You are on page 1of 48

‫‪12‬‬

‫ﻫﻔﺘﻪ اول ﻫﺮ ﻣﺎه دو ﭼﯿﺰ ﯾﺎد ﺗﻮن ﻧﺮه‪ :‬اول ﺷﻨﮕﻮل!‬

‫‪Shangool Persian Satirical Monthly | www.shangool.ca‬‬ ‫ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﻓﮑﺎﻫﻰ و ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ‬ ‫‪vol. 1, NO. 12‬‬ ‫سﺎل اول‪ ،‬ﺷمﺎره‪| APRIL, 2017 | 12 :‬‬
‫حتی موها هم میدانند که‬
‫"پایان شب سیه سپید است"‬
‫با امید‪ ،‬زندگی کنید و به لطف خداوند امیدوار باشید‬
‫سﺨن سردبیر‬
‫با حمایت صاحبان محترم مشاغل و نیز توجه ولطف خوانندگان گرامی" شنگول "یک ساله شد‪ ،‬صمیمانه‬
‫از تمامی مدیران و صاحبان مشاغل بزرگواری که دریک سال گذشته‪ ،‬شنگول را یاری فرمودند تا بتواند‬
‫نقشی هرچند ناچیز‪ ،‬درنشاندن لبخند برلبان خسته بسیاری ازهموطنان عزیزایفا کند سپاسگزاراست‪.‬‬
‫خداوند بزرگ را نیزبه خاطرتوانی که عنایت فرمود شکرمیگوید‪.‬‬
‫انتخاب مطالب طنز و نیز جالب توجهی که بتواند اصول‪ ،‬درآنها مراعات شده واحترام الزم را به‬
‫تمامیگروههای سنی و نژادی و قومی بگذارد و در ضمن حرف دل خود و خوانندگانش را به نحوی جاذب‬
‫و جالب توجه به مخاطب منتقل کند از اهداف اصلی شنگول است‪.‬‬ ‫سردبیر و صاحب امتیاز‪:‬‬
‫امان بﺰرگ زاد‬
‫خوشبختانه عکس العملهای بزرگوارانه بسیاری از هموطنان عزیز‪ ،‬با ارسال هدایا و مطالب با ارزش و نیز‬
‫نامه و تلفن و به صورت حضوری‪ ،‬ضمن این که مایه خرسندی و افتخارتالش گران شنگول است‪ ،‬نشان‬ ‫ویراستار‪:‬‬
‫گلی‬
‫میدهد که با یاری وحمایت بزرگواران این رشته و نیز استفاده از منابع با ارزش و تخصصی‪ ،‬این نشریه‬
‫طراح‪:‬‬
‫موفق شده است در مسیر درست حرکت کرده و رضایت خوانندگان گرامی را بدست آورد‪.‬‬ ‫رامین دوسﺘان‬
‫دوازدهمین شماره " شنگول " دراولین ماه فصل بهار در سرزمین عزیزمان ایران‪ ،‬منتشرمیشود و امیدوار‬ ‫باضافه کلی برو بچه های با وفا‬
‫است سال جدید برای تمامی ایرانیان و همزبانان در سراسر کشور و جهان‪ ،‬سرشار از سالمتی و شادکامی‬ ‫شماره ‪ - 12‬سال اول‬
‫و آرامش و صلح باشد‪.‬‬ ‫تلفن تماس‪:‬‬
‫جا دارد از شنگول دوست بزرگوار جناب آقای منصور سلجوقیان که مطالب با ارزشی را از اصفهان برای‬
‫‪647-894-4222‬‬
‫شنگول فرستادهاند سپاسگزاری شود‪ ،‬در شمارههای آینده به تدریج مورد استفاده‬ ‫‪shangool@shangool.ca‬‬
‫قرارخواهد گرفت‪ .‬صمیمانه از این عزیز تشکر میکنم‪.‬‬ ‫‪www.shangool.ca‬‬

‫هماره شادکام و شنگول باشید‪.‬‬ ‫شماره حساب بانکی برای‬


‫همیاری با شنگول‪:‬‬
‫‪Scotia Bank 282660026514‬‬
‫‪Shangool Publication Inc.‬‬

‫‪1 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫"ز دست دیده و دل هر دو فریاد"‬ ‫به قول شاعر شوریده‪ ،‬ای داد‬
‫نه رختی برتن و نی هم لباسی‬ ‫نه شوری مانده مارا‪ ،‬نی حواسی‬
‫نه مبلی دارم و نی فرش عالی‬ ‫درون خانه‌ام خالیست خالی‬

‫خلف پیمان‬
‫ندارم پوششــــی گردد لحافــــم‬ ‫زمین سخت گشتــــه تختخوابم‬
‫به شب‪ ،‬اما بلرزم هم چو یک بید‬ ‫زمستان‪ ،‬روز‪ ،‬گرم از نور خورشید‬
‫کند روشـــــــن درون آشیــــــانه‬ ‫چراغ آسمـــــان گه گاه‪ ،‬خانــــه‬
‫که تا شنگولیان را خوش بکوشم‬ ‫مرا چیزی نمانده تا فروشم‬
‫چرا غافل شدی از آن‪ ،‬امان را‬ ‫خدایا هرچه دادی دیگران را‬
‫که تا بر سرکشم از شرم دامن!‬ ‫خطا گر کرده‌ام برگوی با من‬
‫به لب‌های دگر بنشانده خنده‬ ‫بسی کوشش بکردم تا که بنده‬
‫زبان بربند و بر حرفم بده گوش‬ ‫خدا فرمود‌ ای نادان کم هوش‬
‫دگر روی خوشی از من ندیدی‬ ‫از آن روزی که پیمانت بریدی‬
‫بخندانی و دل‌ها کرده راضی‬ ‫قرارت بود مردم‪ ،‬شاد سازی‬
‫به دل‌هاشان نشاط و نور آری‬ ‫تو گفتی مردمان را شور آری‬
‫نه شنگولی ؛ نه لبخندی‪ ،‬نه شادی‬ ‫کجا شد وعده‌هائی را که دادی‬
‫تو که بنشستـــــه‌ای باالی باال‬ ‫بگفتـــم ای خداونـــد تعالـــــی‬
‫هر آن چیزی که گفتی هم شنفتم‬ ‫تمام آنچه گفتم راست گفتم‬
‫پس آن گه هر چه می‌خواهی به من نه‬ ‫بیا یک لحظه گوشت را به من ده‬
‫بگفتـــا معنــــی آن را نداننـــــد‬ ‫ز برخی خواستم یاری رساننــــــد‬
‫دگر گفتا که خندیدن مخوف است‬ ‫یکی گفتا اگر مفت است خوبست‬
‫نشاط و شادمانی رفته ‌از یاد‬ ‫زمان اخم و تخم و داد و بی داد‬
‫که خندیدن دگریک حرف مفت است‬ ‫کجا هنگامه گفت و شنفت است‬
‫دگر دستی به هم یاری نباشد‬ ‫کسی را با کسی کاری نباشد‬
‫اگر شنگــــول خواهــی پیروانــت‬ ‫اگر دلشــــاد خواهــی مردمـــانـت‬
‫که تا شادان کند او مردمان را‬ ‫خودت مهری کن و یاری امان را‬
‫تو هم کاری بکن شاید برم من‬ ‫به یک آدینه التاری خرم من‬
‫کنم شنگول مردم گاه و بی گاه‬ ‫از آن پس من شوم شنگول وانگاه‬
‫همیــــن باشـــــد روال روزگـــــارم‬ ‫وگرنه تا چنیـــن حال اســـــت زارم‬
‫نه ‌احوالی خوش و نی خنده برلب‬ ‫نه شنگولی بود ما را به مکتب‬

‫‪$20‬‬
‫‪| 2‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬
3 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫اگه چیزی را شکستید یا خراب کاری کردید وطرف بهتون گفت‪ :‬مهم نیست فدای سرت! فوری بهش بگین‬
‫فدای سرخودت! چون حتما تودلش یه چیزی بهتون گفته !‬

‫اینو میگن انقالب فرهنگی ! اونوقتا پسرا‪ ،‬ا زباباهاشون‬ ‫همدردی ازنوع امروزی!‬
‫یا د می گرفتند چطوری ریششون را بزنند وامروزه‬ ‫شنگول به دوستش‪ :‬وضع مالی خیلی خرابه !‬
‫ازماماناشون یاد می گیرند چطوری زیرابرو بردارند!‬
‫دوست شنگول‪ :‬آره منم بیست میلیون بدهکارم!‬
‫شنگول‪ :‬مدتیه کمرم درد میکنه!‬
‫دوست شنگول‪ :‬منم یه غده توی مغزم دارم اندازه یه سیب زمینی!‬
‫شنگول‪ :‬اجاره خونه سراومده!نمیدونم چکار کنم؟‬
‫مربی به شناگری که درمسابقات شنا بین ده نفر‪ ،‬نهم شده‬
‫بود ‪ ،‬گفت ‪ :‬واقعا موفقیت توخارج ازانتظاربود؟!‬ ‫دوست شنگول‪ :‬منم مدتیه با زن وبچه توی یهاطاق تنگ صد‬
‫متری سرمیکنیم!‬
‫ظاهرا همین که طرف غرق نشده ! مربی را خوشحال کرده بود!‬
‫شنگول‪ :‬کمک نمیخوای؟ داداش!‬
‫دوست شنگول‪ :‬نه قربونت‪ ،‬انگارتوخودت گرفتارتری!؟‬

‫هیچ دقت کردید بی صداترین وسایل خونه ‪ ،‬وقتی‬


‫همه خوابند ومی خوای جابه جا کنی چنان صدائی‬ ‫اگه گفتی سخت ترین کاردرایران چیه؟‬
‫راه می اندازند که تمام اهل خونه را بیدارمی کنند؟!‬ ‫کارگری ساختمان؟‬
‫شما می دونید حکمتش چیه؟!‬ ‫نه!‬
‫مرده شوئی؟‬
‫نه!‬
‫تخلیه چاه توالت؟‬
‫لبخند همیشه زیبا نیست ‪ ،‬مخصوصا وقتی یه تکه‬ ‫نه!‬
‫سبزی الی دندونات گیرکرده باشه !!‬
‫پس چیه؟‬
‫ازجلوی درخونهای رد بشی که درش بازباشه‪ ،‬ولی‬
‫جلوی خودتو بگیری که توشو‪ ،‬نگاه نکنی!‬
‫آی سخته!‬

‫ازوقتی دیه آدم گرون شده ‪ ،‬هروقت ازخونه میری‬


‫بیرون هیچکس نمی گه ‪ ،‬مواظب خودت باش!‬
‫حتی مادرت!‬

‫دوستی می گفت ‪:‬چند وقته می خواد با ادعای‬


‫فرارمغزها خودشو راضی کنه که ازایران بره ‪ ،‬ولی‬
‫هنوزباورش نشده که اصال مغزی داره ! می ترسه بره ‪،‬‬
‫دوست داران کنج میخانه‬ ‫نرسیده بندازنش بیرون!‬
‫روزه داران خوب و فرزانه‬
‫سحری را همیشه کم بخورید‬
‫جا بماند برای صبحانه !!‬

‫‪| 4‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


5 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫نوروزانه‌ها‬
‫دعای شب عید کارمندان‬
‫ذكر موالنا محمد‬
‫خداوندا‪ ،‬میوه‌ها وآجیل‌هایم را به تو مى سپارم‪ ،‬آن‌هارا از گزند‬
‫میهمانان مصون دار‬ ‫جواد ظریف‬
‫پروردگارا‪ ،‬مكر میهمانانى كه تعدادشان راپشت آیفون تصویرى‪،‬‬
‫كمتر ازآن چه هستند نشان مى دهند‪ ،‬به خودشان بازگردان!‬ ‫آن انسان بسیار شریف‪،‬آن سیاستمدار زیرك وحرفه‌ای وظریف‪ ،‬آن‬
‫كردگارا! ا قوامى را كه راهشان را كج مى كنند تا درایام عید سرى‬ ‫عاشق فصل خریف‪ ،‬موالنا محمد جواد ظریف‪.‬‬
‫هم به ما بزنند‪ ،‬به راه راست هدایت فرما!‬ ‫آورده‌اند كه‌اورا لبخندی ملیح بودی ودشمن اعمال قبیح‬
‫مهربانا! چند گونى كنگر‪ ،‬عطا فرما تا شرمنده میهمانان لنگر انداز‬ ‫بودی‪،‬ودربیانات خود شفاف و صریح بودی‪.‬‬
‫نباشم!‬
‫درخبر آمده كه‪«:‬روزی«كاترین اشتون » اورا گفت‪":‬شما از‬
‫بارالها! در ایام نوروز‪ ،‬مرا گرفتار چهره‌هاى ماندگار نفرما!‬ ‫موجبات فخرایرانیان می‌باشید‪ ،‬اگر نوجوان بودم شما را به همسری‬
‫رحمانا! اشتهاى میهمانانم را کم کن و دست آنان را از لنگ وپاچه‬ ‫اختیارمی‌كردم و بارم را بارمی‌كردم »!!‬
‫مرغانم دوردار!‬
‫وظریف را در دل قندها آب می‌شدی اما دم نزدی وبه روی خود‬
‫روزى دها! هرچند كه خواسته‌اى نا به جاست ولی حقوقم را الاقل‬ ‫نیاوردی و با او مما شات كردی كه نكند كاسه‌ای زیرنیم كاسه باشد‬
‫تا پانزدهم فروردین درپناه خودت حفظ فرما‬ ‫وناگاه قافیه راببازد و برای خود نامی‌نه نیكو بسازد‪.‬‬
‫آمین یا دستگیر مستضعفین!‬
‫گویند‪ «:‬روزی جان كری را گفت‪ :‬ای سیاستمداركهنه كاروای رند‬
‫عیاراگرروزی هزارقاشق بسازی یكی دسته ندارد‪.‬‬
‫ما پارسال عید نرفتیم امریکا‬ ‫به ظاهر دوست اما درباطن دشمنی وبه سیاستمداران دنیا ناروها‬
‫امسال هم نمیریم ایتا لیا‪ ،‬کال ما اینجوری هستیم‬ ‫می‌زنی‪.‬‬

‫هرسال قبل از عید تصمیم می‌گیریم به یکی از کشورهای خارجی‬ ‫ما را باش كه با آدم آب زیر كاهی مانند تو فالوده وچلو كباب سلطانی‬
‫برای تعطیالت نوروز سفر کنیم ولی نمی‌دونم چی میشه که در‬ ‫و رانی می‌خوریم‪ .‬ای «جان » جان به جانت كنند «یانكی» هستی‬
‫آخرین لحظات نظرمون تغییرمی‌کنه؟!‬ ‫وچپاولگری وجهانخواروعامل استكبار »‬
‫ودركتب اخبارآمده كه‌اورا ریشی بودی نیكو‪ .‬گاه پروفسوری می‌شدی‬
‫وزیبا وگاه صاف وصوف وناپیدا‪.‬‬

‫اطالعیه‬ ‫واین ازسیاست‌های ظریف اوبودی وترفندی برای آن كسانی‬


‫كه‌ایشان حریف اوبودی !‬
‫اونقدر که آیفون تصویری در ایام عید کارائی داره‬
‫تلویزیون و ماهواره و غیره کارائی نداره‬ ‫واین ظریف را رقبا ودشمنان بسیاری بودی كه تیغشان كاری بودی‬
‫واورا بازنده خطاب كردندی و دستهاوردهایش را هیچ انگاشتندی‬
‫نصب آسان‪ ،‬قیمت ارزان‪ ،‬بشتابید!‬ ‫ودرذهنشان اورا صدها باربرزمین زده وبرداشتندی‪.‬‬
‫جهت یاد آوری گفتم‪:‬‬
‫لیكن اورا صبر ایوب بودی واخالقش خوب بودی و درپاسخ رقبا‬
‫میهمان قوت روح است ولیکن چونفس‬ ‫خم برابرونیاوردی وخنده‌ها كردی وگفتی‪«:‬شما هرکاری دلتان‬
‫خفه می‌سازد اگر آید و بیرون نرود!‬ ‫می‌خواهد بكنید وهرچه دلتان می‌خواهد بگویید‪ ،‬لیكن عاقالن‬
‫هرچند حبیب خداباشد!‬ ‫دانند»‪.‬‬
‫واین ظریف را مهره ی مار بودی چندان كه درعصرخود خلق اورا‬
‫دوست داشتندی وستودندی و از دل و جان ارادتمند او بودندی‬
‫وخنده‌هایش را تقلید كردندی و كارهایش را تایید كردندی‪.‬‬
‫توجه ! توجه‬
‫گویند‪ «:‬زبان انگلیسی را فوت آب! بودندی وبه‌انگلیسی غزل‌های‬
‫پسته دست دوم رسید‬ ‫ناب سرودندی !!‬
‫پسته‌ها را فقط و فقط‪ ،‬یک خانم مسن پولدار‬
‫که دندون هم نداشته‪ ،‬نمکش رومکیده!‬

‫‪| 6‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬


7 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫مشغول غذا خوردن بودم‪ ،‬دستم گرفت به لیوان آب‬
‫وتمام آب داخل لیوان ریخت توی بشقاب پدرم!‬
‫ی سر و ته!‬
‫اگه گفتید چی شد؟‬ ‫حرف های ب‬
‫نه! اشتباه گفتید‪ ،‬پدرم نزد توی گوشم‪ ،‬بشقابش روبا‬
‫بشقاب من عوض کرد!‬
‫حاال دیدید چه پدرمهربونی دارم؟!‬
‫صب‬ ‫ه‬ ‫ین‬ ‫ی‬
‫‌ب‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ون‬ ‫ازمدرسه میره خ‬
‫ح یادش ر‬
‫فته کلید خونه را‬ ‫م‬ ‫داره و هیچ کس ه‬
‫بر‬
‫ت‪،‬‬ ‫س‬ ‫نی‬ ‫ه‬ ‫ون‬ ‫خ‬
‫تصمیم م ‌‬
‫یگیره ‌از دیوار‬ ‫بره باال!‬
‫ق‬
‫م‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫دیما خانما د‬ ‫روی دیوار بوده که‬
‫ی‬ ‫ستند و سبز‬
‫ش‬ ‫ی‬
‫‌ن‬
‫دن‬ ‫یکر‬ ‫وغیبت م ‌‬ ‫مادرش می‌رسه !‬
‫م‬ ‫ک‬ ‫پا‬ ‫!‬ ‫د‬
‫کردند‬‫ی‬‫‌‬ ‫خو‬ ‫لی‬ ‫ک‬ ‫مادر‪ :‬عزیزم‪ ،‬بازم‬
‫ق‬ ‫ک‬ ‫ی‬ ‫ه‬‫ز‬ ‫و‬ ‫شبختانه‌امر‬ ‫شتی؟‬ ‫ذا‬ ‫گ‬ ‫جا‬ ‫و‬ ‫ت‬ ‫د‬
‫سم‬ ‫کردند!‬
‫ت‬ ‫د‬ ‫عا‬ ‫ن‬ ‫ت مهم ازای‬ ‫ی‬ ‫را‬ ‫ب‬ ‫م‬‫نه مادرجون‪ ،‬دار‬
‫پسر‪:‬‬
‫را ترک‬ ‫ده‌ام تمرین م ‌‬ ‫ین‬ ‫آ‬ ‫ل‬ ‫غ‬ ‫ش‬
‫ک‬‫ی‬‫‌‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫ک‬ ‫پا‬ ‫دیگه سبزی‬ ‫یکنم!‬
‫ن‬ ‫ن‬
‫و‬ ‫ه‬ ‫ک‬ ‫د‬ ‫رن‬ ‫یخ‬‫د‪ ،‬آماده م ‌‬ ‫نکنند!‬
‫ت تلف‬ ‫ق‬

‫راننده تاکسی به مسافرش گفت‪ :‬آقا سیگارنکش‪،‬‬


‫می‌دونی سی درصد ضررش به تو می‌رسه‪ ،‬هفتاد‬
‫درصدش به من!‬
‫راننده م ‌‬ ‫سوارتاکسی بود ه به‬
‫یگه‪ :‬آقا من کناراون وانتی‬ ‫مسافرگفت‪ :‬ببخشید آقا بیا توبکش! که کمترضررببینی!‬
‫پیاده میشم!‬
‫نا گهان وانتی راه می‌افته !‬
‫راننده هنوز دنبال‬
‫وانتی با سرعت میره که بهش برسه!‬
‫هرچی میگه وای‬
‫سا‪ ،‬میگه نمیشه باید شما را برسونم!‬ ‫بنا‬
‫نا‬ ‫ش‬ ‫ن‬ ‫وا‬ ‫ی‬ ‫به تعریف ح‬
‫سا‬
‫س‬ ‫و‬ ‫گ‬ ‫ه‬ ‫ل‬ ‫گ‬ ‫ن‬ ‫گوسفندیست که شا گر ن‪ ،‬قوچ درمیا‬
‫فندان‪،‬‬ ‫ب‬ ‫متاز شده و‬
‫دم‬
‫ه‬
‫‌ا‬ ‫د‬ ‫مفتخرگردی‬
‫ه‬ ‫ج‬ ‫ر‬ ‫د‬ ‫ه‬ ‫!‬ ‫ت‬ ‫س‬
‫مبصری‬
‫خالی را تعریف کنید؟‬
‫استفاد ‌هازکیسه برنج‬ ‫ب‬ ‫ه‪،‬‬ ‫ک‬ ‫ن‬ ‫ای‬ ‫ی‬ ‫نتیجه ‌اخالق‬
‫را‬
‫سفرهای زیارتی ازآن‬
‫ن چمدان دربعضی از‬
‫مهمترین مورد‬
‫ف‬ ‫س‬ ‫و‬ ‫گ‬ ‫ط‬ ‫ق‬ ‫ف‬ ‫کافی نیست‪ ،‬باید گوس ی مبصربودن‬
‫یها به عنوا‬
‫برخ ‌‬ ‫ند بودن‬ ‫زرنگ باشی!‬
‫فند‬
‫استفاده می‌کنند!‬

‫توی خونمون بنائی داشتیم‪ ،‬رفتم خونه همسایه درزدم‪،‬‬


‫دخترهمسایه دررا بازکرد‪ ،‬گفتم‪:‬‬
‫ببخشید خانم‪ ،‬شما استامبولی دارید؟‬
‫پشت فرمان ماشین می‌رسه به پست بازرسی‪:‬‬ ‫دختره گفت‪ :‬نه‪ ،‬ما امروزقورمه سبزی داریم‪ ،‬چطورمگه؟!‬
‫مامور‪ :‬گواهینامه؟!‬

‫گواهینامه را بهش میده و مامورمیره جلوی ماشین‪،‬‬


‫برده توی بانک پرداخت کنه‪ ،‬پشت‬
‫نگاهی به گواهینامه و نگاهی به نمره ماشین می‌کنه! و‬ ‫فیش گاز را‬
‫باجه به مسئول باجه میگه‪:‬‬
‫برمی‌گرده و می‌گه‪:‬‬
‫آقا ببخشید‪ ،‬شما گازم میگیرین؟!‬
‫برادر‪ ،‬چرا نگفتی کارمند راهنمائی رانندگی هستی؟! برو‬ ‫ونم چرا گفت‪ :‬برو گم شو بی‌تربیت!‬
‫یگه‪ :‬نمی‌د‬
‫م ‌‬
‫خدا به همرات!‬ ‫عجب آدمیائی پیدا می‌شند؟!‬

‫شما می‌دونید ازکجا فهمید؟!‬


‫‪| 8‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬
‫شرایط بعد ازافطاربرخی ازما بهتران!‬ ‫نقل از یک پسرایرانی صاف و صادق!‬
‫‪9 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬
‫ت‬ ‫ا‬‫ﺿ‬ ‫ا‬‫ﻓ‬ ‫ا‬
‫ل‬‫و‬ ‫گ‬ ‫ن‬ ‫ش‬ ‫اﻓاﺿات شنگول‬
‫گویند‪ ،‬خداوند‪ ،‬بفرموده چنین‬
‫این بنده که آفریدهام‪،‬من به زمین‬
‫اشرف بود او برهمه مخلوق جهان‬
‫ازدانش واز فنون و ازعلم‪ ،‬بهین‬

‫اهﻞ ریا‬ ‫سازنده و کاونده و معماراست او‬


‫ازفرط تالش و کار‪ ،‬آبش به جبین‬
‫اگر به خانه دزدان غذا فراوان است‬
‫من باورم اینست دروغست دروغ‬
‫به خانه های فقیران صفا فراوان است‬
‫این گفته نهاز خدای باشد به یقین‬
‫درون کلبه ی تاریک عارفان آ ری‬
‫روزی که زفرما ن خدا سر پیچید‬
‫چراغ معرفت ازکبریا فراوان است‬
‫انداخت برون ورا‪ ،‬فرستاد زمین‬
‫به مسجد ارکه ندیدی کسی به راه خدا‬
‫آسوده کند بهشت و دوزخ شا ید‬
‫درون میکده اما خدا فراوان است‬
‫از حیله و نیرنگ و فریب وتفتین‬
‫صدای ند به و مهر و نشان به پیشانی‬
‫میان اهل دروغ و ریا فراوان است‬

‫ا بد یت‬
‫خدای عز و وجل را کجا توانی یافت‬
‫بدان دیارکه صدق وصفا فراوان است‬
‫نا‬ ‫ش‬ ‫ب‬ ‫س‬ ‫ک‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫ه‬ ‫مرده آن است ک‬
‫سد اورا‬
‫نی که نام‬
‫ش به نکوئی ببرند‬
‫ورنه مردان بزرگ‪،‬‬

‫با ﻏچه‬
‫تا ابد جاوی‬
‫دند و بمانند به دل‬
‫وبتابند چ‬
‫و خورشید به روز‬
‫و‬
‫چومهتاب به شب‬
‫ر و سنگ و ثقل‬ ‫مر‬
‫ای‬‫ک قطعه زمین ب‬ ‫گ‪ ،‬ازآن کسیست‬
‫ل توان کرد بدل‬ ‫ی‬ ‫که دل‬
‫با عشق به باغ گ‬ ‫ش یارنبد با دگران‬
‫ورنه عشا‬
‫فه های گیالس‬ ‫ق کجا میمیرند؟‬
‫ر باغ پر ا ز شکو‬ ‫ل عاشق‪ ،‬دل صا‬
‫د‬
‫را نشاند به عمل‬ ‫د‬ ‫و ریا‬ ‫ب‬ ‫ری‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫ل‬ ‫د‬ ‫ق‪،‬‬ ‫د‬
‫ق است که دانه‬
‫عش‬ ‫کی فراموش شو‬
‫د وکجا میمیرد؟‬
‫تا‬
‫توانی دل خود با‬
‫دگران همسو کن‬
‫ه‬ ‫وب‬ ‫د‬ ‫وی‬ ‫جا‬ ‫و‬ ‫ده‬ ‫تا بمانی بهابد زن‬
‫م‬ ‫نا‬

‫‪| 10‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


‫سفـــرحــج!‬
‫درمکه رفتم‪ ،‬خیال می‌کردم دیگر تمام گناهانم پاک شده‌است‬
‫غافل ازاین که تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستی‌هایم به‬
‫نظرم خطا انگاشته ونوشته شده بود‪..‬‬
‫***‬
‫درمکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست‬
‫دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید‪،‬‬
‫غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود‬
‫***‬
‫درمکه دیدم خدا نیست و چقدرباید دوباره راه‬
‫را طی کنم تا به خانه خویش برگردم‬
‫و درهمان نمازساده خویش تصورخدارا‬
‫درکمک به مردم جستجو کنم‪...‬‬
‫آری شاد کردن دل مردم همانا‬
‫برتر از رفتن به مکه‌ایست که خدایی درآن نیست‪.‬‬
‫***‬
‫درمکه دیدم خدا چند سالیست‬
‫که‌ازشهررفته و انسان‌ها فقط به دورخویش میگردند‬
‫" شادروان حسین پناهی"‬

‫‪11 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫با تشکر از شنگول دوست گرامیآقای محمد خادمی‬

‫یادی از بﺰرگان ﻃنﺰ‬


‫اختیارمیکنند و عبید زاکانی از جمله کسانیست که به هجو احدی‬ ‫صاحب معظم نظام الدین عبیداله زاکانی که به گفته حمداله‬
‫نپرداخته و نه درصدد عرض و آبروی کسی بردن بوده و نه برای تهدید‬
‫مستوفی ازخاندان زاکانیان که تیرهای ازعرب بنی خفاجه بودهاست‬
‫دیگران بهاستیفاء مال و منال سرودهای داشتهاست‪.‬‬
‫مردی بلند همت وآزاده بوده و‬ ‫به مهاجرت به قزوین آمده ودرآنجا ساکن شدهاست‪.‬‬
‫شاهبازهمت و نظر بلندش‬ ‫ازاین خاندان دو شعبهاسم و رسمیداشتهاند‪ ،‬یک شعبهاهل علم‬
‫درافقهائی باالتر ازمد‬ ‫و حدیﺚ و منقول و معقول که حمداله مستوفی نام دوتن از آنان را‬
‫میبرد و شعبه دیگر ارباب صدور از ایشان صاحب سعید صفی الدین نظرکوتاه بینان معمولی‬
‫زمان خود پرواز‬ ‫زاکانی خداوند امالک واسباب و صاحب معظم نظام الدین عبید‬
‫میکردهاست‪.‬‬ ‫زاکانی کهاشعار خوب ورسا ئل بی نظیردارد‪.‬‬
‫نام اصلی این شاعر که از وزرای دوران خود بوده ولی مشخﺺ نیست این اوصاف‬
‫درکتاب کلیات‬ ‫وزیر کدام امیر بودهاست عبیدالهاست و تخلﺺ او درشعرعبید‬
‫عبید زاکانی که به‬ ‫میباشد‪.‬‬
‫همت چاپخانهاقبال‬ ‫خودگوید‪:‬‬
‫و با مقدمهاستاد فقید‬ ‫گرکنی با دیگران جوروجفا با عبیداله زاکانی مکن!‬
‫تاریﺦ وفات این شاعرطنزپردازوبذله گو را ‪ 772‬و به روایتی ‪ 721‬هجری عباس اقبال به چاپ رسیده‪،‬‬
‫آمدهاست‪.‬‬ ‫قمری گفتهاند‪ .‬با وجودی که ظاهرا عمر طوالنی داشته ولی آثار‬
‫ازرساله دلگشا‪:‬‬ ‫زیادی ازاوباقی نمانده و بنظر میرسد شاعر برحسب تفنن ویا در‬
‫شخصی دعوی خدائی میکرد‪ ،‬اورا نزد خلیفه بردند‪ ،‬خلیفه گفت‪:‬‬ ‫وصف کسی برای امرارمعاش و یا در ذم روزگار‪ ،‬گه گاه سرودهای به‬
‫پارسال کسی اینجا ادعای پیغمبری کرد و اورا کشتند!‬ ‫جد داشته که مجموعا به بیش از ‪ 300‬بیت نمیشود‪.‬‬
‫مرد گفت‪ :‬کاری بس نیکو نمودند‪ ،‬چون کهاورا من نفرستاده بودم!‬ ‫تالیفاتی که بهاو نسبت داده میشود را نیزمیتوان‪:‬‬
‫**‬ ‫کلیات اشعار جدی‪ ،‬مثنوی عشاقنامه‪ ،‬کتاب نوادر االمثال‪ ،‬اخالق‬
‫وازکتاب اخالق االشراف است‪:‬‬ ‫االشراف‪ ،‬ریش نامه‪ ،‬صد پند رساله تعاریف‪،‬‬
‫فرزند مردی ثروتمند خرقه خود به درویشی داد‪ .‬خبر به پدراو بردند و‬ ‫و در زمینه هزلیات‪:‬‬
‫پدرسخت فرزند را عتاب کرد که چرا خرقه را بخشیدی؟‬ ‫رساله دلگشا‪ ،‬مکتوبات قلندران‪ ،‬فالنامه بروج‪ ،‬فالنامه وحوش و‬
‫فرزند گفت‪ :‬درکتابی خواندم‪ ،‬هرکه بزرگی خواهد باید ایثارکند‪.‬‬ ‫طیور‪ ،‬و قصیده موش و گربه‪ ،‬مقامات را نام برد‪.‬‬
‫پدربرآشفت و گفت‪ :‬ای ابله جمله را غلط خواندهای! که بزرگان‬ ‫دروصف عبید زاکانی گفته شده که متاسفانه برخی اورا هجا گو‬
‫گفتهاند‪ ،‬هرکه را بزرگی خواهد باید هرچه دارد انبارکند و نهایثارکند!‬ ‫وحتی جهنمینامیدهاند درحالی کهاورا میتوان درردیف نویسندگان‬
‫نبینی همه بزرگان انبارداری میکنند؟!‬ ‫بزرگی هم چون ولتردرفرانسه قرارداد‪.‬‬
‫که شاعر گفتهاست‪:‬‬ ‫درجامعهای کهاکثریت افراد آن را مردمیتعلیم نیافته و از نعمت رشد‬
‫اخالقی نصیبی کافی نداشته تشکیل دهند و براثرتوالی فتن و ظلم‬
‫اندک اندک به هم شود بسیار دانه دانهاست غله درانبار!‬
‫و جوروغلبه فقرو فاقه درحا ل نکبت سرکنند‪ .‬خواهی نخواهی نظام‬
‫توضیح شنگول! ظاهرا این نصیحت را عزیزان و مدیران‬ ‫امورو اختیار مردم به دست چندین تن ازمردم مقتدرو طرارو خود‬
‫هموطن در ایران و برخی نقاط دیگر جهان‪ ،‬به کار گرفته و‬ ‫خواه وخودکامه که جز جمع مال واستیفای خطهای نفسانی مقصد‬
‫و منظوری ندارند میافتد‪ .‬واین جماعت مقید به هیچ قیدی نیستند‬
‫با تمام توان در اجرای آن میکوشند!‬
‫و مراعات هیچ فضیلتی را نمیکنند و نتیجهاین میشود که بهاندک‬
‫زمانی اهل فضیلت و تقوی یا مهجور میشوند و بال اثرمیمانند و‬
‫یا از بیم جان و بهامید نان آنچه مقتدرین و متنفذین میخواهند را‬
‫‪| 12‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬
13 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫وطن پرستی شکمی!‬
‫ده دقیقه دیگه از وطن خبری نیست!‬
‫طرح با مسمائیه! اینطور نیست؟‬
‫مثال دو شب‪،‬‬
‫یا الاقل سه شب!‬

‫گ من بقیه را‬
‫می کنم ‪ ،‬مر‬
‫غلط کردم ! دیگه ن زی می شه!‬
‫رنیار! آبروری‬
‫د‬

‫فاقد‬ ‫فکر می کنید‬


‫محارم ! منظ‬ ‫چند روز روی‬
‫رمه ‪ ،‬ش‬‫ور همون نا مح‬ ‫ابیده بوده؟!‬‫تخم هاش خو‬
‫ما ببخشیدش!‬

‫‪| 14‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


‫تا حاال دقت کردین؟؟‬
‫كمی ﺗا ﻗﺴمﺘی بی مﺰه !‬
‫تعهدات وتصمیمات مهمیکه درایام عید وسرسفره‬
‫هفت سین برای تغییررفتاربا مردم و نحوه زندگی‬
‫میگیریم تا سیزده فروردین بیشتر دوام نداره؟!به‬
‫نظر شما یه کم عجیب نیست؟‬
‫بهتره همین امروز یه کاکتوس بخرید و روزی ‪ 20‬بار‬
‫بوسش کنید تا پوست صورت شما آمادگی الزم‬
‫جهت روبوسی با داییها و عموهای پر از ریش و‬
‫به یه نفر میگن‪ :‬چی شد معتاد شدی؟‬
‫سبیل رو پیدا کنه!‬
‫میگه‪ :‬واال ما با بچهها قرار گذاشته بودیم فقط روزای تعطیل‬
‫یه پک بزنیم‬
‫که یهو خوردیم به تعطیالت نوروز!‬

‫مردم ‪ ،‬با حقوق ماهی هفتصد هزارتومان ‪ ،‬برای عید‬


‫به نحوی برنامه ریزی می کنند که هم بتونند کنسرت‬
‫ابی روتوی آنتالیا برن‪ ،‬هم آرش وهم یه سری هم به‬
‫ایام نزدیک به نوروز‪ ،‬اگه تو ی خونه دیدید باهاتون‬ ‫ونیزبزنند ! ما ملت اقتصاددانی هستیم ‪ ،‬ولی حیف‬
‫مهربون شدند به سرعت خونه رو ترک کنید‬ ‫خودمونو دست کم گرفته ایم!‬
‫قضیه خونه تکونی جدیه‪ ،‬جدیه!!‬

‫حرفهای بعضی از آقایون توی دلشون موقع‬


‫شستن فرشها و خونه تکونی !!‬
‫یکی ازهیجانات زاید الوصف غیرقابل توصیف عید این‬ ‫عید ومرض‬
‫بود که مثال میرفتیم جایی عید دیدنی و توی ذهنمون‬ ‫عید وکوفت‬
‫روی مثال ‪1000‬تومن عیدی حساب میکردیم ولی در‬
‫عید و درد بی درمون‬
‫کمال ناباوری مثال ‪2000‬تومن عیدی میدادند! مثل این‬
‫که بلیط التاریمون برده‪ ،‬تا یک هفته شنگول بودیم!!‬ ‫آخه عیدم شد روز؟!‬
‫هنوزکه هنوزه شعرا و نویسندگان‪ ،‬نتونستند میزان‬
‫خوشحالی این صحنه رو به رشته تحریر دربیارند!!‬
‫البته گاهی برعکس هم میشد که چون ایام شیرین‬
‫نوروزیست بهترهاز حال و هوای اون چیزی نگیم!!‬
‫چند نفر تصمیم میگیرند برای گردش با هم برند به صحرا‬
‫ازروز قبل قرار میشه هرکدام وسیلهای بیارند کهاگه گرمشون شد‪،‬‬
‫ازش استفاده کنند‬
‫ازصبح تا حاال ازهرکی سﺆال میکنم ساعت چنده؟‬ ‫یکی آب میاره که وقتی گرمش شد به صورتش بزنه‬
‫هرکی یه چیزی میگه! نمیدونم حرف کدومو باور‬ ‫یکی باد بزن میاره خودشو باد بزنه‬
‫کنم !‬ ‫دیگری یک درماشین را به سختی با خودش میاره‬
‫ازش میپرسند‪ :‬چرا درماشین آوردی؟‬
‫میگه‪ :‬میخوام وقتی گرمم شد شیشه را بکشم پایین!‬

‫‪15 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫کالسیک ‪1‬‬
‫‪14 13 12‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪1‬‬
‫‪2‬‬
‫افقی‪:‬‬
‫‪ -1‬مادر خودمونی – جنس نرانسان – از این طرف ‪3‬‬
‫‪4‬‬ ‫تا آن طرف‬
‫‪5‬‬ ‫‪ -2‬کلمه خطاب – یکتا پرست‬
‫‪ -3‬شعار همیشگی جمهوری اسالمی– چای‬
‫‪6‬‬
‫انگلیسی‬
‫‪ -4‬پیشوند تشبیه –شاید‪ -‬فستیوال فیلمش ‪7‬‬
‫‪8‬‬ ‫معروف است – ازخودروهای ارتشی‬
‫‪ -5‬شهری در استان زنجان‬
‫‪9‬‬
‫‪ -6‬اهل استانی درشمال ایران – توان ناقﺺ‬
‫‪ -7‬حرکات روی صحنه تﺂترو درون فیلم– قنات آب ‪10‬‬
‫‪11‬‬ ‫معروفی در بیرجند ‪ -‬بازداشتن وارونه!‬
‫‪12‬‬ ‫‪ -8‬مرکز هوا فضای امریکا‬
‫‪ -9‬رفتن به بهشت!‬
‫‪13‬‬
‫‪ -10‬آوازش از دور خوش است – توقیف و جمع‬
‫‪14‬‬ ‫آوری‬
‫‪ -11‬عید است و زمان گفتن آن – خالﺺ – نیمیاز‬
‫صدای سگ‬
‫‪ -12‬همان پیشواست – باالترین مکان – اضافه کردن انگلیسی‬
‫‪ -13‬شهری در شمال ایران – غم بسیار – پاسﺦ منفی‬
‫‪ -14‬گلی خوشبوی‬
‫عمودی‪:‬‬
‫‪ -1‬برهرکس و چیزی میگذارند – ضمیروزنی – تشکر فرانسوی‬
‫‪ -2‬نامیدخترانه – مادر عرب – پائین نیست‬
‫‪ -3‬مفقود است – زایش است – سهام آشفته‬
‫‪ -4‬عضوبوسیدن – گیاه شکر ساز –قدیما حرام بود‬
‫‪ -5‬خداوند است – خطی برای جداکردن دو کلمه – بخاری خانوا‬
‫دگی درقدیما‬
‫‪ -6‬واحد پول ما و عربستان – بوی ماندگی‬
‫‪ -7‬فکر متعصبانه – رها – بخوری حتما میمیری!‬
‫‪ -8‬دیر رسیدن بهتر از آن است‬
‫فاتحه برای رفع تکلیف! )‪(DRIVE THRU‬‬ ‫‪ -9‬سالهای عمر انسان – تنهاست‬
‫‪ -10‬کره به هم ریخته – دلبرتو نیست‬
‫‪ -11‬نمایشگر فیلم درقدیم‬
‫‪ -12‬باالنشین تن – خداوند در زبان عبری – نام دیگری از بهشت‬
‫‪ -13‬محل عمومیخوردن خوراک – شهری در راه رسیدن به‬
‫شیراز‬
‫‪ -14‬مردبرفی به زبان تبتیها – همان سخنرانیست‬
‫صفحه بیست جدول و چند عکس و مطلب‬

‫‪| 16‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


17 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫به نقل از شماره ‪ 128‬توفیق درسال ‪ 1347‬که به همت شنگول دوست گرامیجناب آقای‬
‫محمد خادمیبه "شنگول " هدیه شدهاست‪:‬‬
‫روشنفکر نوشت‪ :‬شوهرآینده کتایون یک انگلیسیه!‬
‫انگولکچی‪ :‬چیکارکنه؟ کم کم باید کلکسیون ‪ 72‬ملتش تکمیل بشه!‬
‫کیهان‪ :‬هویدا گفت‪ :‬مادرکشورمان دوازده ماشین حساب الکترونیکی داریم!‬
‫کاکا‪ :‬حتما یکیش هم توی شرکت زائد خدمت میکرده! )اشاره به ‪ 200‬میلیون تومان‬ ‫تصاویری از توفیق‬
‫اختالس در شرکت واحد در آن زمان(‬
‫تایمز‪ :‬آمریکا پایگاه نظامیحه سان را تصرف کرد‬
‫ممولی‪ :‬هفت هشت ماه پیش کی بود میگفت پایگاه خه سان ارزش نظامینداره؟!‬
‫کیهان‪ :‬از بین بردن عقدههای اجتماعی باید سیاست کار دانشگاهها باشه!‬
‫ممولی‪ :‬بله! بله؟‪ ،‬نفهمیدم‪ ،‬دانشگاه را چه به سیاست؟ چه حرفها؟! نشنوم دیگهها!‬
‫آینده‪ :‬مجلسین دوباره شروع به کار کردند!‬
‫انگولکچی‪ :‬تازه داشتیم غم زلزله را فراموش میکردیم! حاال یه غم دیگه آوار شد!‬
‫زن روز‪ :‬من معشوقه همسرم شدهام!‬
‫گشنیزخانم‪ :‬مواظب باش زنش نفهمه !‬
‫هفتگی‪ :‬دخترهای انگلیسی همیشه باکره هستند‪ ،‬حتی بعد از ازدواج !‬
‫کاکا‪ :‬گمونم کارانگلیساس‬
‫ستاره سینما‪ :‬وقتی چراغها خاموش شد کجا بودی؟‬
‫انگولکچی‪ :‬پای تلفن داشتم بهاداره برق فحش میدادم!‬ ‫عجب! ما هم یکی داشتیم افتاد توی استخر‬
‫و ناپدید شد! نکنه کار استرالیائیها بوده؟!‬
‫**‬
‫کمک بی ریا‬
‫بی ریاترین کمک به زلزله زدگان این است که هرکس یک روزحقوقش را که پنجاه یا‬
‫شصت تومن است بده به شیروخورشید وسیصد تومن هم بده تا اسمش را توی روزنامه‬
‫بنویسند!‬
‫دانشگاه تهران اعالم کرد کارتهای دانشجوئی تغییر میکند‬
‫کارتهای قدیم‪:‬‬
‫نام و نام خانوادگی‪ .........:‬شماره شناسنامه‪ .....:‬محل صدور‪ .....:‬دانشکده‪....:‬‬
‫رشته تحصیلی‪ .....:‬شهریه نیمسال اول‪ .......:‬شهریه نیمسال دوم‪.....:‬‬
‫امضاء و مهرحسابداری امضاء رئیس واحد آموزش امضاء رئیس دانشکده‬
‫______________________________________________________‬
‫کارتهای جدید‪:‬‬
‫نام و نام خانوادگی‪ ........:‬شماره شناسنامه‪ .........:‬محل صدور‪.............:‬‬
‫دانشکده‪........:‬‬
‫عزیزم ‪ ،‬حاال که ازدواج کردیم ‪ ،‬دیگه تموم‬
‫رشته تحصیلی‪ ......:‬شهریه نیمسال اول‪ ............:‬شهریه نیمسال دوم‪...........:‬‬ ‫شد ‪ ،‬بذار باد این یاروها را خالی کنم! خیلی‬
‫امضاء رئیس بانک ملی امضاء و مهر رئیس کالنتری امضا رئیس آموزش دانشگاه‬ ‫اذیتم می کنه!!‬

‫‪| 18‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


19 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫‪14 13‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫کالسیک ‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫افقی‪:‬‬

‫‪-1‬دوران کهن ‪-2‬همان ماچ است – دانه – رودی ‪2‬‬


‫مهم درمصر‪-‬گذرعمر ‪-3‬حرف همراهی ‪-4‬‬
‫دوستداران خدا – حیوان مبصر ‪ -5‬از بزرگترین ‪3‬‬
‫پادشاهان ایران باستان – صدای گربه ‪-6‬شادباش ‪4‬‬
‫عید ‪ -7‬واژه سوالی – پروسعت ‪ -8‬ناچاری – زاپاس‬
‫‪5‬‬
‫‪ -9‬گنگ ‪ -‬یک حرفش را تغییردهید خوراک‬
‫مورد عالقه خرگوش می‌شود! ‪ -‬پارک ملی وحوش ‪6‬‬
‫درفارس ‪ - 10‬ویرانی آشفته – به کفش می‌زنند – ‪7‬‬
‫میدانی در تهران ‪ -11‬پیشوا ‪ -12‬شمای خارجی‬
‫‪8‬‬
‫– فرمان حرکت به حیوان ‪ – 13‬خانه‌ابدی – قبال‬
‫پایتخت ایران بوده‌است ‪ – 14‬آدم بی عار – بی ‪9‬‬
‫حرکت – از نوزادی بزرگتر شده‌است‬
‫‪10‬‬
‫عمودی‪:‬‬
‫‪ -1‬شادباش در زمانی خاص – هم می‌خورند و هم ‪11‬‬
‫می‌زنند ‪ -2‬گوشه‌ها – مانند ‪ -3‬تو در تو ‪ -4‬اوی ‪12‬‬
‫خودمانی – وسیله مرگ – راس ‪ -5‬صنم – رشد –‬
‫‪13‬‬
‫جزئی از اوستا – لنگه بار ‪ -6‬صدای ناشی از درد –‬
‫بد و زشت ‪ -7‬ناخن چهارپا – رشد دهنده – قدرتمند ‪14‬‬
‫‪ -8‬من و تو – روش ‪ -9‬اشاره به دور – پایان گرفت – از‬
‫اجزا نما ز ‪ -10‬ساز غمگین – امن – نویسنده‌ایرانی که به قتل رسید – ‪ -11‬پهلوان‬
‫–یک نوع تب خطرناک ‪ -12‬خردمندانه ‪ -13‬علت – شجاعت ‪ -14‬غمزه – استانی‬
‫در کشورعراق‬

‫گناهش به گردن گرداننده سایت! شنگول بی تقصیره!‬

‫معاینه باواسطه! بنظرمی‌رسه جلوی آقای دکتریه آئینه باشه!‬


‫سالش مهم نیست‪ ،‬سال هرچی باشه‪ ،‬گاو‪ ،‬گوسفند‪،‬‬ ‫چشماشونگاه کنین!‬
‫شتر‪ ،‬خر‪ ،‬حتی خروس‪ ،‬قصه یکیه!‬
‫‪| 20‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬
‫اندرحکایت گورخوابی در‬
‫سرزمین نفت و ایمان!‬
‫آن ژولیده ی پرشور‪ ،‬آن عاشق نوشابه وانگور‪ ،‬آن دارنده ی باطن پرنور‪،‬آن‬
‫آدم به ظاهرناجور‪ ،‬موالنا قطب الدین گورخواب ملقب به زنده به گور!‬
‫درروایات است كه درعنفوان جوانی خوش هیكل بودی و چون رستم‬
‫یل‪ ،‬لکن روزی عاشق دختری چون حوری شدی واورا به همسری‬
‫اختیارید ی! وقاطی خروسان شدندی وازآن پس اعصاب او داغان واز‬
‫فشاراقتصادی بی تنبان شدی!‬
‫نقل است كه درهرروزدودفترشعرگفتی ودرها سفتی ومعانی نغزآوردی‬
‫ودراشعارش «كارتن خواب » تخلص كردی!‬
‫روزی همسرش به دلیل بی پولی براو تاختن آغازید ی و اورا ازخانه برون‬
‫افکندی و او نیز به دنبال تخلصش الجرم كارتن خوابی پیشه كردی!‬
‫سرمای سخت زمستان بودی وتوفان و شهری بی مهر‪ ،‬آغوش مهربان‬
‫خود را همچون درخانه وآغوش همسر برروی او بستی واو ازشب گردی‬
‫به جان آمده وخسته گشتی!‬
‫به گوری دراطراف شهر پناه بردی واندام نحیفش را به آغوش مهربان آن‬
‫گورسپردی!‬
‫وزمین وباغ وملك داشتمی‌وبرای خودم اربابی بودمی‪ .‬زمین خواران با‬
‫چون اندكی آرامش یافتی شكرخدای كرد ی و گفتی‪ :‬خداوندا اگرچه‬
‫زور‪ ،‬زمین وباغ وملكم را تصرف كردندی وبالیی سخت سرم آوردندی و‬
‫مسكن مهرویك مترازخاك وطن نصیبم نشد ی‪ ،‬هزارشكركه آغوش‬
‫آواره شهرو گورستانم کردندی!‬
‫پرازمهرگوری را مجانی به من ارزانی فرمودی!‬
‫دراین لحظه تویوتایی دراطراف گورستان توقف كرد ی وصدای‬
‫دراین اثنا ازگوربغلی ندایی آمد ی كه‪ «:‬ای «اصغر» به جمع گورخواب‌ها‬
‫ترمزماشین سكوت گورستان را تصرف كردی‬
‫خوش آمدی‬
‫برای گورخواب‌ها ظرفهای غذایی آوردندی و آنها را برای لحظه‌ای‬
‫اصغررا از شدت وحشت تنبان چاك چاك شد ی ونزدیك به هالك افتادی‪.‬‬
‫شادمان كردندی‪.‬‬
‫همسایه ی گورخواب را گفت‪ :‬ای همسایه نازنین توكیستی كه‌اینگونه‬
‫مردی درشت اندام غذاها را به گورخواب‌ها داد ی و با دادو فریاد ناله‬ ‫مرا به نام صدا می‌زنی؟‬
‫سرداد ی كه‪:‬‬
‫آن مرد گورخواب گفت‪ :‬همسایه قدیمی‌تو‪ ،‬دبیری هستم مفلوك كه‬
‫همه‌ی سرمایه ی مرا برادران واعضای صندوق ذخیره خوردندی واز شدت بخورید وبیاشامید وسرازگوربیرون نیاورید كه عكاسان بی ادب و بی‬
‫اخالق وخبرنگاران قالتاق چون گربه‌ای كه دم درالنه موش‌ها كمین‬ ‫افالس كارم به گورخوابی كشیدی وزهردركام ورگ‌های من دویدی!‬
‫كرده باشند‪ ،‬منتظرند تا ازشمایان عكسهای مشمئزكننده وزننده‬
‫دراین هنگام ازگورآن طرفی نیزصدایی آمدی كه‪ :‬ای اصغر! به جمع‬
‫بیندازند وفراركنند و آبروی ما را درجهان خدشه دارنمایند!‪.‬‬
‫گورخواب‌ها « خوش آمدی »‬
‫گورخوابها غذاها راگرفته‪ ،‬با ولع بلعیده‪.‬سپس درگوشه ی گورلمیده‬
‫اصغررا رنگ ازرخسارزرد گون بپرید ی وازشد ت ترس‪ ،‬كهنه تنبان‬
‫وبه‌این می‌اندیشیدند ی كه‪:‬‬
‫خود بدریدی وبا صدایی لرزان صاحب صدا را پاسخ دادی‪ «:‬یا اخی!‬
‫ما خیلی چیزهانمی‌دانستیم‪ .‬مثال این که گورخوابی هم جرم است و‬ ‫تودیگركیستی »؟‬
‫ممکن است آبروی مدیران دولتی را ببردی!نفرین برما که موجب سلب‬
‫آن همسایه ی گورخواب با گریه فراوان ناله‌ای ازدل خونین بركشید ی‬
‫آرامش مدیران الیق دولتی شده‌ایم!!‬
‫وگفتی‪ «:‬من كجا گورخوابی کجا؟ من مردی صاحب آبرو بودمی‪ ،‬خانه‬

‫‪21 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫گا ف‌های شنگول!‬

‫شنگول آواز میخونده‪ ،‬دوستش میگه‪ :‬به به! منو بردی به چهل‬
‫سال پیش‬
‫شنگول میگه‪ :‬حاال برات یه آهنگ میخونم که یاد زمانی بیفتی‬
‫که توی قنداق بودی!‬

‫شنگول به دوستش توصیه کرد‪ ،‬هر وقت رفتی دکتر و ازت‬


‫پرسید کجات درد می‌کنه‪ ،‬بهش دروغ بگو!‬
‫دوستش‪:‬گفت چرا؟‬
‫دوست شنگول میگه‪ :‬گوشام آنقدرسنگین شده که صدای‬
‫شنگول گفت‪ :‬آخه‌اگه راست بگی‪ ،‬همون جارا فشار‬
‫سرفه خودمو نمی‌شنوم‬
‫میده‪،‬ازدرد پدرت درمیاد!‬
‫شنگول میگه‪ :‬مشکلی نیست‪ ،‬یه کم بلندترسرفه کن!‬

‫شنگول تلفنش را می‌بره پیش دوستش میگه‪:‬‬


‫بی زحمت ببین این تلفن چرا شماره ‪ 11‬نداره‪ ،‬میخوام زنگ‬
‫بزنم به ‪ 110‬نمی‌تونم!‬ ‫خدا دنیا روبه من بده‬
‫ش میگه‪ :‬میدونی ا گه‬
‫شنگول به دوست‬
‫چکارمی‌کنم؟‬
‫زن شنگول ازش قهرمی‌کنه و میره خونه باباش !‬ ‫یکنی؟‬ ‫یپرسه چکارم ‌‬
‫ختی نجات پیدا کنم!‬ ‫دوستش م ‌‬
‫شنگول براش پیغام میده‪:‬‬ ‫میرم خارج تا ازاین بدب‬
‫میگه می‌فروشم‬
‫عزیزم فکرنکن جدایی ماهم مثل جدائی نادرازسیمین باشه که‬
‫جایزه بگیره‌ها! زود برگرد سرخونه و زندگیت!‬
‫شنگ‬
‫ول بعد ازچند سال که پوالشو جمع م ‌‬
‫یکنه میره مومی‌کاره!‬
‫ازبدشانسی اسمش توی‬
‫التاری مکه درمیاد !که باید موهاشو‬ ‫بتراشه!‬
‫شنگول عاشق یه دخترمی‌شه‪ ،‬روی درخونه تابلو می‌زنه‪:‬‬
‫مژده به همسایگان گرامی‪ ،‬قراره به زودی دراین خونه‬ ‫شنگو‬
‫د‬ ‫من‬ ‫وت‬ ‫ثر‬ ‫رد‬ ‫م‬ ‫تر‬ ‫خ‬ ‫ل به خواستگاری د‬
‫عروسی بشه!‬ ‫ی رفت‪،‬‬ ‫پد‬
‫یا‬ ‫خ‬ ‫ه‬ ‫رب‬ ‫گ‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫وا‬ ‫ج‬ ‫ردختر گفت‪ :‬ببین‬
‫ل ثروت من به‬ ‫گ‬ ‫ب‬ ‫د‬ ‫ای‬ ‫ب‬ ‫ی‬ ‫واستگاری او آمده‌ا‬
‫خ‬
‫تا‬ ‫ه‬ ‫ک‬ ‫م‬ ‫وی‬
‫من زنده‌ام دیناری‬ ‫به‌او نمی‌دهم‬
‫شنگو‬
‫ما‬ ‫ز‬ ‫تا‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫د‪،‬‬ ‫ار‬ ‫ل گفت‪ :‬اشکالی ند‬
‫ن مردن شما‬ ‫صبر م ‌‬
‫یکنم!‬
‫شنگول ازتاکسی پیاده می‌شه درتاکسی را محکم می‌زنه به هم و‬
‫رو به راننده می‌گه‪ :‬پدر سوخته خودتی!‬
‫راننده می‌گه مرد حسابی‪ ،‬من که چیزی نگفتم!‬ ‫یارو ماشین نو خریده رفته شرکت سایپا به شنگول میگه‪:‬‬
‫شنگول می‌گه‪ :‬من میدونم تودلت گفتی!‬ ‫آقا این ماشین فرمونش صدا می کنه‪ ،‬چکار کنم؟‬
‫شنگول میگه‪ :‬صدای ضبطش رو بلند کن درست میشه!‬
‫‪| 22‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬
‫ل‬

‫ی‬

23 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017


‫جهان سوم جاییست که مردم به‬
‫دو رو بودن افتخار میکنند‪ ،‬همین‬
‫امروز دیدم توی نانوایی‪ ،‬نانوا داد‬ ‫باورکنید دنیا به این همه‬
‫زد‪ ،‬دو رو‪ ،‬کی بود؟ ویکی با صدای‬ ‫خواننده احتیاج نداره!‬
‫بلند وگردن افراشته دستش را باال‬
‫آورد و گفت "منم"!«‬

‫به بعضی ها باید گفت‪:‬‬


‫بی خود صدای گاودرنیار!‬
‫من و تو خیلی وقته دیگه ”مــــا“‬
‫تعداد دزدها وکالهبردارهایی‬ ‫نیستیم!‬
‫که آزاد میچرخند خیلی‬
‫زیاد شده‪ ،‬کاش الاقل مارو‬
‫ببرند زندان تا ا ونجا درامان‬
‫باشیم!!‬ ‫هیچ توجه کردین بعضی ها‬
‫آغوششون مثل پرانتز یک طرفه‬
‫میمونه ! همیشه بازه ‪ ،‬بسته‬ ‫برای شادی روح اونی که‬
‫نمیشه!‬ ‫فهمید ترکیب گردو وخرما‬
‫ازشون بترسین ‪ ،‬چون‬ ‫ازخرما به تنهائی بیشترثواب‬
‫آغوششون جای امن نیست!‬ ‫داره یه فاتحه با صلوات‬
‫بفرستید!‬

‫دخترخانمیبا خوشحالی وارد خونه شد‬


‫وگفت‪ :‬مادربزرگ‪ ،‬من رشته معماری قبول‬
‫شدم!‬
‫مادربزرگش با دلسوزی گفت‪ :‬ننه قربونت‬ ‫متاسفانه ‪ 90‬درصد‬
‫برم‪ ،‬چرا رفتی بنائی! آخه کارسختیه! اذیت‬ ‫شرکت ایران خودرو اعالم کرده به‬
‫روشنفکرهای‬
‫میشی! کاش یه شغل دیگه میخوندی!‬ ‫مناسبت تولد امام زمان تخفیف وپژه‬
‫سیاستمداردرایران تا باهاشون‬
‫میده!‬
‫موافقی روشنفکرند‪ ،‬باهاشون‬
‫که مخالفت کنی آن چنان‬ ‫پژو یک میلیون پیش ماهی هفتاد‬
‫وحشی میشند که دیگه‬ ‫هزارتومان‬
‫پدروخواهرومادرآدم سرشون‬ ‫تاریﺦ تحویل ‪ :‬زمان ظهورآقا امام زمان!‬
‫نمیشه!!‬

‫پرستار‪ :‬آقای دکتر ‪ ،‬بیمار را با چه‬


‫روشی بیهوش کنیم؟‬ ‫وضعیت امید به زندگی درایران‬
‫دکترگفت‪ :‬هزینه عمل جراحی را به‬ ‫راستی هیچ دقت کردید ؟‬ ‫جوریه که االن به پیرمرد‪ ،‬پیرزن‪،‬‬
‫اوبگو خودش بیهوش میشه!‬ ‫مرد‪ ،‬زن‪ ،‬پسر‪ ،‬دختر و حتی نوزاد‬
‫داماد را ازهرطرف بخونید معنیش‬ ‫هم بگی »دلم گرفته« درجواب‬
‫یکی میشه ولی عروس نه!‬ ‫میگن منم همینطور!!‬
‫این تبعیﺾ نیست؟!‬

‫‪| 24‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


25 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫بچه ها‬
‫دنیای صداقت است بچه‬
‫دریای رفاقت است بچه‬ ‫‬
‫گرخوب نظرکنی تو بینی‬
‫استاد قناعت است بچه‬ ‫‬
‫ازریب و ریا وحقه بازی‬
‫بی بهره و راحت است بچه‬ ‫‬
‫چون گریه کند زدرد باشد‬
‫از خنده نهایت ا ست بچه‬ ‫‬
‫نیرنگ به کار بچه ها نیست‬
‫یک پارچه آیت است بچه‬ ‫‬
‫هیهات که چون بزرگ گردید‬
‫دورازهمه عادت است بچه‬ ‫‬
‫هرخنده و هرسخن که راند‬
‫مردها کاین گریه درفقدان همســــــــر می کنند‬
‫از باب رعایت است بچه‬ ‫‬
‫ازصدق وصفا دگرخبرنیست‬ ‫بعد مرگ همســـــــرخود‪ ،‬خاک برسرمی کنند‬ ‫‬
‫همرنگ جماعت است بچه‬ ‫‬ ‫خاک گورش را به کیسه‪ ،‬سوی منزل مـــی برند‬
‫دشت داغ سینــه ی خـــــود‪ ،‬الله پرورمی کنند‬ ‫‬
‫چون مجانین! خیره بردیواروبردرمــی شوند‬
‫خاک زیر پای را‪ ،‬از گریه‪ ،‬هــــی! ترمی کنند‬ ‫‬
‫روز و شب با عکــس او‪ ،‬پیوسته صحبت می کنند‬
‫دیده را ازخون دل‪ ،‬دریای احمـــــرمــــی کنند‬ ‫‬
‫درمیان گریه هاشان‪ ،‬یک نظر! با قصد خیـــــر‬
‫بررخ شیال و مینـــــا وهم‪ ،‬اختر می کنند‬ ‫‬
‫بعد چنـــدی کزوفات جانگــــــداز! ا وگذشـــت‬
‫ِ‬
‫ّ‬
‫تسلیت خــود! فکـــردیگـــــرمـــی کنند‬ ‫بابت‬ ‫‬
‫دلبری چون قرص ماه وخوشگل وکم سن وسال‬
‫جانشیـــــن بی بدیل یار وهمســــــر می کنند‬ ‫‬
‫َ‬
‫دیگرنی اند‬ ‫کــج نیندیشید!! فکــرهمســــــری‬
‫ازبرای بچه ها شان‪ ،‬فکرمـــادرمـــی کنند‬ ‫‬

‫قابل توجه مدیران سایر کشورهای جهان‬


‫برای رفع معضل بیکاری!‬

‫‪| 26‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬


‫راست و دروغش با نویسنده‪ ،‬ولی بی شباهتم نیست!‬
‫سوال بی جا؟‬ ‫خداونده دیگه‪ ،‬وقتی غضب کنه کسی جلودارش نیست!‬
‫شایدم کرد! البته هزینه باسن ایشان را بیمه میده!!‬
‫دوست داران نگران نباشند!‬
‫‪27 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬
‫شما رشته برق می خونید؟‬
‫دختر ‪ :‬ببینم آقا‬
‫دواج داشت‪ ،‬پدراورا گفت‪:‬‬ ‫پسر ‪ :‬بله ازکجا فهمیدی؟‬
‫پسری قصد از‬
‫سرم‪ ،‬ازدواج سه مرحله دارد‪:‬‬ ‫دختر ‪ :‬ازموها تون!!‬
‫ت میکنی وهمسرت گوش‬ ‫پ‬ ‫رشته هنرهای نمایشی می‬
‫ت شیرین که توفقط صحب‬ ‫سر‪ :‬آهان فهمیدم شما هم‬
‫اول‪ :‬زمانیس‬ ‫پ‬
‫میدهد‬ ‫خونین !‬
‫کند وتوگوش فرا میدهی !‬ ‫ختر ‪ :‬آره ! ازکجا فهمیدی؟‬
‫ست کهاومدام صحبت می‬ ‫د‬
‫دوم‪ :‬مرحلهای‬
‫ت‪ ،‬زمانیست که هردوی شما‬ ‫سر ‪ :‬ازگریم روی صورتتون!‬
‫که مشکلترین قسمت آن اس‬ ‫پ‬
‫همسایگان گوش میدهند‬ ‫سوم‪:‬‬
‫فریاد میکشید وفقط‬

‫نمی دونی برای تولدت چی‬


‫به شوهرش میگه ‪ :‬عزیزم ‪،‬‬
‫ودک خیلی خوش شانسند‬ ‫خانم‬
‫ی این دوره که میرن مهد ک‬ ‫خریدم!‬
‫بچه ها‬ ‫ی عزیزم ‪ ،‬حاال چی هست؟‬
‫می دونید چرا ؟‬ ‫با خوشحالی می گه ‪ :‬مرس‬
‫مرد‬
‫ن ‪ ،‬پری جون ‪ ،‬نازی جون!‬ ‫پوشم ‪ ،‬ببین چقدر قشنکه!‬
‫ربی هاشون میگن‪ :‬الی جو‬ ‫خانم میگه ‪ :‬صبر کن برم ب‬
‫مطلبی پوربود! یکی هم‬ ‫آخه به م‬
‫مون اسمش خانم عبدال‬
‫زمان ما مربی‬
‫ی گفتند خانم مالقلی زاده!‬
‫داشتیم بهش م‬

‫روزگارما!‬
‫مه گرانی واختالس وافزایش‬ ‫دیروزپی گالب میگردیدم‬
‫زتوسپاسگزاریم که با این ه‬ ‫پژمرده گلی برسرآتش دیدم‬
‫صدقه مثل چند سال پیش‬ ‫خدایا ا‬
‫ز‪ ،‬بازهم با پنجاه هزارتومن‬
‫نرخ همه چی‬ ‫چه کردهای که میسوزانندت‬
‫رفتاری را برطرف میکنی!‬ ‫گفتم که‬
‫هفتاد رقم گ‬ ‫که دراین باغ دمیخندیدم‬
‫ده که نرخت رونبردی باال!‬ ‫گفتا‬
‫ی خودت‪ ،‬به خودت خیرب‬
‫خدا یعن‬
‫یم وخودمون مستقیم وارد‬
‫هم مجبوربودیم تورا دوربزن‬
‫تقصیرش میافتاد گردن تو!‬ ‫واالما‬
‫کاراختالس بشیم‪ ،‬اونوقت‬
‫خوش گفت آن شاعر دمدمی‬
‫چه‬
‫کز محنت دیگرا ن بی غمی‬
‫تو‬
‫یران درمانده تردید نیست‬
‫درا‬
‫دور تسلسل‬ ‫مدیری ویا اهل دود و دمی‬
‫سوسک از موش می ترسه!‬
‫موش از گربه می ترسه!‬
‫گربه از سگ می ترسه!‬
‫ن پشه ها روزا یه کاری پیدا‬
‫سگ از مرد‪ ،‬می ترسه!‬ ‫ی شه یه لطفی کنی برای ای‬
‫خدایا نم‬
‫مرد از زن می ترسه!‬ ‫که کار کنند و خسته بشن !‬
‫کنی بل‬
‫زن از سوسک می ترسه!‬ ‫شبا کپه مرگشونو بزارن ‪،‬‬
‫کار خدارو می بینید!‬ ‫هم یه کم راحت بخوابیم!؟‬
‫تاما‬

‫‪| 28‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


‫ماشین چه گناهی کرده ؟ عقده ای ! اگه جرات داری‬
‫چی مونده که دیگه ایرانیش روبخریم؟!مگه ایران چیزی هم برای تولید داره؟!‬ ‫بگوروی سرصاحبش بکنه!‬
‫‪29 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬
‫پینوکیوهای وطنی!‬
‫‪| 30‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬
‫بنده حتی شده با زور تو را میخواهم‬
‫تا بدانی به چه منظور تو را میخواهم‬
‫عاشقی کار دل است و دو طرف بی تقصیر‬
‫طبق فرمایش مذکور تو را میخواهم‬
‫گرچه آن جورکه گفتم نشود‪ ،‬اما باز‬
‫مطمئن باش کهاین جورتو را میخواهم‬
‫آن شب وصل که گفتند ولی نزدیک است‬
‫الجرم مدتی از دور تو را میخواهم‬

‫ﻋید آمد‬
‫مطربی چون که حرام است در اسالم عزیز‬
‫بی دف و تنبک و تنبور تو را میخواهم‬
‫از همان بدو تولد که بگیری آن وقت‪،‬‬
‫عید آمد ووقت غنچه چیدن شدهاست‬
‫برسی تا به لب گور تو را میخواهم‬
‫گل گفتن و گل زتوشنیدن شدهاست‬
‫زشتی ات هر چه که باشد به نظر زیبایی‬
‫هنگام نزول میهمان آمدهاست‬
‫این من کله خر و کور تو را میخواهم‬
‫هم وقت چراندن وچریدن شدهاست‬
‫راشد انصاری‬ ‫**‬
‫مانند کالغ بود ونی طوطی بود‬
‫چون نقطه گردی ته یک قوطی بود‬
‫میگفت کهارتباطمان قطع‪ ،‬برو‬
‫این گفته خنده دار‪ ،‬زجیبوتی بود‬
‫**‬
‫گرفتم نمرهای پا یین ترازهفت‬
‫سرسفره ندارم چیزی از نفت‬
‫به من گفتند با دریای دزدا ن‬
‫دکل رفت و دکل رفت و دکل رفت‬
‫**‬
‫درحسرت ران گوسفندیم‬
‫مشتاق زبان گوسفندیم‬
‫بسیارضعیف وسربه زیریم‬
‫درگیرجهان گوسفندیم‬
‫گفتیم الف‪ ،‬علف درآمد‬
‫درسایه نان گوسفندیم‬
‫دردسترسیم و زنگ داریم‬
‫ازمشترکان گوسفندیم‬
‫یادش به خیر چه صفائی داشت ‪ ،‬صداقت ‪،‬‬
‫گرتاب وتوان به تن نداریم‬
‫مهربانی ‪ ،‬دوست داشتن های واقعی!‬
‫صفری به توان گوسفندیم‬
‫گرگی به زبان فخر میگفت‬
‫گرگیم وشبان گوسفندیم‬
‫تا گرگ در این مکان بگردد‬
‫هرسال به سان گوسفندیم‬
‫‪31 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬
7 2 1 2
1 6
Puzzle 1 (Medium,1difficulty
2 rating
8 30.58) 4 Puzzle

‫جـداول سـودوکـو‬
9 3
6 4
6 1 8 2 5
4 9 3 6 1
PuzzlePuzzle
1 (Hard,
1 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.70) 0.70) PuzzlePuzzle
2 (Hard,
2 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.73) 0.73) Puzzle 3 (Hard, difficulty rating 0.61) Puzzle
9 5 3 8
4 4 2 82 58 35 3 6 96 9 3 1
6 6 2 4 8 7
6 6 4 4 7 7 2 62 6 5 5 4 16 3 8 5 9
9 9 5 5 6 6 9 49 4 1 15 8 6 9 6
8 8 2 72 7 9 9 6 76 87 8 5 5 1 1 7 8 9 2 63 8
9 9 4 4 3 3 4 4 2 6 5
1 1 4 34 3 8 8 2 2 1 1 5 85 38 3 1 8 4 2 9
7 7 2 2 1 1 2 2 7 97 9 4 5 7 3
1 1 6 6 9 9 4 24 2 5 5 8 3
PuzzlePuzzle
1 (Medium, 1difficulty
1 (Medium, 21difficulty
82 rating
rating 380.58) 30.58)4 4 PuzzlePuzzle 268(Medium,
28(Medium, 6difficulty
difficulty
ratingrating
0.50) 0.50) 3
Puzzle 3 (Medium, 2 90.53)8
difficulty rating Puzzle
Generated by http://www.opensky.ca/sudoku on Wed May 27 17:54:3
9 9 3 3 1 31 53 5 9 49 46 9 3
6 46 4 3 3 4 1 9 7
6 16 1 8 28 2 5 5 9 9 8 8 1 1 5 8 4 6 2
4 4 9 39 3 6 16 1 1 1 8 48 4 9 3 7 1
PuzzlePuzzle
3 (Hard,
3 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.61) 0.61) PuzzlePuzzle
4 (Hard,
4 (Hard,
difficulty
difficulty
ratingrating
0.61) 0.61)
9 59 5 3 83 8 9 9 7 7 3 3 8 8 4 9 5
3 163 661 26 42 4 8 8 7 7 7 4
27 824 8 9 9 8 9 6 5
4 164 61 3 83 58 5 9 39 3 7 37 513 1
5 6 61 6 2 7 1
5 85 68 6 9 9 6 6 7 7 1
4 41 2 42 4 2 8 1
7 87 8 9 29 2 36 36 8 58 55 5 6 26 32 33
7 73 6 5 9
2 2 6 6 5 5 9 69 36 3 2 82 18 1
Puzzle 1 Puzzle
(Hard, 1difficulty
Puzzle
(Hard, 1difficulty
rating
(Hard,0.70)
difficulty
rating 0.70)
rating 0.70)
Puzzle 2 Puzzle
(Hard, 2difficulty
Puzzle
(Hard, 2difficulty
rating
(Hard,0.73)
difficulty
rating 0.73)
rating 0.73)
Puzzle 3 Puzzle
(Hard, 3difficulty
Puzzle
(Hard, 3difficulty
rating
(Hard,
Puzzle0.61)
1difficulty
rating
Puzzle
(Medium,
0.61)
1rating
Puzzle
(Medium,
difficulty
0.61)
1 (Medium,
difficulty
rating 0.58)
difficulty
rating 0.58)
rating Puzzle
0.58) 2 Puzzle
(Medium,
2 Puzzle
(Medium,
difficulty
2 (Medium,
difficulty
rating 0.50)
difficulty
rating 0.50)
rating Puzzle
0.50) 3 Puzzle
(Medium,
3 Puzzle
(Medium,
difficulty
3 (Medium,
difficulty
rating 0.53)
difficulty
rating 0.53)
rating 0.53)
Generated by http://www.opensky.ca/sudoku on Wed Apr 22 18:01:5
4 1 42 18 425 183 259 836 597 36 97 6 4 7 2 45 21 458 213 586 139 867 39 67 9 3 7 1 36 12 367 125 5678 2259 59784 2659 59784 2649 9784 641 783 41 83 1 7 3 1 73 15 732 156 328 569 284 69 84 9 6 4 1 69 17 695 178 953 782 534 82 34 2 4
6 7 63 72 631 729 314 295 148 95 48 5 7 8 3 71 32 716 329 168 295 684 95 84 5 8 4 9 87 94 871 946 8713 3465 87132 3165 87532 3195 7562 194 562 94 62 4 2 2 4 28 49 283 491 837 916 375 16 75 6 7 5 2 74 23 746 231 469 315 698 15 98 5 8
9
1 1 8 48 4 2 92 9 1 1 7 7 4 4
8 95 84 957 846 571 463 712 63 12 3 8 2 6 89 64 897 645 972 453 721 53 21 3 5 1 2 54 28 549 283 6491 1837 64916 1337 64816 1327 4856 327 859 27 59 7 5 9 6 59 64 598 647 982 471 823 71 23 1 5 3 3 58 34 582 349 827 491 276 91 76 1 6
5 3 58 36 584 362 847 621 479 21 79 1 6 9 7 68 73 685 734 851 342 519 42 19 2 7 9 8 75 89 752 891 4526 7914 48263 7514 48963 7534 8923 536 921 36 21 6 3 1 2 31 26 319 268 194 685 947 85 47 5 2 7 6 25 69 254 693 548 937 481 37 81 7 1
2
4 4 5 5 7 7 3 53 5 2 2 9 9
9 27 95 278 951 786 514 863 14 63 4 5 3 1 53 19 532 198 324 987 246 87 46 7 9 6 4 92 43 926 437 9265 5371 92658 5771 92158 5761 2148 763 148 63 48 3 4 8 9 45 97 451 973 516 738 162 38 62 8 3 2 4 31 42 318 427 186 279 865 79 65 9 5
1 6 14 63 149 637 498 372 985 72 85 2 9 5 4 92 47 921 476 215 768 153 68 53 8 6 3 3 61 35 618 354 3187 6542 31879 6242 31479 6282 1499 285 497 85 97 5 6 7 8 67 82 675 824 759 243 591 43 91 3 8 1 9 87 96 871 965 714 653 142 53 42 3 2
3 8 8 3 3 7 57 5 3 3
4 39 47 396 475 962 758 621 58 21 8 2 1 5 24 56 243 567 439 671 398 71 98 1 4 8 6 49 61 495 618 2952 9183 23527 9483 23627 9473 3617 478 615 78 15 8 1 5 3 12 38 127 389 275 894 756 94 56 4 1 6 8 13 85 139 856 392 564 927 64 27 4 7
8 2 81 29 813 294 135 947 356 47 56 7 1 6 9 17 98 174 982 743 826 435 26 35 6 2 5 5 28 57 283 579 1834 8796 16341 8996 16341 8956 6371 952 374 52 74 2 9 4 7 96 73 964 735 641 352 418 52 18 2 9 8 5 92 58 927 584 271 846 713 46 13 6 3
7
PuzzlePuzzle 33 (Medium,
3 (Medium, 3difficulty 2 rating
difficulty
rating 920.53)890.53)8 PuzzlePuzzle
4 (Medium,
4 (Medium,3difficulty
difficulty 83 rating
rating 80.57) 0.57)
5 76 51 762 518 623 189 234 89 34 9 3 4 8 36 85 369 851 697 514 972 14 72 4 1 2 7 13 76 134 762 7349 4628 75495 4828 75295 4818 5235 819 236 19 36 9 8 6 5 84 51 846 512 463 127 639 27 39 7 4 9 7 46 71 463 712 635 128 359 28 59 8 9

Generated
Generated
Puzzle 4 Puzzle by http://www.opensky.ca/sudoku
by http://www.opensky.ca/sudoku
(Hard, 4difficulty
Puzzle
(Hard, 4difficulty
rating
(Hard,0.61)
difficulty
rating 0.61)on WedonMay
Wed27May
rating 0.61) 17:54:35
27 17:54:35
2015 GMT.
2015
Puzzle 4GMT.
Enjoy!
Puzzle
(Medium, Enjoy!
4 Puzzle
(Medium,
difficulty
4 (Medium,
difficulty
rating 0.57)
difficulty
rating 0.57)
rating 0.57)

1 6 6 9
3 12 34 128 347 289 475 896 75 96 5 9 6 3 3 4 9 9
5 48 51 489 513 897 132 976 32 76 2 2 26
9 6 94 62 945 623 451 238 517 38 17 8 7 7 1 73 16 732 164 325 648 259 48 59 8 9
5 4
7 58 79 581 796 813 962 134 62 34 2 4 4 1 91 9 7 7 2 69 6
26 95 267 958 673 584 731 84 31 4 8 81
8 4 85 41 856 419 567 193 672 93 72 3 2 8 7 89 73 891 732 916 325 164 25 64 5 4
7 5 5 8
9 76 93 764 932 648 321 485 21 85 1 48 4 5 6 6 2 92 9 5 52 5 8 8
54 29 546 297 461 973 618 73 18 3 18 1
2 1 23 18 237 185 374 856 749 56 49 6 9 6 3 61 34 618 345 189 457 892 57 92 7 2
3 5 31 57 312 574 126 749 268 49 68 9 9 9 8 3 3 7 17 1 1 34 3 6
17 48 175 489 752 896 523 96 23 6 6 3
6 8 67 85 679 851 792 514 923 14 23 4 3 3 6 32 67 324 671 248 719 485 19 85 9 5
4 4 4
2 49 26 493 268 935 687 351 87 51 7 1 9 9 5 25 2 9 98 9 7 7
95 82 953 826 534 261 347 61 47 1 3 837 8
8 98 9 6 6 5 5 1 1 5 5
1 1 6 26 2 7 7 1 1 8 8 9 9 6 36 3
2 82 8 1 1 6 6 1 1 5 5
6 6 5 5 9 9 8 8 3 3
Generated
Generated
! ‫عاقبت هزارسکه مهریه‬
by http://www.opensky.ca/sudoku
by http://www.opensky.ca/sudoku
on WedonApr
Wed22Apr
18:01:53
22 18:01:53
2015 GMT.
2015 GMT.
Enjoy!Enjoy! !‫یا به زبان دیگرفرزند کمتر زندگی بهتر‬

1396 ،‫ فروردین‬- 12 ‫ شماره‬- ‫ |شنگول‬32


‫�ﻮروز�ن �ﺒﺎرک‬

‫در بسیاری از زبان ها و گویش های‬


‫دنیا لغات و کلماتی که معانی متفاوت‬
‫دارند فراوانند ازآن جمله‬

‫ترجمه!‬
‫موبوروم = می برم‬
‫موبوروم ؟= من برم؟‬
‫موبوروم = من برنده می شم‬
‫ورود زن و شوهر‪ ،‬دخترخاله پسرخاله ‪ ،‬پسرعمو دخترعمو‬ ‫موبوروم = می ُبرم‬
‫وپدربزرگ و مادربزرگ با ارائه شناسنامه وعقد نامه و یک قطعه‬
‫عکس ازمراسم ازدواج که درهنگام خواندن خطبه عقد و با‬
‫موبوروم = من بورهستم‬
‫نشان دادن تصویرعاقد درتصویرگرفته شده باشد بالمانع است!‬
‫) منظور رنگ موی اونه(‬

‫‪33 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫ال‬ ‫و‬ ‫ﻘ‬ ‫ﺸ‬ ‫ﻋ‬
‫نه ها‬

‫شما باور می کنید؟!‬

‫این کجاش ته ریشه ؟ این که همش ریشه !‬ ‫توصیه به آقایان ! زیاد مطمئن نباشید که خانمتون خوابیده!‬

‫شروط ضمن عقد در وطن!‬

‫اگه قرار بود واقعیت داشته باشه اﻵن مدیران ما هرکدام یک‬
‫متربینی داشتند!‬ ‫‪| 34‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬
35 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫‪| 36‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬
‫درخواست از یاران شنگول‪:‬‬
‫لطفا خدمات مورد نیاز خود را از عزیزانی که با درج آگهیهای خود‪،‬‬
‫ماهنامه" شنگول" را حمایت می کنند تامین کنید‪.‬‬
‫تا از آنان که در شاد کردن شما مشارکت می کنند قدردانی کرده باشید‪.‬‬

‫‪37 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫واﻗﻌیﺘی ﺗلﺦ‪:‬‬

‫یک محل گدائی دونبش دریکی ازخیابان های پررفت و آمد پایتخت‬
‫با ابزاروآالت ازقبیل ‪ ،‬پای مصنوعی ‪ ،‬کاسه لعابی نیمه شکسته ‪ ،‬یک‬
‫پسر بچه الغر ومردنی وهمیشه درخواب ‪ ،‬همراه با چند برگ نسخه‬
‫داروبه علت مسافرت به خارج وبه صورت فوری به فروش می رسد ‪.‬‬
‫تماس از ‪ 8‬صبح تا ‪ 8‬شب با تعیین وقت قبلی!‬

‫‪| 38‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


‫اندر مضار اینترنت!‬ ‫گویند مردی گربهای را درکیسهای کرده بود و با خود میبرد‬
‫دوستی رسید و پرسید‪ :‬کجا میروی؟‬
‫ازآن روزی که اینترنت بنا شد‬
‫گفت‪ :‬به شهر ری میروم!‬
‫زن خونه ز مرد خود جدا شد‬
‫دوستش گفت‪ :‬این را ه که به شمال میرود!‬
‫نه چای آماده و نی استکا نی‬
‫مرد گفت‪ :‬ساکت باش‪ ،‬میخواهم گربه نفهمد به کجا میبرمش!‬
‫دریﻎ از پختن یک لقمه نانی‬
‫سرصبح ازسحرتا شامگاهان‬
‫موبایلش روشنه بی وقفه یک آن‬
‫مردی شهری به میان قبیلهای رفت‬
‫گهی اینترنت و واتس آپ گهی چت‬
‫چون هنگام اذان رسید‪ ،‬با بانگ بلند اذان گفتن آغازکرد!‬
‫پیامک می زنه این خط به اون خط‬
‫مردان قبیله کهاذان نشنیده بودند پرسیدند‪ :‬تو چه میگوئی؟‬
‫بچه از گشنگی داره می میره‬
‫گفت‪ :‬اذان میگویم!‬
‫خیالش نیست خورده یاکه سیره‬
‫پرسیدند‪ :‬این صدا برای گاو وگوسفندان زیان ندارد؟‬
‫خیالش نیست مردش خسته و زار‬
‫گفت‪ :‬خیر! فایده هم دارد!‬
‫میا د خونه شبانگاه ازسرکار‬ ‫گفتند‪ :‬پس هرچه میخواهی بگو!‬
‫سرش توی موبایلش هی می خنده‬
‫پیامک می زنه خالی می بنده‬
‫بجای همدمی با مرد خونه‬ ‫ساده لوحی ازشهر‪ ،‬خربزهای خرید تا به ده برای همسرش هدیه برد‬
‫موبایلش روزوشب دردستشونه‬ ‫درراه بوی خربزهاورا وسوسه نمود وبا خود گفت‪:‬‬
‫الهی این موبایال را تو بشکن‬ ‫به رسم خوانین باریکهای ازآن ببرم و بقیه را درکنار راه بگذارم تا مردم بدانند خانی ازاینجا عبورکرده!‬

‫دل بیچاره ی مردا رو نشکن‬ ‫چون چنین کرد‪ ،‬هوس خوردنش بیشترشد وگفت‪:‬‬
‫گوشت خربزه را نیزبخورم و پوست آن بگذارم تا مردم بدانند مالزمان خان نیزبا اوهمراه بودهاند!‬
‫قدیما مرد و زن همراه وهمدل‬
‫پس ازآن طاقت نیاورد وقصد خوردن پوست خربزه کرد و گفت‪:‬‬
‫حاال همدم شده خط ایران سل‬
‫این را نیز بخورم تا بدانند که خان اسبانی نیزبه همراه داشتهاست !‬
‫الهی کا بل اینترنت فنا شه‬
‫و درآخرتصمیم گرفت تخم خربزه وهرچه مانده بود را نیزبخورد وبا خود گفت‪:‬‬
‫موبایل ازدست زن هاهم رها شه‬ ‫نه خانی آمده ونه خانی رفته !‬
‫وبا دست خالی به ده بازگشت!‬

‫اونوقت میگن توی ایران حساب و کتاب نیست ! بابا برای لیف حمام هم مناقصه گذاشته‬ ‫خدایا ‪ ،‬خداوندا ‪ ،‬به فیل من بیماری آلزایمرعنایت فرما !‬
‫می شه !‬
‫که یاد هندوستان نکند!‬
‫گمانم اختالس ها را اجنه می کنند که ازما بهترند!‬

‫‪39 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫‪14 13 12‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪1‬‬ ‫کالسیک ‪۳‬‬
‫‪2‬‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪ -1‬از میوه‌های زمستانی – رنگیست‬
‫‪3‬‬
‫‪ -2‬مرده متحرک –نامی‌پسرانه‬
‫‪4‬‬ ‫‪ -3‬اها لی کردستان‬
‫‪5‬‬ ‫‪ -4‬گاهی آنقدرشورمی‌شود که آشپزهم گله می‌کند‪-‬‬
‫‪6‬‬ ‫من و شما‬
‫‪ -5‬صادق و صاف – خاراست – دربارپادشاهان‬
‫‪7‬‬
‫‪ -6‬شاخه‌ای از مسیحیت – شهری تاریخی در جنوب‬
‫‪8‬‬ ‫تهران – از اختالس کنندگان هم وطن‬
‫‪9‬‬ ‫‪------------- -7‬‬
‫‪ -8‬اختالل دردم وبازدم غیرارادی – شهری مذهبی ‪-‬‬
‫‪10‬‬
‫گرد نشستن –‬
‫‪11‬‬ ‫‪ -9‬سرزمین ما – بله روسی – دوستان وهمراهان‬
‫‪12‬‬ ‫‪ -10‬به چیزی گویند که زیرفشار تغییرشکل دهد – گل‬
‫‪13‬‬ ‫عشق – نوشته‌ای که خط خطی شده و قابل خواندن‬
‫نباشد‬
‫‪14‬‬
‫‪ -11‬مشرق است – ظرف جوش آوردن آب – حیوانی‬
‫بزرگ دردریا‬
‫‪ -12‬نام پرنسس فرانسوی درقرن شانزدهم – پایگاه موشکی را‬
‫گویند – هم نشین کافور‬
‫‪ -13‬سوم شخص – کارنمایندگان مجلس – حرف انتخاب‬
‫‪ -14‬دوستان درزمان‌های خاص به هم می‌دهند‬
‫عمودی‪:‬‬
‫‪ -1‬پدراست – امسال درچین به نام آن است‬
‫‪ -2‬درخت انگور – هم می‌خورند و هم می‌خورد ‪ -‬جهانی‬
‫‪ -3‬درخت شراب سا ز ‪ -‬پایتخت ایتالیا – به شامپوها می‌گویند‬
‫‪ -4‬ماه‌است – پول ژاپن – پوشش‬
‫‪ -5‬همیشه – حرف خطاب است ‪ -‬کشوری بزرگ درآسیا – حس‬
‫وارونه‬
‫دستانی که کمک می کنند مقدس تر از دستانیست که دعا می کنند!‬
‫‪ -6‬زبان را ما لیدن به چیزی– ظرف مدوروگود‬
‫‪ -7‬سمبل حزب دموکرات امریکا – زورمند‬
‫‪ -8‬عدد ماه – نوعی ماشین گرانقیمت‬
‫‪ -9‬برای یک لقمه‌اش باید جان کند – به نیمی‌ازدنیا هم‬
‫می‌گویند‬
‫‪ -10‬حرف قبول – کاشف میکرب – جای ولی – نام دیگرخداوند‬
‫‪ -11‬گله کوسفندان – عالمت مفعول بی واسطه – کس نخارد‬
‫پشت من جزآن‬
‫‪ -12‬جلوگیری ازآمدن ‪ -‬شما درزبان انگلیسی – برده با یک‬
‫حرف اضا فی‬
‫‪ -13‬همزاد انسان – جا نورخزنده – اهل شهرراوند است‬
‫‪ -14‬استخوان بندی ماشین ‪ -‬جستجوکنندگان‬

‫راست میگه واال ‪ ،‬هرکاری که به شکم مربوط باشه بهترین کاره!‬


‫‪| 40‬شنگول ‪ -‬شماره ‪ - 12‬فروردین‪1396 ،‬‬
41 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫اخبار رسیده )سوال و جواب(‪:‬‬
‫رحیمی‪ :‬به ‪ 170‬نماینده مجلس هفتم برای انتخابات مجلس‬
‫هشتم مبالغی را پرداخت کردهام‪) .‬جهان نیوز(‬
‫خب این االن دفاع از خود بود یا خودزنی؟ تو که میگفتی از‬
‫آب معدنی هم زالل تری!!‬
‫محسن کدیور‪ :‬درحوزه دینی انتقاد خط قرمز ندارد‪ /‬هرکسی‬
‫مجاز است از خدای من انتقاد کند‪) .‬جراید(‬
‫حاال تو اگه جرات داری یک دقیقهاز صهیونیستا و هلوکاست‬
‫انتقاد کن من اشتراک رایگان یک سال حمام عمومیمحل‬
‫مون رو بهت جایزه میدم!‬
‫احمدی نژاد‪ :‬مردها در راهند‪ /‬وقتی عرضهایستادن‬
‫برابرآمریکا را ندارید چرا مسئولیت گرفتهاید‪) .‬دولت بهار(‬
‫محمود جان‪ ..‬مگه آتلیهاومدی کهاینقدر برا همه فیگور‬
‫میگیری! ول مون کن بابا‪..‬‬
‫ورزشی‪:‬‬ ‫بین المللی‪:‬‬
‫مایلیکهن‪ :‬در بیگانهپرستی دست قاجار را از پشت بستهاند!‬ ‫اوباما‪ :‬باید بهایران فشار بیاوریم تا بله را بگوید‪) .‬مشرق(‬
‫)عصر ایران(‬ ‫این سبک بله گرفتن روازخواستگاری بابات یاد گرفتی؟‬
‫ممنون که با این روشنگریها‪ ،‬ما رعیتها رو مورد تفقد قرار‬ ‫تغییرات بی سابقه در کابینه عربستان‪ /‬تغییرات در ساختار‬
‫دادید!‬ ‫دربارپادشاهی ادامه دارد‪) .‬فردا(‬
‫رسایی‪ :‬مبالﻎ میلیاردی بودجه فوتبال ایران در حساب‬ ‫بهاین میگن جوان گرایی! یه ‪ 90‬ساله رفت‪ ،‬یه ‪ 89‬سالهاومد‬
‫شخصی یک خارجنشین است‪) .‬فارس(‬ ‫جاش‪!..‬‬
‫اشکال نداره‪ ..‬به ظریف میگیم بعد هستهای بره باهاش‬ ‫اقتصاد‪:‬‬
‫مذاکره کنه و پولمون رو ازش پس بگیره!‬ ‫جهانگیری‪ :‬بهاسم پنیر‪ ،‬آب نمک وارد میکردند‪) .‬مشرق(‬
‫محمدزاده‪ :‬فیفا خالکوبی بازیکنان ایرانی را اخالق‬ ‫احتماال میخواستن بریزن تو دریاچهارومیه‪ ،‬سطح آبش بیاد‬
‫غیرحرفهای دانست‪) .‬ورزش ‪(3‬‬ ‫باال‪!..‬‬
‫احتماال جنس خالکوبیهاشون از این چینیهای بی کیفیت‬ ‫اختصاص ‪ 2‬میلیارد دالر برای مهار آبهای مرزی و فاضالب‪.‬‬
‫بوده!‬ ‫)فارس(‬
‫اجتماعی‪:‬‬ ‫اوه‪ ..‬یعنی باید دو سه تا قرارداد ژنو دیگهامضا کنیم تا تامین‬
‫دانش جعفری‪ :‬تورم بخش سالمت ‪ 30‬درصد است‪) .‬فارس(‬ ‫اعتبار بشه؟‬
‫خب یه آموکسی سیلین بهش بدید تورمش بخوابه!‬ ‫مخالفت با وام ‪ 80‬میلیونی مسکن در بانک مرکزی‪) .‬دانا(‬
‫حقوق شهردار تهران ‪ 660‬هزارتومان است‪) .‬جمهوریت(‬ ‫اگه موافقت هم میشد هیچکی ‪ 4‬تا ضامن کارمند نداشت‬
‫آخه چند میلیونش میره برا قسطهای تبلیغات انتخابات‬ ‫کهاین وام رو بگیره!!‬
‫ریاست جمهوری!‬ ‫فرهنگی‪:‬‬
‫دستور رئیسجمهور برای مقابله با ریزگردها‪) .‬فردا(‬ ‫پای آلبوم خواننده زن به مجلس باز شد‪) .‬فارس(‬
‫احتماال از فردا وزرا رو میفرسته پشت بوم تا ریزگردها رو‬ ‫یعنی اونجام کنسرت داره!! خوش به حال نمایندهها‪..‬‬
‫فوت کنن سمت عراق!‬ ‫آرایش زنان محیط زیست را نابود میکند؟! )جمهوریت(‬
‫اتفاقا منم دیدم درختا با دیدن اینا تن شون میلرزه و‬
‫برگاشون میریزه‪..‬‬

‫‪| 42‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


‫بهترین و‬
‫سیله برای حفظ امنیت درهنگام‬
‫نشستن د‬
‫رصندوق عقب ‪ ،‬همانا لنگه کفش‬
‫است!درمو‬
‫رد نوع کفش دقت الزم به عمل‬
‫آورید!‬

‫مدیریتی که امروزه دربسیاری‬


‫ازکشورها می توان دید!‬

‫ت‬
‫ازه گفته شلوارتم خودت باید باال‬
‫بکشی!این یکی دیگه مکافاته!‬

‫کلید ی آشنا برای ایرانیان عزیز!‬


‫قفل‪ :‬مشکالت‬

‫بدون شرح!‬

‫اینو میگن خرمگس واقعی!‬


‫بر خرمگس معرکه لعنت!‬

‫ا گه تونستید‬
‫شبیه این آرایشگاه را توی ناف‬
‫آمریکا و ار‬
‫وپا پیدا کنید؟!جایزه می گیرید!‬ ‫موش متعهد!‬

‫ظاهرا رانن‬
‫ده منتظره که بقیه سوار بشند تا‬
‫حرکت ک‬
‫نه ‪ ،‬هنوز ظرفیت تکمیل نشده!‬

‫‪43 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017‬‬


‫مدتی پیش درخبرها خواندیم که درشهرمشهد دستگاه شستشوی‬ ‫شکایت نامه ﻓرهاد كوهکن‬
‫اتوماتیک مرده نصب شده که بسیار تمیزتر و سریع تر از مرده شویان حرفهای‬
‫کارمیکند و پول توجیبی و انعام و از این قبیل باجها هم‪ ،‬برای شستن‬
‫در مورد سانﺴور‬
‫تمیزترمرده نمیخواهد!‬ ‫صدای ناله فرهاد کوهکن برخاست‬
‫شکرلله که درکشور ما‪ ،‬مرده شویی‬ ‫زدست آنکه به نامش همیبمالد ماست‬
‫اتومات گشته بمانند همان ما شین شویی‬ ‫به شکوه گفت خدایا کجا پناه برم‬
‫مرده شورشغل شریفش داده دست دکمهها‬ ‫که راحت دل فرهاد خون جگرآنجاست‬
‫بفشرد دکمه و گوید که بشورتومرده را‬ ‫من از نشستن شیرین به دامن خسرو‬
‫نه دیگه دست به تن مرده کشد با کیسه لیف‬ ‫گالیهای نکنم چون که جای او آنجاست‬
‫نه کند درپس وپیش مرده کافورتوی قیف‬ ‫چگونه ناز کنم من برای شیرینم‬
‫الزمش نیست که با دست کند فالن مکان‬ ‫که آ س و پاسم واین تیشهام فقط داراست‬
‫یا که دردست بگیرد سه تا نقطه درمیان‬ ‫کنون که نام مرا ماست میکشد ارشاد‬
‫مرده را فن کمرزدن دگر الزم نیست‬
‫چگونه وامق وعذرا هنوزشان برجاست‬
‫یا گره زدن سرش را به تهش با هم نیست‬
‫من و منیﮋه و شیرین و خسرو بدبخت‬
‫ماشین اززیرمیشوره میاد باال روی شکم‬
‫چه کردهایم که دائم حواسشان برماست‬
‫فرق سرشروع میشه تا میرسه به پا قدم‬
‫سراغ لیلی و مجنون نمیروند چرا‬
‫میرسه به جای ناجور‪ ،‬برسش پیش نمیره‬
‫یقین که آدم دیوانه درزمانه رهاست‬
‫مرده شورفشارکه دا د دکمه معذرت‪ ،‬میره‬
‫دراین زمانه که هر جا روی درو دیوار‬
‫سنگ مرده شورخونه‪ ،‬نوار نقاله شده ‪-‬‬
‫هزارشکل و شمایل زمرد و زن پیداست‬
‫کیسه لیف برس ولی شامپو فقط الله شده‬
‫درون محکمهها ازقصاص وحکم طالق‬
‫مرده راتابش میدهازاین طرف بهاونطرف‬
‫میزنه آب با فشار به زیرو روازدو طرف‬ ‫ازآن جهت که یکی رفته با دگرغوغاست‬
‫مرده وقتی شسته شد وارد یک راهرومیشه‬ ‫به پردههای نمایش چو بنگری بینی‬
‫خشک میشه کفن میشه‪ ،‬توتابوتش ولومیشه‬ ‫هماره عاشق و معشوق را بسی دعوا ست‬
‫هی میگن آخوندا ازعلم جدید بی خبرند‬ ‫یکی اسید بپاشد به چهره دلدار‬
‫دشمن تکنولوژی‪ ،‬کامپیوتر‪ ،‬ریسیورند‬ ‫یکی به دشنه ببرد سرش که واویالست‬
‫نه بابا اینجوری نیست‪ ،‬تهمته نصف حرفاشون‬ ‫تعجب است چرا بند کردهاند به ما‬
‫همشون چت میکنند‪ ،‬هم میزنن ایمیال شو ن‬ ‫که دست ما همگی ازجهان بسی که جداست‬
‫توجیبا ‪ MP3‬نوحه و شیون میکشه‬ ‫من ارکه تیشه زدم کوه بود و سنگ سیاه‬
‫اون ولی لب میزنه زحمت کمتربکشه!‬ ‫حساب خسرو و شیرین درآن جهان به خداست‬

‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪3‬‬ ‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪2‬‬ ‫ﺟﻮاب ﺟﺪول ﮐﻼﺳﯿﮏ ‪1‬‬

‫‪| 44‬ﺷﻨﮕﻮل ‪ -‬ﺷﻤﺎره ‪ - 12‬ﻓﺮوردﯾﻦ‪1396 ،‬‬


45 | Shangool, Vol. 1, Issue 12, April 2017
‫ماهنامه ﻓکاهی و سرگرمی‬

‫ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ‬،‫ ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ‬،‫ﺑﺒﺮﯾﺪ‬ 12
vol. 1, NO. 12 | APRIL, 2017 | 12 :‫ ﺷمﺎره‬،‫سﺎل اول‬

Shangool Persian Satirical Monthly | www.shangool.ca | TEL/FAX: 647-894-4222 | 3 Ellesmere st., unit 417. Richmond Hill. l4b 4n2

1396 ،‫ ﻓﺮوردﯾﻦ‬- 12 ‫ ﺷﻤﺎره‬- ‫ |ﺷﻨﮕﻮل‬46

You might also like