Professional Documents
Culture Documents
آدمی در 2جنس زن و مرد آفریده شده است و خداوند گرایش این دو جنس به یکدیگر را در نهاد آنها سرشته
است طبیعت انسان ،عرف جامعه و شریعت اسلم هم بر این گرایش صحه گذاشته و آن را به عنوان بدیهی
ترین اصل فطرت پذیرفته است؛ اما ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج چگونه و حد و حدود آن کدام است؟
مبنای این ارتباط چیست و چگونه می توان حد و مرز آن را تعیین کرد .باید بدانیم مبنای ارتباط دختر و پسر
.از نظر دین اسلم چیست
:نظریه اضطرار
یک مبنا در جامعه ما این است که در ارتباط دختر و پسر ،اصل بر اضطرار یا ضرورت است .یعنی تا در
جامعه ضرورتی نباشد و موقعیت اضطرار به وجود نیامده باشد بهتر است زن و مرد ،دختر و پسر با یکدیگر
ارتباط بر قرار نکنند .این نظریه بیشتر میان خانواده های سنتی و افراد سنتی .مذهبی به چشم می خورد
:نظریه اختلط
در برابر این نظر ،مبنای دیگری در جامعه تبلیغ و ترویج می شود که نظریه اختلط نام دارد .بر اساس این
نظریه زن و مرد با رعایت حدود شرعی و حجاب و نگاه و ...با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند .مثل 2
انسان نه 2جنس مخالف .برای مثل 2دانشجوی دختر و پسر می توانند با یکدیگر ،بحث علمی کنند و
.معاشرت داشته باشند ،ضمن آن که حدود شرعی را حفظ کنند
اگر تحریک را کم کردیم ،حرص ایجاد نمی شود؛ اما اگر گفتیم دختر و پسر می توانند با هم باشند .و باهم
مراوده کنند ،در واقع عامل تحریک را بتدریج ایجاد کرده ایم .از طرف دیگر آنها را منع می کنیم که شما فقط
حق دارید در حد بیان مسائل درسی ،علمی ،فرهنگی و سیاسی با یکدیگر صحبت کنید و وارد فضاهای دیگر
نشوید ،این امکان ندارد ،چون زمینه های تحریک فراهم شده است
در حال حاضر این نظریه در نهادهای رسمی کشور ،اداره ها ،واحدهای فرهنگی و دانشگاه ها ،صدا و سیما
و ...حاکم شده است .حال باید دید مبنای 2نظریه اختلط و اضطرار چیست؟
کسانی که قائل به نظریه اضطرار در ارتباط دختر و پسر هستند می گویند " :آقا جان زن و مرد مثل آتش و
پنبه هستند و قرار گرفتن آنها کنار هم خطرناک است " در نهاد دختر و پسر ،کشش فوق العاده ای وجود
.دارد؛ البته برخی تصور می کنند این همان غریزه جنسی است در حالیکه با هم متفاوت است
به هر حال بر اساس این نظریه آنچه مسلم است این است عشقی که میان 2جنس مخالف به وجود می آید ،به
.قدری قوی و انرژی زاست که خانمان سوز می شود و دیگر ،عقل و تقوا نمی تواند آن را کنترل کنند
این گروه حضرت یوسف )ع( را هم مثال می آورند که با وجود همه پاکی و نجابت ،نتوانست در مقابل یک
:زن مقاومت کند .آنجاست که دست به دعا برمی دارد و می گوید
".خدایا اگر مرا نجات ندهی ممکن است پایم بلغزد"
این مساله نشان می دهد که پاکی افراد ،نمی تواند از بروز خطر جلوگیری کند و از طرفی عقلنیت افراد هم
جلوی آن را می گیرد .اینها می گویند حال که می دانید اینقدر احتمال خطر وجود دارد ،بهتر است دختر و پسر
.هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند ،مگر آن که مجبور شوند با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند
در برابراین گروه ،اختلطیون مبنای دیگری را بیان می کنند و می گویند " :النسان حریص علی ما منع
منه" ،یعنی انسان حریص است بر آن چیزی که او را منع کنند .آنها بر این باورند که اگرمی خواهیم جامعه
.ای سالم داشته باشیم باید حساسیت دختر و پسر را نسبت به یکدیگر کم کنیم
:شهید مطهری در کتاب فلسفه حجاب بیان خیلی زیبایی از حرص و حریص شدن دارد .او می گوید
حرص در 2زمان پدید می آید ،یکی وقتی عامل ،تحریک باشد و دیگری وقتی عامل ،منع باشد .اگر زمینه"
" .تحریک بر طرف شد و بعد منع کردیم ،حرص ایجاد نمی شود
اگر تحریک را کم کردیم ،حرص ایجاد نمی شود؛ اما اگر گفتیم دختر و پسر می توانند با هم باشند و باهم "
مراوده کنند ،در واقع عامل تحریک را بتدریج ایجاد کرده ایم .از طرف دیگر آنها را منع می کنیم که شما فقط
حق دارید در حد بیان مسائل درسی ،علمی ،فرهنگی و سیاسی با یکدیگر صحبت کنید و وارد فضاهای دیگر
" نشوید ،این امکان ندارد ،چون زمینه های تحریک فراهم شده است