Professional Documents
Culture Documents
.رسول اكرم)ص(فرمود:اگر كسی سوره واقعه را بخواند نوشته می شود كه این فرد از غافلن نیست
عثمان بن عفان به عنوان عیادت بر عبدال بن مسعود وارد شد_در همان بیماریی كه با آن از دنیا رفت_ پرسید :از چه ناراحتی؟
گفت:از گناهانم.پرسید:چه میل داری؟گفت:رحمت پروردگارم!گفت:اگر موافق باشی طبیب برای تو بیاورم؟گفت:طبیب بیمارم كرده!
گفت :اگر مایل باشی دستور دهم تا عطای تو را از بیت المال بیاورند.گفت:آن روز كه نیازمند بودم به من ندادی و امروز كه بی
نیازم به من می دهی!گفت:مانعی ندارد برای دخترانت باشد.گفت:آنها هم نیاز ندارند زیرا من سفارش كرده ام سوره واقعه را
.بخوانند
.امام صادق)ع( به نقل از رسول خدا)ص( فرمود:اگر كسی سوره واقعه را هر شب بخواند هرگز فقیر نخواهد شد
اگر فردی پیش از خواب سوره واقعه را بخواند خدا را ملقات نماید درحالی كه صورتش مثل ماه باشد و هرگز در دنیا سختی و"
"فقر نخواهد دید و از دوستداران حضرت علی)ع( باشد
.امام جعفر صادق )ع( فرمودند:اگر فردی سوره واقعه را در شب جمعه بخواند خداوند دوستی او را در دل همه مردم اندازد
.امام صادق )ع( فرمودند:اگر كسی در شب جمعه سوره واقعه را بخواند در دنیا از تنگدستی نجات می یابد
در روایات آمده اگر فردی از شب شنبه شروع كند و هر شب 3بار سوره واقعه را بخواند و شب جمعه 8بار بخواند و تا 5هفته
.ادامه دهد در جهت وسعت روزی اثر بسیار عجیبی دارد
سوره واقعه یكي از زیباترین سوره هاي قرآن كریم است كه در آن خداوند بنده هاي خود را هم بیم داده هم امید
هم بشارت داده هم ترسانده زیبایي این سوره در ترسیم زیبا و واقعي اي از بهشت و جهنم است كه خداوند نوید
مي دهد بندگان مومن خود را به بهشتي با نهرهاي روان در زیر درختانش و مردم كافر را مي ترساند از
عذاب جهنم و حمیم باشد كه رستگار شوند
ت اْلَواِقَعُة )(1
ِإَذا َوَقَع ِ
)یاد كن ( زمانیكه واقع شود واقع شونده )رستاخیز(
وقوع حادثه عبارت است از حدوث و پدید آمدن آن ،و كلمه ))واقعه ((صفتى است كه هر حادثه اى را با آن
توصیف مى كنند) ،مى گویند :واقعه اى رخ داده ،یعنى حادثه اى پدید شده ( و مراد از واقعه در آیه مورد
بحث واقعه قیامت است ،و اگر در اینجا به طور مطلق و بدون بیان آمده ،و نفرموده آن واقعه چیست ،تنها
فرموده )) :چون واقعه رخ مى دهد((مثل این كه شما بگویید)) :هر وقت زید آمد چنین و چنان كن (( ،بدین
جهت بوده كه بفهماند واقعه قیامت آنقدر معروف است كه توضیح آن و ذكر موصوفش مثل این مى ماند كه در
مثال بال بگویى ))هر وقت زید بقال آمد چنین و چنان كن ((با این كه شنونده شما زید را به خوبى مى شناسد،
وهمین جهت است كه گفته اند :اصل كلمه ))واقعه ((یكى از نامهاى قیامت است ،قرآن این نامگذارى را كرده
،.همچنان كه نام هاى دیگرى چون ))حاقه (( ،و ))قارعه (( ،و ))غاشیه ((بر آن نهاده است
وقتي گفته شود واقعه ،طبیعي است كه بزرگترین واقعه ممكن در ذهن متبادر میشود و این بهترین ذهنیت را
براي ورود به بحث اهمیت این واقعه و چگونگي آن ایجاد مي كند .یعني این یك رخداد بزرگي است كه به دلیل
اینكه بزرگترین رخداد عالم است دیگر از ذكر نام آن خود داري شده تا ذهن را اماده تر كند براي توصیف آن.
به عبارت دیگر مي توان گفت چون بزرگترین و پر اهمیت ترین در نوع خود است نام آن مطلق است.
و جمله ))اذا وقعت الواقعة ((به طور ضمنى بر معناى شرطهم دللت دارد ،و جا داشت جزاى آن شرط را
بیان كند ،و بفرماید)) :چون قیامت بپا مى شود((چه مى شود ،ولى جزا را نیاورد ،تا بفهماند آنچه مى شود
آنقدر عظیم و مهم است كه به بیان نمى گنجد ،ولى به هر حال از سیاق آیاتى كه در این سوره اوصاف قیامت
را ذكر كرده فهمیده مى شود كه آن جزا چه چیز است ،و مردم در آن روز چه وضعى دارند ،پس مى شود
گفت كه مثل تقدیر كلم )) :اذا وقعت الواقعة فاز المومنون و خسر الكافرون -چون قیامت بپا شود مؤ منین
رستگار و كفار زیانكار مى شوند((مى باشد
در كتاب خصال از زهرى روایت آورده كه گفت :از على بن الحسین )علیهما السلم ( شنیدم مى فرمود :كسى
كه بین خود و خدا نسبت و رابطه اى برقرار نكرده باشد در دنیا عمرش به حسرت مى گذرد ،و دلش از
حسرت پاره پاره مى شود ،به خدا سوگند دنیا و آخرت وضعى دارند كه تنها مى توان به دو كفه ترازو تشبیهش
كرد ،هر یك از دو كفه به هر مقدار سنگین شود ،كفه دیگر به همان مقدار نادیده گرفته مى شود ،آنگاه این كلم
خداى عزوجل را تلوت كرد كه مى فرماید)) :اذا وقعت الواقعة ((منظور از واقعه قیامت است
س ِلَوْقَعِتَها َكاِذَبٌة
)َ (2لْی َ
نیست در واقعشدنش )و آمدنش ( دروغى )آن رستاخیز(
مجمع البیان مى گوید :كلمه ))كاذبه ((مانند كلمه ))عافیه ((و كلمه ))عاقبة ((مصدر است .
و بنا به گفته وى معناى آیه چنین مى شود)) :در وقوع و تحقیق قیامت هیچ دروغى نیست ((.
ولى بعضى دیگر گفته اند :كلمه مذكور همان اسم فاعل است ،چیزى كه هست در اینجا صفتى است براى
موصوفى كه حذف شده ،و تقدیر كلم ))لیس لوقعتها قضیه كاذبة ((مى باشد ،یعنى براى وقوع قیامت هیچ
عامل كه اقتضاى دروغ شدنش را داشته باشد و آن را دروغ كند وجود ندارد.
! واقعه عظیم
مسائل مربوط به قیامت در قرآن مجید معمول با ذكر حوادث عظیم و انقلبى و كوبنده در آغاز آن تواءم
است ،و این در بسیارى از سوره هاى قرآن كه بحث از قیامت مى كند كامل به چشم مى خورد ،در این سوره
.واقعه كه بر محور معاد دور مى زند نیز همین معنى كامل در نخستین آیاتش مشهود است
).در آغاز مى فرماید)) :هنگامى كه واقعه عظیم قیامت برپا شود(( )اذا وقعت الواقعة
).هیچكس نمى تواند آنرا انكار كند(( )لیس لوقعتها كاذبة((
.چرا كه حوادث پیش از آن به قدرى عظیم و شدید است كه آثار آن در تمام ذرات جهان آشكار مى شود
واقعة ((به صورت سربسته اشاره به مساءله رستاخیز است و از آنجا كه وقوعش حتمى است از آن تعبیر به((
)).واقعه ((شده ،و حتى بعضى آنرا یكى از نامهاى قیامت شمرده اند
واژه ))كاذبة ((را در اینجا بعضى به معنى مصدرى گرفته اند ،اشاره به اینكه وقوع قیامت آنچنان ظاهر و
آشكار خواهد بود كه هیچگونه جاى
و گفتگو ندارد ،بعضى نیز آنرا به معنى ظاهریش كه اسم فاعل است تفسیر كرده اند و گفته اند در برابر وقوع
رستاخیز تكذیب كننده اى وجود نخواهد داشت
ضٌة ّراِفَعٌة)(3
خاِف َ
َ
پست كننده و بالبرنده است
----------------------
این دو كلمه دو خبر است براى ضمیرى كه به واقعه بر مى گردد ،و تقدیر كلم ))هى خافضة وهى رافعة ((
است ،یعنى قیامت خافض و رافع است .و خفض درست معناى خلف رفع را مى دهد ،و اما این كه به چه
حساب قیامت پایین آورنده و بال برنده است باید گفت كه :این تعبیر كنایه است از این كه قیامت نظام عالم را
زیر و رو مى كند ،مثل باطن دلها را كه در دنیا پنهان بود ظاهر مى كند ،و آثار اسباب كه در دنیا ظاهر بود،
همه مى دانستند آب چه اثرى و آتش چه اثرى دارد ،در قیامت پنهان مى شود ،یعنى اسباب كلى از اثر مى
افتد ،و روابط جارى میان اسباب و مسببات به كلى قطع مى گردد ،در دنیا جمعى داراى عزت بودند ،و آنان
اهل كفر و فسق بودند ،كه عزتشان همه جا ظاهر بود ،و همچنین جمعى دیگر یعنى اهل تقوا ذلتشان هویدا بود
آگاهى نداشتن به زمان قیامت و چگونگي وقوع آن
یكي از دلیل انكار معاد از دید این دوآیه نداشتن آگاهي نسبت به معاد و چگونگي وقوع آن است زیرا علم اندك
انسان توانایي شناخت یك واقعه را قبول از وقوع آن ندارد و آنچه را ندیده به فرض و تكیه بر تخیلت خود
نمي تواند بپذیرد مگر اینكه ایمان قلبي و ذاتي و فطرتي آگاه داشته باشد در این دوآیه مخصوصا آیه اول از
معاد به عنوان یه واقعه عظیم نامبرده است و در آیه بعد دوم آن را واقعه اي عنوان كرده كه انكار ناپذیر است
و در آیه بعد عنوان مي كند زماني كه اتفاق افتد همه چیز را زیر و رو مي كند بنابراین هزاران سوال در اینجا
مطرح مي شود و ذهن پژوهشگر به دنبال شناخت این واقعه مي رود و به یقیین مي رسد ولي ذهن كافران و
كساني كه خداوند مهري بر گوششها و دلهایشان زده است هزگر به یقیین نمي رسند و حتي ذره اي هم به دنبال
كسب حقیقت نمي روند
جا ﴿4
ض َر ّ
لْر ُت ا َْ
ج ِ
﴾َذا ُر ّ
)چون زمین با تكان ]سختى[ لرزانده شود )4
كلمه ))رج (( كه از ماده ))راء ،جیم ،جیم (( است ،به معناى تكان دادن به شدت چیزى است ،و در این آیه
منظور از آن زلزله قیامت است ،كه خداى سبحان در آیه ))ان زلزله الساعة شى ء عظیم (( آن را بس عظیم
توصیف كرده ،در خود آیه مورد بحث نیز با آوردن كلمه ))رجا(( همین عظمت را فهمانده ،چون معمول
آوردن مفعول مطلق براى افاده اینگونه نكته ها است )وقتى مى گویى :من فلن كس را زدم و چه زدنى
معنایش است كه نحوه زدنم طورى بود كه دیگر قابل بیان نیست ( در آیه مورد بحث نیز مى فرماید :چون
زمین زلزله مى شود زلزله اى كه شدتش قابل وصف نیست ،و جمله مورد بحث بدل از جمله ))اذا وقعت
.الواقعة (( ،و یا عطف بیان براى آن است ،به هر حال در مقام توضیح آن است
اكنون باید اندیشید كه آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگین است كه مى تواند كوه هاى عظیم را كه در صلبت
و استحكام ضرب المثلند آنچنان متلشى كند كه تبدیل به غبار پراكنده كند ،و فریادى كه از این انفجار عظیم
.برمى خیزد از آن هم وحشتناكتر است
به هر حال در آیات قرآن درباره وضع كوهها در آستانه قیامت تعبیرات گوناگونى دیده مى شود كه در حقیقت
.مراحل مختلف انفجار عظیم كوهها را نشان مى دهد
).گاه مى گوید)) :كوهها به حركت در مى آیند(( و تسیر الجبال سیرا )طور 10 -
تفسیر نمونه جلد 23صفحه 202و گاه مى گوید)) :كوهها از جا كنده مى شوند(( و اذ الجبال نسفت )مرسلت -
10).
).و گاه مى فرماید)) :برداشته مى شوند و در هم كوبیده مى شوند(( فدكتا دكة واحدة )حاقه 14 -
).و زمانى مى گوید)) :به تلى از شن متراكم تبدیل خواهند شد(( و كانت الجبال كثیبا مهیل )مزمل 14 -
).و گاه مى فرماید)) :به صورت غبار پراكنده اى در مى آیند((! )آیه مورد بحث
و سرانجام مى گوید)) :همچون پشم زده شده اى در فضا پخش مى شوند(( كه تنها رنگى از آن دیده مى شود
).و تكون الجبال كالعهن المنفوش )قارعه 5 -
البته هیچكس جز خدا دقیقا نمى داند مسیر این حوادث چگونه است ؟ و شاید با الفاظ و در قالب سخنان ما قابل
.توصیف نباشد ،ولى این اشارات پرمعنى همگى حاكى از عظمت این انفجار بزرگ است
بعد از بیان وقوع این واقعه عظیم و رستاخیز بزرگ به چگونگى حال مردم در آن روز پرداخته
:حال سوالي كه در اینجا مطرح است این است كه
چرا واقعه اي به این عظمت را بعضي از مردم نادیده مي گیرند ؟