Professional Documents
Culture Documents
1
مقدمه :
يكي از تحولتي كه از ابتداي شكلگيري علم اقتصاد مورد توجه اقتصاددانان بوده
مسئله رشد و توسعه اقتصادي است .رشد و توسعه اقتصادي از جمله اهداف اصلي در
موضوعاتي بدل شده كه ذهن اقتصاددانان را به خود معطوف داشته .بايد توسعه را جرياني
چند بعدي دانست كه مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي ،نهادهاي ملي ،طرز
تلقي مردم ،كاهش نابرابري ،ريشه كن كردن فقر مطلق و نيز تسريع رشد اقتصادي است.
در دنياي پيچيده و پر تلطم كنوني ،بسياري از كشورها ،به ويژه كشورهاي در حال
توسعه ،براي قرار گرفتن در مسير توسعه و افزايش رشد اقتصادي ،سرمايهگذاري در
بخشهاي مختلف اقتصادي را در اولويت قرار دادهاند .در حالي كه تشكيل سرمايه به عنوان
يكي از متغيرهاي حياتي رشد اقتصادي محسوب ميشود .اين كشورها از نظر مالي فقيرند
اما داراي فرهنگ ،شرايط اقتصادي ،اجتماعي و ساخت سياسي متفاوتي هستند و با مسائلي
مواجهند از جمله بازارهاي محدود ،كمبود مهارتها ،قدرت ضعيف چانه زني اميد كم به
خوداتكايي مهم اقتصادي ،مخصوص ًا كميابي منابع مالي .اينگونه از كشورها در يك رشته از
هدفهاي مشترك سهيماند اين هدفها شامل :كاهش فقر و نابرابري و بيكاري ،تأمين حداقل
سطح آموزش و بهداشت .مسكن و غذا براي افراد متبوع كشور و نيز گسترش امكانات
كشورهاي در حال توسعه براي رسيدن به اهداف فوق و قرار گرفتن در مسير توسعه و
رشد اقتصادي تا حدودي نيازمند تشكيل سرمايه هستند .تشكيل و تمركز سرمايه از منابع
2
داخلي ميتواند موجب خودكفايي در توليد كالهاي مصرفي و سرمايهاي شده و تشكيل
سرمايه عامل مهم و بنيادي در تحقق توسعه است .نيروهاي مولد جامعه را از طريق توليد
كالهاي سرمايهاي افزايش ميدهند تا از اين طريق بتوانند به توليد كالهاي مصرفي و
ضروري مبادرت ورزند .از طرف ديگر عدم تشكيل سرمايه كافي ميتواند منجر به كاهش
بهرهوري گردد كه آن نيز منجر به كاهش سطح درآمدها و رشد اقتصادي كه انعكاسي از
قدرت توليد پايين است ،خواهد شد .كاهش سرمايهگذاري به معناي پايين بودن بهرهوري و
بنابراين براي افزايش سطح بهرهوري بايد پس اندازهاي داخلي و … براي ايجاد
سرمايهگذاري جديد در كالهاي سرمايهاي مادي تجهيز شود و نيز از طريق سرمايهگذاري
در آموزش و پرورش و تربيت نيروي فني به تشكيل سرمايه انساني اقدام شود .تجربه موجود
در پيشرفت اقتصادي جهان نشان ميدهد كه همراه با رشد اقتصادي سير فزاينده انباشت
سرمايه نيز وجود داشته است .از آنجا كه سرمايهگذاري شرطي حياتي براي به جريان
انداختن وجوه در دسترس و كسب سود و منفعت بيشتر براي صاحب سرمايه و ايجاد
اشتغال ،رفاه و … براي جامعه است .متولد سرمايه و چگونگي تجهيز منابع براي رسيدن به
ساختمان ،ابزار مهارتها و يا وجوه نقد به جريان كار انداخته ميشود .مفهوم تشكيل سرمايه
اين است كه جامعه كليد فعاليتهاي مولد خود را به خدمت نيازمنديها و مصارف فوري
3
نميگذارد بلكه قسمتي از آن را صرف توليد كالهاي سرمايهاي مانند ماشينآلت ،كارگاهها،
تجهيزات و تمامي اشكال سرمايه ميكند كه قادر است تأثير نيازهاي مولد جامعه را به
ميزان زيادي افزايش دهد .بدين ترتيب ميتوان سرمايه را به پنج گروه طبقهبندي كرد :
كه در مورد گروه چهارم و پنجم ميتوان گفت كه بهترين طريق منبع عرضه
سرمايهاند .بدين ترتيب سرمايهگذاري را ميتوان تشكيل سرمايه يا به عبارتي نتيجهاي از
تحصيل ،تشكيل يا ايجاد منابع براي استفاده در فرايند توليد تعريف نمود .در واقع هدف از
سرمايهگذاري انتقال قدرت خريد فعلي به قدرت خريد بيشتر در آينده است.
توليد تابعي از عوامل گوناگون است كه سرمايه يكي از آنها به شمار ميرود البته هر
چند عواملي مثل نيروي كار ،منابع طبيعي ،تكنولوژي و مديريت نيز داراي نقشهاي خاص
خود ميباشند .ولي هميشه اهميت تجهيز سرمايه به گونهاي بوده كه عوامل ديگر را تحت
تاثير خود قرار داده است .اين مهم به ويژه در كشورهاي در حال توسعه از درجه اهميت
بالتري برخوردار است .شكلگيري و تشكيل سرمايه با هزينه اقتصادي ولي با نرخ بازگشت
توأم خواهد بود سرمايهگذاري وقتي امكانپذير است كه تخصيص منابع منجر به افزايش
4
ذخاير سرمايهاي ،چه مادي ،چه انساني شود .تشكيل سرمايه جرياني است مستمر .همراه با
اثرپذيري و اثر گذاري متقابل يعني تشكيل سرمايه و به كارگيري آن درآمد را افزايش
ميبخشد و افزايش درآمد به نوبه خود تشكيل سرمايه را بيشتر تسهيل ميكند .تراكم
سرمايه در صورتي بدست ميآيد كه مقداري از درآمدهاي امروز پسانداز و تبديل به سرمايه
شود تا از آن طريق بتوان درآمد و توليد بيشتري در آينده بدست آورد .در مراحل اوليه رشد
و توسعه به دليل فقر شديد امر تشكيل پسانداز و يا سرمايه لزم و ضروري است .زيرا از يك
طرف منابع مالي به مقدار كافي در دسترس نيست و از سوي ديگر تجهيز اين وجوه محدود
به سمت بخش توليدي ،صنعتي به دليل فقدان بازارهاي مالي براي تسهيل اين امر به
راحتي انجامپذير نيست به طوريكه در اكثر كشورهاي پيشرفته صنعتي توسعه بخش مالي به
دنبال آن بازار سرمايه موجباتي را فراهم ساخته تا بخشي قابل توجهي از منابع مالي مورد
نياز بنگاههاي توليدي و اقتصادي از طريق سازكار اوراق بهادار تأمين شود.
در اقتصاد ايران هم به عنوان يك كشور در حال توسعه تشكيل سرمايه مهمترين عامل
رشد و توسعه اقتصادي است .ميتوان گفت يكي از منابع مهم سرمايه همان سپردههاي افراد
نزد بانكهاست كه به عنوان نماينده پسانداز جامعه محسوب ميشود .همانطور كه بيان شد
در كشورهاي در حال توسعه تمركز سرمايه شكل نگرفت در حاليكه در كشورهاي توسعه
يافته انباشت سرمايه شكل ميگيرد در نتيجه منجر به سرمايهگذاري در زمينههاي مختلف
خواهد شد .بنابراين باعث افزايش توليد و افزايش درآمد ميشود .اين افزايش درآمد مقداري
5
در واقع سرمايهگذاري و تشكيل سرمايه نياز اوليه هر فعاليت اقتصادي است و بدون
وجود حداقل سرمايه يك بنگاه اقتصادي رسميت نمييابد اما آنچه كه سرمايهگذاري را به
عنوان يك متغير اصلي براي توليد و رشد اقتصادي مطرح كرده تنها نياز ابتدايي به سرمايه
براي شروع و ادامه فعاليت نيست بلكه نقشي است كه كارايي سرمايه ايفا مينمايد .به دنبال
سطح بالي كارايي سرمايه ،افزايش بهرهوري در نتيجه درآمد واقعي بال را خواهيم داشت.
اين درآمد واقعي بال ،افزايش تقاضاي كل در طرف تقاضاي اقتصاد و افزايش پسانداز در
طرف عرضه را به دست ميدهد كه هر دوي اينها افزايش مجدد سرمايهگذاري را در اقتصاد
انباشت سرمايه نقش به سزايي در رشد و توسعه اقتصادي كشورها دارد چرا كه
سرمايه يكي از عوامل مهم توليد بوده است .در كشورهاي توسعه يافته انباشت سرمايه و
تمركز سرمايه شكل گرفته اما در كشورهاي در حال توسعه به دليل عدم تمركز سرمايه رشد
و توسعه حاصل نشده است .به منظور درك بهتر اهميت تشكيل سرمايه در رشد اقتصادي به
نظرات برخي از اقتصاد دانان اشاره خواهيم كرد .در تئوري توسعه اقتصاد دانان كلسيك
سرمايه يك نقش مركزي را بازي ميكرد و انباشت سرمايه تعيين كننده اساسي رشد و
پيشرفت اقتصادي بود .بحث سرمايهگذاري نزد آنان يك بحث پسانداز ميباشد .و لذا وجود
پسانداز از ديد آنها شرط كافي براي بوجود آمدن سرمايهگذاري بوده.
6
اسميت از تمركز سرمايه به عنوان شرط لزم براي توسعه اقتصادي ياد ميكند وي
معتقد است حل مشكل توسعه اقتصادي تا حدود زيادي بستگي به تواناييهاي مردم براي
پسانداز و سرمايهگذاريهاي بيشتري در يك كشور دارد بنابراين پسانداز نقش قابل توجهي
در روند تمركز سرمايه دارد .وي انباشت سرمايه را قبل از شروع روند تقسيم كار ميداند
همچنين تمركز سرمايه ،تقسيم كار و پيشرفت فني را جدا از يكديگر نميداند .از نظر
اسميت نرخ سرمايهگذاري بر اساس پسانداز تعيين ميشود .يعني با افزايش سود ،ميزان
همچنين تقسيم كار موجب ميشود تا بهرهوري عامل كار بال رود و در نتيجه درآمد واقعي
افراد از جمله سرمايهداران افزايش يابد .افزايش درآمد واقعي موجب افزايش پساندازها و
سرمايهگذاري ميشود و در نتيجه تراكم سرمايه حاصل شده كه نتيجه آن كاهش در
هزينهها بوده كه اين خود باعث افزايش مجدد ميزان سود شده و پسانداز و سرمايهگذاري
بيشتري را ممكن ميسازد .وي در كتاب ثروت ملل خود (در سال 1776ميلدي) چنين
ميگويد “ :هر افزايش و كاهش سرمايه به طور طبيعي تمايل به افزايش يا كاهش ارزش
حقيقي صنعت تعداد دستهاي توليدي و در نتيجه ارزش قابل مبادله توليد سالنه زمين و
كار كشور ،ثروت حقيقي و درآمد تمام ساكنين آن دارد .سرمايه با صرفهجويي افزايش و با
ولخرجي و اسراف كاهش مييابد ” .اسميت عقيده داشت كه دست نامريي ،گردش طبيعي
اقتصاد را كه نتيجه آن رفاه عمومي است ايجاد ميكند .در اين صورت تقاضاي كل توليد
هرگز كاهش نخواهد يافت زيرا اگر مقداري از درآمد ملي پساندازها شود خود به خود به
سرمايهگذاري تبديل ميشود .بنابراين “ قانون سي ” به اين مفهوم كه عرضه تقاضاي خود
را خلق ميكند در نظريه اسميت جلوه ميكند زيرا در نظريه پساندازها و سرمايهگذاري وي
7
امكان كتاب ثروت ملل ميگويد “:ولخرجي و اسراف دشمن منافع عمومي و صرفهجويي به
سود منافع اجتماعي است ”.همانطور كه بيان شد از مطلب فوق چنين استنباط ميشود كه
از نظر وي و اقتصاددانان كلسيك پسانداز به وسيله دست نامريي به سرمايهگذاري بدل شده
و لذا بحث سرمايهگذاري در نزد آنها بحث پسانداز ميباشد و عاملي كه برابري اين دو را
گذشته بايد افزايش اساسي در نسبتهاي تشكيل سرمايه وجود داشته باشد با عدم حصول
به چنين افزايش در تشكيل سرمايه هر شتابي در رشد جمعيت منجر به كاهش توليد سرانه
گرديده است .وي از مقايسه با امنيت جاري كشورهاي توسعهنيافته استنتاج كرد كه در رده
افزايش نسبتهاي تشكيل سرمايه انتقال از وضعيت ماقبل صنعتي به وضعيت مدرن
ميباشد.
كوزنتس و كلرك با مطرح كردن دور باطل فقر كه در آن سطح پايين زندگي منجر به
پايين بردن سطح پسانداز گشته و پايين بردن پسانداز امكان سرمايهگذاري را تضعيف
ميكند .پايين بودن سرمايهگذاري منجر به افزايش بيكاري و كاهش بهرهوري و نهايتاً
كاهش سطح توليد ميشود .بر ضرورت سرمايهگذاري و پيدا كردن راهي براي افزايش
لوئيس ميگويد كه پسانداز و سرمايهگذاري لزمة رشد اقتصادي است .الگوي رشد
لوئيس يك الگوي دوبخشي بود .وي فرض ميكند كه آهنگ انتقال نيروي كار ] از روستا به
شهر[ و ايجاد اشتغال و بخش شهري متناسب با آهنگ تراكم سرمايه شهري است .تراكم
سرمايه به وسيله مازاد سود بخش نوين پس از پرداخت دستمزدها براساس اين فرض كه
8
سرمايهدار تمام سودش را مجددًا سرمايهگذاري ميكند كه امكانپذير ميشود .هر قدر
آهنگ تراكم سرمايه سريعتر باشد آهنگ رشد بخش نوين بالتر و آهنگ ايجاد مشاغل
جديد سريعتر و در نتيجه به رشد اقتصادي بالتري ميرسد .وي نخستين كسي بود كه بيان
لوئيس در كتاب « تئوري رشد اقتصادي» ميگويد ″ :مشكل و مسأله اصلي كه در
تئوري توسعه اقتصادي بايد فهميده شود فرايندي است كه طي آن جامعه كه قبلً 4يا 5
درصد يا حتي اندكي از درآمد ملي خود را پسانداز و سرمايهگذاري ميكرده است خود را به
اقتصادي تبديل كند كه پسانداز اختياري حدود 12تا 15درصد درآمد ملي يا حتي بيشتر
از آن باشد .اين مسأله مشكل اساسي است .زيرا واقعيت اصلي توسعه اقتصادي انباشت سريع
سرمايه ميباشد″ .ما نميتوانيم هيچ انقلب صنعتي را توضيح دهيم مگر اينكه بتوانيم
توضيح دهيم چرا پسانداز نسبت به درآمد ملي افزايش پيدا كرده است.
روستو بعنوان يك اقتصاددان تاريخي معاصر اين مطلب لوئيس را كه تشكيل سرمايه
در طول انقلب صنعتي دو برابر شده ،را مورد تأييد قرار داد .تحت عنوان مرحله خيز در
مراحل پنجگانه رشد اقتصادي وي نام گرفت .روستو تحول اقتصادي ـ اجتماعي كشورهاي
جهان را براساس مطالعات و بررسي وقايع تاريخي به پنج مرحله تقسيم ميكند .وي معتقد
است براي رسيدن به مرحله كامل پيشرفت اقتصادي و انتقال از عقبماندگي به توسعه تمام
كشورها بايد از يك رشته از قدمها و يا مراحل بگذرند اين مراحل عبارتند از :
مرحله سنتي
مرحله خيز
9
مرحله بلوغ اقتصادي
روستو همانند ماركس يك حالت جبري براي وقوع پنج مرحله فوق قائل ميشود.
مرحله خيز مهمترين مرحله نزد وي است براي وقوع آن ،افزايش نسبت تشكيل سرمايه را
بسيار ضروري ميداند .همچنين در كتاب مراحل رشد اقتصادي خود خيز را به عنوان فاصله
زماني تعريف ميكند كه در طول آن نرخ سرمايهگذاري افزايش يابد به طوري كه توليد
سرانه حقيقي افزايش يابد .او معتقد است كشورهاي عقبمانده كه هنوز در مرحله جامعه
هستند بايد به تجهيز پساندازهاي داخلي و خارجي به منظور پيش شرايط سنتي يا
ايجاد سرمايه كافي براي تسريع رشد اقتصادي بپردازند تا به مرحله خيز برسند .روستو براي
مرحله حركت به سوي بلوغ نيز افزايش نسبت تشكيل سرمايه را بيشتر از مرحله خيز مورد
تأكيد قرار ميدهد .وي معتقد است كه در مرحله خيز بايد ميزان پساندازها از درآمد ملي از
5درصد بر 10درصد يا بيشتر افزايش يابد .ميزان سرمايهگذاريهاي توليدي نيز به همان
اندازه افزايش پيدا كند و براي آنكه رشد اقتصادي مستمر داشته باشيم سازماندهي مالي،
سياسي و اقتصادي ضرورت پيدا ميكند كه در اين صورت زمينههاي تأمين سرمايهگذاري
كينز در نظريات خود در كتاب تئوري عمومي چنين بيان ميكند ″ :براي اين
واقعيت اهميت بسيار اندكي قائل ميشويم كه سرمايه يك مقوله مستقل نيست كه جدا از
مصرف وجود داشته باشد .برعكس هرگونه ضعف در ميل به مصرف كه به منزله عادت
هميشگي تلقي گردد بايد تقاضاي سرمايه را نيز مانند تقاضاي مصرف تضعيف نمايد ″ .وي
10
در نظريات خود اثر كاهش تمايل به مصرف را كه در واقع موجب محدود شدن تقاضاي مؤثر
در ارتباط با مسأله تشكيل سرمايه به نظريه فشار بزرگ از سوي روزن اشتاين رودان
برميخوريم .آنان معتقدند كه كشورهاي توسعهنيافته براي رهايي از دام توسعهنيافتگي و به
دليل پايين بودن موجودي سرمايه احتياج به سرمايهگذاري عظيمي دارد و سرمايهگذاري در
مقياس وسيع را شرط لزم براي توسعه اين كشورها ميدانند و چون در اينگونه كشورها
اغلب دولتها نقش عمدهاي را در تشكيل سرمايه براي شروع و هدايت رشد و توسعه دارند
لزم است سرمايهگذاري به صورت همزمان در صنايع مختلف و مكمل صورت گيرد تا اين
صنايع تقاضا براي كالهاي يكديگر را فراهم كرده و محدوديت بازار را كه در اين كشورها
مانعي در راه رشد اين صنايع است از بين ببرد .بنابراين براي رسيدن به رشد و توسعه
اقتصادي وجود منابع مالي ضروري است و هر تبديل منابع مالي به سرمايهگذاري.
ريكاردو معتقد است سرمايهداران يا طبقه مولد جامعه تا زماني كه نرخ سود مثبت
است سود حاصل را به سرمايهگذاري تبديل كرده و موجب رشد و توسعه اقتصادي ميشوند.
تا زماني كه نرخ سود به اندازه كافي بال باشد سرمايهداران قادر خواهند بود پسانداز و
سرمايهگذاري كنند .در اين صورت عرضه سرمايه بال ميرود و دستمزد زياد ميشود اين امر
امكان اشتغال نيروي كار را كه از طريق رشد جمعيت در حال افزايش است فراهم ميآورد
اما با رشد مداوم جمعيت يا با فشار جمعيت و در شرايطي كه شيوه فني توليد ثابت است
جريان تبديل سود به سرمايهگذاري به طور مداوم امكانپذير نيست .بنابراين با افزايش
نيروي انساني جديد كه به زمينهاي در حال كشت و نامرغوب اضافه ميگردد سهم بهره
مالكانه از درآمد زمين افزايش يافته و حجم سود را كاهش ميدهد .در نتيجه طبقه غيرمولد
11
جامعه غني و غنيتر شده و درآمد خود را صرف خريد كالهاي لوكس و تجملي ميكنند .در
در اين وضعيت از يك طرف چون جمعيت غيرفعال زياد است دستمزد در حداقل
معيشت قرار خواهد گرفت و از طرف ديگر با كاهش ميزان سود جذب آن بوسيله بهره
مالكانه پسانداز كاهش يافته و رشد سرمايه متوقف و اقتصاد در حالت سكون قرار ميگيرد.
ريكاردو تمركز سرمايه را نتيجه تجمع سودها ميداند و معتقد است چون سود موجب
پسانداز ثروت شده و منجر به تمركز سرمايه ميشود .تمركز سرمايه را به توانايي براي
پسانداز وابسته ميدانست .توانايي براي پسانداز نقش مؤثرتري در تمركز سرمايه دارد و
بستگي به درآمد خالص جامعه دارد .هرچه درآمد خالص بيشتر باشد توانايي براي پسانداز
به طور كلي پسانداز به منظور انباشت سرمايه مرحله قبل از تبلور مادي سرمايه بره
مثابه ابزار توليد است و اين عامل يكي از شرايط لزم براي دستيابي به رشد است .از
ديدگاهي مهمترين علت كمبود سرمايه در كشورهاي در حال توسعه را ميبايد در ريشه
بنابراين بهترين روش براي مقابله با كمبود سرمايه ،افزايش پساندازهاي داخلي است
از اين رو در مباحث مختلف اقتصادي به بحث پسانداز اهميت ويژهاي داده شده است.
در اقتصادهاي پيشرفته با درك اهميت پسانداز به منزله نقطه آغاز و زيربناي توسعه
اقتصادي به اين عامل مهم اقتصادي توجه و عنايت زيادي شده است .بسياري از تحليلگران
12
اقتصادي ،انقلب صنعتي و پيشرفت سريع اقتصادي در كشورهاي توسعهيافته را نتيجه
افزايش سريع حجم پسانداز ميدانند .پسانداز را آنچه كه از درآمد حاضر مصرف نميشود
در كشورهاي در حال توسعه پسانداز حايلي بين يك جريان درآمد نامطمئن و
غيرقابل پيشبيني و يك سطح مصرف نزديك به حداقل معيشت ثابت بويژه در كشورهاي با
اقتصاد كشاورزي و يا متكي بر مواد اوليه ميباشد .پسانداز كمتر به معني مصرف بيشتر
امروز و سرمايهگذاري كمتر و در نتيجه مصرف كمتر آينده است .پسانداز بخش خانوار يا
پسانداز فردي داراي اهميت ويژهاي هم براي كشورهاي در حال توسعه و هم براي
كشورهاي توسعهيافته ميباشد .پسانداز اين بخش معمولً حدود 60تا 70درصد پسانداز
بدون توجه به روند تاريخي مباحث سرمايهگذاري و با تكيه بر اقتصاد دوبخشي كينز،
تعادل در اقتصاد زماني بوجود ميآيد كه مقدار سرمايهگذاري با پسانداز برابر باشد .پس در
هر جامعهاي پسانداز بيشتر منجر به سرمايهگذاري بيشتر ميشود .پسانداز در هر جامعه از
كسر ميزان مصرف از درآمد بدست ميآيد بنابراين هر چقدر درآمد بيشتر باشد پسانداز
بخش خانوار تنها بخشي است كه پسانداز آن از سرمايهگذاري آن فراتر ميرود .لذا
شواهد تجربي نشان ميدهد كه كشورهايي كه پسانداز بالتري داشتهاند افزايش رشد
اقتصادي بيشتري را نيز تجربه نمودهاند .بين كشورهاي توسعهيافته طي دهههاي گذشته
13
آلمان و فرانسه با نرخ پساندازي دو برابر ايالت متحده ،رشد بهرهوري دو برابر آمريكا را
تجربه كردهاند .از طرف ديگر ژاپن با نرخ پساندازي بيش از سه برابر آمريكا رشدي سه برابر
در واقع پسانداز كه از محل درآمد افراد حاصل ميشود پايه و اساس
سرمايهگذاريهاي توليدي است و بدون سرمايهگذاري اصولً كال و خدماتي توليد و عرضه
نخواهد شد .رشد اقتصادي لزمهاش پسانداز است كه بايد تبديل به سرمايهگذاري شده و به
دنبال خود افزايش توليد در رشد اقتصادي بالتر را به بار آورد .زيرا هميشه سرمايهگذاري دو
نقش را ايفا ميكند .از يك طرف بخشي از تقاضاي جاري كشور محسوب ميشود از طرف
عوامل زير از جمله عواملي هستند كه ميتوانند بر روي پسانداز مؤثر باشند :
بار تكفل ،تورم ،نرخ واقعي بازده ،رفتار شركتها نسبت به سود انباشته و توزيع سود،
كسري بودجه دولت .تأمين اجتماعي ،بيمه ،رفتار جامعه نسبت به ارثيه ،ثبات اقتصادي،
قوانين مالياتي (مستقيم و غيرمستقيم) ،قيمت انرژي ،توزيع درآمد ،سطح حداقل معاش،
در جوامع توسعهنيافته كه تحول و تحرك اقتصادي و اجتماعي محدود است توزيع
نابرابر درآمد نميتواند موجبات پسانداز را فراهم كند اگر در چنين جوامعي پسانداز
14
تشكيل گردد بعيد است كه در راههاي توليدي به كار گرفته شود بلكه به صورت خريد
توزيع درآمد نابرابر در كشورهاي در حال توسعه سبب ميشود خانوارها با درآمد
پايين قدرت پسانداز نداشته و تنها در دهكهاي بالي درآمدي انتظار پسانداز بيشتر وجود
دارد .هر چه توزيع درآمد عادلنهتر شود امكان جمعآوري پسانداز بيشتر ،افزايش خواهد
يافت .كينز درآمد جاري را عامل اصلي تعيينكننده ميزان پسانداز ميداند و به رابطه مثبت
و معنيدار بين درآمد جاري و مصرف تأكيد ميكند .اقتصاددانان بعد از وي از قبيل
دوزنبري ،ماديلياني ،فريدمن هر يك به نوعي در مطالعات تجربي خود تأثير درآمد بر
از طرفي تكيه بر ماليات بر درآمد در مقابل ماليات غيرمستقيم ميتواند پسانداز را
كاهش دهد بنابراين با انتقال بار مالياتي جامعه به خانوارهاي فقير پسانداز جامعه نخواهد
در كشورهايي كه رشد درآمد سرانه سريعتري دارند بايد نرخ پسانداز كل افزايش
داشته باشد .طبق مدل سيكل زندگي در شرايط رشد سريع درآمد سرانه ،درآمد نيروهاي
مشاغل كه در دوران فعاليت خود به سر ميبرند و در اين سنين پسانداز بيشتري دارند
نسبت به درآمد افراد بازنشسته و سالخورده با شدت بيشتري افزايش مييابند و در واقع
سهم نيروهاي در دوران فعاليت از درآمد ملي بيشتر و با توجه به نرخ پسانداز زياد آنها ،بايد
15
در مورد ساختار سني جامعه هم همانطور كه بيان شد انتظار ميرود سنين پايين
كمتر و سنين بالتر جامعه بيشتر پسانداز كنند .گروه جوانتر تمايل به مصرف بسيار
بالتري دارند.
3ـ تورم
در مورد اين عامل و تأثير آن بر پسانداز نميتوان پيشاپيش به قضاوت صريح و
قاطعانه نشست .افزايش در نرخ تورم از چند جهت روي نرخ پسانداز اثر ميگذارد.
از يك طرف نرخ تورم از طريق توزيع درآمد به نفع صاحبان سود قاعدتاً تأثير مثبت
روي پسانداز دارد .همچنين تورم باعث كاهش داراييهاي ثابت مانند اوراق قرضه ميگردد
با كاهش ثروت واقعي پسانداز افزايش مييابد .تورم ميتواند موجب افزايش عدم اطمينان
در محيط اقتصادي نسبت به آينده گرديده و در نتيجه باعث ميل به نقدينگي شده و عرضه
MS
( در نتيجه سبب افزايش نرخ بهره ميشود و لذا حقيقي پول را كاهش ميدهد )
P
سرمايهگذاري بلند مدت را كاهش ميدهد.
با افزايش تورم نرخ واقعي بازدهها منفي گرديده ،تمايل به مصرف افزايش و ميل به
پسانداز كاهش يافته ،گاهي ممكن است كه نرخ بهره اسمي همراه با تورم افزايش نيابد در
اين صورت به زيان پساندازكنندگان است و اثر منفي روي پسانداز دارد.
نرخ بهره هم مانند نرخ تورم از چند جهت روي پسانداز اثر ميگذارد .نرخ بهره را
ميتوان از دو جنبه اثر جانشيني و اثر درآمدي بررسي كرد .از طريق اثر درآمدي ،افزايش
نرخ بهره ،موجب افزايش مصرف جاري و لذا كاهش پسانداز ميشود .افزايش نرخ بهره از
16
طريق اثر جانشيني موجب جانشين شدن مصرف آينده به جاي مصرف حال ميشود زيرا
واقعيات آماري در اين زمينه و ارتباط سرمايهگذاري و رشد اقتصادي ميپردازيم .در
مطالعهاي كه در سال 1991توسط صندوق بينالمللي پول براي سرمايهگذاري خصوصي در
كشورهاي در حال توسعه صورت گرفته است بر تأثير سرمايهگذاري بر رشد اقتصادي صحه
گذاشته است در اين مطالعه چنين آمده است كه از شروع دهه 1980كشورهاي در حال
توسعه كاهش قابل ملحظهاي در رشد اقتصادي را تجربه كردهاند نرخ رشد توليد ناخالص
داخلي ( )GDPبراي تمامي كشورهاي در حال توسعه در طول دوره 89ـ 1981بطور
متوسط 3/3درصد در سال بوده است براساس ارقام سرانه رشد متوسط ( )GDPحقيقي از
3درصد در سال در طول دوره 89ـ 1971كمتر از يك درصد در سال در طول دوره 89ـ
يكي از دليل عمده كاهش نرخ رشد ،كاهش در نرخ سرمايهگذاري بوده و در نمونهاي
شامل تعداد قابل توجهي از كشورهاي در حال توسعه نشان داده است كه نرخ رشد بطور
در مطالعهاي توسط صندوق بينالمللي پول كه براي 23كشور در حال توسعه براي
دوره 90ـ 1985صورت گرفته است نشان داده شده كه براي اين دوره با استفاده از
17
سرمايهگذاري كل پايينتر رابطهاي بين نرخ سرمايهگذاري خصوصي و نيز سرمايهگذاري كل
خصوصي بال به طور متوسط 4/15درصد GDPداراي نرخ رشد GDPسرانه حقيقي 1/2
درصد بودهاند.
در مطالعهاي كه توسط اقتصاددانان صندوق بينالمللي پول براي 24كشور در حال
توسعه براي دوره 80ـ 1970به منظور بررسي رابطه رشد اقتصادي و نرخ سرمايهگذاري
صورت گرفته است با استفاده از تخمينهاي اقتصاد نوين تأثير سرمايهگذاري بالتر بر رشد
در يكي از مطالعات انجام شده صندوق بينالمللي پول بيان شده كه نسبت پسانداز
كل به GDPدر كشورهاي صنعتي بطور متوسط اوايل دهه 80ـ 1970حدود %6كاهش
يافته است و در كشورهاي در حال توسعه به طور متوسط نرخهاي پسانداز كل كه در اواخر
1960و اوايل 1970افزايش قابل ملحظهاي يافته بود حدود 8درصد كاهش يافته است و
اين كاهش در نرخهاي پسانداز در سطح جهاني كاهش انباشت سرمايه و رشد اقتصادي را
در مطالعه ديگري توسط صندوق بينالمللي پول رشد و سرمايهگذاري را براي 125
كشور در حال توسعه بررسي كرده است .در اين مطالعه ثابت شده كه رابطه مثبت و
معنيداري براي تمام گروه كشورهاي با شاخصهاي اقتصادي مختلف وجود داشته است .با
18
درصد بطور ده درصد افزايش در نرخ سرمايهگذاري به GDPنرخ رشد نيز حدود
متوسط افزايش يافته است.
كشورهاي جنوب شرقي آسيا جزو معدود كشورهايي هستند كه توانستند در ربع قرن
گذشته موفقيتهاي چشمگيري از نظر رشد اقتصادي ،كاهش فقر و افزايش سطح زندگي
بدست آورند .رمز موفقيت اين كشورها سرمايهگذاري داخلي و خارجي و پارهاي از عوامل
ديگر بوده است .سرمايهگذاري (بعنوان درصدي از محصول ناخالص داخلي) در شرق آسيا
طي ربع قرن گذشته سريعاً افزايش يافته و به بيش از 5/1برابر ديگر كشورهاي در حال
ساختارگرايي درباره معجزههاي آسياي شرقي مشخص است .در چارچوب نئوكلسيك
نرخهاي بالي پسانداز متغيرهاي متداخل ميان اقتصاد كلن و سياستهاي بخش مالي و
نرخهاي بالي سرمايهگذاري هستند .در چارچوب ساختارگرايي نرخهاي بالي پسانداز و
بطور مستقيم از طريق بنگاههاي عمومي يا بطور غيرمستقيم از طريق تشويق سرمايهگذاران
19
بخش خصوصي هستند .تحليل نرخهاي بازده سرمايهگذاري در سطح ملي نشان ميدهد كه
كشورهايي كه سريعاً صنعتي شدهاند استفاده مؤثرتري از سرمايه بعمل آوردهاند .افزايش
سريع پساندازها بعنوان سهمي از محصول ناخالص داخلي به عملكرد سرمايهگذاري شرق
آسيا كمك كرده است .تجهيز منابع داخلي بوسيله پساندازهاي خصوصي و ايجاد
پساندازهاي عمومي تقويت شده است .سهم پسانداز محصول ناخالص داخلي اكنون 50
درصد بيش از ساير كشورهاي در حال توسعه است .تجربه اين كشورها به طور كلي
نشاندهندة تورم پايينتر و نرخ بهره واقعي بالتر در مقايسه با كشورهاي ديگر است .با توجه
به نرخ بالي بهره ،تشويق پسانداز در شرق آسيا مشكل نبوده و منجر به يك دور عادلنه
پسانداز درآمد شده است .مطالعات تجربي نشان دادهاند كه بيشترين ميزان رشد آسياي
شرقي را ميتوان به سرمايهگذاريهاي وسيع در سرمايه مادي و انساني نسبت داده سهم
سرمايهگذاري در شرق آسيا بطور متوسط مشابه با ساير كشورها بوده است ولي در واقع
در سال ، 1990پساندازهاي آسياي شرقي از معيارهاي جهاني بالتر بوده رشد نرخ
درآمد يك عامل مهم تعيينكننده مثبت در پسانداز است .بنابراين نرخ بالي پسانداز نشانه
موفقيت آن و همچنين ثبات اقتصاد كلن است .تورم در پساندازها اثرات منفي دارد در
حالي كه تورم در آسياي شرقي عموماً پايين بود .روشهاي جذب پسانداز در كشورهاي
مختلف متفاوت بوده است .تايوان پساندازهاي خصوصي را بوسيله نرخهاي بالي بهره و
نظام گسترده پسانداز پستي ترغيب و تشويق كرد .در كشورهاي شرق آسيا از جمله تايوان،
كره در دهه اول توسعه خود به تشكيل سرمايه اقدام كردهاند هنگامي كه ماشين رشد به
20
حركت درآمد ميزان پساندازهاي داخلي افزايش يافت و فرايند تراكم سرمايه را تأمين نمود.
سرمايهگذاري خارجي و چارچوب سياستي مستحكم اقتصاد كلن هم عامل مهمي در
توسعه اين كشورها بودند .از ويژگيهاي اين چارچوب سياستي ويژگيهاي انضباط مالي،
انگيزه كافي براي پسانداز و سرمايهگذاري و سياست تجاري برونگر برخوردار بوده است.
درستي از قيمتها و بازدهي داشته باشند .هنر اقتصادهاي شرق آسيا اين بوده كه حتي در
طول دورههاي بحراني نيز توانستهاند سرمايهگذاري در پروژههاي اساسي خود را حفظ كرده
و ادامه دهند.
در كره پساندازهاي شخصي بطور متوسط در دهه 1 ،1960تا 2درصد محصول
ناخالص ملي بود .در دهه 1970تا متوسط 7درصد بال رفت و در دهه 1980به 16درصد
محصول ناخالص ملي رسيد .زماني كه پسانداز شركتها را به پساندازهاي دولت اضافه
كنيم پساندازهاي ملي از 10درصد محصول ناخالص ملي در دهه 1960به 21درصد در
دهه 1970و در دهه 1980به بالترين حد آن يعني 38ـ %35رسيد .پساندازها به رشد
مداوم درآمد و تداوم كاهش نرخهاي رشد جمعيت كه نسبت تكفل را پايين آورده واكنش
22
شكل شماره 1ـ 1ـ ميزان سرمايهگذاري عمومي نسبت به كل سرمايهگذاري
داخلي (درصد) 1970ـ 1989
سطح پسانداز داخلي و نهايتاً تجهيز منابع سرمايهاي را با كمك سرمايههاي خارجي تأمين
نمايند كه نتيجه آن امكان افزايش سرمايهگذاري ثابت در اين كشورها خواهد بود .در كنار
اين راه حل ،راه حل دومي نيز وجود دارد كه همانا تجهيز و هدايت وجوه موجود در كشور
به سمت فعاليتهاي مولد صنعتي است .يكي از ويژگيهاي كشورهاي در حال توسعه
هدايت نميشوند به منظور بهينهسازي مسير گردش منابع مالي در اين اقتصادها لزوم
تشكيل بازارهاي كارآمد و قوي همراه با سازمانهاي مالي مناسب و فعال در اين بازارها از
مهمترين عوامل مؤثر در افزايش سرمايهگذاري و در پي آن رشد و توسعه است كه تقريباً در
تمامي كشورهاي در حال توسعه اين سازمانهاي مالي مناسب و يا نظام مالي قوي وجود
ندارد يا در يك سطح ابتدايي و محدود قرار داشته كه عملً نميتوانند نقش قابل ملحظهاي
را در تجهيز و هدايت وجوه موجود به سمت فعاليتهاي مولد داشته و تأثير مناسب و
فعاليتهاي مولد و همچنين گسترش اين امر نيازمند انباشت سرمايه و سرمايهگذاري ،در
نتيجه يك نظام مالي قوي هستيم تا بتواند وجوه موجود در جامعه و پساندازهاي سرگردان
خانوارها را به سوي سرمايهگذاريهاي مورد نظر هدايت كند .مسئله تجهيز منابع سرمايهاي
24
فعال و پويا كه بتواند به بهترين وجه ممكن رابطه ميان پساندازكنندگان و سرمايهگذاران را
فراهم نمايد از مباني پايهاي هر اقتصاد روبه توسعه محسوب ميشود .امروزه بخش مالي و
توسعه آن نه به عنوان يك ابزار كمكي براي ساير بخشهاي اقتصادي كه خود به عنوان يك
عامل بسيار مهم در فرايند صنعتي شدن در رشد و توسعه اقتصادي شناخته ميشود.
سيستم مالي به مجموعهاي از ابزارها (همانند اوراق سهام ،قرضه ،سپردههاي ديداري)،
نهادها (همانند بانكها) بازارهاي مالي (جايي كه افراد به انتشار و مبادله اوراق بهادار
مشغولند) اطلق ميشود كه نقش اساسي در تجهيز بازار سرمايه دارد .سيستم مالي به نوبه
خود يكي از مهمترين اجزاي نظام اقتصادي است و ويژگي اساسي از فرايند توسعه اقتصادي
بوده ،درك عميقي از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادي منوط به شناخت بيشتري از كاركردهاي
سيستم مالي و اثر آنها روي رشد اقتصادي ميشود .يك نظام مالي كارا ميتواند با فراهم
كردن خدمات ،تقسيم ريسك ،نقدينگي سريع و اطلعات مناسب و از اين رو تخصص كاراتر
همانطور كه گفته شد نظام مالي در راستاي ايفاي وظايف خود نيازمند ايجاد
سازوكارهاي مناسب ميباشد .از اين نگاه ،نهادهاي مالي به عنوان بازوهاي اجرايي نظام مالي
كه نقش واسطه بين پساندازكنندگان و متقاضيان پسانداز را بازي ميكنند ،در تحقق
هدفهاي اين نظام و حصول كارايي آن نقش بنيادين دارند .سيستم مالي از طريق نرخ
25
پسانداز و يا تخصيص مجدد پسانداز بين تكنولوژيهاي مختلف توليدكننده سرمايه روي
انباشت سرمايه تأثير ميگذارد .يك سيستم مالي دو وظيفه دارد :
2ـ و اطمينان از وجود يك جريان بازدهي به اندازه كافي مناسب براي تأمينكنندگان
وظايف حمايتي همان ويژگيهاي مربوط به رابطه بين تأمين ماليكنندهها و مشتريان
آنها ميباشد و از اين رو بر وظيفه تخصيص نيز تأثيرگذار است .آن ويژگيها نيز عبارت است
از تسهيل محدوديتهاي مالي ،امكان برقراري روابط مجدد ،تقسيم ريسك و تدارك اطلعات
ب ـ بازار مالي
بازارهاي مالي به منظور تأمين مالي؛ سبك و كار و مخارج مصرفي را كنار هم قرار
ميدهند .اين بازارها همچنين اين امكان را فراهم ميكنند كه افراد مبادلت بازرگاني را
تكميل و خطرها را توزيع كنند .هر معاملهاي دو طرف دارد .براي هر وامدهنده ،وامگيرندهاي
در بازارهاي مالي ،داراييهايي همچون اوراق سهام ،اوراق مشاركت ،اسناد بهادار و
مواردي از اين قبيل خريد و فروش ميشوند .بازارهاي مالي از يك طرف افزايش پس انداز و
استفاده و هدايت از آنها در فعاليتهاي اقتصادي را مهيا ميسازد و از طرف ديگر با گران
كردن وامها ،انگيزه براي دريافت وام را كاهش ميدهد به اين ترتيب با كاهش تقاضا براي
پول در جامعه ،تورم را مهار ميكند انباشت سرمايهها عامل اصلي رشد سرمايههاست و
26
نهادهاي مالي ميتوانند در افزايش پسانداز و جذب سرمايه خارجي و رشد پساندازها مؤثر
باشند .رشد توليد ناخالص ملي و ميزان توليد ناخالص ملي در كشورهاي مختلف متناسب
مستقيم و رابطه مستقيمي با توسعه بخش بانكداري و نهادهاي مالي دارد .اين واسطههاي
مالي در دو بازار پول و سرمايه فعاليت ميكنند (بازار پول اسناد و با سررسيد كمتر از
يكسال و بازار سرمايه اسناد و با سررسيد بيش از يكسال) .واسطههاي مالي نهادهايي مانند:
بانكهاي تجاري .اتحاديههاي اعتباري ،بانكهاي پسانداز ،شركتهاي مالي ،شركتهاي بيمه
گيرندگان ،وام ميدهند .انتقال وجوه از وام دهندگان به متقاضيان وجوه در بازارهاي مالي
صورت ميگيرد اين وام دهي و وامگيري به طور غيرمستقيم از طريق نهادهاي مالي كه به
عنوان واسطه عمل ميكنند انجام ميگيرد .در واقع بازار ملي مجموعهاي از نهادها،
سازمانها و مناسبات است كه وظيفه آن تجهيز منابع از پساندازهاي كوچك و پراكنده براي
هدايت به سمت بنگاهها و طرحهايي كه قبلً بعنوان بهترين شناخته شده است و نيز
تخصيص اعتبار است .بانكها و موسسات مالي غيربانكي ،بازار اوراق بهادار موسسات بيمه و
واقع بخش مالي اقتصاد را تشكيل ميدهند و به عنوان واسطه ملي عمل ميكنند .وظيفه
اصلي نهادهاي فعال دراين بازار ،تجهيز منابع مالي موجود و هدايت آن به سمت مصارف
سرمايهگذاري در فعاليتهاي اقتصادي است .همانطور كه قبلً بيان كرديم براي رسيدن به
27
در اقتصادهاي توسعه يافته نظام مالي گسترده است به گونهاي كه موسسههاي پولي
متعدد در آنها قابل تميز ميباشند .در اقتصادهاي در حال توسعه ،اين بازارها كوچك بوده و
در كشورهاي كمتر توسعه يافته نظام بانكي بر بازارهاي مالي مسلط بوده و از اينرو ،در
برنامه اصلحات اقتصادي ،بانكها محور و پايه اساسي تلقي ميشوند .در اينگونه اصلحات،
ايجاد نظام مالي كارآمد ،نيرومند و هر چه عميقتر به عنوان هدف برگزيده ميشوند و
كارآمدي نظام بانكي درتخصيص بهينه منابع مالي و ارايه خدمات مالي با كيفيت برتر
جستجو ميشود .در راستاي تخصيص بهينه منابع بانكي ،اصلحات بيشتر شامل كاهش
دخالت دولت دراعطاي تسهيلت و تعيين نرخ بهره بوده و به رقابت بين بانكي دامن زده
شده است.
برحسب نوع حقوق (با درآمد ثابت و با درآمد متغير) برحسب سررسيد (كوتاه مدت يا بازار
پول ،بلند مدت يا بازار سرمايه) برحسب نحوه انتشار (بازار اوليه ،ثانويه) برحسب ساختار
سازماني (بازارهاي حراجي ،بازارهاي خارج از بورس ،بازارهاي واسطه) برحسب گستره
موسسات مالي (بازار پول ،بازار سرمايه ،بازار تأمين اطمينان) و…
در اين تقسيمبندي از بازار ملي فعاليت انواع موسسات در سه وظيفه؛ تامين مالي ،خدمات
بازار مالي
28
بازار تأمين اطمينان بازار سرمايه بازار پول
تأمين و ارائه ميشود .بازار پول و سرمايه مكمل يكديگرند .در بازار پول عمدتاً موسسات
بانكي در بازار سرمايه عمدت ًا موسسات مالي غيربانكي فعاليت دارند .ابزار اين عاملين سهام،
اوراق قرضه ،اوراق بهادار و اسناد بدهي بلند مدت ميباشد .برخي از موسسات نظير
شركتهاي بيمه در هر دو بازار فعاليت ميكنند .به اين ترتيب كه شركتهاي بيمه
ميتوانند در بازار پول به عنوان عرضه كننده منابع مالي كوتاه مدت و در بازار سرمايه به
بازار ملي
بازار پول معني و مفهوم گستردهاي دارد عرضه و تقاضاي نقدينگي بخش خصوصي
(حجم پول و شبه پول) اوراق بهادار (قرضه و سهام) و اوراق تجاري (برات و سفته) و امكانات
موجود در جهت تنزيل و تبديل آنها را در وجوه در برميگيرد .به اين ترتيب بازار پول را
ميتوان بازاري دانست كه در آن انواع وجوه نقد (نقدينگي) به صورت پول و اعتبار و وام
داده ،گرفته ميشود و يا به انواع اسناد بهادار و تجاري تبديل ميگردد سمبل فعاليت در
بازار پول ،بانكها و ساير نهادهاي پولي هستند .فعاليت بانكهاي تجاري كه غالباً اعتبارات
29
كوتاه مدت را به منظورتأمين سرمايه در گردش فراهم ميكنند در زمره بازار پول بحساب
ميآيند.
در بازار پول درجه اطمينان در بازپرداخت وجه بال ميباشد و سرعت مبادلت بسيار
زياد محل معيني براي انجام معامله وجود ندارد اطمينان كافي نسبت به بازپرداخت اصل و
فرع وامهاي دريافتي وجود دارد .در ايران دو نوع بازار پول داريم يكي بازار پول غيررسمي
كه در آن نرخ بهره بالتر و كنترل بانك مركزي بر آن كمتر است و ديگري بازار رسمي پول.
بازار رسمي پول را سيستم بانكي (بانكداري بدون ربا) يدك ميكشد و تنها در اين بازار آمار و
اطلعات مستند وجود دارد .بانك مركزي با ابزار عمليات بازار باز ميتوانيد اين بازارها را
كنترل كند .اما در ايران به علت انعطاف ناپذيري نرخ بهره و نرخ ذخيره قانوني اين كنترل
عملً وجود ندارد و سياست پولي از اين طريق ميتواند اعمال شود .لذا بازار پول در ايران با
بازار پول كه در اغلب كشورهاي در حال توسعه در شبكه بانكي خلصه ميشود يكي
از بخشهاي اساسي بازار مالي است .بانكها و مؤسسات پولي تهيه و تأمين نيازهاي پولي را
به عهده دارند و به عنوان واسطه پولي از يك سو جذب سرمايههاي پولي و از سوي ديگر
درجه اهميت بانكها از عملكرد خاص آنها در خلق پول ناشي ميشود .در ايران هر
چند بانكها در دو دهه اخير عمدتاً به عنوان صندوق تامين مالي دولت عمل كردهاند ولي در
همين دو دهه نيز نقش توسعهاي بانكها قطعي و انكارناپذير است .با توسعه اطلعرساني
بانكها و در كل بازار پول فرصت مطلوبي براي گسترش سرمايه گذاريها بدست ميآورند.
30
بانك
لفظ بانك به قولي از واژه آلماني «بانك» به معناي شركت گرفته شده و به قولي ديگر
واژهاي است از ريشه ايتاليايي كه در گذشته به دكّه يا محل كسب صرافان در ايتاليايي قديم
اطلق ميشده كه اصطلح ًا «بانكو» نام داشته است .بانك تجاري يك مؤسسه اقتصادي نسبتاً
سادهاي است كه براي مشتريان يعني صاحبان سپردهها و وام گيرندگان در مقابل دريافت
وجوه خدماتي انجام ميدهد و كوشش دارد براي صاحبان سهام منفعت تحصيل كند.
از نظر سنتي ،بانك بعنوان مؤسسه واسطه بين سپردهگذاران و وام گيرندگان تلقي
ميشود .بانكها به اين مناسبت كه بر جريان پول در گردش و شبه پول نظارت ميكنند و با
جمعآوري سپردهها ،پرداخت اعتبارات بانكي را از اين طريق امكانپذير ميسازند ،از عوامل
بانكها مانند هر مؤسسه توليدي ،بنگاههاي توليد كننده محصولت هستند .مهمترين
محصولت آنها پسانداز و وام است .اين مؤسسات اداره كننده بدهيها و وام دهنده پول
هستند و از اين طريق ،دارايي بانكي ايجاد ميكنند .وظيفه واسطهاي بانكها سبب ميشود
كه خدمات پرداخت وام را براي مشتريان فراهم آورند .در واقع وظيفه اصلي اين مؤسسات
بانكها تجاري كه بيشتر به اعطاي وام و تسهيلت تجاري كوتاه مدت ميپردازند،
هسته اصلي بخش مالي را تشكيل ميدهند و از اين جهت داراي نقش و تأثير بسيار بر
اقتصاد هستند.
31
بانكها در واقع به جذب سپردهها ميپردازند و در دامنه وسيعتري از داراييهاي مالي
سرمايهگذاري ميكنند .وجود سپردههاي بخش خصوصي نزد بانكها انعكاسي از بوجود آمدن
پسانداز پولي ميباشد و عليرغم اينكه سپردههاي مردم در بانكها ميتواند صرفاً به دليل
تغيير تمايل آنها از نگهداري پول بصورت اسكناس و مسكوك به سوي سپردههاي بانكي
افزايش يابد اما افزايش و رشد سپردهها بويژه در شرايط ثبات نسبي قطعاً بيانگر بوجود آمدن
پسانداز مناسبي ميباشد كه تنها در اين صورت ميباشد كه رشد سپردهها بيانگر افزايش
توان تشكيل سرمايه ميباشد .رشد سپردههاي پس انداز و مدتدار معنيدارتر ميباشد تا
رشد سپردههاي ديواري چرا كه از محل سپردههاي مدتدار است كه ميتوان وامهاي بلند
تخصصي ،سوداگر ،چند منظوره و تجاري طبقهبندي كرد .بانكهاي سوداگر در انگلستان و
بانكهاي سرمايهگذاري در آمريكا ،پايه پساندازي نسبتاً كمي دارند؛ ولي دسترسي
گستردهتري به منابع سرمايهاي ،سهام و بازار وام سنديكايي دارند .بانكداري تجاري ،واژهاي
منتسب به بانكهاي آمريكايي است و شامل فعاليتهاي بانكي عمده فروشي و خرده فروشي
ميشود بانكهاي جامع يا چند منظوره واژه متداول و منتسب به بانكهاي آلماني است كه
مالي غيربانكي ،مانند بيمه را نيز ارائه ميكنند .بانك تجاري موسسه مالي سپردهپذيري است
كه عمدتاً اعطا كننده وامهاي كوتاه مدت تجاري و عرضه كنند حساب جاري است .به
عبارت ديگر بانكي است كه قسمت اعظم داراييهاي آن وامهاي كوتاه مدت اعطا شده براي
32
بـ بازار سرمايه
تجربه كشورهاي مختلف نشان ميدهد كه ابتدا بازار پول در تجهيز منابع نقش غالب
داشته در اين ساختار بانكها سازمانهايي فراگير هستند و بنگاههاي توليدي تا حد بسيار
زيادي به نظام بانكي وابسته است .اما با گذشت زمان مشخص شد كه بخش پولي اقتصاد
نميتواند بازار سرمايه نهادي است كه نيازهاي مالي بنگاههاي اقتصادي را در بستههاي
زماني متناوب تامين ميكند و بنابراين تجهيز منابع مالي موجود و هدايت آنها به منظور
سرمايهگذاري در فعاليتهاي مختلف اقتصادي از وظايف اصلي نهادهاي فعال در اين بازار
است .بديهي است كه توسعه بازار سرمايه كشور زمينههاي لزم براي مواردي مانند عرضه
منابع مالي جهت رشد و توسعه درونزا و پايدار اقتصادي ،جلوگيري از فرار سرمايه و
همچنين جذب سرمايههاي خارجي به كشور .افزايش انگيزه Sو Iدر اقتصاد (ملي) انتقال
منابع كه از بخش غيرسمي اقتصاد و هدايت آنها به مسير فعاليتهاي مولد اقتصادي،
گسترش بنيانهاي مالكيت مردمي و جلب مشاركت فعالنه شهروندان در تأمين مالي
طرحهاي عمراني كشور به منظور كاهش فشار مالي ناشي از كسر بودجه دولت.
همانطور كه گفته شد بازار سرمايه برحسب نحوه انتشار به بازار اوليه و ثانويه تقسيم
ميشود .فروش دارايي مالي كه مستقيماً توسط صادر كننده آن صورت ميگيرد اصطلحاً
مبادلت بازار اوليه ناميده ميشود كه در واقع هسته اصلي فرايند است .به عبارت ديگر اين
بخش از بازار سرمايه است كه ميتواند فرايند پسانداز به سرمايهگذاري را تسهيل كند .از
سوي ديگر بازاري كه در آن اوراق بهادار موجود مورد مبادله قرار گيرد بازار ثانويه ناميده
ميشود .در بازار ثانويه دارندگان اوراق بهادار ميتوانند در صورت تمايل ،دارايي خود را به
33
ديگران بفروشند وجود بازارهاي ثانويه ميتواند روند جريان وجوه را در بازارهاي اوليه
تضمين كند.
منابع لزم را براي بهبود وضع اقتصادي فراهم آورد .از اين رو لزم بود كه نيازهاي
سرمايهگذاري از طريق بازار مكمل بازار پول كه همانا بازار سرمايه است تأمين شود .به طور
كلي در فرايند رشد و توسعه اقتصادي كشورها ساخت مالي اقتصاد از ساخت مبتني بر
امروزه در ايجاد يا توسعه فعاليتهاي يك واحد صنعتي ،بازرگاني و يا مالي لزم است
عوامل و امكانات پراكنده به نحوي جذب شوند تا در جهت تقويت آن واحد مورد استفاده
قرار گيرند .يكي از اين عوامل سرمايه است كه بايد به شريان واحدهاي فعال تزريق شود تا
زمينه لزم براي تداوم و توسعه آنها فراهم آيد .بازار سرمايه مهمترين منبع تأمين مالي
بلندمدت محسوب ميشود بنابراين ميتوان گفت كه عدم وجود يك بازار سرمايه جامع و
فقدان منابع مالي يكي از مهمترين مشكلت در راه رشد و توسعه اقتصادي است.
بازار سرمايه به نظام و مكان مشخصي اطلق ميشود كه در آن نيازهاي ميان و بلند
مدت مالي ارگانهاي دولتي و بنگاههاي اقتصادي تأمين ميگردد .در اين بازارها نهادهايي
ابزارهاي تأمين مالي بلندمدت كه توسط اين نهادها در بازار سرمايه بكار برده ميشود
عبارتند از :سهام ،سهام ممتاز ،اوراق قرضه و اوراق تبديلپذير .در كشورهاي توسعه يافته
بازار سرمايه محور اصلي تأمين مالي است و بازار سرمايه اين كشورها همپاي رشد و توسعه
اقتصادي آنها تكامل مييابد كه به نوبه خود بر روند رشد بلندمدت آنها اثرات مثبتي داشته
34
است .اين كشورها در ساخت مالي متكي به اوراق بهادار بخش عمدهاي از نيازهاي مالي
شركتها در بازار سرمايه تأمين ميشود و وامهاي كوتاه مدت و نيز خدمات بانكداري تجاري
و همچنين در اين كشورها امكان انباشت و اختصاص منابع مالي وجود دارد به اين
معني كه يك بازار مالي بايد قادر به جذب منابع مالي و سرمايههاي كوچك و بزرگ باشد.
در واقع بازار سرمايه محل تلقي عرضه و تقاضاي منابع مالي ميان مدت و بلند مدت
است .عرضه كنندگان سرمايه در اين بازار را پسانداز كنندگان فردي ،اشخاص حقوقي
داراي پسانداز يا مازاد پولي و سازمانها و موسسات اعتباري تشكيل ميدهند .اين بازار
ضربهپذيري واحدهاي توليدي در مقابل كمبود نقدينگي جلوگيري ميكنند .بي ترديد
نيروي محركه توسعه اقتصادي هر كشور سرمايهگذاريهاي مولد و مداوم است بنابراين
بورس اوراق بهادار به عنوان بخشي از بازار سرمايه ،با سه قرن مسابقه در جهان ،بازار
سرماية رسمي براي خريد و فروش اوراق سهام يا قرضه است .اين بازار از امكانات ويژهاي
برخوردار است مانند تأمين مالي پروژههاي بلند مدت و تبديل فعاليتهاي اقتصادي كوچك
به سرمايهگذاريهاي عمده و سودآور .و آثاري همچون اشتغال مولد ،مهار تورم ،كاهش
وابستگيهاي اقتصادي و جهش اقتصادي را به دنبال دارد .به همين دليل انعكاسات ثبت
بورس ،به عنوان نشانة تحركات پول و سرمايه و انعكاسات منفي آن بيانگر ركود ،كساوي و
عدم تشكيل سرمايه است .توسعه اقتصادي در جهان مترقي ،نتيجه فعاليت و توسعه بازار
35
بورس اوراق بهادار
واژه بورس از نام خانوادگي شخصي به نام «واندر بورس» اخذ شده است كه در اوايل
قرن پانزدهم در شهر بروژ ( )BRUGESدر بلژيك ميزيسته و صرافان شهر در مقابل خانه
او گرد ميآمدند و به داد و ستد پول و اوراق بهادار ميپرداختد .بورس در اغلب كشورهاي
پيشرفته جهان جزو اركان اقتصادي است كه براي تحقق اهداف توسعه مورد استفاده قرار
ميگيرد و وجوه و امكانات موجود در جامعه را با نيازهاي مالي و سرمايهاي كشور مرتبط
بازار بورس اوراق بهادار بخشي از بازار مالي ميباشد كه در آن اوراق قرضه و سهام
خريد و فروش ميشود .نقش بورس اوراق جذب و هدايت پساندازها و نقدينگي سرگردان و
پراكنده در جامعه به سوي مسيرهاي بهينه است .يا به عبارتي تجمع و هدايت سرمايهها به
سوي اهداف عمومي جامعه است .به گونهاي كه با تخصيص بهينه منابع مالي كمياب بخش
بسيار جزئي مردم موجب ايجاد مؤسسات بزرگي ميشوند كه آثار اقتصادي وسيعي دارند .با
توجه به اين امر صاحبان اين سرمايهها يا آنقدر توان ندارند تا خود مستقيماً سرمايههاي
خود را بكار اندازند يا معمولً افرادي ريسكگريز هستند كه تمايل به فعاليت مستقيم در امور
توليدي و تجاري ندارند بنابراين وجود و توسعه بازار بورس هم به افراد كمك ميكند تا سود
دارايي مالي با بازدهي كه احتمالً بيش از بهره بانكها باشد بدست آورند هم به شركتها و
مؤسسات كمك ميكند تا منابع مالي كافي را براي سرمايهگذاري خود بدست آورند .در
بررسي تصميمگيري افراد براي خريد و فروش اوراق بهادار درواقع اين بازار وسيلهاي است تا
36
افراد در تصميمگيري عقليي خود بخشي از داراييهاي مالي خود را به شكل اوراق قرضه و
بورس اوراق در اكثر كشورهاي اروپايي داراي پيشينهاي سيصد ساله است به عنوان
يك ابزار مالي كارآمد در خدمت علقهمندان به ايجاد صنعت و ارائه كنندگان خدمات جديد
درآمده به نحوي كه طي دهه 1994ـ 1984ارزش سهام در بازارهاي دنيا پنج برابر شده و
به رقم 18تريليون دلر رسيده .سهم ارزش كل سهام مبادله شده در GDPجهان از كمتر
بانك و بورس دوارگان ياد و واحد مكمل يكديگر هستند .بانك جايي است كه ميتواند
بخشي از نقدينگي جامعه را جذب كند و وظايفي را به عهده دارد كه بورس قادر به انجام آن
نيست وظايفي مانند پرداخت وامهاي كوتاه مدت و گرفتن سپردههاي مردم اما بورس بيشتر
به عنوان يك تشكيلت سرمايهگذاري مطرح است و كسانيكه به اين بازار روي ميآورند و در
بازار بورس اوراق بهادار طي دهه اخير در سراسر دنيا رشد چشمگيري داشته است
سهم كشورهاي در حال توسعه در اين رشد بسيار بيشتر از كشورهاي توسعه يافته بوده
است.
در بررسي بازار اوراق بهادار آنچه از نظر سرمايه اهميت دارد تأمين مالي شركتها
براي سرمايهگذاري از اين طريق ميباشد .با توجه به اينكه منابع مالي يا داخلي است كه
شامل سود توزيع نشده و ذخيره استهلك ميباشد و يا منابع خارجي است كه شامل
استقراض و فروش اوراق قرضه و همچنين فروش سهام ميباشد .لذا به نظر ميرسد يكي از
37
طرق تأمين مالي بلندمدت شركتها از طريق افزايش حساب سرمايه به صورت فروش سهام
جديد ميباشد.
بازار تأمين اطمينان را ميتوان بعبارت ديگر بيمه سرمايه ناميد .اين نوع بازارها
بصورت مستقيم يا غيرمستقيم موجب انتقال و توزيع ريسك سرمايهگذاريهاي انجام شده در
هر گونه فعاليت اقتصادي ميگردد و بدين ترتيب با بال بودن درجه اطمينان توان
ميدهند .دراين نوع بازارها در ازاي دريافت هزينهاي متناسب با نوع فعاليت اقتصادي و ساير
پارامترهاي مربوط خطرات يا ريسكهاي مترتب بر فعاليت اقتصادي را به نعي توزيع نموده و
در نتيجه از طريق ايجاد دارائيهاي مالي جديد و سرمايهگذاري آن در بخشهاي اقتصادي
متنوع و در اختيار گرفتن اين داراييها در بخشهاي مختلف و توزيع و مشاركت گروه
جهت ايجاد و تأسيس مؤسسات مالي جديد و مورد لزوم جامعه ريسك فعاليتهاي اقتصادي
را كم مينمايد .نمونههايي از مؤسساتي كه ميتوان در اين بازار نامبرد عبارتند از:
نسبي مؤسسات تأمين استراتژيهاي تقليل و توزيع ريسك ،مؤسسات خريدار ديون و اسناد
دريافتي.
38
بيمه
نقش بيمه به عنوان پايگاه تأمين اطمينان در كليه بازارها از جمله بازار مالي آزموده
شده است .اين نقش در كشورهاي در حال توسعه ضعيف و نارساست .بيمه ،بانك ،بورس به
عنوان مثلث توسعه مالي از يك رابطه تعاملي و تكامل بخش در توسعه يكديگر بهرهمندند و
براي گسترش بازار مالي توسعه همزمان اين سه بازار زيرمجموعه ضروري بنظر ميرسد.
مديريت پورتفوي يا سبد سهام و كاهش آسيبپذيري ناشي از نوسانهاي منفي قيمت سهام
كارساز و تأمين كننده سطح اطمينان مورد نياز است .هر اندازه بتوان ابزارهاي توسعه
اطمينان در بازار مالي را گسترش داد توسعه سهامداران و استفاده بهينه از منابع پولي بهتر
شركتهاي بيمه وجوه بيمهگذاران را كه به صورت ذخاير منفي در اختيار دارند به
ميكنند .آنچه كه در شركتهاي بيمه اهميت دارد انتخاب پروژههاي سرمايهگذاري است.
شركتهاي بيمه براي تأمين بيشتر جبران خسارت مالي بيمهگذاران قسمتي از وجوه حاصل
مؤسسات بيمه در برابر دريافت حق بيمه متعهد ايفاي تعهدات خود هستند .در
سادهترين حالت .از بيمهگذاران حق بيمه دريافت و بخشي از آن صرف پاسخگويي به
تعهدات ميشود .در چنين حالتي معادلهاي وجود دارد كه يك طرف آن منابع دريافتي از
بيمهگذاران و طرف ديگر تعهدات بيمهگر و ساير هزينههاي آن است .بيمهگر براي كسب
39
سود بايد بر مبالغ دريافتي از بيمهگذار بيفزايد اما به طور دائم نميتواند اين كار را انجام
دهد .زيرا افزايش غيرمتعارف حق بيمهها ممكن است خارج از توان بيمهگذار باشد .بنابراين
مؤسسه بيمه بايد در كنار فعاليت منتهي خود به سرمايهگذاري بپردازد .در اين حالت توان
شركت بيمه در پرداخت تعهدات به بازده سرمايهگذاري حق بيمه ،بيمهگذاران بستگي دارد.
و از طرف ديگر عاملي ميشود براي جذب نقدينگي و افزايش سرمايهگذاري و رشد و
توسعه اقتصادي .خدماتي كه بيمه عرضه ميكند يك محصول همگن نيست انواع مختلف
بيمه وجود دارد كه جايگزين يكديگر نميشوند .بنابراين به جاي يك بازار بيمه قطعاً چند
بازار بيمه وجود دارد .كارل بورچ ( )1981بيمه را به سه دسته تقسيم ميكنند1 :ـ بيمه
زندگي يعني بيمه عمر عادي و مستمري2 .ـ بيمه كسب و كار يعني بيمهاي كه تجار و
بازرگانان خريداري ميكنند و انواع ريسك را پوشش ميدهد3 .ـ بيمه خانوار يعني بيمهاي
كه مصرف كنندگان عادي ميخرند .ميتوان بيمه گروهي را هم به اين تقسيمبندي اضافه
كرد.
لذا گسترش انواع مختلف بيمه از جمله بيمه عمر ميتواند مبالغ قابل توجهي منابع
تجهيز شده فراهم آورد تا بصورت عرضه سرمايه بكار رود و اصولً براي جذب نقدينگي بخش
خصوصي ،توسعه و تشويق بيمههاي زندگي اهميت ويژهاي داشته است .در كشورهاي
پيشرفته چنانكه اطلعات و آمار نشان ميدهد سهم بيمههاي زندگي در رشد اقتصادي و
پسانداز ملي بال است و اهميت خاصي دارد .بيمه زندگي در واقع نوعي پسانداز براي افراد
محسوب ميشود كه از محل درآمدهاي اشخاص بصورت بيمه عمر پسانداز ميشود .مدت
اين نوع پساندازها بسته به نوع بيمه زندگي متفاوت است و عموماً سهم بزرگي از
40
پساندازهاي ملي را به خود اختصاص داده است .عليرغم سابقه طولني بيمه در ايران هنوز
آن اندازه كه بايد و شايد گسترش نيافته كه مبالغ قابل توجهي از اين نظر فراهم شود.
41
: فصل سوم
بررسي روند تشكيل سرمايه در
اقتصاد ايران با تأكيد بر نقش
بانكها
42
مقدمه :
بازارهاي مالي سازمان يافته و يكپارچه نقش برجستهاي در تشكيل سرمايه دارد و فقدان آن
به عنوان يكي از مهمترين دليل عقب ماندگي اقتصادهاي توسعه نيافته محسوب ميشود
زيرا عدم تشكيل سرمايه كافي ميتواند منجر به كاهش بهرهوري و در نتيجه كاهش سطح
درآمدها و رشد اقتصادي كه انعكاسي از قدرت توليد كم است خواهد شد .در صورتيكه
تشكيل سرمايه كافي از طريق افزايش سرمايهگذاري ميتواند منجر به افزايش اشتغال،
كاهش بيكاري و افزايش بهرهوري دارد .بازار پول در ايران بدنه اصلي نظام مالي را به خود
اختصاص داده است .به طوري كه حجم منابع مالي كه به سوي بازار سرمايه جريان مييابد
تنها %3منابع جريان يافته به سوي بانكها است اين بازار نقش عمدهاي در رشد ميزان
سرمايهگذاري دارد .در كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران نقش اصلي در بازار پول را
جهتگيري استراتژي توسعه اقتصادي ضروري ميباشد و شناخت اين فرايند در ايران و
تشكيل سرمايه واژه كليدي در فرايند توسعه اقتصادي هر كشور است مفهوم «تشكيل
سرمايه» آن است كه جامعه كليد فعاليت مولد جاري خود را به خدمت نيازمنديها و
تمايلت مصرف فوري نميگذارد بلكه قسمتي از آن را صرف توليد كالهاي سرمايهاي
ميكند از قبيل ابزارها و ماشينها و وسايل حمل و نقل و كارگاهها و تجهيزات و كليه
43
شكلهاي مختلف سرمايه واقعي كه قادر است تأثير نيروهاي مولد جامعه را به ميزان زيادي
افزايش دهد .در طرح كلسيكها هر افزايش كه در آهنگ تشكيل سرمايه رخ دهد مستلزم
سرمايهگذاري يا تشكيل سرمايه زماني امكانپذير است كه تخصيص منابع منجر به
افزايش ذخاير سرمايهاي ،چه مادي ،چه انساني شود .تشكيل سرمايه و به كارگيري آن
درآمد را افزايش ميدهد و افزايش درآمد به نوبه خود تشكيل سرمايه را بيشتر تسهيل
ميكند .براي توليد كالهاي سرمايهاي ،واسطهاي و ايجاد خدمات زيربنايي كه شرط لزم
منبع تشكيل سرمايه ،پسانداز است هر چه ميزان پسانداز بيشتر شود شرايط براي
سرمايهگذاري هموارتر خواهد بود .مصرف يك جامعه تابعي از درآمد ملي است با افزايش يا
كاهش درآمد ملي مصرف نيز افزايش يا كاهش پيدا ميكند كه اين خود تأثير لزم را بر
تشكيل پسانداز (كه همان پسانداز خانوارها ،پسانداز مؤسسات و بنگاههاي اقتصادي و
پسانداز دولتي است) خواهد گذاشت .در صورتي تشكيل پساندازها ميتواند به تشكيل
سرمايه منجر شود كه مراحل زير بطور متوالي و مستمر صورت گيرد .افزايش حجم واقعي
پسانداز در جامعه ،جمعآوري و تراكم منابع مالي پسانداز شده از سوي مؤسسات پولي و
مالي ،سرمايهگذاري وجوه پسانداز شده به منظور تمركز بيشتر تشكيل سرمايه در
كشورهاي در حال توسعه بسيار حائز اهميت است اين كشورها براي رهايي از دور تسلسل
فقر نيازمند تمركز بيشتر سرمايه و استفاده مطلوبتر و كاملتر از منابع بالقوه و بالفعل
هستند زيرا زماني كه افراد جامعه درآمد پاييني دارند پسانداز كاهش پيدا ميكند در نتيجه
به دليل كاهش سرمايهگذاري توليد هم كاهش مييابد وقتي توليد كم ميشود درآمد،
44
پسانداز ،سرمايهگذاري و توليد پايين ميآيد درنتيجه منجر به تشديد فقر ميشود و اين دو
در تسلسل همچنان ادامه مييابد مگر اينكه از طريق پسانداز و تشكيل سرمايه درآمدها را
افزايش دهند بنابراين تقاضا براي كالها زياد ميشود و بازار گسترش مييابد.
تشكيل سرمايه بعد از جنگ جهاني دوم مطرح گرديد و در پديده به اين امر كمك كرد:
نخست تجربه برنامه مارشال بود كه به پيروي از آن مقادير انبوه كمكهاي مالي آمريكا،
كشورهاي ويران شده اروپايي را قادر به بازسازي اقتصادي كرد .پديده دوم قدرت گرفتن و
تجربه اتحاد جماهير شوروي و رشد سريع با استفاده از انباشت سريع سرمايه بود كه اين امر
تشكيل سرمايه در ايران در دوره 79ـ 1347از روندي بسيار ناپايدار برخوردار شده است.
دليل عمده اين بيثباتي نحوه تامين منابع مالي سرمايهاي بوده كه با استفاده از منابع مالي
موقت به صورت شوكوار و عدم بهرهمندي از پتانسيل پساندازهاي ملي صورت پذيرفته
است .از سوي ديگر ،سرمايهگذاريهاي دولتي نيز كه بيشتر در بخشهاي عمراني صورت
گرفته زمينه فعاليت بيشتر بخش خصوصي را فراهم آورده و سبب بسط تشكيل سرماية
بخش خصوصي شده و وجود اثر جانشيني جبري در اقتصاد ايران را با ترديد مواجه كرده
است.
بسط سرمايهگذاري بخش دولتي در طرحهاي عمراني نيز سبب آن شده كه در كوتاه
مدت حجم تقاضاي كل نسبت به پسانداز كل افزايش بيشتري بيابد و متعاقب آن رشد
تورم تشديد شود .تشكيل سرمايه و وجود نرخهاي پسانداز و سرمايهگذاري بال ميتواند
45
كشور ما طي دهه 1360به دليل مشكلت ناشي از جنگ و نااطميناني حاكم بر
فعاليتهاي اقتصادي ،روند نزولي نرخهاي پسانداز و سرمايهگذاري را تجربه كرد .شاهد
نوسانات شديد نرخ رشد اقتصادي در گذشته بوده است .به طوري كه نرخ رشد توليد
ناخالص داخلي به قيمتهاي ثابت سال 61در برخي سالها منفي و يا نزديك به صفر بوده به
علوه مقايسه متوسط نسبت پسانداز ناخالص داخلي به GDPطي دهه 60كه در سطح
معادل 7/7و 2/9درصد بيانگر وجود شكافي عميق ميان منابع پسانداز و سرمايهگذاري
است .در واقع ،عليرغم پايين بودن نرخ پسانداز داخلي در كشور در مقايسه با بسياري از
كشورهاي آسيايي ،حتي منابع موجود نيز به دليل وجود جو نااطميناني و بي ثباتي اقتصادي
به تشكيل سرمايه تبديل نميشد كه بالطبع رشد اقتصادي را با موانع اساسي مواجه ساخته
بود .به طوري كه متوسط نرخ رشد GDPبه قيمتهاي ثابت 61طي دهه 60بالغ بر سالنه
7/1درصد گرديد كه در مقايسه با ظرفيت بالقوه رشد اقتصادي كشور در حدود 8درصد
در عين حال افزايش نسبت پسانداز ناخالص داخلي به GDPاز متوسط سالنه 19
درصد طي دهه 1360به متوسط سالنه 28درصد طي سالهاي 75ـ 70منجر به افزايش
نرخ رشد اقتصادي از متوسط 7/1درصد به 4/5درصد طي دوره مذكور گرديد كه بيانگر
اثرات مثبت پسانداز بر رشد اقتصادي است .در واقع عليرغم افزايش نرخ پسانداز داخلي
طي سالهاي اخير ،به دليل وجود شكاف ميان منابع پسانداز و سرمايهگذاري ،نرخ رشد
46
بطوري كه طي سالهاي 75ـ 70متوسط نسبت پسانداز ناخالص داخلي به GDP
چشمگيري داشت .عدم انتقال منابع پسانداز به جريان سرمايهگذاري در كشور نشأت گرفته
از عدم امنيت كافي براي سرمايهگذاري است كه منجر به كاهش نرخ رشد اقتصادي گرديده
است.
در عين حال ،بررسي تفكيك سرمايهگذاري بخش خصوصي و دولتي در ايران نشانگر
پايين بودن نسبت تشكيل سرمايه ثابت ناخالص بخش دولتي نسبت به بخش خصوصي
است .به طوري كه نسبت تشكيل سرمايه ثابت ناخالص بخش دولتي و خصوصي به GDP
طي سالهاي 75ـ 70بطور متوسط به ترتيب معادل 7و 10درصد بوده است .بال بودن
هزينههاي دولتي طي سالهاي گذشته نه تنها از ميزان پسانداز بخش دولتي پايين است،
بلكه منجر به بروز كسري بودجههاي ضمني گرديده كه با تورمهاي نسبت ًا بال همراه بوده
است .در واقع كاهش ميزان مخارج دولتي به منظور افزايش حجم پسانداز دولتي از جمله
عواملي است كه ميتواند منابع بيشتري را به امر سرمايهگذاري اختصاص دهد .كشور ما به
دليل نرخهاي پسانداز پايين در مقايسه با كشورهاي جنوب شرقي آسيا ،شاهد نرخهاي
كشورهاي جنوب شرقي آسيا از معدود كشورهايي بودند كه نرخ رشد اقتصادي در حد
10درصد را طي دهه گذشته تجربه كردند .در حاليكه متوسط نرخ رشد توليد ناخالص
داخلي به قيمت ثابت سال 61در كشور ما معادل 4 / 1درصد بوده است .اگر چه اين
كشورها در سال گذشته با بحران عمدهاي مواجه شدند اما بايد خاطرنشان ساخت كه اين
بحران نه بخاطر وجود جريان سرمايههاي خارجي بلكه نشأت گرفته از مديريت ناصحيح
47
منابع ساختارهاي نامطلوب مالي ،عدم انعطافپذيري ناپذيري نظام ارزي براي مقابله با
كسري تراز پرداختها ،شرايط نامطلوب خارجي است .لذا كشور ما كه همواره علوه بر وجود
شكاف پسانداز و سرمايهگذاري با كمبود منابع خارجي مواجه بوده .بايد از تجربه اين
كشورها درس گرفته و راه را براي رسيدن به رشد پايدار غيرتورمي هموار نمايد.
راگنارنوركس چنين بيان ميكند« :در حقيقت در مناطق فقير جهان يك ارتباط دوري
در هر دو طرف مسئله تشكيل سرمايه وجود دارد در طرف عرضه در نتيجه كاهش سطح
درآمد واقعي ظرفيت پسانداز پايين ،سطح پايين درآمد واقعي انعكاسي از قدرت توليد كم
است كه آنهم به نوبه خود به ميزان زيادي ناشي از فقدان سرمايه است و فقدان سرمايه هم
48
بررسي نقش و جايگاه سيستم بانكي در تشكيل سرمايه كشور
نظام بانكي به طور كلي از طريق ايجاد سازوكار خلق پول ،تجهيز پساندازها و تدارك
نقدينگي ،تدارك ابزار پرداخت و … و در كنار اينها با كمك به ايجاد تعادل بين سرمايهگذاري
و پسانداز و ايجاد تعادل در بخش خارجي ،بر عملكرد كل اقتصاد تأثير ميگذارد .در واقع
بانكها پولهاي سرگردان و سرمايههاي غيرقابل بكارگيري و جزئي افراد و مؤسسات و … را
در قالب سپردههاي بانكي متمركز و به يكي از عوامل اساسي توليد تبديل مينمايند .از
ملموسترين كاركردهاي نظام بانكي كشور تجهيز منابع سرمايه يا تجهيز سپردهها و تدارك
نقدينگي براي سرمايهگذاري در حوزههاي مختلف اقتصاد و تخصيص بهينه منابع سرمايه
ميباشد.
اولين بانك ايراني در سال 1266به نام بانك جديد شرق توسط خارجيان تأسيس شد.
بيشترين تعداد بانكها در فاصله 41ـ 1328تأسيس شدند .در پيش از پيروزي انقلب تعداد
بانكهاي كشور 35بانك با مالكيتهاي دولتي و يا خصوصي فعاليت مينموده است به طوري
كه در فاصل ه سالهاي 57ـ 1352جمع داراييهاي بانكها تقريباً 7برابر و ميزان سپردههاي
اشخاص نزد بانكها و مبلغ وامهاي اعطايي بانكها به اشخاص بيش از پنج برابر افزايش يافت.
پس از پيروزي انقلب و بعد از ملي شدن كليه بانكها مجمع عمومي بانكها سيستم
بانكي كشور را مجدداً تجديدسازماندهي كرد كه تعداد بانكها به 10بانك كاهش يافت 5 .بانك
سه بانك صنعت و معدن ،كشاورزي و مسكن مجموعه بانكهاي تخصصي را تشكيل
ميدهند .در سال 1362با تصويب قانون عمليات بانكداري بدون ربا كه مطابق آن تمامي
49
فعاليتهاي بانكها بايد در چارچوب قراردادهايي نظير :مشاركت (اداره مشترك شركتها)،
مضاربه (همكاري در اداره سرمايه) ،جعاله ،فروش اقساطي انجام پذيرد .بانك اجناس مورد
سودي كه بانك به سپردههاي خود پرداخت ميكرد متكي بر اصل تقسيم سود و زيان بود و
تحول قابل توجهي در عرصه فعاليتهاي بانكي در ايران پديد آمد .هدف اصلي از تجديد
سازماندهي سيستم بانكي كنترل بهتر بانك مركزي بر سياستهاي پولي انطباق فعاليتهاي
بانكي با نظام بانكداري اسلمي و هماهنگي در پرداخت وام و اعتبار به بخشهاي مختلف
بانكداري اسلمي سود حاصل از بهره را جايز نميشمارد .در حال حاضر مؤسسات
مالي اسلمي كه نمونه پيشرفته آنها از دهه 1970آغاز به كار كرد در بيش از 75كشور جهان
مشغول فعاليت هستند .در بانكداري اسلمي مبتني بر قواعد اسلم شيوه مشاركت متقابل را
پيشنهاد كردند بدين گونه كه هر دو طرف اعتباردهنده و وامگيرنده بايد در سود و زيان
حاصل از سرمايهگذاريها شريك باشند .بنابراين به تجهيز سپردهها و اعطاي وام به منظور
افزايش سود خود اقدام نميكنند بلكه ملحظاتي نظير حقوق مردم و عدالت اجتماعي نيز
وزن قابل توجهي دارند كه دولت و مالكيت دولتي عهدهدار هدايت سيستم بانكي بدان سمت
ميباشد .از جمله اهداف سيستم بانكداري اسلمي توسعه اقتصادي و ثبات عدالت اجتماعي
است .حال عملكرد سيستم بانكداري در ايران را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
1150 ميزان كل سپردههاي جمعآوري شدة شبكه بانكي كشور در سال 1356معادل
ميليارد ريال بوده است كه از اين ميزان 645ميليارد ريال ( 56درصد) مربوط به سپردههاي
50
جمعآوري شده از بخش دولتي بوده است .نسبت ميزان سپردههاي بانكي و سپردههاي
بخش خصوصي به كل پساندازهاي كشور در اين سال به عنوان سهم و نقش نظام بانكي در
تجهيز منابع سرمايه به ترتيب :معادل 40درصد و 22درصد بوده است .از سال 1356به بعد
تا سال 1364ميزان سپردههاي تجهيز شده توسط نظام بانكي با يك رشد متوسط سالنهاي
معادل 6/6درصد افزايش يافته است و به رقم 2046ميليارد ريال بالغ گرديده است .بررسي
تركيب سپردههاي تجهيز شده در طي اين دوره نشان ميدهد كه سپردههاي بخش دولتي با
نرخ رشد متوسط سالنهاي معادل 8/3درصد افزايش يافتهاند كه اين امر موجب افزايش سهم
سپردههاي دولتي به 56درصد و كاهش سهم سپردههاي بخش خصوصي به 44درصد در اين
سال گرديده است .بر همين اساس ،در سال 1364شاخص نسبت كل سپردههاي نظام بانكي
به پساندازهاي ناخالص ملي به عنوان معياري براي تعيين سهم نظام بانكي كشور در تجهيز
منابع سرمايهاي به ترتيب :به 71درصد و 31درصد ميباشد كه با توجه به نرخ رشد شاخص
پساندازهاي ملي و همچنين كاهش نسبت به پسانداز به توليد ناخالص داخلي 6/19درصد
در سال 1356به رقم 8/12درصد در سال 1364بيانگر تضعيف جايگاه نظام بانكي كشور در
از سال 1364تا سال 1368يعني سال شروع برنامه اول توسعه اقتصادي ـ اجتماعي و
فرهنگي كشور اين روند همچنان ادامه مييابد .در اين دوره ميزان سپردههاي بانكي با نرخ
رشد متوسط سالنه معادل 2/11درصد افزايش يافته؛ بطوري كه در سال 1368ميزان اين
سپردهها به 3130ميليون ريال افزايش مييابد .معهذا ،بررسي تركيب سپردهها نشان ميدهد
كه اين ميزان رشد عمدتاً ناشي از رشد قابل توجه سپردههاي دولتي است .بطوري كه ميزان
59 اين سپردهها با نرخ رشد متوسط سالنهاي معادل 8/12درصد به 1841ميليارد ريال يعني
51
درصد از كل سپردههاي جمعآوري شده نظام بانكي بالغ ميگردد و سپردههاي تجهيز شده
از بخش خصوصي با نرخ رشد متوسط سالنهاي معادل 9درصد به 1281ميليارد ريال افزايش
مييابد .مقايسه آمار ميزان سپرده با توليد ناخالص ملي كشور نشان ميدهد كه عليرغم
وجود اين ميزان رشد در تجهيز سپردهها ،معهذا نسبت منابع تجهيز شدة نظام بانكي كشور
3/11 از توليد ناخالص مالي از يك روند نزولي برخوردار بوده است؛ بطوري كه اين نسبت به
از سال 1368به بعد همراه با اجراي برنامه اول توسعه اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي
در كشور ،اقداماتي به طور متقارن در نظام بانكي كشور به اجرا درميآيد .براين اساس،
افزايش كارآيي در دستور كار نظام بانكي كل كشور قرار ميگيرد و براي نيل به اين هدف بر
كاهش كنترلهاي اداري ،افزايش رقابت ،افزايش سود حاصل از عمليات بانكي و توزيع سرود
بيشتر ميان سپردهگذاران تأكيد ميگردد .بطوري كه براي مثال نرخ سود اسمي سپردههاي
روبهرو ميگردد.
ميزان سپردههاي جذب شده نظام بانكي كشور طي دوره (78ـ )1376با نرخ رشد
متوسط سالنهاي معادل 25درصد افزايش يافته است و به رقم 36699ميليارد ريال در سال
1378بالغ گرديده است .بررسي تركيب سپردههاي تجهيز شده نشان ميدهد كه سپردههاي
جذب شده از بخش دولتي با نرخ رشد متوسط سالنهاي معادل 27درصد و سپردههاي
جذب شده از بخش خصوصي با نرخ رشد متوسط سالنهاي معادل 9/28درصد افزايش يافته
معهذا ،با توجه به نرخ رشد متوسط 5/45درصدي پساندازهاي ملي در اين سهم ،جايگاه
52
نظام بانكي كشور در تجهيز منابع سرمايهاي تضعيف گرديده است .بطوري كه ،سهم
7/8 سپردههاي بانكي از كل پساندازها و توليد ناخالص ملي كشور به ترتيب 6/22 :درصد و
درصد در سال 1372تقليل يافته است .در پايان سال 1379يعني سال اول برنامه سوم توسعه
اقتصادي ـ اجتماعي كشور ميزان سپردههاي جذب شده شبكه بانكي معادل 48057ميليارد
ريال بوده است كه رشدي معادل 30درصد نسبت به سال 1378را نشان ميدهد كه از اين
ميزان رشد 2/16درصد مربوط به رشد سپردههاي بخش دولتي و 8/13درصد مربوط به رشد
سپردههاي بخش خصوصي بوده است .عليرغم اين رشد قابل توجه ،ميزان جذب سپردههاي
بانكي سهم سپردهها از توليد ناخالص ملي كشور در سال 1379هيچ تغيير محسوسي را
ننموده است .شاخص ديگري كه براي عملكرد نظام بانكي در جذب سپردهها و تجهيز منابع
ميتوان مورد بررسي قرار داد؛ مقايسه نرخ رشد سپردهها و نرخ رشد حجم پول در كشور
ميباشد .بررسي آمار مربوط به نرخ رشد سپردهها در مقايسه با نرخ رشد حجم پول و
نقدينگي طي دو دهه گذشته نشان ميدهد كه به طور متوسط نرخ رشد سپردهها كمتر از
نرخ رشد حجم پول بوده است .خصوصاً طي سالهاي (68ـ )1361اين وضعيت به صورت
حادتري ملحظه ميگردد .اين امر خود حاكي از ناتواني نظام بانكي كشور در تجهيز
سپردهها در اين دوره بوده است .در سالهاي 1368خصوصاً با شروع اجراي اصلحات در
نظام بانكي كشور اين وضعيت تا حدودي تغيير مينمايد معهذا ،به طور متوسط تا سال
1379هنوز نرخ رشد حجم پول از نرخ رشد سپردهها جذب شده توسط شبكه بانكي كشور
بالتر بوده است .با توجه به نتايج اين بررسي آماري بايد خاطر نشان ساخت كه سيستم
بانكي كشور به عنوان يكي از اركان اصلي نظام بانكي كشور در تجهيز منابع سرمايهاي از
53
معهذا در سالهاي بعد از انقلب به دليل مشخصي يعني دولتي شدن اقتصاد كشور،
اجراي قانون حفاظت و توسعه صنايع ايران ،فقدان يك استراتژي منسجم و مناسب توسعه
صنعتي و اجراي نظام بانكداري بدون ربا و محدوديت امكانات حضور در بازارهاي سرمايه
بينالمللي از كليه منابع و امتيازات ياد شده به يكباره معدوم گرديد و اين مسئله كه خود
آثار بسيار نامطلوبي در عملكرد و نقش آنها در توسعه اقتصادي كشور به جاي گذاشت .ادامه
وضعيت فعلي در امكان پرداختن به اهداف توسعهاي اين بانكها را در برنامههاي اقتصادي
كشور فراهم نخواهد نمود و نهايتاً باعث ايجاد يك نقش انضباطي براي اين بانكها در نظام
54
جدول 3ـ 1ـ مقايسه وضعيت نرخ رشد سپردههاي بانكي و نرخ رشد حجم
پول
(ارقام به درصد)
نسبت سپردهها به حجم پول نرخ رشد حجم پول نرخ رشد سپرده سال
46/1 7/44 4/6 1357
57/1 8/29 9/6 1358
41/1 28 4/17 1359
37/1 6/20 5/19 1360
34/1 2/25 9/11 1361
43/1 5/10 7/18 1362
30/1 3/16 -9/29 1363
جدول 3ـ 2ـ وضعيت مانده سپردههاي شبكه بانكي كشور (79ـ )1363
(درصد)
55
7/46 4/45 4/8 103721 47923 47104 8693 1376
8/42 7/47 5/9 130860 56011 62429 12420 1377
4/40 5/49 1/10 160460 64632 79532 16296 1378
7/40 8/14 2/10 214640 89262 103364 22014 1379
60 5/49 5/10 284683 113768 141067 29848 1380
جدول 3ـ 3ـ نسبت مانده سپردههاي بانكي از توليد ناخالص داخلي
(ارقام به ميليارد ريال)
جدول 3ـ 4ـ علل عدم بهرهبرداري از فرصتهاي تجهيز منابع سرمايهاي
در بانكهاي توسعهاي در دوران بعد از انقلب
56
ـ عدم امكان استفاده از شرايط مطلوب بازارهاي سرمايه در
4ـ محدوديت امكانات حضور در
خارج از كشور
بازارهاي سرمايه بينالمللي
ـ محدود ماندن دامنه تجهيز منابع ارزي به امكانات موجود
ـ گرفتار شدن به عوارض ناكارآمدي نظام مديريت دولتي و
57
بررسي نقش و جايگاه بازار بيمه در تشكيل سرمايه ايران
امروزه صنعت بيمه در جهان نقش اساسي و تعيينكنندهاي را در تحرك و پويايي بازار
سرمايه و تأمين وجوه قابل سرمايهگذاري در فعاليتهاي اقتصادي بويژه از طريق بيمههاي
بيمه يكي از اجزاي بازار مالي است كه بخشي از منابع مالي جريان يافته به سوي بازار
مالي را به صورت حق بيمه جذب كرده و غالباً تنها بخشي از اين حق بيمه براي تعهدات
بيترديد هرچه صنعت بيمه توسعهيافتهتري داشته باشيم مؤسسات بيمه نيز نقش
بيشتر و مؤثرتري در بازار سرمايه خواهند داشت .بديهي است كه وجود بازار بيمه و بازار
بيمه خصوصاً بيمه عمر ميتواند زمينهساز پسانداز كه خود زمينهسازي سرمايهگذاري
است باشد .در واقع اين بيمه ماهيت نوعي پسانداز بلندمدت را دارد .از اين رو توجه به آن و
ارائه راهكارهاي عملي براي افزايش بيمههاي عمر ضرورت خاصي مييابد .عموماً سهم بيمه
عمر در ايجاد و گسترش پسانداز در كشورهاي مختلف متفاوت است .نسبت بيمه عمر به
پسانداز در كشور پيشرفتهاي مانند آمريكا عمدتاً بالي 20درصد است كه اين امر نقش
حال در كشور شيلي كه يك كشور در حال توسعه است نسبت بيمه عمر به پسانداز
بيشتر از 7درصد است كه در مقايسه با كشورهاي در حال توسعه عددي مطلوب است .با
58
افزايش حق بيمه عمر و هدايت پساندازهاي حال از آن به سمت سرمايهگذاريهاي مولد
ميتوان انتظار داشت كه رشد و توسعه اقتصادي كشور تقويت شود و در نتيجه آن رفاه
در كشورهاي در حال توسعه با سطح درآمد پايين و به ويژه در شرايط سخت
اقتصادي و تورمي شديد كه قدرت پساندازي و تجهيز منابع ساير ابزارها و نهادهاي مالي به
شدت كاهش مييابد پسانداز حاصل از فعاليتهاي بيمهاي به تنها كانال پسانداز مردم
تبديل ميشود بنابراين در كشورهاي در حال توسعه كه يكي از ويژگيهاي اقتصاد آنها
بحرانهاي متعدد اقتصادي و تورم بالست و همچنين با كمبود منابع پسانداز و سطح پايين
درآمد مواجهند بايد نقش اين نهادهاي مالي بيش از كشورهاي توسعه يافته مورد توجه قرار
گيرد .در كشورهاي انگلستان ،آمريكا و ژاپن به ترتيب 64درصد و 49درصد و 39درصد
پسانداز ملي توسط صنعت بيمه تجهيز و به سوي زمينههاي مختلف سرمايهگذاري هدايت
ميشوند و اين نقش در منابع پساندازي بيشتر از نظام بانكي و بورس اوراق بهادار اين
كشورهاست.
شركتهاي بيمه وجوه بيمهگذاران را كه بصورت ذخاير فني (عبارت است از مبالغي
كه شركتهاي بيمه در اختيار دارند و مربوط به تعهدات آيندهشان است) در اختيار دارند به
ميكنند .اين شركتها بعنوان مؤسسات مالي ،وجوه متراكم شده بيمهگذاران را در مؤسسات
صنعتي يا بازرگاني متعلق به دولت يا بخش خصوصي ميتوانند سرمايهگذاري كنند .آنچه
كه در شركتهاي بيمه حايز اهميت است ،انتخاب پروژههاي سرمايهگذاري است چرا كه
59
براي تصميمگيري در زمينه سرمايهگذاري سه عامل سوددهي ،قابليت تبديل يا دستيابي به
در شركتهاي بيمه بر خلف ساير شركتهاي توليدي ،سرمايه ،اندوختهها ،ذخاير و
ساير منافع وجوه صرف ايجاد و يا خريد تأسيسات ،تجهيزات و … نميشود بلكه سرمايه و
اندوختههاي خود را به صورتهاي مختلف مانند نگهداري سپرده ثابت ،خريد اوراق قرضه
دولتي ،خريد اوراق و سهام شركتها ،پرداخت وام رهني و وام به كاركنان و يا مشاركت در
ساير طرحها سرمايهگذاري ميكنند .سرمايهگذاري در اوراق بهادار به ويژه سهام ميتواند به
سودهاي مناسب بلندمدت منجر شود بنابراين شركتهاي بيمه جهان براي اداره حق
توسعه فعاليتهاي بيمهاي به بازار سرمايه كارآمدي نيازمند است و از طرف ديگر رشد
بازار سرمايه در گرو نقش فعال وجوه بيمهاي است .روند همگرايي دو بازار سرمايه و بيمه در
جهان كاملً ملموس است .بخش بيمهاي ايران به بازار سرمايه به شدت نيازمند است چرا كه
زندگي هر انساني را بدون شك خطراتي تهديد مينمايد كه شايد اكثريت ما نسبت به
اين خطرات آگاهي و شناختي نداشته باشيم و يا نسبت به آنها بياعتنا باشيم تاريخ تمدن
انسان بخوبي نشان ميدهد كه بشر براي جلوگيري از حوادثي كه جان و مال او را تهديد
ميكرده راهحلهاي متنوعي را ابداع كرده و تا حد زيادي توانسته بر آنها فايق آيد و از بروز
حوادث جلوگيري نمايد .تا آنكه فكر ايجاد بيمه در جوامع بشري پيدا شد و از اين تاريخ به
بعد است كه بيمه بصورت يكي از جنبههاي اساسي و حياتي زندگي بشر و بصورت يك رشته
پيچيده و فني از حيات او جلوهگر شده است و نوعي همياري اجتماعي به منظور سرشكن
60
كردن زيان افراد يا فرد بين همه افراد گروه يا جامعه است .تاريخ بيمه در حقيقت با تاريخ
تجارت و كشتيراني شروع ميشود .ميتوان گفت كه قديميترين نوع بيمه در بيمه
دريانوردان فنيقي مرسوم بوده است .در قرون 18و 19ميلدي كه بيمه باربري ،آتشسورزي
و عمر در اروپا و آمريكا و حتي هندوستان توسعه پيدا ميكند در ايران اثري از بيمهگري
مشاهده نميشود .بيمه براي اولين بار در سال 1269هـ .ش در ايران مطرح شد .براساس
منابع موجود در اين سال ،مذاكراتي بين دولت وقت ايران و سفارت روس به عمل آمد و
متعاقب آن امتياز فعاليت انحصاري در زمينه بيمه حمل و نقل براي مدت 75سال به يك
فرد تبعه روس به نام « لزار پولياكف» واگذار شد .نامبرده ظرف مهلت سه سالي كه جهت
آغاز فعاليت بيمهاي براي وي در نظر گرفته شده بود ،قادر به تأسيس شركت بيمه و فعاليت
بيمهاي نگشت و به همين لحاظ امتياز وي لغو شد .در سال 1289دو شركت بيمه روس به
پرداخت خسارت در ايران نمودند .در سال 1300هـ .ش كمپاني بيمه انگليس « اليانس
آسورانس ليميتد» در ايران شروع به كار ميكند .اين مؤسسه در سال 1300بابت بيمه
آتشسوزي مجلس شوراي ملي 50درصد خسارت را كه بالغ بر 24هزار تومان بود پرداخت
كرد .در سال 1308نمايندگي بيمه انگليسي « هارلد ليميتد» و در سال « 1309وستون
آستوالين » و … در ايران تأسيس شد .آغاز فعاليت جدي در زمينه بيمه ايران را ميتوان
سال 1310هـ .ش دانست .زيرا در اين سال قانون و نظامنامه راجع به ثبت شركتها در
ايران به تصويب رسيد و متعاقب آن بسياري از شركتهاي بيمه خارجي اقدام به تأسيس
61
1996 جدول 3ـ 5ـ مقايسه پسانداز و حق بيمه بين 23كشور جهان در سال
كشورهاي توسعهيافته
4 39/0 78/12 4/32 ژاپن 11
62
جدول 3ـ 6ـ وضعيت عملكرد صنعت بيمه كشور در تجهيز منابع سرمايهاي
(ارقام به ميلياردر دلر)
جدول 3ـ 7ـ وضعيت عملكرد سرمايهگذاريهاي صنعت بيمه كشور (80ـ
)1373
بازده
نسبت سرمايهگذاري سرمايهگذاريهاي درآمد حاصل از
حجم سرمايهگذارها سال
به حق بيمه صنعت بيمه سرمايهگذارها
(درصد)
88/34 33/24 383892 157795 1373
07/27 67/30 60895 198525 1374
94/24 4/24 67164 275289 1375
66/21 68/30 95093 309977 1376
48/22 92/22 92834 405001 1377
89/18 85/33 163207 482105 1378
33/40 38/16 233514 1425794 1379
05/39 26/18 344067 1884704 1380
63
بررسي نقش و جايگاه اوراق بورس بهادار در تجهيز منابع سرمايهاي كشور
با توجه به اهميت سازوكار بورس اوراق بهادار به عنوان مهمترين شيوه تأمين مالي
سرمايهگذاريهاي اقتصاد كلن گسترش حوزه نفوذ بازار سرمايه از جنبههاي مختلف
اقتصادي مولد امكانپذير ميسازد .بورس اوراق بهادار به معني يك بازار متشكل و رسمي
سرمايه است كه در آن خريد و فروش سهام شركتها و يا اوراق قرضه دولتي و يا مؤسسات
معتبر خصوصي تحت ضوابط و قوانين خاصي انجام ميشود .مشخصه مهم بررسي حمايت
قانون از صاحبان پساندازها و سرمايههاي راكد و الزامات قانوني براي متقاضيان سرمايه
است .در نهايت با گسترش فرهنگ بازار سرمايه در جامعه و سازمان يافته شدن آن
زمينههاي كاهش درجه و شدت اتكاي بنگاههاي اقتصادي را به استقراض از شبكه بانكي يا
تأمين دولتي فراهم ميآورد .بورس در ايران هنوز نقش و جايگاه واقعي خود را در اقتصاد
ملي بازنيافته است در واقع مهمترين دليل اين ناكامي فراهم نيامدن انگيزه يا امكان
مشاركت مردم براي حضور در اين بازار بوده است .اهميت بالقوه بورس اوراق تهران به عنوان
مهمترين سازوكار گرد آمدن و هدايت منابع پسانداز راكد يا سرگردان به سوي فعاليتهاي
مولد اقتصادي و شتاب دادن به فرايند توسعه اقتصاد ملي است .كشورهاي توسعه يافته براي
دستيابي به رشد اقتصاد پايدار به ايجاد و تجهيز بازار تشكيل سرمايه و تقويت روزافزون
وضعيت بازار بورس اوراق بهادار پرداختند .اين بازارها با فراهم آوردن انجام مبادله و معامله
انواع اوراق بهادار اعم از سهام و اوراق قرضه وجوه مازاد افراد و بنگاههاي اقتصادي را جذب و
به سمت سرمايهگذاريهاي ملي داراي بازدهي هدايت مينمايند .بورس اوراق بهادار لزمه
64
توسعه مشوقهاي سرمايهگذاري و اهرمي براي جذب و هدايت سرمايه مالي است .بورس
ماهيتي دوگانه دارد .بنابه شرايط اقتصادي و مالي كشور و امكانات آن ميتواند به عنوان
اهرمي جهت جلب منابع سرمايهگذاري يا به عنوان وسيله سودجويي بورسبازان مورد
استفاده قرار ميگيرد .عليرغم اينكه بازار بورس در كشورهاي صنعتي داراي سابقه بسيار
طولني ميباشد در ايران بيش از 25سال از عمر اين بازار نميگذرد كه در اين دوران نيز
تشكيل اولين بورس اوراق در جهان به سال 1460ميلدي روايت ميشود .به دنبال
تحولت اقتصادي و اجتماعي دهه 1340و با توجه به ارتباط گسترده سياسي و اقتصادي
ايران آن دوره با نظام اقتصاد سرمايهداري غربي ،بورس ايران به عنوان يكي از ابزارهاي
استراتژي وابستگي به غرب متولد شد .دهه 1340به رغم تبليغات دولتي آن عصر دهه
صنعتي شدن نام گرفته ،شرايط فرهنگي و سنتي و قدرت انگيزههاي سوداگري در افراد در
اوان معرفي بورس اوراق بهادار به جامعه به نحوي بود كه كمتر سرمايهگذاري قبول خطر
ميكرد و تقريباً دو سال طول كشيد تا قانون تأسيس بورس مصوب ارديبهشت 1345به
فعاليت بورس تهران از 15/11/64با انجام چند معامله روي سهام بانك توسعه صنعتي و
معدني و كه بزرگترين مجتمع واحدهاي توليدي و اقتصادي آن زمان ايران بود آغاز شد و به
دنبال آن سهام شركت نفت پارس ،اوراق قرضه دولتي ،اسناد خزانه ،اوراق قرضه سازمان
گسترش مالكيت صنعتي و اوراق قرضه عباسآباد به بورس تهران راه يافتند.
65
در سال 1347سهام چهار شركت سيمان شمال ،سيمان تهران ،قند نيشابور و بانك
ايرانيان و نيز اسناد خزانه و قبوض اصلحات ارضي مربوط به مرحله اول در بورس پذيرفته
شد .در سال هاي 1348و 1349مجموعاً سهام شش شركت در بورس پذيرفته شدند .اوراق
بهادار پذيرفته شده در سال 1350عبارت بود :از سهام پنج شركت و اوراق قرضه يكساله،
حجم معاملت در بورس تهران از سال 1346تا پايان سال ،1350به ترتيب ساليانه به
در سال 1351حجم معاملت سهام و ساير اوراق بهادار به 3/119ميليون ريال افزايش
يافت و طي آن 334ميليون ريال سهام شركتها 1/36 ،ميليون ريال دستور پرداختهاي
اصلحات ارضي و 5/46ميليون ريال اوراق قرضه و 7/764ميليون ريال اوراق قرضه عباسآباد
مورد معامله قرار گرفت .تعداد شركتهاي پذيرفته شده در سال 1351به 23شركت بالغ
گرديد.
معاملت بورس تهران در سال 1352نسبت به سال 1351حدود دو برابر و نيم افزايش
يافت .از جمع كل معاملت در اين سال مبلغ 7/1322ميليون ريال مربوط به معاملت سهام،
2/1011ميليون ريال اوراق قرضه عباسآباد 4/437 ،ميليون ريال اوراق قرضه و اسناد خزانه و
در سال 1352تعداد 15شركت تقاضاي پذيرش سهام خود را در بورس نمودند كه از
اين تعداد 11شركت پذيرفته شد و در نتيجه جمع تعداد شركتهاي پذيرفته شده در بورس
66
حجم معاملت بورس در سال 1353نسبت به سال قبل از آن از تحرك و رونق قابل
ملحظهاي برخوردار گرديد و در اين سال به 2/10962ميليون ريال بالغ شد .در اين سال
معاملت در سال 1354در حدود 64درصد نسبت به سال 1353افزايش يافت و به 18ميليارد
ريال بالغ گرديد كه از اين ميزان 7/10 ،ميليارد ريال مربوط به معاملت سهام و 3/7ميليارد
در سال 1354تعداد 21شركت تقاضاي پذيرش سهام خود را در بورس نمودند كه از
اين تعداد سهام 16شركت پذيرفته شد و جمع شركتهاي پذيرفته شده در بورس تهران به
در سال 1355تعداد شركتهاي پذيرفته شده در بورس به 76شركت و حجم معاملت
آن به 38256ميليون ريال بالغ گرديد .در مهرماه اين سال بورس تهران به عضويت مكاتبهاي
فدراسيون بورسهاي جهاني (كه در توكيو تشكيل شده بود) درآمد و مقدمات همكاريهاي
بورس تهران و بورسهاي ساير كشورها را در زمينه تبادل نظر و استفاده از تجربيات يكديگر
فراهم نمود .اوراق قرضه گسترش مالكيت نيز در ارديبهشت سال 1355در بورس تهران
پذيرفته شد.
با پايان گرفتن سال 1355علوه بر افزايش حجم كل معاملت ،تعداد سرمايهگذاراني
كه از طريق بورس اقدام به سرمايهگذاري در اوراق بهادار نمودند ،روبه افزايش گذاشت .رونق
معاملت در سال 1356كماكان تحت تاثير اجراي قانون گسترش مالكيت سهام قرار داشت.
در اين سال ،معاملت بورس به اوج خود رسيد و كلً 3/44173ميليون ريال اوراق بهادار
مشتمل بر 9/19487ميليون ريال اوراق قرضه گسترش مالكيت ( %12كل معاملت) مورد داد
67
و ستد قرار گرفت .در سال 1356تعداد شركتهاي پذيرفته شده از 76شركت به 102شركت
شامل 24بانك 69 ،شركت توليدي 4 ،شركت بيمه خدماتي و 5شركت توسعه و سرمايهگذاري
بالغ گرديد.
بالخره در سال 1357كه مقارن با وقوع انقلب اسلمي بوده است ،حجم معاملت در
بورس تهران به شدت كاهش يافت و خصوصاً در شش ماهه دوم سال در وضعيت بسيار
نامطلوبي قرار گرفت .معاملت انجام شده در سال 1357كلً به مبلغ 3/3405ميليون ريال بالغ
گرديد كه حدود 10000ميليون ريال آن مربوط به فروش تعداد كثيري از سهام بانك صادرات
بوده است .در سال 1357سهام سه شركت ديگر در بورس تهران پذيرفته شد و تعداد
معاملت اوراق بهادار در سال 1358با ركود قابل توجهي روبرو گرديد و به خصوص در
زمينه معاملت سهام به حداقل خود در تاريخ بورس رسيد .پس از ملي شدن بانكها و
شركتهاي بيمه ،سهام كليه بانكها و شركتهاي بيمه كه در فهرست نرخهاي بورس تهران
درج شده بود از فهرست مزبور حذف گرديد .در همين سال به دنبال تصويب قانون حفاظت
و توسعه صنايع ايران ،تعدادي از شركتهاي پذيرفته شده در بورس مشمول قانون مزبور
گرديد و به دنبال اين تحولت معاملت سهام در بورس تهران راكد شد .در اين سال معادل
1/4106ميليون ريال اوراق بهادار شامل 2/30ميليون ريال سهام شركتها 2/1622 ،ميليون
ريال قرضه دولتي و 7/2453ميليون ريال قرضه گسترش مالكيت مورد معامله قرار گرفت.
همچنين در اين سال انتشار اوراق قرضه گسترش متوقف گرديد و با توجه به اينكه قسمت
اعظم آن در گذشته توسط بانكها خريداري شده و براي فروش عرضه نميشد ،معامله اين
68
69