Professional Documents
Culture Documents
روش واقعی فلسفه واقعًا بايد اين باشد :چيزی نگفتن ...و سپس ،هر وقت كسی ديگر در آن كوشيد تا
چيزی متافيزيكی بگويد ،بر او اين مسئله كه برای بعضی از علمات موجود در جمله ی خود معنايی
قائل نشده است ,ثابت كردن.
بنا به فرمرده پدر بزرگ ايرانيان و پيروی از وی کوروش بزرگ به ديدگاه شما ارزش می نهم.
ديدگاه شما برای خودتان بسيار با ارزش است.هرکس هم آزاد است که انديشه و پنداره ی خود را
بيان کند .
مردمان را عيب مکنيد که هيچ کس بی عيب نيست» .بزرگمهر«
شايسته است که با ذهنی بيدار و به دور از هر گونه تعصب به مطالعه ی مطالب آن بپردازيد .اگر آن
را با خرد خود هماهنگ يافتيد بپذيريد و اگر نيافتيد بر قدرت ايمان خود بيفزاييد ! باور داشتن به
دينی که هيچ از آن ندانيد و فقط از آن کور کورانه و با تعصب پيروی کنيد دليل حماقت است.
هر فلسفه،نوع تفکر و مرام يا کتابی در طول تاريخ امده ميتواند دچار تحريف بشود و با هزاران جور
بدعت و تحريف و تفسير و تاويل و قرائت و روايت و برداشت سليقه ای و خرافات و تاريخ و...
مخلوط باشد و بسياری از اين قبيل موارد نيز دچار تحريف و دستبرد شده اند اما تفاوت عمده اين
قبيل موارد در اين است که به هر حال توسط يک انسان ,که ممکن بوده دانشمند،فيلسوف،اموزگار و
يا هر چيز ديگری بوده باشد آورده شده اما در هر حال کلم و گويش و اثار يک انسان است که قابل
تحريف است و آيا انسان قابل قياس با خدايی که شما ميگوييد هست؟
آيا می دانيد بروکلمن اسلم شناس و مولف کتاب تاريخ ملت های اسلم در مورد تعداد نمازها چه می
نويسد؟
هنگامی که حضرت محمد در مکه اقامت داشت روزانه دو مرتبه و زمانی که به مدينه مهاجرت کرد
به تقليد از يهوديان روزانه سه مرتبه نماز می خواند.
در آيه 114سوره هود و آيه 130سوره طه نيز آمده است که نماز در دو طرف روز و بايد پيش از
طلوع خورشيد و بعد از غروب آن برگزار شود.
بعدا زمانی که اسلم به ايران وارد شد،ايرانيها نماز را به 5مرتبه در روز به تقليد از دين مانی
افزايش دادند.
گولدزيهر در دايره المعارف يهود نيز به اين مسئله مهد تائيد می زند.
پروفسور توری کارشناس تاريخ مذاهب نيز می گويد هيچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد محمد
خود نمارهای پنجگانه را برای پيروانش مقرر کرده باشد.
دو چيز است که نهايت ندارد ،يکی کهکشان ها و ديگری حماقت انسان .
1
انسان ميتونه پست ترين موجودی باشه که فکرشو ميشه کرد ودر عين حال بقدری شخصيت بزرگ
و عظيمی باشه که ديگران از هر قومی از رايحه وجودش مست بشن و اشک بريزن.
قرن هاست که دامان خرد پاک ما با خرافه هايی بی شرمانه لکه دار گشته و بر روی ذهن بيدارمان
گرد و غباری از خرافات نشسته است ! ميهن آريايی ما از اين خرافات که با نام دين به خوردمان می
دهند لطماتی جبران ناپذير خورده و زندگانی کسانی همچون من و تو را تباه ساخته و به جای
"زندگی " آموزش " مردگی " به ما می دهند !
تنها درباره اينکه ميگويند برخی از احاديث و حرفها تحريف شده عرض کنم که اگر واقعا اسلم دين
خدا و مقدسی بود ,امکان هر گونه تحريف و يا اوردن احاديث جعلی و دروغين در ان نمی بايست
وجود ميداشت و حال که خود شما نيز به اين موضوع معترفيد چگونه اسلم را دين خداوند ميدانيد.
اگر قران،انجيل،تورات و يا هر کتاب اسمانی ديگر توسط خداوند نازل شده باشد نبايد هيچ گونه
امکان تحريفی در انها وجود داشته باشد چون به گفته همين اسلم خدا قدرت مطلق و احاطه گر همه
چيز است .با اين حساب احتمال هر گونه تحريفی را بايد رد نمود که البته کامل واضح است که اسلم
دچار تحريفات زيادی شده است و من فکر ميکنم همين صحبت ساده هم نامقدس بودن اسلم و قران
را نشان دهد .ضمن اينکه قران نيز کتابی سرشار از تحريف و دروغ است با اين حال ما اصل
چگونه بايد پی ببريم که قران و اسلم از جانب خداوند است .آيا ميدانيد طبق محاسبات آقاي رشاد
خليفه كه معجزه 19را درباره قرآن اختراع كرد 2 ,آيه آخر سوره توبه تحريف شده اند و از آن
زمان كه وي اين را اعلم كرد در بسياري از 12روايت قرآن در ممالك اسلمي ,اين 2آيه حذف
شدند).قرآنهاي ايراني قرائت ابوبكر عاصم و روايت حفص است .حال اين سوال پيش مي آيد كه
مگر قرآن نيز روايت و قرائت دارد ؟ بله .اگر به تاريخ اسلم رجوع كنيد مي بينيد كه بعد از رحلت
حضرت محمد در زمان ابوبكر 4قرآن +قرآن نوشته حضرت علي +قرآن نوشته عايشه وجود داشت
و بعدا قرآنهاي عمر و عثمان نيز اضافه شدند .قرآنهائي نيز در دمشق مركز خلفت معاويه و مصر
مركز خلفت عمروعاص و عراق كه طلحه و زبير بودند نيز وجود داشت كه به روايت ديگر ياران
حضرت محمد بودند و در ممالك اسلمي معمول بودند .به همين دليل است كه حضرت علي به مردم
ميگويد آن قرآنها را دور بريزيد كه من قرآن ناطقم !(
-آيا می دانيد که سوره فاتحه يا حمد که مسلمانان آن را موقعه نماز می خوانند کلم خدا نيست بلكه
دعا و نيايش حضرت محمد بوده است؟ )براي تكميل بحث رجوع شود به طريقه گردآوري قرآن از ديد
كتب تاريخي موجود(
اگر به معنای سوره با دقت بنگريم متوجه می شويم که اين سوره کلم خود محمد است نه کلم خدا.
زيرا اين سوره ستايش خدا را می کند و اظهار بندگی به درگاه خداوند است و درخواست هدايت و
عنايت از خدا است و بنوعی می توان ان را نوعی دعا دانست.معقول و منطقی نيست که خداند
بگويد :ما را به راه راست هدايت کن ،راه کسانی که مورد عنايتند نه آنهائی که گمراه و مشمول
خشم و غضب.
اگر اين سوره "فاتحه"با کلمه "قل" يعنی بگو مانند "قل هوال احد"يا "قل يا ايها الکافرون شروع
ميشد ,آنوقت ميتوانستيم آن را كلم خدا بناميم و نه دعا و ستايش حضرت محمد .اين مطلب جزو
مطالب تخصصي فقه و بعضي توضيح المسائلها نيز ذكر ميشود ,ولي بيان نمي شود .
لودويگ ويتگنشتاين :ادعاهای فوق العاده ،مدارک فوق العاده نيز ميخواهند.
2
پس من و تو ميدونيم هر دين و هر مرام و انديشه ای با هزاران جور بدعت و تحريف و تفسير و
تاويل و قرائت و روايت و برداشت سليقه ای و خرافات و تاريخ و ...مخلوطه ! خيلی از آقايون
روحانيون وقت هم دوست دارن مردم تو اين تفکرات و جهل و نادانيشون باقی بمونن تا اونا به
راحتی حکومت کنن!
کجايند آن نود و نه در صد مل های خوب و با معنويت که برای محکوم کردن وجود اينهمه کثافت و
فحشا و بی معنويتی در برابر درب خانه خودشان هم که شده ،دستکم يک اعلميه خشک و خالی
بيرون دهند؟! همان اوباشی که در گذشته حتا برای يک قران افزوده شدن بر بهای بليت اتوبوس
شهری هم ،صد ها اعلميه و حکم و فراخوان بيرون می دادند و پای آنها را هم با شجاعت و افتخار،
الحقر الحقر می نوشتند!
وقتی قشون بريتانيا و آتازونی به مقتدا صدر که از متحدان آخونديان بود حمله کردند فرماندهان
نظامی آخونديان چه کردند؟
جواب :هيچی .يک فرستاده به درباه امپراطوری آتازونی فرستادند و از مقتدا صدر اعلم برائت
کردند
وقتی قشون امپراطوری آتازونی هواپيمای اير باس ايران را در آسمان خليج فارس منفجر کردند
سلطين آخونديان چه کردند؟
جواب :هيچی .قطعنامه اتش بس را امضا کردند و جام زهر را سر کشيدند
وقتی قشون بنی اسرائيل به حزب ال لبنان که از متحدان اصلی آخونديان بود حمله کردند و زمين و
زمان را به آتش کشيدند سلطين ايران چه کردند؟
جواب :هيچی .اولش يه خورده هارت و پورت کردند ولی بعدش اعلم کردند هرگونه حمايت مالی و
نظامی به حزب ال را تکذيب ميکنيم .اصل حزب ال کيه؟ ما که نمی شناسيم .
آنان كه در اين ميان لاباليگری و مسخرگی پيشه کرده و هيچ کار مثبتی انجام نمی دهند ،ما هستيم
هم ميهن خوابزده ی من .پس ما سزاوار تمسخر و سرزنش هستيم نه آنانی که در کار خود بسيار
جدی هستند .فراموش نکنيم همين عناصری که شما آنان را مشتی روضه خوان پنج قرانی و ترياکی
و دلقک و چاقوکش می دانيد که اينگونه نيز هستند ،سی سال است که ما را سر انگشت چرخانده اند.
حال بيانديشيد که ما تا چه اندازه بدبخت و پخمه و عقبمانده هستيد!
ايران امروز در دست مشتی بی حيثّيت ديوس و بی خانواده و فاحشه خانه دار)گرداننده هاي خانه
هاي عفاف و كوثر و مراكز صيغه در حرم ها و امامزاده ها و (...است ...از اينروی هم هست که
جمهوری اسلمی ،امتی می خواهد از فواحش و ديوس ها و پاپتی ها و گرسنگان و عقبمانده ها و
بنگی ها و بی اراده ها ,نه يک ملت سرفراز...
بازنمود و بررسی اين خرافاتها و رهايی از آن ها وظيفه ی خطير هر ايرانی پاک نهاد است .به اميد
روزی که اين باور های مذهبی و دينی هرچه که ميخواهند باشند از فرمانروايی بر مردم بيرون بروند
و از سياست گسسته شوند .زيرا هر ديدگاهی که برای فرد يا رهبر مذهبي با ارزش است نميتواند در
جامعه بگنجد و ديدگاه همگانی شود.
کارل ساگان :شما يک فرد مذهبي را نمي توانيد با هيچ چيزي متقاعد کنيد .براي آنها جايگاه ايمان و
عقيده اساسش شواهد نيست ;بلکه اساسش ،آن نياز عميق به ايمان است .
امام حسين :اگه دين نداريد لاقل آزاده باشید ) .يعني لزومي ندارد كه انسان حتما دين داشته باشد(.
ابولعلي المعري :دو دسته انسان در دنيا وجود دارد :آگاهان بدون دين و دين داران بدون آگاهي.
3
آيا اسلم يک دينی است که برای همه مردم و در همه زمانها آمده است؟ اگر جوابتان بله است .پس
بفرماييد که مردم قطب شمال و مردم شمال کشورهای اسکانديناوی چگونه بايد فرامين اسلم را که
بيشتر بر اساس حرکات سماوات است اجرا کنند؟ در قطب شمال شش ماه روز است و شش ماه شب.
پس همه اين روزی چندين بار نماز خواندن قبل از آفتاب و بعد از غروب و غيره تبديل ميشود به
اعمال ساليانه .و روزه گرفتن هم بر اساس حرکات ماه اصل ميسر نخواهد بود .اگر جوابتان خير
است .پس چرا قرآن بطور واضح نميگويد که اين دين برای مردم بدبخت اين منطقه است و بقيه مردم
دنيا ميتوانند زندگی خوب وبی دغدغه ای داشته باشند .مگر اينکه خدای شما از گرد بودن کره زمين
اطلع نداشته که در اينصورت خدايتان خدا نيست .بلکه انسان شيادی بوده که به اسم دين و با
وحشت دادن مردم از جهنم و اميد دادنشان به بهشت از آنها سوء استفاده کرده است .اگر شما
قرآنتان را نخوانده ايد که بتوانيد جواب من را بدهيد .من آن را خوانده ام .در همه جای آن نوشته
شده که اين دين برای مردم هم زبان محمد است .پس لطفن ما ايرانيان پارسی زبان و متمدن را
آسوده بگذاريد و حشيگری ها و جنايات و دزدی اعراب به عهده خودشان بگذاريد.
آيه 158سوره اعراف ناشی از اين است که محمد برای کليه نسل بشر به پيامبری مبعوث شده است
و بنابراين همه ملل دنيا به او ايمان بياورند و دين او را قبول کنند.
اما آيه 47سوره يونس می گويد که برای هر امتی رسول خاصی فرستاده خواهدشد تا بين آنها به
عدالت حکم کند.
در آيه سوره 4سوره ابراهيم خداوند می گويد:ما هيچ رسولی را برای قومی نفرستاديم مگر اينکه
احکام اللهی را به زبان همان قوم برايشان بيان کند.
آيه 7سوره شوری حاکی از اين است که خداوند همچنين قران فصيح عربی را به محمد وحی کرده تا
او مردم مکه و نواحی اطراف آنرا هدايت کند.
آيات 192تا 196سوره شعرا بطور صريح بيان می کند که خداوند قرآن را بوسيله جبرئيل بر محمد
نازل کرده است تا وی مردم را به زبان عربی فصيح هدايت کند.
چند آيه اول سوره يوسف اشاره به اين دارد كه قرآن به زبان عربي نازل شده است تا شما )خطاب به
مردم عرب زبان عربستان( آن را دريابيد .
دو تضاد در اين آيه ها وجود دارد:يکی اينکه معلوم نيست محمد پيامبر ملل دنياست و يا ملت عرب.
دوم اينکه اگر خوانند قران به مفهوم آيه 47سوره يونس،آيه 4سوره ابراهيم،آيه 7سوره شوری و
آيات 192تا 196سوره شعرا و آيات اول سوره يوسف اتکاء کند و مفهوم آيه 158سوره اعراف را
ناديده بگيرد ،بناچار به اين نتيجه می رسد که دين اسلم دين ملت عرب است و بر طبق فرمان قران
ملل غير عرب را هيچ تکليفی در قبول دين اسلم نيست.
آيات قرآن نشان ميدهد كه قرآن ) و اسلم( اصل برای جهانی شدن نيامده بوده و ال بارها تاكيدكرده
كه فقط و فقط برای اعراب به زبان عربی نازل شده نه برای ايرانيها.
راستی چرا ال برای چينيها كتاب نازل نكرد؟؟؟كمی فكركنيد...
تمدن را می توان به شکل کلی آن ٬عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتيجه وجود آن ٬خلقيت
4
فرهنگی امکان پذير ميشود و جريان پيدا می کند .
در تمدن چهار رکن و عنصر اساسی ميتوان تشخيص داد که عبارتند از :
پيش بينی و احتياط در امور اقتصادی .1
سازمان سياسی .2
سنن اخلقی .3
و کوشش در راه معرفت و بسط هنر .4
ظهور تمدن هنگامی امکان پذير است که هرج و مرج و ناامنی پايان پذيرفته باشد .چه فقط هنگام از
بين رفتن ترس است که کنجکاوی و احتياج به ابداع و اختراع به کار می افتد و انسان خود را تسليم
غريزه ای ميکند که او را به شکل طبيعی به راه کسب علم و معرفت و تهيه وسائل بهبود زندگی
سوق می دهد .
بهشت من آزادی است .عيد من مهرگان و نوروز است .محراب من دل است .دين من عشق است.
جامعه زمانی به فساد و تباهی کشانيده ميشود که قوانين حاکم بر آن ،با جامعه خوانائی نداشته و
مسئولين آن هم توانايی پاسخگويی به نيازهای مردم را نداشته باشد " ...
آيينی که برای تصاحب قدرت ،بيش از پانصد زن و مرد پير و جوان و کودک را در سينما رکس
آبادان با تينر آتش زده جزغاله می کند ،ايدئولوژی که تنها در طول چند روز ،هزاران زندانی بی گناه
را آن گونه آسان و بی هيچ دغدغه و ترديدی قتل عام کرده و دسته جمعی چال می کند ،آيينی که شب
پيش از کشتن دختران نابالغ ،تجاوز به آنها را عملی شرعی می داند ،مسلکی که چشم از حدقه در
می آورد و با پاره سنگ سر انسان ها را خرد می کند ،آيينی که با اره برقی دست و پای آدميان را
می برد و خون زندانيان محکوم به اعدام را شب پيش از کشتن آنان از بدنشان تخليه می کند ،آيينی
که اسيد پاشيدن بر روی زنان و تيغ کشيدن بر لب های خانمها را مجاز می داند ...در صورت چيره
گشتن بر اسرائيل و جهان ،و آنگاه که از بيرون هيچ اعتراض و فشاری نباشد ،آيا در زنده زنده
سوزاندن مخالفانش ترديد به خود راه خواهد داد ؟ از روز روشن تر است که هرگز!
نخست اسلم را به زادگاهش برگردانيم ،آن هنگام تمدن با شکوهمان خودش باز می گردد .
کتاب قران و نوشته های مذهبی و نيز کتابهای فرهنگ لغت واژه اسلم را تسليم شدن معنا کرده اند و
برای مسلم مفهوم تسليم بودن را قائل شده اند .مسلمانان باور دارند که کلمه اسلم چون در قران
است پس يک کلمه اللهی است در صورتيکه انيچنين نيست.
اين کلمه در آغاز مفهوم دليری و شجاعت داشته و در باره صحرانشينان سرگردانی به کار رفته است
که در برابر سختی و نارضايتهای زندگی از خود مقاومت و بردباری نشان می داده اند وبه خاطر
منافع قبيله خود جان خويش را از دست می داده اند.
دکتر براومن اسلم شناس و دکتر جان اسميت پژوهشگر دانشگاه هاروارد بر اين عقيده هستند که
اسلم يعنی دليری و شجاعت و بعد بتدريج در پي شمشيركشي هاي پيغمبر و خلفاي بعد وي مفهوم
خود را از دست داده و معنی تسليم به خود گرفت است.
يکی از دليلی که مسلمانان سريعا به آن رجوع می کنند اين است که چگونه ممکن است که شخص
بی سوادی بتواند قران را اينچنين بياورد اما شواهد تاريخی نشان می دهد که محمد سواد خواندن و
نوشتن داشته است.
ابتدا بايد خاطر نشان کرد که چهار چيز برا ی عرب باديه نشين از اهميت ويژه ای بر خوردار بوده
5
است:شتر،خيمه،شمشير و شعر.
ابن هشام،ابو داود،ابن حنبل،ابن سعد از محققان تاريخ اسلم همگی گفته اند که محمد به شعر بسيار
علقمند بوده است و ابيات قصيده امری الفيس شاعر معروف زمان خود را از بر داشته است.
امام جعفر صادق و عده ای از محققان شيعه نيز بر اين باورند که محمد بعد از بعثت سواد خواندن و
نوشتن داشته است.
همچنان در سوره 48سوره عنکبوت اظهار شده که تو از پيش سواد خواند ن نداشتی و.....
در کتاب صحيح البخاری و سيره الرسول از ابن هشام در مورد عهد نامه،بين محمد و قريش چنين
آمده است:
وقتی علی نام محمد رسول ال را در بالی صفحه نوشت سهيل بن عمر مخالف آن شد و از علی
خواست که نام محمد رسول ال را به محمد بن عبدال تغيير دهد اما علی مخالفت کرد،البخاری می
نويسد کار بدانجا رسيد که محمد متن عهد نامه را از علی گرفت و خودش نوشت محمد بن
عبدال.اين عهد نامه به صلح حديبيه معروف است.
شهرستانی می نويسد:محمد در بستر بيماری قبل از مرگ اينچنين گفت:يک قلم و دوات بياوريد زيرا
می خواهم مطلبی را بنويسم که بعد از مرگم گمراه نشويد
موير اسلم شناس معروف نيز به اين مسئله اذعان می کند.
-آيا می دانيد معنای لغوی جهنم چيست و از کجا نشات گرفته است؟
جهنم نام دره ای در نزديکی اورشليم بود که در اصل از مراکز پرستش مولوخ خدای بزرگ کنعانيان
بود که در دوران برتری روميان محکومان به مرگ در آنجا به صليب کشيده می شدند.نام اين دره از
مالک اوليه آن بنام "هنم"گرفته شده بود که بعدا بصورت جهنم در آمد و مرادف با دوزخ شد.
آيا ميدانيد تو اسلم حجاب هيچ معنايی نداره اسلم حقيقی توش حجاب نيست.
زنهاي پيغمبر همه بی حجاب بودند .البته بعدا به درخواست عمر وابوبكر اين قضيه بصورت وحي
فقط براي زنان پيغمبر در قرآن آمد .بدليل اينكه در زمان پيغمبر در خانه توالت وجود نداشته است و
زنان پيغمبر مجبور بوده اند تا همراه غلمان مرد خود براي توالت به بيابانها و خرابه هاي اطراف
بروند و اين مسئله كه آلت تناسلي آنها مورد رويت غلمان قرار ميگرفت ,مورد اعتراض عمر و
ابوبكر قرار گرفت .اصل حجاب در اسلم به شكل امروزي آن در ايران از زمان عباسيان شکل
گرفت.
بطور سنتی تنها سه مذهب يهودی و مسيحيت و اسلم شامل اين وصف ،شناخته می شوند که
بطورکلی اشتباه است.تاريخ بشری 3آئين توحيدی بخود داشته است:
:1زمان آمنوفيس 14قرن قبل از ميلد مسيح در مصر" فرعون آمنوفيس" خدائی را به نام آتن که
خورشيد مظهر آن بود،خدای يگانه،آفريننده و گرداننده جهان هستی شناخت.
:2زمان زرتشت در ايران.زرتشت از مجوعه خدايان آريائی اهودامزدا را بيرون آورد و اورا خدای
6
يگانه شناخت.
:3آئين توحيدی که قوم يهود در سرزمين کنعان يا فلسطين کنونی اعلم کرد و بعدها در قالب دو آئين
سامی ديگر يعنی مسيحيت و اسلم در آمد.طبق نظر پژوهشگران تاريخ مذاهب اختلف اين آئين با دو
آئين توحيدی مصری و ايرانی اين بود که :جواز خشونت در بافت مذهبی و اجتماعی داده شده بود بر
خلف دو دين توحيدی ايرانی و مصری .اين خشونت دريهود و اسلم بيشتر ديده می شود.
در بين ياران محمد عمر بن الخطاب نفوذ قابل توجهی بر روی وی داشته است بدين نحو که هر گاه
نظری ابراز می کرد،بلفاصله بعد از آن آياتی بر اساس عقيده وی نازل می شده،عمر خودش ادعا
می کند که در سه مورد حجاب،اسيران جنگی و مقام ابراهيم آيات قران بر طبق رای و عقيده او نازل
شده است.
-آيا می دانيد نماز و قوانين و اوقات مربوط به آن از کجا اقتباس شده است؟
کليه اجزا نماز مانند وضو،رکوع،و سجود از آئين مانوی يا مانی اقتباس شده است،حتی اينکه اگر
آب برای وضو پيدا نشود می توان به خاک تيمم کرد.اوقات نمازهای اسلمی نيز همان اوقات
نمازهای مانوی يعنی قبل از طلوع خورشيد ،نيمروز و شبانگاه است .شمار نمازهای روزانه در
ابتدای کار،يعنی در دورانی که محمد در مکه بود تنها دوبار بود،پس از هجرت محمد به مدينه اين
رقم به 3نماز افزايش يافت و سرانجام نمازهای پنجگانه پارسی بصورت نهائی شد .ناگفته نماند که
سلمان فارسی يکی از نزديکان محمد پيرو سابق آئين مانی در ايران بوده است .خواندن نماز بايد به
زبان عربی باشد .اين قانون در تمام جهان اسلم رعايت می شود ,بجز مسلمانان چين که نماز را به
زبان فارسی می خوانند و اين بدين جهت است که نخستين مبلغان اسلمی که به چين رفتند از اهل
خراسان بودند که پيرو فرقه حنفی بودند.حنفيان خواندن نماز را به زبان هر مسلمانی که زبانی غير
از زبان عربی دارد را مجاز می دانند.
و "خواجه نصير الدين " دانشمند يگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس
بزرگان در همه ی زندگانيم برابر آن حقير می نمايد و آن اين است :
در بغداد هرروز بسيار خبرها می رسيد از دزدی ,قتل و تجاوز به زنان در بلد مسلمانان که همه از
جانب مسلمانان بود .روزی خواجه نصير الدين مرا گفت می دانی از بهر چيست که جماعت مسلمان
از هر جماعت ديگر بيشتر گناه می کنند با آنکه دين خود را بسيار اخلقی و بزرگمنش می دانند ؟
من بدو گفتم :بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسيار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم .
اما چه سری است که هيچ کدام از ايشان ذره ای بر اخلق نيستند و بی اخلق ترين مردمانند وآنکه
7
اخلق دارد نه از مسلمانی اش که از وجدان بيدار او است.
من بسيار سفرها کرده ام و از شرق تا غرب عالم ,دين ها و آيين ها ديده ام .از "غوتمه ) بودا (
"در خاورزمين تا "مانی ايرانی" در باختر زمين که همانا پيروانشان چه نيکو می زيند و هرگز بر
دشمنی و عداوت نيستند .
آنها هرگز چون مسلمانان در اخلقشان فرع و اصل نيست و تنها بنيان اخلق را خودشناسی می دانند
و معتقدند آنکه خود بشناسد وجدان خود را بيدار کرده و نيازی به جزئيات اخلقی همچون مسلمانان
ندارد .
در اخلق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند ,آن فرمان " اما " و " اگر " دارد .
بنيادگراهای مسلمان در بغداد ) ،مثل همان حزب اللهی های ايران خودمان هستند( چيدن گوجه
فرنگی و خيار را در کنار هم در روی پيشخوان سبزی فروشها حرام و ممنوع کرده اند .به باور اين
مسلمانان دوآتشه ،خيار علمت رجوليت ،و گوجه فرنگی علمت زنانگی است و وقتی اين دو در
کنار هم چيده و عرضه می شوند ،بسيار تحريک کننده و شهوتناک اند! اين مسلمانان ،فروشنده ها
را تهديد می کنند که اگر اين دو ُنماد شهوترانی و سکس )!( را در کنار هم بچينند وبفروشند ،کشته
خواهند شد! و به راستی هم سر متخلفان را به آسانی می ُبرند .چند بقال و سبزی فروش را هم به
همين جرم کشته اند .آب هم از آب تکان نخورده است.
در سال 1994از جانب يک سازمان معتبر بين المللی آماری انتشار يافت حاکی از اين که در 20
قرن گذشته جهان بشری هزار و نهصد سال را در جنگ و تنها 100سال را در صلح گذرانده است.
از اين 1900سال بيش از 1000سال در جنگهای مذهبی گذشته است .شمار تلفات اين جنگها از
مجموعه تلفات جنگهای بربرهای شمالی،آتيل،مغول،تاتار و جنگهای مستعمراتی بيشتر است.
زکريای رازی:
8
اديان و مذاهب ،علت اساسی جنگها و مخالفت با انديشه های فلسفی و تحقيقات علمی هستند.
کتابهايی که به نام مقدس آسمانی معروف اند ،کتب خالی از ارزش و اعتبارند و آثار کسانی از قدما
مانند افلطون و ارسطو و سقراط خدمات مهم تر و مفيدتری به بشر کرده است.
تاريخ اجتماعی ايران ،تاليف مرتضی راوندی ،جلد دهم ،ص .۱۳۶
منطق عجيبيست!
مردم بايد به جهنم بروند .بابت کاری که نکرده محکومند ! هر کس را گناهکار مينامند ،برای هر
شخصی گناه را خلق ميکنند .اتحاد و يکپارچگی و عزت نفس هرکس را نابود ميکنند ،اما اين
مردمی که اينهمه بل را به سر مردم می آورند بايد به بهشت بروند!
اجازه بفرماييد توضيح بدهم .به دليل زير ,اسلم دين قتل و دزدی و تجاوز و دروغگويی و
وحشيگری و بت پرستی و حماقت است.
الف .بدون شک يکي از بزرگترين دليل ،تناقض اسلم ناب محمدي با ساده ترين حقوق بشر است.
درباره ي اين تناقض سخن بسيار رفته است که دوستان بهتر از من ميدانند و تنها جواب مسلمانان
اينگونه است که در حقوق بشر بدليل دست نويس بودن آن حقوق معنوی انسانها در نظر گرفته
نشده! از اين رو حقوق بشر اسلمی را اختراع کردند .در حالي که بر بسياري از انديشمندان روشن
است که راه دين ،راه رشد ،تکامل و خوشبختي انسان نيست.
استيون واينبرگ)برنده ي نوبل فيزيک ( :دين ،توهيني به شأن و مقام انسانيت است .هيچ فرقي
نهاي بد کارهاي بد انجام
نهاي خوب کارهاي نيک و انسا يکند ،بدون باورهاي ديني ،انسا
نم
يکند ،باور هاي ديني است.نهاي خوب را وادار به کارهاي بد م يدهند .ولي آن چيزي که انسا م
ب .دروغگويی :علوه بر تقييه يکی از واجبات اسلم و بخصوص شيعه گری است .کليه اسلم بر
اساس دروغ هايی که سلمان پارسی اختراع کرد و به محمد آموخت ساخته شده است .اين بحث بسيار
مفصلی است .ولی شما آثار دروغگويی را همه داستانهای اسلم و وعده های داده شده و عمل
نکرده را در همه جا ميتوانيد ببينيد.
تناقض گويی قرآن درمورد محل ديده شدن جبرييل توسط پيامبر
درسوره نجم آمده است که پيامبر اولين بار جبرييل را درکنار درخت سدر مشاهده کرد و معلوم نيست
درداخل غار حرا درخت سدر چگونه رشدکرده است ؟!
پ .وحشيگری مسلمانان احتياجی به توضيح ندارد .از سنگسار و چشم کور کردن و قطع عضو و
سر بريدن بگير و برو تا ظلمهايی که به زنان ميشود برسی .اولين اقدام بزرگ مسلمانان غارت
کاروان مکه بود .يعنی سرقت مسلحانه از مشتی بازرگان و کشتن آنها که از مالشان در برابر محمد
دزد )محمد امين !!( و پيروان غارتگرش دفاع ميکردند .محمد در 63غزوه شرکت داشت که سه تای
آنها دفاعی بود و شصت تای آنها تهاجمی .توجه داشته باشيد که غزوه حرب نيست .حرب جنگ دو
لشگر است .غزوه سرقت مسلحانه است که مشتی دزد به مردم شبيخون ميزنند.
ت .محمد تجاوزگر بود .من فقط به تجاوز او به دخترک کوچکی مثل عايشه اشاره نميکنم .برای آنها
که نميدانند ،عايشه 9ساله نبود .عايشه 9ساله به سال قمری بود که ميشود 8سال و 7ماه .اشاره
من به بقيه زنانی است که محمد به آنها تجاوز کرد .مثل آن زن يهودی زيبايی که محمد شوهر و پدر
او را کشت و در همان شب او را به عقد خود در آورد .مگر نه اينکه اسلم ميگويد که زن شوهردار
بايد 3ماه عده نگه دارد تا مشخص شود که او حامله نيست؟ پس چرا محمد عده او را نگه نداشت؟
آيا هيچ زنی حاضر است با کسی که همانروز شوهر و پدرش را کشت همخوابه شود .
آيا می دانيد در مورد دستمزد و حقوق محمد در قران تضاد وجود دارد؟
در آيه 90سوره انعام خداوند به محمد دستور می دهد که به مردم بگويد او از آنها مزد و پاداشی
توقع ندارد وبرا ی اينکه مردم را به ياد خدا بياندازد به رايگان به انجام وظيفه رسالت می پردازد.
در آيه 47سوره نساء نيز چنين می گويد که از مردم پاداشی توقع ندارد.
اما در آيه 153سوره توبه خداوند به محمد دستور می دهد که از مردم صدقه بگيرد .اين گرفتن
صدقه به تسلی خاطرمردم مرتبط شده است .در آيه 12سوره مجادله خدابه مسلمانان دستور می
دهد که اگر با پيامبر قصد مذاکره دارند ،قبل از شروع مذاکره با محمد بايد صدقه بدهند.
جالب است که که چون اين آيه موجب اعتراضات تعداد زيادی از مسلمانان شده محمد سريعا برای
توجيه خرابکاری خود آيه 13سوره مجادله را تهيه کرد».آيا از اينکه قبل از مذاکره با محمد صدقه
بدهيد ترسيديد،پس حال که اين کار را نکرديد خدا هم شما را می بخشد«....
خدا که عالم بر سر خفيات است پس چرا نمی دانسته که مسلمانان بر آيه 12سوره مجادله اعتراض
می کنند؟
جواز آدمکشی مذهبی در دين يهود آدمکشی مقدس فقط از آن نوع کشتاری است که بخاطر تامين
منافع مادی قوم اسرائيل انجام می گرفت و نه برای ترويج آئين يهود .در جهان مسيحيت اين جواز
به سلطه گری امپراتوری روم داده شد بهانه ،ترويج کليسای مسيحيت بود .و همچنين جنگهای
صليبی و استعماری بوميان آمريکا از نمونه های اين کشتار مذهبی به نام ترويج دين می باشد.
با ظهور اسلم اين پروانه آدمکشی مقدس برای اولين بار با بيان مستقيم خود خداوند صورت گرفت.
نخستين قرن تاريخ اسلم بطور بی وقفه در جنگهای جهانگشائی اسلمی گذاشت .
آيا اگر رفسنجانی به خدا اعتقادداشت جرات ميكرد اينهمه از مردم بدزدد يا بكشد؟
آيا اگر خمينی به روز قيامت اعتقادداشت به خودش اجازه اينهمه جنايت ميداد؟
آيا خامنه ای بااين كارنامه سياه هيچوقت فكرنكرده كه اگر روز جزايی باشد عاقبتش چه خواهدشد؟
آخوندها خودشان ميدانند كه اين حرفها همه پوچ است .نه بهشتی هست نه جهنمی...
بهمين دليل هم هست كه به راحتی به هر فسادی دست ميزنند و اين دكان دين را فقط برای سركيسه
كردن مردم نگاه داشته اند.
آخوندها چه اسلمی چه مسيحی و ...تمايل عجيبی به خون دارند! نياز نيست به تاريخ سراسر جنايت
روحانيون رجوع كنيم .اگر به روضه ها و متن آنها) بخصوص روضه امام حسين ( توجه كنيد
براحتی پی به روان بيمار و ساديست روحانيون و تمايل خطرناكشان به خون خواهيدبرد
آيا ميدانيد ماجرای ارثيه عود چيست وانگليس چگونه با ماجرای ارثيه عود آخوندهای شيعه را در
ايران تقويت كرد؟
علمای اسلم و فقيهان و مراجع تقليد و مجتهدين ...و مجموعًا حافظان بيضهء اسلم ،بر اين عقيده
اند و تاکنون نيز چنين اجتهاد کرده و فتوی داده اند که چنانچه در زمانی و در جايی ،اجرای حدی از
حدود و حکمی از احکام اسلم و قوانين مقدس شرع نبی موجب وهن اسلم گردد ،می بايد از اجرای
آن حد و آن حکم و قانون پرهيز نمود .به عنوان مثال در بارهء حکم سنگسار برخی از علما را نظر
بر اين است که در شرايط کنونیِ جامعهء ايران و نيز شرايط جهانی ،اجرای چنين حکمی باعث وهن
اسلم می شود.
در نتيجه اسلم يک ايدئولژی کامل سياسی است نه يک باور مذهبی و آيين خداپرستی .مليی که
تفنگ به دست امامت نمازه سراسر فحش و تهديد و تهمت جمعه ها را انجام می دهد ،يک چاقوکش
باجخور و سردسته ی مشتی اوباش است نه يک فرد روحانی ...
توجه به اين نکته ضروريست که دينکاری در اسلم با دکانداری دين انطباق کامل دارد و يکی است.
دينکاران وجوهات شرعيه درياف می کنند .خمس و زکات و سهم امام و دخل و تصرف در وقفيات
دارند .از باب مثال کدام يک از ما به حساب های بانکی آيت ال ناصر مکارم شيرازی ،آيت ال نوری
11
همدانی ،و يا آيت ال سيسيتانی سرکشی کرده ايم تا بدانيم چندين ميليارد پول هرروزه جابجا می
شود؟
اگر ولتر امروز زنده بود و شهروندی ايران را داشت ،می گفت ما بايد آنچنان بر دهان اين اوباش
آدمکش اشغالگر ميهنمان بکوبيم که خفه خون بگيرند و به همان لجنزار هايی بازگردند که از آنجا
ها بيرون آمده ان .
اين رژيم ناب اسلمی که اساسآ هم حقه بازی و شيادی در ذات فلسفه ی آن است ،به محض احساس
خطری جدی از سوی فرد يا گروهی ،برای به لجن کشيدن و بی اثر ساختن آن دشمن خود ،فورآ چند
دوجين بدل و قلبی آن را ساخته و وارد ميدان می سازد .با امکانات مالی و کانالهای ارتباطی پيدا و
نهان فراوانی هم که حتا در ميان رسانه های مثل اپوزيسيونی دارد ،آن اندازه هم بر روی آن بدل ها
تبليغ می کند ،که اصل نقش دشمن اصلی در ميان آنهمه نيروی تقلبی رنگارنگ ،کامل بی رنگ و گم
می شود.
فرقه های نوانديشان دينی ،ملی -مذهبی ها ،اصلحات چی ها ،نهضت آزادی ،مجاهدين خلق و
امثالهم ،بدون هيچ ترديدی معتقد به حکومت دينی اند و همگی سروته يک کرباسند و هيچ تعهدی به
آزادی و دموکراسی و سکولريسم ندارند .وگرنه چرا واق واق و عربده اسلم اسلمشان خاموش
نمی شود؟ مگر آزادی خواهی و برابری طلبی و دموکراسی خواهی ملت ايران تا ابد منتر و معطل
اسلم و آخوند می ماند که هر يک از اين نحل و فرق بدون عربده اسلم هيچ حرفی برای گفتن
ندارند؟
از آتش ايشان آبی برای ملت ايران گرم نمی شود .معتقدين به حکومت مذهبی ،وابسته به هريک از
اسلم های ناب محمدی با هر ميزان دز ارتجاع و توحش و تجاوزگری اسلمی ،هرگز نمی توانند
داعيه آزاديخواهی و مردمسالری داشته باشند .اسلمگرايان از قوم شمشيرند و اموراتشان با
جانستانی و تبعيض و سرکوب دگرانديشان ) کافر و مرتد و مشرک و کمونيست و همجنسگرا و
سکولر و برابری طلب و بی حجاب و فعال حقوق بشر و (...سپری می شود و مانند تمامی
ن ايمانخواه تا زمانی که در اقليتند و قدرتی ندارند چنان خود را به موش مردگی می ايدئولوژی باورا ِ
زنند که دل آدم برای مظلوميت و تلرانس و تسامحشان کباب می شود .
اگر هر فرد دموکرات منشی بپذيرد که دين و مذهب امری شخصی است و باورها و اعتقادات هر
فردی به خود وی مربوط است ،اما از آن سو حتا يک آخوند و اسلمگرا وجود ندارد که نخواهد آيات
ب تجاوز است .اسلم و احاديث و شرعيات و حدود و احکام اسلم را به ديگران اماله کند .اسلم مکت ِ
دين حقنه ای است .دينکاران اسلم چه در يک فرد فتاوی و اجتهادشان متمرکز باشد و چه به ماندد
امروز در هزاران قلده منتشر باشد ،هيچ تغييری در واقعيت اسلم به عنوان دين شمشير ،دين
ارعاب و ارهاب ،دين قتل و سنگسار ،دين شکنجه و تعزير و دين متجاوز به حقوق و آزاديهای
ديگران به وجود نخواهد آمد .
زمانی دکتر هاشم آغاجری مدعی شد که اسلم روحانيت ندارد و که دم و دستگاه روحانيت برگرفته
از دنيای مسيحی است .اين سخن يعنی اين اشتباه مسلم مسکوت گذاشته شد و هيچوقت فرصت
حلجی نيافت.
تفسير قرآن يعنی تحميق انسان :مدت كوتاهی پس از تدوين قرآن ،ايرادهای آن يكی پس از ديگری
نمايان شد و بتدريج اين رسوائی چنان بالگرفت كه شيادان دينی مجبورشدند راه ديگری برای تحميق
مسلمانزاده ها بيابند و آن اين بود كه بگويند اين عبارات كه در قرآن آمده درواقع معانی ديگری
دارد!! و اين شيادان كه نام خود را مفسرقرآن گذاشتند شروع به تفسير جملت بی محتوای قرآن
كردند ازجمله طباطبايی ،زمخشری و ...
مترجمين قرآن هم در همين راستا سعی كرده اند توی ترجمه هايشان عبارات خيلی زننده قرآن را
12
حذف كنند يا به شكلی آنرا عوض كنند كه زياد ال و پيامبرشان بی آبرو نشوند!!!
اين فريبكاری 1400سال است كه ادامه دارد و هنوز چنين شيادانی مانند شيرين عبادی روباه صفت
و اربابش فريب ال خاتمی و يا عبدالكريم سروش حقه باز ،به زور سعی دارند با تفسيرهاييكه
خودشان از اسلم و قرآن ميكنند اين دين منفور را بزك كنند و به مردم عامی تنقيه اش كنند .
قابل توجه شيرين عبادی ...اين زن خائن ناپاك كه تاكيد ميكند كه قبل از هرچيز يك "زن مسلمان"
است...
بيدليل نيست كه زمان دفاع از حقوق مردم ايران ،خفه ميشوی و درعوض مرتب از سياست امريكا و
زندان گوانتانامو انتقاد ميكنی!! ...كسی كه باشنيدن اين آيات ضدزن بازهم باافتخار از زن مسلمان
بودنش يادكند برای خودش هم هيچ آبرو و احترامی قائل نيست چه برسد برای ملتش...
زن احمق! بهتربودابتدااين آيات قرآن را ميخواندی و بعد خودرا يك زن مسلمان
ميخواندی...اگرادعاميكنی مسلمان هستی پس حتما خوانده ای ...تو اينها را قبول داری؟...
چقدر بد است كه انسان بخواهد نوكر آخوند بشود .اينطورنيست شيرين خانم عبادي؟
کسانی که حرفهای افرادی چون عبدالکريم سروش و شيرين عبادی را ميزنند ,بهتره بدانند که انها
پيغمبری محمد و نزول قران از جانب ال را تکذيب کردند.
باشد كه روزی فرابرسد كه مردم لگد محكمی به امثال خاتمی و شيرين عبادی شارلتان و سروش و
آغاجري و ...بزنند .چرا كه اينها از خامنه ای و احمدی نژاد صدها برابر خطرناكترند.
بهتر نيست کمی حقايق را ببينيد تا حقيقت نماها را.
شيعيان که امام زمانشان را در چاه زندانی کرده اند و برايش نامه مينويسند و خواسته هايشان را از
او ميخواهند ،کجا و تفکر کجا...
آيا می دانيد تفاوت نجات دهنده افسانه ای در بين ديگر اديان با نجات دهنده شيعه در چيست؟
اين تفکر مختص به شيعه نمی باشد و در ديگر اديان هم وجود دارد اما در ديگر اديان اين نجات
دهنده سمبل و نمودار صلح و صفا،آشتی،برادری و هدايت مردم به منش نيک و بهزيستی است،ولی
در شيعه ظهور مهدی قائم با ترس ،وحشت،ترديد،قتل،خونريزی،نابودی،و کشتار و ويرانی همراه
است.
مل محمد باقر مجلسی در بحارالنوار جلد 13ترجمه علی دوانی می نويسد:مهدی آن اندازه خون می
ريزد که خدا را از خود راضی کند....،و مهدی چيزی جز شمشير به مردم نمی دهد،.....و لشگريان
امام قائم قصد هر شهری را می کنند،آنجا را خراب و ويران می کنند.
شما که ميگوييد اخوندها دين را بد کردند ,اسلم را چطور شناختيد ؟ مگر به غير از مليان کس
ديگری اسلم را برای ما تعريف کردند،مگر کتابی اسلمی وجود دارد که اخوندی،اخوند زاده ای و يا
مسلمانی معتقد به احکام فعلی اسلم ننوشته باشد.اسلم را همين اخوندها به ما شناساندند نه کس
ديگر .مليان و آخوندها براي حفظ جايگاه خود و اسلم بسيار تلش ميکنند .آخوندها پا را از حوزه
و مسجد فراتر گذاشته اند و در تلويزيون،راديو،روزنامه ها و حال در سطح اينترنت رخنه کردند و
در تلش هستند تا با افيون مذهب چشم خرد را بر انسانها ببندند و چون گرگ بر گوسفندان حکومت
کنند .حتی آخوندها مردم را مجبور کرده اند تا قرآن را به عربی بخوانند تا نفهمند چه مزخرفاتی در
آن نوشته شده .ولی در زمان حال که بيشتر مردم سواد دارند و قرآن ترجمه شده است ،فقط احمق ها
باور دارند که کتابی که ميگويد زمين پهن است و کوهها را روی آن گذاشته اند تا آن را برسر جايش
نگه دارد و خورشيد شبها به داخل لجن می نشيند ،از طرف خدا آمده است .قرآن کتابی است پر از
13
غلط های انشايی و بی سر و ته .ديگر کمتر انديشمندي در جهان يافت ميشود که پيرو دين و آييني
خاص باشد .
دين يک توهم است و پايه ي قدرتش در اين است که درمحدوده ي تمايلت ذاتي ما انسانها واقع شده
است)فرويد(
هنگامي که يک نفر دچار توهم مي شود ،ديوانه اش مي گويند .هنگامي که افراد بسياري دچار يک
توهم مي شوند ،مؤمن شان مي خوانند" .رابرت پيرسينگ"
توماس اديسون :دين به طور تام و تمام پوچ و مهمل است)(religion is all bunk
آيا موضوع کتاب "درباره مبنا شناسی آئين يهود در ارتباط با آئين پارسی"را می دانيد؟
در سال 1866اين کتاب پرسروصدا در آلمان انتشار يافت.مولف اين کتاب که خودش يهودی و هم
خاخام اعظم و در عين حال يکی از بزرگترين محققان تاريخ مذاهب است روشن کرده است که تمام
برداشت های تورات درباره شيطان و ملئک يادگار اسارت بابلی قوم يهود،يعنی زمانی است که
يهوديان با آئين زرتشتی آشنائی نزديک يافته و تحت تاثير معتقدات اين آئين قرار گرفته بودند.
نام اين محقق آلمانی الکساندر کوهت است.
قسمت اول تاريخ باستانی قوم يهود از آغاز قوم يهود تا دوران اسارت بابلی يهوديان است که در
سال 587قبل از ميلد مسيح توسط بخت النصر پادشاه بابل با تصرف اورشليم و ويرانی معبد سليمان
و کوچ دادن يهوديان به بابل آغاز شد و حدود 50سال تا سال 539قبل ازمسيح ادامه يافت.در اين
سال امپراتوری بابل بدست پارسيان منقرض شد و کوروش هخامنشی فرمان آزادی تمام اسرا از
جمله اسيران يهودی و بازگشت آنها به کشورهايشان را صادر کرد.از اين تاريخ سرزمين فلسطين
بصورت يکی از استانهای هخامنشيان گشت.يهوديان که حدود 200سال زير نظر هخامنشيان قرار
داشتند با معتقدات زرتشتی و ايرانی بيشتر آشنا گشتند که انعکاس آنرا در همه کتابهای تورات که
دراين دوران نوشته شده می توان يافت.
-آيا می دانيد فون گال خاورشناس آلمانی در مورد تورات و زرتشت چه می گويد؟
وی که مترجم تورات و مفسر سرشناس عهد عتيق و اوستا است می گويد:نه تنها اعتقاد به
رستاخيز،بلکه عقيده به بقای روح،دوزخی يا بهشتی بودن آن در آئين يهود ريشه در آئين پارسی
دارد.آنچه اصول و معتقدات خشک يهوديان را در دوران پس از اسارت بابلی آنان لطافت بخشيد
تاثيرانديشه های فرجام شناسی زرتشتی در آئين آنان بود که در نتيجه آن اين آئين را گوشت و
استخوان خويش شناختند،در حدی که پيامبر يهود اشعيا ،کوروش پارسی را مسيح و شبان يهود
خواند.اگر دين يهود در دوران پس از تبعيد به صورتی بنيادی و در جهت مثبت تحول يافت اين مطلقا
مربوط به نفوذ انديشه زرتشتی بود
14
چرا اسلم نه؟
می دانم که می خواهی بگويی ،هر اعتقادی که داری داشته باش و خفه خون بگير و کاری به باور
مسلمانان نداشته باش.
در پاسخت :
من هم نه ميسيونر مذهبی هستم نه مل هستم نه هيچ وظيفه ای برای به راه راست .1
هدايت کردن آدمها و پراکندن خرد احساس می کنم ! اين وظيفه به عهده اوناست که دارن از
قبل اين مسووليت نون ميخورن ! من يه بار همه چيز رو رها کردم و از اول نشستم گشتم و
گشتم و شدم اين!اعتقاداتم برای خودم کافيه و برای اثباتش به خودم نيازی به متقاعد کردن
ديگران ندارم چه لييکش چه آخوندش چه !...تو عصر اينترنت و ماهواره و سفينه و
...انقدر منابع اطلعاتی هست که يه آدمی که واقعا به دنبال حقيقت هست بره بگرده و مطالعه
کنه ,هرچی رو که خواست انتخاب کنه !
چقدر دانشمند مسلمان در ايران داريم و چقدر منطقی و مستدل جواب انتقادات را .2
ميدهند و اصل فحش نميدن .بايد به اين دانشمندان مخصوصا خانمها ی مدافع اسلم وا
تحسين کرد .اخه کشتزارمتحرک بودن کم چيزی نيست .
آيا حقوق محمد درباره زنان بر طبق قران را می دانيد؟
1بيش از چهار زن عقدی می تواند داشته باشد .آيه 50سوره احزاب
2محمد می تواند با خويشاوندان نزديکش که با وی مهاجرت کردند ازدواج کند آيه 50سوره
احزاب
3می تواند هر زن مومنه ای که خود را بدون مهريه و شهود به او عرضه کند بعنوان همسر بپذيرد
آيه 50سوره احزاب
4از رعايت عدالت و شناختن حق تساوی برای زنان خود معاف است .آيه 51سوره احزاب
5نوبت همخوابگی با زنانش را بهر نحوی که صلح بداند می تواند تنظيم ويا مقدم و موخر سازد
آيه 51سوره احزاب
6در زنبارگی نسبت به ساير مومنان برتری خواهد داشت آيه 6سوره احزاب
7پس از مرگ وی کسی حق ندارد با زنانش ازدواج کند.آيه 53سوره احزاب
8زنان وی حق نفقه بيشتر ندارند آيه 51سوره احزاب
9زنان وی نبايد بر مردم ظاهر شوند و از پشت پرده با مردم صحبت کنند آيه 53سوره احزاب
10از نوبتی که محمد برای همبستر شدن با آنها قائل می شود بايد راضی باشند ِآيه سوره احزاب
11زنان محمد در صورت ارتکاب اعمال ناشايست دو برابر زنان عادی مجازات و در صورت اقدام
به عمل شايسته دو برابر پاداش داده می شوند آيه 30سوره احزا
-12خونبهای قتل زن مسلمان؛ خواه اين قتل عمدا صورت گرفته باشد و خواه غير عمدی 50 ,شتر
است.خونبهای قطع بيضه چپ يک مرد مسلمان 66شتر است و خونبهای قطع بيضه راست او 34
شتر .خونبهای قطع هر دو بيضه چپ و راست مرد مسلمان 100شتر است.
یکنم شما چرا توهم دين/اسلم داريد! اصلن چه ضرورتی و بايستگی من درک نم .3
یچسبيد؟ با اين همه بدبختی که ايجاد کرده است .شما فکر دارد اين دين! برای چه به آن م
یکنيد اين دين بايستی چيزی بهتر از اين باشد؟ چه چيزيست؟ چرا قرآن را که اگر بال گرفته م
یفرستيد به آسمان؟ انقدر خون کافی نيست؟ همين شما هستيد که یچکد م شود از آن خون م
یآوريد )مثل شريعتی نها را از گور در م یريزيد شما اي
آب در آسياب امثال خمينی و طالبان م
یدهندیکنند ،آنان همين قرآن را انجام م و بازرگان( .آنان با لغات بازی و سفسته)سفسطه( نم
یکنيد و ُگل و بلبل به قرآنیکنيد با لغات بازی م بدون هيچ تعبيری! اين شما ايد که سفسته م
یآويزيد ،که بعد از مدتی دوباره اينان از گور دربيايند و ابتدا آن گل و بلبل را نابود کنند وم
بعد ديگران را!
جمله نغزی از آبراهام لينکلن بياورم :کسی که بسيار می خواند و بسيار می داند اما .4
وارد کارزار مبارزه برای آزادی نمی شود مانند فروشگاهی بسيار بزرگ و مملو از کالست
که روی درش نوشته باشند "تعطيل است" .
ستارخان :شجاعت بدون هدف و آرمان ملی قدرتی محسوب نمی شود .
آيا می دانيد پاره ای از انديشمندان غير اسلمی چه اشکلتی بر دين اسلم می گيرند؟
5مرتبه نماز خواندن و برای هر نماز رفتن به مسجد .ماه های قمری را منبع سال قرار دادن و يک
ماه آن را روزه گرفتن چون طلوع و غروب آفتاب در بعضی از کشورها بسيار متفاوت است با
حجاز ،چرا که در بعضی نقاط طول روز به بيست ساعت و در بغضی به 4ساعت می رسد .نهی از
ربا ,چون مخالف رشد اقتصادی و به کار انداختن سرمايه است ,با اصول اقتصادي نوين جهاني
سازگار نيست .عدم تساوی زن و مرد در بردن ارث ،بريدن دست سارق و در صورت تکرار بريدن
پای وی .کثرت زنان عقدی ،اجازه همبستر شدن با شوهر دار که شوهر وی به اسارت در آمده
است و احکام ،درباره سنگسار ،با جامعه مترقی امروزه سازگاری ندارد.
ای پيامبر از تو سئوال می کنند سبب بدر و هلل ماه چيست،بگو سبب آن تعيين اوقات عبادات حج
است.....
نوری که ما در ماه می بينيم نوری است که از خورشيد در آن منعکس می شود.هنگامی که قسمتی
ازماه بطرف خورشيد و قسمتی از آن بطرف زمين باشد،آن قسمت از ماه که بطرف خورشيد است ؛
16
بعلت انعکاس نور خورشيد روشن و آن قسمت از آن که بطرف کره زمين است تاريک است و لذا ما
آن را نمی بينيم زمانی که يک چهارم مدار ماه از موقعيت خود چرخش می کند تمام کره ماه از روی
زمين ديده می شود ه به آن ماه کامل می گويند اين علت بدر هلل ماه است.
اما محمد در قران به اقتباس از يهوديان که در تالمود يروشالمی وجود دارد علت بدر و هلل را سبب
اوقات عبادات حج می داند.
یتوانيد
شما بايد به مذهب به عنوان يک افيون نگاه کنيد ،آن هم از نوع قوی و بد آن! آيا شما م
یتوانيد يک معتاد به هروئين را در مدت چهار ماه از اعتياد هروئين نجات دهيد!؟ مدعی شويد که م
يقينا پاسخ منفی است! البته در بعضی شرايط چنين امری ممکن است .مثل اگر معتاد مدت زيادی
اعتياد به هروئين نداشته باشد ،يا اينکه طرف از نظر شخصيتی بسيار قوی باشد ،که اين آخری هم
تقيبا غير ممکن است ،چونکه اگر کسی شخصيتی قوی داشته باشد در مرحله اول اصل معتاد
یشود و نيازی به کمک من و یشود يا خودش خود به خود پس از مدتی اعتياد از آن جهنم خارج م نم
شما ندارد .البته هستند کسانی که مذهب شان هم پايه و اساس محکمی ندارد ،در نتيجه امکان نجات
آنها بيشتر از ديگران است و حتی بعضی از اين افراد خود به خود بدون دخالت ديگران به مرور
یشوند .
یکنند از منجلب مذهب خارج م زمان که رشد فکری پيدا م
داستانهای افسانه ای مذهبی - :آيا داستانهای مشابه که در قران و تورات آمده است را ميدانيد؟
براي نمونه افسانه ي آدم و حوا،کشتي و طوفان نوح،در همه ي اديان کهن به شکلها و اسماي
مختلف،آمده است .در تورات داستان حضرت نوح آمده و در قرآن هم كپی شده است! در مورد
داستان نوح هيچ فكركرده ايد كه تكليف ماهيها و نهنگها و آبزيان چه شد؟؟؟!!!! آيا آنها پارتی شان
پيش خدا كلفت بوده است؟! قطعا! چون خدا برای ازبين بردن موجودات روشی را انتخاب كرده كه به
آبزيان هيچ گزندی نميرسيده است!!!!
اگر تمام زمين را در زمان نوح سيل فرا گرفته بود و همه حيوانات به غير از آنهايی که وارد کشتی
نوح شدند از بين رفتند چگونه است که حيوانات خاصی تنها در نقاط خاصی ديده ميشوند؟ مثل
کانگروها چگونه از اقيانوس ها گذشتند و به استراليا رسيدند؟
طوفان نوح فقط در بين النهرين رخ داده و بقاياش هم پيدا شده نه در کل جهان ولی در آن زمان همه
ی جهان کشف نشده بود خداوند نقل قول کرده در کل جهان)چون سرخپوستی که در آن زمان در
آمريکا بوده چه گناهی داشته است؟
داستان زورآزمائی داود پيامبر با جالوت،پهلوان فلسطينی که از افسانه های تورات است،در قران که
از کتاب سموئيل تورات گرفته شده نيز وجود دارد.
طبق نظريه جمعی وسعيی از خاورشناسان و کارشناسان تاريخ مذاهب افسانه آدم و حوا که در
تورات ،انجيل و قران آمده در اصل از اساطير بابلی گرفته شده بود و بسيار مبهم و گنگ بوده وتنها
بعد از بازنويسی آنها در دوران پس از اسارت بابلی اين افسانه با الهام از اسطوره مشياگ و
مشيانگ زرتشتی شکل گرفته است.مشياگ و مشيانگ اولين مرد وزن نسل بشر هستند طبق آئين
زرتشتی.
داستان سليمان پيامبر که در هفت سوره وچهل ونه آيه قران به تفصيل درباره قدرت معجزه آسای او
و فرمانروائی افسانه ای وی بر اجنه و ديوان مرغان و موران و باد و طوفان آمده،هيچکدام در
تورات و انجيل نيامده است.و همچنين در مورد ماجرای سليمان و بلقيس)ملکه صبا(نيز روايات
17
قرانی آن با روايات تورات بسيار تفاوت دارد.
عده ای از تورات شناسان روشن کرده اند که منبع مطالب قرانی بر گرفته از مطالب چندين متن
خاخامی مربوط به شرح و تفسير تورات بنام "ميدراش کوحلت رباح"و "ترگوم شنی"مکمل کتاب
"استرو بت ها ميداراش"است که اساسا متونی غير موثق هستند،ولی در جوامع يهودی عربستان
در زمان ظهور اسلم رايج بودند.
داستان گنج قارون نيز که در سوره قصص در قران از آن ياد شده تماما از تورات از تلمود گرفته
شده است.
داستان يونس و ماهی،نيز که درتورات و قران آمده است در اصل يک افسانه يونانی است که دو تن
از شعرای معروف يونان هومر و ليکوفورن آنرا در شرح دروازه خوان هرکول نقل کرده اند .طبق
آن هرکول سه شبانه روز در شکم يک غول دريائی بسر می برد.
داستان اصحاب کهف نيز داستانی است اقتباسی از افسانه هفت خفته که در سال 560ميلدی قبل از
اسلم در کتاب سن گريگورويوس،قديس معروف مسيحی به تفصيل نقل شده است و خود آن نيز
بازگوئی متن ديگری بود که پيش از آن ياکوبوس سروجی راهب سريانی قرن 5در کتاب خود آورده
بود.
خرافات موجود در دين وتناقض آن با علم :ديگر بر هيج محقق اديان پوشيده نسيت که اديان از
همديگر تاثير گرفته اند .تورات و آيين يهوديت مجموعه ايي از افسانه هاي کهن است ،اين افسانه
ها و داستانها با کمي تغيير در بخش عظيمي از سوره هاي مکي آمده است .بدين خاطر کافران پس
از شنيدن اين آيات قرآن را افسانه هاي پيشينيان مي ناميدند.
18
-آيا می دانيد بيشترين آدمکشيهای مذهبی در زمان استقرار مسيحيت و اسلم صورت گرفته است؟
جابجائی خدايان توحيدی با خدايان اساطيری و افسانه ای و استقرار ديکتاتوری آسمانی به جای
دموکراسی پيشين،قاعدتا تلفاتی بايد داشته باشد.
جالب توجه اين است كه تا هنگامی که مسيحيت و اسلم پا به صحنه تاريخ نگذاشته بودند اين فرايند
جابجائی هيچ گونه تلفات نداشته است و هيچ جنگی بنام مذهب صورت نگرفته است و هيچ يک از
آئين های اساطيری از راه زور بدنبال گسترش نفوذ خود نرفته و دست به کشتار مقدس نزده
بودند.تنها خدايان توحيدی بودند که بنام مذهب فرمان کشتار دادند.جنگهای مسيحيت با اسلم يا همان
جنگهای صليبی،کشورگشائی مسلمانان به نام مذهب،کشتار مردم توسط کليسای مسيحيت يا همان
تفتيش عقايد در قرون وسطی نمونه های بارز اين تلفات انسانی توسط دو دين اسلم و مسيحيت می
باشد.
اينطور مذاهب بايد از روی زمين محو شوند ،تمام مردم را ميتوان در کار خلقانه ای به کار گرفت،
هر کسی ميتواند چيزی بيافريند .ديگر نيازی به صومعه نيست .نيازی به کليسا ،معبد ،آتش کده ...
نيست .تمام اين خانه های خدا -و ميليون ها نفر از مردم هيچ سرپناهی ندارند .چرا بايد در تمام عمر
آواره و زندگيشان در خيابان باشد؟ تمام خانه های خدا خالی هستند -خدايی در آنها ساکن نيست .تمام
اين خانه های خدا را ميتوان سرپناهی برای اين بی خانمانان درست کرد .تمام اين تارک دنيا ميتوانند
يک کار خلقانه و مفيد انجام دهند .تمام ارتش ها ميتوانند در يک کار مفيد به کار گرفته شوند .
آيا می دانيد در آيه سوم سوره تحريم به چه چيزی پرداخته شده است؟
اين آيه قرانی واقعا هر شخص را به شگفت می اندازد که يک امر شخصی و خانوادگی و مربوط به
گفتگوی زن و شوهر در قران آمده است.اين ايه ماجرای گفتن رازی است،يکی از زنان محمد
"حفضه "آن را به زن ديگر وی "عايشه" گفته است.
آيا ذکر اين خاله زنک گريها در قران که شريعت ابدی دستورات اللهی برای تمامی افراد بشر است
شگفت آور نيست؟
"پاک و منزه است کسی که بنده خودش را از مسجدالحرام به مسجد القصی که برکات را پيرامون آن
ريحته ايم سير داد تا عجايب خود را بر وی بنمايانيم،او شنوا و بيناست".
قسمت نخست جمله که ،ستايش پروردگار است در سير دادن بنده خود از مکه تا فلسطين معقول
نيست از طرف خدا باشد زيرا خدا خود را نمی ستايد،بلکه شايسته است که محمد خدا را چنين بستايد
و همچنين جملت بعدی که از طرف خدا است.
ولی آخر آيه محمد سخن می گويد :او خود بينا و شنواست.خدا چگونه می تواند به خود
بگويد"او"بينا و شنواست.موارد عديده ای در قران است که بدون مقدمه فاعل فعل از شخص اول به
شخص سوم مبدل می شود مانند آغاز سوره فتح :ما پيروزی درخشانی نصيب تو "کرده ايم"تا
خداوند گناهان گذشته و آينده تو را "ببخشد".
آيا می دانيد که محمد عقيم بوده است و فاطمه دختر او نبوده است؟سئوال بزرگ اکثر محققان اسلم
و کارشناسان تاريخ مذاهب اين است که چطور ممکن است مرد زنباره چون محمد با دارا بودن تعداد
19
زيادی زن فقط يک دختر داشته است و از وی هرگز فرزندی باقی نمانده است؟
علی دشتی نويسنده ارزنده کتاب 23سال تعداد زنهای محمد را 21نفر می داند که با همه آنها
ازدواج کرده است ولی با 18نفر آنها همبستر شده است.
ادعا می شود که فاطمه دختر محمد از زن وی خديجه است،بايد گفت که خديجه بيوه زن تنهائی با دو
فرزند بود ،زمانی که با محمد ازدواج کرد.
محمد زمانی که با خديجه ازدواج کرد حدود 25سال داشت،وی بعد از مرگ خديجه زنهای زيادی را
تصاحب کرد که هرگز از آنها نمی توانست صاحب فرزند شود پس چطور از يک زن يعنی خديجه
دارای فرزند می شود ولی از 18زن هيچ فرزندی باقی نمی ماند؟
محمد در آغاز مقرر کرد که در تمام ماه رمضان مسلمانان بايد از همخوابگی زنان خودداری کنند ولی
بعد از آنکه دريافت که اين کار امکان ندارد با نزول آيه 187سوره بقره از قول ال ،همخوابگی
درماه رمضان را برای مسلمانان روزه دار حلل و مجاز کرد.
حال پرسشی که درباره مدلول آيه فريبگرانه بال باقی می ماند،آنست که خدائی که به تمام اسرار و
رموز آسمانی و زمين در گذشته و حال و آينده آگاه است و بقول قران آنچه که در مغز و دل بندگانش
نه تنها در گذشته حال و آينده نيز می گذرد،آگاهی کامل دارد چرا نمی دانسته که بندگانش درباره
خودداری از همخوابگی با زنانشان در شبهای رمضان به فرمان او گوش نخواهند کرد،چيستانی است
که بايد پاسخش را در ريا کاری محمد و سپس در خام انديشی پيروان اسلم جستجو کرد.
بت پرستی محمد :محمد بت پرست به دنيا آمد و بت پرست از دنيا رفت .هنوزهم رفتار مسلمانان بت
پرستانه است .معنی آل و اکبر خدا بزرگ است نيست .اين را از هر عرب زبانی ميتوانيد بپرسيد.
معنی آل و اکبر ،ال بزرگترين است ميباشد .ال بزرگترين بت خانه کعبه بود ) ميگويند حجر ال
اسود – سنگ سياه -همان ال است( .خانواده محمد پرستندگان ال بودند و به همين دليل اسم پدر
محمد عبدال بود که معنيش بنده ال است .سال اولی که محمد به مدينه رفت ،برای زيارت سالنه ال
به مکه باز گشت و مکييان او را راه ندادند و گفتند که تا دست از دزدی و غارتگری و مسلمانی بر
نداری نمتوانی به زيارت ال بيايی .محمد برای اينکه بتواند وظايف دينيش را انجام دهد ،لشگر جمع
کرد و به مکه حمله کرد .و پس از فتح مکه همه بت ها شکست بغير از سه بتی که دختران ال
بودند .اگر به مراسم امروز حج دقت کنيد آثار بت پرستی را بطور کامل می بينيد .مردم بدور خانه ال
طواف ميکنند .شما با عقل خود بمن بگوييد ،چگونه خانه خداوندی که اين جهان پر عظمت و زيبا را
ساخته ميتواند يک اتاق کوچک سنگی وسط بيابانهای بی آب و علف عربستان باشد؟ سنگ انداختن
به شيطان هم در حقيقت سنگ انداختن به بت است .
با توجه به اينکه سرزمين عربستان دارای آب و هوای خشک و حرارت سوزنده ای است و برای
مردم فقير و عقب افتاده اين منطقه ازدواج کار آسانی نبوده است از اينرو هميشه برای اهالی اين
سرزمين ،وجود رودخانه،آب آشاميدنی
در مورد سوره نساء هم به شما ميگويم که اگر واقعا تفسير شماازاين آيه اينچنين است و اگر واقعا
فايل "آيات ضدزن و شرم آور در قرآن" را گوش داده ايد و هنوز فکرميکنيد که اين آيات به نفع
زنان ميباشد هيچ اشکالی ندارد و شما بعنوان يک انسان حق داريد که آن را بپذيريد.
و اما درمورد خشونت به زنان ،کافيست يک آمار بگيريد ببينيد درصد اين خشونت در کدام کشورها
بيشتر است و آيا آن کشورها اسلمی هستند يا خير...
فرض كنيد همسر كسي به او خيانت كند كمترين كاري كه مي كند اين است كه يك سيلي جانانه به او
بزند .در صفحه ي حوادث روزنامه كه نگاه كنيم چه قتل ها كه فقط از روي سوء ظن انجام شده
است ...آيا اينها دستور اسلم است؟
در ادامه ي اين آيه مي آيد" كه زنان در غيبت مردان بايد حافظ حقوق شوهران باشند و انچه را كه
خدا به حفظ آن امر فرموده نگهدارند"..با توجه به قسمت اول آيه روشن و پر واضح است كه منظور
از حقوق شوهران حفظ پاكدامني و خيانت نكردن به همسر است ..در ادامه مي خوانيم" :و زناني كه
از مخالفت و نافرماني آنان بيمناكيد) "...ببينيد در اينجا زناني كه بايد مورد تنبيه قرار بگيرند
مشخص شده است ،منظور تمام زنان نيست بلكه زنان خاصي هستند كه به همسرانشان خيانت مي
كنند(
بعد از مجزا كردن زناني كه مستحق تنبيه هستند شرايط آن تعيين مي شود .دستور به كتك زدن زناني
كه به همسرانشان خيانت مي كنند در سه مرحله آمده است .مرحله ي اول اينكه بايد از راه عقلني
وارد شده با آنها به گفتگو بپردازيد و آنها را از اين كار باز داريد .مرحله ي دوم جدا كردن بستر از
آنان است و در مرحله ي سوم امر به كتك زدن شده است ،كه البته كامل جنبه ي پيشگيري دارد نه
عملي چرا كه هيچ مردي نمي تواند خيانت همسرش را تحمل كند و بدون اعمال اين سه مرحله به
مرحله ي چهارم كه در آيه ي بعدي بيان شده يعني طلق مي رسند.
از حضرت صادق منقول است که نبايد مرد را دخول کردن به زن خود در شب چهارشنبه)حليه
المتقين باب چهارم،فصل چهارم(
از حضرت صادق منقول است که کسی با کنيزی جماع کند و خواهد با کنيز ديگر پيش از غسل جماع
کند،وضو بسازد).در خاندان عصمت و طهارت دانستن اين نکته ها ضروری است( )حليه المتقين باب
چهارم،فصل چهارم(
در حديث موثق از حضرت صادق منقول است که باکی نيست مرد در ميان دو کنيز و دو )زن(آزاد
بخوابد و فرمود کراهت دارد مرد رو به قبيه جماع کند) .حليه المتقين باب چهارم،فصل چهارم(
22
باشد که دانشمندان جهان از اين علم بی پايان ال و شهر و در علم و سخنان امامان استفاده کنند و
روزی برسد که اين علوم الهی در دانشگاههای ما تدريس شود! البته اين علوم نيز بايد مانند آن
شلغم به مخالفين معرفی نشود!
اين احاديث بدون کم يا زياد شدن يک »و« عينا از حليه المتقين آمده است.جای بسی شگفتی که
برخی زنان مسلمان اين احاديث را ميخوانند،با اين حال به هر ترتيب خود را به نادانی ميزنند و
مسلمان ميمانند.
بهترين جمله برای شناخت ارزش زن در اسلم آيه 223بقره است :زنان شما كشتزار شما هستند.
پس ،از هر جا ]و هر گونه[ كه خواهيد به كشتزار خود ]در[آييد)ترجمه فولد وند(
زن در اسلم مانند ماشين يا زمينی است که نزد شوهرش اسير است و وظيفه اش توليد فرزند
است.او بايد در خانه بماند و از شوهرش اطاعت کند و بدون اجازه ی شوهر از خانه خارج نشود و
جالب تر نوشتن نياموزد.
حديث شماره : 177اگر زنی خود را معطر كند و بر مردی بگذرد كه بوی او را در يابند زنا كار است
---
حديث شماره : 339خطرناكترين دشمن تو همسر تو است كه با تو همخوابه است و مملوك تو است
حديث شماره : 1532بهترين مسجد برای زنان كنج خانه آنهاست -------
حديث شماره : 1954فرزندان خود را شنا و تير اندازی بياموزيد و زنان را نخ رشتن .
نــمـــاز
و ايرادهای فاحش آن
از بچگی به ما گفته شده است که "نماز" حرکتی تعيين شده از جانب ال ميباشد که ستون دين اسلم
و از اصول دين است و راهی است برای مکالمه و خلوت کردن با خدا...
ميخواهيد واقعا بدانيد که اين "ستون دين" چيست و از کجا آمده است؟
کمی توجه به چند نکته تاريخی کافيست تا متوجه شويم که حرکاتی که ما بعنوان نماز انجام ميدهيم
نه تنها ارتباطی به معنويت ندارد بلکه حرکت بسيار بسيار احمقانه و عقب مانده ای بيشتر نيست...
حال که دراثر پيشرفت تکنولوژی ديدمان وسيعتر شده چند ايراد بسيار بسيار بزرگ در "نماز" ديده
ميشود که قبل ديده نميشد .ضمن اينکه بايد بدانيد که با اجرای نماز توهين بسيار بزرگی به ال تان
کرده ايد آنهم نه يک مورد بلکه چندين مورد...
---------------------------------------------------
اولين ايراد فاحش نماز :کودن و ناشنوا فرض کردن ال
23
---------------------------------------------------
اولين موردی که قاعدتا بايد خيلی توی ذوق خداشناس ها بزند ،توهين به ال توسط نماز است .بدين
معنی که شما مسلمانان با خواندن نماز درواقع ال را ابله و کند ذهن و خنگ و همچنين "کر" تصور
ميکنيد ميدانيد چرا؟
خود اينکه 17دفعه در روز بايد تعظيم کنيم و ده بار در روز بايد به او بگوييم "من را به راه راست
هدايت کن" را درنظر بگيريد...
..چرا 17بار درروز؟ آيا ال کر است ؟ هی بايد يک مطلب به اين سادگی را ده بار درروز به او
يادآوری کرد؟ اين توهين به ال نيست؟
..البته ظاهرا همينطور است .چون رفسنجانی هم روزی ده بار به ال ميگويد "منو به راه راست
هدايت کن" ولی ال گوش نميکند و همچنان رفسنجانی در رديف دزدترين و فاسدترين افراد کره
زمين استاگر ال کر يا کودن نبود پس چرا خمينی دجال يا رفسنجانی دزد جنايتکار و ...را بعداز
اينهمه سال عبادتشان به راه راست هدايت نکرده؟
------------------------------------------------------
دومين ايراد فاحش نماز :پوشش خانمها در هنگام نماز
------------------------------------------------------
مسئله بعدی چادر پوشيدن و بطور کلی پوشيده بودن زنها در هنگام نماز است که باز مورد ديگری
است برای احمق فرض کردن ال!هيچ فکرکرده ايد چقدر اين کار زنهای مسلمان مسخره و ابلهانه
است؟
يعنی خدا فقط در آن چنددقيقه زنها را نگاه ميکند؟ توی حمام يا هنگام سکس ،خدا نيست که هيکل
زنها را ببيند؟ فقط موقع نماز بايد زن خودرابپوشاند؟!!
.اصول مگر خدا با مخلوق خودش رودربايستی دارد؟ مگر مخلوق خودش بااو نامحرم است؟ آخر
شما مسخرگی ماجراراببينيد! خودش زنه را خلق کرده و هميشه هم همه جا زنه را ميبيند .آنوقت آن
زن نادان فقط به مدت چنددقيقه خودرا ميپوشاند که ال او را لخت نبيند!!!! ما خودمان را احمق
فرض کرده ايم يا خدا را؟ يعنی سر خدا را هم ميخواهيم شيره بماليم؟؟؟!!!
اينکه دوست دختر يه نفر چندبار آدمو لخت ديده باشه خيلی فرق ميکنه بااينکه يه نفر دائم توی
حموم و دستشويی و سکس و 24 ....ساعت کنار آدم باشه و ببيندش .مطمئن باش دو تا زن و
شوهر وقتی ميخوان حرفای مهمی بهم بزنند لباسهای شيک نميپوشند و خيلی وقتا هم با شرت و
زيرپوش و خيلی وقتا هم توی تختشون حرف ميزنند در حاليکه هيچی تنشون نيست.تازه اين
درمورد زن و شوهر هست که نه توی دستشويی با هم ميرن نه اينکه 24ساعت همديگه رو دارن
ميبينند .ولی ما داريم درمورد اون خدايی که شما بهش اعتقادداری صحبت ميکنيم که ميگيد همه جا
هم هست .
ميگيد که پوشش زن به احترام خداست و مثل آدم وقتی ميخواد به کسی احترام بگذاره لخت جلوش
نميره و اين حرفا...
آخه دوستای عزيز!! شما وقتی که يه نفر 24ساعت توی دستشويی هم همراه شما باشه ديگه
براتون فرقی نميکنه که موقع صحبت باهاش لخت باشين يا نباشين ...داريم درمورد خدا حرف
ميزنيما !!! اگه خانواده من 24ساعت منو همه جا ببينند ديگه برام فرقی نميکنه جلوشون لخت برم
يا پوشيده .مسئله اينجاست که خانواده من توی حموم و توالت و موقع سکس و ....با من نيستند.
متوجه ميشی حرفمو ؟؟؟؟ اگه اون يه نفر منو توی همه حالتها هميشه ببينه ديگه فرقی برام نميکنه.
.قطعا محمدبا اين دستوری که صادر کرده تصورش از ال چيزی مانند انسان بوده است نه آن چيزی
که به ديگران ميگفته است.
------------------------------------------------------------------
سومين ايراد فاحش نماز :درنظرنگرفتن سايرکشورها برای زمان نماز
------------------------------------------------------------------
24
نکته بعدی زمانبندی احمقانه ال برای نماز است که برمبنای طلوع و غروب خورشيد است و اين
مورد به شدت عقل ال و محمد را زير سوال ميبرد.
.چرا ال عقلش به کشورهای اسکانديناوی که چندماه پشت سرهم روز است نرسيده بود؟ در اين
کشورها يا در قطب شمال و جنوب ،مسلمانان چه بايد بکنند؟
-------------------------------------------------------------------
چهارمين ايراد فاحش نماز :تعيين جهت برای نماز خواندن بسوی قبله!! خداوند موجود مادی نيست
که جا و مکانی مشخص داشته باشد .
در آياتی از سوره بقره خدا ناگهان به سرش ميزند و قبله را از سمت اورشليم به سمت مکه تغيير
ميدهد!!! من نميدانم اگر قرآن از ازل در لوح محفوظ بوده چراهمان موقع خدا تصميمش را نگرفته
که بالخره قبله کجا باشد!!! يعنی در کل اين ميليونها سال نميتوانست يک تصميم قاطعانه درمورد
جهت قبله بگيرد؟؟ حتما بايد صبر ميکرد بعد از نزول قرآن اين تصميم را عوض ميکرد که اينطور
بهانه دست امثال من بدهد؟
جالب اينست که توی اين آيات گفته ميشود "صورتت را به سوی مسجدالحرام برگردان" در حاليکه
در آن زمان هنوز مسجدالحرام ساخته نشده بود!!!!!
اين ال بنظر شما کمی ابله نيست؟
-------------------------------------------------------------------
نماز گزار بايد بسوی "قبله" نماز بخواند و همين نکته هم با پيشرفت تکنولوژی شعور و فهم ال را
بشدت زير سوال برده است
.احکام نماز خواندن و قبله در هواپيما از ديدگاه خمينی دجال-
.ببينيد اين خمينی احمق و دلقک چگونه در کتابش تحريرالوسيله با مغز پر از پهن خويش سعی
ميکند احکام نماز را با تکنولوژی جديد همراه کند و در اين کار چه گند بزرگی ببار آورده است .
چرنديات اين احمق دجال را حتما بشنويد
چگونه نماز از 50رکعت در روز به 17رکعت در روز
اين بيان يکی از ماجراهای مسخره ای است که در اسلم بيان شده است .در اين ماجرا محمد وقتی
که به معراج به نزد ال ميرود ،با چانه زنی با ال تعداد رکعت های نماز را که از طرف ال 50عدد
تعيين شده بوده است به 17رکعت ميرساند!!
يادتان هست که خمينی متعفن و پيروانش دائم تا کوچکترين اتفاقی ميفتاد ميگفتند )وهمچنان
ميگويند( که"پايه های اسلم به لرزه درآمده است"؟
حتما بارها ازخود پرسيده ايد چراانقدر پايه های اين اسلم شل و ول است که باکوچکترين چيزی به
لرزه ميافتد؟ دليل اين مسئله اين است که ستون اصلی اين دين )نماز( با وزش يک باد باطل ميشود و
بر باد فنا ميرود!!!
ببينيد ستون اصلی که اين باشد از بقيه پايه هايش چه انتظاری ميتوان داشت؟
اصل كي گفته ما ايراني ها بايد به زبون عربي كه نميفهميم كلماتش چه معني داره با خدا صحبت كنيم
؟؟؟ اين خم و راست شدن چه معني ميده ؟؟؟ شماها اگه ميخوايد خدا رو ستايش كنيد چرا مثل تموم
دنيا با زبون مادري خودتون صحبت نميكنيد ؟؟؟ مگه ما عربيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از چهار ايراد اساسی نماز که دربال ملحظه کرديد چه نتيجه ای گرفتيد؟؟مسلما از دوحالت خارج
25
نيست که بالخره يکی از اين دو حالت را بايد پذيرفت
-1يا اين ال يک موجود نادان ،کر ،کندذهن و بيسواد بوده که از بديهی ترين مسائل علمی مثل
کروی بودن زمين و تفاوت فصلها درکشورهای مختلف کره زمين بيخبر بوده است
-2يا اينکه محمد يک دروغگو بوده که از قول ال اين چرنديات را درمورد نماز بيان کرده و تمام
اين قوانين مربوط به نماز را از خودش در آورده استشما بعنوان يک مسلمان کداميک از دو مورد
بال را انتخاب ميکنيد؟
فقط قبل از هر چيز می گويم قرآن را به فارسی بخوانيد و آيات و داستانهای آنرا با يکديگر مقايسه
کنيد .
در قرآن ،ايرادات و اشكالت بسيار بسيارفجيعی بچشم ميخورد كه در حال حاضر هر مسلمان زاده ای
حتی با يكبار خواندن آن متوجه كله گشادی كه بر سرش رفته ميگردد .درطول اين 1400سال
سياه ،خيلی از مزخرفات اين كتاب مسخره ،موجب بيدينی دانشمندان مسلمانی از قبيل پورسينا يا
رازی و همينطور شاعران مسلمانی از قبيل حافظ و خيام گشت كه البته يا بدليل ترس جرات ابراز
آشكار نداشتند يا اگر هم مانند رازی بيچاره ابراز كردند تاوان سنگينی پرداختند.
با پيشرفت دانش بخصوص در قرن اخير ،اوضاع خيلی خرابتر شد و حتی تفسيرهای مفسرين هم
دردی از اين كتاب بيمحتوا دوا نكرد و هر انسان عاقلی با خواندن آن ميفهمد كه نويسنده آن يعنی ال
يك موجود سبك مغز دوشخصيتی و بشدت بيسواد بوده است که عقل درست و حسابی نداشته است.
حال اگر سخن مسلمانان را بپذيريم كه اينها كار خداست پس بايد به مسلمين عزيز بخاطر داشتن
چنين خدای بيشعور و مريضی که دائما هم ضدو نقيض حرف ميزند تبريك گفت...
در سوره های انعام ،اعراف ،انفال و حجر ،ال تهديد به پاره کردن بندگانش ميفرمايد! که ال در
طع دابِـر الذين "...را بکار ميبرد که معنی
طع دابـِـر هم " و يا عبارت "قُـ ِ
آنها به وضوح عبارت "قُـ ِ
آن با عرض معذرت از خوانندگان عزيزم "جــِــر دادن مقعد" ميباشد .اين عبارت زشت را البته
مفسرين فريبکار سعی کرده اند به شکلهای ديگری تفسيروتعبير کنند تا شايد به خيال خودشان
حرفهای ال را تصحيح کنند!! اما کمی دانستن زبان عربی کافيست تا هرکسی به اصل موضوع پی
ببرد.
در سوره اعراف خداوند دانا!! ادعا ميکند که شبها خورشيد را ميپوشاند! چون در آن زمان علم
پيشرفت نکرده بود و بخصوص عربهای وحشی عربستان فکرميکرده اند که شبها چيزی جلوی
خورشيد قرار ميگيرد يا خورشيد خاموش ميشودکه باعث تاريکی هوا ميشود .ظاهرا خدای تبارک و
تعالی هم به همان نادانی و بيشعوری عربهای سوسمارخور بوده است...
بعد خدا ادعا ميکند آسمان را بناکرده است!!! تعجب آور است که خدا نميدانسته که آسمان بنا نشده
است و اصل چيزی به اسم آسمان برای ما در زمين معنا دارد و خارج از جو کره زمين چنين آسمانی
به رنگ آبی بيمعنی است...
درپايان نيز خداوند گوشه ای از جنايت های بيشمار خود را باافتخار بيان ميکند
اين ال روانی نيست؟؟ مرض دارد يک عده را خلق کند که بعد به عده ای ديگر بگويد آنها را
بکشند؟
در سوره انبيا خدا با کمال افتخار از حامله کردن مريم توسط خودش سخن ميراند .البته بعدا خداوند
نام پدرزنش را "عمران" بيان ميکند
در حاليکه مريم دختر عمران با آن مريم که از خداوند حامله شد و مادر عيسی شد فرق دارد!!! ولی
نميدانم چرا ال اينقدر سيمهايش قاطی کرده که خودش نميداند بالخره چه کسی را حامله فرموده
بوده است!!!!
بعد همين خدا ظاهرا از اينکه مريم را حامله کرده پشيمان ميشود .درست مثل پسرهايی که از
دستشان در ميرود و دختری را حامله ميکنند و بعد زير همه چيز ميزنند ال هم در سوره تحريم همه
چيز را انکار ميکند و ميگويد کافرها ! دروغکی گفته اند که من مريم را حامله کرده ام!!!!!
شانس ال اين بوده که در آن زمان تست DNAهنوز اختراع نشده بود و راحت ميشد زير همه چيز
زد ! ((-:
چرندگويی ال درمورد محمد و زنهايش و اجازه ازدواج حضرت با زن پسرخوانده اش در سوره
احزاب .
ال در اين آيات همه كائنات و كهكشانها را كنار ميگذارد و روی صحرای عربستان زوم ميكند و
شروع به فرستادن مقاديری خزعبلت درباره زن گرفتن محمد ميفرمايد و به رتق و فتق دعواهای
محمد بازنهايش ميپردازد و همچنين مقاديری شر و ور در وصف رشادتهايش در جنگ و نيز تهديد
كسانيكه مايل به شركت در جنگ برای محمد نبودند تلوت ميفرمايد.
ضد و نقيض گويی ال در مورد صاحب اصلی قرآن و دروغگويی او درمورد آفرينش ) سوره سجده(
درسوره سجده اين ال مشنگ و ابله يكبار ميگويد قرآن فقط مال عربهاست و بلفاصله ميگويد نه!
فقط مال عربها نيست .مال همه جهان است! بعد هم شروع به پرت و پلگويی از آفرينش 6روزه
جهان و طبقات عرش ميفرمايد و با يك اشتياق ساديسم وار از عذابهايی كه برای بنده های گناهكار
در نظر گرفته صحبت ميكند .
آبروريزی ال درمورد محل روييدن درخت زيتون و نادانی او درمورد بدن مخلوقات خودش !!!!
خواهيد ديد که خدا در سوره مومنون دو مورد از بيسوادی و نادانی خودرا به معرض نمايش
ميگذارد و آبروريزی فجيعی ببار مياورد.
يکی اينکه ميگويد درخت زيتون درکوه سينا ميرويد درحاليکه کوه سينا اصل درخت زيتون ندارد و
صحرای سينا خشک است .
دوم ميگويد شير چهارپايان از داخل شکمشان بيرون ميايد!!! علم خدا انقدرهنوز نبوده که بداند شير
در پستانهای چهارپايان است نه توی شکمشان!!!
من نميدانم يک خالق چطور خودش انقدر درمورد بدن مخلوقاتش بی اطلع و نادان است
آيا ميدانستيد خانه خدا يک بار با منجنيق ويران شده و خدا عرضه دفاع از خانه اش را نداشته است؟
آيا چنين خدايی که توان حفظ خانه خودش را نداشته است ميتواند دعاهای شما را برآورده سازد؟
27
بيعرضگی نشان داد!!!!.
درسال 1941خدا اشتباها يکی از بلهای آسمانيش )سيل( را به سمت خانه خودش فرستاد!! و خانه
اش در گل و لجن فرورفت .
آخر اين چه خدايی است؟ چندبار بايد از اين اتفاقها بيفتد تا ما بفهميم که چنين خدايی که شعور و
قدرت حمايت از خانه خودش را ندارد چگونه ميتواند ديگران را حمايت کند؟
اگر هم خود خدا ساديسم داشته و خودش اين سيل را به خانه خودش فرستاده پس ببينيد کسی که با
خانه خودش چنين کند با شما چه خواهد کرد!!!...
هيچوقت به خود اين جرات را داده ايد که فکر کنيد خدای تبارک و تعالی تان پول را برای چه چيزی
ميخواسته؟ خدايی که ادعا ميکند همه چيز را آفريده ببينيد چگونه در قرآن مردم را تشويق به
پرداخت پول به خودش ميکند آنهم از پولی که مسلمانها از کشتن مخلوقات ديگر همين خداوند بدست
آورده اند؟
سلح فاشيسم مذهبی تقدس است .در اينجا صحبت از روابط عادی انسانی نيست که انتظار احترام
داری ،بلکه مبارزه ايست که تلش دارد اين فاشيست مذهبی را از تقدس ساقط کند و به باد نقد
بگيرد .مسلمانان زيادی هم انديشان مرا سلخی کرده اند ولی من نيازی به تلفی به شيوه خودشان
ندارم ،چه نيک می دانم که اگر به قداست ،ال ،پيامبر و باورهای مزخرفشان برينم؛ در آن زمان
شمشير آخته مسلمانان تنها به کار ازاله موهای زايدشان می آيد.
همانگونه که شما مسلمانان ما نامسلمانان را نجس می شماريد ما هم شما را کثافت خطاب می کنيم.
اگر توهين بد است بايد عرض کنم مجتهدين شما سالهاست به ما توهين می کنند.
...اين ال مکار )ال خير الماکرين( ما رو کالنعام خطاب می کنه .ما هم در مقابل بهش ميگيم کيری.
اگر دين اجباری نيست پس چرا پاسخ ارتداد مرگه؟
اگر رسول زنباره اسلم )زنباره توهين نيست ،پيامبر اسلم با 9زن عقدی کوله باری از زن داشته(
پس از فتح مکه احترام بتهای کعبه رو نگه می داشت ما هم احترام ال و دين تخمی رو نگه می
داشتيم.
در تمام اديان نماز وجود داره ،تازه چيزهای مسخره تری هم هست که در اسلم نيست .مسيحيان
معتقدند که عيسی فرزند خداست .من وقتی با کشيش محلمون صحبت می کردم گفتم :از نظر من
عيسی حاصل يک ارتباط نامشروعه مريم برای اينکه آبروش رو حفظ کنه گفت من با خدا سکس
28
کردم.
اينکه بحث به کجا رسيد مهم نيست .مهم اينه که اين مرد نه منو تهديد کرد نه کسی رو فرستاد منو
خفه کنن .چنين عقيده ای قابل احترامه تا زمانيکه آسيب به کسی نرسونه.
تفاوت خداي ذهن فيلسوفان و انديشمندان ،با ال :ال خداي مسلمانان به گفته ي خودش بهترين
مکاران است.براي نافرماني بنده هايش را به بوزينه و خوک تبديل ميکند.کساني که به هر دليل به او
اعتقاد ندارند را در آتش جهنم ميسوزاند،قسم ميخورد،لعن ونفرين ميکند و صدها کاري که به هيچ
عنوان نميتوان آنها را به خالق جهان نسبت داد،انجام ميدهد.براي مقايسه ي ال با خداي دانشمندان
اين جمله ي اينشتين گويا ي همه چيز است..من بخداي اسپينوزا اعتقاد دارم خدايي که خود را در
نظم و هماهنگي موجودات متجلي ميسازد،نه خدايي که به سرنوشت و اعمال آدميان ميپردازد.
ال قوانين و مقرراتي که در ارتباط بازندگي روزمره انسانها آورده است .براي مطالعه در اين زمينه
در بخش قوانين کتاب تولدي ديگر،نوشته ي شجاالدين شفا مطالبی ارزنده آمده است .اما به اجمال
اين قوانين که از آنها بعنوان قوانين ل يتغيير و ازلي و ابدي ياد ميشود به شرح زير است:قوانين
درباره ي زنان،برده داري،قوانين جزايي مانند سنگسار و قصاص و بريدن دست دزدان،نماز،روزه
داري،حج،قرباني،ختنه،تقيه،صيغه يا متعه و در نهايت افسانه ي سيد اولد پيغمبر .نکته ي مهم اين
است اين قوانين الهي)به جز جند گزينه ی آخر که ساخته ی مذهب شيعه است( همگي اقتباسي از
قوانين يهودي است که خود ان قوانين نيز از قوانين حمورابي اقتباس شده است.
رفتار با دگر انديشان :بشر براي زيستن به انديشه ايي نياز دارد که در آن تمامي انسانها از لحاظ
حقوقي و ارزشي برابر باشد اين در حالي است که حس برادری در اسلم تنها ميان مسلمانان است.
به گونه ايي که کافران و ملحدان در اسلم همچون بول ،سگ و خوک نجس ميشوند و ريختن
خونشان حلل ميشود و از اهل کتاب نيز بايد اجتناب کرد و جزيه ستاند.
حتما تا به حال از خود پرسيده ايد كه نقش خداوند در جهان چيست...جواب چيزی نبوده به جز
حرفهای آخوندی .آنها ميگويند كه :خداوند در اين دنيا كاری با بندگانش ندارد ولی در آن دنيا به
ازای كار نيك به آنها بهشت و در ازای گناهان جهنم عايدشان ميشود.پس نقش خدا در اين دنيا
چيست؟ چرا بايد اول انسان بميرد بعد روی عدالت را ببيند؟ چرا خداوند در اين دنيا قدرتی ندارد؟ چه
كسی آن دنيا را ديده است ؟
يک نفر تنها يک دليل بياورد که ال وجود دارد و آفريننده جهان است .من حرفم اينست که بله ،جهان
پديد آورنده دارد ولی اين پديد آورنده ال نيست .ال يک موجود واهی ساخته و پرداخته ذهن محمد
است .توحيد قدم اول در اسلم است .يک نفر اين قدم اول را برايم اثبات کند.
باور به اينکه جهان پديد آورنده دارد توحيد نيست .باور به "لاله ال ال" توحيد است .يک نفر
وجود و حقانيت ال را برايم ثابت کند ،نه وجود پديد آورنده برای جهان.
نيازی به دليل وجود يا عدم وجود خدا ندارم .می خواهم بدانم بر چه اساسی باور کنم که ال محمد
آفريننده ماده هست.
من باور نمی کنم که آفريننده جهان به محمد وحی کنه و خزعبلتی رو بگه که توی قران هست.
فرض کنيم که آفريننده وجود دارد .فقط يک دليل برای من بياور که آن آفريننده همان ال است که به
محمد وحی می کرد .صحبت شما با هيچ منطقی سازگار نيست .درست مثل اين است که بگويی دو
مقدار غير قابل اندازه گيری با هم برابرند .بگذار روشنتر بگويم .شما باور داری که جهان آفريننده
29
ای دارد که ما نمی توانيم آنرا درک کنيم .محمد هم ادعا دارد آفريننده جهان با او در ارتباط است،
نامش ال است و به او وحی می کند و ماهيتش قابل درک نيست .من دليلی می خواهم که به من ثابت
کند آفريننده مورد نظر شما همان ال است که به محمد ولی می کند .به صرف اينکه هر دو اين
مقادير ناشناخته اند نمی توان نتيجه گرفت که اين مقادير با هم برابرند.
اگر از اين مرحله گذشتيد باز هم لطف کنيد بفرماييد که اين ال حتی اگر آفريننده جهان هم باشه
تخصصش آفرينش ماده هست ،ديگه به بند تنبان پيامبر اسلم و خون حيض فاطمه زهرا و ختنه گاه
مسلمانان روزه دار چه کار داره؟
مگر نه اينکه در هر جامعه ای که فرامين اين ال اجرا شد اون جامعه به لجن کشيده شد؟ چرا فکر
می کنيد آفريننده جهان لياقت اظهار نظر در باره قوانين شهروندی رو داره؟
دوست عزيز ،من اگر پيانو خوب بزنم دليل نميشه که پزشک خوبی هم باشم
چرا خدا وقتي يك چيزي را ميخواهد بيان كند يك چيز ديگري مي گويد ؟ وقتي ميگوئيم فلن آيه قران
خلف انسانيت است ميگويند منظورش چيز ديگريست .
چرا خدا دست آقای خامنه ای را که نماينده امام زمان است شفا نميدهد؟ مگر مسلمانان يک ولی
مسلمين بيشتر دارند؟ اگر او جانشين امام زمان است چرا امام زمان که به اين همه بيمار شفا ميدهند
به اين يک بيمار شفا نميدهند؟
اگر ال ميخواست که علی جانشين محمد بشود ،چرا در اين خواست خود شکست خورد؟ آيا ممکن
است خدا چيزی را بخواهد و به آن نرسد؟
اگر خدا وجود ميداشت و ميخواست مرتد ها کشته بشوند ،خودش ميتوانست اين کار را بکند ،چرا
بايد از مسلمانان بخواهد که آنها را بکشند؟
آيا فکر نميکنيد شيطان از خدا موفق تر بوده است؟ چگونه است که او در نقشه اش برای منحرف
کردن انسانها از خدا موفق تر بوده است؟ آيا خدا نبايد برود کلس مديريت چند واحد پاس کند که ياد
بگيرد چگونه برای هدايت بشر برنامه ريزی کند؟
گر خدا انسان و زمين را خلق کرده است چرا پس در هيچ يک از کتابهای علمی فيزيک ،کيهان
شناسی ،زمين شناس ،بيولوژی و غيره از خدا و نحوه خلقت او صحبت نميشود؟ آيا خدا فقط در
کتاب های دينی وجود دارد؟
چرا بايد به ال کيری احترام بگذارم که بهترين انسانی که آفريده به گفته خودش محمد رسولش
است که همه روزه داريم ميبينيم به خاطر مزخرفات تهوع آورش چه فجايعی در دنيا اتفاق می افتده،
که من شاشيدم به اين خدای مسخره و بهترين آفريده اش .چرا بايد به قرانی احترام بگذارم که هر آيه
اش ناقض آيه ديگری است و سلح مشتی شارلتان و شياد است که با آن نان مفت از دهان فقرا
بربايند و تازه کتاب هدايتش بخوانند.
اغلب بيخدا ها را منتقد دين می شمارند ،به همين خاطر برخی نتيجه می گيرند که بيخدايی به خودی
خود بايد يک ديدگاه ضددينی باشد – اما اين تصور درستی نيست .بيخدايی صرفًا باور نداشتن به
وجود خداست و ديدگاهی است که می توان آن را درون يا بيرون زمينه ی يک دين اتخاذ کرد .به اين
30
ل نسبت به بحث دين
ترتيب ،يک بيخدا می تواند دينداری مؤمن ،يا بی دينی سرسخت ،يا اينکه اص ً
ل بی علقه باشد .رويکرد بيخدا به دين بستگی به باورها و اصولی دارد که خارج از مفهومکام ً
بيخدايی قرار می گيرند.
اگنوستيسيم
در بيان عادی به کسانی اگنوستيک )يا لادری( می گويند که در مورد وجود خدا شک دارند .آنها
باور ندارند که خدايی وجود دارد ،و باور هم ندارند که خدايی وجود ندارد.
بيش از يک ميليارد نفر در جهان باور ندارند که خدايی باشد ،اما خيلی از آنان هم نمی گويند که
اطمينان دارند خدايی نيست.
اما معنای دقيق اگنوستيک با معنای متعارفی آن يکسان نيست.
در معنای اصلی واژه ،اگنوستيک يعنی کسی که فکر می کند هرگز نمی تواند چيزی در مورد
فراسوی جهان مادی بداند ،و به همين خاطر می انديشد که نمی توان به اين پرسش پاسخ داد که آيا
خدايی وجود دارد يا نه.
خلصه ای از بيخدايی
بيخدايی يک باور )اعتقاد( نيست.
ن اعتقاد به وجود هر گونه خدا است.
بيخدايی ،نداشت ِ
بيخدا ها کسانی هستند که به خدا يا موجودات روحانی باور ندارند.
برخی بيخدا ها از اين پيش تر می روند و منکر وجود خدا ،يا موجودات روحانی می شوند.
دليل بی باوری
دليل مردم برای باور نداشتن به خدا بسيار اند .از جمله دليل بی باوری می توان به اين موارد
اشاره کرد:
ل بوديسم ،را برگزيده اند.دينی بدون خدا ،مث ً ·
دليل کافی برای پشتيبانی از دين نمی يابند. ·
فکر می کنند دين مهمل است. ·
زمانی ايمان داشته اند اما ايمان خود را از دست داده اند. ·
در فرهنگ های غيردينی زندگی می کنند. ·
علقه ای به دين ندارند. ·
فکر می کنند دين ربطی به زندگی شان ندارد. ·
فکر می کنند دين به مصيبت های زيادی در جهان انجاميده است. ·
فکر می کنند دنيا چنان جای بدی است که ممکن نيست خدايی آن را آفريده باشد. ·
شايد توان درکش برای مسلمانان بسيار سخت باشد ،اما با کمی تحقيق به جمله ی ارنست همينگوی
:تمام انسانهای متفکر بيخدا هستند. پی خواهيم برد
31