Professional Documents
Culture Documents
بعد از اسلم
مؤلف:
فريدون اسلمنيا
ناشر:
مؤسسه انتشاراتي حسيني اصل
مقدمه
سپاس و ستايش از آن معبودي است که واجبالوجود است.
آفريدگاري که يگانگياش را ذرهه ذره هستي به تماشا گذاشته
است.ه همعبوديه هکهه هبخشندهه هفروغه هخرده هدره هوجوده هآدميه هاست.
خداونديه هکهه هاختلفه هزبانهاه هوه هآدابه هتنهاه هوسيلهايه هبراي
شکرگذاري از زيبايي و شگفتيهاي هنر اوست .رزاقي که موحد
وه هبيدينه هدره هسفرهه هکرمشه هيکسانند.ه هآفرينندهايه هکهه هدانش
مخلوقاتش ،تنها يک داستان از کمال قدرت او محسوب ميشود.
بزرگي که بلبل خوشآواز ،در يادآوري نعمتهاي رنگارنگ او هزار
دستانست .کريمي که تنها يک قطره از درياي موهبتش به مثابه
باران کلن نيسان است .ستاري که نسيم لطفش گوهر بقاء هر
دوستاره هاست.ه هپيداييه هکهه هخرده هخردمندان،ه هدره هبزرگيه هکماله هاو
درمانده است .ناپيدايي که خيال و انديشه ،از شناخت عمق جلل
وي ناتوان است .تنهايي که مطلوب و مقصود رهروان سرزمين
هدايته هوه هبيابانه هعشقه هاست.ه هبينيازيه هکهه هعاشقانه هحقيقته هو
صورتپرستان را محبوب اوست .و درود و صلوات بيپايان بر
شکوفه بوستان آفرينش و نور چشم اهل بيتش خاتم پيامبران
محمد مصطفي -صلى الله عليه وسلم -و آل و اصحاب پاکش باد.
اما بعد ،کتابي را که در دست داريد خلصهاي از تاريخ اسلم در
ايران است که به بررسي تاريخ ايران بعد از اسلم تا تقريبا ً آخر
دوران قاجاريه ميپردازد .در اين کتاب سعي شده است تا حقايق
تاريخ ايران به گونهاي که بوده است به تحرير آيد ،به خصوص آن
قسمت از گذشته ايران که اهل سنت حکومت را بعهده داشته
است .شرح دلوريها و قهرمانيهاي آنان و آشنايي با دانشمندان
و بزرگان آن عهد بزرگ ،بدون شک آن دوران افتخارآفرينترين
3 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
دورانه هدره هطوله هتاريخه هايرانه هبودهه هوه هخواهده هماند.ه هدورانيه هکه
هزاران فقيه ،رياضيدان ،طبيعيدان ،منجم ،مورخ ،اديب ،شاعر
و ...را در خود پرورانيد و علم را در مسير خود قرار داد و هنوز
هم کتابهاي آن دوران از منابع مهم مطالعاتي در اکثر رشتههاي
علمي روز هستند.
در اين کتاب خلصهاي از دوران بنياميه را مورد مطالعه قرار
ميدهيم.ه هسپسه هبهه هبعضيه هوقايعه هتاريخه هايرانه هدره هدورانه هاوليه
عباسي ميپردازيم ،بدنبال آن حکومت طاهريان را مورد مطالعه
قرار داده و درباره اولين حکومت ايران بعد از سقوط ساساني
بحثه هراه هادامهه هميدهيم.ه هدره هپايانه ههره هحکومتيه هوه هشرحه هحال
دانشمندان آن دوره را تا آنجا که مقدور خواهم آورد.
دوران اسلمي پيش از مغول از طرف چند دسته مورد هجوم
واقع شده است .که يکي از طرف دشمنان اسلم مانند صباحيان،
برمکيانه هوه هديگره هفرقه همذهبيه هآنه هروزگار.ه هديگريه هازه هعدهايه هاز
روشنفکران که با پيروي از سياست انگليس دوران پيش از مغول
راه همورده ههجومه هقراره هميدهنده هوه همدعيه هانده هکهه هايرانه هدره هدوره
صفويه بود که توانست خود را از زير اشغال ديگران برهاند و
هويت مستقل خود را پيدا کند .غافل از اينکه چشمپوشي از آن
دورانه هشکوهمنده هدره هواقعه هچشمپوشيه هازه ههزارانه هدانشمنده هو
محققه هوه هفيلسوفه هوه همدارسه هوه هنظاميههاه هوه هدارالحکمههاه هو
کتابخانهها و آثار ارزشمند بيشماري است که قلم از وصف آنها
ناتوان است .چسباندن برچسب ضد علمي هم که در آثار برخي
از اين به اصطلح روشنفکران ديده ميشود نهايت روشنفکري
آنها را نشان ميدهد .شخصي ماننده امام محمده غزالي را ضد
علم جلوه دادن اگر بيخردي محض نباشد ،بايد ديوانگي محض
خواند .اي کاش کساني که اين چنين افکار ضد علمي دارند به
کتاب آن دانشمند بزرگوار «احياء العلوم» نيم نگاهي ميکردند و
کتاب علم را در آن مجموعه نفيس ميخواندند آنگاه به قضاوت
مينشستند .کتاب حاضر شبهات حول اهل سنت را به روشني
بيان خواهد کرد .لذا احتياجي به بحث زياد در اين رابطه نيست.
ازه هبزرگانه هوه هانديشمندانه هوه هصاحبانه هدانشه هميخواهمه هکهه هبنده
حقيره هراه هازه هنصايحه هوه هتذکراته هحکيمانهشانه همحرومه هنسازند.ه ههم
4 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-به گنجينه تاريخ ايران عبدالعظيم رضايي و تاريخ مردم زرينکوب بنگريد. 1
8 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
جمعي از آنها ظاهرا ًه مسلمان شدند .و راه غارت تودهها را به
امويها آموختند .لذا وقتي که امويان اين همکاري را از آنها ديدند
مسئوليته هجمعآوريه همالياتهاه هراه هباه هاعتماده هکامله هبهه هاشرافه هو
نجباي ايراني و مسئولين گذشته اين امور واگذار کردند .اين امر
باعث شده بود که مردم ايران مسلمان نشوند ،چرا که کساني
کهه همسلمانه هميشدنده هحتيه هجزيهه هبيشتريه هراه هنيزه هميپرداختند.
طوريه هکهه هسيه ههزاره همسلمانه هجزيهه هميپرداختند،ه هدره هحاليه هکه
هشتاده ههزاره هنفره هاهله هذمهه هازه هپرداخته همالياته همعافه هبودند،ه هبه
همين علت است که در دوران بنيامويه هيچ حرکت ضد اسلمي
از طرف اشراف ايراني صورت نگرفت .در حالي که در دوران
بنيعباس که آنها در اثر انقلب خراسانيها بر ضد امويه امتيازات
خود را از دست داده بودند ،دست به شورش بر ضد عباسيها
زدند .بدنبال اصلحاتي که سليمانبن عبدالملک (حکومت از 96تا
99ه .ق) و عمربن عبدالعزيز ( 99تا )101بوجود آوردند از جمله:
-1حذف جزيه از ايرانيان مسلمان -2 .حل مشکلت سياسي و
دينيه هازه هطريقه هبکارگيريه هراههايه همسالمتآميزه هوه هاستفادهه هاز
اسلم -3 .دلجوئي از موالي 1و کاستن فشار بر آنان در دو زمينه
اقتصادي و اجتماعي ايرانيها دسته دسته مسلمان شدند.
بهه هدنباله هشهادته هعمربنه هعبدالعزيزه هباره هديگره هحکامه هامويه هبا
همدستي اشراف ايراني مردم خراسان را در تنگنا قرار دادند ،و
اين امر باعث شد که اولين شورش در خراسان بر عليه امويه به
رهبري وکيع بن ابيسود شکل گيرد .او که نماينده طبقه متوسط
جامعهه هبود،ه هصاحبانه هصنايعه هدستيه هوه هحرفههاه هوه هکاسبکارانه هو
بازرگانانه هخردهپاه هوه ههمهه هکسانه هديگريه هراه هکهه هازه هظلمه هاشراف
ايراني و حکام اموي بجان آمده بودند را متحد کرد .و بر ضد
عبدالرحمن بن مسلم باهلي شوريد و او را کشت .بعدها همين
طبق نقش اساسي را در براندازي حکومت اموي بازي کرد .رهبر
اصلحيه همردمه هخراسانه هطيه هسالهايه 128-116ههه .هقه هحارثبن
سريج بود که شعار او عمل به قرآن و سنت نبوي بود.
2
اصول کلي انقلب خراسان عليه حکومت امويه
-1امامت :هر که عادل و عامل به قرآن و سنت باشد شايسته
آن است و امامت تنها به اتفاق آراء مسلمانان پا ميگيرد.
-2مساوات بين همه ملتهاي مسلمان برقرار باشد و جزيه از
مسلمانان نوپاي گرفته نشود.
-3ه هستيزه هباه هاستبداده هوه هياريه هحقه هکهه هاسلمه هآنراه هبهه هرسميت
ميشناسد.
-4سهيم بودن ايرانيان مسلمان در اموال و عطاياي بيتالمال.
-5حکومت بايد با ايرانيان مسلمان و غير مسلمان طبق قانون
اسلم عمل کند.
ازه هعلله همهمه هشورشه هخراسانيهاه هبره هعليهه هامويهه هزردشتيها
بودند .بهرام سيس از زردشتيان خراسان که متصدي جمعآوري
خراج در آن سامان بود به کمک ساير جمعآورندگان ماليات که
همگي زردشتي بودند ،به بهانههاي مختلف از کساني که اسلم
ميآورند،ه هجزيهه هميگرفتنده هتاه هبدينه هطريقه همانعه همسلمانه هشدن
ايرانيها شوند .هم چنان که قبل ً گفته شد اين کار باعث شده بود
کهه هدره هآنه ههنگامه هحدوده هسيه هزاره هنفره هازه همسلمانه ههنوزه هجزيه
ميدادند ،در حالي که هشتاد هزار ذمي در عمل از ماليات دادن
معافه هبودند.ه هبعلوهه هآنهاه هبيشتره هازه هآنچهه هکهه همقرره هبوده هازه همردم
مالياته هميگرفتنده هوه هتنهاه همقداره هکميه هازه هآنه هراه هبهه هحکومت
ميدادند ،اين کار سبب شده بود که اين متصديان ماليات روز
بروز ثروتمندتر شوند .در نتيجه روز بروز بر نارضايتي عمومي از
بنياميه افزودهه ميشد .در همان اوان اين نارضايتي با دعوت
سري عباسي حالت جنگي به خود گرفت و مسلمانان خراسان
نقشه هاوله هدره هبراندازيه هحکومته هامويهه هوه هبقدرته هرساندن
بنيعباس بازي کردند .در ساله 129هه .ق مردم مرو بر حاکم
امويه خوده شوريدند.ه ابومسلمه هخراسانیه بهه دستياريه جمع ي هاز
ايرانيان در سال 130ه .ق مرو را گرفت و نصربن سيار حکمران
خراسانه هگريختهه هدره هساوهه هفوته هميشود.ه هخراسانيهاه هبقيه
سپاهيان نصر را در نهاوند منهزم ميکنند و جماعتي هم از اتباع
-خلصهه هشدهه هازه ه:ه هايرانه هدره هزمانه هبنياميه،ه هعبداللهه همهديه هالخطيب، 2
مترجم محمود رضا افتخارزاده و تاريخ مردم ايران ،جلد دوم ،زرينکوب.
10 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-معروفه هبهه همروانه هالحمار:ه هچونه هعربه هسره ههره هصده هساله هراه هحمار 1
وه هغارته هاهاليه هآنجاه هپرداختند.ه هقاتله هامامه هحسينه هسنانبنه هانس
نخعي اصبحي بود و سر مبارک آن حضرت را خوليبن يزيد از تن
مبارکش جدا ميکند.1
65-64ه .ق :شکست سخت خوارج از دست والي عبدالله بن
زبير -رضی الله عنه :-خوارج که در ساله 37هه .ق بعد از جنگ
صفينه هشکله هگرفتهه هبودنده هدره هدورانه هبنياميهه هبهه هبيسته هفرقه
تقسيم شدند که فرقه ازارقه مهمترين آنها در سال 77ه .ق به
دست حجاج برانداخته شدند.
65ههه .هق:ه هسليمانه هوه هگروهه هتوبهکردهاشه هدره هاينه هساله هکشته
ميشونده هآنهاه هبهه هخاطره هآنکهه هطبقه هنامههاييه هکهه هبرايه هحضرت
حسين -رضی الله عنه -فرستاده بودند از او حمايت نکردند .بعد
از شهادت آن حضرت توبه کرده و به جنگ بنياميه ميروند.
66هه .ق :مختار پسر ابوعبيد ثقفي (فرمانده جنگ جسر) به
خونخواهي امام حسين برخاست .او قاتلن و همدستان آنها را در
کوفه تار و مار ميکند.
77هه .ق:ه مطرفبن مغيرهه بن شعبهه -رضیه الله عنه -براي
برپاداشتنه هحکومته هقرآنه هوه هسنته هقيامه هميکنده هوليه هبهه هدست
حجاج شکست خورده و شهيد ميشود.
فتح اسپانيا
اسپانيا در سال 456ميلدي توسط ويزگوتها اشغال شده بود.
طيه هحکومته هويزگوتهاه هاستثماره همردمه هبهه هدسته هزورمندانه هو
شاهزادگانه هوه هروحانيونه هشديدا ًه اعماله هميشد.ه هثروته هدره هدست
عده کمي بود .بينوايان و يهوديان از جمله کساني بودند که با
آمدن مورها 2از فقر و تعقيب مذهبي رهايي يافتند .در سال 708
ميلدي پس از مرگ پادشاه ويتيتسا ،اشراف از دادن تاج و تخت
-تاريخ تمدن ويل دورانت ،جلد ،4ص 122-120و تاريخ ايران آشتياني. 1
14 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
نيکويي کن ،زيرا آنان در راه برقراري دولت عباسي جان و مال
دادند ،به پاداش اين فداکاريها با آنان مهربان باش و از بديهاي
آنانه درگذره وه هره کدامشانه کهه مردنده هکاره اوه راه بهه هفرزندانه و
کسانش بسپار. 1
لذا بايد حق داد که در اين جور وقايع مقصران اصلي جريانات
کفرآميزي هستند که با ظاهري اسلمي قصد براندازي اسلم را
داشتند.ه هايرانيانه هبهه هطوره هکله هدره هبرخورده هباه هعباسيانه هدوه هدسته
بودند .دسته اول آنهايي بودند که در اصل کافر بودند ولي ادعاي
مسلماني ميکردند.
ًه
دسته دوم کساني بودند که واقعا مسلمان بودند و به نوعي
زندگيه همسالمتآميزه هباه هعباسيانه هداشتنده هکهه ههمه هميتوانستند
بيشترين خدمت را به ايرانيان بکنند و هم اينکه حکومت عباسي
را در رويارويي با ملحدان کمک کنند .بعد از هارونالرشيد امين
از 193تا 198ه .ق خلفت ميکند و در اثر اختلفاتي که بين او و
برادرش مأمون بوجود ميآيد بالخره امين در ساله 198هبدست
طاهر اسير ميشود سپس طاهر او را کشته و سرش را روانه
خدمت مأمون ميکند .مأمون در همين سال ( )198در مرو رسماً
به خلفت برگزيده شد و اول کاري که کرد وزارت را به فضل بن
سهل سپرد و حکومت عراق و جبال و فارس و خوزستان و يمن
را به برادرش حسن بن سهل داد .خراسان را نيز به طاهر سپرد.
سال ه 218ههه .هقه همأمونه هدرگذشت.ه هبجايشه هابواسحاقه همحمد
معروف به معتصم خليفه شد.
دره هدورانه همأمونه هوه همعتصمه هوالواثقه همعتزلهه هقدرته هزيادي
داشتند ،به علت اينکه خلفاي نامبرده خود نيز معتزله بودند .در
اينه هدورانه همعتزلهه هبهه همخالفته هباه همخالفينه هخوده هبرخاستند،
بخصوص با آن دسته از کساني که موضوع خلق قرآن را قبول
نداشتند .آنها اين موضوع را امتحان مردم قرار داده بودند و به
آزار و اذيت مخالفين خود ميپرداختند .چنانچه آزار و اذيت امام
احمد بن حنبل بدست آنها مشهور است.
1
مهمترين جريانات الحادي در دوران اوليه عباسي
-1سنباد :هسپهبده هفيروزه همعروفه هبهه هسنباده هازه هقريهه هاهروانه
نيشابور بود که ظاهرا ً به خونخواهي ابومسلم برخاست .وي قصد
ويراني مکه را داشت ولي شکست خورده و کشته ميشود.
-2استاد سيس :وي در سال 150ه .ق دعوي پيامبري کرد.
در 151شکست خورده و به قتل ميرسد.
- 3المقن ّع هشام يا هشام بن حکيم :از دبيران ابومسلم
خراساني در ساله 159هبا آوردن ديني جديد و ادعاي پيامبري با
بنيعباس مخالفت ميکند .در سال 163ه .ق کشته ميشود .او
تاه هآنجاه هپيشه هرفته هکهه هخوده هراه هخداه هخواند.ه هعقيدهاشه همبتنيه هبر
حلوليه و تناسخ بود.
- 4خرم دينان :دستهاي بودند که به سرخ جامگان مشهور
بودند و قبل از بابک خرمدين تحت رهبري جاويدان بن سهل خود
را براي انقلب آماده ميکردند .آنها بقايايي از يک فرقه مزدکي
بودند که در آذربايجان تعاليمه مزدکه را مخفيانه نشر ميدادند.
بابک با ادعاي خدايي و احياي آئين مزدکي از ميان آنها برخاست
و مدت بيست سال بر قسمتي از آذربايجان و ارمنستان مستولي
بود .وي با عرب و مسلمين کينه سختي داشت .عده مقتولين
مسلمانه هبدسته هپيروانه هآنه هملحده هراه هتاه هيکه هميليونه هتنه ههم
نوشتهاند .او ده تا جلد داشت که هر کدام از آنها بتنهايي سر
سي و سه هزار تن از مسلمانان را از تن جدا کرده بودند .بابک
در سال 223بدست افشين سردار ايراني معتصم خليفه عباسي
دستگير ميشود .و بدار مجازات آويخته ميشود.
- 5مازيا ر ب ن قارن :هازه هخاندانه هقارنه زردشتيه هبوده هکهه هدر
دوران ساساني حکومت جبال مازندران (ايالت ماد) به عهده آنها
هاي را به اين بود .در ساله 224هه .ق افشين سردار معتصم نام
مضمون براي وي نوشته و او را به قيام بر ضد طاهريان و خليفه
دعوت ميکند :من در اين مذهب پسنديده (دين زردشت) با تو
-تاريخ ايران پس از اسلم ،اقبال آشتياني – تاريخ مردم ايران ،جلد دوم، 1
-6ه هتنهاه هقرآنه هراه هقبوله هداشتند.ه هبزرگترينه هگروهه هخوارجه هبنام
ازارقه جز خودشان را کافر ميخواندند.
-3مرجئه
از بيطرفان در جنگهاي زمان حضرت علي -رضی الله عنه-
نشأت گرفته است .در کل مرجئه به هشت فرقه تقسيم ميشد.
خلصه عقايد آنها به قرار ذيل است - 1 :ايمان تنها براي شناخت
خدا -جل جلله -و پيامبرش -صلى الله عليه وسلم -کافي است،
بدون عمل و انجام تکاليف مؤمن بودن شخص برقرار است-2 .
مدار نجات تنها ايمان است ،براي آمرزش تنها کافي است که
شخص از شرک مصون باشد .اين مذهب باعث رواج خلف شرع
دره هجامعهه هاسلميه هشد،ه هزيراه همردمه هتازهه همسلمانه هبهه هآمرزش
پروردگاره هيقينه هحاصله هکردنده هوه هگناهکاره هشدند.ه هدوه هفرقهه هآن
بنامهايه هقدريهه هوه هجبريهه ه(جهميه)ه همعروفه هبودند.ه هقدريه:ه هانسان
کامل ًه مختار است و خداوند -جل جلله -در اعمال او کوچکترين
دخالتي نميکند.
جبريه يا جهميه :از پيروان جهم بن صفوان معتزلي :معتقد
بودند که انسان مجبور است در کارهائي که انجام ميدهد .قائل
22 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-4شيعه
همه فرق آن داراي اشتراکات زير هستند
الف -امامت رکني از دين است.
ههب-ه هامامه همعصومه هاسته هوه ههره هقوليه هکهه هازه هاوه هسرچشمه
ميگيرد بر حق است.
ت -حضرت علي آن شخصي است که پيامبر -صلى الله عليه
وسلم -او را بعنوان امام نامزد کرده است.
ث -بعد از امام ،امام جديد لزوما ًه بر اساس نص سلف خود
مقرر ميشود ،زيرا انتخاب اين مقام به امت تعلق نميگيرد.
ج -تمامي فرق شيعه معتقدند که امامت تنها حق اولد علي
است.
شيعه به چهار دسته تقسيم ميشود:
-1زيديه -2کيسانيه -3اماميه -4غُلة
الف -زيديه :زيده پسر حضرت زينالعابدين بن امام حسين
-رضیه هاللهه هعنه-ه هراه هامامه هميدانند.ه هزيديهه هبهه هسهه هدستهه هتقسيم
ميشود :الف -جاروديه ب -سليمانيه (جريريه) ت -بتريه ،فرقه
بتريه به اهل سنت نزديک است شيخين را احترام ميگذارند و
درباره حضرت عثمان -رضی الله عنه -نه به نيکي و نه به بدي
چيزي نميگويند.
ب -کيسانيه :از پيروان مختاربن ابوعبيد ثقفي و دو دستهاند.
دستهاي محمدبن حنيفه را زنده پنداشته و او را مهدي آينده دانند.
دسته ديگري وي را امام ميدانند ولي معتقدند که مرده است و
پسه هازه هويه هديگريه هراه هجانشينه هويه هميداننده هوه هدره هجانشينيه هاو
اختلف دارند.
ت -اماميه :اکثريت شيعيان را تشکيل ميدهند .اکثرا ً امروزه
به دوازده امام معتقدند ولي در گذشته اکثر فرق آن امامت را به
حضرت جعفر صادق ميرساندند .داراي فرق گوناگوني بود که
اکثره هآنهاه هازه هبينه هرفتهاند.ه هازه هجمله:ه -1ه همحمديهه -2ه هباقريهه -3
23 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
ناووسيهه -4ه هشميطيهه -5ه هعماريهه -6ه هاسماعيليهه -7ه همبارکيهه -8
موسويهه - 9قطعيهه - 10اثنيعشريهه - 11هشاميهه - 12زراريهه -13
يونسيه -14شيطانيه -15کامليه .در دوران قاجاريه 2فرقه بهايي
و بابي نيز بوجود آمدند.
غلة :امامان را تا حد خدايي بالميبرند و پنج دستهاند، ثُ -
غُلة هعلوهه هبره هخداه هدانستنه هامامانه هحرامه هراه هحلله هداشتهه و
واجبات را بجا نميآورند.1
-براي توضيح بيشتر به فرق مختلف اسلمي به کتاب الفرق بين الفرق، 1
﴿َفإِنْ َتنَا َزعْتُمْ فِي شَ ْيءٍ َف ُردّوهُ إِلَى الّلهِ وَالرّسُولِ إِنْ كُْنتُمْ ُت ْؤمِنُونَ بِالّلهِ
وَاْلَي ْومِ الْآ ِخرِ﴾ (النساء :من الية )59
«هر گاه در چيزي دچار منازعه شديد قضاوت در آن را به
خداه ه-جله هجلله-ه هوه هرسوله ه-صلىه هاللهه هعليهه هوسلم-ه هارجاع
دهيد ،اگر به خدا -جل جلله -و روز قيامت ايمان داريد».
﴿وَالسّاِبقُونَ الَْأوّلُونَ مِنَ الْ ُمهَا ِجرِينَ وَالَْأْنصَارِ وَالّذِينَ اتَّبعُوهُمْ بِِإحْسَا ٍن
جرِي َتحَْتهَا الْأَْنهَارُ خَالِدِينَ
َرضِيَ الّلهُ عَْنهُمْ َو َرضُوا عَْنهُ وََأعَدّ َلهُمْ جَنّاتٍ َت ْ
فِيهَا أَبَدا ذَِلكَ اْل َف ْوزُ اْلعَظِيمُ﴾ (التوبة)100 :
«پيشگامان نخستين مهاجران و انصار و کساني که به
نيکي روش آنان را در پيش گرفتند و راه ايشان را به
خوبيه هپيمودنده ه(وه هميپيمايند)،ه هخداونده ه-جله هجلله-ه هاز
آنانه هخشنوده هاسته هوه هايشانه ههمه هازه هخداه ه-جله هجلله-
خشنودند،ه هو هخداونده ه-جله جلله-ه هبرايه آنانه بهشته هرا
آماده ساخته است که در زير (درختان و کاخهاي) آن
رودخانههاه هجاريه هاسته هوه هجاودانهه هآنجاه هميمانند.ه هاين
است پيروزي بزرگ و رستگاري سترگ تابعين و همه
مؤمناني که از کردار و رفتار مهاجران و انصار بزرگوار
دره هتمامه هامکنهه هوه هاعصاره هتاه هآخرينه هروزگاره هپيروي
ميکنند».
مولوي
دره ههچنينه ههمسبع،ه ههنهه ههخون آن کس که سنت با جماعت
خويشهههههههههههه ههههههههههههخورد ترکهههههههههههههه ههههههههههههههکرد
آياه هکسيه هکهه هسنته هوه هجماعته هراه هترکه هگويده هدره هاينه هدنياه هکه
سرزمين درندگان است خون خود را نميريزد ،يا هر کسي که
راه رسول -صلى الله عليه وسلم -را نرود بدون شک اسير آدم
درندهصفت شده و گمراه ميشود .سنت به منزله راه است و
26 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
يعنيه هاندره هرهه هدينه هرهبره هتو داني اول و آخر قرآن ز چه بآ
قرآنهههههههههههههه ههههههههههههههبس مدههههههه هههههههوههههههه هههههههسين
-1برعكس ان صحيح است زيرا امام احمد عربي الصل بود تولد
مرو خراسان .
29 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
شود.
فصل دوم
()1
طاهریان
مأمون پس از آنکه به دست طاهر و اتباع او بر کرسي خلفت
نشست در شؤاله 205هبه پاس خدمات طاهر و دور کردن او از
بغداده هويه هراه هبهه هحکومته هخراسانه هفرستاد.ه هطاهربنه هحسينبن
مصعبه هبنه هاسعده هبود.ه هاسعده هقبله هازه همسلمانه هشدنه هفرخه هنام
داشت.ه هبهه هدسته هحضرته هطلحهه ه-رضیه هاللهه هعنه-ه همسلمان
ميشود و آن حضرت نامش را اسعد ميگذارد.
طاهر در ربيعالخره 206هه .ق به خراسان آمد و مرو را مرکز
حکومت خراسان قرار داد .طاهر به ذواليمينين مشهور است و
در وجه اين نسبت اقوال مختلف است .از جمله اينکه ميگويند
که وي در شمشيرزني بقدر ماهر بوده است که با هر دو دست
شمشير ميزد .طاهر در جماديالخر در سال 207ه .ق در مرو
درگذشت .درست يکروز بعد از آنکه نام خليفه مأمون را از خطبه
نماز جمعه برانداخت يا آنکه آنرا فراموش کرد .طلحه ()213-207
بعده هازه هطاهره هفرزندشه هطلحهه هکهه هدره هايامه هحکومته هپدره هحاکم
سيستان بود جانشين پدرش ميشود .از وقايع مهم امارت طلحه
جنگهاي او با خوارج است .در زمان خلفت مهدي بسال 160ه.
ق افراد فرقه خوارج در کرمان و سيستان و خراسان و دو طرف
درياي عمان فراوان بودند .شخصي از ميان آنها بنام يوسف البرم
در حدود مرو رود و طالقان و گوزگانان به ادعاي امامت قيام
کرد و حکومت شهر پوشنگ را که با مصعب جد طاهر ذواليمينين
بود ،از او گرفت و بر کليهه ناحيه شرق خراسان استيل هيافت.
جمعي ديگر از خوارجه به رياسته حمزه خارجي در سيستان و
قسمتي از خراسان و مهستان و مکران حکومت تشکيل دادند و
حمزه قلب را اميرالمؤمنين اختيار کرد .هارون الرشيد به قصد
دفعه هعازمه هخراسانه هگرديد،ه هوليه هدره هاينه هسفره هدرگذشت.ه هوه هدر
دوران جنگ داخلي بين دو برادر مأمون و امين بر سر جانشيني
-تاريخ مردمان ايران جلد دوم زرينکوب ،تاريخ ايران بعد از اسلم 1
هارون الرشيد حمزهه پره و بال ميگيرد .و بعد با آل طاهر که
خراسان و سيستان را تحت حکومت خود در ميآورند ،به زد و
خورد پرداخت ،گاهي غالب و زماني مغلوب بود تا آنکه بدست
طلحه بن طاهر مغلوب شد و در 12جماديالخر سال 213ه .ق
فوت کرد .ولي خوارج از بين نرفتند و پيوسته با آل طاهر در نزاع
بودند تا سال 233ه .ق که امامت ايشان نصيب عمار خارجي شد
وه هاينه هعماره ههمانه هکسيه هاسته هکهه هبدسته هيعقوبه هليثه هبهه هقتل
رسيد.
کوه هبهه هيعقوبه هداده هتخته هو بازه هطاهره هدگره همحمده هدان
کله
33 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-مطالب اين قسمت خلصه شده از کتاب تاريخ ادبيات در ايران ،جلد 1
ميدانه هشهره هبخاراه هميرفته هتاه هنمازه هعصره هآنجاه هميماند.ه هتاه هاگر
مظلوميه هبرايه دادخواهيه هنزده هاوه هبروده دچاره سرماه هو هبرفه هزياد
نگردد .به خاطر عدالت و سيرتهاي نيکو اسماعيل ،وي را امير
عادله هلقبه هدادهاند.ه هاسماعيله ههمه هچنينه هعلمايه هدينه هراه هاحترام
ميگذاشت.ه هوه هدره هبسطه هوه هگسترشه همذهبه هاهله هسنته هازه ههيچ
کوششي دريغ نميکرد.
نصر رسيد .بر اثر نقشه از پيش تعيين شده محمد خشبي رئيس
فرقه باطنيه امير نصر نيز بعد از آنکه بيشتر درباريانش به فرقه
اسماعيليه ( 7هامامي) پيوسته بودند وي نيز فريفته شده و بدان
مذهبه هگرويد.ه هباطنيهه هکهه هخوده هراه هديگره هقدرتمنده هميپنداشت.
دعوت خود را آشکار ميکند .ولي سران لشکري و بزرگان اهل
سنت تصميم به براندازي امير نصر و فرقه اسماعيليه ميگيرند
که نوح پسر نصر از اين قضيه باخبر شده و با درايت و هوشياري
خاصي پدر را از اشتباهش آگاه ميکند آنگاه وي را خانهنشين
کرده خود حکومت ساماني را به عهده ميگيرد .امير نصره 30
ساله هحکومته هکرده هوه هدره هدورانه هويه هحکومته هعلويانه هطبرستان
بکلي برافتاد .و آل زيار با ياري ساماني در طبرستان و ري به
خدمت رسيد .بنيانگذار زياريان شخصي بنام مرداويج بود.
امير نصر انساني ديندار – عالم و علمگستر بود .وي در طول
حکومت طولني خود خدمات زيادي به ترقي علم و علماء نمود.
و خيرات بسيار کرد .زماني که به هرات ميرود از آن شهر بسيار
خوشش ميآيد و اميران وقتي ميبينند که نصر خيال برگشتن به
بخاراه هراه هندارد،ه هرودکيه هراه هواسطهه هقراره هميدهنده هوه هرودکيه هبا
سرودن ابيات زير نصر را مشتاق رفتن به بخارا ميکند:
بويه ه(باد)ه هياره همهربانه هآيد باده ههجويه ههموليانه ههآيده هههمي
همي
مير زي تو شادمان آيد همي ايه هبخاراه هشاده هوه هديره هزيهه
ماهه هسويه هآسمانه هآيده ههمي ميره هماهسته هوه هبخاراه هآسمان
39 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
ميشود.ه هپدره هوه هپسره هسيمجوريه هوه هفايقه هراه هبسختيه هشکست
ميدهند .و شالوده اصل حکومت غزنويان را پيريزي ميکنند.
دارابن قابوس نيز بعد از معلوم شدن مذهب سيمجوري به پيش
نوح ثاني رفته و نوح او را به گرمي ميپذيرد.
منصور بن نوح
-7ه ههاميره ههرضي ،ه ههشاهنشاه ه ههابوالقاسم 366تا 387
نوحبن منصور
387تا 389 -8امير ابوالحارث ،منصوربن نوح
12صفرتادهم -9امير ابوالفوارس ،عبدالملک بن نوح
ذيحجه 389
-6ه هاحصاءه هالعلومه -7همقالةه هفيه همعانيه هالعقل -8ه هالطبيعياته -9
رسالة في علم العلي -10تعاليم في الحكمة و....
-7ابوالفضل محمدبن عبيدالله بلعمي :هوفاته 329هه.
وزيره هفاضله هوه هکاردانه هوه هدانشمنده هاميره هنصره هسامانيه هويه هکتاب
کليله و دمنه را از عربي به فارسي ترجمه کرده است.
- 8ابوعلي بلعمي فرزند ابوالفضل محمدبن عبيدالله
بلعمي :همتوفايه 363ههه .هقه هوزيره همنصوره هاوله هسامانيه هتاريخ
معروفه هطبريه هراه هازه هعربيه هبهه هفارسيه هترجمهه هکردهه هوه هپسه هاز
اختصار متن عربي مطالبي اضافي نيز بدان افزوده است .اين
کتاب به تاريخ بلعمي مشهور است.
- 9ابوالحسن علي بن حسين مسعودي :همتوفايه 346
جغرافيدان و مؤرخ بزرگ قرن چهارم ه .ق اثر مهم وي تاريخ
مروج الذهب ميباشد.
-10شمسالدين ابوعبدالله محمد احمد المقدسي:
416-340ه .ق اثر مهم وي احسن التقاسيم في معرفة القاليم
در آداب و مذاهب و زبان ملل مختلف در دست است.
-11ابوالوفا محمدبن بن اسمعيل بن عباسي
بوزجان ي نيشابوري 387-328 :ههه .هقه هازه هآثاره هويه همجسطي
شامل هفت جزءه - 2کتاب في مايحتاج إليه الکتاب والعمال من
علم الحسابه - 3کتاب الکامله - 4کتاب الهندسه ،وي قواعد و
قوانيني در مثلثات کشف نموده است .همچنين کاشف حرکات
غيرمتشابه قمر ميباشد .که اروپائيان ششصد سال بعد بدان پي
بردند.
- 12ابوالفت ح محمودب ن قاس م الصفهاني :هازه مشاهير
مترجمان و رياضيدان قرن چهارم ه .ق وي کتاب المخروطات
ابولويتوسه هراه هکهه ههلله هبنه هابيهلله هالحمصيه هکتابهايه 4-1هو
ثابت بن قُر کتابهاي 7-5آنرا ترجمه کرده بودند ،تکميل نموده و
سه کتاب اخير را بعربي در آورده و تفسير گرانبهايي بر آن کتاب
نوشت که به لتيني و انگليسي ترجمه شده است.
- 13ابوجعفر خازن خراساني :وفات بين سالهاي -349
360ههه .هقه هرياضيدانه هوه همنجمه هازه هآثاره هموجوده هويه -1اللت
44 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
وه هطخارستانه هراه هتصرفه هکرده هوه هملوکه هترکستانه هراه همطيعه هخود
ساخت و بر جيحون پل بست.
سلطان محمود بين سالهاي 416-392چندين سفر جنگي به
هندوستان کرد و مناطق وسيعي از آن مملکت از جمله سند و
کشمير و دهلي و سومنات را ضميمه قلمرو خود کرد .و باعث
انتشار اسلم در آن نواحي شد .محمود اولين کسي است که در
تاريخ سلطان ناميده شده است .وي سلطاني بسيار دادگر بود.
بطوري که وقتي پيرزني وي را مؤاخذه قرار ميدهد که نميتواند
امنيت را در مملکت خود برقرار کند ،محمود نه تنها از آن پيرزن
رنجيده خاطر نميشود ،بلکه دستور ميدهد که سپاهيانش دزدان
را در بلوچستان قلع و قمع کنند .بعد از فتوحات هند محمود در
سال 420ه .ق ري و اصفهان را فتح کرد و حکومت بويه ري را
انداخت .علمدوستي و دانشمند و شاعرپروري محمود نيازي به
گفتنه هندارد.ه هتنهاه هدره هدرباره هويه هبيشه هازه هچهاره هصده هشاعره ههمانند
فردوسي ،عنصري بلخي ،فرخي سيستاني و ...وجود داشتند .و
دانشمندانيه ههمچونه هبيرونيه هکهه ههنوزه ههمه هجهانه هازه هکتابهايش
بينياز نيست.
ازه هجملهه هنواحيه هکهه هبدسته هسلطانه همحموده همسلمانه هشدند.
ملتانه – هممالک غوري و اهالي شهر قنّوج (در کنار شط گنگ و
شماله هشرقيه هکاونپور)ه هبود.ه هازه هجملهه هکراماته همحموده هدر
هندوستان درخواست محمود از خداوند است که در بياباني در
هند محمود با سپاهيانش در شرف مرگ ناشي از بيآبي بودند و
قاضي منهاج سراج آنرا در صفحهه 229هوه 230هطبقات ناصري
آورده است .و خواجه عبدالملک عصايي از شاعران پارسيگوي
قرن هشتم هندوستان در کتاب فتوح السلطين آنرا بنظم کشيده
است .جلد سوم فصل پنجم فتوح السلطين:
بغزنين شد از هند رحلتگراي شنيدمهههه ههههچوهههه ههههمحمود
کشورگشاي
کهه هراهه هدوه هماههه هبماهيه هبرم بغزنين سپه را براهي برمه
رهيه هديده هبره هقطعه هراهه هدراز چوه هخسروه هازه هآنه ههندويي
زرقهههههههههههههه هههههههههههههساز
که چون غول برد او زره شاه شنيدم همان مرد گمراه را
را
کهه هافواجه هشده هراه هبوده هراهبر بفرموده ههآنه ههخسروه ههنامور
گياهيه هنرسهه هدره هاوه هجزه هخار همهه هوحشتانگيزه هوه همردم
شکار
کران تا کران دشته و کهسار جهانه دره هجهانه هغاره هدره غار
بود بود
بجز ه ههغول ه ههيا ه ههاژدهاي ه ههدژدم دره هآنه هدشته هجاناورانه هبود
کم
سپهه هگشته هنوميداره هازه هبهي شنيدمه هزه هبيآبيه هوه هبيرهي
عشوهگر
بفرماه هکهه هلشکره هروده هباه هشتاب بگفتاه هازه هاينجاه هقريبسته هآب
همي بود آن غول هامون خرام بدينه هعشوهه هيکه هروزه هوه هيک
شبههههههههههههه هههههههههههههتمام
که ه هههر ه ههسوي ه ههجز ه ههکربليي دگر روز لشکر بجايي رسيد
نديدمکانههههههههههه هههههههههههبيآبي
شهه هازه هتشنگيه هخستهه هجمله نه آبي آمد پديد آنجا نه راه
سپاه
طلبه هکرده هآنه هغوله هگمراهه هرا و ه ههزآن ه ههپس ه ههشنيدم ه ههکه
فرمانروا
بگفتاه هکهه هايه هشاهه هفرخنده هفن چوه بشنيده هندوه ز هشاهه اين
سخن
کمره هبستمه هازه هکشوره هگوجرات يقينه هآنکهه هبره هانتقامه همنات
بغفلته هزنمه هتيغه هبره هفرقه هشاه بسي حيله کردم که در عين
راه
بزورهه ههخصومتهه ههنيابمهه ههظفر چوه هديدمه هکهه همنه هباه هتوه هاي
نامور
51 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
شنيده هاينه هحکايته هشهه هنامجوي چوه هزه هآنه هرهبره هگمرهه هغول
خوي
همهه هبره هدره هحقه هنيايشه هکنيم که امروز خيمه همينجا زنيم
کهه هلشکره هزه هبيآبيه هآمده هبجان مگره هراهه هآبيه هبگردده هعيان
دره آنه روزه هلشکره همانجاه ماند چوه هباه هسرکشانه هشاهه هاين
قصهههههههههههههه هههههههههههههراند
رهه ههوه ههآبه ههازه ههحضرته ههحق شهنشاههه ههاندرهه ههدلهه ههشب
بخواست بخاست
نيايشه هچنانه هکرده هآنه هشهريار درهه ههآنهه ههشبهه ههبرهه ههايوان
پروردگار
52 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
يکيه هروشناييه هپديداره هگشت کهه هازه هسمته هکعبهه هدره هآن
تيرهدشت
سپهه هسويه هآنه هروشناييه هبراند همانه هدمه هسرانه هسپاهه هرا
بخواند
يکي ه ههرودباري ه ههپديدار ه ههگشت سپهه هچونه هازه هآنجاه هدوه هميل
گذشت
وه هزآنه هروده هخلقه هآبه هسيراب سپه سوي آن رود آهنگ کرد
کرد
سپهه هرانده هزآنه همرحلهه هپيشتر چوه هآسودهه هشده هخلقه هتشنه
جگر
يکه هشاهه هراهيه هپديداره هگشت ازه هآنه هروده هچونه هيکه هميلي
گذشت
رهه هراسته هيابده هبهره هدوه هسراي بليه ههره هکهه هبندده هدليه هبر
خداي
-تاريهخ گزيده ،ص -2 ،391تاريهخ ادبيات در ايران ،ذبيعالله صهفا ،جلد اول 2
و دوم.
55 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
جهاندار چون او ندارد بياد بيامده هنشسته هازه هبره هتخته هداد
بفرش دل تيره چون عاج سرنامهه هراه هنامه هاوه هتاجه هگشت
گشت
بناهه ههگفتنهه ههوهه ههگفتنهه ههايزد سخن ه هههيچ ه ههبهتر ه ههز ه ههتوحيد
يکيست نيست
کهه هدره هدينه هحقه هپايداره هآمدند وليکنه هازه هايشانه هچهاره هآمدند
58 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
کهه هآزارشانه هدوزخه هآرده هبتاب ازه هآزاره هاينه هچاره هدله هبتاب
در تکز 3کرد اين جهان بدرود دره هشصا 2ههکسبه هکرده هکل
علوم
کند .و به اين طريق مشکلش حل ميشد .ابن سينا علم طب را
که تا آن زمان تحت تأثير طب جالينوس و بقراط بود ،دگرگون
ساخت و با تلفيق آن با طب علمي هندي اساس نويني را در اين
علمه هبنيانه هگذاشت.ه هبطوريه هکهه هطبه هويه هبمدته ههفته هقرنه هدر
دانشگاههاي اروپا تدريس ميشد .و در دانشگاه بروکسل بلژيک
تاه هساله 1909همه هدرسهايه هابنه هسيناه هباه همراقبته هدقيقه هحفظ
ميشد .ابوعلي قرنها پيش از شناختن ميکروبها توسط لويي
پاستور ،موجود بسيار کوچک و نامرئي در آب را عامل بيماريها
ميدانست.
ابن سينا در همهه زمينههاي علمي و هنري ،اثري از خود به
يادگار گذاشته است .هنوز هم تعداد زيادي از کتابهاي وي در
دسترس است از جمله - 1 :شفا در فلسفه - 2الموجز الکبير در
منطق - 3اشارات و تنبيهات در حکمت - 4النجات در فلسفه -5
عيون الحکمه در فلسفه و طبيعي و علوم الهي ،امام فخر رازي
اين کتاب را شرح کرده است.ه -6الحکمة المشرقية هدر حکمت
اروپايي آن زمانه - 7قانون در طبه - 8ارجوزه در طبه - 9في
ماهية الحزن در مورد غم و اندوه و علل رواني آن - 10انصاف
-11ه تحققه هالنسانه -12ه رسالهه اضحويهه -13ه جامعه هالبديعه -14
الحکمة العروضية - 15دانشنامه عليي - 16رساله درباره قولنج
-17ه هتعلقه هالنفسه هبالبدنه -18هبقاءه هالنفسه هالناطقة -19ه هلغات
سديديه در علوم طبيعيه - 20رساله نبضيه به فارسي در مورد
نبض -21رسالهاي در مورد داروهاي قلبي -22اثبات النبوة -23
حقايق علم التوحيد و....
ابن سينا در جواب کساني که او را به علت فلسفي بودن کافر
ميخواندند سروده است:
محکمتره هازه هايمانه همنه هايمان کفره هچوه همنيه هگزافه هوه هآسان
نبود نبود
ديالمه آل بويه
تأسيسه هدولته هبويهه هبهه هدسته هسهه هتنه هبرادره هازه هفرزندان
ماهيگيري گيلني بنام بويه انجام يافته است که عبارتند از:ه -1
علي برادر بزرگتر -2حسن برادر ميانه -3احمد برادر کوچکتر.
احمدبن بويه در 334ه .ق بدون خونريزي بغداد را تصرف کرد
و با خليفه مستکفي به احترام تمام رفتار نموده .مستکفي هم او
را خلعت داد و لقب معزالدوله ملقبش ساخت .به برادرش حسن
لقب عمادالدوله و به علي لقب رکنالدوله داد .از اين تاريخ تا
356ه .ق خلفاي عباسي از هر جهت مطيع آل بويه بودند .احمد
معروف به معزالدوله بعد از يک ماه و نيم خليفه را کور کرد و
63 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
فتنه بساسيري
ارسلن بساسيري فرمانده سپاه ترک خليفه عباسي در سال
446هه .ق از اطاعت خليفه عباسي بيرون رفته و محرمانه به
مستنصر خليفه فاطمي مصر پيوسته بود .بعد از آن که بساسيري
جزيرهه هايه هعمره هموصله هراه هتصرفه هکرد.ه هسلطانه هطغرله هبهه هآن
نواحي رفته و بساسيري به حدود شام ميگريزد .بعد از طغيان
ابراهيمه هيناله هبرادره همادريه هطغرل،ه هسلطانه هسلجوقيه هناچارا ًه به
همدان رفته و در نزديکي ري سپاهيان ابراهيم را شکست داده،
وي را ميکشد .در جريان طغيان ابراهيم بساسيري فرصت را
مناسب ديد به بغداد حمله برد در ساله 450هه .ق هشتم ماه
ذيالقعده بر بغداد مستولي شد و نام خليفه فاطمي مصر را در
خطبه خواند و بدين ترتيب تا يک سال و چهار ماه اين وضع طول
کشيد.ه هدره ههمينه هاوانه هبوده هکهه هقسمته هاعظمه هجهانه هاسلميه هدر
دست ملحدان فاطمي قرار داشت و به جز ايران و اسپانيا و هند
بقيه جهان اسلمي مطيع فاطميان بودند در سال 451به دعوت
قائم خليفه سلطان طغرل بعد از خواباندن شورش ابراهيم ينال
عازم بغداد شد اما بساسيري از ترس وي گريخت و عازم کوفه
شد.ه هدره هنتيجهه هجنگه هکهه هبينه هطغرله هوه هبساسيريه هرويه هداد
بسياسيري کشته شد .و سرش به امر طغرل به پيش خليفه در
70 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
بغداد فرستاده شد .به اين ترتيب فتنه اسماعيليه درهم کوبيده
شده هوه هجهانه هاسلمه هنفسيه هراحته هکشيد.ه هطغرله هدره هساله 455
وفاته هکرد.ه هويه هبرادزادهاشه هآلبه هارسلنه هبنه هجغريبکه هراه هقبلً
بجايش نشانده بود.
عضدالدولة محمد آلب ارسلن بن جغريبک -455
:465هسلطان آلب ارسلن دو سال و نيم حاکم خراسان بود و
ده سال پادشاه ايران بود .وي ممالک خراسانه – عراق عرب و
عجمه هوه هخوارزمه هوه هطبرستانه هوه هکرمانه هوه هفارسه هوه هسيستانه هو
ترکستان و آسياي صغير را تحت حاکميت خود داشت.
وي در سال 456بقصد جهاد عازم بلد ارمنستان و گرجستان
شده هوه هنخجوانه هراه همرکزه هاردويه هخوده هقراره هداد.ه هاوه هارمنستانه هو
قسمتي از گرجستان و آبخازيا را فتح نمود .همچنين در اين سال
()456ه هعميدالملکه هکندريه هکشتهه هشد.ه هعميدالملکه هکندريه هوزير
مقتدر طغرلبيک که خطبه را بنام سليمان پسر طغرل خوانده
بود.ه هدره هسال ه 456ههدره هريه هبهه هحضوره هآلبه هارسلنه هميرود.
عميدالملک که با اشاعره ميانهاي نداشت و گويا چند تن از آنها را
نيز کشته بود .بعد از رفتن از پيش سلطان اکثر سپاهيان آلب
ارسلنه ههبدوه ههميپيوندند.ه ههوه ههآلبه ههارسلنه ههدستوره ههبازداشت
عميدالملک را صادر کرد ،وي در ساله 456هکشته شد .بدنبال
تعرض امپراطور روم به عراق و ارمنستان آلب ارسلن پانزده
هزاره هسواره همجاهده هبهه هجنگه هويه هرفته هاوه هبهه هسپاهيانه هامپراطور
پيشنهاد صلح کرد .ولي وي ضمن رد اين پيشنهاد گفت :در شهر
ري با تو صلح خواهم کرد.
سپاهيان سلجوقي همراه سلطان خويش همچون مجاهداني که
جز فتح و پيروزي و يا شهادت مقصود ديگري ندارند بنام دفاع از
کيان اسلمي در نزديکي شهر ملزگرد (شهري است در حوالي
درياچه وان ترکيه فعلي) بر روميان تاختند آنقدر از آنها کشتند که
زمين پر از اجساد روميان شد .امپراطور اسير ميشود و او را
پيش آلب ارسلن ميبرند .آلب ارسلن از وي ميپرسد :اگر تو
جاي من بودي چگونه رفتار ميکردي؟ رومانوس گفت :تازيانه
71 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
زياد به تنت ميزدم ولي آلب ارسلن او را آزاد کرد .1اين جنگ در
463ه .ق مطابق 1071ميلدي روي داد .از ديگر وقايع دوران
حکومت آلب ارسلن بر افتادن فاطميان در شام و عربستان بود.
کهه هدره هساله 462هدره همکهه هوه همدينهه هوه هحلبه هنامه هخليفهه هفاطمي
مستنصر از خطبه انداخته شد و بجاي آن اسامي خليفه عباسي و
آلب ارسلن خوانده شد.
در ابتداي سال 465آلب ارسلن براي سرکوبي شمسالملک
حاکم توران با دويست هزار سپاهي از جيحون گذشت .در ششم
ربيعالوله 465هقلعهبان يکي از قلع بنام يوسف خوارزمي که
دچار تقصيري شده بود دست بسته پيش سلطان آورده شد چون
يوسف با سلطان درشتي کرد .سلطان به نگهبانان دستور داد که
او را رها کنند و سلطان سه تير به طرف وي انداخت اما هر سه
تيرش خطا رفت يوسف با زدن کاردي به سلطان او را زخمي
کرد و سلطان بر اثر آن زخم چهار روز بعد به شهادت رسيد.
مدارا و تحمل ديگران از مشخصات اصلي حکومت آلب ارسلن
بود .وي امرايش را از ميان اهل سنت و شيعيان انتخاب ميکرد
وه ههيچگاهه هاقليته هشيعهه هدره هايرانه هراه هتحته هفشاره هنگذاشت.ه هآلب
ارسلن در بستر مرگ ملکشاه را به جانشيني خود تعيين کرد و
سفارش نمود که خواجه نظامالملک را همچنان در سمت وزيري
نگاه دارد.
-در تاريههههخ تمدن ويههههل دورانههههت ،جلد چهارم ،ص 393و تاريههههخ ايران 1
سهرپرسي سهايکس آمده اسهت کهه رومانوس گفهت :ترا بهه دسهت نوکرانهم
ميدادم تا برهنهات کنند و آنقدر تازيانه بزنند تا هلک شوي.
72 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
بخدمتههههههههههههه هههههههههههههتو
خدمات نظامالملک
خواجهه هعلوهه هبره هرتقه هوه هفتقه هاموره همملکتيه هوه هحله همشکلت
عديده اجتماعي و اخلقي و ساير مسائل مملکتي دست به ايجاد
مدارسي زد که در تاريخ بنام وي به مدارس نظاميه مشهور است
و همان مدارسند که سرمشق دانشگاهها شدند .که مهمترين آنها
عبارت بودند از نظاميههاي بغداده – هموصله – هنيشابوره – هبلخه –
هراته – همروه – هآمله – هگرگانه – هبصرهه – هموصله – هشيرازه –
اصفهان.
نهضتي که نظامالملک با ساختن نظاميههاي متعدد بوجود آورد
بزودي و با سرعتي شگفتآور در سراسر بلد ايران و بسياري
ديگر از بلد کشورهاي اسلمي دنبال شد ،بطوري که در قرنهاي
پنجم و ششم هيچ شهري نبود که در آن مدارس متعددي وجود
نداشت چه کوچک چه بزرگ و امرا و حاکمان نيز به پيروي از وي
يا براي نشان دادن علقه خود به علم به احداث مراکز تعليم در
شهرهايه هخوده ههمته هگماشتند.ه هدره هاينه همدارسه هدرسهايه هزير
تدريس ميشد .فقه – حديث – تفسير – علوم ادبي – رياضيات–
طبه هوه هحکمته ههمچنينه هکليهه همدارسه هدارايه هکتابخانههايه همعتبر
بودند .در اين مدارس هر دانشجوئي حجرهاي خاص خود داشت و
مقرري ماهيانه ميگرفت .خوراک و خوابگاه نيز برعهده دانشگاه
بود.ه هخواجهه هنظاميهه هنيشابوره هراه هبرايه هامامه هالحرمينه هابوالمعالي
عبدالملکه عبدالله الجويني ساخت .امام الحرمين بمدت بيست
ساله هدره هاينه همدرسهه هبهه هتدريسه هاشتغاله هداشته هوه هشاگرداني
همچون امام محمد غزالي تربيت کرد.
75 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
اندره هصفره هازه هضربته هيکه هتيغ چون شد ز قضا مدت عمرم
بمردم نودهههههه ههههههوهههههه ههههههشش
اوه هراه هبخداه هوه هخداونده هسپردم بگذاشتمه هاينه هخدمته هديرينه
بفرزند
قضاه هقضايه هخدايسته هوه هملک چومرگ ه ههتاختن ه ههآورد ،ه هههيچ
ملکههههههههههههه هههههههههههههخدايي سودهههههههههههه ههههههههههههنداشت
وينه هکرد،ه هروزه هقتل،ه هدهنه هرا آنه هکردهه هگاهه هتهلکه،ه هدندان
فدايهههههههههههههه ههههههههههههههخاک فدايههههههههههههه هههههههههههههسنگ
بساله هپانصده هوه هپنجاهه هوه هسه بروز شنبه چهار از ربيعالول
بخطههههههههههههههه ههههههههههههههمرو بود
طغرل ثاني
- 15رکنالدين ابوطالبه طغرل سوم پسر 571-590
ارسلن شاه
حکومته هسلجوقيانه هکرمانه هدره 580ههه .هقه همنقرضه هميشود.
ولي سلجوقيان روم تا سال 700ه .ق دوام آورد.
شاهده همدعايه هماه هدره هاينه همورده هاخيره هکتابه هالنقصه هعبدالجليل
قزويني شيعه مذهب ميباشد که در قرن 6ه .ق ميزيست .وي
در صفحاته 148هتاه 149هکتاب مذکور مينويسد :صلح سلطان
سنجر با ملحده به آنها جرأت داد که مردم را در تنگنا قرار دهند.
آنها با بستن راه بر کاروانهاي حج در سال 553هه چهار صد و
هشتاد و چند تن از حاجيان را شهيد کردند.
کينه صباحيان به مسلمانان در بسياري از تواريخ مانند تاريخ
گزيده است آمده است از جمله : 1در شهر اصفهان مردي پير
نابيناه هکهه هاوه هراه هعلويه همدنيه هميگفتنده هدره هآخره هکوچهايه هتاريکه هو
بنبست خانهاي داشت .شب هنگام بر در آن کوچه ميايستاد و
دعا ميکرد تا کسي وي را به خانهاش رساند .مردم تقريبا ًه الي
الله او را بخانهاش ميبردند .جمعي از آن خانه فرد ياريگر را
گرفته و با شکنجه ميکشتند .جماعتي بسيار با اين فريب کشته
شدند .مردم نزديکانشان را از دست ميدادند و ديگر آنها را پيدا
نميکردند و اين عمل وحشت بزرگي را در اصفهان بوجود آورده
بود .از قضا زني از آن خانه چيري خواست ،نالهاي شنيد تصور
رنجوريه هدره هآنه هخانهه هکرد.ه هقومه هخانهه هازه هبيمه هآنکهه هاحواله هايشان
ظاهر گردد ،قصد کردند که آن زن را گرفته و بکشند .ولي زن از
دست آنها در رفت و جريان را به مردم گفت .مردم هم که در
اين جست و جوي بودند روي بدان خانه نهادند .علوي مدني و
زنش و بعضي از آن ملحده را گرفتند ولي بعضي از ملحدين
موفق به فرار ميشوند .در آن خانه سردابها و چاهها يافتند ،پر
از مردم کشته شده و آويخته شده و يا به چهار ميخ کشيده شده،
القصه مردم اصفهان آن ملحدين را کشتند و هر که خويش خود
را بشناخت ببرد و بگور کرد.
2
ملحده
از آنجا که ملحده در تاريخ ايران رول بسيار مهمي را بازي
کردهانده هخيانتهايه هبيشماره هازه هآنهاه هدره هحقه همسلمينه هبخصوص
-تاريههخ گزيده ،حمدالله مسههتوفي ،ص -2 ،445تاريههخ ايران سههرپرسي 1
آنانه هزنانه هوه هامواله هراه همشترکه هميدانند.1ه هوه هاينه ههمانه هعقيده
مزدک است .منابع اسلمي مانند الفرق بين الفرق و سياستنامه
و ديگر بزرگان اسلمي از قبيل ابن حجر عسقلني بر اين امر
اتفاق نظر دارند .همچنين محمدعلي سلطاني در کتاب قيام و
نهضت علويان زاگرس مطلب بال را تأييد مي کند و در کتابش با
آوردن مدارک متعدد آنرا اثبات ميکند .اين گروه در صدد بود تا با
بدست آوردن حکومت عباسي اساس دين اسلم را براندازد .در
ميان سفيران نزاريه حسن صباح تنها کسي است که موفق شد
در بعضي از قلع غير قابل نفوذ مانند الموت آشيانه خوش کند و
با کشتن و غارت و تجاوز به مسلمانان جو ناامني را در جامعه
اسلميه هايرانه هبوجوده هآورد.ه هبدونه هشکه هتروريسمه هاوه هيکيه هاز
اساسيترين عامل سقوط سلجوقيان و خوارزمشاهيان و خلفت
عباسي بود.
حسنبن عليبن محمدبن جعفره بن حسين بن محمده الصباح
الحميري مؤسس فرقه صباحيه پدرش از يمن به کوفه و از آنجا
به قم و ري آمده حسن در ري متولد ميشود .حسن در سال
496از ري به اصفهان و از آنجا به آذربايجان و شام رفت و در
471سفري به مصر کرد يک سال و نيم و در آنجا ماند .در سال
473هبهه هايرانه هبرگشته هوه همخفيانهه هبهه هتبليغه همذهبه هاسماعيلي
پرداخت ،در ساله 483هبر قلعه الموت استيل هيافت .وي داراي
فدائياني بود که به علت مصرف حشيش به حشاشيان معروفند.
اسماعيليانه هتوسطه ههمينه هافراده هشخصيتهايه هکليديه هازه هرؤساي
لشکري و ديني و امرا و پادشاهان را ميکشتند .اين فرقه بدين
ترتيبه هتوانسته هباه هايجاده هبينظميه هبهه هحياته هخوده هادامهه هدهد.
سلطان جللالدين خوارزمشاه آنها را تار و مار ميکند و بعد از
وي ملحده بدستياري خواجه نصير طوسي به مغولها ميپيوندند.
در دوران مغول افرادي از اين فرقه مذاهب نوربخشيه و حروفيه
و بکتاشيه را ايجاد ميکنند .با گرويدن سلطان حيدر صفوي به
تشيع اين مذاهب با دستور وي به نام مذاهب اهل حق يا خاکسار
بازسازيه هميشوده هوه هبدينه هترتيبه هدره هعصره هصفويهه هقوانينه هدين
امامه هغزاليه هصدهاه هکتابه هوه هرسالهه هتأليفه هکردهه هاست،ه هازه هآن
جمله است - 1 :احياء علومالدين - 2خلصهاي از علومالدين بنام
کيمياي سعادته - 3نصايح الملوکه - 4تهافت الفلسفهه - 5المنقد
في الضلله - 6أيها الولده - 7بسيط و وجيز و وسيط در فقهه -8
اسماء الحسني.
امام محمد غزالي يکي از بزرگترين مناديان ضد قشرسازي در
جامعه اسلمي بود .وي در مقدمه احياء علومالدين هدف اساسي
از تأليف آن را زدودن پردههايي بر دين ميداند که مانع فهم آن
براي عوام ميشود .ميگويد به مردم چنين وانمود کردهاند که
ديانته هآمدهه هاسته هتاه هعدهايه هقاضيه هبشونده هوه هعدهايه هواعظه هو
عدهاي مفتي و اين بر خلف روش سلف صالح است .امام محمد
غزالي همچنين مخالف سرسخت فلسفي کردن دين است .وي
معتقد بود که فلسفه آن هم به روش ارسطو هيچگاه نميتواند
بعضي از مسائل ديني مانند مسائل ماوراء الطبيعه را شرح دهد.
بعلوه اين کار موجب خواهد شد که نوعي بردگي ديني بوجود
93 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
آيد .به علت آشنايي اکثريت مردم با فلسفه و در نتيجه آنها ناچار
ميشدند براي فهم دين به دستبوسي و پابوسي فلسفه بروند
همچنان که در مذهب تصوف اين رسم برقرار است .اين تنها
امام محمده غزالي نبود که مخالف فلسفيسازي دين بوده بلکه
قرنهاه هقبله هازه هاوه هدره هدورانه همأمونه هخليفهه هنهضته هضده هفلسفه
ارسطو به راه افتاده بود توسط عدهاي از دانشمندان اسلمي که
به اخوان الصفا مشهورند .اين دانشمندان براي اينکه تحت تعقيب
قرار نگيرند رسالت خود را بدون نام و نشان مينوشتند .آنها در
صفحه 352جلد دو رسالت تأکيد داشتند .آدم کامل کسي است
که در دين عربي ،نسبت ايراني و مذهبه حنفي باشد .فلسفه
ارسطوه هدره هحقيقته هتعطيليه هعلمه هاسته هچراه هکهه هباه هپرداختنه هبه
مسائل نظري ورد تجربه به دور و تسلسل ميانجامد .مرتضي
راوندي ه هدره هکتابه هتحولته هاجتماعيه هدره هاروپاه هبهه هنقله هاز
جامعهشناسانه بزرگ غربيه مينويسد : 1کليساه به توصيهه آلبرت
کبير ( 1196-1280هميلدي) به محافل روحاني خود توصيه کرد
که با ارسطو آشتي کنند .سن توماس ( 1224-1274ميلدي) اين
کار را انجام داد .اين جريان باعث رکود علمي پانصد ساله در
اروپا شد زيرا آنان را به ذهنگرايي سوق داد.
ديگر مخالفين فلسفه ارسطو عبارت بودند از
-ابن رشد:ه هقاضيه هابوالوليده همحمدبنه هاحمدبنه همحمدبن
احمدبن رشد قرطبي ( 595-520ه .ق) فيلسوف بزرگ اسلمي
در اسپانيا وي در کتاب تهافت التهافت به فلسفه ارسطو تاخته
است.
-ابوالبرکات هبةالله بن عليبن ملکا البغدادي :متوفاي
547در کتابهاي المصير و کتاب النفس يا تفسير کتاب النفس
ارسطو.
-عبدالکريم شهرستاني:ه هدانشمنده همشهوره هوه هنويسنده
بزرگ در کتاب المصارعه در الهيات.
-ابن غيلن بلخي :استاد حساب – هندسه – جبر – طبيعيات
و الهيات.
يودردلههه هههعشق حوکشتين نو دينه هوه هملته هنيه هوه هبجان
طوفانههههههههههه هههههههههههداشتن حکمتههههههههههه هههههههههههدوختن
چهه هباشده هحکمته هيونانيه هپيش برونه هکنه هطوقه هعقلنيه هبسوي
ذوقهههههههههههههه ههههههههههههههايماني ذوقهههههه ههههههايمانهههههه ههههههشو
هاءه ههجهله ههازه ههبره ههاجله ههمنهيد اي امامان و عالمان اجل
علمه هاکسيره هسخنه هدانده همگر عقلکليه هخطه هتأمله هکرده هازو،
اقضيالقضاة گفتهههههههههههه ههههههههههههايعجب
ندونمه هدله هکهه هوه هدلبره هکدومه دل و دلبر بهم آمينه وينم
بسياريه هازه هابياته هويه هدره هسيرالعباده هوه هطريقه هالتحقيقه هوه هحديقه
محتاج شروح مفصل است .از آثار او است -1 :حديقة الحقيقة يا
شريعهة الطريقهة هيا الهينامه - 2سيرالعباده اليه معاده - 3طريق
التحقيق -4کارنامه بلخ يا مطالب نامه -5عشقنامه -6عقلنامه
-7تجربه العلم.
از شماره 2تا شماره 7را بر رويهم سته غزنوي مينامند.
ازه هدينه هحقه هبمانده هستيه هبه توه هايه همرده هسخنپيشهه هکهه هبهر
نيرويهههههههههه ههههههههههسخندان دامهههههه ههههههمشتيهههههه ههههههدون
چه تقصير آمد زقرآن که گشتي چهه هسستيه هديديه هازه هسنته هکه
گردههههههههههههه هههههههههههههلماني رفتيههههه هههههسويههههه هههههبيدينان
(لماني = چاپلوسي)
-9رشيد وطواط :امير امام رشيدالدين سعدالملک محمدبن
محمدعبدالجليل عمري از نسل حضرت عبدالله بن عمرخطاب
-رضيالله عنهما -متوفايه 573هه .ق آثارش:ه - 1ديوان شعره -2
حدايقه هالسحره هفيه هدقايقه هالشعره -3ه همنشآته هفارسيه -4ه هفصل
الخطاب من کلم عمربن خطابه - 5تحفه الصديق الي الصديق
منه کلم هابيبکره الصديقه -6ه انسه اللهفانه منه هکلم هعثمانه هبن
عفان -7نثر الّللي من کلم عليبن ابيطالب -8مجموعه رسائل
عربي -9منظومهاي در عروض فارسي و....
-10خاقاني شرواني:ه هوفاته 582ههه .هقه هحسانه هالعجم
افضله هالدينه هبديله ه(ابراهيم)ه هبنه هعليه هخاقانيه هشروانيه هلقب
خاقانيه هراه هخاقانه همنوچهره هازه هشاهانه هشروانشاهانه هبهه هويه هداده
است.ه هخاقانيه هتاه 25ههسالگيه هتحته هتربيته هعمويه هدانشمندش
کافيالدين عمربن عثمان طبيب و فيلسوف قرار داشت .استاد
علوم ادبي وي نيز پسر عمويش وحيدالدين عثماني بوده است که
ازه هسرشناسانه هعلومه هادبيه هوه هحکميه هزمانه هخوده هبود.ه هدره تبصرة
الشعراء سرخاب تبريز مدفون است.
- 11ضياء خجندي :خواجه ضياءالدين بن خواجه جللالدين
مسعود خجندي شاعر بلندآوازه قرنه 6هه .ق از شاگردان امام
فخر رازي.
99 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
راستيه هبايده هبگويمه هباه هنصيبي منطقه هوه هموسيقيه هوه ههيأت
وافرم شناسمههههههههههه هههههههههههاندکي
کشف دانم کرد اگر حاسد نباشد در ه ههطبيعي ه ههرمزچند ه هههرچند
ناظرم بيتشويرهههههههههه ههههههههههنيست
در اينجا شرح حال شعر را خاتمه ميدهم چرا که ذکر نام و
احوال آنها از حوصله اين کتاب خارج است ،آثار بسياري از آنها
در دست است.
جرجاني بزرگترين پزشک قرن 6ه .ق است که بقول بيهقي علم
طبه هوه هسائره هعلومه هراه هباه هتصانيفه هخوده هاحياءه هکرد.ه هويه هپزشک
فيلسوف و محدث ماهري بود .و متولد 434متوفاي 531ه .ق
بود.
جرجاني علم حديث را از امام ابوالقاسم قشيري و علم طب
راه هازه هابنه هابيالصادقه هفراگرفت.ه هدره هعلمه هپزشکيه هجرجانيه هدو
ويژگي عمده دارد:ه - 1همه مباحث علم طب را با تحقيقات و
مطالعات جديد مورد مطالعه قرار داد.ه - 2جميع مباحث مربوط
به علم پزشکي را در کتابهايش مورد بحث و تحقيق قرار داد و
بسياري از اصطلحات فارسي را در اين علم که تا آن عهد وجود
داشت و ممکن بود بتدريج از بين برود در کتب خود آورد وي از
اين راه خدمات شاياني به زبان فارسي کرده است .برخي از آثار
وي عبارتند از:ه - 1خف ّي علئيه - 2طبه ملوکيه - 3اغراضه -4
يادگار - 5کتاب ردالفلسفه - 6تدبير يوم وليله - 7وصيتنامه -8
تذکرة الشراقية في الصناعة الطبيعية -9کتاب في القياس -10
کتابه هفيه هالتحليل ه -11کتابه هالمنيههة -12زبدةه هالطب -13
الکاظمية -14ه هذخيرهه هخوارزمشاهيه هبسالهه 504هههه .هقه هبنام
قطبالدين محمدبن انوشتکين خوارزمشاه در 12مجلد هر کتاب
خود به چند باب و فصل تقسيم ميشود و همه ابواب طب و
تشريح و داروهاي مفرد و داروهاي ترکيبي يا مرکب را شامل
است.ه هکتابه هذخيرهه هدره هحقيقته هدايرهالمعارفه هپزشکيه هايراني
است که حاصل صدها بلکه هزارها تجربه و تحقيق ايرانيان در
امره هپزشکيه هاست.ه هاسمعيله هجرجانيه ههموارهه هتحته هحمايت
سلطين خوارزمشاهي بود.
-21اوحدالدين محمد انوري ابيوردي :متوفاي 583ه .ق
ازه هشاگردانه هامامه همحمده هغزاليه هدره هنظاميهه هبغداد،ه هويه هشاعره هو
رياضيدان معروفي بود.
-22ابوسعيد ابوالخير :از بزرگترين صوفيان ايراني در قرن
پنجم هجري قمري است که شهرت بسزايي دارد .وي متولد 375
و متوفايه 440ههجري قمري است .ابوسعيد شديدا ًه بر رياکاران
متصوفه ميتاخت .وي معتقد بود که صوفي درستکار کسي است
104 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
که در ميان خلق باشد و در غم و شادي همراه آنها باشد .نه آنکه
همچون رهبانان از مردم دوري کرده و از ازدواج خودداري کند.
- 23امام عبدالقادر گيلني 561-470( :هه .ق) از نسل
حضرت حسنبن علي بن ابيطالب -رضی الله عنه -فارغ التحصيل
دانشگاهه هنظاميةه هبغداد:ه هدره هعصره هامامه هگيلنيه هانحرافه هوه هبيراهه
رفتنهاي تصوف و طريقت و ادعاهاي پوچي از قبيل رسيدن به
«حقيقته هوه هنهايت»ه هنهايتيه هکهه هدره هآنه هفرائضه هوه هتکاليفه هديني
برچيده ميشود گسترش يافته بود .و تفکر بيگانه و انحرافکننده
«وحدته هوجود»ه هوارده هدستگاهه هتصوفه هشدهه هوه هتکيهه هوه هخانقاهه هرا
بدنباله هخوده هبهه هگمراهيه هکشاندهه هبود.ه هامامه هگيلنيه هازه هجمله
سرسختترين مخالف اين عقايد باطله و انحراف ،و کوشاترين
تلشگران در جهت تطبيق و تسليم طريقت در مقابل شريعت بود
و اطاعت از قرآن و سنت و حکميت بخشيدن آنرا در همة شئون
زندگي اساس همة امور ميدانست .در مخالفت با کساني که
معتقد بودند ،تکاليف شرعي در بعضي شرايط از اهل طريقت
ساقطه هميشوده ه(نظيره همحيالدينه هبنه هعربي)ه هميفرمود:ه هترک
عبادت و واجبات ديني زندقي و کفر است و ارتکاب امور نهي
شده و حرام معصيت و گناه ،در هيچ زماني و در هيچ شرايطي
انجام تکاليف ديني و دوري از حرام ساقط نميگردد.1
بيش از پنج هزار يهودي و مسيحي بدست مبارک امام گيلني
مسلمانه ميشونده هو هتعداده هکسانيه کهه دره هاثره گمراهيه ازه جادة
مستقيم اسلم منحرف شده و توسط امام گيلني به طريق خدا
بازگشتند .بالغ بر يکصد هزار نفر بودند.
از آثار معروف امام گيلني است:
-1فتوح الغيب -2الفتح الرباني.
آنچهه هکهه هامروزه هبهه هنامه هفرقةه هقادريهه هوجوده هدارده هوه هخوده هرا
ادامهدهنده راه امام عبدالقادر ميدانند فرسنگها با راه آن امام
جليلالقدر فاصله دارد .پيروان اين فرقه معتقد به وحدت وجود
هستند امري که امام در فتح الرباني ،آنرا کفر ميداند.
-آشنايههي بهها شخصههيت و افکار امام عبدالقادر گيلنههي ،نوشتههه ابوالحسههن 1
در مورد تاريخ ابن اثير بايد گفت :اين نويسنده توانا در آخر
حيات سلطان ايراداتي بر او ميگيرد که وارد نيست مانند کشتن
ملحده جهاد با گرجيان و....
چراه هکهه هابنه هاثيره هقبل هوقتيه هکهه هاينه هجرياناته هرخه هدادهه هاست
سلطان را بخاطر آنکه مسلمانان را از دست ملحده و گرجيان
نجات داده است ستوده است .در مورد خلفت عباسي خود ابن
اثير تأکيد کرده است که ناصر خليفه عباسي عياش و کبوترباز
بوده و وزرايش نيز از ملحدين بودهاند.
تاريخه هجهانگشايه هازه هآنجاه هکهه هنويسندهه هاشه هدره هدرباره همغول
(هلکوخان) بوده و امور عراق به وي واگذار شده بود ناچارا ً در
مورد سلطان محمد و سلطان جللالدين حرفهاي مخالف را
انشاء کرده است .با اين حال پرده از روي خيلي از واقعيتها
برداشته است .و بجز در چند مورد که مجبور بوده است آندو
سلطان را بد جلوه دهد در ساير موارد جانب انصاف را رعايت
کرده است .تاريخ فتحنامه هرات هم بيشتر به ذکر تاريخ هرات
ميپردازد و کمتر به ساير جاها ميپردازد.
در ميان تاريخهاي معاصر تاريخي که در آن تعصب ضد ترکي و
ضد اهل سنت رخنه نکرده باشد در ايران وجود ندارد .متأسفانه
نويسندگان اين تواريخ دانسته يا ندانسته عصر خوارزمشاهي را
عصر تاريکي و جنگ و خونريزي و خانمانسوز معرفي کردهاند.
تاريخي که در اين مورد در ايران از روي انصاف نوشته شده
باشد و تمام جوانب را در نظر گرفته باشد وجود ندارد .در ميان
منابعه همعتبره هخارجيه هدره هاينه هبارهه هاينجانبه هخواندنه هکتابه هدولت
خوارزمشاهيانه هازه هپروفسوره هابراهيمه هقفسه هاوغلوه هازه هاستادان
دانشگاهيه هترکيهه هراه هتوصيهه هميکنم.ه هوليه همتأسفانهه هاينه هکتاب
تمامي دوران خوارزمشاهيان را شامل نميشود بلکه وقايع را تا
مرگه هسلطانه همحمده هبازگوه هکردهه هاست.ه هنکتهه هديگره هاينکهه هحيات
علمي در دوران خوارزمشاهيان ناشناخته مانده است .و در اين
مورد چندان کوششي نشده است .با آنکه در تمام دوران حيات
آنهاه هتاه هحملهه هويرانگره همغوله هدانشگاههاه هوه همدارسه هکامل ًه فعال
بودهاند و دانشمنداني همچون اسمعيل جرجاني که تربيت شده
دست آنها است .وجود داشتهاند.
107 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
ساله 607هنبرده هايلمشه هبينه هسلطانه هوه هقراختائيانه هرويه هداده هو
سلطان به بزرگترين پيروزي خود رسيد .وي دشمن را شکست
داده تا اُترار را به تصرف درآورد و مسلمانان آن مناطق را از
حکومته هکفاره هرهاند.ه ههمچنينه هازه هپرداخته هخراجه هبهه هآنهاه هآسوده
گرديد .و بدين ترتيب حکومت قراختائيان را منقرض ساخت.
در ساله 608هاهالي سمرقند بدستور سلطان عثمان که اينک
داماد سلطان محمد بود دست به کشتار سربازان خوارزمي و
مردمه هعاديه هخوارزمه هميزنند.ه هوه هعثمانخانه هباه هگورخانه هپادشاه
جديده هقراختائيانه همتحده هميشود.ه هوه هسمرقنده هدوبارهه هتابعه هکفار
ميگردد .سلطان محمد سمرقند را تصرف ميکند و سربازانش
را که به انتقام کشتهشدگان خود بدست بعضي از اهالي سمرقند
دسته هبهه هکشتاره هميزننده هبهه هتوصيهه هعلماءه هازه هاينه هکاره هبرحذر
ميدارد .وي براي بدست آوردن دل مردم سمرقند آنجا را دومين
پايتخته هخوده هتبديله هميکند.ه هوه هدسته هبهه هکارهايه هعمرانيه هدر
سمرقند ميزند .سلطان عثمان هم به درخواست همسرش دختر
سلطان محمد اعدام ميشود .مازندران و کرمان در 606و 607
به تصرف سلطان محمد درآمد .در همان اوان فارس نيز تابعيت
خوارزمشاه را پذيرفت دره 612هسلطان محمد دولت غوريان را
دره ههراته همنقرضه هکرده هوه هبره ههراته هوه هغزنهه هوه هفيروزکوهه هدست
يافت .در زمستان ساله 612هدر جنگي که بين سلطان محمد و
جوجي پسر چنگيز روي داد ،مغولن بعد از يک روز جنگ سخت
شبانهه هباه هروشنه هنگهه هداشتنه هآتشهايه هخوده هگريختند.ه هاينه هاولين
برخورد سلطان با آنها بود .در اين زمان حکومت خوارزمشاهيان
به حدود چين رسيده بود و با مغولن همسايه بود.
1
سلطان محمد و خلفت عباسي
در سالهاي آخري سلطنت تکش ،ناصر خليفه عباسي که بعد
از شکست سپاهيانش وزيرش به دست اين خوارزمشاه ،پيوسته
ازه هقصده هاوه هبيمه هداشته هباه هپادشاهانه هغوره هدره هتحريکه هايشانه هبه
دشمني با خوارزمشاهيان مشغول شد .ناصر خليفه عباسي که
مرديه هظالمه هوه هناشايسته هبوده هبزرگانه هدولتشه هماننده هخزانهداره هو
-2ه هپيشنهاده هدومه هاينه هبوده هکهه هسلطانه هبايده هشخصا ًه فرماندهي
لشکريانه هراه هبدسته هگيرد.ه هطبقه هپيشنهاده هبايده هبرايه هدفاعه هاز
خراسان و عراق در ماوراءالنهر با مغول جنگيد اين پيشنهادي بود
که سلطان جللالدين طرفدار آن بود.
-3ه هپيشنهاده هفرماندهانه هنظامي:ه هبهه هدشمنه هاجازه هدادهه هشوده هتا
آزادانهه ا ز هماوراءالنهره هبگذرد،ه هوقتيه وارده گذرگاهها ي هکوهستاني
شد کليه راهها به روي او مسدود شود و با محاصره کردن آن
گذرگاهها دشمن را به نابودي کشيد.
- 4بطرف غزنه رفته و در آنجا مقاومت کنند در صورت عدم
موفقيت به هند عقبنشيني کنند و در آنجا مبارزه را ادامه دهند.
اين کار منجر به نابودي امپراطوري ميشد.
-5ه هدفاعه هازه هماوراءالنهره هبدينه هترتيبه هکهه ههره هشهريه هباه هقواي
خويش و پادگان تقويت شده اينکار را انجام دهد .و سلطان هم با
گردآوري لشکر و تجهيزات به ياري آنها خواهد آمد .اين نقشه
تصويب ميشود.
علل موفقيت مغول
- 1خلف ت عباسي:ه هباه هحمايته همعنويه هوه هتبليغاته هروحانيت
وابسته به نزد خود (در شهر بخارا عامل اصلي سقوط شهر امام
جمعهه هشهره هبود.ه ههمچنينه هدره هشهره هخوارزمه هامامه هجمعهه هشهر
عليرغمه همقاومته همردمه هخوده هراه هبهه همغوله هتسليمه هکرد).ه هشيخ
مجدالدين زناکار در ساله 612هبدستور سلطان کشته شده بود
اينه هامره هباعثه هشده هکهه هشيخه هنجمالدينه هکبرويهه همؤسسه همذهب
کبرويه هوادارانش را به عدم مقاومت فراخواند.
-2ملحده:ه هدره هاينه هزمانه هملحدهه هبهه هسرکردگيه هجللالدين
حسن اسماعيلي که به ظاهر از آيين اسماعيلي دست برداشته و
به نو مسلمان معروف شده بود ،ايلي چنگيزخان را ميپذيرد و
دست در دست او و دستگاه خلفت بر عليه خوارزمشاه دست
بکاره هميشود.ه هازه هآنجاه هکهه هافراده هملحدهه هعقيدهه هباطنيه هخوده هرا
آشکار نميکردند ،و از تقيه استفاده ميکردند براحتي قادر بودند
که در ميان دشمنانشان نفوذ کرده و اخبار دسته اول را از آنها
کسب کنند .آنها بدستور خليفه يکي از فرماندهان بزرگ سلطان
محمد بنام اغلمش را قبل ً به شهادت رسانده بودند.
115 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
علءالدينه هصاحبه هباميانه هراه هبهه هشهادته هرسانده هوه هبهه هاينه هترتيب
کساني که در روز مبادا هر يک بسان هزار مرد جنگي بودند را به
باد فنا داد .اين مسئله باعث شد که حکمرانان محلي اعتمادي به
خوارزمشاه نکنند همچنين مردان شايستهاي که کشته شدند اگر
زندهه هميماندنده هميتوانستنده هباه هبسيجه هسپاهه همغولنه هراه هدرهم
شکنند.
-7آزادي مسلمانان ختن از دست گوچلکخان:
گوچلکخانه همسيحيه هسپسه هبوداييه همسلمانانه هراه هبخصوصه هدر
کاشغر تحت شديدترين شکنجهها و غارتها قرار داده بود و با
مجبور کردن آنها از دادن اذان و برگزاري نماز جلوگيري کرده و
کليه مساجد و مدارس مسلمانان را تعطيل کرده بود .وي حدود
سهه ههزاره هتنه هازه هعلمايه همسلمانانه هازه هجملهه هزاهدانه هوه هفقهاه هرا
مجبور کرد که گردهمايي تشکيل دهند و مردم بسياري را دعوت
ميکند تا بدين وسيله اسلم را لکهدار سازد .در آن ميان امام
علءالدين محمد ختني از اسلم دفاع کرده ضمن محکوم کردن
گوچلکخان به دنبال هذيان گفتن او درباره پيامبر با گفتن خاک بر
دهانت با وي به مقابله برميخيزد .بدستور گوچلکخان آن امام را
تا چهار روز گرسنه و تشنه و برهنه و دست بسته نگه ميدارند تا
وي کافر شود اما آن مجاهد مقاومت ميکند .سپس او را بر در
مدرسهاشه هبهه هچهاره هميخه هميکشنده هاماه هآنه هامامه هبزرگواره هدره هآن
شرايط نيز از نصيحت و ارشاد مردم باز نميماند .و تا روح در
بدنشه هبوده همردمه هراه هبهه هپيرويه هازه هقرآنه همجيده هفراميخوانده هو
ميگفت:ه هايه همردم،ه هدنياه هبازيچهايه هبيشه هنيست،ه هجهانه هباقيه هبر
پرهيزکارانه هبهتره هاسته هآياه هفکره هنميکنيده ه(انعام ،ه )32ه هبعده هاز
شهادت آن مجاهد سپاه مغول بر سر گوچلکخان ميريزند و او
فراري ميشود اما بالخره دستگير و سر از تنش جدا ميشود.
بعده هازه هبره هافتادنه هحکومته هويه همغولنه هبهه هاهاليه هختنه هاجازه
ميدهنده هکهه هبهه هدينه هخوده هبازه هگردند.ه هاينه همسئلهه هيکيه هازه هعلل
پيروزيه هچنگيزخانه هبود.ه هچراه هکهه همسلمانانه هبهه هعلته هاينکاره هاوه هو
همچنينه هوجوده هسپاهيانيه همسلمانه هدره هلشکره هاوه هويه هراه هدشمن
اسلم نميشمردند .سلطان محمد که قصد داشت به عراق عجم
رفته و با سپاهياني منظم به ماوراءالنهر برگردد به علت خيانت
117 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
چوبدستيه هبريدنده هوه هناگهانه هبره هسره هايشانه هتاختنده هاکثره هآنانه هرا
کشتند و چهارپايان و اسلحهشان را به غنيمت گرفتند بدين ترتيب
آنها صاحب تعدادي اسب و گاو و گاوميش شدند .در اين موقع
سلطان خبردار شد که حدود سي هزار تن از لشکريان هندي در
آنه هحواليه هستند.ه هجللالدينه هباه يکصده هو هبيسته مرده بره هايشان
حمله کرد و بسياري از آنها را کشت و بدين ترتيب اسلحه کافي
براي سپاهيان خود و همچنين چهارپايان مختلف را بدست آورد.
دره هاينه ههنگامه هقباجهه همردمه هشهره هگلوزه هشمسالملکه هنايبه هو
جانشين سلطان را در هند کشت .قباجه از آنجا که قصد حکومت
داشت و چون آوازه جللالدين را شنيد دست به اين جنايت فجيع
زد آنگاه با ده هزار سوار به سر وقت سلطان رفت .سلطان با
شبيخون زدن او و لشکريانش را کشت و اين يکي از عوامل بود
که سلطان توانست لشکريانش را سر و ساماني دهد .بعد از آن
مش بينانگذار سلسله شمسيه در بدرخواست شمسالدين ايلتُت ِ
هند با دختر وي عروسي کرد .شمسالدين بعد از مدتي از هيبت
سلطانه هترسيده هوه هلشکريه 130هههزاره هنفريه هراه هبرايه هجنگه هبا
سلطان بسيج کرد اما از روبرو شدن با وي امتناع کرد و ناچارا ً با
او صلح کرد .سلطان غازي هم وقتي ديد کارش در هند به جايي
نخواهد رسيد و چنگيز نيز به چين برگشته است تا شورش چينيان
را سرکوب کند بعد از سه سال ماندن در هند در سال 621ه .ق
بهه هايرانه هبازگشت.ه هچنگيزه هآنه هخونخواره هپليده هقبله هازه هترکه هايران
دستهاي از لشکريان خود را به ري و همدان و ديگر شهرهاي
ايران فرستاد .اين لشکر سه هزار نفري بقاياي مردمي که زنده
مانده بودند را کشتند ،دوباره شهرهايشان را ويران کرده و قم و
کاشان را نيز به ويرانه تبديل کردند ،بعد از ويران کردن ساوه در
تبريز بدستور اوزبک پهلوان عدهاي از لشکريان خوارزمي کشته
شده و بقيه را به مغولن تسليم ميکنند .در حالي که تعداد آن
لشکريانه هازه همغوله هبيشتره هتعداده هلشکريانه هاوزبکه هپهلوانه هازه ههر
دوي آنها بيشتر بود.
سلطان جللالدين از هنده به کرمان آمد .براق حاجب از او
استقبال کرد و سلطان عليرغم آثار دورويي در او همچنان وي را
در سمتش ابقا کرد .وقتي غياثالدين خبر آمدن برادر را شنيد با
126 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
خويه هوه همرنده هوه هاروميهه هوه هاشنويهه هبهه هتصرفه هاشرفه هموسي
درميآيد .اين علت اصلي جنگهاي جللالدين در روم است که
همه به زيانه سلطان تمام شده هم بهه زيان ايوبيان،ه چرا که در
همانه هاوانه هجنگه هپنجمه هصليبيه هدرگرفتهه هبوده هوه هفردريکه هدوم
امپراطوره هرومه همقدسه ه(آلمانه هوه هايتاليا)ه هباه هاستفادهه هازه هموقعيت
متزلزل ايوبيان بر بيتالمقدس دست يافت ،و مقدمات نابودي
حکومته هايوبيانه هازه ههمينجاه هشروعه هشد،ه هيعنيه هازه هرفتاره هاحمقانه
اشرف موسي و بعد از انقراض حکومت اتابکان آذربايجان بدست
توانايه هسلطانه هجللالدينه هگرجيانه همسيحيه هکهه هدسته هکميه هاز
مغولها در کشتار و غارت مسلمانان نداشتند ،طمع در آذربايجان
بستند ،و حتي بر آن شدند تا خلفت عباسي را براندازند ،آنگاه
مساجد را کليسا و حق را باطل کنند .آنها با سي هزار نفر حرکت
کردند .در اين موقع با آنکه سلطان مريض بود با توکل بر خداوند
متعال روي به گرجيها کرد .بعد از شکست دادن آنها و دستگيري
شلوهه هوه هايوانيه هازه هحکمرانانه هگرجيه هسلطانه هآنهاه هراه هميبخشد،
بدان شرط که آنها وي را در فتح گرجستان ياري کنند .اما آنها در
بين راه خيانتشان آشکار شد .سلطان هر دوي آنها را به هلکت
رساند ،بعد از آن سلطان تفليس را تصرف کرد .در اين ميان
ناگهان خبر رسيد ،که براق حاجب رشته دوستي را پاره کرده و
از کرمان به قصد عراق روان شده است سلطان در عرض هفده
روز از تفليس به کرمان رفت ،در حالي که از لشکريان بيش از
سيصد سوار همراه نداشت .براق حاجب پيشکشهاي فراوان به
پيش سلطان فرستاد و از او عذرخواهي کرد و ثابت شد که آن
خبر دروغ بوده است .بعد از آن سلطان به اصفهان رفت ،بزرگان
عراق به خدمت وي آمدند .کمالالدين اسمعيل اصفهاني شاعر
پرآوازه بدان مناسبت سروده است:
بهه هيمنه هسيره هسپاهه هخدايگان بسيطه هرويه هزمينه هگشته هباز
جهان آبادان
بقيت ي هکه هزانسانه بمانده هواز کننده هتهنيته هيکدگره هبهه هحيات
حيوان
کهه هبرگه هاوه ههمهه هعدلسته هو زباغه هسلطنته هاينه هيکه هنهال
129 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
که ايزدش بسزا کرد بر جهان جلل دنيا و دين مينکبرني آن
سلطان شاهي
زهيه همعانيه هخوبته هبرونه هز زهيه همعارجه هقدرته هوه هراي
حصرههههههههههههه هههههههههههههبيان طورههههههه هههههههکمالههههههههههههه
عمارت از تو پديد آمد از پس تو عمر نوح بيايي از آنکه در
طوفان عالم
تو برگرفتي ناقوس را زجاي توه هداده همنبره هاسلمه هبستديه هز
اذان صليب
نهاد گام دوم بر اقاصي اران براقه ههعزمه ههتوه ههگماميه ههکه
برگرفتهههههههههههه ههههههههههههزهند
به اسب وپيل چه حاجت يکي زلعبه هتيغه هتوه هدرضربه هخصم
پيادهبران شهمانست
هنوز سلطان گرد خستگي را از خود دور نکرده بود ،که خبر
رسيد کفار گرجي به تفليس آمده و مساجد را ويران کردهاند ،و
ملک اشرف موسي حاجب بن علي را به اخلط فرستاده و او در
آن منطقهه بيداد میکند،ه همچنين ملکه سلطان نيزه از خوي به
اخلط رفته و با آنها متحده شده است .سلطان به آن نواحي
لشکر کشيد و گردن کشاندگان را سرجايش نشاند ،که خبر رسيد
مغوله هحملهه هآوردهاند.ه هسلطانه هبهه هسرعته هبرميگردده هتمامي
مغولن را در نزديکي ري قتلعام ميکند .باز در همين سال يعني
سال ه 624ههه .هقه هملحدينه هاسماعيليه هدسته هبهه هکشتاره همردم
ميزنند و سلطان غازي به سرزمين تحت کنترل آنها حمله برده
از الموت تا کردکوه در خراسان را به ويراني کشيده و آنها را به
خفته و هخوار ي همينشاند.ه حمله همغوله هاينه ملحدان هراه نيرومند
ساخته بود.
ملحدانه هاسماعيليه هقبل ًه يکيه هازه هسردارانه همشهوره هجللالدين
بنامه هاورخانه هراه هدره هساله 623هبهه هشهادته هرساندهه هبودند.ه هاوه هاز
خويشاوندان سلطان بود .در عدل و کرم شهره بود .وي جناح
چپه هلشکره هراه هنگهبانيه هميکرده هوه هبهه هسببه هدليريه هوه ههوشياري
اورخان هيچگاه جناح چپ در جنگ شکست نخورده بود ،در جنگ
اصفهانه هقدرته هوه هسلحشوريه هاوه هبرايه هسپاهيانه همشخصه هشد.
همگي معتقد بودند اگر اورخان زندهه بود جناح چپ هيچگاه از
دشمن شکست نميخورد.
نبرد اصفهان
نبرده هاصفهانه هدره هدومه هرمضانه هساله 625هرويه هداد.ه هقبله هاز
شروع جنگ سلطان در يک سخنراني حماسي لشکريانش را براي
جهاد با مغولن آماده کرد.
سلطانه هدره هجمعه هسردارانه هوه هبزرگانه هوه هلشکريانه هگفت:
پيشامدي عظيم و بليي عظيم رخ داده است .اگر تن به ناتواني
و ترس دهيم ،اميد هيچ بقايي نيست ولي اگر مقاومت کنيم و
131 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
صبر پيشه سازيم به ياري خداوند پيروزيم .اگر کار به نوعي ديگر
رخ دهد از درجه شهادت و مقام سعادت محروم نخواهيم بود﴿ .يَا
أَّيهَا اّلذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيُتمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَا ْذكُرُوا اللّهَ كَثِيا َلعَّل ُكمْ ُت ْفِلحُونَ﴾ ه(اي کساني که
ايمان آوردهايد ،چون با گروهي روبرو شويد پايداري کنيد و خدا را
بسياره هياده هکنيده هکهه هرستگاره هشويد.ه ه(انفال،ه )45ه ههمهه هيکدله هو
يکزبان سخن سلطان را پذيرفتند .سلطان لشکر را آرايش داد.
قلب و دو جناح سپاه را روشن ساخت .لشکريان مغول داراي
فرماندهاني نامآور همچون باچونوين – باينال نوين – اسن طغان
نوين – بايملس نوين و باسور نوين بود آنها دو هزار نفر را براي
جمعآوري آذوقه و علوفه با اطراف اصفهان ميفرستند .سلطان
با فرستادن سه هزار نفر همگي را کشته يا اسير کرد .سپس
اسرا را براي قوت قلب مردم اصفهان کشت .در موقع تلقي دو
لشکر برادر بيوفاي سلطان غياثالدين و جهان پهلوان ايلجي با
نزديکان و گروهي ديگر متواري شدند .اما سلطان به روي خود
نياورد و جنگ روي داد .جناح راست سلطان جناح چپ مغول را
تار و مار کرد .سلطان خود به قلب مغول حمله کرد و آنها را به
سختي شکست داد.
جناح راست سلطان فکر ميکند که جناح چپ نيز لشکريان
مغوله هراه هشکسته هدادهه هاسته هبهه ههمينه هخاطره همغوله هراه هتعقيب
ميکند .در اين جنگ مغول در حقيقت کامل ً درهم شکسته شد و
سلطان بدرخواست يلن نوغو سردار شهيدش که وي را سوگند
داد تا مغول را دنبال کنند و همگي را به قتل رسانند در کمين
لشکري که مغول هميشه در کمين نگه ميداشت افتاد ولي با
شيردلي وصفناپذيري که داشت صف مغول را درهم شکست و
به طرف لرستان رفت .بعد از هشت روز به اصفهان برگشت و
مردمه هاصفهانه هبعده هازه هبرگشته هاوه هدره هروزه هعيده هرمضانه هبسيار
خوشحال شدند.
برفتندهه ههيکبارگيهه ههسويهه ههاو چو ديدند ايرانيان روي او
سلطانه هازه هاکثره هبزرگانه هخشمناکه هبود.ه هدستوره هداده هخانانه هو
سروراني که از نزديکان و ناميافتگان دولت خاندان او بودند و
روزه هنبرده ههيچه هکاريه هنکردند،ه هپيشه هاوه هآوردند،ه هويه هروسريه هروي
132 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
سرشانه هانداخته هوه هگرده همحلههاه هبگردانيد.ه هدستهه هديگريه هکهه هداد
مردانگي داده بودند ،و پايداري کرده بودند ،را لقب خاني داد.
برخي ديگر از آن سلحشوران را ملکي و خلعت و تشريف داد ،و
آنان را به مراتب بال ترفيع داد.
بعد از آن سلطان لشکرياني را بدنبال مغول فرستاد .از آن
لشکره هبيشماره همغوله هفقطه هافراده هانگشتشماريه هتوانستنده هاز
جيحون بگذرند بقيه همگي به هلکت رسيدند .اين پايان مغول در
ايران بود .اما خيانت ملحدان اسماعيلي و کفار گرجي و سايرين
تاريخ ايران را به گونهاي ديگر رقم زد .سلطان در سال 626به
گرجستان لشکرکشي کرد ،چرا که تمامي حکام گرجي و ارمني
و لکزي و آلن و ساير کفار باهم متحد شده بودند و قصد حمله
به ايران را در سر ميپروراندند .سلطان با لشکري بسيار کم در
مقابله درياييه ازه کفاره صفآراييه هميکند.ه هويه باه هزيرکيه خاصي
لشکره هقفچاقيه هراه هازه همتحدانشه هجداه هميکنده هوه هآنانه هراه همتقاعد
ميکند که به مملکت خود بازگردند .بعد سلطان به سران کفار
پيشنهاد ميدهد که چون هم شما و هم ما خستهايم امروز جنگ
تن به تن جوانان راه به راه اندازيم و فردا جنگ مغلوبه کنيم .اين
پيشنهاد پذيرفته شد ،و سلطان خود به شکل ناشناسي به ميدان
رفت ،بعد از کشتن پنج تن از کفار سلطان غازي به لشکريانش
دستور حمله داد .کفار که از شجاعت سلطان به وحشت افتاده
بودند ،دست به فرار زدند ،و لشکر اسلم به راحتي توانست بر
آنهاه هپيروزه هشوده هدره هحاليه هکهه هنسبته هتعداده هلشکريانه هاسلمه هبه
نوشته جويني به کفار کمتر از يک در مقابل صد بود.
سلطان براي فرونشاندن فتنه ملک اشرف موسي به پايتخت
او لشکر کشيد و بعد از محاصرهاي طولني شهر اخلط را به
تصرف خود درآورد.
در سال 627ه .ق کيقباد حاکم سلجوقي روم با ملک اشرف
متحده ميشود آندو لشکري به استعاد يکصد هزار مرد جنگي با
تجهيزات کامل بسيج کردند.
سلطانه هغازيه هدره همقابله هآنهاه هصفآراييه هکرده هباه هآنکهه هبسيار
مريض بود .وقتي آن همه لشکر را ديد آهي از ته دل کشيد و با
چشمان گريان گفت :اين لشکر در اختيار من بود مغولن را کاملً
133 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
از ترس از نيمه راه بازگشت ،و خبر داد که مغول از ملزگرد
عقب نشستهاند .اوترخان سلطان را با ناجوانمردي فريب داد و
با مکاتبهاي که با ملک مظفر داشت کمينگاه سلطان را به مغول
نشانه هداد.ه هسلطانه هکهه هقبل ًهه لشکريانشه هراه هتوسطه هيکيه هاز
سردارانشه هبهه هسويه هاصفهانه هفرستادهه هبود،ه هتنهاه هصده هتنه هاز
غلمانش را نگه داشته بود .وقتي مغول در سپيده دم به کمينگاه
اوه هحملهه هکردنده هباه هروحه هقويه هکهه هداشته هازه همعرکهه هبيرونه هرفت
پانزدهه همغوله هسلطانه هراه هتعقيبه هکردنده هسلطانه هدوه هتايه هآنهاه هرا
کشته هبقيهه همغولنه هازه هترسه هبرگشتند.ه هازه هاينجاه هبهه هبعده هدرباره
سلطانه هغازيه هديگره هخبره هصحيحيه هدره هدسته هنيسته هابنه هاثيره هکه
وقايع تاريخي را تا سال 629ادامه داده است.
در اخبار اين سال آورده که هنوز از سرنوشت سلطان اطلع
دقيقي در دست نيست بهر حال بايد اذعان کرد که سلطان را با
حيلهه هشهيده هکردنده هبعده هماجرايه هشرابخوريه هوه همستيه هراه هبهه هاو
نسبت دادند و همه گناهان را به گردنش انداختند .عجيبتر اينکه
کسي که درباره سلطان شعر ساخته او را به سبب بقول خودش
مستي نکوش کرده خودش شرابخور بوده است .منشي اول
سلطان بنام نورالدين که قبل از محمده نسوي امره منشيگري
سلطان را به عهده داشت .نسبت شرابه خوردن به سلطان از
طرف دکتر دبير سياوق در کتاب جللالدين خوارزمشاه وي و
همچنين در کتاب سيره محمد نسوي درباره سلطان شهيد تکذيب
شدهه هاست.ه هشهادته هسلطانه هموجبه هنابوديه هشعايره هاسلمه هو
پيروزي شعاير بتپرستان گرديد .دوست و دشمن معتقد بودند
کهه هتنهاه هسلطانه هجللالدينه هاسته هکهه هميتوانده هدره همقابله همغول
بايستد و بس ،با شهادت او اين سد شکسته شد.
بعد از شهادت سلطان سپه مغول سه دسته شد :دسته اول
براي کشتار و غارت دياربکر – ارزنالروم – ميافارقين – ماردين
– نصيبين و موصل رفته و تا ساحل رود فرات در عراق امروزي
رفته آنها در اين حمله بقدري خون ريختند و ويراني ببار آوردند،
که ديگر هيچ نيرويي تاب جنگ با مغولن را نداشت .دسته دوم به
تفليس روانه شدند مردمانش را کل ً قتلعام کردند و همه چيز را
سوزاندنده هوه هغارته هکردند.ه ههمينه هاعماله هراه هدره هبعضيه هديگره هاز
135 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
نواحي مانند اخلط نيز انجام دادند .دسته سوم بعد از تسلط بر
مراغه از راه آذربايجان به اربل رفتند .در آنجا کشتار هولناکي
کردند سپس به تبريز بازگشتند .مردم تبريز با دادن هداياي بسيار
و استقبال باشکوه از مغولن از قتل نجات پيدا ميکنند .اين بود
نتيجه دشمني کيقباد و ملک اشرف ايوبي و ...آنهائي که يکصد
هزار مرد جنگي را براي جنگ با هم دين خود بسيج کرده بودند
اکنون مانند مور در قلعههاي خود محصور شده بودند ،و براي
نجات مردم بيگناه کوچکترين حرکتي نکردند ،اما قهر خداوندي
بزودي دامن آنان را فراگرفت غلمان آنها ،آنها را از اريکه قدرت
به زير کشاندند و خود حکومت را بدست گرفتند به دنبال اين
فاجعه عظيم نيرويي در شام و مصر سر کار آمد که تا سيصد
ساله همقاومتترينه سده هاسلم هدره مقابله کفاره مغوليه وه صليبي
گشت ،و هر دو را به خاک سياه نشاند .اينان همان کساني هستند
که در تاريخ مصر به مماليک معروفند.
1
برخي از دانشمندان دوره خوارزمشاهي
-1امام رافعي ( 623-555ه ق) ابوالقاسم
عبدالکريم بن محمد قزويني :فقيه – حديثشناس – مفسر
– مؤرخ و اديب داراي کتابهاي مهمي است از جمله:
-1ه هفتحالعزيزه هدره هشرحه هوه هجيزه هدره هشانزدهه همجلد.ه -2ه هکتاب
التدوين در اخبار قزوين.
آنکه ه ههبود ه ههاوه ههشارح ه هههر حجهالسلمههه هههامامههه هههرافعي
مشکلت
ماهه هذيقعدهه هششمه هبودش ششصده هوه هبيسته هوه هسهه هاز
وفات هجرتهههههههههههه ههههههههههههشمسي
کهه هبيعلمه هکسه هراه هبحق طلبه هکردنه هعلمه هازه هآنه هاست
راههههههههههههه ههههههههههههنيست فرض
-تاريههخ ادبيات در ايران ،ذبيعالله صههفا -2تاريههخ ادبيات ،براون -3تاريههخ 1
گزيده ،مستوفي.
136 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
کهه هازه هننگه هنادانيه هآنگاه کسيه ههننگه ههدارده ههزه ههآموختن
نيست
دره هصومعهه هرفتهه هدله هببازار در جامه صوف بسته زنار چه
چههههههههههههههه ههههههههههههههسود سود
يکه هراحته هوه هصده ههزاره هآزار زه هآزاره هکسانه هراحته هخود
چههههههههههههههه ههههههههههههههسود ميطلبي
(هري = هرات)
از ابيات او است:
توه هروحه همجرديه هبره هافلک ايه هدله هزغباره هجهله هاگره هپاک
شوي شوي
حاجب نيز گويند .اين کتاب به سبب اهميتش در قرون 8و 9و 10
ه .ق بارها شرح شده است.
- 12سيفالدي ن ابوالحسن عليب ن ابيبکر المد ي م
:631شرح بر منتهي السئول دارد.
- 13افضلالدين بن ناماور الخنجي 649-590ه .ق :از
آثار اوسته - 1کشف السرار عن غوامض الفکاره - 2الموجز در
منطق.
-14مفضلبن عمربن مفضل ابهري سمرقندي
معروف به اثيرالدين ابهري متوفاي 663ه .ق :ههاز
شاگردانه همعروفه هامامه هفخره هرازي.ه هويه هرياضيدانه – ههمنجمه –
فيلسوف و منطقدان بود.
-15کمالالدين اسماعيل اصفهاني شهادت :635
بدست ه ههمغول ه ههدر ه ههاصفهان ه ههوي ه ههمداح ه ههسلطان ه ههجللالدين
خوارزمشاه شهيد بود .هنگام شهادت با خود دو رباعي زير را بر
ديوار نوشت:
دره همذهبه هماه هکمينهبسازي دل خون شد و شرط جانگذاري
همينههههههههههه هههههههههههاست اينههههههههههههههههه هههههههههههههههههاست
شايده هکهه همگره هبندهنوازي باه هاينه ههمهه ههيچه هنمييارمه هگفت
اينست
بر حال من و واقعه بد گريد کوه هدله هکهه هدميه هبروطنه هخود
گريد
امروز يکي نيست که بر صد ديه هبره هسره همردهايه هدوه هصد
گريد گريانههههههههههههههه هههههههههههههههبود
دره هروزگارانه هپيشينه هکهه هرشتهه هدانشه هوه هدانشمندانه هازه ههم
نگسيخته بود ،همه بر نگهداري و تثبيت گفتار زيبا و زنده نگاه
داشتنه همراسمه هبزرگ،ه هتوسطه هعلماءه هوه هانديشمندانه هانجام
ميپذيرفت .جويني عصر تسلط مغول را اين چنين ادامه ميدهد،
امروزه دروغ و ريا را پند و ذکر پندارند .حرامزادگي و سخنچيني
را دليري و شهامت نام کنند .زبان و خط اويغوري را هنر و دانش
بزرگ دانند .اکنون هر ولگردي در لباس عصيان ،امير هرمز دوري
صدر ،هر نيرنگبازي وزير ،هر بخت برگشتهاي دبير ،هر تازه به
دوران رسيدهاي مستوفي ،هر ولخرجي ناظر هزينه ،هر ابليسي
معاون ديوانه – ههر شاگردي صاحب حرمت و جاه ،هر فراشي
صاحبه همحافظ،ه ههره هستمگريه هپيشکار،ه ههره هخسيسیه هکس،ه ههر
خسيسيه هرئيس،ه ههره هخيانتپيشهايه هقدرتمند،ه ههره هدستاربندي
دانشمندي بزرگوار ،هر شترباني به خاطر افزوني مال مشغول با
زيبارخي و هر حمالي از کمک شانس گشاده حال شده است.
و زحسرت و غم سينه بنالش آزادهدلن گوش بمالش دادند
دادند
در اين دوران همه دشمنان اسلم دست بدست يکديگر دادند تا
اسلم و مسلمين را بکلي نابود کنند .پيمانهايي بين آنها منعقد
شد و جنگهاي بسيار شديد بين آنها و مسلمين درگرفت .بسياري
از سرداران و منشيان مغولن از دشمنان قسم خورده مسلمين
بودند .جريان را در سه قسمت جداگانه شرح ميدهم.
-1يهوديان :سر دسته يهوديان صليبي بود بنام سعدالدولة که
از پزشکان ارغون ( 610-683ه.ق) بود .وي از ابهر زنجان بود و
توانسته هباه هحيلههايه هفراوانه هدره هساله 686ههبهه هوزارته هارغون
برسد .سعدالدولة بزودي دست عموم عمال و کارکنان مسلمان
را از کار کوتاه کرد و از طرف خود همه ارکان حکومتي را در
دست يهوديان و مسيحيان گذاشت .سعدالدولة سپس امور مالي
کشور را تحت اداره خود آورد و دست جميع امراي ارغون را از
همهه هجاه هکوتاهه هساخت.ه هويه هارغونه هراه همتقاعده هکرده هکهه هادعاي
پيامبري بکند و به مکه حمله برده آنجا را از بت پر کند و علماي
اسلمه هراه هقتلعامه هکند.ه هاماه هقبله هازه هاينکهه هاقداميه هصورته هگيرد.
سعدالدولة به دست امراي ارغون که از وي ناراضي بودند به
هلکت رسيد( ،صفر 690ه.ق) شش روز بعد از ارغون نيز مرد.
-2مسيحيان:1ه ههجومه همغوله هبهه هجهانه هاسلمه هدره هجهان
مسيحيت به چشم هديهاي الهي نگريسته شد .نفوذ مسيحيان در
دستگاه مغول نقش تعيينکنندهاي در سياستهاي مغول در ايران
بجا گذاشت .اروپائيان در عرض کمتر از ده سال سه هيئت به
دربار مغول در قراقورم روانه کردند .هيئت اول که در شوراي
مذهبي 1245م منعقد شده بود به رياست ژان دوپل نوکارپيني در
سالهه 1246مه هموقعه هانتخابه هگيوکه هبنه هاوگتايه هبنه هچنگيزه هبه
قراقورمه هفرستادهه هشد.ه هگيوکه هفرستادگانه هپاپه هراه هبهه هگرمي
پذيرفت.ه هگيوکه هدوه هوزيره همسيحيه هداشت.ه ههيئته هدومه هباه هچهار
روحاني فرستاده شد .هيئت سوم از طرف سن لوئي به رياست
روحانيه هويليامه هروبروکيه هبسفارته هفرستادهه هشد.ه هاينه ههيئته هدر
سال 1253م به قراقورم رسيد .منگو جانشين گيوک هيئت را به
گرمي پذيرفت و با آنها مهرباني کرد .هولکوخان با آنکه بودايي
-تاريهخ ايران سهرپرسي سهايکس ،جلد دوم -2 ،تاريهخ ايران کمهبريج ،جلد 1
.5
144 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
متعصبي بود اما تحت تأثير دوقوز خاتون زن مسيحي خود قرار
داشت.ه هپاپه هدره هساله 1260هميلديه هازه هابرازه هتمايله ههولکوه هبه
مسيحيته هوه هرفتاره هخوبه هاوه هباه همسيحيانه هاظهاره هخوشنوديه هکرد.
هولکوه همسيحيانه هراه هبهه هتوصيةه هدوقوزه هخاتونه هبهه هکارهايه همهم
مملکتي ميگمارد .در همين سال بود که هولکوخان لشکر بسيار
بزرگي به فرماندهي کنت بوقا سردار مشهور مسيحي خود براي
جنگ با مماليک فرستاد .از همدستان و مشوقان مغولن در حمله
به مماليک مصر هتوم اول پادشاه ارمنستان بود .هدف اصلي از
اين حمله به تصرف بيتالمقدس و برانداختن حکومت مماليک
مصر بود .اما مصريها با شجاعتي وصفناپذير اين اردوي بزرگ
کفار را در هم شکستند و از نابودي اسلم و مسلمين جلوگيري
کردند .اين جنگ در تاريخ به نام نبرد عين جالوت مشهور است.
هتومه هاوله هپادشاهه هارمنستانه هباه ههمکاريه همغوله هوقتيه هحلبه هرا
تسخير کردند کلية اهالي آنرا قتلعام کردند .هتوم با آتش زدن
مسجد بزرگ حلب کينه خود را نسبت به مسلمانان کامل ًه برمل
ساخت .در اين جنگ کفار در حدود پانصد هزار تن از کردان را به
شهادته هميرسانند.ه ههولکوه هوه هجانشينانشه همناسباته هسياسي
مستقيم با اروپاي مسيحي برقرار ساختند .پسر و جانشين هولکو
آباقاخان مريم دختر امپراطور روم شرقي پالئولوگوس را به عقد
خوده هدرآورد،ه هوه هقبله هازه همراسمه هعقده هبهه هدرخواسته همريمه هغسل
تعميد بجاي آورد .بدنبال رد و بدل شدن نامههايي بين آباقاخان با
ادوارد اول پادشاهه انگليس ،پاپ اعظم روم هيئتي را در سال
1278هميلدي مرکب از چند راهب را بدربار آباقاخان فرستاد.
ارغونه هنيزه هدره هانديشهه هاتحاده هباه هغربه هيکيه هازه هصاحبه همنصبان
مسيحي نستوري خود بنام عيسي کلمپخي با نامه زير براي پاپ
هونوروس چهارم فرستاد که ترجمه آن در بايگانيهاي واتيکان
محفوظه استه نامه بتاريخه 1285هميلدي مطابقه 684هشمسي
است .چند سال بدنبال اين اتحاد جنگ هشتم صليبي درگرفت که
به شکست کامل اروپا انجاميد .متن نامه به شرح زير است :و
145 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-نامي يوناني که به مردم چادرنشين سوريه و عربستان داده بودند .بعداً 1
خليفهه هگفته هکهه هباه همغولنه هصلحه هشدهه هاسته هوه هنيازيه هبهه هلشکر
نيست.ه هوقتيه هبغداده هازه هقشونه هخاليه هشد.ه هلشکره همغوله هبحوالي
بغداد رسيد ،وزير دستور داد تا بر دجله پلي ساختند و مغول از
آن گذشتند .اما جهادگران قلع تکريت آن پل را سوختند ،با مغول
جهاد کردند و بسياري از آنها بشهادت رسيدند .امير ابوبکر و امير
علمه هدارالخلفهه هسليمانه هشاهه ههولکوه هوه هلشکريانشه هراه هواداره هبه
فراره هکردند.ه ههولکوه هباره هدومه هبهه هبغداده هحملهوره هشد.ه ههره هچه
سرداران خليفه اصرار کردند که ابن العلقمي خائن است که و
حتي نامهاش به هولکو را به خليفه نشان دادند وي قبول نکرد و
گفت :وزير آدم سالمي است و اين يک توطئه است که بر ضد
وي ساختهاند.
مسيحيان بغداد هم در خفيه با هولکو متحد شدند .در روز اول
نبرد مغولن شکست خوردند .شب روز دوم نبرد بدستور وزير
ملحد سد آب فرات را باز کردند از آنجا که لشکر مسلمين در
موضع پايين رودخانه بودند ،سيل لشکر اسلم را عاجز کرد و آنها
عدهايه هشهيده هوه هعدهايه همنهزمه هشدند.ه هسردارانه هخليفهه هازه هاو
خواستنده هکهه هبغداده هراه هبهه هقصده هبصرهه هترکه هکننده هوه هدره هآنجاه هبا
جمعآوري لشکر با مغول بجنگند اما وزير ملعون خليفه را از اين
کاره هبرحذره هداشته هوه هگفته هکهه همنه هباه هايشانه هصلحه هکردهام.ه هآن
ملعونه باه نامههاي سريه هولکو را از نقشههايشه آگاهه کرد .و
باعث شد که بدون جنگ خليفه و امير ابوبکر و ديگر سرداران به
چنگ مغول بيفتند ،مغول هفت شبانه روز در بغداد کشتار کردند
کليه ملحده و مسيحيان و يهوديان را از شهر خارج کردند ،و بقيه
اهالي شهر که بين هشتصد هزار تا يک ميليون نفر بود را شهيد
کردند،ه هتماميه همساجده – ههمدارسه هوه هکتابخانههاه هراه هآتشه هزدند.
حمداللهه همستوفيه همدته هقتلعامه هبغداده هراه هچهله هروزه هذکره هکرده
است .اما اکثر مؤرخين آنرا هفت شبانه روز و تعداد شهدا را يک
ميليون نفر بر خلف رأي مستوفي که هشتصد هزار کس نوشته
است ميدانند .ويل دورانته در تاريخ تمدن جلده 4هکتاب تمدن
اسلمي صفحاته 304هتاه 305همينويسد :در بغداد سي و شش
کتابخانه عمومي علوه بر کتابخانههاي شخصي وجود داشت که
در حمله مغول طعمه حريق شد.
150 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
1
قضيه اولجايتو
مادر اولجايتو از قبيله عيسوي کرائيت بود ،وي مطابق رسم
دين مسيحيت اولجايتو را غسل تعميد داد و تا زمان مرگ مادر،
اولجايتوه هعيسويه هبود.ه هبعده هازه همرگه هاو،ه هاولجايتوه هزنيه همسلمان
اختيار کرد .آن زن پاکدامن وي را به اسلم خواند و بدين ترتيب
اولجايتو به اسلم گرويد .در سال 709ه .ق اولجايتو در اثر تبليغ
يکي از امراي متنفذ خود بنام طرمطاز و تشويق سيد تاجالدين
آوجي به ملحده گرويد .وي دستور داد تا نام خلفاي راشدين را از
خطبه و سکه بيندازند و بجاي آن نام حضرت علي و دو فرزندش
راه هبياورند.ه ههمچنينه هلفظه هعليه ولياللهه هراه هدره هرديفه هشهادتين
گردانند و مردم ايران را شيعه کنند .همچنين حي علي خيرالعمل
راه هبهه هاذانه هاضافهه هکنند.ه هاولجايتوه هبرايه هاشاعهه هعقايده هملحده
پيشوايانه هاينه همذهبه هراه هجلبه هکرده هوه هدره هجنبه هگنبده هسلطانيه
مدرسهاي درست کرد که در آن شصت معلم و دويست شاگرد
بسر ميبردند .براي از بين بردن مذهب اهل سنت جمالالدين
حسن بن مطهر حليه 726-648هه .ق معروف به علمه حلي و
پسرش فخرالدين محمد به درگاه اولجايتو ميشتابند تا از فرصت
بدست آمده کمال استفاده را ببرند .علمه حلي براي منحرف
کردن مسلمين کتاب منهاج الکرامه را نوشت .اين کتاب دليل
حلي را درباره وليت حضرت علي و ديگر عقايد وي را شامل
است .خواجه نصير طوسي ملحده ديگر نيز با خيانتهاي خود تا
آنجا که توانست در اين زمينه کوشيد.
در آن زمان علماي بزرگي با اين انديشههاي ملحده به مبارزه
برخواستند که مشهورترين آنها عبارتند از قاضي بيضاوي صاحب
تفسير و علمه ابن تيميهه – هقاضي بيضاوي در ساله 685هه .ق
وفات نمود .اما ابن تيميه که تا سال 728ه .ق زنده بود با فعاليت
شديدي که داشت مسير تاريخ را در ايران تغيير داد .ابن تيميه با
نوشتن کتابهاي در رد ملحده و مذهب تصوف بزودي اين دو
فرقه را که تحت حمايت مغول رشد کرده بودند را به حاشيه
-تاريهخ گزيده -2پيدايهش دولت صهفوي ميشهل ،م مزاوي -3تاريهخ ايران 1
-وآية الله برقعي رحمة الله عليه اين كتاب مختصر را به 1
بهه هرياه هرويه هدينه هبپوشيدند اهله همکره هوه هحبله هبکوشيدند
با چنينها بهوش باش اي دل طالبي چشم و گوش باش اي
دل
سفريه هکنه همگره هکهه هسود چند ه ههدر ه ههخانقاه ه ههدود ه ههکني
کني
کهه هبهه هريشه هجهانه ههمي زينه هکچوله هوه هکچله هسري
خندند چندند
زرقه هسازه هوه هزنخپذيره ههمه رندوه هرقاصه هوه همارگيره ههمه
خلقه هراه هترکه ههمته هآموزند در ه ههاندر ه ههکله ه ههخود ه ههدوزند
نوريه:ه هحجابه هدوه هتاه هاسته هنوريه هوه هناري.ه هنوريه هآنه هاسته هکه
مشغول صفات خوب چون توکل و شوق و تسليم و مراقبت و
انسه هوه هوجده هوه هحالته هبود.ه هناري:ه هبايده همشغول:ه هافعاله هشيطاني
همچون فسق و فجور و حرص و شهوت و امثال آن بود.
-4ه هواصليهه هشاخهايه هازه هوحدته هوجوديها:ه همعتقده هبودنده هوقتي
شخص معرفت حق را حاصل ميکند کليه واجبات از او ساقط
ميشود و حرمات بر او حلل ميشود.
- 5عدهاي معتقد بودند که اعتبار به نظر و استدلل نباشد و
ممارسته هعلومه هوه هدرسه هوه هنظره هوه هکسبه هعلمه هحرامه هاسته هو
معرفت حق تنها با مجاهده و تلقين شيخ حاصل ميشود.
-6فرقه ششم مردمي شکمخواره بودند که نه علم داشتند نه
دين به اطراف عالم ميگرديدند و از بهر لقمهيي هميشه طالب
طعام و رقص بودند.
- 7دستههايي بسيار کم هم بودند که با رعايت دقيق موازين
شرعي به سير و سلوک ميپرداختند از اين دسته بودند پيروان
عمر سهرودي وه علءالدولة هسمناني که امروزه اثري از پيروان
آنها وجود ندارد.
اسلم آشنا شوند و اين مسئله باعث گرويدن بسياري از آنها به
اسلم شد .چنان که ترکستان که شامل آسياي مرکزي و استان
سين کيانگ چين امروز ميباشد به اسلم گرويد .همچنين اسلم
در ديگر مناطق تحت کنترل مغول مانند چين منتشر شد .آرنولد
توين بي در تاريخ تمدن صفحاته 561هتاه 519همينويسد :قلمرو
اسلم در زماني گسترش يافت که وحدت دولت اسلمي در حال
پاشيدگي بود .همين مسئله ثابت کرد که اسلم بدون کمک يک
دولت متحد باقي ميماند و گسترش هم مييابد .اين عدم قدرت
مرکزي يک دولت متحد باعث گرايش تودهاي به اسلم در ميان
اتباع غير مسلمان دولتهاي جانشين متحد اسلمي شد .انگيزه
اين کار اين بود که اکثريت غير مسلمان در پناه حکومت اسلمي
در پناه اسلم بودند .وقتي حکومت متحد زوال يافت مردم براي
يافتن پناهگاه مناسب به اسلم روي آوردند.
نبايده هفراموشه هکنيمه هکهه هدره هجنگه هعينه هجالوته هنابوديه هدنياي
اسلمه هبهه هاندازهه هيکه هتاره همويه هسره هبوده هاگره همماليکه هشکست
ميخوردند آنچنان که توين بيه نيز به اين مسئله اشاره ميکند
کل دنياي اسلم بين مغول و مسيحيان تقسيم ميشد.
بر اثر از بين رفتن مراکز علمي بسياري از آثار علمي نيز از بين
رفت .مسلما ًه صدها بل هزارها دانشمند وجود داشتهاند که هيچ
نامه هوه هنشانيه هازه هآنهاه هدره هدسته هنيست.ه ههمچنانه هکهه هدره هتسخير
شهرها توسط مغول آمده است هزاران دانشمند توسط آنها به
مغولستان فرستاده شدند.
اين مسئلهاي است که اگر روي آن دقت شود ميزان خسارت
وارده هشدهه هبهه همراکزه هعلميه هدانشآموختگانه هوه هدانشجويانه هرا
ميشوده هحدسه هزد.ه هاشتباهه هکسانيه هکهه هدورانه هقبله هازه همغوله هرا
دوران کساديه علم ميداننده دره همينه عدم توجهه به سرنوشت
مراکزه هعلميه هوه هتربيتيافتگانه هآنهاه هميباشد.ه هدانشمندانيه هکه
توانستنده هازه هچنگاله همغوله هبگريزنده هتنهاه هنامه هتعداديه هازه هبزرگان
همراه با خلصهاي از زندگيشان که در خاطرشان مانده بود را به
قلم آوردهاند .اين آثار نيز هنوز بررسي کامل نشده است و تنها
بهه همشهورترينه هدانشمندانه هقناعته هشدهه هاست.ه هبنابراين،ه هاين
موضوعي است که بايد روي آن کار کرد.
بعد از مغول چون حملهاي ويرانگر وجود نداشته است و آثار
علميه هاندکه هآنه هدورهه هتقريبا ًه دسته هنخوردهه هباقيه هماندهه هاست.
بعضيها با توجه به آن آثار دوره مغول را بزرگنمايي کرده حتي
آنرا دوران شکوفايي علم دانستهاند و اين موضوع حقيقت ندارد.
ما در دوران مغول هيچ اثري را نميشناسيم که ارزش علمي
باليي داشته باشد بلکه با تأليفاتي روبرو هستيم که اکثريت آنها
خلصه شده کتابهاي قبل از دوران مغول ميباشد ،همچنان که
تاريخنگارانه ههمه هاذعانه هکردهانده هرصدخانهايه هکهه هدره همراغهه هبه
دستور هولکوخان ساخته شد تنها براي طالعبيني بوده است و
هيچگونه ارزش علمي نداشته است.
تعداده هبزرگانه هوه هکتابهاييه هکهه هامروزه هدره هدسته هاسته هبخوبي
نمايانگر عصر انحطاط مغول است .در قرن هفت در اثر توجه
اتابکان فارس و خاندان جوييني تعدادي از دانشمندان از خطر
نابودي نجات يافتند .بعد از زوال قدرت آنها در اواخر قرن هفت و
اوايله هقرنه ههشته هتعداده هعلماءه هنيزه هروبهه هکاستيه هگذاشت.ه هبا
مسلمان شدن ايلخانان و اجراي قوانين اسلم در اواخر دوران
مغول تدريجا ً علمايي تربيت شدند و حکومتهاي محلي که بعد از
163 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
ابهري فيلسوف بزرگ (شاگرد امام فخر رازي) صاحب يکي از
باارزشترين کتابها ميباشده بنام آثار البلد و اخبار العباد ،اين
کتابه هدره هحقيقته هدايرهه هالمعارفيه هاسته هبزرگه هدربارهه هعالمه هو
موجودات و مخلوقات و بلد و آثار آن – معدن – احجار – انسان –
حيوانه هوه هسايره هعلومه هطبيعي،ه هاينه هکتابه همتضمنه هکليهه هاطلعات
قدماه هدره هطبيعياته هوه هتاريخه هطبيعيه هاسته هوه هيکيه هازه هباارزشترين
کتابها درباره آثار دوره اسلمي ايران ميباشد.
- 12منهاج سراج جوزجاني :از مؤرخان بزرگ قرن هفت
ه .ق که از دست مغول به هند گريخت وي در بين سالهاي 657
وه 658هه .ق هکتابه طبقاته ناصر ي هراه تأليفه هکرد.ه اي ن هکتابه از
امهات کتب تاريخ در تاريخ هند و مغول بشمار ميآيد و شرح
مقاومتهاي مردم افغانستان در مقابل مغول در آن آمده است.
- 13عطامک جوين ي 681-623ه .ق :صاحب کتاب باارزش
جهانگشاي که از اصيلترين منابع در تاريخ مغول و خوارزمشاهي
و اسماعيليان ميباشد .کتاب ديگرش تسلية الخوان ميباشد.
-14حمدالله مستوفي قزويني:ه هحمداللهبنه هابيبکره هبن
احمد بن نصر مستوفي قزويني از مؤرخان بزرگ قرن هشتم ه.
ق است وي داراي سه کتاب مهم است:
-1تاريخ گزيده :وقايع تاريخي از خلقت تا سال 730ه .ق.
-2هنزهة القلوب :در جغرافياه – هعلم هيئته – هعجائب عالمه –
تاريخ ايران و اديان ايران تأليف شده در سال 740ه .ق.
-3ظفرنامه :مشتمل بر 75هزار بيت از آن جمله 25هزار بيت
آنه راج ع هبه هتاريخه عربه – 30ههزاره بيته دربارهه هتاريخه اسلم هتا
زمان تأليف کتاب در ساله 735هه .ق که شامل تاريخ مغول نيز
ميباشد 20 .هزار بيت در تاريخ سلطين ايران.
-15عبدالله بن فضلالله شيرازي:ه هازه همؤرخانه هقرن
هشتم ه .ق از آثار مهم او کتاب تجز ية المصار وتزجية العصار
معروف به تاريخ وصاف ميباشد .اين کتاب در حقيقت ذيل تاريخ
جهانگشاي جويني است که وقايع تاريخي را از سال 655ه .ق که
تاريخ جهانگشا در آن سال به مطالب خاتمه داده است پيگيري
کرده تا سال 728ه .ق به تحرير کشيده است.
166 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
بازيچه نام و ننگ يکسو کرديم دل ه ههرا ه ههکه ه هههمي ه ههخزينه
معرفتست
سمنانيه هدره هتصوفه هبهه هروشه هاهله هسنته هبوده هويه همعتقده هبه
اعتدال و متوجه باجراء احکام دين و انطباق اصول تصوف با آن و
دره هاينه هراهه هسختگيره هبود.ه همخالفه هسرسخته هوحدته هوجوديها
بخصوصه همحيالدينه هابيعربيه هبوده هوه هچنينه هاعتقاديه هراه هکفره هو
ضللت ميشمرد .وي معتقد بود که حتي دهريون نيز از اين کفر
وه هضللته هخودداريه هميکنند.ه هديوانه هشعره هاوه هتوسطه هخواجوي
کرمانيه هجمعآوريه هشدهه هاست.ه هجاميه هدره هنفحاته هالنسه هازه هاين
بزرگوار ياد ميکند.
- 29خواجوي کرماني :کمالالدين ابوالمعطا محمودبن علي
بن محمود اديبه – همنجمه – هرياضيدان قرن هشتم ه .ق از آثار
اوست:
-1ه هديوانه هقصايده 6 -2همثنويه هدره هاوزانه همختلفه -3ه ههمايه هو
همايون -4گل و نوروز -5روضه النوار -6کمالنامه -7گوهرنامه
- 8مفاتيح القلوبه -9رسالة البادية - 10رسالة سبع المثانيه -11
رساله مناظره شمسي و سحاب آن.
-30عبيد زاکاني :خواجه نظام الدين عبيدالله زاکاني قزويني
متوفايهه 771هههه .هقه هازه هشاعرانه هبزرگواره هايرانيه هاسته هوي
مبتکرترين و نيرومندترين کسي است که در نوع انتقادي ادبيات
فارسي بدو باز ميخوريم .زاکاني دو نوع شعر سروده است-1 .
اشعار مصايبه و هزل بقصد عيبجويي و عيبگويي از انديشهها و
کردارها و گفتارهاي معاصر خود -2اشعار جد از آثار او است-1 :
موشه هوه هگربهه -2ه هعشاقنامهه ه(هره هدوه همنظوم)ه -3ه هريشنامهه -4
اخلق الشراف -5صد پند -6دلگشا -7تعريفات.
از اشعار اوست:
کهه هندارنده هعقله هوه هدانشه هو آه ازين صوفيان ارزق پوش
هوش
مترصد ه ههچو ه ههگربه ه ههخاموش ازه هپيه هصيده هدره هپسه هزانو
نوش
بر باغ و بوستان شما نيز باه هدخترانه هنکبته هايام،ه هناگهان
بگذرد
بيداد ه ههظالمان ه ههشما ه ههنيز چونه هداد،ه هعالمان،ه هبهه هجانه هدر،
بگذرد وفاههههههههههههههههه هههههههههههههههههنکرد
تاه هسختيه هکمانه هشماه هنيز بر تير جورتان زتحمل ،سپر کنيم
بگذرد
اينه هآبه هناروانه هشماه هنيز آبي است ايستاده در اين خانه،
بگذرد مالهههههههه ههههههههوهههههههه ههههههههجاه
اينه هگرگيه هشبانه هشماه هنيز ايه هتوه هرمهه هسپردهه هبهه هچوپان
بگذرد گرگهههههههههههههههه ههههههههههههههههطبع
همه هبره هپيادگانه هشماه هنيز پيل فنا ،که شاه بقا ،مات حکم
بگذرد اوست
-اشاره بهه اينکهه مغول خود را در حمايهت آسهمان آبهي جاويهد و دولت خود 1
اين گل زگلستان شما نيز در باغ دولت دگران بود ،مدتي
بگذرد
يکه هروزه هبره هزبانه هشماه هنيز اي دوستان ،خوهم که به نيکي
بگذرد دعايهههههههههههههه ههههههههههههههسيفي
اي دوست همه دانه مبين دام ترسمه هکهه هببويه هدره هدانهه هدر
نگر دامههههههههههههه هههههههههههههشوي
مشابهه هآنه هراه هيافته هاهاليه هشهرهايه هبسياريه هقتلعامه هشدنده هاز
جمله سيستان – بست – استرآباد – نخجوان – هرات – اصفهان –
خوارزم – خرمآباد – بروجرد – بغداد – شيراز – و بسياري ديگر از
شهرهايه هايرانه هبهه ههمينه هسرنوشته هدچاره هشدند.ه ههمچنينه هدر
لشکرکشي تيمور به هندوستان و عثماني خسارات شديد مالي و
جاني به مسلمين وارد آمد .يورشهاي سهگانه لنگي به ايران را
مؤرخانه هبهه هقراره هذيله هتقسيمبنديه هکردهاند:ه -1ه هيورشه هاوله هيا
يورش سه سالهه 790-788هه .قه - 2يورش دوم يا يورش پنج
ساله ( - 3 )794-789يورش سوم يا يورش هفته سالهه -802
807هه .ق در يورش هفت ساله تمامي ايران به تصرف تيمور
درآمد و دوران تيموريان در ايران ازه 807هتاه 911هه .ق طول
کشيد .لنگي در 17شعبان 807ه .ق جان سپرد .مملکت وسيع
او بين بازماندگانش تقسيم شد .تيمور چهار پسر به شرح زير
داشت:
- 1اميرزاده غياثالدين جهانگير ،وي در اوايل اميري تيمور در
سمرقند مرد و از او دو پسر ماند ،يکي سلطان محمد که سمت
وليعهدي تيمور را داشت و در يورش دوم تيمور در شعبان 805
هه .هقه هفوته هکرد.ه هديگريه هپيرمحمده هکهه هحکومته هغزنهه هوه ههنده هو
وليعهدي تيمور به او مفوض بود که در ساله 807هه .ق بدست
يکي از امراي خود بقتل رسيد.
-2اميرزاده معزالدين عمر شيخ حکمران فارس ،اين پسر هم
در حيات پدر در حوالي بغداد کشته شد.
-3اميرزاده جللالدين ميرانشاه حکمران آذربايجان و عراق و
الجزيره که در اواخر کار تيمور دچار پريشاني مغز شد .وي در
سال 810بدست قرايوسف حاکم قراقويولونها کشته شد.
- 4اميرزاده معينالدين شاهرخ :مشهورترين و بهترين پسران
تيمور بود که بعد از مرگ پدر با شايستگي که داشت توانست بر
اکثر نقاط ممالک وسيع پدرش مستولي شود .دربار شاهرخ در
نتيجه کفايت و عقل و کارداني اين اميرزاده مدتها دوام کرد و
به علت علمپروري شاهرخ و جانشينانش دوران درخشان ديگري
در تاريخ تمدن اسلمي ايران بوجود آمد .حکومت فرزندان تيمور
در ايران تا ساله 911ههجري قمري به طول انجاميد .در سال
176 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
911ههه .هقه هباه همرگه هسلطانه هحسينه هبنه هبايقراه هايرانه هتدريجا ًه به
تصرف صفويه درآمد.
دره هدورانه هاواخره هتيموريه هترکمانانه هقراقويونلوه هوه هآققويونلو
بترتيب مدتي در ايران کر و فري کردند ولي مدت حکومت آنها
بسيار کوتاه بود.
قراقويونلوها اهل سنت دوازده امامي بودند .بر روي سکههاي
آنها اسامي خلفاي راشدين ديده ميشود .آققويونلوها شافعي
مذهبه هبودنده هکهه هتوسطه هصفويهه هحکومته هآنهاه هبرانداختهه هشد.ه هاز
مهمترينه همنابعه هدربارهه هقراقويونلوهاه هوه هآققويونلوهاه هکتابه هديار
بکريه الطهراني الصفهاني ميباشد ابوبکر متوفايه 886هه .ق و
همه هعصره هجاميه هميباشده هويه هدره هدرباره ههره هدوه هقبيلهه هسمت
منشيگري داشت.
حاله هفرماندهايه هفاتحه هوه هکاميابه هوه هشاعره هوه هخوشنويسه هو
هنردوست بود .او هرات را که مقر حکومته و سلطنتش بود،
بصورت مرکزي فعال براي ادبيات و علوم و هنر درآورد ،و آنرا
محل اجتماع عالمان و اديبان و شاعران و خطاطان و نقاشان
ساخته هتأليفه هکتبه هراه هتشويقه هکرده هوه هوضعيه هبوجوده هآورده هکهه هتا
مدتها بعد از او باقي ماند .شاهرخ از عوامل اصلي رونق علم و
ادبه هدره هعهده هتيموره هبود.ه هوه هجانشينانشه هراهشه هراه هادامهه هدادند.
همچنين شاهرخ ترميم خرابيهاي پدرش و تجديد آباداني شهرها
و ايجاد مدارس و خانقاهها را با علقهيي تمام پيگيري کرد .در
شهر يزد به امر او مقدار کثيري عمارت و بقاع جديد برپا گرديد
شهر مرو که بدستور تولي پسر چنگيزخان ويران شده بود ،در
ساله 812هبه دستور شاهرخ از نو ساخته شد و سدي بر روي
رودخانه مرغاب براي تأمين آب مورد احتياج آن شهر بسته شد.
در شهرها مساجد جامع و مدارس و خانات خير ساخته شد .زوجه
شاهرخ بنام گوهرشاد در شهر هرات مسجد جامع و مدرسه و
خانقاه ساخت .وي در شهر مشهد مسجد گوهرشاد را ساخت که
از بدايع هنر معماري و کاشيکاري قرن نهم ه .ق بشمار ميرود.
همچنين بدستور شاهرخ در سال 815ه .ق کليه قوانين چنگيزي
ملغي اعلم شد و قوانين اسلم جاي آن را گرفت .و دقيقا ً وضع
قبل از يورش مغول در ايران بوجود آمد .از پسران شاهرخ ميرزا
غياثالدين بايسنقر و ميرزا الغ بيک از همه بيشتر در پيشرفت
علمه هوه ههنره هکوشيدند.ه هميرزاه هغياثالدينه هبايسنقره هحاکمه هخراسان
شاعر و خوشنويس ماهر بود که اقسام خط را بدرجه استادي
مينوشت ،محفل او در هرات مجمع ارباب فضل و هنر بود .به
سببه هعلقهه هخاصه هبهه هنسخه هنفيسه هعدهييه هنويسندهه هوه هنقاش
صحاف در دستگاه او وجود داشتند تا کتابخانهاش را به نفايس
آثار مزين سازند .از همين جمله است نسخه شاهنامه معروف به
بايسنقري که از جمله آثار هنري بسيار ارزنده ايراني است .اين
اميره هدره هساله 837ههه .هقه هدره هسنه 37ههسالگيه هدرگذشت.ه هاز
سراسر ايران و توران دانشمندان و هنرمندان بدرگاه او رفته و
وي در آنجا با همه آنها با فروتني برخورد ميکرد .و آنانرا گرامي
ميداشت.
179 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
اينه هسلطانه همعرفته هدوسته هاميره هنظامه هالدينه هعليشيره هنوائيه ه(
906-844هه .ق) بود که در شعر فارسي و ترکي نوائي تخلص
ميکرد .وي بنيانگذار شعر و ادب ترکي است.
رصد = وقت ساعت:
از جمله مدارس بسيار مهم دوران تيموري مدرسه رکنيه يزد
است که بدست رکنالدين محمدبن نظامالحسيني متوفايه 732
هه .هقه هدره هدورانه هزمامداريه هسلطانه هابوسعيده هبهادرخانه هايلخاني
ايجاد شد .اين مدرسه به رصد وقت ساعت معروف بود .برابر
درگاه آن دو مناره بر دو گوشه ايوان ساخته و بر هر مناره مرغي
از مس تعبيه کرده بودند که از هر سويي که آفتاب روي ميآورد
آن مرغ رو بدان جهت مينشست و بر مناره ديگر مرغي پنج
نوبت ميآمد .در ميان رصد چرخي چوبين و منقش تعبيه شده و
به 360درجه تقسيم گرديده بود .هر روز که آفتاب بر ميآمد در
يکي از آن درجهها بحروف ابجد نموده ميشد .بر چهار گوشه
چرخ چهار دايره رسم کرده و در هر دايره سي خانه کشيده و
نامهاي ترکي – رومي و جللي را در آن نوشته بودند ،و هر روز
کهه هميگذشته هيکه هخانهه هازه هآنه هدايرهه هسياهه هميشد.ه هبرايه هتعيين
ساعات روز نيز تدبيري انديشيده بودند.
بدينه همعنيه هکهه هازه هدوه هدريچهه هباليه هچرخه هدوه همرغه هسره هبيرون
ميآوردنده هوه همهرهييه هرويينه هدره هطاسيه هکهه هزيره هآنه هنهادهه هبودند
ميافکندند و چرخ در گردش ميآمد و از آن 12تخته سفيد که
نشانه 12هساعت بود ،هر ساعت يکي ميافتاد و تختهيي سياه
بجاي آن ميآمد .براي تعيين ساعات شب نيز راه عمل ديگري در
نظره هگرفتهه هبودند.ه هبرايه هآنه هصفحهه همذکوره هديگريه هبهه 12هچرخ
وجود داشت که با گذشت هر ساعت يکي از آنها خاموش ميشد.
گذشته از اين براي تعيين روزهاي ماه و بروج و منازل قمر و
امثاله هاينهاه هنيزه هاسبابه هخاصيه هتعبيهه هشدهه هبود.ه هاينه هاثره هعلمي
بينظير در سال 725ه .ق کار ساخت آن به اتمام رسيد.
نصيره هطوسيه -10ه هحاشيهه هبره هحاشيهه هچغمينيه -11ه هشرحه هسي
فصل خواجه نصير.
-7شمسالدين محمد احسائي:ه هفقيهههه – هههمفسرههه –
حديثشناس و فيلسوف مشهور قرن نهم هجري قمري از آثار
اوست -1 :درر الثاني العمادية في آحاديث الفقيه بسال 899در
استرآباده - 2زادالمسافرين و شرح زادالمسافرين و بساله 878
بنامه هکشفه هالبراهينه -3ه هالمجليه هفيه همرآته هالمنجيه هدره هکلمه هو
حکمت.
-8مولنا سيفالدين احمدبن محمد تفتازاني بن
ابوبکر:ه ه(شهادته 916ههه .هقه هبدسته هشاهه هاسماعيله هصفوي)،
فيلسوف – فقيه و اديب قرن نهم ه .ق.
- 9عصمت بخاري (نصيري) وفات 840ه .ق :خواجه
فخرالدين عصمة الله بن مسعود بخاري از دانشمندان و شاعران
اوايل عهد تيموري است .نسبش به امام جعفر صادق ميرسد.
رياضيدان – مفتي – مؤرخ و اديب و شاعر و سرآمد فضل عصر
خو د بود .در ميان شاهزادگان تيموري مقام بزرگي داشت.
-10عبدالرحمن جامي 898-817ه .ق :ههنورالدين
ابوالبرکات بن نظام الدين احمدبن محمد جامي شاعر – نويسنده
– ههحکيم ه – ههمنطقدان ه – ههمتکلم ه – ههفقيه ه – ههمحدث– ههمفسره ه-
رياضيدان –منجم قرن نهم ه .ق .وي جامع علوم زمان خود بود.
آثار جامي بصورت نظم و نثر ميباشد از آثار اوست :به نظم -1
ديوانهاي سهگاه شامل قصايده – غزله ا – مقطعات و رباعيات.
- 2هفت اورنگ از زبدهترين آثار جامي است ،که شامل هفت
مثنوي ميباشد.
آثار منشور جامي - 1 :بهارستان -2نفخات النس در عرفان و
شرح حال عرفا تا سال 883ه .ق -3لوايح -4أشعة اللمعات -5
نقد النصوص في شرح نقش الفصوص - 6رساله کبير - 7رساله
صغيره - 8رساله ارکان حجه - 9شرح مخزن السراره - 10شرح
معمياته هميرحسينه همعماتي،ه هجاميه هازه هجملهه هدشمنانه هسرسخت
فلسفه يوناني بود.
-11قاضي ميبدي شهادت ( 910ه .ق بدست
صفويه) :هقاضي کمال الدين ميرحسين بن معينالدين حسيني
183 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
اول دره 25هفصل شامل بيماريهاي موضعي ومقاله دوم دره 8
فصل شامل بيماريهاي عموميه - 2مقدمة دستور العلج در يک
مقدمه و دو مقاله در بيان حفظ صحت و بيان حد طب و احوال
نبض و غيره.
-15شاه نعمتالله ولي متولد 731يا 730ه .ق :سيد
نورالدين نعمتالله بن عبدالله از عرفاي معروف قرن هشتم و
نهمه ههجريه هقمريه همتوفايه هدره هبينه هسالهايه 827هتاه 834هدر
کرمان ،حکيم – فقيه و عارف ديوان شعر وي مشهور است.
-16ميرجمال حسيني وفات 926ه .ق:ه هخواجه
جمالالدين عطاءالدين بن فضلالله دشتکي شيرازي از خاندان
معروف سادات دشتکي شيراز از دانشمندان نامآور قرن دهم
هجري قمري مهمترين کتاب او روضة الحباب في سيرة النبي و
الل والصحاب بفارسي ميباشد .اين کتاب در سه جلد و سه
مقصد است -1 .شرح حال پيامبر -2شرح حال اصحاب از مردان
و زنانه - 3ترجمه احوال تابعين و تابعين تابعين و مشاهير ائمه
حديث اثر مهم ديگر حسيني بنام تکميل الصناعة در علم قوافي
است.
-17حافظ 792-726ه .ق :هخواجهه هشمسالدينه همحمد
شيرازي ملقب به حافظ و لسانالغيب از همة علوم قرآني ،و از
قرائت و تفسير گرفته تا کلم و فلسفه و عرفان بهره داشت.
حتيه هشاگرده هشاعريه هوه هسبکه هويژهه هبيانه هخوده هراه هازه هقرآنه هکريم
آموخته بود و در آگاهي از زير و بم الفاظ و معاني و مفاهيم از
آن ابهام ميگرفت .از خواجه اکنون ديواني در دست است.
-18شرفالدين علي يزدي متوفاي 858ه .ق:
شرفالدين عليبن شمسالدين علي يزدي ملقب و معروف به
مخدوم و متخلص به شرف شاعره – همنشي درباري تيمورلنگه –
رياضيدان و منجم بزرگ يزد در قرن نهم ه .ق از آثار اوست-1 :
ظفرنامه در فتوحات تيمورلنگ -2شرح قصيده برده شرفالدين
بوصيريه - 3کند المراد في علم الوفق العداد در ارثماطيفيه -4
رساله حساب عقدانامل -5حقايق التهليل (لاله ال الله) -6کتاب
اسطرلبه -7ه همنشآته -8ه هتضعيفه هخانهه هشطرنجه هازه هابواسحاق
کوبناي -9منتخب حلل مطرز در فن معما و لغز.
185 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
تصريحه هاوه هراه هپيروه هنقشبنديهه هميدانده هبنابراينه هشيعهه هبودنه هاو
ساختگيه هاست.ه هکاشفيه همرديه هبود:ه هعالمه – هآزادهه – هشاعره ه-
نويسنده منجم و رياضيدان -واعظي -راهنما و پاکيزهسيرت ،از
آثار اوست:
-1جواهره التفسيره لتحفهة الميهر هبنامه اميره عليشيره نوائيه -2
جامع الستين در تفسير سوره يوسف - 3تفسير معروف حسيني
يا مواهب عاليهه - 4مختصر الجواهر خلصهاي از جواهر التفسير
-5روضةه هالشهدا ههدره همصيبته هکربل هه(اينه هکتابه هدره همجالس
روضهخوانيه هخواندهه هميشود) ه -6ه هالخلقه همحسني ه -7ه همخزن
النشاء در فن ترسل -8انوار سهيل (تحريري از کليله و دمنه) -9
اسرار قاسمي در سحره – طلسمه – کيمياه –10لوايح القمره -11
ميامين المشتريه - 12سواطح المريخه - 13لوامع الشمسه -14
مناهجه الزهزةه - 15منابع عطارده - 16مواهب الزحله - 17بدايع
الفکا ر - 18رساله حاتميه درباره حاتم طاي ي - 19دو اختصار از
مثنويه همعنويه همولويه -20ه هفتوته هنامهه هسلطانيه هدربارهه همراسم
جوانمردي.
-24حسيني:ه هسلطانه هحسينه هبايقراه هحاکمه ههراته ه( 875هتا
911ههه .هق)ه هازه هسلطينه همشهوره هوه هدانشپروره هوه هشعردوست
تيموري مدرسه و کتابخانهيي در هرات بنا کرده بود که در آن
بيشه هازه هدهه ههزاره هطالبه هعلمه هبخرجه هويه هسرگرمه هتحصيله هبودند.
مهمترين اثر آن سلطان بزرگ مجالس العشاق است که در آن از
بحث مجازي و حقيقي سخن رفته است.
- 25دولتشاه (وفات 900ه .ق) :امير دولتشاه بنامير
علءالدولة هغازي سمرقندي اثر مهم ويه تذکرة الشعراء همشهور
به تذکره دولتشاه حاوي احوال 150تن از شعرا و عده کثيري از
سلطين ميباشد.
- 26صفي (وفات 939ه .ق) :فخرالدين علي بن کمال
الدين ملحسين واعظ ملقب به صفي از واعظان مشهور شهر
هرات و از صوفيان نقشبنديه و باجناق جامي از جمله آثار اوست:
-1ه هرشحاته هعينهه الحيوة ههدره هشرحه هاحواله همشايخه هوه هبزرگان
نقشبنديه از جمله جامي -2لطايف الطوايف در قصص و حکايات
دربارهه هخلفاه – هعلماءه هو..ه -3ه هانيسه هالعارفينه همتضمنه هنصايحه هو
188 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
حسنه هبرايه هعقده هقرارداده هصلحه هبينه هاوه هوه هسلطانه همحمده هفاتح
عثمانيه هبهه هاسلمبوله هميرود.ه هدره هآنجاه هسلطانه هعثمانيه هاوه هراه هبا
حقوقه هوه همزايايه هبسياره هباه هاعزازه هوه هخواهشه هراضيه هبهه هماندن
ميکند .ملعلي در مدرسه اياصوفيه بتدريس ميپردازد تا سال
879هکه وفات ميکند .آثار او در زمينهه اسلم و علمي بسيار
است از آن جمله است - 1 :رساله في علم الميمنه بفارسي که
چند بار چاپ شده است و از کتب مهم درسي بوده استه -2
هيي بفارسي در علم حسابه -3رسالة الفتحية بعربي -4 رسال
شرح زيج الغ بيک بنام سلم السماء.
- 32عبدالقاد ر ب ن حسي ن روياني لهيجي:ه بهه احتمال
قويه ههمانه هنظامالدينه هعبدالقادره هگيلنيه ه(جيلني)ه هاست.ه هوي
رياضيدان و منجم بزرگ قرن نهم ه .ق است .اثر معروف وي:
- 1زيج ملخص ميرزايي بنام سلطان علي ميرزا نواده سلطان
ابوسعيده هتيموريه هميباشد.ه هاينه هکتابه هدره هچهاره همقالهه هاست:ه هدر
معرفت تواريخ -2 .در روش ستارهها و موضوع ايشان در طول و
عرض - 3 .در معرفت اعمال نجومي و توابع آن - 4 .در استخراج
طالع.
-34رکنالدين شرفالدين حسيني آملي (:)860-800
از منجمان و رياضيدانان بزرگ قرن نهم ه .ق از آثار معروف
اوست -1 :زيج مفاتيح العمال -2زيج جامع سعيدي بنام سلطان
ابوسعيد تيموري - 3پنجاه باب سلطاني در اسطرلب بنام ميرزا
ابوالقاسم بابر.
- 35خواجه کمالالدين ابوالفضائل مراغي 837-754
ه .ق:ه هازه هموسيقيدانانه هبزرگه هقرنه هنهمه ههه .هازه هآثاره همعروف
اوست:ه -1ه هجامعه هاللحانه هبفارسيه هدره هموسيقيه هوه هحاويه ههمه
مسائل مربوط به آن علم - 2مقاصد اللحان -3زبدة الدوار -4
کنزاللحان في علم الدوار.
علوه بر دانشمندان مذکور صدها دانشمند و شاعر ديگري نيز
در دوران تيموري زندگي ميکردند که به رسم اختصارنويسي از
ذکره هآنهاه هخودداريه هشد.ه هدره هاينه هبارهه تذکرة هالشعراه هدولتشاهه هو
حبيبه هالسيره هميرخوانده هوه همطلعه هالسعدينه هسمرقنديه هازه هاهميت
ويژهاي برخوردارند .همچنين از ذکر دانشمندان و شاعران ايراني
191 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
بجزه هعدله هازه هخياله هماه هبرون بعدله هوه هداده هماه هراه هرهنمون
کرد کرد
دره هعصريه هکهه ههرچهه همربوطه هبهه هايرانه هوه هايرانيه هبوده هتوسط
صفويهه بهه هنابوديه کشيدهه ميشد،ه هسلطينه عثمانيه نيزه ههمچون
گورکانيان براي حفظ و گسترش فرهنگ و ادب فارسي از هيچ
کاري خودداري نميکردند ،پذيرفتن آن همه دانشمند و شاعر از
طرفه هعثمانيه هوگورکانيانه هشاهديه هزندهه هبره هاينه همدعاست:
سلطينه هعثمانيه هبرايه هدانشمندانه هايرانيه هدره ههندوستانه هو
افغانستان هدايايي فرستاده ،آنها را به دربار خود عوت ميکردند.
بسياري از سلطين عثماني با فارسي آشنايي داشتند و بدان زبان
شعر ميگفتند .از آن جمله سلطان سليم اول ( 926-918ه .ق)
کهه د ر هجنگه چالدران هافسانهه خداه بودن هاسماعيله صفويه را هدر
خاک دفن کرد ،ابيات زير را انشا کرده است.
خوبانه هخجله هشدنده هوه ههمه دره هعاشقيه هدوه هديدهه همن
خونگريستند چونهههههههههه ههههههههههگريستند
192 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
از دوستان زياده چون جيحون بره هدرده همنه هززخمه هرقيبان
گريستند سنگدلهههههههههههههههههههههههههههه
-تاريخ ادبيات در ايران ،جلد چهارم ،ذبيعالله صفا ،صفحه 142تا .143 1
193 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
بسال 871ه .ق پسرش بنام محمد از اين کتاب خلصهيي بنام
زبدة قوانين العلج ترتيب داده است.
-2مرآة الصحة در دو بخش طب نظري و طب عملي در سال
896ه .ق بنام سلطان بايزيد عثماني ( 918-886ه .ق).
فصل نهم
صفویه
(عصر تجزیه و انحطاط علمی و مذهبی
()1
ایران)
در ميان ما و نابودي ،فقط ايرانيان قرار گرفتهاند.
(بوسبک سفير اتريش در عثماني)
به کساني که ندانند يمين را ميدهده ههدسته ههفلکه ههنعمت
زشمال اصحابيمين
فلکش لعل به دامن دهد و زر و آنکه او راز خري توبره بايد
بجوال برههههههههههههههههه هههههههههههههههههسر
(شرفالدين يزدي)
-منابع مورد استفاده -1 :ه هتاريخه هايرانه هبعده هازه هاسلم 1
براي آنکه به علل پيروي صفويه و اشغال ايران توسط آنها پي
بريم به ناچار بايد عقايدي در ايران آن زمان رواج داشته است را
مورد بررسي قرار دهيم ،عقايدي که زمينه پيروزي صفويه را مهيا
ساخت.
-در اين باره بنگريد به شمسالعارفين حجت علي شاه نعمتالهي و تاريخ 1
صفحه .47-48
198 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-4ه هفئوداليسم:1ه هشاهه هاسماعيله هباه هاعطايه هزمينه هوه هملکه هبه
سرکردگان قبايل قزلباش :تکلو ،ذوالقدر ،شاملو ،روملو ،افشار،
استاجلو ،قاجار ،ورساق و ديگر قبايل که حامي وي بودند اساس
فئوداليسمه هراه هدره هايرانه هپايهه هگذاشته هويه هبهه هاينه هترتيبه هتوانست
حکومتش را در ايران مستحکم کند.
- 5روحانيت :در همان ابتداي تشکيل حکومت صفويه با ورود
مليان عرب و سرازير شدن روحانيان مسيحي از اروپا بخصوص
لهستان 2به ايران نهادي روحاني همچون دوره ساساني و کليساي
کاتوليکه هرومه هجزوه هلينفکه هحکومته هصفويه هگرديد.ه هکسانيه هکهه هاز
اطاعته هآنانه هسربازه هميزدنده هدره هشماره همشرکانه هوه هدشمنانه هخدا
بحساب ميآمدند .در اين باره حديثي از حضرت امام جعفر صادق
به مضمون زير ساخته بودند :امام جعفر صادق:ه انظرو الي
من کان منکم قدروي حديثنا ونظر في حللنا
وحرامنا وعرف أحکامنا ،فارضوا به حکما ً ،فاني
قد جعلته حاکماً ،فاذا حکم 3بحکم ،فمن لم يقبله
فإنما بحکم الله استخف وعلينا رد وهو راد وهو
راد علي الله وهو علي حد الشرک ،به نقل از روضات
الجنات جلد چهارم صفحات 362تا 363خاصه که مجتهد اعلم را
نايبه هامامه هزمانه هميدانستنده هوه هخاتمه هالمجتهدينه هراه هوارثه هعلوم
سيدالمرسلين و نايب ائمه معصوم ميدانستند و شاه طهماسب با
توجه به اين اصل هر گونه عدم پيروي از روحاني اعظم را ملعون و
مردود ميشمارد .اين اصل در تمام دوران صفويه وجود داشت و
در دوران فتحعليشاه قاجار دوباره از نو زنده شد.
-دره هاينه همورده هبهه هسفرنامههاه هوه ههمچنينه هکتابهائيه هکهه هدربارهه هروابط 3
آذريه هخوده هراه هدره هبرابره هسيله هترکان،ه هايلخانانه همغول،ه هچوپانيان،
جلديريان ،قره قويونلوها و آق قويونلوها که از ابتداي سده هفتم تا
ابتداي سده دهم به بازار کشيد حفظ کرد و در منتهاي تاريخي و
جغرافيايي نشانهاي از تغيير لهجه ايراني آن ديار در دست نيست،
حتي تا ميانه سده يازدهم هجري قمري يعني در تاريخي که يک
قرنه هوه هنيمه هازه هدورانه هصفويهه هميگذشته همدارکه همؤثقه هازه هجمله
سياحتنامه اوليا محمد ظلي بن درويشه معروف به اوليا چلبي
(وفاته 1089هه .هق)ه هوجوده هدارده هکهه هثابته هميکنده هزبانه هرايجه هدر
آذربايجان هنوز لهجه آذري گويشي از زبان ايراني بود 1زبان آذري
امروزه در محال هرزن (معروف به هرزن ديلي) در محال حسنلو
در قراچه داغ ،بعضي از روستاهاي هروآباد و بعضي از روستاهاي
خلخال و مانند آن مورد استفاده است.
با زوال تدريجي زبان آذري ترکي جاي آنرا گرفت و با حمايتي که
قاجار از زبان ترکي بوجود آورد و همچون صفويه آنرا زبان رسمي
قرار داد قسمت بزرگي از ايران ترک زبان شدند .آموزش عالمان
ديني صفويه و پس از آن با استاداني آغاز شد که همگي عرب و
غيرايراني بودند و اين غلبه فرهنگ عرب باعث تربيت کساني شد
که يکباره دور از دوستداري فرهنگ ايراني بودند .چرا که آشنايي با
فرهنگ هر ملت با مطالعه تاريخ و زبان و ادب و انديشهها و باورها
و انديشههاي فکري آن ملت ميسر است .کساني که بدين وسيله
تربيته هميشدنده تنهاه دره هارتباطه باه قومه هعربه هحتيه هقبله ازه دوره
جاهليت آشنا ميشدند .و ضديتي که استادان آنها با ايراني داشتند
خود داستان مفصل ديگري است .از دانشمندان و بزرگان ايراني
کل ً به بدي ياد ميشد و اين امر باعث قطع ارتباط ايراني با فرهنگ
و تمدن و تاريخ خود شد .در نتيجه ملتي بدون هويت را بوجود آورد.
وقتي از آقا حسين خوانساري (وفات 1099ه .ق) مجتهد معروف
و متنفذ شاه سليمان ميپرسند آيا صحيح است که دنيا قبل از
خلقت آدميان در دست ايرانيان بود؟ (إن کان الدنيا کانت بأيدي
ً
أبدا الفرس قبل هذا الخلق؟) وي به طعنه ميگويد :ل هبل کانت
-در اين باره بنگريد به لهجه آذري يکي از گويشهاي کهن زبان کردي از 1
-تاريخ ادبيات ايران ،جلد پنجم ،بخش اول ،صفحه 187و ، 188بنقل از 1
تن از جوانان شهر تبريز در دربار رومي که به آنجا رفت انجام داد.
سپس آنان را به همين نيت به امراي خود داد .اندکي بيش از آن
دستور داده بود تا ده تن از اطفال مردان محترم را به همان ترتيب
دستگيره هکنند.ه هبعضيه هازه هقتلعامهايه هاسماعيله هاوله هبهه هقراره هذيل
است:ه - 1قتلعام تبريزيان دره 907هه .قه - 2قتلعام يزديان در
910ه .ق -3قتلعام فيروزکوهيان ده هزار تن -4قتلعام طبس
دره 910هه .قه - 5قتلعام شماخي دره 906هه .قه - 6قتل عام
فرارود گروه قرشي بيش از پانزده هزار تنه - 7قتلعام شيراز و
کشتار علماي آن ديار در 908ه .ق -8قتلعام هرات -9قتلعام
اصفهانه - 10قتلعام بغداد دره 914هه .قه - 11قتلعام مشهد.
شيوه قبولندن مذهب صفويه نيز به قرار زير بود:
دستههاي تبرائيان 1در کوچه و بازار راه ميافتادند و سه خليفه
اول راشده و همه دشمنان علي و ديگر امامان و بطور کلي همه
اهله هسنته هراه هلعنه هميکردنده ههره هکسه هکهه هبيدرنگه هدره هجواب
نميگفت :بيش باد و کم مباد .در دم خونش ريخته ميشد.2
-تبرائيان دستهاي هستد که نسبت به حضرت علي و امامان ابراز تولي و 1
ديگران.
-در اين مورد بنگريد به عصر صفوي ،راجر سيوري ،صفحه ، 21و ديوان 2
نمود و اهل سنت را اکرام نمود .اما بزودي به طرز مرموزي به
قتل رسيد .بعد از او برادرش سلطان محمد ميرزا با لقب خدابنده
به حکومت ايران رسيد .بعد از برکناري سلطان خدابنده توسط
شاه عباس اول سلطان مراد سوم عثماني به قفقاز را از صفويه
گرفت و شاه عباس اول را در سال 1590ميلدي ( 999ه .ق) وادار
به پذيرش قرارداد صلحي نمود که وي را مجبور کرد از تبليغات
صفوي در آناتولي دست بکشد و در ايران نيز از هر گونه آزار و
اذيت اهل سنت خودداري کند.
بسته از سينه خود آويخته بودند .در اصفهان نيز همين وضع برقرار
بود .قتل مردم و سربازان ساکن در قلعه گنجه ساله 1015هه .ق
کشتاره هزنانه هومردانه همقيمه هدره هقلعهه هشماخيه هساله 1016ههه .هق
قتلعام بيش از هفتاد هزار نفر از مردم بيگناه گرجستاني در
جريان خوران شاه خانم که شاه عباس نديده عاشق او شده بود و
به اسارت بردن يکصد و سي هزار پسر و دختر گرجي ،زجر و
کشتار شاعران و هنرمندان در سراسر حکومت صفويه همچون
شبه هتاريکيه هبرايه هشعره هفارسيه هبودهه هاست.ه هصدهاه هشاعره هآزاد
انديش،ه هچنانه هدره جوه ههولناکه متعصبانه هاينه هسلسلهه محوه وه نابود
شدهانده کهه هحتيه هاثريه هازه هآثاره هآنه هبدسته هنيامدهه هاست.ه هازه هجمله
تفريحات شاه عباس اول يکي آن بود که به پدر دستور ميداد
پسرش را بکشد .اگر امتناع ميکرد به پسر دستور ميداد پدرش
را بکشد ،اگر او نيز خودداري ميکرد ،به ديگري دستور ميداد که
آندو را بکشد سپس بازماندگان و اموال مقتولين را به تصرف خود
در می آورد .سياست مذهبي عباس اول به پشتيباني موروثي از
شيعيانه هوه هتعقيبه هاهله هسنته هبهه هاتهامه ههواخواهيه هازه هعثمانيهاه هو
ازبکهاه وه اعطايه آزاديه وه امکاناته فراوانه هبهه همسيحيانه وه ديگر
فرقههايه هغيره هاسلميه هقراره هداشت.ه هاسيره هکردنه هزنانه هوه هاطفال
قلعهاند خود ،کشتار گيلنيها و تمامي مردم قبيله مکري از مراغه
تا مياندوآب ،شکنجه و آزار مردم سمنان بخصوص بريدن گوش و
بيني علماي اهل سنت ناحيه سرخه سمنان و خوراندن آن به مردم،
کشتار و اذيت همدانيها و شهيد کردن محمود دباغ پيشواي اهل
سنت آن دياره – هکشتار در قلعه دمدم اروميه بساله 1019هه .ق
کشتار اهالي کرد ماکو بخصوص طايفه محمودي به مدت ده روز
بسال 1014ه .ق در اين کشتار قلعه دامنکوه ماکو به اشغال شاه
عباسه هدرميآيده هو هکليهه هپناهجويانه هآنه هبهه هقتله هميرسنده هاماه هقلعه
ميانکوه به علت پايداري بيش از حد از اشغال مصون ميماند.
قتلعام اهل سنت بغداد و ...آنچه که نوشته شد تنها گوشههاي
کوچکي از جنايات بيشمار شاه عباس کبير!! است و همچنان که
قبل ً تذکر داده شده در اين مورد کتابي جداگانه مورد نياز است که
نوشته شود.
212 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
برادران شرلي
برادرانه هشرليه هبعده هازه هعقده هقرارداده هبازرگانيه هدره هزمانه هشاه
طهماسب اول با جنکينسون خود را آماده آمدن به ايران کردند ،آنها
با تشويق افرادي همچون آنجلو کشيش سرشناس انگليسيه که
مدتي مقيم ايران بوده راهي ايران شدند .در ساله 1598هميلدي
هيئت 26نفره انگليسي به سرپرستي سررابرت شرلي و برادرش
سرانتوني شرلي در قزوين به حضور شاه عباس اول رسيد .اين
هيئته هدارايه هکارشناسانيه هدره هزمينههايه همختلفه هنظاميه هازه هجمله
متخصصهايي در زمينه پياده نظام و توپخانه و سواره نظام بود.
الهوردي فرمانده کل قواي ايران از هيئت شرلي بسرعت استفاده
کرد .و با استفاده از تخصص آنها انقلب نظامي در ايران بوجود
آورد .شرليها صنعت توپخانه در ايران ايجاد کردند و ايران بزودي
صاحبه هپانصده هعرادهه هتوپه هجنگيه هشد.ه هوه هبهه هاينه هترتيبه هتوسط
انگليسيها ارتشي در ايران بوجود آمد که توانست اروپاي مسيحي
را بقول اروپائيان از دست عثمانيها نجات دهد .براي اروپايي فرق
نميکرد چه ايراني و چه عثماني مهم اين بود که آنها همديگر را
بکشند .در همان زمان عثماني در داخل گرفتار هرج و مرج بود
سلطان سليمان باشکوه درگذشته بود سلطان محمود سوم نيز بعد
از جنگه 603هم وفات ميکند و سلطان احمد به جايش مينشيند
عثماني مجبور بود در چهار جبهه مختلف بجنگد جبهه لهستانه –
جبههه هامپراطوريه هاتريشه همجارستانه – هجبههه هروسيهه هتزاره –جبهه
ايران.ه هنوسازيه هارتشه هايرانه هباعثه هشده هکهه هبرايه همدته هکوتاهي
قسمتي از متصرفات عثماني به تصرف صفويه درآيد .بعد از مرگ
الهوردي سررابرت شرلي به رياست کل قشون ايران رسيد و شاه
عباس به واسطه جنگهاي او با عثماني هداياي بيشماري به او
داد.
-شيخه هالسلمه بهاءالدينه همحمدبنه هحسينه هبنه هعبدالصمده هعامليه همتولي 2
بعلبکه هلبنانه ه( 1031-953ههه .هق)ه هشيخه هالسلمه هاصفهانه هدره هدورانه هشاه
عباس اول همراه پدرش به ايران ميآيد بعد از چندي پدرش به عربستان
ميرود و در آنجا پدر به پسر نامه نوشته و تذکر ميدهد اگر طالب دنيا
هستي به هند برو ،اگرطالب آخرت هستي به عربستان بيا ،اگر هيچکدام
216 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-حبسهه هدره هادبه هفارسي،ه هبهه هکوششه هدکتره هواليه هاللهه همظفري،ه هنشر 1
مدبره هوه هباکفايته هبوده هبهه هحله هوه هعقده هاموره هشرعيه هوه هحقوقيه هو
اجتماعيه همردمه هاصفهانه هگماشته هاوه هدره هکاره هخوده هموفقه هشده هو
توانست رضايت مردم را جلب کند.
کروسينسکي در سفرنامه خود صفحة 68مينويسد :مردم چنان
از ديانت و عفت و پاکدامني او مسرور و خوشحالي ميکردند که
به زمان گذشته خود که باعث زوال دولتشان بود افسوس بينهايت
ميخوردند....
محمود براي توازن مذهبي در اصفهان يکصد هزار تن از اهل
سنته هگزينه ههمدانه هراه هبهه هاصفهانه هکوچه هميدهد.ه هدره هگرماه هگرم
محاصرة اصفهان اشرف پسر عموي محمود براي شاه حسين نامه
نوشته و از او ميخواهد که در قبال آذوقة فرستاده شده از طرف
او و کمکش براي نابودي محمود شاه فرماندهي کل قشون ايران
را به او بدهد .اما شاه حسين به سخنان اشرف اعتماد نميکند .بعد
از مدتي اين راز (ارسال آذوقه و نامه) براي محمود فاش ميشود
ولي او به روي خود نميآورد .بعد از سقوط اصفهان اشرف را
زنداني ميکند .در سال سوم حکومت محمود جنگي مابين او و
عثماني روي داد که به شکست عثمانيها انجاميد .سران قزلباش
که ديگر قادر نبودند به تجاوز و تعدي خود نسبت به مردم ادامه
دهند دست به کودتايي بر ضد محمود ميزنند .اما نقشة شوم آنها
برمل ميشود و محمود همگي آن جنايتکاران را به قتل ميرساند.1
بعد از آن محمود شاه حسين را وادار ميکند که همة زنانش که
بالغ بر پانصد تن بود را بجز يکي طلق دهد .هواداران اشرف در
ساله 1137هه .ق وي را از زندان نجات داده و محمود که بشدت
مريضه هبوده هراه هبهه هشهادته هميرسانند.ه هبهه هتصريحه هرستمه هالتواريخ
حکومت اشرف نيز با عدل و انصاف بود و خبري از جور و ظلم
قزلباش در آن نبود.
ندرقليخان افشار (نادرشاه) ( 1160-1148ه .ق)
نادرشاه افشار متولد سال 1688( 1100ميلدي) و متوفاي سال
1160ه .ق ( 1747م) است .وي از قبيله شيعه مذهب افشار است
کهه بن ا هبهه نوشتهه حمداللهه مستوفيه دره نزهةه القلوب هافشاريهه از
-به تصريح رستم التواريخ محمود امراي صفويه و شاهزادهها را به علت 1
رساندهه هبود.ه هويه هبدينه هترتيبه هتوانسته هبهه هسرداريه هکله هسپاهيان
(شاهه هطهماسبه هدومه هکهه هبرايه هشکسته هدادنه هافغانهاه هوه هبدست
آوردن تاج و تخت صفويه حتي حاضر شده بود که گيلنات (شامل
رشت و لهيجان و ساير شهرهاي گيلن) و قفقاز را در ازاي کمک
پطرکبيره هامپراطوره هروسه هبهه هاوه هبدهده ههره هچنده هازه هنادره هوه هبلند
پروازيهاي او ميترسيد اما چارهاي جز سپردن فرماندهي ارتش
ي
خود به او نداشت) برسد .نادر بعد از جنگهايي که بر عليه عثمان
و افغانيها و قفقازيها انجام داد ،توانست به اوضاع ايران سر و
ساماني بدهد ،در سال 1148ه .ق براي مهيا کردن سلطنت خود با
خدعه و نيرنگ شاه طهماسب دوم را زنداني کرد .او از عموم بلد
ايران اعيان ،کدخدايان و قضات و ريش سفيدان را به اردويش در
صحرايه موقان در مغانه (ساحله روده ارس) فراخواند.ه دره موقع
نظرخواهي مسخرة نادر از حاضران يکي از حضار خواهان دادن
حکومته هبهه هطهماسبه هميشود،ه هنادره هحرفه هاوه هراه هشنيدهه هدستور
قتلش را ميدهد .بدين ترتيب کسي جرأت نميکند مخالفت کند.
ندرقليخان در 24شوال 1148ه .ق تاج سلطنت بر سر گذاشت و
نادرشاه خوانده شد .خان افشار قبل از تاجگذاري شرايط زير را به
تصويب نمايندگان بلد ايران رساند:
-1ممنوعيت سب صحابه -رضی الله عنهم.-
- 2تعيين امير حاجي مانند امراي شام و مصر و شريک شدن
شيعيان در رکن شافعيان در مکة معظمه.
-3آزادي اسراي ايراني و عثماني و توقف خريد و فروش آنها.
- 4تعيين نماينده (سفير) از طرف ايران و عثماني براي رتق و
فتق امور.
وه هشهرهايه هويرانه هشدهه هحوالهه هميدادند،ه هکهه هجغده هويرانههايه هآنها
آشيان ساخته بود .و اگر برگهاي درختان آنجا زر ميشد ،از عهده
ادايه هيکه هدهمه هآنه هحوالههاه هبرنميآمد.ه هوه هاگره هاحديه هازه هقبوله هآن
حوالهها ،سرباز ميپيچيد ،گردنش را به طناب ميپيچيدند .پس از
اعترافي که به اين ترتيب از شخص ميگرفتند ،عليالحساب گوش
و بيني او را قطع ميکردند و چشمهايش را کور ميساختند ،و او
راه ههمراهه همأمورانه هوصول،ه هروانهه هميکردنده هتاه هپوله هراه هبپردازد.
مأموران مالياتي در هر کوچه و برزني ،به هر زني و مردي که
مواجهه هميشدند،ه هگريبانشه هراه هميگرفتند،ه هوه هازه هاوه همطالبهه هپول
ميکردند .حتي مرگ هم اين قربانيان را نجات نميداد زيرا حواله
راه هازه هورثهه هوه ههمسايه،ه همحلهه هبهه همحلهه هوه هشهره هبهه هشهره هدنبال
ميکردند.1
نادره هدره هراهه هخواباندنه هشورشه هکردانه هقوچانه هدره هفتحآباده هدره هروز
يکشنبه يازدهم جماديالخر سال 1160ه .ق بدست عدهاي محارم
خود به قتل رسيد .و به دنبال مرگ او مملکت وسيعي که به ضرب
گلوله و شمشير فتح شده بود تکه تکه گرديد.1
مراجعه شود.
231 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-عالمآرايه هنادري،ه هجلده هسوم،ه هازه هصفحهه 980هبهه هبعده ه(فصله هسياست 1
مذهبي نادر).
234 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
دست پدر توسط آقا محمدخان قاجار بعد از تحمل شکنجههاي زياد
همراه خانوادهاش به تهران کوچانده شد .بدين ترتيب آقا محمدخان
صاحب گنجينههايي شد که هنوز در کلت نادري مانده بود.
اشتباهات کريمخان
به نوشته رستم التواريخ کريمخان زند سران ايلها را در شيراز
جاي داده بود و از ترس اينکه مبادا آنها در غياب او به فکر شورش
بيافتند ،فاحشه خانهاي با 6 -5هزار فاحشه با خمرخانههاي بزرگ
در شيراز ساخت و همة اهل علم را وادار کرد که به آن مجلسها
بروند و بدين ترتيب شيراز را با مهمانانش آنچنان مشغول کرد که
هيچه هوقته هبهه هفکره هتوطئه ه بره هعليهه هاوه هنيافتند.ه هدره همسافرته هو
لشکرکشيهاي خود دستههاي فاحشه را نيز ميبرد تا لشکريان او
که قادر به جلوگيري از تجاوز آنها به ناموس مردم نبود را بدان
وسيلهه هازه هتعرضه هبهه هناموسه همردمه هبرحذره هدارد.ه هنصيرخانه هحاکم
لرستان با چهل تا پنجاه هزار تفنگچي تربيت شده بعد از آنکه
بارها لشکريان کريمخان را تار و مار ميکند .کريمخان با کمک حيله
و تزوير و وعده او را راضي به مصالحه ميکند .اما با نامردي تمام
آن فرمانده بزرگ که در زور بازو و نيرومندي و دليري و تيراندازي
236 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-تاريخ محمدي يا احسن التواريخ خلصه شده از ،صفحه 31تا .56 1
238 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
-تاريخ ايران ،سرپرسي سايکس جلد دوم ،بنده 7هقرارداد ترکمانچاي و 1
شيعيان انتظار ظهور او را داشتند و کتابي آورد بنام بيان که آنرا به
زعمه هخوده هنسخکنندةه هقرآنه همجيده هميپنداشت.ه هدعوته هسيده هعلي
محمد در بوشهر و شيراز و بعضي ديگر از نقاط ايران پيرواني پيدا
کرد از آن جمله ،منوچهرخان متعمدالدولة باب را به اصفهان خواند
و او را تحت حمايت خود گرفت .در ساله 1263هه .ق به امر
محمدشاه باب را از اصفهان به آذربايجان بردند و در قلعة چهريق
زندان ي هکردند.ه اميره هکبيره برا ي هدف ع هبابيهه هکهه باعثه هاختلل هامنيت
غالب وليات شده بودند مأموريني فرستاد و در همه جا رؤساي
ايشان را به دست مأمورين مغلوب و مقتول کرد .وي مقاومت
بابيه را در مازندران و زنجان در سال 1256ه .ق درهم شکست و
قلعههاي ايشان را گرفت .پس ازکشته شدن سيد محمد علي بين
پيروان او بر سر جانشيني باب اختلف افتاد .جمع کمي جانب ميرزا
يحيي معروف به صبح ازل را گرفتند و طايفهاي ديگر که اکثريت
يافتند تابع ميرزا حسينعلي بهاءالله شدند و اين دو تن از اهل نور
مازندران و از پدر برادر يکديگر بودند و از ابتدا نيز باهم موافقت
داشتند ليکن کمي بعد بين ايشان رقابت در گرفت و اتباع بهاءالله
يعني بهائيه به دشمني با پيروان صبح ازل يعني ازليه قيام نمودند و
ازليان در اقليت افتادند.
رفت و هفت ماه در آنجا ماند .سرانجام آقا بالخان سردار ،سيد را
به زور از حرم خارج کرده با زشتترين رفتار و تحته الحفظ به
کرمانشاه و از آنجا به بصره فرستادند .سيد از راه بصره عازم
لندن شد .سيد از آنجا عازم اسلمبول شد و تحت حمايت سلطان
عبدالحميد قرار گرفت ،سيد در ساله 1314هه .ق بدست ايادي
ناصرالدين شاه مسموم شد .وي در گورستان شيخ لر مزارلقي در
اسلمبول و در نزديکي منزلش به خاک سپرده شد.
غربزدگي و قضية روشنفکري
آغازه هغربزدگيه هدره هايرانه هبرميگردده هبهه هدورانه هسلطهه هشوم
صفويه که طي آن دوران روحانيون کاتوليک و سياحان غربي راهي
ايران شدند .و حکومتي شبيه حکومت پاپ در ايران شکل گرفت،
با اين تفاوت که شاه هر دو مقام دنيوي و اخروي را دارا بود .نظام
فئودالية اروپا در ايران ايجاد شد و همانند اروپا مبارزة پيگير عليه
علم و علماء شروع شد .نتيجة حکومت صفويه ايجاد جامعهاي کام ً
ل
مقلد بود .جامعهاي بيسواد و غرق در خرافات .در دوران قاجار به
علت وقوع انقلب صنعتي در اروپا و متحول شدن چهرة آن قاره
روند غربزدگي در ايران چهرة سريعي به خود گرفت .بخصوص
وجود افرادي مانند کاپيتان سرجان ملکم و پرنس ملکمخان ارمني
آنراه هتشديده هکرد.ه هميرزاه همکلمه هخانه هارمنيه هفرزنده هيعقوبه هارمني
بنيانگذار جريان روشنفکري در ايران که ظاهرا ً مسلمان شده بود.
اولين بار بعنوان جادوگر و شعبدهباز وارد ايران ميشود .ناصرالدين
ا و هراه اخراجه ميکنده وليه وي بعده ا هد ر هتهرانه ظاهره هشدهه هو يک
فراموشخانه ايجاد ميکند .ناصرالدين شاه فراموشخانه را تعطيل و
دوبارهه ميرزاه هراه هاخراجه ميکند.ه بدنباله پشتيبانيه هميرزاه حسنخان
سفير ايران در اسلمبول ميرزا وزير مختار ايران در لندن ميشود
و لقب پرنس به او داده ميشود .در سال 1889م ناصرالدين که
به انگليس مسافرت کرده بود امتياز بختآزمايي را به ملکم خان
داد.ه و اوه اينه امتياز را بهه يکه شرکته انگليسيه فروخت.ه بدنبال
مخالفته هعلماءه هاينه هامتيازه هلغوه هميه هشود.ه هاروپائيانه هبرايه هبهه هزير
سلطهه هکشاندنه هممالکه هديگره هسهه هعامله هتشکيله هدهندةه هشخصيت
ملتها را که عبارتند از مذهب – تاريخ و فرهنگ آن قوم به شدت
مورد تهاجم قرار دادند .فرانتس فانون الجزايري ميگويد :براي
247 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
همچنينه هکتابه هويژگيهايه هقرونه هجديده هاز،ه هدکتره هعليه هشريعتيه هتوصيه
ميشود.
249 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
نتابيده هبره هکسه هزه هبوبکره هبه که خورشيد بعد از رسولن مه
بياه هراسته هگيتيه هچوه هباغه هبهار عمره هکرده هاسلمه هراه هآشکار
درست اين سخن قول پيغمبر که ه ههمن ه ههشهر ه ههعلمم ه ههعليم
است درست
توه هگوييه هدوه هگوشمه هبره هآواز گواهيه هدهمه هکينه هسخنه هراه هز
اوست اوست
در يوسف و زليخاي فردوسي شعر زير آمده است که بعد از
انقلب در اکثر چ اپهاي شاهنامه نه تنها اين شعر بلکه حتي حکايت
يوسف و زليخا نيز حذف شده است.
همه هر يکي همچو اختر بودند صحابانه هاوه هجملهه هاخيره هبودند
کهه هدره هدينه هحقه هپايداره هآمدند وليکنه هازه هايشانه هچهاره هآمدند
-شاهنامه فردوسي ،انتشارات امام فخر رازي ،به تصحيح محمد عباسي، 1
که آزارشان دوزخ آرد به تاب ازه هآزاره هاينه هچار،ه هدله هراه هبتاب
قصائد 191
-حديقة الحقيقة وشريعة الطريقة هابوالمجد مجدودبن آدم سنايي به 1
جوره هوه هرنجه هناسزايانه هازه هپي خلق پيغمبر کجا تا از بزرگان
يزدانکشد عرب
قصائد 859
زسنتکردهدلخاليزبدعتکرد آيا از چنبر اسلم دايم برده سر
هسرمحشون بيرون
عليوسعد ورازاصحابپيغمبرعتيق(ابوبکر)و
بوخالدومظنون
نوصهي
وسلما عمروعثمان
قصائد 542
- 3عطا ر نيشابوري :هد ر ههمة هآثا ر هعطاره ا ز هخلفاه و هصحابه
ستايش شده است.
دائما ً در بغض و در حب مانده ايهههه گرفتارهه ههتعصبهه ههمانده
ميزني
ميله هکيه هآيده هزبوبکره هوه هعمر دره هخلفته هنيسته هميله هاي
بيخبر
هردوه هکردنديه هپسره هراه هپيشوا ميله هاگره هبوديه هدره هآنه همقتدا
کيه هتوانه هگفتنه هتراه هصاحب بهترينه هچونه هنزده هتوباشده هبدتر
نظر
مرده هناحقه هراه هکننده هازه هجان کيه هرواه ههداريه ههکهه ههاصحاب
قبول رسول
از صحابه نيست اين باطل روا ياه هنشانندشه هبجايه همصطفي
حق کنند و ليق و درخور کنند بلکهه ههره هچهه هاصحابه هپيغمبر
کنند
255 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
فاروقه هزفرقه ههمه هجداه هبود صديقه هبهه هصدقه هپيشواه هبود
زينگونههه ههچهارهه ههطاقهه ههدادي دينه هراه هکهه هچهاره هساقه هدادي
يکه هرقصه هتوه هتاه هکجاسته هتا ازه هحلقةه هدستبنده هاينه هفرش
عرش
3
-5سعدي شيرازي:
صديق را چه غم بود از زهر ترياق در دهان رسول آفريده
جانگزا! حق
مجموعههي هفضايله هوه هگنجينة اي يار غار ،سيد و صديق نامور
-منطق الطير ،صفحه ،32-29به کوشش دکتر محمد جواد مشکور. 1
-خمسهه هنظاميه هگنجوي،ه هبهه هکوششه هم.ه هدرويش،ه هنشره هجاويدان،ه هصفحه 2
.18
- 3
256 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
صفا
ليکنه هنهه ههمه هچنانه هکهه هتوه هدر مردانه هقدمه هبهه هصحبته هياران
کامهههههههههههههه ههههههههههههههاژدها نهادهاند
تاه هدره هسبيله هدوسته هبهه هپايين يار آن بود که مال و تن و جان
بردهههههههههههههههه ههههههههههههههههوفا فداهههههههههههههههه ههههههههههههههههکند
گر هخواجه ي هرسل هنبديه ختم ديگره هعمره هکهه هليقه هپيغمبري
انبيا بودي
عاجزدره هآنکهه هچونه هشوده هاز ديويه هکهه هخلقه هعالمشه هاز
دستويرها؟ دستهههههههههههه ههههههههههههعاجزند
در پيش وي دشمن قاتل ،سر ديگره هجماله سيرته عثمانه هکه
ازههههههههههههههههه هههههههههههههههههحيا برنکرد
جبار در مناقب او گفته (هل کسراه هچهه هزوره هوه هزهرهه هکه
اتي) وصفههههههههههه ههههههههههههعليکند
تا پيش دشمنان ندهد پشت بر مردي که در مصاف ،زره پيش
عزا بستهههههههههههههههه هههههههههههههههبود
257 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
بره هاصحابه هوه هپيروانه هتوه هباد دروده هملکه هبره هروانه هتوه هباد
-کلياته هسعديه ه(بوستان)،ه هصفحهه ،25ه هبهه هکوششه همحمده هعليه هفروغي، 1
نشر طلوع.
-مثنوي معنوي ،دفتر دوم ،صفحه 243تا ،250چاپ صداي معاصر. 2
258 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
2
-8عبيد زاکاني:
در راه دين موافق صديق اکبر خوش وقت آن عاشق صديق
است اکبرهههههههههههههه ههههههههههههههاست
بنماه هکسيه هکهه هسابقه هصديق بگذارجملهه هدره هرهه هصديقه هو
اکبرهههههههههههههه ههههههههههههههاست قبولههههههههههههههه هههههههههههههههدين
چونه هگشته هبره هممالکه هدين دستش زمکه گردن قيصر بزد
قهرمانهههههههههههه ههههههههههههعمر بهههههههههههههههههه هههههههههههههههههروم
يارشاطر.
260 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
عمر عدل
بنياد دين به بازوي خود استوار آن کو به تيغ بني آشکار کرد
کرد
1
-9شيرواني:
مهرشه هنهادهه هسورةه هوالنجم آورده ه ههروزه ههنامه ه ههدولت ه ههدر
اذاهوي آستين
کردهه ههخبر،ه ههچهاره ههامينه ههرا دادهه هقرار،ه ههفته هزمينه هرا
زماجرا ببازگشت
هر چار ،چار عنصر ارواح اوليا هرچار،ه هچارحده هبنايه هپيغمبري
نتوانه هخلصه هيافته هازه هاين بيمهر چاريار در اين پنج روز
ششههههههه هههههههدرههههههه هههههههفنا عمر
دستانه هکاهنانه هشمره هآنراه هنه هره هداستانه هکهه هآنه هنهه هثناي
داستان محمدست
-10نعمتالله ولي:
مؤمنهه ههکامليهه ههوهه ههبيبدلي ايه هکهه ههستيه همحبه هآله هعلي
-کلياته هاشعاره هشاهه هنعمتاللهه هولي،ه هبهه هکوششه هدکتره هجواده هنوربخش 2
امت پاک مذهب است و ولي هره هکهه هاو،ه هچهاره هدارده هدوست
اينه ههدايته هبوده همراه هازلي مذهبه ههجامعه ههازه ههخداه ههدارم
لبه هگشايده هبهه هسبه هصحب چهه هبتره هزانه هکهه هابلهيه هزعوام
کرام
گويده هاندره هحقه هصحابهه هتبه چه بتر زان که جاهلي زسفه
-رشحات عين الحيات جلد اول ،صفحه .12 1
پيه هروه هشرعه هوه هسنته هاويند اوليايههه هههکزههه هههامتههه هههاويند
بهترهه ههازهه ههغيرهه ههانبياهه ههباشند ره ه ههبران ه ههره ه هههدي ه ههباشند
کزه ههمهه هبهترنده هدره ههره هباب خاصه ه ههآلپيمغبر ه ههو ه ههاصحاب
کسه چوه هفاروقه هليقه هآنه کار وزه هپيه هاوه هنبوده هازه هآنه هاحرار
کاره هملته هنرفته هزينته هوزين بعده هفاروقه هجزه هبهه هذيالنورين
اسداللههههه ههههخاتمهههه ههههالخلفا بوده هبعده هازه ههمهه هعلمه هوه هوفا
دله هازه هانکارشانه هبهه هيکه هسو همههه ههراهه ههاعتقادهه ههنيکوهه ههکن
کن
بهه هتعصبه همزنه هدره هآنجاه هدم هر خصومت که بودشان باهم
-سيماي علي از منظر اهل سنت تأْليف محمد برفي ناشر مؤلف .مناقب 1
خلفايه هراشدينه هدره هادبه هفارسي،ه هتأليفه هنبيه هاللهه هشعبانيه هنشره هاحسان،
فضائل خلفاي راشدين از زبان شعراي دين ،محمد رضا توکلي رودي نشر
سگال ،خلفا راشدين در قلمرو نظم و نثر فارسي ،فريدون سپري ،نشر
کردستان.
منابع مورد استفاده
فخر بناکتي -1تاريخ بناکتي
ابن حوقل -2صورة الرض
ظهيرالدين نيشابوري -3سلجوقنامه
راوندي -4دولت آل سلجوق
حمدالله مستوفي -5تاريخ گزيده
ويل دورانت -6تاريخ تمدن جهان
کارل گرينبرگ و ديگران -7تاريخ بزرگ جهان
ترجمههي هدکتره هضياءالدين
دهشيري
ژنرال سرپرسي سايکس -8تاريخ ايران
آرنولده هتوينه هبيه هترجمهي -9تاريخ تمدن
يعقوب آژند
گوستاولوبون -10تاريخ تمدن اسلم و عرب
ادوارد براون -11تاريخ ادبيات ايران
ميشله هم.ه همزاويه هترجمه -12پيدايش دولت صفوي
يعقوب آژند
راجرههه هههسيوريههه هههترجمه -13عصر صفوي
کامبير عزيزي
استانفورد جي شاو ترجمه -14تاريخ امپراطوري عثماني
محمود رمضانزاده
قاضي منهاج سراج -15طبقات ناصري
عبدالحسين زرينکوب -16تاريخ مردم ايران (ج )2
عبدالحسين زرينکوب -17تاريخ ايران (بعد از اسلم)
-18تاريخ ادبيات در ايران ( 9جلدي) ذبيعالله صفا
عباسه هاقباله هآشتيانيهه – -19تاريخ ايران بعد از اسلم
دکتر باقر عاقلي
-20ه هتاريخه هايرانه هکمبريجه ه(بعده هاز دانشگاههههههههه ههههههههکمبريج
انگليس(حسن ه ههانوشه ه ههو اسلم)
يعقوب آژند)
-21ه هپژوهشيه هدربارهه هامامانه هاهل فريدون سپري
سنت
265 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم
عبدالله
-46دولت خوارزمشاهيان اصفهانيان پروفسورهه ههابراهيمهه ههقفس
اوغلو ترجمه داود
منوچهر مرتضوي -47مسائل عصر ايلخانان
قاضي نورالله شوشتري -48مجالس المؤمنين
شرفالدين يزدي -49ظفرنامه
نورمحمد مجيدي -50تاريخ کهکيلويه و بويراحمد
ايرج افشار سيستاني -51سيستاننامه
دکترهه ههاسکندرهه ههامانالهي -52قوم لر
بهاروند
ابوبکر طهراني -53دياربکريه
سياوش دلفاني -54تاريخ مشعشيان
احمد کسروي -55تاريخ مشعشيان
احمد کسروي -56دروغ بودن سيادت صفويه
دکتر يعقوب آژند -57حروفيان در تاريخ
نورالدين مدرسي چهاردهي -58خاکسار و اهل حق
عبدالحسين زرينکوب -59روزگاران
ميرزاه همحمدصادقه هموسوي -60تاريخ گيتيگشا (تاريخ زنديه)
نامي اصفهاني
-61ه هتاريخه هطبرستانه هوه هرويانه هو سيد ظهيرالدين مرعشي
مازندران
ميرزا مهديخان استرآبادي -62درهي نادري
-63تاريخ ايران و جهان
دکتر عبدالحسين نوايي از مغول تا قاجاريه
محمدهاشم آصف الحکما -64رستم التواريخ
ميرزا محمد خليل مرعشي -65مجمع التواريخ
ابوالحسنه هبنه همحمده هامين -66مجمل التواريخ
گلستانه
ميرزا محمد تقي سپهر -67ناسخ التواريخ
محمد فتحالله بن محمدتقي -68احسن التواريخ يا تاريخ محمدي
ساروي
عبدالرزاق سمرقندي -69مطلع السعدين
267 نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلم