You are on page 1of 7

‫افغانستان و انقلب ايران‬

‫داوود ناجی‬

‫دو سال پیش شماری از افغان هايی که به اخراج پناهجويان افغان از ايران معترض بودند‪ ،‬در جلو در سفارت ايران‬
‫در کابل شعار می دادند‪ ":‬اسلمی که مرز نداشت کجا شد؟‬

‫"اسلم مرز ندارد" یکی از شعار هایی بود که در سال های اول روی کار آمدن جمهوری اسلمی بر آن تاکید‬
‫می شد‪ ،‬جدا از تاثیرات و پیامد های این شعار در عرصه های دیگر‪ ،‬فوری ترین تاثیر آن‪ ،‬این بود که‬
‫مرزهای ایران را به روی سیلی از مهاجران روز افزون که از جنگ رو به گسترش در افغانستان می‬
‫گریختند‪ ،‬باز کرد تا دست کم ‪ 20‬تا ‪ 25‬سال در آنجا کار و زندگی کنند و مخارج هزاران خانواده ای را که‬
‫در افغانستان گرفتار جنگ مانده بودند‪ ،‬تامین کنند‬

‫به زودی شمار این پناهجویان به مرز سه ملیون رسید‪ ،‬در سال های اول پیروزی انقلب‪ ،‬مسلمانی تنها‬
‫مدرکی بود که پناهجویان افغان برای کار و زندگی در ایران لزم داشتند؛ مدرک مسلمانی کسانی که مدعی‬
‫بودند به دلیل جنگ علیه یک نظام کمونیستی آواره شده اند‪ ،‬نیازی به تایید دوباره نداشت‪.‬‬

‫هشت ماه قبل از آنکه انقلب اسلمی به پیروزی برسد‪ ،‬در افغانستان حزب دموکراتیک خلق که یک حزب‬
‫کمونيستی متمایل به شوروی بود با یک کودتای نظامی به پیروزی رسیده بود‪.‬‬

‫حزب دموکراتیک خلق‪ ،‬در نخستین ماه های اقتدارش‪ ،‬بدهکاری های کشاورزان به دولت را بخشید‪ ،‬زمین‬
‫های زمین داران را به دهقانان آنها بخشید و پرچم افغانستان را شبیه پرچم حزب کمونیست شوروی قرمز‬
‫کرد‪.‬‬

‫این اقدامات که جامعه سنتی افغانستان آن را برنمی تابید‪ ،‬به زودی موجی از مخالفت های مردمی در‬
‫مناطق مختلف افغانستان را سبب شد و روحانیون که جمهوری دموکراتیک خلق را یک رژیم ضد اسلمی‬
‫می خواندند‪ ،‬پیشتاز مبارزه علیه آن شدند‪.‬‬

‫الهام بخش و امیدوار کننده‬

‫قسیم اخگر‪ ،‬تحلیلگر مسایل سیاسی که خود نیز در نخستین روزهای پیروزی انقلب اسلمی در ایران بود‪،‬‬
‫معتقد است که پیروزی انقلب اسلمی در ایران در کل برای جنبش های اسلمی افغانستان در آن مرحله‬
‫فوق العاده محرک و تقویت کننده بود‪.‬‬

‫وی می گويد‪":‬جنبش های اسلمی افغانستان که بر ضد دولت و اشغال نظامی افغانستان توسط شوروی‬
‫مبارزه می کردند‪ ،‬با پیروزی انقلب اسلمی در ایران بیشتر مطمئن شدند که در مبارزه خود پیروز خواهند‬
‫شد‪".‬‬

‫جمهوری اسلمی ایران به صورت رسمی از جهاد مردم در افغانستان و گروه های جهادی حمایت کرد و‬
‫رفته رفته هشت حزب و گروه شیعی در ایران ایجاد شد که بعدها اکثر این احزاب با هم یکی شدند و حزب‬
‫وحدت اسلمی افغانستان را تشکیل دادند‪.‬‬
‫فهیم دشتی روزنامه نگار افغان معتقد است که پیروزی انقلب اسلمی در ایران‪ ،‬از لحاظ تئوریک برای‬
‫مجاهدین الهام بخش بود و رهبران مجاهدین تشکیل نظام مشابهی را برای رزمندگان و طرفدارانشان‬
‫وعده می دادند‪.‬‬

‫او می گويد‪":‬همچنین ادامه نظام جمهوری اسلمی رهبران عمدتا روحانی در افغانستان را امیدوار کرد که‬
‫آنها نیز می توانند نظام اسلمی را در کشورشان تشکیل داده و آن را مدیریت کنند‪".‬‬

‫عالمی بلخی‪ ،‬عضو مجلس نمایندگان افغانستان که سال ها در ایران زندگی می کرد و یکی از شخصیت‬
‫های شناخته شده سیاسی بود‪ ،‬می گوید احزاب شیعی به این دلیل بیشتر به کمک های ایران تکیه می‬
‫کردند که از سوی کشورهای غربی به نحوی تحریم شده بودند‪.‬‬

‫به عقیده آقای بلخی‪ ،‬غربی ها ظاهرا فکر می کرند که احزاب شیعی در نهایت ممکن است از موضع ایران‬
‫که یک کشور شیعه است حمایت کنند‪ ،‬از این رو دشمنی هایی که بین ایران و آمریکا وجود داشت مانع از‬
‫این شد که غربی ها و آمریکایی ها به احزاب شیعی کمک کنند‪.‬‬

‫اما به گفته آقای بلخی ايران به احزاب سنی نیز که مقر اصلی اکثرشان در پاکستان بود‪ ،‬کمک می کرد‪.‬‬

‫انقلب اسلمی ایران که در نتیجه آن "مذهبیون افراطی به قدرت رسیدند" سبب شد که سنگر جدیدی‬
‫علیه یک رژیم مترقی و مردمی در افغانستان باز شود و مخالفان دولت افغانستان به خصوص شیعه ها به‬
‫پایگاه جدیدی دست یابند‪.‬‬

‫عبدالله نائبی‬

‫استقبال انقلبیون از رژيم انقلبی‬

‫در نخستین روزهای پیروزی انقلب اسلمی‪ ،‬جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان‪ ،‬از این تحول در کشور‬
‫همسایه استقبال کرد و سرنگونی رژیم شاه را که دولت افغانستان آن را دست نشانده آمریکا و ژاندارم‬
‫منطقه می دانست به فال نیک گرفت‪.‬‬

‫عبدالله نائبی "رئیس نهضت آینده" که در آن زمان رئیس کمیته فرهنگی حزب دموکراتیک خلق افغانستان‬
‫بود‪ ،‬می گوید‪" :‬دلیل استقبال حزب و دولت در افغانستان از انقلب ایران این بود که احزاب انقلبی توده‪،‬‬
‫فدائیان اقلیت و اکثریت و مجاهدین خلق در پیروزی انقلب و سرنگونی شاه نقش داشتند و ما فکر می‬
‫کردیم که آنها در ساختار قدرت نیز سهیم خواهند شد‪".‬‬

‫به گفته آقای یایبی‪" ،‬دولت افغانستان به زودی این امید را از دست داد زیرا سردمداران جمهوری اسلمی‬
‫به زودی سرکوب نیروهای مترقی را آغاز کردند و به تبلیغات ضد کمونیستی شدت بخشیدند‪".‬‬

‫شماری از فعالین حزب توده آن گونه که آقای نایبی می گوید به افغانستان فرار کردند و از آنجا به شوروی‬
‫و دیگر کشور های اروپایی رفتند و عده ای از آنها چون سیاووش کسرایی مدتی را نیز به فعالیت های‬
‫فرهنگی در افغانستان مشغول شدند‪.‬‬

‫رئیس نهضت آینده به این باور است که انقلب اسلمی ایران که در نتیجه آن "مذهبیون افراطی به قدرت‬
‫رسیدند" سبب شد که سنگر جدیدی علیه یک رژیم مترقی و مردمی در افغانستان باز شود و مخالفان‬
‫دولت افغانستان به خصوص شیعه ها به پایگاه جدیدی دست یابند‪.‬‬

‫منافع دوسويه‬

‫آگاهان مسایل سیاسی در افغانستان معتقدند که حمایت از احزاب مجاهدین در افغانستان برای جمهوری‬
‫اسلمی ایران منافع دو سویه داشت‪ ،‬به گفته قسیم اخگر ایران با حمایت از احزاب مجاهدین از يک سو‬
‫نمی خواست نظام کمونیستی در افغانستان پا بگیرد و از سوی دیگر می خواست از این احزاب در‬
‫برخوردش با شوروی استفاده کند و امتیاز بگیرد‪.‬‬
‫به نظر آقا اخگر به همین دلیل بود که "ایران هیچ گاه به گروه های مجاهدین کمک نکرد تا آنها برنامه ای‬
‫بلند مدت و استراتژیک داشته باشند‪ ،‬از این رو آنها وقتی قدرت را به دست گرفتند به دلیل نداشتن برنامه‬
‫ای خاص دچار آشفتگی بی برنامگی و سرانجام درگیر جنگ داخلی شدند‪".‬‬

‫تاثیرات فرهنگی‬

‫حضور نزدیک به سه میلیون افغان در کشوری که مشترکات فرهنگی زیادی با آنها داشت‪ ،‬بدون شک‬
‫تاثیرات فرهنگی عمیقی به جا گذاشت‪.‬‬

‫بسیاری از خانواده هایی که در افغانستان حاضر نبودند به فشار دولت مبنی بر فرستادن بچه های خود به‬
‫مدرسه تن دهند و به همین دلیل به ایران مهاجرت کردند‪ ،‬با تصور اینکه مدارس در ایران اسلمی است‬
‫پسران و دختران خود را به مدرسه فرستادند‪.‬‬

‫مبارزه با بی سوادی یکی از اساسی ترین برنامه های دولت کمونیستی بود‪ ،‬اما مردم از آن فرار کردند‬
‫ولی به جرات می توان گفت بی سوادی در نسل دوم تمامی خانواده هایی که به ایران و پاکستان مهاجر‬
‫شده بودند‪ ،‬ریشه کن شد‪.‬‬

‫تاثیر فرهنگی مهاجرت به ایران زمانی مشخص شد که عده زیادی از مهاجران افغان پس از سقوط طالبان‬
‫به افغانستان باز گشتند‪ ،‬افغانستان ناگهان با موجی از جوانانی مواجه شد که علوم متداول روز را به خوبی‬
‫می دانند‪ ،‬با کامپیوتر آشنا هستند و نگاه و دید مدرن تری نسبت به زندگی دارند‪.‬‬

‫افزون براین مباحثات که در حوزه های دینی‪ ،‬سیاسی‪ -‬اجتماعی و ادبیات جامعه ایران از سر گذراند‪ ،‬به‬
‫نحوی مهاجران افغان را نیز متاثر کرد‪ ،‬اما این تاثیر هرگز به افغان هايی که در ایران مهاجر بودند محدود‬
‫نماند‪ ،‬بلکه همه آنها از گرایش شدید به اسلم سیاسی که دکتر شریعتی و مرتضی مطهری مبلغ آن بودند‪،‬‬
‫تا بحث ولیت مطلقه فقیه و نقد های وارد برآن و سرانجام گفتمان هایی چون دگراندیشی دینی و نیاز‬
‫جدایی دین از سیاست‪ ،‬همه و همه به افغانستان نیز کشانده شد‪.‬‬

‫پیش از آن نیز‪ ،‬آثار احسان طبری و دیگر آثار مربوط به حزب توده ایران در افغانستان به وفور یافت می‬
‫شد‪ ،‬اما در زمان جمهوری اسلمی با توجه به اینکه مجاهدین در ایران فعالیت های فرهنگی داشتند و با‬
‫توجه به اینکه میلیون ها افغان در آنجا زندگی می کردند‪ ،‬بحث ها و گفتمان های جامعه ایران از طریق‬
‫نشریه های سیاسی و فرهنگی افغان ها به صورت "افغانی شده و بومی شده" به افغانستان می رسید‪.‬‬

‫مثل شاعران مهاجر افغان با توجه به جو حاکم در ایران‪ ،‬شروع کردند به سرایش اشعاری که مملو از‬
‫اسطوره های مذهبی بود‪ ،‬در این اشعار اسطوره هايی چون رستم‪ ،‬بیژن‪ ،‬منیژه‪ ،‬لیلی‪ ،‬مجنون‪ ،‬شیرین و‬
‫خسرو جایشان را به اساطیر مذهبی چون ابراهیم‪ ،‬عباس‪ ،‬کربل‪ ،‬یوسف‪ ،‬فرات‪ ،‬زینب و علی اکبر و شمر‬
‫دادند‪.‬‬

‫و سوژه هايی چون سنگر‪ ،‬تفنگ‪ ،‬مقاومت‪ ،‬بسیج‪ ،‬شهادت طلبی‪ ،‬بهشت و جهنم نیز سوژه های اصلی در‬
‫آثار ادبی مهاجران افغان شد‪.‬‬
‫اما آثاری که از مهاجران افغان در ایران منتشر شده است بدون شک هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی‬
‫بی سابقه بوده و افغان ها در هیچ کشور دیگری نتوانسته اند فعالیت های فرهنگی تا این حد گسترده داشته‬
‫باشند‪.‬‬

‫در سال های اخیر‪ ،‬شماری از نویسندگان و شاعران افغان جوایز معتبر ادبی مانند جایزه یلدا و جایزه‬
‫گلشیری را از آن خود کردند‪.‬‬

‫تحولت افغانستان بر انقلب اسلمی ايران‬ ‫تاثیر‬


‫وحید مژده‬

‫روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل افغانستان‬

‫خطر سلطه کمونیسم بر ایران که در دوران شاه هم خیلی در مورد آن بزرگ نمایی شده بود‪ ،‬به عنوان یک‬
‫عامل مهم هم در داخل ایران و هم به قدرت رسیدن کمونیست ها در کشور همسایه ایران یعنی‬
‫افغانستان‪ ،‬موجب شد تا آمریکا با دل ناخواسته شاهد سرنگونی شاه باشد‪.‬‬

‫سی سال از آغاز انقلب اسلمی در ایران گذشت؛ انقلبی که شاه را سرنگون کرد و رژیم جمهوری‬
‫اسلمی را به قدرت رساند‪.‬‬

‫در مورد ابعاد مختلف این انقلب زیاد سخن گفته شده است اما یک سوال کمی غیرمعمول در اینجا قابل‬
‫طرح است که تا کنون زیاد به آن پرداخته نشده‪ :‬وقایع افغانستان به عنوان یک کشور همسایه‪ ،‬در پیروزی‬
‫این انقلب تا کدام حد موثر بود؟‬

‫سرنگونی شاه در افغانستان‬

‫تحولت افغانستان به عنوان یک کشور همسایه نمی توانست تاثیر لاقل غیرمستقیم بر وقایع ایران نداشته‬
‫باشد‪.‬‬

‫این مسئله زمانی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که می دانیم پس از سرنگونی رژیم سلطنتی در‬
‫افغانستان‪ ،‬دو کشور همسایه یعنی پاکستان و ایران‪ ،‬نگران وضع در افغانستان شدند‪.‬‬

‫پاکستان به این دلیل که سردار محمد داوود خان از دوران صدارت خویش در رژیم سلطنتی‪ ،‬به عنوان یک‬
‫دشمن برای پاکستان مطرح بود و حتی در سال ‪ ،1961‬دو کشور تا مرز جنگ با هم پیش رفتند‪.‬‬

‫اما شاه ایران به دو دلیل از وضع در افغانستان سخت نگران شد؛ نخست اینکه داوود خان به کمک افسران‬
‫کمونیست تحصیل کرده شوروی وقت به قدرت رسید‪ ،‬دیگر اینکه یک رژیم سلطنتی در کنار ایران سرنگون‬
‫شد‪.‬‬
‫هرچند میان افغانستان و ایران در دوران شاه به علت روابط نزدیک افغانستان با شوروی‪ ،‬روابط زیاد‬
‫نزدیک و صمیمانه نبود و محمد ظاهر شاه‪ ،‬هرگز به ایران سفر نکرد‪ ،‬اما سرنگونی یک شاه در کنار ایران‬
‫برای شاه ایران لاقل یک ضربه روانی به شمار می آمد‪.‬‬

‫در عین حال‪ ،‬شاه پیش بینی می کرد که داوود خان دوام چندانی نخواهد داشت و بزودی توسط یاران‬
‫کمونیستش سرنگون خواهد شد‪ .‬این کابوس خواب راحت شاه را آشفته کرده بود‪.‬‬

‫سال ها بعد که یادداشت های روزانه اسدالله علم‪ ،‬وزیر دربار شاه ایران به نشر رسید‪ ،‬مشخص شد که‬
‫سرنگونی ظاهر شاه به حدی بر شاه ایران ناگوار بود که حتی به ساواک دستور داد تا خطرناک ترین اقدام‬
‫یعنی نجات و فرار سردار عبدالولی‪ ،‬داماد ظاهر شاه از زندان داوود خان را مورد ارزیابی قرار دهد‪.‬‬
‫سردار رابطه حسنه ای با شاه ایران داشت‪.‬‬

‫کمونیسم و اسلم‬

‫در این دوره انقلب اسلمی یک پدیده ناشناخته بود‪ .‬نگرانی آمریکا و غرب بیشتر متوجه جلوگیری از‬
‫گسترش نفوذ شوروی به سوی شرق میانه و خلیج فارس بود‪.‬‬

‫شاه ایران که از حساسیت آمریکا و غرب به خوبی آگاه بود‪ ،‬در تبلیغات خود کمونیست ها را به عنوان‬
‫خطر بزرگ عنوان می کرد‪ .‬حتی کشته شدن کسانی چون حسنعلی منصور‪ ،‬نخست وزير را در حالی که‬
‫توسط یک گروه اسلمگرا صورت گرفت به هواداران کمونیسم اسلمی منصوب کرد‪.‬‬

‫می توان گفت که تبلیغات رژیم شاه نیز در اغفال آمریکا و غرب در مورد میزان قدرت هواداران انقلب‬
‫اسلمی در ایران تاثیر داشت‪.‬‬

‫غرب بر این باور بود که کودتای داوود خان که پیروزی مهمی برای شوروی است می تواند مشوقی برای‬
‫گروه های چپگرا بخصوص حزب توده در ایران باشد‪.‬‬

‫رهبران انقلب ايران و افغانستان‬

‫در شرایطی که آیت الله خمینی که در عراق در تبعید به سر می برد این امکان را در نظر داشت که شاید‬
‫روزی رژیم صدام حسین تحت فشار ایران او را مجبور به ترک عراق کند‪ ،‬به همین دلیل امکان رفتن به‬
‫افغانستان را مورد توجه قرار داد‪.‬‬

‫او به محمد منتظری پسر آیت الله منتظری دستور داد تا به کابل رفته و با روحانیون افغانستان در این‬
‫مورد مذاکره کند‪.‬‬

‫محمد منتظری به کابل آمد و بعد از مدت کوتاهی توسط رژیم داوود خان دستگیر و زندانی شد‪ .‬او مدتی را‬
‫در زندان دهمزنگ در کابل سپری کرد و بعد آزاد شد و از افغانستان اخراج شد‪.‬‬

‫محمد منتظری بعد از انقلب اسلمی در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلمی کشته شد‪ .‬او در زمان‬
‫حیات خویش در این مورد سخنی نگفت‪ ،‬اما این جریان مشخص کرد که امکانی برای آمدن آیت الله خمینی‬
‫به افغانستان وجود ندارد‪.‬‬

‫کودتای کمونیستی در افغانستان‬


‫در ماه ثور )اردیبهشت( سال ‪ 1357‬رژیم جمهوری داوود خان با یک کودتای خونین سرنگون شد و دولت‬
‫جدید به رهبری نور محمد تره کی کشور را جمهوری دموکراتیک اعلم کرد‪.‬‬

‫در ماه ثور )اردیبهشت( سال ‪ 1357‬رژیم جمهوری داوود خان با یک کودتای خونین سرنگون شد و دولت‬
‫جدید به رهبری نور محمد تره کی کشور را جمهوری دموکراتیک اعلم کرد‪.‬‬

‫به نظر می رسید که شوروی ها قدم به قدم به حوزه نفوذ آمریکا نزدیک تر می شوند‪ .‬در حالی که رهبران‬
‫جدید در افغانستان‪ ،‬از برقراری نظام پرولتری و برادری با شوروی سخن می گفتند‪ ،‬در ایران نخستین‬
‫شعله های انقلب در حال زبانه کشیدن بود‪.‬‬

‫در این زمان هزاران کارگر افغان در ایران مشغول کار بودند‪ .‬در جریان انقلب‪ ،‬روزنامه های طرفدار‬
‫دولت تلش داشتند تا نا امنی های ناشی از انقلب را به افغان های انقلبی و کمونیست در ایران نسبت‬
‫دهند‪.‬‬

‫روزنامه "اطلعات" در روز ‪ 19‬دی ماه سال ‪ 57‬از قول نخست وزير ایران نوشت‪ 200 ":‬افغانی )شهروند‬
‫افغانستان( مسلح دستگیر شدند‪ .‬نمی گذارم افغان ها برای ما انقلب خونین و كشتار صادر كنند‪".‬‬

‫روزنامه "آهنگ سیاسی" در ‪ 9‬دی ماه )جدی( ‪ 1357‬از وجود عده ای از افغان های كمونیست در ایران‬
‫خبر داد‪.‬‬

‫همین روزنامه در ‪ 16‬جدی تحت عنوان "افغان های انقلبی در تهران" نوشت‪" :‬در این روزها در خیابان‬
‫شاهرضا و خیابان های فرعی و مجاور دانشگاه یک عده جوان افغانی به چشم می خورد كه كتاب های‬
‫منتخب آثار لنین و سایر جزوات چاپ مسكو را به فروش می رسانند و از قضا دیده شده است که همین‬
‫افغانی ها در تظاهرات مردم هم شرکت می کنند و شعار هم می دهند‪".‬‬

‫مطرح شدن این مسایل در رسانه های ایران موجب شد تا تره کی بگوید‪":‬آرزوی صدور انقلب خلقی را به‬
‫كشورهای دیگر نداریم و اگر كسانی از مدل انقلبی ما پیروی می كنند به معنی آن نیست كه ما آنها را‬
‫تحریک كرده ایم‪".‬‬

‫اما این سخن به جای اینکه موجب اطمینان شود‪ ،‬خطر انقلب کمونیستی در ایران را جدی تر جلوه داد‪.‬‬

‫گزينه های آمريکا‬

‫بعضی از تحلیلگران بی برنامه بودن آمریکا در برابر تحولت ایران در دوران انقلب را به ضعف رئیس‬
‫جمهوری وقت آمریکا‪ ،‬جیمی کارتر‪ ،‬نسبت می دهند که توان تصیم گیری های قاطع را در چنین دوران‬
‫سرنوشت سازی نداشت‪ ،‬اما وضع در آن زمان طوری بود که آمریکا فقط دو گزینه در اختیار داشت‪:‬‬

‫نخست اینکه با دستگیری رهبر انقلب و یاران همراه وی عکس العمل نشان دهد‪ .‬در این صورت تحلیل این‬
‫بود که رهبری قیام مردم به دست گروه های چپ می افتد و این چیزی بود که آمریکا هرگز خواهان آن‬
‫نبود‪.‬‬
‫حزب توده یک حزب کامل وابسته به شوروی بود و گروه های دیگر چون مجاهدین خلق سابقه مبارزه‬
‫طولنی برضد نفوذ آمریکا در ایران داشتند‪.‬‬

‫راه دوم این بود که آمریکا بگذارد تا انقلب اسلمی مسیر خود را طی کند‪ .‬یاران آیت الله خمینی در آن‬
‫زمان یا روحانیون بودند که مفکوره کمونیستی را عقیده الحادی می دانستند و یا شخصیت های غیر روحانی‬
‫چون مهندس مهدی بازرگان‪ ،‬ابوالحسن بنی صدر‪ ،‬صادق قطب زاده‪ ،‬صادق طباطبائی‪ ،‬ابراهیم یزدی و‬
‫دیگران که هیچ کدام مفکوره کمونیستی نداشتند بلکه بسیاری از آنان تکنوکرات های تحصیلکرده غرب‬
‫بودند‪.‬‬

‫شاید تحلیل آمریکایی ها این بود که جمهوری اسلمی تازه به میان آمده دارای کادرهای متخصص که به آن‬
‫نیاز دارد نیست‪ ،‬و در انتخاب کادرها‪ ،‬در میان کمونیست ها و یا تحصیلکرده های غرب بدون شک گروه دوم‬
‫بخت خیلی بیشتری برای انتخاب شدن خواهد داشت و ایران مجددا با غرب روابط دوستانه برقرار خواهد‬
‫کرد‪.‬‬

‫بنابر این می توان گفت که خطر سلطه کمونیسم بر ایران که در دوران شاه هم خیلی در مورد آن بزرگ‬
‫نمایی شده بود‪ ،‬به عنوان یک عامل مهم هم در داخل ایران و هم به قدرت رسیدن کمونیست ها در کشور‬
‫همسایه ایران یعنی افغانستان‪ ،‬موجب شد تا آمریکا با دل ناخواسته شاهد سرنگونی شاه باشد‪.‬‬

You might also like