You are on page 1of 4

‫‪70‬‬‫خيابان‬

‫زنده باد مقاومت مردمي عليه ديكتاتوري‬


‫نوشته ها‪ ،‬مشاهدات‪ ،‬مقاالت خود را براي ما به اين آدرس بفرستيد‬
‫‪xyaban@gmail.com‬‬
‫براي اشتراك روزانه با اين آدرس الكترونيكي متاس بگيريد‬

‫شنبه ‪ 8‬خردادماه ‪1388‬‬


‫‪khyaboon@gmail.com‬‬

‫بسیجی و دختر و پسر هر دو را می برند‪.‬‬


‫زن پلیسی از دختر می خواهد همراهشان‬
‫سردار رادان جلسه مطبوعاتی دارد قول‬
‫داده با تمام قدرت خواسته مردم را ‪...‬‬
‫‪ 22‬خرداد یا‬
‫ِ‬
‫برود صداها باال می گیرد « کم تجاوز‬
‫کردید از کجا معلوم سالم برسم» مردم‬
‫با مفت خوانی کنار دکه روزنامه فروشی‬
‫می بینی کیهان هم همان را نوشته!‬
‫‪ 30‬خرداد‬
‫جمع می شوند پلیس ازدحام را می بیند‬ ‫دستور حمله کم کم گویی صادر شده همه‬
‫پا پس می کشد و به گرفتن تعهد کتبی‬ ‫انگار منتظرند ببینند واقعا چه در راه است؟‬ ‫امیر ک‪.‬‬
‫راضی می شود‪.‬‬ ‫حضور نیروهای پلیس انتظامی زیاد است‪.‬‬
‫به مدد قطع ماهواره و پارازیت بسیار کانال‬ ‫انگار موتوری ها را به همان بهانه های‬
‫از روز ششم دیماه (عاشورا) به بعد‬
‫های تلویزیونی را هم اجبارا تورقی می‬ ‫همیشگی دارند ضبط می کنند کنار هر‬
‫امکانی برای حضور اعتراضی خیابانی‬
‫زنی چند تا زن چادر پیچی شده و چند تا‬ ‫پلیس ‪ 4 ،3‬تا لباس شخصی است‪ .‬کنار‬
‫مردم در تهران به وجود نیامده است‪.‬‬
‫مرد از همان جنس مقابلش «کنواسیون‬ ‫کانکس های نیروی انتظامی هم همینطور‬
‫روز بیست و دوم بهمن گرچه شهروندان‬
‫لغو قوانین نابرابر تمام حقوق را به زنان‬ ‫کنار گشت های امنیت اجتماعی هم‪.‬‬
‫زیادی روانه خیابان ها شدند‪ ،‬اما در عمل‬
‫می دهد» «زن‪ ،‬پایگاه خانواده‪ ،‬بی‬ ‫مثل سال های پیشین با حمله و درگیری‬
‫حکومت توانست کنترل کامل خیابان ها‬
‫حجابی‪ ،‬عفاف‪ ،‬فرهنگ سازی‪»........‬‬ ‫منکراتی ها را بازداشت نمی کنند شایعات‬
‫را در دستان خود نگاه دارد‪ .‬از آن زمان‬
‫آخوند از مغازه بیرون رفت و فروشنده ها‬ ‫زیادی شنیده می شود‪ .‬برخی شایعات‬
‫تاکنون تنها برهه مهم اعتراضی اعتصاب‬
‫قاه قاه می خندند برای بقیه مشتری ها‬ ‫هم انگار برای بزرگ نشان دادن قدرت‬
‫کردستان در اعتراض به اعدام ‪ 5‬زندانی‬
‫با اب و تاب می گویند که دوبله سوبله‬ ‫اطالعاتی خود بین مردم پخش کرده اند‬
‫سیاسی توسط رژیم در اردیبهشت ماه بود‪.‬‬
‫حساب کردند تا دیگه هوس نکنه بیاد‬ ‫مثال دوربین های خیابان از موارد منکراتی‬
‫گرچه خشم مردم انباشت شده است‪ ،‬اما‬
‫وسط مردم‪.‬‬ ‫عکس می گیرند و بعد درب خانه ی آنان‬
‫فقدان برنامه ی معینی در جنبش‪ ،‬فقدان‬
‫اوضاع فرودگاه ها هم افتضاح تر از همیشه‪.‬‬ ‫مراجعه می کنند‪ .‬شماره اتوموبیل های‬
‫راهبرد‪ ،‬و نوپایی سازمان یابی های مردمی‬
‫با افتخار روی پالکاردهای بزرگ نوشته‬ ‫بدحجابان را دوربین های کنترل ترافیک‬
‫مستقل‪ ،‬در کنار سرکوب شدید پلیسی و‬
‫شده شالق مجازات برخورد با بدحجابی‪.‬‬ ‫برمی دارد‪ .‬در ضمن از موارد بدحجابی‬
‫امینتی‪ ،‬خیابان های شهر را از جامعه تهی‬
‫اما هنوز گیت های سپاه به سفت و سختی‬ ‫بنا بر میزان و درجه بدحجابی عالوه بر‬
‫کرده‪ ،‬و به دستان خون آلود جمهوری‬
‫سال گذشته نیست با یک تذکر و َچشم‬ ‫تشکیل پرونده مبلغ ‪ 150‬تا یک میلیون‬
‫اسالمی بازپس داده است‪ .‬خرداد از این‬
‫گفتن می شود به سالمت گذشت اما‬ ‫تومان دریافت می کنند‪.‬‬
‫روست که در تعیین سرنوشت مرحله‬
‫روزی ‪ 6 ، 5‬تا از پروازها کنسل می شود‪،‬‬ ‫مردها هم در امان نیستند مانند روزهای‬
‫کنونی مبارزات مردمی اهمیت ویژه می‬
‫یا هواپیما پرواز نمی کند و مسافرها رو‬ ‫دهه ‪ .60‬آستین کوتاه‪ ،‬گردنبند و مدل مو‪.‬‬
‫یابد‪ .‬در صورتی که حکومت بتواند این‬
‫پیاده می کنند تا سوار هواپیمای دیگری‬ ‫«غلط می کنی ناموس مردم تو خیابونه»‬

‫این روزها در خیابان های‬


‫ماه را کنترل کند‪ ،‬عمال مرحله ی دیگری‬
‫شوند یا بعد از یک ساعت پرواز هواپیما به‬ ‫دکمه¬ی پسر را باز می کند و گردنبندش‬
‫از مبارزات مردم ایران برای دستیابی به‬
‫مبدا برمی گردد یا مسافرها بدون بارها‬ ‫را می َک َند‪ .‬البته در بسیاری موارد فقط‬
‫جامعه ای عادالنه و آزاد‪ ،‬بدون دستاوردی‬

‫شهر چه می گذرد‬
‫می رسند‪...‬مسافرها حمله بردند طرف‬ ‫به تذکر منکراتی خالصه نمی شود و با‬
‫عینی به پایان می رسد‪ .‬هم شهروندان بر‬
‫مقامی مسئول‪ ،‬سرش را باال گرفت و‬ ‫گرفتن و شکاندن موبایل و گرفتن چک‬
‫این موضوع واقفند و هم دولت‪« .‬صنعت‬
‫گفت همینه که هست ایران تحریمه!‬ ‫پول های ‪ 50‬و ‪ 100‬هزار تومانی همراه‬
‫سبز» تالش دارد مردم را برای اعتراض‬
‫البته هنوز مردم به ویژه زنان با وجود‬ ‫است‪.‬‬
‫در ‪ 22‬خرداد به خیابان ها بیاورد‪ .‬اما از‬
‫فشارهایی که اخیرا فزونی یافته تغییر‬ ‫گشت های تعیین نسبت بین دخترها و‬
‫آنجایی که فاقد سازمان و تشکیالت‬
‫نیافته و مقاومت زنان ادامه دارد‪.‬‬ ‫پسرهایی که در خیابان با هم اند هم‬
‫حزبی است‪ ،‬تمایلش بر این است که‬
‫پلیس سرمیدان مدارک موتوری را می‬ ‫بسیار فعال شده اند‪ .‬پسر و دختری را در‬ ‫پخش می کند که هر ساعتی سوار هر‬ ‫خیابان های پایتخت پر شده از عالئم‬ ‫این تالش را به خرج شهروندان عادی‬
‫خواهد موتوری از پلیس کارت شناسایی‬ ‫سینما می گیرند هرچه می گوید خواهر‬ ‫تاکسی که راننده اش حسب عادت‬ ‫خطر‪ .‬برخورد با ارازل‪ ،‬اوباش‪ ،‬بد حجابی‪،‬‬ ‫انجام دهد تا شاید شهروندان «ویژه»‬
‫خواست!!!! «این حق منه»‬ ‫و برادرند و هردو کارت شناسایی دارند‬ ‫یا اعتقاد رادیو گوش می دهد برنامه‬ ‫مجازات شالق و حاال گشت های تعیین‬ ‫از آن کامیاب شوند‪ .‬گفته شده است که‬
‫بالخره خرداد خونین از راه رسید‬ ‫بسیجی اصرار می کند به آن ها بروند‬ ‫بدحجابی است «باز هم تابستان و معضل‬ ‫نسبت دختر و پسر!!!!!!!!!!‬ ‫«در صورت دریافت مجوز» در این روز‬
‫هرچه پسر می گوید حرف خود را می‬ ‫همیشگی بدحجابی‪ ،‬ضرورت فرهنگ‬ ‫رادیو را در تاکسی می شنویم معلوم نیست‬ ‫راهپیمایی برگزار خواهند کرد‪ .‬می دانیم‬
‫زند پسر هم سیلی می خواباند تو گوش‬ ‫سازی‪ ،‬مصداق مفسد فی العرض‪”.‬‬ ‫روزی چند ساعت برنامه درباره بد حجابی‬ ‫که مجوزی صادر نخواهد نشد‪ .‬گویندگان‬
‫این مطلب نیز این مسأله را می دانند‪ .‬اما‬
‫هدف از بیان این اظهارات آن است که‬
‫‪ 22‬خرداد به عنوان هدفی برای جامعه‬
‫شهرهای ایران و از طریق بسیج ادارات‬ ‫خود بهره می جویند‪ ،‬حاکمیت نیز در‬ ‫نگهبان‪ ،‬مجلس اسالمی‪ ،‬پلیس و سپاه و‬ ‫کرده‪ ،‬هدف گذاری و سپس اقدام کند‪ .‬در‬
‫بیان شود تا گروه ها و محافل خودبنیاد و‬
‫و محالت و مدارس‪ ،‬جمعیتی عظیمی‬ ‫حال کشف و ابداع شیوه های نوین تر‬ ‫غیره) در برابر خواست مردم می ایستد و‬ ‫این راستاست که دو استدالل زیر برای‬
‫مستقل معترض‪ ،‬همانطور که در تمام این‬
‫را به این مناسبت به تهران بکشند و با‬ ‫کنترل و سرکوب است‪ 22 .‬بهمن برای‬ ‫به شقاوت آدم می کشد‪ .‬تظاهرات در ‪22‬‬ ‫هدفگیری روز ‪ 30‬خرداد به جای ‪22‬‬
‫دوران با ابتکارات خود مبارزه را پیش برده‬
‫نوحه خوانی و غذای رایگان‪ ،‬آنها را تهییج‬ ‫جمهوری اسالمی طعم شیرینی داشت‪.‬‬ ‫خرداد می تواند در بهترین حالت مطالبه‬ ‫خرداد طرح می شود‪.‬‬
‫اند‪ ،‬اینبار نیز ابتکارات و در صورت امکان‪،‬‬
‫کنند تا خیابان های شهر را در ‪ 22‬خرداد‬ ‫روزی که از سازماندهی ساالنه ی خود‬ ‫ی برگزاری مجدد انتخابات را نمایندگی‬ ‫دلیل مفهومی‪ 22 :‬خرداد سالروز برگزاری‬
‫اعتراضات خیابانی خود را در این روز‬
‫به اشغال خود درآورند و بیعتی دوباره را‬ ‫جهت مراسم ‪ 22‬بهمن بهره گرفت تا‬ ‫کند‪ ،‬مطالبه ای که حتی موسوی و کروبی‬ ‫انتخابات است‪ .‬فردای آن روز احمدی نژاد‬
‫یکپارچه کرده و موج جدیدی در خیابان ها‬
‫نمایش دهند‪ .‬آنها پول‪ ،‬امکانات و دست‬ ‫شهروندان معترض را محاصر کند‪ .‬آنها‬ ‫نیز از آن کوتاه آمده اند‪ .‬اما ‪ 30‬خرداد‬ ‫برنده انتخابات اعالم شد‪ .‬در هفته ی پسایند‬
‫تولید کنند‪ .‬اما آیا بایست سالگرد خیزش‬
‫باز دارند تا چنین سازماندهی ای انجام‬ ‫توانستند مردمی عادی از جمله معلمان و‬ ‫معنایی وسیع تر می یابد‪ .‬روز اعتراض‬ ‫آن مردم برای نشان دادن اعتراض خود به‬
‫نوین مردمی را در ‪ 22‬خرداد گرامی داشت‬
‫دهند و شهروندان را دوباره در تله ای‬ ‫کارمندان ادارات را به گونه ای در این‬ ‫شهروندان یک جامعه است به قوانین و‬ ‫این اعالم نتیجه به خیابان ها آمدند‪29 .‬‬
‫و به حرکت درآمد؟ یا ‪ 30‬خرداد می تواند‬
‫مشابه با ‪ 22‬بهمن به دام بیندازند‪ .‬اما آنها‬ ‫تظاهرات سازمان دهند که عمال جزئی از‬ ‫حاکمیت ناعادالنه‪ ،‬ستمکارانه‪ ،‬و خونریز‪.‬‬ ‫خرداد خامنه ای در نماز جمعه معترضین‬
‫روز مناسبی برای یکپارچه کردن تالش‬
‫قادر نخواهند بود این جمعیت را تا ‪30‬‬ ‫نیروی سرکوب به نظر آیند و خیابان ها را‬ ‫روز یادمان جوانانی است که به رغم فرمان‬ ‫را به کشتار تهدید کرد‪ .‬با این حال مردم‬
‫ها و ابتکارات سازمان یابی ها و حلقه‬
‫خرداد در تهران نگاه دارند‪ .‬این جمعیت به‬ ‫با رنگ خودی بیاکنند‪ .‬آنها از این تجربه‬ ‫خامنه ای به خیابان ها آمدند و گلوله ها را‬ ‫شرافتمند و پاکباز‪ ،‬شجاعانه در ‪ 30‬خرداد‬
‫های مختلف شهروندان برای اتحادی‬
‫سفری تفریحی کوتاه مدتی آمده که باید‬ ‫استفاده خواهند کرد‪ 15 .‬خرداد که سالروز‬ ‫بر جان خود پذیرا شدند‪ ،‬تا فریادی شوند‬ ‫به خیابان ها آمدند‪ .‬شلیک مستقیم به‬
‫خیابانی در شهر و در اعتراض به جمهوری‬
‫به خانه بازگردد‪ .‬آنها که باقی بمانند نیز به‬ ‫مرگ خمینی است و هر ساله در مقیاسی‬ ‫در معبر تاریخ‪ 22 .‬خرداد همچنان روز‬ ‫تظاهرات کنندگان آغاز شد و دهها تن از‬
‫اسالمی باشد؟ از آنجا که مقدر شده است‬
‫دلیل طوالنی شدن کمپشان فرسوده می‬ ‫کشوری برای برگزاری آن تدارک می‬ ‫رقابت نخبگان سیاسی است‪ 30 .‬خرداد‬ ‫شهروندان از جمله ندا آقاسلطان در خون‬
‫این بار نیز خود شهروندان ابتکار عمل را‬
‫شوند‪ .‬درنتیجه ‪ 30‬خرداد روزی خواهد بود‬ ‫شود و سازمان داده می شود‪ ،‬ابزار مفیدی‬ ‫اما روز شهروندان معمولی است که برای‬ ‫خود غلتیدند تا گواهی شوند بر ستمکاری‬
‫به دست بگیرند و هیچ سازمان و حزبی‬
‫که دشمن در ضعیف ترین موقعیت خود‬ ‫است جهت یورش به مردم‪ .‬هم اکنون‬ ‫تعیین سرنوشت خود پیکار می کنند و‬ ‫و خونریزی این حاکمیت‪ .‬اعتراض اولیه‬
‫سراسری وجود ندارد که چنین اعتراض‬
‫و مردم معترض در نیرومندترین وضعیت‬ ‫گزارش ها حاکی از برپایی چادرهای‬ ‫تاریخ را به خط خود تحریر می کنند‪.‬‬ ‫به جا به جایی در آرا‪ ،‬خود را در مقابل‬
‫بزرگی را به تنهایی سازمان دهد‪ ،‬درنتیجه‬
‫خود قرار دارند‪ .‬در چنین روزی است که‬ ‫صحرایی در جنوب تهران به ظرفیت‬ ‫دلیل اجرایی‪ :‬همانطور که مردم در‬ ‫نظامی یافت که برای حفظ حاکمیت خود‬
‫این عقل جمعی است که بایست در فرآیند‬
‫خیابان را می توان از جمهوری اسالمی‬ ‫یک میلیون نفر است‪ .‬آنها تمام تالش‬ ‫مسیر مبارزات خود تجربه می آموزند‬ ‫از خونریزی ابایی ندارد‪ .‬تمام نهادهای‬
‫سریعی از بحث و استدالل‪ ،‬تصمیم گیری‬
‫بازپس گرفت‪.‬‬ ‫خود را به کار خواهند گرفت که از تمام‬ ‫و از این تجارب برای ارتقای مبارزات‬ ‫قانونی اش (از والیت فقیه‪ ،‬شورای‬
‫«ایدئولوژیک» و یا «مطالب ترجمه ای از‬
‫کمونیست های بلوک شرق»؟؟؟ خیابان‬ ‫با واژگان خودمان‬ ‫پاسخی به چند اتهام‬
‫اخبار كوتاه‬
‫را غیرمستقل بنمایاند و رسانه های سبز‬ ‫بار دیگر اعدام؟‬
‫را مستقل‪ .‬اما خیابان دقیقا به این دلیل‬ ‫در رسانه خودمان‬ ‫مجید محمدی (جامعه شناس) در مقاله‬
‫عباس جعفری دولت آبادی‪ ،‬دادستان تهران‪،‬‬
‫از تایید و قطعیت حکم اعدام محمدعلي‬
‫مورد استقبال خوانندگانش است که قلم‬
‫از جانب خیابان توسط مجید محمدی‬ ‫اند‪ ،‬مورد پرسش ایشان واقع نمی شود‪.‬‬ ‫ای که در وبسایت رادیو فردا منتشر شد و‬ ‫صارمي‪ ،‬جعفر كاظمي و محمدعلي حاج‬
‫ها در آن آزاد و مستقل از هر قدرتی هر‬
‫چنین توصیف می شود‪« :‬خیابان صرفا‬ ‫اینکه مشاهده ی دقیق تر ساختار نظامی‬ ‫به رسانه های جنبش ایران می پرداخت‪،‬‬ ‫آقايي خبر داده است‪.‬‬
‫چه را نیاز جامعه می دانند بیان می کنند‬
‫اخبار سرکوب‌ها را پوشش می‌داد تا خون‬ ‫که در پیش چشم یک ملت برهنه شد‬ ‫نشریه «خیابان» را نیز مورد بررسی قرار‬ ‫دولت آبادي در پاسخ به اين سوال كه آيا در‬
‫و در چنبره ی مالحظات مالی و سیاسی‬ ‫حوادث بعد از انتخابات به صورت مشخص تا‬
‫انقالبی به جنبش تزریق کند ‪ ».‬و بعد‬ ‫بر کنشگران خیابانی چه تأثیری داشته‬ ‫داده و گزاره هایی عجیب درباره ی آن‬
‫بخش های مختلف حاکمان قرار ندارند‪.‬‬ ‫به‌حال كسي از متهمين دستگير شده‪ ،‬اعدام‬
‫تلویحا خیابان را به گزافه نویسی خبری‬ ‫است مورد پرده پوشی قرار می گیرد‪ .‬او‬ ‫صادر کرده که پاسخی چند را برمی‬
‫خیابان با منابع مالی صفر آغاز کرد و‬ ‫شده است نيز گفت‪ :‬ما براي ده نفر از كساني‬
‫و کذب نمایی متهم می کند و می نویسد‬ ‫ناقدانه می نویسد که خیابان از آنجا که‬ ‫انگیزد‪.‬‬
‫در طول یکسال انتشار خود صرفا حدود‬ ‫كه در جريان حوادث پس از انتخابات و به‬
‫که با دیدن هر شماره‌ خیابان خواننده (در‬ ‫برانداز و نافی کلیت نظام است رهبران‬ ‫محمدی اینگونه می آغازد‪:‬‬
‫یک میلیون و پانصد هزار تومان کمک‬ ‫‌خصوص روز ‪ 6‬دی ماه (عاشورا) دستگير‬
‫صورت عدم دسترسی به نشریات دیگر)‬ ‫جنبش همچون موسوی و کروبی رو‬ ‫« نشری ‌ه «خیابان» را نمی‌توان مشخصا به‬
‫مالی از عالقه مندان خود دریافت کرد که‬ ‫شدند‪ ،‬به اتهام محاربه كيفرخواست صادر‬
‫می‌پنداشت که رژیم سیاسی عن قریب‬ ‫مسکوت می گذارد‪ .‬خیابان اما از همان‬ ‫جنبش سبز و استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایش‬ ‫كرديم و سه فقره از احكام اعدام كه توسط‬
‫می شود حدود بیست هزار تومان برای‬
‫سقوط خواهد کرد‬ ‫ابتدا وظیفه ی صدابخشی به فرودستان و‬ ‫نسبت داد اما اگر به جنبش اعتراضی مردم‬ ‫دادگاه بدوي صادر شده بود‪ ،‬در دادگاه‬
‫هر شماره (خارج از کمک های بیدریغ و‬
‫پوشش خبری رسانه های سبز تالش‬ ‫سلب صدا شدگان را در پیش گرفته است‪.‬‬ ‫ایران در سال ‪ ۱۳۸۸‬به عنوان یک جنبش‬ ‫تجديدنظر تأييد شد‪.‬‬
‫گرمی بخش معنوی دوست دارانش)‪ .‬اگر‬
‫روزنامه نگاران مستقل جهت اطالع‬ ‫حرف ها‪ ،‬سخن ها و گزارش هایی وجود‬ ‫اعتراضی عام نگاه کنیم می‌توان بدان در‬ ‫به گزارش هفته نامه ی پنجره‪ ،‬وي در اين‬
‫اعتماد خوانندگان و همدلی آنها و تعهد به‬
‫رسانی آزاد قلمداد می شود‪ ،‬ولی پوشش‬ ‫دارند که همه رسانه ها آنها را مسکوت‬ ‫این نوشته پرداخت‪».‬‬ ‫خصوص اينگونه توضيح داد‪ :‬احمد دانشپور‬
‫حقیقت و مردم نزد دست اندرکاران این‬
‫خبری خیابان «صرفا» جهت تزریق خون‬ ‫می گذارند (گرچه کمتر جامعه شناسی بر‬ ‫مجید محمدی اما در پرداخت خودش‬ ‫مقدم‪ ،‬محسن دانشپور مقدم و عبدالرضا‬
‫نشریه نبود‪ ،‬خیابان چه می توانست باشد‬ ‫قنبري از هواداران و وابستگان به سازمان‬
‫انقالبی توصیف می شود‪ .‬فکر نمی کنید‬ ‫آنها خرده گرفته)‪ .‬اما خیابان رسانه ی «در‬ ‫تالش می کند با مجموعه ای از‬
‫جز یک نمونه دیگر در میان هزاران ورقی‬ ‫مجاهدین خلق هستند كه عبدالرضا قنبري‬
‫کمی غیرمنصفانه است؟ اخبار و گزارشات‬ ‫سکوت رها شدگان» بوده است‪ .‬موسوی‬ ‫اصطالحات و واژگان‪ ،‬تصویری معین را‬
‫که هرگز خوانده نمی شوند‪ .‬از شگفتی‬ ‫در روز عاشورا مستقيما براي ایشان گزارش‬
‫خیابان جعلی بوده است؟ خوشبختانه‬ ‫و کروبی را چه نیازی به رسانه ی چهار‬ ‫از خیابان در ذهن خواننده ایجاد کند‪ .‬اگر‬
‫های عصر ماست که در آن سردبیر سایت‬ ‫مي‌داده است‪ .‬حكم اعدام اين سه نفر قطعي‬
‫آرشیو کامل روزنامه خیابان و نشریات‬ ‫برگی خیابان؟ صدای آنها را دهها رسانه‬ ‫رسانه های سبز و فعالین رسانه ای آنها‪،‬‬
‫یک حزب سیاسی به عنوان روزنامه نگار‬ ‫شده است‪ ،‬اما درخواست عفو كرده‪‎‬اند‪ .‬سه نفر‬
‫سبز موجود است‪ .‬کمی تورق کنید آنها‪.‬‬ ‫ی سبز و بین المللی و بزرگ پوشش می‬ ‫مجموعه ای تصویر می شوند که در جهت‬
‫مستقل تجلیل می شود‪ ،‬و فعالین رسانه‬ ‫ديگر نیز به نام‌هاي مطهره بهرامي حقيقي‪،‬‬
‫در روزهای اول که هنوز اصالح طلبان‬ ‫دهد‪ ،‬حتی بی اهمیت ترین مالقات ها و‬ ‫اطالع رسانی‪ ،‬غلبه بر سانسور‪ ،‬آگاهی‬ ‫ريحانه حاج ابراهيم دباغ و هادي قائمي در‬
‫ای کامال مستقل‪ ،‬ایدئولوژیک و مغرض‬
‫هیچ تمایلی به رویارویی با کلیت نظام‬ ‫کنش های آنها را‪ .‬اگر «خیابان» رسانه‬ ‫بخشی و کمک به جنبش مردمی می‬ ‫دادگاه بدوي محكوم به اعدام شدند‪ ،‬اما‬
‫نمایانده می شوند‪ .‬استقالل ما اما آقای‬
‫نداشتند‪ ،‬اخبار کشتار مردم و خشونت‬ ‫ی مردم معترض شد دقیقا به همین دلیل‬ ‫کوشند‪ ،‬خیابان اما نشریه ای ایدئولوژیک‬ ‫مجازات آن‌ها در دادگاه تجديد نظر به حبس‬
‫محمدی‪ ،‬به معنای آزاد بودن از اندیشه‬
‫سپاه را منعکس نمی کردند‪ .‬شعارهای‬ ‫بود که برخالف دهها نشریه ی سبز‪ ،‬که‬ ‫نامیده می شود که می کوشد جنبش را‬ ‫تبديل شد‪.‬‬
‫ورزی و تفکر نیست‪ .‬ما نسبت به حقیقت‬
‫رادیکال مردم گزارش نمی شد و موارد‬ ‫صفحات خود را به عکس های تمام قد‬ ‫مورد سوء استفاده قرار دهد‪ .‬محمدی می‬ ‫جعفري دولت آبادي افزود‪ :‬در حال حاضر‬
‫و گروه های اجتماعی فرودست جانبداریم‬
‫مشابه‪ .‬یا در بعد از عاشورا‪ ،‬بروید گزارشات‬ ‫دو یا سه سیاستمدار اصالح طلب و ذکر‬ ‫نویسد «این نشریه پس از چند شماره به‬ ‫سه حكم اعدام تأييد شده داريم كه مربوط‬
‫و در قاموس ما این جانبداری‪ ،‬مجوزی‬ ‫به محمدعلي صارمي‪ ،‬جعفر كاظمي و‬
‫رسانه های سبز و خیابان را در بیست و دو‬ ‫واو به واو بیانیه های آنها اختصاص می‬ ‫جایی رسید که چنین نشریه‌ای حتی بدون‬
‫برای دروغ نویسی و گزارش جعلی نیست‪.‬‬ ‫فردي به‪‎‬نام محمدعلي حاج آقايي است كه‬
‫بهمن‪ ،‬چهارشنبه سوری‪ ،‬سیزده بدر‪ ،‬روز‬ ‫دادند‪ ،‬صفحات خود را به قهرمانی ها و‬ ‫رخداد جنبش سبز نیز می‌رسید یعنی انتقاد‬
‫شاید نقائص حرفه ای کوچکی به دلیل‬ ‫هر سه نفر از هواداران سازمان مجاهدین‬
‫کارگر و غیره مقایسه کنید تا ببینید که‬ ‫اشک ها و اندوه های شهروندان عادی‬ ‫از اصالح طلبان‌داخلی‪ »..‬گویی اصالح‬
‫محدودیت ها داشته ایم‪ ،‬اما روح خیابان‬ ‫خلق هستند‪ .‬ارتباط اين سه نفر با سازمان‬
‫آن روزنامه نگاران مستقل و آزاد بیشتر‬ ‫جامعه اختصاص می داد‪ .‬اگر تمام نشریات‬ ‫طلبان در طی «رخداد جنش سبز» اصالج‬
‫به سربلندی خیابان های اعتراض تهران‬ ‫مجاهدین خلق آشكار و مسلم است‪ .‬اين عده‬
‫پایبند موازین حرفه ای بودند یا دست‬ ‫سبز‪ ،‬به تکثیر همزمان مقاله ای یکسان از‬ ‫طلب شده اند‪ .‬اینکه مردمی که در خیابان‬
‫است‪.‬‬ ‫وابستگي گروهی دارند و در شهريور سال‬
‫اندرکاران خیابان‪ .‬خوشبختانه قاضی آن‬ ‫گنجی‪ ،‬نبوی‪ ،‬کدیور یا دو سه نویسنده ی‬ ‫ها مبارزه کرده اند آیا در فرآیند این مبارزه‬ ‫‪ 1388‬دستگير شده‪‎‬اند‪.‬‬
‫لینک مقاله مجید محمدی‪:‬‬
‫مردمی است که در خیابان ها بوده است‬ ‫دیگر محدود کرده بودند‪ ،‬خیابان تحلیل‬ ‫تزهای اصالح طلبان را ناکارا‪ ،‬ناهمخوان‬ ‫الزم به ذکر است که تأیید حکم اعدام به این‬
‫‪http://www.radiofarda.com/‬‬
‫_‪content/F8_green_websites‬‬ ‫و می تواند صحت و سقم پوشش خبری‬ ‫هایی را منتشر کرد که در تمام رسانه ها‬ ‫با واقعیتی که در خیابان ها مشاهده‬ ‫معناست که هرلحظه امکان اعدام این سه‬
‫‪development/2050561.html‬‬ ‫خیابان را با دیگر نشریات مقایسه کند‪.‬‬ ‫ممنوع بودند‪ .‬جالب اینجاست که پوشش‬ ‫می کنند‪ ،‬و مانعی در حرکت خود برای‬ ‫تن وجود دارد‪ .‬درحالیکه ادعاهای دادستان‬
‫مجید محمدی می کوشد با واژگانی چون‬ ‫اخبار پیکار مردم و سرکوب حاکمیت‬ ‫کسب آزادی و برابری تشخیص داده‬ ‫تهران با واقعیت همخوانی ندارد و برای‬
‫مثال صارمی ابتدا به اتهام بازدید از فرزند‬
‫مجاهدش در اشرف و نیز حضور در گورستان‬
‫خاوران دستگیر شده و اکنون به اعدام محکوم‬
‫آقای موسوی‪ ،‬هیج اعدامی عادالنه نیست!‬ ‫شده است‪.‬‬
‫یورش به مادران خاوران‬
‫امین حصوری‬ ‫روز پنچشنبه ششم خرداد‪ ،‬مادر لطفی بنا‬
‫برسنت هرسال‪ ،‬در صدد بود مراسم سال گرد‬
‫یادبود فرزند جان باخته اش انوشیرون لطفی‬
‫را در منزل برگزار کند‪ .‬بنا به اطالعبه کانون‬
‫به مراتب بیش از دیگران ارج می نهند؛‬ ‫دیریست که به فاجعه خو کرده ایم؛‬ ‫زندانیان سیاسی در تبعید‪ ،‬چند روز پیش از‬
‫ترین‬
‫«زیرا که مردگان این سال‪ ،‬عاشق ِ‬ ‫به کشتار و اعدام و تدفین؛ به چرخه ی‬ ‫مراسم ماموران وزارت اطالعات با وی تماس‬
‫زندگان بودند»(‪ .)1‬موضوع این است که‬ ‫پلید قتل و بزرگداشت و سکوت؛ چرخه‬ ‫می گیرند و وی را برای لغو مراسم تحت‬
‫برخی حاضر نمی شوند برای حفظ زندگی‬ ‫ی شومی که در تکرار بی امانش هر دم‬ ‫فشار قرار می دهند و تهدید می کنند در‬
‫و گریز از تهدید مرگ (یا کمتر از آن)‪ ،‬به‬ ‫نام هایی نو بر سیاهه ی بلند نامهای‬ ‫صورت برگزاری مراسم همه شرکت کنندگان‬
‫زبونی و انکار خود تن دهند؛ و چه بسا‬ ‫سنگینی با ِر نفرت‬
‫ِ‬ ‫پیشین می افزاید؛ تا‬ ‫در آن را دستگیر خواهند‪ .‬کرد‪ .‬با اصرار و‬
‫برخی از آنان تا واپسین دم که ناباورانه‬ ‫و خشم انباشته ی سالیان افزون گردد؛‬ ‫پافشاری مادر‪ ،‬آن ها با برگزاری مراسم‬
‫عفریت سیاه مرگ را پیش روی خود می‬ ‫حاصلی فشار خرد کننده ی این کوله‬ ‫بی‬ ‫خانوادگی موافقت می کنند‪ .‬مادر مراسم را‬
‫ِ‬
‫بینند‪ ،‬ناخودآگاه امید دارند که حقانیت آنان‬ ‫لغو و به خانواده ها اطالع می دهد‪ .‬ماموران‬
‫بار می تواند به سهولت آدمی را به بیراهه‬
‫ترازوی نامیزان عدالت را به سمت دیگری‬ ‫انتظامی و امنیتی از بعداز ظهر روز پنچشنبه‬
‫های یاس و بی تفاوتی سوق دهد‪ ،‬جایی‬ ‫در اطراف منزل مادر لطفی مستقر می شوند‪.‬‬
‫این کمابیش همان نقشی است که آقای‬ ‫قدمی در مسیر افشای ستم‪ ،‬بی تردید از‬ ‫رهنمون شود‪ ...‬در نهایت این انتخابی به‬ ‫که به آرامی به همزیستی با فاجعه خو‬ ‫نزدیکی های پایان مراسم زنگ منزل مادر‬
‫موسوی تاکنون در این جنبش ایفا کرده‬ ‫سکون و سکوت بهتر است‪ .‬با این حال‬ ‫غایت شخصی است که در مقابل آن تنها‬ ‫می کنیم و بدین گونه چرخه ی جنایت‬ ‫را به صدا در می آورند‪ .‬دو نفر از ماموران‬
‫است‪].‬‬ ‫مثبت بودن این امر در یک ساحت کلی‬ ‫می توان به احترام سر تعظیم فرود آورد‪.‬‬ ‫نشینان قدرت‬
‫ِ‬ ‫تداوم می یابد‪ .‬مسند‬ ‫وارد منزل می شوند و مهمانان را برای‬
‫آقای موسوی روند دادرسی اعدام ها را‬ ‫مشخص‬
‫ِ‬ ‫و اخالقی‪ ،‬مانع از نقد محتوای‬ ‫با این حال تا جایی که به شاهدان این‬ ‫سالهاست که سیاست ارعاب و سرکوب‬ ‫ترک مراسم خانوادگی تحت فشار قرار می‬
‫مبهم و نارسا و ناکافی دانسته و پس از‬ ‫آن نیست‪ .‬وانگهی گمان می کنم از زاویه‬ ‫روند جنون آمیز تاریخ بر می گردد‪ ،‬روایت‬ ‫درمانی» خویش را‬
‫ِ‬ ‫و پروژه های «اعدام‬ ‫دهند‪ .‬با مقاومت مادر لطفی مواجه می شوند‪.‬‬
‫مشابه خواندن این روند قضایی با آنچه‬ ‫ی تمجید‪ ،‬به قدر کافی از سوی کسانی‬ ‫گری نقادانه ی این چرخه ی جنون و‬ ‫کارآیی همین چرخه تکمیل‬ ‫ِ‬ ‫با تکیه بر‬ ‫مهمانان را تهدید به دستگیری می کنند و‬
‫در مورد برخی دیگر از دستگیر شدگان‬ ‫که صدور این بیانیه را «اقدامی سترگ»‬ ‫تالش برای متوقف کردن چرخ های آن‬ ‫حیات جنبش‬ ‫ِ‬ ‫کرده اند؛ هر چند این بار‬ ‫مدارک شناسائی آن ها را ضبط می کنند‪ .‬در‬
‫جنبش اخیر رخ داده است‪ ،‬چنین رویه ای‬ ‫قلمداد کرده اند قلمفرسایی شده است و‬ ‫وظیفه ای انسانی است‪ .‬بر این اساس‬ ‫آزادیخواهی در پهنه ی جامعه‪ ،‬محاسبات‬ ‫اثر درگیری و فضای متشنجی که ایجاد می‬
‫خواهد شد‪ .‬صحبت بر سر آن است که‬ ‫ما شاهدان ناگزی ِر تکرا ِر بی وقفه ی‬ ‫مالوف حاکمان را مخدوش کرده است‪،‬‬ ‫کنند‪ ،‬مادر در ناحیه سر دچار درد شدید شده و‬
‫را به دور از عدل اسالمی قلمداد کرده‬
‫وقتی در جریان کشاکش های یک جنبش‬ ‫جنایت‪ ،‬فارغ از هر باور و گرایش سیاسی‪،‬‬ ‫بیهوش می شود‪ .‬وی را به بیمارستان منتقل‬
‫و در نهایت نسبت به همسویی دستگاه‬ ‫چرا که این جنبش وجدان عمومی جامعه‬
‫بایستی به مبارزه با مرگ آفرینی و مبارزه‬ ‫می کنند‪ .‬مادر لطفی در حال حاضر لکنت‬
‫قضایی با ارباب قدرت هشدار داده است‬ ‫اجتماعی و در پاسخ به ضرورتی عمومی‪،‬‬ ‫را بار دیگر بیدار کرده است؛ و به همین‬ ‫زبان پیدا کرده و در بخش مراقبت های ویژه‬
‫[متن کامل بیانیه را در پانوشت (‪)3‬‬ ‫از سوی افراد تاثیرگذار گام مشخصی‬ ‫عریان بی‬
‫ِ‬ ‫با «اعدام»‪ ،‬به مثابه مصداق‬ ‫خاطر هم حاکمان بر میزان سبعیت خود‬ ‫نگه داری می شود‪.‬‬
‫بخوانید]‪.‬‬ ‫برداشته می شود که میلیون ها نفر به آن‬ ‫حرمتی به انسان‪ ،‬برخیزیم‪ .‬از همین زاویه‬ ‫افزوده اند تا دوام آن چرخه ی وحشت را‬ ‫انوشیران لطفی‪ ،‬فرزند مادر لطفی(فروغ‬
‫در بیانیه ی آقای موسوی قتل این جوانان‬ ‫چشم دوخته اند‪ ،‬پرداختن به این موضوع‬ ‫این نوشتار تاملی است در مورد بیانیه ی‬ ‫تضمین کنند‪.‬‬ ‫تاجبخش)را رژیم جمهوری اسالمی همراه‬
‫نفس فاجعه تلقی‬
‫به خودی خود چون ِ‬ ‫بسیار مهم است که آیا این گام متناسب‬ ‫کوتاهی که میر حسین موسوی پیرامون‬ ‫فرزاد کمانگر‪ ،‬فرهاد وکیلی‪ ،‬شیرین علم‬ ‫هزاران زندانی سیاسی دیگر در تابستان ‪۶۷‬‬
‫نشده است؛ پدیده ی شوم اعدام مخالفان‬ ‫با موقعیت موجود و سترگی واقعیت و‬ ‫اعدام پنج زندانی سیاسی اخیر صادر کرده‬ ‫هولی‪ ،‬علی حیدریان و مهدی اسالمیان‬ ‫به قتل رساند‪ .‬مادر لطفی یکی از مادران‬
‫سیاسی هم در نفس خود مورد اعتراض‬ ‫ظرفیت های روشنگری عمومی و نهایتا‬ ‫است(‪.)2‬‬ ‫بر چنین بستری به سیاهه ی بلن ِد‬ ‫خاوران و ستون اصلی مراسم های سالگرد‬
‫قرار نگرفته است؛ بلکه تاکید اصلی بر‬ ‫در خدمت رشد کیفی و کمی جنبش‬ ‫[بی گمان در یک نگاه کلی و فارغ از‬ ‫باختگان این دستگاه مرگ آفرین‬ ‫ِ‬ ‫جان‬ ‫کشتار زندانیان سیاسی در خاوران است‪ .‬وی‬
‫ناکافی یا نارسا بودن روند قضایی است‪.‬‬ ‫بوده است یا خیر‪ .‬چرا که این افراد بنا به‬ ‫ضرورت ها و پتانسیل ها و نیز محتوای‬ ‫پیوستند‪ .‬صحبت از به پیشواز مرگ رفتن‬ ‫همه ی این سال ها از سوی عوامل اطالعاتی‬
‫جایگاه خود(برآمده از شرایط موجود) می‬ ‫بیانیه ی یاد شده‪ ،‬می توان این اقدام‬ ‫نیست؛ چرا که کسانی که به حرمت‬ ‫و سرکوب رژیم تحت فشار و مراقبت بوده‬
‫پرسش اینجاست که اگر این اعدام ها‬
‫توانند از توان باالیی در گفتمان آفرینی‬ ‫(صدور بیانیه ی انتقادی از سوی آقای‬ ‫است‪.‬‬
‫همانند بسیاری دیگر از اعدام های سه‬ ‫انسان باور دارند و برای پاسداشت آن می‬
‫دهه ی اخیر پس از طی کامل مراحل‬ ‫و حتی جریان سازی برخوردار باشند؛ و‬ ‫موسوی) را مثبت ارزیابی کرد‪ ،‬چرا که هر‬ ‫کوشند‪ ،‬زندگی انسانی و یگانه بودن آن را‬
‫مادر بهکیش همچنان استوار است‬

‫بعدی و عمیقت ِر انحطاط جامعه ی ما – از‬ ‫به هیوالیی بدل شده است؛ هیوالیی که‬ ‫ها (از سوی موسوی و اصالح طلبان) به‬ ‫قضایی (در چارچوب نظام قضایی و بر‬
‫جمله شرایط اسفبار کنونی‪ -‬انکار می کند؛‬ ‫بقای حیاتش تنها با غارت و قتل و کشتار‬ ‫دور شدن از چارچوب قانون‪ ،‬تنها پاک‬ ‫مبنای قوانین موجود) رخ می داد آیا قابل‬
‫و از سوی دیگر (و مهمتر آنکه) با تاکید‬ ‫و سرکوب انسان ها تضمین می شود‪.‬‬ ‫کردن صورت مساله و نشانی غلط دادن‬ ‫اعتراض نبود؟ آیا اعدام «قانونی» از قبح‬
‫بر چنین فراخوانی‪ ،‬افق ها و ظرفیت های‬ ‫بنابراین دور از انصاف است که انتقاد از‬ ‫است‪ .‬قانونی که در فردای انقالب معلق‬ ‫مجازات اعدام و قتل نفس می کاهد؟!‬
‫خواهی جنبش حاضر را‬ ‫ِ‬ ‫نوجویی و تحول‬ ‫عدلی دستگاه قضایی را با سرپوش‬ ‫ِ‬ ‫بی‬ ‫‪ 57‬بر این مردم تحمیل شد‪ ،‬نه برای‬ ‫قضایی‬
‫ِ‬ ‫و اینکه در صورت تحقق مسیر‬
‫به مسیری می خواند (اسالم سیاسی) که‬ ‫نهادن بر ریشه های بازتولید «جنایت‬ ‫سعادت مردم‪ ،‬بلکه برای اجرای منویات‬ ‫«مطلوب»‪ ،‬آیا می توان تصور کرد که‬
‫شکل‬
‫ِ‬ ‫باطل بودن آن به فاجعه بارترین‬ ‫عدالتی‬
‫ِ‬ ‫های قانونی» و خاستگاه واقعی بی‬ ‫«اسالم سیاسی» و بقای نظام مدعی‬ ‫آقای موسوی نیازی به صدور بیانیه نمی‬
‫هر وقت یاد مادرانی می افتم که چند‬ ‫ممکن در سه دهه ی اخیر تجربه شده‬ ‫مالزم آنها ابتر بگذارید‪ .‬وانگهی اگر به‬ ‫اسالم نوشته شد‪ .‬در این قانون حذف‬ ‫دید؟‬
‫نفر از فرزندان شان اعدام شده اند‪ ،‬تنم‬ ‫شخص‬‫ِ‬ ‫است‪ .‬به بیان دیگر در حقیقت این‬ ‫راستی به ضرورت خشونت پرهیزی در این‬ ‫اجتماعی مخالفان نظام با‬
‫ِ‬ ‫فیزیکی یا‬ ‫در واقع در یک بیان کلی دولت‪/‬حاکمیت‬
‫می لرزد و فکر میکنم چطور طاقت آورده‬ ‫آقای موسوی است که «پای در گذشته»‬ ‫جنبش باور دارید‪ ،‬باید قاطع و شفاف نفس‬ ‫تعابیر و عناوین مختلف‪ ،‬با وسواس کامل‬ ‫به مثابه کالن ترین و متمرکزترین‬
‫اند‪ ،‬چگونه زندگی می کنند و در مقابل‬ ‫مانده است و اگر نقد امروزی وی خواه‬ ‫مجازات اعدام را محکوم کنید(‪)5‬؛ چرا که‬ ‫لحاظ شده است و در تمامی این سالیان‬ ‫قدرت مجسم در هر جامعه توان‬ ‫ِ‬ ‫مصداق‬
‫شان احساس حقارت می کنم که خودم‬ ‫نا خواه با نقد گذشته ی او و تاریخچه‬ ‫هیچ اعدامی عادالنه نیست! خواه هنگامی‬ ‫هم با پیگیری تمام اجرا شده است‪ .‬جدا از‬ ‫آن را دارد که قتل را به دو نو ِع مجاز و غیر‬
‫با بازداشت پسرم چطور پریشان بودم و‬ ‫ی حکومت اسالمی در می آمیزد‪ ،‬بیشتر‬ ‫که تیغ مصیبت بار آن ریشه ی حیات‬ ‫اینکه در مواردی که الزم بوده‪ ،‬حاکمیت‬ ‫مجاز تقسیم کند و ارتکاب قتل نوع مجاز‬
‫نمی توانستم حتی درست فکر کنم و‬ ‫از آن روست که او هم اینک نیز مدافع‬ ‫مخالفان سیاسی را قطع می کند و خواه‬ ‫از میزان سرکوب پیش بینی شده در‬ ‫یا «قتل قانونی» را در هیات مجازات‬
‫دست از خودم و همسر و خانه و زندگی‬ ‫سرسخت آن گذشته بوده و – رسما ‪-‬‬ ‫زمانی که بزهکاران کم سال‪ ،‬مجرمان‬ ‫قانون هم فراتر رفته است‪ .‬به نظر می‬ ‫اعدام به انحصار خود درآورد و با توسل‬
‫شسته بودم و مجنون وار در خیابان ها‬ ‫خواستار بازسازی و احیای شالوده های آن‬ ‫جنایی‪ ،‬دگرباشان جنسی‪ ،‬اقلیت های‬ ‫رسد انتقادات آقای موسوی تنها متوجه‬ ‫به ابزارهای متعدد خود‪ ،‬به آن مشروعیت‬
‫می چرخیدم ‪.‬‬ ‫دوران در قامتی نو و با تکیه بر پتانسیل‬ ‫مذهبی و قومی و به طور کلی شهروندان‬ ‫این بخش آخر باشد‪ .‬در این صورت‪،‬‬ ‫قانونی و هنجاری ببخشد‪ .‬بدیهی است‬
‫با مادرانی داغدار‪ ،‬چشم انتظار و عزادار‬ ‫های جنبش مردمی است‪.‬‬ ‫جامعه را قربانی می سازداین رویکرد می‬ ‫سکوت ایشان نسبت به کشتار زندانیان‬ ‫که اگر این دولت در یک کشور پیرامونی‬
‫وارد منزل مادر بهکیش می شویم‪ .‬شنیده‬ ‫متن بیانیه ی اخیر مهندس‬ ‫‪ )3‬‬ ‫تواند معیاری روشن برای پایبندی عملی‬ ‫سیاسی در سال ‪ ، 67‬قتل های زنجیره‬ ‫و به لحاظ سیاسی منحط مستقر باشد‪،‬‬
‫و خوانده بودیم که ‪ 5‬تن از فرزندان و‬ ‫موسوی به مناسبت اعدام های روز ‪19‬‬ ‫به خشونت پرهیزی و کنش مسالمت آمیز‬ ‫ای دگراندیشان در سال ‪ 77‬و پیش از آن‪،‬‬ ‫پیش از هر چیز حربه ی قتل قانونی را‬
‫دامادش‪ ،‬یعنی ‪ 6‬نفر از اعضای این‬ ‫اردیبهشت ‪ /‬به نقل از وب سایت «کلمه»‬
‫خانواده را در سالهای مختلف دهه شصت‬ ‫‪:‬‬
‫اعدام کرده اند ولی نمی دانیم که این‬ ‫«اعالم اعدام ناگهانی پنج نفر ازشهروندان‬
‫سالها چطور براین مادر گذشته‪ .‬برای ادای‬ ‫کشور بدون انکه توضیحات روشن کننده‬
‫احترام خدمت ایشان می رویم ‪.‬‬ ‫ای از اتهامات و روند دادرسی ومحاکمات‬
‫مثل تندیسی زیبا روی مبل‪ ،‬کنار واکر‬ ‫به مردم داده شود شبیه روند ناعادالنه ای‬
‫مخصوص راه رفتن اش نشسته است‪.‬‬ ‫است که در طول ماه های اخیر منجر به‬
‫خانه اش از عکس های بچه های جان‬ ‫صدور احکام شگفت آور برای عده زیادی‬
‫باخته اش و گلدان های سبز و سرحال‬ ‫از زنان ومردان خدمتگزار وشهروندان‬
‫پوشیده شده‪ ،‬چای و شیرینی و میوه‬ ‫عزیز کشور ماشده است‪ .‬وقتی قوه قضائیه‬
‫حاضر و آماده است و منصوره اش‪ ،‬پروانه‬ ‫از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری‬
‫ای شده بر گردش ‪.‬‬ ‫از صاحبان قدرت ومکنت بلغزد مشکل‬
‫دلمان نمی آید از گذشته صحبت کنیم از‬ ‫است که بتوان جلوی داوری مردم را در‬
‫هر دری می گوییم ‪ .‬مادری از میان جمع‬ ‫مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت‪.‬‬
‫از دلتنگی هایش از رنج هایی که کشیده‬ ‫چگونه است که امروز محاکم قضایی از‬
‫و هنوز چشم انتظار فرزندش‪ ،‬شب و روز‬ ‫آمران وعامالن جنایتهای کهریزک و‬
‫ندارد می گوید‪ .‬مادران از بی رحمی ها‪ ،‬از‬ ‫کوی دانشگاه و کوی سبحان و روزهای‬
‫ظلم‪ ،‬از زندان‪ ،‬از بهشت زهرا‪ ،‬از خاوران‪،‬‬ ‫‪ ۲۵‬و‪ ۳۰‬خرداد وعاشورای حسینی میگذرند‬ ‫باشد‪ ،‬که به طبع با چنین سنجه ی می‬ ‫جنایت های کوی دانشگاه تهران و دانشگاه‬ ‫برای ارعاب و سرکوب مخالفان خود به‬
‫از مادر ندا‪ ،‬مادر مسعود‪ ،‬مادر کیانوش و‬ ‫وپرونده های فساد های بزرگ را باز نشده‬ ‫توان و بایستی گذشته ی تاریخی را هم‬ ‫تبریز در تیرماه ‪( 78‬به عنوان مصداق‬ ‫کار خواهد گرفت (در ایران اعدام های‬
‫از سفر رشت و کرمانشاه‪ ،‬از اعدام های‬ ‫می بندند وبه صورت ناگهانی در آستانه‬ ‫آزمود‪ .‬تنها این گونه است که می توان‬ ‫سرکوب فراقانونی) را‬
‫ِ‬ ‫های برجسته ی‬ ‫دهه ی ‪ 60‬و اعدام های سال های اخیر‬
‫اخیر و از بی قانونی های موجود سخن‬ ‫ماه خرداد ماه آگاهی وحق جویی پنج نفر‬ ‫این جنبش را به افق هایی واقعا نوین و‬ ‫چگونه تعبیر کنیم؟! اینکه در تمامی این‬ ‫نمونه ی برجسته ای ست)‪.‬‬
‫می گویند‪.‬‬ ‫را با حواشی تردید بر انگیز به چوبه های‬ ‫امیدبخش رهنمون شد‪.‬‬ ‫سال ها و تنها به رغم همین بی عدالتی‬ ‫آقای موسوی در این بیانیه با پیش فرض‬
‫مادر بهکیش‪ ،‬اینگونه آغاز می کند‪ :‬این‬ ‫دار می سپارند؟ آیا این است آن عد ل‬ ‫‪ 22‬اردیبهشت ‪1389‬‬ ‫های دسته ی آخر‪ ،‬آقای موسوی در مسند‬ ‫قانون موجود‪ ،‬در همان‬
‫ِ‬ ‫مرجعیت‬
‫ِ‬ ‫قرار دادن‬
‫دل که طاقت حرف زدن نداره‪ ،‬یکی‪ ،‬دو‬ ‫علوی که به دنبالش بودیم؟»‬ ‫نخست وزیر‪ ،‬ریاست فرهنگستان هنر و‬ ‫مسیر پافشاری همیشگی بر اصل نظام و‬
‫تا‪ ،‬سه تا‪ 5 ،‬تا از بچه هامو ازم گرفتند‪5 ،‬‬ ‫‪http://www.kaleme.‬‬ ‫پانوشت‪:‬‬ ‫یا عضوی از شورای تشخیص مصلحت‬ ‫اجرای بدون تنازل قانون اساسی‪ ،‬تنها‬
‫جوان تحصیلکرده و انسان‪ ،‬از کدامشان‬ ‫‪19032-klm/20/02/1389/com‬‬ ‫برگرفته از شعر «عشق‬ ‫‪ )1‬‬ ‫نظام‪ ،‬در خدمت به این نظا ِم ناقض قانون‪،‬‬ ‫مخدوش بودن روند قانونی این اعدام ها‬
‫بگویم‪ .‬همه خوب بودند‪ ،‬دلسوز و مهربون‪،‬‬ ‫در یکی دیگر از فرازهای‬ ‫‪ )4‬‬ ‫عمومی» ‪ /‬مجموعه ی «کاشفان فروتن‬ ‫حقوق ماهانه دریافت می کرده است با‬ ‫را مرکز توجه خود قرار می دهد و فارغ از‬
‫می تونستند زندگی خوبی داشته باشن‪.‬‬ ‫بیانیه ی اخیر آقای موسوی این گونه‬ ‫شوکران» ‪ -‬احمد شاملو‬ ‫موازین «عدل اسالمی» سازگار است؟!‬ ‫آن است که در مفاد همان قانونی که وی‬
‫بچه بزرگم که کشته شده زهرا بود‪،‬‬ ‫آمده است که ‪ « :‬وقتی قوه قضائیه از‬ ‫نقد نگارنده بر مواضع موسوی‬ ‫‪ )2‬‬ ‫مگر آنکه بپذیریم آقای موسوی مصداق‬ ‫دور شدن از آن را مسبب اصلی مشکالت‬
‫فوق لیسانس فیزیک و دبیر بود‪ .‬خودش‬ ‫طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از‬ ‫متکی بر سوابق او نیست‪ .‬در این زمینه من‬ ‫های سرکوب فراقانونی را تنها معطوف به‬ ‫دانسته و همگان را به پیروی از آن فرا‬
‫مشکلی نداشت و برای مردم خودش را به‬ ‫صاحبان قدرت ومکنت بلغزد مشکل است‬ ‫حتی قادرم تصور کنم آقای موسوی (یا هر‬ ‫سرکوب های پس از انتخابات می داند و‬ ‫می خواند‪ ،‬بندهای متعددی هست که در‬
‫کشتن داد‪ .‬شوهرش سیامک اسدیان را‬ ‫که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد‬ ‫شخص دیگر)‪ ،‬فاقد هر گونه پیشینه ی‬ ‫برای سایر موارد و سوابق سرکوب ها و‬ ‫آنها نه تنها اعدام (قتل قانونی) به عنوان‬
‫هم کشتند و هر دو خیلی انسان و دلسوز‬ ‫ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت»‬ ‫سیاسی به عرصه ی معادالت این جنبش‬ ‫قتل ها و اعدام ها وجهه ی قانونی قایل‬ ‫گونه ای عادی از انواع مجازات اسالمی‬
‫مردم بودند‪ .‬سیامک(اسکندر) را در سال‬ ‫در میان اصالح طلبان حکومتی پدیده‬ ‫مردمی پا نهاده اند‪ .‬این توضیح به این‬ ‫است‪ .‬از قضا پرسش از این موضوع ما را‬ ‫برای مجرمین جنایی و «شرعی» در نظر‬
‫‪ 60‬در یک درگیری کشتند‪ .‬او پسری‬ ‫ی رایجی است که حتی پس از فرازهای‬ ‫خاطر است که در میان اصحاب اصالح‬ ‫به همان حوزه ای می کشاند که موسوی‬ ‫گرفته شده‪ ،‬بلکه راههای متعددی هم‬
‫بسیار نازنین و مهربان بود‪ .‬او حتی آزارش‬ ‫خونین جنبش اعتراضی اخیر‪ ،‬نگاه به‬ ‫سیاسی متمایل به آنان‬
‫ِ‬ ‫طلب یا محافل‬ ‫و تمام همراهانش در طیف اصالح طلب‪،‬‬ ‫حذف فیزیکی مخالفان سیاسی‬ ‫ِ‬ ‫برای‬
‫به یک مورچه هم نمی رسید‪ .‬برای او‬ ‫مسایل جامعه همواره در وهله ی نخست‬ ‫این گونه رایج شده است که هر نقدی‬ ‫از شفافیت سیاسی و اظهار نظر در مورد‬ ‫نظام از مجرای «اعدام قانونی» پیش‬
‫مراسم با شکوهی در خرم آباد گرفته بودن‬ ‫از زاویه ی موقعیت حاکمان و مصالح‬ ‫به آرا و عملکرد موسوی در جنبش حاضر‬ ‫آن طفره می روند‪ .‬برای آنها تاریخچه ی‬ ‫بینی شده است‪ .‬صدور حکم محاربه برای‬
‫که بی نظیر بود‪ .‬همه لرها به صورتشان‬ ‫حکومت (و اسالم) باشد‪ .‬در حوزه ی‬ ‫را نقدی هیستیریک و معطوف به سوابق‬ ‫معظالت سیاسی و اجتماعی ما از زمان‬ ‫تعدادی از دستگیر شدگان جنبش از مفاد‬
‫چنگ می انداختند و مویه می کردند‪ .‬خانه‬ ‫بحث کنونی ما‪ ،‬اهمیت ارتکاب جنایت‬ ‫سیاسی وی تعبیر کرده و به این ترتیب‬ ‫آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد آغاز‬ ‫همین قانون استخراج شده است‪ .‬حتی اگر‬
‫و خیابان پر از جمعیت بود‪.‬‬ ‫های سازمان یافته از سوی حاکمیت‬ ‫محتوای نقد را ‪ -‬با ارجاع به انگیزه های‬ ‫می شود‪.‬‬ ‫بپذیریم دستگاه قضایی اینک به واسطه‬
‫زهرا اول سال از همه شاگردانش می‬ ‫در این نوع نگاه ‪ ،‬بیش از آنکه ناظر به‬ ‫ناقد‪ -‬فاقد اعتبار قلمداد می کنند! نگارنده‬ ‫اما آنچه مسلم است آنکه «عدل اسالمی»‬ ‫ی تاثیر پذیری از نهاد های قدرت (به‬
‫پرسید» شغل پدرت چیست؟ « بعد بیشتر‬ ‫غیر انسانی بودن آنها باشد‪ ،‬وابسته به‬ ‫ضمن این که عملکرد گذشته ی چهره‬ ‫مورد نظر آقای موسوی (اگر چنین مفهومی‬ ‫تعبیر آقای موسوی) از قانون اساسی دور‬
‫حقوق اش را صرف شاگردهایی می کرد‬ ‫مخدوش شدن چهره ی نظام و اسالم نزد‬ ‫های سیاسی را قابل بازگشایی‪ ،‬بازخوانی‬ ‫اساس قابل تصور و تعریف باشد) هیچ گاه‬ ‫شده و چنین احکام اعدا ِم ناعادالنه ای را‬
‫که فقیر بودند‪ .‬می گفتم‪ :‬زهرا جان‪ ،‬قدری‬ ‫مردم و لذا تضعیف آن دو (نظام و اسالم)‬ ‫و نقادی می داند و میر حسین موسوی را‬ ‫در دوران حاکمیت متولیان اسالم در این‬ ‫صادر کرده است‪ ،‬در مورد سوابق اعدام‬
‫هم برای خودت نگه دار‪ .‬می گفت‪ »:‬مادر‬ ‫است‪ .‬به همین خاطر در پس فراز یاد شده‬ ‫هم (تحت هیج مصلحتی) از این قاعده‬ ‫سرزمین وجود خارجی نداشته است که‬ ‫انبوه مخالفان سیاسی در سال ها و دهه‬
‫اینها گرسنه اند‪ ،‬تقصیر خودشون که‬ ‫نیز نگرانی از مخدوش شدن وجهه ی قوه‬ ‫مستثنی نمی داند‪ ،‬اما همواره سعی بر آن‬ ‫اینک دور شدن از آن موجب دغدغه ی‬ ‫های پیش چه می توان گفت؟ آیا روند‬
‫نیست»‪ .‬سر این بود که گرفتنش‪ .‬به جرم‬ ‫ی قضائیه نزد مردم مسستر است‪ .‬برای‬ ‫داشته است تا جای ممکن حوزه های‬ ‫خاطر آقای موسوی یا همراهان او شود‪.‬‬ ‫دادرسی و اجرای آنها بر اساس قانون بوده‬
‫انسان بودن‪ .‬نمی دونید چه جور گرفتنش‬ ‫بررسی نمونه های روشن تری از این نوع‬ ‫نقد امروز و دیروز آقای موسوی را از‬ ‫برای دفاع از حقوق انسان ها تنها تکیه بر‬ ‫است؟ یا اینکه در آن دوره ها هم (که‬
‫و با چه وضعی کشتنش‪ ،‬حتی قبرش رو‬ ‫نگاه‪ ،‬رجوع کنید به سخنرانی های آقای‬ ‫هم تفکیک کند‪ .‬در نوشتار حاضر نیز نقد‬ ‫انسان بودنشان کفایت می کند و نیازی‬ ‫«دوران طالیی انقالب اسالمی» را هم‬
‫هم نشانمون ندادند ‪ .‬همیشه می گم‬ ‫محمد خاتمی (مهم نیست کدامیک!)‬ ‫کنونی آقای‬
‫ِ‬ ‫نگارنده بر آرا و مشی سیاسی‬ ‫به پشتوانه های جانبی نیست‪ ،‬که اغلب‬ ‫در بر می گیرد) دستگاه قضایی متاثر از‬
‫آقایون خیلی افتخار نکنید‪ ،‬دختر پیغمبر‬ ‫به نظر می رسد یکی از‬ ‫‪ )5‬‬ ‫موسوی استوار است‪ :‬جایی که ایشان در‬ ‫«انسان» را با تبصره هایی چند و به طور‬ ‫قدرتمندان بوده است؟ (و به راستی کدام‬
‫هم قبرش ناپیداست‪ ،‬بگذار قبر زهرای‬ ‫مشکالت «ساختاری» کسانی مانند آقای‬ ‫جایگاه یکی از چهره های بسیار مطرح و‬ ‫مشروط به باورها و موازین خود الصاق‬ ‫قدرتمندان؟!) در این صورت از یک سو‬
‫من هم ناپیدا باشه‪.‬‬ ‫موسوی در پرهیز از مخالفت با مجازات‬ ‫تاثیرگذار جنبش با فراخواندن به احیای‬ ‫می کنند(‪.)4‬‬ ‫سکوت و همراهی «دلسوزان نظام» و‬
‫برای اینکه بچه ها رو جمع و جور کنیم‪،‬‬ ‫اعدام آن است که در اسالم مجازات‬ ‫قانون اساسی و آرمان های «امام راحل»‬ ‫آقای موسوی‪ ،‬کودکی که ‪ 31‬سال‬ ‫انقالب را چگونه تعبیر کنیم و از سوی‬
‫شبانه خونه مشهد رو فروختیم و به کرج‬ ‫اعدام ‪ -‬بر طبق نص قرآن و سنت های‬ ‫و بازگشت به «دوران طالیی انقالب‬ ‫پیش به اتفاق یاران سابق (و بعضا رقبا‬ ‫دیگر با این پرسش مواجه می شویم که‪:‬‬
‫اومدیم ولی همونجا همه بچه هامو جلوی‬ ‫تاریخی آن‪ -‬به رسمیت شناخته می شود‪.‬‬ ‫اسالمی»‪ ،‬از یک سو بر انکار یا توجیه‬ ‫و مخالفان امروز) از مردم دزدیدید تا آن را‬ ‫پس این «قانون ناب» حکومت اسالمی‬
‫چشمان من و پدرش گرفتند‪.‬‬ ‫از اینجا به آن تناقض ژرفی می رسیم‬ ‫و تحریف فجایع دهه ی آغازین انقالب‬ ‫به گونه ای پرورش دهید که روزی پرچم‬ ‫در چه دوره ای واقعا به دور از تاثیرات‬
‫بعدش محمود‪ ،‬محمد‪ ،‬محسن و علی ‪...‬‬ ‫غریب «حقوق بشر‬ ‫ِ‬ ‫که در بطن مفهوم‬ ‫مخرب‬
‫ِ‬ ‫پای می فشارد و بدین ترتیب نقش‬ ‫اسالم (و احتماال «عدل اسالمی») را در‬ ‫انحرافی «افراد ناباب» اجرا شده است؟!‬
‫ِ‬
‫اسالمی» نهفته است‪.‬‬ ‫آن روند آغازین را در شکل گیری مراحل‬ ‫جهان به اهتزاز درآورد‪ ،‬سالهاست که خود‬ ‫واقعیت این است که حوالت دادن جنایت‬
‫ادامه از ص ‪3‬‬
‫را خیلی دوست داشت‪ .‬دم خونه قالیچه‬
‫می انداخت و می نشست و می گفت‪:‬‬ ‫از کدومشون بگم‪ .‬هر کدومشون در کاری‬
‫«مواظبم نیان ما رو ببرن سر چها راه دار‬ ‫که بودند مسئوالنه کار می کردند و گاهی‬
‫بزنن»‪ .‬می گفتم‪ « :‬مگه ما چیکار کردیم‬ ‫به همین دلیل دچار مشکل می شدند‪.‬‬
‫که ما رو بکشن؟» می گفت‪« :‬هیچی‪،‬‬ ‫محمود در سال ‪ 62‬مسئول کنترل کیفی‬
‫مگه بچه های ما چیکار کرده بودند» ‪.‬‬ ‫کارخانه پالسکو بود و یک بار به دلیل‬
‫چی بگم‪ ،‬بی رحم ها‪ ،‬محمد رو اسفند‬ ‫عدم استفاده از مواد اولیه بهداشتی‪ ،‬در‬
‫سال ‪ ،60‬سیامک رو مهر ماه ‪ ،60‬زهرا‬ ‫انبار را پلمپ کرده بود و ‪ ...‬باز تکرار می‬
‫رو شهریور ‪ ،62‬محسن رو اردیبهشت ‪64‬‬ ‫کند‪ « :‬زهرای من فوق لیسانس فیزیک و‬
‫و محمود و علی رو شهریور ‪ 67‬کشتن‪.‬‬ ‫دبیر بود ‪ ».‬اونها زندگی شونو برای مردم‬
‫من بیشتر عمرم رو جلوی در زندان ها‪،‬‬ ‫دادن ولی مردم از دل ما خبر ندارند ‪.‬‬
‫برای گرفتن مالقات و در گورستان ها‬ ‫محمود زمان شاه هم زندان بود و حبس‬
‫گذروندم‪.‬‬ ‫ابد داشت و بعد از رفتن شاه‪ ،‬قبل از‬
‫مادر بهکیش باز آهی می کشد و تکرار می‬ ‫انقالب سال ‪ 57‬روی دست های مردم‬
‫کند‪ :‬زهرا فوق لیسانس فیزیک و دبیر بود‪،‬‬ ‫به همراه سایر زندانیان سیاسی از زندان‬
‫شوهر داشت‪ ،‬می تونست زندگی خوبی‬ ‫آزاد شد‪ .‬ولی دوباره او را در سال ‪62‬‬
‫داشته باشه‪ ،‬ولی دلش طاقت نمی آورد‬ ‫دستگیر کردن و بهش ‪ 10‬سال حکم‬
‫مردم گرسنه باشند‪ .‬هم او و هم شوهرش‬ ‫دادند‪ 5 .‬سال حبس اش رو کشیده بود‬
‫سیامک را کشتند‪.‬‬ ‫که در سال ‪ 67‬اعدام اش کردند‪ .‬یک روز‬
‫یکی از مادران عزادار با گریه می گوید»‬ ‫که مالقات رفته بودم‪ ،‬یک دفعه دیدم‬

‫آتش در عشرتکده ی غرب‬


‫زحل اقتاش‬
‫افتصادی تایلند همیشه به فرودستان‬ ‫آتش خشم توده های فرو دست سوخت‪.‬‬
‫جامعه خود با تحقیر نگریسته‪ ،‬آنان را‬ ‫سرخ پوشان خشمگین در حمله به دفتر‬ ‫سربازان مسلح ارتش شاهنشایی‬
‫نادان خوانده و سزاوار هیچگونه حقوق‬ ‫رسانه های سرمایه داری که همه روزه بر‬ ‫تایلند روز سه شنبه بیستم ماه مه‪ ،‬در‬
‫اجتماعی نمی دانند‪ .‬آنها هرگونه اقدامی‬ ‫علیه جنبش تبلیغ میکردند‪ ،‬یک ایستگاه‬ ‫تهاجمی مرگ بار‪ ،‬مناطق مرکزی شهر‬
‫هر چند محدود در جهت بهبود وضعیت‬ ‫تلویزیون و دفاتر دو نشریه انگلیسی زبان‬ ‫بانکوک را از تصرف جنبش سرخ پوشان‬
‫این اقشار را تهدیدی برای سیستم حاکم‬ ‫حامی دولت کودتا را ویران کردند‪ .‬دامنه‬ ‫این کشور بیرون آوردند‪ .‬جنبش اعتراضی‬
‫بر جامعه می دانند‪.‬‬ ‫این تظاهرات به بیرون شهرها نیز کشیده‬ ‫سرخ پوشان ماههاست که با عزمی راسخ‬
‫امروزه جبهه ی متحد دموکراسی علیه‬ ‫شد‪ .‬بسیاری از سرخ پوشانی که در مناطق‬ ‫و مبارزاتی دلیرانه‪ ،‬خواستار استعفای‬
‫دیکتاتوری تنها هواخوان تاکسین را در‬ ‫مرکزی پایتخت گرد آمده بودند‪ ،‬مردم‬ ‫«ابهی سیت» نخست وزیر انتصابی دولت‬
‫برنمی گیرد‪ .‬مبارزات این جبهه که به‬ ‫شهرکهای حاشیه ای بانکوک بودند‪ .‬اینان‬ ‫تحمیلی تایلند بوده است‪ .‬نظامیان در‬
‫جنبش سرخپوشان مشهور است اکنون‬ ‫به هنگام ترک شهر با استقبال گرم و‬ ‫تهاجم خونین سه شنبه‪ ،‬با استفاده از تانک‬
‫چهره ای کامال طبقاتی به خود گرفته‬ ‫حمایت دوستان و اقوام خود مواجه شدند‪.‬‬ ‫و بولدوزر دیوار مرتفعی را که معترضان‬
‫مادر؛ حرفی‪ ،‬پیامی‪ ،‬برای ما مادران عزادار‬ ‫است‪ .‬سرکوب بیرحمانه اخیر بدون شک‬ ‫حمایت از سرخپوشان‪ ،‬در شمال شرقی‬
‫دندونهای جلوی محمود نیست‪ ،‬گفتم چی‬ ‫برای حفاظت خود از الستیک و خیزران‬
‫دارید‪ .‬پاسخ می دهد‪ :‬صبر و استقامت‬ ‫بر تنفر و خشم توده ها نسبت به دولت‬ ‫تایلند‪ ،‬منطقه ای که در تاریخ طوالنی‬
‫شده پسرم ؟ گفت‪« :‬هیچی مامان جان‪،‬‬ ‫ساخته بودند تخریب کرده‪ ،‬تعدادی‬
‫داشته باشید‪ ،‬باالخره نتیجه می ده‪.‬‬ ‫کودتا افزوده است‪ .‬در حالیکه نیروهای‬ ‫مبارزات عدالت خواهانه خود‪ ،‬شورش‬
‫زمین خورده ام ناراحت نباش» ‪.‬‬ ‫را کشته و عده ی بیشماری را با خود‬
‫ببینید جسد هیچ کدوم از بچه هام رو به‬ ‫نظامی و امنیتی تایلند متحصنین را به‬ ‫های کمونیستی دهه های ‪ ۷۰‬و ‪۸۰‬‬
‫محمد نازنین که می گن جلوی خونه‬ ‫بردند‪ .‬مجموعا ‪ ۷۲‬سرخ پوش و ‪ ۲‬سرباز‬
‫من ندادند‪ .‬داغ فرزند خیلی سخته‪ .‬اونهم‬ ‫زور از شهر اخراج می کردند‪ ،‬تلویزبون‬ ‫میالدی را شاهد بوده است بیش از هر‬
‫تیمی اش کشته شده‪ .‬او هیچ اسلحه ای‬ ‫در آشوب های بانکوک که از ماه مارس‬
‫نه یکی نه دو تا پنج تا‪ ،‬با دامادم میشه‬ ‫ها تصویر یکی از زنان معترض را پخش‬ ‫جای دیگریست‪ .‬با وجود اعالم حکومت‬
‫به همراه نداشته ولی دور خونش محاصره‬ ‫آغاز شده بود جان دادند‪ .‬به گفته شاهدان‬
‫شش تا‪ .‬آنهم چه بچه هایی‪ ،‬یکی از‬ ‫می کردند که به گزارشگر چنین گفت‪:‬‬ ‫نظامی در این منطقه‪ ،‬مردم دوایر دولتی‬
‫بود و در همانجا او را به همراه دوستش‪،‬‬ ‫الاقل یکی از این دو سرباز با آتش گلوله‬
‫یکی نازنین تر‪ .‬من به اسم همشون قسم‬ ‫ما پیروز شدیم‪ .‬چرا که برای نخستین بار‬ ‫را در چهار شهر آتش زدند‪.‬‬
‫خشایار پنجه شاهی به رگبار بستن و با‬ ‫ی دوستان خود جان باخته است‪.‬‬
‫می خورم و امید دارم که روزی دادم را‬ ‫در تاریخ تایلند مردم فرودست به خیابان‬ ‫سرخ پوشان ؟‬
‫هم کشته شدن‪ .‬مادر پنجه شاهی هم پنج‬ ‫بیرون راندن خشونت بار سرخپوشان از‬
‫بستانم‪.‬‬ ‫ها آمدند و صدای آنها در حیات سیاسی‬ ‫جنبش سرخ پوشان تایلند یا «جبهه‬
‫تا بچه اش کشته شدن‪ .‬ما با هم خیلی‬ ‫مناطق مرکزی شهر‪ ،‬به دنبال یک هفته‬
‫محمود و علی رو که کشتن‪ ،‬بعداز سه ماه‬ ‫کشور طنین افکن شد‪.‬‬ ‫متحد دمکراسی علیه دیکتاتوری «‬
‫دوست شده بودیم و او دایم به خانه ما‪ ،‬در‬ ‫حمله و تیراندازی به تجمعات آنان رخ داد‪.‬‬
‫فقط ساک اونها رو دادند و حتی وصیتنامه‬ ‫کشمکش های کنونی تایلند ریشه در‬ ‫جریانیست با بدنه ای متشکل از از‬
‫کرج می آمد‪ .‬ما دردهای مشترکی داشتیم‬ ‫ارتش در حالیکه مردم را به رگبار گلوله می‬
‫هایشان را هم ندادند و گفتند‪« :‬پاره کرده‬ ‫تضادهای طبقاتی ژرف این کشور دارد‪.‬‬ ‫کارگران‪ ،‬روستائیان فقیر و تهی دستان‬
‫و زبون همو خوب می فهمیدیم‪ .‬او زن‬ ‫بست‪ ،‬برای کشتن فعالین رادیکال جنبش‬
‫ایم»‪ .‬هر چه فریاد می زدم‪ ،‬التماس می‬ ‫تایلند کشوری با دو جهان است‪ .‬جهان‬ ‫حاشیه شهر ها‪ .‬این جریان چنان که گفته‬
‫خیلی مقاومی بود که متاسفانه فوت کرد‪.‬‬ ‫از تک تیراندازانش بهره می جست‪ .‬در‬
‫کردم ‪ ،‬بگید کجا خاکشان کرده اید؟‬ ‫بیزینس‪ ،‬آسمانخراش های شیشه ای‬ ‫شد خواستار برکناری دولت تحمیلی این‬
‫محسن نازنین و مهربان منو که ‪ 21‬سال‬ ‫روز ‪ ۱۳‬مه‪ ،‬ژنرالی که به توده ها پیوسته‬
‫نگفتند‪ .‬مدتهای طوالنی در راه اوین و‬ ‫لوکس‪ ،‬اتومبیل های گران قیمت‪ ،‬ژنرال‬ ‫کشور و برگزاری انتخابات جدید می باشد‪.‬‬
‫داشت و برای استقبال آقای خمینی سر‬ ‫بود در برابر چشمان خبرنگاری که با او‬
‫بهشت زهرا سرگردان بودم‪ .‬به بهشت‬ ‫ها‪ ،‬بنگاه های مالی‪ ،‬بورس‪ ،‬سهام و‬ ‫جبهه متحد دموکراسی علیه دیکتاتوری‬
‫و دست می شکست که از مشهد به‬ ‫مصاحبه می کرد با آتش تک تیراندازان‬
‫زهرا می رفتم می گفتند‪ »:‬برید از اوین‬ ‫صاحبان مراکز تفرجی و سکس کلوب ها‬ ‫در واکنش به کودتای سمپتامبر سال‬
‫تهران بیاید‪ ،‬در سال ‪ 62‬گرفتن و سال‬ ‫از پای در آمد‪ .‬نیروهای نظامی در آخرین‬
‫بپرسید ما نمیدانیم»‪ ،‬به اوین می رفتم‬ ‫از یکسو و جهان کپرنشین ها‪ ،‬روز کار و‬ ‫‪ 2006‬که علیه تاکسین شبناوارتا‪ ،‬سرمایه‬
‫ال نفهمیدیم که چرا اونو‬ ‫‪ 64‬کشتنش‪ .‬اص ً‬ ‫تهاجم خود بر خالف عهدی که بسته‬
‫می گفتند‪ »:‬برید از بهشت زهرا بپرسید‬ ‫شب های خستگی‪ ،‬بدن های حراج شده‬ ‫دار مردم گرای تایلندی‪ ،‬صورت گرفت‬
‫اینقدر بی سر و صدا و با سرعت کشتن‪.‬‬ ‫بودند‪ ،‬معبدی که از آن به عنوان پناهگاه‬
‫ما نمی دانیم»‪ .‬آخر‪ ،‬یکی از مامورهای‬ ‫و زمین های رها شده در سوی دیگر‪.‬‬ ‫تشکیل شد‪ .‬با وجود این که تاکسین‬
‫علی کوچولوی ته تغاری منو که ‪ 19‬سال‬ ‫زخمیان استفاده می شد را مورد حمله قرار‬
‫بهشت زهرا دلش به حال ما سوخت و‬ ‫اما در مرحله کنونی جنبش سرخپوشان‬ ‫خود نیز عضوی از الیگارشی تایلند بود‪،‬‬
‫بیشتر نداشت و هیچ کار خالفی نکرده‬ ‫دادند‪ .‬هر چند اعضای جوان تر جنبش‬
‫آدرس خاوران رو داد که با همسرم به‬ ‫مجبور به عقب نشینی شد‪ .‬تحلیلگران‬ ‫اما اصالحات دولت او در جهت رفاه اقشار‬
‫بود‪ ،‬در شهریور سال ‪ 62‬دستگیر کردند‪.‬‬ ‫در درگیری خود با سربازان از هرآنچه‬
‫خاوران رفتیم ودیدیم چه فاجعه ای اتفاق‬ ‫مردمگرا معتقدند که دو دلیل عمده در‬ ‫فرودست به ویژه بیمه درمانی همگانی‬
‫او یک هوادار ساده سازمان فدایی بود و‬ ‫در دست داشتند استفاده می کردند و‬
‫افتاده‪ .‬فقط برای همه مادرا آرزوی صبر‬ ‫ناکامی جنبش دخیل بوده است‪ .‬نخست‬ ‫سبب محبوبیت فراوان او در میان توده‬
‫شاید چند اعالمیه پخش کرده بود‪ .‬اونو‬ ‫گاهی با تیرکمان مواد آتشزا پرتاب می‬
‫دارم و امیدوارم خون بچه های ما پایمال‬ ‫اینکه همچنان فرودستان فاقد خزب و‬ ‫ها شد‪ .‬این اصالحات خشم و ناخشنودی‬
‫آنقدر کتک زده بودن و با پاهای خون آلود‬ ‫شد‪ ،‬جنبش سرخپوشان بر خالف گفته‬
‫نشه‪.‬‬ ‫سازمان های خود هستند و رهبری جبهه‬ ‫طبقات مرفه جامعه را با خود همراه داشت‬
‫به خونه آوردن‪ .‬من مادر که قیافه او رو‬ ‫نظامیان هیچگاه دست به سالح نبرد‪.‬‬
‫همه تحت تاثیر صحبت های مادر‪ ،‬در‬ ‫ی متحد را بخشی از الیگارشی حاکم بر‬ ‫و به کودتای نظامی علیه او انجامید‪.‬‬
‫دیدم داشتم دیوانه می شدم‪ .‬او فقط می‬ ‫اما در روز بیستم مه‪ ،‬معترضین به هنگام‬
‫حالی که اشک می ریختند‪ ،‬آرزو می‬ ‫جامعه به دست دارد‪ .‬دوم اینکه مردم‬ ‫پس از کودتا نظامیان انتخاباتی مجدد را‬
‫خواست مردم فقیر نباشند و زندگی راحتی‬ ‫عقب نشینی‪ ،‬دست در دست مردم فقیر‬
‫کنند خون این جوانان درخت آزادی را‬ ‫دست به تسلیح خود نزدند و خود را به‬ ‫برگزار کردند که در آن انتخابات نیز حزب‬
‫داشته باشن‪ .‬با این جرم برای او ‪ 8‬سال‬ ‫شهر‪ ،‬بسیاری از نماد های بورژوازی را‬
‫بارور کند و دیگر هیچ مادری عزادار و‬ ‫مبارزات مدنی محدود ساختند‪ .‬اما پلیس‬ ‫تاکسین مجددا به پشتیبانی توده های‬
‫حکم بریدند و اونو هم در سال ‪ 67‬با اعدام‬ ‫به آتش کشیدند‪ .‬ساختمانهای بزرگ‬
‫داغدار نشود‪.‬‬ ‫و ارتش با اسلحه و تانک به این مبارزه‬ ‫تهیدست شهری پیروز شد‪ .‬اما نظامیان‬
‫های دسته جمعی کشتنش ‪.‬‬ ‫دولتی‪ ،‬بانکها‪ ،‬صرافی ها‪ ،‬مجتمع های‬
‫مدنی حمله ور شد و مردم بی اسلحه در‬ ‫بار دیگر با کودتا دولت او را برکنار کرده و‬
‫همسرم‪ ،‬سه سال آخر عمرش دیوانه شده‬ ‫باشکوه تجاری از جمله مجتمع مشهور‬
‫(برگرفته از وبالگ مادران عزادار)‬ ‫میان آتش و خون تار و مار شدند‪.‬‬ ‫وی را به تبعید مجبور کردند‪ .‬الیت سیاسی‬
‫بود‪ .‬او بچه ها‪ ،‬بخصوص زهرا و محمود‬ ‫«سنترال ورلد مال»‪ ،‬همه و همه در‬

You might also like