You are on page 1of 48

‫‪11‬‬

‫ﻫﻔﺘﻪ اول ﻫﺮ ﻣﺎه دو ﭼﯿﺰ ﯾﺎدﺗﻮن ﻧﺮه‪ :‬اول ﺷﻨﮕﻮل!‬

‫‪Shangool Persian Satirical Monthly | www.shangool.ca‬‬ ‫ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻓﮑﺎﻫﻰ و ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ‬ ‫‪vol. 1, NO. 11‬‬ ‫سﺎل اول‪ ،‬ﺷمﺎره‪| MARCH, 2017 | 11 :‬‬
‫ﻣ‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ل‬‫ا‬‫س‬
‫ﺒارک‬
‫ﭘﯿﺸواز سال نو‬
‫دفتری خریدهام با ‪ 365‬برگ ازجنس مهربانی‪ .‬برگهایش همه پاک ونانوشته‪ .‬جلدش به رنگهای‬
‫سبزوسپید وقرمز‪.‬‬
‫میخواهم درآن ازنوبنویسم‪ .‬ازسال نو وسالهای نو‪ .‬ازروزو روزگاران نو‪.‬‬
‫میخواهم درآن ازعشق‪ ،‬ازمهربانی‪ ،‬ازگذشت‪ ،‬ازصفا‪ ،‬ازشادمانی‪ ،‬وازآرامش بنویسم‪.‬‬
‫میخواهم برگ برگ دفترم را پرکنم ازعطرگلهای دوستی‪ ،‬ازآبی عشق‪ ،‬ازسرسبزی بوتههای‬
‫نودمیده وطراوت جوانی غنچههای نسترن‪.‬‬
‫دردفترم ترسیم میکنم راههای با هم بودن را‪ ،‬دست دردست هم داشتن را‪ ،‬یارویاوربودن را‪ ،‬بهم‬
‫پیوستن ودل بهم دادن را‪ ،‬رهایی ازنفرت و کینه وعداوت را که میدانم‪ ،‬راههای رسیدن به خداست‪.‬‬
‫میخواهم دفترم جای آشتی باشد‪ ،‬جای لبخند‪ ،‬جای امید وتمامیصفات خوب انسانی‬
‫دفترم را آغازمیکنم با این پیام‪:‬‬
‫ای پیوند دهنده دلها‪ ،‬ای آورنده روزوشب وای دگرکون کننده روح و روان‪ ،‬برما بهترینها را مقررکن‪.‬‬
‫دردفترم مینویسم دوستتان دارم‪ ،‬خواهرم‪ ،‬برادرم‪،‬هم وطنم‪ ،‬با هردین‪ ،‬با هراندیشه وبا هرنگاه و درهرکجا‪.‬‬
‫میخواهم دردفترم بانگ شادی برآورم‪ .‬با رنگ روشن بنویسم با رنگهای زرد و قرمزوآبی وبنفش و ارغوانی وسپید‪.‬‬
‫رنگ گلهای محمدی قمصرکاشان‪ ،‬رنگ بوتههای سبزدشتهای شمال ایران‪ ،‬رنگ اللههای سرنگون دردامنههای‬ ‫سردبیر و صاحب امتیاز‪:‬‬
‫البرزسر‪ ،‬سائیده برآسمان‪ ،‬رنگ گلهای انارساوه‪ .‬رنگ نارنجستانهای شیراز‪ ،‬رنگ گنبدهای مینایی اصفهان‪ ،‬رنگ‬ ‫اﻣان بزرگ زاد‬
‫دریای آبی خزر‪.‬‬ ‫ویراستار‪:‬‬
‫گﻠﯽ‬
‫نقطههای سیاه‪ ،‬لکههای تیره‪ ،‬خطوط کج‪ ،‬دردفترم جای ندارند‪.‬‬
‫دردفترم ازبزرگواری‪ ،‬بخشش‪ ،‬صبروشکیبایی‪ ،‬آزادگی‪ ،‬گشودن بندها وازآغوشهای بازخواهم نوشت و برگهایش را با بلند‬ ‫طراح‪:‬‬
‫راﻣﯿﻦ دوستان‬
‫نظری ونیک اندیشی صیقل خواهم داد‪.‬‬
‫باضافه کلی برو بچه های با وفا‬
‫دردفترم با زبان شیرین خودم مینویسم‪ ،‬با فرهنگ خودم احساسم درونم را بیان میکنم‪ ،‬ازدین وآیین وباورهای پدران‬
‫ونیاکانم پیروی میکنم‪ ،‬ازاعتباریک تارمو‪ ،‬ازدعای سحر‪ ،‬ازنمازخالصانه مادربزرگ ازسفرههای نذری‪ ،‬ازکمک به همسایگان‬ ‫شماره ‪ - 11‬سال اول‬
‫واحترام به بزرگتران‪ ،‬ازارج نهادن به باورهای پاک مردمان وازامید به خدای مهربان خواهم نوشت‪.‬‬ ‫تلفن تماس‪:‬‬
‫دفترم را ازکلمات لری‪،‬ترکی‪ ،‬بلوچی‪ ،‬کردی‪ ،‬وتمامیلهجهها وزبانهای شیرین ومرسوم درکشورم پرخواهم کرد وبا آداب و‬
‫‪647-894-4222‬‬
‫رسوم هریک آن را زینت خواهم داد‪.‬‬ ‫‪shangool@shangool.ca‬‬
‫دفترم‪ ،‬سرزمین خوبیهاست‪ ،‬آسمانش همیشه آبی‪ ،‬دشتهایش هماره سرسبز‪ ،‬آبهایش گوارا‪،‬‬ ‫‪www.shangool.ca‬‬
‫چشمههایش جوشان ودرباغچههایش گل عشق میکارند‪ ،‬همراه با گل لبخند‪.‬‬
‫شماره حساب بانکی برای‬
‫باشد تا آن گاه که برگهای دفترم پرمیشود‪ ،‬آنان که میخوانند وبرآن باوردارند بربرگهایش بارها و‬ ‫همیاری با شنگول‪:‬‬
‫بارها بیفزایند وبازبرآن نقش ونگارزیبای دوستی نشانند ودرآن ازعشق وگذشت ومهربانی بنویسند تا‬ ‫‪Scotia Bank 282660026514‬‬
‫برگهای دفترم به تعداد انسانهای روی زمین شود!‬ ‫‪Shangool Publication Inc.‬‬
‫نوروزتان مبارک ودفترزندگیتان ازرنگهای زیبای امید وشادمانی سرشارباد‬

‫‪1 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫ﻣﻬﻤانﯽ ﻋﯿد نوروز‬
‫با آهنگ عجب رسمیه‪ ،‬رسم زمونه! آقای رسول نجفیان خوانده شود‬
‫عجب رسمیه‪ ،‬رسم زمونه‬
‫خونه مون عیدا‪ ،‬پرمهمونه‬
‫میرن مهمونا‪ ،‬ازاونا فقط‬
‫آشغال میوه‪ ،‬به جا میمونه‬
‫کجاست اون کیوی؟ چی شد نارنگی؟‬
‫کجا رفت اون موز؟! خدا میدونه!‬
‫جعبه خالی‪ ،‬شیرینی هنوز‬
‫گوشه ی طاقچه‪ ،‬پیش گلدونه‬
‫عطرش پیچیده‪ ،‬تا آشپزخونه‬
‫شیرینیش کجاست؟ خدا میدونه‬
‫میرن مهمونا از ا ونا فقط‬
‫جعبه ی خالی‪ ،‬به جا میمونه‬
‫بسکه خونه رو‪ ،‬به هم میریزن‬
‫آدم مثل خر‪ ،‬تو گل میمونه‬
‫یکی نیست بگه‪ ،‬خدا وکیلی‬
‫جای پوست پسته‪ ،‬توی قندونه؟‬
‫قند نصفه ی‪ ،‬عموجون هنوز‬
‫خیس و لهیده‪ ،‬ته فنجونه‬
‫حاال خداییش‪ ،‬قندش مهم نیست‬
‫کنار اون قند‪ ،‬نصف دندونه‬
‫میرن مهمونا‪ ،‬ازاونا فقط‬
‫نوروز در راه است به یمن الطافی که خداوند درمسیر زندگی به شما عنایت فرموده‬
‫نصفه ی دندون‪ ،‬به جا میمونه‬
‫است‪ ،‬برای شادمانی دلهای شکسته و برای کودکان چشم انتﻈار‪ ،‬دست همت‬
‫بگشائید و در راه یاری به نیازمندان و مخصوصا هموطنان غربت زده‪ ،‬گام بردارید‬ ‫پسته ی خندون‪ ،‬بادوم شیرین‬
‫فندق درباز‪ ،‬مال مهمونه‬
‫سالمت خود و عزیزانتان را با یاری به دیگران بیمه کنید‪.‬‬
‫» پرسید زیرلب‪ ،‬یکی با حسرت «‬
‫ایرانی بمانید وآزاده باشید‬
‫کهازاین آجیل‪ ،‬به غیرازتخمه‪،‬‬
‫نوروزتان مبارک‬ ‫واسه ما بعدش‪ ،‬چی چی میمونه؟‬

‫‪$20‬‬
‫‪| 2‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
3 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫نوروزانه ها‬
‫سفره هفت سین تازه عروس!‬ ‫روزهای آخر سال‪...‬‬
‫اولین سین‪ :‬سایه ی آقامونه‬ ‫آقای خونه به همسرش‪:‬‬
‫عزیزم‪ ،‬همین االن پاشو با هرکی قهری بهش زنگ دومین سین‪:‬سالمتی آقامونه‬
‫بزن هرچی از دهنت در میاد بهش بگو! که یادش باشه سومیسین‪ :‬سا نتا فه ی آقامونه‬
‫چهارمین سین‪:‬سود سپرده ی بانکی اقامونه‬ ‫هنوزباهاش قهری!‬
‫پنجمین سین‪:‬سفرخارج ازکشوربا اقامونه‬ ‫نکنه عید پا شه بیاد خونمون عید دیدنی!‬
‫ششمین سین‪:‬سرمایههای آقامونه‬ ‫واال‪....‬گرونی‪ ،‬شوخی بردارنیست‪...‬‬
‫هفتمین سین‪:‬سکته آقامونه!‬
‫قابل توجه آقایان متاهل‬
‫نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد!‬
‫هشدار به میهمانان نوروزی!‬
‫عید میآید و اجناس‪ ،‬گران خواهد شد!‬
‫توجه‪ ...‬توجه‬ ‫همسرت چند ورق لیست‪ ،‬به تو خواهد داد!‬
‫آجیل هایی در�شب عید در سطﺢ کشور�به فروش‬ ‫کل اعﻀای وجودت‪ ،‬نگران خواهدشد!‬
‫میرسد که عالوﻩ برخوش�رنگ و لعاب بودن و دﺍشتن‬ ‫میزنی ساز مخالف‪ ،‬دو سه روزی‪ ،‬اما!‬
‫قیمت مناسب‪ ،‬آلودﻩ به نوعی سم گیاهی ﺍست که با‬
‫عاقبت هرچه کهاو گفت‪ ،‬همان خواهد شد!‬
‫مصرف آن دچار نوعی بیماری پوستی مشابه سوختگی‬
‫میشوید که طوول دورﻩ درمان آن شش ماﻩ تا یکسال‬ ‫پول را‪ ،‬با علف خرس‪ ،‬یکی میدانند!‬
‫ﺍست‪ ،‬ولی عالئم کمی ﺍز آن تا پایان عمر با شما باقی‬ ‫فکر کردید که منطق‪ ،‬سرشان خواهد شد؟!‬
‫خوﺍهد ماند‪ .‬درمصرف آجیل در مهمانیها احتیاط‬ ‫کل عیدی وحقوقت‪ ،‬به شبی خواهد رفت!‬
‫کنید!‬
‫بر سر جیب بغل‪ ،‬فاتحه خوان باید شد!‬

‫دعاهای دختر دم بخت!‬ ‫توصیههایی برای عید نوروز‬


‫امسال با ورود هر مهمان به خونه‪ ،‬با استفادهازکلمات‬
‫پارسال که سال اسب بود دعا کردم شاهزاده ی رویاهام‬
‫سواربراسبش میاد ولی نیومد !‬ ‫چقدرچاق شدی‬

‫امسالم که سال گوسفند بود دعا کردم نیمه ی گمشدم‬ ‫هیکلت به هم ریخته‬
‫با گوسفنداش از راه برسه که نشد!‬ ‫حیف اون هیکلت نبود‬
‫موندم امسال که سال میمونه چه آرزویی باید بکنم‪،‬‬ ‫چیکارکردی با خودت‬
‫میترسم نیمه گمشدهام یه سال تاخیرکرده باشه‬ ‫وبا این روشها صرفه جویی کنید!‬
‫وامسال بیاد!‬
‫ستاد حفاظت ازآجیل وشیرینی عید‬
‫بهتره دعا نکنم!‬

‫‪| 4‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


5 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫رسیده‌از یاران شنگول‪:‬‬
‫در این ماه‪ ،‬هدیه با ارزشی از شنگول دوست گرامی ‌آقای محمد‬
‫خادمی‌و همسر بزرگوارشان دریافت کردم‪ .‬مجموعه‌ایست از نشریه‬
‫از گفته‌های بزرگان‪:‬‬
‫به مناسبت همزمانی با نوروزباستانی و نیزبیست و یکم فوریه‪،‬‬
‫فکاهی توفیق که بیش از پنجاه سال از عمر آن می‌گذرد و نیز‬ ‫روز بین المللی زبان مادری وبا احترام به یکی ازشنگول دوستان‬
‫گرامی‌که آن را ارسال داشته‌است درج می‌گردد‪.‬‬
‫تعدادی کتاب با مضامین گوناگون که صرفنظر از ارزش فرهنگی‪،‬‬
‫به‌امید آن که هویت ملی خود را دریابیم ودرهرکجای جهان‬
‫نشانه بزرگواری و توجه ‌این خانواده محترم به تالش‌های شنگول‬ ‫بسرمی‌بریم‪ ،‬یادمان باشد که‌ایرانی هستیم و تاج افتخارفرهنگ‬
‫کهن جهان برسرداریم و باید تا می‌توانیم با کلمات ایرانی سخن‬
‫درجهت خدمت به هموطنان گرامیست‪.‬‬
‫بگوئیم و ازبکاربردن کلمات غیرایرانی خودداری نمائیم‪.‬‬
‫صمیمانه ‌از این عزیزان سپاسگزارم و ضمن عرض تبریک سال نو‪،‬‬ ‫این سه وصیت ازکوروش بزرگ نقل است‪:‬‬
‫اول‪ :‬تابوتم را پزشگان بردوش خود حمل کنند تا همه بدانند هیچ‬
‫برای این بزرگواران عمر با عزت و سالمتی و شادمانی آرزو می‌کنم‪.‬‬ ‫طبیبی نمی‌تواند ازمرگ جلوگیری کند‬
‫دوم‪ :‬تمامی‌طالها یم را در مسیر به خاک سپاریم‪ ،‬برخاک بریزید تا‬
‫همه بدانند‪ ،‬دارائی‌هایم نیز نتوانست مرا ازمرگ نجات دهد!‬
‫سوم‪ :‬دست‌هایم را ازتابوتم بیرون بگذارید تا مردم بدانند با دست‬
‫خالی باید رفت !‬

‫نقل است از گل آقا!‬ ‫و اما نکته مهم دیگری که الزم است ما ایرانیان و ایران دوستان به‬
‫آن توجه داشته باشیم این که بسیاری ازکلماتی که برزبان ما رایج‬
‫شده‌است‪ ،‬اززبان‌های دیگربه زبان مادری ما تحمیل شده وبرخی‬
‫چند روز پیش عیال بنده‪ ،‬مسیر همیشگی اش را که یکی از‬ ‫نیزبه عمد و جنبه تحقیرداشته‌است‪ ،‬به همین دلیل باید بکوشیم‬
‫کوچه‌های روبروی جام جم است به طرف اداره طی می‌کرد‪ .‬توی‬ ‫آنها را بکارنبریم‪:‬‬
‫باید‪:‬ازبکاربردن کلماتی ازقبیل‪:‬‬
‫کیف دستی اش مثل همیشه یک قابلمه غذا ومقداری خرت و پرت‬
‫غذا که درزبان عرب ادرارشتر‪ ،‬نفر‪ ،‬که واحد شمارش شترو نیزپا رس‬
‫اداری گذاشته بود‪ .‬دونفرجوان به‌اوحمله کردند وکیف اوراکه فکر‬ ‫سگ‪ ،‬که برای تحقیرایرانیان متداول شده‪ ،‬خودداری کنیم‪.‬‬
‫می‌کردند به علت قلمبه بودن داخلش پرازپول است قاپ زدند و‬ ‫کلماتی ازقبیل درود و بدرود وخوراک و واق واق سگ و واحد شمارش‬
‫بردند‪.‬‬ ‫تن برای انسان از جمله کلماتی فارسیست که باید درمحاورات و‬
‫همسرم به خانه آمد وخیلی ناراحت بود‪ ،‬گفتم ناراحت نباش و‬ ‫مکاتبات به کاربرد‪.‬‬
‫احتیاجی هم به رفتن کالنتری وشکایت نیست‪ ،‬بگذارداستانی را‬ ‫باید بدانیم‪ ،‬دیوث‪ ،‬نام سرداربزرگ ایرانیست که درحمله‌اعراب‬
‫به‌ایران‪ ،‬رشادت‌ها کرد ه وبسیاری ازمتجاوزان را نابود ساخته‌است‪.‬‬
‫برایت تعریف کنم تا دلیل این توصیه را بدانی!‬
‫باید بدانیم آخرشاهنامه برای ما ایرانیان خوش نیست‪ ،‬چرا که‬
‫گفتم روزی دزدی وارد خانه مال نصرالدین شد‪ ،‬هرچه‌این طرف وآن‬ ‫درپایان آن آمده‪ ،‬اعراب برایران مسلط شده‌اند! و نباید آن را به‬
‫طرف رفت و جستجو کرد چیزی به درد بخورپیدا نکرد‪ ،‬زمانی که‬ ‫عنوان ضرب المثل بکاربرد‪ .‬ودرنهایت باید حتما فراموش نکنیم که‬
‫قصد بیرون آمدن داشت‪ ،‬متوجه شد که یک نفر درگوشه‌ای کمین‬ ‫هفتم آبان ماه‪ ،‬روزتولد کوروش بزرگ است‪.‬‬
‫کرده ومخفی شده‌است !‬ ‫آنچه غیرازاین می‌گوئیم ومی‌دانیم‪ ،‬ظلمیست که به زبان مادریمان‬
‫وبه فرهنگ ایرانیمان وبه شخصیت تاریخی و جهانیمان رفته‌است‪.‬‬
‫پیش رفت ودید مالنصرالدین است !‬ ‫درجهان‪ ،‬روزبیست ویکم فوریه روززبان مادری نام گرفته وما نیزباید‬
‫پرسید‪ :‬مال چرا این جا قایم شده‌ای؟‬ ‫برای پاسداری اززبان مادریمان دراین روزوهرروزتالش کنیم‪.‬‬
‫مال جواب داد‪ :‬ازخجالت! راستش خیلی خجالت کشیدم وقتی‬
‫دیدم این همه گشتی و چیزی پیدا نکردی!‬
‫مخفی شدم که توی روی تو شرمنده نشوم!‬
‫حاال حکایت آن دو جوان است که کیف تورا برده‌اند!‬
‫آن دوجوان خام بودند وندانستند که معموال درکیف کارمند ان چیزی‬
‫پیدا نمی‌شود که به درد دزدیدن بخورد و چه بهترکه مارا نبینند و‬
‫نشناسند که پیش روی آن‌ها شرمنده نشویم!‬
‫نوروز ‪1371‬‬
‫البته این سرنوشت کارمندان دولته واال از‬
‫ما بهترا که چه عرض کنم !‬
‫‪| 6‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 11‬اسفند‪1395 ،‬‬
7 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫آقا ببخشید قیمت این شلوارچنده؟‬
‫ی سر و ته!‬
‫فروشنده‪ :‬صدهزارتومان‪.‬‬ ‫حرف های ب‬
‫خریدار‪ :‬وای! اون آبی رنگه چنده؟‬
‫فروشنده‪ :‬وای‪ ،‬وای!‬

‫ره‬ ‫ما‬ ‫ش‬ ‫ه‬ ‫س‬‫ر‬ ‫پ‬‫ی‬ ‫م‬ ‫زنگ میزنه ‪،118‬‬
‫حسن آقا ه‬
‫آقائی‪ ،‬زن‬ ‫مسایه مارا دارید؟‬ ‫اپ‬
‫تزا ف‬ ‫ی‬ ‫پ‬ ‫ه‬ ‫زن‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫گ‬
‫دا‬ ‫ن‬ ‫قا‬ ‫رآ‬ ‫خی‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫راتوربا عصبانیت‪:‬‬
‫را‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫و‬ ‫گ‬‫ر‬ ‫و‬ ‫روشی‪ ،‬اپرات‬ ‫م‬ ‫ح‬‫میگه‪ :‬بی ز‬
‫م!‬ ‫ری‬
‫م‬ ‫ر‬ ‫ب‬ ‫ت‬
‫داره!‬‫ی‬
‫پیتزا بفرست‬
‫تا‬ ‫و‬ ‫د‬
‫وی‬ ‫بن‬ ‫عیب نداره‪ ،‬میگم‬
‫ید خونه ما!‬ ‫م‬ ‫نا‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫ه‪:‬‬ ‫س‬‫ر‬ ‫اپراتورمیپ‬ ‫شته باشید!‬ ‫دا‬ ‫ه‬ ‫ک‬ ‫د‬ ‫سی‬
‫؟‬
‫ه‬ ‫ب‬ ‫‪،‬‬ ‫د‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫خ‬ ‫میگه‪ :‬آخ بب‬
‫نام‬
‫ت‬ ‫س‬‫ر‬ ‫ف‬ ‫ب‬ ‫زا‬ ‫ت‬ ‫ی‬ ‫خدا‪ ،‬دوتا پ‬ ‫ما!‬
‫ید خونه‬

‫آقائی تلویزیون را روشن میکنه‪ ،‬کانال یک قرآن‬


‫میخونه! کانال دو‪ ،‬قرآن درس میده! کانال سه‪ ،‬قرآن‬
‫م‬ ‫نشون میده!‬
‫علم خطاب به شاگرد‪ :‬بنویس صابون‬ ‫تلویزیون را میبوسه‪ ،‬میزاره لب طاقچه !جلوی آئینه!‬
‫شا گرد مینویسه‪ :‬سابون!‬
‫معلم‪ :‬صابون با (ص) نه با (س)‬
‫شاگرد‪ :‬خانم اجازه‪:‬‬
‫فرقی نمیکنه‪ ،‬مهم اینه که کف کنه‬
‫!که هردوتا شون میکنند!‬

‫معلم‪ :‬چرا زنبور‬


‫ها گل میخورند؟‬
‫شا گ‬
‫نقدر بوی بد میدی!‬ ‫ط‬ ‫خ‬ ‫ه‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫ای‬ ‫ی‬ ‫رد‪ :‬آقا اجازه‪ ،‬برا‬
‫فاعی‬ ‫د‬
‫ب به شا گرد‪ :‬چرا ای‬ ‫ودروازه باناشون‬ ‫خوب نیستند‪،‬‬
‫معلم تاریﺦ خطا‬ ‫باید تمرین کنند!‬
‫د وقته حمام نرفتی؟‬
‫تید امیرکبیر را توی‬ ‫مگه چن‬
‫یر ما نیست‪ ،‬شما گف‬
‫سیدیم‪ ،‬دیگه نرفتیم!‬ ‫شا گرد‪ :‬آقا تقص‬
‫شتند! خب‪ ،‬ماهم تر‬
‫حمام ک‬
‫معلم‪ :‬هفت تا حیوان اهلی را نام ببر!‬
‫شاگرد‪ :‬سه تا گاو‪ ،‬چهارتا گوسفند!‬

‫معلم‪ :‬ازکجا میفهمیم کرم‪ ،‬سرش کدام طرفه‬


‫و دمش کدام طرف؟‬

‫شاگرد‪ :‬آقا کاری نداره‪ ،‬کمرش را قلقلک‬


‫دندانی که دردهان درمیآید کدام‬
‫میدیم! ازهرطرف خندید‪ ،‬خب سرشه‬ ‫معلم‪ :‬اولین‬
‫است؟‬
‫دیگه!‬ ‫شاگرد‪ :‬دندان شیری!‬
‫خرین دندانی که درمیآید کدام است؟‬
‫معلم‪ :‬آ‬
‫شاگرد‪ :‬دندان مصنوعی!‬

‫‪| 8‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


‫با این همه متخصص پیشرفت دراختالس وسرقت میلیاردی!‬
‫مگه بازهم آفتابه دزد هست؟!‬
‫دیگه طرف باید خیلی عقب افتاده باشه!‬ ‫تختخواب کودک یک آقازاده !‬

‫‪9 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫ت‬ ‫ا‬‫ﺿ‬ ‫ا‬‫ﻓ‬ ‫ا‬
‫ل‬‫و‬ ‫گ‬ ‫ن‬ ‫ش‬ ‫ﻟﺠﺒازی‬
‫گفتند که هم نشین بیگانه مشو‬
‫میخانه مرو‪ ،‬رفیق پیمانه مشو‬
‫گرطالب راحتی به مسجد یا دیر‬
‫یادرپی مال و گنﺞ افسانه مشو‬

‫ﯿﻤا ن و ﭘﯿﻤا نه‬


‫ﭘ‬
‫تنها بنشین به کنﺞ عزلت اما‬
‫ازما شنوی همدم دیوانه مشو‬
‫اردغلبازان است‬ ‫دل را به بهار و باغ و بستان تو مبند‬
‫که بگویی‪،‬مستی‬ ‫پیمان شکنی ک‬
‫پیمانه شکن تا‬
‫عاشق به گلستان و به پروانه مشو‬
‫ت که رسد روزجزا‬
‫د چرا بشکستی؟‬ ‫فردای قیام‬ ‫اینها همه گفتند ولیکن دل گفت‬
‫پیمانه نپرسن‬
‫با گفتهاین و آن به یک النه مشو‬
‫آنجا بنشین کهازتو من میخواهم‬

‫ﺧﻼ ﯾﻖ‬ ‫جزبامن وهمچو من به یک خانه مشو‬

‫عجبم آید از این مردم فرخنده سیر‬


‫که چنا ن سر ببرند ت که بما نی منتر‬
‫از ره صلﺢ و صفا درد ل تو را ه کنند‬
‫خنجرا زپشت زنند ت چو بگردانی سر‬ ‫زی!‬‫و‬‫ر‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫ﯾ‬ ‫د‬
‫صبﺢ نور‬
‫امن تر از دل این خاک نیابی جایی‬ ‫وز و از هوا مستم‬
‫تا که جا نت برهانی تو ز ا بناء بشر‬ ‫شاد وشنگو‬
‫ل وبا صفا هستم‬ ‫بهر دیدار‬
‫خواب دربستراین خاک سیه فام بهاست‬ ‫دوستی به شتا ب‬
‫از لمیدن به سرا پرد ه دیوان دو سر‬ ‫از سر ش‬
‫وق در هوا هستم‬ ‫هل خانه و فامیل‬
‫با همها‬

‫کوفتم در‬
‫که بی نوا هستم‬ ‫تازه کرده دیدارت‬
‫آمده‬

‫ﭘﺮ رو‬ ‫دیش‬


‫ی که با وفا هستم‬
‫خوب دان‬
‫صدای شیرینش‬
‫چون شنیدم‬
‫آمد خوشرو‬ ‫ب صنمیبه خوابم‬
‫فکر کردم‬
‫از دیدن او ب‬ ‫که در کما هستم‬ ‫مﮋده داد ا‬
‫ه جسمم آمد نیرو‬ ‫ک‬ ‫تا دست گشودم‬ ‫وکه نیستم امسا ل‬
‫ش‬ ‫ر‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫م‬‫ر‬ ‫گی‬ ‫ب‬ ‫ه‬
‫سال دیگر‬
‫بکش دست خود‬
‫گفتا که‬ ‫خودت بیا هستم‬
‫ت را پر رو‬

‫‪| 10‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


Persian New Year Gala Party
SATURDAY March 18 TH
SA SUNDAY March 19 TH
SUNDA

Borgata Event Venue ‫در ﺗــﺎﻻر ﻣﺠــﻠﻞ‬


‫ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎر ﺑﺮﮔﺰﺍر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ‬

‫ﮔﺮوه ﻫﻨﺮی‬

DJ Ashkan & Belly Dancer

‫ﮔﺮوه رﻗﺺ و ﻣﻮﺯﯾﻚ‬ ‫ﺑﺎ ﻧﻮﺍی ﺳﺤﺮآﻣﯿﺰ وﯾﻮﻟﻮن‬


Mexico de Noche ‫ﺁرﯾـﺎ ﺻـﺎﺑـﺮ‬
‫ﺧﻮﺍﻧﻨـﺪه ﻣﺤﺒﻮب ﺍﯾﺮﺍﻧﯿـﺎن‬
‫ﺑﺎ ﺍرﮐﺴــﺘﺮ ﺍﺧﺘﺼــﺎﺻﯽ‬

‫ﺍﻃﻼﻋﺎت و ﺍﺳﭙﺎﻧﺴﺮﺷﯿﭗ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‬

647.838.3843

Sit down Dinner Open Bar 8400 Jane Street,


Appetizers + 4 Courses Meal Vaughan, Ontario L4K 4L8

www.MAHOR.ca Doors Open @ 7:00 pm


Adults: $105 | Under 12yrs: $75 | @ The Door: $130
(905-866-2800) Fair Flower ‫ ارزان ﻭ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﻰ‬، ‫ هﻔﺖ ﺳﻴﻦ‬،‫ ﻃﻼﻳﻰ‬،‫ ﺳﻮﭘﺮ ﺷﺎﻳﺎن‬:‫ﻣﺤﻞ ﻓﺮﻭش ﺗﻴﻜﺖ‬

11 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017


‫ﯾادی از بزرگان ﻃنزاﯾﺮان‬
‫پرویز خطیبی‬
‫این طنزپرداز‪ ،‬نمایشنامه نویس‪ ،‬برنامه ساز رادیویی‪ ،‬ترانه سرا و روزنامه نگار که کار طنزنویسی را از ‪ 13‬سالگی با سرودن‬
‫دوبیتیهایی که در نشریه فکاهی "امید" به چاپ میرسید آغاز کرد‪ ،‬در ‪ 17‬سالگی به سردبیری توفیق برگزیده شد‪.‬‬
‫آقای خطیبی به مدت ‪ 55‬سال درعرصههای روزنامه نگاری‪ ،‬تﺌاتر‪ ،‬موسیقی‪ ،‬سینما‪ ،‬رادیو و تلویزیون ایران فعالیت‬
‫کرد‪ .‬او از پایه گذاران پیش پردههای طنز سیاسی در اوج دوران شکوفایی تﺌاترهای الله زارو نویسنده و مسﺌول اجرای‬
‫نمایشنامهها و ترانههای فکاهی رادیوی نوپای تهران بود و نخستین فیلم کمدی تاریﺦ سینمای ایران "واریته بهاری" را‬
‫نوشت و کارگردانی کرد‪.‬‬
‫او درترانه سرایی نیز دست داشت و برخی از آشنا ترین ترانههای معاصر ایران ازجمله‬
‫"بردی از یادم" دلکش و "عاشق و شیدا من" با صدای مرضیه‪ ،‬از اثار او هستند‪.‬‬
‫زندگی درکنار مردم‪.‬‬
‫آغاز فعالیتهای مطبوعاتی پرویزخطیبی هم زمان با دوران کوتاه آزادی‬
‫مطبوعات دهه ‪ 1320‬بود‪ .‬دورانی که نویسندگان و روشنفکران ایرانی تالش‬
‫زیادی برای روشنگری و آگاهی کردن مردم از مسائل سیاسی و اجتماعی‬
‫داشتند‪.‬‬
‫او از پیشگامان ترانه ‪ -‬نمایشهایی که به عنوان "پیش پرده" درفاصله طوالنی‬
‫تعویﺾ دکور بین پردههای یک نمایش توسط یک کمدین اجرا میشد‪ ،‬بود‪ .‬پرویز‬
‫خطیبی درطول دوران محبوبیت این هنر درسالهای ‪ 1322‬تا ‪ 1327‬بیش از ‪500‬‬
‫پیش پرده طنز سیاسی و اجتماعی نوشت‪.‬‬
‫پرویزخطیبی در مقدمه کتاب "مجموعه تصنیفهای فکاهی" (چاپ ‪ -1325‬انتشارات‬
‫خودکار ایران) مینویسد‪ :‬اگر آرزومند آینده خوبی هستیم باید در بیداری طبقات مختلف اجتماع بکوشیم چون بیداری‬
‫آنها تنها کلیدی است که درهای آینده بهتری را به رویمان باز میکند‪.‬‬
‫آقای خطیبی از سال ‪ 1320‬که تﺌاتر مدرن در ایران رونق پیدا کرد‪ ،‬با نوشتن نمایشنامه و پیش پردههای فکاهی و سرودن‬
‫طنزهایی که بیشتر درونمایه سیاسی داشت با تﺌاترهای معتبر آن زمان ازجمله تماشاخانه تهران و تﺌاترفرهنگ به‬
‫سرپرستی عبدالحسین نوشین همکاری داشت‪.‬‬
‫پرویز خطیبی نشریات بهرام‪ ،‬علی بابا وهم چنین یکی ازپرتیراژترین نشریات طنز سیاسی آن زمان‪"،‬حاجی بابا" را‬
‫منتشرکرد که به خاطرانتقاد ازسیاستهای دولت بارها توقیف وسرانجام با وقایﻊ کودتای ‪ 28‬مرداد ‪ 1332‬و زندانی شدن‬
‫پرویزخطیبی برای همیشه تعطیل شد‪.‬او درسال ‪ 1372‬دارفانی را وداع گفت‪.‬‬
‫روانش شاد‬

‫ﭼوب ﺣﺮا ج‬
‫ازدواج است ازدواج است ازدواج‬ ‫آنچه بر دل میزند چوب حرا ج‬
‫از تو میگیرد به هرا نگیزه باج‬ ‫آ فت عشق است و هم دلدادگی‬
‫دست بردار از نکاح و ازدواج‬ ‫عشق را خواهی که ماند پایدار‬
‫آنچه از جا بر کند هم تخت و تاج‬ ‫گفته آمد از بزرگان در کتاب‬
‫ازدواج است ازدواج است ازدواج‬ ‫یا که عاشق را کند رو به مزاج‬

‫‪| 12‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


13 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫فقط توتش حراج نشده بود‬
‫خواب قیلوله!! البد بعد ازخوردن یک وعده شیرمفصل!‬ ‫داداش! اصلش قبال حراج شده!‬
‫غـــم دنیـــا‪ ،‬بی خیـــــال‬ ‫فـــارغ ازقـــال ومقــــــــال‬
‫روزگات بنشاند خوشحال‬ ‫بهامیدی که خداوند بزرگ‬

‫ش‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫بل‬ ‫تا‬ ‫ی‬ ‫جا‬ ‫فکرنمی کنید‬


‫تبا‬
‫ه شده باشه؟!‬ ‫ه‬ ‫د‬ ‫دن‬ ‫ها‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ش‬ ‫یا شایدهم ما‬
‫عقب‬
‫وارد شده اند!‬

‫ورش چیه ؟‬
‫ی دونید منﻈ‬
‫د ازدیدن؟!‬ ‫شما م‬
‫دیدن و یا بع‬
‫قبل از‬

‫باتوجه به ممنوعیت گشایش رستوران آمریکائی‬


‫مک دونالد درایران ‪ ،‬دائر کردن همان رستوران با نام‬
‫ایرانی "مش دونالد" بالمانﻊ است‪.‬‬
‫ضمنا داوطلبان بازکردن ک‪.‬اف‪.‬سی‪.‬می توانند‬
‫ازنام کربالئی فسائی و سایر نام های مشابه وطنی‬
‫آخ‪ ،‬آخ‪ ،‬نکن‪ ،‬بابا نکن! مگه مرض داری؟‬ ‫استفاده نمایند!‬
‫پوست خودتو اینجوری بکنن‪ ،‬خوبه؟!‬ ‫اداره صدورمجوزشهرداری ‪......‬‬
‫‪| 14‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
‫آقائی موقﻊ سوارشدن به تاکسی ازراننده میپرسه‪:‬‬
‫کﻤﯽ ﺗا قﺴﻤتﯽ بﯽ ﻣزه !‬
‫آقا کرایه دونفرتا تجریش چند میشه؟‬
‫راننده میپرسه‪ :‬شما که یک نفرید!‬
‫مسافر میگه‪ :‬مگه خودتون نمیآئید!‬
‫دختر‪ :‬مامان من زن این مرد نمیشم‬
‫مادر‪ :‬چرا دخترم؟ مگهاین مرد چه عیبی داره؟‬
‫دختر‪ :‬اون به جهنم اعتقاد نداره‬
‫به آقائی خبرمیدهند بابا شدی!‬ ‫مادر‪:‬تو باهاش ازدواج کن‪ ،‬من خودم کاری میکنم‬
‫میگه‪ :‬لطفا به خانمم نگید‪ ،‬میخوام سورپرایزش کنم !‬ ‫که جهنم روازنزدیک ببینه‬

‫مثبت اندیشی یعنی اینکهاگه یه پرنده روی سرت‬


‫خرابکاری کرد‪ ،‬بجای اینکه ناراحت بشی خوشحال‬
‫دانش آموز‪ :‬آقا! من هرکاری کردم نتوانستم مطلبی‬ ‫باشی ازاین که گاوها قدرت پروازندارند!‬
‫را که زیر ورقهام نوشته بودید بخوانم‪.‬‬
‫معلم‪ :‬حواست کجاست؟ نوشته بودم‪،‬خوش خط‬
‫بنویس!‬

‫پسری را برق میگیره و همینطورکه میلرزید!‬


‫مادرش فریاد میزنه‪ :‬مادرجون ولش نکنیا‬
‫معلم‪ :‬کی میدونه سزارین یعنی چه؟‬ ‫همین بود که باباتو کشت‪.‬‬
‫شاگرد‪ :‬آقا ما بگیم؟ معلم‪ :‬بگو‬ ‫نگهش دارتا به پلیس زنگ بزنم!‬
‫شاگرد‪ :‬آقا اجازه‪ ،‬یعنی بچه به شرط چاقو!‬

‫‪15 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫کالسیک ‪1‬‬
‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪-1‬از طنز گویان معروف – اونورش پیدا‬
‫‪3‬‬ ‫‪ -2‬گاه بر سر می ریزد‪ -‬جنس بده پول بگیر!‬
‫‪ -3‬پرندگان دارند – از صفات پسندیده‬
‫‪4‬‬ ‫‪ -4‬باالی خارجی ها – پسرک چوبی‬
‫‪ -5‬حافﻈش معروف است – برخاستن جمعی را گویند‬
‫‪5‬‬
‫‪ -6‬ابزار خوراک نوزاد – رفیق‬
‫‪-7‬خانه کرم ابریشم – هوشنگ آشفته‬
‫‪6‬‬
‫‪ -8‬فامیل نیما – حیا به زبان اینجائی ها‬
‫‪7‬‬ ‫‪ -9‬فقط خانم های باردار دارند – چراغ آسمان ‪ -‬درون‬
‫‪ -10‬سیلی آن به ازحلوای شیرین است – بعﻀی ها‬
‫‪8‬‬ ‫اخالقشان اینجوریست!‬
‫عمودی‪:‬‬
‫‪9‬‬
‫‪-1‬ازالت های قدیم تهران‪ -‬سوم شخص است‬
‫‪-2‬سازمان مسافرتی غیر زمینی‬
‫‪10‬‬
‫‪ -3‬قادر نیست صحبت کند – پیروان‬
‫‪-4‬زیاده و بیهوده گوئی – وسیله راه رفتن – خاستگاه‬
‫خورشید‬
‫‪ -5‬غذای سنتی ایرانی –‬
‫‪ -6‬معدن – کائنات‬
‫‪ -7‬هدف شنگول – از بد جنس های آلمانی‬
‫‪ -8‬جواب مثبت اینجا ئی ها – مربی تیم فوتبال ایران بود‬
‫‪ -9‬شب ها بلند میشه ! – راهنما‬
‫‪ – 10‬خطاب بی ادبانه – نام فامیل قابوس‬

‫تلﺦ است وگاه واقعیت دارد‪ ،‬ولی بهتراست به خود آئیم‬


‫وبرای چنین شرایطی خود را آماده کنیم تا شاید نیازی بهاطاق‬
‫فرزندانمان نباشد!‬
‫باامید آن که فرزندان نیز یادشان بماند که دامان پرمهر مادر‬
‫است که گرمترین و ایمن ترین خوابگاه ماست و دستان قدرتمند‬
‫پدراست که مارا پا به پا میبرد تا با قامتی استوار چون سرو برپای‬ ‫هرکجا خوابت گرفت می تونی بخوابی ‪ ،‬به شرطی که اصول‬
‫خویش بایستیم!‬ ‫ایمنی را مراعات کنی!‬
‫فراموششان نکنید تا خودچون پدر و مادر شدید‪ ،‬فراموش‬
‫نشوید!‬
‫‪| 16‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
17 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫ﻣﺤﻤد ابﺮاهﯿﻢ باستانﯽ ﭘارﯾزی‬
‫استاد باستانی درسال ‪ 1389‬درپاسﺦ به پرسش دفترهنرکه به همت استاد بیﮋن اسدی‬
‫منتشرمیشود وازایشان درخواست کرده تا درزمینه چگونگی آغازبه کارخود با توفیق‪،‬‬
‫گپی تلگرافی بزنند‪ ،‬نوشتهاند‪:‬‬
‫)کدام تلگراف‪ ،‬تلگرافی که دو سه سال پیش پایان عمرآن را جشن گرفتند ومدرسهالفبای‬
‫))مرس(( را درلندن بستند و فاتحه خوانی و نقطه پایان بر»خط و نقطه« نهادند و هزاران‬
‫خروار سیم و مقره و چوب را از توی بیابانها جمﻊ کردند و تحویل خرده فروشیها و‬
‫سمساریها دادند و امروز هرکس بخواهد از تلگراف صحبت کند باید شرحی کشاف‬ ‫تصاویری از توفیق‬
‫مثل من تحت عنوان )مرﺛیه مرسیه( بنویسد و در کتاب هواخوری داغ چاپ کند!‬
‫مگرمیشود هشتاد و پنج سال عمر را درگیرودار مهمترین روزگاران تاریﺦ ایران‪ ،‬در ‪85‬‬
‫کلمه خالصه کرد‪ .‬ولی خالصه بگویم که من در‪ 85‬سال پیش )‪ (1304‬درپاریزسیرجان‬
‫به دنیا آمدم‪ .‬نام پدرم حاج آخوند پاریزی‪ ،‬اول معمم بود و مادرم صﻐری خانم دختر کل‬
‫زین العابدین‪ ،‬پسر محمد شاه یکی از خواجگان پاریز بود‪ .‬چون پدرم اهل دانش وعلم‬
‫و تاریخدان بود نام فامیل باستانی و چون اهل پاریز بود باستانی پاریزی را برخود نهاد‪.‬‬
‫پاریز‪ ،‬دهیست درکوهستان میان سیرجان ورفسنجان که تا سیرجان ده فرسنگ‬
‫)شصت کیلومتر( وتا رفسنجان سیزده فرسنگ فاصله دارد‪.‬درسال ‪ 1333‬با همسرم‬
‫حبیبه خانم حائری ازدواج کردم و و حاصل این ازدواج به قول کرمانیها یک جو و یک‬
‫گندم‪ ،‬یعنی یک دختر و یک پسر است و اینجانب نیز بیست سال است سه ماه در تورنتو‬
‫و نه ماه را در تهران به کار دانشگاهی میگذرانم‪(.‬‬ ‫این قصه هنوز هم ادامه دارد!‬
‫فقط کمی ارقام و اعدادش‬
‫استاد باستانی پاریزی درسال ‪ 1393‬درتهران دار فانی را وداع گفت‪،‬‬
‫تﻐییر کرده !!‬
‫خاتون هفت قلعه‪ ،‬از پاریز تا پاریس‪ ،‬حماسه کویر‪ ،‬هش الهفت‪ ،‬پیﻐمبردزدان‪ ،‬آسیاب‬ ‫__________________________‬
‫هفت سنگ‪ ،‬نای هفت بند‪ ،‬اژدهای هفت سر‪ ،‬کوچه هفت پیچ‪ ،‬و جامﻊ المقدمات از‬
‫جمله تالشهای این استاد بزرگ است‪.‬‬
‫سه ماه میخورو نه ماه پارسا میباش!‬ ‫نگویمت که همه ساله میپرستی کن‬
‫اولین شعرم را در سال ‪ 1314‬در توفیق گفتم و نوشتم‪:‬‬
‫که تا خلق جهان باشند خرسند‬ ‫بیا ای برف و باران خداوند‬
‫و در بیت آخر‪:‬‬
‫نهاین که صورت اش پرباد باشد‬ ‫بیا تا‪ ،‬باستانی‪ ،‬شاد باشد‬
‫روانش شاد‪.‬‬

‫خدا ببخشه هرشش نفرشون‬


‫رو! شوهره را ولش کن!‬

‫‪| 18‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


‫نوروزاتن مبارک‬

‫آدم یاد دوره دانشجوئی می‌افته که سه یا چهارهم کالسی دریک خونه‪ ،‬یا دریک‬
‫آپارتمان باهم زندگی می‌کردند! چه آزادی‌هائی داشتیم؟! یادش به خیر! البته ما‬
‫اگه طرف دختر خودت باشه ؟ بازم همین توصیه را می کنی؟!‬ ‫اینجوری نبودیما؟!‬

‫‪19 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫کالسیک ‪2‬‬
‫افقی‪:‬‬
‫‪-1‬دردستان مهربان شما قراردارد‪ -‬به کسی‬
‫‪1‬‬
‫که دیرفهم است نسبت می‌دهند‬
‫‪2‬‬ ‫‪-2‬لجوج – گلی خوشبوی‬
‫‪-3‬حق است – صفت آدم‌های ناباب‬
‫‪3‬‬ ‫‪ -4‬شهری در شمال ایران – محل نگهداری‬
‫شراب‬
‫‪4‬‬ ‫‪ -5‬پسوند شباهت – فراوانی نیست‬
‫‪ -6‬محل کسب – در آتش اتفاق می‌افتد‬
‫‪5‬‬ ‫‪-7‬نامیست ایرانی – عددیست‬
‫‪-8‬شاعر از آن ملول است – نامی‌خانمانه‬
‫‪6‬‬ ‫‪-9‬زینت انسان – مایه حیات‬
‫‪ – 10‬محل نمایش فیلم ‪ -‬آنچه می‌بینی ولی‬
‫‪7‬‬ ‫وجود خارجی ندارد‬
‫عمودی‪:‬‬
‫‪8‬‬ ‫‪-1‬هم میخورد و هم می‌خوریم – رفاقت‬
‫‪ -2‬سرزنش‬
‫‪9‬‬ ‫‪-3‬محل عبوراز رودخانه – سردرفوتبال‪-‬‬
‫همزاد آدمی‬
‫‪10‬‬ ‫‪ -4‬اتومبیل بارکش – حیوان خانگی – افسار‬
‫‪ -5‬خداشناسی – نوعی از رقص‬
‫‪ -6‬کسی که بدخواه نیست‬
‫‪ -7‬درون سر است –‬
‫‪ -8‬نام زنانه – می‌پرستند – سگی که پاچه‬
‫می‌گیرد‬
‫‪-9‬انتهای رودخانه زاینده رود!‬
‫‪-10‬واالمرتبه – چه وقت و چه کسی؟‬

‫استعدادش برای جلب توجه حرف نداره!‬


‫سال‌ها پیش‪ ،‬یک فروشگاه فروش کفش درتهران پس ازافتتاح ازمردم درخواست کرد‬
‫با عرض تسلیت به خانواده آن مرحوم و تذکربه‬ ‫برای آن نامی‌انتخاب کنند وجایزه‌ای قابل توجه نیزتعیین کرد‪.‬‬
‫پسران‪ ،‬برای آگاهی ازعواقب برخی ازبی‬
‫درسال اول بیشترین فروش کفش را به همان کسانی که نامی‌برای آن انتخاب کرده بودند‬
‫توجهی‌های پزشکان! بهتره‌این کا ررا در ایران‬
‫داشت و در نهایت هم نام فروشکاه خود را گذاشت " بی نام" و به کسی هم جایزه نداد!‬
‫بگذارند کنار!حتی به قیمت رفتن به جهنم!‬

‫‪| 20‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 11‬اسفند‪1395 ،‬‬


Persian New Year Gala Party
SATURDAY March 18 TH
SA SUNDAY March 19 TH
SUNDA

Borgata Event Venue ‫در ﺗــﺎﻻر ﻣﺠــﻠﻞ‬


‫ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎر ﺑﺮﮔﺰﺍر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ‬

‫ﮔﺮوه ﻫﻨﺮی‬

DJ Ashkan & Belly Dancer

‫ﮔﺮوه رﻗﺺ و ﻣﻮﺯﯾﻚ‬ ‫ﺑﺎ ﻧﻮﺍی ﺳﺤﺮآﻣﯿﺰ وﯾﻮﻟﻮن‬


Mexico de Noche ‫ﺁرﯾـﺎ ﺻـﺎﺑـﺮ‬
‫ﺧﻮﺍﻧﻨـﺪه ﻣﺤﺒﻮب ﺍﯾﺮﺍﻧﯿـﺎن‬
‫ﺑﺎ ﺍرﮐﺴــﺘﺮ ﺍﺧﺘﺼــﺎﺻﯽ‬

‫ﺍﻃﻼﻋﺎت و ﺍﺳﭙﺎﻧﺴﺮﺷﯿﭗ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‬

647.838.3843

Sit down Dinner Open Bar 8400 Jane Street,


Appetizers + 4 Courses Meal Vaughan, Ontario L4K 4L8

www.MAHOR.ca Doors Open @ 7:00 pm


Adults: $105 | Under 12yrs: $75 | @ The Door: $130
(905-866-2800) Fair Flower ‫ ارزان ﻭ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﻰ‬، ‫ هﻔﺖ ﺳﻴﻦ‬،‫ ﻃﻼﻳﻰ‬،‫ ﺳﻮﭘﺮ ﺷﺎﻳﺎن‬:‫ﻣﺤﻞ ﻓﺮﻭش ﺗﻴﻜﺖ‬

21 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017


‫گا ف‌های شنگول!‬

‫فرا رسیدن نوروز ‪ 1396‬این میراث با ارزش ایرانیان را به شما‬


‫وخانواده محترمتان‬
‫بعدا تبریک میگویم !‬
‫االن هنوززوده!‬

‫شنگول رفت شیرینی فروشی وگفت‪ :‬لطفا یک جعبه نون‬


‫خامه‌ای بدید!‬
‫فروشنده پرسید‪ :‬چندکیلوئی؟‬ ‫شنگول همیشه به دوست دخترش می‌گفت‪ ،‬پیشی من! یا‬
‫شنگول گفت‪ :‬البته‌اآلن ‪ 100‬کیلو ولی رژیم گرفتم که‬ ‫جوجو‪ ،‬اونم خوشش میومد و جواب میداد بله عزیزم!‬
‫الغربشم!‬ ‫یه بارصداش کرد حیوون من! دوست دخترش گفت‪ :‬خفه شو‬
‫بی تربیت!‬
‫شنگول پشت وانت خودش می‌نویسه‪:‬‬
‫شنگول گفت‪ :‬چرا؟ مگه پیشی و جوجو حیوون نیستند؟‬
‫همه دنبال یارو من به دنبال یه تن‪ ،‬بارم‬
‫آقائی‪ ،‬شروع می‌کنه‬
‫اونا بابای پولدارو منم یک دکترا دارم‬ ‫میوه فروشی می‌بینه‬
‫شنگول میره دم مغازه‬
‫موزها وهی میخوره!‬
‫به پوست کندن‬
‫یکنی؟‬ ‫آقا‪ :‬چرا اینجوری م ‌‬
‫زه دارداد می‌زنه آهای‬
‫شنگول به دیارباقی شتافت‪ ،‬روزسوال و جواب رسید‪:‬‬ ‫مغا‬
‫ن بابا‪ ،‬این نمی‌فهمه!‬
‫ا گه نمی‌فهمید‪ ،‬پیاز‬ ‫شنگول میگه‪ :‬ولش ک‬
‫نکیر‪ :‬ببینم ای مرد‪ ،‬روزگارجوانیت را چگونه گذراندی؟‬ ‫رده‪ ،‬خوبم می‌فهمه!‬
‫ازه‌دار میگه‪ :‬بیخود ک‬
‫هنوزشنگول جواب نداده بود که منکرگفت‪:‬‬ ‫مغ‬
‫یخورد!‬ ‫م ‌‬
‫برادر‪ ،‬رهایش کن این بیچاره‌ایرانیه !جوانی چه می‌داند؟!‬
‫سوال دوم را بپرس!‬
‫شنگول ظهریک روزتاب‬
‫نکیرپرسید‪ :‬ببینم چقدراختالس کردی؟‬ ‫ستون‪ ،‬خوابیده بود زیرکولرتوی اطاق‬
‫یکرد‬‫وازپنجره آسمان تفت ‌هازگرما را نگاه م ‌‬
‫منکربازگفت‪ :‬ازاین عرضه‌ها نداشته‪ ،‬رهایش کن!‬
‫دید مگسی نشست ر‬
‫نکیر پرسید‪ ،‬اصال نام تو چیست؟‬ ‫وی پنجره و با دستاش میزنه به شیشه!‬
‫وقتی نگاهش کرد‪ ،‬یه پار‬
‫مرد گفت‪ :‬شنگول!‬ ‫چه سفید دست مگسه دید که روش‬ ‫نوشته بود‬
‫نکیرومنکرهردوبه گریه درآمدند واو را راهی بهشت کردند!‬ ‫گرما دارم می‌میرم‪ ،‬به‌ارواح‬
‫پدرم که پارسال با مگس کش زدی تو‬
‫سرش‪ ،‬قصد انتقام ندارم‪،‬‬
‫فقط وا کن بیام تو یه ذره خنک بشم!‬

‫شنگول سوار مینی بوس میشه و سالم میکنه!‬


‫هیچکس جوابشو نمیده!‬
‫ی‬
‫‌ف‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫جو‬ ‫دم‬ ‫با‬ ‫ن‬ ‫وانتی کنارخیابو‬
‫رو‬
‫شنگول عصبانی میشه و میگه‪ :‬یه مشت خروگاو سوارمینی‬ ‫خته‪ ،‬شنگول میره‬ ‫آ‬ ‫ه‪:‬‬ ‫وازفروشنده می‌پرس‬
‫جلو‬
‫بوس شده‌اند!‬ ‫ه؟‬ ‫ون‬ ‫ج‬ ‫دم‬ ‫با‬ ‫نا‬ ‫ای‬ ‫قا‬
‫فرو‬
‫ه!‬‫ار‬ ‫خی‬ ‫نا‬ ‫ای‬ ‫ش‬ ‫دا‬ ‫شنده می‌گه‪ :‬نه دا‬
‫راننده که می‌شنوه‪ ،‬ناگهان می‌زنه روی ترمز‪ ،‬همه مسافرا‬ ‫بابا شون مرده‬ ‫سیاه پوشیدند!‬
‫می‌ریزند روی هم!‬
‫راننده یقه شنگول را می‌گیره و می‌گه ببینم‪ :‬کی خره؟ کی گاوه؟‬
‫شنگول می‌گه‪ :‬آقا اینجورکه تو ترمزکردی دیگه همه قاطی شدند!‬ ‫‪| 22‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 11‬اسفند‪1395 ،‬‬
‫ما‬

23 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017


‫لبخند‪ ،‬حتی زمانیکه‬
‫برلبان یک مرده‬ ‫بزرگترین افتخارمن خنداندن‬
‫مینشیند‪ ،‬بازهم زیباست‬ ‫مردم گریان است !‬
‫کریستیان بوبن‬ ‫چارلی چاپلین‬

‫عاقل کسی است که به مشکالت و‬


‫مصائب زندگی لبخند بزند‬
‫لبخند بیش از چند لحظه دوام ندارد‬
‫شکسپیر‬ ‫ولی خاطره آن جاودانی است‬
‫آبراهام لینکلن‬
‫با یک لبخند هردری به روی‬
‫انسان گشاده خواهد شد‪.‬‬

‫فرانکلین روزولت‬

‫مردی که لبخند به صورت ندارد‬


‫نباید دکان باز کند‬
‫چه زیبایند آنانی که همیشه‬
‫ضرب المثل چینی‬ ‫لبخندی برلب دارند‬
‫ارد بزرگ‬

‫به میان آدمیان رو‪ ،‬و در شادمانی‬


‫آنها سهیم شو‬
‫لبخند آدمیان‪ ،‬اندیشههای سیاه را کمرنگ و‬
‫رفتار هیچ مردی‬ ‫اگر قرار است برای چیزی زندگی خود‬
‫دلت را گرم خواهد نمود‬
‫خودخواهانه تر از این‬ ‫را خرج کنیم‪ ،‬بهترآن است که آنرا‬
‫ارد بزرگ‬
‫نیست که نگران است به‬ ‫خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی‬
‫مقام مرد بودنش اهانت‬ ‫عاشقانه کنیم‬
‫شود!‬ ‫شکسپیر‬
‫سیمون دو بوار‬

‫دروغ باد ما را هرحقیقتی که‬ ‫بهترین شوهر آنست که باستان‬


‫با آن خنده ای نکرده ایم!‬ ‫شناس باشد ‪ ،‬چون هرچه زنش‬
‫مردها وقتی تصادف می کنند ابتدا به‬ ‫پیرتر شود ‪ ،‬بیشتر به اوعالقه مند‬
‫داخل کیفشان نگاه می کنند و زنان به‬
‫(نیچه)‬ ‫می شود!‬
‫آیﺌنه ماشین!‬
‫آگاتا کریستی‬
‫مارگارت ترینول‬

‫‪| 24‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


25 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫نوروزتان مبارک‬ ‫بهار اومده آی بچه‌ها‬
‫نفس باد صبا آفت جان خواهد شد‬ ‫سبزه و گل میا د به بار‬ ‫وقتی که بازمیاد بهار‬
‫عید می آید واجناس گران خواهد شد‬ ‫‬
‫برگای سبز پیدا میشن‬ ‫درختا ازخواب پا میشن‬
‫قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس‬
‫شکوفه‌ها میان بیرون‬ ‫ا ز ال بال ی برگا شون‬
‫بازسرویس گرفک و دهان خواهد شد‬ ‫‬
‫همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد‬ ‫گنجشگا پرواز می‌کنن‬ ‫بلبال آ واز می‌خونن‬
‫و سرا پای وجودم نگران خواهد شد‬ ‫‬ ‫شادی میدن به دلهامون‬ ‫خورشید و ماه تو آ سمون‬
‫می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما‬ ‫با پرهای ناز و قشنگ‬ ‫شا پرکای رنگ برنگ‬
‫عاقبت هرچه که اوگفت همان خواهد شد‬ ‫‬
‫پرمیکشن به غنچه‌ها‬ ‫سرمیزنن به با غچه‌ها‬
‫می رسد مرحله ی سخت و نفس گیرخرید‬
‫نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد‬ ‫‬ ‫مثل لبان دخترک‬ ‫غنچه به عشق شا پرک‬

‫کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت‬ ‫لبش به خند ه وا میشه‬ ‫غم از دلش رها میشه‬
‫بر سر جیب بغل ‪ ،‬فاتحه خوان باید شد‬ ‫‬ ‫عید اومده تو شهرتون‬ ‫آی بچه‌های مهربون‬
‫یک الف آدم و یک عائله آنهم پرخرج‬
‫رو غصه‪ ،‬در ببندید‬ ‫شادی کنید‪ ،‬بخندید‬
‫وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد‬ ‫‬
‫پول را با علف خرس یکی می دانند‬
‫فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد‬ ‫‬
‫هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو‬ ‫شعارشنگول‬
‫کامران از پی او تیز دوان خواهد شد‬ ‫‬
‫که پدرکفش و کت و پیرهنی می خواهم‬
‫بعد ازاو نسترنم مرثیه خوان خواهد شد‬ ‫‬
‫سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید‬
‫شستم ازپنجه اش امسال عیان خواهد شد‬ ‫‬
‫قیمت پسته به قلب من ِ آسیب پذیر‬
‫بازهم وای که آسیب رسان خواهد شد‬ ‫‬
‫زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت‬
‫َ‬
‫ردوران خواهد شد‬ ‫ُ‬
‫آسمان دورسرم پ َ‬ ‫‬
‫مغزگردو شده مانند طال مثقالی‬
‫مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد‬ ‫‬
‫کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس‬
‫حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد‬ ‫‬

‫‪| 26‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 11‬اسفند‪1395 ،‬‬


‫غیراز((هزارسکه طال مهریه‪ ،‬سفربه آنتا لیا‪ ،‬جزایرقناری‪ ،‬خرید ازدبی‪ ،‬ویالی میلیاردی و‪)).....‬‬
‫این درخواست‌ها عادیست واشکالی ندارد‪ ،‬فقط موجب می‌شود زودترازهم جدا شوید!‬

‫‪27 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫مامان این همسایه بغلیمون‬
‫بچه خطاب به مادرش‪:‬‬
‫ن‪ ،‬به یکی از مراقبین میگه‪:‬‬
‫ستان بعد ازبازدید از بیمارا‬ ‫خیلی خسیسه!‬
‫وانهای هست کهاصرارداره‬ ‫رئیس تیمار‬
‫زهمه راضی هستم‪ ،‬فقط دی‬ ‫مادر‪ :‬ازکجا فهمیدی؟‬
‫من دراین جا ا‬
‫من برج ایفل را ازاو بخرم!‬ ‫یالی قورت داده‪ ،‬ا گه بدونی‬
‫چه‪ :‬آخه پسرش یک پنﺞ ر‬
‫ب‪ ،‬آقای دکترچرا نمیخرید؟‬ ‫سرش میزنه و گریه میکنه!‬ ‫ب‬
‫مراقب میگه‪ :‬خ‬ ‫چه شلوغش کرده‪ ،‬داره تو‬
‫ول داشتم حتما میخریدم!‬
‫ستان میگه‪ :‬راستش ا گه پ‬
‫رئیس تیمار‬

‫حبخونه میگه‪ :‬داریم برای‬ ‫ردستشوئی عمومینوشته‪:‬‬


‫درخونه را میزنه و به صا‬ ‫روی د‬
‫هم هرچه میتونید کمک‬ ‫آقائی زنگ‬ ‫ت نشستهای و به آیندهات‬
‫ک استخرمیسازیم‪ ،‬شما‬ ‫ای کسی که با خیال راح‬
‫اهالی محل ی‬
‫میاندیشی !‬
‫برمیگرده ومیگه‪ :‬ببخشید‬ ‫کنید!‬ ‫زمین را چنگ میزنه باش!‬
‫میره تو و با یک لیوان پرآب‬ ‫هم به فکراون که دربیرون‪،‬‬
‫صاحبخونه‬ ‫کمی‬
‫وسعمون همین قدره!‬

‫رمصرف نبود‪ ،‬دخترهمسایه‬


‫دیما خوب بود که ظرف یکبا‬
‫بارم میومد ظرفش را ببره !‬ ‫ق‬
‫یعنی این که خانمیازآنها‬ ‫نذری که میآورد یک‬
‫رخی ازخانمها‪ ،‬خوشبختی‬ ‫ت فکرکنه وتصمیم بگیره !‬
‫نه و با عشوه جواب بدهند‬ ‫ازدید ب‬ ‫تو این مدت آدم وقت داش‬
‫درشوهرشون خواستگاری ک‬ ‫خب‪،‬‬
‫ه‪ :‬خوش به حال شوهرت‪،‬‬ ‫جلوی ما‬ ‫شده‪ ،‬آخه با یک باردیدن که‬
‫شوهر دارم! و اون خانم بگ‬ ‫حاال میگن چرا ازدواج کم‬
‫که‪ :‬وای‪ ،‬من‬ ‫نمیشه تصمیم گرفت!‬
‫کاش عروس من بودی؟!‬
‫فه مادرشوهر‪ ،‬دیدن داره !‬
‫قیا‬
‫تعریف نیشگون‪:‬‬
‫دران برای پیچاندن تکهای‬
‫حمله کماندوئی برخی ازما‬
‫ن به غلط کردم‪ ،‬را نیشگون‬
‫گوشت فرزند تا مرحله رسید‬
‫ن عالوه بربدو بیراه گفتن‬ ‫از‬
‫زیز‪ ،‬لطفا به دختران گلتو‬
‫مادران ع‬ ‫میگویند!‬
‫کمیهم آشپزی یاد بدین!‬
‫وقهرکردن‪ ،‬یه‬

‫رو ازکامپیوتر کمک میگیره!‬


‫یم‬‫نمیبرای پختن تخم مرغ ن‬
‫دختر خا‬
‫سی مشترکا بهاین نتیجه‬ ‫درپائین بخون ولی بدبخت‬
‫علوم انسانی وحیوان شنا‬ ‫ب میده‪ :‬دستورالعملش را‬
‫دانشمندان‬ ‫گوگل جوا‬
‫رال ک پشتها این است که‪:‬‬ ‫اونی که بخواد تورو بگیره!‬
‫سیدهاند که علت طول عم‬
‫ر‬
‫به کاردیگران کاری ندارند!‬
‫شون توی ال ک خودشونه و‬
‫سر‬

‫ﻈرداشته باشند ولی در یک‬


‫ها و زنها درهرچهاختالف ن‬
‫مرد‬
‫مپیوتروگوگل میکنه‪ :‬اسم‬ ‫مورد حتما با هم توافق دارند‬
‫آقا پسرنشسته پای کا‬
‫ره ‪ 2000‬کوچه شنگول چیه؟‬ ‫ک به دیگری اعتماد نداره!‬
‫دخترساکن خانه شما‬ ‫هیچی‬
‫شنبهامتحان تاریﺦ داری‪،‬‬
‫گوگل جواب میده‪ :‬دو‬
‫رو بشین درستو بخون بچه!‬
‫ب‬
‫‪| 28‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
‫واال به قول آن مرحوم دروغ چرا ؟ تا قبر آ ‪ ،‬آ ‪ ،‬آ ‪ ،‬ماکه سال‬ ‫امیدوارم عشاق درتورنتوکادویادشون نرفته باشه ! ضمنا‬
‫این که دراین روزباید روزه بگیرند!‬
‫هاست اطاعت می کنیم!‬
‫‪29 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬
‫ازمیدان آزادی سوارتاکسی شدم تا میدان صادقیه میگم چقدرشد؟‬
‫میگه ‪ 2000‬تومن‬
‫میگم‪ :‬همش دو قدم راهه چرا ‪ 2000‬تومن؟!‬
‫میگه‪ :‬اگهاینطوری قدم برداری خشتک شلوارت پاره میشه!یک کم‬
‫مراعات کن!‬
‫******‬
‫فقط یک جاست که هرکس میره‪ ،‬فردا شبش‪ ،‬کل فامیل خوابشو‬
‫میبینند که تو یه باغ پرازگل با یه لباس سفید بوده و گفته که من جام‬
‫خوبه!اگه گفتید کجاست؟‬
‫******‬
‫ادعای خسارت ازمادران‬
‫پزشکان بهاین نتیجه رسیدهاند که بچههای عقب افتاده ذهنی‪،‬‬
‫بچههائی هستند که درهنگام نوزادی‪ ،‬مادرانشان آنها را روی پا‬
‫گذاشته و تکان دادهاند‪.‬‬
‫تعداد زیادی دراین مورد به مراجﻊ حقوقی مراجعه و ازمادران خود‬
‫ادعای خسارت کردهاند!‬
‫******‬
‫روی حشره کش نوشته بود )مخصوص حشرات مزاحم( تازه فهمیدم‬
‫که بعضی ازحشرات هستند که مزاحم نیستند و نباید آنها را کشت!‬

‫تا حاال هیﭻ دولتی درجهان بد نشده‪ ،‬این مردمند که همیشه بدند!‬
‫‪| 30‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
‫‪Persian New Year Gala Party‬‬
‫‪SATURDAY March 18 TH‬‬
‫‪SA‬‬ ‫‪SUNDAY March 19 TH‬‬
‫‪SUNDA‬‬

‫در ﺗــﺎﻻر ﻣﺠــﻠﻞ ‪Borgata Event Venue‬‬


‫ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎر ﺑﺮﮔﺰﺍر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ‬

‫ﮔﺮوه ﻫﻨﺮی‬

‫‪DJ Ashkan & Belly Dancer‬‬

‫ﮔﺮوه رﻗﺺ و ﻣﻮﺯﯾﻚ‬ ‫ﺑﺎ ﻧﻮﺍی ﺳﺤﺮآﻣﯿﺰ وﯾﻮﻟﻮن‬


‫‪Mexico de Noche‬‬ ‫ﺁرﯾـﺎ ﺻـﺎﺑـﺮ‬
‫ﺧﻮﺍﻧﻨـﺪه ﻣﺤﺒﻮب ﺍﯾﺮﺍﻧﯿـﺎن‬
‫ﺑﺎ ﺍرﮐﺴــﺘﺮ ﺍﺧﺘﺼــﺎﺻﯽ‬

‫ﺍﻃﻼﻋﺎت و ﺍﺳﭙﺎﻧﺴﺮﺷﯿﭗ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‬

‫‪647.838.3843‬‬

‫‪Sit down Dinner‬‬ ‫‪Open Bar‬‬ ‫‪8400 Jane Street,‬‬


‫‪Appetizers + 4 Courses Meal‬‬ ‫‪Vaughan, Ontario L4K 4L8‬‬

‫‪www.MAHOR.ca‬‬ ‫‪Doors Open @ 7:00 pm‬‬


‫‪Adults: $105 | Under 12yrs: $75 | @ The Door: $130‬‬
‫آماده برای قربانی شدن در راه اولین بوئینگ خریداری‬
‫ﻣﺤﻞ ﻓﺮﻭش ﺗﻴﻜﺖ‪ :‬ﺳﻮﭘﺮ ﺷﺎﻳﺎن‪ ،‬ﻃﻼﻳﻰ‪ ،‬هﻔﺖ ﺳﻴﻦ ‪ ،‬ارزان ﻭ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﻰ ‪(905-866-2800) Fair Flower‬‬
‫شده از آمریکای جهانخوار!‬
‫‪31 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬
7 2 1 2
1 6
Puzzle 1 (Medium,1difficulty
2 rating
8 30.58) 4 Puzzle

‫جـداول سـودوکـو‬
9 3
6 4
6 1 8 2 5
4 9 3 6 1
PuzzlePuzzle
1 (Hard,
1 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.70) 0.70) PuzzlePuzzle
2 (Hard,
2 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.73) 0.73) Puzzle 3 (Hard, difficulty rating 0.61) Puzzle
9 5 3 8
4 4 2 82 58 35 3 6 96 9 3 1
6 6 2 4 8 7
6 6 4 4 7 7 2 62 6 5 5 4 16 3 8 5 9
9 9 5 5 6 6 9 49 4 1 15 8 6 9 6
8 8 2 72 7 9 9 6 76 87 8 5 5 1 1 7 8 9 2 63 8
9 9 4 4 3 3 4 4 2 6 5
1 1 4 34 3 8 8 2 2 1 1 5 85 38 3 1 8 4 2 9
7 7 2 2 1 1 2 2 7 97 9 4 5 7 3
1 1 6 6 9 9 4 24 2 5 5 8 3
PuzzlePuzzle
1 (Medium, 1difficulty
1 (Medium, 21difficulty
82 rating
rating 380.58) 30.58)4 4 PuzzlePuzzle 268(Medium,
28(Medium, 6difficulty
difficulty
ratingrating
0.50) 0.50) 3
Puzzle 3 (Medium, 2 90.53)8
difficulty rating Puzzle
Generated by http://www.opensky.ca/sudoku on Wed May 27 17:54:
9 9 3 3 1 31 53 5 9 49 46 9 3
6 46 4 3 3 4 1 9 7
6 16 1 8 28 2 5 5 9 9 8 8 1 1 5 8 4 6 2
4 4 9 39 3 6 16 1 1 1 8 48 4 9 3 7 1
PuzzlePuzzle
3 (Hard,
3 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.61) 0.61) PuzzlePuzzle
4 (Hard,
4 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.61) 0.61)
9 59 5 3 83 8 9 9 7 7 3 3 8 8 4 9 5
3 163 661 26 42 4 8 8 7 7 7 4
27 824 8 9 9 8 9 6 5
4 164 61 3 83 58 5 9 39 3 7 37 513 1
5 6 61 6 2 7 1
5 85 68 6 9 9 6 6 7 7 1
4 41 2 42 4 2 8 1
7 87 8 9 29 2 63 36 8 58 55 5 6 26 32 3
73 73 6 5 9
2 2 6 6 5 5 9 69 36 3 2 82 18 1
Puzzle 1 Puzzle
(Hard, 1difficulty
Puzzle
(Hard, 1difficulty
rating
(Hard,0.70)
difficulty
rating 0.70)
rating 0.70)
Puzzle 2 Puzzle
(Hard, 2difficulty
Puzzle
(Hard, 2difficulty
rating
(Hard,0.73)
difficulty
rating 0.73)
rating 0.73)
Puzzle 3 Puzzle
(Hard, 3difficulty
Puzzle
(Hard, 3difficulty
rating
(Hard,
Puzzle0.61)
1difficulty
rating
Puzzle
(Medium,
0.61)
1rating
Puzzle
(Medium,
difficulty
0.61)
1 (Medium,
difficulty
rating 0.58)
difficulty
rating 0.58)
rating Puzzle
0.58) 2 Puzzle
(Medium,
2 Puzzle
(Medium,
difficulty
2 (Medium,
difficulty
rating 0.50)
difficulty
rating 0.50)
rating Puzzle
0.50) 3 Puzzle
(Medium,
3 Puzzle
(Medium,
difficulty
3 (Medium,
difficulty
rating 0.53)
difficulty
rating 0.53)
rating 0.53)
Generated by http://www.opensky.ca/sudoku on Wed Apr 22 18:01:
4 1 42 18 425 183 259 836 597 36 97 6 4 7 2 45 21 458 213 586 139 867 39 67 9 3 7 1 36 12 367 125 5678 2259 59784 2659 59784 2649 9784 641 783 41 83 1 7 3 1 73 15 732 156 328 569 284 69 84 9 6 4 1 69 17 695 178 953 782 534 82 34 2 4
6 7 63 72 631 729 314 295 148 95 48 5 7 8 3 71 32 716 329 168 295 684 95 84 5 8 4 9 87 94 871 946 8713 3465 87132 3165 87532 3195 7562 194 562 94 62 4 2 2 4 28 49 283 491 837 916 375 16 75 6 7 5 2 74 23 746 231 469 315 698 15 98 5 8
9
1 1 8 48 4 2 92 9 1 1 7 7 4 4
8 95 84 957 846 571 463 712 63 12 3 8 2 6 89 64 897 645 972 453 721 53 21 3 5 1 2 54 28 549 283 6491 1837 64916 1337 64816 1327 4856 327 859 27 59 7 5 9 6 59 64 598 647 982 471 823 71 23 1 5 3 3 58 34 582 349 827 491 276 91 76 1 6
5 3 58 36 584 362 847 621 479 21 79 1 6 9 7 68 73 685 734 851 342 519 42 19 2 7 9 8 75 89 752 891 4526 7914 48263 7514 48963 7534 8923 536 921 36 21 6 3 1 2 31 26 319 268 194 685 947 85 47 5 2 7 6 25 69 254 693 548 937 481 37 81 7 1
2
4 4 5 5 7 7 3 53 5 2 2 9 9
9 27 95 278 951 786 514 863 14 63 4 5 3 1 53 19 532 198 324 987 246 87 46 7 9 6 4 92 43 926 437 9265 5371 92658 5771 92158 5761 2148 763 148 63 48 3 4 8 9 45 97 451 973 516 738 162 38 62 8 3 2 4 31 42 318 427 186 279 865 79 65 9 5
1 6 14 63 149 637 498 372 985 72 85 2 9 5 4 92 47 921 476 215 768 153 68 53 8 6 3 3 61 35 618 354 3187 6542 31879 6242 31479 6282 1499 285 497 85 97 5 6 7 8 67 82 675 824 759 243 591 43 91 3 8 1 9 87 96 871 965 714 653 142 53 42 3 2
3 8 8 3 3 7 57 5 3 3
4 39 47 396 475 962 758 621 58 21 8 2 1 5 24 56 243 567 439 671 398 71 98 1 4 8 6 49 61 495 618 2952 9183 23527 9483 23627 9473 3617 478 615 78 15 8 1 5 3 12 38 127 389 275 894 756 94 56 4 1 6 8 13 85 139 856 392 564 927 64 27 4 7
8 2 81 29 813 294 135 947 356 47 56 7 1 6 9 17 98 174 982 743 826 435 26 35 6 2 5 5 28 57 283 579 1834 8796 16341 8996 16341 8956 6371 952 374 52 74 2 9 4 7 96 73 964 735 641 352 418 52 18 2 9 8 5 92 58 927 584 271 846 713 46 13 6 3
7
PuzzlePuzzle 33 (Medium,
3 (Medium, 3difficulty 2 rating
difficulty
rating 920.53)890.53)8 PuzzlePuzzle
4 (Medium,
4 (Medium,3difficulty
difficulty 83 rating
rating 80.57) 0.57)
5 76 51 762 518 623 189 234 89 34 9 3 4 8 36 85 369 851 697 514 972 14 72 4 1 2 7 13 76 134 762 7349 4628 75495 4828 75295 4818 5235 819 236 19 36 9 8 6 5 84 51 846 512 463 127 639 27 39 7 4 9 7 46 71 463 712 635 128 359 28 59 8 9

Generated
Generated
Puzzle 4 Puzzle by http://www.opensky.ca/sudoku
by http://www.opensky.ca/sudoku
(Hard, 4difficulty
Puzzle
(Hard, 4difficulty
rating
(Hard,0.61)
difficulty
rating 0.61)on WedonMay
Wed27May
rating 0.61) 17:54:35
27 17:54:35
2015 GMT.
2015
Puzzle 4GMT.
Enjoy!
Puzzle
(Medium, Enjoy!
4 Puzzle
(Medium,
difficulty
4 (Medium,
difficulty
rating 0.57)
difficulty
rating 0.57)
rating 0.57)

1 6 6 9
3 12 34 128 347 289 475 896 75 96 5 9 6 3 3 4 9 9
5 48 51 489 513 897 132 976 32 76 2 2 26
9 6 94 62 945 623 451 238 517 38 17 8 7 7 1 73 16 732 164 325 648 259 48 59 8 9
5 4
7 58 79 581 796 813 962 134 62 34 2 4 4 1 91 9 7 7 2 69 6
26 95 267 958 673 584 731 84 31 4 8 81
8 4 85 41 856 419 567 193 672 93 72 3 2
!‫تمدن جهان‬ ‫نشانه های ظهورتجدد درمرکز‬
8 7 89 73 891 732 916 325 164 25 64 5 4
7 5 5 8
9 76 93 764 932 648 321 485 21 85 1 48 4 5 6 6 2 92 9 5 5 8
5 2 54 29 546 297 461 973 618 73 18 3 8 8 1 1
2 1 23 18 237 185 374 856 749 56 49 6 9
!‫سانس‬
6
‫ورود به استخر در دو‬
3 61 34 618 345 189 457 892 57 92 7 2
3 5 31 57 312 574 126 749 268 49 68 9 9 9 8 3 3 7 17 1 3 3
1 4 17 48 175 489 752 896 523 96 23 66 6 3
6 8 67 85 679 851 792 514 923 14 23 4 3 3 6 32 67 324 671 248 719 485 19 85 9 5
4 4 4
2 49 26 493 268 935 687 351 87 51 7 1 9 9 5 25 ! ‫مختلط‬
2 9 98 ‫دوم‬ ‫سانس‬
95 829 6 53‫و‬
953 827 4 ‫جدا‬
2617347 ‫اول‬
613 47 ‫سانس‬
18
37 8
8 98 9 6 6 5 5 !‫میرند‬1‫ دوم‬1‫آقایان سانس‬
5 ‫همه‬5 ‫نمی دونم چرا‬
1 1 6 26 2 7 7 1 1!‫مجزاست‬
8 ‫هنوز‬
8 ‫پارکینگش‬
9 9 ‫شکر‬ 6 ‫را‬36‫ خدا‬3
2 82 8 1 1 6 6 1 1 5 5
6 6 5 5 9 9 8 8 3 3 ‫مهم نوع عطرشه! لوبیا چیتی‬
Generated
Generated
by http://www.opensky.ca/sudoku
by http://www.opensky.ca/sudoku
on WedonApr
Wed22Apr
18:01:53
22 18:01:53
2015 GMT.
2015 GMT.
Enjoy!Enjoy!
!‫ بهتره؟! یا نینا ریچی؟‬،‫باشه‬

1395 ،‫ اسفند‬- 11 ‫ شماره‬- ‫ |شنگول‬32


‫نوروزاتن مبارک‬

‫کشف جدید علم چشم پزشکی درایران! قبال می گفتند یک‬ ‫من که به نوبه خود ازاین فرزندان محترم تشکرمی کنم‪ ،‬شمارونمی دونم!!‬
‫مرض جد وآبادیه!ولی حاال معلوم شد قلبیه!‬ ‫اگه دلتون خواست شما هم تشکرکنید!‬

‫‪33 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫ﻻ‬ ‫و‬ ‫ق‬ ‫ﺸ‬ ‫ﻋ‬
‫نه ها‬

‫‪| 34‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


35 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫‪| 36‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
‫قابل توجه عالقه مندان به همکاری با شنگول‪:‬‬
‫ماهنامه شنگول به یک نفر مدیر بازاریابی مجرب و کارآزموده با‬
‫حقوق و پورسانتاژ مکفی نیازمند است‪ ،‬عالقه مندان می توانند‬
‫رزومه کاری خود را به ایمیل نشریه ارسال دارند‬

‫‪37 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫دختربا ناراحتی پیش نامزدش اومد وگفت‪ :‬میدونی چی شده؟‬
‫نامزدش گفت‪ :‬چرا اینقدر ناراحتی‪ ،‬مگه چی شده؟‬
‫دخترگفت‪ :‬آخه بابام ورشکست شده!‬
‫نامزدش با خنده گفت‪ :‬میدونستم این پدرت برای جلوگیری از‬
‫ازدواج ما به هرحیلهای دست میزنه!‬

‫‪| 38‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


‫فرهنگ کامیونی‬ ‫مردی نوکرش را صدا زد و گفت‪:‬‬
‫این گلدان نقره را ببروبه آقای مفلوک الشعرا بده و بگو‪ ،‬ازشعراخیرتان خیلی خوشم آمد‪،‬‬
‫ولی مواظب باش دست توی دماغت نکنیا‪ ،‬آب دماغت راه نیفتهها‪ ،‬وخالصه چرت و پرت‬
‫نگی که پدرتودرمیارم!‬
‫نوکرگلدان را برداشت و به منزل شاعررفت وگفت‪:‬‬
‫آقا سالم رساندند و این گلدان را فرستادند و فرمودند‪ :‬ازشعراخیرتان خیلی خوشمان‬
‫آمد‪ ،‬ولی مواظب باش دست توی دماغت نکنیا! آب دماغت راه نیفتهها!‪ ،‬وخالصه چرت‬
‫و پرت نگی که پدرتو درمیارم!‬

‫پدری دست دختر هیجده سالهاش را گرفته و با عجله به بیمارستان مراجعه کرد و به‬
‫دکتر گفت‪:‬‬
‫دکتر جون‪ ،‬قربونت برم‪ ،‬این دخترمنو یک هفته بستری کن!‬
‫دکتر گفت‪ :‬چی شده‪ ،‬بیماریش چیه؟‬
‫پدر‪ :‬بیمارنیست‪ ،‬یک نفر گفته دوستش داره‪ ،‬اگه من موافقت کنم‪ ،‬هم وزنش طال میده!‬
‫دکتر گفت‪ :‬خب برای چی باید بخوابه بیمارستان؟‬
‫پدر‪ :‬میخوام بلکه یه بیست کیلوئی وزنش بره باال!‬

‫مرد فقیری رفت پیش دکتر و گفت‪:‬‬


‫دکترجون‪ ،‬قربونت برم فوری منو عمل کن!‬
‫دکترگفت‪ :‬مگه چته؟‬
‫مرد گفت‪ :‬دکترجون شش ماه پیش یک سکه یک تومنی قورت دادم!‬
‫دکتربا تعجب گفت‪ :‬مردحسابی‪ ،‬چرا همون موقﻊ نرفتی عمل کنی؟‬
‫مرد گفت‪ :‬آخه دکتر جون اون موقﻊ احتیاجش نداشتم‪ ،‬امروزاوضاع خیلی خرابه!‬

‫معلوم نیست مسافرت ماه عسل بوده یا سفر زیارتی؟!‬ ‫مهرمادری و نیاز به مادر‪ ،‬موش و گربه و سگ و گرگ‬
‫نمیشناسد!‬

‫‪39 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬


‫‪14 13 12‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪1‬‬ ‫کالسیک ‪3‬‬
‫‪2‬‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪ -١‬معاون هیتلر – خانم خارجی – دانش آموزان را‬
‫‪4‬‬ ‫میترساند‬
‫‪ -٢‬حرفهای بیهوده – اندازه – زمینهای ناهموارو‬
‫‪5‬‬ ‫با پستی و بلندی‬
‫‪6‬‬ ‫‪ -٣‬پاسﺦ مثبت انگلیسی – شهر کوچکی در‬
‫بلﮋیک در منطقه والونیا – همراه با مردم‬
‫‪7‬‬
‫‪ -٤‬عددیست – تکرار یک حرف – صدای تنگی‬
‫‪8‬‬ ‫نفس‬
‫‪9‬‬ ‫‪ -٥‬شهری در کرمان –‬
‫‪ -٦‬در مورد خنده میگویند‬
‫‪10‬‬
‫‪ -٧‬صد متر – ایمان ناقﺺ – معموال با آب بوجود‬
‫‪11‬‬ ‫میآید‬
‫‪12‬‬ ‫‪ -٨‬عاملی برای به رخ کشیدن خود – معموال در‬
‫حمام اتفاق میافتد‬
‫‪13‬‬
‫‪ -٩‬سوم شخﺺ است – برخی از آدمها چنین‬
‫‪14‬‬ ‫هستند –‬
‫‪ -١٠‬فستیوالش معروف است – برخی ازحیوانات‬
‫انجام میدهند – حرکتی بدون پیش بینی – شهری‬
‫مذهبی‪.‬‬
‫‪ -١١‬جهت – در جریان است – تعجب خانمانه –‬
‫جسمیسخت‬
‫‪ -١٢‬روی هم نهادن دو سوی پارچه یا کاغذ – یاری‬
‫کردن – طایفهای در ایران – همان تار است‬
‫‪ -١٣‬طمﻊ – درآینده میگذارد‬
‫‪ -١٤‬خوب نیست – به نوعی همان عاشق است –‬
‫عمودی‪:‬‬
‫‪ -١‬هوس است – به شوخی به حمام میگویند‬
‫‪ -٢‬بادش معروف است – وسیلهابراز عالقه‬
‫‪ -٣‬احساس ناخوشایند‬
‫جدید ترین و ارزان ترین کاله ایمنی که دروطن عزیزمان ساخته شد ‪،‬‬ ‫‪ -٤‬کسی را که حساب پاک است از آن ترسی‬
‫نیست – سنت‬
‫خط تولید وبرنامه صدورآن دردستور کارمسﺌولین قرارگرفته است!‬
‫‪ -٥‬زمانی طوالنی – از سلسله پادشاهان قدیم‬
‫ایران‬
‫‪ -٦‬جای مطمﺌن – عدم پذیرش‬
‫‪ -٧‬کامل ترین است – مشاوره و نظر خواهی‬
‫‪ -٨‬برهمه جای بدن میتواند باشد – نوعی وسیله‬
‫باربری – حرف واسطه‬
‫‪ -٩‬سخن ناروا – آنچه دوستش دارید!‬
‫‪ -١٠‬احساس نداشتن آنچه میخواهید – صفتی‬
‫که به آدمهای عصبانی و پرخاشگر میدهند‪.‬‬
‫‪ -١١‬مداد طراحی – بر تن میپوشانند‬
‫‪ -١٢‬وسیلهای برای ارتباط – هم باور است و هم‬
‫بدهی – جای زندگی را گویند‬
‫‪ -١٣‬همدم – نجات یافت – ته درخت بریده‬
‫‪ -١٤‬چای خارجی – بدهکار را گویند‬
‫صرفه جوئی برای کاهش هزینه های ساختمان !!‬
‫‪| 40‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬
41 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫منابﻊ آگاه گزارش دادند‪:‬‬ ‫تازه ترین خبرازتورنتو‪:‬‬
‫شرایط برای امضای این‬ ‫دراواسط ماهی که گذشت‪ ،‬شبی به حمایت ازنماینده محترم‬
‫بیانیهها بهاین شرح است‪:‬‬ ‫حزب لیبرال وایرانی تبارپارلمان کانادا اختصاص داده شده بود‬
‫امضاکننده یا وکیل باشه؛‬ ‫ودریکی ازرستورانهای شهرتورنتو‪ ،‬تعداد کثیری ازایرانیان –‬
‫یا ازوکالت خوشش بیاد؛‬ ‫کانادائی وتعداد قلیلی ازسایرملیتها ازقبیل چینی – کانادائی‬
‫تو خونه شون کتاب‬ ‫ونیزمسﺌولین کانادائی وبزرگان وعزیزان هموطن و طرفداران‬
‫حقوقی داشته باشه؛ یکی‬ ‫ایشان حضورداشتند وسخنرانان درخصوص موضوع جلسه وبه‬
‫ازبستگان درجه یﻚ الی ‪4‬‬ ‫حمایت ازنماینده خود مطالبی را بیان کردند‪.‬‬
‫او بایدحقوقدان باشه؛ کسانی که دوست داشتند رشته حقوق‬ ‫نماینده محترم ایرانی تبارپارلمان نیزبا زبان شیوای انگلیسی‪،‬‬
‫درس بخونند‪ ،‬ولی نتونستند‬ ‫گزارشی ازتالشهای خود درمدت زمان نمایندگی ارائه کردند‬
‫کسانی که حداقل یک باردرطول عمرشون به دادگاه رفته باشند‬ ‫که به یاری خداوند متعال وهمت مدیران دولتی قراراست‬
‫یا از ‪ 1000‬متری دادگاه رد شده باشند‪ ،‬کسانی کهاسم چند تا‬ ‫درآینده‪ ،‬تبعات خیرآن به مردم منطقهانتخابیهایشان برسد‪،‬‬
‫وکیل رو توی شهرشون بدونند‪ .‬ضمنا درامضای این نوع نامههای‬ ‫ایشان هم چنین درپایان‪ ،‬با سخنان شیرین ازهمسرگرامیشان‬
‫برقآسا حتما به جای هروکیل وحقوقدانی که دوست دارید‬ ‫وازتمامیحضارباهمان زبان انگلیسی ونیزفرانسه وازهمه‬
‫بدون اجازهامضا کنید و اگر مخالفت کرد بهش برچسب حمایت‬ ‫مهمتربهاحترام میهمانان چینی خود‪ ،‬با زبان شیرین چینی‬
‫ازجریان انحرافی بزنید !‬ ‫تشکرکردند‪ ،‬اما حیف !همانگونه که خودشان درمقابل یادآوری‬
‫قدس آنالین نوشت؛‬ ‫بهایشان‪ ،‬فرمودند! "متاسفانه یادشان رفت !" به زبان فارسی‬
‫نیزازایرانیان حاضردرجلسه تشکرکنند! درحالی که بیش‬
‫هی میگفتید کارگر‪ ،‬کارگرهمین بود؟! هی میگفتید وضﻊ‬
‫ازدوسوم حضار‪ ،‬ایرانیان فارسی زبان بودند وبد نبود اگریادشان‬
‫معیشتیشان خوب نیست‪ ،‬همین بود؟! هی میگفتید باید‬
‫نمیرفت! تا خدای ناکردهایرانیان‪ ،‬تصورنکنند ارتباطات عاطفی‬
‫حقوقهایشان را سالی دوبارافزایش دهیم وسبدکاالبه آنها بدهیم‬
‫ومحترمانهایشان با هموطنان همزبان‪ ،‬منحصربه زمان انتخابات‬
‫و … نمیدانیم آنهایی که روزگاری اینقدر سنگ آنها را به سینه‬
‫و برگزاری پارتیهای انتخاباتی وپذیرائی باهات داگ وسوسیس‬
‫میزدند‪ ،‬اکنون کجا هستند؟!‬
‫و پیامدهای آن است ونیزغیرایرانیان‪ ،‬تصورنکنند‪ ،‬ایشان ملیت‬
‫امروزدریکی از روزنامهها نوشته شده بود‪” :‬حداقل ‪50‬درصد‬ ‫اصلی خود را فراموش کرده ویا نیازی بهاحترام به هموطنان سابق‬
‫کارگران مستاجرند“ و این به معنی آن است که حدودا ‪50‬درصد‬ ‫خود نمیبینند‪.‬‬
‫آنها مسکن دارند! خب کسی که توانسته با این قیمتها‪ ،‬مسکن‬
‫امید است ایرانیان موفق که مایهافتخاروسربلندی جامعهایرانی‬
‫بخرد که معلوم است وضعش خوب است! درنتیجه‪ ،‬نتیجه‬
‫خواهند بود وبه همین دلیل مورد حمایت قرارمیگیرند‪،‬‬
‫میگیریم کارگران هم حسابی مایه دار بودند و ما نمیدانستیم!‬
‫یادشان نرود که درنهایت ایرانی هستند وباید بهایرانیان احترام‬
‫اگرهم این روزها سبدخانوارشان کوچک است وکمترگوشت ومیوه‬ ‫بگذارند تا مبادا به دوستدارانشان احساس ارزیابی اشتباه وبی‬
‫میخرند‪ ،‬همهاش صحنه سازی است‪ ،‬نمیخواهند بقیه متوجه‬ ‫احترامیدست دهد‪.‬‬
‫مایه دار بودنشان شوند تا شاید یکوقت یارانه شان قطﻊ نشود!‬
‫پس ازصرف شام‪ ،‬جلسه به دیسکوبدل شد وبا نواختن موزیک تند‬
‫اگراینطورنیست پس ازکجا آوردهاند و حدودا نیمیازآنها خانه‬
‫وبا صدای بسیاربلند مخصوص دیسکوها‪ ،‬هیچگونه فرصتی برای‬
‫خریدهاند؟! حتما آن نیم دیگری هم که خانه ندارند پولهایشان‬
‫گفتگوبه حضارنمیداد وبه قول معروف صدا به صدا نمیرسید‬
‫را دربانکهای مختلف خارجی پس اندازکردهاند!‬
‫وعلیرغم اعتراض برخی از حضار‪ ،‬مسﺌول پخش صدا نیزبی‬
‫از مسﺌولین انتظار میرود ‪ 2‬مورد زیر را رسیدگی کنند‪:‬‬ ‫توجه‪ ،‬به کارخود ادامه داد‪.‬‬
‫یک‪ -‬متاسفانه مسﺌولین همهاش به فکرمشکالت ریزوکوچکی‬ ‫درهرحال‪ ،‬امید است‪ ،‬همیشه یا دمان باشد که نباید یادمان برود‬
‫همچون رانت خواریها واختالسها هستند‪ ،‬دیگر‪ 3‬هزار میلیارد‬ ‫به مردم ومخصوصا هم هموطنان اصلی خود احترام بگذاریم وآنها‬
‫تومان کهارزش پیگیری ندارد! شما باید قانون ازکجا آوردی را برای‬ ‫را نادیده بگیریم که بزرگترین محل اتکا وپشتیبانان ما مردمند و‬
‫این کارگرها اعمال کنید‪ ،‬باالخره بایستی مشخﺺ شود چطوری‬ ‫هرچه به دست آوریم با حمایت آنها ست وهرچهازکف بدهیم نیزبه‬
‫اینهمه پول پس اندازکردهاند! آخروقتی با حقوق یکسالشان تنها‬ ‫دلیل بی توجهی به آنها خواهد بود‪.‬‬
‫میتوانند ‪ 4‬مترخانه بخرند! چطوری خانه دارشدهاند؟! نکند‬
‫*****‬
‫یکوقت کاردوم وسوم دارند ودرفرمهای اقتصادی درآمدشان را‬
‫الکی گفته باشند!! اگراینطوراست که باید هرچی یارانه گرفتهاند‬ ‫روزنامه دنیای اقتصاد‪ :‬روزنامهایران‪ ،‬ارگان مطبوعاتی دولت‬
‫را از آنها پس بگیریم!‬ ‫درستون طنزشماره دیروزخود نوشت »در پی نامه ‪ 7456‬حقوقدان‬
‫به یک نهاد نظارتی برای رد صالحیت یک کاندیدای خاص‪ ،‬رکورد‬
‫دو‪ -‬برای حذف یارانهها ازهمین کارگرها شروع کنید! دم دست‬
‫امضای نامه درجهان شکسته و این رکورد در کتاب گینس ﺛبت‬
‫هستند و وضعشان هم گویا بد نیست‬
‫شد!‬

‫‪| 42‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


‫شرح ندارد!شرحش با خودتون!‬

‫صداقت را که امروزه در میان ما‬


‫بزرگترها کیمیاست‪،‬‬

‫استفا‬ ‫از این نامه یاد بگیریم!‬


‫دهاز موسیقی در هنگام مداحی‬
‫هیﭻ مﻀرتی ندارد!‬

‫عجب‪ ،‬پ‬
‫س که اینطور؟ قراره اول پوال را‬
‫بگیرند‬
‫و بعد اعدامش کنند! چطور به‬
‫فکرمن نرسید؟!‬
‫حاال کدوم‬
‫خری میاد پول بده کهاعدامش‬
‫کنن‬
‫د؟ من مطمﺌنم میمون اینکار را‬ ‫تابلوئی که درجای مناسب نصب‬
‫نمیکنه!‬ ‫شده وموجب امنیت بیشترتردد‬
‫درجاده میشود!‬
‫پس کجا بذاریم؟ نمیشه که‬
‫خوردش!یا نذرنکن یا ا گه میکنی‬
‫بی هسته بکن!‬

‫بستگی‬
‫به نرخ ارز داره! مخصوصا دالر‬
‫آمریکا !‬
‫که خانم وبچه ها درغربت برای‬
‫اینا که‬
‫شبیه هم هستند‪ ،‬اقال رنگاشو‬ ‫خرجشون نیازدارند!‬
‫متفاوت‬
‫کنین‪ ،‬حاال اومدیم یه نفرسواد‬
‫نداشت و‬
‫خدای ناکردهاشتباهی برداشت‪،‬‬
‫می‬
‫دونی چه عقوبتی باید بکشه؟!‬
‫‪43 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017‬‬
‫نماینده بیمه با شرح و نقل زیاد تالش‬
‫خیاط به همکارش گفت‪:‬‬
‫میکرد پدر ومادربچه کوچکی را که‬
‫به دفترش آمده بودند قانﻊ کنه که‬ ‫ازدست پسرم کالفه شدم‪ ،‬تمام مدت به مانکنهام ورمیره و دست به همه جاشون‬
‫میکشه!‬
‫خودشون را بیمه کنند‪.‬‬
‫همکارش گفت‪ :‬منم همین گرفتاری را دارم‪ ،‬پسرمنم همین کارها را میکنه‪ ،‬بدبختی‬
‫باالخره ورقهای را به آنها داد و پدر‬
‫اینه که من خیاط لباسهای مردونه هستم!‬
‫بچه امﻀاء کرد و مبلغی هم ازجیبش‬
‫درآورد و به مامور بیمه داد‪.‬‬
‫ناگهان بچه با داد و فریا د خطاب به‬
‫نماینده بیمه گفت‪ :‬آقا توبا این قد و‬ ‫دکتر‪ :‬بخوابید باید شمارا معاینه کنم‪ ،‬بنﻈرم یه چیزی توی شکم شماست!‬
‫قواره چرا نمیری کارکنی که مجبوربه‬
‫بیمار‪ :‬دکترجون میخوابم ولی یادت باشه چیزی پیداکردی باهم شریکیما!‬
‫گدائی نشی؟‬

‫مفاهیم طوالنی‬ ‫مادری سعی میکرد برای پسرش با روشی مناسب نحوه تولد نوزادی که تازه به دنیا‬
‫آمده بود را شرح بده‪:‬‬
‫لذت هم آغوشی با میﺦ را‪ ،‬دیوار میبره‪،‬‬
‫باالخره گفت‪ :‬میدونی عزیزم‪ ،‬دیشب یه ملک خوشگل و مهربون‪ ،‬برای تو یک‬
‫آنگاه‪ ،‬ضربههای چکش را باید سرمیﺦ‬ ‫برادرآورد‪ ،‬میخوای ببینیش؟‬
‫تحمل کنه!‬ ‫پسربچه گفت‪ :‬برادررا میخوام چکار‪ ،‬ملک‪ ،‬را نشونم بده!‬

‫برخی از خانمها آن قدر نجیب هستند‬


‫مادر‪ :‬چرا گریه میکنی عزیزم؟‬ ‫نادان ترین آدمها کسانی‬
‫که شبها به آسمان نگاه نمیکنند‪ ،‬نکنه‬
‫ستارهای بهشون چشمک بزنه!‬ ‫بچه‪ :‬معلم از کالس بیرونم کرد!‬ ‫هستند که فکرمیکنند هیﭻ‬
‫مادر‪ :‬خب‪ ،‬حتما خیلی شیطونی کردی؟‬ ‫کس بهاندازه آنها نمیفهمه!‬
‫بچه‪ :‬به خدا مامان من همش خواب بودم!‬

‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪3‬‬ ‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪2‬‬ ‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪1‬‬

‫‪| 44‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 11‬اﺳﻔﻨﺪ‪1395 ،‬‬


45 | Shangool, Vol. 1, Issue 11, March 2017
‫ﻣاهناﻣه ﻓﮑاهﯽ و سﺮگﺮﻣﯽ‬

‫ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ‬،‫ ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ‬،‫ﺑﺒﺮﯾﺪ‬ 11
vol. 1, NO. 11 | MARCH, 2017 | 11 :‫ ﺷمﺎره‬،‫سﺎل اول‬

Shangool Persian Satirical Monthly | www.shangool.ca | TEL/FAX: 647-894-4222 | 3 Ellesmere st., unit 417. Richmond Hill. l4b 4n2

1395 ،‫ اﺳﻔﻨﺪ‬- 11 ‫ ﺷﻤﺎره‬- ‫ |ﺷﻨﮕﻮل‬46

You might also like