Professional Documents
Culture Documents
1
نامیده شدهاند .با گذر از نقطه اعتدال و رسیدن زمین به دو سر قطر كوچك
بیضی طول روز یا شب كمكم به بلندترین اندازه خود میرسد كه به ترتیب
نقطههای انقلب تابستانه و زمستانه نام دارند .از سوی دیگر هم زمان با
گردش زمین زاویه تابش خورشید به بخشهای گوناگون زمین نیز دگرگون
شده ،گرمای آنجا را كم یا زیاد میكند .بدین گونه سال خورشیدی ،فصل،
ماه و دیگر پدیدههای مربوط به گاهشماری پدید میآید .در دو نقطه اعتدال
بهاره و پاییزه همچنین در نقطههای انقلب تابستانه و زمستانه به ترتیب
جشنهای نوروز ،مهرگان ،تیرگان و دیگان (یلدا) برگزار میشده است.
در گاهشمار ایرانی سال دوازده ماه سی روزه دارد كه هر روز را به نامی
میخواندهاند .هر روز كه نام آن با نام ماه یكی میشده ،آن روز را جشن
میگرفتهاند .آیین برگزاری این جشنها نیز با نام آن هماهنگ بوده است .در
همه این جشنها نخست با نیایش همگانی از خداوند سپاسگزاری كرده،
پیمان میبستهاند كه به خشنودی اهورامزدا برای نوكردن جهان همه
كردارشان را بنابر هنجار هستی انجام دهند و خرد خود را با منش نیك
همگام سازند .سپس به شادی برخاسته ،داد و دهش (هدیه دادن و پذیرایی)
میكردهاند.
یكی از بزرگترین جشنهای ایرانی نوروز است .در باور ایرانیان جهان در
شش مرحله آفریده شده است:
آسمان ،زمین ،آب ،گیاه ،جانور ،و انسان .بنابر این باور انسان در پنج روز
آخر سال آفریده شده ،در نوروز از فروردین (فْ َ َ
روهْر یا راهنمای اهورایی)
برخوردار در نتیجه نو و تازه می شود .بنابر این ایرانیان در پایان اسفند
پیرامون خود را پاكسازی میكردهاند.
آنگاه در پنج روز ماندهی آخر سال كه به نام پنجو یا پنجه شناخته میشده با
سرودن یكی از پنج بخش گاتها میكوشیدهاند كه درونشان را پاكسازی كنند،
تا آماده دگرگونی نوروزی شوند .خانه تكانی پیش از نوروز یادگار این آیین
است .سپس به جشن (نیایش همگانی) میپرداختهاند تا از خداوند برای
2
چنین آفرینش و هدایتی سپاسگزاری كنند .آتش ،نیایش سوی قبله زرتشتیان
و نمادی از هدایت الهی است ،بنابراین در پنج روز آخر سال در پاكترین جای
خانه آتش افروخته میشده است تا هم رو به سوی آن به نیایش خداوند
بپردازند ،هم تاریكی و پلیدی دور شود .شبها نیز به مهمانی و دیدار
بزرگترها میگذشته است .عربها كه شب چهارشنبه آخر سال را نحس
میدانستند ،آن را با شب زنده داری سپری میكردند .برای سرگرمی در
كوچه و خیابان آتش میافروخته ،از روی آن میپریدند كه از دیدگاه
زرتشتیان توهین به آتش به شمار میآمده است.
اشو زرتشت خداوند را با نام اهورامزدا یاد میكند .اهورا مزدا به معنی تنها
هستی بخش بزرگ و دانای همه چیز با دانش افزاینده خویش و از هستی
خود جهان را آفریده و بر آن راهی (هنجار ،نظم ،قانون) به نام اشا (ارد،
اردیبهشت) استوار كرده است .جهان هماهنگ با این هنجار حركت میكند تا
به او باز گردد .به انسان این آزادی بخشیده شده است كه یكی از دو راه را
برگزیند .او میتواند از تواناییها و راهنماییهایی كه خداوند به او بخشیده،
بهره ببرد و به سوی اهورامزدا باز گردد و از بهترین زندگی (وهیشتم اهوم
= بهشت) با همه آسایشهای آن برخوردار شود .یا آنكه از راههای بیشمار
دیگر رفته ،به دلیل بدكرداریهایش دچار زندگی بد (دوژ انگهو = دوزخ) و
رنج دیرپای شود .واژه دین (از ریشه دیدن به معنی بینش) گویای همین
آزادی و تواناییها برای برگزیدن بهترین راه به سوی خداوند است.
انسان در خانواده ساخته و در اجتماع پرورده میشود .سپس میتواند با
پرورش شش جلوهی خداوند در خودش به او نزدیك شود .از دیدگاه دستور
زبان ،بهمن ،اردیبهشت و شهریور به صورت خنثی یا مذكر و اسفند ،خرداد و
امرداد نیز سه جلوهای هستند كه به صورت مونث بكار برده شدهاند .این
شش صفت در فرهنگ التقاطی ساسانیان با نام ا َ ْ
مشاسپندان (به معنی
بیمرگان افزاینده ،پاكان و مقدسان جاودان) دچار شخصیت فرشتهای
شدند .در اسطورههای ساسانی تخممرغ ،شیر و شیر برنج نماد بهمن؛ آتش
3
نماد اردیبهشت؛ فلز نماد شهریور؛ زمین نماد اسفند؛ آب نماد خرداد؛ گیاه
سبز و خوراكیهای گیاهی نماد امرداد هستند .انسانی كه این شش پرتو را در
خود پرورده باشد ،روحش چون آیینه روشنایی خداوند را باز میتاباند،
بنابراین كتاب آسمانی گاتها و آیینه نیز بایستی نماد اهورایی شدن انسان
باشد .در همه جشنها از جمله پنج روز پنجه ،سفرهای گسترده و نیایشها
در كنار آن انجام میشود .این هفت عنصر در همه سفرههایی كه برای
آیینهای دینی (جشنها) گسترده میشوند ،وجود دارد و سفره هفتسین
یادگار آن است .معنی نامها این نكته را بهتر نشان میدهد.
.1فروردین (ماه فروهرها):
در گاهشمار ایرانی سال با لحظه گذر زمین از نقطه اعتدال بهاره كه
درازای روز با شب برابر است ،آغاز میشود در اسطورههای ایرانی پنج
روز پیش و پنج روز پس از نوروز فروهرها به زمین میآیند تا روان
انسان را تازه كنند .همانگونه كه جهان خموده از زمستان به حركتی تا
بلندای رسیدن در میآید .واژه فروهر (فرورد ،فرورتی و فروشی به
معنی راهنما) نام ذرهای از ذات خداوندی است كه برای راهنمایی
باشندگان به سوی خداوند درون آنها نهاده شده است .روان راستكاران با
فروهرشان یكی میشود .به سخنی دیگر انسان قطرهای كوچك از دریای
خداوند است كه پس از پالیش دریایی میشود به كوچكی یك قطره.
در جشن فروردینگان (نوزدهم فروردین) ایرانیان به آرامگاهها رفته از
خداوند برای چنین بخششی سپاسگزاری ،برای درگذشتگان درخواست
شادی روان و برای خود آرزوی راستكاری میكردهاند.
.2اردیبهشت (اشا وهیشتا = بهترین هنجار ،راه و قانون)
طبیعت ایران در این هنگام بهترین و زیباترین حالت خود را داشته ،از
بهترین هنجار برخوردار است همانگونه كه به هنجارترین چیزها زیباترین
چیزهاست.گاتها آموزش میدهد كه خداوند هنجاری به نام اشا بر جهان
استواركرده است .پیامد شناخت این هنجار « دانش» نام دارد .دانشی
4
كه انسان را توانا و پیروز میكند ،ولی خرسندی زمانی به دست میآید
كه انسان همراه با اشا از بهمن نیز برخوردار باشد .هنجار ،قانون یا
دانش همچون آتش یك زبان دارد .حقیقت پنهان در هر چیز را از دود و
خاكستر جدا و نمایان میسازد .به همه روشنایی و گرما میبخشد ،ولی
اگر درست از آن بهره برداری نشود ،ویرانی به بار میآورد.
.3خرداد (رسایی و كمال)
بنابر چرخههای بلند مدت آب و هواشناختی ایران در این ماه از سال
سیلبهای بهاری فرو نشسته و كم آبیهای تابستانی هنوز فرا نرسیده
است .بنابراین منابع طبیعی آب در بهترین حالت خود هستند .بچههای
جانوران دوره حساس نوزادی را پشت سر گذاشته و شكوفهها میوه
شدهاند .در اسطورههای ایرانی نگهداری از آبها و زندگان در برابر دیو
تشنگی به این امشاسپند سپرده شده است.
.4تیر (ایزد باران ،ستاره تیشتر ،شعرای یمانی)
در چرخههای بلند مدت هواشناسی ایران بیشترین تبخیر و كمترین بارش
در این ماه روی میدهد ،ولی به هر روی نم بارانی میبارد .از سوی
دیگر ستاره تیر در این هنگام طلوع میكند كه ستارهشناسان ایران
باستان آن را قرین باران میدانستند .در این اسطوره ایرانی دیو ا َ َ
پ
ئوشه آبها را بخار و در آسمان زندانی میكند .ایزد تیر پس از
كشمكشهای بسیار این دیو را شكست میدهد .بدین گونه آبها آزاد
شده ،باران میبارد .در تاریخ اسطورهای ایران چندین جنگ بزرگ به
دلیل بارش باران در این ماه به آشتی انجامید .از رویدادهای اسطورهای
این ماه پرتاب تیر بوسیله آرش است كه برای مشخص كردن مرز ایران
و توران و پایان جنگی درازمدت انجام شد .از آنجا كه آرش راستكار و
ایرانیان خداپرستانی بر حق بودند ،ایزد باد تیر آرش را تا كرانه جیحون
برده ،همراه با آن سختی و غم را از دل و جان ایرانیان دور میسازد .در
جشن تیرگان (دهم تیر ماه) كه برابر با انقلب تابستانه است ،مردم پس
5
از سپاسگزاری از خداوند و آرزوی افزایش بارش با شادی به یكدیگر آب
میپاشیدهاند كه نمادی از باران است.
همچنین در این روز هفت رشته رنگین را به هم تابیده نخ هفت رنگی
(نماد هفت رنگ) نوع (درد و رنج) به نام تیر و به یاد تیر آرش درست
كرده ،دور مچ دست چپ خود گره میزدهاند .سپس در روز باد بر سر
یك بلندی این تیرو را به باد میسپردهاند تا همچون تیر آرش سختی و
رنج را ا ز ایشان دور كند.
.5اَمرداد (بیمرگی و جاودانگی)
پیش از هر چیز بایستی یادآور شد كه این واژه با پیشوند منفیساز ( ا َ )
از ریشه مردن و نابود شدن است .واژههای مرد ،مردم و مار نیز از
همین ریشه به ترتیب به معنی میرا و كشنده هستند .بنابرین گویش
اشتباه مرداد به معنی مرگ و نابودی به دو دلیل ناپسند است .نخست
آنكه امرداد از نامها و جلوههای خداوند و اشتباه در گفتن آنها بسیار
ناپسندیده است .دو دیگر آنكه مرگ و نابودی نام زیبایی نیست و با
فرهنگ پیشبرنده ایرانی همخوانی ندارد.
در فرهنگ ایرانیان گیاه و سبزی ،نماد بیمرگی بوده است .زیرا گیاهان
عمری بسیار دراز دارند و هرسال دوباره تازه و شاداب جوانه میزنند .از
سوی دیگر گیاه با تامین هوای پاك و خوراك به دیگر زندگان ،زندگی
میبخشد .در این هنگام از سال گیاهان در بهترین وضعیت رشد
سبزینهای خود هستند .6 .شهریور (شهریاری نیك و برگزیدنی ،سلطه و
قدرت نیك)
خداوند تنها شهریار دو جهان است .اگر انسان آنگونه كه شایسته است
پرورش یابد ،بر همه چیز شهریار بوده ،نمیگذارد چیزی بر او سلطه
داشته باشد .در گاتها نیز رابطهی انسان با خدا رابطهی دلداده و دلدار یا
استاد و شاگرد است.
.7مهر (پیوستن با مهربانی)
6
زمین در این هنگام از نقطه اعتدال پاییزه میگذرد بنابراین درازای روز با
شب برابر میشود .گرمای خورشید نه چون تابستان بسیار است و نه
چون زمستان اندك .حیوانات و حشرات نیز در این ماه جفتگیری
میكنند .در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر
میدانستند .این ایزد كه همواره با دروغ در جنگ است ،نگهبان پیوند در
ن شكنان را به سختی پادافره (مجازات) می
میان مردمان بوده و پیما
كند .ایرانیان مهرپرور دوستار عدالت جشن مهرگان را نوروز خاصه
مینامیدهاند.
.8آبان (آبها)
در این ماه از سال به طور معول باران میبارد .در گاهشماری باستانی
این ماه آغاز زمستان بزرگ بوده است.
.9آذر (آتش)
در این ماه سرما به اندازهای است كه باید آتش روشن كرد.
.10دی (دادار ،دانای آفریننده)
در این هنگام از سال كه با انقلب زمستانه همراه است ،كوتاهترین
روزها و بیشترین سرما زندگی مردم و جانوران را آنچنان با خطر روبرو
میسازد كه تنها خداوند میتواند آنها را در امان نگه دارد .از سوی دیگر
همه كارهای كشاورزی و بیشتر كارهای دامداری تعطیل است و بهترین
راه برای گذراندن این شبهای بلند و سرد نیایش به درگاه خداوند است.
در این ماه چهار جشن دیگان در روزهای اورمزد ،دی به آذر ،دی به مهر و
دی به دین برگزار میشود .نخستین روز این ماه یعنی اورمزد و دی ماه (
۲۵آذر ماه در گاهشمار امروزی) برابر با شب یلدا است .این باور وجود
داشته است كه پس از مهرگان مهر (گرما و نور خورشید) رو به نابودی
میرود تا آنكه در اورمزد و دی ماه دوباره متولد میشود .واژه آرامی
یلدا این نكته را نشان میدهد .در فرهنگ اروپایی پس از جایگزین شدن
7
مسحیت بجای مهرپرستی این آیین تولد به نام تولید مسیح برگزار می
شده است.
.11بهمن (منش نیك)
در هات ۲۸بند ۱از گاتها در نماز آرزو میشود كه برای خرسندی جهان
همه كارهایمان با اشا و خردمان با منش نیك همگام باشد .در
اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان جانوران سودمند است.
زرتشتیان در ماه و روز بهمن هر ماه از كشتن جانوران سودمند یا
خوردن گوشت پرهیز میكنند .با نگاهی به طبیعت ایران میبینیم كه
زایش بسیاری از جانوران سودمند اهلی و وحشی پس از جشن سده
(جشن سوختن آتش) روی میدهد.
جشن سده كه به نظر میرسد جشن آغاز سال نو كشاورزی بوده باشد
در روز مهر ایزد این ماه برگزار میشود .درگذشته نخستین كار برای
آغاز كشاورزی كندن بوتههای بیابانی و سوزاندن آنها بود .امروزه نیز
بسیاری از كارهای كشاورزی و باغبانی پس از سده آغاز میشود.
.12اسفند (آرامش افزاینده ،پارسایی مقدس)
اسفند یا سپنتا آرمایتی ،آرامشی است كه از عشق و ایمان سرچشمه
میگیرد .در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث)
بكار برده شده است .بنابراین در اسطورههای ایرانی این امشاسپند
نگهبان زن و زمین به شمار می رفته است .در بندهشن آمده كه زن نیك
چون زمین نیك سختیها را میگوارد و بر شیرین میدهد .از این روی
جشن اسپندگان ( ۲۹بهمن ماه امروزی) ویژه زنان بوده است .در این
روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میكردهاند .ابوریحان
بیرونی از این جشن با نام مردگیران یاد كرده میآورد كه دختران شوی
مورد علقه خود را در این روز برمیگزیدهاند.
اینك كه معنی نامهای ماه را دانستیم باری دیگر به چرخه سال باز
میگردیم ولی اینبار با دیدی دیگر سال را از زمستان آغاز میكنیم .شاید
8
بتوان زمستان را همانند آغاز آفرینش دانست .زمانی كه تنها خداوند بود
و خواست كه روزگار جهان با فروغ آسایش و آرامش روشن باشد .پس
نخست روشنایی را آفرید .آنگاه با خرد خود آیین راستی (هنجار هستی-
اشا) را آفرید و بهترین منش (بهمن) را استوار كرد (هات ۳۱بند ۷گاتها).
از آنجا كه در بیشتر موارد بهمن به صورت نرینه (مذكر) بكار برده شده
شاید بتوان آنرا همانند پدر دانست .پدری كه از دانش و خرد ،منشی نیك
دارد .شاید بتوان اسفند را نیز همانند مادر دانست ،زیرا از دیدگاه دستور
زبان این جلوه خداوندی همواره به صورت مادینه (مونث) به كار برده
شده است .مادری كه از دانش ،دلدادگی و ایمان به خدا آرامشی
افزاینده (اطمینان قلب) دارد.
جشنهای برابر شدن روز و ماه :
جشن فروردینگان
جشن اردیبهشتگان
جشن خوردادگان
جشن تیــــرگان
جشن امردادگان
جشن شهریورگان
جشن مهـــرگان
جشن آبانگان
جشن آذرگان
جشن دیگان
جشن بهمنگان
جشن اسفندگان
•دیگر جشنهای باستانی و زرتشتی:
جشن نوروز
جشن زادروز حضرت زرتشت
9
جشن سده
در هر ماه یک بار نام روز و ماه يکى مىباشد .زرتشتيان اين روزها را جشن
مىگيرند اين دوازده جشن به نام ماهها ،فروردينگان ( ۱۹فروردين)،
ارديبهشتگان ( ۲ارديبهشت گاهنامه کنونى ايران و ۳ارديبهشت گاهنامه
زرتشتي) ،خردادگان (۴خرداد کنونى و ۶خرداد زرتشتي) ،تيرگان ( ۱۰تير
کنونى و ۱۳تير زرتشتي) ،امردادگان ( ۳امرداد کنونى و ۷امرداد زرتشتي)،
شهريورگان ( ۳۰امرداد کنونى و ۴شهريور زرتشتي) ،مهرگان ( ۱۰مهر
کنونى و ۱۶مهر زرتشتي) ،آبانگان ( ۴آبان کنونى و ۱۰آبان زرتشتي)،
آذرگان ( ۳آذر کنونى و ۹آذر زرتشتي) ،ديگان ،بهمنگان ( ۲۶دى کنونى و ۲
بهمن زرتشتى) و اسفندگان ( ۲۹بهمن و ۵اسفند زرتشتي) خوانده مىشود.
از ميان اين جشنها جشن مهرگان جنبه ملى دارد که در بخش جشنهاى
ملى درباره آن سخن مىگوئيم .بزرگترين جشنهاى زرتشتيان (ايران
باستان) ،نوروز بود که با اعتدال ربيعى همراه است .هنگامى که خورشيد
روى مدار استوا قرار مىگيرد و روز و شب برابر مىشوند ،اين روز اول
فروردين برابر ۲۱ ،مارس است .جشن مهرگان که دومين جشن بود که با
اعتدال پائيزى همزمان بود) .اين اعتدال در روز ۲۳سپتامبر برابر با اول مهر
است و مهرگان ده روز ديرتر يعنى روز مهر از مهرماه که دهم مهر باشد
جشن گرفته مىشود .بعد از اين دو جشن ،جشنهاى تيرگان و ديگان مهم
بودند .جشن تيرگان برابر روزى است که خورشيد در دورترين نقطه شمالى
از استوا قرار دارد و بزرگترين روز و کوتاهترين شب است .اين روز در
حدود ۲ژوئن است که برابر اول تير مىباشد و جشن تيرگان ده روز ديرتر
در دهم تير است و جشن ديگان که خورشيد در دورترين نقطه جنوبى از
استوا قرار دارد و بزرگترين شب و کوتاهترين روز است اين روز در حدود
۲۲دسامبر برگزار مىشود.
جشن فروردينگان
10
در روز فروردين از ماه فروردين (نوزدهم فروردين) برگزار مىشود و
همانطور که از نام آن پيدا است مربوط به فروهر پاکان و در گذشتگان
مىباشد و در حقيقت مىشود گفت .اين جشن روز يادبود روانان است چون
واژه فروردين و فرهر هر دو از يکى ريشه مشتق شده و به معنى نيروئى
است که از عالم بال براى راهنمائى و پاسبانى ارواح در وجود بوديعه گذاشته
است.
زرتشتيان تهران در اين روز به آرامگاه زرتشتيان که در کاخ فيروزه واقع
شده مىروند و از موبدان که در آنجا حضور دارند مىخواهند که به نام
درگذشتگان آنها آفرينگان بخوانند .در حين سرودن آفرينگان مواد خوشبو
روى آتش دود مىکند ،شمع روشن مىنمايند ،گل و سبزه حاضر است،
ميوهجات تازه را پاره مىکنند و لرک هم که مخلوطى است از هفت قسم
ميوه خسک ،حاضر است و سورگ هم که نان کوچک گردى است در روغن
کنجد مىپزند .پس از اتمام آفرينگان خوانى ميوه و لرک و سورگ که تيرک
شده است بين حاضرين پخش مىشود که بخورند بهعلوه هر کسى بهسر
قبر نزديکان خود رفته گل و سبزه مىگذارد و شمع روشن مىکند.
سرگرد آورنگ در کتاب جشنهاى ايران باستان سورگ را تشبيه کرده است
به نان روغنى که مسلمانان در روز جمعه آخر سال درست مىکنند و به سر
قبر مىبرند و به مردم مىدهند.
در روم قديم در ماه فوريه به ياد ارواح مردگان که آنها را ماتس مىناميدند
در قبرستانها مراسمى برگزار مىکردند و فديه مىدادند .هندوها نيز نظير
اين جشن دارند که آنرا پيتارا مىنامند .عيسويان کاتوليک هم در اول ماه
نوامبر عيدى دارند به نام توسينت که عيد اموات است و در آن روز از
درگذشتگان ياد نموده مزار آنان را گلباران مىکنند.
جشن ارديبهشتگان
اين جشن در روز دوم ارديبهشت از ماه ارديبهشت واقع مىشود و چون
ارديبهشت امشاسپند (واژه اوستائى اشاوهيشتا) نماينده اشوئى و پاکى و
11
راستى و درستى است و نگهبانى تمام اقسام آتش در جهان نيز سپرده به او
است ايرانيان باستان در اين جشن همه به لباس سفيد که نشان
زرتشتىگرى است ملبس شده و دسته جمعى ستايش و پرستش پروردگار
را بهجا مىآورند و سپس جشن و سرور را آغاز مىنمودند .امروزه نيز
زرتشتيان اين روز را مقدس مىدانند و به آتشکدهها رو آورده اهورامزدا را
با خواندن ارديبهشت يشت و ديگر نمازها سپاس مىگويند.
جشن خوردادگان
اين جشن به فرشته خورداد که واژه اوستائى آن ههاروهتاته است تعلق دارد
و در ( ۴خرداد) روز خورداد از ماه خورداد برگزار مىشد .چون خورداد به
معنى رسائى و کمال و تندرستى است و در عالم مادى پاسبانى آب
چشمهها و نهرها و رودها و درياها به اين فرشته واگذار است نياکان ما در
اين روز بهسر چشمهها يا کنار رودها و ساحل درياها مىرفتند و پس از
ستايش اهورامزدا روز را به عيش و سرور با دوستان و ياران مىگذارنيدند.
جشن تيرگان
اين چشن يکى از جشنهاى بزرگ ايران باستان است که تا چندين سال
پيش اين جشن در روز تير ايزد و تيرماه از طرف زرتشتيان برگزار مىشد
ولى امروز ديگر از آن اثرى نيست.
روش برگزارى اين جشن بدين قرار بود .روز پيش از عيد تمام محوطه خانه
از درون و برون آب و جارو و گردگيرى مىشد و صبح روز جشن همه
آبتنى نموده لباس نو مىپوشيدند و مخصوصا ً چيزى که ويژگى به اين جشن
داشت تار نازکى بود که از ابريشم هفت رنگ و سيم نازک و ظريفى بههم
تابيده بودند و به نام تير و باد معروف بود .اين تار را زرتشتيان در بامداد روز
تير به مچ دست مىبستند و در روز باد يعنى بعد از ده روز از دست باز کرده
به باد مىدادند .در اين جشن جوانان زرتشتى با شعف و شادى دنبال هم
مىدويدند و بههم آب مىپاشيدند و صداى قهقهه آنها در کوچه و محله
مىپيچيد در حقيقت مىشود گفت که اين روز جشن آبريزان هم بود.
12
تير که واژه اوستائى آن تشتر است ستارهاى است نورانى که کليه
اوستادانان آنرا به سيروس ترجمه نمودهاند و در فرهنگها به نام ستاره
باران نوشته شده است .اين ستاره را به عربى شعرى يمانى مىگويند و
نبايد آنرا با تير يا عطارد يکى دانست .از فقره پنجم تير پشت که در وصف
تشتر مىباشد نيز رابطه اين ستاره با باران بهخوبى مشاهده مىشود در
اين فقره ما مىخوانيم" :چهارپايان خرد و بزرگ و مردم مشتاق ديدار تشتر
هستند .کى دگرباره اين ستاره باشکوه و درخشان طلوع خواهد کرد.و کى
دگرباره چشمههاى آب بستيرى شانه اسبى جارى خواهد شد؟"
يکى از داستانها که درباره اين جشن گفته شده راجعبه جنگ ايرانيان با
تورانيان است در عهد سلطنت منوچهر پادشاه پيشدادي آرش کمانگیر مامور
شد تا با پرتاب تیری از فراز قله دماوند به جنگ دو ملت پایان دهد و هرجا
که تیر او فرود آمد مرز ایران و توران شود .او تمام توان و عشق خود به
ایران را در تیر خود نهاد و با پرتاب آن به بعد از رود سیحون و جیحون جان
به دادار بخشید.
اين جشن در زمان قديم از روز تير شروع مىشد و تار روز باد ادامه داشت
يعنى مدت برگزارى جشن ۱۰روز بوده است .در بين هندوان همين مراسم
با استفاده از رنگ بهجاى آب انجام مىشود.
جشن امردادگان
در زمان قديم اين جشن در روز امرداد و امرداد ماه برگزار مىشده و چون
امرداد فرشته جاودانى و بىمرگى مىباشد و در عالم جسمانى نگهبانى
نباتات و روئيدنىها با او است زرتشتيان در اين روز به باغها خرم و دلنشين
دور از محوطه شهر مىرفتند و طى مراسمى اين جشن را با شادى و سرور
در هواى صاف و در دامن طبيعت برگزار مىکردند و از تماشاى آفريدهاى
بىشمار پروردگار لذت مىبرند.
جشن شهريورگان
13
شهريور در اصل خشتره وئريه بوده که در زبان پهلوى خشتريور و در پارسى
شهريور شده است .جزء اول اين کلمه يعنى خشتره به معنى پادشاهى و
سلطنت و قدرت و کشور است و کلمات شهر و شهريار از اين واژه گرفته
شده است .جزء دوم به معنى آرزو شده است .بنابراين معنى ترکيبى آن
پادشاهى آرزو شده يا کشور خواسته شده مىباشد .اين امشاسپند در عالم
روحانى مظهر قدرت و نيرو مىباشد و در عالم جسمانى پاسبانى فلزات با
او است .در عهد باستان در روز شهريور جشنى به نام شهريورگان برگزار
مىشده است.
جشن مهرگان
اين جشن از جشنهاى بسيار مهم و باشکوه ايران باستان و معروف بود.
اين جشن در نبمه دوم سال يعنى هنگامى برگزار مىشد که گرماى سوزان
تابستان سپرى شده و هواى معتدل و فرحافزاى پائيزى جاى آنرا گرفته بود
يعنى در حقيقت جشن مهرگان در روز رام و مهرماه به مدت شش روز
ادامه داشت که روز اول را مهرگان عامه و روز آخر ار مهرگان خاصه
مىناميدند.
اين جشن مربوط است به فرشته مهر که در اوستا ميترا ناميده مىشود و
به معنى نور خورشيد و مهر و محبت و مهر عهد و پيمان مىباشد اين جشن
را در قديم ميتراکانا مىگفتند که بعدها به تدريح مهرگان شد .در روايت
است که فريدون پادشاه پيشدادى در اين روز بر ضحاک تازى چيره شده و
او را گرفته در کوه دماوند حبس نمود و تاج پادشاهى ايران را بهسر نهاد.
جشن مهرگان در دربار خلفا عباسى نيز باشکوه برگزار مىشد و اين جشن
در عربى به (مهرجان) تبديل شده است.
يکى از سنتهاى ديرين اين جشن رسم قربانى کردن گوسفندان بود.
زرتشت با تمام نيرو برعليه اين رسم قربانى کردن قيام نمود .در قرنهاى
اخير اغلب خانوادههاى زرتشتى ساکن ايران در جشن مهرگان گوسفندى را
سر مىبريدند و طى تشريفات و مراسمى که به سرودن ادعيه و بريان
14
کردن گوسفند در تنور توأم بود قسمتى از گوشت گوسفند قرانى را به
بينوايان و مستحقين مىدادند و به مرور ايام اين رسم چنان در مردم ريشه
دوانده بود که خانوادههاى با بنيه ضعيف مالى نيز پولى قرض نموده و
گوسفندى در روز جشن مهرگان قربان مىنمودند.
جشن آبانگان
در عهد باستان در روز آبان و آبانماه (برابر روز دهم آبان از تقويم
اوستائي) جشن آبانگان برگزار مىشد .در اين روز زرتشتيان به کنار
جويبارها و رودخانهها مىرفتند و با سرودن آب زور و ساير نيايشها ،جشن
را با شادى برگزار مىنمودند.
برادران و خواهران پارسى زرتشتى در اين رروز گروهگروه در حالىکه
ملبس به لباس سفيد نو مىباشند به ساحل دريا و کنار رودخانهها رو
مىآورند و به ستايش و پرستش پروردگار يکتا مىپرداختند .از پنجاه سال
پيش در بين زرتشتيان با امکاناتى که روى داد و گردهمائىها و تشکيل
انجمنهائى که بر اثر کوشش افراد دلسوز بهوجود آمد ،دگرباره مطابق
سنن و رسوم گذشته به برگزارى جشنهاى آبانگان اقدام کردند.
جشن آذرگان
آذر به معنى آتش است و نياکان ما در روز جشن آذرگان يا آذرخش که در
روز آذر از ماه آذر واقع مىشد به آتشکدهها رو آورده به پرستش اهوراى
يکتا مىپرداختند .امروز هم زرتشتيان ايران و هندوستان در اين روز به
آدريانها مىروند و ستايش پروربدگار را بهجا مىآورند.
جشن ديگان
دى يا دتوشو به معنى دادار و آفريدگار است و در نامههاى اوستائى اغلب
بهجاى واژه اهورامزدا بهکار رفته است .روزهاى هشتم و پانزدهم و بيست و
سوم هرماه به نام دى نامگذارى شده که براى تميز آنها از همديگر هر يک به
نام روز بعدش خوانده شده است بدين طريق ديبآدر ،دىبمهر و ديبدين .به
اين ترتيب در هر ماه چهار روز به نام خدا ناميده شده و در ماه چهار بار
15
جشن ديگان برگزار مىشده است .ولى در روزهاى اورمزد و دىماه جشن
بزرگترى از ساير روزها برگزار مىشده است.
جشن بهمنگان
بهمن از واژه اوستائى و هومن است و به معنى انديشه نيک مىباشد.
فرشته وهمن يکى از فرشتگان مقرب درگاه اهورامزدا و در عالم معنوى
مظهر انديشه نيک و دانش خداداد است .پاسبانى چهارپايان سودمند در عالم
جسمانى به اين امشاسپند واگذار است و از اينرو زرتشتيان در جشن
بهمنگان يا بهمنجنه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع مىشود از کشتار
حيوانات و خوردن گوشت آنان خوددارى مىنمايند و بعضى از متعصبين آنان
اين عمل يعنى پرهيز از خوردن گوشت و کشتار گاو و گوسفند و مرغ و
غيره را در همه روزهاى ماه بهمن ادامه مىدهند.
جشن اسفندارگان
در آثارالباقيه درباره اين جشن چنين نوشته شده" :اسفندارمزد ماه روز
پنجم آن اسفندار مزد است و براى اتفاق افتادن دو نام آن را چنين ناميدهاند
و معنى آن عقل و حلم (بردباري) است و اسفندارمزد فرشته پاسبان زمين
است و حامى زنان درستکار و پارسا و شوهردوست مىباشد .در دوارن
گذشته در اسفندماه بهويژه اين روز عيد زنان بود و مردان به زنان بخشش
مىنمودند و هنوز هم اين رسم در اصفهان ورى باقى مانده و به فارسى
مزدگيران گويند.
سپندارمزد که واژه اوستائى آن سپنتا آرميتى است به معنى تواضع مقدس
است و فرشته سپندارمزد در عالم معنوى مظهر عشق و محبت و تواضع و
فروتنى مىاشد و در عالم مادى نگهبانى زمين با او است جشن اسفندارگان
در عيد باستان در وز اسفندارمزد از ماه اسفند برگزار مىشده يعنى در روز
پنجم اسفندماه باستانى امروز اين جشن در بين زرتشتيان ديده نمىشود.
16
در اساطیر كهن ایرانی ،اهورامزدا ،آفرینش خویش را در طول یك سال و در
شش مرحله كه (گاهنبار) نام دارد ،پدید آورد .گاهنبار به معنای هنگام سال
جشن های شش گانه زرتشتیان است كه در اوقات مختلف سال برگزار می
شود .هر یك از این جشن ها پنج روز به طول می انجامد كه چهار روز
نخستین ،مقدمه جشن و روز پنجم آخرین و مهم ترین روز مراسم است.
براساس متون كهن ،آفرینش گاهنبارها براساس خرد مقدر شده است.
انجام مراسم دینی در این روزها ثوابی عظیم دارد و ترك آن نیز گناهی
بزرگ است تا جایی كه شایسته نیست زرتشتیان مومن با چنین گناهكاری
چیزی بخورند ،او را به خانه خود راه دهند ،شهادت وی را بپذیرند و یا او را
یاری رسانند.
این جشن ها پیوند عمیقی با طبیعت و زندگی و كار روستاییان داشته و می
توان آنها را در اصل جشن هایی از آن كشاورزان دانست .گاهنبارها بدین
ترتیب نامیده شده اند:
.1مدیورزم :به معنای میان بهار و هنگامی كه زمین سبز می شود.
آفرینش آسمان از آن این گاهنبار است و زمان برگزاری آن از ۱
فروردین تا ۹اردیبهشت و با ۵روز درنگ تا ۱۴اردیبهشت ادامه
داشته است.
.2مدیوشم :میان تابستان زمانی كه علوفه درو می شود .آفرینش
آب در این گاهنبار صورت گرفته است و زمان آن از ۱۵اردیبهشت
تا ۷تیرماه و با ۵روز تاخیر تا ۱۲تیر ادامه داشته است.
.3پدیشمه :گردآوری غله زمانی كه گندم رسیده و خرمن به دست
می آید .اهورا مزدا زمین را در این گاهنبار آفرید .این گاهنبار از ۱۳
تیر تا ۲۰شهریور و با پنج روز درنگ تا ۲۵شهریور برگزار می شده
است.
.4ایاسرم :بازگشت به خانه بازگو كننده زمانی است كه چوپانان با
گله های خود پیش از شروع فصل سرما از چراگاه تابستانی به
17
خانه باز می گردند .آفرینش گیاه مربوط به این گاهنبار است و
زمان برگزاری آن از ۲۶شهریور تا ۱۹مهر و با ۵روز درنگ تا ۱۴
دی ادامه می یافته است.
.5مدیاریم :میان سال كه زمان استراحت و آرامش كشاورزان و
دامداران است .این گاهنبار به آفرینش جانوران اختصاص می یابد
و از ۲۵مهر تا ۹دی و با ۵روز درنگ تا ۱۴دی برگزار می شده
است.
.6همسپهمدیهم :حركت همه سپاه و زمان برابر شدن روز و شب
است و در واقع مربوط به فرود آمدن روان مردگان برای سركشی
به خان و مان بازماندگان خویش است گرامیداشت درگذشتگان و
زیارت اهل قبور در روزهای پایانی سال در میان ایرانیان امروز ،
به جای مانده همین اعتقاد است .این گاهنبار ویژه آفرینش انسان
است كه با آن خلقت اهورامزدا پایان می یابد .زمان برگزاری این
گاهنبار از ۱۵دی تا ۲۴اسفند بوده و با ۵روز درنگ تا ۲۹اسفند
ادامه داشته است.
براساس اساطیر ایرانی پیدایش گاهنبارها به جمشید نسبت داده می
شود .داستان بدین قرار است كه جمشیدشاه رسم داشت هر غریبه ای
كه از راه می رسید را به مطبخ كاخ خویش می فرستاد تا به اندازه كافی
خوردنی تناول كرده و برود .روزی دیوی خود را به صورت درویشی
درآورد و به كاخ جمشید وارد شد و طلب غذا كرد .جمشید شاه بر طبق
رسم خویش او را به مطبخ فرستاد .دیو درویش نما هر آنچه را در مطبخ
بود خورد و ادعا كرد كه باز گرسنه است .آشپز ،شاه را از ماجرا آگاه
ساخت .جمشید دستور داد كه از گله گاوان و گوسفندان تا جایی كه او
سیر شود ،برایش غذا آماده كنند .هرچه آشپز به درویش بیشتر غذا می
داد ،او بیشتر می خواست.
18
آشپز كه به تنگ آمده بود نزد جمشید شكایت برد و گفت اگر همینطور
پیش برود ،دیگر چیزی برای خوردن باقی نخواهد ماند.
شاه كه سخت درمانده شده بود به درگاه اهورامزدا نالید و به چاره
جویی پرداخت .اهورامزدا از او خواست تا گاوی زردرنگ را گرفته و به
نام ایزد او را بكشد و در دیگی با سركه كهنه و سیر گیاه بدبوی سداب
بپزد و به خورد او بدهند .پس چنین كردند و هنگامی كه دیو اولین لقمه را
خورد از آنجا گریخت .پس از آن روز گاهنبار ساختند و هر زمان قحطی و
تنگی پیش می آمد خوراكی از گاو زرد با سركه و سیر و سداب پخته و
می خورند تا قحطی از میان برود.
جشن سده (ست)
اين جشن در آبان روز از بهمنماه است که برابر گاهنامههاى قديم روز دهم
بهمن مىباشد و بهمناسبت پيدايش آتش و در واقع جشن آتش است.
ايرانيان بهويژه زرتشتيان در شب دهم ماه بهمن جشن مىگيرند و آتش
روشن مىکنند و موبدان پيرامون آتش مىگردند و اوستا مىخوانند و مردم
به شادمانى مىپردازند.
بسيارى از مورخين اين جشن را به هوشنگ پادشاه سلسلهٔ پيشدادى نسبت
دادهاند.
ايرانيان سال را بهدو قسمت کرده بودند ،يکى تابستان بزرگ و ديگرى
زمستان بزرگ .روز سده عبارت است از ۱۰۰روز از آبان گذشته که سده يا
سته ناميده مىشود يعنى صد روز از زمستان گذشته است.
سده ،یکی از جشنهای همگانی ایران کهن ،با افروختن خرمن هیزمی که
برزگران ،از پگاه گرد آوردهاند ،آغاز میشود .موبد موبدان با ردایی سراسر
سپید و با للهای روشن در دست ،شعلهای در خرمن میاندازد و شعله در
چشم برهم زدنی هیمه را میگیراند .مردمان هلهله میکنند و موبدان اوستا
میخوانند .جوانان از فراز آتش میپرند و میانسالن حدیث شادی مکرر
میکنند .آخرین غبار زمستان کاهلنه از تن زمین رخت بر میبندد و سده
19
برای زمین ،باران برکتها میشود .در فلق ،خورشید ترانه وداع سر میدهد
و مردمان تا خش خش سپید زمستانی دیگر ،فصلها را دوره میکنند.
وجه تسمیه سده
سده ،جشنی است که به روایت تاریخ تا قبل از سیطره صفویان بر ایران نه
تنها میان مردم ،که در دستگاههای حکومتی و پادشاهی نیز برگزار میشده
است .در دوران کهن ،این جشن متعلق به همه ایرانیان بوده اما بنا به دلیلی
امروزه فقط زرتشتیان آن را برگزار میکنند.
درباره وجه تسمیه سده اطلعات چندانی در دست نیست .بسیاری از
محققان ،سده را گرفته شده از (صد) میدانند؛ چنانکه ابوریحان بیرونی در
آثارالباقیه مینویسد" :سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر ،پسر بابکان
است و در علت و سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را
جداگانه بشمارند ،میان آن و آخر سال عدد صد به دست میآید و برخی
گویند سبب این است که در این روز زادگان کیومرث ،پدر نخستین ،درست
صد تن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند".
مهرداد بهار ،محقق و اسطورهشناس ایرانی در کتاب (جستاری چند در
فرهنگ ایران) ،معتقد است که واژه سده از فارسی کهن میآید و به معنای
پیدایی و آشکار شدن است" :جشن سده سپری شدن چهل روز از زمستان
است و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد .البته به جشنی دیگر نیز که در
دهم دی ماه برگزار میشده و کمابیش مانند جشن سده بوده ،توجه کنیم که
طی آن نیز آتش میافروختند .اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا
تولدی دیگر برای خورشید بدانیم ،جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز
تولد ،آیین کهن و زندهای است .در همه استانهای کشور و سرزمینهای
ایرانی نشین ،دهم و چهلم کودک را جشن میگیرند و این واژه اسم مونث،
که به معنای پیدایی و آشکار شدن است ،در ایران باستان sadokو در
فارسی میانه sadagبوده و واژه عربی سذق و نوسذق از آن آمده است".
سده اساطیری
20
فردوسی در شاهنامه روایت پیدایی سده را مرتبط با پیدایش آتش دانسته و
چنین آورده است :هوشنگ ،پادشاه پیشدادی روزی در دامنه کوه ماری سیه
رنگ و تیره تن و تیزتاز دید ،سنگی برگرفت و به سوی مار انداخت ،مار فرار
کرد و آن سنگ بر سنگ کوه خورد ،جرقهای زد و آتش پدیدار شد.
ابوریحان نیز مینویسد" :و جمعی برآنند که این روز ،عید هوشنگ پیشدادی
است که تاج عالم را به دست آورد ...و دستهای هم گفتهاند در این روز
جهنم از زمستان به دنیا بیرون میآید .از این رو آتش میافروزند تا شر آن
برطرف گردد".
سده معاصر
در عصر حاضر اقلیت زرتشتی در ایران جشن سده را برگزار میکنند ،اما
چنانکه محمود روحالمینی ،استاد دانشگاه و مردمشناس ،میگوید ،پیدایش
و برگزاری این جشن جنبه دینی نداشته است" :داستان هوشنگ و فرار مار
و پیدایش آتش یا داستان فریدون و آرمائیل و فرار قربانیان ضحاک و
داستانهای دیگری که درباره پیدایش این جشن و نام سده آمده ،تمامی
آنها غیردینی است .در شیوه برگزاری جشن نیز که کتابهای تاریخی
متعددی بیان داشتهاند ،در دستگاههای پادشاهان (پیش از اسلم و بعد از
اسلم) ،نشانی از دستور و آیین زردشتی دیده نمیشود.
دکتر مهرداد بهار در این زمینه مینویسد" :تا آن جا که از اساطیر و متون
ایران باستان و میانه برمیآید ،سده از جمله آیینهایی نبوده است که در
ایران باستان و در ادبیات زرتشتی اعصار کهن رسمیتی داشته باشد .در
اوستا و نوشتههای پهلوی از آن ذکری نرفته است ،ولی میتوان باور کرد که
خود آیینی بس کهن بوده".
روحالمینی درباره علت پیدایش این جشن به تقدس آتش اشاره میکند و
میگوید" :آتش و نور همواره برای ما ایرانیان مقدس بوده است .هنوز هم
هنگام تولد یكی از ائمه چراغانی میكنیم .سر سفره نوروز ،در جشن
مهرگان ،در سده و جشنهای دیگر شمع یا چراغ پایههای اصلی مراسم را
21
تشکیل میدهند .تا پنجاه سال پیش مردم اعتقاد داشتند كه آتش یا شمع را
نباید خاموش كرد تا جایی که آنها برای احترام به آتش ،با دو انگشت آتش را
خاموش میكردند".
روحالمینی به اختصار میگوید" :این جشنی است كه به هیچ مذهبی تعلق
ندارد ،همان طور كه نوروز را جشن میگیریم باید به مهرگان و سده هم
اهمیت بدهیم".
سده سوزی
به هر روی ،ماندگاری سده در فرهنگ ایرانی بسیار مرهون اقلیت کوچک
زرتشتی است .آنها با جمعیتی اندک ،بسیاری از آیینها و آداب و رسوم
ایرانی را از گزند روزگار برحذر داشتهاند که سده یکی از ارجمندترین
آنهاست.
کرمان ،از دیرباز تاکنون مهد برگزاری سده بوده است .از آن جا که این
شهر ماوای بیشترین تعداد زرتشتیان ایران است ،همه ساله باشکوهترین
جشن سده نیز در آن جا برگزار میشود .پیش از انقلب به علت اینكه
زرتشتیان كمی در تهران زندگی میكردند ،این جشن در تهران برگزار
نمیشد ،اما با مهاجرت زرتشتیان به تهران ،هر سال این جشن در کوشک
ورجاوند نیز برپا میشود .علقه جوانان ایرانی به شناخت فرهنگ کهن
سرزمینشان باعث شده است که کوشک ورجاوند هر سال پذیرای تعداد
بیشتری از میهمانان غیرزرتشتی باشد .روحالمینی ،که خود کرمانی است،
درباره برگزاری سده در كرمان میگوید" :كرمانیها این جشن را باشكوهتر
از مناظق دیگر برگزار میكنند ،زیرا در این شهر زرتشتیان زیادی وجود
دارند .هنوزهم در كرمان رسم است كه كشاورزان از خاكستر آتش بر
زمینهاشان میپاشند ،زیرا عقیده دارند كه خاكستر آتش سده به زمین
بركت میدهد".
او ادامه میدهد" :در گذشتههای نه چندان دور این مراسم در پشتبامها
برگزار میشد .این جشن جمعی و همگانی است .هیچ گاه این مراسم
22
پنهانی و در خفا انجام نمیشده و همواره با حضور تعداد زیادی از مردم در
بیابانها و دشتها برپا میشده است .هنوز هم در كرمان در روز جشن
سده ،مدارس را تعطیل میكنند".
به رغم گذشت هزاران سال از برگزاری نخستین سده ،امروزه تغییرات
محسوسی در برگزاری این جشن به وجود نیامده است.
دکتر روحالمینی که تغییرات آیینها را در طول زمان پیگیری میکند ،معتقد
است این آیین آن قدر قوت داشته که موفق به حفظ خود شده و با اشاره
به خاطرهای میگوید" :حتی در زمان جنگ با آنکه از شكوه جشن سده كم
شده بود ،ولی باز هم مردم در روز دهم بهمن دور هم در بداق آباد کرمان
(باغی که تا چند سال پیش معمول سده را در آن جشن میگرفتند) جمع
میشدند .عدهای در گوشهای از محوطه فریاد میزدند آتش به جان صدام
که موبدی بالی تریبون رفت و گفت آتش را با وجود صدام آلوده نكنید".
از آن جا که سده را آتش میزنند ،به این جشن سدهسوزی هم میگویند.
روحالمینی از ماجرای سدهسوزی کرمان در سالهای دور روایت جالبی
تعریف میکند" :نزدیک غروب دو موبد ،لله به دست ،با لباس سفید از
باغچه بیرون آمده ،زمزمهکنان به سده نزدیک میشوند و از سمت راست
سه بار گرد آن میگردند .سپس این خرمن هیزم را با شعله للهها از چهار
سو آتش میزنند .ساعتها طول میکشد تا شعلهها و حرارت آتش
فروکش کند و مردم ،بویژه نوجوانان و جوانان بتوانند برای پریدن از روی
آتش به بوتههای پراکنده نزدیک شوند .در گذشته اسبسوارانی که منتظر
فروکش کردن شعلهها بودند ،زودتر از دیگران خود را به آب و آتش زده و
هنرنمایی میکردند .کشاورزان میکوشیدند مقداری از خاکستر سده را
بردارند و به نشانه پایان یافتن سرمای زمستان ،گرما را به کشتزار خود
ببرند .شرکتکنندگان کم کم به خانه برمیگشتند ،ولی جوانانی که تا
نیمههای شب پیرامون سده میماندند ،کم نبودند".
23
در این شب ستاره گرما به زمین میآید.افروختن آتش که اساسا ً شکوه و
جلل جشن سده بر آن استوار بوده و هست در پايان روز دهم آبان و شب
يادهم انجام مىگرفت .پادشاهان و بزرگان و مردمان ديگر هر يک به فراخور
حال خود به تهيهٔ هيزم و خار و خاشاک بهويژه چوب گز مىپرداختند و کوهها
و پشتههائى از آنها مىساختند و آتش مىزدند .اين آتشافروزى به اندازهاى
زياد بود که فروغ آن از فرسنگها مسافت ديده مىشد .چنانکه فروغ
آتشافروزى جشن سده را ،مسعود غزنوى در سال ۴۲۶هجرى برپا نمود
بهقول بيهقى از ده فرسنگى ديده شده بود .معمول ً اين آتشافروزى در
دشتى پهناور انجام مىگرفت و همچنين بر فراز تپهها و کوهها بوته ،هيمه و
خار جمعآورى مىکردند.
در مجلسهائى که با حضور پادشاهان و بزرگان برپا مىشد شمعها نصب
مىکردند که مىبايست تا هنگام غروب آفتاب افروخته باشد .آتشى که در
حضور پادشاهان و اميران افروخته مىشد خوانى مىگستردند و بادهگسارى
آغاز مىگشت .شعرا قصائدى را که در مدح جشن سده ساخته بودند،
مىسرودند و مردم به شادى مىپرداختند و از فراز تودههاى کوچک آتش
مىپريدند .کودکان و خردسالن نيز از اين شادى بهرهمند بودند .جشن سده
امروزه نيز در ميان زرتشتيان با همان شکوه و جلل خاص سابق برپا
مىشود .بهطورىکه در تهران و کرمان و يزد معمول است پشتهٔ بزرگى از
خار و هيزم فراهم مىسازند و روى هم انباشته مىکنند و هنگام شب که
دعوتشدگان حاضر مىشوند و مراسم جشن آغاز مىشود ،مؤبدان که لله
در دست دارند و دستشان بهدست يکديگر است دور کوههٔ آتش مىگردند و
آتش نيايش مىخوانند .اين مؤبدان جامهٔ سفيد در بر دارند و پس از آنکه
سه مرتبه به گرد پشته خار گشتند ،تودهٔ خار را از اطراف با همان للههائى
که در دست دارند آتش مىزنند .پشتهٔ خار که آتش گرفت چون بهتندى
فروزان مىشود بسيار تماشائى است همينکه شعلههاى آتش از شدت خود
کاست ،از روى آن مىپرند .حتى در کرمان اسب سواران مسلمان اسب
24
مىتازند و از روى آتش مىپرند .از مراسم برگزارى جشن زرتشتيان دادن
نمايشهاى جالب توجه و نغمهسرائى است.
جشن آذرگان
ماه نهم سال و روز نهم ماه ایرانیان به نام آذر و به معنی (آتش) نامیده
میشود .پاسبانی این ماه و این روز به ایزد آذر واگذار شده است .روز آذر
از ماه آذر به دلیل همزمان شدن روز و ماه جشنی در ایران برگزار میشد،
موسوم به آذرگان یا آذرجشن .به روایت ابوریحان بیرونی ،در این روز مردم
به زیارت آتشكدهها میرفتند.
امروزه این جشن هنوز هم در میان زرتشتیان در روز نهم آذر تقویم زرتشتی
كه برابر با سوم آذر تقویم رسمی كشور است ،برگزار میشود و البته به
جشن مختصری همراه با اوستاخوانی ،بویژه خواندن آتش نیایش محدود
شده است.
آتش نیایش( ،نماز مخصوص آتش) ،بخشی است از یسنای ،۶۲بند ۹كه با
این كلمات آغاز میشود" :نماز به تو ای آتش ،ای بزرگترین آفریده
اهورامزدا و سزاوار ستایش".
وجود نیایشی برای آتش اهمیت این عنصر را نزد ایرانیان آشكار میسازد.
ایرانیان شاخهای از هند و اروپاییانی كه قرنها پیش از میلد ،از
سرزمینهای سرد شمالی در جستوجوی یافتن سرزمینهای گرم ،سرانجام
در این سرزمینی كه بعدها ایران خوانده شد ،سكنی یافتند ،ارزش گرما و
نور و آتش را بسیار بیشتر از دیگر مردمان درك میكردند .آتش برای آنان
نشان هر نوری است ،نور خورشید و ماه آتش آسمانی یا شعله آتش سوزان
و امروزه نور چراغ فروزان.
اهمیت این عنصر آنچنان بوده است كه در اساطیر ایران ،ایزدی برای آن
درنظر گرفتهاند .آذر /آتش /آتُر و یا آتَر ایزدی است كه او را پسر اورمزد به
شمار آوردهاند و آتش روشن نشانه مرئی حضور اورمزد است.
تقدس و گرامی بودن آتش ریشه كهن دارد .همه اقوام روی زمین به شكل
25
و عنوانی آتش را ستوده و گرامی داشتهاند .پیشرفتهای بشری نیز مرهون
این عنصر است كه موجد و مولد و محرك بخار و الكتریسیته و گاز و كشتی
و راهآهن و كارخانه و همه صنایع بوده و هست .امروز در روی زمین ملتی
كه مواد سوختنی چون نفت و زغالسنگ در خاك او فراوان باشد ،ثروتمند و
مورد توجه همه دنیاست .آتش ظلمت شب را برمیچیند ،در سرمای سخت،
گرمای رهاییبخش خود را نثار آدمیان میكند .كانون خانواده را گرمی
میبخشد و پخت غذا را تامین میكند .ایرانیان جشنهای متعددی در
گرامیداشت آتش داشتهاند كه مهمترین و باشكوهترین آنها جشن سده
(دهم بهمن) است .آذرگان (دوم آذر) جشنی است كه در روایات ذكر
میشود و طبق روایت بیرونی در اواخر زمستان برگزار میشده است.
آذر جشن اولی مصادف با چهارم شهریور به نام شهریورگان در اوایل
زمستان بوده است .ظاهرا از زمانی كه روایت بیرونی را شامل میشده تا
امروز یك جابهجایی تقویمی رخ داده است .چون امروزه آذرگان در فصل
پاییز و تقریبا اوایل فصل سرما واقع شده است .بیرونی در مورد این جشن
مینویسد" :رسم است كه در این روز خود را با آتش گرم كنند ،زیرا این ماه
آخرین ماه زمستان است و سرما در پایان فصل سختتر و حادتر میشود.
این جشن آتش است و به نام فرشته موكل بر همه آتشها چنین خوانده
شده است و زرتشت فرمان داده است كه در این روز به آتشكدهها بروند و
در آن جا قربانیها كنند و در كارهای جهان به مشورت بپردازند".
البته منظور از قربانی مراسم یزش زرتشتیان است ،چون میدانیم كه
زرتشت با قربانی خونین مخالف بود.
قرینه هندی ایزد آتش ،اَگنی است كه در اسطورههای هندی رابط میان خدا
و آدمیان است .در میان رومیان و یونانیان هم آتش مقدس بوده است.
هستیا ( )Hestiaخدای آتش یونان و وستا ( )Vestaخدای آتش رومیان بود.
وستا معبدی داشت كه دوشیزگان خدمتگزار آن باید در پاكدامنی به سر
26
میبردند و نمیگذاشتند آتش مقدس كه پشتیبان دولت روم تصور میشد،
خاموش شود.
در برگزاری آیینهای زرتشتی آتش مركزیت دارد .در این دین ،سه گروه
آتش مقدس آیینی وجود دارد ،به نامهای آتش بهرام ،آتش آدِران و آتش
دادگاه .آتش بهرام قداست خاصی دارد؛ زیرا با تشریفاتی طولنی آماده
میشود .شانزده آتش را از منابع مختلف جمعآوری میكنند و آنگاه ۱۱۲۸
بار آن را تطهیر میكنند ،یعنی هیزم را روی آتش میگیرند؛ وقتی با گرمای
آتش ،این هیزم شعلهور شد ،یك مرحله تطهیر انجام گرفته است .این
جریان یك سال به درازا میكشد .تعداد آتشهای بهرام محدود است و به
مراقبت خاص نیاز دارد .آتش آدران از چهار نوع آتش تهیه میشود و این
آتش را هم با آن كه اهمیت كمتری از آتش بهرام دارد ،روحانیان پاسداری
میكنند .اما از آتش دادگاه حتی یك غیرروحانی نیز میتواند نگهداری كند.
علوه بر آتشهای آیینی ،تقسیمبندی دیگری از آتش در اوستا آمده است.
بنابر یسنای ،۱۷بند ،۱۱در جهان پنج گونه آتش مینوی هست:
.1آتش برزیسوه ( )Barzisavahكه در برابر اورمزد میسوزد.
.2آتش وهوفریانه ( )Vohufrayanaكه در تن مردمان و جانوران
جای دارد (به عبارتی :غریزه).
.3آتش اوروازیشته ( )Urvazishtaكه در گیاهان است.
.4آتش وازیشته ( )Vazishtaكه در ابرهاست (به عبارتی :آذرخش).
در اسطوره تیشتر ،ایزد باران ،او به هنگام نبرد با دیو اپوش (دیو
خشكسالی) ،گرز خود را بر همین آتش میكوبد و از شراره این
آتش است كه دیو سپنجروش ،همكار دیواپوش ،از وحشت
خروشی برمیآورد و هلك میشود (نماد رعد و برق پیش از باران
تند).
.5آتش سپنیشته ( )Spanishtaكه در كانونهای خانوادگی جای دارد.
27
به جز این دو گونه تقسیمبندی ،سه آتش یا آتشكده بزرگ اساطیری نیز
ب
س ْ وجود داشته كه عبارت بودند از :آذر فََرنْبَغ (آتش موبدان) ،آذر گ ُ ْ
شن َ ْ
(آتش ارتشتاران) و آذر بُرزین مهر (آتش كشاورزان) .این سه آتشكده را
سه قهرمان زمینی ،به ترتیب جمشید در فارس ،كیخسرو در آذربایجان و
كیگشتاسب در خراسان تاسیس كردند.
در دوره ساسانی آتشكدههایی با این نامها وجود داشته است كه در روایتها
اصل آنها را از این آتشهای اساطیری دانستهاند .برای شخصیت مینوی
آتش در اوستا اسطورههایی نقل شده است كه زیباترین آن ،داستان ستیز
این ایزد با ضحاك (اژی دهاك) سه سر ،شش چشم و سه پوزه بد آیین است
بر سر فّره ایزدی .هنگامی كه جمشید ،پادشاه آرمانی اساطیری ایران
مرتكب گناه شده و غرور بر او چیره میشود ،فّره ایزدی (نیروی آسمانی
كه در وجود او به ودیعه نهاده شده بود) از او میگریزد .این فّره در سه
نوبت و در سه بخش به شكل مرغی به پرواز درمیآید.
بخش اول را مهر دریافت میكند كه بر همه سرزمینهای اهورایی سلطه
مییابد .دومین بخش نصیب فریدون میشود كه بر اژی دهاك پیروز
میشود .سومین بخش را گرشاسب دلور كه اژدهای شاخدار و زیانبخشان
دیگر را نابود میكند ،نصیب میبرد .پیش از آن كه فریدون بر فّره دست
یابد ،اژی دهاك (ضحاك) ویرانگر برای دستیابی به فره ایزدی میتازد و
آتش سعی در نجات آن دارد .ستیزی میان این دو درمیگیرد و همچون دو
پهلوان به رجزخوانی با یكدیگر میپردازند.
اژی دهاك تهدید میكند كه هرگز نخواهد گذاشت آتش روی زمین بدرخشد و
آتش تهدید میكند كه اگر اژی دهاك بر فره دست یابد ،چنان بر پشت و
دهان او آتش خواهد افروخت كه تاب راه رفتن نداشته باشد و آنچنان اژی
دهاك را وحشتزده میكند كه او دست پس میكشد .به این ترتیب ،فّره
نجات مییابد و به دریای فراخكرد (دریای بیانتهای كیهانی در اساطیر ایران
28
كه در كنار البرز است و یك سوم زمین را دربرمیگیرد) میرود تا سرانجام
فریدون بر آن دست مییابد.
هنگامی كه زرتشت میخواهد گشتاسب را به دین خود فراخواند ،با بیست و
سرو همیشه سبز و آتش همیشه روشن به دربار گشتاسب
یك نسك اوستا و َ
میرود و معجزات خود را به او عرضه میكند .سرانجام برای ثبات بخشیدن
به ایمان گشتاسب كه هنوز تردیدی در خاطرش هست ،بهمن و اردیبهشت
امشاسپند و ایزد آتش خود را به او مینمایند و تردید را از اندیشه او
میزدایند.
به این ترتیب ،ایزد آتش در اشاعه دین زرتشت نیز نقش مهمی داشته
است .در اساطیر ایران ،خداوند در شش نوبت پیش نمونههای شش پدیده
اصلی آفرینش را میآفریند كه عبارتند از :آسمان ،آب ،زمین ،گیاه ،جانور و
انسان .اما این اعتقاد نیز وجود داشته كه آفریده هفتمی هم هست و آن
آتش است .هر چند وجود آتش پیدا و محسوس است ،اما چون در همه چیز
پراكنده است (گزیدههای زادسپرم) ،بنابراین در شش آفرینش دیگر نیز
ساری و جاری است .نه تنها تخم و بذر همه جانداران (گیاهان و حیوانات) از
آتش اشتقاق یافته ،بلكه آتش در رگ و ریشه زمین نیز وجود دارد .اگر ریشه
گیاهان در زمستان از سرما خشك نمیشود و آب چشمهها در زمستان گرم
است به این سبب است.
آتش در آسمان نیز هست .زیرا برقی كه میزند ،آتش است .خود خورشید
طبیعتی آتشین دارد كه میتواند گرما و نور بدهد .این آتش فروزان از
روشنایی بیكرانه كه جایگاه اهورامزداست و در بال لبه آسمان قرار دارد،
میآید (بند هشن).
مشیا كَنام)
در دعای آتش نیایش ،آتش را باشنده خانه مردمان (نمانا ناهو َ
میدانند .به آن آتش بایستی هیزمی كه هست خشك و در روشنایی
نگریسته شده و بوی شایسته (بویده) و خوراك شایسته (فِتوَه) رساند.
29
"آتش چشم دوخته است به دستهای همه گذركنندگان .چه چیز میآورد
دوست برای دوست؟ دوست گذركننده برای دوست یكجانشین .كاش
دوست برای دوست بیاورد هیزم از راه اَشویی بریده شده ،یا بَر َ
سم از راه
اَشویی گسترده شده یا چوب انار از برای او .پس آفرین كند آتش اهورامزدا
داده" (آتش نیایش ،بند .)۱۴
اتاقی كه آتش مقدس در آن میسوزد ،چهارگوش است و به سه طرف
(غرب ،شمال و شرق) پنجره دارد تا غیرروحانیان بتوانند آیین نیایش را دنبال
كنند و پرستش خودشان را به جا آورند .مردم از ورودی غربی وارد
میشوند( .رد ّ پای بنای آتشكدهها را در معماری ایران پس از اسلم در
ساختمان بسیاری از مسجدها میتوانیم ببینیم ،از این جمله است مسجد
جامع فَهَرج یزد).
در وسط آتشكده ،روی یك میز سنگی ،ظرفی فلزی وجود دارد كه آتش در
آن نگهداری میشود (آتشگاه) و همچون شاهی مورد احترام قرار میگیرد.
همچون سایر عناصر آفریده خداوند (آب و باد و خاك) ،آتش نیز باید به دور
از ناپاكیها باشد .از این رو ،زرتشتیان هیچ گاه آتش را به كثافات نمیآلیند.
جسد و لشه را در آتش نمیسوزانند و حتی مراقبند كه بخار دهان و نفس
به آتش نرسد .به همین جهت سیگار و قلیان كشیدن نزد زرتشتیان
نارواست.
از این گذشته ،در نمازهای پنجگانه كه زرتشتیان هر روزه به جا میآورند،
قبله آنان روشنایی و نور است به هر شكلی كه تجلی نماید.
احترام گذاشتن به آتش و رو به سوی نور نماز خواندن باعث شده عدهای
كه از فلسفه این دین اطلع نداشتند ،زرتشتیان را آتش پرست بخوانند .خود
كلمه آتش پرست یعنی كسی كه از آتش پرستاری و نگهداری میكند و اصل
در مفهوم جایگزین كردن آتش با خدای یكتا نیست ،اما به غلط چنین
مفهومی از آن استنباط شده است .حال آن كه میدانیم خدای یگانه نزد
زرتشتیان با نام اهورامزدا خوانده میشود و اگر آنان تجلی خداوند را در نور
30
میدانند ،مشابه این امر را در ادیان دیگر نیز مییابیم .در قرآن مجید ،سوره
نور ،آیه ۳۵آمده است" :الل ّ ُ
ه نور السموات و الرض" (خداوند نور آسمانها
و زمین است).
در انجیل ،رساله اول یوحنا ،باب اول ،آیه ۵میخوانیم" :این پیغامی است كه
ما از او شنیدهایم و اینك به شما بازگو میكنیم كه خداوند نور محض است و
ظلمت و تیرگی در او بكلی وجود ندارد ".در تورات ،سفر خروج ،باب سوم،
آیههای 1تا 5مینویسد" :اما موسی گله پدرزن خود ،یَترون ( ،)Yatrunكاهن
مدیان را شبانی میكرد و گله را بدان طرف صحرا راند و به حوریب كه جبل
الله باشد ،آمد .فرشته خدا در شعله آتش از میان بوتهای ظاهر شد و چون
او نگریست اینك آن بوته به آتش مشتعل است ،اما سوخته نمیشود و
موسی گفت اكنون بدان طرف شوم و این امر غریب را ببینم كه بوته چرا
سوخته نمیشود .چون خداوند دید كه برای دیدن مایل بدان سو میشود ،از
میان بوته ندا در داد و گفت :ای موسی ای موسی .گفت :لبیك .گفت:
بدینجا نزدیك مشو و نعلین خود را از پاهایت بیرون كن زیرا مكانی كه در
آن ایستادهای زمین مقدس است و من خدای تو هستم".
همین موضوع در قرآن ،سوره طه ،آیات ۱۰تا ۱۳نیز آمده است .در آیات
۱۱و ۱۲این سوره میخوانیم" :چون موسی به آن آتش نزدیك شد ،ندا شد
كه ای موسی ،من پروردگار توام ،تو نعلین از خود به دور كن كه اكنون در
وادی مقدس قدم نهادی".
زرتشت نیز در یسنا ،كرده ،۳۲بند ۲میگوید" :به آنان اهورامزدا،
پروردگاری كه با پاكمنشی پیوسته و با نور یكسان است ،با خشترا
(شهریاری) پاسخ دهد".
از تمام این آیات آسمانی چنین برمیآید كه همه پیامبران بزرگ خداوند یكتا
را نورالنوار و فروغ بی پایان یا شعله فروزان میدانند.
در تمام ادیان نیز برای پرستش خدای یكتا قبله معین شده است تا تمام
پیروان مذهب كه در محلی اجتماع كردهاند ،یكنواخت به یك سو رو كنند و
31
یكدل و یكزبان به پرستش بپردازند و با تمركز به سویی معین بر خیالت
نفسانی و تمایلت شیطانی خود غلبه كنند و به این ترتیب ،راز و نیاز خود را
به خالق كل بهتر برسانند .قبله مسلمانان كعبه است .ساختمان كلیسای
مسیحیان طوری است كه محراب آن همیشه رو به مغرب است و در نتیجه
مسیحیان هنگام نماز رو به سوی مشرق میكنند .یهودیان هنگام نماز رو به
سوی بیتالمقدس دارند .قبله زرتشتیان هم نور است.
پروفسور طاهر رضوی ،از دانشمندان مسلمان هندی و استاد دانشگاه كلكته
نیز در كتاب خود به نام "پارسیان اهل كتاباند" به مقایسه دین زرتشت با
سایر دینهای آسمانی میپردازد و توضیح میدهد كه در قرآن و تورات هم
بارها از آتش و فروغ ستایش شده است.
او همچنین در قیاس مناسك زرتشتی در احترام به آتش و مراسم حج در
میان مسلمانان ،میگوید" :كسانی كه خارج از دایره اسلماند ،چون میبینند
كه حجاج بیتالله الحرام در زمان زیارت كعبه مقدسه ،حجرالسود را از
روی شوق و شعف بوسیده و قبله خود ساخته و موافق آداب مخصوص
زیارت ،پارهای آیات و ادعیه عربی تلوت میكنند ،ما را هم سنگپرست
گمان میكنند .لیكن شبهه نیست كه ما این سنگ را پرستش نمیكنیم ،بلكه
در موقع زیارت مكه آن را مقدس شمرده و به آن فقط احترام میگذاریم.
پارسیان (زرتشتیان ساكن هند (را حال بدین منوال است .آنها هم هرگز
آتش را پرستش نمیكنند ،بلكه آن را احترام میگذارند".
منابع و مآخذ:
.1آداب و رسوم زرتشتيان ،موبد اردشير آذرگشب (فروهر)
.2پارسیان اهل كتاباند ،طاهر رضوی
.3جشنهاى زرتشتيان ،موبد اردشير آذرگشب (فروهر)
32