Professional Documents
Culture Documents
اجراي كودك درون در فيلم « آتشبس» كه يادتان هست؟ فكر ميكنيد اين كودك از كجا آمده و به چه دردي ميخورد؟
حاال دیگر افتاده است توی زبان همه مردم؛ کلمه «کودک درون» را میگویم .خیلیه**ا بیه**وا این کلم**ه را
را بهکار میبرند .حتی با استفاده از این کلمهها فیلم «آتش بس» ساخته میشود و ملت میبینند و حالش
میبرند اما واقعا این کودک درون چي هست ،از کجا آمده و به چ*ه دردی میخ**ورد؟ «ب**الغ درون» و «وال**د
در درون» دیگر چه صیغهای هستند و چرا این کلمهها افتاده در دهان مردم؟ با اینکه نوش**تن نظری*ه اری*ک ب**رن
2صفحه او را در گور خواهد لرزاند اما چاره چیست؟ حاال روزه**ای آخ**ر نمایش**گاه* اس**ت .اگ**ر خواس**تید ی**ک
کتاب اریک برنی بخرید ،الاقل این 2صفحه یادتان باشد.
کاشف کودک درون :اریک لنارد برنشتاین (که بعدا وقتی تبعه آمریکا شد ،خودش اسمش را کرد اریک برن) ،سال 1910در مونترال
کانادا به دنیا آمد .وقتی پدرش مرد ،به توصیه مادرش رفت و راه پدر را در آمریکا ادامه داد و پزشک شد و خیلی دقیقتر روانپزشک .با
اتمام تحصیل در روانپزشکی ،اریک وارد ارتش آمریکا شد تا بهعنوان روانپزشک در ارتش این کشور خدمت کند.
اولش او هم مثل تمام همدورهایهایش از روانکاوی فروید خوشاش آمد و بعد کمکم مثل تمام روانشناسانی که بعد از فروی**د نظری**ه
دادند ،ی**ک نظری**ه س*اده و جمعوج**ور درم*ورد رواب*ط آدمه*ا ارائ**ه داد و اس*مش را گذاش**ت« :نظری**ه تحلیل متقاب*ل رفت**ار» ( Analysis
Transactionalیا .)TAاو 6سال قبل از مرگش -یعنی در -1964کاری کرد کارستان و کتابی نوشت به نام «بازیه**ا» و هرچ**ه را ک**ه
میخواست بگوید ریخت توی این کتاب .کتابش مثل اس**ب ف**روخت و بهخیلی از زبانه**ای دنیا ازجمل**ه فارس*ی ترجم**ه ش*د .ک**ودک
درون ،بالغ درون و والد درون مفاهیمی بودند که اولینبار اریک برن درکتابهایش آنها را آفرید و درموردشان حرف زد.
کودک درون :اسمش رویش است دیگر؛ آن بخش از وجود ماست که دوست دارد ک**ودکی کن**د؛ یع**نی اینک**ه درس**ت مث**ل ی**ک بچ**ه
سرزنده* و با هیجان باشد .کودک درون ماست که ما را وا میدارد
از خودم**ان خالقیت در ک**نیم ،ش**عر بگ**وییم ،ش**وخی ک**نیم ،در
هپروت تخیالتمان سر کنیم و بچ*ه* ب**ازی در بیاوریم .ک**ودک درون
ماست که قهر میکند ،ناز میکشد و یکهویی بهانه کوه و دشت
میگ*******************************************************************************************یرد.
اما چیزی که مهمتر از خود کودک درون است ،انواع آن اس**ت .م**ا
2نوع کودک درون داریم؛ کودکسازگار و کودک طبیعی .آنک**ه هی
میگویند کودک درونت را دریاب ،منظورش**ان ک**ودک ط**بیعی درون
است .اما کودک سازگار اصال چ**یز خ*وبی نیس*ت چ**ون ک*ه ک*امال
تحت تاثیر والد است؛ یعنی نوعی از ک**ودکیکردن ک**ه وال**دین آدم
دوست دارند و کامال تحت سلطه اس*ت .یادت**ان باش**د ک**ه ک*ودک
ط***بیعی ک***امال ش***اد و س***رحال و بش***اش اس***ت و اگ***ر هم
پرخاشگری میکند ،بههرحال خودش است اما کودک سازگار فقط دارد دیکت*ه وال*دین خ*ودش و جانش*ینان وال*دیناش* در اجتم*اع ( از
معلم گرفته تا همسر) را اجرا میکند و فقط هدفش مقبولبودن است .هنرمندها و آنها که به قول معروف اه**ل عش*قوحال هس**تند،
به کودک طبیعی درونشان حسابی راه میدهند.
بالغ درون « :بالغ» بخش بهاصطالح عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیمهای منطقی میگیرد ،اطالع**ات را پ**ردازش میکن**د،
با دیگران رابط*ه محترمان**ه برق**رار میکن**د و کال واق*ع گراس*ت .م*ا اوق**اتي ک**ه داریم مث*ل بچ*ه آدم ی**ک بحث منطقی را ب*ا دیگ**ران راه
میاندازیم ،به بخش بالغ درونمان راه دادهایم .آدمهایي که به منطقی بودن مشهور هستند ،به بالغ درونشان خیلی راه میدهند.
والد درون :هرچه پیشداوری ،تعصبات و باورهای خشک در کله مبارک شماست ،براي همین والد درونتان است .تمام باید و نبایدها
و دستورالعملهای بیچون و چرای وجودتان از جانب والددرون صادر میش*ود .وال*د درون هم در رابط*ه ب**ا خ*ود آدم و هم در رابط**ه ب*ا
دیگران 2تا کار میتواند انجام دهد؛ اولی این است که کنترل کند؛ یعنی اینکه هی به آدم سخت بگیرد ،اذیت کند و گیر بدهد .اما والد
دوم ب*******رعکس اس*******ت؛ یع*******نی اینک*******ه از ت*******و و تص*******میماتات حم*******ایت ك*******رده و ت*******و را ن*******وازش میکن*******د.
این 2تا کار دقیقا کارهایی هستند که همزمان وال**دین* م**ا در زن**دگی واقعیم**ان درم**ورد م**ا انج**ام* میدهن**د و ب**رای همین اری**ک ب**رن
اس**مش را گذاش**ته وال**د درون .یادت**ان باش**د آدمه**ایی ک**ه ع**زتنفس پ**اییني دارن**د و از خودش**ان هم بدش**ان میآی**د *،ب**ه این وال**د
کنترلکنندهشان خیلی راه دادهاند*.
كودك ،بالغ و والد در رابطههاي اجتماعي :حاال سؤال این است که این کودک ،بالغ و والد به چه دردی میخورن**د .اولی -ك**ه در
صفحه قبل توضيح داديم *-این بود که بعضی از انواع شخصیت را میتوان با آن توجیه کرد .دوم اینکه کال اریک ب**رن میگوی**د آدم به**تر
است در شرایط مختلف به تمام جنبههای شخصیتاش راه دهد و سوم هم اینکه این سه بخش از شخصیت میتوان**د م**ا را در درک
روابط انسانی کمک کند .چطور؟ اریک ب**رن میگوی**د وق*تی ک**ه 2ت**ا آدم رو بهروی هم ق**رار میگیرن**د ،انگ**ار دو شخص*یت 3بخش**ی
روبهروی هم قرار گرفتهاند.
هر کسی یک جنبه از این س*ه بخش را وارد رابط**ه میكن**د .او میگوی**د م**ا در س**ادهترین ش**کل میت**وانیم 6ن**وع رابط**ه اجتم**اعي
داشته باشیم:
1-کودک – کودک :وقتی که شما دارید با دوستان آب بازی میکنید ،وقتی که شروع میکنید به تعریف جوک و اساماس* خوان**دن
برای همدیگر و وقتی با هم شوخیهای پاستوريزه میفرمایید ،دارید وارد يك رابطه کودک – کودک میشوید.
2بالغ – کودک" :این هم وقتی است که یک طرف رابط**ه دارد ب**ا منطقاش ح**رف میزن**د و میخواه**د تص*میمات منطقی بگ**یرد ام**ا
طرف مقابل هی میخواهد قضیه را عاطفی کند و با گریهکردن و لوسبازي و نازکشیدن ،بازی را به نفع خودش تم**ام کن**د .مثال تص**ور
کنید که آقاي شوهر دارد یک قضیه را برای زنش توضیح میدهد و از او میخواهد که در این راه کمکش کن**د ام**ا یکدفع**ه زن میزن**د
زیر گریه و میگوید که تو اصال به فکر من نیستی و به من توجه نميكني و الی آخر.
3بالغ – بالغ :در اين رابطه هم ما و هم طرف مقابلمان منطقي هستيم و همه چيز مطابق منطق پيش ميرود و عاطفه دخ**التي
در رابطه ندارد .مثال وقتي كه ما با استادمان در مورد يك مفهوم آماري حرف ميزنيم ،احتمال دارد اين بازي را راه انداخته* باشيم.
4 والد – کودک" :تا حاال هر دو طرف بخشهای مشابه شخصیتشان را میگذاشتند وسط اما امان از وقتی که یک نفر یک بخش از
شخصیتاش و دیگری یک بخش دیگر را میآورد توی میدان .در رابطه والد *-کودک ،یک طرف رابطه ،نقش پدر و مادر را بازی میکن**د و
نفر دیگر میرود در الک کودکیاش .در بدترین* حالتش (و متاسفانه رایجتریناش) والد جنبه س**ختگیرش را میآورد وس**ط و هی ام**ر و
نهی میکن******د و ک******ودک بخش س******ازگارش را و هی میگوی******د «چش******م ،چش******م ،ش******ما درس******ت میفرمايید».
اما رابطه والد -کودک همیشه اینقدر هم وحشتناک نیست؛ کافی است که والد جنب**ه حم**ایتگرش را وارد کن**د و «ک**ودک» ط**رف
مقابل ،خودش را لوس کند .در این حالت* چیزی شکل میگیرد که «اریک برن» اسمش را گذاشته «نوازش» و معتقد اس**ت ک**ه هم**ه
ما آدمها به نوازشکردن و نوازششدن احتیاج داریم.
5بالغ – والد :این رابطه هم خیلی رایج است؛ یعنی وقتی یک طرف دارد با منطق رفتار میکند ی**ا ح**رف میزن**د ام**ا ط**رف مقاب**ل
شروع میکند به انتقاده*ای س**ختگیرانه *،خندي**دن و مس*خرهکردن و هرهب*ازی .مثال تص*ور کنید ی*ک نف*ر دارد س*خنرانی میکن*د ک**ه
یکدفعه یک نفر از وسط جمع شروع میکند به بلند بلند خندیدن و انتقادکردن و مسخرهکردن سخنران.
6والد – والد :در بازی والد -والد هر دو طرفمان میخواهیم ژست یک بزرگسال چیزفهم را بگیریم .اگر وال**د حم**ایت کنن**دهمان وس**ط
باشد ،مثالش میشود حرف زدن درمورد آب و هوا و تایید همدیگر و گفتن «به به! به به!» به هم .اما خدا نکند والد کنترلکنن**ده بیای *د*
وسط؛ آن وقت است که دعوا شروع میشود و هرکس میخواهد حرفهای خودش را به کرسی بنشاند .همه میروند در نقش پ**در
و مادر سختگیر گذشته.
اگر فرصت داشتم دوباره کودکم را بزرگ کنم
به جای اینکه انگشت اشاره ام را بعنوان تهدید به سویش دراز کنم
سعی می کردم درباره اش کمتر کنجکاوی کنم اما بیشتر به او توجه داشته باشم
به جای تمرین راه رفتن آرزوی پرواز کردن و شوق دویدن را در او تقویت می کردم
و بیشتر از آنچه که عشق به قدرت را یادش بدهم قدرت عشق را یادش می دادم