Professional Documents
Culture Documents
تأليف:
الشيخ عبدالله بن جوران الخضير
ترجمه:
إسحاق بن عبدالله العوضي
فهرست مطالب
ص عنوان
6 پيشگفتار
10 فصل اول :اهمیت توحید و انواع آن
11 بخش اول :هدف از فرستادن پیامبران
بخش دوم :ارزش و اهمیت توحید و
15
انواع آن
254عقيدة أهل البيت ‡
ص عنوان
19 توحید ربوبیت فصل دوم:
20 توحید ربوبیت بخش اول :تعریف
28 به قضا و قدر بخش دوم :اهمیت ایمان
38 به قضا و قدر الف( نتایج ایمان
به قضا و قدر ب( کسانی که از ایمان
41
هاند
منحرف شد
44 ج( داشتن صبر در برابر قضا و قدر الهی
53 فصل سوم :توحید الوهیت
54 بخش اول :تعریف توحید الوهیت
بخش دوم :سؤال و جواب دربارة توحید
66
الوهیت
91 بخش سوم :خطر دچار شرک شدن
ههایی از وقوع شرک بخش چهارم :نمون
96
در میان مردم
96 هها 1.
تصاویر و مجسم
102 غلو کردن دربارة افراد صالح و نیکوکار 2.
109 غلو دربارة قبرها3.
113 دعا و انواع آن 4.
121 توسل 5.
126 شفاعت 6.
136 ...دشنام دادن به روزگار ،باد و 7.
139 قسم خوردن به غیر خداوند 8.
144 تبرک جستن 9.
148 شرک خوف 10.
155 شرک محبت 11.
162 شرک در اطاعت 12.
169 ی کردن 13. قربان
173 نذر 14.
3
253 عقيده اهل بيت ‡
ص عنوان
178 ریا 15.
186 سحر 16.
190 لبینی ،پیشگویی و غیبگویی 17. فا
استفاده از حلقه ،نخ ،حرز ،طلسم18. ،
196
انگشتر و ...برای دفع بل
یبافی و بدبینی )به فال بد 19. منف
200
)گرفتن
205 فصل چهارم :توحید اسماء و صفات
206 بخش اول :تعریف توحید اسماء و صفات
بخش دوم :قواعدی دربارة شناخت و
212
اثبات نامهای خداوند
بخش سوم :قواعدی دربارة شناخت و فهم
214
صفات عالی پروردگار
بخش چهارم :اصول مشترکی دربارة دلیل
219
نامها و صفات پروردگار
224 ههایی از صفات خداوند بخش پنجم :نمون
224 ل :صفت وجه )چهره )او ً
241 )ثانیًا :صفت عین )چشم
247 ثالثا :صفت کلم
255 )رابعًا :صفت ید )دست
259 )خامسًا :صفت ضحک )خندیدن
سادسًا :صفات خشم ،غضب ،بغض و
262
کراهت
265 سابعًا :صفت علو و استواء
272 ثامنًا :صفت نزول
276 )تاسعًا :صفت معیت )همراهی
281 پایان
282 فهرست منابع
254عقيدة أهل البيت ‡
یتوانيد به
براى ارتباط با مترجم م
:آدرس زير تماس بگيريد
السعودية :الرياض ع الرمز البريدي) :
) (11757ص .پ150103) :
www.aqeedeh.com
پيشگفتار
ستایش پروردگار عزتمند و بسیار آمرزنده را که فرموده
اســـــت ﴿ :
.﴾
»سوگند به عصر )زمان و روزگار( .به يقين انسانها همه
در زيانند .مگر كساني كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام
دادهاند و يكديگر را به حق سفارش كرده ،و يكديگر را به
شكيبايي و استقامت توصيه نمودهاند«.
ســلم و درود بــر ســرور و مولیمــان ســید خلــق و یگــانه
هانــد» :تركتكــم زمان محمد بن عبــدالله ص بــاد کــه فرمود
جه البيضاء ليلها كنهارها ل يزيــغ عنهــا إل ّ هالــك«.على المح ّ
هام کــه شــب »من شما را بر سر راهی روشن باقی گذاشت
آن همانند روز ]روشــن[ اســت .تنهــا هلک شــوندگان از آن
یشوند« .همچنین بر خاندان پاکش آن ســروران منحرف م
هاش درود نیکوکــار و یــاران بزرگــوار و صــالحان برجســت
یفرستیم. م
امععا بعععد :خداونــد بــزرگ محبــوب ،دوســت و برگزیــده
بندگانش محمد ص را برای انتشار و ترویج توحید خالص در
میان مــردم برگزیــده اســت .ایشــان – کــه پـدر و مادرمــان
فدایش باد – این امر را به بهترین شیوه به انجام رســانیده
و توحید را به مردم ابلغ و بــا همــه انــواع و اشــکال شــرک
مبــارزه کــرد .خداونــد – بــزرگ و بلنــدمرتبه – او را پــس از
انجام کامل رسالت پروردگارش به سوی خود دعوت نمود.
ل وعل – آیه زیر را نازل فرمودنــد﴿ : آنگاه که خداوند – ج ّ
5
253 عقيده اهل بيت ‡
7
253 عقيده اهل بيت ‡
هام آنها را در روز قیــامت شــفیع این کتاب از آنها دفاع کرد
مــن قــرار دهــد .روزی کــه نــه مــال و نــه فرزنــدان ســودی
نخواهد داشت مگر کسی که با خود قلــب ســالم ]و پــاکی[
آورده باشد.
بخش اّول
هدف از فرستادن پیامبران
نها و جنّیان( را آفریده است تا او راخداوند ثقلین )انسا
عبادت کنند .خداوند در قرآن کریم این هدف را بیان نموده
و فرمـــــوده اســـــت﴿ :
) .﴾ الذاريات.(56 :
9
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-تفسیر مقتنیات الدرر ).(4/284
11
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش دّوم
ارزش و اهميت توحيد و انواع آن
یهــا و
در صفحات گذشــته بیــان نمــودیم کــه خداونــد ،پر
نها را بــرای انجــام عبــادت خالصــانه بــرای او آفریــده
انسا
2
-التوحید ) ،(28بحارالنوار ).(3/10
254عقيدة أهل البيت ‡
13
253 عقيده اهل بيت ‡
انواع توحيد
براساس آنچه در قــرآن کریــم و نصــوص وارده از ســوی
یتوان توحیــد و یکــی دانســتن خداونــد ائمه ؛ آمده است ،م
شــرایط شایســته آن را بــه ســه نــوع تقســیم کــرد :توحیــد
ربوبیت ،توحید الوهیت و توحید اسماء و صفات.
با توکل بر خداوند در صــفحات آینــده هــر کــدام از انــواع
توحید را در جای خود به تفصیل بیان خواهیم کرد .انسان با
ییابــد کــه آیــا او بــه همــراه کــاروان
شــناخت توحیــد در م
]پیروان[ پیـامبران ؛ و همچنیـن پیـروان راسـتین آنهـا یعنـی
یکنــد یــا از راه و
ائمه ؛ و نیکوکاران پس از ایشــان ســیر م
روش آنهــا منحــرف شــده اســت؟ هــر انســانی قاضــی و
مسؤول اعمال خودش است.
1
-بحارالنوار ) ،(3/5نگا :التوحید ) ،(24عیونالخبار ) ،(2/134کشف الغمــه )
.(2/135
15
253 عقيده اهل بيت ‡
فصل دوم:
توحيد ربوبيت
بخش اّول
تعريف توحيد ربوبيت
توحید ربوبیت به معنای یکی دانستن خداوند در افعــال از
قبیــل :آفریــدن ،روزی دادن ،زنــده کــردن ،گرفتــن روح،
یباشد.
باراندن باران و رویاندن گیاهان م
معنای آن عبارت است از ایمان فــرد مــؤمن بــه یگــانگی
ل و اعتقــاد قطعــی بــه اینکــه جــز او هیــچ خداونــد ع ـّز وج ـ ّ
های وجود نــدارد و فکننده یا تدبیرکنند
آفریننده ،مالک ،تصر
او هیچ شریک و نظیـری نـدارد .ایــن عقیـده همــان فطـرت
الهی است که مردم را براساس آن خلــق ،نمــوده اســت و
یکننــد .و یــا
فقط افــراد جاهــل یــا خودخــواه آن را انکــار م
یگیرند .پس بنده باید بداند که آفرینــش ،حکــومت نادیده م
کردن و تدبیر و اداره جهان فقط از آن خداوند است.
در قرآن کریم در این باره دلیــل و آیــات فراوانــی وجــود
دارد .در این آیات وحدانیت او در آفرینش بیان شده است.
یفرمایــد﴿ : یباشـد .خداونـد م از جمله این آیات ،آیه زیــر م
) .﴾ فاطر.(3 :
»آيا آفرينندهاى جز خدا هســت كــه شــما را از آســمان و
زمين روزى دهد؟ هيچ معبودى بحق جز او نيست«.
از جمله آیاتی کـه یگــانگی او در حکــومت کــردن را بیــان
ینمایـــــد ،آیـــــه زیـــــر اســـــت﴿ :
م
) .﴾ الملك.(1 :
»پر بركت و زوال ناپذير است كسي كه حكــومت جهــان
هستي به دست اوست ،و او بر هر چيز تواناست«.
آیه زیر یکــی از آیــاتی اســت کــه وحــدانیت او در اداره و
17
253 عقيده اهل بيت ‡
19
253 عقيده اهل بيت ‡
21
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش دوم
اهميت ايمان به قضا و قدر
23
253 عقيده اهل بيت ‡
25
253 عقيده اهل بيت ‡
یشود.1علم او انجام م
یگوید :خداوند – سبحانه – سیدمحمد حسینی شیرازی م
یکنــد و چنــانچه تنها کسی است که میزان امور را تقــدیر م
یداد.2تقدیر او نبود هیچ امری در جهان روی نم
یدهد ینویسد :حوادثی که روی م ناصر مکارم شیرازی م
یباشد و هرگز هیچ امــری خــارج از همگی به اذن خداوند م
اراده او نیست این همان معنی توحید افعالی اســت .علــت
اینکه در ابتدا از مصائب ســخن بــه میــان آورده اســت ایــن
اســت کــه انســان همــواره از اراده خداونــد آن را دریــافت
یســازد .هنگــامی کـه یکند و فکر او را به خود مشغول م م
یگوییم این امر به ارادة خداوند انجام شــده اســت قصــد م
ما اراده تکوینی خداوند است نه اراده تشریعی .
3
27
253 عقيده اهل بيت ‡
از ابن عباس روایت شده است کــه گفــت :اولیــن چیـزی
که خداوند آفرید ،قلم بود سپس بدان امــر فرمــود تــا همــه
آنچه را که تا روز قیامت خواهد بــود ،بنویســد و ]نوشــته[ و
کتـــاب در نـــزد او بـــود .ســـپس خوانـــد﴿ :
) .﴾ الزخرف.(4 :
»و آن در »امالكتاب« )لوح محفــوظ( نــزد مــا بلنــدپايه و
استوار است«.1
ینویسد :پیامبر ص )چهل یا چهــل میر سیدعلی حائری م
و پنــج شــب پــس از اسـتقرار یـافتن نطفــه در داخـل رحـم
یپرســند :آیــا ایــن فــرد یشــوند و م فرشتگان بر آن وارد م
ینویســند. خوشبخت است یا بدبخت؟ پس آن دو فرشــته م
یپرسد :خدایا آیا این نطفه مرد خواهد بود یــا زن؟ آن دو م
ینویســند و اعمــال ،روزی و اجــل او را تعییــن فرشته نیز م
ینویسند .سپس اوراق را جمع کــرده و چیــزی از کرده و م
آن کــم یــا بــر آن افــزوده نخواهــد شــد .ســپس آن فرشــته
یپرســد خــدایا ایــن نوشــته را چــه کــار کنــم؟ خداونــد م
یفرماید :او را بر گردنش تا زمان مرگش آویزان کن. م
من معتقدم که این امر با اختیار بنده در زمینــه صــلح و 2
29
253 عقيده اهل بيت ‡
یشود.1 م
چنانچه فرد مسلمان معنای حقیقی قضا و قـدر را بدانــد،
اشــکال و شــبهه بزرگــی در ایــن زمینــه از ذهــن او رفــع
یشود. م
یگوید که امــام فرمــود: یونس به روایت از امام رضا ؛ م
یها و جبرگرایــان اعتقــاد نداشــته ای یونس به عقیــده قــدر
یها نه به عقیدة اهل بهشت اعتقاد دارند ،و باش .زیرا قدر
نه به عقیده اهــل آتــش ،و نــه بــه عقیــده ابلیــس .بهشــتیان
یگویند» :ســپاس خــدایی کــه مــا را بــه ســوی ایــن ]راه[ م
یکــرد هــدایت کــرده اســت و اگــر خــدا مــا را راهنمــایی نم
یشدیم« .همچنین به عقیده اهل آتش و دوزخیان هدایت نم
یگوینــد» :پروردگــارا نیــز معتقــد نیســتند زیــرا دوزخیــان م
بدبختی و شقاوت بر ما غلبه کرده است« .ابلیس نیز گفتــه
اســت» :پروردگــارا تــو مــرا گمــراه کــردی «.پــس گفتــم:
سرورم من به عقیده آنــان اعتقــاد نــدارم امــا معتقــدم کــه
یدهــد کــه خداونــد اراده نمــود و در فقط آن چیــزی روی م
در نموده باشد .امــام فرمــود :ای یــونس! قضا و قدرش مق ّ
این گونه نیست .بلکه فقط آنچه که خداند اراده ،و در قضــا
و قدرش مقدر و براساس مشیت او باشــد رخ خواهــد داد.
یدانی مشــیت الهــی چیســت؟ گفتــم :خیــر. ای یونس آیا م
ّ
امام فرمود :آن ذکر اول یعنی »ل إلــه إل اللــه« اســت .آیــا
یدانی اراده چیسـت؟ عـرض کـردم :خیـر .امـام فرمـود: م
قصــد انجــام هــر کــاری کــه بخواهــد آن را انجــام دهــد .آیــا
یدانی تقدیر چیســت؟ گفتــم :خیــر .فرمــود :تعییــن حـد و م
یدانــی قضـا چیسـت؟ حدود اجل ،رزق ،بقا و فناست .آیا م
گفتم :خیر .فرمود :آن به وقوع پیوستن همان امــری اســت
که خداوند اراده کرده است .این امر فقط آن چیزی اســت
که خداوند در ذکر اول آن را اراده نموده است.2
رابعًا :ایمان به اینکه خداوند همة ذات ،صفات و حرکــات
]اعمـــال[ مخلوقـــات را آفریـــده اســـت .خداونـــد تعـــالی
یفرمایـــــد ﴿ : م
) .﴾ الزمـــــــر:
1
-التوحید) ،(369بحارالنوار ) ،(5/29عیــون الخبــار ) ،(1/142کشــف الغمــه )
.(2/288
2
-بحارالنوار ) ،(5/116تفسیر قمی ).(1/24
31
253 عقيده اهل بيت ‡
.(62
»خداوند آفريدگار همــه چيــز اســت و حــافظ و نــاظر بــر
همه اشيا است«.
یفرمایــد کــه خطــابهمچنین خداوند از زبان ابراهیم ؛ م
بــــــه قــــــومش گفــــــت ﴿ :
) .﴾ الصافات.(96 :
»با اينكه خداونــد هــم شــما را آفريــده و هــم بتهــايى كــه
مىسازيد«.
یفرمایــــد ﴿ : خداونــــد همچنیــــن م
) .﴾ الفرقـــــان:
.(2
هگیری و »و همه چیز را آفریده است و آن را دقیقا ً انــداز
کامل ً برآورد کرده است«.
ینویسد» :از جمله اسلم امام رضا ؛ خطاب به مأمون م
خالص این است که ]اعتقاد داشــته باشــی[ کــه خداونــد بــر
هیچ نفسی بیش از اندازه و توان آن تکلیــف تعییــن ننمــوده
است و افعال بندگان توسط خداوند به وسیلة اراده تکوینی
هاند .خداوند آفریننده همه چیز است و ما بــه جــبر خلق شد
و تفویض اعتقاد نداریم« .
1
33
253 عقيده اهل بيت ‡
35
253 عقيده اهل بيت ‡
37
253 عقيده اهل بيت ‡
39
253 عقيده اهل بيت ‡
41
253 عقيده اهل بيت ‡
43
253 عقيده اهل بيت ‡
فصل سوم:
توحید الوهیت
1
-تفسیرالمثل ،نگا :تفسیرالکاشف ،تفسیر من وحی القرآن )سورة یوســف :
آیه .(18
45
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش اّول
تعریف توحید الوهیت
توحیــد الــوهیت عبارتســت از یکــی دانســتن خداونــد در
تهــایی ماننــد :نمــاز ،امیــد ،کمــک ،پنــاه بــردن و مــدد
عباد
نها را برای عبــادت جستن و . ...پس خداوند جنّیان و انسا
خودش به تنهایی و بدون قرار دادن شــریک آفریــده اســت.
سپس آن ]عبادت[ را در ایــن جهــان فــانی بــر آنــان واجــب
نمــوده اســت تــا آنــان را بیازمایــد .زیــرا تنهــا اوســت کــه
شایستگی آن را دارد که این عبادات به او تعّلق گیرد.
خداونــد بــزرگ فرمــوده اســت ﴿ :
) .﴾ الذاريات.(56 :
نها را جــز بــرای عبــادت و پرســتش
یها و انســا »من پر
هام«.خودم نیافرید
همچنیــن فرمــوده اســت ﴿ :
) .﴾ السراء.(23 :
»]ای انسان[ پروردگارت فرمان داده است که جــز او را
نپرستید«.
کسی که خداوند را به تنهایی عبادت کند خداوند او را رهایی
یدهــد و بــه پــاداش عملــی کــه انجــام داده اســت او را وارد
م
ینماید .اما کسی کـه غیـر خـدا را پرسـتش نمایـد یـا بهشت م
برای پروردگار شریک یـا مشــابهی قــرار دهـد خداونــد او را بــا
آتش جاویدان جهنم مجازات خواهد نمود.
خداونــد پیــامبران ‡را بــرای ]تبلیــغ[ ایــن هــدف بــزرگ
فرســتاده اســت تــا بــه مــردم عبــادات ،معــاملت ،عقایــد،
254عقيدة أهل البيت ‡
47
253 عقيده اهل بيت ‡
دوم :اثبات که »إل ّ الله« است .شروط آن 7شرط است :علم ،یقین ،اخلص،
صدق ،محبت ،اطاعت و قبول.
254عقيدة أهل البيت ‡
49
253 عقيده اهل بيت ‡
51
253 عقيده اهل بيت ‡
53
253 عقيده اهل بيت ‡
55
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش دوم
سؤال و جواب درباره توحید الوهیت
در این بخش بعضی از سؤالتی را که دربـارة عبـادت بــه
یدهیم تا حق بــه یآید به وسیلة بیان و رّد ،جواب م
وجود م
های در آن باقی نماند. صورت کامل آشکار شود و هیچ شبه
مترین چیزی که بنــده در برابــربه ویژه آنکه بزرگترین و مه
254عقيدة أهل البيت ‡
57
253 عقيده اهل بيت ‡
59
253 عقيده اهل بيت ‡
61
253 عقيده اهل بيت ‡
تهایتــان بیــن
یگــوییم :چــرا در عباد ما دوباره به شــما م
یدهید؟
خودتان و خداوند واسطه قرار م
یکنیــد آن اولیــاء بیشــتر از خداونــد از احــوال
آیا گمــان م
شما آگاهی دارند و در برآورده کردن نیازهایتان تواناترند؟
اگر در پاسخ بگویید )بلــه( ...ایــن کلم کفــر ورزیــدن بــه
ل – اســت و چنــانچه بگــویی )نــه( از شــما خداوند – عّز وج ّ
یپرسیم :چرا به جای طلب کردن و درخواســت کــردن از م
یکنید؟
خداوند به سوی غیر او دست نیاز دراز م
ل فرموده اســت﴿ : سؤال ) :(2خداوند عّزوج ّ
) .﴾ المــائده:
»ای مؤمنان از خدا بترسید )و از اوامر او اطاعت کنید و
از نواهی او اجتناب ورزیــد( و بـرای تقــرب بــه خــدا وســیله
بجویید )که عبـارت از اطــاعت ،عبـادت ،اعمــال شایســته و
بایسته است(«.
یدانیم که افراد صالح و نیکوکــار همچنین ما گناهکاران م
و اولیای خداوند در پیشگاه او جاه و منزلت رفیعــی دارنــد.
آنچه ما بدان امیدواریم این است که زمــانی کــه مــا بــدانها
یکنیــم بــه وســیله آنهـا خــود را بــه خداونـد نزدیــکتوسل م
یخــواهیم از جملــه یکنیم تــا خداونــد آنچــه را کــه از او م
م
برطرف کردن نیازها ،دفع زیان و کســب منفعــت را بــه مــا
بدهد و دعای ما را مستجاب نماید.
جواب :در این آیه هیچ دلیلی درباره آنچه ذکر کردند وجــود
ندارد .به چند دلیل:
ل :وسیله شرعی که خداوند در قرآن کریــم بــدان امــر او ً
ل – و تق ـّرب بــه او بــهکرده است عبادت خداوند – عّز وج ـ ّ
وسیلة آنچه او مقّرر فرموده است ,نــه اینکــه تق ـّرب بــدین
صــورت انجــام شــود کــه در عبــادتش کســی را بــا خداونــد
شــریک قــرار دهــد و ایــن در امــوری اعــم از دعــا ،توســل،
شفاعت ،خوف و رجــا نســبت بــه یکــی از اولیــا و صــالحین
انجام پذیرد.
خداونـــد فرمـــوده اســـت ﴿ :
.﴾
»كسانى را كه آنان مىخوانند ،خودشان وســيلهاى )بــراى
تقرب( به پروردگارشان مىجويند ،وسيلهاى هر چه نزديكتر;
و به رحمت او اميدوارند; و از عذاب او مىترســند; چــرا كــه
عــذاب پروردگــارت ،همــواره در خــور پرهيــز و وحشــت
254عقيدة أهل البيت ‡
است«.
ینویسد: میر سیدعلی حائری طهرانی م
یخوانند و بــه ن« کسانی که خدا را م »أولئک الذین یدعو َ
ینماینــد.وسیله عبادت خداونــد و طلــب قربــت و وســیله م
کترند .خداوند این امر را بــدان علــت ذکــر آنان برتر و نزدی
کرده است تــا مــردم را بــه پیــروی از آنــان بخوانــد و از در
پیــش گرفتــن ایــن روش زشــت و قبیــح برحــذر دارد .پــس
عذاب او بیمناک انسان باید به رحمت پروردگار امیدوار ،از
باشد .زیرا باید از عذاب پروردگار پرهیز کرد.1
یگویــد :یعنــی بــه وســیله انجــام محمــد بــاقر ناصــری م
یخواهنــد قــرب پروردگــار را بــه دســت آورنــد ... عبادات م
زیرا پیامبران با وجود مراتب عالی و جایگاه ارزشمندشــان
غیر خدا را پرستش نکردند .پس شما به طریق اولــی نبایــد
غیر خدا را پرستش کنید.2
ثانیًا :چنانچه انسان مرتکب گناه یا خطایی شود .بایــد بــه
های نیــاز سوی خداوند باز گــردد و تــوبه نمایــد و بــه واســط
نــدارد تــا او را بــه خداونــد نزدیــک کنــد .همچنیــن خداونــد
یفرمایـــــــــد ﴿ : م
) .﴾ النمـــل:
تها بهترند[ يا كسى كــه دعــاى مضــطر را اجــابت »]آیا ب
مىكند و گرفتارى را برطرف مىسازد«.
های اما کسی که در عبادتش میان خود و خداونــد واســط
یدهد و معتقد اســت کــه او را بــه خــدا نزدیــک و در قرار م
یتردیــد
پیشــگاه خداونــد بــرای او شــفاعت خواهــد کــرد ،ب
عبادت او همانند نصاری است که عیسی ؛ و مادرش ،مریم
یدهنــد.‘ را بــه عنــوان شــفیع در نــزد پروردگــار قــرار م
همچنین همانند عبادت اعراب جاهلی خواهــد بــود کــه آنــان
یپرســتیدند و لت و عــّزی را افــراد صــالح و نیکوکــار را م
یدادند.
شفیع و واسطه قرار م
یفرمایـــد﴿ : ایـــن در حـــالی اســـت کـــه خداونـــد م
1
درر ).(6/246
-تفسیر مقتنیات ال ّ
2
-مختصر مجمعالبیان ).(2/225
63
253 عقيده اهل بيت ‡
65
253 عقيده اهل بيت ‡
.(188
»بگو» :من مالك سود و زيان خويش نيستم ،مگــر آنچــه
را خدا بخواهد; )و از غيب و اســرار نهــان نيــز خــبر نــدارم،
مگر آنچه خداونــد اراده كنــد;( و اگــر از غيــب بـاخبر بــودم،
سود فراوانــى بــراى خــود فراهــم مىكــردم ،و هيــچ بــدى )و
زيـــانى( بـــه مـــن نمىرســـيد; مـــن فقـــط بيمدهنـــده و
بشارتدهندهام براى گروهــى كــه ايمــان مىآورنــد! )و آمــاده
پذيرش حقند(«.
ینویسد :این اعتقاد مسلمانان دربارة محمدجواد مغنیه م
یباشد که او قادر پیامبرشان محمد ص اشرف مخلوقات م
یباشــد .چــه رســد بــه به جلب خیر یا دفع ضــرر از خــود نم
اینکــه آن را بتوانــد بــرای دیگــری انجــام دهــد .داشــتن ایــن
عقیــده دربــارة پیــامبر ص نــتیجه قطعــی ایمــان بــه توحیــد
اسـت ...امـا وظیفـه پیـامبر ص در سـه امـر زیـر منحصـر
یگردد:م
تبلیغ رسالت پروردگار در میان مردم ،بیم دادن کسانی که
یکنند بــه عــذاب ،و مــژده دادن از فرمان خداوند سرپیچی م
یکند به پـاداش خداونـد .امـا علـم به کسی که از او پیروی م
غیب و رساندن نفع و ضرر فقط در اختیار خداوند است .
1
67
253 عقيده اهل بيت ‡
خواهید شد.1
ینویسد :این امر نهــایت سیدمحمد تقی الدین مدرسی م
خلوص و توحید خداوند و علت تعلق مساجد از سوی پیامبر
ص فقط به خداوند است .این آیه بــه روی آوردن فقــط بــه
سوی خداونــد تأکیــد دارد .زیــرا فقــط اوســت کــه قــادر بــه
رساندن نفع و زیان به بندگان است .همچنیــن مــردم را بــه
تهای خداونــد بــرای بشــریت و تلش تکیه بر مواهب و نعم
تهای راه نفس به عنوان یک روش صحیح و یکــی از قســم
تأکید دارد.2
سؤال ) :(3آیات گذشته دربارة کسانی نازل شده است
یپرستیدند .چگونه شما پیــامبران و صــالحین تها را م که ب
یدانید؟
تها م را همانند ب
ل :قبل از اینکه به این شبهه پاســخ دهیــم بهــتر جواب :او ً
است آیات زیر را باهم بخوانیم ﴿ :
.﴾
)فاطر.(22 :
»و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند! خداونــد پيــام
خود را به گوش هر كس بخواهــد مىرســاند ،و تــو نمىتــوانى
سخن خود را به گوش آنان كه در گور خفتهاند برسانى«.
یفرمایـــــــد﴿ : خداونـــــــد همچنیـــــــن م
) .﴾ النحل.(21 -20 :
»معبودهايى را كه غير از خــدا مىخواننــد ،چيــزى را خلــق
نمىكنند; بلكه خودشان هم مخلوقند .آنهــا مردگــانى هســتند
كـــــه هرگـــــز اســـــتعداد حيـــــات ندارنـــــد; و نمىداننـــــد
)عبادتكنندگانشان( در چه زمانى محشور مىشوند«.
گها مردگــان را زنــده بیایید از خودمان بپرســیم :آیــا ســن
یکنند.
م
تهــا فقــط جواب بدیهی آن است که بگــوییم :نــه ،ایــن ب
1
-تفســـیرالتبیان ) ،(10/157نگـــا :مجمعالبیـــان ) ،(5/373جـــامعالجوامع )
.(4/759
2
-تفسیر من هدی القرآن ).(16/466
254عقيدة أهل البيت ‡
69
253 عقيده اهل بيت ‡
71
253 عقيده اهل بيت ‡
73
253 عقيده اهل بيت ‡
75
253 عقيده اهل بيت ‡
77
253 عقيده اهل بيت ‡
وم
بخش س ّ
خطر دچار شرك شدن
توحید خالص پروردگار آن است که برای او شریکی قرار
داده نشــود .زیــرا شــرک ظلــم و گنــاه بــس بــزرگ و امــر
یفرمایــد﴿ :خطرنــاکی اســت .همچنــانکه خداونــد م
) .﴾ لقمـــــان.(13 :
یتردید شرک ستم بزرگی است«. »ب
﴿ همچنیــــن خداونــــد فرمــــوده اســـــت:
) .﴾ النساء.(116 :
یتردید خداوند شــرک ورزیــدن بــه خــود را ]از کســی[ »ب
نتر از آن را از هر کســی کــه بخواهــد یآمرزد و بلکه پایی نم
یبخشد«. ]و صلح بداند[ م
ینویســد :یعنــی خداونــد بــزرگمحمد سبزواری نجفــی م
آمرزندة گناهان اســت .امــا مطلقـا ً و تحــت هیــچ شــرایطی
یدهــد و حکــم فرمــوده گناه شــرک را مــورد عفــو قــرار نم
است کسی که شرک بورزد در آتــش جــاودان خواهــد بــود.
یرود و شــامل عفــو زیــرا اثــر ایــن گنــاه هرگــز از بیــن نم
یشود مگر آنکه فرد مشرک توبه نماید و بــه اســلم بــاز نم
گردد و به ربوبیت و الوهیت خداوند به تنهایی ایمان بیــاورد.
یشود گناه شرکی کــه قبل ً هاش باعث م در این صورت توب
1
-تفسیر من وحی القرآن ).(11/292
254عقيدة أهل البيت ‡
79
253 عقيده اهل بيت ‡
81
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش چهارم
ههایی از وقوع شرک در میان مردم نمون
ههاسم
.1تصاویر و مج ّ
یشود و ههای خطرناکی که به شرک منتهی م از جمله را
به عنوان یکی از امور بسیار مهمی کــه خداونــد از آن نهــی
یآید ساختن مجسمه)و عكسبردارى کرده است به شمار م
و نقاشــي( اســت .علــت ایــن امــر آن اســت کــه عمــل
هساز )و عكسبردار و نقاش(شــبیه آفرینــش خداونــد مجسم
است.
یکنــد :از نوری طبرسی از کتاب )لب اللبــاب( روایــت م
یشــود: یشــود .گفتــه م میــان آتــش ،گردنــی برافراشــته م
کجاست آن کسی که به خداوند دروغ بســته اســت؟ کســی
که خداوند را خوار و کوچک شمرده است کجاست؟ آنکه با
یشــود :ایــن خداوند دشمنی کرده است کجاست؟ سؤال م
یشــود: سه دسته چــه کســانی هســتند؟ در جــواب گفتــه م
کسی که ساحری نموده است به خداوند دروغ بسته است.
کسی که مجسمه سـاخته اسـت بـا خداونـد دشـمنی کـرده
254عقيدة أهل البيت ‡
1
-مستدرکالوسائل ).(13/110) ،(3/454
2
-نگا :قصص النبیاء ).(67
83
253 عقيده اهل بيت ‡
85
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-بحارالنوار ).(80/288
2
-وسائلالشیعه ).(5/172
3
-وسائلالشیعه ).(12/220
87
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-نگــا :تفســیر نــور الثقلیــن ) ،(3/435بحــارالنوار ) ،(61/52قصــصالنبیاء
للجزائری ) ،(438المناقب ).(4/138
2
-النوار النعمانیة ) ،(1/31بحارالنوار ).(26/5
89
253 عقيده اهل بيت ‡
91
253 عقيده اهل بيت ‡
93
253 عقيده اهل بيت ‡
95
253 عقيده اهل بيت ‡
97
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-بحارالنوار ) (79/138و مستدرک الوسائل ).(2/426
99
253 عقيده اهل بيت ‡
101
253 عقيده اهل بيت ‡
سل .5تو ّ
ل است که بــه معنــای انتخــاب س ُ س َ
ل ی َت َوَ ّ توسل :مصدر ت َوَ ّ
یباشد .پس اصــل آن قصــد وسیله برای رسیدن به هدف م
رسیدن به هدف موردنظر است.
توسل دو گونه است :مشروع و ممنوع.
نوع اول :توسل مشروع
ل – آن را بــرایاز جملــه امــوری کــه خداونــد – ع ـّز وج ـ ّ
یدارد ،امور زیر است: بندگانش دوست م
نزدیک شـدن بـه او ،دوسـت داشـتن او ،توسـل بـه آنچـه
خداوند – عّز وجل – تعیین کرده است ماننــد نمــاز ،زکــات،
روزه ،مستحبات ،ترک محّرمات ،پرهیز از امور نهی شــده،
مهای مبــارکش ،صــفات والیــش و توسل به او به وسیلة نا
1
-وسائلالشیعه ).(7/27
2
-مستدرکالوسائل ).(5/174
3
-بحارالنوار ).(90/300
103
253 عقيده اهل بيت ‡
105
253 عقيده اهل بيت ‡
كمت ِـ َح َ
م ب َِر ْ
ي يــا قي ّــو ُ یخوانیم» :يــا حـ ّ همچنانکه در دعا م
ث«» :ای زنده و نگهدارنده جهان به رحمــت تــو پنــاه ست َغِي ْ ُ أ ْ
یبرم« .
1
م
مائ ِكَ َ َ ُ َ َ ّ
سـ َسـألك ب ِأ ْ م إّنـي أ ْ همچنین گفتـه شـده اسـت» :اللُهـ ّ
مهــای زیبــایت از تــو سَنى«» :پروردگارا من بــه وســیلة نا ح ْ ال ْ ُ
یکنید. هات را ذکر م یکنم« .سپس خواست
2
طلب م
د( توسل به اعمال نیک:
توسل کردن به اعمال نیک مانند نماز ،نیکی بــه والــدین،
حفظ حقوق ،رعایت امانت و قرائت قرآن ،و ...در محضــر
پروردگار جایز است.
ل :کمک بــه فقــرا و مثل ً فرد بگوید :خدایا من فلن کار مث ً
نیازمندان ،کمک به مســلمانان و ...را بــه خــاطر تــو انجــام
یکنید. هام .سپس خواسته خود را ذکر م داد
ه( توسل به طلب دعا از پیامبران و نیکوکارانی
که در حال حیات هستند:
از امام محمدباقر ؛ روایت شده اســت کــه فرمــود :فــرد
نابینایی خدمت رسول خدا ص آمد .پیامبر ص به او فرمود:
یات را بــه تــو بازگردانـد؟ آیا دوست داری که خداونـد بینـای
فرمود :بله .به او گفت :به طور کامل وضو بگیر .سپس دو
یخــواهم و بــه رکعت نماز بخوان و بگو :خدایا مــن از تــو م
یکنم و به وسیلة پیامبرت که پیــامبر رحمــت سوی تو رو م
یآورم ،ای محمد من به وسیلة تــو است به سوی تو روی م
یخـواهم کـه بینـایی یکنــم و از او م به سوی خدای تو رو م
یگویند :هنوز آن حضرت ص از جــاى خــود مرا بازگرداند .م
بر نخواسته بــود كــه آن مــرد برگشــته آمــد و در حــالى كــه
خداوند بينايش را باز گردانده بود.3
یکند که پیــامبر ص در حــالی کــه زنــده این حدیث بیان م
بــود بــرای آن فــرد نابینــا دعــا کــرد .خداونــد دعــای او را
مستجاب نمود و پیامبر ص به آن مرد دستور داد کــه بــرای
خودش دعا کند و به وسیلة دعــای پیــامبر ص بــه خــدا روی
1
-الکافی ).(562 ،2/524
2
-مستدرکالوسائل ).(5/78
3
-مستدرکالوسائل ) ،(6/390بحارالنوار ).(88/373
254عقيدة أهل البيت ‡
107
253 عقيده اهل بيت ‡
109
253 عقيده اهل بيت ‡
111
253 عقيده اهل بيت ‡
113
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-تفسیر بیان السعادة ).(2/296
115
253 عقيده اهل بيت ‡
117
253 عقيده اهل بيت ‡
به همین دلیل باید فرد مسلمان بدانـد کــه تغییــرات همـه
یشــود. امور به وسیله قضا و قدر و حکمت الهــی انجــام م
پس بر امــری کــه خداونــد آن را بــه وجــود آورده و آفریــده
یگیــرد .بلکــه بــه تــدبیر خداونــد رضــایت اســت ،خــرده نم
یشــود بــدین ترتیــب توحیــد و یدهد و به امر او راضــی م م
یشود.اطمینان او کامل م
.8قسم خوردن به غیر خداوند:
ندهندة سوگند خوردن کلمی بسیار عظیم و مهم و نشــا
یباشد .زیــرا قســم تأکیــد ایمان و تعلق بنده به پروردگار م
امری به وسیله ذکــر شــی یــا امــر باارزشــی اســت کــه بــه
یشــود .ایــن امــر یــا بــه وسیلة صــیغه مخصوصــی انجــام م
وسیلة حرف باء یا تاء یا واو و ...مانند بالله ،تالله یــا واللــه
یگردد. انجام م
مها و صــفات پروردگــار ماننــد :خــدای قسم خوردن به نا
کعبه ،خداوند عزیز یــا آفریننــده تــو و ...جــایز اســت .زیــرا
صفت تابع موصوف است.
کسی که به غیر خدا قسم یاد کنــد ،یــا در قســم خــوردن
کســی را مســاوی یـا هماننــد خداونــد بدانــد ،در حقیقــت در
تعظیم پروردگار کســی را شــریک قــرار داده اســت ،و ایــن
کار شرک اکبر است .اما اگر فرد به غیر خدا قسم یاد کنــد
یخــورد از امــا معتقــد باشــد کــه شــأن آنچــه بــدان قســم م
1
-بحارالنوار )(57/19
2
-تفسیرالعیاشی ) ،(2/239مستدرکالوســائل ) ،(6/176بحــارالنوار )-57/12
.(19
119
253 عقيده اهل بيت ‡
نتر است ،در حقیقت مرتکب شرک اصغر شده خداوند پایی
است.
امروزه در میان مردم قسم به دروغ خوردن به خداوند و
یا سوگند خــوردن بــه غیــر او بســیار فــراوان اســت .مثل ً بــه
امانت ،شرف ،والدین ،فرزندان یا روح پیامبر ص یا اهل بیت
یکنند .گروهی نیز برای اولیا و صــالحانی ایشان ؛ قسم یاد م
هانــد و یــا خــوف از بازخواســت آنــان هاند یا از دنیا رفت
که زند
یخورند چنانچه از آن فرد خواسته شــود بــه بدیشان ،قسم م
خداوند قسم یاد کند حتی اگر دروغ بگوید بدون تردید به خـدا
یخورد .اما چنانچه از او بخواهند که به پیامبر یا اهــل قسم م
یبینیـم بیت او یا به فلن ولی یا فرد نیکوکـار قسـم بخـورد م
یکنــد و فقــط در صـورتی قســم که در کلم درنگ و تـأخیر م
یخورد که راست بگوید. م
نوری طبرسی روایت کرده است که پیــامبر ص فرمــود:
»من حلف بغير الله فقد كفر وأشرك«» :کسی که به غیــر
خدا قسم یاد کند ،در حقیقت کفر و شرک ورزیده است«.1
همچنین روایت کرده است که »من حلف بغير اللــه فقــد
أشرك«» .کسی به غیر خداونــد قســم یــاد کنــد در حقیقــت
شرک ورزیده است«.2
پیامبر ص فرموده است» :ل تحلفــوا بآبــائكم ول بالنــداد
ول تحلفــوا إل ّ بــالله إل وأنتــم صــادقون«» :بــه پــدرانتان و
شریکان و همانندان ]مزعوم پروردگار[ قسم نخوریــد بلکــه
فقــط بــه خــدا ،و در صــورتی قســم بخوریــد کــه راســتگو
باشید«.3
از امام صادق به روایت از پدرانش به روایــت از رســول
اکرم ص در حدیث مناهی آمده اســت کــه ایشــان از اینکــه
فرد مسلمان به غیر خدا قسم بخـورد ،نهـی کـرده اسـت و
حل َ َ
ف بغيــر اللــه فليــس مــن اللــه فــي فرموده است» :من َ
شيٍء«» :کسی که بــه غیــر خــدا قســم بخــورد ،دیگــر هیــچ
ارتباطی با خدا ندارد «.و از اینکه فرد بگوید) :نه بــه جــانت
1
-مستدرکالوسائل ).(16/65
2
-مستدرک الوسائل ).(16/50
3
-عوالی الللی ).(3/443
254عقيدة أهل البيت ‡
هاند.1
و (...نهی فرمود
یگوید :از اهل بیت پیامبر ص هیچ قسمی جـز بـه مفید م
مهای زیبای ایشان وجود ندارد .کسی که به چیــزی خدا و نا
مهای خداوند قسم یــاد کنــد ،در حقیقــت بــر خلف غیر از نا
سنت عمل کرده است .و قسمش باطل است و به کفــاره
نیازی نــدارد .نبایــد بــرای نافرمــانی از خداونــد بــه او قســم
خورد .کسی که به خداوند قسم بخــورد کــه از او نافرمــانی
کند ،در واقع ،مرتکــب گنــاه شـده اســت و کفــارة قســم او
انجــام نــدادن آن عمــل اســت کــه بــرای انجــام آن ســوگند
خورده است ،و باید به علت قسم خوردن برای امــر باطــل
توبه و استغفار نماید.2
یگوید: سید محمد حسین فضل الله م
گروهی از این افراد در مقابل دیگران به هر چیزی بسیار
یپیونــدد كــه
یخورند ،ایــن امــر زمــانی بــه وقــوع م قسم م
های دینــی یــادربارة امری تحریک ،یا بــا آنــان دربــارة مســأل
دنیوی ،یا مسائل پیرامونشان دچار اختلف شوند .خواه این
قسم حق باشد یا باطل ،زیرا آنها احساس اعتماد به نفــس
یکنند .یا از اعتماد مردم به خودشان اطمینان ندارند .به نم
همین دلیل آنان برای کسب اطمینان بیشتر از روش قســم
یکننــد .حــتی اگــر ایــن امــر بــه زیــان خــوردن اســتفاده م
یخورنــد .چنــانکه ایــن مقدساتشان باشد که بدان سوگند م
امر در قسم خوردن به خداوند وجــود دارد .بــه طــوری کــه
یخورند در یــک آنان با قرار دادن آن شیء که بدان قسم م
یکننــد .چنــانچه داستان دروغین ،در حقیقت به آن اهــانت م
در میدان واقعیت در زمینه امور اخلقی دچار تنگنــا شــوند،
یشوند که منجر به هــر نــوع دچار حقارت روحی و علمی م
یشود.3 سقوط و انحطاط م
چنانچه کسی بر ما خرده بگیرد و بگوید :بسیاری اوقــات
یخــوریم ماننــد ما بدون داشتن قصد و نیت خاصی قســم م
1
-نگـا :مـن ل یحضـره الفقیـه ) ،(4/10وسـائل الشـیعة ) ،(23/259بحـارالنوار )
،(89/175امالی الصدوق ).(347
2
-المقنعه ) (54باب الیمان و القسام.
3
-من وحی القرآن ).(23/50
121
253 عقيده اهل بيت ‡
123
253 عقيده اهل بيت ‡
ل ِبدع َـةٍ ة ،وك ـ ّل محدثةٍ بدع ٌ ص است که بارها فرمودند» :ك ّ
ن«» :هر امری که تــازه بــه وجــود سن َ ِ
هدم ال ّ ضلل َ ٌ
ة ،وبالب َد َِع َ
یآید ،بدعت است ،و هر بدعتی گمراهی اســت ،و عامــل م
تها هستند«.1 تها ،بدع ویرانی و از بین رفتن سن
یفرمایــد :از رســول خــدا ص شــنیدم کــه امــام علــی ؛ م
یفرمود» :عليكم بسّنتي ،فعمل قليل في سنة ،خيــر مــن م
ل كثير في بدعة«» :از سنت من پیروی کنید ،پس کمی عم ٍ
عمل کردن به سنت ،بهتر از بسیار عمـل کـردن بـه بـدعت
است«.2
یگوید از از منصور بن ابی یحیی روایت شده است که م
امام صادق ؛ شنیدم که فرمود :پیامبر ص بر منبر بال رفت
هاش تغییر کرد و سپس رو به مــردم کــرد و آنگاه رنگ چهر
ت أنــا والســاعة فرمــود» :يــا معشــر المســلمين ،إّنمــا بعث ـ ُ
كهــاتين«» :ای مســلمانان مــن و قیــامت هماننــد ایــن دو
یگوید: هایم« .امام م انگشت ]نزدیک به هم[ برانگیخته شد
آنگاه دو انگشت را به هــم چســبانید و فرمــود» :يــا معشــر
ثد ،وخيــر الحــدي ِ ي هَــديُ محم ـ ٍن أفضــل اله ـد ِ ِ المســلمين إ ّ
ة ،أل َ
ضـلل َ ل بدعـةٍ َ كتاب الله ،وشّر المور محـدثاُتها ،أل وكـ ّ
ي النار«: ل ضللةٍ فَ ِ
ف ِ وك ّ
یتردیــد بهــترین هــدایت ،راهنمــایی و »ای مســلمانان ب
هــدایت محمــد ص اســت ،بهــترین ســخن ،کتــاب خداســت،
یآینــد ،و آگــاه بدترین امور اموری اســت کــه اخیــرا ً پدیــد م
باشید که هـر بــدعتی گمراهــی اســت ،و هــر نــوع گمراهــی
جایش در آتش است«.3
امیر المومنین علی ؛ قبل از شهادتش فرمود:
یکنــد در گریــزش ای مردم هر کسی که از امری فرار م
یشود .اجل ،سرانجام نفس است .فــرار از هرو م با آن روب
آن به معنی از دست دادن آن است .چه بسیار روزهایی که
در پی نهان این امر سپری کردم .اما خداوند اراده نمود که
های اســت .امــا آن را پنهان دارد .هیهات علــم انباشــته شــد
1
-مستدرک الوسائل ).(12/325
2
-ارشاد القلوب ) ،(1/165امالی الطوسی ).(522
3
-امالی مفید ) ،(187بحارالنوار ) ،(2/263مستدرک الوسائل ).(12/324
254عقيدة أهل البيت ‡
125
253 عقيده اهل بيت ‡
127
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-بحارالنوار ) ،(67/381نگا :الکافی ) ،(2/68وسائل الشیعه ).(15/219
2
-مستدرک الوسائل ).(11/228
254عقيدة أهل البيت ‡
)القصص.(18 :
»موســى در شــهر ترســان بــود و هــر لحظــه در انتظــار
حادثهاى )و در جستجوى اخبارى( شب را به روز رسانید«.
نوع دوم :خوف طاعت و عبادت:
عبارت اســت از اینکــه انســان آنچــه را کــه بــر او واجــب
یشود مانند جهاد و امر به معــروف و نهــی از منکــر و ... م
را مثل ً به علت ترس از مردم ترک کند ،این عمــل حــرام و
بر خلف توحید کامل و یکی از انواع شرک اســت .خداونــد
یفرمایــــــــــــــد ﴿ :
م
.﴾
)العنكبوت.(10 :
»و از مردم كسانى هستند كه مىگوينـد» :بـه خـدا ايمـان
آوردهايــم!« امــا هنگــامى كــه در راه خــدا شــكنجه و آزار
مىبينند ،آزار مردم را همچون عذاب الهــى مىشــمارند )و از
آن سخت وحشت مىكنند(«.
ینویسد: محمد کرمی م
یگیرنــد و چنــانچه گروهی از مردم امر عقیده را آسان م
هرو شــوند و آن را بــرخلف مــزاج برحسب اتفاق بــا آن روب
یدانند .امــا
خویش نیابند عمل متناسب آن را وظیفه خود م
هـــر گـــاه در ایـــن بـــارة دچـــار ســختی شـــوند از آن روی
یگرداند و تحمل عذاب مردم به خاطر داشتن عقیده حق م
را هماننــد عــذاب خداونــد بــه علــت داشــتن عقیــده باطــل
یداند .پس همانگونه که انسان از انجــام عمــل جــراح بــه م
یکنــد ،ایــن گــونه
خــاطر بیــم از عــذاب آخــرت خــودداری م
یکنــد درعقیده مخــالف را بــه علــت بیــم از مــردم تــرک م
حالی که میان آن دو عذاب با هم یکی نیستند .عذاب مردم
مــوقت و منقطــع اســت ،امــا عــذاب خداونــد دائمــی و
همیشگی است.1
همچنیــن از امیــر المــومنین ؛ روایــت شــده اســت کــه
فرمودند کسی که رضایت خداوند را با وجــود خشــم مــردم
یکننــد ،تبــدیل
بخواهد ،خداوند کسانی را که او را مـذمت م
1
-تفسیر المنیر ) ،(6/220نگا :تفسیر المیزان ).(16/108
129
253 عقيده اهل بيت ‡
تهــا را
یگــردد .کســی کــه خداونــد یــا یکــی از ب
اســت برم
یخواند ،یــا بــه علــت خــوف از یپرستد او را بدین علت م م
داخـــل شـــدن در خشـــم او ،یـــا قطـــع شـــدن رحمـــت و
یکنـد ،وتهایش ،پـس خـوف در عبـادت ظهـور پیـدا م نعم
خشیت مصداق آن است و میان آن دو ،حــالت تلزم وجــود
دارد.1
یفرمایــــــــد ﴿ : خداونــــــــد م
) .﴾ آل عمـــــــــران:
.(175
»اين فقط شيطان است كه پيروان خود را )با ســخنان و
شايعات بىاساس (،مىترساند .از آنها نترسيد! و تنهــا از مــن
بترسيد اگر ايمان داريد«.
ینویســـــد﴿ : محمـــــد ســـــبزواری نجفـــــی م
.﴾یعنــی ای مومنــان از آنــان نترســید
.﴾ یعنــی از زیرا من یار و یاور شما هستم﴿ .
من بترسید .زیرا سعادت ابدی آن است که بنــده از مــول و
صــاحبش کــه امــور او در دنیــا و آخــرت در اختیــار اوســت
بترســــد .پــــس بایــــد از مــــن بترســــید ﴿ .
.﴾ یعنــی بــا تــوجه بــه ایمانتــان جــایز
نیســت کــه خوفتــان فقــط از غیــر خــدا باشــد .زیــرا امــور
مخلوقــات همــه در اختیــار خداونــد اســت و آنهــا ضــعیف و
نیازمند خداوند هستند.2
های که متعلق به خداســت و از او چگونه ممکن است بند
یکنــد از یکــی از مخلوقــات خداونــد بترســد؟ آیــا پیــروی م
یرســاند حفــظ نها ضــرر م خداوند بندگانش را از آنچه بــدا
یکند؟نم
یفرمایــــــــــد ﴿ : خداونــــــــــد م
1
-تفسیر المیزان ).(9/209
2
-تفسیر الجدید ).(2/192
131
253 عقيده اهل بيت ‡
ای بندة خدا باید این جمله همواره بر زبانت جــاری باشــد:
»حسبی الله ونعم الوکیل«» :خداونــد بــرای مــن کــافی
است و او بهـترین وکیـل اسـت« .در ایـن صـورت جـز آنچـه
یتواند بــه تــو خداوند برای تو مقدر کرده است هیچ چیزی نم
زیانی برساند.
.11شرک محبت:
اصل و روح توحید در خالصانه کردن محبــت فقــط بــرای
خدا نهفته است و آن اصل پرستیدن و عبادت اوست .بلکــه
یرســد حقیقت عبادت است .توحید فقط زمانی به کمال م
1
-تفسیر المنیر ).(7/11
254عقيدة أهل البيت ‡
133
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-بحارالنوار ).(1/117
2
-مستدرک الوسائل ).(12/234
3
-شرح نهج البلغه ) (4/33بحارالنوار ) ،(30/328ارشاد القلوب ).(1/267
254عقيدة أهل البيت ‡
مرتبط است.1
نوع سوم :محبت طبیعی:
این نوع محبت فطری است که انسان براساس فطــرت
بر اساس آن آفریـده شـده اســت ،هماننــد محبــت والــدین،
همســر و فرزنــدان ،میــل بــه غــذا ،لبــاس و ...کــه غیــر از
یباشد. محبت خدا و اطاعت از او م
مبــادا کــه محبــت طــبیعی انســان بــر محبــت خداونــد و
اطاعت از او غلبه پیدا کند و فزونی یابد.
یفرمایـــد ﴿ : خداونـــد م
﴾) .التوبه.(24 :
»بگو» :اگــر پـدران و فرزنــدان و بــرادران و همســران و
طايفه شما ،و اموالى كه به دست آوردهايد ،و تجــارتى كــه
از كســاد شــدنش مىترســيد ،و خانههــائى كــه بــه آن علقــه
داريد ،در نظرتان از خداوند و پيــامبرش و جهــاد در راهــش
محبوبتر است ،در انتظار باشيد كــه خداونــد عــذابش را بــر
شما نازل كنــد; و خداونــد جمعيــت نافرمــانبردار را هــدايت
نمىكند«.
ینویسد:محمد جواد مغنیه م
انسان براساس فطرتش خودش ،خــانواده و امــوالش را
دوست دارد .دین نیز با این امر مخالفتی نــدارد و کســی را
هگیــرد و آنچــه
یخواهد ،بهر یکند که از آنچه م
از این منع نم
یخواهــد دوســت بــدارد ،بــه شــرط آنکــه در ایــن را کــه م
هگیری و دوســت داشــتن از خداونــد بترســد و ایــن امــر بهر
1
-الکــافی ) ،(2/126وســائل الشــیعه ) (16/183بحــارالنوار ) ،(66/247علــل
الشرائع ).(1/117
135
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-تفسیر کاشف ).(4/23
2
-مسکن الفؤاد ).(17
254عقيدة أهل البيت ‡
باشند.1
این ادعا ،دروغ آشکاری است که به امــام بــاقر ؛ نســبت
داده شده است .اگر چنانچه ثواب زیارت امام حســین ؛ در
روز عاشورا و گریه کــردن در کنــار قــبر او از حــج و عمــره
یشــد .ایــنیتردید در کتــاب خداونــد ذکــر م
یبود ب
بیشتر م
یکند آنها در بســیاری از امــور ماننــدامری است که ثابت م
هاند در حالی که آنان این سخن و غیر آن بر ائمه دروغ بست
از آن مبرا هستند.
خداونــد حکــایتی را از زبــان کســی کــه غیــر خداونــد را
یفرمایــد ﴿ : یکنــد و م
یپرســتید نقــل م م
) .﴾ الشعراء.(98-97 :
»به خدا سوگند كه ما در گمراهى آشكارى بــوديم .چــون
شما را با پروردگار عالميان برابر مىشمرديم«.
ینویسد: محمد سبزواری نجفی م
یعنـــی شـــما را در عبـــادت و خضـــوع و فروتنـــی بـــرای
پروردگار مساوی قرار دادیم این امر براساس قرار گرفتن
و تعلــق خطــاب بــه بتهاســت .گفتــه شــده اســت :آنــان بــه
یگوینــد :مـا از شـما یکردنـد م کسانی که از آنهــا پیــروی م
یکردیم .پس شما تبدیل به خدایانی همانند خداوند پیروی م
شدید.2
این مساواتی که سبزواری با شرح آیه مبارکه بیان کرده
یشــود .بلكــه است فقط شامل مساوات قلبی و باطنی نم
در ابتدا شامل مساوات ظاهری در اعضا و جوارح بنــدگان،
و در مرحلــه بعــد شــامل تعظیــم و بزرگداشــت و احــترامی
یشود که در قلب نســبت بــه فــرد یــا چیــز مــورد احــترام م
یشود. انجام م
گروهی از آنان همه یا بیشتر تلش و همت خود را صرف
بهای آنان یکنند و چنانچه در قل تهای آن م امور دنیا و زین
1
-بحارالنوار ) ،(98/290نگا :وسائل الشیعة ) ،(14/477مستدرک الوســائل )
.(10/293
2
-الجدید ).(5/193
137
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-من هدی القرآن ).(1/300
139
253 عقيده اهل بيت ‡
141
253 عقيده اهل بيت ‡
143
253 عقيده اهل بيت ‡
145
253 عقيده اهل بيت ‡
نخستين مسلمانم«.
سک همه آن چیزی است ینویسد :ن ُ ُمحمد باقر ناصری م
ً
یجوینـد ،امـا غالبـا بـر
که به وسیله آن به خداونـد تقـرب م
یشود.1قربانی کردن اطلق م
خداونــد نمــاز و قربــانی و دللــت آن دو بــر تعظیــم امــر
پروردگار ،آنها را در کنار هـم ذکـر نمـوده اسـت و فرمـوده
اســت ﴿ :
﴾) .الكوثر.(2 :
»پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن«.
ینویسد: ناصر مکارم شیرازی م
تها خداوند – ســبحانه بهترین اعطا کننده و بخشندة نعم
وتعــالی – اســت .بــه همیــن دلیــل اگــر عبــادات بــه غیــر او
اختصاص یابد ،هیچ معنایی نخواهد داشت .به عبــارت دیگــر
عبادات خــواه نمـاز یـا قربـانی و ...بـه پروردگــار کـه ولـی
یکند .امــر بــه نمــاز و قربــانی نعمت است اختصاص پیدا م
کردن در مقابــل آن عملــی اســت کــه مشــرکان در ســجده
یدادند .حال آنکه تها انجام م کردن و قربانی کردن برای ب
یدانستند .عبارت تهایشان را از سوی پروردگار م آنان نعم
»لربک« دلیل واضحی بــر وجــوب داشــتن قصــد تقــرب بــه
پروردگار در انجام عبادات است.2
باید بدانیم که ذبح برای غیر خدا دو گونه است:
نوع اول :که در آن به خاطر شادی یا احترام بــه مهمــانی
یشــود .ایــن امــر کــامل ً عــادی برای غیر خدا ذبحی انجام م
است که ممکن است گــاهی مطلــوب یــا نــامطلوب باشــد.
اصل بر این است که این عمل مباح است.
از امام صادق ؛ روایت شده است که فرمودند :از جملــه
اموری که محمد ص بــه زهــرا ‘ یــاد دادنــد ایــن بــود کــه بــه
ایشان فرمودند» :يا فاطمــة مــن كــان يــؤمن بــالله واليــوم
الخر فليكرم ضيفه«» :ای فاطمه کسی که بــه خــدا و روز
آخرت ایمان داشته باشد باید مهمانش را گرامی بدارد«.3
از جمله انواع ذبح جایز آن مــواردی اســت کــه براســاس
1
-مختصر مجمع البیان ).(1/509
2
-تفسیر المثل ).(20/452
254عقيدة أهل البيت ‡
147
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-تفسیر تقریب القرآن ).(29/167
2
-زیرا خداوند کسانی را که به نذرهایشان وفا میکنند مــدح کــرده اســت و بــه
وفای به نذرها امر کرده است .هر امری که خداوند آن را مدح میکند و انجام
دهنده آن را میستاید در حقیقت عبادت است به همیــن دلیــل تعریــف عبــادت
عبارت است از نام جامعی که بر همه آنچه خداوند آن را دوســت دارد و از آن
راضی است اعم از اعمال ظاهر و باطن اطلق میشود.
149
253 عقيده اهل بيت ‡
151
253 عقيده اهل بيت ‡
153
253 عقيده اهل بيت ‡
155
253 عقيده اهل بيت ‡
157
253 عقيده اهل بيت ‡
.16سحر:
طبیعت انسان به شناخت غیب و آگــاهی از آن یــا عملــی
های قــادر بــهکردن کاری که امور مادی معلوم به هــر شــیو
هاند گرایش و اشــتیاق دارد .مبــادا کــه عملی کردن آن نبود
این راه به وسیله اموری انجام شود که به خطر و وبال بــر
یشــود .از جملــه ایــن امــور پنهــانی ســحرانسان منتهــی م
است.
نهاسحر امری پنهــانی اســت کــه میــان ســاحر و شــیطا
1
-بحــارالنوار ) (69/305نگــا :مســتدرک الوســائل ) ،(1/111عــده الــداعی )
،(228مجموعة ورام ).(1/186
159
253 عقيده اهل بيت ‡
161
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-نگا :تفسیر الصافی ) ،(1/154نورالثقلین ).(1/108
2
-وسائل الشیعة ) (15/330بحارالنوار ) ،(76/113الخصال ).(2/364
3
-قرب السناد ) ،(71وسائل الشیعه ) ،(17/148بحارالنوار ).(76/210
254عقيدة أهل البيت ‡
بگذارد.1
ســحر دارای خطــر آشــکار و شــر ملموســی اســت کــه
خطرناک بودن آن در میان عوام و مبلغان افکار منحــرف و
بعضی از کسانی که ادعای عالم بودن دارند ،روشن است.
اساس سحر ،برکفر ،شر فساد و دوری از دین ،ایجاد فتنــه
در میان مردم و دروغ بستن بر آنها استوار است.
از امام صادق ؛ از پــدرانش از علــي ؛ در حــديثى روايــت
هاى هســتيم كــه خداونــد مــا را اســت كــه :مــا اهــل خــانواد
هگــر ،دروغگــو ،زناكــار باشــيم ،و محفوظ داشته تا اينكه فتن
هها در او باشد ما از او نيســتيم، هر كس چيزي از اين خصل
و او از ما نيست.2
.17فال بینی ،پیشگویی و غیبگویی:
از جمله اموری که جزو مسأله سحر و امور خطرناک آن
عبینی و لبینی و غیبگــویی ،طــال
یآید ،مســأله فــا به شمار م
ادعای اموری است که انسان نسبت به آنها علم و اطلعی
ندارد.
غیبگویی :اطلع از امور غیبی است که فرد مدعی کــه
ظاهر اصلح و دارای ظاهری دیندار است روحانی و معالــج
یشود به وسیله استخاره یا کشــف و مرشد مردم نامیده م
های یــا تــرک آن ،اطلع دادن از بیمــاری فــرد، عمل یا مسأل
یدهد اقدام به این اشیای گمشده و یا آنچه در آینده روی م
یکند.کار م
در قرآن کریم چگونگی دریافت خبر سحر ســاحر از نظیــر
یفرمایـد ﴿ : یاش ذکر شده است .خداوند م و همراه جن ّ
) .﴾ الشعراء.(223 -221 :
»آيا به شما خبر دهــم كــه شــياطين بــر چــه كســى نــازل
مىشوند؟! آنها بر هر دروغگوى گنهكار نازل مىگردند; آنچــه
1
-مستدرک الوسائل ) ،(13/109بحارالنوار ).(92/126) (89/365) ،(60/24
2
-وسائل الشيعه ).(17/148
163
253 عقيده اهل بيت ‡
165
253 عقيده اهل بيت ‡
نمىداند«.
ممکن اســت گــاهی خداونــد بــرای بعضــی از پیــامبرانش
تهایی از امور غیبی ،و نــه همــه آن را آشــکار ســازد.
قسم
یفرمایــد ﴿ : همچنــانکه خداونــد م
) .﴾ الجن.(27-26 :
»داناي غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه
يسازد .مگر رسولني كه آنان را برگزيده ،سپس نم
يدهد«. ت سر براي آنها قرار م مراقبيني از پيش رو و پش ِ
به علت اهمیت و خطرنــاک بــودن ایــن کــار ،کســانی کــه
ینماینــد یــایکنند یا به انجام آن کمــک م اقدام به این کار م
یرونــد ،بـه حتی فقـط بـرای سـوال بـه پیــش جـادوگران م
هاند. شدت تهدید شد
از امیــر المــومنین ؛ روایــت شــده اســت کــه فرمودنــد:
خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد و فرمود :به قــومت
بگــو کــه آنهــا اطــاعت از مــرا ســبک شــمردند و مرتکــب
معصیت شدند ....تا اینکه فرمود :به قومت بگو کســی کــه
ش غیبگــویی بــرود و بــه کــار آنــان
بگویی کنــد ،یــا بــه پی غی
اعتقاد داشته باشد ،یا جادو کند ،یا بــه کــار جــادوگران بــاور
داشته باشد از ما نیست.1
از امیر المومنین ؛ روایت شده است که فرمودند :کسی
بگــویی بــرود و از او ســوال و ســخن او را که بــه پیــش غی
تایید نماید در حقیقت نســبت بــه آنچــه بــر پیــامبر ص نــازل
شده است ،کفر ورزیده است.
مها نــوعی یفرمــود :بســیاری از حـرز و طلسـ همچنین م
یآیند .
2
شرک به شمار م
یسعید روایت شده است که پیامبر ص فرمــود» :ل از اب
ق ،ول من ّــان ،ول دي ّــوث ،ول كــاهن ،ومــن يــدخل الجن ّــة عــا ٌ
مـا أنـزل اللـه دقه بما يقول فقد برئ م ّ مشى إلى كاهن فص ّ
1
-مستدرک الوسائل ).(18/193
2
-مستدرک الوسائل ) ،(13/110دعائم السلم ).(2/483
254عقيدة أهل البيت ‡
167
253 عقيده اهل بيت ‡
169
253 عقيده اهل بيت ‡
171
253 عقيده اهل بيت ‡
یباشد.م
به فال بد گرفتن همان بدبینی است که عبــارت اســت از
اینکه فردی به علت دیدن یا شنیدن یا اطلع از وقوع چیزی
برای انجام عملی از اعمال دین یا دنیــا تصــمیم بگیــرد و در
یاش از وقوع آن حادثه تأثیر بپذیرد. مگیر تصمی
به فال بد گرفتن دارای انواعی است از جمله:
بدبینی به علت دیدن چیزی :اینکــه فــردی چیــزی را
ببیند نسبت به آن بدبین باشد و آن را شوم و مظهــر وقــوع
وقایع ناگوار و ناخوشایند بداند ،مانند :جغد ،مار ،گربه سیاه
و...
بدبینی به علعت شعنیدن صعدایی :عبــارت اســت از
یبــافی و اینکه فردی با شــنیدن کلمــی از زبــان مــردم منف
بدبینی کنند مانند :وامصیبتاه ،چه زیان بزرگی ،بیچاره! ...
بدبینی به علععت اطلع از چیععزی :عبــارت اســت از
ههــا ماننــد روز چهارشــنبه و ...بدبینی نسبت به روزها و ما
یکنند این روز شوم است ،یا ماه شــوال کــه در که گمان م
یکنند.آن ازدواج نم
به فال بد گرفتن اشیاء و امور آثار مهمی بر عقیده فــرد
دارد .زیرا آن فرد بدبین با ترس از آن امر کار یا نیــاز خــود
یکند که مبادا به او زیان یا مصیبتی وارد شود .بــه را رها م
همین دلیل ،شارع مقدس ،کسی را که به شــوم و بــد یمــن
یدانــد .زیــرا ویبودن امور و اشیاء معتقد باشد ،مشرک م
به زیان رساندن مخلوقاتی معتقد است که آنان حــتی قــادر
بــه جلــب منفعــت یــا دفــع ضــرر از خودشــان هــم نیســتند.
همچنین او از وسوسه شیطان که به علت خوف و ترس از
غیر خدا وارد قلب او شده است ،تــاثیر پــذیرفته اســت کــه
این عقیده با توکل بر خداوند – سبحانه وتعالی – در تناقض
و تضاد است.
ینویسد :در میان بعضی از مردم ناصر مکارم شیرازی م
تهــای مختلــف ،اعتقــاد بــه خــوش ُیمنــی و اقــوام و مل
)خوشبینی( یا بد یمنی)بدبینی( امور و اشیا وجود دارد .آنهــا
شبین هستند ،و آنها را خــوش یمــن و مظهــر به اموری خو
یشوند ،و به یدانند و معتقدند که باعث موفقیت م برکت م
254عقيدة أهل البيت ‡
173
253 عقيده اهل بيت ‡
175
253 عقيده اهل بيت ‡
فصل چهارم:
بخش اول
تعریف توحید اسماء و صفات
مهـا و صـفات بهترین امر در زندگی آن است کـه بنـده نا
یترین چیز دنیا مول و سرورش را بشناسد ،و دوست داشتن
مهــا و
در نظــر او خداونــد باشــد ،و وجــودش را بــا ذکــر نا
صفات پروردگار که در قرآن کریم و ســنت پیــامبر ص ذکــر
شده است عطر آگین نماید.
مهـای پروردگــار ذکـر شـده در قرآن کریـم بسـیاری از نا
یفرمایـــــد﴿ : اســـــت .از جملـــــه خداونـــــد م
) .﴾ الزخرف.(84 :
»و او حكيم و عليم است«.
همچنین در بسیاری از آیات قرآن کریم صفات پروردگــار
ذکــر شــده اســت ماننــد آیــه زیــر ﴿ :
) .﴾ التوبه.(4 :
یتردید خداوند پرهیزگاران را دوست دارد«. »ب
مها و صفات چیست؟ وظیفه ما در مقابل این نا
مها و صفات حقیقی پروردگــار را آنگــونه مسلمان باید نا
که شایسته جلل و عظمــت اوســت بشناســد و در ایــن راه
براساس کتاب خدا و سنت صحیح پیامبر ص بدون تحریف،
تمثیل و تعطیل عمل نماید .برخلف اهل بدعت که همــه یــا
تعدادی از اسماء و صفاتی را که خداونــد بـرای خــود اثبـات
یکنند ،و در ایــن کــار
کرده است ،از سوی خودشان نفی م
لهای ناقص خودشــان و آنچــه دانشمندانشــان براساس عق
ینمایند .مردم در اعتقــاد و شــناخت یکنند ،عمل م تعیین م
هاند:
مها و صفات پروردگار سه دست نا
.1ممثله:
یکننــد ،و
ایــن گــروه خداونــد را بــه مخلوقــاتش تشــبیه م
یپندارند ،بــه همیــن
صفات او را همانند صفات مخلوقات م
ینامنــد .اولیــن کســانی کــه
دلیل آنان را ممثله یا مشــبهه م
177
253 عقيده اهل بيت ‡
179
253 عقيده اهل بيت ‡
181
253 عقيده اهل بيت ‡
183
253 عقيده اهل بيت ‡
185
253 عقيده اهل بيت ‡
لها این است که صفات »آمدن ،آوردن، از جمله این مثا
یشمار دیگر« جزو صفات خداوند گرفتن ،هجوم و صفات ب
یفرمایــد﴿ :
یآیند .همچنانکه خداونــد م
به شمار م
) .﴾ الفجر.(22 :
»و پروردگارت بیاید«.
﴿ یفرمایـــد:
همچنیـــن م
) .﴾ البقره.(210 :
یپویند و دین اسـلم را »آیا ]آنان که راه صلح و آشتی نم
یجوینـــد[ انتظـــار دارنـــد کـــه خـــدا ]آشـــکارا در برابـــر
نم
نها ابــر بــه ســویهبا
دیدگانشان ظاهر شود و[ در زیر ســای
ایشان بیاید«.
یفرمایـــــد﴿ : همچنیـــــن خداونـــــد م
) .﴾ الحــــج:
.(65
»و آسمان )كرات و سنگهاى آسمانى( را نگــه مىدارد ،تــا
جز بفرمان او ،بر زمين فرو نيفتند«.
یفرمایــــــد ﴿ : همچنیــــــن م
) .﴾ البروج.(12 :
»گرفتن قهرآميز و مجازات پروردگارت بــه يقيــن بســيار
شديد است«.
همچنیـــن خداونـــد فرمـــوده اســـت ﴿ :
) .﴾البقره.(185 :
یخواهــد و خواهـان زحمــت »خداونــد آســایش شــما را م
شما نیست«.
بنابراین ما خداوند را آنگونه کــه شایســته اســت بــه ایــن
یکنیم .اما آنها را به عنوان نام بر او اطلق صفات وصف م
مهــای خداونــد »جــائی: یگــوییم از جملــه نا
یکنیــم و نم
نم
آینده ،آخذ :ممسک :گیرنــده ،بــاطش :هجــوم برنــده مریــد:
اراده کننــده ،مــاکر :مکــر کننــده و «...اســت .بلکــه فقــط
یدهیم و او را بــدان دربارة این صفات نسبت به او اطلع م
یکنیم.
وصف م
187
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش چهارم
مها و صفات پروردگار اصول مشترکی دربارة دلیل نا
مها و صــفات پروردگــار اصــول و قواعــدی دربارة بیان نا
های که خداوند را دوست دارد باید آنهــا را وجود دارد که بند
بشناسد و مطالعه نماید .از جمله این قواعد مبارک عبارت
است از:
مها و صفات پروردگععار بععه وسععیله عقععل او ً
ل :نا
مها به وسیله یشود .بلکه این صفات و نا ثابت نم
کتاب خداوند – قرآن – و سنت پیامبرش محمد ص،
مهــا و صــفات یشععوند :نا اثبععات تععوفیقی شععرعی م
پروردگار جزو امور غیبی هستند و عقل قــادر بــه درک آنهــا
نیست .بنابراین ما نباید جز آنچــه را کــه خداونــد خــودش را
بدان وصف کرده است ،به او صفت یا نامی را نسبت دهیم
و چگونگی صفات او را تأویل کنیم زیــرا ایــن کــار ممنــوع و
ناروا است.
امیر المومنین علی ؛ در حــالی کــه مــردم را دربــارة ملــک
یگفــت :آیــا اگــر واردیداد م المــوت )فرشــته مــرگ( پنــد م
یشود؟ یـا اگـر کسـی از منزلی شود کسی متوجه ورود او م
دنیا برود ،هیچ کس او را خواهد دید؟ بلکه چگــونه روح جنیــن
254عقيدة أهل البيت ‡
189
253 عقيده اهل بيت ‡
191
253 عقيده اهل بيت ‡
بخش پنجم
ههایی از صفات خداوند نمون
پس از بیان بخشی از قواعد مربوط به صفات پروردگــار
ههایی از ایــن صــفات را کــه
یخواهیم ،نمون در این مبحث م
خداونــد در کتــاب مقدســش و پیــامبر ص در ســنت بیــان
254عقيدة أهل البيت ‡
193
253 عقيده اهل بيت ‡
195
253 عقيده اهل بيت ‡
197
253 عقيده اهل بيت ‡
199
253 عقيده اهل بيت ‡
201
253 عقيده اهل بيت ‡
)النعام.(103 :
مها او را نمىبينند; ولى او همه چشمها را مىبينــد; و »چش
او بخشنده )انواع نعمتها ،و با خبر از دقــايق موجــودات (،و
آگاه )از همه( چيز است«.
رابعًا :عقل امکان رؤیت خداونــد را محــال و غیــر ممکــن
است .زیرا چنانچه خداوند دیده شود این لزوم ـا ً بــه معنــای
آن است که خداوند جسم اســت .و دادن نســبت بــه جســم
بودن به خداوند محال است .زیرا این امر مســتلزم ترکیــب
است ،لزمة ترکیب نیــز تشــبیه و تمثیــل اســت .پــس نفــی
رؤیت خداوند واجب است.
در رد این شبهات باید گفت:
یگوینــد :خداونــد قابــل رؤیــت در جواب شبهه اول کــه م
یشود) ،نور( است ،باید گفت ایــن نیست بلکه آنچه دیده م
سخن باطل است .زیـرا در اثبـات رؤیــت نصـوص مختلفـی
هاش را چنیــن وصــف آمده است .خداوند – عزوجــل -چهــر
کرده است که دارای نور است .این امــر در حــدیث پیــامبر
ف حجابـا ً
ه ســبعين ألـ َ ن لل َ
یفرماید» :إ ّص آمده است که م
من نور وظلمة لو كشفها عن وجهه لحرقت سبحات وجهـه
ما أدرك بصره من خلقه«» :خداوند هفتاد هزار حجاب نــور
و تاریکی دارد .چنانچه آنها را از چهره خود بردارد ،پرتوهای
یکنــد،
هاش ،همــه مخلوقــاتی را کــه بــدان اصــابت م چهــر
یسوزاند« .
1
م
به همین دلیل رؤیت خداونــد در دنیــا غیــر ممکــن اســت،
زیرا وضعیت و حالت انسان توانایی تحمل دیــدن پروردگــار
را ندارد.
در قرآن کریم صــفتی ذکــر شــده اســت کــه شایســته آن
نیست بر نور اطلق شود .از جمله آن آیه زیر اســت﴿ :
) .﴾ الرحمن.(27 :
»و تنها وجه خداوند ذوالجلل و گرامى باقى مىمانــد! )در
ايــن آيــه صــفت وجــه) :روى پروردگــار( بــدون تشــبيه و
چگونگى براى خداوند عز وجل ثــابت مىكنــد كــه بــه جلل و
1
-عوالی الللی ) ،(4/106بحارالنوار ).(55/45
254عقيدة أهل البيت ‡
یدانــد،
یعنی سخن کسی را که )لن( را برای نفــی ابــد م
رد کن و به رأی دیگر معتقد باش.
ثانیًا :موسی ؛ در دنیا از خداوند خواست که خود را به او
بنمایانـــــــــــد ﴿ .
) .﴾ العراف.(143 :
»خدایا ]خویشتن[ را به من بنمای تا تو را ببینم«.
یعنی حال خود را به من نشان بده .خداونــد در جــواب او
فرمود) .﴾ ﴿ :العراف.(143 :
203
253 عقيده اهل بيت ‡
هنوز زمان ظهور آنان فرا نرسیده است .اما تــو آنهــا را در
بهشت ،جنات عدن و فردوس به همراه محمــد ص خــواهی
یکننــد و در تهــای بهشــت زنــدگی م دید .آنان در میان نعم
یکنند .
2
میان آن خوشگذرانی م
ثالثًا :دیدن خداوند در دنیا غیر ممکن است .زیرا حـالت و
وضعیت انسان قادر به تحمـل رؤیــت خداونـد نیسـت .زیـرا
یفرماید» :إن لله سبعين ألف حجاب ـا ً مــن نــور پیامبر ص م
َ
مـاجِهـهِ َت وَ ْحا ُ
سـب ُ َ حَرَقـ ْ
ت َ َوظلمة لـو كشـفها عـن وجهـه ل ْ
ه«» :خداوند هفتاد هزار حجــاب نــور و خل ْ ِ
ق ِ ن َ
م ْصُره ُ ِ أد َْر َ
ك بَ َ
تاریکی دارد ،چنانچه آنها را از چهره خود بــردارد ،پرتوهــای
یکنــد،هاش ،همــه مخلوقــاتی را کــه بــدان اصــابت م چهــر
یدانیم خداوند هر آنچــه را یسوزاند« حال آنکه چنانکه م 3
م
1
-در عبارت عربی آمده است» :لن تراهم«
2
-تفسیر المام العسکری ) (31بحارالنوار ) ،(13/340تاویل الیات ).(411
3
-عوالی الللی ) ،(4/106بحارالنوار ).(55/45
254عقيدة أهل البيت ‡
یبیند.
یشود ،م که دیده م
این امری روشن و معلوم است که چشم انسان در دنیــا
لهای این قادر به تحمل دیدن هر چیزی نیست .از جمله مثا
امر ،صفت آن در دیدن خورشـید اسـت کـه هـر روز ظـاهر
یشود .حــال آنکــه خورشــید موجــود ضــعیفی اســت پــس م
دیدن چهره خداونــد – جبــار ســبحانه وتعــالی – کــه از نظــر
متــر از مخلوقــات ضــعیف شــأن ،وجــود و نــور بســیار عظی
است ،چگونه خواهد بود؟
رابعـًا :موســی ؛ از ایــن افــرادی کــه رؤیــت خــدا را نفــی
ستر بــود .بــه همیــن دلیــل او آنچــه را کــه
یکنند ،خداشنا م
طلب آن جایز است از خداوند خواسته بود .اما خداونــد بــه
او اطلع داد به وسیله مثالی که بیان کرد ،کــه هنــوز زمــان
دیدن فرا نرسیده اســت ،و آن مثــال مشــروط بــودن دیــده
شدن خداوند به تحمل رؤیت خداوند توسط کوه و بقای آن
در جای خود بود.
از جمله اموری که بــر صــحت و جــواز آنچــه موســی ؛ از
خداوند خواست ،دللت دارد ،این است که خداوند طلـب او
را همانند خواسته ناجایز نوح ؛ برای نجات پسرش که کافر
بود زشت و قبیح ندانست.
یفرمایــد ﴿ : خداونــد م
) .﴾ هود.(46 :
»فرمود» :اى نــوح! او از اهـل تــو نيسـت! او عمـل غيــر
صالحى است )فرد ناشايستهاى است(! پس ،آنچه را از آن
آگاه نيستى ،از من مخواه! مــن بــه تــو انــدرز مىدهــم تــا از
جاهلن نباشى!!«.
یشود که این آیه دلیل علیه آنهاســت بدین ترتیب ثابت م
نه در تأییدشان.
شــــبهه ســــوم دربــــارة آیــــه ﴿ :
205
253 عقيده اهل بيت ‡
﴿ یفرماید:
جسم مخلوقات نیست .زیرا خداوند م
) .﴾ الشورى.(11 :
»هیچ چیزی همانند خدا نیست ]نه او در ذات و صفات به
یمانــد ،و نــه
نها و زمیــن اســت ،م چیزی از آنچه در آســما
چیــزی از آنچــه در کائنــات اســت در ذات و صــفات شــبیه
اوســت [.و او شــنوا و بیناســت ]و پیوســته بــر امــور جهــان
یکند[«.نظارت م
اما ما معتقدیم کــه هرگــز جســم بــودن خداونــد را قبــول
یکنیم و باور نداریم که خداوند جسم است تا دیده شود. نم
یبینــد علیرغــم اینکــه نــور جســم بلکــه انســان نــور را م
نیست ....و ...به علوه لفظ جسم برای خداوند نــه ثــابت
یشود و نه قابل انکار است ،مگر آنکه معنای آن به طـور م
صل شــرح داده شــود .چنــانچه مقصــود از جســم همــان مف ّ
چیزی باشد که از گوشت و اســتخوان تشــکیل شــده اســت
این ادعا باطل است.
اما چنانچه منظور از آن ذات مقدسی که قـائم بالـذات و
دارای همه صفات کمال است ،باشد ،در حقیقــت ایــن امــر
دربارة خداوند حقیقت ثابتی اســت ،امــا بــه علــت اینکــه در
کتاب و سنت این لفظ ذکر نشده اســت ،آن نــه بــه عنــوان
یتوان بر خداوند اطلق کرد .بلکه اثبات ،و نه نفی آن را نم
به آنچه در آن دو منبع شریعت ]اصلی[ آمــده اســت ،اکتفــا
یکنیم. م
207
253 عقيده اهل بيت ‡
دارى) .در اين آيه صفت چشم براى خداوند است كه بدون
هيچ تشبيه به بندگامش ،و چگونگى آن بــه جلل و عظمــت
او ليق است(«.
یفرماید ﴿ : همچنین م
) .﴾ القمر.(14-13 :
»و او ]نوح ؛[ را بر مركــبى از الــواح و ميخهــايى ســاخته
ه مــا و بــا
ي در منظــر و ديــدگا
ن كشــت
شده سوار كرديــم .آ
ت ما حركت مىكرد! اين كيفــرى بــود بــراى هداش حفظ و نگ
كسانى كه )به نوح( كافر شده بودنــد! )و مــا آنــان را غــرق
كرديم() .در اين آيــه اثبــات صــفت دو چشــم بــراى خداونــد
است كه به جلل و عظمت او ليق دارد(«.
یفرمایــد ﴿ : همچنیــن م
) .﴾ طه.(39 :
»و من محبت خود را بر تو افکندم ]بدانگونه که هر کس
یاختیار دوستت داشته باشد[ تا تحــت نظــارت تو را ببیند ،ب
چشم من پرورده شوی«.
بالـــدین راونـــدی در کتـــاب الخـــرائج و الجـــرائح قط
ینویسد: م
گروهــی از اهــل حــدیث در اصــفهان و گروهــی نیــز در
همــدان و خراســان بــه روایــت از مشــایخ و اســاتید مــورد
اعتمادشان با اسنادهای مختلف در طی حدیثی طــولنی بــه
هاند که پیامبر ص بـه یـارانش فرمـود» :مـا اطلع ما رساند
َ
خَره ُ إلــىن الله أ ّ دجال ،وإ ّ
َ بعث الله نبيا ً إل ّ وقد أنذر قومه ال ّ
م ليــس ن َرب ّك ُـ ْ
مرِهِ فــإ ّ
نأ ْم ْ يومكم هذا ،فمهما تشابه عليكم ِ َ
ور«» :هــر پیــامبری کــه خداونــد او را برانگیختــه اســت، ب ِأع ْ َ
قومش را از دجال ترسانده است و خداوند آن را به امروز
شما موکول کرده است .پس هر گاه در کار او دچار شک و
شبهه شدید ،بدانید که ]دجال یک چشم است[ امــا خداونــد
شما یک چشم نیست«.1
از نزال بن سبره روایت شده است که گفت :امام علــی
1
-الخرائج و الجرائح ).(3/1138
254عقيدة أهل البيت ‡
بــن ابــی طــالب ؛ بــرای مــا خطبــه خوانــد پــس خداونــد را
ستایش کرد و او را بسیار بزرگ داشت .ســپس فرمــود :از
من دربــارة ســه چیــز بپرســید قبــل از اینکــه مــرا از دســت
بدهیــد؟ صعصــعه بــن صــوحان برخاســت و گفــت :ای امیــر
یکنــد؟ امــام علــی ؛ المــومنین چــه زمــانی دجــال ظهــور م
یتردیــد خداونــد ســؤالت را شــنید و فرمــود :بنشــین کــه ب
دانست که قصدت چیست .به خدا قسم کســی کــه در ایــن
یشود از سوال کننده داناتر نیســت .امــا بارة از او سوال م
مهــا از هروی گا ههایی دارد که آنها همانند دنبال این امر نشان
یخواهی یآیند .اگر م یکدیگر به دنبال یکدیگر و پی در پی م
آنهــا را بــه تــو بگــویم؟ گفــت :بلــه ای امیرالمــؤمنین! امــام
فرمود :از روستايي که به یهــودیت شــهرت دارد در شــهری
یکند چشــم راســتش کــور اســت و به نام اصفهان ظهور م
یاش قرار دارد .هماننــد ســتاره چشم دیگرش نیز در پیشان
یدرخشد در آن لکه خونی هست که گویی بــا خــون صبح م
ترکیب شده است .در میان چشمانش نوشته كافر ،که هــر
یخوانــد بــا صــدای بلنــد فریــاد یسوادی آن را م با سواد و ب
نها،یزند همه آنچه را که در غرب و شرق در میان انســا م
یگویـــد: یشـــنود .م یدهـــد ،م جنیـــان و شـــیاطین روی م
دوستانم به پیش مــن بیاینــد .مــن همــان کســی هســتم کــه
موجودات را آفریدم سپس به آنها تــوازن دادم .مــن همــان
کسی هستم که مقــدر و هــدایت کــردم .مــن خــدای بــزرگ
شما هستم.
یخــورد و یگوید او کور است ،غــذا م دشمن خدا دروغ م
یرود .بدانید که پروردگار شــما یــک چشــم در بازارها راه م
نیست.1
بعضی از مردم صــفت چشــم را انکــار کــرده و آن را بــه
یگوینــد: یکننــد .آنهــا م دیدن بدون ]وجــود[ چشــم تأویــل م
یتوان وجود چشم را »بأعیننا« یعنی بدون چشم و هرگز نم
به خداوند – عزوجل – نسبت داد .زیــرا چشــم جــزو جســم
است .چنانچه ما برای خداوند به وجود چشم معتقد باشیم،
1
-کمالالدین ) ،(2/525بحارالنوار ) ،(52/194الخرائج و الجرائح ).(3/1133
209
253 عقيده اهل بيت ‡
هایم کــه در واقع به تجزیه کردن و جسم بودن او معتقد بود
این امر محــال و نارواســت .امــا ذکــر لفــظ )عیــن( :چشــم
یبینیــم برای تاکید بر دیدن است؛ یعنی :گویی ما شــما را م
و چشم داریم.
یگوییم این سخن از چند نظر اشتباه است: در جواب م
ل :این برداشت برخلف ظاهر لفظ است. او ً
ثانی ـًا :ایــن نظــر مخــالف آن چیــزی اســت کــه خداونــد –
عزوجل – در قرآن کریم ،پیامبر ص و اهل بیت پاکش ‡ بــر
هاند.اساس زبان عربی ثابت کرد
ثالثًا :هیچ دلیلی وجود ندارد مبنی بر اینکه منظور از عین
فقط دیدن و رؤیت است.
رابع ـًا :چنــانچه بگــوییم منظــور از )عیــن( :چشــم ،دیــدن
است و خداوند )عین( چشم را به خـود نســبت داده اســت،
یشــود کــه خداونــد بــه وســیلة آن چشــم نــتیجه آن ایــن م
یبیند .بنابراین در آیه دلیلی مبنی بر حقیقی بــودن چشــم م
وجود دارد.
خامسًا :اثبات صفت )عین( :چشم برای خداوند لزوما به
ً
معنای عقیده به جسم بودن و تجزیه کردن خداونــد هماننــد
مخلوقــات نیســت .تقریب ـا ً همــه جانــداران اعــم از انســان،
حیوانات و حشرات و ...دارای چشمهایی هستند کــه فقــط
در نام با همدیگر شبیه هستند .اما در حجم و شکل مختلف
هستند .تعدادی از آنهــا بــزرگ و تعــدادی کوچــک ،بعضــی از
آنها دقیق و بعضی نیز ضعیف هســتند .آیــا ایــن امــر لزوم ـا ً
مهای آنــان از نظــر کیفیــت و بــدین معنــی اســت کــه چش ـ
جزئیات شبیه همدیگر هستند؟! خداوند دارای برترین نمونه
است ما به آن صفاتی که خداوند و پیامبر ص و اهل بیت ‡
هانــد،هانــد ،و بــه او نســبت داد آن را برای خداوند ثابت کرد
مانند چشم و صــفات ثــابت دیگــر بــدون تحریــف ،تکییــف و
یگوییم :مــا بــه ایــن صــفات تشبیه کردن اعتقاد داریم .و م
اعتقاد داریم و هیچ چیز هم همانند او نیست.
چنـانکه منکــران بگوینـد :شـما بــه وســیلة ظـاهر آیـات و
احادیث و بدون تأویل ،تکییف )جستجو دربــارة چگــونگی( و
یکنیــد .حــال آنکــه خداونــد تشبیه کردن ،صــفات را ثــابت م
254عقيدة أهل البيت ‡
211
253 عقيده اهل بيت ‡
مىكرد«.
همچنین )عین( به صورت مفرد نیــز در قــرآن ذکــر شــده
یفرمایـد﴿ : اسـت چنـانکه خداونـد م
) .﴾ طه.(39 :
»تــا زیــر نظــر و تحــت نظــارت چشــم مــن ]آنگــونه کــه
شیابی«. شایسته است[ ،پرور
یکنید؟ خداوند حال شما چگونه این تناقض را برطرف م
چند چشم دارد؟
یتوان به این سوال پاسخ داد: ههای مختلف م از جنب
ل :میان این آیات هیچ تعارض و تناقضــی وجــود نــدارد. او ً
مها رازیرا اسم مفرد مضاف عمومیت دارد و همة آن چشـ
یکند .در این صورت میان مفرد ،مثنی برای خداوند ثابت م
و جمع هیچ تناقضی وجود ندارد.
چنانچه حداقل جمع 2باشد ،در این صورت هیچ منافــاتی
یآید. و تعارضی به وجود نم
یگوییم :این جمعی است که بر 2دللــت دارد. زیرا ما م
پــس هیــچ منافــاتی نــدارد .در صــورتی کــه حــداقل جمــع 3
یشــود .بلکــه باشد ،این جمعی است کــه از آن 3افــاده نم
قصد از آن تعظیم و تناسب میان ضمیر جمع و مضاف الیـه
یباشد. م
ثانیا :آیــات 14ســورة قمــر 48 ،ســوره طــور و 39طــه ً
معنایشان یکــی اســت و بــه معنــای اعتنــا ،حفــظ و اهتمــام
خداونــد عزوجــل بــه اولیــایش اســت .همچنــانکه اعــراب
یگویند: م
أنت بعيني وبقلبي :تو در چشــم و قلــب مــن جــای داری:
یعنی تو عزیز دل من هستی .بدین ترتیب ما صــفت عیــن و
هایــم بــرخلف آن کســانی کــه آن را تفسیر آن را اثبات کرد
یکنند.
انکار و معنای آن را تحریف م
ثالثًا :چنانکه در صفحات پیشین به روایت از پیــامبر ص و
اهل بیت ‡ بیان کردیم که خداوند فقط دو چشــم دارد .کــه
ن ربكم عّز وج ّ
ل آنان در هنگام توصیف دجال فرمودند» :وإ ّ
ل یـک چشـم یتردیـد ،پروردگارتـان عّزوجـ ّ ليس بأعور«» :ب
نیســت« .در زبــان عربــی )اعــور( بــه یــک چشــم اطلق
254عقيدة أهل البيت ‡
213
253 عقيده اهل بيت ‡
)العراف.(143 :
»هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش بــا
او سخن گفت.« ...
یفرمایــد ﴿ : همچنیــن م
) .﴾ مريم.(52 :
»مــا او را از طــرف راســت )كــوه( طــور فراخوانــديم; و
نجواكنان او را )به خود( نزديك ساختيم )در ايــن آيــه اثبــات
صفت كلم براى خداوند است كه به جلل و كمــال او ليــق
است«.
یفرماید﴿ : همچنین م
) .﴾ العراف.(22 :
»و پروردگارشان آنها را نــدا داد كــه» :آيــا شــما را از آن
درخت نهى نكردم«.
یفرمایــــد ﴿ : همچنیــــن م
) .﴾ التوبه.(6 :
»و اگر يكى از مشـركان از تـو پناهنــدگى بخواهــد ،بـه او
پناه ده تا سخن خدا)قرآن( را بشنود«.
یفرمایـــــد ﴿ : همچنیـــــن م
﴾) .البقره.(75 :
»با اينكه عدهاى از آنان ،سخنان خدا را مىشنيدند و پــس
از فهميــدن ،آن را تحريــف مىكردنــد ،در حــالى كــه علــم و
اطلع داشتند«.
است که پیامبر ص فرمــود: شده ف َ از امام صادق ؛ روایت
بٍ حجــا ِ ء ورا ن
ْ م
ِ ي
ّ إل أوحى ل،ّ وج »لقد أسرى بي رّبي عّز
ّ َ
ن
مــا كلمنــي بــه أ ْ م ّ حى ،وكّلمني بمــا كلمــه ب ِــه ،وكــان ِ
ّ ما أوْ َ
ب م الغَْيــ ِ
عــال ِ ُ ه ل إلــه إل ّ أنــا َقــال :يــا محمــد ُ إّنــي أنــا اللــ ُ
یتردید خداوندم – عزوجل – مرا بــه معــراج ة«» :ب شَهاد َ ِوال ّ
برد .پس به من از پشت پرده وحــی کــرد ،و بــا مــن ســخن
گفت ،و از جمله آنکــه بــه مــن گفــت ایــن عبــارت بــود :ای
محمد من خدا هستم که جز من خــدایی بحــق نیســت .مــن
254عقيدة أهل البيت ‡
215
253 عقيده اهل بيت ‡
1
-مستدرک الوسائل ) ،(17/326التوحید ).(265
2
-بحارالنوار ).(18/79
254عقيدة أهل البيت ‡
217
253 عقيده اهل بيت ‡
219
253 عقيده اهل بيت ‡
221
253 عقيده اهل بيت ‡
کنیم باید قبول کنیــم کــه دو قــدرت وجــود دارد .حــال آنکــه
قدرت دارای معنــای واحــدی اســت ،و دارای تعــدد نخواهــد
بود .برداشــت معنــای قــوت و نعمــت از کلیــد )یــد( در ایــن
ترکیب کامل ً محال و غیر ممکن است.
ثالثــــ ً
ا :خداونــــد – تعــــالی – فرمــــوده اســــت﴿ :
) .﴾ ص.(75 :
»گفت» :اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلــوقى
كه با دست خود او را آفريدم سجده كنى؟ ! آيا تكبر كــردى
يا از برترينها بودى؟! )برتــر از اينكــه فرمـان ســجود بــه تــو
داده شود!(«.
چنانچه در این آیه مقصود از )ید( ،قــوت و قــدرت باشــد،
آدم هیچ برتری و فضیلتی بر آفرینش ابلیس و حتی بر هیــچ
موجود دیگری نداشــت .زیـرا همــة آنهــا بــه وســیلة قــوت و
هاند بنابراین از این جهــت بــا هــم قدرت خداوند آفریده شد
شبیه هستند .خداوند همان کســی کــه بــر انجــام هــر کــاری
قدرت دارد و قدرت خداوند در هر چیزی پیداست .بنــابراین
احتجاج و دلیل آوردن علیه ابلیس صحیح نخواهد بــود .زیــرا
در این صورت ابلیس نیز خواهد گفت :خدایا تو مرا هــم بــا
های پس آنان بر من چــه برتــری و فضــلی قدرت خود آفرید
دارند؟
یشود :این صفت )دست( که خداوند آن را ً
رابعا :گفته م
تهای مختلفی ذکــر شــده اســت اثبات کرده است به صور
کــه برداشــت معنــای نعمــت و قــدرت از آن را نــاممکن
یسازد .گاهی در آن معنای قبض و بسط ،طــرف راســت م
و ...اراده شده است و همه امور فوق با برداشــت معنــای
یتوان قدرت را بــا چنیــن قدرت از آن تعارض دارد .زیرا نم
اوصافی ستود.
خامسًا :نباید با اثبات صفات )ید( :دست برای خداوند ،او
را به مخلوقات تشبیه کنیم.
پــس همــة مخلوقــات اعــم از انســان و حیــوان دارای
تهایی هستند که در نام بــا هــم مشــتركند امــا از نظــر دس
254عقيدة أهل البيت ‡
223
253 عقيده اهل بيت ‡
عمران.(152 :
»بعضى از شما ،خواهــان دنيــا بودنــد; و بعضــى خواهــان
آخرت«.
پس انسـان دارای اراده اســت ،بنـابراین نـه تنهـا انســان
بلکه دیوار نیز دارای اراده است .همچنانکه خداوند فرموده
اســــــــــــــــــت﴿ :
) .﴾ الكهـــف:
.(77
»)با اين حال( در آن جا ديوارى يافتند كه مىخواست فرو
ريزد; و )خضر( آن را برپا داشت«.
یکنیــد،
بنابراین شــما یــا صــفت اراده خداونــد را انکــار م
هاید ،یا آنچه را که همچنانکه صفات دیگر او را نیز انکار کرد
خداوند بــرای خــودش اثبــات کــرده و بــه خــود نســبت داده
است ثابت خواهید کرد ،حتی اگر مخلوقات صفتی همنام با
آن داشته باشند اما در حقیقت آن دو متفاوتند.
ثانیًا :این قول نیز که اثبات صفت ضحک )خندیدن( بــرای
هاش ایــن اســت کــه خداونــد شــبیه مخلوقــات خداوند نــتیج
یخنــدد همــان یباشد .زیــرا آن کســی کــه م است ،باطل م
کسی است که آیـة زیـر را نـازل کـرده اسـت﴿ :
) .﴾ الشورى.(11 :
»هیچ چیزی همانند خدا نیست ]نه او در ذات و صفات به
یمانــد ،و نــه
نها و زمیــن اســت ،م چیزی از آنچه در آســما
چیــزی از آنچــه در کائنــات اســت در ذات و صــفات شــبیه
اوســت [.و او شــنوا و بیناســت ]و پیوســته بــر امــور جهــان
یکند[«. نظارت م
از سوی دیگر پیامبر ص در مــواردی ایــن چنینــی جــز بــه
یگویــد .زیــرا ایــن امــر کــامل ً غیــبیوسیلة وحــی ســخن نم
است ،نه از امور اجتهادی که پیامبر ص گاهی در آن اجتهاد
ینمــود و یکرد ،سپس گاهی خداوند آن را تقریر و تایید م م
یشد .اما این امر جــزو های نازل نم گاهی هم در تایید آن آی
امــوری غیــبی اســت کــه پیــامبر ص آن را از طریــق وحــی
دریافت داشته است.
225
253 عقيده اهل بيت ‡
خواهد بود«.1
نمــ ْ است که فرمودندَ » َ : همچنین پیامبر ص روایت شده
َ خ َ َ خ َ َ
ب ضـ َ ق ـد ْ أغ ْ َ ما فَ َ ض ـب َهُ َن أغ َ َ م ْه وَ َط الل َ س َط َوال ِد َي ْهِ فَقَد ْ أ ْ س َ أ ْ
ه« :کسی که پــدر و مــادرش را خشــمگین کنــد در واقــع الل َ
خداونــد را بــه خشــم آورده اســت ،و کســی کــه آن دو را
ناخشــنود و غضــبناک ســازد ،در واقــع خــدا را غضــبناک و
ناخشنود ساخته است«.2
ن مـ ْ فرمودنــدَ » َ : پیامبر ص دربارة فضایل قریش و انصار
ه َ أ َبغَض قُريشا ً أ َبغَض ـه الل ـه ...و م ـ َ
ضـ ُ صــاَر أب ْغَ َ ض الن ْ َ ن أب ْغَـ َ َ َ ْ ُ ْ َ ُ َ َ ْ ْ
ه«» :کسی که بــا قریشــیان دشــمنی ورزد خداونــد بــا او ُ الل
دشمنی خواهد ورزید ،و کسی کــه بــا انصــار دشــمنی ورزد
خداوند با او دشمنی خواهد کرد«.3
همچنین از پیامبر ص روایــت شــده اســت کــه فرمودنــد:
خداوند سه چیز را برای شما ناپسند دانسته اســت :قیــل و
قال ]بحث و جدل[ ،سوال کردن فراوان و تباه کردن و بــه
هدر دادن مال ،همچنین از به جا نیاوردن صله رحــم نســبت
بــه مــادران ،زنــده بگــور كــردن دخــتران و ...نهــی کــرده
است«.4
امـام جعفـر صـادق بـه روایـت از پـدرانش روایـت شـده
است کــه پیــامبر ص در وصــیتش بــه امــام علــی ؛ فرمــود:
ُ
ل خو َ ره د ُ ُ مئ َْزرٍ وَك َ ِ ماءِ إ ِل ّ ب ِ ِ س َت ال ّ ح َل تَ ْس َمِتي الغُ ْ هل ّ » َك َرِه َ الل ُ
ة«» :خداونــد َ
مل َئ ِك ـ ِ ْ
ن ال َ مـ َ ً ّ
س ـكانا ِ ن فِي َْها ُ مئ َْزٍرَ ،فإ ّالن َْهارِ إ ِل ّ ب ِ ِ
برای امتم ناپسند شــمرده اســت کــه بــدون شــلوار در زیــر
یها و ...شوند .زیرا در آسمان غسل کنند و یا وارد آب جو
ههایی از ملئکه سکونت دارند« .
5
آنها گرو
بعضی از مردم وجود این صــفات ثــابت بــرای خداونــد را
یگوینــد :خداونــد خشــمگین و غضــبناک هانــد و م انکــار کرد
یگیــرد .و در یشود ،و کینــه بــه دل نم یشود ،و متنفر نم نم
1
بحارالنوار ).(41/196 -
2
مستدرک الوسائل ).(15/193 -
3
كتاب الحتجاج (1/145) :به اختصار. -
4
مستدرک الوسائل ).(7/223 -
5
وسائل الشیعه ).(2/41 -
227
253 عقيده اهل بيت ‡
این آیات مقصود فقط انتقام یا اراده انتقام است .زیــرا آن
صفات ،از آن مخلوقات هستند و برای ما جــایز نیســت کــه
هها و مخلوقات تشبیه کنیم. آفریدگار را به آفرید
در جواب این ادعا باید گفت:
ل :خشم و غضب چیزی غیر از انتقــام اســت ،و انتقــام او ً
یگــوییم :پــاداش و نتیجه خشم و غضب است .همچنــانکه م
ثواب نـتیجه رضـایت اسـت .خداونـد سـبحانه وتعـالی از آن
یگیــرد و غضــبناک یشود و بر آنان خشم م قوم ناخشنود م
یگیرد.یشود ،آنگاه از آنان انتقام م م
چنانچه بگویند :اثبات خشم و غضب برای خداوند از نظر
عقلی درست نیست.
یگوییم :بلکه عقــل مــا را بــه وجــود خشــم و در جواب م
یکنــد .زیــرا انتقــام گرفتــن ازغضــب خداونــد راهنمــایی م
مجرمان و عذاب دادن و شکنجه کردن کفار دلیلی بر وجود
خشم و غضب پروردگار است.
یفرمایــــــــد﴿ : همچنیــــــــن خداونــــــــد م
.﴾
)الزخرف.(55 :
ن و عنــاد( »اما هنگامى كه ما را )با افراط خود در عصيا
به خشم آوردند ،از آنها انتقام گرفتيم«.
این آیه دلیلی بــر علیــه کســانی اســت کــه وجــود صــفات
یکنند .زیرا خداوند انتقــام خشم و غضب خداوند را انکار م
را که از آن با لفظ )آسفونا( تعبیر کرده است.
چیزی غیر از غضب قرار داده است .زیــرا شــرط چیــزی
غیر از مشروط است.
ثانیًا :سخن آنان مبنی بر اینکه آن صفات هماننــد صــفات
مخلوقات است از دو نظر باطل است:
الف( خداوند -عز وجل -که او نسبت بــه خــود دانــاترین
است .در قرآن این صفات را به خود نســبت داده و آنهــا را
اثبات کرده است .همچنین پیامبر ص و اهل بیــت ‡ نیــز بــه
هانــد .امــا آنــان
آنها خدا شناسترند ،و به وجود آن معتقد بود
سترند یــایکنند .آیا آنها خداشــنا وجود آن صفات را انکار م
خداوند ،پیامبر ص و اهل بیت بزرگوارش ‡؟!
254عقيدة أهل البيت ‡
229
253 عقيده اهل بيت ‡
عمران.(55 :
»)به ياد آوريـد( هنگـامى را كـه خـدا بـه عيسـى فرمـود:
»من تو را برمىگيرم و به سوى خود ،بال مىبرم«.
یفرماید ﴿ : همچنین م
﴾) .النساء.(158 :
»بلکه خداوند او را به سوی خود بال برد«.
یفرمایـــــد ﴿ : همچنیـــــن م
) .﴾ فاطر.(10 :
»سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكنــد ،و عمــل صــالح
را بال مىبرد«.
یفرمایـــــد ﴿ : همچنیـــــن م
) .﴾ غافر.(37-36 :
»فرعون گفت :ای هامان برای من بنای مرتفعــی بســاز،
شاید من به وسائلی دست یابم ]که با آنها به سوی خدا بال
نها ،تــا خــدای موســی راروم[ .وســائل ]صــعود بــه[ آســما
بنگرم و از او آگاه شوم ،هر چند که من گمانم بر این است
که موسی دروغگو است .این چنین کارهایی بر فرعــون در
نظــرش آراســته و پیراســته شــد و او را از راه ]حــق[ بــاز
داشته بود و توطئه و نیرنگ فرعــون ]و فرعونیــان[ جــز بــه
زیان و نابودی نینجامید«.
یفرمایــــد ﴿ : همچنیــــن م
) .﴾ الملك.(17-16 :
»آيا خود را از عذاب كسي كه حاكم بر آسمان اســت در
254عقيدة أهل البيت ‡
231
253 عقيده اهل بيت ‡
یکند[«. نظارت م
یا منظورتان از جسم آن چیزی است که قائم با لــذات و
یباشــد؟ اگــر چنیــن باشــد، دارای صفات شایسته خویش م
این سخن از نظر معنی درست است اما ایــن لفــظ را هــم
بدان علت که گذشـت نــه بــه صـورت نفــی و نــه اثبــات بــه
یدهیم. خداوند نسبت نم
یگوینــد :اســتواء بــر عــرش بــه همچنیــن اهــل تحریــف م
معنای استیلء بر چیزی است .و در ادعایشــان بــه ايــن آیــه
یفرمایــــد﴿ : یکننــــد کــــه خداونــــد م
اســــتناد م
) .﴾ العراف.(54 :
»سپس بر روی عرش استقرار یافت«.
هاند که :چنانچه قبــول کنیــم کــه خداونــد -عزوجــل – گفت
یگوییــد کــه آن معنــی علــو اســت بـر بدان معنی که شما م
ً
عرش اسـتقرار یـافته اســت ،ایــن امـر لزومـا بـدین معنــی
است که خداوند به عرش نیازمند اســت و ایــن امــر محــال
است!
یتوان به ادعای آنان پاسخ داد: ههای مختلف م از جنب
ل :قول آنــان بــر خلف آن چیــزی اســت کــه خداونــد – او ً
عزوجل – آن را اثبات کرده است و پیامبر ص و اهل بیت ‡
هاند.
یکرد
آن را ثابت نموده و قبول م
ثانیًا :این سخن بر خلف ظاهر لفظ اســت زیــرا چنــانچه
مادة )استواء( به وسیله حرف )علی( متعدی شود در واقــع
به معنای برتر و بال بودن اســت .ایــن امــر در زبــان عربــی
ههای آن در قرآن و کلم کامل ً واضح و مشهود است و نمون
عرب بسیار فراوان است.
ثالثًا :این نتایج باطلی را در پی دارد:
نها و زمیــن بــرالف( اینکه خداوند هنگام آفرینش آســما
یفرمایــد﴿ : عرش مستقر نبوده است .زیرا خداونــد م
) .﴾ العراف.(54 :
نها و زمین را در شش روز آفرید آنگاه بر عــرش
»آسما
]استواء[ استقرار یافت«.
233
253 عقيده اهل بيت ‡
235
253 عقيده اهل بيت ‡
237
253 عقيده اهل بيت ‡
239
253 عقيده اهل بيت ‡
اعراب این جمله مشهور است که :القمر معنا ونحن نسير:
یکنیم ،ماه همراه ماست. در حالی که ما حرکت م
در حـــاليكه مـــاه و خورشـــید در آســـمان قـــرار دارنـــد.
همچنانکه امکــان جمــع شــدن علــو و معیــت )همراهــی( در
یکی از مخلوقات وجود داشته باشد ،پس امکان جمع شدن
آنها در خالق به طریق اولی وجود دارد.
یکند که قسمتی ثالثًا :پیامبر ص در هنگام سفر دعایی م
از آن چنین بود» :اللهم أنت الصاحب في الســفر والخليفــة
لهــل والمــال والولــد«» :خــدایا تــو در ســفر همــراه فــي ا َ
]مســافر[ هســتی .و در میــان خــانواده ،امــوال و فرزنــدان
جانشین ]و حافظ آنها[ هستی«.1
در مستدرک الوســائل از امیــر المــؤمنین ؛ بــه روایــت از
های پیامبر ص آمده است که ایشان فرمودند :هــر گــاه بنــد
بگویــــــد ﴿ :
هام کــارش را بــا یفرماید :بند ) .﴾ الفاتحه .(1 :خداوند م
نــام مــن شــروع کــرد .پــس مــن بایــد امــور او را بــه پایــان
برســانم و در کارهــایش بــه او برکــت ببخشــم .وقــتی بنــده
یگویــــــــــــــــــــــــــــــد ﴿ : م
هام یفرمایـد» :بنـد :﴾ خداوند م
سگزاری کــرد و دانســت کــه مــرا ســتود و از مــن ســپا
تهــایی کــه دارد همــه از جــانب مــن اســت« .همچنیــن نعم
هاند ،همه به لطــف و بزرگــی مــن بلهایی که از او دور شد
یدهــم کــه بــرای او بــوده اســت .شــما را شــاهد قــرار م
یکنــم و تهــای آخــرت اضــافه م تهــای دنیــا را بــه نعم نعم
یسازم. تهای دنیا از او دور م بلیای آخرت را همانند مصیب
هــر گــاه بنــده بگویــد ﴿ :
هام بــرای مــن شــهادت داد یفرماید :بنــد :﴾ خداوند م
کــه مــن بخشــنده و مهربــان هســتم .شــما را شــاهد قــرار
هاش را خــواهم داد یتردید از رحمتم به او بهر یدهم که ب م
و سهم او را از عطا و بخششم را نیز به او خواهم بخشید.
هــر گــاه بنــده بگویــد ﴿ :
1
-الکافی ) ،(4/284نگا :مستدرک الوسائل ) ،(8/134من ل یحضــره الفقیــه )
.(2/525
241
253 عقيده اهل بيت ‡
یدهــم،
یفرماید :شــما را شــاهد قــرار م :﴾ خداوند م
همچنانکه او به اینکه من صــاحب روز جــزا هســتم اعــتراف
کرد ،من نیز در روز قیامت ،حساب را بر او آســان خــواهم
یهــایش را خــواهم پـذیرفت و از بـدیهایش در گرفــت و نیک
خــــواهم گذشــــت .هرگــــاه بنــــده بگویــــد﴿ :
هام راســـت یفرمایـــد» :بنـــد :﴾خداونـــد م
یتردیــد در مقابــل یپرســتد .ب یگویــد .او فقــط مــرا م م
یدهم که همه آن کســانی کــه تهایش به او پاداشی م عباد
یکردند ،به آن غبطه بخورند .هرگاه با عبادت او مخالفت م
بنده بگوید:﴾ ﴿ :
هام فقط از من کمک طلبید و به من یفرماید :بند
خداوند م
یتردیــد او را
یدهم کــه ب پناه آورد من شما را شاهد قرار م
یها بــه او کمــک یدهــم و در ســخت در کارهــایش یــاری م
یکنم و در هنگام مشکلت روز قیامت دست او را خواهم م
گرفت .هر گاه بنــده بگویــد ﴿ :
:﴾ و تا آخر سوره را بخوانــد خداونــد
یفرماید این دعای بنده من است و هر آنچه او بخواهد بر م
هام پاســخ گفتــمیدهم ،به دعای بند یکنم و به او م
آورده م
یکــرد بــه او دادم و از آنچــه از آن
و همه آنچه را که آرزو م
یترسید ،او را امان دادم .
1
م
پایان
برادر عزیــزم دربــارة امــور دینــت آگــاهی داشــته بــاش و
آگاهانه خدایت را بخوان زیرا این امور جز شــریعت هســتند
که همواره به آموختن و دانســتن ضــرورت دارنــد .همچنیــن
باید همواره در این راه براساس نور و روشنی حرکت کنی
و بهترین نور همان کتاب خــدا و ســنت پیــامبر ص و مکتــب
یباشد.اهل بیت ‡ م
مهــای زیبــا و
از خداوند – سبحانه وتعــالی – بــه وســیلة نا
لهای بندگان مؤمنش را بــر یخواهم که د صفات والیش م
1
-مستدرک الوسائل ) ،(4/228بحارالنوار ) ،(82/59امالی صدوق ).(174
254عقيدة أهل البيت ‡
فهرست منابع
.1قرآن کریم
.2الحتجاج ،أبو منظور احمــد بــن علــی طبرســی ،نشــر
ه.ق( مرتضی ،مشهد مقدس ) ،1413
.3الختصاص ،محمد بــن محمــد بــن نعمــان شــیخ مفیــد،
ه.ق(کنگره جهانی شیخ مفید قم ) 1413
.4ارشــاد القلــوب ،حســن بــن أبــی الحســن الــدیلمی،
ه.ق(انتشارات شریف رضی 1412) ،
.5الستبصار ،ابــو جعفــر طوســی ،دارالکتــب الســلمیه،
ه.ق(
تهران 1390) ،
.6أعلم الدین ،حسن بن ابی الحسن الدیلمی ،موسســه
ه.ق(
آل البیت ‡ ،قم 1408) ،
.7إعلم الوری ،امین الدین فضل بن حســن الطبرســی،
243
253 عقيده اهل بيت ‡
245
253 عقيده اهل بيت ‡
247
253 عقيده اهل بيت ‡
دارالهجره ،قم
.72النوادر ،سید فضل الله راوندی ،موسسه دار الکتــاب،
قم