Professional Documents
Culture Documents
(بخش )2
ترجمه ا.فرزام
مسلمان خاورمیانه قرن هاست که تحقیر شده اند ،اما از اواخر قرن هجدهم و هنگامی
که ناپلئون مصر را فتح کرد این تحقیر شدت یافته است .از آن زمان تاکنون ،مسلمانان
همزمان مجذوب تمدن غرب و فرآورده های مادی و معنوی آن بوده اند اما در عین حال یا
به سبب ناتوانی شان در خرید این فرآورده ها و یا به سبب ترس شان از اتهام خیانت به
اسلم ،از تقلید غرب ابا داشته اند .جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل ،اعراب و کل
مسلمانان جهان را سرافکنده کرد .و چنان که امبرتو اکو می گوید ،اعراب ظاهرا ً به این
خاطر جنگ را باختند که ارزیابی عینی و درستی از نقاط قوت و ضعف دشمن خود
نداشتند .دشمن را یا زیادی قوی تصور می کردند یا زیادی ضعیف .به گفته ی فیلد ،نگرش
پارانوئید خاورمیانه ای "پیوند آشکاری با جهل عمومی نظریه پردازان آن درباره ی جهان
خارج دارد .و مسلما ً این جهل برای هر جامعه ای مضر است .باور به وجود توطئه ،همراه
با جهل ،سبب شده که اعراب درباره ی قدرت غرب و انگیزه های شوم آن اغراق کنند".
در نظر مردم خاورمیانه ،توطئه گران یهودی یا امپریالیست هم زیادی قوی هستند و هم
زیادی ضعیف .جمال عبدالناصر گفته است" :توطئه گران هرگز آرام نمی گیرند .دچار
تزلزل نمی شوند .خطا نمی کنند و هرگز هراسان نمی شوند ".و " [دشمنان] هر روز
نقشه ی توطئه ی جدیدی را می کشند .توطئه گران یهودی منابع سرشاری در اختیار
دارند :پول ،رسانه ها ،صنعت ،فنآوری ،نفت ،ادوات نظامی و مؤسسات اطلعاتی که
توسط موساد و سیا کنترل می شوند ".جمال عبدالناصر همچنین به علیم بودن غرب باور
داشت" :آمریکاییان به خوبی می دانند که ما چه می گوییم ،چه می کنیم ،و چه خواهیم
کرد ".و به قول ستاره فرمانفرمائیان ،در ایران پیشخدمت های خانه شان "معتقد بودند
که انگلیسی ها چنان شیطان صفت هستند که حتی می توانند موجب سیل ،خشکسالی و
زلزله شوند .ایرانیان معتقد بودند که بریتانیایی ها هوشی تقریبا ً فراطبیعی دارند".
با این حال ،دشمنان اسلم هرگز پیروز نخواهند شد" .یهودیان سعی می کند اما هرگز
مسلمین را مغلوب نخواهند کرد ".یا به قول بغداد آبزرور" :ایالت متحده یک کارزار
تبلیغی در شورای امنیت به راه انداخته تا عراق را به زانو درآورد ،اقتصادمان را فلج و
مردم مان را دچار فلکت کند .اما چنان که فصل اول این توطئه به شکست انجامید ،فاز
نهایی نقشه ی دشمن هم به همان سرنوشت دچار خواهد شد .این توطئه محکوم به
شکست است".
ویژگی های 9و 11که اومبرتو اکو برای فاشیسم ذکر می کند با هم پیوند دارند .به همین
سبب این دو را با هم بررسی می کنم و ویژگی 10را به بعد موکول می کنم.
سرشت تمامیت خواه اسلم در هیچ جا بیش از آموزه ی جهاد مشهود نیست .جهاد نبردی
مقدس است که هدف غائی آن فتح کل جهان و گروانیدن کل جهانیان به دین حق و به
قانون الله است .چرا که تنها اسلم حق است – بیرون از اسلم رستگاری ممکن نیست.
جهاد وظیفه ای مقدس است – امر واجبی است که در قرآن و سنت بیان شده تا کل
بشریت را زیر بیرق اسلم بیاورد .جهاد یک امر الهی است که هدف اصلی آن گسترش
اسلم است .مسلمانان باید به نام خدا بکوشند ،نبرد کنند و کشته شوند:
النساء :76مؤمنان در راه خدا كارزار مىكنند و كافران در راه طاغوت؛ آرى با
دوستداران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان (در نهايت) ضعيف است ( .ترجمه
خرمشاهی)
النفال : 40-39و با آنان كارزار كنيد تا آنكه فتنه(ى شرك) باقى نماند و دين ،سراسر
و اگر روى دين خدايى باشد؛ و اگر دست بردارند خداوند به كار و كردارشان بيناست.
گرداندند (شما مسلمانان) بدانيد كه خداوند سرور شماست؛ چه نيكو سرورى و نيكو
در نظر مؤمن ،شانه خالی کردن از نبرد با کافران ،گناه بزرگی است که سزاوار آتش
دوزخ است:
النفال : 16-15اى مؤمنان چون با انبوه كافران رو در رو شديد هرگز به آنان پشت
مكنيد .و هر كس در چنين روزى به آنان پشت كند -مگر آنكه كنارهجو براى (ادامه)
كارزار ،يا پناهجو به گروهى (خودى) باشد -سزاوار خشم الهى شده است ،و سرا و
سرانجام او دوزخ است؛ و بد سرانجامى است( .ترجمه خرمشاهی)
التوبه : 39اگر رهسپار (جهاد) نشويد خداوند دچار عذابى دردناك مىگرداندتان و قومى
غير از شما را جانشين (شما) مىسازد ،و به او زيانى نمىرسانيد؛ و خداوند بر هر كارى
تواناست( .ترجمه خرمشاهی)
کسانی ک ه هنگام ن برد در راه دی ن ح ق ،یعن ی اس لم ،کشت ه م ی شون د در آخرت پاداش
النساء : 74و كسانى كه زندگانى دنيا را به آخرت مىفروشند ،بايد در راه خدا كارزار
كنند ،و هر كس كه در راه خدا كارزار كند آنگاه كشته يا پيروز شود ،به زودى به او
پاداشى عظيم مىبخشيم( .ترجمه خرمشاهی)
از سوره های بال بسی آشکار است که منظور قرآن از جهاد ،کارزار استعاری و نبرد
اخلقی نیست؛ بلکه از قتال در میدان جنگ سخن می گوید .خواندن این دستورات خونبار
"[در اسلم] لشکر فاتح اجازه ی سه روز غارت دارد؛ و در این سه روز پرستشگاه ها و
همه ساختمان های دیگر ملک سردار فاتح مسلمان می شود؛ او می تواند هر گونه که
صلح بداند از آنها استفاده کند .سلطان محمد [پس از فتح قسطنتنیه به سال ]1453
به سربازانش سه روز فرصت تاراج داد .آنان به شهر ریختند ...و هر که را که یافتند
از مرد و زن و کودک بی درنگ کشتند ..جوی های خون در خیابان ها روان شد .اما به
زودی شهوت کشتار فرو نشست .سربازان دریافتند که اسیر و اشیای غنیمتی برایشان
سود بیشتری دارد".
در موارد دیگر هم مسلمین مردم سرزمین های مغلوب را به عنوان برده فروختند ،تبعید
می محسوب کردند ،یعنی به عنوان رعیت درجه دوم پذیرفتند ،تا وقتی که جزیه
کردند یا ذ ّ
ی مقرر را بپردازند.
آموزه ی جهاد ،به صورتی که در آثار فقهی اسلم آمده ،برگرفته از نص قرآن و طبق
الگوی زندگی پیامبر و خلفای نخستین است ،که در حدیث ضبط شده است؛ لب مطلب
مت [جامعه ی
جهاد این است که یک حکومت واحد اسلمی وجود دارد که بر تمام ا ّ
مت توسعه ی قلمرو امارت اسلمی است تا حتی
مسلمین] حکم می راند .وظیفه ی ا ّ
المکان افراد بیشتری تحت لوای اسلم درآیند .هدف غائی جهاد ،مسلمان کردن همه ی
جهانیان ،آوردن دنیا زیر بیرق اسلم و ریشه کن کردن کفر است " :با آنان چندان نبرد
كنيد كه فتنه (شرك) باقى نماند ،و دين فقط دين الهى باشد( ".البقره 193و النفال
.)39توسعه طلبی جهادی یک وظیفه ی جمعی (واجب کفایی) است یعنی باید تعداد
کافی برای مشارکت در آن وجود داشته باشد .اگر چنین نباشد ،کل امت گناهکار
است.
این هم آیات جنگجویانه ی دیگری از قرآن ،کلم الله که به مسلمین امر می کند در راه
خدا بکشند و کشته شوند:
البقره : 216بر شما جهاد مقرر شده است ،و آن براى شما نا خوشايند است؛ و چه
بسا چيزى را ناخوش داشته باشيد و آن به سود شما باشد ،و چه بسا چيزى را خوش
داشته باشيد و آن به زيان شما باشد ،و خداوند مىداند و شما نمىدانيد( .ترجمه
خرمشاهی)
التوبه : 41چه سبكبار ،چه سنگين ،روانه شويد و به مالتان و جانتان در راه خدا جهاد
كنيد ،كه اگر بدانيد اين برايتان بهتر است( .ترجمه خرمشاهی)
التوبه :123اى مؤمنان با آن كفارى كه نزديك شما هستند كارزار كنيد و بايد كه در شما
درشتى بينند و بدانيد كه خداوند با پارسايان است( .ترجمه خرمشاهی)
التحریم : 9اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن ،و با آنان درشتى كن كه سرا و
(ترجمه خرمشاهی) سرانجامشان جهنم است و بد سرانجامى است.
التوبه : 73اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن ،و با آنان درشتى كن كه سرا و
(ترجمه خرمشاهی) سرانجامشان جهنم است و بد سرانجامى است.
النفال : 65اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز؛ (و بدان كه) اگر از شما بيست تن
شكيبا باشند ،بر دويست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از
كافران غلبه مىكنند ،چرا كه اينان قومى هستند كه چيزى در نمىيابند ( .ترجمه
خرمشاهی)
(ترجمه الفرقان : 52پس ،از كافران اطاعت مكن و با آنان به سختى جهاد كن .
خرمشاهی)
النفال : 67هيچ پيامبرى را نسزد كه اسيران (دشمن) را نگاه دارد ،مگر تا هنگامی که
در زمين بسیار کشتار کرده باشد؛ شما متاع دنيوى مىخواهيد و خداوند آخرت را (براى
شما) مىخواهد؛ و خداوند پيروزمند فرزانه است.
کیش شهادت نزد مسلمین نمونه ی بارزی است از آنچه که اومبرتو اکو قهرمان پروری و
کیش مرگ می خواند .قرآن به کسانی که در راه اسلم کشته شوند وعده ی بهشت و
حوریان مه پیکر می دهد:
التوبه : 111خداوند جان و مال مؤمنان را در ازاء بهشت از آنان خريده است؛ (همان
كسانى كه) در راه خدا كارزار مىكنند و مىكشند و كشته مىشوند؛ بر وفق وعده حقى كه
به راستى و درستى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست؛ و كيست از خداوند
وفادارتر به پيمانش؟ پس به دادوستدى كه به آن دست زدهايد ،شادمان باشيد ،و اين
(ترجمه خرمشاهی) همان رستگارى بزرگ است.
آل عمران : 171-169و كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند ،مرده مپنداريد ،بلكه
اينان زندهاند و در نزد پروردگارشان روزى دارند .از آنچه خداوند از لطف خويش به
آنان بخشيده شادمانند ،و از احوال كسانى كه به دنبالند و هنوز به آنان نپيوستهاند
خوشوقتند ،چرا كه نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى شوند .و به نعمت و
بخشش الهى شادمانند و به اينكه خداوند پاداش مؤمنان را فرو نمىگذارند( .ترجمه
خرمشاهی)
آل عمران : 158 -157و اگر در راه خدا كشته شويد ،يا بميريد ،آمرزش و رحمت
خداوند بهتر است از آنچه آنان مىاندوزند .و اگر در گذريد يا كشته شويد ،سرانجام به
بخاری هم این حدیث را ذکر می کند" :از اناس بن مالک نقل است که :پیامبر گفت "هر
کس بمیرد و خیر الهی را ببیند هرگز میل بازگشت به این دنیا نمی کند ،حتی اگر همه ی
دنیا را به او بدهند ..مگر شهدا که علو شهادت را در می یابند و می خواهند دوباره به
جهان برگردند و باز (در راه خدا) شهید شوند"".
سرانجام اینکه ،درباره ی الزامی بودن جهاد باید از دو تن از متفکران بزرگ مسلمان و
مستحسن در غرب نقل قول کنم .نخست ،ابن خلدون ،در مقدمه اش می نویسد" :در
اجتماع مسلمین ،جهاد یک وظیفه ی دینی است ،و این به سبب کلیت مأموریت (و الزام)
گروانیدن جهانیان به اسلم است ،چه توسط ایمان آوردن به اسلم و چه با زور".
دومی ابن رشد است ،که حتی محبوبیت بیشتری نزد غربیان دارد:
"به گفته ی اغلب علما ،طبیعت الزامی جهاد از آیه ی 216سوره ی بقره استخراج می
شود که می فرماید" :بر شما جهاد مقرر شده است ،هرچند براى شما نا خوشايند
است ".همه ی مسلمانان بالغ و آزاد که سلمت و استطاعت دارند ملزم به جهاد
هستند ...علما توافق دارند که باید با شرک جنگید؛ این از آیه ی 39سوره ی النفال
مستخرج است که می فرماید " :با آنان كارزار كنيد تا آنكه فتنه(ى شرك) باقى نماند و
دين ،سراسر دين خدايى باشد ".اغلب علما موافق اند که شیوه ی رفتار با اسیران
بسته به تصمیم امام است .او می تواند آنها را ببخشد ،به بردگی بگیرد ،بکشد ،یا با
می [رعایای درجه دوم امارت اسلم]
گرفتن فدیه رهایشان کند و یا آنها را به عنوا ن ذ ّ
محسوب کند که در این حالت اخیر اسیران آزاد شده ملزم به پرداخت جزیه هستند...
آیه ی 67سوره ی النفال می فرماید " :هيچ پيامبرى را نسزد كه اسيران را نگاه دارد،
مگر تا هنگامی که در زمين بسیار کشتار کرده باشد ".شأن نزول این آیه [که هنگام
جنگ بدر نازل شد] ثابت می کند که کشتن اسیران ارجح تر است تا به بردگی گرفتن
آنها .خود پیامبر در برخی مواقع اسیران را خارج از میدان جنگ نیز می کشت ،و در
مواقع دیگر آنان را بخشید .ایشان عادت داشتند زنان را به بردگی بگیرند ...مسلمانان
موافق اند که هدف از جنگ علیه اهل کتاب دو چیز است :یا اسلم بیاورند یا جزیه
بپردازند".
اومبرتو اکو [" : ] 10نخبه گرایی اشراف مآبانه یک وجه بارز همه
ی ایدئولوژی های ارتجاعی است .و این نخبه گرایی اشراف مآب و
میلیتاریستی حاکی از خوار داشتن بی رحمانه ی ضعفاست.
اورفاشیسم فقط می تواند حامی نخبه گرایی مردمی باشد .هر
شهروندی متعلق به بهترین مردم روی زمین است؛ اعضای حزب،
بهترین شهروندان هستند؛ و هر شهروندی می تواند (یا باید) عضو
حزب باشد"...
در این مورد با اندکی جانشانی واژگان می توان ملحظه کرد که این ویژگی دهم که
اومبرتو اکو برای فاشیسم ذکر می کند بر اسلم نیز قابل اطلق است :هر [مسلمانی]
متعلق به بهترین مردم روی زمین است؛ و اعضای [امت] بهترین شهروندان هستند؛ و هر
شهروندی می تواند (یا باید) عضو [امت] باشد.
طبق آیه ی 3سوره المائده که می گوید" :امروز دين شما را برايتان به كمال رساندم و
نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلم را بر شما پسنديد" اسلم اکمل ادیان است .و
چنین مقرر شده که اسلم سرانجام فاتح شود ،چنان که در آیه ی 33سوره التوبه می
خوانیم" :او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاده است ،تا آن را بر
همه اديان پيروز گرداند و لو آنكه مشركان ناخوش داشته باشند ( " .همچنین نک .الفتح 28
،التحریم )9
فریتوف شون ،یک غربی که به یکی از آئین های عرفانی اسلم گرویده ،به خوبی این تکبر
مسلمین را دریافته است:
" حاصل مبانی و آموزه های اسلم این است که هر مسلمان عادی می پندارد که
غیرمسلمین یا حقیقت اسلم را می دانند و خیره سرانه آن را انکار می کنند ،و یا در
جهل به سر می برند و می توان با توضیحات ابتدایی آنان را به اسلم گرواند؛ در مخیله
ی مسلمان نمی گنجد که کسی بتواند آگاهانه و صادقانه مخالف اسلم باشد ،چرا که در
نظر او اسلم همان منطق مقاومت ناپذیر امور است".
است (که را وقف امور جنسی می کند .این سرآغاز نّره مردی[]4
این به معنای تخفیف زنان ،نارواداری و محکومت نمودن رفتارهای
تا گرفته جنسی عزلت از است، جنسی غیراستاندارد
همنجسگرایی)".
النساء : 34مردان بايد بر زنان مسلط باشند چرا كه خداوند بعضى از انسانها را بر
بعضى ديگر برترى بخشيده است ،و نيز از آن روى كه مردان از اموال خويش (براى
زنان) خرج مىكنند؛ زنان شايسته آنانند كه مطيع و به حافظ امانت الهى باشند؛ و زنانى
كه از نافرمانيشان بيم داريد بايد نصيحتشان كنيد و آنها را به بسترهای جدا اخراج کنید
و آنان را بزنيد؛ آنگاه اگر از شما اطاعت كردند ،ديگر به زيان آنها بهانهجويى نكنيد؛
خداوند بلندمرتبه بزرگوار است.
المائده .. :6و اگر جنب بوديد غسل كنيد و اگر بيمار يا مسافر بوديد يا يكى از شما از
موضع قضاى حاجت باز گشت ،يا با زنان تماس (جنسى) گرفتيد ،آنگاه آب نيافتيد ،بر
خاكى پاك تيمم كنيد و چهره و دستهايتان را به آن مسح كنيد ،كه خداوند نمىخواهد براى
شما دشوارى قرار دهد...
الحزاب :33-32اى زنان پيامبر شما همانند هيچ يك از زنان نيستيد؛ چون رعايت تقوى
كنيد ،پس در سخن نرمى نكنيد كه فرد بيماردل به طمع افتد؛ و سخنى سنجيده بگوييد.
و در خانههايتان قرار و آرام گيريد و همانند زينتنمايى روزگار جاهليت پيشين ،زينتنمايى
نكنيد ،و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد...
و همچنین در احادیث فراوان دیگری که مبنای شریعت اسلم هستند می خوانیم که نقش
زنان این است که در خانه بمانند و گوش به فرمان باشند (که این وظیفه ای دینی است)
تا مرد از وجودشان مطمئن باشد .این هم چند نمونه از این قبیل احادیث:
اگر من می توانستم فرمان دهم که کسی غیر خدا جلو شخص دیگری به سجده بیافتند،
مسلما ً فرمان می دادم که زنان در مقابل شوهران شان سجده کنند ...زنی که وظایف
خود را در قبال شوهر انجام ندهد ،وظایف خود در قبال خدا انجام نتواند داد.
زن هرگز نباید از برآوردن کام شوهر سرپیچی کند ،حتی اگر بر زین شتر باشد.
در خواب جهنم را دیدم و دیدم که بیش از همه از زنان ناسپاس آکنده است" .آیا در
برابر خدا ناسپاس بودند؟" نه بلکه در برابر آنچه شوهران شان به آنها داده بودند
ناسپاس بودند.
غزالی ( )1111 -1058که پروفسور مونتگومری وات[ ]5او را بزرگ ترین مسلمان پس
از محمد توصیف می کند در کتاب "احیای علوم الدین" نقش زن را چنین تعریف می کند:
"زن باید در خانه بماند و به ریسندگی اش مشغول باشد؛ نباید مرتب از خانه بیرون
شود و نباید زیاده با معلومات باشد؛ و نباید با همسایگان مراوده داشته باشد؛ و مگر در
مواقع مطلقا ً ضروری نباید همسایه را ملقات کند؛ زن باید مراقب شوهرش باشد و در
حضور و غیاب شوهر احترام او را نگه دارد و بکوشد رضای شوهر را برآورد؛ نباید
شوهر را بفریبد یا از او زیاده پول بستاند؛ نباید بی اذن شوهر خانه را ترک کند و اگر
اذن دارد باید در خفا بیرون شود .باید جامه ی کهنه بپوشد و شوارع و کوچه های خلوت
را بپیماید؛ از بازارها بپرهیزد و هرگز نامحرم صدای او را نشنود یا او را نشناسد؛ حتی
در وقت نیاز نباید با دوستانش درباره ی شوهر خود سخن بگوید ...تنها دلواپسی اش
باید عفت خود ،خانه و عبادات اش باشد .اگر در غیاب شوهر ،یکی از دوستان شوهر
آمد ،زن برای حفظ امنیت خود و شرف شوهر نباید در بگشاید و یا دق الباب را پاسخ
دهد .زن باید همواره به کام جنسی که شوهر به او می رساند خشنود باشد .زن باید
همواره پاکیزه و آماده ی برآوردن کام شوهر باشد".
آنگاه الهیدان بزرگ به همه ی مردان هشدار می دهد که مراقب زنان باشند چرا که
"مکرشان فراوان است و خبث شان مهلک؛ اخلق شان تباه است و روح شان پست".
"واقع امر این است که همه ی محکمه ها ،بدبختی ها و اندوه هایی که مرد بدان دچار
می شود از جانب زنان است".
غزالی در کتاب نصیحت الملوک خود تمام رنج هایی را که زنان باید به خاطر بدرفتاری
حوا در باغ عدن تحمل کنند چنین خلصه می کند:
"و خصایصی که خداوند متعال زنان را با آن سزا داده بدین قرار اند" :هنگامی که حوا
میوه ی ممنوعه ی باغ عدن را خورد ،خداوند متعال زنان را به هجده چیز سزا داد)1( :
حیض؛ ( ) 2زائیدن؛ ( ) 3جدایی از والدین و ازدواج با بیگانه؛ ( ) 4بارداری؛ ( ) 5چیرگی
نداشتن بر نفس؛ ( )6سهم کمتر از ارث؛ ( )7قابلیت مطلقه شدن و عدم قابلیت طلق
دادن؛ ( )8این که مرد مجاز است که چهار همسر اختیار کند اما زن باید فقط یک شوهر
داشته باشد؛ ( )9اینکه زن باید در عزلت خانه باشد؛ ( )10اینکه زن در خانه هم باید سر
خود را پوشیده بدارد؛ ( ) 11اینکه شهادت دو زن با شهادت یک مرد برابر است؛ ()12
اینکه زن حق ندارد از خانه خارج شود مگر در معیت یکی از اقارب؛ ( )13اینکه پیشنماز
جمعه و نمازهای اعیاد و نماز میت مردان باشند نه زنان؛ ( ) 14ناشایستگی زنان برای
حکمرانی و قضاوت؛ ( ) 15اینکه فضیلت هزار جزء دارد و تنها یک جزء آن نزد زنان
است و 999جزء نزد مردان؛ ( ) 17( ...)16اینکه اگر شوهرشان بمیرد باید پیش از
زواج مجددد عده ی چهارماه و ده روزه نگه دارند؛ ( ) 18اینکه اگر شوهر طلق شان
دهد باید پیش از زواج مجدد عده ی سه ماهه نگه دارند یا سه بار حیض کنند"...
"و اگر بيمناكيد كه در حق دختران يتيم به عدل و انصاف رفتار نكنيد ،در اين صورت از
زنانى كه مىپسنديد دو و سه و چهار تن را به همسرى درآوريد؛ و اگر مىترسيد كه
مبادا عادلنه رفتار نكنيد ،فقط به يك تن ،يا ملك يمينتان (كنيز) اكتفا كنيد؛ اين نزديكتر
است به اينكه ستم نكنيد( ".النساء )3
"به راستى كه مؤمنان رستگار شوند .همان كسانى كه در نمازشان فروتنند .و همان
كسانى كه از بيهوده رويگردانند .و كسانى كه زكات مىپردازند .و كسانى كه پاكدامنى
مىورزند .مگر در مورد زنانشان يا ملك يمينشان ،كه در اين صورت آنان نكوهيده
نيستند.
الحزاب :49اى پيامبر ،ما همسرانت را (يعنى) آنانى را كه مهرشان را دادهاى ،بر تو
حلل داشتهايم ،و آنانى را كه خداوند از طريق فىء و غنيمت به تو بخشيده است ،و
ملك يمين تو هستند ،و همچنين دختران عمويت و دختران عمهات و دختران دايىات ،و
دختران خالهات كه همراه با تو هجرت كردهاند ،و نيز زن مؤمنى را كه خويشتن را به
پيامبر ببخشد كه اين خاص تو و نه ساير مؤمنان است ،خود به خوبى مىدانيم كه براى
ايشان در مورد همسرانشان و ملك يمينهايشان چه چيزهايى مقرر داشتهايم؛ تا براى تو
یکی از وجوه نابرابری زن و مرد در اسلم ،موضوع شهادت دادن است .طبق آیه ی 282
سوره ی البقره شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد شمرده می شود:
" و دو شاهد از مردان خودتان (مسلمانان) را بر آن گواه بگيريد ،و اگر دو مرد نبود ،يك
مرد و دو زن از گواهانى كه مى پسنديد (انتخاب كنيد) ،كه اگر يكى از آنها فراموش
كرد ،آن ديگرى به يادش آورد".
"و كسانى كه به زنان پاكدامن تهمت (زنا) مىزنند ،سپس چهار شاهد نمىآورند ،ايشان را
هشتاد تازيانه بزنيد ،و ديگر هرگز شهادت آنان را قبول نكنيد ،و اينانند كه فاسقند" .
(النور )4این شهود باید مرد باشند و اظهار کنند که "به چشم خود عمل جماع را دیده
اند".
درباره ی ارث ،قرآن به ما می گوید که اولد ذکور دو برابر اولد اناث ارث می برند:
"خداوند به شما چنين سفارش مىكند كه در مورد فرزندانتان ،پسر را برابر بهره دو
دختر باشد ،و اگر (وارثان ،دو دختر يا) بيشتر از دو دختر باشند ،سهم آنان دو سوم تركه
است ،و اگر فقط يك دختر باشد ،سهم او نصف تركه است؛ و اگر (متوفى) فرزند
داشته باشد ،براى پدر و مادرش هر يك ،يك ششم تركه است ،اما اگر فرزند نداشته
باشد ،و ميراثبر او فقط پدر و مادرش باشند ،در اين صورت براى مادرش يك سوم (و
براى پدر دو سوم) است؛ و اگر برادرانى داشته باشد ،سهم مادرش يك ششم است؛
(اين تقسيم ميراث) پس از عمل به وصيتى كه كرده است يا (پرداخت ) وامى كه دارد
(انجام مىگيرد) شما نمىدانيد كه پدرانتان يا پسرانتان كداميك بيشتر به شما سود
مىرسانند؛ (اين احكام) فريضه الهى است( ".النساء )11
هنوز هم در جوامع اسلمی دختر زادن ضایعه ای محسوب می شود .نظام ارثی نیز بر این
فلکت زنان و وابستگی شان به مردان می افزاید .اگر دختر تنها فرزند والدین اش باشد
تنها نصف ارث پدرش به او می رسد ،و نیمه ی دیگر سهم خویشان ذکور پدرش می شود.
اگر شمار فرزندان دختر دو نفر یا بیشتر باشد ،در کل دو سوم ارث به آنها می رسد .این
موجب می شود که پدر و مادر اولد ذکور را ترجیح دهند زیرا می توانند همه ی ماترک
خود را به او به ارث بگذارند .و وضعیت زن هنگامی که شوهرش را از دست بدهد از این
هم بدتر می شود .در این حالت تنها یک چهارم ارث و اگر هوو داشته باشد یک هشتم ارث
شوهر متوفی را می برد .و اگر متوفی بیش از یک همسر داشته باشد ،باز فقط یک
چهارم ارث متوفی میان همه ی همسران او تقسیم می شود.
همه ی مردان مسلمان می توانند هر لحظه که اراده کنند زنان خود را بی هیچ تشریفات،
توضیح یا تاوانی طلق دهند .کافی است که شوهر بگوید "طلقتک" .همین و بس .زن
مطلقه تا سه ماه قابل رجوع است .اما اگر شوهر سه بار بگوید "طلقتک" ،آنگاه طلق
دائمی است .در این صورت ،زن مطلقه نمی تواند مجددا ً به عقد شوهر سابق اش در آید
مگر آنکه مرد دیگری او را به زنی بگیرید و سپس طلق دهد .طلق کامل ً بستگی به میل و
هوس شوهر دارد .او می تواند زن خود را بدون اینکه بدرفتاری یا خطایی از او سر زده
باشد ،طلق دهد .زن حق حضانت فرزندان را دارد اما همین که تصمیم به ازدواج مجدد
بگیرد ،این حق حضانت از او ساقط می شود .اما اگر حضانت فرزندان با مرد باشد ،حتی
اگر مرد دوباره ازدواج کند ،حق حضانت فرزندان را از دست نمی دهد .بنابراین زن مخیر
است تا میان ازدواج مجدد و از دست دادن حضانت فرزند و خودداری از ازدواج مجدد و
حفظ حضانت یکی را انتخاب کند .این آشکارا به تزلزل موقعیت زن می انجامد .و البته
مرد می تواند به جای مخارج گزاف حفظ همزمان چهار همسر ،چنان که غزالی کبیر
توصیه کرده ،به سادگی همسران خود را طلق دهد.
اگر زن بخواهد از مرد طلق بگیرد ،باید موافقت مرد را جلب کند .مرد می تواند برای
اظهار موافقت خود مبلغی تقاضا کند .در این صورت زن باید آن مبلغ را بپردازد .قرآن در
آیه ی 229البقره این راه حل را پیش پای زنان می گذارد تا خود را بازخرید کنند " :اگر
بيمناك شديد كه مبادا احكام الهى را رعايت نكنند ،گناهى بر آنان نيست ،كه زن خود را باز
خرد؛ اينها حدود الهى است ،از آنها تجاوز نكنيد".
الغای ازدواج از جانب زن به معنای چشم پوشی او از مهریه ی خود و بازگرداندن هر آن
چیزی است که از شوهر دریافت کرده است .زنان مطلقه حق دارند مجددا ً ازدواج کنند
اما "باید سه ماه عده نگه دارند( ".البقره )228
"همه ی احکام و آداب شریعت و هر آنچه که عوام انتظار دارند ،مستلزم حس جمعی
است .ادعا تنها به مدد حس جمعی با موفقیت به کرسی می نشیند ...حس جمعی برای
اجتماع مسلمین ضروری است .وجود آن اجتماع را قادر به جلب رضای خدا می کند.
اکنون از ا.ک.بروهی:
"وظایف و حقوق بشر به وضوح تمام در اسلم تعریف شده اند و اجرای منظم آنها
وظیفه ی همه ی اجتماعات سازمان یافته ی مسلمین است و به ویژه این وظیفه
برعهده ی قوه ی مجریه ی حکومت است .در صورت لزوم فرد باید قربانی شود تا
بقای ارگانیسم [اجتماع] تضمین گردد .جماعت از ارزش های مقدس اسلم است.
"[در اسلم] چیزی به نام "حقوق بشر" یا "آزادی" اعطا شده توسط بشر وجود ندارد...
اساسا ً مؤمن موظف به اجرای وظایف خود در قبال شریعت قدسی است و اموری از
قبیل حقوق بشر از وظیفه ی بشر در پیشگاه الهی ناشی می شوند".
(به این عبارت وحشتناک فاشیستی و مستبدانه توجه کنید" :در صورت لزوم فرد باید
قربانی شود").
در همین راستا ،بروهی که از او نقل شد ،چنین می نویسد" :انسان می آموزد که تقید به
زیستن تحت فرمان الهی ،همانا آزادی است ".این سخن به طرز هراسناکی یادآور
نوسخن 1984اورول است:
شبیر اختر ،فیلسوف مسلمانی که دانش آموخته ی دانشگاه اسلمی مالزی است ،درباره
ی محدودیت های زبان عربی چنین نوشته است" :در فلسفه ی تحلیلی مدرن ،دشوار
بتوان اثری به زبان عربی یا هیچ یک از زبان های دیگر جهان اسلم یافت .بحث های
فلسفی را به زبان انگلیسی بهتر می توان پی گرفت .با توجه به محدودیت های نحوی
عربی ،بیان دقیق و روشن اغلب ادعاهای فلسفی به این زبان ناممکن است .به علوه،
عربی یک زبان عبادی است که واژگان آن مناسب بحث های انتزاعی بر سر مسائل جدل
برانگیز نیست".
--------------------------------------------------------
§
با اندکی تلخیص .برگرفته از .http://www.newenglishreview.org
[apologists . ]2
Rudolf Peters . ]3[
machismo . ]4[
Newspeak . ]7[