن عصردين ابراهيمي را‬
‫فراموش نموده نه تنها به انسان پرستي وبت پ رستي آغاز نمودند بلكه يك سلسله از عادات قبيلوي بسيار زشت در ميان آنها ظهور نمود كه از‬
‫جمله اين عادات جاهالنه يكي هم تفكيرنادرست عدم رضايت به آوردن دختران بود ‪ ،‬قرآن عظيم الشان قصه حالت دخترشدن جاهالن را جنين‬
‫ب‬ ‫بيان ميدارد ‪َ ( :‬وإِ َذا بُ ِّش َر أَ َح ُدهُ ْم بِاأْل ُنثَى ظَ َّل َوجْ هُهُ ُم ْس َو ًّدا َوهُ َو َك ِظي ٌم ‪ -‬يَتَ َوا َرى ِم ْن ْالقَوْ ِم ِم ْن سُو ِء َما بُ ِّش َر بِ ِه أَيُ ْم ِس ُكهُ َعلَى ه ٍ‬
‫ُون أَ ْم يَ ُد ُّسهُ فِي التُّ َرا ِ‬
‫أَاَل َسا َء َما يَحْ ُك ُمونَ ) هنگامى كه به يكى از آنها بشارت دهند خدا دخترى به تو داده آنچنان از فرط ناراحتى چهره اش تغيير مى كند كه صورتش‬
‫سياه مى شود! او براى نجات از اين ننگ و عار كه به پندار نادرستش ‪ ،‬دامنش را گرفته از قوم و قبيله خود به خاطر اين بشارت بدى كه به او‬
‫داده شده است متوارى مى گردد بلكه او دائما در اين فكر غوطه ور است كه آيا اين ننگ را بر خود بپذيرد و دختر را نگهدارد و يا آنرا زنده در‬
‫زير خاك پنهان‪ .‬سازد! بدانيد حكمى را كه آنها مى كردند‪ ،‬حكم زشت و بدى بود) النحل‪59/ .‬‬

‫قرآن عظيم الشان عادت جاهالنه عصرجاهليت راكه تولد دختر ننگ بودمفصال بيان مينمايد كه ‪:‬‬

‫هنگامى كه به يكى از آنها بشارت دهند خدا دخترى به تو داده آنچنان از فرط ناراحتى چهره اش تغيير مى كند كه‬ ‫‪.1‬‬
‫صورتش‍ سياه مى شود!(و اذا بشر احدهم باالنثى ظل وجهه مسودا)‬
‫و مملو از خشم و غضب مى گردد (و هو كظيم )‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫كار به همينجا پايان نمى گيرد او براى نجات از اين ننگ و عار كه به پندار نادرستش ‪ ،‬دامنش را گرفته از قوم و‬ ‫‪.3‬‬
‫قبيله خود به خاطر اين بشارت بدى كه به او داده شده است متوارى مى گردد (يتوارى من القوم من سوء مابشر به )‪.‬‬
‫باز هم ‪ ،‬موضوع خاتمه نمى يابد بلكه او دائما در اين فكر غوطه ور است كه آيا اين ننگ را بر خود بپذيرد و دختر را‬ ‫‪.4‬‬
‫نگهدارد و يا آنرا زنده در زير خاك پنهان سازد! ( أ يمسكه على هون ام يدسه فى التراب )‪.‬‬

‫بعد از اينكه قرآن عظيم الشان اين اين حكم ظالمانه و شقاوت آميز غير انسانى را با صراحت هر چه بيشتر محكوم كرده و مى گويد‪ (:‬بدانيد‬
‫حكمى را كه آنها مى كردند‪ ،‬حكم زشت و بدى بود (اال ساء ما يحكمون )‪.‬مفسر ميگويد ‪ :‬سرانجام ريشه اين همه آلودگيها و بدبختيها‬
‫را چنين معرفى مى كند كه اينها همه زائيده عدم ايمان به آخرت است آنهائى كه ايمان به سراى ديگر ندارند صفات زشت و شوم‬
‫خواهند داشت (للذين ال يؤ منون باالخرة مثل السوء)‪.‬فراموش كردن خدا و همچنين فراموش كردن دادگاه عدل او انگيزه همه پستيها و‬
‫زشتيها و انحرافها و خرافات است ‪ ،‬و يادآورى اين دو اصل اصيل منبع اصلى احساس مسئوليت و مبارزه با جهل و خرافات ‪ ،‬و‬
‫عامل توانائى و دانائى است ‪)۱(.‬‬

‫‪۱‬‬
‫تفسير نمونه در تفسير آيت فوق رجوع شود ‪.‬‬
‫ب يان اين قصه درس عبرت براي مردمان عصرجاهليت كنوني نيز ميباشد كه دختر داشتن را عيب پنداشته مانند افراد بي ايمان‬
‫وجاهل آن عصر نور ايمان قلب هاي شانرا مملو نساخته ويا هم تنها به نام مسلمانند ‪ ،‬بعضي احكام قرآن را قبول ميكنند واحكام‬
‫ديگرش را كه مخالف رواج وعادات قبلي زشت وفرهنگ هاي جاهليت است ترك نميكنند ‪ ،‬بازهم از شنيدن نام دختر غمگين ميشوند‬
‫و خانم هاي بيچاره خويش را به باد مالمت ميگيرند كه خداوند اين عمل را نهايت بد بيان داشته است‪.‬‬
‫زيرا اين انديشه آنان صراحتا با احكام وارشادات الهي مخالف بوده و مالمتي خانم ها ضرر به عقيده ميكند ‪ ،‬زيرا وظيفه خدا را‬
‫به بنده محول ميكنند ‪ ،‬و بدين فكر هستند كه همسرش او را دختر ساخته است ‪ ،‬واگر چنين عقيده ندارند ‪ ،‬پس چرا خاتم هاي شانرا‬
‫مالمت ميكنند ؟‬

‫ولي آنانيكه حقيقتا مؤمن هستند‪،‬داشتن دختررارحمت الهي پنداشته به قضا وقدرالهي تسليم ميشوند و با آوردن دختر خوشي ميكنند‬
‫‪ :‬زيرا آنان ميدانند كه خوب و بهترآنست كه خدا آنرا خوب گفته است و بد آنست كه خدا آنرا بد پنداشته است ‪ .‬ورسول خدا داشتن‬
‫دختر را رحمت بيان داشته است ‪.‬‬

‫قرآن عظيم الشان با بيان اين حكم الهي وبيان صفات انسانهاي جاهل وبي ايمان قاطعانه ازحقوق دختران دفاع نموده وحتا‬
‫تفكيرابتدايي ياترشرو شدن وغمكين شدن ازوالدت دختران را جريمه پنداشته واصحاب چنين افكار را مشابه با افكار عصرجاهليت‬
‫ميداند‪،‬وهركه فكرش مطابق فكرجاهليت باشد‪ ،‬اوهنوزمشكل فكري وعقيدتي دارد كه دين مقدس اسالم چنين تفكيري را هرگز‬
‫نميپذيرد ‪.‬‬

‫دفاع قرآن از دختران زنده به گورشده درهنگام والدت‪ :‬درعصر جاهليت عربها عادت داشتند كه ب‪..‬راي ش‪..‬رم از دخ‪..‬ترداري‬
‫ويا اسباب ديگري دختران نوزاد را زنده به گور ميكردند ‪ ،‬و اين كار جزء فرهنگ آنها شده بود ‪ ،‬و بدين عمل ضد انساني افتخار نيز‬
‫ميكردند ‪ ،‬وخود را غيرتمند نشان ميدادند ‪ ،‬قرآن عظيم الشا ن قبل از فرض نمودن نماز وبسياري احكام ديگر ‪ ،‬نخست افك‪..‬ار مؤمن‪..‬ان‬
‫را متوجه اين نقطه نمود كه زنده گ ي حق هر انسان است ‪ ،‬مرد باشد يازن ‪ ،‬وباز بر اي كسانيكه به فرهنگه‪..‬اي ج‪..‬اهليت تس‪..‬ليم ش‪..‬ده و‬
‫دختران را زنده بگور ميكردند ‪ ،‬سخت ترين جزاي الهي را ك‪..‬ه شرمس‪..‬اري در روز آخ‪..‬رت اس‪..‬ت ‪ ،‬بي‪..‬ان داش‪..‬ت ‪ ،‬درين روز خداون‪..‬د‬
‫متعال (جل جالله) نخست ازدختران نوزاد(زنده به گور شده) ميپرسد كه شما راچرا زنده بگور كردند‪ ،‬وبه كدام گناهي كشته ش‪..‬ده ان‪..‬د‬
‫ت بِأَيِّ َذ ْن ٍ‬
‫ب قُتِلَ ْ‬
‫ت) التكوير‪9 -8 /‬‬ ‫( َوإِ َذا ْال َموْ ُءو َدةُ ُسئِلَ ْ‬
‫اين سؤال الهي براي اين ميشود كه آن دختر مظلوم در مقابل تمامي مخلوقات در روز قيامت شهادت دهد كه اين پدر ظالمش او‬
‫را زنده بگور نموده و قاتلش ميباشد ‪ ،‬تا آن انسان خود خواه ومجرم ‪ ،‬به سخت ترين مجازات هاي الهي كه آتش دوزخ است ‪ ،‬محاكمه‬
‫گردد ‪ ،‬مؤمنان با دانستن اين حكم الهي و دفاع قرآني از حقوق زنده گي دختران ‪ ،‬تمامي فرهنگ هاي جاهليت را به دور انداخته و‬
‫دختر را يك موجود گرامي دانسته ‪ ،‬وبه اساس اين دفاع قرآني ‪ ،‬اين فرهنگ جاهليت كامال از ميان عربها برچيده شد ‪.‬‬
‫پيامبر ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) نيز درين مورد براي مؤمنان بيان د اشت ‪( :‬ع َْن ْال ُم ِغي َر ِة ب ِْن ُش ْعبَةَ قَا َل قَا َل النَّبِ ُّي ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) إِ َّن هَّللا َ َح َّر َم‬
‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) فرمود ‪ :‬خداوند متعال ( جل جالله )‬ ‫ت ) حضرت مغيرة (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه نبي كريم ( َ‬ ‫ت َو َو ْأ َد ْالبَنَا ِ‬‫ق اأْل ُ َّمهَا ِ‬ ‫َعلَ ْي ُك ْم ُعقُو َ‬
‫غضبناك نمودن والدين ‪ ،‬زنده بگ وركردن دختران را حرام قرار داده است ‪ .‬بخاري شريف ‪ ،‬حديث نمبر(‪)2231‬‬

‫دفاع قرآن از يك خانم تهمت شده(افك)‪ :‬بعد ازينكه نور اس‪.‬الم در جزي‪.‬رة الع‪.‬رب ب‪.‬ه درخش‪.‬ش ش‪.‬د ‪ ،‬وروز ب‪.‬روز حق‪.‬انيت آن‬
‫هزار ها انسانرا به پ‪.‬ذيرش دين مق‪.‬دس اس‪.‬الم وادار نم‪.‬ود ‪ ،‬دش‪.‬منان اس‪.‬الم نخس‪.‬ت از وس‪.‬ايل زور‪،‬ظلم ‪،‬تعزي‪.‬رات اقتص‪.‬ادي ‪ ،‬قت‪.‬ل و‬
‫شکنجه مؤنان ضعيف ‪ ،‬فراردادن ‪ ،‬خانه چور كردن وغيره وسايل غيرانساني استفاده نم‪..‬وده ‪ ،‬خواس‪.‬تند ت‪.‬ا س‪.‬د راه مؤمن‪.‬ان ش‪.‬وند ک‪.‬ه‬
‫باآلخره همه چالهاي شان به قدرت پروردگار يکتا به شکست مواجه شد‪.‬‬
‫وقتي مسلمانان به مدينه منوره هجرت نمودند ‪ ،‬و درآنجا قوت مسلمانان بيشتر شد ‪ ،‬دشمنان حق بازهم باوجود ضعيفي در آنجا ب‪..‬ا‬
‫نيرنگ ديگري درلباس مسلمانان درآمدند ‪ ،‬وبا منافقت ( ظاهرمؤمن وباطن كافر) براي دسيسه سازي كار كردند ‪ ،‬ت‪..‬ا مس‪..‬لمانان را از‬
‫داخل ضربه زنند ‪ .‬ولي ازينكه پروردگار عالميان طرفدار حق و ايمان است ‪ ،‬هميشه اسرار منافقه آنانرا افشا نموده ‪ ،‬ومسلمانان هم‪..‬ه‬
‫روزه دسايس آنانرا كشف مينمودند ‪ ،‬يكي ازين دس‪..‬ايس منافق‪..‬ان درعص‪..‬ر پي‪.‬امبر (ص‪..‬لى‪ .‬هّللا علي‪..‬ه و آل‪..‬ه و س‪..‬لّم ) در مدين‪..‬ه من‪..‬وره ‪ ،‬تهمت نم‪..‬ودن‬
‫وتعرض به آل بيت پيامبر( صلى هللا عليه وس‪..‬لم ) بود كه آنان ميدانستند كه رسول هللا ( ص‪..‬لى هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم ) ناموس خ‪..‬ود را بس‪..‬يار دوس‪..‬ت داش‪..‬ت ‪ ،‬و‬
‫اذيت رسانيدن به ازواج مطهرات پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) سبب رنجش پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) ميشود‪.‬‬
‫آنان براي اذيت به نبي كريم ( صلى هللا عليه وسلم ) وخفه ساختن مؤمنان حقيقي بهانه پيدا كردند تا حضرت بي بي عايشه ( سالم هللا عليها ) را كه‬
‫قرآنكريم او را مادر مؤمنان خوانده است ‪ ،‬اذيت رسانند ‪ ،‬آنان با تهمت به عايشه خواستند تا شرف پيامبررا لطمه زنند ‪ ،‬وقلب رسول‬
‫خدا را متاثر سازند ‪ ،‬ولي قرآن عظيم الشان برائت آن زن پاك طينت وشريف را با آيات قرآني ثابت نمود‪،‬تا زبان دشمنان اهل بيت‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) خشک گردد ‪ ،‬وحتا مومنانيکه درين حادثه به تبليغات منافقان تحت تاثير قرار گرفته بودند ‪ ،‬دوباره توبه نمايند‬
‫وبه پاکدامني زوجه مطهره پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) بيشتر از پيش متيقن گردند ‪ .‬خداوند متعال ميفرمايد ‪( :‬إِ َّن الَّ ِذينَ َجا ُءوا بِاال ْف ِك عُصْ بَةٌ‬
‫َظي ٌم لَوْ ال إِ ْذ َس ِم ْعتُ ُموهُ ظَ َّن‬
‫اال ْث ِم َوالَّ ِذي تَ َولَّى ِك ْب َرهُ ِم ْنهُ ْم لَهُ َع َذابٌ ع ِ‬ ‫ب ِم ْن ِ‬ ‫ئ ِم ْنهُ ْم َما ا ْكتَ َس َ‬
‫ِم ْن ُك ْم ال تَحْ َسبُوهُ َش ًّرا لَ ُك ْم َبلْ هُ َو َخ ْي ٌر لَ ُك ْم لِ ُكلِّ ا ْم ِر ٍ‬
‫ْ‬ ‫هَّللا‬
‫ك ِع ْن َد ِ هُ ْم ال َكا ِذبُونَ )‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ين لَوْ اَل َجا ُءوا َعلَ ْي ِه بِأرْ بَ َع ِة ُشهَدَا َء فَإِذ لَ ْم يَأتُوا بِال ُّشهَدَا ِء فَأوْ لَئِ َ‬‫ك ُمبِ ٌ‬ ‫َات ِبأَنفُ ِس ِه ْم َخ ْيرًا َوقَالُوا هَ َذا إِ ْف ٌ‬ ‫ْال ُم ْؤ ِمنُونَ َو ْال ُم ْؤ ِمن ُ‬
‫النور‪13 -11./‬‬

‫قصهء افك كه در كتب تفاسير وسيرت ذكر است ‪ ،‬درين مورد تفسيرنمونه در ذيل تفسير اين آيات ميگويد ‪ :‬درآيات فوق دو‬
‫شأن نزول نقل شده است ‪ :‬شان نزول اول كه مشهورتر است و در كتب تفسير اهل سنت آمده و در تفاسير شيعه نيز بالواسطه نقل‬
‫شده چنين است‪(:‬عايشه) همسرپيامبر خدا(صلى هّللا عليه و آله‪ .‬و سلّم ) مى گويد‪ :‬پيامبر خدا (صلى‪ .‬هّللا عليه و آله و سلّم ) هنگامى كه مى خواست سفرى‬
‫برود‪ ،‬در ميان همسرانش قرعه مى افگند‪ ،‬قرعه به نام هر كس مى آمد او را با خود مى برد‪ ،‬در يكى از غزوات قرعه به نام من‬
‫افتاد‪ ،‬من با پيامبر(صلى هّللا عليه و آله‪ .‬و سلّم ) حركت كردم ‪ ،‬و چون آيه حجاب نازل شده بود در هودجى پوشيده بودم ‪ ،‬جنگ به پايان‬
‫رسيد‪ ،‬و ما بازگشتيم نزديك مدينه رسيديم ‪ ،‬شب بود‪ ،‬من از لشكر گاه براى انجام حاجتى كمى دور شدم هنگامى كه بازگشتم‬
‫متوجه شدم گردنبندى كه از مهره هاى يمانى داشتم پاره شده است به دنبال آن باز گشتم و معطل شدم هنگامى كه بازگشتم ديدم‬
‫لشكر حركت كرده ‪ ،‬و هودج مرا بر شتر گذارده اند و رفته اند در حالى كه گمان مى كرده اند من در آنم ‪ ،‬زيرا زنان در آن‬
‫زمان بر اثر كمبود غذا سبك جثه بودند بعالوه من سن و سالى نداشتم ‪ ،‬به هر حال در آنجا تك و تنها ماندم ‪ ،‬و فكر كردم هنگامى‬
‫كه به منزلگاه برسند و مرا نيابند به سراغ من باز مى گردند‪ ،‬شب را در آن بيابان ماندم ‪.‬‬
‫اتفاقا صفوان يكى از افراد لشكر مسلمين كه او هم از لشكر گاه دور مانده بود شب در آن بيابان بود‪ ،‬به هنگام صبح مرا از‬
‫دور ديد نزديك آمد هنگامى كه مرا شناخت بى آنكه يك كلمه با من سخن بگويد جز اينكه (انا هلل و انا اليه راجعون ) را بر زبان‬
‫جارى ساخت شتر خود را خواباند‪ ،‬و من بر آن سوار شدم او مهار ناقه را در دست داشت ‪ ،‬تا به لشكرگاه رسيديم ‪ ،‬اين منظره‬
‫سبب شد كه گروهى درباره من شايعه پردازى كنند و خود را بدين سبب هالك (و گرفتار مجازات الهى ) سازند‪.‬‬
‫كسى كه بيش از همه به اين تهمت دامن مى زد‪( ،‬عبد هللا بن ابى سلول ) (‪ )١‬بود‪.‬‬
‫( صلى‬ ‫ما به مدينه رسيديم و اين شايعه در شهر پيچيد در حالى كه من هيچ از آن خبر نداشتم ‪ ،‬در اين هنگام بيمار شدم ‪ ،‬پيامبر‬
‫هللا عليه وسلم ) به ديدن مى آمد ولى لطف سابق را در او نمى ديدم ‪ ،‬و نمى دانستم قضيه از چه قرار است ؟ حالم بهتر شد‪ ،‬بيرون آمدم‬
‫و كم كم از بعضى از زنان نزديك از شايعه سازى منافقان آگاه شدم ‪.‬بيماريم شدت گرفت ‪ ،‬پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) به ديدن من آمد‪،‬‬
‫از او اجازه خواستم به خانه پدرم بروم ‪ ،‬هنگامى كه به خانه پدر آمدم از مادر پرسيدم مردم چه مى گويند؟ او به من گفت ‪ :‬غصه‬
‫نخور به خدا سوگند زنانى كه امتيازى دارند و مورد حسد ديگران هستند درباره آنها سخن بسيار گفته مى شود‪.‬در اين هنگام‬
‫پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) على بن ابى طالب (عليه السالم ) و اسامة بن زيد را مورد مشورت قرار داد كه در برابر اين گفتگوها چه كنم ؟ اما‬
‫اسامة گفت ‪ :‬اى رسولخدا ( صلى هللا عليه وسلم ) او خانواده تو است و ما جز خير از او نديده ايم (اعتنائى به سخنان مردم نكن )‪.‬و اما‬
‫على (عليه السالم ) گفت ‪ :‬اى پيامبر! خداوند كار را بر تو سخت نكرده است ‪ ،‬غير از او همسر بسيار است ‪ ،‬از كنيز او در اين باره‬
‫تحقيق كن‪ .‬پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) كنيز مرا فرا خواند‪ ،‬و از او پرسيد آيا چيزى كه شك و شبهه اى پيرامون عايشه برانگيزد هرگز‬
‫ديده اى ؟ كنيز گفت ‪ :‬به خدائى كه تو را به حق مبعوث كرده است من هيچ كار خالفى از او نديده ام ‪.‬در اين هنگام پيامبر( صلى هللا‬

‫عليه وسلم ) تصميم گرفت اين سخنان را با مردم در ميان بگذارد‪)) .‬‬
‫صاحب تفسيرنمونه درادامه قصه از زبان بي بي عايشه ( رضي هللا عنها ) ميگويد ‪ :‬اين وضع همچنان ادامه داشت و غم و اندوه‬
‫شديد وجود مرا فرا گرفته بود و يكماه بود كه پيامبر هرگز در كنار من نمى نشست ‪.‬‬
‫من خود مى دانستم كه از اين تهمت پاكم و باالخره خداوند مطلب را روشن خواهد كرد‪.‬سرانجام روزى پيامبر‬
‫( صلى هللا عليه وسلم )‬

‫نزد من آمد در حالى كه خندان بود‪ ،‬و نخستين سخنش اين بود بشارت بر تو باد كه خداوند تو را از اين اتهام مبرا ساخت ‪ ،‬در‬
‫اين هنگام بود كه آيات ان الذين جاءوا باالفك … تا آخر آيات نازل گرديد‪.‬‬
‫صاحب تفسير نمونه ميگويد كه بعضي ها نظر دارند كه اين آيات درباره (ماريه قبطيه) كه يكتن از همسران پيامبر‬
‫( صلى هللا عليه‬

‫وسلم ) بود ‪ ،‬نيز بيان شده ‪ ،‬ولي در ختم نقل اقوال راويان شان نزول دومي را كه مربوط به ماريه قبطيه ميگردد خيلي ها ضعيف‬
‫تلقي مينمايد ‪ .‬و درخاتمه ميگويد ‪ :‬از قرائن موجود در آيه استفاده مى شود كه اين تهمت درباره فردى بود كه از اهميت ويژه اى‬
‫در جامعه آن روز برخوردار بوده است ‪.‬‬

‫‪ - ١‬عبدهللا ابن ابي ابن سلول رئيس منافقان درعصر پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) بود ‪..‬‬
‫اكنون كه سؤال مهم را مطرح نماييم اين خواهد بود كه چرا خداوند متعال براي برائت يك زن ده آيت قرآن را نازل ميكند ‪،‬‬
‫جواب صرف همين خواهد بود كه خداوند متعال درقرآن عظيم الشان اهميت زيادي براي زنان بيان داشته ودين مقدس اسالم يگانه‬
‫ديني است كه عزت وحرمت زنان را حفظ نموده و اززنان مظلوم جدا دفاع مينمايد‪ .‬ابن كثير در تفسير اين آيات ميگويد ‪ :‬اين آيات ده‬
‫كانه در شأن بي بي عائشة أم المؤمنين ( رضي هللا عنها) زماني نازل شد كه منافقان به او تهمت نمودند ‪ ،‬بناء خداوند متعال برائتش‬
‫را بواسطه اين آيات ثابت نمود ‪ .‬او سخنان عايشه را نقل نموده ميگويد ‪ :‬درين هنكام من ميدانستم كه بيكناه هستم و خداوند حتمابرائت‬
‫وبيگناهي مرا ثابت خواهد نمود ‪ ،‬ولي گمان نميكردم كه خداوند در باره من وحي بفرستد ‪ ،‬زيرا خود را ازين كار بسيار كوچك فكر‬
‫ميكردم ‪ ،‬او در ختم قصه خود ميگويد ‪ :‬كه باالي پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) وحي الهي آمد و پيامبر( صلى هللا عليه وسلم )‬
‫خوشحال وخنده كنان به من گفت ‪" :‬أبشري يا عائشة أما هللا عز وجل فقد برأك" بشارت بر تو اي عايشه ! خداوند (عزوجل) برائت‬
‫وبيگناهي ترا ثابت نمود ‪ ،‬بي عايشه ميگويد ‪ :‬مادرم برايم گفت ‪ :‬درمقابل پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) برخيز ‪ ،‬گفتم ‪ :‬قسم به‬
‫خداست كه براي او نميخيزم ‪ ،‬وهيچكسي را بجز خداوند شكر نميگويم ‪ ،‬زيرا هللا ( جل جالله ) که مدد رسان مظلومان است ‪ ،‬برائتم‬
‫را نازل نمود ‪.‬‬

‫به اين طريق قرآن عظيم الشا ن برای مومنان فهماند که اين دسيسه منافقان بود ‪ ،‬پيامبرپاک است وزن پيامبرنيز پاک است زيرا‬
‫( الطيبات للطيبين والخبيثات للخبيثين ) زنان پاک برای مردان پاک ميباشد ‪ ،‬وزنان خبيث برای مر دان خبيث ميباشد ‪ .‬زيرا منافقان‬
‫ميخواستند با دشنام وعيب دار ساختن ناموس پيامبر ‪ ،‬خود پيامبر را دشنام دهند ‪ ،‬زيرا به اساس اين آيت شريف در صورتيکه خانم‬
‫کسی خبيث و گناهکار و پست باشد ‪ ،‬درحقيقت عيب وی به شوهرش نيز ميرسد ‪ ،‬زيرا خداوند متعال ميفرمايد که (الخبيثات للخبيثين)‬
‫زنان خبيث نصيب مردان خبيث ميشوند ‪ ،‬و با اين آيات قرآنی نه تنها پاکی بی بی عايشه ثابت گرديد بلکه شخصيت پيامبر اسالم نيز‬
‫از مکر وچالش هاييکه دشمنان اسالم برای متهم ساخت پيامبر ازطريق اتهام به خانمش ترسيم نموده بودند نجات يافت ‪.‬‬

‫دفاع قرآن اززنهاي بيوه‪ :‬درزمان جاهليت فرهنگ آنان بود ‪ ،‬تا زنان بيوه را ازدواج منع نمايند تا بعد ازمرگش ميراثش را‬
‫بخود گيرند ‪ ،‬بناء دين مقدس اسالم اين عادت را يک امرجاهالنه پنداشته براي بيوه ها حق ميدهد که به اختيار خود ازدواج نمايند آيت‬
‫قرآني بيان ميدارد که (يا ايها الذين آمنوا ال يحل لكم ان ترثوا النساء كرها) اي مؤمنان شايسته شما نيست كه از زنان به شكل اجباري‬
‫به ارث بريد ‪.‬‬

‫دين مقدس اسالم براي مومنان بيان داشت که زن داراي منزلت عالي بوده ‪ ،‬و به ميراث بردن زنان ‪ ،‬يک عملکرد عصر‬
‫جاهليت بود ‪ ،‬واکنون که خورشيد درخشان اسالم همهء افراد جامعه را در برگرفته است ‪ ،‬زنان بايد مانند ساير اعضاي جامعه ‪،‬‬
‫حقوق عالي انساني داشته ‪ ،‬نه کسي حق دارد که زنان را به ميراث ببرد ‪ ،‬ونه هم کسي حق دارد که آنان را از ازدواج منع نمايد ‪ ،‬تا‬
‫در هنگام مرگ ميراث آنان برايشان باقي ماند ‪ ،‬دين مقدس اسالم با چندين آيات قرآني براي زنان حق گرفتن ميراث را از مال‬
‫وارثان شان بيان داشته است ‪ .‬همچنان آنان ميتوانند که بعد از وفات شوهران شان ‪ ،‬با هرکسي بخواهند ازدواج نمايند ‪ ،‬وياهم بدون‬
‫ازدواج به سرپرستي اوالد هاي خويش ادامه دهند ‪.‬‬

‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم فَ َر َّد نِ َكا َحهَا) خنساء دختر‬ ‫ك فَأَت ْ‬
‫َت النَّبِ َّي َ‬ ‫اريَّ ِة أَ َّن أَبَاهَا َز َّو َجهَا َو ِه َي ثَيِّبٌ فَ َك ِره ْ‬
‫َت َذلِ َ‬ ‫ص ِ‬‫ت ِخ َذ ٍام اأْل َ ْن َ‬
‫(ع َْن َخ ْن َسا َء بِ ْن ِ‬
‫خذام انصاري ميفرمايد که پدرش وي را زمانيکه بيوه شده بود ‪ ،‬اجبارا به نکاح کسي آورده بود ‪ ،‬او اين کار پدرس خوشش نيامد ‪،‬‬
‫وبه نزد پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) رفت ‪ ،‬آنحضرت نکاح اش را رد نمود ‪ .‬بخاري شريف حديث نمبر ‪)6432( ،‬‬

‫دفاع قرآن از حق مهر زنان‪ :‬دين مقدس اسالم براي عزت بخشيدن براي زنان ‪ ،‬و داشتن مال مناسب وحقوق مادي‬
‫آنان ‪ ،‬اعطاي مهر را درهنگام نكاح بستن بر شوهران شان الزم نموده است ‪ ،‬شوهران مسلمان مطابق ارشادات الهي واحاديث‬
‫حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) براي خانم هاي شان درهنگام مهر پولي را تعيين مينمايند ‪ ،‬اين پول حق خاص خانم ميباشد ‪ ،‬كه هيچ‬
‫كسي حق تصرف آنرا بدون اجازه خانم ندارد ‪ ،‬بعضي ازمردان كه براي زنان شان مهر ميدهند ‪ ،‬دربعضي از حاالت مانند مخالفت‬
‫ها ‪ ،‬طالق ‪ ،‬وغيره ‪ ،‬آن اموال را دوباره از نزد شان ميگريند ‪ ،‬قرآن عظيم الشان گرفتن اين اموال را از نزد خانمهما منع نمود ‪ ،‬و‬
‫ازحق آن دفاع نموده براي شوهران چنين خطاب نمود ‪َ ( :‬وآتَ ْيتُ ْم إِحْ دَاه َُّن قِنطَارًا فَاَل تَأْ ُخ ُذوا ِم ْنهُ َش ْيئًا أَتَأْ ُخ ُذونَهُ بُ ْهتَانًا َوإِ ْث ًما ُمبِينًا) هرگاه‬
‫براي خانمي مال بسيار زياد ( بگونه مهرداده باشيد ) از آنان نگيريد ‪ ،‬آيا اين اموال را به تهمت وگناه آشكار دوباره ميگيريد‬
‫النساء ‪ 20 /‬قرآن عظيم الشان اين حق تلفی را جرم وگناه دانسته واز حق مهر خانمها دفاع نموده است ‪ ،‬همچنان که کسی حق ندارد‬
‫مهر داده شده آنانرا تلف نمايد ‪ ،‬بلکه کسی حق ندارد که مانع اين حق گردد حتا اگر اين شخص درمقامات عالی حکومتی قرار داشته‬
‫باشد ‪.‬‬
‫(صلى‪ .‬هللا‬ ‫ابن كثيردرتفسيرش نقل ميکند ‪ :‬حضرت مسروق (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه حضرت عمر بن خطاب (رضي هللا عنه ) منبر رسول هللا‬
‫عليه وسلم) باال شد و مردم را درمورد مهر زنان تبليغ نموده فرمود كه زيادت مهرزنان از تقوا نميباشد زيرا حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم )‬

‫و صحابه كرام از ‪ 400‬درهم زياده تر مهر برای خانمهای شان نداده اند واگر اين امر به تقوا داللت ميكرد آنان مهر زيادي براي‬
‫خانم هاي شان تعيين ميكردند ‪ ،‬حضرت مسروق ميگويد درين هنگام زني درمقابل حضرت عمر(رضي هللا عنه ) به مخالفت ايستاده‬
‫برايش گفت ‪ :‬اي أمير المؤمنين ! آيا مردم را از زيادت مهر زنان از ‪ 400‬درهم باال تر ممانعت نموديد ؟ حضرت عمر(رضي هللا عنه )‬

‫گفت ‪ :‬بلي ‪ .‬آن زن گفت ‪ :‬آيا نشنيدي كه خداوند متعال ( جل جالله ) درقرآن عظيم الشان درين مورد چي گفته است ؟ حضرت عمر(رضي هللا‬

‫عنه ) گفت ‪ :‬چي گفته است ؟ آن خانم گفت ‪ :‬آيا نشنيدي كه پروردگار ( جل جالله ) ميفرمايد "وآتيتم إحداهن قنطارا " ‪.‬‬
‫حضرت مسروق (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه حضرت عمر(رضي هللا عنه ) گفت ‪ :‬خداوندا مرا ببخش ! تمامي مردم نسبت به عمر عالمتر اند‬
‫‪ .‬سپس به منبر رفته براي مردم گفت كه من قبال درمورد زيادت مهر از ‪ 400‬درهم شما را منع نمودم حال هركه خواسته باشد‬
‫ميتواند مهربيشتري براي خانمش تعيين نمايد ‪.‬‬
‫حضرت عمر (رضي هللا عنه ) با دانستن حقيقت قرآنی که از حق خانمها دفاع نموده است از سخنان خود بر گشته و به حق آنان‬
‫اعتراف نموده وخود را مالمت نمود وگفت که تمامی مردم نسبت به من عالمترند ‪ ،‬زيرا وی به اين حکم دقيقا متوجه نشده بود ‪.‬‬

‫دفاع قرآن از حق مادر وگرامي داشتن زحمات مادر‪ :‬حضرت پيامبر(صلی‪ .‬هللا عليه وسلم ) نسبت به پدر برای مادر سه حق را بيان داشته‬
‫است ‪ ،‬وقتی يک صحابی مبارک از پيغمبر درمورد پرسيد آنحضرت وی را سه مرتبه به نيکی وآداب و هم صحبتی با مادرهدايت فرمود و‬
‫درمرتبه چهارم پدر را بيان داشت ‪.‬‬
‫حضرت ابی هريره ( رضی هللا عنه ) ميفرمايد ‪ :‬شخصی به نزد رسول هللا ( صلی هللا عليه وسلم ) آمده پرسيد ‪:‬‬
‫ای پيامبرخدا ! بهترين انسانها برای هم صحبتی من کيست ؟‬
‫پيامبر( صلی هللا عليه وسلم ) گفت ‪ :‬مادرت‬
‫آن شخص گفت ‪ :‬بعد ازآن کی ؟‬
‫پيامبر( صلی هللا عليه وسلم ) گفت ‪ :‬مادرت‬
‫آن شخص گفت ‪ :‬بعد ازآن کی ؟‬
‫پيامبر( صلی هللا عليه وسلم ) گفت ‪ :‬مادرت‬
‫درين حديث شريف حضرت پيامبر( صلی هللا عليه وسلم ) به اين شخص فهماند که‪،‬اخالق نيکو ‪ ،‬احترام ‪ ،‬هم صحبتی ‪ ،‬دوستی ‪ ،‬با مادرش‬
‫سه مرتبه نسبت به پدر بيشترست ‪ ،‬ودرمرتبه چهارم حق پدرت ميباشد ‪ .‬بناء مادر نسبت به پدر حقوقش زياد بوده ‪ ،‬زيرا همين‬
‫مادرست که درنيمه شب ها برخواسته برای طفلش شير ميدهد ‪ ،‬درهنگام مريضی اشت برايش دوا ميدهد ‪ ،‬وشب ها را تا صبح بيدار‬
‫سپری نموده ‪ ،‬ودرنهايت با همه گذشت همه مشکالت روی طفلش را ميبوسد ‪ ،‬دين مقدس اسالم اين حق وی را حفظ نموده ‪ ،‬برايش‬
‫حق بيشتر ميدهد وپدران مومن‬
‫هم ميدانند که چنين فدا کاری های مادر او را مستحق اين ميسازد که وی سه حق داشته و پدر يک حق داشته باشد ‪ .‬با درنظراين‬
‫ض َع ْتهُ‬‫سانًا‪َ ,‬ح َملَ ْتهُ أُ ُّمهُ ُك ْرهًا َو َو َ‬ ‫ص ْينَا اإْل ِ ن َ‬
‫سانَ بِ َوالِ َد ْي ِه إِ ْح َ‬ ‫نقطه به فرزندان ميفهماند که درمقابل والدين خويش نهايت با احترام باشند ( َو َو َّ‬
‫ُك ْرهًا ) احقاف ‪15/‬ما انسان را توصيه كرديم كه درباره پدر و مادرش نيكى كند ‪ ،‬مادر او را با اكراه و ناراحتى حمل مى كند‪ ،‬و با‬
‫ناراحتى بر زمين مى گذارد‪. )،‬‬
‫دفاع از زنان نازا‪ :‬بعضي از مردان بيدين در هنگام بدنيا نياوردن اطفال خانمهايشانرا را به باد مالمت گرفته ‪ ،‬وآنانرا سبب‬
‫نداشتن اوالد ميدانند ‪ ،‬خداوند متعال درجواب اين مردان بيدين بيان ميدارد كه دادن وندادن اوالد ‪ ،‬وياهم آوردن پسر ودختر همه‬
‫متعلق به خداوند بوده و ميباشد ‪.‬‬
‫ق َما َي َشا ُء يَهَبُ لِ َم ْن َي َشا ُء إِنَاثًا َويَهَبُ لِ َم ْن َي َشا ُء ُّ‬
‫الذ ُكو َر) خداوند را ست مالکيت آسمانها وزمين ‪،‬‬ ‫ت َواأْل َرْ ِ‬
‫ض يَ ْخلُ ُ‬ ‫(هَّلِل ِ ُم ْل ُ‬
‫ك ال َّس َما َوا ِ‬
‫هرچيزی رابخواهد خلق ميکند ‪ ،‬برای کسی دخترميدهد وبرای کسی هم پسر ميدهد ‪ .‬الشورى ‪49/‬‬
‫درين آيات قرآني درس است براي مردان تا درهنگام نداشتن اوالد ‪ ،‬ويا نازا بودن خانمهايشان امور را به پروردكار عالم متعلق‬
‫دانسته ‪ ،‬واز عقايد جاهليت كه زنان را مالمت ميكنند پرهيز نمايند ‪.‬‬

‫تعيين كننده جنس فرزند ( پسر يا دختر) پدر ميباشد‪ :‬اگرچه دردرسهای قبلی درمورد انسانهای عصر جاهليت گفتيم که آنان‬
‫از دختر داشتن غيرت ميکردند ‪ ،‬برعکس آن مومنان با دانستن اين صفت بد عصرجاهليت خود را از چنين انديشه نجات داده ‪،‬‬
‫دخترداشتن را بهترين نعمت ميدانند ‪ ،‬ولی بازهم بعضی ازکسانی هستند که هنوز ايمان تمامی قلب آنان را نپوشانيده ‪ ،‬وهنگام دختر‬
‫آوردن احساس خسته گی ميکنند ‪ ،‬وبسا اوقات آنان خانمهای خود را مالمت نموده که تو سبب دختر آوردن شده ای درين مورد قرآن‬
‫عظيم الشان ميفرمايد که علت دختر يا پسرشدن همان نطفه مرد ميباشد ‪ ،‬قرآن عظيم الشان ميفرمايد{وأنه خلق الزوجين الذكر واألنثى‬
‫من نطفة إذا تمنى} النجم ‪ 46 -45 /‬خداوند (جل جالله ) دو جفت (مذكرو مؤنث) را از نطفهء كه مردان ميريزند خلق نموده است ‪ .‬اين امر به‬
‫نظر بسياري از مردمان غير مسلمان جاي شك و ترديد بود كه در تعيين نوعيت مذكرو مؤنث (بچه و دختر) كروموزوم هاي مردان‬
‫نقش اساسي داشته باشد ‪ ،‬ولي مسلمانان به اساس عقيدهء حقانيت قرآن آنرا ميپذيرفتند‪،‬وبه كالم الهي سر تسليم مينهادند ‪ ،‬اما اين‬
‫حقيقت علمي قرآني درعصرحاضرتوسط دانشمندان علوم طبي چنين كشف گرديد ‪:‬‬
‫كروموزوم هاي جنسي در خانم ها يكسان انـد ( ‪) x - x‬‬
‫كروموزوم هاي جنسي در مردان مختلف انـد ( ‪) x – y‬‬
‫(‪ )Y‬حاوي كروموزم عامل پســـر ميباشد‪.‬‬
‫( ‪ ) X‬حاوي كروموزم عامل دختــر ميباشد‪.‬‬
‫فصل سوم‬
‫حقوق معنوي ومادي زنان دردين مقدس اسالم‬
‫ظهور اسالم پيام خوشبختي‪ :‬هنگام طلوع خورشيد درخشان اسالم زنان بيچاره درشرايط اسفباري زنده گي ميكردند‪ .‬هيچ حامي ‪،‬و‬ ‫نان‬

‫مدافعي از حقوق خويش نداشتند ‪ ،‬وقتي نور اسالم درتمامي عالم پخش شد ‪ ،‬وپيامبراسالم منحيث رحمت براي تمامي بشريت معرفي‬
‫( صلي هللا عليه وسلم )‬

‫گرديد وقوانين رهايي بخش اسالم ‪ ،‬زنان را نه تنها از افكار‪،‬عادات‪،‬ظلم واستبداد نجات داد ‪ ،‬بلكه براي زنان ويژه گي هاي زيادي را‬
‫قانونگزاري نمود ‪ ،‬تا زنان بتوانند‪ .‬مانند‪ .‬يک عضو فعال جامعه انساني حقوق خويش را در بخش هاي مادي ومعنوي حاصل نمايند‪ ، .‬و حق‬
‫تلفي عصور تاريک جاهليت که قبل از درخشش دين مقدس اسالم درجهان حاکميت داشت از بين رود‪ .‬برای توضيح بيشتر ساير حقوق‬
‫زنان در دين مقدس اسالم ‪ ،‬ميتوان امتيازات آنانرا در اسالم به دو بخش معنوي و مادي تقسيم بندي نمود‪.‬‬
‫حقوق معنوي خواهران مسلمان ما‪ :‬هرگاه بصورت دقيق درحقوق معنوی زنان نظراندازيم ‪ ،‬بخوبی درک خواهيم نمود که‬
‫حقوق زنان به حساب معنويت سه چند مردان است ‪ ،‬چنانچه درحديث قبلی درمورد مادر اين مطلب را خوانديم ‪.‬‬
‫انسان مومن با دانستن اين حديث شريف به وضاحت ميداند که زن مقام عالی معنوی دردين مقدس اسالم است که ميتوان اين‬
‫حقوق معنوی زنان را از ديدگاه قرآن وسنت پيامبر اکرم ( صلی هللا عليه وسلم ) به ترتيب ذيل تقسيم بنده نمود‪:‬‬
‫‪ : 1‬مساوات در برتريت داشتن ميان يکديگر به اساس تقوا ‪ :‬حقوق زنان را زمانی بخوبی ميتوان دانست که برتريت ميان‬
‫انسانها را درجهان وبه ويزه درمقابل خداوند متعال ( جل جالله ) مورد مطالعه قرار دهيم ‪ ،‬درافکار ‪ ،‬نظريات وديانات دست ساخته بشر ‪،‬‬
‫برتری ها ميان انسانها وجود دارد که ‪ ،‬بگونه مثال‪ :‬يهود ها خود را بهترين انسانها دانسته ‪ ،‬اصل خويش را به خداوند ارتباط داده ‪،‬‬
‫خود را اوالده های خداوند دانسته وساير انسانها را (گوييم) حيوانات ميدانند ‪ ،‬وبدين اساس ‪ ،‬برتريت درنزد يهودی ها نصيب کسانی‬
‫است که مادر يهودی داشته ‪ ،‬وهيچ انسانيکه مادر يهودی ندارد نميتواند يهودی شود زيرا اصل او پاک نيست‪ .‬مسيحيان سفيد پوست‬
‫برتريت خود را در رنگ خود دانسته و حتا برای مسيحيان سياه پوست اجازه نميدهند که داخل کليسای شان شوند ‪ ،‬آنان ميتوانند‬
‫مسيحی شوند ‪ ،‬ولی نميتوانند با سفيد پوستان يکجا عبادت نمايند ‪ ،‬نلس مانديال رهبر سياه پوستان افريقا مدت بيست وهفت سال زندان‬
‫را بخاطر مبارزه با اپارتايد نژادی سپری نمود ‪ ،‬تا حقوق سياه پوستان وسفيد پوستان مساوی باشد‪ .‬به نظر هتلر آريايی های آلمان که‬
‫چشمان سبز‪ ،‬موهای زرد وچوست سرخ داشتند ‪ ،‬حق داشتند که حاکم جهان شده وديگران را درکوره های آتش سوزی نابود سازند ‪.‬‬
‫واين نظريه فاشيستی هتلری ها مليون ها انسان را درجنگ جهانی نابود ساخت ‪.‬‬
‫هرگاه به قوانين اسالمی برگرديم بصورت واضح يت آيت قرآنی تمامی امراض فکری انسانهای خود خواه را از بين برده ‪،‬‬
‫وبرای تمامی انسانيت يک پيام انسانی دارد که ‪:‬‬
‫(يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا َخلَ ْقنَا ُك ْم ِم ْن َذ َك ٍر َوأُنثَى َو َج َعلنَا ُك ْم ُشعُوبًا َوقَبَائِ َل لِتَ َعا َرفُوا إِ َّن أ ْك َر َم ُك ْم ِع ْن َد ِ أ ْتقَا ُك ْم إِ َّن َ َعلِي ٌم َ‬
‫خبِيرٌ) الحجرات ‪13/‬‬ ‫هَّللا‬ ‫َ‬ ‫هَّللا‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫ای مردمان ! ما شما را ازيک مرد وزن خلق نموده ايم ‪ ،‬وشما را به مردمان وقبايل مختلف تقسيم نموديم تا يکديگر را بشناسيد‬
‫بهترين شما به نزد خداوند با تقوای شما ميباشد ‪.‬‬
‫اين آيت قرآنی معيار اساسی برتريت در اسالم را توضيح مينمايد که (تقوا وپاک نفسی) اساس برتريت انسانها دردين مقدس‬
‫اسالم ميباشد ‪ ،‬وپيامبر اسالم برای شرح بهتراين مفهوم بيان ميدارد که (ان هللا ال ينظر الی صورکم واجسامکم ولکن ينظر الی قلوبکم‬
‫واعمالکم) خداوند به صورت ظاهری وجسم های شما نظرنکرده بلکه به دلها واعمال شما متوجه است ‪ .‬يعنی اساسی ترين اصل در‬
‫دين مقدس اسالم اعمال و افکار داخلی انسان بوده‪،‬وبه اساس مظاهر مادی وبرتريت های جسمی‪،‬کسی نميتواند برتريت در اسالم را‬
‫کمايی نمايد ‪ ،‬موالنای روم اين اصل را توضيح ميکند ‪:‬‬
‫ما برون را ننگريم وقال را‬ ‫مادرون را بنگريم وحال را‬
‫به اساس همين اصل بود که بالل حبشی‪،‬سهيل رومی‪،‬وسلمان فارسی شخصيت های عالی واز جمله بزرگترين اصحاب‬
‫پيامبربودند ‪ ،‬وداری عزت ومنزلت خاصی درميان مسلمانان قرار داشتند‪.‬‬
‫دين مقدس اسالم تمامی انسانها رااوالده حضرت آدم وحوا دانسته‪،‬وهمه را دارای اهميت يکسان درمقابل خداوند ميداند‪ .‬اکنون که‬
‫اصل برتريت در دين مقدس اسالم به اساس حکم الهی درميان تمام بشريت معلوم شد ‪ ،‬همين اصل برتريت باالی زنان ومردان‬
‫بصورت مساويانه تعيين گرديده است ‪ ،‬درميان مردان وزنان ‪ ،‬اصل برتريت شان درکرامت وپاکدامنی آنان ميباشد ‪ ،‬زنان با تقوا ‪،‬‬
‫پاک ‪ ،‬وباعفت ‪ ،‬آنانيکه حق را دانسته و مطابق هدايات الهی عمل ميکنند ‪ ،‬صد ها مرتبه ازتمامی مردانيکه دارای چنين صفاتی‬
‫نباشد برتريت دارند ‪ .‬وهمچنان زنان مومن ومتدين که مشابه زنانی چون بی بی خديجه ‪ ،‬بی بی سميه ‪ ،‬بی بی فاطمه ‪ ،‬بی بی زينب ‪،‬‬
‫بی عايشه ‪ ،‬بی بی مريم ‪ ،‬بی بی هاجر وغيره زنان با عفت اسالم هستند هزاران مرتبه نسبت به زنانی اند که چهره ظاهری وباطنی‬
‫آنان به چهره های بت پرستان ‪ ،‬اخالق غير مسلمانان ولباس آنها مشابهت دارد ‪ .‬زيرا حکم الهی عام بوده ‪ ،‬وتمامی انسانيت تحت‬
‫مفهوم ( ان اکرمکم‪ .‬عندهللا اتقاکم ) شامل اند زيرا اين آيت قرآنی شامل تمامی مردان وزنان بوده ‪ ،‬وهمه در احکام اين آيت مساوی‬
‫ميباشند ‪.‬‬
‫‪ -2‬زنان ميتوانند الگوي تقوا و ايمان باشند ‪ :‬براي احترام به زنان قرآن عظيم از شهكار ها ‪ ،‬قرباني ها ‪ ،‬عفت و پا كدامني زنان‬
‫مسلمان در چندين جاي قرآن ذكرنموده است ‪ ،‬و در آيات مختلف زنان را مخاطب قرار داده ‪ ،‬وحتي زنان با تقوا را نمونه مثال براي‬
‫مردان وزنان مسلمان دانسته است كه ما بگونه مثال قصه بي بي آسيه و بي بي مريم ( عليهما السالم ) را قبال در دروس قبلي خويش مفصال‬
‫خوانديم که اين خود يک نوع معنويت را براي خواهران مومن به شکل صريح وواضح بيان ميدارد ‪.‬‬
‫‪ - 3‬مساوات در پاداش اخروي و دنيوي ‪ :‬زنان مانند مردان در مقابل اعمال نيك خويش مستحق پاداش دنيوي و اخروي ميباشند‬
‫قرانكريم ميفرمايد ( إن اكرمكم عند هللا اتقاكم ) بدون شک محترمترين شما نزد خداوند متقي ترين شما است ‪ .‬حجرات‪ . 14./‬و روي همين‬
‫اصل قرآني ابولهب وابوجهل که مردان معروفي در ميان قريشيان بودند و نسبت نداشتن ايمان وتقوا بد ترين انسانها بيان شده اند و‬
‫درمقابل زنهاي مومن مانند بي بي فاطمه ‪ ،‬بي بي سميه ‪ ،‬بي بي عايشه ‪ ،‬بي بي خديجه ‪ ،‬بي بي هاجر ‪ ،‬بي بي آسيه و غيره زنان با‬
‫تقوا داراي عظمت وشخصيت عالي در قرآن ودين مقدس اسالم ميباشند‪.‬‬
‫درآيت شريف (من عمل صالحا من ذكروانثي و هومؤمن فاولئك يدخلون الجنة ) هر كه كار شايسته كند – چه مرد باشد چه زن ‪-‬‬
‫در حاليكه ايمان داشته باشد داخل جنت ميشوند غافر‪ 40/‬دخول هركدام را به جنت به ايمان و اعمال شايسته منحصر مينمايد ‪.‬‬
‫درآيت شريف ( إني ال اضيع عمل عامل من ذكر وانثى ) به وضاحت بيان ميدارد كه ( من عمل هيچ صاحب عمل شما را خواه‬
‫مرد باشد و يازن ضايع نميكنم ) ‪ .‬به اساس اين حکم صريح قرآني هيچکسي گفته نميتواند که حج مردان نسبت به حج زنان فضيلت‬
‫وثواب بيشتر دارد ‪ ،‬و ياهم روزه مردان نسبت به روزه زنان بهترترست ‪ .‬بلکه پاداش هردو به نزد خداوند متعال ( جل جالله ) يکسان‬
‫ميباشد زيرا خداوند متعال( جل جالله ) اجر کسي را ضايع نميگرداند ‪.‬‬
‫‪ -4‬زن در اسالم وسيله نه بلكه هدف است ‪ :‬در تاريخ قديم ومعاصر كشورها ديديم كه همه زن را منحيث وسيله استعمال‬
‫مينمودند و مينمايند ‪ ،‬و لي در دين مقدس اسالم زن وسيله نه بلكه هدف ميباشد ‪ ،‬زن مادر است ‪ ،‬وپيامبراسالم ميفرمايد كه (الجنة‬
‫تحت اقدام االمهات) جنت زير پاي مادران است ‪ ،‬وبه اساس اين حديث شريف تمام مسلمانانيكه ميخواهند بعد از رحلت ازين دنيا‬
‫جنت را حاصل نمايند معتقد اند كه اين هدف آنان ‪ ،‬تحت قدمهاي اين موجود گرانبها كه زن (مادر) است ميباشد ‪.‬‬
‫زن ومرد هردو با ازدواج مشروع نصف ايمان يکديگر را تکميل ميکنند‪ ، .‬که براي رسيدن به اين هدف عالي (کمال ايمان) داشتن‬
‫همسر مشروع شرط اساسي وهدفمند‪ .‬دين مقدس اسالم ميباشد ‪.‬‬
‫‪-5‬احترام زن ‪ :‬زن در اسالم واجب االحترام ميباشد ‪ ،‬زيرا زن مادر‪ ،‬خواهر‪ ،‬خانم و دختر است وهمه داراي منزلت عالي بوده‬
‫وواجب االحترام ميباشند‪ .‬احترام زن مردان را از پستي و ذلت نجات آنانرا به کرامت ميرساند حضرت نبي كريم (صلى‪ .‬هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ‪:‬‬
‫(ما آکرم النساء اال كريم وما اهانهن اال لئيم ) زنان را مردان با كرامت احترام وقدر ميدهند‪ .‬و اشخاص پست در مقابل شان بي احترامي‬
‫ميكنند‪ . .‬انسان هاي بزرگوار زنان را عزت واحترام مينمايد زيرا اين بزرگواري درهمين احترام نهفته است ‪ .‬برعکس مردمان پست و بي‬
‫خرد وياهم مردمان ضعيف االيمان زنان را اهانت مينمايند ‪ .‬درحديث ديگري ذکراست که‪:‬با اخالقترين شما کساني اند که با خانمهاي‬
‫خويش اخالق خوب دارند ‪.‬‬
‫دين مقدس اسالم هميشه براي احترام به مادران ‪ ،‬خواهران ‪ ،‬خانمها ودختران با احكام صريح خويش تاكيد نموده است ‪.‬‬
‫‪ -6‬تحريم بي حرمتي به خانمها ‪ :‬دردين مقدس اسالم هر عمليكه به شخصيت خانمها لطمه زند ‪ ،‬حرام شمرده شده است ‪ ،‬زنده‬
‫بگوركردن دختران ‪ ،‬فروختن دختران ‪ ،‬خوردن پول طويانه وولور ‪ ،‬استفاده نامشروع ازوجود زنان ‪ ،‬ميراث قراردادن زنان و گماشتن‬
‫آنان به وظايف خسيس ‪ ،‬وحتا نظر هاي بد را جدا حرام دانسته است ‪.‬‬
‫‪ - 7‬فرض نمودن حجاب شرعي بخاطر مصوونيت ‪ ،‬عزت وكرامت آنان ميباشد‪ :‬اصال حجاب شرعي براي خواهران مسلمان ما‬
‫يك امتياز معنويست كه آنانرا از نظر مردمان خود خواه حفظ مينمايد ‪ ،‬و ايشا نرا مانند در گرانبهايي محفوظ قرار داده ‪ ،‬خانمها‬
‫ميتوانند به اطمينان خاطر به درس ‪ ،‬خريد وفروش ‪ ،‬تجارت و كار خويش ادامه دهند ‪ (.‬مسلما و ضعيت فزيكي اندام زن و سهمش‬
‫در زيبايي كه خداوند به او عطا فرموده الزم ميكند كه پوشش بيشتري برخود گيرد كه مطمع همگان واقع نشود و آنگونه در جامعه‬
‫ظاهر شود كه گوهر جمال و كمال او به دست هركسي و در معرض دستبرد هر فردي قرار نگيرد كه درينصورت اين ستر وپوشش‬
‫نه محدوديت بلكه مصؤونيت است و اين امريست طبيعي ‪ ،‬چرا كه گرانبهاتر بودن حفاظت بيشتري را ميطلبد ) (‪)١‬‬

‫بهنام سليمي ‪ .‬زن مسلمان تكاليف و برخورداريها ‪ .‬ايران ‪ :‬چاپحانه مهارت ‪ ،‬ص ‪.17 :‬‬ ‫‪١‬‬
‫يكتن از خواهران مسلمان از كشور امارات متحد عربي كه خودش در مسلك خويش دكتورا داشت و در مورد حجاب زنان‬
‫تحقيق مينمود ميگفت ‪ :‬من با ژرف نگري به جهان طبيعت كشف نمودم كه خداوند متعال هيچ مخلوق گرانبها را بدون حجات خلق‬
‫ننموده است ‪ ،‬ديدم كه تمامي ميوه ها براي مصوونيت بيشترشان داراي حجابي اند و من كه در صنف تدريس ميكنم ميبينم كه حتي قلم‬
‫توش ومارگر اگر براي دو دقيقه بدون پوش كه حجاب آنانست گذاشته شوند ‪ ،‬خاصيت خويش را از دست ميدهد ‪ ،‬اين خانم مسلمان‬
‫اضافه نمود ‪ :‬همه اشياي گرانبها را خداوند با حجاب خلق نموده كه دوري از حجاب آنرا فاسد ميسازد ‪ ،‬به همين شكل دوري زنان‬
‫نيز از حجاب سبب فسا د آنان ميگردد ‪ ،‬و اگر زن را گهر گرانبهايي بدانيم ‪ ،‬هيچگاه ديده نشده كه كسي گرانبها ترين گوهر را به‬
‫روي كوچه ها اندازد ‪ ،‬بر عكس دانه هاي گرانبها در ميان حجاب زيبايي خويش را خوبتر حفظ مينمايند ‪.‬‬
‫‪ -8‬حق اختيار شوهر ‪ :‬مطابق شريعت اسالم در هنگام خواستگاري الزم است والدين نظر دخترخويش را درمورد پسر مورد‬
‫نظر پرسان نمايند ‪ ،‬دختر ميتواند مظابق احکام اسالمي درهنگام خواستگاري جوان را ببيند و درصورت عدم موافقت او را رد‬
‫نمايد ‪.‬‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) ميفرمايد که دختردرمورد خواستگارش پرسيده ميشود و براي موافقت اجازه خواسته ميشود وخاموشي اش‬
‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم قَا َل اَل تُ ْن َك ُح اأْل َيِّ ُم َحتَّى تُ ْستَأْ َم َر َواَل تُ ْن َك ُح ْالبِ ْك ُر َحتَّى تُ ْستَأْ َذنَ قَالُوا‬ ‫دليل رضايت است ‪ (َ .‬أَ َّن أَبَا هُ َر ْي َرةَ َح َّدثَهُ ْم أَ َّن النَّبِ َّ‬
‫ي َ‬
‫يَا َرسُو َل هَّللا ِ َو َك ْيفَ إِ ْذنُهَا قَا َل أَ ْن تَ ْس ُكتَ ) حضرت ابي هريره ( رضي هللا عنه ) از نبي کريم( صلى هللا عليه وسلم ) روايت ميکند که فرمود ‪ :‬خانم بيوه‬
‫تاوقتيکه خودش امرنکند نکاح نشود ‪ ،‬و دخترجوان تا وقتيکه اجازه ندهد نکاح نشود ‪ ،‬صحابه پرسيدند که اي رسول خدا ! اجازه وي‬
‫چکونه است ؟ فرمود ‪ :‬اجازه اش خاموشي اش ميباشد صحيح بخاري ‪ ،‬کتاب النکاح ‪ ،‬حديث نمبر(‪)4741‬‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) درمورد قبولي ازدواج دوشرط گذاشته است ‪:‬‬
‫شرط اول ‪ :‬براي نامزد ساختن دختران ‪ :‬که هرگاه خواستگار ميايد و والدين ميخواهند با آنها موافقه کنند ‪ ،‬بايد ازين دختر اجازه‬
‫خواسته شود که آيا موافقه اش است ويانه ؟ وزماني صحابه ( رضي هللا عنهم ) فرمودند که دختران جوان غالبا حيا ميکنند وصراحتا جواب‬
‫نميگويند ‪ ،‬پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) فرمود ‪ :‬هرگاه خاموش شد وچيزي نگفت معنايش رضايت وي است ‪ .‬زيرا درصورت عدم رضايت‬
‫جواب صريح ميدهد‪ ،‬وفهميده ميشود که راضي نيست ‪.‬‬
‫شرط دوم ‪ :‬درمورد نامزد ساختن خانم هاي بيوه وياطالق شده است ‪ :‬که درمورد آنها شرط است که صراحتا بزبان خويش‬
‫موافقت کنند ‪ ،‬خاموشي آنان دليل رضايت شان شده نميتواند ‪.‬‬
‫همچنان (ايجاب و قبول) كه جزء اساسي نكاح ميباشد و بدون آن نكاح صورت نميپذيرد در بين داماد وعروس صورت ميگيرد‬
‫كه هركدام به رغبت خويش درمقابل شاهدان موافقت خويش را ابراز ميدارند ‪ .‬و عروس ميتواند در صورت عدم موافقه از قبول‬
‫نکاح امتناع ورزد ‪ .‬كه اين حق اختيار شوهر را دين مقدس اسالم برايش داده است ‪.‬‬
‫‪- 9‬حق ازدواج بعد از وفات شوهر وطالق ‪ :‬زن درين دو صورت حق كامل دارد همسر خويش را به اختيار خود تعيين نمايد ‪،‬‬
‫ممانعت آنان ازنکاح و ياهم خانمهاي بيوه را براي اطفال خورد سان نگهداشتن ‪ ،‬و بدون رغبت شان آنان را عقد نمودن مخالف دين‬
‫مقدس اسالم بوده و به عنعنات مردم تعلق ميگيرد که ازنگاه شريعت اسالمي غير مشروع ميباشد ‪.‬‬
‫‪ - 10‬حق تعليم وتربيه‪:‬علم ودانستن برای مردان وزنان فرض ميباشد‪،‬بی بی عايشه يکی از راويان بزرگ حديث ميباشد‪،‬وزمانی‬
‫مشکلی برای صحابه در احاديث پيدا ميشد فورا به نزد بی بی عايشه رفته ازوی سوال ميکردند‪،‬بی بی حفصه حافظ قرآن‬
‫بود‪،‬درتاريخ اسالم زنان عالم ودانشمند زيادی داريم ‪ ،‬بی بی خنساء بزرگترين شاعر عرب بود‪،‬زنان در دين مقدس اسالم حق دارند‬
‫كه مطابق اساسات دين مقدس اسالم تعليم و تحصيل نمايند ‪.‬آنان ميتوانند با مراعات حجاب اسالمی درساير بخش های ضروری‬
‫تحصيل نمايند‪،‬هرگاه داکترزن نباشد‪،‬مردان مجبورميشوند که زنان خويش را برای تداوی به نزد مردان بفرستند‪،‬هرگاه معلم واستاد‬
‫زن نباشد‪،‬مجبورميشويم که برای تدريس دختران از معلمان واستادان مرد استفاده کنيم‪ ،‬هرگاه معاينات تلويزيونی را زنان اجرا نکنند‬
‫در هنگام ضرورت به نزد مرد ها بايد رفت ‪ ،‬برای اينکه دربسياری ازمسايل به مشکل گرفتار نشويم الزم است دربخش های مختلف‬
‫زنان تحصيلکرده داشته باشيم ‪ ،‬ولی برحکومت ها الزم است که مطابق معايير اسالمی امکانات درس وتعليم وتحصيل را برای‬
‫دختران وزنان آماده سازند ‪ ،‬تاهمهء مسلمانان با راحت خاطر بتوانند دختران شانرا به مکتب وپوهنتون بفرستند ‪.‬‬
‫‪ - 11‬حق كاروعمل ‪ :‬زنان در دين مقدس اسالم حق دارند كه وظايف مناسب به طبيعت خويش را اشغال نمايند ‪ ،‬ولی مردان حق‬
‫ندارند که زنان را مجبور سازند که کار کنند ‪ ،‬هرگاه خانم تحصيل کرده باشد ميتواند که به وظيفه خويش مطابق دساتير اسالمی دوام‬
‫دهد ‪ ،‬ولی وقتی خانمی به اساس مشکالت فاميلی ‪ ،‬اطفال ‪ ،‬مريضی ها وغيره نخواهد برون ازخانه کار کند ‪ ،‬نفقهء آن زن باالی‬
‫شوهر فرض بوده ‪ ،‬اورا نبايد مجبور سازد که حتما بايد خواسته يا ناخواسته به وظايف سنگين بپردازد تا برای شوهر ‪ ،‬پول کمايی‬
‫کند ‪.‬‬
‫‪ - 12‬حق رفتن به بيت هللا شريف ‪،‬مدينه منوره‪،‬رفتن به مساجد و غيره ‪ :‬حج مانند مردان باالي زنان نيز فرض ميباشد ‪ ،‬وما‬
‫هميشه ميبينميم كه خانمها دوشادوش مردان مراسم حج را ادا ميكنند و همچنان رفتن به نماز جماعت در مساجد براي زنان مشروع‬
‫ميباشد ‪ ،‬واين مشكل مربوط ماست كه مطابق عادات وعنعنات خويش براي خواهران مسلمان در مساجد مكاني نداريم ‪ ،‬براي حفظ‬
‫قرآن كريم دارالحفاظ خاصي براي خواهران مسلمان نداريم در صفحه ‪ 96‬مشكاة شريف در حديث پيامبر اسالم چنين روايت شده است ‪ ( :‬عن‬
‫ابن عمر قال ‪ :‬قال النبي صلي هللا عليه وسلم ‪ :‬إذا استأذنت امرأة احدكم إلى المسجد فال يمنعها متفق عليه ) حضرت عبد هللا پسر‬
‫عمر( رضي هللا عنهما) روايت ميكند كه پيامبر صلي هللا عليه وسلم فرمودند ‪ :‬هرگاه خانم يكي شما اجازه رفتن به مسجد را ميخواهد او را از‬
‫رفتن به مسجد منع ننمائيد ‪ .‬ولي ازينكه رفتن به مسجد شايد در بعضي اوقات نظر به ضرورات وامور منزل براي خانمها دشوار‬
‫تمام شود دين مقدس اسالم رفتن زنان را به جماعت منحيث يك حق قايل بوده و لي آنانرا مانند مردان مجبور نميسازد كه حتما بايد‬
‫حاضر مسجد شوند ‪ ،‬در ينمورد حضرت عبد هللا بن عمر( رضي هللا عنه) روايت ميكند كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم) فرمودند ‪ :‬خانمهاي تانرا از‬
‫رفتن به مسجد منع ننمائيد ولي نماز خواندن شان در خانه براي شان بهتر است ‪ .‬يعني زنان ميتوانند كه غرض اداي نماز جماعت به‬
‫مسجد بروند ولي اگر زنان در خانه نماز بخوانند ‪ ،‬در ينصورت همان اجر و پاداشي را دارند كه مردان در نماز جماعت حاصل‬
‫مينمايند ‪.‬‬
‫اكنون كه دربعضي از كشور هاي اسالمي زنان حق رفتن به مسا جد را ندارند آيا اين مسؤوليت بر انسانهايي بر ميگردد‬
‫كه حكم پيامبر اسالم را مراعات نميكنند و يا تقصير از دين اسالم است ؟ بدون شك كه اسالم چنين حق را به خانمها داده است و لي‬
‫رسوم و عنعنات مردم است كه مانع حكم اسالم را ميشود ‪.‬‬
‫هر عيبي كه است در مسلماني ماست ‪.‬‬ ‫اسالم به ذات خود ندارد عيبي‬
‫‪ - 13‬حق حصول ثواب در هنگام معافيت از تكاليف شرعي ‪ :‬احيانا خواهران مسلمان ما به اساس مسؤوليت هاي فاميلي از‬
‫بعضي مكلفيت ها معاف ميباشند ‪ ،‬مانند رفتن به جماعت ‪ ،‬جهاد ‪،‬و غيره ‪ ،‬وياهم احيانا خواهران ما نظر به تفاوت ساختمان فزيكي‬
‫شان از بعضي مسؤوليت هاي شرعي معاف هستند مانند ‪ :‬معافيت از نماز و تالوت قرآن در زمان عادات ماهوار و مريضي هاي بعد‬
‫از والدت ‪ ،‬كه خواهران مسلمان ما درين حاالت از اداي اين وجايب معاف ميباشند ‪ ،‬ولي براي آنان همان اجر داده ميشود كه قبل از‬
‫مريضي آنرا ادا مينمودند و اين به دوعلت ‪:‬‬
‫نخست اينكه ‪ :‬آ نان در صورت عدم معافيت الهي حتما اين اعمال را ميكردند ‪ ،‬وزماني معافيت از طرف خداوند متعال‬
‫آمد ‪ ،‬بناء آنان مستحق اجر ميشوند ‪.‬‬
‫دوم اينكه ‪ :‬اين خواهران ما در ين اوقات نماز و تالوت قرآن را بخاطر نهي خداوند ترك كرده اندو ترک اين اعمال مطابق‬
‫دستور الهي بوده و هر كه ازمنهيات خداوند اجتناب ورزد برايش اجرو پاداش داده ميشود‪.‬‬

‫حق برگشت به شوهــر‪ :‬احيانا به اساس سوء تفاهم بين خانم وشوهر طالق بصورتی رخ ميدهد که زن وشوهرميتوانند با تجديد‬
‫نکاح دو باره به زنده گی خود دوام بدهند ‪ ،‬خانم اين حق را دارد درصورت موافقت با شوهرخود ‪ ،‬دوباره نکاح نمايد ‪ ،‬و به زنده گی‬
‫خويش دوام بدهد ‪ ،‬احيانا درين مسايل فاميل زن ممانعت ايجاد نموده برايش حق نميدهد که دوباره با شوهرش بر گردد ‪ ،‬قرآن کريم‬
‫ضلُوه َُّن أَ ْن يَن ِكحْ نَ أَ ْز َوا َجه َُّن إِ َذا تَ َرا َ‬
‫ضوْ ا بَ ْينَهُ ْم‬ ‫اين حق را برای خانم حفظ نموده ميفرمايد ( َوإِ َذا طَلَّ ْقتُ ْم النِّ َسا َء فَبَلَ ْغنَ أَ َجلَه َُّن فَاَل تَ ْع ُ‬
‫طهَ ُر َوهَّللا ُ يَ ْعلَ ُم َوأَ ْنتُ ْم اَل تَ ْعلَ ُمونَ ) هرگاه زنان را طالق‬ ‫ك يُو َعظُ بِ ِه َم ْن َكانَ ِم ْن ُك ْم ي ُْؤ ِمنُ بِاهَّلل ِ َو ْاليَوْ ِم اآْل ِخ ِر َذلِ ُك ْم أَ ْز َكى لَ ُك ْم َوأَ ْ‬ ‫بِ ْال َم ْعر ِ‬
‫ُوف َذلِ َ‬
‫داديد و به موعد معين خود رسيدند ‪ ،‬سپس مانع نشويد که با شوهران خويش نکاح نمايد ‪ ،‬درصورتيکه درميان خويش به شکل خوب‬
‫رضايت حاصل نمودند ‪ ،‬اين نصيحتی است برای کساني از شما که به خود وروز قيامت ايمان دارند ‪ ،‬اين کار بسيار خوب وپاک‬
‫است ‪ ،‬خداوند ميداند وشما نميدانيد البقرة ‪ ....232/‬ابن كثير ميگويد ‪ :‬حضرت علي بن أبي طلحة از حضرت عبدهللا ابن عباس‬
‫روايت ميکند که اين آيت شريفل درمورد شخصی نازل شد که خانمش را يک يا دو طالق ميدهد وعدت آن زن سپری ميگردد ‪ ،‬سپس‬
‫آن شخص وخانمش ميخواهند که دو باره نکاح نمايند ‪ ،‬ولی فاميل خانم مخالفت ميکند بناء خداوند متعال آنانرا از چنين ممانعت منع‬
‫نمود ‪.‬‬
‫حقوق مادي خواهران مسلمان ما‪ :‬قبل ازينکه درمورد حقوق مادی زنان از ديدگاه اسالم صحبت کنيم ‪ ،‬الزم اس‪.‬ت ت‪.‬ا درم‪.‬ورد‬
‫حقوق مادی انسانها ( مردان وزنان ) بصورت عام صحبت کنيم ‪ ،‬حقوق مادی يعنی چی ؟‬
‫طبعا حقوق مادی انسان مجموعهء حقوقی است که دربخش مادی وجود انسان کار برد دارند ‪ ،‬مثل ‪ :‬حق خوردن ‪ ،‬حق نوشيدن ‪،‬‬
‫حق تابعيت داشتن درکشورخود ‪ ،‬حق سفر ‪ ،‬حق مالکيت خصوصی ‪ ،‬حق استفاده جنسی وساير حقوق مادی ‪.‬‬
‫دردين مقدس اسالم تمامی حقوق مادی انسان (مردان وزنان) توجيه مثبت شده ‪ ،‬تا انسان بتواند مطابق ارشادات الهی ‪ ،‬زنده گی‬
‫نورمال داشته باشند ‪.‬‬
‫تمامی حقوقی را که درين مورد مردان دارند ‪ ،‬زنان نيز دارا ميباشند ‪ ،‬تمامی غذا هاييکه برای مردان حالل است برای زنان نيز‬
‫حالل ميباشد ‪ ،‬وهمچنان خوردنی هاييکه برای مردان حرام است ‪ ،‬برای زنان نيز حرام ميباشد ‪ ،‬و به همين شکل نوشيدنی ها‪.‬‬
‫درپوشيدنی ها نيز زنان حق دارند که لباس های مورد پسند خويش را بپوشند بلکه برای زنان پوشيدن بعضی از لباسها ورنگهای زيبا‬
‫جايز ميباشند که برای مردان حق نيست ‪ ،‬مثال برای مردان پوشيدن لباسهای ابريشمی ورنگهای سرخ و زرد مناسب نيست ‪ ،‬ولی‬
‫برای زنان اجازه است ازين لباسها ورنگها استفاده کنند ‪ ،‬برای مردان پوشيدن زيورات و به ويژه استفاده از طال حرام ميباشد ‪،‬‬
‫درحاليکه زنان ميتوانند ‪ ،‬زيورات طاليی را بدون کدام ممنوعيت استفاده نمايند ‪.‬‬
‫درمسايل جنسی زنان ومردان حق دارند ازدواج کنند ‪ ،‬هرگاه همسر يکی وفات ميکند ‪ ،‬ويا بواسطه طالق ازهم جدا ميشوند‬
‫برای هريک حق است که ازدواج نمايند ‪ ،‬وبرعکس اين امور زنا واستفاده نامشروع برای هردو به شکل مساويانه حرام ميباشد ‪.‬‬
‫درموضوع مالکيت خصوصی زنان بصورت مساويانه حق مالکيت دارند ‪ ،‬هرکدام ميتوانند زمين ‪ ،‬خانه ‪ ،‬موتر ‪ ،‬وسايل‬
‫تجارتی ‪ ،‬دکان ‪ ،‬سرای ‪ ،‬وساير اموال مجوز شرعی را مالک باشند ‪ .‬زنان ميتوانند مثل هرفرد ديگر جامعه مالک چيزي باشند ‪،‬‬
‫خانه ‪ ،‬موتر ‪ ،‬زمين ‪ ،‬پول ‪ ،‬دارايي ‪ ،‬حساب بانکي ‪ ،‬وغيره وسايل شخصي داشته باشند ‪ .‬همچنان زنان ميتوانند که مانند ساير افراد‬
‫جامعه کار نمايند ‪ ،‬تجارت نمايند وياهم وظايفيکه با ساختمان فزيکي وتوانايي آنان موافق رضايت شان باشد انجام دهند ‪.‬‬
‫جامعه اسالمي به داکتران طبقه اناث‪،‬معلمان‪،‬نرسها ‪،‬البرانت ها ‪ ،‬وسايرمتخصصين طبقه اناث جدا نيازمند ميباشد ‪ ،‬که عدم‬
‫وجود آنان سبب ايجاد مشکالت براي همه ميگردد‪ .‬بناء ضرورت به متخصان طبقه نسوان نه تنها يک حق براي خواهران مسلمان ما‬
‫ميباشد ‪ ،‬بلکه يک ضرورت حتمي جامعه اسالمي است ‪ .‬بعضي از کشورها ازين حقوق به شکل منفي استفاده نموده و زنان را در‬
‫فابريکه هاي سنگ ‪ ،‬شرکت هاي قير ومعادن ذغال ويا هم هوتلهاي مردان ‪ ،‬استخدام مينمايند که چنين کار نه تنها حقوق آنان را‬
‫پامال ميسازد بلکه يک نوع استفاده غير مشروع ازوجود زنان ميباشد ‪ .‬دين مقدس اسالم براي حکومت اسالمي وظيفه ميدهد که‬
‫خانمها را دروظايفي تعيين نمايند که مطابق توانايي فزيکي وجود آنان بوده ‪ ،‬وظايف ثقيل ودشواررا به مردها بگزارند ‪.‬‬
‫درصورتيکه خانمي به اساس مسووليت اوالد ها از رفتن به وظيفه ‪ ،‬وانجام وظيفه درخارج منزل خود داري نمايد ‪ ،‬شوهر حق ندارد‬
‫اورا به فرستادن درکار بيرون منزل مجبور سازد ‪ ،‬تا خانمش رفته براي خود وفاميل خويش مصرف بياورد ‪ ،‬درين حالت نفقهء خانم‬
‫باالي شوهر فرض بوده ‪ ،‬خانم ميتواند که ازين حق استفاده نمايد ‪.‬‬
‫دردين مقدس اسالم زنان ميتوانند که دارايي خود را به اختيار خود مصرف نمايند ‪ ،‬بسياري ازخانمهاي مومن پول خود را جمع‬
‫نموده ‪ ،‬به حج ميروند ‪ ،‬وياهم با سايرمردم کمک ميکنند ‪ ،‬وياهم درنفقه با شوهران خويش همکاري مينمايند ‪ ،‬دردين مقدس اسالم‬
‫هيچکسي حتا شوهر حق ندارد که اموال خانم را غصب نموده ‪ ،‬وبراي خود مصرف نمايد ‪.‬‬

‫عدالت دراندازه حقوق‪ :‬حقوق انسان زمانی عادالنه ميباشد که مطابق مسوليت های هرکدام اين حقوق داده شود ‪ ،‬ضرورت‬
‫هايی يک انسان با انسان ديگرفرق ميکند ‪ ،‬بگونه مثال هرگاه دولت بخواهد برای کارمندان خويش اپارتمانهای دولتی توزيع نمايد ‪،‬‬
‫طبعا مطابق عدالت الزم است که اپارتمانهای پنج اتاقی را برای فاميل هاييکه اعضاي آن ده دوازه نفر ميباشد ‪ ،‬واپارتمانهای اتاق ها‬
‫کمتر را برای کسانيکه تعداد شان کمتر است توزيع ميکند ‪ ،‬وهيچکسی بر چنين تصميم دولت اعتراضی نخواهد داشت ‪ ،‬ولی‬
‫برعکس اعتراض زمانی وارد ميگردد که برعکس برای فاميل سه نفری اپارتمان پنج اتاقه ‪ ،‬وبرای فاميل های ده نفری ‪،‬اپارتمان دو‬
‫اتاقه توزيع گردد ‪ .‬در دين مقدس اسالم چنانچه قبال خوانديم ‪ ،‬براي زنان ومردان حقوق مادي به شکل مساوی تقسيم گرديده است ‪،‬‬
‫ولی در بعضی اوقات اندازه اين حقوق مطابق ضرورت ها ‪ ،‬ومسووليت های هرکدام فرق ميکند ‪ ،‬وگاهی هم برای زنان بعضی از‬
‫امتيازات اضافی بخاطر ساختمان فزيکی ومسووليت های آنان بردوش مردان گذاشته شده است ‪:‬‬

‫‪ -1‬امتياز حق مهر برای خانمها ‪ :‬مهرمقداري از پول و يا مال وجايداد است كه از طرف شوهر براي خانمش درهنگام نکاح‬
‫تعيين ميگردد و حق تصرف آن كامال بدست خانم بوده و هيچ كسي بدون اجازه اش نميتواند آنرا مصرف نمايد ‪ .‬واگر در هنگام عقد‬
‫نكاح تعيين نشد ‪ ،‬خانم مستحق مهر مثل ميباشد ‪ .‬مهر يک نوع امتيازی است که شريعت اسالمی آنرا باالی مردان الزم نموده ‪ ،‬تا‬
‫برای خانم های خويش بدهند ‪.‬‬

‫در دين مقدس اسالم فرق است بين مهر که درهنگام نکاح بيان ميگردد ‪ ،‬وحق خاص زن ميباشد ‪ ،‬وبين طويانه که ازطرف پدر‬
‫يا برادر دخترقبال تعيين شده وآنرا اعضاي فاميل گرفته وبراي خود مصرف ميکنند ‪ ،‬پول طويانه يک رواج عصرهای جاهليت است‬
‫که ميان بعضی از مردمان بصورت عنعنه رواج داشته و دين مقدس اسالم چنين استفاده جويی ها را حرام قرار داده ودرحقيقت اين‬
‫کار يک نوع دخترفروشي به حساب ميرود ‪.‬‬

‫‪ -2‬حق ميراث ‪ :‬تمام خانمها حق ميراث را به اسا س آيات قرآني دارا ميباشند ‪ ،‬كه اين ميراث به اساس ضرورات و مسؤوليت‬
‫هاي هر عضو فاميل عادالنه تحديد واندازه شده است ‪ ،‬که نظر به اين ضرورت ها احيانا ميراث زن بيشتراز حق مردان بوده ‪ ،‬گاهی‬
‫هم مساوی و در بعضی حاالت کمتر ميباشد که تفصيل اين موضوع را در درس هاي بعد بصورت مفصل مورد تحقيق قرار خواهم‬
‫داد ‪.‬‬
‫‪ -3‬حق نفقه (خوراك و امثال آن ) ‪ ،‬لباس و مسكن باالي شوهر‪ :‬نظر به ساختمان فزيکی خانمها واغلبيت مسووليت آنان‬
‫درمنزل ‪ ،‬دين مقدس اسالم برای زنان امتيازی را قايل شده که مطابق اين امتياز ‪ ،‬خانم باالي شوهر خويش بعد ازعقد نكاح حق‬
‫نفقه ‪ ،‬لباس و مسكن را دارا ميباشد ‪ ،‬زيرا در بعضی حاالت زنان نميتوانند مصارف خود وفاميل خود را بدست آورند ‪ ،‬درهنگام‬
‫حمل ‪ ،‬والدت ‪ ،‬وازدياد اطفال ومسووليت سرپرستی آنان ‪ ،‬احيانا زنان مجبورميشوند که از کار بيرون منزل جلوگيری نمايند ‪،‬‬
‫هرگاه نفقه خود واوالدش بصورت اجباری باالی وی تحميل گردد‪ ،‬يک نوع ظلم واجحاف درحق آنان پنداشته ميشود ‪ ،‬دين مقدس‬
‫اسالم با درنظرداشت اين حاالت زنده گی خانمها ‪ ،‬مردان را مسوول نفقه ‪ ،‬لباس ومسکن زنان نموده ‪ ،‬تا درصورت بدست نداشتن‬
‫عايدات شخصی به کدام مشکلی مواجه نشوند ‪ ،‬البته اين مصارف را شريعت اسالمي مطابق توانايي شوهر واجب نموده است ‪.‬‬
‫وازينكه غذا بخاطر تقويه جسم خانمها ميباشد ‪ ،‬بناء درو قت مريضي خريداري دوا نيز ضمن نفقه محسوب ميگردد ‪.‬‬

‫هرگاه مسلمانان حقيقتا مطابق احکام الهی عمل نموده ‪ ،‬وحقوق زنها را درمهر‪ ،‬ميراث و نفقه مراعات نمايند ‪ ،‬زنانيکه‬
‫نميخواهند در بيرون خانه کارکنند ‪ ،‬درجامعه هيچ مشکلی مالی نخواهند داشت ‪ ،‬زيرا اين اموال آنان هم برای شان ذخيره ميباشد وهم‬
‫ميتوانند با شرکت با بعضی ازتجاران ودکانداران مومن اموال خويش را رشد دهند ‪ ،‬متاسفانه درکشورما افغانستان برای حق تلفی‬
‫خانمها مردان راه های مختلفی را پيش گرفته اند ‪ ،‬وگاهی هم از احساسات آنان استفاده نموده ‪ ،‬حق شانرا نميدهند ‪ ،‬در هنگام تقسيم‬
‫ميراث برادران ظالم ‪ ،‬از خواهران خود ميطلبند تا حق شانرا برای برادران بدهند ‪ ،‬وخواهران دلسوز نيز با آنان موافقه ميکنند ‪،‬‬
‫وازتمامی حق ميراث خود ميگذرند ‪ ،‬درحاليکه برادران به عوض اين چال سنجی بهترست اول حق آنان را برای شان تسليم کنند ‪،‬‬
‫ومطابق احکام الهی برای شان حق ميراث شانرا بدهند ‪ ،‬ودرنهايت هرگاه آنها خواستند که چيزی از مال خود را برای کدام برارد‬
‫ببخشند ‪ ،‬آنوقت مشکل نخواهد بود‪ ،‬ولی برعکس اين براردان ظالم قبال کوشش ميکنند از احساسات آنان استفاده کنند ‪ ،‬وخواهرشانرا‬
‫مجبور ميسازند که ازحق خود بگزرد وهرگاه چنين نکند او را مالمت نموده به نامهای مختلف او را ياد ميکنند ‪ ،‬که اين خود يک‬
‫نوع فريب کاری درحق آنان است که مسووليت برادران درين زمينه بايد دانسته شود ‪ .‬درمهرزنان گاهی پدران وبراردان تصرف‬
‫نموده ‪ ،‬آنرا قبال به نام طويانه در جيب های خود مياندازند ‪ ،‬ودرهنگام نکاح همان پول را بنام مهر ياد نموده ‪ ،‬يگ افغانی را هم‬
‫برای دختر نميدهند ‪ ،‬که اين يک فريب کاری از طرف پدران وبرادران درحق دخترها ميباشد ‪ ،‬وگاهی هم شوهر ظالم شده ‪ ،‬خانم را‬
‫مجبور ميسازد تا مهرش را بخشش نموده ‪ ،‬وياهم برای شوهر بدهد ‪ ،‬تا او مطابق خواهشات خود از اموال وی استفاده نمايد ‪ ،‬اين‬
‫فريب کاری ها درظاهر شکل قانونی را بخود ميگيرد ولی اينگونه اشخاص نبايد فراموش کنند که فريب کاری ها درحق تلفی ها‬
‫هيچگاه اموال آنان را حالل نساخته ‪ ،‬ومسووليت آخروی شانرا مرفوع نميسازد ‪.‬‬
‫فصل چهارم‬
‫گله ها وشکايات وانتقادات شوهران وخانمها بريکديگــــر‬
‫گله های خانمها از شوهران‬
‫‪ -1‬در روش ومعامله خوب واخالقی‪ :‬بعضی از مردان حقوق خود را باالی خانمها متوجه بوده وخودشان حقوق خانمهای‬
‫شانرا يا نميدانند‪ ،‬وياهم نميخواهند بدانند ‪ ،‬وياهم درين مورد کامال بی تفاوت ميباشند وفکرميکنند که تنها مردان باالی خانمهای‬
‫شان حق دارند ‪ ،‬وآنان فقط بايد اين اموراخالقی را مراعات نمايند ‪ ،‬درحاليکه دين مقدس اسالم به شکل مساويانه درين مسايل‬
‫بخصوص در رابطه با رفتار اخالقی اموری را باالی هردو جانب الزم نموده است ‪ ،‬که شوهران بايد اين حقوق را بصورت‬
‫درست دانسته ومراعات نمايند ‪.‬‬
‫‪ -2‬مسکن مناسب‪ :‬بعضی از مردان ضعيف االيمان با وجود امکانات مادی خوب درمسکن زنان حق تلفی ميکنند به عوض‬
‫اينکه برای شان جای مناسبی را آماده سازند ‪ ،‬قبل از ازدواج برای شان وعده های خوب ميدهند ولی بعد از ازدواج ‪ ،‬درمنازلی‬
‫سکونت ميکنند که خانم بيچاره کامل احساس مشکل ميکند ‪ ،‬دريک خانه ء بيرو بار که تشناب مشترک بين اعضای فاميل ‪ ،‬راه‬
‫مشترک ‪ ،‬اتاق های نشست وبرخواست مشترک ميان محرمان ونامحرمان وحتی مهمانهای دايمی ( خواهرزاده شوهر ‪،‬‬
‫برادرزاده جوان شوهر ‪ ،‬پسران کاکا ومامای جوان شوهر) که همه برای خانم نامحرم بوده ‪ ،‬وسبب اذيت وی ميشوند وخانم‬
‫مجبور است درميان آنها گشت وگزار نمايد وحتی هنگام رفتن به تشناب نوبت گرفته ‪ ،‬وبا نا محرمان هرلحظه مقابل شود که اين‬
‫بی تفاوتی های شوهر ‪ ،‬بسياری خانمها را رنجور نموده و حق مسلم شان تلف ميگردد ‪ ،‬وقتی مسکن باالی شوهر فرض است‬
‫همان مسکني فرض است که راحت خانم در آن بشکل متوسط آماده گردد ‪ ،‬وهرگاه اين مشکل به اساس مجبوريت باشد وشوهر‬
‫بتواند که خانمش را تا زمان رفع مشکل‪ .‬به اين مجبوريت قناعت دهد ‪ ،‬شايد تا اندازهء معقول باشد ‪ ،‬که خانمها هم اين مشکل‬
‫شوهران شانرا درنظرخواهند گرفت ولی ظلم شوهران زمانی حسرت بار است که شوهران با وجود امکانات نميخواهند درين‬
‫قسمت توجهی داشته باشند وهرگاه ازطرف خانم درزمينه پيشنهادی صورت گيرد سبب در گيری ها و جنگ ها وتوهين ها‬
‫ميگردد ‪ .‬ای کاش مردان مسلمان ما حقيقتا تمامی احکام دين مقدس اسالم را بصورت کامل مراعات ميکردند وهيچکاهی درحق‬
‫هيچ کسی ظلم نميگردند ‪ ،‬واين ظلم شان سبب گسيختگی های فاميلی نميشد ‪.‬‬
‫بگذارتاکه افتد وبيند سزای خويش‬ ‫صدها چراغ دارد وبيراه ميرود‬
‫‪ -3‬نفقه وخوراک خوب ‪ :‬زبعضی از مردان درقسمت نفقه خانمهای شان حق تلفی نموده ‪ ،‬خود شان خوراک های خوبی را‬
‫ميخورند ‪ ،‬به هوتل ها رفته هرچيزی خواستند با خود ودوستان خود نوش جان ميکنند ‪ ،‬و خانم را فراموش کرده حقش را تلف ميکنند‬
‫‪ ،‬بعضی از مردان در ميان راه ها ميوه های مختلف خورده ‪ ،‬وهنگامی به خانه ميايند با دست خالی ‪ ،‬وخود را مفلس جلوه ميدهند که‬
‫مردان مومن درين نقاط جدا متوجه بوده ‪ ،‬غذای را که خود ميخورد برای اوالد های خويش نيز آماده ميسازد ‪ ،‬وميوه جات را به‬
‫عوض اينکه به تنهايی بخورد با خانم خود يکجا خورده ‪ ،‬ومطابق حديث پيامبر که طعام يک شخص برای دونفر کفايت ميکند ‪ ،‬زيرا‬
‫اخالص سبب برکت ميشود ‪ ،‬و قناعت هر دو را حاصل ميکند‪.‬‬
‫‪ -4‬حق تلفی در لباس‪ :‬بعضی از مردان در قسمت لباس خانم های شان مقصر ميباشند با وجود امکانات مالی خوب ‪ ،‬درهنگام‬
‫خريداری لباس متوسط با خانم های شان جنجال نموده ‪ ،‬واحيانا درين زمينه خود را بيخبرقرار ميدهند که اين کار شان درست‬
‫نيست ‪ ،‬زمانی لباس خانمها باالی شوهرست ‪ ،‬بناء بايد مطابق توان خويش به طور متوسط لباس های خوبی که در آن اسراف نباشد‬
‫خريداری نمايند ‪ ،‬تا ازمالمتی روز قيامت نجات حاصل نمايند‪.‬‬

‫گله های شوهران ازخانمها‪ :‬بايد درنظر داشت که بعضی خانمهای محترم نيز در بعضی حاالت سبب مشکل ميشوند ‪ ،‬وخود‬
‫شان ظالم ميشوند ‪ ،‬که آنان نيز بايد غلطی های خود را بدانند تا نشود که مسوول درنزد خداوند شوند زيرا قرآن ميفرمايد ( ال تظلمون‬
‫والتظلمون ) نه شما ظلم کنيد ونه هم باالی شما ظلم شود ‪.‬‬
‫خواهشات بيجای زنان در امور ذيل ميباشد که سبب اذيت مردان شده ‪ ،‬وبرای زنان سبب گناه ميشود ‪:‬‬

‫‪ -1‬در روش ومعامله خوب واخالقی به ويژه رويه با فاميل شوهر‪ :‬بسياری ازشوهران ازخانمهای خويش در اموری اخالقی‬
‫شکايت دارند‪ ،‬آنان گله ميکنند که خانمهای شان در استعمال الفاظ مناسب ‪ ،‬قبوالندن خواهشات شان از راه جنگ ودعوا ‪ ،‬عدم احترام‬
‫به فاميل شوهر وغيره بی تفاوت ميباشند ‪.‬‬

‫‪ -2‬مسکن‪ :‬بعضی از خانمها بدون درنظرداشت مشکالت شوهران شان تقاضا های بسيار بزرگ ميداشته باشند ‪ ،‬از شوهران‬
‫ميخواهند که برای شان خانه های زيبايی را فرش نمايند که دربسا اوقات از توان يک شوهر عادی که معاش کم دارد ‪ ،‬بسيارباال‬
‫ميباشد ‪ ،‬بعضی از خانمها به مجرد ديدن خانه يک سرمايه دار ‪ ،‬درمقابل شوهران برخواسته از او ميخواهند که مثل او برايش فرش‬
‫وظرف بياورد ‪ ،‬وياهم با ديدن خانه کسيکه از بيست سال بدينطرف لوازم خود را تکميل نموده اند ‪ ،‬اوميخواهد که در ظرف يکسال‬
‫دوسال مانند آنها باشد ‪ ،‬بعضی ازخانمها شوهران را که معاش کم دارند به خريداری يخچال ‪ ،‬جاروب برقی ‪ ،‬قالين های قيمتی ‪،‬‬
‫وغيره مجبور ميسازند ‪ ،‬درصورتيکه شوهر شان توانايی چنين کار را نداشته باشند ‪ ،‬وسبب رنج ودرد به شوهران شان گردند در‬
‫روز آخرت محاسبه خواهند شد ‪ ،‬زيرا هر روز د عوا و جنگ سبب رنجش شوهر شده ‪ ،‬وهرگاه بعضی شوهران مومن‬
‫بخاطرمسووليت اخروی وآبروی دنيوی صبرميکنند خانمها نبايد ‪ ،‬ازحد واندازه تجاوز نموده ‪ ،‬حقوق شوهران شانرا تلف کنند‪.‬‬
‫برعکس خانمهای باسليقه با شوهران شان تفاهم نموده ‪ ،‬کوشش ميکنند با شوهر کمک نموده ‪ ،‬ازمعاش ماهور چيزی پس انداز‬
‫نموده ‪ ،‬و کم کم ضرورات خانه شانرا درظرف چند سال با محبت ودوستی ‪ ،‬تفاهم وهمکاری حل نمايند ‪.‬‬
‫‪ :3‬نفقه‪ :‬بعضی ازخانمها با دانستن اين مطلب که نفقهء شان باالی شوهران شان فرض است ‪ ،‬مشکل شوهران ‪ ،‬عايدات‬
‫شوهران ‪ ،‬معاش ماهوار ومصارف خانه را درنظر نداشته ‪ ،‬بلکه هروقتی غذا های خوب را مطالبه ميکنند ‪ ،‬درحاليکه خداوند متعال‬
‫در غذا های بسيار عادی تمامی ضرورت های انسانی را نهفته است ‪ ،‬داکتران هميشه توصيه ميکنند که سبزيجات و حبوبات برای‬
‫صحت وجود انسان بسيار مفيد ميباشد ‪ ،‬ضرور نيست هميشه گوشت گوسفند خورد ‪ ،‬وضرور نيست هر وقتی غذا های قيمتی‬
‫خورد ‪ ،‬زيرا ميتوان با غذا های متوسط هم صحت خود وفاميل خويش را حفظ نمود وهم فضای فاميل وخانواده را دوستانه‬
‫نگهداشت ‪ ،‬زيرا نرخ ها روزانه باال رفته وحتی کسانيکه معاشات دالری دارند به مشکل اقتصادی مبتال هستند ‪ ،‬چی رسد به معاشات‬
‫افغانی ‪.‬‬
‫برعکس خانمهای متدين برای رفع مشکالت غذايی تقسيم اوقات خوبی دارند که ماهوارميتوانند ازهرنوع غذا ها بصورت‬
‫متوسط مطابق درآمد شوهران استفاده نمايند ‪ ،‬روی همين علت است که حضرت علی ( کرم هللا وجهه ) ميفرمايد که حسنة الدنيا خانم‬
‫نيک وصالح ميباشد ‪.‬‬
‫‪ -4‬لباس‪ :‬اين جای شک نيست که خانمها لباس های زيبا را خوش دارند ‪ ،‬وبايد هم داشته باشند ‪ ،‬ولباس های خوب بپوشند ‪،‬‬
‫ولی نبايد فراموش کرد که خداوند اسراف کننده گان را دوست نداشته ‪ ،‬وآنانرا برادران شيطان خوانده است ( ان المبذرين کانوا‬
‫اخوان الشياطين )‬
‫بعضی از خانمها عادت دارند که عايدات شوهر را درنظر نگرفته و درمورد ساير مصارف منزل فکری نميکنند ‪ ،‬وميخواهند‬
‫شوهرشان تمام معاش خود را برای لباس وی واطفالش مصرف کنند ‪ ،‬آنان ميخواهند هميشه لباس های به مود روز به هرقيمتی که‬
‫زيباي را درتن يک خانم پولدار ديدند شوهران خويش را مجبورميسازند که حتما لباسی مثل آن خانم‬ ‫ِ‬ ‫باشد بپوشند‪ ،‬وهرگاه لباس‬
‫برايش خريداری نمايد ‪ ،‬اين طرز فکر اين خانمها باآلخره سبب مشکالت فاميلی ميشوند ‪ ،‬به ويژه هنگاميکه شوهر توانايی خريداری‬
‫را نداشته باشد ‪ ،‬مجبور ميشود که خواهشات خانم خود را رد کند ‪ ،‬وخانم با جنجال ودعوا ها فضای فاميل ار مغشوش ميسازد ‪ .‬اين‬
‫خانمها بايد بدانند که هرکسی دوست دارد که خانم واوالدش لباس خوب بپوشند ‪ ،‬ولی هرکسی مطابق امکانات وتونايی خويش عمل‬
‫ميکند ‪.‬‬
‫ولی اينگونه خانمها بايد بدانند که جنجال درخانه شان سبب بد اخالقی اطفال شان ميشود ‪ ،‬زيرا دانشمندان جرم شناسی بدين‬
‫نظرند که بسياری دزدان ‪ ،‬قاتالن و زندانيان کسانی اند که درطفوليت والدين شان هميشه درجنک بوده اند ‪ ،‬ذهن آنان منفی تربيه شده‬
‫‪ ،‬وباآلخره به زندان رسيده اند ‪ ،‬هرگاه طفل تان لباس خوب داشته باشد ولی تربيه درست نداشته باشد ‪ ،‬لباس نميتواند طفل تانرا‬
‫خوب بسازد ‪ .‬درمقابل خانمهای نيک وجود دارند که تربيه اوالد برای شان بسيار اهميت دارد ‪ ،‬وهميشه کوشش ميکنند که لباس خود‬
‫واوالد های خود را مناسب وضعيت زنده گی خويش آماده سازند ‪ ،‬اين گونه خانمها شخصيت خود را درپوشيدن لباس های قيمت بها‬
‫ندانسته بلکه خوب ميدانند که بی بی فاطمه ‪ ،‬بی بی عايشه ‪ ،‬بی بی زينب ‪ ،‬بی بی مريم وغيره به اساس تقوا وپرهيزگاری به رتبه بی‬
‫بی ها رسيدند ‪ ،‬هيچ کسی زن قارون را ياد نميکند ‪ ،‬خداوند زمانی به بی بی خديجه سالم فرستاد که او تمامی اموال خويش را در راه‬
‫خداوند مصرف نمود ‪ ،‬وزن فرعون بخاطر درقرآن عظيم الشان نمونه مثال برای زنان ومردان مومن بيان شده است که تحت تاثير‬
‫قصر ‪ ،‬طال ها ‪ ،‬لباسها ‪ ،‬اموال ودارايی فرعون نشده ‪ ،‬از بارگاه خداوند خواست تا او را درجنت خانهء دهد ‪.‬‬
‫‪ -5‬سيالی ها ‪ :‬مشکل بعضی ازخانمها ريا کاری ها ميباشد ‪ ،‬آنان بدين فکرند که ما بايد هميشه با ساير خانمها رقابت داشته‬
‫باشيم ‪ ،‬اگر يک خانم پولدار برای مبارکی طفلم ‪ 200‬افغانی تحفه داد ‪ ،‬ما بايد براي وی ‪ 500‬افغانی تحفه بدهيم وبه اين اساس هنگام‬
‫رفتن به عروسی ها ‪ ،‬شيرينی خوری ها ‪ ،‬مبارکی اطفال ‪ ،‬سالگره ها ‪ ،‬وساير دعوت ها ‪ ،‬شوهران را مجبورميسازند که تحفه های‬
‫بسيار قيمتی آورده ‪ ،‬تا آنان به جانب مقابل بدهند ‪ ،‬وبه گفته خود شان پيش کسی کم نيايند ‪ ،‬فالن که عروس نو است ‪ ،‬بايد برايش تکه‬
‫قيمتی خريد ‪ ،‬طفل فالنی که نو تولد شده ‪ ،‬بايد برايش لباس وبستره جديد بخريم و با دريشی گک های قيمتی آنانرا خوشحال سازيم ‪،‬‬
‫وبدين شکل شوهر بيجاره با معاش کم خود مجبور ميشود ‪ ،‬که قرض گرفته وخواهشات خانمش را بر آورده سازد ‪ ،‬ويا اينکه باخانم‬
‫در جروبحث های طويل ‪ ،‬فضای خانه را به غم وجنگ مبدل سازند ‪ .‬درمقابل خانمهای مومن وباديانت وجود دارند که خوب ميفهمند‬
‫که ريا مثل قوغ آتش است که درکوت پنبه بيافتد وتمام اعمال نيک را مانند آتش در ميدهد واز بين ميبرد ‪ ،‬آنان اقتصاد فاميل خويش‬
‫را درنظر گرفته ‪ ،‬اگر برای دوستان خويش تحفه هم ميبرند به اندازه توان خود ‪ ،‬صرف ميخواهند دوستان خود را خوشحال سازند ‪،‬‬
‫ودوستان شان نيز درک نموده ‪ ،‬ازهمان تحفه کم شان خوشحال ميشوند ‪.‬‬
‫‪ -7‬مهمانی ها ‪ :‬مشکل ديگريکه شوهران از خانمهای شان گله دارند ‪ ،‬مهمانی هاييست که خانم های برای دوستان واقارب خود‬
‫وشوهرخود ترتيب ميدهند ‪ ،‬بعضی خانم ها شوهران شانرا مجبورميسازند که حتما برای فالن عروس وداماد پايوازی نمايند ‪ ،‬وتنها‬
‫به دعوت عروسی وداماد اکتفا نکرده بايد پنجاه نفر ديگر را نيز خبرکنند ‪ ،‬تا آنان ( به گفته خودشان ) خفه نشوند ‪ ،‬زيرا دليل مياورند‬
‫که فالن کس زمانی آنانرا پايوازی نمود ‪ ،‬تمامی اقاربش را نيز دعوت نموده بود ‪ ،‬شوهربيچاره با معاش کمی که دارد‬
‫مجبورميشود ‪ ،‬چنين مهمانی ها را ترتيب داده ‪ ،‬وبراي اينکه خانمش فرمايش هاي زياد ديگری نيز دارد ‪ ،‬بايد قابلی ‪ ،‬گوشت يخنی ‪،‬‬
‫گوشت کوفته ‪ ،‬چند قسم ميوه ‪ ،‬کيک وکلچه وچاکليت های قيمتی ‪ ،‬وهمچنان برای عروس لباس وبرای داماد هم تحفه خريداری کنند ‪،‬‬
‫ووقتی تمامی اين مصارف سنجيده شود ‪ ،‬معاش پنج ماهه آن شوهر در همين مهمانی مصرف ميشود که شوهر يا مجبوراست ‪،‬‬
‫ازطريق حرام پول پيدا کند ‪ ،‬وياهم خواهشات خانم را نپذيرفته ‪ ،‬جنجال های خانه را ‪ ،‬با کلمات زشت و تانه های همه روزه تحمل‬
‫نمايد ‪.‬‬

‫به همين سان بعضی از خانم ها عادت دارند به مجرد آمدن مهمان حتما بايد برای مهمان غذا های مختلف برای شان تهيه گردد ‪،‬‬
‫وشوهران را مجبور ميسازند که فورا به بازار رفته ‪ ،‬ولست کاملی را از گوشت ‪ ،‬ميوه ها ‪ ،‬وکيک وکلچه ها خريداری نموده ‪ ،‬تا‬
‫درنزد اقارب خود کم نيايند ‪ ،‬و به اين شکل آمدن هرمهمان برای شوهر سبب غم ميشود ‪ ،‬زيرا حتا فاميل واقارب شوهرش نيز بايد‬
‫عزت شوند‪.‬‬
‫اين خانم ها فکرميکنند که مهمانان شان زمانی خوب عزت ميشوند که برای شان غذا ها وميوه جات مختلف تهيه نمايند ‪ .‬وهرگاه‬
‫چيزی کم بود آبروی شان ميريزد ‪ .‬ازينکه اينان چنين عادت دارند هرگاه درخانه های ديگران بروند و برای شان همين چيز ها آماده‬
‫نگردد ‪ ،‬از آنان شکايت نموده ‪ ،‬واحيانا درمقابل شان آنانرا اذيت ميکنند ‪ ،‬غيبت ميکنند ‪ ،‬بدی ديگران را ميگويند وبا غذا وميوه های‬
‫خود تکبر نموده دل مهمانان را آزرده ميسازند ‪.‬‬
‫درمقابل خانم های متدين وبا ايمانی وجود دارند که مهمانان را با اخالق نيک وپسنديده خويش عزت واکرام ميکنند ‪ ،‬آنان ميدانند‬
‫که انسان به عوض ريا کاری ها ‪ ،‬به بسيار اخالص هرچيزی که آماده دارند و مطابق توان شان است ‪ ،‬برای مهمان خود آماده‬
‫ميسازند ‪ ،‬احيانا با پختن بوالنی مهمانان را خوشحال ميسازند ‪ ،‬وگاهی هم با مصارف کم ولی با اخالص زياد ‪ ،‬مهمانان را راضی‬
‫ميسازند ‪ ،‬زيرا آنها نه خود ريا کاری هستند ‪ ،‬ومصارف بيجا ميکنند ‪ ،‬ونه هم دروقت رفتن به خانه های ديگران تقاضا های زياد‬
‫دارند ‪ ،‬به اين شکل زنده گی آرام وخوش را سپری ميکنند ‪.‬‬
‫اين خانمها از مهمانی ها اضافی صرف نظر نموده ‪ ،‬وبرای اينکه دوستان شان خوشحال شوند ‪ ،‬صرف در دعوت بعضی ها‬
‫اکتفا نموده ‪ ،‬وزمانی به منزل شان مهمانی آمد ‪ ،‬مهمان شانرا با پيشانی گشاده وبه گفته بزرگان ( نان و پياز پيشانی واز ) استقبال‬
‫ميکنند ‪.‬‬
‫فصل پنجم‬
‫ويژه گي هاي زنان ومردان در دين مقدس اسالم‬
‫قانون اسالم ما نند قوانين بشري ظاهر بين نبوده بلكه رب العالمين كه خالق همه بشريت است ودرنزد او زن و مرد دو مخلوق‬
‫يكسان اند ‪ ،‬براي زيست و زنده گي باهمي شان براي هر يك خصوصيت هاي ويژه يي داده است ‪ ،‬تا يكي کمبود ديگري را تكميل‬
‫نمايند وبتوانند زنده گي مشترك خويش را بخوبي به پيش برند ‪.‬‬
‫‪ -1‬ساختمان فزيكي مردان‪ :‬اين حكمت خداوند متعال ( جل جالله ) است كه مردان داراي قوه جسمي قوي ميباشند ‪ ،‬وقوه‬
‫عقالني آنها نسبت به عاطفه شان نيز قويتر ميباشد ‪ ،‬زيرا مردان براي وظايف دشوار زنده گي خلق شده اند ‪ ،‬هميشه دفاع مسلح و‬
‫فزيكي كشور مكلفيت اساسي مردان ‪ ،‬و بخاطر قوت جسمي شان مجبور اند تا در تعرضات دشمنان هميشه مانند سد آهنيني مقاومت‬
‫نمايند و در وقت ضرورت قرباني دهند ‪ ،‬وظايف ثقيل اجتماعي مانند كار در معادن توليد سنگ و زغال سنگ ‪ ،‬امور انجنيري و‬
‫ساختماني ‪ ،‬حمل و نقل مواد وزنين ‪ ،‬وظايف اساسي ووجوبي مردان ميباشد ‪ ،‬زيرا آنان ميتوانند با قوه جسماني خويش از مسؤوليت‬
‫اين وظايف برايند ‪ .‬همچنان مردان در تصميم گيري هاي فردي واجتماعي عاطفي نبوده ‪ ،‬به اساس ضرورت وحتميت امور تصميم‬
‫ميگيرند ‪ ،‬در مقابله با ظالمان و مجرمان از صالبت و صالحيت مطابق ضرورت جامعه اخذ موقف مينمايند ‪ ،‬و به سخنان نرم و‬
‫گريه هاي مكارانه قاتالن و مجرمان فريب نميخورند ‪.‬‬
‫‪ -2‬ساختمان فزيكي زنان‪ :‬حكمت خداوندي وبهبود زيست باهمي تقاضا مينمايد كه زنان در ساختمان وجودي خويش با مردان‬
‫تفاوت داشته باشند ‪ ،‬وجود زنان نسبت به مردان لطيف و زيبا تر ميباشد ‪ ،‬و قوه عاطفي آنان نيز نسبت به مردان قويتر است ‪ ،‬زيرا‬
‫موقف اجتماعي زنان تقاضا مينمايد كه داراي چنين ويژه گي باشند ‪ ،‬بطور مثال همين قوه عاطفي قوي مادران است كه در نيمه شب‬
‫ده ها بار بر خواسته و طفل خويش را شير ميدهند و هزاران بار ديده شده كه باوجوديكه طفل او را بخواب نميگزارد ‪ ،‬ازيتش ميكند‬
‫او با چشمان خواب آلود روي طفلش را بوسيده او را شير ميدهد ‪ ،‬جسم طفلش را تنظيف ميكند ‪ ،‬وهيچ اثر نا رضايتي در وجودش‬
‫ديده نميشود ‪ ،‬ولي برعكس اين كار را مردان نميتوانند انجام دهند واگر طفلي دوسه بار گريه كند ‪ ،‬ومادرش موجود نباشد پدر براي‬
‫خاموش نمودن طفل از زور كار گرفته حتي طفل معصوم يكساله را با سيلي مجبور به خواب مينمايد‪ .‬زن که همسر است هميشه با‬
‫طبيعت نرم و شفافيت رفتار خويش فضاي فاميل را مملو از محبت ميگرداند ‪ .‬زن همچنان دختراست که با نرمش و ظرافت امور‬
‫منزل را ترتيب وتنظيم نموده و با برادرش با عاطفه صميمانه فضاي خانه رازيبا تر و رنگين ميسازد ‪ .‬زن مربي ونخستين معلم‬
‫اطفال قبل از رفتن به مکتب وياهم درجريان تعليم وتحصيل است ‪ .‬او با مهرباني قوي فرزند را به اخالق خوب و مشغوليت به درس‬
‫تشويق مينمايد ‪.‬‬
‫‪3-‬فلسفه اختالف خلقت مردان وزنان‪ :‬در جامعه بشري بخاطر تنظيم ‪ ،‬ترتيب و در حركت آوردن كاروان زنده گي ‪ ،‬الزم است‬
‫مردو زن با هم ازدواج نمايند ‪ ،‬باهم زيست نمايند ‪ ،‬فاميلي را تشكيل دهند ‪ ،‬اوالد داشته باشند ‪ ،‬وبخاطر چنين زنده گي ضروري است‬
‫تا خصلت مردان وزنان يكسان نباشد ‪ ،‬همينگونه كه براي استفاده از برق به دو بخش مختلف ( مثبت ومنفي ) ضرورت است ‪،‬‬
‫استفاد ه از دولين مثبت سبب انفجار وسيله ميگردد ‪ ،‬و برعكس دولين منفي نميتواند كه وسيله برقي را در كار اندازد ‪ ،‬وبراي كار‬
‫گرفتن از وسايل برقي دولين مخالف ضرورت است ‪ ،‬و به همين شكل در پيشرفت زنده گي كاينات دو مخلوق مخالف الكترون و‬
‫نيوترون باهم سازش مينمايند ‪ ،‬به همين شكل براي پيشبرد زنده كي انساني نيز الزم است تا دو جنس مخالف باهم ازدواج نمايند ‪،‬‬
‫باهم زنده گي نمايند ‪ ،‬با هم فاميل تشكيل دهند ‪ ،‬وزنده گي خود و اوالد هاي خود را به شکل نورمال به پيش برند‪ .‬مرد بايد نيرومند‬
‫باشد و زن خوش دارد كه شوهرش مرد قوي ‪ ،‬نيرومند ‪ ،‬و داراي شخصيت عقالني قوي باشد ‪ ،‬در وقت تعرض دشمنان و يا هم‬
‫انسانان مغرض از و دفاع نمايد ‪ ،‬و هر گاه درنيمه شب در خانه را كسي بكوبد آن مرد شجاعانه دروازه را باز نمايد ‪ ،‬و اين توانايي‬
‫را داشته باشد كه از فاميل خويش مردانه وار دفاع نمايد‪.‬‬
‫برعكس زنان هميشه از مردان مخنث ‪ ،‬ضعيف ‪ ،‬ترسو ‪ ،‬و مردانيكه زياده تر در امورزنان عالقمندي دارند بد شان ميايد ‪،‬‬
‫وخوش ندارند با مردي زنده گي كنند كه ضعيف وناتوان با شد ‪ ،‬دروقت جنگ و دفاع ازخانه وميهن فرار نمايد ‪ ،‬و ياهم براي نجات‬
‫خويش لباس زنان را پوشيده خود را مخفي نمايد ‪ .‬همچنان از مردان عاطفي که زود گريه ميکنند ودروقت مشكالت به عوض حل‬
‫يابي به فغان وناله آغاز مينمايد ‪ ،‬متنفر ميباشند ‪.‬‬
‫در بسا محاكم زنان با بيزاري از چنين مردان طلب طالق مينمايند و ميگويند اين مرد از من هيچ فرقي ندارد ‪ ،‬و من نميتوانم با‬
‫چنين مرد بي همت و بي غيرت زنده گي نمايم ‪ .‬بالمقابل مردان نيز خوش دارند تا همسر زنده گي شان داراي ساختماني فزيكي زيبا ‪،‬‬
‫خاصيت نرم و عاطفي باشد ‪،‬چون گلهاي زيبا ‪ ،‬در گلستان فاميل بگونه مشك وعبير فضاي خانواده را معطرسازد ‪ ،‬و بتواند با‬
‫احساسات مادرانه اطفال خويش را تربيه كند ‪ ،‬و در وقت مخالفت ها ي فاميلي با عطوفت و نرمي با شوهرخويش سازش نمايد ‪،‬‬
‫درغيرآن زنده گ ي فاميلي برباد ميشود ‪ ،‬بگونه مثال هرگاه خانمي از فطرت اصلي خويش بدرآيد و داراي صفات مردان گردد ‪ ،‬ويا‬
‫هم مانند مردان به وظايف ثقيلي گماشته شود ‪ ،‬لطافت خويش را از دست ميدهد ‪ ،‬و يا هم در معامله با اطفال عاطفه خويش را از‬
‫دست داده ‪ ،‬به مجرد گريه طفل اورا با سيلي ها مجبور بخواب نمايد ‪ ,‬و در اختالفات فاميلي از قوه فزيكي خود كار گرفته با‬
‫شوهرش معامله نمايد ‪ ،‬مانند دولين مثبت برق ‪ ،‬فضاي فاميل انفجار مينمايد ‪ ،‬وزنده گي آنان متالشي ميگردد‪ .‬در بسا اوقات مرداني‬
‫در محكمه حاضر شده با داليل اينكه خانمش مانند فيلسوفان با او معامله ميکند‪ ،‬درمنازعات فاميلي دست به خشونت ميزند ‪ ،‬آن شوهر‬
‫آماده طالق ميشود و زنده گي فاميلي را به بربادي ميكشاند ‪.‬‬
‫رعايت ساختمان فزيكي مردان وزنان در تقسيم واجبات و مسؤوليت هاي شان‪ :‬دين مقدس اسالم با رعايت خواص‬
‫فزيكي هريك وظايف ‪ ،‬مسؤوليت ها ‪ ،‬وامتيازات شان را تعيين نمود ه است ‪ ،‬و مطابق قاعده الهي ( ال تظلمون و ال تطلمون ) نه ظلم‬
‫كنيد و نه هم باالي شما ظلم شود ‪ ،‬قانون بندي نموده است ‪.‬‬
‫سؤال‪ :‬چگونه حقوق خواهران ما تضمين شده ميتواند ؟‬
‫جواب‪ :‬اين حقوق با مراعات نقاط ذيل تضمين ميگردد ‪:‬‬
‫‪ -1‬تقسيم وظايف زنان مطابق توانايي آ نان‪ :‬دين مقدس اسالم در تقسيم وظايف زنان توانايي جسمي و ساختمان فزيكي وجود‬
‫آنانرا در نظر گرفته برايشان وظايفي را كه در آن ضرري به آنها نرسد مطرح نموده است ‪ .‬هرگاه پدر فاميل برخواسته براي‬
‫دخترش وپسرش هردو وظيفه دهد که هرکدام به بازار رفته مساويانه ‪ ،‬ده ده سير وزن را حمل نمايند و خود را عادل پندارد ‪ ،‬در‬
‫حقيقت عادل نه بلکه ظالم است ‪ ،‬زيرا ساختمان فزيکي خواهر با برادرش فرق ميکند ‪ ،‬او نميتواند که ده سير وزن را حمل نمايد ‪.‬‬
‫درينجا پدر به شرطي عادل ميبود که مطابق توانايِي هرکدام تقسيم را مراعات مينمود ‪ ،‬وهرگاه براي خواهرميگفت که خودت تنها‬
‫لباسهايم را خياطي نما ‪ ،‬وموضوع نقل آرد را تنها به پسر ميگزاشت ‪ ،‬عدالت را مراعات ميکرد ‪ ،‬زيرا خياطي مطابق توانايي‬
‫وبرعکس حمل ده سير وزن مخالف توانايي دختران ميباشد ‪ .‬دين مقدس اسالم مراعات اين نوع تونايي ها را جدا مراعات نموده‬
‫براي مومنان وظيفه ميدهد تا اين اصل را مراعات نمايند ‪.‬‬
‫‪ -2‬مسؤوليت‪ ,‬مطابق توانايي‪ :‬براي رعايت اين اصل نفقه ‪ ،‬تهيه لباس و مسكن خانمها ‪ ،‬باالي شوهران شان فرض گردانيده‬
‫شده است ‪ ،‬و هرگاه خانمي به اساس مشكالت فاميلي ‪ ،‬ناتواني جسمي ‪ ،‬مصروفيت درتربيه اوالد ‪ ،‬عدم موجوديت وظايف مناسب ‪،‬‬
‫نتواند كه خارج ازمنزل وظيفه گيرد ‪ ،‬شوهر نميتواند اورا مجبور نموده مكلف سازد تا به هرشكلي كه ميشود در مصارف فاميلي‬
‫سهيم گردد ‪ ،‬بلكه در تمامي حاالت شوهرش مسؤول نفقه فاميل ميباشد‪ .‬برعكس اين قاعده در كشورهاي غربي به ادعاي مساوات‬
‫مسؤوليت هاي زنان را زياد نموده احيانا خانم با مواجهت مشكالت مجبورميشود ‪ ،‬تا در نفقه خود و اوالد هاي خود سهم داشته باشد ‪،‬‬
‫ا و صبح تا عصر در بيرون منزل مصروف كار ميباشد ‪ ،‬و بعد از آمدن بخانه مجبور است تا تمام كارهاي خانه ‪ ،‬شستن لباسها ‪،‬‬
‫سرپرستي از اطفال وتنظيف آنان ‪ ،‬پختن غذا و غيره سهم گيرد ‪ ،‬زيرا شوهر مجبور نيست كه نفقه فاميل را به تنهايي خود تهيه‬
‫نمايد‪ .‬بسياري زنان در كشورهاي غربي از چنين شرايط خسته شده وبعضي ها نميخواهند حتي ازدواج نمايند‪( .‬حق و مسؤوليت) يا (‬
‫صالحيت و مكلفيت ) در وظايف ‪:‬مشكل ديگري در شرايط فعلي اختالط حقوق با مسؤوليت ها و ياهم صالحيت ومكلفيت است ‪ ،‬وبسا‬
‫او قات اعتراضات بعضي اشخاص هم به علت اختالط اين دوپديده وارد ميگردد ‪ ،‬در دين مقدس اسالم دواصل اساسي مراعات شده‬
‫است كه عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪ -1‬تثبيت حقوق خانمها‪ ,‬به اساس ضرورت واحتياج آنها‪ :‬دين مقدس اسالم مطابق ضرورت زنان ومردان حقوق آنانرا تثبيت و‬
‫تعين نموده است ‪ ،‬در مسايل نفقه يك برادر نسبت به خواهر خويش مسؤوليت هاي اجتماعي زيادي دارد ‪ ،‬مصارف عروسي ‪،‬‬
‫مهرخانمش ‪ ،‬رعايت فاميل ‪ ،‬نفقه فاميل ‪ ،‬سرپرستي خواهران وبرادران بعد ازوفات پدر وغيره مسؤوليت ها همه بدوش برادر‬
‫است ‪ ،‬بناء دين اسالم به اسا س اين ضرورت ها بعضي از حقوق مردان را مطابق مسووليت هايش تثبيت نموده است ‪ ،‬وگاهي هم‬
‫ميشود كه خواهر به اساس دلسوزي و عدم ضرورت به مال از همان حق خود نيز براي برادرش صرف نظر مينمايد ‪ ،‬وازينكه نفقه‬
‫خانم بعد از ازدواج باالي شوهر ميباشد ‪ ،‬ومصارف عروسي ‪ ،‬مهر و ساير مصارف باالي شوهرش است ‪ ،‬در دين مقدس اسالم‬
‫بخاطر قلت مسؤوليت وکمي مصارف ‪ ،‬حقوق مادي شانرا اندازه ضرورتش تثبيت نموده است‪ .‬خالصه اينكه همان ذاتيکه حقوق‬
‫مادر مردان را تثبيت نموده است مکلفيت هاي آنانرا نيز به همان اندازه گرانتر وسخت تر بيان داشته است وهمان ذاتيکه حقوق مادي‬
‫خواهرن را تثبيت نموده است همان ذات مسووليت هاي آنانرا نيز کمتراز برادر تثبيت نموده است ‪.‬‬
‫‪ 3-‬عفو خانمها از بسياري مسؤوليت‪ ,‬هاي اضافي ‪ :‬دين مقدس اسالم با در نظر داشت مشخصات خانمها آنانرا از بعضي‬
‫مسؤوليت هاي اجتماعي كه شايد نتوانند آنرا بصورت كامل ادا نمايند ‪ ،‬ويا هم سبب مشقت براي شان گردد ‪ ،‬يا بكلي معاف نموده و‬
‫ياهم بعضي سهولت هايي را در كار آنها الزم ديده است ‪ ،‬ازينكه رفتن به نماز جماعت براي خانمها احيانا مشكل تمام ميشود اسالم‬
‫دررفتن جماعت به آنان اختيار داده است كه اگر بخواهند بروند مانعي ندارد و اگر در خانه هم نماز خويش را ادا كنند به اندازه نماز‬
‫جماعت مردان برايشان اجر داده ميشود ‪ ،‬جهاد كه يك اصل اسالمي ميباشد ‪ ،‬و دروقت دفاع از وطن خويش مسلمان ناگزير بايد‬
‫جهاد نمايد ‪ ،‬زنان مكلف نيستند كه مانند مردان به جبهه بروند و اگر بخواهند كمك كنند مانعي نيست ولي اگر بالفرض در صف جنگ‬
‫نباشند مانند مردان گهنكار شمرده نميشوند ‪.‬‬
‫زنان مانند مردان مجبورندكه در صورت امكانات مادي فريضه حج را ادا نمايند ولي در هنگام سفر ‪ ،‬مشكالت راه ‪ ،‬خطر‬
‫رهزنان ‪ ،‬انسانهاي متجاوز وغيره شرط است كه با آنان محرمي بخاطر حفظ آبرو وعزت شان موجود باشد ‪ .‬رفتن به محاكم و‬
‫شهادت دادن در مقابل قاضي ها و حارنواالن به ويژه در وقت تهديد بعضي از قاتالن وسارقان يك مسؤوليت خطرناك است كه اين‬
‫مسؤوليت احيانا عواقب خطرناكي دارد كه دين اسالم بخاطر رهايي خانمها ازين مسووليت زنان را معافيت بخشيده و آنان مجبور‬
‫نيستند که در چنين حاالت حاضر شوند ‪.‬‬
‫فصل ششم‬
‫اثرفرهنگ ها ورواج های منفی درحق تلفی خانمها ومخالفت با شريعت اسالمی‬
‫افراط وتفريط در آزادی و قيديت‪ :‬بی بند وباری ها در مقابل نامحرمان ‪ :‬اکثرمردم درقسمت آزادی ويا منع زنان احکام‬
‫اسالمی را درنظر نگرفته بلکه مطابق فرهنگ ‪ ،‬عادات ‪ ،‬رواج ها ‪ ،‬وکلتوروعنعنات خويش با ايشان معامله ميکنند ‪ ،‬و به عوض‬
‫مراعات احکام الهی به بی بند وباری هاييکه کامال مخالف اسالم است عمل ميکنند ‪ ،‬زيرا به چنين بی بندوباری ها عادت کرده اند‪.‬‬
‫بگونهء مثال بعضی از مردم درقسمت‪ .‬نشست وبرخواست زنان با نا محرمان هيچ توجهی نداشته ‪ ،‬ورواج شان آزدای های افراطی‬
‫برای زنان است ‪ ،‬برای خانمها و دختران جوان خويش اجازه ميدهند که هرنوع لباس خواسته باشند بپوشند ‪ ،‬درمحافل عروسی‬
‫وشيرينی خوری ها هرگونه دل شان شد برقصند حتی با نامحرمان يکجا رقصيده ‪ ،‬وگاهی هم آن زن ودختر درمقابل پدر‪ ،‬برادر و‬
‫شوهر با مردان نامحرم مزاق های بيجا وافراطی نموده وفاميل شان درمورد هيچ عکس العمل نشان نميدهند ‪ ،‬اين طايفه مردم به‬
‫اساس اين بی توجهی ها احيانا سبب بد بختی دختران جوان شان که تجربه کافی از زنده گی ندارند ميشوند ‪ ،‬دختران جوان ونيمه‬
‫جوان خويش را به خانه کاکا ها ‪ ،‬ماما ها ‪ ،‬خسرخيل پسـرو دخترشان فرستاده ‪ ،‬و شبها در منزل آنها ميباشند ‪ ،‬درحاليکه درخانه‬
‫های آنان پسران جوانی وجود دارد که اکثر شان با اين دختر نامحرم بوده ‪ ،‬وباآلخره درجريان همين مهمانی های بيجا مشکالتی‬
‫بوقوع ميپويندد که عاقبت بسيار بدی ميداشته باشد ‪ ،‬وياهم برعکس درمنزل خود اقارب جوان خود را برای هفته ها وماهها به شکل‬
‫مهمان نگهميدارند که اينگونه مهمانی های طويل المدت سبب ايجاد مشکالتی در فاميل آنان ميشود ‪ ،‬پيامبراکرم (صلی هللا عليه وسلم ) ميفرمايد‬
‫‪( :‬ال يخلون رجل بامرأة اال ثالثهما الشيطان) هيچ مردی بازن نامحرمی تنها خلوت نميکنند مگر اينکه سومی شان شيطان ميباشد‪)١( .‬‬
‫درحديث شريف ‪ 14124‬مسند امام احمد (رحمه هللا ) ازپيامبر( صلی هللا عليه وسلم روايت است ‪:‬کسيکه به خداوند وروز قيامت ايم‪..‬ان دارد ‪،‬‬
‫باالی دسترخوانيکه شراب نوشيده ميشود ننشيند ‪ ،‬وکسيکه به خدا وروز قيامت ايمان دارد با زنيک‪..‬ه هم‪..‬رايش مح‪..‬رمش نباش‪..‬د دري‪..‬ک‬
‫اتاق تنها ننشيند زيرا سومی شان شيطان ميباشد‪ .‬درين احاديث درس بزرگی است ب‪..‬رای کس‪..‬انيکه ب‪..‬ه اس‪..‬اس ع‪..‬ادات ورواج ه‪..‬ايی بی‬
‫تفاوتی خويش اقارب جوان خويش را در منازل خويش به طوری نگهداری ميکنند که ماهها وهفته ها درآنجا بوده وخود شان ازص‪..‬بح‬
‫تا شام به وظيفه و کارخويش ميروند وآن پسرجوان نامحرم درمنزل شان به تنهايی با دختر ‪ ،‬و خ‪..‬انم وی روزه‪..‬ا را س‪..‬پری مينماي‪..‬د ‪،‬‬
‫وعاقبت های بسيار بدی به آنان رخ ميدهد که اينهمه به علت بی تفاوتی در مراع‪..‬ات نم‪..‬ودن ق‪..‬انون الهی ‪ ،‬و پ‪..‬يروی از فرهن‪..‬گ ه‪..‬ای‬
‫پوچ وبيجای بعضی مردم ميباشد ‪.‬‬
‫يکی ازعادات بسيار زشت درعصرما ميان اينگونه مردمان بی تفاوت اينست که بعضی از زن‪..‬ان م‪..‬ردان ن‪..‬امحرمی را ب‪..‬رادر ‪،‬‬
‫پسر ويا پدر خوانده ‪ ،‬آنان را به منزل خويش دعوت نموده و با آنان مثل برادر ‪ ،‬پ‪..‬در و پس‪..‬رخويش معامل‪..‬ه ميکنن‪..‬د ‪ ،‬تم‪..‬امی اعض‪..‬ای‬
‫فاميل با وی برخورد دوستانه نموده ‪ ،‬ودختران آن زن بخاطر اينکه اين مرد مام‪..‬ايش اس‪..‬ت ب‪..‬ا وی ب‪..‬ه س‪..‬فر ميرون‪..‬د‪ .‬موض‪..‬وع ب‪..‬رادر‬
‫خوانده گی ‪ ،‬پس‪..‬رخوانده گی ‪ ،‬پ‪.‬در خوان‪..‬ده گی اص‪..‬ال دردين مق‪..‬دس اس‪.‬الم هيچ ج‪.‬ايی ن‪.‬دارد ‪ ،‬وب‪.‬ه اس‪..‬اس آن ن‪.‬ا مح‪.‬رم ‪ ،‬مح‪..‬رم ش‪.‬ده‬
‫نميتواند ‪ ،‬ونشست وبرخواست وی درمنزل آنان مطلقا ناجايز وحرام است ‪ ،‬همه ش‪..‬ان گنهکارهس‪..‬تند ‪ ،‬وم‪..‬ورد ع‪..‬ذاب خداوند( ج‪...‬ل جالل‪..‬ه)‬

‫قرارميگيرند‪ .‬حتا کسانيکه اطفال بيگانه را درمنزل خود بزرگ مينمايند ‪ ،‬وآن طفل را پسرميخوانند ‪ ،‬اصال پسرخواندن که در اس‪..‬الم‬
‫به نام ( تبنی ) ياد ميگردد ‪ ،‬ناروا وناجايز پنداشته شده ‪ ،‬زيرا زمانی آن پسرجوان ميگردد با فاميل آنها نا محرم ميباشد ‪ .‬نکاح وی ب‪..‬ا‬
‫ساير اعضای فاميل جايز ميباشد ‪.‬‬
‫بعضی از مردم عادت دارند که مردان جوان را ب‪.‬ه حيث م‪.‬زدور خ‪.‬دمت گ‪..‬ار درم‪..‬نزل خ‪..‬ويش ج‪.‬ا ميدهن‪.‬د ‪ ،‬اين م‪..‬رد م‪.‬زدور‬
‫درغياب مردان خانه ‪ ،‬از صبح تا شام با زنان نشست وبرخواست نموده ‪ ،‬برای شان کارميکند ‪ ،‬در دين مقدس اس‪..‬الم اين ک‪.‬ار ناج‪.‬ايز‬
‫ميباشد‪ .‬بعضی ازمردمان پولدار دختران جوانی را برای کار درمنزل خويش نگهداری نم‪..‬وده ‪ ،‬وآن دخ‪..‬ترجوان ش‪..‬بانه درم‪..‬نزل آن‪..‬ان‬
‫ميخوابد که اين عمل نيز غير اخالقی ومخالف شريعت اسالمی ميباشد ‪ ،‬هرگاه کسی درمنزل خويش مشکلی داشته باش‪..‬د ‪ ،‬ميتوان‪..‬د از‬
‫خدمتگارمرد درموجوديت خودش استفاده نموده ‪ ،‬سپس وی را رخصت کند ‪ ،‬وهرگاه اين فاميل ب‪..‬ه خ‪..‬دمتگار زن ني‪..‬از داش‪..‬ته باش‪..‬ند ‪،‬‬
‫بهترست از خدمتگاريکه سنش بزرگ بوده استفاده نموده وازطرف شب وی را به منزلش بفرستند ودرخان‪..‬ه خ‪..‬ويش ن‪..‬ه م‪..‬رد ون‪..‬ه زن‬
‫نامحرم را بطور دايمی اجازه دهند ‪.‬‬
‫يک تعداد ازمردمان بخاطر اينکه دوستان شان آزرده نشوند ‪ ،‬در هنگام خوابيدن مردان ن‪..‬امحرم اق‪..‬ارب خ‪..‬ويش را ب‪..‬ا اعض‪..‬ای‬
‫فاميل خويش در يک اتاق ميخوابانند ‪ ،‬به ويژه در فصل زمستان که گمان ميکنند هوا سرد است وصالون مهمانان بسيار س‪..‬رد اس‪..‬ت ‪،‬‬
‫بناء مهمان خويش را در اتاق خواب خود جا داده وی را احترام ميکنند ‪ ،‬وگاهی هم اين مهمان خانمی ميباش‪..‬د ک‪..‬ه ب‪..‬رای مهم‪..‬انی آم‪..‬ده‬
‫وناگزير مرد نامحرم با مهمان خويش در يک اتاق استراحت ميکنند ‪ ،‬که اين عمل نيز مخالف به قوانين اسالمی ميباشد‪ .‬بعضی مردم‬
‫در قسمت لباس بی نهايت بی تفاوت ميباشند ‪ ،‬و به اساس بی بند وباری ها وتاثر به فرهنگ های غربی در ين زمينه افراط ميکنند ک‪..‬ه‬
‫اين موضوع را بطور مستقل در بخش حجاب خواهيم خواند ‪.‬‬
‫افراط در ستـر وحجاب‪ : ,‬درمقابل قسم اول کسانی هم هستند که رواج آنان درمقاب‪..‬ل زن‪..‬ان بی نه‪..‬ايت س‪..‬خت ودش‪..‬واربوده ‪ ،‬ب‪..‬رای‬
‫دختران وزنان حتی درهنگام مريضی ها سخت به رفتن نزد داکتران ممانعت ميکنند ‪ ،‬آنان به اساس عادات ق‪..‬بيلوی خ‪..‬ويش اينک‪..‬ار را‬
‫‪١‬‬
‫‪-‬حديث ‪ 1091‬ترمذی شريف کتاب الرضاع‬
‫غيرت پنداشته ‪ ،‬دربسا اوقات باعث قتل ميگردند ‪ ،‬برای زنان حق درس و تعليم نميدهند ‪ ،‬هرگاه براي شان گفته شود که بيايي‪..‬د ب‪..‬رای‬
‫دختران امکانات درسی را مساعد سازيم ت‪..‬ا در ن‪..‬زد ي‪..‬ک خ‪..‬انم ب‪..‬ا س‪..‬واد درس بخوانن‪..‬د هم‪..‬ه درمقاب‪..‬ل برخواس‪..‬ته مخ‪..‬الف ميکنن‪..‬د ولی‬
‫درمقابل زنان را باالی زمين های خود برای خيشاوه کردن ميفرستند که درآنجا مردان نامحرمی هم وجود دارد ويا هم دختران ج‪..‬وان‬
‫را برای نقل چوب از کوه ها و آوردن آب به مسافه های دور ميفرستند ‪ .‬هرگاه موضوع غيرت باشد فرستادن دختران جوان به ب‪..‬االی‬
‫کوه ها برای آوردن چوپ هم بی غيرتی است وهم گناه وظلم ‪.‬‬
‫يک تعداد فاميل ها عروسان خود را امر ميکنند که ازخسر رويش را بپوشد ‪ ،‬درحاليک‪.‬ه خس‪.‬ردرجمله مح‪.‬ارم اس‪.‬ت ‪ ،‬وگ‪.‬اهی هم‬
‫برای عروس های خود ميگويند که از زنان رويش را بپوشد‪ .‬درمنزلی رفتم که عروس فاميل برای خسرش آب آورده تا دس‪..‬تهايش را‬
‫بشويد ودرحاليکه به غير ازخسرش هيچ نا محرمی وجود ندارد ‪ ،‬وی رويش را پوشانده و به گفته شان ستر ميکند ‪ .‬اين مردم مخ‪..‬الف‬
‫احکام قرآنی عمل ميکنند ‪.‬‬
‫بعضی ها عادت دارن‪..‬د ک‪..‬ه از تک‪..‬ه ه‪.‬ای بس‪..‬يار گ‪..‬رم درفص‪..‬ل تابس‪.‬تان اس‪..‬تفاده نم‪..‬وده و آن‪..‬را نه‪.‬ايت ب‪..‬زرگ و دراز ميس‪..‬ازند ‪،‬‬
‫درحاليکه تمامی موهای آن خانم معلوم ميشود ‪ ،‬ويا هم هنگام باالی نمودن دست آستينش پايان آمده دستش کامال معلوم ميشود ‪.‬‬
‫اينگونه اشخاص احيانا از رفتن خانم شان به فاميل ب‪..‬رادر و پ‪.‬درش مم‪..‬انعت ميکنن‪..‬د ‪ ،‬خ‪..‬انم خ‪..‬ود را ازنشس‪..‬تن ب‪.‬ا کاک‪..‬ا ومام‪..‬ايش‬
‫ممانعت ميکنند ‪ ،‬وبدين طريق قطع صله رحم ميکنند ‪ ،‬ودرمقابل ازخانم خويش ميخواهند که با ب‪..‬رادرش ک‪..‬ه ب‪..‬رای وی ن‪..‬امحرم اس‪..‬ت‬
‫دست دهند ‪ ،‬دست برادرش را ببوسند ‪ ،‬و بدون توجه با آنها نشست وبرخواست نمايند‪ .‬واحيانا عيور نامحرم برخواسته خانم ب‪..‬رادرش‬
‫را لت وکوب مينمايند ‪ ،‬ودست خود را به اعضای بدن وی لمس ميدهد ‪ ،‬ويا هم هنگام اين گونه رفتار چ‪..‬ادر ولب‪..‬اس آن زن بيج‪..‬ا ش‪..‬ده‬
‫عورتش درمقابل آن عيور نا محرم کشف ميگردد ‪.‬‬
‫اسالم اين چنين عادت های زشت را کامال منع نموده ‪ ،‬و به پيروان خويش هميشه را ه راست و وسطيت را امر نموده است ‪.‬‬
‫تا زمانی انسان نميتواند که مسلمان کامل شود ‪ ،‬که رواج ها وعنعنات نا پسند ومخالف اسالم را به سنت ها وطريقه های اس‪..‬المی‬
‫مطابق ارشادات قرآنی وسنت نبوی تبديل نکند ‪.‬‬
‫مخالفت با تعليم وتحصيل‪ ,‬زنان‬
‫مشکل تعليمی دختران به اساس دوعلت درکشورها به عقل گذاشته شده است‪:‬‬
‫‪ -1‬بی توجهی حکومت های درمراعات فرهنگ ودين مردم‪ :‬مسوولين دولتی کشور ما بخوبی ميدانند که مردم ما دارای فرهن‪..‬گ‬
‫خاصی اند که درمورد دختران خويش بی نهايت حساس ميباشند ‪ ،‬ولی با وجود آنهم در زمين‪..‬ه تص‪.‬اميم ج‪..‬دی نگرفت‪..‬ه ان‪..‬د‪ ،‬ب‪..‬ه ع‪..‬وض‬
‫اينکه برای دختران زمينه تعليم وتحصيل را به شيوه اسالمی ( تعليم مستقل دختران ‪،‬وامکان‪..‬ات رفت وآم‪..‬د بص‪..‬ورت خ‪..‬وب ) را مهي‪..‬ا‬
‫سازند ‪ ،‬خواسته اند تا مطابق عادات غربی ها پوهنتون ها را به شکل مختلط ميان دختران و پس‪..‬ران در ص‪..‬نف ه‪..‬ای مش‪..‬ترک ايج‪..‬اد‬
‫نمايند وبدين علت بسياری مردم بخاطر ترس از نتايج اين اختالص ها دختران خود را از رفتن ب‪..‬ه تحص‪..‬يل من‪..‬ع ميکنن‪..‬د ‪ .‬همچن‪..‬ان ب‪..‬ا‬
‫وجود اينکه دولت در تجليل روزمعارف وچشن های معارف وغيره مصرف ميکنن‪..‬د ب‪.‬رای حم‪..‬ل ونق‪..‬ل ش‪..‬اگردان مکتب ن‪.‬ه سرويس‪.‬ی‬
‫وجود دارد ونه امکانات ترانسپورتی خوب که اين خود سبب ميشود بسياری از اعض‪..‬ای فامي‪..‬ل بخ‪..‬اطر حف‪..‬ظ آب‪..‬روی خ‪..‬ويش از رفتن‬
‫دختران شان به مکتب مخالتفت نمايند ‪.‬‬
‫‪-2‬چرا تعليم جداگانه ‪ :‬هرگاه هدف اين باشد که دختران علم بياموزند وهرگاه علم باالی آنان فرض باش‪..‬د ‪ ،‬الزم ب‪..‬رای آن ش‪..‬رايط‬
‫خوب درسی را مطابق ايم‪..‬ان وفرهن‪..‬گ خ‪..‬ود آم‪..‬اده س‪..‬ازيم ‪ ،‬اختالط بين دخ‪..‬تران وپس‪..‬ران در ي‪..‬ک ص‪..‬نف مخ‪..‬الف دين وفرهن‪..‬گ م‪..‬ا‬
‫ميباشد ‪ ،‬زيرا فرهنگ شرم وحيا درسرشت دختران ما ميباشد ‪ ،‬آنان نميتوانند که تمامی سواالت خود را درمقابل پس‪..‬ران ب‪..‬ه س‪..‬اده گی‬
‫بپرسند ومشکالت خود را حل نماين و بسا اوقات از ايستادن درمقابل پسران احساس شرم ميکنن‪..‬د ‪ ،‬وي‪..‬اهم احيان‪..‬ا دروس‪..‬ی ميباش‪..‬د ک‪..‬ه‬
‫تشريح آن برای استاد و شاگردان ايجاد مشکل مينمايد برعالوه اينکه ‪ ،‬اين اختالط ميان دخ‪..‬تران وپس‪..‬ران نت‪..‬ايج منفی را ن‪..‬يز در قب‪..‬ال‬
‫داشته است ‪ .‬بعضی از فاميل ها درين قسم بسيار حساس ب‪..‬وده نميخواهن‪..‬د ک‪..‬ه اوالد ه‪..‬اي ش‪..‬ان ب‪..‬ه ش‪..‬کل مختل‪..‬ط درس بخوانن‪..‬د ‪ ،‬واين‬
‫اختالص که ازنگاه شريعت اسالمی نيز نا جايز ميباشد ‪ ،‬س‪.‬بب ميش‪.‬ود ک‪.‬ه فامي‪.‬ل ه‪.‬ا ب‪.‬ا دي‪.‬انت از ارس‪.‬ال دخ‪.‬تران خ‪.‬ويش ب‪.‬ه مک‪.‬اتب‬
‫وپوهنتون های مختلف جلوگيری نمايند ‪ ،‬برای مسوولين دولتی الزم است به عوض نظر ک‪..‬ردن ب‪..‬ه پوهنت‪..‬ون ه‪..‬ای غ‪.‬ربی ک‪..‬ه مط‪..‬ابق‬
‫فرهنگ ودين خود شان ساخته شده ‪ ،‬دين وفرهنگ ملت مس‪.‬لمان م‪.‬ا را درنظ‪.‬ر گرفت‪.‬ه ‪ ،‬ت‪.‬ا تم‪.‬امی دخ‪.‬تران از نعمت تحص‪.‬يل مس‪.‬تفيد‬
‫شوند‪ .‬بگفته بزرگان ( هم لعل بدست آيد وهم دل يار نرنجد ) هم دختران تحصيل نمايند وهم مطابق با فرهن‪..‬گ ايم‪..‬انی وملی م‪..‬ردم م‪..‬ا‬
‫باشد ‪ .‬همچنان اگر دولت خواسته باشد ‪ ،‬مکاتب وپوهنتون ه‪..‬ای آزاد را ب‪..‬رای دخ‪..‬تران وزن‪..‬ان تاس‪..‬يس نم‪..‬وده ‪ ،‬وب‪..‬رای ت‪..‬دريس آن از‬
‫تلويزيون ها وراديو ها استفاده نمايند ‪ ،‬هرگاه اين تلويزيون ه‪.‬ای زي‪.‬ادی در نش‪.‬ر تعليم وتربي‪.‬ه ب‪.‬ا وزارت مع‪.‬ارف وتحص‪.‬يالت ع‪.‬الی‬
‫همکاری نموده ‪ ،‬لکچر ها استادان را ترتيب نم‪..‬وده ‪ ،‬و ب‪.‬ه ش‪..‬کل منظم نش‪.‬ر نماين‪.‬د ‪ ،‬م‪.‬ا ميت‪.‬وانيم س‪.‬االنه ه‪.‬زاران ف‪.‬ارغ التحص‪.‬يل از‬
‫مکاتب وپوهنتون های آزاد داشته باشيم ‪ .‬که متاسفانه دولت تا اکنون درين مورد هيچ فکری ننموده است ‪ ،‬واز تلويزي‪..‬ون ه‪..‬ا ورادي‪..‬و‬
‫ها بجز استفاده منفی هيچ استفاده مثبت علمی صورت نگرفته است ‪.‬‬
‫احيانا دولت ميتوانند که درس ها ولکچرهای استادان را در نوار های صوتی وتصويری ثبت نمودن درخدمت شاگردان قرار دهد‬
‫‪ ،‬وبدين صورت شاگردان با خريداری چنين نوار ها ميتوانند که دروس را درخانه هاي خويش ياد گرفته صرف درهنگ‪..‬ام امتح‪..‬ان ب‪..‬ه‬
‫مکتب ها وپوهنتون ها بروند ‪.‬‬
‫‪ -3‬عادات بد مردم ‪ :‬ازينکه بيسوادی و جهل درکشور ما دامنهء وسيع داشته حتا بسياری پسران از تعليم وعلم محروم اند ‪ ،‬تع‪..‬داد‬
‫قربانيان بيسوادی زنان ودختران بی نهايت زياد ميباشد ‪ ،‬هرگاه دروالدين اشخاص با حس‪..‬اس وج‪..‬ود ميداش‪..‬ت ح‪..‬تی درش‪..‬رايط نداش‪..‬تن‬
‫مکتب وپوهنتون آنان ميتوانستند که دختران خود را درمنزل خود از نعمت علم وسواد مستفيد سازند ‪.‬‬
‫‪ -4‬نـداشتن جای درمساجد‪ :‬هرگاه به زيارت بيت هللا شريف به مکه مکرمه وبه زيارت مدينه منوره برويم ‪ ،‬بخوبی مشاهده‬
‫ميکنيم که زنان ومردان باهم يکجا به اطراف بيت هللا شريف طواف ميکنند ‪ ،‬با هم يکجا مناسک حج را ادا مينمايند و درين زمينه‬
‫هيچ عالم دين مخالف نداشته است وهمه به اتفاق اين موضوع را جايز پنداشته اند‪.‬‬
‫همچنان درکشورهای اسالمی مساجد شان به شکلی بناء شده که ب‪..‬رای خانمه‪..‬ای ج‪..‬ای مناس‪..‬ب ب‪..‬رای نم‪..‬از ‪ ،‬وض‪..‬و ‪ ،‬حف‪..‬ظ ق‪..‬رآن‬
‫ودروس روزانه مساعد بوده ‪ ،‬ودختران وزنان ميتوانند آزادنه درنمازه‪.‬ای جم‪..‬اعت ‪ ،‬نمازه‪..‬ا جمع‪..‬ه وعي‪.‬د اش‪.‬تراک نم‪..‬وده ‪ ،‬همچن‪.‬ان‬
‫قرآن کريم را حفظ نمايند ودروس دينی خويش را درمساجد ياد گيرند‪ .‬ولی با تاسف بايد گفت که ح‪.‬تی مس‪.‬اجد م‪.‬ا تحت ت‪.‬اثير فرهن‪.‬گ‬
‫وعادات قبيلوی بوده ‪ ،‬چندين قرن مساجد جايی برای زنان نداشته است ‪ ،‬هيچ مدرسه ء برای حفظ قرآن ب‪..‬رای دخ‪..‬تران وج‪..‬ود نداش‪.‬ته‬
‫است ‪ ،‬وتاکنون نيز همين فرهنگ باالی مغز های بسياری کسانيکه رواج خود را بر دين ترجيح ميدهند حاکميت دارد ‪.‬‬
‫در صفحه ‪ 96‬مشكاة شريف در حديث پيامبر اسالم چ‪.‬نين روايت ش‪..‬ده اس‪..‬ت ‪ ( :‬عن ابن عم‪..‬ر ق‪..‬ال ‪ :‬ق‪..‬ال الن‪.‬بي ص‪..‬لي هللا علي‪..‬ه‬
‫وسلم ‪ :‬إذا استأذنت امرأة احدكم إلى المسجد فال يمنعها متفق عليه ) حضرت عبد هللا پسر عمر(رضي هللا عنهما) روايت ميكند كه پي‪.‬امبر ص‪..‬لي هللا‬

‫عليه وسلم فرمودند ‪ :‬هرگاه خانم يكي شما اجازه رفتن به مس‪.‬جد را ميخواه‪..‬د او را از رفتن ب‪.‬ه مس‪.‬جد من‪..‬ع ننمائي‪..‬د ‪ .‬ولي ازينك‪..‬ه رفتن ب‪.‬ه‬
‫مسجد شايد در بعضي اوقات نظر به ضرورات وامور منزل براي خانمها دشوار تمام شود دين مقدس اسالم رفتن زنان را به جم‪..‬اعت‬
‫منحيث يك حق قايل بوده و لي آنانرا مانند مردان مجبور نميسازد كه حتما بايد حاضر مس‪..‬جد ش‪..‬وند ‪ ،‬در ينم‪..‬ورد حض‪..‬رت عب‪..‬د هللا بن‬
‫عمر( رضي هللا عنه) روايت ميكند كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم) فرمودند ‪ :‬خانمهاي تانرا از رفتن به مسجد منع ننمائيد ولي نم‪..‬از خوان‪..‬دن ش‪..‬ان در‬
‫خانه براي شان بهتر است ‪ .‬يعني زنان ميتوانند كه غرض اداي نماز جماعت به مسجد بروند ولي اگ‪..‬ر زن‪.‬ان در خان‪..‬ه نم‪..‬از بخوانن‪..‬د ‪،‬‬
‫در ينصورت همان اجر و پاداشي را دارند كه مردان در نماز جماعت حاصل مينمايند ‪.‬‬
‫اكنون كه دربعضي از كشور هاي اسالمي زنان حق رفتن به مسا جد را ندارند آيا اين مسؤوليت بر انسانهايي بر ميگردد كه حكم‬
‫پيامبراسالم را مراعات نميكنند و يا تقصيراز دين اسالم است ؟ بدون شك كه اسالم چنين ح‪..‬ق را ب‪..‬ه خانمه‪..‬ا داده اس‪..‬ت و لي رس‪..‬وم و‬
‫عنعنات مردم است كه مانع حكم اسالم را ميشود ‪.‬‬
‫درمقابل درين امر تقصير خانمها نيز ميباشد ‪ ،‬زيرا آنان هم نميخواهند درمساجد برای ادای نم‪..‬از وش‪..‬نيدن موعظ‪..‬ه ه‪..‬ای ايم‪..‬انی‬
‫اشتراک نمايند ‪ ،‬آنان تا حال نخواسته اند که از حق خ‪.‬ود درين زمين‪.‬ه دف‪..‬اع کنن‪.‬د ‪ ،‬زن‪.‬ان دربس‪..‬ياری ح‪..‬االت توانس‪.‬ته ان‪..‬د ب‪.‬ه مناص‪..‬ب‬
‫بزرگ دولتی نايل شوند ‪ ،‬توانسته ان‪..‬د امکان‪.‬ات تف‪..‬ريحی ‪ ،‬س‪..‬پورتی را ب‪..‬رای خ‪..‬ود مهي‪..‬ا س‪..‬ازند ولی هيچگ‪..‬اهی دي‪..‬ده نش‪..‬ده ک‪..‬ه زن‪..‬انی‬
‫برخواسته برای ايجاد جای نماز و حفظ قرآن وتعليم دين باالی مسوولين دولتی انتقادی نموده باش‪..‬ند ‪ ،‬اگرچ‪..‬ه درين اواخ‪..‬ر بعض‪..‬ی از‬
‫مساجدی به گونه نمونه دربعضی جاها ساخته شده است که برای همه کافی نبوده ومشکل حقيقی را حل نميکند ‪.‬‬
‫غرور بيجا در فسخ نامزادی‪ :‬شيرينی خوری امری است که در دين مقدس اسالم هيچ اصلی ندارد ‪ ،‬در دين مقدس اسالم فقط‬
‫(خ طبه ) ( به کسرحرف خ ) وجود دارد که آنهم جوان به نزد پدرعروس رفته‪،‬وبعد اينکه رضايت ( دختروپسر) کامال‬ ‫خواستگاری ِ‬
‫اخذ گرديد ‪ ،‬باهم درمورد عقد نکاح صحبت ميکنند ‪ ،‬وبعد از آن نوبت نکاح شرعی آمده که عروس به خانه داماد ميرود‪ .‬وهرگاه بعد‬
‫ازين خواستگاری قبل ازعقد نکاح شرعی يکی ازطرفين بخواهند که صرف نظر نمايند ميتوانند به جانب مقابل خبر دهند که من‬
‫نخواستم ورضايتم نيست ‪ ،‬بدين شکل به نکاح شرعی حاضر نميشوند ودربين شان هيچ مشکلی هم پيدا نميشود ‪.‬‬
‫اين شيرينی خوری ها که فعال درميان مردم رواج بوده که با مصارف بسيار زياد باالی داماد ها تحميل ميگردد يکنوع بدعتی که‬
‫جديدا اختراع گرديده است ‪ ،‬که در اسالم هيچ اصلی ندارد ‪ ،‬همچنان بدتر از آن اينست که درين شيرينی خ‪.‬وری ه‪.‬ا عق‪.‬دی مي‪.‬ان پ‪.‬در‬
‫عروس و داماد صورت ميگيرد وآنرا نکاح خورد مينامند ‪ ،‬وبه اساس آن پسر ماه های زيادی نامزاد مانده و به خانه دختر که ازنگ‪..‬اه‬
‫شرعی باوی محرم نميباشد ‪ ،‬خلوت ميکند ‪ ،‬او را با خود به بازار ميبرد ‪ ،‬که اين همه گناه وناروا ميباشد ‪.‬‬
‫وهرگاه درين مجلس بين شان دو نفر شاهد موجود باشد ‪ ،‬و ايجاب وقبول ميان پسرودخترصورت گيرد ‪ ،‬بناء نک‪..‬اح ش‪..‬ان ش‪..‬رعا‬
‫صورت گرفته و آن دخترخانمش ميشود ‪ ،‬و ضرورت به نکاح دومی نيست ‪ ،‬وهرگاه چنين نباشد ‪ ،‬درميان خلوت ک‪..‬ردن قطع‪..‬ا ح‪..‬رام‬
‫ميباشد ‪.‬‬
‫اين نامزادی هاييکه بصورت غيرشرعی بين مردم صورت ميگيرد عاقبت های بسيار خطرناک داش‪..‬ته زي‪..‬را درهنگ‪..‬ام فس‪..‬خ آن‬
‫جنجال های ميان دو طرف پيدا ميشود ‪ ،‬زيرا بسا اوقات اين نامزادی های دوام دار شده ‪ ،‬ماه ها وس‪.‬الها ط‪.‬ول ميگش‪.‬د وب‪.‬األخره پس‪.‬ر‬
‫ودختر ازهم خسته شده ‪ ،‬ميخواهند نامزادی را فسخ کنند ‪ ،‬وازينک‪.‬ه اين ن‪.‬امزادی ب‪.‬ا اج‪.‬رای ش‪.‬يرينی خ‪.‬وری و عق‪.‬د ه‪..‬ای خودس‪.‬اخته‬
‫صورت گرفته بناء درفسخ آن مشکالت زياد ‪ ،‬دشمنی ها وغيره صورت ميگ‪..‬يرد وهرگ‪..‬اه اينه‪..‬ا مط‪..‬ابق احک‪..‬ام الهی عم‪..‬ل ميکردن‪..‬د ‪،‬‬
‫چنين مشکالتی هرگز دامنگير شان نميشد ‪.‬‬
‫بگذار تا که افتـــد و بينــد سزای خويش‬ ‫صد ها چراغ دارد و بيراهـه ميرود‬
‫مخالفت با نصوص قرآنی در حق طالق ‪ :‬اگرچه طالق درشريعت اسالمی جايز بوده والکن درنصوص دينی بيان شده است ک‪..‬ه‬
‫( ابغض الحالل عندهللا الطالق ) بد ترين حالل به نزد خداوند طالق ميباشد ‪.‬‬
‫طالق به اساس يک فلسفهء خاص شرعی وآنهم بخاطر رعايت حقوق زنان مش‪..‬روع ش‪.‬ده اس‪..‬ت ‪ ،‬زي‪.‬را انس‪..‬ان دراختي‪.‬ار همس‪.‬ر‬
‫خويش زياد سعی وتالش ميورزد ‪ ،‬ولی احيانا چنين اتفاق ميافتد که خانم وشوهر درمسايل اخالقی مشکلی نميداشته باشند ‪ ،‬بلکه درعا‬
‫دات ‪ ،‬تقاليد ‪ ،‬امورنسبی اخالقی ‪ ،‬رواج ها ‪ ،‬فکروانديشه ‪ ،‬طرز تفکر ‪ ،‬طرز روش ‪ ،‬وغ‪.‬يره مس‪..‬ايل ب‪..‬ا هم اختالف ميداش‪..‬ته باش‪..‬ند ‪،‬‬
‫وبا آلخ‪..‬ره هردوط‪..‬رف قن‪..‬اعت حاص‪..‬ل ميکنن‪..‬د ک‪..‬ه زن‪..‬ده گی مش‪..‬ترک مي‪..‬ان ش‪..‬ان ممکن نيس‪..‬ت ‪ ،‬ونميتوانن‪..‬د ب‪.‬ه اس‪..‬اس هم‪..‬ان م‪..‬ودت‬
‫ورحمتيکه ميان خانم وشوهر الزم است زنده گی خويش را ادامه دهند‪ .‬دين مقدس اسالم راه آنها را قي‪..‬د نک‪..‬رده‪،‬وب‪..‬راي ش‪..‬ان درط‪..‬ول‬
‫زنده گی فرصت داده است که ازهم جدا شوند‪،‬وهرکدام زنده گی جدي‪..‬دی را مط‪..‬ابق خواس‪..‬ته ه‪..‬ای خ‪..‬ويش البت‪..‬ه ب‪..‬ا مراع‪..‬ات دين الهی‬
‫اختيار نمايند‪ .‬هرگاه هردو طرف بدين نتيجه برسند که زنده گی مشترک ميان شان ممکن نيست ‪ ،‬و همه روز درميان شان جنگ ‪ ،‬ب‪..‬د‬
‫اخالقی ها ‪ ،‬ومشکالت زيادی سبب ميشود ‪ ،‬بنا در دين مقدس اسالم درموضوع طالق کدام مشکلی وج‪..‬ود نداش‪..‬ته و آن‪..‬ان ميتوانن‪..‬د ب‪..‬ا‬
‫تفاهم هم از هم جدا شوند ‪.‬‬
‫بايد دانست درزمان بروز چنين مشکالت غير قابل حل ‪ ،‬حق زنان است که شوهران شان يا با آنان معامله نيک نمايد ‪ ،‬وکوشش‬
‫نمايد که با صبر وگذشت بخاطرحصول اجر اخروی با خانمش زنده گی با محبت را اختيار نمايد ‪ ،‬وي‪..‬ا هم ب‪..‬ه ش‪..‬کل خ‪..‬وب ومراع‪..‬ات‬
‫اخالقی اسالمی خانمش را بصورت خوب طالق داده او را بگزارد تا زن‪..‬ده گی بع‪..‬دی خ‪..‬ويش را خ‪..‬ودش اختي‪..‬ار نماي‪..‬د ‪ .‬وهيچگ‪..‬اهی‬
‫سبب آزار واذيت وی نشده او را بدون سرنوشت نگزار د ‪.‬‬
‫مشکل اساسی بسياری از مردان اينست که آنان در هنگام بروز چنين مشکالت ‪ ،‬به عوض احکام الهی درمراعات حق‪..‬وق زن ‪،‬‬
‫به رواج های قومی وقبلی خويش متوجه بوده ‪ ،‬به عوض توجه به حکم خداوند ‪ ،‬از غرور خويش اس‪..‬تفاده نم‪..‬وده ‪ ،‬وب‪..‬اعث درد ورنج‬
‫خانمش ميگردد ‪ ،‬نه اورا طالق ميدهد ‪ ،‬نه را ه تفاهم را درپيش ميگيرد ‪ ،‬وزنده گی خود وخانمش را ب‪.‬ه خ‪.‬رابی ه‪.‬ا ميکش‪.‬اند ‪ ،‬وق‪.‬تی‬
‫برايش احکام الهی بيان گردد ‪ ،‬رواج های وعنعنات قومی را در پيش گرفته ‪ ،‬و با خش‪..‬ونت زب‪..‬ان ب‪..‬از نم‪..‬وده ‪ ،‬وب‪..‬ه ع‪..‬وض را ه ح‪..‬ل‬
‫اسالمی وانسانی واخالقی ‪ ،‬راه های حل خشونت اميز ‪ ،‬بدی ها ‪ ،‬دشمنی ها وغيره مشکالت‪ .‬را مطرح مينمايد ‪ ،‬اين انس‪.‬ان باي‪.‬د بدان‪.‬د‬
‫که خانمش را به اساس احکام الهی با تالوات آيات قرانی مطابق سنت پيامبر ازواج نموده است ‪ ،‬او مس‪.‬ووليت دارد ک‪..‬ه ب‪.‬اوی مط‪.‬ابق‬
‫قرآن کريم وطريقه پيامبر اکرم ( صلی هللا عليه وسلم ) اخالق وروش نمايد ‪ ،‬وهرگاه نميتوانست که باوی زن‪..‬ده گی محبت ‪ ،‬دوس‪..‬تی ‪،‬‬
‫وگذشت را ک‪.‬ه ااس‪.‬اس ازدواج را تش‪.‬کيل ميده‪.‬د ‪ ،‬بخ‪.‬وبی س‪.‬پری کن‪.‬د ‪ ،‬مط‪.‬ابق احک‪.‬ام الهی در فس‪.‬خ اين ارتب‪.‬اط ن‪.‬يز احک‪.‬ام الهی را‬
‫مراعات نمايد ‪ ،‬زيرا ضرور نيست که هنگام نکاح بستن وخوشی ها حکم خداوند مراعات گردد ودرهنگام بروز مشکالت حکم خ‪..‬دا‬
‫وارشادات پيامبراکرم ( صلی هللا عليه وسلم ) فراموش شده ‪ ،‬مط‪..‬ابق خواس‪..‬ته ه‪..‬ای خ‪..‬ود ‪ ،‬غ‪..‬رور ه‪..‬ای شخص‪..‬ی ‪ ،‬ورواج ه‪..‬ای قبلی‬
‫تصميم گيری گردد ‪ ( ،‬افتومنون ببعض الکت‪..‬اب وتکف‪..‬رون ببعض ) آي‪..‬ا ب‪.‬ه بعض‪..‬ی از احک‪..‬ام کت‪.‬اب ايم‪..‬ان آورده وب‪..‬ه احک‪..‬ام ديگ‪..‬رش‬
‫کافرميشويد ؟‬
‫( فما جزاء من يفعل ذلک اال خزی فی الحياة الدنيا ويوم القيامة يردون الی اشد العذاب ) ج‪..‬زای چ‪..‬نين اش‪..‬خاص ذلت در زن‪..‬ده گی‬
‫دنيا و سخت ترين عداب در روز قيامت ميباشد ‪.‬‬
‫موضوع بد دادن وبد گرفتن ‪ :‬يکی از عادات ورواج های مردم افغانستان موضوع بد دادن است ‪ ،‬هنگاميکه پدر يا برادر جن‪..‬ايتی‬
‫درمقابل کسی نموده ‪ ،‬قتل کنند ‪ ،‬يا دخترکسی را بگريزانن‪.‬د ‪ ،‬وي‪.‬اهم بعض‪..‬ی تج‪.‬اوز ه‪.‬ای ديگ‪..‬ر ‪ ،‬بزرگ‪.‬ان ق‪..‬وم ب‪.‬ا هم مجلس نم‪.‬وده ‪،‬‬
‫فيصله ميکنند که بايد ‪ ،‬اين متهمان يک ‪ ،‬دو ياسه دختر ويا خواهر خود را برای جانب مقابل به شکل ( بد ) بدهن‪..‬د ‪ ،‬اين ب‪..‬د دادن وب‪..‬د‬
‫گرفتن يک جنايت بزرگ درحق زنان بوده که در شريعت اسالمی هيچ جايی نداش‪..‬ته و ق‪..‬رآن ک‪..‬امال مخ‪..‬الف اين فرهن‪..‬گ ق‪..‬بيلوی پلي‪..‬د‬
‫ميباشد ‪ ،‬ولی کسانی وجود دارند که احکام قرآنی را درين مسأله مراعات ننموده ‪ ،‬به اين جنايت دست ميزنند ‪.‬‬
‫بايد دانست که اين موضوع مربوط به فرهنگ وعنعنات مردم اس‪..‬ت ک‪..‬ه احيان‪.‬ا بعض‪..‬ی از کس‪..‬انی هس‪..‬تند ک‪..‬ه رواج ه‪..‬ای خ‪..‬ود را‬
‫برقرآن واحکام الهی ترجيح ميدهند ‪.‬‬
‫طويانـه يک فرهنگ پوچ وضد اسالمی ‪ :‬والدين دختر‪ ،‬برادر وياهم کاک‪..‬ا ومام‪..‬ايش ب‪.‬ه بهان‪..‬ه ه‪..‬ای مختل‪..‬ف درح‪..‬ق دخ‪..‬تران ظلم‬
‫نموده ‪ ،‬ودرهنگام ازدواج درمورد جيب های خود فکر ميکنند ‪ ،‬و بخاطر استفاده شخصی خويش باالی دام‪..‬اد وفامي‪..‬ل دام‪..‬اد مبلغی را‬
‫به شکل طويانه ( ولور) تعيين مينمايند ‪ ،‬اين پول طويانه درشريعت اسالمی هيچ جايی نداشته وکسانيکه ازين پول استفداه ميکنند ‪ ،‬دو‬
‫جنايت را انجام داده اند ‪ ،‬نخست اينکه دختر ويا خواهر خود را فروخته اند ‪ ،‬ودوم اينکه آنان از پ‪..‬ول ح‪..‬رام اس‪..‬تفاده ک‪..‬رده ان‪..‬د ک‪..‬ه ب‪..‬ه‬
‫اساس حديث شريف هرکه يک لقمه حرام بخورد چهل روز عبادتش را خداوند قبول نميکند ‪:‬‬
‫تفسيرابن كثيرازحضرت عبدهللا بن عباس(رض‪..‬ي هللا عنهم‪..‬ا)روايت ميكند ك‪.‬ه من اين آيت ش‪..‬ريف را درن‪..‬زد پي‪.‬امبر(ص‪..‬لي هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم ) تالوت‬
‫نمودم (يا أيها الناس كلوا مما في األرض حالال طيبا) اي مردمان ازغذاهاي حالل وپاک بخوريد ‪.‬‬
‫حض‪..‬رت س‪..‬عد بن ابي وق‪..‬اص (رض‪..‬ي هللا عن‪..‬ه) ع‪..‬رض نم‪..‬ود ‪:‬اي رس‪..‬ول خ‪..‬دا !ب‪..‬راي من دع‪..‬ا نم‪..‬ا ك‪..‬ه خداون‪..‬د (ج‪..‬ل جالل‪..‬ه) م‪..‬را مس‪..‬تجاب‬
‫الدعا(كسيكه دعايش قبول ميگردد) بگرداند ‪ ،‬پيامبر( ص‪..‬لي هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم ) گفت ‪:‬اي سعد!غذايت را پاک بگردان‪،‬قسم اس‪..‬ت ب‪.‬ه ذاتي ك‪..‬ه نفس‬
‫محمد به دست اوست‪ ،‬شخصيكه يك لقمه حرام را به شكمش فرود مي‪..‬برد ‪ ،‬چه‪..‬ل روزاعم‪..‬ال ني‪..‬ك اوقب‪..‬ول نميش‪..‬ود‪ ،‬وهركس‪..‬يكه ب‪..‬دنش‬
‫ازحرام وسود تغذيه شده باشد‪،‬آتش دوزخ برايش اولي تر است ‪)١( .‬‬

‫‪١‬‬
‫‪ - 1‬عن ابن عباس قال‪ :‬تليت هذه اآلية عند النبي صلى هللا عليه وسلم "يا أيها الناس كلوا مما في األرض حالال طيبا" فقام س‪..‬عد بن أبي وق‪.‬اص فق‪.‬ال ي‪..‬ا رس‪..‬ول هللا ادع هللا أن‬
‫يجعلني مستجاب الدعوة فقال "يا سعد أطب مطعمك تكن مستجاب الدعوة والذي نفس محمد بيده إن الرجل ليقذف اللقمة الحرام في جوفه ما يتقبل من‪..‬ه أربعين يوم‪..‬ا وأيم‪..‬ا عب‪..‬د نبت‬
‫لحمه من السحت والربا فالنار أولى به"‪.‬‬
‫هرگاه به معناي اين حديث ش‪.‬ريف متوج‪.‬ه ش‪.‬وييم‪،‬ميبي‪.‬نيم ك‪.‬ه كس‪.‬انيكه ازپ‪.‬ول ح‪.‬رام اس‪.‬تفاده نم‪.‬وده ‪ ،‬و مش‪.‬غول عب‪.‬ادت ميش‪.‬وند‪،‬‬
‫درحقيقت عبادت شان قبول نشده است‪ ،‬زيرا به شهادت پيامبر( ص‪..‬لي هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم) كس‪..‬يكه ي‪.‬ك لقم‪..‬ه ح‪..‬رام بخ‪..‬ورد ‪ ،‬چه‪..‬ل روزه عب‪.‬ادتش را‬
‫خداوند(جل جالله) قبول نميكند ‪ ،‬نه تنها عبادت ازمال حرام قبول نميشود ‪ ،‬بلكه در حديث شريف به اساس شهادت پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم) دعاي‬
‫انسان حرام خور هرگز قبول نميگردد ‪ ،‬آن حرام خوريكه ‪ ،‬خوردني ‪ ،‬نوشيدني ‪ ،‬ولباسش ازمال حرام باشد ‪ ،‬وسپس دس‪..‬ت ب‪..‬ه درگ‪..‬اه‬
‫پروردگار(جل جالله) نموده طلب دعا نمايد ‪ ،‬بهتراست اين حديث پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم )را از زبان خودش نقل نموده وياد گيريم ‪:‬‬
‫حضرت أَبِي هُ َر ْي َرةَ (رضي هللا عنه) ميفرمايد که َرسُو ُل هَّللا ِ (صلي‪ .‬هللا عليه وسلم )گفت‪:‬اي مردم !خداوند (جل جالله) پاک است ‪ ،‬وقبول نميکند مگ‪..‬ر‬
‫چيزهاي پاک را ‪ ،‬خداوند(جل جالله) مومنان را به چيزي امر نموده است که پيامبران را به آن امر نموده‪ ،‬ميفرمايد ‪(:‬يَ‪..‬ا أَيُّهَ‪..‬ا الرُّ ُس‪ُ .‬ل ُكلُ‪..‬وا‬
‫صالِحًا إِنِّي بِ َما تَ ْع َملُونَ َعلِي ٌم )اي پيامبران!چيزهاي پاک را بخوريد‪،‬اعمال ني‪.‬ک نمايي‪..‬د‪،‬من از تم‪.‬امي اعم‪.‬ال ش‪.‬ما‬ ‫ِم ْن الطَّيِّبَا ِ‬
‫ت َوا ْع َملُوا َ‬
‫ت َما َر َز ْقنَا ُك ْم) اي مومنان! ازرزقيکه براي تان داده ام‪ ،‬چيزهاي پ‪..‬اک‬ ‫باخبرهستم ‪ ،‬همچنان فرموده‪( : .‬يَا أَيُّهَا الَّ ِذينَ آ َمنُوا ُكلُوا ِم ْن طَيِّبَا ِ‬
‫را ‪ ،‬بخوريد ‪.‬‬
‫بعدا پيامبر(ص‪..‬لي هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم) فرمود‪:‬شخصي سفر طويلي ميکند‪،‬ب‪.‬ا موه‪.‬اي ژولي‪.‬ده وغب‪.‬ارآلود‪،‬دس‪.‬ت ب‪.‬ه آس‪.‬مان ميکن‪.‬د وميگوي‪.‬د‪:‬اي‬
‫پروردگار !اي پروردگار! درحاليکه خوراکش حرام اس‪.‬ت ‪ ،‬نوش‪.‬يدني اش ح‪.‬رام اس‪.‬ت‪ ،‬لباس‪.‬هايش ح‪.‬رام اس‪.‬ت‪،‬وب‪.‬ا ح‪.‬رام تغذي‪.‬ه ش‪.‬ده‬
‫است‪،‬کجا دعايش قبول ميگردد ؟ (‪)١‬‬
‫ازين حديث پيامبر(ص‪..‬لي‪ .‬هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم ) به صراحت معلوم ميگردد‪،‬كه انسانيكه خ‪..‬وراكش‪،‬نوش‪.‬يدني اش‪،‬لباس‪..‬ش ازم‪..‬ال ح‪..‬رام باش‪..‬د‪،‬وي‪..‬ا‬
‫جسمش ازحرام تغذيه شده باشد‪،‬هرقدربه دربارخداوند (جل جالله)دعا كند‪،‬دعايش قبول نميشود ‪.‬‬
‫برعکس هرگاه يک مسلمان مخلص ازمال حالل خويش به اندازه يک خرما در را خداوند (جل جالل‪...‬ه) مصرف مينمايد‪،‬خداوند متع‪..‬ال‬
‫همين مال کم وي را به اندازه کوه ها گردانيده وبرايش اجرميدهد‪ ،‬حض‪.‬رت ابي هُ َريْ‪َ .‬‬
‫رةَ ( َر ِ‬
‫ض‪َ ..‬ي هَّللا ُ َع ْن‪..‬هُ) ميفرماي‪..‬د ک‪..‬ه پي‪.‬امبر(ص‪..‬لي‪ .‬هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم )‬

‫فرمود‪:‬هرگاه کسي به اندازه يک خرما ازمال حالل صدقه دهد درحاليکه خداوند(ج‪..‬ل جالل‪..‬ه)بغيراز چيزهاي پاک را قب‪..‬ول نميکن‪..‬د ‪ ،‬س‪..‬پس‬
‫پروردگار متعال اين مال پاک را نمو ميدهد تا اينکه اين مال پاک به اندازه يک کوه ميگردد ‪)2( .‬‬
‫حضرت نعمان پسربشير ميفرمايد که از محمد ( ص‪..‬لى هللا علي‪..‬ه وس‪..‬لم ) شنيدم که فرمود ‪ :‬حالل معلوم وآشكار اس‪..‬ت ‪ ،‬وح‪..‬رام هم مع‪..‬روف‬
‫وبيان شده است ‪ ،‬درميان حالل وحرام اموريست كه درآن شك وشبهه نهفته است ‪ ،‬وآنرا بس‪..‬ياري از مردم‪..‬ان نميدانن‪..‬د ‪ ،‬هركس‪..‬يكه از‬
‫اموريكه در آن شك وشبهه است ‪ ،‬اجتناب ورزيد ‪ ،‬براي خود پاكي در دين را خواستار شده است‪،‬وهركسيكه در شبهات واقع شد مانند‬
‫كسي كه دراطراف مزرعه اي ديگران مالش راميچراند‪،‬وعنقريب حيواناتش درمزرعه ديگران داخل خواهند شد‪،‬اگاه باشيد ك‪..‬ه ب‪..‬راي‬
‫هرپادشاهي حريمي است ‪ ،‬وحريم الهي در زمين الهي ‪ ،‬محرمات (امورحرام) ميباشد ‪ ،‬اگاه باشيد كه دروجود انسان يك پارچه خ‪..‬وني‬
‫است هرگاه آن پارچه خون اصالح شد‪،‬تمامي جسد اصالح ميشود‪،‬وهرگاه فاسد شد تمامي بدن فاسد ميگردد ‪ ،‬و آن پارچه خ‪..‬ون ‪ ،‬قلب‬
‫است ‪)3( .‬‬
‫ين) البق‪..‬رة ‪ 168 /‬اى‬ ‫ان إِنَّهُ لَ ُك ْم َع‪ .‬د ٌُّو ُمبِ ٌ‬ ‫ت َّ‬
‫الش‪ْ .‬يطَ ِ‬ ‫ُ‬
‫ض َحاَل اًل طَيِّبًا َواَل تَتَّبِعُوا ُخط َوا ِ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫خدواند متعال ميفرمايد ‪( :‬يَاأيُّهَا النَّاسُ ُكلوا ِم َّما فِي اأْل رْ ِ‬
‫مردم از آنچه در زمين است حالل و پاكيزه بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد‪ ،‬كه او دشمن آشكار شما است ‪.‬‬
‫فرق بين طويانه و مهـر‪ :‬بعضی از اشخاص بی خبر از شريعت اسالمی ميان طويان‪..‬ه ومه‪..‬ر ف‪..‬رقی نگذاش‪..‬ته ‪ ،‬فک‪..‬ر ميکنن‪..‬د ک‪..‬ه‬
‫طويانه همان مهر شرعی است ‪ ،‬بناء آنرا با فتوای خود برای خود حالل ميپندارند ‪ ،‬درحاليکه در دين مقدس اسالم ميان طويانه ومهر‬
‫فرق بسيار زياد است ‪ ،‬مهر درشريعت اسالمی حق همان دختر( عروس ) ميباشد ‪ ،‬مهر درهنگام نکاح تعيين ميشود ‪ ،‬ودر مهرزن نه‬
‫پدر ونه هم برادر وساير اعضای فاميلش حق تصرف دارند ‪ ،‬مهر برای زن داده ميشود ‪ ،‬وخودش ميتواند در آن تصرف نماي‪..‬د ‪ ،‬ولی‬
‫طويانه يک چيز غير شرعی است که هنگام خواستگاری های تعيين شده ‪ ،‬وآنرا پد ر وي‪..‬ا ب‪..‬رادر دخ‪..‬تر ب‪..‬ه ش‪..‬کل ناج‪..‬ايز وح‪..‬رام اخ‪..‬ذ‬
‫ميکنند ‪.‬‬

‫فصــل هفتم‬
‫‪١‬‬
‫طيِّبًا َوإِ َّن هَّللا َ أَ َم َر ْال ُم ْؤ ِمنِينَ ِب َما أَ َم َر ِب ِه ْال ُمرْ َسلِينَ فَقَا َل يَا أَيُّهَا الرُّ ُس ُل‬
‫طيِّبٌ اَل يَ ْقبَ ُل ِإاَّل َ‬ ‫صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم أَيُّهَا النَّاسُ إِ َّن هَّللا َ َ‬
‫‪-‬ع َْن أَبِي هُ َر ْي َرةَ قَا َل قَا َل َرسُو ُل هَّللا ِ َ‬
‫ث أَ ْغبَ‪َ .‬ر يَ ُم‪ُّ .‬د يَ َد ْي‪ِ .‬ه إِلَى‬
‫الس‪.‬فَ َر أَ ْش‪َ .‬ع َ‬
‫ت َما َر َز ْقنَا ُك ْ‪.‬م ثُ َّم َذ َك َ‪.‬ر ال َّر ُج‪َ .‬ل ي ُِطي‪ُ .‬ل َّ‬ ‫صالِحًا إِنِّي بِ َما تَ ْع َملُونَ َعلِي ٌم َوقَا َل يَا أَيُّهَا الَّ ِذينَ آ َمنُوا ُكلُوا ِم ْن طَيِّبَا ِ‬ ‫ت َوا ْع َملُوا َ‬ ‫ُكلُوا ِم ْن الطَّيِّبَا ِ‬
‫ك ) حديث ‪ 7998‬مسند امام احمد‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ي بِال َح َر ِام فأنى يُ ْست َجابُ لِذلِ َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬
‫ال َّس َما ِء يَا َربِّ يَا َربِّ َو َمط َع ُمهُ‪َ .‬ح َرا ٌم َو َمش َربُهُ َح َرا ٌم َو َملبَ ُسهُ َح َرا ٌم َوغ ِذ َ‬
‫‪-2‬حديث ‪ 1321‬كتاب زكات بخاري شريف‬
‫‪ -3‬حديث نمبر(‪ )50‬كتاب اإليمان ‪ ،‬بخاري شريف‬
‫شبهات دشمنان اسالم درمورد حقوق ووجايب‪ ,‬زنان در دين مقدس اسالم‪,‬‬

‫اعتراضات و شبهات دشمنان اسالم‪ :‬دشمنان اسالم كه صبح و شام در تالش گمراهي ديگران هستند و ميخواهند مسلمانان را‬
‫از عقيده شان دور سازند‪ ،‬آنانرا بي شخصيت ساخته ‪ ،‬و بدينوسيله زمينه را براي چپاول ثروات آنان آماده نمايند ‪ ،‬آنان چنانچه از‬
‫گفته هايشان ثابت است نميتوانند مسلمانان را به دين خود جذب نمايند زيرا شخصيکه يک مرتبه عقيده توحيد ويکتاپرستی را درک‬
‫نمود هيچگاهی سرتسليمی به خدايان متعدد ‪ ،‬بتها ‪ ،‬ويا هم مجسمه های خودساخته بشر که به شکل بت ويا بصورت عيسای مسيح‬
‫درکليسا ها آويزان شده ‪ ،‬تسليم نميگردد ‪ ،‬آنان ميخواهند مسلمانان را در دين شان مشكوك نموده دربيراهه قرار دهند زيرا آنان كامال‬
‫معتقدندكه يك انسان يكتا پرست امكان ندارد ‪ ،‬عقيده توحيد را به سه خدايي تبديل نمايد و به عوض خالق جهانيان انسان را پرستش‬
‫نمايد ‪ ،‬و ازينكه اكثريت آنان خود شان به دين خود نيز عقيده ندارند ‪ ،‬تنها هدف آنان شك اندازي ‪ ,‬واستفاده جويي است ‪ ،‬زيرا با از‬
‫دست دادن دين ‪ ،‬شخصيت انسان نيز زايل ميگردد ‪ ،‬ومنحيث يك بازيچه حركت نموده ولي سوچش بدست ديگران ميباشد ‪.‬‬

‫درينجا الزم است تا شبهات واعتراضات دشمنان دين مقدس اسالم را مورد بحث ومطالعه قرار دهيم ‪:‬‬
‫درقسمت بعضی ازشبهاتيکه دشمنان اسالم آنرا مروج نموده ‪ ،‬وبعضی از مسلمانان ضعيف االيمان نيز نعره ها ی آنانرا طوطی‬
‫وارتکرار ميکنند ‪ ،‬بايد به يک نقطه اساسی متوجه بود وآن اينکه هرگاه اسالم بصورت شامل وکامل مورد بحث قرار نگيرد ‪ ،‬ويک‬
‫مطلب مورد مطالعه قرار گيرد سبب شک ميگردد ‪ ،‬ولی هرگاه اسالم بصورت کامل مورد مطالعه قرار داده شود ‪ ،‬درآنصورت‬
‫حقيقت اسالم برای انسان واضح ميگردد ‪ ،‬بصورت مثال زمانی شما درمورد شخصی صحبت ميکنيد الزم است آن شخص کامل را‬
‫از ديدگاه جسم ‪ ،‬روح وعقل آن به شکل کامل مطالعه کنيد وهر گاه کسی تنها دست ويا پای انسان را گرفته او را اصل قرار داده‬
‫انسان را مطالعه نمايد هرگز به نتيجه نميرسد زيرا انسان کامل بايد با تمامی ابعاد وجود وی شناخته شود ‪ ،‬دين مقدس اسالم نيز‬
‫دارای بخش های فردی ‪ ،‬اجتماعی ‪ ،‬سياسی ‪ ،‬اقتصادی ‪ ،‬قانونی ‪ ،‬وغيره بوده ‪ ،‬که هرقانون الهی با ساير قوانين آن مرتبط ميباشد ‪،‬‬
‫مثال ‪ :‬زمانی دين مقدس اسالم قاتلی را به قصاص حکم ميکند ‪ ،‬هرگاه ما تنها قاتل ومشکالت قاتل را درنظر داشته و بطرف قاتل به‬
‫نظر ترحم نظر کنيم ‪ ،‬و بگوييم اين يک جوان است ‪ ،‬مشکالتی دارد ‪ ،‬بيچاره است ‪ ،‬شايد ضرورتی داشته ‪ ،‬شايد آرزو هايی داشته‬
‫باشد ‪ ،‬نبايد او را کشت ‪ ،‬اورا بايد وقت بدهيم ‪ ،‬وبه اينصورت با احساسات قلبی خويش درمورد وی حکم ميکنيم ‪ ،‬ولی وقتی به نزد‬
‫حارنوال برويم وحقيقت را به شکل کامل از وی بپرسيم ‪ ،‬وبرايش بگوييم ‪ :‬چرا شما برای اين شخص جزای قتل را مطالبه نموده‬
‫ايد ؟ او درجواب ميگويد که اين شخص تا حال چند طفل خورد سالی را که درميان سن های هشت الی پانزده ساله بوده ‪ ،‬از پشت‬
‫خانه ها ربوده ‪ ،‬و بعد ار کشيدن گرده واعضای بدن شان ‪ ،‬آنانرا به قتل رسانده ‪ ،‬و باالی اعضای بدن آنان تجارت نموده است ‪،‬‬
‫وهرگاه اين حارنوال برای ما تصوير های آن اطفال را ‪ ،‬با تصوير اعضای بدن شان ‪ ،‬با گريه های مادر داغ ديده که طفل مقتولش‬
‫را در آغوش گرفته ‪ ،‬و خون گريه ميکند ‪ ،‬نشان دهد ‪ ،‬بدون شک نه تنها حارنوال را مالمت نميکنميم بلکه جزای قتل را برای اين‬
‫شخص بسيار کم ميدانيم ‪.‬‬

‫بناء درينجا کسانيکه حقو ق ديگران را ناديده گرفته وتنها به قاتل نظر ميکنند ‪ ،‬هميشه ميخواهند در محاکم اوال باالی قاتالن‬
‫حرفوی حکم اعدام صورت نگيرد ‪ ،‬ووقتی به اين هدف رسيدند ‪ ،‬به نام حقوق انسان بر ای همان قاتل تلويزون و وسايل تفريح‬
‫وخوراگ های متنوع درداخل زندان مهيا ميکنند ‪ ،‬ولی درمورد مقتول وفاميل وی که آنان هم انسان بودند وهستند ‪ ،‬هيچ فکری‬
‫نميکنند ‪.‬‬

‫اکنون دربسياری ازاحکام اسالمی به اساس حکمت الهی هر قانونی همه جانبه سنجيده شده ‪ ،‬خصوصيت های هرکسی سنجيده‬
‫شده ‪ ،‬وهرگاه احکام الهی را بصورت کامل مطالعه کنيم حتما نتايج مثبت ومفيد آنانرا که سبب بهبود جامعه انسانی ميگردد بخوبی‬
‫درک خواهيم کرد ‪ ،‬اين مطلب را خوبست از زبان يک مسيحی که جديدا مسلمان شده ودرمورد شموليت اسالم صحبت ميکند وبرای‬
‫همه ميفهماند که چگونه يکچانبه تحقيق نمودن درباره اسالم سبب گمراهی ميگردد ‪ ،‬وبه چی صورت اسالم را بصورت کل مطالعه‬
‫نمودن را حق را برای انسان نشان داده هرکس به فهميدن حقايق کمک رسانده ‪ ،‬اشتباهاتش را مورد اسالم از بين ميبرد ‪.‬‬
‫(سامي فرناندس) فرزند(مكسمينو فرناندس) درسال ‪ 1955‬درجزيرهء سيبوي منطقهء بيسايس در كشور فليبين تولد شده ‪،‬يك‬
‫كشيش مذهب پروتسانت ميباشد ‪ ،‬در سال ‪ 1979‬از پوهنتون ايديولوژيك الهوت فارغ التحصيل شده است ‪ ،‬اين پوهنتون به تربيهء‬
‫كادرهاي متخصص مذهبي چون كشيشان و منصرين ( كسانيكه مردم را نصراني ميسازند ) مشغول است ‪.‬او ميگويد ‪ :‬قوانين آنوقت‬
‫اين پوهنتون تقاضا مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فراغت از پوهنتون براي مدت هژده ما ه سپري نمايم ‪ ،‬درين مدت من‬
‫براي نصراني ساختن مردم در مناطق مسلمان نشين كه در جنوب فليپين قرار دارد مشغول‪ .‬شدم ‪ ،‬همچنان درين مدت مكلف بوديم تا‬
‫بحث هاي در مورد ثقافت هاي ديني شرقيان بنويسيم ‪ ،‬و تقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحثي در مورد فلسفهء اسالم گماشته‬
‫شدم ‪.‬‬
‫مسيحيان براي گمراه نمودن مسلمانان از هروسيله كار ميگيرند ‪ ،‬و براي رسيدن به اين هدف نخست ميكوشند تا درمورد‬
‫مسلمانان معلومات زياد داشته باشند ‪ ،‬در مورد اساسات فكري مسلمانان ‪ ،‬نقاط ضعف آنان ‪ ،‬اختالفات لساني ‪ ،‬قومي و قبلي مسلمانان‬
‫‪ ،‬تكتيك هاييكه سبب پيروزي مسلما نان در عصور مدنيت اسالمي شده است بحث و تحقيق مينمايند ‪ ،‬تا با درك اين مسايل بتوانند‬
‫بخوبي در ضعيف ساختن و از بين بردن مسلمانان و يا هم كشانيدن آنان به اديان منسوخ و دست خورده بشر نايل آيند ‪.‬‬

‫محترم سامي فرناندس ميگويد‪:‬من براي آماده گي به نوشتن اثر علمي خويش به جمع آوري كتب و مراجع كه در مورد اسالم و‬
‫رسول اسالم حضرت محمد (صلى‪ .‬هللا عليه وسلم ) بود مشغول شدم ‪ .‬زيرا ما در پوهنتون آموخته بوديم كه ‪ :‬اگر ميخواهي دشمنت را شكست‪.‬‬
‫دهي بايد همه چيز او را بداني (اساسات‪،‬مبادي فكري‪،‬تكتيك ها‪،‬جوانب رواني وغيره) ‪.‬‬

‫هرگاه كسي دين مقدس اسالم را بخوبي مطالعه ننمايد و ياهم به مراجع و كتب غير مسلمانان رجوع نموده بخواهد دين اسالم را‬
‫از آنان بياموزد هرگز نميتواند به حق رسد و يا هم حقانيت دين مقدس اسالم را درك نمايد زيرا علماي متعصب كليسا و حكومتهاي‬
‫استعمار گر غربي اسالم را به شكل غير صحيح به مردم معرفي ميدارند ‪ ،‬پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) را دورازشخصيت اصلي اش معرفي‬
‫ميدارند ومسلمانان را منحيث انسانهاي تروريست ‪ ،‬بي دانش و بد اخالق معرفي ميكنند ‪ ،‬غالبا بعضي از اشتباهات تعدادي از‬
‫مسلمانان بي علم را وسيله قرار داده ‪ ،‬تصاوير عيوب بعضي مسلمانان را اساس براي شناخت اسالم قرار ميدهند ‪ ،‬بعضي از جنگ‬
‫هاي داخلي را كه بدون رضايت اکثريت ملت هاي مسلمان به اساس بعضي از مشاكل وتعصبات بين بعضي از گروه ها و احزاب‬
‫سياسي صورت ميگيرد آنرا متعلق بدين دانسته ‪ ،‬دين مقدس اسالم را متهم ميسازند ‪ ،‬وبدين وسيله پوششي را براي حق جستجو‬
‫نموده چشمان غربيان را از درك حقانيت اسالم ميپوشانند ولي دانشمندان واشخاص اكاديميك براي نيل به حقيقت ميكوشند ‪ ،‬تا واقعيت‬
‫را از زبان خود مسلمانان واز كتابهاي اسالمي دريابند ‪ ،‬آقاي فرناندس درين مورد ميگويد ‪ :‬بعضي از كتبي را كه درمورد اسالم بود‬
‫از كتابخانه يكي از پوهنتون هاي تنصير شهر زامبوانگا حاصل نمودم ‪ ،‬و ازينكه مؤلفين اين كتب غير مسلمانان بودند اسالم را‬
‫مطابق نظر خويش تفسير مينمودند ‪ ،‬بدين ملحوظ به اين كتابها قناعتم حاصل نشده بخود گفتم ‪ :‬چرا اسالم را از خالل نبشته هاي‬
‫مسلمانان مطالعه ننمايم ؟ به جستجوي كتابهاي شدم كه آنانرا مؤلفين مسلمان تأليف نموده بودند ‪ ،‬در آغاز دو كتاب بدستم افتاد نخست‬
‫كتاب ( اسالم ‪ ...‬ديني كه به آن تهمت شده ) تاليف ابواالعلي مودودي ‪ ،‬و دومين كتاب ( اسالم تحت ميكروسكوب ) تأليف حموده‬
‫عبدالعاطي ‪.‬‬

‫سامي فرناندس بعد از مطالعات دقيق دركتابهاي غير مسلمانان و مسلمانان دريافت كه در بين نبشته هاي دو طايفه فرق است ‪،‬‬
‫غير مسلمانان بويژه مخالفين و دشمنان اسالم براي گمراهي مردم دو كار بسيار خطرناك را انجام ميدهند‪:‬‬
‫‪ -1‬اسالم را بشكل ناقص براي ديگران بيان و تشريح ميكنند يعني يك بخش اسالم را گرفته ‪ ,‬و آنرا منزوي از بخش هاي ديگر‬
‫مورد انتقاد قرار ميدهند و بدين شكل مردم گمان ميكنند كه اسالم دين ناقص است‪.‬‬
‫‪ -2‬قبل از تحقيق و مطالعه حكم صادر ميکنند و به اساس دشمني که با اسالم دارند ميگويند ‪ :‬اسالم دين حق نيست وهمين‬
‫تصاميم و احكام قبلي آنان مانع رسيدن خود شان به حق ميگردد و هم ديگران را به گمراهي ميكشانند ‪.‬‬
‫‪ -3‬او اين دو نقطه را چنين بيان ميدارد‪(:‬زماني كتاب استا د مودودي را خواندم يك انديشهء كامال مختلفي از آنچه از اسالم‬
‫ميدانستم برايم رخ داد ‪ ،‬بخود گفتم ‪ :‬چرا اينرا تصديق نكنم ؟ اكنون اسالم از طرف يكي از فرزندانش برايم پيش ميشود ‪ .‬ولي دربين‬
‫هر دو پيشكش فرق بسيارزياد بود ‪ ،‬زيرا اكنون اسالم بشكل كامل آن تقديم ميشود نه از يك جهت با فيصله هاي قبلي )‬
‫هرگاه ما اسالم را از يك جانب ببينيم ‪ ،‬حقيقت اسالم را چنانچه الزم است درك كرده نميتوانيم ‪ ،‬ولي زيبايي و ارزش اسالم‬
‫زماني براي مان معلوم ميگردد كه آن را به شكل كامل آن مانند يك کتله متكامل و مترابط مورد بررسي و تحقيق قرار دهيم ‪( .‬يَاأَيُّهَا‬
‫ين)اي مؤمنان دردين مقدس اسالم بصورت كامل داخل‬ ‫ان إِنَّهُ لَ ُك ْم َعد ٌُّو ُمبِ ٌ‬ ‫الَّ ِذينَ آ َمنُوا ا ْد ُخلُوا فِي الس ِّْل ِم َكافَّةً َوال تَتَّبِعُوا ُخطُ َوا ِ‬
‫ت ال َّش ْيطَ ِ‬
‫شويد و از گامهاي شيطان پيروي نيكنيد زيرا شيطان دشمن آشكار شماست ‪ .‬البقرة‪208/‬‬
‫آقاي سامي فرناندنس زماني اسالم را در نبشته هاي مسلمانان مطالعه نمود حقايق اسالمي در او اثر نمود و ازينكه يك انسان‬
‫متعصب و خود خواه نبود ‪ ،‬و هر حقيقت اسالمي را منفي تفسير نميكرد ‪ ،‬عالقمند معلومات بيشتر در مورد اين حقايق شد او‬
‫ميگويد ‪ :‬بعد ازين به مطالعه بيشتر و معلومات مزيد در مورد اسالم عالقمند شدم ‪ ،‬با بعضي از مراكز بيرون از فليپين كه مشغول‬
‫توزيع كتب هستند تماس پوستي گرفتم ‪ ،‬كه از آنجمله مركز(وقف خانم عايشه بواني) در پاكستان ‪ ،‬مركز(استاد ديدات در جنوب‬
‫افريقا) وموسسه اسالمي در لندن ميباشند ‪ ،‬و يك سلسله از كتابهاي خوبي را دريافت نمودم ‪ ،‬از جمله اين كتابها كتاب (محمد معلم‬
‫بشريت) تأليف افضال الرحمن اثر زيادي درمن نموده و در اعماق قلبم تأثير نمو د اين كتاب زنده گي پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم)‬

‫وشهكارهايش را بيان ميدارد ‪.‬‬

‫ازين ببعد به فهم درست اسالم آغازنمودم ‪ ،‬و احساس مينمودم كه اسالم حقيقتا دين حق است ‪ ،‬اين احساس بعد از آن بود كه من‬
‫تمامي اديان معاصر و بخش ها ‪ ،‬مذاهب و فرقه ها را مطالعه نمودم حتي عقايد هند ‪ ،‬چين ‪ ،‬و تعليمات اديان آسيوي ‪.‬‬
‫همينجا بود كه قناعتم به مسيحيت ضعيف تر ميشد ‪ ،‬احساس نمودم كه درطول اين سالها بيهوده مشغول بودم ‪ ،‬زيرا عيسويت‬
‫امروزي يك دين ميان تهي است كه براي حيات انسانيت به هيچ شكلي از اشكال خدمتي نميكند ‪ ،‬زيرا اگر در مورد حاكميت ‪ ،‬نظام‬
‫سياسي و دولت داري در مسيحيت بحثي كنيد هيچ اثري نخواهيد يافت ‪ ،‬هرگاه در مورد اقتصاد ‪ ،‬امور مالي و آنچه متعلق به آنست‬
‫در مسيحيت جستجو نماييد به هيچ نتيجه نخواهيد رسيد ‪ ،‬و هرگاه مسيحيت را از ارتباطات اجتماعي ‪ ،‬تنظيم روابط بين افراد ‪ ،‬و‬
‫جامعه بپرسيد هيچ پاسخ براي سوال تان نخواهيد يافت ‪ ،‬حتى نظريات كمونستي صرف نظر از اشتباهات آن نظريات اقتصادي و‬
‫اجتماعي دارد ‪ ،‬ولي مسيحيت هيچ اثري درين موارد ندارد ‪ ،‬زيرا مسيحيت از محوطه چهارديواري هاي كليسا و ديرها بيرون نيامده‬
‫است ‪ ،‬صرفا بعضي از طقوساتي مثل ‪ :‬نماز ها ‪ ،‬محافل مختلفي از عروسي ‪ ،‬نصراني سازي اطفال ‪ ،‬و فاتحه خواني برمرده گان‬
‫ميباشد ‪ ،‬ولي براي مشكالتيكه متوجه انسان در زنده گي روزانه ميباشد هيچ حلي وجود ندارد‪.‬‬

‫محترم سامي فرناندس كه خود يك متخصص و شخصيت روحاني بزرگ مسيحيت بود ه و درهمين رشته تحصيل يافته است‬
‫پرده از کمي ها و کاستي ها ي اين دين منسوخ ميبردارد او بيان ميدارد كه مسيحت امروزي تمام قوانيني را كه يك دين كامل بايد‬
‫داشته باشد ندارد ‪ ،‬مسيحيت (نصرانيت) امروزي فاقد بخش هاي اقتصادي ‪ ،‬سياسي و اجتماعي ميباشد كه نميتواند مشكالت انسانرا‬
‫به شكل كامل آن حل و فصل نمايد ‪ ،‬ولي حل تمامي اين مسايل در دين مقدس اسالم نهفته است زيرا اسالم را خداوند متعال (ج) براي‬
‫هدايت بشريت از بعثت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) تا روز قيامت تعيين نموده ‪ ،‬و ازينكه دين كامل است شامل تمامي ابعاد‬
‫سياسي ‪ ،‬اقتصادي و اجتماعي بوده كه ميتواند جوابگوي تمامي سؤاالت يك انسان حقجو باشد ‪ .‬او بعد ازينكه بين اسالم و مسيحيت‬
‫مقارنه و مقايسه مينما يد و خستگي خويش را از مسيحيت ابراز ميدارد ‪ ،‬در مورد دين مقدس اسالم چنين ابراز نظر ميكند ‪ ( :‬بعد‬
‫ازينكه اسالم را در مدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم ‪ ،‬احساس کردم كه گم كرده خويش را دريافتم ‪ ،‬پاسخهاي تمامي سؤاالتيكه‬
‫در ذهنم خطور نموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا در اسالم دريافتم ‪ ،‬اما هنوز هم در مراسم كليسا و اعماليكه متعلق آن بود‬
‫اشتراك ميورزيدم مگر بدون اهتمام و قناعت ‪ ،‬زيرا نميتوانستم در يكشبانه روز تغيير نمايم ‪ ،‬واين كاريست كه ضرورت به وقت‬
‫زياد دارد )‬

‫دين مقدس اسالم براي عدالت اجتماعي و رفع مشكالت بينوايان زكات را فرض نموده ‪ ،‬كه اين زكات از اغنياء اخذ و به فقراء‬
‫توزيع ميگردد ‪ ،‬وظيفهء علماي دين اينست كه مردم را باخبر سازند تا ساالنه زكات اموال خويش را به فقراء تقديم بدارند ‪ ،‬ولي در‬
‫مسيحيت زكات باالي اغنياء نيست بلكه كشيشان از پيروان کليسا ‪ 10 %‬عوايد شانرا ميگيرند ‪ ،‬و اين فيصدي باالي همه مردم ‪ ،‬حتا‬
‫انسانهاييكه عوايد بسيار كمي دارند به شکل اجباري تطبيق ميگردد كه اين قانون درحقيقت يك نوع ظلم باالي فقراء و مردمان بي‬
‫بضاعت ميباشد ‪ ،‬أقاي سامي فرناندس در ين مورد واقعيت زندگي اش را زمانيکه کشيش بود چنين بيان ميكند ‪ ( :‬درين وقت باالي‬
‫ما كشيش ها الزم بود كه ‪ 10 %‬از اموال مردم را براي كليسا جمع آوري نماييم من ازجمع آوري اين اموال از فقرا ء ‪ ،‬كارگران‬
‫عادي مثل ذغال فروشان ‪ ،‬و دهقانان كم زمين احساس خجالت مينمودم ‪ ،‬احساس نمودم كه اين نوع ظلميست كه عمل به آن شايسته‬
‫نيست ‪ ،‬او اضافه ميکند ‪ :‬درينجا ميخواهم به يك مطلب اشاره نمايم كه وظيفه اين كشيش ها و راهب ها غالبا تجارت در عواطف‬
‫اتباع شان و خوردن اموال به باطل ميباشد ‪ .‬من ديگر اين اعمال را تحمل نميتوانستم ‪ ،‬جمع نمودن اين ماليات كليسايي را توقف‬
‫دادم ‪ .‬يك برنامه در راديو بنام ( پيام انجيل ) داشتم ‪ ،‬تقديم اين برنامه را نيز توقف دادم ‪ ،‬همچنان از رفتن به پروگرام هاي‬
‫نصراني سازي مردم نيز ابا ورزيدم ‪ ،‬و در خاتمه بطور كلي رفتن به كليسا را نيز توقف دادم ‪ ،‬رفقايم چندين بار به نزدم آمده به‬
‫بازگشت به كليسا مرا دعوت نمودند ‪ ،‬برايشا ن ميگفتم كه من خسته ام و روانم به عمل كردن مستعد نميباشد‪.‬‬

‫مطالعات خويش را دوام دادم ‪ ،‬و احساس نمودم كه اسالم در قلبم كم كم داخل ميشود البته بدون اينكه آنرا اعالن نمايم ‪ ،‬ولي به‬
‫انساني يي كه اسالم ما را امر ميكند مبادرت ميورزيدم ‪ ،‬مهمترين چيزيكه درين وقت در قلبم رسوخ نمود اين بود كه‬ ‫ِ‬ ‫تمامي وجايب‬
‫هيچ معبودي نيست بجز هللا (جل جالله) ( الإله إال هللا )‪ ،‬و خيال سه خدايان ‪ ،‬خداوند پسري گرفته و فلسفه اين عقايد همه يك نوع‬
‫ديوانگي ميباشد حتا قبل ازينكه من قرآن را بشكل كامل بدانم زيرا اين عقيده مخالف با عقل انسان ميباشد ‪ ،‬زيرا اگر خداوند(جل‬
‫جالله) در صورت انسان ظاهرگردد ‪ ،‬و يا پسري گيرد مستحق الوهيت نميباشد ‪ ،‬زيرا خداوند( جل جالله) چنانچه خودش خود را‬
‫وصف نموده است ( قوي – قادر ‪ ،‬شديد ‪ ،‬خواب نميكند ‪ ،‬وهيچ چيزي از او پنهان نيست و غيره ) بناء خداوند( جل جالله ) احتياجي‬
‫ندارد كه بصورت انسان ‪ ،‬يا گاوي ويا كدام جاندار ديگري چنانچه بعضي از اديان گمراه عقيده دارند ظاهر گردد ‪ ( ،‬نعوذ باهلل )‬

‫آقاي سامي فرناندس بعد ازينکه عقايد نصرانيت ( مسيحيت ) را ناقص ‪ ،‬و غير معقول بيان ميدارد ‪ ،‬و اينكه آنان براي خداوند‬
‫( جل جالله) حضرت عيسى (عليه السالم) را كه فرزند مريم ومانند ساير پيامبران يك مخلوق و فرستاده الهي است پسرقرار‬
‫ميدهند ‪ ،‬عقيده باطل ميشناسد ‪ ،‬اسباب قناعتش را به دين مقدس اسالم چنين بيان ميدارد ‪:‬‬
‫( در حقيقت سه محور اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغير از اسالم در اديان ديگري نيافتم ‪:‬‬
‫‪- 1‬اسالم موافق فطرت طبيعي بشريت است ‪.‬‬
‫‪ -2‬كامل بودن ( شموليت ) اسالم ‪ ،‬زيرا اسالم شامل بخش ها سياسي ‪ ،‬نظام حكم ‪ ،‬اقتصاد ‪ ،‬نظام مالي ‪ ،‬روابط فاميلي و‬
‫اجتماعي ‪ ،‬و جوانب روحي فطري ميباشد ‪.‬‬
‫‪ -3‬پيام جهاني اسالم ‪ :‬اصل انسان از آدم و حواء ميباشد ‪ ،‬و تمامي بشر مانند برادران ميباشند ‪ ،‬ضرورتي به پيوستن به كدام‬
‫حزب سياسي ‪ ،‬يا موسسه اجتماعي و يا سازمان اقتصادي نداري همين كه مسلمان هستي كافي است ‪ ،‬و تمامي ارتباطاتي را كه اين‬
‫سازمان ها در غرب الزم ميگردانند در اسالم موجود است ‪ ،‬زيرا غربيها معاني اخوت ‪ ،‬برادري ‪ ،‬همكاري ‪ ،‬تكافل اجتماعي و‬
‫غيره را ندارند ‪ ،‬بنابرين سازمانهاي خيريه را بنام ( برادرز هود ) براي پر نمودن اين جوانب مفقود در حيات شان تاسيس نموده‬
‫اند ‪ ،‬اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان همه به يك خدا ‪،‬يك قرآن ‪ ،‬يك پيامبر ‪ ،‬و يك قبله با وجود‬
‫اختالفات رنگ و زبان جمع ميباشند ‪.‬‬

‫شبهه اول ميراث زنان‪ :‬دشمنان اسالم در مورد حق ميراث زن انگشت انتقاد دراز نموده ميگويند كه چرا در اسالم مردان دو‬
‫برابر زنان ميراث ميگيرند؟ ومتأسفانه كه بعضي از مسلمانان بي خبر ازدين عين كلمات آنانرا برسرزبان مياورند ‪ .‬عالمه‬
‫دكتوريوسف قرضاوي ميفرمايد ‪ ( :‬جهالت مصيبت بزرگي است ووقتي كه باخوهشات نفساني جمع گردد قيامت بزرگي است ) (‪)١‬‬
‫جواب اين شبهه را ميتوان با داليل ذيل ارائه نمود ‪:‬‬

‫‪ .1‬نخست ازخود آنان ميپرسيم كه آيا زن در تمامي حاالت با مرد ميراث مساوي دارد ؟ آيا اينرا نميدانند كه تنها برادر با‬
‫خواهر خود دوچند ميراث ميبرد ‪ ،‬اما در بقيه حاالت ميراث زنان گاهگاهي چند برابر ميراث مردان ميشود ؟ و يا اينكه از مغالطه‬
‫وفريب كار ميگيرند ‪ ،‬و ميخواهند با مشكوك نمودن خواهران ما در دين شان آنانرا به اديان منسوخ وياهم بي ديني و گمراهي‬
‫بكشانند ؟ هرگاه اين سوال شان به اساس عدم فهم ياهم رسيدن به حق و براي پيروي از حق باشد ‪ ،‬مشکل آنان به ساده گي حل‬
‫ميگردد زيرا أنچنانکه تصور نموده اند ميراث زنان در تمامي حاالت نصف ميراث مردان نميباشد وعلماي ميراث براي ميراث‬
‫مردان وزنان چهار حالت را بيان داشته اند ‪.‬‬
‫حالت اول ‪ :‬ميراث مرد و زن مساوي ميباشد ‪:‬‬
‫حالت دوم ‪ :‬ميراث مرد کمتراز ميراث زن ميباشد ‪:‬‬
‫حالت سوم ‪ :‬مرد و زن هردو ميراث نميبرند ‪:‬‬
‫حالت چهارم‪ : ,‬ميراث مرد بيشتر ازميراث زن ميباشد ‪:‬‬
‫براي روشني اين مطلب الزم است هر کدام را کمي تشريح نماييم ‪:‬‬

‫حالت اول‪ :‬ميراث مرد و زن مساوي ميباشد‪ :‬مثال‪ ،‬هرگاه شخصي وفات نمايد كه يك دخترو يك برادر دارد و مبلغ يك لك افغاني‬
‫ميراث گذاشته باشد نصيب هر كدام چقدر ميشود ؟‬
‫جواب‪ :‬براي دخترمتوفى نصف مال (پنجاه هزار) و براي برادر متوفى باقيمانده كه آنهم ( پنجاه هزار ) ميباشد ‪.‬‬
‫سوال‪ :‬شخصي وفات نمود ه دو دختر و يك برادر دارد و سه لك افغاني ميراث گذاشته است نصيب هركدام چند ميشود ؟‬
‫جواب‪ :‬براي هركدام يك يك لك افغاني ميرسد ‪.‬‬

‫حالت دوم‪ :‬ميراث مرد کمتراز ميراث زن ميباشد ‪ :‬احياناميراث زنان نسبت به مردان زياد ميباشد ‪ ،‬مثال ‪ :‬شخصي وفات نمايد و‬
‫دو دختر و چهار برادر داشته باشد ‪ ،‬ومبلغ نه لك افغاني ميراث گذاشته باشد نصيب هركدام چقدر ميشود‪.‬‬
‫جواب ‪ :‬تمام مال سه حصه ميشود شش لك براي دو دخترمتوفي سه لك باقيمانده براي چهار برادرمتوفي داده ميشود ‪ ،‬كه براي‬
‫هركدام شان كمتر از هشتاد هزار افغاني ميرسد‪.‬كه درين مثال ‪:‬‬
‫دختر اول متوفي ‪ :‬سه لك‬
‫دختر دوم متوفى ‪ :‬سه لك‬
‫برادران متوفى هركدام هشتا د هشتا د هزار افغاني ‪.‬‬

‫حالت سوم ‪ :‬مرد و زن هردو ميراث نميبرند ‪ :‬دربسياري حاالت زن ومرد هردو هيچ ميراث نميبرند ‪ ،‬مثال ‪ :‬هرگاه شخصي‬
‫وفات نمايد که پسر‪ ،‬دختر‪ ،‬خواهر وبرادر داشته باشد ‪ ،‬درينصورت برادر وخواهرش هيچ ميراث نميبرند ‪.‬‬
‫چرا ؟ آنان از والدين خود ميراث ميبرند ‪ ،‬واين ميراث براي اوالد متوفي داده ميشود نه به خواهر وبرادرش ‪.‬‬

‫حالت چهارم‪ : ,‬ميراث مرد بيشتر ازميراث زن ميباشد ‪ :‬اين مسأله تنها ميان خواهران با برادران است يعني هر برادر دو چند‬
‫خواهر ميراث ميبرد ‪.‬‬
‫سؤال‪ :‬چرا برادر دو چند خواهر خويش ميراث ميبرد ؟‬
‫جواب‪ :‬نخستين مطلبي را كه مسلمان بايد بداند اينست كه در حكم خداوند (جل جالله ) چرا را نبايد استعمال كرد ‪ ،‬بلكه حق‬
‫داريم بپرسيم كه درين حكم الهي چي حكمت نهفته است ‪ ،‬زيرا ما مسلمانان نظر به عقيده وادب در مقابل خد اوند (جل جالله ) خودرا‬
‫حق نميدهيم كه از خداوند بپرسيم بلكه به تمامي احكام الهي تسليم هستيم ‪ ،‬زيرا انسان زماني به خالق يكتا ايمان آورد و بدين عقيده شد‬

‫‪١‬‬
‫يوسف قرضاوي ‪ .‬ديدگاههاي‪ .‬فقهي معاصر ‪1/105‬‬
‫كه دين اسالم دين رهايي بخش بشريت است ‪ ،‬گاهگاهي بخاطر تقصير در فهم خود انسان حكمت بعضي از احكام الهي را نميدانيم ‪ ،‬و‬
‫براي فهم آن الزم است حكمت آنرا پرسيد و در وقت طرح سؤال نيز مانند يك مسلمان مؤدب سؤال نمود ‪.‬‬

‫حكمت دوچند ميراث گرفتن برادر نسبت به خواهر‪ :‬براي فهم اين موضوع الزم است ‪ ،‬يك مسلمان چنانچه اساس شريعت‬
‫اسالمي است ‪ ،‬موضوع را بشکل کامل و همه جانبه بداند زيرا خداوند ( جل جالله ) ميفرمايد ( وال تقف ما ليس لك به علم إن‬
‫السمع والبصر والفواد كل اولئك كان عنه مسؤوال ) شما در تمامي امور تان بدون علم وفهم توقف نكنيد ‪ ،‬زيرا گوشها ‪ ،‬چشمان و‬
‫قلب هاي تان همه درمقابل ذات پروردگار مسؤوليت دارند ‪ .‬نخست بايد تمامي احکام را بصورت درست دانست وسپس ابراز نظر‬
‫نمود ‪ .‬که فهم اين مطلب درنقاط ذيل واضح ميگردد ‪:‬‬

‫‪ -1‬مسووليت برادر نسبت به خواهرش بيشتر است ‪ :‬هرگاه بديده بصيرت بدين مسأله بينديشيم ميابيم كه ‪ ،‬درين حكم ‪ ،‬عدالت‬
‫الهي مراعات گرديده است زيرا دين مقدس اسالم صالحيت را به اندازه مسووليت ميداه ‪ ،‬شما هرگاه مسووليت هاي برادر را‬
‫درمقابل خواهرش درفاميل مقايسه نماييد طبعا ميدانيد که برادر مسووليت بيشتر نسبت به خواهرش دارد ‪ ،‬بگونه مثال مسووليت هاي‬
‫برادر عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪ -‬نفقه خانمش باالي وي فرض است‪،‬درحاليکه نفقه خواهرش باالي شوهرش ميباشد نه باالي خواهرش ‪.‬‬
‫‪ -‬نفقـه دختر تا زمان ازدواج بدوش پدر ميباشد نه بدوش مادر ‪.‬‬
‫‪ -‬نفقه پسر تا وقت جواني و بلوغ پدوش بدر است نه بدوش مادر ‪.‬‬
‫‪ -‬نفقه پدر و مادر تهيدست بدوش پسر ميباشد نه بدوش دختر ‪.‬‬
‫‪ -‬پرداخت مهر شرعي بدوش شوهر است نه بدوش خانم ‪.‬‬
‫‪ -‬مصارف ازدواج باالي شوهراست‪،‬وهيچگاهي خانم مصارف عروسي را متحمل نميگردد‪.‬‬
‫هر گاه اين مسؤوليت هاي برادررا با مسؤوليت خواهران مقايسه نماييم ميبينم كه الزم است برادر به اساس مسؤوليت هاي بيشتر‬
‫نسبت به خواهر حق زياده تر بگيرد‪.‬بطورمثال اگر دو نفر را به بازار بفرستيم واز يكي به اندازه ‪ %80‬مواد بخواهيم دومي را‬
‫مكلف به آوردن ‪ %20‬نماييم و براي اولي ‪ %80‬و براي دومي ‪ % 20‬پول بپردازيم آيا عدالت نكرده ايم ؟‬
‫به همين شکل اگر برادر نسبت به خواهر دوحصه ميراث ميگيرد مسووليت هاي وي بيشتر است نسبت به مسووليت هاي‬
‫خواهرش ‪.‬‬

‫‪ -2‬بعد از ازدواج ميراث خواهر مساوي با ميراث برادر ميشود‪ :‬هرگاه برادر دو سهم بگيرد با خانمي ازدواج مينمايد كه يك‬
‫سهم گرفته( ‪ ) 2+1 =3‬وآن خواهريكه يك سهم گرفته با شخصي ازدواج ميكند كه او ازميراث پدرش دوسهم گرفته است كه بازهم (‬
‫‪ )1+2 =3‬بناء در خاتمه امر (‪ )3=3‬ميگردد ‪.‬‬

‫‪ -3‬ميراث و مهر دختران بطريقه اسالمي وقرآني تمامي مشکالت يک خواهرمسلمان را رفع مينمايد‪:‬هرگاه براي يك خواهر‬
‫مسلمان ميراث پدر – مهر و مصارف شرعي آن بصورت كامل ادا گردد ‪ ،‬هيچ مشكلي نخواهد داشت ‪ ،‬بطور مثال ‪ :‬اگر مهر يك‬
‫خانم يك لك افغاني باشد ‪ ،‬و دولك افغاني هم از پدرش برايش ميراث برسد واين مبلغ (‪ )300000‬افغاني را برايش واقعا تسليم نماييم‬
‫و نفقـه و مصارفش را شوهرش بپردازد اين خانم هيچ مشكلي نخواهد داشت ‪ .‬زيرا او ميتواند با سه لگ افغاني پول نقد درتجارتي‬
‫سهم گيرد که برايش ماهانه مقداري از پول حاصل گردد که احتياجاتش را رفع نمايد ‪.‬‬

‫ازين مسايل بخوبي واضح ميگردد كه در توضيع ميراث عدالت الهي مراعات گرديده ومشكل خواهران ما بسبب عادات و تقاليد‬
‫غير اسالمي است كه حقوق آنانرا پامال مينمايد ‪ ،‬و كساني هستند كه زن بيچاره را هيچ ميراث نميدهند ‪ ،‬دختران خويش را به فروش‬
‫ميرسانند و بنام طويانه وولور از شوهران شان نيز پول ميگيرند ‪،‬وشوهرش را مجبور ميسازند كه تمامي اقارب و دوستان دو فاميل‬
‫را كه احيانا دو قريه ميشوند ‪ ،‬به محفل عروسي و شيريني خوري دعوت نمايد ‪ ،‬كه از ين ظلم ها اسالم كامال بيزار است ‪ .‬و ميبينم‬
‫كه مدعيان حقوق انسان در عروسي هاي هوتل ها كه اكثر آن از پول قرض به اساس مجبوريت ترتيب شده ‪ ،‬با افتخار اشتراك‬
‫ميكنند ‪ ،‬خون داماد را ميمكند‪ .‬وهيچگاهي هم درين مورد سخن نميگويند ‪ .‬و داماد بيچاره بعد ازازدواج سالها با قرضداران دست و‬
‫گريبان ميباشد و احيانا هم تقصير آنرا بدوش خانم بيچاره انداخته او را مالمت ميكند ‪ .‬اگر دولت ها حقيقتا به فکر مصلحت مردم‬
‫باشند ‪ ،‬دست دختر فروشان را گرفته طويانه و ولور را ممنوع قرار دهند ‪ ،‬شيريني خوري ها و محافل عروسي جبري را که‬
‫اضافه ازتوان داماد باشد و بااليش بزور تحميل ميگردد ‪ ،‬ممنوع قرار دهد و و هر چيز را مطابق توان اعالن نمايند ‪ ،‬قانون‬
‫(بدگرفتن و بدبردن ) را ممنوع قرار دهند ‪ ،‬و براي مرتگبان چنين جرايم جزا هاي جنايي را قانون بندي نمايند‪.‬‬

‫همچنان در محاکم و تقسيم ميراث حتما حق ميراث خانمها را براي شان تسليم نمايند وفريب کاري هاي برادران را که خواهران‬
‫را به شکلي قناعت داده وازعاطفه آنان استفاده نموده ميراث را بين خود تقسيم مينمايند جلوگيري نمايند ‪.‬‬
‫براي غربيان و يا هم غرب زده گانيكه قانون ميراث اسالم را انتقاد مينمايند ‪ ،‬بايد گفت كه در غرب يك انسان ميتواند تمام اموال‬
‫خود را به سك و پشک خويش وصيت نمايد ‪ ،‬واوالد خود را از آن محروم سازد و سگهاي مليونر را در غرب بسيار سراغ نموده‬
‫ميتوانيم ‪ .‬آيا اين قانون عدالت است كه حيواني برانسان ترجيح داده شود ؟ چرا اين قانون ظالمانه را انتقاد نميکنند که حيوانات را‬
‫نسبت به انسانها و به ويژه اقارب خويش ترجيح ميدهند ؟‬

‫اكنون كه حكمت تقسيم ميراث را در دين مقدس اسالم دانستيم‪،‬شايسته است كه بعضي از مطالب را در ميراث دادن غربي ها‬
‫بدانيم ‪.‬غربي ها با اينكه نظام ميراث آنها بدون درنظر داشت ويژه گي هاي كه در اسالم است تثبيت شده است ‪ ،‬براي ميراث دهنده‬
‫حق ميدهد كه بعضي از اقارب خويش را از ميراث محروم سازند و يا اينكه حيوانات را نسبت به آنها ترجيح داده ‪ ،‬تمامي اموال‬
‫خويش را به حيوانات بدهند كه اين مسأله از نكاه قانون در غرب قابل اجرا ميباشد ‪ ،‬بگونه نمونه صرف يك مثال را مختصرا بيان‬
‫ميدارم ‪ :‬روزنامه ملي انيس در شماره (‪ )65‬چهارشنبه ‪ 18‬جوزاي سال ‪ 1384‬مطابق ‪ 8‬جون ‪ 2005‬در صفحه پنجم خويش تحت‬
‫عنوان ( پيرزن انكليسي ثروتش را به سگها بخشيــد ) چنين نوشته است ‪ :‬يك پـيرزن پولدار انگليسي در كمال نا باوري يك مليون‬
‫و دوصد هزار پوند از ثروت خود را به سگها واگذار كرد ‪ ،‬به گزارش روزنامه سان ماريون هي وود از اهالي مانچستر با وجود‬
‫داشتن وارث ‪ ،‬به اراده و ميل شخصي خود به بنياد خيريه سگها مراجعه كرد و همه ثروت خود را به نام اين بنياد کرد تا در راه‬
‫خدمات رساني به سگها خرج كنند خانم هي وود نهايتا در اثر نارسايي قلبي در گذشت و پس از مرگ وارث او كه دو برادر و يك‬
‫خواهر بودند با مطلع شدن از اقدام او سخت شوكه و مبهوت شدند ‪ ،‬خدمتگار پنجاه وسه ساله وي كه جوليا مورك ترويد نام دارد به‬
‫روزنامه سان گفت كه او از خانواده هايش بيزار بود و تنها حيوانات خانواده او بودند ‪.‬‬
‫مشکل آنان تنها ميراث نيست بلکه مشکل‪ .‬آنان نابودي کامل سيستم خانواده است که اين مصيبت هر روزي بيشترميگردد ‪.‬‬

‫شبهه دوم شهادت زنان‪ :‬قبال خوانديم که دشمنان اسالم كه دررأس آنان مستشرقين وكساني اند كه ميخواهند مردم را گمراه‬
‫بسازند ‪ ،‬در مقابله با بعضي ازمسلمانان غيرمتخصص چنين تشويش را بدل آنها مياندازند كه ‪ :‬چرا اسالم شهادت دوزن را برابر‬
‫شهادت يك مرد قرار داده است ؟‬
‫جواب‪ :‬بايد نخست برای کسانيکه چنين سوالی ميکند بکوييم که اسالم درمورد شهادت زنان درتمامی حاالت چنين حکم‬
‫نميکند‪،‬شما بايد تمامی احکام را بصورت درست وکامل مورد بحث قرار بدهيد ‪،‬در آغازاين بحث خوانديم كه دين مقدس اسالم‬
‫درتمامي قوانين خويش براي خواهران ماسهولت را اختيار نموده وخواسته است كه زنان مكلفيت ها ومسؤوليت هاي آنان نسبت به‬
‫مردان كمتر باشد ‪.‬‬
‫درمورد شهادت زنان در شريعت اسالمی چهارم قسم حکم ميباشد ‪:‬‬
‫‪ -1‬نپذيرفتن شهادت زنان در مسايل قتل وزنا‬
‫‪ -2‬شهادت دو زن مطابق شهادت دو مرد در مسايل معامالت تجاری ‪.‬‬
‫‪ -3‬شهادت زن مساوی به شهادت مردان‬
‫‪ -4‬شهادت يک زن بهتر از شهادت چند مرد ‪.‬‬
‫فصل هشتم‬
‫مقايسه آزادي و حقوق زن از نظر اسالم و جهان غرب‬

‫مقدمه فصل‬
‫بررسي وپژوهش درمورد آزادي وحقوق زنان از نظر اسالم و جهان غرب مقتضي ژرف نگري در دو اصل مهم است ‪:‬‬
‫‪ -1‬نخست اينكه مفهوم واژه زادي را درنزد مسلمان وغربيان مورد مطالعه قراردهيم‪،‬زيرا اختالف مفهوم واژه گان يك اصل‬
‫علمي واساسي است كه عدم توجه به آن سبب دورماندن ازحقايق ميگردد‪.‬‬
‫‪ -2‬ثانيا توجه به قول خداوند (جل جالله ) كه (لم تقولون ما ال تفعلون)چرا آنچه را ميگوييد بدان جامهء عمل نميپوشانيد؟ را در نظر‬
‫داشته تنها به گفته هاي غربيان فريب نخورده بلكه حقيقت حقوق و آزادي زنان را در مجتمعات غربي به شكل عملي آن مورد‬
‫ارزيابي قرار دهيم ‪ ،‬زيرا غالبا گفته هاي غربيان عكس عملكرد شان ميباشد ‪ ،‬و آنچه را ادعا ميدارند مخالف آنچه است كه رسانه‬
‫هاي گروهي آنان به نشر ميرساند ‪.‬‬

‫مقايسه بين مفهوم آزادي در نزد مسلمانان و غربيان‪ :‬اصال در مفهوم اصطالحات بين شرق اسالمي با غرب مسيحي‬
‫اساسات ديني ‪ ،‬وفرهنگي نقش اساسي دارد ‪ ،‬اكنون كه واژ ه آزادي را مورد مطالعه قرار ميدهيم اين تاثيرات را ميتوان به شكل‬
‫اساسي در يافت نمود‪.‬‬

‫آنچه درينجا قابل ياد آوريست اينست كه فرهنگ شرق وغرب درطول تاريخ بشري داراي دو راه كامال متفاوت بوده و هركدام‬
‫سلوكيات و اخالقيات خاصي داشته كه اباحيث (‪ ) ١‬فعلي غربي نيز ثمرهء همان انديشه هاي قديم يونانيان وروميان ميباشد ‪ ،‬زيرا با‬
‫نظردر آثار فرهنگي قديم ‪ ،‬ومجسمه هاييكه از شرقيان بطور داشته هاي تاريخي باقيمانده بخوبي مشاهده ميشود كه شرقي ها در‬
‫اصول خويش داراي فرهنگ پوشش و ستر مردان و زنان بوده ‪ ،‬و برعكس غربي ها در بسا از داشته هاي خويش بي ستري و بي‬
‫لباسي را جزء فرهنگ تاريخي خويش معرفي ميدارند ‪ ،‬نويسنده اين سطور شخصا از شهر مصراته ليبيا كه در آن آثار تاريخي‬
‫روميان قديم تا هنوز پا برجاست ‪ ،‬بچشمان خويش ديدم كه در ستديوم هاي ورزشي آنان مجسمه هاي عرياني بود كه تمامي اعضاي‬
‫بدن انسان را بصورت اصلي آن حتى بدون يك پردهء نازك نشان ميداد ‪ ،‬و بدين نتيجه رسيدم كه اين مجسمه هاي تاريخي روميان‬
‫قديم نمايانگر فرهنگ قديم آنان است كه به اساس بي ستري و بي لباسي براي اجيال عصر حاضر نقل ميشود‪.‬‬

‫درين مورد نويسنده كتاب ( بازخواني قصه خلقت ) مينويسد ‪ ( :‬پرداختن به انسان غربي و شرقي نيازمند بحث گسترده تري‬
‫است اما به نظر مي رسد كه تفاوت اساسي دو نوع انسان بيني در آن است كه او مانيسم جديد غربي مستقيما تأثير پذيرفته از انديشه‬
‫اصالت بشري يوناني است ‪ ،‬انديشه اي كه اساسا به لذت تن بها ميدهد و زيبايي و كاميابي وكامجويي را محور اصلي سعادت و‬
‫خوشبختي بشر ميشمارد به همين دليل ( قدرت – ثروت ولذت ) سه شعار اساسي عصر رنسانس و پس از آن انقالب علمي و صنعتي‬
‫و تحوالت بعدي نيز ‪ ،‬انسان غربي را به اين سه خواسته رسانده است ‪ ،‬به ويژه لذت و كامجويي در انسان نگري غربي اصل مهم و‬
‫غير قابل چشم پوشي است ‪ ،‬لذت تن در آثار هنري ( نقاشي و مجسمه سازي ‪ )...‬غرب از يونان قديم تا عصر جديد آشكار و برجسته‬
‫است ‪ ،‬ازاين رو در آن فرهنگ زن و برهنگي از قديم تا كنون حضور فعال دارد ) (‪ )٢‬برعكس اين تاريخ طويل برهنگي و بي‬
‫ستري غربي ‪ ،‬عفت و پاكدامني شرقي ها درطول تاريخ آنان قابل مشاهده و درك است ‪ ،‬و غالبا شرقي ها به معنويت ‪ ،‬اخالق ‪ ،‬و‬
‫روحانيت بيشتر تمسك داشته اند ‪ ،‬مولف مذكور درمورد مينويسد ‪ ( :‬اما در مقابل در شرق ‪ (،‬التذاذ معنوي) ‪ ( ،‬تعالى نفس ) و‬
‫( تكامل روح ) اهميت داشته است‪.‬‬

‫درشرق جهان ‪ ،‬طبيعت ‪ ،‬ماده ‪ ،‬ثروت ‪ ،‬قدرت و تن در خدمت روح ‪ ،‬نفس و اخالق و معنويت بوده است به همين دليل لذت تن‬
‫در شرق يا محكوم بوده است ويا مهار شده و در استخدام لذت و تعالى روح بي دليل نيست كه در شرق همواره پوشش زن وجود‬
‫داشته و برهنگي زشت و خالف شأن انساني تلقي مي شده است ‪ ،‬با اين كه مسيحيت كه يك دين شرقي بود و به غرب رفت و تالش‬
‫كرد تا فرهنگ اصالت بشري غربي را تغيير دهد و پوشش را در قرون وسطى اعتبار بخشيد ‪ ،‬اما با دوران رنسانس و آغاز قرون‬
‫جديد اين پيوند غرب و شرق گسسته شد و بار ديگر اومانيسم يوناني و غربي چيره شد و آيين شرقي را حذف و دست كم ضعيف كرد‬
‫‪ ...‬تقابل فرهنگ شرق و غرب در موزه ( لور ) فرانسه به خوبي آشكار است ) (‪)١‬‬

‫‪١‬‬
‫منظوراز‪ .‬اباحيث آزادي بدون قيد وشرط و يا هم مطلق العناني است ‪.‬‬
‫‪٢‬‬
‫بازخواني قصه خلقت ‪ ،‬ص ‪. 9 :‬‬

‫‪١‬‬
‫بازخواني قصه خلقت ‪. 10 -9 : ،‬‬
‫مردم شرق در اساس عفت و با كدامني را قبل از اسالم معتاد بودند و بعداز طلوع خورشيد اسالم اين اصل هنوز هم مستحكم‬
‫شد ‪ ،‬ولي بر عكس غربي ها در تاريخ خويش داراي چنينين خاصيت نبودند و نظام هاي كنوني آنان نيز كه به اساس تاريخ قديم و‬
‫ياهم اساسات ال ديني و سيكولر قانون گذاري شده ‪ ،‬مفهوم آزادي را در بي بند و باري ها خالصه ميكنند ‪.‬‬

‫فرق اساسي بين آزادي در شرق و غرب در نقاط ذيل واضح ميگردد‪:‬‬
‫‪ -1‬آزادي در نزد مسلمان مقيد به قيود اخالق اسالمي ميباشد ‪ ،‬بر عكس در نزد غربي ها اين قيود مفقود است ‪.‬‬
‫‪ -2‬آزادي در نزد مسلمانان با درنظر داشت بهبود جامعه انساني تعيين و تثبيت شده ‪ ،‬ولي در نزد غربي ها آزادي به افراد‬
‫متعلق ميباشد ‪.‬‬
‫‪ -3‬در دين مقدس اسالم براي انسانهايي كه خارج از فطرت انساني ‪ ،‬واخالقي باشند ‪ ،‬آزاد نه بلكه انسانهاي خارج از فطرت ‪،‬‬
‫هوسبازان ‪ ،‬و برده گان شهوت گفته ميشود ‪ ،‬ولي در نزد غربي ها چنين انسانها آزاد پنداشته ميشوند ‪.‬‬
‫‪ -4‬مسلمانان بين آزادي و بي بند وباري فرق ميكنند ‪ ،‬اما غربي ها بي بند وباريهاي فردي را آزاد ميپندارند ‪.‬‬
‫‪ -5‬مسلمانان زنا ‪ ،‬همجنس بازي و شراب نوشي را خارج اخالق انساني ‪ ،‬اسالمي و فرهنگي خويش ميدانند در حاليكه غربي ها‬
‫چنين روش ها در چوكات اخالقي و قانوني خويش تثبيت نموده اند ‪.‬‬
‫‪ -6‬اسالم فروش انسان ‪ ،‬فروش اعضاي بدن انسان‪،‬عرضه انسان را در تلويزيون ها براي استفاده جويي از بدن آنان يك نوعي‬
‫از برده گي ميداند در حاليكه غربي ها عرضه نمودن بدن انسان را غرض استفاده هاي جنسي در كانال هاي تلويزيوني جزء آزادي‬
‫ميدانند ‪.‬‬
‫‪ -7‬اسالم داراي اخالقيات ويژه يي است ‪ ،‬و بسياري از اعمال مخالف فطرت انسان را بد اخالقي دانسته و آنرا حرام ميداند ‪ ،‬در‬
‫حاليكه در نزد غربي ها بسياري بد اخالقي ها جزء اخالق شمرده شده است ‪.‬‬

‫مفهوم آزادي زنان در نزد مسلمانان‪ :‬آزادي زنان در دين مقدس اسالم به اساس امكان بخشيدن آنان در معيشت باهمي‬
‫اجتماعي باحفظ كرامت و عفت آنان مطابق دساتير قرآني ميباشد ‪ .‬دين مقدس اسالم آزادي زنان را مانند آزادي مردان يكسان‬
‫دانسته ‪ ،‬و هركدام مطابق دساتير اسالمي حقوقي دارند كه داللت به آزادي آنان مينمايد ‪.‬‬
‫دين مقدس اسالم آزادي انسان را در سه بخش اساسي منحصر ميداند ‪.‬‬
‫‪ ‬آزادي در خلقت ‪ :‬هر انسان (بدون تفكيك زن ومرد) در اصل خلقت آزاد خلق شده است ‪ .‬اين مقوله اسالمي را يكتن از ياران‬
‫پيامبر(صلى‪ .‬هللا عليه وسلم ) به مردم گفت‪(:‬متى استبعدتم الناس و قد خلقهم هللا احرارا) چه وقت شما مردم را برده ساختيد درحاليكه خداوند (جل‬

‫جالله ) آنان را آزاد خلق نموده است‪ .‬بناء زن آزاد زني است كه او را كسي برده خود نسازد ‪.‬‬
‫‪ ‬آزادي در بدست داشتن حقوق معنوي زنان ‪:‬اين حقوق را دين مقدس اسالم درنقاط ذيل بيان داشته است ‪.‬‬

‫ذكر مقام واالي زنان در قرآن كريم و سنت پيامبر‬


‫(صلى‪ .‬هللا عليه وسلم )‬ ‫‪‬‬
‫مساوات در پاداش اخروي و دنيوي‬ ‫‪‬‬
‫زن در اسالم وسيله نه بلكه هدف است‬ ‫‪‬‬
‫احترام زن منحيث مادر‪،‬دختر‪،‬خواهر‪,‬همسر‪ .‬كه همه در دين مقدس اسالم واجب االحترام ميباشند‬ ‫‪‬‬
‫تحريم بي حرمتي به خانمها ‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫فرض نمودن حجاب شرعي بخاطر مصوونيت‪،‬حفظ عزت وكرامت آنان‪ )7( .‬حق اختيار شوهر‬ ‫‪‬‬
‫حق ازدواج بعد از وفات شوهر و طالق‬ ‫‪‬‬
‫حق تعليم و تربيه‬ ‫‪‬‬
‫حق كار و عمل ‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫حق رفتن به بيت هللا شريف‪،‬مدينه منوره‪،‬رفتن به مساجد وغيره‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫حق حصول ثواب در هنگام معافيت از تكاليف شرعي ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ ‬آزادي در حصول حقوق مادي زنان ‪:‬حق مهر‪،‬حق نفقه (خوراك وامثال آن)‪،‬لباس ومسكن باالي شوهر‪،‬حق کار وشغل يا تجارت‬
‫وسرمايه گاري‪.‬‬

‫برعالوه اين آزادي ها دين مقدس اسالم براي اينكه آزادي شكل كامل خويش را داشته باشد و آزادي فردي سبب فساد جامعه و يا‬
‫سبب سلب آزادي ديگران نگردد ‪ ،‬براي آزادي انسان (مرد باشد يا زن) شرايط اخالقي را درنظر داشته است كه مراعات اخالق‬
‫اسالمي‪،‬آزادي اسالمي را تكميل نموده ‪ ،‬و آنرا زيبايي بيشتري بخشيده است ‪.‬‬
‫خالصه اينكه زن در دين مقدس اسالم داراي تمامي آزادي هاييست كه براي يك مرد داده شده است ‪ ،‬با در نظر داشت اينكه‬
‫آزادي مردان نيز در چوكات دساتير اخالقي اسالمي ميباشد ‪ ،‬همچنان آزادي زنان در چوكات اخالقيات اسالمي تنظيم و ترتيب شده‬
‫است ‪ ،‬كه اين قواعد اخالقي زمينه بهزيستي زنان را در جامعه بشري با حفظ كرامت وعفت آنان و بقيه افراد بشر تأمين ميكند ‪.‬‬
‫همچنان به همانسانيكه يك مرد ميتواند از حقوق اجتماعي خويش در چوكات قوانين و دساتير اسالمي مستفيد گردد ‪ ،‬زنان نيز مانند‬
‫مردان حقوق خويش را در جامعه اسالمي مطابق احكام دين مقدس اسالم مستفيد ميگردند ‪.‬‬

‫مفهوم آزادي زنان در جوامع غربي‪ :‬اصل آزادي در كشورهاي غربي مطابق قوانين دست ساخته خود شان منحصر به افراد ‪،‬‬
‫البته تحت تأثير دساتير اخالقي وفرهنگي خود شان ميباشد ‪ .‬غربيان اصل آزادي را به فرد تعلق ميدهند هرگاه شخصي (مرد باشد‬
‫يازن) عالقمند انجام عملي باشد‪،‬ميتواند بدون كدام مانع قانوني اراده خويش را و لو اينكه عمل وي سبب فساد جامعه گردد ‪ ،‬انجام‬
‫دهد ‪ .‬آنان ميتوانند آزادانه زنا‪،‬همجنس بازي ‪ ،‬مشروب نوشي‪،‬وغيره اشكال زنده گي را که مخالف عقيده وفرهنگ مسلمانان است‬
‫انجام دهند ‪.‬‬
‫ازينكه اساس فلسفه غربيان به اساس ماديت ميباشد و ماده نسبت به معنا ارزشي زيادي دارد ‪ ،‬بناء غربيان براي ارضاي بخش‬
‫مادي وجود انسان ‪ ،‬قوانين خويش را به اساس همين ماده پرستي نهاده اند ‪ ،‬هميشه معنويت تحت تأثير ماديت بوده ‪ ،‬وغالبا اخالق‬
‫معنوي كه صفاي جامعه را به بار مياورد به اساس اين ماده گرايي به سوي بد اخالقي ها كشانيده شده است ‪ ،‬انسان ميتواند براي‬
‫خواهشات نفساني خويش از اساليب غيراخالقي استفاده نموده ‪ ،‬وقانون غرب اين بد اخالقي ها را قانونبندي نموده براي آن‬
‫مشروعيت داده اند ‪ ،‬برنامه هاي جسم فروشي دختران با نصب بيرق هاي هرکشور بدون کدام شرم وحيا ‪ ،‬استخدام انسان به خدمت‬
‫حيوانات ‪ ،‬دوري از فضاي خانواده براي تن پروري ها وارتباطات نامشروع جنسي ‪ ،‬همه آثار نا مقدس اين قانون مادي ميباشد‪.‬‬

‫اين قانون مادي اگر توانسته است بشررا تاحدي بسيار زياد ‪ ،‬دربخش ماديت نزديكتربسازد و جهان بزرگ را به يك قريه‬
‫كوچك مبدل سازد كه تماس بين دوشخص توسط وسايل فضايي و اقمار مصنوعي بسيارساده بوده ‪ ،‬وحتا انسان ميتواند به بسيار ساده‬
‫گي ها از يك جا به جاي ديگري ‪ ،‬بوقت كمي نقل مكان نمايد ‪ ،‬وياهم وسايل راحت انسان بسيار زياد شده است ‪ ،‬ولي درمقابل كمبود‬
‫بخش معنويت درين مدنيت مادي ‪ ،‬سبب شده ‪ ،‬تا مشكالت اجتماعي ‪ ،‬اقتصادي ‪ ،‬سياسي وفرهنگي ميان مردمان كشور ها روز بروز‬
‫بدتر گردد ‪ ،‬قتل ها ‪،‬وكشتار هاي دسته جمعي روز بروز افزونترشده ‪ ،‬و اختالفات ميان كشور هنوز هم بيشتر ميشود ‪ ،‬زيرا‬
‫زورمندان ماده پرست ‪ ،‬براي منفعت خويش خون ديگران را مينوشند ‪ ،‬و تاريخ فلسفه ماديت همه مملو از جويبار هاي خونيست كه‬
‫همه روزه به دريا هاي خون مبدل ميگردد ‪ ،‬وقرباني آن هميشه انسانهاي ضعيف ميباشند ‪ ،‬وضعيفان هم باآلخره براي مقاومت‬
‫درمقابل ستيزه گران قد علم نموده ‪ ،‬مجبور ميشوند تا دست به خونريزي زنند كه باآلخره بازهم انسانيت بامال ميگردد ‪.‬‬

‫آزادي يا بي بند وباري ‪ :‬هرگاه بصورت حقيقي در مفهوم آزادي دقيق شويم ‪ ،‬درك مينماييم كه آزادي يك اصل خدا داد است كه‬
‫آنرا خداوند (جل جالله ) مقيد به قيود اخالق اسالمي نموده كه اين قيود مانند زيورات زيبايي در رخسار يك دختر زيبا ميباشد ‪ ،‬ولي‬
‫برعكس آزادي هاي غربي غالبا‪ ،‬آزادي نه بلكه بي بند و باري ميباشد ‪ ،‬زيرا رها نمودن مردم مطابق خواهشات نفساني آنان ‪ ،‬يكنوع‬
‫بي بند و باري را به بار مياورد ‪ .‬كه اين بي بند و باري ها با اصل آزادي انسان كامال متضاد است‪.‬اين بي بند وباري ها را نميتوان‬
‫آزادي ناميد بلکه آزادي يک اصل ايماني وانساني است وبي بند وباري ها خاصه حيوانات است که براي نفس وخواهشات نفساني ‪،‬‬
‫استفاده ميشود ‪.‬‬

‫آزادي و برده گي ‪ :‬مسلمانان اصطالح آزادي را در مقابل كلمه برده گي استعمال مينمايند ‪ ،‬به اساس اين تضاد در بين دو‬
‫اصطالح الزم است بدانيم كه برده گي يعني چي؟‬
‫برده گي يك حالت استثنايي و اضافي در حيات انسان ميباشد كه بر خالف خلقت اصلي انسا ن كه آزاد خلق شده است ‪ ،‬در‬
‫امپراطوري هاي فارس وروم اين اصل ظهور نموده و غالبا مردمان فقير و بيچاره تحت ظلم و استبداد حكومت هاي وقت آزادي‬
‫خويش را از دست داده و مهر برده گي به آنان زده ميشد ‪ ،‬برده گان در آن زمان حقوق و وجايب يك انسان آزاد را نميداشتند و در‬
‫بازار ها خريد و فروش ميشدند و تمامي ارادهء آنان متعلق مالكين آنان ميبود‪.‬‬

‫درعصر جاهليت در بين عربها قانون برده گي به اشكال مختلف آن جريان داشت كه بطور مثال زنان مانند ساير اموال در‬
‫اختيار مردان قرار داشتند و بعد از وفات شوهران شان پسران آن مرد ميتوانست خانم هاي پدر را كه احيانا تعداد آنان بيشتر از ده و‬
‫بيست زن ميبود به ارث برند‪ .‬برده گي در عصر حاضر شكل قديمي اش را از دست داده ولي در كشورهاي غربي همان سيستم برده‬
‫گي قبلي به گونه عصري و پيشرفته آن صورت ميپذيرد‪ .‬بگونه مثال اگر برده گي را به سلب اختيار و اراده ‪ ،‬وياهم فروش جسم‬
‫انسان ‪ ،‬تفسير نماييم ‪ ،‬ميبينم كه در كشورهاي غربي به سبب بعضي از مشكالت فاميلي كه دامنگير جوامع غربي شده ‪ ،‬خانم ها‬
‫مجبور ميشوند خود را تسليم ارادهء تاجران انسان در عصر حاضر نمايند ‪ ،‬و اين تاجران اين خانم هاي مجبور را در شبكه ها و‬
‫كانال هاي تلويزيوني فروش عفت و جسد زنان عرضه ميدارند ‪ ،‬و آنانرا براي غرايز جنسي خويش استخدام ميكنند ‪ ،‬اين نوع برده‬
‫گي عصر حاضر در جوامع غربي شكلي از تمدن و آزادي گفته ميشود ‪ ،‬در حاليكه دردين مقدس اسالم اين اعمال را كامال غير‬
‫انساني و غير اخالقي دانسته و استفاده از زنان براي چنين اغراض مطلقا حرام بوده و مخالف آزادي و عفت خانمها ميباشد ‪.‬‬
‫مخالفت آزادي اسالمي با بعضي از عادات منطقوي‪ :‬بعضي از عادات منطقوي در مناطبق مختلف جهان وجود دارد كه با‬
‫اساسات اسالمي كامال در تضاد ميباشد ‪ ،‬بطور مثال ‪ :‬اخذ طويانه و ( ولور ) ‪ ،‬وسيله قرار دادن زنان در مخالفت هاي قومي مانند‬
‫عرضه زنان به شكل ( بد ) براي فاميل مقتول ‪ ،‬و يا هم سلب حقوق زنان بيوه در اختيار شوهر جديد عاداتي است غير اسالمي كه‬
‫متعلق به رواج و كلتور و عنعنات مردم است و اسالم كامال مخالف آن ميباشد ‪ ،‬واين اصول را دين مقدس اسالم مخالف آزادي و‬
‫كرامت زنان ميپندارد ‪.‬‬

‫نتايج آزادي هاي اسالمي و غربي‪ :‬هرگاه واژه آزادي به مفهوم اسالمي آن در جامعه انساني مورد تطبيق قرار گيرد ‪ ،‬و‬
‫براي خواهران مسلمان ما همان حقوقي را كه دين مقدس اسالم در تعليم و تربيه ‪ ،‬كار ‪ ،‬پرورش اطفال ‪ ،‬عضويت در جامعه‬
‫انساني ‪ ،‬تساوي حقوق معنوي و غيره حقوق مادي و معنوي داده است به شكل اسالمي آ ن مورد تطبيق قرار گيرد ‪ ،‬نتيجه آن بهبود‬
‫وضع معيشت خانمها با حفظ كرامت ‪ ،‬وعفت آنان ميباشد ‪ ،‬و بر عكس آن هرگاه قوانين غربي در كشوري تطبيق گردد ‪ ،‬شخصيت‬
‫زن مورد سوال قرار گرفته و كرامت انساني وي زير پا ميشود ‪ ،‬زيرا بي بندو باري هاي مردان ‪ ،‬و استفاده جويي هاي برده داران‬
‫عصر كنوني حيات زنان را به خطر انداخته ‪ ،‬آنانرا مجبور به حيات برده گي ميسازد ‪.‬‬

‫ادعاي غربي ها در حقوق زنان‪ :‬هرگ اه به سخنان غربيان در وسايل اطالعات جمعي آنان نظر اندازيم ميبينم كه آنان هميشه‬
‫دم از حقوق زن ميزنند و مسلمانان را به باد انتقاد گرفته ميگ ويند كه مسلمانان حقوق زنان را كامال ادا نميكنند اكنون الزم است كه‬
‫موضوع حقوق زنان در جوامع غربي و اسالمي به شكل عملي آن بدون در نظر داشت ادعا هاي غربي ها و پرو پاكند هاي آنان‬
‫مورد مطالعه قرار گيرد ‪ .‬و سپس ببينيم كه كدام قانون سبب خوشبختي و آزادي زنان و كدام يك سبب بد بختي و برده گي زنان شده‬
‫است ‪.‬‬
‫حقوق زنان در اسالم و غرب‬

‫‪ ‬حقوق مادر‪ :‬مادر در دين مقدس اسالم كسي است كه جنت به زير قدمهاي اوست ‪ ،‬وروي اين اصل هر مسلمان مكلف‬
‫است تا براي مادر حتا كلمه ( اف ) را استعمال نكند ‪ ،‬زيرا قرآن عظيم الشان ميفرمايد ( وال تقل لهما أف ) براي والدين تان اف‬
‫نگوييد ‪ ،‬هرگ اه يك مسلمان از استعمال يك كلمه اذيت كننده منع باشد ‪ ،‬از ساير اعماليكه آنان را برنجاند به شكل اولي منع ميباشند ‪ ،‬و‬
‫روي همين اصل است كه زماني به شفاخانه ها و معاينه خانه ها ميروييم ‪ ،‬ميبينيم كه مردان ‪ ،‬مادران و خواهران سالخورده خود را ‪،‬‬
‫پشت نموده به نزد طبيبان ميبرند ‪ ،‬وبر عكس در كشور هاي غربي هر گاه مادر سر سفيد ميشود ‪ ،‬به مراكز بزرگساالن مانند دار‬
‫االيتام ها انتقال ميشوند و بسيار ديده شده كه مادراني در آن مراكز مريض ميشوند ‪ ،‬وفات ميكنند و شاروالي ها آنانرا به خاك‬
‫ميسپارند و پسر و دختر جوان بعد از ماهها و سالها خبرشده صرف با گذاشتن يك دسته گل بر قبر آنان اكتفا ميكنند ‪.‬‬

‫‪ ‬حقوق خواهر‪ :‬خواهر كه در دين مقدس اسالم بخشي از صله رحم انسان را تشكيل ميدهند در جوامع اسالمي مسلمانان‬
‫بخاطر رضايت خداوند متعال ‪ ،‬ودوري از قطع صله رحم به خانه هاي خواهران ميروند ‪ ،‬و از آنان در خانه هاي خود استقبال‬
‫مينمايند ‪ ،‬و در هنگ ام درد و رنج به خدمت شان ميشتابند ‪ ،‬ولي بر عكس در جوامع غربي برادران جوان ساليان طويلي از خواهران‬
‫خويش بي خبرند‬

‫‪ ‬حقوق خانم‪ :‬در دين مقدس اسالم خانم منزلت نهايت عالي دارد ‪ ،‬زيرا نيم ايمان انسان بعد از ازدواج تكميل ميگردد ‪،‬‬
‫شخصي از حضرت عمر ر ضي هللا عنه پرسيد كه چرا اينقدر خانم خود را عزت و اكرام مينمايد ؟ در پاسخ گفت ‪ :‬او نيم ايمان مرا‬
‫تكميل نموده است ‪.‬‬

‫حضرت پيامبر (صلي‪ .‬هللا عليه وسلم ) ميفرمايد كه (مااكرمهن اال كريم ومااهانهن إال لئيم) زنان را مردمان كريم عزت مينمايند ‪ ,‬مردمان‬
‫بدجنس آنانرا اهانت ميكنند ‪ .‬نفقه خانم بر شوهر فرض است ‪ ،‬زيرا هرگاه خانمي نخواهد خارج منزل كار كند و بخواهد كه تنها‬
‫مصروف تربيه فرزندان و امور منزل باشد ‪ ،‬شوهر مجبور است تا نفقه او را كه شامل غذا ‪ ،‬لباس ‪ ،‬مسكن و ادويه ميشود ‪ ،‬بصورت‬
‫كامل محيا نمايد ‪ .‬برعكس اين همه قوانين در نزد غربي ها خانم يك وسيله است نه هدف ‪ ،‬نفقه خانم باالي شوهر الزم نبوده بلكه‬
‫خانم مجبور است براي خود نفقه حاصل نمايد ‪ ،‬و هرگاه تربيه اوالد ها ‪ ،‬اجراي وظايف منزل بااليش سختي نمايد ‪ ،‬مجبور است همه‬
‫را تحمل نموده تمام روز مصروف كار در كدام شركت ويا مؤسسه شود و شامگاهان تمامي امور منزل را انجام دهد ‪ ،‬در غير آن‬
‫فاميل خويش را از دست خواهد داد ‪.‬‬

‫‪ ‬حقوق دختران‪ :‬دختران مانند ساير اعضاي فاميل باالي پدران حقوق و واجباتي دارند كه هر پدر مسلمان مجبور است‬
‫بخاطر رضايت خداوند (جل جالله) حقوق آنانرا در نظر گيرد ‪ ،‬براي شان نام خوب اختيار نمايد ‪ ،‬در وقت جواني به رضايت خودش‬
‫براي شوهر اختيار نمايد ‪ ،‬نفقه اش را تازمان ازدواج به شكل كامل محيا سازد ‪ ،‬آيا اين حقوق در جوامع غربي براي دخترا ن داده‬
‫ميشود ؟‬
‫اكنون اگر بخواهيم نتائج قوانين غربي و اسالمي را بصورت دقيق مورد مطالعه قرار دهيم خواهيم يافت كه ‪:‬‬
‫قوانين غربي سبب شده تا اتحاد وهمپارچگي فاميلي محو شده ‪ ،‬و زنان مطابق اين قانون به كاال هايي تبديل گردند كه از آنان‬
‫براي اعالنات تجارتي ‪ ،‬فلم هاي تجارتي ‪ ،‬چينل هاي تجارتي جسم فروشي ‪ ،‬خالصه اينكه وسيله دست مردان مبدل شده اند ‪ .‬اما‬
‫نتايج قانون اسالمي در طول تاريخ اسالم زناني را مانند بي بي خديجه ‪ ،‬بي فاطمه ‪ ،‬بي بي سمية ‪ ،‬وبي بي اسماء وساير زنان‬
‫قهرمان ببار آورده است كه اين زنان ‪ ،‬وسيله نه بلكه خود شان تاريخ را منحيث شخصيت هاي عالي مملو ساخته اند ‪ ،‬و كسانيكه راه‬
‫آنان را به پيش گرفته اند نيز به مقام هاي عالي نايل شده اند كه زناني درتاريخ افغانستان مانند زرغونه انا ‪ ،‬نازو انا ‪ ،‬عايشه دراني ‪،‬‬
‫بي بي عينو ‪ ،‬ماللي ‪ ،‬وغيره را ميتوان نام گرفت ‪.‬‬
‫پرو پا گند هاي غربيان در مورد زنان مسلمان‬
‫احيانا غربي ها در مورد حقوق زنان مثل موضوع حجاب ‪ ،‬ميراث ‪ ،‬وغيره امور انتقاداتي ميكنند كه هرکدام اين‬
‫موضوعا ت مقاالتي دارد كه درصفحات مختلف اين کتاب به آنها مراجعه شود ‪.‬‬
‫فصــل نهم‬
‫حجاب (لباس عزت وكرامت خواهران‪ ,‬مسلمان) از ديد گاه دين مقدس اسالم‬
‫حجاب خواهران مسلمان‪ :‬دين مقدس اسالم با در نظرداشت مصلحت جامعه اسالمي ستر عورت را باالي مردان و زنان‬
‫يکسان فرض گردانيده است ‪ ،‬هيچ مرد مسلمان حق ندارد كه در مقابل مردم كشف عورت نمايد به همين سان هيچ خواهر مسلمان و‬
‫متدين به خود اجازه نميدهد تا در مقابل ديگران عورتش مكشوف باشد‪.‬اين عفت و پاكدامني وظيفه تمام مسلمانان است ‪ ،‬تا با حيا‬
‫وشرف كامل زنده گي خويش را بسر برند ‪ ،‬زيرا پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ( خالصه تمام آنچه را پيامبران آورده اند‬
‫اينست ‪ ( :‬اذا لم تستح فاصنع ماشئت ) هرگاه حيا نداشتي هرچه ميخواهي بكن ‪.‬‬

‫اصال شيطان ميخواهد كه انسان را عريان نمايد ‪ ،‬وهمان عزت و آبروييرا كه خداوند (جل جالله ) براي شان داده است از بين‬
‫ببرد ‪ ،‬شيطان حضرت آدم و بي حوا را وسوسه نمود ( فوسوس لهما الشيطان ليبدي لهما ما وري عنهما من سوآتهما وقال ما نهاكما‬
‫ُور فَلَ َّما َذاقَا ال َّش َج َرةَ بَد ْ‬
‫َت‬ ‫اص ِحينَ فَدَالهُ َما بِ ُغر ٍ‬ ‫ربكما عن هذه الشجرة إال أن تكونا ملكين أو تكونا من الخالدين َوقَا َس َمهُ َما إِنِّي لَ ُك َما لَ ِم ْن النَّ ِ‬
‫ق ْال َجنَّ ِة َونَادَاهُ َما َربُّهُ َما أَلَ ْم أَ ْنهَ ُك َما ع َْن ِت ْل ُك َما ال َّش َج َر ِة َوأَقُلْ لَ ُك َما إِ َّن ال َّش ْيطَانَ لَ ُك َما َعد ٌُّو ُمبِ ٌ‬
‫ين‬ ‫ان َعلَ ْي ِه َما ِم ْن َو َر ِ‬
‫صف َ ِ‬‫لَهُ َما َسوْ آتُهُ َما َوطَفِقَا َي ْخ ِ‬
‫َاس ِرينَ ) األعراف ‪ 23 – 20/‬ترجمه ‪ :‬شيطان ( حضرت آدم و بي بي‬ ‫قَااَل َربَّنَا ظَلَ ْمنَا أَنفُ َسنَا َوإِ ْن لَ ْم تَ ْغفِرْ لَنَا َوتَرْ َح ْمنَا لَنَ ُكون ََّن ِم ْن الخ ِ‬
‫ْ‬
‫حواء ) را وسوسه نمود تا عورت آنانرا كشف نمايد ‪ ،‬وبرايشان گفت كه پروردكار تان شما را ازين درخت براي اين منع نموده است‬
‫تا دو فرشته ويا هم براي هميشه درينجا نباشيد ‪ .‬و برايشان قسم نمود كه من براي تان از جمله نصيحت كننده گانم ‪ .‬و چون از درخت‬
‫ممنوعه خوردند عورت شان كشف گرديد و به پوشاندن خود با برگهاي درختان جنت آغاز نمودند ‪ ،‬پروردگار برايشان گفت كه آيا‬
‫شما را ازين درخت منع ننموده بودم و برايتان نگفته بودم كه شيطان دشمن آشكار شما است ‪ ،‬گفتند ‪ :‬پروردگارا ما باالي نفسهاي خود‬
‫ظلم نموديم و اگرمارا مغفرت ننموده و رحمتت را باالي ما نفرستي از جمله زيان كاران خواهيم بود ‪.‬‬

‫شيطان براي حضرت آدم وبي بي حوا ( عليهما السالم ) فريب كاري نمود تا آنان از درخت ممنوعه بخورند ‪ ،‬وبراي شان دليل‬
‫بيان داشت كه هرگاه شما ازين درخت بخوريد مانند فرشتگان و يا هم درجنت براي هميشه باقي خواهيد ماند ‪ ،‬شيطان از منافقت كار‬
‫گرفته و براي آنان قسم خورد كه من دوست شما ميباشم و اين سخنان را براي خوبي شما ميگويم ‪ ،‬و آنان هم با سخنان اين دشمن‬
‫مكار فريب خورده و از درخت ممنوعه جنت خوردند ‪ ،‬و به مجرد خوردن ‪ ،‬لباسهاي زيباي جنت از تن آنان ريخت و هر دو برهنه‬
‫شده مجبور شدند تا به برگهاي درختان بهشت خود را بپوشانند ‪.‬‬

‫اين حكايت بزرگترين درس براي مسلمانان است ‪ ،‬تا انسان فريب شيطان هاي انسي و جني را نخورده واحکام اسالم را کامال‬
‫بپذيرد ‪ ،‬خداوند متعال ميفرمايد ‪ ( :‬يا أيها الذين آمنوا ادخلوا في السلم كافة و ال تتبعوا خطوات الشيطان ) اي مؤمنان شما در اسالم‬
‫كامال داخل شويد ‪ ،‬و پيروي از گامهاي شيطان مكنيد ‪ ،‬شيطان هاي عصر حاضر نيز با فريب كاري و دشمني با خواهران ما‬
‫ميخواهند به لباس روباه هاي مكار خواهران مسلمان ما را گمراه نمايند از حقوق زن صحبت نموده و توسط راديو ها و تلويزيون‬
‫هاي خويش همين موضوع بي حجابي و عورت گشايي را زياد دامن ميزنند ‪ .‬و ميخواهند كه خواهران مسلمان ما نيز مانند زنان‬
‫اروپايي و امريكايي وسيله يي براي اعالنات تلويزيون ‪ ،‬وياهم تجارت و فروش اعضاي بدن آنان گردند ‪ ،‬آنان مانند گرگاني اند كه‬
‫براي برهء كه در آغوش مادر زنده گي ميكند ميگويند كه اين مادرمهربان باالي تو ظلم ميكند و اين شبان حق ندارد كه با چوب دست‬
‫داشته خويش از تو پاسباني نمايد ‪ ،‬تو بايد آزادانه در صحرا حركت نمايي و هرگاه آن برهء ساده لوح به سخنان چرب وفريبكارانه‬
‫گرگ فريب خورده از دامن مادر و رعايت شبان دورشود و آن گرگ وحشي اورا به تنهايي در صحرايي بيابد او را شكار مينمايد ‪،‬‬
‫غربيان نيز زنان را به نام آزادي و مساوات از خانه ها ‪ ،‬و اماكن كار شان به سالن هاي رقص ‪ ،‬و كلپ هاي دانس انتقال نمودند ‪ ،‬و‬
‫سپس آنانرا وسيله قرار داده ‪ ،‬ده ها شركت فروش اعضاي بدن آنانرا بواسطه چينل هاي تلويزيوني به مردم اعالن مينمايند ‪ ،‬خانواده‬
‫پاك را از بين برده و اكنون‪ /‬در شهر لندن به اساس احصائيه هاي روز ‪ % 80‬مردان با خانم هاي خويش خيانت نموده با زنان بيگانه‬
‫ارتباطات جنسي دارند ‪.‬‬
‫موضوع كشف عورت و بي ستري بزرگترين وسيله شيطان است ‪ ،‬زيرا انسان بي حيا ايمان نميداشته باشد ‪ ،‬و حيا جزء‬
‫اساسي ايمان انسان را تشكيل ميدهد ‪ ،‬حيا اساسي ترين مظهر اخالقي يك مسلمان است و هرگاه انسان از اخالق و آداب اسالمي دور‬
‫شد تمامي اعمالش بيهوده ميشود‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬نماز منفي حيا مساوي صفر است ‪ ،‬زيرا درنماز ستر عورت فرض بوده و كشف آن نماز را باطل ميكند ‪.‬‬
‫زكات منفي اخالق مساوي به صفر است ‪ ،‬زيرا خداوند (جل جالله ) ميفرمايد ( يا ايهاالذين آمنوا ال تبطلوا صدقاتكم بالمن و‬
‫اإلذى ) اي مردمان صدقات تانرا بواسطه منت گذاري و ضرر رساندن باطل نكنيد ‪ ،‬كسيكه در هنگام توزيع زكات بد اخالقي نموده‬
‫قلب فقيران را با الفاظ درشت جريحه دار سازد ‪ ،‬ثواب صدقه اش باطل ميگردد ‪.‬‬
‫روزه منفي اخالق مساوي به صفر است ‪ ،‬زيرا پيامبر (صلي هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ( هرگاه يكي از شما روزه دار باشد ‪،‬‬
‫نبايد سخنان بد و اعمال فاسقانه ( بي حيايي ) را انجام دهد و هرگاه كسي برايش دشنام دهد روزه دار برايش بگويد كه من روزه دار‬
‫هستم و با او مخاصمت ننمايد )‬
‫ث َوال فُسُو َ‬
‫ق‬ ‫ْ‬
‫ض فِي ِه َّن ال َح َّج فَال َرفَ َ‬
‫حج منفي اخالق مساوي به صفر است ‪ ،‬زيرا خداوند متعال (جل جالله ) ميفرمايد (فَ َم ْن فَ َر َ‬
‫الجدَا َل فِي ْال َحجِّ ) البقره ‪ 197 /‬در حج امورات زن و شوهري و جنگ و جدال را ترك نماييد ‪.‬‬
‫َو ِ‬

‫بد اخالقي و بي حيايي يكي از دامهاي خطرناك شيطان در تمام عصور ميباشد ‪ ،‬كسانيكه قبل از پيامبر(صلي هللا عليه وسلم )‬
‫مطابق شريعت ابراهيم (عليه السالم ) حنفاء بودند ‪ ،‬و به كعبه طواف مينمودند ‪ ،‬شيطان به نزد آنان آمده آنان را اغوا نمود كه اين‬
‫لباسيكه دروقت طواف ميپوشيد شايد از پول حرام ‪ ،‬ويا هم ناپاك باشد ‪ ،‬بهتراست در هنگام طواف لباس هاي تانرا به دور اندازيد ‪ ،‬و‬
‫به همين ترتيب آنان را از دين حق برگشتانده و همه را مشرك نمود ‪ ،‬و آنان به صورت برهنه طواف مينمودند و سپس بت ها را نيز‬
‫داخل خانه خدا نمودند ‪ .‬و مشرك شدند‪.‬اين دام شيطان در عصر حاضر نيز مطابق زمان سابق تكرار ميشود ‪ ،‬و شيطانان انس و جن‬
‫با تغيير وسيله و داليل ميخواهند مسلمانان را مثل خود به بي حيايي بكشانند ‪ ،‬و بدين ترتيب آنانرا غالمان وكنيزان خويش ساخته در‬
‫شركت هاي تجارتي خويش به مردم عرضه نمايند ‪ .‬ولي مسلمانان با اخالص و متدين هيچگاهي فريب آنانرا نخورده و نميخورند ‪،‬‬
‫زيرا زنان مسلمان داراي شهامت وغيرت زياد بوده با معقوليت هر پديدهء جديد را تشخيص نموده خود را در مقابل مكروب هاي هر‬
‫عصر وقايه مينمايند ‪ ،‬زيرا تاريخ اسالم شاهد بهترين زنان با همت بوده و اين افتخار بزرگ است كه نخستين شهيد اسالم را ( بي بي‬
‫سميه ) زن تشكيل ميدهد ‪ ،‬و بعد از نزول وحي بر آخرين پيامبران نخستين كسيكه به نبوت آنحضرت (صلي هللا عليه وسلم ) ايما ن‬
‫آورد ‪ ،‬يك زن ( بي بي خديجه رضي هللا عنها ) بود ‪.‬‬
‫اكنون مطلب اساسي را درين بحث مطرح ميكنيم كه موضوع عورت و حجاب است ‪ .‬والزم است قبل از تحقيق درين موضوع‬
‫سؤاالت ذيل را پاسخ گوييم ‪.‬‬
‫سوال‪ :‬احكام دين مقدس اسالم از كدام مراجع استنباط ميشود ؟‬
‫جواب‪ :‬احكام دين مقدس اسالم از قرآنكريم و سنت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) گرفته ميشود ‪.‬‬
‫سوال‪ :‬صالحيت استنباط احكام ازقرآنكريم و سنت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) به كدام اشخاص متعلق ميباشد ؟‬
‫جواب‪ :‬در هر موضوع صالحيت قانون گذاري واستنباط احكام مربوط اشخاص متخصص ميباشد ‪ ،‬زيرا ما براي حل مشكل‬
‫طبي به دكتوران و متخصصان طب ‪ ،‬درمشكل برق به نزد متخصصين برق ‪ ،‬در رهنمنايي كمپوتر و انترنت به نزد انجينيران‬
‫كمپيوتر ‪ ،‬در مسايل انجن وپرواز طياره ها به نزد انجنيران و پيلوتان متخصص رجوع ميكنيم ‪ ،‬به همين سان براي فهم قرآن‬
‫وسنت به متخصصان شريعت اسالمي مراجعه ميشود ‪.‬‬
‫سوال‪ :‬دانشمندان اسالمي درطول چهارده قرن از ظهوراسالم تا امروز در مورد عورت وحجاب زنان از كدام آيات قرآني و‬
‫احاديث پيامبر استنباط احكام نموده اند ؟ و نتيجه تحقيقات علمي آنان چيست ؟‬
‫جواب‪ :‬در مورد ستر عورت ‪ ,‬و حجاب شرعي آيات واحاديث زيادي وجود دارد كه درسوره هاي احزاب و نور اكثريت احكام‬
‫متعلق به اين موضوع به صراحت بيان شده است ‪ ،‬كه درينجا بعضي از داليل قرآن وسنت را به طور مثال بيان ميدارم ‪.‬‬
‫ت يَ ْغضُضْ نَ ِم ْن‬ ‫ك أَ ْز َكى لَهُ ْم ِإ َّن هَّللا َ َخبِي ٌر بِ َما يَصْ نَعُونَ َوقُلْ لِ ْل ُم ْؤ ِمنَا ِ‬
‫ار ِه ْم َويَحْ فَظُوا فُرُو َجهُ ْم َذلِ َ‬
‫ص ِ‬‫(قُلْ لِ ْل ُم ْؤ ِمنِينَ يَ ُغضُّ وا ِم ْن أَ ْب َ‬
‫ظنَ فُرُو َجه َُّن َوال يُ ْب ِدينَ ِزينَتَه َُّن إِال َما ظَهَ َر ِم ْنهَا َو ْليَضْ ِر ْبنَ بِ ُخ ُم ِر ِه َّن َعلَى ُجيُوبِ ِه َّن َواَل يُ ْب ِدينَ ِزينَتَه َُّن إِال لِبُعُولَتِ ِه َّن أوَْ‬ ‫ار ِه َّن َويَحْ فَ ْ‬ ‫ص ِ‬‫أَ ْب َ‬
‫آبَائِ ِه َّن أَوْ آبَا ِء بُعُولَتِ ِه َّن أَوْ أَ ْبنَائِ ِه َّن أَوْ أَ ْبنَا ِء بُعُولَتِ ِه َّن أَوْ إِ ْخ َوانِ ِه َّن أَوْ َبنِي إِ ْخ َوانِ ِه َّن أو أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو‬
‫التابعين غير أولي اإلربة من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء وال يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن‬
‫وتوبوا إلى هللا جميعا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون ) النور‪31 – 30 -‬‬
‫براي مردان مؤمن بگو كه ( ازنظربه زنان نا محرم ) چشم پوشي نمايند و شرمگاه هاي خويش را محافظت نمايند ‪ ،‬اين‬
‫روش برايشان بسيار پاكيزه تر است ‪ ،‬خداوند (جل جالله ) به آنچه ميكنند بسياربا خبر است ‪ ،‬براي زنان مؤمنه بگو ( از ديدن‬
‫مردان نا محرم ) چشم پوشي نمايند ‪ ،‬و شرمگاه هاي خويش را محافظت نمايند ‪ ،‬زيبايي هاي خويش را ( جزء آنچه بدون اراده‬
‫ظاهرميشود) آشكار نكنند ‪ ،‬چادرهاي خويش را به گردن ها و سينه هاي خويش ببندند ‪ ،‬زيبايي هاي خويش را بجز شوهران ‪ ،‬پدران‬
‫خود ‪ ،‬خسران خود ‪ ،‬پسران خود ‪ ،‬پسران شوهرو برادران خود و پسران برادر و پسران خواهران خود و زنان خود و كنيزان‬
‫خويش و اتباعي كه صاحب شهوت نباشند و مردان و اطفالي كه هنوز بر عورت محارم زنان اگاه نيستند و آنطور پاي به زمين نزنند‬
‫كه زينت هاي خفي شان معلوم گردد ‪ ،‬و همه به درگاه خداوند توبه كنيد تا باشد كه رستگار شويد ‪.‬‬
‫درين آيت مبارك مطالب ذيل بيان شده است ‪:‬‬

‫حفظ شرمگاه‪ :‬منظور از محافظت شرمگاه ( ستر عورت ) و محافظت از مبتال شدن به گناهان زنا و غيره ميباشد ‪.‬‬ ‫‪.I‬‬
‫‪ .II‬پاكي زياد ‪ :‬محافظت عورت و چشم پوشي بهترين وسيله براي پاك زيستن و پاك بودن انسان در جامعه انساني ميباشد ‪.‬‬
‫خداوند (جل جالله ) ميفرمايد ( و من تزكى فإنما يتزكى لنفسه ) هركه نفس خويش را پاك نگهداشت ‪ ،‬اين پاكي براي منفعت خودش‬
‫ميباشد ) اين حقيقت را هرروز بچشم سر مشاهده ميكنيم كه خواهران با حجاب و با حياي ما هميشه داراي زنده گي پاك ‪ ،‬نظيف ‪،‬‬
‫دور از مشكالت ميباشند ‪ ،‬ولي خانمهاي غربي و كسانيكه تقليد از آنان ميكنند به هزاران مشكل‪ .‬و بي اعتمادي و بي اعتباري هاي‬
‫خانواده گي مبتال ميباشند ‪ ،‬اين مصيبت دنيايي بوده و مصيبت آخرت و عذاب سخت و آتش جهنم براي مردان چشم چران ‪ ،‬بي حيا و‬
‫بي شرم كه نه پرواي اعضاي فاميل خويش را دارند و نه هم پرواي ناموس ديگران را و براي آنعده خانمهاييكه احكام دين مقدس‬
‫اسالم را مراعات نميكند ‪ ،‬نصيب ميگردد ‪.‬‬
‫‪ .III‬با خبري خداوند (جل جالله ) از آنچه ميكنند‪ :‬خداوند متعال (جل جالله ) هركسي را مطابق عملش پاداش ميدهد ‪ ،‬و علم‬
‫خداوند به تمام آنچه انسان در آشكار و يا خفيه ميكند ‪ ،‬محيط است ‪ ،‬و اين سرزنش بسيارسخت براي كساني است كه نيت خويش را‬
‫پاك ننموده به سوي ناموس ديگران به بي حيايي نظر ميكنند ‪.‬‬
‫‪ .IV‬زينت‪ :‬زينت در شريعت اسالمي به دوبخش تقسيم ميگردد يكي زينت و زيبايي خدا داد ‪ ،‬و ديگرش هم زينت وزيبايي‬
‫مكتسب كه عبارت ازآرايش ‪ ،‬لباس ‪ ،‬زيورات ‪ ،‬و غيره ميباشد ‪.‬‬
‫‪ ( .V‬إال ما ظهرمنها‪ ) ,‬آنچه بدون اختيار آشكار گردد‪ :‬منظور از زينت وزيبايي هاييست كه بدون اختيار آشكار شود و ياهم‬
‫نتواند آنرا بپوشاند ‪ ،‬مثال لباس ‪ ،‬انكشتر‪ ،‬و غيره ‪.‬‬
‫‪ ( .VI‬بخمرهن ) منظور از خمار چادرميباشد ‪ ،‬آن بارچه تكه است كه بواسطه آن خواهران مسلمان سرهاي خود را ميپوشانند ‪.‬‬
‫جيوب‪ :‬جيوب كه جمع جيب ميباشد ‪ ،‬به معناي گردن و سينه ميباشد ‪ .‬يعني خواهران مسلمان سرها ‪ ،‬گردن ها و سينه‬ ‫‪.VII‬‬
‫هاي خويش را بواسطه چادر هاي خويش بپوشانند ‪.‬‬
‫‪ .VIII‬استثناء بعضي از اقارب‪ :‬اشخاصي اند كه درين آيت شريف ذكر شده اند و از جمله محارم ميباشند كه مقدار عورت در‬
‫مقابل آنان با نا محرمان فرق ميكند كه بعدا شرح خواهد شد ‪ ،‬البته درين آيت شريف از كاكا و ماما چيزي گفته نشده است ‪ ,‬ولي در‬
‫احاديث پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) گفته شده كه كا كا و ماما نيز از جمله محارم ميباشند ‪.‬‬

‫اندازه عورت زن و مرد‪ :‬درآغاز خوانديم كه ستر عورت باالي زن و مرد مسلمان فرض ميباشد ‪ ،‬وهر دومكلفند تا عورت‬
‫خويش را بپوشانند ‪ ،‬ودرصورت مخالفت مرتكب گناه ميشوند ‪ ،‬ولي در اندازه عورت بين مردان و زنان فرق است كه طبعا آن‬
‫اندازه مطابق شرايط فاميلي ‪ ،‬زيبايي هركدام ‪ ،‬در نظر گرفته شده است ‪ ،‬قسمتي از جسم مردان كه سبب فتنه و فساد در جامعه ميشود‬
‫عورت بوده ‪ ،‬و مر دان مجبورند كه در حفظ آن قوانين شريعت اسالمي را مراعات نمايند ‪ ،‬و خواهران مسلمان ما نيز مكلف اند كه‬
‫اندازه تعيين شده عورت را مراعات نمايند كه اينك در مورد اندازه عورت خالصه آراي علماي اسالم را خدمت تان تقديم ميدارم تا‬
‫به معرفت‪ .‬حقايق وعمل به بخاطر رضايت خداوند (جل جالله ) اجر اخروي و پاكي و سعادت دنيوي نصيب خود مان و خانواده هاي‬
‫ما گردد ( إن شاء هللا تعالى ) ‪.‬‬

‫‪ ‬عورت مرد با مرد‪ :‬عورت مردان از زير ناف تا زير زانو بوده كه رانهاي آنان نيز درعورت شامل ميباشد ‪ .‬مردان مكلف‬
‫اند ‪ ،‬اين قسمت جسم خويش را بپوشانند ‪ ،‬و در صورت ترك آن گناهکارشده و عذاب الهي در انتظارشان خواهدبود ‪ ،‬بعضي از‬
‫جوانان و مردان در حمام هاي عمومي و حوض ها و ميدان هاي سپورتي در قسمت عورت خود بي تفاوت ميباشند كه بايد را نهاي‬
‫خود را بپوشاند زيرا رانها در جمله عورت مردان ميباشد ‪.‬‬
‫‪ ‬عورت زن با زن ‪ :‬عورت يك خواهرمسلمان با خواهر مسلمان ديگر به اندازه عورت مردان ميباشد ( اززير ناف تا زير‬
‫زانو ) ‪.‬‬
‫‪ ‬عورت مرد با زنان بيگانه‪ :‬عورت مردان با زنان بيگانه نيز به اندازه سابق بوده و بعضي علماء ميگويند كه تمام اعضاي‬
‫بدن مرد عورت بوده نبايد آنرا در مقابل زنان بيگانه كشف نمايند ‪.‬‬
‫‪ ‬عورت خواهران مسلمان با مردان ‪:‬عورت خواهران مسلمان ما با مردان سه حكم دارد ‪:‬‬
‫عورت خواهران مسلمان ما با محارم ايشان مثل ‪ :‬پدر ‪ ،‬برادر ‪ ،‬پسر ‪ ،‬برادرزاده خواهرزاده ‪ ،‬كاكا ‪ ،‬ماما ‪ ،‬پدركالن‬ ‫‪.I‬‬
‫) که از زيرا ناف تا زير زانو ميباشد ‪.‬‬
‫عورت خواهران مسلمان با شوهران شان ‪ :‬دربين خانم و شوهر هيچ نوع عورت نميباشد ‪.‬‬ ‫‪.II‬‬
‫عورت خواهران مسلمان با مردان بيگانه ‪ :‬در مورد عورت خواهران مسلمان ما با مردان بيگانه علماي اسالم دو‬ ‫‪.III‬‬
‫نظر دارند‪:‬‬
‫نظر علماي احناف و مالكي ‪ :‬آنان تمام اعضاي بدن زنان مسلمان را به استثناي رو و دو كف دست عورت ميدانند ‪ .‬كه‬ ‫‪‬‬
‫براي اين نظر سه دليل دارند ‪:‬‬
‫دليل اول‪ :‬قرآنكريم است ‪ ،‬آنا ن ميگويند كه خداوند متعال (جل جالله ) گفته است ( واليبدين زينتهن إال ما ظهر منها )‬
‫ميگويند‪:‬آيـت قرآن آنچه را كه كشفش ضرورت حتمي باشد استثناء قرار داده است ‪ ،‬و رو و كفهاي دست از ضروريات اند ‪ ،‬و‬
‫بعضي از صحابه وتابعين نيز بدين نظرند ‪ ،‬مثال ‪ :‬سعيد بن جبير ‪ ،‬عطا و ضحاك ميگويند ‪ :‬منظور از ( إال ما ظهر منها ) رو و‬
‫دو كف دست ميباشد ‪)١(.‬‬
‫دليل دوم ‪ :‬حديثي را كه بي بي عايشه (رضي هللا عنها ) روايت نموده است كه ( روزي بي بي اسماء دختر ابي بكرصديق به نزد‬
‫پيامبر (صلي هللا عليه وسلم ) آمد و لباسهاي نازك پوشيده بود ‪ ،‬پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) از او اعراض نموده گفت ‪ :‬اي اسماء !‬
‫هرگاه خانمي به سن بلوغ برسد جايز نيست كه كسي بغير اين دو قسمت بدنش را ببيند ‪ ،‬البته به رو و كفهاي دستش اشاره نمود ‪.‬‬
‫دليل سوم ‪ :‬دليل عقلي ميباشد ‪ ،‬ميگويند كه خانمها درنماز و حج روي خود را كشف مينمايد و هرگاه رخسار عورت ميبود ‪،‬‬
‫كشف آن در نماز و حج جايز نميبود ‪ ،‬زيرا ستر عورت واجب است ـ و نماز انسان دروقتيكه عورتش معلوم گردد درست نميشود ‪.‬‬
‫‪ ‬نظر علماي شافعي و حنبلي ‪ :‬آنان بدين نظرند كه تمامي اعضاي بدن زن بدون استثناء عورت ميباشد ‪ ،‬داليل شان قرار ذيل‬
‫است ‪:‬‬
‫دليل اول ‪ :‬آيت قرآنكريم ( و اليبدين زينتهن ) زينت هاي خويش را آشكار نكنند ‪ ،‬اين آيت شريف آشكار نمودن زينت را حرام‬
‫قرار داده است ‪ ،‬و زينت دو نوع ميباشد ‪ :‬يكي زينت خداداد و ديگرش مكتسب ‪ ،‬روي از جمله زينت خدا داد است ‪ ،‬اصل جما ل‬
‫وزيبايي زنان هم از رخسارشان معلوم ميگردد و آيت شريف آشكار نمودن زينت را به شكل كامل آن منع قرار داده است ‪)٢( .‬‬
‫دليل دوم ‪ :‬ميگويند احاديث زيادي درمورد نظر آمده است ‪ ،‬مثال حضرت جريررضي هللا عنه ميگويد كه از رسول هللا (صلي هللا‬
‫عليه وسلم ) در مورد نظر ناگهاني پرسيدم برايم گفت ‪ :‬نظرت را تغيير بده ( يعني به زنان بيگانه نظر مكن ) بروايت مسلم و امام‬
‫احمد ‪ ،‬پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) به حضرت علي (کرم هللا وجهه ) ميگويد ( اي علي نظر اولي را دو باره تكرار مكن زيرا نظر‬
‫اولي برايت عفو و نظر دومي محاسبه ميگردد )بروايت احمد وابي داوود ‪ .‬اين احاديث و ساير احاديث روايت شده نظرنمودن به‬
‫زنان بيگانه را حرام ميپندارد بناء رخسار خانمها عورت ميباشد ‪.‬‬
‫دليل سوم ‪ :‬آنان ميگويند كه ديدن به زنان نامحرم بخاطر خوف فتنه ميباشد ‪ ،‬و فتنه رو نسبت به ساق پا و موها زياده تراست‬
‫و هرگاه حرمت ديدن به موهاي زنان و ساقهايش به اتفاق علماء حرام ميباشد ‪ ،‬حرمت رخسارش بطريقه اولى بايد باشد ‪ .‬زيرا اصل‬
‫جمال در رخسار نهفته است ‪.‬‬

‫ياداشت‪ :‬در قسمت رخسارعلماييكه نظر دارند كه عورت نميباشد ‪ ،‬شرط نموده اند ‪ :‬شرط اول ‪ :‬روي بدون آرايش و فيشن باشد ‪.‬‬
‫شرط دوم ‪ :‬خوف فساد وفتنه نباشد ‪ ،‬و هرگاه خانمي آنقدر زيبا باشد كه آشكارنمودن رخسارش سبب فتنه ديگران گردد ‪ ،‬ويا هم‬
‫اخالق اجتماعي آنقدرضعيف باشد كه با ديدن رخسار خانمها سخن به فساد و فتنه بکشد ‪ ،‬كشف نمودن رو جايز نميباشد ‪ .‬شرط‬
‫سوم ‪ :‬منظور از سخن آن علماء كه عورت فرض نيست ‪ ،‬اين نيست كه كشف رخسار واجب است ‪ ،‬و خواهران مسلمان بايد حتما‬
‫رخسار خود را كشف نمايند بلكه نظر آنان بخاطر ضرورت است كه هرگاه خانمي در وقت ضرورت كار و درس نميتواند رخسار‬
‫خويش را ستر نمايد ‪ ،‬ميتواند كشف رخسار نمايد ‪ ،‬و لي درساير حاالت نبايد رخسار خويش راكشف نمايد ‪ ،‬و در وقت كشف رخسار‬
‫خانمها براي مردان امر شده كه هرگاه آنان بخاطر ضرورت رخسار خويش را نپوشانند مردان نبايد به طرف آنان نظر نمايند بلكه‬
‫درين حالت مسؤوليت مردان است كه چشم پوشي نمايند ( قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم )‬

‫‪١‬‬
‫روايع البيان تفسير آيات احكام ‪ .‬محمد علي الصابوني ‪152 /2 ،‬‬
‫‪٢‬‬
‫مصدر سابق ‪155 /2‬‬
‫فرق بين سترعورت و حجاب‬

‫علماي اسالم بين عورت و حجاب فرق نموده اند ‪ ،‬در صفحات قبلي اندازه عورت زنان و مردان را دانستيم و همچنان نظريات‬
‫علماي اسالم را در مقدار آن كه از قرآن وسنت استنباط گرديده بود فهميديم ‪ ،‬ولي اكنون ميخواهم در مورد حجاب اسالمي سخناني‬
‫داشته باشيم‪.‬بايد گفت كه حجاب اسالمي حكم خاص دارد ‪ .‬قرآن عظيم الشان ميفرمايد ‪ ( :‬يا أيها النبي قل ألزواجك و بناتك و نساء‬
‫المؤمنين يدنين عليهن من جالبيبهن ‪ ،‬ذلك ادنى أن يعرفن فال يؤذين و كان هللا غفورا رحيما ) سوره االحزاب ‪/‬آيت نمبر‪ 59‬ترجمه ‪ :‬اي‬
‫پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم ) به خانمها‪ ،‬دختران خود ‪ ،‬و زنان مسلمان بگو كه خويشتن را به چادر فروپوشند كه اين كار براي اينكه آنها‬
‫شناخته شوند نزديکتراست تا از تعرض و جسارت آزار نكشند و خداوند (جل جالله ) آمرزنده و مهربان است ‪.‬‬

‫ابن كثيردرتفسيراين آيت مبارك ميفرمايد‪ :‬خداوند متعال (جل جالله) براي پيامبرش (صلي هللا عليه وسلم ) امر ميكند كه زنان مؤمنه وبويژه‬
‫خانمها و دخترانش را كه ازهمه شريف ترند امرنمايد كه از( جلباب ) چادرهاي بزرگي استفاده نمايند ‪ ،‬تا از زنان دوران جاهليت و‬
‫كنيزان متميز باشند ‪،‬و(جلباب) پوشاكي است كه باالي چادرها استعمال ميگردد ‪.‬‬
‫(يدنين عليهن من جالبيبهن) جالبيب جمع جلباب ميباشد‪,‬جلباب لباسي است كه تمامي بدن را ميپوشاند ‪،‬قاموس لسان عرب‬
‫ميگويد‪:‬جلباب لباسي بزرگتر از چادرميباشد ‪ .‬و بعضي ها ميگويند كه جلباب لباسي است كه تمامي اعضاي بدن را ميپوشاند ‪.‬‬
‫حضرت ابن سيرين ميگويد من ازعبيده پرسيدم كه (يدنين عليهن من جالبيبهن) به چه مفهوم است ؟ اورخساروسرش را با تكهء‬
‫پوشانده وتنها چشم چپش را نا پوشيده گذاشت ‪.‬‬

‫عن أم سلمة قالت لما نزلت هذه اآلية "يدنين عليهن من جالبيبهن "خرج نساء األنصار كأن على رؤوسهن الغربان من السكينة‬
‫وعليهن أكسية سود يلبسنها ) حضرت أم سلمه (رضي هللا عنها ) ميگويد‪،‬زمانيكه اين آيت شريف (يدنين عليهن من جالبيبهن) نازل شد‪،‬زنان‬
‫انصارچنان ازخانه هاي خود خارج ميشدند مثل اينكه بر سرهايشان زاغ ها نشسته باشند‪،‬زيرا آنان با وقارحركت ميكردندوچادرهاي‬
‫سياهي را باالي لباسهاي شان پوشيده بودند ‪.‬‬

‫اصال دانشمندان حجاب لباسي را ميدانند که باالي لباس اصلي استعمال ميگردد‪،‬وياهم درسر چادر‪ ،‬يک چادر بزرگتري ميباشد‬
‫که تمامي اعضاي بدن را ميپوشاند‪.‬صاحب تفسيرنمونه درتفسيراين آيت شريف چنين ميفرمايد‪:‬دراينكه منظوراز شناخته شدن چيست؟‬
‫دو نظردرميان مفسران وجود دارد كه منافاتى با هم ندارند‪.‬‬

‫نخست اينكه در آن زمان معمول بوده است كه كنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مى آمدند‪ ،‬و از آنجا كه از نظر‬
‫اخالقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى شدند‪ ،‬در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد كه‬
‫حجاب اسالمى را كامال رعايت كنند تا از كنيزان شناخته شوند و بهانه اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند‪.‬بديهى است مفهوم‬
‫اين سخن آن نيست كه اوباش حق داشتند مزاحم كنيزان شوند‪ ،‬بلكه منظور اين است كه بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند‪.‬ديگر اينكه‬
‫هدف اين است كه زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل انگاروبى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار كه درعين داشتن‬
‫حجاب آنچنان بى پروا و الابالى هستند كه غالبا قسمتهائى از بدنهاى آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب‬
‫مى كند‪.‬‬
‫در اينكه منظور از (جلبات) چيست مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده اند‪:‬‬
‫‪ - 1‬ملحفه(چادر)وپارچه بزرگى كه ازروسرى بلندتراست وسروگردن وسينه ها را مى پوشاند‪.‬‬
‫‪ - 2‬مقنعه و خمار (روسرى )‪.‬‬
‫‪ - 3‬پيراهن گشاد‪.‬‬
‫گرچه اين معانى با هم متفاوتند ولى قدر مشترك همه آنها اين است كه بدن را به وسيله آن بپوشاند (ضمنا بايد توجه داشت (جلباب‬
‫) به كسر و فتح جيم هر دو قرائت مى شود)‪.‬‬
‫اما بيشتر به نظر مى رسد كه منظور پوششى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوچكتر است چنانكه نويسنده (لسان العرب‬
‫) روى آن تكيه كرده است ‪.‬‬
‫ومنظوراز(يدنين ) (نزديك كنند) اين است كه زنان (جلباب ) را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد‪ ،‬نه‬
‫اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كناررود و بدن آشكار گردد‪ ،‬و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور‬
‫كنند‪.‬‬

‫به هر حال از اين آيه استفاده مى شود كه حكم (حجاب و پوشش ) براى آزاد زنان قبل از اين زمان نازل شده بود‪ ،‬ولى بعضى‬
‫روى ساده انديشى درست مراقب آن نبودند آيه فوق تاكيد مى كند كه در رعايت آن دقيق باشند‪.‬و از آنجا كه نزول اين حكم ‪ ،‬جمعى از‬
‫زنان با ايمان را نسبت به گذشته پريشان مى ساخت ‪ ،‬در پايان آيه مى افزايد‪( :‬خداوند همواره غفور و رحيم است ) (و كان هللا غفورا‬
‫رحيما)‪.‬‬

‫هر گاه از شما تاكنون در اين امر كوتاهى شده چون بر اثر جهل و نادانى بوده است خداوند شما را خواهد بخشيد‪ ،‬توبه كنيد و به‬
‫سوى او باز گرديد‪ ،‬و وظيفه عفت و پوشش را به خوبى انجام دهيد‪.‬به دنبال دستورى كه در آيه پيش به زنان با ايمان داده شد به بعد‬
‫ديگر اين مساله يعنى فعاليتهاى موذيانه اراذل و اوباش پرداخته مى گويد‪( :‬اگر منافقان و كسانى كه در قلبشان بيمارى است و نيز‬
‫كسانى كه اخبار دروغ در مدينه پخش مى كنند دست از كارشان بر ندارند ما تو را بر ضد آنان مى شورانيم ‪ ،‬و بر آنها مسلط خواهيم‬
‫ساخت ‪ .‬تفسير نمونه‬

‫(ذلك أدنى أن يعرفن فال يؤذين ) اين عمل براي شناخت آنان نزديك تراست تا اذيت نشوند ‪ ،‬زنان مسلمان اينكار را براي اينكه‬
‫شناخته شوند كه زنان آزاد و پاك هستند انجام دهند ‪ ( ،‬تفسير ابن كثير ) در آنوقت بعضي از كنيز ها و يا زنان بد كار با كشف‬
‫اعضاي بدن شان خارج ميشدند و بعضي ازمردان فاسق و فاجر آنانرا در بين راه ها اذيت مينمودند ‪ ،‬براي فاميل پيامبر وساير‬
‫خانمهاي مسلمان امر شد تا حجاب بپوشند ‪ ،‬تا بين آنان و زنان كافر ‪ ،‬بدکاره و كنيز ها فرق شود ‪ ،‬و كسي آنان را اذيت ننمايد ‪.‬‬

‫تفسير قرطبي روايت ميكند كه تعدادي از خانمها ي بني تميم به نزد بي بي عايشه (رضي هللا عنها ) آمدند و برتن شان لباسهاي‬
‫نازك بود ‪ ،‬بي بي عايشه برايشان گفت كه اگر شما زنان مؤمنه هستنيد اين لباس زنان مؤمنه نيست ‪ ،‬و اگر غير مسلمان هستيد ‪،‬‬
‫براي تان مشكلي نيست ‪.‬‬

‫درين مورد از پيامبر(صلي‪ .‬هللا عليه وسلم) روايت است كه (نساء كاسيات عاريات مائالت مميالت رءوسهن کأسنمة البخت ال يدخلن الجنة‬
‫وال يجدن ريحها) زناني اند كه لباس پوشيده اند ولي (آنقدر نازك و يا چسپ است) كه مثل برهنه ميباشند ‪ ،‬خود شان (با اين اعمال)‬
‫هم به نامحرمان ميل دارند و هم به مردها خود را مايل ميسازند ‪ ،‬سرهايشان ( را چنان شكل داده اند ) كه مانند كوهان هاي شتر‬
‫است ‪ .‬آنان نه درجنت داخل ميشوند ‪ ،‬و نه هم بويي از جنت به مشام شان خواهد رسيد ‪.‬‬
‫اكنون انصاف را براي مسلمانان مخلص ميگذاريم كه خود شان تصميم بگيرند كه آيا احكام دين را از تفاسير قرآن و علماي‬
‫شريعت اسالمي بگيريم و يا هم در موضوع حجاب و ستر و عورت به سازمان ملل متحد ‪ ،‬وياهم سازمانهاي حقوق بشر و حقوق‬
‫حيوان مراجعه نماييم ؟‬

‫ارتباط حجاب به جنسيت است نه به انسانيت‪ :‬در مسأله حجاب اسالمي شخصيت انساني و جنسي زن را بايد دقيقا مورد‬
‫مطالعه قرار داد‪،‬هرگاه به نظر دقيق درشخصيت خواهران مسلمان ما بنگيريم بخوبي درك ميكنيم كه شخصيت انساني آنان در دين‬
‫مقدس اسالم كامل و مساوي با مردان در نظر گرفته شده است ‪ ،‬خداوند متعال( جل جالله ) تمام انسانها را ازيك مرد وزن خلق نموده و‬
‫برتريت مرد و زن را به تقواي آنان راجع ساخته است ‪ ( :‬يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا َخلَ ْقنَا ُك ْم ِم ْن َذ َك ٍر َوأُنثَى َو َج َع ْلنَا ُك ْم ُشعُوبًا َوقَبَائِ َل لِتَ َعا َرفُوا إِ َّن‬
‫أَ ْك َر َم ُك ْم ِع ْن َد هَّللا ِ أَ ْتقَا ُك ْم إِ َّن هَّللا َ َعلِي ٌم َخبِير) الحجرات‪ 13 /‬اي مردم ‪ :‬ما شما را ازيك مرد ( آدم عليه السالم ) و يك زن (بي بي حواء عليها السالم) خلق‬
‫نموده ايم ‪ ،‬سپس شما را به قومها وقبايل براي شناساي يكديگر تقسيم نموديم ‪ ،‬بهترين شما به نزد هللا (جل جالله ) با تقوا ترين شما ميباشد ‪.‬‬
‫درين آيت معيار برتريت انسان در تقواتثبيت و تعيين شده است ‪ ،‬هرگاه خانمي مؤمن و با تقوا باشد ‪ ،‬از هزاران مرد بي ايمان و‬
‫گنهكار بهتر ميباشد ‪.‬‬
‫خداوند متعال (جل جالله ) ميفرمايد ‪ ( :‬إني ال اضيع عمل عامل من ذكر وانثى) من عمل هيچ مرد وزني را ضايع نميكنم ‪ .‬يعني هرگاه‬
‫مردي و يا خانمي عمل نيكي را انجام دهند ‪ ،‬اعمال هركدام بدون كدام نقصان حفظ شده و مقابل آن پاداش داده ميشوند ‪ ،‬هرگاه زني‬
‫نمازخواند اجروپاداش او از نماز مردان كمترنيست ‪ ،‬وهرگاه خانمي به حج رود پاداش حج او كامال مثل پاداش مردان است ‪ ،‬خداوند‬
‫ك يَ ْد ُخلُونَ ْال َجنَّةَ يُرْ َزقُونَ‬ ‫صالِحًا ِم ْن َذ َك ٍر أَوْ أُ ْنثَى َوهُ َو ُم ْؤ ِم ٌن فَأُوْ لَئِ َ‬ ‫متعال (جل جالله ) ميفرمايد‪َ (:‬م ْن َع ِم َل َسيِّئَةً فال يُجْ زَى إِال ِم ْثلَهَا َو َم ْن َع ِم َل َ‬
‫فِيهَا ِب َغي ِْر ِح َساب) غافر ‪ 40ٍ/‬هركه عمل بدي نمايد برايش جزاي همگون داده ميشود وهركه از مردان وزنان عمل نيكي نمايند _درحاليكه‬
‫مؤمن باشند_ ايشان داخل جنت شده وبرايشان نعمات الهي بدون حساب داده ميشود ‪.‬‬
‫كرامت انساني‪،‬موقف عالي اجتماعي وحقوق وواجبات انساني زنان همه با معيارهاي عالي انساني اسالمي قانون گذاري شده‬
‫است كه قرآن عظيم الشان شاهد برتريت هاي ايماني خانم فرعون وبي بي مريم ميباشد ‪.‬‬
‫اما موضوع حجاب خواهران مسلمان به اساس شخصيت انساني آنان نه بلكه ارتباط آن به جنسيت ايشان است‪،‬زيرا زيبايي خلقت‬
‫اوتقاضا مينمايد تا مانند گهرهاي ناياب مصؤونيت خويش را حفظ نموده بازيچه هركس وناكس نگردد ‪ .‬بناء حكم حجاب به انسانيت‬
‫نـه بلكه به جنسيت ارتباط دارد (‪)١‬‬

‫دعوتگران بي حجابي‪ :‬اصل اين دعوت بي حجابي ‪ ،‬برهنگي ‪ ،‬خالصي از قيود لباسهاي مستور مانند سايرصادرات غربي‬
‫است كه به كشورهاي اسالمي انتقال نموده است ‪ ،‬اما آنچه درينجا قابل ياد آوريست اينست كه فرهنگ شرق و غرب درطول تاريخ‬
‫‪١‬‬
‫بازخواني قصه خلقت ‪ ،‬حسن يوسفي اشكوري ‪ ،‬تهران ‪ :‬تقاطع بهار وسميه ص ‪. 301 :‬‬
‫بشري داراي دو راه كامال متفاوت بوده و هركدام سلوكيات و اخالقيات خاصي داشته كه اباحيث (‪ )٢‬فعلي غربي نيز ثمرهء همان‬
‫انديشه هاي قديم يونانيان وروميان ميباشد ‪ ،‬زيرا با نظردر آثار فرهنگي قديم ‪ ،‬ومجسمه هاييكه از شرقيان بطور داشته هاي تاريخي‬
‫باقيمانده بخوبي مشاهده ميشود كه شرقي ها در اصول خويش داراي فرهنگ پوشش و ستر مردان و زنان بوده ‪ ،‬و برعكس غربي‬
‫ها در بسا از داشته هاي خويش بي ستري و بي لباسي را جزء فرهنگ تاريخي خويش معرفي ميدارند ‪ ،‬نويسنده اين سطور شخصا‬
‫از شهر مصراته ليبيا كه در آن آثار تاريخي روميان قديم تا هنوز پا برجاست ‪ ،‬بچشمان خويش ديدم كه در ستديوم هاي ورزشي آنان‬
‫مجسمه هاي عرياني بود كه تمامي اعضاي بدن انسان را بصورت اصلي آن حتى بدون يك پردهء نازك نشان ميداد ‪ ،‬و بدين نتيجه‬
‫رسيدم كه اين مجسمه هاي تاريخي روميان قديم نمايانگر فرهنگ قديم آنان است كه به اساس بي ستري و بي لباسي براي اجيال عصر‬
‫حاضر نقل ميشود ‪.‬‬
‫درين مورد نويسنده كتاب ( بازخواني قصه خلقت ) مينويسد ‪ ( :‬پرداختن به انسان غربي و شرقي نيازمند بحث گسترده تري‬
‫است اما به نظر مي رسد كه تفاوت اساسي دو نوع انسان بيني در آن است كه او مانيسم جديد غربي مستقيما تأثير پذيرفته از انديشه‬
‫اصالت بشري يوناني است ‪ ،‬انديشه اي كه اساسا به لذت تن بها ميدهد و زيبايي و كاميابي وكامجويي را محور اصلي سعادت و‬
‫خوشبختي بشر ميشمارد به همين دليل ( قدرت – ثروت ولذت ) سه شعار اساسي عصر رنسانس و پس از آن انقالب علمي و صنعتي‬
‫و تحوالت بعدي نيز ‪ ،‬انسان غربي را به اين سه خواسته رسانده است ‪ ،‬به ويژه لذت و كامجويي در انسان نگري غربي اصل مهم و‬
‫غير قابل چشم پوشي است ‪ ،‬لذت تن در آثار هنري ( نقاشي و مجسمه سازي ‪ )...‬غرب از يونان قديم تا عصر جديد آشكار و برجسته‬
‫است ‪ ،‬ازاين رو در آن فرهنگ زن و برهنگي از قديم تا كنون حضور فعال دارد ) (‪)٣‬‬
‫برعكس اين تاريخ طويل برهنگي و بي ستري غربي ‪ ،‬عفت و پاكدامني شرقي ها درطول تاريخ آنان قابل مشاهده و درك است ‪،‬‬
‫و غالبا شرقي ها به معنويت ‪ ،‬اخالق ‪ ،‬و روحانيت بيشتر تمسك داشته اند ‪ ،‬مولف مذكور درمورد مينويسد ‪ ( :‬اما در مقابل در شرق‬
‫‪ (،‬التذاذ معنوي) ‪ ( ،‬تعالى نفس ) و ( تكامل روح ) اهميت داشته است ‪ ...‬درشرق جهان ‪ ،‬طبيعت ‪ ،‬ماده ‪ ،‬ثروت ‪ ،‬قدرت و تن در‬
‫خدمت روح ‪ ،‬نفس و اخالق و معنويت بوده است به همين دليل لذت تن در شرق يا محكوم بوده است ويا مهار شده و در استخدام لذت‬
‫و تعالى روح بي دليل نيست كه در شرق همواره پوشش زن وجود داشته و برهنگي زشت و خالف شأن انساني تلقي مي شده است ‪،‬‬
‫با اين كه مسيحيت كه يك دين شرقي بود و به غرب رفت و تالش كرد تا فرهنگ اصالت بشري غربي را تغيير دهد و پوشش را در‬
‫قرون وسطى اعتبار بخشيد ‪ ،‬اما با دوران رنسانس و آغاز قرون جديد اين پيوند غرب و شرق گسسته شد و بار ديگر اومانيسم يوناني‬
‫و غربي چيره شد و آيين شرقي را حذف و دست كم ضعيف كرد ‪ ...‬تقابل فرهنگ شرق و غرب در موزه ( لور ) فرانسه به خوبي‬
‫آشكار است ) (‪)٤‬‬
‫با درنظرداشت نقاط فوق ميبينيم كه جهاني سازي غربي نه تنها دربخش اقتصاد وسياست ملموس است بلکه عالقمند دخول‬
‫دراصالت هاي فرهنگي و عقيدتي شرقيان نيز ميباشد ‪ ,‬آنان ميخواهند همان فرهنگ برهنگي و عورت گشايي خويش را درشرق‬
‫اسالمي نيز بگسترانند ‪.‬‬

‫ولي درمقابل اين جنگ فرهنگي غربي ها عوامل منع و مقاومت زياد دربين مسلمانانيكه هويت افغاني و اسالمي خويش را‬
‫ازدست نداده اند موجود ميباشد ‪ ،‬خواهران مسلمان ما پوشش و ستر را جزء هويت انساني ‪ ،‬اسالمي و افغاني خويش ميدانند و هيچ‬
‫گاه خود را تسليم تقاضا هاي مغرضانه بيگانه گان نميسازند ‪ ،‬نه تنها حفظ اين كرامت دربين مسلمانان كشورمان وسايركشورهاي‬
‫اسالمي آرزوي هرانسان با هويت وفرهنگ اسالمي است بلكه غيرمسلمانان كشورما كه هندوهاي سك ميباشند نيز عفت خانواده شانرا‬
‫جزء مهم اخالقيات يك افغان ميدانند ‪ ،‬زيرا ديانت آنان نيز اساس شرقي داشته و فرهنگ شان نيز زاده همين مرزو بوم است ‪،‬‬
‫هيچگاهي به گفته هاي بيگانگان تسليم نميشوند زيرا ترك هويت و فرهنگ ‪ ،‬ترك شخصيت واصالت است ‪ ،‬وهركه اصالت خويش را‬
‫ازدست داد ذوب فرهنگ هاي ديگران شده وجود وعدمش مساوي ميباشد‪.‬‬

‫در تلويزيون امارات متحده عربي يكتن از خواهران مسلمان را ديدم كه با حجاب اسالمي مستور بود و تنها دوچشمانش معلوم‬
‫ميشد ‪ ،‬او كه در مسلك خويش دكتورا داشت و يكي از استادان بزرگ خليج عربي ميباشد در مورد حجاب گفت ‪ ( :‬من چندين سال‬
‫است كه در مورد حجاب و حقوق زنان مسلمان بحث و پژوهش مينمايم ‪ ،‬يك نقطه اساسي را كه خود كشف نمودم اين بود كه من هيچ‬
‫موجود زيبا و پر قيمت جهان را بي حجاب نيافتم ‪ ،‬تمام ميوه جات حجاب دارند ‪ ،‬سيب با حجاب زيبايي پوشيده شده ‪ ،‬و هرگاه اين‬
‫حجابش دور شود بعد ازچند لحظه شکلش تغيير خورده و با فاصله اندک فاسد ميگردد ‪ ،‬اشياي قيمتي را مردم درجاي امن با حجاب‬
‫حفظ مينمايند ‪ ،‬من كه در صنف تدريس مينمودم ديدم كه قلم ماركر داراي پوش كه بمثابه حجاب است ميباشد ‪ ،‬و هرگاه چند دقيقه‬
‫حجابش را دورنماييم ميبينم كه خاصيت خود را از دست داده فاسد ميگردد ‪ ،‬واز كار ميافتد ‪ ،‬ازينکه تمامي موجودات با ارزش‬
‫حجاب دارند ‪ ،‬و دوري آنان از حجاب شان سبب هالكت شان ميگردد ‪ ،‬درك نمودم كه ما زنان و خواهران عزيز و گرانقدر ما در‬

‫‪٢‬‬
‫منظوراز اباحيث آزادي بدون قيد وشرط‪ .‬و يا هم مطلق العناني است ‪.‬‬
‫‪٣‬‬
‫بازخواني قصه خلقت ‪ ،‬ص ‪. 9 :‬‬
‫‪٤‬‬
‫بازخواني قصه خلقت ‪. 10 -9 : ،‬‬
‫جامعه خويش با عزت و كرامت هستيم و همين حجاب كرامت مايان را حفظ مينمايد در غير آن سبب فساد خود و جامعه خواهيم‬
‫شد ‪) .‬‬

‫دانشمند ديگري ميگويد ‪:‬هرگاه مدنيت در بي لباسي و عريان گردي باشد حيوانات بايد نسبت به همه متمدن و پيشرفته باشند ‪،‬‬
‫زيرا آنان هيچ لباسي ندارند ‪ .‬بايد دانست كه مدنيت مادي انسان را از انسانيت به حيوانيت ميكشاند ‪ ،‬محبت انسان را به حيوانات زياد‬
‫نموده ‪ ،‬خانوادهء انساني را واژگون ميسازد ‪ ،‬و ازينكه معنويت در حيات شان نقشي ندارد ‪ ،‬اخالق ديني را بد ميبينند ‪ ،‬بسياري آنان‬
‫از زندگي يكنواخت مادي خسته شده به جنگل ها رو آورده با حيوانات زنده گي ميكنند ‪ ،‬زيرا ماديت و ماده پرستي دريچهء را براي‬
‫حيوانيت باز مينمايد ‪ ،‬دعوت به عريان گردي و بي حيايي يكي از آثار زشت مدنيت مادي ميباشد ‪.‬‬
‫ولي آنانيکه از مدنيت مادي و معنوي هر دو برخوردار باشند لذت زنده گي را در حيات صفا ‪ ،‬صميميت ‪ ،‬اخالق ‪ ،‬پاکي و‬
‫ناموس شناسي ميدانند ‪.‬‬

‫دانشمند ديگري ميگويد ‪ :‬اصال زنان با حجاب آزاد هستند ‪ ،‬زيرا آنان ميتوانند كه با مالقات با اقارب نزديك (محارم) وبيگانگان‬
‫در تعيين اندازه لباس خويش تصميم بگيرند ‪ ،‬ولي زنان بي حجاب ازين آزادي برخوردار نيستند ‪ ،‬زيرا هركسي ميتواند (خواه بيگانه‬
‫باشد يا از اقرباء) بدون اراده وتصميم وي اعضاي بدن او را مشاهده نمايد ‪ .‬زيرا خودش حجاب و پوشش خود را دور نموده خود را‬
‫وسيله ملذات نا محرمان ساخته است‪ .‬بناء حجاب سمبول آزادي و عريان گردي نوعي از غالمي عصر حاضر ميباشد ‪.‬‬
‫خلقت دو بعدي انسان‬

‫علت اساسي حجاب و پوشش زنان در خلقت دو بعدي انسان بهتر مشاهده و واضح ميگردد ‪ ،‬زيرا هر گاه به مخلوقات الهي‬
‫نظر اندازيم ميابيم که تمام مخلوقات الهــي به سه نوع اساسي تقسيم شده اند ‪:‬‬

‫قسم اول ‪ :‬مخلوقات روحاني‪( ,‬فرشتگان) فرشتگان مخلوقاتي اند كه خداوند متعال (جل جالله ) آنانرا با يك بعد روحانيت بدون نفس‬
‫و شهوت خلق نموده است ‪ .‬آنان وظايف محوله خويش را بدون كدام كمي وكاستي انجام ميدهند ‪ ،‬وازينكه نفس و شهوت ندارند ‪،‬‬
‫مرتگب هيچ عصيان نميگردند ‪.‬‬
‫قسم دوم ‪ :‬مخلوقات حيواني ( حيوانات )‪:‬حيوانات مخلوقاتي اند كه هدف از خلقت آنان خدمت براي نوع انسان بوده ‪ ،‬وخود‬
‫شان فاقد بخش روحانيت اند و تنها يك بعد حيواني در وجود آنان موجود ميباشد كه فقدان بخش معنويت آنان را از مسؤوليت اخروي‬
‫معاف نموده است ‪.‬‬

‫قسم سوم ‪ :‬انسانها‪:‬خداوند متعال (جل جالله ) انسانها را از دو بعد (ملكوتي وحيواني) خلق نموده است‪ ،‬انسان با داشتن بخش‬
‫روحاني داراي ارزش هاي ملكوتي عالي ميباشد‪،‬وموجوديت بخش حيواني وي او را وابسته به نفس و خواهشات حيواني ميدارد ‪.‬به‬
‫اساس اين شخصيت دو بعدي انسان ‪ ،‬مسؤوليت هاي زيادي بردوش وي بوده ‪ ،‬و برايش اختيار كامل در تصرفات روزانه داده شده‬
‫است ‪ ،‬اين انسان با استفاده از عقل و فراست خويش ميتواند به اعمال نيك و پسنديده ممارست ورزيده ‪ ،‬بخش معنوي خويش را تقويه‬
‫نموده خود را به مقام فرشته گان رساند ‪ ،‬و گاهي هم اين انسان مقام عاليتر از فرشته گان را نصيب ميشود زيرا فرشته گان به اساس‬
‫نداشتن بخش حيواني مجبورند تا تمام اوامرالهي را بدون كدام كمي وكاستي انجام دهند ‪ ،‬زيرا فاقد قوه نفساني و حيواني هستند كه‬
‫مانع تصرفات نيك آنان گردد ‪ ،‬هرگاه انسان با وجود فشارهاي نفساني و حيواني نفس اماره بالسوء خويش بازهم جلو آنرا گرفته خود‬
‫را از لجنزار گناه ها به ارزشهاي اخالقي و ملكوتي برساند ‪ ،‬نفس او مطمئنه بوده و مقامش فوق مقام فرشته گان خواهد بود ‪.‬‬

‫برعكس اين تصور هرگاه انسان بخش مادي و حيواني وجود خويش را تقويه نموده ‪ ،‬و خواهشات نفساني را اساس همه‬
‫خوشبختي ها بداند‪،‬معنويت خويش را لگد مال نموده‪ ،‬ومانند حيوانات براي رفع تشنگي هاي نفساني و شهواني درتالش باشد‪،‬مقام‬
‫ارزشمند خويش را از دست داده با نزديكي به بعد حيواني خود را ذليلترازحيوانات ميسازد ‪،‬زيرا حيوانات كه مصروف خدمت‬
‫بشريت اند‪،‬وفكري جزء خورد و نوش ندارند‪،‬مالمت نيستند‪،‬فقدان بعد معنويت آنانرا ازمسؤوليت رهانيده است‪،‬واين انسان دانشمند با‬
‫وجود فيصدي قوي بعد معنويت هرگاه بازهم به ماديت وحيوانيت روي آورد ‪،‬مطابق قاعده عدل نه تنها مساوي به حيوانات شمرده‬
‫نخواهد شد بلكه پست ترو ذليلتر ازحيوانات خواهند بود ‪.‬‬

‫اكنون سؤال حقيقي درينجاست كه چه اسبابي ميتواند انسانرا ازشرنفس امارة بالسوء نجات دهد ؟ درپاسخ ميتوان گفت ‪:‬ازينكه‬
‫ساختمان وجود انسان مشتمل بردوبعد (ملكوتي وحيواني) ميباشد‪،‬خداوند (جل جالله ) براي جلوگيري ومحافظت از تسلط بخش حيواني‬
‫عالج هاي وقايوي وادويه ها را با پرهيزهاي مناسب براي مسلمانان پيشكش نموده است ‪ ،‬و مسلمانان هم كه خود را محتاج درمانگاه‬
‫الهي ميدانند همه را بدون شك و تردد پذيرفته خود را به مدارج عالي كرامت و عزت به دربارالهي ميرسانند‬

‫طبيبان جهان ميگويند كه وقايه بهتراز معالجـه است ‪ ،‬به اساس همين قاعده طبي الهي حجاب يك نوع وقايه هم براي خواهران‬
‫مسلمان و متدين است و هم براي مردان مسلمان ‪.‬‬

‫روزي با يك تن از مسيحيان از كشور سويزرلند در قسمت حجاب خانمها بحث و گفتگو داشتيم او که عقيده داشت زنان بايد آزاد‬
‫گذاشته شوند و با هر لباسي كه خواسته باشند خارج منزل هاي خويش شوند و احكام حجاب اسالمي را مخالف آزادي زنان‬
‫ميپنداشت ‪ ،‬از من علت فرضيت حجاب اسالمي را پرسيد ‪ .‬من برايش شخصيت دو بعدي انسان را تشريح نموده گفتم ‪ :‬كه خداوند‬
‫(جل جالله ) مردان را امر نموده است تا اين نفس حيواني خويش را با دوا هاي روحانيت ‪ ،‬اخالق ‪ ،‬عبادت به خدا ( جل جالله )‪،‬‬
‫نماز ‪ ،‬روزه ‪ ،‬چشم پوشي مغلوب نموده و بخش روحاني خويش را تقويه نمايند ‪ ،‬زيرا عبادات نفس حيواني را با زنجنيرهاي معنويت‬
‫چنان ميبندد كه او نميتواند به ساده گي ضرري برايش برساند ‪ .‬اين خاصيت حيواني كه دروجود هر كسي موجود است ‪.‬‬
‫کفتم ‪ :‬هرگاه كسي قصدا سبب شود که اين نفس اماره بالسوء دو باره در حركت شده او را تشويق به حيوانيت نمايد آيا مجرم‬
‫شمرده ميشود و يا نه ؟‬
‫گفت ‪ :‬بلي ‪.‬‬
‫گفتم ‪ :‬هرگاه من و تو هر دو مالکان دو فروشگاه باشيم ‪ ،‬شامگاه يكي ما فروشگاه خود را با قلف هاي آهنين بسته و ديگر مان‬
‫دروازه آنرا باز گذاشته بخانه خويش برود ‪ .‬و در نيمه شب دزدان آمده دكان قلف را با هزاران كوشش نتوانند بدزدند ‪ ،‬ولي برعكس‬
‫يك مرد عادي با مرور از دروازه باز متوجه شود كه داخل فروشگاه اموال زيادي است ‪ ،‬هيچ مانعي هم وجود ندارد ‪ ،‬اين بي مباالتي‬
‫صاحب فروشگاه نفس ظالم او را در حركت آورده پولهايش را دزدي نمايد ‪ ،‬وفردا به پوليس شكايت نمايد كه دكان من سرقت شده ‪،‬‬
‫وپوليس هم بعد از تحقيق دريابد كه او چنين بي تفاوتي نموده است ‪ ،‬آيا آن صاحب فروشگاه را مالمت ميكند و يا خير ؟ گفت طبعا ‪.‬‬
‫گفتم ‪ :‬بسيار خوب ‪ .‬اكنون اگر شما كه جوان هستيد در داخل اين حويلي شويد و ببينيد كه دختري با ستر عورت و حجاب به وظيفه‬
‫خود مشغول‪ .‬است ‪ ،‬و در مقابل دخترديگري را ببينيد كه نيمه برهنه در مقابل تان قرار گيرد آيا بطرف هردو به يكسان نظر ميكنيد ؟‬
‫گفت ‪ :‬نخير ‪ ،‬طبعا اين دختر نيمه عريان سبب فساد اخالقي من خواهد شد ‪ .‬گفتم ‪ :‬اينست اهميت حجاب اسالمي ‪.‬‬

‫حجاب اسالمي از يكطرف خواهران عزيزما را وقايه نموده ‪،‬آنانرا ازشرهوسبازان محافظت مينمايند ‪ ،‬ازسوي ديگر برادران‬
‫مسلمان شان را در تسلط باالي نفسهاي شان همكاري مينمايد و آنانرا ازارتكاب گناه مصوون و محفوظ ميدارد‪.‬كه اين كار هم به نفع‬
‫خود شان وهم به نفع جامعه انساني ميباشد ‪.‬‬
‫آن شخص با وجود اينكه خودش غيرمسلمان بود وآماده پذيرش حقايق بود به اهميت حجاب قناعت نمود ‪،‬واعتراف كرد كه واقعا‬
‫دين مقدس اسالم اين قانون را براي بهبود جامعه بشري قانون گذاري نموده است ‪.‬‬
‫بناء گفته ميتوانم كه پوشيدن حجاب نه تنها عفت ‪ ،‬عزت و كرامت خواهران ما را محفوظ نگهميدارد بلكه مراعات حجاب داللت‬
‫به همكاري آنان با ساير برادران شان نيز براي همکاري در زندگي با عفت و كرامت ميباشد ‪ .‬زيرا به همينگونه كه زنان براي‬
‫مردان حق نميدهند كه عورت خويش را در مقابل آنان ظاهر نمايند و عورت گشايي مردان را اهانت به خود ميدانند ‪ ،‬و براي حفظ‬
‫كرامت آنان نبايد مردان برهنه و بدون ستر عورت خارج منزل گردند ‪ ،‬به همين سان مردان حق دارند تا براي عفت و پاكي و دوري‬
‫آنان از گناه وسايل وقايوي بربادي آنانرا كه در عفت و حجاب زنان است مراعات نمايند ‪.‬‬

‫ارتباط حجاب با آزادي زنان‪ ( :‬مادام روالن آن بانوي انديشمند فرانسوي در دوران انقالب كبير فرانسه كه خانه اش كانون‬
‫نماينده گان مجلس کبير فرانسه بود هنگامي كه دژخيمانش بسوي تيغه گيوتين مي بردند تا اعدامش كنند ‪ ،‬از مجسمه آزادي گذر كرد ‪،‬‬
‫رو به مجسمه كرده و گفت ‪ :‬اي آزادي بنام تو چه جنايتها را مرتگب ميشوند؟!(‪)١‬‬

‫سخن اين خانم دانشمند فرانسوي بيانگر يك واقعيت عجيب است ‪ ،‬و آن اينكه غالبا اژدها هايي زير نقاب هاي واژه هاي آزادي ‪،‬‬
‫دموكراسي ‪ ،‬عدالت ‪ ،‬انصاف ‪ ،‬مساوات و غيره خود را پنهان نموده و با استفاده ازين اصطالحات هزاران وحشت و دهشت را‬
‫درمقابل مردم بيچاره انجام ميدهند ‪ .‬اين خانم كه خودش داعي آزادي بود ‪ ،‬بخاطرمبارزه به اين هدف به دار كشيده ميشود ولي آنانيكه‬
‫آزادي طلبان را به دار مياوزند مجسمه آزادي را در چهارراهي ها نگهميدارند ‪.‬‬

‫در عصر حاضر كه مسأله حقوق و آزادي هاي زنان از هر زمان ديگري مطرح بحث گرديده ديده ميشود كه اصل اساسي آزادي‬
‫مطرح نيست زيرا در آزادي زن اصل برده گي را بايد ازبين برد نه وسايل عفتش را ‪ .‬در قديم زن به نوعي برده بود و در عصر‬
‫حاضر به نوع ديگر ‪ ،‬در قديم زنان مانند ساير بضايع به ميراث برده ميشدند ‪ ،‬براي يك مرد صد ها زن ميبود ‪ ،‬و زنان مانند برده‬
‫گان خريدو فروش شده و حق مشاركت درتصاميم اقتصادي و اجتماعي و سياسي نداشتند ‪ ،‬ولي در عصر امروز همان برده گي زن‬
‫به شكل مودرن آن به پيش برده ميشود ‪ ،‬دركشورهاي غربي سرمايه داران و مالكين شركات براي فروش بضايع خويش از وجود‬
‫زنان استفاده ميكنند ‪ ،‬و شركت هاي هم وجود دارند كه تمام سرمايه آنان از فروش عفت و آبروي زنان جمع آوري شده و ده ها چينل‬
‫تلويزيون هاي غربي از همين برده سازي زنان تمويل ميگردد ‪ .‬آنانيكه صداي آزادي را درشرق بلند نموده اند هرشب در پاي‬
‫تلويزيون هاي خويش به هوسبازي مشغولند ‪ ،‬وهيچگاهي هم بي عفتي زنان را جزء اسارت آنان نميدانند ‪ ،‬ومراكز فساد ‪ ,‬ونايت كلپ‬
‫هاي گناه را جزء بي عفتي و بي عزتي زنان نميدانند ‪ ،‬آنان از ادعاي آزادي دو استفاده نموده اند يكي اينكه راه هوسبازي خود را‬
‫بازنموده اند ‪ ،‬ثانيا اکثريت مسووليت ها را به دوش خانمها گذاشته خود را از قيود خانواده بازنموده اند ‪ ،‬در نتيجه زن بيچاره‬
‫قرباني است ‪ ،‬زيرا او ست كه خساره ميبيند ‪ ،‬اوست كه مجبور ميگردد در چنين شركت ها استخدام گردد ‪ ،‬يكي از دانشمندان دريكي‬
‫از پوهنتون هاي امريكا درين مورد نظر خواهي نموده بود ‪ ،‬او ميگويد ‪ %90‬از دختران اين پوهنتون راضي بودند تا در شركت‬
‫هاي بي عفتي و جسم فروشي مشغول كار شوند ‪ ،‬زيرا قوانين امروزي آنجا آنانرا مجبور ميسازد تا نفقه خود را خودشان تهيه نمايند‬
‫و تربيه اوالد ها و مشاكل فاميلي نيز بدوش شان باشد ‪ ،‬شوهران شان نيز ارتباطات نا مشروع با ديگران دارند و اين امر آنانرا‬
‫وادميدارد تا از تشكيل خانواده سر بزنند و به شركت ها و تلويزيون هاي برده سازي زنان رو آورند ‪.‬‬

‫برعكس هرگاه حقيقت را به شكل واقعي آن جستجو نماييم ميابيم كه آزادي زن در تسليم نمودن آنان بدست قصابان نيست ‪ ،‬بلكه‬
‫حقيقت آزادي در عفت و پاكي است ‪ ،‬حجاب كه حامي عفت زن بوده او را حق ميدهد كه با مردان شجاعانه در ابعاد مختلف حيات‬
‫اجتماعي سهيم باشد ‪ ،‬آزادانه كار نمايد ‪ ،‬فاميل با اعتبار و با اعتماد ايجاد نمايد ‪ ،‬وهمين صفا و پاكي خانم ‪ ،‬شوهر را نيز به عفت‬
‫ات لِلطَّيِّبِينَ َوالطَّيِّبُونَ ِللطَّيِّبَا ِ‬
‫ت )النور‪26.:‬‬ ‫ت َوالطَّيِّبَ ُ‬
‫ات لِ ْل َخبِيثِينَ َو ْال َخبِيثُونَ لِ ْل َخبِيثَا ِ‬ ‫ميكشاند ‪ ،‬زيرا قرآن عظيم الشان ميفرمايد ‪ْ :‬‬
‫(ال َخبِيثَ ُ‬

‫‪١‬‬
‫سخنان سران كمونيزم درباره خد ا ‪ ،‬تأليف سيد رضا صدر قـم ‪ :‬انتشارات بهمن ‪ .‬ص ‪12 :‬‬
‫زنان بدكار شايستهء مردان بدكار ‪ ،‬و مردان بدكار شايسته زنان بدين صفتند و بالعكس زنان پاكيزه و نيكو اليق مردان پاك و‬
‫نيكو ‪ ,‬و مردان با اين صفات شايسته زنان عفيف ونيكو اند )‬
‫كند همجنس با همجنس پـــرواز **** كبوتر با كبـوتر زاغ با زاغ‬

‫عشق يا هوس‪ :‬مسلمانان به هر موجود مقدس عشق دارند ‪ ،‬ما به خداوند (جل جالله ) عشق داريم و همه تشنه ديدار حضرت‬
‫باريتعالى هستيم ‪ ،‬ما با حضرت محمد(صلي هللا عليه وسلم) عشق ميورزيم ‪ ،‬و منظور ما از عشق محبت نهايت عالي و انساني كه با‬
‫تاج اخالق آراسته باشد حقيقتا زن يك موجود عفيف است او مادراست ‪ ،‬خواهراست ‪ ،‬دختراست و خانم است ‪ ،‬هرکدام محترم و‬
‫شايسته هزاران محبت و صميميت ‪ ،‬حضرت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) ميفرمايد ‪ ( :‬جنت ِزير قدمهاي مادران است) ( با اخالق‬
‫ترين شما كساني اند كه اخالق خوب با خانم هاي خويش دارند ) بناء هرانسان پاك طينت بازن منحيث يك مخلوق با ارزش و با‬
‫احترام عشق مي ورزد ‪ ،‬اورا ستايش مينمايد ‪ ،‬احترام ميكند ‪ ،‬عشق مفهوم عفت و با كدامني دارد ‪ ،‬ولي برعكس هرگاه مسأله‬
‫هوس به ميان آمد واژهء عشق خاموش ميگردد ‪ ،‬احترام از بين ميرود ‪ ،‬نظامي گنجوي ميگويد ‪:‬‬
‫عشقي كه نه عشق جاوداني است **** زاييدهء شهوت جوانـي است‬

‫" بي ترديد عشق وهوس يكي نيست ‪ ،‬گفتيم كه زن مظهر عشق است نه مظهر هوس ‪ ،‬زن بستري است براي رشد و تعالى عشق‬
‫پاك ‪ ،‬ووجودي و تصعيد انساني ‪ .‬و اين نه تنها با هوس يكي نيست بلكه مغاير با هوسراني است از اين رو تا آدمي از هوس نگذرد و‬
‫پا روي هوس نگذارد و درواقع غريزه را كنترول نكند به عشق نخواهد رسيد"(‪)١‬‬
‫مشكل اصلي اين دو نقطه كه آيا به زن عشق ورزيد و يا هوس راني نمود ؟ و يا بگونه ديگر آيا مدعيان بي ستري بازن عشق‬
‫دارند ويا هوس راني ميكنند ؟‬
‫درپاسخ يك جمله كفايت ميكند ‪ ( :‬مرد عاشق خوش ندارد كه معشوقـه ء مشترك داشته باشد )‬
‫سؤال ‪ :‬دركشورهاي مختلف لباسهاي مردم ‪ ،‬نظر به فرهنگ آنان فرق ميكند ‪ ،‬بناء كدام زنان ودختران بصورت دقيق باحجاب‬
‫گفته ميشوند ؟‬
‫جواب‪ :‬كساني با حجاب گفته ميشوند كه شرايط اسالمي لباس وحجاب در آنها موجود باشد ‪.‬‬
‫سؤال ‪ :‬اين شرايط كدام ها اند ؟‬
‫جواب‪ :‬اين شرايط عبارت اند از ‪:‬‬
‫‪ -1‬لباس شان آزاد باشد ‪ :‬خواهران مومن وبا تقوا درهنگام برش لباس ميکوشند ‪ ،‬مطابق قانوني حجاب اسالمي لباس خود را‬
‫فراخ و گشاده برش نمايند ‪ ،‬ولي بعضي ها لباسهاي تنگي را ميبوشند كه اعضاي بدن شان معلوم ميگردد ‪ ،‬وغالبا انسان فكر ميكند كه‬
‫بدنش را رنگ نموده است ‪ ،‬زيرا لباسش به بدنش چسپيده ميباشد ‪ ،‬در دين مقدس اسالم شرط لباس است كه به بدن چسپيده نباشد ‪،‬‬
‫خواه ازمردان باشد وياهم از زنان ‪ .‬وهرگاه لباس به بدن بچسپد ‪ ،‬ستر عورت وحجاب مراعات نشده است ‪.‬‬
‫‪ -2‬لباس شان نازك نباشد ‪ :‬بعضي ها لباسهاي نازكي ميپوشند كه اين اعضاي بدن معلوم ميگردد ‪ ،‬مثال ‪ :‬تكه هاي گاج را‬
‫آستين ميسازند ‪ ،‬وياهم بعضي از جالي ها را بدون استري درآستين هاي خويش استعمال ميكنند ‪ ،‬وياهم چادرهاي گاچ را ميبوشند كه‬
‫موهاي سر‪ ،‬گردن ‪ ،‬وگوشهاي شان از آن معلوم ميگردد ‪.‬پوشيدن تكه هاي نازك مانع ستر عورت وحجاب است ‪.‬‬
‫‪ -3‬لباس شان كوتاه نباشد ‪ :‬بعضي ها لباسهاي كوتاهي ميپوشند كه اعضاي بدن شان درهنگام حركت كشف ميشود ‪ ،‬كه اينگونه‬
‫لباسها نيز مانع ستر عورت وحجاب ميگردد ‪.‬‬
‫‪ -4‬بوتهاي شان آواز نداشته باشد ‪ :‬خواهران متدين بوتهايي را استعمال ميكنند كه درهنگام گشتن ‪ ،‬صداي بوتهاي شان فهميده‬
‫نشود ‪.‬‬
‫‪ -5‬دروقت بيرون رفتن از منزل عطراستعمال ننموده باشد ‪ :‬استعمال عطر خارج از منزل براي خواهران مؤمن جايز نميباشد ‪،‬‬
‫خواهران مؤمن وبا تقوا ميتوانند درمنزل خويش ازعطر كه سنت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) است استفاده نمايند ‪.‬‬
‫‪ -6‬در خارج منزل آرايش نكرده باشد ‪ :‬براي خواهران مؤمن وباتقوا اجازه نيست كه دربيرون خانه خويش آرايش نمايند ‪ ،‬آنان‬
‫ميتوانند درمنزل خويش اين كار را بكنند ‪.‬‬
‫‪ -7‬عورت شان معلوم نگردد ‪ :‬در درسهاي قبلي درمورد عورت صحبت شد كه خواهران مؤمن وبا تقوا براي حفظ عفت خويش‬
‫اين شرايط را مراعات مينمايند ‪.‬‬
‫سؤال‪ :‬هرگاه موهاي خانمي معلوم گردد‪،‬وساير لباسش بسيارخوب ومنظم باشد حجابش درست است‪.‬‬
‫جواب ‪ :‬تمامي علماي اسالم درمذاهب مختلف اهل سنت وشيعه بدين نظرند كه با استنباط احاديث پيامبر( صلي هللا عليه وسلم )‬
‫مـو ‪ ،‬گردن ‪ ،‬وساقها شامل عورت ميباشند ‪.‬‬
‫بناء معلوم شدن موهاي سر مانع حجاب دار بودن ميشود ‪.‬‬
‫سؤال ‪ :‬بعضي از خانمها در محافل عروسي آرايش بسيار غليظ مينمايد ‪ ،‬و به محفل ميروند ‪ ،‬آيا نقصي دارد ؟‬
‫جواب ‪ :‬به دوشرط جايز است ‪:‬‬

‫‪١‬‬
‫بازخواني قصه خلقت ‪ ،‬ص ‪. 302 :‬‬
‫‪ -1‬درصورتيكه در وسط راه ‪ ،‬چهره هايشان پت باشد ‪.‬‬
‫‪ -2‬درصورتيكه درداخل محفل اختالط بين زنان ومردان نامحرم نباشد ‪.‬‬

‫لباس وقار مردان‪ :‬اندازه عورت مردان به همان قدريست كه قبال خدمت تان بيان شد ‪ ،‬ولي بين ستر عورت و پوشش با‬
‫عزت ‪ ،‬وقار و عفت مردان فرق است ‪ ،‬زيرا ستر عورت درحاالت دايمي و ضروري بوده كه انسان بايد آنرا آشكار نكند ‪ .‬هرگاه‬
‫در مكاني قرار داشته باشد كه برايش لباس بيشتر ازين ميسر نگردد ميتواند به اندازه ستر عورت اكتفاء نمايد ‪ ،‬ولي مردان در دين‬
‫مقدس اسالم لباس وقار و عزت دارند که بر عالوه ستر عورت شان لباس مسنوني است كه پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) آنرا پوشيده‬
‫است ومردان از آن در هنگام مالقات با مردم رفتن به بازار واشتراك در مراسم و مجالس استفاده نمايند ‪.‬‬
‫عورت و پوشش با عزت ‪ ،‬وقار و عفت مردان فرق است ‪ ،‬زيرا ستر عورت درحاالت دايمي و ضروري بوده كه انسان بايد‬
‫آنرا آشكار نكند ‪ .‬هرگاه در مكاني قرار داشته باشد كه برايش لباس بيشتر ازين ميسر نگردد ميتواند به اندازه ستر عورت اكتفاء‬
‫نمايد ‪ ،‬ولي مردان در دين مقدس اسالم لباس وقار و عزت دارند که بر عالوه ستر عورت شان لباس مسنوني است كه‬
‫پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) آنرا پوشيده است ومردان از آن در هنگام مالقات با مردم رفتن به بازار واشتراك در مراسم و مجالس‬
‫استفاده نمايند‪.‬‬

‫اگرچه پوشيدن عورت با هرلباسي كه باشد باکي ندارد ‪ ،‬زيرا فرهنگ ها مختلف است ‪ ،‬ولباس فرهنگي هركشور مختلف ميباشد‬
‫ولي در پوشيدن نوع لباس فرق است ‪ ،‬براي مردان مانند زنان الزم است كه از تكه هاي نازك و چسبي كه بدن شان از آن آشكار‬
‫گردد استفاده نكنند ‪ ،‬بر عالوه براي مردان الزم است كه لباسي بپوشند كه در فرهنگ کشور شان با وقار وعزت باشد ‪ ،‬و همان‬
‫عزتي را كه خداوند ( جل جالله ) براي مسلمانان داده است حفظ گردد ‪ .‬لباس هركشوري به اساس فرهنگ و كلتور شان فرق ميكند ‪،‬‬
‫و انسان مسلمان در پوشيدن لباس برعالوه مراعات مسايل اخالقي ‪ ،‬موضوع فرهنگ و هويت اسالمي خويش را جدا مراعات نمايد ‪.‬‬
‫تا شخصيت خود را در مقابل ديگران حفظ نمايد ‪ ،‬غالبا شخصيت هاي معروف ‪ ،‬دانشمندان جهاني ‪ ،‬روساي جمهور كشور هاي‬
‫اسالمي و ساير شخصيت هاي باوقار در مجالس بين المللي لباس هاي ملي و فرهنگي خويش را ميپوشند تا شخصيت ملي و اسالمي‬
‫خويش را حفظ نمايند ‪ .‬بهمين سان الزم است هر مسلمان اين نقطه را در نظر داشته باشد‪.‬‬

‫مهمترين نقطه درنظر يك مسلمان مخلص روش پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) ميباشد ‪ ،‬او ميخواهد بداند كه رهبرش كه خداوند‬
‫( جل جالله ) او را اسوه ورهنما برايش قرار داده چگونه لباس ميپوشيد تا خود را مطابق سنت نبوي ( صلي هللا عليه وسلم ) عيار‬
‫سازد ‪.‬‬

‫حضرت ام سلمه (رضي هللا عنها ) روايت ميكند كه دوست داشته ترين لباسها به نزد آنحضرت (صلى هللا عليه وسلم )‬
‫پيراهن بود ( بروايت ترمذي ) شيخ عبدالحق محدث دهلوي ( رحمة هللا عليه ميفرمايد ‪ :‬پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) پيراهن را براي‬
‫اينكه نزديكتر به ستر و تجمل ووقار بود زياد دوست داشت ‪)١( .‬‬
‫حضرت اسماء (رضي هللا عنها ) ميفرمايد ‪ :‬آستين پيامبر(صلى هللا عليه وسلم ) تا بند دست بود ( بروايت ترمذي و ابو داوود )‬
‫غالبا پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) پيراهن هاي آستين دار را استعمال مينمود ‪ ،‬زيرا پوشيدن چنين پيراهن ها در ساده گي ‪ ،‬بي‬
‫آاليش و زيبايي شخصيت مسلمان نقش خوبي دارد ‪ .‬حضرت سمرة ( رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه پيامبر(صلى هللا عليه وسلم )‬
‫فرمودند ‪ :‬لباس هاي سفيد بپوشيد زيرا كه جامه هاي سفيد پاك ‪ ،‬پاكيزه و خوشتراست ‪ ،‬و مرده هاي تانرا نيز در تكه هاي سفيد كفن‬
‫نماييد ‪ ( .‬رواه احمد )‬

‫حضرت عبدهللا بن عمر( رضي هللا عنه ) ميفرمايد ‪ :‬هنگاميكه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) دستار برسر مينمود گوشهء دستار‬
‫خويش را دربين دوشانه خويش ميگذاشت ‪ ( .‬بروايت ترمذي ) و حضرت عباده ( رضي هللا عنه ) روايت ميكند كه پيامبر( صلي‬
‫هللا عليه وسلم ) به مؤمنان فرمودند ‪ :‬شما دستار بپوشيد ‪ ،‬زيرا دردستار ها چهره هاي فرشته گان نهفته است ‪ ،‬و يكطرف آنرا در‬
‫چشت شانه هاي تان آويزان نماييد‪)١( .‬‬

‫در حديث شريف ازپيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) روايت است كه ‪ ( :‬إن هللا يحب أن يرى اثرنعمته على عبده ) خداوند ( جل جالله‬
‫) خوش دارد كه آثار نعمت هاي خويش را دربنده گان خويش ببيند ‪.‬‬
‫هرگاه كسي لباس زيبا و خوب بپوشيد ‪ ،‬از نگاه شريعت اسالمي عيبي ندارد ‪ ،‬ولي ساده پوشي در لباس نيز يكي از اخالق‬
‫اسالمي ميباشد ‪ ،‬حضرت پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ‪ ( :‬إن البذاذة من اإليمان ) تواضع وساده پوشي لباس از ايمان‬
‫است ‪.‬‬
‫‪١ ١‬‬
‫اشعة اللمعات تآليف شيخ عبدالحق محدث دهلوي ‪ ،‬كويته ‪ :‬كتابخانه حنفيه ‪. 3/580 .‬‬
‫‪١‬‬
‫مشكاة المصابيح ‪ .‬بدون نام مؤلف ‪ .‬كويته ‪ :‬داراإلشاعة العربية ص ‪. 377 :‬‬
‫اصال مشكل در پوشيدن لباس هاي خوب نيست ‪ ،‬بلكه اسالم اجازه ميدهد كه انسان لباس هاي خوب و زيبا بپوشد ‪ ،‬ولي مشكل در‬
‫نيت انسان است ‪ ،‬هرگاه پوشيدن لباس براي ضرورت ‪ ،‬ستر ‪ ،‬حفظ زيبايي ‪ ،‬استفاده ازنعمات الهي باشد عمل مثبت وپسنديده است ‪،‬‬
‫اما اگر پوشيدن لباس هاي قيمتي با مود روز بخاطر تكبر ‪ ،‬غرور ‪ ،‬افتخار نمودن برديگران ‪ ،‬خود را باالي ديگران برترنشان دادن‬
‫باشد گناه بزرگ بشمار ميرود ‪ :‬حضرت ابن عباس ( رضي هللا عنهما ) ازپيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) روايت ميكند كه فرمودند‬
‫‪:‬هرغذايي را ميخواهي بخور‪،‬و هر نوع لباس ميخواهي بپوش بشرطيكه از دو چيز دور باشي يكي اسراف ( زياد خرچي ) و‬
‫ديگرش تكبر و افتخار نمودن برديگران ‪.‬‬

‫حضرت عبدهللا ابن عمر ( رضي هللا عنه ) روايت ميكند كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) فرمود ‪ :‬كسيكه لباس شهرت را بقصد‬
‫تكبربپوشد خداوند ( جل جالله ) او را در روز قيامت لباس ذلت ميپوشاند ‪.‬‬

‫اين امر بخاطريست كه انسان پولدار ‪ ،‬متمول و كسيكه امكانات مادي خوب داشته و ميتواند از لباسهاي گرانبها استفاده نمايد ‪،‬‬
‫نخست در پوشيدن لباس اسراف ننمايد ‪ ،‬وثانيا باالي فقراء ‪ ،‬مساكين ‪ ،‬ومردمان نا توان و بي بضاعت خود نمايي و تكبر ننمايد ‪.‬‬

‫استفاده ازطال وابريشم‪ :‬ازينكه طال و ابريشم غالبا زينت خانمها ميباشد ‪ ،‬براي مردان پوشيدن طال وابريشم جايز نيست ‪،‬وشايد‬
‫علت و تاثيراتي ديگري هم ازنگاه رواني وطبي باالي مردان داشته باشد كه آنرا ميگذاريم براي متخصصين كه تحقيق نمايند ‪.‬‬

‫حضرت ابي موسي اشعري ( رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) فرمود ‪ :‬طال و ابريشم براي زنان امت‬
‫من حالل و براي مردان حرام ميباشند ‪ .‬مطابق اين حديث براي مردان استعمال انگشتر ‪ ،‬چله ‪ ،‬الكت ‪ ،‬ظروف و غيره اشياي طاليي‬
‫حرام است ‪ ،‬و هر جوان مسلمان كه خواسته باشد خود را به دين مقدس اسالم آراسته نموده و از محرمات دور باشد از استفاده ازين‬
‫دو جلوگيري نمايد‪.‬‬

‫ياداشت ‪ :‬استفاده از طال براي تداوي جايز ميباشد ‪ :‬حضرت عبدالرحمن ( رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه بيني پدركالنش در‬
‫حادثهء قطع شد ‪ ،‬برايش دكتوران بيني نقره ساختند ‪ ،‬ولي منتن (‪ )1‬شد ‪ ،‬پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) برايش امر نمود كه بيني از‬
‫طال بسازد (‪ ) ١‬شيخ عبدالحق محدث دهلوي در شرح اين حديث شريف ميفرمايد ‪ :‬با اين حديث اكثر علماء ساختن بيني و محكم نمودن‬
‫دندانها را با طال مباح گردانيده اند (‪)٢‬‬

‫مشابهت با ديگران‪ :‬حضرت پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) ميفرمايد ‪ :‬من تشبه بقوم فهو منهم ( هركه با قومي خود را مشابهت‬
‫داد پس آن كس از آن قوم است‪ .‬مشابهت با ديگران در اخالق ‪ ،‬لباس ‪ ،‬كركتر ‪ ،‬نامگذاري و غيره امور ميشود ‪ ،‬اين حديث شريف‬
‫بيان ميدارد كه هرگاه انساني خود را با اخالق مردمان بد اخالق مشابهت دهد ‪ ،‬و يا لباسهاي مردمان بداخالق را بپوشد ‪ ,‬يا خود را‬
‫مانند مردمان بداخالق بيارايد و ياهم نامها و القاب مردمان بد اخالق را باالي خود و يا اوالد خود بگذارد در روز قيامت با آنان حشر‬
‫ميگردد ‪.‬‬

‫مشابهت در لباس با غير مسلمانان‪ :‬غيرمسلمانان دو نوع لباس دارند ‪:‬‬

‫لباس ديني و مذهبي شان ‪ :‬مثال‪ :‬بت پرستان لباس ها ي زردي دارند كه آن لباس مخصوص شخصيت هاي ديني شان ميباشد ‪،‬‬
‫ويا هم بعضي سك ها كره هاي خاص در دست ميكنند ‪ ،‬كه نشانهء از هندو يا سك بودن شان است ‪ ،‬مردان مسيـحي براي اينكه‬
‫شناخته شوند كـه مسيحي هستند ‪ ،‬الکت هاي از عالمه صليب (‪ )٣‬كه به شكل عالمه جمـع ( ‪ ) +‬ميباشد در گردن هاي خويش‬
‫مياويزند ‪ ،‬وهرگاه مسلماني قصدا با وجود فهميدن حکم شريعت اسالمي چنين عالمات را ( مثل كره سك ها ‪ ،‬عالمه صليب مسيحي‬
‫ها ‪ ،‬لباس زرد بت پرستان ) را استعمال نمايد ‪ ،‬خوف كفر آن ميرود ‪ ،‬و هرگاه كسي سهوا از نافهمي احکام اسالمي چنين كاري را‬
‫نمايد الزم است فورا توبه نموده از استخدام آن خود داري نمايد ‪.‬‬

‫‪ ١‬منتن ازکلمه نتن گرفته شده که گنديده و مکروبي را گويند ‪.‬‬


‫‪ ٢‬مشكاة‪ .‬المصابيح‪ .‬ص ‪.739 :‬‬
‫‪ ٣‬مسيحيان بر خالف مسلمانان عقيده دارند كه حضرت عيسى عليه السالم پسر خدا بود او بخاطر بخشايش گناه انسانها به صليب آوريخته شد ‪ ،‬صليب‬
‫عبارت از چوبي است كه در زمانه هاي قديم دستها وپاهاي مجرمان را بدان ميخ مينمودند ‪ ،‬سپس آن چوب را بلند مينمودند ‪ ،‬و مجرمان را ميگذاشتند تا‬
‫بارفتن خون بدن شان كه با نيزه ها سوراخ سوراخ ميشد بميرد ‪ .‬و اکنون عالمت همان چوب را به گردن هاي خود براي ياد بود مسيح عليه السالم ميبندند ‪،‬‬
‫ولي ما مسلمانان عقيده داريم كه مسيح عليه السالم پيامبرخدا بود ‪ ،‬خداوند جل جالله اورا ازشر يهودان نجات داد ‪ ،‬او صليب نشده است ‪ .‬قرآنكريم ميفرمايد ‪:‬‬
‫( و ما قتلوه و ما صلبوه ولكن شبه لهم )‬
‫لباس فرهنگي غير مسلمانان ‪ :‬مردمان غير مسلمان داراي فرهنگ ‪ ،‬رواج ‪ ،‬رسوم ‪ ،‬وعنعنات ويژه خود هستند كه لباسهاي‬
‫شان نيز جزء فرهنگ خود شان ميباشد ‪ ،‬اگرچه اين لباس هاي شان داللتي به دين وعقيده شان نمي نمايد ‪ ،‬ولي هرگاه مسلماني براي‬
‫آراستن به فرهنگ و كلتور خود از ين لباس ها و فرهنگ ها خود داري نمايد خوب و بهتراست ‪.‬‬

‫زنان و مردان لعنت شـده‪ :‬خداوند ( جل جالله ) زنان و مردان را با زيبايي خاص شان خلق نموده است ‪ ،‬و براي هركدام‬
‫لباس ‪ ،‬وصورت خاصي را خلق نموده تا يكي از ديگر فرق نمايند ‪ .‬هركدام را شايسته است كه شخصيت اصلي خويش را حفظ نمايند‬
‫‪ ،‬هرگاه مردي برخواسته خود را به خانمها تشبيه دهد ‪ ،‬و حركات زنانه نمايد ‪ ،‬وياهم خانمي برخواسته خود را در لباس مردان‬
‫زند ‪،‬و يا هم صورت خود را با مردان مشابه سازد مورد لعنت الهي قرار ميگيرند ‪ ،‬پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ميفرمايد ‪ :‬لعنت خدا(‬
‫جل جالله ) بر مردان است كه خود را شبيه زنان ميسازند ‪ ،‬و همچنان لعنت خدا ( جل جالله ) بر زناني است كه خود را به‬
‫مردان مشابه ميسازند ‪.‬‬

‫چه خوشست‪ .‬که اين مطلب زيبا را با ابياتي از مزاياي حجاب كه يكتن از شاعران جوان كشورما با احساسات اسالمي‬
‫خويش سروده براي استفاده دوستان خاتمه دهيم تا آخرسخن ختامه مسك گردد‪:‬‬

‫نه صرف نام قماشي سـزد براي حجاب‬ ‫هزار حكمت پوشيده در سيماي حجا ب ‪-‬‬
‫به شأن مريم عمران با وفاي حجــاب‬ ‫حجـاب گوهر نسـل بشر خـدا كويد‬
‫كه قدر گـل نشناسم درسـواي حجا ب‬ ‫فصيح زبان زبلبل شنيده ام مي گفـت‬
‫دوي نيست طبيبا ! مگـر دواي حجا ب‬ ‫بدين سقامت مهلك وال عالج امـروز‬
‫مگر زسايه فـرخنده همـا ي حـجا ب‬ ‫كجاست نام نكويي كـه تا فلك بـرس‬
‫عقاب عـزتت افراشت بالهـاي حـجاب‬ ‫به پاسداري حفظ و قار و حـرمت تو‬
‫بقاي عـزت ما وتـو در بـقاي حجا ب‬ ‫مقام آدميت در كتـاب يــزدان است‬
‫گشته جمع بهايـم زانـزواي حجـاب‬ ‫به جشم خويش نگر مجمع جـهاني را كه‬
‫هـدايتـي زخـدا آمـده لـواي حـجاب‬ ‫بـراي حفــظ كـرامت دربنـي آدم‬
‫بساز قامـت مـوزون آشنـاي حجـاب‬ ‫بـه آن عـزت اين هبـه ء خدا دادت‬
‫چو روز روشنش از پرتـو دعاي حجاب‬ ‫نگر تو دفتر و اوراق امشب داعــي‬

‫**********************‬
‫تاب تـو سرمايـه فانـوس مـا‬ ‫اي ردايت پـردهء نـاموس ما‬
‫قوت ديـن واساس ملـت اسـت‬ ‫طينت پاک تو ما را رحمتست‬
‫مادران را اسـوهء كامل بتــول‬ ‫مزرع تسليـم را حاصل بتول‬
‫چشم وهوش از اسوهء زهرا مبند‬ ‫فطرت تـو جزبه ها دارد بلند‬
‫مـوسم چيشين بـه گـلزار آورد‬ ‫تا حسيني شاخ تو بـار آورد‬

‫**********************‬

‫تاروپودش با تـو ميگويد سخن‬ ‫بشنو از چادر كه در توصيف زن‬


‫تا شرافـت را به عصمت بافته‬ ‫تـاروپودم ازشـرافت تـافتـه‬
‫دختران درند ‪ ،‬چادر چون صدف‬ ‫در كالس حفـظ تقـوا و شـرف‬
‫زانكه زيب وزينت زن چادر ست‬ ‫بهترين سـرمايهء زن چادر ست‬
‫دختـران راست تـاج افتــخار‬ ‫حفـظ چادر در سـراي اقــتدار‬
‫شـيوهء ازواج پاک احمــد ست‬ ‫حفظ چادر حفظ دين ومذهب است‬
‫حفظ گـل از هجـوم خـارهاست‬ ‫حفظ چادر چـاره ساز كارهاست‬

‫**********************‬

‫ازجـوانـان سلب آسايش مكن‬ ‫درخيابان چهـره آرايـش مـكن‬


‫درمسير چـشمها افسون مريز‬ ‫زلف خود ازروسري بيرون مريز‬
‫جلوهء گيسو مده دردسـت باد‬ ‫يـاد كـن از آتـش روز مـعاد‬
‫فاش تـر گويم عروسك نـيستي‬ ‫خـواهرم ديگر تـوكودك نـيستي‬
‫پوشش چسپان و رنگارنگ چيست‬ ‫خواهر من اين لباس تنگ چيست‬
‫با اصول شـرع لجبـازي مكـن‬ ‫خواهرم اين قـدر طنـازي مكن‬
‫يك نظـر ازواج پيامـبر بـبين‬ ‫خواهـرم اي عاشق ديــن مبين‬

‫**********************‬

‫العين تزني وزناها النظر جشم زنا ميكند وزناي جشم نظركردن است‬
‫كل الحوادث مبدأها من النظر و معظم النار من مستصغرالشرر‬
‫نخستين بله عروج فساد نكاه كردن است‬

‫زغربت خانهء وضع افكند دور‬ ‫به نامحرم نظر دل را كند كور‬
‫كه هرجه ديده بيند دل كند ياد‬ ‫ازدست ديده ودل هردوفرياد‬

‫( ال تقربوا الزنا )‬
‫فنظرة فسالم فكالم فموعدة فلقاء‬
‫نكاه – سالم – صحبت وتبسم – وعده ‪ ،‬مالقات‬

‫النظرة سهم مسموم‪ .‬من سهام ابليس‬


‫مرد او اندر مثل باشد جومرد باغبان‬ ‫زن بسان كل بود درباغ كلزار جهان‬
‫تا گلش ايمن شود ازدست برد اين وآن‬ ‫باغبان بايد كه ديواري كشد بر دور باغ‬
‫مرد هم بايد ببوشاند به زن زيب حجاب تاكه باشد همسرش همواره درامن وأمان‬
‫غنچهء ناموس خود را دركف بيكانكان‬ ‫و رنه ميبايد ببيند با دو چشم خويشتن‬

‫بي تفاوتي ها در ستر وحجاب سبب هالكت ميشود‪ :‬يكي از اشتباهات بسيار خطرناك خواهران مسلمان ما در موضوع ستر و‬
‫حجاب عدم توجه به احکام الهي در بعضي از عادت ها ‪ ،‬رواج ها ‪ ،‬وعنعناتي ميباشد که مخالف احکام اسالم بوده وبايد جدا مورد‬
‫توجه همه مومنان باشد که اين موضوعات را درين بخش بصورت مفصال مورد بررسي قرار ميدهم ‪:‬‬

‫‪ -1‬بزرگ شدن طفل درمقابل خانمي محرم شده نميتواند‪ :‬عادت بسياري از مردمان اينست كه زماني يك طفل درمقابل خانمي‬
‫خورد باشد وسپس جوان شود ‪ ،‬درمقابل آن جوان بي پروا بوده ‪ ،‬و باوي معامله يك نا محرم را نميكند ‪ ،‬مثال ‪ :‬در پيشروي شان‬
‫بعضي از اطفالي بوده اند كه سن آنان به بلوغ نرسيده و نظر به رواج ازينكه ايور ‪ ،‬پسران ايور ‪ ،‬ايور خواهران ‪ ،‬و پسران شان ‪،‬‬
‫پسران ماما ‪ ،‬پسران كاكا ‪ ،‬وغيره كسانيكه رفت و آمد شان درخانه هاي شان زياد بوده ‪ ،‬يا باهم خورد كالن شده اند و ياهم آنها نسبت‬
‫به او خورد بوده اند و اكنون همه به مرحله بلوغ رسيده اند ‪ ،‬و آنان ازينكه باهم عادت کرده اند ‪ ،‬و هميشه باهم نشست و برخواست‬
‫داشته اند ‪ ،‬با بي تفاوتي با آنان معامله ميكنند ‪ ،‬مثال از ايور ها و پسران آنها كه جديدا جوان شده اند ستر نميكنند و حتا در قسمت‪.‬‬
‫موها ‪ ،‬دستان ‪ ،‬و ياهم در اثناي شير دادن اوالد هاي شان با بي تفاوتي عمل ميكنند ‪ ،‬و اين بي تفاوتي سبب گناه بزرگي برايشان‬
‫ميشود ‪ ،‬زيرا هنگاميكه سن كسي به جواني رسيد ‪ ،‬ومحرم نباشد تمام احكام شريعت اسالمي بعد ازبلوغ نا محرمان بااليش فرض‬
‫ميگردد ‪ ،‬و اين خواهر مسلمان بايد در هنگام مقابل شدن با آنان بي پروا نباشد ‪ ،‬زيرا نامحرم با يكجا بزرگ شدن ‪ ,‬يا هم در پيشروي‬
‫انسان بزرگ شدن محرم نميگردد ‪ ،‬و شايد آنان فكر كنند كه ما با هم مانند خواهر و برادر بزرگ شده ايم ‪ ،‬ويا هم جوانان كه در‬
‫پيشروي ما بزرگ شده اند ‪ ،‬مانند اوالد ما هستند ‪ ،‬ويا اينكه دختران ما با آن پسران مانند برادر وخواهر زنده گي كرده اند و اكنون‬
‫كه جوان شده اند احساس بيگانگي نميكنند بلكه به شكل عادي باهم نشست و برخواست ميكنند ‪ ،‬اينگونه سخنان و استدالالت ‪ ،‬نظريات‬
‫شخصي هر انسان است كه نبايد اين نظريات شخصي شكل مشروعيت شرعي را به خود بگيرد ‪ ،‬زيرا اگر اين موضوعات‬
‫مشروعيت ميداشتند و با بزرگ شدن دريكجا ‪ ،‬ويا هم جوان شدن در مقابل چشمان انسان بعد از سپري نمودن سن خورد ‪ ،‬در مقابل‬
‫ما ‪ ،‬مشروعيت ميداشت ‪ ،‬وسببي از اسباب محرم شدن ميبود ‪ ،‬جواز أنرا در كتب شريعت اسالمي ميخوانديم ‪ ،‬ولي هيچگاهي درين‬
‫مورد معافيتي از طرف شريعت اسالم بيان نشده است ‪ ،‬و روي همين علت است كه كسالت و بي تفاوتي در چنين موارد سبب گناه‬
‫بزرگي ميشود ‪ ،‬كه الزم است خواهران ‪ ،‬مادران ووالدين محترم اين حكم الهي را در نظر داشته ‪ ،‬از رواج ها و بي تفاوتي ها ‪،‬‬
‫خود داري نمايند ‪ .‬زيرا با زنده گي نمودن دريك حويلي و يا هم بزرگ شدن باهم ‪ ،‬حكم شريعت تغيير نميكند و مسلمانانيكه‬
‫ميخواهند عصيان و نافرماني هللا ( جل جالله ) را نكنند درين موارد توجه بيشتر نمايند ‪.‬‬

‫‪ -2‬سترو حجاب به اساس رقابت ‪ :‬يكي از عادات باطليكه امروز در بين بعضي از مسلمانان بي خبر از دين‪ ،‬رواج يافته است‬
‫اينست كه بعضي از مردان به خانم هاي شان ميگويند ‪ :‬از ينكه فالن دوست ‪ ،‬همسايه و ياهم برادر خوانده ام خانمش را از من ستر‬
‫نكرد بناء شما هم از ايشان ستر نكنيد ‪ ،‬و هرگاه كسي را ببينند كه خانمش از او ستر ميكند فورا به خانم خود ميگويد كه از فالن مرد‬
‫ستر كن زيرا خانمش ازمن ستر ميكند ‪.‬‬
‫اين فكر كامال مخالف احكام شريعت اسالمي ميباشد ‪ ،‬وبه اين اساس اشخاص محرم و نامحرم تثبيت نميگردد ‪ ،‬بلكه محرم و‬
‫نامحرم را شريعت اسالمي تعيين وتثبيت نموده است و هرگاه كسي به اساس اعتبارات مختلف خانم خود را مجبور ميسازد تا ستر‬
‫خود را دور نمايد در حقيقت گناه بزرگي را متحمل شده است ‪.‬‬

‫‪ 3-‬خواهرخوانده ‪ ،‬برادرخوانده مادر وپدر خوانده و فرزندي گرفتن حرمت را ازبين نميبرد ‪ :‬در دين مقدس اسالم ‪ ،‬تنها برادر‪،‬‬
‫خواهر ‪ ،‬بدر ‪ ،‬مادر ‪ ،‬بسر و دختر به دوعلت تثبيت ميكردد ‪:‬‬
‫الف‪ :‬درصورتيكه دربين شان روابط قرابت وجود داشته باشد ‪ ،‬مثال ‪ :‬انسان سه قسم خواهر دارد ‪:‬‬
‫‪ -‬خواهر مادري وبدري ( كه هردو از يك مادر وبدرباشند )‬
‫‪ -‬خواهر مادري ( كه تنها مادر شان شريك باشد ‪ ،‬وبدرهاي شان فرق نمايد )‬
‫‪ -‬خواهر بدري ( كه بدرشان يكي باشد ‪ ،‬ومادر هايشان فرق نمايد )‬
‫به همين سان انسان سه برادر دارد ( برادر سكه – برادر بدري – و برادر مادري)‬
‫ب‪ :‬درصورتيكه دربين دو شخص رابطه رضاع ( شيردادن ) باشد ‪ ،‬مثال ‪ :‬انسان خواهر رضاعي ‪ ،‬برادررضاعي ‪،‬‬
‫مادررضاعي ‪ ،‬بدر رضاعي ‪ ،‬بسر رضاعي ودختر رضاعي ميداشته باشد ‪ ،‬كه رضاع ( شيردادن ) سبب حرام شدن نكاح بايكديكر‬
‫ميشود ‪.‬‬
‫بغير ازين دوحالت حالت ديكري وجود ندارد كه براي انسان محرم شدن را اثبات نمايد ‪.‬‬

‫درزمان قديم دربين عربها رواج بود كه هرگاه شخصي طفلي را به فرزندي ميكرفت ‪ ،‬او را بسر آن شخص ميناميدند ‪ ،‬مثال‪:‬‬
‫پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) يك بسرك را بنام زيد بسر خود خوانده بود ‪ ،‬ومردم اورا زيد بسر محمد ( صلى هللا عليه وسلم )‬
‫ميكفتند ‪ ،‬ولي آيات قرآني نازل شد ‪ ،‬وبراي حضرت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) امر نمود كه ازين امر خود داري نموده زيد را‬
‫بنام بدرش ياد نمايد ‪ ،‬سبس همه اورا ( زيد بسر حارثه ) كه بدر اصلي اش بود ميناميدند ‪.‬‬
‫درينجا بهتراست آيات شريف را با نظر دانشمندان اسالمي مورد مطالعه قرار دهيم ‪:‬‬

‫( َما َج َع َل هَّللا ُ لِ َرج ٍُل ِم ْن قَ ْلبَي ِْن فِي َجوْ فِ ِه َو َما َج َع َل أَ ْز َوا َج ُك ْم الاَّل ئِي تُظَا ِهرُونَ ِم ْنه َُّن أُ َّمهَاتِ ُك ْم َو َما َج َع َل أَ ْد ِعيَا َء ُك ْم أَ ْبنَا َء ُك ْم َذلِ ُك ْم قَوْ لُ ُك ْم‬
‫ِّين َو َم َوالِي ُك ْم َولَي َ‬
‫ْس‬ ‫ق َوهُ َو يَ ْه ِدي ال َّسبِي َل ا ْدعُوهُ ْم آِل بَائِ ِه ْم هُ َو أَ ْق َسطُ ِع ْن َد هَّللا ِ فَإ ِ ْن لَ ْم تَ ْعلَ ُموا آبَا َءهُ ْم فَإ ِ ْخ َوانُ ُك ْم فِي الد ِ‬ ‫ِبأ َ ْف َوا ِه ُك ْم َوهَّللا ُ َيقُو ُل ْال َح َّ‬
‫َت قُلُوبُ ُك ْم َو َكانَ ُ َغفُورًا َر ِحي ًما) خداوند براى هيچكس دو قلب در درون وجودش نيافريده‪ ،‬و‬ ‫هَّللا‬ ‫َعلَ ْي ُك ْم ُجنَا ٌح فِي َما أَ ْخطَأْتُ ْم بِ ِه َولَ ِك ْن َما تَ َع َّمد ْ‬
‫هرگز همسرانتان را كه مورد ((ظهار)) قرار مىدهيد مادران شما قرار نداده‪ ،‬و (نيز) فرزندخواندههاى شما را فرزند حقيقى قرار‬
‫نداده است‪ ،‬اين سخنى است كه شما تنها به زبان خود مىگوئيد (سخنى باطل و بىماخذ) اما خداوند حق مىگويد‪ ،‬و به راه راست هدايت‬
‫مىكند‪ .‬آنها را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار نزد خدا عادالنه تر است‪ ،‬و اگر پدران آنها را نمىشناسيد آنها برادران دينى و موالى‬
‫شما هستند‪ ،‬اما گناهى بر شما نيست در خطاهائى كه (در اين مورد) از شما سر مىزند (و بىتوجه آنها را به نام ديگران صدا مىزنيد)‬
‫ولى آنچه را از روى عمد مىگوئيد (مورد حساب قرار خواهد داد) و خداوند غفور و رحيم است‪ .‬األحزاب ‪5 -3 /‬‬

‫تفسير الميزان درين مورد ميفرمايد ‪:‬‬


‫و ما جعل ادعياءكم ابناءكم كلمه ادعياء جمع دعي ‪ ،‬به معناى پسر خوانده است ‪ ،‬و در جاهليت اين عمل دعاء و تنبي در‬
‫بينشان دائر و معمول‪ .‬بوده است ‪ ،‬و همچنين در بين امتهاى مترقي آن روز ‪ ،‬مانند روم و فارس كه وقتي كودكي را پسر خود‬
‫ميخواندند ‪ ،‬احكام فرزند صلبي را در حق او اجراء ميكردند ‪ ،‬يعني اگر دختر بود ازدواج با او را حرام ميدانستند ‪ ،‬و چون پدرخوانده‬
‫ميمرد ‪ ،‬به او نيز مانند ساير فرزندان ارث ميدادند و همچنين ساير احكام پدر و فرزندى را درباره او اجراء ميكردند ‪ ،‬و اسالم اين‬
‫عمل را نيز لغو كرد بنابراين مفاد آيه اين است كه خداى تعالي آن كساني را كه شما آنها را فرزند خود خوانده ايد ‪ ،‬فرزندان شما‬
‫قرار نداده تا احكام فرزندان صلبي در حق آنان نيز جارى باشد ذلكم قولكم بافواهكم و هللا الحق و هو يهدى السبيل كلمه ذلكم در اين‬
‫آيه اشاره به مساله ظهار ‪ ،‬و فرزند خواندگي ‪ ،‬و يا تنها اشاره به مساله دومي است ‪ ،‬كه البته ظهور آيه احتمال دومي روشنتر است ‪،‬‬
‫مؤيدش هم اين است كه در آيه بعدى تنها حكم فرزند خواندگي را بيان ميكند و اينكه فرمود ‪ :‬قولكم بافواهكم معنايش اين است ‪ :‬اينكه‬
‫شما فرزند ديگرى را به خود نسبت ميدهيد ‪ ،‬سخني است كه با دهانهاى خود ميگوييد ‪ ،‬و جز اين اثرى ندارد ‪ ،‬و اين تعبير كنايه است‬
‫از بي اثر بودن اين سخن ‪ ،‬همچنان كه در آيه كال انها كلمه هو قائلها <‪ >3‬نيز كنايه از بيهودگي آن سخن است و هللا يقول الحق و‬
‫هو يهدى السبيل ‪ -‬معناى حق بودن قول خدا اين است كه او از چيزى خبر ميدهد كه واقع و حقيقت مطابق آن است ‪ ،‬و اگر حكم و‬
‫فرماني براند ‪ ،‬آثارش بر آن مترتب ميشود ‪ ،‬و مصلحت واقعي مطابق آن است و معناى راهنمايياش به راه ‪ ،‬اين است كه هر كس را‬
‫هدايت كند ‪ ،‬بر آن راه حقي وادارش ميكند كه خير و سعادت در آن است ‪ ،‬و در اين دو جمله اشاره است به اينكه وقتي سخن شما‬
‫بيهوده و بي اثر است ‪ ،‬و سخن خود را همواره با اثر و مطابق واقع است ‪ ،‬پس سخن خود را رها نموده و سخن او را بگيرد ‪.‬‬
‫ابن كثير در تفسير آيات فوق ميكويد ‪ :‬اين آيت شريف "ادعوهم آلبائهم هو أقسط عند هللا" امريست كه عاداتي را كه در ابتداي‬
‫اسالم رواج بود ‪ ،‬نسخ مينمايد ‪ ،‬آنان عادت داشتند كه بسران بيكانه را بسرخوانده خويش قرار ميدادند ‪ ،‬بنا هللا ( جل جالله ) امر نمود‬
‫‪ ،‬تا آنانرا به نسب خود شان بركردانند‪.‬‬

‫امام بخاري از عبد هللا بن عمر(رضي هللا عنهما ) روايت ميكند كه فرمود‪ :‬ما زيد بن حارثة (رضي هللا عنه) را زيد بن محمد‬
‫ميگفتيم تا اينكه اين آيت شريف نازل شد "ادعوهم آلبائهم هو أقسط عند هللا"‬

‫عربها اين پسرخوانده ها را معامله پسراصلي مينمودند ‪ ،‬ايشانرا با محارم خويش به تنهايي رها ميكردند ‪ ،‬بدين اساس بي بي‬
‫سهلة بنت سهيل كه خانم أبي حذيفة (رضي هللا عنه) بود به پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) گفت ‪ :‬اي رسول هللا صلى هللا عليه وسلم ما‬
‫سالم را پسر ميگفتيم ‪ ،‬وخداوند اين حكم را نازل نمود ‪ ،‬و ميبينم كه ابي حذيفه آمدن اين طفل را خوش ندارد ‪ ،‬پيامبر( صلي هللا عليه‬
‫وسلم ) گفت ‪ :‬براي آن طفلك شير بده ‪ ،‬بااليش حرام ميشوي ‪.‬‬
‫بناء به اساس آيات فوق ( تبني – فرزندي گرفتن ) حرام پنداشته شده ‪ ،‬وكسي را فرزندي گرفتن مانع نكاح نشده ‪ ،‬وفرزندي پسر‬
‫اصلي انسان شرعا شمرده نميشود ‪ .‬وهرگاه جوان شود ‪ ،‬خلوت نمودن آن باخانم آن مرد ‪ ،‬وساير اعضاي فاميلش ناجايز بوده ‪ ،‬سبب‬
‫گناه پنداشته ميشود ‪.‬‬

‫همچنان دردين مقدس اسالم پدرخوانده گي ‪ ،‬مادر خوانده گي ‪ ،‬برادر خوانده گي ‪ ،‬خواهر خوانده گي ‪ ،‬پسرخوانده گي ‪ ،‬دختر‬
‫خوانده گي ‪ ،‬مانع حرمت نشده ‪ ،‬و معامله محرمان را باايشان نمودن گناه بزرگي دردين مقدس اسالم بيان شده است ‪.‬‬
‫بعضي از مردمان در عصر حاضر رواج دارند كه زن بيگانهء را خواهر ميخوانند وياهم زناني اند كه مردان بيگانه را برادر‬
‫خوانده و ميگويد كه اين برادر قرآني من است ‪ ،‬و به اساس اين گفته با آن مرد بيگانه و نامحرم ‪ ،‬خودش ‪ ،‬دخترانش و ساير اعضاي‬
‫فاميل شان آزادانه نشسته بدون ستر و حجاب حتا به بعضي سفرها نيز با اين مرد هم سفر ميشوند ‪ ،‬و هرگاه پرسيده شود كه شما با‬
‫كي به سفر رفته بوديد ميگويند با برادر قرآني ام ‪.‬‬
‫بعضي از خانمها مرد بيگانه اي را در منزل خود بنام پدر خوانده جا داده ‪ ،‬ومانند پدر اصلي با وي معامله نموده ‪ ،‬ستروحجاب‬
‫را مراعات نکرده ‪ ،‬باوي خلوت مينمايد ‪ ،‬اين عمل کامال مخالف شريعت اسالم بوده ‪ ،‬ومرد بيگانه به اين اساس محرم شده‬
‫نميتواند ‪.‬خالصه اينکه درشريعت اسالمي برادرخوانده ‪ ،‬خواهرخوانده ‪ ،‬مادر خوانده ‪ ،‬پدرخوانده ‪ ،‬پسر خوانده و غيره محرم انسان‬
‫شده نميتواند ‪ ،‬نشست و برخواست با مرد بيگانه به اساس برادر خوانده گي و يا پدر خوانده گي يا پسر خوانده گي قطعا حرام‬
‫ميباشد ‪.‬‬
‫فصل دهم‬
‫پيامبر( صلي هللا عليه وسلم )‬ ‫تعدد ازواج‬
‫تعدد ازواج پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) داراي حكمت هاي زيادي ميباشد ‪ ،‬وبراي فهميدن حقيقت اين حكمت ها ‪ ،‬الزم است‬
‫سؤاالتي را مطرح نمود تا موضوع واضح و روشن گردد ‪.‬‬
‫سوال أول‪ :‬آيا زنان محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) همه دختران جوان بودند ؟‬
‫سوال دوم‪ :‬آيا تعدد ازواج محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) درهنگام جواني اش صورت پذيرفته است ‪.‬‬
‫سؤال سوم‪ :‬چرا محمد( صلى هللا عليه وسلم ) چند بار ازدواج نموده است ؟‬

‫هرگاه بخواهيم حقيقت را درك نماييم الزم است به كتب تاريخ اسالم مراجعه نماييم تا اول در مورد خانم هاي پيامبر‬
‫( صلى هللا عليه وسلم )‬

‫اسالم معلوما ت حاصل نماييم و بعدا قضاوت نماييم كه علت حقيقي آن چه بود؟‬
‫به اساس روايات تاريخي درجواب سواالت فوق ميتوان گفت كه زنان پيامبر(صلى‪ .‬هللا عليه وسلم) بغيراز بي بي عايشه(رضي هللا عنها) بقيه همه‬
‫زنان مسن وپخته سالي بودند ‪.‬‬

‫دركتب تاريخ اسالم آمده است كه حضرت پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم) درسن بيست وپنج سالگي با بي بي خديجه(رضي هللا عنها) ازدواج‬
‫نمود‪،‬وخانمش نسبت به او پانزده سال بزرگتر بود‪،‬تمام اوالد هاي پيامبر(صلى هللا عليه وسلم) بغيرازپسرش إبراهيم ازهمين خانمش بود كه‬
‫دوپسروچهاردختربودند بنامهاي قاسم ‪،‬زينت‪،‬رقيه‪،‬أم كلثوم‪،‬فاطمه‪،‬وعبد هللا كه لقبش (طيب وطاهر) بود ‪.‬‬
‫حضرت پيامبر(صلى هللا عليه وسلم ) تا وفات بي بي خديجه(رضي هللا عنه)باخانم ديگري ازدواج نكرده است ‪)١(.‬‬
‫بي بي خديجه (رضي هللا عنه) در سن شصت وپنج سالگي وفات نمود و در آنزمان پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) پنجاه سال عمر داشت ‪) ( .‬‬
‫‪٢‬‬

‫بي بي خديجه از بزرگترين نعمات الهي باالي پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) بود يك ربع قرن حياتش را باوي سپري نمود ‪ .‬درتمامي‬
‫مشکالت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) را کمک نمود ‪.‬‬
‫تمام خانم هاي پيا مبر ( صلى هللا عليه وسلم ) بغيراز بي بي عايشه (رضي هللا عنها) زنان سالخورده و بيوه بودند ‪ ،‬كه شهرت کامل أنها در‬
‫صفحات تاريخ ثبت ميباشد ‪.‬‬
‫بعد از ارائه معلوما ت درمورد سن خانمهاي پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) سواالت ذيل مطرح ميگردد ‪:‬‬
‫سوال‪:1‬چرا پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) با زنهاي بيوه پخته سال پنجاه وشصت ساله ازدواج نمود؟‬
‫ج ‪ :‬درين ازدواج ها حكمت هاي وجود داشت كه آنرا مفصال بيان خواهم نمود ‪.‬‬
‫سوال ‪: 2‬هر گاه پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) ميخواست بار دوم وسوم ازدواج كند ‪ ،‬چرا در سن جواني اش اين كار را نكرد و بعد‬
‫ازوفات بي بي خديجه (رضي هللا عنها)كه پيامبر( صلي هللا عليه وسلم ) به پنجاه سالگي يعني سن پيري وضعف رسيده بود ازدواج كرد ؟‬
‫جواب ‪ :‬هرگاه هدفش خواهشات نفسي ميبود در سن جواني ازدواج ميكرد ولي هدف پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) مصلحت اسالم بود نه‬
‫خواهشات خودش ‪ .‬بناء اين ازدواج هايش را به اساس مصلحت دين مقدس اسالم نمود ‪ ،‬وهرگاه ازدواج بخاطر مصلحتی باشد ‪،‬‬
‫موضوع سن مطرح نميباشد ‪.‬‬
‫س ‪ -3‬در كتب تاريخ اسالم آمده است كه اصحاب پيامبر(صلى‪ .‬هللا عليه وسلم ) آنحضرت را چنان دوست داشتند كه مال ‪ ،‬جان و اوالد‬
‫هاي خويش را برايش فدا وقربا ن مينمودند ‪ ،‬هرگاه پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) ميخواست ازدواج نمايد چرا ازياران خود نخواست كه‬
‫دختران باكره و نوجوان خود را برايش نكاح كنند ‪ ،‬وبرعكس آن با بيوه هاييكه ضعيف و مسن بودند ازدواج نمود ‪.‬‬
‫جواب ‪ :‬جواب اين سخن را بايد ازدشمنان اسالم و مستشرقان ويا هم شاگردان مستشرقين پرسيد كه العياذ باهلل بر پيامبر( صلى هللا عليه‬

‫وسلم ) بخاطر جهالت ويا دشمني شک ميکنند ؟‬


‫سؤال ‪ :‬هرگاه از جوانان پرسيده شود كه آيا ميخواهند با خانميكه نسبت به خود شان پانزده يا بيست سال بزرگترباشد ازدواج‬
‫کنند ؟ چه پاسخ خواهند داد؟‬

‫‪١‬‬
‫الرحيق المختوم ‪ ،‬ص ‪. 70 :‬‬
‫‪٢‬‬
‫الرحيق المختوم ‪،‬ص ‪.132 :‬‬
‫جواب‪:‬اكثريت جوانان اين پيشنهاد را نميپذيرند ولي بعضي از جواناني هستند كه بخاطر معنويت ‪ ،‬اخالق ‪ ،‬و دينداري موضوع‬
‫سن را مطرح نميسازند ‪ .‬و لي اگر از جوانان مسلمان پرسيد ‪:‬‬
‫هرگاه ازدواج شما با خانم مسني سبب ايمان اقارب آن خانم شود ‪ ،‬و يا اينكه ‪ :‬ازدواج شما با زنان مسن سبب دوستي بين چند‬
‫قبيله با هم دشمن ميشود چه نظرداريد ؟ جوان مسلمان بدون شك بخاطر دين مقدس اسالم ‪ ،‬دعوت به اسالم ‪ ،‬نشر اخوت و برادري‬
‫در بين مردم اين پيشنهاد را حتما ميپذيرد ‪ .‬و ازدواج پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) هم روي همين اهداف بوده است ‪.‬‬
‫براي اينكه موضوع بهتر ترروشن گردد الزم است تا حكمت از تعدد ازواج پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) را مفصال تشريح وتوضحي‬
‫نماييم ‪.‬‬

‫حكمت تعدد ازواج پيا مبر اسالم‬


‫حكمت تعدد ازواچ پيامبر (صلى هللا عليه وسلم ) ر ا ميتوان در نقاط ذيل خالصه نمود ‪:‬‬
‫حكمت تعليمي ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫حكمت دعوي‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫حكمت اجتماعي ‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫حكمت تشريعي ‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫حكمت حفظ احاديث ‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫حکمت سياسي‪.‬‬ ‫‪-6‬‬
‫درينجا الزم است در مورد اين حكمت هاي مختصرا صحبت نماييم ‪ ،‬تا مسلمانان مخلص و يكتا پرست شخصيت پيامبر‬
‫اسالم( صلى هللا عليه وسلم) را زياده تر درك نمايند و ايمان خويش را هنوز هم قوي سازند ‪،‬همچنان اميد است برادران عزيز ما كه هنوز اين‬
‫حقايق را مطالعه نكرده اند و ياهم به اساس تبليعات دشمنان اسالم سؤاالتي در ذهن شان ايجاد شده است ازين بحث استفاده نموده ‪،‬‬
‫درآينده ها با مالقات با دشمنان اسالم و يا اشخاص جاهل با بيان حقايق اسالمي آنانرا به دين مقدس اسالم دعوت نمايند ‪ ،‬زيرا وظيفه‬
‫مسلمان حقيقي رساندن حق ‪ ،‬خير رساني به ديگران ‪ ،‬و مردم را از بدبختي ها نجات دادن است ‪ ،‬حقيقت همين است كه كسانيكه با‬
‫اسالم مخالفت دارند حقايق اسالم را درك نكرده اند ‪ ،‬پيامبراسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) را نشناخته اند ‪ ،‬وقبل از در ك حقيقت قضاوت نموده‬
‫اند ‪ ،‬در غير آن ميبينيم كه هزاران انسان دانشمند شرقي و غربي بعد از مطالعه قرآن و سيرت پيامبر اسالم( صلى هللا عليه وسلم )‬
‫به دين مقدس اسالم مشرف شده اند ‪ ،‬واكنون از جمله دعوتگران بزرگ دين مقدس اسالم ميباشند ( دوستان ما ميتوانند درين مورد‬
‫كتاب (اينك خورشيد از غرب ميدرخشد) را مطالعه نمايند ‪ ،‬ويا هم كست هاي شيخ احمد ديدات باشنده جنوب افريقا را كه بزبان‬
‫انگليسي ميباشد ‪ ،‬گوش دهند ‪.‬‬

‫‪ -1‬حكمت تعليمي ‪ :‬پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) معلم بشريت است ‪ ،‬خداوند متعال ( جل جالله ) او را براي بشريت‬
‫مانند يك مژده دهنده ‪ ،‬ترساننده ‪ ،‬دعوتگر ‪ ،‬و چراغ روشني فرستاده است ( إنا أرسلناك شاهدا ومبشرا و نذيرا و داعيا إلى هللا بإذنه‬
‫وسراجا منيرا ) ‪ ،‬پيامبر اسالم رحمت براي عالميان بود و رسالتش تمام بشريت مردان ‪،‬زنان ‪ ،‬اطفال ونوجوانان همه را در بر‬
‫ميگيرد ‪.‬‬

‫در زمان بعثت پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) مكاتب و دانشگاه هاي براي خواهران چه كه حتى براي مردان هم وجود‬
‫نداشت ‪ .‬آيا شا يسته پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) بود كه در چنين حالت خاموش بنشيند در حاليكه نخستين كلمات وحي را خوانش و‬
‫قلم تشكيل ميداد ؟ طبيعي است كه پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) براي تعليم و تربيه مردان مساجد را مركز قرار داد و همه‬
‫ميتوانستند از فيوضات نبوي بهره گيرند ولي خواهران مسلمان نميتوانستند مشكالت خويش را در مقابل مردان بيان دارند ازپيامبر‬
‫( صلى هللا عليه وسلم ) تقاضا كردند تا روزي را برايشان تخصيص دهد ‪ ،‬و پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نيزروزي را براي‬
‫خواهران مسلمان تخصيص داد ولي با آنهم مشكل بود كه بعضي مسايل را مستقيما از پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) بپرسند ‪ ،‬بدين‬
‫ملحوظ پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) خواست ‪ ،‬براي خواهران مسلمان أستادان ومعلماني از بين خانمها تربيه نمايد ‪ ،‬تا آنان بتوانند‬
‫مسايل مهم و دقيقي را كه مربوط شان ميشود ‪ ،‬به راحت خاطر بپرسند ‪ ،‬و مصلحت همين بود که پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) با‬
‫تعداد از خانمها بدون درنظرداشت سن آنان ازدواج نمايد و بدين وسيله احكام اسالم را به خانمهاي خويش بيان داشته و بعدا آنان اين‬
‫احكام را به ساير خواهران مسلمان برسانند ‪ .‬روي همين علت زنان پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) منحيث استادان و محدثان مشهور‬
‫در تاريخ اسالم ظهور نمودند ‪.‬‬
‫‪ -2‬حكمت دعوت‪ :‬پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) وظيفه داشت تا مردم را به دين مقدس اسالم دعوت نمايد ‪ ،‬و پيامبر‬
‫اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) بخاطر گرايش مردم به اسالم هميشه در حركت بودند ‪ ،‬ومسلمان شدن يك فرد ارزشي زيادي درنزد‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) داشت ‪ ،‬زمانيكه حضرت پيامبر اسالم( صلى هللا عليه وسلم ) به پيامبري مبعوث گرديد ‪ ،‬عربها در‬
‫قبايل مختلف زنده گي ميكردند و آنان داراي خصلت هاي قبايلي خاصي بودند كه روابط فاميلي ازطريق ازدواج نقش مهمي در روابط‬
‫اجتماعي ‪ ،‬دوستي و با همزيستي آنان داشت ‪ ،‬حضر ت محمد ( صلى هللا عليه وسلم ) براي اينكه با ساير قبايل عالقه مصاهرت‬
‫داشته باشد ‪ ،‬و ازين عالقه براي نشر دين مقدس اسالم استفاده نمايد ‪ ،‬بدون در نظر داشت سن و سال با زنان سالخورده و بيوه آن‬
‫قبايل ازدواج مينمود ‪ ،‬تا ازدواج وي او را جزء قبيله آنان ساخته و ايشان بخاطر اين رابطه فاميلي به دعوت پيامبر اسالم ( صلى هللا‬
‫عليه وسلم ) گوش دهند ‪.‬‬
‫در غزوه بني مصطلق صد فاميل كفار در نزد مسلمانان اسيرشدند كه در جمله اسيران ( جويريريه بنت حارث ) يک زن کهنه‬
‫سال از خانواده رئيس اين قبيله نيزشامل بود ‪ ،‬او به نزد پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) آمده طالب مال شد ‪ ،‬پيامبر( صلى هللا عليه‬
‫وسلم ) برايش گفت ‪ :‬ميخواهم پول فديه ات را بدهم و با شما ازدواج نمايم ‪ ،‬اين خانم پيشنهاد پيامبر را پذيرفت ‪ ،‬و با وي ( صلى هللا‬
‫عليه وسلم ) ازدواج نمود ‪ ،‬باشنيدن خبرازدواج شان تمام صحابه پيامبر گفتند كه آيا خسر خيل پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) در نزد‬
‫ما اسير باشند ‪ ،‬تمام اسيران را بخاطر مصاهرت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) رها نمودند ‪ ،‬وزماني مردم قبيله بني مصطلق اين‬
‫شهامت ‪ ،‬اخالق ‪ ،‬و رادمنشي را از مسلمانان ديدند همه مسلمان شدند ‪ .‬ازدواج پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) با يك خانم بيوه كهن‬
‫سال سبب اسالم صد ها انسان گرديد ‪ ،‬وهمه اين ازدواج را متبرك ميپنداشتند زيرا نتيجه اش اسالم آوردن آن زن با تمامي قومش شد‬
‫‪.‬‬
‫درغزوه خيبر كه مسلمانان با يهودان جنگيدند وآنانرا شكست دادند (صفيه دختر حيي بن أخطب) رئيس اين قبيله نيز اسير شده‬
‫بود و شوهرش در جنگ كشته شده بود ‪ ،‬پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) اين خانم بيوه اسير را اختيار داد كه اگر خواسته باشد او را‬
‫آزاد نموده و باوي ازدواج نمايد و يا هم اورا آزاد نموده و به فاميلش بپيوندد اين خانم زماني كرامت ‪ ،‬انسانيت و اخالق پيامبر( صلى‬
‫هللا عليه وسلم ) را مشاهده نمود نخست اسالم خويش را اعالن نمود و موافقه نمود با پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) ازدواج‬
‫نمايد ‪ ،‬و اين ازدواج سبب شد تعدادي از اقارب اين خانم بيوه به دين مقدس اسالم مشرف شوند ‪.‬‬
‫رمله بنت ابي سفيان كه بنام أم حبيبه مشهور است دختر خطرناكترين دشمنان اسالم ‪ ،‬رهبر كفار قريش (أبوسفيان) بود ‪ ،‬اين‬
‫خانم به دين مقدس اسالم مشرف گرديد و در جمله مهاجرين با شوهرش به حبشه هجرت نمود و در آنجا شوهرش وفات نمو د ‪ ،‬او‬
‫دوباره به مكه آمده نميتوانست زيرا از غضب پدرکافرش ميترسيد كه شايد او را بكشد ‪ ،‬درحالت سختي زنده ميكرد ‪.‬‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) از نجاشي تقاضا نمود تا او را خواستگاري نمايد ‪ ،‬آن زن بيوه بيچاره ازشنيدن اين خبر بسيار‬
‫خوشحال شد و باشنيدن خبر ازدواج آنها ابوسفيان نيز اين ازدواج را تأييد نمود ‪ ،‬و اين ازدواج سبب تخفيف ظلم مشركان از مسلمانان‬
‫گرديد زيرا در بين پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) و رهبرمشركان مصاهرت پيدا شد ‪ ،‬و قلب او را به اسالم نزديك ساخت كه‬
‫در نهايت ابو سفيان به اسالم مشرف گرديد ‪.‬‬
‫‪ -3‬حكمت اجتماعي ‪ :‬پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) ميخواست كه روابط اجتماعي خويش را با تمامي مردم قبايل و‬
‫ساكنان اطرافش مستحكم سازد و اين رابطه اجتماعي در آنزمان بواسطه مصاهرت بسيار قوي بود ‪ ،‬و هرگاه شخصي از قريهء‬
‫ازدواج مينمود همه اهل آن قريه با خويشاوندان جديد خويش روابط مستحكم ميداشتند ‪ .‬پيامبر اسالم( صلى هللا عليه وسلم ) بخاطر‬
‫تقويه اين رابطه خواست اهل اين قبايل را بخود نزديك سازد و بدين وسيله پيامبر اسالم توانست كه از طريق خاندان نبوي قبايل‬
‫مختلف را باهم دوست سازد ‪ ،‬ويك جامعه جديد وزيباي انساني را تهداب گذاري نمايد ‪.‬‬
‫‪ -4‬حكمت تشريعي ‪ :‬در زمان جاهليت بعضي از عادات و تقاليد در بين مردم چنان ريشه دوانيده بود كه ازبين بردن آن كار‬
‫بسيار مشكل بود ‪ ،‬در آن زمان پيامبر اسالم ( صلى هللا عليه وسلم ) حضرت زيد را مانند اوالد خود تربيه نموده بود و مردم نظر به‬
‫رواج و عنعنات شان زيد را پسر محمد ميگفتند و اين پسر در بين مردم بنام زيد بن محمد مشهور بود ‪ ،‬دين مقدس اسالم اين رواج را‬
‫مخالف روابط جامعه اسالمي دانست و خواست اين پسر خوانده گي ها را كه عاقبت غير مرغوب در جامعه داشت از ريشه بردارد و‬
‫همين بود كه حكم حرمت تبني ( پسر خوانده گي ) نازل شد ‪ ،‬و پيامبر از آنروز به بعد زيد را پسر حارثه ندا مينمود ولي مردم بازهم‬
‫فكر ميكردند كه پسر خوانده مانند پسر نسبي حكم دارد ‪ ،‬و فاميل او نيز حكم فاميل پسر حقيقي را دارد ولي حكم الهي بر پيامبر نازل‬
‫شد كه خانم طالق شدهء زيد را به نكاح خويش در آورد تا صحابه پيامبر با ديدن سنت عملي پيامبر اين پديده غير اسالمي را كامال‬
‫بشناسند و بدانند كه پسرخوانده حكم پسر نسبي را نداشته و بيگانه ميباشد ‪.‬‬
‫متأسفانه كه بعضي از مسلمانان هنوز هم ازين حكم قرآني بيخبر بوده به عادت ( تبني ) پسرخوانده گي دست ميزنند و زماني آن‬
‫پسر در فاميل بزرگ ميشود ‪ ،‬با دختر‪ ،‬خانم ‪ ،‬خواهر وساير اعضاي فاميل آن مرد زنده گي ميكند ‪ ،‬كه عواقب ناگواري گاهگاهي‬
‫بمشاهده رسيده است ‪ ،‬و ياهم بعضي از خانم ها با مردان بيگانه دريك خانه هفته ها سپري ميكنند و آن مرد بيگانه را كه هيچ رابطه با‬
‫او ندارند بنام برادر خوانده تسميه ميكنند و ساير اعضاي فاميل نيز سكوت اختيار نموده و شايد آن مرد خود خواه با استفاده از چنين‬
‫القاب اهداف شومي داشته با شد كه دين مقدس اسالم اين نوع روابط را نميشناسد ‪.‬‬

‫‪ -5‬حكمت حفظ احاديث منزلي پيامبر( صلى هللا عليه وسلم )‪ :‬حديث پيامبر عبارت از ( قول – فعل و تقرير ) پيامبر( صلى هللا عليه‬
‫وسلم ) ميباشد كه بنام سنت قولي ‪ ،‬سنت فعلي ‪ ،‬وسنت تقريري شناخته ميشود ‪.‬‬
‫منظور ازسنت قولي ‪ :‬تمام سخنان پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) است كه بواسطه آن احكام شريعت بيان شده است مثل اين‬
‫سخن پيامبر كه ميفرمايد ( ايمان هفتاد وچند شعبه دارد ‪ ،‬بهترين شعبات ايمان كلمه طيبه ( الاله إال هللا ) ميباشد ‪ ,‬و پايانترين شعبه‬
‫ايمان دوري اشياي مضر از را ه مردم است ‪ ،‬و حيا هم يك شعبه ايمان است ‪.‬‬
‫منظور ازسنت فعلي ‪ :‬تمامي اعمال پيامبر است كه بصورت عملي در بين صحابه صورت پذيرفته است و برايمان نقل شده است‬
‫‪ .‬مثال ‪ :‬شكل نماز خواندن ‪ ،‬حج نمودن وغيره ‪.‬‬
‫منظور ازسنت تقريري اينست كه در نزد پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) سخني گفته شده و ياهم كاري أنجام شده باشد و پيامبر‬
‫آنرا منع نكرده باشد ‪ ،‬مثال نام اصحاب (رضي هللا عنهم) على ‪ ،‬عثمان ‪ ،‬عمر ‪ ،‬عايشه ‪ ،‬خديجه و غيره بوده وپيامبر( صلى هللا عليه‬
‫وسلم ) از آن منع نكرده است ‪ ،‬در مقابل پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نامهايي راكه معاني غير اسالمي ميداشتند مانند عبدالالت ‪،‬‬
‫عبد العزى ‪ ،‬عبدالشمس ‪ ،‬بره ‪ ،‬وغيره را تغيير ميدادند ‪ ،‬ومردم را به اختيار نامهاي خوب امر مينمودند ‪.‬‬
‫سنت پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) را صحابه كرام (رضي هللا عنهم ) نقل نموده اند ‪ ،‬واين سنت در تمامي حاالت زنده گي‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) به شكل بيست و چهار ساعته دوام داشت ‪ .‬نقل سنت هاي پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) در خارج منزل‬
‫توسط صحابه كرام (رضي هللا عنهم) ميشد ولي سنت هاي پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) كه در داخل خانه در ميان فاميل و اوالد‬
‫هايش صورت ميگرفت نيز ضرورت به روايت و نقل داشت كه براي نقل اين احاديث زنان پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) كافي‬
‫نبودند زيرا اكثريت ازواج مطهرات پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) را زنان كهن سالي تشكيل ميدادند كه بعضي آنان قبل از‬
‫پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) وبعضي هم بعد از رحلت پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) به زودي وفات نمودند و روي اين علت حكم‬
‫الهي بر پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نازل شد كه با صديقه بنت صديق ‪ -‬بي بي عايشه( رضي هللا عنها ) – ازدواج نمايد ‪ ،‬زيرا‬
‫خوردي سن وي او را براي حفظ احاديث پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) و زنده گي اش تا چندين سال بعد ازوفات پيامبر( صلى هللا‬
‫عليه وسلم ) سبب شد كه حضرتش هزاران حديث پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) را روايت نمايد و در جمله راويان بزرگ حديث‬
‫پيامبرباشد ‪.‬‬
‫بي بي عايشه ( رضي هللا عنها ) نه صفت خويش را بيان ميدارد كه از جمله بدين سخن افتخار مينمود كه قبل از ازدواجم‬
‫حضرت جبريل عليه السالم عكسم را به پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نشان داده و او را امر نمود كه بامن ازدواج نمايد ‪ .‬اگر به اين‬
‫سخن به دقت توجه نماييم ميابيم كه علت اسا سي ازدواج پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) با بي بي عايشه (رضي هللا عنها)علت اسالمي‬
‫يعني حفظ احاديث منزلي پيامبرعليه السالم ميباشد ‪ .‬وروي همين علت بود كه بي بي عايشه(رضي هللا عنه) در جمله عالمان بزرگ و‬
‫راويان مشهور ميباشد ‪.‬‬
‫حضرت ابوموسى اشعري ( رضي هللا عنه) ميفرمايد كه ( هيج مشكلي در حديث پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) نمداشتيم مگر‬
‫اينكه به نزد عايشه رضي هللا عنها ميرفتيم وحلش را در نزد او ميافتيم )‬
‫حضرت ابو ضحى از مسروق (رضي هللا عنهما) روايت ميکند كه ( من بزرگترين صحابهء پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) را‬
‫ديدم كه در مسايل ميراث از بي بي عايشه رضي هللا عنها استفسار مينمودند )‬
‫با فهميدن مطالب فوق ميدانيم كه پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) مصلحت اسالم را بر مصلحت خويش مقدمتر ميشمرد ‪ ،‬و بخاطر‬
‫اسالم حاضر بود كه هر نوع قرباني دهد ‪.‬‬
‫‪ -6‬حكمت سياسي ‪ :‬ازدواج پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) ارتباط ميان مردم قبايل را تأمين نمود ‪ ،‬و بدين شكل مردميكه به‬
‫جنگ هاي قبلي ‪ ،‬نژادي ‪ ،‬قومي و غيره مبتال بودند با رابطه مصاهرت پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) اعضاي يك فاميل شدند كه‬
‫اساس آنرا خانواده نبوت تشكيل ميداد ‪ ،‬بدين سان وحدث ملي بين قبايل تأمين گرديد و مردم تحت لواي اسالم با هم حكومت اسالمي را‬
‫ساختند كه بعد از رحلت پيامبرو ازواج مطهرات اين نظام دوام نمود ‪.‬‬

‫اجازه تعدد ازواج براي مسلمانان ‪ :‬هرگاه دين مقدس اسالم را بصورت انتقادی با قطع حکمت های قوانين اسالمی مورد‬
‫بررسی قرار دهيم به هيچ نتيجه نخواهيم رسيد ‪ ،‬ولی هرگاه اين دين مقدس را بصورت کامل به شکل همه جانبه مورد بحث قرار‬
‫دهيم بخوبی درک خواهيم نمود که در هرقانون آن حکمت هايی نهفته است ‪ ،‬درينجا الزم است حکمت های تعدد ازواج را که در دين‬
‫مقدس اسالم مشروعيت دارد مورد مطالعه قرار دهيم ‪.‬‬
‫تعدد ازواج دردين مقدس اسالم بدون قيد وشرط اجازه داده نشده است ‪ ،‬تا هرکسی به هرشکلی که بخواهد ازدواج نمايد ‪ ،‬بلکه‬
‫در آن شروطی است که بسا اوقات اين شروط محيا نبوده ‪ ،‬بناء تعدد ازواج امکان پذير نميباشد ‪.‬‬
‫نخست اينکه در زمانه های قديم تعدد ازواج بصورت عام آن درميان مردم وجود داشت ‪ ،‬وحتا درکتاب های تاريخی ميخوانيم‬
‫که رهبران شان اضافه از صدها خانم داشتند ‪ ،‬وحتی مردان عادی دربسياری ازقبايل اضافه از ده زن داشتند ‪ ،‬ولی دين مقدس اسالم‬
‫شروطی گذاشته شده که‬
‫ِ‬ ‫اين تعدد را صرف به عدد چهار قيد نمود ‪ .‬همچنان برای مردانيکه ميخواهد اضافه از يک خانم داشته باشند‬
‫آنان درصورت نداشتن اين شرايط الزم است به همان يک خانم اکتفا نمايند ‪ .‬در غير آن سخت ترين عذاب الهی نصيب شان خواهد‬
‫شد ‪.‬‬
‫چرا تعدد ازواج اجازه داده شده است ؟ ‪:‬اصال مشروعيت تعدد ازواج برای حل مشکالتی است که در بسا اوقات دربسياری‬
‫ازجامعه ها وفاميل ها پيدا ميشود ‪ ،‬مثال دربعضی از کشورها به اساس جنگ های زياد تعداد مردان کم شده ‪ ،‬ودرين حالت اين قانون‬
‫برای مردان اجازه ميدهد که اضافه از يک زن داشته باشند ‪ ،‬وخانمها هم بادرک اين مشکل‪ .‬به اين کار راضی ميشوند ‪ ،‬ودرصورت‬
‫ممنوعيت اين قانون ‪ ،‬درميان همه فساد های ظاهرميشود که سبب بدبختی وهالکت جامعه انسانی ميگردد‪.‬‬
‫احيانا خانمی به يکی از امراض سخت مبتال ميباشد که عدم جواز تعدد ازواج شوهر را بدان ميکشاند که خانمش را ترک نموده ‪،‬‬
‫يا طالق نموده ‪ ،‬با خانم ديگری ازدواج نمايد ‪ ،‬ويا اينکه رابطه نا مشروع خويش را با خانم ديگری برقرار سازد ‪ ،‬که درهردو‬
‫صورت اين خانم مريض ورنجور ‪ ،‬مبتال به مصيبت خواهد شد ‪.‬ولی درصورت امکان تعدد ازواج ‪ ،‬شوهر ميتواند با موافقه‬
‫خانمش ‪ ،‬بار ديگری ازدواج نمايد ‪ ،‬وبدين شکل همه خانم مريضش را مراقبت نمايد ‪ ،‬وهم برای مرد مشکلی نماند‪ .‬احيانا بعضی‬
‫ازخانم از آوردن اوالد محروم ميباشند ‪ ،‬واين مشکل خانم وشوهر هردو را رنج داده سبب مشکالت درفاميل ميگردد ‪ ،‬شوهر ميتواند‬
‫با تفاهم با خانمش ازدواج نموده ‪ ،‬وبعد از داشتن اطفال خانم اولی ميتواند بصورت نورمال با شوهرش زنده گی نمايد ‪.‬‬

‫موقف سيكورلستان غربي درمقابل تعدد ازواج ‪ :‬هرگاه بطرف قوانين سيکولر که درغرب قابل تطبيق است بصورت خوب‬
‫نظر اندازی کنيم بدين نتيجه خواهيم رسيد که اصال تعدد ازواج درميان آنها نيز بصورت واقع ديده ميشود ‪ ،‬ولی فرق تعدد ازواج آنها‬
‫با تعدد ازواج اسالمی اينست که ‪:‬‬
‫آنان به شکل غير مشروع تعدد ازواج قناعت دارند ‪ ،‬مثال درقوانين غربی هرمردی ميتواند که با ده ها معشوقـه‪ .‬غير مشروع‬
‫داشته باشد ‪ ،‬وهرگاه خانمش او را درجايی با معشوقه اش ببيند هيچ کاری کرده نميتواند ‪ ،‬زيرا قانون برای اين مرد اجازه ميدهد که‬
‫معشوقه های زيادی داشته باشد ‪ ،‬ولی هرگاه اين مرد با خانم ديگری ازدواج نمايد ‪ ،‬اين کار مخالف قانون ميباشد ‪.‬‬
‫اکنون سوال پيدا ميشود که کداميک برای خانمها مصلحت آميز است ‪ ،‬آيا اينکه خانم آن مرد بوده وازتمام حقوق ‪ ،‬ميراث ‪ ،‬نفقه ‪،‬‬
‫سرپرستی اوالد وغيره مستفيد گردد ‪ ،‬ويا اينکه مانند وسيله از وجود فزيکی وی استفاده شده وبرايش هيچ حقوق قانونی نباشد ‪ ،‬وحتی‬
‫طفل آن معشوقه نيز بدو سرپرست مانده ‪ ،‬وباآلخر ه تسليم يتيم خانه ها ميگردد ‪.‬‬
‫مشکل اينست که درين قسمت قانون سازان بی ايمان ‪ ،‬برای منفعت مردان قانون هايی را طرح مينمايند که برای شان اجازه‬
‫ميدهد که گناه را مشروع ساخته ‪ ،‬وبرای استفده جويی ها ی خويش ‪ ،‬وعدم مسووليت بعدی اين نوع قوانين را بسازند ‪.‬‬

‫ختم شد‬

You might also like