You are on page 1of 9

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬

‫فرهنگ صنعتي و جهاني شدن‬


‫ايوب صادقياني ‪ ،‬دانشجوي كارشناسي مهندسي صنايع دانشگاه صنعتي اميركبير (پرديس تفرش)‬
‫‪ayoob_sorkhi@yahoo.com‬‬
‫چكيده‬
‫اين مقاله قصد دارد مقولهي جهاني شدن را از منظر صنعت و توسعهي فرهنگ صنعتي بررسي كند‪ .‬مقالهي حاضر با‬
‫مقدمهاي بر جهاني شدن شروع ميشود‪ .‬سپس با يك ديدگاه سيستماتيك تأثير واحدهاي صنعتي (زيرسيستمها) بر‬
‫توسعهي فرهنگ صنعتي (سيستم) بررسي ميشود‪ .‬آنگاه با استفاده از يك الگوي موفق براساس نظريههاي دكتر دمينگ‬
‫و توسعهي صنعت ژاپن‪ ،‬پارامترهاي مؤثر در توسعهي فرهنگ صنعتي را با ذكر نمونهاي از بخش توليد ايران بررسي‬
‫ميكنيم‪ .‬پس از آن مشكلت موجود بر سر راه الگوپذيري را بررسي ميكنيم‪ .‬و در نهايت با ارائهي دورنمايي از آيندهي‬
‫جهان و جايگاه ايران در مسير جهاني شدن‪ ،‬با توجه به لزوم توسعهي فرهنگ صنعتي و بررسي امكان جهاني شدن از‬
‫ديدگاه فلسفه‪ ،‬سنت و فرهنگ مقاله را جمعبندي ميكنيم‪.‬‬

‫مقدمه انسان از آغاز آفرينش همواره در پي فراهم آوردن شرايطي بوده است كه راحتتر زندگي كند‪ .‬برقرار كردن‬
‫رابطه و تبادل اطلعات با روشهاي بسيار سنتي‪ ،‬مثل ايما و اشاره‪ ،‬دود و آتش و غيره اولين جرقههاي بهبود زندگي‬
‫بشر بوده است‪ .‬آنچه كه به عنوان بهبود از آن نام ميبريم‪ ،‬چيزي است كه تقريبا ً براي عامة بشر آسايش فراهم ميكند‪.‬‬
‫بشر در راه دور و دراز توسعه‪ ،‬همواره با مشكلتي مواجه بوده است؛ از جمله اين مشكلت ميتوان به اختلف عقايد‬
‫انسانها‪ ،‬تفاوت در آداب و رسوم قبال مختلف و غيره اشاره كرد كه منجر به بروز اختلفات و گاه جنگهاي خونين‬
‫ميشده است‪ .‬همزمان با توسعة ارتباطات و ايجاد روشهاي نوين اطلعرساني‪ ،‬روشهاي نوين جنگ نيز به وجود آمده‪.‬‬
‫اگر بگوييم بشر بيش از اينكه نيروي خود را صرف بهبود زندگي كند‪ ،‬آنها را صرف توسعه ابزارهاي دفاع يا حمله به‬
‫مخالفان خود نموده است‪ ،‬سخن گزافي نگفتهايم‪ .‬گرچه هدف توسعة تكنولوژي‪ ،‬بايستي خدمت به بشر باشد‪،‬‬
‫متأسفانه بيشتر اوقات از اين هدف فاصله ميگيريم‪ .‬اگر كمي دقت كنيم‪ ،‬متوجه ميشويم كشورهايي كه به اصطلح‬
‫بيشتر توسعه مييابند‪ ،‬بيشتر از هدف اصلي توسعه فاصله ميگيرند‪ .‬كشورگشاييهاي اخير و جنگ با پيشرفتهترين‬
‫تكنولوژيها و همچنين سرمايهگذاريهاي كشورهاي پيشرفته براي جنگهاي نوين اينترنتي‪ ،‬شاهدي بر اين مدعاست‪ .‬گرچه‬
‫جهاني شدن در سالهاي اخير بيشتر مطرح شده است‪ ،‬ولي در حقيقت پروسة جهاني شدن از همان آغاز آفرينش بشر‬
‫شروع شده‪ .‬تنها تفاوتي كه بين انسان كنوني و انسان اوليه وجود دارد‪ ،‬برتري صنعت در عصر حاضر است‪ .‬ولي در‬
‫رسيدن به هدف اصلي بشر‪ ،‬پيشرفت چشمگيري حاصل نشده‪ .‬در گذشته‪ ،‬انسانها با تير و كمان به جنگ عقايد هم‬
‫ميرفتند و در عصر حاضر با امواج ماهوارهاي و سيستمهاي هوشمند به جنگ عقايد هم ميروند‪ .‬بنابراين اگر بخواهيم‬
‫جهاني شويم‪ ،‬بايستي عقايد ما جهاني شود‪ .‬گرچه كشور ما نسبت به كشورهاي پيشرفته از نظر تكنولوژي عقب‬
‫است‪ ،‬ولي اين عقب بودن يك فايده دارد و آن اين است كه ما راحتتر ميتوانيم داراي عقيدهاي جهاني شويم‪.‬‬

‫تأثير واحدهاي صنعتي بر توسعة فرهنگ صنعتي‬


‫گرچه جدا كردن صنعت از ساير بخشها كار اشتباهي است‪ ،‬ولي براي تجزيه و تحليل راحتتر فرض ميكنيم ساير بخشها‬
‫به نقطة ايدهآل رسيدهاند و همة شرايط براي توسعة صنعت و فرهنگ صنعتي آماده است‪ .‬طبيعت هر سيستم به‬
‫گونهاي است كه تقابل زيرسيستمها به بينظمي و در نهايت مرگ سيستم منجر ميشود‪ .‬همچنين سطح سلمت‬
‫زيرسيستمها بايد يكنواخت باشد‪ ،‬طوري كه ناقص بودن جزئي از سيستم به معناي ناقص بودن كل سيستم است‪ .‬در‬
‫حالي كه حتي در كشورهاي پيشرفته همة صنايع همگام و همزمان پيش نميروند‪ ،‬هدفي كه بايستي مد نظر ما باشد‪،‬‬
‫توسعة يكنواخت همة صنايع است‪ .‬توسعهاي كه يك محيط برد‪-‬برد براي همه فراهم كند‪ .‬از آنجا كه صنايع مختلف داراي‬
‫رابطة نزديكي با هم هستند‪ ،‬جهت توسعة صنعت بايستي رقيبان مختلف در يك صنعت و همچنين ساير صنايع توسعه‬
‫يابند‪.‬‬
‫براي بررسي راحتتر موضوع‪ ،‬الگوي موفق توسعة صنعت ژاپن را مدنظر قرار ميدهيم و آنچه كه در آنجا جهت شروع‬
‫توسعة فرهنگ صنعتي مورد توجه قرار گرفت را بررسي ميكنيم‪ .‬ابتدا اصولي كه به آموزههاي چهاردهگانه دمينگ‬
‫معروف است را ليست ميكنيم‪ ،‬آنگاه يكي از واحدهاي صنعتي قطعهساز خودرو كه براي شركتهاي بزرگ خودروسازي‬
‫نظير ايرانخودرو‪ ،‬سايپا و غيره قطعه ميسازد را مورد بررسي قرار ميدهيم‪.‬‬
‫هنگامي كه در سال ‪ ،1950‬ادواردز دمينگ اصول و شيوههاي مديريت خود را جهت بهبود كيفيت به مديران و مهندسان‬
‫ژاپني آموزش ميداد كمتر كسي باورش ميشد كه اين اصول به نتيجة مثبت منجر شود‪ .‬ادوادرز دمينگ در آن سالها‬
‫معتقد بود كه مديريت به شيوة آمريكايي به شكست منجر ميشود‪ .‬پس از چند سال سخنان دكتر دمينگ به عينيت‬
‫رسيد‪ .‬صنايع ژاپن خيلي سريع توسعه يافت و سهم عمدة بازارهاي جهاني حتي بازارهاي رقيب بزرگ خود‪ ،‬آمريكا‪ ،‬را‬
‫نصيب خود كرد‪ .‬آنچه كه دمينگ به مديران ژاپني آموخت بيشتر يك فرهنگ بود؛ فرهنگي ساده و عاري از اصول پيچيدة‬
‫علمي‪ .‬مشكل عمدة دمينگ در آن دوران مبارزه با تفكرات سنتي مديريت بر پاية اهداف (‪ )mbo‬بود‪ .‬و حسن عمدة‬
‫كارهاي او‪ ،‬اثربخشي در درازمدت و فراهم آوردن محيطي صميمي براي توسعه بود‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬

‫فرهنگ صنعتي و جهاني شدن‬


‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬

‫آموزههاي چهارده گانة دمينگ‬


‫آموزة يك‪ :‬اگر غايت شما‪ ،‬رقابتي شدن و ماندن در كسب و كار و كارآفريني است‪ ،‬بهبود محصول و خدمات‬
‫را هدف ثابت و مشخص خود قرار دهيد‪.‬‬
‫همانطور كه قبل ً گفتيم‪ ،‬نمونة مورد مطالعة ما در اين مقاله‪ ،‬يكي از تأمين كنندگان صنعت خودرو ميباشد‪ .‬در‬
‫اتاقها و واحدهاي اين شركت‪ ،‬تابلوهايي بر در و ديوار نصب شده كه شعار بهبود مستمر با تكيه بر چرخة‬
‫دمينگ بر روي آن خودنمايي ميكند‪ .‬واحد بهبود مستمر در اين شركت ايجاد شده و فعاليتهايي نيز انجام شده‬
‫است‪ ،‬ولي متأسفانه مشكل اصلي شركت اين است كه بهبودهايي كه صورت گرفته‪ ،‬همان بهبودهايي است‬
‫كه به صورت طبيعي و حتي بدون تشكيل واحد بهبود مستمر در هر جايي رخ ميدهد‪ .‬بنابراين به راحتي‬
‫ميتوان گفت كه خط مشي بهبود مستمر تنها در ميان اسناد و مدارك و پوشهها اجرا ميشود و در عمل هيچ‬
‫كاري صورت نگرفته است‪ .‬منظور دمينگ از تعيين هدف‪ ،‬تعيين هدف در صورتجلسهها نيست‪ ،‬منظور از‬
‫تعيين هدف‪ ،‬اجراي عملي فعاليتها براساس ايدههاي عملي است‪ ،‬طوري كه بهبودهاي حاصل فراتر از حالت‬
‫طبيعي و تصادفي باشد‪ .‬البته بايستي ذكر كرد كه متأسفانه در اكثر مواردي كه صنعت با آن سروكار دارد‬
‫وضع به همين شكل است‪ .‬شركتهايي كه استانداردهاي ايزو ميدهند‪ ،‬اگرچه ادعا ميكنند براساس فاكتورهاي‬
‫از قبل تعيين شده اين كار را انجام ميدهند‪ ،‬ولي متأسفانه در عمل فقط براساس اسناد و مدارك كاغذي‪،‬‬
‫استاندارد داده ميشود‪ .‬بنابراين‪ ،‬آنچه كه بايستي به عنوان يك فاكتور فرهنگي در جهت توسعه فرهنگ صنعتي‬
‫مدنظر قرار گيرد‪ ،‬پياده كردن استانداردها در عمل و فرهنگ عملگرايي است‪.‬‬

‫آموزة دو‪ :‬فلسفة جديد را اقتباس كنيد‪ ،‬مديران بايد از چالش موجود آگاه شوند‪ ،‬مسئوليتهاي خود را‬
‫بشناسند و براي تغيير رهبري را در دست گيرند‪.‬‬
‫يكي از بزرگترين مشكلت صنايع ايران مقاومت در برابر طرحهاي جديد است كه علت اصلي آن عدم آگاهي‬
‫مديران و عدم آشنايي آنان با روشهاي جديد است‪ .‬تفكرات سنتي مديريت باعث ميشود كه طرحهاي جديد با‬
‫مخالفت مواجه شود‪ .‬اهداف رقمي مديران نيز عامل عمدهاي است كه بايستي از آن به عنوان مانعي بر سر‬
‫راه صنعتي شدن نام برد‪ .‬البته موانعي خارج از محدودة مديريت داخلي نيز وجود دارد‪ ،‬مثل ً در نمونة مورد‬
‫مطالعه‪ ،‬وقتي كه طرح جديدي براي بهينه كردن محصول اصلي كارخانه در جهت گسترش استفادة عمومي و‬
‫افزايش بهرهوري محصول ارائه شد‪ ،‬طوري برخورد شد كه در همان آغاز پيدايش تفكر طرح نو‪ ،‬با مخالفت‬
‫مواجه شد و توجيه رد طرح اين بود كه مسئله خودرو يك مسئلة سياسي است و ارائة طرح نو براي طراح‬
‫مشكل به وجود ميآورد‪.‬‬
‫در نتيجه‪ ،‬بايستي مديران را با روشهاي نوين صنعتي آشنا كرد‪ ،‬مقاومت مديران را در برابر طرحهاي جديد از‬
‫بين برد و مسائل پشت پردهاي كه احيانا ً وجود دارد بايستي از پيش رو برداشته شود‪.‬‬
‫آموزة سه‪ :‬براي دستيابي به كيفيت از تكيه بر بازرسي گسترده دست برداريد‪ .‬با ايجاد كيفيت در محصول از‬
‫همان آغاز كار نياز به بازرسي گسترده را از بين ببريد‪.‬‬
‫متأسفانه در نمونة مورد مطالعه اين موضوع برعكس فهميده شده است‪ .‬با هدف رساندن عيوب به صفر‪،‬‬
‫ايستگاههاي بازرسي صددرصد در خطوط مونتاژ برپا شده است‪ .‬طوري كه هر واحد محصول قبل از‬
‫بستهبندي سه بار به طور صددرصد بازرسي ميشود‪ .‬هدف آنها تحويل دادن محصول سالم به مشتري است‪،‬‬
‫در حالي كه راهشان اشتباه است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در يك شيفت كاري از ‪ 1300‬عدد محصول مونتاژ شده‪،‬‬
‫فقط ‪ 250‬عدد از ايستگاههاي بازرسي رد شده بود‪ .‬يعني از برنامه ‪ 1300‬تايي در نهايت ‪ 250‬عدد محصول‬
‫سالم توليد شده كه با ادعاي سالم بودن تمامي محصولت شركت به مشتريان تحويل داده ميشود‪ .‬جالب‬
‫اينجاست كه شركت مذكور با استاندارد ‪ isots‬كار ميكند‪.‬‬

‫آموزة چهار‪ :‬به كسب و كار مبتني بر پاداش براساس قيمت كال پايان دهيد‪ ،‬در عوض هزينههاي كلي را به‬
‫حداقل برسانيد‪ ،‬هر نوع كال را يك تأمين كننده بخواهيد و براساس يك رابطة درازمدت مبتني بر وفاداري و‬
‫اعتماد با او رفتار كنيد‪.‬‬
‫روشهاي سنتي مديريت معمول ً پيشنهاد ميكند براي تأمين قطعه از تأمينكنندگان مختلف استفاده كنيم و بر‬
‫اين اساس‪ ،‬بين تأمين كنندگان رقابت ايجاد و به نفع خودمان بهرهبرداري كنيم‪ .‬اگر كمي دقت كنيم‪ ،‬متوجه‬
‫ميشويم كه اين پيشنهاد مبتني بر يك تفكر سنتي كوتاهمدت براي كسب سود است‪ .‬در حالي كه در‬
‫درازمدت‪ ،‬ضرر زيادي به بار ميآورد‪ .‬وجود تأمينكنندگان ثابت باعث جلب اعتماد تأمينكننده و در نتيجه‪ ،‬اجراي‬
‫پيشنهادات ما براي بهبود كيفيت قطعات اوليه ميشود‪ .‬نمونة مورد مطالعة ما كه خود تأمينكنندة شركتهاي‬
‫خودروساز است‪ ،‬علوه بر تأمينكنندگان خارجي‪ 95 ،‬تأمينكنندة داخلي دارد‪ .‬در حالي كه با يك بررسي ساده‬
‫به راحتي معلوم ميشود كه نياز واقعي شركت حداكثر ‪ 10‬تأمينكننده است‪ .‬در بين مشتريان اين شركت نيز‬
‫وضع به همين منوال است‪ .‬اين شركت‪ ،‬تقريبا ً ‪ 11‬مشتري دائمي يا موقتي دارد‪ .‬مشتريان اختصاصي عبارتند‬
‫از شركت مرتب‪ ،‬شركت زامياد و سايپا ديزل كه البته به علت محدود بودن نياز آنها‪ ،‬تأمين كنندة واحد است‪.‬‬
‫مشتريان مشترك اين تأمينكننده و تأمينكنندههاي رقيب‪ ،‬عبارتند از ساپكو‪ ،‬سازهگستر و پارسخودرو كه اخيراً‬
‫در سازهگستر ادغام شده است‪ .‬از جملة مشتريان اين شركت كه اكنون از تأمينكنندگان ديگر خريد ميكنند‪،‬‬
‫ميتوان به سفارش رنويي دسكو‪ ،‬ايران خودرو ديزل‪ ،‬شهاب خودرو و شركت بهمن اشاره كرد كه علت اصلي‬
‫عدم خريد آنها از شركت مورد مطالعه‪ ،‬بال رفتن قيمتها بوده است‪ .‬اگر كمي دقت كنيم‪ ،‬متوجه ميشويم كه‬
‫هم شركت قطعهساز و هم شركتهاي خودروساز براساس يك تفكر سنتي‪ ،‬اقلم مورد نياز خود را تهيه‬
‫ميكنند‪ .‬بنابراين گام ديگري كه بايستي در جهت توسعة فرهنگ صنعتي برداشته شود‪ ،‬حذف تفكر سنتي خريد‬
‫از تأمينكنندگان گوناگون است‪.‬‬

‫آموزة پنج‪ :‬سيستم توليد و ارائة خدمات را پيوسته و هميشه بهبود بخشيد تا كيفيت و بهرهوري بهبود يابد و در‬
‫نتيجه هزينهها به طور روزافزون كاهش يابد‪.‬‬
‫بهبود پيوسته نياز يك تفكر عملگراست‪ .‬تفكري كه حد و مرزي براي بهبود در نظر نگيرد‪ .‬البته بايستي‬
‫مواظب باشيم كه اين تفكر به راه اشتباه نرود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در نمونة مورد مطالعه به اسم بهبود پيوسته‪،‬‬
‫دستگاه پرسي ساخته شده است كه كار آن عمل مونتاژ يك واشر به روي يك شفت است‪ ،‬در حالي كه در‬
‫صورت تأمين قطعات اولية سالم نيازي به اين پرس نيست‪ .‬با اين كار‪ ،‬اپراتور مجبور است ابتدا با دست‪،‬‬
‫عمل مونتاژ را تست كند و در صورت عدم مونتاژ آن را با دستگاه‪ ،‬مونتاژ كند‪ .‬در عمل‪ ،‬هم وقت زيادتري‬
‫صرف ميشود‪ ،‬هم اينكه دو قطعة معيوب روي هم مونتاژ ميشوند‪ .‬در حالي كه با كمي دقت متوجه ميشويم‬
‫كه با جابجايي دوتا از عملياتهاي ساخت شفت (قطعة اوليه) مشكل حل ميشود‪.‬‬
‫بنابراين‪ ،‬بهبود پيوسته نيازمند تفكر عملگرايي است كه به بيراهه نرود و ما بايستي در جهت پرورش اينگونه‬
‫تفكرات عملگرا براي توسعة صنعت گام برداريم‪.‬‬
‫آموزة شش‪ :‬آموزش در خصوص شغل را برپا كنيد‪.‬‬
‫آنچه كه در نمونة مورد مطالعه بيداد ميكند‪ ،‬عدم آموزش صحيح اپراتورها‪ ،‬كارمندان و حتي مديران شركت‬
‫است‪ .‬ايستگاههاي بازرسي صددرصد‪ ،‬دپوي چشمگير محصول‪ ،‬تقريبا ً در تمام ايستگاههاي كاري‪ ،‬غياب‬
‫اپراتورها و غيره‪ ،‬عدم آموزش صحيح را آشكارتر مينمايد‪ .‬جالب اينجاست كه تدبيرهاي بخش مهندسي براي‬
‫حل مشكلت فوق كامل ً اشتباه است‪ .‬مثل ً براي حل مشكل دپوي محصول‪ ،‬محدود كردن ميزهاي كار را‬
‫مدنظر قرار دادهاند‪ ،‬طوري كه جايي براي دپوي محصول نباشد‪ .‬حذف ايستگاههاي بازرسي جهت حذف‬
‫كردن بازرسي صددرصد را در نظر گرفتهاند‪ ،‬در حالي كه علت وجود بازرسيهاي صددرصد را بررسي‬
‫نكردهاند‪.‬‬
‫به جرأت ميتوان گفت اصل اساسي و مؤثر و پاية توسعة فرهنگ صنعتي آموزش ميباشد‪.‬‬

‫آموزة هفت‪ :‬رهبري را اعمال كنيد‪ .‬هدف از نظارت بايد آن باشد كه به افراد‪ ،‬ابزارها و دستگاهها براي ارائة‬
‫كار بهتر كمك برساند‪.‬‬
‫سيستم رديابي قطعات نمونة مورد مطالعه بر اساس دستورالعملهاي تهيه شده جهت نظارت بر قطعات‬
‫ورودي و محصول خروجي شركت فعال است‪ ،‬در حالي كه هدف مجريان فاصلة زيادي تا اهداف سيستمهاي‬
‫رديابي قطعات دارد‪ .‬بيشترين استفادهاي كه از سيستم رديابي قطعات ميشود‪ ،‬اجراي سيستم پاداش و‬
‫جريمه است‪ .‬در حالي كه كمتر به يافتن عيبهاي سيستمي توجه ميشود‪.‬‬
‫بنابراين‪ ،‬نظارت بايد با هدف بهبود انجام شود و از ياد نبريم كه منظور‪ ،‬بهبود در كل سيستم است‪.‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬


‫درباره وزارتخانه‬
‫اخبار‬
‫ارتباط با وزير‬
‫فرهنگ صنعتي و جهاني شدن‬
‫طرحهاي پژوهشي تحقيقاتي‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬
‫آموزة هشت‪ :‬ترس را نابود كنيد تا هر‬
‫طرح هاي صنعتي و معدني‬
‫كس بتواند براي شركت به طور مؤثر كار كند‪ .‬در ديدگاههاي سنتي‪ ،‬ترس‬
‫مطالعات برنامه ريزي‬
‫ابزاري براي بال بردن راندمان است‪ .‬با كمال تأسف آنچه كه در كشور ما به‬
‫خدمات مهندسي و انرژي‬
‫عنوان آكورد از آن ياد ميشود‪ ،‬بخش عمده و هدف عمليش‪ ،‬ايجاد ترس براي‬
‫امور توليد‬
‫صنايع معدني‬
‫بال بردن راندمان است‪ .‬ترس جريمه شدن‪ ،‬اخراج شدن و غيره‪ .‬در نمونة‬
‫صادرات‬ ‫مورد مطالعه‪ ،‬به هنگام گرفتن حقوق‪ ،‬كارمندان و اپراتورهاي فيش به دست‬
‫محيط زيست‬ ‫به اتاق مسئول آكورد مراجعه و اكثر آنها شاكي هستند‪ .‬عدهاي قصد شكايت‬
‫خصوصي سازي‬ ‫به ادارة كار دارند‪ ،‬بعضيها از موردهاي ميان همكارانشان ياد ميكنند كه در‬
‫تازه هاي مجلس‬ ‫حالي كه با آنها تفاوتي ندارند‪ ،‬پاداش بيشتري ميگيرند‪ .‬جالب اينجاست كه‬
‫قوانين و مقررات‬ ‫دستورالعمل سيستم آكورد شركت از روي جزوة آموزشي يكي از شركتهاي‬
‫نمايشگاه ها و سمينارها‬
‫مشهور مشاوره تدوين شده است‪ .‬جزوهاي كه از آكورد به عنوان ابزار‬
‫تازه هاي نشر‬
‫مديريت تحول و تغيير فرهنگ سازماني ياد كرده و تعدادي از صفحات آن به‬
‫مقالت‬
‫آرم سازمان مديريت صنعتي ممهور است‪.‬‬
‫دريافت فرم‬
‫سوالت متداول‬
‫در نمونة مورد مطالعه هنگام صحبت كردن از راندمانها و پيش بردن كارها‬
‫پيوندها‬ ‫معمول ً پاي آكورد به ميان كشيده ميشود‪ .‬اين سيستمها در كشور ما به عنوان‬
‫تصاوير‬ ‫ابزار مديريت تحول و تغيير فرهنگ سازماني شناخته ميشود‪ .‬در حالي كه‬
‫دمينگ‪ ،‬سيستمهاي پرداخت استحقاقي را مردود ميداند‪ .‬مقايسة اپراتورها‪،‬‬
‫يكي از اصول پرداخت آكوردهاست‪ ،‬در حالي كه هر فرد به اندازة خودش‬
‫توانايي دارد و بيش از آن توانايي ندارد‪ .‬بيماري آكورد موانعي را بين بخشهاي‬
‫مختلف شركت به وجود ميآورد‪.‬‬
‫آنچه كه دمينگ در آموزههاي نهم تا يازدهم خود بر آن اصرار ميورزد‪،‬‬
‫صميميت‪ ،‬همدلي‪ ،‬امنيت شغلي‪ ،‬عدم به كارگيري تفكرات سنتي پرداخت‬
‫استحقاقي و غيره است‪.‬‬

‫آموزة نه‪ :‬موانع موجود ميان بخشهاي شركت را در هم بشكنيد‪ .‬افراد در‬
‫بخشهاي تحقيق‪ ،‬طراحي‪ ،‬فروش و توليد بايد گروهي كار كنند تا مشكلتي را‬
‫پيشبيني كنند كه ممكن است در توليد ايجاد شوند يا مشتري هنگام استفاده‬
‫از محصول يا خدمات با آنها مواجه گردد‪.‬‬

‫آموزة ده‪ :‬شعارها‪ ،‬اصرارها و هدفهايي را كه جهت افزايش بهرهوري و‬


‫كاهش عيوب براي نيروي كار تعيين ميكنيد‪ ،‬كنار بگذاريد‪ .‬چنين تأكيدهايي تنها‬
‫روابط كينهتوزانه ايجاد ميكند‪ .‬چرا كه عمدة علل كيفيت پايين و بهرهوري كم‬
‫ناشي از سيستم است و بنابراين خارج از حيطة قدرت نيروي كار قرار دارد‪.‬‬

‫آموزة يازده‪ :‬استانداردهاي اشتباه كاري و مديريت بر پاية اهداف رقمي را‬
‫كنار بگذاريد و رهبري را جايگزين نماييد‪.‬‬

‫آموزة دوازده‪ :‬موانعي كه باعث شكستن غرور استادكاري افراد ميشود را از‬
‫ميان برداريد‪.‬‬
‫يكي از بزرگترين مشكلت فرهنگي صنعت ايران ديدگاههايي است كه باعث‬
‫فرهنگ صنعتي و جهاني شدن‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬

‫مشكلت موجود بر سر راه الگوپذيري‬


‫آنچه كه به عنوان آموزههاي دكتر دمينگ در بال ذكر شد‪ ،‬چيزي است كه ابتدا بايستي پيشنيازهاي آن فراهم شود‪ .‬در‬
‫آغاز مقاله‪ ،‬فرض كرديم كه پيشنيازها فراهم شده باشند‪ ،‬ولي اكنون‪ ،‬اين فرض را هم بررسي ميكنيم‪.‬‬
‫الف) مشكلت فرهنگي روابط سنتي و روابط عاطفي قوي بين ايرانيان باعث ميشود كه مواردي چون‬
‫شايستهسالري به نحو مطلوب اجرا نشود‪ .‬فرض كنيد برادر مدير شركت به او مراجعه كند و خواستار شغل‬
‫شود‪ .‬آيا ما بايستي راضي شويم كه براي شايستهسالري‪ ،‬روابط عاطفي تحت الشعاع قرار گيرد‪ .‬قصد بر‬
‫اين نيست كه بگوييم روابط عاطفي بايستي محدود شود‪ ،‬ولي آنچه كه واضح است اين است كه در‬
‫كشورهاي توسعه يافته‪ ،‬روابط عاطفي قوي مثل آنچه كه در كشور ما است‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬اگر كمي جلوتر‬
‫رويم‪ ،‬پاي فلسفه به ميان ميآيد و انگاه قضاوت سختتر ميشود‪ .‬مشكلت فرهنگي و فلسفي موجود بر سر‬
‫راه توسعة صنعت را در بخش آخر مقاله بررسي خواهيم كرد‪ .‬همانطور كه گفتيم روابط عاطفي گاهي مواقع‬
‫مشكلفرين ميشود‪ .‬در شركت مورد مطالعه تقريبا ً بيشتر افراد‪ ،‬خويشاوند هستند و با رابطه به استخدام‬
‫شركت درآمدهاند‪ .‬جالب اينجاست كه صاحبان اين شركت كساني هستند كه علوه بر اين شركت‪ ،‬مالك‬
‫چندين شركت بزرگ ديگر از جمله دو شركت نساجي‪ ،‬يك شركت مواد غذايي‪ ،‬يك شركت دكوراسيون بزرگ‬
‫و يك شركت خودروسازي هستند‪ .‬اگر بگوييم كه اين افراد سهم بزرگي در صنعت ايران دارند‪ ،‬حرف گزافي‬
‫نزدهايم و مصيبت اينجاست كه برخي از پستها در شركت مورد مطالعه به صورت زير است‪:‬‬

‫رشته تحصيلي‬ ‫پست كاري‬


‫كاردان متالورژي‬ ‫مدير توليد بخش يك‬
‫آب و فاضلب‬ ‫مدير توليد بخش دو‬
‫كشاورزي‬ ‫سرپرست مونتاژ‬
‫كاردان الكترونيك‬ ‫برنامه ريزي مواد‬
‫شيمي‬ ‫پروژه احداث خط مونتاژ جديد‬
‫حسابداري‬ ‫مدير مدير مهندسي صنايع بخش دو‬
‫شيمي‬ ‫رئيس آزمايشگاه مكانيك‬
‫حقوق‬ ‫مدير فروش‬
‫حقوق‬ ‫سرپرست تداركات‬

‫ب) مشكلت كلي كشور‬


‫ب‪ )1-‬عدم تطابق برنامه هاي آموزشي دولت با نيازهاي كشور‬
‫مدارك تحصيلي اپراتورهاي خط مونتاژ نمونة مورد مطالعه‪ ،‬گوياي اين مسئله است ‪ :‬زبان‬
‫انگليسي‪ ،‬حسابداري‪ ،‬مديريت بازرگاني‪ ،‬بهداشت خانواده‪ ،‬معماري‪ ،‬جغرافيا‪ ،‬آمار و غيره‪ .‬كداميك‬
‫از اين تخصصها سرجاي خودش قرار دارد‪ .‬از اطناب كلم ميپرهيزيم و عنوان ميكنيم كه حركت‬
‫ملي توسعة فرهنگ صنعتي در صورتي شكل خواهد گرفت كه دولتمردان فقط براي پوشهها و‬
‫كاغذها برنامهريزي نكنند‪ ،‬بلكه براي نيازهاي كشور برنامهريزي كنند‪.‬‬
‫ب‪ )2-‬عدم توسعة صنايع مادر‬
‫مشكل عمدة ديگري كه بر سر راه توسعة صنعت وجود دارد‪ ،‬عدم توسعة صنايع مادر است‪ .‬بهتر‬
‫است با خودمان تعارف نكنيم و اعتراف كنيم كه صنايع مادر كشورمان در آغاز راه است‪.‬‬
‫دولتمردان و دستاندركاران وقتي كه ميدانند نميتوانند بايستي اعتراف كنند كه نميتوانيم‪ .‬برگزار‬
‫كردن همايش راهكارهاي توسعة فرهنگ صنعتي به تنهايي چارهساز نيست‪ .‬فرهنگ صنعتي بايستي‬
‫توسعه يابد‪ .‬براي روشن شدن موضوع‪ ،‬كمي به صنعت خودرو فكر كنيد‪.‬‬
‫ب‪ )3-‬عدم توسعة شهرستانها‬
‫گرچه در تهران و چند شهرستان ديگر مثل اصفهان گامهاي بزرگي در جهت توسعة صنعت برداشته‬
‫شده است‪ ،‬ولي متأسفانه بايد اقرار كرد كه بسياري از شهرستانهاي ما با صنعت و صنعتي شدن‬
‫فاصلة زيادي دارند‪ .‬لزوم توسعة فرهنگ صنعتي در راستاي جهاني شدن توسعة يكنواخت و عادلنه‬
‫است‪ .‬تصور كنيد كه نيمي از ايران جهاني شود و نيم ديگرش سنتي بماند‪.‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬


‫فرهنگ صنعتي و جهاني شدن‬
‫درباره وزارتخانه‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬
‫اخبار‬ ‫دانشگاهها‪ ،‬مراكز اصلي توسعه‬
‫ارتباط با وزير‬ ‫واضح است كه دانشگاهها‪ ،‬مراكز اصلي توسعه صنعت هر كشور هستند‪ .‬گرچه‬
‫طرحهاي پژوهشي تحقيقاتي‬ ‫تعدادي از دانشگاهها از جمله دانشگاه صنعتي اميركبير‪ ،‬صنعتي شريف‪ ،‬علم و صنعت‬
‫طرح هاي صنعتي و معدني‬ ‫و غيره با برقراري رابطه با صنعت‪ ،‬گامهاي بزرگي در توسعة صنعت كشور‬
‫مطالعات برنامه ريزي‬
‫برداشتهاند‪ ،‬ولي هنوز در ابتداي راه هستيم‪ .‬مديران صنايع كشور بايستي قبول كنند‬
‫خدمات مهندسي و انرژي‬
‫كه دانشگاه عامل توسعة صنعت است و بايستي با دانشگاهها رابطه برقرار كنند‪ .‬تكيه‬
‫امور توليد‬
‫بر اصول علمي‪ ،‬عامل اصلي توسعة هر كشور است‪ .‬در ضمن شهرستانها نبايد‬
‫صنايع معدني‬
‫فراموش شود و دفاتر ارتباط با صنعت دانشگاههاي صنعتي در شهرستانها نيز داير‬
‫صادرات‬
‫محيط زيست‬ ‫گردد‪.‬‬
‫خصوصي سازي‬
‫تازه هاي مجلس‬ ‫امكان جهاني شدن از ديدگاه فلسفه‪ ،‬سنت و فرهنگ‬
‫قوانين و مقررات‬ ‫تا اينجا گفتيم كه لزمة جهاني شدن توسعة صنعت و لزمة توسعة صنعت‪ ،‬توسعة‬
‫نمايشگاه ها و سمينارها‬ ‫فرهنگ صنعتي است‪ ،‬ولي يادمان رفت كه قبل از آن بگوييم بر اساس چه تفكري‬
‫تازه هاي نشر‬
‫ميخواهيم جهاني شويم‪ .‬پاستور هنگام كشف واكسن با مخالفتهاي زيادي مواجه شد‪،‬‬
‫مقالت‬
‫مخالفتهايي كه هنوز نميتوان به درستي ثابت كرد كه اشتباه بوده است‪ .‬با وجود جنگها‬
‫دريافت فرم‬
‫و كشورگشاييهاي اخير كه همگام با جهاني شدن اتفاق ميافتد شايد مشخص كردن‬
‫سوالت متداول‬
‫مسير جهاني شدن كار مشكلي باشد‪.‬‬
‫پيوندها‬
‫تصاوير‬ ‫فلسفة جهاني شدن چيست؟ توسعة فرهنگ صنعتي در كدام راستا ميخواهد با جهاني‬
‫شدن همراه شوند؟ اينها سؤالتي هستند كه جواب دادن به آنها مشكل است‪ ،‬ولي با‬
‫توجه به هدف اصلي توسعة صنعت كه خدمت به بشر ميباشد‪ ،‬فقط دورنمايي از آيندة‬
‫جهان مطرح ميكنيم و قضاوت فلسفي و فرهنگي را به عهدة برنامهريزان كشور‬
‫ميگذاريم‪.‬‬
‫گرچه با وجود توسعة روشهاي نوين جنگ همگام با توسعة صنعت بعيد به نظر ميرسد‬
‫كه تصور زير امكانپذير باشد‪ ،‬ولي تصور كنيد بشر به جايي رسيده است كه در جهت‬
‫بهبود شرايط زندگي‪ ،‬همة نامليمات را از بين برده است‪ .‬به جاي موشكها و بمبهاي‬
‫ردياب و كاتورهاي‪ ،‬رديابهايي كه با محاسبة ميزان فشار و اكسيژن موجود در ششها‬
‫در كنار تمامي آبهاي جهان نصب شدهاند‪ ،‬مردم را از غرق شدن در آب نجات ميدهند‪.‬‬
‫تصور كنيد تمام اتومبيلها به دستگاه ‪ gps‬مجهز شدهاند و به صورت هوشمند سرعت‬
‫خود را با شيب جادهها و فاصله خود را با خودروهاي مجاور در هر كجاي دنيا كه باشند‬
‫رعايت ميكنند‪ .‬بنابراين هيچ تصادفي به وجود نميآيد‪ .‬فرض كنيد دستگاههايي ساخته‬
‫شده كه تفكرات بشر را ميخواند و با فرستادن سيگنال از به وجود آمدن تفكرات‬
‫اشتباه و غلطي چون قتل‪ ،‬دزدي‪ ،‬جنگ و حتي از به وجود آمدن غم جلوگيري ميكند‪.‬‬
‫كمي جلوتر برويم‪ ،‬با كشف جايگاه عشق در مغز‪ ،‬رديابها با فرستادن سيگنال از‬
‫عاشق شدن جلوگيري ميكنند‪ ،‬حتي از گرسنه شدن‪ ،‬تشنه شدن و غيره جلوگيري‬
‫ميشود‪ .‬سلولهاي بدن هميشه زنده ميمانند‪ ،‬جاي هر فردي روي زمين ثابت است‪،‬‬
‫غم‪ ،‬شادي‪ ،‬درد‪ ،‬رنج و غيره وجود ندارد‪ .‬بيش از اين نميتوان آيندة جهان را توصيف‬
‫كرد‪ ،‬آيا اگر چنين شود‪ ،‬بشر به آسايش مورد نظر رسيده است؟ يا با وجود تصوري‬
‫فراتر از تصورات بال جهاني شدن چگونه است؟ فلسفة ما چه ميگويد؟ فرهنگ ما چه‬
‫ميگويد؟‬

‫نتيجه گيري‬
‫آنچه كه بديهي است‪ ،‬اين است كه صنعت بايستي در جهت خدمت به بشر به كار‬

You might also like