Professional Documents
Culture Documents
هيزم شكني در جنگل به شكستن چوب مشغول بود .او شنيده بود كه حيوان افسانهاي به نام
«ساتوري يا آگاهي» وجود دارد .خيلي دلش ميخواست او را شكار كند .روزي حويان «ساتوري» به
ديدارش آمد ،هيزمشكن به دنبالش دويد اما خيلي تعجب كرد ،وقتي صدايي شنيد كه ميگفت :تو مرا
بدست نخواهي آورد چون ميخواهي مرا داشتهباشي .هيزمشكن به كار خودش بازگشت و حيوان را به
كلي فراموش كرد .ديگر به هيچ چيز فكر نميكرد غير از چوبها« .ساتوري» به سوي او آمد و ناگاهان
همراه درختي كه او با تبر ميانداخت به دو نيم شد.
***
كالسه اي مختفي وج ود دارد كالس نقاش ي ،كالسه اي دانش گاهي ،كالس مه دكودك،
مكتب و … يا كالس شنا .ام ا ،به نظر ش ما اولين كسي كه ش نا ي اد گ رفت در كالس ش نا
سوال را بدهيد.
درست است كه ب راي ي اد گ رفتن ش نا ،هم اكن ون (در اين دوره و زمان ه) به كالس ش نا
ميروي ولي اگر بخواهي روزي يك شيوه جديد اختراع ك ني يا هر خالقيت جدي دي ايج اد
برخي تكنيكها ،تغييرات كوچكي است كه در ارتباطات و مسائل روزمره ايجاد ميكنيد :مثل
برخي تكنيكها ،خاصتر بوده و ظاهرا يك دنياي مصنوعي ب راي ش ما ايج اد ميكنن د :مثل
سوال) فكر ميكنيد تكنيكهاي دسته اول چه مزيتهايي دارند؟ (يكسري از گرهها را برطرف
سوال) فكر ميكنيد تكنيكهاي دسته دوم چه مزيتهايي دارند؟ ج واب (يك محيط تم يز و
مهمترين نيازي كه هم اكنون داريم ني از به دست نگهداش تن اس ت .يك لحظه تامل كني د.
خصوصيتمشترك همه ما خستهبودنمان است .ما خسته هستيم .از فكر كردن مداوم خس ته
هستيم .ما به هنگام درس خواندن ،بچهداري و تج ارت فكر ميك نيم .در تعطيالت هم فكر
ميكنيم.حتي ممكن است فعاليتفكري ما در آخر هسته ،بيشتر و به تبع آنخستهتر شويم.
به همين خ اطر است كه خيليها به ك ار و وظايفش ان پن اه ميبرن دو تا دير وقت ك ار
ميكنند.
***
به هنگام خستگي ،هر چه بيشتر تالش كنيم كمتر بدست ميآوريم.
***
***
به هنگام خستگي فقط بايد يك كار انجام داد و آن اين است كه يك لحظه دست نگه دارمي.
اجازه دهيم تا خستگيمان رفع ش ود .دست نگه داش تن به معن اي ك اري نك ردن نيس ت.
بيعملي به معني كاري نكردن نيست .دست نگه داشتن يا بيعملي به معناي آگ اه ب ودن و
همراه بودن با جريان طبيعي امور است .بيعملي ارزشمندترين كاري است كه ما ميت وانيم
انجام دهيم.
***
مثال :
حسن خسته و عصباني وارد محل كارش ميشود .حسين علت را از او جويا ميشود.
حسن :سركوچه يك بچه 10ساله را ديدم كه داشت سيگار ميكشيد .خيلي عصباني شدم!
سيگار كشيند يك بچه ده ساله يك چيز معمول است ،ولي طبيعي نيس ت .واقعي تي دردن اك
***
اكثر ما فكر ميكنيم كه بلد هستيم استراحت كنيم .استراحت ك ردن و ل ذت ب ردن كه بلد
بودن نميخواهد! اما آنچه كه ما استراحت مينمايم چيزي بجز انحراف حسي نيست .يع ني
ممكن است در طول اين تكنيك ،خوابت ان بگ يرد .هر چند كه ش ما تالش تان را ميكنيد تا
بيدار بمانيد .چ نين خ وابي يك خ واب ديناميك است و تا حد زي ادي خس تگي ش ما را در
ميآورد.
ㄱتقويت حافظه
ㄴزيبايي چهره و تناسب بدن
ㄷسالمتي
ㄹكنترل فشارخون
ㅁيادگيري در خواب .زيرا نيروي برتري به هنگام خواب از ما مراقبت ميكند .ح تي ما به
هنگام خواب از آسيبهاي اتفاقي نيز ميتوانيم در امان بمانيم .اين بستگي به اين دارد كه
يك قصه در مورد ن يروي محافظ در خ واب :اين قصه خ وابي است كه يكي از دوس تان من
ديده است! دوست من كه در س رماي زمس تان ،بخ اري ب راقياش روشن ب ود ،روي تخت
خوابيده بود .در خواب ميبيند كه تعداد زيادي زنبور عصباني به دنبالش روان هس تند و او
مجبور به فرار است .او از زنبورها خيلي ميترسد و فرار ميكند ،ولي فرار فاي دهاي ن دارد و
زنبوره اي وحشي به او نزديك و نزديك تر ميش وند .ب االخره زنبورها به او ميرس ند .اين
بدترين و ترسناكترين قسمت خواب است و دوست من از فرط ترس زياد از خواب ميپ رد.
همين كه بيدار ميشود كه بخاري آتش گرفته و پرده پنجره در ح ال س وختن اس ت .اگر
چند دقيقه ديرتر از خواب بيدار شده بود آتش به تشك و زير پرده و سپس به تخت چ وبي
اتاقش سرايت كرده بود .دود آتش در آن اتاق كوچك و بسته ،ممكن بود باعث دود گرفتگي
كه هر شب ما ،در آغوش او به خواب ميرويم و او از ما م راقبت ميكند آيا زنبورها هم ان
انرژي محافظ نيستند كه ذهن در اين شرايط آنها را به شكل نمادين زنبور ،تفسير كرد؟
فقط ك افي است كه كمي انرژيم ان را ب اال ب بريم .آن وقت اتفاق اتي كه پيرامونم ان در
تاكنون فكر ميكرديم كه ذخاير دانش ما از طريق كسب تجارب حسي مس تقيم اس ت .اما
ميتوان همه دانشها را به همان خوبي كه به وسيله حواس كسب ميشود ،بدون اس تفاده
از حواس و با درك مستقيم نيز فرا گرفت .تكنيك درك مستقيم يكي از تكنيكه ايي است كه
***
شما هيچ كاري الزم نيست انجام دهيد فقط كافي است به صداي نوار گوش دهيد .پينگ اال
از سوراخ سمت راست و آيدا از س وراخ س مت چپ بي ني عب ور ميكن د .اين دو م دام به
با چرخش آگاهي ،از بدن فيزيكي آگاه ميشويم .آگاهي فيزيكي به تدريج آگ اهي ع الي را
بسياري از نقص حافظه صحبت ميكنن د .وق تي دليل اينكه از كجا فهميدهاند حافظهش ان
ضعيف است پرسيده ميشود ميگويند چون تم امي مط البي كه خوان دهايم را هم اينك به
خاطر نميآوريم!
اصال قرار نيست همه مطالبي كه خواندهايم هم اكنون در خاطرمان باشد .يك استاد معن وي
يا يك دانشمند مخترع يا يك تاجر موفق هيچگاه نيازي به حفظ همه مطالب ن دارد .هرگ اه
هنگامي كه ذهن از نوسانهاي خارجي خالص شده و شخص در سطحي كه نه خ واب و نه
بي دار است ق رار گ رفت ،ت اثيرات خ ارجي بر ذهن نيرومند ميش وند و در مك اني ج اي
در حالتتتا امواج مغزيپايينتر و منظمتر از آلفا هستند .همچنينماندگاريحالت تتا بيشتر
است .به شرطيكه بتوانيم در حالت تتا ،هوشيار بمانيم بهره زيادي از آن ميتوانيم ببريم.
هنگامي كه هر چه درس ميخوانيم چيزي ياد نميگيريم ذهنمان مردانه اس ت .به هنگ ام
يادگيري بايد ذهني زنانه داشته باشيم و به هنگام عمل كردن ،ذهني مردانه نياز داريم.
***
ممكن است برخي از تمرينات و تص ورات را نخواهيد يا نتوانيد انج ام دهي د ،مهم آن است
خواسته (بذر)
نف وذ ميكند و احتم ال رس يدن به آن بيش تر اس ت .در ح الت هوش ياري ما نميت وانيم
خواستهها را به اعماق وجود مغز برس انيم زي را مغ ز ،پ ذيراي آن نيس ت .زم اني كه ذهن
خواسته همانند بذري است كه نياز به يك زمين زراعي خوب دارد .ح الت تت ا ،زمين زراعي
در تكنيك آدمك ذهني ،ذهن را به وسيله تكسين دادن بدن ،آرامش ميدهيم.
سمبل خداي تنها است .خدايي كه هنوز هستي را نيافريده است. عدد 1
سمبل مخلوق است. عدد 2
سمبل رابطه خالق و مخلوق يا همان عشق است. عدد 3
سمبل عبور است .گذر از يك سطح آگاهي به سطحي ديگر … معكوس بودن عدد 4
سمبل عبوري ديگر است .گذر از سطح آگاهي جديد به سطح آگاهي جديدتر. عدد 7
سمبل صبر و چله نشيني است. عدد 40
عدد 1000سمبل كمال است .شب قدر از 1000ماه بهتر است .نيلوفر 1000برگ.
عدد 1001سمبل دست نيافتني بودن است .اسامي خداوند 1001اسم است يع ني ما هيچگ اه
نميتوانيم همه اسامي خدا را بفهيم.
سمبل بازگشت به مبدا است .كارتهاي كبير تاروت 22ك ارت است و چ ون از ص فر عدد 21
شروع ميشود آخرين كارت ،كارت شماره 21است .از ،21به پايين يع ني برگشت
به مبدا ،خود 21يعني پايينترين پله دنياي باالتر.
تلقينات متضاد
تلقينات متضاد :سرما ـ گرما ،سبكي ـ سنگيني ،درد ـ لذت ،قرمز ـ آبي ،باال ـ پايين
تلقينات متضاد ب اعث به هم خ وردن تع ادل كن وني ذهن ش ده ،ذهن را به ش دت فع ال
ميكند .در واقع همانند يك ورزش ذهن را ورزيده ميكند .ممكن است براي ش روع نتوانيد
تلقينات را كامال احساس كنيد .اين مسئله كامال ط بيعي اس ت .ش ما فقط از ص داي ن وار
پيروي كنيد .تمرين مداوم باعث ميشود احساسات دقيق ،خودبخود پيدا شوند .احساس اتي
كه با تالش و زور زدن ما پديد آيند اغلب گ ذرا ب وده و كمك زي ادي به ما نميكنند ولي
احساس اتي كه پس از تم رين منظم ،خودبخ ود پديد ميآيند بس يار ارزش مندتر و
ماندگارترند.
نام آدمك ،به اين خاطر بر اين تكنيك نهاده شده كه مطابق تحقيق ات و تجربي ات در زمينه
پزشكي و فيزيولوژي بدن ،ميتوان آدمكي را بر روي قشر مغز (كورتكس) رسم كرد ،ب دين
ترتيب كه :
هر قسمت از اعضا بدن ،تحت كنترل بخشي از سلولهاي قشر مغز ميباشد .ب رخي قس متها
توسط تعداد سلولهاي بيشتري كنترل ميشوند (مانند لبها و نوك انگشتان) و برخي قسمتها
توسط سلولهاي كنتر (مانند بازوها ،كمر ،شكم) .مطابق اين رابطه ،ميت وان آدمكي در قشر
مغز ترس يم ك رد .آدمكي با انگش تان و لبه اي ب زرگ و – پاها و ش كم كوچ ك! اين آدمك
نامتوازن ،نتيجه آرايش كنوني سلولهاي مغز است .چ نين آرايشي (كه يك آرايش ن امتوزان
است) منجر به خستگي ،جهل و عدم چرخش مناسب انرژي در بدن ميش ود .تكنيك آدمك
كه ريشه در آموزشهاي معنوي باستان دارد ،به كمك تاثيرهاي خ اص و هدفمن دي كه بر
جسم ميگذارد آرايش سلولهاي مغز را متوازن ميكن د .اين ت وازن را ت وازن آدمك ذه ني
مينماميم .نتيجه چ نين ت وازني ،آرامش ،ق درت ،رها ش دن از افك ار و خ اطرات م زاحم،
تمركز ،كاستن ،از سرعت پير شدن ،و نشاط و لذت همراه با درك زندگي است.
در اين مسير ،دو دسته هدف وجود دارد .اهداف سطح پايين (همانند آرامش ،خواب راحت،
موفقيت در مسائل و مشكالت روزمره …) اهدافي هستند كه زودتر بدست آم ده و جوين ده
را آماده براي پذيرا ش دن اه داف واالتر ميكنن د .اه داف س طح ب اال (همانن د :ش ناخت،
رويابيني صادقانه ،منبع خير و شفا ب راي خ ود و ديگ ران ش دن …) اه داف هس تند كه با
پيشتكار و صبر بيشتري حاصل ميشوند و مستلزم ايجاد تغييراتي در و نگرش و منش فرد
در طي انجام هر تمرين معنوي ،مشكالتي پيش ميآيند .ممكن است اين مش كالت آنق در
موسيقي ،نقاشي ،رزمي ،يوگا ،بدنسازي ،گلدوزي و …) را شروع و در نيمه كار كردهاند .فكر
چرا كمتر ك اري را تا انتها ادامه ميدهيم؟ يكي از بازتابه اي اس ترس ،از اين ش اخه به آن
شاخه پريدن است .در ابتداي جزوه تعريف دقيق و قابل تاملي از استراحتهاي سطحي بيان
شد .استراحتهاي ما چيزي بجز انحراف احساسات از يك موضوع به موض وعي ديگر نيس ت.
لذا هميشه خسته و پر از استرس هستيم .چون در واقع اصال استراحت نكردهايم.
تماميت من
اگر مستطيل فوق ،تماميت من باشد .يعني همه غمها ،شاديها ،علوم و حتي جهل من .در
جايگاه ذهن
و اگر ذهن را بصورت خطوط مورب نشان دهيم ،زماني ذهن در جايگاه خودش بود.
يعني :
محتويات ذهن
انساني را تصوير كنيد كه هن وز بر روي زمين خ اكي هب وط نك رده .انس اني كه هن وز در
بهشت است .در چنين انساني ،ذهن در جايگاه خ ودش غن وده اس ت .ل ذا ،آگ اهي به اين
حال اتف اقي روي ميده د .بشر خلق تي ت ازه ميياب د .از بهشت ب يرون ميرود (يا او را از
بهشت بيرون ميكنند ).يا ميوه دان ايي را ميخ ورد .بشر دانا ميش ود .دان ايي كه در اغلب
مكاتب عرفاني به يك حجاب تعبير شده .ذهن ياغي ميش ود .ذهن از جايگ اه خ ود ب يرون
محور پنهان تمامي تالشه اي بشر در قالبه اي گون اگون (مك اتب ،هنره ا ،آموزشه اي
مختلف) ،بازگرداندن ذهن ياغي به جايگاه خودش است .يعني بازگشت به بهشت!
اما ذهن ياغي شده (كه نميدانيم چرا ي اغي ش ده! و اگر دليل آن را ب دانيم در واقع دليل
خلقت را ي افتهايم) به اين س ادگيها تس ليم نميش ود .ذهن حاضر نيست تمكين كن د .و
چون همانند گرد و غباري ،تماميت ما را پوشاندهد اين توهم را پيش آورده كه تم اميت ما
همان ذهن ما است! در نتيجه كنار زدن ذهن را مقارن از بين رفتن تماميت ما ميداند .كه
ذهن ،همانند كارمند زيردست شما است كه مدتي آنرا آزاد گذاشتهايد او از محدوده ك اري
خود پا را فراتر گذاشته براي خود رياست ميكند .حال ميخواهيد آن كارمند را ادب كنيد
يا او را سر جاي خود بنشانيد .طبيعي است كه كارمند خطاكار ،به سادگي تمكين نميكند
و در حد توان از مواضع خود حمايت ميكند .اما شما باالتر از او هستيد و نهايتا با پش تكار
پس ذهن هم از خود دفاع ميكند .ببينيم راههاي دف اع ك ردن ذهن از خ ود چه راهه ايي
هستيم؟
1ـ ايجاد احساس خارش ،گزگز كردن و درد در نواحي مختلف بدن در حين تمرين.
2ـ ايجاد احساس كاذب عجله داشتن .شما هيچ ك ار خاصي نداريد ولي انگ ار نميتوانيد نا
پايان تمرين معنوي صبر كنيد و تالش ميكنيد تا تمرين را سريع به اتمام برسانيد .معموال
كسانيكه نماز يا ساير تكاليف مذهبي خود را خيلي سريع ادا ميكنند اينگونهاند.
3ـ ميل كاذب به دستشويي رفتن! اين نيز يكي ديگر از مقاومتها است .شايد تجربه چنين
ميل كاذبي را قبل از رفتن سر جلسه امتحان ،قبل از شروع سخنراني و هر كار مهم ديگري
داشته باشيد .دوستي اعتراف ميكرد كه در 10دقيقه باقيمان ده تا رفتن سر جلسه كنك ور
سراسري 5 ،بار دستشويي رفته بود! در صورتيكه با اطالعات اندكي از فيزيولوژي و ظ رفين
مثان ه ،در ميي ابيم كه ني از جس ماني به اين ك ار نب وده .پس اين فش اري كه ما را به
4ـ ايده آلگرا شدن« ،اين تمرين به درد من نميخورد! من به تمريني قويتر يا استادي يا
سوادتر و معنويتر نياز دارم! پس من اين تمرين را انجام نميدهم .ايدهآل گرا شدن يكي از
كلكهاي زيركانه و غيرقابل مقاومت ذهن است .ج الب است ب دانيم كه هرچه ما ض عيف تر
باش يم اي دهآلهايمان ب االتر ميرون د .احس اس خ ارش دش مني است كه از روب رو حمله
ميكند .ايدهآلگرا شدن ،دشمني است كه از پشت سر حمله ميكند .دش مني كه از پشت
5ـ نفهميدن ماهيت تمرين معنوي ،ذهن خ ود را به نفهمي ميزن د « :من فلس فه نم از را
نميفهمم! پس نماز نميخوانم» «من معناي اين تمرين را نميفهمم پس تم رين را انج ام
نميدهم» «من نميتوانم تصورات يا تكاليف اين تمرين را به خوبي انجام دهم پس تم رين
خيلي جاها هم با بيشتر از آنچه كه ذهنمان گمان ميكند ،ميدانيم و هم نيازي به بيش تر
***
به تجربيات زندگي خود نگاهي بكيند ببينيد آيا تجربهاي شبيه موارد فوق نداش تهايد چند
بار ذهن ،سر شما كاله گذاشته است! راه مبارزه با مقاومتهاي ذهن ،بسيار ساده و در عين
حقيقت باعث رهايي است .همينكه بدانيم اتفاقي كه هم اينك رخ داده چ يزي بجز دست و
پا زدن ذهن براي ابقاء خود نيست ،تا حد خيلي زيادي آن مسئله حل ميشود.
مثال اگر اين بار بينيتان خاريد به خودتان بگوييد بيني من ميخ ارد و من ميخ واهم 10
ثانيه ديگر بينيام را بخارانم .شايد بعد از 10ثانيه ديگر ني ازي به خاران دن بي ني نداش ته
باشيد!
امواج مغزي در حاالت مختلف آگاهي ،فركانسهاي مختلفي پيدا ميكنند .به طور كلي ،چهار وضعيت كلي را ميتوان مد نظر داشت:
در حالت بيداري ،امواج مغ زي ن امنظم هس تند ،ق درت تمزكر و ي ادگيري پ ايين است و
وضعيت كاركرد اندامها و ارگانيسم بدن ،نامنظ و با استهالك زياد است .در ح الت بي داري،
زمانيكه در رختخواب دراز ميكشيم امواج مغزي پ ايينتر ميرون د ،منظم ميش وند و كم
كم وارد حالت خاصي ميش ويم .اين ح الت مقدمه يك خ واب دلچسب را مهيا ميكن د .به
جريان خون روانتر ميگردد ،هوشياري دو چندان گشته و قدرت يادگيري و به ياد آوردن،
افزايش مييابد.
اين حالت جسم را تبديل به پايگاه خوبي براي سيالن آگاهي ميگردان د .چ نين پايگ اهي
ميتواند پيش نياز خوبي براي هنر رويا بيني و روياهاي صادقانه باشد.
1ـ حالت تتا ،حالت منظمتر و آرامش بخشتري از امواج مغزي است كه اگر بتوان با آگاهي
2ـ حالت تتا ،ماندگاري بيشتري نسبت به ح الت آلفا دارد .ف يزيولوژيكي ط بيعي ب دن به
ـ اين خواستهها ميتوانند مادي يا معنوي يا مادي ـ معنوي باشند( .رهايي از استرس،
تقويت حافظه ،تسكين و حتي برطرف شدن كامل بيماريها ،از بين بردن افكار و خاطرات
ب ـ شروع تكنيك
***
هدف :هر انساني حق رسيدن به خواستهها و نيازهاي طبيعي خ ود را دارد .چ نين ام ري،
پيش نيازي اجتنابناپذير براي زندگي متعالي است .بس ياري آدمها از خواس ته و نيازه اي
***
1ـ به تازگي كالس توجه كنيم .چيزهايي تازه نشاط آورند( .ت ازگي مط الب ،ت ازگي فض ا،
يادگيري تكنيكها ،همانند كسي كه هيچ چيز بلد نيست رفتار ك نيم .آنچه ميآم وزيم را با
آموختهها و تجربيات قبليم ان مقايسه نك نيم .بخص وص آنكه بعد از تس لط برتكين ك ،به
اندازه كافي فرصت ب راي مقايسه و ي افتن ارتب اط بين آموزشه اي مختلف در نظر گرفته
شده است.
3ـ براي شروع سعي در استفاده شخصي از تكنيكها و مطالب نداشته باشيم! به ترين زم ان
براي استفاده از آنچه ياد ميگيرم ،زماني است كه استاد آن را اعالم ميكند.
4ـ تجزيه و تحليل درست را تمرين كنيم .تجزيه و تحليل درست جزء آموزشهاي اين دوره
است.
-5از خود بپرسيم تا چه حد ميتوانيم از مطالبكالس يا اين نوشتهها لذت بيشتري ببريم.
***
ما با هم در اين سفر (كالس) همراه شدهايم .ببينيم در اين سفر به چه تجربي ات جدي دي
دست مييابيم .آيا تجربيات و آگاهيهاي جديد ق ادر ميش وند دي دگاههاي ما را متح ول
كنند؟
***
سوال) در يك كالس آموزشي ،به نظر شما كار شاگرد سختتر است يا كار مدرس؟
جواب) كار شاگرد .زيرا هماهنگ شدن با تغييرات و تازهها ،هميشه براي ما سخت است.
مطالب كالس براي استاد تازگي ندار ولي براي شاگرد تازگي دارد.
البته اين جواب يك تبصره هم دارد و آن ،زماني است كه مدرس كالس ،خودش يك ش اگرد
شود.
زم اني كه از ه دف ص حبت ميش ود اي دهآلها ش روع ميش ود .اي دهآلهايي كه ناشي از
كمبودها و فشارهايي است كه بر ما وارد آمده .شروع شدن ايدهآلها ق دري غيرط بيعي به
نظر ميرسد .اين غيرطبيعي بودن ناشي از ماهيت وج ودي اي دهآلها نيست بلكه به نح وه
بيان ما بر ميگردد .ما اسير قواعد كالمي هس تيم و به هنگ ام كه تالش ميك نيم به كالم
كالم (يع ني ابت داييترين اب زاري كه در اختي ار داريم) يك امر واقعي را توض يح دهيم
غيرطبيعي ميش ويم .بارها ش ده كه ش ما با تالش نت ايج ارزش مندي را بدست آوردهايد و
هنگامي كه از آن نتايج صحبت ميكنيد ارزش آنها كمتر نماي ان ميش وند .تالش ش ما ،و
نتايجي كه بدست آوردهايد خيلي هم خوب و مفيد هستند ولي كالم ق ادر به انعك اس اين
اهميت نيست.
***
حرف زدن از اهداف ميتواند بلند پروازي باشد ولي رسيدن به آنها كامال طبيعي است.
***
اكثر آدمها زمان و توان زيادي براي رسيدن و بهرهبرداري از اهدافشان ص رف ميكنند ولي
***
اكثر آدمها ضعيف و خستهاند .با آنكه ظاهرا قدرت بدني ،م الي و ذه ني زي ادي دارند ولي
خيلي كم طاقتاند .تا بحال شده كه نامهاي از دوستي برايتان بيايد و براي باز كردن پاكت
نامه قدر تامل كنيد .ميبيني د ،خيلي س خت اس ت ،ما هرچه زودتر ميخ واهيم پ اكت را
بازكنيم تا ببينيم كه چه چيزي برايمان نوش تهاند .تا وق تي كه اينچ نين ض عيف هس تيم
***
***
اساس ذهن برپايه قي اس اس ت .ح تي ص داي من يا نوش تههاي من ،چ يزي بجز مقايسه
ك ردن ج وهر با كاغذ نيس ت .در كالس ان رژي درم اني فرايند حس رت با نف رت مقايسه
ميشود :هنگامي كه ما كينه يا نفرت كسي را در دل داريم چ اكراي ش بكه خورش يدي به
شدت انباشته و كثيف ميشود .ولي به هنگام حسادت ،چاكراي شبه خورش يدي به ش دت
فعال و كامال خالي از انرژي ميش ود .در واقع چ اكرا ه رز ميچرخ د .اين ه رز چرخي دن
آسيب بيشتري به چاكرا ميزند .از ديد انرژي درماني ،حسادت بيشتر از نفرت به ما آس يب
ميزند.
براي غلبه بر مقايسه كردن (كه نتيجه آن يك حسادت ،روح فرسا اس ت) راهه اي متف اوتي
توصيه شده .علم اخالق آن را كاري غيراخالقي ميداند .پيشوايان ديني آنرا گناه ميدانن د.
اساتيد روحاني توصيه ميكنند از مقايسه كردن به هنگ ام مقايسه ك ردن «آگ اه» باش يم.
ح ال ميخ واهيم با يك تكنيك جديد آش نا ش ويم .بزرگ ترين خصوص يت اين تكني ك ،آن
1ـ ايراد مقايسه كردن معمول :ما خود را فقط با نقاط قوت ديگران مقايسه ميكنيم.
2ـ هر كس يا هر چيزي در هستي ،نقاط ضعف و نقاس قوت خاص خودش را دارد.
4ـ اگر خود را كامال با ديگ ران مقايسه ك نيم يع ني در ابع اد مختلف (و نه فقط در م ورد
نقطه قوت طرف مقابل) عمال ميبينيم كه نقاظ ضعف ديگ ران هم ب راي ما غيرقابل تحمل
بدين ترتيب مقايسه كردن را با مقايسه كردن كامل ،از بين ميبريم.
چاكراي شبكه خورشيدي سالم چاكراي شبكه خورشيدي انباشته چاكراي شبكه خورشيدي خالي
(نفرت) (حسادت)
خوب كه نگاه كنيم ميبينيم كه واقعا نميخواهيم جاي هيچكس باش يم .م نيت ما اج ازه
***
مقايسه كردن خود با ديگران ،مزايايي هم دارد .مثال ميتواند عاملي ب راي ح ركت و تالش
***
پيامد مقايسه ك ردن خيالب افي اس ت .هرچه كه ض عيفتر و تحت فش ارتر باش يم بيش تر
آنها توجه نكنيم .آنها را جدي نگيريم .از گذران بودن آن وض عيت آگ اهي كه منجر به اين
ولي در برخي موارد ،ممكن است خيالبافيها چنان زياد و پيچيده ش وند كه وقت و ان رژي
زيادي از ما تلف كنند .در چنين مواردي ميتوانيم مستقيم عمل كنيم .يع ني هنگ امي كه
يك جريان فكري آغاز شد خيلي سريع آنها را به انتها برس انيم .م دام از خودم ان بپرس يم
«خوب كه چي؟!» «بعدش چي؟!» و زياد درون خيالبافي معطل نشويم .س ريع خودم ان را
به انتهاي آن برسانيم .زماني كه انتهاي خيالبافي را ببينيم متوجه پوج بودن آن ميش ويم.
***
جامعه ،ما به يكديگر احترام بگذاريم .اينكه چراغ س بز است و من ميت وانم ح ركت كنم و
اينكه چ راغ قرمز است و من بايد ص بر كنم تا ديگ ران ح ركت كنن د ،يك ش يوه اح ترام
حال ميخواهيم يك شيوه احترام گذاشتن عميق و ظريف را با يكديگر كار ك نيم .ش يوهاي
كه فقط يك انس ان معن وي ميتواند انج ام دهد يا كسي كه ميخواهد يك ق دم ج اي در
معنويت بردارد:
اصول تكنيك
1ـ عقل من هيچگاه نميتواند همه چيز را بداند .ظرفيت عقل من تابع تجربيات من است.
2ـ زندگي يعني تجربه كردن پيدرپي .هميشه چيزي براي تجربه كردن وجود دارد .در هر
4ـ با آگ اهي از اينكه آنچه كه من به ش ما ميگ ويم نميدانم كه صدردصد درست است يا
اشتباه ،آن را به شما ميگ ويم چ ون اين آخ رين چ يزي است كه هم اكن ون به عقل من
رسيدهست.
مثال) اگر به كسي كه سيگار ميكشد بگوييم «سيگار نكش زي را ب راي ت و .ض رر دارد» و
مطمئن باشيم كه سيگار براي او ضرر دارد ،به او بياحترامي كردهايم .به احتمال زي اد ،او با
باشيم كه واقعا نميدانيم آيا سيگار واقعا چ يز مض ري هست يا ن ه ،طي مك انيزمي كه هم
اكنون نميدانم چيست به فرد سيگاري كمك زيادي ميكنيم تا جايي كه حتي شايد ب اعث
شود وي سيگار را كامال ترك كند .چنين برخوردي ،بازدهي حرف زدن را باال ميبرد.
تكنيك احترام گذاشتن را در طول دوره با يكديگر تمرين ميكنيم .مراقب باشيد! از ح اال به
***
كيست از ميان شما كه احساس نكند توانايي مهر ورزيدنش بيپايان است؟
و با اين همه كيست كه احساس نكند آن مهر ،گرچه بيپايان است در مركز وجود او در
بند مانده و در گردش نيست گردش از مهر انديشهاي به مهر انديشهاي و از مهركاري به
مهركاري ديگر؟
جبران خليل جبران
ارزش وجودي همه انسانها ـ چه خوب و چه بد و چه سياه و چه س فيد ـ يكس ان اس ت.
منتهي اعمال آنها متفاوت است و اين تفاوت به ميزان نمايان ك ردن آن گ وهر وج ودي بر
ميگردد .انسان معنوي از اين حقيقت آگاه است كه نهايتا تف اوتي با ديگ ران ن دارد .ت وان
مهر ورزيدن همه انسانها ،بيكران است .اين وجه اشتراك همه است .تكنيكها و آموزشه اي
معنوي ،ما را ياري ميدهد تا بخش بيشتري از اين بيكرانگي را نمايان كنيم (ولي به خاطر
داشته باشيم كه قبل از آنكه ما به هيچ آموزش معنوي يا هيچ اصول اخالقي پايبند باشيم،
آن مهر بيكران است ».چنين ديدگاهي ميتواند كيفيت تمام رفتارهاي ما را دگرگون كند.
تكنيك احترام گذاشتن ،از مهر ما سرچشمه ميگيرد .تمرين ورزيده كردن آن است .همانند
هر تكنيك ديگري ،ما با انجام دادن نتايج ملموسي ميگيريم و تنها پس از كسب آن نت ايج
است كه به مفهوم آن پي ميبريم .يعني اينكه اصال چرا پتانسيل چنين كاري در نهاد ما به
تنها راه شاد بودن ،تالش براي شاد كردن ديگران است .در دل تكنيك احترام گذاشتن ،اين
شادي پنهان است .ممكن است پياده كردن اين تكنيك در تمامي ساعات شبانه روز ،برايتان
سخت باشد لذا ميتوانيد فقط در زم ان مشخصي به آن بپردازي د .مثال روزي نيم س اعت،
سعي كنيد از حاال تا نيم ساعت ديگر ،هر رفتار يا حرفي كه با ديگران رد و بدل ميكنيد با
نوشتن خوابها
لذت بخشترين و آموزندهترين قسمت زندگي ما ،خوابهاي ما است .يك پادشاه و يك گ دا،
اگر در بيداري درست رفتار كنند ميتوانند خواب دلچسب داشته باشند .در اين كالس شما
تكنيكهايي را فرا گرفتهايد .تكنيك آدمك تغي يرات بني اني در ش ما ايج اد ميكن د .يكي از
1ـ ترميم خرابكاريهاي روزانه ،يكسري از خوابهايي كه ميبي نيم در ارتب اطي با اتفاق اتي
است كه در طول روز براي ما پيش آمده ،مثال دانشآم وزي كه امس ال در كنك ور ش ركت
ما صرف ترميم خرابكاريها شود بلكه صرف تكامل ميشود يعني روياهاي صادقانه يا همان
خوابهاي ما بخش جدايي از بيداري ما نيستند .شايد از خوابهاي زي ادي كه ديدهايد تع داد
معدودي (مثال يك در هزار) خوابي باشد كه به هنگام خواب ديدن ،ميدانيد كه داريد خواب
ميبينيد ،آگاهي در رويا اولين قدم عملي در هنر روي ابيني اس ت .ب راي كسب آگ اهي در
رويا ،سادهترين كار ،آگاهي در بيداري است .آگاه بودن در بيداري و زندگي روزم ره چ يزي
است كه تكنيك احترام گذاشتن به شما ميدهد .همچ نين مراقبه ه رم و آدمك ذه ني هم
شما را براي انجام تكنيك احترام گذاشتن ياري ميدهند .گام دوم در ه نر رويا بي ني،يكي
كردن و به هم چسباندن لحظات خواب و بيداري به همديگر است .در دورههاي پيش رفته،
2ـ ص بح يا نصف ش ب ،هرگ اه بي دار ش ديد قبل از ت رك رختخ واب ببنيد كه آيا خ وابي
ديدهايد يا نه؟ اگر خواب يا خوابهايي ديدهايد با ذكر جزئيات و تاريخ يادداشت كنيد.
خوابهايشان ،اس ترسهاي اساسيش ان را از اعم اق وج ود ب اال آورده و روي كاغذ خ الي
ميكنند!
برخي بر اين گمان هستند كه به هنگام خواب ،زنجيره افكارشان قطع ميش ود .اما چ نين
نيست جريان افكار يعني زندگي؛ و خوابه اي ما ج زئي از زن دگي ما هس تند ل ذا افك ار و
پريشاني افكار در خوابها ن يز رخنه ميكنن د .ش ايد ش ما هم از اين دست تجربهها داش ته
باشيد كه بعد از چندين ساعت خواب ،نه تنها سرحال بيدار نشدهايد بلكه خس تگيتان هم
افزونتر گرديده باشد .اين امر نشان ميدهد كه پريشاني افكار حتي در خواب حتي بيش تر
ب راي رس يدن به يك خ واب دلچسب و آرامش بخش ،بايد از بي داري ش روع ك نيم زي را
خواب دهقان
(احمد شاملو)
چرا خوابهاي ما معموال آرامشبخش و باعث سالمتي هستند؟
در خوابها ميزان افكار كم نميشوند .به همان ميزان كه در بيداري ،دغدغه فك ري داريم در
خوابها نيز داريم .تنها اتفاقي كه ميافتد آن است كه به هنگ ام خ واب ،احساس ات ناشي از
افكار ،كمتر ما را متاثر ميكنند .اين امر به پايين آم دن فرك انس ام واج مغ زي به هنگ ام
خواب برميگردد.
احساس ات ،عكسالعملي است كه ذهن ،به هنگ ام دري افت اين اطالع ات ،از خ ود ب روز
ميدهد.
وجود ذهن با وجود اطالعات بيروني ،تحت كن ترل ما نيس ت .آنچه م ذاهب و مراقبهه اي
قبل از شروع اين تكنيك ،بايد قول دهيد كه حداقل 1بار اين تكنيك را انجام دهيد.
ما به ديگران كمك ميكنيم .دليل عمده كمكهاي ما ،نيازهاي خود ما است .ما به نانوا ني از
برطرف ميكنيم».
تكنيكي كه با هم كار ميكنيم كمي ظريفتر است .يكي انسان معنوي از ق انون ب اال تبعيت
نميكند .انسان معنوي (يا هر وجود معنوي مثل خورش يد ،مثل آس مان و …) ني ازي به ما
اگر به ديگران كمك كنيم نه بخاطر نيازهاي محدود خود ،بلكه فقط بخاطر آنكه كمك كرده
باش يم در واقع با كمك كردنم ان ،معامله نك ردهايم بلكه كمك كردنم ان را هديه دادهايم.
اصول تمرين
4ـ فقط ميتوانيد بگويي د :من دلم ميخواهد اين 1000توم ان را به ش ما ب دهم ،ممكن
5ـ اگر طرف مقابل هديه شما را قبول كرد يعني اقتدار شما باال بوده و شانس آوردهايد .اگر
قبول نكرد يعني بد شانسي آوردهايد و بايد به سراغ يك نفر ديگر برويد.
به عنوان بشر محدود ،نيازهاي زيادي داريم .ني از به ه وا ،آب ،غ ذا ،ام نيت ،و … داريم .ما
نميتوانيم هم اكنون در اين سطح آگاهي ،فارغ از نيازهايمان رفتار ك نيم .اما در ق الب يك
تمرين ،به اندازه 1000تومان ،ميتوانيم اين ك ار را انج ام دهيم .مطمئنا اين تجربه ارزش
1000تومان را دارد!
اگر از عارفي بپرسيد فلسفه خلقت چيست؟ ميگويد «خلقت فلس فهاي ن دارد .خلقت ما از
مهر خ دا سرچش مه ميگ يرد» «مهر خداوند ريشه در ن يروي نامح دود خداون دي دارد»
«خلقت ما هديه خداوند است» به كمك اين تكنيك ،به گونهاي ،مثل خداوند رفتار ميكنيم.
اين عمل ميتواند به ما در درك ماهيت خلقت كمك كند .ج ايزه كس اني كه اين تم رين را
انجام دادهاند يك تمرين سختتر است .تمريني كه منجر به درك بيشتر ميشود.
***
هستند كسانيكه از بسياري كه دارند اندكي ميدهند ـ آن هم براي نام ،و اين خواهش
پنهان ،بخشش آنها را آلوده ميكند.
و هستند كسانيكه اندكي دارند و همه را ميدهند .اين كسان زندگي و بركت زندگي را باور
دارند و دستشان هرگز تهي نميشود.
هستند كسانيكه با شادي ميدهند و پاداش آنها همان شادي است.
و هستند كسانيكه با درد ميدهند و آن درد تعيد آنها است.
و هستند كسانيكه ميدهند و از دهش دردي نميكشند ،حتي شادي هم نميخواهند .و
نظري به ثواب ندارند .اينها چنان ميدهند كه در آن دوره دوردست به مورد عطر خود را
در فضا ميپراكند .با دست اين كسان است كه خداوند سخن ميگويد و از پس چشم اين
كساني است كه او به زمين لبخند ميزند.
جبران خليل جبران
درك مفهوم ايثار و كمك كردن نياز به زمان بيشتر و تجربيات واقعيت ري دارد .تكنيك ف وق
در يك قالب مشخص و محدود ،شرايطي را ب راي يك تجربه ف راهم ميآورد .بخ اطر داش ته
باشيد كه انجام اين تكنيك با آگاه شدن صرف از آن تقاوت بسياري دارد.
اولين قدم در ايجاد يك تحول اساسي ،عملگرا بودن است .به هنگ ام عملگ را ب ودن ،ذهن
نميتواند همچون گذشته رفتار كند و مجبور ميشود متحول شود .تا زم اني كه قصد عمل
كردن نداشته باشيم دانش ،نه تنها كمكي به ما نميكند بلكه ميتواند ب ار ما را س نگينتر
هم بكند .ذهن دانش را ذخيره ميكند بدون آنكه از آن متاثر شود.
تامل با تمركز فرق ميكند .در بسياري ،از كتابها مراقبه را مترادف با تمركز ميدانند .اين
بسيار شبيه به آن است كه عبادات مذهبي را با رياضتهاي مرتاض گونه يكي بدانيم.
شود.
تامل :يعني متوجه كردن حواس به يك نقطه به طوريكه از نقاط ديگر نيز آگاه باشيم.
***
درست زندگي كردن ،يعني براي لحظاتي زندگي را از احساسات ج دا ك نيم .و اين هم ان
مراقبه است.
***
اگر بخ واهيم در يك جمل ه ،مراقبه را ب راي يك ذهن حس ابگر توض يح دهيم بطوريكه وي
حاضر شود با ما به مراقبه بپردازد ميتوانيم چنين بگوييم 5( :دقيقه مراقبه يع ني 5دقيقه
وقت تلف كردن با آگاهي) ما به اندازه 5دقيقه ثروتمنديم و ميتوانيم اين ريسك را بكنيم.
***
مراقبه ش يوههاي گون اگون دارد .در ادامه با يكي از ن ادرترين تكنيكه اي م راقبهاي آش نا
ميشويم .اين مراقبه از دو منظر ديده ميشود .منظر چيني و منظر مصري .نام اين تكنيك،
سخنان بزرگان مذهبي ،اشعار عارفانه ،موسيقيها و نقاش يهاي ه نري و . ..همه و همه ما
را به تامل بيشتر دع وت ميكنن د .تامل يعي كم تر عمل ك نيم و بيش تر باش يم .چه بسا
نكردهايد.
***
نگاه كنيد!
چيزهاي خوب زيادي پيرامون ما وجود دارد كه از خوب و پسنديده بودن آنها آگاهيم (حتي
بهاي آنها را هم پرداختهايم) ولي هنوز فرصت استفاده كردن از آنها را پيدا نكردهايم.
آدمها فقط جمع ميكنند ،خيلي از ما فقط انباردارهاي خوبي هستيم .مدام تلنبار ميكنيم.
پول ،خانه ،ماشين ،لباس ،كفش ،دانش ،هنر ،دوستان خوب ،فهرست مكانهاي ديدي و … را
با زحمت زياد پيدا و تهيه ميكنيم بدون آنكه بهرهاي بگيريم.
با اين همه عجلهاي كه داريم ممكن است هيچگ اه فرصت اس تفاده از آنچه كه داريم را
***
مراقبه همان فرصتي است كه براي استفاده كردن از آنچه كه داريم منظور ميكنيم.
فرض كنيد ميخواهيد براي يك صبحانه مختصر و مفيد ،دو تا تخممرغ آبپز كنيد .ببي نيم
زمان اول 1 :دقيقه براي پيدا كردن تخم مرغها در يخچال و برداشن آنها
زمان دوم 1 :دقيقه براي يافتن ظرفي مناسب براي آب پز كردن تخم مرغها
زمان ششم 2 :دقيقه تخم مرغها را پوست كنده و آماده سر سفره ميگذاريم.
شويم .اگر اين 2دقيقه آخري نباشد ،تمام فرآيند مضحك و بيارزش ميشود.
كمي ظريفتر كه به زندگي خود نگاه ك نيم ميبي نيم خيلي جاه ا ،زن دگي ما هم مض حك
شده! ما تخممرغها را ميپزيم اما هميشه گرسنه ميمانيم .انسانها گرسنهاند .هرچه بزرگ تر
ميشوند .زماني كه يك آدم ب زرگ از نظر ش ناختي س ير ميش ود رفت ارش با معص وميتي
اكثر آدمها اشتباه تالش ميكنند .بدينگونه كه مبنا را بر اين ميگذارند كه هيچي ندارند و
بايد با تالش و زحمت چيزهايي را بدست آورند .آنها گمان ميكنند كه ندارن د .ولي انس ان
معنوي ميداند ،او ميداند كه چيزهايي دارد ،و تالش ميكند تا از آنچه دارد بهرهمند شود.
***
در هفت مرحله زم اني كه ب راي خ وردن تخممرغها بي ان ش د ،س ادهترين و ب ديهيترين
مرحله ،مرحله هفتم است .آنقدر ساده است كه خيلي وقتها ،ذهن آن را نميبيند ،و لذا به
حساب نميآورد.
ماهيت اشكال
هرم ،يك مولد (توليد كننده) انرژي است .بخصوص اهرامي كه متناسب با اندازه هرم ب زرگ
مصر (هرم خئوپس) ساخته ميشوند .يك نمونه كاغذي اين هرم به شما داده ميشود.
مثال :
اولين شكل تاثيرگذار ،مثلث است .اگر بخواهيم با خطوط شكسته ،يك محيط بسته بسازيم،
ابتداييترين شكل ،يك مثلث است .انرژي متساوي االضالع بيشتر از ان رژي مثلث متس اوي
الساقين است.
هر چه تعداد اضالع بيشتر شود و در صورت توازن ،ميزان انرژي مثبت بيشتر ميش ود و در
شخص را ميان يك شكل متوازن ميگذاشته تا انرژي آن فرد باال رود و عكس – يعني براي
اشكال با اضالع و زواياي منظم زياد و يكسري اشكال با اضالع و زواياي ن امنظم زي اد است
كه قطعا وجود چنين اشكالي در كيسه يك كاهن ،بدون دليل نبوده!
به اين ترتيب ميبينيم كه اشكال ،زندهتر و كاربرديتر از آنچه ما ميانديشيم هستند.
در نمادگرايي هندس ،رابطه بين كالم و شكل بيان ميشود .اين رابطه را در ارتب اط با ذكر
هام
يام
رام
وام
الم
دانش جديد توانسته است روابط تجربي و بسيار جالبي بين اسطورههاي قديمي و م ذهبي
پيدا كند .به عنوان مثال اگر در يك محيط بسته و كامال اكوستيك ،ماسههاي بسيار حساس
و ريز در روي يك سطح ريخته به مدت چند س اعت ذكر الم ،الم و الم … در آن فضا بخش
گردد ،ارتعاش صداي الم باعث لرزش خفيف صداي ماسهها ميشود و ماس هها به گ ونهاي
براي مراقبه هرم از گويهاي كنفوسيوس استفاده ميكنيم .كنفوس يوس ،حكيم چي ني در
3500سال پيش ميزيسته و فلسفهاي بر مبناي دو گانگي هستي ( )Yang – yinبنا نهاده
است .اين گويها ،به گويهاي اعصاب ،توپهاي چاكرا ،اميم و توميم و توپهاي چيني نيز
موسومند.
شما است.
البته دو خ روجي ديگر ب دن ،كف پاها ميباش ند كه فعال با آنها ك ار ن داريم .ولي ب راي
عالقمندان ،يك شيوه به نام راه رفتن غاز وجود دارد :با دم ،پا برداش ته ميش ود و با ب ازدم
بدني ترتيب كه ابتدا انگشت شست ،سپس سينه و سپس تمام كف پا روي زمين ميآيد.
انباري پرونده توليد كننده
كره يك انباري انرژي است. مكعب يك پرورنده انرژي است هرم يك توليد كننده انرژي است
گويها انرژي كثيف و راكد شما را به درون خود ميكشند ،لذا بايد پاكسازي شوند.
3ـ هر روز گويها را به مدت 1الي 2دقيقه در ظرف آب نمك بگذاريد تا از انرژي معي وب،
تميز شوند.
4ـ گويهاي استفاده شده را در دسترس بچهها قرار ندهيد .انرژي بچهها بيشتر از انرژي ما
ولي بسيار ظريفتر است .سپرهاي انرژي ما هنوز در بچهها ساخته نشدهاند لذا ممكن است
آسيب ببينند.
5ـ چرخش گويها در كف دست ،بر نقاط طب فشاري ت اثير ميگ ذارد و ب اعث ب اال رفتن
نيروي پنهاني در انتهاي ستون فقرات ما نهفت هاست كه به كنداليني موسوم است.
در مراقبه ،اين نيرو فعال شده و سپس در مسير ص حيح خ ود ،چاكراه اي سر راه را فع ال
ژيكي هستند .كار اين نقاط ،مبادله انرژي با ب يرون از ب دن ميباش د .در اين تكني ك ،م ا ب ا 7 چاكراها نقاط خاصي در بدن انر
چاكراي اصلي كار ميكنيم:
تاج (فرق سر)
اجنا (بين دو ابرو) ـ
گلو (گلو)
==
قلب (وسط جناق سينه)
نافي (روي ناف) ===
جنس (اندامهاي جنسي)
====
ي
=====
چاكر (انتهاي ستون فقرات)
======
اي
=======
قاعد
هاي
2ـ همينط ور كه گويها در دست راست ميچرخن د ،به ان دازه هفت تنفس ،از طريق
چاكراي قاعدهاي نفس ميكشيم .يعني با هر دم تص ور ميك نيم ه وا وارد انته اي س تون
3ـ سپس گويها را به دست چپ داده به اندازه شش تنفس از طريق چاكراي جنسي نفس
ميكشيم.
4ـ سپس گويها را به دست راست داده به ان دازه پنج تنفس از طريق چ اكراي ن اف نفس
ميكشيم.
5ـ همينطور به نفس كش يدن و ع وض ك ردن گويها ادامه ميدهيم تا به ت اج برس يم .و
تنظيم ميشود.
8ـ اين هرم ناقص است .هرم بزرگ مصر نيز ناقص است!
1ـ مراقبه هرم آرايش چاكراها و مسيرهاي انرژيكي بدن را مرتب ميكند.
آرايش چاكراهاي بچهها آرايش چاكراهاي آدم بزرگها آرايش چاكراهاي انسان معنوي
2ـ هرم يك مولد است .تمرين مرتب ،ب اعث س اخته ش دن ه رم و به ك ار افت ان اين مولد
ميشود .در دورههاي پيشرفته ياد ميگيريم كه چگونه از انرژي اين مولد اس تفاده ك نيم و
3ـ هرم ناقص است .ناقص بودن يعني در حال كامل بودن .هستي ،فقط زماني چ يزي را از
بين ميبرد كه آن چيز كامل شده باشد .هرم بزرگ مصر هميشه ناقص است يع ني هميشه
در حال كامل شدن است .هيچگاه كامل نميشود ،بنابراين هيچگاه هم نابود نميشود!
4ـ اين تكنيك باعث سرحال شدن فرد شده ،سيستم دف اعي ب دن را تحريك ميكند و روند
6ـ حداقل روزي يك بار و حداكثر روزي دو بار بايد اين مراقبه را انجام دهيد.
7ـ مراقبه هرم ،چاكرا كف دستها را تحريك كرده و كمك ميكند تا بتوانيد انرژيها را اسكن
(لمس) كنيد.
8ـ به تر است بعد از اتم ام مراقب ه ،روي زمين طاقب از دراز بكش يد يا روي ص ندلي چند
دقيقهاي راحت باشيد .در اين چند دقيقه هيچ خيالب افي نكني د ،منتظر چ يزي نباش يد و
تله پاتي
از هـواشـان راه بـا يكديگـر اسـت بـاغها را گـرچـه ديـوار و در است
با تمرين مداوم تكنيك آدم ك ،تجربي ات ت ازه و ل ذت بخشي حاصل ميش وند .يكي از اين
تجربيات ،تقويت حس ششم و افزايش قدرت ارتباطي فكري (تله پاتي) است.
همه ما تا حدي اين ق ابليت را به ش كل نيمه فع ال داريم بخ اطر همين در ب رخي م وارد
حدسهاي دور از ذهن يا خوابهاي خيل خاص ديدهايم كه در كمال تعجب خود و ديگ ران
درست بودهاند.
اگر فيزيك نيوتني را رها كرده و از منظر فيزيك نوين به انسان بنگ ريم ،انس ان يك نقطه در
كائنات نيست بلكه يك خط است ،خطي كه جسم فيزيكي ما نقطه انتهايي يك سر آن است
و سر ديگر تا بينهايت ادامه دارد .با زبان رياضي ،انسان يك نيم خط است.
سوال :آيا باالتر از ذهن هم وجود دارد؟ جواب :بله .ما دركي از آن نداريم.
يك حالت حد واسط بين جسم بسيار خشن و ض مخت ما و ذهن بس يار س يال و لطيف ما
براي درك بهتر انسان ،ميتوان 3جزء قابل درك آن را به سه حالت آب تشبيه نمود.
هاله آب
جسم يخ
هاله انرژي ،بستري براي افكار است .زماني كه ما ،خواسته يا ناخواسته ،ارتب اط ان رژيكي با
كسي ايجاد ميكنيم خود بخود افكار و احساسات ما با افكار و احساسات آن شخص مبادله
ميشود.
مهمترين نكته در تمرينات تله پاتي يا القاء فكري از راه دور ،هم فرك انس ش دن دو ت وده
براي شروع بهتر است از دس تورات س اده ش روع ك نيم .مثل الق اء يك ش كل يا يك ح الت
4ـ يا نگاهمان مستطيل زرد رنگ را از پيشاني وي كنده و به سويي ديگر ميبريم.
5ـ در اين مستطيل يك شكل ساده (مرب ع) به رنگ س ياه ميكش يم .ت اثير رنگ س ياه در
اين تكنيك نياز به چند باز تمرين دارد تا نتيجه قابل توجهي بدست آيد .ميتوانيد از س وژه
بخواهيد كه در حال پذيرش با چشمهاي بسته بنشيند و بعد از م دتي ،ش كلي كه ش ما به
براي شروع بهتر است زياد دنبال نتيجه نباشيد بلكه فقط تمرين كنيد .تمرين و تمرين!
يك تكنيك قوي و س ريع ب راي هم فرك انس ش دن با س وژه ،ص دا زدن اسم كوچك وي در
فرض كنيد ش ما دوس تي داريد كه م دتي است از وي خ بر نداريد ش ماره تلفناش را هم
نداريد.
5ـ اسم كوچك او را با قدرت تمام در ذهنتان فرياد بزنيد و از او بخواهيد كه با شما تم اس
بگيرد.
6ـ براي لحظاتي فعاليت ذهني خود را رها كرده و آرام بنشينيد.
در صفحات قبل با دو تكنيك ساده و موثر تله پاتي آشنا شديم .با انجام مرتب تكنيك آدمكو
استفاده از اينتكنيكها ،شما ميتوانيد يكارتباط فكري قوي و موفق را تجربه كنيد.
1ـ انجام عملي تله پاتي به درك ماهيت آن كمك زيادي ميكند.
2ـ انسان در چهارچوب جسم مح دود نيست همانند باغها كه در چه ار دي واري حص ارها
محصور نيستند.
3ـ اگر نيت ما خير باشد قدرتهاي درونيم ان (خواس ته يا ناخواس ته) روز به روز افزون تر
ميشوند.
4ـ ما بيشتر از آنچه كه تصور ميكنيم ميتوانيم به خودمان و ديگران خدمت كنيم.
5ـ آشنايي با قلمرويي كه محدوديت مكاني ندارد ما را به خدا نزديكتر ميكند .زيرا خداوند
احساس ميكنند.
9ـ يكي از برنامهه اي ح رفهاي تله پ اتي كه در اين مركز انج ام ميش ود تجربه روياه اي
مشترك است!
10ـ اگر از هر تكنيكي سوء استفاده بكند انرژياش كاهش يافته و ديگر ق ادر به انج ام آن
تجربه نيست.
11ـ تمرين و پشتكار ،الزمه هر انساني است .چه در تمرين ات معن وي و خودشناسي و چه
سطح اول 8 :درس اول كه در چه ار ن وار كاست از ( 1تا )4آم اده ش ده ،آدمك (آرايش
سطح دوم 8 :درس دوم كه در 4نوار كاست از ( 5تا )8آم اده ش ده ،ش يوه رس يدن به
خواستههاي گوناگون است (تحقق خواستهها ،هدف ج انبي ب وده و ه دف اص لي ،تث بيت
سطح سوم 8 :درس سوم كه در چهار ن وار كاست (از 9تا )12آم اده ش ده ،اس تفاده از
تكنيك آدمك براي ثروتمند شدن و تقويت عشق زميني است( .عشق زميني ،مقدمهاي براي
اين برنامه كامال منحصر به فرد بوده و تمرينها به گونهاي جذاب طراحي ش ده تا مخ اطب
پس از اولين تجربه ،با خواست قبلي و تالش و همت بيشتري به ادامه آن بپردازد.
موفق باشيد.